براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
|
|
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 17 خرداد 1404
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

ویژه نامه سال روز ازدواج حضرت علی با فاطمه علیهما السلام
_dvne.jpg)









خلاصه ای از زندگانی حضرت امام هادی علیه السلام


ویژه نامه عید غدیر خم




وقایع ماه ذیالحجه ...



تفسیر صفحۀ ۴۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۳ - تفسیر نور:
«وَ إِنْ کُنْتُمْ عَلی سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا کاتِباً فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا تَکْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ» و اگر در سفر بودید و نویسندهای نیافتید، وثیقهای بگیرید و اگر به یکدیگر اطمینان داشتید (وثیقه لازم نیست.) پس کسی که امین شمرده شده، امانت (و بدهی خود را به موقع) بپردازد و از خدایی که پروردگار اوست پروا کند. و شهادت را کتمان نکنید و هر کس آن را کتمان کند، پس بیشک قلبش گناهکار است و خداوند به آنچه انجام میدهید داناست. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۳:
هر گاه برای تنظیم سند بدهی نویسندهای نبود، میتوان از بدهکار گرو و وثیقه گرفت، خواه در سفر باشیم یا نباشیم.
بنابراین جملۀ «إِنْ کُنْتُمْ عَلی سَفَرٍ» برای آن است که معمولًا در سفرها انسان با کمبودها برخورد میکند.
نظیر جملۀ «إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حِینَ الْوَصِیَّةِ» یعنی هنگامی که مرگ به سراغ شما آمد وصیّت کنید. با اینکه میدانیم وصیّت مخصوص زمان مرگ نیست، لکن آخرین فرصت آن، زمان فرا رسیدن مرگ است. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۳:
۱. شرط وثیقه، به دست گرفتن و در اختیار بودن است. «مَقْبُوضَةٌ»
امام باقر علیهالسّلام فرمود: «لا رهن إلّا مقبوضة» رهن، بدون قبض نمیشود. «تهذیب، ج ۷، ص ۱۷۶»
۲. کار از محکمکاری عیب نمیکند، در برابر طلب، وثیقه بگیرید. «فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ»
۳. جایگاه افراد در احکام تفاوت دارد؛ برای ناشناس رهن و برای افراد مطمئن بدون رهن. «فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ»
۴. نگذارید اعتمادها و اطمینانها در معاملات سلب شود. «فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ» فلسفۀ رهن گرفتن، اطمینان است که اگر بدون آن اطمینان بود، رهن گرفتن ضرورتی ندارد.
۵. افراد آگاه به حقوق مردم، در برابر مظلومان مسئولند. «وَ لا تَکْتُمُوا الشَّهادَةَ»
۶. آنجا که بیان حق لازم است، سکوت حرام است. «وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ»
۷. انحراف درونی، سبب انحراف بیرونی میشود. قلب گناهکار، عامل کتمان گواهی میشود. «وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ»
۸. ایمان به اینکه خداوند همه کارهای ما را میداند، سبب پیدایش تقوا و بیان حقایق است. «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ» تفسیر صفحۀ ۴۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۴ - تفسیر نور:
«لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، تنها از آنِ خداست. (بنابراین) اگر آنچه را در دل دارید آشکار سازید یا پنهان دارید، خداوند شما را طبق آن محاسبه میکند. پس هر که را بخواهد (و شایستگی داشته باشد) میبخشد و هر که را بخواهد (و مستحقّ باشد) مجازات میکند و خداوند بر هر چیزی تواناست. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۴: انواع حالتهای قلبی:
علامه طباطبائی در تفسیر المیزان میفرماید: حالات قلبی انسان دو نوع است:
گاهی خطور است که بدون اختیار چیزی به ذهن میآید و انسان هیچگونه تصمیمی بر آن نمیگیرد که آن خطور گناه نیست، چون به دست ما نیست؛
امّا آن حالات روحی که سرچشمۀ اعمال بد انسان میشود و در عمق روان ما پایگاه دارد، مورد مؤاخذه قرار میگیرد.
ممکن است مراد آیه از کیفر حالات باطنی انسان، گناهانی باشد که ذاتاً جنبۀ درونی دارد و عمل قلب است، مانند کفر و کتمان حق، نه مواردی که مقدّمۀ گناه بیرونی است.
انسان، در برابر روحیّات، حالات و انگیزههایش مسئول است و این مطلب مکرّر در قرآن آمده است؛ از آن جمله:
- «یُؤاخِذُکُمْ بِما کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ» «بقره، ۲۲۵» خداوند شما را به آنچه دلهای شما کسب نموده است، مؤاخذه میکند.
- «فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ» «بقره، ۲۸۳» به راستی که کتمانکننده، دل او گناهکار است.
- «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» «اسراء، ۳۶» همانا گوش و چشم و دل، هر کدام مورد سؤال هستند.
- «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ» «نور، ۱۹» علاقۀ قبلی به شیوع گناه و فساد در میان مؤمنان، سبب عذاب دنیا و آخرت است.
حضرت علی علیهالسّلام میفرمایند: مردم بر اساس افکار و نیّات خود مجازات میشوند. «نهجالبلاغه، خطبۀ ۷۵» پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۴:
۱. خداوند، هم مالک مطلق است «لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» و هم عالم مطلق «إِنْ تُبْدُوا» «أَوْ تُخْفُوهُ» و هم قادر مطلق. «وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
۲. از کوزه همان برون تراود که در اوست. اعمال انسانها نشانگر طرز تفکّر و اعتقادات درونی آنهاست. «تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ»
۳. مربّی باید مردم را میان بیم و امید نگه دارد. «فَیَغْفِرُ»، «یُعَذِّبُ» تفسیر صفحۀ ۴۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۵ - تفسیر نور:
«آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ» پیامبر به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده ایمان دارد و همۀ مؤمنان (نیز) به خدا و فرشتگان و کتابها (ی آسمانی) و فرستادگانش ایمان دارند (و میگویند:) ما میان هیچ یک از پیامبران او فرق نمیگذاریم (و به همگی ایمان داریم) و گفتند: ما (ندای حقّ را) شنیدیم و اطاعت کردیم، پروردگارا! آمرزش تو را (خواهانیم) و بازگشت (ما) به سوی توست. نکتههای سوره بقره - آیۀ ۲۸۵:
در این آیه اصول دین (توحید، نبوّت، معاد) بیان شده است.
و در آیۀ بعد، آمادگی انسان برای انجام تکالیف الهی و درخواست رحمت و مغفرت از خدا مطرح میشود.
لذا در حدیث آمده است که این آیه و آیه بعد ارزش خاصّی دارند و تلاوت آن دو همانند گنج است.
تکریم پیامبر لازم است و حساب رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله از دیگران جداست.
لذا در این آیه ابتدا نام رسول خدا و ایمان او آمد و سپس نام مؤمنان و عقاید آنان. دو آیهای که همانند گنج هستند:
سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۵ پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۵:
۱. تبلور مکتب در رهبر است. «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ»
۲. مبلغان دینی باید به آنچه دعوت میکنند، باور داشته باشند. «آمَنَ الرَّسُولُ»
۳. نزول کتب آسمانی، برای پرورش و تربیت انسان هاست. «مِنْ رَبِّهِ»
۴. ایمان به همۀ انبیاء لازم است؛ چون تمام انبیاء یک هدف دارند. «کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ»
۵. زمینۀ دریافت مغفرت الهی، ایمان و عمل است. «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا»
۶. در کنار ایمان و عمل، باز هم باید چشم امید به رحمت و غفران الهی داشت. «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا»
۷. بخشش، از شئون ربوبیّت و زمینۀ پرورش است. «غُفْرانَکَ رَبَّنا»
تفسیر صفحۀ ۴۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۶ - تفسیر نور:
«لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ» خداوند هیچکس را جز به اندازۀ توانایی اش تکلیف نمیکند، هر کس آنچه از کارها (ی نیک) انجام دهد به سود خود انجام داده و آنچه از کارها (ی بد) کسب کرده به ضرر خود کسب کرده است. مؤمنان میگویند: پروردگارا! اگر (در انجام تکالیف چیزی را) فراموش یا خطا نمودیم، ما را مؤاخذه مکن. پرودگارا! تکلیف سنگین بر ما قرار مده، آنچنانکه (به خاطر گناه و طغیان) بر کسانی که پیش از ما بودند قرار دادی. پروردگارا! آنچه را (از مجازات) که طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرّر نکن و از ما درگذر و ما را بیامرز و در رحمت خود قرار ده، تو مولی و سرپرست مایی؛ پس ما را بر گروه کافران پیروز گردان. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۶:
گاهی منشأ فراموشی، سهلانگاری خود انسان است، که قابل مؤاخذه میباشد.
چنانکه خداوند میفرماید: «کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسی» «طه،۱۲۶» آنچنانکه آیات ما بر تو آمد و تو آنها را فراموش کردی، همانگونه امروز نیز تو به فراموشی سپرده میشوی.
لذا در این آیه از فراموشکاری در کنار خطاکاری، طلب آمرزش میشود. در ضمن از مجازاتهای سنگین که در اثر طغیان و فساد امّتهای پیشین بر آنها تحمیل شد، درخواست عفو میشود.
در این آیه انسان تمام مراحل لطف، را از خداوند میخواهد:
مرحلۀ اوّل عفو است که محو آثار گناه و عقاب است.
مرحلۀ دوّم مغفرت و محو آثار گناه از روح است
مرحلۀ سوّم بهرهگیری از رحمت پروردگار و پیروزی بر کافران میباشد.
«لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها» در آیات دیگر نیز فرموده است: «ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ» «حج، ۷۸» و «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ» «بقره، ۱۸۵»
پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله نیز فرموده است: من به دین آسان و سهل مبعوث شدهام. «بعثنی بالحنیفیة السهلة السمحة» «بحار، ج ۲۲، ص ۲۶۳» پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۶:
۱. تکالیف الهی، بیش از توان انسان نیست. «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها» اسلام، دینِ آسانی است، نه سختگیری.
۲. اعمال ما آثاری دارد که بازتابش به خود ما برمیگردد. «لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا»
۳. انسان، آزاد و صاحب اختیار است. «لَها ما کَسَبَتْ»
۴. انجام یا ترک دستورات الهی، سود و ضررش برای خود ماست. «لَها» «عَلَیْها»
۵. کسانی که میگویند: «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا» و سراپا عادل و متّقی هستند، باز هم از خطا و نسیانهای خود نگرانند و دعا میکنند. «إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا»
۶. به تاریخ گذشتگان و حوادث تلخ آنان بنگریم تا درس عبرت گرفته و به خدا پناه ببریم. «کَما حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا»
۷. آداب دعا آن است که ابتدا به ضعف خود اقرار کنیم «لا طاقَةَ لَنا» سپس به عظمت خداوند گواهی دهیم «أَنْتَ مَوْلانا» آن گاه خواست خود را مطرح کنیم. «وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا»
۸. پیروزی اسلام بر کفر، خواستۀ دائمی مؤمنان است. «فَانْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ»
منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور ، ج ۱، ص ۴۵۸ - ۴۶۲.

بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۶۱تا۱۶۳
قُلْ إِنَّنِی هَدَانِی رَبِّی إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ دِینًا قِیَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿۱۶۱﴾
۱۶۱ - بگو: پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده ، آئینى پا بر جا و ضامن سعادت دین و دنیا، آئین ابراهیم همان کسى که از آئینهاى خرافى محیط خود روى گردانید و از مشرکان نبود.
Say: 'My Lord has guided me to a Straight Path, an upright religion, the creed of Abraham, he was upright, not from the idolaters. ' (161)
قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۱۶۲﴾
۱۶۲ - بگو: نماز و تمام عبادات من و زندگى و مرگ من ، همه براى خداوند پروردگار جهانیان است .
Say: 'My prayers and my worship (for example, pilgrimage and sacrifice), my life and my death, are all for Allah, the Lord of the Worlds. (162)
لَا شَرِیکَ لَهُ وَبِذَلِکَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ ﴿۱۶۳﴾
۱۶۳ - شریکى براى او نیست ، و به همین دستور یافته ام ، و من نخستین مسلمانم !
He has no partner, with that I am commanded, and I am the first of the submitters (Muslims). ' (163)
تفسیر این است راه مستقیم من این چند آیه و آیات دیگرى که بعد از آن مى خوانیم و سوره انعام با آن پایان مى پذیرد در حقیقت خلاصه اى است از بحثهاى این سوره که در زمینه مبارزه با شرک و بت پرستى بیان شده و تکمیل و توضیح بیشترى روى آنها است ، در حقیقت این سوره با دعوت به توحید و مبارزه با شرک شروع و با همان بحث نیز خاتمه مى یابد. نخست در برابر عقائد و ادعاهاى دور از منطق مشرکان و بت پرستان ، خداوند به پیامبرش دستور مى دهد که بگو پروردگار من مرا به راه راست که نزدیکترین راهها است هدایت کرده است (این راه راست همان جاده توحید و یکتاپرستى و در هم کوبیدن آئین شرک و بت پرستى است ) (قل اننى هدانى ربى الى صراط مستقیم ). جالب توجه اینکه : این آیه و تعداد زیادى از آیات قبل و بعد با جمله قل : بگو شروع مى شود، و شاید هیچ سوره اى در قرآن ، این اندازه ، این جمله در آن تکرار نشده باشد، و این در حقیقت درگیرى شدید پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را در این سوره با منطق مشرکان منعکس مى کند. و نیز راه هر گونه بهانه را بر آنها مى بندد زیرا تکرار کلمه قل نشانه این است که تمام این گفتگوها به فرمان خدا و به تعبیر دیگر عین منطق پروردگار است ، نه نظرات شخص پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ). روشن است ذکر کلمه قل در این آیات و مانند آنها در متن قرآن ، براى حفظ اصالت قرآن و نقل عین کلماتى است که بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) وحى شده و به تعبیر دیگر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) هیچگونه تغییرى در الفاظى که بر او وحى مى شد نمى داد و حتى کلمه قل را که خطاب پروردگار به او است ، عینا ذکر مى کرد. سپس این صراط مستقیم را در این آیه و دو آیه بعد توضیح مى دهد: نخست مى گوید: آئینى است مستقیم در نهایت راستى و درستى ، ابدى و جاویدان و قائم به امور دین و دنیا و جسم و جان (دینا قیما). و از آنجا که عربها علاقه خاصى به ابراهیم نشان مى دادند و حتى آئین خود را به عنوان آئین ابراهیم معرفى مى کردند، اضافه مى کند که آئین واقعى ابراهیم همین است که من به سوى آن دعوت مى کنم نه آنچه شما به او بسته اید (ملة ابراهیم ). همان ابراهیم که از آئین خرافى زمان و محیط اعراض کرد، و به حق یعنى آئین یکتاپرستى روى آورد (حنیفا). حنیف به معنى شخص یا چیزى است که تمایل به سوئى پیدا کند، ولى در اصطلاح قرآن به کسى گفته مى شود که از آئین باطل زمان خود روى گرداند و به آئین حق توجه کند. این تعبیر گویا پاسخى است به گفتار مشرکان که مخالفت پیامبر را با آئین بت پرستى که آئین نیاکان عرب بود نکوهش مى کردند، پیامبر در پاسخ آنها مى گوید: این سنتشکنى و پشت پا زدن به عقائد خرافى محیط، تنها کار من نیست ، ابراهیم که مورد احترام همه ما است نیز چنین کرد.سپس براى تاکید مى افزاید که او هیچگاه از مشرکان و بت پرستان نبود (و ما کان من المشرکین ). بلکه او قهرمان بت شکن و مبارز پویا و پیگیر با آئین شرک بود. تکرار جمله حنیفا و ما کان من المشرکین در چند مورد از آیات قرآن با ذکر کلمه مسلما یا بدون آن براى تاکید روى همین مساله است که ساحت مقدس ابراهیم که عرب جاهلى به او افتخار مى کرد از این عقائد و اعمال غلط پاک بود. در آیه بعد اشاره به این مى کند که بگو نه تنها از نظر عقیده من موحد و یکتاپرستم بلکه از نظر عمل ، هر کار نیکى که مى کنم ، نماز من و تمام عبادات من و حتى مرگ و حیات من همه براى پروردگار جهانیان است براى او زنده ام ، به خاطر او مى میرم و در راه او هر چه دارم فدا مى کنم ، تمام هدف من و تمام عشق من و تمام هستى من او است (قل ان صلاتى و نسکى و محیاى و مماتى لله رب العالمین ). نسک در اصل به معنى عبادت است و لذا به شخص عبادت کننده ناسک گفته مى شود ولى این کلمه بیشتر درباره اعمال حج به کار مى رود، و مى گویند: مناسک حج ، بعضى احتمال داده اند که نسک در اینجا به معنى قربانى بوده باشد ولى ظاهر این است که هر گونه عبادتى را شامل مى شود، در واقع نخست اشاره به نماز (صلوة ) به عنوان مهمترین عبادت شده ، بعد همه عبادات را به طور کلى بیان کرده است ، یعنى هم نماز من و هم تمام عباداتم و حتى زندگى و مرگم ، همه براى او است . در آیه بعد براى تاکید و ابطال هر گونه شرک و بت پرستى ، اضافه مى کند: پروردگارى که هیچ شریک و شبیهى براى او نیست (لا شریک له ). سرانجام مى فرماید: و به این موضوع ، من دستور یافته ام و من اولین مسلمانم (و بذلک امرت و انا اول المسلمین ). چگونه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) اولین مسلمان بود.
در آیه فوق پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به عنوان اولین مسلمان ذکر شده است ، و در این باره در میان مفسران گفتگو است ، زیرا مى دانیم اگر منظور از اسلام معنى وسیع این کلمه بوده باشد تمام ادیان آسمانى را شامل مى شود و به همین دلیل این کلمه (مسلم ) بر پیامبران دیگر نیز اطلاق شده است ، درباره نوح (علیه السلام ) مى خوانیم : و امرت ان اکون من المسلمین مامورم که از مسلمانان باشم (یونس - 72) و درباره ابراهیم خلیل (علیه السلام ) و فرزندش اسماعیل نیز مى خوانیم : ربنا و اجعلنا مسلمین لک : خداوندا ما را براى خودت مسلمان قرار ده (بقره - 128) و درباره یوسف (علیه السلام ) آمده است توفنى مسلما: مرا مسلمان بمیران (یوسف - 101) و همچنین پیامبران دیگر. البته مسلم به معنى کسى است که در برابر فرمان خدا تسلیم است و این معنى درباره همه پیامبران الهى و امتهاى مؤ من آنها صدق مى کند، با این حال ، اولین مسلمان بودن پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) یا از نظر کیفیت و اهمیت اسلام او است ، زیرا درجه تسلیم و اسلام او بالاتر از همگان بود و یا اولین فرد از این امت بود که آئین قرآن و اسلام را پذیرفت . در بعضى از روایات نیز وارد شده است : که منظور نخستین کسى است که در عالم ارواح به دعوت پروردگار و سؤ ال او در زمینه الوهیتش پاسخ مثبت داد. در هر حال آیات فوق روشنگر روح اسلام و حقیقت تعلیمات قرآن است ، دعوت به صراط مستقیم ، دعوت به آئین خالص ابراهیم بت شکن ، و دعوت به نفى هر گونه شرک و دوگانگى و چندگانگى ، این از نظر عقیده و ایمان . و اما از نظر عمل ، دعوت به اخلاص و خلوص نیت و همه چیز را براى خدا بجا آوردن است ، براى او زنده بودن و در راه او جان دادن ، و همه چیز را براى او خواستن ، به او دلبستن و از غیر او گسستن ، به او عشق ورزیدن و از غیر او بیزارى جستن است . چقدر فاصله است میان این دعوت صریح اسلام و میان اعمال جمعى از مسلمان نماها که چیزى جز تظاهر و خودنمائى نمى فهمند و نمى دانند، و در هر مورد به ظاهر مى اندیشند، و نسبت به باطن و مغز، بى اعتنا هستند، و به همین دلیل حیات و زندگى و اجتماع و جمعیت و افتخار و آزادى آنها نیز چیزى جز پوستهاى بى مغز نیست !.

   



















*****************



ابا عبد الله رو کرد به فرزندان عقیل و فرمود: اولاد عقیل! شما یک مسلم دادید کافى است،از بنى عقیل یک مسلم کافى است، شما اگر مىخواهید برگردید، برگردید. عرض کردند: یا ابا عبد الله! یابن رسول الله! ما تا حالا که مسلمى را شهید نداده بودیم در رکاب تو بودیم، حالا که طلبکار خون مسلم هستیم رها کنیم؟ ابدا، ما هم در خدمت شما خواهیم بود تا همان سرنوشتى که نصیب مسلم شد نصیب ما هم بشود ...

https://imamhussain.org/persian/31418
یزید بن مغفّل بن جعف بن سعد
سماوی در ابصار العین آورده است: «یزید بن مغفّل یکى دیگر از دلیران شیعه و از شعراى کارآمد بود و از اصحاب حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) بود که در صفّین همراه ایشان جنگید و از سوى آن حضرت به جنگ خریت که از خوارج بود اعزام شد و هنگامى که مغفل بن قیس، خریت را کشت، یزید بن مغفل در طرف راست او بود چنانکه طبرى نقل کرده. مرزبانى در «معجم الشعرا» گفته است که او از تابعین و پدرش از اصحاب بود. صاحب «الخزانه» نیز گفته است که او با حسین (علیه السّلام) در سفر مکه به سوى عراق همراه بود و حضرت امام حسین (علیه السّلام) او را به همراه حجاج جعفى پیش عبید اللّه الحرّ الجعفی فرستاد و در روز عاشورا قهرمانانه جنگید تا به شهادت رسید.»

شهید رئیسی بهترین شکل تقوا را در اطاعت از رهبری فریاد کشید. همواره خود را سرباز رهبری میدانست، نه رقیب. خود را گزینه بدیل قدرت ندانست و تلاش کرد مدام پیروی از رهبری را به دیگران بیاموزد... (همسر شهید جمهور)

بخشی از وصیت نامه شهید علی هاشمی:
و ای امّت مسلمان ... بدانید که این منافقان هرگاه قدرت به دستشان بیفتد، آن چنان با شما رفتار میکنند که مغولان با ایرانیها کردند. به قول امام عزیزمان که میفرمایند: منافقین از کفار بدترند، به راستی چه سخن درستی است ؛ چون این منافقان هستندکه خون شهیدان ما را پایمال میکنند ...


بخشی از وصیتنامه شهید علی تاج احمدی تبریزی:
شهادت: بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۶۲، در پاسگاه زید
تکلیف شما امت، حضور همیشگىتان در صحنه است؛ صحنهی مبارزه و پیکار، که شیاطین از این مى ترسند و این بر شما حجت است. برادران و خواهران! این است پیام خون تمامى شهداى اسلام: ما رفتیم و به وظیفهی خود عمل کردیم و با خون خود نهال اسلام را آبیارى کردیم و این شمایید که باید پاسدار دستاوردهاى این خونها باشید و شمایید که باید با دشمنان اسلام تا آخرین قطرهی خونتان پیکار کنید ...

بخشی از وصیتنامه شهید قدرت الله فصیحی رامندی
بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۶۲، در پاسگاهزید
اگر سعادتْ مرا یارى کرد و شهید شدم، دست هایم را مُشت کرده روى سینه ام بگذارید تا دشمنان اسلام و انقلاب بدانند که همیشه آماده و از آنان بیزار هستم. چشم هایم را باز بگذارید تا بدانند که کورکورانه از دنیا نرفتم و پرچم خونین «لا اله الا الله» را روى سینه ام بگذارید تا بدانند هدفم جز اسلامْ چیز دیگرى نبوده است. ...و امّا شما اى ملت مسلمان و اى حافظان انقلاب! مبادا لحظه اى به خواب غفلت بروید، که وقتى چشم باز می کنیدْ کار از کار گذشته باشد؛ همان طورى که شهیدِ مظلومْ آیت الله بهشتى را نشناختیم و وقتى شناختیم که دیگر «بهشتى» یی در کار نبود.

بخشی از وصیتنامه شهید ابوالفضل بختیاری
بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۶۶، در مریوان
برادران عزیزم! وقتی من شهید شدم، نگذارید اسلحه ی من بر زمین بیفتد. خواهران مهربانم! از شما هم تقاضا دارم که با حجاب بوده و به دستورات اسلام عمل کنید...

بخشی از وصیتنامه شهید قاسم نیکجو
شهادت: بیست و نهم فروردین ۱۳۶۳، در دشت آزادگان
برادران و خواهرانم! این چند جمله را به عنوان تذکُّر از برادر کوچک خودتان بپذیرید: همه در قبال انقلاب مسؤول هستیم؛ پس در مورد مسایل انقلاب بی تفاوت نباشید و خودتان را در مسیر انقلاب قرار دهید. همه ی شما و همه ی ما در قبال این شهدا -که برای خدا و یاری اسلام خون شان بر زمین ریخته شده است- مسؤول هستیم و باید هر کس به اندازه ی توانش خدمت کند که -ان شاء الله- خدمت می کنید. مسأله ی دیگر این که به مسایل عبادی و دینی خودتان توجه داشته باشید؛ به خصوص در انجام واجبات! خواهرانم! به جز خوبی و مهربانی از شما چیز دیگری ندیدم. سعی کنید در تربیت فرزندان تان دقت داشته باشید و از همان کودکی با مسایل دینی آشنای شان کنید؛ البته باید خودتان انجام دهید (که انجام می دهید) تا آن ها هم از شما یاد بگیرند. وقتی شما نماز اول وقت بخوانید، در ماه مبارک رمضان روزه دار باشید، در زندگی شما غیبت نباشد و حجاب تان را رعایت کنید، فرزند شما هم یاد می گیرد. خلاصه ی کلام اینکه شما در قبال انقلاب و فرزندان تان، مسؤول هستید. برادرانم! شما هم باید طوری فرزندان تان را تربیت کنید تا در آینده برای انقلاب و اسلام مفید باشند...

بخشی از وصیتنامه شهید محمد ابراهیم زارع پور
شهادت: بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۶۱، در خرمشهر
همیشه دعاگوی پاسداران و رزمندگان اسلام باشید و از امام عزیز، تشکر کنید که ایران را از تاریکی بسوی نور هدایت کرد...

بخشی از وصیتنامه شهید «حسن سقایی پورسکل»
شهادت: ششم خرداد 1365، در فاو
شهادت من یک پیروزی است و این پیروزی، پیروزی اسلام است. این پیروزی بر همه مبارک باد ...
گوش به حرفهای منافقان ندهید، به رادیوهای بیگانه گوش نکنید و همواره به فرمانهای امام امت گوش فرا دهید.
امیدوارم خداوند، پیروزی نهایی را هر چه زودتر نصیب اسلام و مسلمانان کند ...

بخشی از وصیتنامه شهید «فضل الله عسکری بشکانی»
شهادت: 18 اردیبهشت 1361 با سمت تک تیرانداز در خرمشهر
از امام امت، خمینیِ بتشکن، تا آخرین قطره خونی که در رگهایتان جاری است و تا زمانی که توان حرکت و دفاع در برابر کافران و ابرقدرتهای جهان دارید، پشتیبانی کنید و پشتیبان ولایتفقیه باشید تا آسیبی به شما نرسد ...
پس از شهادتم، اگر دشمنی دیگر از نقطهای دیگر شما را مورد حمله قرار داد، با قدرت در برابرش بایستید. هرگز تسلیم نشوید و از حسین (ع) درس بگیرید و ادامهدهندگان راه او باشید ...

بخشی از وصیتنامه شهید «حسن اعمی برنطین»
شهادت: پانزدهم اردیبهشت 1361، در خرمشهر
پیام من به ملت شهید پرور ایران این است که ای ملت، امام را تنها نگذارید و در جبهه و پشت جبهه، یاریگر این انقلاب باشید، تا انشاءالله این انقلاب به انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) متصل گردد.
پیام من به خانوادهام این است که روحیه انقلابی خود را حفظ کنند، در برابر شهادت من صبر و استقامت داشته باشند، مردم را هدایت کنند و برای مبارزه با آمریکا آماده باشند ...

بخشی از وصیتنامه شهید «محمد بازماندگان قشمی»
شهادت: پانزدهم اردیبهشت 1361، در امالرصاص
ارواح شهیدان، زمانی آرام خواهد گرفت که اسلام در ایران و سپس در سراسر جهان مستقر شود و امام مهدی (عج) پرچم اسلام را در جهان به اهتزاز درآورد. امیدوارم عزیزان و نزدیکانم آن روز را ببینند و از سربازان آن حضرت باشند ...

بخشی از وصیتنامه شهید «خلیل عجم قشمی»
شهادت: هفدهم اردیبهشت 1361، در تنگه چزابه
حال فرصتی پیش آمده تا به یاری خداوند متعال، به جبهههای حق علیه باطل بروم و از سربازان امام حسین (ع) باشم، زیرا سیدالشهدا نیز برای احیای دین مبین اسلام قیام کرد و ما هم به فرمان رهبر عزیزمان، امام خمینی، برای احیای دین اسلام قیام میکنیم...

بخشی از وصیتنامه شهید «علی مسلمزاده»
شهادت: بیست و چهارم اردیبهشت، 1362 در کرمانشاه
وصیتم به امت شهیدپرور این است که همیشه و در هر حال، خود را پیرو ولایت فقیه بدانید و از دستورات پیامبرگونه امام تبعیت کنید...

بخشی از وصیتنامه شهید «مجید مقرّی»
شهادت: اول اردیبهشت ۱۳۶۷
از برادران هم سن و سال خودم این خواهش را دارم که درس خود با بخوانند و نگذارند که سودجویانى همچون منافقین در رتبهاى بالا راه یابند و ... به این انقلاب و به این امت زخم بزنند؛ و از شما برادران مىخواهم که سنگر مدرسه و مسجد و پایگاههای بسیج را خالى نگذارید و یک لحظه از خدا غافل نگردید...

بخشی از وصیتنامه شهید «محمد صادقراه بهمنی»
شهادت: چهارم اردیبهشت، 1365 در فاو
از خواهران و برادرانم میخواهم که وحدت و همبستگی خود را حفظ کنند و همیشه گوش به فرمان امام باشند و دستورات او را مو به مو اجرا کنند. از همسر و دخترانم میخواهم با حجاب و تقوای خود، اسلام عزیز را یاری دهند...

بخشی از وصیتنامه شهید «نورمراد رضایی»
شهادت: 24 اسفند 1363، در هورالعظیم
امیدوارم که راه مرا که راه حسین(ع) است ادامه دهید. برای من ناراحت نباشید که چون شهید زنده شما را به تبعیت از امام عزیز سفارش می کنم و مبادا در برابر شهادت من گریه کنید که دشمن شاد شود ...

بخشی از وصیتنامه شهید کریم ماهری
شهادت: یازدهم مرداد ۱۳۶۹، در بانه در هنگام درگیری با گروههای ضد انقلاب
نماز را احیا کنید زیرا بهترین اعمال خواندن نماز در اول وقت است و در راه خدا جهاد کنید بنابه فرمایشات پیشوایان دینمان، دشمنان دین و قرآن را بشناسید و آنها را نابود کنید ...
با یاد خدا دلها آرام میگیرد. همیشه راضى به قضاى الهى باشید و همه رزمندگان کفر ستیز اسلام را دعا کنید. برای رفتگان قرآن بخوانید و هر پنچشنبه آن را به شهدا هدیه کنید. همیشه پشتیبان امام امت باشید، با یکدیگر مهربان باشید و همیشه وحدت کلمه را حفظ کنید. نگذارید اجانب بین شما رخنه کند و شیطان اهریمن شما را اغفال نماید ...

بخشی از وصیتنامه شهید محمود علی روشنی پور
شهادت: دهم بهمن 1360، در میمک
من آرزو دارم شهید نشوم تا هنگامی که دشمن را به لرزه بیندازم تا بفهمد که اسلام و آن هم اسلام راستین فقط در پیروی از خط امام خمینی میباشد و هنگامی که دشمنان اسلام دیدند که اسلام قویتر از آنست که آنان تصور میکردند هنگامی که ثابت کردیم ما پیروان خمینی فقط بندگان خداوندیم و دیگر در برابر هیچ قدرتی تسلیم نخواهیم شد آنگاه که دشمن یا نابود شود یا تسلیم، آن هنگام دیگر آرزویی ندارم غیر از لقاء الله [یعنی] شهادت ...

بخشی از وصیتنامه شهید «عباس روندی»
شهادت: دهم اسفند1364 در سلیمانیه
چند جمله نیز برای امت حزب الله و شهید پرور مینویسم امت حزبالله میدانید که الان تمام جهان بخصوص ابرقدرتهای جهان علیه ما دسیسه میکنند و ما فقط خدا را داریم و بس امروز اسلام در خطر است و ما نباید دست روی دست بگذاریم و کاری انجام ندهیم. باید بیندیشیم که چرا جهان با ما دشمن است؟ پاسخ روشن است برای این که حرف ما حق است ما هیچ نیتی نداریم جز این که احکام خدا در روی زمین حاکم گردد و مگر غیر از این است که ما پیرو راه حسین (ع) هستیم، حسین(ع) چه میخواست جز این که فساد از بین برود و احکام خدا حاکم گردد؟ امت شهید پرور همیشه وحدت خود را حفظ کنید. رهبران ما همیشه در مورد وحدت به ما سفارش می کنند و خدا هم ما را به وحدت دعوت کرده است تا آنجایی که قرآن می فرماید به ریسمان خدا چنگ زنید و متفرق نشوید ...

بخشی از وصیتنامه شهید حمیدرضا زمانی مجد
شهادت: دوم مرداد 1367، در مریوان
در آخر سخنی با شما مردم دارم، می دانم که خود آگاهید اما سخن آخرم این است که بیشتر مدافع انقلاب باشید و از ارزشهای والای اسلامی و انسانی پیروی کنید تنها به خدا توکل کنید. مبادا امام را چون اهل کوفه که ابا عبدالله را بی یاور گذاشتند تنها گذارید و کلام آخر اینکه بر سختی ها و مشکلات فایق آیید که خدا یار محرومان خواهد بود ...

بخشی از وصیتنامه شهید مهدی عصارزاده
شهادت: بیست و نهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱، در شلمچه
امیدوارم در راه اسلام عزیز و انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) ثابت قدم و استوار باشید و فرامین این سلاله پاک امامان را با دل و جان، سمعاً و طاعتاً بپذیرید ... من خیلی خوشحالم از اینکه این سعادت بزرگ نصیبم شد تا با سربازان اسلام به جنگ کفار خارجی در جنوب و غرب و منافقین بدتر از کفار بروم و از کیان اسلام و قرآن و جمهوری اسلامی دفاع نمایم ...

بخشی از وصیتنامه شهید خداداد لطیفی
شهادت: 30 اسفند ماه 1366 در دشت ذهاب
از من به شما نصیحت که همه با هم دوست و مهربان باشید و نگذارید دشمن در شما رخنه کند و یا خدای نکرده برای شما سخن چینی کند ...
حضرت آیتالله امام خامنهای: «همهی دوستان -و نیز همهی دشمنان- بدانند خطّ جهاد مقاومت با انگیزه مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است. فقدان سردار فداکار و عزیز ما [شهید سلیمانی] تلخ است ولی ادامه مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلختر خواهد کرد.» ۱۳۹۸/۱۰/۱۳

بخشی از وصیتنامه شهید فتحالله گودینی
شهادت: 27 بهمن 1364 در سلیمانیه
در آخر وصیت میکنم دست از اولیا و اوصیای الهی برندارید و آنها را شفیع خود قرار دهید و پشتیبان این جنگ تا پیروزی نهایی باشید زیرا اگر خدای ناکرده در این جنگ شکست بخوریم اسلام شکست سختی را متحمل می شود ...

بخشی از وصیتنامه شهید غلامرضا گودینی
شهادت: 16 مرداد 1366 با سمت فرمانده گردان حنین در سردشت
از شما عزیزان تمنا دارم که گوشهایتان را تیز و چشم هایتان را باز نمایید و نگذارید از خط پر ارزش امام (ره) توسط مقدس نمایان، شاخههایی جدا شود مواظب باشید و بدانید که منافق حیلهگر است و می تواند از هر لباس و از هر نقابی استفاده کند. امت شهید پرور همیشه وحدت خود را حفظ کنید. رهبران ما همیشه در مورد وحدت به ما سفارش میکنند و خدا هم ما را به وحدت دعوت کرده است تا آنجایی که قرآن میفرماید به ریسمان خدا چنگ زنید و متفرق نشوید ...




بخشی از وصیتنامه شهید عبدالکریم گودینی
شهادت: هشتم اسفند 1364، در سلیمانیه
مواظب باشید که دشمنان اسلام چه در داخل و چه در خارج میخواهند به انقلاب ما ضربه بزنند و یکی از نمونههای آن جنگ تحمیلی بعثیان ... است. ای جوانها شما میبایست این انقلاب را حفظ و حراست نمایید. فریب گروهکهای منافق را نخورید. پدران و مادران عزیز فرزندانتان را با تربیت و اخلاق اسلامی آشنا کنید تا در دامن این گروهها گرفتار نشوند ...
دانشجویان و دانش آموزان عزیز شما در انقلاب نقش مهمی داشتید، نگذارید افراد ناخلف در دانشگاهها و مدارس رخنه کنند و فرزندان این انقلاب را بفریبند. با هم مهربان باشید و بیشتر درباره ی اسلام مطالعه کنید ...
پدر و مادر گرامی هر وقت به یاد من افتادید و خواستید برای من گریه کنید به یاد آن روزی بیفتید که امام حسین (ع) شجاعانه همراه یاران وفادارش در صحرای داغ کربلا جنگید تا جان خود را فدای اسلام کرد و یاد آن روزی بیفتید که جوانان ما سینه سپر کرده و در مقابل توپ و تانک طاغوت زمان شاه خائن ایستادگی کردند.
آری به یاد آن روزی باشید که حضرت عباس مردانه و شجاعانه در راه اسلام و برای از بین بردن کفر با مشرکان زمان جنگید و هر دو دست نازنینش را فدای اسلام کرد. ای پدر و مادر به خون پاک امام حسین(ع) قسم یاد می کنم و به شما قول می دهم که ما پاسداران حضرت مهدی (عج) و نایب بر حقش بت شکن زمان امام خمینی ریشه ظلم و فساد را از بین خواهیم برد؛ البته اگر ما هم نباشیم، دیگر رزمندگان پرچم مقدس اسلام را در سرتاسر گیتی به اهتزاز درخواهند آورد. از شما ملت شهید پرور و ایثارگر می خواهم وحدت کلمه ای را که امام عزیزمان همیشه به آن سفارش می کنند از دست ندهید تا قانون اسلام به خوبی پیاده شود ...
مسجدها را که سنگری عظیم است پر و زنده نگه دارید و در دعای کمیل، نماز جمعه نماز وحدت و دعای توسل شرکت کنید قرآن را بیاموزید که اجر عظیمی خواهید برد به دیدار خانواده های شهدا بروید و از آنها دلجویی کنید که ثوابی بس بزرگ دارد به والدین خودتان احترام بگذارید تا خداوند از شما راضی شود ...


بخشی از وصیتنامه شهید رضا گودینی
شهادت: 23 فروردین 1362، در فکه
اما سفارش من به تمام دوستان و عزیزانم این است که پیام شهدا این است، امام را تنها نگذارید و از ولی فقیه اطاعت کنید. برادران برومند جنگ را فراموش نکنید که به قول امام حیثیت و شرف ما در گرو همین جنگ است...
برادران غیورم خدا می داند که ما هیچ آرزویی جز سلامتی امام و پیروزی رزمندگان اسلام نداریم و تمام آرزویمان را در دهانه مسلسلها خلاصه کرده ایم و بر سینه کافران فرود می آوریم و اما ای امام عزیز! اگر نتوانستم سرباز خوبی باشم و مسؤولیتم را خوب انجام بدهم شرمنده ام و امیدوارم که با ریختن خونم مسؤولیت سنگینم را که حاکی از خون هزاران شهید است، انجام بدهم ...

ویژهنامه الکترونیکی| امام در کلام شهدای استان هرمزگان

بخشی از وصیتنامه شهید رسول گودینی
شهادت: 14 تیر 1360 در روستای قلعه شمشیر پاوه توســط نیروهای بعثی
اگر از امام فاصله بگیرید، بدانید که از قرآن و خدا دور شدهاید. همواره روحانیت را اصل قرار دهید و پیرو راه آنان باشید ...

نقل قولی از شهید مدافع حرم لبنانی، شهید «محمد حسین جونی» در خصوص اهمیت حفظ توامان فعالیت فرهنگی و آمادگی نظامی ...

سبک زندگی شهید مدافع حرم شهید حامد جوانی ...

توصیه سردار شهید حسین همدانی درباره مواجهه با مواقع سختی و مشکلات ...
https://harimeharam.ir/category/14/1



_gbjl.gif)



_gbjl.gif)
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****

التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
حجاب ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه بقره ,
سوره مبارکه انعام ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
قیام ۱۵ خرداد ,
روز مباهله ,
عید سعید غدیر خم ,
,
:: برچسبها:
تفسیر صفحۀ ۴۹ قرآن کریم ,
سورۀ بقره ,
تفسیر نور ,
تفسیر سوره مبارکه انعام ,
مسلم ,
عقیل ,
یا ابا عبدالله ,
یابن رسول الله ,
یزید بن مغفّل بن جعف بن سعد ,
حضرت امام حسین (علیه السّلام) ,
روز عاشورا ,
شهادت ,
شهید رئیسی ,
تقوا ,
شهدای کربلا ,
شهید کربلا ,
اطاعت از رهبری ,
شهید جمهور ,
سرباز رهبری ,
شهید علی هاشمی ,
منافقان ,
قدرت ,
مغولان ,
منافقین از کفار بدترند ,
منافقین ,
کفار ,
خون شهیدان ,
شهید علی تاج احمدی تبریزی ,
شیاطین ,
شهید قدرت الله فصیحی رامندی ,
شهید ابوالفضل بختیاری ,
حجاب ,
شهید قاسم نیکجو ,
شهید محمد ابراهیم زارع پور ,
شهید حسن سقایی پورسکل ,
شهید فضل الله عسکری بشکانی ,
شهید حسن اعمی برنطین ,
شهید محمد بازماندگان قشمی ,
شهید خلیل عجم قشمی ,
شهید علی مسلمزاده ,
شهید مجید مقرّی ,
شهید محمد صادقراه بهمنی ,
شهید نورمراد رضایی ,
شهید کریم ماهری ,
شهید محمود علی روشنی پور ,
شهید عباس روندی ,
شهید حمیدرضا زمانی مجد ,
,
شهید مهدی عصارزاده ,
شلمچه ,
شهید خداداد لطیفی ,
شهید فتحالله گودینی ,
شهید غلامرضا گودینی ,
شهید عبدالکریم گودینی ,
شهید رضا گودینی ,
شهید رسول گودینی ,
شهید مدافع حرم لبنانی ,
شهید محمد حسین جونی ,
فعالیت فرهنگی ,
آمادگی نظامی ,
سبک زندگی ,
شهید مدافع حرم ,
شهید حامد جوانی ,
سردار شهید حسین همدانی ,
شهید حسین همدانی ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 6 خرداد 1404
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا صدیقه الشهیده (سلام الله علیها)
السلام علیک یا جواد الائمه علیه السلام



پيامبر صلى لله عليه و آله : اَلْعِلمُ إمامُ الْعَمَلِ وَالْعَمَلُ تابِعُهُ يُلهَمُ بِهِ السُّعَداءُ وَ يُحْرَمُهُ الأْشقياءُ؛ دانش پيشواى عمل و عمل پيرو آن است. به خوشبختان دانش الهام مىشود و بدبختان از آن محرومند. (امالى طوسى، ص 488)

الصّادق (علیه السلام)- إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ یُقْبِلُ قَوْمٌ عَلَی نَجَائِبَ مِنْ نُورٍ یُنَادُونَ بِأَعْلَی أَصْوَاتِهِمْ الْحَمْدُ للهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشاءُ قَالَ: فَتَقُولُ الْخَلَائِقُ هَذِهِ زُمْرَهًُْ الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ هَؤُلَاءِ شِیعَهًُْ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) فَهُمْ صَفْوَتِی مِنْ عِبَادِی وَ خِیَرَتِی مِنْ بَرِیَّتِی فَتَقُولُ الْخَلَائِقُ إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا بِمَا نَالُوا هَذِهِ الدَّرَجَهًَْ فَإِذَا النِّدَاءُ مِنَ اللَّهِ بِتَخَتُّمِهِمْ فِی الْیَمِینِ وَ صَلَاتِهِمْ إِحْدَی وَ خَمْسِینَ وَ إِطْعَامِهِمُ الْمِسْکِینَ وَ تَعْفِیرِهِمُ الْجَبِینَ وَ جَهْرِهِمْ {بِ} بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. امام صادق (علیه السلام) روز قیامت که میشود گروهی از مردم بر شترانی نورانی وارد میشوند و با صدای رسایشان فریاد میزنند: حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که بهوعدهی خویش دربارهی ما وفا کرد و زمین [بهشت] را میراث ما قرار داد که هرجا را بخواهیم منزلگاه خود قرار دهیم. (زمر/۷۴)». دیگران [با دیدن آنها] میگویند: «ایشان جماعت پیامبرانند»! در این هنگام ندایی از طرف خداوند عزّوجلّ به گوش میرسد: «اینان شیعیان علیّبنابیطالب (علیه السلام) میباشند که بندگان برگزیده و آفریدگان نیک من هستند». میگویند: «ای معبود و مولای ما! چگونه ایشان به این مقام و منزلت رسیدهاند»؟ ندای الهی در جواب میگوید: «بهواسطهی انگشتر [عقیق] در دست راست کردن و بهجاآوردن پنجاهویک رکعت نماز [هفده رکعت نمازهای واجب و سیوچهار رکعت نمازهای نافله] و غذا دادن به فقیران و پیشانی بر خاک مالیدن [در حال سجده] و با صدای بلند گفتن بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ». تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۳۸ بحارالأنوار، ج۸۲، ص۷۹/ أعلام الدین، ص۴۴۷؛ بتفاوت لفظی

زیارت امام رضا(علیه السلام) در آیینه روایات ...

*******

امام جواد علیه السلام فرمودند: عِزُّ المُؤمِنِ فی غِناهُ عَنِ النّاسِ. عزّت مؤمن، در بی نیازی او از مردم است. اعلام الدّین، ص 309 شرح حدیث: آنچه انسان را برده و فرومایه می سازد، «طمع» است. عده ای همیشه چشم به دست دیگران دوخته اند و طمع دارند. این از «حقارت نفس» و فرومایگی و بی شخصیتی سرچشمه می گیرد و در عرصه های دیگر هم آنان را پست و زبون می سازد. مؤمن باید عزیز باشد. زندگی عزّتمندانه، درسی است که اولیای دین به ما داده اند. بالاترین درس عزّت را در حیات و قیام و شهادت حسین بن علی علیه السلام و یارانش می بینیم، که حاضر شدند جان عزیزشان را نثار کنند، ولی عزت و آقایی خود را از دست ندهند و زیر فرمان فرومایگان، ذلیلانه زندگی نکنند. غیر از عزّت در بُعد اجتماعی و سیاسی، عزّت مالی و اقتصادی هم یک ارزش است. باید ریشه ی طمع و حرص را کند، تا آزاد زیست. باید از ثروت و مکنت و دارایی دیگران دیده فرو بست، تا به عزّت رسید. در حدیثی آمده است: چه زشت است که مؤمن، خواسته و رغبتی داشته باشد که او را ذلیل و خوار سازد. و این یک حقیقت است. طمع، انسان را دنباله رو و مطیع و ذلیل این و آن می کند. برعکس، احساس بی نیازی از مردم و مناعت طبع و بلند نظری و بی توقّعی، عزّت و شکوه می آورد. بسیاری هستند که در پی لقمه ی نانی، دنبال این و آن می افتند؛ یا برای رسیدن به مال و ثروتی، پیش دیگران حقیر و کوچک می شوند. ولی... مؤمن حق ندارد خود را خوار و ذلیل سازد. منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (1391)

صلوات بر امام جواد(ع)
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَىٰ عَلَمِ التُّقىٰ، وَنُورِ الْهُدَىٰ، وَمَعْدِنِ الْوَفاءِ، وَفَرْعِ الْأَزْكِياءِ، وَخَلِيفَةِ الْأَوْصِياءِ، وَأَمِينِكَ عَلَىٰ وَحْيِكَ . اللّٰهُمَّ فَكَما هَدَيْتَ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ، وَاسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَيْرَةِ، وَأَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدىٰ، وَزَكَّيْتَ بِهِ مَنْ تَزَكَّىٰ، فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيائِكَ، وَبَقِيَّةِ أَوْصِيائِكَ، إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.
خدایا درود فرست بر محمّد بن علی بن موسی، نشانه تقوا و نور هدایت و معدن وفا و نژاد پاکان و جانشین اوصیا و امین تو بر وحی. خدایا چنانکه به وسیله او مردم را از گمراهی به عرصه هدایت آوردی و از سرگردانی رهایی بخشیدی و به وجود او راهنمایی کردی هرکه را که هدایت یافت و تربیت نمودی هرکه را که تربیت شد، پس بر او درود فرست، برترین درودی که بر یکی از اولیایت و باقیمانده اوصیایت فرستادی، به درستی که تو توانمند و فرزانهای.



امام جواد (علیهالسلام) / کاظمین / حضرت جواد/ جوادالائمه/ امام محمد تقی ...

*******

*******

*******

*******

وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید محمد کامران:
با سلام و صلوات به ساحت مطهر حضرت ولیعصر(عج) و نایب برحقش امام خامنهای و امام خمینی(ره) و شهدای گرانقدری که با خونهای ریخته شده خود در راه اسلام و حقانیت، راه روشن و هموار را به ما نشان دادهاند. همیشه از خداوند خواستهام که مرا در پیدا کردن راه درست، (همان راهی که شیطان قسم خورده که بندگانت را از این راه گمراه میکنم) کمک و راهنمایی کند و در این راه ثابت قدم قرار دهد؛ خدا را شاکر هستم که مصداق آیهای که میفرماید: وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ (سوره بقره آیه ۲۱۶) شدهام. خیلی وقتها شده است که چیزی را دوست داشتهام و از شر آن آگاه نبودهام و خداوند آن را از بنده دور کرده است و خیلی وقتها هم شده است که چیزی را دوست نداشتهام و از خیر آن آگاه نبودهام و خداوند رحمان آن را به حقیر رسانده است؛ خداوند رحمان را شکر گذارم که همیشه صلاح مرا خواسته است. خدایا دوست دارم به شکلی پیش شما بیایم که شما دوست دارید، خدایا از من بگذر و مرا نزد امامانت در بهشت ساکت کن. خدا را شاکرم که مرا شیعه دوازده امامی خلق کرد و شاکرم که سایه پدر و مادر را بر سرم قرار داد. خدا را شاکرم که رهبرم سید علی حفظه الله است. خدا را شکر میکنم که خداوند قرآن را به ما هدیه کرد و مرا با این کتاب راهنمایی کرد. خدایا مرا در روز قیامت سرافراز کن. خدایا مرا به فیض شهادت برسان که از رفیقانم جانمانم. اما پدر و مادر عزیز؛ از شما ممنونم که راه حسین(ع) را به من نشان دادید و مرا در مجالس حسین(ع) بردهاید و مادرم مرا با اشک بر حسین(ع) شیرداده و سیراب کرده است. پدر و مادرم؛ همسر عزیزم؛ برادران و خواهرم؛ هرچه از خداوند میخواهید فقط از باب نماز اول وقت وارد شوید. همیشه برای همدیگر طلب دعای خیر کنید، زیرا دعا در حق برادر و خواهر دینی زودتر به اجابت میرسد. در پایان هم از تمامی همکاران و برادران و خواهران دینی خود درخواست دارم که نکند مانند مردم کوفه پشت رهبری را خالی بگذارید و او را تنها بگذارید که گرگهای درنده آماده این چنین موقعیتهایی هستند. از تمامی کسانی که بنده را میشناسند درخواست حلالیت عاجزانه دارم و امیدوارم برایم دعا کنند. از خواهرانم میخواهم که با حیای خود سرخی خونم را هدر ندهند و از برادرانم نیز خواهانم که غیرت علوی خود را حفظ کنند و به دنیا نفروشند. بنده خونم و شاهرگم را میدهم که تا مردم ایران و تمامی شیعیان و مسلمانان جهان در آرامش و آسایش زندگی کنند و جانم را فدای امر و دستور امام خامنهای و سردار و سرلشگرم حاج قاسم سلیمانی میکنم، انشاءالله خداوند حافظ مملکتم باشد. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته حقیر محمد کامران ۱۵/۹/۱۳۹۴
******
هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
قرآن کریم ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
السلام علیک یا جواد الائمه علیه السلام ,
السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا صدیقه الشهیده (سلام الله علیها) ,
پيامبر صلى لله عليه و آله ,
دانش ,
خوشبختان ,
الهام ,
بدبختان ,
محروم ,
امالى طوسى ,
امام صادق (علیه السلام) ,
روز قیامت ,
شتر ,
نورانی ,
حمد و ستایش ,
خداوند ,
بهشت ,
شیعیان علیّبنابیطالب (علیه السلام) ,
انگشتر عقیق ,
هفده رکعت نمازهای واجب ,
سیوچهار رکعت نمازهای نافله ,
پیشانی بر خاک مالیدن ,
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ,
صدای بلند ,
زیارت امام رضا(علیه السلام) در آیینه روایات ,
امام جواد علیه السلام ,
عزّت مؤمن، در بی نیازی او از مردم است ,
حسین بن علی علیه السلام ,
ذلیلانه ,
فرومایگان ,
اجتماعی ,
سیاسی ,
مالی ,
اقتصادی ,
قیام و شهادت حسین بن علی علیه السلام ,
شهادت حسین بن علی علیه السلام ,
طمع ,
صلوات بر امام جواد علیه السلام ,
امام جواد (علیهالسلام) ,
کاظمین ,
حضرت جواد ,
جوادالائمه ,
امام محمد تقی ,
وصیت نامه ,
شهید مدافع حرم ,
شهید محمد کامران ,
راه حسین علیه السلام ,
مردم کوفه ,
گرگهای درنده ,
گرگ ,
درنده ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 28 ارديبهشت 1404
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا صدیقه الشهیده سلام الله علیها
حضرت آیتالله امام خامنهای حفظه الله تعالی
حضرت آیتالله امام خامنهای:
همه اعتراف کردند که او مرد کار و عمل و خدمت و صفا و صداقت بود. برای خدمت شب و روز نمیشناخت. رئیسی عزیز در خدمتگزاری به کشور و ملت نصاب جدیدی ایجاد کرد کهبا وجود تلاش خدمتگزاران قبلی، تاکنون در این حد و حجم و کیفیت و با این صداقت و پرکاری نبوده است...
شهید سید ابراهیم رئیسی:
حیات مکتب شهیدان و مکتب جهاد و شهادت و ایثار همواره باید باشد تا ملت ما باشد، تا انقلاب ما باشد، تا راهشان نورانی بماند...
سخنرانی در جمع زائران راهیان نور، ۱۴۰۲/۱۲/۱۸
منبع ادامه بخشی از مطلب:
هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنهای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
انتخابات ,
,
:: برچسبها:
شهید رئیسی ,
رئیسی عزیز ,
خدمت ,
کشور ,
جهاد و شهادت ,
نورانی ,
شهدا ,
مکتب شهیدان ,
ایثار ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنهای ,
یا علی علیه السلام ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 17 ارديبهشت 1404
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا صدیقه الشهیده (سلام الله علیها)
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

_14021013_0154807_b39g.jpg)


الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر صفحه ۶۵ قرآن کریم - تفسیر نور

انسان ۲۵۰ ساله / سیره سیاسی اهل بیت (علیهم السلام)/ انسان 250 ساله (کتاب) / مبارزه حاد سیاسی ائمه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

شهید حاج قاسم سلیمانی:
من اعتقاد قلبی دارم، اگر فردی اعتقادی به جمهوری اسلامی و رهبری نداشته باشد نه ملیگرا است و نه معتقد به نظام اسلامی است و دروغ میگوید و اگر کسی صدای رهبر خود را نشنود به طور یقین صدای امام زمان (عج) خود را هم نمیشنود و امروز خط قرمز باید توجه تمام و اطاعت از ولی خود رهبری نظام باشد.

سیری در وصیت نامه ولایی شهید «محمد باقر آقایی»
مرگ سراغ همه ما خواهد آمد و انسان اين راه را بايد برود چه بهتر در راه دفاع از اسلام و دفاع از كشور اسلامى فداكارى كند و به سوى خدا بشتابد و امانت را به صاحب امانت بسپارد ...
هر كس مى خواهد رستگار شود، هر كس مى خواهد به انحراف كشيده نشود، هر كس مى خواهد پيش خداى بزرگ شرمنده نشود و جزو خاصان درگاهش قرار گيرد. بايد در خط ولايت فقيه باشد و كسى كه در اين خط نباشد بداند كه در اشتباه و گمراهى به سر مى برد ...

وصیتنامه دستهجمعی 50 غواص لشکر 25 کربلا در شب عملیات کربلای چهار:
و هر کسی باید بداند در هر مقامی باشد اگر قصد خیانت به نظام جمهوری اسلامی و امام عزیز را داشته باشد، خون شهدا گریبانش را خواهد گرفت و او را رسوا خواهد کرد. حال که شرق و غرب با استفاده از منافقین و عوامل داخلی خویش سعی در تزلزل در ارکان این نظام بهحق دارد، ما باید بیشتر خود را به ولایت فقیه نزدیک کرده و دولت نیز تا وقتی که در خط ولایت است از هر جهت آن را پشتیبانی کرده و از کمبودهای موفق و مشکلات که هر انقلابی به همراه دارد نهراسد ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وصیتنامه دستهجمعی 50 غواص لشکر 25 کربلا در شب عملیات کربلای چهار:
به خواهران سفارش میکنیم که سخت مواظب حجاب خود باشند، هم حجاب ظاهر و هم حجاب باطن و بدانند که اگر قشر خواهران حرکتشان در جامعه خداپسندانه باشد، افراد بوالهوس جرأت عرض اندام و مفسدهجویی ندارند و باید در زندگیشان حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب (س) را الگو قرار دهند که هم عفت و آبروی دنیوی و هم سعادت اخروی تأمین خواهد شد ...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

در فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم مجید قربانخانی آمده است: «بعد از مرگم خوشحال باشید و گریه بر مصیبت اباعبدالله کنید نه بر پیکر بیجان من، خوشحال باشید که در راه اسلام و شیعیان به شهادت رسیدم. صحبتم با حضرت امام خامنهای، آقاجان گر صدبار دگر متولد شوم برای اسلام و مسلمین جان میدهم..»


الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
حجاب ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه بقره ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
شهید حاج قاسم سلیمانی ,
اعتقاد قلبی ,
جمهوری اسلامی ,
رهبری ,
دروغ ,
نظام اسلامی ,
معتقد ,
اعتقاد ,
امام زمان (عج) ,
خط قرمز ,
شهید محمد باقر آقایی ,
دفاع از اسلام ,
رستگار ,
انحراف ,
شرمنده ,
ولايت فقيه ,
گمراهى ,
اشتباه ,
خیانت ,
منافقین ,
لشکر 25 کربلا ,
حجاب ,
خواهران ,
حضرت فاطمه (س) ,
حضرت زینب (س) ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 9 ارديبهشت 1404
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
منبع (ادامه ...)






تفسیر صفحۀ ۴۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۲ - تفسیر نور:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی فَاکْتُبُوهُ وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْیَکْتُبْ وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً فَإِنْ کانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً أَوْ لا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْری وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغِیراً أَوْ کَبِیراً إِلی أَجَلِهِ ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنی أَلاَّ تَرْتابُوا إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدِیرُونَها بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلاَّ تَکْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدّتداری (بر اثر وام یا معامله) به یکدیگر پیدا میکنید، آن را بنویسید و باید نویسندهای در میان شما به عدالت (سند را) بنویسد.
کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن خودداری کند، همانطور که خدا به او تعلیم داده است. پس باید او بنویسد و آن کس که حق بر ذمّۀ او (بدهکار) است املا کند و از خدایی که پرورگار اوست بپرهیزد و چیزی از آن فروگذار ننماید.
و اگر کسی که حق بر ذمّۀ اوست، سفیه یا (از نظر عقل) ضعیف و یا (به جهت لال بودن) توانایی بر املا کردن ندارد، باید ولیّ او (به جای او) با رعایت عدالت (مدّت و مقدار بدهی را) املا کند و دو نفر از مردان را (بر این حقّ) شاهد بگیرد و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن از گواهان، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند (انتخاب کنید) تا اگر یکی از آنان فراموش کرد، دیگری به او یادآوری کند.
و شهود نباید به هنگامی که آنها را (برای ادای شهادت) دعوت میکنند خودداری نمایند. و از نوشتن (بدهیهای) کوچک یا بزرگِ مدّتدار، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید،) این در نزد خدا به عدالت نزدیکتر و برای ادای شهادت استوارتر و برای جلوگیری از شک و تردید بهتر میباشد، مگر اینکه تجارت و داد و ستد نقدی باشد که در میان خود دستبهدست میکنید که ایرادی بر شما نیست که آن را ننویسید.
و هنگامی که خرید و فروش (نقدی) میکنید، (باز هم) شاهد بگیرید و نباید به نویسنده و شاهد (به خاطر حقگویی) زیانی برسد (و تحت فشار قرار گیرد) و اگر چنین کنید از فرمان خداوند خارج شدهاید و از خدا بپرهیزید و خداوند (راه درست زندگی را) به شما تعلیم میدهد و خداوند به هر چیزی داناست. بزرگترین آیۀ قرآن:
سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۲ نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۲:
این آیه، دربارۀ مسائل حقوقی و نحوۀ تنظیم اسناد تجاری میباشد.
این آیه نشانۀ دقّت نظر و جامعیّت اسلام است که در دورۀ جاهلیّت و در میان مردمی عقبافتاده، دقیقترین مسائل حقوقی را طرح کرده است.
کلمه «تَدایَنْتُمْ» از «بِدَیْنٍ» به معنای بدهی، شامل هر گونه معاملۀ غیر نقدی، وام و خرید سَلَف میشود.
در حدیث آمده است: اگر کسی در معامله سند و شاهد نگیرد و مالش در معرض تلف قرار گیرد، هر چه دعا کند، خداوند مستجاب نمیکند و میفرماید: چرا به سفارشات من عمل نکردی؟! «کنز الدقائق، ج ۲، ص ۴۶۷»
اگر دقّت در حفظ حقوق فردی ضروری است، حفظ بیتالمال به مراتب ضروریتر است!
تنظیم سند، حتّی در معاملات نقدی مفید است، ولی ضرورت آن به اندازۀ معاملات نسیه نیست. چون در معاملات موعددار، ممکن است طرفهای معامله و یا شاهدان از دنیا بروند یا فراموش کنند، بنا بر این لازم است نوشته هم بشود.
از فرمان نوشتن، معلوم میشود که اسناد تنظیم شدهای که همراه با گواهی عادل باشد، قابل استشهاد است.
از این آیه استفاده میشود که جامعۀ اسلامی باید یکدیگر را در حفظ حقوق حمایت کنند؛ زیرا هر معاملهای، نیاز به کاتب و چند شاهد دارد.
در زمانی که در تمام جزیرةالعرب به گفتۀ مورخان، ۱۷ باسواد بیشتر نبوده، این همه سخن از نوشتن، نشانۀ توجّه اسلام به علم و حفظ حقوق است. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۲:
۱. ایمان، بستر و مقدّمۀ عمل به احکام، و خطاب «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» تشویقی برای عمل به احکام است.
۲. مدّت بدهکاری، باید روشن باشد. «إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی»
۳. برای حفظ اعتماد و خوشبینی به همدیگر و آرامش روحی طرفین و جلوگیری از فراموشی، انکار و سوءظن، باید بدهیها نوشته شود. «فَاکْتُبُوهُ»
۴. برای اطمینان و حفظ قرارداد از دخل و تصرّف احتمالی طرفین، سند باید با حضور طرفین و توسط شخص سوّمی نوشته شود. «وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ»
۵. نویسندۀ قرارداد، حق را در نظر گرفته و عین واقع را بنویسد. «بِالْعَدْلِ» شرط گزینش نویسندۀ اسناد، داشتن عدالت در قلم است.
۶. به شکرانۀ سواد و علمی که خداوند به ما داده است، کارگشایی کنیم. «وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ»
۷. اهل هر فن و حرفهای مسئولیّت ویژه دارد، کسی که قلم دارد باید برای مردم بنویسد. «وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ»
۸. باید بدهکار که حق بر ذمّۀ اوست، متن قرار داد را بگوید و کاتب بنویسد، نه آنچه را بستانکار ادعا نماید. «وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ»
۹. اقرار انسان علیه خودش، قابل قبول است. «وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ»
۱۰. بدهکار، هنگام املای قرارداد باید خدا را در نظر بگیرد و چیزی را فروگذار نکند و تمام خصوصیّات بدهی را بگوید. «وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ»
۱۱. تدوین قانون باید به گونهای باشد که حقّ ناتوان ضایع نشود. اگر بدهکار، سفیه یا ضعیف و ناتوان و یا گنگ و لال بود، سرپرست و ولیّ او متن قرارداد را بگوید و کاتب بنویسد. «فَإِنْ کانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً» «فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ»
۱۲. سفیهان و ناتوانان در مناسبات اجتماعی، نیازمند ولی هستند. «فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ»
۱۳.توجّه به حقوق طبقۀ محروم و اقشار ضعیف، از سوی مسئولان و سرپرستان لازم است. «فَلْیُمْلِلْ» صیغۀ امر نشانۀ لزوم این کار است.
۱۴. مردان، در گواه شدن و گواهی دادن بر زنان مقدّم میباشند. «شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ»
۱۵. گواهان باید عادل و مورد اطمینان و رضایت طرفین باشند. «مِمَّنْ تَرْضَوْنَ»
۱۶. هر کدام از مردها به تنهایی میتوانند شاهد باشند، ولی اگر شاهد یک مرد و دو زن بود، آن دو زن به اتفاق هم ادای شهادت کنند. تا اگر یکی لغزش یا اشتباه کرد، نفر دوّم یادآوری کند. «فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا»
دو زن به جای یک مرد در گواهی، یا به خاطر روحیّۀ ظریف و عاطفی آنهاست و یا به جهت آن است که معمولًا زنان در مسائل بازار و اقتصاد حضور فعّال ندارند و آشنایی آنها با نحوۀ معاملات کمتر است.
۱۷. اگر برای شاهد گرفتن از شما دعوت کردند، خودداری نکنید، گرچه گواه شدن بدون دعوت واجب نیست. «وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا»
۱۸. مبلغ قرارداد مهم نیست؛ حفظ اطمینان و حقّالناس مهم است. «وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغِیراً أَوْ کَبِیراً»
۱۹. ثبتِ سند به صورت دقیق و عادلانه سه فایده دارد:
الف: ضامن اجرای عدالت است «أَقْسَطُ»؛
ب: موجب جرأت گواهان بر شهادت دادن است «أَقْوَمُ»؛
ج: مانع ایجاد بدبینی در جامعه است «أَدْنی أَلَّا تَرْتابُوا».
۲۰. اگر فایده و اسرار احکام برای مردم گفته شود، پذیرفتن آن آسان میشود. «ذلِکُمْ أَقْسَطُ»
۲۱. معطل شدن امروز برای نوشتن قرارداد، بهتر از فتنه و اختلاف فرداست. «أَدْنی أَلَّا تَرْتابُوا»
۲۲. در معاملات نقدی، لزومی به نوشتن نیست. «إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً حاضِرَةً»
۲۳. در معاملات نقدی، اگرچه نوشتن لازم نیست، ولی شاهد بگیرید. «فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلَّا تَکْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ»
۲۴. کاتب و شاهد در امان هستند و نباید به خاطر حقّ نوشتن و حقّ گفتن مورد آزار و اذیّت یکی از طرفین قرار گیرند. «لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ»
۲۵. اگر ادای شهادت و یا نوشتن قرارداد، نیازمند زمان یا تحمّل زحمتی بود، باید شاهد و کاتب به نحوی تأمین مالی شوند وگرنه هر دو ضرر خواهند کرد. «وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ»
۲۶. کاتب و شاهد حق ندارند سند را به گونهای تنظیم کنند که به یکی از طرفین ضرری وارد شود. «لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ»
۲۷. هر گونه خدشه در سند، از هر کس که باشد، فسق و گناه است. «فَإِنَّهُ فُسُوقٌ»
۲۸. کاتب و شاهد، مرزبان حقوق مردم هستند و شکستن مرزها همان خروج از مرز و فسق است.«فَإِنَّهُ فُسُوقٌ»
۲۹. قلب پاک و با تقوی، همچون آینه علوم و حقایق را میگیرد. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ»
۳۰. خداوند تمام نیازهای مادّی و معنوی شما را میداند و بر اساس آن، احکام و قوانین را برای شما بیان میکند. قانونگذار باید آگاهی عمیق و گسترده داشته باشد. «وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ»
منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۴۵۲ - ۴۵۸.

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۵۹تا۱۶۰
إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ ﴿۱۵۹﴾
۱۵۹ - کسانى که آئین خود را پراکنده ساختند و به دسته جات گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسیم شدند هیچگونه ارتباطى با آنها ندارى، کار آنها واگذار به خدا است پس خدا آنها را از آنچه انجام مى دادند با خبر مى کند.
You have nothing to do with those who have made divisions in their religion and become sects. Their affair is with Allah and He will inform them of what they have done. (159)
مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ ﴿۱۶۰﴾
۱۶۰- هر کس کار نیکى بیاورد ده برابر آن پاداش خواهد داشت و هر کس کار بدى بیاورد جز به مقدار آن کیفر نخواهد دید و ستمى بر آنها نخواهد شد.
He who brings a good deed shall have tenfold of its like, but he who brings a sin shall be recompensed only for its like. None shall be wronged. (160)
تفسیر بیگانگى از نفاق افکنان در تعقیب دستورات دهگانه اى که در آیات قبل گذشت و در آخر آن فرمان به پیروى از (صراط مستقیم خدا) و مبارزه با هر گونه نفاق و اختلاف داده شده بود، این آیه در حقیقت تاکید و تفسیر و توضیحى روى همین مطلب است . نخست مى فرماید: (آنها که آئین و مذهب خود را پراکنده کردند و به دسته هاى مختلف تقسیم شدند، در هیچ چیز با آنها ارتباط ندارى و آنها نیز هیچگونه ارتباطى با مکتب تو ندارند) زیرا مکتب تو مکتب توحید و صراط مستقیم است و صراط مستقیم و راه راست همواره یکى بیش نیست (ان الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا لست منهم فى شى ء). سپس به عنوان تهدید و توبیخ اینگونه افراد تفرقه انداز، مى گوید: (کار اینها واگذار به خدا است، و آنها را از اعمالشان آگاه خواهد ساخت ) (انما امرهم الى الله ثم ینبئهم بما کانوا یفعلون ). در اینجا توجه به دو نکته لازم است : ۱- هدف آیه چه اشخاصى هستند؟ جمعى از مفسران معتقدند که آیه درباره یهود و نصارى نازل شده است که به دسته جات مختلف و پراکنده تقسیم شدند، و در برابر یکدیگر صف بندى کردند. ولى عقیده بعضى دیگر این است که آیه اشاره به تفرقه اندازان این امت است که بر اثر تعصبها و روح تفوق طلبى و عشق به ریاست ، سرچشمه تفرقه و نفاق ، در میان مردم مسلمان مى شوند. ولى محتواى آیه یک حکم عمومى و همگانى درباره تمام افراد تفرقه انداز است ، که با ایجاد انواع بدعتها، میان بندگان خدا، بذر نفاق و اختلاف مى پاشند اعم از آنها که در امتهاى پیشین بودند، یا آنها که در این امتند. و اگر مشاهده مى کنیم که در روایات اهلبیت و همچنین اهل تسنن نقل شده است که این آیه اشاره به گمراهان و تفرقه اندازان و بدعتگزاران این امت است ، در حقیقت از قبیل بیان مصداق ، مى باشد زیرا اگر این مصداق بیان نمى شد، ممکن بود عده اى تصور کنند که منظور از آن منحصرا دیگران هستند و به اصطلاح ضمیر را به دیگران برگردانند و خود را تبرئه کنند!. در روایتى از امام باقر (ع ) که در تفسیر على بن ابراهیم در ذیل این آیه نقل شده چنین مى خوانیم : فارقوا امیرالمومنین علیه السلام و صاروا احزابا: (یعنى آیه اشاره به کسانى است که از امیر مومنان جدا شدند و به دسته جات مختلف تقسیم گردیدند). روایاتى که در زمینه افتراق و پراکندگى این امت - به عنوان پیش بینى - از پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده ، نیز این حقیقت را تایید مى کند. زشتى تفرقه و نفاق این آیه بار دیگر، این حقیقت را که اسلام آئین وحدت و یگانگى است و از هر گونه نفاق و تفرقه و پراکندگى بیزار است با تاکید تمام بازگو مى کند و به پیامبر مى گوید برنامه و کار تو هیچگونه شباهتى با افراد تفرقه انداز ندارد، خداوند منتقم قهار از آنان انتقام خواهد گرفت ، و عاقبت شوم اعمالشان را به آنها نشان مى دهد. توحید نه تنها یکى از اصول اسلام است بلکه تمام اصول و فروع اسلام و همه برنامه هاى آن بر محور توحید دور مى زند، توحید روحى است در کالبد همه تعلیمات اسلام ، توحید جانى است که در پیکر اسلام دمیده شده است . اما با نهایت تاسف آئینى که سر تا پاى آن را وحدت و یگانگى تشکیل مى دهد، امروز آنچنان دستخوش تفرقه نفاق افکنان شده است که چهره اصلى خود را به کلى از دست داده ، هر روز نغمه شومى همانند صداى جغدى که در ویرانه مى خواند از گوشه اى بلند مى شود، و شخصى ماجراجو یا مبتلا به بیمارى روانى و یا کج سلیقه اى پرچم مخالفت با یکى از برنامه هاى اسلامى بلند مى کند و جمعى از افراد ابله و نادان را گرد خود جمع مى نماید، و منشا اختلاف تازه اى مى شود. نقش بى اطلاعى و جهل جمعى از توده مردم در این نفاق افکنى، همانند نقش بیدارى و آگاهى دشمنان، بسیار موثر است . گاهى مسائلى را که قرنها موضوع بحث آن گذشته است ، از نو علم مى کنند و جار و جنجال ابلهانه اى پیرامون آن راه مى اندازند تا افکار مردم را به خود مشغول سازند، اما همانطور که آیه فوق مى گوید، اسلام از آنها بیگانه است و آنها نیز از اسلام بیگانه اند و سرانجام برنامه هاى نفاق افکنى شکست خواهد خورد. حملات نارواى نویسنده المنار به شیعه نویسنده تفسیر المنار که بدبینى فوق العاده اى نسبت به (شیعه ) دارد و به همان نسبت از عقائد شیعه و تاریخ آنها بى خبر است ، در ذیل این آیه زیر ماسک دعوت به سوى اتحاد فصلى در زمینه شیعه ، صحبت کرده و آنها را به عنوان تفرقه افکنان و مخالفان اسلام و کسانى که زیر نقاب مذهب به فعالیتهاى سیاسى ضد اسلامى پرداخته اند، متهم ساخته است !، گویا وجود کلمه شیعا در آیه فوق که هیچگونه ارتباطى با مساله تشیع و شیعه ندارد او را به یاد این مطالب واهى انداخته است !. نوشته هاى او بهترین پاسخ براى گفته هاى او و روشنترین شاهد براى عدم اطلاع او از تاریخ و عقاید شیعه است زیرا: ۱- میان (شیعه ) و (عبدالله سبا) یهودى که اصل وجود او از نظر تاریخ مشکوک است و به فرض وجود، کمترین نقشى در تاریخ تشیع و کتب شیعه ندارد پیوند قائل شده و از سوى دیگر میان (شیعه )) و (باطنیه ) حتى میان (شیعه ) و (فرقه ضاله که از بزرگترین دشمنان شیعه هستند ارتباط قائل شده است ، در حالى که مختصر آگاهى از تاریخ شیعه نشان مى دهد که اینها سخنان موهومى بیش نیست بلکه افترا و تهمت است و از همه عجیبترجمعیت غلات را (آنها که در حق على (علیه السلام ) غلو کردند و او را به خدائى پذیرفتند) که در فقه شیعه به عنوان یکى از دسته هائى که کفر آنها قطعى و مسلم است ، شناخته شده اند، به شیعه پیوند داده ، و شیعیان را متهم به عبادت اهلبیت و امثال آن کرده است !. مسلما اگر نویسنده المنار تحت تاثیر پیش داوریهاى نادرست و تعصبهاى ناروا نبود، و به خود اجازه مى داد که عقائد شیعه را از خود شیعه بشنود و در کتابهاى خود شیعه بخواند نه در کتب دشمنان آنها، به خوبى مى دانست که این نسبتها نه تنها دروغ و افترا است ، بلکه مضحک و خنده آور است . و از همه عجیبتر اینکه پیدایش شیعه را به ایرانیان نسبت داده اند در حالى که قرنها پیش از آنکه ایرانیها شیعه باشند، تشیع در عراق و حجاز و مصر بوده است و مدارک تاریخى گواه زنده این حقیقت است . ۲ - گناه شیعه این است که به گفته قطعى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) که در معتبرترین منابع اهل تسنن نیز آمده است عمل کرده ، آنجا که فرمود: من در میان شما دو چیز گرانمایه به یادگارى مى گذارم که اگر به آنها متمسک شوید هیچگاه گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و عترتم گناه شیعه این است که اهلبیت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را که از همه آگاهتر به مکتب و آئین او بودند، پناهگاه خود در مشکلات اسلامى قرار داده ، و حقایق اسلام را از آنها گرفته است . گناه شیعه این است که به پیروى از منطق و عقل ، و الهام از قرآن و سنت ، باب اجتهاد را مفتوح مى داند، و به فقه اسلام تحرک مى بخشد و مى گوید: چه دلیلى دارد که فهم قرآن و سنت را منحصر به چهارنفر کنیم ، و همه مجبور باشند از آنها پیروى کنند؟! مگر خطابات قرآن و سنت متوجه عموم افراد با ایمان در همه قرون و و اعصار نیست؟ و مگر صحابه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در فهم قرآن و سنت ، از افراد معینى پیروى مى کردند؟ پس چرا اسلام را در چهار دیوارى خشک و کهنه اى به نام مذاهب چهارگانه حنفى و مالکى و حنبلى و شافعى محصور سازیم ؟! گناه شیعه این است که مى گوید یاران پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مانند همه افراد دیگر باید با مقیاس ایمان و عملشان مورد بررسى قرار گیرند، آنها که عملشان مطابق کتاب و سنت است خوب ، و آنها که در عصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و یا بعد از او بر خلاف کتاب و سنت عمل کردند، باید طرد شوند، و نام صحابه بودن نباید سپرى براى جنایتکاران شود و افرادى مانند معاویه که تمام ضوابط اسلامى را زیر پا گذاشت و بر امام وقت ، که همه امت اسلامى امامت او را، حد اقل ، در آن زمان قبول دارند، خروج کرد، و آنهمه خونهاى بیگناهان را ریخت نباید تقدیس شوند، همچنین پاره اى از صحابه جیره خوار که جزء دار و دسته او بودند. آرى شیعه چنین گناهانى را دارد و به آن معترف است ، ولى آیا هیچ جمعیتى را مظلومتر از شیعه سراغ دارید که نقطه هاى درخشان و افتخار زندگى و تاریخ او را نقطه هاى ضعف نشان دهند؟ و یکدنیا دروغ و تهمت به او ببندند و حتى اجازه ندهند عقائد صحیح خود را در میان عموم مسلمانان پخش کند، بلکه همیشه عقائد او را از دشمنان او بگیرند نه از خود او؟! آیا اگر جمعیتى به دستور پیامبرش عمل کند در حالى که دیگران عمل نکنند تفرقه انداز و نفاق افکن محسوب مى شود؟ آیا اینها را باید از راهى که مى روند باز داشت تا اتحاد برقرار شود؟ یا آنها را که از بى راهه مى روند؟! ۳ - تاریخ علوم اسلامى نشان مى دهد که در غالب این علوم شیعه پیشقدم بودند تا آنجا که شیعه را به عنوان پدید آورندگان علوم اسلام مى شناسد. کتابهائى که علماى شیعه در رشته تفسیر و تاریخ و حدیث و فقه و اصول و رجال و فلسفه اسلامى نوشته اند چیزى نیست که بتوان آنها را پنهان ساخت و در تمام کتابخانه هاى آزاد موجود است (البته به استثناى اکثر کتابخانه هاى اهل تسنن که معمولا اجازه ورود این کتابها را به کتابخانه هاى خود نمى دهند در حالى که ما اجازه ورود کتابهاى آنها را از قرنها قبل به کتابخانه هاى خود داده ایم !) و گواه زنده این مدعا است . آیا آنها که اینهمه کتاب براى عظمت اسلام و پیشبرد تعلیمات اسلام نوشته اند، دشمنان اسلام بودند؟ آیا دشمنى سراغ دارید که اینهمه دوستى و محبت کند؟ آیا کسى جز یک عاشق مخلص نسبت به قرآن و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى تواند منشا اینهمه خدمت باشد؟ در پایان سخن باید بگوئیم اگر مى خواهید نفاق و تفرقه برچیده شود بیائید بجاى تهمت به یکدیگر، همدیگر را آنچنانکه هستیم بشناسیم ، زیرا این گونه نسبتهاى ناروا نه تنها به وحدت اسلام کمک نمى کند، بلکه ضربه محکمى بر پایه هاى وحدت اسلامى مى زند. پاداش بیشتر، مجازات کمتر در آیه بعد، اشاره به رحمت و پاداش وسیع خداوند که در انتظار افراد نیکوکار است ، کرده و تهدیدهاى آیه گذشته را با این تشویقها تکمیل مى کند و مى گوید: هر کسى کار نیکى انجام داد، ده برابر به او پاداش داده مى شود (و من جاء بالحسنة فله عشر امثالها) و هر کس کار بدى انجام دهد جز به همان مقدار، کیفر داده نمى شود (و من جاء بالسیئة فلا یجزى الا مثلها) و براى تاکید این جمله را نیز اضافه مى کند که به آنها هیچگونه ستمى نخواهد شد و تنها به مقدار عملشان کیفر مى بینند (و هم لا یظلمون ). در اینکه منظور از حسنة و سیئة در آیه فوق چیست ؟ و آیا خصوص توحید و شرک است ، یا معنى وسیعتر دارند؟ میان مفسران گفتگو است ، ولى ظاهر آیه هر گونه کار نیک و فکر نیک و عقیده نیک و یا بد را شامل مى شود، زیرا هیچگونه دلیلى بر محدود کردن معنى حسنة و سیئة نیست . نکته ها در اینجا به چند نکته باید توجه کرد: ۱- منظور از جاء به آنچنانکه از مفهوم جمله ، استفاده مى شود، آن است که کار نیک یا بد را همراه خود بیاورد، یعنى به هنگام ورود در دادگاه عدل الهى ، انسان نمى تواند دست خالى و تنها باشد، یا عقیده و عمل نیکى با خود دارد و یا عقیده و اعمال سوئى ، اینها همواره با او هستند و از او جدا نمى شوند و در زندگانى ابدى ، قرین و همدم او خواهند بود. در آیات دیگر قرآن نیز این تعبیر به همین معنى به کار رفته است ، در آیه 33 سوره ق ، مى خوانیم من خشى الرحمان بالغیب و جاء بقلب منیب . بهشت براى آنها است که خدا را از طریق ایمان به غیب بشناسند و از او بترسند، و قلب توبه کار و مملو از احساس مسئولیت با خود در عرصه محشر بیاورند. ۲- در آیه فوق مى خوانیم ، پاداش حسنه ده برابر است ، در حالى که در بعضى دیگر از آیات قرآن تنها به عنوان اضعافا کثیره (چندین برابر) اکتفا شده (مانند آیه 245 سوره بقره ) و در بعضى دیگر از آیات ، پاداش پاره اى از اعمال مانند انفاق را به هفتصد برابر بلکه بیشتر مى رساند، (آیه 261 سوره بقره ) و در بعضى دیگر اجر و پاداش بیحساب ذکر کرده و مى گوید: انما یوفى الصابرون اجرهم بغیر حساب آنها که استقامت بورزند پاداشى بى حساب خواهند داشت (زمر آیه 10). روشن است که این آیات هیچگونه اختلافى با هم ندارند، در حقیقت حداقل پاداشى که به نیکوکاران داده مى شود، ده برابر است و همینطور به نسبت اهمیت عمل ، و درجه اخلاص آن و کوششها و تلاشهائى که در راه آن انجام شده است ، بیشتر مى شود، تا به جائى که هر حد و مرزى را درهم مى شکند و جز خدا حد آن را نمى داند. مثلا انفاق که فوق العاده در اسلام اهمیت دارد پاداشش از حد معمول پاداش عمل نیک که ده برابر است ، فراتر رفته و به اضعاف کثیره یا هفتصد برابر و بیشتر رسیده است و در مورد استقامت که ریشه تمام موفقیتها و سعادتها و خوشبختیها است و هیچ عقیده و عمل نیکى بدون آن پا بر جا نخواهد بود، پاداش بى حساب ذکر شده است . از اینجا روشن مى شود که اگر در روایات ، پاداشهائى بیش از ده برابر براى بعضى از اعمال نیک ذکر شده نیز هیچگونه منافاتى با آیه فوق ندارد. و همچنین اگر در آیه 84 سوره قصص مى خوانیم من جاء بالحسنة فله خیر منها کسى که عمل نیکى انجام دهد پاداشى بهتر از این خواهد داشت مخالفتى با آیه فوق ندارد تا احتمال نسخ در آن برود، زیرا بهتر بودن معنى وسیعى دارد که با ده برابر کاملا سازگار است . ۳- ممکن است بعضى تصور کنند که واجب شدن شصت روز به عنوان کفاره در مقابل خوردن یک روز روزه ماه مبارک رمضان ، و مجازاتهاى دیگرى در دنیا و آخرت از این قبیل با آیه فوق که مى گوید: در برابر کار بد فقط به اندازه آن کیفر داده خواهد شد سازگار نیست . ولى با توجه به یک نکته پاسخ این ایراد نیز روشن مى شود و آن اینکه : منظور از مساوات میان گناه و کیفر. مساوات عددى نیست ، بلکه کیفیت عمل را نیز باید در نظر گرفت خوردن یک روز روزه ماه رمضان با آنهمه اهمیتى که دارد مجازاتش تنها یک روز کفاره نیست بلکه باید آنقدر روزه بگیرد که به اندازه احترام آن یک روز ماه مبارک بشود. به همین دلیل در بعضى از روایات مى خوانیم که کیفر گناهان در ماه رمضان بیش از سایر ایام است همانطور که پاداش اعمال نیک در آن ایام بیشتر است تا آنجا که مثلا یک ختم قرآن در این ماه برابر با هفتاد ختم قرآن در ماههاى دیگر است . ۴ - نکته جالب دیگر اینکه : آیه فوق نهایت لطف و مرحمت پروردگار را در مورد انسان مجسم مى کند، چه کسى را سراغ دارید که تمام ابزار کار را در اختیار انسان بگذارد، و همه گونه آگاهى نیز به او بدهد، رهبران معصومى براى هدایت و راهنمائى او بفرستد، تا با استفاده از نیروى خداداد و رهبرى فرستادگانش کار نیکى انجام دهد، و تازه در برابر کار او ده برابر پاداش تعیین نماید، اما براى لغزشها و خطاهایش تنها یک جرم قائل شود تازه راه عذر خواهى و توبه و رسیدن به عفو و بخشش را نیز به روى او بگشاید. ابوذر مى گوید: صادق مصدق (یعنى پیامبر) فرمود: ان الله تعالى قال الحسنة عشرا و ازید و السیئة واحدة او اغفر فالویل لمن غلبت آحاده اعشاره : خداوند مى فرماید: کارهاى نیک و حسنات را ده برابر پاداش مى دهم یا بیشتر، و سیئات را تنها یک برابر کیفر مى دهم و یا مى بخشم ، واى به حال آن کس که آحادش بر عشراتش پیشى گیرد (یعنى گناهانش از طاعاتش افزون شود).

ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺎﺩﻱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ فرمودند:
ﺍِﻥﱠ ﺍﻟْﺤَﺮﺍﻡَ ﻟﺎ ﻳَﻨْﻤﻰ ﻭَ ﺍِﻥْ ﻧَﻤﻰ ﻟﺎ ﻳُﺒﺎﺭَﻙُ ﻟَﻪُ ﻓﻴﻪِ ﻭَ ﻣﺎ ﺍَﻧْﻔَﻘَﻪُ ﻟَﻢْ ﻳُﺆﺟَﺮْﻋَﻠَﻴْﻪِ ﻭَ ﻣﺎ ﺧَﻠﱠﻔَﻪُ ﻛﺎﻥَ ﺯﺍﺩَﻩُ ﺍِﻟَﻰ ﺍﻟﻨّﺎﺭِ
ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻰ ﻛﻪ ﺣﺮﺍﻡ، ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻧﻤﻰ ﻳﺎﺑﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻳﺎﺑﺪ، ﺑﺮﻛﺘﻰ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺷﻮﺩ، ﭘﺎﺩﺍﺷﻰ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ، ﺗﻮﺷﻪ ﺍﻯ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺁﺗﺶ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.
ﻛﺎﻓﻰ، ﺝ 5، ﺹ 125، ﺡ 7
   



پنجم شوال، سالروز ورود مسلم بن عقیل سفیر امام حسین علیه السلام به کوفه
حضرت آیت الله امام خامنهای:
هرکَس که در راه روشنگری فکر مردم، تلاشی بکند، از انحرافی جلوگیری نماید و مانع سوءفهمی شود، از آنجا که در مقابله با دشمن است، تلاشش جهاد نامیده میشود ...
اگر کسانی برای حفظ جانشان، راه خدا را ترک کنند و آنجا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر میافتد، یا برای مقامشان یا برای شغلشان یا برای پولشان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها کنند، آن وقت حسینبنعلیها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتلگاه کشیده خواهند شد.
اگر خواص امری را که تشخیص دادند به موقع و بدون فوت وقت عمل کنند، تاریخ نجات پیدا میکند و دیگر حسینبنعلیها به کربلاها کشانده نمیشوند ...
اگر خواص بد فهمیدند، دیر فهمیدند، فهمیدند اما با هم اختلاف کردند؛ کربلاها در تاریخ تکرار خواهد شد ...









امام خامنهای در دیدار مسئولان وزارت امور خارجه و سفیران جمهوری اسلامی ایران
پرهیز از دیپلماسی التماسی، لزوم تعاملات خردمندانه و انعطاف با حفظ اصول
۳۰ /اردیبهشت/ ۱۴۰۲












ان الباطل کان زهوقاً با تمام شیطنتهای منافقانه و ضد اسلام ناب چه در داخل و چه در جهان، علیه انقلاب اسلامی و ملت دین باور و انقلابی ایران، این انقلاب با گذر از بحرانهای داخلی و خارجی به سوی مقصد خود که بسترسازی جهان برای حاکمیت اسلام ناب و حکومت عدل در جهان است به پیش خواهد رفت، و هرکَس در همراهی با انقلاب اسلامی و ولایت امر ثابت قدم باشد و فریب فتنههای آخرالزمانی را نخورد و در یاری انقلاب و انتخاب مسئولان با بصیرت عمل کند، بیشترین پاداش را نزد خدای متعال خواهد داشت ... ان شاء الله


_shohadaye_karbala_fc5g.png)
_shohadaye_karbala_xkyb.png)
_shohadaye_karbala_e58w.png)






_shohadaye_karbala_jks8.png)


بخشی از وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است
خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه دادهاید و جانها را بر کف دست گرفته و در بازار عشقبازی به سوق فروش آمدهاید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است.
امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است
امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص).
برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید
برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب میدانید منزّهترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمهی رسولالله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیتاللهالحرام و مدینه حرم رسولالله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.
خطاب به برادران و خواهران ایرانی
خامنهای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید
برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پر افتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولیّفقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید.
برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من!
جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میکند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان]چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند.
اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام، چون گرگ درندهای این کشور را میدرید؛ آمریکا، چون سگ هاری همین عمل را میکرد ...
بدانید که میدانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اوّل اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام، چون گرگ درندهای این کشور را میدرید؛ آمریکا، چون سگ هاری همین عمل را میکرد، اما هنر امام این بود که اسلام را به پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد. انقلابهایی در انقلاب ایجاد کرد. به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نمودهاند و بزرگترین قدرتهای مادی را ذلیل خود نمودهاند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید.
شهدا، محور عزّت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافتهاند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید. به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همانگونه که از فرزندان خود با اغماض میگذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید.
نیروهای مسلّح خود را که امروز ولیّفقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید و نیروهای مسلح میبایست همانند دفاع از خانهی خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند و نسبت به ملت همانگونه که امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح میبایست منشأ عزت ملت باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت کشورش باشد ...
دوست دارم کرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند. این ولایت، ولایت علی بن ابی طالب است و خیمه او خیمه حسین فاطمه است. دور آن بگردید. با همه شما هستم. میدانید در زندگی به انسانیت و عاطفهها و فطرتها بیشتر از رنگهای سیاسی توجه کردم. خطاب من به همه شما است که مرا از خود میدانید، برادر خود و فرزند خود میدانید.
وصیت میکنم اسلام را در این برهه که تداعی یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدّسات و ولایت فقیه مطرح میشود، اینها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید.
مسئولین همانند پدران جامعه میبایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بیمبالاتی و به خاطر احساسات و جلب برخی از آراء احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانوادهها را از هم بپاشاند. حکومتها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت میگیرد.
کلامی کوتاه خطاب به برادران سپاهی عزیز و فداکار و ارتشیهای سپاهی دارم: ملاک مسئولیتها را برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرتِ اداره بحران قرار دهید. طبیعی است به ولایت اشاره نمیکنم، چون ولایت در نیروهای مسلح جزء نیست، بلکه اساس بقای نیروهای مسلح است. این شرط خللناپذیر میباشد.
نکته دیگر، شناخت به موقع از دشمن و اهداف و سیاستهای او و اخذ تصمیم به موقع و عمل به موقع؛ هریک از اینها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثر جدّی دارد.
سخنی کوتاه از یک سرباز ۴۰ ساله در میدان به علمای عظیمالشأن و مراجع گرانقدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکیها هستند، خصوصاً مراجع عظام تقلید. سربازتان از یک برج دیدهبانی، دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزشهای آن [که]شما در حوزهها استخوان خُرد کردهاید و زحمت کشیدهاید، از بین میرود. این دورهها با همه دورهها متفاوت است. این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی نمیماند. راه صحیح، حمایت بدون هر گونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولیّفقیه است. نباید در حوادث، دیگران شما را که امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند. همهی شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولیّفقیه است. من با عقل ناقص خود میدیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علماء مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزشها و ولایت فقیه میراث امام خمینی(ره) هستند و میبایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای را خیلی مظلوم و تنها میبینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضراتمعظّم با بیانتان و دیدارهایتان و حمایتهایتان با ایشان میبایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود.

https://www.abrobad.net/fa-ir/Article/Details/intimate
شهید حسین پور جعفری
شهید حاج قاسم سلیمانی: نمیتوانم از حسین پورجعفری نام نبرم که خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی کمک میکرد و مثل برادرانم دوستش داشتم ...
خواهر شهید: برادرم به اطاعت از ولی امر مسلمین، رعایت حجاب و اقامه نماز اول وقت تاکید فراوان داشت و خودش نیز این موارد را رعایت میکرد …




قسمتی از وصیتنامه شهید مدافع حرم شهید سجاد زبرجدی:
شما چهل روز دایم الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.
نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد.
سوره واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند.
انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با نماز شب می رسد.
برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان(عج) نباشیم بهتر است هلاک شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی شهادت کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است.
برادران و خواهران من، امام زمان(عج) غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم. از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرایت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.
هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه)
سه چیز را هر روز تلاوت کنید
1- زیارت عاشورا
2- نافله
3- زیارت جامعه کبیره
اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شهید شود. خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.
همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم.
و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید.
خواندن فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید. همه شما را به جان حضرت زهرا(س) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد می کنم. نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود ...

https://www.golzar.info/326755
https://navideshahed.com/fa/news/416349
https://navideshahed.com/fa/tags/14877/1/
بخشی از وصیتنامه شهید مدافع حرم شهید اکبر ملکشاهی:
شـهادت: ۱۳۹۴/۰۹/۰۲۸ در سوریه خدایا مرا به عنوان کوچکترین سرباز در صف جانبرکفان امام زمان قرار بده، و شما را به خدا و به اولیای خدا قسم میدهم که پشتیبان ولایت فقیه باشید...

شهید مهدی الیاسی

شهید مهدی تهرانی کیا

شهید محمود همتی

شهید مهران صالحی شفا

شهید مجتبی شیرازی

شهید محمد حسین کاشانی

شهید محمد حسین الیاسی

شهید محمد رضا قنبری

شهید محمد رضا پورایمانعلی

شهید محمد کریمی

شهید محمد الفتی

شهید محمد رضا فیض آبادی

شهید محمد سوری

شهید محسن صادقی

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم




_gbjl.gif)





_gbjl.gif)
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****

التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
حجاب ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه بقره ,
سوره مبارکه انعام ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
,
:: برچسبها:
تفسیر صفحۀ ۴۸ قرآن کریم ,
سوره بقره ,
تفسیر نور ,
تفسیر سوره مبارکه انعام ,
تفسیر سوره انعام ,
سوره مبارکه انعام ,
سوره انعام ,
تفرقه ,
نفاق ,
ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺎﺩﻱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ,
ﺁﺗﺶ ,
مسلم بن عقیل ,
سفیر امام حسین علیه السلام ,
روشنگری ,
ان الباطل کان زهوقاً ,
وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی ,
شهید حاج قاسم سلیمانی ,
امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است ,
برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید ,
جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است ,
جمهوری اسلامی ,
خامنهای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید ,
کرمان ,
ولایت ,
شهید حسین پور جعفری ,
اطاعت از ولی امر مسلمین ,
رعایت حجاب ,
نماز اول وقت ,
خواهر شهید ,
شهید سجاد زبرجدی ,
شهید مدافع حرم ,
زیارت عاشورا ,
نافله ,
زیارت جامعه کبیره ,
شهید اکبر ملکشاهی ,
سوریه ,
پشتیبان ولایت فقیه باشید ,
شهید مهدی الیاسی ,
شهید مهدی تهرانی کیا ,
شهید محمود همتی ,
شهید مهران صالحی شفا ,
شهید مجتبی شیرازی ,
شهید محمد حسین کاشانی ,
شهید محمد حسین الیاسی ,
شهید محمدرضا قنبری ,
شهید محمدرضا پورایمانعلی ,
شهید محمد کریمی ,
شهید محمد الفتی ,
شهید محمدرضا فیض آبادی ,
شهید محمد سوری ,
شهید محسن صادقی ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 27 فروردين 1404
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵




   
















https://www.mizanonline.ir/fa/news/596200
https://harimeharam.ir/shahid/127
حضرت آیتالله امام خامنهای: ارزش شهدای ما هم باید معلوم باشد. شهدای دفاع از حرم اگر نبودند، ما باید حالا با عناصر فتنهگرِ خبیثِ دشمنِ اهلبیت و دشمن مردم شیعه، در شهرهای ایران میجنگیدیم ... شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی: از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولیّفقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید ...

بخشی از وصیتنامه شهید مدافع حرم شهید مرتضی کریمی (ابوحنانه): سلام درود به ساحت مقدس امام زمان عج و روح پاك امام راحل و سلام بر نائب بر حقش حضرت سيد علي خامنهاي مدظله العالي و شهداي هشت سال دفاع و شهداي مدافع حرم. از تمامي دوستان و آشنايان و خانواده خودم تقاضا دارم به فرامين مقام معظم رهبري گوش فرا دهند تاگمراه نشوند زيرا ايشان بهترين دوست شناس و دشمن شناس است ...

https://harimeharam.ir/shahid/114
بخشی از وصیتنامه شهید مدافع حرم شهید محمد تاجبخش: با خدا باشید تا خدا با شما باشد. و همیشه کمک به فقرا و مستمندان را فراموش نکنید و در ایام محرم و گرفتن مراسم عزاداری، روضه خوانی برای سالار شهیدان کوتاهی نفرمایید. در کارهای خیرخواهانه و مراسم های مذهبی شرکت کنید. همیشه ختم قرآن در منزل برقرار کنید و از قرآن و نماز فاصله نگیرید. وصیت من به فرزندانم این است که حجاب زینبی را سرلوحه زندگی خود قرار دهید و در آخر از خداوند متعال برای سلامتی آقا امام زمان (عج) و ظهور هرچه سریعتر آقایمان دعا کنید ...

دستنوشته شهید مدافع حرم شهید محمد پورهنگ درباره علت عزیمت به سوریه: یک روز صبح که برای نماز صبح بیدار شدم، بعد از نماز خواندن، بدون آنکه همسر عزیزم بفهمد، به بی غیرتی خویش گریه کردم. چرا که داعش کثیف و حرامزاده به حرم دختر علی(ع) حمله کرده بود و من بی غیرت به راحتی خوابیده بودم و خیلی از امیرالمومنین خجالت کشیدم و از ایشان خواستم که مرا به سوریه ببرد تا من فدای دختر عزیز ایشان شوم. که الحمدلله این امر برای من مهیا شد و من به سوریه رسیدم. بعد که به زیارت ایشان مشرف شدم، حال عجیبی داشتم. فهمیدم که عنایت خاص به من شده است و خواستم که من و تمام اعضای خانواده ام فدای ایشان شویم که ان شاالله این اتفاق خواهد افتاد. در حرم حضرت رقیه (س) احساس خاصی داشتم، ناخودآگاه یاد حضرت زهرا (س) افتادم...

https://harimeharam.ir/shahid/125
همسر شهید مدافع حرم شهید حجت الاسلام جابر حسین پور (زهیری):
شهید نوشته بودند که از فراق من ناراحت نشوید. من جای خوبی رفتهام. تمام سعیت را بکن که فرزندانمان را در راه خدا و حضرت زینب (س) بزرگ بکنی که این بزرگترین جهاد تو است. مراقب خودت باش و نگذار دشمن از گریههای تو خشنود شود. وی در پایان با اشاره به ادامه دادن راه شهید گفت: راه شهدا را میتوان با حفظ حجاب تن و حفظ حجاب چشم و پیروی از رهبر و حفظ اسلام ادامه داد و اینکه نگذاریم دشمن در بینمان فتنه کند. وی در پاسخ به گستاخیهای دشمنان انقلاب گفت: اگر دشمن فقط فکر هجوم به کشور عزیزمان را داشته باشد از جان ناقابلمان دریغ نکنیم و در مقابل او بایستیم.
داستان زندگی مردی که به همهی تعلقات دنیا پشت پا زد ...
برای یتیمان و مظلومانگریه میکرد (حدیث دشت عشق)

بخشی از وصیتنامه شهید مدافع حرم شهید مهدی محمدی مفرد (ابوفاضل) مسیر انتخاب شده شاید کمی ناهموار باشد برای بعضی از انسانهای عافیتطلب غیرقابل توجیه باشد اما گاهی انسانها باید بروند تا مسیر حق طلبی زنده بماند و اگر نباشد تداوم این مسیر شاید صدای حق دیر گاهی بود که خاموش شده بود و این ندا که از ابتدای خلقت در جهان توسط پیامبران و امامان همیشه به شیوههای مختلف و با یک هدف بلند بوده است امروز توسط نایب برحق امام زمان(عج) برای ما اعلام و وظیفه ماست که به هرصورت ممکن این ندا را لبیک و فراتر نموده تا گوش جهانخواران و عافیت طلبهای بیدرد که انشاءالله وصل به قیام حضرت مهدی(عج) خواهد شد. بیشک ما نه جنگ طلب هستیم و نه به دور ازجامعه ولی گوش به فرمان ولی تا پای جان ایستادگی خواهیم کرد و باشد تا آرزوی شهادت ما محقق گردد...



_gbjl.gif)




_gbjl.gif)
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****

التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
حجاب ,
,
:: برچسبها:
شهدای دفاع از حرم ,
شهرهای ایران ,
شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی ,
از اصول مراقبت کنید ,
شهید مدافع حرم ,
شهید مرتضی کریمی ,
شهید محمد تاجبخش ,
حجاب زینبی ,
حجاب ,
زینبی ,
شهید محمد پورهنگ ,
حضرت رقیه (س) ,
حرم حضرت رقیه (س) ,
شهید حجت الاسلام جابر حسین پور ,
پیروی از رهبر ,
شهید مهدی محمدی مفرد ,
گوش به فرمان ولی ,
تا پای جان ایستادگی خواهیم کرد ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 25 فروردين 1404
|
New Page 1
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا صدیقه الشهیده (سلام الله علیها)

https://erfan.ir/mafatih204
بخشی از زیارتنامه حضرت حمزة بن عبدالمطلب علیه السلام:
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَمَّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خَيْرَ الشُّهَدَاءِ
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَسَدَ اللَّهِ وَ أَسَدَ رَسُولِهِ
أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
وَ جُدْتَ بِنَفْسِكَ وَ نَصَحْتَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله
وَ كُنْتَ فِيمَا عِنْدَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ رَاغِباً بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي ...
سلام بر تو ای عموی رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد)، سلام بر تو ای بهترین شهیدان، سلام بر تو ای شیر خدا و شیر رسول خدا، گواهی میدهم که تو در راه خدای عزّوجل جهاد کردی و جانت را بخشیدی و برای رسول خدا خیرخواهی نمودی و در آنچه نزد خدای پاک بود شوق داشتی، پدر و مادرم فدایت ...
حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب
درس جنگ اُحد برای همه دورانها

ویژه نامه شیر خدا و رسول (به مناسبت سال روز شهادت حضرت حمزة بن عبدالمطلب علیه السلام)
سالروز شهادت حضرت حمزه سيد الشهداء (ع) ، در جنگ احد (3 قمری)

حضرت عبدالعظیم حسنی(علیهالسلام) / شهر ری / سیدالکریم/شاهعبدالعظیم



الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

امام خامنهای:
آن که شما را وادار میکند که بترسید، مأیوس بشوید، ناامید بشوید، او شیطان است. امروز این شیطانها از طریق رادیو و تلویزیون و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و امثال اینها مرتّب مشغول کارند برای اینکه بترسید. نه، نترسید، فَلا تَخافوهُم، از آنها نترسید؛ از انحراف از راه خدا بترسید که اگر چنانچه از راه مستقیم انحراف پیدا کردیم، سرنوشت ما سرنوشت کشورهایی است که زیر بال آمریکایند، سرنوشت عربستان است، سرنوشت رژیم شاه است که [در آن نوع کشورها] همهی امکانات کشور متعلّق به دشمن [است] و ملّت، ذلیلِ در مقابل دشمن و بیپناه در مقابل دشمن.۱۳۹۷/۱۱/۱۹

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم



الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

برخی پیوندهای مفید:
http://islamicworld.ir/fa/
به یاد شهداء

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
انتخابات ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
,
:: برچسبها:
حضرت حمزه سیدالشهداء ,
عموی پیامبر ,
حمزة بن ابیطالب ,
درس جنگ اُحد برای همه دورانها ,
حضرت حمزه سيد الشهداء (ع) ,
حضرت عبدالعظیم حسنی(علیهالسلام) ,
شهر ری ,
سیدالکریم ,
شاهعبدالعظیم ,
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ,
شیطان ,
رادیو ,
تلویزیون ,
فضای مجازی ,
شبکههای اجتماعی ,
ترس ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 21 فروردين 1404
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا صدیقه الشهیده (سلام الله علیها)

پنجم شوال، سالروز ورود مسلم بن عقيل سفیر امام حسین علیه السلام به کوفه حضرت مسلم بن عقيل کیست؟ مسلم فرزند مردی به نام عقیل و از با کمال ترین فرزندان اوست. عقیل برادر حضرت علی (علیه السلام) و دومین فرزند ابو طالب (ع) است. از این جهت، او با یک واسطه از تربیت ابوطالب و همسرش فاطمه بنت اسد برخوردار گردید. مادر گرامی او خلیله (یا حلیله) نام دارد، او کنیزی بود که عقیل از شام خریداری کرده بود. همسر مکرمه او جناب «رقیه» از دختران امیرمؤمنان (ع) بوده است. از این رو، ایشان افتخار دامادی حضرت علی (ع) را به همراه داشته است. او زمان رسول خدا (ص) را درک نکرد، زیرا هنگام شهادت (سال 60 هجری) سن آن جناب بیش از 40 سال نبود یعنی از زمان رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام تا سال 60 هجری، 50 سال گذشته و بر این اساس او ده سال بعد از رحلت پیامبر (ص) متولد شده بود. فرزندان او عبارتاند از: 1و 2. عبدالله و علی که از «رقیه» به دنیا آمدند. 3. مسلم بن مسلم که مادرش از بنی عامر بود. 4. عبدالله که مادرش ام ولد بود. 5. محمد. 6. ابراهیم. همه پسران او در سرزمین کربلا شهید شدند، مگر دو فرزند که به نام ها ی محمد و ابراهیم. این دو پس از تحمل یک سال زندان فرار کردند، اما پس از مدتی دستگیر و به دست یکی از ستم کاران به نام حارث بن زیاد به شهادت رسیدند. از این رو از نسل حضرت مسلم (ع) فرزندی باقی نماند. مسلم (ع) زمان و عصر سه امام را درک کرده است: 1. دوران امام علی (ع): او در این زمان افتخار دامادی آن حضرت (ع) را پیدا کرد و با دخترش به نام «رقیه» ازدواج کرد که به این وسیله به تربیت در دانشگاه علوی نزدیکتر شد. به نقل مورخان در زمان حکومت امیر المؤمنین (ع) (بین سال 36 تا 40) از جانب آن امام متصدی برخی از منصب های نظامی در لشگر بوده، از جمله در جنگ صفین وقتی که امیر مؤمنان لشگر خود را صف آرایی می کرد، امام حسن و امام حسین (ع)، عبدالله بن جعفر و مسلم بن عقیل را بر جناح راست سپاه خویش مأمور کرد. 2. دوران امام حسن (ع): او در این زمان نیز در مسیر حق بود و از با وفاترین یاران و از خواص اصحاب امام حسن (ع) به حساب می آمد. 3. دوران امام حسین (ع): مسلم بن عقیل دست از محبت و حمایت از امام (ع) بر نداشت و به افتخار پیشاهنگی نهضت کربلا نائل آمد و اولین شهید کاروان حسین محسوب گردید. او به همراه 8 نفر از برادرانش، جان خود را در راه امام حسین (ع) ایثار کردند. جریان شهادت او: اولین اقدام امام حسین (ع) فرستادن مسلم به کوفه بود، مسلم پس از رفتن از مکه به مدینه و از آنجا به سمت عراق، حرکت کرد و در کوفه در منزل مختار اقامت نمود. مدت سی و پنج روز پس از ورود مسلم (5 شوال سال 60) حدود هجده هزار کوفی با او بیعت کردند تا این که حاکم کوفه بر کنار و عبید الله بن زیاد به جای او برگزیده شد. عبید الله با تهدید و تطمیع مردم، سران قبایل را از کنار او پراکنده ساخت، و زمانی که مسلم تنها شد و عبید الله به تنهایی او پی برد، سپاهی را برای دستگیری وی عازم کرد. این در حالی بود که مسلم (ع) در خانه زنی به نام طوعه پناهنده شده بود. وقتی صدای سربازان عبید الله بن زیاد به گوش او رسید، خود را برای نبرد آماده کرد، و چون بر سپاه دشمن ضرباتی زیادی وارد کرد. آنان از راه مکر وارد عمل شدند و مسلم هم چون رمقی برای ادامه مبارزه نداشت به ناچار خود را تسلیم کرد. او را نزد عبید الله بردند، پس از گفتگوی تند و صریح میان آن دو، عبیدالله دستور داد که او را بالای دار الاماره بردند تا شخصی که به دست او زخمی شده بود، او را گردن بزند، و همو بود که فرمان عبید الله را اجرا کرد. فضائل حضرت مسلم الف. از نظر خانوادگی همان طور که بیان شد او فرزند کسی است که دست پرورده شخصی مانند ابوطالب (ع) است و خود افتخار دامادی امیر مؤمنان را دارد که تأثیر این دو در تربیت و بالندگی انسان قابل انکار نیست. ب. مسلم در کلام معصومان (ع) رسول خدا به علی (ع) فرمودند: فرزند او (عقیل) کشته راه محبت فرزند تو خواهد شد. چشم مؤمنان بر او اشک میریزد و فرشتگان مقرب بر او درود میفرستند. امام حسین (ع) در نامهای که برای کوفیان میفرستد مینویسد که: قد بعثت الیکم اخی و ابن عمّی و ثقتی من اهل بیتی؛ یعنی: کسی را به سوی شما میفرستم که برادر، پسر عمو و مورد اطمینان از اهل بیتم محسوب میشود.

شهید صیاد شیرازی: صحبتی را که ولایت مطرح میکند به محض ایراد سخن، بر ما واجب می شود ...
*****************
هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
شهدای انقلاب اسلامی ,
,
:: برچسبها:
پنجم شوال ,
سالروز ,
ورود ,
مسلم بن عقيل ,
سفیر امام حسین علیه السلام ,
کوفه ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 5 فروردين 1404
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵




_fqs2.jpg)




تفسیر صفحۀ ۴۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۵ - تفسیر نور: «الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلاَّ کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهی فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَی اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ» کسانی که ربا میخورند، (در قیامت از قبرها) برنمیخیزند مگر همانند برخاستن کسی که بر اثر تماس شیطان، آشفته و دیوانه شده است. (نمیتواند تعادل خود را حفظ کند، گاهی زمین میخورد و گاهی برمیخیزد) این (آسیب) بدان سبب است که گفتند: داد و ستد نیز مانند ربا است. در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است. پس هر کس که موعظهای از پروردگارش به او رسید و (از رباخواری) خودداری کرد، آنچه در گذشته (از طریق ربا به دست آورده) مال اوست، و کار او به خدا واگذار میشود. امّا کسانی که (دوباره به رباخواری) بازگردند، آنان اهل آتش خواهند بود و در آن جاودانه میمانند. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۵: «الرِّبا»، در لغت به معنای زیادی و افزایش است. در شریعت اسلام به معنای زیاده گرفتن در وام یا بیع است. مورد ربا، یا پول است یا جنس. گاهی پول را قرض میدهد و بیش از آنچه داده باز پس میگیرد، که این ربای در وام است و گاهی جنسی را میدهد و مقدار بیشتری از همان جنس را تحویل میگیرد، که این نیز در مواردی ربا میشود. رباخوار، به کسی تشبیه شده که شیطان او را خبط کرده است. «خبط» به معنای افتادن و برخاستن و عدم تعادل به هنگام حرکت است. رباخوار در قیامت همچون دیوانگان محشور میشود، چرا که در دنیا روش او باعث به هم خوردن تعادل جامعه گردیده است. ثروتپرستی، چشم عقلش را کور کرده و با عمل خود چنان اختلافات طبقاتی و کینه را بر میانگیزد که فقر و کینه سبب انفجار شده و اصل مالکیّت را نیز متزلزل میکند. برای این افراد، گویا ربا اصل و خرید و فروش فرع است، فلذا میگویند: بیع و معامله هم مثل رباست و تفاوتی ندارند. انتقاد از رباخواری، ربا گرفتن و ربا دادن، از ابتدای اسلام مطرح بوده است. در سورۀ روم که در مکّه نازل شده است، میفرماید: «وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوَا فِی أَمْوالِ النَّاسِ فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ» «روم، ۳۹» یعنی آنچه به قصد ربا میدهید تا برای شما در اموال مردم بیفزاید، بدانید که نزدخداوند افزون نمیشود. سپس در سورۀ آل عمران با فرمان «لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا» «آل عمران، ۱۳۰» از آن نهی گردیده و بیشترین انتقاد از رباخواری در همین آیات آمده است. ضمناً آیۀ «وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ» «نساء، ۱۶۱»، یادآور میشود که در مذهب یهود نیز «ربا» حرام بوده، همچنانکه این حرمت در تورات ذکر شده است. «تورات، سِفر خروج، فصل ۲۳ جمله ۲۵ و سِفر لاویان، فصل ۲۵» آیات مربوط به ربا، به دنبال آیات انفاق آمد، تا دو جهت خیر و شر را که توسط مال و ثروت پدید میآید مطرح کند. انفاق یعنی دادن بلاعوض و ربا یعنی گرفتن بلاعوض. هر آثار خوبی که انفاق دارد، مقابلش آثار سویی است که ربا در جامعه پدید میآورد. به همین جهت قرآن میفرماید: «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ» خداوند ثروت به دست آمده از ربا را نابود، ولی صدقات را افزایش میدهد. تهدیدهایی که در قرآن برای اخذ ربا و پذیرش حاکمیّت طاغوت آمده، برای قتل، ظلم، شرب خمر، قمار و زنا نیامده است. «تفسیر المیزان، ذیل آیه» حرمت ربا نزد تمام فرق اسلامی، قطعی و از گناهان کبیره است. وقتی به امام صادق علیهالسّلام خبر دادند که فلانی رباخوار است، فرمود: اگر قدرت میداشتم گردنش را میزدم. «وسائل، ج ۱۲، ص ۴۲۹» همچنانکه حضرت علی علیهالسّلام وقتی با رباخواری مواجه شد، از او خواست توبه کند، وقتی توبه کرد او را رها نمود و به دنبال آن فرمود: رباخوار را باید از عمل خود توبه دهند، همچنان که از شرک توبه میدهند. از امام باقر علیهالسّلام نقل شده است که فرمود: خبیثترین درآمدها، رباخواری است. «کافی، ج ۵، ص ۱۴۷» و رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودهاند: هر گاه خداوند ارادۀ هلاک قریهای را داشته باشد، رباخواری در آن قریه ظاهر میشود. «کنز العمّال، ج ۴، ص ۱۰۴» و خداوند، فرد رباخوار، وکیل، شاهد و کاتب ربا را لعنت نموده است. «وسائل، ج ۱۲، ص ۴۳۰» در حدیث میخوانیم: رباخواران، در قیامت همچون دیوانگان محشور میشوند. «تفسیر در المنثور، ج ۲، ص ۱۰۲» امام صادق علیهالسّلام علّت تکرار آیات ربا را آمادهسازی ثروتمندان برای کار خیر و صدقات میداند و میفرماید: چون از یکسو «ربا» حرام است و از طرف دیگر کنز و انباشتن ثروت به صورت راکد نیز حرام است، پس چارهای برای ثروتمندان جز انفاق و یا کارهای تولیدی مفید باقی نمیماند. «وسائل، ج ۱۲، ص ۴۲۳» همچنانکه دربارۀ علّت تحریم ربا گفتهاند: رباخواری مانع جریان پول در مسیر تولید و کارهای عامالمنفعه است و به جای تلاش و فکر و بازو، فقط از سود پول بهرهگیری میشود، لذا ربا تحریم شده است. از امام صادق علیهالسّلام روایت شده است که فرمودند: «لو کان الربا حلالا لترک الناس التجارات» اگر ربا حلال بود، مردم کسب و کار را رها میکردند. «وسائل، ج ۱۲، ص ۴۲۴ و بحار، ج ۱۰۳، ص ۱۱۹» و از امام رضا علیهالسّلام نیز روایت شده است که فرمودند: اگر ربا شیوع پیدا کند راه قرض دادن بسته میشود. «الحیاه، ج ۴، ص ۳۳۴» ضمناً چون احتمال در دام ربا افتادن در امور اقتصادی زیاد است، در حدیث میخوانیم: «من اتجر بغیر فقه فقد ارتطم فی الربا» هر کس بدون دانش و آگاهی از مسائل تجاری وارد تجارت شود، گرفتار ربا میشود. «نهجالبلاغه، قصار ۴۴۷» آثار ربا: گرفتن پول اضافی، بدون انجام کاری مفید و یا مشارکت در تولید، نوعی ظلم و اجحاف است که موجب پیدایش دشمنی و قساوت میشود. ربادهنده به جهت بدهیهای تصاعدی، گاهی ورشکست و مجبور به قبول انواع ذلّتها و اسارتها میشود. «تفسیر مراغی، ذیل آیه» ربا، تعادل جامعه را به هم زده و موجب تقسیم جامعه به دو قطب مستکبر و مستضعف میشود. «تفسیر المیزان» با توجّه به این آثار تخریبی، نه تنها در شریعت اسلام، بلکه در تمام ادیان آسمانی ربا تحریم شده است. امّا برخی به بهانههایی میخواهند ربا را توجیه کنند و به دنبال راه فرار هستند. کلاه شرعی ساختن، همانند حیلۀ یهود برای گرفتن ماهی در روز شنبه که در آیات قبل ماجرای آن بیان شد، نوعی بازی بیش نیست و قرآن از اینگونه بازیها انتقاد کرده است. ربا، آثار تخریبی خود را دارد هر چند که جوامع انسانی آن را در سیستم اقتصادی خود پذیرفته باشند. علّت پیشرفت جوامع غربی، توجّه به علم و صنعت است، نه اینکه رباخواری موجب ترقّی آنها شده باشد. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۵: ۱. رباخواران، از تعادل روحی و روانی برخوردار نیستند و جامعه را نیز از تعادل اقتصادی خارج میسازند. «کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ» ۲. تشبیه بیع حلال به ربای حرام، نشانۀ عدم تعادل فکری آنان است. «یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ» «بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا» ۳. شیطان، قدرت تصرف بر درون انسان را دارد. «یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ» ۴. توجیه گناه، راه را برای انجام گناه باز میکند. «إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا» ۵. تا قبل از ابلاغ تکلیف، مسئولیّتی نیست. «فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ» ۶. احکام الهی، در جهت پند و تربیت مردم است. «جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ» ۷. قانون امروز، شامل گذشته افراد نمیشود. «فَلَهُ ما سَلَفَ» ۸. از گناه ناآگاهان اغماض میشود، ولی از آگاهانِ مغرض و مُصرّ هرگز. «وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ» تفسیر صفحۀ ۴۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۷۶ - تفسیر نور: «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ» خداوند ربا را نابود میکند، ولی صدقات را افزایش میدهد و خداوند هیچ انسان ناسپاس و کافرِ گنهکاری را دوست نمیدارد. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۶: کلمۀ «محق» به معنای نقصان تدریجی است و مُحاق به ماه گفته میشود که نورش در شبهای آخر آن چنان کاهش یافته که دیده نمیشود. و در مقابل، «الرِّبا» به معنی رشد تدریجی است. این آیه یادآور میشود که هر چند رباخوار به قصد انباشت ثروت، از دیگران ربا میگیرد، ولی خداوند برکت و آثار خوبی که باید ازدیاد مال داشته باشد از ربا میگیرد. لازم نیست خود مال رَبَوی از بین برود؛ بلکه اهدافی که از افزایش ثروت در نظر است از بین میرود. در نظام رَبَوی، سعادت، محبّت و امنیّت نیست و چه بسیار ثروتمندانی که از سرمایۀ خود، هیچ نوع راحتی و آرامش و یا محبوبیّتی به دست نمیآورند. ولی در نظامی که در آن انفاق، صدقه و قرضالحسنه رایج باشد، آن جامعه از برکات زیادی برخوردار است. در آن نظام، فقرا مأیوس نبوده و اغنیا در فکر تکاثر نیستند. محرومان به فکر انتقام و سرقت، و اغنیا نگران حراست و حفاظت اموال خود نمیباشند و جامعه از یک تعادل نسبی همراه با الفت و رحمت و تفاهم و امنیّت برخوردار خواهد بود. در تفسیر کبیر فخر رازی آمده است: وقتی رباخوار، عواطف و عدالت انسانی را در خود محو کند، خود و اموالش مورد نفرین فقرا قرار میگیرد و کینه و انتقام و توطئه سرقت هر لحظه او را تهدید میکند و این نمونهای از آن نابودی است که در آیه مطرح شده است. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۶: ۱. به رشد ظاهری ثروت خیره نشوید؛ نظام اقتصادی بر اساس ربا رو به نابودی است. «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا» ۲. نابود کردن مال ربوی، از سنّتهای الهی است. «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا» فعل مضارع نشانۀ استمرار است. ۳. رواج صدقه و زکات، سبب رشد و استواری اقتصاد است. «یُرْبِی الصَّدَقاتِ» ۴. رباخوار، از رحمت و محبّت الهی محروم است. «وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ» ۵. رباخوار، بسیار ناسپاس و گنهکار است. او با گرفتن ربا خود را ضامن مردم، زندگی خود را حرام، عباداتش را باطل، و حرص و طمع قساوت را بر خود حاکم میگرداند. «کَفَّارٍ أَثِیمٍ» تفسیر صفحۀ ۴۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۷ - تفسیر نور: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» همانا کسانی که ایمان آورده و کارهای نیکو انجام دادهاند و نماز برپا داشته و زکات پرداختهاند، پاداششان نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۷: این آیه، برابر رباخواران که «کفّار اثیم» هستند، سیمای مؤمنان را ترسیم میکند که عمل صالح انجام داده و نماز را بر پای میدارند و زکات پرداخت میکنند. تا اشاره به این باشد که زمینۀ برچیده شدن ربا در جامعه، توجّه به ایمان و عمل صالح و احیای نماز و زکات است. مردم ۴ گروه هستند: ۱. گروهی ایمان آورده و عمل صالح انجام میدهند که اینان «مؤمنانند»؛ ۲. گروهی، نه ایمان آورده و نه کار شایسته انجام میدهند که اینان «کافرانند»؛ ۳. گروهی ایمان دارند، ولی عمل صالح ندارند که اینان «فاسقانند»؛ ۴. گروهی ایمان ندارند، ولی اظهار ایمان میکنند و در ظاهر کار نیک انجام میدهند که اینان «منافقانند». اگر رباخواران از خدا و مردم بریدهاند، امّا در مقابل، کسانی هستند که اهل ایمان و عمل صالح بوده و از طریق نماز، با خداوند مرتبط میباشند و با پرداخت زکات با مردم پیوند دارند. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۷: ۱. اسلام در کنار مسائل عبادی و فردی، به مسائل اقتصادی و مردمی نیز توجّه دارد. نماز و زکات در کنار هم مطرحند. «أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ» ۲. ذکر نماز و زکات بعد از عمل صالح، نشانۀ آن است که در میان کارهای شایسته حساب این دو جداست. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ» ۳. تشویق نیکوکاران به دنبال تهدید بدکاران، یک اصل تربیتی است. «لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ» ۴. هوشمند کسی است که در محاسبات، تنها به موجودی امروز که در دست دارد ننگرد، بلکه به آینده و ذخیرههایی که نزد خداوند است توجّه داشته باشد. «عِنْدَ رَبِّهِمْ» ۵. پروردگار، به مؤمنانی که اهل عمل صالح و نماز و زکاتند، نظر ویژهای دارد. کلمۀ «رَبِّهِمْ» اشاره به لطف خاصّ اوست. ۶. وعدههای الهی، انگیزۀ عمل صالح است. «لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ» ۷. امنیّت و آرامش واقعی، در سایۀ ایمان و عمل صالح و پیوند با خدا و مردم است. «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» ۸. عوامل آرامش، ایمان، عمل صالح، نماز و زکات است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُواالصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ» «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» تفسیر صفحۀ ۴۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۸ - تفسیر نور: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» ای کسانی که ایمان آوردهاید! تقوای الهی پیشه کنید و آنچه را از (مطالبات) ربا باقی مانده است، رها کنید، اگر ایمان دارید. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۸: در آیات قبل به مفاسد ربا اشاره شد که ربا فرد و جامعه را از تعادل خارج و آشفته میکند «یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ» و روشن شد که ربا در حقیقت کم شدن است، نه زیاد شدن «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا» در این آیه نهی از ربا را صریحاً بیان میکند. «ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا» شأن نزول - سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۸: در تفاسیرِ مجمعالبیان، المیزان و مراغی نقل شده است که وقتی آیۀ تحریم ربا نازل شد، برخی از صحابه همانند خالدبنولید، عباس و عثمان، از مردم مقداری طلب از بابت ربا داشتند، آنها در مورد طلبکاری خود، از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله کسب تکلیف کردند و آیۀ فوق نازل شد. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله بعد از نزول این آیه فرمود: عباس، عموی من نیز حقّ مطالبه ربا ندارد و قبل از همه، باید خویشان من دست از ربا بردارند. همچنانکه در طی خطبهای فرمود: «و کل ربا فی الجاهلیه موضوع تحت قدمی هاتین و اول ربا اضع ربا العباس» تمام رباهای مقرّر در دورۀ جاهلیّت را زیر پای میاندازم و از همه پیشتر رباهایی که برای عباس است. «تفسیر فی ظلال القرآن» پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۸: ۱. رباخواری، از عادات زمان جاهلیّت بود که مسلمانان صدر اسلام نیز به آن آلوده بودند. «یا أَیُّهَاالَّذِینَ آمَنُوا» «ذَرُوا» ۲. تقوا، مرحلهای بالاتر از ایمان است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ» ۳. رباخوار، مالک بهره نمیشود و اسلام سود رَبَوی را به رسمیّت نمیشناسد. «ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا» ۴. لازمۀ ایمان و تقوا، صرف نظر کردن از مال حرام است. «إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» تفسیر صفحۀ ۴۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۹ - تفسیر نور: «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ» پس اگر چنین نکردید، (بدانید که) اعلان جنگ با خدا و رسولش دادهاید و اگر توبه کنید، (اصل) سرمایههایشما از آنِ خودتان است. (و در این صورت) نه ستم میکنید و نه بر شما ستم میشود. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۹: در اسلام، نه اجازه ربا و بهرهکشی و استثمار داده شده و نه اموال مردم یک جانبه مصادره میگردد. در بعضی نظام ها، مالکیّت ملغی و تمام اموال را از صاحبانشان میگیرند و در برخی دیگر، استثمار و بهرهکشی و ربا، به هر شکلی آزاد است. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۷۹: ۱. رباخوار، محارب با خداست. او باید بداند که در این جنگ، در یک طرف او قرار دارد و در طرف دیگر، خداوند جبّار. «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ» ۲. رباخواری، گناه کبیره است؛ چون اعلام جنگ با خداوند است. «بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ» ۳. رباخوار، گمان نکند با مردم محروم طرف است؛ بلکه خداوند به حمایت از محرومان برخاسته و از حقّ آنان دفاع میکند. «بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ» ۴. چون رباخوار محارب با خداست، از وظایف حکومت اسلامی مبارزه با رباخوارای است. «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ» ۵. برای محاربین با خدا نیز راه توبه باز است. «بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ» «وَ إِنْ تُبْتُمْ» ۶. رباخوار، تنها مالک اصل مال است؛ نه بهرۀ آن. «فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ» ۷. برای نجات محرومان، اصل مالکیّت مردم را نادیده نگیرید و مالکیّت خصوصی در اقتصاد اسلامی پذیرفته شده است. «فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ» ۸. سلطهپذیری و سلطهگری هر دو محکوم است، نه ظلم ببینید و نه ظلم روا دارید. «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ» ۹. انتقام ممنوع است. به رباخوار توبهکننده نیز نباید ظلم شود. «فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ» ۱۰. به توبهکنندگان، نباید به خاطر خلافکاریهای پیشین ظلمی شود. سرزنش کسانی که قبلًا خلافکار بودهاند ممنوع است. «فَإِنْ تُبْتُمْ» «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ» ۱۱. استقرار عدالت اقتصادی، از وظایف حکومت اسلامی است. «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ» تفسیر صفحۀ ۴۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۰ - تفسیر نور: «وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» و اگر (بدهکار) تنگدست بود، او را تا هنگام توانایی مهلت دهید و (در صورتی که واقعاً توان پرداخت ندارد،) اگر ببخشید برای شما بهتر است، اگر (نتایج آن را) بدانید. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۰: هر چند در این آیه سفارش شده که به بدهکار مهلت داده شود، ولی نباید بدهکار از این موضوع سوءاستفاده کند. لذا اگر بدون عذر در پرداخت بدهی خود تأخیر کند، گناهکار است. در حدیث آمده است: برای کسانی که بدون عذر، بدهی خود را نمیپردازند، گناهِ دزد نوشته میشود. همچنانکه برای مهلتدهندگان، پاداشی چون پاداش شهیدان ثبت میشود. به هر روزی که به بدهکار مهلت داده شود، پاداش صدقۀ همان مبلغ، برای طلبکار ثبت میشود. «تفسیر برهان» گذشت از بدهکار نادار، برای شما بهتر است، زیرا: الف: شاید فردا برای خود شما نیز این صحنه پیش آید. ب: مال فراموش میشود؛ ولی بخشیدن به نادار هرگز فراموش نمیشود. ج: کسب رضایت دل محروم و رضای خالق، از کسب درآمد به مراتب بهتر است. در احکام فقهی آمده است: زندانی کردن بدهکار معذور، ممنوع است و در مواردی که شخص بدهکار واقعاً مالی نداشته باشد که بدهی خود را پرداخت کند، وظیفۀ حکومت اسلامی است که بدهی او را بپردازد. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۰: ۱. اسلام، حامی مستضعفان است. «وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ» ۲. نه تنها ربا نگیرید، بلکه در گرفتن رأسالمال و اصل سرمایه نیز مدارا کنید. «فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ» ۳. اصل در زمانبندی برای بازپرداخت، توان بدهکار است. «فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ» ۴. اجبار بدهکاری که توانایی پرداخت دارد، مانعی ندارد. «إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ» ۵. بخشیدن بدهکار فقیر، صدقه است. «وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ» ۶. نظام حقوقی و اقتصادی اسلام، با نظام اخلاقی آن پیوند دارد. گرچه بازپسگیری وام حق است، ولی مهلت دادن و بخشیدنِ بدهکار باید مراعات شود. «فَنَظِرَةٌ» «تَصَدَّقُوا» ۷. محدودیّت انسان و ثروت دوستی او نمیگذارد که انسان به حقیقت ارزشها و کمالات پی ببرد. «إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» تفسیر صفحۀ ۴۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۱ - تفسیر نور: «وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ» و پروا کنید از روزی که در آن به پیشگاه خداوند بازگردانده میشوید و سپس هر کس (جزای) آنچه را کسب کرده، بدون کم و کاست داده میشود و به آنان ستمی نمیرود. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۱: این آیه به منزلۀ جمعبندی و هشدار عمومی در پایان آیات ربا است. آخرین آیهای که بر پیامبر نازل شده است؟ سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۱: در تفاسیری همچون کشّاف، المیزان، مجمعالبیان، کبیر فخر رازی و برهان آمده است که این آیه، آخرین آیهای بوده که بر رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نازل شده، ولی به دستور پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله در اینجا قرار گرفته است. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۸۱: ۱. قیامت، روز مهمی است. تنوین کلمۀ «یَوْماً» اشاره به عظمت آن روز دارد. ۲. ربا گرفتن و رسیدن به دنیا، ساده و زودگذر است، آنچه ابدی و باقی است، قیامت است. «وَ اتَّقُوا یَوْماً» ۳. تقوی و یاد قیامت، قویترین عامل برای دور شدن از ربا و سایر محرّمات است. «وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ» ۴. ضامن اجرای نظام اقتصادی اسلام، ایمان و تقوای مردم است. «وَ اتَّقُوا یَوْماً» ۵. در معاملات این جهان، امکان کم و کاست هست، ولی در معامله با خداوند هیچگونه کم و کاستی نیست. «تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ» ۶. ملاک جزا و پاداش، عمل است؛ نه آرزو. «ما کَسَبَتْ» ۷. نگران انفاق و ترک سود رباهایتان نباشید، از اعمال نیک شما اندکی کاسته نمیشود. «تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ» «لا یُظْلَمُونَ» منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور ، ج ۱، ص ۴۴۲ - ۴۵۲.

بسم الله الرحمن الرحیم تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۵۸ هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ ﴿۱۵۸﴾
۱۵۸ - آيا جز اين انتظار دارند كه فرشتگان مرگ به سراغشان بيايند، يا خداوند (خودش ) به سوى آنها بيايد (چه انتظار محالى ؟!) يا پاره اى از آيات پروردگار (و نشانه هاى رستاخيز) اما آن روز كه اين آيات و نشانه ها تحقق پذيرد ايمان آوردن افرادى كه قبلا ايمان نياورده اند و يا عمل نيكى انجام نداده اند سودى به حالشان نخواهد داشت ، بگو (اكنون كه شما چنين انتظارات غلطى داريد) انتظار بكشيد ما هم انتظار (كيفر شما را) مى كشيم !
Are they waiting for the angels or your Lord to come to them, or for some of the signs of your Lord? On the Day when some of the signs of your Lord come, no soul will be benefited by its belief had it not believed before or earned good in its belief. Say: 'Wait, we are waiting. ' (158)
تفسیر انتظارات بيجا و محال! در آيات گذشته اين حقيقت بيان شد كه ما حجت را بر مشركان تمام كرديم و كتاب آسمانى يعنى قرآن را براى هدايت همگان فرستاديم تا هيچگونه بهانه اى براى توجيه مخالفتهاى خود نداشته باشند. اين آيه مى گويد: اما اين افراد لجوج به اندازه اى در كار خود سرسختند، كه اين برنامه روشن نيز در آنها تاثير نمى كند، گويا انتظار نابودى خويش ، يا از ميان رفتن آخرين فرصت ، و يا انتظار امور محالى را مى كشند. نخست مى گويد: آنها جز اين انتظار ندارند كه فرشتگان مرگ به سراغشان بيايند! (هل ينظرون الا ان تاتيهم الملائكة ) (يا اينكه پروردگارت به سراغ آنها بيايد و او را ببينند، و ايمان بياورند!! (او ياءتى ربك ) در حقيقت آنها انتظار امر محالى را مى كشند، نه اينكه آمدن خداوند يا مشاهده او امكانپذير باشد، و اين درست به آن مى ماند، كه به شخص قاتل لجوجى كه پس از ارائه مدارك كافى ، باز منكر جرم خود مى باشد، بگوئيم اگر اينهمه مدارك را قبول ندارى لابد انتظار دارى شخص مقتول زنده شود و در دادگاه حضور يابد و شهادت بدهد كه تو او را كشته اى ! سپس مى گويد: (يا اينكه بعضى از آيات و نشانه هاى پروردگار كه در آستانه رستاخيز و پايان جهان ، واقع مى شود، و به دنبال آن درهاى توبه بسته خواهد شد، انجام گيرد) (او ياتى بعض آيات ربك ). بنابراين تعبير به (آيات ربك ) اگر چه به صورت كلى و سربسته ذكر شده اما مى تواند به قرينه جمله هاى بعد كه تفسير آن خواهد آمد، به معنى نشانه هاى رستاخيز بوده باشد، مانند زلزله هاى وحشتناك ، و بى فروغ شدن خورشيد و ماه و ستارگان و امثال اينها. و يا اينكه منظور از آن درخواستهاى نامعقولى بوده است كه آنها از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) داشتند، از جمله اينكه مى گفتند ايمان نمى آوريم مگر اينكه سنگهاى آسمانى بر سر ما ببارد و يا بيابان خشك و سوزان حجاز پر از چشمه ها و نخلستانها شود!. و به دنبال آن اضافه مى كند: (آن روز كه چنين آيات صورت پذيرد، ايمان آوردن افراد بى ايمان و آنها كه عمل نيكى انجام نداده اند، پذيرفته نخواهد شد) و درهاى توبه به روى آنان بسته مى شود، زيرا توبه و ايمان در آن هنگام ، صورت اجبارى و اضطرارى به خود مى گيرد، و ارزش ايمان و توبه اختيارى را نخواهد داشت (يوم ياءتى بعض آيات ربك لا ينفع نفسا ايمانها لم تكن آمنت من قبل او كسبت فى ايمانها خيرا). از آنچه گفتيم روشن شد كه جمله (او كسبت فى ايمانها خيرا) به اين معنى است كه در آن روز نه تنها ايمان آوردن سودى نخواهد داشت ، بلكه آنها هم كه ايمان آورده اند ولى عمل صالحى انجام نداده اند در آن روز انجام عمل صالح به حال آنها، نفعى ندارد، چه اينكه اوضاع و احوال طورى است كه هر كسى بى اختيار دست از كارهاى خلاف بر مى دارد و به سوى عمل صالح اجبارا روى مى آورد. در پايان آيه با لحنى تهديدآميز به اين افراد لجوج مى گويد: (اكنون كه شما چنين انتظارى را داريد در انتظار خويش بمانيد، ما هم در انتظار (كيفر دردناك شما) خواهيم بود) (قل انتظروا انا منتظرون ). ايمان بدون عمل سودى ندارد. از نكات جالبى كه از آيه فوق استفاده مى شود اين است كه راه نجات را در ايمان ، آن هم ايمانى كه در پرتو آن اكتساب خيرى شود و اعمال نيك انجام گيرد، معرفى مى كند. ممكن است اين سئوال پيش آيد كه آيا ايمان به تنهائى كافى نيست هر چند خالى از تمام اعمال نيك باشد؟ در پاسخ مى گوئيم درست است كه افراد با ايمان ممكن است لغزشهائى داشته باشند و مرتكب گناهانى شوند و از گناهان خود نيز پشيمان گردند، و به اصلاح خويش پردازند، ولى كسى كه هيچگونه عمل نيكى در تمام عمرش انجام نداده و فرصت كافى داشته است ، بلكه به عكس هر گونه گناه و زشتكارى از او سرزده ، بسيار بعيد به نظر مى رسد كه اهل نجات باشد و ايمان او به تنهائى مفيد واقع شود، زيرا اصولا نمى توان باور كرد كسى ايمان به مكتبى داشته باشد ولى در تمام عمرش ، حتى يكبار، به برنامه هاى آن مكتب عمل نكند، بلكه به عكس همه دستورات آن را زير پا بگذارد، اين خود دليل روشنى بر عدم ايمان او است ، و به اين ترتيب ايمان بايد حداقل با قسمتى از اعمال نيك همراه باشد، تا معلوم شود ايمانى وجود دارد.
****************
نماز شبهای قدر دو رکعت ؛ در هر رکعت بعد از حمد، #هفت مرتبه #توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه : « أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ » بگوید. در روایت نبوى (صلى الله علیه و آله) است که از جاى خود برنخیزد تا حق تعالى او را و پدر و مادرش را بیامرزد مفاتیح الجنان
****************
بیان رحمت بسیاری از مردم از برزخ خود بی خبرندواز بی خبری خود نیز غافل هستند و همین طور نسبت به عالم روحانی خودشان آگاهی ندارند، مگر کسانی که خداوند با دادن معرفت نفس ، به آنها منت نهاده است.شناخت عالم مثال از طریق معرفت نفس است، زیرا حقیقت نفس از عالم ارواح می باشد.در نتیجه کسی که حجاب ماده از روی روح ونفسش برداشته شود ودر عالم مثال نفس خود را از آن خالی ببیند، به آسانی می تواند به حقیقت روح خود که مجرد از شکل است، منتقل شودوچنین شناختی همان است که در سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم آمده است، که می فرماید:((مَنْ عَرَفَ نَفسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ))(( کسی که خود را بشناسد، پروردگار خود را می شناسد)). کتاب المراقبات مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی

   




امام خامنه ای در دیدار مسئولان وزارت امور خارجه و سفیران جمهوری اسلامی ایران
پرهیز از دیپلماسی التماسی، لزوم تعاملات خردمندانه و انعطاف با حفظ اصول
۳۰ /اردیبهشت/ ۱۴۰۲













https://imamhussain.org/persian/31418
https://hawzah.net/fa/Article/View/107163
شهدای والامقام واقعه کربلا
یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
حجّاج بن مسروق بن جُعف بن سعد العشيره مذحجى جعفى
حجاج بن مسروق بن جعف بن سعد العشیره مذحجی جعفی، از یاران امام حسین(ع) بود که در کربلا به شهادت رسید ...

شهید«حمیدرضا زمانی مجد» 15بهمن ماه 1348 در شهرســتان کنگاور به دنیا آمد. پدرش خداکرم و مادرش اختر نام داشــت. تا دوم متوسطه در رشته تجربی درس خواند. به عنوان ســرباز ارتش در جبهه حضور یافت. دوم مرداد 1367 در مریوان توســط نیروهای بعثی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار شهید والامقام در گلزار شهدای زادگاهش واقع است ... بخشی از وصیتنامه: زندگی مبارزه است باید با سختی جنگید اگر انسان در این راه، سستی و کاهلی کند و ننگ را بپذیرد فنا خواهد شد و اگر صبر و تلاش و کوشش به خرج دهد در ملکوت اعلی جای خواهد گرفت. وجدان بیدار انسان اجازه نمیدهد که ظالم زور بگوید و مظلوم اطاعت کند پس انسان مومن تا آخرین نفس مبارزه خواهد کرد تا این سیستم را براندازد و قسط و عدل را در جهان برقرار کند مگر نشنیدهاید که حسین (ع) آموزگار بزرگ شهادت، با خون خود، آزادگی و مختار بودن و عاشق بودن و الهی بودن انسان را مهر کرد و به همه تاریخ درس داد و قلب تاریخ را فتح کرد و شمع تاریخ شد؛ سوخت و به بشریت روشنایی بخشید. حال باید چون شمع سوخت و شکافنده ظلمت و نور شد شاید ما هم به صف شهیدان خونین پیکر حسینی پیوستیم ... سخن آخرم این است که بیشتر مدافع انقلاب باشید و از ارزشهای والای اسلامی و انسانی پیروی کنید تنها به خدا توکل کنید. مبادا امام را چون اهل کوفه که اباعبدالله را بییاور گذاشتند تنها گذارید و کلام آخر اینکه بر سختیها و مشکلات فایق آیید که خدا یار محرومان خواهد بود ...

شهید «فرجالله صالحی»، دهم بهمن 1350 در روستای ســوهان از توابع شهرستان ساوجبلاغ به دنيا آمد. پدرش حبيبالله، كشــاورزی میکرد و مادرش منزلت نام داشــت. دانشآموز دوم متوســطه بود. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. بيســت و هفتم ارديبهشــت 1367، در شيخمحمد با اصابت تركش به سر، شهيد شد. پيكر وی را در گلزار شهدای زادگاهش به خاك سپردند ...
بخشی از وصیتنامه: هیچوقـت امـام را تنهـا نگذاریـد و پشـتیبان سلحشـوران اسـلام باشـید ...

شهید «محمدرضا آقایوسفی» هشتم اسفند ١٣٤٤، در شهرستان قم به دنيا آمد. از سوى بسيج عازم جبهه ها شد. دهم اسفند ١٣٦٢ در حالیکه به عنوان بى سيم چى در جزيره مجنون حضور داشت، در سالروز تولد ۱۸ سالگی اش بر اثر اصابت تركش به گردن، به مقام شهادت نایل آمد. پيكرش در منطقه باقی ماند. سال ١٣٧٦ پیکرش تفحص شد و در تشییعی با شکوه در گلزار شهدای علی بن جعفر به خاک سپرده شد ...
بخشی از وصیتنامه: خواهرانم حجاب را، حجاب را، حجاب را فراموش نكنيد. برادرانم تقوى را فراموش نكنيد ... 
شهید «جعفر پاینده» شهريور 1342، در شهرستان قشم به دنيا آمد. پدرش حسين و مادرش شمري نام داشت. تا اول متوسطه در رشته انساني درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. دهم ارديبهشت 1361، در خرمشهر به شهادت رسيد. اثري از پيكرش به دست نيامد ...
بخشی از وصیتنامه: نکند روزی برسد که امام بییار و یاور شود. همیشه گوش به فرمان امام باشید و او را دعا کنید ... از خدا غافل نشوید، نماز خود را به موقع بخوانید، روزه بگیرید و در اجتماعات مذهبی شرکت کنید و به هر طریقی شده نگذارید که خون شهیدان و این انقلاب به هدر برود. شما هستید که باید آینده ایران را بسازید، شما هستید که باید پیام خون این شهیدان را به جهان برسانید، و مظلومیت این انقلاب را به جهان برسانید ...

شهید محسن غفاری مرداد ماه سال ۱۳۴۴ متولد شد. دروس حوزوی را در مدرسه حجتیه قم میخواند. با آغاز انقلاب فعالیتهای گسترده داشت. آنقدر که دیگر در خانه پیدایش نمیشد. دستگیر و شکنجه شد. اما از هدف دست نکشید. بعد از پیروزی انقلاب مدتی علیه منافقان فعالیت داشت و سپس از طریق بسیج عازم جبهه شد و بعد از سه مرحله اعزام اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در عملیات بیت المقدس، آزادسازی خرمشهر، به شهادت رسید ...
بخشی از وصیتنامه:
برادران و خواهران سفارش مىکنم، اگر میخواهید پیروز و موفق باشید، راه شهدا را که همان راه امام است، ادامه دهید ...

شهید «ایوب نقیلو» چهاردهم دی 1344 ، در شهرستان کرج به دنیا آمد. پدرش محمدحسن، در دانشگاه کارگری می کرد و مادرش سلاطین نام داشت. تا دوم راهنمايی درس خواند. پاسدار بود. هفدهم اسفند 1365، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر وی را در امامزاده محمد(ع) زادگاهش به خاک سپردند ...
بخشی از وصیتنامه:
ما با دادن شهيد مسئوليتمان زياد مىشود شما اگر مسلمان نيستيد لااقل آزاده مرد باشيد نگذاريد كه استعمارمان كنند به فكر اين باشيد كه خون اين شهيدان پايمال نشود ما بايد ادامه دهنده راه آنها باشيم ...

شهید حبیبالله رضایی قزوینیها پانزدهم اردیبهشت ۱۳۴۴، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش غلامحسین، در و پنجره فروش بود و مادرش عاتقه قزوینیمقدم(فوت ۲۷ مهرماه ۱۳۹۸. همزمان با اربعین امام حسین(ع)) نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم اسفند ۱۳۶۶، در حلبچه بر اثر اصابت ترکش و قطع سر، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است ...
بخشی از وصیتنامه: ما اکنون در موقعیتى از تاریخ قرار گرفته ایم که تمام مسلمین جهان، چشم امیدشان به ماست و در واقع آن ها رهروان راه ما هستند... از خواهرانم مى خواهم چون زینب(س) پیام خونین من و تمامى شهدا را به جامعه انتقال دهند... پیامى کوتاه براى دوستانم و امت حزبالله؛ عزیزان من! اگر اکنون در موقعیتى واقع شدهاید که مىبینید اسلام به وجودتان احتیاج دارد؛ پس چنان چه کوچکترین کوتاهى از خود نشان دهید، بدانید که خیانت به خون شهدا کرده اید. پیام من به امت حزب الله این است: نکند روزى بیاید که اماممان یاورى نداشته باشد. به والله اگر -خداى ناکرده- امام را تنها بگذارید و یاریش نکنید، در روز محشر جلوى یکایک شما را خواهند گرفت؛ پس مواظب باشید این فرزند حقیقى حسین(ع) بییاور نماند ... 
شهید شکرعلی الهیاری شانزدهم اردیبهشت ۱۳۲۱، در روستای خورهشت از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد. پدرش رستمعلی (فوت۱۳۶۲)، کشاورز بود و مادرش صدف نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. کارگر بود. سال ۱۳۴۷ ازدواج کرد و صاحب پنج پسر و چهار دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم اسفند ۱۳۶۳، در شرق رود دجله بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین واقع است.
بخشی از وصیتنامه: به همگى وصیت مىکنم: نماز را به وقت بخوانید؛ چون رسول اکرم(ص) فرمودند: «نماز، ستون دین است.» ... و اى ملت ایران! قدر این انقلاب و این رهبر عزیز، این موساى زمان و ابراهیم بت شکن دوران را -که بحمدالله براى زنده نگه داشتن اسلام بتها را شکست- بدانید و هر چه در توان دارید -چه جانى و چه مالى- به جبههها کمک کنید تا -ان شاء الله- این بت صدامى هم شکسته شود. باشد تا -ان شاء الله- بعد از صدام، با اسراییل بجنگیم تا دشمن جهان اسلام را نابود کنیم. به امید پیروزى هرچه سریعتر رزمندگان اسلام و نابودى کفر جهانى ... 
شهید محمود لشگری نهم مرداد ۱۳۴۴، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش لطفالله(فوت۱۳۶۰) قهوهچی بود و مادرش بتول نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم بهمن ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و سال۱۳۷۵ پس از تفحص در گلزار شهدای روستای ضیاءآباد از توابع شهر تاکستان به خاک سپرده شد …
بخشی از وصیتنامه: ای مسلمانان جهان! از شما میخواهم یاور امام باشید که اوست نایب منجی عالم بشریت. ای خانوادهی عزیزم! وصیت میکنم حامی اسلام و دین خدا باشید، که -خدای ناکرده- خونی که شهدا برای اسلام دادند، به هدر نرود. ای خواهران و مادران! تقاضا دارم حجاب اسلامی را حفظ نمایید؛ جهاد شما، حجاب شماست! از تمام دوستان و آشنایان تقاضا دارم: پشتیبان ولایت فقیه باشید؛ تا -بنا به فرموده ی امام- آسیبی به شما نرسد ...

https://harimeharam.ir/category/14/1
گزیدهای از وصیتنامه عارفانه شهید مدافع حرم «رسول خلیلی»

https://harimeharam.ir/category/14/1
دستنوشته ای از شهید مدافع حرم لبنانی، «محمد علی حسین عواضه» خطاب به امام زمان (عج)

https://harimeharam.ir/category/14/1
بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم «حامد کوچکزاده»:
«دشمن با تمام قوا از زمین و آسمان، در حال حمله به مرزهای اعتقادی و ایمانی ماست. حرکتی کنید. امروز دشمن در خصوصیترین لحظات ما و به خصوصیترین مکانهای ما نفوذ کرده و بنیان خانواده که یکی از ارکان مهم جامعه میباشد را از هم پاشیده و چگونه است که ما نسبت به این مسائل بیتفاوتیم...»
_shohadaye_karbala_60yl.png)
شهید سید حسن نصرالله: ما در حال جنگ در نبردی بزرگ هستیم و آمریکا و اسرائیل میخواهند خیمهگاه ما را محاصره کنند. امروز فرمانده خیمهگاه ما امام خامنهای و مرکز آن جمهوری اسلامی ایران است و آمریکا میخواهد آن را محاصره کند ... به ترامپ و نتانیاهو میگوییم که ما قومی هستیم که نه محاصره، نه تحریم، نه فقر و نه گرسنگی به اراده ما خللی وارد نمیکند. در برابر آمریکا و اسرائیل به امام خامنهای، میگوییم که ای فرزند حسین (ع)، ما تو را تنها نمیگذاریم ...
شهید حاج قاسم سلیمانی: امروز قرارگاه حسینبن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص) ... برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمهی رسولالله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیتاللهالحرام و مدینه حرم رسولالله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند ... از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولیّفقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید ...



_gbjl.gif)




_14021013_0154807_7l85.png)

_gbjl.gif)
کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)
پایگاه اطلاعرسانی سید ابراهیم رئیسی:
https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*****

التماس دعا
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
حجاب ,
قرآن کریم ,
تفسیر سوره مبارکه بقره ,
سوره مبارکه انعام ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
شهدای انقلاب اسلامی ,
ماه مبارک رمضان ,
,
:: برچسبها:
تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۵۸ ,
تفسیر صفحۀ ۴۷ قرآن کریم ,
تفسیر نور ,
سوره بقره ,
تفسیر سوره مبارکه انعام ,
تفسیر سوره انعام ,
شهدای والامقام واقعه کربلا ,
کربلا ,
یاران امام حسین(ع) ,
شهید «حمیدرضا زمانی مجد» ,
شهید «فرجالله صالحی» ,
شهید «محمدرضا آقایوسفی» ,
شهید «جعفر پاینده» ,
شهید محسن غفاری ,
راه شهدا را که همان راه امام است ,
شهید «ایوب نقیلو» ,
شهید حبیبالله رضایی قزوینیها ,
شهید شکرعلی الهیاری ,
شهید محمود لشگری ,
شهید مدافع حرم «رسول خلیلی» ,
شهید مدافع حرم «محمد علی حسین عواضه» ,
امام زمان (عج) ,
شهید مدافع حرم «حامد کوچکزاده» ,
شهید سید حسن نصرالله ,
شهید حاج قاسم سلیمانی ,
یا زهرا سلام الله علیها ,
ظهور ,
امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 4 فروردين 1404
|
In the Name of Allah
In the Name of Allah, the Merciful, the Most Merciful
We have written in the Psalms, after the Remembrance: 'The righteous among My worshipers shall inherit the earth
Sura 21: AL-ANBIYA (THE PROPHETS) - Juz' 17 - Translation Qarib
Quran
**************
Note: All content is free to use
Why did Imam Hussain (pbuh) rise up? Did Imam Hussain (pbuh) rise up only for opposing a corrupt ruler like Yazid? Which were the true dimensions of Imam Hussain's movement?

Imam Khamenei:
Imam Hussain's (pbuh) movement is, indeed, perceivable via two perspectives—both of which are acceptable. Nonetheless, when put together, the two views show the extensive dimensions of this movement. One perspective involves the appearance of Imam Hussain’s action, which is a movement against a corrupt, deviated, suppressive and oppressive regime: Yazid’s Regime. But, at the heart of his action, there is a more important movement that the second perspective will lead to the move against ignorance and humiliation of mankind. In fact, even though Imam Hussain (pbuh) fights against Yazid, his extensive historical fight is not against the short-living and insignificant Yazid. Rather, his main fight is against mankind’s ignorance, abasement, deviation and humiliation. Indeed, Imam Hussain (pbuh) fights against such vices.
January 16, 1994
_8j9y.png)
Imam Khamenei:
An ideal government was formed by Islam. If we want to summarize the story of Imam Hussain (pbuh) in a few lines, we can say: humanity suffers from ignorance, oppression and discrimination. The big rulings of the world, the empires of the Caesars and Kisras of the time—either in ancient Persia or the Roman Empire—were regimes of extravagance, non-democratic establishments, ruling through illogical coercion, ignorance and corruption. Smaller establishments--like those in the Arabian Peninsula-- were even worse than them; overall, ignorance reigned over the world. Meanwhile, the light of Islam managed to enlighten, first, the Arabian Peninsula, and then gradually grow to encompass all the world, by the Messenger of God, via Divine assistance, as well as massive and strenuous popular resistance. At the time the Prophet dies, this government was a stable establishment that could be a model for all humans throughout history. Had that establishment continued in the same direction, the history would undoubtedly change. That is, what is supposed to happen centuries later-- at the time of Imam Mahdi’s (pbuh) reappearance in the current situation—would have happened at that time. A world replete with justice, purity, truthfulness, and kindness is the world of the era of Imam Mahdi (pbuh); it is the time when the authentic life of humanity begins. The Authentic life of mankind in this world begins after the reappearance of the Imam of the Time (may God hasten his return), and humanity will achieve great development then. Thus, had the persistence of Prophet Muhammad’s establishment been made possible, and had it been formed during the early years, the history of mankind would have changed, and the final destiny of human life would have unfolded much earlier. However, this was not realized for various reasons ...
January 16, 1994
_gagj.png)
Imam Khamenei:
A world replete with justice, purity, truthfulness, and kindness is the world of the era of Imam Mahdi (pbuh); it is the time when the authentic life of humanity begins. The Authentic life of mankind in this world begins after the reappearance of the Imam of the Time (may God hasten his return), and humanity will achieve great development then ...
January 16, 1994
_wu5v.png)
Imam Khamenei:
The main feature of Prophet Muhammad’s establishment was that instead of relying on oppression, it relied on justice. Instead of relying on paganism and division of human thought, it relied on monotheism and focused on worshipping God. Instead of ignorance, it relied on knowledge and wisdom. Instead of promoting revengeful behavior among the people, it relied on kindness, compassion, the establishment of friendly relations, and tolerance: a neat government both in apparent aspects and innermost aspects. One who grows under such a government becomes pious, chaste, knowledgeable, insightful, active, enthusiastic, dynamic, and moves on the path toward perfection. Fifty years after [the passing away of the prophet], everything changed. The name of Islam remained; the word ‘Islam’ persisted; however, in reality, true Islam was no longer practiced. Instead of the government of justice, a government of oppression was established again. Instead of fraternity and equality, discrimination, division and separation reigned. Instead of wisdom, ignorance ruled. During this period of fifty years, as we move on, we can find hundreds of examples of such cases; researchers are recommended to elaborate on them for the young and investigative minds. Imamate was transformed into the kingdom! The essence of Imamate is contradictory to the essence of the kingdom. These two are contradictory. Imamate is moral and spiritual leadership and compassionate and belief-related bonds with the people. Whereas, a kingdom is ruling via coercion, power and deluding, without any spiritual, compassion and belief-related bonds. The two are binary opposites. Imamate is a movement among the ummah, for the ummah and in favor of rightfulness. A kingdom is an authoritarian dominance against the interests of the people, only serving particular classes of society, to fulfill the ruling group’s hoarding wealth and pleasing lust. What we see at the time of Imam Hussain’s uprising is the second case, not the first one. That is, Yazid who was in power then, had no relations with the people; he had no knowledge, no piety, no chastity, no experience of jihad for the cause of God, and no belief in Islamic spirituality; his behavior was not a behavior of a believer in Islam, his words were not the words of a wise man. He was in no way similar to Prophet Muhammad (pbuh). In this situation, an opportunity arose for a person like Imam Hussain (pbuh) -- the Imam who was apt for succeeding the Prophet (pbuh)--and he rose up. Looking at the surface of the events, this uprising was against the corrupt and unpopular regime of Yazid. However, beneath the surface, it is an uprising for the sake of Islamic values, understanding, faith, and dignity. It is for the people to be set free from corruption, subordination, lowliness, and ignorance. It was for this reason that when Imam Hussain (pbuh) left Medina, in a message to his brother Muhammad Ibn Hanafiah, and in reality a message to the history, he wrote: I am not rising out of selfishness, or lust for power, nor to cause mayhem or pain. I rise looking for the correction in my grandfather's ummah. I see that things have changed in the society that the prophet left. It is going towards the wrong direction, towards corruption. It is against the direction coveted by Islam and the prophet had preached. I rise to fight against these [vices]. Imam Hussain’s fight had two dimensions and can have two different fallouts. Nonetheless, both outcomes are good. One result was that Imam Hussain (pbuh) could defeat Yazid’s government and take power away from those who oppressed the people, and devastated the fate of the people, so he could arrange things in an appropriate way. If this had happened, the route of history would have revolved. Another dimension was that, if Imam Hussain (pbuh) could not, for whatever reason, achieve political and military victory, then he would—not by words, but rather by blood, by resisting oppression, by a language that history will never forget—make his narrative flow like a perpetual and non-interruptible stream in history; this is what Imam Hussain (pbuh) did.
Of course, for those who claimed to be believers, if they had acted differently than what they did to Imam Hussain (pbuh), the first case would have happened and Imam Hussain (pbuh) could have reformed the world and the hereafter at that time! But the people did not cooperate. The discussion about why and how the people did not act appropriately, is a very long and exhausting discussion, which I elaborated to some extent some years ago under the title “the common people and the elite”-- it included who failed to act properly, who was responsible for this behavior, how they behaved, and in which areas-- I am not going to mention this discussion now. So, as a result of some people’s carelessness, the first goal was not achieved; but the second goal was accomplished. This is something that no power can take away from Imam Hussain (pbuh). The power of going to the battlefield of martyrdom; sacrificing oneself and loved ones, the grand sacrifice that is so great that no matter how big the enemy is, it will appear small and unimportant before it. This bright sun will continue to emanate more light in the Muslim world day after day till his light encompasses the whole humanity.
January 16, 1994
_trfj.png)
Imam Khamenei:
Today, Imam Hussain (pbuh) is known to the world more than he was five centuries, or ten centuries ago. Today the situation is such that when impartial intellectuals learn about the history of Islam, and the story of Imam Hussain (pbuh), they feel humble. Even for those who do not know anything about Islam, yet recognize the notions of freedom, justice, dignity, elevation, and lofty human values, Imam Hussain (pbuh) is an invaluable role model in seeking liberty and justice, in rising up against vices and evils as well as in fighting ignorance and humiliation of mankind ...
April 14, 2000
_84f1.png)
Imam Khamenei:
Today, wherever humanity has undergone some defeat, either political, military or economic, the roots of it can be traced to ignorance or abasement. That is, either they do not have the knowledge and necessary understanding, or they understand but have sold themselves cheap. They have bought into abasement and have submitted to viciousness. Imam Sajjad (pbuh) and Imam Ali (pbuh) have been narrated to have said: “Oh! Man, if your essence and existence is to be sold, it has only one price, which is the divine heaven. If you sell it to anything cheaper than heaven, you are at loss.” Even if you are offered the whole world in exchange for accepting abasement and viciousness, it is not fitting. All those who in different places around the world have surrendered to coercion and money of the wealthy and powerful, and have accepted this abasement, --whatever position they are in scholar, politician, political or social activist or intellectual-- they have failed to know their value and have sold themselves cheap. Many politicians of the world have sold themselves. Dignity is not simply represented by holding high positions like a king or a boss. Sometimes a person is sitting on a throne, bullying a thousand people boastfully. Meanwhile, he is under the coercion of another power or center. He might be a captive of his own desires and lust; but today's political captives will not reach the latter, because they are captives of major powers. April 14, 2000
_ean8.png)
Imam Khamenei:
The prophets save humans; so, in the Quran, one important purpose of prophethood is said to be establishing justice. “We sent Our Messengers with clear evidence (to support their truthfulness), and sent with them the Book and the Balance so that people would maintain justice {Quran; 57:25}.” In fact, the divine books and the prophets were sent in order for justice to be established in societies; that is, to remove the symbols of oppression, coercion, and corruption. The movement of Imam Hussain (pbuh) was a movement of such nature. He said: “I rose up to reform the Muslim community of my grandfather [Prophet Muhammad (pbuh)].” (Bihar Al-Anvar: V.44, P. 329) He also said: “Whoever observes a ruler legalize what God has made unlawful, violating the covenant of God, opposing the Sunnah of the Messenger of God, and treating the creatures of God sinfully and oppressively; he who does not oppose him with his speech and action, God has a right to bring him to the same fate as that of the tyrant.” (Bihar al-Anwar, v. 44, p. 381) That is if a person sees where corruption and oppression emerge from, yet they do not do anything to oppose the source of corruption and oppression, for God the Exalted, they have the same fate as the corrupt oppressor. He said that he did not rise up for the cause of wickedness, amusement, corruption or oppression. The people of Iraq invited Imam Hussain (pbuh) to rule over them, and Imam Hussain (pbuh) answered their request. So, it is not that Imam Hussain (pbuh) did not think of creating a government; he was indeed thinking of overturning tyrannical powers; either by taking the government away from them or by martyrdom ...
_e5e.png)
Imam Khamenei:
Imam Hussain (pbuh) knew what would his silence, his endorsement and his indifference would do to Islam if he did not take any action. When a power takes all the capacities of a community or some communities under control, and acts tyrannically, if the men of truth do not oppose him, refuting his actions, they have actually endorsed his actions. That is, oppression is endorsed by the men of truth, without them really wanting it. This was a sin committed by the elites from among the Bani-Hashem, and the children of the prominent figures of the early years of Islam. Imam Hussain, however, would not tolerate it, and hence he rose up. It is narrated that after Imam Sajjad (pbuh) returned to Medina from Karbala-- maybe ten or eleven months passed between the time this caravan left Medina and returned-- a person visited him and said: "Oh! Son of the Messenger of Allah, you see, you went and what happened?” He was right; the caravan had left while Imam Hussain (pbuh), the bright sun of Ahlulbait, so much loved by the Messenger of Allah, was among them, leading them. The daughter of Imam Ali (pbuh) had left while she was dignified and honored. The children of Imam Ali (pbuh) --Abbas and others-- the children of Imam Hassan (pbuh), prominent and talented youth of Bani Hashem had all left with this caravan. But the caravan returned with only one man -- Imam Sajjad (pbuh), with the women gone through sufferings of captivity and the loss of their loved ones. Imam Hussain (pbuh), Ali Akbar (pbuh), and even the baby were now gone. Imam Sajjad (pbuh) answered that man, stating: "Imagine what would have happened if we had not gone." Yes! If they had not gone, their bodies might have survived, but the truth would have died. The soul would have died out. Consciences would have been shattered. Logic and reason would have been condemned throughout history, and even the name of Islam would not have remained ... March 18, 2002
*****************
Why did Imam Hussain (pbuh) take his family to Karbala? Why didn't he refuse to fight with several thousand-fighter army of Yazid, in spite of having only 72 people in his army? Why didn't he try other methods? _shohadaye_karbala_w8z.png) Imam Hussain (pbuh) brought his dear ones to the desert of Karbala in order to clarify the truth. He knew what was going to happen, yet he brought Zeinab, his wives, his children, and his brothers with him. Like the day of Mubahila, it was again a matter of clarifying the truth and promoting Islam in the real sense of the word. That shows the importance of promoting Islam. "If someone comes across a ruthless sultan who mixes up halal with haraam and breaks his promise to God, they deserve living with the sultan in the hereafter." That is to say, when someone sees such a person, they should clarify the truth through their words and actions just as Imam Hussain (pbuh) did - and he paid the price for it. Imam Hussain brought his dear ones and his wives and children to Karbala in order to clarify the truth. Dec 13, 2009
_pfyb.png)
Imam Khamenei:
One can clearly notice in his lifestyle all the methods that could have been used by a descendant of the Holy Prophet (pbuh) to preserve the great legacy of Islam which has been passed down by the Holy Prophet (pbuh) and his father as well as their genuine followers. We can clearly see everything in the lifestyle of the Lord of the Martyrs (pbuh) - everything ranging from clarification to forewarning, to promotion of Islam, to provoking the conscience of prominent figures of his time during a sermon in Mina. All these things are tangible in the lifestyle of the Lord of the Martyrs (pbuh). Later on, he stood up against a great deviation and laid down his life. Imam Hussain (pbuh) was aware of the consequences of his movement. He was an infallible Imam. Infallible Imams' extensive knowledge and insight are beyond our heads. Imam Hussain (pbuh) revolted to set a role model and he refused to surrender. He asked people to help him and when a group of people from Kufa expressed their willingness to accompany him on this path, Imam Hussain (pbuh) accepted their offer and moved towards Kufa and he did not give up in the middle of the way. Imam Hussain (pbuh) stood up against the deviated current of his time, which was extremely dangerous. And this became a lesson and Imam Hussain (pbuh) himself makes the same point. That is to say, he backed up his action with the order of Islam. He said that his duty was what he was doing. He said that he had to express his opposition, no matter what the consequences were. He said, "It is good if my destiny is a victory and if my destiny is martyrdom, so much the better." This was how Imam Hussain (pbuh) acted. This was a perfect instance of self-sacrifice and it safeguarded Islam. This move preserved Islam. This move institutionalized values in society. If Imam Hussain (pbuh) had not accepted this danger, if he had not made a move, if he had not taken action, if his blood had not been shed, if those great tragedies had not happened to the shrine of the Holy Prophet (pbuh), to Imam Ali's (pbuh) daughter and to the Holy Prophet's (pbuh) descendants, this event would not have gone down in history. The event that could have prevented that great deviation had to shock people and history as much as the deviation did. This shows Imam Hussain's (pbuh) self-sacrifice. Of course, this is easier said than done. What Imam Hussain (pbuh) did was an extraordinary feat. That is to say, the dimensions of his action are far more than what we estimate. We usually ignore aspects and details. Once I spoke about Imam Hussain's (pbuh) patience. His patience was not limited to enduring thirst or seeing his companions being killed. These things are relatively easy to tolerate. The kind of patience that is difficult to practice is to listen to influential, aware and respectable people who keep creating doubts and telling you that what you are doing is dangerous and wrong. Who did those things? People like Abdullah Ja'far, Abdullah Zubair and Abdullah Abbas. These prominent figures of that time were constantly telling Imam Hussain (pbuh) not to do what he was doing. If it were somebody else, somebody who did not have that determination and stable character, he would have thought, "Well, I did my duty. These people are talking like this and the world is acting like that, so I should just say what I am supposed to say and do nothing else." A person who decides to stand up against such statements, such temptations, such doubts and such efforts to bend sharia and is not dissuaded from continuing his path - such a person is the one who can give rise to such a great transformation. In this regard, our magnanimous Imam (r.a.) was similar to the Lord of the Martyrs. I explained this in another meeting and I do not want to go into the details now. This was how Imam Hussain (pbuh) acted as a guardian. Jul 4, 2011
_p6k0.png)
Imam Khamenei:
Zeinab al-Kubra (pbuh) is a prominent role model in history and shows the significance of a woman's presence in one of the most important events in human history. Blood gained a victory over the sword on the day of Ashura, and Zeinab al-Kubra (pbuh) was the cause of that victory. This was because the forces of righteousness were apparently defeated in a military fight in Karbala, but Zeinab al-Kubra's (pbuh) behavior was the factor that turned this apparent defeat into a permanent and decisive victory. That victory was due to the role she played after the day of Ashura. That is a very important point. The event proved that women are not on the periphery of history. It proved that women can have a central role in important historical events. This has been pointed out in several places in the Holy Quran as well. But Zeinab al-Kubra (pbuh) is a recent example and does not belong to ancient times. The story of her life is a tangible event. She played a brilliant role, making the enemies - who had apparently won the battle and slain all their opponents - feel humiliated in their own base. She branded them with permanent disgrace and turned their victory into a defeat. That was what Zeinab al-Kubra (pbuh) did. She proved that it is possible to turn feminine morality and modesty into glory and a great jihad … Apr 21, 2010
_752q.png)
Imam Khamenei:
https://english.khamenei.ir/news/5942/Who-is-Imam-Hussain-Why-did-he-launch-an-uprisingThe greatness of Zeinab al-Kubra's (pbuh) movement is reflected in what is left of her sermons. Her unforgettable sermon in Kufa's marketplace was not just an ordinary speech. It was not just the personal opinion of an important figure. Her sermon was a great and beautifully-worded analysis of the Islamic community's situation at that time. The sermon included the most profound Islamic concepts. See how strong her character was. Her brother - her Imam and leader - had been martyred in a desert just two days before. Her dear ones, her children, and many other people had been martyred. She and tens of other women and children were taken captive on the same day. They were paraded in different places. Some of the people who were watching them were cheerful and some were shedding tears. Zeinab (pbuh) suddenly started her great mission in that critical situation. She spoke like her father did when he was delivering a sermon to his people during his rule. She spoke with the same tone. She spoke using the same kind of words Imam Ali (pbuh) would use. She was equally eloquent and precise, and her words were equally profound. "O plotters and pretenders, maybe you yourselves were starting to believe that you were following Islam and the Holy Prophet's household, but you failed miserably in the test. You proved to be blind in the fitna. Do you pledge allegiance while you are planning a conspiracy? You can do nothing but engage in shifting allegiance, hypocrisy, flattery, self-humiliation, and empty talk. Your actions were different from your words. You became arrogant and wrongly thought that you were pious. You thought you were still revolutionary. You thought you were still the followers of the Commander of the Faithful. But the truth was something else. You were not able to deal with the fitna. You were not able to save yourselves. You ruined everything you had done before. Because of your lack of insight, your lack of knowledge of the situation, and your inability to distinguish right from wrong, you ruined everything you had built. You look faithful and you keep making revolutionary claims, but deep down you are empty and weak." Zeinab al-Kubra (pbuh) presented a deep analysis of her society's pathologies ...
Apr 21, 2010
_b338.png)
Imam Khamenei:
Zeinab al-Kubra (pbuh) presented a deep analysis of her society's pathologies. She spoke firmly and eloquently in that difficult situation. It was not the case that she had an audience sitting in front of her and listening in silence. She was not speaking the way an orator would speak to his audience. She was surrounded by the enemies, holding spears in their hands. There were also some ordinary people there - the same people who gave up Moslem to Ibn Ziad, the same people who wrote letters to Imam Hussain and then broke their allegiance to him, the same people who hid in their homes exactly when they were supposed to stand up to Ibn Ziad. Among the people there were also some individuals who were not courageous enough to do what they should have done, and they were watching Imam Ali's daughter in tears on that day. Zeinab al-Kubra (pbuh) was faced with this motley and unreliable crowd, yet she spoke in a firm manner. She was an exemplary woman in history. Such women cannot be considered weak. This faithful feminine nature may reveal itself in difficult conditions. She is a role model for all great men and women in the world. She presented a deep analysis of the problems facing the revolution started by the Holy Prophet (pbuh) and Imam Ali (pbuh). She said, "You could not distinguish between right and wrong in the fitna. You were unable to fulfill your duty. As a result, they severed the head of the Holy Prophet's (pbuh) grandson and put it on a spear." We can understand the greatness of her character when we consider such things. Apr 21, 2010

Imam Khamenei:
Zeinab (pbuh) played an unparalleled role on the way to Karbala with Imam Hussain (pbuh), on the day of Ashura with all those hardships, and after Imam Hussain (pbuh) had been martyred. It is impossible to find a similar figure in history. Later on, numerous events took place - during her captivity, in Kufa, and in Sham. Because of these great selfless efforts, Zeinab al-Kubra (pbuh) gained a prominent position before Allah the Exalted, and this is something that we cannot describe …
Feb 8, 2010

Imam Khamenei:
In the Holy Quran Allah, the Exalted mentions the names of two women as perfect examples of faith. God also mentions the names of two women as examples of infidelity. "Allah sets forth, for an example to the unbelievers, the wife of Noah and the wife of Lut: They were (respectively) under two of our righteous servants" [The Holy Quran, 66: 10]. These two women exemplify infidelity. That is to say, Allah the Exalted, mentions women, not men, as examples of both infidelity and faith. "And Allah sets forth, as an example to those who believe the wife of Pharaoh" [The Holy Quran, 66: 11]. He mentions the wife of Pharaoh and Mary as two perfect examples of faith. "And Mary the daughter of Imran" [The Holy Quran, 66: 12].
A brief comparison between Zeinab al-Kubra (pbuh) and the wife of Pharaoh would show the greatness of Zeinab al-Kubra's (pbuh) position. In the Holy Quran, the wife of Pharaoh has been recognized as an example of faith for both men and women until the end of time. But just compare the wife of Pharaoh - who had faith in Moses' prophethood and had been enchanted by his guidance - with Zeinab al-Kubra. When she was tortured by Pharaoh - according to narrations and historical texts, she passed away due to the torture she suffered - she was frustrated by the physical pain. She said, "O my Lord, build for me, in nearness to You, a mansion in the Garden, and save me from Pharaoh and his doings." [The Holy Quran, 66: 11] In fact, she was praying for her death: "And save me from Pharaoh and his doings." This was while her problem was only the physical torture. Unlike Zeinab al-Kubra, she had not suffered the loss of several brothers, two children, and many of her relatives and nephews. She had not watched her dear ones go to the battlefield where they were supposed to be killed. Asiah - the wife of Pharaoh - did not have to endure the psychological pains that Zeinab al-Kubra went through.
On the day of Ashura, Zeinab al-Kubra watched many of her dear ones go to the battlefield to get martyred. She watched Hussain ibn Ali (pbuh), Abbas, Ali Akbar, Qasem, her children, and other dear ones go to the battlefield. After they were martyred, she went through all those pains: The invasion of the enemy, disrespect, and the responsibility to take care of the surviving children and women. Is it possible to compare the enormity of this tragedy with physical pain? But when she was faced with these difficulties, Zeinab al-Kubra did not tell God to save her. She did not say, "O my Lord, save me." On the day of Ashura, she said, "O God, accept this from us." While the shredded body of her brother lay in front of her eyes, tells God, "O God, accept this sacrifice from us." When she was asked to describe what she had seen, she replied, "I did not see anything but beauty." All those tragedies were beautiful to Zeinab al-Kubra because they were from and for God - because they were supposed to promote the word of God. See how different this position, this patience, and this love of justice and truth are compared to Asiah's position described in the Holy Quran. This shows the greatness of Zeinab's position …
Feb 8, 2010

Imam Khamenei:
On the day of Ashura, Zeinab al-Kubra watched many of her dear ones go to the battlefield to get martyred. She watched Hussain ibn Ali (pbuh), Abbas, Ali Akbar, Qasem, her children, and other dear ones go to the battlefield. After they were martyred, she went through all those pains: The invasion of the enemy, disrespect, and the responsibility to take care of the surviving children and women. Is it possible to compare the enormity of this tragedy with physical pain? But when she was faced with these difficulties, Zeinab al-Kubra did not tell God to save her. She did not say, "O my Lord, save me." On the day of Ashura, she said, "O God, accept this from us." While the shredded body of her brother lay in front of her eyes, tells God, "O God, accept this sacrifice from us." When she was asked to describe what she had seen, she replied, "I did not see anything but beauty." All those tragedies were beautiful to Zeinab al-Kubra because they were from and for God - because they were supposed to promote the word of God. See how different this position, this patience, and this love of justice and truth are compared to Asiah's position described in the Holy Quran. This shows the greatness of Zeinab's position. This is the nature of actions that are carried out for the sake of God. Therefore, Zeinab's actions are currently a model, and her name and achievements will remain until the end of time. The permanence of Islam and the divine path and continuation of this path by God's servants are based on what Hussain ibn Ali (pbuh) and Zeinab al-Kubra (pbuh) did. That is to say, as a result of the great patience, resistance, and endurance of hardships, you see that religious values have gained a lot of ground in the modern world. All these human values, which are consistent with human nature in different schools of thought, are rooted in religious values. These values have been promoted by religion. That is the nature of efforts for a divine cause ... Feb 8, 2010

Imam Khamenei:
What is the use of crying and mourning the martyrdom of Imam Hussain (pbuh) after 1400 years?
"Why are you disseminating sadness, crying and tears among people?" They complain. This is not sadness and tears for the sake of sadness and tears. This is for the sake of the values. The things that lie behind the lamentation, beating the chest and the head, and shedding tears are the dearest things that one might find in the treasure trove of humanity, and they are the divine spiritual values. The Shia are trying to uphold the fact that Hussain ibn Ali (AS) is the epitome of all these values. The Shia are trying to keep their memories alive.
And if the Muslim Ummah keeps Imam Hussain's (AS) name and memory alive and follows him, it will overcome all the obstacles and hardships. And that is why all of us in the Islamic Revolution, in the Islamic Republic, from the highest to the lowest echelons including the people, the authorities, the senior officials and our honorable Imam have relied on the issue of Imam Hussain and the issue of Ashura and people's mourning. The mourning has a symbolic as well as a realistic aspect. It binds hearts together and broadens knowledge ... Jan 9, 2008

Imam Khamenei:
I would like to discuss a point regarding the efforts to promote Islam in the month of Muharram. Some people may question the value of the ceremonies for mourning Imam Hussain's (pbuh) martyrdom. They may say, "If you want to speak about Imam Hussain's (pbuh) movement, just go ahead and speak about his movement. Why all the crying?" This is a wrong assumption. It will be extremely hard to move ahead on this path in the absence of this emotional connection to the infallible Imams. This is why Imam Khomeini (r.a.) recommended the traditional forms of mourning. The Quranic verses about the role of the infallible Imams are interpreted in three different ways. Wilayat is one of these interpretations. "Your guardian can only be Allah - and His messenger and those who believe, who establish worship and pay charity, and bow down (in prayer)." [The Holy Quran, 5: 55] Another interpretation is submission and obedience. "Obey Allah and obey the Messenger and those in authority from among you." [The Holy Quran, 4: 59] Friendship is the third interpretation. "Say: I do not ask of you any reward for it but love for my near relatives." [The Holy Quran, 42: 23] What is this friendship? People are advised to accept their Wilayat and obey them, but what is friendship for? This friendship is a kind of assurance. After the Holy Prophet (pbuh) passed away, those who ended this friendship gradually brushed aside the leadership of the infallible Imams (pbut). In the absence of this sense of friendship, the Islamic Ummah will face the same disasters. Therefore, this sense of friendship is of paramount importance, and it can be achieved through this emotional connection to the infallible Imams (pbut). Narrating the tragedies that happened to them is an attempt to establish this emotional connection. Similarly, praising their virtues [through the mourning ceremonies] is another way to form this emotional bond. Therefore, it is necessary to hold the mourning ceremonies and narrate the events of Ashura. Some people should not adopt a so-called intellectual position and reject the necessity of these mourning ceremonies. These ceremonies are necessary, and they will always be necessary. Of course, some forms of mourning are unacceptable. For instance, tatbir [a religiously prohibited ritual in which people cut their foreheads] has been declared haraam, and it must not be practiced. That is because tatbir will make the enemies more insolent and will give them an advantage over those who love the members of the Holy Prophet's household. But the common mourning rituals can increasingly strengthen one's emotional connection to the infallible Imams. These rituals are very good. Dec 13, 2009
_orte.png)
Imam Khamenei:
Why is the uprising of Ashura different from all the uprisings and movements of the world? We need to read between the lines, and carefully ponder over the life story of Hussain ibn-Ali (pbuh). Many have risen up in the world; they have had a leader, and they were also killed. Among them, numerous were children of the prophets and Imams (pbut). However, Imam Hussain (pbuh) was unique. The event of Karbala was extraordinary. The martyrs of Karbala have a special position. Why? The answer is to be searched in the nature of the event, which gives a lesson to us all, including and maybe, in particular, to you, dear [disabled] war veterans. One characteristic of the event is that Imam Hussain's movement was solely and truly for the sake of God, the religion and rectifying the society of Muslims. This first feature is very important. Imam Hussain (pbuh) stated: "I did not rise up [leaving my homeland] out of self-interest, for the sake of seeking pleasure, corruption or oppression;”—that is, it was not for swaggering, selling himself, desiring something for himself, or a pretentious spectacle. There was not even a bit of oppression or corruption in this movement. “I rise up only for the sake of rectification of the nation of my grandfather, the Messenger of Allah."-This is an extremely important point. The Arabic word used which means 'only' indicates that there is no other intention that can contaminate the pure intention and the sun-like mind of Imam Hussain (pbuh). When addressing the first Muslims of the early years of Islam, the Holy Quran states: "Do not be like those who marched out boastfully to show off their strength to people and hinder people from the way of God {Quran; 8:47}.” Here, Imam Hussain (pbuh) says: “I did not rise up out of self-interest or for the sake of seeking pleasure.” These are two different manners, two different behaviors. The Quran reads: "Do not be like those who marched out boastfully”, arrogantly, and selfishly. It means that this kind of behavior lacks purity of intentions. That is, in the movement of the corrupt approach, it is only self-centeredness that matters. “To show off”: This kind of person adorns himself, rides an expensive horse, wears pieces of jewelry, recites arrogant chants, and comes out. Toward where? Toward the battlefield. The battlefield is where this person and many like him will die. Such a person rises up in this manner. There is nothing but arrogance in him. This is one way [of coming out]. On the other side, the best example is Hussain Ibn Ali (AS) who is pure from any form of selfishness and is not after self-interest or personal, familial, or communitarian gains. This is the first characteristic of the movement of Hussain Ibn Ali (AS). The more selfless one is, the more value does he gain in what he does. The more one moves away from the peak of selflessness, the closer they get to the peak of selfishness, egotism, self-interest, personal and seeking familial gain and such which is a whole other spectrum. Between that pure selflessness and pure selfishness, there is a vast field. Going from one side of it to the other decreases the value of our work. It becomes less fruitful, and also less durable. This is an outcome of the matter. The more defective the product, the sooner it decays. If it is pure, it will never go bad. Giving you a physical example, a piece of 100% pure gold never decays. Nor does it rust. But the more copper, iron, and other cheaper elements are added to the alloy, the more it becomes prone to decay and destruction. This is a general rule. This applies to what is tangible. But when it comes to spirituality, these equations are far more discerning. We do not understand it because of our materialistic and ordinary vision. Nonetheless, men of vision and understanding perceive. The Critic in this matter, the Goldsmith and the Jeweler, is God the Almighty. And for sure, the Critic sees well. If there is an ounce of impurity in our work, its value would diminish accordingly, and God would reduce its lasting effect ...
January 16, 1994
_s8q8.png)
Imam Khamenei:
Why is the uprising of Ashura different from all the uprisings and movements of the world?
God, the Exalted, is an insightful critic. The work of Imam Hussain (pbuh) is a work in which there is not even a slight hint of impurity. Hence, you see this quality achievement has lasted to this day and will last forever. Who could believe that after these people were killed in that desert far from their homes, while their bodies were buried there; with so much propaganda spread against them; all killed in such a heartless manner; their hometown of Medina was put on fire even after their martyrdom (the story of Harra, which happened the next year); -- this rose garden was devastated, and the petals of roses were all thrust, yet, later anyone would feel the aroma of the rosewater from this garden? According to which rule of nature, a petal of that rose garden can last so long in nature? However, you view the more time passes by, the more the aroma of that rose garden spreads. There are some people who do not believe that Prophet Muhammad (pbuh) is the grandfather of Imam Hussain (pbuh) and that he follows in his path; yet, they believe in Imam Hussain (pbuh)! Some do not believe in his father, Ali (pbuh), yet, they believe in Imam Hussain (pbuh)! They do not believe in God—the God Imam Hussain worshipped, yet, before Imam Hussain (pbuh), they are humble and respectful! This is the outgrowth of Imam Hussain’s purity …
January 16, 1994
Source:
Who is Imam Hussain? Why did he launch an uprising?
Links:
Imam Hussain’s Revolution for Humanity
https://www.leader.ir/en
https://www.khamenei.ir/


https://english.khamenei.ir/
https://t.me/fazylatha

Note: All content is free to use
:: موضوعات مرتبط:
ولایت فقیه ,
شهید ,
دفاع مقدس ,
شهداء مدافع حرم ,
مسئله مهدویت ,
ظهور ,
نماز ,
حوزههای علمیه ,
حجاب ,
قرآن کریم ,
انتخابات ,
احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) ,
شهدای کربلا ,
محرم | عاشورا ,
شهدای انقلاب اسلامی ,
ماه صفر ,
اربعین حسینی علیه السلام ,
ماه مبارک رمضان ,
قیام ۱۵ خرداد ,
,
:: برچسبها:
woman ,
Hussain ,
Who is Hussain ,
The Authentic life of mankind in this world ,
Arbaeen ,
Imam Mahdi (pbuh) ,
Imam ,
Imam Hussein ,
era of Imam Mahdi (pbuh) ,
Karbala ,
Ashura ,
Zaynab ,
Zaynab al-Kubra ,
,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 77 صفحه بعد
|
|
آمار مطالب
:: کل مطالب : 763
:: کل نظرات : 0
آمار کاربران
:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0
کاربران آنلاین
آمار بازدید
:: بازدید امروز : 399
:: باردید دیروز : 136
:: بازدید هفته : 535
:: بازدید ماه : 14297
:: بازدید سال : 183743
:: بازدید کلی : 183743
|