الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۱۸تا۱۲۰ ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 29 بهمن 1402

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵



بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۱۸تا۱۲۰

فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآيَاتِهِ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۸﴾
و از آنچه نام خدا بر آن گفته شده بخوريد (اما از گوشت حيواناتي كه به هنگام سر بريدن نام خدا بر آن نميبرند نخوريد) اگر به آيات او ايمان داريد. (۱۱۸)
Eat then of that over which the Name of Allah has been mentioned (when slaughtered), if you truly believe in His verses. (118)
وَمَا لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مَا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَإِنَّ كَثِيرًا لَيُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ ﴿۱۱۹﴾
چرا از چيزهائي نميخوريد كه اسم خدا بر آنها برده شده در حالي كه (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده بيان كرده است، مگر اينكه ناچار باشيد (كه در اين صورت خوردن از گوشت چنان حيواناتي جائز است) و بسياري از مردم (ديگران را) به خاطر هوي و هوس و بيدانشي گمراه مي‏سازند و پروردگار تو تجاوزكاران را بهتر مي‏شناسد. (۱۱۹)
And why should you not eat of that over which the Name of Allah has been pronounced when He has already made plain to you what is forbidden, except when you are constrained? Many are those who mislead through ignorance on account of their fancies, but your Lord best knows the transgressors. (119)
وَذَرُوا ظَاهِرَ الْإِثْمِ وَبَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِمَا كَانُوا يَقْتَرِفُونَ ﴿۱۲۰﴾
گناهان آشكار و پنهان را رها كنيد زيرا كساني كه تحصيل گناه مي‏كنند در برابر آن مجازات خواهند شد. (۱۲۰)
Forsake the revealed and hidden sin. Those who earn sin shall be recompensed for what they have committed. (120)

تفسیر
تمام آثار شرك بايد بر چيده شود:
اين آيات در حقيقت يكى از نتائج بحثهاى گذشته در مورد توحيد و شرك
است و لذا آيه اول با (فاء) تفريع كه معمولا براى ذكر نتيجه است آمده .
توضيح اينكه : در آيات گذشته با بيانات گوناگونى حقيقت توحيداثبات و بطلان شرك و بت پرستى آشكار گرديد. يكى از نتائج اين مسئله اين است كه مسلمانان بايد از خوردن گوشت حيواناتى كه به نام بتها ذبح مى شد خوددارى كنند، و تنها از گوشت حيواناتى كه به نام خدا ذبح مى گرديد استفاده نمايند، زيرا مشركان عرب يكى از عبادتهايشان اين بود كه براى بتها قربانى مى كردند و از گوشت آنها به عنوان تبرك مى خوردند و اين موضوع يك نوع بت پرستى بوده است .
لذا نخست مى گويد: از چيزهائى بخوريد كه نام خدا بر آن برده شده است اگر به آياتش ايمان داريد (فكلوا مما ذكر اسم الله عليه ان كنتم باياته مؤ منين ).
يعنى ايمان تنها ادعا و گفتار و عقيده نيست بلكه بايد در لابلاى عمل نيز آشكار گردد كسى كه به خداى يكتا ايمان دارد تنها از اين گوشتها مى خورد. البته امر((كلوا)): بخوريد در اينجا به معنى وجوب خوردن از چنين گوشتهائى نيست بلكه در حقيقت منظور از آن مباح بودن اينها و حرام بودن غير آن است .
ضمنا روشن مى شود كه تحريم گوشتهائى كه نام خدا به هنگام ذبح آنها برده نشده ، نه از نظر جنبه هاى بهداشتى است تا گفته شود چه اثرى در بردن نام است بلكه مربوط به جنبه هاى معنوى و اخلاقى و تحكيم پايه توحيد و يگانه پرستى است .
در آيه بعد همين موضوع به عبارت ديگرى كه توام با استدلال بيشترى است آمده و ميفرمايد: چرا از حيواناتى نميخوريد كه نام خدا بر آنها گفته شده ؟ در حالى كه آنچه را بر شما حرام است خداوند شرح داده است (و ما لكم الا تاكلوا
مما ذكر اسم الله عليه و قد فصل لكم ما حرم عليكم ).
بار ديگر خاطر نشان مى كنيم كه : توبيخ و تاكيد به خاطر ترك خوردن گوشتهاى حلال نيست بلكه هدف اين است كه تنها از اين گوشتها بايد بخوريد و از غير آنها استفاده نكنيد و به تعبير ديگر نظر روى نقطه مقابل و مفهوم جمله است و لذا با جمله ((قد فصل لكم ما حرم عليكم )) (خداوند آنچه را بر شما حرام است شرح داده ) استدلال شده است .
در اينكه در چه سوره و كدام آيه اين موضوع آمده است و گوشتهاى حلال و حرام توضيح داده شده ؟ ممكن است تصور شود منظور سوره مائده است و يا بعضى از آيات آينده همين سوره (آيه 145) مى باشد، ولى با توجه به اينكه اين سوره در مكه نازل شده و مائده در مدينه ، و آيات آينده اين سوره نيز به هنگام نزول اين آيات هنوز نازل نشده بوده است روشن مى شود كه هيچيك از اين دو احتمال صحيح نيست بلكه يا منظور آيه 115 سوره نحل است كه در آن صريحا قسمتى از گوشتهاى حرام و مخصوصا حيواناتى كه براى غير خدا ذبح شده اند آمده است و يا منظور بيان حكم اين گوشتها به وسيله پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى باشد زيرا او چيزى جز وحى الهى نمى گفت .
سپس يك صورت را استثناء نموده ، و ميگويد: مگر در صورتى كه مجبور شويد (الا ما اضطررتم اليه ).
خواه اين اضطرار بخاطر گرفتارى در بيابان و گرسنگى شديد بوده باشد و يا گرفتار شدن در چنگال مشركان و اجبار كردن آنها به اين موضوع .
بعد اضافه مى كند كه بسيارى از مردم ديگران را از روى جهل و نادانى و هوى هوسها گمراه مى سازند (و ان كثيرا ليضلون باهوائهم بغير علم ). گرچه هوا پرستى با جهل و نادانى غالبا توام است ولى در عين حال براى تاكيد بيشتر آن دو را همراه آورده و مى گويد: (باهوائهم بغير علم ).
ضمنا از اين تعبير بخوبى استفاده مى شود كه علم حقيقى هرگز با هوا پرستى و خيالبافى سازگار نيست و آنجا كه سازگار شود جهل است نه علم !.
اين نيز لازم به تذكر است كه جمله بالا مى تواند اشاره به همان پندارى باشد كه در ميان مشركان عرب وجود داشت كه براى خوردن گوشتهاى حيوانات مرده چنين استدلال مى كردند: آيا ممكن است حيواناتى را كه خودمان مى كشيم حلال بدانيم ، اما آنچه را خداى ما كشته است حرام بشمريم ؟!

بديهى است سفسطه ، يك خيال واهى ،بيش نبود، زيرا خداوند حيوان مرده را ذبح نكرده و سر نبريده تا با حيواناتى كه ما سر بريده ايم مقايسه شود و به همين دليل كانون انواع بيماريهاست و گوشت آن فاسد است لذا خداوند اجازه خوردن آنرا نداده است .
در پايان آيه مى فرمايد: پروردگار تو نسبت به آنها كه تجاوزكارند آگاهتر است (ان ربك هو اعلم بالمعتدين ).
همانها كه با دلائل واهى نه تنها از راه حق منحرف مى شوند بلكه سعى دارند ديگران را نيز منحرف سازند.
و از آنجا كه ممكن است بعضى اين كار حرام را در پنهانى مرتكب شوند در تعقيب آن ، در آيه بعد، به عنوان يك قانون كلى مى گويد: گناه آشكار و پنهان را رها سازيد (و ذروا ظاهر الاثم و باطنه ) .
مى گويند در زمان جاهليت عده اى عقيده داشتند كه عمل منافى عفت (زنا) اگر در پنهانى باشد عيبى ندارد تنها اگر آشكارا باشد گناه است !هم اكنون نيز عملا عده اى اين منطق جاهلى را پذيرفته و تنها از گناهان آشكار وحشت دارند، اما گناهان پنهانى را بدون احساس ‍ ناراحتى مرتكب مى شوند!
آيه فوق نه تنها منطق فوق را محكوم ميسازد بلكه مفهوم وسيعى دارد كه علاوه بر آنچه گفته شد مفاهيم و تفسيرهاى ديگرى را كه در زمينه گناه ظاهر و باطن شده است در بر مى گيرد، از جمله اينكه منظور از گناهان ظاهر گناهانى است كه با اعضاى بدن انجام مى گردد و گناه باطن آن است كه با قلب و نيت و تصميم صورت گيرد.
سپس به عنوان يادآورى و تهديد گناهكاران به سرنوشت شومى كه در انتظار دارند چنين مى گويد: آنها كه تحصيل گناه كنند به زودى نتيجه اعمال خود را خواهند ديد (ان الذين يكسبون الاثم سيجزون بما كانوا يقترفون ).
تعبير به كسب گناه (يكسبون الاثم ) تعبير جالبى است كه نشان مى دهد افراد انسان در اين جهان همچون سرمايه دارانى هستند كه به يك بازار بزرگ گام مى نهند، سرمايه آنها هوش و عقل و عمر و جوانى و نيروهاى گوناگون خدا داد است ، بيچاره آنها كه بجاى تحصيل سعادت و كسب افتخار و شخصيت و تقوى و قرب به خدا تحصيل گناه كنند.
تعبير به (سيجزون ) (به زودى جزاى خود را خواهند ديد) ممكن است اشاره به اين باشد كه قيامت هر چند در نظر بعضى دور است ولى در حقيقت بسيار نزديك مى باشد، و اين جهان به سرعت سپرى مى شود و رستاخيز فرا مى رسد. و يا اشاره به اين باشد كه غالب افراد در همين زندگى دنيا نيز قسمتى از نتائج اعمال زشت خود را به صورت واكنشهاى فردى و اجتماعى خواهند ديد.
منبع (...):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

آغاز و انجام ماه مبارک رمضان

حضرت امام رضا علیه السلام

إنَّ شَهْرَكُمْ هَذَا لَيْسَ كَالشُّهُورِ
إِنَّهُ إِذَا أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ أَقْبَلَ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ
وَ إِذَا أَدْبَرَ عَنْكُمْ أَدْبَرَ بِغُفْرَانِ الذُّنُوب‏

رمضان مثل سایر ماهها نیست؛
زمانی که به شما رو می آورد با برکت و رحمت می آید،
و آنگاه که شما را ترک می کند، با بخشش گناهان می رود.

«عیون أخبار الرضا علیه السلام» ج ۱ ص ۲۹۳

حضرت آیت الله امام خامنه ای در محفل انس با قرآن: بدون مراقبه، حال معنوی انسان پایدار نخواهد بود

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52847

حضرت آیت الله امام خامنه ای: مقاومت، واکنش طبیعیِ هر ملّت آزاده و باشرف در مقابل تحمیل و زورگویی است ... 1398/3/14

https://harimeharam.ir/category/14/1

دست‌نوشته ای از شهید مدافع حرم لبنانی، «محمد علی حسین عواضه» خطاب به امام زمان (عج)

التماس دعا

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۱۸تا۱۲۰ , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , تفسیر , گوشت , گمراه , تجاوزكاران , پروردگار , توحید , امام رضا علیه السلام , حضرت امام رضا علیه السلام , ماه مبارک رمضان , بخشش گناهان , محفل انس با قرآن , انس با قرآن , مراقبه , حال معنوی انسان , حال معنوی , انسان , حضرت آیت الله امام خامنه ای , مقاومت , آزاده , باشرف , زورگویی , شهید مدافع حرم , لبنانی , شهید مدافع حرم لبنانی , «محمد علی حسین عواضه» , شهید مدافع حرم لبنانی , امام زمان (عج) , ظهور , امام خامنه ای , یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 تحولی عظیم

غزه و جنایات اسرائیل غاصب و ... حتی نابودی اسرائیل جنایتکار که قطعی است،اینها فقط پرده از چهره پلید وجنایتکار مستکبرین عالم ،انگلیس و فرانسه وآلمان و... با سردم داری آمریکا شیطان بزرگ، بر داشته و خواهد برداشت وآنها را رسوای جهانیان کرده،لکن ورای این جنایات و جنگ "کثیف" صهیونیست ها در قتل عام مردم مظلوم غزه ، عالم درانتظار تحولی عظیم است .!

همواره دعاگوی رهبر فرزانه انقلاب باشید

 انقلاب اسلامی خودش را صادر وقلوب موحدین عالم راتسخیر نموده وامامین انقلاب اسلامی وفرزندمعنوی شان حاج قاسم شهید، بالاترین نقش را در نشان دادن چهره اسلام ناب به جهانیان داشته اندواکنون رهبری فرزانه انقلاب محبوب قلوب موحدین عالم می باشند

ومانیز باید قدردان حضرت آقا ،رهبر فرزانه انقلاب باشیم و خدارا بخاطر نعمت ولایت شاکر باشیم، در انتخاب افراد در انتخابات پیش رودقت کنید که یک فریضه است وشک نکنید که رفتار ما خاصه در یاری انقلاب و دقت در انتخابات در منظر عین الله الناظره امام عصر (سلام الله علیه) می باشد،و اگر انقلاب اسلامی را یاری نماییم ،امام علیه السلام ما را یاری خواهد کرد،

دعاى فرج را بطور مستمر هر روز بخوانيد

اَللهُمَّ عَجِلْ لِوَليِك اَلفَرَجْ

 این شخصيت مومن،انقلابى وپرتلاش با ملت صادق است

 بعداز حضرت آقا وشهید رجایی صادق ترین و پرتلاش ترین رئیس جمهور ایران است كه جديّت درخدمت به مردم را دارد و به توفيقات معنوى وبالاترین جایگاه در این نظام مقدس خواهد رسید

 اَللهُمَّ عَجِلْ لِوَليِك اَلفَرَجْ

تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۲ - تفسیر نور:

«فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» پس کسی که از انحراف وصیّت‌کننده (و تمایل بی‌‏جای او به بعض ورثه) یا از گناه او (به اینکه به کار خلافی وصیّت کند،) بترسد و میان آنها را اصلاح دهد، گناهی بر او نیست (و مشمول قانون مجازات تبدیل وصیّت نمی‏‌شود) همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۲:

صاحب تفسیر مجمع‌البیان کلمۀ «جَنَفاً» را به معنای تمایل به انحرافِ ناآگاهانه و کلمۀ «إِثْمَ» را به معنای گناه آگاهانه گرفته است.

آنچه در اسلام ممنوع شده، تغییر و تبدیل وصیّت‌‏های صحیح است؛ ولی اگر وصیّت سبب فتنه می‌‏شود و یا خلاف موازین شرع بود، تغییر آن اشکال ندارد.

چنان‌که اگر وصیّت‌کننده بیش از یک‌سوم اموالش را وصیّت کند، می‌توان آن مقدار را کم نمود.

اگر سفارش به گناه کرد، می‌توان وصیّت را تغییر داد.

یا اگر عمل به وصیّت ایجاد فتنه و فساد می‌‏کند، می‌‏توان زیر نظر حاکم اسلامی در وصیّت تغییراتی داد.

به‌هر‌حال در اسلام بن‌بست وجود ندارد و چون مسیر تمام اعمال رسیدن به تقواست، می‌توان بر اساس تقوا تمام موارد ضد تقوا را اصلاح کرد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۲:

۱. اصل اهم و مهم را باید مراعات کرد. احترام به وصیّت مهم است، ولی رفع فتنه و اصلاح امور مسلمین مهم‌تر است. «فَمَنْ خافَ» «فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ»

۲. تغییر وصیّت باید بر اساس فتنه‌زدایی و اصلاح باشد. «فَمَنْ خافَ» «فَأَصْلَحَ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۳ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما مقرّر گردید، همان‌گونه که بر کسانی‌که پیش از شما بودند مقرّرشده بود، باشد که پرهیزگار شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۳:

تقوی، به‌معنای خویشتن‌داری از گناه است.

بیشتر گناهان، از دو ریشۀ غضب و شهوت سرچشمه می‏‌گیرند.

روزه، جلوی تندی‌‏های این دو غریزه را می‌گیرد و لذا سبب کاهش فساد و افزایش تقواست. «کافی، ج ۲، ص ۱۸»

به نظر مفسّران و دانشمندان علوم قرآنی، آیاتی که با خطاب «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» شروع شده‏ اند،در مدینه نازل شده و جزء آیات مدنی می‌باشند.

فرمان روزه نیز همچون دستور جهاد و پرداخت زکات در سال دوّم هجری صادر گردیده است.
آثار و برکات روزه:

تقوی و خداترسی، در ظاهر و باطن، مهم‌‏ترین اثر روزه است.

روزه، یگانه عبادت مخفی است.

نماز، حج، جهاد، زکات و خمس را مردم می‌‏بینند؛ امّا روزه دیدنی نیست.

روزه، ارادۀ انسان را تقویت می‌کند. کسی‌که یک ماه نان و آب و همسر خود را کنار گذاشت، می‌تواند نسبت به مال و ناموس دیگران خود را کنترل کند.

روزه، باعث تقویت عاطفه است. کسی‌که یک ماه مزۀ گرسنگی را چشید، درد آشنا می‌‏شود و رنج گرسنگان را احساس و درک می‌‏کند.

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: روزه، نصف صبر است. «تفسیر المنار، ذیل آیه»

روزۀ مردمان عادّی، همان خودداری از نان و آب و همسر است.

امّا در روزۀ خواص علاوه‌بر اجتناب از مفطرات، اجتناب از گناهان نیز لازم است،

روزۀ خاصّ ‏الخاص علاوه‌بر اجتناب از مفطرات و پرهیز از گناهان، خالی‌بودن دل از غیر خداست. «تفسیر روح‌البیان»

روزه، انسان را شبیه فرشتگان می‌کند، فرشتگانی که از خوردن و آشامیدن و شهوت دور هستند. «صاحب جواهر، نقل از آیة‌اللَّه جوادی»

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: هر کس ماه رمضان را برای خدا روزه بدارد، تمام گناهانش بخشیده می‌شود. «تفسیر مراغی، ج ۲، ص ۶۹»

چنان‌که در حدیث قدسی نیز آمده است که خداوند می‌‏فرماید: «الصوم لی و انا اجزی به» روزه برای من است و من آن را پاداش می‌‏دهم.

اهمیّت روزه به قدری است که در روایات پاداش بسیاری از عبادات را همچون پاداش روزه دانسته‌اند. «کافی، ج۲، ص ۱۰۰»

هر چند که روزه بر امّت‌‏های پیشین نیز واجب بوده، ولی روزۀ ماه رمضان، مخصوص انبیاء بوده است و در امّت اسلامی، روزۀ رمضان بر همه واجب شده است. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۳۶»

از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمود: برای هر چیز زکاتی است و زکات بدن‌ها، روزه است. «بحار، ج ۶۹، ص ۳۸۰»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۳:

۱. خطابِ زیبا، گامی برای تأثیرگذاری پیام است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»

در حدیثی از تفسیر مجمع‌البیان می‌‏خوانیم: لذّت خطاب «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» سختی روزه را آسان می‌‌کند. اگر والدین بخواهند که فرزندشان به سخنان‌شان گوش دهند، باید آنان را زیبا صدا زنند.

۲. از شیوه‌‏های تبلیغ آن است که دستورات مشکل، آسان جلوه داده شود.

این آیه می‌فرماید: فرمان روزه مختص شما مسلمانان نیست، در امّت‌‏های پیشین نیز این قانون بوده است. و عمل به دستوری که برای همه امّت‌ها بوده، آسان‌تر از دستوری است که تنها برای یک گروه باشد. «کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»

۳. قرآن، فلسفۀ بعضی احکام همچون روزه را بیان داشته است؛ زیرا اگر مردم نتیجۀ کاری را بدانند، در انجام آن نشاط بیشتری از خود نشان می‌‏دهند. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۴ - تفسیر نور:

«أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلی‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکِینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» چند روزی معدود (روزه بر شما مقرّر شده است)، ولی هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد، پس (به همان) تعداد از روزهای دیگر (را روزه بگیرد) و بر کسانی که طاقت روزه ندارند (همچون بیماران مزمن و پیر مردان و پیر زنان)، لازم است کفّاره‌‏ای بدهند، مسکینی را اطعام کنند.

و هر کس به میل خود بیشتر نیکی کند (و بیش از مقدار واجب، طعام بدهد)، برای او بهتر است، ولی اگر (آثار روزه را) بدانید، (می‌‏فهمید که) روزه گرفتن، برای‌تان بهتر است. (و هرگز به روزه‌خواری معذوران، غبطه نمی‏‌خوردید.)
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۴:

یکی از معانی باب افعال در زبان عربی، سلب است.

مثلاً کلمۀ «عجمه» به‌معنای گنگی است، وقتی به باب افعال می‌رود و «اعجام» می‌‏شود، به‌معنای ازبین‌بردن گنگی است.

در این آیه نیز کلمه «یُطِیقُونَهُ» به‌معنای سلب طاقت و توان است.

تسلیم فرمان خدا بودن، ارزش است؛ اگر دستور روزه گرفتن داد، باید روزه گرفت و اگر حکم به افطار کرد، باید روزه را شکست.

در مجمع‌البیان آمده است: گروهی از اصحاب پیامبر حتّی در حال سفر روزه گرفته و مایل نبودند که روزه خود را بشکنند. رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله آنان را گناهکار خواندند.

امام صادق علیه‌السّلام فرمود: اگر کسی در سفر روزه بگیرد، من بر جنازۀ او نماز نمی‌گزارم.

در تفسیر قرطبی نیز آمده است که رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله در سفر از مدینه به مکّه در ماه رمضان، آب خواستند، آنگاه ظرف آب را بر سر دست گرفتند تا مردم ببینند و سپس از آب میل فرمودند.

به هر حال اگر مسافر یا مریضی روزه گرفت، روزه‌‏اش باطل و باید قضای آن را به جا آورد. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۶۴.۱»

امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: حتّی اگر مادری نسبت به شیر کودک یا جنین نگرانی داشت، باید روزۀ خود را افطار نماید و این نشانۀ رأفت خداوند است. «تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۸۲»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۴:

۱. اسلام برای هر فرد در هر شرایطی، قانون مناسب دارد. در این آیه، حکم مسافران، بیماران و سالمندان بیان شده است. «فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلی‏ سَفَرٍ»

۲. شرایط نباید فلسفۀ کلّی حکم و آثار و منافع آن را تماماً از بین ببرد. اگر انسان مریض یا مسافر در شرایطی نمی‌‏تواند روزه بگیرد، باید در ایام دیگری قضا کند تا از منافع روزه برخوردار شود. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»

۳. قصد سفر، به تنهایی مانع روزه نیست، در سفر بودن لازم است. «عَلی‏ سَفَرٍ»

۴. قضای روزه، زمان خاصّی ندارد. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»

۵. توانایی، شرط تکلیف است. «عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ»

۶. تغذیۀ فقرا، در متن احکام جاسازی شده است. «طَعامُ مِسْکِینٍ»

۷. عباداتی سبب رشد و قرب است که با علاقه و رغبت باشد. «فَمَنْ تَطَوَّعَ»

۸. دستورات الهی به‌گونه‌‏ای است که حداقل را بر همه واجب کرده است و بیش از آن را به اختیار انسان می‌‌گذارد. در این آیه سیر کردن یک گرسنه واجب، ولی بیش از آن به‌عنوان عمل مستحبّی در اختیار خود انسان است. «فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ»

۹. انجام دستورات خداوند، آثار خوبی دارد که به خود انسان باز می‌‌گردد نه خدا. «أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌلَکُمْ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۵ - تفسیر نور:

«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی‏ وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلی‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‏ ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (روزه در) ماه رمضان، ماهی است که قرآن در آن نازل شده است.

(و قرآن کتابی است که) هدایت‌گر مردم همراه با دلایل روشنِ هدایت و وسیلۀ تشخیص حق از باطل است، پس هر کس از شما که این ماه را دریابد، باید روزه بگیرد.

و آن کس که بیمار یا در سفر باشد، روزهای دیگری را به همان تعداد روزه بگیرد.

خداوند برای شما آسانی می‌‏خواهد و برای شما دشواری نمی‌خواهد (این قضای روزه) برای آن است که شماره مقرّر روزها را تکمیل کنید و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، به بزرگی یاد کنید، باشد که شکرگزار گردید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۵:

«رَمَضانَ» از مادۀ «رمض» به‌معنای سوزاندن است. البتّه سوزاندنی که دود و خاکستر به همراه نداشته باشد.

وجه تسمیۀ این ماه از آن روست که در ماه رمضان، گناهان انسان سوزانده می‌شود.

ماه رمضان، ماه نزول قرآن می‌‏باشد و تنها ماهی است که نامش در قرآن آمده و شب قدر نیز در این ماه است.

در تفسیر برهان از پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: تمام کتاب‌های آسمانی، در ماه رمضان نازل شده‌اند. ماه رمضان، بهترین ماه خدا است.

آن حضرت در جمعه آخر ماه شعبان، خطبۀ مفصلی در عظمت ماه رمضان ایراد کرده‌اند که در بعضی از تفاسیر و کتب روایی آمده است. «بحار، ج ۹۶، ص ۳۵۶»

همچنین در صحیفۀ سجادیه، امام سجاد علیه‌السّلام در وداع ماه رمضان مناجات جان‌سوزی دارند.

اسلام دین آسان و بنای آن بر سهولت و عدم سخت‌‏گیری است. هر کس مریض یا مسافر بود روزه نگیرد و قضای آن را انجام دهد.

اگر وضو گرفتن مشکل است، تیمّم را جایگزین می‌‏کند. اگر ایستادن در نماز مشکل است، اجازۀ نشسته نماز خواندن را می‌دهد. که این قانون به نام «قاعده لا حرج» در فقه مشهور است.
ویژگی‌های ماه مبارک رمضان:

در رمضان، مؤمنان با کارت «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» به میهمانی خداوند دعوت شده‌‌اند، و این میهمانی ویژگی‌هایی دارد:

۱. میزبان، خداوند است و میهمانان را شخصاً دعوت کرده است؛

۲. وسیلۀ پذیرایی، شب قدر، نزول قرآن، فرود آمدن فرشتگان، استجابت دعا، لطافت روح و دوری از دوزخ است؛

۳. زمان پذیرایی، ماه رمضان است که به گفتۀ روایات، اوّل آن رحمت، وسط آن مغفرت و آخر آن پاداش است؛

۴. چگونگی پذیرایی، شب قدر به‌گونه‌‏ای است که در آن نیاز یک سال میهمانان تأمین می‌‏شود و زمین با نزول فرشتگان در شب قدر مزیّن می‌‌گردد؛

۵. غذای این ماه، غذای روح است که برای رشد معنوی لازم است؛ نه غذای جسم. لطف غذای این مهمانی، آیات قرآن است که تلاوت یک آیه آن در ماه رمضان همچون تلاوت تمام قرآن در ماه‌های دیگر است؛

۶.این میهمانی هیچ سنخیّتی با میهمانی‌‏های دنیوی ندارد. خداوندِ عالِم و غنی و خالق و باقی و عزیز و جلیل، میزبان انسان‌های جاهل و فقیر و فانی و مخلوق و ذلیل می‏‌شود؛

و می‌‏گوید: من دعای‌تان را مستجاب می‌کنم و برای هر نفسی که در ماه رمضان می‏‌کشید، پاداش تسبیحی عطا می‌کنم. «خطبۀ پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله در جمعه آخر ماه شعبان»
آداب مهمانی:

در وسائل‌الشیعه «وسائل، ج ۷، ص ۱۱۹» برای اخلاق روزه‌‏دار در ضمن روایت مفصّلی می‌خوانیم: روزه‌دار، از دروغ، گناه، مجادله، حسادت، غیبت، مخالفت با حق، فحش و سرزنش و خشم، طعنه و ظلم و مردم‌آزاری، غفلت، معاشرت با فاسدان، سخن‌چینی و حرام‌خواری، دوری کند و نسبت به نماز، صبر و صداقت و یاد قیامت توجّه خاص داشته باشد.

شرط حضور در این مهمانی، فقط تحمّل گرسنگی نیست. در حدیث آمده است: آن کس که از اطاعت رهبران آسمانی، سرباز زند و یا در مسائل خانوادگی و شخصی با همسر خود بدرفتار و نامهربان باشد و یا از تأمین خواسته‌های مشروع او خودداری کند و یا والدین از او ناراضی باشند، روزۀ او قبول نیست و شرایط این ضیافت را به جای نیاورده است.

روزه گرچه فوائد و منافع طبّی از قبیل دفع و برطرف‌شدن مواد زائد بدن در اثر گرسنگی را دارد، امّا سحرخیزی و لطافت روح و استجابت دعا در ماه رمضان چیز دیگری است و محروم واقعی کسی است که از این همه خیر و برکت محروم باشد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۵:

۱. ارزش رمضان، به نزول قرآن است. ارزش انسان‏‌ها نیز می‌تواند به مقداری باشد که قرآن در آنها نفوذ کرده باشد. «الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»

۲. هدایت، دارای مراحلی است: یک مرحلۀ عمومی است «هُدیً لِلنَّاسِ» و یک مرحلۀ خاص است. «وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی‏»

۳. وجوب روزه، بعد از یقین به حلول ماه رمضان است. «فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ»

۴. قضای روزه بر مریض و مسافر واجب است. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»

۵. روزۀ قضا، مشروط به زمان خاصّی نیست. «أَیَّامٍ أُخَرَ»

۶. احکام خداوند بر اساس آسانی و مطابق طاقت انسان است. «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ»

۷. عسر و حرج، واجبات را از دوش انسان برمی‌دارد. «لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»

۸. روزۀ قضا باید به تعداد روزهایی باشد که عذر داشته است. «لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ»

۹. هدایت و توفیق انجام عبادات، از طرف خداست. تکبیر، نشان بزرگداشت خدا و عدم توجّه به خود و دیگران است.«لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‏ ما هَداکُمْ»

۱۰. روزه، زمینه‌‏ساز هدایت انسان و سپاسگزاری اوست. «لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‏ ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۶ - تفسیر نور:

«وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» و هر گاه بندگانم از تو دربارۀ من پرسند (بگو:) همانا من نزدیکم دعای نیایش‌گر را آنگاه که مرا می‌‏خواند پاسخ می‌گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که به رشد رسند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۶:

برخی افراد از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله می‌پرسیدند: خدا را چگونه بخوانیم؟ آیا خدا به ما نزدیک است که او را آهسته بخوانیم و یا اینکه دور است که با فریاد بخوانیم؟! این آیه در پاسخ آنان نازل شد.

دعاکننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد که در این آیه، هفت‌مرتبه خداوند تعبیر خودم را برای لطف به او به کار برده است:

اگر بندگان خودم دربارۀ خودم پرسیدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزدیک هستم و هرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهای آنان را مستجاب می‌کنم، پس به خودم ایمان بیاورند و دعوت خودم را اجابت کنند.

این ارتباط محبّت‌آمیز در صورتی است که انسان بخواهد با خداوند مناجات کند.

دعا کردن، همراه و همرنگ‌شدن با کلّ هستی است.

طبق آیات قرآن، تمام هستی در تسبیح و قنوت هستند «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» «بقره، ۱۱۶» و تمام موجودات به درگاه او اظهار نیاز دارند «یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «الرحمن، ۲۹» پس ما نیز از او درخواست کنیم تا وصلۀ ناهمگون هستی نباشیم.
سفارشات قرآن دربارۀ دعا:

۱. دعا و درخواست باید خالصانه باشد. «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ» «غافر، ۱۴»

۲. دعا باید با ترس و امید همراه باشد. «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً» «اعراف، ۵۶»

۳. دعا باید با عشق و رغبت و ترس توأم باشد. «یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً» «انبیاء، ۹۰»

۴. دعا باید با تضرّع و در پنهانی صورت بگیرد. «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً» «اعراف، ۵۵»

۵. دعا باید با ندا و خواندنی مخفی همراه باشد. «إِذْ نادی‏ رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا» «مریم، ۳»

در اصول کافی، صدها حدیث در اهمیّت، نقش و آداب دعا، توجّه و اصرار و ذکر حاجت ‏ها هنگام دعا و دعای دسته‌جمعی و ایمان به استجابت آن آمده است. «کافی، ج ۲، کتاب‌الدعا»
چرا گاهی دعای ما مستجاب نمی‌شود؟

عدم استجابت دعای ما به خاطر شرک یا جهل ماست.

در تفسیر المیزان می‌خوانیم که خداوند در این آیه می‌فرماید: «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» خودم اجابت می‌کنم دعاکننده‌‏ای را که فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام، از من طلب خیر کند.

پس اگر دعا مستجاب نشد، یا به جهت آن است که ما از خداوند خیر نخواسته‌‏ایم، و در واقع برای ما شر بوده

و یا اگر واقعاً خیر بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نکرده‌‏ایم و همراه با استمداد از غیر بوده است.

و یا اینکه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد که به فرمودۀ روایات، در این صورت به جای آن بلایی از ما دور می‌شود و یا برای آیندۀ ما یا نسل ما ذخیره می‌شود و یا در آخرت جبران می‌گردد.

در اصول کافی می‌خوانیم: کسی که غذای حرام بخورد، یا امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر نکند و یا از سر غفلت و بی‌اعتنایی دعا کند، دعایش مستجاب نمی‌گردد.

معنای دعا، ترک کسب و کار نیست، بلکه توکّل به خداوند همراه با تلاش است.

لذا در حدیث می‌خوانیم: دعای بیکار مستجاب نمی‌شود.

شاید قرار گرفتن آیۀ دعا در میان آیات روزه به خاطر تناسب بیشتری است که ماه خدا با دعا دارد.
با اینکه کارهای خداوند قانون‏‌مند و بر اساس عوامل و سنّت‌‏های ثابت است، پس دعا چه نقشی دارد؟

همان‌گونه که انسان در سفر، حکم نماز و روزه‌اش غیر از انسان در وطن است، انسان دعاکننده با انسان غافل از خدا متفاوت هستند و سنّت خداوند لطف به اوّلی است، نه دوّمی.

آری، دعا و گفتگو با خداوند، ظرفیّت انسان را برای دریافت الطاف الهی بیشتر می‌کند. همان‌گونه که توسل و زیارت اولیای خدا، شرایط انسان را عوض می‌کند.

چنان‌که اگر کودکی همراه پدر به مهمانی رود، دریافت محبّتش بیش از آن خواهد بود که تنها برود.

بنابراین دعا، زیارت و توسّل، سبب تغییر شرایط است؛ نه برهم‌‏زدن سنّت‌های قطعی الهی.

دربارۀ نزدیکی خدا به انسان، فیض کاشانی قدس سره می‌گوید:

گفتم که روی خوبت، از ما چرا نهان است -------- گفتا تو خود حجابی ور نه رخم عیان است‏

گفتم فراق تا کی، گفتا که تا تو هستی -------- گفتم نفس همین است، گفتا سخن همان است‏
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۶:

۱. دعا در هر جا و در هر وقت که باشد، مفید است. چون خداوند می‌فرماید: من نزدیک هستم. «فَإِنِّی قَرِیبٌ»

آنچه از اوقات مخصوصه، یا اماکن مقدّسه برای دعا مطرح شده برای فضیلت است؛ نه انحصار به آن ایام و یا اختصاص به آن امکنه.

۲. خداوند به ما نزدیک است، ولی ما چطور؟ اگر گاهی قهر او دامن ما را می‏‌گیرد، به خاطر دوری ما از خداوند است که در اثر گناهان می‌‏باشد. «فَإِنِّی قَرِیبٌ»

۳. استجابت خداوند دائمی است، نه موسمی. «أُجِیبُ» نشانۀ دوام است.

۴. با آنکه خدا همه چیز را می‌داند، امّا دعا کردن وظیفۀ ماست. «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی»

۵. دعا آنگاه به اجابت می‌رسد که همراه با ایمان باشد. «وَ لْیُؤْمِنُوا بِی»

۶. دعا، وسیلۀ رشد و هدایت است. «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۸۲-۲۸۹.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۱۱

و لو اءننا نزلنا إليهم الملائكة و كلمهم الموتى و حشرنا عليهم كل شى ء قبلا ما كانوا ليؤمنوا إلا اءن يشاء الله و لكن اءكثرهم يجهلون (۱۱۱)

ترجمه :
۱۱۱ - و اگر ما فرشتگان را بر آنها نازل مى كرديم ، و مردگان با آنها سخن مى گفتند، و همه چيز را در برابر آنها جمع مى نموديم هرگز ايمان نمى آوردند، مگر آنكه خدا بخواهد ولى بيشتر آنها نمى دانند.

تفسیر
چرا افراد لجوج به راه نمى آيند

اين آيه با آيات قبل مربوط است همه يك حقيقت را تعقيب مى كنند، هدف اين چند آيه اين است كه جمعى از تقاضاكنندگان معجزات عجيب و غريب در تقاضاهاى خود صادق نيستند و هدفشان پذيرش حق نمى باشد، لذا بعضى از خواسته هاى آنها (مثل آمدن خدا در برابر آنان !) اصولا محال است .
آنها به گمان خود مى خواهند با مطرح ساختن اين درخواستها و معجزات عجيب و غريب افكار مؤ منان را متزلزل و نظر حق جويان را مشوب و به خود مشغول سازند.
قرآن در آيه فوق با صراحت مى گويد: اگر ما (آنطور كه درخواست
كرده بودند) فرشتگان را بر آنها نازل مى كرديم و مردگان مى آمدند و با آنها سخن مى گفتند و خلاصه هر چه مى خواستند در برابر آنها گرد مى آورديم ، باز ايمان نمى آوردند (و لو اننا نزلنا اليهم الملائكة و كلمهم الموتى و حشرنا عليهم كل شى ء قبلا ما كانوا ليؤ منوا).
سپس براى تاكيد مطلب مى فرمايد: تنها در يك صورت ممكن است ايمان بياورند و آن اينكه خداوند با مشيت اجبارى خود آنها را وادار به قبول ايمان كند و بديهى است كه اينگونه ايمان هيچ فايده تربيتى و اثر تكاملى نخواهد داشت (الا ان يشاء الله )
و در پايان آيه اضافه مى كند كه بيشتر آنها جاهل و بيخبرند (و لكن اكثرهم يجهلون ).
در اينكه منظور از ضمير هم در اين جمله چه اشخاصى هستند؟ در ميان مفسران گفتگو است : ممكن است اشاره به مؤ منانى باشد كه اصرار داشتند پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به خواسته اين دسته از كفار ترتيب اثر دهد و هر معجزه اى را پيشنهاد مى كنند بياورد.
زيرا بيشتر اين مؤ منان از اين واقعيت بيخبر بودند و توجه نداشتند كه آنها در تقاضاى خود صادق نيستند، ولى خدا ميدانست كه اين مدعيان دروغ مى گويند به همين دليل به خواسته هاى آنها ترتيب اثر نداد، اما براى اينكه دعوت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بدون معجزه نمى تواند باشد در موارد خاصى معجزات مختلفى بر دست او آشكار كرد.
اين احتمال نيز وجود دارد كه ضمير هم بازگشت به كفار در خواست كننده كند
يعنى بيشتر آنها از اين واقعيت بيخبرند كه خدا توانائى بر هر گونه كار خارقالعاده اى دارد ولى گويا آنها قدرتش را محدود مى دانند، لذا هر گاه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) معجزه اى نشان مى داد آن را حمل بر سحر يا چشمبندى مى كردند چنانكه در آيه ديگر مى خوانيم : و لو فتحنا عليهم بابا من السماء فظلوا فيه يعرجون لقالوا انما سكرت ابصارنا بل نحن قوم مسحورون : اگر درى از آسمان به روى آنها مى گشوديم و از آن بالا مى رفتند، مى گفتند ما چشمبندى شده ايم و ما را سحر و جادو كرده اند! (سوره حجر آيه 14 و 15) بنابراين آنها جمعيتى نادان و لجوجند كه نبايد به آنان و سخنانشان اعتنا كرد.

منبع ادامه ...:

https://t.me/fazylatha

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

یکی از کارهای مهم آیت‌الله سید محمد حسین طباطبایی در بحبوحه تهاجم اندیشه‌های وارداتی و بیگانه، جهاد فکری و تشکیل یک پایگاه فکری مستحکم و با آرایش تهاجمی بود، کاری که امروز به آن نیاز داریم ...

 24 /آبان/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای فرمانده کل قوا

در بازدید از نمایشگاه نیروی هوافضای سپاه 28 /آبان/ 1402

هرجا جوان‌های ما با عزم و ایمان وارد شدند، توانسته‌اند کارهای بزرگی انجام دهند ...

قضایای غزه بسیاری از حقایق مکتوم را برای مردم دنیا آشکار کرد که یکی از این حقایق، طرفداری سران کشورهای غربی از تبعیض نژادی است ...

صهیونیست‌ها خود را نژاد برتر می‌دانند و بقیه آحاد بشر را نژاد پَست به حساب می‌آورند و به همین دلیل است بدون احساس ناراحتی وجدان، چندین هزار کودک را به قتل رسانده‌اند ...

هنگامی که رئیس جمهور آمریکا، صدراعظم آلمان، رئیس جمهور فرانسه و نخست وزیر انگلیس، با آن همه ادعا از چنین رژیم نژادپرستی حمایت و به آن کمک می‌کنند، به معنای طرفداری این آقایان از تبعیض نژادی به‌عنوان نفرت‌انگیزترین مسائل دنیا است ...

مردم اروپا و آمریکا نیز باید تکلیف خود را با این وضعیت روشن کنند و نشان دهند که طرفدار تبعیض نژادی نیستند ...

شکست رژیم صهیونیستی در غزه، یک واقعیت است و پیشروی و ورود به داخل بیمارستانها و یا خانه‌های مردم، پیروزی نیست زیرا پیروزی به معنای شکست دادن طرف مقابل است که رژیم صهیونیستی تاکنون نتوانسته است به آن دست یابد و در آینده هم نخواهد توانست.

ابعاد این نتوانستن فراتر از رژیم صهیونیستی است:

این نتوانستن به معنای نتوانستنِ آمریکا و کشورهای غربی نیز است و اکنون همه دنیا با این حقیقت مواجه شده است که یک رژیم ِ دارای امکانات و تجهیزات مفصل و پیشرفته نظامی نتوانسته است بر طرف مقابل خود که هیچ یک از این امکانات را ندارد، غلبه کند.

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای

در دیدار مدال‌آوران بازی‌های آسیایی و پاراآسیایی هانگژو 1 /آذر/ 1402

رژیم صهیونیستی در حادثه طوفان‌الاقصی به دست حماس ضربه فنی شد و با همه جنایاتش نتوانسته این شکست سنگین را جبران کند و در آینده هم نخواهد توانست ...

از آن بانوی محترمی که با حجاب کامل پرچمدار کاروان ایران در بازی‌های آسیایی شد و آن بانوی ورزشکاری که هنگام اهدای مدال حاضر نشد با مرد نامحرم دست بدهد و نیز آن بانویی که با کودک خود روی سکوی مدال‌آوری رفت و با حرکت نمادین خود، احترام به خانواده و مادر را در دنیا برجسته کرد، صمیمانه تشکر می‌کنم ...

محبوبیت و شهرت، مسئولیت سنگینی به دنبال می‌آورد: گفتار، رفتار و نوع زندگی چهره‌های ورزشی برای بسیاری از جوانان الگو است و می‌تواند بر آنان تأثیر سازنده‌ای بگذارد، اگرچه عکس آن هم ممکن است، بنابراین ورزشکاران باید در این زمینه کاملاً مراقبت کنند ...

رژیم صهیونیستی در حادثه طوفان‌الاقصی ضربه فنی شد و حماس نه به‌عنوان یک دولت و کشورِ با امکانات زیاد، بلکه به‌عنوان یک گروه مبارز توانست رژیم غاصب صهیونیست را با آن‌همه امکانات ضربه فنی کند ...

ناتوانی صهیونیست‌ها برای خارج شدن از زیر بار فشار و ننگ این شکست مفتضحانه:

آنها برای جبران، در بیمارستان‌ها و مدارس غزه قدرت‌نمایی می‌کنند اما این کار مشابه کار ورزشکاری است که در میدان شکست خورده اما برای تلافی با حمله به طرفداران تیم مقابل، به آنها فحاشی و کتک‌کاری می‌کند ...

خودداری تحسین‌برانگیز ورزشکاران ایرانی از مسابقه با نمایندگان رژیم صهیونیستی:

امروز همه دنیا علت این کار ورزشکاران ما را فهمیده‌اند چون آن افراد برای یک رژیم جنایتکار و تروریست و جنایتکار به میدان می‌آیند ...

انتقاد شدید از مسئولان مراکز جهانی ورزش که تحت تسلط قدرت‌های مستکبر قرار دارند:

آنان که در اقدامی سیاسی به بهانه جنگ، یک کشور را از حضور در همه میدان‌های ورزشی محروم می‌کنند، اکنون حدود 5 هزار کودک شهید فلسطینی را نادیده می‌گیرند و به بهانه پرهیز از دخالت سیاست در ورزش، رژیم صهیونیستی را به علت نسل‌کشی و جنایات جنگی محکوم و محروم نمی‌کنند که امیدواریم روزی به این اقدامات تبعیض‌آمیز رسیدگی عادلانه شود ...

۳ /فروردین/ ۱۴۰۲
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در محفل نورانی انس با قرآن در اولین روز ماه مبارک رمضان:
هدف از تلاوت قرآن تأثیرگذاری بر شنوندگان آن باشد
 

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

شمشیر کشیده‌ام
اما در سوی دیگرِ این میدان، حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای، خود با تمام قوا به میدان آمده‌اند: «من شمشیر را کشیدم، مشغولیم، ما از چپ و راست داریم می‌زنیم» ۹۵/۳/۳۱ تنها راهِ مقابله «جهاد» است: «جهاد همیشه لازم است. گاهی جهاد، جهاد سیاسی است، گاهی جهاد فرهنگی است، گاهی جهاد نرم است... امّا در همه‌ی این‌ها باید توجّه داشت که این جهاد، علیه دشمن است.» ۹۵/۹/۲۷ در زمانه‌ای که رهبر انقلاب به‌عنوان مقتدا این‌گونه در میانه‌ی میدانِ «مجاهدت» وارد شده، تکلیفِ مؤمنین انقلابی و به‌خصوص «جوانانِ مؤمن انقلابی» روشن و «حجّت تمام است»: «حجّت بر شما تمام است. انتظار از شما عزیزان کاری بیش از خودسازی علمی و دینی و اخلاقی است؛ انتظار آن است که بر محیط پیرامونی خود اثر گذارید و بر رهروان راه خدا با گفتار و عمل خود بیفزائید. در نبرد نامتقارن جبهه‌ی کفر و استکبار با پرچم برافراشته‌ی اسلام ناب، این وظیفه‌ی همه‌ی ما است.» ۹۵/۱۱/۱

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

ما را «هدف» گرفته‌اند
دشمنی که علی‌رغم همه‌ی توطئه‌ها نتوانسته به ملت ضربه وارد کند، حالا با تمام قوا به میدان آمده تا با «نفوذ» به مقصود خود برسد: «ما در جنگِ نرمیم؛ در جنگِ سیاسی هستیم، در جنگِ فرهنگی هستیم، در جنگِ امنیّتی و نفوذی هستیم؛ فکرها و اراده‌ها دارند با هم می‌جنگند.» ۹۵/۳/۳۱ دشمنان در این عرصه «تغییر باورها، آرمان‌ها و سبک زندگی» را «هدف» گرفته‌اند: «عمده‌ترین وسیله دو چیز [است‌]؛ یکی پول، یکی هم جاذبه‌های جنسی... [برای اینکه افراد مؤثّر را] بکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. آن سمت مورد نظر چیست؟ آن عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمان‌ها، تغییر نگاه‌ها، تغییر سبک زندگی» ۹۴/۹/۴ و به‌دنبال این هستند: «کاری کنند که این شخصی که مورد نفوذ قرار گرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر می‌کند.» ۹۴/۹/۴

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

صدا و سیما را دانشگاهی برای تدریس اصول اسلام انقلابی بدانید. برداشت ما از صدا و سیما این است. امام که فرمودند «دانشگاه»، در دانشگاه چیزی تدریس میشود؛ در این دانشگاه چه چیزی میخواهد تدریس بشود؟ آنچه که در این دانشگاه تدریس میشود، عبارت از پیامها، پایه‌ها، مفاهیم و درسهای اسلام ناب و اسلام انقلابی و اسلام واقعی است. این، آن چیزی است که در صدا و سیما ایده‌آل است.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 هنر انقلابی

آن دستگاهی که در دستان هنرمند و باقدرت شماست و زیر نظر مسؤول و صاحبتان قرار دارد - یعنی دستگاه صدا و سیما - دستگاه بسیار حساسی است؛ شوخی نیست. این چیزی نیست که اگر مثلاً آدم مشاهده کرد که فلان گوشه‌ی آن هم اشکالی دارد، بگوید این اشکال به خوبیهایش دَر. نه، فقط خوبیها باید گسترش پیدا کنند و زیاد بشوند.
اعتقادم این است که شما مسؤولان مؤمن و علاقه‌مند و کارآمد می‌توانید؛ ما ابزارش را داریم. به اندازه‌یی که بتوانیم همین حرفها را به‌قدر کافی با مایه‌های هنر بیامیزیم و هنرمندانه ارایه بدهیم، ابزار خوب داریم. هنرمند زیاد داریم؛ منتها باید به حیطه‌بندیهای نظام توجه کنید و هیچ‌گونه تخطی و تخلفی را از اصول اساسی نظام و انقلاب اسلامی تحمل و اغماض نکنید. وقتی اغماض نکردید، وقتی رسیدگی کردید، همه چیز درست خواهد شد.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

پرهیز از سطحی‌نگری وانعکاس حقیقی معارف اسلامی در فیلم ها و نماهای تلویزیونی

این‌طور نباشد که به نام اسلام چیزى را بگوییم که سست باشد، یا چیزى را ببافیم که فقط شکل، شکل اسلامى باشد؛ مثل این نماهاى تلویزیونى - عکس گنبد و بارگاه و مانند آن - که شماها براى فیلمها درست مى‌کنید و چیزى را از دور نشان مى‌دهید. ارایه‌ى چنین چیزهایى از اسلام، یک چیز پوکِ پوچِ کم‌مایه است که فقط یک زر و زیور دروغى، آن هم ظاهرى و سطحى را نشان مى‌دهد.
حقیقتاً بایستى مفاهیم و معارف اسلامى پخش و منعکس بشود. علاوه‌ى بر این، صدا و سیما کوشش کند که مردم متدین بشوند. یکى از وظایفى که واقعاً باید آقایان به آن توجه کنند، متدین‌سازى است. کارى کنید که مستمعتان بر اثر صحبت شما، حقیقتاً به صورت عمیق متدین بشود.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 صدا و سیما باید در مقابل تبلیغات دشمن نسبت به انقلاب، سینه سپر كند.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

چرا خواصِ مؤمنی که دوْر مسلم بودند، از او دست کشیدند؟ بین اینها افرادی خوب و حسابی بودند که بعضیشان بعداً در کربلا شهید شدند؛ اما این‌جا، اشتباه کردند.
البته آنهایی که در کربلا شهید شدند، کفّاره‌ی اشتباهشان داده شد. درباره‌ی آنها بحثی نیست و اسمشان را هم نمیآوریم. اما کسانی از خواص، به کربلا هم نرفتند. نتوانستند بروند؛ توفیق پیدا نکردند و البته، بعد مجبور شدند جزو توّابین شوند. چه فایده؟! وقتی امام حسین علیه‌السّلام کشته شد؛ وقتی فرزند پیغمبر از دست رفت؛ وقتی فاجعه اتّفاق افتاد؛ وقتی حرکت تاریخ به سمت سراشیب آغاز شد، دیگرچه فایده؟! لذاست که در تاریخ، عدّه‌ی توّابین، چند برابر عدّه‌ی شهدای کربلاست. شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توّابین نیز همه در یک روز کشته شدند. اما اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند، نیست! به‌خاطر این‌که در وقت خود نیامدند. کار را در لحظه‌ی خود انجام ندادند. دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند. چرا مسلم بن عقیل را با این‌که میدانستید نماینده‌ی امام است، تنها گذاشتید؟! آمده بود و با او بیعت هم کرده بودید. قبولش هم داشتید. به عوام کاری ندارم. خواص را میگویم. چرا هنگام عصر و سرِ شب که شد، مسلم را تنها گذاشتید تا به خانه‌ی طوعه پناه ببرد؟! اگر خواص، مسلم را تنها نمیگذاشتند و مثلاً، عدّه به صد نفر میرسید، آن صد نفر دور مسلم را میگرفتند. خانه‌ی یکیشان را مقرّ فرماندهی میکردند. میایستادند و دفاع میکردند. مسلم، تنها هم که بود، وقتی خواستند دستگیرش کنند، ساعتها طول کشید. سربازان ابن زیاد، چندین بار حمله کردند؛ مسلم به تنهایی همه را پس زد. اگر صد نفر مردم با او بودند، مگر میتوانستند دستگیرش کنند؟! باز مردم دورشان جمع میشدند. پس، خواص در این مرحله، کوتاهی کردند که دوْر مسلم را نگرفتند. ببینید! از هر طرف حرکت میکنیم، به خواص میرسیم. تصمیم‌گیری خواص در وقت لازم, تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظه‌ی لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظه‌ی لازم. اینهاست که تاریخ و ارزشها را نجات میدهد و حفظ میکند! در لحظه‌ی لازم، باید حرکت لازم را انجام داد. اگر تأمّل کردید و وقت گذشت، دیگر فایده ندارد.۱۳۷۵/۰۳/۲۰

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

من از اوّل تشکیل این مجلس، اعتقاد خودم و علاقه‌ی خودم به این مجلس را که از روی اطّلاع بود، عرض کردم، گفتم مجلس، مجلسِ انقلابی است.(۹) الان هم من بعد از سه سال همین را تکرار میکنم. این مجلس بحمدالله مجلسی است انقلابی، باسواد، جوان، پُرتحرّک، پُرکار. البتّه قضاوتهایی که انسان راجع به یک مجموعه میکند، با نگاه به مجموعه است؛ حالا یک استثناهایی هم ممکن است وجود داشته باشد؛ به آن استثناها کاری نداریم. مجموعه را که انسان نگاه میکند، با نگاه مجموعی، این مجلس انصافاً یک مجلس انقلابی است. حالا از گوشه و کنار، از چپ و راست، یک متلکی، یک حاشیه‌ای، یک مثلاً چیزی گاهی به مجلس زده میشود، خب بگویند؛ نمیشود انتظار داشت که همه از آدم تعریف کنند؛ نه، بالاخره مخالفتهایی هم میشود، امّا واقع قضیّه همین است که عرض کردم؛ یعنی از روی آن اطّلاع و آگاهی‌ای که بنده دارم، این‌[جور] است که این مجلس انصافاً این خصوصیّات را دارد.

۳ /خرداد/ ۱۴۰۲

چرا رهبر انقلاب اسلامی مجلس یازدهم را «مجلس انقلابی» می‌دانند و بر آن تأکید میکنند؟
پُر‌انگیزه، پُر‌ایمان و پُر‌توان

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

شبيب برده حارث بن سريع همدانى جابرى‏ شبيب قهرمانى دلير بود و همراه سيف و مالك پسران سريع آمد و پيش از ظهر عاشورا به شهادت رسید.

الگوبرداری از شھـــــدا
از سردار شهید همدانی پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه؟؟
گفت: «تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره، بروم یک گوشه‌ای از این مملکت تو یک مسجدی، تو یک پایگاه #بسیجی برای بچه‌های نوجوان و جوان #کارفرهنگی انجام بدم و برای ‌#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم، کاری که تاحدودی #کوتاهی کردیم و آن دنیا باید #جواب_بدیم....!!!

#شهدا     #مسجد     #نوجوان     #جذب

"شهید محمود کاوه"
هر آنچه از خدا می خواهید با واسطه از شهدا، در نماز اول وقت طلب کنید ..
#نمازاول‌وقت    #شهدا

منبع این مطلب

شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت امام زمان (عج) چشم و گوشتان به ولی فقیه باشد تا ببینید از آن کانون فرماندهی چه دستوری صادر می شود.

شهید آوینی:

حضرت سیدالشهدا حسین بن علی‌(ع) شب پیش از هجرت به سوی كربلا در پایان خطبه‌ای بلند فرمودند: «آگاه باشید، هر آن كه می‌خواهد خونش را در راه ما اهل بیت، كه راه حق است، نثار كند و خود در بهشت لقاءالله منزل گیرد، با ما راهی كربلا شود. من فردا صبح ان‌شاءالله به راه می‌افتم.»
اكنون بار دیگر بانگ الرحیل برخاسته است و همان فریاد در آسمان بلند تاریخ طنین‌انداز گشته است. و این بار راهیان كربلا، این راحلان قافله‌ی عشق، بدان لبیك گفته‌اند.

صدها سال از آغاز عصر غیبت كبری گذشته است و اكنون، در آغاز قرن پانزدهم بعد از هجرت، در مطلع الفجر تاریخ، انسان بعثتی دیگرباره می‌یابد و لیاقت حضور پیدا می‌كند. قرن پانزدهم هجری قمری سررسیده است و یاران سیدالشهدا (ع) كه تقدیر الهی تاریخ، آنان را صبورانه از صلب پدران و رحم پاك مادرانشان برای روزی اینچنین برگزیده و در این دوران شگفت‌انگیز گرد آورده است، در مطلع الفجر تاریخ، همچون لشكر صبح به مصاف یزید شب می‌شتابند تا زمینه را برای طلوع خورشید ولایت آل محمد صلوات‌الله علیهم اجمعین‌ آماده كنند.

چه كسی از جنگ خسته شده است؟ ما به فطرت خویش باز گشته‌ایم و در آن حسین بن علی‌(ع) را یافته‌ایم و اینچنین است اگر حسین‌ندیده «حسین حسین» می‌كنیم. ما از جنگ خسته نمی‌شویم، زیرا به كانونی دست یافته‌ایم كه هر چه شور و نشاط هست از آن منشأ می‌گیرد. این قلب حسین بن علی (ع) است كه در پیكر ما می‌تپد و اینچنین، اراده‌ی ما اراده‌ی حق است و قدرت ما از مبدأ لایزال قدرت الهی است. نه، اینجا خستگی راه ندارد.

شهید نور محمد رضا دوست

شهید ابراهیم مهیاری

شهید اکبر افشاری

https://harimeharam.ir/shahid/476

شهید مدافع حرم شهید سید مصطَفی موسوی

تاریخ شهادت : 1394/08/21 | محل شهادت : العیس - حلب - سوریه

شهید سید مصطَفی موسوی خطاب به مادرش:

برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است، یعنی روزی که امام حسین ندای "هل من ناصر" را داد و کسانی که رفتند و با امام ماندند، شهید و رستگار شدند، ولی کسانی که نرفتند چه چیزی از آن‌ها ماند، تا دنیا باقیست، لعنت می‌شوند ...

شهید مدافع حرم شهید مصطفی صدر زاده

بخشهایی از وصیت نامه:

خدایا از تو ممنونم بی‌ اندازه که در دل ما محبّت سید علی‌ خامنه‌ای را انداختی تا بیاموزیم درس ایستادگی را، درس اینکه یزید‌های دوران را بشناسیم و جلوی آن‌ها سر خم نکنیم.

 از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیت‌نامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند، تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست شناس و دشمن شناس است.

برادارن و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب، مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد. از ما گفتن، ما که رفتیم....

سخنان مقام معظم رهبری را حتماً گوش کنید، قلب شما را بیدار می‌کند و راه درست را نشانتان می‌دهد.

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: غزه , جنایت , اسرائیل , اسرائیل غاصب , نابودی اسرائیل جنایتکار , نابودی اسرائیل , جنایتکار , حضرت آقا , شهید رجایی , رئیس جمهور ایران , سید ابراهیم رئیسی , تفسیر قرآن کریم , تفسیر , قرآن کریم , سوره بقره , صفحه ۲۸ قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , فرشتگان , مردگان , لجوج , اندیشه , وارداتی , بیگانه , جهاد فکری , تهاجمی , نیروی هوافضای سپاه , نمایشگاه , هدف از تلاوت قرآن , هدف , تلاوت قرآن , شنوندگان , شمشیر , حجت , صدا و سیما , هنر انقلابی , عمیق , تبلیغات دشمن , مسلم , مجلس انقلابی , شهدای والامقام واقعه کربلا , شهدای واقعه کربلا , شهدای کربلا , شبيب , ظهر عاشورا , ظهر , عاشورا , الگوبرداری از شھدا , شهید همدانی , مسجد , نوجوان , تربیت , شهید محمود کاوه , نماز اول وقت , شهدا , شهید مهدی زین الدین , ولی فقیه , فرماندهی , دستور , شهید آوینی , حضرت سیدالشهدا , حسین بن علی‌(ع) , شهید مدافع حرم , شهید سید مصطفی موسوی , شهید ابراهیم مهیاری , روز عاشورا , شهید اکبر افشاری , شهید نور محمد رضا دوست , شهید مصطفی صدرزاده , سید علی‌ خامنه‌ای , درس ایستادگی , درس , ایستادگی , مقام معظم رهبری , بهترین , دوست , دشمن , گمراه , ماهواره , برادارن و خواهران , برادارن , خواهران , آتش دوزخ , آتش , دوزخ , فرهنگ کثیف غرب , فرهنگ , کثیف , غرب , قلب , بیدار , سخنان مقام معظم رهبری , راه درست , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

*******************

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۰۹تا۱۱۰

و اءقسموا بالله جهد ايمانهم لئن جاءتهم ءاية ليؤمنن بها قل إنما الايات عندالله و ما يشعركم اءنها إذا جاءت لا يؤ منون (۱۰۹)
و نقلب افئدتهم و ابصارهم كما لم يؤمنوا به اول مرة و نذرهم فى طغيانهم يعمهون (۱۱۰)

ترجمه :
۱۰۹ - با نهايت اصرار سوگند به خدا ياد كردند كه اگر نشانه اى (معجزهاى ) براى آنها بيايد حتما به آن ايمان مى آورند بگو معجزات از ناحيه خدا است (و در اختيار من نيست كه به ميل شما معجزه بياورم ) و شما نمى دانيد كه آنها پس از آمدن معجزات (باز) ايمان نمى آورند!.
۱۱۰ - و ما دلها و چشمهاى آنها را واژگونه مى سازيم چرا كه در آغاز به آن ايمان نياوردند و آنان را در حال طغيان و سركشى به حال خود وامى گذاريم تا سرگردان شوند.

شان نزول :
جمعى از مفسران در شان نزول اين آيه نقل كرده اند كه عده اى از قريش خدمت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) رسيدند و گفتند: تو براى موسى و عيسى ، خارق عادات و معجزات مهمى نقل مى كنى ، و همچنين درباره انبياى ديگر، تو نيز امثال اين كارها را براى ما انجام ده تا ما ايمان آوريم ، پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: مايليد چه كار براى شما كنم ؟ گفتند: از خدا بخواه كوه صفا را تبديل به طلا كند، و بعضى از مردگان پيشين ما زنده شوند و از آنها در باره حقانيت دعوت تو سؤ ال كنيم ، و نيز فرشتگان را به ما نشان بده كه در باره تو گواهى دهند، و يا خداوند و فرشتگان را دستجمعى با خود بياور!...
پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: اگر بعضى از اين كارها را بجا بياورم ايمان مى آوريد؟ گفتند: به خدا سوگند چنين خواهيم كرد، مسلمانان كه اصرار مشركان را در اين زمينه ديدند از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) تقاضا كردند كه چنين كند، شايد ايمان بياورند، همين كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آماده دعا كردن شد، كه بعضى از اين پيشنهادها را از خدا بخواهد (زيرا بعضى از آنها نامعقول و محال بود) پيك وحى خدا نازل شد، چنين پيام آورد كه اگر بخواهى دعوت تو اجابت مى شود، ولى در اين صورت (چون از هر نظر اتمام حجت خواهد شد و موضوع جنبه حسى و شهود به خود خواهد گرفت ) اگر ايمان نياورند همگى سخت كيفر مى بينند (و نابود خواهند شد) اما اگر به خواسته آنها ترتيب اثر داده نشود و آنها را به حال خود واگذارى ممكن است بعضى از آنها در آينده توبه كنند و راه حق را پيش گيرند، پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) پذيرفت و آيات فوق نازل گرديد.

تفسیر:
در آيات گذشته دلائل منطقى متعددى در زمينه توحيد، ذكر شد كه براى اثبات يگانگى خدا و نفى شرك و بت پرستى كافى بود، اما با اين حال جمعى از مشركان لجوج متعصب ، تسليم نشدند و شروع به بهانه جوئى كردند، و از جمله خارق عادات عجيب و غريبى كه بعضى از آنها اساسا محال بود از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) خواستند و به دروغ ادعا كردند كه هدفشان آن است كه اين گونه معجزات را ببينند و ايمان بياورند، قرآن در آيه نخست وضع آنها را چنين نقل مى كند: با نهايت اصرار سوگند ياد كردند كه اگر معجزه اى براى آنها بيايد ايمان خواهند آورد (و اقسموا بالله جهد ايمانهم لئن جائتهم آية ليؤ منن بها).
قرآن در پاسـخ آنها دو حقيقت را بازگو مى كند: نخست به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) اعلام مى كند كه به آنها بگويد اين كار در اختيار من نيست كه هر پيشنهادى آنها بكنند انجام مى دهد، بلكه معجزات تنها از ناحيه خدا است و به فرمان او است (قل انما الايات عندالله ).
سپس روى سخن را به مسلمانان ساده دلى كه تحت تاثير سوگندهاى غليظ و شديد مشركان قرار گرفته بودند كرده ، مى گويد: شما نميدانيد كه اينها دروغ مى گويند و اگر اين معجزات و نشانه هاى مورد درخواست آنها انجام شود باز ايمان نخواهند آورد (و ما يشعركم انها اذا جائت لا يؤمنون ).
صحنه هاى مختلف برخورد پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) با آنها نيز گواه اين حقيقت است كه اين دسته در جستجوى حق نبودند بلكه هدفشان اين بود كه با بهانه جوئيها مردم را سرگرم ساخته و بذر شك و ترديد در دلها بپاشند.
در آيه بعد علت لجاجت آنها چنين توضيح داده شده است كه آنها بر اثر
اصرار در كجروى و تعصبهاى جاهلانه و عدم تسليم در مقابل حق درك و ديد سالم را از دست داده اند، و گيج و گمراه در سرگردانى به سر مى برند، و چنين مى گويد: ما دلها و چشمهاى آنها را وارونه و دگرگون مى نمائيم آنچنان كه در آغاز و ابتداى دعوت ايمان نياوردند (و نقلب افئدتهم و ابصارهم كما لم يؤ منوا به اول مرة ).
در اينجا نيز اين كار به خدا نسبت داده شده است نظير چيزى كه در آيات قبل گذشت ، و اين در حقيقت عكس العمل و نتيجه اعمال خود آنها است ، و نسبت دادن آن به خدا به عنوان اين است كه او علت العلل و سرچشمه جهان هستى است ، و هر خاصيتى در هر چيز است به اراده او است ، و به تعبير ديگر خداوند در لجاجت و كجروى و تعصبهاى كوركورانه اين اثر را آفريده است كه تدريجا درك و ديد انسان را از كار مى اندازد.
و در پايان آيه مى فرمايد: ما آنها را در حال طغيان و سركشى به حال خود وا مى گذاريم تا سرگردان شوند (و نذرهم فى طغيانهم يعمهون ).
خداوند همه ما را از گرفتار شدن در چنين سرگردانى كه زائيده اعمال بى رويه خود ما است حفظ كند، و درك و ديد كاملى به ما مرحمت نمايد كه چهره حقيقت را آنچنان كه هست بنگريم .

منبع ادامه ...:

https://t.me/fazylatha

http://islamicworld.ir/fa/

چهل حدیث درباره امام زمان(عج)

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

عبور کشور از گردنه‌ها و مسیرهای سخت در حرکت به سمت قله‌ها، گفتند: ما از بخش زیادی از مسیر با وجود شیب‌ تند عبور کرده و به قله‌ها نزدیک شده‌ایم بنابراین امروز روز خسته شدن و ناامیدی نیست بلکه روز شوق و امید وحرکت است و مسئولان کشور باید با این روحیه حرکت کنند ...
۲۶ /مرداد/ ۱۴۰۲

۲۸ /دی/ ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب در دیدار تعدادی از مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی:
ملاحظه و رعایت اقتضائات کار فرهنگی - تبلیغی راهبردی ضروری و همیشگی است

۵ /بهمن/ ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اهانت‌های اخیر به قرآن در کشورهای اروپایی را محکوم کردند؛
علیرغم توطئه‌ استکبار، آینده از آن اسلام است


۴ /اسفند/ ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری:
بنیه قوی مردمی نظام حجت را بر همه مسئولان و علما تمام کرده است


۱۲ /دی/ ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اعضای شورای مرکزی اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا:
مسئله پیشرفت علمی و عبور از مرزهای دانش نباید فراموش شود

۱۵ /اسفند/ ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در روز درختکاری سه اصله نهال کاشتند؛
هر ایرانی سه درخت بکارد کاشت یک میلیارد نهال در چهار سال محقق می‌شود




۱۰ /بهمن/ ۱۴۰۱
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان عرصه‌های دانش‌بنیان:
حل مشکلات محسوس معیشتی و رفاه خانوار بدون رشد اقتصادی ممکن نیست

۲۹ /بهمن/ ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب در دیدار مسئولان، سفیران کشورهای اسلامی و شرکت‌کنندگان در مسابقات قرآن:
علت اصلی ایران‌هراسی حمایت صریح و بی‌ملاحظه جمهوری اسلامی از فلسطین است


۲۹ /آذر/ ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار خانواده‌های شهدای حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ:
حادثه تروریستی شاهچراغ موجب رسوایی آمریکایی‌های منافق و سیاه‌دل شد

۱۵ /آذر/ ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح کردند:
لزوم شناخت دقیق ضعفهای فرهنگی، تلاش برای یافتن راه‌حل و ترویج گزاره‌های صحیح

۱۱ /دی/ ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار خانواده و اعضای ستاد بزرگداشت سردار سلیمانی:
کار بزرگ شهید سلیمانی حفظ، رشد دادن، مجهز کردن و احیاء جبهه مقاومت بود

 

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

نزول فرشتگان بر انسان
«قرآن میفرماید: «انّ الّذین قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا تتنزّل علیهم الملائکة». «ربّنا اللَّه» یعنی اعتراف به عبودیّت در مقابل خدا و تسلیم در مقابل او. این چیز خیلی بزرگی است؛ اما کافی نیست. وقتی میگوییم «ربّنا اللَّه»، برای همین لحظه‌ای که میگوییم، خیلی خوب است؛ اما اگر «ربّنا اللَّه» را فراموش کردیم، «ربّنا اللَّه» امروزِ ما دیگر برای فردای ما کاری صورت نخواهد داد. لذا میفرماید: «ثمّ استقاموا»؛ پایداری و استقامت کنند و در این راه باقی بمانند. این است که موجب میشود «تتنزّل علیهم الملائکة»، والّا با یک لحظه و یک برهه خوب بودن، فرشتگان خدا بر انسان نازل نمیشوند.» ۱۳۸۱/۰۷/۱۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 پیروزی قطعی
«یک عده‌ای میگویند: مگر میشود در مقابل صفِ به‌هم‌پیوسته‌ی دشمنان مسلح به پول و زور و رسانه و اقتصاد و سیاست ایستاد؟ بله، اگر برای خدا پا در میدان گذاشتید و ایستادگی کردید، پیروزی قطعی است؛ «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا یجدون ولیّا و لا نصیرا. سنّة اللّه الّتی قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا»… اگر شما ملت عزیز ما، شما جوانهای خوش‌روحیه و پرتوان و عازم، در این راهی که دارید میروید، ایستادگی کنید، شک نکنید که در زمان خود، در زمان متناسب، تمام آمال و آرزوها و داعیه‌ها و شعارهای ملت ایران نه فقط نسبت به خود این کشور، بلکه نسبت به دنیای اسلام و امت اسلامی و جامعه‌ی بشری تحقق پیدا خواهد کرد.» ۱۳۹۱/۱۰/۱۹

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

وضعیت منافقان در زمان پیامبر و حضرت علی علیهما السلام

وضع امیرالمؤمنین، حقیقتاً هم خیلی مشکل بوده است. زمان پیامبر، جنگها، صف‌کشیها و جناح‌بندیها، جناح‌بندیهای واضحی بود؛ کفر بود و ایمان، شرک بود و توحید. شرک واضح بود، منافقانی هم که بودند، منافقان شناخته‌شده‌یی بودند، پیامبر منافقان خودش را هم میشناخت؛ منافقانی که در مدینه بودند، منافقانی که از مدینه فرار کردند و به طرف مکه رفتند؛ «فمالکم فیالمنافقین فئتین والله ارکسهم بما کسبوا»(۱). انواع و اقسام منافقان در زمان پیامبر بودند؛ منافقانی که تا اشتباهی میکردند، درباره‌شان آیه‌یی نازل میشد و حقایق روشن میگردید؛ پیامبر بیان میکرد، همه میفهمیدند؛ اشتباهی در کار نمی‌ماند. اما در زمان امیرالمؤمنین، بزرگترین مشکل، وجود یک جناح علی الظاهر مسلمان، با همه‌ی شعارهای اسلامی، اما در اساسی‌ترین مسأله‌ی دین منحرف بود؛ یعنی همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین قرار گرفتند.۱۳۷۰/۰۱/۲۶

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

ولایت، اساسی‌ترین مسأله‌ی دین

اساسی‌ترین مسأله‌ی دین، مسأله‌ی ولایت است؛ چون ولایت، نشانه و سایه‌ی توحید است. ولایت، یعنی حکومت؛ چیزی است که در جامعه‌ی اسلامی متعلق به خداست، و از خدای متعال به پیامبر، و از او به ولىّ مؤمنین میرسد. آنها [یک جناح علی الظاهر مسلمان، با همه‌ی شعارهای اسلامی، اما در اساسی‌ترین مسأله‌ی دین منحرف؛ یعنی همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین قرار گرفتند.] در این نکته شک داشتند، دچار انحراف بودند و حقیقت را نمیفهمیدند؛ هرچند ممکن بود سجده‌های طولانی هم بکنند! همان کسانی که در جنگ صفین از امیرالمؤمنین رو برگرداندند و رفتند به عنوان مرزبانی در خراسان و مناطق دیگر ساکن شدند، سجده‌های طولانىِ یک شب یا ساعتهای متمادی میکردند؛ اما فایده‌اش چه بود که انسان امیرالمؤمنین را نشناسد، خط صحیح را - که خط توحید و خط ولایت است - نفهمد و برود مشغول سجده بشود! این سجده چه ارزشی دارد؟
بعضی از روایات باب ولایت نشان میدهد که این‌طور افرادی اگر همه‌ی عمرشان را عبادت بکنند، اما ولىّ خدا را نشناسند، تا به دلالت او حرکت بکنند و مسیر را با انگشت اشاره‌ی او معلوم نمایند، این چه فایده‌یی دارد؟ «و لم یعرف ولایة ولىّ‌الله فیوالیه و یکون جمیع اعماله بدلالته»(۱). این، چه طور عبادتی است؟! امیرالمؤمنین با اینها درگیر بود.۱۳۷۰/۰۱/۲۶

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

مبارزه توأمان با کفر و نفاق

دشمنان اسلام همه‌ی تلاششان را روى اسلام متمرکز کرده‌اند و از روشهاى پیچیده استفاده میکنند، با مطرح کردن اسلام مغشوش و اسلام وابسته؛ در نقاطى از جهان الان این‌جور عمل میشود؛ لذا امروز وظیفه‌ی ما فقط مبارزه‌ی با کفّار نیست، بلکه [مبارزه‌ی با] کفّار و منافقین ‌-هر دو- است؛ یعنى واقعاً «جهِدِ الکُفّارَ وَ المُنفِقینَ وَ اغلُظ عَلَیهِم»؛(۱) تا آنجایى که بتوانیم، [باید] آن غلظت را هم نشان بدهیم؛ وظیفه‌ی امروز است. لکن من به شما عرض میکنم: ما قلبمان منوّر به نورِ امید به آینده است. امیدواریم خدا ‌ان‌شاءالله‌ به شما توفیق بدهد. ...آن مسلمانى که نفهمد در اسلام مبارزه هست، او مسلمان نیست.۱۳۶۸/۱۱/۱۱

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 دشمن‌شناسی

به مجردی که دشمن کوچکترین تحرکی نشان داد، او را هدف قرار بدهید. در جنگ فرهنگی، در جنگ سیاسی، در جنگ امنیتی، تحرک دشمن را درست نمی‌توان دید. گاهی اوقات، دشمن کار را به گونه‌ای ترتیب می‌دهد که حرف حقی، از زبان یک نفر صادر بشود! دشمن ناحق و باطل است، پس چرا می‌خواهد این حرف حق از زبان آن شخص صادر بشود؟ چون می‌خواهد پازل خودش را کامل کند. این پازل از صد یا دویست قطعه تشکیل شده؛ یک قطعه‌اش هم همین حرف حقی است که آن شخص باید بزند تا این پازل را کامل کند! اینجا این حرف حق را نباید زد. پازل دشمن را کامل نباید کرد. در این حد هوشیاری لازم است! بله، وارد سیاست بشوید و فکرِ سیاسی کنید؛ اما بسیار هوشیار. دشمن نباید بتواند از هیچ حرکت و اظهار و موضعگیری شما استفاده کند. این، اصل اول و یک خط قرمز است.چه‌طور دشمن را بشناسیم؟ چه‌طور تمایلات او را کشف کنیم؟ چه‌طور بفهمیم که این کار به نفع دشمن یا به ضرر دشمن است؟ این همان نقطه‌ی اساسی است. این همان جایی است که به اهتمام کامل، مطلقاً سهل‌انگاری نکردن و هوشیاری و بیداری کامل احتیاج دارد. اگر هم در جایی برای انسان مطلب روشن نیست، آن جا نباید حرکت کند. اگر دیدید زیر پا محکم است، پا بگذارید؛ اگر دیدید مشکوک است، پا نگذارید. بنابراین محافظه‌کار نباشید، اما هوشیار باشید؛ این، آن خط سیاسی است. البته سخت است و آسان نیست؛ اما شما هم مرد کارِ سختید؛ بسیجی هستید و باید این کار سخت را به عهده بگیرید.
۱۳۸۶/۰۲/۳۱

 

ولایت فقیه در کلام شهدا

۱- شهید چمران: من نمی‌گویم #ولی_فقیه معصوم است ولی ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی‌دهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد.

۲- شهید همت: در زمان غیبت اطاعت محض از ولایت فقیه داشته باشید.

۳- شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت امام زمان (عج) چشم و گوشتان به ولی فقیه باشد تا ببینید از آن کانون فرماندهی چه دستوری صادر می شود.

۴- شهید محمود کاوه: دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه ای را که علیه انقلاب طرح ریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر، آن را خنثی خواهد کرد.

۵- شهید آوینی: حزب الله اهل ولایت است و اهل ولایت بودن دشوار است، پایمردی می‌خواهد و وفاداری.

۶- شهید حسین خرازی: از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه ما راه حق است.

۷- شهید صیاد شیرازی: صحبتی را که ولایت مطرح می‌کند به محض ایراد سخن، بر ما واجب می شود.

۸- شهید کشوری: تا آخرین قطره خون برای اسلام و اطاعت از ولایت فقیه خواهم جنگید.

۹- شهید مهدی باکری: برادران می‌دانند که ولایت محور اصلی جامعه ما است. یعنی همه چیز ما بر حول محور ولایت شکل می‌گیرد و امام امت این را دقیقاً تفهیم کرده‌اند و به ما گفته‌اند که چگونه این محور را نگه داریم و حول آن حرکت کنیم تا اینکه جامعه اسلامی و حرکت صحیح اسلامی داشته باشیم.

بخشی از وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی:

خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه داده‌اید و جان‌ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق‌بازی به سوق فروش آمده‌اید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است.

امروز قرارگاه حسین‌بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).

برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب می‌دانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات‌بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به‌عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما به‌عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به‌دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسول‌الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی‌ماند؛ قرآن آسیب می‌بیند.

خطاب به برادران و خواهران ایرانی...

برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه‌ای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید.

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۰۹تا۱۱۰ , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , کار فرهنگی , توطئه‌ استکبار , کشورهای اروپایی , قرآن , رهبر انقلاب اسلامی , استکبار , توطئه‌ , آینده از آن اسلام است , محکوم , مردمی , پیشرفت علمی , عبور از مرزهای دانش , درخت , نهال , کاشت یک میلیارد نهال , رشد اقتصادی , ایران‌ هراسی , فلسطین , جمهوری اسلامی , حمایت , حادثه تروریستی , حرم مطهر شاهچراغ , شاهچراغ , لزوم شناخت دقیق ضعفهای فرهنگی , شهید سلیمانی , جبهه مقاومت , سردار سلیمانی , نزول فرشتگان بر انسان , فرشتگان , پیروزی قطعی , منافقان , ولایت , مبارزه , کفر , نفاق , دشمن‌ شناسی , ولایت فقیه در کلام شهدا , شهید چمران , شهید همت , شهید مهدی زین الدین , شهید محمود کاوه , شهید آوینی , شهید حسین خرازی , شهید صیاد شیرازی , شهید کشوری , شهید مهدی باکری , بدانید جمهوری اسلامی حرم است , بیت الله الحرام , مدینه , نجف , کربلا , کاظمین , سامرا , مشهد , خامنه‌ای عزیز را جان خود بدانید , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

*****************

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۰۴ تا ۱۰۷

قد جاءكم بصائر من ربكم فمن اءبصر فلنفسه و من عمى فعليها و ما اءنا عليكم بحفيظ (۱۰۴)
و كذلك نصرف الايات و ليقولوا درست و لنبينه لقوم يعلمون (۱۰۵)
اتبع ما اءوحى إ ليك من ربك لا إ له إ لا هو و اءعرض عن المشركين (۱۰۶)
و لو شاء الله ما اءشركوا و ما جعلناك عليهم حفيظا و ما اءنت عليهم بوكيل (۱۰۷)

ترجمه :
۱۰۴ - دلائل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد، كسى كه (بوسيله آن حق را) ببيند به سود خود اوست و كسى كه از ديدن آن چشم بپوشد به زيان خود اوست ، و من شما را اجبار نميكنم .
۱۰۵ - و اين چنين آيات را در شكلهاى گوناگون بيان مى داريم بگذار آنها بگويند تو درس خوانده اى (و آنها را از دگرى آموخته اى ) هدف ما اين است كه آنرا براى كسانى كه علم و آگاهى دارند روشن سازيم .
۱۰۶ - از آنچه از طرف پروردگارت بر تو وحى شده پيروى كن ، هيچ معبودى جز او نيست ، و از مشركان روى بگردان .
۱۰۷ - اگر خدا مى خواست (همه به اجبار ايمان مى آوردند و هيچ يك ) مشرك نمى شدند و ما تو را مسئول (اعمال ) آنها قرار نداديم و وظيفه ندارى آنها را مجبور (به ايمان ) سازى .

تفسیر
وظيفه تو اجبار كردن نيست
اين آيات در حقيقت يك نوع خلاصه و نتيجه گيرى از آيات گذشته است . نخست مى گويد: دلائل و نشانه هاى روشن در زمينه توحيد و خداشناسى و نفى هر گونه شرك كه مايه بصيرت و بينائى است براى شما آمد (قد جائكم بصائر من ربكم ).
بصائر جمع بصيرة از ماده بصر به معنى ديدن است ، ولى معمولا در بينش فكرى و عقلانى به كار برده مى شود، و گاهى به تمام امورى كه باعث درك و فهم مطلب است ، اطلاق مى گردد، و در آيه فوق به معنى دليل و شاهد و گواه آمده است و مجموعه دلائلى را كه در آيات گذشته در زمينه خداشناسى گفته شد در بر مى گيرد بلكه مجموع قرآن در آن داخل است .
سپس براى اينكه روشن سازد اين دلائل به قدر كافى حقيقت را آشكار مى سازد و جنبه منطقى دارد، مى گويد: آنهائى كه به وسيله اين دلائل چهره حقيقت را بنگرند به سود خود گام برداشته اند، و آنها كه همچون نابينايان از مشاهده آن خود را محروم سازند به زيان خود عمل كرده اند (فمن ابصر فلنفسه و من عمى فعليها).
و در پايان آيه از زبان پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى گويد: من نگاهبان و حافظ شما نيستم (و ما انا عليكم بحفيظ).
در اينكه منظور از اين جمله چيست ، مفسران دو احتمال داده اند، نخست اينكه من حافظ اعمال و مراقب و مسئول كارهاى شما نيستم ، بلكه خداوند همه را نگاهدارى مى كند و پاداش و كيفر هر كس را خواهد داد، وظيفه من تنها ابلاغ رسالت و تلاش و كوشش ‍ هر چه بيشتر در راه هدايت مردم است .
ديگر اينكه : من مامور و نگاهبان شما نيستيم ، كه با جبر و زور شما را به ايمان دعوت كنم ، بلكه تنها وظيفه من بيان منطقى حقايق است و تصميم نهائى با خود شما است .
و مانعى ندارد كه هر دو معنى از اين كلمه ، اراده شود.
در آيه بعد براى تاكيد اين موضوع كه تصميم نهائى در انتخاب راه حق و باطل با خود مردم است ، مى گويد: اين چنين ما آيات و دلائل را در شكلهاى گوناگون و قيافه هاى مختلف بيان كرديم (و كذلك نصرف الايات ).
ولى جمعى به مخالفت برخاستند و بدون مطالعه و هيچگونه دليل ، گفتند اين درسها را از ديگران (از يهود و نصارى و كتابهاى آنها) فرا گرفته اى (و ليقولوا درست ).
ولى جمع ديگرى كه آمادگى پذيرش حق را دارند، و صاحب بصيرتند و عالم و آگاهند، بوسيله آن چهره حقيقت را مى بينند و مى پذيرند (ولنبينه لقوم يعلمون ).
تهمت به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از نظر فراگيرى تعليماتش از يهود و نصارى ، مطلبى است كه بارها از طرف مشركان عنوان شد و هنوز هم مخالفان لجوج آن را تعقيب مى كنند: در حالى كه اصولا در محيط جزيره عربستان ، درس و مكتب و علمى نبود كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آن را فرا گيرد، و مسافرتهاى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به خارج شبه جزيره به قدرى كوتاه بود كه جاى اين گونه احتمال ندارد معلومات يهود و مسيحيان ساكن محيط حجاز نيز به قدرى ناچيز و آميخته با خرافات بود كه اصلا قابل مقايسه با قرآن و تعليمات پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نبود، توضيح بيشتر درباره اين موضوع را در ذيل آيه 103 سوره نحل به خواست خدا خاطر نشان خواهيم ساخت .
سپس وظيفه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را در برابر لجاجتها و كينه توزيها و تهمتهاى مخالفان ، مشخص ساخته ، مى گويد: وظيفه تو آن است كه از آنچه از طرف پروردگار بر تو وحى مى شود، پيروى كنى ، خدائى كه هيچ معبودى جز او نيست (اتبع ما اوحى اليك من ربك لا اله الاهو).
و نيز وظيفه تو اين است كه به مشركان و نسبتهاى ناروا و سخنان بى اساس آنها اعتنا نكنى (و اعرض عن المشركين ).
در حقيقت اين آيه يكنوع دلدارى و تقويت روحيه نسبت به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) است ، كه در برابر اينگونه مخالفان در عزم راسخ و آهنينش كمترين سستى حاصل نشود.

از آنچه گفتيم به خوبى روشن مى شود كه جمله و اعرض عن المشركين (از مشركان روى بگردان و به آنها اعتنا نكن ) هيچگونه منافاتى با دستور دعوت آنها به سوى اسلام و يا جهاد در برابر آنان ندارد، بلكه منظور اين است كه به سخنان بى اساس و تهمتهاى آنها، اعتنا نكند و در راه خويش ، ثابت قدم بماند.
در آخرين آيه مورد بحث بار ديگر اين حقيقت را تاييد مى كند كه خداوند نمى خواهد آنها را به اجبار وادار به ايمان سازد و اگر مى خواست همگى ايمان مى آوردند و هيچكس مشرك نميشد (و لوشاء الله ما اشركوا)
و نيز تاكيد مى كند تو مسئول اعمال آنها نيستى و براى اجبار آنها به ايمان ، مبعوث نشده اى (و ما جعلناك عليهم حفيظا).
همانطور كه تو وظيفه ندارى آنها را به اجبار به كار خير دعوت كنى (و ما انت عليهم بوكيل ).
تفاوت حفيظ و وكيل در اين است كه حفيظ به كسى مى گويند كه از شخص يا چيزى مراقبت كرده و او را از زيان و ضرر حفظ مى كند، اما وكيل به كسى مى گويند كه براى جلب منافع براى كسى تلاش و كوشش مى نمايد.
شايد نياز به تذكر ندارد كه نفى اين دو صفت (حفيظ و وكيل ) از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به معنى نفى اجبار كردن بر دفع زيان يا جلب منفعت است و گر نه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از طريق تبليغ و دعوت به كارهاى خير و ترك كارهاى شر اين دو وظيفه را در مورد آنها به صورت اختيارى انجام مى دهد.
لحن اين آيات از اين نظر بسيار قابل ملاحظه است كه ايمان به خدا و مبانى اسلام هيچگونه جنبه تحميلى نمى تواند داشته باشد، بلكه از طريق منطق و استدلال و نفوذ در فكر و روح افراد بايد پيشروى كند، زيرا ايمان اجبارى ارزشى ندارد مهم اين است كه مردم حقايق را درك كنند و با اراده و اختيار خويش آن را بپذيرند.
قرآن بارها در آيات مختلف روى اين حقيقت تاكيد كرده و بيگانگى اسلام را از اعمال خشونت بارى همانند اعمال كليسا در قرون وسطى و محكمه تفتيش
عقائد و امثال آن اعلام مى دارد. و بخواست خدا در آغاز سوره برائة علل سخت گيرى اسلام در برابر مشركان مورد بحث قرار مى گيرد.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۰۸

و لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم كذلك زينا لكل اءمة عملهم ثم إلى ربهم مرجعهم فينبئهم بما كانوا يعملون (۱۰۸)

ترجمه :
۱۰۸ - (معبود) كسانى را كه غير خدا را مى خوانند دشنام ندهيد مبادا آنها (نيز) از روى ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، اين چنين براى هر امتى عملشان را زينت داديم سپس بازگشت آنها به سوى پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل مى كردند آگاه مى سازد (و پاداش و كيفر مى دهد.

تفسیر
به دنبال بحثى كه در باره منطقى بودن تعليمات اسلام و لزوم دعوت از راه استدلال ، نه از راه اجبار، در آيات قبل گذشت ، در اين آيه تاكيد مى كند كه هيچگاه بتها و معبودهاى مشركان را دشنام ندهيد، زيرا اين عمل سبب مى شود كه آنها نيز نسبت به ساحت قدس ‍ خداوند همين كار را از روى ظلم و ستم و جهل و نادانى انجام دهند(و لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبواالله عدوا بغير علم ).
به طورى كه از بعضى روايات استفاده مى شود جمعى از مؤ منان بر اثر ناراحتى شديد كه از مساله بت پرستى داشتند، گاهى بتهاى مشركان را به باد ناسزا گرفته و به آنها دشنام مى دادند، قرآن صريحا از اين موضوع ، نهى كرد و رعايت اصول ادب و عفت و نزاكت در بيان را، حتى در برابر خرافى ترين و بدترين اديان ، لازم مى شمارد.
دليل اين موضوع ، روشن است ، زيرا با دشنام و ناسزا نمى توان كسى را از مسير غلط باز داشت ، بلكه به عكس ، تعصب شديد آميخته با جهالت كه در اينگونه افراد است ، سبب مى شود كه به اصطلاح روى دنده لجاجت افتاده ، در آئين باطل خود راسختر شوند، سهل است زبان به بدگوئى و توهين نسبت به ساحت قدس پروردگار بگشايند، زيرا هر گروه و ملتى نسبت به عقائد و اعمال خود، تعصب دارد همانطور كه قرآن در جمله بعد ميگويد ما اين چنين براى هر جمعيتى عملشان را زينت داديم (كذلك زينا لكل امة عملهم ).
و در پايان آيه بازگشت همه آنها به سوى خدا است ، و به آنها خبر مى دهد كه چه اعمالى انجام داده اند (ثم الى ربهم مرجعهم فينبئهم بما كانوا يعملون ).
نكته ها
در اينجا به سه نكته بايد توجه كرد:
۱ - در آيه فوق ، زينت دادن اعمال نيك و بد هر كس را در نظرش ، به خدا نسبت داده شده ، ممكن است اين موضوع براى بعضى مايه تعجب گردد كه مگر ممكن است خداوند عمل بد كسى را در نظرش زينت دهد؟!
پاسـخ اين سؤال همان است كه بارها گفته ايم كه اين گونه تعبيرات ، اشاره به خاصيت و اثر عمل است ، يعنى هنگامى كه انسان كارى را به طور مكرر انجام دهد، كم كم قبح و زشتى آن در نظرش از بين مى رود، و حتى به صورت جالبى
جلوه گر مى شود، و از آنجا كه علت العلل و مسبب الاسباب و آفريدگار هر چيز خدا است و همه تاثيرات به خدا منتهى مى شود اين گونه آثار در زبان قرآن گاهى به او نسبت داده مى شود (دقت كنيد).
و به تعبير روشنتر جمله زينا لكل امة عملهم چنين معنى مى دهد كه آنها را گرفتار نتيجه سوء اعمالشان كرديم ، تا آنجا كه زشت در نظرشان زيبا جلوه كرد.
و از اينجا روشن مى شود اينكه در بعضى از آيات قرآن زينت دادن عمل به شيطان نسبت داده شده نيز منافاتى با اين موضوع ندارد، زيرا شيطان آنها را وسوسه به انجام عمل زشت مى كند و آنها در برابر وسوسه هاى شيطان تسليم مى شوند و سرانجام گرفتار عواقب شوم عمل خود مى گردند، و به تعبير علمى ، سببيت از ناحيه خدا است اما ايجاد سبب بوسيله اين افراد و وسوسه هاى شيطانى است (دقت كنيد).
۲- در روايات اسلامى نيز منطق قرآن در باره ترك دشنام به گمراهان و منحرفان ، تعقيب شده و پيشوايان بزرگ اسلام به مسلمانان دستور داده اند هميشه روى منطق و استدلال تكيه كنند و به حربه بى حاصل دشنام نسبت به معتقدات مخالفان ، متوسل نشوند، در نهج البلاغه مى خوانيم كه على (عليه السلام ) به جمعى از يارانش كه پيروان معاويه را در ايام جنگ صفين دشنام مى دادند مى فرمايد: انى اكره لكم ان تكونوا سبابين و لكنكم لو وصفتم اعمالهم و ذكرتم حالهم كان اصوب فى القول و ابلغ فى العذر.
من خوش ندارم كه شما فحاش باشيد، اگر شما به جاى دشنام ، اعمال آنها را برشمريد و حالات آنها را متذكر شويد (و روى اعمالشان تجزيه و تحليل نمائيد) به حق و راستى نزديكتر است و براى اتمام حجت بهتر.
۳ - گاهى ايراد مى شود كه چگونه ممكن است بت پرستان نسبت به خدا بدگوئى كنند در حالى كه آنها غالبا اعتقاد به الله (خدا) داشتند و بت را شفيع بر درگاه او ميدانستند؟
ولى اگر ما در وضع عوام لجوج و متعصب دقت كنيم خواهيم ديد كه اين موضوع چندان تعجب ندارداين گونه افراد هنگامى كه ناراحت شوند، سعى دارند طرف را به هر قيمتى كه شده است ناراحت كنند، حتى اگر از طريق بدگوئى به معتقدات مشترك طرفين باشد آلوسى دانشمند معروف سنى ، در تفسير روح المعانى نقل مى كند كه بعضى از عوام جاهل هنگامى مشاهده كرد بعضى از شيعيان ، سب شيخين مى كند، ناراحت شد و شروع به اهانت به مقام على (عليه السلام ) كرد، هنگامى كه از او سؤ ال كردند چرا به على (عليه السلام ) كه مورد احترام تو است اهانت مى كنى ؟ گفت : من مى خواستم شيعه ها را ناراحت كنم زيرا هيچ چيز را ناراحت كننده تر از اين موضوع براى آنها نديدم !، و بعد او را به توبه از اين عمل وادار ساختند.

منبع ادامه ...:

https://t.me/fazylatha

http://islamicworld.ir/fa/

هر حرفی را نباید بازگو کرد...

حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام

لا تُحَدِّثْ إِلَّا عَنْ ثِقَةٍ فَتَكُونَ كَاذِبا وَ الکِذبُ ذُلٌّ

جز افراد مورد اطمینان از کسی مطلبی نقل نکن که در غیر اینصورت دروغگو خواهی بود، و دروغ ذلّت است.

«تحف العقول عن آل الرسول صلّی الله علیه وآله» ص ۷۹

*****************

مؤمنانی که مرتبه‌شان از صحابه بالاتر است

*****************

فرمانده کل سپاه پاسداران:

تنها راه باقی مانده برای دشمن فضای مجازی و نفوذ به ذهن هاست و دشمن هنوز در این عرصه دارای قدرت است و ایمان و آگاهی جوانان ما را هدف گرفته است و نقش روحانیان و دغدغه‌مندان انقلاب در قلب این میدان تعیین می شود و همه افرادی که مشعل‌های علم را بلند کرده‌اند مسئول هستند که دل ها را مستحکم و جوانان را نسبت به همه حقایق و واقعیت‌ها آگاه کنند.

 دشمن، تغییر جغرافیا داده است/ کسانی که دنبال فروپاشی ایران بودند خود گرفتار فروپاشی شدند

شهید جمال خانی مقدم 20 تیرماه 1342 در شهرستان یزد به دنیا آمد. او در وصیت نامه خود چنین می‌نویسد: «مقيد به فرایض دينى خود باشيد جاذبه و دافعه على(ع) را در پيشبرد اين انقلاب سرلوحه برنامه‌هاى خود قرار بدهيد از دو دستگى و نفاق بپرهيزيد که سلاح شيطان است ...»

بخشی از وصیت نامه شهید محمد برخور:

(شهادت: بیست و دوم تیرماه ۱۳۶۶، در شلمچه)

همیشه گوش به فرمان امام امت باشید

با عرض ادب به پیشگاه مقدس امام زمان (عج) و نائب بر حق اش، رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی و درود بر ارواح پرفتوح شهیدان صدر اسلام تا انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و با سلام و درود بر معلولین و مجروحین و امت شهیدپرور و با سلام به پدر و مادر بزرگوارم که حق زیادی بر گردن این بنده حقیر دارند.
لازم دانستم مطالبی را متذکر شوم چرا که شاید بنده هم لیاقت شهادت و جان دادن در راه خدا پیدا کردم.‌ای امت شهیدپرور و همیشه در صحنه که با کمک های بی دریغ خود، جبهه ها را گرم نگه داشته اید، همیشه گوش به فرمان امام امت باشید و رهنمود‌های او را مدنظر و آویزه گوش خود قرار دهید.

نابودی منافقین

نکند خدای ناکرده روزی از خط امام فاصله بگیرید که آن روز دشمن خوشحال خواهد شد. پس تا پیروزی نهایی مستضعفین و آمریکای جنایتکار و شوروی جهان خوار به رزم بی امان خود ادامه دهید و به منافقین و ایادی داخلی شان که هدفی جز ضربه زدن به اسلام و انقلاب اسلامی ندارند، مجال و فرصت ندهید و تا نابودی آن ها سلاح خود را بر زمین نگذارید؛ و درضمن شما خواهران و برادران بزرگوار نیز از دولت جمهوری اسلامی که درگیر جنگ است، توقع بی جا نداشته باشید.

 

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , تفسیر قرآن , هر حرفی را نباید بازگو کرد , مومنان , صحابه , تنها راه , دشمن , فضای مجازی , نفوذ , ذهن , گوش به فرمان , امام امت , نابودی منافقین , ماه صفر , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 یا زهراء سلام الله علیها

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۰۰تا۱۰۳

و جعلوا لله شركاء الجن و خلقهم و خرقوا له بنين و بنات بغير علم سبحانه و تعالى عما يصفون (۱۰۰)
بديع السماوات و الا رض اءنى يكون له ولد و لم تكن له صاحبة و خلق كل شى ء و هو بكل شى ء عليم (۱۰۱)
ذالكم الله ربكم لا إ له إ لا هو خالق كل شى ء فاعبدوه و هو على كل شى ء وكيل (۱۰۲)
لا تدركه الا بصار و هو يدرك الا بصار و هو اللطيف الخبير (۱۰۳)

ترجمه :
۱۰۰ - آنان براى خدا شريكهائى از جن قرار دادند در حالى كه خداوند همه آنها را آفريده است ، و براى خدا پسران و دخترانى به دروغ و از روى جهل ساختند، منزه است خدا، و برتر است از آنچه توصيف مى كنند.
۱۰۱ - ابداع كننده آسمانها و زمين او است چگونه ممكن است فرزندى داشته باشد و حال آنكه همسرى نداشته و همه چيز را آفريده و او به همه چيز دانا است .
۱۰۲ - (آرى ) چنان است خداوند پروردگار شما، هيچ معبودى جز او نيست آفريدگار همه چيز است ، او را بپرستيد و او حافظ و مدبر همه موجودات است .
۱۰۳ - چشمها او را درك نمى كند ولى او همه چشمها را درك مى كند و او بخشنده (انواع نعمتها و با خبر از ريزهكاريها) و آگاه (از همه چيز) است .

تفسیر
خالق همه اشياء او است
در اين آيات به گوشه اى از عقائد نادرست و خرافات مشركان و صاحبان مذاهب باطله و جواب منطقى آنها اشاره شده است .
نخست مى گويد:(آنها شريكهائى براى خداوند از جن قائل شدند) (و جعلو الله شركاء الجن )
در اينكه آيا منظور از جن در اينجا معنى لغوى آن يعنى موجودات ناپيدا و پوشيده از حس انسان است ، يا خصوص طايفه جن كه قرآن كرارا درباره آنها سخن گفته و به زودى به آن اشاره خواهيم كرد؟ مفسران دو احتمال داده اند.
بنابر احتمال اول ممكن است آيه اشاره به كسانى باشد كه فرشتگان و يا هر موجود ناپيداى ديگر را مى پرستيدند، ولى بنا بر احتمال دوم ، آيه اشاره به كسانى مى كند كه طايفه جن را شريكهاى خداوند و يا همسران او مى دانستند.
كلبى در كتاب الاصنام نقل مى كند كه يكى از طوائف عرب به نام بنومليح كه شعبه اى از قبيله خزاعه بود، جن را ميپرستيدند حتى گفته مى شود كه پرستش و عبادت جن و عقيده به الوهيت آنها در ميان مذاهب خرافى يونان قديم و هند نيز وجود داشته است .
و به طورى كه از آيه 158 سوره صافات و جعلوا بينه و بين الجنة نسبا (ميان خداوند و جن خويشاوندى قائل شدند) استفاده مى شود در ميان عرب كسانى بودند كه يك نوع رابطه خويشاوندى براى جن با خدا قائل بودند،
و به طورى كه بسيارى از مفسران نقل كرده اند قريش معتقد بودند كه خداوند با جنيان ازدواج كرده و فرشتگان ثمره اين ازدواجند!.
سپس به اين پندار خرافى پاسـخ گفته و مى گويد: (با اينكه خداوند آنها را (يعنى جن را) آفريده است ) (و خلقهم ).
يعنى چگونه ممكن است مخلوق كسى شريك او بوده باشد، زيرا شركت نشانه سنخيت و هم افق بودن است در حالى كه مخلوق هرگز در افق خالق نخواهد بود.

خرافه ديگر اينكه (آنها براى خدا پسران و دخترانى از روى نادانى قائل شدند) (و خرقوا له بنين و بنات بغير علم ).
و در حقيقت بهترين دليل باطل بودن اينگونه عقائد خرافى همان است كه از جمله بغير علم استفاده مى شود، يعنى هيچگونه دليل و نشانه اى براى اين موهومات در دست نداشتند.
جالب توجه اينكه خرقوا از ماده (خرق ) (بر وزن غرق ) گرفته شده كه در اصل به معنى پاره كردن چيزى است بدون رويه و حساب ، درست نقطه مقابل خلق كه ايجاد چيزى از روى حساب است ، اين دو كلمه (خلق و خرق ) گاهى در مطالب ساختگى و دروغين نيز به كار مى رود، منتها دروغهائى كه حساب شده است و با مطالعه ساخته مى شود، (خلق و اختلاق ) و دروغهاى بى حساب و به اصطلاح شاخدار (خرق و اختراق ) گفته مى شود.
يعنى آنها اين دروغها را بدون مطالعه جوانب مطلب و بدون در نظر گرفتن لوازم آن ساختند.
اما اينكه چه طوائفى براى خدا پسرانى قائل بودند، قرآن نام دو طايفه را در
آيات ديگر برده است يكى مسيحيان كه عقيده داشتند عيسى پسر خدا است و ديگر يهود كه عزير را فرزند او مى دانستند.
و به طورى كه از آيه 30 سوره توبه اجمالا استفاده مى شود و جمعى از محققين معاصر نيز با مطالعه ريشه هاى مشترك مسيحيت و بودائى مخصوصا در مساله تثليث دريافته اند، اعتقاد به وجود فرزند پسر براى خدا منحصر به مسيحيان و يهود نبوده ، بلكه در ميان مذاهب خرافى پيشين نيز وجود داشته است .
اما در مورد اعتقاد به وجود دختران براى خدا، خود قرآن در آيات ديگر مطلب را روشن ساخته و مى گويد: و جعلوا الملائكة الذين هم عباد الرحمن اناثا: (آنها فرشتگان را كه بندگان خدا هستند، دختران او قرار دادند) (زخرف آيه 19).
و همانطور كه در بالا نيز اشاره كرديم در تفاسير و تواريخ آمده است كه طايفه قريش معتقد بودند فرشتگان ، فرزندانى هستند كه از ازدواج خداوند با جن به وجود آمده اند!:
ولى در پايان اين آيه قرآن قلم سرخ بر تمام اين مطالب خرافى و پندارهاى موهوم و بى اساس كشيده و با جمله رسا و بيدار كننده اى همه اين اباطيل را نفى مى كند و مى گويد: (منزه است خداوند و برتر و بالاتر است از اين اوصافى كه براى او مى گويند) (سبحانه و تعالى عما يصفون ).
در آيه بعد به پاسـخ اين عقائد خرافى پرداخته نخست ميگويد: (خداوند كسى است كه آسمانها و زمين را ابداع و ايجاد كرد) (بديع السماوات و الارض ).
آيا هيچكس ديگر چنين كارى را كرده و يا قدرت بر آن را دارد تا شريك او در عبوديت شمرده شود؟ نه ، همه مخلوقند و سر به فرمان او و نيازمند به ذات
پاك او.

به علاوه چگونه ممكن است او فرزندى داشته باشد در حالى كه همسرى ندارد (انى يكون له ولد و لم تكن له صاحبة ).
اصولا چه نيازى به همسر دارد، وانگهى چه كسى ممكن است همسر او باشد با اينكه همه مخلوق او هستند، و از همه گذشته ذات مقدس او از عوارض جسمانى پاك و منزه است و داشتن همسر و فرزند، يكى از عوارض روشن جسمانى و مادى است .
بار ديگر مقام خالقيت او را نسبت به همه چيز و همه كس و احاطه علمى او را نسبت به تمام آنها تاكيد كرده ، مى گويد: (همه چيز را آفريد و او به هر چيزى دانا است ) (و خلق كل شى ء و هو بكل شى ء عليم ).
در سومين آيه مورد بحث پس از ذكر خالقيت به همه چيز و ابداع و ايجاد آسمانها و زمين و منزه بودن او از عوارض جسم و جسمانى و همسر و فرزند و احاطه علمى او به هر كار و هر چيز، چنين نتيجه مى گيرد: (خداوند و پروردگار شما چنين كسى است و چون هيچكس داراى چنين صفات نيست ، هيچكس غير او نيز شايسته عبوديت نخواهد بود، پروردگار او است و آفريدگار هم او است ، بنابراين معبود هم تنها او مى تواند باشد، پس او را بپرستيد) (ذلكم الله ربكم لا اله الا هو خالق كل شى ء فاعبدوه ).
و در پايان آيه براى اينكه هر گونه اميدى را به غير خدا قطع كند و ريشه هر گونه شرك و به طور كلى تكيه به غير خدا را بسوزاند مى گويد: (حافظ و نگهبان و مدبر همه چيز او است ) (و هو على كل شى ء وكيل ).
بنابراين كليد حل مشكلات شما فقط در دست او مى باشد و هيچكس غير از او توانائى بر اين كار ندارد، زيرا غير او همه نيازمندند و چشم بر احسان او
دوخته اند با اينحال معنى ندارد كسى مشكلات خود را نزد ديگرى ببرد و حل آن را از او بخواهد.
قابل توجه اينكه در اينجا على كل شى ء وكيل گفته شده است نه لكل شى ء وكيل و تفاوت ميان اين دو آشكار است ، چون ذكر كلمه (على ) دليل بر تسلط و نفوذ امر او است ، در حالى كه به كار بردن كلمه لام نشانه تبعيت مى باشد.
و به عبارت ديگر تعبير اول به معنى ولايت و حفظ است و تعبير دوم به معنى نمايندگى .
در آخرين آيه مورد بحث براى اثبات حاكميت و نگاهبانى او نسبت به همه چيز و همچنين براى اثبات تفاوت او با همه موجودات مى گويد: (چشمها او را نمى بينند، اما او همه چشمها را ادراك مى كند و او بخشنده انواع نعمتها و با خبر از تمام ريزه كاريها و آگاه از همه چيز است ) مصالح بندگان را مى داند و از نيازهاى آنها با خبر است و به مقتضاى لطفش با آنها رفتار مى كند (لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار و هو اللطيف الخبير).
در حقيقت كسى كه مى خواهد حافظ و مربى و پناهگاه همه چيز باشد بايد اين صفات را دارا باشد.
به علاوه اين جمله دليل بر آن است كه او با همه موجودات جهان تفاوت دارد، زيرا پاره اى از آنها هم مى بينند و هم ديده مى شوند مانند انسانها، پاره اى نه مى بينند و نه ديده مى شوند، مانند صفات درونى ما، بعضى ديگر ديده مى شوند اما كسى را نمى بينند مانند جمادات ، تنها كسى كه ديده نمى شود اما همه چيز و همه كس را مى بيند ذات پاك او است .
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد.
۱ - چشمها، خدا را نمى بيند.
دلائل عقلى گواهى مى دهد كه خداوند هرگز با چشم ديده نخواهد شد، زيرا چشم تنها اجسام يا صحيحتر بعضى از كيفيات آنها را مى بيند و چيزى كه جسم نيست و كيفيت جسم هم نمى باشد، هرگز با چشم مشاهده نخواهد شد و به تعبير ديگر، اگر چيزى با چشم ديده شود، حتما بايد داراى مكان و جهت و ماده باشد، در حالى كه او برتر از همه اينها است ، او وجودى است نامحدود و به همين دليل بالاتر از جهان ماده است ، زيرا در جهان ماده همه چيز محدود است .
در بسيارى از آيات قرآن از جمله آياتى كه در مورد بنى اسرائيل و تقاضاى رؤيت خداوند سخن مى گويد با صراحت كامل ، نفى امكان رؤ يت از خداوند شده است (به طورى كه شرح آن در تفسير آيه 143 سوره اعراف بخواست خدا خواهد آمد).
عجيب اين است كه بسيارى از اهل تسنن معتقدند كه خداوند اگر در اين جهان ديده نشود در عالم قيامت ديده مى شود! و به گفته نويسنده تفسير المنار هذا مذاهب اهل السنة و العلم بالحديث : (اين عقيده اهل سنت و دانشمندان حديث است و عجيبتر اينكه حتى محققان معاصر و به اصطلاح روشنفكران آنها نيز تمايل به اين موضوع نشان مى دهند و حتى گاهى سرسختانه روى آن ايستادگى مى كنند!)

در حالى كه بطلان اين عقيده به حدى روشن است كه نياز به بحث ندارد، زيرا دنيا و آخرت (با توجه به معاد جسمانى ) هيچ تفاوتى در اين مساله نخواهد داشت ، آيا خداوند كه وجودى ما فوق ماده است در قيامت تبديل به يك وجود مادى مى شود و از آن مقام نامحدودى به محدودى خواهد گرائيد، آيا او در آن
روز تبديل به جسم و يا عوارض جسم مى شود؟ و آيا دلائل عقلى بر عدم امكان رؤ يت خدا هيچگونه تفاوتى ميان دنيا و آخرت مى گذارد؟ با اينكه داورى عقل در اين زمينه تغييرناپذير است .
و اين عذر كه بعضى از آنها براى خود آورده اند كه ممكن است در جهان ديگر انسان درك و ديد ديگرى پيدا كند، عذرى است كاملا غير موجه ، زيرا اگر منظور از اين درك و ديد، درك و ديد فكرى و عقلانى است كه در اين جهان نيز وجود دارد، و ما با چشم دل و نيروى عقل جمال خدا را مشاهده مى كنيم و اگر منظور، چيزى است كه با آن جسم را مى توان ديد، چنين چيزى در مورد خداوند محال است خواه در اين دنيا باشد، خواه در جهانى ديگر، بنابراين گفتار مزبور كه انسان در اين جهان خدا را نمى بيند ولى مؤ منان در قيامت خدا را مى بينند، يك سخن غير منطقى و غير قابل قبول است .
تنها چيزى كه سبب شده آنها غالبا از اين عقيده ، دفاع كنند اين است كه در پاره اى از احاديث كه در كتب معروف آنها نقل شده امكان رؤ يت خداوند در قيامت آمده است ، ولى آيا بهتر اين نيست كه باطل بودن اين موضوع را به حكم عقل دليل بر مجعول بودن آن روايات و بى اعتبار بودن كتابهائى كه اين گونه روايات در آنها آمده است ، بدانيم مگر اينكه اين روايات را به معنى مشاهده با چشم دل تفسير كنيم ؟. آيا صحيح است از حكم خرد و عقل به خاطر چنين احاديثى وداع كنيم و اگر در بعضى از آيات قرآن تعبيراتى وجود دارد كه در ابتداى نظر مساله رؤ يت خداوند را مى رساند مانند (وجوه يومئذ ناضرة الى ربها ناظرة ): صورتهائى در آن روز پرطراوت است و به سوى پروردگارش مى نگرد اين تعبيرات مانند يدالله فوق ايديهم : (دست خدا بالاى دست آنها است ) مى باشد كه جنبه كنايه دارد زيرا مى دانيم هيچگاه آيه اى از قرآن بر خلاف حكم و فرمان
خرد نخواهد بود.
جالب اينكه در روايات اهل بيت (عليهم السلام ) شديدا اين عقيده خرافى نفى شده و با تعبيرات كوبنده اى از معتقدين آن انتقاد گرديده است از جمله اينكه يكى از ياران معروف امام صادق (عليه السلام ) به نام هشام مى گويد: نزد امام صادق (عليه السلام ) بودم كه معاويه بن وهب (يكى ديگر از دوستان آن حضرت ) وارد شد و گفت : اى فرزند پيامبر چه مى گوئى در مورد خبرى كه درباره رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) وارد شده كه او خداوند را ديد؟ به چه صورت ديد؟! و همچنين در خبر ديگرى كه از آن حضرت نقل شده كه مؤ منان در بهشت پروردگار خود را مى بينند، به چه شكل خواهند ديد؟امام صادق (عليه السلام ) تبسم (تلخى ) كرد و فرمود: اى معاوية بن وهب ! چقدر زشت است كه انسان هفتاد، هشتاد سال عمر كند، در ملك خدا زندگى نمايد و نعمت او را بخورد، اما او را درست نشناسد، اى معاويه ! پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) هرگز خداوند را با اين چشم مشاهد نكرد، مشاهده بر دو گونه است مشاهده با چشم دل و مشاهده با چشم ظاهر، هر كس مشاهده با چشم دل را بگويد درست گفته و هر كس مشاهده با چشم ظاهر را بگويد دروغ گفته و به خدا و آيات او كافر شده است ، زيرا پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: هر كس خدا را شبيه خلق بداند كافر است .
و در روايت ديگرى كه در كتاب توحيد صدوق از اسماعيل بن فضل نقل شده مى گويد: از امام صادق (عليه السلام ) پرسيدم آيا خدا در قيامت ديده مى شود؟ فرمود: منزه است خداوند از چنين چيزى و بسيار منزه است ... ان الابصار لا تدرك الا ماله لون و الكيفية والله خالق الالوان و الكيفيات : (چشمها نمى بيند جز چيزهائى را كه رنگ و كيفيتى دارند در حالى كه خداوند آفريننده رنگها و كيفيتها است )

جالب اينكه در اين حديث مخصوصا روى كلمه (لون ) (رنگ ) تكيه شده و امروز اين مطلب بر ما روشن است كه خود جسم هرگز ديده نمى شود، بلكه همواره رنگ آن ديده مى شود، و اگر جسمى هيچگونه رنگ نداشته باشد هرگز ديده نخواهد شد.
(در جلد اول تفسير نمونه صفحه 156 ذيل آيه 46 سوره بقره نيز بحثى در اين زمينه كرده ايم ).
۲- خالقيت خداوند نسبت بهمه چيز
بعضى از مفسران اهل تسنن كه از نظر عقيده ، تابع مذهب جبر هستند با آيه فوق كه خالقيت خدا را به همه چيز بيان مى كند براى مسلك جبر استدلال كرده اند، مى گويند: اعمال و افعال ما نيز از اشياء اين جهان است ، زيرا شى ء به هر گونه موجودى گفته مى شود، خواه مادى يا غير مادى ، خواه ذات يا صفات ، بنابراين هنگامى كه مى گوئيم خداوند آفريننده همه چيز است ، بايد بپذيريم كه آفريننده افعال ما نيز هست و اين جز جبر نخواهد بود.
ولى طرفداران آزادى اراده و اختيار پاسـخ روشنى براى اينگونه استدلالها دارند و آن اينكه خالقيت خداوند حتى نسبت به افعال ما منافاتى با اختيار ما ندارد، زيرا افعال ما را مى توان به ما نسبت داد و هم به خدا، اگر به خدا نسبت دهيم به خاطر آن است كه همه مقدمات آن را او در اختيار ما گذاشته است ، او است كه به ما قدرت و نيرو و اراده و اختيار داده است ، بنابراين چون همه مقدمات از او است مى توان اعمال ما را به او نسبت داد و او را خالق آنها دانست ولى از اين نظر كه تصميم نهائى با ما است مائيم كه از قدرت و اختيار خدا داد استفاده كرده و يكى از دو طرف فعل يا ترك را انتخاب مى كنيم ، از اين جهت ، افعال به ما نسبت داده مى شود و ما در مقابل آنها مسئول هستيم .
و به تعبير فلسفى در اينجا دو خالق و دو علت در عرض يكديگر نيستند بلكه در طول يكديگرند، وجود دو علت تامه در عرض هم معنى ندارد، اما اگر طولى باشند هيچ مانعى نخواهد داشت ، و از آنجا كه افعال ما لازمه مقدماتى است كه خدا به ما داده است ، اين لوازم را مى توان به او نيز نسبت داد و هم به كسى كه افعال را انجام داده است .
اين سخن درست به آن مى ماند كه شخصى براى آزمودن كاركنان خود آنها را در كار خويش آزاد بگذارد و اختيار تمام به آنها بدهد و تمام مقدمات كار را فراهم سازد، بديهى است كارهائى كه آنها انجام مى دهند از يك نظر كار رئيس آنها محسوب مى شود ولى اين موضوع سلب آزادى و اختيار را از كارمندان نمى كند، بلكه آنها در برابر كار خويش مسئولند. درباره عقيده جبر و اختيار به خواست پروردگار مشروحا در ذيل آيات مناسب بحث خواهد شد.
۳ - بديع يعنى چه ؟
همانطور كه در بالا اشاره كرديم ، كلمه بديع به معنى وجود آورنده چيزى بدون سابقه است ، يعنى خداوند آسمان و زمين را بدون هيچ ماده و يا طرح و نقشه قبلى ايجاد كرده است .
در اينجا بعضى ايراد مى كنند كه چگونه ممكن است چيزى از عدم به وجود آيد ما در ذيل آيه 117 سوره بقره (جلد اول تفسير نمونه صفحه 300) مشروحا در پاسـخ اين ايراد بحث كرده ايم و خلاصه آن اين است : اينكه مى گوئيم خداوند موجودات را از عدم به وجود آورد مفهومش اين نيست كه عدم ماده تشكيل دهنده موجودات جهان است ، مثل اينكه مى گوئيم نجار، ميز را از چوب ساخته
است ، چنين چيزى مسلما محال است ، زيرا (عدم ) نمى تواند ماده وجود باشد.

بلكه منظور اين است موجودات اين جهان قبلا نبوده اند، سپس به وجود آمده اند اين موضوع هيچگونه اشكالى ندارد و مثالهائى براى آن در جلد اول زده ايم و در اينجا اضافه مى كنيم كه ما در محيط ذهن و فكر خود مى توانيم موجوداتى پديد آوريم كه قبلا به هيچوجه در ذهن ما نبوده اند، شك نيست كه اين موجودات ذهنى براى خود يكنوع وجود و هستى دارند، اگر چه همانند وجود خارجى نيستند، ولى بالاخره در افق ذهن ما وجود دارند، اگر وجود چيزى بعد از عدم محال باشد چه تفاوتى ميان وجود ذهنى و وجود خارجى است ، بنابراين همانطور كه ما در ذهن خود وجودهائى مى آفرينيم كه قبلا نبوده است ، خداوند هم در عالم خارج چنين كارى را مى كند، كمى دقت درباره اين مثال و يا مثالهائى كه در جلد اول زده ايم مى تواند اين مشكل را حل كند.
۴- لطيف ، يعنى چه ؟
در آيات فوق يكى از اوصاف خداوند، لطيف ذكر شده و آن از ماده لطف است هنگامى كه درباره اجسام به كار رود به معنى سبكى در مقابل سنگينى و هنگامى در باره حركات (حركت لطيفه ) به كار رود به معنى يك حركت كوچك و زودگذر و گاهى در مورد موجودات و كارهاى بسيار دقيق و باريك كه با حس قابل درك نيستند گفته مى شود، و اگر خدا را به عنوان لطيف توصيف مى كنيم نيز به همين معنى است ، يعنى او خالق اشياى ناپيدا و داراى افعالى است كه از محيط قدرت استماع بيرون است ، بسيار باريك بين و فوق العاده دقيق مى باشد.
حديث جالبى در اين زمينه از فتح بن يزيد جرجانى از امام على بن موسى الرضا (عليهماالسلام ) نقل شده يك معجزه علمى محسوب مى شود، حديث چنين است كه امام مى فرمايد: اينكه مى گوئيم خداوند لطيف است به خاطر آن است
كه مخلوقات لطيف آفريده و به خاطر اين است كه از اشياء لطيف و ظريف و ناپيدا آگاه است ، آيا آثار صنع او را در گياهان لطيف و غير لطيف نمى بينى ؟ و همچنين در مخلوقات و حيوانات كوچك و حشرات ريز و چيزهائى كه از آن هم كوچكتر است ، موجوداتى كه به چشم هرگز نمى گنجند، و از بس كوچكند و نر و ماده و تازه و كهنه آنها نيز شناخته نمى شود، هنگامى كه اين گونه موضوعات را مشاهده مى كنيم ... و آنچه در اقيانوسها و درون پوست درختان و بيابانها و صحراها وجود دارد به نظر مى آوريم ... و اينكه موجوداتى هستند كه هرگز چشم ما آنها را نمى بيند، و با دست خود نيز نمى توانيم آنها را لمس كنيم ، از همه اينها مى فهميم كه آفريننده آنها، لطيف است حديث فوق كه اشاره به ميكربها و حيوانات ذره بينى است و قرنها قبل از تولد پاستور بيان شده تفسير لطيف را روشن مى سازد اين احتمال نيز در تفسير اين كلمه وجود دارد كه منظور از لطيف بودن خداوند آن است كه ذات پاك او چنان است كه هرگز با احساس كسى درك نمى شود، بنابراين او لطيف است زيرا هيچ كس از ذات او آگاه نيست ، و خبير است چون از همه چيز آگاه است .
اين معنى نيز در بعضى از روايات اهل بيت (عليهم السلام ) به آن اشاره شده است و بايد توجه داشت كه هيچ مانعى ندارد كه هر دو معنى از اين كلمه اراده شده باشد.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۰۴ تا ۱۰۷

قد جاءكم بصائر من ربكم فمن اءبصر فلنفسه و من عمى فعليها و ما اءنا عليكم بحفيظ (۱۰۴)
و كذلك نصرف الايات و ليقولوا درست و لنبينه لقوم يعلمون (۱۰۵)
اتبع ما اءوحى إ ليك من ربك لا إ له إ لا هو و اءعرض عن المشركين (۱۰۶)
و لو شاء الله ما اءشركوا و ما جعلناك عليهم حفيظا و ما اءنت عليهم بوكيل (۱۰۷)

ترجمه :
۱۰۴ - دلائل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد، كسى كه (بوسيله آن حق را) ببيند به سود خود اوست و كسى كه از ديدن آن چشم بپوشد به زيان خود اوست ، و من شما را اجبار نميكنم .
۱۰۵ - و اين چنين آيات را در شكلهاى گوناگون بيان مى داريم بگذار آنها بگويند تو درس خوانده اى (و آنها را از دگرى آموخته اى ) هدف ما اين است كه آنرا براى كسانى كه علم و آگاهى دارند روشن سازيم .
۱۰۶ - از آنچه از طرف پروردگارت بر تو وحى شده پيروى كن ، هيچ معبودى جز او نيست ، و از مشركان روى بگردان .
۱۰۷ - اگر خدا مى خواست (همه به اجبار ايمان مى آوردند و هيچ يك ) مشرك نمى شدند و ما تو را مسئول (اعمال ) آنها قرار نداديم و وظيفه ندارى آنها را مجبور (به ايمان ) سازى .

تفسیر
وظيفه تو اجبار كردن نيست
اين آيات در حقيقت يك نوع خلاصه و نتيجه گيرى از آيات گذشته است . نخست مى گويد: دلائل و نشانه هاى روشن در زمينه توحيد و خداشناسى و نفى هر گونه شرك كه مايه بصيرت و بينائى است براى شما آمد (قد جائكم بصائر من ربكم ).
بصائر جمع بصيرة از ماده بصر به معنى ديدن است ، ولى معمولا در بينش فكرى و عقلانى به كار برده مى شود، و گاهى به تمام امورى كه باعث درك و فهم مطلب است ، اطلاق مى گردد، و در آيه فوق به معنى دليل و شاهد و گواه آمده است و مجموعه دلائلى را كه در آيات گذشته در زمينه خداشناسى گفته شد در بر مى گيرد بلكه مجموع قرآن در آن داخل است .
سپس براى اينكه روشن سازد اين دلائل به قدر كافى حقيقت را آشكار مى سازد و جنبه منطقى دارد، مى گويد: آنهائى كه به وسيله اين دلائل چهره حقيقت را بنگرند به سود خود گام برداشته اند، و آنها كه همچون نابينايان از مشاهده آن خود را محروم سازند به زيان خود عمل كرده اند (فمن ابصر فلنفسه و من عمى فعليها).
و در پايان آيه از زبان پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى گويد: من نگاهبان و حافظ شما نيستم (و ما انا عليكم بحفيظ).
در اينكه منظور از اين جمله چيست ، مفسران دو احتمال داده اند، نخست اينكه من حافظ اعمال و مراقب و مسئول كارهاى شما نيستم ، بلكه خداوند همه را نگاهدارى مى كند و پاداش و كيفر هر كس را خواهد داد، وظيفه من تنها ابلاغ رسالت و تلاش و كوشش ‍ هر چه بيشتر در راه هدايت مردم است .
ديگر اينكه : من مامور و نگاهبان شما نيستيم ، كه با جبر و زور شما را به ايمان دعوت كنم ، بلكه تنها وظيفه من بيان منطقى حقايق است و تصميم نهائى با خود شما است .
و مانعى ندارد كه هر دو معنى از اين كلمه ، اراده شود.
در آيه بعد براى تاكيد اين موضوع كه تصميم نهائى در انتخاب راه حق و باطل با خود مردم است ، مى گويد: اين چنين ما آيات و دلائل را در شكلهاى گوناگون و قيافه هاى مختلف بيان كرديم (و كذلك نصرف الايات ).
ولى جمعى به مخالفت برخاستند و بدون مطالعه و هيچگونه دليل ، گفتند اين درسها را از ديگران (از يهود و نصارى و كتابهاى آنها) فرا گرفته اى (و ليقولوا درست ).
ولى جمع ديگرى كه آمادگى پذيرش حق را دارند، و صاحب بصيرتند و عالم و آگاهند، بوسيله آن چهره حقيقت را مى بينند و مى پذيرند (ولنبينه لقوم يعلمون ).
تهمت به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از نظر فراگيرى تعليماتش از يهود و نصارى ، مطلبى است كه بارها از طرف مشركان عنوان شد و هنوز هم مخالفان لجوج آن را تعقيب مى كنند: در حالى كه اصولا در محيط جزيره عربستان ، درس و مكتب و علمى نبود كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آن را فرا گيرد، و مسافرتهاى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به خارج شبه جزيره به قدرى كوتاه بود كه جاى اين گونه احتمال ندارد معلومات يهود و مسيحيان ساكن محيط حجاز نيز به قدرى ناچيز و آميخته با خرافات بود كه اصلا قابل مقايسه با قرآن و تعليمات پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نبود، توضيح بيشتر درباره اين موضوع را در ذيل آيه 103 سوره نحل به خواست خدا خاطر نشان خواهيم ساخت .
سپس وظيفه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را در برابر لجاجتها و كينه توزيها و تهمتهاى مخالفان ، مشخص ساخته ، مى گويد: وظيفه تو آن است كه از آنچه از طرف پروردگار بر تو وحى مى شود، پيروى كنى ، خدائى كه هيچ معبودى جز او نيست (اتبع ما اوحى اليك من ربك لا اله الاهو).
و نيز وظيفه تو اين است كه به مشركان و نسبتهاى ناروا و سخنان بى اساس آنها اعتنا نكنى (و اعرض عن المشركين ).
در حقيقت اين آيه يكنوع دلدارى و تقويت روحيه نسبت به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) است ، كه در برابر اينگونه مخالفان در عزم راسخ و آهنينش كمترين سستى حاصل نشود.

از آنچه گفتيم به خوبى روشن مى شود كه جمله و اعرض عن المشركين (از مشركان روى بگردان و به آنها اعتنا نكن ) هيچگونه منافاتى با دستور دعوت آنها به سوى اسلام و يا جهاد در برابر آنان ندارد، بلكه منظور اين است كه به سخنان بى اساس و تهمتهاى آنها، اعتنا نكند و در راه خويش ، ثابت قدم بماند.
در آخرين آيه مورد بحث بار ديگر اين حقيقت را تاييد مى كند كه خداوند نمى خواهد آنها را به اجبار وادار به ايمان سازد و اگر مى خواست همگى ايمان مى آوردند و هيچكس مشرك نميشد (و لوشاء الله ما اشركوا)
و نيز تاكيد مى كند تو مسئول اعمال آنها نيستى و براى اجبار آنها به ايمان ، مبعوث نشده اى (و ما جعلناك عليهم حفيظا).
همانطور كه تو وظيفه ندارى آنها را به اجبار به كار خير دعوت كنى (و ما انت عليهم بوكيل ).
تفاوت حفيظ و وكيل در اين است كه حفيظ به كسى مى گويند كه از شخص يا چيزى مراقبت كرده و او را از زيان و ضرر حفظ مى كند، اما وكيل به كسى مى گويند كه براى جلب منافع براى كسى تلاش و كوشش مى نمايد.
شايد نياز به تذكر ندارد كه نفى اين دو صفت (حفيظ و وكيل ) از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به معنى نفى اجبار كردن بر دفع زيان يا جلب منفعت است و گر نه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از طريق تبليغ و دعوت به كارهاى خير و ترك كارهاى شر اين دو وظيفه را در مورد آنها به صورت اختيارى انجام مى دهد.
لحن اين آيات از اين نظر بسيار قابل ملاحظه است كه ايمان به خدا و مبانى اسلام هيچگونه جنبه تحميلى نمى تواند داشته باشد، بلكه از طريق منطق و استدلال و نفوذ در فكر و روح افراد بايد پيشروى كند، زيرا ايمان اجبارى ارزشى ندارد مهم اين است كه مردم حقايق را درك كنند و با اراده و اختيار خويش آن را بپذيرند.
قرآن بارها در آيات مختلف روى اين حقيقت تاكيد كرده و بيگانگى اسلام را از اعمال خشونت بارى همانند اعمال كليسا در قرون وسطى و محكمه تفتيش
عقائد و امثال آن اعلام مى دارد. و بخواست خدا در آغاز سوره برائة علل سخت گيرى اسلام در برابر مشركان مورد بحث قرار مى گيرد.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

امام علی عليه السلام:
اَلرُّكُونُ إِلَى اَلدُّنْيَا مَعَ مَا يُعَايَنُ مِنْ غِيَرِها جَهْلٌ
دل بستگى به دنيا، با وجود مشاهده دگرگونى هاى آن، نادانى است
غررالحكم، ح 1979

موارد مرتبط 1

موارد مرتبط 2

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52554

http://islamicworld.ir/fa/index.php

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اگر ملّت ایران بخواهد به آن هدفها برسد، بخواهد این راه را ادامه بدهد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیّت امام را تحریف کنند، که تحریف شخصیّت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملّت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد ...

*************

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 حالا یکی از برادرها گفت رفراندوم؛ این‌جوری گفتند که اگر چنانچه شما از اوّل در همه‌ی مسائلی که پیش می‌آمد رفراندوم میکردید، حالا آن حسّاسیّت روی رفراندوم وجود نداشت. کجای دنیا این کار را میکنند؟ مگر مسائل گوناگون کشور قابل رفراندوم است؟ مگر همه‌ی مردمی که در رفراندوم باید شرکت کنند و شرکت میکنند، امکان تحلیل آن مسئله را دارند؟ این چه حرفی است؟ چطور میشود رفراندوم کرد، در مسائلی که تبلیغات میشود کرد، از همه طرف حرف میشود زد؟ اصلاً یک کشور را شش ماه درگیر بحث و جدل و گفتگو و دوقطبی‌سازی میکنند برای اینکه یک مسئله‌ای رفراندوم بشود. در همه‌ی مسائل رفراندوم بکنیم؟ یعنی قضایا این‌جوری نیست که آدم این‌جور ساده از رویشان [عبور کند].

موارد مرتبط

وصیتنامه شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه/پسرم بابا رفت که حضرت زینب تنها نماند

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , لطيف , وحی , پیروی , مشرکان , قرآن , تفسیر قرآن , قرآن کریم , قرآن مجید , امام علی عليه السلام , دل بستگى به دنيا , دنیا , نادانی , دگرگونی , راه امام , فراموش , سیلی , شهید مدافع حرم , شهید محمد اتابه , حجاب , حضرت زینب سلام الله علیها , حضرت رقیه سلام الله علیها , یا علی علیه السلام , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

تفسیر سوره مبارکه انعام ۹۸تا ۹۹

و هو الذى اءنشأكم من نفس واحدة فمستقر و مستودع قد فصلنا الايات لقوم يفقهون (۹۸)
و هو الذى انزل من السماء ماء فأخرجنا به نبات كل شى ء فأخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراكبا و من النخل من طلعها قنوان دانية و جنت من اعناب و الزيتون و الرمان مشتبها و غير متشابه انظروا إلى ثمره إذا اثمر و ينعه إن فى ذلكم لايات لقوم يؤمنون (۹۹)

ترجمه :
۹۸ - او كسى است كه شما را از يك نفس آفريد، در حالى كه بعضى از انسانها پايدارند (از نظر ايمان يا خلقت كامل ) و بعضى ناپايدار، ما آيات خود را براى كسانى كه مى فهمند بيان نموديم .
۹۹ - او كسى است كه از آسمان آبى نازل كرد و بوسيله آن گياهان گوناگون رويانيديم ، از آن ساقه ها و شاخه هاى سبز خارج ساختيم و از آنها دانه هاى متراكم ، و از شكوفه نخل خوشه ها با رشته هاى باريك بيرون فرستاديم و باغها از انواع انگور و زيتون و انار شبيه به يكديگر و بى شباهت هنگامى كه ميوه مى كند به ميوه آن و طرز رسيدنش بنگريد كه در آن نشانه هائى براى افراد با ايمان.

تفسیر
در اين آيات نيز دلائل توحيد و خداشناسى تعقيب شده است ، زيرا قرآن براى اين هدف گاهى انسان را در آفاق و جهانهاى دور دست سير، و گاهى او را به سير در درون وجود خويش دعوت مى نمايد و آيات و نشانه هاى پروردگار را در جسم و جان خودش ‍ براى او شرح مى دهد، تا خدا را در همه جا و در همه چيز ببيند.
نخست مى گويد: او كسى است كه شما را از يك انسان آفريد. (و هو الذى انشاكم من نفس واحدة ).
يعنى شما با اين همه چهره هاى گوناگون ، ذوقها و افكار متفاوت ، و تنوع وسيع در تمام جنبه هاى وجودى ، همه از يك فرد آفريده شده ايد، و اين نهايت عظمت خالق و آفريدگار را مى رساند كه چگونه از يك مبدء اينهمه چهره هاى متفاوت آفريده است ؟.
قابل توجه اينكه در اين جمله از خلقت انسان تعبير به انشاء شده است ، و اين كلمه چنانكه از متون لغت استفاده مى شود به معنى ايجاد و ابداع آميخته با تربيت و پرورش است ، يعنى نه تنها خداوند شما را بدون هيچ سابقه آفريد، بلكه تربيت و پرورش شما را نيز بر عهده گرفت ، و مسلم است كه اگر آفريننده ، چيزى را بيافريند، سپس او را رها سازد زياد قدرت نمائى نكرده ، اما اگر همواره او را تحت حمايت خويش قرار دهد و لحظه اى از پرورش و تربيت او غافل نگردد، عظمت و رحمت خود را كاملا نشان داده است .
ضمنا نبايد از جمله فوق اين توهم پيدا شود كه حوا مادر نخستين ما از آدم آفريده شده است (آنچنانكه در تورات در فصل دوم از سفر تكوين آمده است )
بلكه چون آدم و حوا طبق روايات اسلامى هر دو از يك خاك آفريده شده اند و هر دو يك جنس و يك نوع مى باشند كلمه نفس ‍ واحده به آنها گفته شده است (در آغاز سوره نساء نيز در اين باره بحث كرديم ).
سپس مى فرمايد: (جمعى از افراد بشر مستقر هستند و جمعى مستودع ) (فمستقر و مستودع )
مستقر در اصل از ماده (قر) (بر وزن حر) به معنى سرما است و از آنجا كه سرماى شديد هوا انسان و موجودات ديگر را خانه نشين مى كند، اين كلمه به معنى سكون و توقف و قرار گرفتن آمده است ، و مستقر به معنى ثابت و پايدار مى آيد.
مستودع از ماده (ودع ) (بر وزن منع ) به معنى ترك كردن است و از آنجا كه امور ناپايدار محل خود را به زودى ترك مى گويد، اين كلمه به معنى ناپايدار نيز به كار مى رود، و وديعه را از اين نظر وديعه مى گويند كه بايد محل خود را ترك گويد و به دست صاحب اصلى باز گردد.
از مجموع آنچه گفته شد چنين نتيجه مى گيريم كه آيه فوق مى گويد بعضى از انسانها پايدارند و بعضى ناپايدار، در اينكه منظور از اين دو تعبير در اينجا چيست در ميان مفسران گفتگوى زيادى ديده مى شود، ولى از ميان آنها چند تفسير كه در عين حال منافاتى با هم ندارند و مى توانند همه به عنوان تفسير آيه پذيرفته شود نزديكتر به نظر مى رسند،
نخست اينكه منظور از (مستقر) انسانهائى هستند كه آفرينش آنها كامل شده و در قرارگاه رحم مادر يا در روى زمين گام نهاده اند، و مستودع اشاره به افرادى است كه هنوز آفرينش آنها پايان نيافته و به صورت نطفه اى در صلب پدران هستند.
ديگر اينكه مستقر اشاره به روح انسان مى باشد كه موضوعى پايدار و
برقرار است و مستودع اشاره به جسم انسان است كه ناپايدار و فانى است .
در بعضى از روايات يك تفسير معنوى براى اين دو تعبير نيز وارد شده كه مستقر اشاره به انسانهائى است كه داراى ايمان پايدارند و مستودع اشاره به آنها است كه ايمانى ناپايدار دارند.
اين احتمال نيز وجود دارد كه دو تعبير فوق اشاره به اجزاى اوليه تشكيل دهنده نطفه انسان بوده باشد، زيرا چنانكه ميدانيم نطفه انسان از دو جزء يكى اوول (نطفه ماده ) و ديگرى اسپرم (نطفه نر) تشكيل شده است ، نطفه ماده در رحم تقريبا ثابت و مستقر است ، ولى نطفه هاى نر به صورت جانداران متحرك به سوى او با سرعت حركت مى كنند و نخستين فرد (اسپر) كه به (اوول ) ميرسد با او مى آميزد و بقيه را عقب ميراند و تخمه اولى انسان را تشكيل مى دهد.
در پايان آيه بار ديگر مى گويد: (ما نشانه هاى خود را برشمرديم تا آنها كه داراى فهم و دركند بينديشند) (قد فصلنا الايات لقوم يفقهون ).

با مراجعه به لغت استفاده مى شود كه فقه هر گونه علم و فهمى نيست بلكه از معلومات حاضر پى به معلومات غائب بردن است بنابراين توجه به آفرينش انسان با اين همه چهره هاى متفاوت و قيافه هاى جسمى و روحى مختلف درخور اين است كه افراد نكته سنج در آن بينديشند و خداى خود را از آن بشناسند.
آيه دوم آخرين آيه اى است كه در اين سلسله بحثها ما را به شگفتيهاى جهان آفرينش ، و شناسائى خداوند از طريق آن دعوت مى كند.
در آغاز به يكى از مهمترين و اساسى ترين نعمتهاى پروردگار كه مى توان آن را ريشه و مادر ساير نعمتها دانست اشاره مى كند و آن پيدايش و رشد و نمو
گياهان و درختان در پرتو آن است ، و مى گويد: (او كسى است كه از آسمان آبى (براى شما) فرستاد) (و هو الذى انزل من السماء ماء)
اينكه مى گويد از طرف آسمان (يعنى طرف بالا، زيرا آسمان در لغت عرب به هر چيز گفته مى شود كه در طرف بالا قرار گرفته باشد) به خاطر آن است كه تمام منابع آب روى زمين اعم از چشمه ها و نهرها و قناتها و چاههاى عميق به آب باران منتهى ميگردد لذا كمبود باران در همه آنها اثر مى گذارد و اگر خشكسالى ادامه يابد همگى خشك مى شوند. سپس به اثر بارز نزول باران اشاره كرده ، مى گويد: بواسطه آن روئيدنيها را از همه نوع از زمين خارج ساختيم (فاخرجنا به نبات كل شى ء)
مفسران در تفسير نبات كل شى ء (گياهان هر چيز) دو احتمال ذكر كرده اند نخست اينكه منظور از آن انواع و اصناف گياهانى است كه همه با يك آب آبيارى و از يك زمين و يكنوع خاك پرورش مى يابند، و اين از عجائب آفرينش است كه چگونه اينهمه انواع گياهان با آن خواص كاملا متفاوت و گاهى متضاد و اشكال گوناگون و مختلف همه در يك زمين و با يك آب پرورش مى يابند .
ديگر اينكه منظور، گياهان مورد نياز هر چيزى است ، يعنى هر يك از پرندگان و چهارپايان و حشرات و حيوانات دريا و صحرا بهره اى از اين گياهان دارند و جالب اينكه خداوند از يك زمين و يك آب ، غذاى مورد نياز همه را تامين كرده است و اين يك شاهكار بزرگ است كه فى المثل از يك ماده معين در آشپزخانه هزاران نوع غذا براى انواع سليقه ها و مزاجها تهيه كنند.
جالبتر اينكه نه تنها گياهان صحرا و خشكيها از بركت آب باران پرورش مى يابند بلكه گياهان بسيار كوچكى كه در لابلاى امواج آب درياها مى رويند و خوراك عمده ماهيان دريا است از پرتو نور آفتاب و دانه هاى باران رشد مى كنند، فراموش نمى كنم يكى از ساكنان جزائر خليج فارس كه از كمبود صيد شكايت داشت در مورد بيان علت آن مى گفت : كمبود صيد ماهى به خاطر خشكسالى بوده و او معتقد بود اثر حياتبخش دانه هاى باران در دريا حتى بيش از خشكيها است !
سپس به شرح اين جمله پرداخته و موارد مهمى را از گياهان و درختان كه بوسيله آب باران پرورش مى يابند خاطر نشان مى سازد، نخست مى گويد: (ما به وسيله آن ساقه هاى سبز گياهان و نباتات را از زمين خارج ساختيم ، و از دانه كوچك و خشك ساقه اى با طراوت و سرسبز كه لطافت و زيبائى آن چشم را خيره مى كند آفريديم ) (فاخرجنا منه خضرا).
(و از آن ساقه سبز، دانه هاى روى هم چيده شده ، (همانند خوشه گندم و ذرت ) بيرون مى آوريم ) (نخرج منه حبا متراكبا،
(همچنين به وسيله آن از درختان نخل خوشه سربسته اى بيرون فرستاديم كه پس از شكافته شدن رشته هاى باريك و زيبائى كه دانه هاى خرما را بر دوش خود حمل مى كنند و از سنگينى به طرف پائين متمايل ميشوند خارج مى گردد) (و من النخل من طلعها قنوان دانية )
طلع به معنى خوشه سربسته خرما است كه در غلاف سبز رنگ زيبائى پيچيده شده و پس از شكافته شدن از وسط آن رشته هاى باريكى بيرون مى آيد و و همانها بعدا خوشه هاى خرما را تشكيل مى دهند، و قنوان جمع قنو (بر وزن صنف ) اشاره به همين رشته هاى باريك و لطيف است .
و دانية به معنى نزديك است ، و ممكن است اشاره به نزديكى اين رشته ها
به يكديگر بوده باشد يا به متمايل شدن آنها به طرف پائين به خاطر سنگين بار شدن .
(همچنين باغهائى از انگور و زيتون و انار پرورش داديم ) (و جنات من اعناب و الزيتون و الرمان )
سپس اشاره به يكى ديگر از شاهكارهاى آفرينش در اين درختان كرده مى فرمايد: (هم با يكديگر شباهت دارند و هم ندارند) (مشتبها و غير متشابه)

با توجه به آيه 141 همين سوره كه وصف متشابه و غير متشابه را براى زيتون و انار ذكر كرده استفاده مى شود كه در آيه مورد بحث نيز وصف مزبور درباره همين دو درخت است .
اين دو درخت از نظر شكل ظاهرى و ساختمان شاخه ها و برگها شباهت زيادى با هم دارند در حالى كه از نظر ميوه و طعم و خاصيت آن بسيار با هم متفاوتند، يكى داراى ماده چربى مؤثر و نيرومند، و ديگرى داراى ماده اسيدى و يا قندى است ، كه با يكديگر كاملا متفاوتند، به علاوه اين دو درخت گاهى درست در يك زمين پرورش مى يابند و از يك آب مشروب مى شوند يعنى هم با يكديگر تفاوت زياد دارند و هم شباهت .
اين احتمال در تفسير آيه نيز وجود دارد كه عبارت فوق اشاره به انواع و اصناف مختلف درختان و ميوه ها است ، بعضى از ميوه ها و درختان با يكديگر شبيهند و بعضى ديگر با هم مختلفند. (يعنى هر كدام از اين دو صفتى است براى يكدسته از درختان و ميوه ها، اما طبق تفسير اول هر دو، صفت براى يك چيز بودند).
سپس از ميان تمام اعضاى پيكر درخت بحث را روى ميوه برده مى گويد:
(نگاهى به ساختمان ميوه آن به هنگامى كه به ثمر مى نشيند و همچنين نگاهى به چگونگى رسيدن ميوه ها كنيد كه در اينها نشانه هاى روشنى از قدرت و حكمت خدا براى افرادى كه اهل يقين هستند است .
(انظروا الى ثمره اذا اثمر و ينعه ان فى ذلكم لايات لقوم يؤمنون )
با توجه به آنچه در گياه شناسى از چگونگى پيدايش ميوه ها و رسيدن آنها امروز مى خوانيم نكته اين اهميت خاص كه قرآن براى ميوه قائل شده است روشن مى شود، زيرا پيدايش ميوه ها درست همانند تولد فرزند در جهان حيوانات است ، نطفه هاى نر با وسائل مخصوصى (وزش باد يا حشرات و مانند آنها) از كيسه هاى مخصوص جدا مى شوند، و روى قسمت مادگى گياه قرار مى گيرند، پس از انجام عمل لقاح و تركيب شدن با يكديگر، نخستين تخم و بذر تشكيل مى گردد، و در اطرافش انواع مواد غذائى همانند گوشتى آن را در بر مى گيرند. اين مواد غذائى از نظر ساختمان بسيار متنوع و همچنين از نظر طعم و خواص غذائى و طبى فوق العاده متفاوتند، گاهى يك ميوه (مانند انار و انگور) داراى صدها دانه است كه هر دانه اى از آنها خود جنين و بذر درختى محسوب و ساختمانى بسيار پيچيده و تو در تو دارد.
شرح ساختمان همه ميوه ها و مواد غذائى و داروئى آنها از حوصله اين بحث خارج است ، ولى بد نيست به عنوان نمونه اشاره اى به ساختمان ميوه انار كه قرآن در آيه فوق مخصوصا اشاره به آن كرده است ، بنمائيم .
اگر يك انار را بشكافيم و يك دانه كوچك آن را به دست گرفته و در مقابل آفتاب يا چراغ قرار دهيم و درست در آن دقت كنيم مى بينيم از قسمتهاى كوچكترى تشكيل شده كه همانند بطريهاى بسيار كوچكى با محتواى مخصوص آب انار در كنار هم چيده شده اند، در يك دانه كوچك انار شايد صدها از اين بطريهاى بسيار ريز قرار دارد، سپس اطراف آنها را با پوسته ظريف كه همان پوسته شفاف يكدانه انار است گرفته ، بعد براى اينكه اين بسته بندى كاملتر و محكمتر و دورتر از خطر باشد تعدادى از دانه هاى انار را روى يك پايه با نظام مخصوصى چيده و پرده سفيد رنگ نسبتا ضخيمى اطراف آن پيچيده ، و بعد پوسته ضخيم و محكمى كه از دو طرف داراى لعاب خاصى است به روى همه آنها كشيده ، تا هم از نفوذ هوا و ميكربها جلوگيرى كند و هم در مقابل ضربات آنها را حفظ نمايد، و هم تبخير آب درون دانه ها را فوق العاده كم كند. اين بسته بندى ظريف مخصوص دانه انار نيست بلكه در ميوه هاى ديگر مانند پرتقال و ليمو نيز ديده مى شود، اما در انار و انگور بسيار ظريفتر و جالبتر است .
گويا بشر براى فرستادن مايعات از نقطه اى به نقطه ديگر از همين اصل استفاده كرده كه نخست شيشه هاى كوچك را در يك كارتن كوچك چيده و ميان آنها را از ماده نرمى پر مى كند، سپس كارتنهاى كوچكتر را در يك كارتن بزرگتر و مجموع آنها را بصورت يك بار بزرگ به مقصد حمل مى كند!

طرز قرار گرفتن دانه هاى انار روى پايه هاى داخلى ، و گرفتن سهم خود از آب و مواد غذائى از آنها از اين هم عجيبتر و جالبتر است ، تازه اينها چيزهائى است كه با چشم مى بينيم و اگر ذرات اين ميوه ها را زير ميكرسكوبها بگذاريم آنگاه جهانى پرغوغا با ساختمانهاى عجيب و شگفت انگيز و فوق العاده حساب شده در مقابل چشم ما مجسم مى شود، چگونه ممكن است كسى با چشم حقيقت بين به يك ميوه نگاه كند و معتقد شود سازنده آن هيچگونه علم و دانشى نداشته است ؟! و اينكه مى بينيم قرآن با جمله انظروا (نگاه كنيد) دستور به دقت كردن در اين قسمت از گياه داده براى توجه به همين حقايق است .
اين از يك سو، از سوى ديگر مراحل مختلفى را كه يك ميوه از هنگامى كه نارس است تا موقعى كه كاملا رسيده مى شود، مى پيمايد، بسيار قابل ملاحظه است : زيرا لابراتوارهاى درونى ميوه دائما مشغول كارند، و مرتبا تركيب شيميائى آن را تغيير مى دهند، تا هنگامى كه به آخرين مرحله برسد و وضع ساختمان شيميائى آن تثبيت گردد، هر يك از اين مراحل خود نشانه اى از عظمت و قدرت آفريننده است .
ولى بايد توجه داشت كه به تعبير قرآن تنها افراد با ايمان يعنى افراد حق بين و جستجوگران حقيقت ، اين مسائل را مى بينند و گر نه با چشم عناد و لجاج و يا با بى اعتنائى و سهل انگارى ممكن نيست هيچيك از اين حقايق را ببينيم .

نتیجۀ محبّت به أمیرالمؤمنین علیه السلام

رسول خدا صلّی الله علیه وآله

▫️ما مِنْ عَبْدٍ وَ لَا أَمَةٍ يَمُوتُ وَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ حُبِّ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّة

هیچ مرد و زنی از بندگان خدا نیست که در حالی بمیرد که در قلبش به اندازۀ سنگینی یک دانۀ خردل از محبّت علی علیه السلام باشد مگر آنکه خداوند او را وارد بهشت کند.

«الأمالی» شیخ طوسی ص ۳۳۰

 امامان دوازده نفرند
امام حسن علیه السّلام:
«اَئِمَةُ بَعْدَ رَسُولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله اِثْنا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ أَخيالحُسَين، وَمِنهُم مَهْدِيُّ هذِهِ الاُمَّةِ.» ؛

«امامان و پيشوايان بعد از پيامبرخدا (صلى الله عليه و آله) دوازده نفر هستند كه نُه نفر آنها از فرزندان برادرم حسين(علیه السّلام) مى باشند و از جمله آنها: مهدىِ اين امّت است.»
[بحارالانوار، ج36، ص383، ب43، ح1.]

امام خمینی رضوان الله تعالی علیه :

اهل آخرت هم در دنیا راحت اند و در آخرت نیز غرق در رحمت حق می باشند

برخلاف اهل دنیا که هم در دنیا و هم در آخرت مُعَذَّب هستند ...

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

علمدار حق
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «امام حسین باید تا ابد به عنوان پرچم حق باقی بماند؛ پرچم حق نمیتواند در صف باطل قرار گیرد و رنگ باطل بپذیرد. این بود که سید الشهدا فرمود: «هیهات منّا الذّلّة». افتخار متعلّق به آن انسان، ملت و جماعتی است که پای حرفشان بایستند و نگذارند پرچمی را که آنها بلند کرده‌اند، توفانها از بین ببرد و بخواباند. امام حسین این پرچم را محکم نگه داشت و تا پای شهادتِ عزیزان و اسارتِ حرم شریفش ایستاد.» ۱۳۸۱/۰۱/۰۹

ذکر خدا

اتکا به خدا

امام خمینی رضوان الله تعالی علیه

اسلام ناب محمدی

عزت امت اسلامی

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید جمال رضی (ابوطاها):

خدا را شکر می‌کنم به خاطر اینکه اول مسلمانم، بعد شیعه‌ام، بعد انقلابی‌ام و بعد به خاطر امنیت این نظام، ندای رهبرم را لبیک گفتم تا برای خودم ثابت شود اگر در زمان امام حسین (ع) بودم به ندای امام زمانم لبیک می‌گفتم و از تمام تعلقات دنیایی که زن و بچه‌هایم هستند خواهم گذشت ...

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , علمدار حق , امامان , 12 امام , امام 12 , امام دوازده , دوازده امام , چهارده معصوم , امام حسن مجتبی علیه السلام , امام مجتبی علیه السلام , امام حسین علیه السلام , پرچم حق , حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام , مسلم بن عقیل , ذکر خدا , اتکا به خدا , امام خمینی رضوان الله تعالی علیه , اسلام ناب محمدی , عزت امت اسلامی , شهید مدافع حرم , شهید جمال رض , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۷

و هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها فى ظلمات البر و البحر قد فصلنا الايات لقوم يعلمون (۹۷)

ترجمه :
۹۷ - او كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد تا در تاريكيهاى خشكى و دريا بوسيله آنها هدايت شويد، نشانه ها(ى خود) را براى كسانى كه مى دانند (و اهل فكر و انديشه اند) بيان داشتيم .

تفسیر
در تعقيب آيه قبل كه اشاره به نظام گردش آفتاب و ماه شده بود، در اينجا به يكى ديگر از نعمتهاى پروردگار اشاره كرده مى گويد: او كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد تا در پرتو آنها راه خود را در تاريكى صحرا و دريا، در شبهاى ظلمانى ، بيابيد (و هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها فى ظلمات البر و البحر)
و در پايان آيه مى فرمايد: نشانه ها و دلائل خود را براى افرادى كه اهل فكر و فهم و انديشه اند روشن ساختيم (قد فصلنا الايات لقوم يعلمون )
انسان هزاران سال است كه با ستارگان آسمان و نظام آنها آشنا است گر چه هر قدر علم و دانش انسان پيشتر رفته است به عمق اين نظام واردتر شده ، ولى در هر حال هميشه كم و بيش به وضع آنها آشنا بوده لذا براى جهت يابى در سفرهاى دريائى و خشكى بهترين وسيله او، همين ستارگان بودند.
مخصوصا در اقيانوسهاى وسيع كه هيچ نشانه اى براى پيدا كردن راه مقصد در دست نيست و در آن زمان دستگاه قطبنما نيز اختراع نشده بود وسيله مطمئنى جز ستارگان آسمان وجود نداشتند، همانها بودند كه ميليونها بشر را از گمراهى و غرقاب نجات مى دادند و به سر منزل مقصود مى رسانيدند.
نگاه پى در پى به صفحه آسمان در چند شب متوالى نشان مى دهد كه وضع قرار گرفتن ستارگان در همه جا يكنواخت است گوئى ستارگان همانند دانه هاى مرواريدى هستند كه روى يك پارچه سياه دوخته شده اند، و اين پارچه را از آغاز شب از سمت مشرق به سوى مغرب مى كشند و همگى با آن در حركتند و بدور محور زمين مى گردند بدون اينكه فاصله آنها تغيير پيدا كند، تنها استثنائى كه به اين قانون كلى مى خورد اين است كه تعدادى ستارگان هستند كه آنها را سيارات مى نامند و آنها حركات مستقل و مخصوص به خود دارند، و مجموع آنها از 8 ستاره تجاوز نمى كند كه 5 عدد آنها با چشم ديده مى شوند (عطارد، زهره ، زحل ، مريخ و مشترى ) ولى تنها با دوربينهاى نجومى ميتوان سه سياره ديگر (اورانوس و نپتون و پلوتون ) را مشاهده كرد، (البته با توجه به اينكه زمين نيز يكى از سياراتى است كه به دور خورشيد مى گردد مجموع عدد آنها به 9 مى رسد).
شايد انسانهاى قبل از تاريخ نيز با وضع (ثوابت ) و (سيارات ) آشنا بوده اند، زيرا براى انسان هيچ منظره اى جالبتر و دل انگيزتر از منظره آسمان در يك شب تاريك و پر ستاره نيست ، و به همين دليل بعيد نيست كه آنها نيز براى پيدا كردن مسير خود از ستارگان استفاده ميكردند.
از بعضى از روايات كه از طرق اهلبيت (عليهم السلام ) وارد شده است استفاده مى شود كه آيه فوق تفسير ديگرى نيز دارد، و آن اينكه منظور از نجوم رهبران الهى و هاديان راه سعادت يعنى امامان هستند كه مردم به وسيله آنها در تاريكيهاى زندگى از گمراهى نجات مى يابند، و همانطور كه بارها گفته ايم اينگونه تفاسير معنوى با تفسير ظاهرى و جسمانى آيه منافاتى ندارد، و ممكن است آيه ناظر به هر دوقسمت باشد.

مذمت عدم تفکر در نیازمندی های روحی
امام حسن علیه السّلام فرمودند:
«عَجِبْتُ لِمَنْ يَتَفَكَّرُ فى مَأْكُولِهِ كَيْفَ لا يَتَفَكَّرُ فى مَعْقُولِهِ، فَيُجَنِّبُ بَطْنَهُ ما يُؤْذيهِ، وَيُودِعُ صَدْرَهُ ما يُرْدِيهِ.» ؛

«در شگفتم از كسى كه درباره خوراكيهاى خود انديشه و تأمل مى كند و ليكن درباره نيازمنديهاى فكرى و عقلى اش تأمل نمى كند، پرهيز مى كند از آنچه معده اش را اذيت مى نمايد و سينه و قلب خود را از پست ترين چيزها پر مى كند.»
[ـ بحارالانوار، ج1، ص218]

جامعه اسلامی

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

باید آن راز سعادت جامعه‏ را كه گردآمدن بر محور ایمان به خداست در زندگی و نظام اجتماعی خودمان، هر لحظه قوی‏تر و برجسته‏تر كنیم؛ ملت را به سمت تربیت اسلامیِ‏ بیشتر و عمیق‏تر سوق بدهیم؛ عناصر جوان جامعه‏ را به تربیت اسلامی‏ تربیت بكنیم؛ دانشگاههای ما، وظیفه‏ی تربیت جوان مسلمان و متخصص و عالم مسلمان نه صرفاً عالم را بر دوش خودشان احساس كنند؛ مدارس ابتدایی هم همین‏طور. كاری كنیم كه در جامعه‏، ارزشهای اسلامی‏، ارزشهای مطلق به حساب بیاید و همه‏ی ارزشهای دیگر، در مقابل آن‏ها كم‏رنگ باشد. صدا و سیما در این جهت، حركت و تلاش و برنامه‏ریزی بكند.
خلاصه، آن‏چنان‏كه ملتهای عالم، ملت ما و نظام جمهوری اسلامی را شناخته‏اند كه سرباز و فدایی اسلام است و در راه اسلام حركت می‏كند، همین‏طور عمل كنیم و این معنا را اثبات نماییم ... ۱۳۶۹/۰۶/۰۱

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

یاد شهدای گران‌قدر و عزیزمان، مرحوم شهید بزرگوار دكتر باهنر و شهید عالی‌قدر رجایی را گرامی می‌داریم.

این دو بزرگوار، حقاً و انصافاً از عناصر برگزیده و برجسته‌ی این كشور و این نظام بودند؛ امتحان‌داده و دلسوز و مردمی بودند؛ وجودشان با آرمانهای انقلاب آمیخته بود؛ طعم سختیها را چشیده بودند؛ دوران مجاهدت و مبارزه‌ی برای پیروزی اسلام را با توفیقات و سربلندی پشت سر گذاشته بودند. همه‌ی اینها ارزشهایی بود كه در این عزیزان وجود داشت؛ بخصوص شهید رجایی كه دوران مسؤولیت طولانیتری در نخست وزیری و بعد در ریاست جمهوری داشتند، كه مسؤولیت سخت و دوران دشواری هم بود. واقعاً خوب عمل كردند و نشان دادند كه به اسلام و انقلاب وفادارند. شایسته است كه ما همیشه یاد این عزیزان را گرامی بداریم.۱۳۶۹/۰۶/۰۱

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7525

شهید«نورالله غلامیان» در قسمتی از وصیت نامه اش می نویسد: از خواهران مسلمان و انقلابیم می خواهم سنگر حجاب خویش را حفظ کنند و دشمنانی را کـه می خواهند از این طریق ضربه بزنند مأیوس کنند.

بخشی از وصیت نامه شهید «صادق صید کرمی»:

خواهرم، حجاب تو سنگری آغشته به خون من است. می دانم بالاترین از آنهایی که سفارش به پوشش و حجاب تو را کنم ولی بدان تفنگی که دست من است چادری است که بر سر توست، اگر میل به حفظ سلاحم داری، چادرت را سلاحم بدان.

 همسر شهید مدافع حرم شهید سعید مسافر ماکلوانی ... شهید می‌گفت به خاطر این به سوریه می‌رود تا چادر محکم‌تر بر سر همسرش بماند و دست کثیف بیگانه‌ای نتواند آن را از سر زنان بکشد گفت: در زمان اعزام آقا سعید، به یاد روزی افتادم که زنان کوفی مردانشان را از همراهی با حضرت مسلم (ع) منصرف می‌کردند اما با اطمینان قلب، آقا سعید را راهی کردم، انگار حضرت مسلم (ع) به کمک من آمد ...

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۷ , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره انعام , قرآن کریم , قرآن , مذمت , عدم تفکر , روحی , نیازمندی , جامعه اسلامی , شهید رجایی , شهید باهنر , امام خامنه ای , حجاب , حضرت مسلم (ع) , شهید مدافع حرم , شهید سعید مسافر ماکلوانی , سوریه , چادر , همسر , ظهور , یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۳

و من اظلم ممن افترى على الله كذبا او قال اوحى إلى و لم يوح إليه شى ء و من قال سأنزل مثل ما انزل الله و لو ترى إذ الظالمون فى غمرات الموت و الملائكة باسطوا اءيديهم اخرجوا انفسكم اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم تقولون على الله غير الحق و كنتم عن اياته تستكبرون(۹۳)

ترجمه :
۹۳ - چه كسى ستمكارتر است از كسى كه دروغى به خدا ببندد يا بگويد وحى بمن فرستاده شده در حالى كه وحى به او نشده باشد، و كسى كه بگويد من هم همانند آنچه خدا نازل كرده نازل ميكنم ، و اگر ببينى هنگامى كه (اين ) ظالمان در شدايد مرگ فرو رفته اند و فرشتگان دستها را گشوده به آنان مى گويند جان خود را خارج سازيد امروز مجازات خوار كننده اى در برابر دروغهائى كه به خدا بستيد و در برابر آيات او تكبر ورزيديد، خواهيد ديد، (در آن روز به حال آنها تاسف خواهى خورد
شان نزول :
در شان نزول اين آيه روايات متعددى در منابع حديث و كتب تفسير نقل شده از جمله اينكه آيه در مورد شخصى به نام عبد الله بن سعد كه از كاتبان وحى بود و سپس خيانت كرد و پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) او را طرد نمود و پس از آن ادعا كرد كه من ميتوانم همانند آيات قرآن بياورم نازل گرديده ، جمعى از مفسران نيز گفته اند كه آيه يا قسمتى از آن در باره مسيلمه كذاب كه از مدعيان دروغين نبوت بود نازل گرديده است ، ولى با توجه به اينكه داستان مسيلمه در اواخر عمر پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بود، و اين سوره از سوره هاى مكى است طرفداران اين شان نزول معتقدند كه اين آيه همانند چند آيه ديگر از اين سوره در مدينه نازل شده است و به دستور پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در لابلاى آيات اين سوره قرار داده شده است .
و در هر حال آيه همانند ساير آيات قرآن كه در شرائط خاصى نازل شده مضمون و محتواى آن كلى و عمومى است و همه مدعيان نبوت و مانند آنها را شامل مى شود.

تفسیر
به دنبال آيات گذشته كه اشاره به گفتار يهود در باره نفى نزول كتاب آسمانى بر هيچكس نموده بود، در اين آيه سخن از گناهكاران ديگرى است كه در نقطه مقابل آنها قرار دارند و ادعاى نزول وحى آسمانى بر خود مى كنند، در حالى كه دروغ ميگويند.
و در حقيقت به سه دسته از اينگونه افراد در آيه مورد بحث اشاره شده است .
نخست مى گويد: چه كسى ستمكارتر است از كسانى كه بر خدا دروغ مى بندند و آيه اى را تحريف و سخنى از سخنان خدا را تغيير ميدهند (و من اظلم ممن افترى على الله كذبا).
دسته دوم آنها كه ادعاى نبوت و وحى ميكنند در حالى كه نه پيامبرند و نه وحى بر آنها نازل شده است . (او قال اوحى الى و لم يوح اليه شى ء). دسته سوم آنها كه به عنوان انكار نبوت پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) يا از روى استهزاء مى گويند ما هم مى توانيم همانند اين آيات نازل كنيم در حالى كه دروغ مى گويند و كمترين قدرتى بر اين كار ندارند (و من قال سانزل مثل ما انزل الله ).
آرى همه اينها ستمگرند و كسى ستمكارتر از آنها نيست زيرا راه حق را به روى بندگان خدا مى بندند و آنها را در بيراهه سرگردان مى سازند و با رهبرى رهبران راستين مبارزه ميكنند، هم خود گمراهند و هم ديگران را به گمراهى ميكشانند، چه ظلمى از اين بالاتر كه افرادى كه صلاحيت رهبرى ندارند ادعاى رهبرى كنند آن هم رهبرى الهى و آسمانى .
گرچه آيه مربوط به مدعيان نبوت و وحى است ولى روح آن همه كسانى را كه به دروغ ادعاى مقامى را ميكنند كه شايسته آن نيستند شامل مى شود. سپس مجازات دردناك اين گونه افراد را چنين بيان ميكند: اگر تو اى پيامبر! اين ستمكاران را به هنگامى كه در شدائد مرگ و جان دادن فرو رفته اند مشاهده كنى ، در حالى كه فرشتگان قبض ارواح دست گشوده اند به آنها مى گويند جان خود را خارج سازيد، خواهى ديد كه وضع آنها بسيار دردناك و اسفبار است (و لو ترى اذ الظالمون فى غمرات الموت و الملائكة باسطوا ايديهم اخرجوا انفسكم ).
در اين حال فرشتگان عذاب به آنها ميگويند: امروز گرفتار مجازات خوار كننده اى خواهيد شد به خاطر دو كار: نخست اينكه بر خدا دروغ بستيد و ديگر اينكه
در برابر آيات او سر تسليم فرود نياورديد (اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم تقولون على الله غير الحق و كنتم عن آياته تستكبرون ).
نكته ها
در اينجا به چند نكته بايد توجه داشت .
۱- مدعيان دروغين نبوت و رهبران قلابى همانطور كه مى بينيم به عنوان بد ظالمان در آيه معرفى شده اند و در حقيقت ظلمى بالاتر از اين نيست كه فكر كسى را بدزدند و عقيده او را تخريب كنند و راه سعادت را بر او ببندند و او را مستعمره فكرى خود سازند.
۲ - جمله باسطوا ايديهم ممكن است به اين معنى باشد كه فرشتگان قبض ارواح با گشودن دستها آماده قبض روح آنها مى شوند و ممكن است به معنى دست گشودن براى شروع مجازات آنها بوده باشد .
۳ - اخرجوا انفسكم : جان و روح خود را خارج سازيد در حقيقت يكنوع تحقير از ناحيه فرشتگان قبض ارواح نسبت به اينگونه ظالمان است وگرنه دادن روح و جان كار خود ظالمان نيست بلكه كار آن فرشتگان است ، همانند اينكه هنگام اعدام يك قاتل جانى به او مى گويند اكنون بمير! و در هر صورت اين تحقير گويا در برابر تحقيرى است كه نسبت به آيات خدا و پيامبران و بندگان خدا كرده اند، ضمنا اين آيه گواه ديگرى بر استقلال روح و جدائى آن از جسم است . ضمنا از اين آيه استفاده ميشود كه مجازات اينگونه از گناهكاران از همان لحظه جان دادن و مرگ آغاز ميگردد.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

نيكوترين نيكو ، خُلق نيكو است .

مقدار بهره برداری از زبان

لايَومَ كَيَومِكَ يا أباعَبدِاللّه

امام خامنه ای:

صدا و سیما را دانشگاهی برای تدریس اصول اسلام انقلابی بدانید ...

جوان مومن انقلابی ...

اساتید دانشگاه ...

احساس مسئولیت ...

اقتدار فرهنگی ...

مقاومت ملت ایران ...

عزت اسلامی ...

استقامت ملی ...

امام خامنه ای:

شیعه باید به ولایت افتخار کند و غیر شیعه هم سعی کند آن را بشناسد. ۱۳۷۴/۰۲/۲۸

بخشی از وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی:

امروز قرارگاه حسین‌بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).

برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب می‌دانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات‌بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به‌عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما به‌عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به‌دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسول‌الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی‌ماند؛ قرآن آسیب می‌بیند.

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید سید احسان میر سیار:

امروزخمپاره‌های جنگ بدون سر و صدا بانوارهای ویدیؤیی به سوی ما پرتاب و چنان حساب شده عمل می‌کنند که گاهی یکی از آنها چندین خانواده را مورد اثابت قرار می‌دهد. امروز این آنتن‌های ماهواره‌اند که کار هدایت توپخانه دشمن را بر عهده دارند.

ای مردم و ای کسانی که نام آزاده برخودگذارده‌اید؛ به پاخیزید که جبهه‌های جنگ امروز به تمام گیتی ما سرایت کرده و در این جنگ مجروحان و کشته شدگان را باید ملبس به لباس‌های بیگانه دید. ای مردم امروز فرهنگ ما مورد تهاجم قرارگرفته است و اگر در این جنگ خدای ناکرده شکست راقبول کنیم باید بگوییم که کارما راتمام شده باید بدانید.

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: , ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۳ , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , نيكوترين , نيكو , لايَومَ كَيَومِكَ يا أباعَبدِاللّه , صدا و سیما , دانشگاه , تدریس , جوان مومن انقلابی , اساتید دانشگاه , احساس مسئولیت , اقتدار فرهنگی , مقاومت ملت ایران , عزت اسلامی , استقامت ملی , شیعه , ولایت , افتخار , شهید حاج قاسم سلیمانی , یا زهرا سلام الله علیه , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۲

و هذا کتاب اءنزلناه مبارک مصدق الذى بین یدیه و لتنذر اءم القرى و من حولها و الذین یؤ منون بالاخرة یؤ منون به و هم على صلاتهم یحافظون(۹۲)

ترجمه :
۹۲ - و این کتابى است که آنرا نازل کردیم ، کتابى است پر برکت که آنچه را پیش از آن آمده تصدیق میکند، (آنرا فرستادیم تا مردم را به پاداشهاى الهى بشارت دهى ) و براى اینکه (مردم ) ام القرى (مکه ) و آنها که گرد آن هستند بترسانى ، آنها که به آخرت ایمان دارند به آن ایمان مى آورند و مراقب نمازهاى خویش مى باشند.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر
در تعقیب بحثى که در باره کتاب آسمانى یهود در آیه گذشته عنوان شد در اینجا به قرآن که یک کتاب دیگر آسمانى است اشاره میشود، و در حقیقت ذکر تورات مقدمه اى است براى ذکر قرآن تا تعجب و وحشتى از نزول یک کتاب آسمانى ، بر یک بشر، نکنند.
نخست مى گوید: این کتابى است که ما آن را نازل کردیم (و هذا کتاب انزلناه ).
کتابى است بسیار پر برکت ، زیرا سرچشمه انواع خیرات و نیکیها و پیروزیها
است (مبارک ).
به علاوه کتبى را که پیش از آن نازل شده اند همگى تصدیق مى کند (مصدق الذى بین یدیه ).
منظور از اینکه قرآن کتب مقدسه پیشین را تصدیق مى کند آن است که تمام نشانه هائى که در آنها آمده است بر آن تطبیق مى نماید.
و به این ترتیب دو نشانه بر حقانیت قرآن در دو جمله گذشته بیان گردیده یکى وجود نشانه هائى که در کتب پیشین از آن خبر داده شده ، و دیگر محتواى خود قرآن که هر گونه خیر و برکت و وسیله سعادت در آن آمده است ، بنابراین هم از نظر محتوا و هم از نظر اسناد و مدارک تاریخى نشانه هاى حقانیت در آن آشکار است . سپس هدف نزول قرآن را چنین توضیح مى دهد که آن را فرستادیم تا ام القرى (مکه ) و تمام آنها که در گرد آن هستند، انذار کنى و به مسؤلیتها و وظائفشان آگاه سازى (و لتنذر ام القرى و من حولها)
و از آنجا که انذار یعنى توجه دادن به مسؤلیتها و ترساندن از ترک وظائف مهمترین برنامه قرآن مخصوصا در برابر اشخاص سرکش و طغیانگر است تنها به این قسمت اشاره شده است .
و در پایان آیه مى گوید: کسانى که به روز رستاخیز و حساب و پاداش اعمال ایمان دارند به این کتاب ایمان خواهند آورد و مراقب نمازهاى خود خواهند بود
(و الذین یؤ منون بالاخرة یؤ منون به و هم على صلوتهم یحافظون)

نکته ها
در اینجا به چند مطلب باید توجه داشت :
۱ - اسلام یک آئین جهانى است

آیات مختلف قرآن به خوبى گواهى مى دهد که اسلام یک آئین جهانى است ، تعبیراتى مانند لانذرکم به و من بلغ (هدف من این است که همه شما و کسانى را که سخنم به آنها میرسد با قرآن انذار کنم ) (انعام - 19) و ان هو الا ذکرى للعالمین (این قرآن وسیله تذکر جهانیان است ) (انعام - 90)و قل یا ایها الناس انى رسول الله الیکم جمیعا (بگو اى مردم ! من رسول خدا به سوى همه شما هستم ) (اعراف 158) و امثال آن که در قرآن فراوان است گواه این حقیقت است و جالب اینکه بسیارى از این آیات در مکه یعنى در آن موقع که هنوز اسلام از محیط این شهر تجاوز نکرده بود نازل گردید.
ولى با توجه به آیه مورد بحث این سؤال پیش مى آید که چگونه هدف بعثت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) انذار و هدایت مردم مکه و کسانى که پیرامون آن هستند ذکر شده ؟ آیا این با جهانى بودن اسلام منافات ندارد؟

اتفاقا این ایراد از بعضى از یهود و بعضى دیگر از پیروان مذاهب دیگر نقل شده است و به گمان خود حربه محکمى در برابر جهانى بودن اسلام یافته اند که آنرا در منطقه خاصى ، محدود مى سازد (یعنى مکه و اطراف مکه ).

پاسـخ :
این ایراد با توجه به دو نکته کاملا روشن میشود، و نه تنها این آیه منافات با جهانى بودن اسلام ندارد بلکه مى توان گفت یکى از دلائل جهانى بودن آن است :
۱ - قریه در زبان قرآن ، به معنى هر گونه آبادى است اعم از اینکه شهر بزرگ باشد و یا کوچک و یا روستا، مثلا در سوره یوسف از زبان برادران و در مقابل پدر چنین میخوانیم : و اسئل القریة التى کنا فیها: از قریه اى که در آن بودیم سؤ ال کن و میدانیم که این سخن را پس از بازگشت از پایتخت مصر و ماجراى توقیف برادر آنها بنیامین از طرف دستگاه عزیز مصر بوده است ، و همچنین میخوانیم : و لو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض : اگر مردمى که در آبادیهاى روى زمین زندگى میکنند، ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند برکات از آسمان و زمین بر آنها خواهیم گشود بدیهى است منظور در اینجا خصوص روستاها نیست بلکه همه نقاط مسکونى جهان را شامل مى شود.
از طرف دیگر در روایات متعددى مى خوانیم خشکیهاى زمین از زیر خانه کعبه گسترده شدند، و از آن بنام دحو الارض (گسترش زمین ) یاد شده است . این را نیز میدانیم که در آغاز بر اثر بارانهاى سیلابى تمام کره زمین از آب پوشیده بود، آبها تدریجا فرو نشستند و در نقاط پست زمین قرار گرفتند و خشکیها تدریجا از زیر آب ، سر بر آوردند، طبق روایات اسلامى نخستین نقطه اى که از زیر آب سر بر آورد، سرزمین مکه بود.
و اگر ارتفاع این سرزمین در حال حاضر بلندترین ارتفاع زمینهاى دنیا نیست هیچگونه منافاتى با این سخن ندارد، زیرا از آن روز صدها ملیون سال میگذرد و تاکنون وضع نقاط روى زمین به کلى دگرگون شده ، بعضى از کوهها در اعماق اقیانوسها قرار گرفته و بعضى از اعماق اقیانوسها تبدیل به قله کوه شده است و این
از مسلمات علم زمین شناسى و جغرافیاى طبیعى است .
۲ - کلمه ام همانطور که سابق نیز گفتیم به معنى اصل و اساس و ابتداء و آغاز هر چیزى است .
با توجه به آنچه گفته شد روشن مى شود که اگر به مکه ام القرى مى گویند به خاطر این است که اصل و آغاز پیدایش تمام خشکى هاى روى زمین است و بنابراین و من حولها (کسانى که پیرامون آن هستند) تمام مردم روى زمین را شامل مى شود.
آیات گذشته پیرامون جهانى بودن اسلام نیز این تفسیر را تایید میکند، همچنین نامه هاى فراوانى که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) براى زمامداران بزرگ دنیا مانند کسرى و قیصر نوشت و شرح آن در جلد دوم تفسیر نمونه صفحه 452 گذشت گواه دیگرى بر این موضوع میباشد.
۲- ارتباط ایمان به قرآن و ایمان به آخرت
در آیه فوق مى خوانیم : کسانى که ایمان به آخرت دارند، به قرآن ایمان مى آورند، یعنى میدانند این جهان مقدمه اى است براى جهان دیگر، و همانند مزرعه و یا دانشگاه و یا تجارتخانه است ، و در هر حال بدون یک سلسله قوانین و برنامه ها و آئین نامه و فرستادن انبیا رسیدن به آن هدف عالى و آماده شدن براى آن روز ممکن نیست .
و به تعبیر دیگر با اینکه خداوند انسان را براى تکامل در این جهان فرستاده و منزلگاه اصلى او جهان دیگر است ، اگر پیامبران و کتب آسمانى براى او نفرستد نقض غرض کرده است و به این ترتیب از ایمان به خدا و معاد، ایمان به نبوت انبیاء و کتب آسمانى نتیجه گرفته مى شود. (دقت کنید)
۳- اهمیت نماز
در آیه فوق از میان تمام دستورات دینى تنها اشاره به نماز شده است و همانطور که میدانیم نماز مظهر پیوند با خدا و ارتباط با او است و به همین دلیل از همه عبادات برتر و بالاتر است ، و به عقیده بعضى هنگام نزول این آیات تنها فریضه اسلامى همین نماز بود.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) :

هر روزی که در آن نافرمانی خداوند متعال نشود عید است.

نهج البلاغه حکمت 428

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 امام صادق‏ (علیه السلام) :

ما مِن یَومِ نَیروزٍ إلاّ و نَحنُ نَتَوقَّعُ فِیهِ الفَرَجَ لأِنَّهُ مِن أیّامِنا و أیّامِ شِیعَتِنا.

هیچ نوروزی‏ نیست مگر آن‏که ما در آن روز منتظر فرج قائم آل‏ محمّد(صلی الله علیه وآله) هستیم ؛ چرا که نوروز از روزهای ما و شیعیان ما است

مستدرک الوسائل ، ج 6 ، ص 352

ویژه نامه باب حاجات (به مناسبت سال روز ولادت امام کاظم علیه السلام)

حصار ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)

آیت‌الله امام خامنه‌ای: «ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب یعنی چه؟ یعنی در افکارت پیرو علی باشی، در افعالت پیرو علی باشی، تو را با علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام رابطه‌ای نیرومند، مستحکم، خلل‌ناپذیر پیوند زده باشد، از علی جدا نشوی، این معنای ولایت است. خوب فهمیدید ولایت چیست؟ اینجاست که می‌فهمیم معنای این حدیث را: «وَلایَةُ عَلیِّ بنِ اَبی طالِبٍ حِصنی» ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب حصن و حصار من است ـ از قول خدا ـ «فَمَن دَخَلَ حِصنِی اَمِنَ مِن عَذابِی» هر که داخل این حصار شد، از عذاب خدا مصون و مأمون خواهد ماند. بسیار حرف جالبی‌ست. یعنی چه؟ یعنی مسلمان‌ها، پیروان قرآن، اگر هم از لحاظ فکر و اندیشه و هم از لحاظ عمل و تلاش و فعالیت، متصل به علی‌بن‌ابی‌طالب باشند، از عذاب خدا مصون و محفوظند. مگر جز این است؟ مگر غیر از این است؟ اگر علی‌بن‌ابی‌طالب امروز شناخته بشود، بعد که شناخته شد، بنده و جنابعالی مثلش عمل کنیم، آن‌وقت ولایت پیدا می‌کنیم؛ ولایت یعنی این.» جلسه ۲۴، کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

تمسک به ولایت امیرالمؤمنین

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «یک عده‌ای خیال می‌کنند ولایت ائمه، یعنی فقط ائمه را دوست بداریم و چقدر اشتباه می‌کنند؛ چقدر اشتباه می‌کنند! فقط دوست داشتن نیست و الا مگر در عالَم اسلام کسی پیدا می‌شود که ائمه معصومینِ خاندان پیغمبر را دوست ندارد؟ پس همه ولایت دارند؟ ... نه آقا! ولایت غیر از این حرفهاست. ولایت بالاتر از اینهاست، که ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب و ولایت ائمه را اگر فهمیدیم چیست، آن‌وقت حق داریم به خودمان برگردیم، ببینیم آیا ما ولایت داریم یا نه؟ آن‌وقت اگر دیدیم نداریم، از خدا بخواهیم و بکوشیم که ولایت ائمه را به دست بیاوریم...
همیشه در ایام عید غدیر، معمول است این را می‌خوانند مردم: «اَلحَمدُ لِلهِ الَّذی جَعَلنا مِنَ المُتمَسِّکین بِوِلایَةِ عَلیِّ بنِ اَبی طالِبٍ عَلَیهِ السَّلام» بنده به دوستانم غالباً این‌جور می‌گویم، می‌گویم نگویید «اَلحَمدُ لِلهِ الَّذی جَعَلنا»، می‌ترسم دروغ باشد، بگویید: «اَللّهُمَّ اجعَلنا مِنَ المُتمَسِّکین بِوِلایَةِ عَلیِّ بنِ اَبی طالِبٍ عَلَیهِ السَّلام» خدایا ما را از متمسکین به ولایت قرار بده.»

خط حزب‌الله ۴۰۰ | پیام غدیر؛ اهمیت حکومت اسلامی

حضرت امام موسی کاظم (علیه‌السلام) / باب‌الحوائج/ کاظمین/ هارون‌الرشید/ کظم غیظ / موسی بن جعفر

انسان ۲۵۰ ساله | امام کاظم علیه‌السلام و مبارزه با زره تقیه

حضرت آیت اللهدامام خامنه ای:
یکی از نزدیکان امام میگوید دیدم در اتاق خصوصی ‌موسیبن‌جعفر سه چیز است: شمشیری هست که نشان میدهد هدف، جهاد است. لباس خشنی هست که نشان میدهد وسیله، زندگی خشونت‌بارِ رزمی و انقلابی است و ‌قرآنی هست که نشان میدهد هدف، این است؛ میخواهیم به زندگی قرآن برسیم با این وسائل و این سختیها را هم تحمل کنیم. ببینید چه چیز سمبلیک و چه نشانه‌ی زیبائی است!
خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۳۶۴/۰۱/۲۳

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1381

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

گاهی فضیلت جانبازان از شهدا بیشتر است
یکوقت در مورد جانبازها فکر میکردم، که به نظرم رسید گاهی فضیلت آنها از شهدا هم بیشتر است. جانباز کسی است که بعد از آن‌که قسمتی از بدنش را در راه خدا داد و عضو یا اعضای شهیدی را با خودش همراه کرد و در بقیه‌ی مدت زندگی و عمرش هم متقی و شکرگزار بود و عمل صالح انجام داد، خدای متعال در مورد این‌گونه از مجروحین جنگ در قرآن میفرماید: «الّذین استجابوا للَّه و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح للّذین احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظیم». کلمه‌ی «عظیم» در پایان این آیه‌ی شریفه، قابل تأمل است.
سخنرانی در مراسم بیعت گروه کثیری از جانبازان ۲۸/۰۴/۱۳۶۸

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7525

جانباز شهید حسین عابدین زاده بیدگلی

بخشی از وصیت نامه شهید سید جلیل یوسفی

بخشی از وصیت نامه شهید محمد علی ولی زاده

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید سید احسان میر سیار:

ای مردم بیدار شوید که وقت تنگ است و آن روزی که ما پرونده اعمال خود روبرو شویم نزدیک است. ای انسان‌ها جنگی دوباره رخ داده جنگی بس خطرناک تر از جنگ نظامی. درجنگ دیروز ما خمپاره‌ها، موشک‌ها، هواپیماها، تانک‌ها و گلوله‌ها دیده می‌شدند. اما در جنگ امروز آنها نامرئی هستند و قدرت تخریب آنها چندین برابر شده. امروز همه آنها بر امواج ماهواره‌ای سوارمی‌شوند و روی گیرنده‌های تلویزیون‌های ما می‌نشینند و بدون اینکه خودما احساس کنیم جوانان مارازجرکش می‌کنند. خشاب گلوله‌های امروزکاست نوارهایی است که از آن دوردست‌ها شلیک می‌شوند و تمامی این گلوله‌ها درقلب جوان‌های ما جای می‌گیرد و آنها را ازپای در می‌آورد ...

شهید صفرعلی آقکندی

شهید رضا آلاچمنی

شهید محمد اقایی

شهید مدافع حرم شهید محمد مهدی حسان ابوحمدان
(هیثم)

شهید امیر کیوانلو

 

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , تفسیر سوره انعام , سوره انعام , امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) , امیرالمومنین , امام علی (علیه السلام) , نافرمانی , خداوند متعال , عید , امام صادق‏ (علیه السلام) , نوروز , شیعیان , ولادت امام کاظم علیه السلام , ولایت , ولایت امیرالمؤمنین , امام خامنه‌ای , پیام غدیر , اهمیت حکومت اسلامی , انسان ۲۵۰ ساله , امام کاظم علیه‌السلام , زره , تقیه , مبارزه , جانباز شهید , شهید سید جلیل یوسفی , شهید محمد علی ولی زاده , شهید مدافع حرم , شهید سید احسان میر سیار , جنگ نرم , شهید صفرعلی آقکندی , شهید رضا آلاچمنی , شهید محمد اقایی , شهید محمد مهدی حسان ابوحمدان , هیثم , شهید امیر کیوانلو , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

فضیلت و خواص سوره بروج

هشتاد و پنجمین سوره قرآن کریم است که مکی و 22 آیه دارد.

در فضیلت این سوره از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر کس سوره بروج را قرائت کند ده برابر روزهای جمعه و روزهای عرفه ای که او درک کرده است به او پاداش داده می شود.(1)

امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرمودند: هر کس سوره بروج را در نمازهای واجب خود بخواند در محشر و موقف هایی که در پیش خواهد داشت همراه با پیامبران و رسولان و صالحان خواهد بود زیرا سوره بروج سوره پیامبران است.(2)

رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم بر قرائت این سوره در نمازهای مختلف روزانه سفارش می فرمودند.(3)

آثار و برکات سوره

1) برطرف کننده ترس و سختی از انسان

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: قرائت سوره بروج انسان را از ترساننده ها و سختی ها نجات می بخشد.(4)

2) به راحتی کودک را از شیر جدا کنید

امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند: اگر بخواهند کودکی را از شیر جدا کنند و شیر را از او بگیرند این سوره را بر او بخوانند. این دو ره برای او آسان خواهد شد و هر کس هنگام خواب این سوره را بخواند تا صبح در امان خدا خواهد بود.(5)

3) برای رفع مسمومیت

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره بروج را بر آب بخواند و به کسی که سم خورده است بنوشاند سم به او آسیبی نمی رساند. (6)

__________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص310

(2) ثواب الاعمال، ص122

(3) بحارالانوار، ج89، ص321

(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص621

(5) همان

(6) مکارم الاخلاق، ص365

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

منبع (ادامه ...):

http://quran.anhar.ir/fazilat-316.htm

 تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۴ - تفسیر نور:

«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ» و به آنها که در راه خدا کشته می‌شوند مرده نگویید؛ بلکه آنان زنده‌‏اند، ولی شما نمی‌فهمید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۴:

در جنگ بدر، چهارده نفر از مسلمانان به شهادت رسیدند که شش نفر آنها از مهاجران و هشت نفر از انصار بودند.

برخی از مردم می‏‌گفتند: فلانی مُرد. این آیه نازل شد و آنان را از این تفکّر نهی کرد.

شهدا، نه‌تنها نام‌شان یا آثار کارهای‌شان زنده و باقی است، بلکه یک زندگی واقعی برزخی دارند؛ زندگی‌‏ای که در آن رزق و شادی و بشارت است، زندگی در جوار رحمت خدا که در آن حزن و ترس وجود ندارد.

مشخّصات این زندگی، در تفسیر سورۀ آل عمران «آل عمران، ۱۶۸-۱۷۰» خواهد آمد. إن‌شاء‌اللّه.

شهادت در راه خدا، شامل کشته شدن در میدان نبرد، ترور و سوء‌قصد دشمنان، کشته‌شدن مؤمنان در دفاع از جان و ناموس و مال، در هر مکان و زمان می‌شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۴:

۱. نگرش‌های محدود مادّی را باید با ایمان به خدا و گفته‌های او تکمیل و تصحیح کرد. «لا تَقُولُوا»

۲. تکالیف سخت، نیاز به پشتوانۀ اعتقادی و جبران خسارت‌‏ها دارد. آری، کسی که بداند زنده است، به شهادت رو می‌کند. «لا تَقُولُوا» «أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ»

۳. شهادت، زمانی ارزش دارد که در راه خدا باشد. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

۴. پیکار در راه دین، از ارزش‌های والا در پیشگاه خداوند است. «یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

۵. روح، بعد از مرگ باقی است؛ هر چند جسم و بدن متلاشی شود. «أَحْیاءٌ»

۶. سرچشمۀ بسیاری از تحلیل‌ها، ناآگاهی از واقعیّات است. «لا تَقُولُوا»، «لا تَشْعُرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۵ - تفسیر نور:

«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ» و قطعاً شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود محصولات، آزمایش می‌کنیم و صابران (در این حوادث و بلاها را) بشارت بده.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۵:

خداوند متعال، همۀ انسان‌ها را آزمایش می‌کند، امّا آزمایش و امتحان همه یکسان نیست.

تمام جهان، صحنۀ آزمایش و تمام مردم حتّی پیامبران نیز مورد امتحان قرار می‌گ‏یرند.

باید بدانیم که آزمایش‌های خداوند برای رفع ابهام نیست، بلکه برای شکوفایی استعدادها و پرورش انسان‌ها است.

وسایل آزمایش الهی نیز تمام حوادث تلخ و شیرین و از جمله ترس و گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود محصولات است. ترس از دشمن، محاصرۀ اقتصادی، جنگ و جهاد و اعزام فرزندان و عزیزان به میدان‌های نبرد، از جملۀ امتحانات است.

برای پیروزی در آزمایشِ خوف از دشمن، نیاز به توکّل و یاد خداست و برای مبارزه با کمبودها، نیاز به صبر است که در دو آیه قبل «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ» راه را نشان داده است.

لازم نیست همۀ مردم با همۀ مسائل آزمایش شوند، بلکه ممکن است:

الف: هر کس با چیزی آزمایش شود؛

ب: فردی در آزمایشی روسفید باشد، ولی در امتحان دیگری رسوایی به بارآورد؛

ج: ممکن است آزمایش فردی، وسیلۀ آزمایش دیگران نیز باشد.

گاهی کم شدن مال و محصولات یا پیدا شدن خوف و ترس و سایر مشکلات، به خاطر آزمایش الهی است؛ ولی در بعضی اوقات، این امور کیفر اعمال خود انسان‏‌هاست.

انسان‏‌ها گاهی مرتکب بعضی گناهان می‌‏شوند که خداوند آنها را به برخی گرفتاری‌‏ها مبتلا می‌کند. حضرت علی علیه‌السّلام می‌‏فرماید: «ان الله یبتلی عباده عند الاعمال السیئة بنقص الثمرات و حبس البرکات و اغلاق خزائن الخیرات لیتوب تائب و یتذکر متذکر» «نهج‌البلاغه، خطبۀ ۱۴۳» همانا خداوند، بندگان خود را به خاطر اعمال فاسدشان، به کمبود محصول و حبس برکت و بسته‌شدن منابع خیر، گرفتار می‌کند تا شاید متذکّر شوند و توبه نمایند.

البتّه همین تنبّه نیز آزمایش است؛ همانگونه که بر اثر ایمان نعمتی می‌‏دهد که وسیلۀ آزمایشی است «لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ» «جن، ۱۶» همانا آبی گوارا به آنان نوشاندیم تا ایشان را آزمایش کنیم.
عنایت‌های خداوند به صابران:

خداوند چندین عنایت به صابران نموده است از جمله:

۱. محبّت «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ» «آل عمران، ۱۴۶»

۲. نصرت «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» «بقره، ۱۵۳»

۳. بهشت «یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا» «فرقان، ۷۵»

۴. پاداش بی ‏حساب «إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ» «زمر، ۱۰»

۵. بشارت «بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»
راه پیروزی در آزمایش‌های الهی چند چیز است:

الف: صبر و مقاومت؛

ب: توجّه به گذرابودن حوادث و مشکلات؛

ج: توجّه به تاریخ گذشتگان که چگونه مشکلات را پشت سر گذارده‌اند؛

د: توجّه به اینکه همۀ مشکلات ما در منظر و دید خداست و همه چیز حساب دارد.

امام حسین علیه‌السّلام وقتی فرزندش روی دستانش تیر خورد و شهید شد، فرمود: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله» این حادثه سخت، چون خدا می‌‏بیند برایم آسان می‌‏نماید. «بحار، ج ۴۵، ص ۴۶»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۵:

۱. آزمایش و امتحان یک برنامه و سنّت حتمی الهی است. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ»

۲. ناگواری ‏ها، سبب مقاومت و رشد است. بسیاری از صفات انسان از قبیل صبر، رضا، تسلیم، قناعت، رهد، تقوا،حلم و ایثار، در سایۀ برخورد با تنگدستی‌‏ها است. «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»

۳. مورد بشارت، در آیه بیان نشده است تا شامل انواع بشارت‌های الهی باشد. «بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۶ - تفسیر نور:

«الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» (صابران) کسانی هستند که هر گاه مصیبتی به آنها رسد، می‌‏گویند: ما از آنِ خدا هستیم و به‌سوی او باز می‌گردیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۶:

صابران، به‌جای خودباختگی و پناهندگی به دیگران، تنها به خدا پناه می‌‏برند.

زیرا از دید آنها، تمام جهان کلاس درس و میدان آزمایش است که باید در آن رشد کنیم. دنیا جای ماندن نیست، خوابگاه و عشرتکده نیست و شدائد و سختی‌های آن نیز نشانۀ بی‌مهری خداوند نیست.

ناگواری‌ها برای آن است که زیر پای ما داغ شود تا تندتر و سریع‌تر حرکت کنیم، بنابراین در تلخی‌‏ها نیز شیرینی است.زیرا شکوفاشدن استعدادها و کامیابی از پاداش‌‏های الهی را به‌دنبال دارد؛ مصیبت‌هایی که از طرف اوست، تصرّف مالک حقیقی و خداوند در مملوک خود است.

اگر انسان بداند که خداوند حکیم و رحیم است و او نیز بنده‏‌ای بوده که قبلًا هیچ نبوده «لَمْ یَکُ شَیْئاً»«مریم، ۶۷» و حتّی بعد از مراحلی هم چیز قابل ذکری نبوده است «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً» «انسان،۱» خواهد پذیرفت که من باید در اختیار او باشم. او مرا از جماد به نبات، و از نبات به حیوان و از مرتبۀ حیوانیّت به انسانیّت سوق داده و این حوادث را برای رشد و ارتقای من قرار داده است.

همانگونه که ما دانۀ گندم را زیر فشار، آرد می‌‌کنیم و بعد نیز در آتش تنور، تبدیل به نان می‌‏کنیم تا مراحل وجودی او را بالا بریم. شعار صابران «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» است.

در حدیث می‌‏خوانیم: هر گاه با مصیبتی مواجه شدید، جملۀ «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»را بگویید. «درّ المنثور، ج ۱، ص ۳۷۷»
آثار گفتن «إِنَّا لِلَّهِ» و یاد خدا به هنگام ناگواری ‏ها:

گفتن «إِنَّا لِلَّهِ» و یاد خدا به هنگام ناگواری ‏ها، آثار فراوان دارد:

الف: انسان را از کلام کفرآمیز و شکایت باز می‌‏دارد؛

ب: موجب تسلیت و دلداری و تلقین به انسان است؛

ج: مانع وسوسه‏‌های شیطانی است؛

د: اظهار عقاید حق است؛

ه: برای دیگران درس و الگو شدن است.
مردم در برابر مشکلات و مصائب چند دسته هستند‏:

الف: گروهی جیغ و داد می‌کنند «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً» «معارج، ۲۰»؛

ب: گروهی بردبار و صبور هستند «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»؛

ج: گروهی علاوه‌بر صبر، شکرگزارند. «اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم» «فقره آخر زیارت عاشورا»؛

این برخوردها، نشانۀ معرفت هر کس نسبت به فلسفۀ مصائب و سختی‏ هاست. همانگونه که کودک، از خوردن پیاز تند، بی‌‏تابی می‌‏کند و نوجوان تحمّل می‌کند، ولی بزرگسال پول می‌‏دهد تا پیاز خریده و بخورد.
پیام سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۶:

ریشۀ صبر، ایمان به خداوند، معاد و امید به دریافت پاداش است. «الصَّابِرِینَ الَّذِینَ» «قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۷ - تفسیر نور:

«أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» آنانند که برایشان از طرف پروردگارشان، درودها و رحمت‌هایی است و همان‌ها هدایت‌یافتگان هستند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۷:

کلمه «صَلَواتٌ» از واژۀ «صلو» به معنی ورود در نعمت و رحمت است.

بر خلاف واژۀ «صلی» که به معنای ورود در قهر و غضب است. مانند: «تَصْلی‏ ناراً حامِیَةً» «غاشیه، ۴»

خداوند بر مؤمنانی که در مشکلات، صبر و مقاومت کرده‏ اند، خود درود و صلوات می‌‏فرستد «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» ولی دربارۀ مؤمنان مرفّه که زکات اموال‌شان را می‌‏پردازند، دستور می‌دهد پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله درود بفرستد. «صَلِّ عَلَیْهِمْ» «توبه، ۱۰۳»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۷:

۱. خداوند، صابران را غرق در رحمت خاصّ خود می‌‏کند. «عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ»

۲. تشویق صابران از طرف خداوند، به ما می‌آموزد که باید ایثارگران و صابران و مجاهدان، در جامعه از کرامت و احترام خاصّی برخوردار باشند. «عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»

۳. تشویق، از شئون ربوبیّت و لازمۀ تربیت است. «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»

۴. هدایت صابران، قطعی و مسلّم است؛ با آنکه در قرآن، هدایت یافتن بسیاری از انسان‌‏ها، تنها یک آرزو است «لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ» ولی در مورد صابران، هدایت آنان قطعی تلقّی شده است. «أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»

۵. هدایت، مراحلی دارد. با اینکه گویندگانِ «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» مؤمنان و هدایت‌شدگان هستند، ولی مرحلۀ بالاتر را بعد از صبر و دریافت صلوات و رحمت الهی کسب می‌کنند. «أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۸ - تفسیر نور:

«إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ» همانا صفا و مروه، از شعائر خداست. پس هر که حج خانۀ خدا و یا عمره به جای آورد، مانعی ندارد که بین صفا و مروه طواف کند. و (علاوه‌بر واجبات) هر کس داوطلبانه کار خیری انجام دهد، همانا خداوند سپاسگزار داناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۸:

«شَعائِرِ» جمع «شعیرة» به نشانه‌‏هایی که برای اعمال خاصّی قرار می‌دهند، گفته می‌‏شود.

«شَعائِرِ اللَّهِ» علامت‌‏هایی است که خدا برای عبادت قرار داده است. «تفسیر مجمع‌البیان»

صفا و مروه نام دو کوه در کنار مسجدالحرام است که با فاصلۀ تقریبی ۴۲۸ متر، روبه‌روی یکدیگر قرار دارند و امروزه به صورت خیابانی سرپوشیده در آمده است.

زائران خانه خدا، وظیفه دارند هفت مرتبه فاصله میان این دو کوه را طی کنند.

این کار یادآور خاطرۀ هاجر، همسر فداکار حضرت ابراهیم است که برای پیدا کردن جرعۀ آبی برای کودک خود اسماعیل، هفت‌بار فاصلۀ این دو کوه را با اضطراب و نگرانی و بدون داشتن هیچگونه یاور و همدمی طی کرد.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: در روی زمین، مکانی بهتر از میان این دو کوه وجود ندارد، زیرا هر متکبّری در آنجا سر برهنه و پابرهنه و کفن‌پوشیده بدون هیچ امتیاز و نشانه‌ای باید مسافت بین دو کوه را طی کند، گاهی با دویدن و گاهی با راه رفتن.

کوه صفا، علاوه‌بر اینها خاطره‌هایی از دعوت پیامبر اسلام دارد که چگونه کفّار مکّه را به توحید فرا می‌خواند و آنها گوش نمی‏‌دادند. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۴۵»

در عصر جاهلیّت، مشرکان در بالای کوه صفا، بتی به نام «اساف» و بر کوه مروه، بت دیگری به نام «نائله» نصب کرده بودند و به هنگام سعی، آن دو بت را به عنوان تبرّک، با دست مسح می‌کردند. مسلمانان به‌همین‌جهت از سعی میان صفا و مروه کراهت داشته و فکر می‌‏کردند با توجّه به سابقه قرار داشتن بت بر بالای دو کوه، نباید سعی کنند.

آیۀ فوق نازل شد که صفا و مروه از شعائر الهی است و اگر مردم نادان آنها را آلوده کرده‌‏اند، دلیل بر این نیست که مسلمانان آن را رها کنند. «تفسیر تبیان، ج ۱، ص ۴۴»

حج و عمره، گاهی در کنار هم، مانند اذان و اقامه به جا آورده می‌‏شوند، و گاهی اعمال عمره، جداگانه و به‌تنهایی انجام می‌‏شود.
در عمره پنج عمل واجب است:

۱. احرام؛

۲. طواف؛

۳. نماز طواف؛

۴. سعی بین صفا و مروه؛

۵. کوتاه کردن مو یا ناخن.

حج علاوه‌بر اینها، چند عمل دیگر دارد که در جای خود بدان اشاره شده است.

به هر حال سعی بین صفا و مروه، هم در عمره مطرح است و هم در حج.

دیدن صفا و مروه، حضور در صحنۀ تاریخ است تا اینکه تصدیق به جای تصوّر، و عینیّت به جای ذهنیّت قرار گیرد.

در صفا و مروه:

هم کلاس خداشناسی است که چگونه ارادۀ او این همه انسان را با آن همه اختلاف، در یک لباس و یک جهت جمع می‌کند.

هم کلاس پیامبرشناسی است که چگونه ابراهیم، آن پیامبر الهی، برای انجام فرمان خداوند، زن و فرزند خویش را در آن بیابان تنها گذاشت.

هم کلاس انسان‏‌شناسی است که می‌‏آموزد چگونه انسان می‌‏تواند در لحظاتی اعمالی را انجام دهد که تا ابد آثار آن باقی بماند.

سعی صفا و مروه، یاد می‌دهد اگر همه با هم حرکت کنیم، روح الهی را در جامعه خود می‌‏بینیم.

سعی صفا و مروه، یاد می‌‏دهد که باید تکبّر را به دور انداخته و همراه دیگران حرکت کنیم.

سعی صفا و مروه، به ما می‌‏آموزد که در راه احیای نام خداوند، زن و کودک هم سهم دارند.

در آیات قبل، سخن از بلا و آزمایش بود، در این آیه نمونه‌‏ای از آزمایش هاجر، کودک، پدر او و سایر مسلمانان مطرح است.

اثر کار خدایی و اخلاص تا آنجا پیش می‌‏رود که همۀ انبیاء و اولیا، موظّف می‌‏شوند به تقلید از هاجر همسر ابراهیم و با قیافه‌‏ای مضطرب و هروله‌‏کنان همچون او، این مسافت را هفت بار طی کنند.

و این فرمان، تشکر خداوند از رنج‌های حضرت هاجر است. «فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ»

با اینکه سعی صفا و مروه واجب است، لکن می‌‏فرماید: «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ»، این لحن به خاطر همان نگرانی از وضع پیشین است که جایگاه بت و محلّ عبور مشرکان بود.
آیا منظور از طواف گردش دایره‌ای است؟

طواف، به‌معنای گردش دایره‏‌ای نیست، بلکه به هر حرکتی که انسان دوباره به جایگاه اوّلیّه برگردد، خواه به صورت دوری باشد یا طولی، طواف گفته می‌شود.

لذا کلمۀ طواف، هم در مورد طوافِ دور کعبه که حرکت دایره‏‌ای است گفته شده «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» «حج، ۲۹» و هم دربارۀ حرکت طولی بین صفا و مروه آمده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۸:

۱. توجّه خاصّ خداوند به برخی مکان‏‌ها یا زمان‌‏ها یا اشخاص، موجب می‌شود که آنها از شعائر الهی گردند. «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ»

۲. نیّت، به کارها ارزش می‌‏دهد. مشرکان برای لمس بت‏‌ها، سعی می‌کردند، ولی اسلام می‌‏فرماید: برای رضای خدا سعی کنید. «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»

بسیاری از کارها ظاهری یکسان دارد، امّا انگیزه‌‏ای متفاوت. نظیر دویدن یوسف و زلیخا به‌سوی درهای بسته، یوسف می‌دود تا آلوده نشود، ولی زلیخا می‌‏دود که آلوده شود. «فاستبقا»

۳. اگر مراکز حقّ، توسط گروهی با خرافات آلوده شد، نباید از آن دست کشید، بلکه باید با حضور در آن مراکز، آنجا را پاک‌سازی نموده و دست گروه منحرف را از آن کوتاه کرد. «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»

۴. عبادت باید عاشقانه و داوطلبانه باشد. «وَ مَنْ تَطَوَّعَ»

۵. خداوند در برابر عبادات بندگان، شاکر است. «فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ» این تعبیر، بزرگترین لطف از جانب او نسبت به بندگان است.
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۹ - تفسیر نور:

«إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی‏ مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ » کسانی‌که آنچه را از دلائل روشن و اسباب هدایت را نازل کرده‌ایم، با آنکه برای مردم در کتاب بیان ساخته‌‏ایم، کتمان می‌‏کنند، خداوند آنها را لعنت می‌کند و همۀ لعنت‌کنندگان نیز آنان را لعن می‌‏نمایند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۹:

گرچه مورد آیه، دانشمندان یهود و نصاری هستند که حقایق تورات و انجیل را برای مردم بیان نمی‌کردند، ولی جملۀ «یَکْتُمُونَ» که دلالت بر استمرار دارد، شامل تمام کتمان‌کنندگان در طول تاریخ می‌شود؛ چنان‌که لعنت پروردگار نیز تا ابد ادامه خواهد داشت.

کتمان حق می‌تواند صورت‌‏های مختلفی داشته باشد؛ گاهی با سکوت و عدم اظهار حق، گاهی با توجیه و گاهی با سرگرم کردن مردم به امور جزئی و غافل ساختن آنها از مسائل اصلی است.

در مواردی همانند اسرار مؤمنان یا عیوب برادران دینی، کتمان واجب یا مستحب است.

گناه کتمان، بیشتر از جانب علما است. در آیۀ ۱۸۷ سورۀ آل عمران نیز آمده است که خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت تا حقایق را برای مردم بیان کرده و کتمان نکنند. «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ»

در روایات آمده است: روز قیامت به دهان کتمان‌کنندگان حق، لجام زده می‌شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۹:

۱. ظلم فرهنگی، بدترین ظلم‏‌هاست که لعنت خالق و مخلوق را به دنبال دارد. «یَکْتُمُونَ» «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»

۲. کتمان، حقّ ممنوع است، چه کتمان معجزات و دلائل حقّانیّت باشد «الْبَیِّناتِ» و چه کتمان رهنمودها و ارشادات.«الْهُدی‏» «تفسیر المیزان»

۳. کتمان حق، بزرگترین گناهان است. چون مانع هدایت مردم و باقی ماندن نسل‌ها در گمراهی است. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ»

۴. کتمان حق، ظلم به دین خدا و حقّ مردم نسبت به هدایت یافتن است. لذا کتمان کنندگان حق را، خدا و مردم لعنت می‌‏کنند. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»

۵. نفرین و لعنت مردم، مؤثر است و باید از اهرم نفرت مردم برای نهی از منکر استفاده نمود. «یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۰ - تفسیر نور:

«إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» مگر آنها که توبه کردند و (اعمال بد خود را با اعمال نیک) اصلاح نمودند و (آنچه را کتمان کرده بودند) آشکار ساختند، که من (لطف خود را) بر آنان باز می‌گردانم، زیرا من توبه‌پذیر مهربانم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۰:

برای گناه کتمان، همچون سایر گناهان، راه توبه و بازگشت باز است.

امّا توبۀ واقعی، با پشیمانی قلبی و اصلاح عمل و بیان موارد کتمان صورت می‏‌گیرد.

توبۀ کسی که نماز نخوانده آن است که نمازهای خود را قضا کند.

توبۀ کسی که مال مردم را تلف کرده آن است که باید همان مقدار را به صاحبش برگرداند.

در این مورد نیز کسی که با کتمان حقایق، به دنیای علم، اندیشه و نسل‌ها، خیانت کرده، فقط با تبیین حقایق و بازگویی آنهاست که می‌‏تواند گذشته را جبران نماید.

خداوند به شیطان فرمود: «إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی» «ص، ۷۸» لعنت من بر تو.

و در آیۀ بعد می‌‏فرماید: «عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ» پس کتمان‌کنندگان و شیطان، در یک ردیف هستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۰:

۱. خداوند، امکان توبه و بازگشت را برای خطاکاران، در هر شرایطی فراهم نموده است. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ» «إِلَّا الَّذِینَ تابُوا»

۲. کتمان حقایق دینی، فساد است، زیرا به توبه‌کننده، فرمان اصلاح و جبران داده شده است. «تابُوا وَ أَصْلَحُوا»

۳. توبۀ هر گناه، متناسب با آن است. توبۀ کتمان، بیان حقایق است. «تابُوا» «وَ بَیَّنُوا»

۴. چون در مقام تهدید و توبیخ، لعنت خداوند شامل حال کتمان‌کنندگان شد، در مقام مهربانی نیز کلمات «أَنَا» و «التَّوَّابُ» و «الرَّحِیمُ» به کار رفته تا بگوید: من خودم با مهربانی مخصوصم، به شما باز می‏‌گردم. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ» «أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»

۵. تهدید گنهکار و بشارت نیکوکار، دو رکن اساسی برای تربیت فرد و جامعه است. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ» «أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»

۶. بازگشت لطف خداوند به توبه‌کنندگان، دائمی، قطعی و همراه با محبّت است. «أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۱۶۱ - ۱۶۲ - تفسیر نور:

«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ * خالِدِینَ فِیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ» همانا کسانی‌که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگی بر آنها خواهد بود.

(آنان برای) همیشه در آن (لعنت و دوری از رحمت پروردگار) باقی می‌‏مانند، نه از عذابِ آنان کاسته می‌‏شود و نه مهلت داده می‌‏شوند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۱-۱۶۲:

در آیۀ قبل بیان شد که اگر کتمان‌کنندگان، توبه کرده و حقایق را بیان نمایند، مورد لطف الهی قرار می‌‏گیرند.

در این آیه می‌‏فرماید: امّا اگر کفّار توبه نکرده و در حال کفر بمیرند، باز همان لعنت خداوند و فرشتگان و تمام مردم گریبان‌گیر آنان خواهد بود.
در آیه، لعنت همۀ مردم بر کفّار مطرح شده است، ولی ناگفته پیداست که بعضی از مردم، خودشان کافر یا دوست کافر هستند، پس لعنت همۀ مردم در آیه به چه معنا می‌باشد؟

لعنت، در دنیا و آخرت مطرح است. کسانی‌که در دنیا دوست کفّار یا خود کافر هستند، در آخرت لعنت خواهند شد. «کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» «اعراف، ۳۸»

یکی از درخواست‌‏ها و دعاهای اولیای خدا، مسلمان مردن است.

حضرت یوسف از خداوند می‏‌خواهد که مسلمان بمیرد: «تَوَفَّنِی مُسْلِماً» «یوسف، ۱۰۱»

حضرت ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود سفارش می‏‌کنند که «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» «بقره، ۱۳۲» نمی‌رید مگر اینکه مسلمان یعنی تسلیم پروردگار باشید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۱-۱۶۲:

۱. اصرار بر کفر و در حال کفر مردن، دوری ابدی انسان را از رحمت الهی به دنبال دارد. «ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ»«عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ»

۲. آنچه مهم است، پایان عمر انسان است که آیا با ایمان می‌‏میرد یا بی ‏ایمان. «ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ»

۳. تخفیف کیفر یا تأخیر آن، مربوط به دنیاست؛ در قیامت نه تخفیف است و نه تأخیر. «لا یُخَفَّفُ» «لا هُمْ یُنْظَرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۳-۱۶۴ - تفسیر نور:

«وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ * إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» و معبود شما خدایی یگانه است، جز او معبودی نیست، بخشندۀ مهربان است.

همانا در آفرینش آسمان‏ ها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز و کشتی‌هایی که برای سودرسانی به مردم در دریا در حرکتند و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده و با آن زمین مرده را زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان آسمان و زمین معلّق‌اند، برای مردمی که می‌‏اندیشند، نشانه‌‏هایی گویاست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۳-۱۶۴:

هماهنگی میان عناصر طبیعت و اجزای هستی و قوانین حاکم بر آنها، همه نشان‌دهندۀ حاکمیّت و قدرت و ارادۀ خدای یگانه است.

آفرینش آسمان‏‌ها و توسعۀ دائمی آنها «وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ» «ذاریات، ۴۷» که دست انسان تا کنون فقط به قسمتی از اوّلین آسمان رسیده، و استحکام «سَبْعاً شِداداً» «نبأ، ۱۲» و طبقات هفتگانه «سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً» «ملک، ۳» و نظام حاکم «أَوْحی‏ فِی کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها» «فصّلت، ۱۲» و تناسبات و ارتباطات میان هر یک و بی‌‏ستون‌بودن «بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها» «رعد، ۲» و حفاظت آنها «سَقْفاً مَحْفُوظاً» «انبیا، ۳۲» و حرکات ستارگان در مدارهای خود و فاصلۀ هر یک از آنها، همه نشانه‌های قدرت خداوند یکتای حکیم است.

سعدی می‌‏گوید:

آفرینش، همه تدبیر خداوند دل است ------- دل ندارد، که ندارد به خداوند اقرار

کوه و دریا و درختان، همه در تسبیح‌اند -------- نه همه مستمعی، فهم کند این اسرار

عقل، حیران شود از خوشۀ زرین عنب -------- فهم، عاجز شود از حبّه یاقوت انار

پاک و بی‌‏عیب، خدایی که به تقدیر عزیز -------- ماه و خورشید، مسخّر کند و لیل و نهار

کلمه «الرِّیاحِ» جمع «الریح» به معنای باد است.

ولی در قرآن هر جا کلمه «ر‏یحٍ» آمده همراه قهر و عذاب است، مانند: «بِرِیحٍ صَرْصَرٍ» «الحاقه، ۶»

ولی هر جا کلمه «الرِّیاحِ» آمده است، همراه باران و لطف الهی است.

در حدیث می‌‏خوانیم: هر گاه بادی می‌‏وزید پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله می‌فرمود: «اللهم اجعلها ریاحا و لا تجعلها ریحا» خداوندا! این باد را ریاحِ رحمت قرار ده، نه ریحِ عذاب. «تفسیرصفوة التفاسیر، ج ۱، ص ۱۱۳»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۳-۱۶۴:

۱. شناخت طبیعت، یکی از راه‌های خداشناسی است که شناخت او، قدرت، حکمت و یکتایی او را در بر دارد. «إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ» «فِی خَلْقِ السَّماواتِ» «لَآیاتٍ»

۲. خداوند، نظیر و شبیه ندارد و مرکب از اجزا نیست. «إِلهٌ واحِدٌ»

۳. هم طبیعت و هم صنعتِ دست ساختِ انسان، از اوست. «خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «وَ الْفُلْکِ»

۴. هر موجودی در جهان هستی، آیه‏‌ای از آیات کتاب خداوند در طبیعت است. «لَآیاتٍ»

برگ درختانِ سبز، در نظر هوشیار -------- هر ورقش دفتری است، معرفت کردگار

۵. تنها خردمندان از نگاه در هستی، درس خداشناسی می‌گیرند. «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ» «لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۳۸-۲۵۱.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۸۴تا۸۷

و وهبنا له إسحاق و يعقوب كلا هدينا و نوحا هدينا من قبل و من ذريته داود و سليمان و اءيوب و يوسف و موسى و هارون و كذلك نجزى المحسنين(۸۴)
و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس كل من الصالحين(۸۵)
و إسماعيل و اليسع و يونس و لوطا و كلا فضلنا على العالمين(۸۶)
و من ءابائهم و ذرياتهم و إ خوانهم و اجتبيناهم و هديناهم إلى صراط مستقيم(۸۷)

ترجمه :
۸۴ - و اسحاق و يعقوب را به او (ابراهيم ) بخشيديم و هر كدام را هدايت كرديم و نوح را (نيز) قبلا هدايت نموديم و از فرزندان او داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را (هدايت كرديم ) و اينچنين نيكوكاران را پاداش مى دهيم .
۸۵ - و (همچنين ) زكريا و يحيى و عيسى و الياس هر كدام از صالحان بودند.
۸۶ - و اسماعيل و اليسع و يونس و لوط و هر يك را بر جهانيان برترى داديم .
۸۷ - و از پدران آنها و فرزندان آنها و برادران آنها افرادى را برگزيديم و هدايت به راه راست نموديم .

تفسیر
در اين آيات به قسمتى از مواهبى كه خداوند به ابراهيم داده است اشاره شده ، و آن موهبت فرزندان صالح و نسل لايق و برومند است كه يكى از بزرگترين مواهب الهى محسوب مى شود.
نخست مى گويد: (ما به ابراهيم ، اسحاق و يعقوب (فرزند اسحاق ) را بخشيديم ) (و وهبنا له اسحاق و يعقوب ).
و اگر در اينجا اشاره به فرزند ديگر ابراهيم ، اسماعيل نشده بلكه در لابلاى بحث آمده است شايد به خاطر آن است كه تولد اسحاق از مادر عقيمى همچون (ساره ) آنهم در سن پيرى موضوع بسيار عجيب و موهبتى غير منتظره بود.
سپس براى بيان اينكه افتخار اين دو تنها در جنبه پيغمبرزادگى نبود، بلكه شخصا در پرتو فكر صحيح و عمل صالح نور هدايت را در قلب خود جاى داده بودند، مى گويد: (هر يك از آنها را هدايت كرديم ) (كلا هدينا).
و به دنبال آن براى اينكه تصور نشود، در دورانهاى قبل از ابراهيم ، پرچمدارانى براى توحيد نبودند، و اين موضوع از زمان او شروع شده اضافه مى كند، (نوح را نيز پيش از آن هدايت و رهبرى كرديم ) (و نوحا هدينا من قبل ).
و مى دانيم نوح نخستين پيامبر اولو العزم است كه داراى آئين و شريعت بود و سر سلسله پيامبران اولوا العزم مى باشد.
در حقيقت با اشاره به موقعيت نوح كه از اجداد ابراهيم است و موقعيت جمعى از پيامبران كه از دودمان و فرزندان او هستند، موقعيت ممتاز ابراهيم را از نظر وراثت و ريشه و ثمره وجودى مشخص مى سازد.
و در تعقيب آن نام جمع كثيرى از پيامبران را كه از دودمان ابراهيم بودند مى برد، نخست مى گويد: (از دودمان ابراهيم ، داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون هستند) (و من ذريته داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون ).
سپس با اين جمله كه (اين چنين نيكوكاران را پاداش مى دهيم ) روشن مى كند كه مقام و موقعيت آنها در پرتو اعمال و كردار آنها بود (و كذلك نجزى المحسنين ).
در اينكه ضمير من ذريته (از دودمان او) به چه كسى بر مى گردد؟ به ابراهيم يا نوح ؟ در ميان مفسران گفتگوى زيادى است ، ولى غالب مفسران آن را به ابراهيم باز گردانيده اند و ظاهرا نبايد ترديد داشت كه مرجع ضمير ابراهيم است ، زيرا بحث آيه درباره مواهب خدا نسبت به ابراهيم مى باشد، نه درباره نوح پيغمبر، به علاوه از روايات متعددى كه بعدا نقل خواهيم كرد اين موضوع نيز استفاده مى شود.
تنها مطلبى كه سبب شده بعضى از مفسران ضمير را به نوح باز گردانند ذكر نام (يونس ) و (لوط) در آيات بعد است ، زيرا مشهور در تواريخ آن است كه يونس از فرزندان ابراهيم نبوده ، و لوط هم برادرزاده يا خواهرزاده ابراهيم است . ولى در مورد (يونس )، مورخان اتفاق نظر ندارند، بعضى او را از دودمان ابراهيم دانسته اند و بعضى او را از پيامبران بنى اسرائيل شمرده اند.
به علاوه مورخان معمولا نسب را از طرف پدر حفظ مى كنند، چه مانعى دارد كه يونس همانند عيسى كه نامش را نيز در آيات فوق مى خوانيم از طرف مادر، به ابراهيم منتهى شود.
و اما لوط گرچه فرزند ابراهيم نبود ولى از خاندان و دودمان او بود و همانطور كه در لغت عرب گاهى به عمو، (اب ) گفته مى شود، به برادرزاده يا خواهرزاده نيز (ذريه ) و فرزند اطلاق مى گردد، و به اين ترتيب نمى توانيم دست از ظاهر آيات كه درباره ابراهيم است برداريم و ضمير را به نوح كه در اينجا موضوع سخن نيست باز گردانيم .
و در آيه بعد نام (زكريا و يحيى و عيسى و الياس را مى برد و اضافه مى كند كه همه اينها از صالحان بودند)، يعنى مقامات آنها جنبه تشريفاتى و اجبارى نداشت ، بلكه در پرتو عمل صالح در پيشگاه خدا شخصيت و عظمت يافتند. (و زكريا و يحيى و عيسى و الياس كل من الصالحين ).
در آيه بعد نيز نام چهار نفر ديگر از پيامبران و رهبران الهى آمده و مى فرمايد: (و اسماعيل و اليسع و يونس و لوط و هر كدام را بر مردم عصر خود برترى بخشيديم ) (و اسماعيل و اليسع و يونس و لوطا و كلا فضلنا على العالمين ).
در اينكه (اليسع ) چگونه نامى است و اشاره به كدام يك از پيامبران است در ميان مفسران و ادباى عرب گفتگو است ، بعضى آن را يك نام عبرى مى دانند كه در اصل (يوشع ) بوده ، سپس الف و لام به آن داخل شده و شين تبديل به سين گرديده است ، و بعضى معتقدند يك اسم عربى است كه از يسع (فعل مضارع از ماده وسعت ) گرفته شده است ، اين احتمال را نيز داده اند كه به همين صورت نام يكى از انبياى پيشين بوده است و در هر حال از پيامبرانى است كه از نسل ابراهيم مى باشند.
و در آخرين آيه يك اشاره كلى به پدران و فرزندان و برادران صالح پيامبران نامبرده كه به طور تفصيل اسم آنها در اينجا نيامده است كرده ، مى گويد: (از ميان
پدران آنها و فرزندانشان و برادرانشان ، افرادى را فضيلت داديم و برگزيديم و به راه راست هدايت كرديم ) (و من آبائهم و ذرياتهم و اخوانهم و اجتبيناهم و هديناهم الى صراط مستقيم ).

نكته ها
در اينجا به چند موضوع بايد توجه داشت :

۱- فرزندان پيامبر - در آيات فوق ، عيسى از فرزندان ابراهيم (و به احتمالى از فرزندان نوح ) شمرده شده ، با اينكه مى دانيم تنها از طرف مادر به آنها مربوط مى شود، و اين دليل بر آن است كه سلسله نسب از طرف پدر و مادر به طور يكسان پيش مى رود و به همين دليل نوه هاى پسرى و دخترى هر دو ذريه و فرزندزاده انسان محسوب مى شوند.
روى همين جهت امامان اهل بيت كه همه از طرف دختر به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى رسند، ابناء رسول الله (فرزندان پيغمبر) خوانده مى شوند.
اگر چه در دوران جاهليت كه براى زن هيچگونه اهميتى قائل نبودند، تنها نسب را از طرف پدر مى دانستند، ولى اسلام قلم بطلان بر اين فكر جاهلى كشيده اما متاءسفانه بعضى از نويسندگانى كه علاقه درستى به ائمه اهل بيت نداشتند كوشش مى كردند اين موضوع را انكار كنند و از گفتن ابن رسول الله به آنها خود دارى نمايند و سنن جاهلى را زنده كنند.
اتفاقا اين موضوع در زمان خود ائمه مطرح بوده است ، و آنها با همين آيه كه دليل دندان شكنى محسوب مى شود به آنها پاسـخ مى گفتند.
از جمله در كافى و در تفسير عياشى از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: خداوند متعال در قرآن مجيد، نسب عيسى را كه از طرف مادر به ابراهيم منتهى مى شود، به عنوان ذريه (فرزندزاده ) بيان كرده آنگاه آيه و من ذريته داود و سليمان را تا آخر و آيه بعد را هم تا لفظ عيسى تلاوت كرد.
و نيز در تفسير عياشى از ابو الاسود روايت شده كه مى گويد: روزى حجاج كسى را به نزد يحيى بن معمر كه از علاقمندان خاندان پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بود فرستاد كه من شنيدم تو حسن و حسين را فرزندان رسول خدا مى دانى و در اين باره به آيات قرآن استدلال مى كنى ، در حالى كه من قرآن را از اول تا به آخر خواندم و به چنين آيه اى برنخوردم ، يحيى بن معمر در پاسـخ او گفت : آيا در سوره انعام به اين آيه برخورده اى كه مى گويد: (و من ذريته داود و سليمان ... و يحيى و عيسى ) گفت آرى خوانده ام ، گفت : مگر نه اينست كه در اين آيات عيسى ذريه ابراهيم شمرده شده ، با اينكه از طرف پدر به او نمى رسيد؟!
در عيون الاخبار در ضمن يك حديث طولانى در زمينه گفتگوى امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) با هارون الرشيد و موسى بن مهدى ، چنين نقل مى كند كه او يعنى به امام كاظم (عليه السلام ) گفت : چگونه شما مى گوئيد ما ذريه پيامبريم ، در حالى كه پيامبر، پسرى نداشت و نسل از طريق پسر است نه دختر و شما فرزندان دختر او هستيد؟ امام در پاسـخ از او خواست كه از اين سؤ ال صرفنظر كند، ولى هارون اصرار كرد و گفت به هيچوجه صرف نظر نمى كنم ، زيرا شما معتقديد به اينكه همه چيز در قرآن مجيد است و بايد از قرآن آيه اى در اين باره بياوريد، امام فرمود: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم و من ذريته داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون و كذلك نجزى المحسنين ، و زكريا و يحيى و عيسى ، سپس سؤ ال كرد اى هارون ! پدر عيسى كه بود؟ گفت : عيسى پدر نداشت ، فرمود: بنابراين اگر او ملحق به ذريه پيامبران است از طريق مريم مى باشد، ما نيز ملحق به ذريه رسول خدا از طريق مادرمان فاطمه هستيم .
جالب توجه اينكه بعضى از متعصبين اهل تسنن نيز، اين موضوع را در تفسير خود ذيل همين آيه آورده اند، از جمله فخر رازى در تفسير كبير خود
مى گويد: اين آيه دلالت دارد بر اينكه حسن و حسين از ذريه پيامبرند زيرا خداوند عيسى را از ذريه ابراهيم شمرده است با اينكه تنها از طريق مادر به او مربوط مى شود.
نويسنده المنار كه در تعصب در بعضى از مباحث خاص مذهبى دست كمى از فخر رازى ندارد، بعد از نقل كلام فخر رازى مى گويد: در اين باب حديثى از ابوبكر در صحيح بخارى از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل شده است كه به امام حسن (عليه السلام ) اشاره كرد و گفت : ان ابنى هذا سيد: اين پسرم آقا است (يعنى كلمه پسرم بر امام حسن اطلاق كرد) در حالى كه در نزد عرب (جاهلى ) لفظ ابن بر دختر زاده اطلاق نميشد... سپس اضافه مى كند به همين جهت مردم اولاد فاطمه (عليهاالسلام ) را اولاد رسول و عترت و اهل بيت او مى دانستند.
در هر حال شك نيست كه فرزندزاده ها از طرف دختر و پسر هر دو فرزند انسان محسوب مى شوند و هيچگونه تفاوتى در اين زمينه نيست ، و نه اين موضوع از مختصات پيغمبر ما ميباشد و مخالفت با اين مساله سر چشمه اى جز تعصب و يا افكار جاهلى ندارد، و لذا در تمام احكام اسلامى از قبيل ازدواج و ارث و مانند آن هيچگونه تفاوتى ميان اين دو نيست ، تنها استثنائى كه به موضوع خورده مساله خمس است كه روى عنوان سيادت است و به جهت خاصى كه در كتاب خمس در فقه آمده اين موضوع استثناء شده است .

۲ - چرا نام اين پيامبران در سه گروه در سه آيه بيان شده است ؟
بعضى از مفسران احتمال داده اند كه گروه اول يعنى داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون ، اين شش نفر، از پيامبرانى بودند كه علاوه بر مقام نبوت و رسالت داراى حكومت و زمامدارى نيز بودند و شايد جمله كذلك نجزى المحسنين كه بعد از ذكر نام اينها آمده است به خاطر نيكيهاى فراوانى بوده كه در دوران
حكومت خود بر مردم كردند.
و اما گروه دوم يعنى زكريا و يحيى و عيسى و الياس از پيامبرانى بودند كه در زهد و بى اعتنائى به دنيا - علاوه بر مقام نبوت و رسالت - نمونه بودند جمله كل من الصالحين بعد از ذكر نام آنها ميتواند اشاره به همين حقيقت بوده باشد.
درباره گروه سوم يعنى اسماعيل و اليسع و يونس و لوط اين امتياز را داشتند كه دست به مهاجرت دامنه دارى زدند و براى تحكيم آئين خدا برنامه هجرت را عملى ساختند، و ذكر جمله كلا فضلنا على العالمين (بنا بر اينكه اشاره به اين چهار نفر باشد نه به تمام پيامبرانى كه در اين سه آيه گفته شده است ) نيز ميتواند اشاره به همين سير آنها در جهان و در ميان اقوام مختلف بوده باشد.
۳- اهميت فرزندان صالح در معرفى شخصيت انسان
موضوع ديگرى كه از آيات فوق استفاده مى شود همين مساله است زيرا خداوند براى معرفى مقام والاى ابراهيم قهرمان بتشكن ، شخصيتهاى بزرگ انسانى كه از دودمان او در اعصار مختلف به وجود آمدند با شرح و تفصيل بيان ميكند به طورى كه از ميان 25 نفر از پيامبران كه نامشان در مجموع قرآن آمده است در اين آيات نام 16 نفر از فرزندان و بستگان ابراهيم و نام يك نفر از اجداد او آمده است ، و اين در حقيقت درس بزرگى براى عموم مسلمانان است كه بدانند شخصيت فرزندان و دودمان آنها جزئى از شخصيت آنها محسوب مى شود و مسائل تربيتى و انسانى مربوط به آنها فوق العاده اهميت دارد.
۴ - پاسـخ به يك ايراد
ممكن است كسانى از آيه اخير كه مى گويد: بعضى از پدران و فرزندان و برادران آنها را برگزيديم و هدايت به راه راست كرديم اين چنين استفاده كنند كه پدران انبياء همگى افراد با ايمانى نبوده اند و در ميان آنها غير موحد نيز وجود داشته است - آنچنانكه بعضى از مفسران اهل تسنن در ذيل اين آيه گفته اند - ولى با توجه به اينكه منظور از اجتبيناهم و هديناهم به قرينه تعبيرى كه در همين سلسله آيات وجود دارد، مقام نبوت و رسالت است ، مشكل حل ميشود، يعنى مفهوم آيه چنين خواهد بود كه بعضى از آنها را به مقام نبوت برگزيديم و اين منافاتى با موحد بودن سايرين ندارد.
در آيه 90 همين سوره (چند آيه بعد از اين آيه ) نيز هدايت به مقام نبوت اطلاق شده است .

منبع (...):

https://t.me/fazylatha

برخی احادیث قدسی و ...

منبع (ادامه ...):

https://rasekhoon.net/hadith/3983//page4

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=32425

هشدار جدی
به ملت شریف، مومن و انقلابی ایران اسلامی
از داخل و خارج برنامه دارند و بشدت مشغول هستند تا این دولت و مجلس را بزنند و مجددا شیفتگان غرب و معاندین با ولایت را به مردم قالب کنند، لذا ازاین فرصتی که به یمن خون شهیدان ایجاد شد و با انتخاب مومنین و اهل ولایت، دولت و مجلسی دست پاک و انقلابی و خدوم توفیق خدمت پیدا کرد، مراقبت کنید و فریب شایعات را نخورید ...

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:
حکومت آینده حضرت مهدی موعود ارواحنافداه، یک حکومت مردمىِ به تمام معناست. مردمی یعنی چه؟ یعنی متّکی به ایمان‌ها و اراده‌ها و بازوان مردم است. امام زمان، تنها دنیا را پُر از عدل و داد نمی‌کند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آن‌هاست که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار می‌بخشد و یک حکومت صددرصد مردمی تشکیلاتی می‌دهد ... ۱۳۸۱/۰۷/۳۰

ولایت فقیه در بیان امام خامنه ای:

شاخص مهم دیگر مکتب سیاسی امام بزرگوار ما پاسداری از ارزشهاست، که مظهر آن را امام بزرگوار در تبیین مسأله ی ولایت فقیه روشن کردند. از اول انقلاب اسلامی و پیروزی انقلاب و تشکیل نظام اسلامی، بسیاری سعی کرده اند مسأله ی ولایت فقیه را نادرست، بد و برخلاف واقع معرفی کنند؛ برداشتهای خلاف واقع و دروغ و خواسته ها و توقعات غیرمنطبق با متن نظام سیاسی اسلام و فکر سیاسی امام بزرگوار. این که گاهی می شنوید تبلیغاتچی های مجذوب دشمنان این حرفها را می پراکنند، مربوط به امروز نیست؛ از اول، همین جریانات و دست آموزها و تبلیغاتِ دیگران این حرفها را مطرح می کردند. عده یی سعی می کنند ولایت فقیه را به معنای حکومت مطلقه ی فردی معرفی کنند؛ این دروغ است. ولایت فقیه - طبق قانون اساسی ما - نافی مسؤولیت های ارکان مسؤول کشور نیست. مسؤولیت دستگاه های مختلف و ارکان کشور غیرقابل سلب است. ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است؛ این اساسی ترین و محوری ترین مفهوم و معنای ولایت فقیه است. بنابراین ولایت فقیه نه یک امر نمادین و تشریفاتی محض و احیاناً نصیحت کننده است - آن طوری که بعضی از اول انقلاب این را می خواستند و ترویج می کردند - نه نقش حاکمیت اجرایی در ارکان حکومت دارد؛ چون کشور مسؤولان اجرایی، قضایی و تقنینی دارد و همه باید بر اساس مسؤولیتِ خود کارهایشان را انجام دهند و پاسخگوی مسؤولیتهای خود باشند. نقش ولایت فقیه این است که در این مجموعه ی پیچیده و در هم تنیده ی تلاشهای گوناگون نباید حرکت نظام، انحراف از هدفها و ارزشها باشد؛ نباید به چپ و راست انحراف پیدا شود. پاسداری و دیده بانی حرکت کلی نظام به سمت هدفهای آرمانی و عالی اش، مهمترین و اساسی ترین نقش ولایت فقیه است. امام بزرگوار این نقش را از متن فقه سیاسی اسلام و از متن دین فهمید و استنباط کرد؛ همچنان که در طول تاریخ شیعه و تاریخ فقه شیعی در تمام ادوار، فقهای ما این را از دین فهمیدند و شناختند و به آن اذعان کردند. البته فقها برای تحقق آن فرصت پیدا نکردند، اما این را جزو مسلّمات فقه اسلام شناختند و دانستند؛ و همین طور هم هست ... 1383/03/14

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=32425

هشدار جدی
به ملت شریف، مومن و انقلابی ایران اسلامی
از داخل و خارج برنامه دارند و بشدت مشغول هستند تا این دولت و مجلس را بزنند و مجددا شیفتگان غرب و معاندین با ولایت را به مردم قالب کنند، لذا ازاین فرصتی که به یمن خون شهیدان ایجاد شد و با انتخاب مومنین و اهل ولایت، دولت و مجلسی دست پاک و انقلابی و خدوم توفیق خدمت پیدا کرد، مراقبت کنید و فریب شایعات را نخورید ...
 

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47021

https://www.roshangari.ir/video/65931

https://www.mashreghnews.ir/news/1451905

امام هادى علیه السلام فرمودند:

لو سَلَک النّاسُ وادِیا و شِعْبا لسَلَکتُ وادی رجُلٍ عَبَدَ اللّهَ وحْدَهُ خالِصا.

اگر مردمان هر یک به وادی و درّه ای روند، من در وادی آن مردی قدم می گذارم که خدای یگانه را مخلصانه عبادت می کند. تنبیه الخواطر: 2 / 109.

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

(شهید حاج قاسم سلیمانی)

دارای شجاعت و روحیه‌ی مقاومت بود؛ شجاعت و مقاومت جزو خصلتهای ایرانی است. 99/9/26

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

در دنیا با حاج قاسم خیلی رفیق بودیم؛ ان‌شاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم...

شهید حاج قاسم سلیمانی:

والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه این است ...

شهید حاج قاسم سلیمانی: پارچه سفیدی خریدم و روی آن نوشتم: «حبّ‌المهدی، حبّ‌الله»!

شهید حاج قاسم سلیمانی:
والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه این است.

نامه‌ی شهید آوینی به حضرت  آیت‌الله امام خامنه‌ای

شهید مدافع حرم شهید سیدحمید تقوی‌فر

سردار شهید حسین همدانی | تاریخ شهادت: ۱۶ مهر ۱۳۹۴

بخشی از وصیت نامه: عشق به ولایت‌فقیه و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی دنیا و آخرت را دارد.

شهید مصطفی صدرزاده | تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴

بخشی از وصیت نامه: از تمام دوستان و آشنایان ... تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست‌شناس و دشمن‌شناس است ...

شهید محمودرضا بیضایی | تاریخ شهادت: ۲۹ دی ۱۳۹۲

بخشی از وصیت نامه: باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده‌ایم و شیعه هم به دنیا آمده‌ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی‌ها، غربت‌ها و دوری‌هاست و جز با فدا شدن محقق نمی‌شود حقیقتاً ... کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و بقول سید مرتضی آوینی این یعنی اینکه همه ما شب انتخابی خواهیم داشت که به صف عاشورائیان بپیوندیم و یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. ان شاء الله در پناه حق و تا (تحقق) وعده الهی و یاری دولت ایشان خواهیم جنگید.

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم مهدی علیدوست | تاریخ شهادت: 25 مهر 1394

از مردم عزيز كشور می‌خواهم هیچ‌وقت از مسير ولايت دور نشوند و راه را با رهبری طي كنند. چون راه اسلام و انقلاب فقط با رهبری سيد علي به مقصد می‌رسد و هیچ‌کس نمی‌تواند بهتر از ايشان اين انقلاب را پيش ببرد.

نمازخواندن كمك می‌کند تا به اصول انقلاب پايبند باشيم. البته نمازي كه از ته دل باشد نه بخاطر اين كه فقط تكليف خود را انجام دهيم. نماز از گمراهي نجات مي‌دهد، پس به نماز اهميت زيادي بدهيد همين‌طور قرآن كه راه را به ما نشان مي‌دهد.

شهید امین کریمی | تاریخ شهادت: ۳۰ مهر ۹۴

شهید مدافع حرم امین کریمی اصالتاً مراغه‌ای و ساکن تهران، دانشجوی بسیجی در رشته برق الکترونیک در دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام (ره) بود که در حین انجام مأموریت مستشاری در حومه شهر حلب در سوریه به شهادت رسید. این شهید بزرگوار در دفاع از حرم مطهر حضرت زینب (س) و در روز پنجشنبه 30 مهر در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی به‌دست نیروهای تکفیری در کشور سوریه به فیض عظیم شهادت نائل آمد و در امامزاده چیذر تهران آرام گرفت.

 شهید هادی باغبانی | تاریخ شهادت: ۲۸ مرداد ۱۳۹۲

شهید مدافع حرم شهید هادی باغبانی، خبرنگار و مستندسازی بود که از ابتدای نبرد سوریه به همراه یک گروه از مستندسازان ایرانی برای ثبت دقیق جنایات سلفی‌ها و تکفیری‌ها در این کشور حضور پیدا کرده بود، در تاریخ 28 مرداد 1392، در آخرین جنایت گروه‌های تروریستی مخالفان حکومت بشار اسد در درگیری‌های مناطق حاشیه‌ای دمشق توسط تروریست‌های تکفیری جبهه النصره به شهادت رسید.

شهید مدافع حرم شهید محمد استحکامی

بخشی از وصیت نامه:

همان‌طور که امام خمینی (ره) فرمودند: "پیرو ولایت‌فقیه باشید تا به مملکت و اسلام ضربه نخورد"، اصل ولایت‌فقیه اصل بسیار مهمی است که همه‌ی کسانی که به خدا و اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام اعتقاد دارند باید به توجه ویژه به آن داشته باشند. هر کجا که دور شدیم و غفلت کردیم ضربه خوردیم ...

 مطمئن باشید که دین خدا و اسلام را خود خداوند به‌واسطه‌ی حجت خودش بر روی زمین محافظت می‌کند و حجت خدا بر روی زمین که امام زمان (عج) هستند به‌واسطه‌ی نائب آن حضرت که بلاشک مقام معظم رهبری هستند مدیریت می‌شود و وظیفه‌ی ما در این برهه از زمان که تمام کفر مقابل اسلام ایستاده‌اند تا آن را تضعیف و به خیال پوچ و بیهوده‌ی خود نابود کنند، سنگین است؛ و باید تمام تلاش خود را بکار ببریم که فرمایشات قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام و نائب امام زمان (عج) را خوب درک کرده و در زندگی و روش و رفتار و کردار و عملمان نشان دهیم تا سعادتمند شویم ...

شهید مدافع حرم شهید حسن غفاری

بخشی از وصیت نامه:

تازه معنی فزت و رب الکعبه را که از زبان مولا و امام اول خود جاری شده را درک می‌کنم. در این دنیای ناچیز که دشمن زبون، شمشیر را برعلیه شیعیان از رو بسته، دیگر آرام و قرار ندارم.

خدای من! تو از دل بنده‌هایت آگاه و باخبری، چگونه می‌توانم ساک نشسته و زندگی‌ام را ادامه دهم. در حالی که جگر مولایم امام زمان (عج) خون است.

آیا می‌توانم چشمانم را به روی این همه جنایت‌ها که بر محبین اهل‌بیت (ع) می‌آورند ببندم ...

شهید مدافع حرم شهید مصطفی بختی

شهید مدافع حرم شهید روح‌الله قربانی

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید رضا حاجی‌زاده:

من به خاطر منطق خویش برای دفاع از اسلام و حریم اهل‌بیت (ع) وارد جنگ با دشمنان اسلام شدم و با عشق و علاقه و رضایت کامل جان خویش را فدای این راه می‌نمایم و می‌روم تا انتقام سیلی حضرت زهرا (س) را بگیرم.

من از مردم ایران می‌خواهم تفرقه‌اندازی نکنید، با هم متحد باشید، دین اسلام را سربلند نگه‌دارید، به دوستان و آشنایان توصیه می‌کنم نماز اول وقت و با حضور قلب بخوانید ...

پدر و مادر را گرامی و محترم بدارید، از طهارت و معصومیت خود شدیداً حراست و پاسداری کنید، پیوند به ائمه اطهار (ع) و به‌خصوص امام هشتم را مستحکم کنید و خدای متعال و مهربان را در همه حال به یاد داشته باشید ...

هر پدر و مادری عاقبت به خیری فرزندشان را خواهانند و این را بدانید که بنده عاقبت به خیر شدم و این عاقبت به خیری را مدیون زحمات دیروز شما هستم.

داداش جان!

در نبود من پدر و مادر را فراموش نکن و همواره تابع بی‌چون و چرای ولایت باش، دشمن همواره از دینداری و ولایت‌پذیری تو هراس دارد، پس کاری کن که دشمن همواره از تو و امثال تو بترسد ...

همسر مهربان و صبورم!

می‌دانم که بعد از رفتن من تمام سختی‌های این زندگی بر دوش توست، من برای شهادت نمی‌روم، من جوانی و زندگی با شما را دوست دارم و می‌خواهم با شما باشم، ولی این تکلیف ماست که از حریم اسلام و اهل‌بیت (ع) دفاع کنیم و راضی هستیم به رضای خدا ولی این ‌بار سنگین بر دوش توست و از تو می‌خواهم صبر زینب‌گونه پیشه کنی و در برابر تمام سختی‌ها و مشکلات یاد خدا را فراموش نکنی و در تمام مراحل از خدا کمک بگیری ...

از تو می‌خواهم که فرزندانم را طوری تربیت کنی که در مسیر اسلام و ولایت ادامه‌دهنده را شهدا باشند ...

خطاب شهید به دخترش:

... بدان که ناموس شیعه در واقع ناموس خودمان است، تکلیف ما این است که از ناموس شیعه دفاع کنیم و جان خود را در این راه بدهیم و از تو می‌خواهم که در سنگر خود که همان چادر توست، بمانی و بایستی و مقابله کنی تا پرچم اسلام و تشیع همیشه پیروز و سرافراز بماند ...

خطاب شهید به پسرش:

... از تو می‌خواهم که دینت را حفظ کنی و در خط ولایت‌فقیه باشی و گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشی، دعا می‌کنم که در رکاب امام زمان (عج) ادامه‌دهنده راه شهدا باشی و در زندگی‌ات طوری باشی که موضع اسلام و مسلمین به خطر نیفتد ...

شهید مدافع حرم شهید محمد اینانلو

شهید مدافع حرم شهید سید محمدحسین میردوستی

بخشی از وصیت نامه:

خطاب به همسر: از تو می‌خواهم فرزندمان را در راه حق و پشتیبان ولایت بزرگ کنی و به او بیاموزی که همیشه در این راه باشد ...

پدرم ممنونم؛ بابت همه‌چیز ممنون. از این‌که به من آموختی پشتیبان ولایت باشم و همیشه من را در این راه تشویق می‌کردی.

مادرم ممنونم که همیشه به من لطف داشتی ...

از خواهران و برادرم می‌خواهم که در راه ولایت و پشتیبان آن باشند و حجاب خود را نگه دارند و مراقب همدیگر باشند و با هم باشید ...

فرزندم، آقا محمد یاسا، پسرم؛
نمی‌دانم چه زمانی این نامه را می‌خوانی؟ از تو می‌خواهم در زندگی‌ات پشتیبان ولایت باشی و مراقب فریب دشمن باشی ...

شهید مدافع حرم شهید محمدحسین مرادی

تاریخ شهادت: 28 آبان 1392 | سوریه،دمشق،حجیره

شهید مدافع حرم شهید سید مهدی موسوی

تاریخ شهادت: 10 تیر 1392 | سوریه

شهید مدافع حرم شهید میثم نجفی

تاریخ شهادت: 12 آذر 1394 | حلب، سوریه

شهید مدافع حرم شهید علیرضا نوری

تاریخ شهادت: 29 اسفند 1393 | سوریه-شیخ هلال

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید مهدی نوروزی

تاریخ شهادت: 20 بهمن 1393 | العوینات در حومه‌ی سامرا

«اگر ما یک روزی شهید شدیم و آقا محمدهادی این فیلم را دید انشا الله منتقم خون امام حسین (علیه‌السلام) است. انشاالله آمده است انتقام حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) را بگیرد. انشاالله یار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، یار رهبر و یار آقای سید علی خامنه‌ای باشد. انشاالله همیشه مدافع نظام باشد. مدافع انقلاب باشد. تهدید بزرگی برای دشمنان نظام، انقلاب و اهل‌بیت (علیه‌السلام) باشد. وجودش خود تهدید [برای دشمنان] باشد.»

 شهید مدافع حرم شهید مهدی صابری | تاریخ شهادت: ۱۳ اسفند ۱۳۹۳

 وصیت نامه

یا علی‌اکبر لیلا
عشقت میان سینه من پا گرفته / شکر خدا که چشم تو ما را گرفته
دریاب دل‌ها را تو با گوشه نگاهی / حالا که کار عاشقی بالاگرفته
عمریست آقاجان دلم از دست رفته / پایین پای مرقدت مأوا گرفته
گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب / شش‌گوشه هم با نور تو معنا گرفته
از کودکی آواره روی تو هستم / دست دلم را حضرت زهرا گرفته
مانند جدت رحمة للعالمینی / حیف است دست خالی مرا را نبینی
امروز ۳ شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳ مصادف با سالروز ولادت بانوی دمشق، عقیله بنی‌هاشم زینب کبری (س) دست به قلم شدم تا سیاه‌مشقی به نام "وصیت‌نامه" بنویسم.
خدایا!
خدای من! خدای خوب و مهربانم... خیلی خیلی قشنگ‌تر و زیباتر از اون چیزی هستی که من با این سطح پائین معرفت و شناخت که اصلاً نداشته محسوب می‌شه، فکر می‌کنم.
روسیاهم. روسیاهم که با ۲۵ سال سن نتونستم تو رابطه‌ی عبد و معبودی اونجوری که باید و شاید وظیفه‌ی عبد رو به نحو شایسته و بایسته انجام بدم.
ازت ممنونم؛ ممنونم که من رو انسان آفریدی؛ انسانی مثلاً مسلمان و لایق شکر، فراوان‌تر محب امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه وآله السلام...
ممنونم که دوران حیاتم رو تو این بازه‌ی زمانی قراردادی و هم توفیقات و افتخارات خیلی خیلی زیادی، نمونه‌اش حب شهزاده علی‌اکبر (علیه‌السلام) عنایت کردی.
الهی؛! أنت رب الجلیل و أنا عبدک الذلیل... "خدایا! من رو بپذیر"
بر همگان واضح و مبرهن است که وقتی شما مادر، پدر و خواهران عزیزم این دست‌نوشته را می‌خوانید من دیگر در بین شما نیستم.
می‌خوام کمی راحت‌تر و خودمانی‌تر بدون استرس و رودربایستی باهاتون صحبت کنم.
اول از همه شما پدر مهربونم!
بابا، انصافاً به حالت غبطه می‌خورم. همیشه [ناخوانا] ازم جلوتر بودی. پدری رو در حقم تموم کردی و نشون دادی بهترین بابای دنیا هستی. دوستت دارم پدر. خدا می‌دونه لذت‌بخش‌تر از زمانی که دستت رو می‌بوسیدم و صورتم رو می‌بوسیدی تو عمرم نداشتم؛ و هیچ موقع از خودم بی‌نهایت متنفر نمی‌شدم الا وقتایی که دلت رو به درد می‌آوردم... منو ببخش بابا
مامان، مامان، مامان...
همین الآنش چقدر دلم برات تنگ شده! خدا می‌دونه. خیلی دوستت دارم. بیشتر از اون چیزی که فکر می‌کنی! قدرت رو ندونستم. حیف. تو دلم هزار تا حرف هست که تو این چند جمله و چند ورق جا نمی‌شن و اون حس و حالش رو هم نمی‌تونم با قلم برات توصیف کنم. مامان؛ زیباترین موجود عمرم؛ قشنگ‌ترین کلمه عمرم؛ عشقم؛ نفسم؛ همه وجودم؛ دوستت دارم
...و امّا
روضه گوش دادم! مامان شما لباس مشکی تنم کردی و بردیم مجلس عزاداری! مدیونتم.
پدر شما لقمه حلال گذاشتی دهنم! ممنونتم...
روضه لب تشنه! روضه بدن ارباً اربا! روضه وداع! روضه گودال! روضه در! روضه پهلو! روضه سر بریده! همیشه هم آرزو داشتم این روضه‌ها همه به سرم بیان! خدا کنه! یعنی میشه؟
رسیدن به سن ۳۰ سال؛ بعد از آقا علی‌اکبر (ع) برام ننگه! تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علی‌اکبر (ع) اصلاً نمی‌تونم تصور کنم! فرق سالم رو بعد از آقا علی‌اکبر (ع) نمی‌خوام! چقدر خوب میشه سر تو بدنم نداشته باشم چقدر جالب و رویایی و زیباست وقتی ارباب می‌آیند بالا سرم تن تکه تکه‌ام براشون آشنا باشه و با دیدن شباهت‌های تو بدن من و شهزاده علی‌اکبر (ع) یک کمی از اون غم و غصه بدن ارباً اربا تسلی پیدا کند!
خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم.
پدر و مادرم و خواهران گلم، صبر کنید. صبر صبر صبر.
خواهرای خوبم! حجاب حجاب حجاب.
مامان دوستت دارم
بابا دوستت دارم
...
بابا، مامان، سرتون رو جلوی ارباب و بی‌بی لیلا بالا بگیرین.
هزار تا مثل من نه که کل دنیا فدای یک نگاه ارباب به گل روی آقا علی‌اکبر (ع)
اینجوری تازه یک مقدار شبیه اهل‌بیت علیهم‌السلام شدید همتون.
براتون از خدا اجر جزیل و صبر جمیل می‌خوام.
یا علی‌اکبر
سلام من رو به همه آشنا و در و همسایه برسونید.
سه‌شنبه ۵/اسفند/۱۳۹۳

شهید مدافع حرم  شهید عبدالحمید سالاری | تاریخ شهادت: ۳ آذر ۱۳۹۴ ... حلب، سوریه

شهید مدافع حرم شهید علی‌اصغر شیردل | تاریخ شهادت: ۳۰ اردیبهشت ۹۴

 وصیت نامه

بسم‌الله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الاالله، اشهد ان محمدا رسول‌الله (ص) و اشهد ان علی ولی‌الله (ع)

بعد از عرض سلام و احترام خدمت آقا امام زمان (عج)، چند نکته‌ای را خدمت خانواده‌ی عزیزم عرض می‌نمایم: با توجه به شرایط کنونی و آغاز جنگ در سرزمین‌هایی که برای ما شیعیان دارای اهمیت خاصی از لحاظ قداست است و با توجه به بیم بی‌حرمتی و تخریب این اماکن مقدس توسط دشمنان اسلام، تصمیم گرفتم نسبت به ادای دین، هرچند ناچیز و کوچک اقدام نمایم تا شاید در دنیا و آخرت شرمسار خاندان رسول‌الله (ص) نباشم و در صورتی که لایق باشم به شعار "کلنا عباسک یا زینب (س)" جامه‌ی عمل بپوشانم و امیدوارم این لیاقت را در دنیا و آخرت بر اساس نظر ایشان کسب نمایم.
و این نکته را لازم به یادآوری می‌دانم که این انتخاب کاملاً از روی عقل و بر اساس باورهای دینی من شکل‌گرفته و هیچ شخص و یا عامل دیگری در تصمیم‌گیری من دخیل نبوده است.

پدر و مادر عزیزم؛ هر آنچه در دنیا از لحاظ معنوی و معرفتی کسب نمودم را مدیون رزق حلال و تربیت اسلامی شما عزیزان هستم و می‌دانم که هیچ‌گاه و هیچ‌گاه نمی‌توانم حتی لحظه‌ای جبران زحمات شما را نمایم.
از صمیم قلب از شما سپاسگزارم و عاجزانه خواهشمندم مرا عفو نمایید و اشتباهات و قصور مرا از روی جهل و نادانی بدانید. وقتی بین شما نیستم نیز مرا از دعای خیر فراوان خود محروم ننماید که درواقع وقتی در بین شما نیستم بیشتر از قبل به دعای خیر شما نیازمندم.

خواهران عزیزم؛ شما نیز مرا حلال کنید و همواره به یاد داشته باشید که محتاج دعای خیر شما عزیزان هستم.

مادر، پدر و خواهران عزیزم؛ هیچ‌گاه بابت نبود من، هیچ شخص و یا هیچ ارگان و سازمانی را مقصر ندانید و با صبر زینب گونه مرا در راهی که انتخاب کردم یاری نمایید و همان‌طور که در بالا یادآوری کردم، این انتخاب بر اساس احساس تکلیف و ادای دین به خاندان رسول‌الله (ص) صورت گرفته است.
همیشه و در تمام اوقات صبر پیشه کنید و با ذکر نام و یاد خدا به آرامش قلبی و روحی برسید و هرگاه عرصه بر شما تنگ شد همیشه یاد این مطلب باشید که "لایوم کیومک یا اباعبدالله (ص)". همیشه عاشورا و وقایع آن را به یاد داشته باشید، آن وقت خواهید دید که هیچ روزی مانند عاشورا نیست و هیچ مصائبی بالاتر از مصائب عاشورا نیست. پس گریه و شیون را در حد معمول و معقول انجام دهید. مبادا با گریه و شیون خارج از حد و غیرمعقول باعث شادی دشمنان اسلام شوید. همان‌طور که گفتم حضرت زینب (س) را الگوی خود قرار دهید.

همسر عزیزم؛ در طول زندگی مشترکمان فراز و نشیب‌های فراوانی را با هم طی کردیم. از آغاز، هدفمان ساختن زندگی مشترک بود. در تمام سال‌های زندگی سعی کردم علاقه‌ام را با تمام وجود به شما هدیه نمایم، اما شما می‌دانید که انسان کامل فقط معصومین هستند.
در طول این مسیر بنده قصورات فراوانی را نسبت به شما داشتم، عاجزانه خواهشمندم مرا حلال نمایید و حتماً برای من همیشه دعای خیر نمایید.

و اما پسر عزیزم، امیرعلی جان؛ شاید شما مرقومه را سال‌ها بعد بخوانی، اما اکنون که به سنی رسیده‌ای که قادر به خواندن هستی بدان که تمام وجود و هستی من شما هستی. حتی زمانی که در کنار شما نیستم، اعمال، رفتار و احساسات شما را درک خواهم کرد.
پسر عزیزم، شما را به انجام سه عمل بر اساس فرمایش رهبری توصیه می‌کنم. در طول زندگی همیشه تحصیل، تهذیب و ورزش را سرلوحه امور خود قرار بده و هر سه را به‌طور هم‌زمان تقویت کن. اعمال واجب شرعی را هیچ‌گاه ترک نکن و اعمال مستحبی را در حد توان انجام بده. به معصومین (ع) به‌ویژه آقا امام حسین (ع) عنایت ویژه‌ای داشته باش. هیچ‌گاه خود را خارج از محضر آقا امام زمان (عج) فرض نکن. تمام عرایض و شکوه‌هایت را به محضر ایشان ببر و این را بدان که تا حرکت نکنی برکت جاری نمی‌شود. دعا و روزه و نماز به‌جای خود، اما تا وقتی وارد میدان نشوی اعمال فوق مؤثر نخواهد بود.
در رابطه با تحصیل، سعی کن عالی‌ترین مدارج را کسب نمایی (در رشته مورد علاقه‌ات) و شغلی را انتخاب نمایی که مرتبط با تحصیلات باشد که بهترین علم علمی است که همراه با عمل باشد که خیر دنیا و آخرت در این امر است.
در رابطه با ورزش، حتماً یک رشته ورزشی را مخصوصاً شنا را به‌طور کامل بیاموز که صحت جسم در انجام ورزش مداوم است و اسلام نگاه ویژه‌ای به شنا دارد. هیچ‌گاه به مادرت بی‌احترامی نکن. اوامر او را انجام بده و همواره خود را فرزند او بدان نه بیشتر از آن. رمز موفقیت، استمرار و تلاش و پشتکار است. در امور فوق، پشتکار داشته باش تا بعد از سال‌ها بتوانی نتیجه آن را ببینی. همان‌طور که گفتم حتی اگر در کنار شما نباشم، اعمال، رفتار و احساسات شما را درک می‌کنم. پسرم همواره به یاد من باش و مرا از دعای خیرت محروم نکن.


خانواده‌ی عزیزم (پدر، مادر، خواهران، همسر و پسرم)؛ مجدداً شما را به صبر دعوت می‌کنم و از شما می‌خواهم که با صبر خود مرا در راهی که انتخاب کردم یاری نمایید. با صبرتان باعث آرامش روحی من می‌شوید.

پدر بزرگوارم؛ از شما خواهشمندم از همکاران، دوستان و اقوام برای من حلالیت بطلبید و در صورتی که دینی دارم از طرف من ادا نمایید. در بین همکاران من طلب مغفرت و حلالیت نمایید.

خواهران عزیزم؛ شما نیز از همسرانتان و خانواده‌ی خود برای من حلالیت طلب نمایید و در صورت داشتن دینی مراتب را به پدرم منتقل نمایید تا ایشان از طرف من ادا نمایند.

شهدای مدافع حرم: شهید حسین امیدواری و شهید مجید قربانخانی

شهید مدافع حرم شهید مقداد مهقانی

شهادت: جمعه 11فروردین 1402

در اثرحمله هوایی جنایتکارانه جنگنده های رژیم صهیونیستی

شهید مدافع حرم شهید میلاد حیدری شهادت: جمعه 11فروردین 1402 در اثرحمله هوایی جنایتکارانه جنگنده های رژیم صهیونیستی

شهید حسن صیاد خدایی

شهید مرزبان فراجا "قربانعلی پیری" که درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر در مرز زابل استان سیستان و بلوچستان در 26 اردیبهشت 1402 به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

شهید علی مسلم‌زاده چهاردهم دي 1341، در روستاي بندرلافت از توابع شهرستان قشم ديده به جهان گشود. پدرش موسی، فروشنده بود و مادرش اوشن نام داشت.

تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. بيست‌ و چهارم ارديبهشت 1362، در كرمانشاه بر اثر اصابت سهوی گلوله به شهادت رسيد. پيكر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.

در همه حال خود را پیرو ولایت فقیه بدانید

متن وصیت نامه شهید علی مسلم‌زاده:

وصیتم به ملت شهید پرور این است که همیشه و در همه حال خود را پیرو ولایت فقیه بدانید. فرمایشات پیامبر گونه امام خمینی(ره) عمل کنید.

شهید محمد محمدی شهادت هشتم اردیبهشت 1361 در خرمشهر

بخشی از وصیت نامه:

«همكاران فرهنگى كه دوش شما مسئوليت سنگينى را تحمل مى‌نمايد شاگردان خود را با تقوا بار آوريد، محصلين عزيز درس خود را بخوانيد و حاضر در صحنه باشيد. با قرآن و نهج‌البلاغه و ساير كتب اسلامى خود را مجهز نماييد. اگر با اين مخارج سنگين كه بر دوش دولت مى‌باشد درس نخوانيد خيانت به اسلام است.»

*****

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر قرآن کریم , سوره بروج , سوره انعام , تفسیر , قرآن کریم , درجات پیامبر اکرم (ص) , حکومت , آینده , حضرت مهدی موعود , هشدار , جدی , ملت , شریف , مومن , انقلابی , ایران اسلامی , حاج قاسم سلیمانی , شهید حاج قاسم سلیمانی , پارچه سفید , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۶ - تفسیر نور:

«الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» (یهود، نصاری و) کسانی‌که به آنان کتاب (آسمانی) داده‌‏ایم او (پیامبر اسلام) را همچون پسران خود می‌‏شناسند، و همانا گروهی از آنان با آنکه حق را می‌‏دانند، کتمان می‌کنند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۶:

در قرآن چندین مرتبه این واقعیّت بازگو شده است که اهل کتاب، به‌خاطر بشارت تورات و انجیل به ظهور و بعثت پیامبر اسلام، در انتظار او بودند و ویژگی‌‌های پیامبر چنان به آنها توضیح داده شده بود که همچون فرزندان خویش به او شناخت پیدا کرده بودند؛ ولی با این همه، گروهی از آنان حقیقت را کتمان می‌کردند.

قرآن در جای دیگر می‌‏فرماید: آنها نه‌تنها از پیامبر، بلکه از جامعه‌‏ای که او تشکیل می‌دهد و یارانش نیز خبر داشتند: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُبَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ» «فتح، ۲۹»

محمّد فرستاده خداست و کسانی‌که با او هستند، در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربان هستند. پیوسته آنان را در حال رکوع و سجود می‌‏بینی، آنها همواره فضل خدا و رضای او را می‌‏طلبند. نشانۀ آنها در صورت‌شان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنها در تورات و انجیل است.

قرآن برای شناخت دقیق اهل کتاب از پیامبر، آن را به شناخت پدر از پسر تشبیه می‌کند که روشن‌ترین شناخت‌هاست. زیرا:

از ابتدای تولّد و حتّی قبل از آن شکل می‌گیرد؛

شناختِ چیزی است که انتظار به همراه دارد؛

شناختی است که در آن شک راه ندارد.

کتمان علم، بزرگ‌ترین گناه است. قرآن دربارۀ کتمان‌کنندگان می‌‏فرماید: «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» «بقره، ۱۵۹» خداوند و تمام فرشتگان و انس و جن و هر باشعوری، برای همیشه آنان را لعنت و نفرین می‌کنند.

آری، کتمان حق، همچون کتمان فرزند خویش است و چه ناجوانمردانه است که پدری به‌خاطر لذّت‏‌های دنیوی، کودک خود را منکر شود!
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۶:

۱. اگر روحیّۀ حقیقت‌طلبی نباشد، علم به‌تنهایی کافی نیست. یهود با آن شناخت عمیق از رسول خدا، باز هم او را نپذیرفتند. «یَعْرِفُونَ» «لَیَکْتُمُونَ»

۲. حتّی دربارۀ دشمنان، انصاف را مراعات کنیم. قرآن، کتمان را به همۀ اهل کتاب نسبت نمی‌دهد. «فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۷ - تفسیر نور:

«الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ» حقّ، (آن چیزی است که) از سوی پروردگار توست، پس هرگز از تردیدکنندگان مباش.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۷:

۱. حق همان است که از منبع علم بی‌‏نهایت او صادر شده باشد. «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ»

۲. دستورها و فرامین الهی که از طریق وحی و یا روایات ثابت شود، جای مجادله و مناقشه ندارد. «فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ»

۳. رهبر باید از قاطعیّت و یقین برخوردار باشد؛ به‌خصوص وقتی که قانونی را تغییر داده و سنّتی را می‌‏شکند. «فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۸ - تفسیر نور:

«وَ لِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً إِنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ» و برای هر کس قبله‌‏ای است که به آن سوی رو می‌کند. (بنابراین دربارۀ جهتِ قبله گفت‌وگو نکنید و به‌جای آن) در نیکی‌ها و اعمال خیر بر یکدیگر سبقت جویید. (و بدانید) هرجاکه باشید، خداوند همۀ شما را (در محشر) حاضر می‏‌کند، همانا خداوند بر هر کاری تواناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۸:

برای کلمۀ «‏جْهَةٌ» دو معناست: قبله و طریقه.

اگر این کلمه را همانند اکثر مفسّران به‌معنای قبله بگیریم، معنای آیه همان است که ترجمه کرده‌‏ایم. امّا اگر کلمۀ «جْهَةٌ» را به‌معنای طریقه و شیوه بگیریم، معنای آیه این است: برای هر انسان یا گروهی، راه و طریقی است که به‌سوی همان راه کشیده می‌‏شود و هر کس راهی را سپری می‌‏کند.

این معنا نظیر آیۀ ۸۴ سورۀ اسراء است که فرمود: «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی‏ شاکِلَتِهِ»

بعضی مفسّران، مراد از «هو» در «هوَ مُوَلِّیها» را خدا دانسته‌اند که دراین‌صورت معنای آیه چنین می‌‏شود: هر کس قبله‌‏ای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است.

سبقت در کار خیر، ارزش آن را افزایش می‌‏دهد.

در قرآن با واژه‌‌های «سارِعُوا»، «سابِقُوا» «وَاسْتَبِقُوا» در مورد کار خیر به کار رفته است.

و در ستایش انبیاء می‌‏فرماید: «یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ» «انبیا، ۹۰» آنها در نیکی‌ها، شتاب و سرعت می‌‏گیرند.

در برخی روایات ذیل این آیه آمده: در زمان ظهور امام زمان علیه‌السّلام علاقه‌مندان آن حضرت، از اطراف و اکناف جهان یک‌جا در حضور ایشان جمع خواهند شد. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۳۹»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۸:

۱. هر امّتی قبله‌‏ای داشته و مسئلۀ قبله، مخصوص مسلمانان نیست. «کُلٍّ وِجْهَةٌ»

۲. بحث‏‌های بیهوده را رها کنید و توجّه و عنایت شما به انجام کارهای خیر باشد. «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»

۳. به‌جای رقابت و سبقت در امور مادّی، باید در کارهای خیر از دیگران سبقت گرفت. «فَاسْتَبِقُواالْخَیْراتِ»

۴. روز قیامت، خداوند همه را یک‌جا جمع خواهد کرد و این نمونه‌‏ای از مظهر قدرت الهی است. «یأتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۹ - تفسیر نور:

«وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» و (ای پیامبر!) از هر جا (که به قصد سفر) خارج شدی، (به هنگام نماز) روی خود را به جانب مسجدالحرام بگردان، این دستور حقّی است از طرف پروردگارت، و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۹:

در آیات قبل، توجّه به مسجد‌الحرام، مربوط به شهر مدینه بود که مسلمانان در آن سکونت داشتند، ولی این آیه می‌فرماید: در مسافرت نیز به هنگام نماز رو‌به‌سوی مسجد‌الحرام نمایید.
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۰ - تفسیر نور:

«وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» و (ای پیامبر!) از هر جا خارج شدی پس (به هنگام نماز) روی خود را به سوی مسجدالحرام بگردان، و (شما ای مسلمانان نیز) هر جا بودید (در سفر و در حضر) روی خود را به‌سوی آن بگردانید تا برای (هیچ‌کس از) مردم جز ستمگران‌شان، امکان احتجاج (و مجادله) علیه شما نباشد.

پس از آنها نترسید و تنها از من بترسید. و (بدانید تغییر قبله برای آن بود) تا نعمت خود را بر شما تمام کنم و شاید که شما هدایت شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۰:

تکرار موضوع تغییر قبله در آیات متعدّد، نشانۀ اهمیّت آن است.

علاوه‌بر آنکه در هر یک از آیات در کنار این موضوع، مطلب جدیدی را نیز یادآور می‌شود.

مثلًا در این آیه، خداوند بعد از دستور روی نمودن به سوی مسجد‌الحرام، می‌‏فرماید: این به‌این‌خاطر است که مردمان، بهانه‌ای بر علیه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و مسلمانان نداشته باشند.

چون اهل کتاب می‌دانستند که پیامبر اسلام به‌سوی دو قبله نماز می‌خواند و اگر این امر محقّق نمی‌‏شد، آنها ایراد می‌‏گرفتند که پیامبر شما فاقد اوصاف ذکرشده در کتاب‌های آسمانی پیشین است و یا اینکه زخمِ زبان زده و مسلمانان را تحقیر می‌کردند که شما دنباله‏‌رو یهود هستید و قبلۀ مستقلی ندارید.

البتّه این ایراد تنها از سوی یهود نبود، بلکه مشرکان نیز می‌گفتند: اگر محمّد صلی اللَّه علیه و آله به آئین ابراهیم توجّه دارد، پس چرا به خانه‌‏ای که ابراهیم ساخته است، توجّه ندارد؟

البتّه منافقان آرام‌نگرفته و با تغییر قبله، خرده‌‌گیری‏‌های خود را شروع کرده و می‌گفتند: پیامبر، ثبات رأی ندارد؛ درهرحال خداوند با تأکید و تکرار، مسلمانان را برای پذیرش موضوع و ثبات قدم آماده می‌سازد و یادآور می‌شود، آنان که دنبال حجّت و دلیل باشند، بر شما خرده نخواهند گرفت؛ ولی افراد ظالم که حقیقت را کتمان می‌کنند، از بهانه‌جویی دست بر نخواهند داشت و شما نباید به آنان اعتنا کنید، و از آنان نترسید و فقط از خداوند بترسید.

قبله، نشانه و مظهر توحید است. قبله، آرم و نشانۀ مسلمانان است.

در نهج‌البلاغه از کعبه به عنوان عَلَم یعنی پرچم و نشانۀ آشکار اسلام یاد شده است.

بت‌‏پرستان و ستاره‌پرستان هنگام نیایش، به‌سوی بت و یا ستاره و ماه توجّه می‌کردند، امّا اسلام توجّه به خانۀ خدا را به جای آن قرار داد و روی کردن به سوی قبله را نشانۀ توجّه به خدا شمرده است.

در روایات می‏‌خوانیم: پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله معمولًا رو به قبله می‌نشستند و سفارش کرده‌اند به سوی قبله بخوابید و بنشینید و حتّی رو به قبله نشستن، عبادت شمرده شده است.

قبله، جایگاه و احترام خاصّی دارد و در بعضی اعمال، توجّه به آن واجب است.

برای مثال: نمازهای واجب باید رو به قبله خوانده شود. ذبح حیوان و دفن میّت، باید به سوی قبله باشد. در مستراح رو به قبله یا پشت به قبله نشستن حرام است.

علاوه‌بر آنچه ذکر شد، قبله عامل وحدت مسلمانان است. اگر از فراز کرۀ زمین بر مسلمانان نظر کنیم، می‌بینیم آنان هر روز پنج بار با نظم و ترتیب خاصّ، به سوی قبله توجّه می‌‏کنند.

کعبه، قرارگاه و آماده‌گاه حرکت‏‌ها و انقلاب‌‏های الهی بوده است. از حضرت ابراهیم و حضرت محمّد گرفته تا امام حسین علیهم‌السّلام و در آینده حضرت مهدی علیه‌السّلام، همگی از کنار کعبه حرکت خود را شروع کرده و می‌کنند.

در عظمت کعبه همین بس که مسلمانان به اهل قبله معروف هستند.

خداوند متعال در ماجرای تغییر قبله می‌فرماید: تغییر قبله برای این است که در آینده نعمت خود را بر شما تمام کنم؛ یعنی استقلال شما و توجّه به کعبه، زمینۀ اتمام نعمت در آینده است. «لِأُتِمَّ نِعْمَتِی» این ماجرا در سال دوّم هجری در مدینه واقع شده است.

در سال هشتم هجری نیز خداوند به مناسبت فتح مکّه می‌‏فرماید: «وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ» «۱» یعنی: این پیروزی برای این است که خداوند در آینده نعمت خود را بر شما تمام کند.

چنان‌که ملاحظه می‌کنید در هر دو آیه «اتمام نعمت» به صیغۀ فعل مضارع بیان شده است که نشانۀ حدوث آن در آینده است.

ولی در آیۀ ۳ سورۀ مائده که به‌هنگام بازگشت از حجة‌الوداع در سال دهم هجری و بعد از معرّفی رهبری معصوم در غدیر خم نازل می‌شود، اینگونه می‏‌فرماید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» امروز نعمت خود را بر شما تمام کردم.

قابل توجّه و دقّت است که خداوند، روی کردن مردم به قبله را قدم نخستین برای اتمام نعمت و فتح مکّه را قدم دیگر و تعیین و معرّفی رهبر را آخرین قدم در اتمام نعمت بیان می‌‏کند.

لازم به یادآوری است که در جریان تعیین قبله و همچنین تعیین رهبر، تذکّر می‌‏دهد که «فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی» چون در هر دو، احتمال مقاومت، مقابله، بهانه‌گیری و شایعه‌پراکنی از سوی دیگران می‌رود.

پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «یا علی مثلک فی الامة کمثل الکعبة نصبها الله للناس علما» ای علی! مثال تو در میان امّت، همانند مثال کعبه است که خداوند آن را به عنوان نشانۀ روشن و پرچم برای مردم قرار داده است، تا جهت خویش را گم نکنند. «بحار، ج ۲۲، ص ۴۸۳»

همچنین در حدیث دیگری از امام صادق علیه‌السّلام نقل شده است که فرمود: «و نحن کعبة الله و نحن قبلة الله» ما کعبه و قبلۀ خداوندی هستیم. «بحار، ج ۶، ص ۲۱۱ و ۳۰۳»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۰:

۱. مسلمانان باید از هر کاری که بهانه به دست دشمن می‌‏دهد پرهیز کنند. «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ»

۲. نفی سلطۀ دیگران و رسیدن به استقلال، یک ارزش است. «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ»

۳. تغییر قبله، عامل خنثی‌سازی ایرادهای بی‌‏جا و بهانه‌‏تراشی‏‌های اهل کتاب و مشرکان و منافقان می‌‏باشد. «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ»

۴. دشمنان خارجی، بزرگترین خطر برای مسلمانان نیستند، بی‌‏تقوایی خطر اصلی است. «فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی»

۵. تعیین قبلۀ مخصوص برای مسلمانان، زمینۀ اتمام نعمت خدا بر آنهاست. «وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ»

۶. تعیین قبله و نماز خواندن به سوی مسجدالحرام، زمینۀ هدایت مؤمنان است. «لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»

۷. هدایت، دارای مراحلی است؛ با آنکه مخاطب آیه مسلمانان هستند که هدایت شده‌اند، پس منظور دست‌‏یابی به مراحل بالاتری از آن است. «لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۱ - تفسیر نور:

«کَما أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ» همان‌گونه (که برای هدایت شما) رسولی در میان شما از نوع خودتان فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را تزکیه کند و کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه نمی‌‌توانستید بدانید، به شما یاد دهد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۱:

کلمۀ «تلاوت» از واژۀ «تلو» به‌معنای پی‌در‌پی است و به خواندنی که پی‌درپی، با نظم صحیح و مناسب و برخوردار از نوعی قداست باشد، اطلاق می‌شود.

کلمۀ «تزکیه» به معنای رشد و نمو و پاک کردن است. تعلیم کتاب، آموختن آیات و احکام آسمانی است و تعلیم حکمت، دادن تفکّر و بینش صحیح است.

بعثت پیامبر اسلام، نتیجۀ استجابت دعای حضرت ابراهیم است که از خداوند خواست: «وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ» «۱» خدایا! در میان‌شان پیامبری مبعوث کن که آیات تو را بر آنان بخواند.

پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله نیز می‌‏فرمود: «انا دعوة ابی ابراهیم» من همان استجابت دعای پدرم ابراهیم هستم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۱:

۱. رهبری موّفق است که از خود مردم، در میان مردم و هم‌زبان مردم باشد. «أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ»

۲. تزکیه بر تعلیم مقدّم است. «یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ»

۳. آموزش دین، محور اصلی است و آموزش‌‏های دیگر، در مراحل بعد از آن است. ابتدا «یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ» و پس از آن «یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ»

۴. انسان برای شناخت بسیاری از حقایق، نیازمند وحی است. به‌جای «ما لا تعلمون» فرمود: «ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ» تا یادآور شود که اگر انبیاء نبودند، انسان برای آگاهی از اموری همچون آیندۀ خود و جهان، راه به جایی نداشت.
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۲ - تفسیر نور:

«فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ» پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم، و برای من شکر کنید و کفران نورزید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۲:

خداوند در برخی آیات می‌فرماید: «اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ» «بقره، ۴۰» نعمت‌‏های مرا یاد کنید. ولی در این آیه می‌فرماید: «فَاذْکُرُونِی» یاد خود من باشید.

و این به‌خاطر درجات شناخت و معرفت مردم است. بگذریم که یاد خداوند، زمینه‌‏ساز شکر است و لذا بر شکر مقدّم شده است.

این آیه، نشانگر نهایت لطف خداوند به بنده است. انسانی که جهل، فقر، فنا و حقارت، از ویژگی‌های اوست، چقدر مورد لطف قرار گرفته که خداوندِ علیم، غنی، باقی و عزیز به او می‌گوید: مرا یاد کن تا تو را یاد کنم.

مگر یاد کردن ما چه ارزشی دارد؟ مگر نه این است که یاد کردن ما نیز خود توفیقی از سوی اوست؟

یاد کردن خدا تنها با زبان نیست، با دل و جان باید خدا را یاد کرد. یاد خدا هنگام گناه و دست کشیدن از آن، یاد واقعی است.

و بهترین نوع یاد کردن خداوند، نماز است که فرمود: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی» «طه، ۱۴»

با اینکه شکر، یکی از مصادیق ذکر خداست، ولی نام آن جداگانه در کنار ذکر آمده و این نشانۀ اهمیّت شکر، به‌عنوان مصداق بارز ذکر است.

خداوند، با انسان داد و ستد می‌کند و هیچ‌کاری از انسان را بی‌بهره نمی‌گذارد:

«فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ»؛

«أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» «بقره، ۴۰»؛

«فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ» «مجادله، ۱۱».

امام باقر علیه‌السّلام در ذیل این آیه، یکی از مصادیق ذکر خدا را، تسبیحات حضرت زهرا شمردند که ۳۴ مرتبه اللّه اکبر، ۳۳ مرتبه الحمداللّه، و ۳۳ مرتبه سبحان‌اللّه می‌باشد. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۴۰»
موانع ذکر خداوند:

الف: شیطان «فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ» «مجادله، ۱۹»، شیطان، آنها را از یاد خدا غافل کرد؛

ب: تکاثر و رقابت‌‏ها «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ» «تکاثر، ۱»، شما را افزون‌‏خواهی، سرگرم ساخت؛

ج: آرزوها و خیال «وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ» «حجر، ۳»، آرزو، آنها را سرگرم نمود.
اثرات یاد خدا:

یاد نعمت‏‌های او، رمز معرفت و شکر اوست؛

یاد قدرت بی‌پایان او، رمز توکّل به اوست؛

یاد علم و آگاهی او، رمز حیا و تقوای ماست؛

یاد الطاف او، رمز محبّت به اوست؛

یاد عدالت او، رمز خوف از اوست؛

یاد امدادهای او، رمز امید و رجاست.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۲:

۱. خداوند، به انسان شخصیّت می‌بخشد و مقام انسان را تا جایی بالا می‌‏برد که می‌فرماید: تو یاد من باش، تا من هم یاد تو باشم. «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ»

۲. کسانی مشمول لطف خاص هستند، که همواره به یاد خدا باشند. «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ»

۳. ذکر خدا و نعمت‌‏های او، زمینۀ شکر و سپاس است. چنان‌که غفلت از یاد خدا، مایۀ کفران است. «فَاذْکُرُونِی»، «اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۳ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» ای کسانی‌که ایمان آورده‌‏اید! (در برابر حوادث سخت زندگی،) از صبر و نماز کمک بگیرید، همانا خداوند با صابران است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۳:

مشابه این کلام الهی را در همین سورۀ «بقره، ۴۵» خواندیم که خداوند به بنی‌اسرائیل می‌‏فرمود: در برابر ناملایمات و سختی‌‏ها، از صبر و نماز کمک بگیرید.

در این آیه نیز به مسلمانان دستور داده می‌‏شود تا در برابر حوادث سخت زندگی، از صبر و نماز یاری بجویند. آری، دردهای یکسان، داروی یکسان لازم دارد.

اصولًا انسانِ محدود، در میان مشکلات متعدّد و حوادث ناگوار، اگر متّصل به قدرت نامحدود الهی نباشد، متلاشی و منکوب می‏‌شود و انسانِ مرتبط با خداوند، در حوادث و سختی‌‏ها، خود را نمی‌بازد و برای او حوادث، بزرگ نمی‌‏نماید.

کسی‌که نماز را با حضور قلب و با توجّه می‏‌خواند، به معراج می‌‏رود. هر چه پرواز معنوی او بیشتر باشد و بالاتر رود، دنیا و مشکلات آن و حتّی خوشی‌های آن کوچک‌تر می‌شود.

انسان، یا در نعمت به سر می‌برد که باید به آیۀ قبل عمل کند «فَاذْکُرُونِی»، «اشْکُرُوا لِی» و یا در سختی به سر می‌برد که باید به این آیه عمل کند «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ»

خداوند می‌فرماید: خدا با صابران است و نمی‌فرماید: با نمازگزاران است؛ زیرا نماز نیز نیاز به صبر و پایداری دارد. «تفسیر روح‌المعانی»

در روایات می‌‏خوانیم: هر گاه کار سختی برای حضرت علی علیه‌السّلام پیش می‌‏آمد حضرت دو رکعت نماز می‏‌خواند. «تفسیر صافی، ج ۱، ص ۱۱۱»

این سیره را بوعلی‌سینا نیز عمل می‌کرد.

صبر، مادر همۀ کمالات است. صبر در جنگ، مایۀ شجاعت است. صبر در برابر گناه، وسیلۀ تقواست. صبر ازدنیا، نشانۀ زهد است. صبر در شهوت، سبب عفّت است. صبر در عبادت، موجب طاعت، و صبر در شبهات، مایۀ وَرع است. «تفسیر أطیب البیان، ج ۲، ص ۲۵۸»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۳:

۱. ایمان اگر همراه با عمل و توکّل و صبر و عبادت باشد، کاربرد بیشتری خواهد داشت. «تفسیر راهنما» «الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ»

۲. نماز اهرم است؛ بار نیست. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»

۳. صبر و نماز، وسیلۀ جلب حمایت‌‏های الهی هستند. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»

۴. اگرچه خداوند با هر کس و در هر جایی حضور دارد «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ» «حدید، ۴» و لکن همراهی خدا با صابران، معنای خاصّی دارد و آن لطف، محبّت و یاری‌رسانی خداوند به صابران است. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۲۷-۲۳۷.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات 80 الی 83
حاجه قومه قال اء تحاجونى فى الله و قد هدان و لا اءخاف ما تشركون به إلا ان يشاء ربى شيا وسع ربى كل شى ء علما ا فلا تتذكرون (۸۰)
و كيف اخاف ما اشركتم و لا تخافون انكم اشركتم بالله ما لم ينزل به عليكم سلطانا فأى الفريقين احق بالا من إن كنتم تعلمون (۸۱)
الذين ءامنوا و لم يلبسوا إيمانهم بظلم اولئك لهم الامن و هم مهتدون (۸۲)
و تلك حجتنا ءاتيناها إبراهيم على قومه نرفع درجات من نشاء إن ربك حكيم عليم(۸۳)

ترجمه :
۸۰ - قوم او (ابراهيم ) با وى به گفتگو پرداختند، گفت چرا درباره خدا با من گفتگو مى كنيد در حالى كه خداوند مرا (با دلايل روشن ) هدايت كرده و من از آنچه شما شريك (خدا) قرار مى دهيد نمى ترسم (و به من زيانى نمى رسد) مگر پروردگارم چيزى را بخواهد، آگاهى پروردگار من آنچنان وسيع است كه همه چيز را در بر مى گيرد آيا متذكر (و بيدار) نمى شويد؟!
۸۱ - چگونه من از بتهاى شما بترسم در حالى كه شما از اين نمى ترسيد كه براى خدا شريكى قرار داده ايد كه هيچگونه دليلى درباره آن بر شما نازل نكرده ، (راست بگوئيد) كداميك از اين دو جمعيت (بت پرستان و خدا پرستان ) شايسته تر به امنيت (از مجازات ) هستند اگر شما مى دانيد.
۸۲ - (آرى ) آنها كه ايمان آوردند و ايمان خود را با شرك نياميختند امنيت مال آنها است ،
و آنها هدايت يافتگانند.
۸۳ - اينها دلايل ما بود كه به ابراهيم در برابر قومش داديم درجات هر كس را بخواهيم (و شايسته باشد) بالا مى بريم ، پروردگار تو حكيم و دانا است .

تفسیر
به دنبال بحثى كه در آيات گذشته در زمينه استدلالهاى توحيدى ابراهيم گذشت در اين آيات اشاره به بحث و گفتگوى ابراهيم با قوم و جمعيت بت پرست شده است ، نخست مى گويد: (قوم ابراهيم با او به گفتگو و محاجه پرداختند) (و حاجه قومه ).
ابراهيم در پاسـخ آنها گفت ، (چرا درباره خداوند يگانه با من گفتگو و مخالفت مى كنيد، در حالى كه خداوند مرا در پرتو دلائل منطقى و روشن به راه توحيد هدايت كرده است ؟) (قال اتحاجونى فى الله و قد هدان ).
از اين آيه به خوبى استفاده مى شود كه جمعيت بت پرستان قوم ابراهيم تلاش و كوشش داشتند كه به هر قيمتى كه ممكن است او را از عقيده خود باز دارند، و به آئين بت پرستى بكشانند ولى او با نهايت شهامت مقاومت كرد و با دلائل منطقى سخنان همه را پاسـخ گفت .
در اينكه آنها به چه منطقى در برابر ابراهيم متوسل شدند، در اين آيات صريحا چيزى نيامده است ، ولى از پاسـخ ابراهيم اجمالا روشن مى شود كه آنها او را تهديد به كيفر و خشم خدايان و بتها كردند، و او را از مخالفت آنان بيم دادند، زيرا در دنباله آيه از زبان ابراهيم چنين مى خوانيم : من هرگز از بتهاى شما نمى ترسم زيرا آنها قدرتى ندارند كه به كسى زيان برسانند (و لا اخاف ما تشركون به ).
(هيچكس و هيچ چيز نمى تواند به من زيانى برساند مگر اينكه خدا بخواهد)
(الا ان يشاء ربى شيئا).
گويا ابراهيم با اين جمله مى خواهد يك پيشگيرى احتمالى كند و بگويد اگر در گيرودار اين مبارزه ها فرضا حادثه اى هم براى من پيش ‍بيايد هيچگونه ارتباطى به بتها ندارد، بلكه مربوط به خواست پروردگار است براى اينكه بت بى شعور و بى جان مالك سود و زيان خود نيست تا چه رسد به اينكه مالك سود و زيان ديگرى باشد.
سپس مى گويد: (علم و دانش پروردگار من آنچنان گسترده و وسيع است كه همه چيز را در بر مى گيرد) (وسع ربى كل شى ء علما).
اين جمله در حقيقت دليلى براى جمله سابق است و آن اينكه بتها هرگز نمى توانند منشاء سود و زيانى باشند، زيرا هيچگونه علم و آگاهى ندارند و نخستين شرط براى رسانيدن سود و زيان ، علم و شعور و آگاهى است ، تنها خدائى كه علم و دانشش همه چيز را احاطه كرده است مى تواند منشاء سود و زيان باشد، پس چرا از خشم غير او بترسم ؟.
و سرانجام براى تحريك فكر و انديشه ، آنان را مخاطب ساخته مى گويد: (آيا با اينهمه باز متذكر و بيدار نمى شويد؟) (ا فلا تتذكرون ).
در آيه بعد منطق و استدلال ديگرى را از ابراهيم بيان مى كند كه به جمعيت بت پرست مى گويد (چگونه ممكن است من از بتها بترسم و در برابر تهديدهاى شما وحشتى به خود راه دهم با اينكه هيچگونه نشانه اى از عقل و شعور و قدرت در اين بتها نمى بينم ، اما شما با اينكه به وجود خدا ايمان داريد و قدرت و علم او را مى دانيد، و هيچگونه دستورى به شما درباره پرستش بتها نازل نكرده است ،
با اين همه از خشم او نمى ترسيد من چگونه از خشم بتها بترسم ؟) (و كيف اخاف ما اشركتم و لا تخافون انكم اشركتم بالله ما لم ينزل به عليكم سلطانا).
زيرا مى دانيم بت پرستان منكر وجود خداوندى كه خالق آسمانها و زمين است نبودند بلكه بتها را شريك در عبادت او مى ساختند و آنها را شفيع بر در درگاه او مى پنداشتند.
(اكنون انصاف بدهيد من بايد احساس آرامش كنم يا شما)؟! (فاى الفريقين احق بالا من ان كنتم تعلمون ).
در واقع منطق ابراهيم در اينجا يك منطق عقلى بر اساس اين واقعيت است كه شما مرا تهديد به خشم بتها مى كنيد در حالى كه تاثير وجودى آنها موهوم است ، ولى از خشم خداوند بزرگ كه من و شما هر دو او را پذيرفته ايم و بايد پيرو دستور او باشيم و هيچگونه دستورى از طرف او در باره پرستش بتها نرسيده است ترس و وحشتى نداريد، يك موضوع قطعى را رها كرده ايد و به يك موضوع موهوم چسبيده ايد؟
در آيه بعد پاسـخى از زبان ابراهيم به سؤالى كه خودش در آيه قبل مطرح نمود نقل شده است (و اين يك شيوه جالب در استدلالات علمى است كه گاهى شخص استدلال كننده سؤالى از طرف مقابل مى كند و خودش بلافاصله به پاسـخ آن مى پردازد اشاره به اينكه مطلب به قدرى روشن است كه هر كس پاسـخ آن را بايد بداند).
مى گويد: (آنها كه ايمان آوردند و ايمان خود را با ظلم و ستم نياميختند امنيت براى آنها است ، و هدايت مخصوص آنان ) (الذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم اولئك لهم الامن و هم مهتدون ).
در روايتى كه از امير مؤمنان على (عليه السلام) نقل شده نيز تاكيد گرديده است كه اين سخن دنباله گفتگوى ابراهيم با بت پرستان است .

بعضى از مفسران احتمال داده اند كه اين جمله بيان الهى بوده باشد نه گفتار ابراهيم ، ولى احتمال اول علاوه بر اينكه در روايت وارد شده با وضع و ترتيب آيات بهتر تطبيق مى كند، اما اين احتمال كه اين جمله گفتار بت پرستان باشد كه پس از شنيدن قول ابراهيم بيدار شده باشند بسيار بعيد به نظر مى رسد.
منظور از ظلم در اينجا چيست ؟
معروف ميان مفسران اين است كه به معنى (شرك ) است و آنچه در سوره لقمان (آيه 12) وارد شده ان الشرك لظلم عظيم : (شرك ستم بزرگى است ) شاهد بر اين معنى گرفته اند
در روايتى نيز از ابن مسعود نقل شده كه هنگامى كه اين آيه (آيه مورد بحث ) نازل شد بر مردم گران آمد، عرض كردند: اى رسول خدا كيست كه لااقل به خود ستم نكرده باشد (بنابراين همه مشمول اين آيه اند) پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: (منظور آنچه شما فكر مى كنيد نيست آيا گفته بنده صالح خدا (لقمان ) را نشنيده ايد كه مى گويد: فرزندم براى خدا شريك قرار مده زيرا شرك ، ظلم بزرگى است ).
ولى از آنجا كه آيات قرآن در بسيارى از موارد دو يا چند معنى را در بر دارد كه ممكن است يكى از ديگرى گسترده تر و عمومى تر باشد، اين احتمال در
آيه نيز هست ، كه (امنيت ) اعم امنيت از مجازات پروردگار و يا امنيت از حوادث دردناك اجتماعى باشد.
يعنى جنگها، تجاوزها، مفاسد، جنايات ، و حتى امنيت و آرامش روحى تنها موقعى به دست مى آيد كه در جوامع انسانى دو اصل حكومت كند، ايمان و عدالت اجتماعى ، اگر پايه هاى ايمان به خدا متزلزل گردد و احساس مسئوليت در برابر پروردگار از ميان برود و عدالت اجتماعى جاى خود را به ظلم و ستم بسپارد، امنيت در چنان جامعه اى وجود نخواهد داشت ، و به همين دليل با تمام تلاش و كوششى كه جمعى از انديشمندان جهان براى برچيدن بساط ناامنيهاى مختلف در دنيا مى كنند روز به روز فاصله مردم جهان از آرامش و امنيت واقعى بيشتر مى گردد، دليل اين وضع همان است كه در آيه فوق به آن اشاره شده : پايه هاى ايمان لرزان و ظلم جاى عدالت را گرفته است .
مخصوصا تاثير ايمان در آرامش و امنيت روحى براى هيچكس جاى ترديد نيست ، همانطور كه ناراحتى وجدان و سلب آرامش ‍ روانى به خاطر ارتكاب ظلم بر كسى پوشيده نمى باشد.
در بعضى از روايات نيز از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه : (منظور از آيه فوق اين است كه آنهائى كه به دستور پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در زمينه ولايت و رهبرى امت اسلامى بعد از او ايمان بياورند، و آن را با ولايت و رهبرى ديگران مخلوط نكنند امنيت از آن آنها است ).
اين تفسير در حقيقت ناظر به ملاك و روح مطلب در آيه شريفه است زيرا در اين آيه سخن از رهبرى و ولايت خداوند و آميخته نكردن آن با رهبرى غير او است و از آنجا كه رهبرى على (عليه السلام ) به مقتضاى انما وليكم الله و رسوله . پرتوى از رهبرى خدا و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) است و رهبريهاى تعيين نشده از طرف
خداوند چنين نيست ، آيه فوق با يك ديد وسيع همه را شامل مى شود، بنابراين منظور از اين حديث اين نيست كه مفهوم آيه منحصرا اين باشد، بلكه اين تفسير پرتوى از مفهوم اصلى آيه است .
و لذا در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم كه اين آيه خوارج را كه از ولايت ولى خدا بيرون رفتند و در ولايت و رهبرى شيطان قرار گرفتند شامل مى شود.
آيه بعد يك اشاره اجمالى به تمام بحثهاى گذشته كه در زمينه توحيد و مبارزه با شرك از ابراهيم نقل شد كرده ، مى گويد: (اينها دلائلى بود كه ما به ابراهيم در برابر قوم و جمعيتش داديم ) (و تلك حجتنا آتيناها ابراهيم على قومه ).
درست است كه اين استدلالات جنبه منطقى داشت ، و ابراهيم به نيروى عقل و الهام فطرت به آنها رسيده بود، ولى چون اين نيروى عقل و آن الهام فطرت همه از ناحيه خدا است ، خداوند همه اين استدلالات را از مواهب خويش مى شمرد كه در دلهاى آماده همچون دل ابراهيم منعكس مى شود.
قابل توجه اينكه (تلك ) در لغت عرب اسم اشاره براى بعيد است ولى گاهى اهميت موضوع و بلند پايه بودن آن سبب مى شود كه حتى يك موضوع نزديك با اسم اشاره بعيد ذكر شود، مانند آن را در آغاز سوره بقره مى خوانيم : ذلك الكتاب لا ريب فيه : (اين كتاب بزرگ شك و ترديدى در آن راه ندارد).
سپس براى تكميل اين بحث مى فرمايد: (درجات هر كس را بخواهيم بلند مى كنيم ) (نرفع درجات من نشاء)
اما براى اينكه اشتباهى پيش نيايد كه گمان كنند خداوند در اين ترفيع درجه تبعيضى قائل مى شود مى فرمايد: (پروردگار تو، حكيم و عالم است ) و درجاتى را كه مى دهد روى آگاهى به شايستگى آنها و موافق موازين حكمت است و تا كسى شايسته نباشد از آن برخوردار نخواهد شد (ان ربك حكيم عليم ).

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1381

کار و تلاش، بزرگترین مبارزه با آمریکا
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «امروز بزرگترین مبارزه‌ی با آمریکا کار کردن در این کشور است؛ کار، کار، تلاش، مجاهدت برای اصلاح امور کشور. این بزرگترین مبارزه‌ی با آمریکاست.» ۱۳۸۱/۰۵/۰۵

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: , ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم , تفسیر , صفحۀ ۲۳ قرآن کریم , قرآن کریم , رو به قبله , قبله , کعبه , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , سوره بقره , ابراهیم , امنیت , خدا پرستان , بت پرستان , پروردگار , حكيم , دانا , تلاش , کوشش , عقيده , مقاومت , شهامت , منطقى , پاسخ , تهديد , خواست پروردگار , سود و زيان , علم و آگاهى , علم , آگاهی , وسیع , گسترده , شعور , دانش , خشم , ترس , فکر , اندیشه , فکر و اندیشه , بیدار , وحشت , عقل , قدرت , شریک , عبادت , عقلی , موهوم , قطعی , استدلال , سوال , امير مؤمنان على (عليه السلام) , گفتگو , مفسران , ظلم , سوره لقمان , ستم , حوادث , دردناک , اجتماعی , عدالت اجتماعى , ظلم و ستم , وجدان , سلب آرامش , آرامش ‍ روانى , آرامش , امام صادق (عليه السلام) , ولايت و رهبرى امت اسلامى , ولایت , رهبری , امت اسلام , شيطان , شايستگى , شايسته , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

شناخت نامه حضرت عبدالعظیم علیه السلام

فضیلت و خواص سوره طارق

هشتاد و ششمین سوره قرآن کریم است که مکی و 17 آیه دارد.

در فضیلت این سوره از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر کس سوره طارق را قرائت کند خداوند ده برابر تعداد ستارگانی که در آسمان است به او ده حسنه می دهد.(1)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر که در نمازهای واجب خود سوره طارق را بخواند در روز قیامت در نزد خداوند مقام و منزلتی والا خواهد داشت و از همراهان مومنین و یارانشان در بهشت خواهد بود.(2)

در جایگاهی دیگر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آمده است: سوره طارق را یاد بگیرید زیرا اگر شما می دانستید که چه (اسرار و آثار وبرکاتی) در آن نهفته است، آنچه در دست دارید را رها می کردید و کارهایتان را تعطیل می کردید و ان را می آموختید و به وسیله آن به خدا تقرب می جستید و خداوند به واسطه آن همه گناهان به جز شک را می بخشد.(3)

آثار و برکات سوره

1) از عفونت زخم جلوگیری می کند

از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: هر کس سوره طارق را بنویسد و آن را با آب بشوید و با آن زخم را بشوید زخم ورم نمی کند و اگر بر چیزی که از آن حفظ و حراست می کنی از شرور آفات در امان می ماند.(4)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر گاه سوره طارق را نوشته و با آب بشویند و با آب، زخم را شستشو دهد دردش آرام می شود و عفونت نمی کند و اگر بر چیزی که به عنوان دوا نوشیده می شود بخوانند ان نوشیدنی یا دارو موجب شفای او می شود.(5)

2) دفع افات و حشرات

اگر از ابتدای سوره طارق تا پایان آیه 10 را بر چهار کاغذ جداگانه بنویسند و هر نوشته را روی چهارچوبی بگذارند و هر کدام از چوپ ها را در گوشه ای از آن مکان آفت زده بکارند ملخ یا حشرات دیگر از منطقه وسط چهارچوب از بین می روند.(6)

3) جهت رفع احتلام

امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر سوره طارق را در وقت خواب بخوانند از احتلام ایمن گردند.(7)

_____________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص320

(2) ثواب الاعمال، ص122

(3) مستدرک الوسائل، ج4، ص365

(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص629

(5) همان

(6) خواص القرآن و فوائده، ص162

(7) درمان با قرآن، ص141

منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»؛ درمان با قرآن،محمدرضا کریمی

تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۲ - تفسیر نور:

«سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیْها قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۲:

به‌زودی بی‌‏خردان از مردم، خواهند گفت: چه‌چیزی آنها (مسلمانان) را از (بیت‌المقدّس) قبله‌‏ای که بر آن بودند برگردانید؟ بگو: مشرق و مغرب از آن خداست، هر که را بخواهد به راه راست هدایت می‌کند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۲:

چون مشرکان مکّه، کعبه را به بت‌خانه تبدیل کرده بودند، پیامبر اکرم و مسلمانان، سیزده‌سالی را که بعد از بعثت در مکّه بودند، به‌سوی کعبه نماز نمی‌خواندند، تا مبادا گمان شود که آنان به بت‌‏ها احترام می‌گذارند.

امّا بعد از هجرت به مدینه، چند ماهی نگذشته بود که یهودیان زبان به اعتراض گشوده و مسلمانان را تحقیر کردند و گفتند: شما رو به قبلۀ ما بیت‌المقدّس نماز می‌خوانید؛ بنابراین پیرو و دنباله‌رو ما هستید و از خود استقلال ندارید.

پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله از این اهانت ناراحت شد و هنگام دعا به آسمان نگاه می‌کرد، گویا منتظر نزول وحی بود تا آنکه دستور تغییر قبله صادر شد.

پیامبر دو رکعت نماز ظهر را به‌سوی بیت‌المقدّس خوانده بود که جبرئیل مأمور شد، بازوی پیامبر را گرفته و روی او را به‌سوی کعبه بگرداند.

در نتیجه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله یک نماز را به دو قبله خواند و اکنون نیز در مدینه نام آن محلّ به مسجدِ قبلتَین معروف است. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۳۶»

بعد از این ماجرا، یهود ناراحت‌شده و طبق عادت خود شروع به خرده‏‌گیری کردند. آنها که تا دیروز می‌‏گفتند: مسلمانان استقلال ندارند و پیرو ما هستند، اکنون می‌پرسیدند، چرا اینها از قبلۀ پیامبران پیشین اعراض کرده‌‏اند؟

پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله مأمور شد در جواب آنها پاسخ دهد: مشرق و مغرب از آنِ خداست و خداوند مکان خاصّی ندارد.
تغییر قبله از بیت‌المقدّس به‌سمت مسجد‌الحرام نشانۀ چیست؟

تغییر قبله، نشانۀ حکمت الهی است نه ضعف و جهل خداوند متعال.

هم‌چنان‌که در نظام تکوین، تغییر فصول سال، نشانۀ تدبیر است، نه ضعف یا پشیمانی.

خداوند در همه‌جا حضور دارد و شرق و غرب عالم از آن اوست.

پس جهت‌‌گیری بدن به‌سوی کعبه، رمز جهت‏‌گیری دل به سوی خداست.

چه بسا افرادی به سوی کعبه نماز بگزارند، ولی قبلۀ آنان چیز دیگری باشد.

چنان‌که خواجه عبد اللّه انصاری می‌گوید:

قبلۀ شاهان بود، تاج و کمند ------ قبلۀ ارباب دنیا، سیم و زر

قبلۀ صورت‌‏پرستان، آب و گِل ------- قبلۀ معناشناسان، جان و دل‏

قبلۀ تن‌‏پروران، خواب و خورشت ------- قبلۀ انسان، به دانش پرورش‏

قبلۀ عاشق، وصال بی‌‏زوال ------- قبلۀ عارف، کمال ذی‌الجلال‏
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۲:

۱. افرادی که هر روز دنبال بهانه‌‏ای هستند تا از پذیرش حق طفره روند، سفیه هستند. «سَیَقُولُ السُّفَهاءُ»

همان‌گونه که در روایات به‌کسی که آخرت خویش را فدای دنیا کند؛ مجنون و به پیروان رهبر فاسد؛ فقیر، و آن‌کس‌که دین خود را از دست بدهد؛ غارت‌زده گفته شده است.

۲. کسی‌که دست خدا را در وضع یا تغییر احکام بسته بداند، سفیه و سبک‌مغز است. اعتراض‌ به خدای حکیم و دانا، نشانۀ سفاهت است. «سَیَقُولُ السُّفَهاءُ»

۳. مسلمانان باید توطئه‌ها و شایعات و سؤالات بهانه‏‌جویانۀ دشمن را پیش‌بینی کرده و با پاسخ به آنها، از نفوذ و گسترش آن پیشگیری نمایند. «سَیَقُولُ» «قُلْ»

۴. اصل سؤال کردن مورد انتقاد نیست، روحیّۀ سؤال‌کننده مورد انتقاد است که از روی اعتراض و اشکال‌تراشی می‌پرسد. «ما وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ»

۵. قداست و کرامت مکان‌‏ها و زمان‌‏ها، وابسته‌به عنایت پروردگار است، نه چیز دیگر. «لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ»

۶. تغییر قبله، یکی از نشانه‏‌های پیامبر اسلام در کتب آسمانی بود، لذا برای بعضی وسیلۀ هدایت شد. «یَهْدِی مَنْ یَشاءُ»
تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۳ - تفسیر نور:

«وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی‏ عَقِبَیْهِ وَ إِنْ کانَتْ لَکَبِیرَةً إِلاَّ عَلَی الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۳:

و بدین‌سان ما شما را امّتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر (نیز) بر شما گواه باشد. و ما آن قبله‌‏ای را که قبلًا بر آن بودی برنگرداندیم، مگر برای آنکه افرادی را که از پیامبر پیروی می‌کنند از آنها که به جاهلیّت باز می‌گردند، بازشناسیم. و همانا این (تغییر قبله) جز بر کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده، دشوار بود. و خدا هرگز ایمان شما را (که سابقاً به سوی بیت‌المقدّس نماز خوانده‌‏اید) ضایع نمی‏‌گرداند. زیرا خداوند نسبت به مردم، رحیم و مهربان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۳:

مسیحیان در موقع عبادت، رو به محلّ تولّد حضرت عیسی در بیت‌المقدّس می‌‏ایستادند که نسبت به محلّ سکونت آنان، در مشرق قرار داشت.

و یهودیان رو به بیت‌المقدّس عبادت می‌کردند که نسبت به محلّ سکونت‌شان، در طرف مغرب قرار می‌گرفت.

ولی کعبه نسبت به آن دو در وسط قرار می‌گیرد و قرآن با اشاره به این موضوع، می‌فرماید: همان‌گونه که ما کعبه را در وسط قرار دادیم، شما مسلمانان را نیز امّت میانه قرار دادیم.
منظور از امّت وسط در آیه ۱۴۳ ، سورۀ بقره چیست؟

مفسّران بحث‌‏های گوناگونی را در ذیل این آیه مطرح نموده‌‌اند و در تفسیر «امّت وسط» برخی گفته‌‏اند: مراد امّتی است که نه اهل افراط باشد نه تفریط، نه طرفدار جبر نه تفویض، نه معتقد به اصالت فرد، نه اصالت جامعه.

ولی با چند مقدّمه، روشن می‌شود که مراد آیه از امّت وسط، افراد خاصّی هستند.

آن مقدّمات عبارتند از: ۱. قرآن، امّت وسط را شاهد بر اعمال معرّفی کرده است، پس باید در قیامت بر اعمال مردم گواهی دهد؛

۲. گواه شدن، علم و آگاهی و عدالت می‌‏خواهد؛

۳. همۀ افراد امّت، آگاهی و عدالت ندارند.

به‌همین‌دلیل در روایات می‌خوانیم که مراد از امّت وسط، امامان معصوم هستند که:

اوّلًا به همۀ کارها علم دارند. چنان‌که قرآن می‌‏فرماید: «فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» «توبه، ۱۰۵» که مراد از مؤمنانی که اعمال مردم را می‌بینند و به آن علم پیدا می‌‏کنند، مطابق روایات امامان معصوم هستند.

و ثانیاً عدالت دارند. چنان‌که خداوند در آیۀ «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» «احزاب، ۳۳» عصمت و عدالت آنان را تضمین نموده است.

امام صادق علیه‌السّلام می‌فرماید: مگر می‌شود امّتی که بعضی افرادش لایق گواهی‌دادن برای چند عدد خرما در دادگاه‌‏های دنیا نیستند، لیاقت گواهی‌دادن بر همۀ مردم در قیامت را دارا باشند؟

به‌هرحال مقام گواه بودن در محضر خداوند، آن‌هم نسبت به همۀ کارهای مردم، تنها مخصوص بعضی از افراد امّت است که به فرمودۀ روایات، امامان معصوم می‌‏باشند.
چرا خداوند به جای نام بعضی افراد، نام امّت را برده است؟

به‌این‌دلیل که قرآن حتّی یک‌نفر را نیز امّت معرفی نموده است: «إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ» «نحل، ۱۲۰»
فلسفۀ تغییر قبله چیست؟

در مورد فلسفۀ تغییر قبله، تحلیل‏‌های متعدّدی صورت گرفته است.

برخی گفته‌‏اند انتخاب اوّلیّه بیت‌المقدّس به‌عنوان قبله، به‌منظور جلب افکار یهود و همراهی آنان بوده است و آنگاه که مسلمانان خود قدرت و توانایی پیدا کردند، دیگر به این کار نیاز نبود.

برخی نیز گفته‌‏اند: علاقه به مکّه و وطن موجب شد که قبله تغییر یابد؛ لیکن این تحلیل‌‏ها موهوم و خلاف واقع هستند.

آنچه قرآن دراین‌باره تصریح و تأکید دارد این است که تغییر قبله، آزمایش الهی بود تا پیروان واقعی پیامبر شناخته شوند. زیرا آنها که ایمان خالص ندارند، به‌محض تغییر یک فرمان، شروع به چون‌وچرا می‌نمایند که چرا اینگونه شد؟

اعمال ما طبق فرمان سابق چه می‌‏شود؟ اگر فرمان قبلی درست بود، پس فرمان جدید چیست؟ اگر دستور جدید درست است، پس فرمان قبلی چه بوده است؟

خداوند نیز به‌کسانی‌که در برابر فرامین او تسلیم هستند، بشارت می‏‌دهد که اعمال گذشتۀ شما ضایع نمی‌شود؛ زیرا مطابق دستور بوده است.

در این آیه به‌جای کلمۀ نماز، واژه ایمان به کار رفته است که نشان‌دهندۀ اهمیّت و مقام نماز و برابری آن با تمام ایمان می‏‌باشد. «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۳:

۱. اولیای خدا، بر اعمال ما نظارت دارند. «لِتَکُونُوا شُهَداءَ» آری، بعضی انسان‏ ها دارای چنان ظرفیّتی هستند که می‌توانند ناظر تمام اعمال و آگاه به انگیزه‌های انسان‌‏ها در طول تاریخ باشند.

۲. در قیامت، سلسله مراتب است. تشکیلات و سازماندهی محکمۀ قیامت به‌گونه‌‏ای است که ابتدا ائمه بر کارمردم گواهی می‏‌دهند، سپس پیامبر بر امامان گواه است. «لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً»

۳. آزمایش، یک سنّت قطعی الهی است و خداوند گاهی با تغییر فرمان، مردم را امتحان می‌کند. «لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ»

۴. پیروی از دستورات دین، مایۀ رشد و کمال و نافرمانی از آن، نوعی حرکت ارتجاعی است. «یَنْقَلِبُ عَلی عَقِبَیْهِ»

۵. جز فرمان خداوند، به چیز دیگری از قبیل، جهت، رنگ، زمان، مکان و شیوۀ خاصّی خود را عادت ندهیم؛ تا هر گاه فرمانی بر خلاف انتظار یا عادت و سلیقۀ ما صادر شد، به‌دنبال فرار یا توصیه نباشیم. «لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی‏ عَقِبَیْهِ»

۶. مقام تسلیم بر افراد عادّی سنگین است: «لَکَبِیرَةً» و تنها کسانی به این مقام دست می‌‏یابند که هدایت خاصّ الهی شامل آنان شود. «إِلَّا عَلَی الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ»

۷. قوانین و مقررات، شامل زمان‏‌های قبل نمی‌شود. اگر امروز فرمان تغییر قبله صادر شد، نمازهای قبلی صحیح است و از امروز باید به‌سوی دیگر نماز خواند. «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ»

۸. تمام تغییرات و تحوّلات تکوینی و تشریعی، ناشی از رحمت و رأفت خداوندی است. «لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۴ - تفسیر نور:

«قَدْ نَری‏ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۴:

(ای پیامبر!) همانا می‌‏بینیم که تو (در انتظار نزول وحی، چگونه) روی به آسمان می‌کنی، اکنون تو را به‌سوی قبله‌‏ای که از آن خشنود باشی، برمی‌گردانیم. پس روی خود را به جانب مسجدالحرام کن. و (شما ای مسلمانان) هر جا بودید، روی خود را به جانب آن بگردانید و همانا کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها داده شده، (به‌خوبی) می‌‏دانند که این فرمان به حق است که از ناحیۀ پروردگار صادر شده و خداوند از اعمال آنها غافل نیست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۴:

این آیه حاکی از آن است که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله منتظر و مشتاق نزول وحی در جهت تغییر قبله بود و این تغییر قبله از بیت‌المقدّس به کعبه، وعدۀ خداوند به پیامبرش بوده است.

ولی آن حضرت در موقع دعا، بی‌‏آنکه چیزی بگوید، به‌سوی آسمان نگاه می‌‏کرد تا اینکه آیه نازل شد و دستور داد که رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و همۀ مسلمانان در موقع عبادت، رو‌به‌سوی مسجد‌الحرام و کعبه نمایند.

اهل کتاب و یهود با آنکه حقّانیّت این تغییر را می‌‏دانستند و قبلًا در کتاب‌های‌شان خوانده بودند که پیامبر اسلام به سوی دو قبله نماز می‌گزارد، امّا این حقیقت را کتمان نموده و یا با القای شبهات و سؤالات، نقش تخریبی ایفا می‌کردند و خداوند با جملۀ «وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ» آنان را تهدید می‌نماید. «تفسیر مجمع‌البیان»
دلایل رضایت پیامبر از قبله‌بودن کعبه چه بوده است؟

رضایت رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله از قبله بودن کعبه، دلایلی داشت؛ از جمله:

الف: کعبه، قبلۀ ابراهیم علیه‌السّلام بود؛

ب: از زخم زبان، تحقیر و استهزای یهود آسوده می‏‌شد؛

ج: استقلال مسلمانان به اثبات می‌رسید؛

د: به اوّلین پایگاه توحید یعنی کعبه، توجّه می‌شد.

چون مسئلۀ تغییر قبله یک حادثۀ مهمّی بود، لذا در آیه، دو بار در مورد توجّه‌به‌کعبه، فرمان داده شده است: یک‌بار خطاب به پیامبر با لفظ «وَجْهِکَ» و یک‌بار خطاب به مسلمانان با کلمۀ «وُجُوهَکُمْ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۴:

۱. آسمان، سرچشمۀ نزول وحی و نظرگاه انبیاست. «نَری‏ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ»

۲. خداوند به خواستۀ انسان‌‏ها آگاه است. «فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها»

۳. تشریع و تغییر احکام، از طرف خداوند است و پیامبر از پیشِ خود، دستوری صادر نمی‌کند. «فَوَلُّوا»

۴. ادب پیامبر در نزد خداوند به‌قدری است که تقاضای تغییر قبله را به‌ زبان نمی‌‏آورد، بلکه تنها با نگاه، انتظارش را مطرح می‌نماید. «قَدْ نَری‏ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ»

۵. خداوند رضایت رسولش را می‌خواهد و رضای خداوند در رضای رسول اوست. «قِبْلَةً تَرْضاها»

۶. قرآن، دانشمندانی که حقیقت را می‌دانند، ولی باز هم طفره می‌روند، تهدید و نکوهش می‏‌کند. «لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ» «وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ»

۷. نباید دستورات دین را به مردم سخت گرفت. «شَطْرَ» به معنی سمت است. یعنی به‌سمت مسجد‌الحرام ایستادن کافی است و لازم نیست به‌طور دقیق رو به کعبه باشد. «فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ»
تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۵ - تفسیر نور:

«وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ بِکُلِّ آیَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۵:

و (ای پیامبر!) اگر هر گونه آیه، (نشانه و دلیلی) برای (این گروه از) اهل کتاب بیاوری، از قبلۀ تو پیروی نخواهند کرد و تو نیز پیرو قبلۀ آنان نیستی؛ (همان‌گونه که) بعضی از آنها نیز پیرو قبلۀ دیگری نیستند. و همانا اگر از هوس‌های آنان پیروی کنی، پس از آنکه علم (وحی) به تو رسیده است، بی‏‌شک دراین‌صورت از ستمگران خواهی بود.
نکته‌های سور‌ۀ بقره - آیۀ ۱۴۵:

این آیه، از عناد و لجاجت اهل کتاب پرده برداشته و سوگند یاد می‌کند که هر چه هم آیه و دلیل برای آنان بیاید، آنها از اسلام و قبلۀ آن پیروی نخواهند کرد. چون حقیقت را فهمیده‌‏اند، ولی آگاهانه از پذیرش آن سر باز می‌زنند.

در واژه «لئن» حرف لام برای جواب قسم است.

تهدید و هشدارهای قرآن نسبت به پیامبر، به منظور جلوگیری از بروز و رشد غلوگرایی و نسبت ناروای خدایی به اولیاست.

آن‌گونه‌که در ادیان دیگر، مردم به غلو، عیسی علیه‌السّلام را فرزند خدا و فرشتگان را دختران خدا می‌دانستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۵:

۱. لجاجت و تعصّب، مانع تفکّر، استدلال و حق‌‏بینی است. آنان نه‌تنها نسبت به اسلام تعصّب می‌ورزند، در میان خودشان نیز عناد و لجاجت دارند. «ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ» «وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ»

۲. در برابر هیاهو و غوغای مخالفان نباید تسلیم شد و برای مأیوس‌کردن دشمنان، قاطعیّت لازم است. «وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ»

۳. یهود و نصارا هر یک دارای قبلۀ ویژه‌ای بودند. «وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ»

۴. انحراف دانشمندان، بسیار خطرناک است. «مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۵. علم، به‌تنهایی برای هدایت یافتن کافی نیست، روحیّۀ حق‌پذیری لازم است. یهود صاحب کتاب بودند، ولی با وجود تعصّب نابه‌جا، این علم چاره‏‌ساز نشد. «أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۶. پیامبر، حقّ تغییر قانون الهی را بر اساس تمایلات مردم ندارد. «أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۷. آیین اسلام از سرچشمۀ علم واقعی است. «جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۸. قوانینی شایستۀ پذیرش و پیروی هستند که از هواهای نفسانی پیراسته و بر پایۀ علم بنا شده باشند. «لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۹. قانون، برای همه یکسان است. اگر بر فرض پیامبر نیز تابع هوا و هوس شود، گرفتار کیفر خواهد شد. «إِنَّکَ إِذاً»

۱۰. با وجود قانون الهی، پیروی از خواسته‌‏های مردم ظلم است. «إِذاً مِنَ الظَّالِمِینَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۱۸-۲۲۵.

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۷۵تا۷۹

كذلك نرى إبراهيم ملكوت السماوات و الارض و ليكون من الموقنين(۷۵)
فلما جن عليه اليل رءا كوكبا قال هذا ربى فلما اءفل قال لا اءحب الافلين(۷۶)
فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى فلما اءفل قال لئن لم يهدنى ربى لا كونن من القوم الضالين(۷۷)
فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى هذا اءكبر فلما اءفلت قال ياقوم إ نى برى ء مما تشركون (۷۸)
إنى وجهت وجهى للذى فطر السماوات و الارض حنيفا و ما اءنا من المشركين(۷۹)

ترجمه :
۷۵- اينچنين ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داديم ، تا اهل يقين گردد.
۷۶- هنگامى كه (تاريكى ) شب او را پوشانيد ستاره اى مشاهده كرد گفت : اين خداى من است ؟ اما هنگامى كه غروب كرد گفت غروب كنندگان را دوست ندارم .
۷۷- و هنگامى كه ماه را ديد (كه سينه افق را) مى شكافد گفت اين خداى من است ؟ اما هنگامى كه (آنهم ) افول كرد گفت اگر پروردگارم مرا راهنمائى نكند مسلما از جمعيت گمراهان خواهم بود.
۷۸- و هنگامى كه خورشيد را ديد (كه سينه افق را) مى شكافت گفت اين خداى من است ؟ اين (كه از همه ) بزرگتر است ، اما هنگامى كه غروب كرد گفت اى قوم ! من از شريكهائى كه شما (براى خدا) مى سازيد بيزارم .
۷۹ - من روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمانها و زمين را آفريده من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم .

تفسیر
دلائل توحيد در آسمانها

در تعقيب نكوهشى كه ابراهيم از بتها داشت ، و دعوتى كه از آزر براى ترك بت پرستى نمود، در اين آيات خداوند به مبارزات منطقى ابراهيم با گروههاى مختلف بت پرستان اشاره كرده و چگونگى پى بردن او را به اصل توحيد از طريق استدلالات روشن عقلى شرح مى دهد.
نخست مى گويد: (همانطور كه ابراهيم را از زيانهاى بت پرستى آگاه ساختيم همچنين مالكيت مطلقه و تسلط پروردگار را بر تمام آسمان و زمين به او نشان داديم ) (و كذلك نرى ابراهيم ملكوت السماوات و الارض ).
ملكوت در اصل از ريشه (ملك ) (بر وزن حكم ) به معنى (حكومت و مالكيت است ، و (و) و (ت ) براى تاءكيد و مبالغه به آن اضافه شده بنابراين
منظور از آن در اينجا حكومت مطلقه خداوند بر سراسر عالم هستى است .
اين آيه گويا اجمالى از تفصيلى است كه در آيات بعد درباره مشاهده وضع خورشيد و ماه و ستارگان و پى بردن از غروب آنها به مخلوق بود نشان آمده است .
يعنى قرآن ابتدا مجملى از مجموع آن قضايا را ذكر كرده ، سپس به شرح آنها پرداخته است ، و به اين ترتيب منظور از نشان دادن ملكوت آسمان و زمين به ابراهيم روشن مى شود.
و در پايان آيه مى فرمايد: (هدف ما اين بود كه ابراهيم اهل يقين گردد) (و ليكون من الموقنين ).
شك نيست كه ابراهيم يقين استدلالى و فطرى به يگانگى خدا داشت اما با مطالعه در اسرار آفرينش اين يقين به سر حد كمال رسيد، همانطور كه ايمان به معاد و رستاخيز داشت ولى با مشاهده مرغان سر بريده اى كه زنده شدند، ايمان او به مرحله (عين اليقين ) رسيد.
در آيات بعد اين موضوع را بطور مشروح بيان كرده و استدلال ابراهيم را از افول و غروب ستاره و خورشيد بر عدم الوهيت آنها روشن مى سازد.
نخست مى گويد: (هنگامى كه پرده تاريك شب جهان را در زير پوشش خود قرار داد ستاره اى در برابر ديدگان او خودنمائى كرد، ابراهيم صدا زد اين خداى من است ؟! اما به هنگامى كه غروب كرد با قاطعيت تمام گفت : من هيچگاه غروب كنندگان را دوست نمى دارم ) و آنها را شايسته عبوديت و ربوبيت نمى دانم (فلما جن عليه الليل راى كوكبا قال هذا ربى فلما افل قال لا احب الافلين ).
بار ديگر چشم بر صفحه آسمان دوخت اين بار قرص سيم گون ماه با فروغ و درخشش دلپذير خود بر صفحه آسمان ظاهر شده بود هنگامى كه ماه را ديد
ابراهيم صدا زد اين است پروردگار من ؟ اما سرانجام ماه به سرنوشت همان ستاره گرفتار شد و چهره خود را در پرده افق كشيد، ابراهيم جستجوگر گفت : (اگر پروردگار من مرا به سوى خود رهنمون نشود در صف گمراهان قرار خواهم گرفت )! (فلما راى القمر بازغا قال هذا ربى فلما افل قال لئن لم يهدنى ربى لاكونن من القوم الضالين ).
در اين هنگام شب به پايان رسيده بود و پرده هاى تاريك خود را جمع كرده و از صحنه آسمان مى گريخت ، خورشيد از افق مشرق سر برآورده و نور زيبا و لطيف خود را همچون يك پارچه زربفت بر كوه و دشت و بيابان مى گسترد، همين كه چشم حقيقت بين ابراهيم بر نور خيره كننده آن افتاد صدا زد خداى من اين است ؟! اينكه از همه بزرگتر و پرفروغتر است !، اما با غروب آفتاب و فرو رفتن قرص خورشيد در دهان هيولاى شب ، ابراهيم آخرين سخن خويش را ادا كرد و گفت : (اى جمعيت ، من از همه اين معبودهاى ساختگى كه شريك خدا قرار داده ايد بيزارم ) (فلما راى الشمس بازغة قال هذا ربى هذا اكبر فلما افلت قال يا قوم انى برى مما تشركون ).
اكنون كه فهميدم در ماوراى اين مخلوقات متغير و محدود و اسير چنگال قوانين طبيعت خدائى است قادر و حاكم بر نظام (كاينات من روى خود را به سوى كسى مى كنم كه آسمانها و زمين را آفريد و در اين عقيده خود كمترين شرك راه نمى دهم ، من موحد خالصم و از مشركان نيستم ) (انى وجهت وجهى للذى فطر السماوات و الارض حنيفا و ما انا من المشركين ).
در تفسير اين آيه و آيات بعد و اينكه چگونه ابراهيم موحد و يكتاپرست
به ستاره آسمان اشاره كرده و مى گويد: (اين خداى من است ) مفسران گفتگو بسيار كرده اند و از ميان همه تفاسير دو تفسير قابل ملاحظه تر است كه هر كدام از آن را بعضى از مفسران بزرگ اختيار كرده و در منابع حديث نيز شواهدى بر آن وجود دارد:
نخست اينكه ابراهيم شخصا مى خواست درباره خداشناسى بينديشد و معبودى را كه با فطرت پاك خويش در اعماق جانش مى يافت پيدا كند، او خدا را با نور فطرت و دليل اجمالى عقل شناخته بود و تمام تعبيراتش نشان مى دهد كه در وجود او هيچگونه ترديدى نداشت ، اما در جستجوى مصداق حقيقى او بود، بلكه مصداق حقيقى او را نيز مى دانست اما مى خواست از طريق استدلالات روشنتر عقلى به مرحله (حق اليقين ) برسد و اين جريان قبل از دوران نبوت و احتمالا در آغاز بلوغ يا قبل از بلوغ بود.

در پاره اى از روايات و تواريخ مى خوانيم اين نخستين بار بود كه ابراهيم چشمش به ستارگان آسمان افتاد و صفحه نيلگون آسمان شب با چراغهاى فروزنده و پر فروغش را مى ديد، زيرا مادرش او را از همان دوران طفوليت به خاطر ترس از دستگاه نمرود جبار در درون غارى پرورش مى داد.
اما اين بسيار بعيد به نظر مى رسيد كه انسانى سالها درون غارى زندگى كند و حتى در يك شب تاريك نيز يك گام از آن بيرون نگذارد، شايد تقويت اين احتمال در نظر بعضى به خاطر جمله راى كوكبا باشد كه مفهومش اين است كه تا آن زمان ستاره اى را نديده بود.
ولى اين تعبير به هيچوجه چنين مفهومى را در بر ندارد، بلكه منظور اين است اگر چه تا آن زمان ستاره و ماه و خورشيد را بسيار ديده بود ولى به عنوان يك محقق توحيد اين نخستين بار بود كه به آنها نظر مى دوخت و در ارتباط افول و غروب آنها با نفى مقام خدائى از آنها انديشه مى كرد، در حقيقت ابراهيم بارها
آنها را ديده بود اما نه با اين چشم .
بنابراين هنگامى كه ابراهيم مى گويد هذا ربى (اين خداى من است ) به عنوان يك خبر قطعى نيست ، بلكه به عنوان يك فرض و احتمال ، براى تفكر و انديشيدن است ، درست مثل اينكه ما مى خواهيم در علت حادثه اى پى جوئى كنيم تمام احتمالات و فرضها را يك يك مورد مطالعه قرار مى دهيم و لوازم هر يك را بررسى مى كنيم تا علت حقيقى را بيابيم و چنين چيزى نه كفر است و نه حتى دلالت بر نفى ايمان مى كند، بلكه راهى است براى تحقيق بيشتر و شناسائى بهتر و رسيدن به مراحل بالاتر ايمان ، همانطور كه در جريان معاد نيز ابراهيم براى رسيدن به مرحله شهود و اطمينان ناشى از آن در صدد تحقيق بيشتر برآمد. در تفسير عياشى از محمد بن مسلم از امام باقر يا صادق (عليهماالسلام ) چنين نقل شده است انما كان ابراهيم طالبا لربه و لم يبلغ كفرا و انه من فكر من الناس فى مثل ذلك فانه بمنزلته : (ابراهيم اين سخن را به عنوان تحقيق گفت و هرگز سخن او كفر نبود، و هر كس از مردم به عنوان تفكر و تحقيق اين سخن را بگويد همانند ابراهيم خواهد بود).
در اين زمينه دو روايت ديگر نيز در تفسير نور الثقلين نقل شده است .
تفسير دوم اين است كه ابراهيم اين سخن را به هنگام گفتگو با ستاره پرستان و خورشيدپرستان بيان كرد، و احتمالا بعد از مبارزات سرسختانه او در بابل با بت پرستان و خروج او از آن سرزمين به سوى شام بود كه با اين اقوام برخورد كرد، ابراهيم كه لجاجت اقوام نادان را در راه و رسم غلط خود در بابل آزموده بود، براى اينكه نظر عبادت كنندگان خورشيد و ماه و ستارگان را به سوى خود جلب كند، نخست با آنها همصدا شد و به ستاره پرستان گفت : شما مى گوئيد اين ستاره زهره پروردگار من است ، بسيار خوب يعنى باشد كه سرانجام اين عقيده
را براى شما بازگو كنم ، چيزى نگذشت كه چهره پرفروغ ستاره در پشت پرده تاريك افق پنهان گشت اينجا بود كه حربه محكم به دست ابراهيم افتاد و گفت : من هرگز چنين معبودى را نمى توانم بپذيرم .
بنابراين جمله (هذا ربى )، مفهومش اين است (به اعتقاد شما اين خداى من است ) و يا اينكه آنرا به عنوان استفهام گفت : آيا اين خداى من است ؟
در اين زمينه نيز حديثى در تفسير نور الثقلين و ساير تفاسير از عيون اخبار الرضا (عليه السلام ) نقل شده است .
چگونگى استدلال ابراهيم بر توحيد
اكنون اين سؤ ال پيش مى آيد كه ابراهيم چگونه از غروب آفتاب و ماه و ستارگان بر نفى ربوبيت آنها استدلال كرد؟.
اين استدلال ممكن است از سه راه باشد.
۱ - پروردگار و مربى موجودات (آنچنان كه از كلمه (رب ) استفاده مى شود) بايد هميشه ارتباط نزديك با مخلوقات خود داشته باشد، لحظه اى نيز از آنها جدا نگردد، بنابراين چگونه موجودى كه غروب مى كند و ساعتها نور و بركت خود را بر مى چيند و از بسيارى موجودات به كلى بيگانه مى شود، مى تواند پروردگار و رب آنها بوده باشد؟!.
۲ - موجودى كه داراى غروب و طلوع است ، اسير چنگال قوانين است چيزى كه خود محكوم اين قوانين است چگونه مى تواند حاكم بر آنها و مالك آنها بوده باشد. او خود مخلوق ضعيفى است و سر بر فرمان آنها و توانائى كمترين انحراف و تخلف از آنها را ندارد.
۳ - موجودى كه داراى حركت است حتما موجود حادثى خواهد بود، زيرا همانطور كه مشروحا در فلسفه اثبات شده است ، حركت همه جا دليل بر حدوث است ، زيرا حركت خود يكنوع وجود حادث است و چيزى كه در معرض حوادث است يعنى داراى حركت است نمى تواند يك وجود ازلى و ابدى بوده باشد (دقت كنيد).

نكته ها
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد:

۱ - در نخستين آيه مورد بحث كلمه (كذلك )(اينچنين ...) جلب توجه مى كند و مفهوم آن اين است : همانطور كه زيانهاى بت پرستى را براى عقل و خرد ابراهيم روشن ساختيم ، حكومت و مالكيت خدا را بر آسمان و زمين نيز به او نشان داديم ، بعضى از مفسران گفته اند: معنى آن اين است كه همانطور كه آثار قدرت و حكومت خود را بر آسمانها به تو نشان داديم به ابراهيم نيز نشان داديم تا بوسيله آنها به خدا آشناتر شود.
۲ - جن (از ماده جن بر وزن فن ) به معنى پوشانيدن چيزى است و در آيه مورد بحث معنى جمله اين است هنگامى كه شب ، چهره موجودات را از ابراهيم پوشانيد... و اينكه به ديوانه مجنون گفته مى شود بخاطر اين است كه گويا پرده اى بر عقل او كشيده شده است و اطلاق جن بر موجود نا پيدا نيز به همين ملاحظه است و جنين نيز به خاطر پوشيده بودن در درون رحم مادر است و اطلاق جنت بر بهشت و بر باغ به خاطر آن است كه زمينش زير درختان پوشيده است ، و قلب را جنان (بر وزن نهفته مى دارد.
۳ - در اينكه منظور از كوكبا (ستاره اى ) كدام ستاره بود است ؟ ميان مفسران گفتگو است ، ولى بيشتر مفسران ستاره زهره يا مشترى را ذكر كرده اند، و از پاره اى از تواريخ استفاده مى شود كه اين هر دو ستاره در زمانهاى قديم مورد پرستش بوده ، و جزء آلهه (خدايان ) محسوب مى شده است ، ولى در حديثى كه از امام على بن موسى الرضا (عليهماالسلام ) در عيون الاخبار نقل شده تصريح گرديده است
كه اين ستاره ، ستاره زهره بوده است ، در تفسير على بن ابراهيم نيز از امام صادق (عليه السلام ) اين موضوع ، روايت شده است .
بعضى از مفسران گفته اند كه مردم كلده و بابل در آنجا مبارزات خود را با بت پرستان شروع كرده هر يك از سيارات را خالق يا رب النوع موجوداتى مى شناختند، (مريخ ) را رب النوع جنگ و (مشترى ) را رب النوع عدل و علم و (عطارد) را رب النوع وزيران ... و (آفتاب ) را پادشاه همه مى دانستند!.
۴- بازغ از ماده (بزغ ) (بر وزن نذر) در اصل به معنى شكافتن و جارى ساختن خون است و لذا به جراحى كردن بيطار (دامپزشك ) بزغ گفته مى شود و اطلاق اين كلمه بر طلوع آفتاب يا ماه در حقيقت آميخته با يكنوع تشبيه زيبا است زيرا آفتاب و ماه به هنگام طلوع خود گويا پرده تاريكى را مى شكافند، علاوه بر اين در كنار افق سرخى كمرنگى كه بى شباهت به رنگ خون نيست در اطراف خود ايجاد مى كنند.
۵ - فطر از ماده فطور به معنى شكافتن است ، و همانطور كه ذيل آيه 14 همين سوره نوشتيم اطلاق اين كلمه بر آفرينش آسمان و زمين شايد به خاطر اين است كه طبق علم امروز، روز اول جهان توده واحدى بوده و بعد از هم شكافته شده و كرات آسمانى يكى پس از ديگرى به وجود آمده اند (براى توضيح بيشتر به تفسير آيه مزبور مراجعه فرمائيد).
۶ - حنيف به معنى خالص است چنانكه شرح آن در ذيل آيه 67 سوره آل عمران جلد دوم تفسير نمونه صفحه 461 بيان گرديد.

منبع (ادامه مطلب ...):

https://t.me/fazylatha

برخی از احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1381

مرجعیت علمی حضرت عبدالعظیم(ع)
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:«یک روایت از حضرت هادی علیه‌الصّلاةوالسّلام است که هم جنبه‌ی علمی حضرت عبدالعظیم و هم جنبه‌ی معنوی آن بزرگوار را نشان میدهد.
کسی خدمت امام هادی علیه‌السّلام رسید. حضرت به او فرمودند: تو در کجا هستی؟
گفت: در ری.
فرمودند: هر مشکلی در امر دین داشته باشی، میتوانی از عبدالعظیم‌بن‌عبدالله الحسنی بپرسی.
یعنی امام هادی علیه السّلام، عبدالعظیم الحسنی را به عنوان یک مرجع علم دین به شیعیان خودشان معرفی کردند. بعد در همین روایت هست که حضرت فرمودند: سلام مرا به او برسان. این هم جنبه‌ی معنوی.» ۱۳۷۳/۰۸/۰۵
 

شهید حسن تهرانی مقدم

شهید سعید رجبعلی جاوردی

شهید دفاع مقدس

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: حضرت عبدالعظیم علیه السلام , حضرت حمزه علیه السلام , سوره طارق , تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم , سوره بقره , تفسیر نور , محسن قرائتی , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , امانتداری , فقیر , شریک , مال , عادل , مرجعیت علمی , حضرت عبدالعظیم (ع) , امام هادی علیه السلام , عبدالعظیم الحسنی , شهید حسن تهرانی مقدم , شهید سعید رجبعلی جاوردی , دفاع مقدس , شهید ابوذر طبرزدی , ظهور , امام خامنه ای , یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۵ - تفسیر نور:

«وَ قالُوا کُونُوا هُوداً أَوْ نَصاری‏ تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ» (اهل کتاب) گفتند: یهودی یا مسیحی شوید تا هدایت یابید. بگو: (چنین نیست،) بلکه (پیروی از) آیین حق‌گرای ابراهیم (مایۀ هدایت است، زیرا) او از مشرکان نبود.
نکته‌‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۵:

کلمۀ «یهود» از «هود» به‌معنای بازگشت به خدا، گرفته شده است.
لقب یهود و کلمۀ نصاری از کدام آیه از قرآن اقتباس شده است؟

در مجمع‌البحرین از امام صادق علیه‌السّلام نقل‌شده‌است که

لقب یهود از آیۀ ۱۵۶ سورۀ اعراف اقتباس شده است، آنجا که بنی‌اسرائیل به خدا گفتند: «إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ».

کلمۀ نصاری نیز از کلام حضرت عیسی علیه‌السّلام گرفته شده است آنجا که فرمود: «مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللَّهِ».

امّا کلمه «حَنِیفاً» از «حنف» به‌معنای در راه مستقیم آمدن است؛ همان‌گونه که «جنف» به‌معنای در راه کج قرار گرفتن آمده است.

در آیۀ ۱۱۳ خواندیم که یهودیان، نصاری را قبول نداشتند و نصاری نیز یهودیان را پوچ می‌دانستند و هر یک خیال می‌کرد که تنها خودش بر هدایت می‌‏باشد.

درحالی‌که هر دو گروه دچار شک گردیده و از راه مستقیم منحرف شده‌اند و راه حق، راه ابراهیم علیه‌السّلام است که هرگز دچار شک نگردید.

امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: دین حنیف و حق‌گرا، همان گرایش به حق و اسلام است. «تفسیر برهان»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۵:

۱. انحصارطلبی بی‏‌جا، ممنوع است. یهود و نصاری بدون داشتن دلیل، هر کدام هدایت را تنها در آیین خود می‌دانند. «کُونُوا هُوداً أَوْ نَصاری‏ تَهْتَدُوا»

۲. نام و عنوان مهم نیست؛ ایمان و عمل اهمیّت دارد. یهودی یا نصرانی یک لقب بیش نیست؛ آنچه ارزشمند است، توحید و یکتاپرستی است. «بَلْ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً»

۳. به تبلیغات سوء دیگران پاسخ دهید. «قالُوا» «قُلْ»

۴. ابراهیم علیه‌السّلام هیچگاه از مشرکان نبوده است؛ در‌حالی‌که یهود و نصاری گرفتار شرک شده‌اند. «وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۶ - تفسیر نور:

«قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلی‏ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِیَ مُوسی‏ وَ عِیسی‏ وَ ما أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» (ای مسلمانان!) بگویید: ما به خدا ایمان آورده‌ایم و به آنچه بر ما نازل شده و آنچه به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (که پیامبرانی از نوادگان یعقوب هستند)

و آنچه به موسی و عیسی و پیامبران دیگر از طرف پروردگارشان نازل شده است، (ایمان آورده‌‏ایم و) ما بین هیچ‌یک از آنها جدایی قائل نیستیم (و میان آنان فرق نمی‌گذاریم و) در برابر خداوند تسلیم هستیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۶:

این آیه به مسلمانان دستور می‌دهد که به مخالفان خود بگویند: ما به خدا و همه پیامبران بر حق و آنچه از جانب خدا نازل شده است ایمان داریم و خودمحوری‏‌ها و یا تعصّبات نژادی، باعث نمی‌شود که ما برخی از آنها را بپذیریم و بعضی دیگر را نفی کنیم.

ما به همۀ انبیای الهی، چه آنهایی که قبل از ابراهیم علیه‌السّلام آمده‌‌اند، همانند آدم، شیث، نوح، هود، صالح و چه آنهایی که بعد از ابراهیم بودند همانند سلیمان، یحیی و زکریا، ایمان داریم و هر پیامبری که دلیل روشن و معجزه داشته باشد، به حکم عقل او را می‌پذیریم.

«الْأَسْباطِ» جمع «السّبط» به‌معنای نواده است و مراد از آن دوازده تیره و قبیله بنی‌اسرائیل می‌‏باشد که از دوازده فرزند یعقوب به وجود آمده و در میان آنان پیامبرانی وجود داشته است.

جملۀ «وَ ما أُوتِیَ مُوسی‏ وَ عِیسی‏» یعنی هر چه به آن دو پیامبر نازل شده قبول داریم، نه هر آنچه نزد شماست و لذا نفرمود: «و ما اوتیتم».

بنابراین اگر در برابر دعوت شما که می‌گویید: «کُونُوا هُوداً أَوْ نَصاری‏» و راه نجات را در مسیحی یا یهودی بودن می‌‏دانید، می‌‏ایستیم به دلیل وجود انحراف و خرافاتی است که در دین خدا ایجاد کرده‏ اید وگرنه ما تورات و انجیل واقعی را که در آنها بشارت ظهور و بعثت پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله آمده است، قبول داریم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۶:

۱. ایمان به همۀ انبیاء و کتاب‏‌های آسمانی لازم است. «آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ» کفر به بعضی از انبیا، کفر به همۀ آنهاست. مسلمان واقعی کسی است که به تمام انبیای الهی، ایمان داشته باشد.

۲. ما به آنچه بر موسی و عیسی علیهما‌السّلام نازل شده ایمان داریم، نه آنچه امروز به نام تورات و انجیل وجود دارد. «وَ ما أُوتِیَ مُوسی‏ وَ عِیسی‏»

۳. تسلیم عملی، در کنار ایمان قلبی لازم است. «آمَنَّا بِاللَّهِ» «نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۷ - تفسیر نور:

«فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِی شِقاقٍ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» اگر آنها (نیز) به‌مانند آنچه شما بدان ایمان آورده‌‌اید، ایمان بیاورند، همانا هدایت یافته‌‏اند، و اگر سرپیچی نمایند، پس جز این نیست که آنها (با حق) در ستیزند و خداوند شرّ آنان را از تو دفع می‌‏کند و او شنوندۀ داناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۷:

اگر اهل کتاب، یهود و نصاری، به‌جای سرسختی و خودمحوری و تکیه بر مسائل نژادی و قبیله‌‏ای، همانند شما مسلمانان به تمام انبیاء و کتب آسمانی ایمان بیاورند و تعصّبات نابه‌جا را کنار بگذارند، حتماً هدایت می‌یابند.

ولی اگر همچون گذشته، تنها خود را بر حق بدانند و دیگران را منحرف بشمارند، آنان در ستیز با حق و جدایی از حق خواهند بود.

البتّه شما مسلمانان به راه خود دلگرم باشید و از تحقیرها و توطئه‌های آنان نترسید. چون خداوند شرّ آنان را از شما دفع و شما را در برابر آنان حمایت و کفایت می‌‏کند، زیرا که او شنوای داناست.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۷:

۱. مسلمانان، الگوی هدایت‌یافتگان واقعی هستند. «بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ» زیرا به تمام انبیاء و کتاب‌های آسمانی، ایمان و اعتقاد دارند.

۲. خداوند، حمایت و کفایت خود را از مسلمانان اعلام نموده است. «فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ»

۳. ایمان نیاوردن یهود و نصارا از روی عناد، لجاجت و ستیزه‌جویی است؛ نه منطق و استدلال. «وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِی شِقاقٍ»

امام صادق علیه‌السّلام شقاق و ستیزه‏‌جویی را کفر می‌داند. (تفسیر مجمع‌البیان و راهنما)
تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۸ - تفسیر نور:

«صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ» (این است) رنگ‌‏آمیزی الهی و کیست بهتر از خدا در نگارگری؟ و ما تنها او را عبادت می‏‌کنیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۸:

انسان در زندگی خویش باید رنگی را بپذیرد، امّا درمیان همۀ رنگ‌ها، رنگ خدایی بهتر است.

ناگفته پیداست که تا رنگ نژاد و قبیله و هوس‌ها را کنار نگذاریم، رنگ وحدت و برادری و تسلیم امر خدا بودن را نخواهیم گرفت. همۀ رنگ‌‌ها به مرور زمان کم‌رنگ و بی‌‏رنگ می‌‏شود.

امّا رنگِ خدایی همیشگی و پایدار است. «کُلُّ شَیْ‏ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ» «قصص، ۸۸» و چه‌رنگی بهتر از رنگ خدا که او را عبادت و بندگی می‌ک‏نیم.

بگذریم که یهود، کودکان خود را با آبی مخصوص شستشو داده و به این وسیله به او رنگ مذهبی می‌دهند.

بهترین رنگ آن است که صفا و بقا داشته و چشمِ اولیای خدا را به خود جلب کند. همرنگ با فطرت و منطق بوده، مشتری آن خدا، و بهای آن بهشت باشد.

همۀ رنگ‏‌ها پاک می‌شوند، قبیله، نژاد و نسب، دیر یا زود از بین می‌‏روند، ولی آنچه ابدی و باقی است همان رنگ و صبغۀ الهی یعنی اخلاص و ایمان است.

در حدیث آمده است: شخصی در دیوار خانۀ خود سوراخی ایجاد می‏کرد، امام صادق علیه‌السّلام پرسید: چرا این کار را انجام می‏‌دهی؟! جواب داد: تا دود اجاق منزل بیرون رود. امام فرمود: می‏‌توانی این منظور را داشته باشی که روزنۀ ورود روشنایی قرار دهی تا اوقات نماز را بشناسی. یعنی اگر بناست در دیوار روزنه‌‏ای ایجاد شود، چرا تنها برای بیرون کردن دود باشد؟ چرا برای ورود نور نباشد؟ «آیة‌اللَّه جوادی، تفسیر موضوعی، ج ۵، ص۱۳۲» بله می‌‏توان به هر کاری، رنگ خدایی داد.

راه خدا یکی است. اگر رنگ خدایی نباشد، رنگ‌‏های دیگر، انسان را گیج و متحیّر می‏‌کند. و همرنگ شدن با جماعتی که اکثر آنها دچار انحراف هستند، خود مایۀ رسوایی و خواری در قیامت است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۸:

۱. ایمان به خدا، پیامبران، کتاب‌های آسمانی و تسلیم خدا بودن، صبغه و رنگ خدایی است. در آیات قبل فرمود:«قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ»، در این آیه می‌فرماید: «صِبْغَةَ اللَّهِ»

۲. برترین و زیباترین رنگ‌‏ها، صبغه و رنگ الهی است. «وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً»

۳. باید تنها بندۀ خدا بود، نه بندۀ دیگران. «وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۹ - تفسیر نور:

«قُلْ أَ تُحَاجُّونَنا فِی اللَّهِ وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ وَ لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ» (ای پیامبر! به اهل کتاب) بگو: آیا دربارۀ خداوند با ما مجادله می‌کنید، درحالی‌که او پروردگار ما و شماست و اعمال ما برای ما و اعمال شما از آنِ شماست و ما برای او خالصانه عبادت می‌کنیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۹:

این آیه، هشدار به اهل کتاب است که از ادّعاهای بی‌دلیل دست بردارند. آنها می‌گفتند: ما به خدا نزدیکتر و یا فرزندان او و یا محبوبان او هستیم.

بنی‌اسرائیل گمان می‌کردند که باید همۀ انبیاء از نژاد آنان باشند و به خاطر قدیمی بودن دین آنان و کتاب تورات، خودشان را برتر می‌دانستند و لطف الهی را فقط مخصوص خودشان دانسته و با این گمان با مسلمانان محاجّه و گفت‌وگو می‌کردند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۹:

۱. صاحب‌اختیار همۀ انسان‏ ها، خداست. او به همه لطف دارد و می‌تواند هر کس را از هر نژادی که باشد، مورد عنایت خاصّ خود قرار دهد. «هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ»

۲. سعادت هر کس در گرو اعمال اوست. ادّعا و شعار کارساز نیست. «لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ»

۳. ملاک قرب به خداوند، عبادت خالصانه و منزّه دانستن او از شریک است. «نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۰ - تفسیر نور:

«أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ کانُوا هُوداً أَوْ نَصاری‏ قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» یا می‌گویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا نصرانی بودند؟ بگو: شما بهتر می‌‏دانید یا خدا؟ (چرا حقیقت را کتمان می‌کنید؟) و چه‌کسی ستمکارتر است از آن کس که گواهی و شهادت الهی را (دربارۀ پیامبران) که نزد اوست، کتمان کند و خدا از اعمال شما غافل نیست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۰:

این آیه، خطابی دیگر به اهل کتاب است، که شما آن‌قدر به یهودی یا نصرانی بودن خود مباهات می‏‌کنید که حتّی حاضر هستید بزرگترین افتراها را به بهترین اولیای خدا نسبت دهید؟!

آیا می‏‌گویید: ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران دیگر از نسل یعقوب «اسباط»، با آنکه قبل از نزول تورات و انجیل بوده‌اند، یهودی و نصرانی هستند؟

آیا این ستمگری نیست که واقعیّتی را که بدان واقف هستید بپوشانید و این حقیقت روشن تاریخی را بر عامّۀ مردم کتمان کنید و چنین وانمود کنید که همۀ پیامبران، تابع یهودیّت یا نصرانیّت بوده‌‏اند؟ ولی بدانید که خداوند از آنچه شما انجام می‌دهید غافل نیست.
پیام‌های سوۀ بقره - آیۀ ۱۴۰:

۱. گاهی تعصّب به‌جایی می‌‏رسد که شخص حاضر می‌‏شود واقعیّت‌های روشن تاریخی را تحریف و یا انکار کند. «أَمْ تَقُولُونَ»

۲. بزرگترین ظلم‌ها، ظلم فرهنگی و کتمانِ حقایق است. «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ»

۳. علم خداوند به کتمان و ظلم‌ها، باید برای ما هشدار باشد. «وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۱ - تفسیر نور:

«تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ» (به‌هرحال) آن امّت بگذشت، آنچه آنان به دست آوردند برای خودشان است و آنچه شما به دست آوردید برای خودتان است و شما از آنچه آنان کرده‌اند، سؤال نخواهید شد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۱:

۱. در کسب خوشبختی، تکیه به گذشتگان و تاریخ پدران، چاره‌ساز نیست. «لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ماکَسَبْتُمْ»

گیرم پدر تو بود فاضل --------- از فضل پدر، تو را چه حاصل‏

۲. هر امّتی، تنها مسئول عمل خویش است. «لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۱۱-۲۱۷.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه سوره انعام آیه ۷۴

و اذ قال إبراهيم لابيه ءازر اء تتخذ اءصناما ءالهة إنى اراك و قومك فى ضلال مبين(۷۴)

ترجمه :
۷۴ - (به خاطر بياوريد) هنگامى كه ابراهيم به مربيش (عمويش ) آزر گفت آيا بتها را خدايان خود انتخاب مى كنى ، من تو و جمعيتت را در گمراهى آشكار مى بينم !.

تفسیر
از آنجا كه اين سوره جنبه مبارزه با شرك و بت پرستى دارد و روى سخن بيشتر در آن از بت پرستان است و براى بيدار ساختن آنها از طرق مختلف استفاده شده ، در اينجا به گوشه اى از سرگذشت ابراهيم قهرمان بت شكن اشاره كرده و منطق نيرومند او را در كوبيدن بتها ضمن چند آيه به خاطر آورده است .
قابل توجه اينكه قرآن در بسيارى از بحثهاى توحيدى و مبارزه با بت روى اين سرگذشت تكيه مى كند، زيرا ابراهيم مورد احترام تمام اقوام مخصوصا مشركان عرب بود.
نخست مى گويد: ابراهيم پدر (عموى ) خود را مورد سرزنش قرار داد و به آنها چنين گفت : (آيا اين بتهاى بى ارزش و موجودات بيجان را خدايان خود انتخاب كرده ايد)؟! (و اذ قال ابراهيم لابيه آزر اتتخذ اصناما الهه ).
(بدون شك من ، تو و جمعيت پيروان و هم مسلكان ترا در گمراهى آشكارى مى بينم ) چه گمراهى از اين آشكارتر كه انسان مخلوق خود را معبود خود قرار دهد، و موجود بيجان و بى شعورى را پناهگاه خود بپندارد و حل مشكلات خود را از آنها بخواهد (انى اراك و قومك فى ضلال مبين ).
آيا آزر پدر ابراهيم بود؟
كلمه (اب ) در لغت عرب غالبا بر پدر اطلاق مى شود و چنانكه خواهيم ديد گاهى بر جد مادرى و عمو و همچنين مربى و معلم و كسانى كه براى تربیت انسان به نوعى زحمت كشيده اند نيز گفته شده است ، ولى شك نيست كه به هنگام اطلاق اين كلمه اگر قرينه اى در كار نباشد قبل از هر چيز (پدر) بنظر مى آيد.
اكنون اين سؤ ال پيش مى آيد كه آيا براستى آيه بالا مى گويد: آن مرد بت پرست (آزر) پدر ابراهيم بوده است ؟ و آيا يك فرد بت پرست و بت ساز مى تواند پدر يك پيامبر اولوا العزم بوده باشد؟ و آيا وراثت در روحيات انسان اثر نامطلوبى در فرزند نخواهد گذارد؟
جمعى از مفسران سنى به سؤ ال اول پاسـخ مثبت گفته و آزر را پدر واقعى ابراهيم مى دانند، در حالى كه تمام مفسران و دانشمندان شيعه معتقدند آذر پدر ابراهيم نبود، بعضى او را پدر مادر و بسيارى او را عموى ابراهيم دانسته اند.
قرائنى كه نظر دانشمندان شيعه را تاييد مى كند چند چيز است :
1 - در هيچ يك از منابع تاريخى اسم پدر ابراهيم ، (آزر) شمرده نشده است ، بلكه همه (تارخ ) نوشته اند، در كتب عهدين نيز همين نام آمده است ، جالب اينكه افرادى كه اصرار دارند پدر ابراهيم آزر بوده در اينجا به توجيهاتى دست زده اند كه بهيچ وجه قابل قبول نيست از جمله اينكه اسم پدر ابراهيم تارخ ، و لقبش آزر بوده ! در حالى كه اين لقب نيز در منابع تاريخى ذكر نشده است .
و يا اينكه آزر بتى بوده كه پدر ابراهيم او را پرستش مى كرده است در حالى كه اين احتمال با ظاهر آيه فوق كه مى گويد پدرش آزر بود بهيچ وجه سازگار نيست ، مگر اينكه جمله يا كلمه اى در تقدير بگيريم كه آن هم بر خلاف ظاهر است .
2 - قرآن مجيد مى گويد: مسلمانان حق ندارند براى مشركان استغفار كنند اگر چه بستگان و نزديكان آنها بوده باشند، سپس براى اينكه كسى استغفار ابراهيم را درباره آزر دستاويز قرار ندهد چنين مى گويد: و ما كان استغفار ابراهيم لابيه الا عن موعدة وعدها اياه فلما تبين له انه عدو لله تبرء منه (سوره توبه آيه 114): استغفار ابراهيم براى پدرش (آزر) فقط به خاطر وعده اى بود كه به او داده بود (آنجا كه گفت ساستغفر لك ربى - مريم آيه 47 يعنى : (بزودى براى تو استغفار خواهم كرد) به اميد اينكه با اين وعده دلگرم شود و از بت پرستى برگردد) اما هنگامى كه او را در راه بت پرستى مصمم و لجوج ديد دست از استغفار درباره او برداشت .
از اين آيه به خوبى استفاده مى شود كه ابراهيم بعد از ماءيوس شدن از آزر ديگر هيچ گاه براى او طلب آمرزش نكرد و شايسته هم نبود چنين كند، و تمام قرائن نشان مى دهد اين جريان در دوران جوانى ابراهيم و زمانى بود كه در شهر بابل مى زيست و با بت پرستان مبارزه داشت .
ولى آيات ديگر قرآن نشان مى دهد كه ابراهيم در اواخر عمر خود و پس از پايان بناى كعبه براى پدرش از خداوند طلب آمرزش كرد (البته در اين آيات چنانكه خواهد آمد از پدر تعبير به (اب ) نشده بلكه تعبير به والد كه صريحا مفهوم پدر را مى رساند، شده است ).
آنجا كه مى فرمايد: الحمد لله الذى وهب لى على الكبر اسماعيل و اسحاق ان ربى لسميع الدعاء... ربنا اغفر لى و لوالدى و للمؤ منين يوم يقوم الحساب حمد و سپاس براى خدائى است كه در پيرى به من اسماعيل و اسحاق را بخشيده پروردگار من دعا را اجابت مى كند، پروردگارا! من و پدر و مادرم و مؤ منين را در روز رستاخيز بيامرز.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

امام خامنه ای: امام حسین (علیه السلام) از کودکی محبوب پیامبر بود؛ هروقت که دل امام حسین برای پیامبر تنگ‌ میشد به حضرت علی اکبر نگاه میکرد.

اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1381

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

مهمترین کارِ زن، سرِپا نگهداشتن زندگی
برخی فکر میکنند اگر زنی مثلاً کارش عبارت شد از همان کارِ خانه، این اهانت به زن است؛ نه! هیچ اهانتی نیست. بلکه مهمترین کار برای زن این است که زندگی را سرِپا نگه دارد.
بیانات رهبر انقلاب در مراسم خطبه عقد زوج های جوان؛ ۸۱/۳/۸

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

إنّي لَغَيُورٌ ، و اللّه ُ عَزَّ و جلَّ أغيَرُ مِنّي ، و إنَّ اللّه َ تعالى يُحِبُّ مِن عِبادِهِ الغَيورَ .
من غيرتمندم و خداى عزّ و جلّ از من غيرتمندتر است و خداوند متعال بندگان غيرتمند خود را دوست مى دارد.

( كنز العمّال : ۷۰۷۶ )

شهید حمید رضا الداغی

شهید مدافع حرم شهید محمد هادی ذوالفقاری

 وصیت نامه شهید محمد هادی ذوالفقاری

بسمه تعالی

اینجانب محمدهادی ذوالفقاری وصیت می کنم

که من را در ایران دفن نکنند.

اگر شد، ببرند امام رضا (ع) طواف بدهند و برگردانند و در نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند و در وادی السلام دفن کنند.

دوست دارم نزدیک امام (ع) باشم و همه ی مستحبات انجام شود. در داخل و دور قبر من سیاهی بزنند و دستمال گریه مشکی و ... مثل تربت بگذارند.

داخل قبر من مثل حسینیه شود و اگر شد جایی که سرم می خورد به سنگ لحد، یک اسم حضرت زهرا (س) بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ، آخ نگویم و بگویم یا زهرا (س)، بالای سر من روضه و سینه زنی بگیرند و موقع دفن من، پرچم بالای قبرم قرار بگیرد و در زیر پرچم من را دفن کنید. زیاد یا حسین (ع) بگویید و برای من مجلس عزا نگیرید، چون من به چیزی که می خواستم رسیدم.

برای امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س) مجلس بگیرید و گریه کنید. من را رو به قبله صحیح دفن کنید ... روی سنگ قبرم اسم من را نزنید و بنویسید که اینجا قبر یک آدم گناهکار است یعنی؛ العبد الحقیر المذنب و یا مثل این. پیراهن مشکی هم بگذارید داخل قبر.

توصیه به مردم ایران
وصیتم به مردم ایران و در بعضی از قسمت ها برای مردم عراق این است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشورم زندگی می کنم، مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است، قدر کشورمان را بدانند و پست سر ولی فقیه باشند. با بصیرت باشند؛ چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید.

توصیه به خانم ها
از خواهران می خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا (س) رعایت کنند، نه مثل حجاب های امروز، چون این حجاب ها بوی حضرت زهرا (س) نمی دهد.

توصیه به آقایون
از برادرانم می خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند. جهان در حال تحول است، دنیا دیگر طبیعی نیست، الان دو جهاد در پیش داریم، اول جهاد نفس که واجب تر است؛ زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت.

حتی در جهاد با دشمن ها احتمال می رود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید، چون برای هوای نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشد یعنی برای شیطان رفته و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن! آنها اهل شیطان هستند و ما هم شیطانی.

دین خودتان را حفظ کنید، چون اگر امام زمان (عج) بیاید احتمال دارد رو به روی امام باشیم و با امام مخالفت کنیم. امام زمان را تنها نگذارید.

من که عمرم رفت و وقت را از دست دادم. تا به خودم آمدم دیدم که خیلی گناه کردم و پل های پشت سرم را شکسته ام و راه برگشت ندارم.

بچه های ایران و عراق، من دیر فهمیدم و خیلی گناه و کارهای بیهوده انجام دادم و یکی از دلایلی که آمدم نجف به خاطر همین بود که پیشرفت کنم.

نجف شهری است که مثل تصفیه کُن است که گناه ها را به سرعت از آدم می گیرد و جای گناهان ثواب می دهد. این مولای ما خیلی مهربان است.

هم چنین می خواهم که مردم عراق از ناموس و وطن خودشان و مخصوصاً حرم ها دفاع کنند و اجازه به این ظالمان ندهند و مردم عراق مخصوصاً طلّاب نجف در این جهاد شرکت کنند، چون دیدم که مدافع هست لکن کم است، باید زیاد شود.

و مطمئنم که این ها (دشمنان) کم هستند و فقط با یک هجوم با اسم حضرت زهرا (س) می شود کار این مفسدها را تمام کرد و منتظر ظهور شویم. بهتر است که دست به دست همدیگر دهید و این غده سرطانی را از بین ببرید.

برای من خیلی دعا کنید؛ چون خیلی گناه کارم و از همه حلالیت بگیرید.

توصیه به طلاب
وصیت من به طلاب این است که اگر برای رضای خدا درس می خوانند و هدف دارند، بخوانند. اگر اینطور نیست نخوانند. چون می شود کار شیطانی. بعد شهریه امام را هم می گیرند؛ دیگر حرام در حرام می شود و مسئولیت دارد.

اگر می توانند درس بخوانند و ادامه بدهند، البته همه اش درس نیست، عبودیت هم هست باید مقداری از وقت خود را صرف عبادت کنند؛ چون طلبه های با تقوا کم داریم اول تزکیه ی نفس بعد درس.

ای داد از عَلَم شیطانی. دنیا رنگ گناه دارد، دیگر نمی توانم زنده بمانم. انشاءالله امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س) و امام رضا (ع) در قبر می آیند... .

والسلام

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: سوره بقره , تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم , سوره انعام , تفسیر , تفسیر قرآن کریم , امام حسین (علیه السلام) , حضرت علی اکبر , خانه داری , زندگی , پيامبر خدا صلى الله عليه و آله , شهید غیرت , غیرت , سبزوار , امر به معروف و نهی از منکر , شهید حمید رضا الداغی , غيرتمند , خداوند متعال , شهید محمد هادی ذوالفقاری , شهدای مدافع حرم , شهید مدافع حرم , حجاب , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

اعمال و وظايف شب هاى قدر

تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۷ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» و (به یاد آور) هنگامی‌که ابراهیم، پایه‌های خانه (کعبه) را با اسماعیل بالا می‌برد (و می‏‌گفتند:) پروردگارا از ما بپذیر، همانا تو شنوا و دانایی.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۷:

از آیات و روایات متعدّد استفاده می‌شود که خانۀ کعبه، از زمان حضرت آدم بوده و حضرت ابراهیم علیه‌السّلام آن را تجدید بنا نموده است.

چنان‌که آن حضرت در موقع اسکان همسر و فرزندش در سرزمین مکّه می‌گوید: «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ» «ابراهیم، ۳۷» خداوندا بعضی از خاندانم را در این سرزمین خشک و بدون زراعت، در کنار خانه تو سکونت دادم.

بنابراین در زمان شیرخوارگی حضرت اسماعیل علیه‌السّلام نیز اثری از کعبه وجود داشته است.

در سورۀ آل عمران «آل عمران، ۹۶» نیز از کعبه به عنوان اوّلین خانۀ مردم یاد شده است.

در آیۀ مورد بحث نیز سخن از بالا بردن پایه‌های خانه به دست ابراهیم علیه‌السّلام است و این تعبیر می‌رساند که اساس خانۀ کعبه، قبلًا وجود داشته و ابراهیم و اسماعیل علیهماالسّلام آن را بالا برده‌اند.

حضرت علی علیه‌السّلام نیز در خطبه قاصعه «نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲» می‌فرماید: خداوند تمام مردم را از زمان حضرت آدم تا ابد، با همین کعبه و سنگ‌های آن آزمایش می‌نماید.

ابراهیم و اسماعیل علیهماالسّلام در کار مساوی نبودند. در حدیث می‌خوانیم: ابراهیم بنّایی می‌کرد و اسماعیل سنگ به دست پدر می‌داد.

شاید به سبب همین تفاوت، میان نام آن دو بزرگوار فاصله گذاشته است. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۷:

۱. بانیان کارهای نیک را فراموش نکنیم. «إِذْ یَرْفَعُ» «إِذْ» یعنی گذشته را یاد کن.

۲. در مسیر اهداف الهی، کار بنّایی و کارگری نیز عبادت است. لذا از خداوند قبولی آن را می‌خواهند. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ» «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا»

۳. کار مهم نیست، قبول شدن آن اهمیّت دارد. حتّی اگر کعبه بسازیم، ولی مورد قبول خدا قرار نگیرد، ارزش ندارد. «رَبَّنا تَقَبَّلْ»

۴. کارهای خود را در برابر عظمت خداوند، قابل ذکر ندانیم. حضرت ابراهیم نامی از کار و بنّایی خود نبرد و فقط گفت: «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا»

۵. در روایات آمده است: از شرایط استجابت و آداب دعا، ستایش خداوند است. ابراهیم علیه‌السّلام دعای خود را با ستایش پروردگار همراه ساخته است. «إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۸ - تفسیر نور:

«رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَ أَرِنامَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» (ابراهیم و اسماعیل همچنین گفتند:) پروردگارا! ما را تسلیم (فرمان) خود قرار ده و از نسل ما (نیز) امّتی که تسلیم تو باشند قرار ده و راه و روش پرستش را به ما نشان ده و توبۀ ما را بپذیر؛ که همانا تو، توبه‌پذیر مهربانی.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۸:

با آنکه حضرت ابراهیم و اسماعیل هر دو در اجرای فرمان ذبح، عالی‌ترین درجۀ تسلیم در برابر خدا را به نمایش گذاردند، امّا با این همه در این آیه از خداوند می‏‌خواهند که ما را تسلیم فرمان خودت قرار ده.

گویا از خداوند تسلیم بیشتر و یا تداوم روحیّۀ تسلیم را می‌خواهند. کسی که فقط تسلیم خدا باشد، نه تسلیم عموی بت‌تراش می‌شود و نه در برابر بت‌‏ها به زانو می‌افتد و نه از طاغوت‌ها پیروی می‌کند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۸:

۱. به کمالات امروز خود قانع نشوید، تکامل و تداوم آن را از خدا بخواهید. «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ»

۲. توجّه به نسل و فرزندان، یک دورنگری عاقلانه و خداپسندانه است که حاکی از وسعت نظر و سوز و عشق درونی است و بارها در دعاهای حضرت ابراهیم آمده است. «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا»

۳. راه و روش بندگی را باید از خدا آموخت؛ وگرنه انسان گرفتار انواع خرافات و انحرافات می‌شود. «أَرِنا مَناسِکَنا»

۴. تا روح تسلیم نباشد، بیان احکام سودی نخواهد داشت. در اینجا ابراهیم علیه‌السّلام ابتدا از خداوند روح تسلیم تقاضا می‌کند، سپس راه و روش عبادت و بندگی را می‌خواهد. «وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ» «أَرِنا مَناسِکَنا»

۵. نیاز به توبه و بازگشت الطاف الهی، درهرحال و برای هر مقامی، ارزش است. «تُبْ عَلَیْنا»

در حدیث می‌خوانیم: رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله هر روز، هفتاد مرتبه استغفار می‌نمود؛ با اینکه او معصوم بود و هیچ گناهی نداشت.

۶. یکی از آداب دعا، ستایش پروردگار است که در این آیه نیز به چشم می‌خورد. «التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۹ - تفسیر نور:

«رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» پروردگارا! در میان آنان پیامبری از خودشان مبعوث کن تا آیات تو را بر آنها بخواند و آنان را کتاب و حکمت بیاموزد و (از مفاسد فکری، اخلاقی و عملی) پاکیزه‌شان نماید، همانا که تو خود توانا و حکیمی.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۹:


این آیه، دعایی دیگر از حضرت ابراهیم علیه‌السّلام را بازگو می‌کند که بیانگر عظمت فوق‌العاده روح، و ترسیم‌کنندۀ سوز و اخلاص درونی اوست؛ با آنکه خود در حال حیات و از پیامبران برجستۀ الهی است، برای نسل‌های آینده دعا می‌‌کند که پروردگارا! در میان مردم و ذریّۀ من، پیامبری از خودشان مبعوث کن.

از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «أنا دعوة ابی ابراهیم» من نتیجۀ اجابت دعای پدرم ابراهیم هستم که فرمود: «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ» «تفسیر صافی و المیزان»

با آنکه در دعای ابراهیم علیه‌السّلام تعلیم بر تزکیه مقدّم شده است، امّا خداوند در اجابت این دعا، تزکیه را مقدّم داشته تا به ابراهیم هشدار دهد که تزکیه، با ارزش‌تر است و تعلیم در مرتبۀ بعدی است. «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ» «جمعه، ۲»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۹:

۱. نیاز به رهبر آسمانی، از اساسی‏‌ترین نیازهای جامعۀ بشری است. اگر قرن‏‌ها قبل برای آن دعا می‌شود، نشان‌دهندۀ اهمیّت و ارزش و نقش آن است. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ» «وَ ابْعَثْ فِیهِمْ»

آری، بالا بردن دیوارهای کعبه بدون حضور رهبر معصوم و الهی، بت‌خانه‌ ای بیش از آب درنمی‌‏آید.

۲. هدف از بعثت پیامبران، تعلیم و تزکیه مردم بر اساس کتاب آسمانی است. «یَتْلُوا»«یُعَلِّمُهُمُ»«یُزَکِّیهِمْ»

۳. علم و دانش زمانی نتیجه می‏‌دهد که همراه با بینش و حکمت، و همراه با تزکیه و تقوی باشد. «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۰ - تفسیر نور:

«وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِی الدُّنْیا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ» کیست که از آیین ابراهیم روی بگرداند، مگر کسی‌که خود را (فریب داده و) بی‌خردی کند؟ و همانا ما او را در این جهان برگزیدیم و قطعاً او در جهان دیگر (نیز) از صالحان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۰:

در آیات قبل، گوشه‌هایی از اهداف و شخصیّت حضرت ابراهیم بیان گردید.

این آیه با توجّه به تابناکی و پاکی چهرۀ ابراهیم و آیین او می‌پرسد، چه‌کسی جز افراد نادان و سفیه از ابراهیم و اهداف او اعراض می‌کند؟!

آیین او به‌قدری ارزش دارد که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله مفتخر است که راه او راه ابراهیم است.

ابراهیم کسی است که در منطق، مخالف کافر را مبهوت می‌کند: «فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ» «بقره، ۲۵۸»

و در شجاعت یک تنه همۀ بت‌‏ها را می‏‌شکند: «فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً» «انبیاء، ۵۸»

قرآن او را حلیم معرّفی می‌‏نماید

در صبر و توکّل نیز نمونه و سرآمد است تا آنجا که درون آتش افکنده می‌‏شود بی‌آنکه واهمه‌ای داشته باشد.

در سخاوت گوسالۀ چاقی را برای مهمانان کباب می‌‏کند.

در تسلیم، کودک خود را در بیابان بی‌آب‌وگیاه مکه رها کرده و آن‌گاه که او به سن نوجوانی می‌رسد، به امر خداوند کارد بر گلوی او می‌گذارد.

آری، انسان تنها با فریب‌دادن خرد خویش می‌تواند از ادیان الهی گریزان باشد. «سَفِهَ نَفْسَهُ»

ابراهیم علیه‌السّلام در دعایی از خداوند خواست که: «أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ» «شعراء، ۸۳» خداوند دعای او را استجابت کرده و می‌‏فرماید: ابراهیم در آخرت از صالحان است.

کسی‌که راه ابراهیم را که برای نسل بشر، مرکز امن، رهبر معصوم، رزق فراوان، توفیق اسلام و تسلیم، قبول توبه و سعادت از خدا طلب می‌‏کند، رها کرده و به‌دنبال دیگران برود، سفیه و نادانی بیش نیست!!

در فرهنگ قرآن، به افرادی که حقایق را نادیده انگاشته و کفران نعمت کنند، سفیه گفته می‌شود.

چنان‌که به بنی‌اسرائیل به‌جهت بهانه‌های بی‌موردی که دربارۀ تغییر قبله می‌گرفتند، سفیه گفته شده است: «سَیَقُولُ السُّفَهاءُ»

در ذیل آیۀ «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ» نیز از امام علیه‌السّلام نقل شده است که فرمود: کسی‌که شراب بخورد، سفیه است. چنین شخصی به‌جای نوشیدنی‌های مفید و حلال، به سراغ آشامیدنی مضرّ و حرام می‌رود.

آری، کسانی که راه حقّ را رها نموده و بی‌‏راهه می‌روند، سفیه هستند و آن‌کس که در انتخاب رهبر و مکتب، قدم درست بردارد عاقل است.

در حدیث می‏‌خوانیم: عقل همان چیزی است که به‌وسیلۀ آن خدا عبادت شود وگرنه شیطنت است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۰:

۱. سفیه کسی است که منطق، مکتب، رهبر و راه حق را نادیده گرفته و به‌دنبال هوس‌های خود یا دیگران رهسپار شود. «سَفِهَ نَفْسَهُ»

۲. دین‌داری، خردورزی، و اعراض از آن، دلیلِ بی‏‌خردی است. «مَنْ یَرْغَبُ» «سَفِهَ نَفْسَهُ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۱ - تفسیر نور:

«إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ» (به‌خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگار ابراهیم به او گفت: تسلیم شو. گفت: در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۱:

۱. مقامات و الطاف الهی، بدون دلیل به کسی واگذار نمی‌‏شود. اگر خداوند ابراهیم را برمی‌‏گزیند، به خاطر روحیّۀ تسلیم‌پذیری او در برابر خداست. «أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ»

۲. فلسفۀ تسلیم انسان در برابر خداوند آن است که او ربّ‌العالمین است. «أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۲ - تفسیر نور:

«وَ وَصَّی بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ یا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی‏ لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» و ابراهیم و یعقوب، فرزندان خود را به همان آیین سفارش نمودند (و گفتند:) فرزندان من! خداوند برای شما این دین (توحیدی) را برگزیده است. پس (تا پایان عمر بر آن باشید و) جز در حال تسلیم (و فرمان‌برداری) نمیرید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۲:

۱. در فکر سلامت عقیده و ایمان نسل و فرزندان خود باشیم و در وصایای خود تنها به جنبه‏‌های مادّی اکتفاء نکنیم. «وَصَّی» «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»

۲. راه حق، همان راه اسلام و تسلیم بودن در برابر خداوند است. انبیاء همین راه را سفارش می‌‏نمودند. «وَصَّی بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ»

۳. خداوند در میان همۀ راه‌ها، راه دین را برای ما برگزیده است. «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی‏ لَکُمُ الدِّینَ»

۴. حُسن عاقبت و مسلمان مردن مهم است. «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» بسیار افرادی که اهل ایمان بودند، ولی مرتد و کافر شدند. «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» «نساء، ۱۳۷»

۵. گرچه زمان و مکان مردن به دست ما نیست، ولی می‌‏توانیم زمینۀ حسنِ عاقبت خود را از طریق عقیده و عمل درست و دعا و دوری از گناه و افراد فاسد، فراهم کنیم. «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۳ - تفسیر نور:

«أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» آیا شما (یهودیان) هنگامی‌که مرگ یعقوب فرا رسید، حاضر بودید؟! آن‌هنگام‌که به فرزندان خود گفت: پس از من چه می‌‏پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا، و ما در برابر او تسلیم هستیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۳:

گروهی از یهود اعتقاد و ادّعا داشتند که یعقوب هنگام مرگ، فرزندان خود را به دینی که یهود، با تمام تحریفاتش به آن معتقد بودند، سفارش و توصیه کرده است و آنها بدین سبب به آئین خود پای بند هستند.

خداوند در ردّ این ادّعا و اعتقاد، آنان را مورد سؤال قرار می‌دهد که آیا شما در هنگام مرگ بر بالین یعقوب حاضر بوده‌اید که اینگونه می‌گویید؟

بلکه او از فرزندان خود اسلام و تسلیم در برابر خداوند را خواست، و فرزندان به او وعده دادند که عبادت و پرستش خدای یگانه و تسلیم بودن در برابر او را در پیش گیرند.

در قرآن از جد و عمو، به پدر «أب» تعبیر می‌‏کند. «آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ» چون ابراهیم، جدّ فرزندان یعقوب و اسماعیل، عموی آنان بوده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۳:

۱. سخن باید بر اساس علم و آگاهی باشد. «أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ»

۲. مرگ به سراغ همه می‌آید، حتّی پیامبران. «حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ»

۳. حسّاس‌‏ترین زمانِ زندگی، لحظۀ مرگ است و حسّاس‏‌ترین مسئله، موضوع دین و عقیده و حسّاس‌ترین مخاطب، نسل انسان است. «إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ»

۴. موعظه در آستانۀ مرگ، آثار عمیقی دارد. «إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ»

۵. پدران باید نسبت به آیندۀ دینی فرزندان خویش، توجّه داشته باشند؛ حتّی فرزندان انبیاء در معرض خطر بی‌دینی هستند. «ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی»

۶. همۀ انبیا، به عبادت و تسلیم در برابر خداوند سفارش می‌‏کردند. «إِلهاً واحِداً»

۷. فقط در برابر فرمان خداوند، تسلیم شویم. «لَهُ مُسْلِمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۴ - تفسیر نور:

«تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ» آنها امّتی بودند که درگذشتند، دستاورد آنها مربوط به خودشان و دستاورد شما نیز مربوط به خودتان است و شما از آنچه آنان انجام داده‌‏اند، بازخواست نخواهید شد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۴:

یکی از اشتباهات بنی‌اسرائیل این بود که به نیاکان و پیشینیان خویش، بسیار مباهات و افتخار می‌کردند و گمان‌شان این بود که اگر خودشان آلوده باشند، به خاطر کمالات گذشتگان‌شان، مورد عفو قرار خواهند گرفت.

این آیه به آنان هشدار می‌دهد که شما مسئول اعمال خویش هستید، همچنان‌که آنان مسئول کرده‌های خویش هستند.

در کتاب غرر الحکم از حضرت علی علیه‌السّلام آمده است: «الشرف بالهمم العالیة لا بالرمم البالیة» شرافت و بزرگی به همّت‌‏های عالی و بلند است، نه به استخوان‌های پوسیدۀ نیاکان و گذشتگان.

در تاریخ می‌بینیم که افراد در سایۀ عمل خویش، آیندۀ خود را رقم می‌‏زنند.

زن فرعون اهل بهشت می‌شود، ولی همسر لوط در اثر بدکرداری، به دوزخ رهسپار می‏‌شود.

اینها نمونۀ عدالت و نظام حقِ پروردگار است.

در حدیثی از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمود: ای بنی‌هاشم، مبادا سایر مردم برای آخرت خود کار کنند، ولی شما به انساب خود دل خوش کنید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۴:

۱. نسبت خویشاوندی، در قیامت کارساز نیست. «لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ»

۲. آیندۀ هر کس و هر جامعه‌‏ای، در گرو عمل خود اوست. «وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۰۲ - ۲۱۲.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۷۳

و هو الذى خلق السماوات و الارض بالحق و يوم يقول كن فيكون قوله الحق و له الملك يوم ينفخ فى الصور عالم الغيب و الشهادة و هو الحكيم الخبير(۷۳)


ترجمه:
۷۳ - او كسى است كه آسمانها و زمين را به حق آفريد و آن روز كه به آنها مى گويد موجود باش ، موجود مى شود، سخن او حق است و در آن روز كه در صور دميده مى شود حكومت مخصوص او است ، از پنهان و آشكار با خبر است و حكيم و آگاه مى باشد.

تفسیر
اين آيه در حقيقت دليلى است بر مطالب آيه قبل و دليلى است بر لزوم تسليم در برابر پروردگار، و پيروى از رهبرى او، لذا نخست مى گويد: او خدائى است كه آسمانها و زمين را به حق آفريده است (و هو الذى خلق السماوات و الارض ‍ بالحق ).
تنها چنين كسى كه مبدا عالم هستى است ، شايسته رهبرى مى باشد و بايد تنها در برابر فرمان او تسليم بود، زيرا همه چيز را براى هدف صحيحى آفريده است .
منظور از حق در جمله بالا همان هدف و نتيجه و مصالح و حكمتها است يعنى هر چيزى را براى خاطر هدف و نتيجه و مصلحتى آفريد، در حقيقت اين جمله شبيه مطلبى است كه در سوره ص آيه 77 آمده آنجا كه مى فرمايد: و ما خلقنا السماء و الارض ‍ و ما بينهما باطلا: ما آسمان و زمين و آنچه در ميان آنها است بيهوده و بيهدف نيافريديم .
سپس مى فرمايد: نه تنها مبدا عالم هستى او است ، بلكه رستاخيز و قيامت نيز به فرمان او صورت مى گيرد و آن روز كه فرمان مى دهد رستاخيز بر پا شود فورا بر پا خواهد شد (و يوم يقول كن فيكون ).
بعضى احتمال داده اند كه منظور از اين جمله همان آغاز آفرينش و مبدا جهان هستى باشد كه همه چيز به فرمان او ايجاد شده است ، ولى با توجه به اينكه
يقول فعل مضارع است ، و اينكه قبل از اين جمله اشاره به اصل آفرينش شده و همچنين با توجه به جمله هاى بعد ميتوان گفت كه اين جمله مربوط به رستاخيز و فرمان الهى در باره آن است همانطور كه در جلد اول صفحه 299 (ذيل آيه 117 بقره ) گفتيم منظور از جمله كن فيكون اين نيست كه خداوند يك فرمان لفظى به عنوان موجود باش صادر ميكند بلكه منظور اين است هر گاه اراده او به آفرينش چيزى تعلق گيرد، بدون نياز به هيچ عامل ديگرى ، اراده اش ‍ جامه عمل به خود ميپوشد، اگر اراده كرده است يك دفعه موجود شود، يك دفعه موجود خواهد شد و اگر اراده كرده است تدريجا موجود گردد، برنامه تدريجى آن شروع خواهد شد. بعد اضافه مى كند كه گفتار خداوند حق است يعنى همان طور كه آغاز آفرينش بر اساس هدف و نتيجه و مصلحت بود، رستاخيز نيز همانگونه خواهد بود. (قوله الحق ).
و در آن روز كه در صور دميده مى شود و قيامت بر پا ميگردد، حكومت و مالكيت مخصوص ذات پاك او است (و له الملك يوم ينفخ فى الصور).
درست است كه مالكيت و حكومت خداوند بر تمام عالم هستى از آغاز جهان بوده و تا پايان جهان و در عالم قيامت ادامه خواهد داشت و اختصاصى به روز رستاخيز ندارد، ولى از آنجا كه در اين جهان يك سلسله عوامل و اسباب در پيشبرد هدفها و انجام كارها مؤثر است گاهى اين عوامل و اسباب انسان را از خداوند كه مسبب الاسباب است غافل ميكند، اما در آن روز كه همه اين اسباب از كار ميافتد، مالكيت و حكومت او از هر زمان آشكارتر و روشنتر ميگردد، درست نظير آيه ديگرى كه مى گويد: لمن الملك اليوم لله الواحد القهار: حكومت و مالكيت امروز (روز قيامت ) براى كى است ؟ تنها براى خداوند يگانه پيروز است (سوره غافر - آيه 16).
در باره اينكه منظور از (صور)كه در آن دميده مى شود چيست و چگونه اسرافيل در صور ميدمد تا جهانيان بميرند و بار ديگر در صور ميدمد تا همگى زنده شوند و قيامت بر پا گردد، در ذيل آيه 68 سوره زمر به خواست خدا مشروحا بحث خواهيم كرد، زيرا تناسب بيشترى با آن آيه دارد. و در پايان آيه اشاره به سه صفت از صفات خدا كرده ،خداوند از پنهان و آشكار با خبر است (عالم الغيب و الشهادة ).
و كارهاى او همه از روى حكمت ميباشد، و از همه چيز آگاه است (و هو الحكيم الخبير).
در آيات مربوط به رستاخيز غالبا به اين صفات خدا اشاره شده است كه او هم آگاه است و هم قادر و حكيم يعنى به مقتضاى علم و آگاهيش اعمال بندگان را ميداند و به مقتضاى قدرت و حكمتش به هر كس جزاى مناسب ميدهد.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

از دعاهای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

اللَّهُمَّ مُنَّ عَلَيَّ بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ، وَ التَّفْوِيضِ إِلَيْكَ، وَ الرِّضَا بِقَدَرِكَ، وَ التَّسْلِيمِ لِأَمْرِكَ حَتّى‏ لَا أُحِبَّ تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ، وَ لَاتَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ، يَا رَبَّ الْعَالَمِين‏

خداوندا؛ بر من منّت بگذار با توکّل بر خودت، و سپردن امور به خودت، و پسندیدن تقدیراتت، و تسلیم برای دستوراتت، تا آنکه نه دوست داشته باشم آنچه به تأخیر می اندازی زودتر اتّفاق بیفتد، و نه آنچه جلو می اندازی تأخیر بیفتد، ای پروردگار جهانیان.

«کافی» ج ۲ ص ۵۸۱

بسم الله الرحمن الرحیم

بیان رحمت

لطائف عرفانی در ادعیۀ ائمّه علیهم السلام

علّامه آیةالله حسن زاده آملی

آن لطائف ذوقى و عرفانى، آن نكات سرّى كه در ادعيه و اوراد و مناجاتهاى ائمۀ اطهار ما پيدا مى ‏شود در روايات نمى‏ شود بدست آورد،

زيرا كه در روايات مخاطب مردم ‏اند و با مردم به فراخور عقل آنها صحبت مى‏ كردند و سخن مى ‏گفتند؛

اما در مناجاتها و ادعيه در خلوتخانۀ عشق، با جمال و جلال مطلق به راز و نياز مى‏ پرداختند كه آنچه گفتنى بود به زبان مى‏آوردند.

«مجموعه مقالات» ص ۱۵۶
 

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34411

جهیزیه‌ی کم سرشکستگی نیست
مبادا بروید پول قرض کنید، #جهیزیه درست کنید. مبادا خودتان را به زحمت بیندازید. مبادا خانواده‌تان را به زحمت بیندازید. مبادا خیال کنید که دخترتان اگر جهیزیه‌اش کمتر از دختر همسایه و قوم و خویش بود، این سرشکستگی است. نه این سرشکستگی نیست.
بیانات امام خامنه ای در مراسم خطبه عقد زوج‌های جوان؛ ۸۱/۳/۲۹

شهید عیسی ریگی راد
شهادت:
یازدهم آبان 1365، در اطراف فرودگاه زاهدان بر اثر سانحه هوایی سقوط هواپیمای c130 ارتش

شهید«عیسی ریگی راد» در قسمتی از وصیت نامه اش به خانواده خود می نویسد: در هر کاری صداقت را پیشه کنند و به جامعه و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خدمت نمایند و تحت هیچ شرایطی رهبر و مسئولان نظام را فراموش نکنند و همیشه خدمتگزار آنها باشند و با مردم باشند با اخلاق نیکو رفتار نماینـد، از یاد خدا غافل نشوند و نمازشان را به وقت بخوانند. چون خواندن نماز انسان را از معصیت و گناه پاک می کند.

شهيد «مصيب دهقان»
شهادت: 27 اسفند ماه سال 1361

بخشی از وصیت نامه:
خداوند را شكرگزارم كه دانايى‌ام‌ داد كه خودم و او را بشناسم و راهم را انتخاب كنم. خداوند را شكر گزارم كه بينايى‌ام داد كه جهان را با ديده‌اى باز بنگرم و جهان بينى خود را انتخاب كنم...
بارالها از تو مى‌خواهم كه رزمندگان اسلام، پويندگان راه حسين و يارى دهندگان و مبلغين و ناشرين كتب و ناطقين اسلام را در پناه خودت محفوظ بدارى.
بارالهى از تو مى‌خواهم كه پاسداران برحق اسلام را يارى دهى. اى خداى مهربان از تو مى‌خواهم كه شهادت در راهت‌ را نصيبم كنى و آن طور كه تو مى‌خواهى بشوم. بار خدايا فرزندانم را فرزندانى صالح و يارى دهنده امام زمان (عج) قرارده. بار خدايا از سرتقصيرات و گناهانم و اشتباهات اين بنده حقير و ذليل و مسكين درگذرى و مرا همنشين اصحابت قرار دهى.

شهید غلامرضا زورقی
شهادت: چهارم خرداد 1367، در شلمچه

بخشی از وصیت نامه:
خواهرانم زحمات شما همیشه در نظرم هست. شما باید زینبی زندگی کنید از فرهنگ غرب تقلید نکنید. شمایید که با حجاب خود به خون من بهاء می دهید …

شهید «غلام‌رضا مرزبان»
شهادت: 24 اسفندماه 1363 در منطقه شرق دجله

بخشی از وصیت نامه:
ای امت حزب‌الله! دست از این انقلاب و رهبر بر ندارید که به گمراهی خواهید افتاد و به عذاب خداوند دچار خواهید شد. پاسدار خون شهدا باشید.

شهید رجبعلی ادب هفدهم آذر ۱۳۴۵ در شهرستان سمنان به دنیا آمد. پدرش حسن و مادرش هاجر نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. تعمیرکار خودرو بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سیزدهم اسفند ۱۳۶۴ در مریوان توسط نیرو‌های بعثی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای امامزاده یحیای زادگاهش واقع است.

بخشی از وصیت نامه:

شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با عشق انتخابش می‌کند ...

شهید محمود دولتی مقدم
شهادت: بیست و هفتم دی 1371، به عنوان فرمانده گردان امام حسن مجتبی (ع) در جاده زابل_زاهدان هنگام درگیری با اشرار

بخشی از وصیت نامه:
زمزمه و نغمه ای غیر از اسلام را فرصت گسترش و رشد و پیشروی ندهید. زیرا که باعث به هدر رفتن زحمات چند صد ساله پیامبران امامان و انسان های شریف و مومن را در بر خواهد داشت ...

شهید «علی یاری»

شهادت: 15 فروردین 1367 در منطقه شاخ شمیران

خداوندا! به شهدای كربلا قسمت می‌دهم، ما را نيز جزو شهدا محسوب كن. چه كنم از روزی كه از عمرم سوال می‌شود؟ چه كنم روزی كه از نعمت‌هايت سوال می‌شود؟

...

حال كه بايد يك روزی بميريم و با اين ذلت، چرا مرگ را مغلوب خودمان نكنيم و با افتخار به سراغش نرويم و در عوض شهادت و رضوان خدا را بخريم. حالا كه خدا جانی را كه خودش به ما داده خريدار است، چرا نفروشيم؟ مگر ما چقدر می‌خواهيم زنده بمانيم؟

شهید «اکبر دهباشی»
شهادت:
بیست و چهارم فروردین 1370، در پاسگاه کوله سنگی زاهدان هنگام درگیری با اشرار

بخشی از وصیت نامه:
خدایا چطور وقتی اسرائیل به مردم بی دفاع فلسطین حمله می کند، آمریکا از او پشتیبانی می نماید، ما مسلمانان برای چه این گونه خودخواه و بی معرفت و بی غیرت باشیم؟ ... برادران و خواهران مسلمان همکاران عزیز در راه اسلام لحظه ای درنگ نکنید، که اگر اسلام شکست بخورد، دیگر خبری از اسلام نیست ...
 

شهید«محمد حسین رافت»
شهادت:
بیست و دوم شهریور 1359، در سردشت

اما توصیه من به خانواده من این است که همیشه خوددار باشند و به مصائب حضرت زینب (س) فکر کنید. هیچ از جدایی من نگران مباشـیـد کـه اگـر مـن شهید شوم جای این دارد به پدرم تبریک بگویید. چون در راه اسلام شهید شده ام. خواهران و برادران من همیشه پیرو خط امام خمینی باشید و با حجاب خود راه اسلام و حضرت زینب (س) را ادامه دهید ...

شهید «محمد خانی»
شهادت: نوزدهم فروردین ماه سال ۱۳۶۶ در پاسگاه زید

بخشی از وصیت نامه:
«ای کسانی که در پای مجالس روضه با ریختن اشک فریاد بر می‌آورید که ای کاش در کربلای حسین(ع) بودم و حسین(ع) را یاری می‌کردم. به هوش باشید که تاریخ تکرار شده است و اکنون اسلام نیاز به یاری شما دارد و هر سستی خیانت به اسلام و امام حسین(ع) است.»

شهید «حسین واحد اطربی»

شهادت: 16 فروردین 1367

بخشی از وصیت نامه:
«شما ای خواهر عزیز و مهربان! از شما می‌خواهم که در شهادتم زینب‌وار حرکت کنید به خاطر اینکه اولین هدیه بود که در راه اسلام دادید، باید سربلند و سرفراز باشید و بدانید که حجاب اسلامی شما کوبنده‌تر از خون من است.»

شهید«عیسی راحتی»
شهادت: بیست و چهارم اسفند 1360، در گیلان غرب

بخشی از وصیت نامه:
خدایا شهادت برایم آرزوست
پروردگارا با تــو پیمان می بندم که حتی یک لحظه را غنیمت شمرده و از آن یک لحظه جهت انهدام دشمن تلاش کنم انقدر بستیزم تا اگر سزاوار باشم شربت گوارای شهادت را بنوشم. خدایا شهادت برایم آرزوست ...

شهید «محمود احمدوند آورزمانی»
شهادت: 22 اسفند 1360

بخشی از وصیت نامه:
پدر و مادر عزیزم، نماز را اول وقت بخوانید زیرا ستون و پایه‌ی یکتاپرستی است. همیشه پشتیبان حق باشید حتی اگر به ضرر شما باشد. پشتیبان امام و ولایت فقیه و برای فرج و ظهور امام عصر (عج) دست به دعا باشید.
تا آخرین قطره خون خود
پاسدار و نگهبان جمهوری اسلامی باشید.

شهید «داود ابراهیمی»
شهادت: سی‌ام اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵ در سومار

بخشی از وصیت نامه:
خواهرانم! همان‌طوری که من راه حسین(ع) را در پیش گرفته‌ام شماها هم دنباله راه زینب (س) را ادامه بدهید.
واجب شرعی بود بر ما جوانها که در دفاع از دین جد ما محمد (ص) بپا خیزیم ...

شهید «اشرفعلی ذوالفقاری کرباسکی»

شهادت: بیست و چهارم تیر 1361، در شلمچه

بخشی از وصیت نامه:
پدر جان برایم غصه نخورید که من شهید می شوم چون من راه خدا را می پیمایم و در راه اسلام شهید می شوم اگر شهید شدم به مراد خودم رسیدم ... پدر اگر شهید شدم و بدنم را نیاوردند، ناراحت نشوی، چون کسی که برای جنگ می آید، جانش را فدای راه حسین(ع) و راه امام را می پیماید ...

شهید «سیدابوالفضل آتشی مریم‌آبادی»
شهادت: 20 فروردین 1366 در عملیات کربلای8

بخشی از وصیت نامه:
ای مادر و خواهر گرامی! دوست دارم كه در مرگ من همانند زينب(س) در مرگ برادرش، استقامت داشته باشيد و زينب‌وار با دشمنان اسلام مبارزه نماييد ...
دوستان! به راه پاک رهبر روح الله ايمان داشته باشيد و در راه پيشبرد اهداف جمهوری اسلامی با وحدت هرچه بيشتر تلاش نماييد.
مرا با همين لباس بسيجی به خاک بسپاريد تا منافقان و شيطان بزرگ بدانند كه من سرباز امام زمان(عج) و نايب بر حق او امام خمينی بودم.
از خواهران شهيدپرور می‌خواهم كه فرزندان خود را به اخلاق نيكو آراسته نمايند زيرا كه اين كودكان اميدان امروز و به اهتزاز درآورندگان پرچم "‌لا اله الا الله" بر فراز كاخ‌های سفيد و سرخ در فردا هستند.
از ملت شهيدپرور می‌خواهم كه دعای كميل، توسل و ساير دعاها را فراموش ننماييد و هميشه برای سلامتی رهبر دعا نماييد ...

شهید«مهدی خزائی»

شهادت: دوازدهم تیر 1365 در عملیات کربلای 1

بخشی از وصیت نامه:
شهادت می دهم که محمد(ص) فرستاده خدا و علی (ع) امام بعد از او بوده و شما را به تقوا و حفظ شئون اسلامی و پیروی از ولایت فقیه وصیت می کنم ...

شهید عبدالمجید قشونی

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: شب هاى قدر , شب قدر , لیله القدر , تفسیر , صفحۀ ۲۰ قرآن کریم , قرآن کریم , سوره بقره , تفسیر نور , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام , حسن زاده آملی , علامه حسن زاده آملی , جهیزیه‌ , شهید عیسی ریگی راد , شهيد مصيب دهقان , شهید غلامرضا زورقی , شلمچه , شهید غلام‌رضا مرزبان , شهید رجبعلی ادب , شهید محمود دولتی مقدم , شهید علی یاری , شهید اکبر دهباشی , شهید محمد حسین رافت , شهید محمد خانی , شهید حسین واحد اطربی , شهید عیسی راحتی , شهید محمود احمدوند آورزمانی , شهید داود ابراهیمی , شهید اشرفعلی ذوالفقاری کرباسکی , شهید سیدابوالفضل آتشی مریم‌آبادی , شهید مهدی خزائی , شهید عبدالمجید قشونی , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام علی علیه السلام , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

فضیلت و خواص سوره انشقاق

هشتاد و چهارمین سوره قرآن کریم است که مکی ودارای 25 آیه است.

در فضیلت این سوره از رسول خدا صلی الله علیه و آلهوسلم نقل شده است: هر کس سوره انشقاق را قرائت نماید خداوند از اینکه در روز قیامت نامه اعمالش از پشت سرش به او داده شود او را نگه می دارد.(1)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر کس سوره انشقاق را قرائت نماید و ان را د رنمازهای واجب و مستحب خود مداوم بخواند خداون حاجت هایش را برآورده می سازد و چیزی بین او و خداوند فاصله نمی اندازد و در روز محاسبه مردم از نگاه و عنایت خداوند برخوردار می شود.(2)

آثار و برکات سوره

1) آمرزش گناهان

رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمودند: هر کس در شب چهارشنبه چهار رکعت نماز بخواند –دو نماز دو رکعتی- و در هر رکعت بعد از حمد سوره «انشقاق» را قرائت نماید.از گناهانش چنان خارج می شود مانند روز ولادتش و خداوند برای او به ازای هر حروف قرآن که می خواند عبادت یک سال را می نویسد.(3)

2) آسان شدن زایمان

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: اگر سوره انشقاق را برای زنی که زایمانش سخت شده بنویسند و بر او بیاویزند یا برای او بخوانند به زودی فارغ می شود.(4)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: سوره انشقاق را برای زنی که درد زایمان گرفته بنویسند و بر او آویزان کنند به زودی زایمان می کند ولی انجام دهنده این عمل باید پس از زایمان به سرعت این سوره را از ایشان بردارد. همچنین اگر این سوره را بر حیوان بیاویزند آن را از همه آفات نگه می دارد و اگر بر دیوار منزل نوشته شود از شرور و آفات دور نگه می دارد.(5)

__________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص301

(2) ثواب ا لاعمال، ص121

(3) جمال الاسبوع، ص69

(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص615

(5) همان

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

منبع (ادامه ...):

http://quran.anhar.ir/fazilat-315.htm

تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۰ - تفسیر نور:

«وَ لَنْ تَرْضی‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لا النَّصاری‏ حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی‏ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ» (ای پیامبر!) هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد تا (آنکه تسلیم خواستۀ آنان شوی و) از آیین آنان پیروی کنی. بگو: هدایت تنها هدایت الهی است، و اگر از هوی و هوس‌های آنها پیروی کنی، بعد از آنکه علم (وحی الهی) نزد تو آمد، هیچ سرور و یاوری از ناحیه خداوند برای تو نخواهد بود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۰:

بعد از تغییر قبله، ناراحتی یهود از مسلمانان بیشتر شد و احیاناً بعضی از مسلمان‏‌ها نیز تمایل داشتند قبله همان بیت‌المقدّس باشد تا بتوانند با یهود در الفت و دوستی زندگی کنند، غافل از اینکه رضایت اهل کتاب با حفظ آن حاصل نمی‌شد و انتظار آنان، پیروی از تمام آیین آنها و نه فقط قبلۀ آنان بود.

این آیه در عین اینکه خطاب به پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله است، خطاب به همۀ مسلمانان در طول تاریخ نیز هست که هرگز یهود و نصاری از شما راضی نخواهند شد، مگر آنکه تسلیم بی‏‌چون‌وچرای آنان شوید و از اصول و ارزش‌های الهی کناره بگیرید.

ولی شما مسلمان‌ها باید با قاطعیّت دستِ رد به سینۀ نامحرم بزنید و بدانید تنها راه سعادت، راه وحی است نه پیروی از تمایلات این و آن.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۰:

۱. دشمن، به کم راضی نیست. فقط با سقوط کامل و محو مکتب و متلاشی شدن اهداف شما راضی می‌‏شود. «لَنْ تَرْضی‏ عَنْکَ»

۲. اگر مسلمانان مشاهده کردند که کفّار از دین آنان راضی هستند، باید در دینداری خود تردید نمایند. دینداری کافرپسند، همان کفر است. «لَنْ تَرْضی‏» «حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ»

۳. جز وحی و هدایت الهی، همه راه‌‏ها انحرافی است. «قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی‏»

۴. مسئولیّت عالم، بیشتر از جاهل است. «بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۵. رابطه با اهل کتاب نباید به قیمت صرف‌نظرکردن از اصول تمام شود. جذب دیگران آری؛ ولی عقب‌نشینی از اصول هرگز. «لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ»

۶. پیروی از تمایلات و هوس‌های مردم، منجر به قطع الطاف الهی می‌شود. یا لطف خدا، یا هوس‌های مردم. «ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ»
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۱ - تفسیر نور:

«الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ» کسانی‌که به آنها کتاب آسمانی داده‌‏ایم و آن را چنان‌که سزاوارِ تلاوت است تلاوت می‌کنند، آنان به آن (قرآن یا پیامبر) ایمان می‌آورند و کسانی که به آن کافر شوند، آنان همان زیانکاران‌اند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۱:

در برابر یهود و نصارایی که به سبب لجاجت و سرکشی مورد انتقاد قرار گرفتند، گروهی از آنان مورد تمجید و قدردانی خداوند قرار گرفته‌اند. آنان کسانی هستند که به کتاب‌های آسمانی مراجعه کرده و نشانه‌های ظهور و بعثت پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله را در آن دیده و به او ایمان می‌آورند.

در تفسیر أطیب‌البیان آمده است: مراد از «الْکِتابَ» در این آیه، قرآن و مخاطب مسلمانانی هستند که در قرائت قرآن، حقّ تلاوت را ادا نموده و به پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله ایمان آورده‏‌اند.

تفسیرالمیزان نیز این معنی را احتمال داده است.
هشت‌نکته دربارۀ تلاوت قرآن به نقل از روایتی از تفسیر المیزان:

روایتی دربارۀ آداب تلاوت قرآن در تفسیر المیزان نقل شده که هشت‌نکته را مورد توجّه قرار داده است:

۱. ترتیل آیات؛

۲. تفقّه در آیات؛

۳. عمل به آیات؛

۴. امید به وعده‌‏ها؛

۵. ترس از وعیدها؛

۶. عبرت از داستان‌ها؛

۷. انجام اوامر الهی؛

۸. ترک نواهی.

در پایان روایت نیز امام صادق علیه‌السّلام فرمود: حقّ تلاوت تنها حفظ آیات، درس حروف، قرائت و تجوید نیست و بر اساس روایات، کسانی که حقّ تلاوت قرآن را ادا می‌کنند، تنها امامان معصوم می‌باشند. «کافی، ج ۱، ص ۲۱۵»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۱:

۱. رعایت انصاف حتّی در برخورد با مخالفان، لازم است. «الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ»

در آیاتی که قرآن از بنی‌اسرائیل انتقاد می‌کند، کلماتی همچون «کثیر»، «اکثر» و «فریق»، به‌کاررفته است تا حقّ افراد پاکدل و مؤمن از بین نرود.

۲. حقّ تلاوت، در تلاوت با صوت زیبا و رعایت نکات تجوید خلاصه نمی‌شود؛ بلکه ایمان و عمل نیز لازم است. «یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ»

۳. کسی که در انتخاب مکتب دچار انحراف شود، زیانکار واقعی است. «فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۲ - ۱۲۳ - تفسیر نور:

«یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ * وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ» ای بنی‌اسرائیل! نعمت مرا که به شما ارزانی داشتم و شما را بر جهانیان برتری بخشیدم یاد کنید.

و بترسید از روزی که هیچ‌کس چیزی (از عذاب خدا) را از دیگری دفع نمی‏‌کند و هیچ‌گونه عوضی از او قبول نمی‌‏گردد و هیچ شفاعتی، او را سود ندهد و (از جانب هیچ‌کسی) یاری نمی‌‏شود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۲ - ۱۲۳:

این دو آیه مشابه آیات ۴۷ و ۴۸ همین سوره است؛ که قبلًا گذشت و مطالبی در آنجا ذکر کرده‌‏ایم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۲ - ۱۲۳:

این دو آیه مشابه آیات ۴۷ و ۴۸ همین سوره است؛ که قبلًا گذشت و مطالبی در آنجا ذکر کرده‌ایم.
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۴ - تفسیر نور:

«وَ إِذِ ابْتَلی‏ إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» و (به خاطر بیاور) هنگامی‌که پروردگارِ ابراهیم، او را با حوادث گوناگونی آزمایش کرد و او به خوبی از عهدۀ آزمایش برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم. ابراهیم گفت: از فرزندان من نیز (امامانی قرار بده)، خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی ‏رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند شایستۀ این مقام هستند).
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۴:

حضرت ابراهیم علیه‌السّلام در بین انبیا، جایگاه و منزلت خاصّی دارد.

نام آن بزرگ‌مرد، ۶۹ مرتبه و در ۲۵ سورۀ قرآن آمده و از او همانند پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله به‌عنوان اسوه و نمونه برای بشریّت یاد شده است.

در برخی از آیات، آن بزرگوار در ردیف اخیار، صالحان، قانتان، صدّیقان، صابران و وفاکنندگان شمرده شده است.

در بزرگداشت این پیامبر بزرگ، خداوند تعابیر خاصّی به کار برده و حتّی یکی از اسرار حج را یادآوری و زنده نگهداشتن ایثارگری ‏ها و از خودگذشتگی‏‌های حضرت ابراهیم علیه‌السّلام گفته‌اند.

آن مرد الهی، در عرصه‌‏های گوناگون با انحراف و شرک مبارزه کرد؛ برهان و استدلال او در مقابل ستاره‌‏پرستان و ماه‌پرستان، مبارزۀ عملی او با بت‌پرستان، احتجاج او در برابر نمرود و سربلندی او در آزمایشات دیگر، از او انسانی اسوه و نمونه ساخت که خداوند او را به مقام امامت نصب نمود.
تعداد دفعاتی که مسئلۀ آزمایش و امتحان در قرآن مطرح شده است:

در قرآن حدود بیست مرتبه مسئلۀ آزمایش و امتحان مطرح شده و از سنّت‌های الهی است.
هدف از آزمایش چیست؟

آزمایش برای آگاه شدن خداوند نیست، زیرا او از پیش همه‌چیز را می‌داند، این آزمایش‌ها برای ظهور و بروز استعدادهای نهفته و تلاش و عمل انسان‌هاست. اگر انسان کاری نکند، استحقاق پاداش نخواهد یافت.
ابزار آزمایش چیست؟

تلخی‌‏ها و شیرینی‏‌های زندگی، همه ابزار امتحان هستند. گاهی افرادی با شداید و مصایب آزمایش می‌شوند و برخی دیگر با رفاه، و ناگزیر همۀ مردم حتّی انبیاء مورد امتحان قرار می‌گیرند. این امتحانات و آزمایش‌ها برای رشد و پرورش مردم است.

ابراهیم علیه‌السّلام در هر آزمایشی که موفّق می‌شد، به مقامی می‌رسید:

در مرحلۀ نخستین، عبداللّه شد،

سپس به مقام نبی‌اللهی رسید،

و پس از آن رسول‌اللَّه، خلیل اللَّه.

در نهایت به مقام امامت و رهبری مردم منصوب گردید. «کافی، ج ۱ ص ۱۷۵»

مراد از «بِکَلِماتٍ» در آیه، امتحانات سنگین است که حضرت ابراهیم از همۀ آنها پیروز بیرون آمد.

نه عمو، نه همسر و نه فرزند هیچکدام نتوانستند مانع او در راه انجام وظیفه شوند.

با آنکه ابراهیم تحت سرپرستی عمویش آزر بود، امّا با بت‌پرستی او و جامعه‌‏اش به مبارزه برخاست و بت‏‌شکن بزرگ تاریخ گردید.

آنگاه که از سوی خدا مأموریّت یافت، همسر و فرزندش را در صحرای مکّه ساکن نموده و برای تبلیغ به نقطه‌‏ای دیگر برود، بی‌‏هیچ دلبستگی، آنها را به خدا سپرد و رفت.

همچنین فرمان ذبح فرزندش اسماعیل آمد، رضای خدا را بر هوای دل ترجیح داد و کارد بر گلوی فرزند نهاد؛ امّا ندا آمد که قصد ما کشتن اسماعیل نبود، بلکه امتحان ابراهیم بود.

حضرت ابراهیم علیه‌السّلام، مقام امامت را برای نسل خود نیز درخواست نمود، پاسخ آمد که این مقام عهدی است الهی که به هر کس لایق باشد، عطا می‏‌شود.

در میان نسل تو نیز کسانی که شایستگی داشته باشند، به این مقام خواهند رسید. چنان‌که پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله از نسل ابراهیم علیه‌السّلام است و به این مقام رسید، ولی کسانی که دچار کوچکترین گناه و ستمی شده باشند، لیاقت این مقام را ندارند.

ابراهیم علیه‌السّلام تنها پیامبری است که مشرکان و یهود و نصاری، همه خود را پیرو و در راه او می‌‏دانند.

در این آیه ضمن تجلیل از ابراهیم علیه‌السّلام، به‌طور غیر مستقیم به همه می‌فهماند که اگر به راستی او را قبول دارید، دست از شرک برداشته و همانند او تسلیم محض اوامر الهی باشید.
آیه‌ای که پشتوانۀ فکری و اعتقادی شیعه می‌باشد، کدام است؟

آیۀ ۱۲۴ ، سورۀ بقره، یکی از آیاتی است که پشتوانۀ فکری و اعتقادی شیعه قرار گرفته است که امام باید معصوم باشد و کسی که لقب ظالم بر او صدق کند، به مقام امامت نخواهد رسید.

در تفسیر المنار، ج ۱، ص ۴۵۷ آمده است: ابو حنیفه به استناد این آیه، مخالف حکومت وقت (منصور عباسی) بود و مقام قضاوت آنان را قبول نمی‌کرد. سپس می‌‏گوید: ائمۀ اربعه اهل سنّت، با حکومت‌‏های زمان خود مخالف بودند، زیرا آنان را ظالم می‌دانستند.

البتّه در منابع و متون تاریخی، مطالبی بر خلاف ادّعای صاحب المنار به چشم می‌خورد.

این آیه، مقام امامت را «عَهْدِی» گفته است، پس آیۀ «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» «بقره ، ۴۰» یعنی اگر شما به امامی که من تعیین کردم وفادار بودید و اطاعت کردید من نیز به نصرت و یاری که قول داده‌ام، وفا خواهم کرد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۴:

۱. پیامبران نیز مورد آزمایش الهی قرار می‌گیرند. «وَ إِذِ ابْتَلی‏ إِبْراهِیمَ»

۲. برای منصوب کردن افراد به مقامات، گزینش و آزمایش لازم است. «إِذِ ابْتَلی‏ إِبْراهِیمَ» «بِکَلِماتٍ»

۳. منشأ امامت وراثت نیست، لیاقت است که با پیروزی در امتحانات الهی ثابت می‌گردد. «فَأَتَمَّهُنَّ»

۴. پست‌ها و مسئولیّت‌ها باید تدریجاً و پس از موفّقیّت در هر مرحله به افراد واگذار شود. «فَأَتَمَّهُنَّ»

۵. امامت، مقامی رفیع و از مناصب الهی است. امام باید حتماً از طرف خداوند منصوب شود. «إِنِّی جاعِلُکَ»

۶. امامت، عهد الهی است و همیشه باید این عهد میان خدا و مردم باشد. «عَهْدِی»

۷. از اهمّ شرایط رهبری، عدالت و حسن سابقه است. هر کس سابقۀ شرک و ظلم داشته باشد، لایق امامت نیست. «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»

در تفسیر أطیب‌البیان به نقل از امالی طوسی آورده است: ابن مسعود از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل می‌کند که خداوند فرمود: «من سجد لصنم دونی، لا اجعله اماماً» «انا و علیّ بن ابی طالب لم یسجد احدنا لصنم قطّ» یعنی هر کس برای بتی سجده کند من او را امام و رهبر قرار نمی‌دهم» «و من و علی بن ابی طالب، هیچکدام از ما هرگز به بت سجده نکرده است.»
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۵ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّی وَ عَهِدْنا إِلی‏ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ» و (به یادآور) هنگامی‌که خانه (کعبه) را محل رجوع و اجتماع و مرکز امن برای مردم قرار دادیم (و گفتیم:) ازمقام ابراهیم، جایگاهی برای نماز انتخاب کنید و به ابراهیم و اسماعیل تکلیف کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان و معتکفان و راکعان و ساجدان، پاک و پاکیزه کنید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۵:

بعد از اشاره به مقام والای ابراهیم علیه‌السّلام در آیۀ گذشته، به یادگار او یعنی کعبه اشاره نموده و می‌فرماید: کعبه را برای مردم «مَثابَةً» قرار دادیم.

کلمۀ «مَثابَةً» از ریشۀ «ثُوِّبَ» به‌معنای بازگشت به حالت اوّل است. کعبه محلّ بازگشت و میعادگاه همۀ مردم است، میعادگاهی امن و مقدّس.

مقام ابراهیم جایگاهی است با فاصلۀ تقریبی ۱۳ متر از کعبه، که بر حاجیان لازم است بعد از طواف خانه خدا، پشت آن دو رکعت نماز بگزارند و در آنجا سنگی قرار دارد که حضرت ابراهیم برای بالا بردن دیوارهای کعبه، بر روی آن ایستاده است و آن سنگ فعلًا در محفظه‌ای نگهداری می‌شود.

مراد از «عهد» در این آیه دستور الهی است. «عَهِدْنا» یعنی دستور دادیم.

خداوند جسم نیست تا نیازمند خانه باشد. کلمۀ «بَیْتِیَ» در این آیه همانند «شهر الله» دربارۀ ماه رمضان است که به منظور کرامت‌بخشیدن به مکان یا زمانی خاصّ، خداوند آن را به خود منسوب می‌کند.

و در عظمت کعبه همین‌بس که گاهی می‌فرماید: «بَیْتِیَ» خانه من. گاهی می‌فرماید:َ ربَّ هذَا الْبَیْتِ» خدای این خانه.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۵:

۱. شخصیّت حضرت ابراهیم، شخصیّتی جهانی است. در آیۀ قبل، ابراهیم را امام برای همۀ مردم قرار داد و در این آیه کعبه را میعادگاه همۀ مردم قرار داده است. «جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ»

۲. جامعه نیازمند امام و امنیّت است. در آیۀ قبل فرمود: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» و در این آیه می‌فرماید: «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً»

۳. کسی که در راه خداوند حاضر شود خود و همسر و فرزندش را تسلیم نماید، باید تمام سرها در جای پای او برای خداوند به خاک برسد. «مُصَلًّی» «مضمون حدیثی که در تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۲۲، آمده است.»

۴. چون خانه از خداست «بَیْتِیَ» خادم آن نیز باید از اولیای او باشد. «طَهِّرا بَیْتِیَ»

۵. زائران بیت‌اللّه را همین کرامت بس که ابراهیم و اسماعیل، مسئول طهارت و پاکی آن بیت برای آنها بوده‌اند. «طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ»

۶. عبادت با طهارت، پیوند دارد. «طَهِّرا» «وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ»

۷. عبادت و نماز به‌قدری مهم است که حتّی ابراهیم و اسماعیل برای انجام مراسم آن مأمور پاک‌سازی می‌شوند. «طَهِّرا بَیْتِیَ» «الرُّکَّعِ السُّجُودِ»

۸. مسجدِ مسلمانان باید پاکیزه و رغبت‌انگیز باشد. «طَهِّرا» «الرُّکَّعِ السُّجُودِ»
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۶ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلی‏ عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ» و (به یاد آور) هنگامی‌که ابراهیم گفت: پروردگارا! این (سرزمین) را شهری امن قرار ده و اهل آن را، آنان که به خدا و روز آخرت ایمان آورده‌اند، از ثمرات (گوناگون) روزی ده. (اما خداوند) فرمود: به آنهایی که کافر شوند (نیز) بهرۀ اندکی خواهم داد. سپس آنها را به قهر به سوی عذاب آتش می‌کشانم و چه بد، سرانجامی است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۶:

در آیات قبل، حضرت ابراهیم علیه‌السّلام برای ذریّۀ خویش درخواست مقام امامت نمود، امّا خداوند در جواب فرمود: این مقام و مرتبت به افراد ظالم نمی‌رسد.

در این آیه حضرت ابراهیم، رزق دنیا را تنها برای مؤمنان درخواست کرد، امّا خداوند این محدویّت را نمی‌پذیرد و از اعطای رزق مادّی به کفّار امتناع نمی‌ورزد. یعنی رزق مادّی مهمّ نیست؛ لذا به اهل و نا اهل هر دو داده می‏‌شود، امّا مقامات معنوی و اجتماعی و رهبری، بسیار مهم است و به هر کس واگذار نمی‌‏شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۶:

۱. انبیاء علاوه‌بر ارشاد و هدایت، به نیازهای مادّی مردم همانند امنیّت و معیشت نیز توجّه داشته و برای آن تلاش و دعا می‌کنند. «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً»

۲. بهره‌مندی از نعمت‌ها، زمانی لذیذ و گوارا است که در فضای امن، آرام و بی‌‏اضطراب باشد. «آمِناً وَ ارْزُقْ»

۳. در دعا، دیگران را فراموش نکنیم. به جای «وَ ارْزُقْنا» فرمود: «وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ»

۴. سنّت الهی آن است که به همۀ مردم اعم از مسلمان و کافر، رزق دهد و این سنّت حتّی با دعای ابراهیم علیه‌السّلام خدشه‌بردار نیست. «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ»

۵. بهره‏‌مندی در دنیا، نشانۀ لطف خداوند به انسان نیست. «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ»

۶. در کمک‌رسانی به هم‌نوع، کاری به مکتب او نداشته باشید. «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ»

۷. کامیابی‌های مادّی هر قدر باشد، نسبت به نعمت‌های آخرت اندک است. «قَلِیلًا»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۱۹۶-۲۰۱.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۷۱تا۷۲

قل اء ندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا و نرد على اءعقابنا بعد إ ذ هدئنا الله كالذى استهوته الشياطين فى الا رض حيران له اءصحاب يدعونه إ لى الهدى ائتنا قل إن هدى الله هو الهدى و اءمرنا لنسلم لرب العالمين(۷۱)
و اءن اءقيموا الصلاة و اتقوه و هو الذى إليه تحشرون(۷۲)

ترجمه :
۷۱ - بگو آيا چيزى غير از خدا بخوانيم كه نه سودى به حال ما دارد نه زيانى و (به اين ترتيب ) بازگشت به عقب كنيم بعد از آنكه خداوند ما را هدايت كرده ، همانند كسى كه بر اثر وسوسه هاى شياطين راه را گم كرده و سرگردان مانده ، در حالى كه يارانى هم دارد كه او را به هدايت دعوت مى كنند كه به سوى ما بيا، بگو تنها هدايت خداوند هدايت است و ما دستور داريم كه تسليم پروردگار عالميان باشيم .
۷۲ - و اينكه نماز را بر پا داريد و از او بپرهيزيد و او است كه به سوى او محشور خواهيد شد.

تفسیر
اين آيه در برابر اصرارى كه مشركان براى دعوت مسلمانان به كفر و بت پرستى داشتند به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد كه با يك دليل دندانشكن به آنها پاسـخ گويد و به صورت يك استفهام انكارى از آنها بپرسد كه آيا شما مى گوئيد ما چيزى را شريك خدا قرار دهيم كه نه سودى به حال ما دارد كه به خاطر سودش به سوى او برويم و نه زيانى دارد كه از زيان او بترسيم ؟! (قل ا ندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا).
اين جمله در حقيقت اشاره به آن است كه معمولا كارهاى انسان از يكى از دو سرچشمه ناشى مى شود يا به خاطر جلب منفعت است (اعم از اينكه منفعت معنوى يا مادى باشد) و يا به خاطر دفع ضرر است (اعم از اينكه ضرر معنوى يا مادى باشد) چگونه شخصى عاقل كارى انجام ميدهد كه هيچيك از اين دو عامل در آن وجود نداشته باشد؟
سپس به استدلال ديگرى در برابر مشركان دست مى زند و مى گويد: اگر ما به سوى بت پرستى باز گرديم و پس از هدايت الهى در راه شرك گام نهيم بازگشت به عقب كرده ايم و اين بر خلاف قانون تكامل است كه قانون عمومى عالم حيات ميباشد (و نرد على اعقابنا بعد اذ هدانا الله ).
و بعد با يك مثال ، مطلب را روشنتر ميسازد و مى گويد بازگشت از توحيد به شرك همانند آن است كه كسى بر اثر وسوسه هاى شيطان (يا غولهاى بيابانى ، به پندار عرب جاهليت كه تصور مى كردند در راهها كمين كرده اند و مسافران را
به بيراهه ها مى كشانند !) راه مقصد را گم كرده و حيران و سرگردان در بيابان مانده است (كالذى استهوته الشياطين فى الارض حيران ).
در حالى كه يارانى دارد كه او را به سوى هدايت و شاهراه دعوت مى كنند و فرياد مى زنند به سوى ما بيا ولى آن چنان حيران و سرگردان است كه گوئى سخنان آنان را نمى شنود و يا قادر بر تصميم گرفتن نيست (له اصحاب يدعونه الى الهدى ائتنا).
و در پايان آيه به پيامبر دستور مى دهد كه با صراحت بگويد: هدايت تنها هدايت خدا است و ما ماموريت داريم كه فقط در برابر پروردگار عالميان تسليم شويم (قل ان هدى الله هو الهدى و امرنا لنسلم لرب العالمين ).
اين جمله در حقيقت دليل ديگرى بر نفى مذهب مشركان است زيرا تنها در برابر كسى بايد تسليم شد كه مالك و آفريدگار و مربى جهان هستى است نه بتها كه هيچ نقشى در ايجاد و اراده اين جهان ندارند.

سوال
در اينجا سؤ الى پيش مى آيد كه مگر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) قبل از بعثت پيرو مذهب مشركان بوده است كه مى گويد: نرد على اعقابنا (آيا به حال سابق باز گرديم ) در حالى كه مى دانيم او هيچگاه در برابر بت سجده نكرد و در هيچ تاريخى چنين چيزى ننوشته اند، اصولا مقام عصمت چنين اجازهاى را نمى دهد.
پاسـخ :
اين جمله در حقيقت از زبان جمع مسلمين است ، نه از زبان شخص پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) لذا با صيغه و ضمائر جمع ادا شده است .
در آيه بعد دنباله دعوت الهى را چنين شرح مى دهد كه ما گذشته از توحيد دستور داريم كه نماز را برپا داريد و تقوا را پيشه كنيد (و ان اقيموا الصلاة و اتقوه ).
و سرانجام با توجه به مساله معاد و اينكه حشر و بازگشت شما به سوى خدا است اين بحث را پايان مى دهد (و هو الذى اليه تحشرون ).
در حقيقت در اين چند جمله كوتاه برنامه اى كه پيامبر به سوى آن دعوت مى كرده ، و از حكم عقل و فرمان خدا سرچشمه گرفته ، به صورت يك برنامه چهار ماده اى كه آغازش توحيد، و انجامش معاد، و مراحل متوسط آن محكم ساختن پيوندهاى الهى و پرهيز از هر گونه گناه مى باشد ارائه داده شده است .

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

سوره مبارکه المائدة آیه ۵۶
وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسولَهُ وَالَّذينَ آمَنوا فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ﴿۵۶﴾
و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند، پیروزند؛ (زیرا) حزب و جمعیّت خدا پیروز است.

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار رمضانی مسئولان و کارگزاران نظام:
۱۵ / فروردین / ۱۴۰۲
همه امکانات کشور باید در خدمت مهار تورم و رشد تولید قرار گیرد
کسانی که کشف حجاب می‌کنند اگر پشت پرده جاسوسی آن را بدانند این کار را نمی‌کنند
شکل‌گیری تحولات و نظم جهانی در جهت تضعیف جبهه دشمنان جمهوری اسلامی

 

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=35241

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
مهمترین کارِ زن،
سرِپا نگهداشتن زندگی
برخی فکر میکنند اگر زنی مثلاً کارش عبارت شد از همان کارِ خانه، این اهانت به زن است؛ نه! هیچ اهانتی نیست. بلکه مهمترین کار برای زن این است که زندگی را سرِپا نگه دارد.
بیانات رهبر انقلاب در مراسم خطبه عقد زوج های جوان؛ ۸۱/۳/۸

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه مائده , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای انقلاب اسلامی , ماه مبارک رمضان , ,
:: برچسب‌ها: سوره انشقاق , سوره بقره , تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم , تفسیر , صفحۀ ۱۹ قرآن کریم , تفسیر قرآن کریم , قرآن , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر سوره انعام , سوره مبارکه مائده , مهار تورم و رشد تولید , حجاب , پشت پرده , جاسوسی , تحولات , دشمنان , مهمترین کارِ زن , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۳ - تفسیر نور:

«وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصاری‏ عَلی‏ شَیْ‏ءٍ وَ قالَتِ النَّصاری‏ لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلی شَیْ‏ءٍ وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ» و یهودیان گفتند: مسیحیان بر حق نیستند، و مسیحیان گفتند: یهودیان بر حق نیستند، درحالی‌که (هر دو گروه)آنان، کتاب آسمانی را می‏‌خوانند!

همچنین افراد نادان دیگر (همچون مشرکان که خبر از کتاب ندارند)، همانند سخن آنها را گفتند. پس خداوند در روز قیامت در آنچه اختلاف دارند، در بین آنان داوری خواهد نمود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۳:

این آیه ترسیمی مجدّدی از سیمای متعصّبِ اهل کتاب است که هر گروه درصدد نفی گروه دیگر است.

یهودیان، مسیحیان را بر باطل و بی‌موقعیّت در پیشگاه خداوند معرّفی می‏‌کنند و در مقابل، مسیحیان نیز یهود را بی‌منزلت در نزد خداوند می‌‏دانند.

اینگونه برخوردها، از روحیّۀ متعصّب آنها سرچشمه می‌گیرد؛ درحالی‌که اگر به کتاب آسمانی خود توجّه کنند، از این برخوردها دست برمی‌دارند.

سپس می‌‏فرماید: مشرکان و بت‌پرستان نیز با آنکه کتاب آسمانی ندارند، همان سخن‌‏ها را می‌گویند. یعنی صاحبان عقاید باطل همدیگر را نفی می‌‏کنند، ولی همۀ این اختلافات در روز قیامت، با داوری خداوند متعال پایان می‌‏پذیرد و آنها حق را مشاهده می‌کنند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۳:

۱. تعصّب بی‏‌جا و انحصارطلبی بی‌دلیل، ممنوع است. تحقیر و نادیده‌گرفتن دیگران، نشانۀ استبداد و خودمحوری است. «لَیْسَتِ النَّصاری‏ عَلی‏ شَیْ‏ءٍ» «لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلی‏ شَیْ‏ءٍ»

هر گروهی به آنچه خود دارد می‌بالد و این بالیدن‌های بی‌‏جا ریشۀ بسیاری از فتنه‌هاست.

در سورۀ مؤمنون آیۀ ۵۳، تعبیر دیگری دارد: «کلّ حزب بما لدیهم فرحون» هر گروهی به آنچه در نزدشان هست، شادمان است.

۲. اگر تعصّب و خودخواهی باشد، علم هم نمی‌‏تواند هدایت کند. اهل کتاب قادر به تلاوت آن بودند ولی به‌خاطرِ داشتن روحیّۀ انحصارطلبی تلاوت‌‏ها کارساز نبود. «وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ»

۳. در فضای آمیخته به تعصّب، عالم و جاهل همانند هم فکر می‌کنند. مشرکان جاهل همان حرفی را می‌‏زدند که تلاوت‌کنندگان تورات و انجیل می‌‏گفتند. «کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۴ - تفسیر نور:

«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعی‏ فِی خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ» کیست ستمکارتر از آنکه نگذاشت نام خدا در مساجد الهی برده شود و سعی در خرابی آنها داشت؟ آنان جز با ترس و خوف، حقّ ورود به مساجد را ندارند. بهرۀ آنان در دنیا، رسوایی و خواری و در آخرت عذاب بزرگ است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۴:

بنابرآنچه از شأن نزول‌‏ها و برخی روایات به دست می‌‏آید، آیه دربارۀ کسانی نازل شده است که درصدد تخریب مساجد برآمده بودند.

در طول تاریخ، تخریب مساجد و یا جلوگیری از رونق آنان بارها به دست افراد منحرف و طاغوت‌ها صورت گرفته است.

از تخریب بیت‌المقدّس و آتش‌زدن تورات به دست مسیحیان به رهبری شخصی به نام «فطلوس» گرفته، تا ممانعت قریش از ورود مسلمانان به مسجدالحرام، نشانه‌‏ای از همین تلاش‌ها است.

امروز نیز از یک‌‏سو شاهد تخریب مساجد باقیمانده از صدر اسلام در کنار قبور ائمه بقیع علیهم‌السّلام به‌عنوان مبارزه با شرک هستیم و از طرف دیگر ویرانی مساجد تاریخی، همانند مسجد بابری در هند را که نشانگر قدمت مسلمانان در شبه قارّه است، به چشم می‌بینیم.

اینها همه حکایت از روحیّۀ کفرآلود طاغوت‏‌ها و جاهلانی دارد که از یاد و نام خداوند که در مراکز توحید طنین‌انداز می‌‏شود، وحشت دارند.

این آیه به والدین و بزرگانی که از رفتن فرزندان‌شان به مساجد ممانعت به عمل می‌‌آورند، هشدار می‌‏دهد. اگر خرابی مسجد ظلم باشد پس آباد کردن مسجد، انفع کارها می‌باشد. «تفسیر فخر رازی»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۴:

۱. ظلم فرهنگی، بزرگترین ظلم‌هاست. «وَ مَنْ أَظْلَمُ» (در قرآن «أَظْلَمُ»، به افترا بر خدا و بستن خانه خدا گفته شده که هر دو جنبۀ فرهنگی دارد.)

۲. خرابی مسجد تنها با بیل و کلنگ نیست؛ بلکه هر برنامه‌‏ای که از رونق مسجد بکاهد، تلاش در خرابی آن است. «مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ»

۳. مساجدی مورد قبول هستند که در آنها یاد خدا زنده شود. مطالب خداپسند و احکام خدا بازگو شود. «یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ»

۴. دشمن از در و دیوار مسجد نمی‌‏ترسد؛ ترس او از زنده‌شدن نام خدا و بیداری مسلمانان است. «أَنْ یُذْکَرَفِیهَا اسْمُهُ»

۵. مساجد سنگر مبارزه ‏هستند، لذا دشمن سعی در خرابی آنها دارد. «سَعی‏ فِی خَرابِها»

۶. مسجد باید پُر رونق و پُر محتوی و همانند سنگر فرماندهی نظامی باشد.

همچنان‌که جاسوس از رخنه به مراکز نظامی در وحشت و اضطراب است، باید مخالفان و دشمنان نیز از نفوذ و ورود به مساجد، در ترس و نگرانی باشند. «ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلَّا خائِفِینَ»

۷. کسانی‌که با مقدّسات دینی به مبارزه برمی‌‏خیزند، علاوه‌بر قهر الهی در قیامت، گرفتار ذلّت و خواری دنیا نیز می‌شوند. «سَعی‏ فِی خَرابِها» «لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ»

اگر سعی در خرابی ساختمانی که یادآور خداست، ذلّت دنیوی و عذاب اخروی دارد، پس کسانی‌که با شایعه و تهمت و تحقیر، قداست مردانی را شکستند که در جامعه یادآور خدا هستند، قطعاً در همین دنیا گرفتار ذلّت و نکبت خواهند شد.
تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۵ - تفسیر نور:

«وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ» مشرق و مغرب از آن خداست؛ پس به هر سو رو کنید، آنجا روی خداست، همانا خداوند (به‌همه‌جا) محیط و (به هر چیز) داناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۵:

یهود بعد از تغییر قبلۀ مسلمانان از بیت‌المقدّس به کعبه، ایجاد سؤال و یا القاء شبهه می‌کردند که به چه دلیلی قبله تغییر یافته است.

هر چند در آیات قبل «بقره، ۱۰۶» به اجمال و سربسته، خداوند پاسخ اینگونه اعتراضات را بیان فرمود، ولی این آیه نیز بر این حقیقت تکیه می‏‌کند که مشرق و مغرب از آن خداست و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست.

اگر کعبه نیز به‌عنوان قبله قرار داده شده است، برای تجلّی وحدت مسلمانان و تجدید خاطرات ایثارگری و شرک‌ستیزی ابراهیم علیه‌السّلام است.

و به‌این‌خاطر دارای قداست و احترام می‌‏باشد.

چنان‌که در رساله‌های احکام مراجع آمده است، در نمازهای مستحبی، قبله شرط نیست و حتّی می‌توان در حالِ راه‌رفتن یا سواره به جا آورد.

برخی روایات نیز در ذیل این آیه، به این مطلب اشاره نموده‌اند. امام باقر علیه‌السّلام می‌فرماید: «انزل اللَّه هذه الایة فی التطوع خاصّة» این آیه در مورد نماز مستحبی نازل شده است. (تفسیر برهان راهنما)
آیه‌ای که در مورد نماز مستحبی نازل شده است:

سورۀ بقره ، آیۀ ۱۱۵ می‌باشد.

اگر به فرمودۀ آیۀ قبل، گروهی در خرابی مسجد تلاش کردند، شما از پای ننشینید که توجّه به خدا در انحصار جهتی خاصّ نیست.

جهت قبله به شرق یا غرب باشد، موضوعی تربیّتی و سیاسی است، اصل و مقصود، یاد خدا و ارتباط با او می‌باشد.

قرآن در ستایش گروهی از بندگان می‌فرماید: «یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی‏ جُنُوبِهِمْ»«آل عمران، ۱۹۱» آنان خدارا به حال ایستاده و نشسته و خوابیده یاد می‌‏کنند.

و یا در پاسخ هیاهویی که برای تغییر قبله درست شد، می‌فرماید: «لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ» «بقره، ۱۷۷» یعنی: ای مردم! نیکی این نیست که رو به سوی شرق یا غرب در حال عبادت باشید، بلکه نیکی در ایمان واقعی شما به خدا و انجام کارهای خداپسندانه است.

هر چند در آیۀ قبل، از بزرگترین ظلم یعنی تخریب مساجد یا منع از مساجد، سخن به میان آمد و یا اینکه در‌جای‌دیگر می‌فرماید: اگر جهاد نبود صوامع و بیع و مساجد ویران می‌‏شدند. «حج، ۴۰»

ولی آیه بشارت به این است که مبادا مأیوس شوید و یا احساس ناامیدی و بی‏‌پناهی بکنید؛ تمام جهان، محل عبادت و همه‌جای هستی قبله‌گاه است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۵:

۱. هر کاری که به فرمان خداوند بوده و رنگ الهی داشته باشد، وجه‌اللَّه و عبادت است. «فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»

۲. خداوند در همه‌جا حاضر و بر هرچیز ناظر است. «إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۶ - تفسیر نور:

«وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» و (برخی از اهل کتاب و مشرکان) گفتند: خداوند فرزندی برای خود اختیار کرده است. منزّه است او، بلکه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست و همه در برابر او فرمان‌بر هستند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۶:

اهل کتاب و مشرکان، هر کدام به‌نوعی برای خداوند فرزندی می‌‏پنداشتند.

یهود می‌گفت: عُزَیر فرزند خداست. «وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ» «توبه، ۳۰»

نصاری نیز حضرت عیسی را فرزند خدا معرّفی می‏کردند. «وَ قالَتِ النَّصاری‏ الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ» «توبه، ۳۰»

و مشرکان، فرشتگان را فرزندان خدا می‌دانستند. «یَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ» «نحل، ۵۷»

این آیه ردّی است بر این توهّم غلط و نابه‌جا، و ذات خداوند را از چنین نسبتی منزّه می‌داند.

خدا را با خود مقایسه نکنیم؛ اگر انسان نیاز به فرزند دارد به خاطر موارد ذیل است:

۱. عمرش محدود است و میل به بقای خویش و نسل خویش دارد؛

۲. قدرتش محدود است و نیازمند معاون و کمک‌کننده است؛

۳. نیازمند محبّت و عاطفه است و لازم است مونسی داشته باشد. ولی خداوند از همۀ این کمبودها و نیازها منزّه است، بلکه هر چه در آسمان‌‏ها و زمین است، همه در برابر او متواضع هستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۶:

۱. خدایی که همۀ آسمان‏‌ها و زمین در برابر او تسلیم هستند، چه کمبودی دارد تا از طریق فرزند گرفتن آن را جبران کند؟! «بَلْ لَهُ ما فِی السَّماواتِ»

۲. خشوع و تواضع، در برابر کسی سزاوار است که تمام هستی از آن اوست؛ نه بت‏‌ها و طاغوت‏ هایی که از آفریدن حتّی یک مگس نیز عاجزند و قدرت نفع و ضرری ندارند. «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۷ - تفسیر نور:

«بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضی‏ أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» پدید‌آورندۀ آسمان‌ها و زمین اوست و هنگامی‌که فرمان (وجود) چیزی را صادر کند، فقط می‌گوید: باش! پس (فوراً) موجود می‌‏شود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۷:

او نه تنها مالک همۀ موجودات است، بلکه خالق آنهاست، آن هم به‌طور بدیع و بدون نقشه قبلی. پس او چه نیازی به فرزند دارد؟! هر گاه وجود چیزی را اراده کند، به او می‌‏گوید: باش! و فوراً خلق می‌شود.

به تعبیر حضرت رضا علیه‌السّلام: خداوند در کار خویش حتّی نیازمند گفتن کلمۀ «کُنْ» نیست، ارادۀ او همان و آفریدن همان. «فارادة اللَّه الفعل لا غیر ذلک یقول له کن فیکون بلالفظ و لا نطق و لا همّة و لا تفکّر» «کافی، ج ۱، ص ۱۰۹»

در این چند آیه، با قدرت الهی آشنا شدیم:

«لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ» مشرق و مغرب برای اوست.

«لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» آسمان‌ها و زمین برای اوست.

«کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» همه برای او متواضع و فرمان‌بردار هستند.

«بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» پدید‌آورندۀ آسمان‌ها و زمین اوست.

«کُنْ فَیَکُونُ» به فرمانِ او هر چیز موجود می‌‏شود.

همچنان‌که خداوند در یک آن می‌آفریند، در مقام قهّاریّت نیز می‌‏تواند در‌یک‌آن همه‌چیز را از بین ببرد.

چنان‌که در آیۀ ۱۹ سورۀ ابراهیم فرموده: «إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ» ایمان به چنین قدرتی، که وجود و عدمِ همه‌چیز به دست اوست، به انسان توانایی فوق‌العاده می‏‌دهد و او را از یأس و ناامیدی باز می‌دارد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۷:

۱. آفرینش خداوند، همواره بدیع و ابتکاری است. «بَدِیعُ»

۲. خداوند می‌تواند در یک لحظه همۀ هستی را بیافریند «کُنْ فَیَکُونُ» هر چند حکمتش اقتضا می‌کند که سلسله علل در کار باشد و به‌تدریج خلق شوند.
تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۸ - تفسیر نور:

«وَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِینا آیَةٌ کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ» کسانی‌که نمی‌‏دانند، گفتند: چرا خدا با خود ما سخن نمی‌گوید؟ یا آیه و نشانه‌‏ای بر خود ما نمی‌آید؟ همچنین گروهی که قبل از آنان بودند مِثلِ گفتۀ آنان را گفتند، دل‌ها (و افکارشان) مشابه است، ولی ما (به اندازۀ کافی) آیات و نشانه‏‌ها را برای اهل یقین (و حقیقت‏‌جویان) روشن ساخته‌ایم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۸:

باز هم تقاضای نابه‌جا از سوی گروه دیگری از کفّار!

افراد ناآگاه، در برابر دعوت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله چنین می‌‏گویند: چرا خداوند مستقیماً با خودِ ما سخن نمی‌گوید؟

چرا بر خود ما آیه نازل نمی‌شود؟! قرآن برای جلوگیری از اثراتِ سوءِ احتمالی اینگونه سخن‌های یاوه و بی‌جا بر سایر مسلمانان و دلداری به رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله، سؤال و خواست آنها را خیلی عادّی تلقّی می‌کند که این سؤالات حرف تازه‌‏ای نیست و کفّار قبل از اینها نیز از انبیای پیشین چنین توقّعات نابه‌جا را داشته‌اند.

سپس می‌فرماید: طرز تفکّر هر دو گروه به یکدیگر شباهت دارد، ولی ما برای اینگونه درخواست‏‌ها اعتبار و ارزشی قائل نیستیم. چرا که آیات خودمان را به‌قدر کفایت برای طالبان حقیقت بیان کرده‌ایم.

توقّعات نابه‌جا، یا به‌خاطر روحیّۀ استکبار و خودبرتربینی است و یا به‌خاطر جهل و نادانی.

آنکه جاهل است، نمی‌داند نزول فرشتۀ وحی بر هر دلی ممکن نیست و حکیم، شربت زلال و گوارا را در هر ظرفی نمی‌ریزد.

در قرآن می‌خوانیم: اگر پاکدل و درست کردار بودید، فرقان و قوّۀ تمیز به شما می‌دادیم. «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً» «انفال، ۲۹»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۸:

۱. اصالت به تلاش و لیاقت است؛ نه تقاضا و توقّع. گروهی هستند که به‌جای تلاش و بروز لیاقت، همیشه توقّعات نابه‌جای خود را مطرح می‌کنند. «لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ»

۲. سنّت خداوند اتمام حجّت و بیان دلیل است، نه پاسخگویی به خواسته‌ها و تمایلات نفسانی هر کس. «قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ»
تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۹ - تفسیر نور:

«إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحِیمِ» (ای رسول!) ما تو را به حق فرستادیم تا بشارت‌گر و بیم‏‌دهنده باشی و تو مسئول (گمراه شدن) دوزخیان (و جهنّم رفتن آنان) نیستی.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۹:

ای رسول گرامی! به توقّعات نابه‌جای کفّار توجّه نکن. آنان هر کدام توقّع دارند اوراق متعدّدی از آیات برای‌شان نازل شود «بَلْ یُرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُؤْتی‏ صُحُفاً مُنَشَّرَةً» «مدّثر، ۵۲» درحالی‌که ما تو را همراه منطق حق برای مردم فرستاده‌‏ایم تا از طریق بشارت و انذار، آنان را نسبت به سعادت خودشان آشنا کنی.

اگر گروهی بهانه‌جویی کرده و از پذیرش حقّ سرباز زدند و توقّع داشتند که بر آنان وحی نازل شود، تو مسئول دوزخِ آنان نیستی، تو فقط عهده‌دار بشارت و انذاری، و مسئول نتیجه و قبول یا ردّ مردم نیستی.

بشارت و انذار، نشانۀ اختیار انسان است.

در قرآن مکرّر این معنا آمده است که آنچه بر خداوند است، فرستادن پیامبری معصوم با منطق حقّ همراه با بشارت و انذار است؛ حال مردم خودشان هستند که آزادانه یا راه حق را می‌پذیرند و یا سرسختانه لجاجت می‌کنند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۹:

۱. در برابر هر تضعیف روحیّه‌‏ای از طرف دشمن، نیاز به تقویت و تسلیت و تسکین روحی از طرف خدا است. «أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ» (در آیۀ قبل بهانه‌های کفّار نقل شد، در این آیه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله با کلمه «بِالْحَقِّ» تأیید و تقویت می‌شود.)

۲. بشارت و تهدید، همچون دو کفّۀ ترازو باید در‌حال‌تعادل باشد، وگرنه موجب غرور یا یأس می‌‏شود. «بَشِیراً وَ نَذِیراً»

منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور، ج ۱، ص ۱۸۴ - ۱۹۲.

منبع (...):

https://olgoirani.com/content/18

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۷۰

ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا و غرتهم الحيوة الدنيا و ذكر به اءن تبسل نفس بما كسبت ليس لها من دون الله ولى و لا شفيع و إن تعدل كل عدل لا يؤ خذ منها اءولئك الذين اءبسلوا بما كسبوا لهم شراب من حميم و عذاب اءليم بما كانوا يكفرون(۷۰)

ترجمه :
۷۰- كسانى را كه آئين (فطرى ) خود را به بازى و سرگرمى (و استهزاء) گرفتند و زندگى دنيا آنها را مغرور ساخته رها كن و به آنها يادآورى نما تا گرفتار (عواقب شوم ) اعمال خود نشوند، (در آن روز) جز خدا نه يار و ياورى دارند و نه شفاعت كننده اى و (چنين كسى ) اگر هر گونه عوضى بپردازد از او پذيرفته نخواهد شد آنها كسانى هستند كه گرفتار اعمالى شده اند كه انجام داده اند، نوشابه اى از آب سوزان براى آنها است و عذاب دردناكى به خاطر اينكه كفر ورزيدند.

تفسیر
آنها كه دين حق را به بازى گرفته اند
اين آيه در حقيقت بحث آيه قبل را تكميل مى كند و به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد از كسانى كه دين و آئين خود را به شوخى گرفته اند و يك مشت بازى و سرگرمى را به حساب دين مى گذارند و زندگى دنيا و امكانات مادى آنها را مغرور ساخته ، اعراض كند و آنها را به حال خود واگذارد (و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا و غرتهم الحياة الدنيا)
بديهى است دستور به ترك كردن اين گونه اشخاص هيچگونه منافاتى با
مساله جهاد ندارد زيرا جهاد داراى شرائطى است ، و بى اعتنائى به كفار داراى شرائط و ظروف ديگر، و هر كدام از اين دو در جاى خود بايد انجام گيرد، گاهى لازم است با بى اعتنائى مخالفان را كوبيد و گاهى با مبارزه و جهاد و كشيدن اسلحه ، و اينكه بعضى تصور كرده اند آيات جهاد، آيه فوق را نسخ كرده كاملا بى اساس است .
در حقيقت آيه فوق اشاره به اين است كه آئين آنها از نظر محتوا پوچ و واهى است و نام دين را بر يك مشت اعمالى كه به كارهاى كودكان و سرگرميهاى بزرگسالان شبيه تر است گذارده اند اين چنين افراد قابل بحث و گفتگو نيستند و لذا دستور مى دهد از آنها روى بگردان و به آنها و مذهب توخاليشان اعتنا مكن . از آنچه گفتيم معلوم شد كه منظور از دينهم همان آئين شرك و بت پرستى است كه آنها داشتند و اين احتمال كه منظور از آن دين حق باشد، و اضافه دين به آنها به خاطر فطرى بودن دين بوده باشد بسيار بعيد بنظر مى رسد.
احتمال ديگرى در تفسير آيه وجود دارد و آن اينكه قرآن اشاره به جمعى از كفار مى كند كه حتى نسبت به آئين خود به عنوان يك بازى و سرگرمى مى نگريستند و هرگز به عنوان يك مطلب جدى روى آن فكر نمى كردند، يعنى در بي ايمانى نيز بي ايمان بودند و به مبانى مذهب بى اساسشان نيز وفادار نبودند. و در هر حال آيه اختصاصى به كفار ندارد و شامل حال همه كسانى مى شود كه مقدسات و احكام الهى را بازيچه نيل به هدفهاى مادى و شخصى قرار مى دهند دين را آلت دنيا و حكم خدا را بازيچه اغراض شخصى مى سازند.
سپس به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد كه به آنها در برابر اين اعمال هشدار دهد كه روزى فرا ميرسد كه هر كس ‍ تسليم اعمال خويش است و راهى براى فرار از چنگال آن ندارد (و ذكر به ان تبسل نفس بما كسبت ).
و در آن روز جز خدا نه حامى و ياورى دارد و نه شفاعت كننده اى (ليس لها من دون الله ولى و لا شفيع ).
كار آنها در آن روز به قدرى سخت و دردناك است و چنان در زنجير اعمال خود گرفتارند كه هر گونه غرامت و جريمه آن را (فرضا داشته باشند و) بپردازند كه خود را از مجازات نجات دهند از آنها پذيرفته نخواهد شد (و ان تعدل كل عدل لا يؤخذ منها).
چرا كه آنها گرفتار اعمال خويش شده اند نه راه جبران در آن روز باز است و نه زمان ، زمان توبه است به همين دليل راه نجاتى براى آنها تصور نميشود (اولئك الذين ابسلوا بما كسبوا).
سپس به گوشه اى از مجازاتهاى دردناك آنها اشاره كرده ،نوشابه اى دارند از آب داغ و سوزان به همراه عذاب دردناك در برابر پشت پا زدنشان به حق و حقيقت (لهم شراب من حميم و عذاب اليم بما كانوا يكفرون ).
آنها از درون به وسيله آب سوزان مى سوزند و از برون بوسيله آتش !
نكته اى كه بايد به آن توجه داشت اين است كه جمله اولئك الذين ابسلوا بما كسبوا (آنها گرفتار اعمال خويش هستند) در حقيقت به منزله دليل و علت عدم قبول غرامت و عدم وجود ولى و شفيع براى آنها است ، يعنى مجازات
آنها بر اثر يك عامل خارجى نيست كه بتوان آن را به نوعى دفع كرد بلكه از درون ذات و صفات و اعمال خود آنها سرچشمه مى گيرد، آنها اسير كارهاى زشت خويشند، به همين دليل رهائى براى آنها ممكن نيست ، زيرا جدائى از اعمال و آثار اعمال همچون جدائى از خويشتن است .
اما بايد توجه داشت كه اين شدت و سختى و عدم وجود راه بازگشت و شفاعت مخصوص كسانى است كه اصرار بر كفر داشته اند و به آن ادامه مى دادند همانطور كه از جمله بما كانوا يكفرون استفاده مى شود (زيرا فعل مضارع براى بيان استمرار چيزى است ).

منبع (...):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

ذاکر حقیقی کیست؟

حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام
▫️لا تَذْكُرِ اللَّهَ سُبحَانَهُ سَاهِياً وَ لَا تَنْسَهُ لَاهِياً وَ اذْكُرْهُ ذِكْراً كَامِلًا يُوَافِقُ فِيهِ قَلْبُكَ وَ يُطَابِقُ إِضْمَارُكَ إِعْلَانُكَ وَ لَنْ تَذْكُرَهُ حَقِيقَةَ الذِّكْرِ حَتَّى تَنْسَى نَفْسَكَ فِي ذِكْرِكَ وَ تَفْقُدَهَا فِي أَمْرِك‏.

خداوند سبحانه را به بی توجّهی یاد نکن؛
و با مشغول شدن به امور دیگر او را فراموش نکن؛
و او را با تمام و کمال یاد کن، طوری که در این ذکر، قلبت هم با زبان همراه باشد، و درونت با ظاهرت مطابق باشد.

و تو هیچ گاه نمی توانی حقیقتاً ذاکر خدا باشی تا وقتی که در ذکرت خودت را فراموش کنی و در آنچه به تو مربوط است خودت را از دست بدهی.

«غرر الحکم و درر الکلم» ص ۷۵۷

هنوز سابقه ویتنام از یادها نرفته است ...

https://www.golzar.info/30232/

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم , تفسیر , قرآن کریم , تفسیر قرآن کریم , صفحۀ ۱۸ قرآن کریم , سوره بقره , تفسیر نور , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , تفسیر سوره انعام , ویتنام , سابقه , شهید عباس مصر , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۶ - تفسیر نور:

«ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ» هر (حکم و) آیه‌ای را نسخ کنیم و یا (نزول) آن را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را می‌‏آوریم، آیا نمی‌دانی که خدا بر هر چیزی قادر است؟
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۶:

کلمۀ «نُنْسِها» از مصدر «انساء» به‌معنای تأخیر انداختن یا حذف‌کردن است. بدین‌معنا که نزول آیه به تأخیر افتد و پس از مدّتی نازل شود.

این آیه در مقام پاسخ به تبلیغات سوء یهود است. آنان سؤال می‏‌کردند چرا در اسلام برخی قوانین تغییر پیدا می‌کند؟ چرا قبله از بیت‌المقدّس به کعبه تغییر یافت؟ اگر اوّلی درست بود، پس دستور دوّم چیست؟ و اگر دستور دوّم درست است، پس اعمال قبلی شما باطل است.
پاسخ قرآن به ایرادهای یهود، مبنی بر علت تغییر در برخی از قوانین:

قرآن با این آیه، به این ایرادها پاسخ می‏‌گوید:

ما هیچ حکمی را نسخ نمی‌‏کنیم یا آن را به تأخیر نمی‏‌اندازیم؛ مگر بهتر از آن یا همانندش را جانشین آن می‌سازیم.

آنان از اهداف و آثار تربیتی، اجتماعی و سیاسی احکام غافل هستند.

همان‌گونه که پزشک برای بیمار در یک مرحله دارویی تجویز می‌‏کند، ولی وقتی حال مریض کمی بهبود یافت، برنامۀ دارویی و درمان او را تغییر می‌دهد.

یا معلّم با پیشرفت درس دانش‌‏آموز، برنامۀ درسی او را تغییر می‌دهد،

خداوند نیز در زمان‌ها و شرایط مختلف و متفاوت، برنامه‌های تکاملی بشر را تغییر می‌دهد.

یکی از مصادیق آیه، استمرار امامت در جامعه و جانشینی هر امام به جای امام قبلی است،

چنان‌که در حدیثی ذیل این آیه می‌خوانیم: هر امامی از دنیا می‌رود، امام دیگر جانشین او می‌‏شود. «نخبة التفاسیر»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۶:

۱. انسان همراه با نیازهای فطری و ثابت خویش، گاهی در شرایط خاصّ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی نیز قرار می‌گیرد.

در این موارد در کنار قوانین و مقررات و احکام ثابت، باید دستور العمل‌های متغیّر داشته باشد که از طریق نسخ یا فرمان پیامبر و جانشینان او به مردم ابلاغ شود. «ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ»

۲. تغییر احکام، دلیل بر شکست طرح قبلی نیست، بلکه نشانۀ توجّه به مسائل جدید و تغییری حکیمانه است؛ همانند تغییر کتاب و معلّم. «ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ» «نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها»

۳. در ظاهر دستورها متغیّر و انبیاء متعدّدند؛ ولی لطف خدا همواره یکسان است. «مِثْلِها»

۴. جعل احکام و همچنین تغییر و تأخیر آنها، به دست خداست. «نَنْسَخْ»، «نُنْسِها»

۵. همواره باید بهتر جایگزین شود، نه پست‏‌تر. «نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها»

۶. اسلام هرگز بن‌بست ندارد. بعضی از قوانین، قابل تغییر است. «نَنْسَخْ»، «نُنْسِها»

۷. تغییر قانون، علاوه‌بر زمینه‌‏های گوناگون و پیدا شدن مصالح جدید، نیاز به قدرت دارد. «نَنْسَخْ» «أَنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ»
تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۷ - تفسیر نور:

«أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ» آیا ندانستی که حکومت آسمان‌ها و زمین از آن خداست؟ (و او حق دارد هرگونه تغییر و تبدیلی را به مقتضای حکمت و حاکمیّت خود، در قوانین و احکام به وجود آورد.) و جز خدا برای شما هیچ یاور و سرپرستی نیست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۷:

آنان‌که دربارۀ تغییر بعضی احکام و دستورات اعتراض و ایراد می‌‌کنند، توجّه به حاکمیّت مطلق خداوند ندارند.

حاکمیّت خداوند دائمی و ذاتی و عمومی است، ولی غیر خدا، حاکمیّت و حکومتش محدود، موقّتی، قراردادی و غیر ذاتی است.

بنی‌اسرائیل از حاکمیّت الهی چنین تصوّر نادرستی داشته و خدا را نسبت به اعمال حاکمیّت، دست‌بسته می‌‏دانسته و می‌‏گفتند: «یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ» « مائده، ۶۴»، درحالی‌که دست خداوند در آفرینش و خلقت و همچنین در وضع و جعل قوانین و تغییر و تحوّل آنها باز است.» «بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ»

خداوند می‌‏تواند هر گاه اراده کند، در آفرینش ایجاد تغییر کند.

مثلًا آب را تلخ کند «لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً» «واقعه، ۷۰»؛

و یا درختان را خشک سازد «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً» «واقعه، ۶۵»؛

بالاتر از همه، تمامی مردمان را نابود و گروه دیگری را بیافریند «إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ» «ابراهیم، ۱۹».

چنان‌که به گروهی از بنی‌اسرائیل فرمود: «کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ» «بقره، ۶۵» یعنی شما به شکل بوزینه‌گان درآیید و آنان از شکل انسانی به صورت بوزینه‌گان درآمدند.

این نوع تغییر و تحوّل را بنی‌اسرائیل در طول تاریخ زندگانی خویش بارها دیده است، خشک شدن دریا برای عبور آنان، اژدها شدن عصای حضرت موسی علیه‌السّلام، شکافته شدن سنگ‌ها و جاری شدن آب، چگونه است این همه را با چشم خود دیده‌اند، ولی اکنون با تغییر مختصری در احکام و دستورات بهانه‏ گیری می‌‏کنند؟
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۷:

۱. حقّ حاکمیّتِ همیشگی و مطلقِ آسمان‌ها‏ و زمین، مخصوص خداوند است. «لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

۲. تغییر قوانین، مخصوص خداوندی است که حاکمیّت آسمان‌ها و زمین را دارد. لذا شائبۀ هیچ هوس یا ترسی در این تغییرها نیست. «ما نَنْسَخْ» «لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ»

۳. راضی کردن دیگران که بهانه‌گیر و لجوج هستند، برای شما ارزش نباشد؛ چون غیر از خداوند کسی شما را یاوری و سرپرستی نخواهد کرد. «ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ»
تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۱۰۸ - تفسیر نور:

«أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ کَما سُئِلَ مُوسی‏ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإِیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ» آیا بنا دارید از پیامبرتان سؤالات و درخواست‏‌هایی (نابه‌جا) بکنید، آن‌گونه که پیش از این، موسی (از طرف بنی‌اسرائیل) مورد سؤال قرار گرفت، و هر کس (با این بهانه‏‌جویی‏‌ها از ایمان سرباز زند و) کفر را با ایمان مبادله کند، پس قطعاً از راه مستقیم گمراه شده است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۸:

با توجّه به خود آیه و آنچه از شأن نزول‌ها برمی‌‏آید، برخی از مسلمانان ضعیف الایمان و بعضی از مشرکان، از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله تقاضاهای نامربوط و غیر منطقی داشتند.

مثلًا تقاضا می‌کردند برای ما نامه‌ای از سوی خداوند بیاور! و یا نهرهایی را برای ما جاری ساز.

و برخی دیگر همانند بنی‌اسرائیل می‌گفتند: خداوند را آشکارا به ما نشان بده تا با چشم او را ببینیم و به او ایمان بیاوریم!

آوردن معجزه و اتمام حجّت، برای صدق دعوت پیامبر لازم است، ولی انجام دادن هر درخواستی، طبق هوس و میل هر فردی که از راه می‌رسد، درست نیست.

یک مهندس یا نقاش برای اثبات مهارت خویش، چند نمونه کار ارائه می‏‌دهد، ولی ضرورت ندارد برای هر کسی خانه‌‏ای بسازد یا تابلویی بکشد!

بازگویی مشکلات و تاریخ انبیا، برای دلداری دادن به پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله است، که اگر افرادی از تو سؤال و درخواست نامعقول دارند، از انبیای پیشین نیز از همین قبیل درخواست‌ها می‌کردند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۸:

۱. از سؤالات و درخواست‌‏های بی‌جا بپرهیزید که گاهی زمینه‌ساز کفر است. «أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا» «وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ»

۲. خطراتی که پیروان دیگر ادیان را تهدید کرده، مسلمانان را نیز تهدید می‌‏کند. «تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ کَماسُئِلَ مُوسی‏»

۳. از عاقبت و سرانجام دیگران، عبرت بگیرید. «کَما سُئِلَ مُوسی‏»
تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۹ - تفسیر نور:

«وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ» بسیاری از اهل کتاب (نه‌تنها خودشان ایمان نمی‌‏آورند، بلکه) از روی حسدی که در درون‌شان هست، دوست دارند شما را بعد از ایمان‌تان به کفر بازگردانند، با اینکه حق (بودن اسلام و قرآن) برای آنان روشن شده است، ولی شما (در برابر حسادتی که می‏‌ورزند، آنها را) عفو کنید و درگذرید تا خداوند فرمان خویش بفرستد، همانا خداوند بر هر کاری تواناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۹:

«عفو» یعنی بخشیدنِ خلاف، «صفح» یعنی نادیده‌گرفتنِ خلاف.

دشمن که در دل آرزوی کفر شما را دارد، در عمل از هیچ توطئه و نقشه‌ای خودداری نخواهد کرد.

روش‌های اقدام آنها همان طرح سؤالات بی‌جا، وسوسه‌ها، القای شبهات و می‌‏باشد که باید نسبت به آنها هوشیار بود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۹:

۱. نسبت به روحیّات و برنامه‌های دشمنان خود، مواظب باشید. «وَدَّ» «یَرُدُّونَکُمْ»

۲. در برخورد با دشمن نیز باید انصاف داشت. «وَدَّ کَثِیرٌ» آیه می‌فرماید: بسیاری از اهل کتاب چنین هستند، نه همۀ آنان.

۳. شعلۀ حسادت، چنان خطرناک است که بعد از علم و آگاهی نیز فرو نمی‌نشیند. «حَسَداً» «مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ»

۴. شما با ایمان آوردن به اسلام، عظمت و عزّتی می‌یابید که دشمنان به شما رشک و حسد می‌ورزند و می‏‌خواهند شما به جهل، شرک و تفرقۀ زمان جاهلیّت برگردید. «وَدَّ کَثِیرٌ» «لَوْ یَرُدُّونَکُمْ»

۵. با مخالفان نباید فوراً به خشونت برخورد کرد، گاهی لازم است حتّی با علم به کینه و حسادت آنها، با ایشان مدارا نمود. «فَاعْفُوا»

۶. فرمان عفو دشمن، به صورت موقّت و تا زمانی است که مسلمانان دلسرد و دشمنان جسور نشوند. «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّی»

۷. عفو، نشان ضعف نیست. خداوند بر انجام هر کاری تواناست و امروز نیز می‌تواند شما را بر دشمنان غالب گرداند. «إِنَّ اللَّهَ» «قَدِیرٌ»
تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۰ - تفسیر نور:

«وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» و نماز را برپا دارید و زکات را پرداخت نمایید و هر خیری که برای خود از پیش می‌فرستید، آن را نزد خدا (در سرای دیگر) خواهید یافت، همانا خداوند به اعمال شما بیناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۰:

بعد از اوّلین خطاب در آیۀ ۱۰۴ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»، این آیه حامل سومین دستور برای مسلمانان است.

در دستور اوّل خداوند رعایت ادب در گفت‌وگو با رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله را یادآور شد تا در سخن گفتن مواظب باشند بهانه و دستاویزی برای تمسخر به دست دشمنان و مخالفان ندهند. «لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا»

دستور دوّم عفو و اغماض از کینه و حسادت اهل کتاب تا زمان صدور دستور جدید بود. «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا»

دستور سوّم اقامۀ نماز و پرداخت زکات است.

درزمانی‌که مسلمانان در تیررس انواع کینه و حسادت‌ها بودند و مأمور به عفو و اغماض شده‌اند، لازم است رابطۀ خودشان را با خداوند از طریق اقامۀ نماز، و پیوند با محرومان جامعه را از طریق زکات، تقویت نمایند.
پیام‌‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۰:

۱. معمولًا دستور به نماز همراه با زکات در قرآن آمده است. یعنی یاد خدا باید همراه با توجّه به خلق خدا باشد. «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ»

۲. اعمال انسان، قبل از خود انسان وارد عرصه قیامت می‌شود. «تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ»

۳. مقدار کار خیر مهم نیست؛ هر کس به هر مقدار می‌تواند باید انجام دهد. «مِنْ خَیْرٍ»

۴. کارهای خیر، برای قیامت محفوظ می‌ماند. «تَجِدُوهُ»

۵. ایمان به نظارت الهی و پاداش در قیامت، قوی‌ترین انگیزۀ عمل صالح می‏‌باشد. «ما تُقَدِّمُوا» «تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»
تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۱ - تفسیر نور:

«وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری‏ تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» و گفتند: هرگز به بهشت داخل نشود مگر آنکه یهودی یا نصرانی باشد. اینها آرزوهای آنهاست، بگو: اگر راستگویید، دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید.
پیام‌های سوره بقره - آیه ۱۱۱:

۱. غرور دینی، باعث شد تا یهود و نصارا خود را نژاد برتر و بهشت را در انحصار خود بدانند. «إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری‏»

۲. امتیازطلبی و خودبرتربینی، آرزویی خام و خیالی واهی است. «تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ»

۳. ادّعای بدون دلیل محکوم است. «قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ»

۴. هر گونه عقیده‌‏ای باید بر اساس دلیل باشد. «قالُوا قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ» قرآن، مطالب خود را با دلیل بیان کرده است و از مخالفان نیز تقاضای دلیل می‌کند.
تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۲ - تفسیر نور:

«بَلی‏ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ » آری، کسی که با اخلاص به خدا روی آورد و نیکوکار باشد، پس پاداش او نزد پروردگار اوست، نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین خواهند شد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۲:

آیه علّت ورود در بهشت را، تسلیم فرمان خدا و نیکوکار بودن می‌داند. یعنی بهشت به ادّعا و شعار به کسی داده نمی‏‌شود، بلکه ایمان و عمل صالح لازم است.
پیام‌های سوره بقره - آیه ۱۱۲:

۱. برای ورود به بهشت، به جای خیال و آرزو، هم تسلیم خدا بودن و ایمان درونی لازم است و هم عمل صالح بیرونی. «أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ»

۲. نیکوکاری باید سیرۀ انسان باشد، نه به صورت موسمی و فصلی. «هُوَ مُحْسِنٌ»

۳. پاداش دادن، از شئون ربوبیّت است. «أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ»

۴. هر کس خالصانه روی به خدا آورد، هم بهر کامل دارد «فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ» و هم از هر نوع دلهره بیمه خواهد بود. «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»

منبع: محسن قرائتی، ج۱، تفسیر نور، ج ۱ ، ص ۱۷۶ - ۱۸۳.

منبع ...:

https://olgoirani.com/content/17

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۶۸تا۶۹
و إ ذا راءيت الذين يخوضون فى ءاياتنا فأعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره و إما ينسينك الشيطان فلا تقعد بعد الذكرى مع القوم الظالمين(۶۸)
و ما على الذين يتقون من حسابهم من شى ء و لكن ذكرى لعلهم يتقون(۶۹)

ترجمه :
۶۸ - هر وقت كسانى را كه آيات ما را استهزاء مى كنند مشاهده نمائى از آنها روى بگردان تا به سخن ديگرى بپردازند و اگر شيطان از ياد تو ببرد، به محض توجه پيدا كردن با (اين ) جمعيت ستمگر منشين .
۶۹ - و اگر افراد با تقوى (براى ارشاد و اندرز با آنها بنشينند) چيزى از حساب (و گناه ) آنها برايشان نيست ، ولى (اين كار تنها بايد) براى متذكر ساختن آنها باشد شايد (بشنوند و) پرهيز كارى پيشه كنند.

شان نزول :

در تفسير مجمع البيان از امام باقر (عليه السلام ) نقل شده كه چون آيه نخست نازل گرديد و مسلمانان از مجالست با كفار و استهزا كنندگان آيات الهى نهى شدند
جمعى از مسلمانان گفتند: اگر بخواهيم در همه جا به اين دستور عمل كنيم بايد هرگز به مسجد الحرام نرويم طواف خانه خدا نكنيم (زيرا آنها در گوشه و كنار مسجد پراكنده اند و به سخنان باطل پيرامون آيات الهى مشغولند و در هر - گوشه اى از مسجد الحرام ما مختصر توقفى كنيم ممكن است سخنان آنها به گوش ما برسد) در اين موقع آيه دوم نازل شد و به مسلمانان دستور داد كه در اين گونه مواقع آنها را نصيحت كنند و تا آنجا كه در قدرت دارند به ارشاد و راهنمائى آنها را بپردازند.
ذكر شان نزول براى آيه فوق - همانطور كه سابقا نيز اشاره كرديم - منافات با نازل شدن تمام سوره با هم ندارد، زيرا ممكن است حوادث مختلفى در زندگى مسلمانان رخ دهد، سپس سوره اى يكجا نازل شود و هر چند آيه اى از آن ناظر به قسمتى از آن حوادث بوده باشد.

تفسیر
دورى از مجالس اهل باطل
از آنجا كه بحثهاى اين سوره بيشتر ناظر به وضع مشركان و بت پرستان است در اين دو آيه به يكى ديگر از مسائل مربوط به آنها اشاره نخست به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى گويد: هنگامى كه مخالفان لجوج و بى منطق را مشاهده كنى كه آيات خدا را استهزاء مى كنند، از آنها روى بگردان تا از اين كار صرف نظر كرده به سخنان ديگر بپردازند (و اذا رايت الذين يخوضون فى آياتنا فاعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره )
گرچه در اين جمله روى سخن به پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) است ولى مسلما اين حكم اختصاصى به او ندارد و تمام مؤ منان را شامل مى شود، فلسفه اين حكم نيز روشن است زيرا اگر مسلمانان در مجالس آنها شركت مى كردند، آنها براى انتقام گرفتن و ناراحت ساختن ايشان به سخنان باطل و نارواى خود ادامه مى دادند، اما هنگامى كه با بي اعتنائى از كنار آنها بگذرند طبعا سكوت خواهند كرد و به مسائل ديگر خواهند پرداخت ، زيرا تمام هدف آنها ناراحت ساختن پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و مسلمين بود.
سپس اضافه مى كند اين موضوع به اندازه اى اهميت دارد كه اگر شيطان ترا به فراموشى افكند و با اين گونه اشخاص سهوا همنشين شدى به مجرد اينكه متوجه موضوع گشتى فورا از آن مجلس برخيز و با اين ستمكاران منشين (و اما ينسينك الشيطان فلا تقعد بعد الذكرى مع القوم الظالمين )
دو سؤ ال
در اينجا دو سؤ ال پيش مى آيد نخست اينكه : مگر ممكن است شيطان بر پيامبر مسلط گردد و باعث فراموشى او شود، و به تعبير ديگر آيا با وجود مقام عصمت و مصونيت از خطا حتى در موضوعات ، ممكن است پيامبر گرفتار اشتباه و فراموشى شود؟!
در پاسـخ اين سؤ ال مى توان گفت كه روى سخن در آيه گرچه به پيامبر است
اما در حقيقت منظور پيروان او هستند كه اگر گرفتار فراموشكارى شدند و در جلسات آميخته به گناه كفار شركت كردند به محض ‍ اينكه متوجه شوند بايد از آنجا برخيزند و بيرون روند، و نظير اين بحث در گفتگوهاى روزانه ما و در ادبيات زبانهاى مختلف ديده مى شود كه انسان روى سخن را به كسى مى كند اما هدفش اين است كه ديگران بشنوند، مطابق ضرب المثل معروف عرب كه مى گويد: اياك اعنى و اسمعى يا جاره .
بعضى از مفسران مانند طبرسى در مجمع البيان و ابو الفتوح در تفسير معروف خود، پاسـخ ديگرى داده اند كه حاصلش اين است سهو و فراموشى در احكام و در مقام رسالت از طرف خداوند در مورد انبياء جايز نيست و اما در موضوعات در صورتى كه موجب گمراهى مردم نشود مانعى ندارد ولى اين پاسـخ با آنچه در ميان متكلمين ما مشهور است كه انبياء و ائمه علاوه بر احكام ، در موضوعات عادى نيز معصوم و مصون از اشتباه هستند سازش ندارد.
سؤ ال ديگر
اينكه بعضى از دانشمندان اهل تسنن اين آيه را دليلى بر عدم جواز تقيه بر رهبران دينى گرفته اند زيرا آيه صريحا مى گويد: در برابر دشمنان تقيه نكن و حتى اگر در مجلس آنها باشى از مجلس آنها برخيز.
پاسـخ :
اين ايراد نيز روشن است ، زيرا شيعه هرگز نمى گويد در همه جا بايد تقيه كرد بلكه تقيه در پاره اى از موارد قطعا حرام است ، و وجوب آن منحصر به مواردى است كه تقيه و ترك اظهار حق منافعى داشته باشد كه از اظهار آن بيشتر باشد، و يا موجب دفع ضرر و خطر كلى گردد.
در آيه بعد يك مورد را استثناء كرده و مى گويد: اگر افراد با تقوا براى نهى از منكر در جلسات آنها شركت كنند و به اميد پرهيزكارى و بازگشت آنها از گناه ، آنان را متذكر سازند مانعى ندارد و گناهان آنها را بر چنين اشخاصى نخواهند نوشت ، زيرا در هر حال قصد آنها خدمت و انجام وظيفه بوده است (و ما على الذين يتقون من حسابهم من شى ء و لكن ذكرى لعلهم يتقون )
براى اين آيه تفسير ديگرى نيز ذكر شده ولى آنچه گفتيم با ظاهر آيه و همچنين با شان نزول آن سازگارتر است .
ضمنا بايد توجه داشت تنها كسانى مى توانند از اين استثناء استفاده كنند كه طبق تعبير آيه داراى مقام تقوا و پرهيزگارى باشند و نه تنها تحت تاثير آنها واقع نشوند بلكه بتوانند آنها را تحت تاثير خود قرار دهند.
در ذيل آيه 140 سوره نساء نيز مضمونى شبيه آيه فوق داشتيم و مطالب ديگرى در اين زمينه بيان شد.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پيامبر اکرم (صلّي‌الله‌عليه‌و‌آله) :

احِبُّ الصِّبْيانَ لِخَمْسٍ : اَلاَْوَّلُ : اَنـَّهُمْ هُمُ الْبَكّاؤونَ ، وَالثّانى : يَتَمَرَّغونَ بِالتُّرابِ وَ الثّالِثُ : يَخْتَصِمونَ مِنْ غَيْرِ حِقْدٍ وَ الرّابِـعُ : لا يَدَّخِرونَ لِغَدٍ شَيئا وَ الْخامِسُ : يُعَمِّرونَ ثُمَّ يُخَرِّبونَ ؛

كودكان را به خاطر پنج چيز دوست مى دارم :

1- آن كه بسيار مى گِريند،
2- آن كه با خاك بازى مى كنند،
3- آن كه دعوا كردن آنان همراه با كينه نيست؛
4- آن كه چيزى براى فردا ذخيره نمى كنند،
5- آن كه مى سازند و سپس، خراب مى كنند (دل بستگى ندارند) .

مواعظ العدديّه ، ص ۲۵۹
 

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه مبارک رمضان , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم , تفسیر , صفحۀ ۱۷ قرآن کریم , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , پيامبر اکرم (صلّي‌الله‌عليه‌و‌آله) , كودكان , كودك , پنج , گریه , خاک , بازی , دعوا , کینه , فردا , ذخبره , خراب , ساختن , دلبستگی , روزه , خوردن , آشامیدن , نخوردن , نیاشامیدن , روزه دار , گناهان , آلودگیها , آلودگی , گناهان زبان , گناه زبان , زبان , بدگویی , اهانت , گناهان دل , دشمنی , مادران , انتظار , حاج قاسم سلیمانی , شهید سلیمانی , حضرت خدیجه سلام الله علیها , ظهور , یا زهرا سلام الله علیها , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

فضیلت و خواص سوره انفطار

هشتادو دومین سوره قرآن کریم است که مکی و 19 آیه دارد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: کسی که سوره انفطار را قرائت کند خداوند به تداد همه قبرها به او حسنه می دهد و ده برابر قطرات برف و باران که از آسمان فرود می آید به او حسنه داده می شود.(1)

امام جعفر صادق علیه السلام فرموده اند: هر کس که سوره انفطار را در نمازهای واجب یا مستحب خود قرائت نماید خداوند حاجت ها و خواسته هایش را روا می داردو بین او و خداوند حجابی نخواهد بود و همواره خداوند با نظر عنایت به او می نگرد تا از حسابرسی مردم فارغ گردد.(2)

دیدار با رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در روز قیامت از ارزش های معنوی این سوره مبارکه می باشد . رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است: هر کس خوش دارد که روز قیامت به من بنگرد چنانکه با چشم سر می بیند سوره های«تکویر »؛ «انفطار»؛ «انشقاق» را قرائت نماید. (3)

آثار و برکات سوره

1) جهت خلاصی از زندان

قرائت این سوره موجب خلاصی از زندان و رهایی از بند اسارت و ایمنی بیم دار و رفع ترس می گرددد. (4)

از وجود نورانی نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر زندانی یا انسان در بندی آن را بخواند یا نوشته آن را با خود همراه داشته باشد خداوند خروجش را آسان می کند و او را از بند و زندان و خوف و ترس نجات می دهد و حالش به زودی بهبود می یابد.(5)

از امام صادق علیه السلام نیز منقولست: هر کس این سوره را در هر کاری که در ماند 70 مرتبه بخواند خلاصی یابد و اگر زندانی نیز این سوره را 70 بار بخواند خلاصی یابد.(6)

2) جهت ایمنی از رسوایی روز قیامت

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: هر کس بر قرائت سوره مبارکه انفطار مداومت ورزد خداوند او را از رسوایی روز قیامت در امان می دارد و عیب هایش را می پوشاند.(7)

3) قوی شدن دید چشم

از امام صادق علیه السلام نقل شده است: ... و قرائت سوره انفطار برای چشم، دید آن را قوی می کند و دردهای چشمی را برطرف می کند.(8)

________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان,ج10،ص283

(2) ثواب الاعمال،ص121

(3) کنزالعمال، ج6، ص3834

(4) مصباح کفعمی، ص459

(5) تفسیرالبرهان، ج5، ص599

(6) درمان با قرآن، ص139

(7) تفسیرالبرهان، همان

(8) همان

منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»؛ درمان با قرآن،محمدرضا کریمی

العسکری (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَدْ فَضَّلَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ عَلَی جَمِیعِ النَّبِیِّینَ (علیهم السلام) مَا أَعْطَاهَا أَحَدٌ قَبْلَهُ إِلَّا مَا أَعْطَی سُلَیْمَانَ‌بْنَ‌دَاوُدَ (علیه السلام) مِنْ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فَرَآهَا أَشْرَفَ مِنْ جَمِیعِ مَمَالِکِهِ الَّتِی أَعْطَاهَا. فَقَالَ: یَا رَبِّ مَا أَشْرَفَهَا مِنْ کَلِمَاتٍ إِنَّهَا لَآثَرُ عِنْدِی مِنْ جَمِیعِ مَمَالِکِیَ الَّتِی وَهَبْتَهَا لِی. قَالَ اللَّهُ تَعَالَی: یَا سُلَیْمَانُ وَ کَیْفَ لَا یَکُونُ کَذَلِکَ وَ مَا مِنْ عَبْدٍ وَ لَا أَمَهًٍْ سَمَّانِی بِهَا إِلَّا أَوْجَبْتُ لَهُ مِنَ الثَّوَابِ أَلْفَ ضِعْفِ مَا أُوْجِبُ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِأَلْفِ ضِعْفِ مَمَالِکِکَ یَا سُلَیْمَانُ هَذَا سَبْعٌ مَا أَهَبُهُ إِلَّا لِمُحَمَّدٍ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ تَمَامَ فَاتِحَهًِْ الْکِتَابِ.

امام عسکری (علیه السلام) خداوند با عنایت‌کردن سوره‌ی حمد به پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله)؛ فضیلتی به آن جناب بخشید که به هیچ‌یک از پیامبران (علیهم السلام) پیشین نداده، مگر سلیمان‌بن‌داود (علیه السلام)؛ که فقط بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ را از این سوره دارد. [و سلیمان (علیه السلام)] این آیه را از تمام سلطنت و قدرتی که خدا به او عنایت کرده بود برتر می‌شمرد [و] می‌گفت: «خدایا! چه کلمات عالی و باارزشی است، من این کلمات را از تمام مملکتی که [به من] عنایت کرده‌ای باارزشتر می‌دانم». خداوند به او خطاب کرد: ای سلیمان! چگونه با ارزشتر نباشد و حال اینکه هر بنده‌ی من چه زن و چه مرد مرا با این کلمات بخواند ثوابی هزار برابر مملکت تو را صدقه بدهد به او عنایت می‌کنم. این یک‌هفتم از تمام آن سوره‌ایست که به محمّد (صلی الله علیه و آله) سرور انبیاء (علیهم السلام) داده‌ام (سوره‌ی فاتحة الکتاب).
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۱۰ بحارالأنوار، ج۸۹، ص۲۵۷/ الإمام العسکری، ص۵۸۹؛ فیه: «یا سلیمان هذا سبع ... الی آخر» محذوفٌ

تفسیر صفحۀ ۱۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۲ - تفسیر نور:

«وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلی‏ مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّی یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْعَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ» و (یهود) آنچه (از افسون و سحر که) شیاطین (از جنّ و انس) در عصر سلیمان می‌‌خواندند، پیروی می‌‏کردند و سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد و لکن شیاطین، کفر ورزیدند که به مردم سحر و جادو می‌‏آموختند و (نیز) از آنچه بر دو فرشته، هاروت و ماروت، در شهر بابل نازل شده بود (پیروی نمودند. آنها سحر را برای آشنایی به طرز ابطال آن به مردم می‏‌آموختند.) و به هیچ‌کس چیزی نمی‌‏آموختند، مگر اینکه قبلًا به او می‌‏گفتند ما وسیلۀ آزمایش شما هستیم، (با به‌کاربستن سحر) کافر نشوید (و از این تعلیمات سوء‌استفاده نکنید،) ولی آنها از آن دو فرشته مطالبی را می‌‏آموختند که بتوانند به وسیلۀ آن، میانِ مرد و همسرش جدایی بیفکنند (نه‌اینکه از آن برای ابطال سحر استفاده کنند).

ولی هیچگاه بدون خواست خدا، نمی‌توانند به کسی ضرر برسانند. آنها قسمت‌‏هایی را فرا می‌گرفتند که برای آنان زیان داشت و نفعی نداشت، و مسلّماً می‌‌دانستند هر کس خریدار اینگونه متاع باشد، بهره‌‏ای در آخرت نخواهد داشت و به‌راستی خود را به بد چیزی فروختند، اگر می‌‏فهمیدند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۲:

آنچه از روایات استفاده می‌شود آن است که حضرت سلیمان علیه‌السّلام برای جلوگیری از انحراف یا سوء‌استفاده، دستور داد اوراق ساحران را جمع‌آوری و نگهداری کنند.

ولی بعد از وفات او گروهی به آن نوشته‏‌ها دست یافته و مشغول تعلیم و اشاعۀ سحر در میان مردم شدند؛ آنان حتّی معجزات حضرت سلیمان را سحر معرّفی کرده و پیامبری او را منکر شدند.

سحر، به فنّ ظریف و دقیقی گفته می‌شود که امور را از مسیر عادّی خود منحرف می‌سازد و گاهی سحر به معنی خدعه و باطل را در شکل و قالب حق آوردن، آمده است.

و برخی از بنی‌اسرائیل نیز به جای پیروی از تورات به سراغ سحر و جادو رفتند. این کار چنان شهرت و گسترش یافت که یهود زمان پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله نیز سلیمان را ساحری زبردست می‌دانستند و او را به عنوان پیامبر نمی‌شناختند!

این آیه، گناه و انحراف رهاکردن تورات و پیروی از شیاطین سحرآموز را بیان می‌کند که یهود به‌جای تورات از آنچه شیاطین در زمان سلیمان بر مردم می‌خواندند، پیروی می‌کردند.

آنان برای توجیه کار خویش، نسبت سحر به سلیمان نیز می‌دادند؛ درحالی‌که سلیمان مرد خدا بود و کارش معجزه و شیاطین در جهت مخالف او و کارشان سحر بود.

علاوه‌بر آنچه گذشت، یهود از منبع دیگری نیز به سحر دست یافتند. بدین طریق که خداوند دو فرشته را به نام «هاروت» و «ماروت» به صورت انسان در شهر «بابل» «بابل: نام منطقه‏‌ای حدود نجف و کربلای فعلی بوده است.» در میان مردم قرار داد که روش ابطال و خنثی‌سازی سحر و جادو را به آنان بیاموزند.

امّا برای اینکار لازم بود ابتدا آنان را با سحر آشنا سازند؛ چون انسان تا فرمول ترکیبی چیزی را نداند، نمی‌تواند آن را خنثی نماید.

لذا فرشته‌‏ها، ابتدا طریق سحر و سپس طریقۀ ابطال آن را می‌آموختند و قبل از آموزش با شاگردان خود شرط می‌کردند که از آن سوء‌استفاده نکنند و می‌گفتند: این کار مایۀ فتنه و آزمایش است، مبادا در مسیر مبارزه و خنثی‌سازی، خودتان گرفتار شوید.

امّا یهود از آن آموزش سوء‌استفاده نموده و از آن برای مقاصد ناشایست بهره بردند و حتّی برای جدایی میان مرد و همسرش به کار گرفتند.

قرآن در اینجا نکته‌ای را یادآور می‌شود که جای دقّت و تأمل است. می‏‌فرماید: ساحر با داشتن علمِ سحر، از دایرۀ قدرت الهی خارج نیست و بدون ارادۀ خدا قادر به انجام کاری نیست و به کسی نمی ‏تواند ضرری برساند، ولی از آنجایی که خداوند برای هر چیز اثری قرار داده است، سحر و جادو نیز می‌‏تواند اثرات سویی داشته باشد که از آن جمله تأثیر آن بر روابط زناشویی و خانوادگی است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۲:

۱. در حکومت حق و زمامداری حاکم الهی نیز همۀ مردم اصلاح نمی‌شوند، گروهی کج‌روی می‌‏کنند. «وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلی‏ مُلْکِ سُلَیْمانَ»

۲. شیاطین، در حکومت سلیمان نیز بیکار نمی‏‌نشینند و پی‌در‌پی القای سوء می‌کنند. «ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلی‏ مُلْکِ سُلَیْمانَ»

۳. حکومت، با نبوّت منافات ندارد؛ برخی انبیاء حکومت داشته‌‏اند. «مُلْکِ سُلَیْمانَ»

۴. ساحران برای مقدّس جلوه‌دادن و توجیه کار خود، سلیمان را نیز ساحر معرّفی می‌کردند. «وَ ما کَفَرَسُلَیْمانُ»

۵. خداوند، از مقام انبیاء در برابر تهمت دیگران دفاع می‏‌کند. «وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ»

۶. تعلیم و تعلّم و اعمال سحر، در ردیف کفر است. «در روایات نیز وارد شده که ساحر، کافر و مجازاتش قتل است.» «کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ»

۷. برای مقابله با علوم مضر و عقاید انحرافی، آگاهی صالحان از آنها لازم است. «ما أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ»

۸. در مقام تعلیم، معلّم باید نسبت به کاربردهای منفی علوم هشدار دهد. «وَ ما یُعَلِّمانِ» «حَتَّی یَقُولا»«فَلا تَکْفُرْ»

۹. انسان در بین دو آموزش قرار داد: هم وساوس شیطانی «یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ» و هم الهامات الهی «وَ ما یُعَلِّمانِ»

۱۰. فرشتگان نیز می‌توانند معلّم انسان‌‏ها شوند. «ما یُعَلِّمانِ» «حَتَّی یَقُولا»

۱۱. گاهی علم و دانش، وسیلۀ آزمایش است. «إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ»

۱۲. تفرقه انداختن میان زن و شوهر، کاری شیاطینی و در حدّ کفر است. «فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ»

۱۳. دانش و آموزش همیشه مفید نیست، گاهی مضرّ و زیان‏‌آور نیز می‌باشد. «یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ»

۱۴. سحر و جادو واقعیّت دارد و در زندگی انسان مؤثّر است. «یُفَرِّقُونَ بِهِ»

۱۵. ساحر دست به کارهایی می‌زند، ولی تمام تأثیر و تأثرات زیر نظر خداست. می‌توان از طریق پناه بردن به خداوند و استعاذه و توکّل و دعا و صدقه از توطئه‏‌ها نجات یافت. «وَ ما هُمْ بِضارِّینَ»

۱۶. ساحران شاید به پول و شهرتی برسند، ولی در قیامت بهره‌ای ندارند. «ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ»

۱۷. کسی‌که به سراغ تفرقه‌اندازی و سحر می‌رود، انسانیّت خود را از دست می‌دهد. «لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ»
تفسیر صفحۀ ۱۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۳ - تفسیر نور:

«وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَیْرٌ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ» و اگر آنها ایمان آورده و پرهیزکار شده بودند، قطعاً پاداشی که نزد خداست برای آنان بهتر بود، اگر آگاهی داشتند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۳:

«تقوی» تنها به‌معنای پرهیز از بدی‌ها نیست، بلکه به‌معنای مراقبت و تحفّظ دربارۀ خوبی‌ها نیز هست.

مثلًا در جملۀ «اتَّقُوا النَّارَ» به‌معنی حفاظت و خودنگهداری از آتش، و در جملۀ «اتَّقُوا اللَّهَ» به‌معنی مراقبت دربارۀ اوامر و نواهی الهی است. چنان‌که در آیۀ «اتَّقُوا اللَّهَ الْأَرْحامَ» یعنی نسبت به فامیل و خویشان تحفّظ داشته باش امام صادق علیه‌السّلام در جواب سؤال از تقوی فرمودند: تقوی همچون مراقبت هنگام عبور از منطقۀ تیغ‌زار و پُرخار و خاشاک است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۳:

۱. ایمان به‌تنهایی کافی نیست، تقوی و مراقبت لازم است. «آمَنُوا وَ اتَّقَوْا»

۲. پاداش‌‏های الهی، محدودیّت ندارد. «لَمَثُوبَةٌ» نکره و نشانۀ بی‌‏نهایت است.

۳. پاداش‏‌های الهی، قطعی است. حرف «ل» در «لَمَثُوبَةٌ»

۴. پاداش‌های الهی، از هر چیز بهتر است. به‌دنبال کلمۀ «خَیْرٌ» چیزی نیامده که این نشانۀ برتری مطلق است، نه نسبی.
تفسیر صفحۀ ۱۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۴ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ» ای کسانی‌که ایمان آورده‌‏اید! (به پیامبر) نگویید: «راعِنا» مراعات‌مان کن؛ بلکه بگویید: «انظرنا» ما را در نظر بگیر، و (این توصیه را) بشنوید و برای کافران عذاب دردناکی است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۴:

برخی از مسلمانان برای این‌که سخنان پیامبر را خوب درک کنند، درخواست می‌کردند که آن حضرت با تأنّی و رعایت حال آنان سخن بگوید.

این تقاضا را با کلمۀ «راعِنا» می‌گفتند؛ یعنی مراعاتمان کن.

ولی چون این تعبیر در عرف یهود، نوعی دشنام تلقی می‌شد، آیه نازل شد که به‌جای «راعِنا» بگویید: «انْظُرْنا» تا دشمن سوء‌استفاده نکند.

«راعِنا» از مادۀ «رعی» به‌معنی مهلت دادن است. ولی یهود کلمۀ «راعِنا» را از مادۀ «الرعونة» که به‌معنی کودنی و حماقت است، می‏‌گرفتند.
اوّلین آیه از آغاز قرآن که با خطاب: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» شروع می‌شود:

سورۀ بقره ، آیۀ ۱۰۴:

و ازاین‌به‌بعد بیش از هشتاد مورد وجود دارد که با همین خطاب آمده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۴:

۱. توجّه به انعکاس حرف‌ها داشته باشید. «لا تَقُولُوا راعِنا» ممکن است افرادی با حسن نیّت سخن بگویند، ولی باید بازتاب آن را نیز در نظر داشته باشند.

۲. دشمن، تمام حرکات و حتّی کلمات ما را زیر نظر دارد و از هر فرصتی که بتواند می‌‏خواهد بهره برده و ضربه بزند. «لا تَقُولُوا راعِنا»

۳. اسلام، به انتخاب واژه‌های مناسب، بیان سنجیده و نحوۀ طرح و ارائۀ مطلب توجّه دارد. «وَ قُولُواانْظُرْنا»

۴. باید در سخن‌گفتن با بزرگان و معلّم، ادب در گفتار رعایت شود. «لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا»

۵. اگر دیگران را سفارش به مراعات ادب می‌کنیم، باید ابتدا خودمان در سخن با مردم، رعایت ادب را بکنیم. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» خطاب محترمانه است.

۶. اگر از چیزی نهی می‌شود، باید جایگزین مناسب آن معرّفی شود. «لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا»
تفسیر صفحۀ ۱۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۵ - تفسیر نور:

«ما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لا الْمُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیم» کافران از اهل کتاب و مشرکان، دوست ندارند که هیچ خیر و نیکی از طرف پروردگارتان بر شما نازل شود؛ درحالی‌که خداوند، رحمت خود را به هر که بخواهد اختصاص می‌دهد، و خداوند صاحب فضل بزرگ است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۵:

این آیه، پرده از کینه‌توزی و عداوت مشرکان و کفّار از یهود و نصاری، نسبت به مؤمنان برمی‌دارد.

آنان حاضر نیستند، ببینند که مسلمانان صاحب پیامبری بزرگ و کتابی آسمانی هستند و می‌خواهند ندای توحید را به تمام جهان رسانده و با تمام تبعیضات نژادی و اقلیمی و با تمام خرافاتِ مشرکان و تحریفاتِ اهل کتاب مبارزه کنند و مانع عوام‌‏فریبی بزرگان آنان شوند.

خداوند در این آیه می‌فرماید:

لطف و رحمت خداوند طبق ارادۀ او به هر کسی که بخواهد اختصاص می‌‏یابد و کاری به میل این و آن ندارد که آنها دوست داشته باشند یا نه!
پیام‌های سور‌ۀ بقره - آیۀ ۱۰۵:

۱. ارادۀ قلبی و روحیّۀ باطنی دشمن را بشناسید و هرگز به آنان تمایل پیدا نکنید. «ما یَوَدُّ»

آنان هرگز دوست ندارند به مسلمانان کمترین خیری برسد؛ ولی در مقابل از بازگشت آنان به کفر و ارتجاع و از سازش‌کاری و سکوت و سستی با کفّار و از به‌سختی‌افتادن آنان، لذّت می‌‏برند.

«ودّوا لو تکفرون کما کفروا فتکونون سواء» کفّار دوست دارند همانند آنها کافر شوید. «نساء، ۸۹»

«ودّوا لو تدهن فیدهنون» کفّار دوست دارند که تو ای پیامبر نیز با آنها سازش کنی. «قلم، ۹»

«ودّوا ما عنتّم» کفّار دوست دارند که شما مسلمین در زحمت قرار گیرید. «آل عمران، ۱۱۸»

«ودّت طائفة من اهل الکتاب لو یضلّونکم» گروهی از اهل کتاب دوست دارند شما را منحرف نمایند. «آل عمران، ۶۹»

۲. خیررسانی، از شئون ربوبیّت است. «خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ»

۳. توکّل به خدا کنید و از کینه و حسادت دشمن نهراسید. «وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ»

۴. حسادت حسود، هیچ اثری در ارادۀ لطف خداوند ندارد. «مَنْ یَشاءُ»

۵. فضل و رحمت و هدایت خداوند، شامل همۀ اقوام و ملل می‌‏شود و اختصاصی به بنی‌اسرائیل و گروه خاصّی ندارد. «مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ»

منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور، ج ۱، ص ۱۷۰-۱۷۵.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۶۵

قل هو القادر على ان یبعث علیکم عذابا من فوقکم او من تحت ارجلکم او یلبسکم شیعا و یذیق بعضکم بأس بعض انظر کیف نصرف الایات لعلهم یفقهون(۶۵)

ترجمه :
۶۵ - بگو او قادر است که عذابى از طرف فوق یا از زیر پاى شما بر شما بفرستد یا به صورت دسته هاى پراکنده شما را با هم بیامیزد، و طعم جنگ (و ناراحتى ) را به هر یک از شما به وسیله دیگرى بچشاند، ببین چگونه آیات گوناگون را براى آنها بازگو مى کنیم شاید بفهمند (و باز گردند).

تفسیر
عذابهاى رنگارنگ

در آیات قبل ضمن بیان توحید فطرى در حقیقت یکنوع تشویق و اظهار محبت به بندگان شده بود که چگونه خداوند بهنگام شدائد و مشکلات آنها را در پناه خود مى پذیرد، و به خواسته هاى آنها ترتیب اثر میدهد.
در این آیه براى تکمیل طرق مختلف تربیتى ، تکیه روى مسئله تهدید به عذاب و مجازات الهى شده ، یعنى همانطور که خداوند ارحم الراحمین و پناه دهنده بى پناهان است همچنین در برابر طغیانگران و سرکشان ، قهار و منتقم نیز مى باشد. در این آیه به پیامبر دستور داده شده است که مجرمان را به سه نوع مجازات تهدید کند: عذابهائى از طرف بالا و عذابهائى از طرف پائین و مجازات اختلاف کلمه و بروز جنگ و خونریزى ، لذا مى گوید:
بگو خداوند قادر است که مجازاتى از طرف بالا یا از طرف پائین برشما
بفرستد (قل هو القادر على ان یبعث علیکم عذابا من فوقکم او من تحت ارجلکم ).
و یا اینکه شما را به صورت دسته هاى پراکنده به یکدیگر مخلوط کند و طعم جنگ و خونریزى را به بعضى به وسیله بعضى دیگر بچشاند (او یلبسکم شیعا و یذیق بعضکم باس بعض ).
و در پایان آیه اضافه مى کند: بنگر که چگونه نشانه ها و دلائل مختلف را براى آنها بازگو مى کنیم شاید درک کنند و بسوى حق بازگردند (انظر کیف نصرف الایات لعلهم یفقهون ).

نکته ها
در اینجا باید به چند نکته توجه کرد

۱ - در اینکه منظور از عذاب از طرف بالا و پائین چیست در میان مفسران گفتگو است ، ولى ظاهر این است که این دو کلمه (فوق و تحت ) معنى بسیار وسیعى دارند هم طرف بالا و پائین حسى را شامل مى شوند، یعنى مجازاتهائى مانند صاعقه ها و رگبارهاى خطرناک و طوفانها از طرف بالا، و زلزله ها و شکافهاى ویرانگر زمینى و طغیان رودها و دریاها از طرف پائین را در بر مى گیرد.
و نیز عذابهاى دردناکى را که از طرف طبقه حکام و قشرهاى بالاى اجتماع بر سر بعضى از ملتها فرومى ریزد، و ناراحتیها و شکنجه هائى که از طرف بعضى از کارگران وظیفه نشناس دامنگیر مردم مى شود که گاهى کمتر از عذابهاى دسته اول نیست ، شامل مى گردد.
همچنین ممکن است سلاحهاى جنگى مخوف عصر ما که از هوا و زمین زندگانى بشر را به صورت وحشتناکى در هم مى کوبد و در مدت کوتاهى آبادترین شهرها را از طریق بمبارانهاى هوائى و حمله هاى زمینى و مین گذاریها و زیر دریائى ها تبدیل به تل خاکسترى مى کند در مفهوم وسیع آیه داخل باشد.
۲ - یلبسکم از ماده لبس (بر وزن حبس ) به معنى اختلاط و بهم آمیختن است نه از ماده لبس بر وزن قرص به معنى لباس پوشیدن ، بنابراین معنى جمله چنین میشود: او مى تواند شما را به صورت گروهها و دسته هاى مختلف به هم بیامیزد.
و این تعبیر نشان مى دهد که مسئله اختلاف کلمه و پراکندگى در میان جمعیت به قدرى خطرناک است که در ردیف عذابهاى آسمانى و صاعقه ها و زلزله ها قرار گرفته است ، و راستى چنین است ، بلکه گاهى ویرانیهاى ناشى از اختلاف و پراکندگى به درجات بیشتر از ویرانیهاى ناشى از صاعقه ها و زلزله ها است ، کرارا دیده شده است کشورهاى آباد در سایه شوم نفاق و تفرقه بنابودى مطلق کشیده شده است و این جمله هشدارى است به همه مسلمانان جهان !.
این احتمال نیز در تفسیر این جمله وجود دارد که : خداوند در برابر عذابهاى آسمانى و زمینى دو عذاب دیگر را بیان کرده یکى اختلاف عقیده و فکر (که در حقیقت همانند مجازاتهاى از طرف بالا است ) و دیگر اختلافهاى در ناحیه عمل و روشهاى اجتماعى که منجر به جنگ و خونریزى مى شود (که شبیه مجازاتهاى از طرف پائین است ) بنابراین به چهار نوع مجازات طبیعى و دو نوع مجازات اجتماعى در آیه اشاره شده است .
۳ - اشتباه نشود اینکه آیه مورد بحث مى گوید: خداوند تفرقه در میان شما بیفکند نه به این معنى است که خداوند بى جهت مردم را گرفتار نفاق و اختلاف مى کند بلکه این نتیجه اعمال سوء مردم و خودخواهیها و خود پرستیها و سود جوئیهاى شخصى است که نتیجه آن به صورت نفاق و تفرقه بروز مى کند، و نسبت دادن آن به خدا به خاطر آن است که او چنین اثرى را در این اعمال زشت قرار داده است .
۴ - با توجه به اینکه روى سخن در این آیات به مشرکان و بت پرستان است چنین نتیجه مى گیریم : یک جامعه مشرک که از مسیر توحید و یکتا پرستى منحرف شده است هم گرفتار ظلم و ستم طبقات بالا، و هم وظیفه نشناسى طبقات پائین ، هم اختلاف عقیده و هم کشمکشهاى خونین اجتماعى مى شود، همانطور که جوامع مادى دنیاى امروز که تنها در برابر بت صنعت و ثروت سجده مى کنند گرفتار تمام این بلاهاى بزرگ هستند و در میان آن دست و پا مى زنند.
ملتهائى نیز سراغ داریم که دم از توحید و خدا پرستى مى زنند ولى عملا مشرک و بت پرست مى باشند، چنین ملتهائى نیز به همان سرنوشت مشرکان گرفتار خواهند شد و اینکه در بعضى از اخبار مى خوانیم که امام باقر (علیه السلام ) فرمود: کل هذا فى اهل القبلة : همه این کیفرها در مسلمانان واقع مى شود ممکن است اشاره به همین باشد، یعنى هر گاه مسلمانان از مسیر توحید انحراف یابند، خود خواهى و خودپرستى جاى اخوت اسلامى را گرفت ، منافع شخصى بر منافع عمومى مقدم داشته شد و هر کس به فکر خویشتن بود و دستورات خداوند به دست فراموشى سپرده شد، آنها نیز گرفتار چنین سرنوشتى خواهند شد !.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

بیماری مؤمن
«و کَانَ إِذَا رَأَى الْمَرِیضَ قَدْ بَرِئَ قَالَ لِیَهْنِئْکَ الطُّهْرُ مِنَ الذُّنُوبِ فَاسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ»
هرگاه حضرت امام سجّاد علیه السلام شخصی را می دیدند که سلامت خود را بعد از بیماری بازیافته است، به او می فرمودند:
«پاک شدن از گناهان گوارایت باشد؛ اینک اعمال خود را از نو شروع کن»
«أمالی» شیخ مفید ص ۳۵

فقراتی از دعای حضرت امام سجّاد علیه السلام
و لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکَسَلِ عَنْ عِبَادَتِکَ، وَ لَا الْعَمَى عَنْ سَبِیلِکَ، وَ لَا بِالتَّعَرُّضِ لِخِلَافِ مَحَبَّتِکَ، وَ لَا مُجَامَعَةِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْکَ، وَ لَا مُفَارَقَةِ مَنِ اجْتَمَعَ إِلَیْک‏
خداوندا!...
مرا به بی نشاطی نسبت به عبادتت،
و نابینایی نسبت به راهت،
و پرداختن به امور ناسازگار با محبّتت،
و پیوستن به آنانکه از تو جدا شده اند،
و جدا شدن از آنانکه به تو پیوسته اند،
مبتلا مکن.
«صحیفۀ کاملۀ سجّادیّه» دعای ۲۰
 

امام سجاد (علیه السلام) فرمود:
زبان آدمیزاد،
هر روز به اعضاى او نزدیک مى شود
و مى گوید : چگونه اید؟
آنها مى گویند:
اگر تو ما را به خودمان واگذارى، خوب هستیم!
و مى گویند: از خدا بترس و کارى به ما نداشته باش.
و او را سوگند مى دهند و مى گویند :
ما فقط به واسطه تو پاداش مى یابیم
و به واسطه تو، مجازات مى شویم.
خصال، ص 6، ح 15

حضرت علی اکبر علیه‌السلام
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای :«هر وقت که دل امام حسین علیه‌السلام براى پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم تنگ مى‌شد به حضرت علی اکبر علیه‌السلام نگاه مى‌کرد.» ۷۷/۰۲/۱۸

حضرت آیت الله امام خامنه ای: 
اینها را پخش نکنید؛ حتّی تولید نکنید
چند سال قبل از این، من یک برنامه‌ی مذهبی را از رادیو گوش می‌کردم. الفاظ علی‌الظاهر مذهبی و باطناً پوک، سجعها بی‌خودی، و عبارتها قدیمی بودند. یک نثر زیبای قدیمی نبود؛ بلکه عبارت من‌درآوردیِ ساختنیِ چرندی را به شکل عبارات مذهبی درآورده بودند و گوینده هم همین‌طور پشت سرهم می‌گفت. من که آخوند و اهل دین و اهل این فنّم، هرچه گوش کردم که ببینم در این بحث نیم ساعتی که مرتب هم حرف می‌زد، چه می‌خواهد بگوید - می‌خواهد توحید را ثابت کند؟ می‌خواهد نبوت یا قیامت را ثابت و یا رد کند؟ - دیدم که اصلاً هیچ مفهومی ندارد. این، یک بحث خنثی است.
من می‌گویم اگر شما این برنامه را برای این آوردید که این‌جا خالی است، از شنوندگان عذرخواهی کنید و بگویید: شنوندگان! متأسفانه به قدر این یک ساعت، برنامه‌ی مناسب شما پیدا نکرده‌ایم؛ این یک ساعت تعطیل. این، خیلی بهتر و پُرجاذبه‌تر و منصفانه‌تر است.
بعضی از فیلمها ساخته و نشان داده می‌شود که بی‌محتواست. البته من چون اهل فن نیستم، متأسفانه نمی‌توانم در باب ساخت و پرداخت و کارهای هنری آن نظری بدهم - ای کاش می‌توانستم در آن زمینه‌ها هم نظر بدهم - اما به عنوان بیننده‌یی که پای تلویزیون می‌نشیند و خیلی هم از معارف زمان بیگانه نیست، می‌توانم نظر بدهم: انصافاً بی‌جاذبه و بی‌محتوا بود. می‌ترسم به آن فیلمی که مورد نظر است، اشاره کنم و کارگردان و هنرمندش بی‌خود مورد طعن قرار بگیرند؛ اما واقعاً الان مواردی که بتوانم اشاره کنم و اسم فیلمها را بگویم جلوی چشم من است. اینها را پخش نکنید؛ حتّی تولید نکنید.
بیانات در دیدار با مسؤولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران 7/5/69

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
شما باید در مقابل این حرکت موذیانه‌ی رسانه‌ها، واقعا سینه سپر کنید. هرجا رسانه‌ها روی نقطه‌یی تکیه می‌کنند، شما اگر قبلا پادزهرش را نداده‌اید، بعدا بدهید. تبلیغات دروغی که آنها الان می‌کنند، رسانه‌های ما باید در مقابلش خیلی قوی بایستند. شما بایستی ابتکار هم بکنید. این ابتکار برنامه‌ی «بررسی رادیوهای بیگانه» که صبحهای جمعه پخش می‌شود، یک زمان خیلی خوب حرکت می‌کرد؛ اما حالا قدری یکنواخت و دور از انتظار شده است و به آن شکل سابق نیست؛ که باید در آن باز هم ابتکار انجام بگیرد. یعنی باید به‌طور همه جانبه، آن سخن درست و آن نکته‌ی بجا را ببینند و مطالعه کنند و در مقابل، آنچه را که دشمن می‌گوید، بیرون بیاورند و نقاط زیبای نظام را به چشم مردم بکشانند ...
بیانات در دیدار با مسؤولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران 7/5/69

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اسلام ناب محمدی
صدا و سیما را دانشگاهی برای تدریس اصول اسلام انقلابی بدانید. برداشت ما از صدا و سیما این است. امام که فرمودند «دانشگاه»، در دانشگاه چیزی تدریس می‏شود؛ در این دانشگاه چه چیزی می‏خواهد تدریس بشود؟ آنچه که در این‏ دانشگاه تدریس می‏شود، عبارت از پیامها، پایه‏ها، مفاهیم و درسهای اسلام ناب و اسلام انقلابی و اسلام واقعی است. این، آن چیزی است که در صدا و سیما ایده‏آل است. ما می‏خواهیم به این نقطه برسیم؛ ولی فاصله داریم. شما بیش از من هم این را می‏دانید. من عیوب صدا و سیما را خیلی می‏دانم؛ اما مطمئناً هرکدام از شما در بخش خودتان، بیش از من معایب را می‏دانید. البته بیش از من هم تلاشها و اخلاصهایی را که در آنجا خرج شده و می‏شود، می‏دانید؛ در این هم بحثی نیست ...
بیانات در دیدار با مسؤولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران 7/5/69

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
هنر انقلابی
آن دستگاهی که در دستان هنرمند و باقدرت شماست و زیر نظر مسؤول و صاحبتان قرار دارد - یعنی دستگاه صدا و سیما - دستگاه بسیار حساسی است؛ شوخی نیست. این چیزی نیست که اگر مثلاً آدم مشاهده کرد که فلان گوشه‌ی آن هم اشکالی دارد، بگوید این اشکال به خوبیهایش دَر. نه، فقط خوبیها باید گسترش پیدا کنند و زیاد بشوند. اعتقادم این است که شما مسؤولان مؤمن و علاقه‌مند و کارآمد می‌توانید؛ ما ابزارش را داریم. به اندازه‌یی که بتوانیم همین حرفها را به‌قدر کافی با مایه‌های هنر بیامیزیم و هنرمندانه ارایه بدهیم، ابزار خوب داریم. هنرمند زیاد داریم؛ منتها باید به حیطه‌بندیهای نظام توجه کنید و هیچ‌گونه تخطی و تخلفی را از اصول اساسی نظام و انقلاب اسلامی تحمل و اغماض نکنید. وقتی اغماض نکردید، وقتی رسیدگی کردید، همه چیز درست خواهد شد ...
بیانات در دیدار با مسؤولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران 7/5/69

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
شایسته‌سالاری ... | کرامت انسان ...
در نظام جمهوری اسلامی، تکریم شأن انسان - که یکی از ویژگیهای اسلام است - ارزش دادن به انسان، رشد دادن انسان، انسان را در کار شایسته‌ی خودش به کار گرفتن و نیروهای او را در خدمت اهداف متعالی جوشاندن، یکی دیگر از گرایشهای اصولی است ...
مراقبت ...
مراقبت، چیز خیلی مهمی است. مدیران بخشهای مختلف، باید به مراقبت نسبت به محوطه‏ی کار خودشان و تشویق و تنبیه، خیلی اهمیت بدهند. منظورمان از تنبیه، تنبیه قضائی و نوع کار قضائی نیست؛ بالاخره ترتیب اثر داده بشود. اگر کسی خوب و صحیح و مطابق برنامه کار می‏کند، باید تشویق شود. کسی هم که تخطی می‏کند، کار بد انجام می‏دهد، رعایت مصلحت نظام و مفاهیم مطلوب برای نظام را نمی‏کند و برخلاف اسلام و مفاهیم انقلاب چیزی را می‏گنجاند، باید با او برخورد شود ...
بیانات در دیدار با مسؤولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران 7/5/69

 

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
پرهیز از سطحی‌نگری و انعکاس حقیقی معارف اسلامی در فیلم ها و نماهای تلویزیونی
این‌طور نباشد که به نام اسلام چیزى را بگوییم که سست باشد، یا چیزى را ببافیم که فقط شکل، شکل اسلامى باشد؛ مثل این نماهاى تلویزیونى - عکس گنبد و بارگاه و مانند آن - که شماها براى فیلمها درست مى‌کنید و چیزى را از دور نشان مى‌دهید. ارایه‌ى چنین چیزهایى از اسلام، یک چیز پوکِ پوچِ کم‌مایه است که فقط یک زر و زیور دروغى، آن هم ظاهرى و سطحى را نشان مى‌دهد.
حقیقتاً بایستى مفاهیم و معارف اسلامى پخش و منعکس بشود. علاوه‌ى بر این، صدا و سیما کوشش کند که مردم متدین بشوند. یکى از وظایفى که واقعاً باید آقایان به آن توجه کنند، متدین‌سازى است. کارى کنید که مستمعتان بر اثر صحبت شما، حقیقتاً به صورت عمیق متدین بشود ...
بیانات در دیدار با مسؤولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران 7/5/69

علامه شیخ جعفر شوشتری(ره) :

تنها ماهی که شهادت ندارد شعبان المعظم است

تنها ماهی که میلاد ندارد محرم الحرام است

و این یعنی
سیدنا و مولانا الحسین (علیه السلام)
محور شادی و غم ‌است.

دمع العین ص ۲۵

https://imamhussain.org/persian/31216

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

سیف بن حارث بن سریع بن جابر همدانى جابرى و پسر عمویش مالک بن عبداللّه‏‏

سیف و مالک (الجابریّان) پسر عمو و برادر امّى بود. (بنو جابر نسلى از همدان است.) و همراه برده‏ شان شبیب به خدمت حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) آمد و به یاران او ملحق شدند. روز عاشورا در رکاب حضرت امام حسین (علیه السّلام) جنگیدند تا شهید شدند.

شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه

شهادت : 1395/08/09 ... حلب - سوریه

بخشی از وصیت نامه:

بر همه واجب است مطیع محض فرمایشات مقام معظم رهبری که همان ولایت فقیه می باشد، باشند. چون دشمنان اسلام کمر همت بستند تا ولایت را از ما بگیرند و شما همت کنید متحد و یکدل باشید تا کمر دشمنان بشکند و ولایت باقی بماند و مگذارید که یک بار دیگر هم شیعه و شیعیان تنها بمانند همچون تنهایی مولایمان حضرت علی (ع) و درد دلهایش با چاه و مادرمان حضرت زهرا (س) در بین در و دیوار و اربابم اباعبدالله الحسین (ع) در کربلا و …

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: برچسب‌ها: حضرت علی اکبر علیه السلام , جوان , سوره انفطار , امام جعفر صادق علیه السلام , رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم , امام عسکری (علیه السلام) , سوره‌ حمد , سوره بقره , قرآن کریم , تفسیر نور , تفسیر صفحۀ ۱۶ قرآن کریم , تفسیر , صفحۀ ۱۶ قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , بیماری مؤمن , بیماری , مؤمن , امام سجّاد علیه السلام , سلامت , زبان آدمیزاد , زبان , آدمیزاد , امام حسین علیه‌السلام , پخش , تولید , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , صدا و سیما , جمهوری اسلامی ایران , اسلام ناب محمدی , دانشگاه , تدریس , هنر انقلابی , هنر , انقلابی , شایسته‌سالاری , کرامت انسان , انعکاس , حقیقی , معارف اسلامی , متدین , علامه شیخ جعفر شوشتری(ره) , شعبان المعظم , محرم الحرام , شهدای والامقام واقعه کربلا , شهدای کربلا , شهید مدافع حرم , شهید محمد اتابه , شهدای مدافع حرم , فرمایشات مقام معظم رهبری , فرمایشات , مقام معظم رهبری , ولایت فقیه , دشمنان اسلام , ولایت , متحد , یکدل , همت , شیعه , شیعیان , تنها , مولایمان حضرت علی (ع) , چاه , مادرمان , حضرت زهرا (س) , اربابم اباعبدالله الحسین (ع) , کربلا , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

فضیلت و خواص سوره تکویر

سوره تکویر هشتاد و یکمین سوره قرآن کریم است که مکی و 29 آیه دارد.

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: هر کس سوره تکویر را قرائت کند در روز قیامت هنگامی که پرونده های اعمال بندگانش پیش روی همگان قرار می گیرد خداوند او را از رسوایی در امان می دارد و هر کس که دوست دارد روز قیامت به من بنگرد این سوره را بخواند.(1)

امام صادق علیه السلام فرمودنده اند: هر کس سوره تکویر را تلاوت کند در بهشت در پناه خداوند و زیر سایه خداوند مشمول کرامت خداوند خواهد بود و این چیزها برای خداوند بزرگ نیست.(2)

آثار و برکات سوره

1) برطرف کننده بیماری های چشمی

قرائت سوره تکویر برای چشم، موجب تقویت دید چشم و برطرف کنده تاری چشم و دیگر دردهای چشم می شود.(3)

2) برآورده شدن حاجات

هنگام آمدن باران 100 بار این سوره را بخواند مؤثر است.(4)

__________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص273

(2) ثواب الاعمال، ص121

(3) المصباح کفعمی، ص459

(4) درمان با قرآن، ص138

منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»؛ درمان با قرآن،محمدرضا کریمی

منبع (ادامه ...):

https://quran.anhar.ir/fazilat-312.htm

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَالَ لِی: یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ فَأَفْرَدَ الِامْتِنَانَ عَلَیَّ بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ وَ جَعَلَهَا بِإِزَاءِ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ وَ إِنَّ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ أَشْرَفُ مَا فِی کُنُوزِ الْعَرْشِ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَصَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) وَ شَرَّفَهُ بِهَا وَ لَمْ یُشْرِکْ مَعَهُ فِیهَا أَحَداً مِنْ أَنْبِیَائِهِ مَا خَلَا سُلَیْمَانَ (علیه السلام).
پیامبر (صلی الله علیه و آله) همانا خداوند متعال به من فرمود: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! ما به تو سوره‌ی حمد و قرآن عظیم دادیم! (حجر/۸۷). پس با فاتحة الکتاب، جداگانه بر من منّت نهاد و آن را در کنار قرآن بزرگ قرار داد. همانا فاتحة الکتاب، ارزشمندترین چیز در گنجینه‌ی عرش است و خداوند عزّوجلّ آن را به محمّد (صلی الله علیه و آله) اختصاص داد و او را به آن مفتخر ساخت و هیچ‌یک از پیامبران را در این امر با وی شریک نگرداند، مگر حضرت سلیمان (علیه السلام) را».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۸ بحارالأنوار، ج۸۹، ص۲۲۷/ الأمالی للصدوق، ص۱۷۵/ الإمام العسکری، ص۲۹/ نورالثقلین/ البرهان

منبع (ادامه ...):

http://alvahy.com/%D9%81%D8%A7%D8%AA%D8%AD%D9%87

تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۴ - تفسیر نور:

«قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّواالْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» بگو: اگر سرای آخرت در نزد خداوند مخصوص شماست، نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید؛ اگر راست می‌‏گویید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۴:

از دیدگاه قرآن ادعاهای دروغین و خیال‌پردازی‌های بنی‌اسرائیل کدام هستند؟

بنی‌اسرائیل، ادّعاهای دروغین و خیال‌پردازی‌‏های فراوان داشتند که برخی از آنها عبارت بود از:

ما فرزندان و محبوبان خدا هستیم. «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ» «مائده، ۱۸»؛

کسی وارد بهشت نمی‌شود مگر آنکه یهودی و یا نصرانی باشد. «قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری‏» «بقره، ۱۱۱»؛

آتش دوزخ، جز چند روزی به ما اصابت نمی‌کند. «لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُودَةً» «بقره، ۸۰».

این آیه، همۀ این بافته‌‏های خیالی و موهومات فکری آنها را رد کرده و می‌‏فرماید: اگر این ادّعاهای شما درست باشد و به این حرف‏‌ها ایمان داشته باشید، دیگر نباید از مرگ بترسید و از آن فرار کنید، بلکه باید آرزوی مرگ کنید تا به بهشت وارد شوید!

اولیای خدا، نه تنها از مرگ نمی‌‏ترسند، بلکه اشتیاق به مرگ نیز دارند.

همان‌گونه که حضرت علی علیه‌السّلام می‌‏فرماید: «و الله لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه» «بحار،ج ۲۸، ص ۲۳۳» یعنی به‌خدا‌سوگند، علاقۀ فرزند ابوطالب به مرگ، از علاقۀ طفل شیرخوار به سینۀ مادرش بیشتر است.

آری، باید به گونه‌ای زندگی کنیم که هر لحظه آمادۀ مرگ باشیم.

مرگ، همانند سفر است. راننده در صورتی از سفر می‌‏ترسد که یا راه را نمی‌‏شناسد، یا بنزین ندارد یا تخلّف نموده است، یا جنس قاچاق حمل می‏ کند و یا در مقصد، محلّ سکونت ندارد.

درحالی‌که مؤمن واقعی، راه را می‌‏داند «الیه المصیر» سوخت بین راه دارد «عمل صالحاً» تخلّفاتش را با توبه جبران کرده است، جنس قاچاق یعنی عمل خلاف ندارد و محل سکونتش را نیز می‌‏داند «جنّة الماوی» و لذا نمی‌ترسد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۴:

۱. در برابر خیالات و موهومات، با صراحت برخورد کنید. «قُلْ»

۲. دامنۀ انحصار و نژادپرستی، تا قیامت کشیده می‌‏شود! «لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً»

۳. و جدان، بهترین قاضی است. «إِنْ کانَتْ» «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ»

۴. آمادگی برای مرگ، نشانۀ ایمان واقعی و صادقانه است. «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۵ - تفسیر نور:

«وَ لَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ» ولی آنها هرگز به سبب آنچه از پیش فرستاده‌اند، آرزوی مرگ نکنند و خداوند به حال ستمگران، آگاه است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۵:

نترسیدن از مرگ، نشانۀ صدق و یقین است. وقتی مرگ از راه می‌رسد شوخی‌‏ها، تعارفات و خیالات می‌گریزند؛ تنها انسان می‌‏ماند و اعمال او.

در لحظۀ مرگ، انسان باور می‌کند که متاع دنیا کم است و آخرت بهتر و باقی است.

در لحظۀ مرگ، انسان باور می‌کند که دنیا غنچه‏‌ای است که برای هیچکس شکفته نمی‌‏شود و دوستان دنیوی مگس‌ها هستند دور شیرینی.

انسان اگر به مرتبۀ یقین برسد، هرچه به مرگ نزدیک‌‏تر می‌‏شود، احساس قرب و وصول به لقا و دیدار الهی می‌کند.

به همین دلیل حضرت علی علیه‌السّلام وقتی ضربۀ شمشیر را بر فرق خود احساس کرد، فرمود: «فزت و رب الکعبة» قسم به پروردگار کعبه رستگار شدم.

امام حسین علیه‌السّلام در کربلا هرچه به ظهر عاشورا و زمان شهادت نزدیک می‌‏شد، صورتش برافروخته و شکوفاتر می‌‏گردید، و وقتی در شب آخر از یارانش پرسیدند: مرگ نزد شما چگونه است؟ جملاتی را در جواب عرضه داشتند که نشان دهندۀ یقین آنان به حقّانیّت راه‌شان بود، آنها مرگ را شیرین می‏‌دانستند و حتّی برخی از آنان در همان شب آخر با یکدیگر مزاح می‌کردند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۵:

۱. ترس از مرگ، در واقع ترس از کیفر کارهای خودِ ماست. «بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ»

۲. مدّعیان دروغگو و متوقّعان نابه‌جا، ظالم هستند. «وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ»

۳. خودتان می‌‏دانید که چه کرده‌‏اید؛ خداوند نیز که از آنها با خبر است، پس این همه ادّعا برای چه؟! «وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۶ - تفسیر نور:

«وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلی‏ حَیاةٍ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ» (ای پیامبر) هر آینه یهود را حریص‌ترین مردم، حتّی (حریص‌‏تر) از مشرکان، بر زندگی (این دنیا و اندوختن ثروت) خواهی یافت، (تا آن‌جاکه) هر یک از آنها دوست دارد هزارسال عمر کند، درحالی‌که (اگر) این عمر طولانی به آنان داده شود، آنان را از عذاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بیناست.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۶:

۱. عمر طولانی مهم نیست، قرب به خداوند و برکت عمر و نجات از آتش، ارزش دارد. «لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ»

در تفسیر فخر رازی دعایی از رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: اگر زندگی برای من نیکوست، مرا زنده نگهدار و اگر مرگ بهتر است، بمیران.

امام سجاد علیه‌السّلام نیز در دعای مکارم‌الاخلاق از خداوند چنین مسئلت می‌‏کند: «الهی عمّرنی ما کان عمری بذلةً فی طاعتک، فاذا کان عمری مرتعاً للشیطان فاقبضنی» خداوندا اگر عمر من وسیلۀ خدمت در راه اطاعت تو باشد، عمر مرا طولانی کن، ولی اگر عمر من چراگاه شیطان خواهد بود، آن را قطع نما.

۲. یهود، حریص‌‏ترین و دنیاگراترین مردم دنیا هستند. «أَحْرَصَ النَّاسِ عَلی‏ حَیاةٍ»

۳. یهودیان می‏‌خواهند زنده بمانند گرچه به هر نحو زندگی پست باشد. «أَحْرَصَ النَّاسِ عَلی‏ حَیاةٍ» (کلمۀ «حَیاةٍ» نکره و نشانۀ هر نوع زندگی است.)

۴. دروغگو، کم‌حافظه است. یهودیان از یک‌سو بهشت را مخصوص خود می‌‏دانند، «لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً» و ازسوی‌دیگر می‌‏خواهند همیشه در دنیا زنده بمانند. «یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ» «تفسیر راهنما»
تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۷ - تفسیر نور:

«قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی‏ قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ هُدیً وَ بُشْری‏ لِلْمُؤْمِنِینَ» (یهود می‌‏گویند: چون فرشته‌‏ای که وحی بر تو نازل می‌‏کند جبرئیل است و ما با جبرئیل دشمن هستیم، به تو ایمان نمی‌آوریم)

بگو: هر که دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست.) چرا که او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرده است، (قرآنی) که کتب آسمانی پیشین را تصدیق می‌کند و مایۀ هدایت و بشارت برای مؤمنان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۷:

در شأن نزول آیه آمده است: وقتی پیامبر اسلام به مدینه آمدند، روزی ابن صوریا (یکی از علمای یهود) با جمعی از یهودیان فدک، نزد پیامبر آمده و سؤالاتی کردند.

حضرت همۀ سؤالات آنها را جواب داده و هر نشانه‌‏ای که خواستند بیان کردند. آخرین سؤال‌شان این بود که نام فرشته وحی تو چیست؟ حضرت فرمودند: جبرئیل. آن‌ها گفتند: اگر میکائیل بود ما به تو ایمان می‌‏آوردیم، چون جبرئیل، دستورات مشکلی مثل جهاد می‌‏آورد، ولی دستورات میکائیل ساده و راحت است!
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۷:

۱. دامنۀ خیال‌‏پردازی و لجاجت انسان تا آنجا گسترده می‌‏شود که به جهان فرشتگان نیز سرایت می‌‏کند. «عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ»

انسان لجوج، حتّی فرشتگان را متهم می‌کند. فرشتگانی که خداوند آنها را معصوم می‌‏داند و دربارۀ آنان می‌‏فرماید: «لا یعصون اللَّه ما امرهم» آنها هرگز فرمان خداوند را نافرمانی نمی‌‏کنند. (تحریم، ۶)

آنان دلیل دشمنی با جبرئیل را آوردنِ دستورات سنگین و دلیلِ دوستی میکائیل را آوردنِ دستورات سبک می‌دانند؛ درست مانند کودک بازیگوشی که معلّم ریاضی را بد و معلّم ورزش را خوب می‌‏پندارد با آنکه هر دو در جهت تعلیم و تربیت فعالیّت می‌‌کنند.

۲. حمایت و دفاع از پاکانی که مورد تهمت قرار گیرند، لازم است. «نَزَّلَهُ» «بِإِذْنِ اللَّهِ» خداوند ضمن محکوم کردن تصوّرات بنی‌اسرائیل، از جبرئیل تجلیل کرده که بدون اذن ما کاری نمی‌کند و در رسالت خود، امین و رابط بین ما و پیامبر است.

۳. جبرئیل کتابی آورد که تورات شما را تصدیق می‏‌کند، پس چرا با او دشمن هستید؟! «نَزَّلَهُ» «مُصَدِّقاً»
تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۸ - تفسیر نور:

«مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِیلَ وَ مِیکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ» هر که دشمن خدا و فرشتگان و پیامبران او و جبرئیل و میکائیل باشد (کافر است و بداند که) خداوند دشمن کافران است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۸:

۱. ایمان و تولّی، نسبت به همۀ مقدّسات لازم است. «لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ»

۲. دشمنی با انبیاء و اولیا، کفر و دشمنی با خداوند است. «فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ»

۳. همۀ فرشتگان، در یک مرتبه و سطح نیستند. «مَلائِکَتِهِ» «جِبْرِیلَ وَ مِیکالَ» (نام دو فرشتۀ مخصوص جبرئیل و میکائیل را برده است.)
تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۹ - تفسیر نور:

«وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ آیاتٍ بَیِّناتٍ وَ ما یَکْفُرُ بِها إِلاَّ الْفاسِقُونَ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۹۹:

همانا آیات (و نشانه‌‏های) روشنی به‌سوی تو فرستادیم و جز فاسقان کسی به آنها کفر نمی‌‏ورزد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۹:

انسان با پیروی از هوس‌ها و ارتکاب گناه، از مدار حق خارج شده و به سوی کفر تمایل پیدا می‌‏کند. قرآن می‏‌فرماید: سرانجام کسانی که مرتکب گناه می‌‏شوند اگر توبه و جبران نکنند تکذیب و کفر است. «ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّوای‏ أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ» «روم، ۱۰»

ابن‌صوریا که داستانش در دو آیۀ قبل آمد، بعد از آن که پیامبر سؤالات او را پاسخ داد، بهانه‌‏ای نداشت جز اینکه بگوید: چون جبرئیل بر تو وحی می‏‌آورد نه میکائیل، ما به تو ایمان نمی‌‏آوریم. ولی از آنجا که جوابش با آیۀ قبل داده شد، برای اغفال عوام یهود گفت: او دلیل روشنی به ما ارائه نکرد.

آیه نازل شد که مبادا بهانه‌جویی علمایی همچون ابن‌صوریا تو را ناراحت کند، مردم بدانند که بنی‌اسرائیل بهانه می‌گیرند وگرنه ما آیات و دلایل روشن و محکمی فرستاده‌ایم تا کسی در نبوّت تو تردیدی نداشته باشد و با این دلایل، تنها کسانی کفر می‌‏ورزند که فاسق باشند و به خاطر هوس‌ها و گناهان زیاد، از مدار حق بیرون رفته باشند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۹:

۱. در برابر تضعیف ناحق، باید تقویت به‌جا صورت بگیرد. چون علمای یهود، پیامبر اسلام را به ناحق تضعیف کرده و گفتند دلیل روشنی ندارد، خداوند آن حضرت را تقویّت فرمود. «أَنْزَلْنا إِلَیْکَ آیاتٍ بَیِّناتٍ»

۲. فسق و گناه زمینۀ کفر است. «ما یَکْفُرُ بِها إِلَّا الْفاسِقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۰-۱۰۱ - تفسیر نور:

«أَ وَ کُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ * وَ لَمَّاجاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِیقٌ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواالْکِتابَ کِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ» و آیا چنین نبود که هربار آنها (یهود) پیمانی (با خدا و پیامبر) بستند، جمعی از آنان آن را دور افکندند، حقیقت این است که بیشتر آنها ایمان ندارند.

این آیه، تسلّی خاطر برای رسول خداست که این گروه در پیمان‌شکنی و بهانه‏‌گیری، سابقۀ طولانی دارند و نباید از این لجاجت و بهانه‌‏گیری تعجّب کرد.

و هنگامی‌که فرستاده‌ای (چون پیامبر اسلام) از سوی خدا به سراغ‌شان آمد، که آنچه را با ایشان است (یعنی تورات) تصدیق می‌کند، گروهی از اهل کتاب، کتاب خدا را پشت سر افکندند، گویی اصلًا از آن خبر ندارند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۰-۱۰۱:

علمای یهود، پیش از بعثت پیامبر، مردم را به ظهور و دعوت آن حضرت بشارت می‌دادند و نشانه‌ها و مشخّصات او را بازگو می‌کردند. با نشانه‌هایی که در نزد دانشمندان یهود بود، آنان محمّد صلّی اللَّه علیه و آله را همچون فرزندان خویش می‌‏شناختند، ولی بعد از بعثت آن حضرت، در صدد انکار و کتمان آن نشانه‌‏ها برآمدند.
۱۰۱ - پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۰:

۱. در برخورد با مخالفان، باید انصاف مراعات شود. در آیۀ پیشین فرمود: اکثر آنان ایمان نمی‌‏آورند، تا حقّ اقلّیّت محفوظ بماند.

در این آیه نیز می‌‏فرماید: گروهی از آنان چنین‏ هستند، تا همه به یک چشم دیده نشوند. «نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ»

۲. علمی که بدان عمل نشود همانند جهل است. به علمایی که علم خود را نادیده گرفته و حقایق را کتمان کردند، می ‏فرماید: «کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ»

منبع : محسن قرائتی ، تفسیر نور ، ج ۱، ص ۱۶۲ - ۱۶۸.

منبع (ادامه ...):

https://olgoirani.com/content/15

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۶۳تا۶۴

قل من ينجيكم من ظلمات البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية لئن اءنجئنا من هذه لنكونن من الشاكرين(۶۳)
قل الله ينجيكم منها و من كل كرب ثم اءنتم تشركون(۶۴)

ترجمه :
۶۳ بگو چه كسى شما را از تاريكيهاى خشكى و دريا رهائى مى بخشد؟ در حالى كه او را آشكارا و در پنهانى مى خوانيد (و مى گوئيد): اگر از اين (خطرات و ظلمتها) ما را رهائى بخشيدى از شكرگزاران خواهيم بود.
۶۴ - بگو خداوند شما را از اينها و از هر مشكل و ناراحتى نجات مى بخشد باز هم شما براى او شريك مى سازيد! (و راه كفر مى پوئيد).

تفسیر
نورى كه در تاريكى مى درخشد
بار ديگر قرآن دست مشركان را گرفته و به درون فطرتشان مى برد و در آن مخفيگاه اسرار آميز نور توحيد و يكتاپرستى را به آنها نشان مى دهد و به پيامبر دستور مى دهد به آنها اين چنين بگويد: چه كسى شما را از تاريكيهاى بر و بحر رهائى مى بخشد؟! (قل من ينجيكم من ظلمات البر و البحر؟) لازم به يادآورى است كه ظلمت و تاريكى گاهى جنبه حسى دارد و گاهى جنبه معنوى : ظلمت حسى آن است كه نور به كلى قطع شود يا آنچنان ضعيف شود كه انسان جائى را نبيند يا به زحمت ببيند، و ظلمت معنوى همان مشكلات و گرفتاريها و پريشانيهائى است كه عاقبت آنها تاريك و ناپيدا است . جهل ظلمت است ، هرج و مرج اجتماعى و اقتصادى و نابسامانيهاى فكرى و انحرافات آلودگيهاى اخلاقى كه عواقب شوم آنها قابل پيش بينى نيست و يا چيزى جز بدبختى و پريشانى نمى باشد همگى ظلمتند.
ظلمت و تاريكى ذاتا هولناك و توهم انگيز است ، زيرا حمله بسيارى از جانوران خطرناك و دزدان و جانيان در پرده تاريكى صورت مى گيرد و هر كس خاطراتى در اين زمينه دارد، لذا به هنگام گرفتار شدن در ميان تاريكى ، اوهام و خيالات جان مى گيرند، اشباح و هيولاهاى وحشتناك از زواياى خيال بيرون مى دوند، و افراد عادى را در خوف و ترس فرو مى برند.
ظلمت و تاريكى شعبه اى از عدم است و انسان ذاتا از عدم مى گريزد و وحشت دارد، و به همين جهت معمولا از تاريكى مى ترسد.
اگر اين تاريكى با حوادث وحشتناك واقعى آميخته شود و مثلا انسان در يك سفر دريائى شب تاريك و بيم موج و گردابى حائل محاصره شود وحشت آن به درجات بيش از مشكلاتى است كه به هنگام روز پديد مى آيد، زيرا معمولا راههاى چاره در چنان شرائطى به روى انسان بسته مى شود، همينطور اگر در شبى تاريك در ميان بيابانى راه را گم كند و صداى وحشتناك حيوانات درنده كه در دل شب طعمه اى براى خود مى جويند از دور و نزديك به گوش او رسد، در چنين لحظاتى است كه انسان همه چيز را به دست فراموشى مى سپارد و جز خودش و نور تابناكى كه در اعماق جانش مى درخشد و او را به سوى مبدئى مى خواند كه تنها او است كه مى تواند چنان مشكلاتى را حل كند، از ياد مى برد. اينگونه حالات دريچه هائى هستند به جهان توحيد و خداشناسى .
لذا در جمله بعد مى گويد: در چنين حالى شما از لطف بى پايان او استمداد مى كنيد گاهى آشكارا و با تضرع و خضوع و گاهى پنهانى در درون دل و جان او را مى خوانيد (تدعونه تضرعا و خفية ).
و در چنين حالى فورا با آن مبدا بزرگ عهد و پيمان مي بنديد كه اگر
ما را از كام خطر بره اند به طور قطع شكر نعمتهاى او را انجام خواهيم داد و جز به او دل نخواهيم بست (لئن انجينا من هذه لنكونن من الشاكرين ).
ولى اى پيامبر به آنها بگو: خداوند شما را از اين تاريكيها و از هر گونه غم و اندوه ديگر نجات مى دهد (و بارها نجات داده است ) ولى پس از رهائى باز همان راه شرك و كفر را مى پوئيد (قل الله ينجيكم منها و من كل كرب ثم انتم تشركون ).

نكته ها
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد:
۱- ذكر تضرع كه به معنى دعاى آشكار و خفية كه دعاى پنهانى است شايد به خاطر اين باشد كه مشكلات با هم متفاوتند گاهى به مرحله شدت نرسيده انسان را به دعاى پنهانى دعوت مى كند و گاهى كه به مرحله شديد مى رسد آشكارا دست به دعا برميدارد، و گاهى ناله ها و فريادها سر مى دهد منظور اين است كه خداوند هم مشكلات شديد و هم مشكلات ضعيف شما را حل مى كند.
۲ - بعضى معتقدند كه در آيه به چهار حالت روانى انسان كه هر كدام يكنوع عكس العمل به هنگام بروز مشكلات است اشاره شده است : حالت دعا و نياز و حالت تضرع و خضوع و حالت اخلاص و حالت التزام به شكرگزارى به هنگام نجات از مشكلات .
اما متاسفانه براى بسيارى از اين افراد اين حالات پر ارزش همانند برقى زودگذر و تقريبا به شكل اضطرارى در برابر شدائد و مشكلات پيدا مى شود اما چون با آگاهى آميخته نيست پس از برطرف شدن شدائد به خاموشى مى گرايد.
بنابراين اين حالات اگر چه زودگذر باشد، مى تواند دليلى براى افراد دور افتاده در زمينه خداشناسى گردد.
۳ - كرب (بر وزن حرب ) در اصل به معنى زير و رو كردن زمين و حفر
آن است و نيز به معنى گره محكمى كه در طناب دلو مى زنند آمده است سپس در غم و اندوه هائى كه قلب انسان را زير و رو مى كند و همچون گرهى بر دل انسان مى نشيند گفته شده است .
بنابراين ذكر كلمه كرب در آيه بالا كه معنى وسيع و گسترده اى دارد و هر گونه مشكل مهمى را شامل مى شود بعد از ذكر ظلمات برو بحر كه به قسمت خاصى از شدائد گفته مى شود از قبيل ذكر يك مفهوم عام بعد از بيان مفهوم خاص ‍ است (دقت كنيد).
در اينجا يادآورى حديثى كه در ذيل اين آيه در بعضى از تفاسير اسلامى آمده است بى مناسبت نيست .
از پيغمبر اكرم نقل شده كه فرمود خير الدعاء الخفى و خير الرزق ما يكفى بهترين دعا آن است كه پنهانى (و از روى نهايت اخلاص ) صورت گيرد و بهترين روزى آن است كه بقدر كافى بوده باشد (نه ثروت اندوزى هائى كه مايه محروميت ديگران و بار سنگينى بر دوش انسان باشد).
و در ذيل همين حديث ميخوانيم : مر بقوم رفعوا اصواتهم بالدعا فقال انكم لا تدعون الاصم و لا غائبا و انما تدعون سميعا قريبا: پيامبر از كنار جمعيتى گذشت كه صداى خود را بدعا بلند كرده بودند فرمود شما شخص كرى را نمى خوانيد و نه شخصى را كه پنهان و دور از شما باشد بلكه شما كسى را مى خوانيد كه هم شنوا و هم نزديك است !. از اين حديث استفاده مى شود كه اگر دعا آهسته و آميخته با توجه و اخلاص بيشتر باشد بهتر است.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:
خودتان را پاکیزه کنید. جوانان عزیز ما با معارف دینی، با معارف الهی، با معارف بشری و با عمل صحیح دینی می‌توانند این کار را بکنند.
جوان یك انسان سرشار از استعداد و دارای حقوق فراوانی بر پدر و مادر، بر مدرسه، بر حكومت و بر مسوولان بخشهای گوناگون است.
در جوامع غربی، جوان به‌طور معمول مایل به بیبندوباری، نابرخوردار از حیا و مایل به ارتکاب جنایت و تجاوز و تعدّی تربیت میشود و در فساد اخلاقی غرق است. چنین نسل جوانی برای هر جامعه‌ای، در هر حدّی از علم و معرفت و ثروت هم که باشد، مثل موریانه‌ای پایه‌های آن جامعه و نظام را میجود و از بین می‌برد.
سیلى‌خوردگان از انقلاب بارها گفتهاند که کار ما در ایران، کار فرهنگى است؛ کار سیاسى هم نیست. کار فرهنگى یعنى چه؟ یعنى میخواهیم کارى کنیم که همین ایمان، همین شور و عشق، همین نورانیّت و صفایى که امروز در شما جوانها هست، در نسل جوان ایران از بین برود. ۱۳۷۹/۱۲/۰۸

 معتقدم که امروز یکى از سنگینترین بارهاى مسئولیّت بر دوش شما جوانها است.‌‌ ‌امروز سیلى‌خوردگان از انقلاب و آن ‌کسانى که با پدید آمدن نظام جمهورى اسلامى بساط غارتگرىشان از این کشور برچیده شد، متمرکز شدهاند روى جوانها. ‌
جوان ما بیدار است، پسر و دختر ما هوشیارند. دانش‌آموزمان، دانشجویمان، جوانهاى دیگرمان در حوزههاى علمیّه، اینها ‌بیدار هستند. این آگاهى را هم اسلام و انقلاب به این کشور و به این جوانها داده است. ‌

 در داخل مدارس و دانشگاهها سعى میکنند نفوذ کنند. اوّلین اِقدام آنها هم این است که جوان را به بىبندوبارى و فساد ‌سوق بدهند، گوهر حیا را در او از بین ببرند.جوان هشیار مؤمن و متدیّنِ امروز، در مقابل این توطئهها بیدار است. آنجایى که ‌نشانهى حضور دشمن و سرانگشت دشمن را ببیند، او را در زیر پاى خودش لگد میکند و له میکند.‌
هر یک‌یک از دانشآموزان تصمیم بگیرند آن چنان خودشان را بسازند که آن روزى که وارد دانشگاه شدند یا وارد حوزهها ‌شدند یا به هر نقطهاى و مرکزى منتقل شدند، در آنجا یک چراغى باشند تا دیگران را راهنمایى کنند. ‌
انسان مؤمن، انسانى است که در هر نقطهاى که هست، دیگران بتوانند به او اقتدا کنند؛ نه فقط اقتداى در نماز جماعت ‌بلکه اقتداى در عمل، فکر و رفتار؛ خودتان را این جور بسازید.‌

شهید مدافع حرم شهید مهدی صابری (غلامحسین)

شهادت : 09/12/1393 ... درعا - سوریه

بخشی از وصیت نامه:

خدای من؛ خدای خوب و مهربانم... خیلی خیلی قشنگ‌تر و زیباتر از اون چیزی هستی که من با این سطح پائین معرفت و شناخت که اصلاً نداشته محسوب می‌شه، فکر می‌کنم. روسیاهم. روسیاهم که با 25 سال سن نتونستم تو رابطه عبد و معبودی اونجوری که باید و شاید وظیفه عبد رو به نحو شایسته و بایسته انجام بدم. ازت ممنونم؛ ممنونم که من رو انسان آفریدی؛ انسانی مثلاً مسلمان و لایق شکر فراوان‌تر محب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه وآله السلام... ممنونم که دوران حیاتم رو تو این بازه زمانی قرار دادی و هم توفیقات و افتخارات خیلی خیلی زیادی؛ نمونه اش حب شهزاده علی اکبر (علیه السلام) عنایت کردی ...

رسیدن به سن 30 سال؛ بعد از آقا علی اکبر(ع) برام ننگه! تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علی اکبر(ع) اصلاً نمی‌تونم تصور کنم! فرق سالم رو بعد از آقا علی اکبر(ع) نمی‌خوام! چقدر خوب می‌شه سر تو بدنم نداشته باشم چقدر جالب و رویایی و زیباست وقتی ارباب می‌آیند بالا سرم تن تکه تکه ام براشون آشنا باشه و با دیدن شباهت‌های تو بدن من و شهزاده علی اکبر(ع) یک کمی از اون غم و غصه بدن ارباً اربا تسلی پیدا کند! خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم ...

خواهرای خوبم؛ حجاب حجاب حجاب! ...


منابع (ادامه ...):

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1379

https://harimeharam.ir/shahid/187

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه حمد , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: فضیلت و خواص سوره تکویر , فضیلت , خواص , سوره تکویر , سوره‌ حمد , سوره بقره , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , ورزش , پاکیزه , شهید مدافع حرم , شهید مهدی صابری , غلامحسین , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

ویژه نامه شهادت امام هادی علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۵۴تا۵۵

و اذا جاءک الذین یؤ منون بایاتنا فقل سلام علیکم کتب ربکم على نفسه الرحمة اءنه من عمل منکم سوءا بجهالة ثم تاب من بعده و اءصلح فأنه غفور رحیم (۵۴)
و کذلک نفصل الایات و لتستبین سبیل المجرمین (۵۵)

ترجمه
۵۴ - هر گاه کسانى که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند به آنها بگو: سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود فرض کرده ، هر کس از شما کار بدى از روى نادانى کند سپس توبه و اصلاح (و جبران ) نماید او آمرزنده مهربان است .
۵۵ - و اینچنین آیات را برمیشمریم (و روشن میسازیم ) تا راه گناهکاران آشکار گردد.

تفسیر
بعضى معتقدند آیه نخست درباره کسانى نازل شده که در آیات قبل پیامبر
(صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مامور شد که از طرد آنها خوددارى کند، و آنها را از خود جدا نسازد و بعضى معتقدند درباره جمعى از گناهکاران بوده است که نزد پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آمدند و اظهار داشتند ما گناهان زیادى کرده ایم و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سکوت کرد تا آیه فوق نازل شد.
اما شان نزول آن هر چه باشد، شک نیست که مفهوم آیه یک معنى کلى و وسیع است و همه را شامل میشود، زیرا نخست به صورت یک قانون کلى به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور مى دهد که تمام افراد با ایمان را هر چند گناهکار باشند، نه تنها طرد نکند، بلکه به خود بپذیرد و چنین مى گوید:
هر گاه کسانى که به آیات ما ایمان آورده اند به سراغ تو بیایند، به آنها بگو: سلام بر شما (و اذا جائک الذین یؤمنون بایاتنا فقل سلام علیکم ).
این سلام ممکن است از ناحیه خدا و بوسیله پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بوده باشد، و یا مستقیما از ناحیه خود پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و در هر حال دلیل بر پذیرا شدن و استقبال کردن و تفاهم و دوستى با آنها است .
در جمله دوم اضافه میکند، که پروردگار شما رحمت را بر خود فرض کرده است (کتب ربکم على نفسه الرحمة ).
(کتب )که از ماده ( کتابت ) به معنى نوشتن است ، در بسیارى از موارد کنایه از الزام و ایجاب و تعهد مى باشد، زیرا یکى از آثار نوشتن مسلم شدن و ثابت ماندن چیزى است .
و در جمله سوم که در حقیقت توضیح و تفسیر رحمت الهى است ، با تعبیرى محبت آمیز چنین مى گوید: هر کس از شما کارى از روى جهالت انجام دهد، سپس توبه کند و اصلاح و جبران نماید، خداوند آمرزنده و مهربان است (انه من عمل منکم سوء بجهالة ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم )
همانطور که سابقا گفته ایم منظور از (جهالت ) در اینگونه موارد،
همان غلبه و طغیان شهوت است که انسان نه از روى دشمنى و عداوت با حق ، بلکه به خاطر غلبه هوى و هوس آنچنان مى شود که فروغ عقل و کنترل شهوت را از دست مى دهد، چنین کسى با اینکه عالم به گناه و حرام است اما چون علمش تحت الشعاع هوى و هوس واقع شده ، به آن جهل اطلاق گردیده ، مسلما چنین کسى در برابر گناه خود مسؤ ل است ، اما چون از روى عداوت و دشمنى نبوده ، سعى و کوشش مى کند اصلاح و جبران کند.
در حقیقت آیه فوق به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور مى دهد، که هیچ فرد با ایمانى را از هر طبقه و نژاد و در هر شرائطى بوده باشد، نه تنها از خود نراند، بلکه آغوش خویش را یکسان به روى همه بگشاید، حتى اگر کسانى آلوده به گناهان زیاد باشند، آنها را نیز بپذیرد و اصلاح کند.
و در آیه بعد براى تاکید مطلب مى فرماید:(ما آیات و نشانه ها و دستورات خود را این چنین روشن و مشخص مى کنیم ، تا هم راه حقجویان و مطیعان آشکار گردد و هم راه گنهکاران لجوج و دشمنان حق (و کذلک نفصل الایات و لتستبین سبیل المجرمین ).
روشن است که منظور از مجرم ، در آیه فوق هر گناهکارى نیست ، زیرا پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در این آیه ماموریت پیدا مى کند گناهکاران را در صورتى که به سوى او بیایند هر چند اعمال خلافى از روى نادانى انجام داده باشند، بپذیرد، بنابراین منظور از مجرم همان گناهکاران لجوج و سرسختى است که با هیچ وسیله تسلیم حق نمى شوند.
یعنى بعد از این دعوت عمومى و همگانى به سوى حق ، حتى دعوت از گناهکارانى که از کار خود پشیمانند، راه و رسم مجرمان لجوج و غیر قابل انعطاف کاملا شناخته خواهد شد

**************

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۵۶تا۵۸

قل انى نهیت اءن اءعبد الذین تدعون من دون الله قل لا اءتبع اءهواءکم قد ضللت اذا و ما اءنا من المهتدین (۵۶)
قل انى على بینة من ربى و کذبتم به ما عندى ما تستعجلون به إن الحکم الا لله یقص الحق و هو خیر الفاصلین (۵۷)
قل لو اءن عندى ما تستعجلون به لقضى الامر بینى و بینکم و الله اءعلم بالظالمین (۵۸)

ترجمه :
۵۶ - بگو من از پرستش کسانى که غیر از خدا میخوانید نهى شده ام ، بگو من از هوى و هوسهاى شما پیروى نمى کنم اگر چنین کنم گمراه شده ام و از هدایت یافتگان نخواهم بود.
۵۷ - بگو من دلیل روشنى از پروردگارم دارم و شما آنرا تکذیب کرده اید (و نپذیرفته اید) آنچه شما درباره آن عجله دارید به دست من نیست ، حکم و فرمان تنها از آن خدا است ، حق را از باطل جدا میکند، و او بهترین جدا کننده (حق از باطل ) است .
۵۸ - بگو اگر آنچه را که شما در باره آن عجله دارید نزد من بود (و به درخواست شما ترتیب اثر مى دادم عذاب الهى بر شما نازل مى گشت و) کار من و شما پایان گرفته بود و خداوند ظالمان را بهتر مى شناسد.

تفسیر
اصرار بیجا

در این آیات همچنان روى سخن به مشرکان و بت پرستان لجوج است - همانطور که بیشتر آیات این سوره نیز همین بحث را دنبال مى کند - لحن این آیات چنان است که گویا آنها از پیامبر دعوت کرده بودند به آئینشان گرایش پیدا کند پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مامور مى شود که صریحا به آنها بگوید: من از پرستش کسانى را که غیر از خدا مى پرستید نهى شده ام (قل انى نهیت ان اعبد الذین تدعون من دون الله ).
جمله نهیت (ممنوع شده ام ) که به صورت فعل ماضى مجهول آورده شده است اشاره به این است که ممنوع بودن پرستش بتها چیز تازهاى نیست بلکه همواره چنین بوده و خواهد بود.
سپس با جمله : بگو اى پیامبر من پیروى از هوا و هوسهاى شما نمى کنم (قل لا اتبع اهوائکم ) پاسـخ روشنى به پیشنهاد بى اساس آنها مى دهد و آن اینکه بت پرستى هیچ دلیل منطقى ندارد، و هرگز با حکم عقل و خرد جور نمى آید، زیرا عقل به خوبى درک مى کند که انسان از جماد اشرف است چگونه ممکن است انسان در برابر مخلوق دیگرى و حتى در برابر موجود پست تر سر تعظیم فرود آورد، علاوه بر این بتها غالبا ساخته و پرداخته انسان بودند چگونه ممکن است چیزى که مخلوق خود انسان است معبود او و حلال مشکلاتش گردد، بنابراین سرچشمه بت پرستى چیزى جز تقلید کورکورانه و پیروى از خرافات و هوا پرستى نیست .
و در آخرین جمله براى تاکید بیشتر مى گوید: اگر من چنین کارى را کنم مسلما گمراه شده ام و از هدایت یافتگان نخواهم بود (قد ضللت اذا و ما انا من المهتدین ).
در آیه بعد پاسـخ دیگرى به آنهاو آن اینکه من بینه و دلیل روشنى از طرف پروردگارم دارم اگر چه شما آن را نپذیرفته و تکذیب کرده اید (قل انى على بینة من ربى و کذبتم به ).
بینة در اصل به چیزى مى گویند که میان دو شى ء فاصله و جدائى مى افکند به گونه اى که دیگر هیچگونه اتصال و آمیزش با هم نداشته باشند، سپس به دلیل روشن و آشکار نیز گفته شده ، از این نظر که حق و باطل را کاملا از هم جدا مى کند.
در اصطلاح فقهى اگر چه ( بینة ) به شهادت دو نفر عادل گفته مى شود ولى معنى لغوى آن کاملا وسیع است و شهادت دو عادل یکى از مصداقهاى آن مى باشد و اگر به معجزات بینة گفته مى شود باز از همین نظر است که حق را از باطل جدا مى کند و اگر به آیات و احکام الهى بینة گفته مى شود باز به عنوان مصداق این معنى وسیع است .
خلاصه در این آیه نیز پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مامور است روى این نکته تکیه کند که مدرک من در مسئله خدا پرستى و مبارزه با بت کاملا روشن و آشکار میباشد و انکار و تکذیب شما چیزى از اهمیت آن نمى کاهد.
سپس به یکى دیگر از بهانه جوئیهاى آنها اشاره مى کند و آن اینکه آنها مى گفتند اگر تو بر حق هستى کیفرهائى که ما را به آن تهدید میکنى زودتر بیاور پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در پاسـخ آنها میگوید آنچه را شما درباره آن عجله دارید به
دست من نیست ) (ما عندى ما تستعجلون به ).
تمام کارها و فرمانها همه به دست خدا است (ان الحکم الا لله ).
و بعد به عنوان تاکید مى گوید: او است که حق را از باطل جدا مى کند و او بهترین جدا کنندگان حق از باطل است (یقص ‍ الحق و هو خیر الفاصلین ).
بدیهى است کسى میتواند به خوبى حق را از باطل جدا کند که علمش از همه بیشتر باشد و شناخت حق و باطل براى او کاملا روشن است ، به علاوه قدرت کافى براى اعمال علم و دانش خود نیز داشته باشد و این دو صفت (علم و قدرت ) به طور نامحدود و بى پایان تنها براى ذات پاک خدا است ، بنابراین او بهترین جدا کنندگان حق از باطل است .
در آیه بعد به پیامبر دستور مى دهد که در برابر مطالبه عذاب و کیفر از ناحیه این جمعیت لجوج و نادان به آنها بگو : اگر آنچه را که شما با عجله از من مى طلبید در قبضه قدرت من بود و من به درخواست شما ترتیب اثر میدادم کار من و شما پایان گرفته بود (قل لو ان عندى ما تستعجلون به لقضى الامر بینى و بینکم ).
اما براى اینکه تصور نکنند مجازات آنها به دست فراموشى سپرده شده در پایان خداوند از همه کس بهتر ستمکاران و ظالمان را مى شناسد و به موقع کیفر آنها را خواهد داد (و الله اعلم بالظالمین ).
 

نکته ها
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد
:
۱ - از آیات قرآن استفاده مى شود که بسیارى از اقوام گذشته همین درخواست را از پیامبران خود داشتند، که اگر راست مى گوئى پس چرا مجازاتى را که براى ما انتظار دارى به سراغ ما نمى فرستى ؟!
قوم نوح (علیه السلام ) چنین درخواستى را از او کردند و گفتند اى نوح ! چرا این همه با ما سخن مى گوئى و مجادله مى کنى ؟ اگر راست مى گوئى عذابى را که به عنوان تهدید مى گوئى زودتر بیاور قالوا یا نوح قد جادلتنا فاکثرت جدالنا فاتنا بما تعدنا ان کنت من الصادقین (هود - 32) نظیر این تقاضا را قوم صالح نیز از او کردند (اعراف - 77).
و همچنین قوم عاد به پیامبرشان هود چنین پیشنهادى داشتند (اعراف - 70) از سوره اسراء نیز استفاده مى شود که این درخواست از پیامبر اسلام مکرر واقع شد، حتى گفتند ما به تو ایمان نمى آوریم مگر زمانى که یکى از چند کار انجام دهى از جمله اینکه سنگهاى آسمانى را قطعه قطعه بر سر ما بیفکنى ! (او تسقط السماء کما زعمت علینا کسفا) (اسراء - 92).
این درخواستهاى نامعقول یا به عنوان استهزاء و مسخره کردن صورت مى گرفته و یا به راستى به عنوان طلب اعجاز و در هر دو صورت کار احمقانه اى بود، زیرا در صورت دوم موجب نابودى آنها مى شده و جائى براى استفاده از معجزه باقى نمى مانده و در صورت اول نیز با دلائل و نشانه هاى روشنى که پیامبران با خود داشتند حداقل احتمال صدق آنها در نظر هر بیننده مجسم میشده است ، چطور ممکن است با چنین احتمالى انسان تقاضاى نابودى خودش را بکند، یا آن را به شوخى بگیرد ، ولى تعصب و لجاجت بلاى بزرگى است که جلو هر گونه فکر و منطق را مى گیرد.
۲- جمله (ان الحکم الا لله ) معنى روشنى دارد و آن اینکه : هر گونه فرمان در عالم آفرینش و تکوین و در عالم احکام دینى و تشریع به دست خدا است ، و بنابراین اگر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) ماموریتى پیدا مى کند آنهم به فرمان او است .
و اگر حضرت مسیح مثلا مرده اى را زنده مى کند آنهم به اذن او است ، همچنین هر منصبى اعم از رهبرى الهى و قضاوت و حکمیت به کسى سپرده شده است
آنهم از ناحیه پروردگار است . اما متاسفانه جمله به این روشنى در طول تاریخ کرارا مورد سوء استفاده واقع شده است ، گاهى خوارج براى ایراد به مسئله تعیین حکمین در جریان جنگ صفین که به پیشنهاد آنها و امثال آنها صورت گرفته بود به این جمله چسبیده و به گفته على (علیه السلام ) کلمه حقى را گرفته و در معنى باطلى به کار میبردند، و تدریجا جمله لا حکم الا لله شعارى براى آنها شد.
آنها آن قدر نادان و ابله بودند که تصور مى کردند اگر کسى به فرمان خدا و به دستور اسلام در موضوعى حکمیت پیدا کرد با جمله ان الحکم الا لله مخالف است ، با اینکه قرآن زیاد میخواندند اما کمتر مى فهمیدند، زیرا حتى قرآن در موضوع دادگاه خانوادگى اسلام تصریح به انتخاب حکم از طرف زن و مرد مى کند (فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها) (نساء - 35)
بعضى دیگر - همانطور که فخر رازى در تفسیر خود نقل مى کند - این جمله را دلیلى بر مسلک جبر گرفته اند، زیرا وقتى قبول کنیم همه فرمانها در جهان آفرینش به دست خدا است اختیارى براى کسى باقى نمى ماند.
در حالى که مى دانیم آزادى اراده بندگان و اختیار آنها نیز به فرمان پروردگار است ، این خدا است که مى خواهد آنها مختار و آزاد در کار خود باشند تا در پرتو اختیار و آزادى ، تکلیف و مسئولیت بر دوش آنها نهد و تربیت شوند.
۳- جمله یقص در لغت به معنى قطع کردن و بریدن چیزى است و اینکه در آیه فوق مى خوانیم یقص الحق : خداوند حق را میبرد یعنى کاملا آنرا از باطل جدا و تفکیک مینماید، بنابراین جمله بعد و هو خیر الفاصلین
او بهترین جدا کنندگان است تاکید براى این موضوع محسوب مى شود.
و باید توجه داشت که جمله ( یقص ) از ماده ( قصه ) به معنى بیان سرگذشت و داستان نیست آنچنان که بعضى از مفسران پنداشته اند.

منبع

 تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۲ - تفسیر نور

«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصاری‏ وَ الصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» همانا کسانی‌که (به اسلام) ایمان آورده و کسانی‌که یهودی شدند و نصاری و صابئان، هرکس‌که به خدا و روز قیامت ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پس برای آنها در نزد پروردگارشان، پاداش و اجر است و بر آنها ترسی نیست و آنها محزون نمی‌شوند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۲:

در تفسیر نمونه از جامع‌البیان، نقل شده است:

سلمان فارسی به رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله گفت: دوستان من که اهل ایمان و نماز بودند، ولی شما را ندیدند تا به شما ایمان بیاورند؛ وضع آنها در قیامت چگونه است؟

یکی از حاضرین جواب داد: اهل دوزخ هستند.

ولی این آیه نازل شد که هر کدام از پیروان ادیان که در عصر خود بر طبق وظایف و فرمان الهی عمل کرده‌‏اند، مأجور هستند.
آیا طبق آیه ۶۲، سوره بقره می توان بر یهودیت و مسیحیت باقی ماند؟

این آیه نمی‌‏تواند بهانه و دستاویزی برای ماندن در یهودیّت و مسیحیّت باشد؛ زیرا

اوّلًا: قرآن، اهل کتاب را به اسلام دعوت نموده است.

ثانیاً: تهدید کرده که اگر آگاهانه به سراغ دینی غیر از اسلام بروند، مورد قبول نیست. «آل عمران، ۸۵»

مراد از «الَّذِینَ هادُوا» یهودیان هستند. این نام‌گذاری یا به‌سبب اظهار توبۀ آنان است که با تعبیر«إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ» «اعراف، ۱۵۶» آمده است و یا به‌جهت آنکه این قوم به یکی از فرزندان حضرت یعقوب که یهود نام داشت، منسوب بودند.

مراد از «النَّصاری‏»، مسیحیان هستند که در جواب حضرت عیسی که فرمود: «مَنْ أَنْصارِی» گفتند: «نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ» «صف، ۱۴»

شاید هم این نام‌گذاری به‌جهت سکونت آنان در منطقۀ ناصریّه، زادگاه عیسی علیه‌السّلام باشد.

«صابئین» به کسانی گفته می‌‌شود که خود را پیروان حضرت یحیی می‌دانند و برای ستارگان، قدرت تدبیر قائل هستند.

نام این گروه در سوره‏‌های بقره، مائده و حج، در کنار یهود، نصاری، مجوس و مشرکین آمده است. «بقره، ۶۲، مائده، ۶۹، حج، ۱۷»

از اینجا معلوم می‌‏شود که صابئین غیر از چهار دستۀ مذکور هستند.

پیروان این آیین نیز همانند سایر اهل کتاب، به اسلام دعوت شده‌‏اند. اینها با توجّه به اعتقادات خاصّ خود، پیروان اندکی دارند و اهل تبلیغ از دین خودشان نیستند. آنها بیشتر در کنار رودخانه‏‌ها و دریاها زندگی می‏‌کنند و گوشه‌گیر و منزوی هستند.

این افراد، غسل‏‌های متعدّدی دارند که در تابستان و زمستان باید در رودخانه و آب جاری انجام دهند.

هم‌اکنون تعداد نزدیک به پنج‌هزارنفر از آنان در خوزستان در کنار رود کارون و شهرهای دیگر آن استان زندگی می‏‌کنند و قریب به هشت‌هزار‌نفر نیز در عراق در کنار دجله و شهرهای دیگر عراق سکونت دارند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۲:

۱. تمام ادیان آسمانی، اصول مشترک دارند توحید، معاد و انجام اعمال صالح. «آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً»

۲. مهم‏‌ترین اصل اعتقادی بعد از توحید، معاد است. «آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ»

۳. صاحبان ادیان دیگر در صورت بی‌‏اطّلاعی از اسلام، چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، اگر به دین آسمانی خود ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند و در بی‌‏اطّلاعی خود مقصّر نباشند، اهل نجات هستند. «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ» «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»

۴. انسان، تنها در سایۀ ایمان به خداوند و امید به معاد و انجام عمل صالح، آرامش می‌یابد. «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»

۵. سعادت و کرامت، مربوط به ایمان و عمل صالح است؛ نه عنوانِ مسلم، یهودی، مسیحی و صابئی. «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ»«لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۳ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» و (یاد کن) زمانی‌که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فراز شما بالا بردیم (و گفتیم:) آنچه را (از آیات و دستورات خداوند) به شما داده‌‏ایم، با قدرت بگیرید و آنچه را در آن هست، به‌خاطر داشته باشید (و به آن عمل کنید) تا پرهیزگار شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۳:

ماجرای کنده‌شدن کوه طور از جای خود و قرار گرفتن در بالایِِ سرِ یهود، در سوره‌‌های «بقره، ۹۳»، «نساء، ۱۵۴» و «اعراف، ۱۷۱» نیز آمده است.

همچنین شاید مراد از پیمان مطرح شده در این آیه، همان پیمانی باشد که در سوره ‏های بقره، ۴۰ و ۸۲» و مائده ، ۱۲» آمده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۳:

۱. میثاق گرفتن، یکی از عوامل و انگیزه‌‏های عمل است. «أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ»

۲. خداوند، هم از طریق فرستادن پیامبر و هم با نشان دادن کارهای خارق‌العاده، حجّت را بر مردم تمام کرده است. «رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ»

۳. تهدید، برای سرکوب‌کردن روحیّه‌های مغرور و لجوج، یک وسیلۀ تربیتی است. «رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ»

۴. حفظ دستاوردهای انقلاب (نجات از سلطۀ فرعون و آزاد شدن از اسارت و)، باید با قدرت و قوّت دنبال شود. «رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ»

۵. عمل به آیات و احکام الهی، باید همراه با جدّیّت، عشق و تصمیم باشد؛ نه شوخی، نه عادت، نه شکّ و نه تشریفات. «خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ»

۶. معارف دینی باید با تدریس و تبلیغ، در اذهان مردم زنده بماند. «اذْکُرُوا ما فِیهِ»

۷. یاد آیات الهی و تدبّر در آنها، زمینه‌‏ساز تقواست. «اذْکُرُوا ما فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۴ - تفسیر نور:

«ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ» سپس شما بعد از این جریان (که کوه طور را بالای سر خود دیدید، بازهم) روی‌گردان شدید و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود قطعاً از زیان‌کاران بودید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۴:

۱. انسانِ غافل، مهم‌‏ترین تهدیدها را فراموش می‌‌کند. «ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ»

۲. نومید نشوید، زیرا که خداوند با متخلّفان نیز با فضل و رحمت برخورد می‌کند. «فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ»

۳. نجات از خسارت، در سایۀ فضل و رحمت الهی است. «فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۵ - تفسیر نور:

«وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ» قطعاً شما از (سرنوشت) کسانی از خودتان که در روز شنبه، نافرمانی کردند (و به‌جای تعطیل‌کردن کار در این روز، دنبال کار رفتند) آگاه هستید، ما (به خاطر این نافرمانی) به آنان گفتیم: به شکل بوزینه‌‏های مطرود درآیید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۵:

یکی از احکام تورات، وجوب تعطیل کردن شنبه بود که حرص و آز، گروهی از بنی‌اسرائیل را به کار واداشت و با حیله‌‏ای که بعداً خواهیم گفت، روزهای شنبه، کار می‌‏کردند.

لذا خداوند، افراد حیله‌‌گر را به صورت بوزینه درآورد تا درس عبرتی برای دیگران باشد.

این ماجرا علاوه‌بر این آیه در سورۀ «اعراف، ۱۶۳ - ۱۶۶» نیز آمده است و اصولًا مسخ چهره، یکی از عذاب‌‏های الهی و تحقّق قهر خداوندی است.

گروهی از نصاری نیز بعد از نزول مائدۀ آسمانی، کفر ورزیدند که به شکل بوزینه و خوک در آمدند. «وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِیرَ» «مائده، ۶۰»

کلمۀ «سبت» به‌معنای قطع و دست‌کشیدن از کار است.

چنان‌که در آیه‌‏ای دیگر، دربارۀ نقش خواب فرموده است: «وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً» «نبأ، ۹»

و لذا شنبه، روز تعطیلی یهود، «یوم‌السبت» نامیده شده است.

«خاسِئِینَ» از مادۀ «خسأ» به‌معنی «طرد نمودن» است.

این واژه ابتدا برای طرد سگ به کار رفته، ولی سپس به‌طورعام استعمال شده است. در آیه به‌جای «قردة خاسئة»، «خاسِئِینَ» فرموده که صفت برای جمع مذکّر عاقل است، شاید این استعمال برای آن است که جسم آنان تبدیل به بوزینه شده، نه روح و عقل انسانی آنان؛ زیرا در این صورت، عذابِ بیشتری می‌‌کشند.

هر چند که برخی، همانند مراغی در تفسیر خود، مراد از بوزینه‌شدن را یک تشبیه دانسته و گفته‌اند: این آیه نیز نظیر آیۀ «کَمَثَلِ الْحِمارِ» و یا «کَالْأَنْعامِ» است؛ یعنی مسخ معنوی آنان منظور است، نه مسخ صوری و ظاهری.

ولی در تفسیر أطیب‌البیان روایتی از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: خداوند هفتصد امّت را در تاریخ به‌خاطر کفرشان، تغییر چهره داده و به سیزده نوع حیوان، تبدیل شده‌‏اند. «بحار، ج ۱۴، ص ۷۸۷»

همان‌گونه که در روایات می‌‏خوانیم دامنۀ مسخ در قیامت با توجّه به خصوصیّات روحی افراد، گسترده‌‌تر خواهد بود.
در قیامت مردم چند گونه محشور می‌شوند؟

در قیامت مردم ده‌گونه محشور می‌‏شوند:

۱. شایعه‏‌سازان، به‌صورت میمون؛

۲. حرام‌خواران، به‌صورت خوک؛

۳. رباخواران، واژگونه؛

۴. قاضی ناحق، کور؛

۵. خودخواهان مغرور، کر و لال؛

۶. عالم بی ‏عمل، درحال‌جویدن زبان خود؛

۷. همسایه‌آزار، دست‌وپابُریده؛

۸. خبرچین، آویخته به شاخه‌های آتش؛

۹. عیّاشان، بَدبوتر از مُردار؛

۱۰. مستکبران، در پوششی از آتش. «تفسیر مجمع‌البیان و نور‌الثّقلین و صافی، ذیل آیۀ ۱۸ سورۀ نبأ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۵:

۱. از دانستنی‌های تاریخ، عبرت بگیرید. «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ»

۲. کسی‌که حکم خدا را نسخ کند، خود را مسخ کرده است. تغییر و تحریف چهرۀ دین، تغییر چهرۀ انسانیّت را به‌دنبال دارد. «اعْتَدَوْا» «کُونُوا قِرَدَةً»

۳. استراحت و عبادت، باید جزو برنامه‌‏های رسمی باشد و هر کس زمان تعطیل و تفریح و عبادت را به کار مشغول شود، متجاوز است. «اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ»

۴. هر کس راه خدا را کنار بگذارد، بوزینه صفت، مقلّد دیگران خواهد شد. «کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ»

۵. در جهان طبیعت، تبدیل موجودی به موجود دیگر ممکن است. «کُونُوا قِرَدَةً»

۶. حیوانات، از رحمتِ خداوند دور نیستند؛ ولی حیوان شدن انسان، نشانۀ قهر و طرد الهی است. «کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۶ - تفسیر نور:

«فَجَعَلْناها نَکالاً لِما بَیْنَ یَدَیْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ» ما این عقوبت را عبرتی برای حاضران معاصر و نسل‏‌های بعدشان و پندی برای پرهیزکاران قرار دادیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۶:

«نَکالَ» عذابی است که اثر آن باقی و ظاهر باشد تا دیگران ببینند و عبرت بگیرند.

امام صادق علیه‌السّلام فرمود: مراد از «لِما بَیْنَ یَدَیْها»، مردم زمان نزول بلا هستند و مراد از «ما خَلْفَها»، امّت‌‏های بعد از نزول هستند که شامل ما مسلمانان نیز می‌‏شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۶:

۱. شکست‌ها و پیروزی‌‏ها باید برای آیندگان درس باشد. «نَکالًا» «ما خَلْفَها»

۲. عبرت‌گرفتن و پندپذیری، نیازمند داشتن روحیّۀ تقواست. «مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۷ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ قالَ مُوسی‏ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَتَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ»
ترجم‌ۀ سورۀ بقره - آیۀ ۶۷:

و (به‌خاطر بیاورید) هنگامی‌که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما فرمان می‌‏دهد (برای یافتن قاتل) ماده‌گاوی را ذبح کنید، گفتند: آیا ما را به تمسخر می‏‌گیری؟ (موسی) گفت: به خدا پناه می‌‏برم از اینکه از جاهلان باشم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۷:

این سوره را به‌جهت این داستان، سورۀ بقره نامیده‌‌اند.

فرمان ذبح گاو، در تورات، سِفر تثنیه، فصل ۲۱» به‌عنوان یک قانون قضایی مطرح شده است . خلاصۀ ماجرا از این قرار بوده که مقتولی در بین بنی‌اسرائیل پیدا شد که قاتل آن معلوم نبود. در میان قوم نزاع و درگیری شروع شد و هر قبیله، قتل را به طایفه و قبیله‌‏ای دیگر نسبت می‌‏داد و خود را تبرئه می‌‏کرد.

آنها برای داوری و حلّ مشکل، نزد حضرت موسی رفتند. موسی علیه‌السّلام به آنها فرمود: خداوند دستور داده گاوی را ذبح کنید و قطعه‌‏ای از بدن آن را به مقتول بزنید تا زنده شود و قاتل خود را معرّفی کند.

آنها با شنیدن این جواب به موسی علیه‌السّلام گفتند: آیا ما را مسخره می‏‌کنی؟ موسی گفت: مسخره‌کردن کار جاهلان است و من به خدا پناه می‌‏برم که از جاهلان باشم.

در فرهنگ قرآن و روایات، جهل به‌معنای بی‏‌خردی است؛ نه نادانی.

لذا کلمۀ «جهل» در برابر «عقل» به کار می‌‌رود، نه در برابر علم و چون مسخره کردن دیگران، نشانۀ بی‏‌خردی است، حضرت موسی از آن به خدا پناه می‌برد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۷:

۱. اگر فرمان خداوند، با ذهن و سلیقۀ ما مطابق نیامد و راز آن را نفهمیدیم، نباید آن را انکار کنیم. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ» «أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً»

۲. موسی علیه‌السّلام دستور ذبح گاو را از سوی خدا معرّفی می‌کند تا بلکه رعایت ادب نموده و تسلیم شوند، ولی آنها باز بهانه‌گیری می‌‌کنند. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ»

۳. خداوند اگر اراده نماید، از به‌هم‌خوردن دو مرده، مرده‌‏ای زنده می‏‌شود. «تَذْبَحُوا بَقَرَةً»

۴. در کشتنِ گاو، تقدّس گاو کوبیده می‌‏شود؛ همانند بت‌‌شکنی ابراهیم علیه‌السّلام و آتش‌زدن گوسالۀ طلایی سامری. «تَذْبَحُوا بَقَرَةً»

۵. درجۀ ایمان مردم به پیامبرشان، از برخورد آنها در مقابل دستورات وی فهمیده می‌شود. «أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً»

۶. استعاذه و پناه‌بردن به خدا، یکی از راه‏‌های بیمه‌شدن است. عصمت انبیاء در سایۀ استعاذه و امثال آن است. «أَعُوذُ»

۷. مسخره‌کردن، کار افراد جاهل و بی‌خرد است. «أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ»

۸. جهل، خطری است که اولیای خدا، از آن به خدا پناه می‏‌برند. «أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ»

۹. خداوند در یک ماجرا، توحید، قدرت‌نماییِ خود، نبوّت، معجزۀ موسی و معاد، زنده شدن مرده، را به اثبات می‌رساند.
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۸ - تفسیر نور:

«قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَ لابِکْرٌ عَوانٌ بَیْنَ ذلِکَ فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ» (بنی‌اسرائیل به موسی) گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا بر ما روشن کند که آن چگونه (گاوی) است؟

(موسی) گفت: همانا خداوند می‌‏فرماید: ماده‌گاوی که نه پیر و ازکارافتاده باشد و نه بکر و جوان؛ (بلکه) میان این دو (و میان‌سال) باشد. پس آنچه به شما دستور داده شده (هرچه‌زودتر) انجام دهید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۸:

وقتی بنی‌اسرائیل فهمیدند که موضوع جدّی است، شروع به بهانه‌‏تراشی نمودند.

به نظر برخی مفسّران، احتمال می‌رود که این بهانه‌ها از طرف قاتل واقعی به مردم القا می‌‏شد، تا مبادا رسوا شود. «تفسیر فخر رازی، ذیل آیه»

در هر حال روش سؤال‌کردنِ قوم، حکایت از روحیّۀ لجاجت آنان دارد که در آیه به آن اشاره شده و پرده از باطن آنان برداشته است.
پیام‌های سوره بقره - آیه ۶۸:

۱. با ادب سؤال کنید. در این آیه کلمه «لَنا» دو بار تکرار شده و به‌جای «ربّنا» کلمۀ «رَبَّکَ» آمده که نشانۀ روح تکبّر است. «ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا»

۲. فرمان خداوند را سریع انجام دهید و از وسوسه و تردید بپرهیزید. «فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۹ - تفسیر نور:

«قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما لَوْنُها قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ» (آنان به موسی) گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا بر ما روشن سازد که رنگش چگونه باشد؟ (موسی) گفت: همانا خداوند می‌‏گوید: آن ماده‌گاوی باشد زردِ یک‌دست، که رنگ آن بینندگان را شاد و مسرور سازد!
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۹:

با اینکه فرمان ذبح، دو بار صادر شد، امّا گویا برخی از آنها قاتل را می‌‏شناختند و نمی‌خواستند معرّفی شود.

لذا از روی لجاجت و بهانه‏‌تراشی، سؤال‌های متعدّدی را مطرح می‌‌کردند، تا بالاخره از رنگ گاو سؤال کردند.

خداوند در جواب آنها فرمود: رنگ گاو، زردِ شدید و پُررنگ و خالص باشد. رنگی که بینندگان را شادمان کند؛ یعنی از خوش‌اندامی، سلامتی، رنگ و زیبایی خاصّی برخوردار باشد.

ای بسا اگر وسیلۀ وزن‌کردن داشتند، از وزنِ گاو نیز سؤال می‌‏کردند!

از سؤالات نابه‌جا نهی شده‌‏ایم. در سورۀ مائده می‏‌خوانیم: «لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ» «مائده، ۱۰۱» از چیزهایی که اگر به آنها پاسخ داده شود برای شما مشکل به وجود می‌‏آید، سؤال نکنید.

روزی پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله دربارۀ لزوم و اهمّیت حج، خطبه‌ای ایراد می‌‏فرمودند؛ در بین خطبه، شخصی سؤال کرد: آیا حج، هر سال واجب است؟

پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله جواب نفرمود. آن شخص دوباره سؤال خود را تکرار نمود.

حضرت ناراحت شده فرمودند: چرا اصرار می‌کنی؟ اگر بگویم بله، کار شما مشکل می‌‏شود؛ همین‌که دیدید من ساکت شدم، اصرار نکنید.

سپس پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: یکی از عوامل هلاکت اقوام گذشته، سؤالات نابه‌جای آنها بود. «تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۹۶»

حضرت علی علیه‌السّلام در نهج‌البلاغه می‌‏فرماید: «و سکت لکم عن اشیاء و لم یدعها نسیانا فلا تتکلفوها» «شرح ابن أبی الحدید، ج ۱۸، ص ۱۰۲» خداوند حکم برخی اشیا را مسکوت گذاشته است، این سکوت از سرِ فراموشی نیست، بلکه برای آن است که شما در عمل، در وسعت باشید.

و لذا با سؤالات نابه‌جا، موشکافی نکنید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۹:

۱. رنگ زرد، چنان‌که در روایات نیز آمده، مورد سفارش دین است. «فاقِعٌ لَوْنُها»

۲. رنگ ‏ها، در روحیّۀ انسان تأثیر دارند. «لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ»

منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور ، ج ۱، ص ۱۲۷-۱۳۵.

منبع

فضیلت وخواص سوره قیامت

هفتاد و پنجمین سوره قرآن کریم است که در مکه مکرمه نازل شده و دارای 40 آیه می باشد.

رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم در فضیلت این سوره فرمودند: هر کس سوره قیامت را قرائت کند در روز قیامت من و جبرئیل شهادت می دهیم که اوبه قیامت ایمان داشته است و در حالی وارد محشر می شود که چهره اش درخشان تر از دیگر آفریدگان خداست(1)

 امام باقر علیه السلام نیز فرمودند: هر کس در قرائت سوره قیامه مداومت ورزد و به آیات آن عمل کند خداوند عزیز و جلیل او را به بهترین شکل با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم محشور می کند در حالی که چهره اش شاد و خندان است تا اینکه از پل صراط و میزان بگذرد.(2)

آثار و برکات سوره

1) جهت محبوب شدن

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت است: ... مداومت در خواندن این سوره باعث افزایش روزی و امنیت و محبوبیت در بین مردم می شود. (3)

2) تقویت کننده عفاف و پاکدامنی

امام جعفر صادق علیه السلام فرموده اند: قرائت سوره قیامت موجب خشوع می شود و تقویت کنده عفاف و پاکدامنی و حفظ و صیانت خواهد بود.و هر کس آنرا بخواند از حاکمی نترسد و به اذن خدا در شب و روز محفوظ خواهد بود.(4)

3) رفع ضعف و ناتوانی

اگر این سوره را بنویسند و آب شسته شده ان را بنوشند ضعف و ناتوانی را از بین می برد.(5)

____________________

پی نوشت:

(1).مجمع البیان، ج10، ص190

(2) ثواب الاعمال، ص121

 (3) تفسیرالبرهان، ج5، ص533

(4) همان

(5) المصباح کفعمی، ص459

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

منبع (ادامه مطلب ...)

https://quran.anhar.ir/fazilat-306.htm

نماز شب سوم ماه رجب (اقبال الاعمال)

نماز شب چهارم ماه رجب (اقبال الاعمال)

نماز شب پنجم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فیما نذکره مما یختص بشهر رجب و برکاته و ما نختاره من عباداته و خیراته‏ و فیه فصول‏، فصل فیما نذکره من عمل اللیلة الخامسة من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل سی و پنجم، عمل شب پنجم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِکَ فِی کُتُبِ الْأَسْبَابِ إِلَى رِضَاءِ مَالِکِ یَوْمِ الْحِسَابِ مَرْوِیّاً عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ‏
در برخى کتاب‌هاى دربردارنده‌ى اعمال که به وسیله‌ى آن‌ها انسان به خشنودى پروردگار مالک روز حساب، راه مى‌یابد، آمده است که پیامبر اکرم-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- فرمود:
مَنْ صَلَّى فِی اللَّیْلَةِ الْخَامِسَةِ مِنْ رَجَبٍ سِتَّ رَکَعَاتٍ بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ خَمْساً وَ عِشْرِینَ مَرَّةً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[2]
هرکس در شب پنجم ماه رجب  شش  رکعت نماز-با  یک  بار سوره‌ى «حمد» و  بیست و پنج بار سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» -بخواند،
أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ أَرْبَعِینَ نَبِیّاً وَ أَرْبَعِینَ صِدِّیقاً وَ أَرْبَعِینَ شَهِیداً وَ یَمُرُّ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْقِ اللَّامِعِ عَلَى فَرَسٍ مِنَ النُّور
خداوند پاداش چهل پیامبر و چهل صدیق و چهل شهید را به او عطا مى‌کند و سوار بر اسبى از نور، همانند آذرخش درخشان از [پل] صراط مى‌گذرد.

[1]) سوره الحمد(الفاتحه) [2]) سوره التوحید(الاخلاص)

منبع (ادامه مطلب)

https://ahlolbait.com/doa/12509

نماز لیله الرغائب (شب آرزوها)

بدان‏که اولین شب جمعه ماه رجب را «لیلة الرغاب» (یعنى شب دلدادگان) مى ‏گویند و براى آن عملى با فضیلت‏ بسیار از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله وارد شده که آن را سیّد در کتاب «اقبال» و علاّمه حلى در «اجازه بنى زهره» نقل کرده‏ اند، بعضى از فضیلت آن اینکه به سبب انجام آن، گناهان بسیار آمرزیده مى‏ شود، و نیز نمازى در آن وارد شده که هرکه آن را به جاى‏ آورد هنگام شب اوّل قبرش حق تعالى ثواب آن را به نیکوترین صورت و با روى گشاده و درخشان و زبانى گویا به سوى‏ او مى ‏فرستد، پس به او مى‏ گوید: اى حبیب من تو را بشارت باد که از هر شدّت و سختى نجات یافتى، بنده مى‏ گوید تو کیستى؟ به خدا سوگند من چهره‏ اى زیباتر از چهره تو ندیدم، و سخنى شیرین‏ تر از سخن تو نشنیدم، و بویى بهتر از بوى‏ تو نبوییدم!! پاسخ می دهد: من ثواب آن نمازم که در فلان شب، از فلان ماه، از فلان سال به جاى آوردى‏ امشب نزد تو آمدم تا حقّت را ادا کنم، و مونس تنهایى تو باشم، و هراس را از تو برگیرم و هنگامى‏ که در صور (شیپور قیامت) دمیده شود، در عرصه قیامت سایه‏ اى بر سرت خواهم افکند، پس خوشحال باش که خیر هرگز از تو جدا نخواهد شد. کیفیت‏ این نماز چنین است:

اولین پنجشنبه ماه رجب را روزه مى‏ دارى، چون شب جمعه داخل شود، ما بین نماز مغرب و عشا، دوازده رکعت نماز بجاى مى‏ آورى، هر دو رکعت با یک سلام به این ترتیب که در هر رکعت یک مرتبه سوره «حمد» و سه مرتبه «سوره قدر» و دوازده‏ مرتبه «سوره توحید» مى‏ خوانى و هنگامى که از نماز فارغ شدى هفتاد مرتبه مى ‏گویى

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ عَلَى آلِهِ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] .

خدایا! بر محمّد پیامبر درس ناخوانده و خاندانش درود فرست

سپس به سجده مى‏ روى و هفتاد مرتبه می گویى:

سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ

پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح

آنگاه سر از سجده بر مى ‏دارى و هفتاد مرتبه مى‏ گویى:

رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْأَعْظَمُ

پروردگارا! مرا بیامرز و بر من مهرورز و از آنچه از من مى‏ دانى بگذر، تو خداى برتر و بزرگترى

دوباره به سجده مى‏ روى و هفتاد مرتبه مى‏ گویى:

سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ

پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح

سپس حاجت خود را مى‏ طلبى که به خواست خدا برآورده خواهد شد.

منبع (ادامه مطلب ...)

https://ahlolbait.com/doa/1674

https://ahlolbait.com/doa/12462

نماز شب ششم ماه رجب (اقبال الاعمال)

نماز شب هفتم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل الليلة السابعة من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل سی و نهم، عمل شب هفتم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِكَ فِيمَا نَظَرْنَاهُ مِمَّا يُقَرِّبُ الْعَبْدَ إِلَى مَوْلَاهُ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‏
در برخى كتاب‌هاى دربردارنده‌ى اعمال نزديك‌كننده‌ى بنده به مولاى خويش، به نقل از پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آمده است:
مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ السَّابِعَةِ مِنْ رَجَبٍ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[2] ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ[3] وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ[4]
هركس در شب هفتم ماه رجب  چهار  ركعت نماز-در هر ركعت سوره‌ى «حمد»  یک  بار و سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ» سه بار و سوره‌ى «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلْفَلَقِ» و «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلنّٰاسِ» -بخواند
وَ يُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ ص عِنْدَ الْفَرَاغِ عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ يَقُولُ الْبَاقِيَاتِ الصَّالِحَاتِ‏ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ عَشْرَ مَرَّاتٍ
و بعد از اتمام نماز  ده بار بر پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-صلوات بفرستد و باقيات صالحات (اعمال شايسته‌ى پاينده) ؛ يعنى «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلاّ اللّه و اللّه أكبر» را  ده بار بگويد،
أَظَلَّهُ اللَّهُ تَحْتَ ظِلِّ عَرْشِهِ [تَحْتَ الْعَرْشِ‏] وَ يُعْطِيهِ ثَوَابَ مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ اسْتَغْفَرَتْ لَهُ الْمَلَائِكَةُ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ هَذِهِ الصَّلَاةِ
خداوند او را در سايه‌ى [زير]عرش خود قرار مى‌دهد و پاداش كسى كه ماه رمضان را روزه داشته به او عطا مى‌كند و تا زمان فراغت از نماز، فرشتگان براى او طلب آمرزش مى‌كنند
وَ يُسَهِّلُ عَلَيْهِ النَّزْعَ وَ ضَغْطَةَ الْقَبْرِ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَرَى مَكَانَهُ مِنَ الْجَنَّةِ- وَ آمَنَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَزَعِ الْأَكْبَر
و جان كندن و فشار قبر او آسان مى‌گردد و از دنيا بيرون نمى‌رود تا اين‌كه جايگاه خويش را در بهشت ببيند و خداوند او را از هراس بزرگ‌تر [روز قيامت]ايمن گرداند

[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره التوحید(الاخلاص) [3]) سوره الفلق [4]) سوره الناس

منبع (ادامه مطلب ...)

https://ahlolbait.com/doa/12518

نماز شب هشتم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل الليلة الثامنة من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل چهل و یکم، عمل شب هشتم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِكَ فِي كُتُبِ الصَّلَوَاتِ فِي الْأَوْقَاتِ الصَّالِحَاتِ مَرْوِيّاً عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‏
در برخى كتاب‌هاى دربردارنده‌ى نمازها در اوقات شايسته، آمده است كه پيامبر اكرم -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-فرمود:
[وَ] مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الثَّامِنَةِ مِنْ رَجَبٍ عِشْرِينَ رَكْعَةً بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[2] وَ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ[3] وَ الْفَلَقِ[4] وَ النَّاسِ[5] ثَلَاثَ مَرَّاتٍ
هركس در شب هشتم ماه رجب  بیست ركعت نماز-در هر ركعت سوره‌ى «حمد»  یک  بار و سوره‌هاى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ»، «قُلْ يا أَيُّهَا اَلْكافِرُونَ»، «فلق» و «ناس» سه  بار-بخواند،
أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ الشَّاكِرِينَ وَ الصَّابِرِينَ وَ رَفَعَ اسْمَهُ فِي الصِّدِّيقِينَ وَ لَهُ بِكُلِّ حَرْفٍ أَجْرُ كُلِّ صِدِّيقٍ وَ شَهِيدٍ
خداوند به او پاداش سپاسگزاران و شكيبايان را عطا مى‌كند و نام او در ميان صديقان نوشته و بالا برده مى‌شود و در برابر هر حرف كه در نماز خوانده، پاداش همه‌ى صديقان و شهيدان براى او خواهد بود
وَ كَأَنَّمَا خَتَمَ الْقُرْآنَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ تَلْقَّاهُ سَبْعُونَ مَلَكاً يُبَشِّرُونَهُ بِالْجَنَّةِ وَ يُشَيِّعُونَهُ إِلَيْهَا
و گويى كه قرآن را در ماه رمضان خوانده و ختم كرده است و آن‌گاه كه از قبرش بيرون مى‌آيد، هفتاد فرشته به پيشواز او آمده و بشارت بهشت را به او مى‌دهند و از پى او روانه مى‌گردند.

[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره الفلق [3]) سوره الناس [4]) سوره الاخلاص [5]) سوره الکافرون

منبع (ادامه مطلب):

https://ahlolbait.com/doa/12522

 مادر ستاره‌های فروزان ولایت
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:
اگر شخصیت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها برای ذهنهای ساده و چشمهای نزدیک‌بین ما آشکار میشد، ما هم تصدیق میکردیم که فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها سرور همه‌ی زنان عالم است؛ بانویی که در سنین کم و در عمر کوتاه، به مقامات معنوی و علمی و معرفتی و به مرتبه‌ای برسد که برابر مرتبه‌ی انبیا و اولیا است. در واقع فاطمه‌ی زهرا فجر درخشانی است که از گریبان او، خورشید امامت و ولایت و نبوّت درخشیده است؛ آسمان بلند و رفیعی است که در آغوش آن، ستاره‌های فروزان ولایت قرار گرفته است. همه‌ی ائمّه علیهم‌السّلام برای مادر بزرگوار خود تکریم و تجلیلی قائل بودند که برای کمتر کسی این همه احترام و تجلیل را از آن بزرگواران میشود دید. ۱۳۷۶/۷/۳۰

گره‌ها آسان‌تر باز می‌شود...
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «اگر زن در جامعه بتواند به علم و معرفت و کمالات معنوی و اخلاقیای که خدای متعال و آیین الهی برای همه‌ی انسانها -چه مرد و چه زن- به‌طور یکسان در نظر گرفته است، برسد، تربیت فرزندان بهتر خواهد شد، محیط خانواده گرمتر و باصفاتر خواهد شد، جامعه پیشرفت بیشتری خواهد کرد و گره‌های زندگی آسانتر باز خواهد شد؛ یعنی زن و مرد خوشبخت خواهند شد. برای این باید تلاش کرد؛ هدف این است.» ۱۳۷۶/۷/۳۰

گرمای مطالعه
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:«این مسأله که زن به سمت معرفت، علم، مطالعه، آگاهی، کسب معلومات و معارف حرکت کند، باید در میان خودِ بانوان خیلی جدّی گرفته شود و به آن اهمیت بدهند.» ۱۳۷۶/۰۷/۳۰

دو لنگه یک در
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «اسلام در داخل خانواده، دو جنس زن و مرد را مانند دو لنگه‌‌ی یک در، دو چشم در چهره‌‌ی انسان، دو سنگرنشین در جبهه‌‌ی نبرد زندگی و دو کاسبِ شریک در یک باب مغازه قرار داده است. هرکدام از این دو، طبیعت، خصوصیات و خصلت‌‌هایی، هم در جسم و روح و فکر و هم در غرایز و عواطف دارند که ویژه‌ی خودشان است. این دو جنس، اگر با همان حدود و موازینی که اسلام معیّن کرده است در کنار هم زندگی کنند، خانواده‌‌ای ماندگار و مهربان و بابرکت و پرفایده خواهند داشت.» ۱۳۷۵/۰۶/۲۸
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «هدف اسلام در دفاع از حقوق زنان این است که زن تحت ستم نباشد و مرد خود را حاکم بر زن نداند. در خانواده، حدود و حقوقی هست. مرد حقوقی دارد، زن هم حقوقی دارد و این حقوق به‌شدت عادلانه و متوازن ترتیب داده شده است. آنچه متعلق به اسلام است، بینات اسلام و مسلمات اسلام است.» ۱۳۷۶/۰۷/۳۰

منبع (ادامه مطلب ...)

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=37066

 

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

حرکت مردم آمل در مقابل معارضین؛ نمونه پیروی از اهل بیت علیهم‌السلام
در همین داستان آمل که یک حرکت مردمی عجیبی مردم آمل نشان دادند، اینکه امام (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در وصیتنامه از مردم آمل اسم آوردند، نشان‌دهنده‌ی عظمت کار اینها -قشرهای مختلف، حتی زنها- است. دخترک چهارده پانزده ساله در همین داستان آمل، میرود میجنگد و به شهادت میرسد. البته سوابق مردم مازندران که زیاد است؛ من بارها گفته‌ام، از دورانهای قدیم این منطقه‌ی طبرستان و منطقه‌ی پشت این جبال سربه‌فلک‌کشیده که لشکریان فاتح خلفا نمیتوانستند از این جبال عبور بکنند، فراریان خاندان پیغمبر، این جوانهایی که در مدینه و در کوفه و در مناطق عراق و حجاز زیر فشار قرار میگرفتند، خودشان، زن‌وبچه‌هاشان فرار میکردند و خودشان را میرساندند به آن طرفی که نیروهای مسلح آن روز نمیتوانستند برسند. لذا مردم مازندران از وقتی که مسلمان شدند، پیرو اهل‌بیت بودند؛ یعنی از همان اول، اسلام اینها همراه بود با پیروی از اهل‌بیت (علیهم‌السلام). یک چنین کار بزرگی [کردند]. ۱۳۹۲/۰۹/۲۵

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=25091

بیانات در شرح دعای ماه رجب

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

«مسئله‌ی دفاع مقدس علاوه بر اینکه یک آزمون بزرگی بود برای ملت ایران، آزمونی هم بود برای بروز استعدادها، هم استعداد اشخاص، هم استعداد مناطق کشور؛ حالا در مورد استعداد اشخاص به نظر من این نکته‌ی مهم و قابل توجهی است که به آن توجه نمیشود؛ یعنی از بس واضح است مورد غفلت قرار میگیرد، از کثرت وضوح مخفی میماند؛ و آن این است که این دفاع مقدس وسیله‌ای شد برای اینکه استعدادهای مکنون(۳) در انسانها، به شکل عجیبی بروز کند. مثلا در سپاه، شما ملاحظه میکنید یک جوانی وارد میدان جنگ میشود و در حالی که از مسائل نظامی هیچ اطلاعی ندارد و وارد نیست، در ظرف یک سال، یک سال و نیم، دو سال تبدیل میشود به یک استراتژیست نظامی؛ این خیلی مهم است. خب، شما الان در حالات شهدا و سرداران بزرگ و مانند اینها که نگاه میکنید، مثلا فرض کنید شهید حسن باقری من‌باب مثال، بلاشک یک طراح جنگی است. هرکس منکر این معنا باشد، اطلاع ندارد؛ والا کسی اطلاع داشته باشد، خواهد دید که واقعا این جوان بیست و چند ساله یک طراح جنگ است. کی؟ در سال ۱۳۶۱؛ کی وارد جنگ شده است؟ در سال ۱۳۵۹. این مسیر حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است!» ۱۳۹۲/۰۹/۲۵

«من شرح حال شهید افشردی (باقری) را میخواندم - به نظرم شرح حال ایشان یا یکی دیگر از همین شهدا بود - در آنجا ذکر شده بود که ایشان هر روز خطاهای خود را مینوشته؛ همین که در توصیه‌ی علمای اخلاق و در توصیه‌های بعضی از احادیث و اینها هم هست که خطاهای خودتان را بنویسید، هر شب خودتان را محاسبه کنید. او این چیزها را روی کاغذ مینوشته. ماها رومان نمیشود خودمان بنویسیم، روی کاغذ بیاوریم، علنی کنیم؛ ولو بین خودمان و کاغذ. او در یادداشتهای خود نوشته بود که مثلاً من شب دیدم امروز این چند تا گناه را انجام دادم.» ۱۳۹۰/۰۱/۲۳

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=38824

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

«قبل از انقلاب، در دوران حرکت عظیم مردمی -حالا ماجراهای هفدهم شهریور و کشتار مردم و این مسائل که خب همه به‌وسیله‌ی دولت دست‌نشانده‌ی آمریکا انجام گرفت، به جای خود- در هشتم بهمن، یعنی چند روز قبل از ورود امام به داخل کشور، در همین خیابانهای تهران، همین خیابان انقلاب، مردم اجتماع کرده بودند؛ ژنرال هایزر که فرستاده‌ی آمریکا بود و به ایران آمد برای اینکه شاید بتواند یک‌جوری از دست انقلاب رژیم را نجات بدهد و حفظ بکند، او در خاطرات خودش مینویسد -اینها اسناد تاریخی است- و میگوید من به ژنرال قره‌باغی گفتم که در مواجهه‌ی با مردم لوله‌ی تفنگهایتان را پایین بیاورید؛ یعنی مردم را بکُشید، تیر هوایی بیخودی در نکنید، مردم را قتل‌عام کنید. اینها هم همین کار را کردند، لوله‌ی تفنگها را پایین آوردند، عدّه‌ای جوان و نوجوان کشته شدند ولی جمعیّت عقب نرفت. هایزر میگوید؛ قره‌باغی بعد آمد به من گفت که این تدبیر تو فایده‌ای نکرد، مردم عقب نرفتند، آن‌وقت هایزر میگوید من دیدم این ژنرال‌های شاه چقدر کودکانه فکر میکنند؛ یعنی باید ادامه میدادند، باید مرتّب میکُشتند. ببینید این رژیمِ دست‌نشانده بود. ژنرال آمریکایی دستور قتل‌عام هم‌وطنان را به ارتشبد ایرانی میدهد و این به دستور او و به توصیه‌ی او عمل میکند و چون فایده‌ای ندارد، میرود به او میگوید فایده‌ای ندارد؛ او هم میگوید اینها بچّه‌اند، اینها کودکانه فکر میکنند. این، ماحصل و خلاصه‌ی حکومت پهلوی در ایران است.» ۱۳۹۴/۰۸/۱۲

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=47193

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اختلاط با نامحرم به ضرر زنهاست
آن آقایی که با زنان نامحرم سروکار دارد، دو جا برای او امکان اشباع غرایزش در سطوح مختلف وجود دارد، این دیگر به زن خودش آن جور پای بند نیست. مثل مردی که هیچ زنی نگاه نمی‌کندنیست.

اینکه می‌گویند زن باید خودش را در محیطهای اجتماعی با نامحرم مخلوط نکند، برای این است که این زن، دلبستگی‌اش به مرد خودش باشد و الّا اگر زن کارش به جایی رسید که مرد خودش برایش عادی شد، مثل وضعیتی که الآن در جوامع غربی می‌بینید که اصلاً این مرد برای زن اهمیّتی ندارد، می‌گوید حالا شد، شد، نشد هم نشد. می‌گوید طلاق می‌گیریم، تمام می‌کنیم تو برو دنبال کارت، من هم می‌روم دنبال کارم. این بد است. بعضی از خانمها امروز تلاش می‌کنند که وضع زنان را این جوری کنند. این به ضرر زنهاست به نفع زنها نیست؛ چون این، بنیان خانواده را متلاشی می‌کند.
رهبر انقلاب؛ ۷۷/۱/۱۹

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1377

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

نهضت اسلامی در دنیا، یک امر جدی است. احساس هویت اسلامی در میان ملتهای مسلمان، بلکه در میان جمعیتهای مسلمان - یعنی آن‌جایی که مسلمین، یک ملت محسوب نمی‌شوند، بلکه یک جمعیت در اقلیت هستند - یک امر واضح و غیرقابل انکاری است. گویی تمام عوامل دست به دست هم داده است، تا ایمان اسلامی و احساس مسلمانی را در باطن مسلمین عالم قوی کند و آن را به عمل و منش و تحرک بیرونی و ظاهری تبدیل بنماید ... ۱۳۶۹/۰۴/۲۵

**************

 شهید یوسف کلاهدوز

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

هر ملتی، اگر تسلیم سلطه‌ی قدرتهای بزرگ عالم شد، از دست رفته است. هر ملتی، اگر حاضر شد از شرف ملی، اقتدار ملی و اراده‌ی ملی چشم بپوشد، در ورطه‌ی ضعف بی‌پایان و وادی‌یی که آخر آن معلوم نیست، لغزید. هر دولتی که حاضر شد در مقابل خواست دستگاه یکپارچه‌ی سلطه‌ی جهانی تسلیم شود، بیش از گذشته محکوم به ضعف و ذلت و تحت سلطه قرار گرفتن و هضم شدن شخصیت شد. این، یکی از چیزهایی است که وضع فعلی جهان، آن را نشان می‌دهد.

**************

 شهید یوسف کلاهدوز

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

در نظام جمهوری اسلامی، اگر کسی که مسؤولیتی بردوش گرفته، اخلاص و قصد قربت و نیت برای خدا نداشته باشد، تحقیقاً مغبون شده است. اگر اخلاص و عمل للَّه و تلاشِ منهای انگیزه‌های غیر الهی بود، هر مسؤولیتی گوارا، هر کار سنگینی تحمل کردنی، و هر باری برداشتنی است ... باید انگیزه‌ی حرکت ما - در هر سطحی که هستیم - انگیزه‌ی الهی باشد. علاج همه‌ی دردهای ما، اخلاص است. اگر اخلاص باشد، همه‌ی چیزهایی که فعلاً نظام و جامعه‌ی ما از آنها متأذّی است، برطرف خواهد شد. اخلاص در عمل، موجب خواهد شد یکپارچگیها تحکیم بشود ... بحمدالله ملت ما یکپارچه و متفقند. تبلیغات و وساوس دشمن نتوانسته است یکپارچگی ما را به هم بزند و اختلاف ایجاد کند؛ باید این را تحکیم کرد. این یکپارچگی و اتحاد، به مسؤولان و متصدیان امور امکان خواهد داد که وظایف و بارهای سنگینی که بر دوششان است، با جرأت و قدرت بیشتر حمل کنند و گره مشکلاتی که ما از گذشته‌های دور و از سالهای طولانی غلبه و سلطه‌ی طاغوت بر این کشور وارث آنها هستیم، باز نمایند ... ۱۳۶۹/۰۴/۲۵

**************

 شهید یوسف کلاهدوز

منابع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

https://www.golzar.info/59342

بخشی از وصیت نامه

شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه

تاریخ شهادت : 09/08/1395 | حلب، سوریه

پسرم و عزیز دلم امیر حسین جانم، بابایی من: خیلی دوستت دارم زیبایی نگاهت و چشمانت هیچ گاه فراموشم نمی شود. پسرم بابا رفت که حضرت زینب (س) تنها نماند. خانم زینب (س) در کربلا تنها ماند و در کربلا ماها نبودیم ولی حالا چی، اکنون کربلای دیگر آغاز شده اگر من باز جا بمانم در آن روز حساب در برابر مولایم و پروردگارم و معبودم چگونه سر بالا بگیرم، آن هم با دستی خالی و بی توشه …

امیدوارم ان شاالله این راه توشه ای باشد برایم در آن روز حسرت و شرمندگی …

فرزندم امیر حسین بابا تا میتوانی به مادرت محبت کن و به او توجه نما و از حرفها و رفتارها و کردارش پند بگیر و آنگونه رفتار کن که خداوند دوست دارد و میپذیرد و تابع ولایت باش که انسان بی ولایت پوچ است و توشه ای به همراه ندارد. به نماز و واجباتت توجه کن و بدان همیشه و همه جا خدا حاضر و ناظر بر اعمالت هست، برایم دعا کن و بدان که من هم برایت دعا میکنم ...

منبع (ادامه مطلب ...)

https://harimeharam.ir/shahid/475

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: امام هادی علیه السلام , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره بقره , سوره قیامت , نماز شب پنجم ماه رجب , نماز , ماه رجب , نماز لیله الرغائب , نماز شب هفتم ماه رجب , اقبال الاعمال , نماز شب هشتم ماه رجب , مادر , ولایت , ستاره , فروزان , گره , آسان , مطالعه , دفاع از حقوق زنان , آمل , شهید حسن باقری , حکومت پهلوی , نامحرم , نهضت اسلامی , هویت اسلامی , تسلیم , شهید یوسف کلاهدوز , شهید مدافع حرم , شهید محمد اتابه , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
فضیلت و خواص سوره مبارکه معارج ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 26 دی 1401

 

فضیلت و خواص سوره معارج

هفتادمین سوره قرآن کریم است که مکی  و دارای 44 آیه است.  این سوره به «سأل سائل» نیز شهرت دارد. (1)

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه واله وسلم در فضیلت این سوره فرموده اند: هر کس سوره معارج را قرائت کند خداوند ثواب کسانی که رعایت امانت و عهدهای خود را می کنند و کسانی که بر نمازهای خود مواظبت می کنند را به او عطا می کند.(2)

در سخنی از امام صادق علیه السلام نیز آمده است: هر کس سوره معارج را زیاد بخواند خداوند از گناهان او پرسش نخواهد کرد و در روز قیامت او را نزد پیامبر و اهل بیتش علیهم السلام ساکن خواهد کرد.(3)

آثار و برکات سوره

1) گره گشایی برای اسیران و زندانیان

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: کسی که در اسارت است یا در زندان و در بند است اگر سوره معارج را بخواند برای او گره گشایی می شودو این سوره او را حفظ می کند تا نزد خانواده اش بازگردد.(4)

2) برای محتلم نشدن

امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که در شب سوره معارج را قرائت نماید از احتلام و جنب شدن در خواب در امان می ماند و تمام شب را در امنیت الهی خواهد بود تا صبح.(5)

3) روا شدن حاجات

روایت است که هر کس بر خواندن این سوره در شب و روز مداومت کند هر حاجتی  که دارد روا می گردد.(6)

_________________

پی نوشت:

(1) درمان با قرآن، ص126

(2) مجمع البیان، ج10، ص116

(3) ثواب الاعمال، ص119

(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص481

(5) همان

(6) درمان با قرآن، ص127

منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»؛ درمان با قرآن،محمدرضا کریمی

منبع (ادامه ...)

https://quran.anhar.ir/fazilat-301.htm

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: فضیلت و خواص سوره مبارکه معارج‌ , فضیلت , خواص , سوره مبارکه معارج , قرآن کریم , تفسیر , ترجمه , قرائت قران , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه‌ای , نماز , امانت , روز قیامت‌ , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات۲۷تا۲۸

لو ترى إذ وقفوا على النار فقالوا ياليتنا نرد و لا نكذب بايات ربنا و نكون من المؤ منين (۲۷)
بل بدا لهم ما كانوا يخفون من قبل و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه و إنهم لكاذبون (۲۸)

ترجمه :
۲۷ - اگر (حال آنها را) ببينى هنگامى كه در برابر آتش ايستاده اند كه مى گويند اى كاش (بار ديگر به دنيا) باز مى گشتيم و آيات پروردگارمان را تكذيب نمى كرديم و از مؤ منان مى شديم .
۲۸ - (آنها در واقع پشيمان نيستند) بلكه اعمال و نياتى را كه قبلا پنهان مى كردند، در برابر آنها آشكار شده (و به وحشت فرو رفته اند) و اگر باز گردند به همان اعمالى كه نهى شده اند، باز مى گردند و آنها دروغ گويند.

تفسیر
بيدارى زودگذر و بى اثر!
در دو آيه گذشته به قسمتى از اعمال لجوجانه مشركان اشاره شده ، و در اين دو آيه صحنه اى از نتائج اعمال آنها مجسم گرديده است تا بدانند چه سرنوشت شومى در پيش دارند و بيدار شوند يا لا اقل وضع آنها عبرتى براى ديگران گردد!
نخست مى گويد: (اگر حال آنها را به هنگامى كه در روز رستاخيز در برابر آتش دوزخ قرار گرفته اند ببينى تصديق خواهى كرد كه به چه عاقبت دردناكى گرفتار شده اند) (و لو ترى اذ وقفوا على النار...)
آنها در آن حالت چنان منقلب مى شوند كه فرياد بر مى كشند اى كاش براى نجات از اين سرنوشت شوم ، و جبران كارهاى زشت گذشته بار ديگر به دنيا باز مى گشتيم ، و در آنجا آيات پروردگار خود را تكذيب نمى كرديم و در صف مؤ منان قرار مى گرفتيم (فقالوا ياليتنا نرد و لا نكذب بايات ربنا و نكون من المؤ منين ).
در آيه بعد اضافه مى كند كه اين آرزوى دروغينى بيش نيست ، بلكه به خاطر آن است كه در آن جهان (آنچه را از عقائد و نيات و اعمال شوم خويش مخفى مى داشتند همه براى آنها آشكار گرديده ) و موقتا بيدار شده اند (بل بدا لهم ما كانوا يخفون من قبل ).
ولى اين بيدارى ، بيدارى پايدار و پا بر جا نيست ، و به خاطر شرائط و اوضاع خاصى پديد آمده است ، و لذا (اگر به فرض محال بار ديگر به اين جهان برگردند به سراغ همان كارهائى مى روند كه از آن نهى شده بودند) (و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه ).
بنابراين (آنها در آرزو و ادعاى خويش صادق نيستند و دروغ مى گويند) (و انهم لكاذبون ).

نكته ها
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد:
۱ - نخست اينكه از ظاهر جمله بدالهم براى آنها آشكار شد چنين استفاده مى شود كه آنها يك سلسله از حقائق را نه تنها براى مردم بلكه خود نيز مخفى مى كردند كه در عرصه قيامت بر آنها آشكار مى شود، و اين جاى تعجب نيست كه انسان حقيقتى را حتى از خودش كتمان كند و بر وجدان و فطرت خويش سرپوش بگذارد، تا به آرامش كاذبى دست يابد.
مسئله فريب وجدان و مخفى كردن حقائق از خويش از مسائل قابل ملاحظه اى است كه در بحثهاى مربوط به فعاليت وجدان مورد دقت قرار گرفته است ، مثلا بسيارى از افراد هوسران را مى بينيم كه به زيان شديد اعمال هوس آلود خود متوجه شده اند اما براى اينكه با خيال راحت اعمال خويش را ادامه دهند سعى مى كنند به نوعى اين آگاهى را در خود مستور دارند.
ولى بسيارى از مفسران بدون توجه تعبير (لهم ) آيه را طورى تفسير كرده اند كه منطبق بر اعمالى مى شود كه از مردم مخفى مى داشتند. (دقت كنيد)
۲ - ممكن است گفته شود آرزو كردن چيزى نيست كه دروغ و راست در آن باشد، و به اصطلاح از قبيل انشاء است و در انشاء صدق و كذب وجود ندارد، ولى اين سخن درست نيست زيرا بسيارى از انشاءها يك مفهوم خبرى به همراه دارد كه صدق و كذب در آن راه مى يابد، مثلا گاه مى شود كسى مى گويد: آرزو مى كنم خداوند به من مال فراوانى دهد و به شما كمك كنم ، البته اين يك آرزو است ، ولى مفهوم آن اين است كه اگر خداوند چنين مالى به من بدهد من به تو كمك خواهم كرد و اين يك مفهوم خبرى است كه ممكن است دروغ بوده باشد و لذا طرف مقابل كه از بخل و تنگ نظرى او آگاه است مى گويد دروغ مى گوئى اگر هم به تو بدهد هرگز چنين نخواهى كرد (اين موضوع در بسيارى از جمله هاى انشائيه ديده مى شود).
۳- اينكه در آيه مى خوانيم اگر آنها به دنيا برگردند باز همان كارها را تكرار مى كنند به خاطر اين است كه بسيارى از مردم هنگامى كه با چشم خود نتائج اعمال خويش را ببينند، يعنى به مرحله شهود برسند، موقتا ناراحت و پشيمان شده و آرزو مى كنند كه بتوانند اعمال خويش را به نوعى جبران نمايند، اما اين ندامتها كه مربوط به همان حال شهود و مشاهده نتيجه عمل است ندامتهاى ناپايدارى مى باشد كه براى همه كس به هنگام روبرو شدن با مجازاتهاى عينى پيدا مى شود اما هنگامى كه مشاهدات عينى كنار رفت اين خاصيت نيز زائل مى شود، و وضع سابق تكرار مى گردد.
همانند بت پرستانى كه به هنگام گرفتار شدن در طوفانهاى سخت دريا و قرار گرفتن در آستانه مرگ و نابودى ، همه چيز را جز خدا فراموش مى كردند اما به محض اينكه طوفان فرو مى نشست و به ساحل امن و امان مى رسيدند همه چيز به جاى خود برمى گشت !
۴ - بايد توجه داشت كه حالات فوق مخصوص جمعى از بت پرستان است كه در آيات قبل به آنها اشاره شده است نه همه آنها، لذا پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مامور بود به سايرين پند و اندرز بدهد و آنها را بيدار و هدايت كند.

منبع کانال فضیلتها (ادامه مطلب ...):

https://t.me/fazylatha

انسان ۲۵۰ ساله | چهره حقیقی امام سجاد علیه‌السلام
حضرت آیت  الله امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی: «آن چهره‌ی مظلوم بیصدای سربه‌زیرِ منفعلی که از امام سجاد درست کردند به کلی برخلاف واقع است؛ چهره‌ی حقیقی امام سجاد علیه‌السّلام چهره‌ی یک مبارزِ قهرمانِ خستگیناپذیرِ آشتیناپذیرِ پیگیری است، که با تدبیر تمام، با دقت کامل راه‌ها را میشناسد و انتخاب میکند و به سمت هدف‌ها این راه‌ها را میپیماید، خودش خسته نمیشود و دشمن را خسته میکند.» ۱۳۶۵/۷/۴

میدان رزم امروز
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «جهاد تبیین را جدّی بگیرید، شبهه‌زدایی از ذهن مخاطبین را جدّی بگیرید. شبهه از جمله‌ی چیزهایی است که عرض کردیم مثل موریانه است؛ دشمن به این موریانه‌ها دل بسته.» ۱۴۰۱/۵/۵

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

معنویت‎گرایی

حداقل از دو قرن پیش، جریانی به نام جریان تمدن صنعتی در دنیا شروع شد. این کلمه، حاوی معانی بسیار زیادی از فرهنگ و معرفت و علم و اوج و حضیض و همه چیز است. جریانی با این نام و سمات و خصوصیات که حداقل از دو قرن پیش شروع شد - اگرچه مقدمات آن، از خیلی جلوتر در دنیا آغاز گردید - چند خصوصیت داشت: یکی گرایش به صنعت و علم، یکی گرایش به روشهای جدید در زندگی، و یکی - که از مهمترین آنهاست - گرایش به فلسفه‌هایی با قاعده و مبنای مادّی. یعنی در طول این دو قرن، بیشترین پرچمهای فکر و فلسفه که برافراشته شده، در جهت مقابلِ تفکر معنوی و دینی بوده است. فلسفه‌ی مارکسیسم، یکی از آنهاست که سروصدای بیشتری پیدا کرد. بقیه‌ی مکتبهای فلسفی،اجتماعی رایج و سربرداشته‌ی در قرن نوزدهم و بیستم، جهت و گرایش خالص و یا غالب مادّی و غیرمذهبی و ضد مذهبی دارند. این گرایش غیرمعنوی و ضد معنوی، مثل جریانی که از کم شروع میشود و لحظه‌به‌لحظه اوج میگیرد و فراگیری پیدا میکند، در زندگی و افکار و خانواده و ارتباطات درون اجتماعی مردم وارد شد.
در کنار این جریان فکری، سیاستها حرکتی را مستقلاً به سمت ضدیت با دین و معنویت شروع کردند. بعضی از این سیاستها، علیالظاهر به این فلسفه‌ها هم کاری نداشتند. البته کسانی هستند... که معتقدند اصلاً تفکرات مادّی - ولو چپ‌ترینش - مخلوق و محصول فکر سیاستمدارهاست، نه فلاسفه. میگویند: اصلاً همه‌ی این بساطها و جنجالها، یک کار سیاسی به معنای حقیقی بود؛ یک کار اقتصادی در جهت پیشرفت ثروتها و سرمایه‌ها و بساط سرمایه‌داری در دنیا بود که روزبه‌روز اوج میگرفت. علی اىّ‌ حال، سیاستها هم در جهت ضدیت با معنویت افتادند و روزبه‌روز این تضاد بیشتر شد.
البته هر نقطه‌یی که معنویت آن بیشتر بود، بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت؛ مثل اسلام. تفکرات اسلامی در همه جای دنیا مورد تهاجم قرار گرفت. در شرق دنیای اسلام - یعنی هند - تا غرب دنیای اسلام - یعنی الجزایر - این تهاجم صورت گرفت. در الجزایر، فرانسویها وارد شدند و با اسلام مبارزه کردند. در هند هم انگلیسیها وارد شدند و با اسلام مبارزه کردند. با این‌که در صحنه‌ی استعمار، انگلیس و فرانسه، دو کشور رقیب بودند، امّا حریفها و طرفها و نقاط بمباردمانشان یکی بود. روزبه‌روز جریان مذهب و معنویت را در دنیا ضعیفتر کردند و زندگی انسانها را از اخلاق معنوی خالیتر نمودند. دنیای مسیحیت این‌طور بود و دنیای اسلام هم همین‌طور بود. ایمانها را در لابلای چرخ و پَر گردونه‌ی سنگین مادّیت، خُرد یا رقیق کردند. این، جریان زندگی دنیا در طول حداقل دو قرن است. این، چیز کمی نیست.
این سیر جریان مادّه، همین‌طور با جست و به شکل تند و خشن، حرکت به طرف اوج را شروع کرده و در طی دو قرن، روزبه‌روز فراگیرتر شده است. همراه با این اوج تفکر و سیاست و رفتار مادّی در زندگی انسانها، ثروت و علم و اختراع و پیشرفتهای نوبه‌نوی آن مراکزی که این سیاستها را دنبال میکردند هم روزبه‌روز بیشتر شده است. یعنی از لحاظ علمی، امریکای امروز با امریکای پنجاه سال پیش قابل مقایسه نیست. اروپا هم همین‌گونه است. اینها همان کسانی هستند که با پول و علم و اختراع و با استفاده از تواناییهای گوناگونشان، این جریان مادّیت را تقویت کردند.
وقتی که این جریان اوج‌گیرنده، به نقطه‌ی اوجِ غیرقابل تصوری رسید، قدم بعد جز این چیزی نبود که بنای دین و معنویت و اخلاق، بکلی از میان جوامع برچیده شود؛ حتّی دیگر هیچ خاطره‌یی هم نماند. این، حرف من نیست. یکی از کارهایی که در این نوشتارهای رایج ادبیات دنیا و در رمانهای علمی،تخیلی معمول است، پیش‌بینی دنیای آینده است. مثلاً پنجاه سال دیگر، دنیا به چه شکلی خواهد بود. آنچه نوشته‌اند، همه آن دنیایی را نشان میدهد که در آن، دیگر حتّی هیچ احساس معنوی نیست. من بعضی از این رمانها را خودم دیده‌ام و خوانده‌ام. آن دنیایی که تصویر میشود، قدم بعدِ دنیای قرن اتم و الکترونیک و کامپیوتر و پیشرفتهای شگفت‌انگیز فضایی است. قدم بعد چیست؟ بکلی تهی شدن عالم از تفکرات و یا - به قول آنها - اوهام معنوی و مذهبی است. اصلاً قدم بعد، جز این چیز دیگری تصور نمیشود.۱۳۶۹/۰۲/۲۲
بیانات در دیدار روحانیون و ائمه‌ی جمعه و جماعات استان مازندران‌

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر , سوره مبارکه انعام , چهره , حقیقی , امام سجاد علیه‌السلام , میدان رزم , امروز , مقاومت , ملت ایران , آزادی , عظمت اسلام , شهدای مدافع حرم , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

بسم الله الرحمن الرحیم

به سوی خدا...

حضرت امام صادق علیه السلام
كانَ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ يَقُولُ لِأَصْحَابِهِ يَا بَنِي آدَمَ اهْرَبُوا مِنَ الدُّنْيَا إِلَى اللَّهِ وَ أَخْرِجُوا قُلُوبَكُمْ عَنْهَا فَإِنَّكُمْ لَا تَصْلُحُونَ لَهَا وَ لَا تَصْلُحُ لَكُمْ وَ لَا تَبْقَوْنَ فِيهَا وَ لَا تَبْقَى لَكُم‏...

عیسی بن مریم به اصحاب خود می فرمودند: ای فرزندان آدم! از دنیا به سوی خدا فرار کنید؛

و دلهای خود را از دنیا خارج کنید؛ که نه دنیا برای شما مناسب است و نه شما شایستۀ دنیا هستید، نه در آن باقی می مانید و نه دنیا برایتان می ماند...

«الأمالی» شیخ صدوق ص ۵۵۵

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

دعا برای ظهور پس از هر نماز واجب

در کتاب «جمال الصالحین» از مولایمان امام صادق علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمودند:

همانا از حقوق ما بر شیعیان ما این است که بعد از هر نماز واجب دست هایشان را بر چانه گذاشته و سه مرتبه بگویند:

یا رَبَّ مُحَمَّدٍ عَجِّل فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ،
یا رَبَّ مُحَمَّدٍ إِحفَظ غَیبَةَ مُحَمَّدٍ،
یا رَبَّ مُحَمَّدٍ إِنتَقِم لِابنَةِ مُحَمَّدٍ

ای پروردگار محمّد، فرج و گشایش امور آل محمّد را تعجیل فرما، ای پروردگار محمّد، محافظت کن (دین را در) غیبت محمّد، ای پروردگار محمّد، انتقام دختر محمّد را بگیر.

صحیفه مهدیه، ص۲۷۱
مکیال المکارم ج۲بخش ۷

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات۱۰۱تا۱۰۲

یاأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تَسئَلُوا عَنْ أَشيَاءَ إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسؤْكُمْ وَ إِن تَسئَلُوا عَنهَا حِينَ يُنزَّلُ الْقُرْءَانُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنهَاوَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ‏(۱۰۱) قَدْ سأَلَهَا قَوْمٌ مِّن قَبْلِكمْ ثُمَّ أَصبَحُوا بهَا كَافِرِينَ‏(۱۰۲)

ترجمه:
۱۰۱ -اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد از مسائلى سؤال نكنيد كه اگر براى شما آشكار گردد شما را ناراحت مى‏كند ، و اگر به هنگام نزول قرآن از آنها سؤال كنيد براى شما آشكار مى‏شود ، خداوند آنها را بخشيده ( و از آن صرف نظر كرده ) است و خداوند آمرزنده و حليم است.
۱۰۲ -جمعى از پيشينيان از آنها سؤال كردند و سپس به مخالفت با آن برخاستند ، ( ممكن است شما هم چنان سرنوشتى پیدا کنید.

شان نزول
در شان نزول آيات فوق در منابع حديث و تفسير اقوال مختلفى ديده مى‏شود ، ولى آنچه با آيات فوق و تعبيرات آن سازگارتر است شان نزولى است كه در تفسير مجمع البيان از على بن ابى طالب (عليه ‏السلام‏) نقل شده است كه روزى پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) خطبه ‏اى خواند و دستور خدا را درباره حج بيان كرد شخصى بنام عكاشه - و بروايتى سراقه - گفت آيا اين دستور براى هر سال است ، و همه سال بايد حج بجا بياوريم ؟ پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) به سؤال او پاسخ نگفت ، ولى او لجاجت كرد ، و دو بار ، و يا سه بار ، سؤال خود را تكرار نمود ، پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) فرمود : واى بر تو چرا اينهمه اصرار مى‏كنى اگر در جواب تو بگويم بلى ، حج در همه سال بر همه شما واجب مى‏شود و اگر در همه سال واجب باشد توانائى انجام آن را نخواهيد داشت و اگر با آن مخالفت كنيد گناهكار خواهيد بود ، بنابراين ما دام كه چيزى به شما نگفته ‏ام روى آن اصرار نورزيد زيرا ( يكى از ) امورى كه باعث هلاكت ( بعضى از ) اقوام گذشته شد اين بود كه لجاجت و پر حرفى مى‏كردند و از پيامبرشان زياد سؤال مى‏نمودند ، بنابراين هنگامى كه به شما دستورى مى‏دهم به اندازه توانائى خود آنرا انجام دهيد ( اذا امرتكم من شى‏ء فاتوا منه ما استطعتم ) و هنگامى كه شما را از چيزى نهى مى‏كنم خوددارى كنيد آيات فوق نازل شد و آنها را از اين كار باز داشت .
اشتباه نشود منظور از اين شان نزول - همانطور كه در تفسير آيه خواهيم گفت - اين نيست كه راه سؤال و پرسش و فراگيرى مطالب را بروى مردم ببندد زيرا
قرآن در آيات خود صريحا دستور مى‏دهد كه مردم آنچه را نمى‏دانند از اهل اطلاع بپرسند فاسئلوا اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون.
بلكه منظور سؤالهاى نابجا و بهانه‏ گيريها و لجاجتهائى است كه غالبا سبب مشوب شدن اذهان مردم ، و موجب مزاحمت گوينده ، و پراكندگى رشته سخن و برنامه او مى‏گردد.

تفسیر
سؤالات بيجا!
شك نيست كه سؤال كردن كليد فهم حقائق است ، و به همين دليل كسانى كه كمتر مى‏پرسند كمتر مى‏دانند ، و در آيات و روايات اسلامى نيز به مسلمانان دستور اكيد داده شده است كه هر چه را نمى‏دانند بپرسند ، ولى از آنجا كه هر قانونى معمولا استثنائى دارد ، اين اصل اساسى تعليم و تربيت نيز استثنائى دارد و آن اينكه گاهى پاره ‏اى از مسائل پنهان
بودنش براى حفظ نظام اجتماع و تامين مصالح افراد بهتر است در اينگونه موارد جستجوها و پرسشهاى پى در پى ، براى پرده برداشتن ، از روى واقعيت ، نه تنها فضيلتى نيست بلكه مذموم و ناپسند نيز مى‏باشد ، مثلا غالب پزشكان صلاح اين مى‏دانند كه بيماريهاى سخت و وحشتناك را از شخص بيمار مكتوم دارند ، گاهى تنها اطرافيان را در جريان مى‏گذارند ، با اين قيد كه از بيمار پنهان دارند ، زيرا تجربه نشان داده ، بيشتر مردم اگر از عمق بيمارى خود آگاه شوند گرفتار وحشتى مى‏گردند كه اگر كشنده نباشد لااقل بهبودى را به تاخير مى‏اندازد .
در اينگونه موارد بيمار هرگز نبايد در برابر طبيب دلسوز خود به سؤال و اصرار بپردازد .
زيرا اصرارهاى مكرر او گاهى چنان ميدان را بر طبيب تنگ مى‏كند كه براى آسودگى خود و رسيدگى به ساير بيماران جز اين نمى‏بيند كه حقيقت را براى اين بيمار لجوج آشكار سازد اگر چه او از اين رهگذر زيانهائى ببيند.همچنين مردم در همكاري هاى خود نياز به خوش‏بينى دارند و براى حفظ اين سرمايه بزرگ صلاح اين است كه از تمام جزئيات حال يكديگر با خبر نباشند ، زيرا بالاخره هر كس نقطه ضعفى دارد ، و فاش شدن تمام نقطه‏ هاى ضعف ، همكارى ‏هاى افراد را مواجه با اشكال مى‏كند ، مثلا ممكن است يك فرد با شخصيت و مؤثر تصادفا در يك خانواده پست و پائين متولد شده باشد ، اكنون اگر سابقه او فاش شود ، ممكن است آثار وجودى او در جامعه متزلزل گردد در اين گونه موارد به هيچوجه نبايد افراد ، اصرارى داشته باشند و به جستجو برخيزند .و يا اينكه بسيارى از نقشه‏ ها و طرحهاى مبارزات اجتماعى بايد تا هنگام عمل مكتوم باشد و اصرار در افشاى آنها ضربه‏ اى بر موفقيت و پيروزى اجتماع است.
اينها و امثال آن مواردى است كه سؤال كردن در آن صحيح نيست و رهبران تا در فشار زياد قرار نگيرند ، نبايد آنها را پاسخ گويند .قرآن در آيه فوق به اين موضوع اشاره كرده ، صريحا مى‏گويد : اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از امورى كه افشاى آنها باعث ناراحتى و دردسر شما مى‏شود پرسش نكنيد ( يا ايها الذين آمنوا لا تسالوا عن اشياء ان تبد لكم تسؤكم).

ولى از آنجا كه سؤالات پى در پى از ناحيه افراد و پاسخ نگفتن به آنها ممكن است موجب شك و ترديد براى ديگران گردد و مفاسد بيشترى به بار آورد اضافه مى‏كند اگر در اينگونه موارد زياد اصرار كنيد بوسيله آيات قرآن بر شما افشاء مى‏شود و به زحمت خواهيد افتاد ( و ان تسالوا عنها حين ينزل القرآن تبد لكم).
و اينكه افشا كردن اينها را به زمان نزول قرآن اختصاص مى‏دهد به خاطر آن است كه سؤالات مربوط به مسائلى بوده كه مى‏بايست از طريق وحى روشن گردد.
سپس اضافه مى‏كند : تصور نكنيد اگر خداوند از بيان پاره ‏اى از مسائل سكوت كرده است از آن غفلت داشته بلكه مى‏خواسته است شما را در توسعه قرار دهد و آنها را بخشوده است ، و خداوند بخشنده حليم است ( عفا الله عنها و الله غفور حليم).در حديثى از على (عليه ‏السلام‏) مى‏خوانيم : ان الله افترض عليكم فرائض فلا تضيعوها و حدلكم حدودا فلا تعتدوها و نهى عن اشياء فلا تنتهكوها و سكت لكم عن اشياء و لم يدعها نسيانا فلا تتكلفوها : خداوند واجباتى براى شما قرار داده آنها را ضايع مى‏كنيد ، و حدود و مرزهائى تعيين كرده از آنها تجاوز ننمائيد و از امورى نهى كرده در برابر آنها پرده ‏درى نكنيد ، و از امورى ساكت شده و صلاح در كتمان آن ديده و هيچگاه اين كتمان از روى نسيان نبوده ، در برابر اينگونه امور ، اصرارى در افشاء نداشته باشيد.
سؤال:
ممكن است گفته شود اگر افشاى اين امور بر خلاف مصلحت مردم است چرا با اصرار افشا مى‏شود ؟
پاسخ:
دليل آن همان است كه در بالا اشاره كرديم كه گاهى اگر رهبر در مقابل
سؤالات پى در پى و مصرانه سكوت كند ، مفاسد ديگرى ببار مى‏آورد ، سوءظن‏ هائى بر مى‏انگيزد و باعث مشوب شدن اذهان مردم مى‏شود ، همانطور كه اگر طبيب در برابر سؤالات پى در پى مريض ، سكوت اختيار كند گاهى ممكن است بيمار را ، در اصل تشخيص بيمارى بوسيله طبيب ، به ترديد اندازد ، و تصور كند كه اصولا بيمارى او ناشناخته مانده و دستورات او را به كار نبندد ، در اينجا طبيب چاره‏ اى جز از افشاى بيمارى ندارد ، اگر چه بيمار از اين رهگذر دردسرهائى پيدا كند .
در آيه بعد براى تاكيد اين مطلب مى‏گويد : بعضى از اقوام پيشين ، اين گونه سؤالات را داشتند و به دنبال پاسخ آنها به مخالفت و عصيان برخاستند ( قد سالها قوم من قبلكم ثم اصبحوا بها كافرين).
در اينكه اين اشاره كلى درباره اقوام پيشين مربوط به كداميك از آنها است ميان مفسران بحث است : بعضى احتمال داده‏ اند مربوط به درخواست مائده آسمانى از مسيح (عليه ‏السلام‏) وسيله شاگردان بوده كه بعد از تحقق يافتن آن بعضى به مخالفت برخاستند ، و بعضى احتمال داده‏ اند مربوط به تقاضاى معجزه از حضرت صالح (عليه‏ السلام‏) بوده است ، ولى ظاهرا تمام اين احتمالات اشتباه است ، زيرا آيه درباره سؤال به معنى پرسش و كشف مجهول سخن مى‏گويد ، نه سؤال به معنى تقاضا و درخواست چيزى گويا استعمال كلمه سؤال در هر دو معنى باعث چنين اشتباهى شده است .
ولى ممكن است مراد ، جمعيت بنى اسرائيل بوده باشد كه چون مامور به ذبح گاوى براى تحقيق درباره جنايتى شدند ( كه شرح آن در جلد اول صفحه 209 گذشت ) موسى را سؤال‏ پيچ كرده و از جزئيات گاو كه هرگز دستور خاصى در مورد آن نداشتند پى‏درپى پرسش كردند ، به همين جهت كار را بر خود آن چنان سخت كردند كه بدست آوردن چنان گاوى آنقدر مشكل و پر هزينه شد كه نزديك بود از آن صرفنظر كنند .
در معنى جمله اصبحوا بها كافرين دو احتمال وجود دارد نخست اينكه مراد از كفر ، عصيان و مخالفت بوده باشد همانطور كه در بالا اشاره كرديم ، و ديگر اينكه كفر به معنى معروف آن بوده باشد ، زيرا گاهى شنيدن پاسخهاى ناراحت كننده كه بر ذهن شنونده سنگين آيد ، سبب مى‏شود كه به انكار اصل موضوع و صلاحيت گوينده بپاخيزد مثل اينكه گاهى شنيدن يك پاسخ ناراحت كننده از ناحيه طبيب ، سبب مى‏شود كه بيمار عكس العمل از خود نشان دهد و صلاحيت او را انكار كند و اين تشخيص را فى المثل ناشى از پيرى و خرفت شدن پزشك معرفى كند ! در پايان اين بحث تكرار نكته ‏اى را كه در آغاز گفتيم لازم مى‏دانيم كه آيه ‏هاى فوق به هيچوجه راه سؤالات منطقى و آموزنده و سازنده را به روى مردم نمى‏بندد ، بلكه منحصرا مربوط به سؤالات نابجا و جستجو از امورى است كه نه تنها مورد نياز نيست بلكه مكتوم ماندن آن بهتر و حتى گاهى لازم است .

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

منبع (ادامه مطلب)

https://www.leader.ir/

سایر موارد (پیوندها و ...):

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

مجموعه ویژه نامه های ماه مبارک رمضان

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/

https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه مبارک رمضان , ,
:: برچسب‌ها: به سوی خدا , حضرت امام صادق علیه السلام , حضرت , امام صادق علیه السلام , عیسی بن مریم , اصحاب , ای فرزندان آدم , دنیا , شیخ صدوق , دعا برای ظهور پس از هر نماز واجب , دعا برای ظهور , نماز واجب , فرج , گشایش امور , گشایش , تفسیر سوره مبارکه مائده آیات۱۰۱تا۱۰۲ , تفسیر سوره مبارکه مائده , تفسیر , سوره مبارکه مائده , ايمان , سؤال , آشکار , ناراحت , نزول قرآن , خداوند , بخشیده , صرف نظر , آمرزنده , حلیم , على بن ابى طالب (عليه ‏السلام‏) , پيامبر (صلى‏ الله ‏عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) , حج , عکاشه , سراقه , لجاجت , گناهکار , هلاکت , اصرار , اصرار نورزيد , پرحرفى , نهی , خودداری , سؤالهاى نابجا , بهانه‏ گيری , مشوب , اذهان مردم , مزاحمت , پراکندگی , برنامه , رشته سخن , سؤالات بيجا , سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) , جنگ احزاب , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه مائده ۹۷تا۹۹

جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْت الْحَرَامَ قِيَاماً لِّلنَّاسِ وَ الشهْرَ الْحَرَامَ وَ الهَْدْى وَ الْقَلَائدَذَلِك لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فى السمَاوَاتِ وَ مَا فى الأَرْضِ وَ أَنَّ اللَّهَ بِكلّ‏ِ شىْ‏ءٍ عَلِيمٌ‏(۹۷)اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شدِيدُ الْعِقَابِ وَ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ‏(۹۸) مَّا عَلى الرَّسولِ إِلا الْبَلَاغُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا تَكْتُمُونَ‏(۹۹)

ترجمه:
۹۷-خداوند ، كعبه ، بيت الحرام ، را وسيله ‏اى براى سامان بخشيدن به كار مردم قرار داده و همچنين ماه حرام و قربانى‏هاى بى‏نشان و قرباني هاى نشاندار ، اينگونه احكام ( حساب شده و دقيق ) به خاطر آن است كه بدانيد خداوند آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است مى‏داند و خداوند به هر چيزى دانا است.
۹۸ -بدانيد خدا داراى مجازات شديد و ( در عين حال ) آمرزنده و مهربان است .
۹۹ -پيامبر وظيفه‏ اى جز ابلاغ رسالت ( و دستورهاى الهى ) ندارد ( و مسئول اعمال شما نيست ) و خدا مى‏داند چه چيزها را آشكار ، و چه چيزها را پنهان مى‏داريد.

تفسیر
در تعقيب آيات گذشته كه در زمينه تحريم صيد در حال احرام ، بحث مى‏كرد ، در اين آيه به اهميت مكه و اثر آن در سازمان زندگى اجتماعى مسلمانها اشاره كرده ، نخست مى‏فرمايد : خداوند كعبه ، بيت الحرام را وسيله ‏اى براى اقامه امر مردم قرار داده است ( جعل الله الكعبة البيت الحرام قياما للناس)
اين خانه مقدس رمز وحدت مردم و مركزى براى اجتماع دلها ، و كنگره عظيم براى استحكام پيوندهاى گوناگون مى‏باشد ، و در پرتو اين خانه مقدس و مركزيت و معنويت آن كه از ريشه‏ هاى عميق تاريخى مايه مى‏گيرد مى‏توانند بسيارى از نابسامانيهاى خود را سامان بخشند و كاخ سعادت خود را بر پايه آن استوار سازند ، و لذا در سوره آل عمران ، خانه كعبه را نخستين خانه ‏اى كه به سود مردم ساخته شده معرفى مى‏نمايد.
حقيقت اين است كه با توجه به وسعت معنى قياما للناس مسلمانان مى‏توانند در پناه اين خانه و دستور سازنده حج ، همه كارخود را سامان بخشند.
و از آنجا كه اين مراسم بايد در محيطى امن و امان از جنگ و كشمكش و نزاع صورت گيرد اشاره به اثر ماههاى حرام ( ماههائى كه جنگ مطلقا در آن ممنوع است ) در اين موضوع كرده ، مى‏فرمايد : ( و الشهر الحرام).
و نيز نظر به اينكه وجود قربانيهاى بى‏نشان ( هدى ) و قربانيهاى نشاندار ( قلائد ) كه تغذيه مردم را در ايامى كه اشتغال به مراسم حج و عمره دارند تامين كرده و فكر آنها را از اين جهت آسوده مى‏كند ، تاثيرى در تكميل اين برنامه دارد به آنها نيز اشاره كرده ، مى‏گويد ( و الهدى و القلائد).
و ازآنجا كه مجموع اين برنامه‏ ها و قوانين و مقررات حساب شده درباره صيد و همچنين حرم مكه و ماه حرام و غير اينها حكايت از عمق تدبير و وسعت علم چنين قانونگزارى مى‏كند ، در پايان آيه چنين مى‏گويد : خداوند اين برنامه ‏هاى منظم را به خاطر اين قرار داد تا بدانيد علم او به اندازه ‏اى وسيع است كه آنچه در آسمانها و زمين است مى‏داند و از همه چيز - مخصوصا نيازمنديهاى روحى و جسمى بندگانش - با خبر است ( ذلك لتعلموا ان الله يعلم ما فى السماوات و ما فى الارض و ان الله بكل شيى‏ء عليم).
با توجه به آنچه در بالا گفتيم ، پيوند آغاز و انجام آيه روشن مى‏شود ، زيرا اين دستورات عميق تشريعى را كسى مى‏تواند ، تنظيم كند كه از عمق قوانين تكوينى آگاه و با خبر باشد ، تا كسى از تمام جزئيات زمين و آسمان و آنچه به حكم آفرينش در روح و جسم انسان قرار دارد آگاه نباشد نمى‏تواند چنين احكامى را پيش‏بينى كند ، زيرا قانونى صحيح و سازنده است كه هماهنگ با قانون خلقت و فطرت باشد .
سپس در آيه بعد براى تاكيد دستورات گذشته و تشويق مردم به انجام آنها و تهديد مخالفان و معصيت‏كاران مى‏فرمايد : بدانيد خدا شديد العقاب و نيز غفور و رحيم است ( اعلموا ان الله شديد العقاب و ان الله غفور رحيم ) .
و اينكه مى‏بينيم در آيه فوق ، شديد العقاب بر غفور رحيم مقدم داشته شده شايد اشاره به اين است كه مجازات خداوند را با تمام شدتى كه دارد مى‏توان با آب توبه شست و مشمول مغفرت و رحمت خدا گشت.
و باز براى تاكيد بيشتر مى‏گويد : مسئول اعمال شما خودتان هستيد و پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) مسئوليتى جز ابلاغ رسالت و رساندن دستورات خدا ندارد ( و ما على الرسول الا البلاغ).
و در عين حال خداوند از نيات شما ، و از كارهاى آشكار و پنهانى همگى آگاه وبا خبر است ( و الله يعلم ما تبدون و ما تكتمون).

اهميت كعبه
كعبه كه در اين آيات و آيات گذشته دو بار ذكر شده در اصل از ماده كعب به معنى برآمدگى پشت پا است ، سپس به هر نوع بلندى و برآمدگى اطلاق شده.
و اگر به مكعب نيز مكعب گفته مى‏شود به خاطر آن است كه از چهار طرف داراى برآمدگى است و اينكه به زنانى كه تازه سينه آنها برجستگى پيدا كرده كاعب ( جمع آن كواعب ) گفته مى‏شود نيز به همين جهت است.
بهر حال اين كلمه ( كعبه ) هم اشاره به بلندى ظاهرى خانه خدا است و هم رمزى از عظمت و بلندى مقام آن مى‏باشد .
كعبه تاريخچه بسيار طولانى و پر حادثه‏ اى دارد و در هر حال تمام اين حوادث از عظمت و اهميت آن سرچشمه مى‏گيرد.
اهميت كعبه به اندازه‏ اى است كه ويران كردن آن در روايات اسلامى در رديف قتل پيامبر و امام قرار گرفته ، نگاه كردن به آن ، عبادت ، و طواف گرد آن از بهترين اعمال است ، حتى در روايتى از امام باقر (عليه‏ السلام‏) مى‏خوانيم كه فرمود : لا ينبغى لاحد ان يرفع بنائه فوق الكعبه : شايسته نيست كسى خانه خود را برتر از كعبه بسازد.
ولى بايد توجه داشت كه اهميت و احترام كعبه هرگز به خاطر ساختمان آن نيست ، زيرا به گفته امير مؤمنان على (عليه‏ السلام‏) در نهج البلاغه در خطبه قاصعه خداوند خانه خود را در يكى از سرزمينهاى خشك و سوزان و ميان كوههاى خشن قرار داده است و دستور داده از مصالح بسيار ساده‏ اى آن را بنا كنند ، از سنگهاى عادى و معمولى ولى از آنجا كه خانه كعبه قديمى ترين و پر سابقه ترين مركز توحيد و پرستش خدا است و نقطه تمركزى براى توجه ملتها و اقوام مختلف است ، اينهمه اهميت در پيشگاه خدا يافته است .

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۱۰۰

قُل لا يَستَوِى الْخَبِيث وَ الطيِّب وَ لَوْ أَعْجَبَك كَثرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَأُولى الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‏(۱۰۰)

ترجمه:
۱۰۰-بگو ( هيچگاه ) ناپاك و پاك مساوى نيستند اگر چه كثرت ناپاكها تو را به شگفتى بيندازد ، از ( مخالفت ) خدا بپرهيزيد اى صاحبان خرد ، تا رستگار شويد.

تفسیر
اكثريت دليل پاكى نيست
در آيات گذشته سخن از تحريم مشروبات الكلى و قمار و انصاب و ازلام و صيد كردن در حال احرام بود ، از آنجا كه بعضى از افراد ممكن است براى ارتكاب اينگونه گناهان عمل اكثريت را در پاره‏ اى از محيطها دستاويز قرار دهند و به بهانه اينكه مثلا اكثريت مردم فلان شهر شراب مى‏نوشند و يا آلوده قمارند ، و يا اينكه اكثريت مردم در فلان شرائط به تحريم صيد و مانند آن اعتنا نمى‏كنند ، از انجام اين دستورها سر باز زنند و آنها را به دست فراموشى بسپارند ، براى اينكه اين بهانه در اين مورد و در تمام موارد از اينگونه افراد به كلى گرفته شود خداوند يك قاعده كلى و اساسى را در يك عبارت كوتاه بيان كرده ، مى‏فرمايد : بگو اى پيامبر ! هيچگاه ناپاك و پاك يكسان نخواهد بود ، اگر چه فزونى ناپاك و كثرت آلوده‏ ها ترا به شگفتى فرو برد ! ( قل لا يستوى الخبيث و الطيب و لو اعجبك كثرة الخبيث ) بنابراين خبيث و طيب در آيه فوق به معنى هر گونه موجود ناپاك و پاك است اعم از غذاهاى پاك و ناپاك ، افكار پاك و ناپاك است .
و در پايان آيه انديشمندان و صاحبان عقل و هوش را مخاطب ساخته و تاكيد مى‏كند كه از خدا بپرهيزيد تا رستگار شويد.
(فاتقوا الله يا اولى الالباب لعلكم تفلحون).
اما اينكه در آيه ظاهرا توضيح واضحى بيان شده از اين نظر است كه ممكن است ، كسى خيال كند عوارضى از قبيل فزونى طرفداران پليدى و به اصطلاح اكثريت باعث آن شود ، كه چيز ناپاك در رديف پاك قرار گيرد ، چنانكه ملاحظه كرده ‏ايد ، گاهى بعضى از مردم تحت تاثير انبوه جمعيت و تمايلات اكثريت قرار گرفته و تصور مى‏كنند ، اگر اكثريت بهر مطلبى تمايل پيدا كرد ، اين نشانه قطعى و بدون چون و چراى درستى آن مطلب است ، در حالى كه چنين نيست و مواردى كه اكثريت اجتماعات گرفتار اشتباهات روشن شده‏ اند بسيار زياد است ، در واقع آنچه براى شناسائى خوب از بد ( خبيث از طيب ) لازم است اكثريت كيفى است نه اكثريت كمى ، يعنى افكار قويتر و والاتر و عاليتر و انديشه‏ هاى تواناتر و پاكتر لازم است نه كثرت نفرات طرفدار .
اين مساله شايد با مذاق بعضى از مردم امروز سازگار نباشد كه بر اثر تلقينات و تبليغاتى كوشش شده ، هميشه تمايلات اكثريت را به عنوان يك مقياس سنجش نيك از بد بخورد آنها بدهند ، تا آنجا كه باور كرده‏ اند ، حق يعنى چيزى كه اكثريت بپسندد ، و خوب چيزى است كه اكثريت به آن مايل باشد در حالى كه چنين نيست .
و بسيارى از گرفتاريهاى مردم دنيا بر اثر همين طرز تفكر است.
آرى اگر اكثريت از رهبرى صحيح و تعليمات درستى بهره ‏مند گردد و به اصطلاح يك اكثريت بتمام معنى رشيد شود ، آنگاه ممكن است تمايلات او مقياسى براى سنجش خوب و بد باشد ، نه اكثريتهاى رهبرى نشده و غير رشيد .
در هر حال قرآن در آيه مورد بحث ، اشاره ‏اى به اين واقعيت كرده و مى‏فرمايد:
هرگز زيادى بدان و ناپاكان شما را بشگفتى در نياورد و در موارد ديگر بيش از ده بار فرموده : و لكن اكثر الناس لا يعلمون : كار اكثر مردم از روى علم و دانش نيست!.
ضمنا بايد توجه داشت كه اگر در آيه كلمه خبيث بر طيب مقدم داشته شده است به خاطر آن است كه در آيه مورد بحث روى سخن با كسانى است كه فزونى خبيث را دليل بر اهميت آن مى‏گيرند و بايد به آنها پاسخ گفته شود ، و به آنها گوشزد مى‏كند ، كه ملاك خوبى و بدى در هيچ مورد كثرت و قلت و اكثريت و اقليت نيست ، بلكه در همه جا و همه وقت پاكى بهتر از ناپاكى است ، و صاحبان عقل و انديشه هيچگاه فريب كثرت را نمى‏خورند ، همواره از پليدى دورى مى‏كنند ، اگر چه تمام افراد محيطشان آلوده باشند ، و به سراغ پاكيها مى‏روند اگر چه تمام افراد محيط با آن مخالفت ورزند .

سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

منبع (ادامه مطلب)

https://www.leader.ir/

سایر موارد (پیوندها و ...):

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

ادعیه  و اعمال ماه شعبان المعظم

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/

https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , ماه مبارک رمضان , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه مائده ۹۷تا۹۹ , خداوند , كعبه , بيت الحرام , ماه حرام , تفسیر سوره مبارکه مائده , تفسیر , سوره مبارکه مائده , سوره مائده , قربانی , احکام , قرباني هاى نشاندار , قربانى‏هاى بى‏ نشان , دقیق , حساب شده , آسمانها , زمین , دانا , مجازات , شدید , آمرزنده , مهربان , پيامبر , وظیفه , ابلاغ رسالت , دستورهای الهی , آشکار , پنهان , تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۱۰۰ , هیچگاه , پاک , ناپاک , صاحبان خرد , رستگار , سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) :

اولین کسی که وارد بهشت می شود ، فاطمه (سلام الله علیها) است.

البحار ج۴۳ص ۴۴

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۸۷تا۸۹

يَاأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تحَرِّمُوا طيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُواإِنَّ اللَّهَ لا يحِب الْمُعْتَدِينَ‏(۸۷) وَ كلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالاً طيِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِى أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ‏(۸۸) لا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فى أَيْمَانِكُمْ وَ لَكِن يُؤَاخِذُكم بِمَا عَقَّدتُّمُ الأَيْمَان َفَكَفَّارَتُهُ إِطعَامُ عَشرَةِ مَساكِينَ مِنْ أَوْسطِ مَا تُطعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسوَتُهُمْ أَوْ تحْرِيرُ رَقَبَةٍفَمَن لَّمْ يجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِك كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِك يُبَينُ اللَّهُ لَكُمْ ءَاياَتِهِ لَعَلَّكمْ تَشكُرُونَ‏(۸۹)

ترجمه:
۸۷ -اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد چيزهاى پاكيزه را كه خداوند براى شما حلال كرده بر خود حرام نكنيد ، و از حد تجاوز ننمائيد ، زيرا خداوند متجاوزان را دوست نمى‏دارد .
۸۸ -و از نعمتهاى حلال و پاكيزه‏ اى كه خداوند به شما روزى داده بخوريد و از ( مخالفت ) خداوندى كه به او ايمان داريد بپرهيزيد .
۸۹ -خداوند شما را به خاطر سوگندهاى بيهوده ( و خالى از اراده ) مواخذه نمى‏كند ولى در برابر سوگندهائى كه ( از روى اراده ) محكم كرده‏ ايد مواخذه مى‏كند ، كفاره اين گونه قسمها اطعام ده نفر مستمند ، از غذاهاى معمولى است كه به خانواده خود مى‏دهيد ، يا لباس پوشانيدن بر آن ده نفر و يا آزاد كردن يك برده ، و كسى كه هيچكدام از اينها را نبايد سه روز روزه مى‏گيرد ، اين كفاره سوگندهاى شماست به هنگامى كه سوگند ياد مى‏كنيد ( و مخالفت مى‏نمائيد ) و سوگندهاى خودرا حفظ كنيد و نشكنيد ، اين چنين خداوند آيات خود را براى شما بيان مى‏كند تا شكر او را بجا آوريد .

شان نزول از حد تجاوز نكنيد!
در مورد نزول آيات فوق روايات متعددى نقل شده است ، از جمله اينكه : روزى پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) درباره رستاخيز و وضع مردم در آن دادگاه بزرگ الهى بياناتى فرمود ، اين بيانات مردم را تكان داد و جمعى گريستند به دنبال آن جمعى از ياران پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) تصميم گرفتند ، پاره ‏اى از لذائذ و راحتيها را بر خود تحريم كرده و به جاى آن به عبادت پردازند ، امير مؤمنان على (عليه ‏السلام‏) سوگند ياد كرد كه شبها كمتر بخوابد و مشغول عبادت باشد ، بلال سوگند ياد كرد كه همه روز روزه باشد ، عثمان بن مظعون قسم ياد كرد كه آميزش جنسى را با همسر خويش ترك گويد و به عبادت پردازد .
روزى همسر عثمان بن مظعون نزد عايشه آمد ، او زن جوان و صاحب جمالى بود ، عايشه از وضع او متعجب شد و گفت : چرا به خودت نمى‏رسى ، و زينت نمى‏كنى ؟ ! در پاسخ گفت : براى چه كسى زينت كنم ؟ همسرم مدتى است كه مرا ترك گفته و رهبانيت پيش گرفته است ، اين سخن به گوش پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) رسيد ، فرمان داد همه مسلمانان به مسجد آيند ، هنگامى كه مردم در مسجد اجتماع كردند ، بالاى منبر قرار گرفت ، پس از حمد و ثناى پروردگار گفت : چرا بعضى از شما چيزهاى پاكيزه را بر خود حرام كرده‏ ايد ؟ من سنت خود را براى شما بازگو مى‏كنم هر كس از آن روى گرداند از من نيست ، من قسمتى از شب را مى‏خوابم و با همسرانم آميزش دارم و همه روزها را روزه نمى‏گيرم .
آگاه باشيد من هرگز به شما دستور نمى‏دهم كه مانند كشيشان مسيحى و رهبانها ترك دنيا گوئيد زيرا اين گونه مسائل و همچنين ديرنشينى در آئين من نيست ، رهبانيت امت من در جهاد است ( اگر مى‏خواهيد ترك دنيا گوئيد چه بهتر كه در راه سازنده ‏اى همچون جهاد باشد ... ) بر خود سخت نگيريد زيرا جمعى از پيشينيان شما بر اثر سخت گرفتن بر خود هلاك شدند .
آنها كه سوگند ياد كرده بودند اين امور را ترك كنند ، برخاستند و گفتند : اى پيامبر ! ما در اين راه سوگند ياد كرده ‏ايم وظيفه ما در برابر سوگندمان چيست ؟ آيات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت .
لازم به تذكر است كه بعضى سوگندهاى فوق مانند سوگندى كه از عثمان بن مظعون نقل شده چون منافات با حق همسرش داشته است مشروع نبوده ، ولى در مورد سوگند على (عليه ‏السلام‏) درباره بيدار ماندن شب و اشتغال به عبادت ، امر مباح و مجازى بوده است اگر چه از آيات استفاده مى‏شود كه اولى و بهتر اين بود كه چنين كارى به طور مستمر ادامه پيدا نكند و اين موضوع هيچگونه منافاتى با مقام عصمت على (عليه ‏السلام‏) ندارد چنانكه نظير آن را در باره پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) نيز در سوره تحريم آيه يك مى‏خوانيم يا ايها النبى لم تحرم ما احل الله لك تبتغى مرضاة ازواجك : اى پيغمبر ! چرا پاره ‏اى از امورى كه بر تو حلال است به خاطر رضايت همسرانت بر خود حرام مى‏كنى ؟

تفسیر
سوگند و كفاره سوگند
در اين آيه و آيات بعد يك سلسله احكام مهم اسلامى مطرح شده است ، بعضى براى نخستين بار ، و قسمت مهمى نيز به عنوان تاكيد و توضيح احكامى كه قبلا در آيات ديگر قرآن بيان شده است ، زيرا همانطور كه گفتيم اين سوره در اواخر عمر پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) نازل گرديد و مى ‏بايست در آن در باره احكام مختلف اسلامى تاكيد بيشترى بشود .در آيه نخست ، اشاره به تحريم قسمتى از مواهب الهى وسيله بعضى از مسلمين شده ، و آنها را از تكرار اين كار نهى مى‏كند ، و مى‏گويد : اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد طيبات و امور پاكيزه ‏اى را كه خداوند براى شما حلال كرده بر خود حرام مكنيد ، ( يا ايها الذين آمنوا لا تحرموا طيبات ما احل الله لكم ) ذكر اين حكم علاوه بر ملاحظه شان نزول ممكن است اشاره به اين باشد كه اگر در آيات گذشته مدح و تمجيدى از جمعى از دانشمندان و رهبانان مسيحى شد به خاطر انعطاف و تسليم آنها در برابر حق بود ، نه به خاطر برنامه ترك دنيا و تحريم طيبات ، و مسلمانان نمى‏توانند در اين قسمت از آنها اقتباس كنند با بيان اين حكم ، اسلام صريحا بيگانگى خود را از مساله رهبانيت و ترك دنيا آنچنان كه مسيحيان و مرتاضان دارند اعلام داشته است ، شرح بيشتر درباره اين موضوع را در ذيل آيه 27 سوره حديد و رهبانية ابتدعوها مطالعه خواهيد فرمود .
سپس براى تاكيد اين موضوع مى‏گويد : از حد و مرزها فراتر نرويد ، زيرا خداوند تجاوز كنندگان را دوست ندارد ( و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين) .
در آيه بعد مجددا روى مطلب تاكيد كرده ، منتها در آيه گذشته نهى از تحريم بود و در اين آيه امر به بهره گرفتن مشروع از مواهب الهى كرده مى‏فرمايد : از آنچه خداوند به شما روزى داده است حلال و پاكيزه بخوريد ( و كلوا مما رزقكم الله حلالا طيبا ) .
تنها شرط آن اين است كه رعايت اعتدال و تقوا و پرهيزگارى در بهره ‏گيرى از اين مواهب را فراموش نكنيد ، لذا مى‏گويد : ( و اتقوا الله الذى انتم به مؤمنون ) يعنى ايمان شما به خدا ايجاب مى‏كند كه همه دستورات او را محترم بشمريد ، هم بهره گرفتن و هم رعايت اعتدال و تقوى .
در تفسير اين جمله احتمال ديگرى نيز هست ، كه منظور از امر به تقوا اين است كه تحريم مباحات و طيبات با درجه عالى و كامل تقوا متناسب نيست ، تقوا ايجاب مى‏كند كه انسان از حد اعتدال در هيچ طرف خارج نشود .
در آيه بعد درباره سوگندهائى كه در زمينه تحريم حلال و غير آن خورده مى‏شود ، به طور كلى بحث كرده و قسم‏ها را به دو قسمت تقسيم مى‏كند : نخست مى‏گويد : خداوند شما را در برابر قسمهاى لغو مؤاخذه و مجازات نمى‏كند ( لا يؤاخذكم الله باللغو فى ايمانكم) .
همانطور كه در تفسير آيه 225 سوره بقره كه در آن نيز پيرامون عدم مجازات در مقابل قسم‏هاى لغو بحث شده بود گفتيم : منظور از سوگند لغو چنانكه مفسران و فقهاء گفته ‏اند ، سوگندهائى است كه داراى هدف مشخص نيست و از روى اراده و تصميم سر نمى‏زند ، بلكه بدون توجه به عنوان تكيه سخن و الله و بالله يا اينكه لا و الله و بلى و الله مى‏گويند و يا در حال شدت هيجان يا غضب بدون اراده و تصميم گفته مى‏شود .
بعضى گفته ‏اند اگر انسان به چيزى يقين داشته باشد و بر اساس آن سوگند ياد كند سپس معلوم شود كه اشتباه كرده است ، آن نيز جزء قسم لغو است ، مثل اينكه كسى بر اثر سعايت افراد سخن چنين يقين به انحراف همسر خود پيدا كند و سوگند به طلاق او ياد نمايد ، بعدا معلوم شود دروغ بوده است ، اين سوگند اعتبار ندارد .

اين را نيز مى‏دانيم كه علاوه بر لزوم قصد و اراده و تصميم در سوگندهاى جدى لازم است كه محتواى قسم نيز كار نامشروع و يا مكروهى نباشد ، بنابر اين اگر انسان در حال اختيار از روى اراده و تصميم سوگند ياد كند كه عمل حرام يا مكروهى را انجام دهد آن قسم نيز بى ارزش است ، و وفاى به آن لازم نيست - احتمال دارد كه مفهوم لغو در آيه فوق مفهوم وسيعى باشد و حتى اين گونه قسم را نيز شامل شود - قسم دوم از سوگندها ، سوگندهائى است كه از روى اراده و تصميم و به طور جدى ياد مى‏شود ، در باره اين نوع قسمها ، قرآن در آيه فوق چنين مى‏گويد : خداوند شما را در برابر چنين سوگندهائى كه گره آنرا محكم كرده ‏ايد مؤاخذه مى‏كند و شما را موظف به عمل كردن به آن مى‏سازد ( و لكن يؤاخذ كم بما عقدتم الايمان ) كلمه عقد همانطور كه در آغاز سوره مائده گفتيم در اصل به معنى جمع كردن اطراف يك چيز محكم است و به همين جهت گره زدن دو سر طناب را عقد مى‏گويند ، و گاهى به همين مناسبت در امور معنوى نيز بكار مى‏رود و هر گونه پيمان محكمى را عقد نيز مى‏گويند ، در آيه فوق منظور از عقد ايمان ( بستن سوگندها ) همان تصميم جدى بر كارى است كه بر طبق سوگند انجام مى‏گيرد .
البته جدى بودن سوگند بتنهائى براى صحت آن كافى نيست بلكه همانطور كه در بالا اشاره شد بايد محتواى سوگند لااقل يك امر مباح بوده باشد و بايد دانست كه سوگند جز بنام خدا معتبر نيست .بنابراين اگر كسى بنام خدا سوگند ياد كند كه عمل نيك يا لااقل عمل مباحى را انجام دهد ، واجب است به سوگند خود عمل كند و اگر آن را شكست كفاره دارد .و كفاره قسم همان است كه در ذيل آيه مورد بحث بيان شده : كفاره چنين سوگندى يكى از سه چيز است : نخست اطعام ده نفر مسكين ( فكفارته اطعام عشرة مساكين ) منتها براى اينكه بعضى از اطلاق اين حكم چنين استفاده نكنند كه مى‏توان از هر نوع غذاى پست و كم ارزشى براى كفاره استفاده كرد ، تصريح مى‏كند كه اين غذا بايد لااقل يك غذاى حد وسط بوده باشد كه معمولا در خانواده خود از آن تغذيه مى‏كنيد ( من اوسط ما تطعمون اهليكم) .
البته ظاهر اين تعبير ، حد متوسط از نظر كيفيت است ولى ممكن است هم اشاره به كيفيت و هم مقدار و كميت بوده باشد ، چنانكه در روايتى از امام صادق (عليه ‏السلام‏) حد وسط در كيفيت و در روايتى از امام باقر (عليه‏ السلام‏) حد وسط در كميت نقل شده كه مفهوم آنها بازگشت به حد وسط درهر دو قسمت مى‏كند .ناگفته پيدا است كه مساله حد وسط در دو قسمت به اختلاف شهرها و آباديها و زمانها متفاوت خواهد بود .
اين احتمال نيز در تفسير آيه داده شده است كه اوسط به معنى خوب و عالى است ، زيرا يكى از معانى اوسط عالى است ، چنانكه در آيه 28 سوره قلم مى‏خوانيم : قال اوسطهم ا لم اقل لكم لو لا تسبحون ( بهترين آنها چنين گفت : آيا به شما نگفتم چرا تسبيح خدا نمى‏گوئيد ) دوم - پوشاندن لباس بر ده نفر نيازمند ( او كسوتهم ) البته ظاهر آيه اين است كه لباسى بوده باشد كه بطور معمول تن را بپوشاند و لذا در بعضى از روايات مى‏خوانيم كه امام صادق (عليه ‏السلام‏) فرمود منظور از كسوة در آيه فوق دو قطعه لباس است ( پيراهن و شلوار ) و اگر در بعضى از روايات مانند روايتى كه از امام باقر (عليه ‏السلام‏) نقل شده مى‏خوانيم كه به يك جامه نيز مى‏توان قناعت كرد ، شايد بخاطر آن باشد كه پيراهن هاى بلند عربى بتنهائى مى‏تواند همه بدن را بپوشاند - البته در مورد زنان تنها يك پيراهن هر چند بلند باشد كافى نيست بلكه روسرى براى پوشاندن سر و گردن نيز لازم است ، زيرا حداقل لباس مورد نياز يك زن كمتر از اين نيست - و با اين حال بعيد نيست كه لباسى كه به عنوان كفاره داده مى‏شود بر حسب فصول و مكانها و زمانها تفاوت پيدا كند .
در اينكه آيا از نظر كيفيت حد اقل كافى است و يا در اينجا نيز بايد حد وسط مراعات شود در ميان مفسران دو نظر وجود دارد : نخست اينكه به مقتضاى اطلاق آيه هر گونه لباس كافى است و ديگر اينكه با توجه به قيدى كه در اطعام بود در اينجا نيز بايد رعايت حد وسط گردد ، ولى البته احتمال اول باطلاق آيه سازگارتر است .

- آزاد كردن يك برده ( او تحرير رقبة)
در اينكه آيا برده ‏اى كه آزاد مى‏شود بايد ايمان و اسلام داشته باشد يا آزاد كردن هر گونه برده كافى است در ميان فقهاء گفتگو است و توضيح آن را بايد در كتب فقهى خواند ، اگر چه ظاهر آيه مطلق است .و اين خود مى‏رساند كه اسلام براى آزاد ساختن بردگان از وسائل گوناگون استفاده كرده است ، و در عصر و زمانى همچون زمان ما كه ظاهرا برده ‏اى وجود ندارد ، بايد يكى از دو كفاره ديگر را انتخاب نمود .
شك نيست كه اين سه موضوع از نظر قيمت بسيار متفاوت است ، و شايد اين تفاوت بخاطر آن است كه هر كس آزاد باشد و بتواند به اندازه توانائى خود يكى را انتخاب كند .
اما ممكن است كسانى باشند كه قدرت بر هيچيك از اينها نداشته باشند و لذا بعد از بيان اين دستور مى‏فرمايد : آنهائى كه دسترسى به هيچيك ندارند بايد سه روز روزه بگيرند ( فمن لم يجد فصيام ثلاثة ايام ) .
بنابر اين گرفتن سه روز روزه منحصرا مربوط به كسانى است كه قدرت بر انجام يكى از سه موضوع فوق را نداشته باشند .سپس براى تاكيد مى‏گويد : كفاره سوگندهاى شما اين است كه گفته شد ( ذلك كفارة ايمانكم اذا حلفتم) .
ولى براى اينكه كسى تصور نكند با دادن كفاره ، شكستن سوگندهاى صحيح حرام نيست مى‏گويد : سوگندهاى خود را حفظ كنيد ( و احفظوا ايمانكم ) .
و به تعبير ديگر عمل به سوگند وجوب تكليفى دارد و شكستن آن حرام است ، اما پس از شكستن بايد كفاره داد .
و در پايان آيه مى‏فرمايد : اين چنين خداوند آياتش را براى شما بيان مى‏كند ، تا شكر او را بگزاريد و در برابر اين احكام و دستوراتى كه ضامن سعادت و سلامت فرد و اجتماع است ، او را سپاس گوئيد ( كذلك يبين الله لكم آياته لعلكم تشكرون)

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

حیّ علی خیر العمل...

محمّد بن مروان عن أبی جعفر علیه السلام، قال:

أ تَدْرِي مَا تَفْسِيرُ حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ قَالَ قُلْتُ لَا قَالَ دَعَاكَ إِلَى الْبِرِّ أَ تَدْرِي بِرَّ مَنْ قُلْتُ لَا قَالَ دَعَاكَ إِلَى بِرِّ فَاطِمَةَ وَ وُلْدِهَا

محمّد بن مروان گوید: حضرت امام باقر علیه السلام به من فرمودند: «می دانی تفسیر حَیَّ علی خَیرِ العَمَل چیست؟» عرض کردم: نه.

فرمودند: «تو را به نیکی دعوت کرده است؛ می دانی نسبت به چه کسی؟» عرض کردم: نه.

فرمودند: «تو را به احسان و نیکی به فاطمه سلام الله علیها و فرزندان ایشان دعوت کرده است.»

«علل الشرائع» ج ۲ ص ۳۶۸

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

منبع (ادامه مطلب)

https://www.leader.ir/

سایر موارد (پیوندها و ...):

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

ادعیه  و اعمال ماه شعبان المعظم

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/

https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: بهشت , فاطمه (سلام الله علیها) , تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۸۷تا۸۹ , سوره مبارکه مائده , تفسیر , حلال , حرام , سوگند , بیهوده , كفاره سوگند , حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ , حضرت امام باقر علیه السلام , حضرت امام باقر علیه السلام , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۷۸تا۸۰

لُعِنَ الَّذِينَ كفَرُوا مِن بَنى إِسرائيلَ عَلى لِسانِ دَاوُدَ وَ عِيسى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِك بِمَا عَصوا وَّ كانُوا يَعْتَدُونَ‏(۷۸) كانُوا لا يَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنكرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْس مَا كانُوا يَفْعَلُونَ‏(۷۹) تَرَى كثِيراً مِّنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كفَرُوا لَبِئْس مَا قَدَّمَت لهَُمْ أَنفُسهُمْ أَن سخِط اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فى الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ‏(۸۰)

ترجمه:
۷۸ -آنها كه از بنى اسرائيل كافر شدند بر زبان داود و عيسى بن مريم لعن ( و نفرين ) شدند ، اين بخاطر آن بود كه گناه مى‏كردند و تجاوز مى‏نمودند.
۷۹ -آنها از اعمال زشتى كه انجام مى‏دادند يكديگر را نهى نمى‏كردند چه بدكارى انجام مى‏دادند.
۸۰ -بسيارى از آنها را مى‏بينى كه كافران ( و بت پرستان ) را دوست مى‏دارند ( و با آنها طرح دوستى مى‏ريزند ) چه بد اعمالى از پيش براى ( معاد ) خود فرستادند كه نتيجه آن خشم خداوند بود و در عذاب ( الهى)جاودانه خواهند ماند.

تفسیر
در اين آيات براى اينكه از تقليدهاى كوركورانه اهل كتاب از پيشينيانشان جلوگيرى كند اشاره به سرنوشت شوم آنها كرده و مى‏گويد : كافران از بنى اسرائيل بر زبان داود و عيسى بن مريم ، لعن شدند و اين دو پيامبر بزرگ ازخدا خواستند كه آنها را از رحمت خويش دور سازد ( لعن الذين كفروا من بنى اسرائيل على لسان داود و عيسى ابن مريم ) در اينكه چرا تنها نام اين دو پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) برده شده است مفسران احتمالاتى داده ‏اند گاهى گفته مى‏شود ، علت آن اين است كه سرشناس ترين پيامبران بعد از موسى (عليه‏ السلام‏) اين دو پيامبر بودند ، و گاهى گفته مى‏شود كه بسيارى از اهل كتاب افتخار مى‏كردند كه فرزندان داودند ، قرآن با اين جمله اعلام مى‏كند كه داود از كسانى كه راه كفر و طغيان پيش گرفتند ، متنفر بود ، و بعضى گفته ‏اند كه اين آيه اشاره به دو واقعه تاريخى است كه خشم اين دو پيامبر بزرگ را برانگيخت و جمعى از بنى اسرائيل را نفرين كردند ، داود در مورد ساكنان شهر ساحلى ايله كه به اصحاب سبت معروفند و سرگذشت آنها در سوره اعراف خواهد آمد ، و حضرت مسيح درباره جمعى از پيروان خود كه بعد از نزول مائده آسمانى باز هم راه انكار و مخالفت را پيش گرفتند لعن و نفرين نمود .
در هر حال آيه اشاره به اين است كه بودن جزء نژاد بنى اسرائيل و يا جزء اتباع مسيح ، مادام كه هماهنگى با برنامه‏ هاى آنها نبوده باشد باعث نجات كسى نخواهد شد بلكه خود اين پيامبران از اينگونه افراد ابراز تنفر و انزجار كردند.
جمله آخر آيه نيز اين مطلب را تاكيد مى‏كند و مى‏گويد : اين اعلام تنفر و بيزارى بخاطر آن بود كه آنها گناهكار و متجاوز بودند ( ذلك بما عصوا و كانوا يعبدون ) به علاوه آنها بهيچوجه مسؤليت اجتماعى براى خود قائل نبودند ، و يكديگر را از كار خلاف نهى نمى‏كردند ، و حتى جمعى از نيكان آنها با سكوت و سازشكارى ، افراد گناهكار را عملا تشويق مى‏كردند ( كانوا لا يتناهون عن منكر فعلوه ) و به اين ترتيب برنامه اعمال آنها بسيار زشت و ناپسند بود ( لبئس ما كانوا يفعلون )
در تفسير اين آيه رواياتى از پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) و ائمه اهل بيت (عليهم ‏السلام‏) نقل شده كه بسيار آموزنده است.در حديثى از پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) مى‏خوانيم لتامرن بالمعروف و لتنهون عن المنكرو لتاخذن على يد السفيه و لتاطرنه على الحق اطرا ، او ليضربن الله قلوب بعضكم على بعض و يلعنكم كما لعنهم : حتما بايد امر به معروف و نهى از منكر كنيد و دست افراد نادان را بگيريد و به سوى حق دعوت نمائيد و الا خداوند قلوب شما را همانند يكديگر مى‏كند و شما را از رحمت خود دور مى‏سازد همانطور كه آنها را از رحمت خويش دور ساخت ! در حديث ديگرى از امام صادق (عليه ‏السلام‏) در تفسير كانوا لا يتناهون عن منكر فعلوه چنين نقل شده است : اما انهم لم يكونوا يدخلون مداخلهم و لا يجلسون مجالسهم و لكن كانوا اذا لقوهم ضحكوا فى وجوههم و انسوا بهم : اين دسته كه خداوند از آنها مذمت كرده هرگز در كارها و مجالس گناهكاران شركت نداشتند ، بلكه فقط هنگامى كه آنها را ملاقات مى‏كردند ، در صورت آنان مى‏خنديدند و با آنها مانوس بودند .
و در آيه بعد به يكى ديگر از اعمال خلاف آنها اشاره كرده ، مى‏گويد : بسيارى از آنان را مى ‏بينى كه طرح دوستى و محبت با كافران مى‏ريزند ( ترى كثيرا منهم يتولون الذين كفروا ) بديهى است كه دوستى آنها ساده نبود ، بلكه دوستى آميخته با انواع گناه و تشويق آنان به اعمال و افكار غلط بود ، و لذا در آخر آيه مى‏فرمايد : چه بد اعمالى از پيش براى معاد خود فرستادند ، اعمالى كه نتيجه آن ، خشم و غضب الهى بود و در عذاب الهى جاودانه خواهند ماند ( لبئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط الله عليهم و فى العذاب هم خالدون ) درباره اينكه منظور از الذين كفروا در اين آيه چه اشخاصى هستند بعضى احتمال داده ‏اند منظور مشركان مكه ‏اند كه يهود با آنها طرح دوستى ريخته بودند ، و بعضى احتمال داده‏ اند كه منظور جباران و ستمگرانى بوده ‏اند كه يهود در اعصار گذشته طرح دوستى با آنها مى‏ريختند حديثى كه از امام باقر (عليه ‏السلام‏) در اين زمينه نقل شده نيز اين معنى را تاييد مى‏كند آنجا كه مى ‏فرمايد : يتولون الملوك الجبارين و يزينون لهم اهوائهم ليصيبوا من دنياهم : اين دسته كسانى بودند كه جباران را دوست مى‏داشتند و اعمال هوس ‏آلود آنان را در نظرشان خوب جلوه مى‏دادند تا به آنها نزديك شوند و از دنياشان بهره گيرند ! هيچ مانعى ندارد كه آيه اشاره به هر دو معنى بلكه اعم از آنها باشد .

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

منبع (ادامه مطلب)

https://www.leader.ir/

سایر موارد (پیوندها و ...):

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

ادعیه  و اعمال ماه شعبان المعظم

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/

https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۷۸تا۸۰ , تفسیر سوره مبارکه مائده , تفسیر , سوره مبارکه مائده , بنى اسرائيل , كافر , زبان , داود , عيسى بن مريم , لعن , نفرین , گناه , تجاوز , اعمال زشت , نهی , بدکاری , کافران , بت پرستان , طرح دوستی , اعمال بد , معاد , خشم خداوند , عذاب الهی , جاوادانه , خشم , خداوند , سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) , سبک زندگی , حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۷۵تا۷۷

مَّا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلا رَسولٌ قَدْ خَلَت مِن قَبْلِهِ الرُّسلُ وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌكانَا يَأْكلانِ الطعَامَ انظرْ كيْف نُبَينُ لَهُمُ الاَيَاتِ ثُمَّ انظرْ أَنى يُؤْفَكُونَ‏(۷۵) قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا يَمْلِك لَكمْ ضرًّا وَ لا نَفْعاًوَ اللَّهُ هُوَ السمِيعُ الْعَلِيمُ‏(۷۶) قُلْ يَاأَهْلَ الْكتَابِ لا تَغْلُوا فى دِينِكمْ غَيرَ الْحَقّ‏ِ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضلُّوا مِن قَبْلُ وَ أَضلُّوا كثِيراً وَ ضلُّوا عَن سوَاءِ السبِيلِ‏(۷۷)

ترجمه :
۷۵ -مسيح فرزند مريم فقط فرستاده ( خدا ) بود پيش از وى نيز فرستادگان ديگرى بودند مادرش نيز زن بسيار راستگوئى بود هر دو غذا می ‏خوردند ( با اين حال چگونه دعوى الوهيت مسيح و عبادت مادرش مريم مى‏كنيد ؟ ) بنگر چگونه نشانه‏ ها را براى آنها آشكار مى‏سازيم سپس بنگر چگونه آنها از حق باز داشته مى‏شوند ؟
۷۶ -بگو آيا جز خدا چيزى را مى ‏پرستيد كه نه مالك زيان شماست و نه سود شما ، و خداوند شنوا و دانا است.
۷۷-بگو اى اهل كتاب در دين خود غلو ( و زياده روى ) نكنيد و غير از حق نگوئيد و از هوسهاى جمعيتى كه پيشتر از اين گمراه شدند و دگران را گمراه كردند و از راه راست منحرف گشتند پيروى ننمائيد .

تفسیر
به دنبال بحثى كه در آيات گذشته درباره غلو مسيحيان درباره حضرت مسيح (عليه ‏السلام‏) و اعتقاد به الوهيت او گذشت ، در اين آيات با دلائل روشنى در چند جمله كوتاه اين اعتقاد آنها را ابطال مى‏كند ، نخست مى‏گويد : چه تفاوتى در ميان مسيح و ساير پيامبران بود كه عقيده به الوهيت او پيدا كرده ‏ايد ، مسيح بن مريم نيز فرستاده خدا بود و پيش از آن رسولان و فرستادگان ديگرى از طرف خدا آمدند ( ما المسيح ابن مريم الا رسول قد خلت من قبله الرسل ) .
اگر رسالت از ناحيه خدا دليل بر الوهيت و شرك است پس چرا درباره ساير پيامبران اين مطلب را قائل نمى‏شويد ؟.
ولى مى‏دانيم كه مسيحيان منحرف هرگز قانع نيستند كه عيسى (عليه‏ السلام‏) را يك فرستاده خدا بدانند بلكه عقيده عمومى آنها فعلا بر اين است كه او را فرزند خدا و به يك معنى خود خدا مى‏دانند كه براى بازخريد گناهان بشريت ( نه براى هدايت و رهبرى آنها ) آمده است و لذا به او لقب فادى ( فدا شونده در برابر گناهان بشر ) مى‏دهند.
سپس براى تاييد اين سخن مى‏گويد : مادر او ، زن بسيار راستگوئى بود ( و امه صديقه ) .اشاره به اينكه اولا كسى كه داراى مادر است و در رحم زنى پرورش پيدا مى‏كند و اينهمه نياز دارد چگونه مى‏تواند خدا باشد ؟ و ثانيا اگر مادر او محترم است به خاطر اين است كه او هم در مسير رسالت مسيح (عليه ‏السلام‏) با او هماهنگ بود و از رسالتش پشتيبانى مى‏كرد و به اين ترتيب بنده خاص خدا بود و نبايد او را همچون يك معبود همانطور كه در ميان مسيحيان رائج است كه در برابر مجسمه او تا سرحد پرستش خضوع مى‏كنند ، عبادت كرد.
بعد به يكى ديگر از دلائل نفى ربوبيت مسيح (عليه ‏السلام‏) اشاره كرده ، مى‏گويد : او و مادرش هر دو غذا مى‏خوردند ( كانا ياكلان الطعام ) .
كسى كه اين چنين نيازمند است كه اگر چند روز غذا به او نرسد قادر بر حركت نيست چگونه مى‏تواند خدا يا در رديف خدا باشد. و در پايان آيه اشاره به روشنى اين دلائل از يك طرف و لجاجت و سرسختى و نادانى آنها در برابر اين دلائل آشكار از طرف ديگر كرده و مى‏گويد : بنگر چگونه دلائل را به روشنى براى آنها شرح مى‏دهيم و سپس بنگر چگونه اينها از قبول حق سرباز مى‏زنند ( انظر كيف نبين لهم الايات ثم انظر انى يؤفكون ) بنا بر اين تكرار انظر در اين دو جمله اشاره به اين است كه از يكسو در اين دلائل روشن بنگر كه براى توجه هر كس كافى است و از يكسو به عكس - العملهاى منفى و حيرت‏ انگيز آنها بنگر كه براى هر كس تعجب‏ آور است .
در آيه بعد براى تكميل استدلال گذشته مى‏گويد : شما مى‏دانيد كه مسيح (عليه ‏السلام‏) خود سر تا پا نيازهاى بشرى داشت و مالك سود و زيان خويش هم نبود تا چه رسد به اينكه مالك سود و زيان شما باشد آيا چيزى را پرستش مى‏كنيد كه نه مالك زيان شما است ، نه مالك سود شما است ( قل ا تعبدون من دون الله ما لا يملك لكم ضراو لا نفعا).
و به همين دليل بارها در دست دشمنان گرفتار شد و يا دوستانش گرفتار شدند و اگر لطف خدا شامل حال او نبود هيچ گامى نمى‏توانست بردارد. و در پايان به آنها اخطار مى‏كند كه گمان نكنيد خداوند سخنان نارواى شما را نمى‏شنود و يا از درون شما آگاه نيست خداوند هم شنوا است و هم دانا(و الله هو السميع العليم ) جالب اينكه مساله بشر بودن مسيح و نيازهاى مادى و جسمانى او كه قرآن در اين آيات و آيات ديگر روى آن تكيه كرده است يكى از بزرگترين مشكلات براى مسيحيان مدعى خدائى او شده كه براى توجيه آن بسيار دست و پا مى‏كنند و گاهى ناچار مى‏شوند براى مسيح دو جنبه قائل شوند جنبه لاهوت و جنبه ناسوت ، از نظر لاهوت فرزند خدا و خود خداست و از نظر ناسوت جسم است و مخلوق خدا و امثال اين توجيهات كه بهترين نشانه ضعف و نادرستى منطق آنها است .به اين نكته نيز بايد توجه كرد كه در آيه بجاى كلمه من ما به كار برده شده كه معمولا براى موجودات غير عاقل ذكر مى‏شود ، اين تعبير شايد به خاطر آن باشد كه ساير معبودها و بت‏ها از قبيل سنگ و چوب را در عموميت جمله داخل كند و بگويد : اگر پرستش مخلوقى جايز باشد بايد بت پرستى بت پرستان نيز مجاز شمرده شود زيرا در مخلوق بودن همه برابر و مساويند و در حقيقت ايمان به الوهيت مسيح (عليه ‏السلام‏) يكنوع بت پرستى است نه خدا پرستى .

و در آيه بعد به پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) دستور مى‏دهد كه به دنبال روشن شدن اشتباه اهل كتاب در زمينه غلو درباره پيامبران الهى با استدلالات روشن از آنها دعوت كند كه از اين راه رسما باز گردند و مى‏گويد ، بگو اى اهل كتاب در دين خود ، غلو و تجاوز از حد نكنيد و غير از حق چيزى مگوئيد ( قل يا اهل الكتاب لا تغلوا فى دينكم غير الحق.
البته غلو نصارى روشن است و اما در مورد غلو يهود كه خطاب يا اهل الكتاب شامل آنها نيز مى‏شود بعيد نيست كه اشاره به سخنى باشد كه درباره عزير مى‏گفتند و او را فرزند خدا مى‏دانستند.
و از آنجا كه سرچشمه غلو غالبا پيروى از هوا و هوس گمراهان است ، براى تكميل اين سخن مى‏گويد : از هوسهاى اقوامى كه پيش از شما گمراه شدند و بسيارى را نيز گمراه كردند و از راه مستقيم منحرف گشتند ، پيروى نكنيد ( و لا تتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل و اضلوا كثيرا و ضلوا عن سواء السبيل ) اين جمله در حقيقت اشاره به چيزى است كه در تاريخ مسيحيت نيز منعكس است كه مساله تثليث و غلو درباره مسيح (عليه ‏السلام‏) در قرون نخستين مسيحيت در ميان آنها وجود نداشت بلكه هنگامى كه بت پرستان هندى و مانند آنها به آئين مسيح (عليه ‏السلام‏) پيوستند ، چيزى از بقاياى آئين سابق را كه تثليث و شرك بود به مسيحيت افزودند و لذا مى‏بينيم كه ثالوث هندى ( ايمان به خدايان سه‏ گانه برهما ، فيشنو ، سيفا ) از نظر تاريخى قبل از تثليث مسيحيت بوده است و در حقيقت اين انعكاسى از آن است ، در آيه 30 سوره توبه نيز پس از ذكر غلو يهود و نصارى درباره عزير و مسيح (عليه‏ السلام‏) مى‏خوانيم يضاهئون قول الذين كفروا من قبل : گفتار آنها شبيه سخنان كافران پيشين است . در اين عبارت دو بار جمله ضلوا درباره كفارى كه اهل كتاب ، غلو را از آنها اقتباس كردند تكرار شده است ، اين تكرار ممكن است به خاطر تاكيد بوده باشد و يا به خاطر اينكه آنها قبلا گمراه بودند و بعد كه با تبليغات خود ديگران را نيز گمراه كردند به گمراهى جديدى افتادند ، زيرا كسى كه سعى مى‏كند ديگران را هم به گمراهى بكشاند در حقيقت از همه كس گمراه‏ تر است ، چرا كه نيروهاى خود را در مسير بدبختى خويش و ديگران تلف كرده و بار مسئوليت گناهان ديگران را نيز بر دوش كشيده است. آيا كسى كه در جاده مستقيم قرار گرفته هرگز حاضر مى‏شود كه علاوه بر بار گناه خويش بار گناه ديگران را نيز بر دوش بكشد.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

منبع (ادامه مطلب)

https://www.leader.ir/

سایر موارد (پیوندها و ...):

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

ادعیه  و اعمال ماه شعبان المعظم

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/

https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۷۵تا۷۷ , تفسیر سوره مبارکه مائده , تفسیر , سوره مبارکه مائده , مسيح فرزند مريم , مسيح , فرزند , مريم , فرستاده خدا , فرستادگان , مادرش , زن بسیار راستگو , زن , راستگو , غذا , الوهیت , عبادت , نشانه , آشکار , اهل کتاب , دین , غلو , حق , هوس , گمراه , منحرف , پیروی , سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) , سبک زندگی , حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۷۲تا۷۴ ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 2 فروردين 1401

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۷۲تا۷۴

لَقَدْ كفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَ قَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنى إِسرائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبى وَ رَبَّكم إِنَّهُ مَن يُشرِك بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْوَاهُ النَّار ُوَ مَالِلظالِمِينَ مِنْ أَنصارٍ(۷۲) لَّقَدْ كفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِث ثَلَاثَةٍوَ مَا مِنْ إِلَهٍ إِلا إِلَهٌ واَحِدٌ وَ إِن لَّمْ يَنتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ‏(۷۳) أَ فَلا يَتُوبُونَ إِلى اللَّهِ وَ يَستَغْفِرُونَهُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ‏(۷۴)

ترجمه:
۷۲ -آنها كه گفتند خداوند همان مسيح بن مريم است بطور مسلم كافر شدند ( با اينكه خود ) مسيح گفت اى بنى اسرائيل خداوند يگانه ‏را كه پروردگار من و شماست پرستش كنيد چه اينكه هر كس شريكى براى خدا قرار دهد ، خداوند بهشت را بر او حرام كرده است و جايگاه او دوزخ است و ستمكاران يار و ياورى ندارند .
۷۳ -آنها كه گفتند خداوند يكى از سه خدا است ( نيز ) بطور مسلم كافر شدند با اينكه معبودى جز معبود يگانه نيست و اگر از آنچه مى‏گويند دست برندارند عذاب دردناكى به كافران آنها ( كه روى اين عقيده ايستادگى كنند ) خواهد رسيد.
۷۴-آيا توبه نمى‏كنند و به سوى خدا باز نمى‏گردند و از او طلب آمرزش نمى‏نمايند و خداوند آمرزنده مهربان است.

تفسیر
در تعقيب بحثهائى كه در مورد انحرافات يهود ، در آيات قبل ، گذشت ، اين آيات و آيات بعد از انحرافات مسيحيان سخن مى‏گويد نخست از مهمترين انحراف مسيحيت يعنى مساله الوهيت مسيح و تثليث معبود بحث كرده مى‏گويد : بطور مسلم آنها كه گفته ‏اند خدا همان مسيح بن مريم است ، كافر شدند ( لقد كفر الذين قالوا ان الله هو المسيح ابن مريم ) .
چه كفرى از اين بالاتر كه خداوند نامحدود از هر جهت را ، با مخلوقى كه از هر جهت محدود است يگانه و متحد بدانند ، و صفات مخلوق را براى خالق قرار دهند ؟ ! در حالى كه خود مسيح (عليه‏ السلام‏) با صراحت به بنى اسرائيل گفت:خداوند يگانه‏ اى را پرستش كنيد كه پروردگار من و شما است ( و قال المسيح يا بنى اسرائيل اعبدوا الله ربى و ربكم).
و به اين ترتيب بيزارى خود را از هر گونه شرك و غلو در مورد خويش نفى كرد و خود را همانند ديگران مخلوقى از مخلوقات خدا معرفى نمود.و نيز مسيح براى تاكيد اين مطلب و رفع هر گونه ابهام و اشتباه اضافه كرد : هر كس شريكى براى خدا قرار دهد خداوند بهشت را بر او حرام كرده و جايگاه او آتش است ( انه من يشرك بالله فقد حرم الله عليه الجنة و ماويه النار).
و باز براى تاكيد بيشتر و اثبات اين حقيقت كه شرك وغلو يك نوع ظلم آشكار است به آنها گفت : براى ستمگران و ظالمان هيچگونه يار و ياورى وجود نخواهد داشت ( و ما للظالمين من انصار).
همانطور كه در سابق هم اشاره كرده‏ ايم تاريخ مسيحيت مى‏گويد : تثليث
در قرون نخستين و مخصوصا در عصر مسيح (عليه‏ السلام‏) وجود نداشت و حتى در اناجيل كنونى با تمام تحريفهائى كه در آن به عمل آمده است كمترين سخنى از تثليث ديده نمى‏شود ، و خود محققان مسيحيت به اين امر معترفند ، بنا بر اين آنچه در آيه فوق در مورد پافشارى مسيح (عليه ‏السلام‏) و روى مساله توحيد ديده مى‏شود مطلبى است كه با منابع موجود مسيحيت نيز هماهنگ است و از دلائل عظمت قرآن محسوب مى‏شود .ضمنا بايد توجه داشت كه آنچه در اين آيه مورد بحث واقع شده مساله غلو و وحدت مسيح با خدا و به عبارت ديگر توحيد در تثليث است ، ولى در آيه بعد اشاره به مساله تعدد خدايان از نظر مسيحيان يعنى تثليث در توحيد كرده مى‏گويد : آنها كه گفته‏ اند خداوند سومين اقنوم از اقانيم سه‏ گانه است به طور مسلم كافر شده ‏اند ( لقد كفر الذين قالوا ان الله ثالث ثلثة ) بسيارى از مفسران مانند طبرسى در مجمع البيان و شيخ طوسى در تبيان و فخر رازى و قرطبى در تفسير خود چنين تصور كرده ‏اند كه آيه قبل درباره فرقه‏ اى از مسيحيان به نام يعقوبيه است كه خدا را با مسيح (عليه‏السلام‏) متحد مى‏دانند ، ولى اين آيه در باره فرقه ديگرى به نام ملكانيه و نسطوريه است كه قائل به خدايان سه ‏گانه ‏اند ، اما همانطور كه سابقا هم گفتيم اين برداشت از مسيحيت با حقيقت تطبيق نمى‏كند زيرا اعتقاد به تثليث در ميان همه مسيحيان عموميت دارد ، همانطور كه اعتقاد به توحيد و يگانگى خدا در ميان ما مسلمانان قطعى و مسلم است ، منتها آنها در عين اينكه خدايان را حقيقتا سه‏ گانه مى‏دانند ، يگانه حقيقى نيز ميدانند و به اعتقاد آنها سه واحد حقيقى يك واحد حقيقى را تشكيل مى‏دهند !

دو آيه فوق ظاهرا به دو جنبه مختلف اين دو قضيه اشاره مى‏كند : در آيه اول اشاره به وحدت خدايان سه‏ گانه ، و در آيه دوم اشاره به تعدد آنها است ، و قرار گرفتن اين دو بيان پشت سر هم در حقيقت اشاره به يكى از دلائل روشن ابطال عقيده آنها مى‏باشد كه چگونه خداوند گاهى با مسيح ( و روح القدس ) حقيقتا يكى و گاهى حقيقتا سه چيز مى‏شود مگر مساوى بودن سه با يك معقول است ؟ آنچه اين حقيقت را تاييد مى‏كند اين است كه ما در ميان مسيحيان هيچ طايفه ‏اى را نمى‏يابيم كه به خدايان سه ‏گانه قائل نباشند.
سپس قرآن به طور قاطع در پاسخ آنها مى‏گويد : هيچ معبودى جز معبود يگانه نيست ( و ما من اله الا اله واحد).
مخصوصا ذكر كلمه من قبل از اله تاكيد بيشترى را در نفى معبودهاى ديگر مى‏رساند.دگر بار با لحن شديد و مؤكد به آنها اخطار مى‏كند كه اگر دست از اين عقيده برندارند عذاب دردناكى در انتظار كسانى كه بر اين كفر باقى بمانند خواهد بود ( و ان لم ينتهوا عما يقولون ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم).
كلمه من در منهم به عقيده بعضى بيانيه است ولى ظاهر اين است كه براى تبعيض بوده باشد و در حقيقت اشاره به كسانى است كه بر كفر و شرك خود باقى مى‏مانند و بعد از دعوت قرآن به توحيد باز نگشتند ، نه آنها كه توبه كردند و بازگشت نمودند .در تفسير المنار از كتاب اظهار الحق داستانى نقل شده كه ذكر آن در اينجا بى تناسب نيست و نشان مى‏دهد كه چگونه تثليث و توحيد نصارى غير قابل درك مى‏باشند ، نويسنده آن كتاب مى‏گويد : سه نفر به آئين مسيحيت در آمدند ، كشيش ، عقائد ضرورى مسيحيت از جمله عقيده تثليث را به آنها تعليم كرد.
روزى يكى از علاقمندان مسيحيت نزد كشيش آمد و از كسانى كه تازه به آئين مسيحيت در آمده بودند سؤال كرد ، كشيش با كمال خوشوقتى اشاره به آن سه نفر نمود ، او بلافاصله پرسيد : آيا از عقائد ضروريه ما چيزى ياد گرفته‏ اند ، كشيش با شجاعت و تاكيد گفت : آرى سپس به عنوان نمونه يكى از آنها را صدا زد تا او را در حضور ميهمان بيازمايد ، كشيش گفت : درباره تثليث چه ميدانى ؟ او در جواب گفت : شما به من چنين ياد داديد كه خدايان سه‏ گانه ‏اند يكى در آسمان است و ديگرى در زمين از شكم مريم متولد شد و سومين نفر به صورت كبوترى بر خداى دوم در سن سى‏سالگى نازل گرديد ! كشيش عصبانى شد و او را بيرون كرد و گفت چيزى نمى‏فهمد ، و نفر دوم را صدا زد ، او در جواب اين سؤال در مورد تثليث ، گفت : شما به من چنين تعليم داديد كه خدايان سه بودند ، اما يكى از آنها بدار آويخته شد بنا بر اين اكنون دو خدا بيشتر نداريم ! خشم كشيش بيشتر شد و او را نيز بيرون كرد و سومى را كه باهوش‏تر و جدى‏تر در حفظ عقائد دينى بود ، صدا زد و همان مساله را از او پرسيد او با احترام گفت : پيشواى من ! آنچه را به من آموختيد كاملا حفظ كرده‏ ام و از بركت مسيح به خوبى فهميده ‏ام شما گفتيد : خداوند يگانه سه‏ گانه است و خداوندان سه ‏گانه يگانه ‏اند ، يكى از آنها را بدار زدند و مرد و بنا بر اين همه مردند زيرا او با بقيه يگانه بود و به اين ترتيب الان هيچ خدائى وجود ندارد ! در آيه سوم از آنها دعوت مى‏كند كه از اين عقيده كفر آميز توبه كنند تا خداوند آنها را مشمول عفو و بخشش خود قرار دهد لذا مى‏گويد : آيا بعد اين همه ، آنها بسوى خداى يگانه باز نمى‏گردند و از اين شرك و كفر طلب آمرزش نمى‏كنند با اينكه خداوند غفور و رحيم است ؟ ( ا فلا يتوبون الى الله و يستغفرونه و الله غفور رحيم ) .

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

https://www.leader.ir/

سایر موارد (پیوندها و ...):

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

ادعیه  و اعمال ماه شعبان المعظم

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/

https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۷۲تا۷۴ , تفسیر سوره مبارکه مائده , تفسیر , سوره مبارکه مائده , سوره مائده , خداوند , مائده , مسيح بن مريم , كافر , مسیح , بنى اسرائيل , خداوند يگانه , پروردگار , پرستش , شریک , بهشت , حرام , جایگاه , دوزخ , ستمکاران , یار و یاور , یاور , یار , معبود یگانه , عذاب , دردناک , عذاب دردناک , کافران , عقیده , ایستادگی , توبه , طلب , آمرزش , طلب آمرزش , آمرزنده و مهربان , مهربان , آمرزنده , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۷۰تا۷۱ ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 2 فروردين 1401

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۷۰تا۷۱

لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنى إِسرائِيلَ وَ أَرْسلْنَا إِلَيهِمْ رُسلاً كلَّمَا جَاءَهُمْ رَسولُ بِمَا لا تَهْوَى أَنفُسهُمْ فَرِيقاً كذَّبُوا وَ فَرِيقاً يَقْتُلُونَ‏(٧٠) وَ حَسِبُوا أَلا تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صمُّوا ثُمَّ تَاب اللَّهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَ صمُّوا كثِيرٌ مِّنهُمْ وَ اللَّهُ بَصِيرُ بِمَا يَعْمَلُونَ‏(٧١)

ترجمه:
۷۰ -ما از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم و رسولانى به سوى آنها فرستاديم ( ولى ) هر زمان پيامبرى برخلاف هوسها و تمايلات آنها مى‏آمد عده‏ اى را تكذيب مى‏كردند و جمعى را مى‏كشتند.
۷۱ -و گمان كردند مجازاتى در كار نخواهد بود لذا ( از ديدن حقايق و شنيدن سخنان حق ) نابينا و كر شدند سپس ( بيدار گشتند و ) خداوند توبه آنها را پذيرفت دگر بار ( بخواب غفلت فرو رفتند و ) بسيارى از آنها كور و كر شدند و خداوند به آنچه انجام مى‏دهند داناست .

تفسیر
در آيات گذشته در سوره بقره و اوائل همين سوره اشاره به پيمان مؤكدى كه خداوند از بنى اسرائيل گرفته بود شده است ، در اين آيه بار ديگر اين پيمان را يادآورى كرده مى‏فرمايد : ما پيمان از بنى اسرائيل گرفتيم و پيامبرانى براى هدايت
آنها و مطالبه وفاى به اين پيمان ، به سوى آنان فرستاديم ( لقد اخذنا ميثاق بنى اسرائيل و ارسلنا اليهم رسلا).
همانطور كه در جلد اول گفته شد به نظر مى‏رسد كه اين پيمان همان است كه در آيه 93 سوره بقره به آن اشاره شده ، يعنى پيمان عمل به آنچه خدا بر آنها نازل كرده بود .سپس اضافه مى‏كند كه آنها نه تنها به اين پيمان عمل نكردند ، بلكه هر زمان پيامبرى دستورى بر خلاف تمايلات و هوى و هوسهاى آنها مى‏آورد ، به شديدترين مبارزه بر ضد او دست مى‏زدند ، جمعى را تكذيب مى‏كردند و جمعى را كه با تكذيب نمى‏توانستند از نفوذشان جلوگيرى كنند به قتل مى‏رساندند ( كلما جاء هم رسول بما لا تهوى انفسهم فريقا كذبوا و فريقا يقتلون). و اين است راه و رسم افراد منحرف خود خواه ، كه بجاى پيروى ازرهبرانشان ، اصرار دارند رهبران ، تابع تمايلات و خواسته ‏هايشان باشند ، و در غير اين صورت رهبرى و حتى حق حيات براى آنان قائل نيستند.
در جمله فوق كذبوا به صورت ماضى و يقتلون به صورت مضارع آمده است ، ممكن است علت آن علاوه بر ملاحظه تناسب لفظى آخر آيات قبل و بعد ، كه همگى به صورت مضارع آمده است ، اين باشد كه به حكم دلالت فعل مضارع بر استمرار ، مى‏خواهد ادامه اين روح را در آنها بيان كند كه تكذيب و قتل پيامبران يك حادثه اتفاقى در زندگى آنها نبود ، بلكه به صورت يك برنامه و مكتب درآمده بود. در آيه بعد اشاره به غرور نابجاى آنها در برابر اينهمه طغيان و جنايات كرده مى‏ فرمايد : با اين حال آنها گمان مى ‏كردند كه بلا و مجازاتى دامانشان را نخواهد گرفت و همانطور كه در آيات ديگر تصريح شده ، خود را يك نژاد برتر مى ‏پنداشتند و به عنوان فرزندان خدا از خود ياد مى ‏كردند ! ( و حسبوا ان لا تكون فتنة).
سرانجام اين غرور خطرناك و خود برتربينى همانند پرده ‏اى بر چشم و گوش آنها افتاد و به خاطر آن از ديدن آيات خدا نابينا و از شنيدن كلمات حق ، كر شدند ! ( فعموا و صموا ) اما به هنگامى كه نمونه ‏هائى از مجازاتهاى الهى و سرانجام شوم اعمال خود را مشاهده كردند ، پشيمان گشتند و توبه كردند و متوجه شدند كه تهديدهاى الهى جدى است و آنها هرگز يك نژاد برتر نيستند ، خداوند نيز توبه آنها را پذيرفت ( ثم تاب الله عليهم ) .ولى اين بيدارى و ندامت و پشيمانى ديرى نپائيد باز طغيان و سركشى و پشت پا زدن به حق و عدالت شروع شد ، و ديگر با پرده ‏هاى غفلت كه از آثار فرو رفتن در گناه است بر چشم و گوش آنها افكنده شد و باز از ديدن آيات حق نابينا و از شنيدن سخنان حق كر شدند و اين حالت ، بسيارى از آنها را فرا گرفت ( ثم عموا و صموا كثير منهم ) .
شايد مقدم داشتن جمله عموا ( نابينا شدند ) بر صموا ( كر شدند ) اشاره به اين باشد كه نخستين بار بايد آيات خدا و معجزات پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) را ببينند و سپس به دستورات او گوش فرا دهند. ذكر كثير منهم ( بسيارى از آنها ) بعد از تكرار جمله عموا و صموا در حقيقت بمنزله توضيحى است براى هر دو جمله ، يعنى حالت غفلت و بى‏خبرى و كرى و كورى در برابر حقايق ، جنبه عمومى نداشت بلكه همواره اقليت صالحى در ميان آنها وجود داشت ، و اين دليل روشنى است كه جملات قرآن به يهود به هيچوجه جنبه نژادى و طايفه ‏اى ندارد بلكه صرفا متوجه اعمال آنها است.
آيا تكرار جمله عموا و صموا جنبه كلى و تاكيد دارد ؟ و يا اشاره به دو واقعه مختلف است ؟ بعضى از مفسران عقيده دارند اين دو جمله اشاره به دو سرگذشت مختلف مى‏باشد كه براى بنى اسرائيل واقع شد ، يكى به هنگام حمله مردم بابل و ديگر به هنگام حمله ايرانيان و روميان ، كه قرآن در آغاز سوره بنى اسرائيل اشاره كوتاهى به آن كرده است.
اين احتمال نيز هست كه آنها مكرر بر مكرر گرفتار اين حالت شدند و نتائج شوم كارهاى خود را كه مى‏ديدند توبه مى‏كردندو باز هم توبه را مى‏شكستند ، نه اينكه فقط دو بار تكرار شد.
و در پايان آيه ، با يك جمله كوتاه و پر معنى مى‏گويد : خداوند هيچگاه از اعمال آنها غافل نبوده و تمام كارهائى را كه انجام مى‏دهد مى‏بيند ( و الله بصير بما يعملون).

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

https://www.leader.ir/

سایر موارد (پیوندها و ...):

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

ادعیه  و اعمال ماه شعبان المعظم

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/

https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۷۰تا۷۱ , تفسیر سوره مبارکه مائده , تفسیر , سوره مبارکه مائده , بنى اسرائيل , پيمان , رسولان , پيامبر , برخلاف , هوس , تمایلات , تکذیب , عده ای , جمعی , کشتن , گمان , مجازات , حقایق , دیدن , دیدن حقایق , شنیدن , سخنان حق , نابینا , کر , بیدار , خداوند , توبه , خواب غفلت , کور , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

امام صادق (علیه السلام) فرمودند :

بدان که(امر) فَرَجِ (ظهور)مهدی(عج) ما اتفاق نمی‌افتد مگر بعد از نااميد شدن مردم.

به خدا قسم مهدی ما (عج)ظهور نخواهد کرد تا زمانی‌که خوب و بد از هم جدا شوند ؛
والله نمی‌آید تا زمانی‌که امتحان شوید؛ والله نمی‌آید تا وقتی که اشقیاء و بَدان ، ذات خود را نشان دهند و شقی شوند و پاک ذاتان ذات خود را نشان دهند و عاقبت به خیر شوند.

کمال الدین، ج۲، جزء۲، باب۳۳

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

بخش اول مطالب:

https://qaem14.blog.ir/

بخش دوم مطالب:

http://qaem14.parsiblog.com/

بخش سوم مطالب:

http://yamahdi788.loxblog.com/

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۶۸تا۶۹

قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَستُمْ عَلى شىْ‏ءٍ حَتى تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَ الانجِيلَ وَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم ْوَ لَيزِيدَنَّ كَثِيراً مِّنهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْك مِن رَّبِّك طغْيَاناً وَ كُفْراًفَلا تَأْس عَلى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ‏(۶۸) إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ الصابِئُونَ وَ النَّصارَى مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يحْزَنُونَ‏(۶۹)

ترجمه:
۶۸ -اى اهل كتاب ! شما هيچ موقعيتى نداريد مگر اينكه تورات و انجيل و آنچه بر شما از طرف پروردگارتان نازل شده است بر پا داريد ولى آنچه بر تو از سوى پروردگارت نازل شده ( نه تنها مايه بيدارى آنها نمى‏گردد بلكه ) بر طغيان و كفر بسيارى از آنها مى‏افزايد بنابر اين از اين قوم كافر ( و مخالفت آنها ) غمگين مباش .
۶۹ -آنها كه ايمان آورده‏ اند و يهوديان و صابئان و مسيحيان هر گاه ايمان به خداوند يگانه و روز جزا بياورند و عمل صالح انجام دهند نه ترسى بر آنها است و نه غمگين خواهند شد.

شان نزول:
در تفسير مجمع البيان و تفسير قرطبى از ابن عباس چنين نقل شده كه جمعى از يهود خدمت پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) آمدند ، نخست پرسيدند آيا تو اقرار ندارى كه تورات از طرف خدا است ؟ پيغمبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) جواب مثبت داد .
آنها گفتند : ما هم تورات را قبول داريم ، ولى به غير آن ايمان نداريم ( درحقيقت تورات قدر مشترك ميان ما و شما است اما قرآن كتابى است كه تنها شما به آن عقيده داريد پس چه بهتر كه تورات را بپذيريم و غير آنرا نفى كنيم ! ) آيه نخست نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

تفسیر
همانطور كه در تفسير آيات اين سوره تاكنون خوانده ‏ايم ، قسمت قابل ملاحظه‏ اى از آن پيرامون كارشكنيها ، گفتگوها ، سؤالها و ايرادهاى اهل كتاب ( يهود و نصارى ) بود ، اين آيه نيز به گوشه ديگرى از اين مباحث اشاره مى‏كند ، و به منطق سست آنها كه مى‏خواستند تورات را به عنوان يك كتاب مورد اتفاق ميان مسلمانان و يهود بپذيرند و قرآن را به عنوان يك كتاب مورد اختلاف كنار بگذارند ، پاسخ مى‏گويد .
به اين ترتيب آنها را مخاطب ساخته و مى‏گويد : اى اهل كتاب شما هيچ موقعيتى نخواهيد داشت مگر آن زمانى كه تورات و انجيل و تمام كتب آسمانى را كه بر شما نازل شده بدون تبعيض و تفاوت بر پا داريد ( قل يا اهل الكتاب لستم على شيئى حتى تقيموا التوراة و الانجيل و ما انزل اليكم من ربكم).
زيرا همانطور كه گفتيم اين كتابها همه از يك مبدا صادر شده و اصول اساسى آنها يكى است ، اگر چه آخرين كتاب آسمانى ، كاملترين و جامعترين آنها است و بهمين دليل لازم العمل است به علاوه در كتب پيشين بشارتهاى متعددى درباره آخرين كتاب يعنى قرآن آمده است ، آنها مدعيند تورات و انجيل را قبول دارند ، اگر در اين ادعا صادق هستند بايد اين بشارتها را نيز بپذيرند ، و هنگامى كه آن نشانه‏ ها را در قرآن يافتند ، در برابر آن سر تعظيم فرود آورند . آيه فوق مى‏گويد : ادعا كافى نيست بايد عملا اين كتابهاى آسمانى را بر پاداريد به علاوه كتاب ما و شما مطرح نيست ، آنچه مطرح است كتابهاى آسمانى است و آنچه از ناحيه خدا آمده ، پس چگونه مى‏توانيد با اين منطق سست ، آخرين كتاب را ناديده بگيريد .
ولى قرآن بار ديگر اشاره به وضع اكثريت آنها كرده ، مى‏گويد : بسيارى از آنها نه تنها از اين آيات پند نمى‏گيرند و هدايت نمى‏شوند بلكه به خاطر روح لجاجت بر طغيان و كفرشان افزوده مى‏شود ( و ليزيدن كثيرا منهم ما انزل اليك من ربك طغيانا و كفرا ) و اين چنين است ، تاثير معكوس آيات حق و سخنان موزون در افكار بيمار و قلوب مملو از لجاج ! و در پايان آيه پيامبر خود را در برابر سرسختى اين اكثريت منحرف دلدارى مى‏دهد و مى‏گويد : از مخالفتهاى اين جمعيت كافر غمگين مباش زيرا زيان آن متوجه خود آنها خواهد شد و به تو ضررى نمى‏رساند ( فلا تاس على القوم الكافرين ) .
بديهى است محتويات اين آيه اختصاص به قوم يهود ندارد ، مسلمانان نيز اگر تنها به ادعاى اسلام قناعت كنند ، و اصول تعليمات انبياء و مخصوصا كتاب آسمانى خود را بر پا ندارند ، هيچگونه موقعيت و ارزشى نه در پيشگاه خدا ، و نه در زندگى فردى و اجتماعى نخواهند داشت ، و هميشه زبون و زير دست و شكست ‏خورده خواهند بود.
در آيه بعد مجددا اين حقيقت را مورد تاكيد قرار داده ، مى‏گويد : تمام اقوام و ملتها و پيروان همه مذاهب بدون استثناء اعم از مسلمانان و يهوديان و صابئان و مسيحيان در صورتى اهل نجات خواهند بود ، و از آينده خود وحشتى و از گذشته غمى نخواهند داشت كه ايمان به خدا و روز جزا داشته باشند و عمل صالح انجام دهند ( ان الذين آمنوا و الذين هادوا و الصابئون و النصارى من آمن بالله و اليوم الاخر و عمل صالحا فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون).

اين آيه در واقع پاسخ دندان شكنى است به كسانى كه نجات را در پناه مليت خاصى مى‏دانند و ميل دارند ميان دستورات انبياء تبعيض قائل شوند ، و دعوتهاى مذهبى را با تعصب قومى بياميزند ، آيه مى‏گويد : راه نجات منحصرا در كنار گذاشتن اينگونه سخنان است . همانطور كه در ذيل آيه 62 سوره بقره كه مضمون آن با آيه فوق تقريبا يكى است يادآور شديم ، بعضى از افراد با يك بيان سفسطه آميز خواسته ‏اند آيه فوق را دليل بر مسلك صلح كل بگيرند ، و تمام پيروان مذاهب را اهل نجات بدانند و در حقيقت فلسفه نزول كتب آسمانى را يكى پس از ديگرى كه ناظر به پيشبرد جهان انسانيت در مسير تكامل تدريجى است ناديده بگيرند. ولى همانطور كه گفتيم آيه با تعبير عمل صالحا اين حقيقت را مشخص مى‏سازد كه بايد در مورد تفاوت مذاهب به آخرين قانون عمل كنند ، زيرا عمل به قوانين نسخ شده ، عمل صالح نيست بلكه عمل صالح به قوانين موجود و آخرين قانون است ، ( توضيح بيشتر و مشروحتر در زمينه اين آيه را در جلد اول صفحه 191 تا صفحه 200 مطالعه فرمائيد ) .
بعلاوه اين احتمال نيز در تفسير آيه قابل قبول است كه جمله من آمن بالله و اليوم الاخر و عمل صالحا تنها به يهود و نصارى و صابئان مى‏خورد ، زيرا الذين آمنوا كه در آغاز آيه ذكر شده نيازى به اين قيد ندارد ، و به اين ترتيب معنى آيه چنين مى‏شود : افراد با ايمان و مسلمان - و همچنين يهود و نصارى و صابئان بشرط اينكه ایمان بياورند و اسلام را بپذيرند و عمل صالح كنند - همگى اهل نجات و رستگارى خواهند بود و سوابق مذهبى افراد هيچگونه اثرى در اين قسمت نخواهد داشت و راه به روى همگى باز است ( دقت كنيد).

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

بخش اول مطالب:

https://qaem14.blog.ir/

بخش دوم مطالب:

http://qaem14.parsiblog.com/

بخش سوم مطالب:

http://yamahdi788.loxblog.com/

https://www.leader.ir/

سایر موارد (پیوندها و ...):

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

ادعیه  و اعمال ماه شعبان المعظم

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | http://qaem14.parsiblog.com/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: امام صادق (علیه السلام) , فرج , ظهور , به خدا قسم , خوب و بد , امتحان , اشقیاء , بدان , ذات , شقی , پاک , پاک ذاتان , عاقبت به خیر , کمال الدین , تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۶۸تا۶۹ , تفسیر سوره مبارکه مائده , تفسیر , سوره مبارکه مائده , سوره مائده , اهل کتاب , تورات , انجیل , پروردگار , نازل , بیداری , طغیان , کفر , قوم کافر , غمگین , ایمان , یهودیان , صائبان , مسیحیان , ایمان به خداوند , خداوند یگانه , روز جزا , عمل صالح , ترس , جهاد تبیین , جهاد , تبیین , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

ادعیه  و اعمال ماه شعبان المعظم

رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) :

اذا اَرادَ اللّه ُ بِاَهْلِ بَيْتٍ خَيْرا فَقَّهَهُمْ فِى الدّينِ وَ وَقَّرَ صَغيرُهُمْ كَبيرَهُمْوَ رَزَقَهُمُ الرِّفْقَ فى مَعيشَتِهِمْ وَ الْقَصْدَ فى نَفَقاتِهِم وَ بَصَّرَهُمْ عُيُوبَهُمْ فَيَتُوبُوا مِنْها

هرگاه خداوند براى خانواده اى خير بخواهد ، آنان را در دين دانا مى كند ، كوچك ترها بزرگ ترهايشان را احترام مى نمايند ، مدارا در زندگى و ميانه روى در خرج كردن را روزيشان مى نمايد و به عيوبشان آگاهشان مى سازد ، تا آنها را برطرف كنند.

نهج الفصاحه ، ح ۱۴۷

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۶۴

وَ قَالَتِ الْيهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌغُلَّت أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بمَا قَالُوابَلْ يَدَاهُ مَبْسوطتَانِ يُنفِقُ كَيْف يَشاءُوَ لَيزِيدَنَّ كَثِيراً مِّنهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْك مِن رَّبِّك طغْيَناً وَ كُفْراًوَ أَلْقَيْنَا بَيْنهُمُ الْعَدَوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يَوْمِ الْقِيَمَةِكلَّمَا أَوْقَدُوا نَاراً لِّلْحَرْبِ أَطفَأَهَا اللَّهُ وَ يَسعَوْنَ فى الأَرْضِ فَساداًوَ اللَّهُ لا يحِب الْمُفْسِدِينَ‏(64)

ترجمه:
۶۴ -و يهود گفتند دست خدا به زنجير بسته است ! ، دستهايشان بسته باد و بخاطر اين سخن از رحمت ( الهى ) دور شوند ! بلكه هر دو دست ( قدرت ) او گشاده است هر گونه بخواهد مى‏بخشد ، و اين آيات كه بر تو از طرف پروردگارت نازل شده بر طغيان و كفر بسيارى از آنها مى‏افزايد ، و در ميان آنها عداوت و دشمنى تا روز قيامت افكنديم ، و هر زمان آتش جنگى افروختند آنرا خداوند خاموش ساخت و براى فساد در زمين تلاش مى‏كنند و خداوند مفسدان را دوست ندارد .

تفسیر
در اين آيه يكى از مصداقهاى روشن سخنان ناروا و گفتار گناه ‏آلود يهود كه در آيه قبل به طور كلى به آن اشاره شد آمده است ، توضيح اينكه : تاريخ نشان ميدهد كه يهود زمانى در اوج قدرت ميزيستند ، و بر قسمت مهمى از دنياى آباد آن زمان حكومت داشتند ، كه زمان داود و سليمان بن داود را به عنوان نمونه مى‏ توان يادآور شد ، و در اعصار بعد نيز ، قدرت آنها با نوسان هائى ادامه داشت ، ولى با ظهور اسلام مخصوصا در محيط حجاز ستاره قدرت آنها افول كرد مبارزه پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) با يهود بنى النضير و بنى قريظه و يهود خيبر موجب نهايت تضعيف آنها گرديد ، در اين موقع بعضى از آنها با در نظر گرفتن قدرت و عظمت پيشين از روى استهزاء گفتند : دست خدا به زنجير بسته شده و به ما بخششى نمى‏كند .
(گوينده اين سخن طبق نقل بعضى از مفسران فنحاس بن عاذورا رئيس بنى قينقاع يا نباش بن قيس طبق نقل بعضى ديگر بوده است) .
و از آنجا كه بقيه نيز به گفتار او راضى بودند ، قرآن اين سخن را به همه آنها نسبت داده ، مى‏گويد : يهود گفتند دست خدا به زنجير بسته شده ! ( قالت اليهود يد الله مغلولة ) بايد توجه داشت كه يد در لغت عرب به معانى زيادى اطلاق مى‏شود كه يكى دست است و ديگرى نعمت و قدرت و زمامدارى و حكومت و تسلط مى‏باشد .
البته معنى اصلى همان دست مى‏باشد .
و از آنجا كه انسان بيشتر كارهاى مهم را با دست خود انجام ميدهد ، به عنوان كنايه در معانى ديگر به كار رفته است ، همانطور كه كلمه دست در زبان فارسى نيز چنين است .
از بسيارى از رواياتى كه از طريق اهلبيت (عليهم ‏السلام‏) به ما رسيده استفاده مى‏شود كه اين آيه اشاره به اعتقادى است كه يهود در باره مساله قضا و قدر و سرنوشت و تفويض داشتند و معتقد بودند كه در آغاز خلقت خداوند همه چيز را معين كرده و آنچه بايد انجام بگيرد ، انجام گرفته است و حتى خود او هم عملا نمى‏تواند تغييرى در آن ايجاد كند ! البته ذيل آيه ( بل يداه مبسوطتان ) بطورى كه خواهد آمد همان معنى اول را تاييد مى‏كند ولى معنى دوم نيز مى‏تواند با معنى اول در يك مسير قرار گيرد ، زيرا هنگاميكه زندگى يهود بهم خورد و ستاره اقبالشان غروب كرد معتقد بودند اين يك سرنوشت است و سرنوشت را نمى‏توان تغيير داد ، زيرا از آغاز همه اين سرنوشتها تعيين شده و عملا دست خدا بسته است ! ! خداوند در پاسخ آنها نخست به عنوان نكوهش و مذمت از اين عقيده ناروا مى‏گويد : دست آنها در زنجير باد ، و به خاطر اين سخن ناروا از رحمت خدا بدور گردند .
(غلت ايديهم و لعنوا بما قالوا ) سپس براى ابطال اين عقيده ناروا مى‏گويد : هر دو دست خدا گشاده است ، و هر گونه بخواهد و بهر كس بخواهد مى‏بخشد .
(بل يداه مبسوطتان ينفق كيف يشاء ) نه اجبارى در كار او هست ، نه محكوم جبر عوامل طبيعى و جبر تاريخ مى‏باشد ، بلكه اراده او بالاتر از هر چيز و نافذ در همه چيز است .

قابل توجه اينكه يهود يد را به عنوان مفرد آورده بودند ، اما خداوند در پاسخ آنها يد را به صورت تثنيه مى‏آوردو مى‏گويد : دو دست خدا گشاده است و اين علاوه بر تاكيد مطلب كنايه لطيفى از نهايت جود و بخشش خدا است ، زيرا كسانى كه زياد سخاوتمند باشند ، با هر دو دست مى‏بخشند ، به علاوه ذكر دو دست كنايه از قدرت كامل و شايد اشاره ‏اى به نعمتهاى مادى و معنوى ، يا دنيوى و اخروى نيز بوده باشد .
بعد مى‏ گويد : حتى اين آيات كه پرده از روى گفتار و عقائد آنان بر مى ‏دارد به جاى اينكه اثر مثبت در آنها بگذارد و از راه غلط باز گردند ، بسيارى از آنها را روى دنده لجاجت مى ‏افكند و طغيان و كفر آنها بيشتر مى‏شود .
(و ليزيدن كثيرا منهم ما انزل اليك من ربك طغيانا و كفرا ) اما در مقابل اين گفته‏ ها و اعتقادات ناروا و لجاجت و يك دندگى در طريق طغيان و كفر ، خداوند مجازات سنگينى در اين جهان براى آنها قائل شده و آن اين است كه عداوت و دشمنى در ميان آنها تا دامنه قيامت افكنده است .
(و القينا بينهم العداوة و البغضاء الى يوم القيامة) .در اينكه منظور از اين عداوت و بغضاء چيست در ميان مفسران گفتگو است ، ولى اگر ما از وضع استثنائى و ناپايدار كنونى يهود صرفنظر كنيم و تاريخچه زندگى پراكنده و توام با دربدرى آنها را در نظر بگيريم خواهيم ديد كه يك عامل مهم براى اين وضع خاص تاريخى عدم وجود اتحاد و صميميت در ميان
آنها در سطح جهانى بوده است ، زيرا اگر اتحاد و صميميتى در ميان آنها وجود مى‏داشت در طول تاريخ اين همه شاهد پراكندگى و بدبختى و در بدرى نبودند .
در ذيل آيه 14 همين سوره توضيح بيشترى در باره مسئله عداوت و دشمنى مداوم در ميان اهل كتاب ذكر كرديم .
و در قسمت اخير آيه اشاره به كوششها و تلاشهاى يهود براى برافروختن آتش جنگها و لطف خدا در مورد رهائى مسلمانان از اين آتشهاى نابود كننده كرده ، مى ‏فرمايد : هر زمان آتشى براىجنگ افروختند ، خداوند آنرا خاموش ساخت و شما را حفظ از آن كرد .
(كلما اوقدوا نارا للحرب اطفاها الله ) و اين در حقيقت يكى از نكات اعجاز آميز زندگى پيامبر اسلام (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) است زيرا يهوديان از تمام مردم حجاز نيرومندتر ، و به مسائل جنگى آشناتر ، و داراى محكمترين قلعه ‏ها و سنگرها بودند ، علاوه بر اين قدرت مالى فراوانى داشتند كه در پيكارها به آنها كمك مى‏كرد ، تا آنجا كه قريش براى جلب كمك آنها كوشش مى‏كردند و اوس و خزرج هر كدام سعى داشتند كه پيمان دوستى و همكارى نظامى با آنها ببندند ، ولى با اينهمه ، چنان طومار قدرت آنها در هم پيچيده شد كه بهيچوجه قابل پيش‏بينى نبود ، يهود بنى نضير و بنى قريظه و بنى قينقاع تحت شرائط خاصى مجبور به جلاى وطن شدند ، و ساكنان قلعه‏ هاى خيبر و سرزمين فدك تسليم گرديدند ، و حتى يهوديانى كه در پاره ‏اى از بيابانهاى حجاز سكونت داشتند ، آنها نيز در برابر عظمت اسلام زانو زدند نه تنها نتوانستند مشركان را يارى دهند بلكه خودشان نيز از صحنه مبارزه كنار رفتند .
قرآن اضافه مى‏كند : آنها براى پاشيدن بذر فساد در روى زمين تلاش و كوشش پى‏گير و مداومى دارند .
(و يسعون فى الارض فسادا ) در حالى كه خداوند مفسدان را دوست نمى‏دارد .
(و الله لا يحب المفسدين)
بنا بر اين قرآن هيچگاه به آنها از نظر نژادى ايراد ندارد ، بلكه مقياس انتقادات قرآن و الگوى سرزنشهاى آن اعمالى است كه از هر كس و هر جمعيتى صادر مى‏شود و در آيات بعد خواهيم ديد كه با اينهمه ، قرآن راه بازگشت را بروى آنها باز گذاشته است .

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد. سوره مبارکه انبیاء ۱۰۵

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید سعید مبعث:
۱۰ / اسفند / ۱۴۰۰
طرفدار توقف جنگیم؛
ریشه بحران اوکراین سیاستهای بحران‌ساز رژیم مافیایی آمریکا است
اوکراینِ امروز و افغانستانِ دیروز نشان‌دهنده سرانجام اعتماد به آمریکا واروپا است
آمریکا نفت سوریه و ثروت افغانستان را می‌دزدد و از جنایات صهیونیستها حمایت می‌کند

منبع:

آیات مهدویت

https://www.leader.ir/fa/content/25553

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49680

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) , خداوند , خیر , دین , دانا , کوچکترها , بزرگترها , احترام , مدارا , زندگی , میانه روی , خرج کردن , روزی , عیوب , آگاه , نهج الفصاحه , تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۶۴ , تفسیر سوره مبارکه مائده , تفسیر , سوره مبارکه مائده , سوره مائده , یهود , دست خدا , زنجیر , سخن , رحمت الهی , قدرت , گشاده , هر دو دست , دو دست , بخشش , آیات , پروردگار , نازل , طغیان , کفر , عداوت , دشمنی , روز قیامت , آتش جنگ , خاموش , فساد , زمین , تلاش , مفسدان , ظهور , امام خامنه ای , یا زهراء سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

ادعیه  و اعمال ماه شعبان المعظم

رفتار صحیح مرد در خانواده

رسول خدا صلّی الله علیه وآله
خيْرُ الرِّجَالِ مِنْ أُمَّتِي الَّذِينَ لَا يَتَطَاوَلُونَ عَلَى أَهْلِيهِمْ وَ يَحِنُّونَ عَلَيْهِمْ وَ لَا يَظْلِمُونَهُمْ.

بهترین مردان امت من کسانی هستند که به خانوادۀ خود سخت نمی گیرند؛ و دلسوزشان بوده و ستم نمی کنند.

«مکارم الأخلاق» ص ۲۱۶

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha



تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۶۱تا۶۳

وَ إِذَا جَاءُوكُمْ قَالُوا ءَامَنَّا وَ قَد دَّخَلُوا بِالْكُفْرِ وَ هُمْ قَدْ خَرَجُوا بِهِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا كانُوا يَكْتُمُونَ‏(۶۱) وَ تَرَى كَثِيراً مِّنهُمْ يُسارِعُونَ فى الاثْمِ وَ الْعُدْواَنِ وَ أَكلِهِمُ السحْت لَبِئْس مَا كانُوا يَعْمَلُونَ‏(۶۲) لَوْ لا يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الأَحْبَارُ عَن قولهمُ الاثْمَ وَ أَكلِهِمُ السحْت لَبِئْس مَا كانُوا يَصنَعُونَ‏(۶۳)

ترجمه:
۶۱-و هنگامى كه نزد شما مى‏آيند مى‏گويند ايمان آورده‏ ايم ( اما ) با كفر وارد مى‏شوند و با كفر خارج مى‏گردند و خداوند از آنچه كتمان مى‏كردند آگاهتر است .
٦٢-بسيارى از آنها را مى‏بينى كه در گناه و تعدى و خوردن مال حرام بر يكديگر سبقت مى‏جويند ، چه زشت است كارى كه انجام مى‏دهند .
۶۳-چرا دانشمندان نصارى و علماى يهود آنها را از سخنان گناه آميز و خوردن مال حرام نهى نمى‏كنند ؟ چه زشت است عملى كه انجام مى‏دهند .

تفسیر
در آيه نخست - براى تكميل بحث در باره منافقان اهل كتاب - پرده از روى نفاق درونى آنها برداشته و به مسلمانان چنين اعلام مى‏كند : هنگامى كه نزد شما مى‏آيند مى‏گويند ايمان آورديم در حالى كه با قلبى مملو از كفر داخل مى‏شوند و به همان حال نيز از نزد شما بيرون مى‏روند و منطق و استدلال و سخنان شما در قلب آنها كمترين اثرى نمى‏بخشد .
(و اذا جاؤكم قالوا آمنا و قد دخلوا بالكفر و هم قد خرجوا به) .
بنابراين چهره ‏هاى حق بجانب و اظهار ايمان و همچنين پذيرش ظاهرى
و رياكارانه ‏اى كه در برابر سخنان شما نشان مى‏دهند ، نبايد شما را فريب دهد .
و در پايان آيه به آنها اخطار مى‏كند كه با تمام اين پرده‏ پوشى ‏ها خداوند از آنچه آنها كتمان مى‏كنند ، آگاه و با خبر است .
و در آيه بعد نشانه ‏هاى ديگرى از نفاق آنها را بازگو مى‏كند ، از جمله اينكه مى‏گويد : بسيارى از آنها را مى‏بينى كه در مسير گناه و ستم و خوردن اموال حرام بر يكديگر سبقت مى‏جويند .
(و ترى كثيرا منهم يسارعون فى الاثم و العدوان و اكلهم السحت) .
يعنى آنچنان آنها در راه گناه و ستم گام بر مى‏دارند كه گويا به سوى اهداف افتخارآميزى پيش مى‏روند ، و بدون هيچگونه شرم و حيا ، سعى مى‏كنند از يكديگر پيشى گيرند .
بايد توجه داشت كه كلمه اثم هم به معنى كفر آمده است و هم به معنى هر گونه گناه ، ولى چون در اينجا در مقابل عدوان قرار گرفته است ، بعضى از مفسران آنرا به معنى گناهانى كه زيان آن تنها متوجه خود انسان مى‏شود تفسير كرده ‏اند بر خلاف عدوان كه زيان آن به ديگران مى‏رسد ، اين احتمال نيز هست كه ذكر عدوان بعد از ذكر اثم به اصطلاح از قبيل ذكر عام بعد از خاص و ذكر اكل سحت بعد از آنها از قبيل ذكر اخص بوده باشد .
به اين ترتيب قبلا آنها را به خاطر هر گونه گناه مذمت مى‏كند ، و سپس روى دو گناه بزرگ به خاطر اهميتى كه داشته ‏اند ، انگشت مى‏گذارد ، يكى ستمگرى و ديگرى خوردن اموال حرام ، اعم از رشوه و غير آن .
كوتاه سخن اينكه : قرآن اين دسته از منافقان اهل كتاب را ، به خاطر پرده‏ درى و جرئت و بى‏ پروائى در برابر هر گونه گناه و به خصوص ستمگرى و بالاخص خوردن اموال نامشروع همانند رشوه ، و ربا و مانند آن مذمت مى‏كند .
و در پايان آيه براى تاكيد زشتى اعمال آنها مى‏گويد : چه عمل زشت و ننگينى آنها انجام مى‏دهند .
(لبئس ما كانوا يعملون ) از تعبير كانوا يعملون چنين استفاده مى‏شود كه انجام اين اعمال براى آنها جنبه اتفاقى نداشته بلكه بر آن مداومت داشته و مكرر مرتكب آن شده ‏اند .
سپس در آيه سوم حمله را متوجه دانشمندان آنها كرده كه با سكوت خود آنانرا به گناه تشويق مى‏نمودند و مى‏گويد : چرا دانشمندان مسيحى و علماى يهود ، آنها را از سخنان گناه ‏آلود و خوردن اموال نامشروع باز نمى‏دارند .
(لو لا ينهاهم الربانيون و الاحبار عن قولهم الاثم و اكلهم السحت ) همانطور كه در سابق اشاره كرده ‏ايم ربانيون جمع ربانى و در اصل از كلمه رب گرفته شده ، و به معنى دانشمندانى است كه مردم را به سوى خدا دعوت مى‏كنند ، ولى در بسيارى از موارد اين كلمه به علماى مذهبى مسيحى اطلاق مى‏شده است .
و احبار جمع حبر ( بر وزن ابر ) به معنى دانشمندانى است كه اثر نيكى از خود در جامعه مى‏گذارند ، ولى در بسيارى از موارد به علماى يهود گفته ميشود .
ضمنا از اينكه در اين آيه ذكرى از عدوان كه در آيه قبل بود ديده نمى‏شود ، بعضى استفاده كرده ‏اند كه اثم به همان معناى وسيع كلمه است كه عدوان در آن درج است .

در اين آيه بر خلاف آيه گذشته تعبير به قولهم الاثم شده است ، و اين تعبير ممكن است ، اشاره به اين بوده باشد كه دانشمندان موظفند مردم را هم از سخنان گناه ‏آلود باز دارند و هم از اعمال گناه ، و يا اينكه قول در اينجا به معنى اعتقاد است يعنى دانشمندان براى اصلاح يك اجتماع فاسد ، نخست بايد افكار و اعتقادات نادرست آنها را تغيير دهند ، زيرا تا انقلابى در افكار پيدا نشود ، نمى‏توان انتظار اصلاحات عميق در جنبه ‏هاى عملى داشت و به اين ترتيب آيه ، راه اصلاح جامعه فاسد را كه بايد از انقلاب فكرى شروع شود به دانشمندان نشان مى‏دهد .
و در پايان آيه ، قرآن به همان شكل كه گناهكاران اصلى را مذمت نمود ، دانشمندان ساكت و ترك كننده امر به معروف و نهى از منكر را مورد مذمت قرار داده ، مى‏گويد : چه زشت است كارى كه آنها انجام مى‏دهند .
(لبئس ما كانوا يصنعون ) و به اين ترتيب روشن مى‏شود كه سرنوشت كسانى كه وظيفه بزرگ امر بمعروف و نهى از منكر را ترك مى‏كنند - بخصوص اگر از دانشمندان و علما باشند - سرنوشت همان گناهكاران است و در حقيقت شريك جرم آنها محسوب مى‏شوند .
از ابن عباس مفسر معروف نقل شده كه مى‏گفت : اين آيه شديدترين آيه‏ اى است كه دانشمندان وظيفه‏ نشناس و ساكت را توبيخ و مذمت مى‏كند .
بديهى است اين حكم اختصاصى به علماى خاموش و ساكت يهود و نصارى ندارد و تمام رهبران فكرى و دانشمندانى كه به هنگام آلوده شدن مردم به گناه و سرعت گرفتن در راه ظلم و فساد ، خاموش مى‏نشينند در بر مى‏گيرد ، زيرا حكم خدا در باره همگان يكسان است ! در حديثى از امير مؤمنان على (عليه ‏السلام‏) مى‏خوانيم : كه در خطبه‏ اى فرمود:اقوام گذشته به اين جهت هلاك و نابود گشتند كه مرتكب گناهان مى‏شدند و دانشمندانشان سكوت مى‏كردند ، و نهى از منكر نمى‏نمودند ، در اين هنگام بلاها و كيفرهاى الهى بر آنها فرود مى‏آمد ، پس شما اى مردم ! امر به معروف كنيد و نهى از منكر نمائيد ، تا به سرنوشت آنها دچار نشويد .و همين مضمون در نهج البلاغه در اواخر خطبه قاصعه ( خطبه 192 ) نيز آمده است : فان الله سبحانه لم يلعن القرن الماضى بين ايديكم الا لتركهم الامر بالمعروف و النهى عن المنكر فلعن السفهاء لركوب المعاصى و الحكماء لترك التناهى خداوند متعال مردم قرون پيشين را از رحمت خود دور نساخت مگر بخاطر اينكه امر به معروف و نهى از منكر را ترك گفتند ، عوام را به خاطر ارتكاب گناه و دانشمندان را به خاطر ترك نهى از منكر مورد لعن خود قرار دادو از رحمت خويش دور ساخت .
قابل توجه اينكه درباره توده مردم در آيه سابق تعبير به يفعلون شده و در اين آيه در مورد دانشمندان تعبير به يصنعون و مى‏دانيم كه يصنعون از ماده صنع به معنى كارهائى است كه از روى دقت و مهارت انجام مى‏گيرد ولى يعملون از ماده عمل به هر گونه كار گفته مى‏شود اگر چه دقتى در آن نباشد و اين خود متضمن مذمت بيشترى است زيرا اگر مردم نادان و عوام كارهاى بدى انجام مى‏دهند ، قسمتى از آن به خاطر نادانى و بى‏اطلاعى است ، ولى دانشمندى كه وظيفه خود را عمل نكند حساب شده ، آگاهانه و ماهرانه مرتكب خلاف شده است ، و به همين دليل مجازات عالم از جاهل سنگينتر و سخت‏تر است ! .

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد. سوره مبارکه انبیاء ۱۰۵

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید سعید مبعث:
۱۰ / اسفند / ۱۴۰۰
طرفدار توقف جنگیم؛
ریشه بحران اوکراین سیاستهای بحران‌ساز رژیم مافیایی آمریکا است
اوکراینِ امروز و افغانستانِ دیروز نشان‌دهنده سرانجام اعتماد به آمریکا واروپا است
آمریکا نفت سوریه و ثروت افغانستان را می‌دزدد و از جنایات صهیونیستها حمایت می‌کند

منبع:

آیات مهدویت

https://www.leader.ir/fa/content/25553

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49680

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: رسول خدا صلّی الله علیه وآله , رفتار صحیح , مرد , خانواده , بهترین مردان , امت , خانواده , دلسوز , ستم , تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۶۱تا۶۳ , تفسیر سوره مبارکه مائده , تفسیر , سوره مبارکه مائده , سوره مائده , ايمان , کفر , وارد , خارج , خداوند , کتمان , آگاه , تعدی , خوردن مال حرام , مال حرام , سبقت , زشت , دانشمندان , نصاری , یهود , سخنان گناه آمیز , گناه , سخنان , نهی , رشت , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

ادعیه  و اعمال ماه شعبان المعظم

امام صادق (علیه السلام) :

كانَ أبي عليه السلام يَقولُ : إنَّ اللّهَ قَضى قَضاءً حَتما أن لا يُنعِمَ عَلَى العَبدِ بِنِعمَةٍ فَيَسلُبَها إيّاهُ ، حَتّى يُحدِثَ العَبدُ ذَنبا يَستَحِقُّ بِذلِكَ النِّقمَةَ .

پدرم مى فرمود : «همانا خداوند حكم قطعى فرموده كه هرگاه نعمتى به بنده اى داد ، ديگر آن را از وى نستانَد ، مگر اين كه آن بنده گناهى مرتكب شود كه سزاوار چنين مجازاتى گردد.

الكافي ج۲ ص۲۷۳

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۵۹تا۶۰

قُلْ يَأَهْلَ الْكِتَبِ هَلْ تَنقِمُونَ مِنَّا إِلا أَنْ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ مَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلُ وَ أَنَّ أَكْثرَكمْ فَاسِقُونَ‏(۵۹) قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُم بِشرٍّ مِّن ذَلِك مَثُوبَةً عِندَ اللَّهِ مَن لَّعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِب عَلَيْهِ وَ جَعَلَ مِنهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الخَْنَازِيرَ وَ عَبَدَ الطاغُوت أُولَئك شرٌّ مَّكاناً وَ أَضلُّ عَن سوَاءِ السبِيلِ‏(۶۰)

ترجمه:
۵۹-بگو اى اهل كتاب آيا به ما خرده مى‏گيريد ؟ ( مگر ما چه كرده ‏ايم ) جز اينكه به خداوند يگانه ، و به آنچه بر ما نازل شده ، و به آنچه پيش از اين نازل گرديده است ايمان آورده ‏ايم و اين بخاطر آن است كه بيشتر شما از راه حق بدر رفته ‏ايد ( و لذا حق در نظر شما نازيباست).
۶۰ -بگو : آيا شما را از كسانى كه جايگاه و پاداششان بدتر از اين است با خبر كنم ؟ ! كسانى كه خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته و مورد خشم قرار داده ( ومسخ كرده ) و از آنها ميمونها و خوكهائى قرار داده و پرستش بت كرده‏ اند موقعيت و محل آنها بدتر است و از راه راست گمراه ‏ترند .

شان نزول:
از عبد الله بن عباس نقل شده كه جمعى از يهود نزد پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) آمدند و درخواست كردند : عقائد خود را براى آنها شرح دهد ، پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) گفت : من به خداى بزرگ و يگانه ايمان دارم و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و موسى و عيسى و همه پيامبران الهى نازل شده حق مى‏دانم ، و درميان آنها جدائى نمى‏افكنم ، آنها گفتند : ما عيسى را نمى‏شناسيم و به پيامبرى نمى ‏پذيريم ، سپس افزودند : ما هيچ آئينى را بدتر از آئين شما سراغ نداريم ! آيات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت .

تفسیر
در آيه نخست ، خداوند به پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) دستور مى‏دهد كه از اهل كتاب سؤال كن و بگو چه كار خلافى از ما سر زده كه شما از ما عيب مى‏گيريد و انتقاد مى‏كنيد جز اينكه ما به خداى يگانه ايمان آورده‏ ايم و در برابر آنچه بر ما و بر انبياء پيشين نازل شده تسليم هستيم .
(قل يا اهل الكتاب هل تنقمون منا الا ان آمنا بالله و ما انزل الينا و ما انزل من قبل) .اين آيه در حقيقت اشاره به گوشه ‏اى ديگر از لجاجتها و تعصبهاى بى‏مورد يهود مى‏كند كه براى غير خود و غير آئين تحريف شده خويش هيچگونه ارزشى قائل نبودند و به خاطر همين تعصب شديد ، حق در نظر آنها باطل و باطل در نظر آنان حق جلوه مى‏كرد .
و در پايان آيه جمله ‏اى مى‏بينيم كه در حقيقت بيان علت جمله قبل است اين جمله مى‏گويد : اگر شما توحيد خالص و تسليم در برابر تمام كتب آسمانى را بر ما ايراد مى‏گيريد به خاطر آن است كه بيشتر شما فاسق و آلوده به گناه شده‏ ايد ، چون خود شما آلوده ومنحرفيد اگر كسانى پاك و بر جاده حق باشند در نظر شما عيب است .( و ان اكثر كم فاسقون) .اصولا در محيطهاى آلوده كه اكثريت آنرا افراد فاسق و آلوده به گناه تشكيل مى‏دهند گاهى مقياس حق و باطل آنچنان دگرگون مى‏شود كه عقيده پاك و عمل صالح ، زشت و قابل انتقاد ميگردد ، و عقائد و اعمال نادرست ، زيبا و شايسته تحسين جلوه ميكند ، اين خاصيت همان مسخ فكرى است كه بر اثر فرو رفتن در گناه و خو گرفتن به آن به انسان دست مى‏دهد .
ولى بايد توجه داشت كه آيه همانطور كه سابقا هم اشاره كرده ‏ايم همه اهل كتاب را مورد انتقاد قرار نميدهد ، بلكه حساب اقليت صالح را با كلمه اكثر در اينجا نيز بدقت جدا كرده است .
در آيه دوم ، عقائد تحريف شده و اعمال نادرست اهل كتاب و كيفرهائى كه دامنگير آنها گرديده است با وضع مؤمنان راستين و مسلمان مقايسه گرديده ، تا معلوم شود كداميك از اين دو دسته درخور انتقاد و سرزنش هستند و اين يك پاسخ منطقى است كه براى متوجه ساختن افراد لجوج و متعصب به كار مى‏رود در اين مقايسه چنين مى‏گويد : اى پيامبر به آنها بگو آيا ايمان به خداى يگانه و كتب آسمانى داشتن درخور سرزنش و ايراد است ، يا اعمال نارواى كسانى كه گرفتار آن همه مجازات الهى شدند به آنها بگو آيا شما را آگاه كنم از كسانى كه پاداش كارشان در پيشگاه خدا از اين بدتر است .
(قل هل انبئكم بشر من ذلك مثوبة عند الله ) شك نيست كه ايمان به خدا و كتب آسمانى ، چيز بدى نيست ، و اينكه در آيه فوق آنرا با اعمال و افكار اهل كتاب مقايسه كرده و مى‏گويد : كداميك بدتر است در حقيقت يكنوع كنايه مى‏باشد ، همانطور كه گاهى مى‏بينيم فرد ناپاكى از فرد پاكى انتقاد مى‏كند ، او در جواب مى‏گويد : آيا پاكدامنان بدترند يا آلودگان ؟ .
سپس به تشريح اين مطلب پرداخته و مى‏گويد : آنها كه بر اثر اعمالشان مورد لعن و غضب پروردگار واقع شدند و آنانرا به صورت ميمون و خوك مسخ كرد ، و آنها كه پرستش طاغوت و بت نمودند ، مسلما اين چنين افراد ، موقعيتشان در اين دنيا و محل و جايگاهشان در روز قيامت بدتر خواهد بود ، و از راه راست و جاده مستقيم گمراه ‏ترند .
(من لعنه الله و غضب عليه و جعل منهم القردة و الخنازير و عبد الطاغوت اولئك شر مكانا و اضل عن سواء السبيل) .
در باره معنى مسخ و تغيير چهره دادن بعضى از انسانها و اينكه آيا منظور از آن مسخ و دگرگون شدن چهره جسمانى است يا دگرگونى چهره فكرى و اخلاقى ، به خواست خدا به طور مشروح در ذيل آيه 163 سوره اعراف سخن خواهيم گفت .

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد. سوره مبارکه انبیاء ۱۰۵

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید سعید مبعث:
۱۰ / اسفند / ۱۴۰۰
طرفدار توقف جنگیم؛
ریشه بحران اوکراین سیاستهای بحران‌ساز رژیم مافیایی آمریکا است
اوکراینِ امروز و افغانستانِ دیروز نشان‌دهنده سرانجام اعتماد به آمریکا واروپا است
آمریکا نفت سوریه و ثروت افغانستان را می‌دزدد و از جنایات صهیونیستها حمایت می‌کند

منبع:

آیات مهدویت

https://www.leader.ir/fa/content/25553

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49680

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: امام صادق (علیه السلام) , خداوند , حكم قطعى , نعمت , گناه , مجازات , تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۵۹تا۶۰ , تفسیر سوره مبارکه مائده , تفسیر , سوره مبارکه مائده , اهل كتاب , خداوند يگانه , راه حق , جايگاه , پاداش , رحمت خداوند , خشم , مسخ , میمون , خوک , بت , گمراه , راه راست , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

ادعیه  و اعمال ماه شعبان المعظم

 امیرالمومنین امام على (عليه السلام) :

همانا دنيا وارونه و واژگونه است. زندگى در آن رنج است و بقايش، فنا.

با جوينده خود، چموشى مى كند و سوار خود را به هلاكت مى افكند.

به كسى كه به او اعتماد كند ، خيانت مى ورزد و كسى را كه بدان آرام گيرد، بى قرار (پريشان خاطر) مى سازد.

غررالحكم حدیث۳۶۶۱

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۵۷تا۵۸

يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتخَذُوا دِينَكمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِّنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتاب مِن قَبْلِكمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَوَ اتَّقُوا اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ‏(۵۷) وَ إِذَا نَادَيْتُمْ إِلى الصلَاةِ اتخَذُوهَا هُزُواً وَ لَعِباًذَلِك بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ‏(۵۸)

ترجمه:
۵۷-اى كسانيكه ايمان آورده ‏ايد ، افرادى كه آئين شما را بباد استهزاء و بازى مى‏گيرند از اهل كتاب و مشركان ، دوست و تكيه‏ گاه خود انتخاب نكنيد ، و از خدا بپرهيزيد اگر ايمان داريد .
۵۸ -آنها هنگامى كه ( اذان مى‏گوئيد و مردم را ) به نماز مى‏خوانيد آنرا به مسخره و بازى مى‏گيرند ، اين بخاطر آن است كه آنها جمعى هستند كه درك نمى‏كنند .

شان نزول
در تفسير مجمع البيان و ابو الفتوح رازى و فخر رازى نقل شده كه دو نفر از مشركان به نام رفاعه و سويد ، اظهار اسلام كردند و سپس جزء دار و دسته منافقان شدند ، بعضى از مسلمانان با اين دو نفر رفت و آمد داشتند و اظهار دوستى مى‏كردند ، آيات فوق نازل شد و به آنها اخطار كرد كه از اين عمل بپرهيزيد ( و در اينجا روشن مى‏شود كه اگر در اين آيه سخن از ولايت به معنى دوستى به ميان آمده ، - نه بمعنى سرپرستى و تصرف كه در آيات قبل بود - به خاطر آن است كه اين آيات شان نزولى جداى از آن آيات دارد و نمى‏توان يكى را بر ديگرى قرينه گرفت ) و در شان نزول آيه دوم كه دنباله آيه اول است ، نقل شده كه جمعى از يهود و بعضى از نصارى صداى مؤذن را كه مى‏شنيدند و يا قيام مسلمانان را به نماز مى‏ديدند شروع به مسخره و استهزاء مى‏كردند ، قرآن مسلمانان را از طرح دوستى با اينگونه افراد برحذر داشت .

تفسیر
در اين آيه بار ديگر خداوند به مؤمنان دستور مى‏دهد كه از انتخاب منافقان و دشمنان به عنوان دوست بپرهيزيد ، منتها براى تحريك عواطف آنها و توجه دادن به فلسفه اين حكم ، چنين مى‏فرمايد : اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد آنها كه آئين شما را به باد استهزاء و يا به بازى مى‏گيرند ، چه آنها كه از اهل ‏كتابند و چه آنها كه از مشركان و منافقانند ، هيچيك از آنان را به عنوان دوست انتخاب نكنيد .
(يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزوا و لعبامن الذين اوتوا الكتاب من قبلكم و الكفار اولياء) .
و در پايان آيه با جمله و اتقوا الله ان كنتم مؤمنين ، موضوع را تاكيد كرده كه طرح دوستى با آنان با تقوا و ايمان سازگار نيست .
بايد توجه داشت كه هزو ( بر وزن قفل ) به معنى سخنان يا حركات مسخره آميزى است كه براى بى ارزش نشان دادن موضوعى انجام مى‏شود .
و به طورى كه راغب در كتاب مفردات مى‏گويد : بيشتر به شوخى و استهزائى گفته مى‏شود كه در غياب و پشت سر ديگرى انجام مى‏گيرد ، اگر چه گاهى هم به شوخى‏ ها و مسخره‏ هائى كه در حضور انجام مى‏گيرد به طور نادر اطلاق مى‏شود .
لعب معمولا به كارهائى گفته مى‏شود كه غرض صحيحى در انجام آن نيست و يا اصلا بى ‏هدف انجام مى‏گيرد و بازى كودكان را كه لعب مى‏نامند نيز از همين نظر است .
در آيه دوم در تعقيب بحث گذشته در مورد نهى از دوستى با منافقان و جمعى از اهل كتاب كه احكام اسلام را بباد استهزاء مى‏گرفتند ، اشاره به يكى از اعمال آنها به عنوان شاهد و گواه كرده و مى‏گويد : هنگامى كه شما مسلمانان را به سوى نماز دعوت مى‏كنيد ، آنرا بباد استهزاء و بازى مى‏گيرند ( و اذا ناديتم الى الصلوة اتخذوها هزوا و لعبا) .
سپس علت عمل آنها را چنين بيان مى‏كند : اين بخاطر آن است كه
آنها جمعيت نادانى مى‏باشند و از درك حقايق بدورند ( ذلك بانهم قوم لا يعقلون) .

اذان شعار بزرگ اسلام
هر ملتى در هر عصر و زمانى براى برانگيختن عواطف و احساسات افراد خود و دعوت آنها به وظائف فردى و اجتماعى شعارى داشته است و اين موضوع در دنياى امروز به صورت گسترده‏ ترى ديده مى‏شود .
مسيحيان در گذشته و امروز با نواختن صداى ناموزون ناقوس پيروان خود را به كليسا دعوت مى‏كنند ، ولى در اسلام براى اين دعوت از شعار اذان استفاده مى‏شود ، كه به مراتب رساتر و مؤثرتر است ، جذابيت و كشش اين شعار اسلامى به قدرى است كه بقول نويسنده تفسير المنار ، بعضى از مسيحيان متعصب هنگامى كه اذان اسلامى را مى‏شنوند ، به عمق و عظمت تاثير آن در روحيه شنوندگان اعتراف مى‏كنند .
سپس نامبرده نقل مى‏كند كه در يكى از شهرهاى مصر جمعى از نصارى را ديده ‏اند كه به هنگام اذان مسلمين اجتماع كرده تا اين نغمه آسمانى را بشنوند .

چه شعارى از اين رساتر كه با نام خداى بزرگ آغاز مى‏گردد و به وحدانيت و يگانگى آفريدگار جهان و گواهى به رسالت پيامبر او اوج ميگيرد و با دعوت به رستگارى و فلاح و عمل نيك و نماز و ياد خدا پايان مى‏پذيرد ، از نام خداالله شروع مى‏شود و با نام خدا الله پايان مى‏پذيرد ، جمله‏ ها موزون ، عبارات كوتاه ، محتويات روشن ، مضمون سازنده و آگاه كننده است .
و لذا در روايات اسلامى روى مساله اذان گفتن تاكيد زيادى شده است در حديث معروفى از پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) نقل شده كه اذان‏ گويان در روز رستاخيز از ديگران به اندازه يك سر و گردن بلندترند ! اين بلندى در حقيقت همان بلندى مقام رهبرى و دعوت كردن ديگران به سوى خدا و به سوى عبادتى همچون نماز است .
صداى اذان كه به هنگام نماز در مواقع مختلف از ماذنه شهرهاى اسلامى طنين ‏افكن مى‏شود ، مانند نداى آزادى و نسيم حيات بخش استقلال و عظمت گوشهاى مسلمانان راستين را نوازش مى‏دهد و بر جان بدخواهان رعشه و اضطراب مى‏افكند ، و يكى از رموز بقاى اسلام است ، شاهد اين گفتار اعتراف صريح يكى از رجال معروف انگلستان است كه در برابر جمعى از مسيحيان چنين اظهار مى‏داشت : تا هنگامى كه نام محمد در ماذنه ‏ها بلند است و كعبه پابرجا است و قرآن رهنما و پيشواى مسلمانان است امكان ندارد پايه‏ هاى سياست ما در سرزمينهاى اسلامى استوار و برقرار گردد ! اما بيچاره و بينوا بعضى از مسلمانان كه گفته مى‏شود اخيرا اين شعار بزرگ اسلامى را كه سندى است بر ايستادگى آئين و فرهنگ آنان در برابر گذشت قرون و اعصار ، از دستگاههاى فرستنده خود برداشته و بجاى آن برنامه‏ هاى مبتذلى گذاشته‏ اند ، خداوند آنها را هدايت كند و به صفوف مسلمانان باز گرداند .
بديهى است همانطور كه باطن اذان و محتويات آن زيبا است ، بايد كارى كرد كه به صورتى زيبا و صداى خوب ادا شود ، نه اينكه حسن باطن به خاطر نامطلوبى ظاهر آن پايمال گردد .
اذان از طريق وحى به پيغمبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏)رسيد .
در پاره ‏اى از روايات كه از طرق اهل تسنن نقل شده مطالب شگفت - انگيزى در مورد تشريع اذان ديده مى‏شود كه با منطق هاى اسلامى سازگار نيست از جمله اينكه نقل كرده‏ اند كه : پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) بدنبال درخواست اصحاب كه نشان ه‏اى براى اعلام وقت نماز قرار داده شود با دوستان خود مشورت كرد ، و هر كدام پيشنهادى از قبيل برافراشتن يك پرچم مخصوص ، يا روشن كردن آتش ، يا زدن ناقوس مطرح كردند ، ولى پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) هيچكدام را نپذيرفت ، تا اينكه عبد الله بن زيد و عمر بن خطاب در خواب ديدند كه شخصى به آنها دستور مى‏دهد براى اعلام وقت نماز اذان بگويند و اذان را به آنها ياد داد و پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) آنرا پذيرفت .
ولى اين روايت ساختگى و توهينى به مقام شامخ پيغمبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) محسوب مى‏شود ، كه بجاى تكيه بر وحى كردن ، روى خوابهاى افراد تكيه كند و مبانى دستورات دين خود را بر خواب افراد قرار دهد ، بلكه همانطور كه در روايات اهلبيت (عليهم‏ السلام‏) وارد شده است اذان از طريق وحى به پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) تعليم داده شد .
امام صادق (عليه ‏السلام‏) مى‏فرمايد : هنگامىكه جبرئيل اذان را آورد ، سر پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) بر دامان على (عليه‏ السلام‏) بود ، جبرئيل اذان و اقامه را به پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) تعليم داد ، هنگامى كه پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) سر خود را برداشت ، از على (عليه ‏السلام‏) سؤال كرد آيا صداى اذان جبرئيل را شنيدى ؟ عرض كرد : آرى .


پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) بار ديگر پرسيد آيا آنرا به خاطر سپردى ؟ گفت : آرى ، پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) فرمود : بلال را ( كه صداى رسائى داشت ) حاضر كن ، و اذان و اقامه را به او تعليم ده ، على (عليه ‏السلام‏) بلال را حاضر كرد و اذان را به او تعليم داد .

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: امیرالمومنین امام على (عليه السلام) , دنیا , هلاكت , خیانت , تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۵۷تا۵۸ , تفسیر سوره مبارکه مائده , سوره مبارکه مائده , تفسیر , اهل كتاب , مشركان , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۵۶ ... | حکم جهاد ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 5 اسفند 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بسم الله الرحمن الرحیم

حکمت جهاد

حضرت زهرا سلام الله علیها

ففَرَضَ اللَّه‌‏...الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ

خداوند جهاد را واجب فرمود تا اسلام عزّت پیدا کند.

«من لایحضره الفقیه» ج ۳ ص ۵۶۸

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۵۶

وَ مَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسولَهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا فَإِنَّ حِزْب اللَّهِ هُمُ الْغاَلِبُونَ‏(۵۶)

ترجمه:
۵۶-و كسانى كه ولايت خدا و پيامبر او و افراد با ايمان را بپذيرند ( پيروزند زيرا ) حزب و جمعيت خدا پيروز مى ‏باشد ! .

تفسیر
اين آيه تكميلى براى مضمون آيه پيش است و هدف آنرا تاكيد و تعقيب مى‏كند ، و به مسلمانان اعلام مى ‏دارد كه : كسانى كه ولايت و سرپرستى و رهبرى خدا و پيامبر (صلى ‏الله‏ عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) و افراد با ايمانى را كه در آيه قبل به آنها اشاره شد بپذيرند پيروز خواهند شد ، زيرا آنها در حزب خدا خواهند بود و حزب خدا پيروز است .
(و من يتول الله و رسوله و الذين آمنوا فان حزب الله هم الغالبون) .
در اين آيه قرينه ديگرى بر معنى ولايت كه در آيه پيش اشاره شد يعنى سرپرستى و رهبرى و تصرف ديده مى ‏شود ، زيرا تعبير به حزب الله و غلبه آن مربوط به حكومت اسلامى است ، نه يك دوستى ساده و عادى و اين خود مى‏رساند كه ولايت در آيه به معنى سرپرستى و حكومت و زمامدارى اسلام و مسلمين است ، زيرا در معنى حزب يك نوع تشكل و هم بستگى و اجتماع براى تامين اهداف مشترك افتاده است .
بايد توجه داشت كه مراد از الذين آمنوا در اين آيه ، همه افراد با ايمان نيستند بلكه كسى است كه در آيه قبل با اوصاف معينى به او اشاره شد .
آيا منظور از پيروزى حزب الله كه در اين آيه به آن اشاره شده ،تنها پيروزى معنوى است يا هر گونه پيروزى مادى و معنوى را شامل مى‏شود ؟ شك نيست كه اطلاق آيه دليل بر پيروزى مطلق آنها در تمام جبهه ‏ها است و براستى اگر جمعيتى جزء حزب الله باشند يعنى ايمان محكم و تقوا و عمل صالح و اتحاد و همبستگى كامل و آگاهى و آمادگى كافى داشته باشند بدون ترديد در تمام زمينه‏ ها پيروز خواهند بود ، و اگر مى ‏بينيم مسلمانان امروز به چنان پيروزى دست نيافته‏ اند ، دليل آن روشن است ، زيرا شرايط عضويت در حزب الله كه در بالا اشاره شد در بسيارى از آنها ديده نمى‏شود ، و به همين دليل قدرتها و نيروهائى را كه براى عقب نشاندن دشمن و حل مشكلات اجتماعى بايد مصرف كنند غالبا براى تضعيف يكديگر بكار مى‏برند .
در آيه ۲۲سوره مجادله نيز به قسمتى از صفات حزب الله اشاره شده است ، كه به خواست خدا در تفسير آن سوره خواهد آمد .

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://khamenei.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today

A great and glorious soldier

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: ولايت , خدا , پيامبر , افراد با ايمان , ولایت پذیری , حزب الله , پیروز , وَ مَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسولَهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا فَإِنَّ حِزْب اللَّهِ هُمُ الْغاَلِبُونَ‏ , فَإِنَّ حِزْب اللَّهِ هُمُ الْغاَلِبُونَ‏ , تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۵۶ , تفسیر سوره مبارکه مائده , تفسیر , سوره مبارکه مائده , سوره مائده , حضرت زهرا سلام الله علیها , حکم جهاد , حکم , جهاد , واجب , اسلام , عزن , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۴۷ ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 27 دی 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۴۷

وَ لْيَحْكمْ أَهْلُ الانجِيلِ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فِيهِوَ مَن لَّمْ يحْكم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئك هُمُ الْفَسِقُونَ‏(۴۷)

ترجمه:
۴۷ -به اهل انجيل ( پيروان مسيح ) گفتيم بايد به آنچه خداوند در آن نازل كرده حكم كنند و كسانى كه بر طبق آنچه خدا نازل كرده حكم نمى‏كنند فاسق هستند .

تفسیر

آنها كه به قانون خدا حكم نمى‏كنند

پس از اشاره به نزول انجيل در آيات گذشته ، در اين آيه ميفرمايد : ما به اهل انجيل دستور داديم كه به آنچه خدا در آن نازل كرده است ، داورى كنند .
(و ليحكم اهل الانجيل بما انزل الله فيه ) .شك نيست كه منظور از جمله بالا اين نيست كه قرآن به پيروان مسيح (عليه ‏السلام‏) دستور ميدهد كه هم اكنون بايد به احكام انجيل عمل كنند ، زيرا اين سخن با ساير آيات قرآن و با اصل وجود قرآن كه اعلام آئين جديد و نسخ آئين قديم ميكند ، سازگار نيست بلكه منظور اين است ، كه ما پس از نزول انجيل بر عيسى (عليه‏السلام‏) به پيروان او دستور داديم كه به آن عمل كنند و طبق آن داورى نمايند .
و در پايان آيه ، بار ديگر تاكيد ميكند : كسانى كه بر طبق حكم خدا داورى نكنند فاسقند .(و من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الفاسقون) .
قابل توجه اينكه در آيات اخير ، در يك مورد به چنين افراد اطلاق كافر و در مورد ديگر ظالم و در اينجا فاسق ، شده است ، ممكن است اين تفاوت تعبير به خاطر آن باشد كه هر حكم داراى سه جنبه است ، از يك سو به قانونگزار ( خداوند ) منتهى ميشود ، از سوى ديگر به مجريان قانون ( شخص حاكم و قاضى ) و از سوى سوم به كسى كه اين حكم در حق او اجرا ميگردد ( شخص محكوم) .
گويا هر يك از تعبيرات سه ‏گانه فوق ، اشاره به يكى از اين سه جنبه است ، زيرا كسى كه بر خلاف حكم خداوند داورى مى‏كند ، از يك طرف ، قانون الهى را زير پا گذاشته و كفر ورزيده و از طرف ديگر به انسان بى‏گناهى ، ستم و ظلم كرده ، و از طرف سوم از مرز وظيفه و مسئوليت خود خارج شده و فاسق گرديده است ( زيرا همانطور كه در سابق گفتيم فسق به معنى بيرون رفتن از مرز بندگى و وظيفه است) .

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://khamenei.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

In order to shed light on the Truth, Imam Hussein (a.s.) took with him to the battlefields his loved ones

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۴۷ , تفسیر سوره مبارکه مائده , تفسیر , سوره مبارکه مائده , سوره مائده , سوره , مبارکه , مائده , انجيل , پيروان مسيح , خداوند , حکم , نازل , فاسق , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

دعا در گرفتاری و آسایش

حضرت امام صادق علیه السلام
منْ سَرَّهُ أَنْ يُسْتَجَابَ لَهُ فِي الشِّدَّةِ فَلْيُكْثِرِ الدُّعَاءَ فِي الرَّخَاءِ

هر کس دوست دارد که در گرفتاری ها دعایش مستجاب شود، در زمان آسایش بسیار دعا کند.

«الکافی» ج ۲ ص ۴۷۲

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۴۴

إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَ نُورٌيحْكُمُ بهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَ الرَّبَّنِيُّونَ وَ الأَحْبَارُ بِمَا استُحْفِظوا مِن كِتَبِ اللَّهِ وَ كانُوا عَلَيْهِ شهَدَاءَفَلا تَخْشوُا النَّاس وَ اخْشوْنِ وَ لا تَشترُوا بِئَايَتى ثَمَناً قَلِيلاًوَ مَن لَّمْ يحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئك هُمُ الْكَفِرُونَ‏(۴۴)

ترجمه:
۴۴ -ما تورات را نازل كرديم كه در آن هدايت و نور بود و پيامبران كه تسليم در برابر فرمان خدا بودند ، با آن ، براى يهوديان حكم مى‏كردند و ( همچنين ) علماء و دانشمندان به اين كتاب الهى كه به آنها سپرده شده بود و بر آن گواه بودند ، داورى مى‏نمودند ، بنابراين ( از داورى كردن بر طبق آيات الهى ) از مردم نهراسيد و از من بترسيد و آيات مرا به بهاى ناچيز نفروشيد و آنها كه به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نمى‏كنند كافرند .

تفسیر

ساختن تاريكي هاى جهل و نادانى .

(انا انزلنا التوراة فيها هدى و نور) .
به همين جهت پيامبران الهى كه در برابر فرمان خدا تسليم بودند و بعد از نزول تورات روى كار آمدند همگى بر طبق آن براى يهود ، حكم مى‏كردند .
(يحكم بها النبيون الذين اسلموا للذين هادوا) .
نه تنها آنهاچنين مى‏كردند بلكه علماى بزرگ يهود و دانشمندان با ايمان و پاك آنها ، بر طبق اين كتاب آسمانى كه به آنها سپرده شده بود ، و بر آن گواه بودند داورى مى‏كردند .
(و الربانيون و الاحبار بما استحفظوا من كتاب الله و كانوا عليه شهداء) .
در اينجا روى سخن را به آن دسته از دانشمندان اهل كتاب كه در آن عصر مى‏زيستند كرده و مى‏گويد : از مردم نترسيد و احكام واقعى خدا را بيان كنيد ، بلكه از مخالفت من بترسيد كه اگر حق را كتمان كنيد مجازات خواهيد شد .
(فلا تخشوا الناس و اخشون) .
و همچنين آيات خدا را به بهاى كمى نفروشيد .(و لا تشتروا باياتى ثمنا قليلا)
در حقيقت سرچشمه كتمان حق و احكام خدايا ترس از مردم و عوامزدگى است و يا جلب منافع شخصى و هر كدام باشد نشانه ضعف ايمان و سقوط شخصيت است ، و در جمله ‏هاى بالا به هر دو اشاره شده است .
و در پايان آيه ، حكم قاطعى در باره اينگونه افراد كه بر خلاف حكم خدا داورى مى‏كنند صادر كرده ، مى‏فرمايد : آنها كه بر طبق احكام خدا داورى نمى‏كنند ، كافرند .(و من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الكافرون) .
روشن است عدم داورى بر طبق حكم خدا اعم از اين است كه سكوت كنند و اصلا داورى نكنند و با سكوت خود مردم را به گمراهى بيفكنند ، و يا سخن بگويند و بر خلاف حكم خدا بگويند ، اين موضوع نيز روشن است كه كفر داراى مراتب و درجات مختلفى است كه از انكار اصل وجود خداوند شروع مى‏شود و مخالفت و نافرمانى و معصيت او را نيز در بر مى‏گيرد ، زيرا ايمان كامل انسانرا به عمل بر طبق آن دعوت مى‏كند و آنها كه عمل ندارند ايمانشان كامل نيست اين آيه مسئوليت شديد دانشمندان و علماى هر امت را در برابر طوفانهاى اجتماعى و حوادثى كه در محيطشان مى‏گذرد روشن مى‏سازد ، و با بيانى قاطع آنها را به مبارزه بر ضد كجرويها و عدم ترس از هيچكس دعوت مى‏نمايد .

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://khamenei.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

In order to shed light on the Truth, Imam Hussein (a.s.) took with him to the battlefields his loved ones

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۴۴ , تفسیر , سوره مبارکه مائده , سوره مائده , تورات , نازل , هدایت , نور , پیامبران , تسلیم , فرمان خدا , یهودیان , حکم , علما , دانشمندان , کتاب الهی , گواه , داوری , آیات الهی , مردم , ترس , بهای ناچیز , آیات خدا , آیات الهی , احکام , حکم , کافر , دعا در گرفتاری و آسایش , دعا , گرفتاری , آسایش , حضرت امام صادق علیه السلام , حضرت , امام صادق علیه السلام , مستجاب , استجابت , استجابت دعا , شهید عباس فراهانی , شهید فراهانی , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تاکید بر مراقبه

مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی (رضوان الله تعالی علیه) میفرمود؛
می‌گویند خداوندداستان ابلیس را تعریف کردتا بدانی که نمی‌شود:
به عبادتت، به تقربت،به جایگاهت اطمینان کنی؛
خدا هیچ تعهدی برای آن‌که تو همان که هستی بمانی،
نداده است؛
شاید به همین دلیل است که سفارش شده
وقتی حال خوبی داری،
عاقبت به خیری‌ات را بطلبی.

#اللهم_الجعل_عواقب_امورنا_خیرا

نکته:

وقدیمی ها چه حکیمانه دعا می کردند،
عاقبتت بخیر...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

السلام علیکِ یا فاطمه الزهراء سلام الله علیها

مِن دُعائِها:
«اَلّلهُمَّ اِنّی اَسْأَلُک قُوَّةً فی عبادَتِک وَتبَصُّرا فی کتابِک وَفَهْما فی حُکمِک، اَللّهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ وَالِ محَمَّدٍ وَلاتجْعَلِ الْقُرْانَ بِنا ماحِلاً وَالصِّراطَ زائِلاً وَمحَمَّدا صلَی اللّهُ عَلَیهِ وَالِهِ عَنّا مُوَلِّیا»

یکی از دعاهای حضرت زهرا(سلام الله علیها) این بود:

«بارالها! نیرومندی در بندگی ات و بینش روشن در کتابت و فهم و درک احکامت را از تو خواستارم. خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و قرآن را دور از دسترس ما و پل صراط را لغزشگاه ما و محمد را رویگردان از ما قرار مده.»

بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴٠۳ ق، ج ۸۷، ص ۳۳۸

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 امام ڪاظـم (علیه‌السلام) :

دنیا به آب ‌دریا می‌ماند ڪه هرچه تشنه از آن بنوشد تشـنه تر می‌شود تا سرانجام او را می‌ڪُشد.

 میزان الحڪمه ج ۴ ص ۱۳۰

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۴۳

وَ كَيْف يحَكِّمُونَك وَ عِندَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِن بَعْدِ ذَلِك وَ مَا أُولَئك بِالْمُؤْمِنِينَ‏(۴۳)

ترجمه:
۴۳ -آنها چگونه تو را به داورى مى‏طلبند در حالى كه تورات نزد ايشان است و در آن حكم خدا هست ( وانگهى ) پس از داورى خواستن از حكم تو روى مى‏گردانند ، و آنها مؤمن نيستند .

تفسیر
اين آيه بحث در باره يهود را در مورد داورى خواستن از پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) كه در آيه قبل آمده بود تعقيب مى‏كند و از روى تعجب مى‏گويد : چگونه اينها ترا به داورى مى‏طلبند در حالى كه تورات نزد آنها است و حكم خدا در آن آمده است .
(و كيف يحكمونك و عندهم التورية فيها حكم الله ) .
بايد دانست كه حكم مزبور يعنى ( حكم سنگسار كردن زن و مردى كه زناى محصنه كرده ‏اند ) در تورات كنونى در فصل بيست و دوم از سفر تثنيه آمده است .
تعجب از اين است كه آنها تورات را يك كتاب منسوخ نمى‏دانند ، و آئين اسلام را باطل مى‏شمرند با اين حال چون احكام تورات موافق اميالشان نيست آن را رها كرده و به سراغ حكمى مى‏روند كه از نظر اصولى با آن موافق نيستند .
و از آن عجبتر اينكه بعد از انتخاب تو براى داورى ، حكم تو را كه موافق حكم تورات است چون بر خلاف ميل آنها است نمى‏پذيرند .
(ثم يتولون من بعد ذلك ) .
حقيقت اين است كه آنها اصولا ايمان ندارند و گر نه با احكام خدا چنين بازى نمى‏كردند .(و ما اولئك بالمؤمنين) .
ممكن است ايراد شود كه چگونه آيه فوق مى‏گويد : حكم خدا در تورات ذكر شده است در حالى كه ما با الهام گرفتن از آيات قرآن و اسناد تاريخى تورات را تحريف يافته مى‏دانيم و همين تورات تحريف يافته در زمان پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) بوده است ؟
ولى بايد توجه داشت كه اولا - ما تمام تورات را تحريف يافته نمى‏دانيم بلكه قسمتى از آن را مطابق واقع مى‏دانيم و اتفاقا حكم فوق از اين احكام تحريف نايافته مى‏باشد ثانيا - تورات هر چه بوده نزد يهوديان يك كتاب آسمانى و تحريف نايافته محسوب مى‏شده با اين حال آيا جاى تعجب نيست كه آنها به آن عمل نكنند ؟ ! .

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://khamenei.ir/

دوران دفاع مقدس

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۴۳ , تفسیر , سوره مبارکه مائده , سوره مائده , داورى , تورات , حكم خدا , مؤمن , امام کاظم علیه السلام , دنیا , آب دریا , تشنه , میزان الحکمه , بارالها , نیرومندی , بندگی , بینش روشن , کتاب خدا , قرآن کریم , فهم , درک , احکام , پل صراط , لغزشگاه , پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم , رویگردان , السلام علیکِ یا فاطمه الزهراء سلام الله علیها , مراقبه , عاقبت به خیری , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۴۱تا۴۲ ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 19 دی 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۴۱تا۴۲

يَأَيُّهَا الرَّسولُ لا يحْزُنك الَّذِينَ يُسرِعُونَ فى الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا ءَامَنَّا بِأَفْوَهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ هَادُواسمَّاعُونَ لِلْكذِبِ سمَّاعُونَ لِقَوْمٍ ءَاخَرِينَ لَمْ يَأْتُوك يحَرِّفُونَ الْكلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَ إِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَ مَن يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِك لَهُ مِنَ اللَّهِ شيْئاًأُولَئك الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَن يُطهِّرَ قُلُوبَهُمْ لهَُمْ فى الدُّنْيَا خِزْىٌوَ لَهُمْ فى الاَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ‏(۴۱) سمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكالُونَ لِلسحْتِ فَإِن جَاءُوك فَاحْكُم بَيْنهُمْ أَوْ أَعْرِض عَنهُمْ وَ إِن تُعْرِض عَنْهُمْ فَلَن يَضرُّوك شيْئاًوَ إِنْ حَكَمْت فَاحْكُم بَيْنهُم بِالْقِسطِ إِنَّ اللَّهَ يحِب الْمُقْسِطِينَ‏(۴۲)

ترجمه:
۴۱ -اى فرستاده ( خدا ) آنها كه با زبان مى‏گويند ايمان آورده‏ ايم و قلب آنها ايمان نياورده و در مسير كفر بر يكديگر سبقت مى‏جويند تو را اندوهگين نكنند و ( همچنين ) از يهوديان ( كه اين راه را مى‏پيمايند ) آنها زياد به سخنان تو گوش مى‏دهند تا دستاويزى براى تكذيب تو بيابند ، آنها جاسوسان جمعيت ديگرى هستند كه خود آنها نزد تونيامده ‏اند ، آنها سخنان را از محل خود تحريف مى‏كنند ، و مى‏گويند اگر اين را ( كه ما مى‏خواهيم ) به شما دادند ( و محمد بر طبق خواسته شما داورى كرد ) بپذيريد و الا دورى كنيد ( و عمل ننمائيد ) و كسى را كه خدا ( بر اثر گناهان پى در پى ) بخواهد مجازات كند قادر به دفاع از او نيستى ، آنها كسانى هستند كه خدا نخواسته دلهايشان را پاك كند ، در دنيا رسوائى و در آخرت مجازات بزرگ نصيب آنان خواهد شد .
۴۲ -آنها بسيار به سخنان تو گوش مى‏دهند تا آنرا تكذيب كنند ، مال حرام فراوان مى‏خورند اگر نزد تو آمدند در ميان آنان داورى كن يا ( اگر صلاح بود ) آنها را بحال خود واگذار و اگر از آنها صرف نظر كنى به تو زيان نمى‏رسانند و اگر ميان آنها داورى كنى با عدالت داورى كن كه خدا عادلان را دوست دارد.

شان نزول
در شان نزول اين آيه ، روايات متعددى وارد شده كه از همه روشنتر ، روايتى است كه از امام باقر (عليه‏ السلام‏) در اين زمينه نقل گرديده كه خلاصه ‏اش چنين است : يكى از اشراف يهود خيبر كه داراى همسر بود ، با زن شوهردارى كه او هم از خانواده ‏هاى سرشناس خيبر محسوب مى‏شد عمل منافى عفت انجام داد ، يهوديان از اجراى حكم تورات ( سنگسار كردن ) در مورد آنها ناراحت بودند ، و به دنبال راه حلى مى‏گشتند كه آن دو را از حكم مزبور معاف سازد در عين حال پاى‏بند بودن خود را به احكام الهى نشان دهند ، اين بود كه به هم مسلكان خود در مدينه پيغام فرستادند كه حكم اين حادثه را از پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) بپرسند ( تا اگر در اسلام حكم سبكترى بود آن را انتخاب كنند و در غير اين صورت آنرا نيز بدست فراموشى بسپارند و شايد از اين طريق مى‏خواستند توجه پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) را نيز به خود جلب كنند و خود را دوست مسلمانان معرفى نمايند ) به همين جهت جمعى از بزرگان يهود مدينه به خدمت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) شتافتند ، پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود : آيا هر چه حكم كنم مى‏پذيريد ؟ آنها گفتند : بخاطر همين نزد تو آمده ‏ايم ! در اين موقع حكم سنگباران كردن كسانى كه مرتكب زناى محصنه مى‏شوند نازل گرديد ولى آنها از پذيرفتن اين حكم ( به عذر اينكه در مذهب آنها چنين حكمى نيامده شانه خالى كردند ! ) پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) اضافه كرد ، اين همان حكمى است كه در تورات شما نيز آمده آيا موافقيد كه يكى از شما را به داورى بطلبم و هر چه او از زبان تورات نقل كرد بپذيريد ، گفتند : آرى .
پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) گفت : ابن صوريا كه در فدك زندگى مى‏كند چگونه عالمى است ؟ گفتند : او از همه يهود به تورات آشناتر است ، به دنبال او فرستادند و هنگامى كه نزد پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم‏) آمد به او فرمود : ترا به خداوند يكتائى كه تورات را بر موسى (عليه‏السلام‏) نازل كرد و دريا را براى نجات شما شكافت و دشمن شما فرعون را غرق نمود و در بيابان شما را از مواهب خود بهره ‏مند ساخت سوگند مى‏دهم بگو آيا حكم سنگباران كردن در چنين موردى در تورات بر شما نازل شده است يا نه ؟ او در پاسخ گفت : سوگندى به من دادى كه ناچارم بگويم آرى چنين حكمى در تورات آمده است .
پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) گفت : چرا از اجراى اين حكم سرپيچى مى‏كنيد ؟ او در جواب گفت : حقيقت اين است كه ما در گذشته اين حد را در باره افراد عادى اجرا مى‏كرديم ولى در مورد ثروتمندان و اشراف خود دارى مى‏نموديم ، اين بود كه گناه مزبور در طبقات مرفه جامعه ما رواج يافت تا اينكه پسر عموى يكى از رؤساى ما مرتكب اين عمل زشت شد ، و طبق معمول از مجازات او صرفنظر كردند ، در همين اثنا يك فرد عادى مرتكب اين كار گرديد ، هنگامى كه مى‏خواستند او را سنگباران كنند ، خويشان او اعتراض كردند و گفتند : اگر بنا هست اين حكم اجرا بشود بايد در مورد هر دو اجرا بشود به همين جهت ما نشستيم و قانونى سبكتر از قانون سنگسار كردن تصويب نموديم و آن اين بود كه به هر يك چهل تازيانه بزنيم و روى آنها را سياه كرده و وارونه سوار مركب كنيم و در كوچه و بازار بگردانيم ! در اين هنگام پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) دستور داد كه آن مرد و زن را در مقابل مسجد سنگسار كنند .
و فرمود : خدايا من نخستين كسى هستم كه حكم ترا زنده نمودم بعد از
آنكه يهود آن را از بين بردند .
در اين هنگام آيات فوق نازل شد و جريان مزبور را به طور فشرده بيان كرد .

تفسیر
داورى ميان دوست و دشمن
از اين آيه و چند آيه بعد از آن استفاده مى‏شود كه قضات اسلام حق دارند با شرايط خاصى در باره جرائم و جنايات غير مسلمانان نيز قضاوت كنند كه شرح آن طى اين آيات بيان خواهد شد .
آيه فوق با خطاب يا ايها الرسول ( اى فرستاده ! ) آغاز شده اين تعبير تنها در دو جاى قرآن ديده مى‏شوديكى در اينجا و ديگرى در آيه 67 همين سوره كه مساله ولايت و خلافت مطرح است مى‏باشد ، گويا به خاطر اهميت موضوع و ترس و واهمه‏ اى كه از دشمن در كار بوده مى‏خواهد حس مسئوليت را در پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) بيشتر تحريك كند و اراده او را تقويت نمايد كه تو صاحب رسالتى آنهم رسالتى از طرف ما ، بنابراين بايد در بيان حكم استقامت بخرج دهى .
سپس به دلدارى پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به عنوان مقدمه ‏اى براى حكم بعد پرداخته و مى‏فرمايد : آنها كه با زبان ، مدعى ايمانند و قلب آنها هرگز ايمان نياورده و در كفربر يكديگر سبقت مى‏جويند هرگز نبايد مايه اندوه تو شوند ( زيرا اين وضع تازگى ندارد) .
(لا يحزنك الذين يسارعون فى الكفر من الذين قالوا آمنا بافواههم و لم تؤمن قلوبهم) .
بعضى معتقدند تعبير يسارعون فى الكفر با تعبير يسارعون الى الكفر تفاوت دارد زيرا جمله اول در باره كسانى گفته مى‏شود كه كافرند و در درون كفر غوطه ‏ور ، و براى رسيدن به مرحله نهائى كفر بر يكديگر سبقت مى‏جويند ، ولى جمله دوم در باره كسانى گفته ميشود كه در خارج از محدوده كفر به سوى آن در حركتند و بر يكديگر سبقت ميگيرند .
بعد از ذكر كارشكنى‏ هاى منافقان و دشمنان داخلى به وضع دشمنان خارجى و يهود پرداخته و ميگويد : همچنين كسانى كه از يهود نيز اين مسير را مى‏پيمايند نبايد مايه اندوه تو شوند ( و من الذين هادوا) .
بعد اشاره به پاره ‏اى از اعمال نفاق‏ آلود آنان كرده ، مى ‏گويد : آنها زياد به سخنان تو گوش ميدهند اما اين گوش دادن براى درك اطاعت نيست بلكه براى اين است كه دستاويزى براى تكذيب و افترا بر تو پيدا كنند ( سماعون للكذب) .
اين جمله تفسير ديگرى نيز دارد ، آنها به دروغهاى پيشوايان خود فراوان گوش ميدهند .
ولى حاضر به پذيرش سخن حق نيستند .
صفت ديگر آنها اين است كه نه تنها براى دروغ بستن به مجلس شما حاضر ميشوند بلكه در عين حال جاسوسهاى ديگران كه نزد تو نيامده ‏اند نيز ميباشند .
(سماعون لقوم آخرين لم ياتوك) .
و به تفسير ديگر آنها گوش بر فرمان جمعيت خودشان دارند و دستورشان اين است كه اگر از تو حكمى موافق ميل خود بشنوند بپذيرند و اگر بر خلاف ميلشان بود مخالفت كنند ، بنا بر اين اينها مطيع و شنواى فرمان بزرگان خود هستند نه فرمان تو ، در چنين حالى مخالفت آنها نبايد مايه اندوه تو گردد.
زيرا از آغاز به قصد پذيرش حق نزد تو نيامدند.
ديگر از صفات آنها اين است كه سخنان خدا را تحريف مى‏كنند ( خواه تحريف لفظى و يا تحريف معنوى ) هر حكمى را بر خلاف منافع و هوسهاى خود تشخيص دهند آن را توجيه و تفسير و يا بكلى رد مى‏كنند .
(يحرفون الكلم من بعد مواضعه) .
عجبتر اينكه آنها پيش از آنكه نزد تو بيايند تصميم خود را گرفته ‏اند ، بزرگان آنها به آنان دستور داده ‏اند كه اگر محمد حكمى موافق خواست ما گفت بپذيريد و اگر بر خلاف خواست ما بود از آن دورى كنيد .
(يقولون ان اوتيتم هذا فخذوه و ان لم تؤتوه فاحذروا ) .
اينها چنان در گمراهى فرو رفته ‏اند و افكارشان بقدرى متحجر شده كه بدون هر گونه انديشه و مطالعه آنچه را كه بر خلاف مطالب تحريف شده آنان باشد رد ميكنند ، و به اين ترتيب اميدى به هدايت آنها نيست ، و خدا ميخواهد به اين وسيله آنها را مجازات كرده و رسوا كند و كسى كه خدا اراده مجازات و رسوائى او را كرده است هرگز تو قادر بر دفاع از او نيستى .
(و من يرد الله فتنته فلن تملك له من الله شيئا) .
آنها بقدرى آلوده ‏اند كه قابل شستشو نمى‏باشند بهمين دليل آنها كسانى هستند كه خدا نمى‏خواهد قلب آنها را شستشو دهد .
(اولئك الذين لم يرد الله ان يطهر قلوبهم) .
زيرا كار خدا هميشه آميخته با حكمت است و آنها كه با اراده و خواست خود يك عمر كجروى كرده ‏اند و به نفاق و دروغ و مخالفت با حق و حقيقت و تحريف قوانين الهى آلوده بوده‏ اند ، بازگشت آنها عادتا ممكن نيست ، و در پايان آيه ميفرمايد : آنها هم در اين دنيا رسوا و خوار خواهند شد و هم در آخرت كيفر عظيمى خواهند داشت .
(لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم) .

در آيه دوم بار ديگر قرآن تاكيد مى‏كند كه آنها گوش شنوا براى شنيدن سخنان تو و تكذيب آن دارند ( و يا گوش شنوائى براى شنيدن دروغهاى بزرگانشان دارند ) .
(سماعون للكذب) .
اين جمله به عنوان تاكيد و اثبات اين صفت زشت براى آنها تكرار شده است .
علاوه بر اين آنها زياد اموال حرام و ناحق و رشوه مى‏خورند .(اكالون للسحت) .
سپس به پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) اختيار مى‏دهد كه هر گاه اين گونه اشخاص براى داورى به او مراجعه كردند مى‏تواند در ميان آنها داورى به احكام اسلام كند و مى‏تواند از آنها روى گرداند .
(فان جاؤك فاحكم بينهم او اعرض عنهم) .
البته منظور اين نيست كه پيغمبر (صلی الله علیه و آله وسلّم‏) تمايلات شخصى را در انتخاب يكى از اين دو راه دخالت دهد بلكه منظور اين است شرائط و اوضاع را در نظر بگيرد اگر مصلحت بود دخالت و حكم كند و اگر مصلحت نبود صرفنظر نمايد .
و براى تقويت روح پيغمبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) اضافه مى‏كند اگر صلاح بود كه از آنها روى بگردانى هيچ زيانى نمى‏توانند بتو برسانند .
(و ان تعرض عنهم فلن يضروك شيئا) .
و اگر خواستى در ميان آنها داورى كنى حتما بايد اصول عدالت را رعايت نمائى زيرا خداوند افراد دادگرو عدالت پيشه را دوست دارد .
(و ان حكمت فاحكم بينهم بالقسط ان الله يحب المقسطين ) در اينكه اين حكم يعنى تخيير حكومت اسلامى ميان داورى كردن به احكام اسلام در باره غير مسلمانان و يا صرفنظر كردن از داورى ، نسخ شده و يا به قوت خود باقى است در ميان مفسران گفتگو است .
بعضى معتقدند كه در محيط حكومت اسلامى هر كس زندگى مى‏كند ، خواه مسلمان باشد يا غير مسلمان از نظر حقوقى و جزائى مشمول مقررات اسلام هست ، بنابراين حكم آيه فوق يا نسخ شده و يا مخصوص به غير كفار ذمى است ( يعنى كفارى كه به عنوان يك اقليت در كشور اسلامى زندگى ندارند بلكه با مسلمانان پيمانهائى برقرار ساخته و با آنان رفت و آمد دارند ) .
ولى بعضى ديگر معتقدند كه حكومت اسلامى هم اكنون نيز در باره غير مسلمانان اين اختيار را دارد كه شرائط و اوضاع را در نظر گرفته چنانچه مصلحت ببيند طبق احكام اسلام در باره آنها رفتار كند و يا آنها را به قوانين خودشان رها سازد ( تحقيق و توضيح بيشتر در باره اين حكم را در بحث قضاء در كتب فقهى بخوانيد)

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://khamenei.ir/

دوران دفاع مقدس

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۴۱تا۴۲ , تفسیر سوره مبارکه مائده , سوره مبارکه مائده , سوره مائده , تفسیر , فرستاده خدا , زبان , ایمان , قلب , کفر , سبقت , اندوهگین , یهودیان , سخنان , وش دادن , دستاویز , تکذیب , جاسوسان , تحریف , داوری , خدا , گناهان , مجازات , دفاع , دل پاک , رسوائی , آخرت , مجازات بزرگ , نصیب , مال حرام , حرام خواری , صلاح , صرف نظر , زیان , عدالت , عادلان , امام باقر علیه السلام , اشراف یهود , همسر , زن شوهردار , عمل منافی عفت , یهودیان , حکم تورات , سنگسار , تورات , حکم , ناراحت , راه حل , معاف , احکام الهی , هم مسلک , پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم , پرسش , اسلام , فراموشی , دوست , مسلمانان , یهود , مدینه , سنگباران , زنای محصنه , ابن صوريا , فدک , عالم , حضرت موسی علیه السلام , دریا , نجات , دشمن , فرعون , غرق , بیابان , مواهب الهی , ثروتمندان , اشراف , گناه , طبقات مرفه , رواج گناه , تازیانه , وارونه , اسب , کوچه و بازار , مسجد , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۷

۷وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَ ميثاقَهُ الَّذي واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ

ترجمه
۷ ـ و به ياد آوريد نعمت خدا را بر شما، و پيمانى را كه با تأكيد از شما گرفت، آن زمان كه گفتيد: «شنيديم و اطاعت كرديم»! و از (مخالفت فرمانِ) خدا بپرهيزيد كه خدا، از آنچه درون سينه هاست، آگاه است!

تفسیر
به تناسب بحثى كه در آيه گذشته درباره قسمتى از احكام اسلام و تكميل نعمت هاى الهى گذشت، در اين آيه، بار ديگر مسلمانان را به اهميت نعمت هاى بى پايان خداوند كه مهمترين آنها نعمت ايمان و اسلام و هدايت است، توجه داده مى فرمايد: «نعمت هاى خدا را به ياد بياوريد» (وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ). گرچه نعمت در اينجا مفرد است ولى معنى جنس دارد، و جنس در اينجا در معنى عموم استعمال شده و به اين ترتيب همه نعمت ها را شامل مى شود. البته اين احتمال نيز در آيه هست كه منظور، خصوص نعمت اسلام باشد كه در آيه قبل اجمالاً به آن اشاره شده است آنجا كه مى گويد: «وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ». و چه نعمتى از آن بالاتر كه در سايه اسلام، همه گونه مواهب، افتخارات و امكانات نصيب مسلمانان شد و جمعيتى كه قبلاً كاملاً پراكنده، جاهل و گمراه، خونخوار، فاسد و مفسد بودند به صورت جمعيتى متشكّل، متّحد و دانا با امكانات مادّى و معنوى فراوان در آمدند. پس از آن، پيمانى را كه با خدا بسته اند، يادآور شده مى گويد: «پيمانى را كه به طور محكم خدا با شما بست فراموش نكنيد، آن زمان كه گفتيد شنيديم و اطاعت كرديم» (وَ ميثاقَهُ الَّذي واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا). در اين كه منظور از اين پيمان كدام پيمان است؟ دو احتمال وجود دارد: نخست، پيمانى كه مسلمانان در آغاز اسلام در «حديبيه» ، يا «حجة الوداع» ، يا «عقبه» و يا همه مسلمانان به مجرد قبول اسلام به طور ضمنى با خدا بسته اند. ديگر، پيمانى كه به حكم فطرت و آفرينش، هر كسى با خداى خود بسته و همان است كه گاهى از آن به نام «عالم ذر» تعبير مى شود. توضيح اين كه: خداوند به هنگام آفرينش انسان، استعدادهاى قابل ملاحظه اى به او داد و مواهب بى شمارى در اختيار او گذاشت، از جمله استعداد مطالعه اسرار آفرينش و شناخت پروردگار به وسيله آنها و همچنين عقل و هوش و ادراكى كه به وسيله آن پيامبرانش را بشناسد و دستورهاى آنها را به كار بندد، خداوند با دادن اين استعدادها «عملاً» از آنها پيمان گرفته كه اين استعدادها را عاطل و باطل نگذارند و از آن در مسير صحيح بهره گيرند. افراد انسان نيز «به زبان حال و استعداد» فرياد بر آورده اند كه: سَمِعْنا وَ أَطَعْنا: «شنيديم و به كار بستيم». اين پيمان وسيع ترين، محكم ترين و عمومى ترين پيمانى است كه خداوند از بندگان خود گرفته است و همان است كه على(عليه السلام) در خطبه اول «نهج البلاغه» به آن اشاره كرده مى فرمايد: لِيَسْتادُوهُمْ مِيْثاقَ فِطْرَتِهِ: «پيامبران براى اين برانگيخته شدند كه مردم را دعوت به وفا كردن به پيمان فطرت كنند». بديهى است، اين پيمان وسيع، همه مسائل دينى را نيز در بر مى گيرد و هيچ مانعى ندارد كه آيه اشاره به تمام پيمان هاى تكوينى و تشريعى (پيمان هائى كه خدا به حكم فطرت گرفته و يا پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مراحل مختلف از مسلمانان گرفت) باشد. و از اينجا روشن مى شود حديثى كه مى گويد: منظور از ميثاق، همان پيمانى بود كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در حجة الوداع در موضوع ولايت على(عليه السلام) گرفت 2 با آنچه در بالا ذكر كرديم سازگار است; زيرا بارها گفته ايم: تفسيرهائى كه در ذيل آيات در اين گونه موارد مى آيد اشاره به يكى از مصداق هاى روشن است، نه به معنى انحصار. ضمناً بايد توجه داشت: «ميثاق» در اصل، از ماده «وثاقة» يا «وثوق» ، به معنى بستن و محكم كردن چيزى با طناب و مانند آن است، و بعداً به هر كارى كه موجب آرامش خاطر مى شود گفته شده و از آنجا كه عهد و پيمان، شبيه گرهى است كه ميان دو نفر يا دو گروه مى خورد، و موجب آرامش فكر آنها است، به آن ميثاق مى گويند. و در پايان آيه براى تأكيد اين معنى مى فرمايد: «پرهيزگارى پيشه كنيد خداوند از اسرار درون سينه ها آگاه است» (وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ). تعبير به «بِذاتِ الصُّدُورِ» كه تركيبى از «ذات» به معنى «عين و حقيقت» و «صدور» به معنى «سينه ها» است، اشاره به اين است كه: خداوند از دقيق ترين اسرارى كه در اعماق روح آدمى نهفته است و هيچ كس جز خودش از آن آگاهى ندارد با خبر است. اما اين كه: چگونه عواطف، احساسات، نيات و تصميمات به قلب و درون سينه ها نسبت داده شده؟ در جلد اول، ذيل آيه 7 سوره «بقره» بحث كرده ايم و در ذيل آيه 57 سوره «يونس» مشروحاً بحث خواهيم كرد.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات 8 الی 10

۸يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوّامينَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْم عَلى أَلاّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ ۹وَعَدَ اللّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظيمٌ ۱۰وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحيمِ

ترجمه
۸ ـ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! همواره براى خدا قيام كنيد، و از روى عدالت، گواهى دهيد. دشمنى با جمعيتى، شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند. عدالت كنيد، كه به پرهيزكارى نزديك تر است! و از (معصيت) خدا بپرهيزيد، كه خداوند از آنچه انجام مى دهيد، با خبر است. ۹ ـ خداوند، به آنها كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، وعده آمرزش و پاداش عظيمى داده است. ۱۰ـ و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، اهل دوزخند.

تفسیر
اين آيه دعوت به قيام به عدالت مى كند و نظير آن با تفاوت مختصرى در سوره «نساء» آيه 135 گذشت، نخست خطاب به افراد با ايمان كرده، مى گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! همواره براى خدا قيام كنيد! و به حق و عدالت گواهى دهيد»! (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوّامينَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ). در اين قسمت دو دستور سازنده فرد و اجتماع را صادر كرده: يكى قيام للّه بدون چشم داشت از كسى و يا رسيدن به غنائمى، و ديگرى شهادت به قسط و عدل كه يك جامعه كامل نيازمند اين دو است. پس از آن، به يكى از عوامل انحراف از عدالت اشاره نموده و به مسلمانان چنين هشدار مى دهد: «نبايد كينه ها و عداوت هاى قومى و تصفيه حساب هاى شخصى مانع از اجراى عدالت و موجب تجاوز به حقوق ديگران گردد; زيرا عدالت از همه اينها بالاتر است» (وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْم عَلى أَلاّ تَعْدِلُوا). بار ديگر به خاطر اهميت موضوع روى مسأله عدالت تكيه كرده، مى فرمايد: «عدالت پيشه كنيد كه به پرهيزگارى نزديك تر است» (اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى). و از آنجا كه عدالت، مهمترين ركن تقوا و پرهيزگارى است، براى سومين بار به عنوان تأكيد اضافه مى كند: «از خدا بپرهيزيد; زيرا خداوند از تمام اعمال شما آگاه است» (وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ). تفاوتى كه ميان اين آيه و آيه اى كه در سوره «نساء» آمده است، از چند جهت مى باشد: نخست اين كه: در آيه «نساء»، دعوت به قيام به عدالت و گواهى دادن براى خدا شده، اما در اينجا دعوت به قيام براى خدا و گواهى دادن به حق و عدالت شده. شايد اين تفاوت به خاطر آن باشد كه در آيه «نساء»، هدف اين بوده كه گواهى ها براى خدا باشد نه براى بستگان و خويشاوندان و نزديكان، اما در اينجا چون سخن از دشمنان در ميان بوده تعبير به گواهى به عدالت و قسط شده، يعنى نه به ظلم و ستم. ديگر اين كه: در سوره «نساء»، اشاره به يكى از عوامل انحراف از عدالت شده و در اينجا اشاره به عامل ديگرى، در آنجا حبّ افراطى بى دليل، و در اينجا بغض افراطى بى جهت، ولى هر دو در موضوع پيروى از هوا و هوس كه در سوره «نساء» با جمله: «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا» آمده است جمعند، بلكه پيروى از هوا سرچشمه وسيع ترى براى ظلم و ستم است; زيرا گاهى ظلم و ستم به خاطر هوا پرستى و حفظ منافع شخصى است نه به خاطر حب و بغض ديگران. بنابراين، ريشه واقعى انحراف از عدالت، همان پيروى از هوا است كه در گفتار پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امير مؤمنان(عليه السلام) چنين آمده است: أَمَّا اتِّباعُ الْهَوى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ: «هواپرستى شما را از حق باز مى دارد»
سپس، در آيه بعد ـ طبق سنت قرآن ـ كه پس از احكام خاصى براى تأكيد و تكميل آن اشاره به قوانين و اصول كلّى مى كند، در اينجا نيز براى تأكيدِ مسأله اجراى عدالت و گواهى به حق چنين مى فرمايد: «خداوند به كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام مى دهند، وعده آمرزش و پاداش عظيم داده است» (وَعَدَ اللّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظيمٌ). در مقابل: «كسانى كه خدا را انكار كنند و آيات ما را تكذيب نمايند از اصحاب دوزخند» (وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحيمِ). قابل توجه اين كه: آمرزش و اجر عظيم به عنوان يك وعده الهى در آيه ذكر شده و فرموده: وَعَدَ اللّهُ... ولى كيفر دوزخ به صورت نتيجه عمل بيان شده، مى فرمايد: «كسانى كه داراى چنين اعمالى باشند، چنان سرنوشتى خواهند داشت» اين ، در حقيقت اشاره به مسأله فضل و رحمت خدا در مورد پاداش هاى سراى ديگر است، كه به هيچ وجه برابرى با اعمال ناچيز انسان ندارد، همان طور كه مجازات هاى آن جهان جنبه انتقامى نداشته، بلكه نتيجه خود اعمال آدمى است. ضمناً تعبير به «أَصْحابُ الْجَحِيْم» با توجه به اين كه اصحاب به معنى ياران و ملازمان مى باشد، دليل بر آن است كه آنها ملازم دوزخ خواهند بود، ولى اين آيه به تنهائى نمى تواند دليل بر مسأله «خلود» باشد ـ آن چنان كه در تفسير «تبيان» و «مجمع البيان» و تفسير «فخر رازى» آمده است ـ زيرا ملازمت ممكن است دائمى باشد و ممكن است مدتى به طول بيانجامد و سپس قطع شود، چنان كه تعبير به اصحاب السفينه: «ياران كشتى» كه درباره سرنشينان كشتى نوح در قرآن آمده است دائمى نبوده. البته شك نيست كه كفار خلود در دوزخ دارند ولى در آيه فوق از آن سخنى نرفته، بلكه از آيات ديگرى استفاده مى شود.

كمتر مسأله اى در اسلام است كه به اهميت عدالت مورد توجه باشد; زيرا مسأله «عدل» همانند مسأله «توحيد» در تمام اصول و فروع اسلام ريشه دوانده، يعنى همان طور كه هيچ يك از مسائل عقيده اى و عملى، فردى و اجتماعى، اخلاقى و حقوقى، از حقيقت توحيد و يگانگى جدا نيست، همچنين هيچ يك از آنها را خالى از روح «عدل» نخواهيم يافت. بنابراين، جاى تعجب نيست كه «عدل» به عنوان يكى از اصول مذهب و يكى از زير بناهاى فكرى مسلمانان شناخته شود، گر چه عدالتى كه جزء اصول مذهب است يكى از صفات خدا است، و در اصل خداشناسى كه نخستين اصل از اصول دين است مندرج مى باشد، ولى ممتاز ساختن آن بسيار پر معنى است و به همين دليل، در مباحث اجتماعى اسلام روى هيچ اصلى به اندازه عدالت تكيه نشده است. ملاحظه احاديثِ زير به عنوان نمونه براى درك اهميت اين موضوع كافى است. پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: اِيّاكُمْ وَ الظُّلْمَ فَاِنَّ الظُّلْمَ عِنْدَ اللّهِ هُوَ الظُّلُماتُ يَوْمَ الْقِيامَةِ: «از ظلم بپرهيزيد; زيرا در روز رستاخيز كه هر عملى به شكل مناسبى مجسم مى شود، ظلم در شكل ظلمت تجسم خواهد يافت و پرده اى از تاريكى، اطراف ظالمان را فرا خواهد گرفت» و مى دانيم هر خير و بركتى هست در نور است، در حالى كه ظلمت، منبع هرگونه عدم و فقدان مى باشد. و در حديثى از پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده است: بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّمواتُ وَ الأَرْضِ: «آسمان ها و زمين بر اساس عدل استوارند» اين تعبير، رساترين تعبيرى است كه درباره عدالت ممكن است بشود، يعنى نه تنها زندگى محدود بشر در اين كره خاكى بدون عدالت بر پا نمى شود، كه سر تا سر جهان هستى و آسمان ها و زمين همه، در پرتو عدالت و تعادل نيروها و قرار گرفتن هر چيزى در مورد مناسب خود برقرار هستند و اگر لحظه اى، و به مقدار سر سوزنى، از اين اصول منحرف شوند، رو به نيستى خواهند گذارد. شبيه همين مضمون را در حديث معروف ديگرى مى خوانيم كه مى فرمايد: اَلْمُلْكُ يَبْقى مَعَ الْكُفْرِ وَ لا يَبْقى مَعَ الظُّلْمِ: «حكومت ها ممكن است كافر باشند و دوام يابند، اما اگر ظالم باشند دوام نخواهند يافت» زيرا ستم چيزى است كه اثر آن در همين زندگى، سريع و فورى است، توجه به جنگ ها، اضطراب ها، ناراحتى ها، هرج و مرج هاى سياسى، اجتماعى، اخلاقى و بحران هاى اقتصادى در دنياى امروز، نيز به خوبى اين حقيقت را ثابت مى كند. اما آنچه بايد كاملاً به آن توجه داشت اين است كه: اسلام تنها «توصيه به عدالت» نمى كند، بلكه مهمتر از آن «اجراى عدالت» است، خواندن اين آيات و روايات تنها بر فراز منابر و يا نوشتن در كتب، و يا گفتن آنها در لابلاى سخنرانى ها به تنهائى درد بى عدالتى، تبعيض و فساد اجتماعى را در جامعه اسلامى درمان نمى كند، بلكه آن روز عظمت اين دستورها آشكار مى گردد كه در متن زندگى مسلمانان پياده شود.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۱۱

۱۱ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

ترجمه
۱۱ ـ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! نعمتى را كه خدا به شما بخشيد، به ياد آوريد; آن زمان كه جمعى (از دشمنان)، قصد داشتند دست به سوى شما دراز كنند (و شما را از ميان بر دارند)، اما خدا دست آنها را از شما باز داشت. از (مخالفت فرمانِ) خدا بپرهيزيد. و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند.

تفسیر
به دنبال يادآورى نعمت هاى الهى در چند آيه قبل، در اين آيه، روى سخن را بار ديگر به مسلمانان كرده و قسمتى ديگر از نعمت هاى خود را به ياد آنها مى آورد، تا به شكرانه آن در اطاعت فرمان خدا و اجراى اصول عدالت بكوشند، مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! نعمت خدا را به ياد آوريد در آن زمان كه جمعيتى تصميم گرفته بودند، دست به سوى شما دراز كنند و شما را از ميان ببرند، ولى خداوند شرّ آنها را از شما دفع كرد» (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ). در آيات قرآن خداوند كراراً مسلمانان را به ياد نعمت هاى گوناگون و الطاف خود به آنها مى اندازد، تا به اين وسيله روح ايمان را در آنها تقويت و حسّ شكرگزارى و ثبات در برابر مشكلات را در آنها برانگيزد، و آيه فوق يكى از اين آيات است. اما در اين كه: اين آيه، اشاره به كدام داستان مى كند، در ميان مفسران گفتگو بسيار است: بعضى آن را اشاره به دفع خطر يهوديان «بَنِى النَّضِيْر» مى دانند كه طرح نابودى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و مسلمانان را در «مدينه» كشيده بودند. بعضى ديگر آن را اشاره به داستان «بطن نخل» دانسته اند كه در ماجراى «حديبيه» در سال ششم هجرت واقع شد، آنجا كه جمعى از مشركان «مكّه» تصميم گرفتند به سركردگى «خالد بن وليد» در نماز عصر به مسلمانان حملهور شوند، پيامبر(صلى الله عليه وآله) از اين توطئه آگاه گشت و با خواندن نماز كوتاهِ خوف، نقشه آنها را نقش بر آب كرد. بعضى اشاره به حوادث ديگرى از زندگى پرحادثه پيامبر(صلى الله عليه وآله) و مسلمانان مى دانند. بعضى از مفسران نيز عقيده دارند: اشاره به تمام حوادثى است كه در طول تاريخ اسلام واقع شده اين تفسير، اگر از كلمه «قوم» كه نكره است و دليل بر وحدت مى باشد صرف نظر كنيم، از همه تفاسير بهتر است. در هر حال اين آيه، مسلمانان را متوجه خطراتى مى سازد كه ممكن بود براى هميشه نامشان را از صفحه روزگار براندازد، و به آنها هشدار مى دهد كه به پاس اين نعمت ها، تقوا را پيشه كنند، بر خدا تكيه نمايند و بدانند اگر پرهيزگار باشند، در زندگى تنها نخواهند ماند، و آن دست غيبى كه هميشه حافظ آنها بوده باز هم از آنها حمايت خواهد كرد، مى فرمايد: «تقواى الهى پيشه كنيد و مؤمنان بايد بر خدا توكّل كنند» (وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ). در اينجا روى تقوا و توكّل تكيه شده. روشن است: منظور از «توكّل» اين نيست كه انسان به بهانه واگذارى كارش به خدا، شانه از زير بار مسئوليت ها خالى كند و يا تسليم حوادث گردد، بلكه منظور اين است در عين به كار گرفتن تمام قدرت و نيرو: اوّلاً ـ توجه داشته باشد كه آنچه دارد از خود او نيست، و از ناحيه ديگرى است و به اين وسيله روح غرور و خودبينى را در خود بكشد. ثانياً ـ هرگز از بزرگى حوادث و مشكلات نهراسد و مأيوس نشود، و بداند تكيه گاهى دارد كه قدرتش بالاترين قدرت ها است. ضمناً با توجه به اين كه: در اين آيه، نخست دستور به تقوا مى دهد، سپس اشاره به مسأله توكّل مى كند، استفاده مى شود كه حمايت خدا شامل حال پرهيزگاران است. بايد توجه داشت: «تقوا» از ماده «وقايه» به معنى خويشتن دارى و جلوگيرى كردن از عوامل سوء و فساد است. در مورد «توكّل» ذيل آيات مناسب بحث خواهد شد.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۱۲

۱۲ وَ لَقَدْ أَخَذَ اللّهُ ميثاقَ بَني إِسْرائيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقيباً وَ قالَ اللّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً لاَ ُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ لاَ ُدْخِلَنَّكُمْ جَنّات تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبيلِ

ترجمه
۱۲ ـ خدا از بنى اسرائيل پيمان گرفت. و از آنها، دوازده نقيب (سرپرست) برانگيختيم. و خداوند (به آنها) گفت: «من با شما هستم! اگر نماز را بر پا داريد، و زكات را بپردازيد، و به رسولان من ايمان بياوريد و آنها را يارى كنيد، و به خدا قرض الحسن بدهيد (در راه او، به نيازمندان كمك كنيد)، گناهان شما را مى پوشانم (مى بخشم) و شما را در باغ هائى از بهشت، كه نهرها از زير درختانش جارى است، وارد مى كنم. اما هر كس از شما بعد از اين كافر شود، از راه راست منحرف گرديده است.

تفسیر
اين آيه به اخذ ميثاق از بنى اسرائيل و قرار دادن دوازده رهبر براى آنها و نيز اعلام به اين كه خدا با آنها است و اگر يك سلسله وظائف را به انجام برسانند، صاحب نعمت هاى مادّى و معنوى خواهند شد، اشاره كرده است. در ضمن اين سوره همان گونه كه از آغاز به مسأله وفاى به عهد اشاره نموده، و نيز به طور ضمنى به آن اشاره رفته است، به مناسبت هاى مختلف تكرار گرديده، از جمله، در آيه فوق. و شايد يكى از فلسفه هاى اين همه تأكيد پى در پى روى مسأله وفاى به عهد ، و مذمت از پيمان شكنى، براى اهميت دادن به مسأله پيمان غدير باشد، كه در آيه 67 خواهد آمد. نخست مى فرمايد: «خدا از بنى اسرائيل پيمان گرفت (كه به دستورات او عمل كنند) و به دنبال اين پيمان از ميان خودشان دوازده رهبر و سرپرست براى آنها برگزيديم، تا هر يك سرپرستى يكى از طوائف دوازده گانه بنى اسرائيل را بر عهده گيرد» (وَ لَقَدْ أَخَذَ اللّهُ ميثاقَ بَني إِسْرائيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقيباً). «نقيب» در اصل، از ماده «نقب» (بر وزن نقد) به معنى روزنه هاى وسيع، مخصوصاً راه هاى زيرزمينى مى باشد، و به رئيس و رهبر يك جمعيت از آن جهت «نقيب» مى گويند كه: از اسرار جمعيت آگاه است، گوئى در ميان آنها نقبى ايجاد كرده و از وضع آنها آگاه شده. و گاهى «نقيب» به كسى گفته مى شود كه: رئيس جمعيت نيست و تنها معرِّف و وسيله شناسائى آنها است، و اگر به فضائل اشخاص، عنوان «مناقب» اطلاق مى شود، به خاطر آن است كه با فحص و كنجكاوى بايد از آنها آگاه گشت. بعضى از مفسران «نقيب» در آيه فوق را تنها به معنى آگاه و مطلع از اسرار گرفته اند. ولى اين معنى بسيار بعيد به نظر مى رسد; زيرا آنچه از تاريخ و حديث استفاده مى شود، آن است كه: نقباى بنى اسرائيل هر يك سرپرست طايفه خود بودند، در تفسير «روح المعانى» از «ابن عباس» چنين نقل شده: اِنَّهُمْ كانُوا وُزَراءَ وَ صارُوا أَنْبِياءَ بَعْدَ ذلِكَ: «نقباى بنى اسرائيل، در آغاز وزيران بودند و بعد به مقام نبوت رسيدند» در حالات پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: در «ليله عقبه» كه جمعى از مردم «مدينه» به دعوت آن حضرت به محل «عقبه» آمده بودند، دستور داد: دوازده نفر «نقيب» از ميان خودشان به تعداد نقباى بنى اسرائيل انتخاب كنند، كه مسلماً وظيفه آنها نيز مسأله رهبرى جمعيت بود، نه تنها خبرگزارى جالب توجه اين كه: در روايات متعددى كه از طرق اهل تسنن وارد شده اشاره به خلفا و جانشينان دوازده گانه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) گرديده و تعداد آنها به تعداد نقباى بنى اسرائيل معرفى شده است كه ما در اينجا به چند نمونه از آنها اشاره مى كنيم: 1 ـ پيشواى معروف اهل تسنن «احمد حنبل» در «مُسند» خود از «مسروق» نقل مى كند: از «عبداللّه بن مسعود» پرسيدم: چند نفر بر اين امت حكومت خواهند كرد؟ «ابن مسعود» در پاسخ گفت: لَقَدْ سَئَلْنا رَسُولَ اللّهِ(صلى الله عليه وآله) فَقالَ: اِثْنى عَشَرَ كَعِدَّةِ نُقَباءِ بَنِى اِسْرائِيْلَ: «ما از پيامبر(صلى الله عليه وآله) همين سؤال را كرديم و او در پاسخ فرمود: دوازده نفر به تعداد نقباى بنى اسرائيل» 2 ـ در «تاريخ ابن عساكر» از «ابن مسعود» چنين نقل شده كه مى گويد: از پيامبر(صلى الله عليه وآله) سؤال كرديم چند خليفه بر اين امت حكومت خواهند كرد؟ فرمود: اِنَّ عِدَّةَ الْخُلَفاءِ بَعْدِى عِدَّةُ نُقَباءِ مُوسى: «عده خلفاى بعد از من به تعداد نقباى موسى خواهد بود» 3 ـ در «منتخب كنز العمال» از «جابر بن سمره» چنين نقل شده: «بر اين امت دوازده خليفه حكومت خواهند كرد، به عدد نقباء بنى اسرائيل» نظير اين حديث در «ينابيع الموده» ، صفحه 445 و در كتاب «البداية و النهايه» ، جلد 6، صفحه 247 نيز نقل شده است پس از آن، وعده خدا به بنى اسرائيل را چنين تشريح مى كند كه خداوند به آنها گفت: «من با شما خواهم بود و از شما حمايت مى كنم» (وَ قالَ اللّهُ إِنِّي مَعَكُمْ).

روشن است وقتى خداوند صاحب قدرت و علم مطلق با كسى يا جمعيتى باشد، مشكلى نخواهند داشت، هم امكانات لازم را به آنها مى بخشد و هم در برابر دشمن از آنها دفاع مى كند. سپس به آنها اعلام مى كند: اگر آنها خود را مقيد به انجام چند عمل كنند، از نعمت هائى بهره مندشان مى كند، اين اعمال عبارتند از: 1 ـ «اگر نماز را بر پا داريد» (لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ). 2 ـ «و زكات خود را بپردازيد» (وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ). 3 ـ «به پيامبران من ايمان بياوريد و آنها را يارى كنيد» (وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ) 4 ـ علاوه بر اين، «از انفاق هاى مستحب كه يك نوع قرض الحسنه به خدا است، بدهيد و خوددارى ننمائيد» (وَ أَقْرَضْتُمُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً). اگر به اين پيمان عمل كنيد، «من به طور مسلّم سيئات و گناهان گذشته شما را مى بخشم» (لاَ ُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ). «و شما را در باغ هاى بهشت كه از زير درختان آن نهرها جارى است داخل مى كنم» (وَ لاَ ُدْخِلَنَّكُمْ جَنّات تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ). پس از آن، هشدار مى دهد: ولى «آنها كه بعد از اين پيمان راه كفر، انكار و عصيان را پيش گيرند، مسلماً از طريق مستقيم گمراه شده اند» (فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبيلِ). درباره اين كه: چرا انفاق در قرآن مجيد به عنوان قرض دادن به خدا ناميده شده؟ توضيح لازم را در تفسير «نمونه» در جلد 2، ذيل آيه 245 سوره «بقره» ، داده ايم. اما در اينجا سؤالى باقى مى ماند، و آن اين كه: چرا مسأله «نماز و زكات» بر ايمان به انبياء از جمله موسى(عليه السلام) و حمايت از آنان مقدم داشته شده است؟ با اين كه ايمان به او قبل از عمل است؟ جمعى از مفسران پاسخ سؤال را چنين داده اند كه: منظور از «رسل» در آيه فوق، پيامبرانى است كه بعد از موسى(عليه السلام) آمده اند، نه خود موسى(عليه السلام)، بنابراين، دستورى نسبت به آينده مى باشد كه مى تواند بعد از نماز و زكات قرار گيرد. اين احتمال نيز هست كه «رسل» اشاره به همان نقباى بنى اسرائيل باشد كه پيمان وفادارى نسبت به آنها از بنى اسرائيل گرفته شده است. در تفسير «مجمع البيان» مى خوانيم: بعضى از مفسران پيشين احتمال داده اند: نقباى بنى اسرائيل رسولان خدا بودند و اين احتمال آنچه را در بالا گفتيم تأييد مى كند.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۱۳

۱۳ فَبِما نَقْضِهِمْ ميثاقَهُمْ لَعَنّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظّاً مِمّا ذُكِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى خائِنَة مِنْهُمْ إِلاّ قَليلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ

ترجمه
۱۳ ـ ولى به خاطر پيمان شكنى، آنها را از رحمت خويش دور ساختيم; و دل هاى آنان را سخت و سنگين نموديم; سخنان (خدا) را از موردش تحريف مى كنند; و بخشى از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش كردند; و هر زمان، از خيانتى (تازه) از آنها آگاه مى شوى، مگر عده كمى از آنان; ولى از آنها در گذر و صرف نظر كن، كه خداوند نيكوكاران را دوست مى دارد!

تفسیر
در تعقيب بحثى كه درباره پيمان خدا با بنى اسرائيل در آيه قبل گذشت، در اين آيه، به پيمان شكنى آنها و عواقب اين پيمان شكنى اشاره مى كند و مى فرمايد: «چون آنها پيمان خود را نقض كردند ما آنها را طرد كرديم و از رحمت خود دور ساختيم و دل هاى آنها را سخت و سنگين نموديم» (فَبِما نَقْضِهِمْ ميثاقَهُمْ لَعَنّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً) از اين بيان استفاده مى شود: آنها به جرم پيمان شكنى دو مجازات ديدند، هم از رحمت خدا دور شدند، و هم افكار و قلوب آنها متحجّر و غير قابل انعطاف شد، بر اين اساس، كسانى كه مى خواهند به رحمت خدا نزديك و داراى قلبى رقيق و مهربان باشند، بايد در مرحله اول از پيمان شكنى نسبت به فرمان هاى الهى بر حذر باشند. پس از آن، مصاديق يا آثار اين قساوت را چنين شرح مى دهد: «آنها كلمات را تحريف مى كنند و از محل و مسير آن بيرون مى برند» (يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ). و نيز «قسمت هاى قابل ملاحظه اى از آنچه به آنها گفته شده بود كه انجام دهند، به دست فراموشى سپردند» (وَ نَسُوا حَظّاً مِمّا ذُكِّرُوا بِهِ). اما اين كه كدام يك از مواهب يادآورى شده را فراموش كردند؟ بعيد نيست قسمتى از آنها را كه به دست فراموشى سپردند، همان نشانه ها و آثار پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) باشد كه در آيات ديگر قرآن به آن اشاره شده است. و نيز ممكن است اين جمله اشاره به آن باشد كه مى دانيم تورات در طول تاريخ مفقود شده، سپس جمعى از دانشمندان يهود به نوشتن آن مبادرت كردند و طبعاً قسمت هاى فراوانى از ميان رفت و قسمتى تحريف يا به دست فراموشى سپرده شد، و آنچه به دست آنها آمد بخشى از كتاب واقعى موسى(عليه السلام) بود كه با خرافات زيادى آميخته شده بود و آنها همين بخش را نيز گاهى به دست فراموشى سپردند. بايد توجه داشت: «يُحَرِّفُونَ» فعل مضارع و دالّ بر استمرار است و اين مى رساند كه آنها همواره كلمات الهى را تحريف مى نمودند، اما «نَسُوا» فعل ماضى است و شايد مراد آن باشد كه آنها دستور پذيرش دعوت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)كه در تورات آمده بود را يكباره به دست فراموشى سپردند، كه اين خود سبب تحريف مرتب كلمات در طول تاريخ شده است. سپس اضافه مى فرمايد: «هر روز به خيانت تازه اى از آنها پى مى برى، مگر دسته اى از آنها كه از اين خيايت ها بركنارند و در اقليتند» (وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى خائِنَة مِنْهُمْ إِلاّ قَليلاً مِنْهُمْ) و در پايان به پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور مى دهد: «از آنها صرف نظر كند و چشم بپوشد; زيرا خداوند نيكوكاران را دوست دارد» (فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ). آيا منظور آن است كه از گناهان پيشين اين اقليت صالح صرف نظر كند؟ و يا از اكثريت ناصالح؟ ظاهر آيه، احتمال دوم را تقويت مى كند; زيرا اقليت صالح خيانتى نكرده اند كه مشمول عفو شوند، ولى به طور مسلّم اين گذشت و عفو در مورد آزارهائى است كه به شخص پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى رسانيدند، نه در مسائل هدفى و اصولى اسلام كه در آنها گذشت معنى ندارد. پايان آيه اين نويد را مى دهد كه عفو از آزار افراد و گذشت از آنها انسان را در رديف محسنين و نيكوكاران قرار مى دهد و اين سبب محبوبيت در پيشگاه خدا خواهد شد و روشن است: حبيب براى محبوب خود همواره نعمت و موهبت را مى خواهد.

از مجموع آياتى كه در قرآن مجيد درباره تحريف يهود آمده است، استفاده مى شود كه آنها به انواعى از تحريف در كتاب آسمانى خود دست مى زدند. گاهى تحريف آنها تحريف معنوى بود، يعنى عباراتى كه در كتاب آسمانى آنها نازل شده بود، بر خلاف معنى واقعى آن تفسير مى كردند، الفاظ را به صورت اصلى حفظ مى نمودند، ولى معانى آن را دگرگون مى ساختند. گاهى دست به تحريف لفظى مى زدند، ـ مثلاً ـ از روى استهزاء به جاى اين كه بگويند: سَمِعنا وَ أَطَعْنا: «شنيديم و اطاعت كرديم». مى گفتند: سَمِعْنا وَ عَصَينا!: «شنيديم و مخالفت كرديم!». گاهى دست به مخفى ساختن قسمتى از آيات الهى مى زدند، آنچه را موافق ميلشان بود آشكار، و آنچه بر خلاف ميلشان بود، كتمان مى كردند. حتى گاهى با وجود مسلّم بودن حكم كتاب آسمانى، براى اغفال مردم قسمتى از مقررات و احكام آن را تغيير مى دادند و حكم ديگرى به جاى آن وضع مى كردند، چنان كه در ذيل آيه 41 سوره «مائده» در داستان «ابن صوريا» خواهد آمد.
از مجموع آياتى كه در قرآن مجيد درباره تحريف يهود آمده است، استفاده مى شود كه آنها به انواعى از تحريف در كتاب آسمانى خود دست مى زدند. گاهى تحريف آنها تحريف معنوى بود، يعنى عباراتى كه در كتاب آسمانى آنها نازل شده بود، بر خلاف معنى واقعى آن تفسير مى كردند، الفاظ را به صورت اصلى حفظ مى نمودند، ولى معانى آن را دگرگون مى ساختند. گاهى دست به تحريف لفظى مى زدند، ـ مثلاً ـ از روى استهزاء به جاى اين كه بگويند: سَمِعنا وَ أَطَعْنا: «شنيديم و اطاعت كرديم». مى گفتند: سَمِعْنا وَ عَصَينا!: «شنيديم و مخالفت كرديم!». گاهى دست به مخفى ساختن قسمتى از آيات الهى مى زدند، آنچه را موافق ميلشان بود آشكار، و آنچه بر خلاف ميلشان بود، كتمان مى كردند. حتى گاهى با وجود مسلّم بودن حكم كتاب آسمانى، براى اغفال در آيه مورد بحث مى خوانيم كه: خداوند، سنگدلى جمعى از يهود را به خود نسبت مى دهد و مى دانيم اين سنگدلى و عدم انعطاف در مقابل حق، سرچشمه انحرافات و گناهانى مى شود. در اينجا اين سؤال پيش مى آيد: با اين كه فاعل اين كار خدا است، چگونه اين اشخاص در برابر اعمال خود مسئولند؟ و آيا اين يك نوع جبر نيست؟ با دقت در آيات مختلف قرآن و حتى در آيه مورد بحث، روشن مى شود: در موارد بسيارى افراد، بر اثر اعمال خلافشان از لطف خداوند و هدايت او محروم مى شوند. يعنى در حقيقت عملشان سرچشمه يك سلسله انحرافات فكرى و اخلاقى مى گردد، كه گاه نمى توانند خود را به هيچ وجه از عواقب آن بر كنار دارند. اما از آنجا كه هر سببى اثرش به فرمان خدا است اين گونه آثار در قرآن به خداوند نسبت داده شده است، مثلاً در آيه مورد بحث مى فرمايد: چون پيمان شكنى كردند، دل هاى آنها را سخت و غير قابل انعطاف ساختيم. و در آيه 27 سوره «ابراهيم» مى فرمايد: وَ يُضِلُّ اللّهُ الظّالِمِيْنَ: «خداوند ستمگران را گمراه مى كند» و در آيه 77 سوره «توبه» درباره بعضى از پيمان شكنان مى فرمايد: فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِى قُلُوبِهِمْ اِلى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمآ أَخْلَفُوا اللّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ: «به خاطر پيمان شكنى و دروغشان، خداوند تا روز رستاخيز، نفاق را در دل هاى آنها قرار داد» ـ و نظير اين تعبيرات در قرآن فراوان است. روشن است: اين آثار سوء كه از عمل خود انسان سرچشمه مى گيرد هيچ گونه منافاتى با روح اختيار و آزادى اراده، ندارد; زيرا مقدمات آن به وسيله خود آنان فراهم شده است و آگاهانه در اين وادى گام نهاده اند و اينها محصولات قهرى اعمال خود آنها است. اين درست به آن مى ماند كه كسى از روى عمد مشروبات الكلى بخورد و به هنگامى كه مست شد، دست به جناياتى بزند. درست است كه در حال مستى از خود اختيارى ندارد، ولى چون آگاهانه مقدمات آن را فراهم ساخته و مى دانسته كه در حال مستى ممكن است چنين اعمالى از او سرزند مسئول اعمال خود خواهد بود. آيا اگر در اينجا گفته شود: چون آنها شراب خوردند، ما عقلشان را گرفتيم و آنها را بر اثر اعمالشان به جنايات افكنديم، اين تعبير، اشكالى دارد؟ و يا مفهومش جبر است؟ خلاصه اين كه: تمام هدايت ها، ضلالت ها و مانند آن كه در قرآن به خداوند نسبت داده شده است، حتماً به خاطر مقدمات و اعمالى است كه قبلاً از بندگان سرزده است و به دنبال آن استحقاق هدايت و يا ضلالت پيدا كرده اند، و گرنه هيچ گاه عدالت و حكمت خدا اجازه نخواهد داد كه بدون جهت يكى را به راه راست هدايت كنند، و ديگرى را در گمراهى سرگردان سازند.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

کسی که از انجام گناهی خودداری کند

رسول خدا صلّی الله علیه وآله
منْ تَرَكَ مَعْصِيَةً لِلَّهِ مَخَافَةَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَرْضَاهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَة

هر کس از خوف خداوند تبارک و تعالی، معصیت خدا را ترک کند، خداوند در روز قیامت او را خشنود خواهد ساخت.

«کافی» ج ۲ ص ۸۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

عبادتی که هیچ فایده ای ندارد

حضرت امام زین العابدین علیه السلام

أفْضَلُ الْبِقَاعِ مَا بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ- وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا عُمِّرَ مَا عُمِّرَ نُوحٌ فِي قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَاماً يَصُومُ النَّهَارَ وَ يَقُومُ اللَّيْلَ فِي ذَلِكَ الْمَكَانِ ثُمَّ لَقِيَ اللَّهَ بِغَيْرِ وَلَايَتِنَا لَمْ يَنْفَعْهُ ذَلِكَ شَيْئاً

با فضیلت ترین مکانها میان رکن و مقام است؛ و اگر کسی به اندازۀ عمر نوح میان قومش عمر یعنی پنجاه سال کمتر از هزار سال، عمر کند، و در آن مکان روزها را روزه و شبها را به نماز و عبادت بگذراند، و بعد بدون ولایت ما خدا را ملاقات کند، این اعمال هیچ فایده ای برای او نخواهد داشت.

«وسائل الشیعة» ج ۱ ص ۱۲۲

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://www.leader.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بمناسبت نزدیک شدن حماسه ماندگار "نهم دی "

طلبه و استاد و مرجع ما اگر معتقد به انقلاب نباشد، به درد کشور نمی‌خورد

رهبر فرزانه انقلاب:
جهت‌گیری انقلابی. طلبه‌ی ما، استاد ما، فاضل ما، عالِم ما، مرجع ما اگر چنانچه معتقد به این تحوّل عظیمی که اسمش انقلاب است، بود، به درد این کشور خواهد خورد. اگر معتقد به این نبود، به درد کشور نمیخورد، به درد جمهوری اسلامی نمیخورد؛ باید معتقد باشد

اینکه بنده میگویم حوزه‌ی انقلابی، معنایش این نیست که حالا حتماً در مثلاً فلان جا شعار [بدهد]؛ حالا یک وقت لازم هم باشد، شعار هم باید داد؛ بنده هم گاهی که لازم است، شعار میدهم لکن مهم این است که عمیقاً از بن دندان معتقد باشد که این تحوّلی که در این کشور اتفاق افتاده، باید همچنان ادامه پیدا بکند. ۱۳۹۷/۱۲/۱۳

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

میرزای قمی اهل قم را شفاعت می کند،

شیخ عباس قمی(ره) که به محدث قمی نیز معروف است از علمای زاهد و بزرگواری بود که حکایات بسیاری در وصف تواضع و عرفان ایشان نقل شده است و خداوند چنان برکتی به قلم ایشان داد که کتاب مفاتیح الجنان را تألیف کرد و هم اکنون این اثر گرانقدر به عنوان کتابی جدایی نا پذیر از قرآن کریم در اکثر خانه های شیعیان وجود دارد.

محدث قمی نقل می کند:
درعالم رؤیا مرحوم میرزای قمی اعلی الله مقامه الشریف را دیدم،

از ایشان سؤال کردم : آیا اهل قم ر ا حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها شفاعت خواهند کرد؟
میرزا چون این سخن را شنید ناراحت شد و نگاه تندی به من کرد و فرمود: چه گفتی؟ من دوباره سؤالم را تکرار کردم ، باز با تندی به من فرمود: شیخ ، تو چرا چنین سؤالی می کنی!؟ شفاعت اهل قم با من است، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها تمام شیعیان جهان را شفاعت خواهند کرد[۱]

۱- با اقتباس و ویراست از:مردان علم در میدان عمل

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

شهید حاج قاسم سلیمانی

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

ادامه مطلب

شهید مدافع حرم شهید مازیار کریمی (شهید فاطمیون)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه مائده , تفسیر , سوره مبارکه مائده , نعمت خدا , پیمان , شنيديم و اطاعت كرديم , ايمان , قيام , عدالت , گواهی , دشمنی , جمعیت , گناه , معصیت , خداوند , اعمال صالح , آمرزش , پاداش عظیم , کافر , تکذیب , دوزخ , مومنان , توکل بر خدا , خدا , بنى اسرائيل , سرپرشت , نماز , زکات , رسولان , یاری , قرض الحسن , نیازمندان , کمک , گناهان , بخشش , بتغ , بهشت , نهر , درختان , منحرف , راه راست , پيمان شكنى , رحمت , سخت , سنگین , تحریف , گوشزد , فراموش , خیانت , نیکوکاران , روز قیامت , رسول خدا صلّی الله علیه وآله , میان رکن و مقام , حضرت امام زین العابدین علیه السلام , عبادت , روزه , هزار سال , عمر نوح , ولایت , ملاقات خدا , اعمال , نهم دی , میرزای قمی , حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها , اهل قم , تمام شیعیان جهان , شیعیان جهان , شفاعت , شهید حاج قاسم سلیمانی , شهید مدافع حرم شهید مازیار کریمی , شهید مازیار کریمی , شهید مدافع حرم , شهدای مدافع حرم , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 69 صفحه بعد


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 683
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 423
:: باردید دیروز : 6717
:: بازدید هفته : 21601
:: بازدید ماه : 46180
:: بازدید سال : 136620
:: بازدید کلی : 350027

RSS

Powered By
loxblog.Com