الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

تفسیر صفحۀ ۳۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۲۰ - تفسیر نور:

«فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْیَتامی‏ قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» (تا اندیشه کنید) در دنیا و آخرت. و از تو دربارۀ یتیمان می‌پرسند، بگو: اصلاح امور آنان بهتر است و اگر زندگی خود را با زندگی آنان بیامیزید (مانعی ندارد،) آنها برادران (دینی) شما هستند.

خداوند، مفسد را از مصلح باز می‌شناسد و اگر خدا می‌‏خواست شما را به زحمت می‌‏انداخت، (و دستور می‏‌داد در عین سرپرستی یتیمان، زندگی و اموال آنها را به‌کلّی از اموال خود جدا سازید، ولی خداوند چنین نمی‌‏کند.) همانا او عزیز و حکیم است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۰:

جملۀ «فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»، یا مربوط به مسئلۀ انفاق است که در آیه قبل آمده است؛ یعنی انفاق شما برای آسایش دنیا و آخرت باشد. نه همۀ مال را خرج کنید که باعث زحمت شما در دنیا شود، و نه بخل ورزید که مایۀ محرومیّت شما از ثواب آخرت باشد، «ترجمۀ مرحوم الهی قمشه‏‌ای»

و یا اینکه مربوط به تفکّر باشد که در پایان آیه قبل اشاره شد. یعنی انسان باید در مسائل دنیا و آخرت فکر کند و برای آخرت خود از همین دنیا چیزی را کسب کند و در مبدأ و معاد و اسرار هستی و آفریده‌ها و قوانین حاکم فکر کند و تا آنجا که می‌‏تواند، مسائل را با تعقّل و اندیشه قبول کند هر چند شرط پذیرش مکتب، آگاهی بر همۀ اسرار نیست. «تفسیرالمیزان، ذیل آیه»

در تفاسیر آمده است: وقتی آیه دهم سورۀ نساء نازل شد، که خوردن مال یتیم، خوردن آتش است، افرادی که در منزل یتیمی داشتند به اضطراب افتادند.

برخی یتیمان را از خانه بیرون کردند و بعضی ظرف و غذای یتیم را جدا نمودند به‌طوری‌که برای یتیم و صاحب‌خانه مشکلاتی به وجود آمد.

آنان به حضور پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله رسیده و از رفتار با یتیمان سؤال نمودند، پیامبر جواب داد: اصلاح امور یتیمان، از رها کردن آنها بهتر است، نباید به خاطر آمیخته‌شدن اموال آنان با اموال خودتان، ایتام را رها کرده و از مسئولیّت ادارۀ آنها شانه خالی کنید، آنان برادران دینی شما هستند و مخلوط شدن اموال آنان با زندگی شما، در‌صورتی‌که هدف، حیف و میل اموال آنها نباشد مانعی ندارد و بدانید خداوند مفسد را از مصلح باز می‌‏شناسد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۰:

۱. دنیا و آخرت را سطحی ننگرید و در آن فکر کنید. «تَتَفَکَّرُونَ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»

۲. رها کردن کار یتیمان، مصلحت نیست، بلکه به نیّت خیر و با چشم برادری معاشرت نمودن با آنان مصلحت است. «قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ»

۳. هرگونه اصلاح در وضعیّت یتیمان، ارزش است. کلمۀ «إِصْلاحٌ» به‌صورت مطلق آمده تا شامل همۀ اصلاحات اعمّ از اصلاح مالی، علمی، عملی، تربیتی و دینی بشود. «إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ»

۴. یتیمان، نه برده و نه فرزند ما هستند، بلکه برادر کوچک ما و جزۀ خود ما هستند. «فَإِخْوانُکُمْ»

۵. نه افراط و نه تفریط، نه به نام اصلاح، اموال ایتام را بخورید و نه از ترس فساد، آنان را رها کنید که خداوند مصلح و مفسد را می‌‏شناسد. «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ»

۶. اگر بدانیم خداوند افکار و نیات ما را می‌داند، فساد و خلاف نمی‏‌کنیم. «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ»

۷. تکلیفِ فوق طاقت در اسلام نیست. «لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ»

۸. آسان‌گیری دستورات، کاری حکیمانه است. «لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۳۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۲۱ - تفسیر نور:

«وَ لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَ لا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّی یُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولئِکَ یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلَی الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ یُبَیِّنُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ» و با زنان مشرک، ازدواج نکنید تا ایمان آورند و قطعاً کنیز با ایمان از زن (آزاد) مشرک بهتر است؛ اگرچه (زیبایی یا ثروت یا موقعیّت او) شما را به شگفتی درآورد. و به مردان مشرک، زن ندهید تا ایمان آورند و قطعاً برده با ایمان از مرد (آزاد) مشرک بهتر است؛ هر چند (زیبایی و موقعیّت و ثروت او) شما را به شگفتی وادارد. آن مشرکان (شما را) به‌سوی آتش دعوت می‌‏کنند، در‌حالی‌که خداوند با فرمان و دستورات خود، شما را به بهشت و آمرزش فرا می‏‌خواند و آیات خویش را برای مردم روشن می‌‏کند تا شاید متذکّر شوند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۱:

ازدواج با همسران غیر مؤمن، می‌‏تواند تأثیر منفی بر تربیت فرزندان و نسل آیندۀ انسان بگذارد؛ چنان‌که ممکن است آنها عامل جاسوسی برای بیگانه باشند. گرچه آیه دربارۀ ازدواج با غیر مسلمانان است، ولی هر نوع معاشرتی که ایمان انسان را در معرض خطر قرار دهد ممنوع است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۱:

۱. مسلمانان، حق پیوند خانوادگی با کفّار را ندارند. «وَ لا تَنْکِحُوا»

۲. دفع خطر، مهم‌تر از کسب منفعت است.

در ازدواج با مشرک دو احتمال در پیش است:

یکی آنکه مشرک ایمان آورد؛

دیگر آنکه مؤمن مشرک شود.

ازآنجایی‌که خطر مشرک‌شدن مؤمن مهم‌تر است، لذا اسلام ازدواج قبل از ایمان را نهی نموده است. «لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ»

۳. در انتخاب همسر، ایمان اصالت دارد و ازدواج با کفّار ممنوع است. «وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ»

۴. در ازدواج، فریب جمال، ثروت و موقعیّت دیگران را نخورید. «وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ» «وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ»

۵. مقام و مال و جمال، جای ایمان را پر نمی‏‌کند. «وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ»

۶. به ضعیفان و محرومان با ایمان بها داده و با آنان ازدواج کنید. «لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ» «لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ»

۷. ازدواج می‌تواند وسیله‌‏ای برای دعوت به مکتب باشد. «حَتَّی یُؤْمِنُوا»

۸. غرائز باید در مسیر مکتب کنترل شود. «حَتَّی یُؤْمِنَّ» «حَتَّی یُؤْمِنُوا»

۹. ایمان مایۀ ارزش است، گرچه در بنده و کنیز باشد و شرک رمز سقوط است، گرچه در حر و آزاد باشد. «لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ»

۱۰. پدر، حقّ ولایت بر ازدواج دخترش دارد. در مسئلۀ داماد گرفتن، به پدر خطاب می‌کند که دختر خود را به مشرکان ندهید. «لا تَنْکِحُوا»

۱۱. اوّل ایمان، بعد ازدواج. فکر نکنید شاید بعد از ازدواج ایمان بیاورند. «حَتَّی یُؤْمِنَّ» «حَتَّی یُؤْمِنُوا»

۱۲. از نفوذ عوامل مشرک در تار و پود زندگی مسلمانان، جلوگیری کنید و توجّه به خطرات مختلف این نوع ازدواج‌ها داشته باشید. «أُولئِکَ یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ»

۱۳. همسر بد، زمینه‌ساز جهنّم است. «یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ»

۱۴. عمل به دستورات الهی، راه رسیدن به بهشت است. «وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلَی الْجَنَّةِ»

۱۵. مغفرت، با توفیق و اذن الهی است. برخلاف مسیحیّت که آمرزش را به دست بزرگان خود می‌دانند. «وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ»

۱۶. انسان، واقعیات را به‌طور فطری در می‌‏یابد. بیان احکام فقط برای یادآوری است. «لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۲۲ - تفسیر نور:

«وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذیً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّی یَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ» و از تو دربارۀ حیض (ایام عادت ماهانه زنان) سؤال می‏‌کنند، بگو: آن مایۀ رنج و آزار است؛ پس در حالت قاعدگی از (آمیزش با) زنان کناره‏‌گیری کنید، و با آنها نزدیکی ننمایید تا پاک شوند. پس هنگامی‌که پاک شدند( یا با غسل کردن طاهر شدند)، آن‌گونه که خداوند به شما فرمان داده با آنها آمیزش کنید. همانا خداوند توبه‌کنندگان را دوست دارد و پاکان را نیز دوست دارد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۲:

دربارۀ برخورد با زنان در ایام حیض، یهود بسیار سخت‏‌گیر و نصاری بی‌تفاوت هستند.

در تورات می‌خوانیم: هرکس زن را در حال حیض لمس کند، تا شام نجس است.

رختخواب آن زن نجس و هر کجا بنشیند نجس است. هر کس بستر او را لمس کند باید لباس خود را بشوید. و هر کس چیزی را که او بر آن نشسته لمس کند باید خود را بشوید و تا شام نجس است. و اگر مرد با او هم‌بستر شود تا هفت‌روز نجس است. و اگر روزهای بیشتر از قاعده خون ببیند، نجس است. «تورات، سفر لاویان، از جمله نوزدهم تا بیست و نهم»

در مقابل این حکمِ سخت تورات، نصاری حتّی آمیزش جنسی را در ایّام حیض جایز می‌دانند.

امّا اسلام، راه میانه و اعتدال را برگزیده و در ایّام حیض، تنها آمیزش جنسی را ممنوع دانسته است، و هرگونه معاشرت و نشست و برخاست با زنان هیچ‌گونه مانعی ندارد.

اسلام، دین جامعی است و برای هر یک از سؤال‌های مورد طرح در زندگی بشری پاسخی دارد.

در آیات قبل بارها با جملۀ «یَسْئَلُونَکَ» سؤالات مردم از رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله را نقل و پاسخ‌های آن را بیان نمود.

گاهی سؤال از جنگ است و گاهی از قمار و شراب، و گاهی از انفاق.

و در این آیه نیز سؤال از مسائل زنان.

این نشانۀ جامعیّت یک مکتب است که حتّی در مورد آمیزش جنسی، احکام دارد و می‌‏فرماید: «مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ» یعنی خداوند در تمام مسائل جزئی و کلّی، مادّی و معنوی فرمان دارد.

زن در ایّام حیض به لحاظ جسمی، آمادگی آمیزش جنسی ندارد و کسالت و اختلال مزاج که برای زن پیش می‌‏آید، او را نسبت به آمیزش بی‌‏نشاط می‌سازد.

همچنین در این ایام که رحم زن در حال تخلیۀ خون است، آمادگی پذیرش نطفه را ندارد و طبق اظهار نظر دانشمندان، ممکن است انتقال آلودگی‌های خون از مجرای مرد، او را برای همیشه عقیم سازد.

در روایات نیز آمده است: اگر فرزندی در این ایام نطفه‌‏اش منعقد شود، به لحاظ جسمی و روحی مشکلاتی خواهد داشت. «وسائل، ج ۲، ص ۵۶۸، تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۷۸»
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۲:

۱. انبیا، مرجع و پاسخ‌گوی سؤالات مردم هستند. «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ»

۲. در سؤال کردن، حیا بی‌معنا است. «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ»

۳. بیان دلیل و فلسفۀ احکام، در پذیرش آن مؤثر است. در این آیه ابتدا دلیل حرمت مقاربت را بیان فرموده و سپس دستور به عدم نزدیکی می‌دهد. «هُوَ أَذیً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ»

۴. احکام الهی براساس حفظ مصالح و دفع مفاسد می‌باشد. «هُوَ أَذیً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ»

۵. قاعدگی، دوره‌ای سخت برای زن است. «هُوَ أَذیً»

۶. کسب لذّت از همسر هم حدّ و مرزی دارد. «فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ»

۷. همسر باید مراعات همسر را بکند. اکنون که او در ناراحتی است، شما کام‌گیری نکنید. «فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ»

۸. آمیزش جنسی باید همراه با رعایت بهداشت باشد. «حَتَّی یَطْهُرْنَ»

۹. در آمیزش با همسر، باید احکام الهی مراعات شود. «فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ»

۱۰. اگر مقاربتی انجام گرفت و توبه کردید، خداوند شما را می‏‌بخشد. «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»

۱۱. توبه و برگشت از لغزش، راه محبوبیّت نزد خداوند است. «یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»

۱۲. علاقه و محبّت خود را نسبت به نادمان و توبه‌کنندگان اظهار کنیم. «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»
تفسیر صفحۀ ۳۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۲۳ - تفسیر نور:

«نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ» زنان شما کشت‌زار شمایند، هرجا و هرگاه که بخواهید، به کشتزار خود درآیید (وبا آنان آمیزش نمائید) و (در انجام کار نیک) برای خود، پیش بگیرید و از خدا پروا کنید و بدانید که او را ملاقات خواهید کرد، و به مؤمنان بشارت ده.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۳:

در این آیه، زنان به مزرعه و کشت‌زاری تشبیه شده‌‏اند که بذر مرد را در درون خود پرورش داده و پس از ۹ ماه، گل فرزند را به بوستان بشری تقدیم می‏‌کنند.

هم‌چنان‌که انسان، بدون کشت و مزرعه از بین می‌رود، جامعۀ بشری نیز بدون وجود زن نابود می‌‏گردد.

زنان وسیلۀ هوس‌بازی نیستند، بلکه رمز بقای نسل بشر هستند. پس لازم است در آمیزش جنسی، هدف انسان تولید یک نسل پاک که ذخیرۀ قیامت است باشد و در چنین لحظات و حالاتی نیز هدف مقدّسی دنبال شود.

جملۀ «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» هشدار می‌‏دهد که از راه‌های غیر مجاز، بهرۀ جنسی نبرید و به نحوی حرکت کنید که در قیامت سرافراز باشید و اولاد و نسلی را تحویل دهید که مجسمۀ عمل صالح و خیرات آن روز باشند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۳:

۱. همسر مناسب همچون مزرعۀ مناسب است و سلامت بذر، شرط تولید بهتر است. «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ»

۲. بذر و زمین، هر دو در تولید نقش مهمّی دارند. زن و مرد نیز در بقای نسل آینده نقش اساسی دارند. «حَرْثٌ لَکُمْ»

۳. در کنار ممنوعیّت‌‏های موسمی، بهره‌گیری‌‏های دراز مدّت است. در آیۀ قبل فرمود: «فَاعْتَزِلُوا» در این آیه می‌‏فرماید: «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ»

۴. در آمیزش، مرد باید به سراغ زن برود. «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ»

۵. غرائز نیز باید جهتِ خدایی بگیرند. اگر هدف از آمیزش، فرزندانی پاک و ذخیره قیامت باشد، آن نیز رنگ الهی می‌‏گیرد. «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ»

در صحیح بخاری آمده است: اولیای خدا در آمیزش قصد می‌کنند که صاحب فرزندانی جهادگر شوند.

۶. اگر نسل پاک تحویل دهید، خودتان بهره‌مند خواهید شد. «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ»

۷. زن، نه کالاست و نه منشأ تاریکی، بلکه او بنیان‌گذار آبادی‌ها و سرمایه‌‏گذار تاریخ و فرستندۀ هدایای اخروی است. «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ»، «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ»

۸. زاد و ولد، هدف اصلی ازدواج است. «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ»

۹. در مسائل جنسی، تقوا را مراعات کنید. «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ» «وَ اتَّقُوا اللَّهَ»

۱۰. خواسته‌های نفسانی باید با تقوا کنترل شود. «أَنَّی شِئْتُمْ» «وَ اتَّقُوا اللَّهَ»

۱۱. ایمان به آخرت، بهترین وسیلۀ رسیدن به تقوا می‌‏باشد. «اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ»
تفسیر صفحۀ ۳۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۲۴ - تفسیر نور:

«وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» برای نیکی کردن و پروا داشتن و اصلاح بین مردم، خدا را دستاویز سوگندهای خود قرار ندهید. همانا خداوند شنوا و دانا است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۴:
شأن نزول - سورۀ بقره - آیه ۲۲۴:

در تفاسیر متعدّد از جمله مجمع‌البیان و روح‌البیان در شأن نزول این آیه آمده است که میان داماد و دخترِ یکی از یاران پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله به نام عبد اللّه‌بن‌رواحه اختلافی پیش آمد، او سوگند یاد کرد که برای اصلاح کار آنها هیچ دخالتی نکند.

آیه نازل شد و اینگونه سوگندها را ممنوع ساخت.

کلمه «أیمان» جمع «یمین» به‌معنای سوگند و کلمۀ «عُرْضَةً» به‌معنای «در معرض قرار دادن» است.

سوگند را وسیله‌ای برای توجیه و فرار از مسئولیّت خود قرار ندهید و به هر مناسبتی از خداوند و نام مقدّس او خرج نکنید، این کار خود نوعی جرأت و بی‌‏ادبی است.

امام صادق علیه‌السّلام فرمود: «لا تحلفوا بالله صادقین و لا کاذبین» نه راست و نه دروغ، به خدا سوگند یاد نکنید. «بحار، ج ۷۶، ص ۴۷»
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۴:

۱. احترام نام خداوند و مقدّسات باید حفظ شود. «وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیْمانِکُمْ»

۲. سوگند، نباید مانع انجام کار نیک و اصلاح میان مردم قرار گیرد. «لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیْمانِکُمْ»

۳. ارزش‌های والا و کارهای خیر، نباید با بهانه‌های بی‌‏جا ترک شوند. «أَنْ تَبَرُّوا»

۴. به‌هوش باشید که خداوند گفتارها را می‌شنود و ناگفته‌ها را نیز می‌‏داند. برای هر سخن و فکری، حسابی باز کنید. «سَمِیعٌ عَلِیمٌ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج۱، ص ۳۴۸ - ۳۵۶.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۳۶

وَجَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالْأَنْعَامِ نَصِیبًا فَقَالُوا هَذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَکَائِنَا فَمَا کَانَ لِشُرَکَائِهِمْ فَلَا یَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَمَا کَانَ لِلَّهِ فَهُوَ یَصِلُ إِلَى شُرَکَائِهِمْ سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ ﴿۱۳۶﴾
۱۳۶ - و (مشرکان ) سهمى از آنچه خداوند آفریده از زراعت و چهارپایان براى او قرار دادند و گفتند - به گمان آنها - این مال خدا است و این مال شرکاى ما (یعنى بتها) است ، آنچه مال شرکاى آنها بود به خدا نمى رسید، ولى آنچه مال خدا بود به شرکایشان مى رسید (و اگر سهم بتها مواجه با کمبودى مى شد مال خدا را به آنها مى دادند اما عکس آنرا مجاز نمى دانستند !) چه بد حکم مى کنند (که علاوه بر شرک ، حتى خدا را کمتر از بتها مى گرفتند) !

They set aside for Allah a share of what He has created of tilth and cattle saying: 'This is for Allah so they claim and this for our associates (gods). ' The share of their associates never reaches Allah, but the share of Allah reaches their associates. How evil they judge! (136)

تفسیر
بار دیگر براى ریشه کن ساختن افکار بت پرستى از مغزها به ذکر عقائد و رسوم و آداب و عبادات خرافى مشرکان پرداخته و با بیان رسا خرافى بودن آنها را روشن مى سازد.
نخست مى گوید: (کفار مکه و سایر مشرکان سهمى از زراعت و چهارپایان خود را براى خدا و سهمى نیز براى بتها قرار مى دادند، و مى گفتند این قسمت مال خدا است ، و اینهم مال شرکاى ما یعنى بتها است (و جعلوا لله مما ذرا من الحرث و الانعام نصیبا فقالوا هذا لله بزعمهم و هذا لشرکائن
گرچه در آیه تنها اشاره به سهم خداوند شده است ، ولى از جمله هاى بعد استفاده مى شود که سهمى براى خدا و سهمى براى بتها قرار مى دادند، در روایات آمده است که : مصرف سهمى که براى خدا قرار داده بودند، کودکان و مهمانان بودند و از آن براى این کار استفاده مى کردند و اما سهمى که از زراعت و چارپایان براى بتها قرار داده بودند مخصوص خدمه و متولیان بت و بتخانه و مراسم قربانى و استفاده خودشان بود.
و تعبیر به (شرکائنا) (شریکهاى ما) براى بتها به خاطر آن است که آنها را شریک اموال و سرمایه و زندگى خویش مى دانستند.
تعبیر به (مما ذرا) (از آنچه خدا خلق کرده ) در حقیقت اشاره به ابطال عقیده آنها است .
زیرا این اموال همگى مخلوق خدا بودند، چگونه سهمى از آنها براى خدا قرار مى دادند و سهمى براى بتها.
سپس اشاره به داورى عجیب آنها در این باره کرده و مى گوید(سهمى را که براى بتها قرار داده بودند هرگز به خدا نمى رسید و اما سهمى را که براى خدا قرار داده بودند به بتها مى رسید) (فما کان لشرکائهم فلا یصل الى الله و ما کان لله فهو یصل الى شرکائهم ).
در اینکه منظور از این جمله چیست میان مفسران گفتگو است ولى همه آنها تقریبا به یک حقیقت بر مى گردند و آن این است : هر گاه بر اثر حادثه اى قسمتى از سهمى که براى خدا از زراعت و چهارپایان قرار داده بودند آسیب مى دید و نابود مى شد مى گفتند مهم نیست خداوند بى نیاز است ، اما اگر از سهم بتها از بین میرفت سهم خدا را به جاى آن قرار مى دادند و مى گفتند: بتها نیاز
بیشترى دارند.
همچنین اگر آب از مزرعه اى که سهم خدا بود به مزرعه سهم بتها نفوذ مى کرد مى گفتند مانعى ندارد خدا بى نیاز است ، اما اگر قضیه به عکس میشد جلو آن را مى گرفتند و مى گفتند بتها احتیاج بیشترى دارند.
در پایان آیه با یک جمله کوتاه این عقیده خرافى را محکوم مى سازد و مى گوید:(چه بد حکم مى کنند) (ساء ما یحکمون ).
دلیل بر زشتى کار آنها علاوه بر اینکه بت پرستى از ریشه فاسد و بى اساس بود چند موضوع است :
۱ - با اینکه همه چیز مخلوق خدا است ، و ملک مسلم او است ، و حاکم و مدبر و حافظ همه موجودات او مى باشد، آنها تنها سهمى از آن را به خدا تخصیص مى دادند گویا مالک اصلى آنها بودند و فقط حق تقسیم به دست آنها بود! (همانطور که گفتیم جمله (مما ذرا) اشاره به این واقعیت است ).
۲ - آنها در این تقسیم جانب بتها را مقدم مى داشتند لذا هر آسیبى متوجه سهم خدا مى شد مهم نبود اما آسیبهائى که متوجه سهم بتها مى شد به وسیله سهم خدا جبران میکردند و آن را گرفته به بتها مى دادند که در آیه اشاره به آن شده است ، و این یکنوع امتیاز و برترى براى بتها نسبت به خداوند بود!!
۳ - از بعضى از روایات استفاده مى شود که آنها براى سهم بتها اهمیت خاصى قائل بودند و لذا متولیان و خدمه بت و خود بت پرستان از سهم آنها مى خوردند و سهم خدا را تنها به بچه ها و میهمانان مى دادند. و قرائن نشان مى دهد که گوسفندهاى چاق و فربه و غلات خوب مال بتها بود تا بتوانند به اصطلاح شکمى از عزا در آورند.
همه اینها نشان مى دهد که آنها در تقسیم حتى براى خداوند به اندازه بتها ارزش قائل نبودند چه حکمى از این زشتتر و ننگینتر که انسان قطعه سنگ
و چوب بى ارزشى را بالاتر از آفریننده جهان هستى فکر کند، آیا انحطاط
فکرى از این بالاتر تصور مى شود؟!

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

«قَالَ مُوسَی إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ وَصَلَ رَحِمَهُ قَالَ یَا مُوسَی أُنْسِی لَهُ أَجَلَهُ وَ أُهَوِّنُ عَلَیْهِ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ وَ یُنَادِیهِ خَزَنَةُ الْجَنَّةِ هَلُمَّ إِلَیْنَا فَادْخُلْ مِنْ أَیِّ أَبْوَابِهَا شِئْت ؛ حضرت موسی در مناجاتش پرسید: معبودا پاداش کسی که صله رحم کند چیست؟ خداوند متعال فرمود: عمرش را دراز کنم و سکرات موت را بر او آسان کنم و خازنان بهشت، او را فریاد کنند: بشتاب نزد ما و از هر در، که خواهی وارد شو».

مقام حضرت خدیجه سلام الله علیها

رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود

إنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام قَالَ لِی لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی حِینَ رَجَعْتُ وَ قُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ هَلْ لَکَ مِنْ حَاجَةٍ قَالَ حَاجَتِی أَنْ تَقْرَأَ عَلَى خَدِیجَةَ مِنَ اللَّهِ وَ مِنِّی السَّلَامَ

در شب معراج در هنگام بازگشت به جبرئیل گفتم: «ای جبرئیل! حاجتی داری؟» گفت: «حاجتم این است که به خدیجه از جانب خدا واز جانب من سلام برسانی»

بحارالانوار» ج ۱۶

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=26000

https://www.golzar.info/331682

امام خامنه ای:

دشمن در رأس نقشه‌هایش تبلیغات است؛ ‌ به قول خودشان پروپاگاندا است. علاجِ پروپاگاندا «تبیین» است، تبیین حقیقت از زبانهای مختلف، از حنجره‌های مختلف، با تعبیرات مختلف، با ابتکارات مختلف؛‌ تبیین. وسوسه‌ای را که روی آن جوان یا نوجوان اثر میگذارد، چه میتواند برطرف کند؟ باتوم که نمیتواند برطرف کند،؛ آن وسوسه را تبیین میتواند برطرف کند ... 1401/10/19

شهید مدافع حرم شهید رحمان حیدری

شـهادت: 1393/05/22 | سوریه حلب

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

شهید همت: در زمان غیبت اطاعت محض از ولایت فقیه داشته باشید ...

شهید همت:

من متنفر بودم و هستم از انسانهای سازش کار و بی تفاوت و متاسفانه جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند و نمی دانند برای چه زندگی می کنند و چه هدفی دارند و اصلا چه می گویند بسیارند. ای کاش به خود می آمدند. از طرف من به جوانان بگوئید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخیزید و اسلام را و خود را دریابید…

شهید علی اکبر امین‌طباردرزی

شهادت: 21 اردیبهشت 1361 در کوشک

بخشی از وصیت نامه:

مادر! اگر من نتوانستم به زیارت حسین(ع) بیایم ... از طرف من و همه شهیدان از صدر اسلام تاکنون قبر امام حسین(ع) را زیارت کن ...

دعا کنید که خداوند مرا در زمره شهیدان اصیل درگاهش قرار دهد و مرا غسل ندهید و کفن نکنید، چون رهبرم حسین(ع) نه کفن داشت و نه غسل.

http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1154

شهید اسرافیل کلهر

شهادت: 21 فروردین سال 1363، در جزیره مجنون

بخشی از وصیت نامه

خدایا! من اگر به جبهه آمدم، فقط برای رضای تو بود و از دستورات فرستاده‌ات و قرآن پیروی کردم. خدایا! مرا در صراط مستقیمت یاری‌نما و دیدار روی مهدی (عج) را در این ایام نصیبم فرما.

دعا زیاد بخوانید و امام عزیز، رزمندگان و جانبازان را دعا و سعی کنید همیشه وحدت خود را حفظ نمایید و نگذارید تبلیغات و شایعات منافقین، مشرکین و ملحدین، صفوف یکپارچه شما را بشکند و خدای ناخواسته لطمه‌ای به انقلاب و اسلام بخورد ...

از دروغ، تهمت و غیبت بپرهیزید؛ که باعث خُرد و متفرق شدن اسلام می‌شود و در روز قیامت نمی‌توانید جوابگوی اعمال‌تان باشید ...

شهید حمیدرضا آرونی کاشی

شهادت: 21 اسفندماه 1362 در جزیره مجنون

بخشی از وصیت نامه:

ای مردم! بیاید جهان را با تمام ظواهر فریبانه‌اش کنار بگذاریم، بیایید به بندگی الله رویم، بیایید راهی رویم که حسین و یارانش رفت، بیایید راهی رویم که بهشتی و سردارنش رفت، بیایید راهی رویم که رجایی و باهنرش رفت، راه نور، راه فلاح و رستگاری در لقای لله. بیایید دنیا را برای آخرتش بخواهیم ...

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۳۵ قرآن کریم , سوره بقره , خداوند , مفسد , مصلح , تفسیر نور , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر سوره انعام , سوره انعام , سوره مبارکه انعام , تفسیر قرآن کریم , تفسیر قرآن , پاداش کسی که صله رحم کند , پاداش , صله رحم , سکرات موت , مقام حضرت خدیجه سلام الله علیها , حضرت خدیجه سلام الله علیها , شب معراج , جبرئیل , رسول خدا صلّی الله علیه و آله , دشمن , نقشه دشمن , تبلیغات , تبلیغات دشمن , پروپاگاندا , تبیین , شهید همت , غیبت , اطاعت محض , ولایت فقیه , متنفر , شهید علی اکبر امین‌طباردرزی , شهید اسرافیل کلهر , شهید حمیدرضا آرونی کاشی , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

تفسیر صفحۀ ۳۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۱۶ - تفسیر نور:

«کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسی‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» جهاد بر شما مقرّر شد، در‌حالی‌که برای شما ناخوشایند است و چه‌بسا چیزی را ناخوش دارید، در‌حالی‌که خیر شمادر آن است و چه‌بسا چیزی را دوست دارید، در‌حالی‌که ضرر و شرّ شما در آن است. و خداوند (صلاح شما را) می‏‌داند و شما نمی‌‏دانید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۶:

کلمۀ «کُرْهٌ» به مشقّتی گفته می‌‏شود که انسان از درون خود احساس کند، مانند ترس از جنگ.

و «کَرْهٌ» به مشقّتی گویند که از خارج به انسان تحمیل شود، مانند حکم اجباری در آیۀ «ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ» «فصّلت، ۱۱» به آسمان‏‌ها و زمین گفتیم: یا با رغبت بیایید یا با اکراه، گفتند: ما با رغبت می‌آییم.

آیۀ قبل مربوط به مال دادن بود و این آیه مربوط به جان دادن است.

اکراه از جنگ، یا به خاطر روحیّۀ رفاه‌‏طلبی است و یا به‌جهت انسان‌دوستی و رحم به دیگران و یا به خاطرعدم توازن قوا و برتری دشمن است.

قرآن می‌‏فرماید: شما آثار و نتایج جهاد را نمی‌دانید و فقط به زیان‌های مادّی و ظاهری آن توجّه می‌کنید، درحالی‌که خداوند از اسرار و آثار امروز و فردای کارها در ابعاد مختلفش آگاه است.

جنگ با همۀ سختی‌‏هایی که دارد، آثار مثبت و فوایدی نیز دارد. از جمله:

الف: توان رزمی بالا می‌رود؛

ب: دشمن جسور نمی‌شود؛

ج: روح تعهّد و ایثار در افراد جامعه به وجود می‌‏آید؛

د: قدرت و عزّت اسلام و مسلمین در دنیا مطرح می‏‌شود؛

ه: امدادهای غیبی سرازیر می‌‏گردد؛

و: روحیّۀ استمداد از خدا پیدا می‏‌شود؛

ز: اجر و پاداش الهی به دست می‌‏آید؛

ح: روحیّۀ ابداع و اختراع و ابتکار به وجود می‌آید؛

جهاد در ادیان دیگر: برخلاف تبلیغاتی که دنیا برای صلح و علیه خشونت دارد، مسئلۀ جهاد در راه دین، در تمام ادیان آسمانی بوده و یک ضرورت حتمی است.

در تورات می‏‌خوانیم: ساکنان شهر را به دم شمشیر بکش و اموال‌شان را جمع نمای. «تورات، سِفر تثنیه، باب ۱۳، جمله ۱۵.۱»

همگی ایشان را هلاک ساز و ترحّم منما. «تورات، سفر تثنیه، باب ۷، جمله ۳»

چون برای مقاتله بیرون روی و دشمن را زیاد بینی، نترس. «تورات، سِفر تثنیه، باب ۲۰، جمله ۱»

برادر و دوست و همسایه خود را بکشد تا کفّارۀ گوساله‌‏پرستی باشد. «تورات، سِفر خروج، جمله ۲۶»

موسی جمعیّتی را به سوی جنگ حرکت داد و مقاتله مهمّی صورت گرفت. «تورات، سِفر اعداد، باب ۳۱، جمله ۳۴»

در انجیل متی‏ آمده است: گمان مبرید که آمده‌‏ام تا سلامتی بر زمین بگذارم، نیامده‌ام تا سلامتی بگذارم، بلکه شمشیر را. «انجیل متی‏، باب ۱۰، جمله ۷»

هر که جان خود را دریابد (و به جنگ نیاید) آن را هلاک سازد و هر که جان خود را به خاطر من هلاک کرد آن را خواهد یافت. «انجیل متی‏، باب ۱۰، جمله ۳۹»

در انجیل لوقا می‌‌خوانیم: دشمنان را که نخواستند من بر ایشان حکمرانی کنم، در اینجا حاضر ساخته، پیش من به قتل رسانید. «انجیل لوقا، باب ۱۹، جمله ۲۸»

هر کس شمشیر ندارد، جامۀ خود را فروخته آن را بخرد. «انجیل لوقا، باب ۲۲، جمله ۳۶»

در قرآن نیز در سوره‏‌های آل عمران، «آل عمران، ۱۴۷» مائده «مائده، ۲۴» و بقره «بقره، ۲۴۶» از وجود جنگ و جهاد در ادیان گذشته، سخن به میان آمده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۶:

۱. ملاک خیر و شر، آسانی و سختی و یا تمایلات شخصی نیست، بلکه مصالح واقعی ملاک است و نباید به پیش‌داوری خود تکیه کنیم. «عَسی‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ»

۲. کراهت و محبّت نفسانی، نشانۀ خیر و شرّ واقعی نیست. «تَکْرَهُوا» «وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ» «تُحِبُّوا» «وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ»

۳. جنگ و جهاد در راه دین، مایۀ خیر است. «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ» «وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ»

۴. تسلیم فرمان خدایی باشیم که بر اساس علم بی‌نهایت به ما دستور می‌‏دهد، گرچه ما دلیل آن را ندانیم. «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۱۷ - تفسیر نور:

«یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِیهِ قُلْ قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ کُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّی یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ فَأُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ» (ای پیامبر!) از تو دربارۀ جنگ در ماه حرام سؤال می‌‌کنند، بگو: جنگ در آن ماه‌ها (ذی‌القعدة، ذی‌الحجة، محرم و رجب، گناهی) بزرگ است، ولی بازداشتن (مردم) از راه خدا و کفر ورزیدن به او و (بازداشتن مردم از) مسجد‌الحرام و اخراج ساکنانش از آنجا، (گناهش) نزد خداوند بزرگتر است.

(زیرا ایجاد) فتنه، از قتل بالاتر است. (مشرکان) پیوسته با شما می‌‌جنگند، تا اگر بتوانند شما را از دین‌تان برگردانند، و هر کس از شما که از دینش برگردد و در حال کفر بمیرد، اعمال آنان در دنیا و آخرت تباه می‌‌شود و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۷:
شأن نزول - سورۀ بقره - آیه ۲۱۷:

مراد از کلمۀ «الْفِتْنَةُ» در آیه، شرک، شکنجه، امتحان و بلوی‏ است.

در تفاسیر شیعه و سنی آمده است: رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله شخصی را به نام عبد اللّه‌بن‌جحش به همراه هشت نفر با نامه‌‏ای برای کسب اطلاعات از کفّار و مشرکین فرستاد، امّا بعد از ملاقات، درگیری پیش آمد و در این بین رئیس گروه مقابل کشته شد و دو نفر از آنان به اسارت درآمده و اموالشان مصادره گردید.

این حادثه در اوّل ماه رجب که از ماه‌های حرام است، واقع شده بود.

در‌حالی‌که این گروه گمان کرده بودند که آخر جمادی‌الثّانی است، نه اوّل رجب. به‌هر‌حال این قتال اشتباهاً در اوّل رجب صورت گرفت و کفّار این موضوع را دستاویز قرار داده و شایع کردند که مسلمانان احترام ماه‌های حرام را نگه نمی‌‏دارند.

در برابر این تبلیغات دشمنان، قرآن جواب می‌‏دهد که گرچه جنگ در ماه حرام واقع شده، ولی این قتال به اشتباه از سوی مسلمانان صورت گرفته است، درحالی‌که شما مشرکان به عمد مرتکب گناهانی شده‌اید که مجازات آنها به‌ مراتب از قتال در ماه حرام بیشتر است.

بنابراین شما با داشتن سابقۀ آن همه جنایت و رسوایی و ارتکاب گناهان بزرگ، نباید این عمل اشتباه را دستاویز قرار دهید.

از سنّت‏‌های ابراهیمی رایج در میان عرب قبل از اسلام، احترام گذاشتن به چهار ماه رجب، ذی‌القعده، ذی‌الحجّه و محرم بود که در این ماه‌ها، به هیچ جنگ و قتالی نمی‌‌‏پرداختند.

اسلام نیز این سنّت را امضا کرد و قتال و درگیری در این ماه‌ها را تحریم نمود.

حبط عمل مرتد در دنیا، به این است که از فوائد اسلام محروم می‌‏شود. زیرا کیفر او، جدایی از همسر مسلمان، محرومیّت از ارث، قطع رابطه با مسلمانان، خروج از حمایت اسلام و در نهایت قتل است.

و حبط عمل او در آخرت، محو تمام کارهای خیر اوست. «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۷:

۱. به شبهات، پاسخ مناسب بدهید. «یَسْئَلُونَکَ» «قُلْ»

۲. مسجدالحرام و اهل آن، احترام ویژه دارند. «الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ»

۳. تعیین اهمیّت گناهان، به دست خداوند است. «إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ»، «الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ»

۴. سلب امنیّت، مهم‌تر از قتل است. «وَ الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ»

۵. لازم است آرزوها، هدف‌ها و تلاش‏‌های دشمن خود را بشناسیم. «وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّی یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ»

۶. هجوم دشمن، توجیه‌کنندۀ کفر و ارتداد شما نیست. «وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ» «وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ»

۷. دشمنان، همواره در کمین هستند و ارتداد و کفر و پشت کردن به دین‌تان را می‌خواهند و به غیر آن راضی نمی‌‏شوند. آنها دنبال پیروزی موقت نیستند، بلکه می‌خواهند فرهنگ و مکتب شما را از بین ببرند. «حَتَّی یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ»

۸. حسن عاقبت، ملاک ارزش است. چه‌بسا مسلمانانی که کافر مرده‌‌اند. «فَیَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ»

۹. ارتداد، دارای آثار دنیوی و اخروی است. «مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ» «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»

۱۰. ارتداد، مایۀ حبط کارهای نیک است. «مَنْ یَرْتَدِدْ» «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ»

۱۱. ارزش ایمان و عقیده تا جایی است که اگر ایمان رفت، اعمال صالح نیز حبط می‏‌شود. «مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ»«حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ»
تفسیر صفحۀ ۳۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۱۸ - تفسیر نور:

«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» همانا کسانی‌که ایمان آورده‏‌اند و کسانی‌که مهاجرت نموده و در راه خدا جهاد کرده‌اند، آنها به رحمت پروردگار امیداوار هستند و خداوند آمرزنده و مهربان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۸:
شأن نزول - سورۀ بقره - آیه ۲۱۸:

در شأن نزول این آیه که در ادامه آیه پیش است، می‌خوانیم: مؤمنانی که هجرت و جهاد کردند، ولی هلال ماه رجب را با ماه جمادی‌الاخری اشتباه گرفتند و دست به قتال زدند، ناراحت نباشند. زیرا اشتباه‌شان مورد عفو است و آنان قصد انجام گناه نداشته‌اند.

امید بدون عمل، آرزویی بیش نیست.

چنان‌که در آخرین آیه سورۀ کهف می‌خوانیم: «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» هر کس امید به لقای پروردگار و رسیدن به مقام قرب را دارد، پس باید عمل خالصانه انجام دهد.

آری، «رجاء»، آن امیدی است که انسان مقدّمات رسیدن به آن را فراهم کند.

برای امیدوار بودن به الطاف الهی، اسلام زمینه‏‌هایی را فراهم کرده است:

۱. یأس و ناامیدی از گناهان کبیره است. «زمر، ۵۳»

۲. خداوند می‌‏فرماید: من نزد گمان بندۀ مؤمن هستم، اگر گمان خوب به من ببرد به او خوبی می‌‌رسانم. «کافی، ج ۲، ص ۷۲»

۳. انبیاء و فرشتگان، به مؤمنین دعا و برای آنان استغفار می‌‏کنند. «غافر، ۷ ابراهیم، ۴۱»

۴. پاداش الهی چندین برابر است. «بقره، ۲۶۱»

۵. راه توبه باز است. «نساء، ۱۸»

۶. گرفتاری‌های مؤمن، کفّارۀ گناهان او محسوب می‌شود. «بحار، ج ۸۱، ص ۱۷۶»

۷. خداوند توبه را قبول کرده و سیّئات را به حسنات مبدّل می‏‌سازد. «فرقان، ۷۰»
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۸:

۱. رتبۀ ایمان، مقدّم بر عمل است. «آمَنُوا» «هاجَرُوا وَ جاهَدُوا»

۲. امید به لطف پروردگار، مشروط به ایمان، هجرت و جهاد است. «آمَنُوا» «هاجَرُوا وَ جاهَدُوا» «أُولئِکَ یَرْجُونَ»

۳. اصول افکار و اعمال اگر صحیح باشد، اشتباهات جزئی قابل عفو است. «آمَنُوا» «هاجَرُوا» «یَرْجُونَ»

۴. به لطف خداوند امیدوار باشیم؛ نه به کارهای نیک خود. زیرا خطر سوء‌عاقبت و حبط عمل و عدم قبول اطاعت، تا پایان عمر در کمین است. «یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ»

۵. چون بنده امیدوار به رحمت خداوند است، خداوند نیز اعلام می‌‌کند: آمرزنده و مهربان است. «یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»

۶. ارزش هجرت و جهاد آن است که در راه خدا و برای او باشد. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

۷. مؤمنان و مهاجران مخلص نیز به رحمت و مغفرت او نیاز دارند. «آمَنُوا»، «هاجَرُوا» «یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ»

۸. از خطای مهاجران و مجاهدان در راه خدا، باید گذشت. «وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۳۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۱۹ - تفسیر نور:

«یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ» از تو دربارۀ شراب و قمار می‌پرسند، بگو: در آن دو گناهی بزرگ است و منافعی (مادّی) نیز برای مردم دارند. (ولی) گناه آن دو از سود آنها بزرگ‌تر است. (همچنین) از تو می‌‏پرسند که چه انفاق کنند؟ بگو: افزون (بر نیاز خود را)، خداوند اینچنین آیات را برای شما روشن می‌سازد تا شاید اندیشه کنید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۹:

کلمۀ «إِثْمٌ» به گفتۀ راغب در مفردات، به کاری گویند که انسان را در انجام کارهای خیر کُند و سست کند.

سؤال اوّلِ مردم دربارۀ حکم خمر و میسر است.

کلمه «خمر» به‌معنای پوشش است و لذا به پارچه ‏ای که زنان سرِ خود را با آن پوشانده و مراعات حجاب می‌‌کنند، «خمار» می‌‌گویند.

از آنجا که شراب، قدرت تشخیص را از عقل گرفته و در واقع آن را می‌‏پوشاند، به آن «خمر» می‌‌گویند.

همچنین کلمۀ «میسر» از «یسر» به معنای آسان است.

گویا در قمار، طرفین می‌‏خواهند مال همدیگر را به آسانی بربایند.

این آیه در پاسخ پرسش آنها می‌‏فرماید: شراب‌خواری و قماربازی، گناهان بزرگی هستند، گرچه ممکن است منافعی داشته باشند.

چنان‌که عده‌‏ای از راه کشت انگور یا شراب‌فروشی و گروه‌هایی با دایر کردن قمارخانه، ثروتی به دست می‌آورند.

در کتاب‌های علمی و تربیتی، آثار و عوارض منفی شراب و قمار به تفصیل بازگو شده است.
زیان‌های شراب و قمار:

در اینجا فهرستی از آنچه در تفسیر نمونه در باب زیان‌های شراب و قمار آمده است، می‌‏آوریم:

۱. کوتاه شدن عمر؛

۲. عوارض منفی در کودکان، مخصوصاً اگر آمیزشی در حال مستی صورت گیرد؛

۳. گسترش فساد اخلاقی و بالا رفتن آمار جنایات از قبیل: سرقت، ضرب و جرح، جرائم جنسی و افزایش خطرات و حوادث رانندگی.

از یکی از دانشمندان نقل شده است که اگر دولت‏‌ها نیمی از شراب‌فروشی‏‌ها را ببندند، ما نیمی از بیمارستان‏‌ها و تیمارستان‌ها را می‌بندیم.

قمار نیز از جمله عوامل هیجان، بیماری‌‏های عصبی، سکته‌های مغزی و قلبی، بالا رفتن ضربان قلب، بی‌اشتهایی، و رنگ‌پریدگی و... است.

همچنان‌که بررسی کنندگان، سی‌درصد آمار جنایات را مرتبط با قمار دانسته‌اند.

در ضمن قمار، در شکوفایی اقتصادی نقش تخریبی داشته و نشاط کار مفید را از بین می‌برد.

در بعضی از کشورهای غیر اسلامی نیز در سال‏‌هایی قمار را ممنوع و غیر قانونی اعلام کرده‌‏اند.

مثلًا انگلستان در سال ۱۸۵۳، شوروی در سال ۱۸۵۴ و آلمان در سال ۱۸۷۳ قمار را ممنوع اعلام کردند.

سؤال دوّمِ مردم دربارۀ انفاق است که می‌پرسند چه چیزی را انفاق کنند؟

آیه در جواب می‌فرماید: «عفو» را!

عفو در لغت علاوه‌بر گذشت و آمرزش به معنای حدّ وسط، مقدار اضافی، و بهترین قسمت مال آمده است و هر یک از این معانی نیز با آیه سازگار است.

ممکن است مراد از عفو، همۀ این معانی باشد. یعنی اگر خواستید انفاق کنید، هم مراعات اعتدال را نموده و همۀ اموال‌تان را یک جا انفاق نکنید تا خود نیازمند نشوید و هم در موقع انفاق، از بهترین اموال خود بدهید.

چنان‌که قرآن در جای دیگر می‌فرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» «آل عمران، ۹۲» به نیکی نمی‏‌رسید مگر از آنچه دوست دارید انفاق کنید.

در تفاسیر آمده است که تحریم شراب به صورت تدریجی بوده است. زیرا اعراب، گرفتار شراب بودند و لذا آیات، به تدریج آنها را آماده پذیرش تحریم نمود.

ابتدا این آیه نازل شد: «تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً» «نحل، ۶۷» از انگور، هم نوشابۀ مست‌کننده و هم رزق نیکو به دست می‏‌آید؛ یعنی شراب، رزق حسن نیست.

بعد این آیه نازل شد: «فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ» ضرر شراب و قمار برای مردم، بیشتر از منفعت آنهاست.

و سپس این آیه نازل شد: «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکاری‏» «نساء، ۴۳» به هنگام نماز نباید مست باشید.

و در خاتمه حرمت دائمی و علنی بیان شد «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ» «رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» «مائده، ۹۰» شراب و قمار رجس و از اعمال شیطان هستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۹:

۱. شراب و قمار، هر دو عامل فساد جسم و روح و مایۀ غفلت هستند.

لذا در قرآن در کنار هم مطرح شده‌‏اند. «الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ»

۲. از اندیشه و امنیّت، پاسداری کنید. با تحریم شراب، از عقل و فکر، و با تحریم قمار، از آرامش و سلامتی روحی و اقتصادی پاسداری شده است. «فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ» «وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ»

۳. در برخوردها، انصاف داشته باشید. بدی‌‏های دیگران را در کنار خوبی‌های آنها ببینید.

آیه از منافع شراب و قمار چشم نمی‌پوشد و موضوع را به نحوی مطرح می‌کند که قدرت تعقّل و تفکّر در انسان زنده شود. «فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ»

۴. در محرّمات گاهی ممکن است منافعی باشد. «مَنافِعُ لِلنَّاسِ»

۵. در جعل قوانین باید به مسئلۀ اهم و مهم توجّه کرد. «مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ»

۶. احکام الهی بر اساس مصالح و مفاسد است. «إِثْمُهُما أَکْبَرُ»

۷. آشنایی با فلسفه احکام، گامی به‌سوی پذیرش آن است. «إِثْمُهُما أَکْبَرُ»

۸. گناهان، کبیره و صغیره دارند. «إِثْمُهُما أَکْبَرُ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۳۳۸ - ۳۴۵.



بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۳۳تا۱۳۵

وَرَبُّکَ الْغَنِیُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِکُمْ مَا یَشَاءُ کَمَا أَنْشَأَکُمْ مِنْ ذُرِّیَّةِ قَوْمٍ آخَرِینَ﴿۱۳۳﴾

۱۳۳ - و پروردگارت بى نیاز و مهربان است (بنابراین درباره کسى ظلم و ستم نمى کند بلکه اینها نتیجه اعمال خود را مى گیرند) اگر بخواهد همه شما را مى برد و بعد از شما بجاى شما هر چه بخواهد (و هر کس را بخواهد) جانشین مى سازد همانطور که شما را از نسل اقوام دیگرى به وجود آورد.

Your Lord is Rich and the Owner of Mercy. He can destroy you if He will and replace you with whom He pleases, just as He raised you from the offspring of other nations. (133)

إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَآتٍ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ ﴿۱۳۴﴾

۱۳۴ - آنچه به شما وعده داده مى شود، مى آید و شما نمى توانید (خدا را ) ناتوان سازید (و از عدالت و کیفر او فرار کنید).

That which you are promised is sure to come. You shall not frustrate Me. (134)

قُلْ یَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَکَانَتِکُمْ إِنِّی عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَکُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ﴿۱۳۵﴾

۱۳۵ - بگو اى جمعیت ! هر کار در قدرت دارید بکنید! من (هم به وظیفه خود) عمل مى کنم ، اما به زودى خواهید دانست چه کسى سرانجام نیک خواهد داشت (و پیروزى با چه کسى است اما) به طور مسلم ظالمان رستگار نخواهند شد.

Say: 'Work according to your station my people, for indeed I am working. ' You shall know to whom will be the good end of the abode. The harmdoers shall not be triumphant. (135)

تفسیر
آیه اول در واقع استدلالى است براى آنچه در آیات پیش در زمینه عدم ظلم پروردگار بیان شد، آیه مى گوید پروردگار تو، هم بى نیاز است ، و هم رحیم و مهربان بنابراین دلیلى ندارد که بر کسى کوچکترین ستم روا دارد زیرا کسى ستم مى کند که یا نیازمند باشد یا خشن و سنگدل (و ربک الغنى ذو الرحم ).
بعلاوه نه نیازى به اطاعت شما دارد و نه بیمى از گناهانتان زیرا(اگر بخواهد همه شما را مى برد و به جاى شما کسان دیگرى را که بخواهد جانشین مى سازد همانطور که شما را از دودمان انسانهاى دیگرى که در بسیارى از صفات با شما متفاوت بودند آفرید) (ان یشا یذهبکم و یستخلف من بعدکم ما یشاء کما انشاکم من ذریة قوم آخرین ).
بنابراین او هم بى نیاز و هم مهربان و هم قادر بر هر چیز است با این حال تصور ظلم درباره او ممکن نیست .
و با توجه به قدرت بى پایان او روشن است که :(آنچه به شما در زمینه رستاخیز و پاداش و کیفر وعده داده ، خواهد آمد و کمترین تخلفى در آن نیست ) (ان ما توعدون لات ).
(و شما هرگز نمى توانید از قلمرو حکومت او خارج شوید و از پنجه عدالت او فرار کنید)(و ما انتم بمعجزین ).
سپس به پیامبر دستور مى دهد که آنها را تهدید کرده بگوید: اى جمعیت هر کار از دستتان ساخته است انجام دهید من هم آنچه خدا به من دستور داده انجام خواهم داد، اما به زودى خواهید دانست سرانجام نیک و پیروزى نهائى با کیست ، اما به طور مسلم ظالمان و ستمگران پیروز نخواهند شد و روى سعادت را نخواهند دید (قل یا قوم اعملوا على مکانتکم انى عامل فسوف تعلمون من تکون له عاقبة الدار انه لا یفلح الظالمون ).
در اینجا بار دیگر مى بینیم که بجاى کفر تعبیر به ظلم شده و این نشان مى دهد که کفر و انکار حق یکنوع ظلم آشکار است ، ظلمى به خویشتن و ظلمى به جامعه ، و از آنجا که ظلم بر خلاف عدالت عمومى جهان آفرینش است سرانجام محکوم به شکست خواهد بود.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=40072

https://www.golzar.info/331678

امام خامنه ای:

سست نشوید، دعوت به سازش با دشمن نکنید، خدای متعال شما را برتر قرار داده است و برتر هستید «وَ لَن یَتِرَکُم» -یعنی «لَن یَنقُصَکُم»- خدای متعال برای شما کم نمیگذارد در مقابل مجاهدتی که انجام داده‌اید، پاداش این مجاهدت را به‌طور کامل به شما خواهد داد.» (1397/4/9)

شهید مدافع حرم شهید محمد کلانتری شـهادت: 1393 | سوریه، حلب

https://t.me/fazylatha

علامه طباطبایی:

روزه، تقواساز است. هر انسانی که به حکم فطرتش دوست دارد به عالم بالا متصل شود و به کمالی روحانی برسد، قبل از هر چیز باید از زیاده روی در لذائذ جسمانی دوری کند.

المیزان، ج ۲، ص ۸

شهید قاسم سلیمانی:

من فکر می‌کنم زیباترین تعبیر، کلام امیرالمومنین (ع) است که در حق مالک فرمود و صیاد مصداق این کلام امیرالمومنین بود که فرمودند: «مَالِک وَ مَا مَالِک وَ اللَّهِ لَوْ کَانَ جَبَلًا لَکَانَ فِنْداً وَ لَوْ کَانَ حَجَراً لَکَانَ صَلْداً لَا یَرْتَقِیهِ الْحَافِرُ وَ لَا یُوفِی عَلَیْهِ الطَّائِرُ...». اگر سنگ بود سنگ برنده‌ای بود و تیزی بود و اگر کوه بود، آن تک قله برافراشته‌ای بود که بر همه قلل‌های مختلف مسلط بود. صیاد سلمان ارتش ما بود، ضمن این‌که مصادیق مالک را هم در خودش جای داده بود

https://old.aviny.com/occasion/enghelab_jang/sayyad/89/Shahadat.aspx

https://defapress.ir/fa/news/76945

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و سلم.

انالله و انا الیه راجعون

هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله. اللهم زدنا ایماناً و ارحمنا. اشهد ان لااله الا الله وحده لا شریک له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق و ان الصدیقة الطاهرة فاطمة الزهرا، سیدة نساء العالمین و أن علیاً أمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمّد بن علی و علی بن محمّد و الحسن بن علی و الحجة القائم المنتظر صلواة الله و سلامه علیهم ائمتی و سادتی و موالی بهم اتولی و من اعدائهم اتبرء و أن الموت و النشور حق و الساعة آتیة لا ریب فیها و أن الجنة و النار حق.

اللهم أدخلنا جنتک برحمتک و جنّبنا و احفظنا من عذابک بلطفک و احسانک یا لطیفاً بعباده یا أرحم الراحمین.

خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایت قرار دادی؛

خدایا! تو خود می دانی که همواره آماده بوده ام آن چه را که تو خود به من دادی در راه عشقی که به راهت دارم نثار کنم. اگر جز این نبودم آن هم خواست تو بود.

پروردگارا رفتن در دست توست، من نمی دانم چه موقع خواهم رفت ولی می دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم.

خداوندا ولی امرت حضرت آیت الله خامنه ای را تا ظهور حضرت مهدی(عج)، زنده، پاینده و موفق بدار. آمین یا رب العالمین – من الله التوفیق

علی صیاد شیرازی، 19 دی ماه 1371 – 15 رجب 1413

شهید چمران: من نمی‌گویم #ولی_فقیه معصوم است ولی ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی‌دهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد.

شهید غلامحسین محمدی شهادت: هجدهم فروردین سال 1363، در جزیره مجنون

بخشی از وصیت‌نامه

شهدا توانستند با اهدای خون خود، درخت اسلام را آبیاری کنند و به استکبار جهانی بفهمانند که ما پیروان راه حسین (ع) هستیم و زیر بار ظلم نخواهیم رفت ...

شهید «حسین حسین‌خانی»

بخشی از وصیت‌نامه:‌

مى‏‌خواهم که همه برادران و خواهران، راهم را ادامه دهند تا آمریکاى جهانخوار را نابود کنند و باعث نجات برادران فلسطینى و رهایى قدس عزیز شوند ...

شهید عزت‌الله حاجی‌محمدی

بخشی از وصیت‌نامه:‌

اگر می‌خواهید به خون شهدا لطمه‌ای نخورد، بیایید با هم دوست باشید و وحدتِ همیشگی داشته باشید تا پُشت دشمن با دیدن کار و وحدت شما به لرزه درآید ...

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۳۴ قرآن کریم , سوره بقره , تفسیر قرآن , قرآن , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , سست نشوید , دعوت به سازش با دشمن نکنید , خدای متعال , برتر , پاداش , مجاهدت , شهید مدافع حرم , شهید محمد کلانتری , فاطمیون , علامه طباطبایی , روزه , عالم بالا , شهید قاسم سلیمانی , صیاد سلمان ارتش ما بود , مالک , شهید علی صیاد شیرازی , شهید چمران , ولی فقیه , معصوم , امر خدا , اعتماد , اشتباه , اجازه , معصومیت , شهید غلامحسین محمدی , جزیره مجنون , شهدا , خون شهدا , خون شهید , آبیاری , درخت اسلام , پیروان راه حسین علیه السلام , راه حسین علیه السلام , ظلم , زیر بار ظلم نخواهیم رفت , شهید حسین حسین‌خانی , برادران و خواهران , برادران , خواهران , رهایى قدس , نجات فلسطین , شهید عزت‌الله حاجی‌محمدی , با هم دوست باشید , وحدت , دشمن , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۳۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۱۱ - تفسیر نور:

«سَلْ بَنِی إِسْرائِیلَ کَمْ آتَیْناهُمْ مِنْ آیَةٍ بَیِّنَةٍ وَ مَنْ یُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ» از بنی‌اسرائیل بپرس: چه بسیار از دلایل روشن به آنها دادیم؟ و هر کس نعمتِ (هدایت) خدا را پس از آنکه به سراغ او آمد، (کفران و) تبدیل کند (بداند که) همانا خداوند سخت کیفر است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۱:

به گفته روایات، نزدیک‌ترین تاریخ به مسلمانان در پیش آمدن حوادثِ گوناگون، تاریخ بنی‌اسرائیل است.

خداوند به آنان، رهبری همچون موسی و معجزات و الطاف خویش را مرحمت فرمود و آنان را از اسارت فرعون نجات داد.

برای ادارۀ زندگی آنان، قوانین آسمانی فرستاد و به لحاظ مادّی نیز زندگی خوبی برای آنان تأمین کرد. امّا کفران و تبدیل نعمت‌ها از سوی آنان به حدّی رسید که به جای هارون، پیروی سامری کردند و به‌جای خداپرستی به گوساله‌پرستی روی آوردند.

تا آنکه خداوند که دربارۀ آنان «فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ» «بقره، ۴۷» فرموده بود، در اثر چنین رفتارهایی فرمود: «باؤُ بِغَضَبٍ» «بقره، ۶۱» از سنّت‌های ثابت الهی آن است که هر قوم و ملّتی، اعمّ از مسلمانان و غیر مسلمان، اگر نعمت‌های الهی را تبدیل و تغییر دهند، دچار قهر الهی خواهند شد.

چنان‌که امروزه دنیای پیشرفته به‌جای بهره‏‌گیری مفید از تکنولوژی و صنعت، دنیا را به آتش و فساد کشانده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۱:

۱. بررسی تاریخ و عبرت‌های آن لازم است. «سَلْ بَنِی إِسْرائِیلَ»

۲. نعمت‌ها، مسئولیّت‌‏آور هستند و کوتاهی در آن کیفرآور. «مَنْ یُبَدِّلْ» «شَدِیدُ الْعِقابِ»
تفسیر صفحۀ ۳۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۱۲ - تفسیر نور:

«زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ» زندگی دنیا، در چشم کافران جلوه یافته است و (به‌همین‌دلیل) افراد با ایمان را مسخره می‌کنند. در‌حالی‌که مؤمنان و پرهیزکاران در قیامت از آنها برتر هستند. و خداوند هر کس را بخواهد، روزی بی‌شمار مرحمت می‌کند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۲:

این آیه، هم هشدار به کفّار است که به زرق و برق دنیا، سرگرم و مست نشوید و مؤمنان را مسخره نکنید. زیرا قیامتی هست که صحنه‌‏ها عوض می‌‏شوند.

هم موجب تسلّای خاطر مؤمنان می‌‏باشد که با تمسخر کافران، سست نشوند و به آینده امیدوار باشند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۲:

۱. کفر، دنیا را در نظر انسان جلوه می‌دهد. «زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا» آری، دنیا برای کسانی جلوه می‌کند که به الطاف و نعمت‌‌های بی‌حساب قیامت، اعتقادی ندارند، ولی در نظر مؤمن، دنیا کجا و بهشت کجا.

۲. دنیاگرایی عامل تحقیر و استهزای دیگران می‏‌شود. «زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا» «یَسْخَرُونَ»

۳. مسخره‌کردن تهی‌دستان، شیوۀ دائمی اهل دنیاست. «یَسْخَرُونَ» «فعل مضارع نشانۀ استمرار و دوام است»

۴. برتری در قیامت، مخصوص مؤمنانی است که زخم زبان کفّار، رشتۀ تقوای آنها را پاره نکرده باشد. «وَ الَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ»

۵. رزق بی‌‏حساب، نشانۀ لطف اوست؛ نه آنکه خداوند حساب آن را ندارد و یا حکیمانه تقسیم نمی‌کند. «یَرْزُقُ» «بِغَیْرِ حِسابٍ»
تفسیر صفحۀ ۳۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۱۳ - تفسیر نور:

«کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» مردم (در آغاز) امّتی یگانه و یک‌دست بودند (و در میان آنها تضاد و درگیری نبود. سپس در میان آنها اختلافات به وجود آمد،) پس خداوند پیامبران را بشارت‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب آسمانی را به حقّ نازل نمود تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند حکم کند.

و در آن (کتاب) اختلاف نکردند مگر کسانی‌که به آنان داده شده بود، (آن هم) پس از آنکه دلایل روشن برای‌شان آمد، (و به خاطر) حسادتی که میان‌شان بود. پس خداوند آنهایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به خواست خود هدایت نمود. (امّا افراد بی‌‏ایمان، هم‌چنان در گمراهی و اختلاف باقی ماندند.) و خداوند هر کس را بخواهد به راه راست هدایت می‌کند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۳:

آنچه از این آیه استفاده می‌شود این است که مردم در ابتدا زندگی ساده و بسیطی داشتند، ولی کم‏ کم در اثر کثرت افراد و ازدیاد سلیقه‌‏ها، اختلافات و درگیری‌‏ها پیش آمد.

در برخی از روایات، این زمان به دوران قبل از حضرت نوح علیه‌السّلام تطبیق شده که در آن زمان، مردم زندگی ساده و محدودی داشته و در بی‌خبری به سر می‌‏بردند. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۲۰۹»

سپس افراد بر سر بهره‏‌گیری از منابع طبیعی و اینکه هر کسی می‌‏خواست دیگری را به استخدام خود درآورده و از منافع او بهره ببرد، اختلاف کرده و جوامع و طبقات پیش آمد.

لازمۀ زندگی اجتماعی، وجود قانون محکم و عادلانه‌‏ای است که بتواند اختلافات را حل نماید؛ خداوند پیامبران را برای حل اختلافات و رفع درگیری‌ها، مبعوث نمود و کتاب‌های آسمانی را نازل نمود، ولی گروهی آگاهانه و از سر لجاجت، در برابر انذار و تبشیر پیامبران مقاومت کرده و خود به‌وجود‌آورندۀ اختلافات دیگری نیز شدند.

امّا خداوند با لطف خویش افرادی که مستعد و پذیرای هدایت بودند، هدایت نمود و آنهایی که در اثر حسادت و یا ظلم مقابله می‌کردند، به حال خود رها کرد تا کیفر خود را ببینند.

انتقاد قرآن، از اختلاف لجوجانه‌‌ای است که انسان حاضر به پذیرش داوری انبیاء و قانون خداوند نباشد وگرنه اختلافی که عاقبت تسلیم عدالت شود، اشکالی ندارد. همچون اختلاف دو کفّۀ ترازو که در حرکت‏‌های متضادّ خود، دنبال رسیدن به عدالت هستند. «فَهَدَی اللَّهُ» «لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۳:

۱. قانون و تمدّن‌‏های بشری، قادر بر حل اختلافات نیستند؛ زیرا هر گروه و فردی به‌دنبال خواست‌‌های خود است. حل اختلافات باید از طریق قانون الهی و داوری انبیاء صورت گیرد. قانونی که مصون از تحریف و خطاست و داوری که از هوا و هوس و اغراض نفسانی معصوم است. «فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ» «مَعَهُمُ الْکِتابَ»

۲. بهترین راه حل اختلاف، تقویت ایمان به معاد است. انبیاء برای پیشگیری از اختلافات، از بشارت و برای درمان آنها، از انذار استفاده می‌کنند. «مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ» «لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ»

۳. خطوط کلّی اهداف انبیاء یکی است. «النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ»

۴. داوری انبیا، در چارچوب قوانین آسمانی است. «أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ»

۵. یکی از وظایف انبیا، ایجاد وحدت و تفرقه ‏زدایی است. «لِیَحْکُمَ» «فِیمَا اخْتَلَفُوا»

۶. قضاوت همۀ انبیا، یک‌گونه است. فرمود: «لِیَحْکُمَ» و نفرمود: «لیحکموا»

۷. بدترین نوع اختلاف، اختلاف آگاهانه‌‏ای است که به خاطر حسادت و ظلم به وجود می‌‏آید. «مَا اخْتَلَفَ فِیهِ» «مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ»

۸. در بین مؤمنان هم اختلاف پیدا می‌‌شود، ولی در پرتو ولایت خداوند، رهبری می‌‏شوند. «فَهَدَی اللَّهُ» «لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ»

۹. ایمان، زمینۀ برخورداری از هدایت خاصّ الهی است. «فَهَدَی اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا»

۱۰. گرچه هدایت همۀ افراد به خواست خداوند است، ولی خواست خداوند بر اساس حکمت است. «یَهْدِی مَنْ یَشاءُ»

۱۱. صراط مستقیم، پایان دهندۀ اختلافات است. «اخْتَلَفُوا» «یَهْدِی» «صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»
تفسیر صفحۀ ۳۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۱۴ - تفسیر نور:

«أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّی یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتی‏ نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ » آیا گمان کردید داخل بهشت می‌‏شوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر پپشینیان شما گذشت به شما نرسیده است؟! آنان گرفتار تنگدستی و ناخوشی شده و چنان زیر و زبر شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده و همراه او بودند، گفتند: یاری خدا چه وقت خواهد بود؟ آگاه باشید که یاری خداوند نزدیک است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۴:

«الْبَأْساءُ» سختی ‏هایی است که از خارج به انسان تحمیل می‌‏شود، مثل جنگ و سرقت. و «الضَّرَّاءُ» سختی‌های درونی است، مانند بیماری، زخم و جراحت.

این آیه یادآور تحمل سختی از سوی مؤمنان گذشته و هشدار و تسلّایی برای مسلمانان است.

حوادث سخت، آزمایش الهی است و مشکلاتی همچون حوادث تلخِ مالی و جانی همه برای ساخته شدن انسان‌‏هاست.

هر بلایی را عطایی با وی است -------- هر کدورت را صفایی در پی است‏

زیر هر رنجی، گنجی معتبر ---------- خار دیدی، چشم بگشا گل نگر

در روایتی از پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله می‌خوانیم: بهشت با سختی‌‏ها پیچیده شده است. «انّ الجنّة حفّت بالمکاره و انّ النّار حفّت بالشهوات» «تفسیر کاشف، ج ۱، ص ۹. ۳۱»

و در روایت دیگری آمده: برای مؤمنان گرفتار در دنیا، چنان پاداشی است که دیگران می‌گویند: ای‌کاش این سختی‌‏ها با سختی بیشتری برای ما بود. «تفسیر منهج الصادقین، ج ۱، ص ۵۵۲»

آری، مشکلات، عامل رشد و قرب و راه ورود به بهشت است.

نابرده رنج، گنج میسّر نمی‌شود ----------- مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

تأخیر استجابت دعا، مایۀ تردید نشود. خداوند بارها وعده داده است که «إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ» «صافات، ۱۷۲» انبیاء و بندگان ما حتماً یاری می‌شوند.

و «کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی» «مجادله، ۲۱» خداوند نوشته است که من و فرستادگانم پیروز هستیم.

به هر حال خداوند وعدۀ پیروزی داده و ممکن است به دلائلی این وعده‌ها به تأخیر بیافتد، لکن این تأخیر نباید سبب تردید شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۴:

۱. انتظار بهشت رفتن، تنها به خاطر ایمان داشتن و بدون سختی کشیدن، انتظار نادرستی است. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ»

۲. در سنّت‌‏های الهی، هیچ تغییری نیست. همۀ ملّت‌‏ها و امّت‌ها و افراد باید از کوران آزمایش بگذرند. «وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا»

۳. توجّه به مشکلات دیگران، عامل تسکین است. از تاریخ، عبرت و الگو بگیریم. «مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ»

۴. آماده باشیم، آزمایشات الهی به قدری سخت است که بعضی مواقع انبیاء را نیز مضطرب می‌کند. «یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتی‏ نَصْرُ اللَّهِ»

۵. در سختی‏ ها، انبیاء از مردم جدا نبودند. «یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ»

۶. یکی از شروط استجابتِ دعا، اضطرار و قطع امید از غیر خداست. «مَتی‏ نَصْرُ اللَّهِ» «إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ»

۷. آرام ‏بخشِ همۀ مشکلات، یاد نصرت خداوند است. «أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ»

۸. مقاومت، زمینۀ دریافت نصرت الهی است. «مَسَّتْهُمُ» «إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ»
تفسیر صفحۀ ۳۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۱۵ - تفسیر نور:

«یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ وَ الْیَتامی‏ وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ» از تو می‌پرسند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: هر مالی که (می‌خواهید) انفاق کنید، برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و درراه‌ماندگان باشد. و (بدانید) هر کار خیری که انجام دهید، همانا خداوند به آن آگاه است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۵:

در این آیه دو بار کلمه «خَیْرٍ» به کار رفته است:

یکی انفاق خیر «أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ» و دیگری کار خیر «تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ» تا بگوید افراد بی‌‌پول نیز می‌‏توانند با عمل و کار خود، به خیر برسند.

در حدیث می‌خوانیم: «لا صدقة و ذو رحم محتاج؛ در صورت نیازمندی بستگان، نوبت صدقه به دیگران نمی ‏رسد. «بحار، ج ۷۷، ص ۵۹»

در انفاق، رعایت اهم و مهم، اطلاع کامل و موازین عاطفی مورد نظر است.
انفاق چند گونه است؟

انفاق پنج‌گونه است: «تفسیر مواهب الرّحمن، ج ۳، ص ۲۶۴»

۱. انفاق واجب، مانند زکات، خمس، کفّارات، فدیه و نفقه زندگی که بر عهدۀ مرد است؛

۲. انفاق مستحبّ، مانند کمک به مستمندان، یتیمان و هدیه به دوستان؛

۳. انفاق حرام، مانند انفاق با مال غصبی یا در راه گناه؛

۴. انفاق مکروه، مانند انفاق به دیگران با وجود مستحق در خویشاوندان؛

۵. انفاق مباح، مانند انفاق به دیگران برای توسعۀ زندگی. زیرا انفاق برای رفع فقر، واجب یا مستحبّ است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۵:

۱. نوع انفاق و مورد و راه آن را باید از مکتب وحی آموخت. «یَسْئَلُونَکَ»

امام سجاد علیه‌السّلام در دعای مکارم‌الاخلاق از خداوند می‌خواهد که او را در انفاق کردن هدایت کند. «و أصب بی سبیل الهدایة للبر فیما انفق منه»

۲. سؤال مردم، زمینۀ نزول پاسخ از طرف خداوند است. «یَسْئَلُونَکَ» «قُلْ»

۳. انفاق، شامل کارهای کوچک و بزرگ می‌‌شود. «مِنْ خَیْرٍ»

۴. مال و دارایی دنیا، در دست افراد با ایمان، مایۀ خیر است. «مِنْ خَیْرٍ»

۵. انفاق باید از چیزهای خوب و مرغوب باشد. «مِنْ خَیْرٍ»

۶. انفاق، تنها در امور مالی نیست، هر نفع و بهره‌‏ای را در بر می‌‌گیرد. «مِنْ خَیْرٍ»

۷. بهترین مورد انفاق، والدین و بستگان هستند. «فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ»

۸. انفاق به خویشان، مایۀ استحکام پیوندهای خانوادگی، و انفاق به دیگران، سبب جبران کمبودهای مالی و عاطفی نیازمندان و برطرف نمودن اختلاف طبقاتی است. «فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ وَ الْیَتامی‏ وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ»

۹. حکیم کسی است که در پاسخ، به چیزی اشاره کند که سؤال‌کننده از آن غافل است. در آیه از جنس انفاق سؤال شد، خداوند مورد را معیّن نمود. «ما ذا یُنْفِقُونَ» «فَلِلْوالِدَیْنِ»

۱۰. اسلام، به طبقۀ محروم توجّه خاصّی دارد. «وَ ابْنِ السَّبِیلِ»

۱۱. عمل صالح، هرگز ضایع نمی‏‌شود. خواه آشکار صورت گیرد یا مخفیانه، کم باشد یا زیاد. «فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ»

۱۲. ایمان به آگاهی خداوند از عمل ما، بهترین تشویق است. «فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۳۳۰ - ۳۳۶.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۳۰تا۱۳۲

يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ ﴿۱۳۰﴾

(در آن روز به آنها مي‏گويد) اي جمعيت جن و انس آيا رسولاني از شما به سوي شما نيامدند كه آيات مرا برايتان بازگو مي‏كردند و از ملاقات چنين روزي شما را بيم مي‏دادند، آنها مي‏گويند گواهي ميدهيم بر ضد خودمان (آري ما بد كرديم) و زندگي (پر زرق و برق) دنيا آنها را فريب داد، و بر زيان خود گواهي مي‏دهند كه كافر بودند. (۱۳۰)

'Jinn and human, did there not come to you Messengers of your own who narrated to you My verses and warned you of encountering this Day? ' They will reply: 'We bear witness against ourselves. ' Indeed, the life of this world beguiled them. They will bear witness against themselves that they were unbelievers. (130)

ذَلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ ﴿۱۳۱﴾

اين بخاطر آن است كه پروردگارت هيچگاه (مردم) شهرها و آباديها را بخاطر ستمهايشان در حال غفلت و بيخبري هلاك نمي‏كند (بلكه قبلا رسولاني براي آنها مي‏فرستد). (۱۳۱)

That is because your Lord will not destroy villages unjustly, while their inhabitants were inattentive. (131)

وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ ﴿۱۳۲﴾

و براي هر يك (از اين دو دسته) درجات (و مراتبي) است از آنچه عمل كردند و پروردگارت غافل از اعمالي كه انجام مي‏دهند نيست. (۱۳۲)

They all have their degrees according to their deeds. Your Lord is not inattentive of their actions. (132)

تفسیر
اتمام حجت:

در آيات گذشته سرنوشت شيطان صفتان ستمگر در روز رستاخيز بيان شده ، براى اينكه تصور نشود آنها در حال غفلت دست به چنين اعمالى زدند دراين آيات روشن مى سازد كه به اندازه كافى هشدار به آنها داده شده و اتمام حجت گرديده است ، لذا در روز قيامت به آنها مى گويد:(اى جمعيت جن و انس آيا رسولانى از شما به سوى شما نيامدند و آيات مرا بازگو نكردند و در باره ملاقات چنين روزى به شما اخطار ننمودند) (يا معشر الجن و الانس الم ياتكم رسل منكم يقصون عليكم آياتى و ينذرونكم لقاء يومكم هذا)
(معشر) در اصل از (عشرة ) به معنى عدد ده گرفته شده است و از آنجا كه عدد ده يك عدد كامل است ، كلمه معشر به يك جمعيت كامل كه اصناف و طوائف مختلفى را در بر مى گيرد گفته مى شود . در اينكه آيا فرستادگان جن از جنس خود آنها است ، يا از نوع بشر؟ در ميان مفسران گفتگو است . اما آنچه از آيات سوره جن به خوبى استفاده مى شود اين است كه قرآن و اسلام براى همه ، حتى آنها نازل شده ، و پيامبر اسلام مبعوث به همه بوده است ، منتها هيچ مانعى ندارد كه رسولان و نمايندگان از خود آنها از طرف پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مامور دعوت آنان بوده باشند.
(شرح بيشتر در اين زمينه و هم در باره معنى علمى جن در تفسير همان سوره جن در جزء 29 قرآن مجيد بخواست خدا خواهد آمد).
ولى بايد توجه داشت كه كلمه (منكم ) (از شما) دليل بر آن نيست كه پيامبران هر دسته از جنس ‍ خودشان خواهند بود، زيرا هنگامى كه به گروهى گفته شود (نفراتى از شما...) اين نفرات ممكن است از يك طايفه يا از همه طوايف باشند.سپس مى گويد: از آنجا كه روز رستاخيز روز كتمان نيست و نشانه هاى همه چيز آشكار است و هيچكس نمى تواند چيزى را پنهان دارد، (همگى در برابر اين پرسش الهى ، اظهار مى دارند: ما بر ضد خود گواهى مى دهيم و اعتراف مى كنيم كه چنين رسولانى آمدند و پيامهاى تو را به ما رسانيدند اما مخالفت كرديم )
(قالوا شهدنا على انفسنا).
آرى دلائل كافى از طرف پروردگار در اختيار آنها بود و آنها راه را از چاه مى شناختند (ولى زندگى فريبنده دنيا، و زرق و برق وسوسه انگيز آن ، آنها را فريب داد)(و غرتهم الحياة الدنيا).
اين جمله به خوبى مى رساند كه سد بزرگ راه سعادت انسانها دلبستگى بيحد و حساب و تسليم بى قيد و شرط در برابر مظاهر جهان ماده است دلبستگيهائى كه انسان را به زنجير اسارت مى كشاند و او را به هر گونه ظلم و ستم ، تعدى و اجحاف ، خود خواهى و طغيان ، دعوت مى كند.
بار ديگر قرآن تاكيد مى كند كه آنها با صراحت به زيان خود گواهى مى دهند كه راه كفر پوئيدند و در صف منكران حق قرار گرفتند (و شهدوا على انفسهم انهم كانوا كافرين ).
در آيه بعد همان مضمون آيه گذشته را، اما به صورت يك قانون كلى و سنت هميشگى الهى ، بازگو مى كند كه اين به خاطر آن است كه پروردگار تو هيچگاه مردم شهرها و آباديها را به خاطر ستمگريهايشان ، در حالى كه غافلند، هلاك نمى كند مگر اينكه رسولانى به سوى آنها بفرستد و آنها را متوجه زشتى اعمالشان سازد و گفتنيها را بگويد (ذلك ان لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و اهلها غافلون ).
كلمه (بظلم ) مى تواند به اين معنى باشد كه خدا كسى را به خاطر ستمهايش ، و در حال غفلت ، پيش ‍ از فرستادن پيامبران مجازات نمى كند، و مى تواند به اين معنى باشد كه خدا افراد غافل را از روى ظلم و ستم كيفر نمى دهد زيرا كيفر دادن آنها در اين حال ، ظلم و ستم است و خداوند برتر از اين است كه درباره كسى ستم كند.و سرانجام آنها را در آيه بعد خلاصه كرده چنين مى گويد:(هر يك از اين دسته ها: نيكو كار و بدكار، فرمانبردار و قانونشكن ، حق طلب و ستمگر، درجات و مراتبى بر طبق اعمال خود در آنجا دارند و پروردگارت هيچگاه از اعمال آنها غافل نيست ، بلكه همه را مى داند و به هر كس آنچه لايق است مى دهد (و لكل درجات مما عملوا و ما ربك بغافل عما يعملون ).
اين آيه بار ديگر اين حقيقت را تاكيد مى كند كه تمام مقامها و درجات و دركات زائيده اعمال خود آدمى است و نه چيز ديگر.

از امیرالمؤمنین علیه السلام چنین نقل شده است: «عَلَی قَدرِ النِّیه تَکُونُ مِنَ اللهِ العَطیه؛ عطیه و بخشش خداوند به اندازه نیت انسان ها است.»

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52306

 حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: سالها است که جبهه‌ی دشمن با صدای بلند اعلام میکند که میخواهیم جمهوری اسلامی را به زانو در بیاوریم، رهبری در مقابل میگوید «غلط میکنید»؛ این تکرار نیست؛ این استقامت است ... 1402/01/01

شهید مدافع حرم شهید محمدشفیع کریمی شـهادت: 1393/03/15 | سوریه، حلب

شهید «صفر امامی‌شهرستانکی»

بخشی از وصیت نامه:

«دعای فرج را حتماً بخوانید تا شاید فرج امام زمان (عج) نزدیک شود؛ هر چه داریم از دعا داریم ...»

شهید سید مرتضی آوینی:

حزب الله اهل ولایت است و اهل ولایت بودن دشوار است، پایمردی می‌خواهد و وفاداری.

شهید سید مرتضی آوینی:
جبهه‌هاي نبرد ما امروز جايگاه تحقق تاريخ آينده‌ي كره‌ي زمين است و آنچه اين عهد را بر گرده‌ي ما استوار مي‌دارد، پيماني ازلي است كه پروردگار متعال از انسان گرفته است و الحق رزمندگان ما، اين راهيان تاريخ، چه خوب از عهده‌ي اداي پيمان بر آمده‌اند ...


شهید «سیروس احمدی»

بخشی از وصیت نامه

‌«به خواهرانم وصیت می‌کنم همیشه حجاب خودشان را رعایت کنند؛ تا با حجاب خود، راه من را ادامه دهند ...»

شهید «محمدعلی خلجی» شهادت: ششم فروردین سال 1367، در حلبچه

بخشی از وصیت نامه:

بیشتر مدافع انقلاب باشید، از ارزش‌های والای اسلامی و انسانی پیروی کنید، تنها به خدا توکل کنید و مبادا امام را، چون اهل کوفه که ابا عبدالله (ع) را بی‌یاور گذاشتند، تنها بگذارید ...

شهید «حسن احمدی»

بخشی از وصیت نامه:

«ادامه دهنده راه شهدا باشید و همچون حضرت زینب (س) پیام شهدا را به گوش آیندگان برسانید ...»

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۳۳ قرآن کریم , تفسیر قرآن کریم , قرآن کریم , سوره بقره , تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۳۰تا۱۳۲ , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره انعام , استقامت , دعای فرج , شهید صفر امامی‌شهرستانکی , فرج امام زمان (عج) , فرج , امام زمان (عج) , شهید سید مرتضی آوینی , حزب الله , ولایت , دشواری , پایمردی , وفاداری , شهید سیروس احمدی , حجاب , شهید محمد علی خلجی , به خدا توکل کنید , ارزش‌های والای اسلامی , شهید , حسن احمدی , ادامه دهنده راه شهدا باشید , حضرت زینب (س) , پیام شهدا , آیندگان , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

تفسیر صفحۀ ۳۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۳ - تفسیر نور:

«وَ اذْکُرُوا اللَّهَ فِی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اتَّقی‏ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ» و خدا را در روزهای معیّنی یاد کنید، (روزهای ۱۱ و ۱۲ و ۱۳ ماه ذی‌الحجّه که به ایام تشریق معروف است.) پس هر کس تعجیل کند (و اعمال مِنی‏ را) در دو روز (انجام دهد،) گناهی بر او نیست و هر پرهیزکاری که تأخیر کند (و اعمال را در سه‌روز انجام دهد نیز) گناهی بر او نیست. و از خدا پروا کنید و بدانید شما به سوی او محشور خواهید شد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۳:

در حدیثی که در تفسیر نور‌الثّقلین آمده، توصیه شده است: در پشت سر پانزده نماز که آغازش نماز ظهر روز عید و انجامش، نماز صبح روز سیزدهم است، این دعا خوانده شود: «الله اکبر، الله اکبر، لا إله إلا الله و الله اکبر، و لله الحمد، الله اکبر علی ما هدانا، الله اکبر علی ما رزقنا من بهیمة الانعام»

خداوند بزرگتر است؛ خداوند بزرگتر است و معبودی جز او نیست. خداوند بزرگتر است و حمد و سپاس مخصوص اوست. خداوند بزرگتر است به‌خاطر آنکه ما را هدایت کرد؛ خداوند بزرگتر است به‌خاطر آنکه از گوشت چهارپایان به ما روزی داد.

این آیه می‌‌فرماید: کسی‌که در خارج شدن از سرزمین مِنی‏ عجله کند و روز دوازدهم بعد از ظهر بیرون آمده و به مکّه رود، گناهی بر او نیست، چنان‌که اگر کسی شب سیزدهم را نیز در مِنی‏ بماند، گناهی بر او نیست.
پیام‌های سور‌ۀ بقره - آیۀ ۲۰۳:

۱. زمان در دعا اثر دارد. «فِی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ»

۲. خداوند در سایۀ لطف خود، راه را بر مردم تنگ نمی‌‌کند. «فَمَنْ تَعَجَّلَ» «وَ مَنْ تَأَخَّرَ»

۳. اساس کار، تقوی است «لِمَنِ اتَّقی‏»؛ به فرموده روایات مراد از «تقوی» در اینجا دوری کردن از محرّمات در حال احرام می‌باشد.

۴. تعجیل در خروج از سرزمین منی‏ در روز ۱۲ ذی‌الحجة یا تأخیر تا روز ۱۳، باید همراه تقوا باشد. «لِمَنِ اتَّقی‏» اگر عجله برای نشان دادن زرنگی یا هدف فاسدی باشد و یا اضافه ماندن در آن سرزمین جهت خودنمایی و شهرت باشد، عمل فاسد می‌‏شود.

۵. کارِ مقدّس و سرزمینِ مقدّس به‌تنهایی کافی نیست؛ انسان نیز باید مقدّس و باتقوا باشد. دوبار کلمۀ «تقوی» در کنار هم برای زائران خانه خدا آن هم در سرزمین منی‏، نشانۀ نفوذ شیطان در همه‏ جاست.

۶. ایمان به معاد، قوی‌ترین عامل تقواست. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» «أَنَّکُمْ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۴ - تفسیر نور:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یُشْهِدُ اللَّهَ عَلی‏ ما فِی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ» و از مردم کسی است که گفتارش دربارۀ زندگی دنیا، مایۀ اعجاب تو می‌‌شود و خداوند را بر آنچه در دل(پنهان) دارد گواه می‌گیرد (درحالی‌که) او سرسخت‌‏ترین دشمنان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۴:

کلمۀ «لد» به‌معنای خصومت زیاد است و کلمۀ «أَلَدُّ» به کسی گفته می‌‏شود که شدیدترین خصومت‌‏ها را دارد. کلمۀ «الْخِصامِ» یا جمعِ «خصم» است و یا مصدر، به‌معنای خصومت است.

منافقان با ترفندهای مقایسه‌‏ای، آماری، کارشناسی، تجربی و حدس‌‏های به ظاهر عالمانه با تکیه بر مسائل اجتماعی و با شایعات، تهدید، تطمیع و تبلیغات، تنها قدرت مانور در همین زندگی مادّی را دارند، ولی در میدان معنویّات و در توجّه به امدادهای غیبی و ارادۀ خداوندی، پای آنان لنگ است و در آخرت نیز زبان‌شان بسته و حتّی اجازۀ عذرخواهی نیز ندارند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۴:

۱. سخنان شیوا و سحرآمیزِ منافقان، شما را فریب ندهد. «یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ»

۲. به هر سوگندی اطمینان نکنید. «یُشْهِدُ اللَّهَ عَلی‏ ما فِی قَلْبِهِ»

۳. سوگند دروغ یکی از راه‌های نفوذ منافقان است. «یُشْهِدُ اللَّهَ عَلی‏ ما فِی قَلْبِهِ» دشمنان همیشه از مقدّسات علیه مقدّسات و از مذهب علیه مذهب استفاده می‌کنند و با سوگند به نام خدا، به رسول خدا خیانت می‌کنند.

۴. سوژه‌های سخن منافقان، مربوط به مسائل دنیوی است تا دیگران را تحت‌تأثیر قرار دهند. «یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا»

۵. خداوند پیامبرش را از غیب و درون دیگران آگاه می‌‌سازد. «هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ»

۶. کسانی‌که می‌دانند دروغگو هستند، با سوگند و زیباسازی کلمات، سعی دارند خود را دلسوز و مخلص نشان دهند. «یُشْهِدُ اللَّهَ»
تفسیر صفحۀ ۳۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۵ - تفسیر نور:

«وَ إِذا تَوَلَّی سَعی‏ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْفَسادَ» و هر گاه به قدرت و حکومت رسد برای فساد در زمین و نابودی زراعت‌‏ها و نسل کوشش می‌کند و خداوند فساد را دوست ندارد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۵:

کلمۀ «تَوَلَّی» را دو نوع می‌‏توان معنا نمود:

یکی به‌معنای به قدرت و حکومت رسیدن که در ترجمه آمده است.

و دیگر به‌معنای اعراض کردن است که در این صورت معنای آیه این می‌‏شود: هر گاه از حقّ و هدایت الهی اعراض نمود و از نزد تو بیرون رفت، به سراغ فتنه و فساد می‌‌رود.

در آیۀ قبل، گفتار به ظاهر نیکوی منافقان مطرح شد و در این آیه رفتار مفسدانۀ آنان را بیان می‌‏کند.

قرآن می‌‏فرماید: «الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ» «حج، ۴۱» اگر صالحان حکومت را به دست گیرند، نماز به پا می‌‌دارند و زکات می‌‏دهند و امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر می‌کنند.

و بدین‌وسیله رابطۀ خود را با خداوند و محرومان جامعه حفظ می‌کنند، ولی اگر نااهل به قدرت رسید و ولایت مردم را به دست گرفت، به‌خاطر طوفان هوس‌های درونی و ناآگاهی‌ها و فشارهای بیرونی، همه‌چیز جامعه را فدای خود می‌‏کند.

به گفتۀ المیزان تاریخ گواه آن است که چه مسلمان نمایانی به نام اسلام و تظاهر به ایمان، بر مردم حاکم شده و حَرث و نَسل را نابود ساختند.

کسانی‌که با جعل قوانین و تهاجم فرهنگی و تبلیغات و مواد مخدّر، سبب نابودی اقتصاد و نسل نو می‌‏شوند، مصداق این آیه و «مفسد فی‌الارض» هستند.

هلاک حرث به‌معنای محو کشاورزی، و هلاک نسل، انحراف نسل آینده است.

مراغی و فخررازی در تفاسیر خود احتمال داده‌‏اند که مراد از «الْحَرْثَ» زنان باشند، به دلیل «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ» «بقره، ۲۲۳» و مراد از «نسل» فرزندان. یعنی طاغوت‌‏ها، نظام خانواده و تربیت فرزندان را نابود می‏‌کنند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۵:

۱. نااهل اگر به قدرت رسد، همه‌چیز را به فساد می‌‏کشاند. «إِذا تَوَلَّی سَعی‏»

۲. بزرگ‌‏ترین خطر، نابودی اقتصاد و فرهنگ امّت است. «یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ»
تفسیر صفحۀ ۳۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۶ - تفسیر نور:

«وَ إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ» و هنگامی‌که به او گفته شود از خدای پروا کن، عزّت و غروری که در سایۀ گناه به دست‏ آورده، او را بگیرد. پس آتش دوزخ برای او کافی است و چه بد جایگاهی است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۶:

۱. مستکبران، به موعظۀ دیگران گوش نمی‌‏دهند. «إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ»

در تاریخ آورده‌‏اند که عبد‌الملک مروان از خلفای بنی‌امیّه بر بالای منبر در شهر مدینه گفت: به خدا سوگند هر کس مرا امر به تقوی کند، گردنش را خواهم زد. «تفسیر احسن‌الحدیث، ج ۱، ص ۳۷۶»

۲. حاکم باید پندپذیر باشد. «إِذا قِیلَ» «أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ»

۳. گناه، مایۀ عجب، غرور و تکبّر است. «أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ»

۴. توجّه دادن به دوزخ، هشداری غرور شکن است. «فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ»
تفسیر صفحۀ ۳۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۷ - تفسیر نور:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ» و از مردم کسی است که برای کسب خشنودی خدا، جان خود را می‌‏فروشد و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۷:
شأن نزول - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۷:

ابن‌أبی‌الحدید که از علمای قرن هفتم اهل سنّت است، در شرح نهج‌البلاغه خود آورده است:

تمام مفسّران گفته‌‏اند این آیه دربارۀ علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السّلام نازل شده است که در لیلة‌المبیت در بستر رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله خوابید.

و این موضوع در حدّی از تواتر است که جز کافر یا دیوانه آن را انکار نمی‌‏کند. «شرح نهج‌البلاغه، ج ۱۳، ص ۲۶۲»

مشرکانِ مکّه، قرار گذاشتند از هر قبیله‌‏ای یک نفر را برای کشتن پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله انتخاب کنند و آن حضرت را دسته‌جمعی از بین ببرند تا بنی‌هاشم به خون‌خواهی او قیام نکنند و با این عمل از دعوت پیامبر راحت شوند.

پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله از نقشۀ آنان با خبر شد و علی علیه‌السّلام برای اینکه پیامبر به سلامت از مکّه خارج شود، در بستر ایشان خوابید و این آیه در شأن آن حضرت نازل گردید.

بسیاری از علمای اهل سنّت، به این فضیلت علی علیه‌السّلام اقرار کرده‌‏اند که علّامه امینی «ره» در الغدیر (ج۲، ص ۴۸) آنان را نام برده است.

از آن جمله امام أحمدحنبل، در مسند خود (ج ۱، ص ۳۴۸) می‌‏باشد.

صاحب تفسیر أطیب‌البیان می‌‏نویسد: در کتاب غایة‌المرام، بیست حدیث آمده که نُه حدیث از علمای اهل سنّت و یازده حدیث از علمای شیعه است و این آیه را دربارۀ فداکاری حضرت علی علیه‌السّلام دانسته‌اند.

در تاریخ طبری، (ج ۲، ص ۳۷۳) نیز که از نوشته‌های قرن سوم است، ماجرای خوابیدن حضرت علی علیه‌السّلام در بستر رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است.

همچنان‌که تاریخ یعقوبی (ج ۲، ص ۳۹) موضوع را به صراحت بازگو می‌‌نماید.

در شرح نهج‌البلاغه ابن‌أبی‌الحدید (ج ۴، ص ۷۳) آمده است: معاویه چهار هزار درهم پول داد تا بگویند این آیه در شأن ابن ملجم نازل شده است! «تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۹»

همین که علی علیه‌السّلام در آن شب خطرناک به جای پیامبر خوابید، خداوند به دو فرشتۀ خود، جبرئیل و میکائیل فرمود: کدامیک از شما حاضرید فدای دیگری شوید؟! هیچ‌کدام از آنها حاضر نشدند.

خداوند فرمود: اینک مشاهده کنید که چگونه علی‌بن‌ابی‌طالب علیهماالسّلام حاضر است جان خود را فدای رسول خدا کند.

گاهی باید برای احیای یک معروف و یا محو یک منکر، جان را تسلیم کرد.

حضرت علی علیه‌السّلام فرمودند: کسی‌که در راه امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر کشته شود، یکی از مصادیق این آیه است. «تفسیر صافی، ج ۱، ص ۲۴۱»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۷:

۱. نااهل، حرفش زیباست و انسان را به تعجّب وا می‌دارد، ولی مؤمن، عملش دنیا را متعجّب می‌کند. «مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ»، «مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ»

۲. یاد ایثارگران را زنده بداریم. «مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی»

۳. پیش مرگِ اولیای خدا شدن، یک ارزش است. «مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی»

۴. بزرگ‌ترین سود آن است که انسان بهترین متاع را که جان اوست به خالق خود بفروشد، آن هم نه برای بهشت و یا نجات از دوزخ، بلکه فقط برای کسب رضای او. «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ»

۵. در راه خدا، استقبال از خطر و آمادگی برای جان‌فشانی همچون دریافت خطر است. با توجّه به شأن نزول آیه، ستایش از کسی است که جان خود را در معرض خطر قرار داد، هر چند حادثه‌‏ای اتفاق نیفتاد. «مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ»

۶. رأفت خداوند، بهترین پاداش است. خداوند برای هر کاری پاداشی قرار داده است، امّا در این آیه می‌‏فرماید: خداوند رئوف است. «اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»
تفسیر صفحۀ ۳۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۸ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ» ای کسانی‌که ایمان آورده‌‏اید! همگی در صلح و آشتی درآیید (و تسلیم مطلق خداوند شوید) و گام‌های شیطان را پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۸:
از دیدگاه قرآن با چه گروه‌هایی رابطه مسالمت‌آمیز می‌توان داشت؟

قرآن، ایجاد رابطۀ مسالمت‌‏آمیز با گروه‌های زیر را مطرح کرده است:

۱. با مشرکانِ بی‏‌آزار. «لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ» «ممتحنه، ۸» با کسانی‌که سر جنگ با شما ندارند و مزاحم وطن شما نیستند، خوش‌رفتاری کنید.

۲. با اهل کتاب. «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی‏ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ» «آل عمران، ۶۴» به اهل کتاب بگو: بیایید تا در آنچه ما و شما هم عقیده هستیم، متّحد باشیم.

۳. با دیگر مسلمانان. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً»

در چند آیۀ قبل «بقره، ۱۹۷» دربارۀ اجتماع بزرگ سیاسی عبادی حج فرمود: در آنجا فسق و جدال نباشد.

پس می‏‌توان جامعه‌‏ای بدون فسق و جدال تشکیل داد و چه‌بهتر که همیشه چنین باشیم و از گام‏ های شیطانی که عامل تفرقه است دوری نماییم.

روایات متعدّد، دخول در سِلم را ورود در تحت رهبری معصوم دانسته‌‏اند. «تفسیر نور‌الثّقلین، ج ۱، ص ۲۰۵» چنان‌که در روایات آمده است: «ولایة علی بن ابی طالب حصنی».

ناگفته پیداست که دخول در حِصن و دژ، دخول در سِلم و سلامتی و آرامش است و چه آرامشی بالاتر از اینکه انسان احساس کند رهبرش الهی، معصوم، آگاه، دلسوز و پیشگام‌ترین افراد در همه ارزش‌ها و کمالات می‌‏باشد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۸:

۱. ورود در فضای سِلم و سلام و تسلیم امکان ندارد؛ مگر در سایۀ ایمان. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»

۲. سلیقه‌‏ها را کنار گذاشته، تنها تسلیم قانون خدا باشیم. «ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً»

۳. ایجاد صلح، وظیفۀ همۀ مسلمانان است. «کَافَّةً»

۴. وسوسه‌های شیطان، انسان را مجبور به گناه نمی‌کند، بلکه انسان قدرت مقابله با شیطان را دارد و به همین دلیل از اطاعت او نهی شده است. «لا تَتَّبِعُوا»

۵. شیطان، گام‌به‌گام انسان را منحرف می‌کند. «خُطُواتِ»

۶. راه‌های منحرف‌کردن شیطان، بسیار است. «خُطُواتِ»

۷. شیطان، دشمن صلح و وحدت است و همۀ نداهای تفرقه‌‏انگیز، بلندگوهای شیطانی هستند. «ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ»
تفسیر صفحۀ ۳۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۹ - تفسیر نور:

«فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْکُمُ الْبَیِّناتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» و اگر بعد از آنکه نشانه‌‏های روشن برای شما آمد، دچار لغزش (و گمراهی) شدید، بدانید که خداوند عزیز و حکیم است. (طبق حکمت خود عمل می‌کند و هیچ قدرتی مانع ارادۀ او نیست.)
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۹:

۱. خداوند، اتمام حجّت نموده است. «جاءَتْکُمُ الْبَیِّناتُ»

۲. کسانی‌که آگاهانه مرتکب خلاف می‌‏شوند، در انتظار عذاب باشند. «زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْکُمُ الْبَیِّناتُ» «عَزِیزٌ حَکِیمٌ»

۳. عدم تسلیم شما، در عزّت خداوندی اثری ندارد. «عَزِیزٌ»

گر جمله کائنات، کافر گردند --------- بر دامن کبریائیش، ننشیند گرد

۴. کیفر خداوند بر اساس حکمت است. «حَکِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۳۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۱۰ - تفسیر نور:

«هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِکَةُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» آیا جز این انتظار دارند که خداوند و فرشتگان در سایه‏‌های ابر به‌سوی آنها بیایند تا کار آنان یک سره شود؟ (در‌حالی‌که بعد از نزول آیات روشن، نیازی به چیز دیگری نیست) و به‌سوی خدا تمام امور برمی‌‏گردد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۱۰:

دعوت انبیاء از طریق استدلال و معجزه است، ولی گاهی مردمِ بهانه‌‏جو، انتظارات دیگری داشتند.

خداوند بر انجام هر کاری قدرت دارد، ولی می‌‏فرماید: اگر بعد از برآمدن انتظار شما بازهم لجاجت کنید، قهر الهی شما را فرا خواهد گرفت و دیگر مهلتی برای عذرخواهی و توبه در کار نیست.

نمونۀ آن را در مائدۀ آسمانی که از حضرت عیسی خواستند و یا ناقه‌‏ای که از حضرت صالح درخواست نمودند، می‌بینیم که هرگاه نوع معجزه به درخواست مردم صورت گیرد، باید اطاعت حتمی باشد وگرنه قهر حتمی است.

البتّه این در مواردی است که اصل انتظار محال نباشد، مانند دیدن خدا، وگرنه اگر اصل توقّع نابه‌جا باشد، پاسخ رد به آنان داده می‌‏شود.

نظام آفرینش و تربیتی خداوند، بر محور انتظارات نابه‌جای شما نمی‌‏چرخد.

ممکن است شما انتظار داشته باشید خداوند و فرشتگان در لابه‌لای ابرها، بالای سر شما به صورت جسمی پیدا شوند و مستقیماً با خودتان حرف بزنند، ولی چنین چیزی ممکن نیست.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۱۰:

۱. با وجود دلائل روشن بر رسالت پیامبر، توقّع نابه‌جا ممنوع است. «هَلْ یَنْظُرُونَ»

۲. انتظار رؤیت خدا و فرشتگان، بهانه‌ای برای فرار از پذیرش حق است. «یَنْظُرُونَ» «یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ» «وَ الْمَلائِکَةُ»

۳. سرچشمه و بازگشت همه‌چیز به سوی خداست. چرا در انتظار دیدن خود او هستید، مگر آثار او را نمی‌‏بینید. «هَلْ یَنْظُرُونَ» «وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۳۲۱ - ۳۲۹.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۲۸تا۱۲۹

وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿۱۲۸﴾
۱۲۸ - و آن روز كه همه آنها را جمع و محشور مى سازد به آنان مى گويد اى جمعيت شياطين و جن شما افراد زيادى از انسانها را گمراه ساختيد دوستان و پيروان آنها از ميان انسانها مى گويند: پروردگارا! هر يك از ما دو دسته (پيشوايان و پيروان گمراه ) از ديگرى استفاده كرديم (ما به لذات هوس آلود و زودگذر رسيديم و آنها بر ما حكومت كردند) و به اجلى كه براى ما مقرر داشته بودى رسيديم ، (خداوند) مى گويد: آتش جايگاه شماست ، جاودانه در آن خواهيد ماند، مگر آنچه خدا بخواهد، پروردگار تو حكيم و دانا است .

On the Day when He assembles them all together, 'O company of Jinn, you have seduced mankind in great numbers. ' And their guided ones among the humans will say: 'Lord, we have enjoyed each other. But now we have reached the term which You have appointed for us. ' He will say: 'The Fire shall be your lodging, and there you shall remain for ever except as Allah will. ' Your Lord is Wise, Knowing. (128)

وَكَذَلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۱۲۹﴾

۱۲۹ - و اينچنين بعضى از ستمگران را به بعض ديگر وامى گذاريم به سبب اعمالى كه انجام مى دادند.

So We make the harmdoers guides of each other for what they have earned. (129)

تفسیر
در اين آيات مجددا قرآن به سرنوشت مجرمان گمراه و گمراه كننده باز مى گردد و بحثهاى آيات گذشته را با آن تكميل مى كند.
آنها را به ياد روزى مى اندازد كه رو در روى شياطينى كه از آنها الهام گرفته اند مى ايستند و از اين پيروان و آن پيشوايان سوال مى شود، سوالى كه در برابرش پاسخى ندارند و جز حسرت و اندوه نتيجه اى نمى گيرند، اين هشدارها به خاطر آن است كه تنها به اين چند روز زندگى ننگرند و به پايان كار نيز بينديشند.
نخست مى گويد: (آن روز كه همه را جمع و محشور مى سازد ابتدا مى گويد: اى جمعيت جن و شياطين اغواگر شما افراد زيادى از انسانها را گمراه ساختيد (و يوم يحشرهم جميعا يا معشر الجن قد استكثرتم من الانس ).
منظور از كلمه (جن ) در اينجا همان شياطين است ، زيرا جن در اصل لغت همانطور كه قبلا هم گفته ايم به معنى هر موجود ناپيدا مى باشد و در آيه 50 سوره كهف در باره رئيس شياطين (ابليس ) مى خوانيم (كان من الجن ) يعنى او از جن بود.
آيات گذشته كه از وسوسه هاى رمزى شياطين با جمله (ان الشياطين ليوحون الى اوليائهم ) سخن مى گفت ، همچنين آيه بعد كه از رهبرى بعضى از ستمگران از بعضى ديگر سخن مى گويد مى تواند اشاره اى به اين موضوع باشد.
اما شياطين اغواگر گويا در برابر اين سخن پاسخى ندارند و سكوت مى كنند ،( ولى پيروان آنها از بشر چنين مى گويند: پروردگارا آنها از ما بهره گرفتند و ما هم از آنها، تا زمانى كه اجل ما پايان گرفت ) (و قال اوليائهم من الانس ربنا استمتع بعضنا ببعض و بلغنا اجلنا الذى اجلت لنا.)
آنها دلخوش بودند كه پيروان تسليمى دارند و بر آنها حكومت مى كنند و ما نيز از زرق و برق هاى دنيا و لذات بى قيد و شرط و زودگذر آن كه بر اثر وسوسه هاى شياطين دل انگيز و دلچسب جلوه مى نمود دلخوش بوديم !.
در اينكه منظور از اجل در اين آيه چيست ؟ آيا پايان زندگى يا روز رستاخيز است ميان مفسران گفتگو است اما ظاهرا پايان زندگى است زيرا اجل به اين معنى در بسيارى از آيات قرآن به كار رفته است .
اما خداوند همه اين پيشوايان و پيروان مفسد و فاسد را مخاطب ساخته مى گويد:( جايگاه همه شما آتش است و جاودانه در آن خواهيد ماند مگر آنچه خدا بخواهد) (قال النار مثواكم خالدين فيها الا ما شاء الله ).
استثناء با جمله (الا ما شاء ربك ) (مگر آنچه خدا بخواهد) يا اشاره به اين است كه ابديت عذاب و كيفر در اينگونه موارد سلب قدرت از پروردگار نمى كند، هر گاه بخواهد مى تواند آنرا تغيير دهد اگر چه در مورد عدهاى ثابت نگه مى دارد.
و يا اشاره به آن افرادى است كه استحقاق ابديت عذاب را ندارند و يا قابليت شمول عفو الهى را دارند كه بايد از حكم خلود و جاودانى بودن مجازات استثنا شوند.
و در پايان آيه پروردگار تو حكيم و دانا است (ان ربك حكيم عليم ).
هم كيفرش روى حساب است و هم عفو و بخشش ، و به خوبى از موارد آنها آگاه مى باشد.
در آيه بعد اشاره به يك قانون هميشگى الهى در مورد اينگونه اشخاص كرده مى گويد: همان گونه كه ستمگران و طاغيان در اين دنيا حامى و پشتيبان يكديگر و رهبر و راهنماى هم بودند و در مسيرهاى غلط همكارى نزديك داشتند (در جهان ديگر نيز آنها را به يكديگر واميگذاريم و اين به خاطر اعمالى است كه در اين جهان انجام دادند) (و كذلك نولى بعض الظالمين بعضا بما كانوا يكسبون ).
زيرا همانطور كه در بحثهاى مربوط به معاد گفته ايم صحنه رستاخيز صحنه عكس العملها و واكنشها در مقياسهاى عظيم است و آنچه در آنجا وجود دارد پرتو و انعكاسى از اعمال ما در اين دنياست .
در تفسير على بن ابراهيم قمى نيز از امام (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: نولى كل من تولى اوليائهم فيكونون معهم يوم القيامه : (هر كس با اوليائش در روز قيامت خواهد بود).
قابل توجه اينكه همه اين گروهها به عنوان (ظالم ) در آيه معرفى شده اند و شك نيست كه ظلم ، به معنى وسيع كلمه ، همه اينها را شامل مى گردد، چه ظلمى از اين بالاتر كه انسان با قبول رهبرى شيطان صفتان خود را از تحت ولايت خداوند خارج سازد و در جهان ديگر نيز تحت ولايت همانها قرار گيرد.
و نيز اين تعبير و تعبير (بما كانوا يكسبون ) نشان مى دهد كه اين سيه روزى و بدبختى به خاطر اعمال خودشان است و اين يك سنت الهى و قانون آفرينش است كه رهسپران راههاى تاريك جز سقوط در چاه و دره بدبختى فرجامى نخواهند داشت .

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

سوره قدر

زیارت جناب فاطمه بنت اسد(س)

زیارتنامه حضرت ابوطالب علیه السلام پدر گرامی امام علی علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْبَطْحاءِ وَابْنَ رَئِیسها، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ الْکَعْبَهِ بَعْدَ تَأْسِیسِها، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا کافِلَ الرَّسوُلِ وَناصِرَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَمَّ الْمُصطَفى وَأَبَا الْمُرْتَضى، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَیْضَهَ الْبَلَدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الذّابُ عَنِ الدِّینِ، وَالْباذِلُ نَفْسَهُ فِی نُصْرَهِ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى وَلَدِکَ أَمیرِالْمُؤمِنِینَ وَرَحْمَهُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ

انقلاب اسلامی ایران به روایت قرآن و حدیث

اگر ایمان در ثریا باشد، ایرانیان به آن دست می یابند

رمز پیروزی ملت مسلمان ایران بر طاغوت و ابرقدرت های استثمارگر، ایمان و شهادت طلبی آنان بود که پیامبرگرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله وسلم و قرآن مجید به آن اشاره کرده اند. در آیه 38 سوره محمد صلی اللّه علیه وآله وسلم خطاب به اعراب آمده است: «... و…ن تتولوا یستبدل قوما غیرکم ثم لا یکونوا أمثالکم» «اگر شما به اسلام پشت کنید، خداوند قومی را جایگزین شما می کند که مانند شما نباشد». ابوهریره در تفسیر این آیه می گوید: جمعی از یاران رسول خدا صلی اللّه علیه وآله وسلم گفتند: یا رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله وسلم این قوم که خداوند در کتابش از آنان یاد کرده است، کیانند؟ جناب سلمان رحمت اللّه علیه کنار پیامبراکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم بود، حضرت دست روی زانوی سلمان زده و فرمودند: این مرد و قوم او هستند، اگر ایمان در ستاره ثریا باشد، مردانی از فارس به آن دست یابند.

تفسیر صافی 5/173، مجمع البیان 10/429.

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله):

آن شبی که در معراج بودم هنگام بازگشت،

جبرئیل نزد من آمد. به جبرائیل گفتم: آیا حاجتی داری؟

پاسخ داد حاجت من این است که از طرف خدا و من به خدیجه(سلام الله علیها)، سلام برسانی.

بحار الانوار ، ج18 ، ص385

رسول‌الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله):

مثل خديجه پيدا نخواهد شد.

در آن هنگام كه مردم مرا تكذيب كردند، او تصديقم کرده

و با ثروت خود براى پيشرفت دين خدا ياریم نمود.

ویژگی‌های قیام قائم (عج) در بیان امام حسن(ع)

وقتی مسلمانان مقدس‌مآب به امام حسن (ع) هجمه آوردند تا ایشان را نسبت به معاهده‌شان با معاویه توبیخ کنند، حضرت به ماجرای پوشیده بودن حکمت کارهای خضر بر موسای نبی (ع) اشاره کرده، فرمود: آیا نشنیده‌‏اى هنگامى که حضرت خضر کشتى را سوراخ کرد و آن کودک را کشت و آن دیوار را تعمیر کرد، حضرت موسى به علت اینکه حکمت آنها را نمی‌دانست نپسندید و بر او اعتراض کرد، در حالی که نزد خداوند دارای حکمت و صواب بود و بعد فرمود:

هر یک از ما ائمه سازش با سلطان زمانش را به گردن می‌گیرد، جز قائم ما که عیسی روح الله پشت سر او نماز می‌گزارد و خداوند، ولادت او را از مردم پوشیده می‌دارد و خود وی از نظرها پنهان خواهد شد تا چون ظهور کند بیعت هیچ‌کس در گردن وی نماند؛

او نهمین فرزند برادرم، حسین پسر فاطمه بانوی بانوان است. خداوند در طول غیبت، عمر او را طولانی کند؛ آن‌گاه با قدرت کاملۀ خود به صورت جوانی که کمتر از 40 سال داشته باشد ظاهر کند. این برای این است که همه بدانند خداوند بر همه چیز توانا است؛ (الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏2، 290)

موارد مرتبط: مهدویت در نگاه امام حسن(ع)

قال رسول الله (صلى الله عليه وآله):

من عرف الله و عظمه منع فانه من الكلام و بطنه من الطعام و عنا نفسه بالصيام و القيام

كسى كه خدا را شناخت و به عظمتش پى برد، دهان خود را از سخن بى مورد، و شكم را از غذاى حرام باز مى دارد، و به استقبال سختى روزه و نماز جهت دريافت پاداش و جلب رضايت حق مى شتابد.

سفينة البحار ، ج 2 ، ص 178

امام حسن مجتبی علیه‌السلام:کسی که در قلبش جز رضا و خشنودی خدا خطور نکند، چون خدا را بخواند من ضامنِ اجابت دعای او هستم.

 امام حسن (علیه السلام)در جواب مردی که عرض کرد، من از شیعیان شما هستم، فرمود:

ای بنده خدا! اگر مطیع اوامر و نواهی ما باشی، راست می گویی. ولی اگر چنین نباشی، پس با ادعای منزلت والایی که تو اهل آن نیستی بر گناهانت میفزای. مگو من از شیعیان شما هستم . بلکه بگو، من از دوستداران شما و دشمن دشمنان شما هستم. در اینصورت تو آدم خوبی هستی و به خوبی گرایش داری.

ترجمه میزان الحکمه ج 6 ص 2928

امام صادق (علیه السلام) :

ایمان خود را قبل از ظهور تکمیل کنید ، چون در لحظات ظهور ، ایمان ها به سختی مورد امتحان و ابتلا قرار می گیرند.

اصول کافی ج۶ ص۳۶۰

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام خامنه ای:

 ما باید مملکت خودمان - این سرزمین اسلامی - را از جهت مادی و معنوی، آن‌چنان بسازیم و آباد کنیم که همه‌ی ملتهای دنیا تصدیق کنند که اسلام، قادر به سازندگی یک ملت و یک کشور به بهترین وجه است. باید عدالت اجتماعی در این کشور، به همان شکل اسلامی کامل، استقرار پیدا کند. امروز هم خیلی پیش رفتیم و خیلی از دستهای ظالم کوتاه شده؛ لیکن باز هم راههایی در مقابلمان داریم.۱۳۶۹/۰۶/۰۵

ایران قوی

امام خامنه ای: دشمن از دست‌اندازی به انقلاب مأیوس است؛ اما از دشمنی پشیمان نیست. ملت ما باید بهوش باشد. اولین وظیفه‌ی ما این است که ‌کشورمان را از همه جهت قدرتمند کنیم. امروز، همه‌ی برنامه‌های دولت جمهوری اسلامی، در خط قدرت بخشیدن به ایران اسلامی است. ‌اسلام هم پشتوانه‌ی ماست ...

تاریخ بیانات: 1369/06/05 طراحی تصویر: 1403/01/04

ایران قوی

امام خامنه ای:

امروز در دنیا، هیچ تحلیل‌گر مادّی و دشمن و دوست و چپ و راست و غیره نیست که ملت ایران را قدرتمند، و نظام جمهوری اسلامی ‌را نظامی مستحکم و ریشه‌دار و باثبات نداند؛ همه اعتراف دارند. این، بر اثر هدایت امام بزرگوارمان است. او راهی را مشخص کرد که این ‌ملت بزرگ، امروز در همان راه، با سکینه و اطمینان و استحکام قلب حرکت میکند و ذره‌یی از آن راه عدول نکرده است ...

تاریخ بیانات: 1369/06/05 طراحی تصویر: 1403/01/05

جهش تولید با مشارکت مردم

امام خامنه ای: اگر ما بخواهیم جهش تولید داشته باشیم، بایستی اقتصاد را مردمی کنیم، باید پای مردم را به عرصه‌ی تولید به نحو محسوسی باز کنیم، موانع حضور مردم را برطرف کنیم. در بخش مردمی ظرفیّتهای بزرگی وجود دارد که من ان‌شاءاللّه توضیح خواهم داد در این باره و این ظرفیّتها بایستی فعّال بشود، باید از آنها به نفع کشور و به نفع مردم استفاده بشود. لذا من به این مناسبت شعار امسال را این قرار دادم: جهش تولید با مشارکت مردم ... 1403/01/01

شکوفایی امید

امام خامنه ای: من به جوانهای عزیز توصیه میکنم، میگویم جوانها جلوتر از نقشه‌ی دشمن حرکت کنند؛ جوانها جلوتر از نقشه‌ی دشمن حرکت کنند. دشمن میخواهد مأیوس کند شما را، شما بیش از آنچه او برای ناامید کردن تلاش میکند، تلاش کنید برای ایجاد امید، برای شکوفایی امید در دلهای جوانها ... 1403/01/01

شرط جهش تولید

امام خامنه ای: اگر ما این توفیق را پیدا کنیم که همّت مردم، سرمایه‌ی مردم، ابتکار مردم، حضور جدّی آحاد مردم را در عرصه‌ی اقتصادی وارد کنیم، در واقع یک بسیج مردمی در امر اقتصاد بکنیم، تولید هم میتواند به جهش برسد ... 1403/01/01

سیر معنوی در ماه رمضان

رونمایی از قدرت مقاومت

حضرت خدیجه (س)، مادر دوازده امام

امام خامنه ای: حضرت خدیجه(س) در واقع مادر دوازده امام است؛ چون ایشان مادر امیرالمؤمنین هم هست. ایشان امیرالمؤمنین را در آغوش خودش، در دامان خودش، در زندگى خودش پرورش داده تا چند سالگى ... 1395/2/20

حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) اولین مؤمن به اسلام

امام خامنه ای: خدیجه‌ى کبرى علیها‌الصلاةوالسلام اول مؤمن به اسلام بود، بعد هم همه‌ ثروت خود را در راه دعوت و ترویج اسلام خرج کرد، که اگر کمک‌هاى خدیجه علیهاالسلام نبود شاید در حرکت اسلام و پیشرفت اسلام یک اختلال و وقفه‌ عمده‌اى به وجود مى‌آمد. بعد هم با رسول خدا(ص) و همه‌ مسلمین به شعب ابى‌طالب تبعید شدند و در همان شعب ابى‌طالب دعوت حق را لبیک گفت ... 1365/03/02

اقتصاد مقاومتی

امام خامنه ای: باید به توان داخلی اعتماد کرد. ما وقتی که «اقتصاد مقاومتی» را اعلام کردیم، گفتیم اقتصاد مقاومتی «درون‌زا» و «برون‌گرا» است؛ درون‌زا است، یعنی توان و استعداد و ظرفیّت درونی بایستی در خدمت اقتصاد قرار بگیرد و البتّه برون‌گرا است، یعنی با همه‌ی کشورها آماده‌ی ارتباطات اقتصادی هستیم. این را احساس کردیم؛ هم ملّت ایران احساس کرد، هم جوانهای ما احساس کردند، هم مسئولان ما احساس کردند که احتیاج دارند به توان درونی خودشان تکیه کنند ... 1402/01/01

امام خامنه ای:

بنده قاطعاً اعلام میکنم که ملّت ایران قوی است، ملّت ایران در حال پیشرفت است، ملّت ایران قادر بر رفع عیوب خود است، قادر به ایجاد ‌تحوّل است، میتواند عیوب را رفع کند، ملّت ایران جبهه‌ی مقاومت را حمایت میکند. ما حمایت از جبهه‌ی مقاومت را صریحاً اعلام میکنیم ... 1402/01/01

راز پیروزی

امام خامنه ای: دفاع مقدّس یک اصل را برای ملّت ایران ثابت کرد و آن اصل، این است که صیانت کشور و بازدارندگی کشور از دست‌اندازی دشمن با مقاومت به دست می‌آید نه با تسلیم ... 1401/06/30

امام خامنه ای:

هر زمانی که عدّه‌ای از مؤمنین به اقامه دین کمر ببندند، خدا به آنها توفیق خواهد داد. این، وعده صریح قرآن و سنّت لایتغیّر الهی است ...

اگر ملتهاى مظلوم دنيا بخواهند به كارنامه‌ى يك ملت نگاه كنند و نيرو بگيرند؛ احساس عزت و شرف كنند و درس بگيرند، بايد به اين ملت نگاه كنند ... 1374/03/08

امام خامنه ای:

اين، ملتى است كه جانباز و آزاده‌اش كه ده، دوازده سال در زندان دشمن مانده است، به خاطر سربازى اسلام و قرآن، احساس افتخار مى‌كند ... اين، ملتى است كه مادر چهار شهيدش، احساس افتخار مى‌كند كه چهار شهيد در راه خدا داده است ...

هر زمانی که عدّه‌ای از مؤمنین به اقامه دین کمر ببندند، خدا به آنها توفیق خواهد داد. این، وعده صریح قرآن و سنّت لایتغیّر الهی است 1374/03/08

امام خامنه ای: امروز برخی کشورهای منطقه به‌جای ولایت «الله» از آمریکا تبعیت می‌کنند. آمریکا هم بنا به طبع استکباری خود، آن‌ها را تحقیر میکند؛

شنیدید -همه شنیدند- که رئیس‌جمهور یاوه‌گوی آمریکا، حکّام سعودی را تشبیه کرد به گاو شیرده؛ این تحقیر است؛ این اهانت است؛ اهانت به مردم آن منطقه و مردم آن کشور است ... 1397/09/04

 

در برابر جاهلیت مدرن

امام خامنه ای: باید درسهای بعثت را مرور کنیم. همان کاری که نبیّ اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در قبال آن جاهلیّت انجام داد، امروز بر عهده‌ی ما است که در قبال این جاهلیّت آن کارها را انجام بدهیم؛ این وظیفه‌ی ما است ... 1400/12/10

پیام قدرت و مقاومت

امام خامنه ای: مهم‌ترین چیزی که باید از طرف ملّت ایران و از طرف جوانان ایران به جبهه‌ی دشمن منتقل بشود، عبارت است از قدرت مقاومت ملّت ایران. ملّت ایران، جوانان ایران، باید با اقدامهای خود، با حرکات خود، با شعارهای خود، با کارکرد خود به دنیا بفهمانند ــ که البتّه دشمن هم خواهد فهمید ــ که ملّت ایران قدرت مقاومت دارد، عزم راسخ دارد برای ایستادگی در مقابل زورگویی ... 1401/08/11

امام خامنه ای:

جوان یک کشور اگر بخواهد مثل موتور پیش‌برنده‌ای آن ملت را پیش ببرد، احتیاج دارد به اینکه سر حال، بانشاط، تندرست، قوی و دلبسته ‌ی به کار و پیشرفت باشد ...

دشمن آن‌وقتی كه در میدان، در صحنه‌ی عمل نتواند كاری از پیش ببرد، برای مایوس كردن، ناامید كردن و خالی كردن دل ملتها دست به جنگ روانی میزند ...

اغفال جوان و سست کردن جوانها، به معنای عقب نگهداشتن ملت است ... 1387/03/14

امام خامنه ای: دو حرکت عمّه‌ى ما - زینب کبرا (علیهاالسّلام) - انجام داد: یک حرکت، حرکت اسارت بود به کوفه و شام و آن روشنگرى‌ها و آن بیانات که مایه‌ى افشاى حقایق شد؛ یک حرکت دیگر، آمدن به زیارت کربلا در اربعین بود؛ حالا اربعین اوّل یا دوّم یا هرچه. این حرکت به معناى این است که نباید اجازه داد که انگیزه‌هاى خباثت‌آلودى که قصد دارند مقاطع عزیز و اثرگذار و مهم را از یادها ببرند، موفّق بشوند؛ البتّه موفّق هم نخواهند شد. تا ملّتها زنده‌اند، تا زبانهاى حق‌گو در کار است، تا دلهاى مؤمن داراى انگیزه هستند، نخواهند توانست این را به فراموشى بسپرند؛ همچنان‌که نتوانسته‌اند. این انگیزه‌هاى معاند و معارض در صدر اوّل تا دورانهاى طولانى باقى بود؛ یعنى متوکّل عبّاسى بعد از حدود 170 یا 180 سال از حادثه‌ى عاشورا، درصدد برآمد قبر مطهّر اباعبدالله (علیه‌السّلام) را تخریب کند؛ یعنى ملّت ایران حالاحالاها باید منتظر باشد که دشمنان به کارها و فتنه‌ها و خباثتهاى خودشان براى اینکه زیبایى‌هاى انقلاب از یاد برود ادامه بدهند. دشمن دست بر نمیدارد؛ تا انقلاب را یا تحریف کنند یا به دست فراموشى بسپرند و کارى کنند که ملّت حرکت خود، سابقه‌ى خود و کار بزرگى را که کرده است فراموش کند، دچار نسیان و غفلت بشود؛ کسى که گذشته‌ى افتخارآمیز خود را نمیداند، نمیتواند در آینده هم حوادث افتخارآمیز براى خودش درست کند، این تلاش را دشمنان دارند میکنند.

کار بزرگ شهدا را باید تبیین کرد ...

امام خامنه ای: بدون تبیین و تبیین بلیغ، قطعاً هیچ فکری و هیچ اندیشه‌ی متقنی، توفیق رواج و اعتقاد عمومی را پیدا نخواهد کرد. و شهدا عملاً کار بزرگی را انجام دادند. این کار بزرگ را باید تبیین کرد ... 1389/04/14

انسان ۲۵۰ ساله | امام حسن علیه‌السلام زمینه‌ساز حماسه عاشورا

 حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: امام حسن جنگ نظامی را - با آن دشمنی که قبلا باید افشا بشود و سپس با آن مبارزه بشود - متوقف کرد تا جنگ سیاسی، جنگ فرهنگی، جنگ تبلیغاتی و جنگ اسلامی خود را با او شروع بکند. ... امام حسن زمینه‌ساز عاشورا و تداوم امامت در شیعه بود. ۱۳۶۴/۰۳/۱۷

امام تبیین و قیام

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: امام حسین (ع) را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین (ع) است. ایشان را به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او خطاب به علما، خطاب به نخبگان و مردم باید شناخت. در میدان جنگ در کربلا هم حضرت اهل تبیین بودند، از هر فرصتی استفاده میکردند. البته بعضی خواب بودند، بیدار شدند؛ بعضی خودشان را به خواب زده بودند و آخر هم بیدار نشدند ... 1388/05/05

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34597

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/11/24/2202443/

امام مهدی (علیه السلام):
إنَّ اللّه مَعَنا ، فَلا فاقَةَ بِنا إلی غَیرِهِ و الحَقُّ مَعَنا فَلَن یُوحِشَنا مَن قَعَدَ عَنّا .
خدا با ماست و نیازمند دیگری نیستیم. حق با ماست و باکی نیست که کسی از ما روی بگرداند.
الغیبة، طوسی، ص ۲۸۵

امام خامنه ای:

نباید اجازه داد مسئله مهم غزه از اولویت افکار عمومی دنیا خارج شود:

جنایات به‌حدّی است که حتی افراد پرورش‌یافته در فرهنگ غربی و در اروپا و آمریکا هم فریاد اعتراض بلند کرده‌اند.

امام خامنه ای:

از لحاظ شرعی، حجاب حکم مسلّم شرعی است و پوشاندن بدن برای زنان غیر از صورت و دو کف دست واجب شرعی و غیرقابل صرف‌نظر کردن است و مردم و بانوان ما که مسلمان و مقیّد و متعبّد هستند، باید این حکم شرعی را رعایت کنند.

امام خامنه ای:

از منظر قانون، حجاب را حکمی قانونی

رعایت قانون بر همگان، چه معتقدان به شرع و چه غیرمعتقدان واجب است:

 در خصوص ملاحظات جانبی، دخالت بیگانگان در قضیه حجاب از طریق انواع رسانه‌ها واضح بود البته عده‌ای هم در داخل به آنها کمک کردند اما اصل هدایت و طراحی برای مخالفت با حجاب از بیرون کشور انجام شد که بانوان عاقل و فهمیده ما باید به این واقعیت توجه کنند.

امام خامنه ای:

طراحی برای برداشتن حجاب بانوان، اولِ کارِ بدخواهان:

هدف نهایی آنها برگرداندن تدریجی وضع کشور به دوران فضاحت‌بار طاغوت است که در آن دوره وضع زنان برخلاف امروز از لحاظ سطح سواد و نقش‌آفرینی مدیریتی، ضعیف و از لحاظ پوشش و هنجارهای اجتماعی هم بسیار مفتضح بود.

امام خامنه ای:

اطمینان دارم که بانوان کشورمان حتی کسانی که در زمینه حجاب قدری سهل‌انگاری دارند، دلبسته به اسلام و نظام هستند؛ بنابراین باید به این چشم به موضوع نگاه کرد در عین حال که قضیه حجاب را هم همه باید رعایت کنند.

امام خامنه ای:

دولت و قوه قضائیه

موظف به عمل به مسئولیت‌های شرعی و قانونی خود در موضوع حجاب:

البته خود بانوان در این زمینه بیش از همه مسئولیت دارند که حجاب اسلامی را رعایت کنند.

امام خامنه ای:

گزارش‌های موثق از استخدام افرادی برای حضور هنجارشکنانه در جامعه با هدف از بین بردن حرمت حجاب:

وقتی ما دست بیگانه را در قضیه‌ای می‌بینیم باید مواضع خود را متناسب با این واقعیت تنظیم کنیم.

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

آن که شما را وادار میکند که بترسید، مأیوس بشوید، ناامید بشوید، او شیطان است. امروز این شیطانها از طریق رادیو و تلویزیون و فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و امثال اینها مرتّب مشغول کارند برای اینکه بترسید. نه، نترسید، فَلا تَخافوهُم، از آنها نترسید؛ از انحراف از راه خدا بترسید که اگر چنانچه از راه مستقیم انحراف پیدا کردیم، سرنوشت ما سرنوشت کشورهایی است که زیر بال آمریکایند، سرنوشت عربستان است، سرنوشت رژیم شاه است که [در آن نوع کشورها] همه‌ی امکانات کشور متعلّق به دشمن [است] و ملّت، ذلیلِ در مقابل دشمن و بی‌پناه در مقابل دشمن.۱۳۹۷/۱۱/۱۹

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت شهادت سردار رشید اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی و جمعی از همرزمان وی بدست رژیم غاصب و منفور صهیونیست، تاکید کردند: آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد، به حول و قوه‌ی الهی.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

سردار رشید و فداکار اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی، در کنار همرزم بزرگوارش سردار محمد هادی حاج رحیمی، با جنایت رژیم غاصب و منفور صهیونیست به شهادت رسیدند. سلام و رحمت خدا و اولیائش بر آنان و دیگر شهیدان این حادثه، و لعنت و نفرین بر سردمداران رژیم ظالم و متجاوز.
شهیدان ما از خداوند مهربان خود، نشان قبول مجاهدتِ درازمدت خود را دریافت کردند و هم‌اکنون در جمع اولیاء و صلحاء، متنعم به نِعَم الهی‌اند.
سردار زاهدی از دهه شصت در میدان‌های خطر و مجاهدت، چشم انتظار شهادت بود. آنها چیزی را از دست نداده و پاداش خود را دریافت کرده‌اند، ولی غم فقدان آنان برای ملت ایران به‌ویژه هرکه آنان را می‌شناخت سنگین است.
رژیم خبیث به دست دلاورمردان ما مجازات خواهد شد. آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد به حول و قوه‌ی الهی.

والسلام علی عبادالله الصالحین
سید علی خامنه‌ای
۱۴ فروردین ۱۴۰۳

عشق به اباعبدالله الحسین(ع) در زندگی شهید "سید عمار موسوی مشعشعی" جریان داشت ...

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

جهاد مایه‌ی عزّت است؛ نه‌فقط عزّت کشور و ملّت و آن جمعیّتی که مجاهدان از میان آنها برخاسته‌اند آنکه به جای خود محفوظ؛ هر ملّتی که سربلند میشود، عزّت پیدا میکند، به برکت مجاهدت فرزندان خودش قدرت پیدا میکند ... 1397/12/22

شهید مدافع حرم شهید بهروز واحدی

شهادت: بامداد سه‌شنبه، هفتم فروردین، 1403 هم‌زمان با پانزدهم ماه مبارک رمضان بر اثر حمله هواپیماهای رژیم صهیونیستی به منطقه دیرالزور سوریه

تصاویری از شهید بهروز واحدی، اولین شهید مدافع حرم سال ۱۴۰۳

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

امام حسین باید تا ابد به عنوان پرچم حق باقی بماند؛ پرچم حق نمیتواند در صف باطل قرار گیرد و رنگ باطل بپذیرد. این بود که سید الشهدا فرمود: «هیهات منّا الذّلّة». افتخار متعلّق به آن انسان، ملت و جماعتی است که پای حرفشان بایستند و نگذارند پرچمی را که آنها بلند کرده‌اند، توفانها از بین ببرد و بخواباند. امام حسین این پرچم را محکم نگه داشت و تا پای شهادتِ عزیزان و اسارتِ حرم شریفش ایستاد ... 1381/01/09

پاسدار شهید مدافع حرم محمدرضا زاهدی

شهادت: دوشنبه 13 فروردین ماه 1403 بر اثر حمله موشکی رژیم جنایتکارصهیونیستی در ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

لُبّ و جوهر حادثه عاشورا این است که در دنیایی که همه جای آن را ظلمت و فساد و ستم گرفته بود، حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام برای نجات اسلام قیام کرد و در این دنیای بزرگ، هیچ‌کس به او کمک نکرد! حتّی دوستان آن بزرگوار ... 1371/04/10

شهید مدافع حرم پاسدار شهید محمدهادی حاجی رحیمی

شهادت: دوشنبه 13 فروردین ماه 1403 بر اثر حمله موشکی رژیم جنایتکارصهیونیستی در ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

مساله‌ى شهيد و ايثارگرى، كهنه‌شدنى نيست؛ اين، موتور حركت جامعه است؛ بعضى‌ها از اين نكته غفلت مى‌كنند ... 1383/04/16

شهید مدافع حرم پاسدار شهید حسین امان اللهی

شهادت:

دوشنبه 13 فروردین ماه 1403 بر اثر حمله موشکی رژیم جنایتکارصهیونیستی در ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

راه حسین‌بن‌علی و خون او عَلَم و پرچم حرکت عظیم امت اسلام به سوی هدفهای اسلامی است؛ این پرچم باید سرپا بماند ... 1383/04/16

شهید مدافع حرم شهید سید مهدی جلالتی

شهادت: دوشنبه 13 فروردین ماه 1403 بر اثر حمله موشکی رژیم جنایتکارصهیونیستی به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام با فرستادن علی اکبر جوان به میدان جنگ، عزّت معنوی را نشان داد؛ یعنی پرچم سربلندی و حاکمیت اسلام را که روشن‌کننده مرز بین  امامتِ اسلامی و سلطنتِ طاغوتی است محکم نگه میدارد، ولو به قیمت جان جوان عزیزش باشد ... 1381/01/09

شهید مدافع حرم شهید محسن صداقت

شهادت: دوشنبه 13 فروردین ماه 1403 بر اثر حمله موشکی رژیم جنایتکارصهیونیستی به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

همچنان که میگوییم امام حسین علیه‌السّلام اسلام را حفظ کرد، میتوانیم دقیقاً ادّعا کنیم که حضرت زینب سلام‌اللَّه‌علیها هم با ایستادگی خود، اسلام را حفظ کرد. این ایستادگی، یک رمز و راز و یک عامل اصلی است ... 1380/05/03

شهید مدافع حرم شهید علی آقا بابایی

شهادت: دوشنبه 13 فروردین ماه 1403 بر اثر حمله موشکی رژیم جنایتکارصهیونیستی به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

امام حسن و امام حسین را گفته اند: «سیّدی شباب اهل الجنّة». با این که اینها همیشه جوان نبودند و این دو بزرگوار به سنین پیری و کهولت هم رسیده اند، اما «سیّدی شباب» به آنها گفته اند؛ یعنی جوانی اینها باید به عنوان یک الگو همیشه در مقابل چشم جوانهای دنیا باشد ... 1383/05/17

شهید مدافع حرم شهید سید علی صالحی روزبهانی

شهادت: دوشنبه 13 فروردین ماه 1403 بر اثر حمله موشکی رژیم جنایتکارصهیونیستی به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق

 

سوّار بن منعم بن حابس بن ابى عمير همدانى نهمى

در المناقب از ایشان با نام «سوار بن ابى عمير فهمى» یاد شده است.

سوّار از كسانى است كه پيش از شروع جنگ، به خدمت حضرت امام حسین (علیه السّلام) آمد و در حمله نخستين جنگيد و مجروح شد و به زمين افتاد.

در الحدائق الورديه گفته است: «سوّار جنگيد تا به زمين افتاد و او را پيش ابن سعد (لعنه الله علیه) آوردند و دستور قتل او را داد ولى با وساطت قومش نجات يافت و پس از شش ماه دار فانى را وداع گفت.»

برخى از مورّخين گفته ‏اند: تا هنگام مرگش، در اسارت باقى ماند و ميانجيگرى قومش تنها در جلوگيرى از قتلش مؤثّر افتاد و عبارت موجود در قائميات آن را تأييد مى ‏كند: سلام بر زخمى اسير شده سوّار بن ابى عمير نهمى. البته مى ‏توان اين عبارت را به اسير شدن او در اوّل امر، تفسير كرد.

شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی :
صحنه های دردناکی که در #فلسطین شاهد هستیم قلب ما را به درد می آورد و سینه را آکنده از غم می نماید غمی که درون خود یک خشم عمیق را نهفته دارد، خشمی که در وقت مناسب آن را بر سرِ صهیونیست های مجرم خواهیم ریخت ...

امام خامنه ای:

در میان چهره‌های برجسته‌ی حوزه‌های علمیه در دهه‌های اخیر مرحوم آیت‌اللّه شهید سید محمد باقر صدر (قدّس الله روحه) یکی از ممتازترین و شگفت‌انگیزترین آن‌هاست ...

شهید آیت الله سید محمدباقر صدر

فتوای آیت الله شهید صدر:

پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شهید آیت الله سیدمحمد باقر صدر، از انقلاب اسلامی ایران حمایت می کرد و روز به روز رابطه خویش را با حضرت امام خمینی رحمهم الله افزایش می داد. نامه ای به امام، در پاریس نوشت و از انقلاب شکوه مند ایران ستایش کرد و آمادگی خود را با تمام شجاعت اعلام نمود. در این راه، فتوای تاریخی خود را درباره انقلاب اسلامی صادر نمود:

بسم الله الرحمن الرحیم کسانی که در ایران برای دفاع از اسلام و مسلمین قیام کرده و کشته می شوند، شهید هستند و خداوند آنان را با امام حسین علیه السلام، در بهشت محشور می گرداند. ان شاءالله تعالی. سیدمحمد باقر صدر.

شهادت:

رژیم بعث عراق، در تاریخ 16 فروردین 1359،آیت الله سیدمحمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدی را دستگیر و به بغداد می برد. رئیس سازمان امنیت کشور عراق، آیت الله صدر را به مرگ تهدید می کند و از ایشان می خواهد که چند کلمه، علیه انقلاب اسلامی ایران بنویسد تا از مرگ نجات یابد. اما آیت الله صدر مخالفت کرده و می گوید: «من آماده شهادتم.» آن گاه این خواهر و برادر مجاهد و عالم را به شکنجه گاه می برند و به شهادت می رسانند. سرانجام در تاریخ 19 فروردین 1359، در نیمه های شب جنازه آن دو شهید را به خانواده شان تحویل می دهند ...

پیام بنت الهدی

بنت الهدی، خواهر آیت الله شهید صدر که همواره، هم گام و دوشادوش شهید صدر، در راه زنده نگه داشتن اسلام، مبارزه می کرد، در پیامی شورانگیز چنین گفت: به خدا سوگند! من در آرزوی شهادت در راه خدا زنده ام. من تا زمانی که مطمئن هستم، کارم برای خداست، به راه خود ادامه خواهم داد؛ چه در این راه بمیرم و چه زنده بمانم، امّا شهادت آرزویی است که مُدام مرا به سوی خود می کشد. تا خدا چه خواهد.

شهادت: رژیم بعث عراق، در تاریخ 16 فروردین 1359،آیت الله سیدمحمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدی را دستگیر و به بغداد می برد. رئیس سازمان امنیت کشور عراق، آیت الله صدر را به مرگ تهدید می کند و از ایشان می خواهد که چند کلمه، علیه انقلاب اسلامی ایران بنویسد تا از مرگ نجات یابد. اما آیت الله صدر مخالفت کرده و می گوید: «من آماده شهادتم.» آن گاه این خواهر و برادر مجاهد و عالم را به شکنجه گاه می برند و به شهادت می رسانند. سرانجام در تاریخ 19 فروردین 1359، در نیمه های شب جنازه آن دو شهید را به خانواده شان تحویل می دهند ...

شهید محمد صالح محمدی

بخشی از وصیت نامه:

زنگ انقلاب خورده و زنگ اسلام زده شده و خمینى کبیر -رییس دانشگاه خودسازى- زنگ آن را زده است. انسان هایى که در اسلام اسم نوشتند، باید به کلاس بیایند و آن هایى که مکلف شدند؛ ولى تاکنون نیامدند و از آمدن خوددارى نموده یا مَردودند، از دانشگاه بیرونند؛ زیرا این انقلاب به بهاى ارزانى به دست نیامده و تاکنون خون ده ها هزار جوان، زن و مرد و کودک پاى نهال آن ریخته شده است. امروز مى توانید با آزادى، فریاد خود را به گوش جهانیان برسانید. به هوش باشید و با هوشیارى کامل و با راهنمایى امام عزیز ... توطئه هاى شوم خائنین را خنثى نمایید و لحظه اى از خطر دشمن مکار غافل نشوید ...

شهید، علیرضا بیک محمدلو شهادت: ششم فروردین 1367، در حلبچه

بخشی از وصیت نامه: از برادرم مى ‏خواهم که همیشه در سنگر قرآن و اسلام باشد و خواهرم هم همیشه با حفظ حجاب خود از خون من پاسدارى کند ...

شهید، سید محسن جبارى دستجردى شهادت: شانزدهم اسفند 1362، در جزیره مجنون

بخشی از وصیت نامه:

تا زمانى که حتى یک قطره خون در بدن دارید، پیرو اسلام و امام باشید و این را بدانید موقعى که دست از امام برداشتید، دشمن بر ما نفوذ مى‏ کند ... من با خود پیمان بسته و گفتم اگر با شهادت من اسلام و امام عزیز پایدار مى‏ ماند، پس اى گلوله‏ ها و اى تیرهاى دشمن! مرا دریابید. انسان، در زندگى مى ‏تواند دو راه را انتخاب کند؛ البته این دو راه یکى به نفع اسلام است و دیگرى ظاهراً ضد اوست. راه اول زندگى ننگین و راه دیگر راه حسین(ع) است و شهادت با افتخار. امیدوارم که شما راه شهدا را ادامه داده، مساجد را پُر کنید و در نماز جمعه -این نماز سیاسى، عبادى- شرکت کنید ...

شهید جلال حسنی شهادت: ششم فروردین 1361، در محور دزفول ـ شوش

بخشی از وصیت نامه:

سر هرکس را کلاه بگذارید، سر خدا را نمی توان کلاه گذاشت و خدا همیشه حاضر بر اعمال ماست! پس شما هم ای شنودگان! بگوش باشید که افسار زمان از دست تان خارج نشود و مسایل شرعی را سبک نشمارید و به یکایک آنها عمل نمایید و فرزندان خود را در اوایل کودکی با احکام اسلامی آشنا نمایید که در آینده نزدیک همین کودکان خردسال، اسلام را جاودانه نگه خواهند داشت. پدران و مادران! اگر شما در تعلیم دادن فرزندان خود کوتاهی نمایید و فرزندان شما فرامین اسلام را نیاموزند، مقصر خواهید بود؛ پس از حالا به آنها اهمیت داده و کیفیت نماز را به آنها بیاموزید که در نزد خدا اجری بسیار عظیم دارید ...

شهید، محسن خان بابایی شهادت: بیست و هشتم اسفند 1366، در حلبچه

بخشی از وصیت نامه:

از شما عزیزان تقاضا دارم که زینب وار، به مسایل تبلیغی بیشتر اهمیت دهید و اسلام و جبهه و شهادت در راه خدا را بیشتر برای مردم تشریح کنید. از شما می خواهم، به معنویات بیشتر اهمیت دهید. نماز را اول وقت بخوانید. دنبال مادیات نروید که به دردتان نمی خورد؛ اگر به دنبال معنویات بروید، مادیات هم دنبالش می آید ... در حق این ملت همین بس که بگویم افتخار کنند، تاکنون جهان به خود همچون ملتی ندیده است؛ قدر خودتان را بدانید. مطیع اوامر امام باشید و هر چه گفت، انجام دهید ...

شهید حسن خمسه شهادت: بیست و هشتم تیر 1361، در شلمچه

بخشی از وصیت نامه:

بدانید که این اولین و آخرین جنگ ما نیست؛ چرا که تازه شروع شده و امام عزیزمان جبهه اسلامى تشکیل خواهد داد. تا همه مستضعفان جهان را رهبرى کند -ان شاء الله- و شما پیروان راه خدا به یارى خدا، هرگز نباید خسته شوید؛ چرا که شهادت و جنگ و جهاد در راه خدا، به ما نیروى ایمان و عشق مى‏ دهد و بواسطه این نعمت (رهبر) -که خداوند به ما بخشیده- باید به فکر همه مسلمین جهان، به خصوص مستضعفین باشید و براى نجات آن ها بکوشید و گوش به فرمان رهبر انقلاب باشید ...

همیشه سعی نمایید حضرت فاطمه(س) -بانوی نمونه ی اسلام- را الگوی خود قرار دهید ...

بخشی از وصیت نامه شهید سید احمد پلارک

شهادت: 22 فروردین ماه 1366

خدایا به ما نیرویی و توانی عنایت کن تا بتوانیم برای یاری دینت به کار ببندیم. خدایا به ما توفیق اطاعت و فرمانبرداری به این رهبر و انقلاب عنایت بفرما. خدایا توفیق شناخت خودت آن طور که شهداء شناختند به ما عطا فرما و شهداء را از ما راضی بفرما و ما را به آن ها ملحق بفرما ...

شهید سید باقر طباطبائی نژاد

شهید محمدرضا تورجی زاده

شهید علی صیاد شیرازی

بخش هایی از وصیت شهید حاج حسین خرازی

بخش هایی از وصیت شهید احمد کشوری

بخش هایی از وصیت شهید محسن وزوایی

شهید حاج محمد ابراهیم همت:

عنصر اطلاعات - عملیات صبح تا شب باید دوربین روی چشم او باشد و کوچک‌ترین حرکت دشمن را گزارش کند! ...

اگر این دشمن حیله گر را به حال خودش وابگذاریم، او بیکار نمی‌نشیند ...

امام صراحتا اعلام می‌کند: هر کس که بیشتر برای خدا کار کرد،‌ بیشتر باید فحش بشنود، و شما پاسدارها، چون بیشتر برای خدا کار کردید، بشتر فحش شنیدید و می‌شنوید. ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم! برای تحمل تهمت و افترا و دروغ! چون ما اگر تحمل نکنیم،‌ باید میدان را خالی کنیم. فکر نکنید افرادی مثل خوارج دوران حکومت امام علی الان در اطراف ما وجود ندارند؛ وجود دارند! خوارج چه کسانی بودند؟ خوارج آمدند و ابتدا به علی(ع) گفتند: یا علی(ع) ما با تو هستیم. بعد همین‌ها از پشت به علی ضربه زدند! این نیست که ما هم در اطراف خودمان چنین آدم‌هایی را نداشته باشیم. الان هم مثل زمان حکومت حضرت علی(ع) خوارجی هستند که دارند اذیت می‌کنند. داریم دیگر؛ « انجمن حجتیه » می‌بینی این ور و آن ور نفوذ کرده و این‌ها هزار کانال دارند ...

شهید مهدی باکری

شهید علی شورکی

شهید داود ملکی محمد پور

شهید مهدی هروی

شهید سیاوش عالی پور

شهید قربانعلی حسن زاده

شهید محمد رضا زاهدی شهادت: دهم اردیبهشت 1361، در خرمشهر

و شما برادران و خواهرانم شما بعد از من وظيفه سنگينى بر عهده داريد و آن رساندن حرف پيام مظلومان و شهيدان هستيد به حرف ستون پنجم و منافقين گوش ندهيد ...

شهید امیر ابوالفتحی

شهید اسداله کیانی

شهید اصغر غافل

شهید اصغر غلامعلی

شهید ایوب جوادی

شهید حاج محمد ابراهیم همت

شهید ایوب پورحنیفه

شهید بیوک آقا خندان

شهید براتعلی گرامی

شهید بهروز حدادی

شهید محرم چرائی

شهید ابراهیم محبی

شهید داود فضلعلی

شهید حسین غلام کبیری

https://harimeharam.ir/shohada/22/2

شهید مدافع حرم شهید جمال رضی (ابوطاها) شهادت : 1395/01/14 | حلب - سوریه

بخشی از وصیت نامه:

شما را ... به تربیت صحیح فرزندان در مسیر انقلاب که یاور رهبرم باشند ... توصیه میکنم ...

شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام علی تمام‌زاده

شهادت: هجدهم آبان ماه سال 1394 در سن 39 سالگی در سوریه

بخشی از وصیت نامه

فراموش نکنید که همه ما شیعه علی ابن ابیطالب هستیم. شیعه علی علیه‌السلام ذلت نمی‌پذیرد... ظهور حضرت مهدی(عج) نزدیک است و چه بسا (اگر لیاقت داشته باشیم) دوباره رجعت کنیم (ان‌شاءالله). همیشه پشت سر رهبر فرزانه انقلاب حرکت کنید ...

جهاد با قلم علمایی و خون شهدایی / شهید مدافع حرم «حجت الاسلام علی تمام زاده» در کلام همسر

شهید مدافع حرم شهید اسدالله ابراهیمی شهادت: 27 خردادماه سال 1395 در شهر حلب سوریه

بخشی از وصیت نامه

ای همه کسانی که این پیام به آنها می‌رسد، بدانید که مردم هر عصر و زمانی با ولایت ولی امر برحق زمان خود آزموده خواهند شد و هرکس به میزان اطاعت پذیری از رهبرالهی خود در این آزمون سخت، پذیرفته خواهد شد. پس قدر این نعمت را که همان ولایت فقیه و به‌خصوص رهبر عزیز، بصیر و مظلوم‌مان امام خامنه‌ای عزیز را بدانید و در اطاعت از ایشان کم نگذارید که بدون شک اطاعت و پیروی از ایشان همان پیروی و اطاعت از پیامبر اعظم(ص) و ائمه معصومین(ع) می‌باشد ...

این سه نفر امروز در بهشت می‌خندند

شهید مدافع حرم شهید روح‌الله صحرایی شهادت: 16 آذر ماه 1394 در حلب سوریه

 بخشی از قسمت اول وصیت نامه شهید:

نماز و حجاب خود را حفظ کنید و برای خدا زندگی کنید و همیشه به‌یاد خدا باشید، فرزندانم را طوری تربیت نمایید که پرچم‌دار راه شهیدان باشند تا ان‌شاالله در ظهوری نزدیک در زمره سربازان واقعی امام زمان (عج) قرار گیرند ...

شهید مدافع حرم شهید روح‌الله صحرایی شهادت: 16 آذر ماه 1394 در حلب سوریه

 بخشی از قسمت دوم وصیت نامه شهید:

توصیه من این است که دست از ولایت فقیه برندارید؛ نماز و حجاب خود را حفظ کنید و در راه رضای خداوند قدم بردارید و خود را به آرامش برسانید. ظهور حضرت نزدیک است ان‌شاالله، زمینه‌ساز ظهور باشید ...

شهید مدافع حرم شهید «اسماعیل خانزاده» شهادت: 29 آذر 1394 در شهر حلب سوریه

 بخشی از وصیت نامه شهید:

مبادا روزی شود كه یاد و نام شهدا از كوچه‌ها محو شود و در محافل فراموش شود. پیرو خط مبارك ولایت فقیه باشید و خدای متعال را بخاطر این نعمت بزرگ شاكر باشید كه چه بسا اگر نعمت بزرگ ولایت نبود مشخص نبود كه چه مصیبتی برسر ما و نوامیس ما می‌آمد. اختلاف و تفرقه را كنار بگذارید و دنبال وحدت باشید. خود را مسافر قیامت بدانید نه ساكن دنیا. به دنیای فانی دل مبندید و در فكر آخرت باشید

شهید مدافع حرم شهید محمد حسین معز غلامی

بخشهایی از وصیت نامه:

 خاک پای شهدا

سلام بر آن‌هایی که رفتند و مثل ارباب بی کفن جان دادند. من خاک پای شهدا هستم. شهدایی که برای دفاع از اسلام رفتند و جان عزیز خود را بر طبق اخلاص نهادند. خدا کند به مدد شهدا و دعای دوستانم مرگ من نیز شهادت قرار گیرد که بهترین مرگ هاست.

 دعا برای ظهور حجت

در کفنم یک سربند یا حسین (ع) و تربت کربلا قرار بدهید. تا می‌توانید برای ظهور حضرت حجت (عج) دعا کنید که بهترین دعاهاست.
پیروی از ولایت فقیه

هم به خانواده ام و هم دوستانم بگویم که در بدترین شرایط اجتماعی, اقتصادی و .... پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید.
توصیه به امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید و نگذارید خون شهدا پایمال شود.

شهید مدافع حرم شهید محمودرضا بیضایی

بخشی از وصیت نامه:

باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و شیعه هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با فداشدن محقق نمی شود حقیقتاً.

https://harimeharam.ir/shohada/22/18

شهید مدافع حرم شهید حمیدرضا اسداللهی

وصیتم به پسرم احمد

احمدجان! وصیت اصلی من به تو تبعیت کامل از ولی‌فقیه است. سعی کن خودت را از جهات علمی، معرفتی و جسمانی آماده نصرت امام زمان (عج) کنی.

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۳۲ قرآن کریم , سوره بقره , تفسیر نور , تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۲۸تا۱۲۹ , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , قرآن کریم , قرآن , قرآن مجید , سوره قدر , زیارت جناب فاطمه بنت اسد(س) , زیارتنامه حضرت ابوطالب علیه السلام , فاطمه بنت اسد (س) , حضرت ابوطالب علیه السلام , امام علی علیه السلام , انقلاب اسلامی ایران , قرآن و حدیث , پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) , معراج , جبرئیل , حضرت خدیجه (سلام الله علیها) , تكذيب , تصديق , ثروت , پيشرفت , دين خدا , قیام قائم (عج) , امام حسن(ع) , مهدویت , رسول الله (صلى الله عليه وآله) , اجابت دعا , امام حسن مجتبی علیه‌السلام , خشنودی خدا , شیعیان , امام صادق (علیه السلام) , امتحان , ایمان , سرزمین اسلامی , ایران قوی , دولت جمهوری اسلامی , دولت , جمهوری اسلامی , نظام جمهوری اسلامی , جهش تولید با مشارکت مردم , جوانها , نقشه‌ دشمن , جهش تولید , ماه رمضان , قدرت مقاومت , حضرت خدیجه (س) , مادر دوازده امام , امیرالمؤمنین , حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) اولین مؤمن به اسلام , اقتصاد مقاومتی , توان داخلی , حمایت از جبهه‌ مقاومت , جبهه‌ مقاومت , ملت ایران , راز پیروزی , دفاع مقدس , وعده الهی , جاهلیت مدرن , پیام قدرت و مقاومت , جنگ روانی , افشاى حقایق , روشنگرى‌ , زینب کبرا (علیهاالسّلام) , تبیین , جنگ سیاسی , جنگ فرهنگی , جنگ تبلیغاتی , حماسه عاشورا , امام حسن علیه‌السلام زمینه‌ساز حماسه عاشورا , امام حسین (ع) , روز عاشورا , امام مهدی (علیه السلام) , مسئله مهم غزه , حجاب , حکم شرعی , رعایت قانون , بانوان , عاقل , فهمیده , دولت و قوه قضائیه , قوه قضائیه , حجاب اسلامی , رعایت حجاب اسلامی , حرمت حجاب , شیطان , سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی , سردار محمد هادی حاج رحیمی , ظالم , متجاوز , شهید بهروز واحدی , شهید مدافع حرم , شهید سید عمار موسوی مشعشعی , جهاد , شهید مدافع حرم محمدرضا زاهدی , رژیم جنایتکار صهیونیستی , رژیم صهیونیستی , کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق , دمشق , شهید محمد هادی حاجی رحیمی , حمله موشکی , شهید حسین امان اللهی , شهید سید مهدی جلالتی , شهید محسن صداقت , شهید علی آقا بابایی , سید علی صالحی روزبهانی , شهید کربلا , شهدای کربلا , سوّار بن منعم بن حابس بن ابى عمير همدانى نهمى , شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی , شهید حاج قاسم سلیمانی , حاج قاسم سلیمانی , شهید سلیمانی , حاج قاسم , شهید آیت الله سید محمدباقر صدر , بنت الهدی , شهید محمد صالح محمدی , شهید علیرضا بیک محمدلو , شهید سید محسن جبارى دستجردى , جزیره مجنون , شهید جلال حسنی , دزفول , شوش , شهید , محسن خان بابایی , حلبچه , شهید حسن خمسه , شلمچه , شهید سید احمد پلارک , شهید سید باقر طباطبائی نژاد , شهید محمدرضا تورجی زاده , شهید علی صیاد شیرازی , شهید حاج حسین خرازی , شهید احمد کشوری , شهید محسن وزوایی , شهید حاج محمد ابراهیم همت , شهید مهدی باکری , شهید علی شورکی , شهید داود ملکی محمد پور , شهید مهدی هروی , شهید سیاوش عالی پور , شهید قربانعلی حسن زاده , خرمشهر , شهید امیر ابوالفتحی , شهید اسداله کیانی , شهید اصغر غافل , شهید اصغر غلامعلی , شهید ایوب جوادی , شهید ایوب پورحنیفه , شهید بیوک آقا خندان , شهید براتعلی گرامی , شهید بهروز حدادی , شهید محرم چرائی , شهید ابراهیم محبی , شهید داود فضلعلی , شهید حسین غلام کبیری , شهید جمال رضی , تربیت صحیح فرزندان , شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام علی تمام‌زاده , شیعه علی ابن ابیطالب , ظهور حضرت مهدی (عج) , شهید اسدالله ابراهیمی , شهر حلب سوریه , آزموده , شهید روح‌الله صحرایی , حلب سوریه , سربازان واقعی امام زمان (عج) , ولایت فقیه , نماز , زمینه‌ساز ظهور , شهید اسماعیل خانزاده , یاد و نام شهدا , شهید محمد حسین معز غلامی , شهید محمود رضا بیضایی , شهید حمیدرضا اسداللهی , شهید احمد حیاری , ظهور , امام خامنه ای , یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

تفسیر صفحۀ ۳۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۷ - تفسیر نور:

«الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوی‏ وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْبابِ» (موسم عمره و) حج (در) ماه‌های معیّنی است (شوّال، ذی القعده، ذی الحجة)، پس هر که در این ماه‌‏ها فریضۀ حج را ادا کند، (بداند که) آمیزش جنسی و گناه و جدال در حج روا نیست و آنچه از کارهای خیر انجام دهید، خدا می‌داند. و زاد و توشه تهیه کنید که البتّه بهترین زاد و توشه، پرهیزگاری است. ای خردمندان! تنها از من پروا کنید.

نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۷:

کلمه «رَفَثَ» به‌معنای آمیزش جنسی و «فُسُوقَ» به‌معنای دروغ و ناسزاگویی و جدال و گفتنِ «لا و الله» و «بلی و الله» است.

زمان مطرح شده در آیه، ناظر به حج و عمره با هم است.

عمرۀ تمتّع در طول سه ماه شوال، ذی‌القعده و ذی‌الحجّه انجام می‌‏شود؛ ولی زمان حج، ماه ذی‌الحجّه است.

پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۷:

۱. در عبادات اسلامی، زمان نقش مهمّی دارد. «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ»

۲. محیط و فضای با صفای حج و مکّه را نباید با ارتکاب گناه و کدورت آلوده نمود. «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ»

۳. اعتقاد و یقین به آگاهی خداوند، رمز نشاط و امید در انجام وظائف است. «ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ»

۴. در هر سفری، زاد و توشه لازم است، بهترین زاد و توشۀ سفر حج تقواست. «خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوی‏»

۵. پرهیزکاری نشانۀ خردمندی است. «وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْبابِ»

تفسیر صفحۀ ۳۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۸ - تفسیر نور:

«لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْکُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْکُرُوهُ کَما هَداکُمْ وَ إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ» گناهی بر شما نیست که (به‏ هنگام حج) به سراغ فضل پروردگارتان (و کسب و تجارت) بروید. پس چون از عرفات کوچ کردید، خدا را در مشعرالحرام یاد کنید، و او را یاد کنید ازآن‌روی که شما را با آنکه پیش از آن از گمراهان بودید، هدایت کرد.

نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۸:

عرفات، نام سرزمینی است در بیست کیلومتری مکّه که بر زائران خانۀ خدا واجب است از ظهر روز نهم ذی‌الحجة تا غروب در آنجا بمانند و اگر قبل از غروب از آنجا خارج شوند باید یک شتر جریمه دهند.

واژۀ «عرفات» از «معرفت» به‌معنای محلّ شناخت است.

در آنجا آدم و حوا علیهماالسّلام یکدیگر را شناختند و به گناه خود اعتراف کردند.

به فرمودۀ امام صادق و امام باقر علیهماالسّلام جبرئیل در این مکان به حضرت ابراهیم گفت: وظایف خود را بشناس و فراگیر. «کافی، ج ۴، ص ۲۰۷»

در حدیث می‏‌خوانیم: حضرت مهدی علیه‌السّلام هر سال در عرفات حضور دارند.

زمین عرفات خاطراتی از ناله‌ها و اشک‏‌های اولیای خدا دارد.

در روایات می‏ خوانیم: غروب عرفه، خداوند تمام گناهان زائران خانه خود را می‌بخشد.

و برای روز عرفه دعاهای خاصّی از امام حسین و امام سجّاد علیهماالسّلام نقل شده است. «برای تفصیل بیشتر به کتاب حج نوشته مؤلف مراجعه شود.»

از نشانه‏‌های جامعیّت اسلام آن است که در کنار اعمال عبادی حج، به زندگی مادّی و کسب معاش نیز توجّه دارد.

همان‌گونه که در سورۀ جمعه در کنار دستور به شرکت در نماز جمعه، می ‏فرماید: بعد از پایان نماز به سراغ کسب معاش بروید. «جمعه، ۱۰»

آری، حج در عین عبادت، اقتصاد است.

امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: یکی از آثار حج، تشکیل یک اجتماع بزرگ از مسلمانان نقاط مختلف جهان و نقل و انتقال انواع تجربیّات می ‏باشد و زمینۀ انجام مبادلات تجاری و اقتصادی است. «وسائل، ج ۸، ص ۹»

پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۸:

۱. مبارزه با تحجّر از برنامه‌های قرآن است. گروهی فکر می‌‏کردند دین امری یک بُعدی و حج یک عبادت خشک است؛ اسلام این تفکّر را رد می‌‌کند. «لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ»

۲. درآمد حلال، فضل الهی است. قرآن به جای واژه «کسب»، کلمۀ «فضل» را به کار برده تا بگوید: درآمد حلال فضل الهی است. «فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ»

۳. گرچه تلاش و طلب از شماست «تَبْتَغُوا» امّا رزق، فضل خداوند است. «فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ»

۴. رزق‌رسانی، از شئون ربوبیّت الهی است. «فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ»

۵. در رزق‌رسانی، دست خداوند باز است. کلمۀ «فضل» نکره آمده است. «فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ»

۶. انجام عبادات باید طبق دستور باشد. «وَ اذْکُرُوهُ کَما هَداکُمْ»

۷. توجّه به توفیق الهی از یک‌سو و خطاها و گناهان گذشتۀ خود از طرف دیگر، عشق و علاقۀ انسان را به الطاف خداوند زیاد می‌‏کند. «هَداکُمْ وَ إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ»

۸. سابقۀ خودتان را فراموش نکنید، او بود که شما را هدایت کرد. «إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ»

تفسیر صفحۀ ۳۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۹ - تفسیر نور:

«ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» سپس از همانجا که مردم کوچ می‌کنند، کوچ کنید و از خداوند طلب آمرزش نمایید که خداوند آمرزندۀ مهربان است.

نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۹:

در این آیه ضمن دستور به حرکت دسته‌‌جمعی همراه مردم، به اهل مکّه تذکّر می‌دهد مبادا خیال کنید که چون اهل حرم یا از قبیلۀ قریش و امثال آن هستید باید حرکات عبادی شما با دیگران فرقی داشته باشد، این خودبزرگ‏‌بینی‌‏ها را کنار گذاشته و همچون عموم مردم باشید.

اساساً یکی از آثار و فلسفه‏‌های حج، کنار زدن امتیازات پوشالی است. در آنجا انسان از کفش، کلاه، لباس، همسر و مسکن خود می‏ گذرد و قطره‌‌ای می‏‌شود که به دریا ملحق شده است.

در این آیه، دوبار و در آیۀ قبل یک مرتبه کلمۀ «افاضة» به کار رفته که به‌معنای حرکت دسته‌جمعی است، این تکرار و اصرار نشان می‏‌دهد که حرکت دسته‌جمعی در انجام عبادات ارزشمند است.

استغفار و ذکر خداوند، بهترین اعمال عرفات و مشعر است.

گرچه در این سرزمین‏‌ها اصل توقّف، شرط است و هیچ عمل دیگری واجب نیست، امّا در این آیات، قرآن ما را به ذکر خدا و یاد سوابق پرخطا و اشتباه خود و طلب آمرزش دربارۀ گذشتۀ خویش دعوت می‌‏کند. مگر می‌‌‌‏توان در سرزمینی که اولیای خدا اشک ریخته‌‏اند بی‌‏تفاوت نشست.

پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۹:

۱. امتیازطلبی، تحت هر نام و عنوانی، ممنوع است. «أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ النَّاسُ»

۲. حرکت دسته‌جمعی، ارزش دارد. «أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ النَّاسُ»

۳. هرگز مأیوس نشویم، گذشته‌‏ها هر چه باشد استغفار چاره‏‌ساز است؛ زیرا او غفور و رحیم است. «وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»

تفسیر صفحۀ ۳۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۰ - تفسیر نور:

«فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ» پس چون مناسک (حج) خود را انجام دادید، خدا را یاد کنید؛ همانگونه که پدران خویش را یاد می‌کنید، بلکه بیشتر و بهتر از آن. پس بعضی از مردم کسانی هستند که می‌گویند: خداوندا! به ما در دنیا عطا کن. آنان در آخرت بهره‌‌ای ندارند.

نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۰:

گروهی از اهل مکّه، بعد از پایان مراسم حج در محلّی اجتماع کرده و با یاد کردن پدران و نیاکان خود به آنان افتخار و مباهات می‌‏کردند.

قرآن دستور می‌دهد به‌جای تفاخر به پدران و نیاکان، خدا را یاد کنید و از نعمت‌‏ها و توفیقات او سخن بگویید و در این کار جدّی‌‏تر باشید. «تفسیر مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۵۲۹» «نور‌الثقلین، ج ۱، ص ۱۹۸»

یاد هر کس یا هر چیز، نشانۀ حاکمیّت آن بر فکر انسان است. کسی‌که یاد نیاکان را دارد و به آنان افتخارمی‏‌کند، فکر و فرهنگ آنان را پذیرفته است و این یادکرد می ‌تواند فرهنگ جاهلی را بر جامعه حاکم کند.

به‌همین‌دلیل حضرت موسی گفت: من گوسالۀ طلایی و پُرقیمت سامری را آتش می‌زنم و خاکسترش را به دریا می‌ریزم؛ زیرا تماشای آن، فرهنگ و تفکّر شرک را در انسان زنده می‌کند.

پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۰:

۱. جهت‌‏دهی به ایّام فراغت، یکی از وظایف مربّی است. «فَإِذا قَضَیْتُمْ» «فَاذْکُرُوا اللَّهَ»

۲. یاد خدا، هم از نظر کمّیّت باید کثیر باشد «وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً» و هم از نظر کیفیّت، عاشقانه و خالصانه. «أَشَدَّ ذِکْراً»

۳. سطحی‌‏نگر نباشیم. گروهی در بهترین زمان‌‏ها و مکان‏‌ها، تنها دعای آنها رسیدن به زندگی کوتاه مادّی است. «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ»
تفسیر صفحۀ ۳۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۱ - تفسیر نور:

«وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِناعَذابَ النَّارِ» (اما) بعضی از مردم می‌گویند: پروردگارا! در دنیا به ما نیکی عطا کن و در آخرت نیز نیکی مرحمت فرما و ما را از عذاب آتش نگهدار.

نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۱:

یکی از راه‌های شناخت مردم، آشنایی با آرزوها و دعاهای آنان است.

در آیۀ قبل، درخواست گروه اوّل از خداوند مربوط به دنیا بود و کاری به خیر و شرّ آن نداشتند.

ولی در این آیه درخواست گروه دوّم از خداوند، «حَسَنَةً» است در دنیا و آخرت.

در دیدگاه گروه اوّل دنیا به‌خودی‌خود مطلوب است، ولی در دید گروه دوّم دنیایی ارزشمند است که حسنه باشد و به آخرت منتهی گردد.

در روایات نمونه‏‌ها و مصادیقی برای نیکی‌‏های دنیا و آخرت نقل شده است؛ ولی حسنه در انحصار چند نمونه نیست. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۹۹»

در قرآن مجید ۱۱۵ مرتبه کلمۀ «دنیا» به کار رفته و ۱۱۵ مرتبه کلمۀ «آخرت» استعمال شده است و این یک تصادف نیست. البتّه این به‌معنای آن نیست که اهمیّت دنیا و آخرت هر دو یکسان است.

در دعاها، هدف‌‌های کلّی مطرح شود و تعیین مصداق به‌عهدۀ خداوند گذاشته شود. ما از خداوند حسنه و سعادت می‌خواهیم، ولی در اینکه رشد و صلاح ما در چیست؟ آن را به‌عهدۀ خداوند می‌‌گذاریم. چون ما به‌خاطر محدودیّت‌های علمی و عدم آگاهی از آینده و ابعاد روحی خودمان، نمی‌‌توانیم مصادیق جزئی را تعیین بنماییم.

به‌همین‌جهت توصیه شده است از خداوند وسیلۀ کار را نخواهید، خودِ کار را بخواهید. زیرا ممکن است خداوند از وسیلۀ دیگری که به فکر و ذهن ما نمی‌‏آید، کاری را برای ما محقّق سازد.

مثلًا از خداوند توفیق زیارت حج را بخواهید، امّا نگویید: خدایا مالی به من بده تا به مکّه بروم. چون خداوند گاهی سبب را به گونه‌‏ای قرار می‌‏دهد که ما فکر آن را نمی‌کردیم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۱:

۱. دنیا و آخرت با هم منافاتی ندارند، به شرط آنکه انسان به‌دنبال حسنه و نیکی باشد. «فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً»

۲. هر رفاهی مذموم نیست، بلکه زندگانی نیکو، مطلوب نیز هست. «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً»

۳. دوزخ، حساب جدایی دارد. با اینکه از خداوند نیکی آخرت را می‌‏خواهند، ولی برای نجات از آتش، جداگانه دعا می‌کنند. «قِنا عَذابَ النَّارِ»

در دعاها برای نجات از آتش، اصرار و تکرار عجیبی است.

مثلاً در دعای مجیر حدود هفتاد بار می‌خوانیم: «اجِرنا مِن النار یا ربّ» پروردگارا! ما را از آتش جهنّم نجات بده.

و یا در دعای جوشن‌کبیر که صد بند دارد در پایان هر بند آن می‌گوییم: «خَلّصنا من النّار یا ربّ»
تفسیر صفحۀ ۳۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۲ - تفسیر نور:

«أُولئِکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِمَّا کَسَبُوا وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ» آنها از کسب (و دعای) خود بهره و نصیبی دارند و خداوند به‌سرعت به حساب هر کس می‌رسد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۲:

به «بهره»، «نَصِیبٌ» می‌‏گویند. گویا سهمی را برای انسان نصب کرده‌‏اند.

بهرۀ مؤمنان تنها به‌خاطر دعای «رَبَّنا آتِنا» نیست، بلکه به خاطر تلاش و کسب آنان نیز بوده است. و این به ما هشدار می‏‌دهد که الطاف خداوند به کسانی می‌‏رسد که به همراه دعا، تلاش و کوشش نیز بکنند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۲:

۱. بهرۀ انسان در قیامت، تنها از بعضی کارهای خویش است، نه تمام آنها. «مِمَّا کَسَبُوا» چه بسیار کارهایی که انسان می‌‏کند، ولی به‌خاطر نداشتن قصد قربت و نیّت خالص، در قیامت از آن بهره نمی‌‏برد.

۲. بدون کسب و تلاش، بهره‌ای نیست. «لَهُمْ نَصِیبٌ مِمَّا کَسَبُوا»

۳. پاداش سریع، یک امتیاز است. «سَرِیعُ الْحِسابِ»

حضرت علی علیه‌السّلام می‏‌فرماید: خداوند حساب همۀ خلق را یک‌‏باره می‌‌رسد، همانگونه که همۀ مردم را دفعتاً رزق می‌‏دهد. «تفسیر مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۵۳»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۳۱۳ - ۳۲۰.

*****************

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۲۵تا۱۲۶



فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاءِ کَذَلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿۱۲۵﴾

۱۲۵- آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند سینهاش را براى (پذیرش ) اسلام گشاده مى سازد و آن کس را که (بخاطر اعمال خلافش ) بخواهد گمراه سازد سینهاش را آنچنان تنگ مى سازد که گویا مى خواهد به آسمان بالا برود، اینچنین خداوند پلیدى را بر افرادى که ایمان نمى آورند قرار میدهد.

Whomsoever Allah desires to guide, He expands his chest to Islam (submission). Whomsoever He desires to lead astray, He makes his chest narrow, tight, as though he were climbing to heaven. As such Allah lays the scourge on the unbelievers. (125)

وَهَذَا صِرَاطُ رَبِّکَ مُسْتَقِیمًا قَدْ فَصَّلْنَا الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ ﴿۱۲۶﴾

۱۲۶- و این راه مستقیم (و سنت جاویدان ) پروردگار تو است ، ما آیات خود را براى کسانى که پند مى گیرند بیان کردیم .

This is the Path of your Lord, a Straight Path. We have made plain Our verses to a nation who remember. (126)

لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِیُّهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۱۲۷﴾

127 - براى آنها خانه امن و امان نزد پروردگارشان خواهد بود، و او ولى و یار و یاور آنها است بخاطر اعمال (نیکى ) که انجام مى دادند.

Theirs is the abode of peace with their Lord. He is their Guardian for what they did. (127)

تفسیر
امدادهاى الهى :
در تعقیب آیات گذشته که در زمینه مؤ منان راستین ، و کافران لجوج ، بحث مى کرد در این آیات مواهب بزرگى را که در انتظار دسته اول ، و بى توفیقیهائى را که دامنگیر دسته دوم مى شود شرح مى دهد
نخست مى گوید: هر کس را خدا بخواهد هدایت کند سینه اش را براى پذیرش حق گشاده مى سازد و آن کس را که بخواهد گمراه سازد سینه اش را آنچنان تنگ و محدود مى کند که گویا مى خواهد به آسمان بالا رود (فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدرة للاسلام و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا کانما یصعد فى السماء).
و براى تاکید این موضوع اضافه مى کند خداوند اینچنین ، پلیدى و رجس را، بر افراد بى ایمان قرار مى دهد و سراپاى آنها را نکبت و سلب توفیق فرا خواهد گرفت (کذلک یجعل الله الرجس على الذین لا یؤ منون )
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:
۱ - کرارا گفته ایم که منظور از هدایت و اضلال الهى فراهم ساختن یا از میان بردن مقدمات هدایت در مورد کسانى است که آمادگى و عدم آمادگى خود را براى پذیرش حق با اعمال و کردار خویش اثبات کرده اند.
آنان که پویندگان راه حقند و جویندگان و تشنگان زلال ایمان ، خداوند چراغهاى روشنى فرا راه آنها قرار مى دهد تا براى بدست آوردن این آب حیات در ظلمات گم نشوند، اما آنها که بى اعتنائى خود را نسبت به این حقایق ثابت کرده اند از این امدادهاى الهى محروم و در مسیر خود با انبوهى از مشکلات روبرو مى گردند و توفیق هدایت از آنها سلب مى شود.
بنابراین نه دسته اول در پیمودن این مسیر مجبورند و نه دسته دوم در کار خود، و هدایت و ضلالت الهى در واقع مکمل چیزى است که خودشان خواسته اند و انتخاب کرده اند.
۲ - منظور از صدر (سینه ) در اینجا روح و فکر است و این کنایه در بسیارى از موارد به کار میرود، و منظور از شرح (گشاده ساختن ) همان
وسعت روح و بلندى فکر و گسترش افق عقل آدمى است ، زیرا پذیرا شدن حق ، احتیاج به گذشتهاى فراوانى از منافع شخصى دارد که جز صاحبان ارواح وسیع و افکار بلند آمادگى براى آن نخواهند داشت .
۳ - حرج (بر وزن حرم ) به معنى تنگى فوق العاده و محدودیت شدید است ، و این حال افراد لجوج و بى ایمان است که فکرشان بسیار کوتاه و روحشان فوق العاده کوچک و ناتوان است ، و کمترین گذشتى در زندگى ندارند.
۴ - یک معجزه علمى قرآن :
تشبیه اینگونه افراد به کسى که مى خواهد به آسمان بالا رود از این نظر است که صعود به آسمان کار فوق العاده مشکلى است ، و پذیرش حق براى آنها نیز چنین است .
همانطور که در گفتار روزمره گاهى مى گوئیم این کار براى فلان کس آنقدر مشکل است که گویا مى خواهد به آسمان برود یا مى گوئیم : به آسمان بروى از این کار آسانتر است .
البته آنروز پرواز به آسمان براى بشر یک تصور بیش نبود ولى حتى امروز که سیر در فضا عملى شده است باز از کارهاى طاقت فرساست و همیشه فضانوردان با انبوهى از مشکلات شدید روبرو هستند.
ولى معنى لطیف ترى براى آیه نیز به نظر مى رسد که بحث گذشته را تکمیل مى کند و آن اینکه : امروز ثابت شده که هواى اطراف کره زمین در نقاط مجاور این کره کاملا فشرده و براى تنفس انسان آماده است ، اما هر قدر به طرف بالا حرکت کنیم هوا رقیقتر و میزان اکسیژن آن کمتر مى شود به حدى که اگر چند کیلومتر از سطح زمین به طرف بالا (بدون ماسک اکسیژن ) حرکت کنیم تنفس کردن براى ما هر لحظه مشکل و مشکلتر مى شود و اگر به پیشروى ادامه دهیم تنگى نفس و کمبود اکسیژن سبب بیهوشى ما مى گردد، بیان
این تشبیه در آن روز که هنوز این واقعیت علمى به ثبوت نرسیده بود در حقیقت از معجزات علمى قرآن محسوب میگردد.
۵-شرح صدر چیست ؟
در آیه فوق سعه صدر (گشادگى سینه ) یکى از مواهب بزرگ و ضیق صدر (تنگى سینه ) یکى از کیفرهاى الهى شمرده شده است همانطور که خداوند در مقام بیان یک موهبت عظیم به پیامبر خود میگوید، الم نشرح لک صدرک : آیا سینه تو را وسیع و گشاده نساختیم .
و این موضوعى است که با مطالعه در حالات افراد به خوبى مشاهد مى شود، بعضى روحشان آنچنان باز و گشاده است که آمادگى براى پذیرش هر واقعیتى - هر چند بزرگ باشد - دارند، اما به عکس بعضى روحشان آنچنان تنگ و محدود است که گویا راهى و جائى براى نفوذ هیچ حقیقتى در آن نیست . افق دید فکرى آنها محدود به زندگى روزمره و خواب و خور آنها است ، اگر به آنها برسد همه چیز درست است و اگر کمترین تغییرى در آن پیدا شود گویا همه چیز پایان یافته و دنیا خراب شده است !.
هنگامى که آیه فوق نازل شد از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) پرسیدند شرح صدر چیست ؟ پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: نور یقذفه الله فى قلب من یشاء فینشرح له صدره و ینفسح :نورى است که خدا در قلب هر کس بخواهد مى افکند و در پرتو آن ، روح او وسیع و گشاده مى شود.
پرسیدند: آیا نشانه اى دارد که با آن شناخته شود؟
فرمود: نعم ، الانابة الى دار الخلود و التجافى عن دار الغرور و الاستعداد للموت قبل نزول الموت : آرى نشانه اش توجه به سراى جاویدان و دامن
بر چیدن از زرق و برق دنیا و آماده شدن براى مرگ است (با ایمان و عمل صالح و تلاش و کوشش در راه حق ) پیش از آنکه مرگ فرا رسد.
در آیه بعد به عنوان تاکید بحث گذشته مى گوید:(این مطلب که مددهاى الهى شامل حال حق طلبان میگردد و سلب موفقیت به سراغ دشمنان حق میرود یک سنت مستقیم و ثابت و دگرگونی ناپذیر الهى است ) (هذا صراط ربک مستقیما).
این احتمال در تفسیر آیه نیز هست که (هذا) اشاره به اسلام و قرآن بوده باشد زیرا صراط مستقیم و راه راست و معتدل است .
در پایان آیه باز تاکید مى کند که : ما نشانه ها و آیات خود را براى آنها که دلى پذیرا و گوشى شنوا دارند شرح دادیم (قد فصلنا الایات لقوم یذکرون ).
در آیه بعد دو قسمت از بزرگترین موهبتهائى را که به افراد بیدار و حق طلب مى دهد بیان مى کند نخست اینکه :(براى آنها خانه امن و امان نزد پروردگارشان است ) (لهم دار السلام عند ربهم ).
و دیگر اینکه :(ولى و سرپرست و حافظ و ناصر آنها خدا است ) (و هو ولیهم ).
(و تمام اینها به خاطر اعمال نیکى است که انجام مى دادند) (بما کانوا یعملون ).
چه افتخارى از این بالاتر که سرپرستى و کفالت امور انسان را خداوند بر عهده گیرد و او حافظ و یار و یاورش باشد.
و چه موهبتى از این عظیمتر که (دار السلام ) یعنى خانه امن و امان است .
محلى که نه در آن جنگ است نه خونریزى ، نه نزاع است و نه دعوا، نه خشونت است و نه رقابتهاى کشنده و طاقت فرسا، نه تصادم منافع است و نه دروغ و افترا و تهمت و حسد و کینه و نه غم و اندوه ، که از هر نظر قرین آرامش است ، در انتظار انسان باشد.
ولى آیه مى گوید اینها را با حرف و سخن به کسى نمى دهند بلکه در برابر عمل ، آرى در برابر عمل !

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

امیرالمومنین امام علی (علیه السلام):

‌خداوند روزه را برای آزمایش اخلاص بندگان واجب کرد.

‌نهج‌البلاغه، حکمت252

لباس تنگ ذلت میآورد

سید بن طاووس در لهوف به این مطلب چنین اشاره کرده است:

« وَ قَالَ الْحُسَیْنُ (ع) ابْغُوا لِی ثَوْباً لَا یُرْغَبُ فِیهِ أَجْعَلْهُ تَحْتَ ثِیَابِی لِئَلَّا أُجَرَّدَ مِنْهُ فَأُتِیَ بِتُبَّانٍ فَقَالَ لَا ذَاکَ لِبَاسُ مَنْ ضُرِبَتْ عَلَیْهِ الذِّلَّةُ فَأَخَذَ ثَوْباً خَلَقاً فَخَرَقَهُ وَ جَعَلَهُ تَحْتَ ثِیَابِهِ فَلَمَّا قُتِلَ جَرَّدُوهُ مِنْهُ ...»؛

امام حسین(ع) فرمود: پیراهن کهنه ‏ای به من دهید تا زیر لباسم پوشیده مرا از آن برهنه نکنند. پیراهن تنگی آورده شد، فرمود: این نه، زیرا این لباس اهل ذلّت است. بعد پیراهن کهنه ‏ای را بگرفت و پاره‏ اش کرد و زیر لباسش پوشید و بعد از شهادت وی را از آن هم برهنه کردند و بردند ...

امام باقر (علیه السلام) :

کسی به ولایت ما نمیرسد، مگر با عمل شایسته و ترک گناه.

وسائل‌الشّیعه ج۱۱ ص۱۹۶

کسی که گناهانش را به رویش نمی آورند...

حضرت امام صادق علیه السلام

منْ قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَمْ یُعَرِّفْهُ اللَّهُ شَیْئاً مِنْ سَیِّئَاتِه‏ («کافی» ج 5 ص 54) ️هرکس در راه خدا کشته شود، خدا هیچ یک از گناهانش را به او نشان نمی دهد.

منبع (ادامه مطلب ...):

https://t.me/fazylatha

حسن بن علی وشاء گوید از حضرت ابوالحسن الرضا علیه السلام شنیدم که می فرمود:

انّ لکل امام عهداً فی عنق اولیائه وشیعته، و انّ من تمام الوفا بالعهد و حسن الأداء زیارة قبورهم، فمن زارهم رغبة فی زیارتهم و تصدیقاً بما رغبوا فیه کانت ائمتهم شفعاءهم یوم القیامة (همان، 1404ق، ج1، ص291).

برای هر امامی بر گردن دوستان و شیعیانش پیمانی هست و از جمله شرایط وفای به عهد و ادای آن، زیارت قبرهای آن امامان است. پس کسی که با رغبت و علاقه و از روی تصدیق و تأیید آنچه آنان در آن رغبت دارند، زیارت کند، آن امامان روز قیامت شفیع آنها خواهند بود.

قدرت جمهوری اسلامی دشمنان را عصبانی و عاجز کرده

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: از این عصبانیت بمیر! باید خسته نشد، باید ناامید نشد، باید از عربده‌های دشمن خوف نکرد. برادران عزیز، خواهران عزیز! راز ماندگاری اینها است... همین پیشرفتها است که دشمن را عصبانی میکند، ‌دشمن را خشمگین میکند. قرآن فرمود: قُل موتوا بِغَیظِکُم‌؛ همین را مرحوم شهید بزرگوارمان [بهشتی] ترجمه کرد [و گفت]: «از این عصبانیت بمیر»!» 1401/11/26

 حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «رسانه‌های جورواجورِ بدخواه، اصرارشان این است که ثابت کنند ملّت ایران از اعتقادات دینی روگردان شده، از احساسات انقلابی روگردان شده. اصرار دارند؛ این را بارهاوبارها آنها میگویند، یک دنباله‌هایی هم اینجا دارند که اینها هم میگویند؛ در فضای مجازی میگویند، در روزنامه میگویند... یک نفری که دچار غفلت باشد و فکر نکند، قبول میکند، باور میکند؛ امّا شب قدر شد، ناگهان شما می‌بینید جلسات امسال از پارسال پُرشورتر است؛ تضرّع و گریه و ابتهال و حضور جوانها و اشک جوانها در این جلسات از پارسال بیشتر است؛ [راه‌پیمایی] روز قدس میشود، جمعیّت از پارسال فشرده‌تر است؛ [راه‌پیمایی] بیست‌ودوّم بهمن میشود، جمعیّت دو برابر پارسال است. یعنی خلاف آنچه او میگوید وجود دارد، امّا او وسوسه‌ی خودش را میکند. من گفتم «مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاس * اَلَّذی یُوَسوِسُ فی صُدورِ النّاس * مِنَ الجِنَّةِ وَالنّاس»، «ناس» همینها هستند که دائم در حال وسوسه‌اند.» ۱۴۰۲/۰۱/۲۹

 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «ماه رمضان بهار معنویّت و عبادت است که دارد تمام میشود دیگر، منتها ماه‌رمضان‌های دیگری ان‌شاءالله شما در پیش دارید؛ ده‌ها ماه رمضان شما جوانها در پیش دارید، باید استفاده کنید... جوانی هم بهار است، بهار عمر است. پس جوان در ماه رمضان بهار مضاعف دارد، بهار در بهار دارد؛ از این استفاده کنید. خیلی فرق است بین بهره‌ای که شما میتوانید از شب قدر ببرید با کسی که در سنین بنده و امثال بنده است؛ شما خیلی بیشتر میتوانید استفاده کنید؛ این را مغتنم بشمرید.» ۱۴۰۲/۰۱/۲۹

 حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «در گذشته استعمارگران با حرکت نظامی وارد کشورها میشدند. ... این تاکتیک، این حرکت امروز از کار افتاده است ... آمریکا در افغانستان و در عراق این را تجربه کرد؛ دید که با نیروی نظامی کاری پیش نمیرود؛ ... امروز کار آنها عبارت است از تزویر، تحریف، دروغ‌گویی، وسوسه کردن، خلاف واقع نمایی، تحقیر ملّتها، بدبین کردن ملّتها به خود، پنهان کردن توانایی‌ها و برجستگی‌ها و درخشانی‌های ملّتها... من چند روز قبل از این گفتم که ما در شناخت حرکت دشمن و تاکتیک دشمن و روش دشمن در دشمنی باید بِه‌روز باشیم. راه ابطال این روشها را به ‌دست بیاوریم. ملّت بحمدالله هوشیار است، هوشمند است؛ شما تا امروز دشمن را شکست داده‌اید، بعد از این هم به حول و قوّه‌ی الهی دشمن را شکست خواهید داد.» ۱۴۰۲/۰۲/۰۲

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:  «در مورد شناخت نقشه و راهبرد دشمن، بِروز باید باشیم؛ همه‌ی ما باید بِروز باشیم. ... امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه میگوید. مَن نامَ لَم یُنَم عَنه‌! این‌‌جور نیست که اگر شما در سنگر خوابت برد، در سنگر دشمن هم خواب غلبه کرده باشد و او هم خوابش برده باشد؛ نه.» ۱۴۰۲/۰۱/۲۹

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

راه روشن انقلاب

جوانهای عزیز! راه روشن را با جدّیّت دنبال کنید؛ راه روشن انقلاب و اسلام و کشور و نظام و مانند اینها را با جدّیّت دنبال بکنید؛ کشور به شماها نیاز دارد. در این راه، احتیاج دارید به آرمان‌خواهی ـ یکی از این چند چیزی که واقعاً به آن نیاز است، آرمان‌خواهی است ـ احتیاج دارید به امید، احتیاج دارید به عقلانیّت. این جور است. آرمان‌خواهی یعنی همان نگاه به افقهای دور که اشاره کردم؛ این اگر نباشد، حرکت امکان ندارد؛ «آرمان‌خواهی» موتور پیشران حرکت است؛ «امید» سوخت این موتور است؛ اگر امید نباشد، این موتور حرکت نمیکند، آرمان‌خواهی در دلش میماند و غصّه‌اش را میخورد اگر امید وجود نداشته باشد؛ «عقلانیّت» هم فرمان این موتور است؛ باید با عقلانیّت فکر کنید و خردورزی کنید و پیش بروید.

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

«انتظار فرج یعنی همه‌ی سختی‌ها قابل برداشته شدن و برطرف شدن است. نه اینکه بنشینید انتظار بکشید؛ [بلکه] دل شما گوش‌به‌زنگ باشد. همین‌طور که در قضیّه‌ی حضرت موسیٰ به مادرش گفته شد: اِنّا رادُّوهُ اِلَیکِ وَ جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلین‌؛ این بچّه را به تو برمیگردانیم و او را هم از مرسلین قرار میدهیم و نجاتتان خواهد داد؛ این، بنی‌اسرائیل را مستحکم کرد. بنی‌اسرائیل در مصرِ فرعونی، سالهای متمادی، مقاومت کردند... همین مقاومت بود که موسیٰ را آورد و حرکتش را آغاز کرد و دنبال او راه افتادند و به نابودی فرعون و فرعونیان منتهی شد؛ این، انتظارِ فرج است... انتظار فرج یعنی این، یعنی آماده بودن، فکر کردن، بن‌بست نپنداشتن؛ بن‌بست‌انگاری خیلی چیز بدی است. این معنای انتظار فرج است... انتظار فرج فقط این نیست که منتظر بنشینیم دعا کنیم که خدا حضرت را برساند؛ که البتّه این یکی از کارهای واجب است... امّا فقط این نیست... انتظار فرجِ خوردن نان با رفتن به نانوایی و خریدن نان و آوردن است دیگر، وَالّا با نشستن که نان خودش نمی‌آید. باید یک حرکتی انجام بگیرد تا اینکه انتظار فرج انجام بگیرد.» ۱۴۰۲/۰۱/۲۹

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

غزه، قهرمان مردم دنیا

«امروز دنیا تحت تأثیر مبارزات مردم غزّه و فلسطین است. دنیا به این مردم به چشم قهرمان نگاه میکند؛ اینها قهرمانند. مردم دنیا دو چیز را در مورد مردم غزّه و فلسطین، در کنار هم قبول دارند: یکی اینکه اینها مظلومند، یکی اینکه اینها پیروزند؛ هیچ کس امروز در دنیا نیست که تصوّر کند رژیم غاصب خبیث صهیونیست، در جنگ غزّه پیروز شده؛ همه میگویند شکست خورده است.» 1402/10/26

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

حتی النصر باذن الله

ملّت یمن و دولت انصاراللّه هم انصافاً کار بزرگی انجام دادند؛ کاری که آنها در پشتیبانی از مردم غزّه انجام دادند، حقّاً و انصافاً در خور تحسین و تمجید است؛ اینها به مجاری حیاتی رژیم صهیونیستی ضربه زدند. آمریکا تهدید کرد، از آمریکا نترسیدند! این[جوری] است دیگر؛ وقتی که انسان از خدا بترسد، از غیر خدا نمیترسد. کارشان حقّاً و انصافاً مصداق جهاد فی‌سبیل‌اللّه است و امیدواریم ان‌شاءاللّه این مجاهدتها، این مقاومتها، این فعّالیّتها ادامه پیدا کند، حتّی النّصر باذن اللّه تعالی

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

اتکاء به حضور مردم، درس ماندگار امیرالمومنین (ع)

مردم، در نگاه اسلام، در نگاه قرآن، با توجّه به مجموعه‌ی احکام اسلامی، خیلی مورد توجّهند در تحرّک جامعه‌ی اسلامی، مجتمع اسلامی و حیات مجتمع اسلامی؛ نقش برجسته‌ای دارند... در فرمایش امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در آن جمله‌ی معروف که «لَو لا حُضورُ الحاضِرِ وَ قِیامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِر ... لَاَلقَیتُ حَبلَها عَلىٰ غارِبِها»، هم نقش مردم مورد تذکّر قرار گرفته است، هم حقّ مردم... در خطبه‌ی مربوط به صفّین، این عبارت امیرالمؤمنین عبارت خیلی مهمّی است؛ میفرماید که «وَ لَیسَ امرُؤٌ وَ اِن عَظُمَت فِی الحَقِّ مَنزِلَتُهُ وَ تَقَدَّمَت فِی الدّینِ فَضیلَتُهُ بِفَوقِ اَن یُعانَ عَلىٰ ما حَمَّلَهُ اللَهُ مِن حَقِّه»؛ هر مقداری [هم] که ارزش ذاتی و وجودی و علمی و دینی کسی بالا باشد، هیچ کس نیست که محتاج کمک مردم نباشد... رسیدن به هدفهای اسلامی ــ حالا اسمش را بگذارید «نظام اسلامی»، در نهایت «تمدّن اسلامی» ــ جز با حضور مردم، جز با توجّه و مبادرت مردم امکان‌پذیر نیست؛ باید مردم بخواهند، مردم بیایند، مردم اقدام کنند. 1402/10/26

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «مسئولان کشورهای اسلامی گاهی اجتماع میکنند حرفی میزنند، گاهی مصاحبه‌ای میکنند یک چیزی میگویند، [امّا] کاری که باید بکنند انجام نمیگیرد... شما می‌نشینید چیزی را تصویب میکنید که در اختیار شما نیست. چیزهایی هست که در اختیار شما است، آنها را تصویب نمیکنید؛ آن چیست؟ قطع شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی؛ این در اختیار شما است. شما میتوانید کمک نکنید، پشتیبانی نکنید، ارتباط سیاسی و اقتصادی را قطع کنید؛ این کارها را میتوانید بکنید. این، آن دشمن را تضعیف خواهد کرد، او را از میدان خارج خواهد کرد؛ این کار دست شما است؛ این را تصویب کنید. متعرّضِ این نمیشوند، یک چیزی را تصویب میکنند که در اختیارشان نیست! ولی در عین حال، با همه‌ی اینها، همان‌طور که خدای متعال فرموده: اِنَّ اللَهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَ الَّذینَ هُم مُحسِنون‌ خدا با مردمِ مؤمن است؛ هر جا خدا باشد، پیروزی هست. البتّه سختی‌ها وجود دارد... امّا پیروزی قطعی است.» ۱۴۰۲/۱۱/۰۳

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

هدف: قطع شریان رژیم کودک‌کش

«مسئولان کشورهای اسلامی گاهی اجتماع میکنند حرفی میزنند، گاهی مصاحبه‌ای میکنند یک چیزی میگویند، [امّا] کاری که باید بکنند انجام نمیگیرد. اعلان میکنند که باید آتش‌بس انجام بگیرد؛ خب آتش‌بس دست شما که نیست، آتش‌بس دست آن خبیث است، دست آن دشمن است، و نمیکند. شما می‌نشینید چیزی را تصویب میکنید که در اختیار شما نیست. چیزهایی هست که در اختیار شما است، آنها را تصویب نمیکنید؛ آن چیست؟ قطع شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی؛ این در اختیار شما است. شما میتوانید کمک نکنید، پشتیبانی نکنید، ارتباط سیاسی و اقتصادی را قطع کنید؛ این کارها را میتوانید بکنید. این، آن دشمن را تضعیف خواهد کرد، او را از میدان خارج خواهد کرد؛ این کار دست شما است؛ این را تصویب کنید. متعرّضِ این نمیشوند، یک چیزی را تصویب میکنند که در اختیارشان نیست!» 1402/11/03

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

مبارزه هویتی انقلاب

«انواع شهدایی که در انقلاب اسلامی شهید شدند... اینها جزو برترین‌ها هستند، جزو شهدای برترِ نزد خداوند متعال محسوب میشوند؛ چرا؟ برای خاطر اینکه اینها از یک جریانی دفاع کردند و در یک حادثه‌ای به شهادت رسیدند که این حادثه در رأس بسیاری از حوادث دوران اسلام و دوران همه‌ی ادیان است؛ و آن چیست؟ آن، حادثه‌ی نجات کشور اسلامی و نجات دنیای اسلام از وابستگی و اضمحلال و ذوب شدن در فرهنگ کفر و فرهنگ استکبار است... هضم شدن و حل شدن در فرهنگ کفر و استکبار، قبل از پهلوی‌ها شروع شد، از دوران قاجار شروع شد... اینها فرهنگ غربی را گرفتند و با نفوذی که در جامعه داشتند ــ یعنی نفوذ مالی و قدرتی و پولی و مانند اینها ــ بتدریج [آن را] در بین مردم رایج کردند. نوبت به پهلوی‌ها که رسید، به اوج رساندند این فساد را، این بیماری مسری را، برای اینکه بتوانند کشور را به معنای واقعی کلمه به قدرتهای غربی وابسته و آویزان بکنند... واقعاً خدا به ملّت ایران رحم کرد که این انقلاب رخ داد؛ وَالّا با آن وضعی که اینها داشتند پیش میرفتند، وضع کشور ما خیلی‌خیلی بدتر از همه‌ی کشورهای وابسته‌ای که ما می‌شناسیم میشد... مبارزه‌ای که با انقلاب انجام گرفت مبارزه‌ی هویّتی بود، مبارزه‌ی موجودیّتی بود؛ هویّت ملّت ایران، موجودیّت ملّت ایران، تاریخ ملّت ایران داشت نابود میشد و جلویش گرفته شد. اینهایی که در این راه کشته شدند، در این راه کشته شده‌اند؛ آنهایی که در انقلاب اسلامی شهید شدند ــ به هر نوع شهادتی ــ در این راه شهید شده‌اند، این‌جور به شهادت رسیده‌اند؛ این چیز کوچکی نیست... بنابراین، شهدای ما جزو برترین‌ها هستند.» 1402/11/03

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

وجود مشکلات خارجی مانند تحریم‌ها و خصومت‌های بدخواهان:

این موارد بی‌تردید ضربه‌زننده است و برای کشور مشکلاتی ایجاد می‌کند اما از همین مسائل نیز می‌توان فرصت ساخت، همچنان‌که جوانان ما از این فرصت استفاده کردند و امروز به تسلیحات نظامی و یا دستاوردهای علمی خیره‌کننده‌ای مانند پیشرفت در بخش فضایی و پرتاب ماهواره‌ای مانند ثریا دست پیدا کرده‌ایم که اگر تحریم‌ها نبود، امروز این دستاوردها را نداشتیم ... 10 /بهمن/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

نقش‌آفرینی مردم تهران در حوادث 150 سال اخیر و هم‌چنین الهام‌بخش بودن تهران در حوادث انقلاب اسلامی و بعد از پیروزی انقلاب:

تهرانِ پیشگام و انقلابی، شناسنامه واقعی این شهر بزرگ است که باید حوادث و جزئیات آن تدوین و برای نسل جوان تبیین شود ...

دیدار دست‌اندرکاران کنگره 24 هزار شهید تهران بزرگ 11 /بهمن/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

شجاعت، غیرت، دینداری، استقلال‌طلبی و دشمن‌ستیزی ملت ایران:

همه این خصوصیات در تهران قابل مشاهده است و مردم تهران حداقل از یک قرن و نیم اخیر در همه مبارزات سیاسی بر ضد ظلم و استبداد و استعمار، پیشرو بوده‌اند ...

دیدار دست‌اندرکاران کنگره 24 هزار شهید تهران بزرگ 11 /بهمن/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

تلاش‌های گسترده‌ در دوران پهلوی‌ها برای تغییر هویت ملی و اسلامی تهران: ه‌رغم همه این تلاش‌ها، تهران در قضایای انقلاب اسلامی و بعد از پیروزی انقلاب نقش‌آفرین و الهام‌بخش برای همه کشور بود ...

دیدار دست‌اندرکاران کنگره 24 هزار شهید تهران بزرگ 11 /بهمن/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

برترین شهدا شهدای انقلاب اسلامی:

یکی از نکاتی که باید در مراسم بزرگداشت شهدا به آن توجه شود، جایگاه شهیدان انقلاب است زیرا این شهیدان در مسیری به شهادت رسیدند که مانع از هضم شدن ایران و دنیای اسلام در فرهنگ کفر و استکبار شد و امروز شاهد تاثیرات شگرف آن در دنیای اسلام هستیم ...

دیدار دست‌اندرکاران کنگره 24 هزار شهید تهران بزرگ 11 /بهمن/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

نظام اسلامی هیچ دستورالعملی برای صدور انقلاب ندارد:

انقلاب هم‌چون هوای خوش بهاری و هم‌چون بوی گل است که نمی‌توان جلوی آن را گرفت و به صورت طبیعی منتشر می‌شود ...

دیدار دست‌اندرکاران کنگره 24 هزار شهید تهران بزرگ 11 /بهمن/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

خون شهیدان تضمین‌کننده ثبات انقلاب:

امروز نیز شهیدان ما را در مسیر انقلاب نگه داشته‌اند و هر زمانی که مقداری احساس سستی می‌شود، نام و یا حرکت و یا شهادت یک شهید، موجب تجدید قوای ملت می‌شود، همان‌گونه که شاهد حرکت سراسری ملت ایران در شهادت سردار سلیمانی بودیم ...

دیدار دست‌اندرکاران کنگره 24 هزار شهید تهران بزرگ 11 /بهمن/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

شتاب‌دهنده پیروزی انقلاب

نوزدهم بهمن سال 1357... حقّاً حادثه‌ی شگفت‌انگیزی بود... حکمتها و عبرتها و درسهای آن حادثه تمام‌شدنی نیست. کارِ برای خدا و شجاعانه و با از‌خود‌گذشتگی همین‌جور است؛ بابرکت میشود. خدای متعال به همه‌ی کارهایی که برای او انجام میگیرد، برکت میدهد. «برکت میدهد» یعنی چه؟ یعنی تأثیراتش، منافع و فوایدش تمام نمیشود، ادامه دارد؛ این «برکت» معنایش این است. آن حادثه هم همین‌جور است... این پیشگامی‌ای که انجام گرفت شتاب‌دهنده‌ی انقلاب شد ... 1402/11/16

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

خواص و انتخابات پرشور

مسئله‌ی انتخابات در پیش است؛ خواص میتوانند نقش ایفا کنند. مطمئنّاً [اگر] انتخابات در داخل کشور هرچه پُرشورتر صورت بگیرد، قدرت ملّی را بیشتر نشان میدهد و قدرت ملّی امنیّت ملّی می‌آورد؛ یعنی وقتی جبهه‌ی دشمن نگاه میکند حضور مردم را میبیند، قدرت نظام را مشاهده میکند و میبیند این کشور، کشور قدرتمندی است، مردم حاضر و آماده‌اند، تهدید دشمن خنثی میشود؛ یعنی اقتدار ملّی امنیّت ملّی را به وجود می‌آورد؛ این چیز خیلی باارزش و مهمّی است. اینجا خواص میتوانند نقش‌آفرینی کنند، انتخابات را پُرشور کنند ... 1402/11/16

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

برنامه بعثت؛ تعلیم و تزکیه

در قرآن، در آیات مختلفی مشخّص شده؛ یکی از آیات، همین آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی جمعه است: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمِّیّینَ رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة. برنامه‌ی عمل این است. یَتلوا عَلَیهِم آیاتِه؛ اوّلین کار، باز کردنِ درِ ارتباط با غیب و با الوهیّت است... بعد که بشر از این چهاردیواریِ محدود و تنگِ مادّه خارج شد، «یُزَکّیهِم» است؛ تزکیه. تزکیه به معنای تعالی بخشیدن و رشد دادن از طریق رفع معایب و نقایص است... بعد از آنکه مسئله‌ی تزکیه مطرح میشود،‌ مسئله‌ی تعلیم است ... 1402/11/19

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

انقلاب اسلامی؛ اجابت بعثت پیامبر(ص) از سوی مردم

امام بزرگوار سخن پیغمبر را، بعثت پیغمبر را برای مردم بیان کرد، از مردم مجاهدت را مطالبه کرد، مردم هم اجابت کردند، این حرکت عظیم اتّفاق افتاد، این کار بزرگ انجام گرفت. در ادامه هم، مردم ما به توفیق الهی، به فضل پروردگار، در راه درست حرکتشان را ادامه دادند، موفّقیّتهایی به دست آمده؛ یک جاهایی هم کوتاهی کردیم، ناموفّق شدیم... این سنّت ادامه دارد، این سنّت همیشگی است... ما باید اجابت کنیم. در روز عید مبعث، سالگرد مبعث، به این نکته باید توجّه کنیم که ما هم مورد خطاب بعثت نبیّ مکرّم اسلام هستیم ... 1402/11/19

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

حادثه غزه؛ خط بطلانی بر نظم امروز جهان

مصیبت غزّه متأسفانه ادامه دارد این مصیبت مصیبت دنیای اسلام است بلکه بالاتر، مصیبت بشریت است. این نشان دهنده‌ی این است که نظم کنونی جهانی چقدر نظم باطلی است... بخش مهمی از قدرتهای جهانی امروز پشت دستهای جنایتکار و به خون آلوده‌ی رژیم صهیونیستی هستند که طرف مقابلش نه مبارزان، کودکان، زنان، بیماران، بیمارستانها خانه‌های مردم است آمریکا پشت سر اینها است انگلیس پشت سر اینها است کشورهای اروپایی خیلی‌شان پشت سر اینهایند؛ تبعه‌ی اینها هم همین جور... بطلان نظم جهانی را از همین حادثه غزه میشود فهمید و این ماندنی ،نیست این قابل دوام نیست این از بین خواهد رفت حادثه غزه تمدن غربی را و فرهنگ غربی را رسوا کرد در دنیا نشان داد که اینها تمدنشان یک تمدنی است که در او آنچنان بی‌رحمی‌ای رواج دارد و مجاز است که جلوی چشم داریم میبینیم که بیمارستان را میزنند در یک شب صدها نفر را به قتل میرسانند در ظرف سه چهار ماه نزدیک به سی هزار نفر را که اغلب آنها هم زن و کودک هستند در یک منطقه ای به قتل میرسانند و پشت سرشان اینها است پشت سر رژیم صهیونیستی آمریکا است خود صهیونیستها هم این را میگویند اعتراف میکنند؛... راه حل فقط همین است که قدرتهای بزرگ جهانی خودشان را کنار بکشند قدرتهای طرفدار غرب خودشان را کنار بکشند از این قضیه و مبارزان فلسطینی خودشان میدانند چجوری اداره کنند میدان را کما اینکه تا امروز اداره کردند ...و ان‌شاء الله به توفیق الهی روز به روز پیروزی مردم غزه بیشتر آشکار خواهد شد ... ۱۴۰۲/۱۱/۱۹

 حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

همه باید در انتخابات شرکت کنند. انتخابات رکن اصلی نظام جمهوری اسلامی است. راه اصلاح کشور انتخابات است. آن کسانی که دنبال این هستند که مشکلات را برطرف کنند، ترمیم کنند، بایستی به انتخابات رو کنند. راهِ درست، انتخاب است. این یک مطلب.
مطلب دوّم: مردم باید دنبال انتخاب اصلح باشند. البتّه در درجه‌ی اوّل حضور مردم است، در درجه‌ی بعد انتخاب اصلح است... اصلح را از کجا بشناسیم؟ ملّت ایران آنجایی که میتوانند، بروند تشخیص بدهند، تحقیق کنند؛ آنجایی که نمیتوانند، به کسانی که اعتماد دارند اتّکاء کنند؛ آنها معرّفی میکنند، از معرّفی آنها استفاده کنند و اصلح را بشناسند.
آن کسانی که توانایی حرف زدن با مردم را دارند و مردم از آنها قبول [میکنند] و اذعان به آنها دارند، مردم را به حضور در انتخابات تشویق کنند. آن کسانی که در میدان انتخابات وارد میشوند، از بددهنی و توهین و اهانت به دیگران اجتناب کنند... از سیاه‌نمایی اجتناب کنند؛ این‌جور نباشد که بعضی برای اینکه توجّه مردم را به خودشان جلب کنند، سیاه‌نمایی کنند. سیاه‌نمایی غلط است و خلاف واقع است و دروغ است و مورد لطف پروردگار قرار نمیگیرد.
البتّه صحّت انتخابات، اتقان انتخابات، سلامت انتخابات خواسته‌ی همیشگی ما از مسئولین بوده. و من به شما عرض کنم که در این سالهای متمادی، در این چند دهه که این‌همه انتخابات انجام گرفته، بنده به عنوان یک آدم مسئول که یک وقتی رئیس‌جمهور بودم، بعد هم در این سِمت حضور داشتم، تا حالا هرگز تخلّف انتخاباتی به آن معنایی که دشمن میگوید، مشاهده نکرده‌ام... انتخابات بحمدالله در کشور ما همیشه سالم و صحیح و متین انجام گرفته، این دفعه هم ان‌شاءالله همین‌جور خواهد بود. ۱۴۰۲/۱۱/۲۹

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

ایران، با اتحاد، به پیش...

ما با اتّحاد و با ید واحده بودن مبارزه کردیم، با ید واحده بودن پیروز شدیم، با ید واحده بودن تا حالا ادامه داده‌ایم، باید بعد از این هم با ید واحده بودن حرکت کنیم. اختلافات سلیقه‌ای و سیاسی و این حرفها نباید در وحدت ملّی ملّت ایران در مقابل دشمنان تأثیری بگذارد ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

ما امیدواریم...

ما امیدواریم؛ امید ما به لطف الهی و به نصرت الهی تمام نمیشود. در همین آیه‌ی شریفه فرمود: وَ اِنَّ اللَهَ عَلیٰ نَصرِهِم لَقَدیر؛ در آیه‌ی دیگری فرمود: وَ لَیَنصُرَنَّ اللَهُ مَن یَنصُرُه؛ این تأکیدِ الهی است. نصرت الهی ان‌شاءالله شامل حال مردم فلسطین خواهد بود و دنیای اسلام، به لطف الهی، نابودی غدّه‌ی سرطانی صهیونیستی را به چشم مشاهده خواهد کرد. ما منتظر آن روزیم؛ آن روز ان‌شاءالله خواهد آمد، آن روز حتماً خواهد آمد و این وظیفه‌ی همه‌ی ما را، بخصوص وظیفه‌ی سران کشورهای اسلامی را سنگین میکند؛ بایستی همه تلاش کنند ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

حماسه و معجزه مردم خوزستان در دوران دفاع مقدس، نتیجه ترکیب همت مردمی و ایمان اسلامی

دقت نظر امام بزرگوار در انتخاب تعبیر «جمهوری اسلامی»:

آنچه که باعث پایداری و پیشرفت نظام اسلامی و غلبه آن بر بسیاری از موانع و توطئه‌ها شد، جمع بین «اعتماد به جمهور مردم و اسلام» بود و در آینده نیز راه غلبه برمشکلات استمرار همین تفکر است ...

رهبر انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره 24 هزار شهید خوزستان 5 /اسفند/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

شناخت دقیق امام نسبت به مردم و هم‌چنین نگاه جامع و مترقی امام نسبت به اسلام:

امام(ره) از همان روزهای آغازین نهضت اسلامی تا پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن همواره به مردم اعتماد داشت و اسلام را یک مکتب و تفکر کارآمد برای سیاست و مدیریت جامعه می‌دانست و بر همین اساس توانست زمینه پیشرفت ایران و استمرار حرکت‌های بزرگ را بوجود آورد ...

رهبر انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره 24 هزار شهید خوزستان 5 /اسفند/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

مهم‌ترین مشکل دشمنان جمهوری اسلامی، نداشتن شناخت نسبت به مردم ایران و هم‌چنین نداشتن شناخت از اسلام است:

دشمنان ملت ایران بر اساس برآوردها و طراحی‌های خود مطمئن بودند که جمهوری اسلامی چهل سالگی خود را نخواهد دید اما به کوری چشم آنها پیشرفت ایران متوقف نشد و به لطف الهی و با تکیه بر همت و اراده مردم و ایمان دینی آنها ادامه نیز خواهد یافت ...

رهبر انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره 24 هزار شهید خوزستان 5 /اسفند/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

شرایط امروز غزه نمونه ای از معجزه آفرینی تکیه بر مردم و ایمان دینی:

ایستادگی نیروهای مقاومت و مأیوس کردن دشمن از نابودی آنها و هم‌چنین صبر مردم غزه در برابر بمباران‌ها و مصیبت‌ها نشانگر ایمان دینی قوی این مردم است ...

رهبر انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره 24 هزار شهید خوزستان 5 /اسفند/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

آشکار شدن دروغ بودن ادعاهای تمدن غربی درباره حقوق بشر و ریاکاری و نفاق غربی‌ها در ماجرای غزه:

غربی‌ها که برای اعدام یک مجرم سر و صدا و هیاهو به راه می‌اندازند در برابر کشتار 30 هزار انسان بی‌گناه در غزه چشم خود را بسته‌اند و آمریکا با وقاحت تمام و برای چندمین بار قطعنامه قطع بمباران غزه را وتو می‌کند ...

رهبر انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره 24 هزار شهید خوزستان 5 /اسفند/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

آشکار شدن دروغ بودن ادعاهای تمدن غربی درباره حقوق بشر و ریاکاری و نفاق غربی‌ها در ماجرای غزه:

این، چهره واقعی فرهنگ و تمدن و لیبرال دموکراسی غربی است که در ظاهر آن سیاستمداران اتو کشیده و لبخند بر لب قرار دارند اما در باطن، یک سگ هار و گرگ خونخوار است ...

رهبر انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره 24 هزار شهید خوزستان 5 /اسفند/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

آشکار شدن دروغ بودن ادعاهای تمدن غربی درباره حقوق بشر و ریاکاری و نفاق غربی‌ها در ماجرای غزه: ما مطمئن هستیم که این تمدن غربی و این بارِ کج به منزل نخواهد رسید و فرهنگ حق و منطق صحیح اسلام بر همه اینها فائق خواهد آمد ...

رهبر انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره 24 هزار شهید خوزستان 5 /اسفند/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

نتایج بزرگ انتخابات

انداختن رأی به صندوق یک کار آسانی است اما نتایجش، نتایج بزرگی است ... 1402/12/09

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

انتخابات قوی و پرشور رکن اداره کشور

انتخابات قوی و پُرشور یکی از ارکان اداره‌ی درست کشور است، یکی از ارکان اصلی پیشرفت کشور است، یکی از مهم‌ترین وسیله‌های رفع موانع پیشرفت است ... 1402/12/09

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

انتخابات دشمن را مأیوس میکند

انتخابات... هم به نفع کشور است، هم دشمنان کشور را مأیوس میکند؛ امثال سیاستمداران آمریکا و سی‌آی‌اِی و صهیونیست‌های خبیثِ ظالم و دیگران را که نشسته‌اند چهارچشمی مسائل ما را دانه‌دانه رصد میکنند، مأیوس میکند ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

انتخابات پرشور ثروت بزرگ کشور

ما معتقدیم، باید انتخابات، انتخاباتِ پُرشور باشد، باید پُرجمعیّت باشد؛ چرا؟ برای اینکه حضور مردم در صحنه، پای صندوق رأی نشانه‌ی حضور ملّت در صحنه‌های مهمّ اداره‌ی کشور است؛ این برای کشور ثروت بزرگی است ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

کشور را به پیش ببریم

ما اگر بتوانیم به دنیا ـ حالا میگویم «دنیا» یعنی چه ـ نشان بدهیم که ملّت در صحنه‌های مهم و تعیین‌کننده‌ی کشور حضور دارند، کشور را نجات داده‌ایم، کشور را پیش برده‌ایم ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

منتخب قوی ایران قوی

اگر انتخابات قوی بود، منتخب هم قوی خواهد بود. اگر ما مثلاً در انتخابات مجلس ـ که حالا انتخابات پیش‌رو انتخابات مجلس است ـ حضور قوی داشته باشیم، مجلس قوی خواهیم داشت. مجلس قوی میتواند کارهای بزرگ انجام بدهد ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

پیر و جوان برای ایران

هر کس ایران را دوست دارد، هر کس جمهوری اسلامی را دوست دارد، هر کس انقلاب را دوست دارد، هر کس قدرت ملّی را دوست دارد، هر کس پیشرفت را دوست دارد، باید در انتخابات فعّال باشد، بایستی در انتخابات شرکت پُرشور انجام بدهد ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

جوان ما وقتی قدرت تحلیلش بالا رفت، دیگر وسوسه‌های دشمن خنثی میشود، بی‌اثر میشود. وقتی قدرت تحلیل پیدا کند، دشمن را می‌شناسد، شیوه‌های دشمن را می‌شناسد، کارهای دشمن را می‌شناسد، راه‌های مقابله‌ی با دشمن را می‌شناسد. این قدرت تحلیل به نظر من یکی از این دستاوردهای بسیار مهم است ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

سلام بر فلسطین، سرزمین زیتون و مقاومت

یکی از درختهایی که غرس کردیم، درخت زیتون است؛ این به معنای اظهار همبستگی و همدلی با مردم فلسطین است و میخواهیم به این مردم مظلوم و عزیز و بسیار مقاوم، از دور سلام بدهیم و بگوییم ما همه جور به یاد شما هستیم ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

منطق ایستادگی و مقابله جمهوری اسلامی با زورگویان

تا قبل از تشکیل جمهوری اسلامی، تنها جبهه موجود در دنیا جبهه دموکراسی‌های وابسته به مشی لیبرال دموکراسی غربی بود اما با پیروزی انقلاب اسلامی، جبهه جدیدی بر مبنای مردم‌سالاری اسلامی تشکیل شد که طبیعتاً در مقابل جبهه دموکراسی غربی قرار می‌گرفت ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

سر برآوردن الگوی مردم‌سالاری اسلامی در ایران موجب به خطر افتادن منافع جبهه دموکراسی غربی و آغاز معارضه‌ها و مخالفت‌های مستمر آن جبهه با نظام اسلامی

علت احساس خطر و معارضه آنها این بود که در ذات نظام دموکراسی غربی، استکبار و تجاوز و تعدّی به حقوق ملت‌ها و جنگ‌آفرینی و خون‌ریزی بی‌حد و حصر برای کسب قدرت وجود دارد که شاهد آن استعمار بسیاری از کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین در قرن 19 یعنی در دوره اوج شعارها و ادعاهای آنها در زمینه دموکراسی، آزادی و حقوق بشر است ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

چرا جمهوری اسلامی با جبهه استکبار مقابله می‌کند؟

ما با کشورها، دولت‌ها و ملت‌ها به خودیِ خود هیچ معارضه‌ای نداریم بلکه مخالفت ما با ظلم و تجاوز است که در باطن جبهه دموکراسی غربی وجود دارد ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

حوادث تأسف‌بار غزه نمونه‌ای آشکار از ظلم و تجاوز جبهه استکبار به صاحبان یک سرزمین و کشتار بی‌رحمانه و سنگ‌دلانه زن و کودک و نابود کردن دارایی‌ها و منابع مردم آن سرزمین:

مخالفت جمهوری اسلامی در واقع مخالفت با چنین ظلم‌ها و جنایاتی است که با وجود آنکه نزد هر عقل و عرف و شرع و وجدان بشری محکوم است، مورد حمایت آمریکا و انگلیس و برخی کشورهای اروپایی است ...

این مسئله باید روشن و معلوم باشد که جبهه استکبار، ظلم و تجاوز و کشتار را زیر نام دموکراسی، حقوق بشر و لیبرالیسم پنهان کرده‌ است ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

جمهوری اسلامی باید همواره پرچمدار و پیشگام و پیشقدم در مقابله با استکبار باشد

پرچم مبارزه با استکبار را باید هر روز گسترده‌تر و برافراشته‌تر کنیم و در هیچ دوره‌ای اجازه ندهیم این پرچم از جمهوری اسلامی گرفته شود ...

 حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

وظیفه‌ی مهم تبیین منطق جمهوری اسلامی در ایستادگی و مقابله با مستکبران برای نسل‌های جدید

خوشبختانه در طول بیش از چهار دهه از عمر جمهوری اسلامی، در نشان دادن چهره و جبهه و جهت‌گیری مبارزه با استکبار به جهانیان موفق بوده‌ایم ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

اعضای مجلس خبرگان باید مراقبت کنند که در انتخاب‌های خود اصول ثابت جمهوری اسلامی مورد غفلت قرار نگیرد ...

اصول ثابت همچون اقامه عدل، مبارزه با فساد و ارتقاء سطح معرفت و عمل اسلامی در جامعه، در قانون اساسی، بیانات امام بزرگوار و معارف اسلامی وجود دارد که اعضای خبرگان در انتخاب رهبری باید با ملاحظه و رعایت این اصول ثابت، عمل کنند ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

بزرگداشت شهدا کمترین کار ممکن برای ادای حق آنان است ...

یاد شهدا، هم درس است، هم انگیزه‌بخش است، هم اداء حق است. حقّ شهدا بر جامعه‌ی ایرانی و ملّت ایران حقّ بسیار بزرگی است. کمترین کاری که میشود کرد همین است که یاد این بزرگواران را گرامی بداریم. کارتان، یعنی این برنامه‌ریزی برای [گرامیداشت] یاد 24 هزار شهید خوزستان که رقم بسیار بالا و مهمّی است، کار بسیار به‌جا و به‌موقعی است ...

علامه آیت‌الله حسن‌زاده آملی در جایی فرموده‌اند: گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است. این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا می‌کند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه طباطبایی درباره علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: حسن‌زاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج)

ادامه ...

رهبر انقلاب، آیت الله خامنه ای از نگاه علما و شخصیت ها

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

ابوعمره زیاد همدانى صائدى

وى ابو عمره همدانى صائدى زیاد بن عریب بن حنظلة بن دارم بن عبد اللّه بن‏ کعب، صائد بن شرحبیل بن شراحیل بن عمرو بن جشم بن حاشد بن خیرون بن عوف همدانى است. بنى صائد تیره ‏اى از همدانیان بوده ‏اند. به گفته طبقات‏ نویسان: عریب پدر زیاد از یاران رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) و فرزندش ابو عمره نیز اندکى حضرت را درک کرده بود. وى دلاور مردى پارسا و در عبادت و نیایش شهره بوده است. ابو عمره در کربلا حضور یافت و در رکاب حضرت امام حسین (علیه السّلام) به شهادت رسید.

شهید حاج قاسم سلیمانی

شهید حسن تهرانی مقدم

شهید علیرضا جیلان

شهید مهرداد حسین پور

شهادت: 26 اردیبهشت ماه سال 1367 در عملیات بیت المقدس 6، شیخ محمد

بخشی از وصیت نامه:

خواهر و برادر عزیز، زینب وار و علی وار زندگی کنید و تنها سفارشی که به شما خواهر عزیزم دارم این است که من با خون خود جنگیدم و تو با حجاب خود ...

 حجاب در وصیت نامه شهدا: خواهرم! نگذار به اسم آزادی پوشش را از تو بگیرند ...

http://www.khatesorkh.ir/index.php

شهید علی اسمعیلی

شهادت: 1363/12/24 جزیره مجنون

بخشی از وصیت نامه:

ای امت اسلام! ... مبادا امام را تنها بگذارید؛ همیشه پیرو ولایت فقیه باشید. اگر اسلام با ریخته شدن خون ما پایدار می ماند؛ من اگر صد جان داشتم، در راه اسلام می دادم. ای امت اسلامی! همه ی شهدا رفتند و وصیت ها نمودند و نصیحت ها کردند ... اینها روز قیامت سر پل صراط جلویتان را خواهند گرفت و آن موقع چه جواب دارید که بدهید؟! پس هوشیار باشید و با نفس خود مبارزه کنید و راه شهدا را ادامه دهید ...

در فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم حزب الله لبنان، عدنان عباس قمیحه خطاب به بانوی دو عالم حضرت زهرا (س) آمده است: «بانوی من، من الآن زنده‌ام در میان زندگان در حالیکه دنیای آن‌ها میان ما جدایی افکنده. بانوی من، تمنا دارم بعد از شهادتم با شما در یک دنیا باشم و درحالیکه چشمانم را سرمه کشیده‌ام شما را ملاقات کنم...»

در فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم محمد رضا فخیمی است: «اینجانب بنده گناهکار درگاه خداوند از شما امت شهید پرور تقاضا دارم که مطیع محض ولایت حضرت امام خامنه ای نه در حرف بلکه در عمل [باشید]...»

شهید جهاد مغنیه:

ما یاد گرفتیم که اگر سلاحت را در جنگ خونین بیرون نیاوری، برده ای خواهش شد در بازار برده فروشان که رحم و مروتی دیگر در آنجا نیست.

ما امروز اینجا آمدیم تا به دشمن صهیونیستی بگوییم که اگر خونی را ریختی این خون ها جوی هایی می شود در مسیر قدس و فلسطین. ما آمده ایم که به مجاهدان و مبارزانی که در مسیر شهدا گام برمی دارند بگوییم که ثبات زمین از پافشاری های شماست و ثبات آسمان از ثبات شما است و ما و شما قسم خورده ایم که سلاح هایمان را رها نسازیم و مرزها را ترک نکنیم.

https://harimeharam.ir/shohada/22/2

شهید مدافع حرم شهید جمال رضی (ابوطاها)

شهادت : 1395/01/14 ... محل شهادت : حلب - سوریه

بخشی از وصیت نامه:

باسلام و صلوات بر محمد و آل محمد (ص) و سلام به آخرین ذخیره الهی (عج) که درود خدا بر او و ثلاله پاکش باد و سلام بر رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) که حق بزرگی بر گردن همه بشریت دارند و سلام بر رهبر عزیزم که خدا را شکر می‌کنم از دوران زعامت این رهبر بزرگ و این نظام یگانه جهان که مانندی مانند آن ایجاد نخواهد شد چون رهبری مانند شما را ندارد. خدا را شکر می‌کنم به خاطر اینکه اول مسلمانم، بعد شیعه‌ام، بعد انقلابی‌ام و بعد به خاطر امنیت این نظام، ندای رهبرم را لبیک گفتم تا برای خودم ثابت شود اگر در زمان امام حسین (ع) بودم به ندای امام زمانم لبیک می‌گفتم و از تمام تعلقات دنیایی که زن و بچه‌هایم هستند خواهم گذشت ... یاور رهبری عزیز باشید که خیلی تنهاست ...

بخشی از آیه 119 سوره مبارکه انعام:

وَإِنَّ کَثِیرًا لَیُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِینَ

بسیاری از مردم (دیگران را) به خاطر هوی و هوس و بیدانشی گمراه می‏سازند و پروردگار تو تجاوزکاران را بهتر می‏شناسد

Many are those who mislead through ignorance on account of their fancies, but your Lord best knows the transgressors

بخشی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم شهید حجت اصغری:

هرشخص یا فرد یا گروهی که بر ضد ولایت فقیه فعالیت کند یا قصد تضعیف ولایت فقیه و رهبر را داشته باشد بلاشک برضد صاحب الزمان (عج) هم فعالیت خواهد کرد چون از مسیر حق خارج شده است هرکس در حریم ولایت مطیع باشد هیچ وقت منحرف نخواهد شد و در آخر زمان سربلند خواهدبود و این مانند روز روشن است که اشخاصی که ولی فقیه را نپذیرند در عصر ظهور امام زمان(عج) نشناخته و نخواهند پذیرفت ...

شهید مدافع حرم شهید حسین رضایی

شهادت: 14 بهمن‌ماه سال 94 در استان حلب - سوریه

وصیت نامه:

ولایتی باشید و پیرو خط رهبر، نکند قدمی جلو یا عقب‌تر از ایشان حرکت کنی، همه کارتان با رهبری باشد، خدا را شاکرم که در زمان امام خمینی(ره) ‌به دنیا آمده‌ام و خدا را شاکرم که در زمان امام خامنه‌ای به وظیفه‌ام عمل می‌کنم و افتخار من این است که در زمان سیدعلی به این شهادت دست پیدا می‌کنم.

شهید مدافع حرم شهید محسن حججی

شهد مدافع حرم شهید علیرضا جیلان بروجنی

شهید علیرضا نانگیر

شهید علیرضا پورایمانعلی

شهید علی اکبر برغمدی

شهید علی اکبر کاظمی

شهید علی اصغر دوابی

شهید امین اسلام پناه

برخی پیوندها و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید

 

If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today

A great and glorious soldier

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , انتخابات , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه مبارک رمضان , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر قرآن کریم , سوره انعام , سوره بقره , تفسیر قرآن کریم , تفسیر قرآن , قرآن کریم , قرآن مجید , لباس تنگ ذلت میآورد , لباس تنگ , بزرگداشت شهدا , کمترین کار ممکن , ادای حق شهدا , حجاب در وصیت نامه شهدا , خواهرم , آزادی , پوشش , شهید حججی , شهدای مدافع حرم , شهید مدافع حرم , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۳۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۱ - تفسیر نور:

«وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتَّی یُقاتِلُوکُمْ فِیهِ فَإِنْ قاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذلِکَ جَزاءُ الْکافِرِینَ» و آنها را (بت‌پرستانی که از هیچ جنایتی ابا ندارند،) هر کجا یافتید بکشید و از (مکّه) همان جایی که شما را بیرون کردند، آنها را بیرون کنید و فتنه (شرک و شکنجه) از قتل بدتر است. و نزد مسجد‌الحرام با آنها جنگ نکنید، مگر آنکه آنها در آنجا با شما بجنگند، پس اگر با شما جنگ کردند، آنها را (در آنجا) به قتل برسانید. چنین است جزای کافران.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۱:

این آیه فرمان قتل و اخراج مشرکان را از مکّه صادر و دلیل آن را چنین بیان می‌کند که آنان سال‌ها شما را شکنجه و آواره کرده‌‏اند و شکنجه از قتل سخت‌‏تر و شدیدتر است. پس شما نباید در مبارزه و جنگ با آنها سستی نشان دهید.
چرا شکنجه از قتل سخت‏‌تر است؟

در قتل، انسان از دنیا جدا ولی به آخرت می‌رسد؛ لکن در شکنجه، انسان نه به آخرت می‏‌رسد و نه از دنیا کام می‌گیرد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۱:

۱. مقابله‌به‌مثل و خشونت با دشمن در مواردی لازم است. «وَ اقْتُلُوهُمْ»

۲. دفاع عادلانه، تنها جبهه و جنگ نیست. «وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ»

۳. حقّ وطن، از حقوق انسانی مورد پذیرش ادیان است. «أَخْرَجُوکُمْ»

۴. فتنه‌‏انگیز، مثل محارب است و باید به اشد وجه مجازات شود. «وَ اقْتُلُوهُمْ» «أَخْرِجُوهُمْ» «وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ»

۵. حرم و مسجد‌الحرام مقدّس است، امّا خون مسلمانان مقدّس‏‌تر و در اینجا مسئلۀ اهم و مهم مطرح است. «لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتَّی یُقاتِلُوکُمْ»

۶. همانگونه که در اصلِ جنگ نباید شما پیش دستی کنید، در شکستن مقدّسات هم نباید شما پیش‌دستی نمایید. «حَتَّی یُقاتِلُوکُمْ»
تفسیر صفحۀ ۳۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۲ - تفسیر نور:

«فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» و اگر دست کشیدند، همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۲:

در اینکه مشرکان باید از چه چیز دست بردارند تا بخشیده شوند، دو احتمال وجود دارد:

الف: از جنگ و فتنه، به دلیل آیات قبل که سخن از جنگ بود؛

ب: از کفر، به دلیل دریافت مغفرت الهی که مخصوص مؤمنان است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۲:

۱. مسلمانان باید آتش‌‏بس واقعی دشمنان را بپذیرند. «فَإِنِ انْتَهَوْا»

۲. اسلام، راه بازگشت را حتّی برای کفّار باز گذارده است. «فَإِنِ انْتَهَوْا»

۳. اگر کفّار دست از فتنه و جنگ برداشته یا ایمان آوردند، آنان را به کارهای قبل ملامت نکنید. «فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»

۴. انسان باید خود زمینۀ دریافت رحمت الهی را به وجود آورد. «فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۳۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۳ - تفسیر نور:

«وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَی الظَّالِمِینَ» و با آنها بجنگید تا فتنه (بت‌‏پرستی و سلب آزادی از مردم،) باقی نماند و دین، تنها از آنِ خدا شود؛ پس اگر(از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشوید. زیرا) تعدّی جز بر ستمکاران روا نیست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۳:

هدف اسلام از جنگ، کشورگشایی و کسب غنائم یا انتقام‌گیری نیست، بلکه غرض از جنگ و جهاد در اسلام، برچیده‌شدن بساط شرک و کفر است.

فتنه به‌معنای شرک، کفر، آزمایش و شکنجه آمده است.

در این آیه می‌فرماید: اگر مشرکان دست از فتنه و قتال برداشتند، دیگر با آنها دشمنی و جنگ نخواهد شد؛ زیرا برخورد نظامی تنها با ستمکاران و متجاوزان است.

تعبیر به عدوان، به خاطر رفتار آنهاست وگرنه اسلام اهل عدوان نیست.

مثل اینکه می‌گوییم: جواب بدی، بدی است؛ با اینکه جواب بدی با بدی، عدالت است. لکن به خاطر عمل او، نامش را بدی می‌‌گذاریم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۳:

۱. هدف از جنگ در اسلام، برچیدن شرک و فتنه و استقرار دین و قانون خداست. «حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ»

۲. پاکسازی، قبل از بازسازی است. ابتدا فتنه برداشته شود تا بعد دین الهی مستقر گردد. اوّل کفر به طاغوت، بعد ایمان به خدا. «حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ»

۳. راه برگشت و توبه بر هیچ‌کس و در هیچ شرایطی بسته نیست. حتّی دشمن سرسخت نیز اگر تغییر مسیر دهد، خداوند او را مورد عفو قرار می‌‏دهد. «فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ»

۴. در آیۀ قبل بخشش خداوند نسبت به گناه کفّار مطرح شده است «فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ». در این آیه به مردم سفارش می‌‏کند که در صورت دست برداشتن دشمن از جنگ، شما هم از جنگ صرف‌نظر کنید. «فَلا عُدْوانَ»
تفسیر صفحۀ ۳۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۴ - تفسیر نور:

«الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدی‏ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی‏ عَلَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ» ماه حرام در برابر ماه حرام و (اگر دشمنان احترام آن را شکستند و با شما جنگ کردند، شما نیز حق دارید مقابله‌به‌مثل کنید. زیرا) حرمت‌‏ها را (نیز) قصاص است و هرکس به شما تجاوز کرد، به مانند آن تجاوز، بر او تعدّی کنید و از خدا بپرهیزید (که زیاده‌روی نکنید) و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۴:

قبل از اسلام در میان عرب‌‏ها، هر سال چهار ماه احترام خاصّی داشت که در آن ماه‌ها جنگ، حرام و ممنوع بود؛ سه‌ماه آنها پی‌درپی که عبارتند از ذی‌القعده، ذی‌الحجّه و محرم و یکی هم ماه رجب که جداست.

حتّی یکی از علل تسمیۀ ماه ذی‌القعده آن گفته‏‌اند که در این ماه قعود از جنگ لازم است.

اسلام این سنّت را پذیرفت و در هر سال چهار ماه را آتش‌بس اعلام نمود؛ ولی دشمن همیشه در کمین است تا از فرصت‌‏ها سوء‌استفاده کند و چه‌بسا با خود فکر کند که چون مسلمانان در این ماه‌ها موظّف به رعایت آتش‌بس هستند، پس به آنها حمله کنیم.

این آیه می‌فرماید: اگر مخالفان شما در این چهار ماه به شما هجوم آوردند، شما نیز در برابرشان بایستید و در همان ماه‌ها با آنان بجنگید و ماه حرام را در برابر ماه حرام قرار دهید. زیرا حرمت خون مسلمانان و حفظ نظام اسلامی از حرمت این ماه‌ها بیشتر است، و هر کس حرمت‌‏ها را شکست باید مورد قصاص قرار گیرد.

سپس به‌عنوان یک قانون کلّی می‏‌فرماید: هر کس به شما تجاوز کرد، به همان مقدار به او تعدّی کنید. و تقواداشته باشید و بیش از مقدار لازم قصاص نکنید و بدانید که خداوند با متّقین است.

صاحب مجمع‌البیان در ذیل آیه می‏‌گوید: در مورد غصب نیز می‌توان با استدلال به این آیه تقاص کرد، یعنی از مال غاصب تقاص نمود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۴:

۱. همۀ زمان‌ها یکسان نیستند؛ حرمت بعضی ماه‌ها باید حفظ شود. «الشَّهْرُ الْحَرامُ»

۲. در اسلام بن‌‏بست وجود ندارد. حفظ اسلام و جان مسلمان‌‌ها بر حفظ احترام مکان‌‏ها و زمان‌‏ها مقدّم است. «فَمَنِ اعْتَدی‏ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ»

۳. اسلام، دین تجاوز و تعدّی نیست؛ ولی تعدّی و تجاوز دیگران را نیز نمی‌‏پذیرد. «فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ»

۴. حتّی در برخورد با دشمنان، عادل باشیم. «فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی‏ عَلَیْکُمْ»

۵. سیستم قانون‏‌گذاری باید به‌نحوی باشد که موجب یأس مسلمین و جرأت کفّار نگردد و اصل مقابله‌به‌مثل به‌همین‌خاطر است. «فَاعْتَدُوا» «بِمِثْلِ مَا اعْتَدی‏»

۶. رعایت تقوی حتّی به هنگام جنگ، از اصول تربیتی اسلام است. «اتَّقُوا اللَّهَ»

۷. اگر در جنگ از مرز عدالت خارج نشوید، از امدادهای الهی نیز برخوردار خواهید بود. و گمان نکنید عدالت و تقوی پیروزی شما را به تأخیر می‌اندازد. «بِمِثْلِ مَا اعْتَدی‏» «وَ اتَّقُوا» «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ»
تفسیر صفحۀ ۳۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۵ - تفسیر نور:

«وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» و در راه خدا انفاق کنید (و با ترک انفاق،) خود را به دست خود به هلاکت نیاندازید. و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۵:

پنج آیۀ پی‌درپی، مسلمانان را به دفاع از دین و مقابله با کفّار فراخواند، این آیه پایان آن را با انفاق و احسان تمام کرده است.

خودکشی و ضرربه‌نفس، حرام قطعی است که از آیه استفاده می‌‌شود. امّا شهادت‌طلبی در مواردی که اساس اسلام در خطر باشد، افتادن در مهلکه نیست.

این آیه در کنار سفارش به انفاق، مسلمانان را از هرگونه افراط و تفریط بازمی‌‏دارد.

زیرا اگر ثروتمندان بخل ورزند و به فکر محرومان نباشند، اختلاف طبقاتی روزبه‌روز توسعه پیدا کرده و عامل انفجار جامعه و نابودی آنان خواهد گردید.

چنان که اگر میانه‌روی در انفاق مراعات نشود و انسان هر چه را دارد به دیگران ببخشد، به دست خود، خود و خانواده‌‏اش را به هلاکت کشانده است.

قرآن در آیات دیگر نیز مسلمانان را به میانه‌‏روی در انفاق سفارش نموده و به پیامبرش می‏‌فرماید: «وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلی‏ عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ» «اسراء، ۲۹» ای پیامبر! نه دست‌بسته باش که چیزی نبخشی و نه آن‌چنان‌که هر چه داری یک‌جا ببخشی.

امام صادق علیه‌السّلام نیز در ذیل این آیه می‌فرماید: انفاق شما، نباید در حدّی باشد که دستِ خودتان خالی و به بدبختی کشیده شوید. «بحار، ج ۹۳، ص ۱۶۸»

انسان علاقه دارد که محبوب باشد، لذا قرآن از این فطرت استفاده کرده و می‌فرماید: نیکی کن که نیکوکاران محبوب خداوند هستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۵:

۱. اقتصاد، پشتوانۀ هر حرکتی است. «أَنْفِقُوا» جهاد نیز بدون پشتوانه مالی و گذشت از برخی امکانات، امکان ندارد. اگر مردم به‌هنگام هجوم دشمن و در راه دفاع از حق، اموال خود را به کار نگیرند، گرفتار شکست قطعی می‌شوند.

۲. با انفاق، خود و اموال‌تان را بیمه کنید. «أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ»

۳. در اسلام جبهه و جنگ و کمک‌های مالی همه باید رنگ الهی داشته و برای رضای خداوند باشد. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

۴. محبوب خدا شدن، بهترین تشویق برای احسان است. «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»
تفسیر صفحۀ ۳۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۶ - تفسیر نور:

«وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَکُمْ حَتَّی یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ بِهِ أَذیً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَی الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کامِلَةٌ ذلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ» و حج و عمره را برای خدا به اتمام رسانید و اگر محصور شدید (و موانعی مانند ترس از دشمن یا بیماری اجازه نداد که پس از احرام بستن، حج را کامل کنید) آنچه از قربانی فراهم است (ذبح کنید و از احرام خارج شوید.) و سرهای خود را نتراشید تا قربانی به قربانگاه برسد و اگر کسی بیمار بود و یا ناراحتی در سر داشت (و ناچار بود سر خود را زودتر بتراشد،) باید کفّاره‌ای از قبیل روزه یا صدقه یا قربانی به جا آورد و چون (از بیماری و یادشمن) در امان شدید، پس هر کس به دنبال عمرۀ تمتّع، حج را آغاز کرده آنچه را از قربانی که میسّر است (ذبح کند.) و هر کس که قربانی نیافت، سه روز در ایام حج روزه بدارد و هفت‌روز به‌هنگامی که بازگشتید، این ده روزِ کامل است. (البتّه) این (حج تمتّع) برای کسی است که خاندانش ساکن (مکّه و) مسجدالحرام نباشند. و از خدا پروا کنید و بدانید که او سخت‌کیفر است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۶:

در این آیه، کلیّات و گوشه‌‏ای از احکام حج و عمره آمده است، ولی تفصیل آن در روایات و فتاوای علما می‌باشد.

«الْحَجَّ» مناسکی است که بنیان‌‏گذار آن حضرت ابراهیم علیه‌السّلام بوده و در میان عرب از زمان آن حضرت متداول بوده و به فرمان خداوند این برنامه در اسلام نیز امضا شد و تا روز قیامت نیز خواهد بود.

«الْعُمْرَةَ» به‌معنای زیارت است و هر کس وارد مکّه شود باید با لباس احرام به زیارت کعبه و طواف آن برود.

حج و عمره مثل اذان و اقامه، دو عمل مشابه هستند که اندکی تفاوت دارند.

«الْهَدْیِ»، نام قربانی حج است.

این آیه، عمرۀ تمتّع را در کنار حج تمتّع آورده است «فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَی الْحَجِّ»؛ لکن یکی از خلفا به اجتهاد خود آن را منع کرد. البتّه این اجتهاد در برابر فرمان صریح خداوند است.

حکم مسائل اضطراری، محدود به زمان ضرورت است.

و لذا برخلاف موارد عادّی که در سفر روزه جایز نیست، در این سفر در صورت عدم ذبح قربانی، روزه واجب است و آن هم باید در سه‌روز هفتم، هشتم و نهم ماه باشد، چرا که روز دهم عید قربان است که روزۀ آن حرام می‌باشد.

امامان معصوم در تفسیر جملۀ «أَتِمُّوا الْحَجَّ» فرمودند: حجّ تمام، حجّی است که در آن کلام زشت، گناه و نزاع نباشد و از محرّمات پرهیز شود. «تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۱۸۱ و برهان، ج ۱، ص ۱۹۳» و انسان توفیق یابد امام زمان خود را ملاقات کند. «تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۸۳»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۶:

۱. وظایف دینی را باید تمام و کمال به انجام رسانید. بعد از شروع اعمال حج، نمی‌‏توان آن را ناتمام و ناقص گذارد. «أَتِمُّوا»

۲. در اعمال حج، قصد قربت و عبادت لازم است. به انگیزۀ جهانگردی و سیاحت نمی‌‏توان حج به جا آورد. «أَتِمُّوا» «لِلَّهِ»

۳. احکام اسلام، در مقام سخت‏گیری بر مردم نیست. تمام نمودن حج و عمره بر کسی که از درون مریض یا از بیرون ترس دارد، واجب نیست. «فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ»

۴. مکان در عبادات سهم دارد. «یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ»

۵. بیماری سبب تخفیف در احکام است؛ نه تعطیل آن. لذا در حج، افراد معذور باید با روزه یا صدقه یا قربانی، وظایف خود را جبران کنند. «فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ» «فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ»

۶. ملاک وجوب قربانی در حج، آسان و سهل بودن آن است. «فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَةِ أَیَّامٍ»

۷. قانون عمره و حجّ تمتّع، تنها برای حجّاجی است که ساکن مکّه نباشند، حجّ ساکنان مکّه نوع دیگری است. «أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ» «ذلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرامِ»

۸. توجّه به کیفر الهی، زمینه‌‏ساز تقواست و تقوی، زمینه‌‏ساز انجام تکالیف. «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ» «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ»

۹. توجّه به تقوا، در انجام تمام فرمان‌های الهی مطرح است. «أَتِمُّوا الْحَجَّ» «وَ اتَّقُوا اللَّهَ»

۱۰. اعمال حج، قبل از اسلام به نحو دیگری بوده است؛ لذا قرآن بر مراعات این تغییرات تأکید نموده است. «أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ»

۱۱. برای کسانی‌که در احکام حج تغییری دهند، کیفر شدیدی است. «شَدِیدُ الْعِقابِ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۳۰۴ - ۳۱۱.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۱۴تا۱۱۵

أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿۱۱۴﴾

وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۱۱۵﴾

ترجمه :
۱۱۴ - آيا (با اين حال ) غير خدا را به داورى بطلبم در حالى كه او است كه اين كتاب آسمانى را كه همه چيز در آن آمده فرستاده است و آنها كه كتاب آسمانى به آنان داده ايم مى دانند كه اين كتاب به حق از طرف پروردگارت نازل شده بنابراين هرگز از ترديد كنندگان مباش .
۱۱۵ - و كلام پروردگار تو با صدق و عدل به انجام رسيد هيچكس نمى تواند كلمات او را دگرگون سازد و او شنونده دانا است .

تفسیر
اين آيه در حقيقت نتيجه آيات قبل است ، و مى گويد: با اينهمه آيات روشنى كه در زمينه توحيد گذشت چه كسى را بايد به داورى پذيرفت ؟ آيا
غير خدا را به داورى بپذيرم (ا فغير الله ابتغى حكما).
با اينكه او است كه اين كتاب بزرگ آسمانى را كه تمام نيازمنديهاى تربيتى انسان در آن آمده و ميان حق و باطل ، نور و ظلمت ، كفر و ايمان ، جدائى افكنده ، نازل كرده است (و هو الذى انزل اليكم الكتاب مفصلا).
سپس نه تنها تو و مسلمانان ميدانيد كه اين كتاب از طرف خدا است بلكه اهل كتاب (يهود و نصارى ) كه نشانه هاى اين كتاب آسمانى را در كتب خود ديده اند مى دانند از سوى پروردگار تو به حق نازل شده است (و الذين آتيناهم الكتاب يعلمون انه منزل من ربك بالحق ).
بنابراين جاى هيچگونه شك و ترديدى در آن نيست و تو اى پيامبر هرگز در آن ترديد مكن (فلا تكونن من الممترين ).
در اينجا اين سوال پيش مى آيد كه مگر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) ترديدى داشته است ، كه چنين خطابى به او مى شود.
پاسـخ اين سؤ ال همان است كه در موارد مشابه گفته ايم ، كه مخاطب در حقيقت مردم هستند ولى براى تاكيد و تحكيم مطلب خداوند پيامبر خود را مخاطب مى كند تا ديگران حساب خود را بدانند.
در آيه بعد مى فرمايد: كلام پروردگار تو با صدق و عدل تكميل شد و هيچكس قادر نيست كلمات او را دگرگون سازد و او شنونده و دانا است
(و تمت كلمة ربك صدقا و عدلا لا مبدل لكلماته و هو السميع العليم ).
كلمة در لغت به معنى گفتار و هر گونه جمله اى است و حتى به سخنان مفصل و طولانى گفته مى شود، و اگر مى بينيم گاهى به معنى وعده آمده است مانند و تمت كلمة ربك على بنى اسرائيل بما صبروا: وعده پروردگارت درباره بنى اسرائيل در مقابل صبر و استقامتى كه كردند انجام پذيرفت (سوره اعراف آيه 136) نيز از همين نظر است ، زيرا انسان به هنگام وعده دادن جمله اى ميگويد كه وعده را در بر دارد.
و نيز گاهى كلمه به معنى دين و آئين و حكم و دستور مى آيد كه آنها نيز به همين ريشه باز مى گردد.

در اينكه منظور از كلمه در آيه فوق ، قرآن است يا دين و آئين خدا يا وعده پيروزى كه به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) داده شده ؟ احتمالات مختلفى داده اند، كه در عين حال منافاتى با هم ندارند، و ممكن است آيه ناظر به همه آنها بوده باشد، ولى از آن نظر كه در آيات قبل سخن از قرآن در ميان بوده با اين معنى مناسبتر است .
در حقيقت آيه مى گويد: به هيچوجه قرآن جاى ترديد و شك نيست زيرا از هر نظر كامل و بى عيب است ، تواريخ و اخبار آن ، همه صدق و احكام و قوانين آن همه عدل است .
و نيز ممكن است منظور از كلمه همان وعده اى باشد كه در جمله بعد يعنى جمله لا مبدل لكلماته : هيچكس نمى تواند تغيير و دگرگونى در كلمات خدا ايجاد كند آمده است ، زيرا نظير اين جمله در آيات ديگر قرآن ديده مى شود، مانند و تمت كلمة ربك لاملئن جهنم من الجنة و الناس اجمعين .
در قيامت وعده پروردگار تو انجام خواهد گرفت و دوزخ از گناهكاران جن و انس پر خواهد شد (سوره هود آيه 119) و يا در آيه ديگر مى خوانيم : و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين انهم لهم المنصورون
وعده ما از پيش در باره پيامبران اين بود كه آنها پيروز خواهند شد (سوره صافات آيه 171 و 172).
در اينگونه آيات جمله بعد توضيح وعده اى است كه در جمله قبل با ذكر كلمة به آن اشاره شده است .
بنابراين تفسير آيه چنين مى شود: وعده ما با صدق و عدالت انجام گرفت كه هيچكس توانائى تبديل دستورها و فرمانهاى پروردگار را ندارد.
و همانطور كه گفتيم آيه ميتواند اشاره به تمام اين معانى باشد.
ذكر اين موضوع نيز لازم است كه اگر آيه اشاره به قرآن بوده باشد هيچگونه منافاتى با اين موضوع ندارد كه در آن موقع همه قرآن نازل نشده بود زيرا منظور از كامل بودن آيات قرآن اين است كه هر چه نازل شده بود بدون عيب و نقص و از هر نظر كامل بود.
بعضى از مفسران با اين آيه استدلال بر عدم امكان راه يافتن تحريف در قرآن كرده اند زيرا جمله لا مبدل لكلماته اشاره به اين است كه هيچكس نمى تواند تغيير و تبديلى نه از نظر لفظ و نه از نظر اخبار و نه از نظر احكام در قرآن ايجاد كند، و هميشه اين كتاب آسمانى كه بايد تا آخر دنيا راهنماى جهانيان باشد از دستبرد خائنان و تحريف كنندگان مصون و محفوظ خواهد بود.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

بسم الله الرحمن الرحیم

تقویت دین داری

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

إنَّ مِنْ أَعْوَنِ الْأَخْلَاقِ عَلَى الدِّينِ الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا

یکی از روحیّاتی که بیشترین کمک را به دینداری می کند، بی رغبتی به دنیا است.

«وسائل الشیعه» ۲ ص ۱۲۸

چه کسی با لگد دشمن بیدار می شود؟

(قال امیرالمؤمنین علیه السلام): مَنْ نَامَ عَنْ نُصْرَةِ وَلِیِّهِ انْتَبَهَ بِوَطْأَةِ «عَدُوِّهِ».

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود:

کسی که به هنگام یاری ولیّ (رهبر) خود، بخوابد با لگد دشمن از خواب بیدار خواهد شد.

عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص: 441.

علامه حسن زاده آملی: گوش‌تان به دهان رهبر باشد، چون ایشان گوششان به دهان حجةبن‌الحسن (عجل الله فرجه) است.‌

سخن امام حسین(علیه السلام) درباره ثابت قدمان در آخرالزمان:

حضرت مهدی دارای غیبتی است که گروهی در آن مرحله مرتد می شوند و گروهی ثابت قدم می مانند و اظهار خشنودی می کنند. افراد مرتد به آنها می گویند: «این وعده کی خواهد بود اگر شما راستگو هستید؟» ولی کسی که در زمان غیبت در مقابل اذیّت و آزار و تکذیب آنها صبور باشد، مانند مجاهدی است که با شمشیر در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله جهاد کرده است. "بحارالأنوار، ج 51، ص 133"

امام سجاد عليه السلام فرموند:

اهل زمان غيبت او كه قائل به امامت او و منتظر ظهور او باشند، برتر از مردمان هر زمان ديگر مى باشند، زيرا خداى تبارك و تعالى به آنها آن قدر عقل، فهم و شناخت عطا فرموده است كه غيبت امام در پيش آنها چون زمان حضور شده است. خداوند اهل آن زمان را همانند مجاهدانى قرار داده كه در محضر رسول اكرم ـ صلى الله عليه و آله ـ شمشير بزنند، آنها مخلصان حقيقى و شيعيان واقعى و دعوت كنندگان به دين خدا در آشكار و نهان مى باشند.

ابی بصیر از امام صادق علیه السلام نقل کرد که آن حضرت فرمود:

طُوبی لِمَنْ تَمَسَّکَ بِاَمْرِنا فِی غَیْبَةِ قائِمِنا فَلَمْ یَزِغْ قَلْبُهُ بَعْدَ الْهِدایَةِ؛

خوشا به حال کسی که در غیبت قائم ما به امر ما [و امامت]، تمسک جوید، بنابراین قلبش بعد از هدایت [در مسیر امامت] منحرف نشود!

حضرت صادق علیه السلام به ابا بصیر فرمود:

طُوبی لِشِیعَةِ قائِمِنا الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ فِی غَیْبَتِهِ وَالْمُطِیعِینَ لَهُ فِی ظُهُورِهِ اُولئِکَ اوْلِیاءُ اللّهِ الَّذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ؛

خوشا به حال شیعیان قائم ما؛ کسانی که در غیبتش منتظر ظهور او هستند و در حال ظهورش نیز فرمانبردار اویند. آنان اولیای خدا هستند که نه خوفی بر آنهاست و نه اندوهگین می شوند.

حضرت مهدی (عجل اللّه تعالی فرجه)

أَنَا اَلْمَهْدِيُّ أَنَا قَائِمُ اَلزَّمَانِ أَنَا اَلَّذِي أَمْلَأُهَا عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً
منم مهدی، و منم قائم دوران. منم آن که دنیا را پر از عدل و داد می کند، آن گونه که پر از ستم شده باشد
كمال الدين ج2 ص444

Imam Al-Mahdi (May Allah Hasten His Reappearance)
I am Al-Mahdi and I am the still-living one who will establish justice throughout
the world the same as it has been filled with oppression.

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

امام جواد علیه السلام، نشانه مقاومت

مام جواد علیه‌السلام مظهر مبارزه‌ی با باطل بود، او کوششگر برای حکومت الله بود. ۱۳۷۶/۶/۱۷‌ او نمودار و نشانه‌ی مقاومت است. انسان بزرگی که تمام دوران کوتاه زندگیش با قدرت مُزَور و ریاکار خلیفه‌ی عباسی -مأمون- مقابله و معارضه کرد و هرگز قدمی عقب‌نشینی نکرد و تمام شرایط دشوار را تحمل ‌کرد و با همه‌ی شیوه‌های مبارزه‌ی ممکن، مبارزه کرد. ۱۳۶۰/۲/۲۵

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

این بزرگوار نمودار و نشانه‌ی مقاومت است. انسان بزرگی است که تمام دوران کوتاه زندگیش که در سن ۲۵ سالگی به شهادت رسیده است، با قدرت مُزَور و ریاکار خلیفه‌ی عباسی، مأمون مقابله و معارضه کرد و هرگز قدمی عقب‌نشینی نکرد و تمام شرایط دشوار را تحمل کرد و با همه‌ی شیوه‌های مبارزه‌ی ممکن، مبارزه کرد ۲۵/۲/۶۰

امام جواد مانند دیگر ائمه‌ی معصومین برای ما اسوه و مقتدا و نمونه است. زندگی کوتاه این بنده‌ی شایسته‌ی خدا، به جهاد با کفر و طغیان گذشت. در نوجوانی به رهبری امت اسلام منصوب شد و در سالهایی کوتاه، جهادی فشرده، با دشمن خدا کرد به طوری که در سن ۲۵ سالگی یعنی هنوز در جوانی، وجودش برای دشمنان خدا غیر قابل تحمل شد و او را با زهر شهید کردند. همان‌طوری که ائمه‌ی دیگر ما علیهم‌السلام با جهاد خودشان هر کدام برگی بر تاریخ پر افتخار اسلام افزودند، این امام بزرگوار هم گوشه‌ی مهمی از جهاد همه جانبه‌ی اسلام را در عمل خود پیاده کرد و درس بزرگی را به ما آموخت. آن درس بزرگ این است که در هنگامی که در مقابل قدرتهای منافق و ریاکار قرار می‌گیریم، باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابله‌ی با این قدرتها برانگیزیم. اگر دشمن، صریح و آشکار دشمنی بکند و اگر ادعا و ریاکاری نداشته باشد، کار او آسان‌تر است. اما وقتی دشمنی مانند مأمون عباسی چهره‌ای از قداست و طرفداری از اسلام برای خود می‌آراید، شناختن او برای مردم مشکل است. در دوران ما و در همه‌ی دورانهای تاریخ، قدرتمندان همیشه سعی کرده‌اند وقتی از مقابله‌ی رویاروی با مردم عاجز شدند دست به حیله‌ی ریاکاری و نفاق بزنند.

امام جواد می‌خواست به مردم بگوید که من طرفدار اسلام و طرفدار خاندان پیغمبرم. امام علی‌بن‌موسی‌الرضا صلواةالله‌علیه و امام جواد صلواةالله‌علیه همت بر این گماشتند که این ماسک تزویر و ریا را از چهره‌ی مأمون کنار بزنند و موفق شدند.  ۱۳۵۹/۰۷/۱۸

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

راه نجات چیست؟ راه نجات در کشورهای اسلامی، بازگشت به اسلام است. راه نجات، بصیرت نسبت به دشمن واقعی است. ملتهای مسلمان باید دشمن واقعی را بشناسند و ترفند و خدعه‌ی استکبار را درک کنند ... 1369/05/24

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

آنها که نجنگیده بودند، تا هشت سال در خوزستان بمانند و بعد هم بروند سر جای اولشان بایستند. آنها جنگیده بودند، برای این‌که نظام را ساقط کنند، انقلاب را از بین ببرند، ملت ایران را ذلیل کنند، خوزستان را جدا کنند و ایران را تجزیه نمایند. با این قصدها وارد جنگ شده بودند؛ اما یک مورد، بلکه عُشری از اعشار یکی از اهدافشان تحقق پیدا نکرد. چرا؟ چون ملت در صحنه بود، چون شما مردم بودید، چون شما اراده کردید، چون شما به خدا تکیه کردید، چون شما به نصرت الهی امیدوار بودید، چون شما ایستادید و بالاخره چون شما به دهن متجاوز زدید و او ناکام ماند. این روحیه و این حالت و این حضور و این اراده و این وحدت کلمه و این استقلال و اتکال به نفس و اتکا به خدا را حفظ کنید؛ شما عزیزید ... 1369/05/24

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

آنها که نجنگیده بودند، تا هشت سال در خوزستان بمانند و بعد هم بروند سر جای اولشان بایستند. آنها جنگیده بودند، برای این‌که نظام را ساقط کنند، انقلاب را از بین ببرند، ملت ایران را ذلیل کنند، خوزستان را جدا کنند و ایران را تجزیه نمایند. با این قصدها وارد جنگ شده بودند؛ چنین مسأله‌یی، برای هر کشوری که پیش بیاید، آن کشور شکست خواهد خورد. یک نفر را جلو بیندازند، همه‌ی دنیا هم پشت سرش بایستند، تجهیزات بدهند، سلاح شیمیایی بدهند، تکنولوژی بدهند، پول بدهند، متخصص بدهند، حتّی نقشه و تاکتیک جنگی روی کاغذ بنویسند و به او بدهند، ماهواره‌ها را در خدمتش قرار بدهند. چنین حمله و تهاجمی، به هرکدام از این کشورهایی که هستند، بشود، قطعاً به زانو در می‌آید؛ اما ایران به زانو در نیامد و نخواهد آمد و به برکت ایمان مردمی و وحدت کلمه، در مقابل قدرتها همیشه پایدار خواهد ماند ... 1369/05/24

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: وحدت کلمه را حفظ کنید. مبادا کسانی یا زبانهایی، بدون قصد و غرض سویی، فقط به علت اشتباه و به خاطر این‌که مصلحت را نمی‌فهمند و نمی‌دانند که چه بگویند، چیزهایی بگویند که مردم را دلسرد بکنند. متأسفانه گاهی در گوشه و کنار دیده می‌شود که بعضیها مصلحت خود و مصلحت انقلاب و ملت را نمی‌فهمند. می‌خواهند با زید بدی کنند، با نظام بدی می‌کنند. می‌خواهند مسؤولی را زیر سؤال ببرند، انقلاب را زیر سؤال می‌برند. نمی‌فهمند که این کار، زیر سؤال بردن انقلاب است. می‌خواهند یک جبهه‌بندی درست کنند، ولی نمی‌فهمند که این جبهه‌بندی، به وحدت ضربه خواهد زد ... 1369/05/24

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

هركسی كه به اسلام و انقلاب دلبسته‌تر است، باید برای اصلاح نفس خود، عازمتر و جدیتر باشد ... در اسلام، نقطه‌ی اصلی و محوری برای اصلاح عالم، اصلاح نفس انسانی است. همه چیز از این‌جا شروع می‌شود. قرآن به آن نسلی که می‌خواست با دست قدرتمند خود، تاریخ را ورق بزند، فرمود: «قوا انفسکم»، «علیکم انفسکم». خودتان را مراقبت کنید، به خودتان بپردازید و نفس خودتان را اصلاح و تزکیه کنید؛ «قد افلح من زکّیها». اگر جامعه‌ی اسلامی صدر اول اسلام، از تزکیه‌ی انسانها شروع نشده بود و در آن به اندازه‌ی لازم، آدمهای مصفا و خالص و بی‌غش وجود نداشتند، اسلام پا نمی‌گرفت، گسترش پیدا نمی‌کرد، بر مذاهب مشرکانه‌ی عالم پیروز نمی‌شد و تاریخ در خط اسلام به حرکت نمی‌افتاد ... 1369/05/24

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: اسلام و انقلاب، ما ملت ايران را زنده كرد ... ملت ايران، قدر اسلام و انقلاب و رهنمودهاى امام عزيز و راحلشان را بدانند ... 1369/05/24

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

الزام شرعی و قانونی حجاب:

در مسئله پوشش، حجاب، محدودیتی شرعی و قانونی است نه محدودیتی دولتی، و کشف حجاب نیز هم حرام شرعی است هم حرام سیاسی.

بسیاری از کسانی که کشف حجاب می‌کنند از پشت پرده تحریک به این کار یعنی دستگاههای جاسوسی دشمن، مطلع نیستند:

اگر بدانند پشت کشف حجاب و مبارزه با حجاب چه کسانی و دستگاههایی هستند، این کار را نمی‌کنند چون خیلی از آنها اهل دین و تضرع و ماه رمضان و دعا هستند.

این مسئله قطعاً حل خواهد شد همچنانکه در اولین هفته‌های انقلاب، امام بزرگوار مسئله حجاب را الزاماً و قاطعاً بیان کردند. البته همان‌طور که دشمن با نقشه و برنامه وارد این کار شده، مسئولان نیز باید نقشه و برنامه داشته باشند که دارند و باید از انجام کارهای بی‌قاعده و بدون برنامه پرهیز شود.

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

ایجاد تحول در جامعه و جهان وظیفه دانشجوی آینده نگر است

از من میپرسند به نظر شما وظیفه‌ی یک دانشجوی مطلوب و دارای همّت بلند و آینده‌نگر چیست؟ جواب بنده این است: اوّل، ‌ایجاد تحوّل در ذهن و در واقعیّت جامعه‌ی خود؛ بعد، ایجاد تحوّل در ذهن و واقعیّت جهان. تعجّب میکنید؟ دانشجو مثلاً واقعیّت ‌جهان را عوض میکند؟ تعجّب ندارد. شما امروز دانشجو هستید، امّا فردا همین دانشجوی امروز مدیر سیاسی است، اداره‌کننده‌ی ‌یک بخش مهمّی از کشور است ... 1402/1/29

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

از ماه رمضان های دوران زندگی استفاده کنید ...

خب، ماه رمضان بهار معنویّت و عبادت است که دارد تمام میشود دیگر، منتها ماه‌رمضان‌های دیگری ان‌شاءالله شما در پیش دارید؛ ده‌ها ماه رمضان شما جوانها در پیش دارید، باید استفاده کنید؛ بهار معنویّت، بهار عبادت. جوانی هم بهار است، بهار عمر است. پس جوان در ماه رمضان بهار مضاعف دارد، بهار در بهار دارد؛ از این استفاده کنید. خیلی فرق است بین بهره‌ای که شما میتوانید از شب قدر ببرید با کسی که در سنین بنده و امثال بنده است؛ شما خیلی بیشتر میتوانید استفاده کنید؛ این را مغتنم بشمرید ... لکن در آینده سالهای متمادی ان‌شاءالله در پیش دارید، از حالا خودتان را برای ماه رمضان بعد آماده کنید ... 1402/1/29

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

مسئله‌ی «انتظار فرج»؛ یکی از مبانی مهمّ این مبانی فکری و دینی ما انتظار فرج است. انتظار فرج یعنی همه‌ی سختی‌ها قابل برداشته شدن و برطرف شدن است. نه اینکه بنشینید انتظار بکشید؛ [بلکه] دل شما گوش‌به‌زنگ باشد ... انتظار فرج یعنی آماده بودن، فکر کردن، بن‌بست نپنداشتن؛ بن‌بست‌انگاری خیلی چیز بدی است. این معنای انتظار فرج است؛ ... انتظار فرج فقط این نیست که منتظر بنشینیم دعا کنیم که خدا حضرت را برساند؛ که البتّه این یکی از کارهای واجب است؛ باید دعا کنیم، باید بخواهیم، دنبال کنیم؛ امّا فقط این نیست. انتظار فرج یعنی در همه‌ی کارهایی که مشکلی وجود دارد، باید فرضِ وقوعِ فرجِ موردِ نظرِ ما یکی از فرضهای مسلّمی باشد که هست؛ انسان منتظر باشد. البتّه شرایطی دارد؛ باید کار کنیم ... 1402/1/29

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی:

نباید گذاشت جوشش خون شهیدان فرو بنشیند زیرا شهیدان هویت ملت ایران هستند و ملت نباید هویت خود را فراموش کند ...
۲۳ /آذر/ ۱۴۰۲

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

گرامیداشت یاد شهیدان به معنای خاطره‌پردازی صِرف نیست:

برگزاری مراسم بزرگداشت شهیدان و تکرار آن با فواصل کوتاه، کاری لازم و ضروری است اما این جلسات باید زمینه‌ساز انتقال روحیات و صفات برجسته شهدا هم‌چون ایمان، تقوا، شهادت‌طلبی، فداکاری و شجاعت به نسل جوان شود ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

شهدا بهترین الگو برای جوانان،

چنین پدیده‌های درخشان و کم‌نظیر باید در حافظه تاریخی ملت ایران ثبت شوند:

باید در آثار هنری هم‌چون فیلم، شعر و کتاب روحیه و گوهر درخشان شهدا به نسل جوان منتقل شود ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

لزوم فراموش نشدن خانواده‌های شهدا و ثبت و ضبط خاطرات آنها و هم‌چنین دوستان شهدا:

در انتقال روحیات و صفات شهدا به نسل جدید باید زمینه حرکت آنها نیز مشخص باشد و نسل جوان بداند که علت حرکت‌ها و قیام‌ها در دوران نهضت اسلامی و قبل از پیروزی انقلاب و هم‌چنین رشادت‌ها و فداکاری‌های شهدا و زمینه آن، بعد از پیروزی انقلاب چه بوده است. اگر چنین شود، آن حرکت و روحیه استمرار پیدا خواهد کرد ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

ما در زمینه انتقال علت و زمینه‌های حوادث مهم تاریخ انقلاب و روحیات شهدا و معرفی چهره‌های برجسته کم کاری‌هایی داشتیم و به همین دلیل خیلی از جوان‌ها از آنها بی‌اطلاع هستند بنابراین لازم است دستگاه‌های رسمی تبلیغی هم‌چون صدا و سیما در این زمینه تلاش بیشتری انجام دهند و از ظرفیت رسانه‌های غیر رسمی که امروز در اختیار مردم است نیز استفاده بهتری شود ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

شهید آقا مهدی

نگذارید جوششِ خونِ شهیدان فروبنشیند... شهید باکری را فقط در میدان جنگ نباید دید، پشت جبهه هم باید دید، در دانشگاه تبریز هم باید دید، فعّالیّتهای دوران پیش از انقلابش را هم باید دید، آن روحیه را باید دید. من پیش از انقلاب، شهید آقا مهدی باکری را در مشهد ملاقات کردم؛ پُرشور، علاقه‌مند، فهمیده، قادر بر تحلیل قضایا. خب این میشود که بعد در جنگ، در میدان دفاع مقدّس، آن‌جور میدرخشد و دلها را به خودش جذب میکند. این روحیه باید منعکس بشود... این روحیه، روحیه‌ی سازنده است ... ۲۳ /آذر/ ۱۴۰۲

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

نگذارید جوششِ خونِ شهیدان فروبنشیند؛ یعنی یاد شهیدان صرفاً خاطره‌پردازی نیست؛ معنایش این است که آن تقوا، آن فداکاری، آن شجاعت، آن گوهر درخشان وجودی‌ای که امثال شهید باکری را مثلاً میکشانَد وسط میدان، منعکس بشود، منتقل بشود، به نسل جدید الگو بدهد. جوان ما الگو میخواهد و بهترین الگو اینها هستند. بعضی از ملّتها که دستشان از این جهت بکلّی خالی است یا تا حدود زیادی خالی است، الگو میسازند، جعل میکنند، بدون اینکه وجود داشته باشد. ما این الگوها را در مقابلمان داریم ... ۲۳ /آذر/ ۱۴۰۲

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

انتخابات، پایه تحول

«انتخابات در کشور تحوّل ایجاد میکند. بعضی‌ها اسم تحوّل را می‌آورند، اظهار طرف‌داری از تحوّل میکنند، امّا عملاً آن چیزی که مقدّمه‌ی حتمی تحوّل است، مورد بی‌اعتنائی‌شان قرار میگیرد؛ یعنی انتخابات. با انتخابات میشود در کشور تحوّل ایجاد کرد. صاحبان دیدگاه‌های گوناگون سیاسی و اقتصادی و فرهنگی میخواهند تحوّل ایجاد کنند به نفع دیدگاه سیاسی یا فرهنگی یا اقتصادی خودشان؛ خیلی خب، راهش چیست؟ راهش این است که با انتخابات ــ حالا چه انتخابات مجلس، چه انتخابات مجلس خبرگان، چه انتخابات ریاست جمهوری، چه انتخابات شوراها ــ کسانی را که با آن فکر سیاسی آنها و جهت‌گیری سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی آنها همراهند، سر کار بیاورند؛ این میشود تحوّل. بنابراین، پایه‌ی تحوّل انتخابات است.» 1402/10/02

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

معجزه مشارکت

«بنده چهار خصوصیّت را در اوّل امسال راجع به این انتخابات به ملّت ایران عرض کردم: اوّلاً مشارکت قوی، ثانیاً رقابت واقعی، ثالثاً سلامت به معنای حقیقی کلمه، و رابعاً امنیّت انتخابات... در این انتخابات، قهراً آن چهار نقطه‌ای که گفتیم مهم است. اوّل، مشارکت؛ مشارکت یعنی حضور پُرشور مردم در انتخابات. اگر حضور پُرشور مردم در انتخابات باشد، این وحدت ملّی را نشان میدهد، این انگیزه‌ی ملّت ایران را برای حضور در صحنه نشان میدهد؛ انگیزه‌ی ملّت ایران و وحدت ملّی، قدرت ملّی به وجود می‌آورد؛ قدرت ملّی موجب امنیّت کشور میشود؛ وقتی کشور امنیّت پیدا کرد، آن‌وقت علم در آن کشور پیشرفت میکند، اقتصاد در آن کشور به شکوفایی میرسد، مشکلات گوناگون فرهنگی و اقتصادی و سیاسی در کشور قابل حل میشود؛ مشارکت یک چنین معجزه‌ای میکند. انتخابات در کشور تحوّل ایجاد میکند... همه‌ی کسانی که مخاطبانی دارند، وظیفه‌ دارند مردم را به انتخابات دعوت کنند. علمای اَعلام، اساتید دانشگاه، اساتید حوزه، صداوسیما، مطبوعاتی‌ها، جوانها، افراد در داخل خانواده، اینها همه میتوانند منادی انتخابات باشند و مخاطبان خودشان را به انتخابات دعوت کنند؛ آن‌وقت انتخابات، انتخابات پُرشوری خواهد شد. اگر مشارکت ضعیف باشد، مجلس ضعیف خواهد شد و مجلس ضعیف توانایی کامل برای رفع مشکلات نخواهد داشت. اگر میخواهیم مشکلات برطرف بشود، باید مشارکت را بالا ببریم؛ این وظیفه‌ی همه است. هر که میخواهد مشکلات کشور برطرف بشود، راهش این است.» 1402/10/02

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

انتخابات، مسیر جمهوریت و اسلامیت

«دو کلمه‌ی «جمهوری» و «اسلامی» وابسته‌ی به انتخابات است. «جمهوری» یعنی مردم‌سالاری، یعنی حاکمیّت کشور به دست مردم. خب مردم چه جوری در حاکمیّت دخالت کنند؟ هیچ راهی بجز انتخابات وجود ندارد. بعضی‌ها در مورد لزوم انتخابات اشکال‌تراشی میکنند، [مردم را] دلسرد میکنند، توجّه نمیکنند که اگر انتخابات در کشور نباشد، یا دیکتاتوری است یا هرج‌ومرج و ناامنی است. آن چیزی که جلوی بُروز دیکتاتوری را در کشور میگیرد انتخابات است؛ آن چیزی که جلوی هرج‌ومرج و اغتشاش و ناامنی را میگیرد انتخابات است. انتخابات آن مسیر صحیحی است که مردم میتوانند به وسیله‌ی آن و از آن مسیر، حاکمیّت ملّی را، مردم‌سالاری را، جمهوریّت را در کشور تأمین کنند.» 1402/10/02

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

بانوان در انتخابات ایفای نقش‌ کنند

در این قضیه‌ی انتخابات شما بانوان و خانمهای عزیز میتوانید نقش ایفا کنید، مهمترین نقش شما هم در داخل خانه است، مادرها میتوانند نقش ایفا کنند، وادار کنند، فرزندان را، همسر را، برای اینکه در زمینه‌ی انتخابات فعال باشند، درست تحقیق کنند، زنها در برخی از مسائل شناخت اشخاص و راهبردها و جریانها دقیق‌تر و ظریف‌تر از مردها نگاه میکنند و نقاطی را پیدا میکنند در شناخت نامزدهای انتخاباتی، در حضور در پای صندوقها هم در داخل خانه، هم درخارج خانه میتوانید نقش ایفا کنید ... 1402/10/06

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

گسترش بیش از پیش نام و یاد و خصوصیات این شهید، ناشی از اخلاص شهید سلیمانی

مهمترین نقش و خدمت این شهید بزرگوار، احیای جبهه مقاومت در منطقه بوده است ...

باید خط تقویت جبهه مقاومت همچنان ادامه یابد ...

رهبر انقلاب اسلامی در دیدار خانواده شهید سردار سلیمانی 10/دی/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

حضرت فاطمه زهرا(س) پایه‌گذار جهاد تبیین:

مداحان و ستایش‌گران مکتب اهل بیت با تأسی به این سنت نورانی و درس بزرگ فاطمی، جهاد تبیین را با دو شاخص «توانایی برانگیختن دل‌ها و حرکت‌آفرینی» و «جهت‌گیری درست و دقیق» وظیفه اصلی خود بدانند و در مسائل و قضایای مهم روز مانند انتخابات به مجاهدت و روشنگری بپردازند ... 13 /دی/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

«جهاد تبیین» از خصوصیات بسیار برجسته حضرت فاطمه(س)

انتظام فکری، منطق قوی، استحکام لفظ، زبان فاخر و زیبایی‌های ادبی، خطبه‌های مملو از معارف و حقایق حضرت صدیقه کبری(س) را هم‌ردیف بهترین خطبه‌های نهج‌البلاغه قرار داده و بزرگان اهل بلاغت را به حیرت انداخته است ... 13 /دی/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

ادامه سنت پرعظمت جهاد تبیین در زبان ائمه اطهار و خطبه‌های اهل بیت و نیز اشعار شاعران درجه یک عرب‌زبان:

در تداوم این مسیر، در دوران ما امام خمینی پرچم جهاد تبیین را برافراشت و با زبان و منطق و برانگیختن ملت، حکومت فاسدِ ننگینِ دیکتاتوریِ سلطنتیِ ارثی راازاله و حکومت مردمی و اسلامی را برپا کرد که این واقعه تاریخی، اهمیت و ظرفیت بی‌مانند «جهاد تبیین» را آشکار می‌کند. 13 /دی/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

منطق قرآن و «معارف، مصائب و تاریخ اهل بیت» محتوای اصلی کار مداحی:

توقع این است که این محتوا با بهترین زبان و بهترین شیوه و با همان خصوصیاتی که در تاریخ جهاد تبیین وجود داشته، به مردم ارائه شود ... 13 /دی/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

تکیه جمهوری اسلامی به قدرت نرم راهبرد اصلی کشور در 45 سال اخیر

به «داشتن تسلیحات پیشرفته منطبق با نیاز کشور و موثر در مقابل توانایی دشمنان»، باور داریم اما اعتقاد عمیق داریم که قدرت نرم یعنی «تسلیحات فکری، زبانی و منطقی» قوی موثرتر است و باید گسترده‌تر شود ... 13 /دی/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

«توانایی برانگیختن و ایجاد حرکت» و «هدف‌گیری درست و دقیق» دو شاخص مهم برای سنجش جهاد تبیین

در جهاد تبیین علاوه بر قدرت تکان دادن دل‌ها و حرکت‌آفرینی، دقت در هدف‌گیری خیلی مهم است چرا که گاهی مثلاً در شرایط نیاز دنیای اسلام به اتحاد، بی‌دقتی باعث ایجاد اختلاف و شکاف می‌شود ... 13 /دی/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

دقت در فهم عمیق و بیان معارف دینی جامعه مداحی امروز جامعه‌ای بلندمرتبه و متعالی است و انتظار از آن، انتقال دقیق معارف دینی با ابزار بسیار ممتاز مدح و مرثیه است ... 13 /دی/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

انس مضاعف مداحان با کتب حدیث، خطبه‌های معارفی و حرکت‌آفرین نهج‌البلاغه و دعاهای صحیفه سجادیه

در صحیفه سجادیه که پدیده‌ای عجیب در مکتب اهل‌بیت است، امام سجاد علیه‌السلام، برای مرزداران اسلام دعا می‌کنند که امروز مرز و نبض تپنده دنیای اسلام «غزه» است ... 13 /دی/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

مردم غزه امروز نه فقط در برابر رژیم صهیونیستی بلکه در مقابل دنیای کفر و طاغوت و استکبار و آمریکا ایستاده‌اند و اینکه رئیس‌جمهور آمریکا صریحاً می‌گوید من صهیونیست هستم، یعنی همان خباثت و اهداف پلید صهیونیست‌ها در او نیز وجود دارد ... 13 /دی/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

یکی از وظایف مجاهدان تبیین شناخت و تبیین مسائل روز از جمله مسئله غزه و دشمنی‌های بدخواهان

باید در مقابل تبلیغات دروغین آمریکا و دنباله‌روهای آن علیه اسلام و نظام اسلامی سینه سپر کنیم ... 13 /دی/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

انتخابات پیشِ رو عرصه مهم دیگر برای جهاد تبیین ضرورت نقش‌آفرینی در مقابل یأس‌پراکنان و القاءکنندگان بی‌فایده‌گی انتخابات

برخی می‌خواهند انتخابات و حضور مردم که اثبات تحقق مردم‌سالاری دینی است ضعیف و نامناسب باشد تا حرف و ایده امام بزرگوار و وعده الهی دروغ درآید که در مقابل این حرکت خصمانه، مجاهدان تبیین باید با بیان حقایق بایستند و به وظیفه خود عمل کنند ... انتخابات یک وظیفه است و هر کسی با انتخابات مخالفت کند با جمهوری اسلامی و اسلام مخالفت کرده است ... 13 /دی/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

لزوم هموار کردن راه‌های آموختن و گزاردن نماز و کیفیت بخشیدن به آن برای نسل نو

ترویج نماز در میان نسل جوان و نوجوان، کلید گسترش این نعمت الهی و جایگزین شدن آن در جایگاه شایسته‌ی آن است. متصدیان کارهای مرتبط با جوانان و نوجوانان، از خانواده، تا مدرسه، و تا دانشگاه، و تا محیط‌های ورزشی، و تا عالمان دینی در مدارس و دانشگاهها، و تا مجموعه‌های بسیجی در مساجد، و تا همه‌ی واحدهای بسیج، و تا مجموعه‌ها‌ی جهاد سازندگی و گروههای جهادی و نظائر اینها، باید خود را مخاطب: اقیموا الصلاة بدانند، راههای آموختن و گزاردن نماز و کیفیت بخشیدن به آن را برای نسل نو هموارکنند. به نماز، به مسجد، به حضور قلب، به توجه به معانی نماز، به دانستن احکام نماز، جاذبه ببخشند، و به معنای واقعی، نماز را اقامه کنند ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

سیاست راهبردی امام؛ آوردن مردم وسط صحنه

این سیاست راهبردی امام بزرگوار است: آوردن مردم وسط صحنه، سپردن پرچم مبارزه به دست مردم. در مقابل این سیاست، یک سیاست راهبردی دیگر وجود دارد؛ نقطه‌ی مقابل این. آن سیاست چیست؟ بیرون آوردن مردم از صحنه، کشاندن مردم به بیرون از میدانِ هماوردی و مسابقه و رزم. این سیاستِ کیست؟ سیاست دشمنان انقلاب است؛ سیاست آمریکا، سیاست قدرتمندان عالم، سیاست صهیونیست‌ها، سیاست کمپانی‌های استثمارگر صهیونیستی در سراسر جهان این است. این سیاست، چهل سال است در کشور ادامه دارد. امروز این سیاست با نهایت رذالت دارد فعّالیّت میکند؛ به این توجّه کنید. تلاش میکنند که مردم را از صحنه خارج کنند. اینکه شما می‌بینید درباره‌ی اینکه آیا در انتخابات شرکت بکنیم یا نکنیم، [بعضی میگویند] «نه، چه فایده‌‌ دارد؟» این یک چیز ساده نیست؛ این همان سیاست راهبردی آمریکا است، این همان سیاست راهبردی دشمنان انقلاب است ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

جهاد تبیین برای مشارکت

تلاش میکنند که مردم را از صحنه خارج کنند. اینکه شما می‌بینید درباره‌ی اینکه آیا در انتخابات شرکت بکنیم یا نکنیم، [بعضی میگویند] «نه، چه فایده‌‌ دارد؟» این یک چیز ساده نیست؛ این همان سیاست راهبردی آمریکا است، این همان سیاست راهبردی دشمنان انقلاب است... حضور مردم در صحنه... باید ترویج بشود؛ هر کسی صدایی دارد، هر کسی زبان گویایی دارد، هر کسی مخاطبی دارد، هر کسی میتواند اثر بگذارد، باید روی این زمینه کار کند: وَ تَواصَوا بِالحَقّ؛ این حق است. تواصی به حق وظیفه‌ی همه است ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

هرکسی در هر جایی زبان گویا، اثرگذار و مخاطب دارد، باید با معرفت‌افزایی، مردم را به حضور در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و دیگر عرصه‌ها فراخواند.

۲۶ /دی/ ۱۴۰۲
تبیین بایدهای امامت جمعه در دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور؛
رهبر انقلاب: حضور، خواست و اقدام مردم یک اصل اساسی در اسلام است

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای

تمجید و تحسین کار بزرگ ملت یمن و دولت انصارالله در پشتیبانی از مردم غزه:

یمنی‌ها به مجاری حیاتی رژیم صهیونیستی ضربه وارد کردند و از تهدید آمریکا نترسیدند چرا که انسانِ خداترس از غیرِ خدا نمی‌ترسد و این کار آنها حقاً و انصافاً مصداق جهاد فی سبیل الله است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ابراز امیدواری کردند: به اذن پروردگار این مجاهدت‌ها، مقاومت‌ها و فعالیت‌ها تا پیروزی ادامه پیدا کند و خداوند نصرت و یاری خود را شامل همه کسانی نماید که در راه مورد رضایت او حرکت می‌کنند.
 

https://imamhussain.org/persian/31216

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

حبشى بن قيس نهمى‏

حبشى بن قیس از کسانى است که قبل از آغاز جنگ با گروهى دیگر به کربلا آمده و به خدمت امام حسین علیه السلام رسید و در زمره یاران آن حضرت قرار گرفت. او در روز عاشورا در حمله نخست به شهادت رسید ...

شهید حسین خرازی: از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه ما راه حق است.

شهید مهدی باکری: برادران می‌دانند که ولایت محور اصلی جامعه ما است. یعنی همه چیز ما بر حول محور ولایت شکل می‌گیرد و امام امت این را دقیقاً تفهیم کرده‌اند و به ما گفته‌اند که چگونه این محور را نگه داریم و حول آن حرکت کنیم تا اینکه جامعه اسلامی و حرکت صحیح اسلامی داشته باشیم.

بخشی از وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی:

خطاب به علما و مراجع معظم...

سخنی کوتاه از یک سرباز 40ساله در میدان، به علمای عظیم‌الشأن و مراجع گران‌قدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکی مراجع عظام تقلید؛ سربازتان از یک برج دیده‌بانی دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزش‌های آن [که] شما در حوزه‌ها استخوان خُرد کرده‌اید و زحمت کشیده‌اید، از بین می‌رود.

این دوره‌ها با همه دوره‌ها متفاوت است، این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی‌نمی‌ماند. راه صحیح، حمایت بدون هرگونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولی فقیه است ...

بخشی از وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی:

خطاب به علما و مراجع معظم...

نباید در حوادث، دیگران شما را که امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند. همه شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولی فقیه است ...

بخشی از وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی:

خطاب به علما و مراجع معظم...

من با عقل ناقص خود می‌دیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علمای مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق‌به‌جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزش‌ها و ولایت فقیه میراث امام خمینی (رحمة الله علیه) هستند و می‌بایست مورد حمایت جدی قرار گیرند ...

بخشی از وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی:

خطاب به علما و مراجع معظم...

من حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای را خیلی مظلوم و تنها می‌بینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات با بیانتان و دیدارهای‌تان و حمایت‌های‌تان با ایشان می‌بایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود ...

بخشی از وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی:

خواهران و برادران مجاهدم ... عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است. امروز قرارگاه حسین‌بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص) ...

بخشی از وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی:

برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب می‌دانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات‌بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به‌عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما به‌عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به‌دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسول‌الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی‌ماند؛ قرآن آسیب می‌بیند ...

بخشی از وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی:

برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه‌ای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید ...

https://harimeharam.ir/shahid/478

بخشی از وصیت نامه شهید هادی طارمی: ... باید بدانید که نبرد با دشمنان اسلام و قرآن بر هر مسلمانى واجب است و فقط این را مى دانم به یارى خداوند دشمن ... آنقدر خوار و ذلیل خواهد شد که حتى یاراى یک لحظه مقاومت را نخواهد داشت

https://www.golzar.info/26507

شهید جواد طارمی: دهم تير 1347، در شهرستان ابهر به دنيا آمد. پدرش محمدرضا، كارمند فني صنايع دفاع بود و مادرش مهپاره نام داشت. دانش‌آموز اول متوسطه بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. چهارم اسفند 1362، با سمت تك‌تيرانداز در منطقه عملياتي خيبر به شهادت رسيد. پیکرش در منطقه بجا ماند و پس از تفحص در گلزار شهدای بهشت زهرا بخاک سپرده شد.

http://shahiddaneshgar.ir

شهید مدافع حرم شهید عباس دانشگر تاریخ شهادت : 1395/03/20 | محل شهادت : حومه جنوبی حلب - سوریه

بخشی از وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

آخر من کجا و شهدا کجا، خجالت می‌کشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم، من ریزه‌خوار سفره‌ی آنان هم نیستم. شهید شهادت را به چنگ می‌آورد، راه درازی را طی می‌کند تا به آن مقام می رسد اما من چه؟! سیاهیِ گناه چهره‌ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده. حرکت جوهره‌ی اصلی انسان است و گناه زنجیر. من سکون را دوست ندارم، عادت به سک‍ـون بـلای بزرگ پیروان حق است.

سکونم مرا بیچاره کرده، در این حرکت عـالم به‌سمت معبود حقیقی، دست و پـایم را اسـیر خود کرده. انسان کر می‌شود، کور می‌شود، نفـهم می‌شود، گنگ می‌شود و باز هم زندگـی می‌کند، بعد از مدتی مست می‌شود و عادت می‌کند به مستی، و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم.

درد را انسان بی‌هوش نمی‌کشد، انسان خواب نمی‌فهمد، درد را، انسان باهوش و بیـدار می‌فهمد. راستی...! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شده‌ام؟ نکند بی‌هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟ خدایا؛ تو هوشیارمان کن، تو مرا بیـدار کن، صدای العطش می‌شنوم، صدای حرم می‌آید، گوش عالم کر است. خیام می‌سوزد اما دلمان آتش نمی‌گیرد.

مرضی بالاتر از این؟ چرا درمانی برایش جست‌وجو نمی‌کنیم؟ روحمان از بین رفته، سرگرم بازیچه دنیاییم، الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ، ما هستیم. مرده‌ام، تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم، تو بیدارم کن خدایا! به‌حرمت پای خسته‌ی رقیه(س)، به‌حرمت نگاه خسته‌ی زینب(س)، به‌حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عج)؛ به ما حرکت بده.

عباس دانشگر 95/02/02

شهید محسن زرگر

شهادت: سوم تیر 1366، در سردشت

بخشی از وصیت نامه:

و اى خواهر و خواهرانم! اول از همه در حفظ حجاب اسلامى کوشا باشید، که مسأله ای بسیار مهم در این دوره از زمان است. از شما مى‏ خواهم چه از نظر اخلاق و چه از نظر حجاب و دیگر خصوصیّات، از حضرت زینب و فاطمه زهرا(س) درس بگیرید و خُلق و خوى آن ها را سرمشق خود قرار دهید ...

قسمتی از وصیت نامه «شهيد مفقودالاثر علي اكبر مردمي»

شهادت: دهم تیر 1361، در شلمچه، عمليات رمضان

اميدوارم هميشه در پشت اصل امامت كه همان ولايت فقيه است استوار و پايدار بمانيد ...

شهید علیمردان پیرهادی

شهید علی محمد موگوئی

شهید علیرضا مزینانی

امام حسین علیه السلام در وصیت نامه شهدای آذربایجان غربی

شهید علیرضا میرزایی

وصیت نامه شهید حمید باکری

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: سوره بقره , قرآن کریم , تفسیر قرآن کریم , تفسیر نور , نماز , انتخابات مجلس , خبرگان رهبری , مراجع عظام تقلید , حاج قاسم سلیمانی , شهید سلیمانی , شهید هادی طارمی , شهدای کربلا , شهید مهدی باکری , شهید حسین خرازی , نسل جوان , حجاب , دانشجو , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

تفسیر صفحۀ ۲۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۷ - تفسیر نور:

«أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلی‏ نِسائِکُمْ هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ فَتابَ عَلَیْکُمْ وَ عَفا عَنْکُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَی اللَّیْلِ وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ» در شب‏‌های روزه (ماه رمضان)، آمیزش با همسران‌تان برای شما حلال شد، آنها برای شما (همچون) لباس هستند و شما برای آنها (همچون) لباس. خداوند می‌دانست که شما به خود خیانت می‌کردید (و آمیزش را که ممنوع بود، بعضاً انجام می‌دادید) پس توبۀ شما را پذیرفت و از شما درگذشت. اکنون (می‌توانید) با آنها هم بستر شوید و آنچه را خداوند بر شما مقرّر فرموده، طلب کنید و بخورید و بیاشامید تا رشتۀ سفید از رشتۀ سیاه (شب) برای شما آشکار گردد. سپس روزه را تا شب به اتمام رسانید. و درحالی‌‌که معتکف در مساجد هستید، با زنان آمیزش نکنید. این حدود و احکام الهی است پس (به قصد تجاوز و گناه) به آن نزدیک نشوید. خداوند این چنین آیات خود را برای مردم، روشن می‌سازد، باشد که پرهیزگار گردند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۷:

در آغاز اسلام، در شب و روز ماه رمضان، آمیزش با همسر ممنوع بود و همچنین در ساعت معیّنی از شب می‌‏توانستند افطار کنند و اگر خوابش می‌گرفت، بعد از بیداری حقّ غذا خوردن نداشت.
برخی مسلمانان علی‌رغم ممنوع بودن آمیزش جنسی، این کار را انجام می‌دادند، ولی برخی دیگر با وجود زحمت و سختی، از خوردن در شب بعد از بیداری خودداری می‌کردند.
یکی از یاران پیامبر به نام مطعم‌بن‌جبیر هنگام افطار به علّت دیر حاضر شدن غذا، خوابش برد، وقتی بیدار شد گفت: من دیگر حقّ غذا خوردن ندارم و فردا را بدون غذا روزه گرفت و برای کندن خندق اطراف مدینه حاضر شد. در بین کار به علّت شدّت ضعف، از حال رفت و بی‌هوش شد.
پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله بسیار متأثّر شد و این آیه نازل گردید که غذا خوردن تا طلوع فجر آزاد است و آمیزش با همسران در شب‌های ماه رمضان مانع ندارد.
خداوند متعال می‌‏داند که شما به خویشتن خیانت می‌‏کردید و قدرت صبر و خودداری نداشته و ندارید، به‌همین‌دلیل تکلیف را بر شما آسان و گذشتۀ شما را عفو نمود.
اعتکاف، به معنای بریدن از دنیا و پناهنده شدن به خداست. پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله با گرفتاری‌ها و مشکلاتی که داشتند، گاهی در مسجد برای چند روز معتکف می‌‏شدند و بدین‌وسیله روح خود را صفا و آرامش بیشتر می‌دادند.
از آنجا که در غیر حال اعتکاف نیز آمیزش در مسجد ممنوع است، به نظر می‌‏رسد مراد از کلمه «عاکِفُونَ» همان سکونت در مسجد باشد، نه اعتکاف به معنای عبادت مخصوص.
در تشبیه همسر به لباس، نکات و لطایف بسیاری نهفته است:
لباس باید در طرح و رنگ و جنس مناسب انسان باشد؛ همسر نیز باید کفو انسان و متناسب با فکر و فرهنگ و شخصیّت انسان باشد.
لباس مایۀ زینت و آرامش است؛ همسر و فرزند نیز مایۀ زینت و آرامش خانواده‏ هستند.
لباس عیوب انسان را می‌‏پوشاند؛ هر یک از زن و مرد نیز باید عیوب و نارسایی‌های یکدیگر را بپوشانند.
لباس انسان را از سرما و گرما حفظ می‌‏کند، وجود همسر نیز کانون خانواده را گرم و زندگی را از سردی می‌‏رهاند.
دوری از لباس، مایۀ رسوایی است؛ دوری از ازدواج و همسر نیز سبب انحراف و رسوایی انسان می‌‏گردد.
در هوای سرد لباس ضخیم و در هوای گرم لباس نازک استفاده می‌‏شود، هر یک از دو همسر نیز باید اخلاق و رفتار خود را متناسب با نیاز روحی طرف مقابل تنظیم کند اگر مرد عصبانی است، زن با لطافت با او برخورد کند و اگر زن خسته است، مرد با او مدارا کند.
انسان باید لباس خود را از آلودگی حفظ کند، هر یک از دو همسر نیز باید دیگری را از آلوده شدن به گناه حفظ نماید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۷:

۱. تخفیف و آسان‌گیری در احکام، از ویژگی‌های دین اسلام است. «أُحِلَّ لَکُمْ»
۲. رعایت ادب در سخن، از ویژگی‌های قرآن است. «الرَّفَثُ» به معنای سخن گفتن پیرامون مسائل زناشویی است که در آیه به کنایه از آمیزش آمده است.
۳. هر کجا خواستید راهی را ببندید، یک راه مشروع را باز بگذارید. چون خداوند در روز رمضان، آمیزش را ممنوع می‌‏کند، لذا در شب آن را مجاز می‌‏شمرد. «أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ»
۴. عبادتِ روز و لذّت مشروع شب، نشانۀ جامعیّت دین است. در یک آیه هم احکام روزه وهم مسائل زناشویی آمده است. «أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلی‏ نِسائِکُمْ»
با اینکه آمیزش جنسی، در اوّل هر ماه مکروه است، لکن در اوّل ماه رمضان مستحبّ است و شاید به خاطر این است که باید به نحوی مردم را تأمین نمود، سپس از آنان تکلیف خواست.
۵. اسلام به نیازهای طبیعی توجّه کامل دارد. «الرَّفَثُ إِلی‏ نِسائِکُمْ»
۶. نیاز زن و مرد به یکدیگر، دو طرفه است و هر یک برای پوشش نیازهای طبیعی خود به دیگری نیازمند است. «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ»
۷. خداوند از جزئیات کارهای انسان آگاه است. «عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ»
۸. انسان، جایزالخطا و غریزۀ جنسی در او قوی است. «کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ»
۹. ترک فرمان خدا، خیانت و ظلمی است به خود ما. «تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ»
۱۰. در آمیزش و فرزندخواهی، برای خداوند تکلیف معیّن نکنید که پسر باشد یا دختر. «وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ»
۱۱. حتّی آمیزش جنسی باید هدفدار باشد. «وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ»
۱۲. معیار احکام اسلامی، معیارهای عمومی، طبیعی و ساده است. پیدا شدن سپیدۀ صبح یا تاریکی شب را، هر کس در هر کجا باشد می‌تواند بفهمد. «یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ»
۱۳. نقش زمان‌بندی را در عبادات فراموش نکنیم. «أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَی اللَّیْلِ»
۱۴. اعتکاف، سکونت در مسجد است، مشروط به روزه گرفتن. «عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ»
۱۵. پیشگیری از گناه لازم است. قرآن می‌‏فرماید: به گناه نزدیک نشوید؛ چون نزدیک شدن به گناه همان و افتادن در آن همان. «فَلا تَقْرَبُوها»
۱۶. تقوا، فلسفۀ احکام الهی است. روزه برای تقواست؛ آمیزش جنسی مشروع نیز برای تقواست. «لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ»
این سوره که با جملۀ «هدیً للمتّقین» آغاز گردیده است، در آیات مختلف تقوا را به عنوان هدف دستورات الهی مطرح می‌کند.
۱۷. عمل به دستورات الهی، بستر رشد و تقوا می‌‏باشد. «لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۸ - تفسیر نور:

«وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَی الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَرِیقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خودتان نخورید و اموال را به (عنوان رشوه، به کیسه) حاکمان و قاضی‌‏ها سرازیر نکنید تا بخشی از اموال مردم را به گناه بخورید، درحالی‌که خود می‌‏دانید (که خلاف می‏‌کنید).
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۸:

«تُدْلُوا» به معنای سرازیر کردن دَلو در چاه است که در این آیه، رشوه به قاضی به آن تشبیه شده است. مراد از «أَمْوالِ النَّاسِ» هم اموال عمومی است و هم اموال خصوصی. علاوه‌بر آنکه رشوه برای گرفتن حقوق غیر مالیِ مردم نیز ممنوع است. «تُدْلُوا» به معنای سرازیر کردن دَلو در چاه است که در این آیه، رشوه به قاضی به آن تشبیه شده است. مراد از «أَمْوالِ النَّاسِ» هم اموال عمومی است وهم اموال خصوصی. علاوه‌بر آنکه رشوه برایگرفتن حقوق غیر مالیِ مردم نیز ممنوع است.
نکاتی دربارۀ رشوه:

رشوه، یکی از گناهان بزرگی است که مفاسد اجتماعی متعدّدی را به‌دنبال دارد؛ از جمله: حذف عدالت، یأس و ناامیدی ضعفا، جرأت و جسارت اقویا، فساد و تباهی حاکم و قاضی و از بین رفتن اعتماد عمومی.
با توجّه به این آثار و عوارض منفی، در روایات شدیداً از این عمل انتقاد شده است.
رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله خطاب به حضرت علی علیه‌السّلام فرمود: «یا علی ثمن المیتة و الکلب و الخمر و مهر الزانیة و الرشوة فی الحکم» ای علی! درآمد حاصل از فروش مردار، سگ، شراب، زنا و رشوه یکسان و حرام است. «بحار، ج ۷۷، ص ۵۴»
همچنین علی علیه‌السّلام در ذیل آیه شریفۀ «أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ» «مائده، ۴۲» فرمود: رشوه‌خواران کسانی هستند که مشکل مردم را حل نموده و در برابر، هدایای آنان را می‌پذیرند. «بحار، ج ۱۰۴، ص ۲۷۳»
امام صادق علیه‌السّلام رشوه را در حد کفر به خدا می‌داند.
و رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله رشوه دهنده و گیرنده و واسطه را لعنت کرد و فرمود: بوی بهشت به صاحب رشوه نمی‌‏رسد.
در حدیث دیگر می‌خوانیم: هر حاکمی که نسبت به گرفتاری‌های مردم بی‌تفاوت باشد، خداوند لطفش را نسبت به او می‌‏پوشاند و اگر هدیه قبول کند تا کار مردم را انجام دهد، در زنجیر است و اگر رشوه بگیرد، مشرک می‌‏باشد. «وسائل، ج ۱۲، ص ۶۳»
حضرت علی علیه‌السّلام، رشوه‌گیرنده را از حقّ ولایت محروم می‌داند. «نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱»
و در جای دیگر آن حضرت فرمودند: هیچ گروهی گرفتار رشوه نشدند، مگر آنکه گرفتار ترس و اضطراب و نگرانی شدند! «نهج‌الفصاحه، ح ۲۶۹۳»
بعضی برای توجیه خلاف خود، نام‌های مختلف بر رشوه می‌‏گذارند، از جمله: هدیه، تحفه، حقّ‌الزحمه، چشم‌روشنی و ...
شخصی به نام «أشعث بن قیس»، حلوایی به در خانۀ علی علیه‌السّلام به عنوان هدیه آورد تا در محکمه شاید امام به نفع او حکم صادر کند. امام فرمود: به خدا سوگند! اگر هفت اقلیم را بر من ببخشند تا پوست جو را به ناحق از دهان مورچه‌‏ای بگیرم این کار را نخواهم کرد. «نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴»
شخصی به رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله گفت: من متصدی و مسئول کاری هستم، مردم برایم هدایایی می‏‌آورند، چگونه است؟! حضرت در جواب فرمود: چه شده است که عُمّال ما از هدایا سخن می‌گویند! آیا اگر در خانه می‌نشستند کسی به آنان هدیه می‌‏داد؟! «نهج‌الفصاحه، ح ۵۳۹»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۸:

۱. مالکیّت باید از راه صحیح باشد. مانند: حیازت، تجارت، زراعت، صنعت، ارث، هدیه، امثال آن، ولی تصرف از طریق باطل و رشوه ایجاد مالکیّت نمی‌کند. «لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ»
۲. جامعه در حکم یک پیکر واحد است. «بَیْنَکُمْ»، «أَمْوالَکُمْ»
۳. رشوه، حرام است و انسان حق ندارد برای تصاحب اموال مردم رشوه دهد. «تُدْلُوا بِها إِلَی الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَرِیقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ»
۴. اسلام، مردم را مالک اموال‌شان می‌‏داند. «أَمْوالِ النَّاسِ»
۵. لغزش‌های آگاهانه خطرناک است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۹ - تفسیر نور:

«یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَواقِیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقی‏ وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» دربارۀ (حکمت) هلال‌های ماه از تو سؤال می‌کنند، بگو: برای آن است که مردم اوقات (کارهای خویش) و زمان حج را بشناسند. (ای پیامبر به آنان بگو:) نیکی آن نیست که (در حال احرام حج،) از پشت خانه‌ها وارد شوید، بلکه نیکی آن است که تقوا پیشه کنید و از درها وارد خانه‌ها شوید، از خدای بترسید، باشد که رستگار شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۹:

کلمۀ «مَواقِیتُ» جمع «میقات» به زمان یا مکانی معیّن گفته می‌‏شود که برای انجام کاری مشخّص شده باشد.
در این آیه ضمن پاسخگویی به سؤال گروهی از مردم که از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله دربارۀ هلال ماه می‌پرسیدند، به مواردی اشاره دارد که با هم آن را بررسی می‌‏کنیم:
ای پیامبر! به آنها که از فایدۀ جلوه‌های مختلف ماه می‌‏پرسند، بگو: آن تغییراتی که در ماه پدید می‌آید، برای مردم وسیلۀ وقت‌شناسی و تقویم همگانی و طبیعی است.
یکی از امتیازات اسلام این است که برنامه‌های خود را با مقیاس‌های طبیعی، عمومی و مجانی طرح می‌کند.
مثلًا برای تعیین مقدار آب کُر، وَجب را مقیاس قرار می‌‏دهد
و یا برای تشخیص وقت نماز، طلوع و غروب و زوال خورشید را مطرح می‌‏کند.
و برای آغاز و انتهای ماه رمضان و یا ایام حج، هلال ماه را ملاک قرار داده است.
اشکال مختلف ماه نیز، حکم یک نوع تقویم عمومی را دارد که در اختیار همه است.
نیاز به تقویم و تاریخ، لازمۀ زندگی اجتماعی است و بهترین وسیلۀ عمومی برای این تقویم همین است که افراد اعم از باسواد و بی‌‏سواد در هر کجای عالم با یک نگاه و در یک لحظه بتوانند روزهای ماه را تشخیص دهند.
سپس می‌فرماید: نیکی در آن نیست که در حال احرام، به جای استفاده از دَر برای ورود به خانه، از پشت خانه و بیراهه وارد شوید و این عقیده، خرافه‌‏ای بیش نیست که در حال احرام باید از پشت خانه‌‏ها وارد شد.
هر کاری راهی دارد و باید از مجرای طبیعی و راهش وارد شد.
برای انجام هر کار زمان مناسب، شیوۀ مناسب و رهبر مناسب لازم است.
همانگونه که زمان از طرف خداوند به وسیلۀ ماه و هلال معیّن می‌شود، رهبری نیز باید از طرف خداوند تعیین شود.
بنابراین معنای آیه چنین است: از هلال برای وقت‌شناسی استفاده کنید و در روش انجام امور، به دستورات آسمانی و رهبران مراجعه کنید و بیراهه نروید. سعادت و خوشبختی، راهی دارد که باید از راهش وارد شد و در انتخاب زمان، روش و رهبر از خدا بترسید تا شاید رستگار شوید.
امام صادق علیه‌السّلام فرمود: مراد از آیه «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها» آن است که هر کاری را از راهش وارد شود. «تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۹۰»
و امامان معصوم علیهم‌السّلام فرمودند: ما آل محمّد باب خداوند هستیم.
و پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: من شهر علمم و علی درب آن است. «تفسیر مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۰۹»
در این آیه جمله «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها» میان دو «تقوا» قرار گرفته است، شاید این رمز آن باشد که شناخت راه کار و ورود و خروج در امور، نیاز به تقوای فوق‌العاده دارد و کسانی‌که تقوای کمی داشته باشند بازهم بی‌‏راهه می‌‏روند.
شاید معنای آیه چنین باشد: مردم که دربارۀ هلال از تو می‏‌پرسند، جوابی درخور فهم آنان بگو که این هلال راهی است برای شناخت زمان و نظم امور دینی. امّا اگر می‌‏خواهید چگونگی تغییرات ماه را بفهمید، باید از راهش وارد شوید و مطالعه کنید و درس بخوانید.
این مطلب را قرآن در این قالب بیان فرمود که برّ و نیکی، بیراهه رفتن نیست؛ بلکه باید هر کاری را از راهش وارد شد و راه شناخت تغییرات جوّی، تحصیلات در این باره است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۹:

۱. حرکت کرات و ماه، دارای برنامه و زمان‌بندی دقیقی است که می‌‌تواند در برنامه عبادت و نظم امور زندگی مردم مؤثر باشد. «قُلْ هِیَ مَواقِیتُ لِلنَّاسِ»
امام صادق علیه‌السّلام در تفسیر این آیه فرمودند: هر گاه هلال ماه رمضان را دیدید، روزه بگیرید و در پایان، همین که هلال ماه شوال را دیدید، عید فطر بگیرید. «تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۱۷۶»
۲. اگر جمادات و کرات آسمانی نظم دارند و برای انتظام امور انسان‌ها جهت‌گیری شده‌‏اند، شرط انصاف نیست که ما موجوداتی بی‌‏نظم و بی‌‏حساب و رها باشیم. «قُلْ هِیَ مَواقِیتُ لِلنَّاسِ»
۳. در پاسخ به سؤالات، جوابی دهید که سؤال‌کننده بفهمد و مورد نیازش باشد. «قُلْ هِیَ مَواقِیتُ لِلنَّاسِ»
۴. اسلام، با آداب و رسوم جاهلی و خرافی مبارزه می‌کند. «لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها»
۵. برّ و نیکی را نباید از خرافات، عادات و سیرۀ نیاکان به دست آورد؛ بلکه راه شناخت برّ، در چارچوب فرمان وحی و رهبران معصوم علیهم‌السّلام و شیوه‌‏های منطقی است. «لَیْسَ الْبِرُّ» «وَ لکِنَّ الْبِرَّ»
۶. هر گاه راهی را بستید، راه صحیحی را نشان بدهید. «لَیْسَ الْبِرُّ» «وَ لکِنَّ الْبِرَّ»
۷. ارزش مفاهیم دینی، زمانی است که در افراد جلوه کند. به جای اینکه بگوید: نیکی تقواست، فرمود: نیکی، متّقی است. «وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقی‏»
۸. بیراهه رفتن تقوا نیست؛ اگر از سیرۀ عقلا و اولیای خدا سرپیچی کنیم و نام آن را تقوا و خودسازی بگذاریم، منحرف شده‌‏ایم. «أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
۹. به کارگیری روش‌های نادرست و غیر منطقی برای انجام امور، خلاف تقواست. «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
۱۰. حفظ وقت و مراعات نظم در کارها و عبادات، یکی از مصادیق تقوا و فلاح است. «مَواقِیتُ لِلنَّاسِ» «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
۱۱. رستگاری، نهایت تکامل است. بسیاری از دستورات، برای رسیدن به تقواست، ولی در این آیه، تقوا مقدّمۀ رستگاری است. «اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۰ - تفسیر نور:

«وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ» و در راه خدا با کسانی که با شما می‌‏جنگند، بجنگید ولی از حدّ تجاوز نکنید، که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۰:

در این آیه ضمن تصریح به ضرورت دفاع و مقابله در برابر تجاوز دیگران، یادآور می‌‏شود که در میدان جنگ نیز از حدود و مرزهای الهی تجاوز نکرده و متعرض بیماران، زنان، کودکان و سالمندانی که با شما کاری ندارند نشوید.
قبل از دعوت آنان به اسلام، دست به اسلحه نبرید و شروع‌کنندۀ جنگ نباشید و مقرّرات و عواطف انسانی را حتّی در جنگ مراعات کنید.
بعضی از صفات، در شرایط مختلف ارزش خود را از دست می‌‏دهند مثلاً ترحّم یک ارزش است، ولی ترحّم بر پلنگ تیزدندان، ستمکاری بر گوسفندان است.
و یا علم یک ارزش است، لکن گاهی ندانستن ارزش می‌‏شود.
مثلا شبی که حضرت علی علیه‌السّلام در بستر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله به جای آن حضرت خوابید و پیامبر خدا هجرت نمودند، ارزش این فداکاری بدان است که حضرت علی نداند که کشته می‌‏شود یا نه و اگر بداند که او را نمی‌‏کشند، افراد عادّی نیز حاضرند چنین عملی را انجام بدهند.
به‌هرحال هر یک از سخاوت و شجاعت ممکن است در شرایطی کم‌‏ارزش یا پرارزش یا بی‌‏ارزش شود، لکن تنها صفتی که هرگز از ارزش نمی‌‏افتد، مسئلۀ عدالت است که در هر زمان و مکان و نسبت به هر فرد، دوست یا دشمن یک ارزش است.
مراحل برخورد با دشمن در اسلام:

در اسلام برای برخورد با دشمن مراحلی تعیین شده است:
۱. بی‌اعتنایی «دَعْ أَذاهُمْ» «احزاب، ۴۸»؛
۲. اعراض «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» «نساء، ۶۳»؛
۳. خشونت «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ» «توبه، ۷۳»؛
۴. جنگ «وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ» «بقره، ۱۹۰».
جنگ مسلمین، برای دفاع از خود و دین خداوند است، لکن هدف دشمن از جنگ، خاموش کردن نور خدا «لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ» «صف، ۸» و به تسلیم کشاندن مسلمانان است. «لَنْ تَرْضی‏ عَنْکَ الْیَهُودُوَ لَا النَّصاری‏ حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ» «بقره، ۱۲۰»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹۰:

۱. دفاع و مقابله‌به‌مثل، از حقوق انسانی است. اگر کسی با ما جنگید ما هم با او می‌جنگیم. «قاتِلُوا» «الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ»
۲. هدف از جنگ در اسلام، گرفتن آب و خاک و یا استعمار و انتقام نیست؛ بلکه هدف، دفاع از حق با حذف عنصرهای فاسد و آزادسازی افکار و نجات انسان‌ها از خرافات و موهومات می‌‏باشد. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»
۳. حتّی در جنگ باید عدالت و حق رعایت شود. «قاتِلُوا» «لا تَعْتَدُوا» بارها قرآن با جملۀ «لا تَعْتَدُوا» سفارش کرده که در انجام هر فرمانی از حدود و مرزها تجاوز نشود.
۴. ظلم و ستم، رشتۀ محبّت الهی را پاره می‌کند. «إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»
۵. تنها حضور در جبهۀ سبب قرب الهی نیست؛ بلکه محبوبیّت نزد پروردگار زمانی است که در جنگ عادل باشیم و حقوق را رعایت کنیم. «لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»
۶. در جنگ، هدف باید فقط خدا باشد؛ نه هوس‌ها، تعصّب‏ ها، غنائم، ریا و سمعه. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»
۷. حتّی در دفاع از حقّ طبیعی خود، باید خدا را در نظر گرفت. با آنکه آنان جنگ را علیه شما آغاز کردند و شما باید دفاع کنید، ولی باز هم «فِی سَبِیلِ اللَّهِ» باشد.

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۹۳ - ۳۰۲.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۱۲تا ۱۱۳

و کذلک جعلنا لکل نبى عدوا شیاطین الانس و الجن یوحى بعضهم إلى بعض زخرف القول غرورا و لو شاء ربک ما فعلوه فذرهم و ما یفترون (۱۱۲)
و لتصغى إلیه افئدة الذین لا یؤمنون بالاخرة و لیرضوه و لیقترفوا ما هم مقترفون (۱۱۳)

ترجمه :
۱۱۲ - اینچنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انس و جن قرار دادیم که سخنان فریبنده و بى اساس (براى اغفال مردم ) به طور سرى (و درگوشى ) به یکدیگر مى گفتند و اگر پروردگار تو مى خواست چنین نمى کردند (و اجبارا مى توانست جلو آنها را بگیرد ولى اجبار سودى ندارد) بنابراین آنها و تهمت هایشان را به حال خود واگذار!
۱۱۳- و نتیجه (وسوسه هاى شیطان و تبلیغات شیطان صفتان ) این خواهد شد که دلهاى کسانى که به روز رستاخیز عقیده ندارند به آنها متمایل میگردد و به آن راضى مى شوند و هر گناهى بخواهند انجام دهند، انجام مى دهند.

تفسیر
وسوسه هاى شیطانى

در این آیه توضیح داده مى شود که وجود اینگونه دشمنان سرسخت و لجوج در برابر پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) که در آیات قبل به آن اشاره شد، منحصر به او نبوده بلکه در برابر تمام پیامبران دشمنانى از شیاطین جن و انس وجود داشته اند (و کذلک جعلنا لکل نبى عدوا شیاطین الانس و الجن ).
و کار آنها این بوده که سخنان فریبنده اى براى اغفال یکدیگر به طور اسرار آمیز و احیانا در گوشى به هم مى گفتند (یوحى بعضهم الى بعض زخرف القول غرورا).
ولى اشتباه نشود اگر خداوند میخواست میتوانست به اجبار جلو همه آنها را بگیرد تا هیچ شیطان و شیطان صفتى نتواند در راه پیامبران و دعوت آنها کوچکترین سنگى بیندازد (و لو شاء ربک ما فعلوه ).
ولى خداوند این کار را نکرد، زیرا میخواست مردم آزاد باشند تا مى دانى براى آزمایش و تکامل و پرورش آنها وجود داشته باشد، در حالى که اجبار و سلب آزادى با این هدف نمى ساخت ، به علاوه وجود این گونه دشمنان سرسخت و لجوج (اگر چه اعمالشان به خواست و اراده خودشان بوده ) نه تنها ضررى براى مؤ منان راستین ندارد، بلکه به طور غیر مستقیم به تکامل آنها کمک مى کند، چون همواره تکاملها در تضادها است ، و وجود یک دشمن نیرومند در بسیج نیروهاى انسان و تقویت اراده ها مؤ ثر است .
لذا در پایان آیه به پیامبرش دستور مى دهد که به هیچوجه به اینگونه شیطنتها
اعتنا نکند و آنها و تهمت هایشان را به حال خود واگذارد (فذرهم و ما یفترون ).
نکته ها
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:

۱ - در آیه فوق خداوند وجود شیاطین انس و جن را در برابر انبیاء به خود نسبت مى دهد و مى گوید و کذلک جعلنا (ما اینچنین قرار دادیم ) و در معنى این جمله در میان مفسران گفتگو است ، ولى همانطور که در سابق نیز اشاره کردیم تمام اعمال انسانها را از یک نظر میتوان به خداوند نسبت داد، زیرا هر کسى هر چه دارد از او دارد، قدرتش از او است ، همچنانکه اختیار و آزادى اراده اش نیز از او میباشد. اما مفهوم اینگونه تعبیرات هرگز، جبر و سلب اختیار نیست ، که خداوند عده اى را آنچنان آفریده که به دشمنى در برابر انبیاء برخیزند.زیرا اگر چنین بود مى بایست آنها در عداوت و دشمنى خود هیچگونه مسئولیتى نداشته باشند، بلکه کار آنها انجام یک رسالت محسوب شود، در حالى که مى دانیم چنین نیست .
البته انکار نمى توان کرد که وجود اینگونه دشمنان هر چند به اختیار خودشان بوده باشد میتواند براى مؤ منان به طور غیر مستقیم اثر سازنده داشته باشد، و به تعبیر بهتر مؤ منان راستین میتوانند از وجود هر گونه دشمن اثر مثبت بگیرند و او را وسیله اى براى بالا بردن سطح آگاهى و آمادگى و مقاومت خود قرار دهند، زیرا وجود دشمن باعث بسیج نیروهاى انسان است .
۲ - شیاطین جمع شیطان معنى وسیعى دارد و به معنى هر موجود سرکش و طغیانگر و موذى است ، و لذا در قرآن به انسانهاى پست و خبیث و طغیانگر نیز کلمه شیطان اطلاق شده است ، همانطور که در آیه فوق کلمه شیطان هم به شیطانهاى انسانى و هم به شیطانهاى غیر انسانى که از نظر ما پنهانند اطلاق
شده ، اما ابلیس اسم خاص براى شیطانى است که در برابر آدم (علیه السلام ) قرار گرفت و در حقیقت رئیس همه شیاطین است !: بنابراین شیطان اسم جنس و ابلیس اسم خاص (علم ) است .
۳ - زخرف القول به معنى سخنان فریبنده است که ظاهرى جالب و باطنى زشت و بد دارد و غرور به معنى اغفال کردن است .
۴- تعبیر به وحى در آیه بالا اشاره لطیفى است به این حقیقت که آنها در گفتار و اعمال شیطانى خود نقشه هاى اسرار آمیز دارند که محرمانه به یکدیگر القاء مى کنند، تا مردم از کار آنها آگاه نشوند، و طرحهاى آنها کاملا پیاده شود زیرا یکى از معانى وحى در لغت سخنان آهسته و در گوشى است .
در آیه بعد نتیجه تلقینات و تبلیغات فریبنده شیاطین را چنین بازگو میکند: که سرانجام کار آنها این خواهد شد که افراد بى ایمان یعنى آنها که به روز رستاخیز عقیده ندارند به سخنان آنها گوش فرا دهند و دلهایشان به آن متمایل گردد (و لتصغى الیه افئدة الذین لا یؤ منون بالاخرة ).
لتصغى از ماده صغو (بر وزن سرو) به معنى تمایل پیدا کردن به چیزى است ، ولى بیشتر به تمایلى گفته مى شود که از طریق شنیدن و بوسیله گوش حاصل میگردد، و اگر کسى به سخن دیگرى با نظر موافق گوش کند به آن صغو و اصغاء گفته مى شود.
سپس مى فرماید سرانجام این تمایل ، رضایت کامل به برنامه هاى شیطانى خواهد شد (و لیرضوه ).
و پایان همه آنها ارتکاب انواع گناهان و اعمال زشت و ناپسند خواهد بود (و لیقترفوا ما هم مقترفون ).

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=54572

بسیج یعنی...

 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «بسیج بیش از آنکه یک سازمان باشد، یک فرهنگ است، یک تفکّر است. بنابراین، همه‌ی کسانی که این فرهنگ را پذیرفته‌اند، در این راه حرکت کرده‌اند، این تفکّر را ممشای خودشان قرار داده‌اند، ولو داخل سازمان نباشند، بسیجی‌اند.» ۱۴۰۲/۰۹/۰۸

بسیج بزرگ‌ترین شبکه جهانی مقاومت

حضرت امام خمینی: بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نموده‌اند.
رهبر انقلاب اسلامی: جنبه‌ی‌فراملی و فرامرزی بسیج در بیان امام هست. امام تعبیر میکند هسته‌های مقاومت جهانی. بسیج ما نیست. بسیج خودشان است اما همان فرهنگ است. همان هسته‌های مقاومتی که امام بشارتش را داده بود، امروز در حال تعیین سرنوشت این منطقه‌اند. یک نمونه‌اش همین طوفان‌الاقصی است. ۱۴۰۲/۹/۸

بسیج بزرگ‌ترین شبکه مردمی مکتبی در خدمت مستضعفان

حضرت امام خمینی (ره): بسیج، مدرسه‌ عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که بر گلدسته‌های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سَر داده‌اند.
رهبر انقلاب اسلامی: «در میدان رزم، ده‌ها هزار بسیجیِ مخلص، کارهای بزرگ انجام دادند... قلّه‌هایی هم داشتند؛ قلّه‌ بسیج سلیمانی است، صیّاد شیرازی است، همّت، بابایی، شیرودی، شهید همدانی و صدها نفر امثال اینها... در صحنه‌ علم و پژوهش، شهید فخری‌زاده و مرحوم کاظمی آشتیانی بسیجی بودند... اینکه امام فرمود «لشکر مخلص خدا» و «مدرسه‌ عشق»، در عرصه‌ عمل نمونه‌هایش به ‌طور واضح دیده شد.» ۱۴۰۲/۹/۸

فشرده یک جنایت ۷۵ ساله

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «این فجایعی که در این نزدیکِ پنجاه روز اتّفاق افتاد، فشرده‌ی جنایاتی است که ۷۵ سال است رژیم صهیونیستی دارد در فلسطین انجام میدهد؛ حالا الان فشرده‌اش کرد، وَالّا در طول این سالها همیشه همین‌جور کارها را کرده: مردم را بکشد، از خانه‌هایشان بیرون کند، خانه‌ها را ویران کنند. همین شهرکهایی که ساخته‌اند، کجا ساخته شده؟ شهرکهای صهیونیستی کجا ساخته شده؟ خانه‌های مردم را خراب کردند، مزرعه‌‌ی فلسطینی را نابود کردند، شهرک صهیونیستی ساختند. اگر کسی ایستاده، او را کشته‌اند؛ اگر بچّه بوده، بچّه را کشته‌اند، زن را کشته‌اند؛ این کاری است که ۷۵ سال است دارند انجام میدهند. به نظر ما طوفان اقصیٰ خاموش‌شدنی نیست ان‌شاءالله، و بدانند که به حول و قوّه‌ی الهی این وضع هم ادامه پیدا نخواهد کرد.» ۱۴۰۲/۰۹/۰۸

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای فرمانده کل قوا

در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی دریایی 7 /آذر/ 1402

7 آذر یک روز تاریخی و فراموش نشدنی:

این روز باید به‌عنوان روز فداکاری نیروی دریایی ارتش معرفی شود ...

یکی از ظرفیت‌های نیروی دریایی ارتش که می‌تواند موجب ایجاد امید و نشاط در میان جوانان شود، زمینه سازی برای امکان بازدید اردوهای راهیان پیشرفت از کارخانه‌ها و توانمندی های این نیرو است ...

نقش بی‌نظیر حاج قاسم
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «چون بنیه‌ی انقلاب بنیه‌ی قوی‌ای است، در هر دو قضیه [حمله‌ی نظامی آمریکا به افغانستان و عراق] طرف مقابل به طور واضح شکست خورد و شکستش همراه بود با توسعه‌ی دست‌وبال جمهوری اسلامی؛ چیزی که آنها فکرش را نمیکردند. خدا رحمت کند شهید سلیمانی را که نقش او در این قضیّه نقش واقعاً بی‌نظیری بود؛ من که از نزدیک در جریان کارها بودم، میدانم. خدا ان‌شاءالله درجاتش را عالی کند.» ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
 

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای

تدین، جزو وجود و ذهن انسان است، با انسان رشد می‌کند، شکوفایی پیدا می‌کند و در تمام حرکات انسان اثر می‌گذارد. دین که بیگانه‌ی از زندگی نیست. دین، در یک کلمه حرف زدن، در یک اشاره، در یک موضعگیری، تأثیر می‌گذارد. انسانی که معتقد به دین است، مگر می‌تواند مدتی بی‌دین زندگی کند؟

اساتید دانشگاه

همیشه اعتقادم این بوده و هست. آن استادی که بناست بیاید علمی را بیاموزاند و اعتقادی را که روح آن علم است، بگیرد و از بین ببرد، نباید بیاید. این، دزد و مضر است.... آن استاد یا آن مسؤولی که در رابطه‌ی خودش با دانشجو، میخواهد پایه‌های ایمان دینی آنها را - که همان ایمان انقلابی است - سست بکند، چه مسؤول و چه دلسوزی است؟ چه ارزشی برای پیشرفت علم کشور دارد؟ او چه کمکی به استقلال این ملت میتواند بکند؟ این، همان دانشگاه گذشته میشود که حقیقتاً برای این مملکت سودمند نبود؛ شما نباید بگذارید ...

محیط دانشگاه، باید محیط دینی باشد. باید این را تأمین کنیم. و این نمیشود، مگر این‌که شما که رؤسا و مسؤولان دستگاههای دانشگاهی کشور هستید - بیش از همه، آقای وزیر و معاونان ایشان و بعد هم رؤسای دانشگاهها و دانشکده‌ها - صددرصد با تعصب دینی و انقلابی و پایبندی شدید و اصرار بر این‌که باید دین حاکمیت پیدا کند و چتری بر زندگی محیط دانشگاه بزند، این هدف را تعقیب کنید. از کلمه‌ی تعصب نترسید. تعصب جاهلی بد است. عصبیتی که از روی جهالت نباشد، خیلی هم خوب است. عصبیت، معنایش جهالت نیست ...

دانشگاه نظام جمهوری اسلامی، باید کسانی را تربیت بکند که تکیه‌ی این نظام، به آنها باشد. یعنی این نظام، از لحاظ علمی و عملی و مدیریت و گشودن گرههای ریز و درشت بر سر راه زندگی این ملت، به آنها تکیه کند. مگر غیر از این است؟ دانشگاه برای چیست؟ مگر بیعلم، میشود زندگی کرد؟ میشود پیش رفت؟ میشود به حقوق ملی خود واقف شد، یا آن حقوق را به دست آورد، یا در راه آنها به مبارزاتِ درست دست زد؟ ملتی که علم ندارد، محکوم به عقب ماندگی و ذلت و بارکشی و بداخلاقی و دون و فرودستی در معادلات جهانی است ...

لزوم پایبندی دانشگاه ها به دین و احکام اسلامی (روشنفکری):

نکته‏ی دیگری که من مکرر در سخنرانیها و در همین مراسم مختلف دانشگاهی عرض کرده‏ام و شاید این حرف تکراری باشد، لیکن مهم است و باید بگویم، مسأله‏ی دین در دانشگاه‏هاست. دین، به همین معنای تدین، مورد نظر است. آن تفسیر غلط روشن‏فکری از دین و همان تصوراتی که بعضیها داشتند و کج‏رویها و کج‏فهمی‏هایی که در مسائل دین بوده، آن را نمی‏گویم. تجربه نشان داد که آن تصورات، یک پول سیاه هم ارزش ندارد. من عمرم را در همین چیزها صرف کرده‏ام؛ از دور حرف نمی‏زنم. دین به معنای تدین، یعنی پایبندی به احکام اسلامی، قبول، اذعان و تسلیم. روایت هم دارد، قرآن هم همین است: «انّ الدّین عند الله الاسلام». اسلام یعنی چه؟ «من اسلم وجهه للّه» یعنی چه؟ یعنی صورتت را تسلیم خدا کن. این، دین است. مظهرش در مورد احکام شرعی، همین است دیگر. آیا دانشگاههای ما این گونه‏اند؟

۱۳۶۹/۰۵/۲۳

https://imamhussain.org/persian/31216

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

ابو سلامه عمّار بن سلامة دالانى

عمار بن ابی‌سلامة در روز عاشورا در حمله نخستین (حمله عمومی لشکریان عمر بن سعد به سپاه امام) به شهادت رسید. در زیارت الشهدا (زیارت ناحیه غیرمعروف) با عبارت «السَّلَامُ عَلَی عَمَّارِ بْنِ أَبِی سَلَامَةَ الْهَمْدَانِی» به او سلام داده شده است.

https://harimeharam.ir/shahid/477

شهید مدافع حرم شهید حمزه کاظمی کل کشوندی

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

جهاد مایه‌ی عزّت است؛ نه‌فقط عزّت کشور و ملّت و آن جمعیّتی که مجاهدان از میان آنها برخاسته‌اند -آنکه به جای خود محفوظ؛ هر ملّتی که سربلند میشود، عزّت پیدا میکند، به برکت مجاهدت فرزندان خودش قدرت پیدا میکند ... 1397/12/22

شهید مدافع حرم شهید حمزه کاظمی کل کشوندی تاریخ شهادت : 1394/11/25 ... حلب - سوریه

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر قرآن کریم , بسیج , شبکه جهانی , مقاومت , نقش , بی‌نظیر , حاج قاسم , انسان , معتقد , دین , شهید مدافع حرم , شهید حمزه کاظمی کل کشوندی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 تحولی عظیم

غزه و جنایات اسرائیل غاصب و ... حتی نابودی اسرائیل جنایتکار که قطعی است،اینها فقط پرده از چهره پلید وجنایتکار مستکبرین عالم ،انگلیس و فرانسه وآلمان و... با سردم داری آمریکا شیطان بزرگ، بر داشته و خواهد برداشت وآنها را رسوای جهانیان کرده،لکن ورای این جنایات و جنگ "کثیف" صهیونیست ها در قتل عام مردم مظلوم غزه ، عالم درانتظار تحولی عظیم است .!

همواره دعاگوی رهبر فرزانه انقلاب باشید

 انقلاب اسلامی خودش را صادر وقلوب موحدین عالم راتسخیر نموده وامامین انقلاب اسلامی وفرزندمعنوی شان حاج قاسم شهید، بالاترین نقش را در نشان دادن چهره اسلام ناب به جهانیان داشته اندواکنون رهبری فرزانه انقلاب محبوب قلوب موحدین عالم می باشند

ومانیز باید قدردان حضرت آقا ،رهبر فرزانه انقلاب باشیم و خدارا بخاطر نعمت ولایت شاکر باشیم، در انتخاب افراد در انتخابات پیش رودقت کنید که یک فریضه است وشک نکنید که رفتار ما خاصه در یاری انقلاب و دقت در انتخابات در منظر عین الله الناظره امام عصر (سلام الله علیه) می باشد،و اگر انقلاب اسلامی را یاری نماییم ،امام علیه السلام ما را یاری خواهد کرد،

دعاى فرج را بطور مستمر هر روز بخوانيد

اَللهُمَّ عَجِلْ لِوَليِك اَلفَرَجْ

 این شخصيت مومن،انقلابى وپرتلاش با ملت صادق است

 بعداز حضرت آقا وشهید رجایی صادق ترین و پرتلاش ترین رئیس جمهور ایران است كه جديّت درخدمت به مردم را دارد و به توفيقات معنوى وبالاترین جایگاه در این نظام مقدس خواهد رسید

 اَللهُمَّ عَجِلْ لِوَليِك اَلفَرَجْ

تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۲ - تفسیر نور:

«فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» پس کسی که از انحراف وصیّت‌کننده (و تمایل بی‌‏جای او به بعض ورثه) یا از گناه او (به اینکه به کار خلافی وصیّت کند،) بترسد و میان آنها را اصلاح دهد، گناهی بر او نیست (و مشمول قانون مجازات تبدیل وصیّت نمی‏‌شود) همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۲:

صاحب تفسیر مجمع‌البیان کلمۀ «جَنَفاً» را به معنای تمایل به انحرافِ ناآگاهانه و کلمۀ «إِثْمَ» را به معنای گناه آگاهانه گرفته است.

آنچه در اسلام ممنوع شده، تغییر و تبدیل وصیّت‌‏های صحیح است؛ ولی اگر وصیّت سبب فتنه می‌‏شود و یا خلاف موازین شرع بود، تغییر آن اشکال ندارد.

چنان‌که اگر وصیّت‌کننده بیش از یک‌سوم اموالش را وصیّت کند، می‌توان آن مقدار را کم نمود.

اگر سفارش به گناه کرد، می‌توان وصیّت را تغییر داد.

یا اگر عمل به وصیّت ایجاد فتنه و فساد می‌‏کند، می‌‏توان زیر نظر حاکم اسلامی در وصیّت تغییراتی داد.

به‌هر‌حال در اسلام بن‌بست وجود ندارد و چون مسیر تمام اعمال رسیدن به تقواست، می‌توان بر اساس تقوا تمام موارد ضد تقوا را اصلاح کرد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۲:

۱. اصل اهم و مهم را باید مراعات کرد. احترام به وصیّت مهم است، ولی رفع فتنه و اصلاح امور مسلمین مهم‌تر است. «فَمَنْ خافَ» «فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ»

۲. تغییر وصیّت باید بر اساس فتنه‌زدایی و اصلاح باشد. «فَمَنْ خافَ» «فَأَصْلَحَ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۳ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما مقرّر گردید، همان‌گونه که بر کسانی‌که پیش از شما بودند مقرّرشده بود، باشد که پرهیزگار شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۳:

تقوی، به‌معنای خویشتن‌داری از گناه است.

بیشتر گناهان، از دو ریشۀ غضب و شهوت سرچشمه می‏‌گیرند.

روزه، جلوی تندی‌‏های این دو غریزه را می‌گیرد و لذا سبب کاهش فساد و افزایش تقواست. «کافی، ج ۲، ص ۱۸»

به نظر مفسّران و دانشمندان علوم قرآنی، آیاتی که با خطاب «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» شروع شده‏ اند،در مدینه نازل شده و جزء آیات مدنی می‌باشند.

فرمان روزه نیز همچون دستور جهاد و پرداخت زکات در سال دوّم هجری صادر گردیده است.
آثار و برکات روزه:

تقوی و خداترسی، در ظاهر و باطن، مهم‌‏ترین اثر روزه است.

روزه، یگانه عبادت مخفی است.

نماز، حج، جهاد، زکات و خمس را مردم می‌‏بینند؛ امّا روزه دیدنی نیست.

روزه، ارادۀ انسان را تقویت می‌کند. کسی‌که یک ماه نان و آب و همسر خود را کنار گذاشت، می‌تواند نسبت به مال و ناموس دیگران خود را کنترل کند.

روزه، باعث تقویت عاطفه است. کسی‌که یک ماه مزۀ گرسنگی را چشید، درد آشنا می‌‏شود و رنج گرسنگان را احساس و درک می‌‏کند.

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: روزه، نصف صبر است. «تفسیر المنار، ذیل آیه»

روزۀ مردمان عادّی، همان خودداری از نان و آب و همسر است.

امّا در روزۀ خواص علاوه‌بر اجتناب از مفطرات، اجتناب از گناهان نیز لازم است،

روزۀ خاصّ ‏الخاص علاوه‌بر اجتناب از مفطرات و پرهیز از گناهان، خالی‌بودن دل از غیر خداست. «تفسیر روح‌البیان»

روزه، انسان را شبیه فرشتگان می‌کند، فرشتگانی که از خوردن و آشامیدن و شهوت دور هستند. «صاحب جواهر، نقل از آیة‌اللَّه جوادی»

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: هر کس ماه رمضان را برای خدا روزه بدارد، تمام گناهانش بخشیده می‌شود. «تفسیر مراغی، ج ۲، ص ۶۹»

چنان‌که در حدیث قدسی نیز آمده است که خداوند می‌‏فرماید: «الصوم لی و انا اجزی به» روزه برای من است و من آن را پاداش می‌‏دهم.

اهمیّت روزه به قدری است که در روایات پاداش بسیاری از عبادات را همچون پاداش روزه دانسته‌اند. «کافی، ج۲، ص ۱۰۰»

هر چند که روزه بر امّت‌‏های پیشین نیز واجب بوده، ولی روزۀ ماه رمضان، مخصوص انبیاء بوده است و در امّت اسلامی، روزۀ رمضان بر همه واجب شده است. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۳۶»

از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمود: برای هر چیز زکاتی است و زکات بدن‌ها، روزه است. «بحار، ج ۶۹، ص ۳۸۰»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۳:

۱. خطابِ زیبا، گامی برای تأثیرگذاری پیام است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»

در حدیثی از تفسیر مجمع‌البیان می‌‏خوانیم: لذّت خطاب «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» سختی روزه را آسان می‌‌کند. اگر والدین بخواهند که فرزندشان به سخنان‌شان گوش دهند، باید آنان را زیبا صدا زنند.

۲. از شیوه‌‏های تبلیغ آن است که دستورات مشکل، آسان جلوه داده شود.

این آیه می‌فرماید: فرمان روزه مختص شما مسلمانان نیست، در امّت‌‏های پیشین نیز این قانون بوده است. و عمل به دستوری که برای همه امّت‌ها بوده، آسان‌تر از دستوری است که تنها برای یک گروه باشد. «کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»

۳. قرآن، فلسفۀ بعضی احکام همچون روزه را بیان داشته است؛ زیرا اگر مردم نتیجۀ کاری را بدانند، در انجام آن نشاط بیشتری از خود نشان می‌‏دهند. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۴ - تفسیر نور:

«أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلی‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکِینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» چند روزی معدود (روزه بر شما مقرّر شده است)، ولی هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد، پس (به همان) تعداد از روزهای دیگر (را روزه بگیرد) و بر کسانی که طاقت روزه ندارند (همچون بیماران مزمن و پیر مردان و پیر زنان)، لازم است کفّاره‌‏ای بدهند، مسکینی را اطعام کنند.

و هر کس به میل خود بیشتر نیکی کند (و بیش از مقدار واجب، طعام بدهد)، برای او بهتر است، ولی اگر (آثار روزه را) بدانید، (می‌‏فهمید که) روزه گرفتن، برای‌تان بهتر است. (و هرگز به روزه‌خواری معذوران، غبطه نمی‏‌خوردید.)
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۴:

یکی از معانی باب افعال در زبان عربی، سلب است.

مثلاً کلمۀ «عجمه» به‌معنای گنگی است، وقتی به باب افعال می‌رود و «اعجام» می‌‏شود، به‌معنای ازبین‌بردن گنگی است.

در این آیه نیز کلمه «یُطِیقُونَهُ» به‌معنای سلب طاقت و توان است.

تسلیم فرمان خدا بودن، ارزش است؛ اگر دستور روزه گرفتن داد، باید روزه گرفت و اگر حکم به افطار کرد، باید روزه را شکست.

در مجمع‌البیان آمده است: گروهی از اصحاب پیامبر حتّی در حال سفر روزه گرفته و مایل نبودند که روزه خود را بشکنند. رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله آنان را گناهکار خواندند.

امام صادق علیه‌السّلام فرمود: اگر کسی در سفر روزه بگیرد، من بر جنازۀ او نماز نمی‌گزارم.

در تفسیر قرطبی نیز آمده است که رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله در سفر از مدینه به مکّه در ماه رمضان، آب خواستند، آنگاه ظرف آب را بر سر دست گرفتند تا مردم ببینند و سپس از آب میل فرمودند.

به هر حال اگر مسافر یا مریضی روزه گرفت، روزه‌‏اش باطل و باید قضای آن را به جا آورد. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۶۴.۱»

امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: حتّی اگر مادری نسبت به شیر کودک یا جنین نگرانی داشت، باید روزۀ خود را افطار نماید و این نشانۀ رأفت خداوند است. «تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۸۲»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۴:

۱. اسلام برای هر فرد در هر شرایطی، قانون مناسب دارد. در این آیه، حکم مسافران، بیماران و سالمندان بیان شده است. «فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلی‏ سَفَرٍ»

۲. شرایط نباید فلسفۀ کلّی حکم و آثار و منافع آن را تماماً از بین ببرد. اگر انسان مریض یا مسافر در شرایطی نمی‌‏تواند روزه بگیرد، باید در ایام دیگری قضا کند تا از منافع روزه برخوردار شود. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»

۳. قصد سفر، به تنهایی مانع روزه نیست، در سفر بودن لازم است. «عَلی‏ سَفَرٍ»

۴. قضای روزه، زمان خاصّی ندارد. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»

۵. توانایی، شرط تکلیف است. «عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ»

۶. تغذیۀ فقرا، در متن احکام جاسازی شده است. «طَعامُ مِسْکِینٍ»

۷. عباداتی سبب رشد و قرب است که با علاقه و رغبت باشد. «فَمَنْ تَطَوَّعَ»

۸. دستورات الهی به‌گونه‌‏ای است که حداقل را بر همه واجب کرده است و بیش از آن را به اختیار انسان می‌‌گذارد. در این آیه سیر کردن یک گرسنه واجب، ولی بیش از آن به‌عنوان عمل مستحبّی در اختیار خود انسان است. «فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ»

۹. انجام دستورات خداوند، آثار خوبی دارد که به خود انسان باز می‌‌گردد نه خدا. «أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌلَکُمْ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۵ - تفسیر نور:

«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی‏ وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلی‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‏ ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (روزه در) ماه رمضان، ماهی است که قرآن در آن نازل شده است.

(و قرآن کتابی است که) هدایت‌گر مردم همراه با دلایل روشنِ هدایت و وسیلۀ تشخیص حق از باطل است، پس هر کس از شما که این ماه را دریابد، باید روزه بگیرد.

و آن کس که بیمار یا در سفر باشد، روزهای دیگری را به همان تعداد روزه بگیرد.

خداوند برای شما آسانی می‌‏خواهد و برای شما دشواری نمی‌خواهد (این قضای روزه) برای آن است که شماره مقرّر روزها را تکمیل کنید و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، به بزرگی یاد کنید، باشد که شکرگزار گردید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۵:

«رَمَضانَ» از مادۀ «رمض» به‌معنای سوزاندن است. البتّه سوزاندنی که دود و خاکستر به همراه نداشته باشد.

وجه تسمیۀ این ماه از آن روست که در ماه رمضان، گناهان انسان سوزانده می‌شود.

ماه رمضان، ماه نزول قرآن می‌‏باشد و تنها ماهی است که نامش در قرآن آمده و شب قدر نیز در این ماه است.

در تفسیر برهان از پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: تمام کتاب‌های آسمانی، در ماه رمضان نازل شده‌اند. ماه رمضان، بهترین ماه خدا است.

آن حضرت در جمعه آخر ماه شعبان، خطبۀ مفصلی در عظمت ماه رمضان ایراد کرده‌اند که در بعضی از تفاسیر و کتب روایی آمده است. «بحار، ج ۹۶، ص ۳۵۶»

همچنین در صحیفۀ سجادیه، امام سجاد علیه‌السّلام در وداع ماه رمضان مناجات جان‌سوزی دارند.

اسلام دین آسان و بنای آن بر سهولت و عدم سخت‌‏گیری است. هر کس مریض یا مسافر بود روزه نگیرد و قضای آن را انجام دهد.

اگر وضو گرفتن مشکل است، تیمّم را جایگزین می‌‏کند. اگر ایستادن در نماز مشکل است، اجازۀ نشسته نماز خواندن را می‌دهد. که این قانون به نام «قاعده لا حرج» در فقه مشهور است.
ویژگی‌های ماه مبارک رمضان:

در رمضان، مؤمنان با کارت «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» به میهمانی خداوند دعوت شده‌‌اند، و این میهمانی ویژگی‌هایی دارد:

۱. میزبان، خداوند است و میهمانان را شخصاً دعوت کرده است؛

۲. وسیلۀ پذیرایی، شب قدر، نزول قرآن، فرود آمدن فرشتگان، استجابت دعا، لطافت روح و دوری از دوزخ است؛

۳. زمان پذیرایی، ماه رمضان است که به گفتۀ روایات، اوّل آن رحمت، وسط آن مغفرت و آخر آن پاداش است؛

۴. چگونگی پذیرایی، شب قدر به‌گونه‌‏ای است که در آن نیاز یک سال میهمانان تأمین می‌‏شود و زمین با نزول فرشتگان در شب قدر مزیّن می‌‌گردد؛

۵. غذای این ماه، غذای روح است که برای رشد معنوی لازم است؛ نه غذای جسم. لطف غذای این مهمانی، آیات قرآن است که تلاوت یک آیه آن در ماه رمضان همچون تلاوت تمام قرآن در ماه‌های دیگر است؛

۶.این میهمانی هیچ سنخیّتی با میهمانی‌‏های دنیوی ندارد. خداوندِ عالِم و غنی و خالق و باقی و عزیز و جلیل، میزبان انسان‌های جاهل و فقیر و فانی و مخلوق و ذلیل می‏‌شود؛

و می‌‏گوید: من دعای‌تان را مستجاب می‌کنم و برای هر نفسی که در ماه رمضان می‏‌کشید، پاداش تسبیحی عطا می‌کنم. «خطبۀ پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله در جمعه آخر ماه شعبان»
آداب مهمانی:

در وسائل‌الشیعه «وسائل، ج ۷، ص ۱۱۹» برای اخلاق روزه‌‏دار در ضمن روایت مفصّلی می‌خوانیم: روزه‌دار، از دروغ، گناه، مجادله، حسادت، غیبت، مخالفت با حق، فحش و سرزنش و خشم، طعنه و ظلم و مردم‌آزاری، غفلت، معاشرت با فاسدان، سخن‌چینی و حرام‌خواری، دوری کند و نسبت به نماز، صبر و صداقت و یاد قیامت توجّه خاص داشته باشد.

شرط حضور در این مهمانی، فقط تحمّل گرسنگی نیست. در حدیث آمده است: آن کس که از اطاعت رهبران آسمانی، سرباز زند و یا در مسائل خانوادگی و شخصی با همسر خود بدرفتار و نامهربان باشد و یا از تأمین خواسته‌های مشروع او خودداری کند و یا والدین از او ناراضی باشند، روزۀ او قبول نیست و شرایط این ضیافت را به جای نیاورده است.

روزه گرچه فوائد و منافع طبّی از قبیل دفع و برطرف‌شدن مواد زائد بدن در اثر گرسنگی را دارد، امّا سحرخیزی و لطافت روح و استجابت دعا در ماه رمضان چیز دیگری است و محروم واقعی کسی است که از این همه خیر و برکت محروم باشد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۵:

۱. ارزش رمضان، به نزول قرآن است. ارزش انسان‏‌ها نیز می‌تواند به مقداری باشد که قرآن در آنها نفوذ کرده باشد. «الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»

۲. هدایت، دارای مراحلی است: یک مرحلۀ عمومی است «هُدیً لِلنَّاسِ» و یک مرحلۀ خاص است. «وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی‏»

۳. وجوب روزه، بعد از یقین به حلول ماه رمضان است. «فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ»

۴. قضای روزه بر مریض و مسافر واجب است. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»

۵. روزۀ قضا، مشروط به زمان خاصّی نیست. «أَیَّامٍ أُخَرَ»

۶. احکام خداوند بر اساس آسانی و مطابق طاقت انسان است. «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ»

۷. عسر و حرج، واجبات را از دوش انسان برمی‌دارد. «لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»

۸. روزۀ قضا باید به تعداد روزهایی باشد که عذر داشته است. «لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ»

۹. هدایت و توفیق انجام عبادات، از طرف خداست. تکبیر، نشان بزرگداشت خدا و عدم توجّه به خود و دیگران است.«لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‏ ما هَداکُمْ»

۱۰. روزه، زمینه‌‏ساز هدایت انسان و سپاسگزاری اوست. «لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‏ ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۶ - تفسیر نور:

«وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» و هر گاه بندگانم از تو دربارۀ من پرسند (بگو:) همانا من نزدیکم دعای نیایش‌گر را آنگاه که مرا می‌‏خواند پاسخ می‌گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که به رشد رسند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۶:

برخی افراد از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله می‌پرسیدند: خدا را چگونه بخوانیم؟ آیا خدا به ما نزدیک است که او را آهسته بخوانیم و یا اینکه دور است که با فریاد بخوانیم؟! این آیه در پاسخ آنان نازل شد.

دعاکننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد که در این آیه، هفت‌مرتبه خداوند تعبیر خودم را برای لطف به او به کار برده است:

اگر بندگان خودم دربارۀ خودم پرسیدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزدیک هستم و هرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهای آنان را مستجاب می‌کنم، پس به خودم ایمان بیاورند و دعوت خودم را اجابت کنند.

این ارتباط محبّت‌آمیز در صورتی است که انسان بخواهد با خداوند مناجات کند.

دعا کردن، همراه و همرنگ‌شدن با کلّ هستی است.

طبق آیات قرآن، تمام هستی در تسبیح و قنوت هستند «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» «بقره، ۱۱۶» و تمام موجودات به درگاه او اظهار نیاز دارند «یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «الرحمن، ۲۹» پس ما نیز از او درخواست کنیم تا وصلۀ ناهمگون هستی نباشیم.
سفارشات قرآن دربارۀ دعا:

۱. دعا و درخواست باید خالصانه باشد. «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ» «غافر، ۱۴»

۲. دعا باید با ترس و امید همراه باشد. «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً» «اعراف، ۵۶»

۳. دعا باید با عشق و رغبت و ترس توأم باشد. «یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً» «انبیاء، ۹۰»

۴. دعا باید با تضرّع و در پنهانی صورت بگیرد. «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً» «اعراف، ۵۵»

۵. دعا باید با ندا و خواندنی مخفی همراه باشد. «إِذْ نادی‏ رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا» «مریم، ۳»

در اصول کافی، صدها حدیث در اهمیّت، نقش و آداب دعا، توجّه و اصرار و ذکر حاجت ‏ها هنگام دعا و دعای دسته‌جمعی و ایمان به استجابت آن آمده است. «کافی، ج ۲، کتاب‌الدعا»
چرا گاهی دعای ما مستجاب نمی‌شود؟

عدم استجابت دعای ما به خاطر شرک یا جهل ماست.

در تفسیر المیزان می‌خوانیم که خداوند در این آیه می‌فرماید: «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» خودم اجابت می‌کنم دعاکننده‌‏ای را که فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام، از من طلب خیر کند.

پس اگر دعا مستجاب نشد، یا به جهت آن است که ما از خداوند خیر نخواسته‌‏ایم، و در واقع برای ما شر بوده

و یا اگر واقعاً خیر بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نکرده‌‏ایم و همراه با استمداد از غیر بوده است.

و یا اینکه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد که به فرمودۀ روایات، در این صورت به جای آن بلایی از ما دور می‌شود و یا برای آیندۀ ما یا نسل ما ذخیره می‌شود و یا در آخرت جبران می‌گردد.

در اصول کافی می‌خوانیم: کسی که غذای حرام بخورد، یا امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر نکند و یا از سر غفلت و بی‌اعتنایی دعا کند، دعایش مستجاب نمی‌گردد.

معنای دعا، ترک کسب و کار نیست، بلکه توکّل به خداوند همراه با تلاش است.

لذا در حدیث می‌خوانیم: دعای بیکار مستجاب نمی‌شود.

شاید قرار گرفتن آیۀ دعا در میان آیات روزه به خاطر تناسب بیشتری است که ماه خدا با دعا دارد.
با اینکه کارهای خداوند قانون‏‌مند و بر اساس عوامل و سنّت‌‏های ثابت است، پس دعا چه نقشی دارد؟

همان‌گونه که انسان در سفر، حکم نماز و روزه‌اش غیر از انسان در وطن است، انسان دعاکننده با انسان غافل از خدا متفاوت هستند و سنّت خداوند لطف به اوّلی است، نه دوّمی.

آری، دعا و گفتگو با خداوند، ظرفیّت انسان را برای دریافت الطاف الهی بیشتر می‌کند. همان‌گونه که توسل و زیارت اولیای خدا، شرایط انسان را عوض می‌کند.

چنان‌که اگر کودکی همراه پدر به مهمانی رود، دریافت محبّتش بیش از آن خواهد بود که تنها برود.

بنابراین دعا، زیارت و توسّل، سبب تغییر شرایط است؛ نه برهم‌‏زدن سنّت‌های قطعی الهی.

دربارۀ نزدیکی خدا به انسان، فیض کاشانی قدس سره می‌گوید:

گفتم که روی خوبت، از ما چرا نهان است -------- گفتا تو خود حجابی ور نه رخم عیان است‏

گفتم فراق تا کی، گفتا که تا تو هستی -------- گفتم نفس همین است، گفتا سخن همان است‏
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۶:

۱. دعا در هر جا و در هر وقت که باشد، مفید است. چون خداوند می‌فرماید: من نزدیک هستم. «فَإِنِّی قَرِیبٌ»

آنچه از اوقات مخصوصه، یا اماکن مقدّسه برای دعا مطرح شده برای فضیلت است؛ نه انحصار به آن ایام و یا اختصاص به آن امکنه.

۲. خداوند به ما نزدیک است، ولی ما چطور؟ اگر گاهی قهر او دامن ما را می‏‌گیرد، به خاطر دوری ما از خداوند است که در اثر گناهان می‌‏باشد. «فَإِنِّی قَرِیبٌ»

۳. استجابت خداوند دائمی است، نه موسمی. «أُجِیبُ» نشانۀ دوام است.

۴. با آنکه خدا همه چیز را می‌داند، امّا دعا کردن وظیفۀ ماست. «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی»

۵. دعا آنگاه به اجابت می‌رسد که همراه با ایمان باشد. «وَ لْیُؤْمِنُوا بِی»

۶. دعا، وسیلۀ رشد و هدایت است. «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۸۲-۲۸۹.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۱۱

و لو اءننا نزلنا إليهم الملائكة و كلمهم الموتى و حشرنا عليهم كل شى ء قبلا ما كانوا ليؤمنوا إلا اءن يشاء الله و لكن اءكثرهم يجهلون (۱۱۱)

ترجمه :
۱۱۱ - و اگر ما فرشتگان را بر آنها نازل مى كرديم ، و مردگان با آنها سخن مى گفتند، و همه چيز را در برابر آنها جمع مى نموديم هرگز ايمان نمى آوردند، مگر آنكه خدا بخواهد ولى بيشتر آنها نمى دانند.

تفسیر
چرا افراد لجوج به راه نمى آيند

اين آيه با آيات قبل مربوط است همه يك حقيقت را تعقيب مى كنند، هدف اين چند آيه اين است كه جمعى از تقاضاكنندگان معجزات عجيب و غريب در تقاضاهاى خود صادق نيستند و هدفشان پذيرش حق نمى باشد، لذا بعضى از خواسته هاى آنها (مثل آمدن خدا در برابر آنان !) اصولا محال است .
آنها به گمان خود مى خواهند با مطرح ساختن اين درخواستها و معجزات عجيب و غريب افكار مؤ منان را متزلزل و نظر حق جويان را مشوب و به خود مشغول سازند.
قرآن در آيه فوق با صراحت مى گويد: اگر ما (آنطور كه درخواست
كرده بودند) فرشتگان را بر آنها نازل مى كرديم و مردگان مى آمدند و با آنها سخن مى گفتند و خلاصه هر چه مى خواستند در برابر آنها گرد مى آورديم ، باز ايمان نمى آوردند (و لو اننا نزلنا اليهم الملائكة و كلمهم الموتى و حشرنا عليهم كل شى ء قبلا ما كانوا ليؤ منوا).
سپس براى تاكيد مطلب مى فرمايد: تنها در يك صورت ممكن است ايمان بياورند و آن اينكه خداوند با مشيت اجبارى خود آنها را وادار به قبول ايمان كند و بديهى است كه اينگونه ايمان هيچ فايده تربيتى و اثر تكاملى نخواهد داشت (الا ان يشاء الله )
و در پايان آيه اضافه مى كند كه بيشتر آنها جاهل و بيخبرند (و لكن اكثرهم يجهلون ).
در اينكه منظور از ضمير هم در اين جمله چه اشخاصى هستند؟ در ميان مفسران گفتگو است : ممكن است اشاره به مؤ منانى باشد كه اصرار داشتند پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به خواسته اين دسته از كفار ترتيب اثر دهد و هر معجزه اى را پيشنهاد مى كنند بياورد.
زيرا بيشتر اين مؤ منان از اين واقعيت بيخبر بودند و توجه نداشتند كه آنها در تقاضاى خود صادق نيستند، ولى خدا ميدانست كه اين مدعيان دروغ مى گويند به همين دليل به خواسته هاى آنها ترتيب اثر نداد، اما براى اينكه دعوت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بدون معجزه نمى تواند باشد در موارد خاصى معجزات مختلفى بر دست او آشكار كرد.
اين احتمال نيز وجود دارد كه ضمير هم بازگشت به كفار در خواست كننده كند
يعنى بيشتر آنها از اين واقعيت بيخبرند كه خدا توانائى بر هر گونه كار خارقالعاده اى دارد ولى گويا آنها قدرتش را محدود مى دانند، لذا هر گاه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) معجزه اى نشان مى داد آن را حمل بر سحر يا چشمبندى مى كردند چنانكه در آيه ديگر مى خوانيم : و لو فتحنا عليهم بابا من السماء فظلوا فيه يعرجون لقالوا انما سكرت ابصارنا بل نحن قوم مسحورون : اگر درى از آسمان به روى آنها مى گشوديم و از آن بالا مى رفتند، مى گفتند ما چشمبندى شده ايم و ما را سحر و جادو كرده اند! (سوره حجر آيه 14 و 15) بنابراين آنها جمعيتى نادان و لجوجند كه نبايد به آنان و سخنانشان اعتنا كرد.

منبع ادامه ...:

https://t.me/fazylatha

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

یکی از کارهای مهم آیت‌الله سید محمد حسین طباطبایی در بحبوحه تهاجم اندیشه‌های وارداتی و بیگانه، جهاد فکری و تشکیل یک پایگاه فکری مستحکم و با آرایش تهاجمی بود، کاری که امروز به آن نیاز داریم ...

 24 /آبان/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای فرمانده کل قوا

در بازدید از نمایشگاه نیروی هوافضای سپاه 28 /آبان/ 1402

هرجا جوان‌های ما با عزم و ایمان وارد شدند، توانسته‌اند کارهای بزرگی انجام دهند ...

قضایای غزه بسیاری از حقایق مکتوم را برای مردم دنیا آشکار کرد که یکی از این حقایق، طرفداری سران کشورهای غربی از تبعیض نژادی است ...

صهیونیست‌ها خود را نژاد برتر می‌دانند و بقیه آحاد بشر را نژاد پَست به حساب می‌آورند و به همین دلیل است بدون احساس ناراحتی وجدان، چندین هزار کودک را به قتل رسانده‌اند ...

هنگامی که رئیس جمهور آمریکا، صدراعظم آلمان، رئیس جمهور فرانسه و نخست وزیر انگلیس، با آن همه ادعا از چنین رژیم نژادپرستی حمایت و به آن کمک می‌کنند، به معنای طرفداری این آقایان از تبعیض نژادی به‌عنوان نفرت‌انگیزترین مسائل دنیا است ...

مردم اروپا و آمریکا نیز باید تکلیف خود را با این وضعیت روشن کنند و نشان دهند که طرفدار تبعیض نژادی نیستند ...

شکست رژیم صهیونیستی در غزه، یک واقعیت است و پیشروی و ورود به داخل بیمارستانها و یا خانه‌های مردم، پیروزی نیست زیرا پیروزی به معنای شکست دادن طرف مقابل است که رژیم صهیونیستی تاکنون نتوانسته است به آن دست یابد و در آینده هم نخواهد توانست.

ابعاد این نتوانستن فراتر از رژیم صهیونیستی است:

این نتوانستن به معنای نتوانستنِ آمریکا و کشورهای غربی نیز است و اکنون همه دنیا با این حقیقت مواجه شده است که یک رژیم ِ دارای امکانات و تجهیزات مفصل و پیشرفته نظامی نتوانسته است بر طرف مقابل خود که هیچ یک از این امکانات را ندارد، غلبه کند.

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای

در دیدار مدال‌آوران بازی‌های آسیایی و پاراآسیایی هانگژو 1 /آذر/ 1402

رژیم صهیونیستی در حادثه طوفان‌الاقصی به دست حماس ضربه فنی شد و با همه جنایاتش نتوانسته این شکست سنگین را جبران کند و در آینده هم نخواهد توانست ...

از آن بانوی محترمی که با حجاب کامل پرچمدار کاروان ایران در بازی‌های آسیایی شد و آن بانوی ورزشکاری که هنگام اهدای مدال حاضر نشد با مرد نامحرم دست بدهد و نیز آن بانویی که با کودک خود روی سکوی مدال‌آوری رفت و با حرکت نمادین خود، احترام به خانواده و مادر را در دنیا برجسته کرد، صمیمانه تشکر می‌کنم ...

محبوبیت و شهرت، مسئولیت سنگینی به دنبال می‌آورد: گفتار، رفتار و نوع زندگی چهره‌های ورزشی برای بسیاری از جوانان الگو است و می‌تواند بر آنان تأثیر سازنده‌ای بگذارد، اگرچه عکس آن هم ممکن است، بنابراین ورزشکاران باید در این زمینه کاملاً مراقبت کنند ...

رژیم صهیونیستی در حادثه طوفان‌الاقصی ضربه فنی شد و حماس نه به‌عنوان یک دولت و کشورِ با امکانات زیاد، بلکه به‌عنوان یک گروه مبارز توانست رژیم غاصب صهیونیست را با آن‌همه امکانات ضربه فنی کند ...

ناتوانی صهیونیست‌ها برای خارج شدن از زیر بار فشار و ننگ این شکست مفتضحانه:

آنها برای جبران، در بیمارستان‌ها و مدارس غزه قدرت‌نمایی می‌کنند اما این کار مشابه کار ورزشکاری است که در میدان شکست خورده اما برای تلافی با حمله به طرفداران تیم مقابل، به آنها فحاشی و کتک‌کاری می‌کند ...

خودداری تحسین‌برانگیز ورزشکاران ایرانی از مسابقه با نمایندگان رژیم صهیونیستی:

امروز همه دنیا علت این کار ورزشکاران ما را فهمیده‌اند چون آن افراد برای یک رژیم جنایتکار و تروریست و جنایتکار به میدان می‌آیند ...

انتقاد شدید از مسئولان مراکز جهانی ورزش که تحت تسلط قدرت‌های مستکبر قرار دارند:

آنان که در اقدامی سیاسی به بهانه جنگ، یک کشور را از حضور در همه میدان‌های ورزشی محروم می‌کنند، اکنون حدود 5 هزار کودک شهید فلسطینی را نادیده می‌گیرند و به بهانه پرهیز از دخالت سیاست در ورزش، رژیم صهیونیستی را به علت نسل‌کشی و جنایات جنگی محکوم و محروم نمی‌کنند که امیدواریم روزی به این اقدامات تبعیض‌آمیز رسیدگی عادلانه شود ...

۳ /فروردین/ ۱۴۰۲
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در محفل نورانی انس با قرآن در اولین روز ماه مبارک رمضان:
هدف از تلاوت قرآن تأثیرگذاری بر شنوندگان آن باشد
 

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

شمشیر کشیده‌ام
اما در سوی دیگرِ این میدان، حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای، خود با تمام قوا به میدان آمده‌اند: «من شمشیر را کشیدم، مشغولیم، ما از چپ و راست داریم می‌زنیم» ۹۵/۳/۳۱ تنها راهِ مقابله «جهاد» است: «جهاد همیشه لازم است. گاهی جهاد، جهاد سیاسی است، گاهی جهاد فرهنگی است، گاهی جهاد نرم است... امّا در همه‌ی این‌ها باید توجّه داشت که این جهاد، علیه دشمن است.» ۹۵/۹/۲۷ در زمانه‌ای که رهبر انقلاب به‌عنوان مقتدا این‌گونه در میانه‌ی میدانِ «مجاهدت» وارد شده، تکلیفِ مؤمنین انقلابی و به‌خصوص «جوانانِ مؤمن انقلابی» روشن و «حجّت تمام است»: «حجّت بر شما تمام است. انتظار از شما عزیزان کاری بیش از خودسازی علمی و دینی و اخلاقی است؛ انتظار آن است که بر محیط پیرامونی خود اثر گذارید و بر رهروان راه خدا با گفتار و عمل خود بیفزائید. در نبرد نامتقارن جبهه‌ی کفر و استکبار با پرچم برافراشته‌ی اسلام ناب، این وظیفه‌ی همه‌ی ما است.» ۹۵/۱۱/۱

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

ما را «هدف» گرفته‌اند
دشمنی که علی‌رغم همه‌ی توطئه‌ها نتوانسته به ملت ضربه وارد کند، حالا با تمام قوا به میدان آمده تا با «نفوذ» به مقصود خود برسد: «ما در جنگِ نرمیم؛ در جنگِ سیاسی هستیم، در جنگِ فرهنگی هستیم، در جنگِ امنیّتی و نفوذی هستیم؛ فکرها و اراده‌ها دارند با هم می‌جنگند.» ۹۵/۳/۳۱ دشمنان در این عرصه «تغییر باورها، آرمان‌ها و سبک زندگی» را «هدف» گرفته‌اند: «عمده‌ترین وسیله دو چیز [است‌]؛ یکی پول، یکی هم جاذبه‌های جنسی... [برای اینکه افراد مؤثّر را] بکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. آن سمت مورد نظر چیست؟ آن عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمان‌ها، تغییر نگاه‌ها، تغییر سبک زندگی» ۹۴/۹/۴ و به‌دنبال این هستند: «کاری کنند که این شخصی که مورد نفوذ قرار گرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر می‌کند.» ۹۴/۹/۴

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

صدا و سیما را دانشگاهی برای تدریس اصول اسلام انقلابی بدانید. برداشت ما از صدا و سیما این است. امام که فرمودند «دانشگاه»، در دانشگاه چیزی تدریس میشود؛ در این دانشگاه چه چیزی میخواهد تدریس بشود؟ آنچه که در این دانشگاه تدریس میشود، عبارت از پیامها، پایه‌ها، مفاهیم و درسهای اسلام ناب و اسلام انقلابی و اسلام واقعی است. این، آن چیزی است که در صدا و سیما ایده‌آل است.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 هنر انقلابی

آن دستگاهی که در دستان هنرمند و باقدرت شماست و زیر نظر مسؤول و صاحبتان قرار دارد - یعنی دستگاه صدا و سیما - دستگاه بسیار حساسی است؛ شوخی نیست. این چیزی نیست که اگر مثلاً آدم مشاهده کرد که فلان گوشه‌ی آن هم اشکالی دارد، بگوید این اشکال به خوبیهایش دَر. نه، فقط خوبیها باید گسترش پیدا کنند و زیاد بشوند.
اعتقادم این است که شما مسؤولان مؤمن و علاقه‌مند و کارآمد می‌توانید؛ ما ابزارش را داریم. به اندازه‌یی که بتوانیم همین حرفها را به‌قدر کافی با مایه‌های هنر بیامیزیم و هنرمندانه ارایه بدهیم، ابزار خوب داریم. هنرمند زیاد داریم؛ منتها باید به حیطه‌بندیهای نظام توجه کنید و هیچ‌گونه تخطی و تخلفی را از اصول اساسی نظام و انقلاب اسلامی تحمل و اغماض نکنید. وقتی اغماض نکردید، وقتی رسیدگی کردید، همه چیز درست خواهد شد.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

پرهیز از سطحی‌نگری وانعکاس حقیقی معارف اسلامی در فیلم ها و نماهای تلویزیونی

این‌طور نباشد که به نام اسلام چیزى را بگوییم که سست باشد، یا چیزى را ببافیم که فقط شکل، شکل اسلامى باشد؛ مثل این نماهاى تلویزیونى - عکس گنبد و بارگاه و مانند آن - که شماها براى فیلمها درست مى‌کنید و چیزى را از دور نشان مى‌دهید. ارایه‌ى چنین چیزهایى از اسلام، یک چیز پوکِ پوچِ کم‌مایه است که فقط یک زر و زیور دروغى، آن هم ظاهرى و سطحى را نشان مى‌دهد.
حقیقتاً بایستى مفاهیم و معارف اسلامى پخش و منعکس بشود. علاوه‌ى بر این، صدا و سیما کوشش کند که مردم متدین بشوند. یکى از وظایفى که واقعاً باید آقایان به آن توجه کنند، متدین‌سازى است. کارى کنید که مستمعتان بر اثر صحبت شما، حقیقتاً به صورت عمیق متدین بشود.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 صدا و سیما باید در مقابل تبلیغات دشمن نسبت به انقلاب، سینه سپر كند.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

چرا خواصِ مؤمنی که دوْر مسلم بودند، از او دست کشیدند؟ بین اینها افرادی خوب و حسابی بودند که بعضیشان بعداً در کربلا شهید شدند؛ اما این‌جا، اشتباه کردند.
البته آنهایی که در کربلا شهید شدند، کفّاره‌ی اشتباهشان داده شد. درباره‌ی آنها بحثی نیست و اسمشان را هم نمیآوریم. اما کسانی از خواص، به کربلا هم نرفتند. نتوانستند بروند؛ توفیق پیدا نکردند و البته، بعد مجبور شدند جزو توّابین شوند. چه فایده؟! وقتی امام حسین علیه‌السّلام کشته شد؛ وقتی فرزند پیغمبر از دست رفت؛ وقتی فاجعه اتّفاق افتاد؛ وقتی حرکت تاریخ به سمت سراشیب آغاز شد، دیگرچه فایده؟! لذاست که در تاریخ، عدّه‌ی توّابین، چند برابر عدّه‌ی شهدای کربلاست. شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توّابین نیز همه در یک روز کشته شدند. اما اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند، نیست! به‌خاطر این‌که در وقت خود نیامدند. کار را در لحظه‌ی خود انجام ندادند. دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند. چرا مسلم بن عقیل را با این‌که میدانستید نماینده‌ی امام است، تنها گذاشتید؟! آمده بود و با او بیعت هم کرده بودید. قبولش هم داشتید. به عوام کاری ندارم. خواص را میگویم. چرا هنگام عصر و سرِ شب که شد، مسلم را تنها گذاشتید تا به خانه‌ی طوعه پناه ببرد؟! اگر خواص، مسلم را تنها نمیگذاشتند و مثلاً، عدّه به صد نفر میرسید، آن صد نفر دور مسلم را میگرفتند. خانه‌ی یکیشان را مقرّ فرماندهی میکردند. میایستادند و دفاع میکردند. مسلم، تنها هم که بود، وقتی خواستند دستگیرش کنند، ساعتها طول کشید. سربازان ابن زیاد، چندین بار حمله کردند؛ مسلم به تنهایی همه را پس زد. اگر صد نفر مردم با او بودند، مگر میتوانستند دستگیرش کنند؟! باز مردم دورشان جمع میشدند. پس، خواص در این مرحله، کوتاهی کردند که دوْر مسلم را نگرفتند. ببینید! از هر طرف حرکت میکنیم، به خواص میرسیم. تصمیم‌گیری خواص در وقت لازم, تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظه‌ی لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظه‌ی لازم. اینهاست که تاریخ و ارزشها را نجات میدهد و حفظ میکند! در لحظه‌ی لازم، باید حرکت لازم را انجام داد. اگر تأمّل کردید و وقت گذشت، دیگر فایده ندارد.۱۳۷۵/۰۳/۲۰

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

من از اوّل تشکیل این مجلس، اعتقاد خودم و علاقه‌ی خودم به این مجلس را که از روی اطّلاع بود، عرض کردم، گفتم مجلس، مجلسِ انقلابی است.(۹) الان هم من بعد از سه سال همین را تکرار میکنم. این مجلس بحمدالله مجلسی است انقلابی، باسواد، جوان، پُرتحرّک، پُرکار. البتّه قضاوتهایی که انسان راجع به یک مجموعه میکند، با نگاه به مجموعه است؛ حالا یک استثناهایی هم ممکن است وجود داشته باشد؛ به آن استثناها کاری نداریم. مجموعه را که انسان نگاه میکند، با نگاه مجموعی، این مجلس انصافاً یک مجلس انقلابی است. حالا از گوشه و کنار، از چپ و راست، یک متلکی، یک حاشیه‌ای، یک مثلاً چیزی گاهی به مجلس زده میشود، خب بگویند؛ نمیشود انتظار داشت که همه از آدم تعریف کنند؛ نه، بالاخره مخالفتهایی هم میشود، امّا واقع قضیّه همین است که عرض کردم؛ یعنی از روی آن اطّلاع و آگاهی‌ای که بنده دارم، این‌[جور] است که این مجلس انصافاً این خصوصیّات را دارد.

۳ /خرداد/ ۱۴۰۲

چرا رهبر انقلاب اسلامی مجلس یازدهم را «مجلس انقلابی» می‌دانند و بر آن تأکید میکنند؟
پُر‌انگیزه، پُر‌ایمان و پُر‌توان

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

شبيب برده حارث بن سريع همدانى جابرى‏ شبيب قهرمانى دلير بود و همراه سيف و مالك پسران سريع آمد و پيش از ظهر عاشورا به شهادت رسید.

الگوبرداری از شھـــــدا
از سردار شهید همدانی پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه؟؟
گفت: «تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره، بروم یک گوشه‌ای از این مملکت تو یک مسجدی، تو یک پایگاه #بسیجی برای بچه‌های نوجوان و جوان #کارفرهنگی انجام بدم و برای ‌#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم، کاری که تاحدودی #کوتاهی کردیم و آن دنیا باید #جواب_بدیم....!!!

#شهدا     #مسجد     #نوجوان     #جذب

"شهید محمود کاوه"
هر آنچه از خدا می خواهید با واسطه از شهدا، در نماز اول وقت طلب کنید ..
#نمازاول‌وقت    #شهدا

منبع این مطلب

شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت امام زمان (عج) چشم و گوشتان به ولی فقیه باشد تا ببینید از آن کانون فرماندهی چه دستوری صادر می شود.

شهید آوینی:

حضرت سیدالشهدا حسین بن علی‌(ع) شب پیش از هجرت به سوی كربلا در پایان خطبه‌ای بلند فرمودند: «آگاه باشید، هر آن كه می‌خواهد خونش را در راه ما اهل بیت، كه راه حق است، نثار كند و خود در بهشت لقاءالله منزل گیرد، با ما راهی كربلا شود. من فردا صبح ان‌شاءالله به راه می‌افتم.»
اكنون بار دیگر بانگ الرحیل برخاسته است و همان فریاد در آسمان بلند تاریخ طنین‌انداز گشته است. و این بار راهیان كربلا، این راحلان قافله‌ی عشق، بدان لبیك گفته‌اند.

صدها سال از آغاز عصر غیبت كبری گذشته است و اكنون، در آغاز قرن پانزدهم بعد از هجرت، در مطلع الفجر تاریخ، انسان بعثتی دیگرباره می‌یابد و لیاقت حضور پیدا می‌كند. قرن پانزدهم هجری قمری سررسیده است و یاران سیدالشهدا (ع) كه تقدیر الهی تاریخ، آنان را صبورانه از صلب پدران و رحم پاك مادرانشان برای روزی اینچنین برگزیده و در این دوران شگفت‌انگیز گرد آورده است، در مطلع الفجر تاریخ، همچون لشكر صبح به مصاف یزید شب می‌شتابند تا زمینه را برای طلوع خورشید ولایت آل محمد صلوات‌الله علیهم اجمعین‌ آماده كنند.

چه كسی از جنگ خسته شده است؟ ما به فطرت خویش باز گشته‌ایم و در آن حسین بن علی‌(ع) را یافته‌ایم و اینچنین است اگر حسین‌ندیده «حسین حسین» می‌كنیم. ما از جنگ خسته نمی‌شویم، زیرا به كانونی دست یافته‌ایم كه هر چه شور و نشاط هست از آن منشأ می‌گیرد. این قلب حسین بن علی (ع) است كه در پیكر ما می‌تپد و اینچنین، اراده‌ی ما اراده‌ی حق است و قدرت ما از مبدأ لایزال قدرت الهی است. نه، اینجا خستگی راه ندارد.

شهید نور محمد رضا دوست

شهید ابراهیم مهیاری

شهید اکبر افشاری

https://harimeharam.ir/shahid/476

شهید مدافع حرم شهید سید مصطَفی موسوی

تاریخ شهادت : 1394/08/21 | محل شهادت : العیس - حلب - سوریه

شهید سید مصطَفی موسوی خطاب به مادرش:

برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است، یعنی روزی که امام حسین ندای "هل من ناصر" را داد و کسانی که رفتند و با امام ماندند، شهید و رستگار شدند، ولی کسانی که نرفتند چه چیزی از آن‌ها ماند، تا دنیا باقیست، لعنت می‌شوند ...

شهید مدافع حرم شهید مصطفی صدر زاده

بخشهایی از وصیت نامه:

خدایا از تو ممنونم بی‌ اندازه که در دل ما محبّت سید علی‌ خامنه‌ای را انداختی تا بیاموزیم درس ایستادگی را، درس اینکه یزید‌های دوران را بشناسیم و جلوی آن‌ها سر خم نکنیم.

 از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیت‌نامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند، تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست شناس و دشمن شناس است.

برادارن و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب، مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد. از ما گفتن، ما که رفتیم....

سخنان مقام معظم رهبری را حتماً گوش کنید، قلب شما را بیدار می‌کند و راه درست را نشانتان می‌دهد.

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: غزه , جنایت , اسرائیل , اسرائیل غاصب , نابودی اسرائیل جنایتکار , نابودی اسرائیل , جنایتکار , حضرت آقا , شهید رجایی , رئیس جمهور ایران , سید ابراهیم رئیسی , تفسیر قرآن کریم , تفسیر , قرآن کریم , سوره بقره , صفحه ۲۸ قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , فرشتگان , مردگان , لجوج , اندیشه , وارداتی , بیگانه , جهاد فکری , تهاجمی , نیروی هوافضای سپاه , نمایشگاه , هدف از تلاوت قرآن , هدف , تلاوت قرآن , شنوندگان , شمشیر , حجت , صدا و سیما , هنر انقلابی , عمیق , تبلیغات دشمن , مسلم , مجلس انقلابی , شهدای والامقام واقعه کربلا , شهدای واقعه کربلا , شهدای کربلا , شبيب , ظهر عاشورا , ظهر , عاشورا , الگوبرداری از شھدا , شهید همدانی , مسجد , نوجوان , تربیت , شهید محمود کاوه , نماز اول وقت , شهدا , شهید مهدی زین الدین , ولی فقیه , فرماندهی , دستور , شهید آوینی , حضرت سیدالشهدا , حسین بن علی‌(ع) , شهید مدافع حرم , شهید سید مصطفی موسوی , شهید ابراهیم مهیاری , روز عاشورا , شهید اکبر افشاری , شهید نور محمد رضا دوست , شهید مصطفی صدرزاده , سید علی‌ خامنه‌ای , درس ایستادگی , درس , ایستادگی , مقام معظم رهبری , بهترین , دوست , دشمن , گمراه , ماهواره , برادارن و خواهران , برادارن , خواهران , آتش دوزخ , آتش , دوزخ , فرهنگ کثیف غرب , فرهنگ , کثیف , غرب , قلب , بیدار , سخنان مقام معظم رهبری , راه درست , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

تفسیر صفحۀ ۲۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۷ - تفسیر نور:

«لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَی الْمالَ عَلی‏ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی‏ وَ الْیَتامی‏ وَ الْمَساکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائِلِینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» نیکی (تنها) این نیست که (به هنگام نماز) روی خود را به سوی مشرق یا مغرب بگردانید، بلکه نیکوکار کسی است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورده و مال (خود) را با علاقه‌‏ای که به آن دارد به خویشاوندان و یتیمان و بیچارگان و در راه ‏ماندگان و سائلان و در (راه آزادی) بردگان بدهد، و نماز را برپای دارد و زکات را بپردازد و آنان که چون پیمان بندند، به عهد خود وفا کنند و آنان که در (برابر) سختی‌‏ها، محرومیّت‏‌ها، بیماری‌ها و در میدان جنگ، استقامت به خرج می‏‌دهند، اینها کسانی هستند که راست گفتند (و گفتار و رفتار و اعتقادشان هماهنگ است) و اینان همان پرهیزکارانند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۷:

کلمه «الْبِرَّ» به‌معنای نیکی است، ولی به هر کس که خیلی نیکوکار باشد، می‌‏گویند او «برّ» است. یعنی وجودش یکپارچه نیکی است.

«الْبَأْساءِ» از «بؤس» به معنای فقر و سختی است که از خارج به انسان تحمیل می‌‏شود؛ «الضَّرَّاءِ»، درد و بیماری است که از درون به انسان فشار می‌آورد و «حِینَ الْبَأْسِ» زمان جنگ و جهاد است.

بعد از ماجرای تغییر قبله که در آیۀ ۱۴۴، سورۀ بقره آمد، سخنِ روز، پیرامون قبله و تغییر آن بود که این آیه می‌فرماید: چرا به جای محتوای دین که ایمان به خدا و قیامت و انجام کارهای نیک است، به سراغ بحث‌های جدلی رفته‌اید.
جامع‌ترین آیۀ قرآن:

این آیه جامع‌‏ترین آیۀ قرآن است؛ زیرا اصول مهم اعتقادی، عملی و اخلاقی در آن مطرح گردیده است.
در تفسیر المیزان از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: هر کس به این آیه عمل کند، ایمانش کامل است.
این آیه پانزده صفت نیک را در سه بخشِ ایمان، عمل و اخلاق بیان نموده است.
در بخش ایمان، به مسئلۀ ایمان به خدا، فرشتگان، انبیا، قیامت و کتب آسمانی اشاره شده است.
در بخش عمل، به مسائل عبادی مانند نماز و اقتصادی مانند زکات و اجتماعی مانند آزاد نمودن بردگان و نظامی مانند صبر در جبهه و جنگ، و روحی و روانی مثل صبر در برابر مشکلات، اشاره گردیده است.
و در بخش اخلاقی به وفای‌به‌عهد و دل کندن از مادّیات و ترحّم به فقرا اشاره شده است.
ایمان به خدا، سبب خضوع در برابر حق و عدم تسلیم در برابر طاغوت‌هاست.
ایمان به قیامت، موجب وسعت دید و بلندی همّت می‌‏گردد.
ایمان به وجود ملائکه، نشانۀ ایمان به تشکیلات ماورای طبیعت است.
ایمان به انبیا، ایمان به وحی و جریان هدایت در طول تاریخ است و دلیل بر اینکه انسان در این جهان رها و بی‌‏برنامه نبوده است.
انفاق، بیانگر تعاون و نوع‌دوستی است.
نماز، پیوند مستقیم با خداست.
زکات برنامه‌ریزی برای حل مشکل محرومان است.
وفای‌به‌عهد موجب تحکیم ارتباطات است.
و صبر عامل آبدیده‌شدن انسان‌‏هاست. «تفسیر مراغی، ذیل آیه»
جملۀ «آتَی الْمالَ عَلی‏ حُبِّهِ» را سه نوع معنا نموده‌‏اند:
الف: پرداخت مال به دیگران با وجود علاقه‌ای که به آن هست؛
ب: پرداخت مال بر اساس حبّ خداوند؛
ج: پرداخت مال بر اساس علاقه‌‏ای که به فقیر است.
صبر، مادر همۀ کمالات است و قرآن راه رسیدن به بهشت را صبر می‏‌داند «أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا» «فرقان، ۷۵» به آنان جایگاه بلند داده می‌‏شود، به پاس بردباری که کردند.
چنان‌که فرشتگان به بهشتیان می‌گویند: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ» «رعد، ۲۴» درود بر شما که پایداری کردید.
همچنین دربارۀ رهبران الهی می‌‏فرماید: «جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا» «سجده، ۲۴» آنان را به خاطر صبرشان، پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت می‌‏نمودند.
مشابه این آیه، در روایات نیز برای معرفی معارف دینی چنین آمده است:
«لیس العاقل من یعرف الخیر من الشر و لکن العاقل من یعرف خیر الشرین» عاقل آن نیست که خیر را از شر بشناسد، عاقل آن است که میان دو شر، خیرش را برگزیند. «بحار، ج ۷۸، ص ۶»
«لیس العلم بکثرة التعلم انما هو نور یقذفه الله فی قلب من یرید» دانش، به آموختن بسیار حاصل نمی‌شود. دانش واقعی، نوری الهی است که به دل‌ها می‌‏تابد. «بحار، ج ۱، ص ۲۲۵»

«لیس البر فی حسن الزی و لکن فی السکینة و الوقار» بزرگی، در ظاهرِ آراسته نیست، بلکه در آرامش و وقار است. «بحار، ج ۱، ص ۱۰۶»

«لیس السخی» «الذی ینفق ماله فی غیر حقه و لکنه الذی یؤدی الی الله ما فرض علیه»سخاوتمند کسی نیست که درهر جا و لو بی‌‏جا انفاق کند، بلکه کسی است که در هر جا خشنودی خداست انفاق کند.«بحار، ج ۷۱، ص ۳۵۲»
«لیس العبادة کثرة الصیام و الصلاة و انما العبادة کثرة التفکر فی امر الله» عبادت به نماز و روزه بسیار نیست، به تفکّر دربارۀ خدا و آثار اوست. «بحار، ج ۷۱، ص ۳۲۵»
«اشد من یتم الیتیم یتیم انقطع عن امامه» آنکه از سرپرستی پیشوای حق محروم گشته، یتیم‏‌تر از کسی است که پدر و مادرش را از دست داده است. «بحار، ج ۱۰۸، ص ۱۷۱»
برای رسیدن به کمالِ تقوا، انفاقِ واجب و غیر واجب، هر دو لازم است.
بعضی از مردم به مستمندان کمک می‌کنند، ولی حقوق واجب خود را نمی‌پردازند و برخی دیگر با پرداخت خمس و زکات، نسبت به فقرا و محرومان بی‌‏تفاوت می‌شوند.
این آیه، مؤمن واقعی را کسی می‌داند که هم حقوق واجب را بپردازد و هم انفاق مستحبّ را انجام دهد.
به همین دلیل در روایات می‏‌خوانیم: در اموال ثروتمندان، غیر از زکات نیز حقّی برای محرومان است. «تفسیر قرطبی» و کسی که سیر بخوابد درحالی‌که همسایۀ او گرسنه باشد ایمان به خدا و قیامت ندارد. «کافی،ج ۲، ص ۶۶۵»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۷:

۱. به جای محتوای دین، به سراغ ظاهر نرویم و از اهداف اصلی باز نمانیم. «لَیْسَ الْبِرَّ» «وَ لکِنَّ الْبِرَّ»
۲. یکی از وظایف انبیاء و کتب آسمانی، تغییر فرهنگ مردم است. «لَیْسَ الْبِرَّ» «وَ لکِنَّ الْبِرَّ»
۳. شناخت مفاهیم، مهم نیست؛ عمل به آن مهم است. کلمه «الْبِرَّ» به‌مفهوم نیکی است، ولی دانستن آن مهم نیست، کسی‌که این مفهوم را محقّق می‌‏سازد ارزش دارد. «لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ»
۴. ایمان، مقدّم بر عمل است. «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ» «آتَی الْمالَ»
۵. ایمان به همۀ انبیاء و ملائکه لازم است. «آمَنَ بِاللَّهِ» «وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ»
۶. ارتباط با خدا در کنار ارتباط با مردم و تعاون اجتماعی در حوادث و گرفتاری‌ها مطرح است. «آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ» «وَ آتَی الْمالَ عَلی‏ حُبِّهِ»
۷. تمام کارهای نیک در سایۀ ایمان به خدا شکل می‌گیرد. «آمَنَ بِاللَّهِ» «آتَی الْمالَ»
۸. هدف اسلام از انفاق، تنها سیر کردن گرسنگان نیست، بلکه دل کندن صاحب مال از مال نیز هست. «عَلی‏ حُبِّهِ»
۹. نیکوکاران، مال و دارایی خود را با رغبت و علاقه در راه خدا انفاق می‌کنند. «آتَی الْمالَ عَلی‏ حُبِّهِ»
۱۰. با دست خود به فقرا و یتیمان و بستگان انفاق کنید. «آتَی الْمالَ عَلی‏ حُبِّهِ»
۱۱. در انفاق، بستگان نیازمند بر سایر گروه‌های مستمند، اولویّت دارند. «ذَوِی الْقُرْبی‏ وَ الْیَتامی‏»
۱۲. سائل را رد نکنید؛ گرچه فقیر، مسکین، درراه‌مانده و فامیل نباشد. کلمۀ «السَّائِلِینَ» به صورت مستقل مطرح شده است. «وَ الْمَساکِینَ وَ» «السَّائِلِینَ»
۱۳. ایمان و نماز و زکات، بدون شرکت در جهاد کامل نمی‌‏شود. «وَ حِینَ الْبَأْسِ» «أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا»
۱۴. مدّعیان ایمان بسیارند، ولی مؤمنان واقعی که به تمام محتوای دین عمل کنند، گروهی اندک هستند. «أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا»
۱۵. نشانۀ صداقت، عمل به وظایف دینی و تعهّدات اجتماعی است. «أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا»
۱۶. متّقی کسی است که عملش، عقایدش را تأیید کند. «آتَی الْمالَ» «أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۸ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلی‏ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثی‏ بِالْأُنْثی‏ فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْ‏ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدی بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ» ای کسانی‌که ایمان آورده‌‏اید! (قانون) قصاص در مورد کشتگان، بر شما (چنین) مقرّر گردیده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر کسی از ناحیه برادر (دینی) خود (یعنی صاحب خون و ولیّ مقتول) مورد عفو قرار گیرد. (یا قصاص او به خون ‏بها تبدیل شود) باید شیوه‌ای پسندیده پیش گیرد و به نیکی (دیه را به ولی مقتول) بپردازد، این حکم تخفیف و رحمتی است از ناحیۀ پروردگارتان، پس برای کسی که بعد از این (از حکم خدا) تجاوز کند، عذاب درناکی دارد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۸:

«الْقِصاصُ» از ریشۀ «قص» به معنای پیگیری است. لذا به داستان دنباله‌دار و پی در پی «قصّه» می‌گویند. پیگیری قتل تا مجازات قاتل را «قصاص» گویند.
در هر اجتماعی گاه‌و‌بی‌گاه قتلی صورت می‏‌گیرد، یک دین جامع و کامل همانند اسلام، در قبال چنین حوادثی باید طرح و برنامۀ عادلانه و منطقی ارائه دهد که بتواند جلوی ازدیاد و تکرار چنین حوادث و همچنین جلوی انتقام‌های نابه‌جا و احیاناً سوء استفاده‌‏ها را بگیرد، تا قاتلان، جسور نشوند و خون مظلوم به هدر نرود.
در جاهلیّت قبل از اسلام، گاه به خاطر کشته شدن یک نفر، قبیله‌‏ای به خاک و خون کشیده می‌‏شد و جنگ‌های طولانی به راه می‌‏افتاد.
اسلام با طرحی که در این آیه مطرح شده، هم حفاظت خون مردم و هم رضایت طرفین و رعایت حدود و اندازه را در نظر گرفته است.
البتّه قانون قصاص، حکم الهی نیست که قابل عفو و اغماض نباشد، بلکه حقّی است برای صاحبان خون که می‌‏توانند با گرفتن دیه و یا بدون آن، از حقّ خود صرف نظر کنند.
چرا در قانون قصاص، جنسیّت مطرح است؟ اگر قاتل مرد و مقتول زن باشد، مرد را قصاص نمی‌کنند؟

قتل زن و مرد، از نظر الهی و انسانی و کیفر اخروی یکسان است، لکن در کیفر دنیوی فرق دارد و این به خاطر آن است که معمولاً مرد نان‌آور خانه و قتل او سبب ضربۀ اقتصادی به خانواده است و قانون بر اساس نوع است، نه موارد نادر که ممکن است زنی نان‌آور باشد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۸:

۱. برای تحقّق احکام دینی، حکومت دینی لازم است. اجرای قانون قصاص بدون قدرت و حکومت، امکان ندارد. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»
۲. در قانون قصاص، اصول تساوی و عدالت مورد توجّه است. «الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثی‏ بِالْأُنْثی‏»
۳. قاطعیّت و عطوفت در کنار هم لازم است. «فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ» گویا اولیای مقتول، برادر قاتل هستند و قاتل، از مرز اسلام و اخوت بیرون نمی‌‏رود.
۴. حقوق اسلامی، آمیخته با اخلاق اسلامی است. «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ» «فَمَنْ عُفِیَ»
۵. اسلام، نه مانند یهود تنها راه را قصاص می‌داند و نه همچون مسیحیّت بهترین راه را عفو می‌‏شناسد، بلکه راه‌های مختلفی مثل قصاص، خون‌بها و عفو را مطرح می‏‌کند. «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ» «فَمَنْ عُفِیَ»
۶. جواز عفو قاتل و تبدیل قصاص به گرفتن خون‌بها، برای تربیت شماست. «تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ»
۷. تجاوز از حدود الهی و سوء‌استفاده از آن ممنوع است. «فَمَنِ اعْتَدی‏» «فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ»
۸. اگر در قانونی تخفیف قرار دادید، جلو سوء‌استفاده‌‏ها را بگیرید. «ذلِکَ تَخْفِیفٌ» «فَمَنِ اعْتَدی‏»
تفسیر صفحۀ ۲۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۹ - تفسیر نور:

«وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» ای صاحبان خرد! برای شما در قصاص، حیات (و زندگی نهفته) است. باشد که شما تقوی پیشه کنید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۹:

گویا آیه در مقام پاسخ به یک‌سری ایرادهایی است که به حکم قصاص، به‌خصوص از سوی روشنفکر نمایان مطرح می‌شود.
قرآن می‌فرماید: حکم قصاص برای جامعۀ انسانی تأمین‌کنندۀ حیات و زندگی است.
قصاص یک برخورد و انتقام شخصی نیست، بلکه تأمین‌کنندۀ امنیّت اجتماعی است. در جامعه‌ای که متجاوز قصاص نشود، عدالت و امنیّت از بین می‌رود و آن جامعه گویا حیاتی ندارد و مرده است. چنان‌که در پزشکی و کشاورزی و دامداری، لازمۀ حیات و سلامت انسان، گیاه و حیوان، از بین بردن میکروب‌ها و آفات است. اگر به بهانۀ اینکه قاتل هیجان روانی پیدا کرده، بگوییم او رها شود، هیچ ضمانتی نیست که در دیگر جنایت‏‌ها این بهانه مطرح نشود؛ چون تمام جنایتکاران در حال سلامت و آرامش روحی و فکری دست به جنایت نمی‌‏زنند.
با این حساب تمام خلافکاران باید آزاد باشند و جامعۀ سالم نیز تبدیل به جنگل شود که هر کس بر اثر هیجان و دگرگونی‏‌های روحی و روانی، هر کاری را بتواند انجام دهد.
گمان نشود که دنیای امروز، دنیای عاطفه و نوع‌دوستی است و قانون قصاص، قانونی خشن و ناسازگار با فرهنگ حقوق بشر دنیاست.
اسلام در کنار حکم قصاص، اجازۀ عفو و اخذ خون‌‏بها داده تا به مصلحت اقدام شود.
توجیهاتی از قبیل اینکه از مجرمان و قاتلان در زندان با کار اجباری به نفع پیشرفت اقتصادی بهره‌گیری می‌‏کنیم، قابل قبول نیست. چون این برنامه‌‏ها، تضمین‌کنندۀ امنیّت عمومی نیستند. اصل، مقام انسانیّت و جامعۀ عدالت‌پرور است، نه دنیای پرخطر همراه با تولید بیشتر، آن هم به دست جنایتکاران و قاتلان!
از آنجا که قانون قصاص، ضامن عدالت و امنیّت و رمز حیات جامعه است، در پایان آیه می‌فرماید: «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» یعنی اجرای این قانون، موجب خودداری از بروز قتل‏‌های دیگر است.
انواع حیات:

حیات، دارای انواعی است:
۱. حیات طبیعی: مثل زنده شدن زمین در بهار و بعد از باران «یُحْیِ الْأَرْضَ» «روم، ۵۰»؛
۲. حیات معنوی: مثل دعوت پیامبر که عامل زنده شدن مردم است «دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ» «انفال، ۲۴»؛
۳. حیات برزخی: که شهدا دارند «لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ» «بقره، ۱۵۴»؛
۴. حیات اخروی که برای همه است. «یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ» «بقره، ۲۸»؛
۵. حیات اجتماعی در سایه امنیّت و عدالت، نظیر همین آیه «لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ».
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۹:

۱. اجرای عدالت، تضمین‌کنندۀ حیات جامعه است. «لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ»
۲. تعادل میان رأفت و خشونت، لازم است. خدایی که رحمن و رحیم است، قصاص را رمز حیات می‌‏داند. «لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ»
۳. حذف عنصر خطرناک، یک اصل عقلانی است. «یا أُولِی الْأَلْبابِ»
۴. زود قضاوت نکنید؛ ممکن است در برخورد سطحی، قصاص را خوب ندانید ولی با خرد و اندیشه درمی‌‏یابید که قصاص رمز حیات است. «یا أُولِی الْأَلْبابِ»
۵. تقوا و دوری از گناه، فلسفۀ احکام دین است؛ چه احکام عبادی و چه قضایی. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
در بیان فلسفۀ روزه نیز می‌‏فرماید: «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» «بقره، ۱۸۳»
۶. قصاص، سبب بازداری مردم از تکرار قتل است. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۰ - تفسیر نور:

«کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ» بر شما مقرّر شده که چون یکی از شما را (نشانه‏‌های) مرگ فرا رسد، اگر مالی از خود به جای گذارده، برای پدر و مادر و نزدیکان به طور شایسته وصیّت کند، این کار حق و شایسته پرهیزکاران است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۰:

بعضی‌ها فکر می‌‏کنند وصیّت کردن، زمینۀ زود مردن است، درحالی‌که یک نوع دوراندیشی است و اینکه می‌فرماید: هنگام مرگ وصیّت کنید.
چون آن لحظه، آخرین فرصت است و گرنه می‏تواند سال‌ها قبل از فرا رسیدن مرگ، وصیّت کند. بعضی وصیّت کردن را واجب دانسته‌‏اند؛ امّا از جملۀ «حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ» استفاده می‌‌‏شود که این عمل مستحبّ است وگرنه می‌‏فرمود: «حقا علی المؤمنین»
در آیۀ شریفه به جای کلمۀ «مال» از کلمۀ «خَیْراً» استفاده شده تا روشن شود که مال و ثروت، مایۀ خیر و نیکی است و آنچه در اسلام مورد انتقاد قرار گرفته، مال حرام یا علاقۀ زیاد به مال یا ترجیح دادن مال بر کمالات فردی و نیازهای اجتماعی و یا استثمار مردم برای تحصیل آن است.
وصیّت باید بر اساس «بِالْمَعْرُوفِ» یعنی عقل‌پسند باشد، نه از روی کینه و انتقام و یا مهرورزی‌های بی‌جا و بی‌‏رویه. چون از ارث، تنها بعضی از بستگان بهره‌‌مند می‌‏شوند آن هم به مقدار معیّن.
لذا اسلام سفارش می‌‌کند اگر در میان فامیل کسانی هستند که از ارث محروم هستند و یا سهم ارث آنان اندک است با وصیّت، در مورد توسعۀ سهمیّه آنان اقدام نماید، ولی اگر کسی در این وصیّت رعایت عدالت نکند و یا ظلمی را روا دارد، گناه کبیره انجام داده است. «سفینة‌البحار، وصی»
در لابه‌لای متون روایی آمده است: شخصی با داشتن کودکانی صغیر، تمام اموال خود را در راه خدا بخشید. چون پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله متوجّه شدند، پرسیدند با این مرده چه کردید؟ گفتند: او را دفن کردیم. فرمود: اگر قبلًا به من خبر داده بودید، اجازه نمی‌دادم او را در قبرستان مسلمانان دفن کنید؛ چرا که او با داشتن این همه فرزند، برای آنان هیچ مالی نگذاشته و همه را در راه خدا داده است. «سفینة البحار، وصی»
وصیّت، کار دقیقی است که اگر خدای ناکرده با بی‌‏توجّهی انجام شود و بعداً عامل فتنه و ناراحتی‌هایی گردد، تمام کارهای خیر محو می‌‏شود.
از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله روایت شده است که فرمودند: گاهی انسان شصت سال عبادت می‌کند، ولی چون وصیّت‌نامۀ خود را عادلانه تنظیم نمی‌کند، به دوزخ می‌‏رود. «نهج‌الفصاحة، جمله ۶۲۶»
وصیّت، نشانۀ آن است که مالکیّت انسان حتّی بعد از مرگ در مورد قسمتی از دارایی‌هایش ادامه دارد.
مقدار وصیّت، یک‌سوم مال است و اگر شخصی در مورد بیش از این مقدار وصیّت کند، اجازۀ وارثان شرط است. برای اینکه یاد بگیریم چگونه وصیّت کنیم، بهتر است وصیّت‌نامه‏‌های اولیای خدا، شهدا و علما را بخوانیم.
رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: هر کس ابتدا به عهده بگیرد که وصیّت شخصی را انجام دهد، ولی سپس بدون عذر آن را رها کند، هیچ‌عملی از او قبول نمی‌‏شود و تمام فرشتگانِ میان آسمان و زمین او را لعنت می‌‏کنند و دائماً در غضب خداوند است و در برابر هر کلمۀ «یا ربّ» که می‌گوید، یک لعنت بر او نثار می‌‏شود و پاداش تمام کارهای قبلی او به‌پای وصیّت‌کننده ثبت می‌‏گردد. «تفسیر أطیب‌البیان»


آثار و برکات وصیّت:

۱. وصیّت، نشانۀ دقّت و اهل حساب بودن است.
۲. وصیّت، نشانۀ احترام به حقوق دیگران است.
۳. وصیّت، انجام امور خیری است که از آن غفلت شده و تداوم عمل صالح، پس از مرگ است.
۴. وصیّت، راهی برای پرکردن خلأهای اقتصادی و تعدیل ثروت است.
رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله فرموده‌اند: هر کس با وصیّت از دنیا برود، گویا شهید مرده است. «وسائل، ج ۱۳، ص ۳۵۲»
وصیّت برای والدین و بستگان، عامل تجدید محبّت ویک نوع قدرشناسی است.
لذا در آغاز آیۀ وصیّت، والدین مطرح شده‌‏اند تا علاوه‌بر سهم ارث، وصیّت به نوعی تنظیم شود که نفعش به آنان نیز برسد که این خود از مصادیق احسان است.
اقسام وصیّت:

۱. واجب: مثل وصیّت به حقّ‌اللَّه، حقّ‌الناس، قضای نماز و عبادات دیگر، پرداخت حقوق واجبه مانند خمس، زکات، دیون، بدهکاری‌های مردم؛
۲. مستحبّ: مثل وصیّت به امور خیریّه؛
۳. مباح: مثل وصیّت فرزندان به نوع شغل، حرفه، لباس، طعام؛
۴. مکروه: مثل وصیّت به مقبره‌سازی؛
۵. حرام: مثل وصیّت به ایجاد مراکز فساد، انتشار کتب ضالّه.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۰:

۱. گرچه با مرگ، انسان از دنیا می‌‏رود، امّا پروندۀ عمل او با کارهایی نظیر وصیّت باز می‌‏ماند. «إِذاحَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ» «الْوَصِیَّةُ»
۲. مال و ثروت، اگر در راه درست مصرف شود خیر است. «إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ»
۳. در وصیّت باید علاوه‌بر ارث، برای والدین و نزدیکان سهمی قرار داد. «الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ»
۴. وصیّت باید بر اساس عرف پسندیدۀ جامعه باشد. «الْوَصِیَّةُ» «بِالْمَعْرُوفِ»
۵. ترک وصیّت، نوعی بی‌تقوایی نسبت به حقوق دیگران است. «الْوَصِیَّةُ» «حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۱ - تفسیر نور:

«فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» پس هر کس که آن (وصیّت را) بعد از شنیدن، تغییر دهد، گناهش تنها بر کسانی است که آن را تغییر می‌‏دهند، همانا خداوند شنوا و داناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۱:

این آیه هم هشداری است به کسانی‌که درصدد تغییر و یا تبدیل وصیّت دیگران بر می‌آیند.
اگر کسی بعد از شنیدن و با خبر شدن از موضوع وصیّت و موارد مصرف آن، دست به تغییر یا تبدیل آن بزند، گناه این تغییر و تبدیل به گردن همان کسی است که این عمل ناشایست را مرتکب شده است؛ ولی وصیّت‌کننده به پاداش خود می‌‏رسد.
مثلًا اگر کسی وصیّت کند که به صد فقیر کمک شود، ولی به جای صد فقیر، اموال او را به دیگران دهند و آنان نیز خبر نداشته و مال را مصرف کنند.
در این صورت وصیّت‌کننده که از دنیا رفته، به پاداش کمک به فقرا می‌‏رسد.
و گیرندگان بی‌‏خبر هم گنهکار نیستند.
در این میان، گناه تنها به عهدۀ کسی است که وصیّت را تغییر داده است و باید بداند که خداوند شنوا و آگاه است و کیفر این خیانت را در دنیا و آخرت به او خواهد داد.
در حدیث می‌‏خوانیم: وصیّت را اگر چه به نفع یهودی یا نصرانی باشد، تغییر ندهید. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۵۹»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۱:

۱. تغییر وصیّت از سوی دیگران، حرام است. «فَمَنْ بَدَّلَهُ» «فَإِنَّما إِثْمُهُ»
۲. حقّ مالکیّت، بعد از مرگ نیز محترم است و کسی حقّ تغییر وصیّت را ندارد. «فَمَنْ بَدَّلَهُ» «فَإِنَّما إِثْمُهُ»
۳. گناه آگاهانه و مغرضانه، خطرناک‌تر است. «بَعْدَ ما سَمِعَهُ»
۴. در وصیّت کردن، باید شاهد گرفت. «بَعْدَ ما سَمِعَهُ»
۵. وصیّت‌کنندگان، به پاداش می‏‌رسند هر چند کسی وصیّت آنان را تغییر دهد. «إِثْمُهُ عَلَی الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ»
۶. ایمان به اینکه ما در محضر خدا هستیم، بهترین عامل تقوی و دوری از تغییر و تبدیل وصیّت مردم است. «فَمَنْ بَدَّلَهُ» «إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور ، ج ۱، ص ۲۷۰-۲۸۱.

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1381

 
حضرت امام خمینی(رحمة‌الله علیه)
پس از پیروزی انقلاب و رأی به جمهوری اسلامی از سوی مردم در گفتاری به تبیین اهمیت ولایت فقیه پرداخت. ایشان در پاسخ به افرادی که مخالف قانونی شدن ولایت فقیه در کشور بودند و آن را مایه تباهی اسلام می‌دانستند، می‌فرماید:

«تکذیب ولایت فقیه، تکذیب معصومین و تکذیب اسلام است.»

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در مراسم سی‌وچهارمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) تبیین کردند:
«ایمان» و «امید» نرم‌افزار امام(ره) برای ایجاد ۳ تحول بزرگ
۱۴ /خرداد/ ۱۴۰۲

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از مردم قم به مناسبت سالروز قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶:
هدف اغتشاشات از بین بردن نقاط قوت کشور بود نه برطرف کردن ضعف‌ها

۱۹ /دی/ ۱۴۰۱


۱۶ /فروردین/ ۱۴۰۲
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از شاعران و استادان زبان و ادب پارسی:
ویژگی ممتاز شعر فارسی تولید سرمایه‌های معرفتی و معنوی است

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
جهاد فکری
البته یکی از جهادها هم جهاد فکری است. چون دشمن ممکن است ما را غافل کند، فکر ما را منحرف سازد و دچار خطا و اشتباهمان گرداند؛ هر کس که در راه روشنگری فکر مردم، تلاشی بکند، از انحرافی جلوگیری نماید و مانع سوءفهمی شود، از آن‌جا که در مقابله با دشمن است، تلاشش جهاد نامیده میشود. آن هم جهادی که شاید امروز، مهمّ محسوب میشود. پس، کشور ما امروز کانون جهاد است ... ۱۳۷۵/۰۳/۲۰

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
عبرتهای عاشورا
اگر کسانی برای حفظ جانشان، راه خدا را ترک کنند و آن‌جا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر میافتد، یا برای مقامشان یا برای شغلشان یا برای پولشان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها کنند، آن وقت حسین‌بن‌علیها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتلگاه کشیده خواهند شد ... ۱۳۷۵/۰۳/۲۰

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
عبرتهای عاشورا
اگر خواص امری را که تشخیص دادند به موقع و بدون فوت وقت عمل کنند، تاریخ نجات پیدا میکند و دیگر حسین‌بن‌علیها به کربلاها کشانده نمیشوند. اگر خواص بد فهمیدند، دیر فهمیدند، فهمیدند اما با هم اختلاف کردند؛ کربلاها در تاریخ تکرار خواهد شد ... ۱۳۷۵/۰۳/۲۰

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:
عبرتهای عاشورا
چرا مسلم بن عقیل را با این‌که میدانستید نماینده‌ی امام است، تنها گذاشتید؟! آمده بود و با او بیعت هم کرده بودید. قبولش هم داشتید. به عوام کاری ندارم. خواص را میگویم. چرا هنگام عصر و سرِ شب که شد، مسلم را تنها گذاشتید تا به خانه‌ی طوعه پناه ببرد؟! اگر خواص، مسلم را تنها نمیگذاشتند و مثلاً، عدّه به صد نفر میرسید، آن صد نفر دور مسلم را میگرفتند. خانه‌ی یکیشان را مقرّ فرماندهی میکردند. میایستادند و دفاع میکردند. مسلم، تنها هم که بود، وقتی خواستند دستگیرش کنند، ساعتها طول کشید. سربازان ابن زیاد، چندین بار حمله کردند؛ مسلم به تنهایی همه را پس زد. اگر صد نفر مردم با او بودند، مگر میتوانستند دستگیرش کنند؟! باز مردم دورشان جمع میشدند. پس، خواص در این مرحله، کوتاهی کردند که دوْر مسلم را نگرفتند ... تصمیم‌گیری خواص در وقت لازم, تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظه‌ی لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظه‌ی لازم. اینهاست که تاریخ و ارزشها را نجات میدهد و حفظ میکند! ... ۱۳۷۵/۰۳/۲۰

سید حسن نصرالله: جوانان غیرتمند خودتان هتاکان به قرآن کریم را به اشد مجازات برسانید/ موضع کشورهای اسلامی در یاری قرآن کریم، ضعیف است/ ایستادگی تا آخرین نفس در راه دین و مقدسات وظیفه همه ماست

از بزرگ‌ترین درس‌های کربلا این است که ما وظیفه داریم تا آخرین نفس در راه دین و مقدسات خود ایستادگی کنیم. این درس تا روز قیامت پابرجاست و در ایستادگی در راه دین هیچ چیز نباید ما را بترساند و بلرزاند.

فرد جاسوس موساد با هتک حرمت مقدسات اسلامی آن هم با حمایت پلیس سوئد به مقدسات دو میلیارد مسلمان اهانت می کند؛ موضع کشورهای اسلامی در یاری قرآن کریم، ضعیف است.

بار دیگر این فرد جنایتکار ملعون در سوئد با حمایت پلیس این کشور، قرآن کریم را سوزاند، این رفتار، چالش شرم آور و ذلت بار برای دو میلیارد مسلمان در جهان است.

یاران شیدای حسینی

میهمان غریب کوفه/شرح حالی بر زندگانی مسلم ابن عقیل

 عاشورا نه فقط روزی برای عزاداری است بلکه فرهنگی است که با تدبر و مطالعه بیشتر در زوایای آن می توان زمینه ساز حرکت های عمیقی بود. در این بخش قصد داریم در روزهای عزاداری محرم و صفر به ذکر یکی از شهدای گرانقدر کربلا بپردازیم.

مسلم‏ بن عقيل، برادر زاده اميرالمؤمنين و پسر عموى حسين‏ بن على (ع) بود. دودمانى كه مسلم در آن رشد يافت، دودمان علم و فضيلت و شرف بود.مسلم به افتخار دامادى امیرالمومنین علی علیه السلام نايل شد و با يكى از دختران امام به نام "رقيه" ازدواج كرد. اين وصلت‏ بر ميزان فضيلت هایش افزود و او را بيشتر در محور «حق‏» و در خدمت نظام الهى آن حضرت در دوران خلافتش قرار داد.

درجنگ صفين، وقتى كه اميرالمؤمنين(ع) لشگر خود را صف‏آرايى مى كرد، امام حسن و امام حسين(ع) و عبدالله ‏بن جعفر و مسلم‏ بن عقيل را بر جناح راست‏ سپاه، مامور كرد.

مسلم، در دوران خلافت حضرت على(ع) در خدمت آن حضرت، مدافع حق بود و پس ‏از شهادت آن امام، هرگز از حق كه در خاندان او و امامت ‏دو فرزندش، حسنين -عليهما السلام تجسم پيدا كرده بود جدا نشد و عاقبت هم، جان پاكش را بر اين آستان فدا كرد.

در دوران امامت ده ساله امام حسن مجتبى(ع) كه از سخت‏ ترين دوره ‏هاى تاريخ اسلام نسبت ‏به پيروان اهل‏ بيت و طرفداران حق بود،مسلم با خلوص هر چه تمام در مسير حق بود و از باوفاترين ياران و از خواص اصحاب امام حسن علیه السلام محسوب مى‏ شد. پس از شهادت امام مجتبى(ع) كه امامت‏ به حسين‏ بن على(ع) رسيد تا مرگ معاويه كه يك دوره ده ساله بود;باز مسلم را در كنار امام حسين(ع) مى ‏بينيم.
مسلم‏ بن عقيل دست از محبت و ولايت و حمايت امام زمان خويش -حسين ‏بن على(ع)- بر نداشت تا اين كه به عنوان پيشاهنگ نهضت كربلا در كوفه به شهادت رسيد و افتخار اولين شهيد كاروان عاشورا را به خود اختصاص داد و اولين شهيد از اصحاب امام حسين بود.
در ماجراى كربلا دو تن از فرزندان مسلم‏بن عقيل به شهادت رسيدند و دو فرزند ديگر در كربلا به اسارت نيروهاى دشمن درآمدند كه آنها را به كوفه برده و تحويل «ابن‏زياد» دادند. نزديك به يك سال در زندان بودند كه پس از فرار به شهادت رسيدند.

مسلم در کوفه

مردم كوفه، خاطره حكومت چهارساله علوى را به ياد داشتند و در اين شهر، شخصيت هاى برجسته و چهره ‏هاى درخشانى از مسلمانان متعهد و ياران اهل‏بيت ‏بودند. از اين رو نامه ‏ها و طومارهاى مفصلى با امضاى چهره‏ هاى معروف شيعه در كوفه و بصره به امام حسين(ع) نوشتند، كه تعداد اين نامه‏ ها به هزاران مى‏ رسيد. كوفيان،گروهى را هم به نمايندگى از طرف خود به سركردگى «ابوعبدالله جدلى‏» به نزد آن حضرت فرستادند و نامه‏ هايى همراه آنان ارسال كردند.
حضرت حسين‏بن على(ع) مناسب ترين فرد براى اين ماموريت محرمانه را «مسلم‏بن عقيل‏» ديد، كه هم آگاهى سياسى و درايت كافى داشت و هم تقوا و ديانت و هم خويشاوند نزديك امام بود. به نمايندگانى كه از كوفه آمده بودند، فرمود:من، برادر و پسر عمويم (مسلم) را با شما به كوفه مى‏ فرستم، اگر مردم با او بيعت كردند;من نيز خواهم آمد.
مسلم به همراه نامه امام به کوفه آمده بود.در گوشهاى كوفيان پيچيد كه مسلم، افسر جانباز و پيشاهنگ اين نهضت پيام انقلاب عدل را با خويش آورده است. و مشتاقان،بسان موج خشم آلود اما طالب و مشتاق به سوى خانه مسلم، روان گشتند
با وجود اين همه بيعتگران‏ جان بر كف و انقلابي هاى آماده براى هرگونه فداكارى در راه حمايت‏ حسين(ع) و بر انداختن حكومت ‏يزيد، مسلم‏ بن عقيل، طى نام ه‏اى اوضاع را به امام گزارش داد و با بيان شرايط و زمينه مساعد براى نهضت از امام خواست كه به سوى كوفه بشتابد.
والى كوفه «نعمان بن بشير» بود كه از جانب معاويه و پس از او از سوى يزيد به اين سمت،گماشته شده بود. وقتى از تجمع‏ مردم كوفه، پيرامون مسلم و بيعت‏ با او آگاه شد، در يك سخنرانى مردم را تهديد كرد و آنها را از رفت‏ وآمد پيش مسلم‏ بن عقيل و شنيدن حرف هايش نهى كرد; اما انقلابيون كوفه كه دل به مهر حسين(ع) سپرده و دست‏ بيعت ‏با نماينده‏اش مسلم داده بودند براى سخنان تهديدآميز او ارزشى قائل نشدند
عبدالله حضرمى ،طى نامه‏اى به یزید گفت اگر به كوفه نياز دارى، مرد نيرومندى براى سركوبى شورشيان و اجراى فرمانت ‏بفرست، چرا كه نعمان‏ بن بشير، مردى ناتوان است‏ يا خود را ضعيف مى‏ نماياند. يزيد هم براى حفظ سلطه و حاكميت ‏بر كوفه عنصر ناپاك و سفاك و خشنى همچون «عبيدالله بن زياد» را كه حاكم بصره بود، انتخاب كرد. ابن زياد،با اجازه و اختيارهاى نامحدودى براى قلع ‏وقمع و كشتار و فرونشاندن آتش مبارزات، مخفيانه و با قيافه‏اى مبدل و نقابدار به هنگام شب وارد كوفه شد و مراكز قدرت را، با عملياتى شبيه كودتا به دست گرفت.

مسلم بن عقيل، در خانه «مختار» بود كه صحنه حوادث به صورتى كه ياد شد، پيش آمد. از آن جا كه ابن‏ زياد، براى سركوبى انقلابي ها به دنبال رهبر اين نهضت; يعنى مسلم مى‏ گشت، مسلم مى‏ بايست جاى امن تر و مطمئن ترى انتخاب كند. اين بود كه مقر و مخفيگاه خود را تغيير داد و به خانه «هانى‏» رفت.
يكى از وقايع مربوط به دوران مخفى بودن مسلم در خانه هانى نقشه ترور «ابن‏ زياد» است كه انجام نشد.معقل كه از سرسپردگان‏ حكومت‏ بود، با دريافت ‏سه ‏هزار درهم، ماموريت ‏يافت كه به عنوان يك هوادار مسلم و طرفدار نهضت ‏با طرفداران مسلم تماس بگيرد و به عنوان يك انقلابى،كه مى‏ خواهد اين پول ها را براى صرف در راه ‏انقلاب و تهيه سلاح و امكانات مبارزه به مسلم تحويل دهد، كم‏كم به پيش مسلم راه يافته و از خانه او و تشكيلات و افراد مؤثر، گزارش تهيه كرده و به ابن ‏زياد خبر دهد. به تدریج و با سیاست خاصی با مسلم دیدار کرد و گزارشات آن را به ابن زیاد می رساند.

والى كوفه به فكر دستگيرى هانى افتاد تا از اين طريق به مسلم هم دسترسى پيدا كند، زيرا مى‏ دانست تا وقتى كه هانى، در محل خود مستقر باشد، بازداشت مسلم‏ بن عقيل عملى نيست و نيروهاى زيادى كه در اختيار و در فرمان هانى هستند،مقاومت و دفاع خواهند كرد. پس بايد با نقشه‏اى پاى هانى را به «دارالاماره‏» بكشد و او را در همان جا زندانى كند تا بين او و مسلم جدايى بيفتد. وقتی هانی با معقل در دربار ابن زیاد روبرو شد و فهمید که وی جاسوس عبید الله بوده است. عبید الله هانی را به زندان انداخت.

مسلم، در اين اوضاع وخيم همراه نيروهاى تحت فرمان خود با قلبى سرشار از ايمان به خدا و حقانيت راه و جهاد خويش دلاورانه مى‏ جنگيد. مسلم،آن روز، كربلايى در درون كوفه به وجود آورد! تعدادى از يارانش به شهادت رسيدند و خود نيز پس از آن همه درگيرى و جنگ،مجروح شده بود. 31 آن روز به پايان رسيد. سختى مبارزه، عده ‏اى را به خانه‏ هاى خود كشاند. تهديدهاى حكومت، عده ‏اى ديگر را از ميدان جهاد و تعهدات «بيعت‏» به خانه و زندگى آسوده كشاند. تبليغات گسترده هم در روحيه عده ‏اى ديگر تزلزل و ضعف پديد آورد. در نتيجه، شب هنگام، مسلم‏ بن عقيل در مسجد، نماز مغرب را فقط با حضور سى‏ نفر اقامه كرد. پس از نماز،آن عده كمتر شده بودند (ده نفر) از مسجد كه بيرون آمد،حتى يك نفر هم همراهش نبود كه او را به جايى راهنمايى كند.

مسلم براى يافتن خانه ‏اى كه شب را به روز آورد و در پناه آن، مصون بماند، در كوچه ‏ها غريبانه مى‏ گشت و نمى ‏دانست‏ به كجا مى ‏رود. زنى به نام «طوعه‏»، جلوى خانه‏ اش ايستاده، نگران و منتظر پسرش بود. طوعه شيعه و هوادار مسلم بود، اما اين غريب را نمى ‏شناخت. مسلم، جلو رفت و سلام داد و آب خواست....

زن آب آورد. مسلم نوشيد. تنها مرد کوفه این پیرزن بود که مسلم را امان داد. آن شب مسلم به عبادت و تهجد می پرداخت و فقط لحظاتی از شب را چشم بر هم بست. فرزند طوعه وقتی سحرگاه مسلم را درخانه یافت نیروهای حکومتی را به طمع دریافت جایزه به منزلش آورد و مسلم پس از نبردی دلاولانه و شجاعانه با ضمانت امان نامه از دشمن صلح کرد و به نبرد ادامه نداد. اما امان نامه ای در کار نبود. مسلم دستگیر شد و به کاخ عبید الله آمد. عبید الله گفت تو کشته می شوی. مسلم از حاضران، عمر سعد را براى وصيت انتخاب كرد. سه موضوع را در وصيت هاى خود،مطرح كرد: «قرض هايم را در كوفه با فروختن زره و شمشيرم بپرداز! جسد مرا از ابن زياد تحويل بگير و به خاك بسپار! كسى را پيش حسين‏بن على(ع) بفرست تا به كوفه نيايد».

ولى عمر سعد كه خبث و خيانت‏ با وجودش آميخته بود، در همان مجلس، خيانت كرد و وصيت هاى سه‏ گانه مسلم را، براى ابن ‏زياد،فاش ساخت و در واقع، ماهيت پليد خود را آشكار نمود.
مسلم را به بالای دار الاماره بردند و بدنش را از بالای دارالاماره به پایین انداختند.

حوادث پس از شهادت مسلم

قاتل مسلم پس از آن جنايت، پايين آمد و پيش ابن‏ زياد رفت. ابن‏ زياد پرسيد: وقتى كه مسلم را از پله‏ هاى قصر، به بالا مى‏ برديد چه عكس ‏العملى داشت و چه مى‏گفت؟
گفت: خدا را مرتب، تسبيح مى‏ گفت و از او مغفرت و بخشش مى‏ طلبيد....
وقتى پيكر مطهر آن شهيد را از فراز دارالاماره به پايين و به ميان مردم انداختند، دستور داده شد تا بر آن بدن، طناب بسته و سرطناب را بكشند. و.... چنان كردند، تا آن كه بدن بى ‏سر را برده و به دار كشيدند.
پس از شهادت مسلم، به سراغ «هانى‏» رفتند.
هانى در زندان بود. دست هايش را از پشت ‏بسته بودند كه براى كشتن آوردند. هانى هنگام آمدن، هواداران خود از قبيله مذحج را به يارى مى ‏طلبيد، ولى كسى او را يارى نكرد. با قدرت،دست ‏خود را كشيد و از بند،بيرون آورد و در پى سلاح و ابزارى مى‏ گشت كه به دست گرفته و بر آنان حمله كند،كه ماموران دوباره گرفتند و دستانش را محكم از عقب بستند و با دو ضربت، سر اين انسان والا و حامى بزرگ مسلم را از بدن،جدا كردند.
هانى، در زير ضربات جلاد مى‏گفت: «بازگشت ‏به سوى خداست. خدايا مرا به سوى رحمت و رضوان خويش ببر!»

آن فرومايگان،بدن هانى را هم به طنابى بستند و در كوچه‏ ها و گذرها بر خاك كشيدند. خبر اين بى‏ حرمتى به مذحجيان رسيد. اسب سوارانشان حمله كردند و پس از درگيرى با نيروهاى ابن ‏زياد بدن هانى و مسلم را گرفتند و غسل دادند و بر آنها نماز خواندند و دفن كردند، در حالى كه جسد مسلم، بى ‏سر بود. آن روز، تنى چند از سرداران اسلام هم دستگير شده و به شهادت رسيدند و اجساد مطهرشان در كنار آن دو قهرمان رشيد به خاك سپرده شد و در روز نهم ذيحجه،كربلاى كوچكى در كوفه بر پا شد و يادشان به جاودانگى پيوست.

سخنان امام حسين(ع) پس از شهادت آن بزرگان،نشانه موقعيت والا و وظيفه ‏شناسى و عمل به تعهد و رسالت از سوى مسلم بود. درباره مسلم،فرمود:
خدا مسلم را رحمت كند كه او به رحمت و رضوان خدا شتافت و تكليفش را ادا نمود و آنچه كه به دوش ماست مانده است.

امام، آن گاه خبر شهادت مسلم را به زنان كاروان خويش هم داد و دختر كوچك مسلم‏ بن عقيل را طلبيد و دست محبت‏ بر سرش كشيد. دختر متوجه شهادت پدر شد. امام فرمود:
من به جاى پدرت... دختر گريست، زنان گريستند. امام هم اشك در چشمانش حلقه زد. پس از شهادت اينان وقتى بعضى از رهگذران كه از اوضاع كوفه به امام گزارش مى دادند و از آن حضرت مى‏ خواستند كه برگردد و به كوفه نرود، امام جواب مى‏داد: «بعد از آنان در زندگى خيرى نيست.» و به همه مى ‏فهماند كه تصميم به رفتن دارد.

کاش می شد بنویسم که گرفتار شدم
مثل خورشید گرفتار شب تار شدم

گرد این شهرم و بر پیر زنی مدیونم
این هم از غربت من بود که ناچار شدم

من نمی خواستم علّت دلواپسی
معجر زینب کبری شوم انگار شدم

من بدهکاری خود را به همه پس دادم
به تو اندازه یک شهر بدهکار شدم

من در این خانه تو در خانه خولی ، تازه
با تو همسایه دیوار به دیوار شدم

کاش می شد بنویسم کفنی برداری
کفنی نیست اگر ، پیرهنی برداری

منابع:
1-ابن شهر آشوب،مناقب آل‏ابى طالب، چهار جلد، انتشارات علامه، تهران.
2-ابن اثير، الكامل، انتشارات دار صادر، بيروت 1396ق.
3-ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبيين، ترجمه رسولى محلاتى، انتشارات صدوق، قمر 1390
4-خوارزمى، مقتل الحسين(ع)، مكتبة المفيد، قم 1383.
5-السماوى، محمد، ابصار العين فى انصار الحسين، مكتبة بصيرتى، قم.
6-قمى، شيخ عباس، منتهى الامال، انتشارات جاويدان، تهران.
7-قمى، شيخ عباس، نفس المهموم، ترجمه شعرانى، انتشارات اسلاميه، تهران 1374.
8- مفيد، ابوعبدالله، محمدبن محمدبن نعمان، ارشاد، دو جلد، كنگره شيخ مفيد، قم 1413 ق.
9-طبرى، محمدبن جرير ، تاريخ طبرى، شش جلد، انتشارات ليدن.
10-المقرم، عبدالرزاق، الشهيد مسلم بن عقيل، بى‏تا، بى‏نا.
11-المقرم، مقتل الحسين(ع)، مكتبة بصيرتى، قم 1367.
12-مجلسى، محمد باقر،بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بيروت‏1403.

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: عبرتهای عاشورا , حضرت آیت الله امام خامنه ای , مسلم بن عقیل , نماینده‌ی امام , تنها , خواص , مسلم , تنها , جهاد فکری , دشمنان , دشمن , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , رهبر معظم انقلاب اسلامی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

 

تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۰ - تفسیر نور:

«وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ» و هنگامی‌که به آنها (مشرکان) گفته شود: آنچه را خدا نازل کرده است پیروی کنید، گویند: بلکه ما از آنچه پدرانِ خود را بر آن یافتیم پیروی می‌‏نماییم. آیا (از آنان پیروی می‏‌کنند) هر چند پدران‌شان چیزی نمی‌‏فهمیدند و هدایت نیافته بودند؟
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۰:

آیۀ قبل به ما هشدار داد که از پیروی گام‌ها و فرمان‌های شیطان، دوری کنیم.

این آیه یکی از مصادیق راه شیطان را که تقلید کورکورانه است، بیان می‌کند.

پیروی و اطاعت عقلانی مانعی ندارد، مورد انتقاد قرآن، تقلید از کسانی است که نه خود دارای تعقّل بوده‌‏اند و نه هدایت انبیاء را پذیرفته‌‏اند.

هدایت الهی، در هر عصر و زمانی وجود دارد. از اینکه قرآن می‌‏فرماید: نیاکان آنان هدایت‌پذیر نبودند، استفاده می‌‏شود که هدایت الهی در هر زمانی بوده، ولی آنها نمی‌‏پذیرفتند.

حضرت علی علیه‌السّلام در نهج‌البلاغه می‌‏فرماید: «بلی لا تخلوا الارض من قائم لله ظاهرا او خائفا» «نهج‌البلاغه، قصار الحکم ۱۴۷» زمین از رهبر آسمانی هرگز خالی نیست؛ خواه آشکارا و خواه مخفیانه مردم را به راه خدا دعوت می‌نماید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۰:

۱. ارتجاع و عقب‌گرد، ممنوع است. پیروی از سنّت و راه نیاکان، اگر همراه با استدلال و تعقّل نباشد، قابل پذیرش نمی‌‏باشد. «أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا»

۲. تعصّباتِ نژادی و قبیله‌ای، از زمینه‌های نپذیرفتن حق است. «بَلْ نَتَّبِعُ» «آباءَنا»

۳. آداب و عقاید نیاکان، در آیندگان اثرگذار است. «ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا»

۴. راه حق، با عقل و وحی به دست می‌‏آید. «لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ»

۵. انتقال تجربه و دانش ارزش است، ولی انتقال خرافات از نسل گذشته به نسل آینده، ضدّ ارزش می‌‏باشد. «آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»

۶. عقل، ما را به پیروی از وحی، رهبری می‌کند. «اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ» «أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۱ - تفسیر نور:

«وَ مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ» و مَثل کافران، چنان است که کسی به حیوانی که جز صدایی (از نزدیک) و یا ندایی (از دور) نمی‌‏شنود بانگ زند، اینان کران، لالان و کورانند و از اینروست که نمی‌اندیشند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۱:

«دُعاءً» به معنای خواندن از نزدیک و «نِداءً» برای خواندن از راه دور است.

در این آیه دو تشبیه است: یکی تشبیه دعوت‌کنندۀ حق به چوپان و دیگری تشبیه کافران، به حیواناتی که از کلام چوپان چیزی جز فریاد نمی‌‏فهمند.

یعنی ای پیامبر! مثال تو در دعوت این قومِ بی‌‏ایمان به سوی حق و شکستن سدهای تقلید کورکورانه، همچون کسی است که گوسفندان و حیوانات را برای نجات از خطر صدا می‌‏زند و آنها این پیام را درک نمی‌‏کنند؛ زیرا چشم و گوش دل آنها بسته شده و در واقع کر و لال و نابینا هستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۱:

۱. ارزش چشم و گوش و زبان، به آن است که مقدّمۀ تعقّل باشد، وگرنه حیوانات نیز چشم و گوش دارند. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ»

۲. راه شناخت، پرسیدن، گوش‌کردن و دیدن همراه با تفکّر است. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ»

۳. اشخاص بی‌‏تفاوت در برابر دعوت حق، پنج صفت تحقیرآمیز دارند: مثل حیوانند، کورند، کرند، لالند و بی‌عقلند. «مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا» «فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۲ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ» ای کسانی‌که ایمان آورده‏‌اید! از نعمت‌‏های پاکیزه‌ای که به شما روزی داده‌‏ایم بخورید و شکر خدارا به جای آورید. اگر فقط او را پرستش می‌کنید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۲:

از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که خداوند می‌‏فرماید: من مردم را خلق می‌‏کنم، امّا آنان غیر مرا می‌‌پرستند. من به آنان روزی می‌دهم، امّا آنان شکر دیگری را می‌نمایند. «تفسیر صافی»

قرآن، هر گاه بنا دارد انسان را از کاری منع کند، ابتدا راه‌های مباح آن را مطرح کرده و سپس موارد نهی رابیان می‌کند.

چون می‌خواهد در آیات بعد، مردم را از یک سری خوردنی، منع و نهی کند، در این آیه راه‌های حلال را بازگو نموده است.

شکر مراحلی دارد؛ گاهی با زبان است و گاهی با عمل. شکر واقعی آن است که نعمت‌‏ها در راهی مصرف شود که خداوند مقرر نموده است.

هدف اصلی از آفرینش نعمت‏‌های طبیعی، مؤمنان هستند.

در سه آیۀ قبل فرمود: ای مردم! از آنچه در زمین است بخورید.

در این آیه می‌فرماید: ای مؤمنان! از نعمت‌های دلپسندی که برای شما روزی کرده‌ام بخورید.

شاید در این اختلاف تعبیر، رمزی باشد و آن اینکه هدف اصلی، رزق‌رسانی به مؤمنان است، ولی دیگر مردم هم در کنار آنها بهره ‏می‌برند. همان‌گونه که هدف اصلیِ باغبان از آبیاری، رشد گلها و درختانِ میوه است، گرچه علف‏‌های هرز و تیغ‌ها نیز به نوایی می‌‏رسند.

از هر کس توقّع خاصّی است.

از مردم عادّی، توقّع آن است که پس از خوردن، دنبال گناه و وسوسه‌‏های شیطان و فساد نروند «یا أَیُّهَاالنَّاسُ کُلُوا» «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» «بقره، ۱۶۸»

ولی از اهل ایمان این توقّع است که پس از خوردن، به دنبال عمل صالح و شکرگزاری باشند. «یا أَیُّهَاالَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا»«وَ اشْکُرُوا» و «یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا» «وَ اعْمَلُوا صالِحاً» «مؤمنون، ۵۱»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۲:

۱. خودسازی و زهد و تقوی، منافاتی با بهره‌گیری از طیّبات ندارد. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوامِنْ طَیِّباتِ»

۲. در مکتب اسلام، مادّیات مقدّمۀ معنویات است. «کُلُوا»، «وَ اشْکُرُوا»، «تَعْبُدُونَ»

۳. اسلام در تغذیه، به بهداشت توجّه دارد. «طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ»

۴. قبل از تأمین زندگی مردم و محبّت به آنان، توقّعی نداشته باشید. «کُلُوا» «وَ اشْکُرُوا»

۵. شکر، نشانۀ خداپرستی و توحید ناب است. اگر انسان رزق را نتیجه فکر اقتصادی، تلاش، مدیریّت، سرمایه و اعتبارات خود بداند، برای خداوند سهمی قایل نخواهد بود تا او را شکر کند. «وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ»

۶. شکر، نمونۀ روشن عبادت است. «وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ» «تَعْبُدُونَ»

۷. شکر خداوند، واجب است. «کُلُوا» «وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ»

۸. خداپرست، آنچه را خدا حلال شمرده، از پیش خود حرام نمی‌کند. «کُلُوا» «إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۳ - تفسیر نور:

«إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِاللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» همانا خداوند مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که (هنگام ذبح) نام غیر خدا بر آن برده شده، حرام کرده است،(ولی) آن کس‌که ناچار شد (به خوردن اینها) در‌صورتی‌که زیاده‌طلبی نکند و از حدّ احتیاج نگذراند، گناهی بر او نیست، همانا خداوند بخشنده و مهربان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۳:

به‌دنبال آیۀ قبل که فرمود: از پیش خود، حلال‌‏های خدا را بر خود حرام نکنید، خداوند تنها مردار و خون و گوشت خوک و هر حیوانی که مانند زمان جاهلیّت نام غیر خدا هنگام ذبح بر او برده شود، حرام کرده است.

امام صادق علیه‌السّلام فرمود: گوشت مردار، سبب ضعف بدن و قطع نسل و مرگ ناگهانی می‌شود و خوردن خون، سبب سنگدلی و قساوت قلب می‏ گردد. «وسائل، ج ۱۶، ص ۳۱۰»

طبق نظریه‌های بهداشتی، گوشت خوک عامل دو نوع کرم کدو و تریشین است و حتّی در بعضی از کشورها، مصرف گوشت خوک ممنوع شمرده شده و انجیل مسیح نیز گناهکاران را به خوک تشبیه کرده است.

کسی‌که برای حفظ جان خود هیچ غذایی نداشته باشد، می‌‏تواند به خاطر اضطرار از غذای حرام استفاده کند، مشروط بر اینکه از روی سرکشی و نافرمانی و ستمگری نباشد؛ یعنی فقط به همان مقداری مصرف کند که خود را از مرگ برهاند، نه اینکه خواهان لذّت باشد. این اجازه به خاطر لطف و مهربانی خداوند است.

امام صادق علیه‌السّلام فرمود: اگر انسان عمداً در حال اضطرار از خوردنی‌های ممنوع نخورد و بمیرد، کافر مرده است. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۳۰»

با توجّه به اینکه خوردنی‌های حرام، بیش از چهار موردی است که در آیه مطرح شده است، پس کلمه «إِنَّما» به معنای حصر عقلی نیست، بلکه در مقابل تحریم‌‏های جاهلیّت است.

قاعدۀ اضطرار، اختصاص به خوردنی‌ها ندارد و در هر مسئله‌ای پیش آید، قانون را تخفیف می‌‏دهد.

از امام صادق علیه‌السّلام سؤال کردند که پزشک به مریضی دستور استراحت و خوابیدن داده است، نماز را چه کند؟ امام این آیه را تلاوت نموده و فرمودند: نماز را خوابیده بخواند. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۴۵»

احکام اسلام، بر اساس مصالح است. در آیه قبل، خوردن به خاطر طیّب بودن آنها مباح بود و در این آیه چیزهایی که از طیّبات نیستند، حرام می‌شود.

تحریم‌های الهی، تنها به جهت مسائل طبی و بهداشتی نیست، مثل تحریم گوشت مردار و خون، بلکه گاهی دلیل حرمت، مسائل اعتقادی، فکری و تربیتی است. نظیر تحریم گوشت حیوانی که نام غیر خدا بر آن برده شده که به خاطر شرک‌زدایی است. چنان‌که گاهی ما از غذای شخصی دوری می‌کنیم، به خاطر عدم رعایت بهداشت توسط او، ولی گاهی دوری ما از روی اعراض یا اعتراض و برائت از اوست.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۳:

۱. اسلام به مسئلۀ غذا و تغذیه، توجّه کامل داشته و بارها در مورد غذاهای مضرّ و حرام هشدار داده است. «إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ»

تحریم گوشت خوک و مردار و خون، چهار بار در قرآن تکرار شده است: آیۀ مورد بحث و سوره‌‏های مائده، ۳ و انعام، ۱۴۵ و نحل، ۱۱۵.

۲. تحریم‌ها، تنها به دست خداست نه دیگران. «إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ»

۳. توجّه به خداوند و بردن نام او، در ذبح حیوانات لازم است. تا هیچ‌کار ما خارج از مدار توحید نباشد و با مظاهر شرک و بت‌‏پرستی مبارزه کنیم. «وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ»

۴. اضطراری حکم را تغییر می‌دهد که به انسان تحمیل شده باشد، نه آنکه انسان خود را مضطرّ کند. کلمۀ «اضْطُرَّ» مجهول آمده است؛ نه معلوم. «فَمَنِ اضْطُرَّ»

۵. اسلام، دین جامعی است که در هیچ مرحله بن‌‏بست ندارد. هر تکلیفی به‌هنگام اضطرار، قابل رفع است. «فَمَنِ اضْطُرَّ» «فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ»

۶. قانون‏‌گذاران باید شرایط ویژه را به هنگام وضع قانون در نظر بگیرند. «فَمَنِ اضْطُرَّ» «فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ»

۷. از شرایط اضطراری، سوء‌استفاده نکنید. «فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ»
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۴ - تفسیر نور:

«إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» کسانی‌که آنچه را خداوند از کتاب نازل کرده، کتمان می‌کنند و بدان بهایی اندک می‌‏ستانند، آنها جز آتش در شکم‌‏های خود فرو نمی‌‏برند، و خداوند روز قیامت با آنها سخن نمی‌‏گوید و پاک‌شان نمی‌کند و برای آنها عذاب دردناکی است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۴:

دانشمندانِ یهود و نصاری تا قبل از آمدن پیامبر اسلام، به مردم وعدۀ آمدن آن حضرت را می‌دادند و نشانه‌‏هایی را که در تورات و انجیل آمده بود برای مردم می‌گفتند.

ولی همین‌که پیامبر اسلام مبعوث شد و آنها اقرار به رسالت آن حضرت را مساوی با از دست دادن مقام، مال و خود دیدند، حقیقت را کتمان نمودند، تا چند روزی بیشتر در مسند خود بمانند و تحفه و هدایایی بخورند.

ولی این بهای اندکی است که در برابر گناه بزرگ خود دریافت می‌دارند و این درآمدها نیز چیزی جز آتش نیست که می‌خورند.

همچنان‌که در آیه‌ای دیگر، از خوردن اموال یتیمان به خوردن آتش تعبیر شده است. «نساء، ۱۰»

خداوند در روز قیامت با این کتمان‌کنندگان، سخنی از روی محبّت نخواهد گفت، با آنکه در آن روز، مؤمنان با خدا هم سخن خواهند شد. البتّه این گفت‌وگو یا از راه ایجاد موج در فضا و یا از طریق الهام و با زبان دل است و همۀ خوبان در آن روز کلیم‌اللّه می‌شوند.

در آیۀ قبل، به دنبال تحریم گوشت خوک و مردار، سخنی از مغفرت آمده است.

ولی در این آیه که سخن از تحریم کتمان حق و گناهان مربوط به مسائل فکری و فرهنگی است، لحن آیه بسیار تندتر شده و سخنی از مغفرت نیامده است.

بگذریم که در آیۀ بعد این تهدیدات شدیدتر می‌شود.

کتمان حقیقت، تنها دربارۀ رسالت پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله نبوده است. کسانی‌که دربارۀ جانشین واقعی پیامبر نیز کتمان حقیقت کنند، دچار این عقوبت خواهند شد.

آنان‌که ماجرای غدیر خم را در کتب تفسیر و تاریخ خود محو و مسیر آیات را تحریف و توجیه می‌کنند و مردم را به جای امام معصوم به سراغ دیگران می‌فرستند، دچار کتمان حقیقت شده‌‏اند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۴:

۱. دنیاگرایی، بزرگ‌ترین خطر برای علما و دانشمندان است. «یَکْتُمُونَ»، «یَشْتَرُونَ»

۲. دین‌فروشی، به هر قیمتی که باشد خسارت است، زیرا حقایق و معارف کتب آسمانی ارزشمندتر از همۀ منافع است. «ثَمَناً قَلِیلًا»

۳. خوردنی‌‏های حرام، به‌ صورت آتش تجسّم می‌یابند. «ما یَأْکُلُونَ» «إِلَّا النَّارَ»

۴. اشیا دارای یک وجهۀ باطنی و ملکوتی هستند که در قیامت به آن شکل تجسّم می‌یابند. «فِی بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ»

۵. کیفر، باید متناسب با جرم باشد. آنان‌که در دنیا راه شنیدن کلام خدا را بر مردم بسته‌‏اند، در قیامت از لذّت استماع کلام خدا محروم می‌‏شوند. «لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ»

۶. عذاب‌های قیامت، هم جسمی و هم روحی است. «لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ»
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۵ - تفسیر نور:

«أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی‏ وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَی النَّارِ» آنها (کتمان‌کنندگان حق) کسانی هستند که گمراهی را به بهای از دست دادن هدایت و عذاب را به جای آمرزش خریدند. پس به راستی چقدر در برابر عذاب خداوند تحمّل دارند؟
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۵:

برای کتمان گناه ، هشت تهدید پی‌درپی آمده است پنج تهدید در آیۀ قبل، دو تهدید در این آیه و یک تهدید در آیۀ بعد.

شاید در مورد هیچ گناه دیگر این همه تهدید پشت سر هم نیامده باشد.
انگیزه‌های کتمان حق:

انگیزه‏‌های کتمان حقیقت، زیاد است.

از آن جمله می‏‌توان به غرور، تعصّب نابه‌جای دینی، حفظ موقعیّت، ضعف نفس، عدم شهامت، تنگ‌نظری، سفارش بیگانگان، حفظ مقام و مال اشاره کرد.

توبۀ گناه کتمان، تنها استغفار و گریه نیست، بلکه بیان حقایق است. البتّه در مواردی که جان کسی در خطر است و یا فساد و خطری مطرح است، کتمان مانعی ندارد. مانند کتمان گناهان خود یا مردم، برای جلوگیری از رواج بدی‌ها.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۵:

۱. کتمان حقایق، از گناهان ویژۀ دانشمندان است. «أُولئِکَ الَّذِینَ»

۲. در بیان کتب آسمانی، هدایت و مغفرت الهی است و در کتمان آنها ضلالت و عذاب. «اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی‏ وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ»

۳. دین‌فروشی و کتمان حقیقت، سخت‏‌ترین کیفرها را به‌دنبال دارد. جملۀ «فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَی النَّارِ» در قرآن تنها در مورد این گروه به کار رفته است.
تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۶ - تفسیر نور:

«ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ لَفِی شِقاقٍ بَعِیدٍ» آن (عذاب) به جهت آن است که خداوند کتاب (آسمانی) را به حق نازل کرده است و البتّه کسانی‌که در کتاب (خدا با کتمان و تحریف) اختلاف (ایجاد) کردند، همواره در ستیزه‌‏ای عمیق هستند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۶:

این همه تهدید و وعدۀ عذاب که برای کتمان کنندگان حقایق دینی بیان شد، از آن جهت است که خداوند کتاب آسمانی را چنان روشن و واضح و همراه با دلایل و استدلال نازل کرده است که جای هیچ‌گونه شبهه و ابهام برای کسی باقی نماند.

امّا با این حال گروهی از مردم برای حفظ منافع شخصی خود، دست به توجیه و تحریف زده و در فهم کتاب آسمانی اختلاف به وجود می‌آورند تا به اصطلاح آب را گل‌آلود نموده و از آن ماهی بگیرند.

خداوند در وصف اینان می‌فرماید: این گروه در شقاق و جدایی به سر می‌برند.

یکی از راه‌های کتمان حقیقت، ایجاد اختلاف است.

در سه آیۀ گذشته، تمام تهدیدات متوجّه کتمان‌کنندگان بود.

در این آیه به جای اینکه بفرماید: کتمان‌کنندگان در شقاقند، فرمود: اختلاف‌کنندگان در کتاب، در شقاقند.

این نشان‌دهندۀ آن است که کتمان‌کنندگان، همان اختلاف‌کنندگان هستند؛ زیرا در محیط آلوده به اختلاف است که می‌توان مردم را سردرگم و حقایق را پنهان کرد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷۶:

۱. منشأ اختلافات دینی و مذهبی، دانشمندان هستند؛ نه کتب آسمانی. «نَزَّلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ» «اخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ»

۲. کتمان حقایق، موجب شقاق و شکاف و جدایی و پراکندگی است. «شِقاقٍ بَعِیدٍ»

منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۵۹-۲۶۸.

مهمترین پايۀ اسلام

عَنْ فُضَيْلٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام)، قَالَ: بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ: الصَّلَاةِ، وَ الزَّكَاةِ، وَ الصَّوْمِ، وَ الْحَجِّ، وَ الْوَلَايَةِ، وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ ءٍ مَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ يَوْمَ الْغَدِيرِ.
از فضیل نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمودند: اسلام بر پنج پايه استوار شده است: نماز، و زكات، و روزه، و حجّ، و ولايت، و برای چيزی فریاد زده نشد، آنچنان که در روز غدير برای ولايت فریاد زده شد.

بحار الأنوار، ج 65، ص332، ح8؛ الكافي، ج 2، ص21، ح8.

روز نالۀ شيطان
عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(علیهما السلام)، عَنْ أَبِيهِ(علیه السلام): إِنَّ إِبْلِيسَ عَدُوُّ اللَّهِ رَنَّ أَرْبَعَ رَنَّاتٍ: يَوْمَ لُعِنَ، وَ يَوْمَ أُهْبِطَ إِلَى الْأَرْضِ، وَ يَوْمَ بُعِثَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله)، وَ يَوْمَ الْغَدِيرِ.


از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت است از پدرشان حضرت امام محمّد باقر(علیه السلام) كه فرمودند: همانا شيطان دشمن خدا، چهار بار ناله كرد: روزى كه مورد لعن خدا واقعشد، و روزى كه به زمين هُبوط كرد، و روزى كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) مبعوث شدند، و روز عيد غدير.

بحار الأنوار، ج 37، ص121، ح13؛ قرب الإسناد، ص9، ح30.

معنی مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ

عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ(علیهما السلام)، عَنْ قَوْلِ النَّبِيِّ(صلی الله علیه و آله): «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ»؟ فَقَالَ: يَا أَبَا سَعِيدٍ! تَسْأَلُ عَنْ مِثْلِ هَذَا؟ عَلَّمَهُمْ أَنَّهُ يَقُومُ فِيهِمْ مَقَامَهُ.
از ابان بن تغلب نقل است که گفت: از حضرت ابا جعفر، امام محمّد باقر(علیه السلام) در بارۀ فرمایش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله): «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ»، پرسیدم، حضرت فرمودند: آیا چنین مطلبی سؤال می پرسی؟ معنایش این است که آن حضرت، به مردم فهماند که در میان آن ها، فقط علی(علیه السلام) جانشین او خواهد بود.

بحار الأنوار، ج 37، ص223، ح97؛ معاني الأخبار، ص66، ح2.

دعاهای پیامبر(صلی الله علیه و آله) در غدیرعَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ: لَمَّا نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ بِإِعْلَانِ أَمْرِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیه السلام): «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» إِلَى آخِرِ الْآيَةِ، قَالَ: ...
فَقَالَ النَّبِيُّ(صلی الله علیه و آله): مَنْ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ؟ قَالَ: فَجَهَرُوا، فَقَالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، ثُمَّ قَالَ لَهُمْ الثَّانِيَةَ، فَقَالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، ثُمَّ قَالَ لَهُمْ الثَّالِثَةَ، فَقَالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ، فَأَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ(علیه السلام)، فَقَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، فَإِنَّهُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ، وَ هُوَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى، إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ مِنْ بَعْدِي.
از حنان بن سدیر نقل است که پدرش گفت: حضرت امام محمّد باقر(علیه السلام) فرمودند: هنگامی که جبرئیل در حجّة الوداع برای اعلان امر ولایت علی بن ابی طالب(علیه السلام)، آیۀ: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»، تا آخرش را بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نازل کرد، پس فرمودند: چه کسی به شما از خودتان سزاوارتر است؟ مردم با صدای بلند گفتند: خدا و رسولش، پس بار دوّم پرسیدند، و مردم گفتند: خدا و رسولش، سپس برای بار سوّم پرسیدند، و مردم گفتند: خدا و رسولش، آنگاه دست علی(علیه السلام) را گرفتند و فرمودند: هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست، خدایا! دوستدار او را دوست بدار، و با دشمنش دشمن باش، و یاری دهنده اش را یاری نما، هر که او را خوار کند را خوار نما، زیرا او از من است و من از اویم، او برای من به منزلۀ هارون برای موسی است، مگر اینکه دیگر پیامبری پس از من نمی باشد.

بحار الأنوار، ج 37، ص139، ح32؛ تفسير العياشي، ج 1، ص332، ح153

غدیر در کلام امام هادی (علیه السلام)

مولای ما، حضرت هادى(علیه السلام) به ابو اسحاق فرمودند: و روز غدير که پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) برادرشان على(علیه السلام) را به عنوان علَم و پيشواى بعد از خود برای مردم نصب نمودند، ابو اسحاق گفت: عرض كردم: راست فرمودید، فدايتان شوم! من برای همين به زيارت و ديدار شما آمده ام، و گواهى مى دهم كه شما حجّت خدا بر مردم هستید.

حضرت آیت الله امام خامنه ای: یاد امام باقر(علیه السلام)، یعنی یاد سر برآوردن حیات دوباره‌ی جریان اصیل اسلامی در مقابله‌ی با تحریفها و مسخهائی که انجام گرفته بود. 1388/09/04

بالاتر از ایثار جان
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:اگر به حکمت مندرج در عید قربان توجه شود، خیلی از راهها برای ما باز میشود. بالاتر از ایثار جان، در مواردی ایثار عزیزان است. حضرت ابراهیم علیه‌السلام در راه پروردگار، به دست خود عزیزی را قربان میکرد؛ آن هم فرزند جوانی که خدای متعال بعد از عمری انتظار به او داده بود. ۱۳۸۹/۰۸/۲۶

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

انسان ۲۵۰ ساله | امام هادی علیه‌السلام و جنگ روانی علیه خلیفه قدرتمند

امام هادی علیه‌السلام با دیدِ یک انسان مبارز به دربارِ متوکّل رفت و مجلسِ شراب او را به مجلس معنویت تبدیل کرد. یعنی او را مغلوب کرد؛ به طوری که در آخرِ حرفهایش، متوکّل برای حضرت عطر آورد و او را با احترام بدرقه کرد.
در مبارزه‌ای که شروع کننده‌ی آن، خلیفه‌ای تندخو و قدرتمند بود، امام هادی دست به یک جنگ روانی زد؛ مبارزه‌ای که در آن نیزه و شمشیر کاربُرد ندارد. ۱۳۸۰/۶/۳۰

بزرگترین عید، برترین تبیین
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «در روز عید غدیر، پرتوی از ولایت خدا در میان مردم تجسّم پیدا کرد و دین کامل شد؛ بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص میماند و لذا بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد.» ۱۳۶۹/۴/۲۰

یاامیرالمؤمنین
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «در روز عید غدیر،پرتوی از ولایت خدا در میان مردم تجسّم پیدا کرد و دین کامل شد؛ بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص میماند و لذا بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد.» ۱۳۶۹/۴/۲۰

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «امیرالمؤمنین، آن زبان صادق، آن بیان ناطق‌ عن‌الله در موارد متعدّدی در مقابل مخالفین خودش، به ماجرای غدیر احتجاج کرده؛ از جمله امیرالمؤمنین (علیه ‌الصّلاة ‌و السّلام) در صفّین یک خطبه‌ای برای اصحاب خودشان میخوانند و آنجا شرح میدهند حادثه‌ی غدیر را و میگویند پیغمبر این‌ جور گفت و این‌ جور ایستاد و مانند اینها، بعد گفت «قُم یا عَلیّ‌»، علی جان بلند شو؛ من بلند شدم، دست من را گرفت و گفت که خدا ولیّ ما است، من را ولیّ شما قرار داده و هر کسی که من ولیّ او و مولای او هستم، این علی مولای او است.» ۱۴۰۰/۰۵/۰۶

عید غدیر / اعیاد اسلامی/ولایت / هجدهم ذی‌الحجة/ غدیر خم

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

بهشتی در آینده شناخته خواهد شد
آقای بهشتی خیلی خیلی بزرگ بود و این مردم هنوزم که هنوز است، به نظر من آقای بهشتی را نشناخته‌اند. بهشتی در آینده شناخته خواهد شد. بهشتی را ماها می‌شناختیم که سالیان درازی کوشش او را در راه پیشبرد این انقلاب دیده بودیم از نزدیک که قدم به قدم چگونه این مرد، این انقلاب را پیش برد. کاری هم نداریم، اثبات هم لازم ندارد، اثبات خواهد شد.
بیانات در بیمارستان پس از حادثه ترور ۱۳۶۰/۰۴/۱۷

 

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی: «واقعاً باید قدر جوانان مؤمن و انقلابی را همه بدانند، همه؛ این جوانان مؤمن و انقلابی‌اند که روز خطر سینه سپر میکنند، هشت سال جنگ تحمیلی میروند توی میدان؛ اینها هستند. افرادی که نسبت به این جوانها با چشم بدبینی نگاه میکنند یـا مـــردم را بـدبیــن میکننــد، بـه اســـتقلال کشــور و پیشرفت کشور و به انقلاب اسلامی خدمت نمیکنند. این جوانها را باید حفظ کرد، باید از اینها قدردانی کرد.» ۱۳۹۲/۱۲/۱۵

شهید مدافع حرم مهدی نوروزی

شهید مظلوم آیت الله محمد حسینی بهشتی در وصیت خود خطاب به خانواده اش آورده است:
اینجانب سیدمحمد حسینی بهشتی، دارنده شماره شناسنامه 13707 از اصفهان، به همسرم، فرزندانم و سایر بستگانم وصیت می کنم که در زندگی بیش از هر چیز به فروغ الهی که در دل انسان هاست، اهمیت دهند و با ایمان به خدای یکتای علیم، قدیر، سمیع، بصیر، رحمان و رحیم، پیامبران بزرگوارش و پیروی از خاتم پیامبران (ص)، کتاب قرآن، ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین، اهتمام به ذکر و یاد خدا، نماز با حضور قلب، روزه، عبادات دیگر، انفاق، ایثار، صدق و جهاد بی امان در این راه و حضور پیگیر در جماعت و انس با مردم، راه سعادت را به روی خود باز گردانند.
27 رجب 1400 هجری قمری
ما بی شناسنامه نیستیم، ما از مردم جدا نمی باشیم؛ ما بی شناسنامه نیستیم، اولاد زجر کشیده آل عبا (ع)، فرزندان زندان های بی نام و نشان و حبس ها و دخمه های فراموشی.
ما بی شناسنامه نیستیم، اهل قنوتیم، ساکن دهستان نیایش و بچه جنوب عشقیم، کبوتران قباپوشی که بال در خون شهیدان کربلا نهاده ایم و عمری بر شاخه ها مرثیه خوان ذبح بنی آدم، ما از امتزاج دو ایمان بدوی روستایی از تصادم دو عدم ساده بوجود آمده ایم، با هیچ کس هیچ فرقی نداریم و نمازمان را اول وقت می خوانیم.
ما محصول آن لحظاتی هستیم که خسته از بیل و رنجور از داس، خیمه دعایی برافراشته اند، ما ساده نشینان کاخ ویرانه فقر و فناییم؛ پنجره هایی که رو به سوی افق سبز توکل باز می شوند؛ ما مثل کتابی در هر گوشه خاک و در هر لحظه از روزگار باز می شویم و دیگران را از خود باخبر می کنیم؛ ما مثل وضو ساده و پاکیم؛ عین اقطار بی آلایش و معصومیم؛ ما را می شود در هر گوشه مسجد پیدا کرد؛ در هر جنسی جستجو نمود با هر دردی دریافت؛ ما مثل تلاوت غمگینیم، مثل تکبیر حالت خنجر داریم و دوستان ما شیران روز و پارسایان شب هستند. از نوح به بعد تا کربلا و هویزه و تا هویزه حضور داریم، پشت هر سنگی روییده ایم، با هر بوته ای رسیده ایم، بر هر شاخی بر داده ایم؛ ما در این آب و خاک سبز می شویم؛ ما بی شناسنامه نیستیم.

شهید همت: در زمان غیبت اطاعت محض از ولایت فقیه داشته باشید.

شهید چمران: من نمی‌گویم #ولی_فقیه معصوم است ولی ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی‌دهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد.

شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت امام زمان (عج) چشم و گوشتان به ولی فقیه باشد تا ببینید از آن کانون فرماندهی چه دستوری صادر می شود.

شهید «رضا مهرابی نژاد» فرزند «امامقلی» 2 فروردین 1333 در کرمانشاه دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 12 تیرماه 1363 در نقده به فیض شهادت نائل آمد.

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

«هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏‌اند مرده مپندار بلكه زنده‏‌اند و نزد پروردگارشان روزى داده می‌شوند»

به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان

سلام و درود به امام زمان(عج) و نائب بر حقش امام خمينی و درود فراوان به تمامی شهدا، علی‌الخصوص شهدای مظلوم كردستان. سلام و درود به تمامی خانواده‌های شهدا، اُسرا، مجروحين و مفقودين. سلام به تمامی خانواده‌های رزمندگان اسلام و سلام بر خانواده محترم خودم.

پدر و مادر عزيز و مهربانم! اميدوارم كه مرا ببخشيد.

همسر گراميم! اميدوارم كه مرا ببخشيد و فرزندان مرا خوب تربيت كنيد. دخترانم را زينب‌وار و پسرانم را حسين‌وار تربيت كنيد. بدان و آگاه باش كه اجر شما، اجر عظيمی نزد خداوند متعال است و مصيبت‌ها كليد بهشت است. ما كه می‌خواهيم دير يا زود همه نزد خداوند برويم پس چه بهتر در راه خدا شهيد شويم. امروز ما در راهی قدم نهاده‌ايم كه تمامی اولياء خاص خدا در اين راه فدای دين حق شدند. شما امروز ادامه دهنده راه زينب(س) هستيد و اميدوارم كه در قيامت با حضرت زينب(س) محشور شويد. حالا که راهمان را شناخته‌ايم بايد راه شهيدان را ادامه بدهيم. از شهادت من هيچ ناراحتی نداشته باشيد كه خداوند در قرآن كريم فرموده است من نگهبان خانواده‌های شهدا هستم.

از شما تقاضا می‌كنم كه فرزندانم مجيد و روح‌الله را طوری بزرگ كنيد كه اسلحه مرا بردارند و راهم را ادامه دهند. در تشييع جنازه‌ام چشمان مرا باز بگذاريد كه منافقين كوردل بفهمند راهی كه رفتم آگاهانه بوده است و با چشمی باز.

خواهش من از شما اين است كه هيچ‌‍‌وقت امام را تنها نگذاريد و نماز را به پا داريد. از دخترانم خواهش می‌كنم كه حجابشان را حفظ كنند. از خواهرانم تقاضا دارم كه مرا ببخشند و خواهش مي‌كنم از شما، حجاب را حفظ كنيد.

برادرم! از شما تقاضا دارم كه تا آخرين قطره خون از ولايت فقيه دفاع كنيد. مرا در بهشت رضا(ع) كنار بقيه شهدا دفن كنيد. سر قبرم اسلحه مرا به پسرم بدهيد كه يک تير شليک كند تا ابرجنايتكاران بفهمند كه هر اسلحه‌ای از دست شهيدی به زمين می‌افتد پسران آن شهدا راه پدر شهيد خود را ادامه می‌دهند.

و در خاتمه يک پيام دارم برای تمامی ملت قهرمان ايران: امام را تنها نگذارند و راه شهدا را ادامه دهند. ابرقدرت‌های شرق و غرب بدانند كه اگر ما را تكه‌تكه كنند باز تكه‌تكه‌ها فرياد می‌زنند، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.

والسلام علی من اتبع الهدی

خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدی(عج) خمينی را نگهدار

شهید «رمضان پناهی» فرزند «پناه‌علی» 6 مهرماه 1332 در ساوه دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 11 تیرماه 1364 به فیض شهادت نائل آمد.

ولا تحسبن الذين قتلوا فی سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون.

با توكل بر خداوند متعال و با دورود بر مهدی موعود(عج) و با درود بر رهبر كبير انقلاب اسلامی ايران. با دورود فراوان بر مادرم، همسرم، فرزندانم، خواهرم، برادرانم و با دورود بر كليه امت حزب‌الله و شهيدپرور ايران.

توبه نامه‌ام را به شما كه وصيت‌نامه‌ام می‌باشد، خطاب به شما عزيزان ايثارگرم كه وارث همه مسئوليت شهادتم(البته اگر خدای متعال قبول كند) در بين بستگانم می‌باشید می‌نويسم.

من با آگاهی كامل اين راه را كه همان ردپای امام حسين(ع) است انتخاب نموده‌ام. من يک سرباز راه حق عليه باطل هستم و با ميل و رغبت خودم اين مسير را كه راه شهدای اسلام است انتخاب نموده‌ام. من اين راه را برای رضای خدا متعال و به خاطر قرآن و اسلام انتخاب نموده‌ام؛ چرا كه خون سرخ شهيدان از صدر اسلام تا شهدای كربلای جنوب و غرب ايران فرياد می‌زند كه چرا نشسته‌ايد؛ آخر ما مسلمان هستيم. ما در عصری زندگی می‌كنيم كه كفر و نكبت سراسر دنيا را گرفته است. به قول امام عزيز ما بايد آنقدر شهيد و خون بدهيم تا فتنه و كفر از روی زمين برداشته شود. ما بايد آنقدر شهيد بدهيم تا اسلام عزيز با ظهور مهدی(عج) پيروز شود و عدل الهی در سايه توحيد برقرار گردد.

عزيزان من! مبادا روزی امام امت و فقيه عالی‌قدر را تنها بگذاريد. ما در حال حاضر هرچه داريم از روحانيت مبارز داريم. واقعا كشور ما در لجنزار فرو رفته بود كه نجاتش را بايد مديون اين رهبر عالی‌قدر و روحانيت مبارز دانست. در حال حاضر تمام كشورهای غرب و شرق بر عليه اين رهبر كبير انقلاب و ايران اسلامی توطئه می‌كنند؛ تمام كشورهای جنايتكار هم‌دست شدند بلكه اين انقلاب را شكست بدهند، نكند خدای ناكرده عده‌ای هم پيدا شوند از داخل مثل خوره اين انقلاب را بخورند.

اميدوار هستم كه مكر و حيله دشمنان، چه داخلی و چه خارجی به خودشان باز گردد.

باز هم توصيه می‌كنم اگر می‌خواهيد در ادامه راه شهدا باشيد؛ اگر می‌خواهيد شهدا را خشنود كنيد، اگر می‌‌خواهيد رزمندگان را ياری كنيد، امام و فقيه عالی‌قدر را كاملا حمايت كنيد و آنها را تنها نگذاريد.

خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدی خمينی را نگهدار

والسلام

رمضان پناهی، مورخ 1364/1/17

شهید مدافع حرم شهید سید احسان میر سیار

تاریخ شهادت : 1394/11/21 | محل شهادت : حلب - سوریه

وصیت نامه شهید:

بسم الله الرحمن الرحیم

قال رسول‌الله صلی‌الله علیه وآله
انی تارک فیکم ثقلین کتاب ا... و عترتی ، لم یفترقا حتی علی الحوض

بارالها من به‌خوبی می‌دانم که کیستم و چگونه بنده‌ای در نزد درگاه تو بوده‌ام. بااینکه بزرگ‌ترین نعمت‌های دنیا را به عطا نمودی قدر نشناختم و به‌جای سر سائیدن بر آستان تو، عصیان و سرکشی نمودم. بار الها نعمت اسلام و مسلمان بودن به من عطا نمودی ولیکن غافل بودم نعمت قرآن هدایتگر و برنامه جامع برای رسیدن به فلاح و رستگاری به من ارزانی داشتی اما نفهمیدم و از آن آن‌گونه که شایسته است استفاده نکردم.

فرصت دادی تا پیامبر صلح و دوستی و رحمت العالمین حضرت ختمی‌مرتبت محمد بن عبدا... صلی‌الله علیه وآله را بشناسم و ایشان را که اسوه حسنه نامیدی به‌عنوان سرمشق و الگوی زندگی برگزینم ولیکن همچون کبک سر در برف فروکردم و هیچ توجهی به این نعمت بزرگ نکردم. از میان فرق اسلامی، مرا در زمره شیعیان قرار دادی که فقط ساکنان حقیقی این طریقت در صراط مستقیم به‌سوی تو درحرکت‌اند ولیکن در خواب خرگوش بودم نفهمیدم.

برای شیعیان، بعد از پیامبر بزرگ اسلام سیزده نور معصوم و پیشوا و راهبر و امیر و هادی قرار دادی تا سالکین طریقت در پرتو هدایت آنان به سرمنزل مقصود برسند ولیکن نفهمیدم و خلاف شیوه و منش آنان عمل نمودم بار خدایا به همه‌ی خطاهای خود معترفم و می‌دانم که عمری اشتباه نمودم. الها می‌دانم که هر کاری نمودم با خلوص نیت نبوده و عمری به ریاکاری و تزویر مشغول بودم. ولیکن خدایا صادقانه از تو می‌خواهم حداقل به خاطر لقلقه‌های زبانم که تو را خدای خود می‌دانستم و حضرت ختمی‌مرتبت محمد مصطفی صلی‌الله علیه وآله را به‌حق آخرین فرستاده‌ات.

خدایا از معرفت به توحید و یگانگی تو چیزی در چنته ندارم، از معاد و آخرت چیزی نفهمیدم از نبوت فقط نام پیامبر اسلام را لقلقه نمودم. از امامت فقط عرض ارادتی ظاهری به علی بن ابی طالب علیه‌السلام و فرزندانش ابراز نمودم و عدالت واژه‌ای نامفهوم و غریب برایم بوده. خدایا اعتراف می‌کنم که عصیان و سرکشی نمودم اقرار می‌کنم که یاغی هستم و در اوج رذالت و پلیدی مستقرم. ولیکن زبانم گاهی نام تو را برده است. گاهی از سر عادت و بدون توجه نام پیامبر را زمزمه نمودم. در مواردی نادر نگاهی به کتاب هدایتگر و نورانی‌ات داشته‌ام، گاهی چشمانم برای مصیبت حضرت علی علیه‌السلام و زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیه و فرزندان بزرگوارش، نمی به خود دیده است و قلبم در شادی آن بزرگوار مسرور گشته.

خدایا عاجزانه از تو می‌خواهم که به نفس پَستِ من نگاه نکنی و با لطف و عزیمت و بزرگواری خود، مرا مورد مغفرت و آمرزش قرار دهی از من بگذری.

و اما بعد، همسر بزرگوار و مهربان و فداکارم؛
از روزی که زندگی با من را آغاز نمودی هیچ‌گاه روی آرامش را به خود ندیدی. ازلحاظ معنوی بارها از من پیش بودی و من با فاصله‌های بعید و طولانی از تو دور بودم، ازلحاظ مادی هیچ‌گاه نتوانستم حداقل‌های آسایش و زندگی را برای تو و فرزندانم تأمین نمایم.

حتی نتوانستم زمان کافی خدمتتان باشم، اندک زمانی را نیز که پیشتان بودم مجبور بودید بداخلاقی‌های مرا تحمل‌کنید، بار تربیت فرزندان را تنها به دوش کشیدی، و مدیریت خانه را با انبوه مشکلات تدبیر نمودی به‌جای آنکه یار شاطری برای تو باشم، بار خاطری برایت بودم. به‌جای آنکه تکیه‌گاهی برایت در زندگی باشم تو را با انبوهی از گرفتاری‌ها و در سخت‌ترین شرایط تنها گذاشتم.

همسر عزیزم، زبانم قاصر است از اینکه زحمات فراوان و طاقت‌فرسای تو را پاس بدارم می‌دانم که نزد خدا روسیاهم و هیچ جایگاهی در نزد او ندارم اما مطمئن باش که اگر دوری مرا به خاطر غلبه‌ی حق بر باطل به افراشته شدن پرچم اسلام ناب تحمل می‌کنی پاداش تو افضل بر آن مجاهدان است که در خط مقدم نبرد رودررو و چشم در چشم با دشمنان خدا پیکار می‌کنند. اگر امروز با تأسی به زهرای مرضیه و زینب کبری سلام‌الله علیها رنج و مشقت و بار زندگی را به‌تنهایی بر دوش می‌کشی شک نکن که در نزد خداوند منان جایگاهی رفیع خواهی داشت.
همسر عزیزم؛

از تو در اوج ناتوانی و عاجزانه می‌خواهم که به خاطر همه‌ی کاستی‌ها و بدی‌هایم درگذری و مرا ببخشی و همواره از درگاه خداوند برایم آمرزش و بخشش بطلبی.

همسر مهربانم؛
از تو می‌خواهم که در راه اعتلای اسلام ثابت‌قدم و استوار باشی و همچون کوهی استوار و مانند آهن محکم ، فرزندانم را انقلابی، مکتبی و پیرو اهل‌بیت تربیت نمایی که مهم‌ترین وظیفه و کارکرد خانواده تحویل نسلی مؤمن و مکتبی به جامعه و امت اسلامی است که اگر این مهم را به سرمنزل مقصود برسانی خیر دنیا و آخرت را ربوده‌ای و هم خود و هم من را در نزد خدای متعال و پیامبر و ائمه هدی سربلند می‌نمایی.

همسر عزیز و مهربانم و فرزندان دلبند و عزیزتر از جانم؛
سیده زهرای عزیز و سیده زینب عزیز و سیده رقیه‌ عزیز؛

در ابتدای مطلب حدیثی از پیامبر عزیز شأن اسلام نقل نمودم که فرمودند بعد از خود دو چیز گران‌بها و باارزش را در میان امت اسلام باقی می‌گذارند که آن دو هرگز از هم جدا نخواهد شد و لاغیر. اولین چیزی که پیامبر از آن یاد می‌نمایند که در تعبیر از آن به ثقل اکبر یاد می‌شود؛ قرآن کریم است.

به‌راستی‌که قرآن نسخه‌ شفابخش و هدایتگر آدمیان است به‌سوی حق. پس به شما توصیه می‌کنم که هیچ‌گاه از تلاوت آن در زندگی غافل نشوید که این نخستین قدم است. اما قدم بعدی که مهم‌تر از قدم اول است، تدبر در آیات الهی است همواره به شما توصیه می‌کنم که علاوه بر تلاوت قرآن، به تدبر در آن نیز بپردازید و برای فهم بیشتر آن تلاش کنید و به تفاسیر علمای بزرگ مراجعه نمایید. اما سومین و مهم‌ترین قدم به کار بستن دستورات قرآن در زندگی است که بسیار سخت‌تر از تلاوت و تدبر در آیات است. اگر توانستید به‌درستی دستورات الهی که در قرآن برای هدایت بشر آورده در زندگی خود به کار ببندید قطعاً فلاح و رستگاری بسیار نزدیک خواهید شد.

اما دومین چیزی که پیامبر در میان امت خود باقی گذاشت و از آن به ثقل اصغر یاد می‌شود اهل‌بیت پیامبر می‌باشد. همسر و فرزندان خوبم بدانید که بهترین الگوهای عملی برای سرمشق بودن در زندگی پیامبر بزرگوار اسلام، حضرت علی علیه‌السلام، زهرای مرضیه سلام‌الله علیها، امام حسن و امام حسین علیه‌السلام و نه نور مقدس از فرزندان امام حسین علیه‌السلام می‌باشند.

فرزندانم بدانید که خداوند در طول تاریخ هیچ‌گاه بندگان خود را بدون راهنما و سرپرست نگذاشته است و بعد از ختم رسالت انبیا و بسته شدن این باب مهم، این وظیفه‌ی خطیر را به عهده‌ی امامان دوازده‌گانه گذاشته است. بدانید که اینان تأویل کنندگان واقعی قرآن بوده و گفتار و رفتارشان هیچ‌گاه مخالفتی با دستورات الهی نداشته و اطاعت محض و بدون چون‌وچرای ایشان بر همه‌ی ما واجب است.

دخترانم بدانید که راه سعادت و فلاح و رستگاری در توکل به خدا تأسی به قرآن و اطاعت از پیامبر و امامان علیه‌السلام نهفته و اکنون‌که انسان‌ها از حضور امام عصر عجل الله تعالی علیه محروم است وظیفه‌ی ما دست یازیدن به دامن ولایت‌فقیه است دخترانم آخرین توصیه‌ی من به شما این است که در انجام واجبات و ترک محرمات تمامی سعی و تلاش خود را معطوف دارید قرآن را بکار بندید و از اهل‌بیت پیامبر تمسک جویید.

با تفکر عاشورایی زندگی کنید و درراه خود راسخ و استوار باشید. در انتظار فرج مولا و صاحبمان باشید و همواره برای این مهم دعا کنید. اطاعت محض از ولی‌فقیه زمان خود داشته باشید که رمز موفقیت شیعه همین است و بس و همواره برای پدر روسیاه خود دعا کنید.

والسلام علیکم
سید احسان میرسیار

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

(توضیح: متنی که در ادامه می‌آید وصیت‌نامه‌ دیگری است که شهید میرسیار در سال 1375 و در سن 15 سالگی به تحریر در آورده است.)

به نام الله پاسدارحرمت خون شهیدان


اَینَمَا تَکُونُوا یُدرککُمُ المَوتُ وَ لَو کُنتُم فیِ بُرُوج مُشَیّدَة) النساء/۷۸)
هرکجا باشید مرگ شما را فراخواهد اگرچه درکاخ‌های بسیارمحکم بوده باشید و ازمرگ به هیچ چاره‌ای رهایی نمی‌یابید.

به نام الله. آنکه ۱۲۴هزار مشعل هدایت از آغاز خلقت بر روی زمین فرستاد و به نام خدایی که نوح (علیه السلام) رانبی الله وموسی (علیه السلام) را کلیم الله و عیسی (علیه السلام) را حبیب الله و ابراهیم (علیه السلام) را خلیل الله قرارداد. به نام آنکه محمد (صل الله علیه وآله) را آخرین مشعل هدایت در نبوت و علی (علیه السلام) را اولین امام شیعیان و فاطمه (سلام الله علیها) را اُسوه حمایت از ولایت و حسین (علیه السلام) را سرور آزادگان و سالار شهیدان قرار داد و مهدی (عجل الله تعالی فرجه شریف) رافرمانده حق قرارداد و چشم‌های منتظر را بر سرراهش گذاشت وامام امت خمینی روح الله رابرخاسته برظلم وجور و ستم و پیشوای مسلمانان قرارداد تا امت گمراه و مسلمین زیرستم مزدوران کافر رانجات دهد و در واقع کشتی نجاتی برای ما فرستاده بود تانجات پیداکنیم...

حال بعد ازجنگ جهانی دوم هیچ ملتی وهیچ امتی نمی‌تواند ادعاکند که هرحرفی را که از رهبرخود شنیده است مو به مواجرا کرده ولی امت ما برای گفتن لبیک به ندای رهبرخود کاروان کاروان به سوی جبهه‌های نبرد شتافتند تا برای نابودکردن دشمنان اسلام ازجان خویش بگذرند و با عمل خویش به همگان اثبات کردند که ما ندای رهبرخویش رابا دل وجان می‌پذیریم. رهبری که با فراق خود داغی سنگین را بر سینه ما گذاشت و فرزندش علی (امام خامنه ای) راکه مرهم بر دردهای این امت است درمیان ماباقی گذاشت. ای انسانها؛ ای آدم‌ها؛ آیا آوای ولایت رامی‌شنوید؟ ایکسانی که به ظاهر فریاد ما اهل کوفه نیستیم راسر می‌دهید، آیا طنین ولایت را می‌شنوید؟ نه، من که فکر نمی‌کنم.

زیرا فقط گوش جسمتان شنوا و گوش دلتان کراست. زیرا دنیا جلوی چشم‌های (دلتان) راگرفته. بگویم چرا؟زیرافقط خود را می‌بینید و تنها به خود می‌اندیشید. فقط و فقط به فکر منافع خویشید. در این میان دیگران برای شما اهمیت ندارند و اگر هم بلایی بر سر هرکس بیاید برای شما تفاوتی نمی‌کند.

ای مردم بیدار شوید که وقت تنگ است و آن روزی که ما پرونده اعمال خود روبرو شویم نزدیک است. ای انسان‌ها جنگی دوباره رخ داده جنگی بس خطرناک تر از جنگ نظامی. درجنگ دیروز ما خمپاره‌ها، موشک‌ها، هواپیماها، تانک‌ها و گلوله‌ها دیده می‌شدند. اما در جنگ امروز آنها نامرئی هستند و قدرت تخریب آنها چندین برابر شده. امروز همه آنها بر امواج ماهواره‌ای سوارمی‌شوند و روی گیرنده‌های تلویزیون‌های ما می‌نشینند و بدون اینکه خودما احساس کنیم جوانان مارازجرکش می‌کنند. خشاب گلوله‌های امروزکاست نوارهایی است که از آن دوردست‌ها شلیک می‌شوند و تمامی این گلوله‌ها درقلب جوان‌های ما جای می‌گیرد و آنها را ازپای در می‌آورد.

امروزخمپاره‌های جنگ بدون سر و صدا بانوارهای ویدیؤیی به سوی ما پرتاب و چنان حساب شده عمل می‌کنند که گاهی یکی از آنها چندین خانواده را مورد اثابت قرار می‌دهد. امروز این آنتن‌های ماهواره‌اند که کار هدایت توپخانه دشمن را بر عهده دارند.

ای مردم و ای کسانی که نام آزاده برخودگذارده‌اید؛ به پاخیزید که جبهه‌های جنگ امروز به تمام گیتی ما سرایت کرده و در این جنگ مجروحان و کشته شدگان را باید ملبس به لباس‌های بیگانه دید. ای مردم امروز فرهنگ ما مورد تهاجم قرارگرفته است و اگر در این جنگ خدای ناکرده شکست راقبول کنیم باید بگوییم که کارما راتمام شده باید بدانید.

ای مردم ندای فرزند حق وطنین ولایت این است: «شبیخون فرهنگی» وتمام گفتنی‌ها را که باید بگوید درخود خلاصه کرده است . او حجت را بر شما تمام کرده است و راه رانشان داده؛ حال هر فردی به نحوی که می‌تواند باید در این جبهه قدم بردارد که در غیر این صورت فردای قیامت از اوبازخواستی عظیم خواهد شد.
و اما ای کسانی که دراین جبهه سخت مجروح شده اید فقط این را به شما بگویم که تصورکنید هزاران هزار شهید را که به او می‌گویند که چه شد راهی که ما برای آن بذل جان کردیم؟

شهید مدافع حرم شهید «عباس دانشگر»

روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم. «الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ» ما هستیم، مرده‌ام تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم تو بیدارم کن. خدایا! به حرمت پای خسته رقیه (س) به حرمت نگاه خسته زینب (س) به حرمت چشمان نگران حضرت، ولی عصر (عج) به ما حرکت بده.

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید حجت الاسلام سیدمحمد موسوی ناجی

باید قوی باشید، نباید اجازه بدهید در انگیزه‌تان ضعف مستولی شود. اگر بترسیم و هراس داشته باشیم و از این مسئله کناره بگیریم، فردا دشمن به ایران می‌آید. ما نباید اجازه بدهیم که داعشی‌ها فکر تعدی و تجاوز به ناموس شیعه را در ذهن بپرورانند و به حریم اهل‌بیت توهین و اهانت کنند ...

http://www.asr-entezar.ir/archives/50865

شهید مدافع حرم شهید سید حمید تقوی فر

بخشی از وصیت نامه:

انقلاب اسلامی که آرزوی انبیاء الهی، ائمه طاهرین و مؤمنین و مؤمنات و مستضعفین عالم به رهبری امام خمینی (ره) و ایثار و فداکاری شهدا و خانواده آن‌ها، جانبازان و خانواده محترم و امت شریف و مقاوم ایران اسلامی محقق شد فراموش نشود. از مساعدت و همکاری و رهبری عزیز دست برندارید ...

وحدت خودتان را فراموش نکنید. دنبال اجرای دستورات خداوند متعال و انبیاء و ائمه طاهرین باشید. بهانه برای تفرقه زیاد است و راحت می‌شود پیدا کرد که از یکدیگر فاصله بگیرد و رضایت شیطان و غضب الهی را فراهم کنید. هنر این است که دنبال بهانه برای وصل و ارتباط باشید ...

https://basijnews.ir/fa/news/9086327

شهید مدافع حرم شهید مرتضی حسین‌پور شلمانی

معروف به حسین قمی

شهید مدافع حرم شهید محمد هادی ذوالفقاری

بخشی از وصیت نامه: وصیتم به مردم ایران و در بعضی از قسمت ها برای مردم عراق این است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشورم زندگی می کنم، مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است، قدر کشورمان را بدانند و پشت سر ولی فقیه باشند. با بصیرت باشند؛ چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید ...

 از خواهران می خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا (س) رعایت کنند، نه مثل حجاب های امروز، چون این حجاب ها بوی حضرت زهرا (س) نمی دهد ...

 از برادرانم می خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند. جهان در حال تحول است، دنیا دیگر طبیعی نیست، الان دو جهاد در پیش داریم، اول جهاد نفس که واجب تر است؛ زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت ...

 دین خودتان را حفظ کنید، چون اگر امام زمان (عج) بیاید احتمال دارد رو به روی امام باشیم و با امام مخالفت کنیم. امام زمان را تنها نگذارید ...

منبع این مطلب

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , عید سعید غدیر خم , ,
:: برچسب‌ها: سوره بقره , تفسیر صفحۀ ۲۶ قرآن کریم , عید سعید غدیر خم , تفسیر نور , حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام , امام جعفر صادق (علیه السلام) , امام محمّد باقر(علیه السلام) , عيد غدير , شيطان , دشمن خدا , ولایت علی بن ابی طالب (علیه السلام) , رسول خدا(صلی الله علیه و آله) , غدیر , امام هادی (علیه السلام) , پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) , قرآن , امام خامنه‌ای , عید قربان , حضرت ابراهیم علیه‌السلام , جنگ روانی , تبیین , سید محمد حسینی بهشتی , شهید بهشتی , شهید همت , شهید چمران , شهید مهدی زین الدین , خون شهيدان , مهدی موعود (عج) , تفکر عاشورایی , شبیخون فرهنگی , شهید مدافع حرم , شهید عباس دانشگر , ناموس شیعه , ناموس , شیعه , شهید سید حمید تقوی فر , شهید مرتضی حسین‌پور شلمانی , حسین قمی , شهید محمد هادی ذوالفقاری , عراق , ولی فقیه , مردم ایران , حجاب , امام زمان (عج) , حضرت زهرا (س) , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۴ - تفسیر نور:

تفسیر این آیه در ادامۀ آیه ۱۶۳ آمده است.
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۵ - تفسیر نور:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذابِ» و بعضی از مردم کسانی هستند که معبودهایی غیر از خداوند برای خود برمی‌گزینند و آنها را همچون دوست داشتن خدا، دوست می‌دارند؛ امّا آنان که ایمان دارند، عشق‌شان به خدا (از عشق مشرکان به معبودهاشان) شدیدتر است و آنها که (با پرستش بت به خود) ستم کردند، هنگامی‌که عذاب خدا را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمام نیروها، تنها به دست خداست و او دارای عذاب شدید است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۵:

امام باقر علیه‌السّلام می‌‏فرماید: مراد از «دون‌اللَّه» و «انداد» در این آیه، بت‌‏ها نیستند؛ بلکه مراد پیشوایان ستمکار و گمراه هستند که مردم آنان را همچون خداوند دوست دارند. «کافی، ج ۱، ص ۳۷۴»

از جهت ادبی نیز کلمۀ «هم» در «یُحِبُّونَهُمْ»، برای انسان به کار می‏ رود، نه اشیاء.

ریشۀ محبّت، کمال‌دوستی و جمال‌دوستی است. مؤمنان تمام کمالات و جمال‌‏ها را در خداوند می‌بینند، لذا بیشترین عشق را به او ابراز می‌‏دارند.

عشق و محبّت مؤمنین، بر اساس شایستگی و لیاقت معشوق است و هرگز به سردی و خاموشی نمی‌‏گراید. امّا عشق مشرکان، بر اساس خیال و جهل و تقلید و هوس‌های بیهوده است.
پیام‌های سورۀ بقرۀ - آیۀ ۱۶۵:

۱. پرستش و محبّت غیر خدا، ممنوع است. «یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ»

۲. احساسات باید در رابطه با اعتقادات باشد. «الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»

۳. برخی از مردم تا وقتی پرده‌ها کنار نرود و قیامت را مشاهده نکنند، به پوچی و بیهودگی راه و فکر خویش پی نمی‌‏برند. «وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ»

۴. قدرت در جذب نیرو مؤثر است «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً»؛ پس جذب غیر او نشوید.
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۶ - تفسیر نور:

«إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» در آن هنگام که عذاب را مشاهده کنند و پیوند میان‌شان بریده (و دست‌شان از همه چیز قطع) گردد، پیشوایان (کفر)، از پیروان خود بیزاری جویند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۶:

به هوش باشیم که رهبرمان کیست و محبّت و عشق چه کسی را در دل داریم؟

بدانیم طاغوت‌ها و غیر خدا، ما را برای خودشان می‌خواهند تا با قدرت و ارادت ما، به هوس‌ها و آرزوهای خود در دنیا برسند، ولی در قیامت همه را رها و از ما اظهار تنفّر و انزجار خواهند نمود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۶:

۱. هر عشق و علاقه، که مایه‌ای از عقل و فطرت نداشته باشد، دیر یا زود به سردی گراییده و یا به دشمنی کشیده می‌شود. «یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ» «تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا»

۲. محبّت، زمینۀ تبعیّت است. «یُحِبُّونَهُمْ» «اتُّبِعُوا»

۳. آینده‌‏نگری لازمۀ عقل است. به کسی عشق و محبّت بورزیم که قدرت داشته باشد و در روز خطر، ما را حمایت کند. «إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا»

۴. معیار اصالت یا بی ‏اصل بودن علاقه‌ها و محبّت‌ها، دیدن عذاب در روزهای خطرناک است. «رَأَوُا الْعَذابَ»
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۷ - تفسیر نور:

«وَ قالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَذلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ» و (در آن موقع) پیروان گویند: ای کاش بار دیگری برای ما بود (که به دنیا برمی‌گشتیم) تا از این پیشوایان بیزاری جوییم، همان‌گونه که آنها (امروز) از ما بیزاری جستند. بدین‌سان خداوند اعمال آنها را که مایۀ حسرت آنهاست، به آنها نشان می‌دهد و هرگز از آتش دوزخ، بیرون‌آمدنی نیستند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۷:

به فرمودۀ روایات، در قیامت صحنه‌‏ها و مواقف متعدّدی است. در برخی از آنها مُهر سکوت بر لب‌ها زده می‌شود و تنها با نگاه‏‌های پرحسرت به یکدیگر نگریسته و گریه می‌کنند.

در بعضی موارد، از همدیگر استمداد کرده و در صحنه‌‏ای نسبت به هم ناله و نفرین می‌‏کنند. در این آیه می‌خوانیم که پیروان کفر نیز از حمایت‌‏ها و عشق‌ورزی‌های خود نسبت به رهبران‌شان به شدّت پشیمان می‌‏شوند.

ولی دیگر کار از کار گذشته و تنها حسرتی است که در دل دارند و با زبان می‌گویند: اگر ما بار دیگر برگردیم، هرگز دنباله‌رو آنها نخواهیم بود. کسانی‌که اینقدر بی‌وفا هستند که از ما در این روز تبرّی می‌جویند، ما هم اگر به دنیا برگردیم، از آنان تبرّی خواهیم جست. آنها حسرت می‌خورند، ولی مگر از حسرت، کاری ساخته است.

در آیات متعدّد، کلمۀ «خلود» در مورد عذاب به کار رفته است.

بعضی «خلود» را مدّت طولانی معنا می‌کنند، ولی از جملۀ «وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ» در این آیه استفاده می‌شود که «خلود» به‌معنای ابدیّت است، نه مدّت طولانی.

در روایات، نمونه‌‏هایی از حسرت گنهکاران در قیامت به چشم می‌‏خورد که از جمله: کسانی هستند که اموال زیادی را برای وارثان خود می‏‌گذارند و خود در زمان حیات، کار خیری نمی‌‌کنند.

آنان در آن روز مشاهده می‌کنند که اگر وارث از ارث او کار خوبی انجام داده، در نامۀ وارث ثبت شده و اگر کار بدی کرده، شریکِ جرم وارث قرار گرفته است. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۵۱»

نمونۀ دیگر اهل حسرت، آنان‌که عبادات بسیار دارند، ولی رهبری و ولایت علیّ بن ابی طالب علیهماالسّلام را نپذیرفته‌‏اند. «بحار، ج ۲۷، ص ۱۸۴»

انسان، دارای اختیار است. اگر چنین نبود، پشیمانی و حسرت و تصمیم مجدّد در او راه نداشت. پشیمانی و حسرت، نشانۀ آن است که می‌توانستیم کار دیگری انجام دهیم. و تصمیم مجدّد، رمز آن است که انسان می‌تواند با اراده و اختیار، هر راهی را که صلاح بداند، انتخاب کند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۷:

۱. طاغوت‌ها را رها کنیم. تا آنان ما را در قیامت رها نکرده‌اند، آنها را در دنیا رها کنیم. «فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ»

۲. در قیامت، چشم انسان حقیقت‌بین شده و بر کارهای خود، حسرت می‌خورد. «یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ»

۳. آرزوی برگشت هست، ولی برگشتی نیست. «لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً» «وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۸ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِین» ای مردم! از آنچه در زمین، حلال و پاکیزه است بخورید و از گام ‏های (وسوسه‌انگیز) شیطان، پیروی نکنید. به‌راستی که او دشمن آشکار شماست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۸:

اسلام، همواره مردم را به بهره ‏بردن از نعمت‌های پاک و حلالِ خداوند، سفارش نموده و با هر گونه رهبانیّت و زهد بی‏جا مبارزه می‌نماید.

لذا هم خوردنی‌های ناسالم را از شیطان می‏‌داند «إِنَّمَا الْخَمْرُ» «رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» «مائده، ۹۰»

و هم نخوردن نابه‌جا را گام شیطان می‌‏داند «کُلُوا» «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» زیرا در برخی از نقل‌‏های تاریخی آمده است که بعضی از طوائف عرب، قسمتی از زراعت و حیوانات را بدون دلیل بر خود حرام کرده بودند و گاهی نیز این تحریم‌ها را به خداوند نسبت می‌‏دادند. آیه نازل شد تا رفع ابهام شود.

اسلام، به زندگی مادّی انسان توجّه کامل دارد و در رأس آنها نیازهای غذایی است که در این مورد، ده‌ها آیه و صدها حدیث آمده است.

یکی از وظایف انبیاء نیز بیان خوردنی‌ها و آشامیدنی‏‌های حلال و حرام برای مردم است.

معمولًا قرآن در کنار اجازۀ مصرف، شرطی را بیان کرده است.

مثلًا در اینجا می ‏فرماید: «کُلُوا» «حَلالًا طَیِّباً» همچنین می‌‏فرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا» «وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» «بقره، ۶۰» بخورید و بیاشامید ولی در زمین فساد نکنید.

در آیۀ دیگر می‌‏فرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» «اعراف، ۳۱» بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید.

و در جای دیگر می‌فرماید: «فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا» «حج، ۲۸» بخورید و اطعام کنید.

در تفسیر برهان از امام صادق علیه‌السّلام نقل شده است که شخصی به نام طارق، تصمیم گرفته بود تا از همسرش جدا شده و زندگی راهبانه‌‏ای داشته باشد. حضرت فرمود: «ان هذا من خطوات الشیطان» این از گام‌‏های شیطان است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۸:

۱. شرط اساسی در مصرف، دو چیز است: حلال بودن، پاکیزه و دل ‌پسندبودن. «کُلُوا»، «حَلالًا طَیِّباً»

۲. اسلام با بعضی ریاضت‌ها مخالف است. «کُلُوا»

۳. بهره‌‏گیری از محرّمات و چیزهای پلید و ناپاک، پیروی کردن از شیطان است. «کُلُوا» «حَلالًا طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ»

۴. نیازهای طبیعی بشر، زمینه‌ای برای انحراف و تسلّط شیطان است. باید ضمن تأمین نیاز، به لغزش‏‌های آن توجّه داشت. «کُلُوا» «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ»

۵. شیطان، انسان را قدم‌به‌قدم منحرف می‌کند. باید از همان قدم اوّل مواظبت کرد. «خُطُواتِ الشَّیْطانِ»

۶. شیطان برای انحراف مردم، از راه‌های گوناگونی وارد می‌‏شود. «خُطُواتِ»

۷. وادار نمودن مردم به استفاده از حرام‌ها و بازداشتن آنان از نعمت‌های حلال، نمودی از دشمنی آشکار شیطان است. «کُلُوا» «حَلالًا طَیِّباً» «إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۹ - تفسیر نور:

«إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» همانا (شیطان)، شما را فقط به بدی و زشتی فرمان می‌دهد و اینکه بر خداوند چیزهایی بگویید که به آن آگاه نیستید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۹:
مراحل وسوسۀ شیطان:

در تفسیر روح‌البیان آمده است که شیطان در وسوسۀ خود، مراحلی را طی می‌‏کند:

ابتدا به کفر دعوت می‌نماید. اگر موفق نشد، به بدعت، اگر موفق نشد، به گناهان کبیره، اگر موفق نشد به گناهان صغیره، اگر موفق نشد، به کارهای مباح به جای عبادات و اگر باز هم موفق نشد، به عباداتی دعوت می‏ کند که پایین‌تر است؛ تا شخص از مرحلۀ بالاتر باز بماند.

فرمان شیطان، همان وسوسه‌های اوست. نه آنکه از انسان سلب اختیار کند تا انسان مجبور به گناه شود.

تأثیر فرمان شیطان، نشان ضعف ماست. هر گاه انسان ضعیف شد، وسوسه‌های شیطان را همچون فرمان مولا می‌‏پذیرد «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ» «نحل، ۱۰۰» وگرنه اولیای خدا، در مرحله‌‏ای هستند که شیطان به آنان نفوذ ندارد. «إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ» «حجر، ۴۲»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۹:

۱. نشانۀ دشمنی شیطان، وسوسه برای انجام فحشا و افترا به خداوند است. «عَدُوٌّ مُبِینٌ إِنَّما یَأْمُرُکُمْ»

۲. شیطان، هم دستور به گناه می‌‏دهد، هم راه توجیه آن را نشان می‌‏دهد. فرمان به سوء و فحشا، همان دستور به گناه و فرمان افترا بستن به خدا، دستور به توجیه گناه است. «یَأْمُرُکُمْ» «وَ أَنْ تَقُولُوا»

۳. اظهار نظر درباره احکام دین و فتوا دادن بدون علم، حرام است. «أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»

۴. حتّی در مقام تردید و شک، نباید چیزی را به خداوند نسبت داد، تا چه رسد به مواردی که بدانیم آن حرف و سخن از خدا نیست. بنابراین باید در تفسیر قرآن و بیان احکام دقّت کرد. «وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»

منبع: تفسیر نور ، محسن قرائتی ، ج ۱ ، ص ۲۵۱ - ۲۵۸.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۸۸تا۹۰

ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده و لو اءشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون (۸۸)
اءولئك الذين ءاتيناهم الكتب و الحكم و النبوة فإن يكفر بها هؤلاء فقد وكلنا بها قوما ليسوا بها بكافرين (۸۹)
اءولئك الذين هدى الله فبهدئهم اقتده قل لا اءسلكم عليه اءجرا إن هو إلا ذكرى للعالمين(۹۰)

ترجمه :
۸۸ - اين هدايت خدا است كه هر كس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمائى ميكند، و اگر آنها مشرك شوند آنچه را عمل مى كردند نابود ميگردد.
۸۹ - آنها كسانى هستند كه كتاب و حكم و نبوت به آنان داديم و اگر نسبت به آن كفر ورزند (مهم نيست زيرا) كسانى را نگاهبان آن ساخته ايم كه نسبت به آن كافر نيستند.
۹۰- آنها كسانى هستند كه خداوند هدايتشان كرده پس به هدايت آنان اقتدا كن (و) بگو در برابر اين (رسالت و تبليغ ) پاداشى از شما نمى طلبم . اين رسالت چيزى جز يك يادآورى براى جهانيان نيست (و آگاه ساختن و بيدار كردن وظيفه من است و در برابر انجام وظيفه مزد معنى ندارد).

تفسیر
سه امتياز مهم

به دنبال ذكر نام گروههاى مختلفى از پيامبران الهى در آيات گذشته ، در اينجا اشاره به خطوط كلى و اصلى زندگانى آنها شده ، نخست ميفرمايد: اين هدايت خدا است كه بوسيله آن هر كس از بندگانش را بخواهد هدايت و رهبرى ميكند
(ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده ).
يعنى گرچه آنها مردان صالحى بودند و با نيروى عقل و انديشه و با تمام وجود خود در طريق هدايت گام بر مى داشتند، ولى باز اگر توفيق الهى شامل حال آنها نمى شد و دست پر مهر او، زير بازوى آنها را نمى گرفت ، امكان لغزش درباره همه آنها و هر كس ، وجود داشته و دارد.
سپس براى اينكه كسى تصور نكند آنها به اجبار در اين راه گام گذاشتند و همچنين كسى تصور نكند كه خداوند نظر خاص و استثنائى و بى دليل در مورد آنها داشته است ، مى فرمايد: اگر فرضا اين پيامبران با آنهمه مقام و موقعيتى كه داشتند مشرك ميشدند، تمام اعمالشان بر باد ميرفت (و لو اشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون ).
يعنى آنها نيز مشمول همان قوانين الهى هستند كه درباره ديگران اجرا ميگردد و تبعيضى در كار نيست .
در آيه بعد به سه امتياز مهم كه پايه همه امتيازات انبياء بوده اشاره كرده اينها كسانى بودند كه كتاب آسمانى به آنان داده ايم و هم مقام حكم و هم نبوت (اولئك الذين آتينا هم الكتاب و الحكم و النبوة ).
البته منظور اين نيست كه همه آنها داراى كتاب آسمانى بودند بلكه چون سخن از مجموع آنها در ميان است كتاب به مجموع نسبت داده شده ، درست مثل اين است كه ميگوئيم : در فلان كتاب دانشمندان و كتب آنها معرفى شده است ، يعنى كتب آنهائيكه كتابى تاليف كرده اند.
ضمنا در اينكه منظور از حكم چيست ، سه احتمال وجود دارد:
۱- حكم به معنى عقل و فهم و درك يعنى علاوه بر اينكه كتاب آسمانى در اختيار آنها گذاشتيم قدرت درك و فهم آن را به آنها بخشيديم زيرا وجود كتاب بدون وجود درك و فهم قوى و كامل ، اثرى نخواهد داشت . ۲ - مقام داورى ، يعنى آنها در پرتو قوانين آسمانى كه از كتاب الهى استفاده مى كردند ميتوانستند در ميان مردم قضاوت كنند و شرائط يك قاضى و دادرس عادل همگى در آنها بطور كامل جمع بود.
۳- حكومت و زمامدارى ، زيرا آنها علاوه بر مقام نبوت و رسالت ، داراى مقام حكومت نيز بودند. شاهد بر معانى فوق علاوه بر اينكه معنى لغوى حكم با تمام اين معانى تطبيق مى كند اين است كه در آيات مختلف قرآن نيز حكم در اين معانى بكار رفته است . و هيچ مانعى ندارد كه حكم در آيه فوق در يك معنى جامع كه همه مفاهيم سه گانه فوق را شامل شود، استعمال شده باشد، زيرا حكم در اصل - آنچنان كه راغب در كتاب مفردات ميگويد به معنى منع و جلوگيرى است ، و از آنجا كه عقل جلو اشتباهات و خلافكاريها را ميگيرد، همچنين قضاوت صحيح مانع از ظلم و ستم است ، و حكومت عادل جلو حكومتهاى نارواى ديگران را ميگيرد، در هر يك از اين سه معنى استعمال مى شود.
البته همان گونه كه اشاره كرديم كه همه انبياء داراى اين همه مقامات نبودند ولى هنگامى كه احكامى به جمعى اسناد داده ميشود، لزومى ندارد كه همه افراد آن جمع داراى تمام آن احكام باشند، بلكه ممكن است بعضى از آنها فقط داراى بعضى از آن احكام باشند و لذا موضوع كتاب آسمانى كه تنها براى عده اى از انبياى نامبرده وجود داشته مشكلى براى ما در فهم آيه فوق ايجاد نميكند.
سپس مى فرمايد: اگر اين جمعيت ، يعنى مشركان و اهل مكه و مانند آنها، اين حقايق را نپذيرند، دعوت تو بدون پاسـخ نمى ماند، زيرا ما جمعيتى را ماموريت داده ايم كه نه تنها آن را بپذيرند بلكه آن را محافظت و نگهبانى كنند جمعيتى كه در راه كفر گام بر نميدارند و در برابر حق تسليمند (فان يكفر بها هؤلاء فقد وكلنا بها قوما ليسوا بها بكافرين ).
در تفسير المنار و تفسير روح المعانى از بعضى از مفسران نقل شده كه منظور از اين جمعيت ، ايرانيان هستند، (كه به زودى اسلام را پذيرفتند و در پيشرفت آن با تمام قوا كوشيدند و دانشمندان آنها در فنون مختلف اسلامى كتابهاى فراوان تاليف كردند).
در آخرين آيه ، برنامه اين پيامبران بزرگ را يك سرمشق عالى هدايت به پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) معرفى كرده ، و مى گويد: اينها كسانى هستند كه مشمول هدايت الهى شده اند و به هدايت آنها اقتدا كن (اولئك الذين هدى الله فبهداهم اقتده ).

اين آيه بار ديگر تاكيد مى كند كه اصول دعوت همه پيامبران الهى يكى است ، اگر چه از نظر ويژگيها و خصوصيات ، به تناسب نيازمنديهاى مختلف هر زمان تفاوتهاى قابل ملاحظه اى داشته اند، و آئين هاى بعدى كاملتر از آئين هاى قبلى بوده اند كلاسهاى علمى و تربيتى ، تا به آخرين آنها كه برنامه نهائى است ، يعنى اسلام ، رسيده است .
در اينكه منظور از اين هدايت كه بايد سرمشق پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) قرار گيرد چيست ؟ بعضى از مفسران احتمال داده اند كه همان صبر و پايدارى در مقابل مشكلات ، و بعضى گفته اند مقصود توحيد و تبليغ رسالت است ، ولى ظاهرا هدايت مفهوم وسيعى دارد كه هم توحيد و ساير اصول اعتقادى را شامل مى شود و هم صبر و استقامت ، و هم ساير اصول اخلاق و تعليم و تربيت .
از آنچه گفتيم روشن مى شود كه آيه فوق هيچ منافاتى با اين ندارد كه اسلام ناسخ اديان و شرايع پيشين باشد، زيرا نسخ تنها شامل قسمتى از احكام ميشود،
نه اصول كلى دعوت آنها.
سپس به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور داده مى شود كه به مردم بگويد: من هيچگونه اجر و پاداشى در برابر رسالت خود از شما تقاضا نمى كنم ، همانطور كه پيامبران پيشين چنين درخواستى نكردند، من هم از اين سنت هميشگى پيامبران پيروى كرده و به آنها اقتدا ميكنم (قل لا اسئلكم عليه اجرا).
نه تنها اقتداء به پيامبران و سنت جاويدان آنها ايجاب مى كند كه پاداشى مطالبه نكنم بلكه از آنجا كه اين آئين پاك كه براى شما آورده ام يك وديعه الهى است كه در اختيار شما قرار ميدهم ، در برابر رساندن وديعه الهى به شما اجر و پاداش ، مفهومى ندارد.
به علاوه اين قرآن و رسالت و هدايت يك بيدار باش و يادآورى به همه جهانيان است (ان هو الا ذكرى للعالمين ).
و چنين نعمت عمومى و همگانى ، همانند نور آفتاب و امواج هوا و بارش باران است كه جنبه عمومى و جهانى دارد، و هيچگاه خريد و فروش نمى شود و كسى در برابر آن اجر و پاداشى نمى گيرد، اين هدايت و رسالت نيز جنبه خصوصى و اختصاصى ندارد كه بتوان براى آن پاداش قائل شد، (با توجه به آنچه در تفسير اين جمله گفته شد پيوند آنها با يكديگر و با آيات قبل كاملا روشن ميگردد).
ضمنا از جمله اخير به خوبى استفاده مى شود كه آئين اسلام جنبه قومى و و منطقهاى ندارد و يك آئين جهانى و همگانى است .

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

ضرورت وجود امام حتّی در زمان غیبت

علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین طباطبائی قدّس سرّه

وظيفۀ امام تنها بيان صورى معارف و راهنمايى ظاهرى مردم نيست؛

و امام چنان‏ كه وظيفه راهنمايى صورى مردم را به عهده دارد همچنان ولايت و رهبرى باطنى اعمال را به عهده دارد و اوست كه حيات معنوى مردم را تنظيم مى‏كند و حقايق اعمال را به سوى خدا سوق مى‏دهد.

بديهى است كه حضور وغيبت جسمانى امام دراين باب تأثيرى ندارد وامام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد.

«شیعه در اسلام» ص ۱۹۸

https://old.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx

امام رضا علیه السلام :

اِنَّ یَومَ الغَدیرِ فِی السَماءِ اَشهَرُ مِنهُ فِی الاَرضِ؛

روز غدیر در آسمان مشهورتر از زمین است.

تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج‏6، ص 24 ، ح 52

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
سلام و رحمت خداوند بر آن شهیدان والا مقام
بزرگداشت شهدای عزیز و احیاء یاد و نام آنان وظیفه‌ئی مقدس است که خداوند توفیق آن را به شما عنایت فرموده است. سعی کنید سیره‌ی این بندگان شایسته‌ی خدا را فرهنگ عمومی و شخصیت آنان را الگوی جوانان خود قرار دهید.

والسلام علیکم و رحمة الله
سیدعلی خامنه‌ای
۱۴۰۲/۰۳/۰۱

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهیدان سبزوار و نیشابور:
باید با شیوه‌های خلاقانه و جذاب، یاد، سلوک و مجاهدت شهدا به نسل جوان منتقل شود
۱۰ /خرداد/ ۱۴۰۲

روایت کربلا

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=48478

شبيب برده حارث بن سريع همدانى جابرى‏

شبيب قهرمانى دلير بود و همراه سيف و مالك پسران سريع آمد و پيش از ظهر عاشورا به شهادت رسید.

https://harimeharam.ir/shohada/22/2

شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه

تاریخ شهادت : 1395/08/09 | محل شهادت : حلب - سوریه

بخشی از وصیت نامه:

خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم، جز معصیت چیزی ندارم والله اگر تو کمک نمیکردی و تو یاریم نمیکردی به اینجا نمی آمدم و اگر تو ستار العیوبی را بر میداشتی میدانم که هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند. هیچ بلکه از من فرار می کردند حتی پدر و مادرم. خدایا به کرمت و به مهربانیت ببخش آن گناهانیکه مانع از رسیدن بنده به تو می شود. الهی العفو … اللهم ارزقنی توفیق شهادت فی سبیلک – آمین

شهید مدافع حرم شهید احمد محمد مشلب (غریب طوس)

شهادت : 10/12/1394 ... محل شهادت : سوریه - ادلب

بخشی از وصیت نامه:

«السلام علیک یا اباعبدالله، یا مظلوم کربلا رحمة الله و برکاتُه. سلام بر حضرت زینب سلام‌الله علیها و برادرش ابوالفضل العباس علیه‌السلام، سلام بر امام مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و با آرزوی تعجیل در فرجش و درود بر نائب بر حق او، امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) و درود بر روح امام راحل بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، درود بر مرد مقاومت و استقامت سید حسن نصرالله (حفظه الله)، درود و رحمت و برکات خدا بر شما باد ...

قطعاً شهادت گل رُز زیبایی است که هنگامی‌که فکرمان به آن نزدیک می‌شود آرزوی مشاهده‌ی آن را داریم و زمانیکه شهادت را مشاهده می‌کنیم آرزو داریم رایحه‌ی خداوند را استشمام کنیم و هنگامی‌که آن رایحه‌ی الهی را استشمام کردیم صفحات روحمان به جهان جاودانگی کشیده می‌شود و این می‌تواند یک آغاز باشد. بسیاری از ما از آن‌ها (شهدا) درس شهادت را فراگرفته‌ایم و سعی کردند شهادت را برای ما مجسم کنند؛ بسیاری آرزوی شهادت دارند و منتظر آن هستند ...

ای برادرانم، ای مجاهدان راه خدا، باید هرکدام از شما عنصر فعالی باشید تا پایان زندگی‌تان با شهادت خاتمه یابد و به خدا قسم که پایان زندگی نمی‌شود،‌ به‌جز شهادت باشد. دنیا را همه می‎توانند تصاحب کنند، اما آخرت را فقط با اعمال نیک می‌توان تصاحب کرد. می‌گویم من نیز این مسیر را طی کردم که بسیاری فکر می‌کنند سخت است، اما اگر از دید خدایی به آن بنگریم چیزی به‌جز آسانی در آن نمی‌بینی و من این مسیر را برای رسیدن به خدا و نزدیکی به او طی کردم. این راه امتداد مسیر کربلاست و ادامه‌دهنده‌ی این راه هستم و در این مسیر گام خواهم برداشت ...

به مادرم که خون رگ‌هایم از اوست؛ مادرم! به تو دعایی همراه با لبخند برای دیدار پروردگارم هدیه می‌کنم. مادرم! ای نور چشمانم، ای مهربان، آیا می‌توان لحظه‌ای بهتر و شیرین‌تر از شهادت به دست آورد؟

ای اولین کلمه‌ای که از زبانم خارج شد؛ ای اولین آموزگار مکتب شهادت، که با شیر خود جهاد درراه خدا را به من یاد دادی، ای کسی که با دستانش مرا تکان داد، ای کسی که مرا بزرگ کرد تا مردی از مردان صاحب‌الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشم، سلام! گرم‌ترین سلام‌ها بر تو زن صبور باد. ای کسی که درراه شهادت، بیشتر از من پرسیدی و در این راهِ کربلایی تأکید کردی به قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام تمسک بجوی؛‌ مرا در دعایت فراموش نکن، که دعای تو مستجاب می‌شود و امیدوارم که تو را در جوار سرور زنان، حضرت فاطمه سلام‌الله علیها روسفید کنم ...

ای مادرم! صحبت با تو خیلی خوب است ولی وقت تنگ است. مرا ببخش و از تقصیراتم بگذر. مادرم! دوستت دارم و تو خسته شدی و زحمت کشیدی تا مرا بزرگ کردی. می‌خواهم به تو بگویم که مثل حضرت زینب سلام‌الله علیها صبر کنی. مثل ام‌البنین سلام‌الله علیها که چهار پسر تقدیم کرد و صبور ماند و برای پسرانش ناراحت نشد و برای امام حسین علیه‌السلام ناراحت شد. تو یک پسر تقدیم کرده‌ای و باید پسران بیشتر و جوانان بیشتری تقدیم کنی و صبور باشی. قطعاً باید صبور و مؤمن باشی، چون تو مرا در این خط بزرگ کردی و برای تو عجیب نیست که پسرت شهید شود. تو بودی که برای شهادتم دعا کردی و مرا برای آن تربیت کردی. پس صبور و مؤمن باش و مرا ببخش و برایم دعا کن. می‌خواهم به تو بگویم؛ دوری سخت است ولی دوباره همدیگر را در بهشت ملاقات می‌کنیم. از من راضی باش و مرا ببخش ...

پدر عزیزم؛ سلام بر تو ای مرد راستگو و ای رفیق، ای کسی که عشق به اهل‌بیت علیهم‌السلام و شهادت را به من یاد دادی، از تو ممنونم ای پدرم، زیرا تو بودی که این راه را به من نشان دادی ...

خواهرم! ... در خط اهل‌بیت علیهم‌السلام باش، مواظب دین و نماز و حجاب ... خود باش ...

سلام بر شما ای برادران! مرا ببخشید و دعا کنید و صبر کنید و بدانید که دنیا فانی است و من در کنار پروردگار هستم. به جوانان توصیه می‌کنم که نماز خود را در اول وقت بخوانید، قرآن بخوانید زیرا که بسیار مهم است. مواظب نماز و دین خود باشید. محرم و عاشورا را زنده نگه‌دارید و زیارت عاشورا را بخوانید که بسیار مهم است، حتی شده روزی یک‌بار، زیرا بسیار مهم است. مواظب خود باشید و برای ما دعا کنید و مرا ببخشید ...

و به دختران مسلمان! اینکه مواظب حجاب خود باشید که این مهم‌ترین چیز است. در اجتماع ما کسی به فکر رعایت حجاب و اخلاق نیست، ولی شما به فکر باشید و زینبی برخورد کنید. سه‌چهارم دختران حال حاضر حجابشان حجاب نیست و چیزهایی که می‌پوشند واقعاً حجاب نیست. ممکن است عبا بپوشند ولی عبایشان دارای مُد و زرق‌وبرق است که من برای اولین بار است که می‌بینم و حجابشان حجاب نیست. (چرا) ما داریم به سراغ بدعت‌ها می‌رویم. برخی حجاب دارند ولی بدن‌نما و یا حجاب دارند ولی به مردان نگاه می‌کنند. باید چشمان خود را به زمین بدوزند و احترام عبایی را که بر سردارند را نگه‌دارند. ما باید از فاطمه زهرا سلام‌الله علیها الگو بگیریم. حضرت زینب سلام‌الله علیها به‌گونه‌ای بود که غیر از حضرت علی علیه‌السلام کسی او را نمی‌دید. عده‌ای حجاب بر سردارند ولی همراه با مدل‌های جدید،‌یا صورت‌ها را آرایش می‌کنند! ...

الآن همه‌ی رابطه‌ها در موبایل است و روابط بین دختر و پسر بسیار زیاد شده است، عجیب است که این‌ها از کجا می‌آیند؟ همه می‌دانند که من از موبایل و فیس‌بوک استفاده می‌کنم و همه‌ی مردم مرا می‌شناسند که در فیس‌بوک از نکته‌های طنز و عکس استفاده می‌کنم؛ ولی هیچ‌گاه اموری که در حال وقوع است برای من رخ نمی‌دهد. من هم مثل جوان‌های دیگر هستم و من هم جوان هستم و فیس‌بوک و همه‌ی چیزهای دیگر را دارم و از اغلب برنامه‌های اجتماعی و دنیای مجازی استفاده می‌کنم ولی ...

حضرت صاحب‌الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خدا به شما صبر دهد،‌ زیرا او منتظر ماست نه اینکه ما منتظر او باشیم. هنگامی می‌شود گفت منتظریم که خود را اصلاح کنیم ولی اگر خود را اصلاح نکنیم هیچ‌گاه ظهور نخواهد کرد. اما صادق علیه‌السلام می‌فرماید: از تقصیرهای بر گردنم گریه می‌کنم و به سؤالی که در قبر قرار است از من پرسیده شود. اگر از من در قبر بپرسند که تو برای جبهه و این راه چه کرده‌ای چه خواهی جواب بدهی، می‌گویی که می‌توانستم در این راه گام بردارم؟ می‌توانستی؟ چرا نرفتی؟ باید بیدار شد... می‌توانی و نمی‌آیی؟ من خواب بودم بیدار شدم...!

اکنون جهاد کردم و به جبهه آمدم،‌زیرا از تو سؤال می‌شود که چه می‌کنی و چه کرده‌ای برای این راه؟ این راهی است که امام حسین علیه‌السلام و اهل‌بیت علیهم‌السلام ویارانش برای آن شهید شدند و ما الآن داریم آن را ادامه می‌دهیم ولی مردمی را می‌بینی که به این راه ایمان ندارند، واقعاً چرا این‌طور می‌شود؟ می‌گویند چگونه این‌ها می‌روند؟ این راه امام حسین علیه‌السلام است و او به خاطر ما و دین و ناموس‌مان شهید شد و الآن جوانان به جبهه می‌آیند و می‌جنگند و برای دین و ناموس‌شان شهید می‌شوند ... می‌خواهم با عناصر حزب‌الله سخن بگویم ... پیرو ولی و بزرگان باشید ... این راه و افراد و عناصرش زمینه‌ساز ظهور صاحب‌الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند و راهی که در پیش داریم راهی است در مسیر خدا و با شهادت به خدا خواهیم رسید ...

خدا به شما عافیت بدهد و از تمامی مخاطبان این وصیت‌نامه تشکر می‌کنم و آخرین دعا این است؛‌ خدا را شکر می‌گویم. خداوند من و شما را از مجاهدین در راهش و از عمل‌کنندگان به وعده (الهی) و ازجمله شهیدان قرار دهد و بدن‌هایمان غرق در خون به‌سوی دنیای دیگر و اباعبدالله علیه‌السلام برود ...

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه بقره , روز غدیر , غدیر , راه کربلا , خلاقانه , جذاب , یاد , سلوک , مجاهدت , شهدا , نسل جوان , منتقل , شهدای کربلا , شهید مدافع حرم , احمد محمد مشلب , غریب طوس , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

فضیلت و خواص سوره بروج

هشتاد و پنجمین سوره قرآن کریم است که مکی و 22 آیه دارد.

در فضیلت این سوره از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر کس سوره بروج را قرائت کند ده برابر روزهای جمعه و روزهای عرفه ای که او درک کرده است به او پاداش داده می شود.(1)

امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرمودند: هر کس سوره بروج را در نمازهای واجب خود بخواند در محشر و موقف هایی که در پیش خواهد داشت همراه با پیامبران و رسولان و صالحان خواهد بود زیرا سوره بروج سوره پیامبران است.(2)

رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم بر قرائت این سوره در نمازهای مختلف روزانه سفارش می فرمودند.(3)

آثار و برکات سوره

1) برطرف کننده ترس و سختی از انسان

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: قرائت سوره بروج انسان را از ترساننده ها و سختی ها نجات می بخشد.(4)

2) به راحتی کودک را از شیر جدا کنید

امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند: اگر بخواهند کودکی را از شیر جدا کنند و شیر را از او بگیرند این سوره را بر او بخوانند. این دو ره برای او آسان خواهد شد و هر کس هنگام خواب این سوره را بخواند تا صبح در امان خدا خواهد بود.(5)

3) برای رفع مسمومیت

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره بروج را بر آب بخواند و به کسی که سم خورده است بنوشاند سم به او آسیبی نمی رساند. (6)

__________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص310

(2) ثواب الاعمال، ص122

(3) بحارالانوار، ج89، ص321

(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص621

(5) همان

(6) مکارم الاخلاق، ص365

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

منبع (ادامه ...):

http://quran.anhar.ir/fazilat-316.htm

 تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۴ - تفسیر نور:

«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ» و به آنها که در راه خدا کشته می‌شوند مرده نگویید؛ بلکه آنان زنده‌‏اند، ولی شما نمی‌فهمید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۴:

در جنگ بدر، چهارده نفر از مسلمانان به شهادت رسیدند که شش نفر آنها از مهاجران و هشت نفر از انصار بودند.

برخی از مردم می‏‌گفتند: فلانی مُرد. این آیه نازل شد و آنان را از این تفکّر نهی کرد.

شهدا، نه‌تنها نام‌شان یا آثار کارهای‌شان زنده و باقی است، بلکه یک زندگی واقعی برزخی دارند؛ زندگی‌‏ای که در آن رزق و شادی و بشارت است، زندگی در جوار رحمت خدا که در آن حزن و ترس وجود ندارد.

مشخّصات این زندگی، در تفسیر سورۀ آل عمران «آل عمران، ۱۶۸-۱۷۰» خواهد آمد. إن‌شاء‌اللّه.

شهادت در راه خدا، شامل کشته شدن در میدان نبرد، ترور و سوء‌قصد دشمنان، کشته‌شدن مؤمنان در دفاع از جان و ناموس و مال، در هر مکان و زمان می‌شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۴:

۱. نگرش‌های محدود مادّی را باید با ایمان به خدا و گفته‌های او تکمیل و تصحیح کرد. «لا تَقُولُوا»

۲. تکالیف سخت، نیاز به پشتوانۀ اعتقادی و جبران خسارت‌‏ها دارد. آری، کسی که بداند زنده است، به شهادت رو می‌کند. «لا تَقُولُوا» «أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ»

۳. شهادت، زمانی ارزش دارد که در راه خدا باشد. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

۴. پیکار در راه دین، از ارزش‌های والا در پیشگاه خداوند است. «یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

۵. روح، بعد از مرگ باقی است؛ هر چند جسم و بدن متلاشی شود. «أَحْیاءٌ»

۶. سرچشمۀ بسیاری از تحلیل‌ها، ناآگاهی از واقعیّات است. «لا تَقُولُوا»، «لا تَشْعُرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۵ - تفسیر نور:

«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ» و قطعاً شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود محصولات، آزمایش می‌کنیم و صابران (در این حوادث و بلاها را) بشارت بده.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۵:

خداوند متعال، همۀ انسان‌ها را آزمایش می‌کند، امّا آزمایش و امتحان همه یکسان نیست.

تمام جهان، صحنۀ آزمایش و تمام مردم حتّی پیامبران نیز مورد امتحان قرار می‌گ‏یرند.

باید بدانیم که آزمایش‌های خداوند برای رفع ابهام نیست، بلکه برای شکوفایی استعدادها و پرورش انسان‌ها است.

وسایل آزمایش الهی نیز تمام حوادث تلخ و شیرین و از جمله ترس و گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود محصولات است. ترس از دشمن، محاصرۀ اقتصادی، جنگ و جهاد و اعزام فرزندان و عزیزان به میدان‌های نبرد، از جملۀ امتحانات است.

برای پیروزی در آزمایشِ خوف از دشمن، نیاز به توکّل و یاد خداست و برای مبارزه با کمبودها، نیاز به صبر است که در دو آیه قبل «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ» راه را نشان داده است.

لازم نیست همۀ مردم با همۀ مسائل آزمایش شوند، بلکه ممکن است:

الف: هر کس با چیزی آزمایش شود؛

ب: فردی در آزمایشی روسفید باشد، ولی در امتحان دیگری رسوایی به بارآورد؛

ج: ممکن است آزمایش فردی، وسیلۀ آزمایش دیگران نیز باشد.

گاهی کم شدن مال و محصولات یا پیدا شدن خوف و ترس و سایر مشکلات، به خاطر آزمایش الهی است؛ ولی در بعضی اوقات، این امور کیفر اعمال خود انسان‏‌هاست.

انسان‏‌ها گاهی مرتکب بعضی گناهان می‌‏شوند که خداوند آنها را به برخی گرفتاری‌‏ها مبتلا می‌کند. حضرت علی علیه‌السّلام می‌‏فرماید: «ان الله یبتلی عباده عند الاعمال السیئة بنقص الثمرات و حبس البرکات و اغلاق خزائن الخیرات لیتوب تائب و یتذکر متذکر» «نهج‌البلاغه، خطبۀ ۱۴۳» همانا خداوند، بندگان خود را به خاطر اعمال فاسدشان، به کمبود محصول و حبس برکت و بسته‌شدن منابع خیر، گرفتار می‌کند تا شاید متذکّر شوند و توبه نمایند.

البتّه همین تنبّه نیز آزمایش است؛ همانگونه که بر اثر ایمان نعمتی می‌‏دهد که وسیلۀ آزمایشی است «لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ» «جن، ۱۶» همانا آبی گوارا به آنان نوشاندیم تا ایشان را آزمایش کنیم.
عنایت‌های خداوند به صابران:

خداوند چندین عنایت به صابران نموده است از جمله:

۱. محبّت «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ» «آل عمران، ۱۴۶»

۲. نصرت «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» «بقره، ۱۵۳»

۳. بهشت «یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا» «فرقان، ۷۵»

۴. پاداش بی ‏حساب «إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ» «زمر، ۱۰»

۵. بشارت «بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»
راه پیروزی در آزمایش‌های الهی چند چیز است:

الف: صبر و مقاومت؛

ب: توجّه به گذرابودن حوادث و مشکلات؛

ج: توجّه به تاریخ گذشتگان که چگونه مشکلات را پشت سر گذارده‌اند؛

د: توجّه به اینکه همۀ مشکلات ما در منظر و دید خداست و همه چیز حساب دارد.

امام حسین علیه‌السّلام وقتی فرزندش روی دستانش تیر خورد و شهید شد، فرمود: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله» این حادثه سخت، چون خدا می‌‏بیند برایم آسان می‌‏نماید. «بحار، ج ۴۵، ص ۴۶»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۵:

۱. آزمایش و امتحان یک برنامه و سنّت حتمی الهی است. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ»

۲. ناگواری ‏ها، سبب مقاومت و رشد است. بسیاری از صفات انسان از قبیل صبر، رضا، تسلیم، قناعت، رهد، تقوا،حلم و ایثار، در سایۀ برخورد با تنگدستی‌‏ها است. «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»

۳. مورد بشارت، در آیه بیان نشده است تا شامل انواع بشارت‌های الهی باشد. «بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۶ - تفسیر نور:

«الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» (صابران) کسانی هستند که هر گاه مصیبتی به آنها رسد، می‌‏گویند: ما از آنِ خدا هستیم و به‌سوی او باز می‌گردیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۶:

صابران، به‌جای خودباختگی و پناهندگی به دیگران، تنها به خدا پناه می‌‏برند.

زیرا از دید آنها، تمام جهان کلاس درس و میدان آزمایش است که باید در آن رشد کنیم. دنیا جای ماندن نیست، خوابگاه و عشرتکده نیست و شدائد و سختی‌های آن نیز نشانۀ بی‌مهری خداوند نیست.

ناگواری‌ها برای آن است که زیر پای ما داغ شود تا تندتر و سریع‌تر حرکت کنیم، بنابراین در تلخی‌‏ها نیز شیرینی است.زیرا شکوفاشدن استعدادها و کامیابی از پاداش‌‏های الهی را به‌دنبال دارد؛ مصیبت‌هایی که از طرف اوست، تصرّف مالک حقیقی و خداوند در مملوک خود است.

اگر انسان بداند که خداوند حکیم و رحیم است و او نیز بنده‏‌ای بوده که قبلًا هیچ نبوده «لَمْ یَکُ شَیْئاً»«مریم، ۶۷» و حتّی بعد از مراحلی هم چیز قابل ذکری نبوده است «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً» «انسان،۱» خواهد پذیرفت که من باید در اختیار او باشم. او مرا از جماد به نبات، و از نبات به حیوان و از مرتبۀ حیوانیّت به انسانیّت سوق داده و این حوادث را برای رشد و ارتقای من قرار داده است.

همانگونه که ما دانۀ گندم را زیر فشار، آرد می‌‌کنیم و بعد نیز در آتش تنور، تبدیل به نان می‌‏کنیم تا مراحل وجودی او را بالا بریم. شعار صابران «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» است.

در حدیث می‌‏خوانیم: هر گاه با مصیبتی مواجه شدید، جملۀ «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»را بگویید. «درّ المنثور، ج ۱، ص ۳۷۷»
آثار گفتن «إِنَّا لِلَّهِ» و یاد خدا به هنگام ناگواری ‏ها:

گفتن «إِنَّا لِلَّهِ» و یاد خدا به هنگام ناگواری ‏ها، آثار فراوان دارد:

الف: انسان را از کلام کفرآمیز و شکایت باز می‌‏دارد؛

ب: موجب تسلیت و دلداری و تلقین به انسان است؛

ج: مانع وسوسه‏‌های شیطانی است؛

د: اظهار عقاید حق است؛

ه: برای دیگران درس و الگو شدن است.
مردم در برابر مشکلات و مصائب چند دسته هستند‏:

الف: گروهی جیغ و داد می‌کنند «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً» «معارج، ۲۰»؛

ب: گروهی بردبار و صبور هستند «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»؛

ج: گروهی علاوه‌بر صبر، شکرگزارند. «اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم» «فقره آخر زیارت عاشورا»؛

این برخوردها، نشانۀ معرفت هر کس نسبت به فلسفۀ مصائب و سختی‏ هاست. همانگونه که کودک، از خوردن پیاز تند، بی‌‏تابی می‌‏کند و نوجوان تحمّل می‌کند، ولی بزرگسال پول می‌‏دهد تا پیاز خریده و بخورد.
پیام سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۶:

ریشۀ صبر، ایمان به خداوند، معاد و امید به دریافت پاداش است. «الصَّابِرِینَ الَّذِینَ» «قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۷ - تفسیر نور:

«أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» آنانند که برایشان از طرف پروردگارشان، درودها و رحمت‌هایی است و همان‌ها هدایت‌یافتگان هستند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۷:

کلمه «صَلَواتٌ» از واژۀ «صلو» به معنی ورود در نعمت و رحمت است.

بر خلاف واژۀ «صلی» که به معنای ورود در قهر و غضب است. مانند: «تَصْلی‏ ناراً حامِیَةً» «غاشیه، ۴»

خداوند بر مؤمنانی که در مشکلات، صبر و مقاومت کرده‏ اند، خود درود و صلوات می‌‏فرستد «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» ولی دربارۀ مؤمنان مرفّه که زکات اموال‌شان را می‌‏پردازند، دستور می‌دهد پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله درود بفرستد. «صَلِّ عَلَیْهِمْ» «توبه، ۱۰۳»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۷:

۱. خداوند، صابران را غرق در رحمت خاصّ خود می‌‏کند. «عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ»

۲. تشویق صابران از طرف خداوند، به ما می‌آموزد که باید ایثارگران و صابران و مجاهدان، در جامعه از کرامت و احترام خاصّی برخوردار باشند. «عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»

۳. تشویق، از شئون ربوبیّت و لازمۀ تربیت است. «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»

۴. هدایت صابران، قطعی و مسلّم است؛ با آنکه در قرآن، هدایت یافتن بسیاری از انسان‌‏ها، تنها یک آرزو است «لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ» ولی در مورد صابران، هدایت آنان قطعی تلقّی شده است. «أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»

۵. هدایت، مراحلی دارد. با اینکه گویندگانِ «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» مؤمنان و هدایت‌شدگان هستند، ولی مرحلۀ بالاتر را بعد از صبر و دریافت صلوات و رحمت الهی کسب می‌کنند. «أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۸ - تفسیر نور:

«إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ» همانا صفا و مروه، از شعائر خداست. پس هر که حج خانۀ خدا و یا عمره به جای آورد، مانعی ندارد که بین صفا و مروه طواف کند. و (علاوه‌بر واجبات) هر کس داوطلبانه کار خیری انجام دهد، همانا خداوند سپاسگزار داناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۸:

«شَعائِرِ» جمع «شعیرة» به نشانه‌‏هایی که برای اعمال خاصّی قرار می‌دهند، گفته می‌‏شود.

«شَعائِرِ اللَّهِ» علامت‌‏هایی است که خدا برای عبادت قرار داده است. «تفسیر مجمع‌البیان»

صفا و مروه نام دو کوه در کنار مسجدالحرام است که با فاصلۀ تقریبی ۴۲۸ متر، روبه‌روی یکدیگر قرار دارند و امروزه به صورت خیابانی سرپوشیده در آمده است.

زائران خانه خدا، وظیفه دارند هفت مرتبه فاصله میان این دو کوه را طی کنند.

این کار یادآور خاطرۀ هاجر، همسر فداکار حضرت ابراهیم است که برای پیدا کردن جرعۀ آبی برای کودک خود اسماعیل، هفت‌بار فاصلۀ این دو کوه را با اضطراب و نگرانی و بدون داشتن هیچگونه یاور و همدمی طی کرد.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: در روی زمین، مکانی بهتر از میان این دو کوه وجود ندارد، زیرا هر متکبّری در آنجا سر برهنه و پابرهنه و کفن‌پوشیده بدون هیچ امتیاز و نشانه‌ای باید مسافت بین دو کوه را طی کند، گاهی با دویدن و گاهی با راه رفتن.

کوه صفا، علاوه‌بر اینها خاطره‌هایی از دعوت پیامبر اسلام دارد که چگونه کفّار مکّه را به توحید فرا می‌خواند و آنها گوش نمی‏‌دادند. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۴۵»

در عصر جاهلیّت، مشرکان در بالای کوه صفا، بتی به نام «اساف» و بر کوه مروه، بت دیگری به نام «نائله» نصب کرده بودند و به هنگام سعی، آن دو بت را به عنوان تبرّک، با دست مسح می‌کردند. مسلمانان به‌همین‌جهت از سعی میان صفا و مروه کراهت داشته و فکر می‌‏کردند با توجّه به سابقه قرار داشتن بت بر بالای دو کوه، نباید سعی کنند.

آیۀ فوق نازل شد که صفا و مروه از شعائر الهی است و اگر مردم نادان آنها را آلوده کرده‌‏اند، دلیل بر این نیست که مسلمانان آن را رها کنند. «تفسیر تبیان، ج ۱، ص ۴۴»

حج و عمره، گاهی در کنار هم، مانند اذان و اقامه به جا آورده می‌‏شوند، و گاهی اعمال عمره، جداگانه و به‌تنهایی انجام می‌‏شود.
در عمره پنج عمل واجب است:

۱. احرام؛

۲. طواف؛

۳. نماز طواف؛

۴. سعی بین صفا و مروه؛

۵. کوتاه کردن مو یا ناخن.

حج علاوه‌بر اینها، چند عمل دیگر دارد که در جای خود بدان اشاره شده است.

به هر حال سعی بین صفا و مروه، هم در عمره مطرح است و هم در حج.

دیدن صفا و مروه، حضور در صحنۀ تاریخ است تا اینکه تصدیق به جای تصوّر، و عینیّت به جای ذهنیّت قرار گیرد.

در صفا و مروه:

هم کلاس خداشناسی است که چگونه ارادۀ او این همه انسان را با آن همه اختلاف، در یک لباس و یک جهت جمع می‌کند.

هم کلاس پیامبرشناسی است که چگونه ابراهیم، آن پیامبر الهی، برای انجام فرمان خداوند، زن و فرزند خویش را در آن بیابان تنها گذاشت.

هم کلاس انسان‏‌شناسی است که می‌‏آموزد چگونه انسان می‌‏تواند در لحظاتی اعمالی را انجام دهد که تا ابد آثار آن باقی بماند.

سعی صفا و مروه، یاد می‌دهد اگر همه با هم حرکت کنیم، روح الهی را در جامعه خود می‌‏بینیم.

سعی صفا و مروه، یاد می‌‏دهد که باید تکبّر را به دور انداخته و همراه دیگران حرکت کنیم.

سعی صفا و مروه، به ما می‌‏آموزد که در راه احیای نام خداوند، زن و کودک هم سهم دارند.

در آیات قبل، سخن از بلا و آزمایش بود، در این آیه نمونه‌‏ای از آزمایش هاجر، کودک، پدر او و سایر مسلمانان مطرح است.

اثر کار خدایی و اخلاص تا آنجا پیش می‌‏رود که همۀ انبیاء و اولیا، موظّف می‌‏شوند به تقلید از هاجر همسر ابراهیم و با قیافه‌‏ای مضطرب و هروله‌‏کنان همچون او، این مسافت را هفت بار طی کنند.

و این فرمان، تشکر خداوند از رنج‌های حضرت هاجر است. «فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ»

با اینکه سعی صفا و مروه واجب است، لکن می‌‏فرماید: «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ»، این لحن به خاطر همان نگرانی از وضع پیشین است که جایگاه بت و محلّ عبور مشرکان بود.
آیا منظور از طواف گردش دایره‌ای است؟

طواف، به‌معنای گردش دایره‏‌ای نیست، بلکه به هر حرکتی که انسان دوباره به جایگاه اوّلیّه برگردد، خواه به صورت دوری باشد یا طولی، طواف گفته می‌شود.

لذا کلمۀ طواف، هم در مورد طوافِ دور کعبه که حرکت دایره‏‌ای است گفته شده «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» «حج، ۲۹» و هم دربارۀ حرکت طولی بین صفا و مروه آمده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۸:

۱. توجّه خاصّ خداوند به برخی مکان‏‌ها یا زمان‌‏ها یا اشخاص، موجب می‌شود که آنها از شعائر الهی گردند. «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ»

۲. نیّت، به کارها ارزش می‌‏دهد. مشرکان برای لمس بت‏‌ها، سعی می‌کردند، ولی اسلام می‌‏فرماید: برای رضای خدا سعی کنید. «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»

بسیاری از کارها ظاهری یکسان دارد، امّا انگیزه‌‏ای متفاوت. نظیر دویدن یوسف و زلیخا به‌سوی درهای بسته، یوسف می‌دود تا آلوده نشود، ولی زلیخا می‌‏دود که آلوده شود. «فاستبقا»

۳. اگر مراکز حقّ، توسط گروهی با خرافات آلوده شد، نباید از آن دست کشید، بلکه باید با حضور در آن مراکز، آنجا را پاک‌سازی نموده و دست گروه منحرف را از آن کوتاه کرد. «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»

۴. عبادت باید عاشقانه و داوطلبانه باشد. «وَ مَنْ تَطَوَّعَ»

۵. خداوند در برابر عبادات بندگان، شاکر است. «فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ» این تعبیر، بزرگترین لطف از جانب او نسبت به بندگان است.
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۹ - تفسیر نور:

«إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی‏ مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ » کسانی‌که آنچه را از دلائل روشن و اسباب هدایت را نازل کرده‌ایم، با آنکه برای مردم در کتاب بیان ساخته‌‏ایم، کتمان می‌‏کنند، خداوند آنها را لعنت می‌کند و همۀ لعنت‌کنندگان نیز آنان را لعن می‌‏نمایند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۹:

گرچه مورد آیه، دانشمندان یهود و نصاری هستند که حقایق تورات و انجیل را برای مردم بیان نمی‌کردند، ولی جملۀ «یَکْتُمُونَ» که دلالت بر استمرار دارد، شامل تمام کتمان‌کنندگان در طول تاریخ می‌شود؛ چنان‌که لعنت پروردگار نیز تا ابد ادامه خواهد داشت.

کتمان حق می‌تواند صورت‌‏های مختلفی داشته باشد؛ گاهی با سکوت و عدم اظهار حق، گاهی با توجیه و گاهی با سرگرم کردن مردم به امور جزئی و غافل ساختن آنها از مسائل اصلی است.

در مواردی همانند اسرار مؤمنان یا عیوب برادران دینی، کتمان واجب یا مستحب است.

گناه کتمان، بیشتر از جانب علما است. در آیۀ ۱۸۷ سورۀ آل عمران نیز آمده است که خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت تا حقایق را برای مردم بیان کرده و کتمان نکنند. «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ»

در روایات آمده است: روز قیامت به دهان کتمان‌کنندگان حق، لجام زده می‌شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۹:

۱. ظلم فرهنگی، بدترین ظلم‏‌هاست که لعنت خالق و مخلوق را به دنبال دارد. «یَکْتُمُونَ» «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»

۲. کتمان، حقّ ممنوع است، چه کتمان معجزات و دلائل حقّانیّت باشد «الْبَیِّناتِ» و چه کتمان رهنمودها و ارشادات.«الْهُدی‏» «تفسیر المیزان»

۳. کتمان حق، بزرگترین گناهان است. چون مانع هدایت مردم و باقی ماندن نسل‌ها در گمراهی است. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ»

۴. کتمان حق، ظلم به دین خدا و حقّ مردم نسبت به هدایت یافتن است. لذا کتمان کنندگان حق را، خدا و مردم لعنت می‌‏کنند. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»

۵. نفرین و لعنت مردم، مؤثر است و باید از اهرم نفرت مردم برای نهی از منکر استفاده نمود. «یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۰ - تفسیر نور:

«إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» مگر آنها که توبه کردند و (اعمال بد خود را با اعمال نیک) اصلاح نمودند و (آنچه را کتمان کرده بودند) آشکار ساختند، که من (لطف خود را) بر آنان باز می‌گردانم، زیرا من توبه‌پذیر مهربانم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۰:

برای گناه کتمان، همچون سایر گناهان، راه توبه و بازگشت باز است.

امّا توبۀ واقعی، با پشیمانی قلبی و اصلاح عمل و بیان موارد کتمان صورت می‏‌گیرد.

توبۀ کسی که نماز نخوانده آن است که نمازهای خود را قضا کند.

توبۀ کسی که مال مردم را تلف کرده آن است که باید همان مقدار را به صاحبش برگرداند.

در این مورد نیز کسی که با کتمان حقایق، به دنیای علم، اندیشه و نسل‌ها، خیانت کرده، فقط با تبیین حقایق و بازگویی آنهاست که می‌‏تواند گذشته را جبران نماید.

خداوند به شیطان فرمود: «إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی» «ص، ۷۸» لعنت من بر تو.

و در آیۀ بعد می‌‏فرماید: «عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ» پس کتمان‌کنندگان و شیطان، در یک ردیف هستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۰:

۱. خداوند، امکان توبه و بازگشت را برای خطاکاران، در هر شرایطی فراهم نموده است. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ» «إِلَّا الَّذِینَ تابُوا»

۲. کتمان حقایق دینی، فساد است، زیرا به توبه‌کننده، فرمان اصلاح و جبران داده شده است. «تابُوا وَ أَصْلَحُوا»

۳. توبۀ هر گناه، متناسب با آن است. توبۀ کتمان، بیان حقایق است. «تابُوا» «وَ بَیَّنُوا»

۴. چون در مقام تهدید و توبیخ، لعنت خداوند شامل حال کتمان‌کنندگان شد، در مقام مهربانی نیز کلمات «أَنَا» و «التَّوَّابُ» و «الرَّحِیمُ» به کار رفته تا بگوید: من خودم با مهربانی مخصوصم، به شما باز می‏‌گردم. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ» «أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»

۵. تهدید گنهکار و بشارت نیکوکار، دو رکن اساسی برای تربیت فرد و جامعه است. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ» «أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»

۶. بازگشت لطف خداوند به توبه‌کنندگان، دائمی، قطعی و همراه با محبّت است. «أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۱۶۱ - ۱۶۲ - تفسیر نور:

«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ * خالِدِینَ فِیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ» همانا کسانی‌که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگی بر آنها خواهد بود.

(آنان برای) همیشه در آن (لعنت و دوری از رحمت پروردگار) باقی می‌‏مانند، نه از عذابِ آنان کاسته می‌‏شود و نه مهلت داده می‌‏شوند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۱-۱۶۲:

در آیۀ قبل بیان شد که اگر کتمان‌کنندگان، توبه کرده و حقایق را بیان نمایند، مورد لطف الهی قرار می‌‏گیرند.

در این آیه می‌‏فرماید: امّا اگر کفّار توبه نکرده و در حال کفر بمیرند، باز همان لعنت خداوند و فرشتگان و تمام مردم گریبان‌گیر آنان خواهد بود.
در آیه، لعنت همۀ مردم بر کفّار مطرح شده است، ولی ناگفته پیداست که بعضی از مردم، خودشان کافر یا دوست کافر هستند، پس لعنت همۀ مردم در آیه به چه معنا می‌باشد؟

لعنت، در دنیا و آخرت مطرح است. کسانی‌که در دنیا دوست کفّار یا خود کافر هستند، در آخرت لعنت خواهند شد. «کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» «اعراف، ۳۸»

یکی از درخواست‌‏ها و دعاهای اولیای خدا، مسلمان مردن است.

حضرت یوسف از خداوند می‏‌خواهد که مسلمان بمیرد: «تَوَفَّنِی مُسْلِماً» «یوسف، ۱۰۱»

حضرت ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود سفارش می‏‌کنند که «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» «بقره، ۱۳۲» نمی‌رید مگر اینکه مسلمان یعنی تسلیم پروردگار باشید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۱-۱۶۲:

۱. اصرار بر کفر و در حال کفر مردن، دوری ابدی انسان را از رحمت الهی به دنبال دارد. «ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ»«عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ»

۲. آنچه مهم است، پایان عمر انسان است که آیا با ایمان می‌‏میرد یا بی ‏ایمان. «ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ»

۳. تخفیف کیفر یا تأخیر آن، مربوط به دنیاست؛ در قیامت نه تخفیف است و نه تأخیر. «لا یُخَفَّفُ» «لا هُمْ یُنْظَرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۳-۱۶۴ - تفسیر نور:

«وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ * إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» و معبود شما خدایی یگانه است، جز او معبودی نیست، بخشندۀ مهربان است.

همانا در آفرینش آسمان‏ ها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز و کشتی‌هایی که برای سودرسانی به مردم در دریا در حرکتند و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده و با آن زمین مرده را زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان آسمان و زمین معلّق‌اند، برای مردمی که می‌‏اندیشند، نشانه‌‏هایی گویاست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۳-۱۶۴:

هماهنگی میان عناصر طبیعت و اجزای هستی و قوانین حاکم بر آنها، همه نشان‌دهندۀ حاکمیّت و قدرت و ارادۀ خدای یگانه است.

آفرینش آسمان‏‌ها و توسعۀ دائمی آنها «وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ» «ذاریات، ۴۷» که دست انسان تا کنون فقط به قسمتی از اوّلین آسمان رسیده، و استحکام «سَبْعاً شِداداً» «نبأ، ۱۲» و طبقات هفتگانه «سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً» «ملک، ۳» و نظام حاکم «أَوْحی‏ فِی کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها» «فصّلت، ۱۲» و تناسبات و ارتباطات میان هر یک و بی‌‏ستون‌بودن «بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها» «رعد، ۲» و حفاظت آنها «سَقْفاً مَحْفُوظاً» «انبیا، ۳۲» و حرکات ستارگان در مدارهای خود و فاصلۀ هر یک از آنها، همه نشانه‌های قدرت خداوند یکتای حکیم است.

سعدی می‌‏گوید:

آفرینش، همه تدبیر خداوند دل است ------- دل ندارد، که ندارد به خداوند اقرار

کوه و دریا و درختان، همه در تسبیح‌اند -------- نه همه مستمعی، فهم کند این اسرار

عقل، حیران شود از خوشۀ زرین عنب -------- فهم، عاجز شود از حبّه یاقوت انار

پاک و بی‌‏عیب، خدایی که به تقدیر عزیز -------- ماه و خورشید، مسخّر کند و لیل و نهار

کلمه «الرِّیاحِ» جمع «الریح» به معنای باد است.

ولی در قرآن هر جا کلمه «ر‏یحٍ» آمده همراه قهر و عذاب است، مانند: «بِرِیحٍ صَرْصَرٍ» «الحاقه، ۶»

ولی هر جا کلمه «الرِّیاحِ» آمده است، همراه باران و لطف الهی است.

در حدیث می‌‏خوانیم: هر گاه بادی می‌‏وزید پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله می‌فرمود: «اللهم اجعلها ریاحا و لا تجعلها ریحا» خداوندا! این باد را ریاحِ رحمت قرار ده، نه ریحِ عذاب. «تفسیرصفوة التفاسیر، ج ۱، ص ۱۱۳»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۳-۱۶۴:

۱. شناخت طبیعت، یکی از راه‌های خداشناسی است که شناخت او، قدرت، حکمت و یکتایی او را در بر دارد. «إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ» «فِی خَلْقِ السَّماواتِ» «لَآیاتٍ»

۲. خداوند، نظیر و شبیه ندارد و مرکب از اجزا نیست. «إِلهٌ واحِدٌ»

۳. هم طبیعت و هم صنعتِ دست ساختِ انسان، از اوست. «خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «وَ الْفُلْکِ»

۴. هر موجودی در جهان هستی، آیه‏‌ای از آیات کتاب خداوند در طبیعت است. «لَآیاتٍ»

برگ درختانِ سبز، در نظر هوشیار -------- هر ورقش دفتری است، معرفت کردگار

۵. تنها خردمندان از نگاه در هستی، درس خداشناسی می‌گیرند. «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ» «لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۳۸-۲۵۱.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۸۴تا۸۷

و وهبنا له إسحاق و يعقوب كلا هدينا و نوحا هدينا من قبل و من ذريته داود و سليمان و اءيوب و يوسف و موسى و هارون و كذلك نجزى المحسنين(۸۴)
و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس كل من الصالحين(۸۵)
و إسماعيل و اليسع و يونس و لوطا و كلا فضلنا على العالمين(۸۶)
و من ءابائهم و ذرياتهم و إ خوانهم و اجتبيناهم و هديناهم إلى صراط مستقيم(۸۷)

ترجمه :
۸۴ - و اسحاق و يعقوب را به او (ابراهيم ) بخشيديم و هر كدام را هدايت كرديم و نوح را (نيز) قبلا هدايت نموديم و از فرزندان او داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را (هدايت كرديم ) و اينچنين نيكوكاران را پاداش مى دهيم .
۸۵ - و (همچنين ) زكريا و يحيى و عيسى و الياس هر كدام از صالحان بودند.
۸۶ - و اسماعيل و اليسع و يونس و لوط و هر يك را بر جهانيان برترى داديم .
۸۷ - و از پدران آنها و فرزندان آنها و برادران آنها افرادى را برگزيديم و هدايت به راه راست نموديم .

تفسیر
در اين آيات به قسمتى از مواهبى كه خداوند به ابراهيم داده است اشاره شده ، و آن موهبت فرزندان صالح و نسل لايق و برومند است كه يكى از بزرگترين مواهب الهى محسوب مى شود.
نخست مى گويد: (ما به ابراهيم ، اسحاق و يعقوب (فرزند اسحاق ) را بخشيديم ) (و وهبنا له اسحاق و يعقوب ).
و اگر در اينجا اشاره به فرزند ديگر ابراهيم ، اسماعيل نشده بلكه در لابلاى بحث آمده است شايد به خاطر آن است كه تولد اسحاق از مادر عقيمى همچون (ساره ) آنهم در سن پيرى موضوع بسيار عجيب و موهبتى غير منتظره بود.
سپس براى بيان اينكه افتخار اين دو تنها در جنبه پيغمبرزادگى نبود، بلكه شخصا در پرتو فكر صحيح و عمل صالح نور هدايت را در قلب خود جاى داده بودند، مى گويد: (هر يك از آنها را هدايت كرديم ) (كلا هدينا).
و به دنبال آن براى اينكه تصور نشود، در دورانهاى قبل از ابراهيم ، پرچمدارانى براى توحيد نبودند، و اين موضوع از زمان او شروع شده اضافه مى كند، (نوح را نيز پيش از آن هدايت و رهبرى كرديم ) (و نوحا هدينا من قبل ).
و مى دانيم نوح نخستين پيامبر اولو العزم است كه داراى آئين و شريعت بود و سر سلسله پيامبران اولوا العزم مى باشد.
در حقيقت با اشاره به موقعيت نوح كه از اجداد ابراهيم است و موقعيت جمعى از پيامبران كه از دودمان و فرزندان او هستند، موقعيت ممتاز ابراهيم را از نظر وراثت و ريشه و ثمره وجودى مشخص مى سازد.
و در تعقيب آن نام جمع كثيرى از پيامبران را كه از دودمان ابراهيم بودند مى برد، نخست مى گويد: (از دودمان ابراهيم ، داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون هستند) (و من ذريته داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون ).
سپس با اين جمله كه (اين چنين نيكوكاران را پاداش مى دهيم ) روشن مى كند كه مقام و موقعيت آنها در پرتو اعمال و كردار آنها بود (و كذلك نجزى المحسنين ).
در اينكه ضمير من ذريته (از دودمان او) به چه كسى بر مى گردد؟ به ابراهيم يا نوح ؟ در ميان مفسران گفتگوى زيادى است ، ولى غالب مفسران آن را به ابراهيم باز گردانيده اند و ظاهرا نبايد ترديد داشت كه مرجع ضمير ابراهيم است ، زيرا بحث آيه درباره مواهب خدا نسبت به ابراهيم مى باشد، نه درباره نوح پيغمبر، به علاوه از روايات متعددى كه بعدا نقل خواهيم كرد اين موضوع نيز استفاده مى شود.
تنها مطلبى كه سبب شده بعضى از مفسران ضمير را به نوح باز گردانند ذكر نام (يونس ) و (لوط) در آيات بعد است ، زيرا مشهور در تواريخ آن است كه يونس از فرزندان ابراهيم نبوده ، و لوط هم برادرزاده يا خواهرزاده ابراهيم است . ولى در مورد (يونس )، مورخان اتفاق نظر ندارند، بعضى او را از دودمان ابراهيم دانسته اند و بعضى او را از پيامبران بنى اسرائيل شمرده اند.
به علاوه مورخان معمولا نسب را از طرف پدر حفظ مى كنند، چه مانعى دارد كه يونس همانند عيسى كه نامش را نيز در آيات فوق مى خوانيم از طرف مادر، به ابراهيم منتهى شود.
و اما لوط گرچه فرزند ابراهيم نبود ولى از خاندان و دودمان او بود و همانطور كه در لغت عرب گاهى به عمو، (اب ) گفته مى شود، به برادرزاده يا خواهرزاده نيز (ذريه ) و فرزند اطلاق مى گردد، و به اين ترتيب نمى توانيم دست از ظاهر آيات كه درباره ابراهيم است برداريم و ضمير را به نوح كه در اينجا موضوع سخن نيست باز گردانيم .
و در آيه بعد نام (زكريا و يحيى و عيسى و الياس را مى برد و اضافه مى كند كه همه اينها از صالحان بودند)، يعنى مقامات آنها جنبه تشريفاتى و اجبارى نداشت ، بلكه در پرتو عمل صالح در پيشگاه خدا شخصيت و عظمت يافتند. (و زكريا و يحيى و عيسى و الياس كل من الصالحين ).
در آيه بعد نيز نام چهار نفر ديگر از پيامبران و رهبران الهى آمده و مى فرمايد: (و اسماعيل و اليسع و يونس و لوط و هر كدام را بر مردم عصر خود برترى بخشيديم ) (و اسماعيل و اليسع و يونس و لوطا و كلا فضلنا على العالمين ).
در اينكه (اليسع ) چگونه نامى است و اشاره به كدام يك از پيامبران است در ميان مفسران و ادباى عرب گفتگو است ، بعضى آن را يك نام عبرى مى دانند كه در اصل (يوشع ) بوده ، سپس الف و لام به آن داخل شده و شين تبديل به سين گرديده است ، و بعضى معتقدند يك اسم عربى است كه از يسع (فعل مضارع از ماده وسعت ) گرفته شده است ، اين احتمال را نيز داده اند كه به همين صورت نام يكى از انبياى پيشين بوده است و در هر حال از پيامبرانى است كه از نسل ابراهيم مى باشند.
و در آخرين آيه يك اشاره كلى به پدران و فرزندان و برادران صالح پيامبران نامبرده كه به طور تفصيل اسم آنها در اينجا نيامده است كرده ، مى گويد: (از ميان
پدران آنها و فرزندانشان و برادرانشان ، افرادى را فضيلت داديم و برگزيديم و به راه راست هدايت كرديم ) (و من آبائهم و ذرياتهم و اخوانهم و اجتبيناهم و هديناهم الى صراط مستقيم ).

نكته ها
در اينجا به چند موضوع بايد توجه داشت :

۱- فرزندان پيامبر - در آيات فوق ، عيسى از فرزندان ابراهيم (و به احتمالى از فرزندان نوح ) شمرده شده ، با اينكه مى دانيم تنها از طرف مادر به آنها مربوط مى شود، و اين دليل بر آن است كه سلسله نسب از طرف پدر و مادر به طور يكسان پيش مى رود و به همين دليل نوه هاى پسرى و دخترى هر دو ذريه و فرزندزاده انسان محسوب مى شوند.
روى همين جهت امامان اهل بيت كه همه از طرف دختر به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى رسند، ابناء رسول الله (فرزندان پيغمبر) خوانده مى شوند.
اگر چه در دوران جاهليت كه براى زن هيچگونه اهميتى قائل نبودند، تنها نسب را از طرف پدر مى دانستند، ولى اسلام قلم بطلان بر اين فكر جاهلى كشيده اما متاءسفانه بعضى از نويسندگانى كه علاقه درستى به ائمه اهل بيت نداشتند كوشش مى كردند اين موضوع را انكار كنند و از گفتن ابن رسول الله به آنها خود دارى نمايند و سنن جاهلى را زنده كنند.
اتفاقا اين موضوع در زمان خود ائمه مطرح بوده است ، و آنها با همين آيه كه دليل دندان شكنى محسوب مى شود به آنها پاسـخ مى گفتند.
از جمله در كافى و در تفسير عياشى از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: خداوند متعال در قرآن مجيد، نسب عيسى را كه از طرف مادر به ابراهيم منتهى مى شود، به عنوان ذريه (فرزندزاده ) بيان كرده آنگاه آيه و من ذريته داود و سليمان را تا آخر و آيه بعد را هم تا لفظ عيسى تلاوت كرد.
و نيز در تفسير عياشى از ابو الاسود روايت شده كه مى گويد: روزى حجاج كسى را به نزد يحيى بن معمر كه از علاقمندان خاندان پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بود فرستاد كه من شنيدم تو حسن و حسين را فرزندان رسول خدا مى دانى و در اين باره به آيات قرآن استدلال مى كنى ، در حالى كه من قرآن را از اول تا به آخر خواندم و به چنين آيه اى برنخوردم ، يحيى بن معمر در پاسـخ او گفت : آيا در سوره انعام به اين آيه برخورده اى كه مى گويد: (و من ذريته داود و سليمان ... و يحيى و عيسى ) گفت آرى خوانده ام ، گفت : مگر نه اينست كه در اين آيات عيسى ذريه ابراهيم شمرده شده ، با اينكه از طرف پدر به او نمى رسيد؟!
در عيون الاخبار در ضمن يك حديث طولانى در زمينه گفتگوى امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) با هارون الرشيد و موسى بن مهدى ، چنين نقل مى كند كه او يعنى به امام كاظم (عليه السلام ) گفت : چگونه شما مى گوئيد ما ذريه پيامبريم ، در حالى كه پيامبر، پسرى نداشت و نسل از طريق پسر است نه دختر و شما فرزندان دختر او هستيد؟ امام در پاسـخ از او خواست كه از اين سؤ ال صرفنظر كند، ولى هارون اصرار كرد و گفت به هيچوجه صرف نظر نمى كنم ، زيرا شما معتقديد به اينكه همه چيز در قرآن مجيد است و بايد از قرآن آيه اى در اين باره بياوريد، امام فرمود: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم و من ذريته داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون و كذلك نجزى المحسنين ، و زكريا و يحيى و عيسى ، سپس سؤ ال كرد اى هارون ! پدر عيسى كه بود؟ گفت : عيسى پدر نداشت ، فرمود: بنابراين اگر او ملحق به ذريه پيامبران است از طريق مريم مى باشد، ما نيز ملحق به ذريه رسول خدا از طريق مادرمان فاطمه هستيم .
جالب توجه اينكه بعضى از متعصبين اهل تسنن نيز، اين موضوع را در تفسير خود ذيل همين آيه آورده اند، از جمله فخر رازى در تفسير كبير خود
مى گويد: اين آيه دلالت دارد بر اينكه حسن و حسين از ذريه پيامبرند زيرا خداوند عيسى را از ذريه ابراهيم شمرده است با اينكه تنها از طريق مادر به او مربوط مى شود.
نويسنده المنار كه در تعصب در بعضى از مباحث خاص مذهبى دست كمى از فخر رازى ندارد، بعد از نقل كلام فخر رازى مى گويد: در اين باب حديثى از ابوبكر در صحيح بخارى از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل شده است كه به امام حسن (عليه السلام ) اشاره كرد و گفت : ان ابنى هذا سيد: اين پسرم آقا است (يعنى كلمه پسرم بر امام حسن اطلاق كرد) در حالى كه در نزد عرب (جاهلى ) لفظ ابن بر دختر زاده اطلاق نميشد... سپس اضافه مى كند به همين جهت مردم اولاد فاطمه (عليهاالسلام ) را اولاد رسول و عترت و اهل بيت او مى دانستند.
در هر حال شك نيست كه فرزندزاده ها از طرف دختر و پسر هر دو فرزند انسان محسوب مى شوند و هيچگونه تفاوتى در اين زمينه نيست ، و نه اين موضوع از مختصات پيغمبر ما ميباشد و مخالفت با اين مساله سر چشمه اى جز تعصب و يا افكار جاهلى ندارد، و لذا در تمام احكام اسلامى از قبيل ازدواج و ارث و مانند آن هيچگونه تفاوتى ميان اين دو نيست ، تنها استثنائى كه به موضوع خورده مساله خمس است كه روى عنوان سيادت است و به جهت خاصى كه در كتاب خمس در فقه آمده اين موضوع استثناء شده است .

۲ - چرا نام اين پيامبران در سه گروه در سه آيه بيان شده است ؟
بعضى از مفسران احتمال داده اند كه گروه اول يعنى داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون ، اين شش نفر، از پيامبرانى بودند كه علاوه بر مقام نبوت و رسالت داراى حكومت و زمامدارى نيز بودند و شايد جمله كذلك نجزى المحسنين كه بعد از ذكر نام اينها آمده است به خاطر نيكيهاى فراوانى بوده كه در دوران
حكومت خود بر مردم كردند.
و اما گروه دوم يعنى زكريا و يحيى و عيسى و الياس از پيامبرانى بودند كه در زهد و بى اعتنائى به دنيا - علاوه بر مقام نبوت و رسالت - نمونه بودند جمله كل من الصالحين بعد از ذكر نام آنها ميتواند اشاره به همين حقيقت بوده باشد.
درباره گروه سوم يعنى اسماعيل و اليسع و يونس و لوط اين امتياز را داشتند كه دست به مهاجرت دامنه دارى زدند و براى تحكيم آئين خدا برنامه هجرت را عملى ساختند، و ذكر جمله كلا فضلنا على العالمين (بنا بر اينكه اشاره به اين چهار نفر باشد نه به تمام پيامبرانى كه در اين سه آيه گفته شده است ) نيز ميتواند اشاره به همين سير آنها در جهان و در ميان اقوام مختلف بوده باشد.
۳- اهميت فرزندان صالح در معرفى شخصيت انسان
موضوع ديگرى كه از آيات فوق استفاده مى شود همين مساله است زيرا خداوند براى معرفى مقام والاى ابراهيم قهرمان بتشكن ، شخصيتهاى بزرگ انسانى كه از دودمان او در اعصار مختلف به وجود آمدند با شرح و تفصيل بيان ميكند به طورى كه از ميان 25 نفر از پيامبران كه نامشان در مجموع قرآن آمده است در اين آيات نام 16 نفر از فرزندان و بستگان ابراهيم و نام يك نفر از اجداد او آمده است ، و اين در حقيقت درس بزرگى براى عموم مسلمانان است كه بدانند شخصيت فرزندان و دودمان آنها جزئى از شخصيت آنها محسوب مى شود و مسائل تربيتى و انسانى مربوط به آنها فوق العاده اهميت دارد.
۴ - پاسـخ به يك ايراد
ممكن است كسانى از آيه اخير كه مى گويد: بعضى از پدران و فرزندان و برادران آنها را برگزيديم و هدايت به راه راست كرديم اين چنين استفاده كنند كه پدران انبياء همگى افراد با ايمانى نبوده اند و در ميان آنها غير موحد نيز وجود داشته است - آنچنانكه بعضى از مفسران اهل تسنن در ذيل اين آيه گفته اند - ولى با توجه به اينكه منظور از اجتبيناهم و هديناهم به قرينه تعبيرى كه در همين سلسله آيات وجود دارد، مقام نبوت و رسالت است ، مشكل حل ميشود، يعنى مفهوم آيه چنين خواهد بود كه بعضى از آنها را به مقام نبوت برگزيديم و اين منافاتى با موحد بودن سايرين ندارد.
در آيه 90 همين سوره (چند آيه بعد از اين آيه ) نيز هدايت به مقام نبوت اطلاق شده است .

منبع (...):

https://t.me/fazylatha

برخی احادیث قدسی و ...

منبع (ادامه ...):

https://rasekhoon.net/hadith/3983//page4

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=32425

هشدار جدی
به ملت شریف، مومن و انقلابی ایران اسلامی
از داخل و خارج برنامه دارند و بشدت مشغول هستند تا این دولت و مجلس را بزنند و مجددا شیفتگان غرب و معاندین با ولایت را به مردم قالب کنند، لذا ازاین فرصتی که به یمن خون شهیدان ایجاد شد و با انتخاب مومنین و اهل ولایت، دولت و مجلسی دست پاک و انقلابی و خدوم توفیق خدمت پیدا کرد، مراقبت کنید و فریب شایعات را نخورید ...

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:
حکومت آینده حضرت مهدی موعود ارواحنافداه، یک حکومت مردمىِ به تمام معناست. مردمی یعنی چه؟ یعنی متّکی به ایمان‌ها و اراده‌ها و بازوان مردم است. امام زمان، تنها دنیا را پُر از عدل و داد نمی‌کند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آن‌هاست که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار می‌بخشد و یک حکومت صددرصد مردمی تشکیلاتی می‌دهد ... ۱۳۸۱/۰۷/۳۰

ولایت فقیه در بیان امام خامنه ای:

شاخص مهم دیگر مکتب سیاسی امام بزرگوار ما پاسداری از ارزشهاست، که مظهر آن را امام بزرگوار در تبیین مسأله ی ولایت فقیه روشن کردند. از اول انقلاب اسلامی و پیروزی انقلاب و تشکیل نظام اسلامی، بسیاری سعی کرده اند مسأله ی ولایت فقیه را نادرست، بد و برخلاف واقع معرفی کنند؛ برداشتهای خلاف واقع و دروغ و خواسته ها و توقعات غیرمنطبق با متن نظام سیاسی اسلام و فکر سیاسی امام بزرگوار. این که گاهی می شنوید تبلیغاتچی های مجذوب دشمنان این حرفها را می پراکنند، مربوط به امروز نیست؛ از اول، همین جریانات و دست آموزها و تبلیغاتِ دیگران این حرفها را مطرح می کردند. عده یی سعی می کنند ولایت فقیه را به معنای حکومت مطلقه ی فردی معرفی کنند؛ این دروغ است. ولایت فقیه - طبق قانون اساسی ما - نافی مسؤولیت های ارکان مسؤول کشور نیست. مسؤولیت دستگاه های مختلف و ارکان کشور غیرقابل سلب است. ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است؛ این اساسی ترین و محوری ترین مفهوم و معنای ولایت فقیه است. بنابراین ولایت فقیه نه یک امر نمادین و تشریفاتی محض و احیاناً نصیحت کننده است - آن طوری که بعضی از اول انقلاب این را می خواستند و ترویج می کردند - نه نقش حاکمیت اجرایی در ارکان حکومت دارد؛ چون کشور مسؤولان اجرایی، قضایی و تقنینی دارد و همه باید بر اساس مسؤولیتِ خود کارهایشان را انجام دهند و پاسخگوی مسؤولیتهای خود باشند. نقش ولایت فقیه این است که در این مجموعه ی پیچیده و در هم تنیده ی تلاشهای گوناگون نباید حرکت نظام، انحراف از هدفها و ارزشها باشد؛ نباید به چپ و راست انحراف پیدا شود. پاسداری و دیده بانی حرکت کلی نظام به سمت هدفهای آرمانی و عالی اش، مهمترین و اساسی ترین نقش ولایت فقیه است. امام بزرگوار این نقش را از متن فقه سیاسی اسلام و از متن دین فهمید و استنباط کرد؛ همچنان که در طول تاریخ شیعه و تاریخ فقه شیعی در تمام ادوار، فقهای ما این را از دین فهمیدند و شناختند و به آن اذعان کردند. البته فقها برای تحقق آن فرصت پیدا نکردند، اما این را جزو مسلّمات فقه اسلام شناختند و دانستند؛ و همین طور هم هست ... 1383/03/14

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=32425

هشدار جدی
به ملت شریف، مومن و انقلابی ایران اسلامی
از داخل و خارج برنامه دارند و بشدت مشغول هستند تا این دولت و مجلس را بزنند و مجددا شیفتگان غرب و معاندین با ولایت را به مردم قالب کنند، لذا ازاین فرصتی که به یمن خون شهیدان ایجاد شد و با انتخاب مومنین و اهل ولایت، دولت و مجلسی دست پاک و انقلابی و خدوم توفیق خدمت پیدا کرد، مراقبت کنید و فریب شایعات را نخورید ...
 

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47021

https://www.roshangari.ir/video/65931

https://www.mashreghnews.ir/news/1451905

امام هادى علیه السلام فرمودند:

لو سَلَک النّاسُ وادِیا و شِعْبا لسَلَکتُ وادی رجُلٍ عَبَدَ اللّهَ وحْدَهُ خالِصا.

اگر مردمان هر یک به وادی و درّه ای روند، من در وادی آن مردی قدم می گذارم که خدای یگانه را مخلصانه عبادت می کند. تنبیه الخواطر: 2 / 109.

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

(شهید حاج قاسم سلیمانی)

دارای شجاعت و روحیه‌ی مقاومت بود؛ شجاعت و مقاومت جزو خصلتهای ایرانی است. 99/9/26

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

در دنیا با حاج قاسم خیلی رفیق بودیم؛ ان‌شاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم...

شهید حاج قاسم سلیمانی:

والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه این است ...

شهید حاج قاسم سلیمانی: پارچه سفیدی خریدم و روی آن نوشتم: «حبّ‌المهدی، حبّ‌الله»!

شهید حاج قاسم سلیمانی:
والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه این است.

نامه‌ی شهید آوینی به حضرت  آیت‌الله امام خامنه‌ای

شهید مدافع حرم شهید سیدحمید تقوی‌فر

سردار شهید حسین همدانی | تاریخ شهادت: ۱۶ مهر ۱۳۹۴

بخشی از وصیت نامه: عشق به ولایت‌فقیه و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی دنیا و آخرت را دارد.

شهید مصطفی صدرزاده | تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴

بخشی از وصیت نامه: از تمام دوستان و آشنایان ... تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست‌شناس و دشمن‌شناس است ...

شهید محمودرضا بیضایی | تاریخ شهادت: ۲۹ دی ۱۳۹۲

بخشی از وصیت نامه: باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده‌ایم و شیعه هم به دنیا آمده‌ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی‌ها، غربت‌ها و دوری‌هاست و جز با فدا شدن محقق نمی‌شود حقیقتاً ... کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و بقول سید مرتضی آوینی این یعنی اینکه همه ما شب انتخابی خواهیم داشت که به صف عاشورائیان بپیوندیم و یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. ان شاء الله در پناه حق و تا (تحقق) وعده الهی و یاری دولت ایشان خواهیم جنگید.

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم مهدی علیدوست | تاریخ شهادت: 25 مهر 1394

از مردم عزيز كشور می‌خواهم هیچ‌وقت از مسير ولايت دور نشوند و راه را با رهبری طي كنند. چون راه اسلام و انقلاب فقط با رهبری سيد علي به مقصد می‌رسد و هیچ‌کس نمی‌تواند بهتر از ايشان اين انقلاب را پيش ببرد.

نمازخواندن كمك می‌کند تا به اصول انقلاب پايبند باشيم. البته نمازي كه از ته دل باشد نه بخاطر اين كه فقط تكليف خود را انجام دهيم. نماز از گمراهي نجات مي‌دهد، پس به نماز اهميت زيادي بدهيد همين‌طور قرآن كه راه را به ما نشان مي‌دهد.

شهید امین کریمی | تاریخ شهادت: ۳۰ مهر ۹۴

شهید مدافع حرم امین کریمی اصالتاً مراغه‌ای و ساکن تهران، دانشجوی بسیجی در رشته برق الکترونیک در دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام (ره) بود که در حین انجام مأموریت مستشاری در حومه شهر حلب در سوریه به شهادت رسید. این شهید بزرگوار در دفاع از حرم مطهر حضرت زینب (س) و در روز پنجشنبه 30 مهر در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی به‌دست نیروهای تکفیری در کشور سوریه به فیض عظیم شهادت نائل آمد و در امامزاده چیذر تهران آرام گرفت.

 شهید هادی باغبانی | تاریخ شهادت: ۲۸ مرداد ۱۳۹۲

شهید مدافع حرم شهید هادی باغبانی، خبرنگار و مستندسازی بود که از ابتدای نبرد سوریه به همراه یک گروه از مستندسازان ایرانی برای ثبت دقیق جنایات سلفی‌ها و تکفیری‌ها در این کشور حضور پیدا کرده بود، در تاریخ 28 مرداد 1392، در آخرین جنایت گروه‌های تروریستی مخالفان حکومت بشار اسد در درگیری‌های مناطق حاشیه‌ای دمشق توسط تروریست‌های تکفیری جبهه النصره به شهادت رسید.

شهید مدافع حرم شهید محمد استحکامی

بخشی از وصیت نامه:

همان‌طور که امام خمینی (ره) فرمودند: "پیرو ولایت‌فقیه باشید تا به مملکت و اسلام ضربه نخورد"، اصل ولایت‌فقیه اصل بسیار مهمی است که همه‌ی کسانی که به خدا و اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام اعتقاد دارند باید به توجه ویژه به آن داشته باشند. هر کجا که دور شدیم و غفلت کردیم ضربه خوردیم ...

 مطمئن باشید که دین خدا و اسلام را خود خداوند به‌واسطه‌ی حجت خودش بر روی زمین محافظت می‌کند و حجت خدا بر روی زمین که امام زمان (عج) هستند به‌واسطه‌ی نائب آن حضرت که بلاشک مقام معظم رهبری هستند مدیریت می‌شود و وظیفه‌ی ما در این برهه از زمان که تمام کفر مقابل اسلام ایستاده‌اند تا آن را تضعیف و به خیال پوچ و بیهوده‌ی خود نابود کنند، سنگین است؛ و باید تمام تلاش خود را بکار ببریم که فرمایشات قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام و نائب امام زمان (عج) را خوب درک کرده و در زندگی و روش و رفتار و کردار و عملمان نشان دهیم تا سعادتمند شویم ...

شهید مدافع حرم شهید حسن غفاری

بخشی از وصیت نامه:

تازه معنی فزت و رب الکعبه را که از زبان مولا و امام اول خود جاری شده را درک می‌کنم. در این دنیای ناچیز که دشمن زبون، شمشیر را برعلیه شیعیان از رو بسته، دیگر آرام و قرار ندارم.

خدای من! تو از دل بنده‌هایت آگاه و باخبری، چگونه می‌توانم ساک نشسته و زندگی‌ام را ادامه دهم. در حالی که جگر مولایم امام زمان (عج) خون است.

آیا می‌توانم چشمانم را به روی این همه جنایت‌ها که بر محبین اهل‌بیت (ع) می‌آورند ببندم ...

شهید مدافع حرم شهید مصطفی بختی

شهید مدافع حرم شهید روح‌الله قربانی

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید رضا حاجی‌زاده:

من به خاطر منطق خویش برای دفاع از اسلام و حریم اهل‌بیت (ع) وارد جنگ با دشمنان اسلام شدم و با عشق و علاقه و رضایت کامل جان خویش را فدای این راه می‌نمایم و می‌روم تا انتقام سیلی حضرت زهرا (س) را بگیرم.

من از مردم ایران می‌خواهم تفرقه‌اندازی نکنید، با هم متحد باشید، دین اسلام را سربلند نگه‌دارید، به دوستان و آشنایان توصیه می‌کنم نماز اول وقت و با حضور قلب بخوانید ...

پدر و مادر را گرامی و محترم بدارید، از طهارت و معصومیت خود شدیداً حراست و پاسداری کنید، پیوند به ائمه اطهار (ع) و به‌خصوص امام هشتم را مستحکم کنید و خدای متعال و مهربان را در همه حال به یاد داشته باشید ...

هر پدر و مادری عاقبت به خیری فرزندشان را خواهانند و این را بدانید که بنده عاقبت به خیر شدم و این عاقبت به خیری را مدیون زحمات دیروز شما هستم.

داداش جان!

در نبود من پدر و مادر را فراموش نکن و همواره تابع بی‌چون و چرای ولایت باش، دشمن همواره از دینداری و ولایت‌پذیری تو هراس دارد، پس کاری کن که دشمن همواره از تو و امثال تو بترسد ...

همسر مهربان و صبورم!

می‌دانم که بعد از رفتن من تمام سختی‌های این زندگی بر دوش توست، من برای شهادت نمی‌روم، من جوانی و زندگی با شما را دوست دارم و می‌خواهم با شما باشم، ولی این تکلیف ماست که از حریم اسلام و اهل‌بیت (ع) دفاع کنیم و راضی هستیم به رضای خدا ولی این ‌بار سنگین بر دوش توست و از تو می‌خواهم صبر زینب‌گونه پیشه کنی و در برابر تمام سختی‌ها و مشکلات یاد خدا را فراموش نکنی و در تمام مراحل از خدا کمک بگیری ...

از تو می‌خواهم که فرزندانم را طوری تربیت کنی که در مسیر اسلام و ولایت ادامه‌دهنده را شهدا باشند ...

خطاب شهید به دخترش:

... بدان که ناموس شیعه در واقع ناموس خودمان است، تکلیف ما این است که از ناموس شیعه دفاع کنیم و جان خود را در این راه بدهیم و از تو می‌خواهم که در سنگر خود که همان چادر توست، بمانی و بایستی و مقابله کنی تا پرچم اسلام و تشیع همیشه پیروز و سرافراز بماند ...

خطاب شهید به پسرش:

... از تو می‌خواهم که دینت را حفظ کنی و در خط ولایت‌فقیه باشی و گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشی، دعا می‌کنم که در رکاب امام زمان (عج) ادامه‌دهنده راه شهدا باشی و در زندگی‌ات طوری باشی که موضع اسلام و مسلمین به خطر نیفتد ...

شهید مدافع حرم شهید محمد اینانلو

شهید مدافع حرم شهید سید محمدحسین میردوستی

بخشی از وصیت نامه:

خطاب به همسر: از تو می‌خواهم فرزندمان را در راه حق و پشتیبان ولایت بزرگ کنی و به او بیاموزی که همیشه در این راه باشد ...

پدرم ممنونم؛ بابت همه‌چیز ممنون. از این‌که به من آموختی پشتیبان ولایت باشم و همیشه من را در این راه تشویق می‌کردی.

مادرم ممنونم که همیشه به من لطف داشتی ...

از خواهران و برادرم می‌خواهم که در راه ولایت و پشتیبان آن باشند و حجاب خود را نگه دارند و مراقب همدیگر باشند و با هم باشید ...

فرزندم، آقا محمد یاسا، پسرم؛
نمی‌دانم چه زمانی این نامه را می‌خوانی؟ از تو می‌خواهم در زندگی‌ات پشتیبان ولایت باشی و مراقب فریب دشمن باشی ...

شهید مدافع حرم شهید محمدحسین مرادی

تاریخ شهادت: 28 آبان 1392 | سوریه،دمشق،حجیره

شهید مدافع حرم شهید سید مهدی موسوی

تاریخ شهادت: 10 تیر 1392 | سوریه

شهید مدافع حرم شهید میثم نجفی

تاریخ شهادت: 12 آذر 1394 | حلب، سوریه

شهید مدافع حرم شهید علیرضا نوری

تاریخ شهادت: 29 اسفند 1393 | سوریه-شیخ هلال

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید مهدی نوروزی

تاریخ شهادت: 20 بهمن 1393 | العوینات در حومه‌ی سامرا

«اگر ما یک روزی شهید شدیم و آقا محمدهادی این فیلم را دید انشا الله منتقم خون امام حسین (علیه‌السلام) است. انشاالله آمده است انتقام حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) را بگیرد. انشاالله یار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، یار رهبر و یار آقای سید علی خامنه‌ای باشد. انشاالله همیشه مدافع نظام باشد. مدافع انقلاب باشد. تهدید بزرگی برای دشمنان نظام، انقلاب و اهل‌بیت (علیه‌السلام) باشد. وجودش خود تهدید [برای دشمنان] باشد.»

 شهید مدافع حرم شهید مهدی صابری | تاریخ شهادت: ۱۳ اسفند ۱۳۹۳

 وصیت نامه

یا علی‌اکبر لیلا
عشقت میان سینه من پا گرفته / شکر خدا که چشم تو ما را گرفته
دریاب دل‌ها را تو با گوشه نگاهی / حالا که کار عاشقی بالاگرفته
عمریست آقاجان دلم از دست رفته / پایین پای مرقدت مأوا گرفته
گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب / شش‌گوشه هم با نور تو معنا گرفته
از کودکی آواره روی تو هستم / دست دلم را حضرت زهرا گرفته
مانند جدت رحمة للعالمینی / حیف است دست خالی مرا را نبینی
امروز ۳ شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳ مصادف با سالروز ولادت بانوی دمشق، عقیله بنی‌هاشم زینب کبری (س) دست به قلم شدم تا سیاه‌مشقی به نام "وصیت‌نامه" بنویسم.
خدایا!
خدای من! خدای خوب و مهربانم... خیلی خیلی قشنگ‌تر و زیباتر از اون چیزی هستی که من با این سطح پائین معرفت و شناخت که اصلاً نداشته محسوب می‌شه، فکر می‌کنم.
روسیاهم. روسیاهم که با ۲۵ سال سن نتونستم تو رابطه‌ی عبد و معبودی اونجوری که باید و شاید وظیفه‌ی عبد رو به نحو شایسته و بایسته انجام بدم.
ازت ممنونم؛ ممنونم که من رو انسان آفریدی؛ انسانی مثلاً مسلمان و لایق شکر، فراوان‌تر محب امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه وآله السلام...
ممنونم که دوران حیاتم رو تو این بازه‌ی زمانی قراردادی و هم توفیقات و افتخارات خیلی خیلی زیادی، نمونه‌اش حب شهزاده علی‌اکبر (علیه‌السلام) عنایت کردی.
الهی؛! أنت رب الجلیل و أنا عبدک الذلیل... "خدایا! من رو بپذیر"
بر همگان واضح و مبرهن است که وقتی شما مادر، پدر و خواهران عزیزم این دست‌نوشته را می‌خوانید من دیگر در بین شما نیستم.
می‌خوام کمی راحت‌تر و خودمانی‌تر بدون استرس و رودربایستی باهاتون صحبت کنم.
اول از همه شما پدر مهربونم!
بابا، انصافاً به حالت غبطه می‌خورم. همیشه [ناخوانا] ازم جلوتر بودی. پدری رو در حقم تموم کردی و نشون دادی بهترین بابای دنیا هستی. دوستت دارم پدر. خدا می‌دونه لذت‌بخش‌تر از زمانی که دستت رو می‌بوسیدم و صورتم رو می‌بوسیدی تو عمرم نداشتم؛ و هیچ موقع از خودم بی‌نهایت متنفر نمی‌شدم الا وقتایی که دلت رو به درد می‌آوردم... منو ببخش بابا
مامان، مامان، مامان...
همین الآنش چقدر دلم برات تنگ شده! خدا می‌دونه. خیلی دوستت دارم. بیشتر از اون چیزی که فکر می‌کنی! قدرت رو ندونستم. حیف. تو دلم هزار تا حرف هست که تو این چند جمله و چند ورق جا نمی‌شن و اون حس و حالش رو هم نمی‌تونم با قلم برات توصیف کنم. مامان؛ زیباترین موجود عمرم؛ قشنگ‌ترین کلمه عمرم؛ عشقم؛ نفسم؛ همه وجودم؛ دوستت دارم
...و امّا
روضه گوش دادم! مامان شما لباس مشکی تنم کردی و بردیم مجلس عزاداری! مدیونتم.
پدر شما لقمه حلال گذاشتی دهنم! ممنونتم...
روضه لب تشنه! روضه بدن ارباً اربا! روضه وداع! روضه گودال! روضه در! روضه پهلو! روضه سر بریده! همیشه هم آرزو داشتم این روضه‌ها همه به سرم بیان! خدا کنه! یعنی میشه؟
رسیدن به سن ۳۰ سال؛ بعد از آقا علی‌اکبر (ع) برام ننگه! تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علی‌اکبر (ع) اصلاً نمی‌تونم تصور کنم! فرق سالم رو بعد از آقا علی‌اکبر (ع) نمی‌خوام! چقدر خوب میشه سر تو بدنم نداشته باشم چقدر جالب و رویایی و زیباست وقتی ارباب می‌آیند بالا سرم تن تکه تکه‌ام براشون آشنا باشه و با دیدن شباهت‌های تو بدن من و شهزاده علی‌اکبر (ع) یک کمی از اون غم و غصه بدن ارباً اربا تسلی پیدا کند!
خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم.
پدر و مادرم و خواهران گلم، صبر کنید. صبر صبر صبر.
خواهرای خوبم! حجاب حجاب حجاب.
مامان دوستت دارم
بابا دوستت دارم
...
بابا، مامان، سرتون رو جلوی ارباب و بی‌بی لیلا بالا بگیرین.
هزار تا مثل من نه که کل دنیا فدای یک نگاه ارباب به گل روی آقا علی‌اکبر (ع)
اینجوری تازه یک مقدار شبیه اهل‌بیت علیهم‌السلام شدید همتون.
براتون از خدا اجر جزیل و صبر جمیل می‌خوام.
یا علی‌اکبر
سلام من رو به همه آشنا و در و همسایه برسونید.
سه‌شنبه ۵/اسفند/۱۳۹۳

شهید مدافع حرم  شهید عبدالحمید سالاری | تاریخ شهادت: ۳ آذر ۱۳۹۴ ... حلب، سوریه

شهید مدافع حرم شهید علی‌اصغر شیردل | تاریخ شهادت: ۳۰ اردیبهشت ۹۴

 وصیت نامه

بسم‌الله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الاالله، اشهد ان محمدا رسول‌الله (ص) و اشهد ان علی ولی‌الله (ع)

بعد از عرض سلام و احترام خدمت آقا امام زمان (عج)، چند نکته‌ای را خدمت خانواده‌ی عزیزم عرض می‌نمایم: با توجه به شرایط کنونی و آغاز جنگ در سرزمین‌هایی که برای ما شیعیان دارای اهمیت خاصی از لحاظ قداست است و با توجه به بیم بی‌حرمتی و تخریب این اماکن مقدس توسط دشمنان اسلام، تصمیم گرفتم نسبت به ادای دین، هرچند ناچیز و کوچک اقدام نمایم تا شاید در دنیا و آخرت شرمسار خاندان رسول‌الله (ص) نباشم و در صورتی که لایق باشم به شعار "کلنا عباسک یا زینب (س)" جامه‌ی عمل بپوشانم و امیدوارم این لیاقت را در دنیا و آخرت بر اساس نظر ایشان کسب نمایم.
و این نکته را لازم به یادآوری می‌دانم که این انتخاب کاملاً از روی عقل و بر اساس باورهای دینی من شکل‌گرفته و هیچ شخص و یا عامل دیگری در تصمیم‌گیری من دخیل نبوده است.

پدر و مادر عزیزم؛ هر آنچه در دنیا از لحاظ معنوی و معرفتی کسب نمودم را مدیون رزق حلال و تربیت اسلامی شما عزیزان هستم و می‌دانم که هیچ‌گاه و هیچ‌گاه نمی‌توانم حتی لحظه‌ای جبران زحمات شما را نمایم.
از صمیم قلب از شما سپاسگزارم و عاجزانه خواهشمندم مرا عفو نمایید و اشتباهات و قصور مرا از روی جهل و نادانی بدانید. وقتی بین شما نیستم نیز مرا از دعای خیر فراوان خود محروم ننماید که درواقع وقتی در بین شما نیستم بیشتر از قبل به دعای خیر شما نیازمندم.

خواهران عزیزم؛ شما نیز مرا حلال کنید و همواره به یاد داشته باشید که محتاج دعای خیر شما عزیزان هستم.

مادر، پدر و خواهران عزیزم؛ هیچ‌گاه بابت نبود من، هیچ شخص و یا هیچ ارگان و سازمانی را مقصر ندانید و با صبر زینب گونه مرا در راهی که انتخاب کردم یاری نمایید و همان‌طور که در بالا یادآوری کردم، این انتخاب بر اساس احساس تکلیف و ادای دین به خاندان رسول‌الله (ص) صورت گرفته است.
همیشه و در تمام اوقات صبر پیشه کنید و با ذکر نام و یاد خدا به آرامش قلبی و روحی برسید و هرگاه عرصه بر شما تنگ شد همیشه یاد این مطلب باشید که "لایوم کیومک یا اباعبدالله (ص)". همیشه عاشورا و وقایع آن را به یاد داشته باشید، آن وقت خواهید دید که هیچ روزی مانند عاشورا نیست و هیچ مصائبی بالاتر از مصائب عاشورا نیست. پس گریه و شیون را در حد معمول و معقول انجام دهید. مبادا با گریه و شیون خارج از حد و غیرمعقول باعث شادی دشمنان اسلام شوید. همان‌طور که گفتم حضرت زینب (س) را الگوی خود قرار دهید.

همسر عزیزم؛ در طول زندگی مشترکمان فراز و نشیب‌های فراوانی را با هم طی کردیم. از آغاز، هدفمان ساختن زندگی مشترک بود. در تمام سال‌های زندگی سعی کردم علاقه‌ام را با تمام وجود به شما هدیه نمایم، اما شما می‌دانید که انسان کامل فقط معصومین هستند.
در طول این مسیر بنده قصورات فراوانی را نسبت به شما داشتم، عاجزانه خواهشمندم مرا حلال نمایید و حتماً برای من همیشه دعای خیر نمایید.

و اما پسر عزیزم، امیرعلی جان؛ شاید شما مرقومه را سال‌ها بعد بخوانی، اما اکنون که به سنی رسیده‌ای که قادر به خواندن هستی بدان که تمام وجود و هستی من شما هستی. حتی زمانی که در کنار شما نیستم، اعمال، رفتار و احساسات شما را درک خواهم کرد.
پسر عزیزم، شما را به انجام سه عمل بر اساس فرمایش رهبری توصیه می‌کنم. در طول زندگی همیشه تحصیل، تهذیب و ورزش را سرلوحه امور خود قرار بده و هر سه را به‌طور هم‌زمان تقویت کن. اعمال واجب شرعی را هیچ‌گاه ترک نکن و اعمال مستحبی را در حد توان انجام بده. به معصومین (ع) به‌ویژه آقا امام حسین (ع) عنایت ویژه‌ای داشته باش. هیچ‌گاه خود را خارج از محضر آقا امام زمان (عج) فرض نکن. تمام عرایض و شکوه‌هایت را به محضر ایشان ببر و این را بدان که تا حرکت نکنی برکت جاری نمی‌شود. دعا و روزه و نماز به‌جای خود، اما تا وقتی وارد میدان نشوی اعمال فوق مؤثر نخواهد بود.
در رابطه با تحصیل، سعی کن عالی‌ترین مدارج را کسب نمایی (در رشته مورد علاقه‌ات) و شغلی را انتخاب نمایی که مرتبط با تحصیلات باشد که بهترین علم علمی است که همراه با عمل باشد که خیر دنیا و آخرت در این امر است.
در رابطه با ورزش، حتماً یک رشته ورزشی را مخصوصاً شنا را به‌طور کامل بیاموز که صحت جسم در انجام ورزش مداوم است و اسلام نگاه ویژه‌ای به شنا دارد. هیچ‌گاه به مادرت بی‌احترامی نکن. اوامر او را انجام بده و همواره خود را فرزند او بدان نه بیشتر از آن. رمز موفقیت، استمرار و تلاش و پشتکار است. در امور فوق، پشتکار داشته باش تا بعد از سال‌ها بتوانی نتیجه آن را ببینی. همان‌طور که گفتم حتی اگر در کنار شما نباشم، اعمال، رفتار و احساسات شما را درک می‌کنم. پسرم همواره به یاد من باش و مرا از دعای خیرت محروم نکن.


خانواده‌ی عزیزم (پدر، مادر، خواهران، همسر و پسرم)؛ مجدداً شما را به صبر دعوت می‌کنم و از شما می‌خواهم که با صبر خود مرا در راهی که انتخاب کردم یاری نمایید. با صبرتان باعث آرامش روحی من می‌شوید.

پدر بزرگوارم؛ از شما خواهشمندم از همکاران، دوستان و اقوام برای من حلالیت بطلبید و در صورتی که دینی دارم از طرف من ادا نمایید. در بین همکاران من طلب مغفرت و حلالیت نمایید.

خواهران عزیزم؛ شما نیز از همسرانتان و خانواده‌ی خود برای من حلالیت طلب نمایید و در صورت داشتن دینی مراتب را به پدرم منتقل نمایید تا ایشان از طرف من ادا نمایند.

شهدای مدافع حرم: شهید حسین امیدواری و شهید مجید قربانخانی

شهید مدافع حرم شهید مقداد مهقانی

شهادت: جمعه 11فروردین 1402

در اثرحمله هوایی جنایتکارانه جنگنده های رژیم صهیونیستی

شهید مدافع حرم شهید میلاد حیدری شهادت: جمعه 11فروردین 1402 در اثرحمله هوایی جنایتکارانه جنگنده های رژیم صهیونیستی

شهید حسن صیاد خدایی

شهید مرزبان فراجا "قربانعلی پیری" که درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر در مرز زابل استان سیستان و بلوچستان در 26 اردیبهشت 1402 به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

شهید علی مسلم‌زاده چهاردهم دي 1341، در روستاي بندرلافت از توابع شهرستان قشم ديده به جهان گشود. پدرش موسی، فروشنده بود و مادرش اوشن نام داشت.

تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. بيست‌ و چهارم ارديبهشت 1362، در كرمانشاه بر اثر اصابت سهوی گلوله به شهادت رسيد. پيكر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.

در همه حال خود را پیرو ولایت فقیه بدانید

متن وصیت نامه شهید علی مسلم‌زاده:

وصیتم به ملت شهید پرور این است که همیشه و در همه حال خود را پیرو ولایت فقیه بدانید. فرمایشات پیامبر گونه امام خمینی(ره) عمل کنید.

شهید محمد محمدی شهادت هشتم اردیبهشت 1361 در خرمشهر

بخشی از وصیت نامه:

«همكاران فرهنگى كه دوش شما مسئوليت سنگينى را تحمل مى‌نمايد شاگردان خود را با تقوا بار آوريد، محصلين عزيز درس خود را بخوانيد و حاضر در صحنه باشيد. با قرآن و نهج‌البلاغه و ساير كتب اسلامى خود را مجهز نماييد. اگر با اين مخارج سنگين كه بر دوش دولت مى‌باشد درس نخوانيد خيانت به اسلام است.»

*****

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر قرآن کریم , سوره بروج , سوره انعام , تفسیر , قرآن کریم , درجات پیامبر اکرم (ص) , حکومت , آینده , حضرت مهدی موعود , هشدار , جدی , ملت , شریف , مومن , انقلابی , ایران اسلامی , حاج قاسم سلیمانی , شهید حاج قاسم سلیمانی , پارچه سفید , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۶ - تفسیر نور:

«الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» (یهود، نصاری و) کسانی‌که به آنان کتاب (آسمانی) داده‌‏ایم او (پیامبر اسلام) را همچون پسران خود می‌‏شناسند، و همانا گروهی از آنان با آنکه حق را می‌‏دانند، کتمان می‌کنند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۶:

در قرآن چندین مرتبه این واقعیّت بازگو شده است که اهل کتاب، به‌خاطر بشارت تورات و انجیل به ظهور و بعثت پیامبر اسلام، در انتظار او بودند و ویژگی‌‌های پیامبر چنان به آنها توضیح داده شده بود که همچون فرزندان خویش به او شناخت پیدا کرده بودند؛ ولی با این همه، گروهی از آنان حقیقت را کتمان می‌کردند.

قرآن در جای دیگر می‌‏فرماید: آنها نه‌تنها از پیامبر، بلکه از جامعه‌‏ای که او تشکیل می‌دهد و یارانش نیز خبر داشتند: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُبَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ» «فتح، ۲۹»

محمّد فرستاده خداست و کسانی‌که با او هستند، در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربان هستند. پیوسته آنان را در حال رکوع و سجود می‌‏بینی، آنها همواره فضل خدا و رضای او را می‌‏طلبند. نشانۀ آنها در صورت‌شان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنها در تورات و انجیل است.

قرآن برای شناخت دقیق اهل کتاب از پیامبر، آن را به شناخت پدر از پسر تشبیه می‌کند که روشن‌ترین شناخت‌هاست. زیرا:

از ابتدای تولّد و حتّی قبل از آن شکل می‌گیرد؛

شناختِ چیزی است که انتظار به همراه دارد؛

شناختی است که در آن شک راه ندارد.

کتمان علم، بزرگ‌ترین گناه است. قرآن دربارۀ کتمان‌کنندگان می‌‏فرماید: «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» «بقره، ۱۵۹» خداوند و تمام فرشتگان و انس و جن و هر باشعوری، برای همیشه آنان را لعنت و نفرین می‌کنند.

آری، کتمان حق، همچون کتمان فرزند خویش است و چه ناجوانمردانه است که پدری به‌خاطر لذّت‏‌های دنیوی، کودک خود را منکر شود!
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۶:

۱. اگر روحیّۀ حقیقت‌طلبی نباشد، علم به‌تنهایی کافی نیست. یهود با آن شناخت عمیق از رسول خدا، باز هم او را نپذیرفتند. «یَعْرِفُونَ» «لَیَکْتُمُونَ»

۲. حتّی دربارۀ دشمنان، انصاف را مراعات کنیم. قرآن، کتمان را به همۀ اهل کتاب نسبت نمی‌دهد. «فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۷ - تفسیر نور:

«الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ» حقّ، (آن چیزی است که) از سوی پروردگار توست، پس هرگز از تردیدکنندگان مباش.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۷:

۱. حق همان است که از منبع علم بی‌‏نهایت او صادر شده باشد. «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ»

۲. دستورها و فرامین الهی که از طریق وحی و یا روایات ثابت شود، جای مجادله و مناقشه ندارد. «فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ»

۳. رهبر باید از قاطعیّت و یقین برخوردار باشد؛ به‌خصوص وقتی که قانونی را تغییر داده و سنّتی را می‌‏شکند. «فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۸ - تفسیر نور:

«وَ لِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً إِنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ» و برای هر کس قبله‌‏ای است که به آن سوی رو می‌کند. (بنابراین دربارۀ جهتِ قبله گفت‌وگو نکنید و به‌جای آن) در نیکی‌ها و اعمال خیر بر یکدیگر سبقت جویید. (و بدانید) هرجاکه باشید، خداوند همۀ شما را (در محشر) حاضر می‏‌کند، همانا خداوند بر هر کاری تواناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۸:

برای کلمۀ «‏جْهَةٌ» دو معناست: قبله و طریقه.

اگر این کلمه را همانند اکثر مفسّران به‌معنای قبله بگیریم، معنای آیه همان است که ترجمه کرده‌‏ایم. امّا اگر کلمۀ «جْهَةٌ» را به‌معنای طریقه و شیوه بگیریم، معنای آیه این است: برای هر انسان یا گروهی، راه و طریقی است که به‌سوی همان راه کشیده می‌‏شود و هر کس راهی را سپری می‌‏کند.

این معنا نظیر آیۀ ۸۴ سورۀ اسراء است که فرمود: «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی‏ شاکِلَتِهِ»

بعضی مفسّران، مراد از «هو» در «هوَ مُوَلِّیها» را خدا دانسته‌اند که دراین‌صورت معنای آیه چنین می‌‏شود: هر کس قبله‌‏ای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است.

سبقت در کار خیر، ارزش آن را افزایش می‌‏دهد.

در قرآن با واژه‌‌های «سارِعُوا»، «سابِقُوا» «وَاسْتَبِقُوا» در مورد کار خیر به کار رفته است.

و در ستایش انبیاء می‌‏فرماید: «یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ» «انبیا، ۹۰» آنها در نیکی‌ها، شتاب و سرعت می‌‏گیرند.

در برخی روایات ذیل این آیه آمده: در زمان ظهور امام زمان علیه‌السّلام علاقه‌مندان آن حضرت، از اطراف و اکناف جهان یک‌جا در حضور ایشان جمع خواهند شد. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۳۹»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۸:

۱. هر امّتی قبله‌‏ای داشته و مسئلۀ قبله، مخصوص مسلمانان نیست. «کُلٍّ وِجْهَةٌ»

۲. بحث‏‌های بیهوده را رها کنید و توجّه و عنایت شما به انجام کارهای خیر باشد. «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»

۳. به‌جای رقابت و سبقت در امور مادّی، باید در کارهای خیر از دیگران سبقت گرفت. «فَاسْتَبِقُواالْخَیْراتِ»

۴. روز قیامت، خداوند همه را یک‌جا جمع خواهد کرد و این نمونه‌‏ای از مظهر قدرت الهی است. «یأتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۹ - تفسیر نور:

«وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» و (ای پیامبر!) از هر جا (که به قصد سفر) خارج شدی، (به هنگام نماز) روی خود را به جانب مسجدالحرام بگردان، این دستور حقّی است از طرف پروردگارت، و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۹:

در آیات قبل، توجّه به مسجد‌الحرام، مربوط به شهر مدینه بود که مسلمانان در آن سکونت داشتند، ولی این آیه می‌فرماید: در مسافرت نیز به هنگام نماز رو‌به‌سوی مسجد‌الحرام نمایید.
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۰ - تفسیر نور:

«وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» و (ای پیامبر!) از هر جا خارج شدی پس (به هنگام نماز) روی خود را به سوی مسجدالحرام بگردان، و (شما ای مسلمانان نیز) هر جا بودید (در سفر و در حضر) روی خود را به‌سوی آن بگردانید تا برای (هیچ‌کس از) مردم جز ستمگران‌شان، امکان احتجاج (و مجادله) علیه شما نباشد.

پس از آنها نترسید و تنها از من بترسید. و (بدانید تغییر قبله برای آن بود) تا نعمت خود را بر شما تمام کنم و شاید که شما هدایت شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۰:

تکرار موضوع تغییر قبله در آیات متعدّد، نشانۀ اهمیّت آن است.

علاوه‌بر آنکه در هر یک از آیات در کنار این موضوع، مطلب جدیدی را نیز یادآور می‌شود.

مثلًا در این آیه، خداوند بعد از دستور روی نمودن به سوی مسجد‌الحرام، می‌‏فرماید: این به‌این‌خاطر است که مردمان، بهانه‌ای بر علیه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و مسلمانان نداشته باشند.

چون اهل کتاب می‌دانستند که پیامبر اسلام به‌سوی دو قبله نماز می‌خواند و اگر این امر محقّق نمی‌‏شد، آنها ایراد می‌‏گرفتند که پیامبر شما فاقد اوصاف ذکرشده در کتاب‌های آسمانی پیشین است و یا اینکه زخمِ زبان زده و مسلمانان را تحقیر می‌کردند که شما دنباله‏‌رو یهود هستید و قبلۀ مستقلی ندارید.

البتّه این ایراد تنها از سوی یهود نبود، بلکه مشرکان نیز می‌گفتند: اگر محمّد صلی اللَّه علیه و آله به آئین ابراهیم توجّه دارد، پس چرا به خانه‌‏ای که ابراهیم ساخته است، توجّه ندارد؟

البتّه منافقان آرام‌نگرفته و با تغییر قبله، خرده‌‌گیری‏‌های خود را شروع کرده و می‌گفتند: پیامبر، ثبات رأی ندارد؛ درهرحال خداوند با تأکید و تکرار، مسلمانان را برای پذیرش موضوع و ثبات قدم آماده می‌سازد و یادآور می‌شود، آنان که دنبال حجّت و دلیل باشند، بر شما خرده نخواهند گرفت؛ ولی افراد ظالم که حقیقت را کتمان می‌کنند، از بهانه‌جویی دست بر نخواهند داشت و شما نباید به آنان اعتنا کنید، و از آنان نترسید و فقط از خداوند بترسید.

قبله، نشانه و مظهر توحید است. قبله، آرم و نشانۀ مسلمانان است.

در نهج‌البلاغه از کعبه به عنوان عَلَم یعنی پرچم و نشانۀ آشکار اسلام یاد شده است.

بت‌‏پرستان و ستاره‌پرستان هنگام نیایش، به‌سوی بت و یا ستاره و ماه توجّه می‌کردند، امّا اسلام توجّه به خانۀ خدا را به جای آن قرار داد و روی کردن به سوی قبله را نشانۀ توجّه به خدا شمرده است.

در روایات می‏‌خوانیم: پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله معمولًا رو به قبله می‌نشستند و سفارش کرده‌اند به سوی قبله بخوابید و بنشینید و حتّی رو به قبله نشستن، عبادت شمرده شده است.

قبله، جایگاه و احترام خاصّی دارد و در بعضی اعمال، توجّه به آن واجب است.

برای مثال: نمازهای واجب باید رو به قبله خوانده شود. ذبح حیوان و دفن میّت، باید به سوی قبله باشد. در مستراح رو به قبله یا پشت به قبله نشستن حرام است.

علاوه‌بر آنچه ذکر شد، قبله عامل وحدت مسلمانان است. اگر از فراز کرۀ زمین بر مسلمانان نظر کنیم، می‌بینیم آنان هر روز پنج بار با نظم و ترتیب خاصّ، به سوی قبله توجّه می‌‏کنند.

کعبه، قرارگاه و آماده‌گاه حرکت‏‌ها و انقلاب‌‏های الهی بوده است. از حضرت ابراهیم و حضرت محمّد گرفته تا امام حسین علیهم‌السّلام و در آینده حضرت مهدی علیه‌السّلام، همگی از کنار کعبه حرکت خود را شروع کرده و می‌کنند.

در عظمت کعبه همین بس که مسلمانان به اهل قبله معروف هستند.

خداوند متعال در ماجرای تغییر قبله می‌فرماید: تغییر قبله برای این است که در آینده نعمت خود را بر شما تمام کنم؛ یعنی استقلال شما و توجّه به کعبه، زمینۀ اتمام نعمت در آینده است. «لِأُتِمَّ نِعْمَتِی» این ماجرا در سال دوّم هجری در مدینه واقع شده است.

در سال هشتم هجری نیز خداوند به مناسبت فتح مکّه می‌‏فرماید: «وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ» «۱» یعنی: این پیروزی برای این است که خداوند در آینده نعمت خود را بر شما تمام کند.

چنان‌که ملاحظه می‌کنید در هر دو آیه «اتمام نعمت» به صیغۀ فعل مضارع بیان شده است که نشانۀ حدوث آن در آینده است.

ولی در آیۀ ۳ سورۀ مائده که به‌هنگام بازگشت از حجة‌الوداع در سال دهم هجری و بعد از معرّفی رهبری معصوم در غدیر خم نازل می‌شود، اینگونه می‏‌فرماید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» امروز نعمت خود را بر شما تمام کردم.

قابل توجّه و دقّت است که خداوند، روی کردن مردم به قبله را قدم نخستین برای اتمام نعمت و فتح مکّه را قدم دیگر و تعیین و معرّفی رهبر را آخرین قدم در اتمام نعمت بیان می‌‏کند.

لازم به یادآوری است که در جریان تعیین قبله و همچنین تعیین رهبر، تذکّر می‌‏دهد که «فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی» چون در هر دو، احتمال مقاومت، مقابله، بهانه‌گیری و شایعه‌پراکنی از سوی دیگران می‌رود.

پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «یا علی مثلک فی الامة کمثل الکعبة نصبها الله للناس علما» ای علی! مثال تو در میان امّت، همانند مثال کعبه است که خداوند آن را به عنوان نشانۀ روشن و پرچم برای مردم قرار داده است، تا جهت خویش را گم نکنند. «بحار، ج ۲۲، ص ۴۸۳»

همچنین در حدیث دیگری از امام صادق علیه‌السّلام نقل شده است که فرمود: «و نحن کعبة الله و نحن قبلة الله» ما کعبه و قبلۀ خداوندی هستیم. «بحار، ج ۶، ص ۲۱۱ و ۳۰۳»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۰:

۱. مسلمانان باید از هر کاری که بهانه به دست دشمن می‌‏دهد پرهیز کنند. «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ»

۲. نفی سلطۀ دیگران و رسیدن به استقلال، یک ارزش است. «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ»

۳. تغییر قبله، عامل خنثی‌سازی ایرادهای بی‌‏جا و بهانه‌‏تراشی‏‌های اهل کتاب و مشرکان و منافقان می‌‏باشد. «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ»

۴. دشمنان خارجی، بزرگترین خطر برای مسلمانان نیستند، بی‌‏تقوایی خطر اصلی است. «فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی»

۵. تعیین قبلۀ مخصوص برای مسلمانان، زمینۀ اتمام نعمت خدا بر آنهاست. «وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ»

۶. تعیین قبله و نماز خواندن به سوی مسجدالحرام، زمینۀ هدایت مؤمنان است. «لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»

۷. هدایت، دارای مراحلی است؛ با آنکه مخاطب آیه مسلمانان هستند که هدایت شده‌اند، پس منظور دست‌‏یابی به مراحل بالاتری از آن است. «لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۱ - تفسیر نور:

«کَما أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ» همان‌گونه (که برای هدایت شما) رسولی در میان شما از نوع خودتان فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را تزکیه کند و کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه نمی‌‌توانستید بدانید، به شما یاد دهد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۱:

کلمۀ «تلاوت» از واژۀ «تلو» به‌معنای پی‌در‌پی است و به خواندنی که پی‌درپی، با نظم صحیح و مناسب و برخوردار از نوعی قداست باشد، اطلاق می‌شود.

کلمۀ «تزکیه» به معنای رشد و نمو و پاک کردن است. تعلیم کتاب، آموختن آیات و احکام آسمانی است و تعلیم حکمت، دادن تفکّر و بینش صحیح است.

بعثت پیامبر اسلام، نتیجۀ استجابت دعای حضرت ابراهیم است که از خداوند خواست: «وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ» «۱» خدایا! در میان‌شان پیامبری مبعوث کن که آیات تو را بر آنان بخواند.

پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله نیز می‌‏فرمود: «انا دعوة ابی ابراهیم» من همان استجابت دعای پدرم ابراهیم هستم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۱:

۱. رهبری موّفق است که از خود مردم، در میان مردم و هم‌زبان مردم باشد. «أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ»

۲. تزکیه بر تعلیم مقدّم است. «یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ»

۳. آموزش دین، محور اصلی است و آموزش‌‏های دیگر، در مراحل بعد از آن است. ابتدا «یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ» و پس از آن «یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ»

۴. انسان برای شناخت بسیاری از حقایق، نیازمند وحی است. به‌جای «ما لا تعلمون» فرمود: «ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ» تا یادآور شود که اگر انبیاء نبودند، انسان برای آگاهی از اموری همچون آیندۀ خود و جهان، راه به جایی نداشت.
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۲ - تفسیر نور:

«فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ» پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم، و برای من شکر کنید و کفران نورزید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۲:

خداوند در برخی آیات می‌فرماید: «اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ» «بقره، ۴۰» نعمت‌‏های مرا یاد کنید. ولی در این آیه می‌فرماید: «فَاذْکُرُونِی» یاد خود من باشید.

و این به‌خاطر درجات شناخت و معرفت مردم است. بگذریم که یاد خداوند، زمینه‌‏ساز شکر است و لذا بر شکر مقدّم شده است.

این آیه، نشانگر نهایت لطف خداوند به بنده است. انسانی که جهل، فقر، فنا و حقارت، از ویژگی‌های اوست، چقدر مورد لطف قرار گرفته که خداوندِ علیم، غنی، باقی و عزیز به او می‌گوید: مرا یاد کن تا تو را یاد کنم.

مگر یاد کردن ما چه ارزشی دارد؟ مگر نه این است که یاد کردن ما نیز خود توفیقی از سوی اوست؟

یاد کردن خدا تنها با زبان نیست، با دل و جان باید خدا را یاد کرد. یاد خدا هنگام گناه و دست کشیدن از آن، یاد واقعی است.

و بهترین نوع یاد کردن خداوند، نماز است که فرمود: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی» «طه، ۱۴»

با اینکه شکر، یکی از مصادیق ذکر خداست، ولی نام آن جداگانه در کنار ذکر آمده و این نشانۀ اهمیّت شکر، به‌عنوان مصداق بارز ذکر است.

خداوند، با انسان داد و ستد می‌کند و هیچ‌کاری از انسان را بی‌بهره نمی‌گذارد:

«فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ»؛

«أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» «بقره، ۴۰»؛

«فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ» «مجادله، ۱۱».

امام باقر علیه‌السّلام در ذیل این آیه، یکی از مصادیق ذکر خدا را، تسبیحات حضرت زهرا شمردند که ۳۴ مرتبه اللّه اکبر، ۳۳ مرتبه الحمداللّه، و ۳۳ مرتبه سبحان‌اللّه می‌باشد. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۴۰»
موانع ذکر خداوند:

الف: شیطان «فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ» «مجادله، ۱۹»، شیطان، آنها را از یاد خدا غافل کرد؛

ب: تکاثر و رقابت‌‏ها «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ» «تکاثر، ۱»، شما را افزون‌‏خواهی، سرگرم ساخت؛

ج: آرزوها و خیال «وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ» «حجر، ۳»، آرزو، آنها را سرگرم نمود.
اثرات یاد خدا:

یاد نعمت‏‌های او، رمز معرفت و شکر اوست؛

یاد قدرت بی‌پایان او، رمز توکّل به اوست؛

یاد علم و آگاهی او، رمز حیا و تقوای ماست؛

یاد الطاف او، رمز محبّت به اوست؛

یاد عدالت او، رمز خوف از اوست؛

یاد امدادهای او، رمز امید و رجاست.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۲:

۱. خداوند، به انسان شخصیّت می‌بخشد و مقام انسان را تا جایی بالا می‌‏برد که می‌فرماید: تو یاد من باش، تا من هم یاد تو باشم. «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ»

۲. کسانی مشمول لطف خاص هستند، که همواره به یاد خدا باشند. «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ»

۳. ذکر خدا و نعمت‌‏های او، زمینۀ شکر و سپاس است. چنان‌که غفلت از یاد خدا، مایۀ کفران است. «فَاذْکُرُونِی»، «اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۳ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» ای کسانی‌که ایمان آورده‌‏اید! (در برابر حوادث سخت زندگی،) از صبر و نماز کمک بگیرید، همانا خداوند با صابران است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۳:

مشابه این کلام الهی را در همین سورۀ «بقره، ۴۵» خواندیم که خداوند به بنی‌اسرائیل می‌‏فرمود: در برابر ناملایمات و سختی‌‏ها، از صبر و نماز کمک بگیرید.

در این آیه نیز به مسلمانان دستور داده می‌‏شود تا در برابر حوادث سخت زندگی، از صبر و نماز یاری بجویند. آری، دردهای یکسان، داروی یکسان لازم دارد.

اصولًا انسانِ محدود، در میان مشکلات متعدّد و حوادث ناگوار، اگر متّصل به قدرت نامحدود الهی نباشد، متلاشی و منکوب می‏‌شود و انسانِ مرتبط با خداوند، در حوادث و سختی‌‏ها، خود را نمی‌بازد و برای او حوادث، بزرگ نمی‌‏نماید.

کسی‌که نماز را با حضور قلب و با توجّه می‏‌خواند، به معراج می‌‏رود. هر چه پرواز معنوی او بیشتر باشد و بالاتر رود، دنیا و مشکلات آن و حتّی خوشی‌های آن کوچک‌تر می‌شود.

انسان، یا در نعمت به سر می‌برد که باید به آیۀ قبل عمل کند «فَاذْکُرُونِی»، «اشْکُرُوا لِی» و یا در سختی به سر می‌برد که باید به این آیه عمل کند «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ»

خداوند می‌فرماید: خدا با صابران است و نمی‌فرماید: با نمازگزاران است؛ زیرا نماز نیز نیاز به صبر و پایداری دارد. «تفسیر روح‌المعانی»

در روایات می‌‏خوانیم: هر گاه کار سختی برای حضرت علی علیه‌السّلام پیش می‌‏آمد حضرت دو رکعت نماز می‏‌خواند. «تفسیر صافی، ج ۱، ص ۱۱۱»

این سیره را بوعلی‌سینا نیز عمل می‌کرد.

صبر، مادر همۀ کمالات است. صبر در جنگ، مایۀ شجاعت است. صبر در برابر گناه، وسیلۀ تقواست. صبر ازدنیا، نشانۀ زهد است. صبر در شهوت، سبب عفّت است. صبر در عبادت، موجب طاعت، و صبر در شبهات، مایۀ وَرع است. «تفسیر أطیب البیان، ج ۲، ص ۲۵۸»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۳:

۱. ایمان اگر همراه با عمل و توکّل و صبر و عبادت باشد، کاربرد بیشتری خواهد داشت. «تفسیر راهنما» «الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ»

۲. نماز اهرم است؛ بار نیست. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»

۳. صبر و نماز، وسیلۀ جلب حمایت‌‏های الهی هستند. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»

۴. اگرچه خداوند با هر کس و در هر جایی حضور دارد «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ» «حدید، ۴» و لکن همراهی خدا با صابران، معنای خاصّی دارد و آن لطف، محبّت و یاری‌رسانی خداوند به صابران است. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۲۷-۲۳۷.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات 80 الی 83
حاجه قومه قال اء تحاجونى فى الله و قد هدان و لا اءخاف ما تشركون به إلا ان يشاء ربى شيا وسع ربى كل شى ء علما ا فلا تتذكرون (۸۰)
و كيف اخاف ما اشركتم و لا تخافون انكم اشركتم بالله ما لم ينزل به عليكم سلطانا فأى الفريقين احق بالا من إن كنتم تعلمون (۸۱)
الذين ءامنوا و لم يلبسوا إيمانهم بظلم اولئك لهم الامن و هم مهتدون (۸۲)
و تلك حجتنا ءاتيناها إبراهيم على قومه نرفع درجات من نشاء إن ربك حكيم عليم(۸۳)

ترجمه :
۸۰ - قوم او (ابراهيم ) با وى به گفتگو پرداختند، گفت چرا درباره خدا با من گفتگو مى كنيد در حالى كه خداوند مرا (با دلايل روشن ) هدايت كرده و من از آنچه شما شريك (خدا) قرار مى دهيد نمى ترسم (و به من زيانى نمى رسد) مگر پروردگارم چيزى را بخواهد، آگاهى پروردگار من آنچنان وسيع است كه همه چيز را در بر مى گيرد آيا متذكر (و بيدار) نمى شويد؟!
۸۱ - چگونه من از بتهاى شما بترسم در حالى كه شما از اين نمى ترسيد كه براى خدا شريكى قرار داده ايد كه هيچگونه دليلى درباره آن بر شما نازل نكرده ، (راست بگوئيد) كداميك از اين دو جمعيت (بت پرستان و خدا پرستان ) شايسته تر به امنيت (از مجازات ) هستند اگر شما مى دانيد.
۸۲ - (آرى ) آنها كه ايمان آوردند و ايمان خود را با شرك نياميختند امنيت مال آنها است ،
و آنها هدايت يافتگانند.
۸۳ - اينها دلايل ما بود كه به ابراهيم در برابر قومش داديم درجات هر كس را بخواهيم (و شايسته باشد) بالا مى بريم ، پروردگار تو حكيم و دانا است .

تفسیر
به دنبال بحثى كه در آيات گذشته در زمينه استدلالهاى توحيدى ابراهيم گذشت در اين آيات اشاره به بحث و گفتگوى ابراهيم با قوم و جمعيت بت پرست شده است ، نخست مى گويد: (قوم ابراهيم با او به گفتگو و محاجه پرداختند) (و حاجه قومه ).
ابراهيم در پاسـخ آنها گفت ، (چرا درباره خداوند يگانه با من گفتگو و مخالفت مى كنيد، در حالى كه خداوند مرا در پرتو دلائل منطقى و روشن به راه توحيد هدايت كرده است ؟) (قال اتحاجونى فى الله و قد هدان ).
از اين آيه به خوبى استفاده مى شود كه جمعيت بت پرستان قوم ابراهيم تلاش و كوشش داشتند كه به هر قيمتى كه ممكن است او را از عقيده خود باز دارند، و به آئين بت پرستى بكشانند ولى او با نهايت شهامت مقاومت كرد و با دلائل منطقى سخنان همه را پاسـخ گفت .
در اينكه آنها به چه منطقى در برابر ابراهيم متوسل شدند، در اين آيات صريحا چيزى نيامده است ، ولى از پاسـخ ابراهيم اجمالا روشن مى شود كه آنها او را تهديد به كيفر و خشم خدايان و بتها كردند، و او را از مخالفت آنان بيم دادند، زيرا در دنباله آيه از زبان ابراهيم چنين مى خوانيم : من هرگز از بتهاى شما نمى ترسم زيرا آنها قدرتى ندارند كه به كسى زيان برسانند (و لا اخاف ما تشركون به ).
(هيچكس و هيچ چيز نمى تواند به من زيانى برساند مگر اينكه خدا بخواهد)
(الا ان يشاء ربى شيئا).
گويا ابراهيم با اين جمله مى خواهد يك پيشگيرى احتمالى كند و بگويد اگر در گيرودار اين مبارزه ها فرضا حادثه اى هم براى من پيش ‍بيايد هيچگونه ارتباطى به بتها ندارد، بلكه مربوط به خواست پروردگار است براى اينكه بت بى شعور و بى جان مالك سود و زيان خود نيست تا چه رسد به اينكه مالك سود و زيان ديگرى باشد.
سپس مى گويد: (علم و دانش پروردگار من آنچنان گسترده و وسيع است كه همه چيز را در بر مى گيرد) (وسع ربى كل شى ء علما).
اين جمله در حقيقت دليلى براى جمله سابق است و آن اينكه بتها هرگز نمى توانند منشاء سود و زيانى باشند، زيرا هيچگونه علم و آگاهى ندارند و نخستين شرط براى رسانيدن سود و زيان ، علم و شعور و آگاهى است ، تنها خدائى كه علم و دانشش همه چيز را احاطه كرده است مى تواند منشاء سود و زيان باشد، پس چرا از خشم غير او بترسم ؟.
و سرانجام براى تحريك فكر و انديشه ، آنان را مخاطب ساخته مى گويد: (آيا با اينهمه باز متذكر و بيدار نمى شويد؟) (ا فلا تتذكرون ).
در آيه بعد منطق و استدلال ديگرى را از ابراهيم بيان مى كند كه به جمعيت بت پرست مى گويد (چگونه ممكن است من از بتها بترسم و در برابر تهديدهاى شما وحشتى به خود راه دهم با اينكه هيچگونه نشانه اى از عقل و شعور و قدرت در اين بتها نمى بينم ، اما شما با اينكه به وجود خدا ايمان داريد و قدرت و علم او را مى دانيد، و هيچگونه دستورى به شما درباره پرستش بتها نازل نكرده است ،
با اين همه از خشم او نمى ترسيد من چگونه از خشم بتها بترسم ؟) (و كيف اخاف ما اشركتم و لا تخافون انكم اشركتم بالله ما لم ينزل به عليكم سلطانا).
زيرا مى دانيم بت پرستان منكر وجود خداوندى كه خالق آسمانها و زمين است نبودند بلكه بتها را شريك در عبادت او مى ساختند و آنها را شفيع بر در درگاه او مى پنداشتند.
(اكنون انصاف بدهيد من بايد احساس آرامش كنم يا شما)؟! (فاى الفريقين احق بالا من ان كنتم تعلمون ).
در واقع منطق ابراهيم در اينجا يك منطق عقلى بر اساس اين واقعيت است كه شما مرا تهديد به خشم بتها مى كنيد در حالى كه تاثير وجودى آنها موهوم است ، ولى از خشم خداوند بزرگ كه من و شما هر دو او را پذيرفته ايم و بايد پيرو دستور او باشيم و هيچگونه دستورى از طرف او در باره پرستش بتها نرسيده است ترس و وحشتى نداريد، يك موضوع قطعى را رها كرده ايد و به يك موضوع موهوم چسبيده ايد؟
در آيه بعد پاسـخى از زبان ابراهيم به سؤالى كه خودش در آيه قبل مطرح نمود نقل شده است (و اين يك شيوه جالب در استدلالات علمى است كه گاهى شخص استدلال كننده سؤالى از طرف مقابل مى كند و خودش بلافاصله به پاسـخ آن مى پردازد اشاره به اينكه مطلب به قدرى روشن است كه هر كس پاسـخ آن را بايد بداند).
مى گويد: (آنها كه ايمان آوردند و ايمان خود را با ظلم و ستم نياميختند امنيت براى آنها است ، و هدايت مخصوص آنان ) (الذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم اولئك لهم الامن و هم مهتدون ).
در روايتى كه از امير مؤمنان على (عليه السلام) نقل شده نيز تاكيد گرديده است كه اين سخن دنباله گفتگوى ابراهيم با بت پرستان است .

بعضى از مفسران احتمال داده اند كه اين جمله بيان الهى بوده باشد نه گفتار ابراهيم ، ولى احتمال اول علاوه بر اينكه در روايت وارد شده با وضع و ترتيب آيات بهتر تطبيق مى كند، اما اين احتمال كه اين جمله گفتار بت پرستان باشد كه پس از شنيدن قول ابراهيم بيدار شده باشند بسيار بعيد به نظر مى رسد.
منظور از ظلم در اينجا چيست ؟
معروف ميان مفسران اين است كه به معنى (شرك ) است و آنچه در سوره لقمان (آيه 12) وارد شده ان الشرك لظلم عظيم : (شرك ستم بزرگى است ) شاهد بر اين معنى گرفته اند
در روايتى نيز از ابن مسعود نقل شده كه هنگامى كه اين آيه (آيه مورد بحث ) نازل شد بر مردم گران آمد، عرض كردند: اى رسول خدا كيست كه لااقل به خود ستم نكرده باشد (بنابراين همه مشمول اين آيه اند) پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: (منظور آنچه شما فكر مى كنيد نيست آيا گفته بنده صالح خدا (لقمان ) را نشنيده ايد كه مى گويد: فرزندم براى خدا شريك قرار مده زيرا شرك ، ظلم بزرگى است ).
ولى از آنجا كه آيات قرآن در بسيارى از موارد دو يا چند معنى را در بر دارد كه ممكن است يكى از ديگرى گسترده تر و عمومى تر باشد، اين احتمال در
آيه نيز هست ، كه (امنيت ) اعم امنيت از مجازات پروردگار و يا امنيت از حوادث دردناك اجتماعى باشد.
يعنى جنگها، تجاوزها، مفاسد، جنايات ، و حتى امنيت و آرامش روحى تنها موقعى به دست مى آيد كه در جوامع انسانى دو اصل حكومت كند، ايمان و عدالت اجتماعى ، اگر پايه هاى ايمان به خدا متزلزل گردد و احساس مسئوليت در برابر پروردگار از ميان برود و عدالت اجتماعى جاى خود را به ظلم و ستم بسپارد، امنيت در چنان جامعه اى وجود نخواهد داشت ، و به همين دليل با تمام تلاش و كوششى كه جمعى از انديشمندان جهان براى برچيدن بساط ناامنيهاى مختلف در دنيا مى كنند روز به روز فاصله مردم جهان از آرامش و امنيت واقعى بيشتر مى گردد، دليل اين وضع همان است كه در آيه فوق به آن اشاره شده : پايه هاى ايمان لرزان و ظلم جاى عدالت را گرفته است .
مخصوصا تاثير ايمان در آرامش و امنيت روحى براى هيچكس جاى ترديد نيست ، همانطور كه ناراحتى وجدان و سلب آرامش ‍ روانى به خاطر ارتكاب ظلم بر كسى پوشيده نمى باشد.
در بعضى از روايات نيز از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه : (منظور از آيه فوق اين است كه آنهائى كه به دستور پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در زمينه ولايت و رهبرى امت اسلامى بعد از او ايمان بياورند، و آن را با ولايت و رهبرى ديگران مخلوط نكنند امنيت از آن آنها است ).
اين تفسير در حقيقت ناظر به ملاك و روح مطلب در آيه شريفه است زيرا در اين آيه سخن از رهبرى و ولايت خداوند و آميخته نكردن آن با رهبرى غير او است و از آنجا كه رهبرى على (عليه السلام ) به مقتضاى انما وليكم الله و رسوله . پرتوى از رهبرى خدا و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) است و رهبريهاى تعيين نشده از طرف
خداوند چنين نيست ، آيه فوق با يك ديد وسيع همه را شامل مى شود، بنابراين منظور از اين حديث اين نيست كه مفهوم آيه منحصرا اين باشد، بلكه اين تفسير پرتوى از مفهوم اصلى آيه است .
و لذا در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم كه اين آيه خوارج را كه از ولايت ولى خدا بيرون رفتند و در ولايت و رهبرى شيطان قرار گرفتند شامل مى شود.
آيه بعد يك اشاره اجمالى به تمام بحثهاى گذشته كه در زمينه توحيد و مبارزه با شرك از ابراهيم نقل شد كرده ، مى گويد: (اينها دلائلى بود كه ما به ابراهيم در برابر قوم و جمعيتش داديم ) (و تلك حجتنا آتيناها ابراهيم على قومه ).
درست است كه اين استدلالات جنبه منطقى داشت ، و ابراهيم به نيروى عقل و الهام فطرت به آنها رسيده بود، ولى چون اين نيروى عقل و آن الهام فطرت همه از ناحيه خدا است ، خداوند همه اين استدلالات را از مواهب خويش مى شمرد كه در دلهاى آماده همچون دل ابراهيم منعكس مى شود.
قابل توجه اينكه (تلك ) در لغت عرب اسم اشاره براى بعيد است ولى گاهى اهميت موضوع و بلند پايه بودن آن سبب مى شود كه حتى يك موضوع نزديك با اسم اشاره بعيد ذكر شود، مانند آن را در آغاز سوره بقره مى خوانيم : ذلك الكتاب لا ريب فيه : (اين كتاب بزرگ شك و ترديدى در آن راه ندارد).
سپس براى تكميل اين بحث مى فرمايد: (درجات هر كس را بخواهيم بلند مى كنيم ) (نرفع درجات من نشاء)
اما براى اينكه اشتباهى پيش نيايد كه گمان كنند خداوند در اين ترفيع درجه تبعيضى قائل مى شود مى فرمايد: (پروردگار تو، حكيم و عالم است ) و درجاتى را كه مى دهد روى آگاهى به شايستگى آنها و موافق موازين حكمت است و تا كسى شايسته نباشد از آن برخوردار نخواهد شد (ان ربك حكيم عليم ).

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1381

کار و تلاش، بزرگترین مبارزه با آمریکا
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «امروز بزرگترین مبارزه‌ی با آمریکا کار کردن در این کشور است؛ کار، کار، تلاش، مجاهدت برای اصلاح امور کشور. این بزرگترین مبارزه‌ی با آمریکاست.» ۱۳۸۱/۰۵/۰۵

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: , ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم , تفسیر , صفحۀ ۲۳ قرآن کریم , قرآن کریم , رو به قبله , قبله , کعبه , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , سوره بقره , ابراهیم , امنیت , خدا پرستان , بت پرستان , پروردگار , حكيم , دانا , تلاش , کوشش , عقيده , مقاومت , شهامت , منطقى , پاسخ , تهديد , خواست پروردگار , سود و زيان , علم و آگاهى , علم , آگاهی , وسیع , گسترده , شعور , دانش , خشم , ترس , فکر , اندیشه , فکر و اندیشه , بیدار , وحشت , عقل , قدرت , شریک , عبادت , عقلی , موهوم , قطعی , استدلال , سوال , امير مؤمنان على (عليه السلام) , گفتگو , مفسران , ظلم , سوره لقمان , ستم , حوادث , دردناک , اجتماعی , عدالت اجتماعى , ظلم و ستم , وجدان , سلب آرامش , آرامش ‍ روانى , آرامش , امام صادق (عليه السلام) , ولايت و رهبرى امت اسلامى , ولایت , رهبری , امت اسلام , شيطان , شايستگى , شايسته , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

شناخت نامه حضرت عبدالعظیم علیه السلام

فضیلت و خواص سوره طارق

هشتاد و ششمین سوره قرآن کریم است که مکی و 17 آیه دارد.

در فضیلت این سوره از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر کس سوره طارق را قرائت کند خداوند ده برابر تعداد ستارگانی که در آسمان است به او ده حسنه می دهد.(1)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر که در نمازهای واجب خود سوره طارق را بخواند در روز قیامت در نزد خداوند مقام و منزلتی والا خواهد داشت و از همراهان مومنین و یارانشان در بهشت خواهد بود.(2)

در جایگاهی دیگر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آمده است: سوره طارق را یاد بگیرید زیرا اگر شما می دانستید که چه (اسرار و آثار وبرکاتی) در آن نهفته است، آنچه در دست دارید را رها می کردید و کارهایتان را تعطیل می کردید و ان را می آموختید و به وسیله آن به خدا تقرب می جستید و خداوند به واسطه آن همه گناهان به جز شک را می بخشد.(3)

آثار و برکات سوره

1) از عفونت زخم جلوگیری می کند

از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: هر کس سوره طارق را بنویسد و آن را با آب بشوید و با آن زخم را بشوید زخم ورم نمی کند و اگر بر چیزی که از آن حفظ و حراست می کنی از شرور آفات در امان می ماند.(4)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر گاه سوره طارق را نوشته و با آب بشویند و با آب، زخم را شستشو دهد دردش آرام می شود و عفونت نمی کند و اگر بر چیزی که به عنوان دوا نوشیده می شود بخوانند ان نوشیدنی یا دارو موجب شفای او می شود.(5)

2) دفع افات و حشرات

اگر از ابتدای سوره طارق تا پایان آیه 10 را بر چهار کاغذ جداگانه بنویسند و هر نوشته را روی چهارچوبی بگذارند و هر کدام از چوپ ها را در گوشه ای از آن مکان آفت زده بکارند ملخ یا حشرات دیگر از منطقه وسط چهارچوب از بین می روند.(6)

3) جهت رفع احتلام

امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر سوره طارق را در وقت خواب بخوانند از احتلام ایمن گردند.(7)

_____________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص320

(2) ثواب الاعمال، ص122

(3) مستدرک الوسائل، ج4، ص365

(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص629

(5) همان

(6) خواص القرآن و فوائده، ص162

(7) درمان با قرآن، ص141

منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»؛ درمان با قرآن،محمدرضا کریمی

تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۲ - تفسیر نور:

«سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیْها قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۲:

به‌زودی بی‌‏خردان از مردم، خواهند گفت: چه‌چیزی آنها (مسلمانان) را از (بیت‌المقدّس) قبله‌‏ای که بر آن بودند برگردانید؟ بگو: مشرق و مغرب از آن خداست، هر که را بخواهد به راه راست هدایت می‌کند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۲:

چون مشرکان مکّه، کعبه را به بت‌خانه تبدیل کرده بودند، پیامبر اکرم و مسلمانان، سیزده‌سالی را که بعد از بعثت در مکّه بودند، به‌سوی کعبه نماز نمی‌خواندند، تا مبادا گمان شود که آنان به بت‌‏ها احترام می‌گذارند.

امّا بعد از هجرت به مدینه، چند ماهی نگذشته بود که یهودیان زبان به اعتراض گشوده و مسلمانان را تحقیر کردند و گفتند: شما رو به قبلۀ ما بیت‌المقدّس نماز می‌خوانید؛ بنابراین پیرو و دنباله‌رو ما هستید و از خود استقلال ندارید.

پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله از این اهانت ناراحت شد و هنگام دعا به آسمان نگاه می‌کرد، گویا منتظر نزول وحی بود تا آنکه دستور تغییر قبله صادر شد.

پیامبر دو رکعت نماز ظهر را به‌سوی بیت‌المقدّس خوانده بود که جبرئیل مأمور شد، بازوی پیامبر را گرفته و روی او را به‌سوی کعبه بگرداند.

در نتیجه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله یک نماز را به دو قبله خواند و اکنون نیز در مدینه نام آن محلّ به مسجدِ قبلتَین معروف است. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۳۶»

بعد از این ماجرا، یهود ناراحت‌شده و طبق عادت خود شروع به خرده‏‌گیری کردند. آنها که تا دیروز می‌‏گفتند: مسلمانان استقلال ندارند و پیرو ما هستند، اکنون می‌پرسیدند، چرا اینها از قبلۀ پیامبران پیشین اعراض کرده‌‏اند؟

پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله مأمور شد در جواب آنها پاسخ دهد: مشرق و مغرب از آنِ خداست و خداوند مکان خاصّی ندارد.
تغییر قبله از بیت‌المقدّس به‌سمت مسجد‌الحرام نشانۀ چیست؟

تغییر قبله، نشانۀ حکمت الهی است نه ضعف و جهل خداوند متعال.

هم‌چنان‌که در نظام تکوین، تغییر فصول سال، نشانۀ تدبیر است، نه ضعف یا پشیمانی.

خداوند در همه‌جا حضور دارد و شرق و غرب عالم از آن اوست.

پس جهت‌‌گیری بدن به‌سوی کعبه، رمز جهت‏‌گیری دل به سوی خداست.

چه بسا افرادی به سوی کعبه نماز بگزارند، ولی قبلۀ آنان چیز دیگری باشد.

چنان‌که خواجه عبد اللّه انصاری می‌گوید:

قبلۀ شاهان بود، تاج و کمند ------ قبلۀ ارباب دنیا، سیم و زر

قبلۀ صورت‌‏پرستان، آب و گِل ------- قبلۀ معناشناسان، جان و دل‏

قبلۀ تن‌‏پروران، خواب و خورشت ------- قبلۀ انسان، به دانش پرورش‏

قبلۀ عاشق، وصال بی‌‏زوال ------- قبلۀ عارف، کمال ذی‌الجلال‏
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۲:

۱. افرادی که هر روز دنبال بهانه‌‏ای هستند تا از پذیرش حق طفره روند، سفیه هستند. «سَیَقُولُ السُّفَهاءُ»

همان‌گونه که در روایات به‌کسی که آخرت خویش را فدای دنیا کند؛ مجنون و به پیروان رهبر فاسد؛ فقیر، و آن‌کس‌که دین خود را از دست بدهد؛ غارت‌زده گفته شده است.

۲. کسی‌که دست خدا را در وضع یا تغییر احکام بسته بداند، سفیه و سبک‌مغز است. اعتراض‌ به خدای حکیم و دانا، نشانۀ سفاهت است. «سَیَقُولُ السُّفَهاءُ»

۳. مسلمانان باید توطئه‌ها و شایعات و سؤالات بهانه‏‌جویانۀ دشمن را پیش‌بینی کرده و با پاسخ به آنها، از نفوذ و گسترش آن پیشگیری نمایند. «سَیَقُولُ» «قُلْ»

۴. اصل سؤال کردن مورد انتقاد نیست، روحیّۀ سؤال‌کننده مورد انتقاد است که از روی اعتراض و اشکال‌تراشی می‌پرسد. «ما وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ»

۵. قداست و کرامت مکان‌‏ها و زمان‌‏ها، وابسته‌به عنایت پروردگار است، نه چیز دیگر. «لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ»

۶. تغییر قبله، یکی از نشانه‏‌های پیامبر اسلام در کتب آسمانی بود، لذا برای بعضی وسیلۀ هدایت شد. «یَهْدِی مَنْ یَشاءُ»
تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۳ - تفسیر نور:

«وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی‏ عَقِبَیْهِ وَ إِنْ کانَتْ لَکَبِیرَةً إِلاَّ عَلَی الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۳:

و بدین‌سان ما شما را امّتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر (نیز) بر شما گواه باشد. و ما آن قبله‌‏ای را که قبلًا بر آن بودی برنگرداندیم، مگر برای آنکه افرادی را که از پیامبر پیروی می‌کنند از آنها که به جاهلیّت باز می‌گردند، بازشناسیم. و همانا این (تغییر قبله) جز بر کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده، دشوار بود. و خدا هرگز ایمان شما را (که سابقاً به سوی بیت‌المقدّس نماز خوانده‌‏اید) ضایع نمی‏‌گرداند. زیرا خداوند نسبت به مردم، رحیم و مهربان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۳:

مسیحیان در موقع عبادت، رو به محلّ تولّد حضرت عیسی در بیت‌المقدّس می‌‏ایستادند که نسبت به محلّ سکونت آنان، در مشرق قرار داشت.

و یهودیان رو به بیت‌المقدّس عبادت می‌کردند که نسبت به محلّ سکونت‌شان، در طرف مغرب قرار می‌گرفت.

ولی کعبه نسبت به آن دو در وسط قرار می‌گیرد و قرآن با اشاره به این موضوع، می‌فرماید: همان‌گونه که ما کعبه را در وسط قرار دادیم، شما مسلمانان را نیز امّت میانه قرار دادیم.
منظور از امّت وسط در آیه ۱۴۳ ، سورۀ بقره چیست؟

مفسّران بحث‌‏های گوناگونی را در ذیل این آیه مطرح نموده‌‌اند و در تفسیر «امّت وسط» برخی گفته‌‏اند: مراد امّتی است که نه اهل افراط باشد نه تفریط، نه طرفدار جبر نه تفویض، نه معتقد به اصالت فرد، نه اصالت جامعه.

ولی با چند مقدّمه، روشن می‌شود که مراد آیه از امّت وسط، افراد خاصّی هستند.

آن مقدّمات عبارتند از: ۱. قرآن، امّت وسط را شاهد بر اعمال معرّفی کرده است، پس باید در قیامت بر اعمال مردم گواهی دهد؛

۲. گواه شدن، علم و آگاهی و عدالت می‌‏خواهد؛

۳. همۀ افراد امّت، آگاهی و عدالت ندارند.

به‌همین‌دلیل در روایات می‌خوانیم که مراد از امّت وسط، امامان معصوم هستند که:

اوّلًا به همۀ کارها علم دارند. چنان‌که قرآن می‌‏فرماید: «فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» «توبه، ۱۰۵» که مراد از مؤمنانی که اعمال مردم را می‌بینند و به آن علم پیدا می‌‏کنند، مطابق روایات امامان معصوم هستند.

و ثانیاً عدالت دارند. چنان‌که خداوند در آیۀ «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» «احزاب، ۳۳» عصمت و عدالت آنان را تضمین نموده است.

امام صادق علیه‌السّلام می‌فرماید: مگر می‌شود امّتی که بعضی افرادش لایق گواهی‌دادن برای چند عدد خرما در دادگاه‌‏های دنیا نیستند، لیاقت گواهی‌دادن بر همۀ مردم در قیامت را دارا باشند؟

به‌هرحال مقام گواه بودن در محضر خداوند، آن‌هم نسبت به همۀ کارهای مردم، تنها مخصوص بعضی از افراد امّت است که به فرمودۀ روایات، امامان معصوم می‌‏باشند.
چرا خداوند به جای نام بعضی افراد، نام امّت را برده است؟

به‌این‌دلیل که قرآن حتّی یک‌نفر را نیز امّت معرفی نموده است: «إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ» «نحل، ۱۲۰»
فلسفۀ تغییر قبله چیست؟

در مورد فلسفۀ تغییر قبله، تحلیل‏‌های متعدّدی صورت گرفته است.

برخی گفته‌‏اند انتخاب اوّلیّه بیت‌المقدّس به‌عنوان قبله، به‌منظور جلب افکار یهود و همراهی آنان بوده است و آنگاه که مسلمانان خود قدرت و توانایی پیدا کردند، دیگر به این کار نیاز نبود.

برخی نیز گفته‌‏اند: علاقه به مکّه و وطن موجب شد که قبله تغییر یابد؛ لیکن این تحلیل‌‏ها موهوم و خلاف واقع هستند.

آنچه قرآن دراین‌باره تصریح و تأکید دارد این است که تغییر قبله، آزمایش الهی بود تا پیروان واقعی پیامبر شناخته شوند. زیرا آنها که ایمان خالص ندارند، به‌محض تغییر یک فرمان، شروع به چون‌وچرا می‌نمایند که چرا اینگونه شد؟

اعمال ما طبق فرمان سابق چه می‌‏شود؟ اگر فرمان قبلی درست بود، پس فرمان جدید چیست؟ اگر دستور جدید درست است، پس فرمان قبلی چه بوده است؟

خداوند نیز به‌کسانی‌که در برابر فرامین او تسلیم هستند، بشارت می‏‌دهد که اعمال گذشتۀ شما ضایع نمی‌شود؛ زیرا مطابق دستور بوده است.

در این آیه به‌جای کلمۀ نماز، واژه ایمان به کار رفته است که نشان‌دهندۀ اهمیّت و مقام نماز و برابری آن با تمام ایمان می‏‌باشد. «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۳:

۱. اولیای خدا، بر اعمال ما نظارت دارند. «لِتَکُونُوا شُهَداءَ» آری، بعضی انسان‏ ها دارای چنان ظرفیّتی هستند که می‌توانند ناظر تمام اعمال و آگاه به انگیزه‌های انسان‌‏ها در طول تاریخ باشند.

۲. در قیامت، سلسله مراتب است. تشکیلات و سازماندهی محکمۀ قیامت به‌گونه‌‏ای است که ابتدا ائمه بر کارمردم گواهی می‏‌دهند، سپس پیامبر بر امامان گواه است. «لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً»

۳. آزمایش، یک سنّت قطعی الهی است و خداوند گاهی با تغییر فرمان، مردم را امتحان می‌کند. «لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ»

۴. پیروی از دستورات دین، مایۀ رشد و کمال و نافرمانی از آن، نوعی حرکت ارتجاعی است. «یَنْقَلِبُ عَلی عَقِبَیْهِ»

۵. جز فرمان خداوند، به چیز دیگری از قبیل، جهت، رنگ، زمان، مکان و شیوۀ خاصّی خود را عادت ندهیم؛ تا هر گاه فرمانی بر خلاف انتظار یا عادت و سلیقۀ ما صادر شد، به‌دنبال فرار یا توصیه نباشیم. «لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی‏ عَقِبَیْهِ»

۶. مقام تسلیم بر افراد عادّی سنگین است: «لَکَبِیرَةً» و تنها کسانی به این مقام دست می‌‏یابند که هدایت خاصّ الهی شامل آنان شود. «إِلَّا عَلَی الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ»

۷. قوانین و مقررات، شامل زمان‏‌های قبل نمی‌شود. اگر امروز فرمان تغییر قبله صادر شد، نمازهای قبلی صحیح است و از امروز باید به‌سوی دیگر نماز خواند. «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ»

۸. تمام تغییرات و تحوّلات تکوینی و تشریعی، ناشی از رحمت و رأفت خداوندی است. «لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۴ - تفسیر نور:

«قَدْ نَری‏ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۴:

(ای پیامبر!) همانا می‌‏بینیم که تو (در انتظار نزول وحی، چگونه) روی به آسمان می‌کنی، اکنون تو را به‌سوی قبله‌‏ای که از آن خشنود باشی، برمی‌گردانیم. پس روی خود را به جانب مسجدالحرام کن. و (شما ای مسلمانان) هر جا بودید، روی خود را به جانب آن بگردانید و همانا کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها داده شده، (به‌خوبی) می‌‏دانند که این فرمان به حق است که از ناحیۀ پروردگار صادر شده و خداوند از اعمال آنها غافل نیست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۴:

این آیه حاکی از آن است که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله منتظر و مشتاق نزول وحی در جهت تغییر قبله بود و این تغییر قبله از بیت‌المقدّس به کعبه، وعدۀ خداوند به پیامبرش بوده است.

ولی آن حضرت در موقع دعا، بی‌‏آنکه چیزی بگوید، به‌سوی آسمان نگاه می‌‏کرد تا اینکه آیه نازل شد و دستور داد که رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و همۀ مسلمانان در موقع عبادت، رو‌به‌سوی مسجد‌الحرام و کعبه نمایند.

اهل کتاب و یهود با آنکه حقّانیّت این تغییر را می‌‏دانستند و قبلًا در کتاب‌های‌شان خوانده بودند که پیامبر اسلام به سوی دو قبله نماز می‌گزارد، امّا این حقیقت را کتمان نموده و یا با القای شبهات و سؤالات، نقش تخریبی ایفا می‌کردند و خداوند با جملۀ «وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ» آنان را تهدید می‌نماید. «تفسیر مجمع‌البیان»
دلایل رضایت پیامبر از قبله‌بودن کعبه چه بوده است؟

رضایت رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله از قبله بودن کعبه، دلایلی داشت؛ از جمله:

الف: کعبه، قبلۀ ابراهیم علیه‌السّلام بود؛

ب: از زخم زبان، تحقیر و استهزای یهود آسوده می‏‌شد؛

ج: استقلال مسلمانان به اثبات می‌رسید؛

د: به اوّلین پایگاه توحید یعنی کعبه، توجّه می‌شد.

چون مسئلۀ تغییر قبله یک حادثۀ مهمّی بود، لذا در آیه، دو بار در مورد توجّه‌به‌کعبه، فرمان داده شده است: یک‌بار خطاب به پیامبر با لفظ «وَجْهِکَ» و یک‌بار خطاب به مسلمانان با کلمۀ «وُجُوهَکُمْ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۴:

۱. آسمان، سرچشمۀ نزول وحی و نظرگاه انبیاست. «نَری‏ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ»

۲. خداوند به خواستۀ انسان‌‏ها آگاه است. «فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها»

۳. تشریع و تغییر احکام، از طرف خداوند است و پیامبر از پیشِ خود، دستوری صادر نمی‌کند. «فَوَلُّوا»

۴. ادب پیامبر در نزد خداوند به‌قدری است که تقاضای تغییر قبله را به‌ زبان نمی‌‏آورد، بلکه تنها با نگاه، انتظارش را مطرح می‌نماید. «قَدْ نَری‏ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ»

۵. خداوند رضایت رسولش را می‌خواهد و رضای خداوند در رضای رسول اوست. «قِبْلَةً تَرْضاها»

۶. قرآن، دانشمندانی که حقیقت را می‌دانند، ولی باز هم طفره می‌روند، تهدید و نکوهش می‏‌کند. «لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ» «وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ»

۷. نباید دستورات دین را به مردم سخت گرفت. «شَطْرَ» به معنی سمت است. یعنی به‌سمت مسجد‌الحرام ایستادن کافی است و لازم نیست به‌طور دقیق رو به کعبه باشد. «فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ»
تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۵ - تفسیر نور:

«وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ بِکُلِّ آیَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۵:

و (ای پیامبر!) اگر هر گونه آیه، (نشانه و دلیلی) برای (این گروه از) اهل کتاب بیاوری، از قبلۀ تو پیروی نخواهند کرد و تو نیز پیرو قبلۀ آنان نیستی؛ (همان‌گونه که) بعضی از آنها نیز پیرو قبلۀ دیگری نیستند. و همانا اگر از هوس‌های آنان پیروی کنی، پس از آنکه علم (وحی) به تو رسیده است، بی‏‌شک دراین‌صورت از ستمگران خواهی بود.
نکته‌های سور‌ۀ بقره - آیۀ ۱۴۵:

این آیه، از عناد و لجاجت اهل کتاب پرده برداشته و سوگند یاد می‌کند که هر چه هم آیه و دلیل برای آنان بیاید، آنها از اسلام و قبلۀ آن پیروی نخواهند کرد. چون حقیقت را فهمیده‌‏اند، ولی آگاهانه از پذیرش آن سر باز می‌زنند.

در واژه «لئن» حرف لام برای جواب قسم است.

تهدید و هشدارهای قرآن نسبت به پیامبر، به منظور جلوگیری از بروز و رشد غلوگرایی و نسبت ناروای خدایی به اولیاست.

آن‌گونه‌که در ادیان دیگر، مردم به غلو، عیسی علیه‌السّلام را فرزند خدا و فرشتگان را دختران خدا می‌دانستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۵:

۱. لجاجت و تعصّب، مانع تفکّر، استدلال و حق‌‏بینی است. آنان نه‌تنها نسبت به اسلام تعصّب می‌ورزند، در میان خودشان نیز عناد و لجاجت دارند. «ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ» «وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ»

۲. در برابر هیاهو و غوغای مخالفان نباید تسلیم شد و برای مأیوس‌کردن دشمنان، قاطعیّت لازم است. «وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ»

۳. یهود و نصارا هر یک دارای قبلۀ ویژه‌ای بودند. «وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ»

۴. انحراف دانشمندان، بسیار خطرناک است. «مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۵. علم، به‌تنهایی برای هدایت یافتن کافی نیست، روحیّۀ حق‌پذیری لازم است. یهود صاحب کتاب بودند، ولی با وجود تعصّب نابه‌جا، این علم چاره‏‌ساز نشد. «أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۶. پیامبر، حقّ تغییر قانون الهی را بر اساس تمایلات مردم ندارد. «أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۷. آیین اسلام از سرچشمۀ علم واقعی است. «جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۸. قوانینی شایستۀ پذیرش و پیروی هستند که از هواهای نفسانی پیراسته و بر پایۀ علم بنا شده باشند. «لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۹. قانون، برای همه یکسان است. اگر بر فرض پیامبر نیز تابع هوا و هوس شود، گرفتار کیفر خواهد شد. «إِنَّکَ إِذاً»

۱۰. با وجود قانون الهی، پیروی از خواسته‌‏های مردم ظلم است. «إِذاً مِنَ الظَّالِمِینَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۱۸-۲۲۵.

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۷۵تا۷۹

كذلك نرى إبراهيم ملكوت السماوات و الارض و ليكون من الموقنين(۷۵)
فلما جن عليه اليل رءا كوكبا قال هذا ربى فلما اءفل قال لا اءحب الافلين(۷۶)
فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى فلما اءفل قال لئن لم يهدنى ربى لا كونن من القوم الضالين(۷۷)
فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى هذا اءكبر فلما اءفلت قال ياقوم إ نى برى ء مما تشركون (۷۸)
إنى وجهت وجهى للذى فطر السماوات و الارض حنيفا و ما اءنا من المشركين(۷۹)

ترجمه :
۷۵- اينچنين ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داديم ، تا اهل يقين گردد.
۷۶- هنگامى كه (تاريكى ) شب او را پوشانيد ستاره اى مشاهده كرد گفت : اين خداى من است ؟ اما هنگامى كه غروب كرد گفت غروب كنندگان را دوست ندارم .
۷۷- و هنگامى كه ماه را ديد (كه سينه افق را) مى شكافد گفت اين خداى من است ؟ اما هنگامى كه (آنهم ) افول كرد گفت اگر پروردگارم مرا راهنمائى نكند مسلما از جمعيت گمراهان خواهم بود.
۷۸- و هنگامى كه خورشيد را ديد (كه سينه افق را) مى شكافت گفت اين خداى من است ؟ اين (كه از همه ) بزرگتر است ، اما هنگامى كه غروب كرد گفت اى قوم ! من از شريكهائى كه شما (براى خدا) مى سازيد بيزارم .
۷۹ - من روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمانها و زمين را آفريده من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم .

تفسیر
دلائل توحيد در آسمانها

در تعقيب نكوهشى كه ابراهيم از بتها داشت ، و دعوتى كه از آزر براى ترك بت پرستى نمود، در اين آيات خداوند به مبارزات منطقى ابراهيم با گروههاى مختلف بت پرستان اشاره كرده و چگونگى پى بردن او را به اصل توحيد از طريق استدلالات روشن عقلى شرح مى دهد.
نخست مى گويد: (همانطور كه ابراهيم را از زيانهاى بت پرستى آگاه ساختيم همچنين مالكيت مطلقه و تسلط پروردگار را بر تمام آسمان و زمين به او نشان داديم ) (و كذلك نرى ابراهيم ملكوت السماوات و الارض ).
ملكوت در اصل از ريشه (ملك ) (بر وزن حكم ) به معنى (حكومت و مالكيت است ، و (و) و (ت ) براى تاءكيد و مبالغه به آن اضافه شده بنابراين
منظور از آن در اينجا حكومت مطلقه خداوند بر سراسر عالم هستى است .
اين آيه گويا اجمالى از تفصيلى است كه در آيات بعد درباره مشاهده وضع خورشيد و ماه و ستارگان و پى بردن از غروب آنها به مخلوق بود نشان آمده است .
يعنى قرآن ابتدا مجملى از مجموع آن قضايا را ذكر كرده ، سپس به شرح آنها پرداخته است ، و به اين ترتيب منظور از نشان دادن ملكوت آسمان و زمين به ابراهيم روشن مى شود.
و در پايان آيه مى فرمايد: (هدف ما اين بود كه ابراهيم اهل يقين گردد) (و ليكون من الموقنين ).
شك نيست كه ابراهيم يقين استدلالى و فطرى به يگانگى خدا داشت اما با مطالعه در اسرار آفرينش اين يقين به سر حد كمال رسيد، همانطور كه ايمان به معاد و رستاخيز داشت ولى با مشاهده مرغان سر بريده اى كه زنده شدند، ايمان او به مرحله (عين اليقين ) رسيد.
در آيات بعد اين موضوع را بطور مشروح بيان كرده و استدلال ابراهيم را از افول و غروب ستاره و خورشيد بر عدم الوهيت آنها روشن مى سازد.
نخست مى گويد: (هنگامى كه پرده تاريك شب جهان را در زير پوشش خود قرار داد ستاره اى در برابر ديدگان او خودنمائى كرد، ابراهيم صدا زد اين خداى من است ؟! اما به هنگامى كه غروب كرد با قاطعيت تمام گفت : من هيچگاه غروب كنندگان را دوست نمى دارم ) و آنها را شايسته عبوديت و ربوبيت نمى دانم (فلما جن عليه الليل راى كوكبا قال هذا ربى فلما افل قال لا احب الافلين ).
بار ديگر چشم بر صفحه آسمان دوخت اين بار قرص سيم گون ماه با فروغ و درخشش دلپذير خود بر صفحه آسمان ظاهر شده بود هنگامى كه ماه را ديد
ابراهيم صدا زد اين است پروردگار من ؟ اما سرانجام ماه به سرنوشت همان ستاره گرفتار شد و چهره خود را در پرده افق كشيد، ابراهيم جستجوگر گفت : (اگر پروردگار من مرا به سوى خود رهنمون نشود در صف گمراهان قرار خواهم گرفت )! (فلما راى القمر بازغا قال هذا ربى فلما افل قال لئن لم يهدنى ربى لاكونن من القوم الضالين ).
در اين هنگام شب به پايان رسيده بود و پرده هاى تاريك خود را جمع كرده و از صحنه آسمان مى گريخت ، خورشيد از افق مشرق سر برآورده و نور زيبا و لطيف خود را همچون يك پارچه زربفت بر كوه و دشت و بيابان مى گسترد، همين كه چشم حقيقت بين ابراهيم بر نور خيره كننده آن افتاد صدا زد خداى من اين است ؟! اينكه از همه بزرگتر و پرفروغتر است !، اما با غروب آفتاب و فرو رفتن قرص خورشيد در دهان هيولاى شب ، ابراهيم آخرين سخن خويش را ادا كرد و گفت : (اى جمعيت ، من از همه اين معبودهاى ساختگى كه شريك خدا قرار داده ايد بيزارم ) (فلما راى الشمس بازغة قال هذا ربى هذا اكبر فلما افلت قال يا قوم انى برى مما تشركون ).
اكنون كه فهميدم در ماوراى اين مخلوقات متغير و محدود و اسير چنگال قوانين طبيعت خدائى است قادر و حاكم بر نظام (كاينات من روى خود را به سوى كسى مى كنم كه آسمانها و زمين را آفريد و در اين عقيده خود كمترين شرك راه نمى دهم ، من موحد خالصم و از مشركان نيستم ) (انى وجهت وجهى للذى فطر السماوات و الارض حنيفا و ما انا من المشركين ).
در تفسير اين آيه و آيات بعد و اينكه چگونه ابراهيم موحد و يكتاپرست
به ستاره آسمان اشاره كرده و مى گويد: (اين خداى من است ) مفسران گفتگو بسيار كرده اند و از ميان همه تفاسير دو تفسير قابل ملاحظه تر است كه هر كدام از آن را بعضى از مفسران بزرگ اختيار كرده و در منابع حديث نيز شواهدى بر آن وجود دارد:
نخست اينكه ابراهيم شخصا مى خواست درباره خداشناسى بينديشد و معبودى را كه با فطرت پاك خويش در اعماق جانش مى يافت پيدا كند، او خدا را با نور فطرت و دليل اجمالى عقل شناخته بود و تمام تعبيراتش نشان مى دهد كه در وجود او هيچگونه ترديدى نداشت ، اما در جستجوى مصداق حقيقى او بود، بلكه مصداق حقيقى او را نيز مى دانست اما مى خواست از طريق استدلالات روشنتر عقلى به مرحله (حق اليقين ) برسد و اين جريان قبل از دوران نبوت و احتمالا در آغاز بلوغ يا قبل از بلوغ بود.

در پاره اى از روايات و تواريخ مى خوانيم اين نخستين بار بود كه ابراهيم چشمش به ستارگان آسمان افتاد و صفحه نيلگون آسمان شب با چراغهاى فروزنده و پر فروغش را مى ديد، زيرا مادرش او را از همان دوران طفوليت به خاطر ترس از دستگاه نمرود جبار در درون غارى پرورش مى داد.
اما اين بسيار بعيد به نظر مى رسيد كه انسانى سالها درون غارى زندگى كند و حتى در يك شب تاريك نيز يك گام از آن بيرون نگذارد، شايد تقويت اين احتمال در نظر بعضى به خاطر جمله راى كوكبا باشد كه مفهومش اين است كه تا آن زمان ستاره اى را نديده بود.
ولى اين تعبير به هيچوجه چنين مفهومى را در بر ندارد، بلكه منظور اين است اگر چه تا آن زمان ستاره و ماه و خورشيد را بسيار ديده بود ولى به عنوان يك محقق توحيد اين نخستين بار بود كه به آنها نظر مى دوخت و در ارتباط افول و غروب آنها با نفى مقام خدائى از آنها انديشه مى كرد، در حقيقت ابراهيم بارها
آنها را ديده بود اما نه با اين چشم .
بنابراين هنگامى كه ابراهيم مى گويد هذا ربى (اين خداى من است ) به عنوان يك خبر قطعى نيست ، بلكه به عنوان يك فرض و احتمال ، براى تفكر و انديشيدن است ، درست مثل اينكه ما مى خواهيم در علت حادثه اى پى جوئى كنيم تمام احتمالات و فرضها را يك يك مورد مطالعه قرار مى دهيم و لوازم هر يك را بررسى مى كنيم تا علت حقيقى را بيابيم و چنين چيزى نه كفر است و نه حتى دلالت بر نفى ايمان مى كند، بلكه راهى است براى تحقيق بيشتر و شناسائى بهتر و رسيدن به مراحل بالاتر ايمان ، همانطور كه در جريان معاد نيز ابراهيم براى رسيدن به مرحله شهود و اطمينان ناشى از آن در صدد تحقيق بيشتر برآمد. در تفسير عياشى از محمد بن مسلم از امام باقر يا صادق (عليهماالسلام ) چنين نقل شده است انما كان ابراهيم طالبا لربه و لم يبلغ كفرا و انه من فكر من الناس فى مثل ذلك فانه بمنزلته : (ابراهيم اين سخن را به عنوان تحقيق گفت و هرگز سخن او كفر نبود، و هر كس از مردم به عنوان تفكر و تحقيق اين سخن را بگويد همانند ابراهيم خواهد بود).
در اين زمينه دو روايت ديگر نيز در تفسير نور الثقلين نقل شده است .
تفسير دوم اين است كه ابراهيم اين سخن را به هنگام گفتگو با ستاره پرستان و خورشيدپرستان بيان كرد، و احتمالا بعد از مبارزات سرسختانه او در بابل با بت پرستان و خروج او از آن سرزمين به سوى شام بود كه با اين اقوام برخورد كرد، ابراهيم كه لجاجت اقوام نادان را در راه و رسم غلط خود در بابل آزموده بود، براى اينكه نظر عبادت كنندگان خورشيد و ماه و ستارگان را به سوى خود جلب كند، نخست با آنها همصدا شد و به ستاره پرستان گفت : شما مى گوئيد اين ستاره زهره پروردگار من است ، بسيار خوب يعنى باشد كه سرانجام اين عقيده
را براى شما بازگو كنم ، چيزى نگذشت كه چهره پرفروغ ستاره در پشت پرده تاريك افق پنهان گشت اينجا بود كه حربه محكم به دست ابراهيم افتاد و گفت : من هرگز چنين معبودى را نمى توانم بپذيرم .
بنابراين جمله (هذا ربى )، مفهومش اين است (به اعتقاد شما اين خداى من است ) و يا اينكه آنرا به عنوان استفهام گفت : آيا اين خداى من است ؟
در اين زمينه نيز حديثى در تفسير نور الثقلين و ساير تفاسير از عيون اخبار الرضا (عليه السلام ) نقل شده است .
چگونگى استدلال ابراهيم بر توحيد
اكنون اين سؤ ال پيش مى آيد كه ابراهيم چگونه از غروب آفتاب و ماه و ستارگان بر نفى ربوبيت آنها استدلال كرد؟.
اين استدلال ممكن است از سه راه باشد.
۱ - پروردگار و مربى موجودات (آنچنان كه از كلمه (رب ) استفاده مى شود) بايد هميشه ارتباط نزديك با مخلوقات خود داشته باشد، لحظه اى نيز از آنها جدا نگردد، بنابراين چگونه موجودى كه غروب مى كند و ساعتها نور و بركت خود را بر مى چيند و از بسيارى موجودات به كلى بيگانه مى شود، مى تواند پروردگار و رب آنها بوده باشد؟!.
۲ - موجودى كه داراى غروب و طلوع است ، اسير چنگال قوانين است چيزى كه خود محكوم اين قوانين است چگونه مى تواند حاكم بر آنها و مالك آنها بوده باشد. او خود مخلوق ضعيفى است و سر بر فرمان آنها و توانائى كمترين انحراف و تخلف از آنها را ندارد.
۳ - موجودى كه داراى حركت است حتما موجود حادثى خواهد بود، زيرا همانطور كه مشروحا در فلسفه اثبات شده است ، حركت همه جا دليل بر حدوث است ، زيرا حركت خود يكنوع وجود حادث است و چيزى كه در معرض حوادث است يعنى داراى حركت است نمى تواند يك وجود ازلى و ابدى بوده باشد (دقت كنيد).

نكته ها
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد:

۱ - در نخستين آيه مورد بحث كلمه (كذلك )(اينچنين ...) جلب توجه مى كند و مفهوم آن اين است : همانطور كه زيانهاى بت پرستى را براى عقل و خرد ابراهيم روشن ساختيم ، حكومت و مالكيت خدا را بر آسمان و زمين نيز به او نشان داديم ، بعضى از مفسران گفته اند: معنى آن اين است كه همانطور كه آثار قدرت و حكومت خود را بر آسمانها به تو نشان داديم به ابراهيم نيز نشان داديم تا بوسيله آنها به خدا آشناتر شود.
۲ - جن (از ماده جن بر وزن فن ) به معنى پوشانيدن چيزى است و در آيه مورد بحث معنى جمله اين است هنگامى كه شب ، چهره موجودات را از ابراهيم پوشانيد... و اينكه به ديوانه مجنون گفته مى شود بخاطر اين است كه گويا پرده اى بر عقل او كشيده شده است و اطلاق جن بر موجود نا پيدا نيز به همين ملاحظه است و جنين نيز به خاطر پوشيده بودن در درون رحم مادر است و اطلاق جنت بر بهشت و بر باغ به خاطر آن است كه زمينش زير درختان پوشيده است ، و قلب را جنان (بر وزن نهفته مى دارد.
۳ - در اينكه منظور از كوكبا (ستاره اى ) كدام ستاره بود است ؟ ميان مفسران گفتگو است ، ولى بيشتر مفسران ستاره زهره يا مشترى را ذكر كرده اند، و از پاره اى از تواريخ استفاده مى شود كه اين هر دو ستاره در زمانهاى قديم مورد پرستش بوده ، و جزء آلهه (خدايان ) محسوب مى شده است ، ولى در حديثى كه از امام على بن موسى الرضا (عليهماالسلام ) در عيون الاخبار نقل شده تصريح گرديده است
كه اين ستاره ، ستاره زهره بوده است ، در تفسير على بن ابراهيم نيز از امام صادق (عليه السلام ) اين موضوع ، روايت شده است .
بعضى از مفسران گفته اند كه مردم كلده و بابل در آنجا مبارزات خود را با بت پرستان شروع كرده هر يك از سيارات را خالق يا رب النوع موجوداتى مى شناختند، (مريخ ) را رب النوع جنگ و (مشترى ) را رب النوع عدل و علم و (عطارد) را رب النوع وزيران ... و (آفتاب ) را پادشاه همه مى دانستند!.
۴- بازغ از ماده (بزغ ) (بر وزن نذر) در اصل به معنى شكافتن و جارى ساختن خون است و لذا به جراحى كردن بيطار (دامپزشك ) بزغ گفته مى شود و اطلاق اين كلمه بر طلوع آفتاب يا ماه در حقيقت آميخته با يكنوع تشبيه زيبا است زيرا آفتاب و ماه به هنگام طلوع خود گويا پرده تاريكى را مى شكافند، علاوه بر اين در كنار افق سرخى كمرنگى كه بى شباهت به رنگ خون نيست در اطراف خود ايجاد مى كنند.
۵ - فطر از ماده فطور به معنى شكافتن است ، و همانطور كه ذيل آيه 14 همين سوره نوشتيم اطلاق اين كلمه بر آفرينش آسمان و زمين شايد به خاطر اين است كه طبق علم امروز، روز اول جهان توده واحدى بوده و بعد از هم شكافته شده و كرات آسمانى يكى پس از ديگرى به وجود آمده اند (براى توضيح بيشتر به تفسير آيه مزبور مراجعه فرمائيد).
۶ - حنيف به معنى خالص است چنانكه شرح آن در ذيل آيه 67 سوره آل عمران جلد دوم تفسير نمونه صفحه 461 بيان گرديد.

منبع (ادامه مطلب ...):

https://t.me/fazylatha

برخی از احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1381

مرجعیت علمی حضرت عبدالعظیم(ع)
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:«یک روایت از حضرت هادی علیه‌الصّلاةوالسّلام است که هم جنبه‌ی علمی حضرت عبدالعظیم و هم جنبه‌ی معنوی آن بزرگوار را نشان میدهد.
کسی خدمت امام هادی علیه‌السّلام رسید. حضرت به او فرمودند: تو در کجا هستی؟
گفت: در ری.
فرمودند: هر مشکلی در امر دین داشته باشی، میتوانی از عبدالعظیم‌بن‌عبدالله الحسنی بپرسی.
یعنی امام هادی علیه السّلام، عبدالعظیم الحسنی را به عنوان یک مرجع علم دین به شیعیان خودشان معرفی کردند. بعد در همین روایت هست که حضرت فرمودند: سلام مرا به او برسان. این هم جنبه‌ی معنوی.» ۱۳۷۳/۰۸/۰۵
 

شهید حسن تهرانی مقدم

شهید سعید رجبعلی جاوردی

شهید دفاع مقدس

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: حضرت عبدالعظیم علیه السلام , حضرت حمزه علیه السلام , سوره طارق , تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم , سوره بقره , تفسیر نور , محسن قرائتی , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , امانتداری , فقیر , شریک , مال , عادل , مرجعیت علمی , حضرت عبدالعظیم (ع) , امام هادی علیه السلام , عبدالعظیم الحسنی , شهید حسن تهرانی مقدم , شهید سعید رجبعلی جاوردی , دفاع مقدس , شهید ابوذر طبرزدی , ظهور , امام خامنه ای , یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۵ - تفسیر نور:

«وَ قالُوا کُونُوا هُوداً أَوْ نَصاری‏ تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ» (اهل کتاب) گفتند: یهودی یا مسیحی شوید تا هدایت یابید. بگو: (چنین نیست،) بلکه (پیروی از) آیین حق‌گرای ابراهیم (مایۀ هدایت است، زیرا) او از مشرکان نبود.
نکته‌‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۵:

کلمۀ «یهود» از «هود» به‌معنای بازگشت به خدا، گرفته شده است.
لقب یهود و کلمۀ نصاری از کدام آیه از قرآن اقتباس شده است؟

در مجمع‌البحرین از امام صادق علیه‌السّلام نقل‌شده‌است که

لقب یهود از آیۀ ۱۵۶ سورۀ اعراف اقتباس شده است، آنجا که بنی‌اسرائیل به خدا گفتند: «إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ».

کلمۀ نصاری نیز از کلام حضرت عیسی علیه‌السّلام گرفته شده است آنجا که فرمود: «مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللَّهِ».

امّا کلمه «حَنِیفاً» از «حنف» به‌معنای در راه مستقیم آمدن است؛ همان‌گونه که «جنف» به‌معنای در راه کج قرار گرفتن آمده است.

در آیۀ ۱۱۳ خواندیم که یهودیان، نصاری را قبول نداشتند و نصاری نیز یهودیان را پوچ می‌دانستند و هر یک خیال می‌کرد که تنها خودش بر هدایت می‌‏باشد.

درحالی‌که هر دو گروه دچار شک گردیده و از راه مستقیم منحرف شده‌اند و راه حق، راه ابراهیم علیه‌السّلام است که هرگز دچار شک نگردید.

امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: دین حنیف و حق‌گرا، همان گرایش به حق و اسلام است. «تفسیر برهان»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۵:

۱. انحصارطلبی بی‏‌جا، ممنوع است. یهود و نصاری بدون داشتن دلیل، هر کدام هدایت را تنها در آیین خود می‌دانند. «کُونُوا هُوداً أَوْ نَصاری‏ تَهْتَدُوا»

۲. نام و عنوان مهم نیست؛ ایمان و عمل اهمیّت دارد. یهودی یا نصرانی یک لقب بیش نیست؛ آنچه ارزشمند است، توحید و یکتاپرستی است. «بَلْ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً»

۳. به تبلیغات سوء دیگران پاسخ دهید. «قالُوا» «قُلْ»

۴. ابراهیم علیه‌السّلام هیچگاه از مشرکان نبوده است؛ در‌حالی‌که یهود و نصاری گرفتار شرک شده‌اند. «وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۶ - تفسیر نور:

«قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلی‏ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِیَ مُوسی‏ وَ عِیسی‏ وَ ما أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» (ای مسلمانان!) بگویید: ما به خدا ایمان آورده‌ایم و به آنچه بر ما نازل شده و آنچه به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (که پیامبرانی از نوادگان یعقوب هستند)

و آنچه به موسی و عیسی و پیامبران دیگر از طرف پروردگارشان نازل شده است، (ایمان آورده‌‏ایم و) ما بین هیچ‌یک از آنها جدایی قائل نیستیم (و میان آنان فرق نمی‌گذاریم و) در برابر خداوند تسلیم هستیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۶:

این آیه به مسلمانان دستور می‌دهد که به مخالفان خود بگویند: ما به خدا و همه پیامبران بر حق و آنچه از جانب خدا نازل شده است ایمان داریم و خودمحوری‏‌ها و یا تعصّبات نژادی، باعث نمی‌شود که ما برخی از آنها را بپذیریم و بعضی دیگر را نفی کنیم.

ما به همۀ انبیای الهی، چه آنهایی که قبل از ابراهیم علیه‌السّلام آمده‌‌اند، همانند آدم، شیث، نوح، هود، صالح و چه آنهایی که بعد از ابراهیم بودند همانند سلیمان، یحیی و زکریا، ایمان داریم و هر پیامبری که دلیل روشن و معجزه داشته باشد، به حکم عقل او را می‌پذیریم.

«الْأَسْباطِ» جمع «السّبط» به‌معنای نواده است و مراد از آن دوازده تیره و قبیله بنی‌اسرائیل می‌‏باشد که از دوازده فرزند یعقوب به وجود آمده و در میان آنان پیامبرانی وجود داشته است.

جملۀ «وَ ما أُوتِیَ مُوسی‏ وَ عِیسی‏» یعنی هر چه به آن دو پیامبر نازل شده قبول داریم، نه هر آنچه نزد شماست و لذا نفرمود: «و ما اوتیتم».

بنابراین اگر در برابر دعوت شما که می‌گویید: «کُونُوا هُوداً أَوْ نَصاری‏» و راه نجات را در مسیحی یا یهودی بودن می‌‏دانید، می‌‏ایستیم به دلیل وجود انحراف و خرافاتی است که در دین خدا ایجاد کرده‏ اید وگرنه ما تورات و انجیل واقعی را که در آنها بشارت ظهور و بعثت پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله آمده است، قبول داریم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۶:

۱. ایمان به همۀ انبیاء و کتاب‏‌های آسمانی لازم است. «آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ» کفر به بعضی از انبیا، کفر به همۀ آنهاست. مسلمان واقعی کسی است که به تمام انبیای الهی، ایمان داشته باشد.

۲. ما به آنچه بر موسی و عیسی علیهما‌السّلام نازل شده ایمان داریم، نه آنچه امروز به نام تورات و انجیل وجود دارد. «وَ ما أُوتِیَ مُوسی‏ وَ عِیسی‏»

۳. تسلیم عملی، در کنار ایمان قلبی لازم است. «آمَنَّا بِاللَّهِ» «نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۷ - تفسیر نور:

«فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِی شِقاقٍ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» اگر آنها (نیز) به‌مانند آنچه شما بدان ایمان آورده‌‌اید، ایمان بیاورند، همانا هدایت یافته‌‏اند، و اگر سرپیچی نمایند، پس جز این نیست که آنها (با حق) در ستیزند و خداوند شرّ آنان را از تو دفع می‌‏کند و او شنوندۀ داناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۷:

اگر اهل کتاب، یهود و نصاری، به‌جای سرسختی و خودمحوری و تکیه بر مسائل نژادی و قبیله‌‏ای، همانند شما مسلمانان به تمام انبیاء و کتب آسمانی ایمان بیاورند و تعصّبات نابه‌جا را کنار بگذارند، حتماً هدایت می‌یابند.

ولی اگر همچون گذشته، تنها خود را بر حق بدانند و دیگران را منحرف بشمارند، آنان در ستیز با حق و جدایی از حق خواهند بود.

البتّه شما مسلمانان به راه خود دلگرم باشید و از تحقیرها و توطئه‌های آنان نترسید. چون خداوند شرّ آنان را از شما دفع و شما را در برابر آنان حمایت و کفایت می‌‏کند، زیرا که او شنوای داناست.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۷:

۱. مسلمانان، الگوی هدایت‌یافتگان واقعی هستند. «بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ» زیرا به تمام انبیاء و کتاب‌های آسمانی، ایمان و اعتقاد دارند.

۲. خداوند، حمایت و کفایت خود را از مسلمانان اعلام نموده است. «فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ»

۳. ایمان نیاوردن یهود و نصارا از روی عناد، لجاجت و ستیزه‌جویی است؛ نه منطق و استدلال. «وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِی شِقاقٍ»

امام صادق علیه‌السّلام شقاق و ستیزه‏‌جویی را کفر می‌داند. (تفسیر مجمع‌البیان و راهنما)
تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۸ - تفسیر نور:

«صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ» (این است) رنگ‌‏آمیزی الهی و کیست بهتر از خدا در نگارگری؟ و ما تنها او را عبادت می‏‌کنیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۸:

انسان در زندگی خویش باید رنگی را بپذیرد، امّا درمیان همۀ رنگ‌ها، رنگ خدایی بهتر است.

ناگفته پیداست که تا رنگ نژاد و قبیله و هوس‌ها را کنار نگذاریم، رنگ وحدت و برادری و تسلیم امر خدا بودن را نخواهیم گرفت. همۀ رنگ‌‌ها به مرور زمان کم‌رنگ و بی‌‏رنگ می‌‏شود.

امّا رنگِ خدایی همیشگی و پایدار است. «کُلُّ شَیْ‏ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ» «قصص، ۸۸» و چه‌رنگی بهتر از رنگ خدا که او را عبادت و بندگی می‌ک‏نیم.

بگذریم که یهود، کودکان خود را با آبی مخصوص شستشو داده و به این وسیله به او رنگ مذهبی می‌دهند.

بهترین رنگ آن است که صفا و بقا داشته و چشمِ اولیای خدا را به خود جلب کند. همرنگ با فطرت و منطق بوده، مشتری آن خدا، و بهای آن بهشت باشد.

همۀ رنگ‏‌ها پاک می‌شوند، قبیله، نژاد و نسب، دیر یا زود از بین می‌‏روند، ولی آنچه ابدی و باقی است همان رنگ و صبغۀ الهی یعنی اخلاص و ایمان است.

در حدیث آمده است: شخصی در دیوار خانۀ خود سوراخی ایجاد می‏کرد، امام صادق علیه‌السّلام پرسید: چرا این کار را انجام می‏‌دهی؟! جواب داد: تا دود اجاق منزل بیرون رود. امام فرمود: می‏‌توانی این منظور را داشته باشی که روزنۀ ورود روشنایی قرار دهی تا اوقات نماز را بشناسی. یعنی اگر بناست در دیوار روزنه‌‏ای ایجاد شود، چرا تنها برای بیرون کردن دود باشد؟ چرا برای ورود نور نباشد؟ «آیة‌اللَّه جوادی، تفسیر موضوعی، ج ۵، ص۱۳۲» بله می‌‏توان به هر کاری، رنگ خدایی داد.

راه خدا یکی است. اگر رنگ خدایی نباشد، رنگ‌‏های دیگر، انسان را گیج و متحیّر می‏‌کند. و همرنگ شدن با جماعتی که اکثر آنها دچار انحراف هستند، خود مایۀ رسوایی و خواری در قیامت است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۸:

۱. ایمان به خدا، پیامبران، کتاب‌های آسمانی و تسلیم خدا بودن، صبغه و رنگ خدایی است. در آیات قبل فرمود:«قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ»، در این آیه می‌فرماید: «صِبْغَةَ اللَّهِ»

۲. برترین و زیباترین رنگ‌‏ها، صبغه و رنگ الهی است. «وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً»

۳. باید تنها بندۀ خدا بود، نه بندۀ دیگران. «وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۹ - تفسیر نور:

«قُلْ أَ تُحَاجُّونَنا فِی اللَّهِ وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ وَ لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ» (ای پیامبر! به اهل کتاب) بگو: آیا دربارۀ خداوند با ما مجادله می‌کنید، درحالی‌که او پروردگار ما و شماست و اعمال ما برای ما و اعمال شما از آنِ شماست و ما برای او خالصانه عبادت می‌کنیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۹:

این آیه، هشدار به اهل کتاب است که از ادّعاهای بی‌دلیل دست بردارند. آنها می‌گفتند: ما به خدا نزدیکتر و یا فرزندان او و یا محبوبان او هستیم.

بنی‌اسرائیل گمان می‌کردند که باید همۀ انبیاء از نژاد آنان باشند و به خاطر قدیمی بودن دین آنان و کتاب تورات، خودشان را برتر می‌دانستند و لطف الهی را فقط مخصوص خودشان دانسته و با این گمان با مسلمانان محاجّه و گفت‌وگو می‌کردند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۹:

۱. صاحب‌اختیار همۀ انسان‏ ها، خداست. او به همه لطف دارد و می‌تواند هر کس را از هر نژادی که باشد، مورد عنایت خاصّ خود قرار دهد. «هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ»

۲. سعادت هر کس در گرو اعمال اوست. ادّعا و شعار کارساز نیست. «لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ»

۳. ملاک قرب به خداوند، عبادت خالصانه و منزّه دانستن او از شریک است. «نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۰ - تفسیر نور:

«أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ کانُوا هُوداً أَوْ نَصاری‏ قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» یا می‌گویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا نصرانی بودند؟ بگو: شما بهتر می‌‏دانید یا خدا؟ (چرا حقیقت را کتمان می‌کنید؟) و چه‌کسی ستمکارتر است از آن کس که گواهی و شهادت الهی را (دربارۀ پیامبران) که نزد اوست، کتمان کند و خدا از اعمال شما غافل نیست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۰:

این آیه، خطابی دیگر به اهل کتاب است، که شما آن‌قدر به یهودی یا نصرانی بودن خود مباهات می‏‌کنید که حتّی حاضر هستید بزرگترین افتراها را به بهترین اولیای خدا نسبت دهید؟!

آیا می‏‌گویید: ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران دیگر از نسل یعقوب «اسباط»، با آنکه قبل از نزول تورات و انجیل بوده‌اند، یهودی و نصرانی هستند؟

آیا این ستمگری نیست که واقعیّتی را که بدان واقف هستید بپوشانید و این حقیقت روشن تاریخی را بر عامّۀ مردم کتمان کنید و چنین وانمود کنید که همۀ پیامبران، تابع یهودیّت یا نصرانیّت بوده‌‏اند؟ ولی بدانید که خداوند از آنچه شما انجام می‌دهید غافل نیست.
پیام‌های سوۀ بقره - آیۀ ۱۴۰:

۱. گاهی تعصّب به‌جایی می‌‏رسد که شخص حاضر می‌‏شود واقعیّت‌های روشن تاریخی را تحریف و یا انکار کند. «أَمْ تَقُولُونَ»

۲. بزرگترین ظلم‌ها، ظلم فرهنگی و کتمانِ حقایق است. «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ»

۳. علم خداوند به کتمان و ظلم‌ها، باید برای ما هشدار باشد. «وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۱ - تفسیر نور:

«تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ» (به‌هرحال) آن امّت بگذشت، آنچه آنان به دست آوردند برای خودشان است و آنچه شما به دست آوردید برای خودتان است و شما از آنچه آنان کرده‌اند، سؤال نخواهید شد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۱:

۱. در کسب خوشبختی، تکیه به گذشتگان و تاریخ پدران، چاره‌ساز نیست. «لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ماکَسَبْتُمْ»

گیرم پدر تو بود فاضل --------- از فضل پدر، تو را چه حاصل‏

۲. هر امّتی، تنها مسئول عمل خویش است. «لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۱۱-۲۱۷.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه سوره انعام آیه ۷۴

و اذ قال إبراهيم لابيه ءازر اء تتخذ اءصناما ءالهة إنى اراك و قومك فى ضلال مبين(۷۴)

ترجمه :
۷۴ - (به خاطر بياوريد) هنگامى كه ابراهيم به مربيش (عمويش ) آزر گفت آيا بتها را خدايان خود انتخاب مى كنى ، من تو و جمعيتت را در گمراهى آشكار مى بينم !.

تفسیر
از آنجا كه اين سوره جنبه مبارزه با شرك و بت پرستى دارد و روى سخن بيشتر در آن از بت پرستان است و براى بيدار ساختن آنها از طرق مختلف استفاده شده ، در اينجا به گوشه اى از سرگذشت ابراهيم قهرمان بت شكن اشاره كرده و منطق نيرومند او را در كوبيدن بتها ضمن چند آيه به خاطر آورده است .
قابل توجه اينكه قرآن در بسيارى از بحثهاى توحيدى و مبارزه با بت روى اين سرگذشت تكيه مى كند، زيرا ابراهيم مورد احترام تمام اقوام مخصوصا مشركان عرب بود.
نخست مى گويد: ابراهيم پدر (عموى ) خود را مورد سرزنش قرار داد و به آنها چنين گفت : (آيا اين بتهاى بى ارزش و موجودات بيجان را خدايان خود انتخاب كرده ايد)؟! (و اذ قال ابراهيم لابيه آزر اتتخذ اصناما الهه ).
(بدون شك من ، تو و جمعيت پيروان و هم مسلكان ترا در گمراهى آشكارى مى بينم ) چه گمراهى از اين آشكارتر كه انسان مخلوق خود را معبود خود قرار دهد، و موجود بيجان و بى شعورى را پناهگاه خود بپندارد و حل مشكلات خود را از آنها بخواهد (انى اراك و قومك فى ضلال مبين ).
آيا آزر پدر ابراهيم بود؟
كلمه (اب ) در لغت عرب غالبا بر پدر اطلاق مى شود و چنانكه خواهيم ديد گاهى بر جد مادرى و عمو و همچنين مربى و معلم و كسانى كه براى تربیت انسان به نوعى زحمت كشيده اند نيز گفته شده است ، ولى شك نيست كه به هنگام اطلاق اين كلمه اگر قرينه اى در كار نباشد قبل از هر چيز (پدر) بنظر مى آيد.
اكنون اين سؤ ال پيش مى آيد كه آيا براستى آيه بالا مى گويد: آن مرد بت پرست (آزر) پدر ابراهيم بوده است ؟ و آيا يك فرد بت پرست و بت ساز مى تواند پدر يك پيامبر اولوا العزم بوده باشد؟ و آيا وراثت در روحيات انسان اثر نامطلوبى در فرزند نخواهد گذارد؟
جمعى از مفسران سنى به سؤ ال اول پاسـخ مثبت گفته و آزر را پدر واقعى ابراهيم مى دانند، در حالى كه تمام مفسران و دانشمندان شيعه معتقدند آذر پدر ابراهيم نبود، بعضى او را پدر مادر و بسيارى او را عموى ابراهيم دانسته اند.
قرائنى كه نظر دانشمندان شيعه را تاييد مى كند چند چيز است :
1 - در هيچ يك از منابع تاريخى اسم پدر ابراهيم ، (آزر) شمرده نشده است ، بلكه همه (تارخ ) نوشته اند، در كتب عهدين نيز همين نام آمده است ، جالب اينكه افرادى كه اصرار دارند پدر ابراهيم آزر بوده در اينجا به توجيهاتى دست زده اند كه بهيچ وجه قابل قبول نيست از جمله اينكه اسم پدر ابراهيم تارخ ، و لقبش آزر بوده ! در حالى كه اين لقب نيز در منابع تاريخى ذكر نشده است .
و يا اينكه آزر بتى بوده كه پدر ابراهيم او را پرستش مى كرده است در حالى كه اين احتمال با ظاهر آيه فوق كه مى گويد پدرش آزر بود بهيچ وجه سازگار نيست ، مگر اينكه جمله يا كلمه اى در تقدير بگيريم كه آن هم بر خلاف ظاهر است .
2 - قرآن مجيد مى گويد: مسلمانان حق ندارند براى مشركان استغفار كنند اگر چه بستگان و نزديكان آنها بوده باشند، سپس براى اينكه كسى استغفار ابراهيم را درباره آزر دستاويز قرار ندهد چنين مى گويد: و ما كان استغفار ابراهيم لابيه الا عن موعدة وعدها اياه فلما تبين له انه عدو لله تبرء منه (سوره توبه آيه 114): استغفار ابراهيم براى پدرش (آزر) فقط به خاطر وعده اى بود كه به او داده بود (آنجا كه گفت ساستغفر لك ربى - مريم آيه 47 يعنى : (بزودى براى تو استغفار خواهم كرد) به اميد اينكه با اين وعده دلگرم شود و از بت پرستى برگردد) اما هنگامى كه او را در راه بت پرستى مصمم و لجوج ديد دست از استغفار درباره او برداشت .
از اين آيه به خوبى استفاده مى شود كه ابراهيم بعد از ماءيوس شدن از آزر ديگر هيچ گاه براى او طلب آمرزش نكرد و شايسته هم نبود چنين كند، و تمام قرائن نشان مى دهد اين جريان در دوران جوانى ابراهيم و زمانى بود كه در شهر بابل مى زيست و با بت پرستان مبارزه داشت .
ولى آيات ديگر قرآن نشان مى دهد كه ابراهيم در اواخر عمر خود و پس از پايان بناى كعبه براى پدرش از خداوند طلب آمرزش كرد (البته در اين آيات چنانكه خواهد آمد از پدر تعبير به (اب ) نشده بلكه تعبير به والد كه صريحا مفهوم پدر را مى رساند، شده است ).
آنجا كه مى فرمايد: الحمد لله الذى وهب لى على الكبر اسماعيل و اسحاق ان ربى لسميع الدعاء... ربنا اغفر لى و لوالدى و للمؤ منين يوم يقوم الحساب حمد و سپاس براى خدائى است كه در پيرى به من اسماعيل و اسحاق را بخشيده پروردگار من دعا را اجابت مى كند، پروردگارا! من و پدر و مادرم و مؤ منين را در روز رستاخيز بيامرز.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

امام خامنه ای: امام حسین (علیه السلام) از کودکی محبوب پیامبر بود؛ هروقت که دل امام حسین برای پیامبر تنگ‌ میشد به حضرت علی اکبر نگاه میکرد.

اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1381

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

مهمترین کارِ زن، سرِپا نگهداشتن زندگی
برخی فکر میکنند اگر زنی مثلاً کارش عبارت شد از همان کارِ خانه، این اهانت به زن است؛ نه! هیچ اهانتی نیست. بلکه مهمترین کار برای زن این است که زندگی را سرِپا نگه دارد.
بیانات رهبر انقلاب در مراسم خطبه عقد زوج های جوان؛ ۸۱/۳/۸

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

إنّي لَغَيُورٌ ، و اللّه ُ عَزَّ و جلَّ أغيَرُ مِنّي ، و إنَّ اللّه َ تعالى يُحِبُّ مِن عِبادِهِ الغَيورَ .
من غيرتمندم و خداى عزّ و جلّ از من غيرتمندتر است و خداوند متعال بندگان غيرتمند خود را دوست مى دارد.

( كنز العمّال : ۷۰۷۶ )

شهید حمید رضا الداغی

شهید مدافع حرم شهید محمد هادی ذوالفقاری

 وصیت نامه شهید محمد هادی ذوالفقاری

بسمه تعالی

اینجانب محمدهادی ذوالفقاری وصیت می کنم

که من را در ایران دفن نکنند.

اگر شد، ببرند امام رضا (ع) طواف بدهند و برگردانند و در نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند و در وادی السلام دفن کنند.

دوست دارم نزدیک امام (ع) باشم و همه ی مستحبات انجام شود. در داخل و دور قبر من سیاهی بزنند و دستمال گریه مشکی و ... مثل تربت بگذارند.

داخل قبر من مثل حسینیه شود و اگر شد جایی که سرم می خورد به سنگ لحد، یک اسم حضرت زهرا (س) بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ، آخ نگویم و بگویم یا زهرا (س)، بالای سر من روضه و سینه زنی بگیرند و موقع دفن من، پرچم بالای قبرم قرار بگیرد و در زیر پرچم من را دفن کنید. زیاد یا حسین (ع) بگویید و برای من مجلس عزا نگیرید، چون من به چیزی که می خواستم رسیدم.

برای امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س) مجلس بگیرید و گریه کنید. من را رو به قبله صحیح دفن کنید ... روی سنگ قبرم اسم من را نزنید و بنویسید که اینجا قبر یک آدم گناهکار است یعنی؛ العبد الحقیر المذنب و یا مثل این. پیراهن مشکی هم بگذارید داخل قبر.

توصیه به مردم ایران
وصیتم به مردم ایران و در بعضی از قسمت ها برای مردم عراق این است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشورم زندگی می کنم، مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است، قدر کشورمان را بدانند و پست سر ولی فقیه باشند. با بصیرت باشند؛ چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید.

توصیه به خانم ها
از خواهران می خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا (س) رعایت کنند، نه مثل حجاب های امروز، چون این حجاب ها بوی حضرت زهرا (س) نمی دهد.

توصیه به آقایون
از برادرانم می خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند. جهان در حال تحول است، دنیا دیگر طبیعی نیست، الان دو جهاد در پیش داریم، اول جهاد نفس که واجب تر است؛ زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت.

حتی در جهاد با دشمن ها احتمال می رود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید، چون برای هوای نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشد یعنی برای شیطان رفته و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن! آنها اهل شیطان هستند و ما هم شیطانی.

دین خودتان را حفظ کنید، چون اگر امام زمان (عج) بیاید احتمال دارد رو به روی امام باشیم و با امام مخالفت کنیم. امام زمان را تنها نگذارید.

من که عمرم رفت و وقت را از دست دادم. تا به خودم آمدم دیدم که خیلی گناه کردم و پل های پشت سرم را شکسته ام و راه برگشت ندارم.

بچه های ایران و عراق، من دیر فهمیدم و خیلی گناه و کارهای بیهوده انجام دادم و یکی از دلایلی که آمدم نجف به خاطر همین بود که پیشرفت کنم.

نجف شهری است که مثل تصفیه کُن است که گناه ها را به سرعت از آدم می گیرد و جای گناهان ثواب می دهد. این مولای ما خیلی مهربان است.

هم چنین می خواهم که مردم عراق از ناموس و وطن خودشان و مخصوصاً حرم ها دفاع کنند و اجازه به این ظالمان ندهند و مردم عراق مخصوصاً طلّاب نجف در این جهاد شرکت کنند، چون دیدم که مدافع هست لکن کم است، باید زیاد شود.

و مطمئنم که این ها (دشمنان) کم هستند و فقط با یک هجوم با اسم حضرت زهرا (س) می شود کار این مفسدها را تمام کرد و منتظر ظهور شویم. بهتر است که دست به دست همدیگر دهید و این غده سرطانی را از بین ببرید.

برای من خیلی دعا کنید؛ چون خیلی گناه کارم و از همه حلالیت بگیرید.

توصیه به طلاب
وصیت من به طلاب این است که اگر برای رضای خدا درس می خوانند و هدف دارند، بخوانند. اگر اینطور نیست نخوانند. چون می شود کار شیطانی. بعد شهریه امام را هم می گیرند؛ دیگر حرام در حرام می شود و مسئولیت دارد.

اگر می توانند درس بخوانند و ادامه بدهند، البته همه اش درس نیست، عبودیت هم هست باید مقداری از وقت خود را صرف عبادت کنند؛ چون طلبه های با تقوا کم داریم اول تزکیه ی نفس بعد درس.

ای داد از عَلَم شیطانی. دنیا رنگ گناه دارد، دیگر نمی توانم زنده بمانم. انشاءالله امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س) و امام رضا (ع) در قبر می آیند... .

والسلام

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: سوره بقره , تفسیر صفحۀ ۲۱ قرآن کریم , سوره انعام , تفسیر , تفسیر قرآن کریم , امام حسین (علیه السلام) , حضرت علی اکبر , خانه داری , زندگی , پيامبر خدا صلى الله عليه و آله , شهید غیرت , غیرت , سبزوار , امر به معروف و نهی از منکر , شهید حمید رضا الداغی , غيرتمند , خداوند متعال , شهید محمد هادی ذوالفقاری , شهدای مدافع حرم , شهید مدافع حرم , حجاب , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

اعمال و وظايف شب هاى قدر

تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۷ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» و (به یاد آور) هنگامی‌که ابراهیم، پایه‌های خانه (کعبه) را با اسماعیل بالا می‌برد (و می‏‌گفتند:) پروردگارا از ما بپذیر، همانا تو شنوا و دانایی.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۷:

از آیات و روایات متعدّد استفاده می‌شود که خانۀ کعبه، از زمان حضرت آدم بوده و حضرت ابراهیم علیه‌السّلام آن را تجدید بنا نموده است.

چنان‌که آن حضرت در موقع اسکان همسر و فرزندش در سرزمین مکّه می‌گوید: «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ» «ابراهیم، ۳۷» خداوندا بعضی از خاندانم را در این سرزمین خشک و بدون زراعت، در کنار خانه تو سکونت دادم.

بنابراین در زمان شیرخوارگی حضرت اسماعیل علیه‌السّلام نیز اثری از کعبه وجود داشته است.

در سورۀ آل عمران «آل عمران، ۹۶» نیز از کعبه به عنوان اوّلین خانۀ مردم یاد شده است.

در آیۀ مورد بحث نیز سخن از بالا بردن پایه‌های خانه به دست ابراهیم علیه‌السّلام است و این تعبیر می‌رساند که اساس خانۀ کعبه، قبلًا وجود داشته و ابراهیم و اسماعیل علیهماالسّلام آن را بالا برده‌اند.

حضرت علی علیه‌السّلام نیز در خطبه قاصعه «نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲» می‌فرماید: خداوند تمام مردم را از زمان حضرت آدم تا ابد، با همین کعبه و سنگ‌های آن آزمایش می‌نماید.

ابراهیم و اسماعیل علیهماالسّلام در کار مساوی نبودند. در حدیث می‌خوانیم: ابراهیم بنّایی می‌کرد و اسماعیل سنگ به دست پدر می‌داد.

شاید به سبب همین تفاوت، میان نام آن دو بزرگوار فاصله گذاشته است. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۷:

۱. بانیان کارهای نیک را فراموش نکنیم. «إِذْ یَرْفَعُ» «إِذْ» یعنی گذشته را یاد کن.

۲. در مسیر اهداف الهی، کار بنّایی و کارگری نیز عبادت است. لذا از خداوند قبولی آن را می‌خواهند. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ» «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا»

۳. کار مهم نیست، قبول شدن آن اهمیّت دارد. حتّی اگر کعبه بسازیم، ولی مورد قبول خدا قرار نگیرد، ارزش ندارد. «رَبَّنا تَقَبَّلْ»

۴. کارهای خود را در برابر عظمت خداوند، قابل ذکر ندانیم. حضرت ابراهیم نامی از کار و بنّایی خود نبرد و فقط گفت: «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا»

۵. در روایات آمده است: از شرایط استجابت و آداب دعا، ستایش خداوند است. ابراهیم علیه‌السّلام دعای خود را با ستایش پروردگار همراه ساخته است. «إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۸ - تفسیر نور:

«رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَ أَرِنامَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» (ابراهیم و اسماعیل همچنین گفتند:) پروردگارا! ما را تسلیم (فرمان) خود قرار ده و از نسل ما (نیز) امّتی که تسلیم تو باشند قرار ده و راه و روش پرستش را به ما نشان ده و توبۀ ما را بپذیر؛ که همانا تو، توبه‌پذیر مهربانی.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۸:

با آنکه حضرت ابراهیم و اسماعیل هر دو در اجرای فرمان ذبح، عالی‌ترین درجۀ تسلیم در برابر خدا را به نمایش گذاردند، امّا با این همه در این آیه از خداوند می‏‌خواهند که ما را تسلیم فرمان خودت قرار ده.

گویا از خداوند تسلیم بیشتر و یا تداوم روحیّۀ تسلیم را می‌خواهند. کسی که فقط تسلیم خدا باشد، نه تسلیم عموی بت‌تراش می‌شود و نه در برابر بت‌‏ها به زانو می‌افتد و نه از طاغوت‌ها پیروی می‌کند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۸:

۱. به کمالات امروز خود قانع نشوید، تکامل و تداوم آن را از خدا بخواهید. «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ»

۲. توجّه به نسل و فرزندان، یک دورنگری عاقلانه و خداپسندانه است که حاکی از وسعت نظر و سوز و عشق درونی است و بارها در دعاهای حضرت ابراهیم آمده است. «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا»

۳. راه و روش بندگی را باید از خدا آموخت؛ وگرنه انسان گرفتار انواع خرافات و انحرافات می‌شود. «أَرِنا مَناسِکَنا»

۴. تا روح تسلیم نباشد، بیان احکام سودی نخواهد داشت. در اینجا ابراهیم علیه‌السّلام ابتدا از خداوند روح تسلیم تقاضا می‌کند، سپس راه و روش عبادت و بندگی را می‌خواهد. «وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ» «أَرِنا مَناسِکَنا»

۵. نیاز به توبه و بازگشت الطاف الهی، درهرحال و برای هر مقامی، ارزش است. «تُبْ عَلَیْنا»

در حدیث می‌خوانیم: رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله هر روز، هفتاد مرتبه استغفار می‌نمود؛ با اینکه او معصوم بود و هیچ گناهی نداشت.

۶. یکی از آداب دعا، ستایش پروردگار است که در این آیه نیز به چشم می‌خورد. «التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۹ - تفسیر نور:

«رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» پروردگارا! در میان آنان پیامبری از خودشان مبعوث کن تا آیات تو را بر آنها بخواند و آنان را کتاب و حکمت بیاموزد و (از مفاسد فکری، اخلاقی و عملی) پاکیزه‌شان نماید، همانا که تو خود توانا و حکیمی.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۹:


این آیه، دعایی دیگر از حضرت ابراهیم علیه‌السّلام را بازگو می‌کند که بیانگر عظمت فوق‌العاده روح، و ترسیم‌کنندۀ سوز و اخلاص درونی اوست؛ با آنکه خود در حال حیات و از پیامبران برجستۀ الهی است، برای نسل‌های آینده دعا می‌‌کند که پروردگارا! در میان مردم و ذریّۀ من، پیامبری از خودشان مبعوث کن.

از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «أنا دعوة ابی ابراهیم» من نتیجۀ اجابت دعای پدرم ابراهیم هستم که فرمود: «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ» «تفسیر صافی و المیزان»

با آنکه در دعای ابراهیم علیه‌السّلام تعلیم بر تزکیه مقدّم شده است، امّا خداوند در اجابت این دعا، تزکیه را مقدّم داشته تا به ابراهیم هشدار دهد که تزکیه، با ارزش‌تر است و تعلیم در مرتبۀ بعدی است. «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ» «جمعه، ۲»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۹:

۱. نیاز به رهبر آسمانی، از اساسی‏‌ترین نیازهای جامعۀ بشری است. اگر قرن‏‌ها قبل برای آن دعا می‌شود، نشان‌دهندۀ اهمیّت و ارزش و نقش آن است. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ» «وَ ابْعَثْ فِیهِمْ»

آری، بالا بردن دیوارهای کعبه بدون حضور رهبر معصوم و الهی، بت‌خانه‌ ای بیش از آب درنمی‌‏آید.

۲. هدف از بعثت پیامبران، تعلیم و تزکیه مردم بر اساس کتاب آسمانی است. «یَتْلُوا»«یُعَلِّمُهُمُ»«یُزَکِّیهِمْ»

۳. علم و دانش زمانی نتیجه می‏‌دهد که همراه با بینش و حکمت، و همراه با تزکیه و تقوی باشد. «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۰ - تفسیر نور:

«وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِی الدُّنْیا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ» کیست که از آیین ابراهیم روی بگرداند، مگر کسی‌که خود را (فریب داده و) بی‌خردی کند؟ و همانا ما او را در این جهان برگزیدیم و قطعاً او در جهان دیگر (نیز) از صالحان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۰:

در آیات قبل، گوشه‌هایی از اهداف و شخصیّت حضرت ابراهیم بیان گردید.

این آیه با توجّه به تابناکی و پاکی چهرۀ ابراهیم و آیین او می‌پرسد، چه‌کسی جز افراد نادان و سفیه از ابراهیم و اهداف او اعراض می‌کند؟!

آیین او به‌قدری ارزش دارد که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله مفتخر است که راه او راه ابراهیم است.

ابراهیم کسی است که در منطق، مخالف کافر را مبهوت می‌کند: «فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ» «بقره، ۲۵۸»

و در شجاعت یک تنه همۀ بت‌‏ها را می‏‌شکند: «فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً» «انبیاء، ۵۸»

قرآن او را حلیم معرّفی می‌‏نماید

در صبر و توکّل نیز نمونه و سرآمد است تا آنجا که درون آتش افکنده می‌‏شود بی‌آنکه واهمه‌ای داشته باشد.

در سخاوت گوسالۀ چاقی را برای مهمانان کباب می‌‏کند.

در تسلیم، کودک خود را در بیابان بی‌آب‌وگیاه مکه رها کرده و آن‌گاه که او به سن نوجوانی می‌رسد، به امر خداوند کارد بر گلوی او می‌گذارد.

آری، انسان تنها با فریب‌دادن خرد خویش می‌تواند از ادیان الهی گریزان باشد. «سَفِهَ نَفْسَهُ»

ابراهیم علیه‌السّلام در دعایی از خداوند خواست که: «أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ» «شعراء، ۸۳» خداوند دعای او را استجابت کرده و می‌‏فرماید: ابراهیم در آخرت از صالحان است.

کسی‌که راه ابراهیم را که برای نسل بشر، مرکز امن، رهبر معصوم، رزق فراوان، توفیق اسلام و تسلیم، قبول توبه و سعادت از خدا طلب می‌‏کند، رها کرده و به‌دنبال دیگران برود، سفیه و نادانی بیش نیست!!

در فرهنگ قرآن، به افرادی که حقایق را نادیده انگاشته و کفران نعمت کنند، سفیه گفته می‌شود.

چنان‌که به بنی‌اسرائیل به‌جهت بهانه‌های بی‌موردی که دربارۀ تغییر قبله می‌گرفتند، سفیه گفته شده است: «سَیَقُولُ السُّفَهاءُ»

در ذیل آیۀ «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ» نیز از امام علیه‌السّلام نقل شده است که فرمود: کسی‌که شراب بخورد، سفیه است. چنین شخصی به‌جای نوشیدنی‌های مفید و حلال، به سراغ آشامیدنی مضرّ و حرام می‌رود.

آری، کسانی که راه حقّ را رها نموده و بی‌‏راهه می‌روند، سفیه هستند و آن‌کس که در انتخاب رهبر و مکتب، قدم درست بردارد عاقل است.

در حدیث می‏‌خوانیم: عقل همان چیزی است که به‌وسیلۀ آن خدا عبادت شود وگرنه شیطنت است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۰:

۱. سفیه کسی است که منطق، مکتب، رهبر و راه حق را نادیده گرفته و به‌دنبال هوس‌های خود یا دیگران رهسپار شود. «سَفِهَ نَفْسَهُ»

۲. دین‌داری، خردورزی، و اعراض از آن، دلیلِ بی‏‌خردی است. «مَنْ یَرْغَبُ» «سَفِهَ نَفْسَهُ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۱ - تفسیر نور:

«إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ» (به‌خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگار ابراهیم به او گفت: تسلیم شو. گفت: در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۱:

۱. مقامات و الطاف الهی، بدون دلیل به کسی واگذار نمی‌‏شود. اگر خداوند ابراهیم را برمی‌‏گزیند، به خاطر روحیّۀ تسلیم‌پذیری او در برابر خداست. «أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ»

۲. فلسفۀ تسلیم انسان در برابر خداوند آن است که او ربّ‌العالمین است. «أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۲ - تفسیر نور:

«وَ وَصَّی بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ یا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی‏ لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» و ابراهیم و یعقوب، فرزندان خود را به همان آیین سفارش نمودند (و گفتند:) فرزندان من! خداوند برای شما این دین (توحیدی) را برگزیده است. پس (تا پایان عمر بر آن باشید و) جز در حال تسلیم (و فرمان‌برداری) نمیرید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۲:

۱. در فکر سلامت عقیده و ایمان نسل و فرزندان خود باشیم و در وصایای خود تنها به جنبه‏‌های مادّی اکتفاء نکنیم. «وَصَّی» «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»

۲. راه حق، همان راه اسلام و تسلیم بودن در برابر خداوند است. انبیاء همین راه را سفارش می‌‏نمودند. «وَصَّی بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ»

۳. خداوند در میان همۀ راه‌ها، راه دین را برای ما برگزیده است. «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی‏ لَکُمُ الدِّینَ»

۴. حُسن عاقبت و مسلمان مردن مهم است. «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» بسیار افرادی که اهل ایمان بودند، ولی مرتد و کافر شدند. «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» «نساء، ۱۳۷»

۵. گرچه زمان و مکان مردن به دست ما نیست، ولی می‌‏توانیم زمینۀ حسنِ عاقبت خود را از طریق عقیده و عمل درست و دعا و دوری از گناه و افراد فاسد، فراهم کنیم. «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۳ - تفسیر نور:

«أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» آیا شما (یهودیان) هنگامی‌که مرگ یعقوب فرا رسید، حاضر بودید؟! آن‌هنگام‌که به فرزندان خود گفت: پس از من چه می‌‏پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا، و ما در برابر او تسلیم هستیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۳:

گروهی از یهود اعتقاد و ادّعا داشتند که یعقوب هنگام مرگ، فرزندان خود را به دینی که یهود، با تمام تحریفاتش به آن معتقد بودند، سفارش و توصیه کرده است و آنها بدین سبب به آئین خود پای بند هستند.

خداوند در ردّ این ادّعا و اعتقاد، آنان را مورد سؤال قرار می‌دهد که آیا شما در هنگام مرگ بر بالین یعقوب حاضر بوده‌اید که اینگونه می‌گویید؟

بلکه او از فرزندان خود اسلام و تسلیم در برابر خداوند را خواست، و فرزندان به او وعده دادند که عبادت و پرستش خدای یگانه و تسلیم بودن در برابر او را در پیش گیرند.

در قرآن از جد و عمو، به پدر «أب» تعبیر می‌‏کند. «آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ» چون ابراهیم، جدّ فرزندان یعقوب و اسماعیل، عموی آنان بوده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۳:

۱. سخن باید بر اساس علم و آگاهی باشد. «أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ»

۲. مرگ به سراغ همه می‌آید، حتّی پیامبران. «حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ»

۳. حسّاس‌‏ترین زمانِ زندگی، لحظۀ مرگ است و حسّاس‏‌ترین مسئله، موضوع دین و عقیده و حسّاس‌ترین مخاطب، نسل انسان است. «إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ»

۴. موعظه در آستانۀ مرگ، آثار عمیقی دارد. «إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ»

۵. پدران باید نسبت به آیندۀ دینی فرزندان خویش، توجّه داشته باشند؛ حتّی فرزندان انبیاء در معرض خطر بی‌دینی هستند. «ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی»

۶. همۀ انبیا، به عبادت و تسلیم در برابر خداوند سفارش می‌‏کردند. «إِلهاً واحِداً»

۷. فقط در برابر فرمان خداوند، تسلیم شویم. «لَهُ مُسْلِمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۴ - تفسیر نور:

«تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ» آنها امّتی بودند که درگذشتند، دستاورد آنها مربوط به خودشان و دستاورد شما نیز مربوط به خودتان است و شما از آنچه آنان انجام داده‌‏اند، بازخواست نخواهید شد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۴:

یکی از اشتباهات بنی‌اسرائیل این بود که به نیاکان و پیشینیان خویش، بسیار مباهات و افتخار می‌کردند و گمان‌شان این بود که اگر خودشان آلوده باشند، به خاطر کمالات گذشتگان‌شان، مورد عفو قرار خواهند گرفت.

این آیه به آنان هشدار می‌دهد که شما مسئول اعمال خویش هستید، همچنان‌که آنان مسئول کرده‌های خویش هستند.

در کتاب غرر الحکم از حضرت علی علیه‌السّلام آمده است: «الشرف بالهمم العالیة لا بالرمم البالیة» شرافت و بزرگی به همّت‌‏های عالی و بلند است، نه به استخوان‌های پوسیدۀ نیاکان و گذشتگان.

در تاریخ می‌بینیم که افراد در سایۀ عمل خویش، آیندۀ خود را رقم می‌‏زنند.

زن فرعون اهل بهشت می‌شود، ولی همسر لوط در اثر بدکرداری، به دوزخ رهسپار می‏‌شود.

اینها نمونۀ عدالت و نظام حقِ پروردگار است.

در حدیثی از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمود: ای بنی‌هاشم، مبادا سایر مردم برای آخرت خود کار کنند، ولی شما به انساب خود دل خوش کنید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۴:

۱. نسبت خویشاوندی، در قیامت کارساز نیست. «لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ»

۲. آیندۀ هر کس و هر جامعه‌‏ای، در گرو عمل خود اوست. «وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۰۲ - ۲۱۲.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۷۳

و هو الذى خلق السماوات و الارض بالحق و يوم يقول كن فيكون قوله الحق و له الملك يوم ينفخ فى الصور عالم الغيب و الشهادة و هو الحكيم الخبير(۷۳)


ترجمه:
۷۳ - او كسى است كه آسمانها و زمين را به حق آفريد و آن روز كه به آنها مى گويد موجود باش ، موجود مى شود، سخن او حق است و در آن روز كه در صور دميده مى شود حكومت مخصوص او است ، از پنهان و آشكار با خبر است و حكيم و آگاه مى باشد.

تفسیر
اين آيه در حقيقت دليلى است بر مطالب آيه قبل و دليلى است بر لزوم تسليم در برابر پروردگار، و پيروى از رهبرى او، لذا نخست مى گويد: او خدائى است كه آسمانها و زمين را به حق آفريده است (و هو الذى خلق السماوات و الارض ‍ بالحق ).
تنها چنين كسى كه مبدا عالم هستى است ، شايسته رهبرى مى باشد و بايد تنها در برابر فرمان او تسليم بود، زيرا همه چيز را براى هدف صحيحى آفريده است .
منظور از حق در جمله بالا همان هدف و نتيجه و مصالح و حكمتها است يعنى هر چيزى را براى خاطر هدف و نتيجه و مصلحتى آفريد، در حقيقت اين جمله شبيه مطلبى است كه در سوره ص آيه 77 آمده آنجا كه مى فرمايد: و ما خلقنا السماء و الارض ‍ و ما بينهما باطلا: ما آسمان و زمين و آنچه در ميان آنها است بيهوده و بيهدف نيافريديم .
سپس مى فرمايد: نه تنها مبدا عالم هستى او است ، بلكه رستاخيز و قيامت نيز به فرمان او صورت مى گيرد و آن روز كه فرمان مى دهد رستاخيز بر پا شود فورا بر پا خواهد شد (و يوم يقول كن فيكون ).
بعضى احتمال داده اند كه منظور از اين جمله همان آغاز آفرينش و مبدا جهان هستى باشد كه همه چيز به فرمان او ايجاد شده است ، ولى با توجه به اينكه
يقول فعل مضارع است ، و اينكه قبل از اين جمله اشاره به اصل آفرينش شده و همچنين با توجه به جمله هاى بعد ميتوان گفت كه اين جمله مربوط به رستاخيز و فرمان الهى در باره آن است همانطور كه در جلد اول صفحه 299 (ذيل آيه 117 بقره ) گفتيم منظور از جمله كن فيكون اين نيست كه خداوند يك فرمان لفظى به عنوان موجود باش صادر ميكند بلكه منظور اين است هر گاه اراده او به آفرينش چيزى تعلق گيرد، بدون نياز به هيچ عامل ديگرى ، اراده اش ‍ جامه عمل به خود ميپوشد، اگر اراده كرده است يك دفعه موجود شود، يك دفعه موجود خواهد شد و اگر اراده كرده است تدريجا موجود گردد، برنامه تدريجى آن شروع خواهد شد. بعد اضافه مى كند كه گفتار خداوند حق است يعنى همان طور كه آغاز آفرينش بر اساس هدف و نتيجه و مصلحت بود، رستاخيز نيز همانگونه خواهد بود. (قوله الحق ).
و در آن روز كه در صور دميده مى شود و قيامت بر پا ميگردد، حكومت و مالكيت مخصوص ذات پاك او است (و له الملك يوم ينفخ فى الصور).
درست است كه مالكيت و حكومت خداوند بر تمام عالم هستى از آغاز جهان بوده و تا پايان جهان و در عالم قيامت ادامه خواهد داشت و اختصاصى به روز رستاخيز ندارد، ولى از آنجا كه در اين جهان يك سلسله عوامل و اسباب در پيشبرد هدفها و انجام كارها مؤثر است گاهى اين عوامل و اسباب انسان را از خداوند كه مسبب الاسباب است غافل ميكند، اما در آن روز كه همه اين اسباب از كار ميافتد، مالكيت و حكومت او از هر زمان آشكارتر و روشنتر ميگردد، درست نظير آيه ديگرى كه مى گويد: لمن الملك اليوم لله الواحد القهار: حكومت و مالكيت امروز (روز قيامت ) براى كى است ؟ تنها براى خداوند يگانه پيروز است (سوره غافر - آيه 16).
در باره اينكه منظور از (صور)كه در آن دميده مى شود چيست و چگونه اسرافيل در صور ميدمد تا جهانيان بميرند و بار ديگر در صور ميدمد تا همگى زنده شوند و قيامت بر پا گردد، در ذيل آيه 68 سوره زمر به خواست خدا مشروحا بحث خواهيم كرد، زيرا تناسب بيشترى با آن آيه دارد. و در پايان آيه اشاره به سه صفت از صفات خدا كرده ،خداوند از پنهان و آشكار با خبر است (عالم الغيب و الشهادة ).
و كارهاى او همه از روى حكمت ميباشد، و از همه چيز آگاه است (و هو الحكيم الخبير).
در آيات مربوط به رستاخيز غالبا به اين صفات خدا اشاره شده است كه او هم آگاه است و هم قادر و حكيم يعنى به مقتضاى علم و آگاهيش اعمال بندگان را ميداند و به مقتضاى قدرت و حكمتش به هر كس جزاى مناسب ميدهد.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

از دعاهای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

اللَّهُمَّ مُنَّ عَلَيَّ بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ، وَ التَّفْوِيضِ إِلَيْكَ، وَ الرِّضَا بِقَدَرِكَ، وَ التَّسْلِيمِ لِأَمْرِكَ حَتّى‏ لَا أُحِبَّ تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ، وَ لَاتَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ، يَا رَبَّ الْعَالَمِين‏

خداوندا؛ بر من منّت بگذار با توکّل بر خودت، و سپردن امور به خودت، و پسندیدن تقدیراتت، و تسلیم برای دستوراتت، تا آنکه نه دوست داشته باشم آنچه به تأخیر می اندازی زودتر اتّفاق بیفتد، و نه آنچه جلو می اندازی تأخیر بیفتد، ای پروردگار جهانیان.

«کافی» ج ۲ ص ۵۸۱

بسم الله الرحمن الرحیم

بیان رحمت

لطائف عرفانی در ادعیۀ ائمّه علیهم السلام

علّامه آیةالله حسن زاده آملی

آن لطائف ذوقى و عرفانى، آن نكات سرّى كه در ادعيه و اوراد و مناجاتهاى ائمۀ اطهار ما پيدا مى ‏شود در روايات نمى‏ شود بدست آورد،

زيرا كه در روايات مخاطب مردم ‏اند و با مردم به فراخور عقل آنها صحبت مى‏ كردند و سخن مى ‏گفتند؛

اما در مناجاتها و ادعيه در خلوتخانۀ عشق، با جمال و جلال مطلق به راز و نياز مى‏ پرداختند كه آنچه گفتنى بود به زبان مى‏آوردند.

«مجموعه مقالات» ص ۱۵۶
 

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34411

جهیزیه‌ی کم سرشکستگی نیست
مبادا بروید پول قرض کنید، #جهیزیه درست کنید. مبادا خودتان را به زحمت بیندازید. مبادا خانواده‌تان را به زحمت بیندازید. مبادا خیال کنید که دخترتان اگر جهیزیه‌اش کمتر از دختر همسایه و قوم و خویش بود، این سرشکستگی است. نه این سرشکستگی نیست.
بیانات امام خامنه ای در مراسم خطبه عقد زوج‌های جوان؛ ۸۱/۳/۲۹

شهید عیسی ریگی راد
شهادت:
یازدهم آبان 1365، در اطراف فرودگاه زاهدان بر اثر سانحه هوایی سقوط هواپیمای c130 ارتش

شهید«عیسی ریگی راد» در قسمتی از وصیت نامه اش به خانواده خود می نویسد: در هر کاری صداقت را پیشه کنند و به جامعه و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خدمت نمایند و تحت هیچ شرایطی رهبر و مسئولان نظام را فراموش نکنند و همیشه خدمتگزار آنها باشند و با مردم باشند با اخلاق نیکو رفتار نماینـد، از یاد خدا غافل نشوند و نمازشان را به وقت بخوانند. چون خواندن نماز انسان را از معصیت و گناه پاک می کند.

شهيد «مصيب دهقان»
شهادت: 27 اسفند ماه سال 1361

بخشی از وصیت نامه:
خداوند را شكرگزارم كه دانايى‌ام‌ داد كه خودم و او را بشناسم و راهم را انتخاب كنم. خداوند را شكر گزارم كه بينايى‌ام داد كه جهان را با ديده‌اى باز بنگرم و جهان بينى خود را انتخاب كنم...
بارالها از تو مى‌خواهم كه رزمندگان اسلام، پويندگان راه حسين و يارى دهندگان و مبلغين و ناشرين كتب و ناطقين اسلام را در پناه خودت محفوظ بدارى.
بارالهى از تو مى‌خواهم كه پاسداران برحق اسلام را يارى دهى. اى خداى مهربان از تو مى‌خواهم كه شهادت در راهت‌ را نصيبم كنى و آن طور كه تو مى‌خواهى بشوم. بار خدايا فرزندانم را فرزندانى صالح و يارى دهنده امام زمان (عج) قرارده. بار خدايا از سرتقصيرات و گناهانم و اشتباهات اين بنده حقير و ذليل و مسكين درگذرى و مرا همنشين اصحابت قرار دهى.

شهید غلامرضا زورقی
شهادت: چهارم خرداد 1367، در شلمچه

بخشی از وصیت نامه:
خواهرانم زحمات شما همیشه در نظرم هست. شما باید زینبی زندگی کنید از فرهنگ غرب تقلید نکنید. شمایید که با حجاب خود به خون من بهاء می دهید …

شهید «غلام‌رضا مرزبان»
شهادت: 24 اسفندماه 1363 در منطقه شرق دجله

بخشی از وصیت نامه:
ای امت حزب‌الله! دست از این انقلاب و رهبر بر ندارید که به گمراهی خواهید افتاد و به عذاب خداوند دچار خواهید شد. پاسدار خون شهدا باشید.

شهید رجبعلی ادب هفدهم آذر ۱۳۴۵ در شهرستان سمنان به دنیا آمد. پدرش حسن و مادرش هاجر نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. تعمیرکار خودرو بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سیزدهم اسفند ۱۳۶۴ در مریوان توسط نیرو‌های بعثی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای امامزاده یحیای زادگاهش واقع است.

بخشی از وصیت نامه:

شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با عشق انتخابش می‌کند ...

شهید محمود دولتی مقدم
شهادت: بیست و هفتم دی 1371، به عنوان فرمانده گردان امام حسن مجتبی (ع) در جاده زابل_زاهدان هنگام درگیری با اشرار

بخشی از وصیت نامه:
زمزمه و نغمه ای غیر از اسلام را فرصت گسترش و رشد و پیشروی ندهید. زیرا که باعث به هدر رفتن زحمات چند صد ساله پیامبران امامان و انسان های شریف و مومن را در بر خواهد داشت ...

شهید «علی یاری»

شهادت: 15 فروردین 1367 در منطقه شاخ شمیران

خداوندا! به شهدای كربلا قسمت می‌دهم، ما را نيز جزو شهدا محسوب كن. چه كنم از روزی كه از عمرم سوال می‌شود؟ چه كنم روزی كه از نعمت‌هايت سوال می‌شود؟

...

حال كه بايد يك روزی بميريم و با اين ذلت، چرا مرگ را مغلوب خودمان نكنيم و با افتخار به سراغش نرويم و در عوض شهادت و رضوان خدا را بخريم. حالا كه خدا جانی را كه خودش به ما داده خريدار است، چرا نفروشيم؟ مگر ما چقدر می‌خواهيم زنده بمانيم؟

شهید «اکبر دهباشی»
شهادت:
بیست و چهارم فروردین 1370، در پاسگاه کوله سنگی زاهدان هنگام درگیری با اشرار

بخشی از وصیت نامه:
خدایا چطور وقتی اسرائیل به مردم بی دفاع فلسطین حمله می کند، آمریکا از او پشتیبانی می نماید، ما مسلمانان برای چه این گونه خودخواه و بی معرفت و بی غیرت باشیم؟ ... برادران و خواهران مسلمان همکاران عزیز در راه اسلام لحظه ای درنگ نکنید، که اگر اسلام شکست بخورد، دیگر خبری از اسلام نیست ...
 

شهید«محمد حسین رافت»
شهادت:
بیست و دوم شهریور 1359، در سردشت

اما توصیه من به خانواده من این است که همیشه خوددار باشند و به مصائب حضرت زینب (س) فکر کنید. هیچ از جدایی من نگران مباشـیـد کـه اگـر مـن شهید شوم جای این دارد به پدرم تبریک بگویید. چون در راه اسلام شهید شده ام. خواهران و برادران من همیشه پیرو خط امام خمینی باشید و با حجاب خود راه اسلام و حضرت زینب (س) را ادامه دهید ...

شهید «محمد خانی»
شهادت: نوزدهم فروردین ماه سال ۱۳۶۶ در پاسگاه زید

بخشی از وصیت نامه:
«ای کسانی که در پای مجالس روضه با ریختن اشک فریاد بر می‌آورید که ای کاش در کربلای حسین(ع) بودم و حسین(ع) را یاری می‌کردم. به هوش باشید که تاریخ تکرار شده است و اکنون اسلام نیاز به یاری شما دارد و هر سستی خیانت به اسلام و امام حسین(ع) است.»

شهید «حسین واحد اطربی»

شهادت: 16 فروردین 1367

بخشی از وصیت نامه:
«شما ای خواهر عزیز و مهربان! از شما می‌خواهم که در شهادتم زینب‌وار حرکت کنید به خاطر اینکه اولین هدیه بود که در راه اسلام دادید، باید سربلند و سرفراز باشید و بدانید که حجاب اسلامی شما کوبنده‌تر از خون من است.»

شهید«عیسی راحتی»
شهادت: بیست و چهارم اسفند 1360، در گیلان غرب

بخشی از وصیت نامه:
خدایا شهادت برایم آرزوست
پروردگارا با تــو پیمان می بندم که حتی یک لحظه را غنیمت شمرده و از آن یک لحظه جهت انهدام دشمن تلاش کنم انقدر بستیزم تا اگر سزاوار باشم شربت گوارای شهادت را بنوشم. خدایا شهادت برایم آرزوست ...

شهید «محمود احمدوند آورزمانی»
شهادت: 22 اسفند 1360

بخشی از وصیت نامه:
پدر و مادر عزیزم، نماز را اول وقت بخوانید زیرا ستون و پایه‌ی یکتاپرستی است. همیشه پشتیبان حق باشید حتی اگر به ضرر شما باشد. پشتیبان امام و ولایت فقیه و برای فرج و ظهور امام عصر (عج) دست به دعا باشید.
تا آخرین قطره خون خود
پاسدار و نگهبان جمهوری اسلامی باشید.

شهید «داود ابراهیمی»
شهادت: سی‌ام اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵ در سومار

بخشی از وصیت نامه:
خواهرانم! همان‌طوری که من راه حسین(ع) را در پیش گرفته‌ام شماها هم دنباله راه زینب (س) را ادامه بدهید.
واجب شرعی بود بر ما جوانها که در دفاع از دین جد ما محمد (ص) بپا خیزیم ...

شهید «اشرفعلی ذوالفقاری کرباسکی»

شهادت: بیست و چهارم تیر 1361، در شلمچه

بخشی از وصیت نامه:
پدر جان برایم غصه نخورید که من شهید می شوم چون من راه خدا را می پیمایم و در راه اسلام شهید می شوم اگر شهید شدم به مراد خودم رسیدم ... پدر اگر شهید شدم و بدنم را نیاوردند، ناراحت نشوی، چون کسی که برای جنگ می آید، جانش را فدای راه حسین(ع) و راه امام را می پیماید ...

شهید «سیدابوالفضل آتشی مریم‌آبادی»
شهادت: 20 فروردین 1366 در عملیات کربلای8

بخشی از وصیت نامه:
ای مادر و خواهر گرامی! دوست دارم كه در مرگ من همانند زينب(س) در مرگ برادرش، استقامت داشته باشيد و زينب‌وار با دشمنان اسلام مبارزه نماييد ...
دوستان! به راه پاک رهبر روح الله ايمان داشته باشيد و در راه پيشبرد اهداف جمهوری اسلامی با وحدت هرچه بيشتر تلاش نماييد.
مرا با همين لباس بسيجی به خاک بسپاريد تا منافقان و شيطان بزرگ بدانند كه من سرباز امام زمان(عج) و نايب بر حق او امام خمينی بودم.
از خواهران شهيدپرور می‌خواهم كه فرزندان خود را به اخلاق نيكو آراسته نمايند زيرا كه اين كودكان اميدان امروز و به اهتزاز درآورندگان پرچم "‌لا اله الا الله" بر فراز كاخ‌های سفيد و سرخ در فردا هستند.
از ملت شهيدپرور می‌خواهم كه دعای كميل، توسل و ساير دعاها را فراموش ننماييد و هميشه برای سلامتی رهبر دعا نماييد ...

شهید«مهدی خزائی»

شهادت: دوازدهم تیر 1365 در عملیات کربلای 1

بخشی از وصیت نامه:
شهادت می دهم که محمد(ص) فرستاده خدا و علی (ع) امام بعد از او بوده و شما را به تقوا و حفظ شئون اسلامی و پیروی از ولایت فقیه وصیت می کنم ...

شهید عبدالمجید قشونی

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: شب هاى قدر , شب قدر , لیله القدر , تفسیر , صفحۀ ۲۰ قرآن کریم , قرآن کریم , سوره بقره , تفسیر نور , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام , حسن زاده آملی , علامه حسن زاده آملی , جهیزیه‌ , شهید عیسی ریگی راد , شهيد مصيب دهقان , شهید غلامرضا زورقی , شلمچه , شهید غلام‌رضا مرزبان , شهید رجبعلی ادب , شهید محمود دولتی مقدم , شهید علی یاری , شهید اکبر دهباشی , شهید محمد حسین رافت , شهید محمد خانی , شهید حسین واحد اطربی , شهید عیسی راحتی , شهید محمود احمدوند آورزمانی , شهید داود ابراهیمی , شهید اشرفعلی ذوالفقاری کرباسکی , شهید سیدابوالفضل آتشی مریم‌آبادی , شهید مهدی خزائی , شهید عبدالمجید قشونی , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام علی علیه السلام , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

فضیلت و خواص سوره انشقاق

هشتاد و چهارمین سوره قرآن کریم است که مکی ودارای 25 آیه است.

در فضیلت این سوره از رسول خدا صلی الله علیه و آلهوسلم نقل شده است: هر کس سوره انشقاق را قرائت نماید خداوند از اینکه در روز قیامت نامه اعمالش از پشت سرش به او داده شود او را نگه می دارد.(1)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر کس سوره انشقاق را قرائت نماید و ان را د رنمازهای واجب و مستحب خود مداوم بخواند خداون حاجت هایش را برآورده می سازد و چیزی بین او و خداوند فاصله نمی اندازد و در روز محاسبه مردم از نگاه و عنایت خداوند برخوردار می شود.(2)

آثار و برکات سوره

1) آمرزش گناهان

رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمودند: هر کس در شب چهارشنبه چهار رکعت نماز بخواند –دو نماز دو رکعتی- و در هر رکعت بعد از حمد سوره «انشقاق» را قرائت نماید.از گناهانش چنان خارج می شود مانند روز ولادتش و خداوند برای او به ازای هر حروف قرآن که می خواند عبادت یک سال را می نویسد.(3)

2) آسان شدن زایمان

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: اگر سوره انشقاق را برای زنی که زایمانش سخت شده بنویسند و بر او بیاویزند یا برای او بخوانند به زودی فارغ می شود.(4)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: سوره انشقاق را برای زنی که درد زایمان گرفته بنویسند و بر او آویزان کنند به زودی زایمان می کند ولی انجام دهنده این عمل باید پس از زایمان به سرعت این سوره را از ایشان بردارد. همچنین اگر این سوره را بر حیوان بیاویزند آن را از همه آفات نگه می دارد و اگر بر دیوار منزل نوشته شود از شرور و آفات دور نگه می دارد.(5)

__________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص301

(2) ثواب ا لاعمال، ص121

(3) جمال الاسبوع، ص69

(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص615

(5) همان

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

منبع (ادامه ...):

http://quran.anhar.ir/fazilat-315.htm

تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۰ - تفسیر نور:

«وَ لَنْ تَرْضی‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لا النَّصاری‏ حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی‏ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ» (ای پیامبر!) هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد تا (آنکه تسلیم خواستۀ آنان شوی و) از آیین آنان پیروی کنی. بگو: هدایت تنها هدایت الهی است، و اگر از هوی و هوس‌های آنها پیروی کنی، بعد از آنکه علم (وحی الهی) نزد تو آمد، هیچ سرور و یاوری از ناحیه خداوند برای تو نخواهد بود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۰:

بعد از تغییر قبله، ناراحتی یهود از مسلمانان بیشتر شد و احیاناً بعضی از مسلمان‏‌ها نیز تمایل داشتند قبله همان بیت‌المقدّس باشد تا بتوانند با یهود در الفت و دوستی زندگی کنند، غافل از اینکه رضایت اهل کتاب با حفظ آن حاصل نمی‌شد و انتظار آنان، پیروی از تمام آیین آنها و نه فقط قبلۀ آنان بود.

این آیه در عین اینکه خطاب به پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله است، خطاب به همۀ مسلمانان در طول تاریخ نیز هست که هرگز یهود و نصاری از شما راضی نخواهند شد، مگر آنکه تسلیم بی‏‌چون‌وچرای آنان شوید و از اصول و ارزش‌های الهی کناره بگیرید.

ولی شما مسلمان‌ها باید با قاطعیّت دستِ رد به سینۀ نامحرم بزنید و بدانید تنها راه سعادت، راه وحی است نه پیروی از تمایلات این و آن.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۰:

۱. دشمن، به کم راضی نیست. فقط با سقوط کامل و محو مکتب و متلاشی شدن اهداف شما راضی می‌‏شود. «لَنْ تَرْضی‏ عَنْکَ»

۲. اگر مسلمانان مشاهده کردند که کفّار از دین آنان راضی هستند، باید در دینداری خود تردید نمایند. دینداری کافرپسند، همان کفر است. «لَنْ تَرْضی‏» «حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ»

۳. جز وحی و هدایت الهی، همه راه‌‏ها انحرافی است. «قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی‏»

۴. مسئولیّت عالم، بیشتر از جاهل است. «بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۵. رابطه با اهل کتاب نباید به قیمت صرف‌نظرکردن از اصول تمام شود. جذب دیگران آری؛ ولی عقب‌نشینی از اصول هرگز. «لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ»

۶. پیروی از تمایلات و هوس‌های مردم، منجر به قطع الطاف الهی می‌شود. یا لطف خدا، یا هوس‌های مردم. «ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ»
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۱ - تفسیر نور:

«الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ» کسانی‌که به آنها کتاب آسمانی داده‌‏ایم و آن را چنان‌که سزاوارِ تلاوت است تلاوت می‌کنند، آنان به آن (قرآن یا پیامبر) ایمان می‌آورند و کسانی که به آن کافر شوند، آنان همان زیانکاران‌اند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۱:

در برابر یهود و نصارایی که به سبب لجاجت و سرکشی مورد انتقاد قرار گرفتند، گروهی از آنان مورد تمجید و قدردانی خداوند قرار گرفته‌اند. آنان کسانی هستند که به کتاب‌های آسمانی مراجعه کرده و نشانه‌های ظهور و بعثت پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله را در آن دیده و به او ایمان می‌آورند.

در تفسیر أطیب‌البیان آمده است: مراد از «الْکِتابَ» در این آیه، قرآن و مخاطب مسلمانانی هستند که در قرائت قرآن، حقّ تلاوت را ادا نموده و به پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله ایمان آورده‏‌اند.

تفسیرالمیزان نیز این معنی را احتمال داده است.
هشت‌نکته دربارۀ تلاوت قرآن به نقل از روایتی از تفسیر المیزان:

روایتی دربارۀ آداب تلاوت قرآن در تفسیر المیزان نقل شده که هشت‌نکته را مورد توجّه قرار داده است:

۱. ترتیل آیات؛

۲. تفقّه در آیات؛

۳. عمل به آیات؛

۴. امید به وعده‌‏ها؛

۵. ترس از وعیدها؛

۶. عبرت از داستان‌ها؛

۷. انجام اوامر الهی؛

۸. ترک نواهی.

در پایان روایت نیز امام صادق علیه‌السّلام فرمود: حقّ تلاوت تنها حفظ آیات، درس حروف، قرائت و تجوید نیست و بر اساس روایات، کسانی که حقّ تلاوت قرآن را ادا می‌کنند، تنها امامان معصوم می‌باشند. «کافی، ج ۱، ص ۲۱۵»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۱:

۱. رعایت انصاف حتّی در برخورد با مخالفان، لازم است. «الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ»

در آیاتی که قرآن از بنی‌اسرائیل انتقاد می‌کند، کلماتی همچون «کثیر»، «اکثر» و «فریق»، به‌کاررفته است تا حقّ افراد پاکدل و مؤمن از بین نرود.

۲. حقّ تلاوت، در تلاوت با صوت زیبا و رعایت نکات تجوید خلاصه نمی‌شود؛ بلکه ایمان و عمل نیز لازم است. «یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ»

۳. کسی که در انتخاب مکتب دچار انحراف شود، زیانکار واقعی است. «فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۲ - ۱۲۳ - تفسیر نور:

«یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ * وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ» ای بنی‌اسرائیل! نعمت مرا که به شما ارزانی داشتم و شما را بر جهانیان برتری بخشیدم یاد کنید.

و بترسید از روزی که هیچ‌کس چیزی (از عذاب خدا) را از دیگری دفع نمی‏‌کند و هیچ‌گونه عوضی از او قبول نمی‌‏گردد و هیچ شفاعتی، او را سود ندهد و (از جانب هیچ‌کسی) یاری نمی‌‏شود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۲ - ۱۲۳:

این دو آیه مشابه آیات ۴۷ و ۴۸ همین سوره است؛ که قبلًا گذشت و مطالبی در آنجا ذکر کرده‌‏ایم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۲ - ۱۲۳:

این دو آیه مشابه آیات ۴۷ و ۴۸ همین سوره است؛ که قبلًا گذشت و مطالبی در آنجا ذکر کرده‌ایم.
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۴ - تفسیر نور:

«وَ إِذِ ابْتَلی‏ إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» و (به خاطر بیاور) هنگامی‌که پروردگارِ ابراهیم، او را با حوادث گوناگونی آزمایش کرد و او به خوبی از عهدۀ آزمایش برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم. ابراهیم گفت: از فرزندان من نیز (امامانی قرار بده)، خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی ‏رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند شایستۀ این مقام هستند).
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۴:

حضرت ابراهیم علیه‌السّلام در بین انبیا، جایگاه و منزلت خاصّی دارد.

نام آن بزرگ‌مرد، ۶۹ مرتبه و در ۲۵ سورۀ قرآن آمده و از او همانند پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله به‌عنوان اسوه و نمونه برای بشریّت یاد شده است.

در برخی از آیات، آن بزرگوار در ردیف اخیار، صالحان، قانتان، صدّیقان، صابران و وفاکنندگان شمرده شده است.

در بزرگداشت این پیامبر بزرگ، خداوند تعابیر خاصّی به کار برده و حتّی یکی از اسرار حج را یادآوری و زنده نگهداشتن ایثارگری ‏ها و از خودگذشتگی‏‌های حضرت ابراهیم علیه‌السّلام گفته‌اند.

آن مرد الهی، در عرصه‌‏های گوناگون با انحراف و شرک مبارزه کرد؛ برهان و استدلال او در مقابل ستاره‌‏پرستان و ماه‌پرستان، مبارزۀ عملی او با بت‌پرستان، احتجاج او در برابر نمرود و سربلندی او در آزمایشات دیگر، از او انسانی اسوه و نمونه ساخت که خداوند او را به مقام امامت نصب نمود.
تعداد دفعاتی که مسئلۀ آزمایش و امتحان در قرآن مطرح شده است:

در قرآن حدود بیست مرتبه مسئلۀ آزمایش و امتحان مطرح شده و از سنّت‌های الهی است.
هدف از آزمایش چیست؟

آزمایش برای آگاه شدن خداوند نیست، زیرا او از پیش همه‌چیز را می‌داند، این آزمایش‌ها برای ظهور و بروز استعدادهای نهفته و تلاش و عمل انسان‌هاست. اگر انسان کاری نکند، استحقاق پاداش نخواهد یافت.
ابزار آزمایش چیست؟

تلخی‌‏ها و شیرینی‏‌های زندگی، همه ابزار امتحان هستند. گاهی افرادی با شداید و مصایب آزمایش می‌شوند و برخی دیگر با رفاه، و ناگزیر همۀ مردم حتّی انبیاء مورد امتحان قرار می‌گیرند. این امتحانات و آزمایش‌ها برای رشد و پرورش مردم است.

ابراهیم علیه‌السّلام در هر آزمایشی که موفّق می‌شد، به مقامی می‌رسید:

در مرحلۀ نخستین، عبداللّه شد،

سپس به مقام نبی‌اللهی رسید،

و پس از آن رسول‌اللَّه، خلیل اللَّه.

در نهایت به مقام امامت و رهبری مردم منصوب گردید. «کافی، ج ۱ ص ۱۷۵»

مراد از «بِکَلِماتٍ» در آیه، امتحانات سنگین است که حضرت ابراهیم از همۀ آنها پیروز بیرون آمد.

نه عمو، نه همسر و نه فرزند هیچکدام نتوانستند مانع او در راه انجام وظیفه شوند.

با آنکه ابراهیم تحت سرپرستی عمویش آزر بود، امّا با بت‌پرستی او و جامعه‌‏اش به مبارزه برخاست و بت‏‌شکن بزرگ تاریخ گردید.

آنگاه که از سوی خدا مأموریّت یافت، همسر و فرزندش را در صحرای مکّه ساکن نموده و برای تبلیغ به نقطه‌‏ای دیگر برود، بی‌‏هیچ دلبستگی، آنها را به خدا سپرد و رفت.

همچنین فرمان ذبح فرزندش اسماعیل آمد، رضای خدا را بر هوای دل ترجیح داد و کارد بر گلوی فرزند نهاد؛ امّا ندا آمد که قصد ما کشتن اسماعیل نبود، بلکه امتحان ابراهیم بود.

حضرت ابراهیم علیه‌السّلام، مقام امامت را برای نسل خود نیز درخواست نمود، پاسخ آمد که این مقام عهدی است الهی که به هر کس لایق باشد، عطا می‏‌شود.

در میان نسل تو نیز کسانی که شایستگی داشته باشند، به این مقام خواهند رسید. چنان‌که پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله از نسل ابراهیم علیه‌السّلام است و به این مقام رسید، ولی کسانی که دچار کوچکترین گناه و ستمی شده باشند، لیاقت این مقام را ندارند.

ابراهیم علیه‌السّلام تنها پیامبری است که مشرکان و یهود و نصاری، همه خود را پیرو و در راه او می‌‏دانند.

در این آیه ضمن تجلیل از ابراهیم علیه‌السّلام، به‌طور غیر مستقیم به همه می‌فهماند که اگر به راستی او را قبول دارید، دست از شرک برداشته و همانند او تسلیم محض اوامر الهی باشید.
آیه‌ای که پشتوانۀ فکری و اعتقادی شیعه می‌باشد، کدام است؟

آیۀ ۱۲۴ ، سورۀ بقره، یکی از آیاتی است که پشتوانۀ فکری و اعتقادی شیعه قرار گرفته است که امام باید معصوم باشد و کسی که لقب ظالم بر او صدق کند، به مقام امامت نخواهد رسید.

در تفسیر المنار، ج ۱، ص ۴۵۷ آمده است: ابو حنیفه به استناد این آیه، مخالف حکومت وقت (منصور عباسی) بود و مقام قضاوت آنان را قبول نمی‌کرد. سپس می‌‏گوید: ائمۀ اربعه اهل سنّت، با حکومت‌‏های زمان خود مخالف بودند، زیرا آنان را ظالم می‌دانستند.

البتّه در منابع و متون تاریخی، مطالبی بر خلاف ادّعای صاحب المنار به چشم می‌خورد.

این آیه، مقام امامت را «عَهْدِی» گفته است، پس آیۀ «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» «بقره ، ۴۰» یعنی اگر شما به امامی که من تعیین کردم وفادار بودید و اطاعت کردید من نیز به نصرت و یاری که قول داده‌ام، وفا خواهم کرد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۴:

۱. پیامبران نیز مورد آزمایش الهی قرار می‌گیرند. «وَ إِذِ ابْتَلی‏ إِبْراهِیمَ»

۲. برای منصوب کردن افراد به مقامات، گزینش و آزمایش لازم است. «إِذِ ابْتَلی‏ إِبْراهِیمَ» «بِکَلِماتٍ»

۳. منشأ امامت وراثت نیست، لیاقت است که با پیروزی در امتحانات الهی ثابت می‌گردد. «فَأَتَمَّهُنَّ»

۴. پست‌ها و مسئولیّت‌ها باید تدریجاً و پس از موفّقیّت در هر مرحله به افراد واگذار شود. «فَأَتَمَّهُنَّ»

۵. امامت، مقامی رفیع و از مناصب الهی است. امام باید حتماً از طرف خداوند منصوب شود. «إِنِّی جاعِلُکَ»

۶. امامت، عهد الهی است و همیشه باید این عهد میان خدا و مردم باشد. «عَهْدِی»

۷. از اهمّ شرایط رهبری، عدالت و حسن سابقه است. هر کس سابقۀ شرک و ظلم داشته باشد، لایق امامت نیست. «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»

در تفسیر أطیب‌البیان به نقل از امالی طوسی آورده است: ابن مسعود از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل می‌کند که خداوند فرمود: «من سجد لصنم دونی، لا اجعله اماماً» «انا و علیّ بن ابی طالب لم یسجد احدنا لصنم قطّ» یعنی هر کس برای بتی سجده کند من او را امام و رهبر قرار نمی‌دهم» «و من و علی بن ابی طالب، هیچکدام از ما هرگز به بت سجده نکرده است.»
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۵ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّی وَ عَهِدْنا إِلی‏ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ» و (به یادآور) هنگامی‌که خانه (کعبه) را محل رجوع و اجتماع و مرکز امن برای مردم قرار دادیم (و گفتیم:) ازمقام ابراهیم، جایگاهی برای نماز انتخاب کنید و به ابراهیم و اسماعیل تکلیف کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان و معتکفان و راکعان و ساجدان، پاک و پاکیزه کنید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۵:

بعد از اشاره به مقام والای ابراهیم علیه‌السّلام در آیۀ گذشته، به یادگار او یعنی کعبه اشاره نموده و می‌فرماید: کعبه را برای مردم «مَثابَةً» قرار دادیم.

کلمۀ «مَثابَةً» از ریشۀ «ثُوِّبَ» به‌معنای بازگشت به حالت اوّل است. کعبه محلّ بازگشت و میعادگاه همۀ مردم است، میعادگاهی امن و مقدّس.

مقام ابراهیم جایگاهی است با فاصلۀ تقریبی ۱۳ متر از کعبه، که بر حاجیان لازم است بعد از طواف خانه خدا، پشت آن دو رکعت نماز بگزارند و در آنجا سنگی قرار دارد که حضرت ابراهیم برای بالا بردن دیوارهای کعبه، بر روی آن ایستاده است و آن سنگ فعلًا در محفظه‌ای نگهداری می‌شود.

مراد از «عهد» در این آیه دستور الهی است. «عَهِدْنا» یعنی دستور دادیم.

خداوند جسم نیست تا نیازمند خانه باشد. کلمۀ «بَیْتِیَ» در این آیه همانند «شهر الله» دربارۀ ماه رمضان است که به منظور کرامت‌بخشیدن به مکان یا زمانی خاصّ، خداوند آن را به خود منسوب می‌کند.

و در عظمت کعبه همین‌بس که گاهی می‌فرماید: «بَیْتِیَ» خانه من. گاهی می‌فرماید:َ ربَّ هذَا الْبَیْتِ» خدای این خانه.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۵:

۱. شخصیّت حضرت ابراهیم، شخصیّتی جهانی است. در آیۀ قبل، ابراهیم را امام برای همۀ مردم قرار داد و در این آیه کعبه را میعادگاه همۀ مردم قرار داده است. «جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ»

۲. جامعه نیازمند امام و امنیّت است. در آیۀ قبل فرمود: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» و در این آیه می‌فرماید: «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً»

۳. کسی که در راه خداوند حاضر شود خود و همسر و فرزندش را تسلیم نماید، باید تمام سرها در جای پای او برای خداوند به خاک برسد. «مُصَلًّی» «مضمون حدیثی که در تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۲۲، آمده است.»

۴. چون خانه از خداست «بَیْتِیَ» خادم آن نیز باید از اولیای او باشد. «طَهِّرا بَیْتِیَ»

۵. زائران بیت‌اللّه را همین کرامت بس که ابراهیم و اسماعیل، مسئول طهارت و پاکی آن بیت برای آنها بوده‌اند. «طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ»

۶. عبادت با طهارت، پیوند دارد. «طَهِّرا» «وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ»

۷. عبادت و نماز به‌قدری مهم است که حتّی ابراهیم و اسماعیل برای انجام مراسم آن مأمور پاک‌سازی می‌شوند. «طَهِّرا بَیْتِیَ» «الرُّکَّعِ السُّجُودِ»

۸. مسجدِ مسلمانان باید پاکیزه و رغبت‌انگیز باشد. «طَهِّرا» «الرُّکَّعِ السُّجُودِ»
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۶ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلی‏ عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ» و (به یاد آور) هنگامی‌که ابراهیم گفت: پروردگارا! این (سرزمین) را شهری امن قرار ده و اهل آن را، آنان که به خدا و روز آخرت ایمان آورده‌اند، از ثمرات (گوناگون) روزی ده. (اما خداوند) فرمود: به آنهایی که کافر شوند (نیز) بهرۀ اندکی خواهم داد. سپس آنها را به قهر به سوی عذاب آتش می‌کشانم و چه بد، سرانجامی است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۶:

در آیات قبل، حضرت ابراهیم علیه‌السّلام برای ذریّۀ خویش درخواست مقام امامت نمود، امّا خداوند در جواب فرمود: این مقام و مرتبت به افراد ظالم نمی‌رسد.

در این آیه حضرت ابراهیم، رزق دنیا را تنها برای مؤمنان درخواست کرد، امّا خداوند این محدویّت را نمی‌پذیرد و از اعطای رزق مادّی به کفّار امتناع نمی‌ورزد. یعنی رزق مادّی مهمّ نیست؛ لذا به اهل و نا اهل هر دو داده می‏‌شود، امّا مقامات معنوی و اجتماعی و رهبری، بسیار مهم است و به هر کس واگذار نمی‌‏شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۶:

۱. انبیاء علاوه‌بر ارشاد و هدایت، به نیازهای مادّی مردم همانند امنیّت و معیشت نیز توجّه داشته و برای آن تلاش و دعا می‌کنند. «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً»

۲. بهره‌مندی از نعمت‌ها، زمانی لذیذ و گوارا است که در فضای امن، آرام و بی‌‏اضطراب باشد. «آمِناً وَ ارْزُقْ»

۳. در دعا، دیگران را فراموش نکنیم. به جای «وَ ارْزُقْنا» فرمود: «وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ»

۴. سنّت الهی آن است که به همۀ مردم اعم از مسلمان و کافر، رزق دهد و این سنّت حتّی با دعای ابراهیم علیه‌السّلام خدشه‌بردار نیست. «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ»

۵. بهره‏‌مندی در دنیا، نشانۀ لطف خداوند به انسان نیست. «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ»

۶. در کمک‌رسانی به هم‌نوع، کاری به مکتب او نداشته باشید. «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ»

۷. کامیابی‌های مادّی هر قدر باشد، نسبت به نعمت‌های آخرت اندک است. «قَلِیلًا»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۱۹۶-۲۰۱.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۷۱تا۷۲

قل اء ندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا و نرد على اءعقابنا بعد إ ذ هدئنا الله كالذى استهوته الشياطين فى الا رض حيران له اءصحاب يدعونه إ لى الهدى ائتنا قل إن هدى الله هو الهدى و اءمرنا لنسلم لرب العالمين(۷۱)
و اءن اءقيموا الصلاة و اتقوه و هو الذى إليه تحشرون(۷۲)

ترجمه :
۷۱ - بگو آيا چيزى غير از خدا بخوانيم كه نه سودى به حال ما دارد نه زيانى و (به اين ترتيب ) بازگشت به عقب كنيم بعد از آنكه خداوند ما را هدايت كرده ، همانند كسى كه بر اثر وسوسه هاى شياطين راه را گم كرده و سرگردان مانده ، در حالى كه يارانى هم دارد كه او را به هدايت دعوت مى كنند كه به سوى ما بيا، بگو تنها هدايت خداوند هدايت است و ما دستور داريم كه تسليم پروردگار عالميان باشيم .
۷۲ - و اينكه نماز را بر پا داريد و از او بپرهيزيد و او است كه به سوى او محشور خواهيد شد.

تفسیر
اين آيه در برابر اصرارى كه مشركان براى دعوت مسلمانان به كفر و بت پرستى داشتند به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد كه با يك دليل دندانشكن به آنها پاسـخ گويد و به صورت يك استفهام انكارى از آنها بپرسد كه آيا شما مى گوئيد ما چيزى را شريك خدا قرار دهيم كه نه سودى به حال ما دارد كه به خاطر سودش به سوى او برويم و نه زيانى دارد كه از زيان او بترسيم ؟! (قل ا ندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا).
اين جمله در حقيقت اشاره به آن است كه معمولا كارهاى انسان از يكى از دو سرچشمه ناشى مى شود يا به خاطر جلب منفعت است (اعم از اينكه منفعت معنوى يا مادى باشد) و يا به خاطر دفع ضرر است (اعم از اينكه ضرر معنوى يا مادى باشد) چگونه شخصى عاقل كارى انجام ميدهد كه هيچيك از اين دو عامل در آن وجود نداشته باشد؟
سپس به استدلال ديگرى در برابر مشركان دست مى زند و مى گويد: اگر ما به سوى بت پرستى باز گرديم و پس از هدايت الهى در راه شرك گام نهيم بازگشت به عقب كرده ايم و اين بر خلاف قانون تكامل است كه قانون عمومى عالم حيات ميباشد (و نرد على اعقابنا بعد اذ هدانا الله ).
و بعد با يك مثال ، مطلب را روشنتر ميسازد و مى گويد بازگشت از توحيد به شرك همانند آن است كه كسى بر اثر وسوسه هاى شيطان (يا غولهاى بيابانى ، به پندار عرب جاهليت كه تصور مى كردند در راهها كمين كرده اند و مسافران را
به بيراهه ها مى كشانند !) راه مقصد را گم كرده و حيران و سرگردان در بيابان مانده است (كالذى استهوته الشياطين فى الارض حيران ).
در حالى كه يارانى دارد كه او را به سوى هدايت و شاهراه دعوت مى كنند و فرياد مى زنند به سوى ما بيا ولى آن چنان حيران و سرگردان است كه گوئى سخنان آنان را نمى شنود و يا قادر بر تصميم گرفتن نيست (له اصحاب يدعونه الى الهدى ائتنا).
و در پايان آيه به پيامبر دستور مى دهد كه با صراحت بگويد: هدايت تنها هدايت خدا است و ما ماموريت داريم كه فقط در برابر پروردگار عالميان تسليم شويم (قل ان هدى الله هو الهدى و امرنا لنسلم لرب العالمين ).
اين جمله در حقيقت دليل ديگرى بر نفى مذهب مشركان است زيرا تنها در برابر كسى بايد تسليم شد كه مالك و آفريدگار و مربى جهان هستى است نه بتها كه هيچ نقشى در ايجاد و اراده اين جهان ندارند.

سوال
در اينجا سؤ الى پيش مى آيد كه مگر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) قبل از بعثت پيرو مذهب مشركان بوده است كه مى گويد: نرد على اعقابنا (آيا به حال سابق باز گرديم ) در حالى كه مى دانيم او هيچگاه در برابر بت سجده نكرد و در هيچ تاريخى چنين چيزى ننوشته اند، اصولا مقام عصمت چنين اجازهاى را نمى دهد.
پاسـخ :
اين جمله در حقيقت از زبان جمع مسلمين است ، نه از زبان شخص پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) لذا با صيغه و ضمائر جمع ادا شده است .
در آيه بعد دنباله دعوت الهى را چنين شرح مى دهد كه ما گذشته از توحيد دستور داريم كه نماز را برپا داريد و تقوا را پيشه كنيد (و ان اقيموا الصلاة و اتقوه ).
و سرانجام با توجه به مساله معاد و اينكه حشر و بازگشت شما به سوى خدا است اين بحث را پايان مى دهد (و هو الذى اليه تحشرون ).
در حقيقت در اين چند جمله كوتاه برنامه اى كه پيامبر به سوى آن دعوت مى كرده ، و از حكم عقل و فرمان خدا سرچشمه گرفته ، به صورت يك برنامه چهار ماده اى كه آغازش توحيد، و انجامش معاد، و مراحل متوسط آن محكم ساختن پيوندهاى الهى و پرهيز از هر گونه گناه مى باشد ارائه داده شده است .

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

سوره مبارکه المائدة آیه ۵۶
وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسولَهُ وَالَّذينَ آمَنوا فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ﴿۵۶﴾
و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند، پیروزند؛ (زیرا) حزب و جمعیّت خدا پیروز است.

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار رمضانی مسئولان و کارگزاران نظام:
۱۵ / فروردین / ۱۴۰۲
همه امکانات کشور باید در خدمت مهار تورم و رشد تولید قرار گیرد
کسانی که کشف حجاب می‌کنند اگر پشت پرده جاسوسی آن را بدانند این کار را نمی‌کنند
شکل‌گیری تحولات و نظم جهانی در جهت تضعیف جبهه دشمنان جمهوری اسلامی

 

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=35241

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
مهمترین کارِ زن،
سرِپا نگهداشتن زندگی
برخی فکر میکنند اگر زنی مثلاً کارش عبارت شد از همان کارِ خانه، این اهانت به زن است؛ نه! هیچ اهانتی نیست. بلکه مهمترین کار برای زن این است که زندگی را سرِپا نگه دارد.
بیانات رهبر انقلاب در مراسم خطبه عقد زوج های جوان؛ ۸۱/۳/۸

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه مائده , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای انقلاب اسلامی , ماه مبارک رمضان , ,
:: برچسب‌ها: سوره انشقاق , سوره بقره , تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم , تفسیر , صفحۀ ۱۹ قرآن کریم , تفسیر قرآن کریم , قرآن , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر سوره انعام , سوره مبارکه مائده , مهار تورم و رشد تولید , حجاب , پشت پرده , جاسوسی , تحولات , دشمنان , مهمترین کارِ زن , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۳ - تفسیر نور:

«وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصاری‏ عَلی‏ شَیْ‏ءٍ وَ قالَتِ النَّصاری‏ لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلی شَیْ‏ءٍ وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ» و یهودیان گفتند: مسیحیان بر حق نیستند، و مسیحیان گفتند: یهودیان بر حق نیستند، درحالی‌که (هر دو گروه)آنان، کتاب آسمانی را می‏‌خوانند!

همچنین افراد نادان دیگر (همچون مشرکان که خبر از کتاب ندارند)، همانند سخن آنها را گفتند. پس خداوند در روز قیامت در آنچه اختلاف دارند، در بین آنان داوری خواهد نمود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۳:

این آیه ترسیمی مجدّدی از سیمای متعصّبِ اهل کتاب است که هر گروه درصدد نفی گروه دیگر است.

یهودیان، مسیحیان را بر باطل و بی‌موقعیّت در پیشگاه خداوند معرّفی می‏‌کنند و در مقابل، مسیحیان نیز یهود را بی‌منزلت در نزد خداوند می‌‏دانند.

اینگونه برخوردها، از روحیّۀ متعصّب آنها سرچشمه می‌گیرد؛ درحالی‌که اگر به کتاب آسمانی خود توجّه کنند، از این برخوردها دست برمی‌دارند.

سپس می‌‏فرماید: مشرکان و بت‌پرستان نیز با آنکه کتاب آسمانی ندارند، همان سخن‌‏ها را می‌گویند. یعنی صاحبان عقاید باطل همدیگر را نفی می‌‏کنند، ولی همۀ این اختلافات در روز قیامت، با داوری خداوند متعال پایان می‌‏پذیرد و آنها حق را مشاهده می‌کنند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۳:

۱. تعصّب بی‏‌جا و انحصارطلبی بی‌دلیل، ممنوع است. تحقیر و نادیده‌گرفتن دیگران، نشانۀ استبداد و خودمحوری است. «لَیْسَتِ النَّصاری‏ عَلی‏ شَیْ‏ءٍ» «لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلی‏ شَیْ‏ءٍ»

هر گروهی به آنچه خود دارد می‌بالد و این بالیدن‌های بی‌‏جا ریشۀ بسیاری از فتنه‌هاست.

در سورۀ مؤمنون آیۀ ۵۳، تعبیر دیگری دارد: «کلّ حزب بما لدیهم فرحون» هر گروهی به آنچه در نزدشان هست، شادمان است.

۲. اگر تعصّب و خودخواهی باشد، علم هم نمی‌‏تواند هدایت کند. اهل کتاب قادر به تلاوت آن بودند ولی به‌خاطرِ داشتن روحیّۀ انحصارطلبی تلاوت‌‏ها کارساز نبود. «وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ»

۳. در فضای آمیخته به تعصّب، عالم و جاهل همانند هم فکر می‌کنند. مشرکان جاهل همان حرفی را می‌‏زدند که تلاوت‌کنندگان تورات و انجیل می‌‏گفتند. «کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۴ - تفسیر نور:

«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعی‏ فِی خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ» کیست ستمکارتر از آنکه نگذاشت نام خدا در مساجد الهی برده شود و سعی در خرابی آنها داشت؟ آنان جز با ترس و خوف، حقّ ورود به مساجد را ندارند. بهرۀ آنان در دنیا، رسوایی و خواری و در آخرت عذاب بزرگ است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۴:

بنابرآنچه از شأن نزول‌‏ها و برخی روایات به دست می‌‏آید، آیه دربارۀ کسانی نازل شده است که درصدد تخریب مساجد برآمده بودند.

در طول تاریخ، تخریب مساجد و یا جلوگیری از رونق آنان بارها به دست افراد منحرف و طاغوت‌ها صورت گرفته است.

از تخریب بیت‌المقدّس و آتش‌زدن تورات به دست مسیحیان به رهبری شخصی به نام «فطلوس» گرفته، تا ممانعت قریش از ورود مسلمانان به مسجدالحرام، نشانه‌‏ای از همین تلاش‌ها است.

امروز نیز از یک‌‏سو شاهد تخریب مساجد باقیمانده از صدر اسلام در کنار قبور ائمه بقیع علیهم‌السّلام به‌عنوان مبارزه با شرک هستیم و از طرف دیگر ویرانی مساجد تاریخی، همانند مسجد بابری در هند را که نشانگر قدمت مسلمانان در شبه قارّه است، به چشم می‌بینیم.

اینها همه حکایت از روحیّۀ کفرآلود طاغوت‏‌ها و جاهلانی دارد که از یاد و نام خداوند که در مراکز توحید طنین‌انداز می‌‏شود، وحشت دارند.

این آیه به والدین و بزرگانی که از رفتن فرزندان‌شان به مساجد ممانعت به عمل می‌‌آورند، هشدار می‌‏دهد. اگر خرابی مسجد ظلم باشد پس آباد کردن مسجد، انفع کارها می‌باشد. «تفسیر فخر رازی»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۴:

۱. ظلم فرهنگی، بزرگترین ظلم‌هاست. «وَ مَنْ أَظْلَمُ» (در قرآن «أَظْلَمُ»، به افترا بر خدا و بستن خانه خدا گفته شده که هر دو جنبۀ فرهنگی دارد.)

۲. خرابی مسجد تنها با بیل و کلنگ نیست؛ بلکه هر برنامه‌‏ای که از رونق مسجد بکاهد، تلاش در خرابی آن است. «مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ»

۳. مساجدی مورد قبول هستند که در آنها یاد خدا زنده شود. مطالب خداپسند و احکام خدا بازگو شود. «یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ»

۴. دشمن از در و دیوار مسجد نمی‌‏ترسد؛ ترس او از زنده‌شدن نام خدا و بیداری مسلمانان است. «أَنْ یُذْکَرَفِیهَا اسْمُهُ»

۵. مساجد سنگر مبارزه ‏هستند، لذا دشمن سعی در خرابی آنها دارد. «سَعی‏ فِی خَرابِها»

۶. مسجد باید پُر رونق و پُر محتوی و همانند سنگر فرماندهی نظامی باشد.

همچنان‌که جاسوس از رخنه به مراکز نظامی در وحشت و اضطراب است، باید مخالفان و دشمنان نیز از نفوذ و ورود به مساجد، در ترس و نگرانی باشند. «ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلَّا خائِفِینَ»

۷. کسانی‌که با مقدّسات دینی به مبارزه برمی‌‏خیزند، علاوه‌بر قهر الهی در قیامت، گرفتار ذلّت و خواری دنیا نیز می‌شوند. «سَعی‏ فِی خَرابِها» «لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ»

اگر سعی در خرابی ساختمانی که یادآور خداست، ذلّت دنیوی و عذاب اخروی دارد، پس کسانی‌که با شایعه و تهمت و تحقیر، قداست مردانی را شکستند که در جامعه یادآور خدا هستند، قطعاً در همین دنیا گرفتار ذلّت و نکبت خواهند شد.
تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۵ - تفسیر نور:

«وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ» مشرق و مغرب از آن خداست؛ پس به هر سو رو کنید، آنجا روی خداست، همانا خداوند (به‌همه‌جا) محیط و (به هر چیز) داناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۵:

یهود بعد از تغییر قبلۀ مسلمانان از بیت‌المقدّس به کعبه، ایجاد سؤال و یا القاء شبهه می‌کردند که به چه دلیلی قبله تغییر یافته است.

هر چند در آیات قبل «بقره، ۱۰۶» به اجمال و سربسته، خداوند پاسخ اینگونه اعتراضات را بیان فرمود، ولی این آیه نیز بر این حقیقت تکیه می‏‌کند که مشرق و مغرب از آن خداست و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست.

اگر کعبه نیز به‌عنوان قبله قرار داده شده است، برای تجلّی وحدت مسلمانان و تجدید خاطرات ایثارگری و شرک‌ستیزی ابراهیم علیه‌السّلام است.

و به‌این‌خاطر دارای قداست و احترام می‌‏باشد.

چنان‌که در رساله‌های احکام مراجع آمده است، در نمازهای مستحبی، قبله شرط نیست و حتّی می‌توان در حالِ راه‌رفتن یا سواره به جا آورد.

برخی روایات نیز در ذیل این آیه، به این مطلب اشاره نموده‌اند. امام باقر علیه‌السّلام می‌فرماید: «انزل اللَّه هذه الایة فی التطوع خاصّة» این آیه در مورد نماز مستحبی نازل شده است. (تفسیر برهان راهنما)
آیه‌ای که در مورد نماز مستحبی نازل شده است:

سورۀ بقره ، آیۀ ۱۱۵ می‌باشد.

اگر به فرمودۀ آیۀ قبل، گروهی در خرابی مسجد تلاش کردند، شما از پای ننشینید که توجّه به خدا در انحصار جهتی خاصّ نیست.

جهت قبله به شرق یا غرب باشد، موضوعی تربیّتی و سیاسی است، اصل و مقصود، یاد خدا و ارتباط با او می‌باشد.

قرآن در ستایش گروهی از بندگان می‌فرماید: «یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی‏ جُنُوبِهِمْ»«آل عمران، ۱۹۱» آنان خدارا به حال ایستاده و نشسته و خوابیده یاد می‌‏کنند.

و یا در پاسخ هیاهویی که برای تغییر قبله درست شد، می‌فرماید: «لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ» «بقره، ۱۷۷» یعنی: ای مردم! نیکی این نیست که رو به سوی شرق یا غرب در حال عبادت باشید، بلکه نیکی در ایمان واقعی شما به خدا و انجام کارهای خداپسندانه است.

هر چند در آیۀ قبل، از بزرگترین ظلم یعنی تخریب مساجد یا منع از مساجد، سخن به میان آمد و یا اینکه در‌جای‌دیگر می‌فرماید: اگر جهاد نبود صوامع و بیع و مساجد ویران می‌‏شدند. «حج، ۴۰»

ولی آیه بشارت به این است که مبادا مأیوس شوید و یا احساس ناامیدی و بی‏‌پناهی بکنید؛ تمام جهان، محل عبادت و همه‌جای هستی قبله‌گاه است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۵:

۱. هر کاری که به فرمان خداوند بوده و رنگ الهی داشته باشد، وجه‌اللَّه و عبادت است. «فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»

۲. خداوند در همه‌جا حاضر و بر هرچیز ناظر است. «إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۶ - تفسیر نور:

«وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» و (برخی از اهل کتاب و مشرکان) گفتند: خداوند فرزندی برای خود اختیار کرده است. منزّه است او، بلکه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست و همه در برابر او فرمان‌بر هستند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۶:

اهل کتاب و مشرکان، هر کدام به‌نوعی برای خداوند فرزندی می‌‏پنداشتند.

یهود می‌گفت: عُزَیر فرزند خداست. «وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ» «توبه، ۳۰»

نصاری نیز حضرت عیسی را فرزند خدا معرّفی می‏کردند. «وَ قالَتِ النَّصاری‏ الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ» «توبه، ۳۰»

و مشرکان، فرشتگان را فرزندان خدا می‌دانستند. «یَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ» «نحل، ۵۷»

این آیه ردّی است بر این توهّم غلط و نابه‌جا، و ذات خداوند را از چنین نسبتی منزّه می‌داند.

خدا را با خود مقایسه نکنیم؛ اگر انسان نیاز به فرزند دارد به خاطر موارد ذیل است:

۱. عمرش محدود است و میل به بقای خویش و نسل خویش دارد؛

۲. قدرتش محدود است و نیازمند معاون و کمک‌کننده است؛

۳. نیازمند محبّت و عاطفه است و لازم است مونسی داشته باشد. ولی خداوند از همۀ این کمبودها و نیازها منزّه است، بلکه هر چه در آسمان‌‏ها و زمین است، همه در برابر او متواضع هستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۶:

۱. خدایی که همۀ آسمان‏‌ها و زمین در برابر او تسلیم هستند، چه کمبودی دارد تا از طریق فرزند گرفتن آن را جبران کند؟! «بَلْ لَهُ ما فِی السَّماواتِ»

۲. خشوع و تواضع، در برابر کسی سزاوار است که تمام هستی از آن اوست؛ نه بت‏‌ها و طاغوت‏ هایی که از آفریدن حتّی یک مگس نیز عاجزند و قدرت نفع و ضرری ندارند. «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۷ - تفسیر نور:

«بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضی‏ أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» پدید‌آورندۀ آسمان‌ها و زمین اوست و هنگامی‌که فرمان (وجود) چیزی را صادر کند، فقط می‌گوید: باش! پس (فوراً) موجود می‌‏شود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۷:

او نه تنها مالک همۀ موجودات است، بلکه خالق آنهاست، آن هم به‌طور بدیع و بدون نقشه قبلی. پس او چه نیازی به فرزند دارد؟! هر گاه وجود چیزی را اراده کند، به او می‌‏گوید: باش! و فوراً خلق می‌شود.

به تعبیر حضرت رضا علیه‌السّلام: خداوند در کار خویش حتّی نیازمند گفتن کلمۀ «کُنْ» نیست، ارادۀ او همان و آفریدن همان. «فارادة اللَّه الفعل لا غیر ذلک یقول له کن فیکون بلالفظ و لا نطق و لا همّة و لا تفکّر» «کافی، ج ۱، ص ۱۰۹»

در این چند آیه، با قدرت الهی آشنا شدیم:

«لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ» مشرق و مغرب برای اوست.

«لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» آسمان‌ها و زمین برای اوست.

«کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» همه برای او متواضع و فرمان‌بردار هستند.

«بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» پدید‌آورندۀ آسمان‌ها و زمین اوست.

«کُنْ فَیَکُونُ» به فرمانِ او هر چیز موجود می‌‏شود.

همچنان‌که خداوند در یک آن می‌آفریند، در مقام قهّاریّت نیز می‌‏تواند در‌یک‌آن همه‌چیز را از بین ببرد.

چنان‌که در آیۀ ۱۹ سورۀ ابراهیم فرموده: «إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ» ایمان به چنین قدرتی، که وجود و عدمِ همه‌چیز به دست اوست، به انسان توانایی فوق‌العاده می‏‌دهد و او را از یأس و ناامیدی باز می‌دارد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۷:

۱. آفرینش خداوند، همواره بدیع و ابتکاری است. «بَدِیعُ»

۲. خداوند می‌تواند در یک لحظه همۀ هستی را بیافریند «کُنْ فَیَکُونُ» هر چند حکمتش اقتضا می‌کند که سلسله علل در کار باشد و به‌تدریج خلق شوند.
تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۸ - تفسیر نور:

«وَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِینا آیَةٌ کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ» کسانی‌که نمی‌‏دانند، گفتند: چرا خدا با خود ما سخن نمی‌گوید؟ یا آیه و نشانه‌‏ای بر خود ما نمی‌آید؟ همچنین گروهی که قبل از آنان بودند مِثلِ گفتۀ آنان را گفتند، دل‌ها (و افکارشان) مشابه است، ولی ما (به اندازۀ کافی) آیات و نشانه‏‌ها را برای اهل یقین (و حقیقت‏‌جویان) روشن ساخته‌ایم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۸:

باز هم تقاضای نابه‌جا از سوی گروه دیگری از کفّار!

افراد ناآگاه، در برابر دعوت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله چنین می‌‏گویند: چرا خداوند مستقیماً با خودِ ما سخن نمی‌گوید؟

چرا بر خود ما آیه نازل نمی‌شود؟! قرآن برای جلوگیری از اثراتِ سوءِ احتمالی اینگونه سخن‌های یاوه و بی‌جا بر سایر مسلمانان و دلداری به رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله، سؤال و خواست آنها را خیلی عادّی تلقّی می‌کند که این سؤالات حرف تازه‌‏ای نیست و کفّار قبل از اینها نیز از انبیای پیشین چنین توقّعات نابه‌جا را داشته‌اند.

سپس می‌فرماید: طرز تفکّر هر دو گروه به یکدیگر شباهت دارد، ولی ما برای اینگونه درخواست‏‌ها اعتبار و ارزشی قائل نیستیم. چرا که آیات خودمان را به‌قدر کفایت برای طالبان حقیقت بیان کرده‌ایم.

توقّعات نابه‌جا، یا به‌خاطر روحیّۀ استکبار و خودبرتربینی است و یا به‌خاطر جهل و نادانی.

آنکه جاهل است، نمی‌داند نزول فرشتۀ وحی بر هر دلی ممکن نیست و حکیم، شربت زلال و گوارا را در هر ظرفی نمی‌ریزد.

در قرآن می‌خوانیم: اگر پاکدل و درست کردار بودید، فرقان و قوّۀ تمیز به شما می‌دادیم. «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً» «انفال، ۲۹»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۸:

۱. اصالت به تلاش و لیاقت است؛ نه تقاضا و توقّع. گروهی هستند که به‌جای تلاش و بروز لیاقت، همیشه توقّعات نابه‌جای خود را مطرح می‌کنند. «لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ»

۲. سنّت خداوند اتمام حجّت و بیان دلیل است، نه پاسخگویی به خواسته‌ها و تمایلات نفسانی هر کس. «قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ»
تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۹ - تفسیر نور:

«إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحِیمِ» (ای رسول!) ما تو را به حق فرستادیم تا بشارت‌گر و بیم‏‌دهنده باشی و تو مسئول (گمراه شدن) دوزخیان (و جهنّم رفتن آنان) نیستی.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۹:

ای رسول گرامی! به توقّعات نابه‌جای کفّار توجّه نکن. آنان هر کدام توقّع دارند اوراق متعدّدی از آیات برای‌شان نازل شود «بَلْ یُرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُؤْتی‏ صُحُفاً مُنَشَّرَةً» «مدّثر، ۵۲» درحالی‌که ما تو را همراه منطق حق برای مردم فرستاده‌‏ایم تا از طریق بشارت و انذار، آنان را نسبت به سعادت خودشان آشنا کنی.

اگر گروهی بهانه‌جویی کرده و از پذیرش حقّ سرباز زدند و توقّع داشتند که بر آنان وحی نازل شود، تو مسئول دوزخِ آنان نیستی، تو فقط عهده‌دار بشارت و انذاری، و مسئول نتیجه و قبول یا ردّ مردم نیستی.

بشارت و انذار، نشانۀ اختیار انسان است.

در قرآن مکرّر این معنا آمده است که آنچه بر خداوند است، فرستادن پیامبری معصوم با منطق حقّ همراه با بشارت و انذار است؛ حال مردم خودشان هستند که آزادانه یا راه حق را می‌پذیرند و یا سرسختانه لجاجت می‌کنند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۹:

۱. در برابر هر تضعیف روحیّه‌‏ای از طرف دشمن، نیاز به تقویت و تسلیت و تسکین روحی از طرف خدا است. «أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ» (در آیۀ قبل بهانه‌های کفّار نقل شد، در این آیه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله با کلمه «بِالْحَقِّ» تأیید و تقویت می‌شود.)

۲. بشارت و تهدید، همچون دو کفّۀ ترازو باید در‌حال‌تعادل باشد، وگرنه موجب غرور یا یأس می‌‏شود. «بَشِیراً وَ نَذِیراً»

منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور، ج ۱، ص ۱۸۴ - ۱۹۲.

منبع (...):

https://olgoirani.com/content/18

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۷۰

ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا و غرتهم الحيوة الدنيا و ذكر به اءن تبسل نفس بما كسبت ليس لها من دون الله ولى و لا شفيع و إن تعدل كل عدل لا يؤ خذ منها اءولئك الذين اءبسلوا بما كسبوا لهم شراب من حميم و عذاب اءليم بما كانوا يكفرون(۷۰)

ترجمه :
۷۰- كسانى را كه آئين (فطرى ) خود را به بازى و سرگرمى (و استهزاء) گرفتند و زندگى دنيا آنها را مغرور ساخته رها كن و به آنها يادآورى نما تا گرفتار (عواقب شوم ) اعمال خود نشوند، (در آن روز) جز خدا نه يار و ياورى دارند و نه شفاعت كننده اى و (چنين كسى ) اگر هر گونه عوضى بپردازد از او پذيرفته نخواهد شد آنها كسانى هستند كه گرفتار اعمالى شده اند كه انجام داده اند، نوشابه اى از آب سوزان براى آنها است و عذاب دردناكى به خاطر اينكه كفر ورزيدند.

تفسیر
آنها كه دين حق را به بازى گرفته اند
اين آيه در حقيقت بحث آيه قبل را تكميل مى كند و به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد از كسانى كه دين و آئين خود را به شوخى گرفته اند و يك مشت بازى و سرگرمى را به حساب دين مى گذارند و زندگى دنيا و امكانات مادى آنها را مغرور ساخته ، اعراض كند و آنها را به حال خود واگذارد (و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا و غرتهم الحياة الدنيا)
بديهى است دستور به ترك كردن اين گونه اشخاص هيچگونه منافاتى با
مساله جهاد ندارد زيرا جهاد داراى شرائطى است ، و بى اعتنائى به كفار داراى شرائط و ظروف ديگر، و هر كدام از اين دو در جاى خود بايد انجام گيرد، گاهى لازم است با بى اعتنائى مخالفان را كوبيد و گاهى با مبارزه و جهاد و كشيدن اسلحه ، و اينكه بعضى تصور كرده اند آيات جهاد، آيه فوق را نسخ كرده كاملا بى اساس است .
در حقيقت آيه فوق اشاره به اين است كه آئين آنها از نظر محتوا پوچ و واهى است و نام دين را بر يك مشت اعمالى كه به كارهاى كودكان و سرگرميهاى بزرگسالان شبيه تر است گذارده اند اين چنين افراد قابل بحث و گفتگو نيستند و لذا دستور مى دهد از آنها روى بگردان و به آنها و مذهب توخاليشان اعتنا مكن . از آنچه گفتيم معلوم شد كه منظور از دينهم همان آئين شرك و بت پرستى است كه آنها داشتند و اين احتمال كه منظور از آن دين حق باشد، و اضافه دين به آنها به خاطر فطرى بودن دين بوده باشد بسيار بعيد بنظر مى رسد.
احتمال ديگرى در تفسير آيه وجود دارد و آن اينكه قرآن اشاره به جمعى از كفار مى كند كه حتى نسبت به آئين خود به عنوان يك بازى و سرگرمى مى نگريستند و هرگز به عنوان يك مطلب جدى روى آن فكر نمى كردند، يعنى در بي ايمانى نيز بي ايمان بودند و به مبانى مذهب بى اساسشان نيز وفادار نبودند. و در هر حال آيه اختصاصى به كفار ندارد و شامل حال همه كسانى مى شود كه مقدسات و احكام الهى را بازيچه نيل به هدفهاى مادى و شخصى قرار مى دهند دين را آلت دنيا و حكم خدا را بازيچه اغراض شخصى مى سازند.
سپس به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد كه به آنها در برابر اين اعمال هشدار دهد كه روزى فرا ميرسد كه هر كس ‍ تسليم اعمال خويش است و راهى براى فرار از چنگال آن ندارد (و ذكر به ان تبسل نفس بما كسبت ).
و در آن روز جز خدا نه حامى و ياورى دارد و نه شفاعت كننده اى (ليس لها من دون الله ولى و لا شفيع ).
كار آنها در آن روز به قدرى سخت و دردناك است و چنان در زنجير اعمال خود گرفتارند كه هر گونه غرامت و جريمه آن را (فرضا داشته باشند و) بپردازند كه خود را از مجازات نجات دهند از آنها پذيرفته نخواهد شد (و ان تعدل كل عدل لا يؤخذ منها).
چرا كه آنها گرفتار اعمال خويش شده اند نه راه جبران در آن روز باز است و نه زمان ، زمان توبه است به همين دليل راه نجاتى براى آنها تصور نميشود (اولئك الذين ابسلوا بما كسبوا).
سپس به گوشه اى از مجازاتهاى دردناك آنها اشاره كرده ،نوشابه اى دارند از آب داغ و سوزان به همراه عذاب دردناك در برابر پشت پا زدنشان به حق و حقيقت (لهم شراب من حميم و عذاب اليم بما كانوا يكفرون ).
آنها از درون به وسيله آب سوزان مى سوزند و از برون بوسيله آتش !
نكته اى كه بايد به آن توجه داشت اين است كه جمله اولئك الذين ابسلوا بما كسبوا (آنها گرفتار اعمال خويش هستند) در حقيقت به منزله دليل و علت عدم قبول غرامت و عدم وجود ولى و شفيع براى آنها است ، يعنى مجازات
آنها بر اثر يك عامل خارجى نيست كه بتوان آن را به نوعى دفع كرد بلكه از درون ذات و صفات و اعمال خود آنها سرچشمه مى گيرد، آنها اسير كارهاى زشت خويشند، به همين دليل رهائى براى آنها ممكن نيست ، زيرا جدائى از اعمال و آثار اعمال همچون جدائى از خويشتن است .
اما بايد توجه داشت كه اين شدت و سختى و عدم وجود راه بازگشت و شفاعت مخصوص كسانى است كه اصرار بر كفر داشته اند و به آن ادامه مى دادند همانطور كه از جمله بما كانوا يكفرون استفاده مى شود (زيرا فعل مضارع براى بيان استمرار چيزى است ).

منبع (...):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

ذاکر حقیقی کیست؟

حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام
▫️لا تَذْكُرِ اللَّهَ سُبحَانَهُ سَاهِياً وَ لَا تَنْسَهُ لَاهِياً وَ اذْكُرْهُ ذِكْراً كَامِلًا يُوَافِقُ فِيهِ قَلْبُكَ وَ يُطَابِقُ إِضْمَارُكَ إِعْلَانُكَ وَ لَنْ تَذْكُرَهُ حَقِيقَةَ الذِّكْرِ حَتَّى تَنْسَى نَفْسَكَ فِي ذِكْرِكَ وَ تَفْقُدَهَا فِي أَمْرِك‏.

خداوند سبحانه را به بی توجّهی یاد نکن؛
و با مشغول شدن به امور دیگر او را فراموش نکن؛
و او را با تمام و کمال یاد کن، طوری که در این ذکر، قلبت هم با زبان همراه باشد، و درونت با ظاهرت مطابق باشد.

و تو هیچ گاه نمی توانی حقیقتاً ذاکر خدا باشی تا وقتی که در ذکرت خودت را فراموش کنی و در آنچه به تو مربوط است خودت را از دست بدهی.

«غرر الحکم و درر الکلم» ص ۷۵۷

هنوز سابقه ویتنام از یادها نرفته است ...

https://www.golzar.info/30232/

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم , تفسیر , قرآن کریم , تفسیر قرآن کریم , صفحۀ ۱۸ قرآن کریم , سوره بقره , تفسیر نور , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , تفسیر سوره انعام , ویتنام , سابقه , شهید عباس مصر , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۶ - تفسیر نور:

«ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ» هر (حکم و) آیه‌ای را نسخ کنیم و یا (نزول) آن را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را می‌‏آوریم، آیا نمی‌دانی که خدا بر هر چیزی قادر است؟
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۶:

کلمۀ «نُنْسِها» از مصدر «انساء» به‌معنای تأخیر انداختن یا حذف‌کردن است. بدین‌معنا که نزول آیه به تأخیر افتد و پس از مدّتی نازل شود.

این آیه در مقام پاسخ به تبلیغات سوء یهود است. آنان سؤال می‏‌کردند چرا در اسلام برخی قوانین تغییر پیدا می‌کند؟ چرا قبله از بیت‌المقدّس به کعبه تغییر یافت؟ اگر اوّلی درست بود، پس دستور دوّم چیست؟ و اگر دستور دوّم درست است، پس اعمال قبلی شما باطل است.
پاسخ قرآن به ایرادهای یهود، مبنی بر علت تغییر در برخی از قوانین:

قرآن با این آیه، به این ایرادها پاسخ می‏‌گوید:

ما هیچ حکمی را نسخ نمی‌‏کنیم یا آن را به تأخیر نمی‏‌اندازیم؛ مگر بهتر از آن یا همانندش را جانشین آن می‌سازیم.

آنان از اهداف و آثار تربیتی، اجتماعی و سیاسی احکام غافل هستند.

همان‌گونه که پزشک برای بیمار در یک مرحله دارویی تجویز می‌‏کند، ولی وقتی حال مریض کمی بهبود یافت، برنامۀ دارویی و درمان او را تغییر می‌دهد.

یا معلّم با پیشرفت درس دانش‌‏آموز، برنامۀ درسی او را تغییر می‌دهد،

خداوند نیز در زمان‌ها و شرایط مختلف و متفاوت، برنامه‌های تکاملی بشر را تغییر می‌دهد.

یکی از مصادیق آیه، استمرار امامت در جامعه و جانشینی هر امام به جای امام قبلی است،

چنان‌که در حدیثی ذیل این آیه می‌خوانیم: هر امامی از دنیا می‌رود، امام دیگر جانشین او می‌‏شود. «نخبة التفاسیر»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۶:

۱. انسان همراه با نیازهای فطری و ثابت خویش، گاهی در شرایط خاصّ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی نیز قرار می‌گیرد.

در این موارد در کنار قوانین و مقررات و احکام ثابت، باید دستور العمل‌های متغیّر داشته باشد که از طریق نسخ یا فرمان پیامبر و جانشینان او به مردم ابلاغ شود. «ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ»

۲. تغییر احکام، دلیل بر شکست طرح قبلی نیست، بلکه نشانۀ توجّه به مسائل جدید و تغییری حکیمانه است؛ همانند تغییر کتاب و معلّم. «ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ» «نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها»

۳. در ظاهر دستورها متغیّر و انبیاء متعدّدند؛ ولی لطف خدا همواره یکسان است. «مِثْلِها»

۴. جعل احکام و همچنین تغییر و تأخیر آنها، به دست خداست. «نَنْسَخْ»، «نُنْسِها»

۵. همواره باید بهتر جایگزین شود، نه پست‏‌تر. «نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها»

۶. اسلام هرگز بن‌بست ندارد. بعضی از قوانین، قابل تغییر است. «نَنْسَخْ»، «نُنْسِها»

۷. تغییر قانون، علاوه‌بر زمینه‌‏های گوناگون و پیدا شدن مصالح جدید، نیاز به قدرت دارد. «نَنْسَخْ» «أَنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ»
تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۷ - تفسیر نور:

«أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ» آیا ندانستی که حکومت آسمان‌ها و زمین از آن خداست؟ (و او حق دارد هرگونه تغییر و تبدیلی را به مقتضای حکمت و حاکمیّت خود، در قوانین و احکام به وجود آورد.) و جز خدا برای شما هیچ یاور و سرپرستی نیست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۷:

آنان‌که دربارۀ تغییر بعضی احکام و دستورات اعتراض و ایراد می‌‌کنند، توجّه به حاکمیّت مطلق خداوند ندارند.

حاکمیّت خداوند دائمی و ذاتی و عمومی است، ولی غیر خدا، حاکمیّت و حکومتش محدود، موقّتی، قراردادی و غیر ذاتی است.

بنی‌اسرائیل از حاکمیّت الهی چنین تصوّر نادرستی داشته و خدا را نسبت به اعمال حاکمیّت، دست‌بسته می‌‏دانسته و می‌‏گفتند: «یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ» « مائده، ۶۴»، درحالی‌که دست خداوند در آفرینش و خلقت و همچنین در وضع و جعل قوانین و تغییر و تحوّل آنها باز است.» «بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ»

خداوند می‌‏تواند هر گاه اراده کند، در آفرینش ایجاد تغییر کند.

مثلًا آب را تلخ کند «لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً» «واقعه، ۷۰»؛

و یا درختان را خشک سازد «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً» «واقعه، ۶۵»؛

بالاتر از همه، تمامی مردمان را نابود و گروه دیگری را بیافریند «إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ» «ابراهیم، ۱۹».

چنان‌که به گروهی از بنی‌اسرائیل فرمود: «کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ» «بقره، ۶۵» یعنی شما به شکل بوزینه‌گان درآیید و آنان از شکل انسانی به صورت بوزینه‌گان درآمدند.

این نوع تغییر و تحوّل را بنی‌اسرائیل در طول تاریخ زندگانی خویش بارها دیده است، خشک شدن دریا برای عبور آنان، اژدها شدن عصای حضرت موسی علیه‌السّلام، شکافته شدن سنگ‌ها و جاری شدن آب، چگونه است این همه را با چشم خود دیده‌اند، ولی اکنون با تغییر مختصری در احکام و دستورات بهانه‏ گیری می‌‏کنند؟
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۷:

۱. حقّ حاکمیّتِ همیشگی و مطلقِ آسمان‌ها‏ و زمین، مخصوص خداوند است. «لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

۲. تغییر قوانین، مخصوص خداوندی است که حاکمیّت آسمان‌ها و زمین را دارد. لذا شائبۀ هیچ هوس یا ترسی در این تغییرها نیست. «ما نَنْسَخْ» «لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ»

۳. راضی کردن دیگران که بهانه‌گیر و لجوج هستند، برای شما ارزش نباشد؛ چون غیر از خداوند کسی شما را یاوری و سرپرستی نخواهد کرد. «ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ»
تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۱۰۸ - تفسیر نور:

«أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ کَما سُئِلَ مُوسی‏ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإِیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ» آیا بنا دارید از پیامبرتان سؤالات و درخواست‏‌هایی (نابه‌جا) بکنید، آن‌گونه که پیش از این، موسی (از طرف بنی‌اسرائیل) مورد سؤال قرار گرفت، و هر کس (با این بهانه‏‌جویی‏‌ها از ایمان سرباز زند و) کفر را با ایمان مبادله کند، پس قطعاً از راه مستقیم گمراه شده است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۸:

با توجّه به خود آیه و آنچه از شأن نزول‌ها برمی‌‏آید، برخی از مسلمانان ضعیف الایمان و بعضی از مشرکان، از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله تقاضاهای نامربوط و غیر منطقی داشتند.

مثلًا تقاضا می‌کردند برای ما نامه‌ای از سوی خداوند بیاور! و یا نهرهایی را برای ما جاری ساز.

و برخی دیگر همانند بنی‌اسرائیل می‌گفتند: خداوند را آشکارا به ما نشان بده تا با چشم او را ببینیم و به او ایمان بیاوریم!

آوردن معجزه و اتمام حجّت، برای صدق دعوت پیامبر لازم است، ولی انجام دادن هر درخواستی، طبق هوس و میل هر فردی که از راه می‌رسد، درست نیست.

یک مهندس یا نقاش برای اثبات مهارت خویش، چند نمونه کار ارائه می‏‌دهد، ولی ضرورت ندارد برای هر کسی خانه‌‏ای بسازد یا تابلویی بکشد!

بازگویی مشکلات و تاریخ انبیا، برای دلداری دادن به پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله است، که اگر افرادی از تو سؤال و درخواست نامعقول دارند، از انبیای پیشین نیز از همین قبیل درخواست‌ها می‌کردند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۸:

۱. از سؤالات و درخواست‌‏های بی‌جا بپرهیزید که گاهی زمینه‌ساز کفر است. «أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا» «وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ»

۲. خطراتی که پیروان دیگر ادیان را تهدید کرده، مسلمانان را نیز تهدید می‌‏کند. «تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ کَماسُئِلَ مُوسی‏»

۳. از عاقبت و سرانجام دیگران، عبرت بگیرید. «کَما سُئِلَ مُوسی‏»
تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۹ - تفسیر نور:

«وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ» بسیاری از اهل کتاب (نه‌تنها خودشان ایمان نمی‌‏آورند، بلکه) از روی حسدی که در درون‌شان هست، دوست دارند شما را بعد از ایمان‌تان به کفر بازگردانند، با اینکه حق (بودن اسلام و قرآن) برای آنان روشن شده است، ولی شما (در برابر حسادتی که می‏‌ورزند، آنها را) عفو کنید و درگذرید تا خداوند فرمان خویش بفرستد، همانا خداوند بر هر کاری تواناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۹:

«عفو» یعنی بخشیدنِ خلاف، «صفح» یعنی نادیده‌گرفتنِ خلاف.

دشمن که در دل آرزوی کفر شما را دارد، در عمل از هیچ توطئه و نقشه‌ای خودداری نخواهد کرد.

روش‌های اقدام آنها همان طرح سؤالات بی‌جا، وسوسه‌ها، القای شبهات و می‌‏باشد که باید نسبت به آنها هوشیار بود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۹:

۱. نسبت به روحیّات و برنامه‌های دشمنان خود، مواظب باشید. «وَدَّ» «یَرُدُّونَکُمْ»

۲. در برخورد با دشمن نیز باید انصاف داشت. «وَدَّ کَثِیرٌ» آیه می‌فرماید: بسیاری از اهل کتاب چنین هستند، نه همۀ آنان.

۳. شعلۀ حسادت، چنان خطرناک است که بعد از علم و آگاهی نیز فرو نمی‌نشیند. «حَسَداً» «مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ»

۴. شما با ایمان آوردن به اسلام، عظمت و عزّتی می‌یابید که دشمنان به شما رشک و حسد می‌ورزند و می‏‌خواهند شما به جهل، شرک و تفرقۀ زمان جاهلیّت برگردید. «وَدَّ کَثِیرٌ» «لَوْ یَرُدُّونَکُمْ»

۵. با مخالفان نباید فوراً به خشونت برخورد کرد، گاهی لازم است حتّی با علم به کینه و حسادت آنها، با ایشان مدارا نمود. «فَاعْفُوا»

۶. فرمان عفو دشمن، به صورت موقّت و تا زمانی است که مسلمانان دلسرد و دشمنان جسور نشوند. «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّی»

۷. عفو، نشان ضعف نیست. خداوند بر انجام هر کاری تواناست و امروز نیز می‌تواند شما را بر دشمنان غالب گرداند. «إِنَّ اللَّهَ» «قَدِیرٌ»
تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۰ - تفسیر نور:

«وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» و نماز را برپا دارید و زکات را پرداخت نمایید و هر خیری که برای خود از پیش می‌فرستید، آن را نزد خدا (در سرای دیگر) خواهید یافت، همانا خداوند به اعمال شما بیناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۰:

بعد از اوّلین خطاب در آیۀ ۱۰۴ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»، این آیه حامل سومین دستور برای مسلمانان است.

در دستور اوّل خداوند رعایت ادب در گفت‌وگو با رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله را یادآور شد تا در سخن گفتن مواظب باشند بهانه و دستاویزی برای تمسخر به دست دشمنان و مخالفان ندهند. «لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا»

دستور دوّم عفو و اغماض از کینه و حسادت اهل کتاب تا زمان صدور دستور جدید بود. «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا»

دستور سوّم اقامۀ نماز و پرداخت زکات است.

درزمانی‌که مسلمانان در تیررس انواع کینه و حسادت‌ها بودند و مأمور به عفو و اغماض شده‌اند، لازم است رابطۀ خودشان را با خداوند از طریق اقامۀ نماز، و پیوند با محرومان جامعه را از طریق زکات، تقویت نمایند.
پیام‌‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۰:

۱. معمولًا دستور به نماز همراه با زکات در قرآن آمده است. یعنی یاد خدا باید همراه با توجّه به خلق خدا باشد. «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ»

۲. اعمال انسان، قبل از خود انسان وارد عرصه قیامت می‌شود. «تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ»

۳. مقدار کار خیر مهم نیست؛ هر کس به هر مقدار می‌تواند باید انجام دهد. «مِنْ خَیْرٍ»

۴. کارهای خیر، برای قیامت محفوظ می‌ماند. «تَجِدُوهُ»

۵. ایمان به نظارت الهی و پاداش در قیامت، قوی‌ترین انگیزۀ عمل صالح می‏‌باشد. «ما تُقَدِّمُوا» «تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»
تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۱ - تفسیر نور:

«وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری‏ تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» و گفتند: هرگز به بهشت داخل نشود مگر آنکه یهودی یا نصرانی باشد. اینها آرزوهای آنهاست، بگو: اگر راستگویید، دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید.
پیام‌های سوره بقره - آیه ۱۱۱:

۱. غرور دینی، باعث شد تا یهود و نصارا خود را نژاد برتر و بهشت را در انحصار خود بدانند. «إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری‏»

۲. امتیازطلبی و خودبرتربینی، آرزویی خام و خیالی واهی است. «تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ»

۳. ادّعای بدون دلیل محکوم است. «قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ»

۴. هر گونه عقیده‌‏ای باید بر اساس دلیل باشد. «قالُوا قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ» قرآن، مطالب خود را با دلیل بیان کرده است و از مخالفان نیز تقاضای دلیل می‌کند.
تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۲ - تفسیر نور:

«بَلی‏ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ » آری، کسی که با اخلاص به خدا روی آورد و نیکوکار باشد، پس پاداش او نزد پروردگار اوست، نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین خواهند شد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۲:

آیه علّت ورود در بهشت را، تسلیم فرمان خدا و نیکوکار بودن می‌داند. یعنی بهشت به ادّعا و شعار به کسی داده نمی‏‌شود، بلکه ایمان و عمل صالح لازم است.
پیام‌های سوره بقره - آیه ۱۱۲:

۱. برای ورود به بهشت، به جای خیال و آرزو، هم تسلیم خدا بودن و ایمان درونی لازم است و هم عمل صالح بیرونی. «أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ»

۲. نیکوکاری باید سیرۀ انسان باشد، نه به صورت موسمی و فصلی. «هُوَ مُحْسِنٌ»

۳. پاداش دادن، از شئون ربوبیّت است. «أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ»

۴. هر کس خالصانه روی به خدا آورد، هم بهر کامل دارد «فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ» و هم از هر نوع دلهره بیمه خواهد بود. «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»

منبع: محسن قرائتی، ج۱، تفسیر نور، ج ۱ ، ص ۱۷۶ - ۱۸۳.

منبع ...:

https://olgoirani.com/content/17

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۶۸تا۶۹
و إ ذا راءيت الذين يخوضون فى ءاياتنا فأعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره و إما ينسينك الشيطان فلا تقعد بعد الذكرى مع القوم الظالمين(۶۸)
و ما على الذين يتقون من حسابهم من شى ء و لكن ذكرى لعلهم يتقون(۶۹)

ترجمه :
۶۸ - هر وقت كسانى را كه آيات ما را استهزاء مى كنند مشاهده نمائى از آنها روى بگردان تا به سخن ديگرى بپردازند و اگر شيطان از ياد تو ببرد، به محض توجه پيدا كردن با (اين ) جمعيت ستمگر منشين .
۶۹ - و اگر افراد با تقوى (براى ارشاد و اندرز با آنها بنشينند) چيزى از حساب (و گناه ) آنها برايشان نيست ، ولى (اين كار تنها بايد) براى متذكر ساختن آنها باشد شايد (بشنوند و) پرهيز كارى پيشه كنند.

شان نزول :

در تفسير مجمع البيان از امام باقر (عليه السلام ) نقل شده كه چون آيه نخست نازل گرديد و مسلمانان از مجالست با كفار و استهزا كنندگان آيات الهى نهى شدند
جمعى از مسلمانان گفتند: اگر بخواهيم در همه جا به اين دستور عمل كنيم بايد هرگز به مسجد الحرام نرويم طواف خانه خدا نكنيم (زيرا آنها در گوشه و كنار مسجد پراكنده اند و به سخنان باطل پيرامون آيات الهى مشغولند و در هر - گوشه اى از مسجد الحرام ما مختصر توقفى كنيم ممكن است سخنان آنها به گوش ما برسد) در اين موقع آيه دوم نازل شد و به مسلمانان دستور داد كه در اين گونه مواقع آنها را نصيحت كنند و تا آنجا كه در قدرت دارند به ارشاد و راهنمائى آنها را بپردازند.
ذكر شان نزول براى آيه فوق - همانطور كه سابقا نيز اشاره كرديم - منافات با نازل شدن تمام سوره با هم ندارد، زيرا ممكن است حوادث مختلفى در زندگى مسلمانان رخ دهد، سپس سوره اى يكجا نازل شود و هر چند آيه اى از آن ناظر به قسمتى از آن حوادث بوده باشد.

تفسیر
دورى از مجالس اهل باطل
از آنجا كه بحثهاى اين سوره بيشتر ناظر به وضع مشركان و بت پرستان است در اين دو آيه به يكى ديگر از مسائل مربوط به آنها اشاره نخست به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى گويد: هنگامى كه مخالفان لجوج و بى منطق را مشاهده كنى كه آيات خدا را استهزاء مى كنند، از آنها روى بگردان تا از اين كار صرف نظر كرده به سخنان ديگر بپردازند (و اذا رايت الذين يخوضون فى آياتنا فاعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره )
گرچه در اين جمله روى سخن به پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) است ولى مسلما اين حكم اختصاصى به او ندارد و تمام مؤ منان را شامل مى شود، فلسفه اين حكم نيز روشن است زيرا اگر مسلمانان در مجالس آنها شركت مى كردند، آنها براى انتقام گرفتن و ناراحت ساختن ايشان به سخنان باطل و نارواى خود ادامه مى دادند، اما هنگامى كه با بي اعتنائى از كنار آنها بگذرند طبعا سكوت خواهند كرد و به مسائل ديگر خواهند پرداخت ، زيرا تمام هدف آنها ناراحت ساختن پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و مسلمين بود.
سپس اضافه مى كند اين موضوع به اندازه اى اهميت دارد كه اگر شيطان ترا به فراموشى افكند و با اين گونه اشخاص سهوا همنشين شدى به مجرد اينكه متوجه موضوع گشتى فورا از آن مجلس برخيز و با اين ستمكاران منشين (و اما ينسينك الشيطان فلا تقعد بعد الذكرى مع القوم الظالمين )
دو سؤ ال
در اينجا دو سؤ ال پيش مى آيد نخست اينكه : مگر ممكن است شيطان بر پيامبر مسلط گردد و باعث فراموشى او شود، و به تعبير ديگر آيا با وجود مقام عصمت و مصونيت از خطا حتى در موضوعات ، ممكن است پيامبر گرفتار اشتباه و فراموشى شود؟!
در پاسـخ اين سؤ ال مى توان گفت كه روى سخن در آيه گرچه به پيامبر است
اما در حقيقت منظور پيروان او هستند كه اگر گرفتار فراموشكارى شدند و در جلسات آميخته به گناه كفار شركت كردند به محض ‍ اينكه متوجه شوند بايد از آنجا برخيزند و بيرون روند، و نظير اين بحث در گفتگوهاى روزانه ما و در ادبيات زبانهاى مختلف ديده مى شود كه انسان روى سخن را به كسى مى كند اما هدفش اين است كه ديگران بشنوند، مطابق ضرب المثل معروف عرب كه مى گويد: اياك اعنى و اسمعى يا جاره .
بعضى از مفسران مانند طبرسى در مجمع البيان و ابو الفتوح در تفسير معروف خود، پاسـخ ديگرى داده اند كه حاصلش اين است سهو و فراموشى در احكام و در مقام رسالت از طرف خداوند در مورد انبياء جايز نيست و اما در موضوعات در صورتى كه موجب گمراهى مردم نشود مانعى ندارد ولى اين پاسـخ با آنچه در ميان متكلمين ما مشهور است كه انبياء و ائمه علاوه بر احكام ، در موضوعات عادى نيز معصوم و مصون از اشتباه هستند سازش ندارد.
سؤ ال ديگر
اينكه بعضى از دانشمندان اهل تسنن اين آيه را دليلى بر عدم جواز تقيه بر رهبران دينى گرفته اند زيرا آيه صريحا مى گويد: در برابر دشمنان تقيه نكن و حتى اگر در مجلس آنها باشى از مجلس آنها برخيز.
پاسـخ :
اين ايراد نيز روشن است ، زيرا شيعه هرگز نمى گويد در همه جا بايد تقيه كرد بلكه تقيه در پاره اى از موارد قطعا حرام است ، و وجوب آن منحصر به مواردى است كه تقيه و ترك اظهار حق منافعى داشته باشد كه از اظهار آن بيشتر باشد، و يا موجب دفع ضرر و خطر كلى گردد.
در آيه بعد يك مورد را استثناء كرده و مى گويد: اگر افراد با تقوا براى نهى از منكر در جلسات آنها شركت كنند و به اميد پرهيزكارى و بازگشت آنها از گناه ، آنان را متذكر سازند مانعى ندارد و گناهان آنها را بر چنين اشخاصى نخواهند نوشت ، زيرا در هر حال قصد آنها خدمت و انجام وظيفه بوده است (و ما على الذين يتقون من حسابهم من شى ء و لكن ذكرى لعلهم يتقون )
براى اين آيه تفسير ديگرى نيز ذكر شده ولى آنچه گفتيم با ظاهر آيه و همچنين با شان نزول آن سازگارتر است .
ضمنا بايد توجه داشت تنها كسانى مى توانند از اين استثناء استفاده كنند كه طبق تعبير آيه داراى مقام تقوا و پرهيزگارى باشند و نه تنها تحت تاثير آنها واقع نشوند بلكه بتوانند آنها را تحت تاثير خود قرار دهند.
در ذيل آيه 140 سوره نساء نيز مضمونى شبيه آيه فوق داشتيم و مطالب ديگرى در اين زمينه بيان شد.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پيامبر اکرم (صلّي‌الله‌عليه‌و‌آله) :

احِبُّ الصِّبْيانَ لِخَمْسٍ : اَلاَْوَّلُ : اَنـَّهُمْ هُمُ الْبَكّاؤونَ ، وَالثّانى : يَتَمَرَّغونَ بِالتُّرابِ وَ الثّالِثُ : يَخْتَصِمونَ مِنْ غَيْرِ حِقْدٍ وَ الرّابِـعُ : لا يَدَّخِرونَ لِغَدٍ شَيئا وَ الْخامِسُ : يُعَمِّرونَ ثُمَّ يُخَرِّبونَ ؛

كودكان را به خاطر پنج چيز دوست مى دارم :

1- آن كه بسيار مى گِريند،
2- آن كه با خاك بازى مى كنند،
3- آن كه دعوا كردن آنان همراه با كينه نيست؛
4- آن كه چيزى براى فردا ذخيره نمى كنند،
5- آن كه مى سازند و سپس، خراب مى كنند (دل بستگى ندارند) .

مواعظ العدديّه ، ص ۲۵۹
 

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه مبارک رمضان , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم , تفسیر , صفحۀ ۱۷ قرآن کریم , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , پيامبر اکرم (صلّي‌الله‌عليه‌و‌آله) , كودكان , كودك , پنج , گریه , خاک , بازی , دعوا , کینه , فردا , ذخبره , خراب , ساختن , دلبستگی , روزه , خوردن , آشامیدن , نخوردن , نیاشامیدن , روزه دار , گناهان , آلودگیها , آلودگی , گناهان زبان , گناه زبان , زبان , بدگویی , اهانت , گناهان دل , دشمنی , مادران , انتظار , حاج قاسم سلیمانی , شهید سلیمانی , حضرت خدیجه سلام الله علیها , ظهور , یا زهرا سلام الله علیها , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

فضیلت و خواص سوره تکویر

سوره تکویر هشتاد و یکمین سوره قرآن کریم است که مکی و 29 آیه دارد.

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: هر کس سوره تکویر را قرائت کند در روز قیامت هنگامی که پرونده های اعمال بندگانش پیش روی همگان قرار می گیرد خداوند او را از رسوایی در امان می دارد و هر کس که دوست دارد روز قیامت به من بنگرد این سوره را بخواند.(1)

امام صادق علیه السلام فرمودنده اند: هر کس سوره تکویر را تلاوت کند در بهشت در پناه خداوند و زیر سایه خداوند مشمول کرامت خداوند خواهد بود و این چیزها برای خداوند بزرگ نیست.(2)

آثار و برکات سوره

1) برطرف کننده بیماری های چشمی

قرائت سوره تکویر برای چشم، موجب تقویت دید چشم و برطرف کنده تاری چشم و دیگر دردهای چشم می شود.(3)

2) برآورده شدن حاجات

هنگام آمدن باران 100 بار این سوره را بخواند مؤثر است.(4)

__________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص273

(2) ثواب الاعمال، ص121

(3) المصباح کفعمی، ص459

(4) درمان با قرآن، ص138

منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»؛ درمان با قرآن،محمدرضا کریمی

منبع (ادامه ...):

https://quran.anhar.ir/fazilat-312.htm

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَالَ لِی: یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ فَأَفْرَدَ الِامْتِنَانَ عَلَیَّ بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ وَ جَعَلَهَا بِإِزَاءِ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ وَ إِنَّ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ أَشْرَفُ مَا فِی کُنُوزِ الْعَرْشِ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَصَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) وَ شَرَّفَهُ بِهَا وَ لَمْ یُشْرِکْ مَعَهُ فِیهَا أَحَداً مِنْ أَنْبِیَائِهِ مَا خَلَا سُلَیْمَانَ (علیه السلام).
پیامبر (صلی الله علیه و آله) همانا خداوند متعال به من فرمود: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! ما به تو سوره‌ی حمد و قرآن عظیم دادیم! (حجر/۸۷). پس با فاتحة الکتاب، جداگانه بر من منّت نهاد و آن را در کنار قرآن بزرگ قرار داد. همانا فاتحة الکتاب، ارزشمندترین چیز در گنجینه‌ی عرش است و خداوند عزّوجلّ آن را به محمّد (صلی الله علیه و آله) اختصاص داد و او را به آن مفتخر ساخت و هیچ‌یک از پیامبران را در این امر با وی شریک نگرداند، مگر حضرت سلیمان (علیه السلام) را».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۸ بحارالأنوار، ج۸۹، ص۲۲۷/ الأمالی للصدوق، ص۱۷۵/ الإمام العسکری، ص۲۹/ نورالثقلین/ البرهان

منبع (ادامه ...):

http://alvahy.com/%D9%81%D8%A7%D8%AA%D8%AD%D9%87

تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۴ - تفسیر نور:

«قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّواالْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» بگو: اگر سرای آخرت در نزد خداوند مخصوص شماست، نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید؛ اگر راست می‌‏گویید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۴:

از دیدگاه قرآن ادعاهای دروغین و خیال‌پردازی‌های بنی‌اسرائیل کدام هستند؟

بنی‌اسرائیل، ادّعاهای دروغین و خیال‌پردازی‌‏های فراوان داشتند که برخی از آنها عبارت بود از:

ما فرزندان و محبوبان خدا هستیم. «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ» «مائده، ۱۸»؛

کسی وارد بهشت نمی‌شود مگر آنکه یهودی و یا نصرانی باشد. «قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری‏» «بقره، ۱۱۱»؛

آتش دوزخ، جز چند روزی به ما اصابت نمی‌کند. «لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُودَةً» «بقره، ۸۰».

این آیه، همۀ این بافته‌‏های خیالی و موهومات فکری آنها را رد کرده و می‌‏فرماید: اگر این ادّعاهای شما درست باشد و به این حرف‏‌ها ایمان داشته باشید، دیگر نباید از مرگ بترسید و از آن فرار کنید، بلکه باید آرزوی مرگ کنید تا به بهشت وارد شوید!

اولیای خدا، نه تنها از مرگ نمی‌‏ترسند، بلکه اشتیاق به مرگ نیز دارند.

همان‌گونه که حضرت علی علیه‌السّلام می‌‏فرماید: «و الله لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه» «بحار،ج ۲۸، ص ۲۳۳» یعنی به‌خدا‌سوگند، علاقۀ فرزند ابوطالب به مرگ، از علاقۀ طفل شیرخوار به سینۀ مادرش بیشتر است.

آری، باید به گونه‌ای زندگی کنیم که هر لحظه آمادۀ مرگ باشیم.

مرگ، همانند سفر است. راننده در صورتی از سفر می‌‏ترسد که یا راه را نمی‌‏شناسد، یا بنزین ندارد یا تخلّف نموده است، یا جنس قاچاق حمل می‏ کند و یا در مقصد، محلّ سکونت ندارد.

درحالی‌که مؤمن واقعی، راه را می‌‏داند «الیه المصیر» سوخت بین راه دارد «عمل صالحاً» تخلّفاتش را با توبه جبران کرده است، جنس قاچاق یعنی عمل خلاف ندارد و محل سکونتش را نیز می‌‏داند «جنّة الماوی» و لذا نمی‌ترسد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۴:

۱. در برابر خیالات و موهومات، با صراحت برخورد کنید. «قُلْ»

۲. دامنۀ انحصار و نژادپرستی، تا قیامت کشیده می‌‏شود! «لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً»

۳. و جدان، بهترین قاضی است. «إِنْ کانَتْ» «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ»

۴. آمادگی برای مرگ، نشانۀ ایمان واقعی و صادقانه است. «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۵ - تفسیر نور:

«وَ لَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ» ولی آنها هرگز به سبب آنچه از پیش فرستاده‌اند، آرزوی مرگ نکنند و خداوند به حال ستمگران، آگاه است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۵:

نترسیدن از مرگ، نشانۀ صدق و یقین است. وقتی مرگ از راه می‌رسد شوخی‌‏ها، تعارفات و خیالات می‌گریزند؛ تنها انسان می‌‏ماند و اعمال او.

در لحظۀ مرگ، انسان باور می‌کند که متاع دنیا کم است و آخرت بهتر و باقی است.

در لحظۀ مرگ، انسان باور می‌کند که دنیا غنچه‏‌ای است که برای هیچکس شکفته نمی‌‏شود و دوستان دنیوی مگس‌ها هستند دور شیرینی.

انسان اگر به مرتبۀ یقین برسد، هرچه به مرگ نزدیک‌‏تر می‌‏شود، احساس قرب و وصول به لقا و دیدار الهی می‌کند.

به همین دلیل حضرت علی علیه‌السّلام وقتی ضربۀ شمشیر را بر فرق خود احساس کرد، فرمود: «فزت و رب الکعبة» قسم به پروردگار کعبه رستگار شدم.

امام حسین علیه‌السّلام در کربلا هرچه به ظهر عاشورا و زمان شهادت نزدیک می‌‏شد، صورتش برافروخته و شکوفاتر می‌‏گردید، و وقتی در شب آخر از یارانش پرسیدند: مرگ نزد شما چگونه است؟ جملاتی را در جواب عرضه داشتند که نشان دهندۀ یقین آنان به حقّانیّت راه‌شان بود، آنها مرگ را شیرین می‏‌دانستند و حتّی برخی از آنان در همان شب آخر با یکدیگر مزاح می‌کردند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۵:

۱. ترس از مرگ، در واقع ترس از کیفر کارهای خودِ ماست. «بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ»

۲. مدّعیان دروغگو و متوقّعان نابه‌جا، ظالم هستند. «وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ»

۳. خودتان می‌‏دانید که چه کرده‌‏اید؛ خداوند نیز که از آنها با خبر است، پس این همه ادّعا برای چه؟! «وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۶ - تفسیر نور:

«وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلی‏ حَیاةٍ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ» (ای پیامبر) هر آینه یهود را حریص‌ترین مردم، حتّی (حریص‌‏تر) از مشرکان، بر زندگی (این دنیا و اندوختن ثروت) خواهی یافت، (تا آن‌جاکه) هر یک از آنها دوست دارد هزارسال عمر کند، درحالی‌که (اگر) این عمر طولانی به آنان داده شود، آنان را از عذاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بیناست.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۶:

۱. عمر طولانی مهم نیست، قرب به خداوند و برکت عمر و نجات از آتش، ارزش دارد. «لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ»

در تفسیر فخر رازی دعایی از رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: اگر زندگی برای من نیکوست، مرا زنده نگهدار و اگر مرگ بهتر است، بمیران.

امام سجاد علیه‌السّلام نیز در دعای مکارم‌الاخلاق از خداوند چنین مسئلت می‌‏کند: «الهی عمّرنی ما کان عمری بذلةً فی طاعتک، فاذا کان عمری مرتعاً للشیطان فاقبضنی» خداوندا اگر عمر من وسیلۀ خدمت در راه اطاعت تو باشد، عمر مرا طولانی کن، ولی اگر عمر من چراگاه شیطان خواهد بود، آن را قطع نما.

۲. یهود، حریص‌‏ترین و دنیاگراترین مردم دنیا هستند. «أَحْرَصَ النَّاسِ عَلی‏ حَیاةٍ»

۳. یهودیان می‏‌خواهند زنده بمانند گرچه به هر نحو زندگی پست باشد. «أَحْرَصَ النَّاسِ عَلی‏ حَیاةٍ» (کلمۀ «حَیاةٍ» نکره و نشانۀ هر نوع زندگی است.)

۴. دروغگو، کم‌حافظه است. یهودیان از یک‌سو بهشت را مخصوص خود می‌‏دانند، «لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً» و ازسوی‌دیگر می‌‏خواهند همیشه در دنیا زنده بمانند. «یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ» «تفسیر راهنما»
تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۷ - تفسیر نور:

«قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی‏ قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ هُدیً وَ بُشْری‏ لِلْمُؤْمِنِینَ» (یهود می‌‏گویند: چون فرشته‌‏ای که وحی بر تو نازل می‌‏کند جبرئیل است و ما با جبرئیل دشمن هستیم، به تو ایمان نمی‌آوریم)

بگو: هر که دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست.) چرا که او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرده است، (قرآنی) که کتب آسمانی پیشین را تصدیق می‌کند و مایۀ هدایت و بشارت برای مؤمنان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۷:

در شأن نزول آیه آمده است: وقتی پیامبر اسلام به مدینه آمدند، روزی ابن صوریا (یکی از علمای یهود) با جمعی از یهودیان فدک، نزد پیامبر آمده و سؤالاتی کردند.

حضرت همۀ سؤالات آنها را جواب داده و هر نشانه‌‏ای که خواستند بیان کردند. آخرین سؤال‌شان این بود که نام فرشته وحی تو چیست؟ حضرت فرمودند: جبرئیل. آن‌ها گفتند: اگر میکائیل بود ما به تو ایمان می‌‏آوردیم، چون جبرئیل، دستورات مشکلی مثل جهاد می‌‏آورد، ولی دستورات میکائیل ساده و راحت است!
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۷:

۱. دامنۀ خیال‌‏پردازی و لجاجت انسان تا آنجا گسترده می‌‏شود که به جهان فرشتگان نیز سرایت می‌‏کند. «عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ»

انسان لجوج، حتّی فرشتگان را متهم می‌کند. فرشتگانی که خداوند آنها را معصوم می‌‏داند و دربارۀ آنان می‌‏فرماید: «لا یعصون اللَّه ما امرهم» آنها هرگز فرمان خداوند را نافرمانی نمی‌‏کنند. (تحریم، ۶)

آنان دلیل دشمنی با جبرئیل را آوردنِ دستورات سنگین و دلیلِ دوستی میکائیل را آوردنِ دستورات سبک می‌دانند؛ درست مانند کودک بازیگوشی که معلّم ریاضی را بد و معلّم ورزش را خوب می‌‏پندارد با آنکه هر دو در جهت تعلیم و تربیت فعالیّت می‌‌کنند.

۲. حمایت و دفاع از پاکانی که مورد تهمت قرار گیرند، لازم است. «نَزَّلَهُ» «بِإِذْنِ اللَّهِ» خداوند ضمن محکوم کردن تصوّرات بنی‌اسرائیل، از جبرئیل تجلیل کرده که بدون اذن ما کاری نمی‌کند و در رسالت خود، امین و رابط بین ما و پیامبر است.

۳. جبرئیل کتابی آورد که تورات شما را تصدیق می‏‌کند، پس چرا با او دشمن هستید؟! «نَزَّلَهُ» «مُصَدِّقاً»
تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۸ - تفسیر نور:

«مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِیلَ وَ مِیکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ» هر که دشمن خدا و فرشتگان و پیامبران او و جبرئیل و میکائیل باشد (کافر است و بداند که) خداوند دشمن کافران است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۸:

۱. ایمان و تولّی، نسبت به همۀ مقدّسات لازم است. «لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ»

۲. دشمنی با انبیاء و اولیا، کفر و دشمنی با خداوند است. «فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ»

۳. همۀ فرشتگان، در یک مرتبه و سطح نیستند. «مَلائِکَتِهِ» «جِبْرِیلَ وَ مِیکالَ» (نام دو فرشتۀ مخصوص جبرئیل و میکائیل را برده است.)
تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۹ - تفسیر نور:

«وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ آیاتٍ بَیِّناتٍ وَ ما یَکْفُرُ بِها إِلاَّ الْفاسِقُونَ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۹۹:

همانا آیات (و نشانه‌‏های) روشنی به‌سوی تو فرستادیم و جز فاسقان کسی به آنها کفر نمی‌‏ورزد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۹:

انسان با پیروی از هوس‌ها و ارتکاب گناه، از مدار حق خارج شده و به سوی کفر تمایل پیدا می‌‏کند. قرآن می‏‌فرماید: سرانجام کسانی که مرتکب گناه می‌‏شوند اگر توبه و جبران نکنند تکذیب و کفر است. «ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّوای‏ أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ» «روم، ۱۰»

ابن‌صوریا که داستانش در دو آیۀ قبل آمد، بعد از آن که پیامبر سؤالات او را پاسخ داد، بهانه‌‏ای نداشت جز اینکه بگوید: چون جبرئیل بر تو وحی می‏‌آورد نه میکائیل، ما به تو ایمان نمی‌‏آوریم. ولی از آنجا که جوابش با آیۀ قبل داده شد، برای اغفال عوام یهود گفت: او دلیل روشنی به ما ارائه نکرد.

آیه نازل شد که مبادا بهانه‌جویی علمایی همچون ابن‌صوریا تو را ناراحت کند، مردم بدانند که بنی‌اسرائیل بهانه می‌گیرند وگرنه ما آیات و دلایل روشن و محکمی فرستاده‌ایم تا کسی در نبوّت تو تردیدی نداشته باشد و با این دلایل، تنها کسانی کفر می‌‏ورزند که فاسق باشند و به خاطر هوس‌ها و گناهان زیاد، از مدار حق بیرون رفته باشند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۹:

۱. در برابر تضعیف ناحق، باید تقویت به‌جا صورت بگیرد. چون علمای یهود، پیامبر اسلام را به ناحق تضعیف کرده و گفتند دلیل روشنی ندارد، خداوند آن حضرت را تقویّت فرمود. «أَنْزَلْنا إِلَیْکَ آیاتٍ بَیِّناتٍ»

۲. فسق و گناه زمینۀ کفر است. «ما یَکْفُرُ بِها إِلَّا الْفاسِقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۰-۱۰۱ - تفسیر نور:

«أَ وَ کُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ * وَ لَمَّاجاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِیقٌ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواالْکِتابَ کِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ» و آیا چنین نبود که هربار آنها (یهود) پیمانی (با خدا و پیامبر) بستند، جمعی از آنان آن را دور افکندند، حقیقت این است که بیشتر آنها ایمان ندارند.

این آیه، تسلّی خاطر برای رسول خداست که این گروه در پیمان‌شکنی و بهانه‏‌گیری، سابقۀ طولانی دارند و نباید از این لجاجت و بهانه‌‏گیری تعجّب کرد.

و هنگامی‌که فرستاده‌ای (چون پیامبر اسلام) از سوی خدا به سراغ‌شان آمد، که آنچه را با ایشان است (یعنی تورات) تصدیق می‌کند، گروهی از اهل کتاب، کتاب خدا را پشت سر افکندند، گویی اصلًا از آن خبر ندارند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۰-۱۰۱:

علمای یهود، پیش از بعثت پیامبر، مردم را به ظهور و دعوت آن حضرت بشارت می‌دادند و نشانه‌ها و مشخّصات او را بازگو می‌کردند. با نشانه‌هایی که در نزد دانشمندان یهود بود، آنان محمّد صلّی اللَّه علیه و آله را همچون فرزندان خویش می‌‏شناختند، ولی بعد از بعثت آن حضرت، در صدد انکار و کتمان آن نشانه‌‏ها برآمدند.
۱۰۱ - پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۰:

۱. در برخورد با مخالفان، باید انصاف مراعات شود. در آیۀ پیشین فرمود: اکثر آنان ایمان نمی‌‏آورند، تا حقّ اقلّیّت محفوظ بماند.

در این آیه نیز می‌‏فرماید: گروهی از آنان چنین‏ هستند، تا همه به یک چشم دیده نشوند. «نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ»

۲. علمی که بدان عمل نشود همانند جهل است. به علمایی که علم خود را نادیده گرفته و حقایق را کتمان کردند، می ‏فرماید: «کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ»

منبع : محسن قرائتی ، تفسیر نور ، ج ۱، ص ۱۶۲ - ۱۶۸.

منبع (ادامه ...):

https://olgoirani.com/content/15

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۶۳تا۶۴

قل من ينجيكم من ظلمات البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية لئن اءنجئنا من هذه لنكونن من الشاكرين(۶۳)
قل الله ينجيكم منها و من كل كرب ثم اءنتم تشركون(۶۴)

ترجمه :
۶۳ بگو چه كسى شما را از تاريكيهاى خشكى و دريا رهائى مى بخشد؟ در حالى كه او را آشكارا و در پنهانى مى خوانيد (و مى گوئيد): اگر از اين (خطرات و ظلمتها) ما را رهائى بخشيدى از شكرگزاران خواهيم بود.
۶۴ - بگو خداوند شما را از اينها و از هر مشكل و ناراحتى نجات مى بخشد باز هم شما براى او شريك مى سازيد! (و راه كفر مى پوئيد).

تفسیر
نورى كه در تاريكى مى درخشد
بار ديگر قرآن دست مشركان را گرفته و به درون فطرتشان مى برد و در آن مخفيگاه اسرار آميز نور توحيد و يكتاپرستى را به آنها نشان مى دهد و به پيامبر دستور مى دهد به آنها اين چنين بگويد: چه كسى شما را از تاريكيهاى بر و بحر رهائى مى بخشد؟! (قل من ينجيكم من ظلمات البر و البحر؟) لازم به يادآورى است كه ظلمت و تاريكى گاهى جنبه حسى دارد و گاهى جنبه معنوى : ظلمت حسى آن است كه نور به كلى قطع شود يا آنچنان ضعيف شود كه انسان جائى را نبيند يا به زحمت ببيند، و ظلمت معنوى همان مشكلات و گرفتاريها و پريشانيهائى است كه عاقبت آنها تاريك و ناپيدا است . جهل ظلمت است ، هرج و مرج اجتماعى و اقتصادى و نابسامانيهاى فكرى و انحرافات آلودگيهاى اخلاقى كه عواقب شوم آنها قابل پيش بينى نيست و يا چيزى جز بدبختى و پريشانى نمى باشد همگى ظلمتند.
ظلمت و تاريكى ذاتا هولناك و توهم انگيز است ، زيرا حمله بسيارى از جانوران خطرناك و دزدان و جانيان در پرده تاريكى صورت مى گيرد و هر كس خاطراتى در اين زمينه دارد، لذا به هنگام گرفتار شدن در ميان تاريكى ، اوهام و خيالات جان مى گيرند، اشباح و هيولاهاى وحشتناك از زواياى خيال بيرون مى دوند، و افراد عادى را در خوف و ترس فرو مى برند.
ظلمت و تاريكى شعبه اى از عدم است و انسان ذاتا از عدم مى گريزد و وحشت دارد، و به همين جهت معمولا از تاريكى مى ترسد.
اگر اين تاريكى با حوادث وحشتناك واقعى آميخته شود و مثلا انسان در يك سفر دريائى شب تاريك و بيم موج و گردابى حائل محاصره شود وحشت آن به درجات بيش از مشكلاتى است كه به هنگام روز پديد مى آيد، زيرا معمولا راههاى چاره در چنان شرائطى به روى انسان بسته مى شود، همينطور اگر در شبى تاريك در ميان بيابانى راه را گم كند و صداى وحشتناك حيوانات درنده كه در دل شب طعمه اى براى خود مى جويند از دور و نزديك به گوش او رسد، در چنين لحظاتى است كه انسان همه چيز را به دست فراموشى مى سپارد و جز خودش و نور تابناكى كه در اعماق جانش مى درخشد و او را به سوى مبدئى مى خواند كه تنها او است كه مى تواند چنان مشكلاتى را حل كند، از ياد مى برد. اينگونه حالات دريچه هائى هستند به جهان توحيد و خداشناسى .
لذا در جمله بعد مى گويد: در چنين حالى شما از لطف بى پايان او استمداد مى كنيد گاهى آشكارا و با تضرع و خضوع و گاهى پنهانى در درون دل و جان او را مى خوانيد (تدعونه تضرعا و خفية ).
و در چنين حالى فورا با آن مبدا بزرگ عهد و پيمان مي بنديد كه اگر
ما را از كام خطر بره اند به طور قطع شكر نعمتهاى او را انجام خواهيم داد و جز به او دل نخواهيم بست (لئن انجينا من هذه لنكونن من الشاكرين ).
ولى اى پيامبر به آنها بگو: خداوند شما را از اين تاريكيها و از هر گونه غم و اندوه ديگر نجات مى دهد (و بارها نجات داده است ) ولى پس از رهائى باز همان راه شرك و كفر را مى پوئيد (قل الله ينجيكم منها و من كل كرب ثم انتم تشركون ).

نكته ها
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد:
۱- ذكر تضرع كه به معنى دعاى آشكار و خفية كه دعاى پنهانى است شايد به خاطر اين باشد كه مشكلات با هم متفاوتند گاهى به مرحله شدت نرسيده انسان را به دعاى پنهانى دعوت مى كند و گاهى كه به مرحله شديد مى رسد آشكارا دست به دعا برميدارد، و گاهى ناله ها و فريادها سر مى دهد منظور اين است كه خداوند هم مشكلات شديد و هم مشكلات ضعيف شما را حل مى كند.
۲ - بعضى معتقدند كه در آيه به چهار حالت روانى انسان كه هر كدام يكنوع عكس العمل به هنگام بروز مشكلات است اشاره شده است : حالت دعا و نياز و حالت تضرع و خضوع و حالت اخلاص و حالت التزام به شكرگزارى به هنگام نجات از مشكلات .
اما متاسفانه براى بسيارى از اين افراد اين حالات پر ارزش همانند برقى زودگذر و تقريبا به شكل اضطرارى در برابر شدائد و مشكلات پيدا مى شود اما چون با آگاهى آميخته نيست پس از برطرف شدن شدائد به خاموشى مى گرايد.
بنابراين اين حالات اگر چه زودگذر باشد، مى تواند دليلى براى افراد دور افتاده در زمينه خداشناسى گردد.
۳ - كرب (بر وزن حرب ) در اصل به معنى زير و رو كردن زمين و حفر
آن است و نيز به معنى گره محكمى كه در طناب دلو مى زنند آمده است سپس در غم و اندوه هائى كه قلب انسان را زير و رو مى كند و همچون گرهى بر دل انسان مى نشيند گفته شده است .
بنابراين ذكر كلمه كرب در آيه بالا كه معنى وسيع و گسترده اى دارد و هر گونه مشكل مهمى را شامل مى شود بعد از ذكر ظلمات برو بحر كه به قسمت خاصى از شدائد گفته مى شود از قبيل ذكر يك مفهوم عام بعد از بيان مفهوم خاص ‍ است (دقت كنيد).
در اينجا يادآورى حديثى كه در ذيل اين آيه در بعضى از تفاسير اسلامى آمده است بى مناسبت نيست .
از پيغمبر اكرم نقل شده كه فرمود خير الدعاء الخفى و خير الرزق ما يكفى بهترين دعا آن است كه پنهانى (و از روى نهايت اخلاص ) صورت گيرد و بهترين روزى آن است كه بقدر كافى بوده باشد (نه ثروت اندوزى هائى كه مايه محروميت ديگران و بار سنگينى بر دوش انسان باشد).
و در ذيل همين حديث ميخوانيم : مر بقوم رفعوا اصواتهم بالدعا فقال انكم لا تدعون الاصم و لا غائبا و انما تدعون سميعا قريبا: پيامبر از كنار جمعيتى گذشت كه صداى خود را بدعا بلند كرده بودند فرمود شما شخص كرى را نمى خوانيد و نه شخصى را كه پنهان و دور از شما باشد بلكه شما كسى را مى خوانيد كه هم شنوا و هم نزديك است !. از اين حديث استفاده مى شود كه اگر دعا آهسته و آميخته با توجه و اخلاص بيشتر باشد بهتر است.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:
خودتان را پاکیزه کنید. جوانان عزیز ما با معارف دینی، با معارف الهی، با معارف بشری و با عمل صحیح دینی می‌توانند این کار را بکنند.
جوان یك انسان سرشار از استعداد و دارای حقوق فراوانی بر پدر و مادر، بر مدرسه، بر حكومت و بر مسوولان بخشهای گوناگون است.
در جوامع غربی، جوان به‌طور معمول مایل به بیبندوباری، نابرخوردار از حیا و مایل به ارتکاب جنایت و تجاوز و تعدّی تربیت میشود و در فساد اخلاقی غرق است. چنین نسل جوانی برای هر جامعه‌ای، در هر حدّی از علم و معرفت و ثروت هم که باشد، مثل موریانه‌ای پایه‌های آن جامعه و نظام را میجود و از بین می‌برد.
سیلى‌خوردگان از انقلاب بارها گفتهاند که کار ما در ایران، کار فرهنگى است؛ کار سیاسى هم نیست. کار فرهنگى یعنى چه؟ یعنى میخواهیم کارى کنیم که همین ایمان، همین شور و عشق، همین نورانیّت و صفایى که امروز در شما جوانها هست، در نسل جوان ایران از بین برود. ۱۳۷۹/۱۲/۰۸

 معتقدم که امروز یکى از سنگینترین بارهاى مسئولیّت بر دوش شما جوانها است.‌‌ ‌امروز سیلى‌خوردگان از انقلاب و آن ‌کسانى که با پدید آمدن نظام جمهورى اسلامى بساط غارتگرىشان از این کشور برچیده شد، متمرکز شدهاند روى جوانها. ‌
جوان ما بیدار است، پسر و دختر ما هوشیارند. دانش‌آموزمان، دانشجویمان، جوانهاى دیگرمان در حوزههاى علمیّه، اینها ‌بیدار هستند. این آگاهى را هم اسلام و انقلاب به این کشور و به این جوانها داده است. ‌

 در داخل مدارس و دانشگاهها سعى میکنند نفوذ کنند. اوّلین اِقدام آنها هم این است که جوان را به بىبندوبارى و فساد ‌سوق بدهند، گوهر حیا را در او از بین ببرند.جوان هشیار مؤمن و متدیّنِ امروز، در مقابل این توطئهها بیدار است. آنجایى که ‌نشانهى حضور دشمن و سرانگشت دشمن را ببیند، او را در زیر پاى خودش لگد میکند و له میکند.‌
هر یک‌یک از دانشآموزان تصمیم بگیرند آن چنان خودشان را بسازند که آن روزى که وارد دانشگاه شدند یا وارد حوزهها ‌شدند یا به هر نقطهاى و مرکزى منتقل شدند، در آنجا یک چراغى باشند تا دیگران را راهنمایى کنند. ‌
انسان مؤمن، انسانى است که در هر نقطهاى که هست، دیگران بتوانند به او اقتدا کنند؛ نه فقط اقتداى در نماز جماعت ‌بلکه اقتداى در عمل، فکر و رفتار؛ خودتان را این جور بسازید.‌

شهید مدافع حرم شهید مهدی صابری (غلامحسین)

شهادت : 09/12/1393 ... درعا - سوریه

بخشی از وصیت نامه:

خدای من؛ خدای خوب و مهربانم... خیلی خیلی قشنگ‌تر و زیباتر از اون چیزی هستی که من با این سطح پائین معرفت و شناخت که اصلاً نداشته محسوب می‌شه، فکر می‌کنم. روسیاهم. روسیاهم که با 25 سال سن نتونستم تو رابطه عبد و معبودی اونجوری که باید و شاید وظیفه عبد رو به نحو شایسته و بایسته انجام بدم. ازت ممنونم؛ ممنونم که من رو انسان آفریدی؛ انسانی مثلاً مسلمان و لایق شکر فراوان‌تر محب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه وآله السلام... ممنونم که دوران حیاتم رو تو این بازه زمانی قرار دادی و هم توفیقات و افتخارات خیلی خیلی زیادی؛ نمونه اش حب شهزاده علی اکبر (علیه السلام) عنایت کردی ...

رسیدن به سن 30 سال؛ بعد از آقا علی اکبر(ع) برام ننگه! تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علی اکبر(ع) اصلاً نمی‌تونم تصور کنم! فرق سالم رو بعد از آقا علی اکبر(ع) نمی‌خوام! چقدر خوب می‌شه سر تو بدنم نداشته باشم چقدر جالب و رویایی و زیباست وقتی ارباب می‌آیند بالا سرم تن تکه تکه ام براشون آشنا باشه و با دیدن شباهت‌های تو بدن من و شهزاده علی اکبر(ع) یک کمی از اون غم و غصه بدن ارباً اربا تسلی پیدا کند! خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم ...

خواهرای خوبم؛ حجاب حجاب حجاب! ...


منابع (ادامه ...):

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1379

https://harimeharam.ir/shahid/187

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه حمد , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: فضیلت و خواص سوره تکویر , فضیلت , خواص , سوره تکویر , سوره‌ حمد , سوره بقره , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , ورزش , پاکیزه , شهید مدافع حرم , شهید مهدی صابری , غلامحسین , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

«قرآن نقشه زندگی»

https://old.aviny.com/hadis-mozooee/ebadi/fereshte.aspx

امام صادق علیه السلام:

بَيْتُ الْغِنَاءِ بَيْتٌ لَا تُؤْمَنُ فِيهِ الْفَجِيعَةُ وَ لَا تُجَابُ فِيهِ الدَّعْوَةُ وَ لَا تُدْخِلُهُ الْمَلَائِكَة

خانه ای که در آن غنا ( آوازه خوانی – موسیقی وسایر مظاهر غنا ) باشد ، از مصیبت دردناک ناگهانی در امان نیست و دعا در آن خانه مستجاب نمی گردد و فرشتگان در آن منزل داخل نمی شود.

دعائم الاسلام ج 2 ، ص 208 ، ح 762

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376

https://www.leader.ir/fa/content/26144

https://www.leader.ir/fa/content/26144

https://www.leader.ir/fa/content/26144

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

خدمات انقلاب اسلامی به زنان از نگاه حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای؛
به‌ سوی نور و رشد و پیشرفت

دریافت PDF این مطلب

آبروی انقلاب: بیانات حضرت آیت‌‌الله امام خامنه‌ای
درباره‌ی «اهمیت فراگیری علوم دینی توسط بانوان در نظام اسلامی»

دریافت PDF این مطلب

تبیین نگاه دینی در مسئله «سنِ مناسب ازدواج» براساس بیانات حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای
از آغاز احساس نیاز به داشتنِ همسر

دریافت PDF این مطلب

یک رهبرِ به تمام معنا
نگاهی به شخصیت، سبک زندگی و مجاهدت‌های حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها) بر اساس بیانات حضرت آیت الله امام خامنه ای

دریافت PDF این مطلب

حضور اجتماعی زن در نگاه اسلام
«حضور اجتماعی زنان» در چارچوب جهت‌گیریِ انقلاب اسلامی بر اساس بیانات حضرت آیت الله امام خامنه ای

دریافت PDF این مطلب

دختر تمدن‌ساز
نقش و جایگاه دختران ایران اسلامی در بیانات حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای

دریافت PDF این مطلب

بازخوانی نگاه حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای به مسئله علم‌آموزی و تحصیل زنان
افتخارِ جمهوری اسلامی

دریافت PDF این مطلب

با محبّت و مدارا
اهمیت «حجاب»، شیوه‌های ترویج آن و راهکارهای مقابله با بدحجابی از منظر حضرت آیت الله امام خامنه ای؛

دریافت PDF این مطلب

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 هشدار میدهم به آن کسانى که بر خلاف خواست مردم، بر خلاف فرهنگ مردم، بر خلاف مقدّسات مردم، در فضاى جامعه از لحاظ لباس پوشیدن، نوع حرکت و رفتار و تظاهرات بى‌بندوبارانه [احساسات] مردم را جریحه‌دار میکنند؛ امسال هم باز میخواهم همین هشدار را بدهم. در فضاى خیابانها، در محیط زندگى مردم، اینکه کسانى پیدا بشوند ــ جوانهایى، دختر و پسرهایى ــ که به مقدّسات و ظواهر مورد علاقه‌ى مردم اهانت بکنند، این قابل قبول نیست، این قابل تحمّل نیست. ما نمیگوییم فلان ‌جور باید لباس بپوشید و غیر از آن‌ جور را ما تحمّل نمیکنیم؛ نه، در لباس پوشیدن، مردم آزادند امّا یک چیزهایى را باید رعایت کنند: این لباس باید لباسى نباشد که مروّج فساد و فحشا باشد؛ باید لباسى نباشد که تحریک‌کننده‌ى شهوت باشد؛ لباسى نباید باشد که گمراه‌کننده‌ى جوانان و بینندگان باشد. نوع حرکت در خیابانها و راه رفتن در خیابانها، نوع لباس پوشیدن، نوع آرایش سر و صورت، ما نسبت به اینها تنگ‌نظرى نداریم، محدودیّت ایجاد نمیکنیم امّا اینکه کسانى بخواهند از این راه دهن‌کجى به احساسات مردم و عواطف مردم بکنند، این را هم نه، قبول نمیکنیم. دخترها و پسرها، زنها و مردها در معابر، در خیابانها باید نوع پوشش و نوع آرایش آنها جورى باشد که با عواطف مردمِ شهیدداده معارضه نداشته باشد ...

وسایلى از سراسر جهان روى ملّتها کار میکنند براى اینکه در نحوه‌ى پوشش و نحوه‌ى ارتباط زن و مرد و دختر و پسر، اخلاقى و روشى را بر مردم تحمیل کنند که آن روش براى سرنوشت یک ملّت خطرناک است. ترویج فساد و فحشا مسئله‌اش این است که براى آینده و سرنوشت هر ملّتى، و براى نظم اجتماعى هر ملّتى یک خطر به حساب مى‌آید؛ یک خطر جدّى، منهاى اینکه حکم دین چیست. یکى از راه‌هایى که صهیونیسم جهانى براى به سلطه کشیدن و به زنجیر کشیدن ملّتها به کار برده، همین است؛ ترویج فساد و فحشا، مخلوط کردن دخترها و پسرها، آزاد کردن روابط جنسى، مسخره کردن اخلاق جنسىِ نجیبانه. این یکى از چیزهایى است که استکبار جهانى از آن در سطح دنیا به‌ عنوان یک ابزار سیاسى استفاده میکند براى از بین بردن و نابود کردن ملّتها. خب، ما چطور در میان یک ملّت انقلابى که جوانهایش در جبهه‌ى جنگ، در جبهه‌ى سازندگى آن ‌جور دارند فداکارى میکنند، اجازه بدهیم یک عدّه افراد بى‌بند‌و‌بار در خیابانها بیایند و همه‌ى این فضاى مقدّس و نجیب اسلامىِ بعد از انقلاب را لکّه‌دار کنند و ملوّث(آلوده) کنند؟ خب، معلوم است چنین چیزى نمیشود ...

۱۳۶۴/۰۱/۳۰
 

شخصیت و جهاد بزرگ حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) در بیانات حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

عظمت زنانه، عزت مجاهدانه

دریافت PDF این مطلب

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اتحاد ملی؛ سدی محکم در مقابل دشمن
« اتّحاد ملّی سد است؛ دیواره‌ی محکمِ سربه‌فلک‌کشیده است در مقابل دشمن... امروز ما نیاز داریم به اینکه این اتّحاد را هرچه ممکن است بیشتر کنیم.» ۱۴۰۱/۱۱/۱۹
* تفرقه‌افکنی تخصص دشمن است
«این را ما باید همیشه در نظر داشته باشیم که در میان جبهه‌ی دشمنی ما در دنیا، دشمنانی هستند که تخصّصشان ایجاد اختلاف است؛ تخصّصشان «تفرقه بینداز و حکومت کن یا سیادت کن» است؛ این جزو چیزهای قدیمی‌ای است که مربوط به بعضی از همینها است؛ اینها بلدند این کار را انجام بدهند؛ و انسان میبیند هر جا توانسته‌اند، این کار را هم انجام داده‌اند؛ از جمله اختلاف مذهبی، اختلاف شیعه و سنّی؛ نباید بگذاریم که این چیزها در کشور رخ بدهد یا اوج پیدا بکند.» ۱۴۰۰/۱۰/۱۹
* در مقابل دشمن تکلیف ما اتحاد و انسجام داخلی است
«واقعیّت این است که دشمن همه‌ی نیرویش را به میدان آورده؛ نیروی اقتصادی را، نیروی سیاسی را، نیروی تبلیغاتی را... خب در این شرایط، تکلیف ما چیست؟ تکلیف ما اتّحاد داخلی و انسجام داخلی است که نشان‌دهنده‌ی وحدت در مقابل دشمن است. بله؛ اختلاف سلیقه داریم، اختلاف نظر داریم، بعضی افرادمان ممکن است همدیگر را قبول هم نداشته باشیم، امّا در مقابل دشمن، همه با هم دست به دستِ هم میدهیم، یک حرف میزنیم، یک فریاد میکشیم، یک اقدام میکنیم، یک حرکت انجام میدهیم.» ۱۳۹۹/۰۴/۲۲

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
* مسئولان مراقب اتحاد ملت ایران باشند!
«اتّحاد ملّی را حفظ کنید. کشور ما احتیاج به اتّحاد دارد؛ اتّحاد ملّت ایران. ملّت ایران در خیلی از امور صدایشان صدای واحد است، خواستشان خواست واحد است، [امّا] مسئولان میتوانند این را از بین ببرند. هنر مسئولان ما این است که این اتّحاد را، این همصدایی را تکّه‌تکّه کنند، ملّت را تکّه‌ِتکّه کنند، اینها را از بین ببرند! مسئولین کشور مراقب باشند که این اتّحاد را زیاد کنند. » ۱۳۹۹/۰۹/۲۶
* اهانت در فضای عمومی و مجازی خلاف روح وحدت است
«متأسّفانه امروز در فضای عمومی، در فضاهای مجازی، توهین به یکدیگر، اهانت به یکدیگر، تهمت زدن به یکدیگر از سوی جمعی رایج شده است... بایستی روح وحدت و روح اهتمام [باشد]؛ پرداختن به یکدیگر را بگذارند برای یک‌وقت دیگر؛ امروز که دشمن در مقابل کشور ایستاده است، همه با هم دست به دست هم بدهند، متّحد باشند، در یک جهت کار کنند برای استقلال و عظمت کشور.» ۱۳۹۷/۰۳/۲۵
* اتحاد ملی بزرگترین بازدارنده است
«ما مطمئنیم که ساخت مستحکم نظام جمهوری اسلامی و اتحاد ملی و نزدیکی دلها میان آحاد ملت، بزرگترین بازدارنده است. همه موظفند این ساخت استوار و مستحکم را حفظ کنند و استحکام بیشتری به آن ببخشند.» ۱۳۹۰/۰۸/۱۹

شهید محسن مرادخانی

http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2865

شهید مدافع حرم شهید داود مرادخانی

https://zanjan.navideshahed.com/fa/news/443214

برخی کلید واژه ها (بیانات امام خامنه ای)

حضرت آیت الله امام سید علی حسینی خامنه ای:

 شهید سلیمانی باید زنده بماند. شهدا همه باید زنده بمانند. نباید بگذاریم غبار فراموشی، گَرد فراموشی روی اینها بنشیند. و خب شهید سلیمانی جزو برجسته‌ترین‌ها است. باید اینها زنده بمانند. یک بخشی از زنده ماندنشان کار من و شما است. حالا یک بخشی‌اش کار خدا است که به ما ربطی هم ندارد و خدا خودش زنده نگه میدارد، امّا یک بخشی هم کار ما است. عیناً مثل قضیّه‌ی امام حسین (علیه السّلام)؛ امام حسین را خدا زنده نگه داشته، امّا اگر من و شما جلسه درست نکنیم، سینه نزنیم، حرف نزنیم، منبر نرویم، روضه نخوانیم، این تحقّق پیدا نمیکند. یعنی اراده‌ی الهی اسباب لازم دارد، اسباب را هم البتّه خدا راه می‌اندازد، امّا از طریق اسباب این کارها انجام میگیرد، و اسبابش من و شماییم، وَ تَسَبَّبَت بِلُطفِکَ الاَسباب(۱) اسباب سببیّت پیدا میکنند به لطف پروردگار، امّا اسباب باید وجود داشته باشد و اینها سببند ... ۱۴۰۱/۱۰/۱۱

وصیتنامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی

دریافت PDF این مطلب

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/09/02/1245074/400

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید علی آقا عبداللهی

... همسر عزیزم هدف بنده از این ماموریت لبیک گفتن به شعار نحن عباسک یا زینب می باشد و دیگری خوشحالی خانواده های مسلمان که می دانم خوشحال خانواده خودم را در پی دارد می باشد و نابودی کفار زمان ان شاا.. و در آخر توفیق شهادت خواسته من از شما این است که لحظه ای از ولایت و خط رهبری جدا نشوید زیرا دشمن امروزه همین را می خواهد و تلاش به این دارد به واجبات توجه بیشتری داشته باشید و لحظه ای از وجود خداوند و الطاف او غافل نشوید دوست دارم عشق به ولایت و رهبری و روحیه جهادی را در دل فرزندم زنده نگه داری و اما امیرحسین گلم پسربابا پسر عزیزتر از جانم سلام در ابتدا برای شما دعا می کنم شهید راه اسلام و ولایت باشید.

امیرحسین عزیزم اگر چه امروز پدرت در کنارت نیست ولی بدان که پدرت بسیاربسیار تو را دوست دارد و برای نجات کودکان همسن تو رفته است تا پدرمادر آنها خشنود باشد و می دانم با شادکردن دل آنها باعث شادی ابدی تو می شوم. ابراز عشق و دوست داشتن تو را در کلام و قلم نمی توانم ابراز کنم ولی بدان تو همه وجود پدرت بوده ای و دل کندن از تو خیلی برای من سخت بوده است ولی من در ظاهر به روی خود نیاوردم تا دیگران ناراحت نشوند و مانع رفتن بنده نشوند.

من از تو می خواهم تماما گوش به فرمان ولی فقیه خود باشی و هوشیار و آگاه با بصیرت زندگی خود را توام با تحصیل و کسب علم سپری نمایی ...

برخی پیوندها و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today

A great and glorious soldier

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه حمد , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: شهدا , مصداق , آیه‌ , اَنعَمتَ عَلَیهِم , , فرشتگان , دختر , تمدن , تمدن ساز , دختر تمدن‌ساز , اهمیت , حجاب , اهمیت حجاب , شهید سلیمانی , زنده , شهید مدافع حرم , شهید مدافع حرم محمد اتابه , شهید محمد اتابه , انسان , ولایت , پوچ , زنان , جمهوری اسلامی , جمهوری اسلامی ایران , بانو , سوم شعبان , فضای مجازی , زنانه , شخصیت , جهاد , بزرگ , حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) , عزت , مجاهد , مجاهدانه , عظمت , اتحاد ملی , سد , محکم , در مقابل دشمن , دشمن , شهید داود مرادخانی , وصیتنامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی , شهید حاج قاسم سلیمانی , حاج قاسم سلیمانی , شهید علی آقا عبداللهی , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

فضیلت و خواص سوره عبس

سوره عبس یا «السفر»، « اعمی» (1) هشتادمین سوره قرآن کریم است که مکی  و 42 آیه دارد.

رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم فرموده اند: هر کس سوره عبس را قرائت نماید روز قیامت در حالی خواهد آمد که شادمان و خندان است. (2)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر کس سوره عبس را قرائت نماید در بهشت زیر پرچم و سایه خداوند و مشمول کرامت خداوند خواهد بود و این کار کوچکی نزد خداوند است.(3)

همچنین از ایشان نقل شده است: هر کس هنگام بارش باران این سوره را قرائت نماید خداوند به تعداد قطرات باران گناهانش را می آمرزد. (4)

آثار و برکات سوره

1) مصون ماندن از خطرات

امام صادق علیه السلام می فرماید: اگر مسافر در راهش سوره عبس را قرائت نماید از خطرات پیش رویش در سفر باز داشته می شود.

همچنین فرموده اند: هر کس سوره عبس را بر کاغذ یا پوست سفیدی بنویسد هر جا که می رود همراه خود داشته باشد در راهش جز خیر و خوبی نمی بیند و از خطرات به اذن خداوند در امان است.(5)

2) پیدا شدن گمشده

مرحوم کفعمی در کتاب خود آورده است که قرائت این سوره موجب پیدا کردن گم شده و بازگشت غایب می شود.(6)

_____________________

پی نوشت:

(1) درمان با قرآن، ص136

(2) مجمع البیان، ج10، ص263

(3) ثواب الاعمال، ص121

(4) مستدرک الوسائل، ج6، ص210

(5) تفسیرالبرهان، ج5، ص580

(6) المصباح کفعمی، ص182

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

منبع (ادامه ...):

https://quran.anhar.ir/fazilat-311.htm

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ اللَّهَ مَنَّ عَلَیَّ بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ مِنْ کَنْزِ الْجَنَّهًِْ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) خداوند با [نازل‌کردن] سوره‌ی حمد، از گنج بهشت بر من منّت نهاد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۸ بحارالأنوار، ج۸۹، ص۲۳۸/ مستدرک الوسایل، ج۴، ص۱۶۶/ نورالثقلین

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَن جَابِرٍ عَنِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) حَدِیثٌ طَوِیلٌ یَقُولُ فِیهِ حَاکِیاً عَنِ اللهِ تَعَالَی وَ أَعْطَیْتُکَ وَ لِأُمَّتِکَ کَنْزاً مِنْ کُنُوزِ عَرْشِی فَاتِحَهًَْ الْکِتَاب.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) جابر (رحمة الله علیه) در حدیثی طولانی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل می‌کند که حضرت از قول خداوند متعال فرمود: «به امّتت گنجی از گنج‌های عرشم را عطا کردم که آن فاتحة الکتاب (سوره‌ی مبارکه‌ی حمد) است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۸ نورالثقلین/ بحارالأنوار، ج۱۶، ص۹۳

منبع (ادامه ...):

http://alvahy.com/

تفسیر صفحۀ ۱۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۸۹ - تفسیر نور:

«وَ لَمَّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الْکافِرِینَ» و چون از طرف خداوند، آنان را کتابی (قرآن) آمد که مؤیّد آن نشانه‌‏هایی است که نزد آنهاست و پیش از این به خود نوید می‌دادند (که با کمک کتاب و پیامبر جدید) بر دشمنان پیروز گردند، اما چون آنچه (از کتاب و پیامبر که از قبل) شناخته بودند، نزد آنان آمد به او کافر شدند، پس لعنت خدا بر کافران باد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۸۹:

این آیه، صحنۀ دیگری از لجاجت‌‏ها و هواپرستی‌‌های یهود را مطرح می‌کند که آنها بر اساس بشارت‌‏های تورات، منتظر ظهور پیامبر بودند و حتّی به همدیگر نوید پیروزی می‌‏دادند

و به فرمودۀ امام صادق علیه‌السّلام یکی از دلایل اقامت آنها در مدینه این بود که آنها می‌‏دانستند آن شهر، محلّ هجرت پیامبر است و به‌همین‌سبب از پیش در آنجا سکنی گزیده بودند؛ ولی بعد از ظهور پیامبر اسلام، با آن که نشانه‌‏های وی را موافق با آنچه در تورات بود یافتند، کفر ورزیدند. «تفسیر نورالثقلین»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۸۹:

۱. ادیان الهی، یکدیگر را تصدیق می‏‌کنند؛ نه‌آن‌که در برابر هم باشند. «مُصَدِّقٌ»

۲. به هر استقبالی نباید تکیه کرد. باآن‌که یهودیان در انتظار پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله سالیانی در مدینه سکنی گزیدند، ولی در عمل کفر ورزیدند. به عشق و انتظار خود مغرور نباشید. ممکن است در مرحلۀ عمل، حالات انسان عوض شود؛ خدای ناکرده امروز دعای ندبه بخواند، ولی فردا... . «کانُوا مِنْ قَبْلُ» «کَفَرُوا بِهِ»

۳. شناخت حقّ و علم به آن کافی نیست؛ چه بسا افرادی که حق را فهمیدند، ولی به خاطر لجاجت کافر شدند. «فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا»
تفسیر صفحۀ ۱۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۰ - تفسیر نور:

«بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ یَکْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْیاً أَنْ یُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلی‏ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلی‏ غَضَبٍ وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ مُهِینٌ» چه بد است آنچه‌که خویشتن را به آن فروختند، که از روی حسد، به آیاتی که خدا فرستاده بود کافر شدند (و گفتند:) که چرا خداوند از فضل خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد، (آیاتش را) نازل می‌‏کند؛ پس به قهرِ پی‌درپیِ الهی گرفتار شدند و برای کافران، مجازاتی خوارکننده است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۰:

در این آیه، علّت کفر یهودیان به پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله بیان شده است. آنها حسادت می‌‏ورزیدند که چرا بر یکی از افراد بنی‌اسرائیل، وحی نازل نشده است و این حسادت و کفرورزی، بهای بدی بود که خود را به آن فروختند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۰:

۱. معیار ارزش دین مردم، به انگیزه‌‏های آنان است. «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا» «بَغْیاً»

۲. حسد مایۀ کفر است. بنی‌اسرائیل آرزو داشتند پیامبر موعود از نژاد آنان باشد و چون به آرزوی خود نرسیدند، حسادت ورزیده و کافر شدند. «بَغْیاً أَنْ یُنَزِّلَ»

۳. پیامبری، فضل الهی است. «مِنْ فَضْلِهِ عَلی‏ مَنْ یَشاءُ»

۴. نارضایتیِ انسان، تأثیری در الطاف حکیمانه خداوند ندارد. خدا بهتر می‌‌داند که رسالت خود را به عهدۀ چه‌کسی بگذارد. «مَنْ یَشاءُ»

۵. بدترین معاملات آن است که انسان هستی خود را بدهد و غضب الهی را بخرد. «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا»، «غَضَبٍ»، «عَذابٌ مُهِینٌ»
تفسیر صفحۀ ۱۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۱ - تفسیر نور:

«وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَکْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» و هنگامی‌که به آنها گفته شود به آنچه خداوند نازل کرده ایمان آورید، گویند: ما تنها به چیزی ایمان می‌آوریم که بر (پیامبر) خودمان نازل شده باشد و به غیر آن کافر می‌‏شوند

درحالی‌که آن (قرآن) حق است و آنچه را (از تورات) با ایشان است، تصدیق می‌‏کند. بگو: اگر (به آیاتی که بر خودتان نازل شده) مؤمن بودید پس چرا پیامبران خدا را پیش از این به قتل می‌رساندید؟!
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۱:

۱. پیامبر اسلام، مأمور دعوت همۀ امّت‌‏ها به اسلام بوده است. «قِیلَ لَهُمْ»

۲. یکی از دلایل کفر کفّار، نژادپرستی و تعصّبات قومی است. «نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَکْفُرُونَ بِما وَراءَهُ»

۳. ملاک ایمان، حقّانیّت آیین است نه نژاد. «وَ هُوَ الْحَقُّ»

۴. قرآن، سراسر حق است. «أَنْزَلَ اللَّهُ» «وَ هُوَ الْحَقُّ»

۵. چون یهودیان زمان پیامبر به رفتار نیاکان خود راضی بودند، خداوند نسبت قتل انبیاء را به آنان داده است. «فَلِمَ تَقْتُلُونَ»

۶. دروغگو، رسواست. «فَلِمَ تَقْتُلُونَ» «إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» (اگر به انبیایی که از بنی‌اسرائیل است ایمان آورده‌‏اید، پس آن همه پیامبران همانند حضرت یحیی و زکریا را که از بنی‌اسرائیل بودند، چرا شهید کردید؟! آری، رفتار شما، نشانۀ ایمان نداشتن شماست.)
تفسیر صفحۀ ۱۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۲ - تفسیر نور:

«وَ لَقَدْ جاءَکُمْ مُوسی‏ بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ» و همانا موسی (آن همه) معجزات برای شما آورد، ولی شما پس از (غیاب) او گوساله را (به خدایی) گرفتید، درحالی‌که ستمکار بودید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۲:

شاهد زندۀ دیگر بر این که شما عرب بودن محمّد صلّی اللَّه علیه و آله را فقط بهانه قرار داده‏‌اید تا به او ایمان نیاورید، این است که با آن که حضرت موسی علیه‌السّلام برجسته‌ترین پیامبر از نژاد شما بود و آن همه دلایل روشن و معجزات برای شما آورد، ولی همین که چند شبی برای مناجات و گرفتن تورات به کوه طور رفت، به سراغ گوساله‌‏پرستی رفتید و تمام زحمات موسی علیه‌السّلام را بر باد داده و بر خویشتن ستم کردید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۲:

۱. ذکر سوابق، زمینه را برای قضاوت درست فراهم می‌کند. «اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ»

۲. بازگشت به شرک و جاهلیّت، ظلمی به خود و نسل‌‏های بعد است. «أَنْتُمْ ظالِمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۳ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَیْنا وَ أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَما یَأْمُرُکُمْ بِهِ إِیمانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» و (یاد کنید) آنگاه که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فراز شما بالا بردیم (و گفتیم:) دستوراتی که به شما داده‌‏ایم، محکم بگیرید و گوش دهید (و عمل کنید. امّا آنان) گفتند: شنیدیم و نافرمانی کردیم، و به سبب کفرشان به (پرستش) گوساله دل باختند. بگو اگر ادّعای ایمان دارید، (بدانید که) ایمان‌تان شما را به بد چیزی فرمان می‌‏دهد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۳:

آخرین حرف یهودیان این بود که اگر پیامبری از بنی‌اسرائیل نباشد، به او ایمان نمی‌‏آوریم و تنها کتابی را که بر خودمان نازل شده باشد، قبول داریم.
نمونه‌ای از دروغ‌های یهودیان از دیدگاه قرآن:

قرآن چند نمونه از دروغ‌های آنها را بیان می‌‌کند:

نمونۀ اوّل در آیۀ قبل بود که فرمود: شما اگر در این ادّعا راستگو هستید، پس چرا به موسی پشت کرده و به سراغ گوساله‌پرستی رفتید؟!

نمونۀ دوّم همین آیه است که می‌‏فرماید: از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سر شما قرار دادیم و گفتیم: با کمال قدرت قوانین آسمانی تورات را بگیرید و گوش داده و عمل کنید؛ امّا شما گفتید: ما قوانین را می‌‌شنویم، ولی عمل نمی‌‏کنیم.

حال اگر به قرآن و پیامبر اسلام ایمان نمی‏‌آورید به این بهانه که محمد صلّی اللَّه علیه و آله از ما نیست و قرآن بر بنی‌اسرائیل نازل نشده است، پس چرا با موسی و تورات او آن‌چنان برخورد کردید؟!

قرآن راز این عدم اعتقاد را چنین بیان می‌‏کند: آنها به خاطر کفرشان، دل‌های‌شان از علاقه به گوساله سیراب شده و جایی برای تفکّر و ایمان نمانده بود.

اگر بنی‌اسرائیل در ادّعای‌شان صادق هستند که هر چه بر ما نازل شود به آن ایمان می‏‌آوریم، پس این جنایت را که در پروندۀ آنان هست، چگونه توجیه می‌‏کنند؟

آیا گوساله‌پرستی، پیامبرکشی و پیمان‌‏شکنی، جزو ایمان است؟!
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۳:

۱. میثاق گرفتن، یکی از عوامل و انگیزه‌های عمل است. «أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ»

۲. حفظ دست‏‌آوردهای انقلاب الهی، هر چند به قیمت تهدید باشد، لازم است. «رَفَعْنا فَوْقَکُمُ»

۳. انجام احکام و دستورات الهی، نیازمند قدرت، جدّیّت، عشق و تصمیم است و با شوخی و تشریفات، سازگاری ندارد. دین‌داری، با ضعف و مسامحه و سازش‌کاری سازگار نیست. «خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ»

۴. عشق و علاقۀ مُفرِط، خطرناک است. اگر دل انسان از علاقه به چیزی پر شود، حاضر نمی‏‌شود حقایق را بپذیرد. «أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ»

چنان‌که گفته‌‏اند: «حبّ الشی‏ء یعمی و یصمّ» دوست‌داری چیزی، انسان را کوروکر می‌کند. یعنی انسان دیگر حاضر نیست عیب‌‏های آن را ببیند و یا بشنود.

۵. رفتار، بهترین بیانگر افکار و عقاید انسان است. «بِئْسَما یَأْمُرُکُمْ بِهِ إِیمانُکُمْ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۱۵۷-۱۶۱.

منبع (ادامه ...):

https://olgoirani.com/content/14

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۵۹تا۶۲

و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلا هو و يعلم ما فى البر و البحر و ما تسقط من ورقة إلا يعلمها و لا حبة فى ظلمات الا رض و لا رطب و لا يابس إلا فى كتاب مبين (۵۹)
و هو الذى يتوفاكم باليل و يعلم ما جرحتم بالنهار ثم يبعثكم فيه ليقضى اءجل مسمى ثم إليه مرجعكم ثم ينبئكم بما كنتم تعملون (۶۰)
و هو القاهر فوق عباده و يرسل عليكم حفظة حتى إذا جاء اءحدكم الموت توفته رسلنا و هم لا يفرطون (۶۱)
ثم ردوا إلى الله مولاهم الحق الا له الحكم و هو اءسرع الحاسبين (۶۲)

ترجمه :
۵۹ - كليدهاى غيب تنها نزد او است و جز او كسى آنرا نمى داند، آنچه در خشكى و درياست ميداند، هيچ برگى (از درختى ) نمى افتد مگر اينكه از آن آگاه است ، و نه هيچ دانه اى در مخفيگاه زمين ، و نه هيچ تر و خشكى وجود دارد جز اينكه در كتاب آشكار (در كتاب علم خدا) ثبت است .
۶۰ - او كسى است كه (روح ) شما را در شب (به هنگام خواب ) مى گيرد، و از آنچه در روز كسب كرده ايد (و انجام داده ايد) با خبر است سپس شما را در روز (از خواب ) برمى انگيزد (و اين وضع همچنان ادامه مى يابد ) تا مدت و سر آمد معينى فرا رسد سپس بازگشت شما به سوى او است ، و شما را به آنچه عمل ميكرديد آگاه ميسازد.
۶۱- او تسلط كامل بر بندگان خود دارد و مراقبانى بر شما مى فرستد، تا زمانى كه يكى از شما را مرگ فرا رسد فرستادگان ما جان او را مى گيرند و آنها (در نگاهدارى حساب اعمال بندگان ) كوتاهى نمى كنند.
۶۲ - سپس (تمام بندگان ) به سوى خدا كه مولاى حقيقى آنها است باز ميگردند، بدانيد داورى مخصوص او است و او سريعترين حسابگران است .

تفسیر
اسرار غيب !

در آيات گذشته سخن از علم و قدرت خدا و وسعت دايره حكم و فرمان او در ميان بود، در اين آيات آنچه در آيات قبل اجمالا بيان شده ، مشروحا توضيح داده مى شود.
نخست به موضوع علم خدا پرداخته ، مى گويد:
(خزانه هاى غيب (يا كليدهاى غيب ) همه در نزد خدا است ، و جز او كسى آنها را نميداند (و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها الا هو)
مفاتح جمع مفتح (بر وزن بهتر) به معنى كليد است ، و نيز ممكن است جمع مفتح (بر وزن دفتر) به معنى خزينه و مركز نگاهدارى چيزى بوده باشد.
در صورت اول معنى آيه چنين مى شود كه تمام كليدهاى غيب به دست او است ، و در صورت دوم تمام خزانه هاى غيب .
اين احتمال نيز وجود دارد كه هر دو معنى در يك عبارت مراد باشد، و همانطور كه در علم اصول اثبات كرده ايم مانعى از استعمال يك لفظ در چند معنى وجود ندارد، و در هر صورت اين دو لازم و ملزوم يكديگرند، زيرا هر كجا خزانه اى است ، كليدى وجود دارد.
ولى بيشتر به نظر ميرسد كه مفاتح به معنى كليدها باشد، نه خزائن ، زيرا هدف در اينجا بيان علم خدا است و آن با مساله كليد كه وسيله آگاهى از ذخاير مختلف است ، متناسبتر مى باشد، در دو مورد ديگر كه كلمه مفاتح در قرآن بكار رفته ، نيز منظور از آن كليد است .
سپس براى توضيح و تاكيد بيشتر مى گويد: آنچه در بر و بحر است خدا ميداند (و يعلم ما فى البر و البحر).
بر به معنى مكان وسيع است ، و معمولا به خشكيها گفته ميشود، و بحر در اصل نيز به معنى محل وسيعى است كه آب زياد در آن مجتمع باشد، و معمولا به درياها و گاهى به نهرهاى عظيم نيز گفته مى شود.
در هر حال آگاهى خدا از آنچه در خشكيها و درياها است ، به معنى احاطه علم او بر همه چيز است . و توجه به وسعت معنى جمله بالا (آنچه در خشكيها و درياها است خدا ميداند) در حقيقت روشنگر گوشه اى از علم وسيع او است .
يعنى او از جنبش ميلياردها موجود زنده ، كوچك و بزرگ ، در اعماق درياها.
از لرزش برگهاى درختان در تمام جنگلها و كوهها.
از تاريخچه قطعى شگفتن هر غنچه و باز شدن گلبرگها.
از جريان امواج نسيم در بيابانها و خميدگى درهها.
از شماره واقعى سلولهاى بدن هر انسان و گلبولهاى خونها.
از حركات مرموز تمام الكترونها در دل اتمها.
و بالاخره از تمام انديشه هائى كه از لابلاى پرده هاى مغز ما ميگذرد، و تا
اعماق روح ما نفوذ مى كند... آرى از همه اينها به طور يكسان با خبر است .
باز در جمله بعد براى تاكيد احاطه علمى خداوند، اشاره به خصوص در اين مورد كرده و مى فرمايد: هيچ برگى از درختى جدا نميشود، مگر اينكه آنرا ميداند (و ما تسقط من ورقة الا يعلمها).
يعنى تعداد اين برگها و لحظه جداشدنشان از شاخه ها و گردش آنها در وسط هوا و لحظه قرار گرفتنشان روى زمين ، همه اينها در پيشگاه علم او روشن است . هم چنين هيچ دانه اى در مخفيگاه زمين قرار نميگيرد، مگر اينكه تمام خصوصيات آن را ميداند (و لا حبة فى ظلمات الارض ).
در حقيقت دست روى دو نقطه حساس گذارده شده است ، كه براى هيچ انسانى هر چند ميليونها سال از عمر او بگذرد، و دستگاههاى صنعتى و تكامل حيرت انگيز پيدا كند، احاطه بر آن ممكن نيست .
چه كسى ميداند بادها در هر شبانه روز در سرتاسر كره زمين چه بذرهائى را از گياهان جدا كرده و به چه نقطه اى مى پاشد، بذرهائى كه ممكن است گاهى ساليان دراز در اعماق زمين مخفى بمانند، تا آب كافى براى رشد و نمو به دست آورند؟. چه كسى مى داند كه در هر ساعت به وسيله حشرات و يا به وسيله انسانها چند دانه از چه نوع بذر و در كدام نقطه زمين افشانده مى شوند؟.
كدام مغز الكترونيكى ميتواند، تعداد برگهائى كه در يك روز از شاخه درختان جنگلها جدا مى شوند حساب كند؟.
نگاه به منظره يك جنگل مخصوصا در فصل پائيز، و به ويژه به دنبال يك رگبار يا يك تند باد، و منظره بديعى كه سقوط پى در پى برگها پيدا مى كند، بخوبى اين حقيقت را ثابت مى كند، كه اينگونه علوم هيچ گاه ممكن نيست در دسترس انسان قرار گيرد.
در واقع سقوط برگها لحظه مرگ آنها است ، و سقوط دانه ها در مخفيگاه
زمين گامهاى نخستين حيات و زندگى آنها است ، او است كه از نظام اين مرگ و زندگى با خبر است ، حتى گامهاى مختلفى را كه يك دانه به سوى زندگى كامل و شكوفان شدن برمى دارد در هر لحظه و هر ساعت در پيشگاه علم او آشكار است .

بيان اين موضوع يك اثر فلسفى دارد و يك اثر تربيتى .
اما اثر فلسفى آن اين است كه پندار كسانى را كه علم خدا را منحصر به كليات مى دانند، و معتقدند كه خدا از جزئيات اين جهان آگاهى ندارد، نفى مى كند، و صريحا مى گويد كه خدا از همه كليات و جزئيات آگاهى كامل دارد.
و اما اثر تربيتى آن روشن است ، زيرا ايمان به اين علم وسيع پهناور به انسان مى گويد تمام اسرار وجود تو، اعمال و گفتار تو، نيات و افكار تو، همگى براى ذات پاك او آشكار است با چنين ايمانى چگونه ممكن است انسان مراقب حال خويش نباشد و اعمال و گفتار و نيات خود را كنترل نكند.
و در پايان آيه مى فرمايد هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در كتاب مبين ثبت است (و لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين ).
اين جمله با عبارتى كوتاه وسعت بي انتهاى علم خدا را به همه موجودات بيان ميكند. و هيچ چيز از آن مستثنى نخواهد بود، زيرا منظور از تر و خشك معنى لغوى آن نيست بلكه اين تعبير معمولا كنايه از عموميت مى باشد.
در مورد كتاب مبين احتمالات مختلفى از ناحيه مفسران داده شده است ولى بيشتر به نظر مى رسد كه منظور از كتاب مبين همان مقام علم پروردگار است يعنى همه موجودات در علم بى پايان او ثبت مى باشند، و تفسير آن به لوح محفوظ نيز قابل تطبيق بر همين معنى است ، چه اينكه بعيد نيست كه لوح محفوظ نيز همان صفحه علم خدا باشد.
اين احتمال نيز در معنى كتاب مبين وجود دارد كه منظور از آن عالم آفرينش و خلقت و سلسله علت و معلولها است ، كه همه چيز در آن نوشته شده است .
در روايات متعددى كه از طرق اهل بيت رسيده است ، ورقة به معنى جنين سقط شده و حبة به معنى فرزند و ظلمات الارض به معنى رحم مادران و رطب به معنى آنچه از نطفه ها زنده ميمانند، و يابس به معنى آنچه از بين مى رود، تفسير شده است.

شك نيست كه اين تفسير با جمود روى معانى لغوى اين كلمات تطبيق نمى كند، زيرا ورقه به معنى برگ و حبه به معنى دانه ، و ظلمات الارض به معنى تاريكهاى زمين و رطب به معنى تر و يابس به معنى خشكى است ولى ائمه اهل بيت در حقيقت با اين تفسير خواسته اند، مسلمانان را متوجه كنند، كه بايد با يك ديد وسيع و گسترده به آيات قرآن بنگرند، و در فهم معنى آنها تنها روى لفظ جمود نكنند، بلكه به هنگامى كه قرائن دليل بر توسعه معنى هستند، به وسعت معنى بنگرند.
روايت فوق در حقيقت اشاره به اين است كه مفهوم آيه بالا منحصر به دانه هاى گياهان نيست ، بلكه حتى بذرهاى نطفه هاى انسانى را نيز شامل مى شود.
در آيه بعد بحث را به احاطه علم خداوند به اعمال انسان كه هدف اصلى است ، كشانيده و قدرت قاهره خدا را نيز مشخص مى سازد، تا مردم از مجموع اين بحث نتايج تربيتى لازم را بگيرند.
نخست مى گويد او كسى است كه روح شما را در شب قبض مى كند، و از آنچه در روز انجام مى دهيد و به دست مى آوريد آگاه است (و هو الذى يتوفيكم بالليل و يعلم ما جرحتم بالنهار)
توفى در لغت به معنى باز گرفتن است ، و اينكه خواب را يك نوع باز گرفتن روح معرفى كرده ، بخاطر آن است كه خواب - همانطور كه معروف است - برادر مرگ است ، مرگ تعطيل كامل دستگاه مغز آدمى و قطع مطلق پيوند روح و جسم است ، در حاليكه خواب تنها تعطيل بخشى از دستگاه مغز و ضعيف شدن اين پيوند است ، بنابراين خواب مرحله كوچكى از مرگ حساب مى شود.
جرحتم از ماده جرح و در اينجا به معنى اكتساب و به دست آوردن چيزى است . يعنى شما شب و روز در زير چتر قدرت و علم خداوند قرار داريد ، آن كس كه از پرورش دانه هاى نباتات در دل خاك ، و از سقوط و مرگ برگها در هر مكان و هر زمان آگاه است ، از اعمال شما نيز آگاهى دارد. سپس مى گويد: اين نظام خواب و بيدارى تكرار ميشود، شب ميخوابيد و روز شما را بيدار مى كند و اين وضع هم چنان ادامه دارد تا پايان زندگى شما فرا رسد (ثم يبعثكم فيه ليقضى اجل مسمى ).
سرانجام نتيجه نهائى بحث را چنين بيان مى كند سپس بازگشت همه به سوى خدا است و شما را از آنچه انجام داده ايد آگاه ميسازد (ثم اليه مرجعكم ثم ينبئكم بما كنتم تعملون ).

در آيه بعد باز براى توضيح بيشتر روى احاطه علمى خداوند نسبت به اعمال بندگان ، و نگاهدارى دقيق حساب آنها براى روز رستاخيز چنين مى گويد: او تسلط كامل بر بندگان خود دارد و همواست كه حافظان و مراقبانى بر شما
مى فرستد كه حساب اعمالتان را دقيقا نگاهدارى كنند (و هو القاهر فوق عباده و يرسل عليكم حفظة ).
همانطور كه سابقا نيز اشاره كرديم قاهريت به معنى غلبه و تسلط كامل بر چيزى است به طورى كه هيچگونه توانائى مقاومت در طرف مقابل نباشد، و به عقيده بعضى اين كلمه معمولا در جائى بكار برده مى شود كه طرف مقابل داراى عقل باشد، در حاليكه لفظ غلبه هيچ يك از اين دو خصوصيت را ندارد، بلكه معنى آن كاملا وسيع است .
حفظة جمع حافظ و در اينجا به معنى فرشتگانى است كه مامور نگاهدارى حساب اعمال انسانها هستند، همانطور كه در سوره انفطار آيه 10 تا 13 مى خوانيم (ان عليكم لحافظين . كراما كاتبين . يعلمون ما تفعلون ): مراقبان و حافظانى بر شما گمارده شده ، آنها نويسندگان بزرگوارى هستند كه از هر كار شما آگاهند.
بعضى از مفسران معتقدند كه آنها حافظ اعمال انسان نيستند، بلكه ماموريت آنها حفظ خود انسان از حوادث و بلاها تا رسيدن اجل معين مى باشد، و جمله (حتى اذا جاء احدكم الموت ) را كه بعد از حفظة ذكر شده ، قرينه آن ميدانند، و آيه 11 سوره رعد را نيز ممكن است ، گواه بر اين سخن گرفت .
ولى دقت در مجموع آيه مورد بحث نشان مى دهد كه منظور از حفظ در اينجا همان حفظ اعمال است و در مورد فرشتگانى كه مامور حفظ انسانها هستند، به خواست خدا در تفسير سوره رعد بحث خواهيم كرد. سپس مى فرمايد: نگاهدارى اين حساب تا لحظه پايان زندگى و فرا رسيدن مرگ ادامه دارد (حتى اذا جاء احدكم الموت ).
و در اين هنگام فرستادگان ما كه مامور قبض ارواحند روح او را مى گيرند
(توفته رسلنا).
و در پايان اضافه مى كند كه اين فرشتگان به هيچ وجه در انجام ماموريت خود كوتاهى و قصور و تفريط ندارند، نه لحظه اى گرفتن روح را مقدم ميدارند، و نه لحظه اى مؤ خر (و هم لا يفرطون ).
اين احتمال نيز وجود دارد كه اين صفت مربوط به فرشتگان حافظان حساب اعمال انسانها بوده باشند، كه آنها در حفظ و نگاهدارى حساب اعمال كمترين كوتاهى و قصور ندارند و تكيه سخن در آيه مورد بحث نيز روى همين قسمت است
در آيه بعد اشاره به آخرين مرحله كار انسان كرده ، مى گويد: افراد بشر پس از طى دوران خود با اين پرونده هاى تنظيم شده كه همه چيز در آنها ثبت است ، در روز رستاخيز به سوى پروردگارى كه مولاى حقيقى آنها است باز مى گردند (ثم ردوا الى الله مولاهم الحق ).
و در آن دادگاه ، دادرسى و حكم و قضاوت مخصوص ذات پاك خدا است (الا له الحكم ).
و با آنهمه اعمال و پرونده هائى كه افراد بشر در طول تاريخ پرغوغاى خود داشته اند به سرعت به تمام حسابهاى آنها رسيدگى ميكند، (و هو اسرع الحاسبين ).
تا آنجا كه در بعضى از روايات وارد شده ، انه سبحانه يحاسب جميع عباده على مقدار حلب شاة !: خداوند حساب تمام بندگان را در زمان كوتاهى به اندازه دوشيدن يك گوسفند رسيدگى مى كند !.
همانطور كه در تفسير سوره بقره آيه 202 گفتيم ، سرعت حساب بندگان به قدرى است كه حتى در يك لحظه همه حساب آنها را ميتواند مشخص كند، حتى ذكر زمان دوشيدن يك گوسفند و روايت بالا براى نشان دادن كوتاهى زمان است ، و لذا در روايت ديگرى مى خوانيم : ان الله تعالى يحاسب الخلائق كلهم فى مقدار لمح البصر: خداوند حساب همه بندگان را در يك لحظه ميرسد! و دليل آن همان است كه در تفسير آيه فوق گذشت ، و آن اينكه اعمال آدمى در وجود او و در موجودات اطراف او اثر ميگذارد، يعنى درست همانند ماشين هائى است كه مقدار حركت و كاركرد خود را روى دستگاههائى با نمره نشان مى دهند!
و به تعبير روشنتر اگر دستگاههائى دقيقى باشد، مى تواند در چشم انسان تعداد نگاه هاى خيانت آميزى كه كرده است ، بخواند، و روى زبان انسان تعداد دروغها و تهمتها و زخم زبانها و سخنان نادرست را مطالعه كند، خلاصه هر يك از اعضاء بدن انسان علاوه بر روح او دستگاه حساب و شمارشى در درون خود دارد و با يك لحظه بررسى حساب آن روشن مى گردد.
و اگر در پاره اى از روايات مى خوانيم كه افراد پرمسؤليت و پر ثروت محاسباتشان در آن روز طولانى مى شود، در حقيقت نه بخاطر آن است كه معطل رسيدگى به اصل حساب شوند بلكه آنها بايد در برابر سؤالاتى كه نسبت به اعمال آنها مى شود، جوابگوئى كنند، يعنى سنگينى بار مسؤليت و لزوم جواب گوئى و اتمام حجت زمان دادگاه آنها را طولانى مى كند.

مجموع اين آيات يك درس كامل تربيتى براى بندگان خدا است ، آگاهى خداوند از كوچكترين ذرات اين جهان ، احاطه علمى او بر همه چيز، قدرت و قهاريت او نسبت به بندگان ، اطلاع او از تمام اعمال بشر، نگاهدارى حساب اعمال به وسيله كاتبان دقيق ، گرفتن جان او در لحظه معين ، برانگيخته شدن او در رستاخيز و سپس رسيدگى دقيق و سريع به تمام كارهاى اين انسان .
كيست كه ايمان به مجموع اين مسائل داشته باشد، و مراقب اعمال خويش نگردد؟ بيحساب ظلم و ستم كند، بيدليل دروغ بگويد، و بى جهت به ديگران تجاوز كند، آيا اين اعمال با ايمان و اعتقاد و توجه به اصول فوق هرگز جمع مى شود؟!

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

یک نکته در باره ﺍﻟﻘﺎﺏ مبارک ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ)

مهم:
ﻧﺎﻡ ﻣﺒﺎﺭک ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﺷﺒﻴﺮ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﺠﻴﻞ ﻃﺎﺏ ﺍﺳﺖ.
لکن
[ در کتاب وصایای رییس بزرگترین معبد هندو ها با سابقه نگارش ۳۰۰۰ سالهِ کتاب، که وصیت اولین رئیس واستاد آن معبد ،خطاب به خصصیصن خو بوده ،نام امام حسین علیه السلام دربین نام ذوات مقدسدخمسه آل عبا(علیهم السلام) را بنده حوسین دیدم که اسامی ذوات مقدس ۵ تن آل عبا در آن کتاب بصورت زیر نوشته شده بود،

احمد
عالی
بتول
حاسین
حوسین

ودر واقع رئیس آن معبد در آخربن لحظات عمر خود به شاگردانش وصیتی مهم کرده بود ،
که هرگاه در زندگی به مشکل خیلی بزرگ و لاینحلی مواجه شدید به این اسامی نورانی متوسل بشوید ،مشکلتان حل می شود.

(س.م.ر)

و این کتاب ۳۰۰۰ ساله در آن معبد بزرگ وقدیمی در هند موجوداست

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

https://www.leader.ir/fa

نام :عباس
نام خانوادگى :مشهدى‌الكوبه‌فراهانى
نام پدر :محمود
تاريخ‌تولد :1341/12/01
ش.ش :12409
محل‌صدورشناسنامه :تهران
تاريخ شهادت :1365/04/17
نوع حادثه :حوادث‌مربوطبه‌جنگ‌تحميلى
شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگيرى مستقيم بادشمن-توسطدشمن‌درجبهه

بسم الله الرحمن الرحيم
الهم الرزقنغا توفيق الشهاده فى سبيلك
خداوندا توفيق شهادت در راهت را روزيم گردان

از خداوند مى‌خواهم و آرزو دارم كه مردن و كشته شدنم را شهادت در راه خودش قرار دهد ساليان دراز بود كه شيعيان با شنيدن روضه حضرت حسين (ع) از ته دل با ناله فرياد مى‌زدند كه اى خدا اى كاش من هم در كربلا بودم و به يارى حسين مى‌رفتم و در راه حسين به شهادت مى‌رسيدم و امام را يارى ميكردم بارها دعا كردند و آرزو كردند آنقدر عابدان شب شيران روز دعا كردند و آنقدر اين شيران به درگاه خداوند مويه كردند تا كه خداوند سبحان منت گذاشت بر آنها حجت را تمام كرد بر انسانها تا مشخص شود راستگويان از دروغگويان و نايب بر حق مهدى (عج) امام خمينى را به يارى امت فرستاد فرزند حسين را فرزندى كه از شنيدن نامش شرق و غرب به لرزه در مى‌آيند طلب اينجاست كه اى شيعه‌اى مسلم بياد بياور پيمانت را كه گفتى اى كاش من هم در صحنه كربلا مى‌بودم و در راه حسين و براى حسين شهيد مى‌شدم اكنون چشم باز كن و ببين حسين را در ميان نامردمان و ببين كه حسين زمان چكونه چون حسين و چگونه چون شير مى‌خروشد پس بياريش بشتاب كه در غمش نمائى به شكر خدا ديگر اكنون بهاران حسين ببارند لكن بيائيد از ياران خاص حسين (ع) باشيد بياييد بسيجى باشيد بياييد سرباز امام زمان باشيد.
عاجزانه آرزو دارد همه جا كه هميشه از اين بسيجى‌ها غافل نضشويد هميشه سعى كنيد كمكشام كنيد خودتان هم سعى كنيد بسيجى بضشويد باور كنيد به نظر من ارزش يك بسيجى از يك پاسدار خيلى بيشتر است از ارتشى خيلى بيشتر است اين بسيجى‌ها نشان از حضرت على اكبر دارند باور كنيد همين پشت جبهه شبها وقتى ساعت 2 يا سه بعد از نصف شب وسط زمستان با ماشين به بچه‌هاى بسيج سر مى‌زدم باور كنيم انسان وقتى كه با آنها دست مى‌دهد احساس مى‌كنم كه تمامى وجودش يخ زده به والله انسان شرمنده مى‌شود من كه حقوق مى‌گيرم اصلا نمى‌توانم به اندازه نصف او هم كار كنم تازه او حقوق هم نمى‌گيرد و اين را بدانيد كه انشاءالله اجر و مزد اينها نزد آقا امام زمان است و ما هيچوقت نخواهيم توانست ذره‌اى از خدمات بسيج و بسيجى را جبران كنيم ولى حداقل كارى كه مى‌توانيم بكنيم اين است كه خودمان را به آنها نزديك كنيم تا بلكه در آن دنيا هم شايد كه بتوانيم از شفاعت آنها بهره‌مند شويم.
وقتى كه انسان با اين برادران بسيج برخورد مى‌كند جدا شرمنده ميشود و مى‌ماند كه به آنها چه بگويد و با آنها چه كند وقتى كه خوب فكر كنى مى‌بينى هيچ معلوم نيست كه فردا كدام اينها زنده هستند و كدام يك شهيد مى‌شوند انسان در برخورد با اينها خيلى بايد مواظب خودش باشد نكند كه بايد فردا روزى شرمنده باشد و نتواند جواب‌گو باشد بايد ما بدينجا مدام به فكر باشيم و دلى بدست آوريم و نكند خداى نكرده با اين بار سنگين نارضايتى شهيدى را هم به همراه خودمان بكشيم اين بسيجى‌ها سربازان امام زمان هستند بزرگوار و بخشنده لكن ما چرا هر روز آنها را به هر طرف كه مى‌خواهيم بكشيم آنقدر روى اينها كار كنيم تا بعد از مدتها با تجربه شويم بعد از آن هم بسيج را بگذاريم و به جاى ديگرى رويم كار در واحد بسيج را فقط بسيجى مى‌تواند انجام بدهد يعنى اينكه خودش بسيجى باشد و هواى كربلا در سر داشته باشد من فكر مى‌كنم كه واحد بسيج بهترين قسمت و بهترين واحد سپاه باشد .
و تو اى برادر بسيجى با تو چه بگويم كه بهترين‌ها را تو دارى و بهترين‌ها را تو مى‌دانى عشق به لقاءالله ايمان به خدا علاقه به امام را تو دارى و شهادت و خط امام را هم تو مى‌دانى ،امام و خط امام را نگهبان هستى كربلا و عاشورا را طالبى از خدا كمك بگير و توكل بر او كن كه انشاءالله پيروز هستيم و برنامه‌هاى دراز مدت و آينده جمهورى اسلامى را در نظر داشته باشيد.
خداوندا انشاءالله به تمامى خانواده‌هاى شهدا صبر و اجر جزيل عنايت بفرمايد و همچنين از خداوند سبحان خواهانم كه انشاءالله به پدر و مادرم صبر عنايت بفرمايد از پدرم كه تمامى عمرش را از تولدم و تا لحظه آخر مدام براى من زجر كشيد و چه زحماتى را متحمل شد تا من بزرگ شدم و تا به آخر تشكر مى‌كنم و اگر چه عمرى باقى نبود كه بتوانم شايد گوشه‌اى از آن زحمات را جبران كنم لكن از خدا مى‌خواهم كه به ايشان اجر عنايت بفرمايند و اميدوارم كه از سر تقصيرات من بگذرد و مرا حلال كند.
همچنين مادر مهربان و بزرگوارم چه‌ها كه به خاطر من نكشيدى چقدر تو را اذيت كردم و چقدر موجب ناراحتى شما شدم و آنچه را كه مى‌خواهم بگويم اينكه خداوند عنايتى كرد و در پرتو انقلاب اسلامى مرا هدايت كرد و اميدوارم كه مرا به بزرگوارى و مهربانى خودت ببخشى و مرا حلالم كنى زيرا كه اگر شما مرا نبخشيد شهادت هم دردى از من دوا نكند
از تمامى برادران و خواهرانم طلب بخشش مى‌كنم و تمامى شما را به اسلام و اطاعت از امام سفارش مى‌كنم و بيشتر از هر چيز به حسين كه بسيجى خوبى باش در بسيج بمان و سعى كن كه به خانه كمك كنى .
از خواهرانم هم مى‌خواهم كه حجابشان را حفظ كنند كه حفظ حجاب شما حفظ خون تمامى شهداست و شايد به خاطر همين است كه تمامى دشمنان اسلامى سعى دارند كه حجاب را از زنان مسلمان بگيرند و آخرين مطالب اينكه اگر مى‌خواهيد كه بعضى از افراد ناباب در مسجد محل نفوذ نكنند و مسجد را محل تجارت خودشان نكنند برويد و مسجد را پر كنيد و نگذاريد كه جاى شما در مسجد خالى باشد از تمامى دوستان و فاميل دور و نزديك هر كدام كه سراغ داريد حلاليت بگيريد و از تمامى آشنايان التماس دعا دارم در مورد كتابهايم و اگر چيزى پيدا كرديد كه متعلق به من بوده و يا هست در تصميم‌گيرى با زهرا مشورت كنيد و او را در جريان بگذاريد و مطلبى هم كه فراموش شده بود اينكه به عموهايم بگوئيد كه اين امام نائب امام زمان است و ولى‌فقيه زمان حكمش حكم امام زمان و حكم پيغمبر و حكم خداست او را اطاعت كنيد تمامى شهدا را در نظر بگيريد تمامى شهدا خون دادند كه بگويند ما به خاطر اسلام در راه خدا جنگيديم رهبر و امام ما امام خمينى است شما هم اگر مسلمانيد بايد پيرو و دنباله‌رو ما باشيد و از عموهايم مى‌خواهم كه خودشان پيرو امام باشند و انشاءالله مبلغ اسلام و امام باشند انشاءالله پاسدار حرمت خون شهدا باشيد كه رضايت خداوند سبحان در اين عمل شما خواهد بود.و آخرين مطالب اينكه به قول شهيد مطهرى گريه بر شهيد شركت در حماسه اوست و غبطه خوردن به حال خود كه چرا ما اين چنين سعادتى نصيبمان نشده و همچنين گريه تسكينى است بر دردها و غم از دست دادن‌ها لكن من هيچ راضى نخواهم بود كه كسى خودش را به خاطر من ناراحت كند فقط از تمامى برادران و خواهران طلب بخشش و حلاليت مى‌طلبم و از تمامى حزب الله التماس دعا دارم .

منبع: مرکزاسنادبنیادشهیدوامورایثارگران تهران بزرگ

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: , ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه حمد , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: فضیلت و خواص سوره عبس , فضیلت , خواص , سوره عبس , سوره حمد , سوره بقره , سوره انعام , شهید مشهدی , فراهانی , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , شهادت امام موسی کاظم علیه السلام , امام موسی کاظم علیه السلام , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

فضیلت و خواص سوره نازعات

هفتاد و نهمین سوره قرآن کریم است که مکی  و دارای 46 ایه می باشد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: هر کس سوره نازعات را قرائت نماید نگه داشتن و حسابرسی او در روز قیامت به اندازه یک نماز واجب طول می کشد تا اینکه وارد بهشت می شود. (1)

باز ایشان فرموده اند: کسی که سوره نازعات را قرائت نماید در قبرش و روز قیامت تنها نیست و این سوره انیس او می  گردد تا وارد بهشت شود.(2)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر که سوره نازعات را قرائت نماید سیراب از دنیا می رود و سیراب مبعوث می شود و سیراب وارد بهشت می گردد. (3)

آثار و برکات سوره

1) در رویایی با دشمن

امام صادق علیه السلام فرموده اند: کسی که سوره نازعات را در رویارویی با دشمنان بخواند دشمنانش او را نمی بینند و اگر هنگام ورود بر کسی که از خوف و ترس دارند خوانده شود نجات می یابد وبه اذن خدا ایمنی می یابد. (4)

2) دفع سم در بدن

روایت شده است هر کس سوره نازعات را نوشته وپس از شستن سوره آن را به کسی که سم خورده یا حیوان وحشره ای سمی او را گزیده است بنوشانند شفا می یابد. (5)

__________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص250

(2) مستدرک الوسائل، ج4، ص35

(3) ثواب الاعمال، ص121

(4) مکارم الاخلاق، ص365

(5) همان

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

منبع (ادامه ...):

https://quran.anhar.ir/fazilat-310.htm

 تفسیر صفحۀ ۱۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۸۴ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ» (به یاد آرید) هنگامی‌که از شما پیمان گرفتیم، خون‌های یکدیگر را نریزید و همدیگر را از سرزمین خود بیرون نکنید، پس شما (به این پیمان) اقرار کردید و خود بر آن گواه هستید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۸۴:

شاید مراد از میثاق بنی‌اسرائیل دربارۀ احترام به خون مردم، آیۀ ۳۲ سورۀ مائده باشد که می‌‏فرماید: بر بنی‌اسرائیل نوشتیم که هر کس شخصی را بدون دلیل و از روی فساد در زمین بکشد، گویا همۀ مردم را کشته است.

حقِّ حیات، اوّلین حقِّ برای هر انسان است و قتل نفس از گناهان کبیره می‏‌باشد.

در سورۀ نساء آیۀ ۹۳ می‌‏خوانیم: هر کس با اختیار و دانسته مسلمانی را بکشد، برای همیشه در دوزخ و مورد غضب خداوند است.

هم‌چنان‌که در سورۀ مائده آیۀ ۳۲؛ کشتن یک نفر را بدون هیچ جرمی برابر با کشتن همۀ مردم شمرده است.

در حدیث آمده است: تمام گناهان مقتول به گردن قاتل می‌‏افتد.

و نیز آمده است: اگر اهل آسمان‏‌ها و زمین در قتل یک نفر شریک شوند، همه به دوزخ می‌‌افتند.

روش طاغوت‌‏ها آن است که برای محکم‌کردن پایگاه خود، قلعه‌‏ها و کاخ‌ها بنا می‌کنند و مردم را آواره کرده و مورد آزار و هتک حرمت قرار می‌‏دهند.

درحالی‌که حتّی بستانکار حقّ ندارد، بدهکار را مجبور به فروش خانه خود نماید.

و اگر شخصی در مسجد برای خود جای بگیرد، کسی حق ندارد در آنجا نماز بخواند.

و هر کس زودتر از دیگری مکانی را برای کار یا عبادت یا کشاورزی انتخاب نمود، در اولویّت قرار می‏‌گیرد و احدی حقِّ مزاحمت ندارد.

انتقاد از یهودیان زمان رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله که در جملۀ «أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ» به چشم می‌خورد به خاطر عملکرد نیاکان‌شان است.

آری، هر کس به کار شخصی یا قومی مربوط به زمان‌‏های گذشته یا آینده راضی باشد، شریک در آن قلمداد می‌‏شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۸۴:

۱. برای اطمینان از انجام کارهای مهم، سفارش و فرمان کافی نیست، میثاق و عهد لازم است. «أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ»

۲. امنیّت جان و وطن، سفارش همۀ مکاتب الهی است. «لا تَسْفِکُونَ»، «لا تُخْرِجُونَ»

۳. علاقه‌به‌وطن، یک حقّ فطری و طبیعی است و سلب این حق، ظلم آشکار است. «وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ»

۴. جامعه به منزلۀ پیکری واحد است که افراد آن، اعضای این پیکر هستند. «دِماءَکُمْ»، «أَنْفُسَکُمْ»

از کلمۀ «دِماءَکُمْ» و «أَنْفُسَکُمْ» استفاده می‌‌شود، کشتن یا اخراج دیگری در واقع کشتن و اخراج خود است.

سعدی می‏‌گوید:

بنی آدم اعضای یکدیگرند --------- که در آفرینش ز یک گوهرند
تفسیر صفحۀ ۱۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۸۵ - تفسیر نور:

«ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِیقاً مِنْکُمْ مِنْ دِیارِهِمْ تَظاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ إِنْ یَأْتُوکُمْ أُساری‏ تُفادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ إِخْراجُهُمْ أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلی‏ أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» امّا این شما هستید که یکدیگر را به قتل می‌‏رسانید و جمعی از خودتان را از سرزمین‌شان (آواره و) بیرون می‌کنید و بر علیه آنان، به گناه و تجاوز همدیگر را پشتیبانی می‌‏کنید. ولی اگر همانان به صورت اسیران نزد شما آیند، باز خریدشان می‏ کنید (تا آزادشان سازید) در‌حالی‌که (نه تنها کشتن، بلکه) بیرون راندن آنها (نیز) بر شما حرام بود. آیا به بعضی از دستورات کتاب آسمانی ایمان می‏‌آورید و به برخی دیگر کافر می‏‌شوید؟ پس جزای هر کس از شما که این عمل را انجام دهد، جز رسوایی در این جهان، چیزی نخواهد بود و روز قیامت به سخت‏‌ترین عذاب باز برده شوند و خداوند از آنچه انجام می‌‏دهید، غافل نیست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۸۵:

خداوند در این آیه، بنی‌اسرائیل را سرزنش می‏‌کند که علی‌رغم پیمان و میثاقی که داشتید، همدیگر را کشتید و یکدیگر را از سرزمین‌‏های‌تان بیرون کردید.

شما موظّف بودید یک جامعۀ متّحد بر اساس روابط صحیح خانوادگی و رسیدگی به محرومان تشکیل دهید، ولی به‌جای آن در گناه و تجاوز به حقوق دیگران، یکدیگر را یاری و حمایت نمودید و در جامعه، هرج و مرج و تفرقه و خونریزی را رواج دادید.

با حمایت شما، حاکمان ظالم جرأت قتل و تبعید پیدا کردند و عجیب اینکه شما به حکم تورات، اگر در این درگیری‌‌ها اسیری داشته باشید با پرداخت فدیه آزادش می‏‌نمایید، در‌حالی‌‌که حکم تورات را در تحریم قتل و تبعید، گوش نمی‌دهید

حاضر هستید همدیگر را به دست خود بکشید، ولی حاضر نیستید اسیر یکدیگر باشید!

اگر اسارت توهین است، کشتن از آن بدتر است، و اگر فدیه دادن و آزاد کردن اسیران، فرمان تورات است، نهی از قتل و تبعید هم فرمان خداوند است!

آری، شما تسلیم فرمان خداوند نیستید؛ بلکه آیات الهی را هر جا مطابق میل و سلیقۀ خودتان باشد می‌‌پذیرید و هر کجا نباشد، زیر بار نمی‌‏روید.

این آیه نسبت به خطر التقاط، هشدار می‏‌دهد که چگونه افرادی بخشی از دین را می‌‏پذیرند و قسمت دیگر آن را رها می‏‌کنند.

مسلمانانی که به احکام فردی عمل می‌‌کنند، ولی نسبت به مسائل اجتماعی بی‌‏تفاوت هستند، باید در انتظار خواری و ذلّت دنیا و عذاب قیامت باشند.

ای‌بسا کسانی‌که شرایط و احکام نماز و روزه را مراعات می‌‏کنند، ولی در شرایط و وظایف حاکم و حکومت، متعهّد نیستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۸۵:

۱. قرآن، کشتنِ دیگران را، به کشتن نفسِ خود تعبیر کرده است تا بگوید دیگرکشی، خودکشی است و افراد یک جامعه همچون اعضای یک پیکر هستند. «تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ»

۲. یاری‌‏رسانی و همکاری در گناه و تجاوز، ممنوع است. «تَظاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ»

در احادیث آمده است: اگر کسی ستمگر را در ظلم و ستم راهنمایی و کمک کند، در دوزخ قرین «هامان» وزیر فرعون خواهد بود. و حتّی آماده‌کردن دوات و قلم برای ستمگر، جایز نیست.

امام کاظم علیه‌السّلام خطاب به یکی از مسلمانان بزرگوار فرمود: کرایه‌دادن شتر به دستگاه هارون‌الرّشید هر چند برای سفر حج باشد، جایز نیست. «تفسیر أطیب‌البیان»

۳. علامت ایمان، عمل است و اگر کسی به دستورات دین عمل نکند، گویا ایمان ندارد. «أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ»

قرآن، به‌جای انتقاد از اینکه چرا بعضی دستورات را عمل می‏‌‌کنید و بعضی را رها می‌‏کنید، فرموده است: چرا به بعضی ایمان می‌‏آورید و به بعضی کفر می‌‏ورزید.

۴. نشانۀ ایمان واقعی، عمل به دستوراتی است که بر خلاف سلیقه‌های شخصی انسان باشد وگرنه انجام دستوراتِ مطابق میل انسان، نشانی از میزان ایمان واقعی ندارد. «تَقْتُلُونَ»، «تُفادُوهُمْ»

(در کشتن یکدیگر به تورات کاری ندارید، ولی در آزادسازی اسیران اهل ایمان می‌‏شوید!)

۵. کفر به بعضی از آیات، در واقع کفر به تمام احکام است. و به‌همین جهت جزای کسانی که به قسمتی از آیات عمل نکنند، خواری دنیا و عذاب قیامت خواهد بود. «خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا» «یُرَدُّونَ إِلی‏ أَشَدِّ الْعَذابِ»
تفسیر صفحۀ ۱۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۸۶ - تفسیر نور:

«أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ» آنها کسانی هستند که زندگی دنیا را به‌بهای (ازدست‌‏دادن) آخرت خریده‌‏اند، پس در مجازات آنان تخفیفی داده نمی‌شود و آنها یاری نخواهند شد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۸۶:

این آیه ریشۀ پیمان‌شکنی‌‏ها، قتلِ نفس‏‌ها و عمل‏ نکردن به برخی آیات را چنین بیان می‌‏کند: آنها دنبال زندگی دنیوی هستند و تنها به قوانینی که منافع‌شان را تأمین کند، پای‌بند هستند و به هر قانونی که ضرری به منافع دنیوی آنان بزند بی‌‏اعتنا هستند.

پس عذاب الهی برای این رفاه‌طلبان دنیاپرست، تخفیف ندارد و بر خلاف خیال و گمان‌شان که ادّعا می‌کنند یا اصلًا عذاب نخواهند شد و یا چند روزی بیشتر مجازات نمی‌بینند، آنان نیز مثل همۀ مجرمان، در برابر اعمال خود مسئول هستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۸۶:

۱. انسان، آزاد است و حقّ انتخاب دارد. تمام آیاتی که می‏‌فرماید: انسان دنیا را خرید و آخرت را فروخت، دلیل این هستند که انسان مجبور نیست، بلکه اختیار دارد و خود با فکر و مقایسه، می‌سنجد و انتخاب می‌کند. «اشْتَرَوُا»

۲. همه در برابر قانون الهی یکسان هستند. «فَلا یُخَفَّفُ» اینکه بنی‌اسرائیل خود را نژادِ برتر، فرزند و محبوب خدا می‌‏دانند، گمان و وهمی بیش نیست. قهر الهی برای هیچ انسان و نژادی که در مسیر لجاجت و کفر است، استثنا برنمی‌‏دارد.

۳. دنیاطلبی، یکی از انگیزه‌‌های قتل می‌‏باشد. «تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ» «اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا»
تفسیر صفحۀ ۱۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۸۷ - تفسیر نور:

«وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَیْنا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَ فَکُلَّما جاءَکُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوی‏ أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقاً کَذَّبْتُمْ وَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ» و همانا ما به موسی کتاب (تورات) دادیم و از پس او پیامبرانی پشت سر یکدیگر فرستادیم و به عیسی‌بن مریم (معجزات و) دلایل روشن بخشیدیم و او را با روح‌القدس، تأیید و یاری نمودیم. پس چرا هر گاه پیامبری چیزی (از احکام و دستورات) بر خلاف هوای نفس شما آورد، در برابر او تکبّر ورزیدید. (و به‌جای ایمان‌آوردن به او) جمعی را تکذیب و جمعی را به قتل رساندید؟!
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۸۷:

این آیه از استمرار لطف خداوند برای هدایت مردم سخن می‏‌گوید.

که پس از موسی علیه‌السّلام پیامبرانی چون داوود، سلیمان، یوشع، زکریّا و یحیی علیهم‌السّلام آمدند.

و بعد از آن بزرگواران، خداوند حضرت عیسی علیه‌السّلام را با دلایل روشن فرستاد که از سوی روح‌القدس « از آیۀ ۱۰۲ سورۀ نحل معلوم می‌‏شود که روح‌القدس همان جبرئیل است» یاری و تأیید می‌‏شد،

ولی بنی‌اسرائیل راه استکبار و گردن‌کشی را پیش گرفتند و به‌جای پذیرشِ هدایت الهی، به تکذیب و قتل انبیاء دست زدند.

نقل تاریخ انبیا، یک نوع تسلّی برای پیامبر اسلام و مؤمنان است که تحمّل رنج‌ها برای آنان آسان شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۸۷:

۱. سنّت خداوند، تداوم وجود رهبر آسمانی در میان مردم است. «قَفَّیْنا»

۲. تعلیم و تربیت، تعطیل‌بردار نیست. «قَفَّیْنا» فرستادن پیامبران یکی پس از دیگری، نشانۀ جریان هدایت در طول تاریخ است.

۳. فرشتگان، به اولیای خدا یاری می‌رسانند. «أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ»

۴. انبیاء باید به سراغ مردم بروند. «جاءَکُمُ الرَّسُولُ»

۵. هدایت، با هوی و هوس سازگار نیست. «لا تَهْوی‏ أَنْفُسُکُمُ»

۶. کسی که تسلیم حق نباشد، مستکبر است. «لا تَهْوی‏ أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ»

۷. هوی‌پرستی، انسان را تا پیامبرکُشی پیش می‌‌برد. «فَرِیقاً تَقْتُلُونَ»

۸. انبیاء برای تحقّق اهداف خویش، تا پایِ جان مقاومت می‌‏کردند. «فَرِیقاً تَقْتُلُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۸۸ - تفسیر نور:

«وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلِیلاً ما یُؤْمِنُونَ» و آنها (به پیامبران) گفتند: دل‌های ما در غلاف است (و ما از گفته‌‌های شما چیزی نمی‌فهمیم). چنین نیست، بلکه خداوند به سبب کفرشان از رحمت خود دور ساخته (و به‌همین‌دلیل چیزی درک نمی‌کنند)، پس اندکی ایمان می‌‌آورند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۸۸:

ظاهراً این جواب استهزاآمیز، شعار همۀ مشرکان و سرکشان، در برابر پیامبران بوده است.

چنان‌که در جواب حضرت شعیب می‏‌گفتند: «یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ» «هود، ۹۱» ما حرف تو را نمی‌فهمیم.

و یا در برابر آیات قرآن می‏‌گفتند: «قُلُوبُنا فِی أَکِنَّةٍ» «فصّلت، ۵» دل‌های ما در پرده و پوشش است.

در این آیه نیز تعبیر «قُلُوبُنا غُلْفٌ» آمده است.
پیام سورۀ بقره - آیۀ ۸۸:

مقدّمات بدبختی، به دست خود انسان است. اگر گروهی مورد لعنت و قهر الهی قرار می‌‌گیرند، به خاطر کفر و لجاجت خودشان است. «لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۱۵۰-۱۵۶.

منبع (ادامه ...):

https://olgoirani.com/content/13

الله اکبر

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «الله اکبر ملت ایران لحن و نواى خاصى دارد. چون الله اکبر پیغمبر است، الله اکبر بت شکن است، چون به معناى ناچیز و بى‌مقدار داشتن بتهاى زور و زر است، چون به معناى رشادت و شجاعت یک ملّت در مقابل استکبار جهانى است.» ۱۳۶۴/۰۶/۰۶

منبع (ادامه ...):

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=51952

خط حزب‌الله ۳۷۹ | پرچم اتحاد

منبع (ادامه ...):

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=51954

https://farsi.khamenei.ir/weekly/



یکی از گناهان تمدن غرب

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

یکی از گناهان کبیره‌ی تمدن غرب نسبت به بشریت، این است که ازدواج را در چشم مردم سبک کرد. تشکیل خانواده را کوچک کرد. مثل لباس که عوض می‌کنند... قضیه‌ی زن و شوهری را این طور کردند.
بیانات رهبر انقلاب در مراسم خطبه عقد زوج های جوان؛ ۷۸/۱/۲۴

منبع (ادامه ...):

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1378

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34897



شهید مدافع حرم شهید هاشم احمدی

شهادت: ۱۳۹۵/۰۶/۱۳ حلب سوریه

منبع (ادامه ...):

https://harimeharam.ir/shohada/24/8

https://harimeharam.ir/shahid/169?n=%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , ,
:: برچسب‌ها: فضیلت و خواص سوره نازعات , فضیلت , خواص , سوره نازعات , امام صادق علیه السلام , تفسیر صفحۀ ۱۳ قرآن کریم , تفسیر قرآن کریم , فسیر , قرآن کریم , الله اکبر , ملت ایران , پیغمبر صلوات اله علیه و آله , خط حزب‌الله , پرچم اتحاد , یکی از گناهان تمدن غرب , گناهان , تمدن غرب , گناهان کبیره‌ , بشریت , ازدواج , لباس , تشکیل خانواده , زن و شوهر , خطبه عقد , زوج های جوان , شهید مدافع حرم , شهید هاشم احمدی , یا زهرا سلام الله علیه , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

فضیلت و خواص سوره نبأ

سوره نبا یا ««عم یتسائلون»، «التساول»، «المعصرات» (1)  و هفتاد و هشتمین سوره قرآن و مکی است و 40 آیه دارد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در فضیلت این سوره می فرمایند: هر کس سوره نبأ را قرائت نماید خداوند در روز قیامت از شراب خنک به وی بنوشاند.(2)

همچنین فرموده اند: سوره نبأسوره نبأ را یاد بگیرید اگر می دانستید چه برکات و آثاری در آن نهفته است کارهایتان را تعطیل می کردید و آن را می آموختید و به وسیله آن به خدا تقرب می جستید و خداوند به واسطه آن گناهان شما را می آمرزد جز شرک ورزیدن به او.(3)

امام صادق علیه السلام در روایتی فرموده اند: منظور از نبأ عظیم در این سوره ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است.(4)

وقتی از امام باقر علیه السلام درباره تفسیر سوره نبأ پرسیدند، از قول امام علی علیه السلام فرمود: خداوند هیچ آیه ای بزرگتر از من و هیچ نبأ عظیمی عظیم تر از من ندارد.(5)

آثار وبرکات سوره

1) مشرف شدن به زیارت خانه خدا

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس قرائت سوره نبأ را یک سال ادامه دهد و هر روز آن را قرائت نماید از سال خارج نشود مگر اینکه خانه خدا را زیارت خواهد کرد.(6)

2) برای بیدار ماندن در شب

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر کس که می خواهد شب بیدار بماند اگر سوره نبأ را قرائت کند چنین می شود و قرائت آن برای کسی که می خواهد در شب مسافرت نماید مفید خواهد بود و او را از شر دزد و راهزن در امان می دارد.(7)

دیگر خواص سوره :

در مصباح کفعمی نیز امده است: هر کس سوره نبأ را بر پوست آهویی با گلاب و زعفران بنویسد و با خود همراه داشته باشد خوابش کم و بیداری اش زیاد می شود و در امان و حفظ خداوند خواهد بود و اگر نوشته این سوره را به بازو ببندد موجب زیاد شدن نیرویش می شودو منوشیدن آب شسته شده  سوره نبأ بیماری های شکم را از بین می برد. (8)

_________________

پی نوشت:

(1)  درمان با قرآن ، ص135

(2) مجمع البیان، ج10، ص237

(3) مستدرک الوسائل، ج4، ص366

(4) بحارالانوار، ج24، ص352

 (5) تفسیر ابی حمزه ثمالی، ص350

(6) ثواب الاعمال، ص121

(7) تفسیرالبرهان، ج5، ص563

(8) المصباح کفعمی، ص459

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

منبع (ادامه ...):

https://quran.anhar.ir/fazilat-309.htm

تفسیر صفحۀ ۱۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۸۳ - تفسیر نور:


«وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبی‏ وَ الْیَتامی‏ وَ الْمَساکِینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ» و (به یاد آرید) زمانی که از بنی‌اسرائیل پیمان گرفتیم، جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان، احسان کنید و با مردم، به‌زبان‌خوش سخن بگویید و نماز را برپای دارید و زکات بدهید. امّا شما (با اینکه پیمان بسته بودید) جز عدّۀ کمی، سرپیچی کردید و روی‌گردان شدید.

نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۸۳:

 

احسان، جامع‌‏ترین و وسیع‏‌ترین واژه در باب نیکی است.

 

در حال فقر والدین، احسان مادّی و در حال غنای آنان، احسان روحی.

 

چنان‌که احسان به یتیم شامل تأدیب، حفظ حقوق، محبّت و تعلیم او می‌‏شود.

 

اصول همۀ ادیان یکی است؛ چون همۀ این میثاق‌ها، در اسلام نیز هست.

 

پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۸۳:

 

۱. خداوند از طریق عقل، فطرت و وحی، از مردم پیمان می‌گیرد. «أَخَذْنا مِیثاقَ»

 

۲. توحید، سرلوحۀ مکتب انبیاست و بعد از آن، کارهای نیک قرار گرفته است. «لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»

 

۳. در کنار توحید، احسان به والدین مطرح است. «لا تَعْبُدُونَ» «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»

 

۴. احسان به والدین باید شخصاً صورت گیرد؛ نه با واسطه. حرف «ب» در «بِالْوالِدَیْنِ» به‌معنای مباشرت شخصی است. «بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»

 

۵. گرایش به یکی از پدر و مادر، ممنوع است. «بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»

 

۶. ابتدا خویشان نیازمند، سپس دیگران. «ذِی الْقُرْبی‏ وَ الْیَتامی‏ وَ» البتّه در بین خویشاوندان نیز اولویّت ‏ها محفوظ است. «أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی‏ بِبَعْضٍ» «انفال، ۷۵»

 

۷. احسان باید همراه با ادب و بدون منّت باشد. در کنار احسان، جمله «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» آمده است.

 

۸. اگرچه به همۀ مردم نمی‌توان احسان کرد، ولی با همه می‌‏توان خوب سخن گفت. «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»

 

۹. برخورد خوب و گفتار نیکو، نه‌تنها با مسلمانان، بلکه با همۀ مردم لازم است. «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»

 

۱۰. علاوه‌بر پرداخت زکات، احسان به مستمندان و ایتام نیز لازم است. در آیه هم زکات آمده و هم احسان به مساکین. «إِحْساناً» «وَ الْمَساکِینِ» «وَ آتُوا الزَّکاةَ»

 

۱۱. نماز و رابطه با خداوند، از زکات و رابطه با فقرا جدا نیست. «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ»

 

۱۲. نماز و زکات در ادیان دیگر نیز بوده است. «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ»

 

۱۳. اعتقاد به توحید، احسان به والدین و ایتام و مساکین، همراه با دستور پرداخت زکات و برخورد نیکو با مردم، و به‌پاداشتن نماز، نشانۀ جامعیّت اسلام است.

 

۱۴. ادای حقوق، دارای مراتب و مراحلی است. اوّل حقّ خداوند، سپس والدین، سپس خویشاوندان، سپس یتیمان که کمبود محبّت دارند و آنگاه مساکین که کمبود مادّیات دارند.

 

۱۵. تمام احکام اعتقادی، اخلاقی و فقهی، میثاق و عهد خدا با انسان است. بعد از «مِیثاقَ» سخن از عقیدۀ توحیدی، احسان به والدین، نماز و زکات آمده است.

 

منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور، ج ۱ ، ص ۱۴۴-۱۴۹.

منبع (ادامه ...):

https://olgoirani.com/content/12/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87-12-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1

 

«اتحاد ملی» علیه دشمن تفرقه‌افکن

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش فرمودند: «نقشه‌ی دشمن برای ما روشن است، یعنی ما هیچ ابهامی در نقشه‌ی دشمن نداریم که چه‌کار میخواهد بکند.» ۱۴۰۱/۱۱/۱۹

منبع (ادامه ...):

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=51936

به رسم آیه‌ها | اعتماد نکردن به استکبار

منبع (ادامه ...):

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51935

شهید سید اسدالله لاجوردی

منبع (ادامه ...)؛

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1377

شهید مدافع حرم شهید سید محمد حسینی (سلمان)

منبع (ادامه ...):

https://harimeharam.ir/shahid/165?n=%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%DB%8C-(%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7)

شهید سید کمال موسوی

منبع (ادامه ...):

https://www.golzar.info/165713/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B3%DB%8C%D8%AF%DA%A9%D9%85%D8%A7%D9%84-%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%DB%8C/

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: فضیلت و خواص سوره نبأ , فضیلت , خواص , سوره نبأ , رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم , خداوند , روز قیامت , عم یتسائلون , سوره نبا , امام صادق علیه السلام , ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام , امام باقر علیه السلام , سورۀ بقره , تفسیر نور , سوره بقره , اعتماد نکردن به استکبار , استکبار , شهید سید اسدالله لاجوردی , شهید مدافع حرم , شهید سید محمد حسینی , سلمان , شهید سید کمال موسوی , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

ویژه نامه شهادت امام هادی علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۵۴تا۵۵

و اذا جاءک الذین یؤ منون بایاتنا فقل سلام علیکم کتب ربکم على نفسه الرحمة اءنه من عمل منکم سوءا بجهالة ثم تاب من بعده و اءصلح فأنه غفور رحیم (۵۴)
و کذلک نفصل الایات و لتستبین سبیل المجرمین (۵۵)

ترجمه
۵۴ - هر گاه کسانى که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند به آنها بگو: سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود فرض کرده ، هر کس از شما کار بدى از روى نادانى کند سپس توبه و اصلاح (و جبران ) نماید او آمرزنده مهربان است .
۵۵ - و اینچنین آیات را برمیشمریم (و روشن میسازیم ) تا راه گناهکاران آشکار گردد.

تفسیر
بعضى معتقدند آیه نخست درباره کسانى نازل شده که در آیات قبل پیامبر
(صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مامور شد که از طرد آنها خوددارى کند، و آنها را از خود جدا نسازد و بعضى معتقدند درباره جمعى از گناهکاران بوده است که نزد پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آمدند و اظهار داشتند ما گناهان زیادى کرده ایم و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سکوت کرد تا آیه فوق نازل شد.
اما شان نزول آن هر چه باشد، شک نیست که مفهوم آیه یک معنى کلى و وسیع است و همه را شامل میشود، زیرا نخست به صورت یک قانون کلى به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور مى دهد که تمام افراد با ایمان را هر چند گناهکار باشند، نه تنها طرد نکند، بلکه به خود بپذیرد و چنین مى گوید:
هر گاه کسانى که به آیات ما ایمان آورده اند به سراغ تو بیایند، به آنها بگو: سلام بر شما (و اذا جائک الذین یؤمنون بایاتنا فقل سلام علیکم ).
این سلام ممکن است از ناحیه خدا و بوسیله پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بوده باشد، و یا مستقیما از ناحیه خود پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و در هر حال دلیل بر پذیرا شدن و استقبال کردن و تفاهم و دوستى با آنها است .
در جمله دوم اضافه میکند، که پروردگار شما رحمت را بر خود فرض کرده است (کتب ربکم على نفسه الرحمة ).
(کتب )که از ماده ( کتابت ) به معنى نوشتن است ، در بسیارى از موارد کنایه از الزام و ایجاب و تعهد مى باشد، زیرا یکى از آثار نوشتن مسلم شدن و ثابت ماندن چیزى است .
و در جمله سوم که در حقیقت توضیح و تفسیر رحمت الهى است ، با تعبیرى محبت آمیز چنین مى گوید: هر کس از شما کارى از روى جهالت انجام دهد، سپس توبه کند و اصلاح و جبران نماید، خداوند آمرزنده و مهربان است (انه من عمل منکم سوء بجهالة ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم )
همانطور که سابقا گفته ایم منظور از (جهالت ) در اینگونه موارد،
همان غلبه و طغیان شهوت است که انسان نه از روى دشمنى و عداوت با حق ، بلکه به خاطر غلبه هوى و هوس آنچنان مى شود که فروغ عقل و کنترل شهوت را از دست مى دهد، چنین کسى با اینکه عالم به گناه و حرام است اما چون علمش تحت الشعاع هوى و هوس واقع شده ، به آن جهل اطلاق گردیده ، مسلما چنین کسى در برابر گناه خود مسؤ ل است ، اما چون از روى عداوت و دشمنى نبوده ، سعى و کوشش مى کند اصلاح و جبران کند.
در حقیقت آیه فوق به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور مى دهد، که هیچ فرد با ایمانى را از هر طبقه و نژاد و در هر شرائطى بوده باشد، نه تنها از خود نراند، بلکه آغوش خویش را یکسان به روى همه بگشاید، حتى اگر کسانى آلوده به گناهان زیاد باشند، آنها را نیز بپذیرد و اصلاح کند.
و در آیه بعد براى تاکید مطلب مى فرماید:(ما آیات و نشانه ها و دستورات خود را این چنین روشن و مشخص مى کنیم ، تا هم راه حقجویان و مطیعان آشکار گردد و هم راه گنهکاران لجوج و دشمنان حق (و کذلک نفصل الایات و لتستبین سبیل المجرمین ).
روشن است که منظور از مجرم ، در آیه فوق هر گناهکارى نیست ، زیرا پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در این آیه ماموریت پیدا مى کند گناهکاران را در صورتى که به سوى او بیایند هر چند اعمال خلافى از روى نادانى انجام داده باشند، بپذیرد، بنابراین منظور از مجرم همان گناهکاران لجوج و سرسختى است که با هیچ وسیله تسلیم حق نمى شوند.
یعنى بعد از این دعوت عمومى و همگانى به سوى حق ، حتى دعوت از گناهکارانى که از کار خود پشیمانند، راه و رسم مجرمان لجوج و غیر قابل انعطاف کاملا شناخته خواهد شد

**************

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۵۶تا۵۸

قل انى نهیت اءن اءعبد الذین تدعون من دون الله قل لا اءتبع اءهواءکم قد ضللت اذا و ما اءنا من المهتدین (۵۶)
قل انى على بینة من ربى و کذبتم به ما عندى ما تستعجلون به إن الحکم الا لله یقص الحق و هو خیر الفاصلین (۵۷)
قل لو اءن عندى ما تستعجلون به لقضى الامر بینى و بینکم و الله اءعلم بالظالمین (۵۸)

ترجمه :
۵۶ - بگو من از پرستش کسانى که غیر از خدا میخوانید نهى شده ام ، بگو من از هوى و هوسهاى شما پیروى نمى کنم اگر چنین کنم گمراه شده ام و از هدایت یافتگان نخواهم بود.
۵۷ - بگو من دلیل روشنى از پروردگارم دارم و شما آنرا تکذیب کرده اید (و نپذیرفته اید) آنچه شما درباره آن عجله دارید به دست من نیست ، حکم و فرمان تنها از آن خدا است ، حق را از باطل جدا میکند، و او بهترین جدا کننده (حق از باطل ) است .
۵۸ - بگو اگر آنچه را که شما در باره آن عجله دارید نزد من بود (و به درخواست شما ترتیب اثر مى دادم عذاب الهى بر شما نازل مى گشت و) کار من و شما پایان گرفته بود و خداوند ظالمان را بهتر مى شناسد.

تفسیر
اصرار بیجا

در این آیات همچنان روى سخن به مشرکان و بت پرستان لجوج است - همانطور که بیشتر آیات این سوره نیز همین بحث را دنبال مى کند - لحن این آیات چنان است که گویا آنها از پیامبر دعوت کرده بودند به آئینشان گرایش پیدا کند پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مامور مى شود که صریحا به آنها بگوید: من از پرستش کسانى را که غیر از خدا مى پرستید نهى شده ام (قل انى نهیت ان اعبد الذین تدعون من دون الله ).
جمله نهیت (ممنوع شده ام ) که به صورت فعل ماضى مجهول آورده شده است اشاره به این است که ممنوع بودن پرستش بتها چیز تازهاى نیست بلکه همواره چنین بوده و خواهد بود.
سپس با جمله : بگو اى پیامبر من پیروى از هوا و هوسهاى شما نمى کنم (قل لا اتبع اهوائکم ) پاسـخ روشنى به پیشنهاد بى اساس آنها مى دهد و آن اینکه بت پرستى هیچ دلیل منطقى ندارد، و هرگز با حکم عقل و خرد جور نمى آید، زیرا عقل به خوبى درک مى کند که انسان از جماد اشرف است چگونه ممکن است انسان در برابر مخلوق دیگرى و حتى در برابر موجود پست تر سر تعظیم فرود آورد، علاوه بر این بتها غالبا ساخته و پرداخته انسان بودند چگونه ممکن است چیزى که مخلوق خود انسان است معبود او و حلال مشکلاتش گردد، بنابراین سرچشمه بت پرستى چیزى جز تقلید کورکورانه و پیروى از خرافات و هوا پرستى نیست .
و در آخرین جمله براى تاکید بیشتر مى گوید: اگر من چنین کارى را کنم مسلما گمراه شده ام و از هدایت یافتگان نخواهم بود (قد ضللت اذا و ما انا من المهتدین ).
در آیه بعد پاسـخ دیگرى به آنهاو آن اینکه من بینه و دلیل روشنى از طرف پروردگارم دارم اگر چه شما آن را نپذیرفته و تکذیب کرده اید (قل انى على بینة من ربى و کذبتم به ).
بینة در اصل به چیزى مى گویند که میان دو شى ء فاصله و جدائى مى افکند به گونه اى که دیگر هیچگونه اتصال و آمیزش با هم نداشته باشند، سپس به دلیل روشن و آشکار نیز گفته شده ، از این نظر که حق و باطل را کاملا از هم جدا مى کند.
در اصطلاح فقهى اگر چه ( بینة ) به شهادت دو نفر عادل گفته مى شود ولى معنى لغوى آن کاملا وسیع است و شهادت دو عادل یکى از مصداقهاى آن مى باشد و اگر به معجزات بینة گفته مى شود باز از همین نظر است که حق را از باطل جدا مى کند و اگر به آیات و احکام الهى بینة گفته مى شود باز به عنوان مصداق این معنى وسیع است .
خلاصه در این آیه نیز پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مامور است روى این نکته تکیه کند که مدرک من در مسئله خدا پرستى و مبارزه با بت کاملا روشن و آشکار میباشد و انکار و تکذیب شما چیزى از اهمیت آن نمى کاهد.
سپس به یکى دیگر از بهانه جوئیهاى آنها اشاره مى کند و آن اینکه آنها مى گفتند اگر تو بر حق هستى کیفرهائى که ما را به آن تهدید میکنى زودتر بیاور پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در پاسـخ آنها میگوید آنچه را شما درباره آن عجله دارید به
دست من نیست ) (ما عندى ما تستعجلون به ).
تمام کارها و فرمانها همه به دست خدا است (ان الحکم الا لله ).
و بعد به عنوان تاکید مى گوید: او است که حق را از باطل جدا مى کند و او بهترین جدا کنندگان حق از باطل است (یقص ‍ الحق و هو خیر الفاصلین ).
بدیهى است کسى میتواند به خوبى حق را از باطل جدا کند که علمش از همه بیشتر باشد و شناخت حق و باطل براى او کاملا روشن است ، به علاوه قدرت کافى براى اعمال علم و دانش خود نیز داشته باشد و این دو صفت (علم و قدرت ) به طور نامحدود و بى پایان تنها براى ذات پاک خدا است ، بنابراین او بهترین جدا کنندگان حق از باطل است .
در آیه بعد به پیامبر دستور مى دهد که در برابر مطالبه عذاب و کیفر از ناحیه این جمعیت لجوج و نادان به آنها بگو : اگر آنچه را که شما با عجله از من مى طلبید در قبضه قدرت من بود و من به درخواست شما ترتیب اثر میدادم کار من و شما پایان گرفته بود (قل لو ان عندى ما تستعجلون به لقضى الامر بینى و بینکم ).
اما براى اینکه تصور نکنند مجازات آنها به دست فراموشى سپرده شده در پایان خداوند از همه کس بهتر ستمکاران و ظالمان را مى شناسد و به موقع کیفر آنها را خواهد داد (و الله اعلم بالظالمین ).
 

نکته ها
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد
:
۱ - از آیات قرآن استفاده مى شود که بسیارى از اقوام گذشته همین درخواست را از پیامبران خود داشتند، که اگر راست مى گوئى پس چرا مجازاتى را که براى ما انتظار دارى به سراغ ما نمى فرستى ؟!
قوم نوح (علیه السلام ) چنین درخواستى را از او کردند و گفتند اى نوح ! چرا این همه با ما سخن مى گوئى و مجادله مى کنى ؟ اگر راست مى گوئى عذابى را که به عنوان تهدید مى گوئى زودتر بیاور قالوا یا نوح قد جادلتنا فاکثرت جدالنا فاتنا بما تعدنا ان کنت من الصادقین (هود - 32) نظیر این تقاضا را قوم صالح نیز از او کردند (اعراف - 77).
و همچنین قوم عاد به پیامبرشان هود چنین پیشنهادى داشتند (اعراف - 70) از سوره اسراء نیز استفاده مى شود که این درخواست از پیامبر اسلام مکرر واقع شد، حتى گفتند ما به تو ایمان نمى آوریم مگر زمانى که یکى از چند کار انجام دهى از جمله اینکه سنگهاى آسمانى را قطعه قطعه بر سر ما بیفکنى ! (او تسقط السماء کما زعمت علینا کسفا) (اسراء - 92).
این درخواستهاى نامعقول یا به عنوان استهزاء و مسخره کردن صورت مى گرفته و یا به راستى به عنوان طلب اعجاز و در هر دو صورت کار احمقانه اى بود، زیرا در صورت دوم موجب نابودى آنها مى شده و جائى براى استفاده از معجزه باقى نمى مانده و در صورت اول نیز با دلائل و نشانه هاى روشنى که پیامبران با خود داشتند حداقل احتمال صدق آنها در نظر هر بیننده مجسم میشده است ، چطور ممکن است با چنین احتمالى انسان تقاضاى نابودى خودش را بکند، یا آن را به شوخى بگیرد ، ولى تعصب و لجاجت بلاى بزرگى است که جلو هر گونه فکر و منطق را مى گیرد.
۲- جمله (ان الحکم الا لله ) معنى روشنى دارد و آن اینکه : هر گونه فرمان در عالم آفرینش و تکوین و در عالم احکام دینى و تشریع به دست خدا است ، و بنابراین اگر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) ماموریتى پیدا مى کند آنهم به فرمان او است .
و اگر حضرت مسیح مثلا مرده اى را زنده مى کند آنهم به اذن او است ، همچنین هر منصبى اعم از رهبرى الهى و قضاوت و حکمیت به کسى سپرده شده است
آنهم از ناحیه پروردگار است . اما متاسفانه جمله به این روشنى در طول تاریخ کرارا مورد سوء استفاده واقع شده است ، گاهى خوارج براى ایراد به مسئله تعیین حکمین در جریان جنگ صفین که به پیشنهاد آنها و امثال آنها صورت گرفته بود به این جمله چسبیده و به گفته على (علیه السلام ) کلمه حقى را گرفته و در معنى باطلى به کار میبردند، و تدریجا جمله لا حکم الا لله شعارى براى آنها شد.
آنها آن قدر نادان و ابله بودند که تصور مى کردند اگر کسى به فرمان خدا و به دستور اسلام در موضوعى حکمیت پیدا کرد با جمله ان الحکم الا لله مخالف است ، با اینکه قرآن زیاد میخواندند اما کمتر مى فهمیدند، زیرا حتى قرآن در موضوع دادگاه خانوادگى اسلام تصریح به انتخاب حکم از طرف زن و مرد مى کند (فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها) (نساء - 35)
بعضى دیگر - همانطور که فخر رازى در تفسیر خود نقل مى کند - این جمله را دلیلى بر مسلک جبر گرفته اند، زیرا وقتى قبول کنیم همه فرمانها در جهان آفرینش به دست خدا است اختیارى براى کسى باقى نمى ماند.
در حالى که مى دانیم آزادى اراده بندگان و اختیار آنها نیز به فرمان پروردگار است ، این خدا است که مى خواهد آنها مختار و آزاد در کار خود باشند تا در پرتو اختیار و آزادى ، تکلیف و مسئولیت بر دوش آنها نهد و تربیت شوند.
۳- جمله یقص در لغت به معنى قطع کردن و بریدن چیزى است و اینکه در آیه فوق مى خوانیم یقص الحق : خداوند حق را میبرد یعنى کاملا آنرا از باطل جدا و تفکیک مینماید، بنابراین جمله بعد و هو خیر الفاصلین
او بهترین جدا کنندگان است تاکید براى این موضوع محسوب مى شود.
و باید توجه داشت که جمله ( یقص ) از ماده ( قصه ) به معنى بیان سرگذشت و داستان نیست آنچنان که بعضى از مفسران پنداشته اند.

منبع

 تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۲ - تفسیر نور

«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصاری‏ وَ الصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» همانا کسانی‌که (به اسلام) ایمان آورده و کسانی‌که یهودی شدند و نصاری و صابئان، هرکس‌که به خدا و روز قیامت ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پس برای آنها در نزد پروردگارشان، پاداش و اجر است و بر آنها ترسی نیست و آنها محزون نمی‌شوند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۲:

در تفسیر نمونه از جامع‌البیان، نقل شده است:

سلمان فارسی به رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله گفت: دوستان من که اهل ایمان و نماز بودند، ولی شما را ندیدند تا به شما ایمان بیاورند؛ وضع آنها در قیامت چگونه است؟

یکی از حاضرین جواب داد: اهل دوزخ هستند.

ولی این آیه نازل شد که هر کدام از پیروان ادیان که در عصر خود بر طبق وظایف و فرمان الهی عمل کرده‌‏اند، مأجور هستند.
آیا طبق آیه ۶۲، سوره بقره می توان بر یهودیت و مسیحیت باقی ماند؟

این آیه نمی‌‏تواند بهانه و دستاویزی برای ماندن در یهودیّت و مسیحیّت باشد؛ زیرا

اوّلًا: قرآن، اهل کتاب را به اسلام دعوت نموده است.

ثانیاً: تهدید کرده که اگر آگاهانه به سراغ دینی غیر از اسلام بروند، مورد قبول نیست. «آل عمران، ۸۵»

مراد از «الَّذِینَ هادُوا» یهودیان هستند. این نام‌گذاری یا به‌سبب اظهار توبۀ آنان است که با تعبیر«إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ» «اعراف، ۱۵۶» آمده است و یا به‌جهت آنکه این قوم به یکی از فرزندان حضرت یعقوب که یهود نام داشت، منسوب بودند.

مراد از «النَّصاری‏»، مسیحیان هستند که در جواب حضرت عیسی که فرمود: «مَنْ أَنْصارِی» گفتند: «نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ» «صف، ۱۴»

شاید هم این نام‌گذاری به‌جهت سکونت آنان در منطقۀ ناصریّه، زادگاه عیسی علیه‌السّلام باشد.

«صابئین» به کسانی گفته می‌‌شود که خود را پیروان حضرت یحیی می‌دانند و برای ستارگان، قدرت تدبیر قائل هستند.

نام این گروه در سوره‏‌های بقره، مائده و حج، در کنار یهود، نصاری، مجوس و مشرکین آمده است. «بقره، ۶۲، مائده، ۶۹، حج، ۱۷»

از اینجا معلوم می‌‏شود که صابئین غیر از چهار دستۀ مذکور هستند.

پیروان این آیین نیز همانند سایر اهل کتاب، به اسلام دعوت شده‌‏اند. اینها با توجّه به اعتقادات خاصّ خود، پیروان اندکی دارند و اهل تبلیغ از دین خودشان نیستند. آنها بیشتر در کنار رودخانه‏‌ها و دریاها زندگی می‏‌کنند و گوشه‌گیر و منزوی هستند.

این افراد، غسل‏‌های متعدّدی دارند که در تابستان و زمستان باید در رودخانه و آب جاری انجام دهند.

هم‌اکنون تعداد نزدیک به پنج‌هزارنفر از آنان در خوزستان در کنار رود کارون و شهرهای دیگر آن استان زندگی می‏‌کنند و قریب به هشت‌هزار‌نفر نیز در عراق در کنار دجله و شهرهای دیگر عراق سکونت دارند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۲:

۱. تمام ادیان آسمانی، اصول مشترک دارند توحید، معاد و انجام اعمال صالح. «آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً»

۲. مهم‏‌ترین اصل اعتقادی بعد از توحید، معاد است. «آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ»

۳. صاحبان ادیان دیگر در صورت بی‌‏اطّلاعی از اسلام، چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، اگر به دین آسمانی خود ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند و در بی‌‏اطّلاعی خود مقصّر نباشند، اهل نجات هستند. «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ» «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»

۴. انسان، تنها در سایۀ ایمان به خداوند و امید به معاد و انجام عمل صالح، آرامش می‌یابد. «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»

۵. سعادت و کرامت، مربوط به ایمان و عمل صالح است؛ نه عنوانِ مسلم، یهودی، مسیحی و صابئی. «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ»«لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۳ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» و (یاد کن) زمانی‌که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فراز شما بالا بردیم (و گفتیم:) آنچه را (از آیات و دستورات خداوند) به شما داده‌‏ایم، با قدرت بگیرید و آنچه را در آن هست، به‌خاطر داشته باشید (و به آن عمل کنید) تا پرهیزگار شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۳:

ماجرای کنده‌شدن کوه طور از جای خود و قرار گرفتن در بالایِِ سرِ یهود، در سوره‌‌های «بقره، ۹۳»، «نساء، ۱۵۴» و «اعراف، ۱۷۱» نیز آمده است.

همچنین شاید مراد از پیمان مطرح شده در این آیه، همان پیمانی باشد که در سوره ‏های بقره، ۴۰ و ۸۲» و مائده ، ۱۲» آمده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۳:

۱. میثاق گرفتن، یکی از عوامل و انگیزه‌‏های عمل است. «أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ»

۲. خداوند، هم از طریق فرستادن پیامبر و هم با نشان دادن کارهای خارق‌العاده، حجّت را بر مردم تمام کرده است. «رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ»

۳. تهدید، برای سرکوب‌کردن روحیّه‌های مغرور و لجوج، یک وسیلۀ تربیتی است. «رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ»

۴. حفظ دستاوردهای انقلاب (نجات از سلطۀ فرعون و آزاد شدن از اسارت و)، باید با قدرت و قوّت دنبال شود. «رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ»

۵. عمل به آیات و احکام الهی، باید همراه با جدّیّت، عشق و تصمیم باشد؛ نه شوخی، نه عادت، نه شکّ و نه تشریفات. «خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ»

۶. معارف دینی باید با تدریس و تبلیغ، در اذهان مردم زنده بماند. «اذْکُرُوا ما فِیهِ»

۷. یاد آیات الهی و تدبّر در آنها، زمینه‌‏ساز تقواست. «اذْکُرُوا ما فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۴ - تفسیر نور:

«ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ» سپس شما بعد از این جریان (که کوه طور را بالای سر خود دیدید، بازهم) روی‌گردان شدید و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود قطعاً از زیان‌کاران بودید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۴:

۱. انسانِ غافل، مهم‌‏ترین تهدیدها را فراموش می‌‌کند. «ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ»

۲. نومید نشوید، زیرا که خداوند با متخلّفان نیز با فضل و رحمت برخورد می‌کند. «فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ»

۳. نجات از خسارت، در سایۀ فضل و رحمت الهی است. «فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۵ - تفسیر نور:

«وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ» قطعاً شما از (سرنوشت) کسانی از خودتان که در روز شنبه، نافرمانی کردند (و به‌جای تعطیل‌کردن کار در این روز، دنبال کار رفتند) آگاه هستید، ما (به خاطر این نافرمانی) به آنان گفتیم: به شکل بوزینه‌‏های مطرود درآیید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۵:

یکی از احکام تورات، وجوب تعطیل کردن شنبه بود که حرص و آز، گروهی از بنی‌اسرائیل را به کار واداشت و با حیله‌‏ای که بعداً خواهیم گفت، روزهای شنبه، کار می‌‏کردند.

لذا خداوند، افراد حیله‌‌گر را به صورت بوزینه درآورد تا درس عبرتی برای دیگران باشد.

این ماجرا علاوه‌بر این آیه در سورۀ «اعراف، ۱۶۳ - ۱۶۶» نیز آمده است و اصولًا مسخ چهره، یکی از عذاب‌‏های الهی و تحقّق قهر خداوندی است.

گروهی از نصاری نیز بعد از نزول مائدۀ آسمانی، کفر ورزیدند که به شکل بوزینه و خوک در آمدند. «وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِیرَ» «مائده، ۶۰»

کلمۀ «سبت» به‌معنای قطع و دست‌کشیدن از کار است.

چنان‌که در آیه‌‏ای دیگر، دربارۀ نقش خواب فرموده است: «وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً» «نبأ، ۹»

و لذا شنبه، روز تعطیلی یهود، «یوم‌السبت» نامیده شده است.

«خاسِئِینَ» از مادۀ «خسأ» به‌معنی «طرد نمودن» است.

این واژه ابتدا برای طرد سگ به کار رفته، ولی سپس به‌طورعام استعمال شده است. در آیه به‌جای «قردة خاسئة»، «خاسِئِینَ» فرموده که صفت برای جمع مذکّر عاقل است، شاید این استعمال برای آن است که جسم آنان تبدیل به بوزینه شده، نه روح و عقل انسانی آنان؛ زیرا در این صورت، عذابِ بیشتری می‌‌کشند.

هر چند که برخی، همانند مراغی در تفسیر خود، مراد از بوزینه‌شدن را یک تشبیه دانسته و گفته‌اند: این آیه نیز نظیر آیۀ «کَمَثَلِ الْحِمارِ» و یا «کَالْأَنْعامِ» است؛ یعنی مسخ معنوی آنان منظور است، نه مسخ صوری و ظاهری.

ولی در تفسیر أطیب‌البیان روایتی از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: خداوند هفتصد امّت را در تاریخ به‌خاطر کفرشان، تغییر چهره داده و به سیزده نوع حیوان، تبدیل شده‌‏اند. «بحار، ج ۱۴، ص ۷۸۷»

همان‌گونه که در روایات می‌‏خوانیم دامنۀ مسخ در قیامت با توجّه به خصوصیّات روحی افراد، گسترده‌‌تر خواهد بود.
در قیامت مردم چند گونه محشور می‌شوند؟

در قیامت مردم ده‌گونه محشور می‌‏شوند:

۱. شایعه‏‌سازان، به‌صورت میمون؛

۲. حرام‌خواران، به‌صورت خوک؛

۳. رباخواران، واژگونه؛

۴. قاضی ناحق، کور؛

۵. خودخواهان مغرور، کر و لال؛

۶. عالم بی ‏عمل، درحال‌جویدن زبان خود؛

۷. همسایه‌آزار، دست‌وپابُریده؛

۸. خبرچین، آویخته به شاخه‌های آتش؛

۹. عیّاشان، بَدبوتر از مُردار؛

۱۰. مستکبران، در پوششی از آتش. «تفسیر مجمع‌البیان و نور‌الثّقلین و صافی، ذیل آیۀ ۱۸ سورۀ نبأ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۵:

۱. از دانستنی‌های تاریخ، عبرت بگیرید. «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ»

۲. کسی‌که حکم خدا را نسخ کند، خود را مسخ کرده است. تغییر و تحریف چهرۀ دین، تغییر چهرۀ انسانیّت را به‌دنبال دارد. «اعْتَدَوْا» «کُونُوا قِرَدَةً»

۳. استراحت و عبادت، باید جزو برنامه‌‏های رسمی باشد و هر کس زمان تعطیل و تفریح و عبادت را به کار مشغول شود، متجاوز است. «اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ»

۴. هر کس راه خدا را کنار بگذارد، بوزینه صفت، مقلّد دیگران خواهد شد. «کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ»

۵. در جهان طبیعت، تبدیل موجودی به موجود دیگر ممکن است. «کُونُوا قِرَدَةً»

۶. حیوانات، از رحمتِ خداوند دور نیستند؛ ولی حیوان شدن انسان، نشانۀ قهر و طرد الهی است. «کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۶ - تفسیر نور:

«فَجَعَلْناها نَکالاً لِما بَیْنَ یَدَیْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ» ما این عقوبت را عبرتی برای حاضران معاصر و نسل‏‌های بعدشان و پندی برای پرهیزکاران قرار دادیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۶:

«نَکالَ» عذابی است که اثر آن باقی و ظاهر باشد تا دیگران ببینند و عبرت بگیرند.

امام صادق علیه‌السّلام فرمود: مراد از «لِما بَیْنَ یَدَیْها»، مردم زمان نزول بلا هستند و مراد از «ما خَلْفَها»، امّت‌‏های بعد از نزول هستند که شامل ما مسلمانان نیز می‌‏شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۶:

۱. شکست‌ها و پیروزی‌‏ها باید برای آیندگان درس باشد. «نَکالًا» «ما خَلْفَها»

۲. عبرت‌گرفتن و پندپذیری، نیازمند داشتن روحیّۀ تقواست. «مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۷ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ قالَ مُوسی‏ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَتَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ»
ترجم‌ۀ سورۀ بقره - آیۀ ۶۷:

و (به‌خاطر بیاورید) هنگامی‌که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما فرمان می‌‏دهد (برای یافتن قاتل) ماده‌گاوی را ذبح کنید، گفتند: آیا ما را به تمسخر می‏‌گیری؟ (موسی) گفت: به خدا پناه می‌‏برم از اینکه از جاهلان باشم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۷:

این سوره را به‌جهت این داستان، سورۀ بقره نامیده‌‌اند.

فرمان ذبح گاو، در تورات، سِفر تثنیه، فصل ۲۱» به‌عنوان یک قانون قضایی مطرح شده است . خلاصۀ ماجرا از این قرار بوده که مقتولی در بین بنی‌اسرائیل پیدا شد که قاتل آن معلوم نبود. در میان قوم نزاع و درگیری شروع شد و هر قبیله، قتل را به طایفه و قبیله‌‏ای دیگر نسبت می‌‏داد و خود را تبرئه می‌‏کرد.

آنها برای داوری و حلّ مشکل، نزد حضرت موسی رفتند. موسی علیه‌السّلام به آنها فرمود: خداوند دستور داده گاوی را ذبح کنید و قطعه‌‏ای از بدن آن را به مقتول بزنید تا زنده شود و قاتل خود را معرّفی کند.

آنها با شنیدن این جواب به موسی علیه‌السّلام گفتند: آیا ما را مسخره می‏‌کنی؟ موسی گفت: مسخره‌کردن کار جاهلان است و من به خدا پناه می‌‏برم که از جاهلان باشم.

در فرهنگ قرآن و روایات، جهل به‌معنای بی‏‌خردی است؛ نه نادانی.

لذا کلمۀ «جهل» در برابر «عقل» به کار می‌‌رود، نه در برابر علم و چون مسخره کردن دیگران، نشانۀ بی‏‌خردی است، حضرت موسی از آن به خدا پناه می‌برد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۷:

۱. اگر فرمان خداوند، با ذهن و سلیقۀ ما مطابق نیامد و راز آن را نفهمیدیم، نباید آن را انکار کنیم. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ» «أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً»

۲. موسی علیه‌السّلام دستور ذبح گاو را از سوی خدا معرّفی می‌کند تا بلکه رعایت ادب نموده و تسلیم شوند، ولی آنها باز بهانه‌گیری می‌‌کنند. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ»

۳. خداوند اگر اراده نماید، از به‌هم‌خوردن دو مرده، مرده‌‏ای زنده می‏‌شود. «تَذْبَحُوا بَقَرَةً»

۴. در کشتنِ گاو، تقدّس گاو کوبیده می‌‏شود؛ همانند بت‌‌شکنی ابراهیم علیه‌السّلام و آتش‌زدن گوسالۀ طلایی سامری. «تَذْبَحُوا بَقَرَةً»

۵. درجۀ ایمان مردم به پیامبرشان، از برخورد آنها در مقابل دستورات وی فهمیده می‌شود. «أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً»

۶. استعاذه و پناه‌بردن به خدا، یکی از راه‏‌های بیمه‌شدن است. عصمت انبیاء در سایۀ استعاذه و امثال آن است. «أَعُوذُ»

۷. مسخره‌کردن، کار افراد جاهل و بی‌خرد است. «أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ»

۸. جهل، خطری است که اولیای خدا، از آن به خدا پناه می‏‌برند. «أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ»

۹. خداوند در یک ماجرا، توحید، قدرت‌نماییِ خود، نبوّت، معجزۀ موسی و معاد، زنده شدن مرده، را به اثبات می‌رساند.
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۸ - تفسیر نور:

«قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَ لابِکْرٌ عَوانٌ بَیْنَ ذلِکَ فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ» (بنی‌اسرائیل به موسی) گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا بر ما روشن کند که آن چگونه (گاوی) است؟

(موسی) گفت: همانا خداوند می‌‏فرماید: ماده‌گاوی که نه پیر و ازکارافتاده باشد و نه بکر و جوان؛ (بلکه) میان این دو (و میان‌سال) باشد. پس آنچه به شما دستور داده شده (هرچه‌زودتر) انجام دهید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۸:

وقتی بنی‌اسرائیل فهمیدند که موضوع جدّی است، شروع به بهانه‌‏تراشی نمودند.

به نظر برخی مفسّران، احتمال می‌رود که این بهانه‌ها از طرف قاتل واقعی به مردم القا می‌‏شد، تا مبادا رسوا شود. «تفسیر فخر رازی، ذیل آیه»

در هر حال روش سؤال‌کردنِ قوم، حکایت از روحیّۀ لجاجت آنان دارد که در آیه به آن اشاره شده و پرده از باطن آنان برداشته است.
پیام‌های سوره بقره - آیه ۶۸:

۱. با ادب سؤال کنید. در این آیه کلمه «لَنا» دو بار تکرار شده و به‌جای «ربّنا» کلمۀ «رَبَّکَ» آمده که نشانۀ روح تکبّر است. «ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا»

۲. فرمان خداوند را سریع انجام دهید و از وسوسه و تردید بپرهیزید. «فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۹ - تفسیر نور:

«قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما لَوْنُها قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ» (آنان به موسی) گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا بر ما روشن سازد که رنگش چگونه باشد؟ (موسی) گفت: همانا خداوند می‌‏گوید: آن ماده‌گاوی باشد زردِ یک‌دست، که رنگ آن بینندگان را شاد و مسرور سازد!
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۹:

با اینکه فرمان ذبح، دو بار صادر شد، امّا گویا برخی از آنها قاتل را می‌‏شناختند و نمی‌خواستند معرّفی شود.

لذا از روی لجاجت و بهانه‏‌تراشی، سؤال‌های متعدّدی را مطرح می‌‌کردند، تا بالاخره از رنگ گاو سؤال کردند.

خداوند در جواب آنها فرمود: رنگ گاو، زردِ شدید و پُررنگ و خالص باشد. رنگی که بینندگان را شادمان کند؛ یعنی از خوش‌اندامی، سلامتی، رنگ و زیبایی خاصّی برخوردار باشد.

ای بسا اگر وسیلۀ وزن‌کردن داشتند، از وزنِ گاو نیز سؤال می‌‏کردند!

از سؤالات نابه‌جا نهی شده‌‏ایم. در سورۀ مائده می‏‌خوانیم: «لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ» «مائده، ۱۰۱» از چیزهایی که اگر به آنها پاسخ داده شود برای شما مشکل به وجود می‌‏آید، سؤال نکنید.

روزی پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله دربارۀ لزوم و اهمّیت حج، خطبه‌ای ایراد می‌‏فرمودند؛ در بین خطبه، شخصی سؤال کرد: آیا حج، هر سال واجب است؟

پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله جواب نفرمود. آن شخص دوباره سؤال خود را تکرار نمود.

حضرت ناراحت شده فرمودند: چرا اصرار می‌کنی؟ اگر بگویم بله، کار شما مشکل می‌‏شود؛ همین‌که دیدید من ساکت شدم، اصرار نکنید.

سپس پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: یکی از عوامل هلاکت اقوام گذشته، سؤالات نابه‌جای آنها بود. «تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۹۶»

حضرت علی علیه‌السّلام در نهج‌البلاغه می‌‏فرماید: «و سکت لکم عن اشیاء و لم یدعها نسیانا فلا تتکلفوها» «شرح ابن أبی الحدید، ج ۱۸، ص ۱۰۲» خداوند حکم برخی اشیا را مسکوت گذاشته است، این سکوت از سرِ فراموشی نیست، بلکه برای آن است که شما در عمل، در وسعت باشید.

و لذا با سؤالات نابه‌جا، موشکافی نکنید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۹:

۱. رنگ زرد، چنان‌که در روایات نیز آمده، مورد سفارش دین است. «فاقِعٌ لَوْنُها»

۲. رنگ ‏ها، در روحیّۀ انسان تأثیر دارند. «لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ»

منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور ، ج ۱، ص ۱۲۷-۱۳۵.

منبع

فضیلت وخواص سوره قیامت

هفتاد و پنجمین سوره قرآن کریم است که در مکه مکرمه نازل شده و دارای 40 آیه می باشد.

رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم در فضیلت این سوره فرمودند: هر کس سوره قیامت را قرائت کند در روز قیامت من و جبرئیل شهادت می دهیم که اوبه قیامت ایمان داشته است و در حالی وارد محشر می شود که چهره اش درخشان تر از دیگر آفریدگان خداست(1)

 امام باقر علیه السلام نیز فرمودند: هر کس در قرائت سوره قیامه مداومت ورزد و به آیات آن عمل کند خداوند عزیز و جلیل او را به بهترین شکل با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم محشور می کند در حالی که چهره اش شاد و خندان است تا اینکه از پل صراط و میزان بگذرد.(2)

آثار و برکات سوره

1) جهت محبوب شدن

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت است: ... مداومت در خواندن این سوره باعث افزایش روزی و امنیت و محبوبیت در بین مردم می شود. (3)

2) تقویت کننده عفاف و پاکدامنی

امام جعفر صادق علیه السلام فرموده اند: قرائت سوره قیامت موجب خشوع می شود و تقویت کنده عفاف و پاکدامنی و حفظ و صیانت خواهد بود.و هر کس آنرا بخواند از حاکمی نترسد و به اذن خدا در شب و روز محفوظ خواهد بود.(4)

3) رفع ضعف و ناتوانی

اگر این سوره را بنویسند و آب شسته شده ان را بنوشند ضعف و ناتوانی را از بین می برد.(5)

____________________

پی نوشت:

(1).مجمع البیان، ج10، ص190

(2) ثواب الاعمال، ص121

 (3) تفسیرالبرهان، ج5، ص533

(4) همان

(5) المصباح کفعمی، ص459

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

منبع (ادامه مطلب ...)

https://quran.anhar.ir/fazilat-306.htm

نماز شب سوم ماه رجب (اقبال الاعمال)

نماز شب چهارم ماه رجب (اقبال الاعمال)

نماز شب پنجم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فیما نذکره مما یختص بشهر رجب و برکاته و ما نختاره من عباداته و خیراته‏ و فیه فصول‏، فصل فیما نذکره من عمل اللیلة الخامسة من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل سی و پنجم، عمل شب پنجم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِکَ فِی کُتُبِ الْأَسْبَابِ إِلَى رِضَاءِ مَالِکِ یَوْمِ الْحِسَابِ مَرْوِیّاً عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ‏
در برخى کتاب‌هاى دربردارنده‌ى اعمال که به وسیله‌ى آن‌ها انسان به خشنودى پروردگار مالک روز حساب، راه مى‌یابد، آمده است که پیامبر اکرم-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- فرمود:
مَنْ صَلَّى فِی اللَّیْلَةِ الْخَامِسَةِ مِنْ رَجَبٍ سِتَّ رَکَعَاتٍ بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ خَمْساً وَ عِشْرِینَ مَرَّةً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[2]
هرکس در شب پنجم ماه رجب  شش  رکعت نماز-با  یک  بار سوره‌ى «حمد» و  بیست و پنج بار سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» -بخواند،
أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ أَرْبَعِینَ نَبِیّاً وَ أَرْبَعِینَ صِدِّیقاً وَ أَرْبَعِینَ شَهِیداً وَ یَمُرُّ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْقِ اللَّامِعِ عَلَى فَرَسٍ مِنَ النُّور
خداوند پاداش چهل پیامبر و چهل صدیق و چهل شهید را به او عطا مى‌کند و سوار بر اسبى از نور، همانند آذرخش درخشان از [پل] صراط مى‌گذرد.

[1]) سوره الحمد(الفاتحه) [2]) سوره التوحید(الاخلاص)

منبع (ادامه مطلب)

https://ahlolbait.com/doa/12509

نماز لیله الرغائب (شب آرزوها)

بدان‏که اولین شب جمعه ماه رجب را «لیلة الرغاب» (یعنى شب دلدادگان) مى ‏گویند و براى آن عملى با فضیلت‏ بسیار از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله وارد شده که آن را سیّد در کتاب «اقبال» و علاّمه حلى در «اجازه بنى زهره» نقل کرده‏ اند، بعضى از فضیلت آن اینکه به سبب انجام آن، گناهان بسیار آمرزیده مى‏ شود، و نیز نمازى در آن وارد شده که هرکه آن را به جاى‏ آورد هنگام شب اوّل قبرش حق تعالى ثواب آن را به نیکوترین صورت و با روى گشاده و درخشان و زبانى گویا به سوى‏ او مى ‏فرستد، پس به او مى‏ گوید: اى حبیب من تو را بشارت باد که از هر شدّت و سختى نجات یافتى، بنده مى‏ گوید تو کیستى؟ به خدا سوگند من چهره‏ اى زیباتر از چهره تو ندیدم، و سخنى شیرین‏ تر از سخن تو نشنیدم، و بویى بهتر از بوى‏ تو نبوییدم!! پاسخ می دهد: من ثواب آن نمازم که در فلان شب، از فلان ماه، از فلان سال به جاى آوردى‏ امشب نزد تو آمدم تا حقّت را ادا کنم، و مونس تنهایى تو باشم، و هراس را از تو برگیرم و هنگامى‏ که در صور (شیپور قیامت) دمیده شود، در عرصه قیامت سایه‏ اى بر سرت خواهم افکند، پس خوشحال باش که خیر هرگز از تو جدا نخواهد شد. کیفیت‏ این نماز چنین است:

اولین پنجشنبه ماه رجب را روزه مى‏ دارى، چون شب جمعه داخل شود، ما بین نماز مغرب و عشا، دوازده رکعت نماز بجاى مى‏ آورى، هر دو رکعت با یک سلام به این ترتیب که در هر رکعت یک مرتبه سوره «حمد» و سه مرتبه «سوره قدر» و دوازده‏ مرتبه «سوره توحید» مى‏ خوانى و هنگامى که از نماز فارغ شدى هفتاد مرتبه مى ‏گویى

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ عَلَى آلِهِ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] .

خدایا! بر محمّد پیامبر درس ناخوانده و خاندانش درود فرست

سپس به سجده مى‏ روى و هفتاد مرتبه می گویى:

سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ

پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح

آنگاه سر از سجده بر مى ‏دارى و هفتاد مرتبه مى‏ گویى:

رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْأَعْظَمُ

پروردگارا! مرا بیامرز و بر من مهرورز و از آنچه از من مى‏ دانى بگذر، تو خداى برتر و بزرگترى

دوباره به سجده مى‏ روى و هفتاد مرتبه مى‏ گویى:

سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ

پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح

سپس حاجت خود را مى‏ طلبى که به خواست خدا برآورده خواهد شد.

منبع (ادامه مطلب ...)

https://ahlolbait.com/doa/1674

https://ahlolbait.com/doa/12462

نماز شب ششم ماه رجب (اقبال الاعمال)

نماز شب هفتم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل الليلة السابعة من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل سی و نهم، عمل شب هفتم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِكَ فِيمَا نَظَرْنَاهُ مِمَّا يُقَرِّبُ الْعَبْدَ إِلَى مَوْلَاهُ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‏
در برخى كتاب‌هاى دربردارنده‌ى اعمال نزديك‌كننده‌ى بنده به مولاى خويش، به نقل از پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آمده است:
مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ السَّابِعَةِ مِنْ رَجَبٍ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[2] ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ[3] وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ[4]
هركس در شب هفتم ماه رجب  چهار  ركعت نماز-در هر ركعت سوره‌ى «حمد»  یک  بار و سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ» سه بار و سوره‌ى «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلْفَلَقِ» و «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلنّٰاسِ» -بخواند
وَ يُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ ص عِنْدَ الْفَرَاغِ عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ يَقُولُ الْبَاقِيَاتِ الصَّالِحَاتِ‏ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ عَشْرَ مَرَّاتٍ
و بعد از اتمام نماز  ده بار بر پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-صلوات بفرستد و باقيات صالحات (اعمال شايسته‌ى پاينده) ؛ يعنى «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلاّ اللّه و اللّه أكبر» را  ده بار بگويد،
أَظَلَّهُ اللَّهُ تَحْتَ ظِلِّ عَرْشِهِ [تَحْتَ الْعَرْشِ‏] وَ يُعْطِيهِ ثَوَابَ مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ اسْتَغْفَرَتْ لَهُ الْمَلَائِكَةُ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ هَذِهِ الصَّلَاةِ
خداوند او را در سايه‌ى [زير]عرش خود قرار مى‌دهد و پاداش كسى كه ماه رمضان را روزه داشته به او عطا مى‌كند و تا زمان فراغت از نماز، فرشتگان براى او طلب آمرزش مى‌كنند
وَ يُسَهِّلُ عَلَيْهِ النَّزْعَ وَ ضَغْطَةَ الْقَبْرِ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَرَى مَكَانَهُ مِنَ الْجَنَّةِ- وَ آمَنَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَزَعِ الْأَكْبَر
و جان كندن و فشار قبر او آسان مى‌گردد و از دنيا بيرون نمى‌رود تا اين‌كه جايگاه خويش را در بهشت ببيند و خداوند او را از هراس بزرگ‌تر [روز قيامت]ايمن گرداند

[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره التوحید(الاخلاص) [3]) سوره الفلق [4]) سوره الناس

منبع (ادامه مطلب ...)

https://ahlolbait.com/doa/12518

نماز شب هشتم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل الليلة الثامنة من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل چهل و یکم، عمل شب هشتم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِكَ فِي كُتُبِ الصَّلَوَاتِ فِي الْأَوْقَاتِ الصَّالِحَاتِ مَرْوِيّاً عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‏
در برخى كتاب‌هاى دربردارنده‌ى نمازها در اوقات شايسته، آمده است كه پيامبر اكرم -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-فرمود:
[وَ] مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الثَّامِنَةِ مِنْ رَجَبٍ عِشْرِينَ رَكْعَةً بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[2] وَ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ[3] وَ الْفَلَقِ[4] وَ النَّاسِ[5] ثَلَاثَ مَرَّاتٍ
هركس در شب هشتم ماه رجب  بیست ركعت نماز-در هر ركعت سوره‌ى «حمد»  یک  بار و سوره‌هاى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ»، «قُلْ يا أَيُّهَا اَلْكافِرُونَ»، «فلق» و «ناس» سه  بار-بخواند،
أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ الشَّاكِرِينَ وَ الصَّابِرِينَ وَ رَفَعَ اسْمَهُ فِي الصِّدِّيقِينَ وَ لَهُ بِكُلِّ حَرْفٍ أَجْرُ كُلِّ صِدِّيقٍ وَ شَهِيدٍ
خداوند به او پاداش سپاسگزاران و شكيبايان را عطا مى‌كند و نام او در ميان صديقان نوشته و بالا برده مى‌شود و در برابر هر حرف كه در نماز خوانده، پاداش همه‌ى صديقان و شهيدان براى او خواهد بود
وَ كَأَنَّمَا خَتَمَ الْقُرْآنَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ تَلْقَّاهُ سَبْعُونَ مَلَكاً يُبَشِّرُونَهُ بِالْجَنَّةِ وَ يُشَيِّعُونَهُ إِلَيْهَا
و گويى كه قرآن را در ماه رمضان خوانده و ختم كرده است و آن‌گاه كه از قبرش بيرون مى‌آيد، هفتاد فرشته به پيشواز او آمده و بشارت بهشت را به او مى‌دهند و از پى او روانه مى‌گردند.

[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره الفلق [3]) سوره الناس [4]) سوره الاخلاص [5]) سوره الکافرون

منبع (ادامه مطلب):

https://ahlolbait.com/doa/12522

 مادر ستاره‌های فروزان ولایت
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:
اگر شخصیت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها برای ذهنهای ساده و چشمهای نزدیک‌بین ما آشکار میشد، ما هم تصدیق میکردیم که فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها سرور همه‌ی زنان عالم است؛ بانویی که در سنین کم و در عمر کوتاه، به مقامات معنوی و علمی و معرفتی و به مرتبه‌ای برسد که برابر مرتبه‌ی انبیا و اولیا است. در واقع فاطمه‌ی زهرا فجر درخشانی است که از گریبان او، خورشید امامت و ولایت و نبوّت درخشیده است؛ آسمان بلند و رفیعی است که در آغوش آن، ستاره‌های فروزان ولایت قرار گرفته است. همه‌ی ائمّه علیهم‌السّلام برای مادر بزرگوار خود تکریم و تجلیلی قائل بودند که برای کمتر کسی این همه احترام و تجلیل را از آن بزرگواران میشود دید. ۱۳۷۶/۷/۳۰

گره‌ها آسان‌تر باز می‌شود...
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «اگر زن در جامعه بتواند به علم و معرفت و کمالات معنوی و اخلاقیای که خدای متعال و آیین الهی برای همه‌ی انسانها -چه مرد و چه زن- به‌طور یکسان در نظر گرفته است، برسد، تربیت فرزندان بهتر خواهد شد، محیط خانواده گرمتر و باصفاتر خواهد شد، جامعه پیشرفت بیشتری خواهد کرد و گره‌های زندگی آسانتر باز خواهد شد؛ یعنی زن و مرد خوشبخت خواهند شد. برای این باید تلاش کرد؛ هدف این است.» ۱۳۷۶/۷/۳۰

گرمای مطالعه
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:«این مسأله که زن به سمت معرفت، علم، مطالعه، آگاهی، کسب معلومات و معارف حرکت کند، باید در میان خودِ بانوان خیلی جدّی گرفته شود و به آن اهمیت بدهند.» ۱۳۷۶/۰۷/۳۰

دو لنگه یک در
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «اسلام در داخل خانواده، دو جنس زن و مرد را مانند دو لنگه‌‌ی یک در، دو چشم در چهره‌‌ی انسان، دو سنگرنشین در جبهه‌‌ی نبرد زندگی و دو کاسبِ شریک در یک باب مغازه قرار داده است. هرکدام از این دو، طبیعت، خصوصیات و خصلت‌‌هایی، هم در جسم و روح و فکر و هم در غرایز و عواطف دارند که ویژه‌ی خودشان است. این دو جنس، اگر با همان حدود و موازینی که اسلام معیّن کرده است در کنار هم زندگی کنند، خانواده‌‌ای ماندگار و مهربان و بابرکت و پرفایده خواهند داشت.» ۱۳۷۵/۰۶/۲۸
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «هدف اسلام در دفاع از حقوق زنان این است که زن تحت ستم نباشد و مرد خود را حاکم بر زن نداند. در خانواده، حدود و حقوقی هست. مرد حقوقی دارد، زن هم حقوقی دارد و این حقوق به‌شدت عادلانه و متوازن ترتیب داده شده است. آنچه متعلق به اسلام است، بینات اسلام و مسلمات اسلام است.» ۱۳۷۶/۰۷/۳۰

منبع (ادامه مطلب ...)

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=37066

 

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

حرکت مردم آمل در مقابل معارضین؛ نمونه پیروی از اهل بیت علیهم‌السلام
در همین داستان آمل که یک حرکت مردمی عجیبی مردم آمل نشان دادند، اینکه امام (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در وصیتنامه از مردم آمل اسم آوردند، نشان‌دهنده‌ی عظمت کار اینها -قشرهای مختلف، حتی زنها- است. دخترک چهارده پانزده ساله در همین داستان آمل، میرود میجنگد و به شهادت میرسد. البته سوابق مردم مازندران که زیاد است؛ من بارها گفته‌ام، از دورانهای قدیم این منطقه‌ی طبرستان و منطقه‌ی پشت این جبال سربه‌فلک‌کشیده که لشکریان فاتح خلفا نمیتوانستند از این جبال عبور بکنند، فراریان خاندان پیغمبر، این جوانهایی که در مدینه و در کوفه و در مناطق عراق و حجاز زیر فشار قرار میگرفتند، خودشان، زن‌وبچه‌هاشان فرار میکردند و خودشان را میرساندند به آن طرفی که نیروهای مسلح آن روز نمیتوانستند برسند. لذا مردم مازندران از وقتی که مسلمان شدند، پیرو اهل‌بیت بودند؛ یعنی از همان اول، اسلام اینها همراه بود با پیروی از اهل‌بیت (علیهم‌السلام). یک چنین کار بزرگی [کردند]. ۱۳۹۲/۰۹/۲۵

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=25091

بیانات در شرح دعای ماه رجب

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

«مسئله‌ی دفاع مقدس علاوه بر اینکه یک آزمون بزرگی بود برای ملت ایران، آزمونی هم بود برای بروز استعدادها، هم استعداد اشخاص، هم استعداد مناطق کشور؛ حالا در مورد استعداد اشخاص به نظر من این نکته‌ی مهم و قابل توجهی است که به آن توجه نمیشود؛ یعنی از بس واضح است مورد غفلت قرار میگیرد، از کثرت وضوح مخفی میماند؛ و آن این است که این دفاع مقدس وسیله‌ای شد برای اینکه استعدادهای مکنون(۳) در انسانها، به شکل عجیبی بروز کند. مثلا در سپاه، شما ملاحظه میکنید یک جوانی وارد میدان جنگ میشود و در حالی که از مسائل نظامی هیچ اطلاعی ندارد و وارد نیست، در ظرف یک سال، یک سال و نیم، دو سال تبدیل میشود به یک استراتژیست نظامی؛ این خیلی مهم است. خب، شما الان در حالات شهدا و سرداران بزرگ و مانند اینها که نگاه میکنید، مثلا فرض کنید شهید حسن باقری من‌باب مثال، بلاشک یک طراح جنگی است. هرکس منکر این معنا باشد، اطلاع ندارد؛ والا کسی اطلاع داشته باشد، خواهد دید که واقعا این جوان بیست و چند ساله یک طراح جنگ است. کی؟ در سال ۱۳۶۱؛ کی وارد جنگ شده است؟ در سال ۱۳۵۹. این مسیر حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است!» ۱۳۹۲/۰۹/۲۵

«من شرح حال شهید افشردی (باقری) را میخواندم - به نظرم شرح حال ایشان یا یکی دیگر از همین شهدا بود - در آنجا ذکر شده بود که ایشان هر روز خطاهای خود را مینوشته؛ همین که در توصیه‌ی علمای اخلاق و در توصیه‌های بعضی از احادیث و اینها هم هست که خطاهای خودتان را بنویسید، هر شب خودتان را محاسبه کنید. او این چیزها را روی کاغذ مینوشته. ماها رومان نمیشود خودمان بنویسیم، روی کاغذ بیاوریم، علنی کنیم؛ ولو بین خودمان و کاغذ. او در یادداشتهای خود نوشته بود که مثلاً من شب دیدم امروز این چند تا گناه را انجام دادم.» ۱۳۹۰/۰۱/۲۳

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=38824

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

«قبل از انقلاب، در دوران حرکت عظیم مردمی -حالا ماجراهای هفدهم شهریور و کشتار مردم و این مسائل که خب همه به‌وسیله‌ی دولت دست‌نشانده‌ی آمریکا انجام گرفت، به جای خود- در هشتم بهمن، یعنی چند روز قبل از ورود امام به داخل کشور، در همین خیابانهای تهران، همین خیابان انقلاب، مردم اجتماع کرده بودند؛ ژنرال هایزر که فرستاده‌ی آمریکا بود و به ایران آمد برای اینکه شاید بتواند یک‌جوری از دست انقلاب رژیم را نجات بدهد و حفظ بکند، او در خاطرات خودش مینویسد -اینها اسناد تاریخی است- و میگوید من به ژنرال قره‌باغی گفتم که در مواجهه‌ی با مردم لوله‌ی تفنگهایتان را پایین بیاورید؛ یعنی مردم را بکُشید، تیر هوایی بیخودی در نکنید، مردم را قتل‌عام کنید. اینها هم همین کار را کردند، لوله‌ی تفنگها را پایین آوردند، عدّه‌ای جوان و نوجوان کشته شدند ولی جمعیّت عقب نرفت. هایزر میگوید؛ قره‌باغی بعد آمد به من گفت که این تدبیر تو فایده‌ای نکرد، مردم عقب نرفتند، آن‌وقت هایزر میگوید من دیدم این ژنرال‌های شاه چقدر کودکانه فکر میکنند؛ یعنی باید ادامه میدادند، باید مرتّب میکُشتند. ببینید این رژیمِ دست‌نشانده بود. ژنرال آمریکایی دستور قتل‌عام هم‌وطنان را به ارتشبد ایرانی میدهد و این به دستور او و به توصیه‌ی او عمل میکند و چون فایده‌ای ندارد، میرود به او میگوید فایده‌ای ندارد؛ او هم میگوید اینها بچّه‌اند، اینها کودکانه فکر میکنند. این، ماحصل و خلاصه‌ی حکومت پهلوی در ایران است.» ۱۳۹۴/۰۸/۱۲

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=47193

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اختلاط با نامحرم به ضرر زنهاست
آن آقایی که با زنان نامحرم سروکار دارد، دو جا برای او امکان اشباع غرایزش در سطوح مختلف وجود دارد، این دیگر به زن خودش آن جور پای بند نیست. مثل مردی که هیچ زنی نگاه نمی‌کندنیست.

اینکه می‌گویند زن باید خودش را در محیطهای اجتماعی با نامحرم مخلوط نکند، برای این است که این زن، دلبستگی‌اش به مرد خودش باشد و الّا اگر زن کارش به جایی رسید که مرد خودش برایش عادی شد، مثل وضعیتی که الآن در جوامع غربی می‌بینید که اصلاً این مرد برای زن اهمیّتی ندارد، می‌گوید حالا شد، شد، نشد هم نشد. می‌گوید طلاق می‌گیریم، تمام می‌کنیم تو برو دنبال کارت، من هم می‌روم دنبال کارم. این بد است. بعضی از خانمها امروز تلاش می‌کنند که وضع زنان را این جوری کنند. این به ضرر زنهاست به نفع زنها نیست؛ چون این، بنیان خانواده را متلاشی می‌کند.
رهبر انقلاب؛ ۷۷/۱/۱۹

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1377

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

نهضت اسلامی در دنیا، یک امر جدی است. احساس هویت اسلامی در میان ملتهای مسلمان، بلکه در میان جمعیتهای مسلمان - یعنی آن‌جایی که مسلمین، یک ملت محسوب نمی‌شوند، بلکه یک جمعیت در اقلیت هستند - یک امر واضح و غیرقابل انکاری است. گویی تمام عوامل دست به دست هم داده است، تا ایمان اسلامی و احساس مسلمانی را در باطن مسلمین عالم قوی کند و آن را به عمل و منش و تحرک بیرونی و ظاهری تبدیل بنماید ... ۱۳۶۹/۰۴/۲۵

**************

 شهید یوسف کلاهدوز

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

هر ملتی، اگر تسلیم سلطه‌ی قدرتهای بزرگ عالم شد، از دست رفته است. هر ملتی، اگر حاضر شد از شرف ملی، اقتدار ملی و اراده‌ی ملی چشم بپوشد، در ورطه‌ی ضعف بی‌پایان و وادی‌یی که آخر آن معلوم نیست، لغزید. هر دولتی که حاضر شد در مقابل خواست دستگاه یکپارچه‌ی سلطه‌ی جهانی تسلیم شود، بیش از گذشته محکوم به ضعف و ذلت و تحت سلطه قرار گرفتن و هضم شدن شخصیت شد. این، یکی از چیزهایی است که وضع فعلی جهان، آن را نشان می‌دهد.

**************

 شهید یوسف کلاهدوز

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

در نظام جمهوری اسلامی، اگر کسی که مسؤولیتی بردوش گرفته، اخلاص و قصد قربت و نیت برای خدا نداشته باشد، تحقیقاً مغبون شده است. اگر اخلاص و عمل للَّه و تلاشِ منهای انگیزه‌های غیر الهی بود، هر مسؤولیتی گوارا، هر کار سنگینی تحمل کردنی، و هر باری برداشتنی است ... باید انگیزه‌ی حرکت ما - در هر سطحی که هستیم - انگیزه‌ی الهی باشد. علاج همه‌ی دردهای ما، اخلاص است. اگر اخلاص باشد، همه‌ی چیزهایی که فعلاً نظام و جامعه‌ی ما از آنها متأذّی است، برطرف خواهد شد. اخلاص در عمل، موجب خواهد شد یکپارچگیها تحکیم بشود ... بحمدالله ملت ما یکپارچه و متفقند. تبلیغات و وساوس دشمن نتوانسته است یکپارچگی ما را به هم بزند و اختلاف ایجاد کند؛ باید این را تحکیم کرد. این یکپارچگی و اتحاد، به مسؤولان و متصدیان امور امکان خواهد داد که وظایف و بارهای سنگینی که بر دوششان است، با جرأت و قدرت بیشتر حمل کنند و گره مشکلاتی که ما از گذشته‌های دور و از سالهای طولانی غلبه و سلطه‌ی طاغوت بر این کشور وارث آنها هستیم، باز نمایند ... ۱۳۶۹/۰۴/۲۵

**************

 شهید یوسف کلاهدوز

منابع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

https://www.golzar.info/59342

بخشی از وصیت نامه

شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه

تاریخ شهادت : 09/08/1395 | حلب، سوریه

پسرم و عزیز دلم امیر حسین جانم، بابایی من: خیلی دوستت دارم زیبایی نگاهت و چشمانت هیچ گاه فراموشم نمی شود. پسرم بابا رفت که حضرت زینب (س) تنها نماند. خانم زینب (س) در کربلا تنها ماند و در کربلا ماها نبودیم ولی حالا چی، اکنون کربلای دیگر آغاز شده اگر من باز جا بمانم در آن روز حساب در برابر مولایم و پروردگارم و معبودم چگونه سر بالا بگیرم، آن هم با دستی خالی و بی توشه …

امیدوارم ان شاالله این راه توشه ای باشد برایم در آن روز حسرت و شرمندگی …

فرزندم امیر حسین بابا تا میتوانی به مادرت محبت کن و به او توجه نما و از حرفها و رفتارها و کردارش پند بگیر و آنگونه رفتار کن که خداوند دوست دارد و میپذیرد و تابع ولایت باش که انسان بی ولایت پوچ است و توشه ای به همراه ندارد. به نماز و واجباتت توجه کن و بدان همیشه و همه جا خدا حاضر و ناظر بر اعمالت هست، برایم دعا کن و بدان که من هم برایت دعا میکنم ...

منبع (ادامه مطلب ...)

https://harimeharam.ir/shahid/475

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: امام هادی علیه السلام , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره بقره , سوره قیامت , نماز شب پنجم ماه رجب , نماز , ماه رجب , نماز لیله الرغائب , نماز شب هفتم ماه رجب , اقبال الاعمال , نماز شب هشتم ماه رجب , مادر , ولایت , ستاره , فروزان , گره , آسان , مطالعه , دفاع از حقوق زنان , آمل , شهید حسن باقری , حکومت پهلوی , نامحرم , نهضت اسلامی , هویت اسلامی , تسلیم , شهید یوسف کلاهدوز , شهید مدافع حرم , شهید محمد اتابه , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

http://yamahdi788.loxblog.com/post/501

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی

در دیدار خانواده‌های شهدای حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ:
۲۹ / آذر / ۱۴۰۱

حادثه تروریستی شاهچراغ موجب رسوایی آمریکایی‌های منافق و سیاه‌دل شد

این حادثه تلخ و موجب دادغدار شدن دلها بود اما در تاریخ ایران ماندنی شد

دستگاههای فرهنگی حقایق تاریخ و جنایتهای دشمنان را برای جوانان تبیین کنند

http://islamicworld.ir/fa/index.php

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

رهبر انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از نخبگان و استعدادهای برتر علمی:

پیشرفتهای ۴۰ساله نشان‌دهنده صحت تحلیل انقلاب از جهان در مقابل تحلیل غربگراها است

۲۷ /مهر/ ۱۴۰۱

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259

https://www.leader.ir/fa/content/26114

https://www.leader.ir/fa/content/26114

جنبش ضداستکباری و آرمان‌خواه

تبیین آرمان‌ها، مطالبه‌گری منطقی و تزریق امید

آرمان عزیز

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «آن طلبه‌ی جوان ــ طلبه‌ی شهید جوان در تهران، آرمان عزیز ــ چه گناهی کرده بود؟ یک طلبه‌ی جوان؛ دانشجو بوده، آمده طلبه شده؛ متدیّن، مؤمن، متعبّد، حزب‌اللهی. [اینکه او را] شکنجه کنند، زیر شکنجه او را بکشند، جسدش را بیندازند در خیابان. اینها کارهای کوچکی است؟ اینها چه کسانی‌اند؟ باید فکر کرد. اینها چه کسانی‌اند؟ اینها بچّه‌های ما که نیستند، اینها جوانهای ما که نیستند؛ ‌اینها چه کسانی‌اند؟ از کجا دستور میگیرند؟ چرا این کسانی که مدّعیِ حقوق بشرند اینها را محکوم نکردند؟» ۱۴۰۱/۰۸/۱۱

ستاره‌های شاهچراغ

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «حادثه‌ای که چند روز پیش در شاهچراغ اتّفاق افتاد، این یک ستاره است، این تمام‌شدنی نیست، این میماند در تاریخ، این مایه‌ی افتخار و سربلندی خواهد بود در تاریخ. بله، عدّه‌ای داغدار شدند؛ بعضی از این حوادث، غم‌انگیز [است] و سرشار از اندوه میکند دل انسان را ولیکن ستاره است؛ اینها میماند در تاریخ، اینها حوادثی است که فراموش نمیشود. ما در این چهل و چند سال، چقدر از این حوادث داشته‌ایم! این، نشانه‌ی زنده بودن این ملّت است.» ۱۴۰۱/۰۸/۰۸

اصرار دارم نگویم خاورمیانه!

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «من اینجا بگویم این را ــ یک وقتی من [این را] گفتم ــ منطقه‌ی ما را میگویند: خاورمیانه! خاورمیانه یعنی چه؟ یعنی اصل دنیا و مرکز دنیا اروپا است؛ مثل همان داستان ملّانصرالدّین که گفتند مرکز دنیا کجا است؟ گفت همین جایی که میخ طویله‌ی خر من است؛ اینجا مرکز دنیا است! هر منطقه‌ای که از اروپا دور است، اسمش منطقه‌ی خاور دور است؛ چون دور از اروپا است؛ هر کدام که نزدیک است، مثل بعضی کشورهای شمال آفریقا، این خاور نزدیک است؛ هر کدام میانه‌ی اینها است، خاور میانه است؛‌ یعنی ملاک و اصل و اساس در نامگذاری کشورها هم عبارت است از اروپا. غربی‌ها این ‌قدر برای خودشان حق قائل بودند! این است که بنده اصرار دارم نگویم خاورمیانه، بگویم غرب آسیا. غرب آسیا است دیگر؛ چرا میگوییم خاورمیانه؟ این روحیه‌ی مقاومت در مقابل زورگویی و قدرت‌طلبی و سلطه‌طلبی قدرتهای سلطه‌گر را جمهوری اسلامی به وجود آورد. اوّل‌کسی که در دنیا گفت «نه شرقی و نه غربی» امام بزرگوار ما بود؛ نه شرقی و نه غربی.» ۱۴۰۱/۰۸/۱۱

طرف نقشه دارد

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «طرف نقشه دارد؛ هم مسئولین ما باید در نظر بگیرند ــ که خوشبختانه اطّلاعاتی‌های ما توجّه دارند؛ مسئولین سیاسی‌مان، مسئولین اقتصادی‌مان، مسئولین گوناگونمان باید بدانند که طرف با نقشه وارد میدان شده ــ هم آحاد مردم بدانند، هم شما جوانها بدانید؛ اینها با برنامه وارد میدان شده‌اند. برنامه هم این است که بلکه بتوانند ملّت ایران را با خودشان همراه کنند، کاری کنند که ملّت ایران عقیده‌اش بشود عقیده‌ی سران انگلیس و آمریکا و امثال اینها؛ نقشه این است، مقصود این است. البتّه ملّت ایران زد توی دهنشان؛ بعد از این هم توی دهنشان خواهد زد.» ۱۴۰۱/۰۸/۱۱

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51342

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51342

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51342

https://www.leader.ir/fa/content/26132

https://www.leader.ir/fa/content/26132

https://www.leader.ir/fa/content/26132

/ما-از-شما-دور-نیستیم!مرحوم آیت الله میلانی می فرمودند:
هر روز بنشینید یک مقدار با امام زمان درد و دل کنید. خوب نیست شیعه‌ روزش شب شود و شبش روز شود و اصلاً به یاد او نباشد. بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند، با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند.
با حضرت درد و دلی کند.
خدا مرحوم آیت الله العظمی بهجت را رحمت کند. یک حرف بلندی می فرمودند.
بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است.
قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش حضرت رسیده است.
او نزدیک است، درد و دل‌ها را می‌شنود.
با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید.
در زمان حضرت امام هادی علیه السلام شخصی نامه‌ای نوشت از یکی از شهرهای دور نامه‌ ای نوشت که آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هر حال چه کنم؟
حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک » لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو، ما از شما دور نیستیم.

https://imamhussain.org/persian/31216

«حَنْظَلَة بن أسعَد شِبامی» یکی از بزرگان شیعه در کوفه و مردی فصیح، شجاع و قاری قرآن بود. شبام، نام طایفه‌ای از همْدانیان است.[۱] او هنگامی که امام حسین علیه السلام به کربلا رفت، به سپاه حسینی پیوست و در رکاب آن حضرت به شهادت رسید. نام حَنْظَلَة بن أسعَد شِبامی در زیارت ناحیه مقدسه آمده است.

حنظلة جزء شهدایی است که تا اواخر جنگ زنده بود و از جان حسین بن علی علیهماالسلام در مقابل تیرها و نیزه‌های دشمن محافظت می‌کرد و گاهی هم با سخنانش به سپاه کوفه هشدار می‌داد و موعظه می‌کرد.[۲]

پیش از شروع جنگ، امام علیه السلام او را به عنوان فرستاده خویش به سوی عمر بن سعد فرستاد. چون روز عاشورا فرارسید، حنظله نزد امام رفت و برای جهاد اجازه گرفت. آنگاه در مقابل لشگر کوفه ایستاد و شروع به سخن گفتن کرد: «ای مردم، من بیم دارم عاقبت کار شما همانند سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود شود. ای مردم! من از رسوایی شما در روز قیامت می ترسم؛ روزی که هیچ حافظی جز خداوند نیست و کسی که گمراه شده است راهی به سوی هدایت ندارد. ای مردم! حسین را نکشید که خداوند شما را به عذاب خود مبتلا می سازد و کسی که افترا می بندد، زیان خواهد برد».

امام حسین علیه السلام به او فرمود: «ای پسر اسعد! اینان مستحق عذاب شدند، همان هنگام که تو به حق دعوتشان کردی و نپذیرفتند و تصمیم به ریختن خون تو و یارانت گرفتند و دست خود را به خون برادران صالح تو آلوده کردند».

حنظله بن اسعد به امام عرض کرد: راست گفتی، فدایت شوم. آیا اجازه می دهی که به ملاقات پروردگارم بشتابم و به برادرانم ملحق شوم؟ امام اجازه داد و فرمود: «برو به سوی چیزی که بهتر از دنیاست و آنچه در آن است؛ جهانی که حدی نپذیرد و سلطنتی که زوال نیابد».

حنظله گفت: السلام علیک یا اباعبدالله، صلی الله علیک و علی اهل بیتک، ملاقات ما و شما در بهشت! امام فرمود: «آمین! آمین!».

پانویس

1. انصارالحسین، ص۷۱.
2. عنصر شجاعت، ج۲، ص۱۰۰.


و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد. انبیاء ۱۰۵

شهید مهران صالحی شفا

شهادت: در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۶۲ منطقه فکه

بخشی از وصیت نامه:
با سلام و درود فراوان بر ولى‌عصر حضرت بقیة الله ارواحنا له الفدا و نائب بر حقش رهبر کبیر انقلاب اسلامى و امت جان بر کف و شهیدپرور حزب‌الله ...

شکر و سپاس خدایى را که به پیغمبرى محمد (ص)، رهبرى امام خمینى و پیروزى انقلاب اسلامى بر ما منت نهاد و اینک نیز به ما توفیق خدمت در ارتش و سپاه خود را عنایت کرده است. شکر و سپاس خداوندى ‌را که تمام توطئه‌هاى نهان و آشکار دشمنان را نقش بر آب نموده و مى‌نماید ...

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد. انبیاء ۱۰۵

شهید مهران صالحی شفا

شهادت: در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۶۲ منطقه فکه

بخشی از وصیت نامه:

خداوندا تو شاهد باش که چگونه پس از قرن‌ها که از ظهور اسلام مى‌گذرد ملتى بپا خاسته و در راه رضاى تو و بالا بردن نام و عزت اسلام و سنت رسول الله و ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین از هیچگونه فداکارى و جانبازى مضایقه نکرده است.

برادرانم شما که نمى‌دانم چگونه از ایثارگری‌ها و الطاف شما سپاسگزارى کنم همانطور که تاکنون عمل کرده‌اید هر چه بیشتر از ولایت فقیه که همان ولایت رسول‌الله و دولت اسلامى است حمایت کنید و هیچگاه با اندک رنج و نارسائى بهانه بدست دشمن ندهید ...

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد. انبیاء ۱۰۵

شهید مهران صالحی شفا

شهادت: در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۶۲ منطقه فکه

بخشی از وصیت نامه:

برادران دانش‌آموز شما نیز وظایف خطیرى بر عهده دارید که مهمترین آنها کسب علم و دانش و فراگیرى مهارت و کسب تخصص در زمینه‌هاى گوناگون است و استقلال و آزادى و جمهورى اسلامى بسته به تلاش شماست و شما باید فرهنگ اسلام را در ادارات و موسسات و جوامع مختلف برقرار سازید و بدانید که ضدانقلابیون و منافقان نیز چشم طمع به آینده دوخته‌اند و امیدوارند که تا ده،بیست سال آینده با نفوذ در رده‌هاى بالا و حساس مقامات دولتى و ادارات مهم بتوانند انحرافى در خط سیر و جهت انقلاب اسلامى ایجاد کنند و شما باید با جدیت و فعالیت بیشتر این امیدهاى واهى آنان را نیز به یأس و ناامیدى تبدیل کنید.

 حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:«ارزش شهدای ما هم باید معلوم باشد. شهدای دفاع از حرم اگر نبودند، ما باید حالا با عناصر فتنه‌گرِ خبیثِ دشمنِ اهل‌بیت و دشمن مردم شیعه، در شهرهای ایران میجنگیدیم. در برنامه‌های دشمن بود دیگر؛ در عراق که بودند، اینها در یک منطقه‌ای بودند و سعی میکردند خودشان را بکشانند به سمت منطقه‌ی مرزی با جمهوری اسلامی؛ و خودشان را برسانند به مناطق شرقی‌شان که همسایه‌ی جمهوری اسلامی است؛ سعی میکردند بیایند به این استانهایی که با ما هم‌مرزند؛ جلویشان گرفته شد، بهشان تودهنی زده شد، تارومار شدند، پدرشان درآمد، حالا [هم] که دارند بکلّی اِزاله میشوند، جارو میشوند. در سوریه هم همین‌جور؛ اگر این کاری را که سرداران با‌ارزش ما انجام دادند انجام نمیدادند، به قول این آقای مدّاح عزیزمان، حالا باید در همین دوروبَر و اطراف با اینها میجنگیدیم؛ باید در همین خیابانهای خودمان و شهرهای خودمان با اینها مبارزه میکردیم. بخش مهمّی از این امنیّتی که امروز شما دارید، مربوط به همین مدافعان حرم است.» ۱۳۹۶/۰۳/۲۸

منبع:

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=37057

شهید مدافع حرم شهید بابک نوری هریس:

«بعضی حرفها را نزنید، ما برای دفاع از ناموس آمده ایم اینجا، برای دفاع از اعتقادات آمدیم، نگویید مدافعان بشار ، ما مدافعان حرم هستیم.»

https://www.mashreghnews.ir/news/920848

https://harimeharam.ir/shohada/22/2

شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه تاریخ شهادت : 1395/08/09 | محل شهادت : حلب - سوریه

بخشی از وصیت نامه:

بسم الله الرحمن الرحیم

اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علی ولی الله

با تقدیم درود و سلام به محضر مقدس حضرت ولی عصر ارواحنا فدا و نایب بزرگوار و عزیزش خورشید تابان امید محرومان، پدر یتیمان، جان دهنده به این تنهای بی جان امام خامنه ای و با درود و سلام به شهدا و خانواده گرانقدرشان و بر رزمندگان پرتوان اسلام.

شهادت در قاموس اسلام کاری ترین ضربات را بر پیکر ظلم و شرک و الحاد میزند و خواهد زد و تاریخ اسلام این را ثابت کرده است، من نیز در پوست خود نمیگنجم و پاهایم به امر من نمیباشند و خویش را در قفس محبوس میبینم و میخواهم از قفس به در آیم، جنگ در سوریه “جنگ ما” جنگ علیه کفر است و ملت ما باید خودش را آماده هرگونه فداکاری نمایند و در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع انسانی و الهی جان دادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیش پا افتاده است و خدا کند که ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام و با خلوص نیت پیدا کنیم ...

برخی پیوندها و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today

A great and glorious soldier

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: هر چه میتوانید , جبهه , انقلاب , گسترش , تسلیم نشدیم , ایستادیم , ان‌شاءالله , همچنان , خواهیم ایستاد , برده , دیگران , بنده خدا , شهید مدافع حرم , شهید محمد اتابه , ملت ما , آماده , فداکاری , گسترش , ظهور , امام خامنه ای , یا زهراء سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۵۲تا۵۳

و لا تطرد الذين يدعون ربهم بالغداة و العشى يريدون وجهه ما عليك من حسابهم من شى ء و ما من حسابك عليهم من شى ء فتطردهم فتكون من الظالمين(۵۲)
و كذلك فتنا بعضهم ببعض ليقولوا اء هؤ لاء من الله عليهم من بيننا اءليس الله باعلم بالشاكرين(۵۳)

ترجمه :
۵۲ - آنها را كه صبح و شام خدا را ميخوانند و جز ذات پاك او نظرى ندارند، از خود دور مكن ، نه حساب آنها بر تو است و نه حساب تو بر آنها اگر آنها را طرد كنى از ستمگران خواهى بود.
۵۳ - و اين چنين بعضى از آنها را با بعض ديگر آزموديم (توانگران را به وسيله فقيران ) تا بگويند آيا اينها هستند كه خداوند از ميان ما (برگزيده و) بر آنها منت گذارده (و نعمت ايمان به آنها بخشيده ) آيا خداوند شاكران را بهتر نميشناسد؟!

شان نزول
در شان نزول آيات فوق روايات متعددى نقل شده كه با هم شباهت زياد دارند از جمله اينكه : در تفسير (در المنثور) چنين نقل شده كه جمعى از قريش از كنار مجلس پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) گذشتند در حالى كه صهيب و عمار، و بلال و خباب و امثال آنها از مسلمانان كم بضاعت و كارگر، در خدمت پيامبر بودند. آنها از مشاهده اين صحنه تعجب كردند (و از آنجا كه شخصيت را در مال و ثروت و مقام مى دانستند نتوانستند عظمت مقام روحى اين مردان بزرگ ، و نقش
سازنده آنها را در ايجاد مجتمع بزرگ اسلامى و انسانى آينده درك كنند) گفتند اى محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آيا به همين افراد از ميان جمعيت قناعت كرده اى ؟ اينها هستند كه خداوند از ميان ما انتخاب كرده ؟! ما پيرو اينها بوده باشيم ؟ هر چه زودتر آنها را از طرف خود دور كن ، شايد ما به تو نزديك شويم و از تو پيروى كنيم .
آيات فوق نازل شد و اين پيشنهاد را به شدت رد كرد. بعضى از مفسران اهل تسنن مانند نويسنده المنار حديثى شبيه به اين نقل كرده و سپس اضافه مى كند عمر بن خطاب در آنجا حاضر بود، و به پيامبر پيشنهاد كرد چه مانعى دارد كه پيشنهاد آنها را بپذيريم ؟ و ما ببينيم اينها چه ميكنند آيات فوق پيشنهاد او را نيز رد كرد.
اشتباه نشود ذكر شان نزول براى بعضى از آيات اين سوره منافاتى با اين ندارد كه تمام سوره يك جا نازل شده باشد زيرا همانطور كه سابقا اشاره كرديم ممكن است حوادث گوناگونى قبل از نزول سوره در فواصل مختلفى روى داده باشد و اين سوره ناظر به آن حوادث بوده باشد.
ذكر اين نكته در اينجا لازم به نظر مى رسد كه در پاره اى از روايات نقل شده هنگامى كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) پيشنهاد آنها را نپذيرفت از او خواستند كه ميان اشراف قريش و فقراى يارانش تناوب قائل شود، يعنى روزى را براى اينها و روزى را براى آنها قرار دهد، تا با هم در يك جلسه ننشينند، پيامبر اين پيشنهاد را پذيرفت شايد وسيله اى براى ايمان آوردن آنها شود، آنها گفتند بايد اين مطلب به عنوان يك قرار داد نوشته شود پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) على (عليه السلام ) را مامور نوشتن قرار داد كرد كه آيه فوق نازل شد و از اين كار نهى كرد.
ولى اين روايت علاوه بر اينكه با روح تعليمات اسلام سازگار نيست و در هيچ مورد در مقابل اينگونه تبعيضها انعطافى نشان نداده ، بلكه در همه جا سخن از وحدت جامعه اسلامى است ، با آيه قبل كه ميفرمود( ان اتبع الا ما يوحى الى :) من همواره پيرو وحى الهى هستم سازگار نيست ، چگونه ميتوان باور كرد پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بدون انتظار وحى تسليم چنين پيشنهادى شده باشد.
به علاوه جمله و( و لا تطرد) كه در آغاز آيه مورد بحث مى خوانيم نشان مى دهد كه آنها پيشنهاد طرد مطلق آن دسته از ياران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را داشته اند نه پيشنهاد تناوب ، زيرا تناوب با طرد فرق بسيار دارد و اين نشان مى دهد كه شان نزول همان است كه در آغاز آورديم .

تفسیر
مبارزه با فكر طبقاتى

در اين آيه به يكى ديگر از بهانه جوئيهاى مشركان اشاره شده و آن اينكه آنها انتظار داشتند پيامبر امتيازاتى براى ثروتمندان به نسبت طبقه فقير قائل شود، و معتقد بودند كه نشستن آنها در كنار ياران فقير پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) براى آنها عيب و نقص بزرگى است ، بيخبر از اينكه اسلام آمده تا به اينگونه امتيازات پوچ و بى اساس پايان دهد، لذا آنها روى اين پيشنهاد اصرار داشتند كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) اين دسته را از خود براند، اما قرآن صريحا و با ذكر دلائل زنده پيشنهاد آنها را نفى مى كند نخست كسانى را كه صبح و شام پروردگار خود را ميخوانند و جز ذات پاك او نظرى ندارند، هرگز از خود دور مكن (و لا تطرد الذين يدعون ربهم بالغداوة و العشى يريدون وجهه )
قابل توجه اينكه در اينجا بدون اينكه نام يا عنوان اين اشخاص را ذكر
كند، تنها به ذكر اين صفت قناعت شده است ، كه آنها صبح و شام - و به تعبير ديگر هميشه - به ياد خدا هستند، و اين عبادت و نيايش ‍ و توجه به پروردگار نه بخاطر ديگر از روى ريا است ، بلكه تنها بخاطر ذات پاك او است او را فقط بخاطر خودش مى خواهند و مى جويند، و هيچ امتيازى با اين امتياز برابرى نمى كند.
از آيات مختلف قرآن استفاده مى شود كه مشركان ثروتمند و خود خواه اين نخستين و آخرين بار نبود كه چنين پيشنهادى را به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) كردند، بلكه كرارا اين ايراد را داشتند، كه چرا پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) جمعى از بينوايان را گرد خويش جمع كرده است ، و اصرار داشتند آنها را طرد كند.
در حقيقت آنها روى يك سنت ديرين غلط امتياز افراد را به ثروت آنها مى دانستند، و معتقد بودند بايد طبقات اجتماع كه بر اساس ‍ ثروت به وجود آمده همواره محفوظ بماند، و هر آئين و دعوتى بخواهد زندگى طبقاتى را بر هم زند، و اين امتيازات را ناديده بگيرد، در نظر آنها مطرود و غير قابل قبول است .
در حالات نوح پيامبر (عليه السلام ) نيزكه اشراف زمان او به او ميگفتند، (و ما نراك اتبعك الا الذين هم اراذلنا بادى الراى ): ما نمى بينيم كسانى از تو پيروى كرده باشند، جز جمعى از فرومايگان و افراد خام (هود آيه 26) و اين را دليل بر بطلان رسالت او ميدانستند.
يكى از نشانه هاى عظمت اسلام و قرآن و به طور كلى عظمت مكتب انبيا اين است كه با سرسختى هر چه بيشتر، در برابر اين گونه پيشنهادها مقاومت كردند، و در جوامعى كه اختلاف طبقاتى يك مساله جاويدان شمرده مى شد، بكوبيدن اين امتياز موهوم پرداختند تا معلوم شود افراد پاكدل و با ايمان و هوشمندى هم چون سلمان و ابى ذر و صهيب و خباب و بلال به خاطر نداشتن مال و ثروت كمترين نقصى ندارند، و ثروتمندان بى مغز و كور دل و خود خواه و متكبر به خاطر ثروتشان نميتوانند از امتيازات اجتماعى و معنوى برخوردار گردند.
در جمله بعد مى فرمايد: دليلى ندارد كه اينگونه اشخاص با ايمان را از خود دور سازى ، براى اينكه نه حساب آنها بر تو است و نه حساب تو بر آنها، (ما عليك من حسابهم من شى ء و ما من حسابك عليهم من شى ء).
با اينحال اگر آنها را از خود برانى از ستمگران خواهى بود (فتطردهم فتكون من الظالمين ).
در اينكه منظور از حساب در اينجا چه حسابى است ؟ در ميان مفسران گفتگو است ، بعضى احتمال داده اند كه منظور از حساب ، حساب روزى آنها است ، يعنى اگر دست آنها از مال و ثروت تهى است بارى بر دوش تو نمى گذارند، زيرا حساب روزى آنها با خدا است ، همانگونه كه تو نيز بار زندگى خود را بر دوش آنها نمى گذارى و حساب روزى تو با آنها نيست .
ولى با توجه به بيانى كه خواهيم كرد اين احتمال بعيد به نظر مى رسد.

بلكه ظاهر اين است كه منظور از حساب ، حساب اعمال است - همانطور كه بسيارى از مفسران گفته اند - اما چگونه خداوند ميفرمايد حساب اعمال آنها بر تو نيست ، در حاليكه آنها عمل بدى نداشته اند كه ذكر چنين جمله اى لازم باشد اين به خاطر آن است كه مشركان ياران فقير پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را به واسطه نداشتن مال و ثروت متهم به دورى از خدا مى كردند كه اگر اعمال آنها در پيشگاه خدا مورد قبول بود، چرا آنها را از نظر زندگى مرفه قرار نداده است ؟ به علاوه آنها را متهم مى كردند كه ايمانشان شايد بخاطر تامين زندگى و رسيدن به آب و نان بوده است .
قرآن پاسـخ مى دهد به فرض اينكه آنها چنين بوده باشند، ولى حسابشان با خدا است ، همين اندازه كه ايمان آورده اند و در صف مسلمين قرار گرفته اند، به هيچ قيمتى نبايد رانده شوند، و به اين ترتيب جلو بهانه جوئيهاى اشراف قريش را ميگيرد.
شاهد اين تفسير همان است كه در داستان نوح پيغمبر كه شبيه داستان اشراف قريش است آمده در آنجا كه قوم نوح به او ميگويند: ا نؤمن لك و اتبعك الارذلون :( ما به تو ايمان بياوريم در حاليكه افراد بى سر و پا از تو پيروى كرده اند) نوح در جواب مى گويد: و ما علمى بما كانوا يعملون ان حسابهم الا على ربى لو تشعرون و ما انا بطارد المؤ منين :(من چه اطلاعى از اعمال آنها دارم ؟ حساب اعمال آنها بر خدا است اگر بدانيد، و من نميتوانم آنها را كه اظهار ايمان كرده اند از خود برانم .)
نتيجه اينكه وظيفه پيامبر آن است كه هر فردى را كه اظهار ايمان كند بدون هيچ گونه تفاوت و تبعيض از هر قشر و طبقه اى كه باشد بپذيرد، چه رسد به افراد پاكدل و با ايمانى كه جز خدا نمى جويند و تنها گناهشان اين است كه دستشان از مال و ثروت تهى است ، و آلوده زندگى نكبتبار اشراف نيستند.
يك امتياز بزرگ اسلام
مى دانيم در مسيحيت كنونى دايره اختيارات روساى مذهبى به طرز مضحكى توسعه يافته تا آنجا كه آنها براى خود حق بخشيدن گناه قائل هستند، و به همين جهت ميتوانند كسانى را با كوچكترين چيزى طرد و تكفير كنند، و يا بپذيرند.
قرآن در آيه فوق و آيات ديگر صريحا يادآور ميشود كه نه تنها علماى مذهبى حتى شخص پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نيز حق طرد كسى را كه اظهار ايمان مى كند، و كارى كه موجب خروج از اسلام بشود، انجام نداده ندارند. آمرزش گناه و حساب و كتاب بندگان تنها به دست خدا است ، و هيچ كس جز او حق دخالت در چنين كارى ندارد.
ولى اشتباه نشود موضوع بحث در آيه طرد مذهبى است ، نه طرد
حقوقى ، به اين معنى كه اگر مثلا مدرسه اى وقف بر محصلين خاصى بود، و كسى در آغاز مشمول شرايط بود و بعدا فاقد شرايط شد، اخراج او از آن مدرسه هيچ مانعى ندارد، و هم چنين اگر متولى مدرسه اختياراتى به خاطر رعايت مصالح مدرسه داشت ، هيچ مانعى ندارد كه براى حفظ نظم و موقعيت آن ، از آن اختيارات مشروع استفاده كند (بنابراين مطالبى كه در تفسير المنار در ذيل آيه بر خلاف اين مطلب ديده ميشود، ناشى از اشتباه طرد مذهبى با طرد حقوقى است ).
در آيه بعد به ثروتمندان بى ايمان هشدار مى دهد كه اين جريانات آزمايشهائى است براى آنها، و اگر از كوره اين آزمايشها نادرست بيرون آيند، بايد عواقب دردناك آنرا تحمل كنند، مى گويد: اين چنين بعضى از آنها را با بعض ديگر آزموديم (و كذلك فتنا بعضهم ببعض ).
فتنه در اينجا به معنى آزمايش است ، چه آزمايشى از اين سنگينتر كه اشراف و ثروتمندانى كه سالها عادت كرده اند حساب خود را به كلى از طبقات پائين جدا كنند، نه در شادى با آنها شريك باشند، و نه در غم و رنج ، و حتى قبرهايشان هم از يكديگر فاصله داشته باشد، يك مرتبه تمام اين آداب و رسوم را در هم بشكنند، و اين زنجيرهاى عظيم را از دست و پاى خود بردارند و به آئينى به پيوندد كه پيشگامان آن به اصطلاح از طبقه فقرا و پائين محسوب مى شوند.
سپس اضافه مى كند: كار اين توانگران به جائى ميرسد كه با نگاه تحقير به مؤ منان راستين نگريسته و مى گويند: آيا اينها هستند كه خداوند از ميان ما برگزيده ، و نعمت ايمان و اسلام به آنها ارزانى داشته است ؟ آيا اينها قابل
چنين حرفهائى هستند؟! (ليقولوا ا هؤ لاء من الله عليهم من بيننا).
و بعد به آنها پاسـخ مى گويد كه اين افراد با ايمان مردمى هستند كه شكر نعمت عمل و تشخيص را بجا آورده و آنرا بكار بسته اند، و هم چنين شكر نعمت دعوت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را بجا آورده و از او پذيرا شده اند. چه نعمتى از آن بزرگتر و چه شكرى از آن بالاتر، و بخاطر همين خداوند، ايمان را در قلوب آنها راسخ گردانيده است آيا خداوند شاكران را بهتر نميشناسد؟ (ا ليس الله باعلم بالشاكرين ).

تفسیر صفحۀ ۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۵۸ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْیَةَ فَکُلُوا مِنْها حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ وَ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ» و (به خاطر بیاورید) زمانی‌که گفتیم: وارد این قریه (بیت المقدّس) شوید و از (نعمت‌‏های فراوان) آن، هر چه می‌‏خواهید با گوارایی بخورید و از درِ (معبد بیت‌المقدّس) سجده‏‌کنان و خاشعانه وارد شوید و بگویید: «حِطّة» (گناهان ما را بریز)، تا ما خطاهای شما را ببخشیم و به نیکوکاران، پاداشی افزون خواهیم داد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۸:

چنان‌که در سورۀ مائده ، آیۀ ۲۱ آمده، مراد از «قریه» در این آیه، بیت‌المقدّس است.

پس از چهل‌سال ماندن در بیابان تیه، بنی‌اسرائیل مأمور شد که وارد شهر بیت‌المقدّس شده و به معبد وارد شوند و موقع داخل شدن به مسجد، کلمۀ مبارکه «حِطَّةٌ» را بگویند.

«حِطَّةٌ» به معنای ریزش گناهان و طلبِ عفو و اظهار توبه است.

در تفسیر اطیب‌البیان آمده است که مراد از باب، دروازۀ شهر نیست؛ بلکه درب مسجد است که الآن هم به نام «باب‌الحطة» معروف می‌‏باشد و مراد از «سُجَّداً» نیز سجدۀ شکر، بعد از ورود به مسجد است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۸:

۱. تأمین معاش مردم، مقدّم بر فرمان به عبادت و مقدّمه‌ای بر آن است. «کُلُوا» «سُجَّداً»

۲. برای ورود به مکان‌‏های مقدّس، احترام مخصوص لازم است. «ادْخُلُوا» «سُجَّداً»

۳. بخشش، از اوست؛ امّا استغفار و طلب آمرزش، باید از سوی ما باشد. «قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ»

۴. آداب دعا و شیوۀ توبه را نیز باید از خدا بیاموزیم. «ادْخُلُوا» «سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ»

۵. عمل به دستورات خداوند، زمینۀ آمرزش ماست. «ادْخُلُوا» «قُولُوا» «نَغْفِرْ لَکُمْ»

۶. استغفار، برای گناهکار مایۀ آمرزش و برای نیکوکار اعتلای درجه است. «نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ وَ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ»
تفسیر صفحۀ ۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۵۹ - تفسیر نور:

«فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ» امّا ستمگران (آن سخن را) به سخن دیگری غیر از آنچه به ایشان گفته شده بود، تبدیل کردند (و به‌جای حطّه، به‌عنوان مسخره گفتند: حنطه، یعنی گندم.) پس ما بر آن ستمکاران به‌سزای گناهی که مرتکب می‌شدند، عذابی از آسمان فرو فرستادیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۹:

در آیات ۱۶۱ و ۱۶۲ سورۀ اعراف، مشابه این آیه و آیۀ قبل تکرار شده و کلمۀ «رجز» به‌معنای عذاب، بیماری طاعون و حالت اضطراب به کار رفته است.

سنّت خداوند، نزول رحمت است و به‌همین‌دلیل، بهترین غذا «الْمَنَّ وَ السَّلْوی‏» برای بنی‌اسرائیل نازل شد، ولی به‌خاطر کج‌روی، عذاب از آسمان نازل می‌‏شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۹:

۱. ظلم و گناه، زمینه‌ساز تغییر و تحریف قانون است. «فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا»

۲. تاوقتی‌که روش و شیوۀ کاری بیان نشده، انسان آزاد است تا با نظر خود عمل کند، ولی بعد از بیان روش‌ها، عذری در تغییر آن نیست. «قِیلَ لَهُمْ»

۳. جزای تحریف‌گران قوانین الهی، قهر و عذاب است. «رِجْزاً مِنَ السَّماءِ»

۴. همۀ پاداش‌ها و کیفرها مربوط به آخرت نیست؛ بلکه بعضی از کیفرها در همین دنیا صورت می‌‏پذیرد. «فَأَنْزَلْنا» «رِجْزاً مِنَ السَّماءِ»

۵. اگر کج‌‏روی برای انسان عادت شد، قهر الهی فرا می‌‏رسد. «کانُوا یَفْسُقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۶۰ - تفسیر نور:

«وَ إِذِ اسْتَسْقی‏ مُوسی‏ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ کُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» و (به خاطر بیاور) زمانی که موسی برای قومِ خویش طلبِ آب کرد، به او گفتیم: عصای خود را به سنگ بزن، ناگاه دوازده چشمۀ آب از آن بشکافت و جوشید، (به‌طوری‌که) هر یک از افراد (طوائف دوازده‌‏گانه بنی‌اسرائیل) آبشخور خود را شناخت. (گفتیم:) از روزی الهی بخورید و بیاشامید و در زمین، تبهکارانه فساد نکنید!
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۰:

در عدد دوازده، رمزی نهفته است. عدد ماه‌ها، عدد نقبای بنی‌اسرائیل و تعداد حواریون حضرت عیسی علیه‌السّلام و عدد ائمۀ معصومین علیهم‌السّلام، دوازده است.

در آیه، همراه با کلمۀ «مُفْسِدِینَ»، «لا تَعْثَوْا» نیز آمده است.

«عثوا» به‌معنی فساد شدید است و شاید در کنار هم قرار گرفتن این دو کلمه، می‌خواهد از توجّه و تعمّد و روحیّۀ فسادانگیزی نهی کند. چراکه لغزشِ غیر عمد و بدون قصد فتنه‌‏انگیزی، مورد عفو قرار می‌گیرد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۰:

۱. انبیا، در فکر تأمین نیازهای مادّی مردم نیز هستند. «إِذِ اسْتَسْقی‏ مُوسی‏ لِقَوْمِهِ»

۲. همه‌چیز، حتّی آبِ خوردن را از خداوند بخواهیم. «اسْتَسْقی‏»

۳. قوانین طبیعت، محکوم ارادۀ خداوند است. «اضْرِبْ» «فَانْفَجَرَتْ» خداوند هم سبب‌‏ساز و هم سبب‌‏سوز است. با یک عصا و از دست یک نفر، یک بار آب را می‌خشکاند و یک‌بار آب را جاری می‌سازد.

۴. دعای انبیا، مستجاب است. «اسْتَسْقی‏»، «فَانْفَجَرَتْ»

۵. جاری‌شدن آب با زدن عصا به سنگ، یک معجزه است و پیدایش دوازده چشمه برای دوازده قبیله، معجزه‌‌ای دیگر. «اثْنَتا عَشْرَةَ»

۶. توزیع منظّم و عادلانه و حساب‌شده، مایۀ امنیّت و صفاست و مانع پیدا شدن اختلاف است. «قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ»

۷. بهره‌گیری از نعمت‌های الهی، نباید زمینه‌‏ساز فساد باشد. «کُلُوا» «وَ لا تَعْثَوْا»

۸. برای جلوگیری از فساد، از محبّت‌‏ها و لطف خداوند به انسان بگویید. «کُلُوا وَ اشْرَبُوا» «وَ لا تَعْثَوْا»
تفسیر صفحۀ ۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۱ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی‏ لَنْ نَصْبِرَ عَلی‏ طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنی‏ بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَکُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ » و (نیز به خاطر آورید) زمانی‌که گفتید: ای موسی، ما هرگز یک نوع غذا را تحمّل نمی‌‏کنیم، پس پروردگارت را بخوان تا از آنچه (به‌طور‌طبیعی از) زمین می‌رویاند، از سبزی و خیار و سیر و عدس و پیازش، برای ما (نیز) برویاند. موسی گفت: آیا (غذای) پست‌‏تر را به‌جای نعمت بهتر می‌خواهید؟ (اکنون‌که چنین است بکوشید از این بیابان خارج شده و) وارد شهر شوید، که هر چه خواستید برای شما فراهم است. پس (مُهر) ذلّت و درماندگی، بر آنها زده شد و (مجدّداً) گرفتار غضب پروردگار شدند. این به‌آن‌جهت بود که آنها به آیات الهی کفر می‌‏ورزیدند و پیامبران را به ناحق می‌کشتند، و این به سبب آن بود که آنان گنهکار و سرکش و متجاوز بودند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۱:

بنی‌اسرائیل به‌جای شکرگزاری از نعمت‏‌های «من و سلوی»، به فکر زیاده‌‏خواهی و تنوّع‌طلبی افتاده و از غذاهای زمینی خواستند و برای نمونه، تعدادی از آنها مانند: سبزی، خیار، پیاز و سیر را نام بردند.

حضرت موسی در برابر این درخواست‌‏ها، ضمن تأسّف از اینکه آنها نعمت‌های نیکو و بهتر را با نعمت‌‏های ساده عوض می‏‌کنند.

آن حضرت به آنها گفت: اگر بنای کامیابی از این‌ها را دارید، باید به شهر رفته و با دشمنان‌تان بجنگید، شما از یک‌سو حال جهاد ندارید و از طرف دیگر تمام امتیازات شهرنشینی را می‌‏خواهید.

خداوند خبر می‌‏دهد که این قوم با چنین ویژگی‏‌ها و خصوصیّات، به ذلّت و خواری افتاده و گرفتار قهر و غضب الهی خواهند شد.

تنوّع‌طلبی و افزون‌خواهی، دامی برای اسیر شدن انسان‌‌هاست. استعمارگران نیز از همین خصیصۀ مردم، برای لباس، مسکن، مرکب و تجمّلات استفاده کرده و مردم را به اسارت می‌کشند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۱:

۱. شکم‏‌پرستی، عامل هبوط و سقوط انسان‌‏هاست. «لَنْ نَصْبِرَ عَلی‏ طَعامٍ واحِدٍ» «اهْبِطُوا»

۲. رفاه‌‏طلبی، زمینۀ ذلّت و خواری است. «لَنْ نَصْبِرَ» «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ»

۳. بی‌‏ادبی در گفت‌وگو، نشانۀ روحیّۀ سرکش و طغیان‌گر است. آنها می‌‏توانستند به‌جای «لَنْ نَصْبِرَ» هرگز صبر نمی‌‏کنیم، بگویند: یکنواختی غذا برای ما سنگین شده است و یا به‌جای «فَادْعُ لَنا رَبَّکَ»، بگویند: «فادع لنا ربنا»

۴. بنی‌اسرائیل، نژاد پُرتوقّع و افزون‌طلب هستند. «فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنا»

۵. بیان خواسته‌های جزئی، نشانۀ شدّت وابستگی و حقارت طبع است. «بقل، قثاء، فوم، عدس و بصل»

۶. راضی بودن به آنچه خداوند خواسته و صبر بر آن، تأمین‌کنندۀ خیر و مصلحت واقعی انسان است. «أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنی‏ بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ»

۷. شهرنشینی و داشتن همه نوع امکانات، نشانۀ رشد و تکامل نیست، بلکه گاهی مایۀ سقوط و هبوط است. «اهْبِطُوا مِصْراً»

۸. کارهای خطرناک، وابسته به افکار انحرافی و خطرناک است. «یَکْفُرُونَ»، «یَقْتُلُونَ»

۹. تاریخ انبیا، با شهادت در راه خداوند گره خورده است. «یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ»

۱۰. تعدّی و معصیّت پی‌درپی، موجب کفر و کفر، عامل هر گونه جنایت است. «یَکْفُرُونَ»، «عَصَوْا»

۱۱. ذلّت و بدبختی، مربوط به نژاد نیست، بلکه مربوط به خصوصیّات و عقاید و اعمال انسان‏‌هاست. «ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ»

منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور ، ج ۱ ، ص ۱۲۱-۱۲۵.

منبع:

https://olgoirani.com/content/9/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87-9-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:
كجرويها و انحرافها ديده شود تا به نام آزادى دچار بى‏بندوبارى نشويم؛ چون آزادى مرز بسيار ظريف و دقيقى با بى‏بندوبارى دارد؛ بايد مراقب بود كه به عنوان و نام آزادى در گرداب بى‏بندوبارى نيفتيم؛ زيرا بى‏بندوبارى در نهايت منتهى خواهد شد به نفى آزادى و هرج و مرج؛ وجود استبداد، تحميل و فشار را توجيه و زمينه را براى استبداد فراهم مى‏كند ...


شهید علی اصغر ساده
یکم فروردین ۱۳۲۸، در تهران چشم به جهان گشود ... تا کاردانی در رشته پرستاری درس خواند. سروان ارتش بود. سال۱۳۴۸ ازدواج کرد و صاحب سه پسر و دو دختر شد. به عنوان نزاجا-لشکر ۱۶ در جبهه حضور یافت. هشتم آبان ۱۳۶۶، با سمت فرمانده گردان بهداری در اندیمشک بر اثر سانحه رانندگی سانحه رانندگی شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است. او را پرویز نیز می نامیدند.

https://www.golzar.info/34361/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87/

 

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , صفحه , قرآن کریم , شهید علی اصغر ساده , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

تفسیر صفحۀ ۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۴۹ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ وَ فِی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ» و (نیز به‌ خاطر بیاورید) آن زمان که شما را از فرعونیان رهایی بخشیدیم، که همواره شما را به بدترین وجهی آزار می‌دادند، پسران شما را سر می‌‏بریدند و زنان شما را زنده نگه می‌‏داشتند و در این امر، برای شما آزمایش بزرگ و سختی از طرف پروردگارتان بود.

و(لی) کسانی‌که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، آنانند اهل دوزخ که همیشه در آن خواهند بود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۴۹:

«فرعون»؛ عنوان پادشاهان روم، «کسری‏»؛ عنوان پادشاهان ایران و «خاقان»؛ عنوان پادشاهان ترک بود.

فرعونِ زمان حضرت موسی علیه‌السّلام، رامسیس اوّل، نام داشت که می‌گویند جسدش در موزۀ قاهره نگهداری می‌شود. «فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً» «یونس، ۹۲»

واژۀ «یَسُومُونَکُمْ» از ریشۀ «سوم» به‌معنی پی‌درپی دنبال چیزی رفتن است و «یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ» یعنی شما را به صورت مداوم عذاب می‌کردند.

یکی از عذاب‌‏ها و شکنجه‏‌ها، کشتن پسران بود که این امر، یا به‌خاطر خوابی بود که در تعبیر آن به فرعون گفته بودند: تو به دست مردی از بنی‌اسرائیل از بین خواهی رفت، و یا به خاطر جلوگیری از رشد بنی‌اسرائیل بود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۴۹:

۱. آزادی از سلطۀ طاغوت‌‏ها، از بزرگ‌‏ترین نعمت‌‏هاست. چنان‌که خداوند از میان همۀ نعمت‏‌ها، نام آن را برده است. «نَجَّیْناکُمْ»

۲. بیان سختی‌‌‌ها و تلخی‌‏های گذشته، لذّت آزادی امروز را چندین برابر می‌‌کند. «یَسُومُونَکُمْ»، «یُذَبِّحُونَ»، «یَسْتَحْیُونَ»

۳. طاغوت‌‏ها، بدون اطرافیان قدرت ندارند. «آلِ فِرْعَوْنَ»

۴. ناگواری و آزادی، هر دو وسیلۀ آزمایش و تربیت هستند. «بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ»

۵. محو نیروهای دفاعی و توسعۀ نیروهای رفاهی، کار فرعونی است. «یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ»

۶. طاغوت‌‏ها برای حفظ نظام و سلطۀ خود، به هر نوع شکنجه‌‏ای دست می‌‏زنند. «یَسُومُونَکُمْ»، «یُذَبِّحُونَ»
تفسیر صفحۀ ۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۵۰ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ فَرَقْنا بِکُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَیْناکُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» و (به‌خاطر بیاورید) هنگامی‌که دریا را برای شما شکافتیم و شما را نجات دادیم و فرعونیان را درحالی‌که شما تماشا می‌کردید، غرق کردیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۰:

ماجرای عبور بنی‌اسرائیل از رود نیل، در چند سورۀ قرآن بیان شده است. «‌طه، ۷۷ شعراء، ۶۳ دخان، ۲۴»

خداوند با شکافتن آب، از طریق زدن عصای حضرت موسی علیه‌السّلام، آنان را از رود دریا گونۀ نیل، عبور داد.

در این آیه، سه معجزۀ الهی در کنار هم مطرح شده است:

الف: شکافتن دریا؛ ب: نجات بنی‌اسرائیل؛ ج: غرق فرعونیان.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۰:

۱. نقش اسباب، بسته‌به ارادۀ حکیمانه خداوند است. موسی یک عصا دارد که گاهی از سنگ آب می‏‌جوشاند «اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ» و گاهی به آب خورده و از میان آن راه گشوده می‏‌شود. «فَرَقْنا بِکُمُ الْبَحْرَ»

۲. پایان شب سیه، سفید است. بنی‌اسرائیل بعد از آن همه شکنجه و بلا به رفاه و نجات رسیدند. «فَأَنْجَیْناکُمْ»

۳. انتقام از ستمگران در حضور ستمدیدگان، مرهمی برای آن‌هاست. «أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۵۱ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ واعَدْنا مُوسی‏ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ» و (به‌خاطر بیاورید) هنگامی‌که با موسی چهل شب وعده گذاردیم و شما پس از (آمدن) او (به میقات) گوساله را (معبود خود) گرفتید، درحالی‌که ستمکار بودید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۱:

نام حضرت موسی علیه‌السّلام در سی و چهار سورۀ قرآن و ۱۳۶ مرتبه آمده است.

ماجرای میعاد حضرت موسی، در سوره‏‌های اعراف و طه نیز آمده است. «اعراف، ۱۴۲ طه، ۸۶»

محلّ وعده، کوه طور و مدّت آن ابتدا سی‌شب معیّن شده بود و در وعده‌‌گاه، ده‌شب دیگر به آن اضافه شد که این مدّت برای دریافت کتاب تورات بود، ولی بنی‌اسرائیل علی‌رغم اینکه رهبری همچون هارون، برادر حضرت موسی، را در میان خود داشتند، همۀ نعمت‌ها و الطاف الهی را فراموش کرده و به سراغ گوساله‌پرستی رفتند.

گوساله‌‏ای از طلا که به‌دست مجسمه‌سازی هنرمند به نام سامری، در غیاب موسی ساخته شده بود.
با توجّه به آیات قرآن منظور از وعده، در آیۀ ۵۱ چه بوده است؟

منظور، گرفتن تورات، اثبات مقام خلافت برای هارون، آزمایش بنی‌اسرائیل، بوده است.
چند عامل در سقوط جامعۀ بنی‌اسرائیل به دامن شرک، نقش داشت؟

الف: حضور نداشتن رهبری چون حضرت موسی؛

ب: حضور منحرفین هنرمندی مانند سامری؛

ج: استفاده از طلا و زیورآلاتی که جاذبه داشت؛

د: بوق‌های پُرسروصدای تبلیغاتی؛ زیرا گوسالۀ سامری صدا می‏‌کرد؛

ه: مردمِ ساده و زودباور و نبود ایمان عمیق؛

و: زمینۀ مساعد و سابقۀ گاوپرستی.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۱:

۱. کناره‏‌گیری رهبران الهی از جامعه برای مدّت محدود به‌منظور عبادت خدا، کاری شایسته و نیکو است. «تفسیر راهنما»، «واعَدْنا مُوسی‏ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً»

۲. عبادت در چهل‌شب و به دور از مردم، دارای آثار خاصّی است. «أَرْبَعِینَ لَیْلَةً»

۳. عدد چهل، در دریافت وحی و الهامات روحانی نقش دارد. «أَرْبَعِینَ لَیْلَةً»

۴. شرک، ظلم به انسانیّت است؛ زیرا که انسان دست خود را از دست خداوند برمی‌دارد و در دست نا‌اهلان عاجز می‌گذارد. «وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۵۲ - تفسیر نور:

«ثُمَّ عَفَوْنا عَنْکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» آن‌گاه پس از آن (انحراف) از شما درگذشتیم تا شاید شکر (این نعمت را) به‌جاآورید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۲:

توبه از شرک، ایمان آوردن و اظهار شهادتین است؛ زیرا بعثت انبیا، برای نجات انسان از شرک و کفر است.

بنابراین آیۀ «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ» «نساء، ۴۸ و ۱۱۶» که می‌فرماید: خداوند شرک را نمی‌بخشد. مربوط به کسانی است که درحال‌شرک از دنیا بروند و به توحید و یگانه‌پرستی باز نگردند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۲:

۱. حتّی برای شرک و گوساله‌پرستی نیز راه توبه و بازگشت وجود دارد. «ثُمَّ عَفَوْنا عَنْکُمْ»

۲. عفو الهی، خود زمینه‌‏ای برای شکرگزاری است. «عَفَوْنا»، «لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۵۳ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ وَ الْفُرْقانَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» و (نیز به خاطر آورید) هنگامی‌که به موسی کتاب (تورات) و فرقان دادیم، تا شاید شما هدایت شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۳:

فرقان، وسیله‌‏ای است که حق را از باطل جدا می‌‏سازد و چون در کتاب آسمانی حق از باطل جدا می‌‏شود، به آن فرقان گفته می‌‏شود.

شاید هم مراد از فرقان، با توجّه به اینکه در کنار کتاب آمده است، همان معجزات نُه‌گانه یا حقایق دیگری باشد که غیر از تورات به حضرت موسی عطا شده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۳:

۱. کتب آسمانی، بیانگر حق و مایۀ افتراق آن از باطل هستند. «الْکِتابَ وَ الْفُرْقانَ»

۲. حجّت از طرف خداوند تمام است، ولی مردم به‌خاطر هوس‌ها، گاهی حق را نمی‌‏پذیرند. «لَعَلَّکُمْ»

۳. هدف از نزول کتب آسمانی، هدایت مردم است. «الْکِتابَ»، «لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»
تفسیر صفحۀ ۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۵۴ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ قالَ مُوسی‏ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلی‏ بارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بارِئِکُمْ فَتابَ عَلَیْکُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» و (به خاطر بیاورید) زمانی‌که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من، شما با (به پرستش) گرفتن گوساله، به خود ستم کردید؛ پس به‌سوی خالق خود توبه کرده و باز گردید و یکدیگر را به قتل نرسانید. این کار برای شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است، پس خداوند توبۀ شما را پذیرفت، زیرا او توبه‌‌پذیر مهربان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۴:

مراد از «قتل نفس» در جملۀ «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ»، خودکشی نیست؛ بلکه یکدیگر را کشتن است.

نظیر آیۀ شریفۀ «لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ» «حجرات، ۱۱»؛ همدیگر را طعنه نزنید.

و یا نظیر آیۀ «فَسَلِّمُوا عَلی‏ أَنْفُسِکُمْ» «نور، ۶۱»؛ یعنی همدیگر را سلام دهید.

پذیرفتن این نحو توبۀ سخت، برای یهودیان فضلیت است؛ زیرا خداوند در انتقاد از مسلمانان منافق می‌‏فرماید: «وَ لَوْ أَنَّا کَتَبْنا عَلَیْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِیارِکُمْ ما فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِیلٌ مِنْهُمْ» «نساء، ۶۶» یعنی: اگر بر آنان فرمان کشتن همدیگر را واجب می‌نمودیم و یا فرمان خروج از سرزمین خودشان را صادر می‌کردیم، آن را جز افراد اندکی انجام نمی‌‏دادند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۴:

۱. مردم را با محبّت برای پذیرش حدود الهی آماده کنید. «یا قَوْمِ» «فَاقْتُلُوا»

۲. شرک، ظلم به نفس است. «ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخاذِکُمُ الْعِجْلَ»

۳. هر چه برهان و معجزه و دلیل بیشتر عرضه شود، تکلیف سنگین‌‏تر و تخلّف از آن خطرناک‌‏تر خواهد بود. گوساله‌پرستی، بعد از دیدن آن همه معجزه، توبه‌ای جز اعدام ندارد. «فَتُوبُوا» «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ»

۴. حکم مرتد، قتل است. «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ»

۵. مرگ در رحمت الهی، بهتر از زندگی در لعنت الهی است. «ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ»

۶. اجرای حدود الهی، گرچه به‌قیمت قتل انسان باشد، به‌نفع اوست. «فَاقْتُلُوا» «ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ»

۷. اساس دستورات الهی، خیر‌رسانی به‌انسان است. «ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ»

۸. برای جریمه‌‏های سنگین، باید برکات زیادی گفته شود تا مردم آماده پرداخت آن شوند. «فَاقْتُلُوا» «ذلِکُمْ خَیْرٌ»، «فَتابَ عَلَیْکُمْ»، «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۵۵ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی‏ لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» و (نیز به خاطر آورید) هنگامی‌که گفتید: ای موسی! هرگز به تو ایمان نمی‌‌آوریم مگر اینکه خدا را آشکارا (به چشم خود) ببینیم، پس صاعقه (جان) شما را گرفت، در‌حالی‌که تماشا می‏‌کردید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۵:
قوم حضرت موسی چند گروه شدند؟

قوم حضرت موسی دو گروه شدند:

الف: گروهی برگزیده، که همراه موسی علیه‌السّلام برای مناجات و شنیدن کلام خداوند به کوه طور آمدند، ولی وقتی گفت‌وگوی خدا و موسی را شنیدند، گفتند: از کجا بدانیم که این صدا از خداست، باید خدا را با چشم ببینیم تا بپذیریم.

ب: گروه دیگر که با هارون ماندند، ولی در غیاب حضرت موسی، گوساله‌‏پرست شدند. در سورۀ اعراف «اعراف، ۱۵۴» در مورد کسانی‌که دیدن خدا را طلب کردند، می‏‌فرماید: «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ» آنها را زمین‌لرزه گرفت.

شاید صاعقه‌‏ای که در این آیه مطرح است، همراه با زمین‌لرزه بوده و آنها با این صاعقه از دنیا رفتند؛ چون آیۀ بعد می‌‏فرماید: شما را بعد از مرگ دوباره برانگیختیم.

روحیّۀ سؤال‌کنندگان، یکسان نیست.

موسی و مردم هر دو تقاضای دیدن خدا کردند، لکن موسی به نمایندگی از مردم و با ادب گفت: «أَرِنِی»؛ ولی قوم موسی با تکبّر گفتند: «لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً»، ما هرگز ایمان نخواهیم آورد مگر آنکه خدا را آشکارا ببینیم.

لذا خداوند در جواب موسی فرمود: «لَنْ تَرانِی»، تو هرگز مرا نخواهی دید.

امّا در برابر قوم، قهرش را فرستاد.

این آیه پیامبر اسلام را تسلیت و دلداری می‌‏دهد که از درخواست‌‏های بیهودۀ مردم نگران مباش؛ زیرا مردم از موسی درخواست‌‏های خطرناک‌تر داشتند.

پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۵:

۱. از عاقبت لجاجت، جسارت، بی‌‌ادبی و توقّعات نابه‌جای گذشتگان، عبرت بگیرید. «لَنْ نُؤْمِنَ» «فَأَخَذَتْکُمُ»

۲. برای گروهی منطق و استدلال و موعظه کافی است؛ ولی برای گروهی قهر و غلبه لازم است. «فَأَخَذَتْکُمُ»

۳. اگر خداوند نیست تا او را ببینید، امّا آثار او که دیدنی است؛ چرا با دیدن آنها ایمان نمی‌‌آورید. «فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۵۶ - تفسیر نور:

«ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» سپس شما را پس از مرگ‌تان (حیات بخشیدیم و) برانگیختیم، شاید شکر او را به‌جاآورید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۶:

زنده‌کردن مجدّدِ کسانی که در اثر صاعقه از بین رفتند، به‌دنبال پریشانی و نگرانی و دعای حضرت موسی علیه‌‌السّلام بود که در سورۀ اعراف « اعراف، ۱۵» ان‌شاء‌اللّه بحث آن خواهد آمد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۶:

۱. رجعت و معاد، امر محالی نیست. بعضی از مردگان در همین دنیا زنده شده‌اند. «بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ»

۲. رمز بروز برخی تلخی‌‏ها و سپس نجات از آنها، پیدا شدن روحیّۀ شکرگزاری است. «بَعَثْناکُمْ» «لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۵۷ - تفسیر نور:

«وَ ظَلَّلْنا عَلَیْکُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی‏ کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ» و ابر را بر شما سایبان ساختیم و «منّ» و «سَلوی‏» بر شما نازل کردیم (و گفتیم:) از نعمت‌های پاکیزه‌‏ای که به شما روزی دادیم بخورید، (ولی شما با بهانه‌‏جویی‌های خود، کفران نعمت کردید. بدانید که) آنها به ما ستم نکردند، بلکه به خودشان ستم نمودند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۷‌:

پس از نجات بنى‌اسرائیل از سلطه‌ى فرعون، به آنان دستور داده شد که وارد سرزمین فلسطین شوند. آن‌ها به بهانه‌ى اینکه در آن‌جا، افراد ستمگرى هستند، سرپیچى کرده و به موسى گفتند: با خدایت به جنگ آنان برو، ما همین جا نشسته‌ایم. قهر خداوند آن‌ها را فراگرفت و مدّت چهل سال در بیابانِ «تیه» ماندگار شدند، ولى خداوند در آنجا نیز براى آنان ابرها را چون سایه‌بان قرار داد و دو نوع غذاى طبیعى و گوارا به نام‌هاى «مَنّ و سَلوى‌»، در دسترس آنان گذاشت.

«مِنْ»، به شیره‌ى مخصوص درختان که چون قطره بر روى آن‌ها مى‌نشیند، گفته مى‌شود که همان صَمغ است وبرخى به معنى عسل وقارچ گرفته‌اند. «سلوى» به پرندگانى مخصوص که شبیه کبوترند مى‌گویند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵۷:

۱. ابر و باد و باران، به فرمان خداوند هستند. «ظَلَّلْنا عَلَیْکُمُ الْغَمامَ»

۲. رازق بودن خداوند، محدود به شرایط خاصّی نیست. در بیابان بی‌‏آب‌وعلف هم، رزق طبیعی می‌‏فرستد. «وَ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی‏»

۳. خداوند، رزق انسان را از حلال و پاکیزه مقدّر کرده است. «طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ»

۴. تخلّف از فرامین الهی، ظلم بر خویشتن است. «أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور ، ج ۱، ص ۱۱۲-۱۲۰.

منبع

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۵۱

و اءنذر به الذین یخافون اءن یحشروا إ لى ربهم لیس لهم من دونه ولى و لا شفیع لعلهم یتقون(۵۱)

ترجمه:
۵۱ - به وسیله آن (قرآن ) کسانى را که از روز حشر و رستاخیز مى ترسند، بیم ده ، (روزى که در آن روز) یاور و سرپرست و شفاعت کننده اى جز او (خدا) ندارند، شاید پرهیزکارى پیشه کنند.

تفسیر
در پایان آیه گذشته فرمود که نابینا و بینا یکسان نیستند، و به دنبال آن در این آیه به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور مى دهد به وسیله قرآن کسانى را انذار و بیدار کن که از روز رستاخیز بیم دارند یعنى تا این اندازه چشم قلب آنها گشوده است که احتمال مى دهند حساب و کتابى در کار باشد، و در پرتو این احتمال ، و ترس از مسؤ لیت ، آمادگى براى پذیرش یافته اند (و انذر به الذین یخافون ان یحشروا الى ربهم ).
شاید کرارا گفته ایم که تنها وجود یک رهبر لایق و برنامه هاى جامع تربیتى براى هدایت افراد کافى نیست ، بلکه یک نوع آمادگى در خود افراد نیز لازم است همانطور که نور آفتاب به تنهائى براى یافتن راه از چاه کفایت نمیکند بلکه چشم بینا هم لازم دارد، و نیز بذر مستعد و آماده مادام که زمین آماده و مستعدى وجود نداشته باشد بارور نمیگردد. از آنچه گفتیم روشن شد که ضمیر به به قرآن بازگشت میکند، اگر چه قرآن در آیات قبل با صراحت ذکر نشده ولى از قرائن روشن مى شود. همچنین منظور از یخافون (میترسند) همان احتمال زیان و ضرر است
که هر عاقلى به هنگام قرار گرفتن در برابر دعوت انبیاء و رهبران الهى در فکرش پیدا مى شود که شاید گفتار آنها حق باشد، و مخالفت با آن موجب زیان و خسران گردد، پس چه بهتر که در دعوت آنها مطالعه کنم و دلائل آنها را ببینم .
این یکى از نخستین شرطهاى هدایت است و همان است که علماى عقائد آن را به عنوان لزوم دفع ضرر محتمل دلیل وجوب مطالعه در دعوت مدعى نبوت و لزوم مطالعه درباره شناسائى خدا قرار داده اند.
سپس مى گوید این گونه افراد بیدار دل از آن روز مى ترسند که جز خدا پناهگاه و شفاعت کننده اى وجود ندارد (لیس لهم من دونه ولى و لا شفیع ). آرى این گونه افراد را انذار کن و دعوت به سوى حق بنما، زیرا امید تقوا و پرهیزگارى درباره آنها هست (لعلهم یتقون ).
البته نفى شفاعت و ولایت غیر خدا در این آیه هیچگونه منافاتى با شفاعت و ولایت مردان خدا ندارد، زیرا همانطور که قبلا اشاره کردیم منظور نفى شفاعت و ولایت بالذات است ، یعنى این دو مقام ذاتا مخصوص خدا است ، و اگر غیر او مقام ولایت و شفاعتى دارد به اذن و اجازه و فرمان او است همانطور که قرآن صریحا مى گوید: من ذا الذى یشفع عنده الا باذنه کیست که در پیشگاه او جز به فرمان او شفاعت کند؟ (بقره : 255).
براى توضیح بیشتر در این زمینه و در زمینه بحث شفاعت به طور کلى ، به جلد اول تفسیر نمونه صفحه 160 و جلد دوم صفحه 189 و 196 مراجعه فرمائید.

منبع

امام کاظم (علیه السلام) فرمودند :

بلا و گرفتارى بر مؤمنى وارد نمى شود مگر آنکه خداوند عزوجل بر او الهام مى فرستد که به درگاه باری تعالى دعا نماید و آن بلا سریع بر طرف خواهد شد.

ولی چنانچه از دعا خوددارى نماید ، آن بلا و گرفتارى طولانى می گردد. پس هر‌گاه فتنه و بلائى بر شما وارد شود ، به درگاه خداوند مهربان دعا و زارى نمائید...

الکافی ، ج ۲ ، ص ۴۷۱

منبع

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47254

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در دوران زندگی خود با فراز و نشیب‌ها، آزمون‌های بی‌نظیر و محنت‌های متعددی مواجه شدند اما در همه عرصه‌ها در اوج بودند/ حضرت زهرا و حضرت علی و فرزندان گرامی آنان نمونه عالی یک خانواده اسلامی هستند که الگوبرداری از همراهی، همدلی، اخلاص و مجاهدت آن بزرگواران می‌تواند جامعه اسلامی را به اوج برساند.

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2331&nt=2&year=1369#13911

حضرت ایت الله امام خامنه ای:

 ‌استکبار، چه بخواهد و چه نخواهد؛ امریکا، چه بخواهد و چه نخواهد؛ صهیونیسم، چه بخواهد و چه نخواهد، اسلام از نو بیدار شده و این قهرمان عظیم قرنها، دوباره در وسط صحنه بپاخاسته است. هیچ کارى هم از دست دشمنان اسلام ساخته نیست ...
۱۳۶۹/۰۴/۰۶

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2331&nt=2&year=1369#13911

حضرت ایت الله امام خامنه ای:

در حوادث گوناگون ... ملت ما نشان داد که در مقابل حادثه، ذلیل نشده است؛ بلکه بر حادثه سوار شد، از حادثه به عنوان یک درس استفاده کرد، دشمنش را شناخت و فهمید که استکبار جهانی و نفاق خبیث، تا کجا با اسلام و قرآن و حاکمیت اسلامی، معارض و مخالف است. ملت ما، در حوادث گوناگون ... بدون استثنا ایستادگی و مردانگی کرد، آگاهی نشان داد و حادثه را به سود خود تغییر داد. ۱۳۶۹/۰۴/۰۶

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2331&nt=2&year=1369#13911

حضرت ایت الله امام خامنه ای:

این انقلاب، چون با نام خداست، همیشه با شیطانها مواجه است. چون معتقد به طرفداری از مستضعفان و مظلومان است، همیشه با قلدران و زورگویان و مستکبران، دست‌به‌گریبان است. چون برای ارزشهای انسانی حرکت می‌کنید، همیشه کسانی که با ارزشهای انسانی مخالفند، از شما ناراضیند. باید شما آبدیده باشید. باید شما روحاً و قلباً مجهز باشید ... ۱۳۶۹/۰۴/۰۶

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

ttps://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2331&nt=2&year=1369#13911

حضرت ایت الله امام خامنه ای:

در مقابل فرهنگ کفر و استکبار، مسلمین را ضعیف بار آورده بودند که احساس ضعف میکردند. در جاهایی که امروز میلیونها مسلمان توانسته‌اند سهم و حقی در حکومتها به دست بیاورند، تا قبل از انقلاب اسلامی، کسی جرأت نمیکرد دم از اسلام بزند. در این کشورهای اسلامی که امروز ائمه‌ی جمعه و جماعاتشان، تشکیلات به وجود می‌آورند و مسجدها رونق پیدا میکنند و کانون تحرک میشوند، تا دیروز مسجدها متعلق به یک مشت پیرمرد از کار افتاده بود. امروز آن مسجدها، جای جوانان و کانون جنبشهاست. این را شما کردید. این را حرکت شما و قائد عظیم‌الشأنتان - آن مرد الهی - بود که انجام داد.۱۳۶۹/۰۴/۰۶

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2335&nt=2&year=1369#63482

حضرت ایت الله امام خامنه ای:

این‌که علمای اسلام و ملت انقلابی ما و دلسوزان جامعه، این‌قدر روی مسأله‌ی ولایت فقیه عادل تکیه میکنند و امام بزرگوار ما(رضوان‌اللَّه‌تعالی علیه)، آن را آن‌قدر مهم میشمردند، به خاطر همین بود که اگر این مسأله‌ی معنوی را از جامعه‌ی اسلامیمان سلب بکنیم - همچنان‌که آن کسانی که دلسپرده به روشهای غربی بودند و ارزشهای غربی برای آنها اصل بود، در باب حکومت در جامعه‌ی اسلامی، میخواستند در سالهای اول، به همان شیوه‌های غربی عمل بکنند - و اگر ما این اشتباه را میکردیم و بکنیم که در مسأله‌ی حکومت و مدیریت جامعه، ملاک و معیار اسلامی را فراموش بکنیم و به سمت همان فرمهای رایج دنیایی برویم، معنای جامعه‌ی اسلامی ما از بین خواهد رفت. این نقطه، تعیین‌کننده است ... ۱۳۶۹/۰۴/۲۰

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2335&nt=2&year=1369#63482

حضرت ایت الله امام خامنه ای:

وقتی برای یک ملت، قضیه‏ی ولایت و حکومت حل شود، آن هم به شکلی که در غدیر خم حل شد، حقیقتاً آن روز برای آن ملت، عید است. چون اگر ما بگوییم که مهم‏ترین و حساس‏ترین مسأله‏ی هر ملتی، همین مسأله‏ی حکومت و ولایت و مدیریت و حاکمیتِ والای بر آن جامعه است، این تعیین‏کننده‏ترین مسئله برای آن ملت است. ملتها هرکدام به نحوی، این قضیه را حل کرده‏اند؛ ولی غالباً نارسا و ناتمام و حتّی زیان‏بخش.
پس، اگر ملتی توانسته باشد این مسأله‏ی اساسی را به نحوی حل کند که در آن، همه چیز آن ملت کرامت او، معنویت او، توجه او به خدا، حفظ سعادت دنیایی او و بقیه‏ی چیزهایی که برای یک ملت مهم است رعایت شده باشد، واقعاً آن روز و آن لحظه، برای آن ملت عید است. در اسلام، این قضیه اتفاق افتاد. روز عید غدیر، ولایت اسلامی یعنی رشحه و پرتوی از ولایت خدا در میان مردم تجسم پیدا کرد و این‏چنین بود که دین کامل شد. بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص می‏ماند و به همین خاطر بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد. مسأله‏ی ولایت در اسلام، این‏طور مسأله‏یی است ... ۱۳۶۹/۰۴/۲۰

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2335&nt=2&year=1369#63482

حضرت ایت الله امام خامنه ای:

در نظام اسلامی، حاکم، ولی و دوست و سرپرست و برادر و مرتبط و برای مردم است. این، یکی از افتخارات جمهوری اسلامی است که توانسته ولایت اسلامی را پیاده کند ... ۱۳۶۹/۰۴/۲۰

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2335&nt=2&year=1369#63482

حضرت ایت الله امام خامنه ای:

روز عید غدیر، روز ولایت و روز تعیین کننده یی در سرنوشت جامعه ی اسلامی است ...
مهمترین و حساسترین مساله‌ی هر ملتی، همین مساله‌ی حکومت و ولایت و مدیریت و حاکمیت والای بر آن جامعه است، این تعیین‌کننده‌ترین مساله برای آن ملت است ...
۱۳۶۹/۰۴/۲۰

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2335&nt=2&year=1369#63482

حضرت ایت الله امام خامنه ای:

روز عید غدیر، روز ولایت و روز تعیین کننده یی در سرنوشت جامعه ی اسلامی است ...
در جامعه‌ی اسلامی، کلمه‌ی ولایت به حکومت اطلاق می‌شود و رابطه‌ی بین ولی و مردم، یک رابطه‌ی ولایتی است و ارتباط و اتصال آنها، غیرقابل انفکاک می‌باشد و تمام اجزای این جامعه، با یکدیگر متصلند و از هم جدا نیستند ...
۱۳۶۹/۰۴/۲۰

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2335&nt=2&year=1369#63482

حضرت ایت الله امام خامنه ای:

غدیرخم، برای کسانی که اهل معنا و معنویت و درک حقایقند، درسهای فراوان و بینهایت و فوق‌العاده‌یی دارد. برای ما نیز، درس صفا و معنویت و تقوا در مدیریت کشور و همه‌ی بازوهای گرداننده و اجرایی دارد. ما باید این درس را از غدیر بگیریم و مطمئناً در این راه، دست قدرت الهی، کمک و پشتیبان ماست.
اراده‌ی الهی بر این است که در این برهه از زمان، ان‌شاءاللَّه کلمه‌ی حق پیروز بشود و اسلام جایگاه برجسته‌ی خودش را در دنیا پیدا بکند و این تلاشهای دشمنان هم، به جایی نخواهد رسید ...
۱۳۶۹/۰۴/۲۰

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2335&nt=2&year=1369#63482

حضرت ایت الله امام خامنه ای:

این، افتخار نظام و جامعه‌ی اسلامی است که ... با وجود این‌همه تبلیغات و کارشکنیهای دشمنان، مردم روزبه‌روز به آرمانهای این انقلاب و این نظام اسلامی، علاقه‌مندتر و دلبسته‌تر شده‌اند و دشمن حقیقتاً در مقابل خواست و اراده‌ی این مردم، عاجز مانده است ...
۱۳۶۹/۰۴/۲۰

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

حضرت ایت الله امام خامنه ای:

با صراحت می‌گویم این حوادث طراحی امریکا، رژیم صهیونیستی و دنباله‌روهای آنها است. مشکل اصلی آنها با ایران قوی و مستقل و پیشرفت کشور است. ملت ایران در این حوادث کاملاً قوی ظاهر شد و در آینده نیز هر جا که لازم باشد، شجاعانه وارد میدان خواهد شد ...
۱۱ /مهر/ 1401

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

حضرت ایت الله امام خامنه ای:

دشمنان برای اینکه حرکت کشور را متوقّف کنند، نشسته‌اند برنامه‌ریزی کرده‌اند برای دانشگاه و خیابان؛ دشمن برنامه‌ریزی کرده ‌که دانشگاه تعطیل بشود، نسل جوان سرگرم بشوند، برای مسئولین کشور مسائل جدیدی به وجود بیاید؛ در شمال غرب و جنوب ‌شرق کشور مسائلی به وجود بیاید؛ اینها همه سرگرم‌کننده است؛ کارهایی است که برای این دارد ایجاد و تحریک میشود که ‌حرکت پیشرونده‌ی کشور را متوقّف کنند ...
۱۱ /مهر/ 1401

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

حضرت ایت الله امام خامنه ای:

آن دشمنی که در اظهارات دیپلماسی میگوید ما قصد تهاجم به ایران و تغییر نظام جمهوری اسلامی را نداریم، ما با شما دشمنی ‌نداریم و با ملّت ایران موافقیم، باطنش توطئه و ایجاد اغتشاش و نابود کردن امنیّت کشور و تحریک هیجان کسانی است که با ‌یک هیجانی ممکن است تحریک بشوند و بیایند وسط خیابان؛ باطنش این است ... ۱۱ /مهر/ 1401

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

حضرت ایت الله امام خامنه ای:

جامعه‌ی ورزشی و هنری ما جامعه‌ی سالمی است. عناصر مؤمن، علاقه‌مند، باشرف، در این جامعه‌ی ورزشی و هنری کم نیستند، ‌زیادند؛ حالا چهار نفر هم یک حرفی میزنند؛ حرف آنها ارزشی ندارد. اینکه حالا آیا عناوین مجرمانه بر حرف آنها تطبیق میکند یا ‌نه، به عهده‌ی قوّه‌ی قضائیّه است ... ۱۱ /مهر/ 1401

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی

در دیدار جمعی از نخبگان و استعدادهای برتر علمی:

پیشرفتهای ۴۰ساله نشان‌دهنده صحت تحلیل انقلاب از جهان در مقابل تحلیل غربگراها است

۲۷ /مهر/ ۱۴۰۱

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی

بازم میگی فتوشاپه؟
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «درباره ساخت تجهیزات پیشرفته‌ی موشکی و پهپادی که چند سال پیش از این میگفتند که اینها فتوشاپ است! وقتی که عکسهایش منتشر میشد، میگفتند این فتوشاپ است؛ حالا میگویند که پهپادهای ایرانی خیلی خطرناک است! چرا به فلان کس میفروشید، به فلان کس میدهید. خب، اینها کارهایی است که نخبه‌ی ایرانی انجام داده؛ نخبه‌ی ایرانی توانسته به کشور آبرو بدهد...» ۱۴۰۱/۰۷/۲۷

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=19808

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی

حجاب مایه‌ی تشخص و آزادی زن است؛ برخلاف تبلیغات ابلهانه و ظاهربینانه‌ی مادیگرایان، مایه‌ی اسارت زن نیست. زن با برداشتن حجابهای خود، با عریان کردن آن چیزی که خدای متعال و طبیعت پنهان بودن آن را از او خواسته، خودش را کوچک میکند، خودش را سبک میکند، خودش را کم‌ارزش میکند. حجاب وقار است، متانت است، ارزشگذاری زن است، سنگین شدن کفه‌ی آبرو و احترام اوست؛ این را باید خیلی قدر دانست و از اسلام باید به خاطر مسئله‌ی حجاب تشکر کرد؛ این جزو نعمتهای الهی است ... ۱۳۹۱/۰۲/۲۳

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=19808

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی

وضع حجاب را، وضع عفاف را، وضع تقیدات و پایبندی را خانمها باید مراقبت کنند؛ این وظیفه است. خودنمائی و جلوه‌فروشی، یک لحظه است و آثار سوء آن برای کشور، برای جامعه، برای اخلاق، حتّی برای سیاست، آثار مخرب و ماندگار است؛ در حالی که ملاحظه‌ی عفاف، ملاحظه‌ی حدود شرعی در رفتار و حرکات بانوان، اگر چنانچه سختیای داشته باشد، سختىِ کوتاهی است، اما آثارش، آثار عمیق و ماندگاری است. خود خانمها خیلی باید مراقبت کنند مسئله‌ی حجاب را، مسئله‌ی عفاف را؛ وظیفه‌ی آنهاست، افتخار آنهاست، شخصیت آنهاست ... ۱۳۹۱/۰۲/۲۳

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

موارد مرتبط:

حیا / عفّت/شرم/حجاب

https://www.golzar.info/59412/%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af-%d9%be%d8%a7%d9%84%db%8c%d8%b2%d9%88%d8%a7%d9%86%db%8c/

https://www.golzar.info/shahidyab/page/4/?search_type=shahid&firstname&lastname&birthday&birthplace&father&id_card&age&religion&marriage&job&unit_expedition&corp&education&gender&missing&martyrdom_date&martyrdom_country&martyrdom_place&mission&cat=-1&cemetry&c_section&c_row&c_number&submit

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

ملت ایران مزه‏ى استقلال و طعم آزادى و عزت را چشیده است ...

آدم مستقل وابسته به خدا است ...

شهید محمد پالیزوانی شهید انقلاب اسلامی

شـهادت: 1357 توسط رژیم طاغوت

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

شوذب بن عبد اللّه همدانى شاکرى (غلام عابس)

شوذب از رجال و بزرگان شیعه و از انگشت‏ شمار جنگجویان بود. حافظ حدیث و حامل حدیث از حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) بود. صاحب الحدائق الوردیه گفته است: شوذب مى ‏نشست و شیعیان براى أخذ حدیث به خدمت او مى ‏رسیدند و او شخصیّت ممتازى داشت. شوذب مولاى خود عابس را بعد از آمدن حضرت مسلم (علیه السّلام) به کوفه از کوفه تا مکه براى رساندن نامه حضرت مسلم (علیه السّلام) به حضرت سیدالشهدا (علیه السّلام) همراهى کرد و با او ماند تا به کربلا آمد و شهید شد.

شهید «ناصر ضیایی»

شهادت: نهم آذرماه 1360 در روستای باینگان پاوه هنگام درگیری با نیروهای سازمان مجاهدین خلق

بخشی از وصیت نامه:

اگر می خواهید رستگار شوید به دامان امام زمان چنگ زنید که همانا دامان او حَبْلُ الله است و گفته‌هایش را مو به مو اجرا کنید تا قلب امام زمان (عج) از شما راضى باشد. اى مسلمانان خود را از غرقاب ذلت نجات بدهید که همانا همه از خداییم و همه به سوى خدا بازمى گردیم، به خود بیاید و اسلام و قرآن را یارى کنید تا شاید خدا گناهانتان را ببخشاید و از شما راضى باشد.

موارد مرتبط:

https://urmia.navideshahed.com/fa/news/463577

https://urmia.navideshahed.com/fa/list/11/145

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد. انبیاء ۱۰۵

بخشی از وصیتنامه شهید «جواد محمدی»

شهادت: سیزدهم شهریور ماه 64 در هنگام شناسائی منطقه حورالعظیم

ای مردم با ایمان مانند مردم کوفه نباشید و از گرد حسین زمان خمینی بت شکن پراکنده نشوید.
ای مردم قدر و ارزش امام و امت را بدانید و مواظب باشید که دشمنان اسلام این معلم زمانه را از شما نگیرند تا می توانید دعا در تعجیل امام زمان عجل الله تعالی و فرجه شریف کنید ...
ارزش اسلام و انقلاب را بدانید خط امام را شناخته و در همه ی جهان دنباله رو امام باشید.
برادران عزیزم با تمام قدرت راهم را ادمه دهید اسلحه ی افتاده ام را بگیرید و با دشمنان اسلام به نبرد برخیزید ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
 

https://harimeharam.ir/shohada/22/2

https://harimeharam.ir/shahid/474

شهید مدافع حرم شهید جواد محمّدی (محرم)

تاریخ شهادت : 1396/03/16 | محل شهادت : حما - سوریه

در وصیت نامه شهید جواد محمدی آمده است:

اگر خدا لطف کرد و شهادت نصیب من شد، من در آن دنیا یقۀ بی حجاب ها را و کسانی که تبلیغ بی حجابی می کنند را می گیرم.

من آماده ام هزار بار برای سیدعلی خامنه ای بمیرم و زنده شوم و باز هم در رکاب ولی فقیه باشم.

سفارش به پاسداران، [اینکه] از مرگ نترسید، مرگ در رختخواب هم یقۀ ما را می گیرد، لذا سعی کنید طوری حرکت کنید، که مرگ شما با شهادت و همراه خون دادن باشد و خداوند به شما مباهات کند.

اگر امام سیدعلی خامنه ای گفتند: ببر، ببرید؛ و اگر گفتند نبر، نبرید. دستور مقام معظم رهبری باید عملی شود.

شهادت نوع مرگ را عوض می کند، ولی زمان آن را نه، و اگر من لایق باشم، شهادت نصیب من می شود.

من به صورت داوطلبانه برای نابودی اسرائیل به سوریه اعزام می شوم.
 

برخی پیوندها و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید

 

If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today

A great and glorious soldier

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر قرآن کریم , دعا , نمونه , عالی , یک , خانواده اسلامی , مهمترین , حساسترین , مساله‌ , ملتی , شهدای کربلا , شهید مدافع حرم جواد محمّدی , امام سیدعلی خامنه ای , ببر , ببرید , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

 تفسیر صفحۀ ۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۳۸ و ۳۹ - تفسیر نور:

«قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدیً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ * وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ» گفتیم: همگی از آن (باغ به زمین) فرود آیید، و آن‌گاه که هدایتی از طرف من برای شما آمد، پس هر که از هدایت من پیروی کند، نه برای‌شان بیمی است و نه غمگین خواهند شد.

و(لی) کسانی‌که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، آنان اهل دوزخ هستند، که همیشه در آن خواهند بود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳۸ و ۳۹:

گرچه اعتراف به خطا و توبۀ آدم، سبب شد که خداوند او را عفو نماید، ولی بعد از توبه بار دیگر به بهشت برنمی‌‌گردد؛ زیرا آثار وضعی لغزش، غیر از عفو الهی است.

فرمان هبوط در چند آیۀ قبل همراه نوعی قهر بود، ولی در این آیه چون بعد از توبۀ آدم است به صورت عادّی مطرح شده است.

همچنین امیدوار می‌‏کند که اگر از هدایت الهی پیروی کنند، حزن و اندوهی نخواهند داشت.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳۸ و ۳۹:

۱. گاهی یک حرکت، دامنۀ تأثیرات خوب و بدش در همۀ عصرها و نسل‏‌ها گسترده می‌شود. «اهْبِطُوا مِنْها جَمِیعاً»

۲. با یک لغزش و خطا، نباید کسی را طرد کرد، زیرا انسان قابل ارشاد و هدایت‌پذیر است. «یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدیً»

۳. برای راهنمایی بشر، آمدن انبیاء قطعی است. «یَأْتِیَنَّکُمْ»

۴. هدایت واقعی تنها از طرف خداست. «مِنِّی هُدیً»

۵. امنیّت و آرامش واقعی، در سایۀ پیروی از دین و دستورات خداوند حاصل می‌‏شود. «فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»
تفسیر صفحۀ ۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۴۰ - تفسیر نور:

«یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ» ای فرزندان اسرائیل! نعمت‌هایم را که به شما ارزانی داشتم، به‌خاطر بیاورید و به پیمانم (که بسته‌‏اید) وفا کنید، تا من (نیز) به پیمان شما وفا کنم و تنها از من پروا داشته باشید.
نکته‌های سور‌ۀ بقره - آیۀ ۴۰:

اسرائیل، نام دیگر حضرت یعقوب است که از دو کلمۀ «اسر» و «ئیل» ترکیب یافته است. «اسر» به‌معنای بنده و «ئیل» به‌معنای خداوند است. بنابراین اسرائیل در لغت به‌معنای بندۀ خداست.

تاریخ بنی‌اسرائیل و اسارت آنان به دست فرعونیان و نجات آنها به دست حضرت موسی علیه‌السّلام و بهانه گیری و ارتداد آنان، یک سرنوشت و تاریخ ویژه‌‏ای برای این قوم به وجود آورده است. این تاریخ برای مسلمانان نیز آموزنده و پندآموز است که اگر به هوش نباشند، به گفتۀ روایات به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد.

پیمان‌های الهی، شامل احکام کتاب‌‌های آسمانی و پیمان‌‏های فطری که خداوند از همه گرفته است، می‌شود. در قرآن به مسئلۀ امامت، عهد گفته شده است: «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» «بقره، ۱۲۴» یعنی پیمان من «مقام امامت» به افراد ظالم نمی‏‌رسد.

پس وفای‌به‌عهد یعنی وفای به امام و رهبر آسمانی و اطاعت از او.

ضمناً در روایات می‌خوانیم: نماز عهد الهی است. «وسائل، ج ۴، ص ۱۱۰»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۴۰:

۱. یاد نعمت‏‌های پروردگار، سبب محبّت و اطاعت اوست، «اذْکُرُوا» «أَوْفُوا». به‌هنگام دعوت به‌سوی خداوند، از الطاف او یاد کنید تا زمینۀ پذیرش پیدا شود. «اذْکُرُوا»

۲. یاد و ذکر نعمت‌‏ها، واجب است. «اذْکُرُوا»

۳. نعمت‏‌هایی که به نیاکان داده شده، به منزلۀ نعمتی است که به خود انسان داده شود. با اینکه نعمت‌‏ها به اجداد یهودِ زمان پیامبر داده شده بود، امّا خداوند به نسل آنان می‌گوید فراموش نکنند. «اذْکُرُوا»

۴. وفا به پیمان‌های الهی، واجب است. «بِعَهْدِی»

۵. بهره‌‏گیری از الطاف خداوند، مشروط به گام برداشتن در مسیر تکالیف الهی است «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ». آری، اگر مطیع خدا بودیم، خداوند نیز دعاهای ما را مستجاب خواهد کرد. «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ»

۶. در انجام تکالیف الهی، از هیچ قدرتی نترسیم و ملاحظۀ کسی را نکنیم. تبلیغات سوء دشمن، ملامت‏‌ها، تهدیدها و توطئه‌ها مهم نیست، قهر خدا از همه مهم‌تر است. «وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ»
تفسیر صفحۀ ۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۴۱ - تفسیر نور:

«وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلاً وَ إِیَّایَ فَاتَّقُونِ» و به آنچه (از قرآن) نازل کردم، ایمان بیاورید که تصدیق می‌‏کند آنچه را (از تورات) با شماست. و نخستین کافر به آن نباشید و آیات مرا به‌بهای ناچیز نفروشید و تنها از من پروا کنید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۴۱:

این آیه خطاب به دانشمندان یهود می‌‏فرماید: قرآن، هماهنگ با بشاراتی است که در تورات شماست. «مراد از هماهنگی قرآن با تورات تحریف نشده، هماهنگی کلّی و اجمالی است، نه هماهنگی در تمام احکام »

شما دانشمندان، زمانی مبلّغ و منتظر ظهور اسلام بودید، اکنون پیشگامان کفر نشوید تا به پیروی از شما، سایر یهود از اسلام‌آوردن سر باز زنند و آیات الهی را به‌بهای ناچیزِ ریاست دنیا، نفروشید و از خدا بترسید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۴۱:

۱. اعتقادات صحیح مردم را قبول کنیم، تا آنان نیز سخن ما را بپذیرند. «مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ»

۲. وجود تحریف در بخشی از تورات و انجیل، مانع قبول بخش‌‏های دیگر نشود. «مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ»

۳. انحراف علما، سبب انحراف دیگران می‌‏شود. «وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ»

۴. رمز سکوت و کتمان‌‏های نابه‌جای دانشمندان، وابستگی‌‏های مادّی آنان است. «وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلًا»

۵. با توجّه به اینکه متاع دنیا قلیل است، رسیدن به تمام منافع دنیا، ارزش یک لحظه انحراف را ندارد. «ثَمَناً قَلِیلًا»

۶. به‌جای نگرانیِ ازدست‌دادن مال و مقام، باید از قهر خدا ترسید. «إِیَّایَ فَاتَّقُونِ»
تفسیر صفحه ۷ قرآن کریم - سوره بقره - آیه ۴۲ - تفسیر نور:

«وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» و حق را با باطل نپوشانید و حقیقت را با اینکه می‌‏دانید، کتمان نکنید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۴۲:

کلمۀ «لَبْسٍ» به‌معنای پوشاندن و «لَبْسٍ» به‌معنای شکّ و تردید است.

امتیاز انسان، به شناخت اوست و کسانی که با ایجاد شک و وسوسه و شیطنت، حقّ را از مردم می ‏پوشانند و شناخت صحیح را از مردم می گیرند، در حقیقت یگانه امتیاز انسان بودن را گرفته‏ اند و این بزرگترین ظلم است.

حضرت علی علیه‌السّلام می ‏فرماید: اگر باطل، خالصانه مطرح شود، نگرانی نیست. (چون مردم آگاه می ‏شوند و آن را ترک می‌کنند.) و اگر حقّ نیز خالصانه مطرح شود، زبان مخالف، بسته می ‏شود. لکن خطر آنجاست که حقّ و باطل، به هم آمیخته شده و از هر کدام، بخشی چنان جلوه داده می‌‏شود که زمینۀ تسلّط شیطان بر هوادارانش فراهم شود. «نهج‌البلاغه، کلام ۴۹»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۴۲:

۱. نه حق را با باطل مخلوط کنیم و آن را تغییر دهیم و نه باطل را در لباس حق مطرح سازیم. «لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ»

۲. و جدان و فطرت، بهترین گواه بر حق‌پوشی انسان است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۴۳ - تفسیر نور:

«وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ» و نماز را به پا دارید و زکات را بپردازید و همراه با رکوع‌کنندگان، رکوع نمایید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۴۳:

۱. بعد از دعوت به ایمان، دعوت به عمل صالح است. «آمِنُوا» «أَقِیمُوا»

۲. نماز و زکات، در آیین یهود نیز بوده است. «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ»

۳. رابطه با خدا، از طریق نماز و کمک به خلق خدا، از طریق زکات و همراهی با دیگران، یک مثلّث مقدّس است. «أَقِیمُوا»، «آتُوا»، «ارْکَعُوا»

۴. اصل فرمان نماز، با جماعت است. اساس دین بر حضور در اجتماع و دوری از انزوا و گوشه‌‏نشینی است. «وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ»
تفسیر صفحۀ ۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۴۴ - تفسیر نور:

«أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» آیا مردم را به نیکی دعوت کرده و خودتان را فراموش می‌نمایید؟ با اینکه شما کتاب (آسمانی) را می‌‏خوانید، آیا هیچ فکر نمی‌کنید؟
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۴۴:

دانشمندان یهود، قبل از بعثت پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله، مردم را به ایمان آوردن به آن حضرت، دعوت می‌کردند و بشارت ظهور حضرت را می‏‌دادند، امّا هنگام ظهور، خودشان ایمان نیاوردند و حتّی بعضی از آنان به بستگان خود که اسلام آورده بودند، توصیه می‏‌کردند که مسلمان بمانند، ولی خودشان اسلام نمی‌‏آوردند. «نمونه، ج ۱، ص ۲۱۴»

در روایات آمده است: دانشمندی که دیگران را به بهشت دعوت کند، ولی خودش اهل جهنّم باشد، بزرگترین و سخت‌‏ترین حسرت‏‌ها را خواهد داشت. «بحار، ج ۲، ص ۳۷»

حقّ تلاوت، عمل است. امام صادق علیه‌السّلام فرمود: «کونوا دعاة الناس باعما لکم و لا تکونوا دعاة بالسنتکم» «نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۷» با اعمال خودتان مردم را دعوت کنید، نه تنها با گفتار.

از حضرت علی علیه‌السّلام نقل شده است که فرمود: سوگند که من شما را به کاری دعوت نمی‏‌کنم، مگر آنکه خودم پیشگام باشم و از کاری نهی نمی‌‏کنم مگر آنکه خودم قبل از شما آن را ترک کرده باشم. «نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵»

در نهج‌البلاغه آمده است: هر کس خود را امام دیگران قرار داد، ابتدا باید به تعلیم خود بپردازد. «نهج البلاغه، حکمت۷۳»

امام کاظم علیه‌السّلام فرموده‌‏اند: «طوبی للعلماء بالفعل و ویل للعلماء بالقول» «بحار، ج ۷۸، ص ۲۹۹» درود بر عالمانی که به گفتۀ خود عمل می‌‌کنند و وای بر عالمانی که فقط حرف می‌زنند.
عالم بی‌عمل در قالب تمثیل، از زبان قرآن - روایات - دانشمندان:

الف: در قرآن: عالم بی‌عمل، الاغی است که بار کتاب حمل می‏‌کند، ولی خود از آن بهره‌‏ای نمی‌‏برد. «جمعه، ۵»

ب: در روایات: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: عالم بی‌‏عمل، مثل چراغی است که خودش می‏‌سوزد، ولی نورش به مردم می‌‏رسد. «کنز العمّال، ح ۲۹۱۰۹»

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: عالم بی‌عمل، چون تیرانداز بدون کمان است. «بحار، ج ۱۰، ص ۱۰۰»

عیسی علیه‌السّلام فرمودند: عالم بی‌‏عمل، مثل چراغی است بر پشت‏ بام که اتاق‌‏ها تاریک ‏هستند. «بحار، ج ۱۴، ص ۳۰۹»

علی علیه‌‌السّلام فرمودند: عالم بی‌عمل، چون درخت بی‌‏ثمر و گنجی است که انفاق نشود. «غررالحکم»

امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: موعظۀ عالم بی‌عمل، چون باران بر روی سنگ است که در دل‌ها نفوذ نمی‌‏کند. «بحار، ج ۲، ص ۳۹»

ج: در کلام اندیشمندان:

عالم بی‌‏عمل:

گرسنه‌‏ای است روی گنج خوابیده؛

تشنه‌ای است بر کنار آب و دریا؛

طبیبی است که خود از درد می‏‌نالد؛

بیماری است که دائماً نسخۀ درمان را می‌‏خواند، ولی عمل نمی‌‏کند؛

منافقی است که سخن و عملش یکی نیست؛

پیکری است بی‏ روح.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۴۴:

۱. آمران‌به‌معروف، باید خود عامل‌به‌معروف باشند. «تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ»

۲. اگر مقدّمات فراموشی را خود فراهم کرده باشیم، معذور نیستیم. عذر آن فراموشکاری پذیرفته است که بی‌تقصیر باشد. «تَنْسَوْنَ»، «تَتْلُونَ»

۳. تلاوت کتاب آسمانی کافی نیست، تعقّل لازم است. «تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ»

۴. خود فراموشی، نشانۀ بی‌‏خردی است. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»
تفسیر صفحۀ ۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۴۵ - تفسیر نور:

«وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَی الْخاشِعِینَ» و از صبر و نماز یاری جویید و این کار جز برای خاشعان، گران و سنگین است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۴۵:

هر چند این آیه به‌دنبال خطاب‏‌هایی که به یهود شده آمده است، ولی مخاطب آن همۀ مردم هستند.

در روایات می‏‌خوانیم که حضرت علی علیه‌السّلام هر گاه مسئلۀ مهمی برای‌شان رخ می‌‌داد به نماز می‌‏ایستادند و این آیه را تلاوت می‌کردند.
صبر از دیدگاه پیامبر اکرم صلّی الله و علیه و آله و سلّم چند نوع است؟

در روایتی از پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده، که صبر بر سه نوع است: ۱.صبر در برابر مصیبت؛ ۲. صبر در برابر معصیّت؛ ۳. صبر در برابر عبادت. «بحار، ج ۷۱، ص ۷۷»

بنابراین آنچه در روایات آمده که مراد از صبر در این آیه روزه است، اشاره به یکی از مصادیق صبر دارد. نماز برای رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و امثال او نور چشم است «بحار، ج ۱۶، ص ۲۴۹» و لکن برای بعضی‏‌ها که خشوع ندارند، چون بار سنگین است.

خشوع، مربوط به قلب و روح و خضوع، مربوط به اعضای بدن است.

نمازِ با توجّه، انسان را به یاد قدرت بی‌‏نهایت خدا می‌‏اندازد و غیر او را هر چه باشد کوچک جلوه می‌‏دهد. مِهر او را در دل زیاد می‌کند، روحیّۀ توکّل را تقویت می‌‏کند و انسان را از وابستگی‌های مادّی می‏‌رهاند. همۀ این آثار، انسان را در برابر مشکلات مقاوم می‌‏سازد.

صبر و مقاومت، کلید تمام عبادات است.

فرشتگان به اهل بهشت سلام می‌کنند؛ امّا نه به‌خاطر نماز و حج و زکات، بلکه به‌خاطر مقاومت و پایداری آنها «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ» «رعد، ۲۴»؛ چون اگر مقاومت نباشد، نماز و جهاد و حج و زکات نیز وجود نخواهد داشت. حتّی شرط رسیدن به مقام هدایت و رهبری الهی، صبر است «جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا» «سجده، ۲۴»
داستانی مرتبط با سورۀ بقره - آیۀ ۴۵:

شاعری به نام نجّاشی، که یکی از دوستداران حضرت علی علیه‌السّلام بود، در ماه رمضان شراب خورد. به دستور امام، هشتاد ضربه تازیانه به او زدند و بیست ضربه نیز به‌خاطر ارتکاب گناه در ماه رمضان اضافه زدند. او ناراحت شد و به معاویه پیوست و علیه حضرت شعر گفت!

اطرافیانِ نجّاشی که قبیله‌ای مهم در کوفه بودند از علی علیه‌السّلام گلایه کردند که چرا یاران خود را نگه نمی‌دارد؟!

طارق‌بن‌عبداللّه رئیس آنها با ناراحتی به امام گفت: شما چرا بین دوست و بیگانه تفاوت قائل نمی‏‌شوید؟

شخصی همانند نجّاشی نباید شلّاق بخورد، ما این‌گونه رفتار را تحمّل نمی‌‌کنیم.

امام در جواب او این آیه را تلاوت فرمود: «وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخاشِعِینَ»

طارق نیز به معاویه پیوست.

بنابراین گرچه آیه دربار‌ۀ نماز است، ولی در موارد مشابه می‏‌توان از آیات قرآن استمداد کرد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۴۵:

۱. صبر و نماز، دو اهرم نیرومند در برابر مشکلات است. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ»

۲. هر چه در آستان خدا اظهار عجز و بندگی بیشتر کنیم، امدادهای او را بیشتر دریافت کرده و بر مشکلات پیروز خواهیم شد. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»

۳. استعانت از خداوند در آیۀ «إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» منافاتی با استعانت از آنچه به دستور اوست، ندارد. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ»

۴. سنگین بودن نماز، نشانۀ تکبّر در برابر خداست. «لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخاشِعِینَ»
تفسیر صفحۀ ۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۴۶ - تفسیر نور:

«الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ» (خاشعان) کسانی هستند که به (قیامت و) ملاقات (با حساب) پروردگارشان و بازگشت به او ایمان دارند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۴۶:

«لقاء» به‌معنی دیدن نیست؛ بلکه به‌معنی حضور است. چنان‌که اگر شخصی نابینا به حضور کسی برود، می‏‌گوید با او ملاقات کردم، گرچه او را ندیده است.

صاحب مجمع‌البیان نیز می‌‏گوید: مراد از لقای پروردگارش، ملاقات با پاداش و کیفر خداست.

شاید مراد از ملاقات پروردگار، همان حالت عرفانی باشد که خاشعان در نماز پیدا می‌‌کنند؛ زیرا نماز حضور در برابر خداست.

اگر «ظن» و گمان در برابر علم باشد، مورد انتقاد است «ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ» «نجم، ۲۸» امّا اگر مراد از گمان، اطمینان باشد ارزش است، گرچه یقین قوی نباشد.

چنان‌که خداوند نیز از رزمندگان شجاع و مخلص، به صاحبان گمان تعبیر نموده است: «قالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً» «بقره، ۲۴۹»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۴۶:

۱. گمان به وجود قیامت هم، برای کنترل رفتارها کافی است. «یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا»

۲. خاشع، در نماز احساس ملاقات با خداوند را دارد. «الْخاشِعِینَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ»
تفسیر صفحۀ ۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۴۷ - تفسیر نور:

«یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ» ای بنی‌اسرائیل! نعمتم را که به شما ارزانی داشتم، به یاد آورید و این که من شما را بر جهانیان برتری بخشیدم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ۴۷:

این آیه، از فرزندان و نسل حضرت یعقوب می‌‏خواهد که برای معرفت بیشتر خداوند و زنده‌شدن روح شکرگزاری و دلگرم‌شدن به نعمت‌‏های الهی، از آن موهبت‌‏ها و نعمت‌ها یاد کنند. البتّه برتری و فضیلت بنی‌اسرائیل، نسبت به مردم زمان خودشان بود؛ زیرا قرآن دربارۀ مسلمانان می‌‌فرماید: «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ» «آل عمران، ۱۱۰» شما بهترین امّت‌‏ها هستید.

همچنین ممکن است مراد از برتری، پیروزی حضرت موسی و قوم بنی‌اسرائیل بر فرعونیان باشد، نه برتری اخلاقی و اعتقادی. «جاثیه، ۱۶»؛ زیرا قرآن بارها از بهانه‌‌جویی‌های بی‏‌مورد و بی‌‏اعتقادی آنها انتقاد می‌کند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۴۷:

۱. نعمت و فضیلت به دست خداوند است. «نِعْمَتِیَ»، «أَنْعَمْتُ»، «فضلت»

۲. نجات از سلطۀ طاغوت، از بزرگ‌‏ترین نعمت‌های الهی است. «نِعْمَتِیَ»، «فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ»
تفسیر صفحۀ ۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۴۸ - تفسیر نور:

«وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ» و بترسید از روزی که هیچ‌کس چیزی (از عذاب خدا) را از کسی دفع نمی‌‏کند و هیچ شفاعتی از کسی پذیرفته نمی‌‏شود، و از کسی غرامت و بدلی گرفته نشود و یاری نخواهند شد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۴۸:

در این آیه به برخی باورهای غلط و امیدهای نابه‌جای یهود، اشاره شده است.

آنان گمان می‌‏کردند که در روز قیامت اجدادشان، شفیع آنان خواهد شد. چنان‌که بت‏‌پرستان، بت‌‏ها را شفیع خود می‌پنداشتند.

برخی از آنان قربانی‌کردن را کفّارۀ گناهان دانسته و اگر پول نداشتند، یک جفت کبوتر را سر می‌‏بریدند.

گروهی از آنان به همراه مرده، طلا و زیورآلات دفن می‌‏کردند تا مرده به‌عنوان جریمۀ گناهانش بپردازد.

غافل از آنکه قیامت بر خلاف دنیاست، که برخی با پول و پارتی و یا حمایت گرفتن از قدرت‌ها، بر مشکلات‌شان پیروز می‌شوند.

در روز قیامت، تمام سبب‌‏ها قطع «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» «بقره، ۱۶۶»

و نسبت‌‏ها محو «فَلا... أَنْسابَ بَیْنَهُمْ» «مؤمنون، ۱۰۱»

و زبان عذرخواهی بسته می‌‏شود «وَ لا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ» «مرسلات، ۳۶»

مال و فرزند کارآیی ندارند «لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» «شعراء، ۸۸»

و خویشاوندی نیز ثمری ندارد. «لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحامُکُمْ» «ممتحنه، ۳»

قدرت‌‏ها پوچ می‌شوند «هَلَکَ عَنِّی سُلْطانِیَهْ» «الحاقه، ۲۹»

و شفاعت بدون اذن خداوند پذیرفته نمی‌‌شود «وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضی‏» «انبیاء، ۲۸»

و فدیه پذیرفته نمی‌‏شود. «لا یُؤْخَذُ مِنْکُمْ فِدْیَةٌ» «حدید، ۱۵»
شفاعت به چه معناست؟

شفاعت از کلمۀ «شفع» به‌معنای جفت است، یعنی افرادی که مایه‌‏ای از ایمان و تقوی و عمل داشته و در آن روز کمبودی دارند، لطفی به آن مایه‌‌ها اضافه می‌‏شود و در اثر جفت و همراه شدن با لطف اولیای الهی، از قهر خداوند نجات می‌یابند.

بنابراین شفاعت، تنها شامل کسانی می‌‏شود که تلاشگر هستند؛ ولی در راه مانده‌‏اند و نیاز به قدرتی دارند که در کنار آنان باشد.
چند آیه از قرآن مربوط به شفاعت می‌شود و تقسیم‌بندی آن‌ها به چند قسم است؟

حدود سی آیه از قرآن مربوط به شفاعت است که به چند دسته تقسیم می‌شوند:

۱. آیاتی که شفاعت را نفی می‌‏کنند، مانند: «یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ» «بقره، ۲۵۴»، روزی‌که معامله و دوستی و شفاعت در آن نیست.

۲. آیاتی که شفاعت را مخصوص خداوند می ‏دانند، مانند: «ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفِیعٍ» «سجده، ۴»، غیر از او هیچ یاور و شفاعت‌کننده‌‏ای نیست.

۳. آیاتی که از شفاعت دیگران با اذن خداوند یاد می‌‌کنند، مانند: «مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ» «بقره، ۲۵۵»، چه‌کسی در نزد او (خداوند) شفاعت می‌کند مگر به اذنش؟

۴. آیاتی که شرایط شفاعت‌شوندگان را بیان می‌‏کنند.
شرایط شفاعت‌شوندگان چیست؟

الف: شفاعت برای کسی است که مورد رضایت خدا باشد. «وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضی‏» «انبیاء، ۲۸»

ب: برای ظالمان، دوستدار و شفیعی نیست. «ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ» «غافر، ۱۸»

ج: فرشتگان برای کسانی که ایمان آورده‌‏اند، دعا و استغفار می‌‏کنند. «وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا» «غافر، ۷»

با توجّه به آیات فوق، معلوم می‌شود که شفاعت بی‌‏قیدوشرط نیست و شفاعت به اجازه و اذن خداست و شفاعت شونده، باید واجد شرایطی باشد و اگر کسی شرایط شفاعت را دارا نباشد، هر چند همسر پیامبر خدا باشد، مورد شفاعت قرار نمی‌گیرد. چنان‌که همسر نوح و لوط علیهماالسّلام به علّت فسق، مشمول شفاعت نشدند. «فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ» «تحریم، ۱۰»

بنابراین شفاعتی سازنده است که انسان را با اولیای خدا پیوند دهد و مانع یأس او شود؛ ولی اگر ایمان به شفاعت سبب جرأت بر گناه گردد، همان‌گونه که مسیحیان عقیده دارند که عیسی فدا شد تا گناهان ما بخشیده شود، هرگز قابل قبول نیست.
آیا شفاعتِ اولیای خدا، به‌معنای ایستادن در برابر ارادۀ خدا نیست؟

کسی را که خدا اراده کرده عذاب کند، پیامبر با شفاعت خود، جلوی آن اراده را نمی‌‏گیرد؟

هم کیفر بدکاران و هم اجازۀ شفاعت به اولیای خود، اراده و خواست اوست. بنابراین شفاعت اولیای خدا، چیزی در برابر ارادۀ الهی نیست.
آیا شفاعت اولیای خدا به این معناست که رحم آنان از خدا بیشتر است؛ زیرا خدا می‏‌خواهد عذاب کند و اولیای او شفاعت می‌کنند؟

هم وجود رحم در اولیای خدا و هم اجازۀ استفاده از آن، از طرف خداست.

بنابراین اوست که با رحم و لطف خود، اجازۀ شفاعت می‌‏دهد.
آیا شفاعت، ارادۀ خدا را تغییر می‌‏دهد؟

ارادۀ خداوند در شرایط مختلف یک نوع نیست. ارادۀ خدا بر کیفر گناهکار است، ولی اگر او توبه کند، قهرش را برمی‏‌دارد.

زیرا شرایط انسان گناهکار با انسان توبه‌کار فرق دارد. انسانی به‌خاطر محبّت و ارادت و اطاعت از اولیای خدا در دنیا، مشمول شفاعت آنان می‌‏شود و دیگری که مخالف آنان بوده، مشمول نمی‌‌شود.

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱ ، ص ۹۸ - ۱۰۹.

منبع

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۵۰

قل لا اءقول لكم عندى خزائن الله و لا اءعلم الغيب و لا اءقول لكم إنى ملك إن اءتبع إلا ما يوحى إلى قل هل يستوى الا عمى و البصير اءفلا تتفكرون(۵۰)

ترجمه :
۵۰ - بگو من نميگويم خزائن خدا نزد من است و من آگاه از غيب نيستم (جز آنچه خدا به من بياموزد) و به شما نمى گويم من فرشته ام ، من تنها از آنچه به من وحى مى شود پيروى مى كنم ، بگو آيا نابينا و بينا مساويند؟ چرا فكر نميكنيد؟!

تفسیر
آگاهى از غيب
آيه فوق دنباله پاسـخ گوئى به اعتراضات گوناگون كفار و مشركان است و به سه قسمت از ايرادهاى آنها در جمله هاى كوتاه پاسـخ داده شده است :
نخست اينكه آنها به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) پيشنهاد معجزات عجيب و غريبى مى كردند، و هر يك به ميل خود پيشنهادى داشتند، حتى قانع به مشاهده معجزات مورد در خواست ديگران نيز نبوده اند گاهى خانه هائى از طلا، و گاهى نزول فرشتگان و زمانى تبديل سرزمين خشك و سوزان مكه به يك باغستان پر آب و ميوه ، و گاهى موضوعات ديگر از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) تقاضا مى كردند. چنانكه در سوره اسراء ذيل آيه ۹۰ شرح آن خواهد آمد.
گويا آنها با اين تقاضاهاى غريب و عجيب يك نوع مقام الوهيت و مالكيت زمين و آسمان براى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) انتظار داشتند.
لذا در پاســخ اين افراد، پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مامور مى شود بگويد: من هرگز ادعا نميكنم كه خزائن الهى به دست من است ، قل لا اقول لكم عندى خزائن الله ).
خزائن جمع خزينة به معنى منبع و مركز هر چيزى است كه براى حفظ آن و عدم دسترسى ديگران در آنجا جمع آورى شده و با توجه به آيه و ان من شى ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم (سوره حجر آيه 21): خزائن هر چيزى در نزد ما است و ما جز به اندازه معلوم آن را نازل نمى كنيم ، روشن ميشود، كه خزائن الله منبع همه چيز را در بر ميگيرد، و در حقيقت اين منبع از ذات بى انتهاى او كه سرچشمه جميع كمالات و قدرتها است ، مى باشد.
سپس در برابر افرادى كه انتظار داشتند پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آنها را از تمام اسرار آينده و گذشته آگاه سازد، و حتى به آنها بگويد در آينده چه حوادثى مربوط به زندگى آنها روى ميدهد، تا براى رفع ضرر و جلب منفعت بپاخيزند، مى گويد: من هرگز ادعا نمى كنم كه از همه امور پنهانى و اسرار غيب آگاهم (و لا اعلم الغيب ).
همانطور كه سابقا نيز گفته ايم ، كسى از همه چيز با خبر است ، كه در هر مكان و هر زمانى حاضر و ناظر باشد و او تنها ذات پاك خدا است ، اما غير او كه وجودش محدود به زمان و مكان معينى است طبعا نمى تواند از همه چيز با خبر باشد،
ولى هيچ مانعى ندارد كه خداوند قسمتى از علم غيب را كه مصلحت ميداند، و براى تكميل رهبرى رهبران الهى لازم است ، در اختيار آنها بگذارد و البته اين را علم غيب بالذات نمى گويند، بلكه علم غيب بالعرض و به تعبير ديگر يادگيرى و تعلم از داناى غيب است .
آيات متعددى از قرآن گواهى مى دهد كه خداوند چنين علمى را نه تنها در اختيار پيامبران و پيشوايان الهى قرار داده بلكه گاهى در اختيار غير آنها نيز قرار مى داده است ، از جمله در سوره جن آيه 26 و 27 مى خوانيم : عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الا من ارتضى من رسول : خداوند از تمام امور پنهانى آگاه است و هيچ كس را از علم غيب خود آگاه نمى كند، مگر رسولانى كه مورد رضايت او هستند.
اصولا تكميل مقام رهبرى ، آنهم يك رهبرى جهانى و همگانى ، نياز به آگاهى بر بسيارى از مسائل كه از نظر ساير مردم مكتوم است ، دارد، و اگر خداوند اين علم غيب را در اختيار فرستادگان و اوليايش نگذارد، مقام رهبرى آنها تكميل نخواهد شد. (دقت كنيد).

اين كه جاى خود دارد، گاهى يك موجود زنده براى ادامه حيات خود نياز به دانستن گوشه اى از غيب دارد، و خداوند در اختيار آن مى گذارد مثلا شنيده ايم كه بعضى از حشرات در تابستان پيش بينى وضع هواى زمستان را مى كنند يعنى خداوند اين غيب را بخصوص در اختيار آنها مى گذارد، زيرا زندگى آنها بدون اين مطلب چه بسا دستخوش فنا ميگردد، شرح بيشتر اين موضوع را بخواست خدا در تفسير آيه ۱۸۸ سوره اعراف بيان خواهيم كرد.
و در جمله سوم به پاسـخ ايراد كسانى كه انتظار داشتند خود پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرشته باشد، و يا فرشته اى همراه او باشد، و هيچگونه عوارض بشرى از خوردن غذا و راه رفتن در كوچه و بازار در او ديده نشود، مى گويد: و من هرگز ادعا نميكنم فرشته ام
(و لا اقول لكم انى ملك ).
بلكه من تنها از دستورات و تعليماتى پيروى مى كنم كه از طريق وحى از ناحيه پروردگار به من مى رسد (ان اتبع الا ما يوحى الى ).
از اين جمله به خوبى استفاده مى شود كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) هر چه داشت و هر چه كرد از وحى آسمانى سر چشمه گرفته بود، و آن گونه كه بعضى پنداشته اند به اجتهاد خود عمل نميكرد و نه به قياس و نه به غير آن ، بلكه برنامه او در امور دينى تنها پيروى از وحى بود.
و در پايان آيه به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور داده مى شود كه بگو آيا افراد نابينا و بينا همانندند؟ و آنها كه چشم خود و انديشه و عقلشان بسته است با كسانى كه حقايق را به خوبى مى بينند و درك مى كنند برابرند؟ آيا فكر نمى كنيد (قل هل يستوى الاعمى و البصير افلا تتفكرون ).
ذكر اين جمله بعد از جمله هاى سه گانه سابق ممكن است به خاطر اين باشد كه در جمله هاى قبل پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: (من نه خزائن الهى را دارم ، و نه عالم به غيبم ، و نه فرشته ام تنها پيرو وحيم ، ولى اين سخن نه به آن معنى است كه من با شما بت پرستان لجوج همانندم بلكه من انسانى هستم بينا، در حالى كه شما همچون نابينايان هستيد و اين دو مساوى نيستند!
احتمال ديگر در پيوند اين جمله با جمله هاى قبل اين است كه دلائل توحيد و همچنين حقانيت پيامبر آشكار است ولى چشم بينا مى خواهد كه آنها را ببيند و اگر شما قبول نداريد، نه به خاطر آن است كه موضوع مبهم يا پيچيده است بلكه بجهت آنست كه بينا نيستيد آيا بينا و نابينا يكسانند؟!
 

عالی‌ترین هدیه اسلام به بشریت

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

بعثت نبی اسلام البته هدیه به تمام بشریت است. اگر ما میان ارزش‌های فراوان اسلام اگر فقط دو ارزش گسترش عقلانیت و پرورش اخلاق را در نظر بگیریم تصدیق می‌کنیم که اسلام عالی‌ترین هدیه را به بشریت عطا کرده است.

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

امروز زندگی در تمدن غربی بر پایه طمع و حرص است. پایه همه ارزش‌های غربی پول است. سیاست رایج همه در خدمت تبعیض است. علم در خدمت کشتار مردم است. تمدن امروز جاهلیت مدرن است منتهی تجدید‌یافته و سازمان‌یافته‌تر شده است. عین همان رذائل اخلاقی دوران جاهلیت، امروز در دنیای به اصطلاح مدرن هم وجود دارد.

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

آمریکا نمونه کامل جاهلیت مدرن است

مظهر جاهلیت مدرن و بحران‌سازی آمریکا است. آمریکا یک رژیم مافیایی است که از بحران در دنیا ارتزاق می‌کند.

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

باید از قضایای اوکراین عبرت گرفت

این موضوع اوکراین عبرت‌هایی داشت. پشتیبانی دولت‌های غربی یک سراب است و نمی‌شود به آن‌ها اعتماد کرد. مردم مهم‌ترین پشتوانه دولت‌ها هستند. اگر مردم در اوکراین وارد میدان می‌شدند، وضع دولت و مردم اوکراین این‌طور نمی‌شد.

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

با وجود اینکه در نیمه راهیم و تا هدف خیلی فاصله داریم، الگوی انقلاب اسلامی ایران برای مردم دنیا یک الگوی جذاب است.

در فاصله چند هزار کیلومتری تهران در کشوری دیگر به عکس شهید سلیمانی اهانت می‌شود و مردم واکنشی نشان می‌دهند که پلیس که خودش آن اهانت را انجام داده، مجبور به عذرخواهی می‌شود. همان پلیس با مردم همراهی می‌کند و آن عکس را در جاهایی از شهر نصب می‌کند. که نشان می‌دهد این الگو، الگوی جذاب و پرکششی است.

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34672

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34344

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اختلاط با نامحرم به ضرر زنهاست
آن آقایی که با زنان نامحرم سروکار دارد، دو جا برای او امکان اشباع غرایزش در سطوح مختلف وجود دارد، این دیگر به زن خودش آن جور پای بند نیست. مثل مردی که هیچ زنی نگاه نمی‌کندنیست.

اینکه می‌گویند زن باید خودش را در محیطهای اجتماعی با نامحرم مخلوط نکند، برای این است که این زن، دلبستگی‌اش به مرد خودش باشد و الّا اگر زن کارش به جایی رسید که مرد خودش برایش عادی شد، مثل وضعیتی که الآن در جوامع غربی می‌بینید که اصلاً این مرد برای زن اهمیّتی ندارد، می‌گوید حالا شد، شد، نشد هم نشد. می‌گوید طلاق می‌گیریم، تمام می‌کنیم تو برو دنبال کارت، من هم می‌روم دنبال کارم. این بد است. بعضی از خانمها امروز تلاش می‌کنند که وضع زنان را این جوری کنند. این به ضرر زنهاست به نفع زنها نیست؛ چون این، بنیان خانواده را متلاشی می‌کند.
رهبر انقلاب؛ ۷۷/۱/۱۹

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47596

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=46525

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

ما کِی میتوانیم اهمیت و عظمت رزمندگان را درست تشخیص بدهیم؟ آن وقتی که عظمت عرصه و میدان را بتوانیم تشخیص بدهیم؛ عظمت میدان یعنی تعریف دفاع مقدس/ باید آنچه را که حقیقت است گفت. تحریف، امر جدی و خطر بزرگی است و دست تحریف وجود دارد. 1399/06/31

برخی کلید واژه ها در بیانات امام خامنه ای

https://www.golzar.info/shahidyab/page/4/?search_type=shahid&firstname&lastname&birthday&birthplace&father&id_card&age&religion&marriage&job&unit_expedition&corp&education&gender&missing&martyrdom_date&martyrdom_country&martyrdom_place&mission&cat=-1&cemetry&c_section&c_row&c_number&submit

حضرت آیت الله امام خامنه ای: ما به معناى حقيقى كلمه به آزادى و وجود آن معتقديم؛ منتها آزادى يك مسئله است؛ عدم مديريت، عدم نظارت و عدم دقت در آنچه مى‏گذرد، مسئله‏ى ديگرى است ...

شهید غلامرضا قربانی مطلق | شـهادت: 1359/2/14 مـحل شـهادت: پاوه

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر قرآن کریم , عالی‌ , هدیه , اسلام , بشریت , پشتیبانی , دولت‌ , غربی , سراب , اختلاط , نامحرم , ضرر زنها , حقیقت , گفت , شهید غلامرضا قربانی , مطلق , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

 تفسیر صفحۀ ۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۳۰ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» و هنگامی‌که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بر آنم که در زمین جانشینی قرار دهم. فرشتگان گفتند: آیا کسی را در زمین قرار می‌‌دهی که در آن فساد کند و خون‌ها بریزد؟ درحالی‌که ما با حمد و ستایش تو، تو را تنزیه و تقدیس می‌‏کنیم. خداوند فرمود: همانا من چیزی می‌‏دانم که شما نمی‌‏دانید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳۰:

در آیۀ قبل، خداوند، همۀ مواهب زمین را برای انسان آفریده است. در این آیه و آیات بعد، مسألۀ خلافت انسان در زمین مطرح می‌شود که نگرانی فرشتگان از فسادهای بشر و توضیح و توجیه خداوند و سجدۀ آنان ، در برابر نخستین انسان را به‌دنبال دارد.

فرشتگان، یا از طریق اخبار الهی و یا مشاهدۀ انسان‌های قبل از حضرت آدم علیه‌السّلام در عوالم دیگر یا در همین عالم و یا به‌‌خاطر پیش‌‌‏بینی صحیحی که از انسان خاکی و مادّی و تزاحم‌های طبیعی آنها داشتند، خونریزی و فساد انسان را پیش‌‏بینی می‏‌کردند.

گرچه همۀ انسان‏‌ها، استعداد خلیفه خدا شدن را دارند، امّا همه، خلیفۀ خدا نیستند؛ چون برخی از آنها با رفتار خود به اندازه‌‏ای سقوط می‌کنند که از حیوان هم پست‌‏تر می‌‏شوند.

چنان‌که قرآن می‏‌فرماید: «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» «اعراف، ۱۷۹» قرارگاه این خلیفه، زمین است، ولی لیاقت او تا «قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی‏» « نجم، ۹» می‌‏باشد.

به دیگران اجازه دهید سؤال کنند. خداوند به فرشتگان اذن داد تا سؤال کنند وگرنه ملائک، بدون اجازه حرف نمی‏‌زنند و فرشتگان می‌دانستند که برای هر آفریده‌‏ای، هدفی عالی در کار است.
چرا خداوند در آفرینش انسان، موضوع را با فرشتگان مطرح کرد؟

انسان، مخلوق ویژه‌‏ای است که ساخت مادّی او به بهترین قوام بوده: «أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» « تین، ۴» و در او روح خدایی دمیده شده و بعد از خلقت او خداوند به خود تبریک گفته است: «فَتَبارَکَ اللَّهُ» «‌مؤمنون، ۱۴»
خدایی که دائماً حاضر، ناظر و قیّوم است، چه نیازی به جانشین و خلیفه دارد؟

اوّلًا جانشینی انسان، نه به‌خاطر نیاز و عجز خداوند است؛ بلکه این مقام به خاطر کرامت و فضیلت رتبۀ انسانیّت است.

ثانیاً نظام آفرینش بر اساس واسطه‌هاست؛ یعنی با اینکه خداوند مستقیماً قادر بر انجام هر کاری است، ولی برای اجرای امور، واسطه‌‏هایی را قرار داده که نمونه‌‏هایی را بیان می‌کنیم:

با اینکه مدبّر اصلی اوست: «اللَّهُ الَّذِی» «یُدَبِّرُ» «‌یونس، ۳» لکن فرشتگان را مدبّر هستی قرار داده است. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» «‌نازعات، ۵»

با اینکه شفا به دست اوست «فَهُوَ یَشْفِینِ» « شعراء، ۸۰» ، امّا در عسل شفا قرار داده است. «فِیهِ شِفاءٌ» « نحل، ۶۹»

با اینکه علم غیب مخصوص اوست «إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ» «یونس، ۲۰»، لکن بخشی از آن را برای بعضی از بندگان صالحش ظاهر می‌‌کند. «إِلَّا مَنِ ارْتَضی‏ مِنْ رَسُولٍ» «جن، ۲۷»

پس انسان می‌تواند جانشین خداوند شود و اطاعت او همچون اطاعت از خداوند باشد «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» «‌نساء، ۱۸»؛ و بیعت با او نیز به منزلۀ بیعت با خداوند باشد. «إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ» «إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ» « فتح، ۱۰»؛ و محبّت به او مثل محبّت خدا باشد. «من احبکم فقد احب الله» «زیارت جامعۀ کبیره»

برای قضاوت دربارۀ موجودات، باید تمام خیرات و شرور آنها را کنار هم گذاشت و نباید زود قضاوت کرد. فرشتگان خود را دیدند که تسبیح و حمد آنها بیشتر از انسان است. ابلیس نیز خود را می‌‏بیند و می‌گوید: من از آتشم و آدم از خاک و زیر بار نمی‌رود. امّا خداوند متعال مجموعه را می‌بیند که انسان بهتر است و می‌‏فرماید: «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ».
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳۰:

۱. خداوند ابتدا اسباب زندگی را برای انسان فراهم کرد؛ سپس او را آفرید. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً» «إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ» «حضرت علی علیه‌السّلام فرمودند: فلمّا مهد ارضه و انفذ امره اختار آدم» همین‌‌که زمین را گسترد و فرمانش را متنفّذ قرارداد، انسان را آفرید. (نهج‌البلاغه، خطبه ۹۱)

۲. آفرینش ملائکه، قبل از آدم بوده است؛ زیرا خداوند آفریدن انسان را با آنان، در میان گذاشت.

۳. انتصاب خلیفه و جانشین و حاکم الهی، تنها به‌دست خداست. «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً»

۴. انسان، جانشین دائمی خداوند در زمین است. «جاعِلٌ» کلم «جاعل» اسم فاعل و رمز تداوم است»

۵. انسان می ‏تواند اشرف مخلوقات و لایق مقام خلیفة‌اللهی باشد. «البتّه ستمکاران را از نیل به این مقام محروم کرده است: «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» بقره، ۱۲۴» «جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً»

۶. ملائکه، فساد و خونریزی را کار دائمی انسان می‌دانستند. «یُفْسِدُ»، «وَ یَسْفِکُ» «فعل مضارع نشانۀ استمرار است.»

۷. حاکم و خلیفۀ الهی باید عادل باشد، نه فاسد و فاسق. خلیفه نباید «یفسد فی‌الارض» باشد.

۸. طرح لیاقتِ خود، اگر بر اساس حسادت نباشد، مانعی ندارد. «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ»

۹. عبادت و تسبیح در فضای آرام، تنها ملاک و معیار لیاقت نیست. «نَحْنُ نُسَبِّحُ»

۱۰. به‌خاطر انحراف یا فساد گروهی، نباید جلوی امکان رشد دیگران گرفته شود. با آنکه خداوند می‌‏دانست گروهی از انسان‌ها فساد می‌‏کنند، امّا نعمت آفرینش را از همه سلب نکرد.

۱۱. مطیع و تسلیم بودن با سؤال کردن برای رفع ابهام منافاتی ندارد. «أَ تَجْعَلُ فِیها»

۱۲. خداوند فساد و خونریزی انسان را مردود ندانست؛ لکن مصلحت مهم‌تر و شایستگی و برتری انسان را طرح نمود. «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»

۱۳. توقّع نداشته باشید همۀ مردم بی چون‌و‌چرا، سخن یا کار شما را بپذیرند؛ زیرا فرشتگان نیز از خدا سؤال می‌‏کنند. «قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها»

۱۴. علوم و اطلّاعات فرشتگان، محدود است. «ما لا تَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۶ قرآن - سورۀ بقره - آیۀ ۳۱ - تفسیر نور:

«وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» و خداوند همۀ اسماء (حقایق و اسرار هستی) را به آدم آموخت، سپس آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست می‌گویید، از اسامی این‌ها به من خبر دهید؟
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳۱:

خداوند متعال اسماء(«اسم» در عرف ما فقط به‌معنی نام و نشان است، ولی در فرهنگ قرآنی نام همراه با محتواست. چنان‌که «فله الاسماء الحسنی» یعنی خداوند صفات عالیه دارد) و اسرار عالم هستی را، از نام اولیای خود(تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۵۴ و اکمال‌الدین صدوق، ج ۱، ص ۱) تا جمادات را به آدم تعلیم داد.

به تعبیر امام صادق علیه‌السلام که در تفسیر مجمع‌البیان آمده است: تمام زمین‌‏ها، کوه‌‏ها، دره‌ها، بستر رودخانه‌‏ها و حتّی همین فرشی که در زیر پای ماست، به آدم شناسانده شد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳۱:

۱. معلّم واقعی خداست و قلم، بیان، استاد و کتاب، زمینه‌های تعلیم هستند. «عَلَّمَ»

۲. برتری انسان بر فرشتگان، به خاطر علم است. «وَ عَلَّمَ آدَمَ»

۳. انسان برای دریافت تمام علوم، استعداد و لیاقت دارد. «کُلَّها»

۴. فرشتگان عبادت بیشتری داشتند و آدم، علم بیشتری داشت. رابطۀ مقام خلافت با علم، بیشتر از عبادت است. «نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ» «عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ»

۵. برای روشن کردن دیگران، بهترین راه، برگزاری امتحان و به‌نمایش‌گذاشتن تفاوت‌‏ها و لیاقت‌‏هاست. «عَلَّمَ» «ثُمَّ عَرَضَهُمْ» «فَقالَ أَنْبِئُونِی»

۶ .فرشتگان، خود را به مقام خلیفة‌اللهی لایق‌تر می‌دانستند. «إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» (در روایتی از امام صادق علیه‌السّلام نقل شده است که فرمودند: «إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» یعنی اگر شما فرشتگان در ادّعای لایق‌تر بودن خود، صادق هستید. تفسیر نورالثقلین)
تفسیر صفحۀ ۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۳۲ - تفسیر نور:

«قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ » فرشتگان گفتند: پروردگارا! تو پاک و منزّهی، ما چیزی جز آنچه تو به ما آموخته‌ای نمی‌دانیم، همانا تو دانای حکیمی.
نکته‌‌‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳۲:

ابلیس و ملائکه هر کدام به نوعی خود را برتر از آدم می‏‌دیدند.

ابلیس به‌واسطۀ خلقت «أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ» و فرشتگان به‌واسطۀ عبادت «نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ».

امّا ابلیس در برابر فرمان سجدۀ خداوند، ایستادگی کرد؛ ولی فرشتگان چون حقیقت را فهمیدند، پوزش خواستند و به جهل خود اقرار کردند. «سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳۲:

۱. عذرخواهی از سؤال بدون علم، یک ارزش است. «سُبْحانَکَ»

۲. اوج‌گرفتن‌‏ها و خودبرتردیدن‌‏ها باید تنظیم شود. گویندگان سخن «نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ» گفتند: «لا عِلْمَ لَنا»

۳. به جهل خود اقرار کنیم. «لا عِلْمَ لَنا» فرشتگان عالی‌‏ترین نوع ادب را به نمایش گذاشتند. کلمات: «سُبْحانَکَ»، «لا عِلْمَ لَنا»، «عَلَّمْتَنا»، «إِنَّکَ» و «أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ»، همه نشانۀ ادب است.

۴. علم فرشتگان، محدود است. «لا عِلْمَ لَنا»

۵. علم خداوند، ذاتی است «إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ»؛ ولی علم دیگران، اکتسابی است. «عَلَّمْتَنا»

۶. امور عالم را تصادفی نپنداریم. «أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۳۳ - تفسیر نور:

«قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ» (خداوند) فرمود: ای آدم فرشتگان را از نام‌های آنان خبر ده؛ پس چون آدم آنها را از نام‌‏های‌شان خبر داد، خداوند فرمود: که آیا به شما نگفتم که اسرار آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و آنچه را آشکار می‌‌کنید و آنچه را پنهان می‌داشتید (نیز) می‌دانم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳۳:

۱. به استعدادهای لایق، فرصت شکوفایی و بروز بدهید. «أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ»

۲. در آزمون علمی که خداوند برگزار نمود، آدم بر فرشتگان برتری یافت. «فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ»

۳. ملائکه علاوه‌بر آنچه گفتند، مسائلی را هم کتمان می‌‏داشتند. «کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۳۴ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبی‏ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ» و هنگامی‌که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده کنید، همگی سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد و تکبّر کرد، و از کافران گردید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳۴:

به فرموده قرآن، ابلیس از نژاد جن بود که در جمع فرشتگان عبادت می‏‌کرد. «کانَ مِنَ الْجِنِّ» «کهف، ۵۰»

سجده بر آدم، چون به فرمان خدا بود، در واقع بندگی و عبودیّت خداست؛ «عیون اخبار الرضا» زیرا عبادت واقعی، عملی است که خداوند بخواهد، نه آنکه طبق میل ما باشد.

ابلیس حاضر بود قرن‏‌ها سجده کند، ولی به آدم سجده نکند.
ابلیس مرتکب چند انحراف شد؟

ابلیس مرتکب دو انحراف و خلاف شد:

الف: خلاف عقیدتی «أَبی‏» که سبب فسق او شد. «فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ» «کهف، ۵۰»

ب: خلاف اخلاقی «اسْتَکْبَرَ» که سبب دوزخی‌شدن او گردید. «فَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ» «زمر، ۷۲»

سجده برای آدم نه‌تنها به خاطر شخص او، بلکه به‌خاطر نسل و اولاد او نیز بوده است.

چنان‌که در جای دیگر می‌‏فرماید: «خَلَقْناکُمْ ثُمَّ صَوَّرْناکُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ» «اعراف، ۱۱». امام سجّاد علیه‌السّلام می‌‏فرماید: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: سجده بر آدم به خاطر ذرّیه و نسل او بود. «تفسیر صافی، ذیل آیه»

سجدۀ فرشتگان موقّتی بود، امّا نزول آنها بر مؤمنان و استغفارشان برای آنان دائمی است «الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ». «کسانی که گفتند پروردگار ما خداست و در این عقیده پایدار بودند فرشتگان بر آنان نازل‌می ‏شوند «فصّلت، ۳۰»؛ و در جای دیگر می‌فرماید: «و یستغفرون للّذین آمنوا» یعنی فرشتگان برای اهل ایمان دائماً در حال استغفارند. غافر، ۷»

سجده بر آدم نه به‌خاطر جسم او، بلکه به خاطر روح الهی اوست. «فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ» «حجر، ۲۹»

بی‏‌انصافی است که تمام فرشتگان بر انسان سجده کنند، ولی انسان برای خدا سجده نکند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳۴:

۱. فرشتگان نیز مانند انسان، مورد خطاب و امر و نهی قرار دارند. «اسْجُدُوا لِآدَمَ»

۲. لیاقت، از سابقه مهم‌تر است. فرشتگان قدیمی، باید برای انسان تازه به دوران رسیده امّا لایق، سجده کنند. «اسْجُدُوا لِآدَمَ»

۳. خطرناک‌‏تر از نافرمانی در عمل، بی‌‏اعتقادی به فرمان است. «أَبی‏ وَ اسْتَکْبَرَ»

۴. تکبّر و جسارت ابلیس، سرچشمۀ بدبختی‌های او شد. «کانَ مِنَ الْکافِرِینَ»
تفسیر صفحۀ ۶ قرآن - سورۀ بقره - آیۀ ۳۵ - تفسیر نور:

«وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ» و گفتیم: ای آدم! تو با همسرت در این باغ سکونت کن و از (هر کجای) آن هر چه می‌خواهید به فراوانی و گوارایی بخورید، امّا به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران خواهید شد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳۵:

در فرهنگ قرآن، «شجر» علاوه‌بر درخت، به «بوته» هم گفته می‌‏شود.

مثلًا به بوتۀ کدو می‌گوید: «شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ» «صافات، ۱۴۶»، بنابراین اگر در روایات و تفاسیر می‌‌خوانیم که مراد از شجر در این آیۀ گندم است، جای اشکال نیست.

«جنّات» به باغ‌های دنیا نیز گفته می‌‏شود، چنان‌که در سورۀ قلم آیه ۱۷ آمده است: «إِنَّا بَلَوْناهُمْ کَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ» ما صاحبان باغ را آزمایش نمودیم.

آیا باغی که آدم در آن مسکن گزیده بوده، بهشت موعود بوده است؟

پاسخ منفی است؛ آنچه از آیات دیگر قرآن و روایات استفاده می‌‏شود، باغی که آدم در آن مسکن گزید، بهشت موعود نبوده است زیرا:

۱. آن بهشت، برای پاداش است و آدم هنوز کاری نکرده بود که استحقاق پاداش داشته باشد. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ» «آل عمران، ۱۴۲»

۲. کسی که به بهشت وارد شود، دیگر خارج نمی‌شود. «وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِینَ» «حجر، ۴۸»

۳. در آن بهشت، امر و نهی و ممنوعیّت و تکلیف نیست، درحالی‌که آدم از خوردن درخت نهی شد. به‌علاوه در روایات اهل بیت علیهم‌السّلام نیز آمده است که بهشت آدم، بهشت موعود نبوده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳۵:

۱. در مسکن، زن تابع مرد است. «أَنْتَ وَ زَوْجُکَ» «در مسألۀ امر و نهی، وسوسه و اخراج از بهشت، آدم و همسرش یکسان مورد خطاب قرار گرفته‌‏اند «کُلا، شِئْتُما، لا تَقْرَبا، فَتَکُونا،فَأَزَلَّهُمَا، فَأَخْرَجَهُما» امّا در مسألۀ مسکن، به‌جای «اسکنا» فرموده است: «اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ»

۲. در شیوۀ تربیت، هر گاه خواستید کسی را از کار یا چیزی باز دارید، ابتدا راه‌های صحیح، باز گذاشته شود و سپس مورد نهی اعلام شود. ابتدا فرمود: «کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما» سپس فرمود: «لا تَقْرَبا»

۳. نزدیک‌شدن به گناه همان، و افتادن در دامن گناه همان. «لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا»

۴. تخلّف از راهنمایی‌های الهی، ظلم به خویشتن است. «فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ» آدم و همسرش نیز برای توبه گفتند: «ظَلَمْنا أَنْفُسَنا» البتّه با توجّه به عصمت انبیاء مراد از ظلم در این قبیل موارد، ترک اولی‏ است.
تفسیر صفحۀ ۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۳۶ - تفسیر نور:

«فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فِیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلی‏ حِینٍ» پس شیطان آن دو را به لغزش انداخت و آنان را از باغی که در آن بودند، خارج ساخت و (در این هنگام به آنها) گفتیم: فرود آیید درحالی‌که بعضی شما دشمن برخی دیگر است و برای شما در زمین قرارگاه و تا وقتی معیّن بهره و برخورداری است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳۶:

از آیۀ «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» که قبلًا خواندیم، استفاده می‌‏شود که غرض اصلی از خلقت آدم این بود که وی در زمین زندگی کند، ولی زندگی در زمین نیازمند یک نوع آمادگی بود و باید آدم بداند که:

۱. آزاد مطلق نیست. در زندگی او، امر و نهی و تکلیف وجود دارد.

۲. ابلیس دشمن اوست و چه بسا با سوگند و وعده‌های دروغ، انسان را فریب دهد.

۳. اطاعت از شیطان، عامل سقوط اوست.

۴. توبه، وسیلۀ جبران است.

امام رضا علیه‌السّلام می‌فرماید: ماجرای لغزش آدم، قبل از رسیدن به مقام نبوّت بوده و از لغزش‌های کوچکی بوده که قابل عفو است. «تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۵۰»

شیطان برای ایجاد لغزش، دست به هر نوع تاکتیک روانی و تبلیغاتی زد؛ از جمله:

الف: برای آدم و حوّا سوگند یاد کرد. «قاسَمَهُما» «اعراف، ۲۱»؛

ب: قیافۀ خیرخواهانه به خود گرفت و گفت: من از خیرخواهان شما هستم. «إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحِینَ» «اعراف، ۲۱»؛

ج: وعدۀ ابدیّت داد، که اگر این گیاه را بخورید، زندگی و حکومت ابدی خواهید داشت. «شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلی‏» «طه، ۱۲۰»؛

د: دروغ گفت و به ذات حق تهمت زد. «ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدِینَ» «اعراف، ۲۰» یعنی پروردگارتان شما را نهی نکرد مگر از ترس اینکه شما فرشته شوید یا به زندگی ابدی برسید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳۶:

۱. خطر شیطان، برای بزرگان نیز هست. او به سراغ آدم و حوّا آمد. «فَأَزَلَّهُمَا»

۲. شیطان، دشمن دیرینۀ نسل بشر است؛ زیرا از روز اوّل به سراغ پدر و مادر ما رفت.«فَأَزَلَّهُمَا»

۳. انسان به خودی خود، جایزالخطا و وسوسه‌‏پذیر است. «فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ»

۴. هر انسانی به خاطر استعدادها و لیاقت‌‏هایی که دارد بهشتی است؛ ولی خلاف‏‌ها او را سقوط می‌‏دهد. «فَأَخْرَجَهُما»

۵. از نافرمانی خداوند و عواقب تلخ وسوسه‏‌های ابلیس، عبرت بگیریم. تحت نفوذ شیطان قرار گرفتن، برابر با خروج از مقامات الهی و محرومیّت از آنهاست. «فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ» «فَأَخْرَجَهُما»

۶. زندگی دنیا، موقّتی است. «إِلی‏ حِینٍ»
تفسیر صفحۀ ۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۳۷ - تفسیر نور:

«فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» پس آدم از سوی پروردگارش کلماتی دریافت نمود، (و با آن کلمات توبه کرد) پس خداوند لطف خود را بر او بازگرداند. همانا او توبه‌پذیرِ مهربان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳۷:

چون آدم از غذایی که نباید بخورد، چشید و از آن همه نعمت و رفاه محروم شد، متوجّه اشتباه خود گردید. او در اثر پشیمانی و ندامت، کلماتی را از خداوند دریافت کرد و به وسیلۀ آن کلمات، توبه نمود. توبه، به معنی بازگشت است. اگر توبه را به خدا نسبت دهیم، به‌معنی بازگشت لطف و رحمت او بر بندۀ خلافکار و پشیمان است «هُوَ التَّوَّابُ» و اگر آن را به بنده نسبت دهیم به معنی بازگشت انسان خطاکار به سوی خداوند است. «فَتابَ عَلَیْهِ»

طبق آنچه از روایات شیعه و سنی استفاده می‌‏شود، مراد از کلماتی که آدم به‌وسیلۀ آن توبه نمود، توسّل به بهترین خلق خدا یعنی حضرت محمّد و اهل بیت او علیه و علیهم‌السّلام است. چنان‌که در تفسیر درّ المنثور از ابن عباس نقل شده است که آدم برای پذیرش توبه ‏اش، خداوند را به این نام‌‏ها قسم داد: «بحق محمد و علی و فاطمة و الحسن و الحسین» «تفسیر درّ المنثور، ج ۱، ص ۶۰»

البتّه برخی معتقدند، مراد از کلمات، همان جمله‌‏ای است که در سورۀ اعراف آمده است: «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ» «‌اعراف، ۲۳» خدایا! ما به خود ستم کرده‏‌ایم و اگر تو ما را نیامرزی و مورد رحمت قرار ندهی، حتماً از زیانکاران خواهیم بود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳۷:

۱. هم‌چنان که توفیق توبه از خداست، باید چگونگی و راه توبه را نیز از خداوند دریافت کنیم. «مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ»

۲. قبول توبه و ارائۀ راه آن، از شئون تربیت و ربوبیّت اوست. «مِنْ رَبِّهِ»

۳. این همه لطف و قبول توبه، تنها کار خداست. «هُوَ»

۴. اگر توبه، واقعی باشد، خداوند آن را می‌‏پذیرد. «هُوَ التَّوَّابُ»

۵. اگر توبه را شکستیم، باز هم خداوند توبه را می‌پذیرد. «هُوَ التَّوَّابُ»

۶. عذرپذیری خداوند همراه با رحمت است، نه عتاب و سرزنش. «التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ۸۷-۹۷.

منبع

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبرکه انعام آیات ۴۶تا۴۹

قل اء رءيتم إن اءخذ الله سمعكم و اءبصاركم و ختم على قلوبكم من إله غير الله يأ تيكم به انظر كيف نصرف الايات ثم هم يصدفون (۴۶)
قل اء رءيتكم إ ن اتاكم عذاب الله بغتة اءو جهرة هل يهلك إلا القوم الظالمون (۴۷)
و ما نرسل المرسلين إلا مبشرين و منذرين فمن ءامن و اءصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون (۴۸)
و الذين كذبوا باياتنا يمسهم العذاب بما كانوا يفسقون(۴۹)

ترجمه :
۴۶ - بگو آيا فكر كرده ايد اگر خداوند گوش و چشمهاى شما را بگيرد و بر دلهاى شما مهر نهد (كه چيزى را نفهميد) چه كسى جز خدا است كه آنها را به شما بدهد؟ ببين چگونه آيات را براى آنها به گونه هاى مختلف شرح مى دهيم سپس آنها روى مى گردانند!.
۴۷- بگو فكر كرده ايد اگر عذاب خدا ناگهانى (و پنهانى ) يا آشكارا به سراغ شما بيايد آيا جز جمعيت ستمكار هلاك مى شوند؟
۴۸ - ما پيامبران را جز براى بشارت و بيم نمى فرستيم آنها كه ايمان آورند و (خويشتن را) اصلاح كنند نه ترسى دارند و نه غمگين مى شوند.
۴۹ - و آنها كه آيات ما را تكذيب كردند عذاب (پروردگار) بخاطر نافرمانيها به آنان مى رسد.

تفسیر
بخشنده نعمتها را بشناسيد
روى سخن همچنان با مشركان است .

و در اين آيات با بيان ديگرى براى بيدار ساختن آنها استدلال شده است ، و روى غريزه دفع ضرر تكيه كرده ، نخست مى گويد: اگر خداوند نعمتهاى گرانبهايش را همچون گوش و چشم از شما بگيرد، و بر دلهايتان مهر بگذارد و بطورى كه نتوانيد ميان خوب و بد و حق و باطل تميز دهيد چه كسى جز خدا مى تواند اين نعمتها را به شما باز گرداند؟! (قل ا رايتم ان اخذ الله سمعكم و ابصاركم و ختم على قلوبكم من اله غير الله ياتيكم به ).
در حقيقت مشركان نيز قبول داشتند كه خالق و روزى ده خدا است ، و بتها را بعنوان شفاعت در پيشگاه خدا مى پرستيدند قرآن ميگويد شما بجاى اينكه پرستش بتهاى بى ارزش و فاقد همه چيز كنيد چرا مستقيما به در خانه خدا نمى رويد خدائى كه سرچشمه همه نيكيها و بركات است .
علاوه بر اعتقادى كه همه بت پرستان درباره خدا داشتند در اينجا نيز عقل آنها به داورى طلبيده مى شود، كه بتهائى كه خود نه چشم و نه گوش و نه عقل و نه هوش دارند چگونه مى توانند اين گونه نعمتها را به ديگران ببخشند؟!
سپس مى گويد ببين چگونه آيات و دلائل را به گونه هاى مختلف براى آنها شرح مى دهيم ، ولى باز آنها از حق روى برمى گردانند (انظر كيف نصرف الايات ثم هم يصدفون ).
درباره معنى ختم و همچنين علت اينكه سمع در آيات قرآن معمولا
بطور مفرد و ابصار بطور جمع مى آيد در جلد اول همين تفسير صفحه 50 بحث كرديم .
نصرف از ماده تصريف به معنى تغيير است و در اينجا منظور بيان استدلالات گوناگون و در اشكال مختلف مى باشد، و يصدفون از ماده صدف بر وزن هدف به معنى جانب و ناحيه است ، و چون بهنگام روى گردانيدن و اعراض ، انسان متوجه جانب و ناحيه ديگرى اين كلمه در معنى اعراض به كار مى رود، منتها چنانكه راغب در مفردات اين ماده به معنى اعراض و روى گردانيدن شديداستعمال مى شود.
در آيه بعد به دنبال ذكر اين سه نعمت بزرگ الهى (چشم و گوش و فهم ) كه سرچشمه تمام نعمتهاى دنيا و آخرت است اشاره به امكان سلب همه نعمتها بطور كلى كرده ، مى گويد: به آنها بگو اگر عذاب خداوند ناگهانى و بدون مقدمه ، و يا آشكارا و با مقدمه ، به سراغ شما بيايد آيا جز ستمكاران نابود مى شوند؟! (قل ا رايتكم ان اتاكم عذاب الله بغتة او جهرة هل يهلك الا القوم الظالمون )
بغتة به معنى ناگهانى و جهرة به معنى آشكار است ، و قاعدتا بايد در مقابل آشكار، پنهان ذكر گردد، نه ناگهانى ، ولى چون امور ناگهانى معمولا مقدمات آنها مخفى و پنهان است ، زيرا اگر پنهان نبود ناگهانى نميشد، به اين جهت در مفهوم كلمه بغتة مفهوم پنهانى افتاده است .
منظور اين است تنها كسى كه قادر به انواع مجازات و گرفتن نعمتها است خدا است ، و بتها هيچ نقشى در اين ميان ندارند.
بنابراين دليلى ندارد كه به آنها پناه بريد، ولى از آنجا كه خداوند حكيم و رحيم است تنها ستمكاران را مجازات ميكند.
ضمنا از اين تعبير استفاده مى شود كه ظلم معنى وسيعى دارد كه انواع شرك و گناهان را شامل مى شود، بلكه در آيات قرآن شرك به عنوان ظلم عظيم معرفى شده است چنانكه لقمان به فرزند خود ميگفت لا تشرك بالله ان الشرك لظلم عظيم : فرزندم براى خدا شريك قائل مشو كه شرك ظلم بزرگى است (سوره لقمان آيه ۱۳).

در آيه بعد بوضع پيامبران الهى اشاره كرده ، ميگويد: نه تنها بتهاى بيجان كارى از آنها ساخته نيست ، انبياى بزرگ و رهبران الهى نيز كارى جز ابلاغ رسالت ، و بشارت و انذار، و تشويق و تهديد ندارند، و هر نعمتى هست به فرمان خدا و از ناحيه او است و آنها هم هر چه بخواهند از او ميخواهند (و ما نرسل المرسلين الا مبشرين و منذرين ).
احتمال ديگر در پيوند اين آيه با آيات قبل اين است كه در آيات گذشته سخن از تشويقها و تهديدها در ميان بود، در اين آيه ميگويد اين همان هدفى است كه پيامبران بخاطر آن مبعوث شدند، كار آنها نيز بشارت و انذار بود.
سپس مى گويد: راه نجات منحصر در دو چيز است آنها كه ايمان بياورند و خويشتن را اصلاح كنند (و عمل صالح انجام دهند) نه ترسى از مجازاتهاى الهى دارند، و نه غم و اندوهى از اعمال گذشته خود (فمن آمن و اصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون ).
و در مقابل ، كسانى كه آيات ما را تكذيب كنند در برابر اين فسق و نافرمانى گرفتار مجازات الهى خواهند شد (و الذين كذبوا باياتنا يمسهم العذاب بما كانوا يفسقون ).
قابل توجه اينكه در مورد مجازات تكذيب كنندگان آيات خدا، تعبير به يمسهم العذاب شده است ، يعنى عذاب پروردگار آنها را لمس مى كند گويا مجازات همه جا بدنبال آنها ميگردد و سپس به بدترين وجهى آنها را فرا مى گيرد، ذكر اين نكته نيز لازم است كه فسق معنى وسيعى دارد، و هر گونه نافرمانى و خروج از راه ۴و رسم بندگى خدا حتى كفر را شامل ميشود: و منظور از آن در آيه فوق نيز همين معنى است ، بنابراين محلى براى بحثهائى كه فخر رازى و ديگر مفسران در باره فسق در اينجا كرده اند و آنرا شامل گناهان نيز دانسته اند، و سپس به دفاع برخاسته اند باقى نمى ماند.

منبع

شخصی به محضر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) آمد و از فقر خود شکایت کرد.

حضرت به او فرمود : هر وقت داخل خانه ات شدی

1سلام کن هرچند کسی در خانه نباشد
2بر من صلوات بفرست.
3سپس سوره قل هو الله احد را یک مرتبه بخوان ، تا فقرت برطرف شود.

آن مرد چنین کرد و چیزی نگذاشت که آن قدر رزق و روزی اش زیاد شد که به همسایگانش نیز کمک مالی می کرد.

کتاب شریف اسرار الصلاه ، آیت الله ملکی تبریزی رضوان الله تعالی علیه ص 262

منبع

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2329&nt=2&year=1369#22388

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اگر دستگاه قضایی از شرایط لازم برخوردار باشد و کارِ درست بکند، بزودی در کشور، فساد و تباهی و ظلم و تبعیض و فسق و ‌بقیه‌ی چیزهایی که یک جامعه را فاسد و زمینگیر میکند، ریشه‌کن خواهد شد. اگر خدای نکرده، دستگاه قضایی سالم نبود، یا ‌پُرکار نبود، آن‌وقت همه‌ی این جرایم، رشد میکنند و این میکربها، جرأت حیات و زیاد شدن و فعال شدن پیدا میکنند. به همین ‌خاطر است که دستگاه قضایی، واقعاً برای ما، همه چیز است. فرق هم نمیکند،... در همه‌ی شرایط، آن چیزی که یک آن، به رکود ‌و جمود و بیکاری و کم‌کاری و - خدای نکرده - به فساد او نمیتوان تن داد، دستگاه قضایی است. هرجای دیگر خراب شد، ‌میگوییم ان‌شاءالله دستگاه قضایی میرود، آن‌جا را اصلاح خواهد کرد؛ اما خود دستگاه قضایی، بایستی در حد نصاب اصلاح و صلاح ‌باشد.‌۱۳۶۹/۰۴/۰۴

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2329&nt=2&year=1369#22388

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اگر یک دستگاه قضایىِ خوب و یک تلاش قضایىِ موفق نباشد، مطمئن باشید که این، به نفع کشور و انقلاب نخواهد بود. شرط ‌اصلی، این‌جاست. آنها [تلاشهای دولت] همه شکل است، این روح است؛ چون عدالت، با دستگاه قضایی تأمین خواهد شد و مجری ‌عدالت، دستگاه قضایی است‌.‌۱۳۶۹/۰۴/۰۴

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2329&nt=2&year=1369#22388

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:

همین بسیج و سپاه و آحاد نیروهای رزمنده و اینهایی که در میدان جنگ در مقابل دشمن، مثل شیر میغریدند، گاهی در یک قضیه‌ی کوچک شخصی، به خاطر بلد نبودن قانون یا بلندنظری طبیعی یک مؤمن یا یک انقلابی، سرشان کلاه میرود و خسارت میبینند. شما بایستی مو را از ماست بکشید. نباید بگذارید به هیچ‌کَس، مخصوصاً به طبقات مظلوم و روستاییان و جوانان فداکار و بسیجیان و رزمندگان، ظلم بشود.۱۳۶۹/۰۴/۰۴

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2329&nt=2&year=1369#22388

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:

در جامعه‌ی اسلامی، باید هر مظلومی احساس بکند که پناهگاهی در آن‌جا هست؛ مثل کسی که مثلاً در طوفان و کولاک خیلی ‌سختی، یا در جاده‌ی خطرناکی در شب حرکت میکند، پناهگاهی هم در نقطه‌یی قرار دارد، خودش را سینه‌خیز هم که شده، به ‌آن‌جا خواهد رساند و مطمئن است آن‌جا که رسید، دیگر خیالش بایستی آسوده باشد. آن پناهگاه، قوّه‌ی قضائیه است. فرق هم ‌نمیکند؛ همه‌ی قشرها باید این احساس را داشته باشند.‌۱۳۶۹/۰۴/۰۴

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50944

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:

قدر دانستن دوران جوانی و اهتمام ویژه به هیئت‌های حسینی: هیئت‌ها هم باید یاد اهل‌بیت را زنده نگه دارند هم مرکز و پایگاه تبیین حقایق باشند ...
۲۶ /شهریور/ ۱۴۰۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50944

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:

وظیفه‌شناسی (تلاش‌های بی‌وقفه بدخواهان و رهزنان حقایق بر ضد حوادث مهمی همچون راهپیمایی شورانگیز اربعین): دو جمله حیاتی و جاودانی قرآن یعنی تواصی به حق و تواصی به صبر برای همیشه و بخصوص برای امروز ما یک دستورالعمل اساسی است ... ۲۶ /شهریور/ ۱۴۰۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50944

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:

صبر را به معنای پایداری، ایستادگی، خسته نشدن و خود را در بن‌بست ندیدن: هم خودتان راه حق را بروید هم تلاش کنید با منوّر کردن محیطهای گوناگون از جمله دانشگاه به رنگ خدا، دیگران نیز به این راه هدایت شوند ...
۲۶ /شهریور/ ۱۴۰۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار بسیجیان به‌مناسبت روز بسیج مطرح کردند؛
۰۵ / آذر / ۱۴۰۱
روایت شکست نقشه منطقه‌ای آمریکا
به‌وسیله تفکر بسیجی و پرچمداری حاج قاسم سلیمانی
دشمن بدنبال برجام ۲ و ۳ یعنی رها کردن حضور منطقه‌ای و تولید سلاح‌های راهبردی بود
چشم بچه‌های تیم ملی فوتبال روشن که چشم ملت را روشن کردند

**************

برخی موارد مرتبط

گزيده بيانات ويژه هفته بسيج

« ویژه نامه هفته بسیج »

**************

قهرمان؛ سلیمانی
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «آمریکا قدرت مسلّط جهان بود، ولی امروز نیست.» «آمریکا در منطقه شکست‌خورده است. شیطان بزرگ با آن‌همه تلاش، با آن‌همه وسوسه و دمدمه نتوانسته است به مقصودِ خود در این منطقه برسد.» «قهرمان این کار سلیمانی بود.» ۱۴۰۱/۰۸/۱۱و ۱۳۹۷/۰۳/۲۵ و ۱۳۹۹/۰۹/۲۶

نماهنگ | قهرمان؛ سلیمانی

نماهنگ | ملت امام حسین(ع)

رسم کتابخوانی

خط حزب‌الله ۳۶۸ | ملت شکست‌ناپذیر

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اگر ایران‌دوست هستید، یکی از علائم و شاخصهای ایران‌دوستی شما این است که امیدآفرینی کنید؛ اگر یأس‌آفرینی کردید، نمیتوانید بگویید ایران‌دوستید. شاخصِ عمده‌ی ایران‌ستیزی یأس‌آفرینی است، امیدسوزی است، القای ناتوانی است، القای بن‌بست است؛ اینها شاخصهای ایران‌ستیزی است ... ۱۴۰۱/۰۸/۲۸

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

نماهنگ | امیدسوزی، شاخص ایران ستیزی

دیدارنگار ۱۰۹ | غلبه بر توطئه‌ القای یأس

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

منطق اصلی بسیج این است:
رفع تهدیدها و تبدیل تهدیدها به فرصت. تهدیدهای زیادی داریم، هر کدام از این تهدیدها بایستی با ابتکار بسیجی تبدیل بشود به یک فرصت؛ هر چه تهدیدها بیشتر، فرصتها بیشتر؛ بنابراین تهدید برای ما دیگر تهدید نیست، [بلکه] تهدید به برکت بسیج، برای ما ایجاد فرصت میکند ... ۱۳۹۸/۰۹/۰۶

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

نماهنگ | بسیج چگونه تشکیل شد؟

 

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

چهره‌ی صحنه‌گردان‌ها روشن شد. صحنه‌گردان‌ها خودشان را طرف‌دار ملّت ایران وانمود میکنند امّا با همه‌ی خواسته‌ها و عقاید و مقدّسات ملّت ایران دشمنی کردند؛ با اسلام دشمنی کردند، مسجد سوزاندند، قرآن سوزاندند؛ با ایران دشمنی کردند، پرچم ایران را سوزاندند،‌ به سرود ملّی ایران بی‌احترامی کردند؛ چهره‌های اینها روشن شد. ادّعا میکنند طرف‌دار ملّت ایرانند، خب ملّت ایران، ملّت مسلمان است، ملّت قرآن است، ملّت امام حسین است. تو به امام حسین اهانت میکنی،‌ بددهنی میکنی،‌ بی‌حیائی میکنی، تو طرف‌دار ملّت ایرانی؟ به اربعین اهانت میکنی‌، به راهپیمایی میلیونی اربعین اهانت میکنی، تو طرف‌دار ملّت ایرانی؟ خب، چهره‌ی صحنه‌گردانان واقعی این اغتشاش هم روشن شد. بنابراین یکی از مطالبی که در این مسئله‌ی این اغتشاشها میتوان گفت، این است که ملّت ایران از این تهدید، فرصتهای متعدّدی برای خودش درست کرد ... ۱۴۰۱/۰۸/۲۸

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

نماهنگ | تو طرفدار ملت ایرانی؟

عمق استراتژیک نظام

نماهنگ | چشمتان روشن

دومین فراخوان دوره‌های عمومی آموزش معارف انقلاب اسلامی

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=48908

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

کارِ بزرگداشت شهیدان را نباید یک کار معمولی و عادی دانست؛ این حقیقتاً یک حسنه‌ی بزرگ است/ با گذشت چند سال از دفاع مقدّس، حادثه بزرگداشت شهیدان شروع شده و باید ادامه پیدا بکند ... 1400/07/24

https://www.golzar.info/shahidyab/page/3/?search_type=shahid&firstname&lastname&birthday&birthplace&father&id_card&age&religion&marriage&job&unit_expedition&corp&education&gender&missing&martyrdom_date&martyrdom_country&martyrdom_place&mission&cat=-1&cemetry&c_section&c_row&c_number&submit

حضرت آیت الله امام خامنه ای: امروز خوشبختانه در ايران، آزادىِ فكر كردن و فكر را بيان كردن، در دنيا كم‏نظير است ...

شهید مدافع حرم شهید اکبر شهریاری

شـهادت : 1392/11/1 در سوریه درجوار حرم حضرت زینب(س) توسط تروریست های تکفیری

نگاهی به زندگی شهید مدافع حرم اکبر شهریاری

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

آیه 105 سوره مبارکه انبیاء

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

باهرقدمی در راه استواری انقلاب یک قدم به ظهور نزدیک‌تر می شوید ...

https://wiki.ahlolbait.com/%D8%A2%DB%8C%D9%87_105_%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87_%D8%A7%D9%86%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%A1

https://farsi.khamenei.ir/

https://www.aviny.com/Album/defa-moghadas/Shakhes/index.aspx

https://qaem14.blogsky.com/1396/05/09/post-136/

خدا از قریش امتحان خیلی سختی گرفت، چون سرمایۀ معنوی و ایمانی بالایی داشتند/ هرچه به‌ظهور نزدیک‌ می‌شویم، امتحان‌های ما سخت‌تر می‌شود، چون مدعیان ایمان باید غربال بشوند ...

https://harimeharam.ir/shahid/473

https://harimeharam.ir/shohada/22/2

امام خامنه ای:

آمریکایی‌ها ...برای اینکه بتوانند به ایران لطمه بزنند؛ نقشه‌ی اینها، توطئه‌ی اینها با نیروی عظیم و کارآمد جمهوری اسلامی خنثی شد که مظهر و پرچم این نیروی عظیم، شخصی بود به نام حاج قاسم سلیمانی. حالا معلوم میشود که چرا اسم حاج قاسم سلیمانی برای ملّت ایران این قدر محبوب است و برای دشمنان ایران این قدر مغضوب است که از آوردن اسمش عصبانی میشوند، خشمگین میشوند ... 5 /آذر/ 1401

شهید سید جلال حبیب الله پور (ابومسلم)

تاریخ شهادت : 1394/01/31 | محل شهادت : درعا - سوریه

برخی پیوندها و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today

A great and glorious soldier

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر قرآن کریم , دستگاه قضایی , واقعاً , برای ما , همه چیز , شما بایستی , مو را از ماست بکشید , منطق , اصلی , بسیج , شهید مدافع حرم , شهید سید جلال حبیب الله پور , ابومسلم , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

 تفسیر صفحۀ ۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۵:

«وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ کُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِی رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فِیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ» و کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌‏اند، مژده بده که برای‌شان باغ‌هایی است که نهرها از پای (درختان) آن جاری است، هر گاه میوه‌ه‏ای از آن (باغ‌ها) به آنان روزی شود، گویند: این همان است که قبلًا نیز روزی ما بوده، درحالی‌که همانند آن نعمت‌‏ها به ایشان داده شده است (نه خود آنها) و برای آنان در بهشت همسرانی پاک و پاکیزه است و در آنجا جاودانه‏‌اند.
نکته‏‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۵:

شاید مراد از «مُتَشابِهاً» این باشد که بهشتیان در نگاه اوّل، میوه‌‏ها را مانند میوه‌‏های دنیوی می‌‏بینند و می‌‏گویند: شبیه همان است که در دنیا خورده بودیم، لکن بعد از خوردن می‏‌فهمند که طعم و لذّت تازه‌ای دارد. و شاید مراد این باشد که میوه‌‏هایی به آنان داده می‌‏شود که همه از نظر خوبی و زیبایی و خوش‌عطری یکسان هستند و مانند میوه‌های دنیا درجه یک، دو و سه ندارد.

در قرآن، معمولًا ایمان و عمل صالح در کنار هم مطرح شده است؛ ولی ایمان بر عمل صالح مقدم قرار گرفته است.

آری، اگر اتاقی از درون نورانی شد، شعاع این نور از روزنه و پنجره‌‏ها بیرون خواهد زد. ایمان، درونِ انسان را نورانی و قلب نورانی، تمام کارهای انسان را نورانی می‌‌کند. برکات ایمان و عمل صالح بسیار است که در آیات قرآن به آنها اشاره شده است. «قرآن، ۱۵ برکت برای ایمان همراه عمل صالح، بیان نموده که با مراجعه به معجم‌المفهرس می‌‏توانید به آنها دسترسی پیدا نمایید.»
همسران بهشتی چند نوع هستند؟

الف: یکی حورالعین که همچون لؤلؤ و باکره هستند و در همان عالم آفریده می‌‏شوند. «أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً»

ب: همسران مؤمن دنیایی که با چهره‌ه‏ای زیبا در کنار همسران‌شان قرار می‌‏گیرند. «وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ» «رعد، ۱۳»

از امام صادق علیه‌‌السّلام دربارۀ ازواج مطهّره سؤال شد، فرمودند: همسران بهشتی آلوده به حیض و حدث نمی‌‏شوند. «تفسیر راهنما و دُرّ المنثور»
پیام‏‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۵:

۱. مژده و بشارت همراه با هشدار و اخطار (در آیۀ قبل) یکی از اصول تربیت است. «فَاتَّقُوا النَّارَ» «وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا»

۲. ایمان قلبی، باید توأم با اعمال صالح باشد. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»

۳. انجام همۀ کارهای صالح و شایسته، کارساز است؛ نه بعضی از آنها. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» (الصالحات) هم جمع است وهم (الف و لام) دارد که به‌معنای همۀ کارهای خوب است.

۴. کارهای شایسته و صالح، در صورتی ارزش دارد که برخاسته از ایمان باشد؛ نه تمایلات شخصی و جاذبه‌های اجتماعی. اوّل «آمَنُوا»، بعد «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ».

۵. محرومیت‏‌هایی که مؤمن به‌جهت رعایت حرام و حلال در این دنیا می‌‏بیند، در آخرت جبران می‌شود. «رُزِقُوا»

۶. ما در دنیا نگرانِ ازدست‌دادن نعمت‌‏ها هستیم، امّا در آخرت این نگرانی نیست. «وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ»

۷. آشنایی با سابقۀ نعمت‌ها، بر لذّت کامیابی می‌‏افزاید. «رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ» سخنان کسی را که می‌شناسیم، در رادیو و تلویزیون با عشق و علاقه گوش می‌دهیم و یا عکس جاهایی که قبلا به آنجا رفته‏‌ایم، با علاقه نگاه می‏‌کنیم.

۸. همسران بهشتی نیز پاکیزه‌‏اند. «أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ»
تفسیر صفحۀ ۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۶:

«إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ » همانا خداوند از اینکه به پشه‌ای (یا فروتر) یا بالاتر از آن مثال بزند شرم ندارد؛ پس آنهایی که ایمان دارند می‌‏دانند که آن (مثال) از طرف پروردگارشان به‌حق است، ولی کسانی‌که کفر ورزیدند گویند: خداوند از این مثل چه منظوری داشته است؟ (آری) خداوند بسیاری را بدان (مثال) گمراه و بسیاری را بدان هدایت می‌فرماید. (امّا آگاه باشید که) خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمی‌‏کند.
نکته‏‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۶:

کلمۀ «بعوض» به‌معنای پشه و ریشۀ آن از «بعض» می‌‏باشد که به‌جهت کوچکی جثّه به آن اطلاق شده است. «مفردات راغب»

مثال‌های قرآن، برای همۀ مردم است و از هر نوع مثلی نیز در آن آمده است: «وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ» «روم، ۵۸»

البتّه این مثل‌‌ها را نباید ساده انگاشت، زیرا دانشمندان، کُنه آن را درک می‌کنند: «وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ» «عنکبوت، ۴۳»

در مثال زدن، تذکّر، تفهیم، تعلیم، بیان و پرده‌‏برداری از حقایق نهفته است و در کتاب‏‌های آسمانیِ پیشین نیز همانند تورات و انجیل و در سخنان رسول اکرم و ائمۀ اهل بیت علیهم‌السّلام فراوان دیده می‏‌شود.

در تورات نیز بخشی به نام «أمثال سلیمان» وجود دارد.

بعضی از مخالفان اسلام که از برخورد منطقی و آوردن مثلِ قرآن عاجز ماندند.

آنها مثال‌های قرآن را بهانه قرار داده و می‌‏گفتند: شأن خداوند برتر از آن است که به حیواناتی چون مگس یا عنکبوت مثال بزند. «در سورۀ عنکبوت آیۀ ۴۱، قدرت‏‌های غیر الهی به خانۀ عنکبوت تشبیه شده و در سوره حج آیۀ ۷۳ فرموده که دیگران حتّی توانایی آفریدن یک مگس را ندارند.»

آنها می‌گفتند: این مثال‌‌ها با مقام خداوند سازگار نیست و به‌این‌وسیله در آیات قرآن تشکیک می‌‏کردند.

اصولًا چرا خداوند از مثال زدن به پشه، شرم کند؟ مگر آفریدن پشه، شرم داشت که مثال زدن به آن نیز شرم داشته باشد؟ کوچکی پشه نباید مورد بهانه باشد، زیرا همین پشه تمام اعضای فیل را در اندازۀ کوچکتر دارد و علاوه‌‌بر آن دو شاخک نیز دارد. خرطوم تو خالیِ آن همانند ظریف‏‌ترین و دقیق‌‏ترین سرنگ است که می‌‏تواند این پشۀ کوچک، بزرگترین حیوان را عاجز کند.

از امام صادق علیه‌السّلام نقل شده است که «به کوچکی پشه ننگرید که هر چه فیل دارد او هم دارد، به‌علاوه دو بال که فیل ندارد. تفسیر مجمع‌البیان»

خداوند با نزول این آیه به بهانه‏‌گیری‌های آنان پاسخ می‌‏دهد.
چرا خداوند گروهی را با قرآن و مثال‏‌های آن گمراه می‌کند؟

پاسخ: خداوند کسی را گمراه نمی‌‏کند؛, بلکه هر کس در برابر حقایق قرآن بایستد، خود گمراه می‌‌شود و به این معنی می‌‏توان گفت که قرآن، سبب گمراهی او گردید.

چنان‌که در پایان همین آیه می‌‏فرماید: «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ» یعنی فسق مردم، سبب گمراهی آنان می‌‏باشد.

راستی مگر می‌‏شود خداوند مردم را به ایمان تکلیف کند، ولی خودش آنان را گمراه کند!؟ و مگر می‌شود این همه پیامبر و کتب آسمانی نازل کند، ولی خودش مردم را گمراه کند!؟ مگر می‏‌شود از ابلیس به‌خاطر گمراه کردن انتقاد کند، ولی خودش دیگران را گمراه نماید!؟

گرچه در این آیه، هدایت و گمراهی به‌طورکلّی به‌خداوند نسبت داده شده است، ولی آیات دیگر، مسئله را باز نموده است.

می‌فرماید: «یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ» «رعد، ۲۷» خداوند کسانی را هدایت می‏‌کند که به‌سوی او بروند.

و «یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ» «مائده، ۱۶» به‌دنبال کسب رضای او باشند.

و «الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» «عنکبوت، ۶۹» آنان که در راه او جهاد کنند.

و بر عکس، کسانی‌که با اختیار خود در راه کج حرکت کنند، خداوند آنان را به‌حال‌خود رها می‌‏کند. مراد از گمراه کردن خدا نیز همین معناست.

چنان‌که دربارۀ کافران، ظالمان، فاسقان و مسرفان جملۀ «لا یَهْدِی» به کار رفته است.

به‏ قول سعدی:

راه است و چاه و دیدۀ بینا و آفتاب ------ تا آدمی نگاه کند، پیش پای خویش

چندین چراغ دارد و بیراهه می‏‌رود ------ بگذار تا بیفتد و بیند، سزای خویش‏
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۶:

۱. حیا و شرم در مواردی است که کار شرعاً، عقلًا یا عرفاً مذموم باشد؛ امّا در بیان حقایق، شرم و خجالت پسندیده نیست. «لا یَسْتَحْیِی»

۲. حقایق والا و مهم را می‌‏توان با زبان ساده و مثال بیان نمود. «أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا»

۳. مؤمن کلام خدارا باور دارد و مطیع آن است. «فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ»

۴. مثال‌های قرآن، وسیلۀ تربیت و رشد است. «فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ»

۵. مثال‌‏های قرآن، حق و در مقام بیان حقایق است. «أَنَّهُ الْحَقُّ»

۶. انسانِ حقیقت‌جو، از هر نوری راه را می‌‏یابد، ولی شخص بهانه‏‌گیر و اشکال ‏تراش، به هر چراغی خرده می‌گیرد. «ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا»

۷. کفر و لجاجت، عامل بهانه‌گیری است. «ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا»

۸. فسق، موجب گمراهی و مانع شناخت حقایق است. «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ»

۹. مثال‏‌های قرآن، وسیلۀ هدایت یا ضلالت است. «یُضِلُّ بِهِ، یَهْدِی بِهِ»

۱۰. خداوند، پیمان‏‌شکن را فاسق و فاسق را گمراه می‌‌کند. «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ»
تفسیر صفحۀ ۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۷:

«الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ» (فاسقان) کسانی هستند که پیمان خدا را پس از آنکه محکم بستند می ‏شکنند، و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند قطع می ‏نمایند، و در زمین فساد می‏ کنند، قطعاً آنان زیان‏کاران هستند.
نکته ‏های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷:

منظور از پیمان‌های الهی در آیۀ ۲۷ سورۀ بقره چیست؟

پیمان‌‏های الهی که در این آیه مطرح گردیده، متعدّد است:

خداوند از انبیاء پیمان گرفته تا آیات الهی را به مردم بگویند. «وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثاقَهُمْ» «احزاب، ۷»

و از اهل کتاب تعهّد گرفته تا کتمان حقایق نکنند و به بشارت‌های تورات و انجیل که دربارۀ پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله آمده است عمل نمایند. «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ» «آل عمران، ۱۸۷»

و از عامّۀ مردم نیز عهد گرفته، به فرمان الهی عمل کرده و راه شیطان را رها کنند. «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ» «اعراف، ۱۷۲»

در اسلام وفای‌به‌عهد واجب است؛ حتّی نسبت‌به کفّار و عهدشکن، منافق معرّفی شده است؛ هر چند که اهل نماز باشد.

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «لا دین لمن لا عهد له» «بحار، ج ۷۲، ص ۱۹۸» آن‌کس که پایبند تعهّدات خود نیست، از دین بهره‌‏ای ندارد.

خداوند در این آیه فرمان داده تا با گروه‌‌هایی پیوند و رابطه داشته باشیم: «أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ». در روایات آن گروه‌ها چنین معرّفی شده‌‏اند:

رهبران آسمانی، دانشمندان، خویشاوندان، مؤمنین، همسایگان و اساتید.

و هر کس رابطۀ خود را با این افراد قطع کند، خود خسارت می‌بیند؛ زیرا جلوی رشد و تکاملی را که در سایۀ این ارتباطات می‌‏توانسته داشته باشد، گرفته است.

وفای‌به‌عهد، کمالی است که خداوند خود را به آن ستوده است «وَ مَنْ أَوْفی‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ» «توبه، ۱۱۱». کیست که بهتر از خدا به پیمانش وفا کند؟

وفای‌به‌عهد حتّی نسبت به مشرکین لازم است «فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلی‏ مُدَّتِهِمْ» «توبه، ۴». تا پایان مدّت قرارداد به پیمانی که با مشرکین بسته‌‏اید وفادار باشید.

همچنین در آیۀ ۲۵ سورۀ رعد پیمان‌‏شکنان لعنت شده‌‏اند.
عهد و پیمان چند نوع است؟

عهد دو گونه است:

عهد و پیمانی که مردم با یکدیگر می‌‏بندند و باید به آن وفادار باشند؛

عهد و پیمانی که خداوند برای رهبری یک جامعه، بر عهدۀ پیامبر یا امام قرار می‌‏دهد که این عهد مقام الهی است. «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» «بقره، ۱۲۴»

بخشی از پیمان‌‌های الهی که این آیه بر آن تأکید می‌کند، همان پیمان‌‏های فطری است که خداوند در نهاد همۀ افراد بشر قرار داده است.

چنان‌که حضرت علی علیه‌السّلام فلسفۀ نبوّت را شکوفا نمودن پیمان فطری می‌داند. «و واتر الیهم انبیائه لیستأدوهم میثاق فطرته» «نهج البلاغه، خطبه ۱»
عهد خداوند چیست؟

از جملۀ «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» استفاده می‌شود که رهبری آسمانی، عهد خداوند است.

و از روایات نیز استفاده می‌‏شود که نماز، عهد خداوند است.

هر گونه تعهّدی که انسان بین خود و خدا داشته باشد، عهد الهی است. قوانین عقلی، فکری و احکام الهی نیز مصداق عهد الهی می‌باشند.

علّامه مجلسی قدّس سرّه به‌دنبال آیۀ «وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» یکصد و ده حدیث دربارۀ اهمیّت صلۀ رحم، بیان نموده و آنها را مورد بحث قرار داده است. «بحار، ج ۷۱، ص ۸۷» ما در اینجا برخی از نکات جالبی را که در آن روایات آمده، نقل می‌کنیم:

با بستگان خود دیدار داشته باشید، هر چند در حدّ نوشاندن آبی باشد.

صلۀ رحم، عمر را زیاد و فقر را دور می‌‏سازد.

با صلۀ رحم، رزق توسعه می‌‏یابد.

بهترین قدم‌‏ها، قدمی است که برای صلۀ رحم و دیدار اقوام برداشته می‏‌شود.

در اثر صلۀ رحم، به مقام مخصوصی در بهشت دست می‏‌یابید.

به سراغ بستگان بروید؛ گرچه آنها بی‌اعتنایی کنند.

صلۀ رحم کنید؛ هر چند فامیل از نیکان نباشد.

صلۀ رحم کنید؛ گرچه با سلام کردن باشد.

صلۀ رحم، مرگ و حساب روز قیامت را آسان می‌کند.

بویی از بهشت نصیب شخص قاطع رحم نمی‌شود.

صلۀ رحم باعث تزکیه عمل و رشد اموال می‌‏شود.

کمک مالی به فامیل، بیست و چهار برابرِ کمک‌به‌دیگران پاداش دارد.

صلۀ رحم کنید، گرچه یک سال راه بروید.

امام صادق علیه‌السّلام می‏‌فرماید: پدرم سفارش کرد، با افرادی که با فامیل خود رابطه ندارند، دوست مشو. «تفسیر راهنما و نورالثقلین»
پیام‏‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷:

۱. پیمان‌‏شکنی، شیوۀ فاسقان است. «الْفاسِقِینَ. الَّذِینَ یَنْقُضُونَ» (فعل مضارع، رمز دوام است.)

۲. به پیمان فاسقان، اعتماد نکنید. کسی که پیمان خداوند را نقض می ‏کند، به عهد و پیمان دیگران وفادار نخواهد بود. «یَنْقُضُونَ، یَقْطَعُونَ»

۳. انسان در برابر خداوند مسئول است؛ چون با عقل و فطرت خود، با او عهد و میثاق بسته که به احکام دین عمل کند. «عَهْدَ اللَّهِ»

۴. اسلام با انزوا مخالف است. «أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ»

۵. عهدشکن، به تدریج مفسد می‏‌شود. «یَنْقُضُونَ، یُفْسِدُونَ»

۶. عهدشکن به خود ضربه می‌زند؛ نه خداوند. «أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۸:

«کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ » چگونه به خداوند کافر می‏‌شوید، درحالی‌که شما (اجسام بی‏روح و) مردگانی بودید که او شما را زنده کرد، سپس شما را می‏‌میراند و بار دیگر شما را زنده می‌کند، سپس به‌سوی او باز گردانده می‌شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۸:

بهترین راه خداشناسی، فکر در آفرینش خود و جهان است. حضرت ابراهیم علیه‌السّلام در مقام اثبات خداوند به دیگران فرمود: «رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ» «بقره، ۲۵۸» پروردگار من کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند.

تفکّر در پدیدۀ حیات و اندیشیدن در مسئلۀ مرگ، انسان را متوجّه می‌کند که اگر حیات از خود انسان بود، باید همیشگی باشد. چرا قبلًا نبود، بعداً پیدا شد و سپس گرفته می‏‌شود؟! خداوند می‌‏فرماید:

اکنون که دیدید چگونه موجود بی‌جان، جاندار می‌شود، پس بدانید که زنده شدن مجدّد شما در روز قیامت نیز همین‌طور است.

مسئلۀ حیات، حقیقتش مجهول، ولی آثارش در وجود انسان مشهود است. خالق این حیات نیز حقیقتش قابل درک نیست، ولی آثارش در هر چیز روشن است.
پیام‏‌ها ی سورۀ بقره - آیۀ ۲۸:

۱. سؤال از عقل و فطرت، یکی از شیوه‌‏های تبلیغ و ارشاد است. «کَیْفَ تَکْفُرُونَ»

۲. تفکّر در تحوّلات مرگ و حیات، بهترین دلیل بر اثبات وجود خداوند است، «کُنْتُمْ أَمْواتاً». خودشناسی مقدّمۀ خداشناسی است.

۳. در بینش الهی، هدف از حیات و مرگ، تکامل و بازگشت به منبع کمال است «ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ». مولوی در دفتر سوّم مثنوی می‌گوید:

از جمادی مُردم و نامی شدم ------ از نما مُردم ز حیوان سر زدم‏

مُردم از حیوانی و انسان شدم ------ پس چه ترسم کِی زمردن کم شدم‏

بار دیگر از ملک پرّان شوم ------ آنچه در وَهم ناید آن شوم‏
تفسیر صفحۀ ۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۹:

«هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوی‏ إِلَی السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ » اوست آن‌کس که آنچه در زمین است، همه را برای شما آفریده، سپس به آفرینش آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان، استوار نمود و او بر هر چیزی آگاه است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۹:

کلمۀ «سماء» در زبان عربی به‌معنی بالاست. گاهی به چند متری بالاتر از سطح زمین، مانند شاخه‌‏های درخت که در ارتفاع کمی قرار دارند.

گفته شده است: «وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ» «ابراهیم، ۲۴» و گاهی به ارتفاع ابرها که از آن باران می‏‌بارد. «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» «ق، ۹» و گاهی به جوّ اطراف زمین اطلاق شده است. «جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً» «انبیاء، ۳۲»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۹:

۱. کفر به خداوند بخشندۀ توانا و برطرف‌کننده نیازها، شگفت‌انگیز است. «کَیْفَ تَکْفُرُونَ هُوَ الَّذِی»

۲. هستی، برای بشر آفریده شده است. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً»

۳. نظام هستی، هدف‌دار است و در آفرینش جهان، تدبیر و طرح حکیمانه مطرح بوده است. «خَلَقَ لَکُمْ»

۴. هیچ آفریده‏‌ای در طبیعت بیهوده نیست؛ هر چند ما راه استفاده از آن را ندانیم. «خَلَقَ لَکُمْ»

۵. اصل آن است که همه‌چیز برای انسان مباح است، مگر دلیل مخصوصی آن را رد کند. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً»

۶. دنیا برای انسان است؛ نه انسان برای دنیا. «خَلَقَ لَکُمْ»

۷. انسان می‌‏تواند از نظر علمی، به جایی برسد که از تمام مواهب طبیعی بهره‌گیری کند و اسرار هستی را کشف و آن را تسخیر نماید. «لَکُمْ»

۸. بهره‌‏گیری از مواهب زمین، برای همه است. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ»

۹. آسمان‌‏های هفت‌گانۀ جهان، دارای اعتدال و بدون کمترین اعوجاج و ناهماهنگی است. «فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ»

۱۰. آفرینش آسمان و زمین، همه بر اساس علم الهی است. «خَلَقَ لَکُمْ» «عَلِیمٌ»

۱۱. آفرینش زمین و آسمان‌‏های هفت‌گانه، دلیل توانایی خدا بر زنده‌کردن مردگان است که در آیۀ قبل آمده بود. «ثُمَّ یُحْیِیکُمْ» «هُوَ الَّذِی»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۷۶-۸۵.

منبع:

https://olgoirani.com/content/5

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۴۲تا ۴۵

لقد اءرسلنا إلى اءمم من قبلك فأخذناهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون (۴۲)
فلو لا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا و لكن قست قلوبهم و زين لهم الشيطان ما كانوا يعملون (۴۳)
فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم اءبواب كل شىء حتى إ ذا فرحوا بما اءوتوا اءخذناهم بغتة فإذا هم مبلسون (۴۴)
فقطع دابر القوم الذين ظلموا و الحمد لله رب العالمين (۴۵)

ترجمه :
۴۲ - ما به امتهائى كه پيش از تو بودند (پيامبرانى فرستاديم و هنگامى كه به مخالفت آنها برخاستند) آنها را به شدت و رنج و ناراحتى مواجه ساختيم شايد (بيدار شوند و در برابر حق ) تسليم گردند.
۴۳- چرا آنها هنگامى كه مجازات ما به آنان رسيد (خضوع نكردند و) تسليم نشدند، ولى دلهاى آنها قساوت پيدا كرد و شيطان هر كارى را كه مى كردند در نظرشان زينت داد.
۴۴ - هنگامى كه (اندرزها سودى نبخشيد و) آنچه به آنها يادآورى شده بود فراموش كردند درهاى همه چيز (از نعمتها) را به روى آنها گشوديم تا (كاملا) خوشحال شدند (و دل به آنها بستند) ناگهان آنها را گرفتيم (و سخت مجازات كرديم ) در اين هنگام همه مايوس ‍ شدند (و درهاى اميد به روى آنها بسته شد!)
۴۵ - و (به اين ترتيب ) دنباله (زندگى ) جمعيتى كه ستم كرده بودند قطع شد و ستايش مخصوص خداوند پروردگار جهانيان است.

تفسیر
سرانجام زندگى اندرزناپذيران
در اين آيات نيز گفتگو با گمراهان و مشركان ادامه مى يابد و قرآن از راه ديگر براى بيدار ساختن آنها موضوع را تعقيب مى كند يعنى دست آنها را گرفته و به قرون و زمانهاى گذشته مى برد و چگونگى حالات امتهاى گمراه و ستمگر و مشرك را شرح مى دهد كه چگونه تمام عوامل تربيت و بيدارى در مورد آنها به كار گرفته شد اما جمعى از آنها به هيچيك از اينها توجه نكردند و سرانجام چنان عاقبت شومى دامانشان را گرفت كه عبرتى براى آيندگان شدند. نخست ميگويد ما پيامبرانى به سوى امم پيشين فرستاديم و چون اعتنا نكردند آنها را به منظور بيدارى و تربيت با مشكلات و حوادث سخت : با فقر و خشكسالى و قحطى با بيمارى و درد و رنج و باساء و ضراء مواجه ساختيم شايد متوجه شوند و به سوى خدا باز گردند (و لقد ارسلنا الى امم من قبلك فاخذناهم بالباساء و الضراء لعلهم يتضرعون ).
در آيه بعد ميگويد چرا آنها از اين عوامل دردناك و بيدار كننده پند و
اندرز نگرفتند و بيدار نشدند و به سوى خدا باز نگشتند (فلو لا اذ جائهم باسنا تضرعوا).
در حقيقت علت عدم بيدارى آنها دو چيز بود نخست اينكه بر اثر زيادى گناه و لجاجت در شرك ، قلبهاى آنها تيره و سخت و روح آنها انعطاف ناپذير شده بود (و لكن قست قلوبهم ).
ديگر اينكه شيطان (با استفاده از روح هوا پرستى آنها) اعمالشان را در نظرشان زينت داده بود، و هر عمل زشتى را انجام مى دادند زيبا و هر كار خلافى را صواب مى پنداشتند (وزين لهم الشيطان ما كانوا يعملون ).
در آيه بعد اضافه مى كند هنگامى كه سختگيريها و گوشماليها در آنها مؤثر نيفتاد از راه لطف و محبت وارد شديم و به هنگامى كه درسهاى نخست را فراموش كردند درس دوم را براى آنها آغاز كرديم و درهاى انواع نعمتها را بر آنها گشوديم ، شايد بيدار شوند و به آفريننده و بخشنده آن نعمتها توجه كنند، و راه راست را باز يابند (فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم ابواب كل شى ء).
ولى اين همه نعمت در واقع خاصيت دو جانبه داشت هم ابراز محبتى براى بيدارى بود و هم مقدمه اى براى عذاب دردناك در صورتى كه بيدار نشوند، زيرا ميدانيم هنگامى كه انسان در ناز و نعمت فرو رود، و ناگهان آنهمه نعمت از او گرفته شود سخت بر او دردناك خواهد بود، بخلاف اينكه تدريجا از او گرفته شود كه زياد در او مؤ ثر نخواهد گشت .
لذا مى گويد آنقدر به آنها نعمت داديم تا كاملا خوشحال شدند اما بيدار نشدند، لذا ناگاه آنها را گرفتيم و مجازات كرديم ، و تمام درهاى اميد به روى
آنها بسته شد (حتى اذا فرحوا بما اوتوا اخذناهم بغتة فاذا هم مبلسون ).
و به اين ترتيب جمعيت ستمكاران ريشه كن شدند و نسل ديگرى از آنها به پانخاست (فقطع دابر القوم الذين ظلموا).
دابر در اصل به معنى دنباله و آخر چيزى است .
و از آنجا كه خداوند در به كار گرفتن عوامل تربيت در مورد آنها هيچگونه كوتاهى نكرده در پايان آيه مى فرمايد: ستايش و حمد مخصوص خداوندى است كه پروردگار و مربى همه جهانيان است (و الحمد لله رب العالمين ).
نكته ها
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد:
۱ - گاهى تصور مى شود كه ميان اين آيات و آيات گذشته منافاتى وجود دارد، زيرا در آيات گذشته تصريح شده بود كه مشركان به هنگام هجوم مشكلات متوجه خدا ميشوند، و غير او را فراموش ميكنند ولى در اين آيات ميگويد حتى به هنگام هجوم مشكلات نيز بيدار نمى گردند.
توجه به يك نكته اين منافات ظاهرى را برطرف ميسازد و آن اينكه بيداريهاى موقت و زودگذر به هنگام بروز شدائد بيدارى محسوب نميگردند، زيرا به زودى به حالت نخستين باز مى گردد.
در آيات گذشته چون منظور بيان توحيد فطرى بود، براى اثبات آن همان بيداريها و توجه هاى زودگذر و فراموش كردن غير خدا ولو در لحظه حادثه كافى بود، اما در اين آيات سخن از هدايت يافتن و از بيراهه به راه برگشتن است ،
مسلما بيدارى زودگذر و موقت اثرى در آن ندارد.
گاهى تصور مى شود كه تفاوت ميان آن دو در اين است كه آيات گذشته مربوط به مشركان معاصر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) است ، ولى آيات مورد بحث مربوط به اقوام پيشين است بنابراين با هم منافاتى ندارد.
ولى بسيار بعيد به نظر ميرسد كه مشركان لجوج معاصر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بهتر از گمراهان پيشين باشند، بنابراين راه حل همان است كه در بالا گفتيم .

۲- در آيات فوق مى خوانيم هنگامى كه بروز شدائد اثر تربيتى نداشت ، خداوند درهاى نعمت را به روى چنين گناهكارانى مى گشايد، آيا اين كار به خاطر تشويق بعد از تنبيه است يا مقدمه اى است براى دردناك بودن مجازات ؟ يعنى به اصطلاح اين گونه نعمتها، نعمت استدراجى است كه تدريجا بنده متمرد را در ناز و نعمت و خوشحالى و سرور، و يك نوع غفلت فرو ميبرد، سپس يكباره همه چيز را از آنها مى گيرد.
پاره اى از قرائن در آيه وجود دارد كه احتمال دوم را تقويت ميكند، ولى مانعى ندارد كه هر دو منظور باشد، يعنى نخست تشويق براى بيدارى ، و اگر مؤثر نشد مقدمه اى است براى گرفتن نعمت و عذاب دردناك ، در حديثى از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) چنين نقل شده ، اذا رايت الله يعطى العبد من الدنيا على معاصيه ما يحب فانما هو استدراج ثم تلا رسول الله (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فلما نسوا... هنگامى كه ببينى خداوند در برابر گناهان نعمت مى بخشد بدان كه مقدمه مجازات است سپس آيه فوق را تلاوت فرمود. (مجمع البيان و نور الثقلين ذيل آيه ).
در حديثى از على (عليه السلام ) چنين نقل شده كه فرمود: يا بن آدم اذا رايت ربك سبحانه يتابع عليك نعمه و انت تعصيه فاحذره (نهج البلاغه كلمه 5).
اى فرزند آدم هنگامى كه ببينى خداوند پى در پى نعمتها را به تو مى بخشد،
در حالى كه تو گناه ميكنى ، از مجازات او بترس ، كه اين مقدمه مجازات است .
در كتاب تلخيص الاقوال از امام حسن عسكرى (عليه السلام ) چنين نقل شده ، كه قنبر غلام امير مؤ منان را پيش حجاج آوردند حجاج پرسيد تو چكار براى على ابن ابى طالب (عليه السلام ) ميكردى ، گفت وسايل وضوى او را فراهم مى ساختم ! پرسيد هنگامى كه از وضو فارغ ميشد چه ميگفت ؟، گفت اين آيه را ميخواند، فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم ابواب كل شى و تا آخر آيه را تلاوت كرد، حجاج گفت گمان ميكنم اين آيه را بر ما تطبيق مى كرد، قنبر با شجاعت گفت آرى (نورالثقلين جلد 1 - صفحه 18).
۳ - در اين آيات مى خوانيم كه منظور از بسيارى از حوادث رنج آور ايجاد حالت توجه و بيدارى است ، و اين يكى از فلسفه هاى آفات و بلاها است كه در بحث توحيد از آن سخن گفته ايم ، ولى شايان توجه اينكه اين موضوع را اولا با كلمه لعل (شايد) ذكر ميكند، بخاطر اينكه وجود بلاها به تنهائى كافى براى بيدارى نيست ، بلكه زمينه اى است براى دلهائى كه آمادگى دارند (در سابق نيز گفته ايم لعل در كلام خدا معمولا در مواردى استعمال مى شود، كه پاى شرايط ديگرى نيز در ميان باشد).
ديگر اينكه در اينجا كلمه تضرع بكار برده شده ، كه در اصل به معنى ورود شير به پستان و خضوع و تسليم آن در برابر دوشنده است ، سپس به معنى تسليم آميخته با تواضع و خضوع آمده است ! يعنى اين حوادث دردناك را بخاطر آن ايجاد مى كرديم ، كه آنها از مركب غرور و سركشى و خود خواهى فرود آيند، و در برابر حق تسليم شوند.
۴- جالب اينكه در پايان آيه ، خداوند جمله الحمد لله رب العالمين را مى گويد، و اين نشانه آن است كه قطع ريشه ظلم و فساد و نابود شدن نسلى
كه بتواند اين كار را ادامه دهد، بقدرى اهميت دارد كه جاى شكر و سپاس است .
در حديثى از فضيل بن عياض از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم ، كه فرمود: من احب بقاء الظالمين فقد احب ان يعصى الله ، ان الله تبارك و تعالى حمد بنفسه بهلاك الظلمة فقال : فقطع دابر القوم الذين ظلموا و الحمد لله رب العالمين :
هر كس بقاى ستمگران را دوست دارد، مفهومش اين است كه دوست مى دارد معصيت خدا شود (موضوع ظلم به اندازهاى مهم است كه ) خداوند تبارك و تعالى در برابر نابود ساختن ظالمان خود را حمد و ستايش كرده است و فرموده دنباله قوم ستمگر بريده شد و سپاس مخصوص خداوند پروردگار جهانيان است .

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

از دنیا به اندازه نیاز برگیر و آن چنان در دنیا فرو نرو که به آخرتت زیان رسانَد و چنان هم رهایش نکن که سربار مردم گردی.

[#امام_کاظم علیه السلام]

قصص الأنبياء ح ۲۳۸

امام موسی کاظم (علیه السلام) :

واللّه‏ِ ما اُعطِىَ مُومِنُ قَطَّ خَیرَ الدُّنیا وَالآخِرَةِ، اِلاّ بِحُسنِ ظَنِّهِ بِاللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ وَ رَجائِهِ لَهُ وَ حُسنِ خُلقِهِ وَالکفِّ عَنِ اغتیاب المُؤمِنینَ.

به خدا قسم خیر دنیا و آخرت را به مؤمنى ندهند مگر به سبب حسن ظن و امیدوارى او به خدا و خوش اخلاقى اش و خوددارى از غیبت مؤمنان.

بحارالأنوار ، ج 6 ، ص 28

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2320&nt=2&year=1369#6506

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اخلاص او (امام خمینی (ره))، نقطه‏ی اساسی حیاتش بود. راه آن بزرگوار هم، فقط با اخلاص طی‏شدنی است. توده‏های مردم، بحمد اللّه این اخلاص را دارند و نشان داده‏اند. بزرگان و پیشروان و رهبران و علما و اندیشمندان و روشن‏فکران هم، هرجا که این اخلاص را به کار بگیرند و با اخلاص عمل کنند و برای خدا حرف بزنند و کار کنند، توفیق حتمی است. توفیق، به معنای تأثیر سخن در دلهاست. یعنی سخنی که صادقانه و برای خدا باشد، تأثیر خود را در دلهای مستعد می‏گذارد و خدا این تأثیر را به او می‏دهد. آن بزرگوار، این‏گونه بود.۱۳۶۹/۰۳/۱۶

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2320

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

دو نکته را از امام خمینی(ره) به یاد داشته باشید: اول، اخلاص که مایه و روح همه چیز است و دوم، هدف بزرگ وحدت اسلامی. البته امام بزرگوار ما این بذر را پاشیده و امریکا چه بخواهد و چه نخواهد، نهال اسلام و انقلاب اسلامی در حال رشد است. مرتجعان و وابستگان به امریکا، چه بخواهند و چه نخواهند، این حرکت رو به ادامه و استمرار است. از ناحیه‌ی دشمنان، ضربه‌یی به این حرکت وارد نخواهد شد؛ مگر این‌که خدای ناکرده خود مؤمنین، با سوء عمل و عدم پایبندی به وظایف، به خودشان ضربه بزنند؛ والّا راه، یک راه هموار و پیمودنی و هدف، بسیار روشن است و دشمن نخواهد توانست این راه را قطع کند ... ۱۳۶۹/۰۳/۱۶

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2320&nt=2&year=1369#6506

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 امروز در دنیا، برای ساختن مسجد ضرار، پول خرج میشود. برای ساختن دستگاهها و ایجاد پایگاههایی به مقصود و منظور ضربه زدن به وحدت اسلامی و ایجاد درگیری و اختلاف بین فرق اسلامی، پول خرج میشود. اشخاصی مثل شیطان هستند که همان‌گونه که او به پروردگار عالم عرض کرد: «لاغوینّهم اجمعین» و وجود خود را وقف اغوا و اضلال بندگان خدا کرد، اینها هم وجود خود را برای ایجاد اختلاف، وقف کرده‌اند. متأسفانه در همه و یا اغلب کشورهای اسلامی، کسانی با تکیه به سیاستهای امریکا، همین کار را میکنند ... ۱۳۶۹/۰۳/۱۶

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها


https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2322

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

این شهادتها،
صداقت و حقانیت انقلاب و طرف‌دارانش را نشان می‌دهد ... ۱۳۶۹/۰۳/۲۹

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/tag-content?id=1330

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

شهادت قلّه است، بایستی مسیر را در دامنه‌ی آن قلّه پیدا کنیم تا به قلّه برسیم/ این دامنه اخلاص، ایثار، صدق، معنویّت، مجاهدت، گذشت، توجّه به خدا، کار برای مردم، تلاش برای عدالت و تلاش برای استقرار حاکمیّت دین است/ شهر باید مزیّن شود به نام و یاد شهیدان؛ شوراهای شهر در شهرهای مختلف بدانند که با اسم چه کسانی این شهر مفتخر میشود. 1400/07/24

https://www.aviny.com/bozorgan/Ayatollah_Khamenei/jomalat_ghesar/Index.aspx

https://www.golzar.info/shahidyab/page/3/?search_type=shahid&firstname&lastname&birthday&birthplace&father&id_card&age&religion&marriage&job&unit_expedition&corp&education&gender&missing&martyrdom_date&martyrdom_country&martyrdom_place&mission&cat=-1&cemetry&c_section&c_row&c_number&submit

https://www.golzar.info/59447/%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d8%b3%db%8c%d8%af%d9%85%d8%b5%d8%b7%d9%81%db%8c-%d9%85%d9%88%d8%b3%d9%88%db%8c-3/

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

استقلال و آزادى به بهترين وجه در كشور ما وجود دارد.

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اگر این شهادتها نبود، اگر این فداکاری‌ها نبود، این نظام باقی نمیماند؛ این نهال نظام ، مورد تهاجم طوفانهای سخت بود. 1395/09/15

شهید مدافع حرم شهید سیدمصطفی موسوی

شـهادت : 1394/8/21 سوریه - حلب توسط تروریست های تکفیری

https://tabriz.navideshahed.com/fa/news/405535

بخشی از وصیتنامه پاسدار شهید سلمان رضائی

امروز حسین زمان تنهاست و امروز فرزند فاطمه در برابر سپاهیان وابرقدرتهای پست وبی یاور است امروز کربلای انقلابمان خون می خواهد و من میروم تا به یزید ویزیدیان زمان بفهمانم که شهادت بالاترین آرزوی ماست می روم شاید نینوائی را بیابم ودر عاشورای دوران ، هدیه ناقابلی در راه پیروزی حق بر باطل واسلام برکفر در پیشگاه مولایم مهدی ( عج) تقدیم نمایم ...

برخی موارد مرتبط:

https://tabriz.navideshahed.com/

https://tabriz.navideshahed.com/fa/list/10/225

https://shahrestanha.navideshahed.com/fa/list/66/564

شهدای امنیت

شهید "بهزاد براهویی مقدم" مقدم ۳۰ آبان ۱۴۰۱ در درگیری با تروریست‌های مسلح به درجه رفیع شهادت نائل گردید. این شهید والامقام بلوچ و از اهل سنت منطقه زابل بود.

برخی پیوندها و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیه و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today

A great and glorious soldier

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر قرآن کریم , خیر دنیا و آخرت , امروز , دنیا , ساختن , مسجد ضرار , پول , خرج , شهر , مزین , نام و یاد شهیدان , شهید سلمان رضائی , شهدای امنیت , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۷ - تفسیر نور:

«مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ» مَثل آنان (منافقان)، مَثل آن کسی است که آتشی افروخته، پس چون آتش اطراف خود را روشن ساخت، خداوند روشنایی و نورشان را ببرد و آنان را در تاریکی‌هایی که (هیچ) نمی‌بینند، رهایشان کند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷:

مثال، برای تفهیم مطلب به مردم، نقش مؤثّری دارد.

مسائل معقول را محسوس و به این وسیله، راه را نزدیک و عمومی می‌کند، درجۀ اطمینان را بالا می‌‏برد و لجوجان را خاموش می‌‏سازد.
نمونه‌ای از مثال‌های قرآنی:

در قرآن مثال‌‏های فراوانی آمده است از جمله:

مثال حقّ، به آب و باطل به کفِ روی آب. « رعد، ۱۷»

مثال حقّ به شجرۀ طیّبه و باطل به شجرۀ خبیثه. «ابراهیم، ۲۶»

تشبیه اعمال کفّار به خاکستری در برابر تندباد. «ابراهیم، ۱۸»

تشبیه کارهای کفّار، به سراب. «نور، ۳۹»

تشبیه بت‌ها و طاغوت‌‏ها به خانۀ عنکبوت. «عنکبوت، ۴۱»

تمثیل دانشمند بی‌‌‌‌‏عمل به الاغی که کتاب حمل می‌کند. «جمعه، ۵»

تمثیل غیبت، به خوردن گوشت برادری که مرده است. «حجرات، ۱۲»

این آیه نیز در مقام تشبیهِ مجموعه‌ای از روحیّات و حالاتِ منافقان است. آنان، نار می‌‏افروزند، ولی خداوند نورش را می‌‏برد و دود و خاکستر و تاریکی برای آنان باقی می‌گذارد.

امام رضا علیه‌السّلام فرمودند: معنای آیه «تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ» آن است که خداوند آنان را به حال خود رها می‌کند. «تفسیر نور الثقلین»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۷:

۱. منافق برای رسیدن به نور، از نار (آتش) استفاده می‏‌کند که خاکستر و دود و سوزش نیز دارد. «اسْتَوْقَدَ ناراً»

۲. نور اسلام عالم‌گیر است، ولی نوری که منافقان در سایۀ آن تظاهر به اسلام می‌کنند، در شعاعی کمتر و روشنایی آن ناپایدار است. «أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ»

۳. اسلام، نور و کفر، تاریکی است. «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ»

۴. کسی‌که از یک نور، بهره‏‌مند نشود، در ظلمات متعدّد باقی می‌ماند. «بِنُورِهِمْ» «فِی ظُلُماتٍ» (کلمۀ «نور» مفرد و کلمۀ «ظُلُماتٍ» جمع است.)

۵. نقشه‌‌ها و توطئه‌‏های منافقان، به ارادۀ الهی ناتمام می‌ماند. «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ»

۶. طرف مقابل منافقان، خداوند است. «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ»

۷. عاقبت و آیندۀ منافقان، تاریک است. «فِی ظُلُماتٍ»

۸. منافقان دچار وحشت و اضطراب، و در تصمیم‏‌گیری‌های دراز مدّت، سردرگم هستند. «فِی ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ»

۹. گاهی در آغاز، ایمان واقعی است، ولی کم‏ کم انسان به انحراف گرایش پیدا نموده و منافق می‌‏شود. (کلمۀ «بِنُورِهِمْ» در این آیه و جملۀ «لا یَرْجِعُونَ» در آیۀ بعد نشان می‌دهد که آنان نوری داشتند، ولی به‌سوی آن نور برنگشتند.)
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸ - تفسیر نور:

«صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ» آنان (از شنیدن حق) کر و (از گفتن حق) گنگ و (از دیدن حق) کورند، پس ایشان (به‌سوی حق) باز نمی‌گردند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸:

قرآن در ستایش برخی پیامبران می‌فرماید: آنان دست و چشم دارند، «وَ اذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَ الْأَبْصارِ» «ص، ۴۵»

شاید مقصود آن است که کسی‌که دست بت‌شکنی دارد دست دارد، کسی‌که چشم خدابین دارد چشم دارد، پس منافقان که چنین دست و چشمی ندارند، در واقع همچون ناقص‌الخلقه‌هایی هستند که خود مقدّمات نقص را فراهم کرده و وسایل شناخت را از دست داده‌اند.

لذا در این سوره دربارۀ منافقان تعابیری همچون «لا یَشْعُرُونَ، ما یَشْعُرُونَ، لا یَعْلَمُونَ، لا یُبْصِرُونَ، یَعْمَهُونَ، صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ، لا یَرْجِعُونَ» به کار رفته است.

نظر، غیر از بصیرت است.

در سورۀ اعراف می‌خوانیم: «تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ» «اعراف، ۱۹۸» می‌‏بینی که به تو نگاه می‌‏کنند، درحالی‌که نمی‌بینند؛ یعنی چشم بصیرت ندارند که حق را ببینند.

عدم بهره‌گیری صحیح از امکانات و وسایل شناخت، مساوی با سقوط و از دست دادن انسانیّت است. «در سور‌ۀ اعراف آیۀ ۱۷۹ می‏‌خوانیم: «لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون» آنان دل دارند، ولی نمی‌‏فهمند، چشم دارند ولی نمی‌بینند، گوش دارند ولی حق را نمی‌‏شنوند، این گروه همچون چهارپایان بلکه از آنها پست‌‏تر و گمراه‌ترهستند، ایشان غافل هستند.»

جزای کسی‌که در دنیا خود را به کوری و کری و لالی می ‏زند، کوری و کری و لالی آخرت است. «وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَلی‏ وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَ بُکْماً وَ صُمًّا» « اسراء، ۹۷»
پیام‏‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸:

۱. نفاق، انسان را از درک حقایق و معارف الهی باز می‌دارد. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»

۲. کسی‌که از عطایای الهی در راه حق بهره نگیرد، همانند کسی است که فاقد آن نعمت‌‏هاست. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»

۳. حق ندیدن منافقان دو دلیل دارد: یکی آنکه فضای بیرونی آنان تاریک است «فِی ظُلُماتٍ» و دیگر آنکه خود چشم دل را از دست داده‌‏اند. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»

۴. منافقان، لجاجت و تعصّب دارند. «فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۹ - تفسیر نور:

«أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ» یا چون (گرفتاران در) بارانی تند از آسمان هستند که در آن، تاریکی‌ها و رعد و برقی است که از ترس صاعقه‏‌ها و بیم مرگ، انگشتان خود را در گوش‌های‌شان قرار می‏‌دهند (ولی) خداوند بر کافران احاطه دارد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹:

خداوند، منافق را به اشخاصِ در باران‌مانده‌ای تشبیه کرده که مشکلات بارانِ تند، شب تاریک، غرّش گوش خراش رعد، نور خیره‌کنندۀ برق، و هراس و خوف مرگ، او را فرا گرفته است، امّا او نه برای حفظ خود از باران پناه گاهی دارد و نه برای تاریکی، نوری و نه گوشی آسوده از رعد و نه روحی آرام از مرگ.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۹:

۱. منافقان غرق در مشکلات و نگرانی‏‌ها می‏‌شوند، و در همین دنیا نیز دلهره و اضطراب و رسوایی و ذلّت دامن‌گیرشان می‌‏شود. «ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ»

۲. منافقان از مرگ می‌ترسند. «حَذَرَ الْمَوْتِ»

۳. منافقان بدانند که خداوند بر آنها احاطه دارد و هر لحظه اراده فرماید، اسرار و توطئه‌های آنها را افشا می‌‏کند. «وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ»

نگاهی به عملکرد و سرنوشت منافقان در جریان انقلاب اسلامی ایران، نشانه‌ای روشن برای این آیه است.

دلهره، تفرقه، شکست، آوارگی، غربت، بی‌آبرویی، پناهندگی به کفّار و طاغوت‌ها و جاسوسی، نتیجۀ اعمال‌شان بود.

آنان با استفاده از شعارها و شخصیّت‏‌های مذهبی، خیال پیروزی داشتند «استوقد نارا» ولی با خنثی‌شدن توطئه‌ها و آگاه شدن مردم از سوء‌نیت آنان، خداوند آنان را گرفتار سردرگمی و تفرقه و بی‏‌خبری از واقعیت ‏ها و حقایق نمود. «ذهب اللَّه بنورهم»

آنان چون شنیدن اخبار و سخن حق را از علما تحریم می‌کنند، به منزلۀ کران هستند، و چون دریافت‌‏های درونی خود و حقایق را بازگو نمی‌‏نمایند مانند افراد لال هستند، و چون چشم دیدن پیشرفت و پیروزی اسلام را ندارند، کور هستند و در اثر لجاجت و تعصّب مصداق «لا یرجعون» می‌‏باشند. ولی پیروزی‌‏ها مثل برق و نهیب مردم و آیات افشاگر همانند رعد و صاعقه، آنان را به وحشت و اضطراب انداخته است.

۴. سرانجام نفاق، به کفر منتهی می‏‌شود. «وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ» لذا در جای دیگر قرآن می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَ الْکافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً» «نساء، ۱۴۰»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰ - تفسیر نور:

«یَکادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ کُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ» نزدیک است که برق، نور چشمان‌شان را برباید. هرگاه که (برق آسمان در آن صحرای تاریک و بارانی) برای آنان بدرخشد، در آن حرکت کنند، ولی همین‌که تاریکی، ایشان را فراگرفت بایستند و اگر خداوند بخواهد، شنوایی و بینایی آنان را (از بین) می‌برد، همانا خداوند بر هر چیزی تواناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰:

منافقان، تاب و توان دیدن دلایل نورانی و فروغ آیات الهی را ندارند. همانند مسافر شب گرد در بیابان که در اثر برقِ آسمان، چشمانش خیره می‌شود و جز چند قدم برنمی‏‌دارد. منافقان در جامعۀ اسلامی هر چند گاهی چند قدمی پیش می‌روند، ولی در اثر حوادث یا اتّفاقاتی از حرکت باز می‌‏ایستند. آنان چراغ فطرت درونی خویش را خاموش کرده و منتظر رسیدن نوری از قدرت‏‌های بیرونی مانده‌اند.

هر گاه گفته می‌شود خداوند بر هر کاری قادر است، مراد کارهای ممکن است.

مثلًا اگر گفتیم فلانی ریاضی‏دان است، معنایش آن نیست که بتواند حاصل جمع ۲ و ۲ را ۵ بیاورد؛ زیرا این امر محال است، نه آنکه آن شخص قادر بر جمع نمودن آن نباشد.

افرادی از امام علیه‌السّلام سؤال کردند: آیا خداوند می‏‌تواند کرۀ زمین را در تخم‌مرغی قرار دهد؟ امام ابتدا یک پاسخ اقناعی دادند که با یک عدسیِ چشم، آسمان بزرگ را می‏‌بینیم، سپس فرمودند: خداوند قادر است، امّا پیشنهاد شما محال است. « تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۹» درست مانند قدرت ریاضی‌دان که مسئلۀ محال را حل نمی‌کند.
سیمای منافق در قرآن چگونه است؟

منافق، در عقیده و عمل، برخورد و گفت‌وگو، عکس‌العمل‌‏هایی را از خود نشان می‌‏دهد که در این سوره و سوره‌های منافقون، احزاب، توبه، نساء و محمّد آمده است.

آنچه در اینجا به‌مناسبت می‌‏توان گفت، این است که: منافقین در باطن ایمان ندارند، ولی خود را مصلح و عاقل می‌پندارند؛

با هم‌فکران خود خلوت می‌کنند؛ نمازشان با کسالت و انفاق‌شان با کراهت است؛

نسبت‌به مؤمنان عیب‌‏جو و نسبت‌به پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله موذی‏ هستند؛

از جبهه فراری و نسبت‌به خدا غافل‏ هستند. افرادی یاوه‌‏سرا، ریاکار، شایعه‌ساز و علاقه‌مند به دوستی با کفّارند. ملاک علاقه‌‏شان کامیابی و ملاک غضب‌شان، محرومیّت است.

نسبت به تعهّداتی که با خدا دارند بی‏‌وفا هستند، نسبت‌به خیراتی که به مؤمنین می‌‏رسد نگران، ولی نسبت‌به مشکلاتی که برای مسلمین پیش می‌‏آید شاد هستند.

امربه‌منکر و نهی‌ازمعروف می ‏کنند.

قرآن در برابر این همه انحراف‌های فکری و عملی می‌فرماید: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» «نساء، ۱۴۵»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰:

۱. منافق در مسیر حرکت، متحیّر است. «أَضاءَ» «مَشَوْا» «أَظْلَمَ» «قامُوا»

۲. حرکت منافق، در پرتوی نور دیگران است. «أَضاءَ لَهُمْ»

۳. منافق به سبب اعمالی که مرتکب می‌شود، هر لحظه ممکن است گرفتار قهر خداوندی شود. «وَ لَوْ شاءَاللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ»

۴. سنّت الهی، آزادی دادن به همه است وگرنه خداوند می‌‏توانست منافقان را کر و کور کند. «وَ لَوْ شاءَاللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۱ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون» ای مردم! پروردگارتان که شما و پیشینیان شما را آفرید، پرستش کنید تا اهل تقوا شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۱:

در کتاب‌‏های قانون، مواد قانون، بدون خطاب بیان می‌‏شود، ولی قرآن کتاب قانونی است که با روح و عاطفه مردم سر و کار دارد، لذا در بیان دستورات، خطاب می‌‏کند. البتّه خطاب‏‌های قرآن مختلف است. برای عموم می‌‏فرماید: «یا ایّها الناس»، امّا برای هدایت‌‏یافتگان فرموده: «یا ایّها الذین امنوا»

هدف از خلقت جهان و انسان، تکامل انسان‏‌هاست؛ یعنی هدف از آفرینش هستی، بهره‌‏گیری انسان‌‏هاست. «سَخَّرَ لَکُمُ» (جاثیه، ۱۳)، «خَلَقَ لَکُمْ» (بقره، ۲۹)

و تکامل انسان‏‌ها در گرو عبادت «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» ( ذاریات، ۵۶)

و اثر عبادت، رسیدن به تقوی «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره، ۲۱)

و نهایت تقوی، رستگاری است. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (بقره، ۱۸۹)
سؤال: چرا خدا را عبادت کنیم؟

پاسخ: در چند جای قرآن پاسخ این پرسش چنین آمده است:

چون خداوند خالق و مربّی شماست. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ» «مشرکان خالقیّت را پذیرفته ولی ربوبیّت را انکار می‌‌نمودند، خداوند در این آیه دو کلمۀ «ربّکم» و «خلقکم» را در کنار هم آورده تا دلالت به این نکته کند که خالق شما، پروردگار شماست.»

چون تأمین‌کنندۀ رزق و روزی و امنیّت شماست. «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» «قریش، ۳-۴»

چون معبودی جز او نیست. «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی» «طه، ۱۴»

عبادت انسان، هدف آفرینش انسان است نه هدف آفریننده.

او نیازی به عبادت ما ندارد، اگر همۀ مردم زمین کافر شوند، او بی‌‏نیاز است: «إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ» چنان‌که اگر همۀ مردم رو به خورشید خانه بسازند یا پشت به خورشید، در خورشید اثری ندارد.

با اینکه عبادت خدا بر ما واجب است، چون خالق و رازق و مربّی ماست، ولی بازهم در برابر این ادای تکلیف، پاداش می‌‏دهد و این نهایت لطف اوست.
چه اموری، انسان را وادار به عبادت می‌کند؟

۱. توجّه به نعمت‏‌های او که خالق و رازق و مربّی ماست؛

۲. توجّه به فقر و نیاز خود؛

۳. توجّه به آثار و برکات عبادت؛

۴. توجّه به آثار سوء ترک عبادت؛

۵. توجّه به اینکه همۀ هستی، مطیع او و در حال تسبیح او هستند، چرا ما وصلۀ ناهمرنگ هستی باشیم؛

۶. توجّه به اینکه عشق و پرستش، در روح ماست و به چه‌کسی برتر از او عشق بورزیم.
سؤال: طبق آیۀ «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ» اگر کسی به یقین رسید، نمازش را ترک کند؟!

معنای آیه: یعنی عبادت کن تا به یقین برسی.

پاسخ: اگر گفتیم: نردبان بگذار تا دستت به شاخۀ بالای درخت برسد، معنایش این نیست که هر گاه دستت به شاخه رسید، نردبان را بردار، چون سقوط می‏‌کنی.

کسی‌که از عبادت جدا شد، مثل کسی است که از آسمان سقوط کند «فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ»

به‌علاوه کسانی‌که به یقین رسیده‏‌اند مانند: رسول خدا و امامان معصوم، لحظه‌‌ای از عبادت دست برنداشتند.

بنابراین مراد آیه، بیان آثار عبادت است؛ نه تعیین محدودۀ عبادت.
طبق آیات قرآن، عبادت چگونه باید باشد؟

۱. عبادت مأمورانه باشد؛ یعنی طبق دستور او بدون خرافات؛

۲. عبادت آگاهانه باشد، تا بدانیم مخاطب و معبود ما کیست. «حَتَّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ» «نساء، ۴۳»؛

۳. عبادت خالصانه باشد. «وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» «کهف، ۱۱۰»؛

۴. عبادت خاشعانه باشد. «فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» «مؤمنون، ۲»؛

۵. عبادت مخفیانه باشد. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «اعظم العبادة اجراً اخفاها» «بحار، ج ۷۰، ص ۲۵۱»؛

۶. عبادت عاشقانه باشد. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «افضل الناس مَن عَشق العبادة» «بحار، ج ۷۰، ص ۲۵۳»؛

و خلاصه در یک نگاه باید بگوییم که برای عبادت سه نوع شرط است الف: شرط صحّت، نظیر طهارت و قبله.

ب: شرط قبولی، نظیر تقوی.

ج: شرط کمال، نظیر اینکه عبادت باید آگاهانه، خاشعانه، مخفیانه و عاشقانه باشد که اینها همه شرط کمال است. «پرتوی از اسرار نماز و تفسیر نماز، محسن قرائتی»
پیام‏‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۱:

۱. دعوت انبیا، عمومی است و همۀ مردم را دربر می‌‏گیرد. «یا أَیُّهَا النَّاسُ»

۲. از فلسفه‌‏های عبادت، شکرگزاری از ولی نعمت است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»

۳. اوّلین نعمت‏‌ها، نعمت آفرینش، و اوّلین دستور، کُرنش در برابر خالق است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»

۴. مبادا بُت‌‏پرستی یا انحراف نیاکان، ما را از عبادت خداوند دور کند، حتّی آنان نیز مخلوق خداوند هستند. «وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»

۵. عبادت، عامل تقواست. اگر عبادتی تقوی ایجاد نکند، عبادت نیست. «اعْبُدُوا» «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»

۶. به عبادت خود مغرور نشویم که هر عبادتی، تقوا ساز نیست. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۲ - تفسیر نور:

«الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» آن (خداوندی) که زمین را برای شما فرشی (گسترده) و آسمان را بنایی (افراشته) قرار داد و از آسمان، آبی فرو فرستاد و به آن از میوه‌ها، روزی برای شما بیرون آورد، پس برای خداوند شریک و همتایی قرار ندهید با آنکه خودتان می‌‏دانید (که هیچ‌یک از شرکا و بت‌‏ها، نه شما را آفریده‌اند و نه روزی می‌‏دهند و اینها فقط کار خداست.)
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۲:

در این آیه خداوند به نعمت‌‏های متعدّدی اشاره می‌کند که هر کدام از آنها سرچشمۀ چند نعمت دیگر است.

مثلًا فرّاش بودن زمین، اشاره به نعمت‌‏های فراوان دیگری است. هم‌چون سخت‌بودن کوه‌ها و نرم بودن خاکِ دشت‌‏ها، فاصلۀ زمین تا خورشید، درجۀ حرارت و دما و هوای آن، وجود رودخانه‌‏ها، درّه‌ها، کوه‌‏ها، گیاهان و حرکت‏‌های مختلف آن که مجموعاً فرّاش‌بودن زمین را مهیّا کرده‌اند.
تعابیر قرآن در ارتباط با زمین:

زمین هم «مهد» («الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً» طه، ۵۳) گهواره است،

هم «ذلول» («هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا» ملک، ۱۵) رام و آرام است،

و هم «کفات» («أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفاتاً» مرسلات، ۱۵) در برگیرنده است.

کلمۀ «سماء» در آیه یک‌بار در برابر «ارض» آمده است که به همۀ قسمت بالا اشاره دارد و یک‌بار مراد همان قسمت نزول باران از ابرها می‌‌باشد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۲:

۱. یاد نعمت‏‌های الهی از بهترین راه‌های دعوت به عبادت است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»

۲. از بهترین راه‌های خداشناسی، استفاده کردن از نعمت‌‏های در دسترس است. «جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً»

۳. در نظام آفرینش، هماهنگی کامل به چشم می‌خورد؛ هماهنگی میان زمین، آسمان، باران، گیاهان، میوه‌ها و انسان. (برهان نظم) «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»

۴. آفریده‌‏ها هر کدام برای هدفی خلق شده‌اند. «رِزْقاً لَکُمْ» باران برای رشد و ثمردادن میوه‌ها «فَأَخْرَجَ بِهِ» و میوه‏‌ها برای روزی انسان. «رِزْقاً لَکُمْ»

۵. زمین و باران وسیله هستند، رویش گیاهان و میوه‏‌ها به دست خداست. «فَأَخْرَجَ»

۶. نظم و هماهنگی دستگاه آفرینش، نشانۀ توحید است؛ پس شما هم یکتاپرست باشید. «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً»

۷. ریشۀ خداپرستی در فطرت و وجدان همۀ مردم است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»

۸. آفرینش زمین و آسمان و باران و میوه‌ها و روزی انسان، پرتوی از ربوبیّت خداوند است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» «الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»

۹. همۀ انسان‏‌ها، حقّ بهره‌‏برداری و تصرّف در زمین را دارند. (در آیه «لَکُمُ» تکرار شده است.)

۱۰. دلیل واجب بودن عبادت شما، لطف اوست که زمین و آسمان و باران و گیاهان را برای روزی شما قرار داده است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ»«الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»

۱۱. خداوند بر اسباب طبیعی حاکم است. «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»

۱۲. پندار شریک برای خداوند، از جهل است. «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۳ - تفسیر نور:

«وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» و اگر در آنچه بر بندۀ خود (از قرآن) نازل کرده‌ایم، شک دارید، اگر راست می‏‌گویید (لا اقل) یک سوره همانند آن را بیاورید و گواهان خود را غیر از خداوند بر این کار دعوت کنید.
نکته‌های سورۀ بقره- آیۀ ۲۳:

این آیه، معجزه‌بودن قرآن را مطرح می‏‌کند.

پیامبران، یک دعوت دارند که هدایت به‌سوی خداست و با استدلال و موعظه و جدال نیکو انجام می‏‌دهند و یک ادّعا دارند که ازسوی خدا برای هدایت مردم آمده‏‌اند و برای آن معجزه می‏‌آورند.

پس معجزه برای اثبات ادّعای پیامبر است، نه دعوت او. «معجزه به‌معنای نادیده نگرفتن نظام علّت و معلول نیست؛ بلکه معجزه نیز علّت دارد، ولی علّت آن یا ارادۀ الهی است، یا عواملی که خداوند علّت بودن آن را برای مردم مخفی نموده است.»

خداوند در قرآن، بارها مخالفان اسلام را دعوت به مبارزه کرده است، که اگر شما این کتاب را از سوی خدا نمی‌‏دانید و ساخته و پرداخته دست بشر می‏‌دانید، به‌جای این همه جنگ و مبارزه، کتابی مثل قرآن بیاورید تا صدای اسلام خاموش شود!

خداوند برای اثبات حقّانیت پیامبر و کتاب خود، از یک‌سو مخالفان را تحریک و از سوی‌دیگر به آنان تخفیف داده است.

یک‌جا فرموده: «فَأْتُوا بِکِتابٍ» «قصص، ۴۹» کتابی مثل قرآن بیاورید.

و در جای دیگر فرموده است: «فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ» «‌هود، ۱۳» ده‌سوره مثل قرآن بیاورید.

و در جای دیگر می‌‏فرماید: «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ» «یونس، ۳۸» یک‌سوره، مثل قرآن بیاورید.

به‌علاوه می‌‏گوید: برای این کار می‏‌توانید از تمام قدرت‏‌ها و یاران و همفکران خود در سراسر جهان دعوت کنید.

تقسیم‌بندی قرآن و نام‌گذاری هر بخش به نام سوره، در زمان پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و از جانب خداوند بوده است. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ»

قرآن در ستایش انبیا، یا بعد از کلمۀ «عَبْدِنا» و یا قبل از کلمه «عبد» نام آنان را می‌برد «عَبْدَنا أَیُّوبَ»، «إِبْراهِیمَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا»

ولی دربار‌ۀ پیامبر اسلام تنها کلمۀ «عبد» بدون ذکر نام را به کار می‌‏برد تا بگوید عبد مطلق، محمّد صلّی اللَّه علیه و آله است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۳:

۱. باید از فکر و دل افراد، شک‌زدایی صورت گیرد، مخصوصاً در مسائل اعتقادی. «إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ»

۲. شرط دریافت وحی، بندگی خداست. «نَزَّلْنا عَلی‏ عَبْدِنا»

۳. قرآن، کتاب استدلال و احتجاج است و راهی برای وسوسه و شک باقی نمی‌‏گذارد. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ»

۴. انبیاء باید معجزه داشته باشند و قرآن معجزۀ رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله است. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ»

۵. دین جاوید، معجزۀ جاوید می‌‏خواهد تا هر انسانی در هر زمان و مکانی، اگر دچار تردید و شک شد، بتواند خود را آزمایش کند. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ»

۶. بر حقّانیت قرآن به‌قدری یقین داریم که اگر مخالفان، یک‌سوره مثل قرآن نیز آوردند، به‌جای تمام قرآن می‏‌پذیریم. «بِسُورَةٍ»

۷. بهترین قاضی و داور، وجدان است. خداوند وجدان مخالفان را داور قرار داده است. «وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ»
تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۴ - تفسیر نور:

«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ» پس اگر این کار را نکردید، که هرگز نتوانید کرد، از آتشی‌که هیزمش مردم (گناه‌کار) و سنگ‌ها هستند و برای کافران مهیّا شده، بپرهیزید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۴:

در سورۀ انبیاء می‌‏خوانیم: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ» «انبیاء، ۹۸» شما و آنچه غیر از خدا پرستش می‏‌کنید (بت‏‌های‌تان)، هیزم دوزخ هستید.

بنابراین ممکن است مراد از سنگ در این آیه، همان بت‌ها باشند که مورد پرستش بوده‏‌اند، نه هر سنگی، «چنان‌که در طول تاریخ و در میان آن همه سنگ و چوب، هرگز حجرالاسود مورد پرستش واقع نشده و نقش بت را نداشته و هرگز آتش‏‌گیرانه دوزخ نخواهد شد. آری! حجر‌الاسود دست خدا در زمین و حافظ اسرار و گواه بر اقرار فطرت‏‌های بشری است» تا آنان بدانند و به چشم خود ببینند که کاری از بت‌‏ها ساخته نبوده و نیست.

همچنین این سنگ‌ها در قیامت، همانند چاقوی خونی همراه پروندۀ قاتل، سند جرم و گناه آنان است.
با اینکه الفاظ اختراع بشر است، پس چگونه نمی‌تواند مثل قرآن را بیاورد؟

پاسخ: حروف الفبا از بشر است، ولی نحو‌ۀ ترکیب و بیان مفاهیم بلند آنها، برخاسته از علم و هنر است.

قرآن بر اساس علم و حکمت بی‌‏پایان الهی، نزول یافته است، ولی هر کتاب دیگری، از سوی هر کس که باشد، بر اساس علم محدود و محصور به جهلِ بشر، تألیف یافته است. پس هیچ‌گاه بشر نمی‌‏تواند کتابی مثل قرآن بیاورد.
پیام‌‏های سورۀ بقره - آیۀ ۲۴:

۱. یقین به حقّانیت راه و هدف، یکی از اصول رهبری است. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا»

۲. اکنون که احساس عجز و ناتوانی کردید، تسلیم حق شوید. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا»

۳. انسان جمود و کافر، هم‌ردیف سنگ است. «النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ»

۴. خباثت‌های درونی انسان گناهکار، در قیامت تجسّم‌یافته و آتش‌گیرانه می‌شود. «وَقُودُهَا النَّاسُ»

۵. کفر و لجاجت، انسان شایستۀ خلیفة‌الّلهی را، به هیزم دوزخ تبدیل می‌‏کند. «وَقُودُهَا النَّاسُ»

۶. رهایی از آتش دوزخ، در گرو ایمان به قرآن و تصدیق پیامبر اسلام است. «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ» «أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج۱، ص ۶۲-۷۵.

منبع:

https://olgoirani.com/content/4

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۴۰تا۴۱

قل اء رءيتكم إن اءتئكم عذاب الله اءو اءتتكم الساعة اء غير الله تدعون إن كنتم صادقين (۴۰)
بل إ ياه تدعون فيكشف ما تدعون إليه إ ن شاء و تنسون ما تشركون(۴۱)

ترجمه :
۴۰ - بگو آيا هيچ فكر كرده ايد اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آيد يا رستاخيز بر پا شود آيا غير خدا را (براى حل مشكلات خود) مى خوانيد، اگر راست ميگوئيد؟!
۴۱ - (نه ) بلكه تنها او را ميخوانيد و او اگر بخواهد مشكلى را كه به خاطر آن او را خوانده ايد بر طرف ميسازد و آنچه را (امروز) شريك (خدا) قرار مى دهيد (آنروز) فراموش مى كنيد.

تفسیر
توحيد فطرى
بار ديگرى روى سخن به مشركان كرده و از راه ديگرى براى توحيد و يگانه پرستى ، در برابر آنها، استدلال ميكند، به اين طريق كه لحظات فوق
العاده سخت و دردناك زندگى را به خاطر آنها مى آورد، و از وجدان آنها استمداد مى كند كه در اينگونه لحظات كه همه چيز را به دست فراموشى مى سپارند پناهگاهى جز خدا براى خودشان فكر ميكنند! اى پيامبر به آنها بگو اگر عذاب دردناك خداوند به سراغ شما بيايد و يا قيامت با آنهمه هول و هيجان و حوادث وحشتناك بر پا شود، راست بگوئيد آيا غير خدا را براى برطرف ساختن شدائد خود مى خوانيد؟
(قل ارايتكم ان اتيكم عذاب الله او اتتكم الساعة ا غير الله تدعون ان كنتم صادقين ).
روح معنى اين آيه نه تنها براى مشركان ، براى همه كس به هنگام بروز شدائد و حوادث سخت ، قابل درك است ، ممكن است در حال عادى و در حوادث كوچك انسان به غير خدا متوسل گردد، اما هنگامى كه حادثه فوق العاده شديد باشد انسان همه چيز را فراموش ميكند ولى در همين حال در اعماق دل خود يكنوع اميدوارى به نجات كه از منبع قدرت مرموز و نامشخصى سر چشمه ميگيرد احساس ميكند اين همان توجه به خدا و حقيقت توحيد است .
حتى مشركان و بت پرستان در چنين لحظاتى سخنى از بتها به ميان نمى آورند
و همه را به دست فراموشى مى سپرند.
در آيه بعد مى فرمايد: بلكه تنها او را ميخوانيد، او هم اگر بخواهد مشكل شما را بر طرف ميكند، و شريكهائى كه براى خدا درست كرده بوديد همه را فراموش مى كنيد (بل اياه تدعون فيكشف ما تدعون اليه ان شاء و تنسون ما تشركون ).
نكته ها
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد.
1 - استدلالى كه در دو آيه فوق ديده مى شود همان استدلال به توحيد فطرى است كه در دو بحث ميتوان از آن استفاده كرد يكى در اصل اثبات وجود خدا، و ديگر در اثبات يگانگى او، لذا در روايات اسلامى ، و همچنين در سخنان دانشمندان ، هم در برابر منكران خدا و هم در برابر مشركان با آن استدلال شده است .
2 - قابل توجه اينكه در استدلال بالا سخن از قيام ساعة (روز رستاخيز) به ميان آمده ، در حالى كه ممكن است گفته شود، آنها چنان روزى را اصلا قبول نداشتند، بنابراين چگونه ممكن است در برابر آنها چنين استدلالى شود؟
ولى بايد توجه داشت كه اولا همه آنها منكر قيامت نبودند بلكه جمعى از آنها به نوعى از رستاخيز اعتقاد داشتند ثانيا ممكن است منظور از ساعة همان ساعت مرگ يا ساعت حوادث وحشتناكى باشد كه انسان را در آستانه مرگ قرار ميدهد ثالثا ممكن است اين تعبير كنايه از حوادث هولناك بوده باشد زيرا آيات قرآن مكرر ميگويد كه شروع رستاخيز با يك سلسله حوادث فوق العاده هولناك همراه است : و زلزله ها، طوفانها، صاعقه ها و مانند آن در آن هنگام به وقوع مى پيوندند.
3 - با اينكه مى دانيم روز رستاخيز و حوادث قبل از آن مسائل حتمى است و به هيچ وجه قابل تغيير نيست ، چگونه در آيه فوق مى گويد: اگر خدا بخواهد آن را بر طرف خواهد ساخت ؟ آيا فقط منظور بيان قدرت پروردگار است ؟ و يا معنى ديگرى منظور بوده است ؟
در پاسـخ اين سؤ ال بايد گفت : منظور اين نيست كه خداوند اصل قيام ساعت و روز رستاخيز را با دعا از بين ببرد بلكه منظور اين است مشركان - و حتى غير مشركان - هنگامى كه در آستانه قيامت قرار گيرند از حوادث و مشكلات آن و كيفرهاى سختى كه در پيش ‍ دارند وحشت ميكنند و از خدا مى خواهند اين وضع را بر آنان آسان گرداند و آنها را از خطرات برهاند، در حقيقت دعا براى نجات خويش از حوادث دردناك است نه دعا براى از بين رفتن رستاخيز.

از برترین صدقات

حضرت امام موسی الکاظم علیه السلام

▫️عوْنُكَ لِلضَّعِيفِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَة

▪️کمک کردن به شخص ضعیف از برترین صدقات است

«تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام» ص ۴۱۴

حضرت ایت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار صدها نفر از مردم اصفهان:
۲۸ / آبان / ۱۴۰۱
علت عصبانیت غرب پیشرفت‌های جمهوری اسلامی است؛
بساط شرارت بدون شک جمع خواهد شد
فریب‌خوردگان، موعظه و عاملان جنایت، تخریب و تهدید به اندازه گناه‌شان مجازات شوند
مشکلات اقتصادی با تلاش بیشتر دستگاهها و هم‌افزایی مردم و مسئولان حل خواهد شد

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 امام‌جمعه سخنگوی انقلاب اسلامی است و یکی از وظایف اساسی او بازتولید مفاهیم معرفتی و مبانی انقلابی و پاسخگویی به شبهات با زبان روز و تبیین مستدل آنها و رفتار پدرانه با همه است ... ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 اهمیت جایگاه نماز جمعه
و جایگاه استثنایی آن در میان فرائض دینی
«پیوند میان توجه به خدا و حضور و اجتماع مردمی»، «ذکر و یاد خدا به‌صورت دسته‌جمعی و نزول برکات آن بر جمع»، «استمرار بدون توقف نماز جمعه در هر هفته»، «پایگاهی مهم برای طرح مسائل مختلف جامعه اعم از مسائل فکری، خدمات اجتماعی، همکاری‌های عمومی و آمادگی‌ها و بسیج نظامی» و «آمیختن معنویت با سیاست» از مهمترین ویژگی‌های نمازجمعه است که آن را تبدیل به ظرفیت عظیم و فرصت فوق‌العاده کرده است.
نماز جمعه با چنین ویژگی‌هایی، حلقه‌ای مهم در سلسله قدرت نرمِ مُفصل و طولانی نظام اسلامی است ... ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 در نماز جمعه قشرها و سلایق مختلف حضور دارند، رفتار امام‌جمعه باید همانند رفتار پدر با فرزندان خود باشد و باید همه را بر سر سفره معنویت و دین بنشاند.
جشن میلیونی غدیر در تهران و حضور قشرها و ظواهر مختلف، پدیده‌ای عجیب: در این جشن همه جور آدمی حضور داشتند و همه نیز با وجود تفاوت‌های ظاهری طرفدار دین هستند ... ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

جشن میلیونی غدیر در تهران و حضور قشرها و ظواهر مختلف، پدیده‌ای عجیب: در این جشن همه جور آدمی حضور داشتند و همه نیز با وجود تفاوت‌های ظاهری طرفدار دین هستند ...
من در یکی از سفرهای استانی در جمع علمای آن استان به حضور افراد مختلف در مراسم استقبال اشاره کردم و گفتم در میان مردم، افرادی گریه می‌کردند که شاید شما در برخورد با آنها احتمال دهید که حتی اعتقادی به دین ندارند در حالی که همه آنها معتقد به دین هستند. ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

سلوک مردمی یعنی حضور در بین مردم و گفتگو با آنان:
صِرفِ رفتن بین مردم کار مهمی است بنابراین از مردم فاصله نگیرید و ارتباطات خود را به یک گروه خاص محدود نکنید، البته در طول این سالها، شبکه امامت جمعه جزو مردمی‌ترین نهادهای انقلابی بوده است.
فعالیت گروههای پُر شمار جوان، خودجوش، گمنام و بی‌ادعا در سراسر کشور، وظیفه ائمه‌جمعه، ارتباط با این گروهها و حمایت از آنان:
شرکت در خدمات اجتماعی، همچون کمک به مردم در حوادث طبیعی و در مقابله با کرونا و جمع‌آوری کمک‌های مؤمنانه برای نیازمندان جزو کارهای لازم امامان جمعه است که بعضی از ائمه‌جمعه نیز انصافاً در این زمینه خوش درخشیده‌اند ... ما طرفدار عدالت هستیم و پرچم آن را بلند کرده‌ایم اما تحقق عدالت بدون کمک به طبقه محروم و مستضعف معنا ندارد ... ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

پرهیز از ورود در فعالیت‌های اقتصادی توسط ائمه جمعه:
از فعالیت اقتصادی حتی به‌عنوان تأمین هزینه‌های نماز جمعه باید اجتناب شود چرا که آثار منفی ورود بعضی از آقایان محترم به این فعالیت‌ها، هنوز هم دامن‌گیر نظام اسلامی است.
اداره تشکیلات روحانیت و حوزه‌های علمیه، همواره مردمی: حوزه‌های علمیه، مراجع و فضلای حوزه، وابسته به مردم هستند و احتیاجی به دولتها و قدرتها ندارند و این یک افتخار و امتیاز است. به همین علت است که حوزه‌های علمیه در قضایای مختلف توانسته‌اند بدون رودربایستی با دولتها در کنار مردم بایستند. بنابراین نمازجمعه نیز باید به همین شکل و با کمک‌های مردمی اداره شود. ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50689

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 
خطبه نمازجمعه و خطیب، سخنگوی انقلاب اسلامی و تبیین‌کننده و مطالبه‌گر مبانی انقلاب: هنر بزرگ خطیب جمعه این باشد که مفاهیم معرفتی و انقلابی همچون مسئله بسیار مهم عدالت، استقلال، حمایت از مستضعفین و پیروی از شریعت را متناسب با نیازهای روز و با ادبیات جدید بازتولید کند.خطبه‌ها باید پُر مغز، آموزنده و پاسخگوی سؤالات عمومی باشد: ادبیات خطبه باید گرم، صمیمی، اتحادآفرین، امیدبخش، بصیرت‌افزا و آرامش‌بخش به مردم باشد نه آنکه موجب اضطراب، حاشیه‌سازی، تلاطم روحی، بدبینی به وضع کنونی و آینده شود و برای هجمه معاندان نیز دستاویز ایجاد کند. ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها


 

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 انقلاب اسلامى و ملت ایران، على‌رغم میل قدرتهاى جهانخوار، براى ملتها الگو شده‌اند؛ الگویى زنده و آموزنده. این‌که شما مى‌بینید در کشورهایى که دهها سال در قفس تنگ توهمات حزبى و ستم قومى گرفتار بودند، ملتها - مخصوصاً ملتهاى مسلمان و همچنین ملتهاى مظلوم بسیارى از کشورهاى دیگر - احساس هویت و شخصیت مى‌کنند و حرفشان را مى‌زنند و حقشان را مطالبه مى‌کنند، این به برکت استقامت ملت ایران است. از روزى که ما شروع کردیم، تا روزى که ملتهاى دنیا الگو و نسخه‌ى ما را تکرار کردند، ده سال و بیشتر طول کشیده است. آنچه که در دنیا مشاهده مى‌شود، الگوى مقاومت ملت ایران است. ۱۳۶۹/۰۳/۰۳

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

امریکا و اذنابش خوب فهمیده‌اند که با حاکمیت و شیوع دین و معرفت دینی، نخواهند توانست نظام سلطه‌ی عالمی و جهانی را حفظ کنند. راه موفقیت امریکا و دیگر قدرتها و مرتجعان و حکام ظالم و حلقه‌های زنجیره‌ی سلطه‌ی جهانی این است که مردم از دین و معرفت و ایمان دینی عاری بشوند؛ بی‌بندوبار، بی‌ایمان، بی‌عقیده، بی‌تعصب و بی‌غیرت دینی بشوند. مردم و ملتها را این‌طور می‌پسندند. لذا وقتی می‌بینند از کانونی مثل ایران اسلامی، ایمان و عمل و جهاد تراوش می‌شود و به همه‌جا پر می‌کشد، بشدت با آن مبارزه می‌کنند. امروز همه‌ی قدرتهای مستکبر و ظالم و شیطانی، با اسلام و ایران اسلامی - به عنوان کانون اسلام - مخالفند. ما در چنین وضعیتی، باید با همه‌ی وجود و امکانات، دودستی و محکم به اسلام و وحدت اسلامی بچسبیم و آن را حفظ کنیم.۱۳۶۹/۰۳/۰۴

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

برادران عزیز ما از پیروان مکتب اهل‌بیت(علیهم‌السّلام)! در هرجای دنیا که هستید، این دو نکته را هرگز فراموش نکنید: اول، تعارف و ارتباط و وصل و خبرگیری از هم و اطلاع از نظرات هم و کمک به یکدیگر.
(...)
آن نکته‌ی دوم، همین ایجاد وحدت و مهربانی با فرق دیگر اسلامی است. نگذارید دشمن سوء استفاده کند. نگذارید دشمن به دست برادران، آنها را ضعیف کند و از بین ببرد؛ «و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم»(۱). در دنیای اسلام، همه را برادر بدانید. امروز مجموعه‌ی اسلام، از سوی دشمنان مورد تهدید است. امروز از سوی قدرتهای استکبار جهانی، اصل دین مورد فشار و تهدید است. ۱۳۶۹/۰۳/۰۴
۱ ) سوره مبارکه الأنفال آیه 46

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

این مردمی که در هر شهری هستند، اجزای اصلی نظام و تعیین‏کننده می‏باشند. اگر خدای نکرده جنگی بشود، این‏ها هستند که باید بیایند دفاع کنند. اگر سازندگی باشد، این‏ها هستند که در سازندگی باید شرکت کنند. اگر حمایت از حرکتی باشد، به وسیله‏ی این‏ها باید انجام بگیرد. اگر خنثی کردن توطئه‏ی دشمن‏ باشد، به وسیله‏ی این‏ها باید انجام بگیرد. دشمن هم که می‏خواهد کاری انجام بدهد، چون از کودتای نظامی و تهاجم خارجی مأیوس‏ است، به فکر کار کردن روی ذهن همین مردم می‏افتد ... نمازهای جمعه در هرجایی از نقاط کشور، بَهر و بخشی از کار دستگاه رهبری این کشور را انجام می‏دهند، مردم را توجیه می‏کنند، به استقامت در راه وادار می‏نمایند، از اشتباهات دور نگه می‏دارند، ذهن مردم را با معارفِ لازم آشنا می‏کنند، دشمنان‏ را نسبت به نفوذ در اذهان مردم مأیوس‏ می‏کنند، از اینکه دشمن بتواند روی مردم اثر سوء بگذارد، مانع می‏شوند و مردم را به حرکت و تلاش در مجموعه‏ی کلی نظام وادار می‏کنند. وقتی نظام مردمی است، همه‏ی مردم باید حرکت کنند، تا نظام راه بیفتد؛ و الّا اگر عده‏یی از مردم حرکت نکردند، حرکت نظام، کُند خواهد شد.۱۳۶۹/۰۳/۰۷

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

دنیا امروز متوجه ملت ایران است. ما ملت ایران باید بتوانیم در پرتو تعالیم اسلام، با تمسک به اسلام و قرآن و در جهت رهنمودهای امام بزرگوار راحلمان، به‌سمت هدفهای متعالی این انقلاب، حرکتمان را با شتاب هرچه بیشتر ادامه بدهیم. یک لحظه توقف جایز نیست. ما باید بدانیم دشمنان زخم خورده - آنهایی که امیدوار بودند اسلام از دنیا محو بشود و علی‌رغم خواست آنان، اسلام روزبه‌روز در دنیا عالمگیرتر شده است - همچنان در کمینند تا ما یک لحظه غفلت کنیم. لذا غفلت برای ما حرام است. ملت ایران، با قدرت و استقامت و توکل به خدا و اتحاد کامل و شرکت در سازندگی عمومی کشور و با آگاهی و هوشیاری خود، باید دشمنان - یعنی امریکا و ارتجاع و زخم‌خوردگان - را از دست‌اندازی به این انقلاب و به کشور عزیزمان مأیوس کند. استکبار جهانی از ملت ایران میترسد؛ مثل همه‌ی بدکاران و راهزنانی که از انسانهای شجاع و آگاه میترسند.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 دشمنانی که هنوز درصددند نسبت به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، نیات خصمانه و شومشان را اعمال بکنند، چشم امید به اختلافات بسته‌اند. آنها از وحدت و یکپارچگیِ شما مردم می‌ترسند؛ این را متوجه باشید. ملت ایران، به هیچ قیمت نباید وحدت و یکپارچگی خودش را از دست بدهد. مسؤولان باید متوجه باشند که با این یکپارچگی عظیم، چگونه باید رفتار کرد ... ۱۳۶۹/۰۳/۱۴

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اولین اثری که این انقلاب گذاشت، این بود که بنای صدوپنجاه ساله‌ی استعمار در سطح عالم را با خاک یکسان کرد. کدام بنا را؟ استعمار صدوپنجاه سال زحمت کشیده بود، تا روحیه‌ی مسلمانان را خُرد کند. مسلمان در دنیا، از قِبَل مسلمان بودن خودش، احساس شخصیتی نمی‌کرد. کدامیک از شماها دیدید یا شنیدید که در دوران طاغوت، کسی در نقطه‌یی از عالم - در اروپا، در امریکا، در نقاط دوردست - گردنش را بالا بگیرد و با افتخار بگوید: «من مسلمانم»؟ آن روز هم مسلمانی افتخار بود، اما کسی این را احساس نمی‌کرد. روحیه‌ها را خُرد کرده بودند. انقلاب آمد، این واقعیت را دگرگون کرد. مسلمانان در همه جای دنیا، احساس هویت اسلامی کردند و روحیه گرفتند. برای همین است که ما می‌گوییم این حرکت انقلابی، ضربه‌ی خودش را به ابرقدرتها زده است و کاری از آنها بر نمی‌آید.۱۳۶۹/۰۳/۱۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اینها روحیه است که شما و انقلاب شما و امام شما و این جنگ پُربرکت شما، به همه‌ى مسلمانان عالم داد. مقاومت و قیام و روحیه‌ى پولادین و سخن حق و مشت گره‌کرده‌ى شما، مسلمانان دنیا را زنده کرد. استکبار نمى‌تواند این را علاج کند. ما ضربه و شکست را بر امریکا و استکبار وارد کردیم. امام(ره) این بذر را پاشید. چه کار مى‌توانند بکنند؟ براى همین است که استکبار، در مقابل ملت ایران، دستپاچه است.۱۳۶۹/۰۳/۱۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

دشمن تبلیغ می‌کند که با رفتن امام، دوران امام تمام شد! دشمن غلط می‌کند. ما هم گفتیم، اعلامیه دادیم، حرف زدیم، همه‌ی مردم هم اثبات کردند که نخیر، دوران امام، با رفتن جسمانی و ظاهری ایشان تمام نشد و نخواهد شد. این ثابت شد؛ اما این دشمن است که می‌گوید. مبادا یک عده دوست نادان در داخل کشور، به عنوان دلسوزی، به عقل ناقص خودشان چیزی را در گوشه‌یی نشان کنند که خیال نمایند این با خط امام و انقلاب نمی‌سازد و شیون سر بدهند که دوران امام تمام شد. اگر چنین سخنی - ولو با اشاره - از زبان کسی صادر بشود، دشمن شاد خواهد شد؛ مواظب باشید. ۱۳۶۹/۰۳/۱۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 ملت اسلام، بیش از یک میلیارد نفوس در دنیا دارد. کشورهایی در آسیا، در خاورمیانه، در آفریقا، با عنوان اسلامی وجود دارد. شخصیتهای برجسته، دانشمندان، متفکران و فیلسوفان در میان مسلمانانِ همه جای دنیا هستند. این جمعیتِ بیش از یک میلیاردی که بیش از یک‏پنجم نفوس دنیا را دارند اگر بخواهند به قدر نفوس خودشان، در حوادث دنیا اثر بگذارند، معنایش این است که‏ یک‏پنجم همه‏ی حوادث عالم، با اراده‏ی مسلمین انجام بگیرد. چیز خیلی مهم و عظیمی است. دین اسلام هم برخلاف بعضی از ادیان دیگر، مردم را به تصمیم‏گیری، حضور در صحنه، کار داشتن به کار سیاست و ملک‏داری و اداره و این‏طور امور تشویق می‏کند. این دین، دین زندگی و حکومت و سیاست است. مثل ادیان دیگر نیست که دوری از سیاست و صحنه‏ی زندگی و فعالیتهای گوناگون و امثال این‏ها را، جزو اصول خودشان بدانند.۱۳۶۹/۰۳/۱۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

ابرقدرتها، چه کار میخواهند بکنند؟ این‌که امریکا و همدستانش هر گاهی یک بار، با یک تهدید حقیقتاً مضحک و خنده‌آور سعی میکنند که این کوه استوار - یعنی ملت ایران - را از میدان خارج کنند، چرا اثر نمیکند؟ برای خاطر این‌که هر تهدیدی نسبت به جمهوری اسلامی و مسؤولان آن، برای استکبار دیگر فایده‌یی نخواهد داشت. چه‌طور میتوانند روحیه‌ی مسلمانان را که با انقلاب ما به آنها برگشته، دوباره از آنها بگیرند؟ صدوپنجاه سال دیگر کار لازم دارند. مسلمانان انگلیس، چه موقع به خودشان قدرت و جرأت میدادند که هزار هزار به خیابانها بیایند و سخن حق خودشان را با صدای بلند بیان کنند؟ یک دختربچه‌ی مسلمان، چه موقع جرأت میکرد که در قلب دنیای کفر و فساد، داعیه‌ی مسلمانی و حجاب مسلمانی داشته باشد؟ ۱۳۶۹/۰۳/۱۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
 

https://www.abrobad.net/fa-ir/Article/Details/shahid-ali-emraey-wills

https://www.golzar.info/59449

حضرت آیت الله امام خامنه ای: آزادى فكر و بيان يكى از ارزشهاى انقلاب بود.

حضرت آیت الله امام خامنه ای: اساس مسئله براى يك ملت، استقلال و آزادى است.

فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید علی امرایی

شـهادت : 1394/4/1 سوریه - دمشق-درعا توسط تروریست های تکفیری

به خاطر آرامش دل حضرت زهرا(ص) و امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) و امام حسن(ع) و حضرت عباس (ع) به سوریه رفتم تا به حضرت زینب(س) ثابت کنم که «کلنا عباسک یا زینب»

همانند خوابی که دیدم که امام حسین(ع) از ضریح بیرون آمد و گفت تو هم مال این دنیا نیستی و در آخر هم من روسیاه را خرید پس گریه و زاری معنا ندارد چون به وصال عشقم رسیدم.

 

https://imamhussain.org/persian/31216

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

عابس بن ابى شبيب شاكرى

عابِس بن ابی‌شَبیب شاکِری یا عابس بن شبیب شاکری، (شهادت 61ق)، از اصحاب امام حسین(ع) و شهیدان کربلا و اهل قبیله بنی‌شاکر از قبیله هَمْدان. او از مشاهیر کوفه بود و گفته‌اند در سخنوری و خطابه توانایی بسیاری داشته و اهل تهجد و عبادت بوده است.

برخی پیوندها و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today

A great and glorious soldier

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر قرآن کریم , برترین , صدقات , علت , عصبانیت , غرب , پیشرفت‌های جمهوری اسلامی , دین , زندگی , حکومت , سیاست , شهدای کربلا , شهید مدافع حرم , شهید علی امرایی , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶ - تفسیر نور:

«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ» همانا کسانی‌که کفر ورزیده ‏اند، برای آنها یکسان است که هشدارشان دهی یا هشدارشان ندهی. آنها ایمان نخواهند آورد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶:

قرآن، بعد از متّقین، کفّار را معرّفی می‌کند. آنها که در گمراهی و کتمانِ حق، چنان سرسخت هستند که حاضر به پذیرش آیات الهی نیستند.

«کفر»، به‌معنای پوشاندن و نادیده‌گرفتن است.

به کشاورز و شب، کافر می‏‌گویند. چون کشاورز دانه و هسته را زیر خاک می‌‏پوشاند و شب فضا را در برمی‌‏گیرد.

کفران نعمت نیز به‌معنی نادیده‌گرفتن آن است.

شخص منکر دین، به‌سبب اینکه حقایق و آیات الهی را کتمان می‌کند و یا نادیده می‌گیرد، کافر خوانده شده است.

چنان‌که گروهی از آن کافران معاند، در برابر دعوت پیامبران، زبان قال و حال‌شان این بود: «سَواءٌ عَلَیْنا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَکُنْ مِنَ الْواعِظِینَ» (شعراء، ۱۳۶)، جواب قوم هود در برابر آن حضرت، برای ما وعظ و نصیحت تو اثری ندارد، فرقی ندارد که پند دهی یا از نصیحت‌دهندگان نباشی.

اگر زمینۀ مساعد و مناسب نباشد، دعوت انبیاء نیز مؤثّر واقع نمی‌‏شود.

باران که در لطافت طبعش، خلاف نیست ------- در باغ لاله روید و در شوره‌‏زار، خَس‏
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶:

۱. لجاجت و عناد و تعصّب جاهلانه، انسان را جمادگونه می‌کند. «سَواءٌ عَلَیْهِمْ»

۲. روش تبلیغ برای کفّار، انذار است. اگر انذار و هشدار در انسان اثر نکند، بشارت و وعده‌‏ها نیز اثر نخواهند کرد. «سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ»

۳. انتظار ایمان‌آوردنِ همۀ مردم را نداشته باشید.

در آیۀ ۱۰۳ سورۀ یوسف می‌فرماید: «و ما اکثر النّاس و لو حَرصتَ بمؤمنین» هر چند آرزومند و حریص باشی، بسیاری از مردم ایمان نخواهند آورد.» «لا یُؤْمِنُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۷ - تفسیر نور:

«خَتَمَ اللَّهُ عَلی‏ قُلُوبِهِمْ وَ عَلی‏ سَمْعِهِمْ وَ عَلی‏ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ» خداوند بر دل‌ها و بر گوش آنان مهر زده است و در برابر چشمان‌شان پرده‌‏ای است و برای آنان عذابی بزرگ است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۷:

‏مُهر بدبختی که خداوند بر دل کفّار می‌‏زند، کیفر لجاجت‌‏های آنان است.

چنان‌که می ‏خوانیم: «یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی‏ کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ» «مؤمن، ۳۵» خدا بر دل افراد متکبّر و ستم‌پیشه، مهر می‌‏زند.

و در آیۀ ۲۳ سورۀ جاثیه نیز می‌‏خوانیم: خداوند بر دل کسانی‌که با علم و آگاهی به سراغ هواپرستی می‌روند، مهر می‌‏زند.

بنابراین مهر الهی نتیجۀ انتخاب بدِ خود انسان است، نه‌آنکه یک عمل قهری و جبری از طرف خدا باشد.

مراد از قلب در قرآن، روح و مرکز ادراکات است.
انواع قلب از دیدگاه قرآن:

سه‌نوع قلب را قرآن معرّفی می‏‌کند: قلب سلیم، قلب منیب و قلب مریض.
ویژگی‏‌های قلب سلیم:

الف: قلبی که در آن جز خدا نیست. «لیس فیه احد سواه» «نور الثقلین، ج ۴، ص ۵۷»

ب: قلبی که پیرو راهنمای حقّ، توبه‌کننده از گناه و تسلیم حق باشد. «نهج‌البلاغه، خطبه ۲۱۴»

ج: قلبی که از حبّ دنیا، سالم باشد. «‌تفسیر صافی»

د: قلبی که با یاد خدا، آرام می‌‏گیرد. «فتح، ۴»

ه: قلبی که در برابر خداوند، خاشع است. «حدید، ۱۶»

البتّه قلب مؤمن، هم با یاد خداوند آرام می‌گیرد و هم از قهر او می‌‏ترسد. «إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» «انفال، ۲» همانند کودکی که هم به والدین آرام می‌گیرد و هم از آنان حساب می‌‏برد.
ویژگی‌‏های قلب مریض:

الف: قلبی که از خدا غافل است و لایق رهبری نیست. «لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ» «کهف، ۲۸»

ب: دلی که دنبال فتنه و دستاویز می‌گردد. «فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ» «آل عمران، ۷»

ج: دلی‌ که قساوت دارد. «جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً» «مائده، ۱۳»

د: دلی‌ که زنگ گرفته است. «بَلْ رانَ عَلی‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ» «مطففین، ۱۴»

ه: دلی که مهر خورده است. «طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ» «نساء، ۱۵۵»
ویژگی قلب منیب:

قلب منیب، آن است که بعد از توجّه به انحراف و خلاف، توبه و انابه کرده و به‌سوی خدا باز گردد. ویژگی بارز آن تغییر حالات در رفتار و گفتار انسان است.
صفات قلب کفّار در آیات قرآن:

خداوند در آیات قرآنی، ۹ صفت برای قلب کفّار بیان کرده است:

الف: انکار «قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَةٌ» «نحل، ۲۲»؛

ب: تعصّب «فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ» «فتح، ۲۶»؛

ج: انحراف «صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» «توبه، ۱۲۷»؛

د: قساوت «فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ» «زمر، ۲۲»؛

ه: موت «لا تُسْمِعُ الْمَوْتی‏» «روم، ۵۲»؛

و: زنگار «بَلْ رانَ عَلی‏ قُلُوبِهِمْ» «مطفّفین، ۱۴»؛

ز: مرض «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» «بقره، ۱۴»؛

ح: ضیق «یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً» «انعام، ۱۲۵»؛

ط: طبع «طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ» «نساء، ۱۵۵».

قلب انسان، متغیّر است. لذا مؤمنان این چنین دعا می‌‏کنند: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا» «آل عمران، ۸» خدایا! دل‌های ما را بعد از آنکه هدایت نمودی، منحرف مساز.

امام صادق علیه‌السّلام می‏‌فرمودند: این جمله (آیه) را زیاد بگویید و خود را از انحرافات در امان ندانید. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۱۹»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۷:

۱. درک‌نکردن حقیقت، بالاترین کیفر الهی است. «خَتَمَ اللَّهُ عَلی‏ قُلُوبِهِمْ»

۲. کفر و الحاد، سبب مهر خوردن دل‌ها و گوش‏‌هاست. «الَّذِینَ کَفَرُوا» «خَتَمَ اللَّهُ»

۳. در اثر کفر، امتیازات اساسی انسان (درک حقایق و واقعیّات) سلب می‌شود. «الَّذِینَ کَفَرُوا» «خَتَمَ اللَّهُ»

۴. کیفر الهی، متناسب با عمل ماست. «الَّذِینَ کَفَرُوا» «خَتَمَ اللَّهُ»

جزای کسی‌که حق را فهمید و بر آن سرپوش گذاشت، آن است که خدا هم بر چشم، گوش، روح و فکرش سرپوش گذارد. در واقع انسان، خود عامل بدبختی خویش را فراهم می‏‌کند.

امام رضا علیه‌السّلام فرمود: مُهرخوردن، عقوبت کفر آنهاست. «تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۲۷»
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۸ - تفسیر نور:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ» و گروهی از مردم کسانی هستند که می‏‌گویند: به خدا و روز قیامت ایمان آورده‌‏ایم، درحالی‌که مؤمن نیستند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۸:

در آغاز این سوره، برای معرّفی مؤمنان چهار آیه و برای شناسایی کفّار دو آیه آمده است.

در این آیه و آیات بعد که شمار آن سیزده آیه است، گروه سومی را معرّفی می‏‌کند که منافق هستند.

اینان نه ایمان گروه اوّل را دارند و نه جرأت و جسارت گروه دوم را در ابراز کفر.

منافق، همانند موش صحرایی است که برای لانه‏‌اش دو راه فرار قرار می‏‌دهد، یکی از آن دو را باز می‏‌گذارد و از آن رفت و آمد می‌‏کند و دیگری را بسته نگه می‌‏دارد. هر گاه احساس خطر کند با سر خود راه بسته را باز کرده و می‌‏گریزد.

نام سوراخ مخفی موش «نافقاء» است که کلمۀ منافق نیز از همین واژه گرفته شده است. «قاموس و مفردات»

نفاق، دارای معنای گسترده‌ای است که هر کس زبان و عملش هماهنگ نباشد، سهمی از نفاق دارد. در حدیث می‌‏خوانیم: اگر به امانت خیانت کردیم و در گفتار دروغ گفتیم و به وعده‌های خود عمل نکردیم، منافق هستیم گرچه اهل نماز و روزه باشیم. «سفینة البحار، ج ۲، ص ۶۰۵»

نفاق، نوعی دروغِ عملی و اعتقادی است و ریاکاری نیز نوعی نفاق است. «تفسیر نمونه»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۸:

۱. ایمان، یک مسئلۀ قلبی است و به اظهارات انسان بستگی ندارد. «ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ»

۲. اساس ایمان، ایمان به مبدأ و معاد است. «آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ»

۳. خداوند از درون انسان، آگاه است. «وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ»
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹ - تفسیر نور:

«یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ» (منافقان به پندار خود) با خداوند و مؤمنان نیرنگ می‌‏کنند، درحالی‌که جز خودشان را فریب نمی‌‏دهند، امّا نمی‌‏فهمند!
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹:

«شعور» از ریشۀ «شَعر» به‌معنای مو می‏‌باشد.

کسی‌که دارای فهم دقیق و موشکافانه باشد، اهل درک و شعور است.

بنابراین منافق گمان می‏‌کند که دیگران را فریب می‏‌دهد؛ زیرا درک درست ندارد. «ما یَشْعُرُونَ»
مراد از حیله و مکر منافقان با خدا چیست؟

یا مراد خدعه و نیرنگ آنان با احکام خدا و دین الهی است که آن را مورد تمسخر و بازیچه قرار می‌دهند.

یا به‌معنای فریب‌کاری نسبت‌به پیامبر خداست؛ یعنی همان‌گونه که اطاعت و بیعت با رسول خدا، اطاعت و بیعت با خداست، خدعه با رسول خدا به منزلۀ خدعه با خدا می‌‏باشد.

«مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» هر کس از رسول پیروی کند، قطعاً از خدا پیروی کرده است.( نساء، ۸۰) «إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ» کسانی‌که با تو بیعت کنند، همانا با خدا بیعت نموده‌‏اند. فتح، ۱.

که روشن است این گونه فریب‌کاری و نیرنگ‌بازی با دین، خدعه و نیرنگ نسبت به خود است.

چنان‌که اگر پزشک، دستور مصرفِ دارویی را بدهد و بیمار به دروغ بگوید که آنها را مصرف کرده‌ام، به گمان خودش پزشک را فریب داده و در حقیقت خود را فریب داده است و فریب پزشک، فریب خود اوست.

برخورد اسلام با منافق، همانند برخورد منافق با اسلام است.

او در ظاهر اسلام می‌‏آورد، اسلام نیز او را در ظاهر مسلمان می‏‌شناسد. او در دل ایمان ندارد و کافر است، خداوند نیز در قیامت او را با کافران محشور می‌‏کند.

در روایتی از پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله می‏‌خوانیم: ریاکاری، خدعه با خداوند است. «تفسیر نورالثّقلین»

قرآن، بازتاب کار نیک و بد انسان را برای خود او می‌‏داند؛ چنان‌که در این آیه می‌‏فرماید: خدعه با دین، خدعه با خود است نه خدا.

و در جای دیگر می‌‏فرماید: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» ( اسراء، ۷) اگر نیکی کنید، به خود نیکی کرده‌‏اید و اگر بدی کنید، باز هم به خود.

و یا در جای دیگر می‌‏فرماید: «وَ لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ» «فاطر، ۴۳» نیرنگ بد، جز سازنده‌‏اش را فرا نگیرد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹:

۱. حیله‌گری، نشانۀ نفاق است. «یُخادِعُونَ اللَّهَ»

۲. منافق، همواره در فکر ضربه‌زدن است. «یُخادِعُونَ» (کلمۀ «خدعه» به‌معنای پنهان‌کردن امری و اظهار نمودن امر دیگر، به‌منظور ضربه زدن است.). «تفسیر راهنما»

۳. آثار نیرنگ، به صاحب نیرنگ برمی‏‌گردد. «وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ»

۴. منافق، بی‌‏شعور است و نمی‌فهمد که طرف حساب او خداوندی است که همۀ اسرار درون او را می‌‏داند «یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ» (غافر، ۱۹) و در قیامت نیز از کار او پرده برمی‏‌دارد. «یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ» (طارق، ۹) «وَ ما یَشْعُرُونَ»

جملۀ «و ما یشعرون» را دوگونه می‌‏توان معنا نمود: یکی آنکه شعور ندارند که خدا اسرارشان را می‌‏داند و دیگری اینکه شعور ندارند که در حقیقت به خود ضربه می‌‏زنند.

۶. خدعه و حیله، نشانۀ عقل و شعور نیست. «یُخادِعُونَ» «ما یَشْعُرُونَ»

در روایات می‌‏خوانیم: عقل واقعی آن است که توسط آن، انسان خداوند را بندگی نماید.
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰ - تفسیر نور:

«فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ» در دل‌های منافقان، بیماری است پس خداوند بیماری آنان را بیافزاید. و برای ایشان عذابی دردناک است، به‌سزای آنکه دروغ می‌گویند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰:

بیماری، گاهی مربوط به جسم است، نظیر آیۀ ۱۸۵ سورۀ بقره «وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً» که دربارۀ احکام روزۀ بیماران می‌‏باشد.

و گاهی مربوط به روح، نظیر این آیۀ «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» که دربارۀ بیماری نفاق می‌‏باشد.

هر چه آب در آن بیشتر وارد شود، فسادش بیشتر شده و بوی نامطبوع و آلودگی آن افزایش می‌‏یابد.

نفاق، همچون مرداری است که اگر در روح و دل انسان باقی بماند، هر آیه و حکمی که از طرف خداوند نازل شود، به‌جای تسلیم‌شدن در برابر آن، دست به تظاهر و ریاکاری می‌‏زند و یک گام بر نفاق خود می‌‌‌‌افزاید.

این روح مریض، تمام افکار و اعمال او را، ریاکارانه و منافقانه می‏‌‌کند و این نوعی افزایش بیماری است. «فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً» شاید جملۀ «فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً» نفرین باشد. نظیر «قاتَلَهُمُ اللَّهُ» یعنی اکنون که در دل بیماری دارند، خدا بیماری آنان را اضافه کند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰:

۱. نفاق، یک مرض روحی و منافق بیمار است. همانطور که بیمار، نه سالم است و نه مرده، منافق هم، نه مؤمن است و نه کافر. «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»

۲. اصلِ انسان، دل و روح اوست. «فَزادَهُمُ اللَّهُ»

حق این بود که بگوید «فزادها اللَّه مرضاً» یعنی در دل آنان مرض بود، خداوند مرض دلها را زیاد نمود ولی فرمود: مرض خود آنان را زیاد نمود.

پس قلب انسان، به منزلۀ تمام انسان است؛ زیرا اگر روح و قلب منحرف شود، آثارش در سخن و عمل هویداست. «تفسیر راهنما»

۳. نفاق، رشد سرطانی دارد. «فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً»

در قرآن، آیاتی را می‏‌خوانیم که در آن اوصاف پسندیده‏‌ای همچون: علم، هدایت و ایمان، قابل افزایش معرّفی شده است.

همانند: «زِدْنِی عِلْماً» (طه، ۱۱۴) و «زادَتْهُمْ إِیماناً» (انفال، ۲) و «زادَهُمْ هُدیً» ( محمد، ۱۷) همچنین برخی از امراض و اوصاف ناپسند مانند: رجس، نفرت، ترس و خسارت نیز قابل ازدیاد دانسته شده ‏اند.
۹
همانند: «فَزادَتْهُمْ رِجْساً» (توبه، ۱۲۵) و «زادَهُمْ نُفُوراً» (فرقان، ۶۰) و «ما زادُوکُمْ إِلَّا خَبالًا» (توبه، ۴۷) و «وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً» (اسراء، ۸۲)

با توجّه به آیات مذکور، معلوم می‏‌شود که سنّت خداوند، آزادی دادن به هر دو گروه خیر و شر است. «کُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ» ( اسراء، ۲۰)

۴. زمینه‌‏های عزّت و سقوط را، خود انسان در خود به وجود می‏‌آورد. «لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ»

۵. دروغگویی، از روش‌های متداول منافقان است. «کانُوا یَکْذِبُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱ - تفسیر نور:

«وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ» هر گاه به آنان (منافقان) گفته شود در زمین فساد نکنید، می‏‌گویند: همانا ما اصلاحگریم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱:

۱. گرچه منافقان پندپذیر و نصیحت‌خواه نیستند، ولی بهتر است با آنها سخن گفت و نهی از منکر کرد. «قِیلَ لَهُمْ»

۲. نفاق، عامل فساد است. «لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ»

۳. منافق چندچهره‌بودن خود را مردم‏‌داری و اصلاح‌طلبی می‌‏داند. «إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ»

۴. منافق، فقط خود را اصلاح‏‌طلب معرّفی می‌کند. «إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ» (ممکن است کسی در حدّ اعلای بیماری روحی باشد، ولی خیال کند که سالم است.)

۵. منافق با ستایش نابه‌جا از خود، در صدد تحمیق مردم و توجیه خلافکاری‏‌های خویش است. «إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲ - تفسیر نور:

«أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ‌» آگاه باشید! همانا آنان خود اهل فسادند، ولی نمی‌فهمند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۱۲:

در یک بررسی اجمالی از آیات قرآن درمی‏‌یابیم که نفاق، آثار و عوارض سویی در روح، روان، رفتار و کردار شخص منافق ایجاد می‏‌کند که او را در دنیا و قیامت گرفتار می‌‏سازد.
وصف قرآن دربارۀ منافقان:

قرآن در وصف آنها می‌‏فرماید:

دچار فقدان شعور واقعی می‌شوند. «لا یَشْعُرُونَ» (بقره، ۱۲)، «هُمُ السُّفَهاءُ» (بقره، ۱۳)

اندیشه و فهم نمی‏‌کنند. «لا یَفْقَهُونَ» (توبه، ۸۷)، «لا یَعْلَمُونَ» (بقره، ۱۳)

دچار حیرت و سرگردانی می‌‏شوند. «یَعْمَهُونَ» (بقره، ۱۵)، «لا یُبْصِرُونَ» (بقره، ۱۷)

به سبب دروغ‌هایی که می‌‏بافند «بِما کانُوا یَکْذِبُونَ» (بقره، ۱۰)، در کفر پایدار می‏‌شوند «بِما کانُوا یَکْفُرُونَ» (انعام، ۷۰) و هدایت نمی‏‌یابند. «ما کانُوا مُهْتَدِینَ» (بقره، ۱۶)

چون اعتقاد قلبی ندارند، وحشت و اضطراب «حَذَرَ الْمَوْتِ» (بقره، ۱۹) و عذابی دردناک دارند. «وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» (بقره، ۱۰)
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲:

۱. مسلمانان باید به ترفند و شعارهای به‌ظاهر زیبای منافقان، آگاه شوند. «أَلا»

۲. بلندپروازی و خیال‌‏پردازی مغرورانۀ منافق، باید شکسته شود. «إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ»

۳. منافقان دائماً در حال فساد هستند. «الْمُفْسِدُونَ»

۴. زرنگی اگر در مسیر حق نباشد، بی‌شعوری است. «لا یَشْعُرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳ - تفسیر نور:

«وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لکِنْ لا یَعْلَمُونَ» و چون به آنان گفته شود، شما نیز همان‌گونه که (سایر) مردم ایمان آورده‌اند ایمان آورید، (آنها با تکبّر و غرور) گویند: آیا ما نیز همانند ساده‌‏اندیشان و سبک‌مغزان، ایمان بیاوریم؟! آگاه باشید! آنان خود بی‌خردند، ولی نمی‌دانند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳:

۱. ارشاد و دعوت اولیای خدا، در منافقان بی‌‏اثر است. «قِیلَ» «أَ نُؤْمِنُ»

۲. منافقان، روحیّۀ امتیازطلبی و خودبرتربینی دارند. «أَ نُؤْمِنُ»

۳. تحقیر مؤمنان، از شیوه‌‌های منافقان است. «کَما آمَنَ السُّفَهاءُ» (ایمان داشتن و تسلیم خدا بودن، در نظر منافقان سبک‌مغزی است.)

۴. مسلمانان باید هوشیار باشند تا فریب ظواهر را نخورند. «أَلا»

۵. در فرهنگ قرآن، تسلیم حق نشدن، سفاهت است. «إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ»

۶. باید غرور متکبّرانۀ منافق، شکسته و با آن مقابله‌به‌مثل شود. «إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ»

۷. افشای چهر‌ۀ دروغین منافق، برای جامعۀ اسلامی ضروری است. «هُمُ السُّفَهاءُ»

۸. بدتر و دردآورتر از هر دردی، جهل به آن درد است. «لکِنْ لا یَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴ - تفسیر نور:

«وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلی‏ شَیاطِینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ» و چون با اهل ایمان ملاقات کنند گویند: ما (نیز همانند شما) ایمان آورده‌‏ایم. ولی هر گاه با (هم‌‏فکران) شیطان‌صفت خود خلوت کنند، می‌گویند: ما با شما هستیم، ما فقط (اهل ایمان را) مسخره می‌‏کنیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴:

«شیطان» از «شَطَن» به‌معنای دورشده از خیر است که به هر کس القای انحراف کند، اطلاق شده و به انسان‏‌های بدکار و دور از حق نیز گفته می‌شود. «مفردات راغب»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴:

۱. منافق، نان را به نرخ روز می‏‌خورد. «قالُوا آمَنَّا» «قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ»

۲. به هر اظهار ایمان، نباید اعتماد قطعی کرد و باید مواظب عوامل نفوذی بود. «قالُوا آمَنَّا»

۳. منافق، شهامتِ صداقت ندارد و از مؤمنان ترس و هراس دارد. «خَلَوْا» تماس و ارتباط منافقان با مؤمنان، آشکار و علنی است ولی تماس آنان با کفّار یا سران و رهبران خود، سرّی و محرمانه، در نهان و خلوت صورت می‌گیرد.

۴. دوستان منافقان، شیطان‌صفت هستند. «شَیاطِینِهِمْ»

۵. کفّار و منافقان با همدیگر ارتباط تشکیلاتی دارند و منافقان از آنان خطّ فکری می‌گیرند. «شَیاطِینِهِمْ»

۶. اظهار ایمان از سوی منافق موقّتی است، ولی کفر او پایدار و ثابت است. «آمَنَّا، إِنَّا مَعَکُمْ» (ایمان، با جملۀ فعلیّه و کفر با جملۀ اسمیّه آمده و جملۀ اسمیّه نشانۀ دوام و ثبوت است.)

۷. منافقان با کافران نه‌تنها هم ‏فکر هستند، بلکه کمک‌کار هم نیز هستند. «إِنَّا مَعَکُمْ» (کلمۀ «مع»، در جایی به‌کار می‌رود که علاوه‌بر هم‏‌فکری، همکاری نیز باشد.)

۸. منافقان، مؤمنان را به استهزا می‌گیرند. «إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ»
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵ - تفسیر نور:

«اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ» خداوند آنان را به استهزا می‌‏گیرد و آنان را در طغیان‌شان مهلت می‏‌دهد تا سرگردان شوند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵:

کلمۀ «یَعْمَهُونَ» از «عمه» مثل «عمی» می‌‏باشد، لکن «عمی» کوری ظاهری را گویند و «عمه» کوری باطنی است. «تفسیر کشّاف»

امام رضا علیه‌السّلام در تفسیر این آیه می‌‏فرماید: خداوند، اهل مکر و خدعه و استهزا نیست، لکن جزای مکر و استهزای آنان را می‌‏دهد. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۰»

هم‌چنان‌که آنان را در طغیان و سرکشی خودشان، رها می‏‌کند تا سردرگم و غرق شوند.

و چه سزایی سخت‌تر از قساوت قلب و تسلّط شیطان و وسوسه‏‌های او، میل به گناه و بی‌رغبتی به عبادت، همراهی و همکاری با افراد نااهل و سرگرمی به دنیا و غفلت از حق که منافقان به آن گرفتار می‌آیند.

منافقان، دوگانه رفتار می‌کنند و لذا با آنها نیز دو گونه برخورد می‌شود در دنیا احکام مسلمانان را دارند و در آخرت کیفر کفّار را می‌بینند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵:

۱. کیفرهای الهی، متناسب با گناهان است. در برابر «إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ»، «اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ» آمده است.

۲. منافقان با خدا طرف هستند؛ نه با مؤمنان. (آنها مؤمنان را مسخره می‏‌کنند، ولی خدا به حمایت آمده و پاسخ مسخرۀ آنان را خودش می‌‏دهد) «اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ»

۳. استهزا، اگر به‌عنوان پاسخ باشد مانعی ندارد. نظیر تکبّر در مقابل متکبّر. «اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ»

۴. از مهلت دادن و زیاده‌بخشی‌‏های خداوند، نباید مغرور شد. «یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ»

۵. سرکشی و طغیان، زمینه‌‏ای برای سردرگمی‌هاست. «فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سور‌ۀ بقره - آیۀ ۱۶ - تفسیر نور:

«أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی‏ فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما کانُوا مُهْتَدِینَ» آنان کسانی هستند که به‌بهای (از دست ‏دادن) هدایت، خریدار ضلالت و گمراهی شدند. امّا این داد و ستد، سودشان نبخشید و در شمارِ هدایت‌یافتگان در نیامدند. (و یا به اهداف خود راهی نیافتند.)
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶:

منافقان، صاحب هدایتی نبودند که آن را از دست بدهند. پس شاید مراد آیه این است که زمینه‌های فطری و عوامل هدایت را از دست دادند.

هم‌چنان‌‌که در آیات دیگر می‏‌خوانیم:

«اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالْإِیْمانِ» (آل عمران، ۱۷۷) گروهی ایمان را با کفر معامله کردند.

و یا «اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ» (بقره، ۸۶) آخرت را با زندگی دنیوی معامله نمودند.

و یا «وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ» (بقره، ۱۷۵) آمرزش و عفو الهی را با قهر و عذاب او معامله نمودند.

یعنی استعداد ایمان و دریافت پاداش و مغفرت را با اعمال خود از بین بردند.

عاقبت، نور الهی دود شد -------- فطرت حق‌‏جوی او، نمرود شد
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶:

۱. منافق، سود و زیان خود را نمی‌‏شناسد و لذا هدایت را با ضلالت معامله می‌‏کند. «اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی‏»

۲. انسان، آزاد و انتخاب‏‌گر است؛ چون داد و ستد، نیاز به اراده و تصمیم دارد. «اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ»

۳. دنیا همچون بازار است و مردمان، معامله‌‏گر و مورد معامله، اعمال و انتخاب‌های ماست. «اشْتَرَوُا» «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ»

۴. عاقبتِ مؤمن، هدایت «عَلی‏ هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ» و سرانجام منافق، انحراف است. «ما کانُوا مُهْتَدِینَ»

۵. منافقان به اهداف خود راهی نمی‌یابند. «ما کانُوا مُهْتَدِینَ»

منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور، ج ۱، ص ۴۸ -۶۱.

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34673

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34575

متزلزل کردن بنیان خانواده

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

آن کسانی که می‌خواهند در یک کشور یا جامعه‌ای نفوذ پیدا کنند #فرهنگ آن جامعه را در مشت خود بگیرند و فرهنگ خود را به آنها تحمیل نمایند، یکی از کارهایشان، معمولاً متزلزل کردن بنیان #خانواده است. کما اینکه در خیلی از کشورها این کار را متأسفانه انجام داده‌اند. مردها را بی‌مسئولیت و زنها را بد اخلاق کرده‌اند.
رهبر انقلاب؛ ۷۶/۱۲/۱۸

https://qaem14.blog.ir/1398/02/24/yazahra-s-bkvdbikhesnhdbs#%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF

https://farsi.khamenei.ir/tag-content?id=1330

حضرت آیت الله امام خامنه ای: صدام خبیث به پشتوانه کدام قدرت، یک چنین جنایات صریحی را بی‌پروا انجام میداد؟ چه کسانی پشتیبانش بودند؟ همان کسانی که این گرگ خونخوار را آن روز پشتیبانی میکردند، امروز خودشان را متولّی حقوق بشر در همه‌ی دنیا میدانند!‌ این ‌قدر بی‌حیائی و بی‌شرمی در کار این قدرتها هست! چه کسی باید آنها را رسوا کند؟ هنرمندان ما، نویسندگان ما بار سنگینی بر دوش دارند، وظیفه‌ی سنگینی بر عهده دارند. اینها بایستی در قالبهای هنری عرضه بشود به دنیا؛ باید فیلم بسازند. ۱۴۰۰/۰۸/۳۰

https://www.aviny.com/bozorgan/Ayatollah_Khamenei/jomalat_ghesar/ghesar_01.aspx#1

https://harimeharam.ir/shahid/256

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

نظام جمهورى اسلامى محصول تلاش عظيم امام و امت است.

همه‏ى مسلمين در مقابل اسلام بدهكار و مسئولند.

فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید احمد اعطایی

از شما می‌خواهم به جان امام زمانمان مهدی موعـود (عجل الله تعالی علیه) پشت ولایت را خالی نکنید. گـوش به امر رهبر انـقلاب و دنباله رو ایشان، هر چه امر می‌کننـد بی چون و چرا بپذیـرید، کـه والله سعادتتان در همین است. امام عزیزمان فرمودند: پشـتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.

این را بدانید اگر می خواهید چشمتان جمال مبارک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) را ملاقات کند، اگر می خواهید لبیک یا حسین‌تان معنا دار باشد، اگر می‌خواهید اعمالتان قبول باشد و فردای قیامت مقابل بی بی دو عالم حضرت زهرا (سلام الله علیها) سرتان افراشته باشد، پشتیبان ولی امر مسلمین حضرت آیت الله امـام خــامنه‌ای باشـید،که او نوری است از انوار رسـول الله (صل الله علیه و آله) که بر حـق او ولی و صاحب ماست ...

شـهادت: 1394/8/21 سوریه - حلب توسط تروریست های تکفیری

سید حسن نصرالله:
ایران توطئه و فتنه آمریکا، اسرائیل و اروپا را قاطعانه شکست داد

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۳ قرآن , متزلزل کردن , بنیان خانواده , وظیفه , هنرمندان , نویسندگان , شهید مدافع حرم , شهید احمد اعطایی , از شما می‌خواهم , امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف , مهدی موعـود (عج) , پشت ولایت را خالی نکنید , ولایت , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

 تفسیر صفحۀ ۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱ - تفسیر نور:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * الم» به نام خداوند بخشندۀ مهربان * الف لام میم
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱:

اقوال مختلف دربارۀ حروف مقطعه:

دربارۀ حروف مقطّعه، اقوال مختلفی گفته شده است، از جمله:

۱. قرآن، معجزۀ الهی از همین حروف الفبا تألیف یافته که در اختیار همه است، اگر می‌توانید شما نیز از این حروف، کلام معجزه‌‌آمیز بیاورید.

۲. این حروف، نام همان سوره‌ای است که در ابتدایش آمده است.

۳. این حروف، اشاره به اسم اعظم الهی دارد. «تفسیر نور‌الثقلین»

۴. این حروف، نوعی سوگند و قسم الهی است. «بحار، ج ۸۸، ص ۷»

۵. این حروف، از اسرار بین خداوند و پیامبر است. « بحار، ج ۸۹، ص ۳۸۴» و مطابق بعضی روایات رموزی است که کسی جز خداوند نمی‌داند. «تفسیر مجمع‌البیان»

امّا شاید بهترین نظر همان وجه اوّل باشد؛ زیرا در میان ۱۱۴ سورۀ قرآن، که ۲۹ سورۀ آن با حروف مقطّعه شروع می‌شود، در ۲۴ مورد بعد از این حروف، سخن از قرآن و معجزه بودن آن است.

چنان‌که در این سوره به‌دنبال «الم»، «ذلِکَ الْکِتابُ» آمده و به عظمت قرآن اشاره شده است.

در آغاز سورۀ شوری نیز حروف مقطّعۀ «حم عسق» آمده است که بعد از آن می‏‌فرماید: «کَذلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» خداوندِ عزیز و حکیم، این چنین بر تو و پیامبران پیش از تو وحی می‌کند.

یعنی وحی خداوند نیز با استفاده از همین حروف است. حروفی که در دسترس همۀ افراد بشری است.

البتّه خداوند با این حروف، کتابی نازل کرده که معجزه است. آیا انسان نیز می‏‌تواند چنین کتابی فراهم کند؟! آری، خداوند از حروف الفبا، کتاب معجزه نازل می‌کند، هم‌چنان که از دل خاک صدها نوع میوه و گل و گیاه می‌‏آفریند و انسان می‌سازد. ولی نهایتِ هنر مردم این است که از خاک و گل، خشت و آجر بسازند!
تفسیر صفحۀ ۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲ - تفسیر نور:

«ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ» آن کتاب (با عظمت که) در (حقّانیت) آن هیچ تردیدی راه ندارد، راهنمای پرهیزگاران است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲:

«لا رَیْبَ فِیهِ» یعنی در این که قرآن از سوی خداست، شکّی نیست؛ زیرا مطالب آن به‌گونه‌‏ای است که جایی برای این شکّ و تردید باقی نمی‌گذارد و اگر شکّی در کار باشد، به‌خاطر سوء‌ظن و روحیّۀ لجاجت افراد است. چنان‌که قرآن می‌فرماید: «فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ» «سورۀ توبه، آیۀ ۴۵» آنان در شکّی که خود ایجاد می‌کنند، سردرگم هستند.

هدف قرآن، هدایت مردم است و اگر به مسائلی از قبیل خلقتِ آسمان‌ها و زمین و گیاهان و حیوانات و... اشاره کرده به‌خاطر آن است که توجّه مردم به آن‌ها، موجب توجّه به علم و قدرت و حکمت خداوند گردد.

در قرآن به موضوعات طبیعی، کیهانی، تاریخی، فلسفی، سیاسی و صنعتی اشاراتی شده؛ ولی هدف اصلی، هدایت است.

قرآن وسیلۀ هدایت همۀ مردم است «هُدیً لِلنَّاسِ» «بقره، ۱۸۵» همانند خورشید بر همه می‏‌تابد؛ ولی تنها کسانی از آن بهره می‌جویند که فطرتِ پاک داشته و در برابر حق خاضع باشند «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ». هم‌چنان‌که نور خورشید، تنها از شیشۀ تمیز عبور می‏‌کند، نه از خشت و گِل.

لذا فاسقان؛ «لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ» «سورۀ توبه، آیۀ ۸۰»
ظالمان؛ «لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» «سورۀ مائده، آیۀ ۵۱»
کافران؛ «لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ» «سورۀ مائده، آیۀ ۶۷»
دل‏مردگان؛ «لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّارٌ» «سورۀ زمر، آیۀ ۳»
مسرفان و تکذیب‌کنندگان؛ «لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ» «سورۀ غافر، آیۀ ۲۸»
از هدایت قرآن بهره‏‌مند نمی‌‏شوند.
آیا آیۀ «لا رَیْبَ فِیهِ» با آیات «إِنَّنا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ مُرِیبٍ»، «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْ ذِکْرِی»، «لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِی شَکٍّ» با هم منافات ندارند؟

این آیات منافاتی با هم ندارند، چراکه؛

در این آیه می‌فرماید: «لا رَیْبَ فِیهِ» هیچ شکّی در قرآن و محتوای آن نیست؟

در آیات بعدی قرآن دربارۀ شک و تردید مخالفان می‌فرماید: «إِنَّنا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ مُرِیبٍ» «سورۀ هود، آیۀ ۶۲» ما دربارۀ آنچه ما را به آن می‏‌خوانی، در شک هستیم.

و در مورد شک در وحی و نبوّت نیز می‌خوانیم: «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْ ذِکْرِی» «سورۀ ص، آیۀ ۸»

دربارۀ قیامت نیز آمده: «لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِی شَکٍّ» «سورۀ سبأ، آیۀ ۲۱»

مراد از جملۀ «لا رَیْبَ فِیهِ» آن نیست که کسی در آن شک نکرده و یا شک نمی‌‏کند؛ بلکه منظور آن است که حقّانیّت قرآن به‌قدری محکم است که جای شک ندارد و اگر کسی شک کند به خاطر کوردلی خود اوست.

چنان‌که در آیۀ ۶۶ سورۀ نمل می‌فرماید: «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ» (نخبه‌التفاسیر به نقل از آیت اللَّه جوادی).
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲:

۱. قرآن در عظمت، مقامی بس والا دارد. «ذلِکَ»

در ادبیّات عرب، «ذلک» اسم اشاره به دور است. در این جا به قرآن که در پیش روی ماست، با «ذلک» اشاره می‌کند که حکایت از عظمتِ دست‌نایافتنی قرآن می‌کند.

۲. قرآن در زمان حیات پیامبر جمع‌آوری و به‌صورت کتاب شده است. «الْکِتابُ»

۳. راهنما باید در روش دعوت و محتوای برنامۀ خود، قاطع و استوار باشد. جملۀ «لا رَیْبَ فِیهِ» نشانگر استواری و استحکام قرآن است.

۴. توانِ قرآن بر هدایت پرهیزکاران، خود بهترین دلیل بر اتقان و حقّانیّت آن است. «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ»

۵. قرآن، مایۀ هدایت خالص و بدون هیچ‌گونه ضلالت و سردرگمی است. «لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً»

۶. تنها افراد پاک و پرهیزکار، از هدایت قرآن بهره‌‏مند می‌شوند. «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ» هر کس که ظرف دلش پاک‌تر باشد، بهره‌مندی و نورگیری او بیشتر است. (هدایت دارای مراحل و قابل کم و زیاد شدن است. «و الذین اهتدوا زادهم هدی»)
تفسیر صفحۀ ۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۳ - تفسیر نور:

«الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» (متّقین) کسانی هستند که به غیب ایمان دارند و نماز را به پا می‌دارند و از آن چه به آنان روزی داده‏ ایم، انفاق می‌کنند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳:

قرآن هستی را به چند بخش تقسیم می کند؟

قرآن، هستی را به دو بخش تقسیم می‌کند: عالم غیب «غیب به خداوند متعال، فرشتگان، معاد و حضرت مهدی علیه‌السّلام اطلاق شده است» و عالم شهود.

متّقین به کلّ هستی ایمان دارند، ولی دیگران تنها آن چه را قبول می‌کنند که برای‌شان محسوس باشد. حتّی توقّع دارند که خدا را با چشم ببینند و چون نمی‌‏بینند، نمی‌خواهند به او ایمان آورند.

چنان‌که برخی به حضرت موسی گفتند: «لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً» «سورۀ بقره، آیۀ ۵۵» ما هرگز به تو ایمان نمی‌‏آوریم، مگر آن‌که خداوند را آشکارا مشاهده کنیم.

این افراد دربارۀ قیامت نیز می‏‌گویند: «ما هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلَّا الدَّهْرُ» «سورۀ جاثیه، آیۀ ۲۴» جز این دنیا که ما در آن زندگی می‌کنیم، دنیای دیگری نیست، می‌میریم و زنده می‌شویم و این روزگار است که ما را از بین می‌برد.

چنین افرادی هنوز از مدار حیوانات نگذشته‌اند و راه شناخت را منحصر به محسوسات می‌دانند و می‌خواهند همه‌چیز را از طریق حواس درک کنند.

متّقین نسبت‌به جهان غیب ایمان دارند، که برتر از علم و فراتر از آن است. در درونِ ایمان، عشق، علاقه، تعظیم، تقدیس و ارتباط نهفته است، ولی در علم، این مسائل نیست.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۳:

۱. ایمان، از عمل جدا نیست. در کنار ایمان به غیب، وظایف و تکالیف عملی مؤمن بازگو شده است. «یُؤْمِنُونَ» «یُقِیمُونَ» «یُنْفِقُونَ»

۲. اساسی‏‌ترین اصل در جهان‌بینی الهی آن است که هستی، منحصر به محسوسات نیست. «یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»

۳. بعد از اصل ایمان، مهم‌ترین اصل عملی، اقامۀ نماز و انفاق است. «یُؤْمِنُونَ» «یُقِیمُونَ» «یُنْفِقُونَ» (در جامعۀ الهی که حرکت و سیر الی‌اللَّه دارد، اضطراب‌‏ها و ناهنجاری‌های روحی و روانی و کمبودهای معنوی، با نماز تقویت و درمان می‌یابد و خلأهای اقتصادی و نابسامانی‌‏های ناشی از آن، با انفاق پر و مرتفع می‌گردد.)

۴. برگزاری نماز، باید دائمی باشد؛ نه موسمی و مقطعی. «یُقِیمُونَ الصَّلاةَ» («یُقِیمُونَ» فعل مضارع است و فعل مضارع دلالت بر استمرار و دوام دارد.)

۵. در انفاق نیز باید میانه‌‏رو باشیم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ، «م + مّا»، (مِن ما) است و یکی از معانی «مِن» بعض است. یعنی بعضی از آنچه روزی کرده‌‏ایم، نه همه را انفاق می‌کنند.»

۶. از هر چه خداوند عطا کرده (علم، آبرو، ثروت، هنر ) به دیگران انفاق کنیم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» «در این‌گونه موارد کلمۀ «ما» در ادبیات عرب به‌معنای هر چیز است.»

امام صادق علیه‌السّلام می‌فرماید: از آنچه به آنان تعلیم داده‏‌ایم در جامعه نشر می‌دهند. «بحار، ج ۲، ص ۱۷»

۷. انفاق باید از مال حلال باشد، چون خداوند رزق هر کس را از حلال مقدّر می‌کند. «رَزَقْناهُمْ»

«رزق»، به نعمت دائمی که برای ادامۀ حیات طبق احتیاج داده می‌شود، اطلاق می‌گردد و قیدتداوم و به‌اندازۀ احتیاج، آن را از مفاهیمِ احسان، اعطاء، نصیب، انعام و حظّ، جدا می‌کند. التّحقیق فی کلمات القرآن، ج ۴، ص ۱۱۴.

۸. با انفاق‌کردن مغرور نشویم. اگر باور کنیم که همۀ نعمت‌ها از خداست، بهتر می‌توانیم قسمتی از آن را انفاق کنیم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ»
تفسیر صفحۀ ۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۴ - تفسیر نور:

«وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ » و آنان به آن‌چه بر تو نازل شده و آن‌چه پیش از تو (بر پیامبران) نازل گردیده، ایمان دارند و هم آنان به آخرت (نیز) یقین دارند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۴:

ابزار شناخت انسان، محدود به حس و عقل نیست؛ بلکه وحی نیز یکی از راه‌های شناخت است که متّقین به آن ایمان دارند. انسان در انتخاب راه، بدون راهنما دچار تحیّر و سرگردانی می‌شود. باید انبیاء دست او را بگیرند و با منطق و معجزه و سیرۀ عملی خویش، او را به‌سوی سعادت واقعی راهنمایی کنند.

از این آیه و دو آیۀ قبل به دست می‌آید که خشوع در برابر خداوند متعال (نماز) و داشتن روحیّۀ ایثار و انفاق و تعاون و حفظ حقوق دیگران و امید به آینده‌‏ای روشن و پاداش‏‌های بزرگ الهی، از آثار تقوی است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۴:

۱. ایمان به تمام انبیاء و کتب آسمانی، لازم است؛ زیرا همۀ آنان یک هدف را دنبال می‌کنند. «یُؤْمِنُونَ» «ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ»

۲. تقوای واقعی، بدون یقین به آخرت ظهور پیدا نمی‏‌کند. «بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ»

۳. احترام قرآن، قبل از کتب دیگر است. «بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ»

پیامبر اسلام، آخرین پیامبر الهی است. کلمۀ «مِنْ قَبْلِکَ» بدون ذکر «مِنْ بَعْدِکَ» نشانۀ خاتمیّت پیامبر اسلام و قرآن است.
تفسیر صفحۀ ۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۵ - تفسیر نور:

«أُولئِکَ عَلی‏ هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» تنها آنان از جانب پروردگارشان بر هدایت هستند و آنان همان رستگاران هستند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵:

پاداش اهل تقوی که به غیب ایمان دارند و اهل نماز و انفاق و یقین به آخرت هستند، رستگاری و فلاح است. رستگاری، بلندترین قلّۀ سعادت است؛ زیرا خداوند

هستی را برای بشر آفریده «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً» «سورۀ بقره، آیۀ ۲۹»،

و بشر را برای عبادت «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» «سورۀ ذاریات، آیۀ ۵۶»،

و عبادت را برای رسیدن به تقوا «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» «سورۀ بقره، آیۀ ۲۱»،

و تقوا را برای رسیدن به فلاح و رستگاری «وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» «سورۀ مائده، آیۀ ۱۰۰».
ویژگی‌های رستگاران در قرآن:

در قرآن، رستگاران دارای ویژگی‌های زیر هستند:

الف: کسانی‌که در برابر مفاسد جامعه، به اصلاح‌گری می‌پردازند. «سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۰۴»

ب: کسانی‌که امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر می‌کنند. «سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۰۴»

ج: کسانی‌که علاوه بر ایمان به رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم، او را حمایت می‏‌کنند. «سورۀ اعراف، آیۀ ۱۵۷»

د: کسانی‌که از بخل دور هستند. «سورۀ حشر، آیۀ ۹»

ه: کسانی‌که در قیامت از حسنات، میزانِ سنگین دارند. «سورۀ اعراف، آیۀ ۸»

رستگاری، بدون تلاش به‌دست نمی‏‌آید و شرایط و لوازمی دارد، ازآن‌جمله در قرآن به موارد ذیل اشاره شده است:

برای فلاح و رستگاری، تزکیه لازم است. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها» «سورۀ شمس، آیۀ ۹»

برای فلاح و رستگاری، جهاد لازم است. «جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» «سورۀ مائده، آیۀ ۳۵»

برای فلاح و رستگاری، خشوع در نماز، اعراض از لغو، پرداخت زکات، پاکدامنی، عفّت، امانت‌داری، وفای‌به‌عهد و دوام و پایداری در نماز، لازم است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۵:

۱. هدایتِ خاصّ الهی، برای مؤمنان واقعی تضمین شده است. «هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ»

۲. ایمان و تقوا، انسان را به فلاح و رستگاری می‌‏رساند. «لِلْمُتَّقِینَ»، «یُؤْمِنُونَ»، «الْمُفْلِحُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۴۱-۴۷

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34902

تربیت صحیح با عواطف مادرانه

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
یکی از وظایف مهم زن، عبارت از این است که فرزند را با عواطف، با تربیت صحیح، با دل دادن و رعایت و دقّت، آن چنان بار بیاورد که این موجود انسانی - چه دختر و چه پسر - وقتی که بزرگ شد، از لحاظ روحی، یک انسان سالم، بدون عقده، بدون گرفتاری، بدون احساس ذلّت و بدون بدبختیها و فلاکتها و بلایایی که امروز نسلهای جوان و نوجوان غربی در اروپا و امریکا به آن گرفتارند، بار آمده باشد. رهبر انقلاب؛ ۷۵/۱۲/۲۰

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49118

https://qaem14.blog.ir/1398/02/24/yazahra-s-bkvdbikhesnhdbs#%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF

حضرت آیت الله امام خامنه ای: سبک زندگی اسلامی در رفتار رزمندگان ما و شهدای ما یک چیز برجسته‌ای است که واقعاً نمیشود از این صرف نظر کرد. آن قدر نکته‌ی الهام‌بخش در زندگی این شهیدان وجود دارد که واقعاً جا دارد یک تصویر هنرمندانه‌ای از این وضعیّت را هنرمندان ما به دنیا نشان بدهند، و رزمنده‌ی ایرانی را بشناسانند به دنیا و با کارهای هنری و بزرگ در مقابل چشم مردم دنیا قرار بدهند. 1400/08/30

https://www.aviny.com/bozorgan/Ayatollah_Khamenei/jomalat_ghesar/ghesar_01.aspx#1

حضرت آیت الله امام خامنه ای: ميراث حضرت امام، نظام جمهورى اسلامى است.

تربت مطهر شهید مدافع حرم شهید محمد حمیدی

شـهادت : 1394/4/1 سوریه درعا

شهادت: توسط تروریست های تکفیری

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۲ قرآن کریم , تربیت صحیح , عواطف مادرانه , سبک زندگی اسلامی , رفتار , رزمندگان , شهدای ما , شهید مدافع حرم , شهید محمد حمیدی , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

بخش اول مطالب

بخش دوم مطالب

https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

رحمت

پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم :

ما جلس قوم فی مجلس من مساجد اللّه‏ِ يَتْلونَ كِتابَ اللّه‏ِ وَ يَتَدارَسونَهُ بَيْنَهُمْ اِلاّ نَزَلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكينَةُ وَ غَشِيَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَ حَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ وَ ذَكَرَهُمُ اللّه‏ُ فيمَنْ عِنْدَهُ؛

هيچ جلسه قرآنى براى تلاوت و درس در مجلسی از مساجد خدا برقرار نشد، مگر اين كه آرامش بر آنان نازل شد و رحمت دربرشان گرفت و فرشتگان در اطراف آنان حلقه زدند و خداوند در ميان كسانى كه در نزدش هستند، از آنان ياد كرد. مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ح3788، ج3 ، ص 363

 

پیام حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی

به فعالان حوزه جمعیت با تأکید بر جوان‌شدن نیروی انسانی کشور: 28 / اردیبهشت / 1401

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام به همه‌ی کسانی که دلسوزانه و عاقبت‌اندیشانه به فعالیت در حوزه‌ی جمعیت روی آورده‌اند، و با تشکر از مسئولانی که در مجلس و دولت به چاره‌جوئی برای نجات کشور از آینده‌ی هولناک پیری جمعیت میپردازند، بار دیگر تأکید میکنم که تلاش برای افزایش نسل، و جوان شدن نیروی انسانی کشور و حمایت از خانواده، یکی از ضروری‌ترین فرائض مسئولان و آحاد مردم است. این فریضه درباره‌ی افراد و مراکز اثرگذار و فرهنگ‌ساز، تأکید بیشتر می‌یابد. این یک سیاست حیاتی برای آینده‌ی بلندمدت کشور عزیز ما است. کاوشهای صادقانه‌ی علمی نشان داده است که این سیاست را میتوان با پرهیز از همه‌ی آسیبهای محتمل یا موهوم پیش برد و آینده‌ی کشور را از آن بهره‌مند ساخت.

به دست‌اندرکاران این حسنه‌ی ماندگار توصیه میکنم که در کنار تدابیر قانونی و امثال آن، به فرهنگ‌سازی در فضای عمومی و نیز در نظام بهداشتی اهمیت دهند.

توفیقات همگان را از خداوند متعال مسألت میکنم.

سیّدعلی خامنه‌ای

پیام حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی

به فعالان حوزه جمعیت با تأکید بر جوان‌شدن نیروی انسانی کشور: 28 / اردیبهشت / 1401

تلاش برای افزایش نسل و حمایت از خانواده از ضروری‌ترین فرائض و سیاستی حیاتی است

سیاست افزایش نسل را می‌توان با پرهیز از همه آسیبهای محتمل یا موهوم پیش برد

به فرهنگ‌سازی در فضای عمومی و نظام بهداشتی برای افزایش نسل اهمیت دهید

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

معجزه بزرگ فتح خرمشهر

«واقعه خرمشهر از دور فقط یک حادثه تاریخی است که برای ملت ایران هیجان‌آور و افتخارآمیز است؛ ولی از نزدیک، این قضیه شبیه یک معجزه بزرگ بود... وقتی نیروهای مسلّح ما در عملیات بیت‌المقدّس با تدبیر، روشن‌بینی، اراده برخاسته از ایمان، توکّل به خدا، استفاده‌ی از همه امکانات -یعنی نگذاشتند جزئی از امکانات هدر برود- و با تکیه به نیروی خود و اعتماد به خدای متعال حرکتشان را شروع کردند، هیچ کس در دنیا باور نمیکرد اینها بتوانند خرمشهر را آزاد کنند؛ اما توانستند. وقتی ما اعلام کردیم خرمشهر را پس گرفته‌ایم، تا یکی دو روز خبرگزاریهای دنیا حاضر نبودند این خبر را پخش کنند -با چشم تردید به آن نگاه میکردند- اما این اتّفاق افتاد و آخر هم همه مجبور شدند به این پیروزی اذعان کنند.... دشمن راز پیروزی ما در خرمشهر و خرمشهرها را به چشم دید و فهمید این ملت اگر پرچم اسلام و ایمان را برافراشته نگهدارد، در همه میدانها پیروز خواهد شد.» 1381/3/1

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

کار دشمن در طول تاریخ دلهره افکندن بوده است:

کار دشمن دلهره‌ افکندن است. کار دشمن این است که دلهره بیندازد، بترساند، ناامید کند؛ این کار دشمن است، کار شیطان است؛ مال امروز هم نیست، همیشه بوده؛ در طول تاریخ و در طول تاریخ اسلام ...

آن که شما را وادار میکند که بترسید، مأیوس بشوید، ناامید بشوید، او شیطان است. امروز این شیطانها از طریق رادیو و تلویزیون و فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و امثال اینها مرتّب مشغول کارند برای اینکه بترسید. نه، نترسید، فَلا تَخافوهُم، از آنها نترسید؛ از انحراف از راه خدا بترسید که اگر چنانچه از راه مستقیم انحراف پیدا کردیم، سرنوشت ما سرنوشت کشورهایی است که زیر بال آمریکایند، سرنوشت عربستان است، سرنوشت رژیم شاه است که [در آن نوع کشورها] همه‌ی امکانات کشور متعلّق به دشمن [است] و ملّت، ذلیلِ در مقابل دشمن و بی‌پناه در مقابل دشمن. 1397/11/19

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

کسانی که معتقدند برای پیشرفت کشور باید به غرب پناه برد، عقل خود را باخته‌اند زیرا عقل می‌گوید باید از تجربه‌ها درس گرفت/ در برجام ثابت شد که آمریکایی‌ها همچنان سرگرم دشمنی با ملت ایران هستند/ من براساس وظیفه‌ی دینی و شرعی و اخلاقی، تا جان در بدن دارم خواهم ایستاد و به مردم هم اعتماد دارم؛ همچنان‌که به نتیجه‌ی ایستادگی یعنی پیروزی یقین دارم. 1395/04/12

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

در جنگ اُحد مسلمانها پیروز شده بودند منتها غفلت یا خیانت یا دنیاطلبی و کوته‌بینی یک عدّه‌ی معدودی، همان پیروزی را تبدیل کرد به شکست. قرآن میگوید آن کسانی که موجب این حادثه شدند، اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛ این کارهایی که قبلاً آنها با خودشان کردند، آنها را در معرض این لغزش قرار داد. عزیزان من! گناهان، بی‌توجّهی به خود، عدم رعایت تقوا این‌جوری است. اگر میخواهیم در مقابل جبهه‌ی استکبار ایستادگی کنیم، مقاومت کنیم، به آن عزّت، آن شرف، آن اقتداری که جمهوری اسلامی لایق آن است و انقلاب به ما وعده‌ی آن را داده برسیم، احتیاج داریم به اینکه در رفتار شخصی خودمان رعایتهای لازم را بکنیم؛ آن تقوا را حفظ کنیم؛ [این] نیاز ما است. 1395/04/12

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

دشمن در زمینه تحریم و تهدید نظامی دستش خالی است و کارش این است که دستگاه محاسباتی ما را خراب کند/ این جنگ نرمی است که از چندسال پیش گفتیم.

تأثیر شیطان در دستگاه محاسبه‌ى ما، از راه تهدید و تطمیع است؛ از یک طرف ما را میترساند ... از طرف دیگر تطمیع است؛ از سوى دیگر وعده میدهد شیطان، وعده‌هاى فریبنده؛ اینجا هم آیه‌ى شریفه‌ى قرآن میفرماید: یَعِدُهُم وَ یُمَنّیهِم وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیطنُ اِلّا غُرورا؛وعده میدهد، آرزوها را در دل آنها بیدار میکند، زنده میکند، یک آینده‌ى رنگى و دروغین و خیالى مثل سراب در مقابل چشم مؤمنینِ‌به‌خود میگذارد؛ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیطنُ اِلّا غُرُورا؛امّا فریب است. از یک طرف تهدید، از یک طرف تطمیع؛ مثل رفتارى که امروز آمریکا دارد و قدرتهاى استکبارى همیشه [دارند]؛ از یک طرف تهدید میکنند، از یک طرف تطمیع میکنند. 1393/04/16

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

وقتی من و شما زندگیمان را زندگی رفاه‌طلبانه و اشرافی قرار بدهیم، مردم از ما یاد میگیرند. یک عده‌ای منتظر بهانه‌اند؛ به ما نگاه میکنند، میگویند آقا ببینید اینها چه جوری زندگی میکنند، ما هم میخواهیم همین جور زندگی کنیم. اینها کسانی هستند که دستشان میرسد. یک عده‌ای معتقدند که باید در زندگی مقتصد بود، نباید اسراف کرد، نباید افراط کرد؛ اینها وقتی نگاه میکنند میبینند من و شما اسراف میکنیم، میگویند خب، ما از اینها که بالاتر نیستیم؛ اینها که رؤسای ما هستند. این کارها خطر دارد. روش انقلاب و انقلابیون به تبع آموزش اسلام، اعراض از زندگی رفاه‌طلبانه برای خود بود. برای مردم هرچه میتوانید، رفاه ایجاد کنید؛ هرچه میتوانید، درآمد ملی را زیاد کنید؛ هرچه میتوانید، در کشور ثروت تولید کنید؛ اما خودتان نه. مسئولین لااقل تا وقتی مسئولند، به زندگی رفاه‌طلبی رو نکنند. غفلت از روحیه‌ی جهادی و ایثار، غفلت از تهاجم فرهنگی دشمن، غفلت از در کمین بودن دشمن، غفلت از نفوذ دشمن در فضای رسانه‌ای کشور، بیمبالاتی نسبت به حفظ بیت‌المال؛ اینها گناهان ماست، اینها نقاط ضعف ماست. ۱۳۹۰/۰۵/۱۶

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

آنچه موجب شهادت حمزه سیدالشهداء شد
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا. حاصل ترجمه این است: آن کسانی که شما دیدید روز جنگ احد آنجور به دشمن پشت کردند و فاجعه درست کردند و موجب شهادت حمزه‌ی سیدالشهداء و بزرگانی از اصحاب شدند -انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا- لغزش آنها را شیطان از ناحیه‌ی آنچه که قبلها انجام داده بودند، زمینه‌سازی کرد؛ یعنی گناهانشان.» ۱۳۸۹/۰۵/۳۱

جبران شکست در جنگ احد توسط مسلمانان با توکل بر خدا و استفاده از نیروهای خود

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

بعضیها توجیه میکنند: خوب آقا، اول انقلاب، اول انقلاب بود؛ حالا زمان اثر گذاشته، ما عوض شدیم! نخیر، زمان بر روی عنصرهای ضعیف و بی ریشه و اعتقادهای واهی و مبتنی بر احساس محض اثر میگذارد؛ یا زمان با همراهی طمعها و هوسها اثر میگذارد. «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا». ( سوره مبارکه آل عمران آیه 155) قرآن میگوید: آنهایی که در جنگ احد برگشتند؛ طاقت نیاورند بایستند، این لغزش اینها به خاطر آن کاری است که قبلاً کردند. ما وقتی روح را نساختیم، خودمان را محکم نکردیم، معلوم است؛ هر مماسی روی آن اثر میگذارد؛ یکی، دو تا، سه تا، ناگهان می‌بینید که شکلش عوض شد؛ اما وقتیکه مثل فولاد آبدیده، محکم و استوار و بر مبنای تفکر درست و منطق صحیح، هویت دینی انسان شکل گرفت و هویت انقلابی شکل گرفت، هرچه زمان بگذرد، این هویت روشنتر، واضحتر، جذابتر، مستحکمتر میشود. آدمها اینجورند، نهادها هم اینجورند. نگذارید نهاد جهاد دانشگاهی، تبدیل شود به یک هویت دیگر؛ به یک هویت غیر دینی، غیر انقلابی.1386/04/25

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

کسانی‌که در ماجرای اُحد دچار آن لغزش خسارتبار شدند و از میدان جنگ رو برگرداندند و این همه خسارت بر نیروی نورسته‌ی اسلام و حکومت اسلامی وارد شد، علتش «ببعض ما کسبوا» بود؛ کارهایی بود که قبلاً سرِ خود آورده بودند. دل دادن به شهوات و هواهای نفسانی اثرش را این‌طور جاها ظاهر می‌کند. آیه‌ی شریفه‌ی دیگر می‌فرماید: به اینها گفته شد انفاق کنید، ولی به تعهد خود عمل نکردند؛ لذا نفاق بر قلب آنها مسلط شد؛ «فا عقبهم نفاقا فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا اللَّه ما وعدوه» (سوره مبارکه التوبة آیه 77)؛ یعنی وقتی انسان نسبت به تعهدی که با خدای خود دارد، بی‌توجهی نشان داد و خلف وعده کرد، نفاق بر قلب او مسلط می‌شود. بنابراین اگر ما بی‌توجهی کنیم و تن به شهوات و هوی‌ها بسپاریم، ایمان مغلوب و عقل مغلوب می‌شود و هوی و هوس غالب؛ باز هم همان انحرافی که از آن می‌ترسیدیم، ممکن است پیش بیاید. بنابراین در همه‌ی حالات انسان باید این گمان را داشته باشد که ممکن است لغزش پیدا کند. هیچ‌کس خودش را از این خطر دور نداند. یک نمونه‌ی این قضیه «بَلعم باعورا» است؛ «و اتل علیهم نبأ الذی آتیناه آیاتنا»( سوره مبارکه الأعراف آیه 175) تا آخر. 1384/07/17

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

شما به اتفاقی که در جنگ احد افتاد، توجه کنید. آن پنجاه نفری که دچار نفرین و شکوه‌ی همه‌ی مسلمانها در طول این چهارده قرن شدند، مسلمان بودند؛ اصحاب پیغمبر بودند؛ خیلی از آنها در جنگ بدر شرکت کرده بودند؛ مردمان بدی نبودند؛ اما همین‌ها دچار آن آفت شدند؛ یعنی به‌خاطر جمع‌آوری غنیمت، گردنه را رها کردند؛ میدان را به دشمن دادند و موجب شدند که مقدار زیادی از خونهای پاک بر زمین ریخته شود؛ خونی مثل خون حمزه‌ی سیدالشهداء بر زمین ریخته شد؛ پیغمبر زخم خورد و حکومت اسلام و نظام نوپای اسلامی دچار تزلزل شد؛ به‌خاطر کوتاهی این پنجاه نفر. قرآن درباره‌ی این پنجاه نفر می‌فرماید: «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»؛(1) یعنی کاری که اینها کردند، نتیجه‌ی اشتباهات و لغزشهایی بود که قبل از این کرده بودند. هر لغزشی به نوبه‌ی خود لغزشهای دیگری را بر انسان تحمیل می‌کند؛ یعنی پایه‌ی ایمان را سست می‌کند، و سستی ایمان، تأثیر سوء خودش را در عمل بعدی ما می‌گذارد. وقتی ما لغزش پیدا می‌کنیم، این لغزش روی ایمان ما - ولو نامحسوس - تأثیر می‌گذارد. «انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»؛ کار خطایی را قبلاً یک نفر انجام می‌دهد، بعد این خطا در ایمان او تأثیر منفی می‌گذارد، بدون این‌که خود انسان هم متوجه شود؛ مثل خیلی از وقتها که انسان از حالی به حالی می‌رود، لیکن تغییر حال خود را متوجه نمی‌شود.1383/08/20 1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 155

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

عدمِ مهار نفس، عامل تبدیل شدن پیروزی به شکست

در جنگ اُحد می‌دانید چه اتّفاقی افتاد. پیروزی پیش آمد، بعد این پیروزی تبدیل به شکست و خسارت شد؛ به‌خاطر این‌که جمعی نتوانستند نفس خود را مهار کنند. آیه‌ی قرآن می‌فرماید: «انّ الذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»(1) آنهایی که در جنگ اُحد نتوانستند خود را حفظ کنند و پایشان لغزید، شیطان به‌خاطر بعضی از کارهایی که خودشان بر سر خود آورده بودند - نانی که خودشان در سفره‌ی خود گذاشته بودند - آنها را به این بلا دچار کرد. خودشان برای خودشان مشکل ایجاد کرده بودند؛ این عدمِ مهار نفس است. ما باید نفس خود را مهار کنیم. ما در مسؤولیتهایی که قرار گرفته‌ایم، باید به لذّات و شهوات و جمع‌آوری ثروت دل نسپاریم.1382/05/15

1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 155

جنگ اُحد / واقعه احُد/ غزوه اُحد

حضرت حمزه سیدالشهداء / عموی پیامبر / حمزة بن ابیطالب

امام خامنه ای:

پیام شهیدان، تسلیم نشدن در برابر وسوسه‌ی غنائم صحنه، صحنه‌ی روشنی است. عزیزان من! همه‌ی دوران زندگی ما، جنگ اُحد است. اگر خوب حرکت کردیم، دشمن شکست خواهد خورد؛ ولی به مجرّد این‌که چشممان به غنائم افتاد و دیدیم چهار نفر غنیمت جمع می‌کنند، ما هم حسودیمان شد، سنگر را رها کردیم و به سمت غنیمت رفتیم، ورق برمی‌گردد. دیدید که در جنگ اُحد ورق برگشت! در طول تاریخ اسلام، جنگ اُحد تکرار شده است. فرمانده‌ی الهیِ آشنای با صفحه‌ی حقیقت، با آن دل نورانی، این عدّه را این‌جا گذاشته و گفته است که شما از این‌جا تکان نخورید و پاسداران جبهه باشید؛ اما تا چشمشان افتاد و دیدند که چهار نفر آن پایین غنیمت جمع می‌کنند، پای اینها هم لرزید. البته اگر با تک تک آنها صحبت می‌کردید، می‌گفتند ما هم بالاخره آدمیم، ما هم دل داریم، ما هم خانه و زندگی می‌خواهیم. بله؛ اما دیدید که با این تسلیم شدن در مقابل خواسته‌های حقیر بشری، چه اتّفاقی افتاد! دندان پیامبر شکست؛ بدن مبارک آن حضرت مجروح شد؛ جبهه‌ی حق مغلوب شد؛ دشمن پیروز گردید و چقدر از بزرگان اسلام شهید شدند. پیام شهیدان این است که تسلیم وسوسه‌ی غنیمت نشوید. پیام آنها به من و شما و همه‌ی کسانی که به این خونهای به ناحق ریخته‌ی مطهّر احترام می‌گذارند، همین است. شما نگاه نکن که یک نفر تخلّف می‌کند و سراغ جمع کردن غنیمت رفته است. «لا یضرّکم من ضلّ اذ اهتدیتم»(1). شما چه کار داری که دیگری گمراه شد؟ شما خودت را نگهدار و حفظ کن. دستور اسلام و پیام خون شهید، این است.1376/02/17

1 ) سوره مبارکه المائدة آیه 105

زنده نگه‌داشتن یاد شهدای کربلا
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاالسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند.» ۱۳۷۶/۰۲/۱۷

اثرات گناه ؛خارج شدن روح معنویت و ضعیف شدن اراده انسان درمبارزات اجتماعی

مجروح شدن امیرالمومنین (علیه السلام) در جنگ احد

تغییر نعمت‌های الهی به سبب غفلت از خدا

سلاح شیطان

لحظه‌شناسی | جنگ اُحد

جناب عبدالعظیم به ری آبرو داد
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:«جناب عبدالعظیم حقّاً و انصافاً به ری و تاریخ ری آبرو داد و حق عظیمی به گردن همه‌ی تهرانیها و اهل ری دارد.» ۸۲/۳/۵

امام خامنه ای:

بصیرت بی‌مورد نیست که امیرالمؤمنین(علیه‌السّلام) فرمود: هیچ‌کس نمی‌توانست این کاری را که من کردم، بکند و این فتنه را بخواباند. این کار، واقعاً شمشیر و آگاهی و آن ایمان علی به خودش و راه خودش را می‌خواست. حتّی گاهی خواص متزلزل می‌شدند. امیرالمؤمنین(ع) به آن صحابه‌ی خود فرمود - طبق این نقلی که شده است - فردا به تو خواهم گفت. فردا وقتی که جنگ تمام شد و کمتر از ده نفر از مجموعه‌ی خوارج زنده ماندند و بقیه در جنگ کشته شدند، حضرت به عنوان وسیله‌یی برای عبرت و موعظه‌ی یاران و اصحاب خودش، در بین کشته‌ها راه افتاد و با بعضی از آنان به مناسبتی حرف زد. به یکی از این کشته‌ها که به پشت افتاده بود، رسیدند. حضرت گفت، این را برگردانید؛ برگرداندند. شاید فرمود، او را بنشانید؛ نشاندند. بعد به همین کسی که از یاران نزدیکش بود، فرمود: او را می‌شناسی؟ گفت: نه، یا امیرالمؤمنین. فرمود: او همان کسی است که دیشب آن آیات را می‌خواند و دل تو را ربوده بود!

این، چه قرآن خواندنی است؟! این، چه نوع عبادت کردنی است؟! این، دوری از روح عبادت است. اگر انسان با روح عبادت و نماز و قرآن آشنا باشد، می‌فهمد که وقتی موجودیت و حقیقت و لبّ اسلام - که در علی‌بن‌ابی‌طالب مجسم است - در یک طرف قرار گرفته است، همه‌ی شبهه‌ها را از خودش دور می‌کند و به او می‌پیوندد. این دوری از قرآن و دوری از دین است که کسی نتواند این موضوع را تشخیص بدهد و نتیجتاً به روی علی(ع) شمشیر بلند کند. 1369/02/06

امام خامنه ای:

بصیرت ...

یک طرف قضیه، همین تحجرها و نیندیشیدنها و اشتباههای عمده و بزرگ است که ما در طول دوران خلافت بنی‌امیه و بنی‌عباس، آن را مشاهده می‌کنیم. بعضیها آدمهای مقدس‌مآب و متدین و اهل عبادت و اهل زهد بودند و در کتابها اسمشان در شمار عبّاد و زهّاد و اخلاقیون و آدمهای حسابی ثبت شده است؛ اما اشتباه می‌کردند؛ اشتباهی به عظمت اشتباه جبهه‌ی حق با باطل. بزرگترین اشتباهها این است. اشتباههای کوچک، قابل بخشش است. آن اشتباهی که قابل بخشش نیست، این است که کسی جبهه‌ی حق را با جبهه‌ی باطل اشتباه کند و نتواند آن را بشناسد.

عظمت امثال عمار یاسر، به همین است. عظمت آن اصحاب خاص امیرالمؤمنین(علیه‌الصّلاةوالسّلام) در همین است که در هیچ شرایطی دچار اشتباه نشدند و جبهه را گم نکردند. من در موارد متعدد در جنگ صفین، این عظمت را دیده‌ام؛ البته مخصوص جنگ صفین هم نیست. در بسیاری از آن‌جاهایی که برای جمعی از مؤمنین، نکته‌یی مورد اشتباه قرار می‌گرفت، آن کسی که می‌آمد و با بصیرت نافذ و با بیان روشنگر خود، شبهه را از ذهن آنها برطرف می‌کرد، عمار یاسر بود. انسان در قضایای متعدد امیرالمؤمنین - از جمله در صفین - نشان وجود این مردِ روشنگرِ عظیم‌القدر را می‌بیند. 1369/02/06

امام خامنه ای:

بصیرت

جنگ صفین ماهها طول کشید؛ جنگ عجیبی هم بود. مردم افراد مقابل خود را می‌دیدند که نماز می‌خوانند، عبادت می‌کنند، نماز جماعت و قرآن می‌خوانند؛ حتّی قرآن سرنیزه می‌برند! خیلی دل و جرأت می‌خواست که کسی روی این افرادی که نماز می‌خوانند، شمشیر بکشد.

در روایتی از امام صادق(علیه‌الصّلاةوالسّلام) نقل شده است که اگر امیرالمؤمنین(ع) با اهل قبله نمی‌جنگید، تکلیف اهل قبله‌ی بد و طغیانگر تا آخر معلوم نمی‌شد. این علی‌بن‌ابی‌طالب بود که این راه را باز نمود و به همه نشان داد که چه‌کار باید کرد. بچه‌های ما، وقتی که به بعضی از سنگرهای جبهه‌ی مهاجم وارد می‌شدند و آنها را اسیر می‌گرفتند، در سنگرهایشان مهر و تسبیح پیدا می‌کردند! بله، درست مثل همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین(ع) قرار داشتند و نماز هم می‌خواندند و نتیجتاً یک عده هم به شبهه می‌افتادند. آن کسی که سراغ اینها می‌رفت، عمار یاسر بود. این، هوشیاری و آگاهی است و کسی مثل عمار یاسر لازم است ... 1369/02/06

امام خامنه ای:

نخبگان خطاکار

امیرالمؤمنین(علیه‌السّلام) فرمود: هیچ‌کس نمی‌توانست این کاری را که من کردم، بکند و این فتنه را بخواباند. این کار، واقعاً شمشیر و آگاهی و آن ایمان علی به خودش و راه خودش را می‌خواست. حتّی گاهی خواص متزلزل می‌شدند. امیرالمؤمنین(ع) به آن صحابه‌ی خود فرمود - طبق این نقلی که شده است - فردا به تو خواهم گفت. فردا وقتی که جنگ تمام شد و کمتر از ده نفر از مجموعه‌ی خوارج زنده ماندند و بقیه در جنگ کشته شدند، حضرت به عنوان وسیله‌یی برای عبرت و موعظه‌ی یاران و اصحاب خودش، در بین کشته‌ها راه افتاد و با بعضی از آنان به مناسبتی حرف زد. به یکی از این کشته‌ها که به پشت افتاده بود، رسیدند. حضرت گفت، این را برگردانید؛ برگرداندند. شاید فرمود، او را بنشانید؛ نشاندند. بعد به همین کسی که از یاران نزدیکش بود، فرمود: او را می‌شناسی؟ گفت: نه، یا امیرالمؤمنین. فرمود: او همان کسی است که دیشب آن آیات را می‌خواند و دل تو را ربوده بود!

این، چه قرآن خواندنی است؟! این، چه نوع عبادت کردنی است؟! این، دوری از روح عبادت است. اگر انسان با روح عبادت و نماز و قرآن آشنا باشد، می‌فهمد که وقتی موجودیت و حقیقت و لبّ اسلام - که در علی‌بن‌ابی‌طالب مجسم است - در یک طرف قرار گرفته است، همه‌ی شبهه‌ها را از خودش دور می‌کند و به او می‌پیوندد. این دوری از قرآن و دوری از دین است که کسی نتواند این موضوع را تشخیص بدهد و نتیجتاً به روی علی(ع) شمشیر بلند کند. 1369/02/06

امام خامنه ای:

نخبگان خطاکار

پس، یک طرف قضیه، همین تحجرها و نیندیشیدنها و اشتباههای عمده و بزرگ است که ما در طول دوران خلافت بنی‌امیه و بنی‌عباس، آن را مشاهده می‌کنیم. بعضیها آدمهای مقدس‌مآب و متدین و اهل عبادت و اهل زهد بودند و در کتابها اسمشان در شمار عبّاد و زهّاد و اخلاقیون و آدمهای حسابی ثبت شده است؛ اما اشتباه می‌کردند؛ اشتباهی به عظمت اشتباه جبهه‌ی حق با باطل. بزرگترین اشتباهها این است. اشتباههای کوچک، قابل بخشش است. آن اشتباهی که قابل بخشش نیست، این است که کسی جبهه‌ی حق را با جبهه‌ی باطل اشتباه کند و نتواند آن را بشناسد.

عظمت امثال عمار یاسر، به همین است. عظمت آن اصحاب خاص امیرالمؤمنین(علیه‌الصّلاةوالسّلام) در همین است که در هیچ شرایطی دچار اشتباه نشدند و جبهه را گم نکردند. من در موارد متعدد در جنگ صفین، این عظمت را دیده‌ام؛ البته مخصوص جنگ صفین هم نیست. در بسیاری از آن‌جاهایی که برای جمعی از مؤمنین، نکته‌یی مورد اشتباه قرار می‌گرفت، آن کسی که می‌آمد و با بصیرت نافذ و با بیان روشنگر خود، شبهه را از ذهن آنها برطرف می‌کرد، عمار یاسر بود. انسان در قضایای متعدد امیرالمؤمنین - از جمله در صفین - نشان وجود این مردِ روشنگرِ عظیم‌القدر را می‌بیند. ۱۳۶۹/۰۲/۰۶

امام خامنه ای:

نخبگان خطاکار

جنگ صفین ماهها طول کشید؛ جنگ عجیبی هم بود. مردم افراد مقابل خود را می‌دیدند که نماز می‌خوانند، عبادت می‌کنند، نماز جماعت و قرآن می‌خوانند؛ حتّی قرآن سرنیزه می‌برند! خیلی دل و جرأت می‌خواست که کسی روی این افرادی که نماز می‌خوانند، شمشیر بکشد.

در روایتی از امام صادق(علیه‌الصّلاةوالسّلام) نقل شده است که اگر امیرالمؤمنین(ع) با اهل قبله نمی‌جنگید، تکلیف اهل قبله‌ی بد و طغیانگر تا آخر معلوم نمی‌شد. این علی‌بن‌ابی‌طالب بود که این راه را باز نمود و به همه نشان داد که چه‌کار باید کرد. بچه‌های ما، وقتی که به بعضی از سنگرهای جبهه‌ی مهاجم وارد می‌شدند و آنها را اسیر می‌گرفتند، در سنگرهایشان مهر و تسبیح پیدا می‌کردند! بله، درست مثل همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین(ع) قرار داشتند و نماز هم می‌خواندند و نتیجتاً یک عده هم به شبهه می‌افتادند. آن کسی که سراغ اینها می‌رفت، عمار یاسر بود. این، هوشیاری و آگاهی است و کسی مثل عمار یاسر لازم است.۱۳۶۹/۰۲/۰۶

امام خامنه ای:

توجه به روح نماز نزدیک کننده انسان به خدا:

ای بسا انسانهایی هستند با جسمهای نیرومند و زیبا، ولی با روحهایی لاغر، زشت، ناتوان و ضعیف؛ این به درد نمی‌خورد. تمام عبادات برای این است که ما ورزش کنیم، تربیت بشویم و پیش برویم. البته باید عبادات را شناخت. عبادات هم جسم و روحی دارند. جسم عبادات، به تنهایی کافی نیست. نماز را که انسان بخواند، ولی در حال نماز، توجه به خود ذکر نداشته باشد، ملتفت نباشد که چه می‌گوید و با چه کسی حرف می‌زند، مضامین نماز را بکلی از روی غفلت ادا بکند، این نماز، نماز بی‌فایده‌یی است.

البته کسانی که عربی نخوانده‌اند و معنای این جملات را نمی‌دانند، اگر در حال نماز، همین اندازه توجه پیدا کنند که با خدا حرف می‌زنند و به یاد خدا باشند، این هم بهره‌ی خوبی است؛ ولی سعی کنید که معنای نماز را بدانید. یاد گرفتن معنای نماز، کار خیلی آسانی است؛ خیلی زود می‌توانید ترجمه‌ی این چند جمله را یاد بگیرید. نماز را با توجه به معنای آن بخوانید. این نماز است که «قربان کلّ تقیّ»( قصار 136) خواهد بود. نماز، نزدیک کننده‌ی انسان به خداست؛ اما نزدیک کننده‌ی انسان با تقوا.1369/02/06

منابع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=43767

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=43767&nt=2&year=1398&tid=1472

https://farsi.khamenei.ir/tag-content?id=1472

امام خامنه ای

اهمیت اربعین از روز اول هم که بوجود آمد، به همین اندازه امروز بود. اربعین اول، رسانه پُرقدرت عاشوراست. این چهل روز، چهل روز فرمانروایی منطق حق در میان دنیای ظلمانی بنی امیه و سفیانی ها بود. اهل بیت در یک حرکت چهل روزه طوفانی بپا کردند/ امروز هم این حرکت راهپیمایی در دنیای پیچیده و پُرتبلیغات، یک فریاد رسا و یک رسانه بی همتاست. چنین چیزی در دنیا وجود ندارد؛ اینکه همه حرکت میکنند به سمت آن مبدأ. بدرستی گفتید که الحسین یجمعنا. این حرکت باید روزبه روز گسترش و عمق بیشتری پیدا بکند. 1398/07/21

امام خامنه ای

ابزار نظامی سپاه باید پیشرفته باشد. ما در زمینه ابزار نظامی در دوران طاغوت، هم وابسته، هم عقب مانده و هم نابلد بودیم. ابزار نظامی باید بروز باشد، مال خود شما باشد، خود شما آن را ابداع و تولید کنید. ببینید امروز در همه زمینه های نظامی و اطلاعاتی چه لازم دارید و به سراغ آن بروید. 1398/07/21

به یاد شهدا:

https://imamhussain.org/persian/31216

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

مُسْلِم بن عَوْسَجَة اَسَدی

مُسْلِم بن عَوْسَجَة اَسَدی (شهادت 61ق) از صحابه رسول خدا(ص) و از شهدای کربلا. او در قیام مسلم بن عقیل در کوفه، فرماندهی قبایل مَذحِج و بنی اسد را بر عهده داشت. پس از شهادت مسلم بن عقیل به امام حسین پیوست. وی نخستین شهید روز عاشورا است.

امام خامنه ای:

شهادت قلّه است، بایستی مسیر را در دامنه‌ی آن قلّه پیدا کنیم تا به قلّه برسیم ... 1400/07/24

شهید مدافع حرم شهید محرمعلی مرادخانی (مراد)

تاریخ شهادت : 1395/09/16 | محل شهادت : حلب - سوریه

امام خامنه ای:

این دامنه اخلاص، ایثار، صدق، معنویّت، مجاهدت، گذشت، توجّه به خدا، کار برای مردم، تلاش برای عدالت و تلاش برای استقرار حاکمیّت دین است 1400/07/24

شهید مدافع حرم شهید محرمعلی مرادخانی (مراد)

تاریخ شهادت : 1395/09/16 | محل شهادت : حلب - سوریه

امام خامنه ای:

شهر باید مزیّن شود به نام و یاد شهیدان؛ شوراهای شهر در شهرهای مختلف بدانند که با اسم چه کسانی این شهر مفتخر میشود. 1400/07/24

شهید مدافع حرم شهید محرمعلی مرادخانی (مراد)

تاریخ شهادت : 1395/09/16 | محل شهادت : حلب - سوریه

امام خامنه ای:

کارِ بزرگداشت شهیدان را نباید یک کار معمولی و عادی دانست؛ این حقیقتاً یک حسنه‌ی بزرگ است 1400/07/24

شهید مدافع حرم شهید محرمعلی مرادخانی (مراد)

تاریخ شهادت : 1395/09/16 | محل شهادت : حلب - سوریه

امام خامنه ای:

با گذشت چند سال از دفاع مقدّس، حادثه بزرگداشت شهیدان شروع شده و باید ادامه پیدا بکند ... 1400/07/24

شهید مدافع حرم شهید محرمعلی مرادخانی (مراد)

تاریخ شهادت : 1395/09/16 | محل شهادت : حلب - سوریه

بخشی از وصیت‌نامه شهید «محمدعلی دانشمند دیزیچه»

شهادت: 20 اردیبهشت 1360

ما به خاطر اهداف اسلام كه مستضعفين جهان را به قيام می‌خواند به جبهه می‌رويم، اگر كشته شديم شهيد راه حقيم و به خيل شهدا راه اسلام در آمده‌ايم و به راه پاک امامان متقی و پرهيزگار خود رفته‌ايم. ما دشمنان و مستكبران را به امر الله خوار و ذليل می‌كنيم، اگر كه همه ما شهيد گرديم از رحمت خدا نا اميد نمی‌گرديم و اين تنها معامله‌ای است كه در آن هيچ‌گونه ضرری ندارد.

دشمنان اسلام بايد بدانند كه جوانان شيعه هميشه دارِ خويش را بر خود حمل می‌كنند و هميشه پيام مرگ را برای مستكبرين رسانند و حتی اگر كشته گردند به لقا‌الله كه بزرگترين آرزوی هر شيعه است خواهند رسيد.

در آخر می‌گويم نكند امام را تنها بگذاريد. در ركاب اين مرد بزرگوار و متقی بر دشمنان بتازيد كه خدا مزد نيكوكاران را ضايع نمی‌نمايد.

اگر شهيد شدم از اين كه ديگر در ميان شما نيستم ناراحت نباشيد؛ چون تا خون ما می‌جوشد نخواهيم گذاشت كه به اسلام ما بتازند. ما بدين‌وسيله پايه يک حكومت عدل جهانی را پی‌ريزی خواهيم كرد.

خداوند يار و نگهدار همگی باشد. پيروز باد اتحاد جمهوری اسلامی، پاينده باد امام خمينی ياور مستضعفين، مرگ بر مستكبرين جهان

فرازی از وصیت‌نامه شهید «حسین حدادی»

شهادت: بیستم اردیبهشت ماه سال 1361 در خرمشهر

پیام من به ملت ایران این است که با گروه‌های منافق بجنگید و نابودشان کنید و نگذارید عزیزان و یاران امام را از بین ببرند و راه شهیدان را ادامه دهید.

پیام من به دولت و شخصیت‌های مملکتی این است که: مملکت را از هر گزندی حفاظت کنید تا ریشه‌ی آمریکا را بِکَنید. پیام من به سپاه و برادران سپاه: شما موظف هستید که در داخل و در مرز و کشور‌های مسلمان، علیه کفر بجنگید.

پیام من به جوانان ایران: امام را تنها نگذارید، گول گروهک‌ها را نخورید، روحانیت را تنها نگذارید، گوش به فرمان امام باشید و تمام ملت باید گوش به فرمان امام دهند که نایب امام زمان (عج) است. پس امام زمان (عج) را فراموش نکنید که در جبهه‌ها به فرزندان شما سر می‌زند.

امیدوارم تمام گناهانی را که کرده‌ام، خدا ببخشد و مرا جزو یاران امام زمان (عج) قرار دهد تا لیاقت داشته باشم در رکاب او بجنگم.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «اکبر حنیفی»؛

شهادت: بیست و یکم اردیبهشت ماه سال 1365 در اشنویه هنگام درگیری با گروه‌های ضدانقلاب

شما را سفارش می‌کنم به تقوی و ترس از خدا و اطاعت از فرمان و چنگ زدن به ریسمان او. نمازتان را اول وقت بخوانید و روزه و تلاوت قرآن را فراموش نکنید

فرازی از وصیت‌نامه شهید حمید علیپورمقدم

شهادت: بیست و سوم دی ماه سال 1365 در شلمچه

پس با برادران ایمانی خود چنین می‌گویم: در این مقطع از زمان که همه ابرقدرت‌های جهان برای نابودکردن دین، قرآن و اسلام ما دست به دست هم داده‌اند و از هیچ کوششی دریغ نمی‌نمایند. برادر و خواهر من! شما می‌توانید با اطاعت از امر خداوند، ولایت‌فقیه و اطاعت از قانون جمهوری اسلامی و با ایثار و از خود گذشتگی، دِین خود را نسبت به اسلام ادا کرده و برای نجات مستضعفینی که در گوشه و کنار دنیا گرفتار چنگال ابرقدرت‌ها و از خدا بی خبران هستند و با سخت‌ترین، مشکل‌ترین و با حداقل امکانات، زندگی را سپری می‌کنند، همت نمایید.

فرازی از وصیت‌نامه شهید حمید علیپورمقدم

شهادت: بیست و سوم دی ماه سال 1365 در شلمچه

من این عمل را برای خود افتخاری بزرگ و ارزشمند می‌دانم؛ چون بزرگ پیشوایان و امامان ما، برای احیای اسلام، از جان خود گذشتند؛ مانند مولای ما، حضرت امام حسین(ع) که با کمترین امکانات در مقابل آن همه امکانات گوناگونی که مشرکین داشتند، قیام کرد و در این نهضت، پیروزمندانه همه چیز خود را در راه اسلام و برای رضای خدا فدا نمود؛ و من، چون شیعه حضرت علی (ع) هستم، به همین جهت فکر کردم با پاسدار شدنم، این امکان هست که بتوانم دِینم را به اسلام ادا کنم. لذا، خواهر و برادر گرامی‌ام! شما را به حق توصیه می‌کنم، که اگر لحظه‌ای از حق غافل بمانید، غفلت همان و ذلت و هلاکت همان!

فرازی از وصیت‌نامه شهید «مرتضی آقاعلیخانی»؛

شهادت: بیست و چهارم اردیبهشت ماه سال 1365، در فاو عراق

اکنون که خدایم را یافته‌ام، به سویش می‌شتابم و در راه رسیدن به او رمزی است که فقط در جبهه یافت می‌شود. بار پروردگارا! حقاً تو می‌دانی که آنچه در ماست و ما را به جبهه کشانید، نه از برای تفریح و تفرُّج است و نه از برای فخر و بلندمنشی می‌باشد؛ بلکه فقط به جهت میل به قیام و امر به معروف و نهی از منکر است تا موجب نصرت مظلومان و سرکوبی ظالمان گردد.‌

ای برادران، دوستان و آشنایان! لحظه‌ای در خود فرو روید و به خود بیندیشید که از کجا آمده‌اید و به کجا می‌روید؟ آیا زندگی‎تان به سوی حیات ابدی پیش می‌رود یا به ذلت و خواری؟ و آنگاه راه خود را برگزینید که مرگ‎ها بزودی فرا می‌رسد و در انتخاب هیچ درنگ نکنید؛ چرا که الگو‌های فراوانی برای شما هست که راه رسیدن به سعادت را به شما نشان داده است.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «مرتضی آقاعلیخانی»؛

شهادت: بیست و چهارم اردیبهشت ماه سال 1365، در فاو عراق

آنجا که خداوند کریم در سوره عنکبوت می‌فرماید: «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا...»؛ کسانی که در راه ما جهاد کنند ما راه‎های خود را به آن‌ها نشان می‌دهیم و آنجایی که سرور کربلای حسینی می‌فرمایند: «و به درستی که چقدر مرگ در راه وصول به عزت و احیای حق سبک و راحت است و نیست مرگ در راه عزت مگر زندگانی جاویدان و نیست زندگانی به ذلت مگر مرگی که با او حیاتی نیست.» بنابراین بر ما اتمام حجت کرده‌اید و این ما هستیم که باید راه او و یارانش را ادامه دهیم و دل بشوییم از مال دنیا و فرزند و عیال و هر آن چه سدی است که ما را در این راه، مانع رسیدن به کمال و جاوداندگی است.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «مرتضی آقاعلیخانی»؛

شهادت: بیست و چهارم اردیبهشت ماه سال 1365، در فاو عراق

و‌ ای برادران عزیز دانشجو! فکر نکنید آمدن به جبهه مانع از درس خواندن می‌شود؛ چرا که اینجا نیز درس‎های فراوانی است که باید برای حیات خود فرابگیریم و این درس‎ها، فوق درس‎های ظاهری است؛ درس‎های حیات است و سعادت و شهادت و ایثار؛ درس‎های غیرت است و مردانگی؛ این‎ها همه لازمه‎ زندگانی بشری است و نباید از آن‎ها غافل ماند و بدون این‎ها هیچ چیز معنا پیدا نخواهد کرد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «میر نادر حسینی سامیان»

شهادت:24 اردیبهشت 1360

خداوندا! مرا اكنون كه از لشكريان تو قرار گرفته و در اين راه از جان گذشته، در راه تو احياء می‌كنم و به راستی كه لشكريان تو پيروزند.

پدر عزيزم! می‌بخشی كه تو را از خود رنجاندم و نتوانستم برای تو فرزند لايق و عصای دست تو باشم. من راه حق را در پيش گرفتم و رفتم با لشكريان كفر مبارزه نمايم.

پدر جان! اميدوارم بتوانی برادران و خواهرانم را از من انقلابی‌تر سازيد، همان‌طور كه هميشه مرا به دين و قرآن و راه حق تعليم می‌دادی.

پدر! من از تو می‌خواهم كه در راه مبارزه با كفر و خدمت به امام امت خمينی بت‌شكن كوشا باشيد. ان‌شاءالله اگر عمرم باقيماند به خدمت برمی‌گردم و فرزندی لايق و عصای دست تو در پيری بشوم، اگر هم شهيد شدم مرا می‌بخشيد.

پدر جان! فراموش نكن در راه مبارزه و خدمت به امام، به خواهران و برادرانم درس انقلاب آموز.

مادر عزيزم، از جان و دل عزيزترم! تا عمر دارم خدمت‌های تو را در راه من فراموش نخواهم نمود. تو برای من مادری نمونه بودی.

مادر جان! اميدوارم كه همان‌طور كه به من خدمت كردی و درس انقلاب و مذهب و قرآن آموختی، به برادران و خواهرانم بياموزی.

مادر جان! اميدوارم كه در راه خدمت به امام خمينی بت‌شكن كوشا باشيد و هر چقدر می‌توانيد پيش رويد و نترسيد. به حق خداوند، ما پيروزيم، اسلام پيروز است.

مادر عزيزم اگر شهيد نشدم برمی‌گردم و جبران آن همه محبت تو را خواهم کرد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید

پرویز اسفندیاری شهادت: چهارم دی ماه سال 1365 در ام‌الرصاص

پدر و مادر عزیز و مهربانم! ... من مانند بعضى از شهدا نمى‏ گویم که گریه نکنید؛ ولى براى حسین (ع) و فاطمه (س) و براى زینب (س) برادر از دست داده و براى طفلان اسیر حسین (ع) بگریید.

اگر بتوانید خود را طورى بسازید که نیّت گریستن‌تان براى آن‌ها باشد، من به شما قول مى‌دهم که در آخرت، دست شما را خواهند گرفت؛ سعى کنید خود را با خوى حسینی بپرورانید.

برادر خوب و مهربانم! امیدوارم که هر بدى از من دیده‌اى، به صافى دل خودت ببخشى. از تو به عنوان یک برادر مى‏‌خواهم که سعى خود را براى شرکت در نمازجمعه‌ها، نمازجماعت‌ها و تشییع جنازه شهدا و مجالس آن‌ها بکنى که محیط‌هاى بسیار دلگشا و باصفایى است.

من در طول عمرم، جایی بهتر از جبهه نیافتم. سعی کن نمازهایت ترک نشود و دعا براى سلامتى و طول عمر امام و پیروزى هر چه زودتر اسلام را هم فراموش نکن.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «مهدی آرزومندار شادی»

شهادت: اردیبهشت 1360 در تپه‌های «شهید مؤذنی»

پدر عزيزم، مادر عزيزم، خواهرهای عزيزم! از اينكه ما شهيد شديم ناراحت نشوند، بخندند و شاد باشند. پيام خون ما را برسانند، با هر كه برخورد می‌كنند. نگذارند انقلاب منحرف شود در هر جايی كه هستند، ببينند جوان‌هایشان شهيد شدند نگذارند خونشان پايمال شود.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «مهدی آرزومندار شادی»

شهادت: اردیبهشت 1360 در تپه‌های «شهید مؤذنی»

نگذارند دوباره آمريكا و مزدورانش بيايند و حاكم بشوند، هر وقت ديدند اين چنين چيزی در حال وقوع است قيام كنند، آنها هم خون بدهند و مثل زينب(س)، امام سجاد(ع) و حضرت رقيه(س) بشوند، همه قيام بكنند و نگذارند دوباره حاكم شوند.

اگر من شهيد شدم ناراحت نباشيد. پدر و مادرها بايد افتخار كنند كه فرزندانشان شهيد شدند. شهيد شدن گريه ندارد، بلكه لذت دارد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «مهدی آرزومندار شادی»

شهادت: اردیبهشت 1360 در تپه‌های «شهید مؤذنی»

اگر من شهيد شدم ناراحت نباشيد. پدر و مادرها بايد افتخار كنند كه فرزندانشان شهيد شدند. شهيد شدن گريه ندارد، بلكه لذت دارد.

مؤمن نبايد توی رختخواب بميرد، مؤمن بايد در ميدان جهاد شهيد شود. همه امام‌های ما هم شهيد بودند و هيچ‌كدام در رختخواب نمردند.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «مهدی آرزومندار شادی»

شهادت: اردیبهشت 1360 در تپه‌های «شهید مؤذنی»

مادرم! وصيتم اين است كه مقاوم باشی و پيام خون ما را برسانی. هرجا نشستی از انقلاب و امام حرف بزنی. هر كه بخواهد توطئه كند جلويش بايستی مواظب باشی. انسان بايد ننشيند و هميشه بايد در حال قيام و به پاخاستن باشد تا اینکه قانون‌های خدايی پياده شود. مكتب ما مكتب توحيد، شهادت، مكتب حسين(ع)، زهرا(س)، محمد(ص) و مكتب انقلاب است، انقلابی كه می‌خواهد مستضعفين را آزاد کند.

مجاهد واقعیِ امروز رهبرش امام خمينی است.

پرنده‌ای كه مرده بود به من آموخت

پرنده رفتنی است، پرواز را بياموز

https://hawzah.net/fa/DaySpeech/View/868

فرازی از وصیت‌نامه شهید «رضاعلی تقی‌پور»

شهادت:28 اردیبهشت 1361 در عملیات بیت‌المقدس

اول از همه از ملت ايران و به خصوص ملت رزمنده و شهيدپرور ورزنه می‌خواهم كه راه تمام شهيدان ما را ادامه بدهند.

ولا تحسبن الذين قتلوا فی سبيل الله امواتا بل احيا عند ربهم يرزقون (گمان نكنيد كسانی كه در راه خدا كشته شده‌اند، مرده‌اند بلكه آنها زنده‌اند و در نزد پروردگار خود روزی می‌خورند.

ای ملت! به ياد جمله‌ای از امام افتادم كه گفت، إنّی لَا أرَی المَوتَ إلاّ سَعادَةً وَ لَا الحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّبَرَماً؛ به راستی که من مرگ را جز سعادت نمی دانم، و زندگی با ستمکاران را جز ملال.

فرازی از وصیت‌نامه شهید «رضاعلی تقی‌پور»

شهادت:28 اردیبهشت 1361 در عملیات بیت‌المقدس

ای ملت! به ياد جمله‌ای از امام افتادم كه گفت، إنّی لَا أرَی المَوتَ إلاّ سَعادَةً وَ لَا الحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّبَرَماً؛ به راستی که من مرگ را جز سعادت نمی دانم، و زندگی با ستمکاران را جز ملال.

آری برادران من! حسين با صدای «هل من ناصر ينصرنی» خود را سر داد و من نيز به او لبيک گفتم، نه من بلكه جمع كثيری از هم‌رزمان من چنين كرده‌اند. جبهه‌های ايران كمتر از جبهه كربلا كه امام حسين(ع)، علیِ خود را فدای اسلام كرد و خون من و امثال من مگر از خون امام حسين(ع) بالاتر است؟

جبهه‌های ايران كمتر از جبهه كربلا نیست

بخش سوم مطالب

حضرت محمد صلی اللع علیه و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

منبع (ادامه مطلب ...)

https://www.leader.ir/

 

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/

https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: رحمت , تلاش , افزایش نسل , جنگ اُحد , نخبگان خطاکار , شهدای کربلا , خوى حسینی , شهید مدافع حرم , شهید محرمعلی مرادخانی , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

بخش اول مطالب

مرثيه و مداحی 8 شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع (علیهم السلام)

رباعی - سالروز تخریب قبور ائمه بقیع(ع)

بخش دوم مطالب

https://imamhussain.org/persian/31216

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

حَبیب بن مُظاهِر اَسَدی از شهدای کربلا. حبیب از قبیله بنی‌اسد و از اصحاب خاص حضرت علی(ع) بود. او از کوفیانی بود که پس از مرگ معاویه به امام حسین(ع) برای آمدن به کوفه نامه نوشتند. حبیب هنگامی که بیعت‌شکنی کوفیان را دید، مخفیانه از کوفه خارج شد و خود را به امام حسین رساند و در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید. قبر او در حرم امام حسین(ع) و در نزدیکی ضریح امام حسین(ع) است و ضریحی مستقل از دیگر شهدای کربلا دارد.

شهيد فريدون دلفي

شهادت: بیست و چهارمین روز از شهریورماه 1363 در تنگه چزابه

بخشی از وصیت نامه:

اميدوارم شما هم راهم را به آخر برسانيد، که خط سرخ شهادت خط محمد(ص) و آل علي(ع) است.

شهید محمد تقی ابوسعیدی شهادت: هفدهم ارديبهشت 1361 ، در خرمشهر

بخشی از وصیت نامه:

برادران و خواهران من بیایید و مومن زندگی کنید و مومن از دنیا بروید باشد که شفیع گنه کاران باشید.

همیشه و در همه وقت این حدیث از پیامبر اکرم در گوشتان زنگ بزند که پرهیزکار باش تا عابد در بین مردم باشی. قانع باش تا شاکرترین مردم باشی آنچه را رابرای خود میخواهی برای مردم بخواه تا مومن باشی. با همسایه خوشرفتاری کن تا مسلمان باشی همنشین نیکوکاران باش تا مومن باشی واجبات دینی را عمل کن تا عابد باشی به قسمت الهی راضی باش تا زاهد و پارسا باشی.

...

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار به امید جهانی شدن انقلاب اسلامی ایران و حاکمیت حزب الله در سرتاسر جهان.

شهید محمد تقی ابوسعیدی شهادت: هفدهم ارديبهشت 1361 ، در خرمشهر

بخشی از وصیت نامه:

دوستان و برادران چند نکته را در اینجا ضروری می دانم که ذکر کنم: نماز را نماز را سبک نشمارید. همیشه سر وقت نماز را بر پا دارید که نماز نور مومن است نماز گردونه اسلام است و تا آنجا می شود جماعت چونکه جلوی تمام عاملهای نفاق و جدائی را می گیرد و درس وحدت و یگانگی و اخوت به انسان میدهد.

جماعت است که به انسان شکل می دهد آدمی را از تنگ نظری و گوشه گیری بیرون می آورد و به انسان روح با مومنان زیستن و همراه مردان خدا بودن می بخشد و دوم اینکه دعا را، این فریضه را هر که دست به طرف خدا دراز کند خدا حیاء می کند که آن را خالی بگذارد.

...

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار به امید جهانی شدن انقلاب اسلامی ایران و حاکمیت حزب الله در سرتاسر جهان.

شهید نعمت‌الله رجبی شهادت: دهم آبان 1361 در عین‌خوش

بخشی از وصیت نامه:

تقوی را نصب‌العین خود قرار دهید

خانواده و بستگانم را به خدای بزرگ می‌سپارم و به خانواده و مردم شهیدپرور ایران توصیه می‌نمایم که از ذکر خدا غافل نباشید و در کار‌ها تقوی را، تقوی را، تقوی را نصب‌العین خود قرار دهید!

فقها امانت‌دار و جانشینان پیامبرانند

از دستورات ولایت فقیه پیروی کنید تا پرچم عزیز اسلام در همه دنیا به دست توانمند حضرت مهدی (عج) برافراشته شود و انقلاب اسلامی را که با خون هزاران شهید پاک بنا نهاده شده تا ظهور آن حضرت، با کوشش و تلاش خود حفظ نمایید. طبق فرمایش رسول اکرم (ص): «فقها امانت‌دار و جانشینان پیامبرانند.» بر همه مسلمانان لازم است از دستورات آنان که همان دستورات الهی است تبعیت نمایند. ایجاد هرگونه خطوط انحرافی در کنار خط ولایت فقیه باعث گمراهی و ضلالت است.

شهید نعمت‌الله رجبی شهادت: دهم آبان 1361 در عین‌خوش

بخشی از وصیت نامه:

فرهنگیان عزیز! برای رشد فرهنگ اسلامی کوشش نمایند

از برادران و خواهران فرهنگی‌ام تقاضا دارم برای رشد فرهنگ اسلامی در محیط کار خود کوشش نمایند تا جامعه سالم و ایده‌آل اسلامی داشته باشیم.

شهادت میراث ائمه اطهار (س) و اولیاء خداست که به امت مسلمان به ارث رسید. هرگاه کسی در مواقع ضروری از آن سرباز زند، خداوند لباس ذلت در دنیا و آخرت بر او پوشاند.

شهادت، منتهى آمال و آرزوی من است

اگر توفیق شهید شدن در راه مکتب آل محمد (ص) را یافتم، این منتهى آمال و آرزوی من بوده است و آن روز، روز امتحان شماست. مگر می‌شود هر روز خون عزیزانی ریخته شود و ما نظاره‌گر آن باشیم؟

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=40875

شهید مدافع حرم شهید فرهاد خوشه‌بر (ابوحامد)

تاریخ شهادت : 1393/12/09 | محل شهادت : درعا - سوریه

امام خامنه ای:

یکی از مصداقهای پیام شهیدان برای امروز ما درباره گرایش پیدا نکردن به دشمن است، «اگر به ما بشنوانند این پیامها را، دیگر این گرایش به شرق و به غرب و به دشمن و به کفر و الحاد و مانند اینها، از بین ما رخت بر خواهد بست.» 1397/08/14

شهید مدافع حرم شهید فرهاد خوشه‌بر (ابوحامد) تاریخ شهادت : 1393/12/09 | محل شهادت : درعا - سوریه

شهید دست و دلباز کربلایِ خان‌طومان «مجید سلمانیان»

برخی پیوندها:

کانال فضیلتها     |     کانال طاووس الجَنَّه     |    کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

وبلاگ 1:

https://qaem14.blog.ir/

وبلاگ 2 (قرآن / حدیث و ...):

http://yamahdi788.loxblog.com/

مشاهده / دریافت کلیه مطالب:

https://wisgoon.com/ya-mahdi-fatemeh

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: 8 شوال , سالروز تخریب قبور ائمه بقیع (ع) , شهدای کربلا , شهید ابوسعیدی , برادران , خواهران , شهید رجبی: فرهنگیان , عزیز , رشد , فرهنگ اسلامی , شهید مدافع حرم فرهاد خوشه‌بر , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

قرآن و حدیث ...

سوره مبارکه حدید سوره حدید در مدینه نازل شده و پنجاه و هفتمین سوره قرآن است و دارای 29 آیه می باشد.

در فضیلت این سوره از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم آمده است: هر کس سوره حدید را قرائت کند از کسانی است که به خدا و رسولش ایمان آورده است.(1)

سوره حدید از سوره هایی است که احتمال وجود اسم اعظم درآن وجود دارد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به براد بن عازب فرمود: اگر می خواهی خداوند را به اسم اعظمش بخوانی، ده آیه اول سوره حدید و آیات آخر سوره حشر را بخوان. (2)

در سخنی از امام صادق علیه السلام آمده است: هر کس سوره حدید و مجادله را در نمازهای واجب خود بخواند و بر انجام آن مداومت کند، خداوند او را تا زمان مرگش هرگز عذاب نمی کند و نه خودش و نه خانواده اش هیچ گونه بدی، نمی بیند و هیچ فقر و نیاز شدیدی به او نمی رسد. (3)

(1)مجمع البیان، ج9، ص381 (2) کنزالعمال، ج5، ص394 (3) ثواب الاعمال، ص117

منبع (ادامه مطلب ...):

https://quran.anhar.ir/fazilat-287.htm

موارد مرتبط:

مشاهده / دریافت کلیه مطالب:

https://wisgoon.com/ya-mahdi-fatemeh

وبلاگ دوم (قرآن / حدیث و ...):

http://yamahdi788.loxblog.com/

رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم :

الصَّلَاةُ مِنْ شَرَائِعِ الدِّينِ وَ فِيهَا مَرْضَاةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هِيَ مِنْهَاجُ الْأَنْبِيَاءِ وَ لِلْمُصَلِّي حُبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ هُدًى وَ إِيمَانٌ وَ نُورُ الْمَعْرِفَةِ وَ بَرَكَةٌ فِي الرِّزْقِ ...

نماز، از آيين‏هاى دين است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پيامبران است. براى نمازگزار، محبت فرشتگان، هدايت، ايمان، نور معرفت و بركت در روزى است...

خصال ص 522، ح 11

منابع (ادامه مطلب):

https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx

https://www.aviny.com/hadis-mozooee/ebadi/rezaye-khoda.aspx

موارد مرتبط:

مشاهده / دریافت کلیه مطالب:

https://wisgoon.com/ya-mahdi-fatemeh

وبلاگ دوم (قرآن / حدیث و ...):

http://yamahdi788.loxblog.com/

عبرت گرفتن حین تشییع جنازه دیگران
امام باقر علیه السلام فرمودند:
هرگاه جنازه‌اى را تشییع مى‌کنى، چنان باش که انگار این تویى که بر دوش‌ها حمل مى‌شوى و گویى از پروردگارت مى‌خواهى تو را به دنیا باز گرداند، تا همچون کسى که زنده است کار کنى؛ زیرا که دنیا در نظر دانایان مانند سایه است.

اجر اخروی شرکت در تشییع جنازه
امام باقر علیه السلام فرمودند:
هر که جنازه مسلمانى را تشییع کند، روز قیامت چهار شفاعت به او داده شود و چیزى نگوید، مگر اینکه فرشته گوید: مانند آن از آنِ تو باد.

تلقین در وقت احتضار
امام باقر علیه السلام فرمودند:
به مردگان خود در وقت احتضار، شهادت «لا اله الا الله» و «ولایت اهل‌بیت علیهم‌‌السلام» را تلقین کنید.

بهشتیان همیشه زنده‌اند
امام باقر علیه السلام فرمودند:
بهشتیان همیشه زنده‌اند و هرگز نمی‌میرند... همیشه شادان و هرگز محزون نمی‌شوند... آن‌ها برای همیشه عزیز و گرامی داشته می‌شوند و هرگز تحقیر و خوار نمی‌گردند و سلام و تحیّت خداوند برای همیشه نثارشان باد.

پذیرش دعوت به تشییع جنازه
امام باقر علیه السلام فرمودند:
دعوت به تشییع جنازه را بپذیرد؛ زیرا حضور در تشییع جنازه، یادآور مرگ و آخرت است و حضور در ولیمه ها از این امور غافل مى گرداند.

مرگ ناگهانى چیست؟
امام باقر علیه السلام فرمودند:
کسى که زیر چهل سالگى بمیرد، نابهنگام [و به عمر غیر طبیعى] مرده است و کسى که کمتر از چهارده روز [بیمارى بکشد و] بمیرد، مرگش مرگ ناگهانى است.

علت ناخوش داشتن مرگ
امام باقر علیه السلام فرمودند:
مردى خدمت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله رسید و پرسید: علّت ناخوش داشتن مرگ چیست؟ حضرت فرمودند: آیا ثروتى دارى؟ عرض کرد: آرى. حضرت فرمودند: آیا آن را [براى آخرتت] پیش فرستاده اى؟ عرض کرد: خیر. حضرت فرمودند: از این جاست که مرگ را دوست ندارى.

کثرت عبادت امام سجاد علیه السلام
امام باقر علیه السلام درباره عبادت پدرشان امام سجاد علیه السلام فرمودند:
... به حدی عبادت کرده بود که دیگران به آن حد عبادت نمی‌کنند و از شب زنده داری رنگش زرد گشته بود و از گریه چشمانش سرخ شده بود و از سجده پیشانی‌اش برجسته شده بود و از ایستادن برای نماز، پاهایش ورم کرده بود.

توصیه معصومین در مواجهه با شیوع اپیدمی فراگیر
امام باقر علیه السلام فرمودند:
محمد بن مسلم گوید: به امام باقر (علیه السلام) گفتم: هنگامی که وبا (بیماری همه گیر) در سرزمینی بیفتد، آیا ما خانه نشینی و گوشه نشینی و کناره‌گیری از مردم برگزینیم؟ امام (علیه السلام) فرمودند: چه اشکالی دارد که از وبا (و بیماری فراگیر) فاصله و کناره بگیری، در حالی که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به مردی که به آن حضرت خبر داد که در خانه‌ای همراه برادرانش بود و برادرانش همگی مردند و فقط او باقی مانده بود، فرمودند: از آن خانه فاصله بگیر و دور شو، در حالی که این خانه مذموم است.

دعا هنگام دیدن صاحبان بلا
امام باقر علیه السلام فرمودند:
هرگاه بلا زده‌اى را دیدى به گونه‌اى که او نشنود سه بار بگو: «اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی عافانِی مِمَّا ابْتَلاکَ بِهِ، وَلَوْ شاءَ فَعَلَ؛ سپاس و ستایش خدایى را که به بلاى تو گرفتارم نکرد که اگر مى‌خواست مى‌توانست چنین کند.» هر کس این جمله را بگوید هرگز به آن بلا دچار نمى‌گردد.

منبع (ادامه مطلب ...):

https://rasekhoon.net/hadith/3990/page3

موارد مرتبط:

مشاهده / دریافت کلیه مطالب:

https://wisgoon.com/ya-mahdi-fatemeh

وبلاگ دوم (قرآن / حدیث و ...):

http://yamahdi788.loxblog.com/

 نماز شب سوم ماه رمضان (مفاتیح الجنان)

نماز های شب ها: شب سوم؛ ده ركعت در هر ركعت حمد و پنجاه مرتبه توحيد

منبع (ادامه مطلب ...):

https://ahlolbait.com/doa/2142/

موارد مرتبط:

مشاهده / دریافت کلیه مطالب:

https://wisgoon.com/ya-mahdi-fatemeh

وبلاگ دوم (قرآن / حدیث و ...):

http://yamahdi788.loxblog.com/

 نماز شب چهارم ماه رمضان (مفاتیح الجنان)

نماز های شب ها: نماز شب چهارم؛ هشت ركعت در هر ركعت حمد و بيست مرتبه إنا أنزلناه

منبع (ادامه مطلب ...):

https://ahlolbait.com/doa/2144

موارد مرتبط:

مشاهده / دریافت کلیه مطالب:

https://wisgoon.com/ya-mahdi-fatemeh

وبلاگ دوم (قرآن / حدیث و ...):

http://yamahdi788.loxblog.com/

بیانات امام حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 عدالت اجتماعی

امام خامنه ای

مظهر عدل پروردگار، امام زمان(عج) است و می‌دانیم که بزرگترین خصوصیت امام زمان(علیه‌الصلاةوالسلام) - که در دعاها و زیارات و روایات آمده است - عدالت می‌باشد: «یملأ الله به الارض قسطا و عدلا». ما باید امروز جامعه را جامعه‌ی عدالت بکنیم. در بنای یک جامعه، عدالت از همه چیز مهمتر است. عدالت، به معنای عدم تبعیض در حقوق و حدود و احکام است. عدالت، یعنی کمک به مردم محروم و ضعیف. عدالت، یعنی این‌که برنامه‌ها و حرکت کلی کشور، در جهت تأمین زندگی مستضعفان باشد. عدالت، به معنای این است که کسانی که در زیر سایه‌ی سنگین نظام طاغوتی، از حقوق خود محروم ماندند، به حقوقشان برسند. عدالت، یعنی این‌که عده‌ی خاصی برای خودشان حق ویژه‌یی قایل نباشند. عدالت، یعنی این‌که حقوق انسانی و اجتماعی و عمومی و حدود الهی، یکسان بر مردم اجرا شود. اگر جلوی کسانی که با تکیه بر فریب و زور و یا بر اساس کارهای ناصحیح و مبتنی بر عقلهای مادی و منحرف از معنویت، توانستند به چیزهایی که حق آنها نبوده است، دست پیدا کنند، گرفته شود تا فرصتی برای ادامه‌ی کار خود پیدا نکنند، عدالت تحقق پیدا کرده است.۱۳۶۹/۰۱/۲۲

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2291&nt=2&year=1369#12185

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

موارد مرتبط:

مشاهده / دریافت کلیه مطالب:

https://wisgoon.com/ya-mahdi-fatemeh

وبلاگ دوم (قرآن / حدیث و ...):

http://yamahdi788.loxblog.com/

اسلام ناب محمدی

امام خامنه ای:

امام حسن مجتبی کاری کرد که جریان اصیل اسلام که از مکه شروع شده بود و به حکومت اسلامی و به زمان امیر المؤمنین و زمان خود او رسیده بود در مجرای دیگری، جریان پیدا بکند؛ منتها اگرنه به شکل حکومت زیرا ممکن نبود لااقل دوباره به شکل نهضت جریان پیدا کند. این، دوره‏ی سوم اسلام است. اسلام، دوباره نهضت شد. اسلام ناب، اسلام اصیل، اسلام ظلم‏ستیز، اسلام سازش‏ناپذیر، اسلام دور از تحریف و مبرّا از اینکه بازیچه‏ی دست هواها و هوسها بشود، باقی ماند؛ اما در شکل نهضت باقی ماند. یعنی در زمان امام حسن (علیه الصّلاة و السّلام)، تفکر انقلابیِ اسلامی که دوره‏یی را طی کرده بود و به قدرت و حکومت رسیده بود دوباره برگشت و یک نهضت شد. البته در این دوره، کار این نهضت، به مراتب مشکل‏تر از دوره‏ی خود پیامبر بود؛ زیرا شعارها در دست کسانی بود که لباس مذهب را بر تن کرده بودند؛ درحالی‏که از مذهب نبودند. مشکلیِ کار ائمه‏ی هدی (علیهم‏السّلام)، اینجا بود.1369/01/22

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2291&nt=2&year=1369#12185

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

موارد مرتبط:

مشاهده / دریافت کلیه مطالب:

https://wisgoon.com/ya-mahdi-fatemeh

وبلاگ دوم (قرآن / حدیث و ...):

http://yamahdi788.loxblog.com/

امام خامنه ای:

اگر امام حسن(ع) صلح نمی‌کرد، تمام ارکان خاندان پیامبر(ص) را از بین می‌بردند و کسی را باقی نمی‌گذاشتند که حافظ نظام ارزشی اصیل اسلام باشد. همه چیز بکلی از بین می‌رفت و ذکر اسلام برمی‌افتاد و نوبت به جریان عاشورا هم نمی‌رسید. اگر بنا بود امام مجتبی‌(علیه‌السّلام)، جنگ با معاویه را ادامه بدهد و به شهادت خاندان پیامبر منتهی بشود، امام حسین(ع) هم باید در همین ماجرا کشته می‌شد، اصحاب برجسته هم باید کشته می‌شدند، «حجربن‌عدی»ها هم باید کشته می‌شدند، همه باید از بین می‌رفتند و کسی که بماند و بتواند از فرصتها استفاده بکند و اسلام را در شکل ارزشیِ خودش باز هم حفظ کند، دیگر باقی نمی‌ماند. این، حق عظیمی است که امام مجتبی‌(علیه‌الصّلاةوالسّلام) بر بقای اسلام دارد ... امیدواریم خداوند به همه‌ی ما بصیرتی عنایت کند، تا بتوانیم این بزرگوار را بشناسیم و نگذاریم پرده‌ی جهالت و غبار بدشناختی‌یی که تا مدتها بر چهره‌ی آن بزرگوار بوده، باقی بماند. یعنی حقیقت را باید همه بفهمند و بدانند که صلح امام مجتبی‌(علیه‌الصّلاةوالسّلام)، همان‌قدر ارزش داشت که شهادت برادر بزرگوارش، امام حسین(علیه‌الصّلاةوالسّلام) ارزش داشت. و همان‌قدر که آن شهادت به اسلام خدمت کرد، آن صلح هم همان‌قدر یا بیشتر به اسلام خدمت کرد.

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2291&nt=2&year=1369#12185

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

موارد مرتبط:

مشاهده / دریافت کلیه مطالب:

https://wisgoon.com/ya-mahdi-fatemeh

وبلاگ دوم (قرآن / حدیث و ...):

http://yamahdi788.loxblog.com/

امام خامنه ای:

امام حسین، جزو مدافعان ایده‌ی صلح امام حسن بود

امام حسین(علیه‌السّلام)، جزو مدافعان ایده‌ی صلح امام حسن(ع) بود. وقتی که در یک مجلس خصوصی، یکی از یاران نزدیک - از این پُرشورها و پُرحماسه‌ها - به امام مجتبی(علیه‌الصّلاةوالسّلام) اعتراضی کرد، امام حسین با او برخورد کردند: «فغمز الحسین فی وجه حجر»(1). هیچ‌کس نمیتواند بگوید که اگر امام حسین به جای امام حسن بود، این صلح انجام نمیگرفت. نخیر، امام حسین با امام حسن بود و این صلح انجام گرفت و اگر امام حسن(علیه‌السّلام) هم نبود و امام حسین(علیه‌السّلام) تنها بود، در آن شرایط، باز هم همین کار انجام میگرفت و صلح میشد.1369/01/22

1 ) شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏16، ص: 15

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2291&nt=2&year=1369#12185

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

موارد مرتبط:

مشاهده / دریافت کلیه مطالب:

https://wisgoon.com/ya-mahdi-fatemeh

وبلاگ دوم (قرآن / حدیث و ...):

http://yamahdi788.loxblog.com/

به یاد شهداء

خاطره فرزند شهید سلیمانی از افطار حاج قاسم با رزمنده ها در خط

تلفن خانه زنگ خورد. بابا بود با صدای خسته. پرسیدم افطار كردید؟ گفتند بچه‌ها برايم در قرارگاه افطار آماده كردند اما نرفتم و در خط ماندم و با رزمنده‌ها سفره انداختيم و نان پنير مختصری خورديم. گفتم چرا قرارگاه نرفتید؟ گفتند «ميترسم در غيبتم مظلومی با زبان روزه، اسير و يا شهید شود».

حاج قاسم و ما ادراک حاج قاسم

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

موارد مرتبط:

مشاهده / دریافت کلیه مطالب:

https://wisgoon.com/ya-mahdi-fatemeh

وبلاگ دوم (قرآن / حدیث و ...):

http://yamahdi788.loxblog.com/

شهدای فاطمیون شهید مدافع حرم شهید عزیز احمدی

تاریخ شهادت : 1394/11/12 محل شهادت : سوریه

منبع (ادامه مطلب ...):

https://harimeharam.ir/shahid/238

https://harimeharam.ir/shohada/24/6

موارد مرتبط:

مشاهده / دریافت کلیه مطالب:

https://wisgoon.com/ya-mahdi-fatemeh

وبلاگ دوم (قرآن / حدیث و ...):

http://yamahdi788.loxblog.com/

امام خامنه ای:

یکی از مصداقهای پیام شهیدان برای امروز ما درباره گرایش پیدا نکردن به دشمن است، «اگر به ما بشنوانند این پیامها را، دیگر این گرایش به شرق و به غرب و به دشمن و به کفر و الحاد و مانند اینها، از بین ما رخت بر خواهد بست.» 1397/08/14

شهید مدافع حرم شهید منصور عباسی هفشجانی (ابوسجاد)

تاریخ شهادت : 1396/09/10 | محل شهادت : بوکمال - سوریه

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=42641

https://harimeharam.ir/shahid/467

موارد مرتبط:

مشاهده / دریافت کلیه مطالب:

https://wisgoon.com/ya-mahdi-fatemeh

وبلاگ دوم (قرآن / حدیث و ...):

http://yamahdi788.loxblog.com/

شهید مدافع حرم شهید علی اصغر شیردل

تـاریخ شـهادت : 1394/2/30 سوریه

منبع (ادامه مطلب ...):

https://www.golzar.info/59593

موارد مرتبط:

مشاهده / دریافت کلیه مطالب:

https://wisgoon.com/ya-mahdi-fatemeh

وبلاگ دوم (قرآن / حدیث و ...):

http://yamahdi788.loxblog.com/

برخی پیوندها:

مفاتیح الجنان     |     در فضیلت مبارک رمضان

اعمال و ادعیه ماه مبارک رمضان    |     نمازهای های ماه رمضان

مجموعه ویژه نامه های ماه مبارک رمضان     |     ویژه نامه ماه مبارک رمضان

ویژه نامه ماه مبارک رمضان

منبع (کانال فضیلتها)

کانال طاووس الجَنَّه     |    کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

وبلاگ 1:

https://qaem14.blog.ir/

وبلاگ 2 (قرآن / حدیث و ...):

http://yamahdi788.loxblog.com/

مشاهده / دریافت کلیه مطالب:

https://wisgoon.com/ya-mahdi-fatemeh

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه مبارک رمضان , ,
:: برچسب‌ها: یا زهراء سلام الله علیها , سوره مبارکه حدید , سوره حدید , حدید , مدینه , قرآن , پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله و سلم , اسم اعظم , سوره حشر , امام صادق علیه السلام , سوره مجادله , نمازهای واجب , مداومت , عذاب , بدی , فقر , نیاز شدید , مجمع البیان , کنزالعمال , ثواب الاعمال , رضاى پروردگار , رضای خدا , پيامبران , نمازگزار , محبت فرشتگان , هدايت , ايمان , نور معرفت , بركت در روزى , نماز , دین , رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم , عبرت گرفتن , تشییع جنازه , اجر اخروی , شرکت در تشییع جنازه , امام باقر علیه السلام , روز قیامت , جنازه , شفاعت , فرشته , تلقین , وقت احتضار , مردگان , لا اله الا الله , ولایت اهل‌بیت علیهم‌‌السلام , بهشتیان , زنده , محزون , شادان , مرگ ناگهانى , شیوع اپیدمی , کثرت عبادت , کثرت عبادت امام سجاد علیه السلام , دعا , بلا , ماه مبارک رمضان , مفاتیح الجنان , امام خامنه ای , امام زمان (عج) , عدالت , اسلام ناب محمدی , امام حسن مجتبی , صلح امام حسن علیه السلام , امام حسین علیه السلام , مدافعان , ایده , شهید سلیمانی , افطار , حاج قاسم , رزمنده , خط , شهدای فاطمیون , شهید مدافع حرم , شهید عزیز احمدی , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات 7 الی 13 ... | عبادت بی فایده ... | شهید مدافع حرم شهید مازیار کریمی...

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات 14 الی 17 ... | شهید محمد شریف سروری ... | شهید عباس دانشگر ...

https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

عمل صالح

امام رضا علیه السلام:

لا تدعوا العمل الصالح و الاجتهاد في العبادة اتكالا على حب آل محمد (ع) و لا تدعوا حب آل محمد (ع) و التسليم لأمرهم اتكالا على العبادة فإنه لا يقبل أحدهما دون الآخر

مبادا اعمال نیک را به اتکاى دوستى آل محمد (ص) رها کنید، مبادا دوستى آل محمد (ص) را به اتکاى اعمال صالح از دست بدهید، زیرا هیچ کدام از ایـن دو، به تنهایى پذیرفته نمى شود.

فقه الرضا ص 339 - بحارالانوار(ط-بیروت) ج 75، ص 347 و 348

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

مقام معنوی حضرت فاطمه ی زهراء سلام الله علیها

الگوی زنی که اسلام میخواهد بسازد ...

ازدواج

دنیای غرب، زن را به ابتذال کشاند ...

مسأله‌ی حجاب، به معنای ...

اسلام می‌خواهد که ...

محور و مرکز امید مردم ...

اهمیت شعر ...

کاری که دشمن میتواند بکند ...

خاطره‌ی انقلاب را بزرگ بشمارید ... تمایل دشمن را خنثی کنید.

کاری که دشمن میتواند بکند ...

عبرت های انقلاب

نقشه راه امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه)

https://farsi.khamenei.ir/FA/Qesar/qesar.jsp

https://hajj.ir/fa/83918

شهدای مدافع حرم گیلان

 {إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ} (مائده: 55)

سرپرست و ولي شما تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده‏اند؛ همانان كه نماز را برپا مي‏دارند و در حال ركوع زكات مي‏دهند.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام خامنه ای: با تمام وجود از اسلام و انقلاب و نظام دفاع كنيد.

شهید مدافع حرم شهید سجاد طاهرنیا

شهادت:3 آبان 1394 سوریه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا

سرداری که یک تنه ۶ ساعت جلوی داعش ایستاد

ویژه نامه شهدای فرهنگی استان ایلام

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر قرآن کریم , عمل صالح , امام رضا علیه السلام , اعمال نیک , دوستى آل محمد (ص) , مقام معنوی , حضرت فاطمه ی زهراء سلام الله علیها , الگو , زن , اسلام , ازدواج , دنیای غرب , ابتذال , حجاب , امید , اهمیت شعر , اهمیت , شعر , دشمن , انقلاب , دشمن , خنثی , عبرت های انقلاب , نقشه راه , امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) , امام خامنه ای , اسلام و انقلاب , نظام , دفاع , شهید مدافع حرم , شهید سجاد طاهرنیا , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۳

۳حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ ديناً فَمَنِ اضْطُرَّ في مَخْمَصَة غَيْرَ مُتَجانِف لاِ ِثْم فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ

ترجمه
۳ـ گوشت مردار، و خون، و گوشت خوك، و حيواناتى كه به غير نام خدا ذبح شوند، و حيوانات خفه شده، و به زجر كشته شده، و آنها كه بر اثر پرت شدن از بلندى بميرند، و آنها كه به ضرب شاخ حيوانى مرده، و باقيمانده صيد حيوان درنده ـ مگر آن كه (به موقع) آن را سر ببريد ـ و آنها كه براى بت ها ذبح مى شوند، (همه) بر شما حرام شده است; و (همچنين) قسمت كردن گوشت حيوان به وسيله چوبه هاى تيرِ مخصوص بخت آزمائى; تمام اين اعمال، فسق و گناه است. ـ امروز، كافران از (زوال) آئين شما مأيوس شدند; بنابراين، از آنها نترسيد; و از (مخالفت) من بترسيد! امروز، دين شما را كامل كردم; و نعمت خود را بر شما تمام نمودم; و اسلام را به عنوان آئين (جاودان) شما پذيرفتم ـ اما آنها كه در حال گرسنگى، دستشان به غذاى ديگرى نرسد، و متمايل به گناه نباشند، (مانعى ندارد كه از گوشت هاى ممنوع بخورند;) خداوند آمرزنده و مهربان است.

تفسیر
در آغاز اين سوره، اشاره به حلال بودن گوشت چهار پايان به استثناى آنچه بعداً خواهد آمد، شده بود، آيه مورد بحث، در حقيقت همان استثناهائى است كه وعده داده شده. در اين آيه حكم به تحريم يازده چيز شده است كه بعضى از آنها در آيات ديگر قرآن نيز بيان گرديده، و تكرار آن جنبه تأكيد دارد. 1 ـ نخست مى فرمايد: «مردار بر شما حرام شده است» (حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ). 2 ـ همچنين «خون» (وَ الدَّمُ). 3 ـ و «گوشت خوك» (وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ). 4 ـ «و حيواناتى كه طبق سنت جاهليت به نام بت ها و اصولاً به غير نام خدا ذبح شوند» (وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ). درباره تحريم اين چهار چيز و فلسفه آن در جلد اول تفسير «نمونه» ذيل آيه 173 سوره «بقره» ، توضيح كافى داده ايم. 5 ـ و نيز «حيواناتى كه خفه شده باشند حرامند» (وَ الْمُنْخَنِقَةُ). خواه به خودى خود، يا به وسيله دام، و خواه به وسيله انسان اين كار انجام گردد، چنان كه در زمان جاهليت معمول بوده كه گاهى حيوان را در ميان دو چوب يا در ميان دو شاخه درخت سخت مى فشردند تا بميرد و از گوشتش استفاده كنند. در بعضى از روايات نقل شده كه: «مجوس» مخصوصاً مقيّد بودند حيوانات را از طريق خفه كردن بكشند، سپس از گوشتشان استفاده كنند، بنابراين ممكن است آيه ناظر به وضع آنها نيز باشد 6 ـ «و حيواناتى كه با شكنجه و ضرب، جان بسپارند و يا به بيمارى از دنيا بروند» (وَ الْمَوْقُوذَةُ) در تفسير «قرطبى» نقل شده: در ميان عرب معمول بود كه بعضى از حيوانات را به خاطر بت ها آن قدر مى زدند تا بميرد و آن را يك نوع عبادت مى دانستند! 3 7 ـ «و حيواناتى كه بر اثر پرت شدن از بلندى بميرند» (وَ الْمُتَرَدِّيَةُ). 8 ـ «و حيواناتى كه به ضرب شاخ مرده باشند» (وَ النَّطيحَةُ). 9 ـ «و حيواناتى كه به وسيله حمله درندگان كشته شوند» (وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ). ممكن است يكى از فلسفه هاى تحريم اين پنج نوع از گوشت هاى حيوانات آن باشد كه خون به قدر كافى از آنها بيرون نمى رود; زيرا تا زمانى كه رگ هاى اصلى گردن بريده نشود، خون به قدر كافى بيرون نخواهد ريخت، و مى دانيم خون مركز انواع ميكروب ها است و با مردن حيوان، قبل از هر چيز، خون عفونت پيدا مى كند. و به تعبير ديگر، اين چنين گوشت ها يك نوع مسموميت دارند و جزء گوشت هاى سالم محسوب نخواهند شد، مخصوصاً اگر حيوان بر اثر شكنجه، يا بيمارى و يا تعقيب حيوان درنده اى بميرد، مسموميت بيشترى خواهد داشت. به علاوه جنبه معنوى ذبح كه با ذكر نام خدا و رو به قبله بودن حاصل مى شود در هيچ يك از اينها نيست. ولى اگر قبل از آن كه اين حيوانات جان بسپرند به آنها برسند، با آداب اسلامى آنها را سر ببرند و خون به قدر كافى از آنها بيرون بريزد، حلال خواهند بود و لذا به دنبال تحريم موارد فوق مى فرمايد: «مگر آن كه به موقع و با شرايط آن را ذبح كنيد» (إِلاّ ما ذَكَّيْتُمْ). بعضى از مفسران احتمال داده اند: اين استثناء تنها به قسم اخير يعنى «وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ» بر مى گردد. ولى اكثر مفسران معتقدند: به تمام اقسام بر مى گردد، و اين نظر به حقيقت نزديك تر است. ممكن است سؤال شود: چرا با وجود «مَيْتَة» در آغاز آيه، اين موارد ذكر گرديده است، مگر تمام آنها داخل در مفهوم «مَيْتَة» نيست؟ در پاسخ مى گوئيم: «مَيْتَة» از نظر فقهى و شرعى مفهوم وسيعى دارد، يعنى هر حيوانى كه با طريق شرعى ذبح نشده باشد در مفهوم «مَيْتَة» داخل است، ولى در لغت، «مَيْتَة» معمولاً به حيوانى گفته مى شود كه خود به خود بميرد. بنابراين، موارد فوق در مفهوم لغوى «مَيْتَة» داخل نيست و لااقل احتمال اين را دارد كه داخل نباشد و لذا نيازمند به بيان است.

10 ـ در زمان جاهليت، بت پرستان سنگ هائى در اطراف «كعبه» نصب كرده بودند كه شكل و صورت خاصى نداشت، آنها را «نُصب» مى ناميدند، در مقابل آنها قربانى مى كردند و خون قربانى را به آنها مى ماليدند، و فرق آنها با بت، اين بود كه بت ها همواره داراى اشكال و صور خاصى بودند، اما «نُصب» چنين نبودند، قرآن در آيه فوق، اين گونه گوشت ها را تحريم كرده، مى گويد: «و آنچه در برابر يا روى نصب ذبح شوند» (وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ). روشن است: تحريم اين نوع گوشت جنبه اخلاقى و معنوى دارد، نه جنبه مادّى و جسمانى، و در واقع يكى از اقسام «ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ» مى باشد، كه به خاطر رواجش در ميان عرب جاهلى، به آن تصريح شده است. 11 ـ نوع ديگرى از حيواناتى كه تحريم آن در آيه فوق آمده، آنها است كه به صورت «بخت آزمائى» ذبح و تقسيم مى گرديده و آن چنين بوده كه: ده نفر با هم شرط بندى مى كردند، حيوانى را خريدارى و ذبح نموده، سپس ده چوبه تير كه روى هفت عدد از آنها عنوان «برنده» و سه عدد عنوان «بازنده» ثبت شده بود، در كيسه مخصوصى مى ريختند و به صورت قرعه كشى آنها را به نام يك يك از آن ده نفر بيرون مى آوردند، هفت چوبه برنده به نام هر كس مى افتاد سهمى از گوشت بر مى داشت، و چيزى در برابر آن نمى پرداخت، ولى آن سه نفر كه تيرهاى بازنده را دريافت داشته بودند، بايد هر كدام يك سوم قيمت حيوان را بپردازند، بدون اين كه سهمى از گوشت داشته باشند. اين چوبه هاى تير را «ازلام» جمع «زلم» (بر وزن قلم) مى ناميدند، اسلام خوردن اين گوشت ها را تحريم كرد، نه به خاطر اين كه اصل گوشت حرام بوده باشد، بلكه به خاطر اين كه جنبه «قمار» و بخت آزمائى دارد، مى فرمايد: «و آنچه را به وسيله چوب هاى مخصوصى بخت آزمائى قسمت مى كنيد» (وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالأَزْلامِ). روشن است: تحريم «قمار» و مانند آن اختصاص به گوشت حيوانات ندارد، بلكه در هر چيز انجام گيرد ممنوع است و تمام زيان هاى فعاليت هاى حساب نشده اجتماعى و برنامه هاى خرافى در آن جمع مى باشد. و در پايان براى تأكيد بيشتر روى تحريم آنها مى فرمايد: «تمام اين اعمال فسق است و خروج از اطاعت پروردگار» (ذلِكُمْ فِسْقٌ) بعد از بيان احكام فوق، دو جمله پرمعنى در آيه مورد بحث به چشم مى خورد، نخست مى گويد: «امروز كافران از دين شما مأيوس شدند، بنابراين از آنها نترسيد و تنها از (مخالفت) من بترسيد» (الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ). سپس مى فرمايد: «امروز دين و آئين شما را كامل كردم، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم، و اسلام را به عنوان آئين شما پذيرفتم» (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ ديناً). و در پايان آيه بار ديگر به مسائل مربوط به گوشت هاى حرام بازگشته، و حكم صورت اضطرار را بيان كرده، مى گويد: «كسانى كه به هنگام گرسنگى ناگزير از خوردن گوشت هاى حرام شوند در حالى كه تمايل به گناه نداشته باشند خوردن آن براى آنها حلال است; زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است» (فَمَنِ اضْطُرَّ في مَخْمَصَة غَيْرَ مُتَجانِف لاِ ِثْم فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ). و به هنگام ضرورت بندگان خود را به مشقت نمى افكند و آنها را كيفر نمى دهد. «مَخْمَصَه» از ماده «خَمْص» (بر وزن لمس) به معنى «فرورفتگى» است، و به معنى گرسنگى شديد كه باعث فرورفتگى شكم مى شود نيز آمده است خواه به هنگام قحطى باشد يا به هنگام گرفتارى شخصى. «غَيْرَ مُتَجانِف لاِ ِثْم» به معنى آن است كه تمايل به گناه نداشته باشد، كه يا به عنوان تأكيد مفهوم اضطرار آمده. يا به منظور آن است كه به هنگام ضرورت زياده روى در خوردن گوشت حرام نكند، و آن را حلال نشمرد. يا آن كه مقدمات اضطرار را خودش فراهم نساخته باشد. و يا آن كه در سفرى كه براى انجام كار حرامى در پيش گرفته، گرفتار چنان ضرورتى نشود. ممكن است همه اين معانى از اين عبارت منظور باشد.

آنچه از مجموع بحث هاى فوق و ساير منابع اسلامى استفاده مى شود، اين است كه: اسلام در مورد بهره بردارى از گوشت ها ـ همانند ساير دستورهايش ـ يك روش كاملاً اعتدالى را در پيش گرفته، يعنى نه همانند مردم زمان جاهليت كه از هر نوع گوشتى مى خوردند، اعم از گوشت سوسمار، مردار و امثال آن، و يا همانند بسيارى از غربى هاى امروز كه حتى از خوردن گوشت خرچنگ و كرم ها چشم پوشى نمى كنند. و نه مانند «هندوها» كه مطلقاً خوردن گوشت را ممنوع مى دانند، بلكه، گوشت حيواناتى كه داراى تغذيه پاك بوده و مورد تنفّر نباشند حلال كرده بر روى روش هاى افراطى و تفريطى خط بطلان كشيده و براى استفاده از گوشت ها شرائطى مقرّر داشته است، به اين ترتيب كه: الف ـ حيواناتى كه از گوشت آنها استفاده مى شود، بايد از حيوانات علف خوار باشند; زيرا گوشت حيوانات گوشت خوار، بر اثر خوردن گوشت هاى مردار و آلوده، غالباً ناسالم و مايه انواع بيمارى ها است، به خلاف چهارپايان علف خوار كه معمولاً از غذاهاى سالم و پاك استفاده مى كنند. به علاوه، همان طور كه در گذشته ذيل آيه 173 سوره «بقره» گفتيم هر حيوانى صفات خويش را از طريق گوشت خود، به كسانى كه از آن مى خورند منتقل مى كند. بنابراين، تغذيه از گوشت حيوانات درنده صفت قساوت و درندگى را در انسان تقويت مى نمايد. و نيز به همين دليل است كه در اسلام حيوانات جَلاّل يعنى حيواناتى كه از نجاست تغذيه مى كنند، تحريم شده است. ب ـ حيواناتى كه از گوشتشان استفاده مى شود، بايد مورد تنفّر نبوده باشند. ج ـ و نيز بايد زيانى براى جسم يا روح انسان توليد نكنند. د ـ حيواناتى كه در مسير شرك و بت پرستى و مانند آنها قربانى مى شوند، چون از نظر معنوى ناپاكند، تحريم شده اند. هـ ـ يك سلسله دستورها در اسلام براى طرز ذبح حيوانات وارد شده كه هر كدام به نوبه خود، داراى اثر بهداشتى يا اخلاقى مى باشد.

در اينجا بحث مهمى پيش مى آيد كه: منظور از «اليوم» (امروز) كه در دو جمله بالا تكرار شده چيست؟ يعنى كدام روز است كه اين «چهار جهت» در آن جمع شده، هم كافران در آن مأيوس شده اند، و هم دين كامل شده، هم نعمت خدا تكامل يافته، هم خداوند آئين اسلام را به عنوان آئين نهائى مردم جهان پذيرفته است. در اين مورد، در ميان مفسران سخن بسيار است، ولى آنچه جاى شك نيست اين است كه: چنين روزى بايد روز بسيار مهمى در تاريخ زندگى پيامبر (صلى الله عليه وآله) باشد، نه يك روز ساده و عادى و معمولى; زيرا اين همه اهميت براى يك روز عادى معنى ندارد. لذا در پاره اى از روايات آمده است: بعضى از يهود و نصارى با شنيدن اين آيه، گفتند: اگر چنين آيه اى در كتب آسمانى ما نقل شده بود، ما آن روز را روز عيد قرار مى داديم اكنون بايد از روى قرائن، نشانه ها و تاريخ نزول اين آيه، و اين سوره و تاريخ زندگانى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و رواياتى كه از منابع مختلف اسلامى به دست ما رسيده، اين روز مهم را پيدا كنيم: 1 ـ آيا منظور روزى است كه احكام بالا درباره گوشت هاى حلال و حرام نازل شده؟ قطعاً چنين نيست; زيرا نزول اين احكام واجد اين همه اهميت نيست نه باعث تكميل دين است; زيرا آخرين احكامى نبوده كه بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نازل شده، به دليل اين كه: در دنباله اين سوره به احكام ديگرى نيز برخورد مى كنيم، علاوه بر اين نزول اين احكام سبب يأس كفار نمى شود، چيزى كه سبب يأس كفار مى شود، فراهم ساختن پشتوانه محكمى براى آينده اسلام است. و به عبارت ديگر، نزول اين احكام و مانند آن تأثير چندانى در روحيه كافران ندارد و اين كه گوشت هائى حلال يا حرام باشد، آنها حساسيتى روى آن ندارند. 2 ـ آيا منظور از آن «روز عرفه» در آخرين حج پيامبر(صلى الله عليه وآله) است؟! (همان طور كه جمعى از مفسران احتمال داده اند). پاسخ اين سؤال نيز منفى است; زيرا نشانه هاى فوق بر آن روز نيز تطبيق نمى كند; چرا كه حادثه خاصى كه باعث يأس كفار بشود در آن روز واقع نشده، اگر منظور انبوه اجتماع مسلمانان است كه قبل از روز عرفه نيز در خدمت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) در «مكّه» بودند. و اگر منظور نزول احكام فوق در آن روز است كه آن نيز همان طور كه گفتيم چيز وحشتناكى براى كفار نبود. 3 ـ و آيا مراد «روز فتح مكّه» است (چنان كه بعضى احتمال داده اند) با اين كه تاريخ نزول اين سوره مدت ها بعد از فتح «مكّه» بوده است؟! 4 ـ و يا منظور روز «نزول آيات سوره برائت» است، كه آن هم مدت ها قبل از نزول اين سوره، بوده است؟! 5 و 6 ـ و از همه عجيب تر احتمالى است كه بعضى ديگر داده اند كه: اين روز، روز ظهور اسلام ، يا بعثت پيامبر(صلى الله عليه وآله) باشد، با اين كه آنها هيچگونه ارتباطى با روز نزول اين آيه ندارند و سال هاى متمادى در ميان آنها فاصله بوده است. بنابراين، هيچ يك از احتمالات ششگانه فوق با محتويات آيه سازگار نيست. در اينجا احتمال ديگرى نيز هست كه تمام مفسران شيعه آن را در كتب خود آورده اند و روايات متعددى آن را تأييد مى كند، و با محتويات آيه كاملاً سازگار است و آن اين كه: منظور «روز غدير خم» است، روزى كه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) امير مؤمنان على(عليه السلام) را رسماً براى جانشينى خود تعيين كرد، آن روز بود كه كفار در ميان امواج يأس فرو رفتند; زيرا انتظار داشتند آئين اسلام قائم به شخص باشد، با از ميان رفتن پيغمبر(صلى الله عليه وآله) اوضاع به حال سابق برگردد، و اسلام تدريجاً برچيده شود. اما هنگامى كه مشاهده كردند، مردى كه از نظر علم و تقوا و قدرت و عدالت بعد از پيامبر(صلى الله عليه وآله)، در ميان مسلمانان، بى نظير بود، به عنوان جانشينى پيامبر(صلى الله عليه وآله)انتخاب شد، و از مردم براى او بيعت گرفت، يأس و نوميدى نسبت به آينده اسلام، آنها را فرا گرفت و فهميدند آئينى است ريشه دار و پايدار. در اين روز بود كه آئين اسلام به تكامل نهائى خود رسيد; زيرا بدون تعيين جانشين براى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و بدون روشن شدن وضع آينده مسلمانان، اين آئين به تكامل نهائى نمى رسيد. آن روز بود كه نعمت خدا با تعيين رهبر لايقى همچون على (عليه السلام) براى آينده مردم كمال يافت. و نيز آن روز بود كه اسلام با تكميل برنامه هايش، به عنوان آئين نهائى از طرف خداوند پذيرفته شد (بنابراين جهات چهارگانه در آن جمع بوده).

علاوه بر اين، قرائن زير نيز اين تفسير را تأييد مى كند: الف ـ جالب توجه اين كه در تفسير «فخر رازى» و تفسير «روح المعانى» و تفسير «المنار» در ذيل اين آيه نقل شده است كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) بعد از نزول اين آيه بيش از هشتاد و يك روز عمر نكرد و با توجه به اين كه وفات پيامبر(صلى الله عليه وآله) در روايات اهل تسنن، و حتى در بعضى از روايات شيعه (مانند آنچه «كلينى» در كتاب معروف «كافى» نقل كرده است) روز دوازدهم ماه ربيع الاول بوده ، چنين نتيجه مى گيريم كه روز نزول آيه درست روز هيجدهم ذى الحجه بوده است ب ـ در روايات فراوانى كه از طرق معروف اهل تسنن و شيعه نقل شده، صريحاً اين مطلب آمده است كه: آيه شريفه فوق، در روز غدير خم و به دنبال ابلاغ ولايت على(عليه السلام) نازل گرديد، از جمله: 1 ـ دانشمند معروف سنّى «ابن جرير طبرى» در كتاب «ولايت» از «زيد بن ارقم» صحابى معروف، نقل مى كند كه: اين آيه در روز «غدير خم» درباره على(عليه السلام)نازل گرديد. 2 ـ «حافظ ابو نعيم اصفهانى» در كتاب «ما نزل من القرآن فى عَلىّ (عليه السلام) » از «ابو سعيد خدرى» (صحابى معروف) نقل كرده كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در غدير خم، على(عليه السلام) را به عنوان ولايت، به مردم معرفى كرد و مردم متفرق نشده بودند تا اين كه آيه «اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ...» نازل شد. در اين موقع پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: اَللّهُ أَكْبَرُ عَلى اِكْمالِ الدِّيْنِ وَ اِتْمامِ النِّعْمَةِ وَ رَضِىَ الرَّبِّ بِرِسالَتِى وَ بِالْوِلايَةِ لِعَلِىٍّ(عليه السلام) مِنْ بَعْدِى، ثُمَّ قالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ: «اللّه اكبر بر تكميل دين و اتمام نعمت پروردگار و خشنودى خداوند از رسالت من و ولايت على(عليه السلام) بعد از من، سپس فرمود: هر كس من مولاى اويم على(عليه السلام)مولاى او است، خداوندا! آن كس كه او را دوست بدارد دوست بدار، و آن كس كه او را دشمن دارد، دشمن بدار، هر كس او را يارى كند يارى كن، و هر كس دست از ياريش بر دارد دست از يارى او بردار». 3 ـ «خطيب بغدادى»، در تاريخ خود از «ابو هريره» از پيامبر(صلى الله عليه وآله) چنين نقل كرده كه: بعد از جريان غدير خم و پيمان ولايت على(عليه السلام) و گفتار عمر بن خطاب: «بَخٍّ بَخٍّ يَا بْنَ أَبِى طالِب أَصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُسْلِم» آيه «اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِيْنُكُمْ» نازل گرديد در كتاب نفيس «الغدير» علاوه بر روايات سه گانه فوق، سيزده روايت ديگر نيز در اين زمينه نقل شده است. در كتاب «احقاق الحق» ، از جلد دوم تفسير «ابن كثير»، صفحه 14 و از «مناقب خوارزمى» ، صفحه 47 نزول اين آيه را درباره داستان غدير از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل كرده است در تفسير «برهان» و «نور الثقلين» نيز ده روايت از طرق مختلف نقل شده كه اين آيه درباره على(عليه السلام) يا روز «غدير خم» نازل گرديده، كه نقل همه آنها نيازمند به رساله جداگانه است مرحوم «علامه سيّد شرف الدين» در كتاب «المراجعات» چنين مى گويد: «نزول اين آيه را در روز غدير در روايات صحيحى كه از امام باقر(عليه السلام) و امام صادق(عليه السلام) نقل شده، ذكر گرديده و اهل سنت، شش حديث با اسناد مختلف از پيامبر(صلى الله عليه وآله)در اين زمينه نقل كرده اند كه صراحت در نزول آيه در اين جريان دارد» از آنچه در بالا گفتيم روشن مى شود: اخبارى كه نزول آيه فوق را در جريان غدير بيان كرده، در رديف خبر واحد نيست كه بتوان با تضعيف بعضى اسناد آن، آنها را ناديده گرفت. بلكه اخبارى است كه اگر متواتر نباشد لااقل مستفيض است، و در منابع معروف اسلامى نقل شده، اگر چه بعضى از دانشمندان متعصب اهل تسنن، مانند: «آلوسى» در تفسير «روح المعانى» تنها با تضعيف سند يكى از اين اخبار كوشيده اند بقيه را به دست فراموشى بسپارند و چون روايت را بر خلاف مذاق خويش ديده اند، مجعول و نادرست قلمداد كنند. و يا مانند نويسنده تفسير «المنار» با تفسير ساده اى از آيه گذشته، بدون اين كه كمترين اشاره اى به اين روايات كند، شايد خود را در بن بست ديده كه اگر بخواهد روايات را ذكر كرده و تضعيف كند بر خلاف انصاف است و اگر بخواهد قبول كند بر خلاف مذاق او است!

نكته جالبى كه بايد در اينجا به آن توجه كرد اين است كه: قرآن در سوره «نور» آيه 55 چنين مى گويد: وَعَدَ اللّهُ الَّذِيْنَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِيْنَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِيْنَهُمُ الَّذِى ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً...: «خداوند به آنهائى كه از شما ايمان آوردند و عمل صالح انجام داده اند وعده داده است كه آنها را خليفه در روى زمين قرار دهد همان طور كه پيشينيان آنانرا چنين كرد، و نيز وعده داده آئينى را كه براى آن پسنديده است مستقر و مستحكم گرداند، و بعد از ترس به آنها آرامش بخشد». در اين آيه خداوند مى فرمايد: آئينى را كه براى آنها «پسنديده» در روى زمين مستقر مى سازد. با توجه به اين كه: سوره «نور» قبل از سوره «مائده» نازل شده است، و با توجه به جمله «رَضِيْتُ لَكُمُ الاِسْلامُ دِيْناً» كه در آيه مورد بحث، درباره ولايت على(عليه السلام)نازل شده، چنين نتيجه مى گيريم كه اسلام در صورتى در روى زمين مستحكم و ريشه دار خواهد شد كه با «ولايت» توأم باشد; زيرا اين همان اسلامى است كه خدا «پسنديده» و وعده استقرار و استحكامش را داده است. و به عبارت روشن تر، اسلام در صورتى عالمگير مى شود كه از مسأله ولايت اهل بيت(عليهم السلام) جدا نگردد. مطلب ديگرى كه از ضميمه كردن «آيه سوره نور» با «آيه مورد بحث» استفاده مى شود اين است كه: در آيه سوره «نور» سه وعده به افراد با ايمان داده شده است: نخست خلافت در روى زمين. ديگر امنيت و آرامش براى پرستش پروردگار. و سوم استقرار آئينى كه مورد رضايت خدا است. اين سه وعده در روز «غدير خم» با نزول آيه «اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِيْنُكُمْ...» جامه عمل به خود پوشيد; زيرا نمونه كامل فرد با ايمان و عمل صالح، يعنى على(عليه السلام) به جانشينى پيامبر(صلى الله عليه وآله) نصب شد و به مضمون جمله « اليَوْمَ يَئِسُ الَّذِيْنَ كَفَرُوا مِنْ دِيْنِكُمْ » مسلمانان در آرامش و امنيت نسبى قرار گرفتند و نيز به مضمون «وَ رَضِيْتُ لَكُمُ الاِسْلامُ دِيْناً» آئين مورد رضايت پروردگار در ميان مسلمانان استقرار يافت. البته اين تفسير، با رواياتى كه مى گويد آيه سوره «نور» در شأن مهدى(عليه السلام)نازل شده ، منافات ندارد; زيرا «آمَنُوا مِنْكُمْ...» داراى معنى وسيعى است كه يك نمونه آن در روز «غدير خم» انجام يافت و سپس در يك مقياس وسيع تر و عمومى تر در زمان قيام مهدى(عليه السلام) انجام خواهد يافت. بنابراين، كلمه «الارض» در آيه، به معنى همه كره زمين نيست، بلكه معنى وسيعى دارد كه هم ممكن است بر تمام كره زمين گفته شود، و هم به قسمتى از آن، چنان كه از موارد استعمال آن در قرآن نيز استفاده مى شود كه: گاهى بر قسمتى از زمين اطلاق شده و گاهى بر تمام زمين (دقت كنيد).

تنها سؤالى كه در مورد آيه باقى مى ماند اين است كه: اوّلاً ـ طبق اسناد فوق، و اسنادى كه در ذيل آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ اِلَيْكَ» خواهد آمد هر دو مربوط به جريان «غدير» است، پس چرا در قرآن ميان آن دو فاصله افتاده؟! يكى آيه 3 سوره «مائده» و ديگرى آيه 67 همين سوره است. ثانياً ـ اين قسمت از آيه كه مربوط به جريان «غدير» است، ضميمه به مطالبى شده كه درباره گوشت هاى حلال و حرام است و تناسب چندانى ميان اين دو به نظر نمى رسد در پاسخ بايد گفت: اوّلاً ـ مى دانيم آيات قرآن، و همچنين سوره هاى آن، بر طبق تاريخِ نزول، جمع آورى نشده است، بلكه بسيارى از سوره هائى كه در «مدينه» نازل شده مشتمل بر آياتى است كه در «مكّه» نازل گرديده و به عكس آيات مدنى را در لابلاى سوره هاى مكّى مشاهده مى كنيم. با توجه به اين حقيقت، جدا شدن اين دو آيه از يكديگر در قرآن جاى تعجب نخواهد بود (البته طرز قرار گرفتن آيات هر سوره تنها به فرمان پيامبر (صلى الله عليه وآله)بوده است). آرى، اگر آيات بر طبق تاريخ نزول جمع آورى شده بود جاى اين ايراد بود. ثانياً ـ ممكن است قرار دادن آيه مربوط به «غدير» در لابلاى احكام مربوط به غذاهاى حلال و حرام براى محافظت از تحريف و حذف و تغيير بوده باشد; زيرا بسيار مى شود براى محفوظ ماندن يك شىء نفيس آن را با مطالب ساده اى مى آميزند تا كمتر جلب توجه كند (دقت كنيد). حوادثى كه در آخرين ساعات عمر پيامبر(صلى الله عليه وآله) واقع شد، و مخالفت صريحى كه از طرف بعضى افراد براى نوشتن وصيتنامه از طرف پيامبر(صلى الله عليه وآله) به عمل آمد، تا آنجا كه حتى پيامبر(صلى الله عليه وآله) را (العياذ بالله) متهم به هذيان و بيمارى! و گفتن سخنان ناموزون كردند، و شرح آن در كتب معروف اسلامى اعم از كتب اهل تسنن و شيعه نقل شده 2 شاهد گويائى است بر اين كه بعضى از افراد حساسيت خاصى در مسأله خلافت و جانشينى پيامبر(صلى الله عليه وآله) داشتند و براى انكار آن حدّ و مرزى قائل نبودند! آيا چنين شرائطى ايجاب نمى كرد كه براى حفظ اسناد مربوط به خلافت و رساندن آن به دست آيندگان چنين پيش بينى هائى بشود؟ و با مطالب ساده اى آميخته گردد كه كمتر جلب توجه مخالفان سر سخت را بكند؟! از اين گذشته ـ همان طور كه دانستيم ـ اسناد مربوط به نزول آيه «اليَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ» درباره «غدير» و مسأله جانشينى پيامبر(صلى الله عليه وآله) تنها در كتب شيعه نقل نشده است كه چنين ايرادى متوجه شيعه شود. بلكه در بسيارى از كتب اهل تسنن نيز آمده است، و به طرق متعددى اين حديث از سه نفر از صحابه معروف نقل شده است.

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۴

۴يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ فَكُلُوا مِمّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَريعُ الْحِسابِ

ترجمه
۴ ـ از تو سؤال مى كنند چه چيزهايى براى آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاكيزه است، براى شما حلال گرديده; و (نيز) صيد حيوانات شكارى و سگ هاى تربيت يافته كه از آنچه خداوند به شما تعليم داده به آنها ياد داده ايد، پس از آنچه اين حيوانات براى شما (صيد مى كنند و) نگاه مى دارند، بخوريد; و نام خدا را بر آن ببريد; و از (معصيت) خدا بپرهيزيد كه خداوند سريع الحساب است»!

شان نزول
درباره آيه فوق شأن نزول هائى ذكر كرده اند كه مناسب تر از همه اين است: «زَيْد الخير» و «عدىّ بن حاتم» كه دو نفر از ياران پيامبر(صلى الله عليه وآله) بودند، خدمتش رسيده، عرض كردند: ما جمعيتى هستيم كه با سگ ها و بازهاى شكارى صيد مى كنيم، سگ هاى شكارى ما حيوانات وحشى حلال گوشت را مى گيرند، بعضى از آنها زنده به دست ما مى رسد، آن را سر مى بريم، ولى بعضى از آنها به وسيله سگ ها كشته مى شوند، و ما فرصت ذبح آنها را پيدا نمى كنيم و با اين كه مى دانيم خدا گوشت مردار را بر ما حرام كرده، تكليف ما چيست؟ آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

تفسیر
به دنبال احكامى كه درباره گوشت هاى حلال و حرام در دو آيه گذشته بيان شد، در اين آيه نيز، به قسمت ديگرى از آنها اشاره كرده و به عنوان پاسخ سؤالى كه در اين زمينه مطرح شده است، چنين مى فرمايد: «از تو درباره غذاهاى حلال سؤال مى كنند» (يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ). پس از آن به پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور مى دهد: نخست به آنها بگويد: «هر چيز پاكيزه اى براى شما حلال شده» (قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ). يعنى تمام آنچه را اسلام تحريم كرده در زمره «خبائث» و ناپاك ها است و هيچ گاه قوانين الهى، موجود پاكيزه اى كه طبعاً براى استفاده و انتفاع بشر آفريده شده، تحريم نكرده است و دستگاه «تشريع» در همه جا هماهنگ دستگاه «تكوين» است. آنگاه به سراغ صيدها رفته، مى گويد: «صيد حيوانات شكارى كه تحت تعليم شما قرار گرفته اند، يعنى از آنچه خداوند به شما تعليم داده به آنها آموخته ايد، براى شما حلال است» (وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ) «جوارح» در اصل، از ماده «جرح» گرفته شده كه گاهى به معنى «كسب» و گاهى به معنى «زخم» است، و به همين دليل به حيوانات صياد، اعم از پرندگان و غير پرندگان «جارحه» گفته مى شود، كه جمع آن «جوارح» است. يعنى حيوانى كه به صيد خود زخم وارد مى كند، و يا حيوانى كه براى صاحب خود كسب مى نمايد. و اگر به اعضاى بدن جوارح گفته مى شود، به خاطر آن است كه انسان به وسيله آنها كارى انجام مى دهد و اكتسابى مى كند. و به اين ترتيب ، جمله «وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ» تمام حيواناتى را كه براى شكار كردن تربيت مى شوند، شامل مى شود، ولى قيد «مُكَلِّبِين» كه به معنى تربيت كنندگان سگ هاى شكارى است و از ماده «كلب» به معنى سگ گرفته شده است، آن را اختصاص به سگ هاى شكارى مى دهد. و به همين دليل، صيد كردن با غير سگ هاى شكارى مانند: صيد به وسيله بازهاى شكارى و امثال آن را شامل نمى شود. لذا در فقه شيعه صيد «تنها» به وسيله سگ هاى شكارى مجاز است، اگر چه جمعى از مفسران و دانشمندان اهل تسنن، همه را مجاز مى دانند و قيد «مُكَلِّبِين» را به معنى وسيعى تفسير كرده اند كه اختصاصى به سگ ها ندارد. ولى همان طور كه گفتيم ماده اصلى اين لغت مفهوم آن را مخصوص به تربيت سگ هاى شكارى مى كند. البته اگر حيوانات شكارى ديگر صيدى را از پاى در آورند، ولى قبل از آن كه بميرد، با آداب شرعى ذبح كنيم حلال است. ضمناً جمله «تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ» اشاره به چند مطلب مى كند: نخست اين كه: بايد تعليم اين گونه حيوانات استمرار يابد و اگر تعليم خود را فراموش كنند و همانند يك سگ ولگرد حيوانى را بدرند، گوشت آن صيد، حلال نخواهد بود (چون فعل «تُعَلِّمُونَهُنَّ» مضارع است و مضارع دلالت بر استمرار دارد). ديگر اين كه: بايد تعليم و تربيت سگ مطابق اصول صحيحى باشد كه با مفهوم «مِمّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ» سازگار باشد. سوّم اين كه: سرچشمه همه علوم هر چند ساده و كوچك باشد از ناحيه خدا است و ما بدون تعليم او علمى نداريم. ضمناً بايد توجه داشت، منظور از تعليم سگ هاى شكارى اين است: چنان تربيت شوند كه به فرمان صاحبان خود حركت كنند و به فرمانشان باز گردند. ذكر اين نكته نيز لازم است، حيوانى را كه سگ ها شكار مى كنند، اگر زنده به دست آيد، بايد طبق آداب اسلامى ذبح شود، ولى اگر پيش از آن كه به آن برسند جان دهد، حلال است، اگر چه ذبح نشده باشد. سپس در ذيل آيه به دو شرط ديگر از شرائط حليت چنين صيدى اشاره كرده، مى فرمايد: «از صيدى كه سگ هاى شكارى براى شما نگاه داشته اند بخوريد» (فَكُلُوا مِمّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ). بنابراين، اگر سگ هاى شكارى عادت داشته باشند قسمتى از صيد خود را بخورند و قسمتى را واگذارند، چنان صيدى حلال نيست و داخل در جمله «وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ» كه در آيه قبل گذشت مى باشد، و در حقيقت چنين سگى نه تعليم يافته است و نه آنچه را كه نگاه داشته مصداق «عَلَيْكُم» (براى شما) مى باشد، بلكه براى خود صيد كرده است (ولى بعضى از فقهاء اين موضوع را به استناد رواياتى كه در منابع حديث آمده شرط ندانسته اند كه تفصيل آن در فقه آمده است). خلاصه اين كه: بايد آنها آن چنان تربيت شوند كه صيد خود را نخورند. ديگر اين كه: به هنگامى كه سگ شكارى رها مى شود، «نام خدا را ببريد» (وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللّهِ عَلَيْهِ). و در پايان براى رعايت تمام اين دستورات، مى فرمايد: «از خدا بپرهيزيد; زيرا خداوند، سريع الحساب است» (وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَريعُ الْحِسابِ).

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۵

۵الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ وَ لا مُتَّخِذي أَخْدان وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالإيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرين

ترجمه
َ ۵ ـ امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده; و (همچنين) طعام اهل كتاب، براى شما حلال است; و طعام شما براى آنها حلال; و (نيز) زنان پاكدامن از مسلمانان، و زنان پاكدامن از اهل كتاب، حلالند; هنگامى كه مهر آنها را بپردازيد و پاكدامن باشيد; نه زناكار، و نه دوست پنهانى و نامشروع گيريد. و كسى كه انكار كند آنچه را بايد به آن ايمان بياورد، اعمال او تباه مى گردد; و در سراى ديگر، از زيانكاران خواهد بود.

تفسیر
در اين آيه كه مكمّل آيات قبل است، نخست مى فرمايد: «امروز آنچه پاكيزه است براى شما حلال شده و غذاهاى اهل كتاب براى شما حلال و غذاهاى شما براى آنها حلال است» (الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ). در اين كه: منظور از «اليوم» (امروز) چيست؟ به عقيده جمعى از مفسران روز «عرفه» و به عقيده بعضى بعد از «فتح خيبر» است. ولى بعيد نيست همان روز «غدير خم» و پيروزى كامل اسلام بر كفار بوده باشد، چنان كه اشاره خواهد شد . و منظور از ذكر حلال بودن «طيّبات» در اينجا با اين كه قبل از اين روز هم حلال بوده، اين است كه مقدمه اى براى ذكر «حكم طعام اهل كتاب» باشد. اما اين كه: منظور از «طعام اهل كتاب» كه در اين آيه حلال شمرده شده است، چيست؟ بيشتر مفسران و دانشمندان اهل سنت، معتقدند: هر نوع طعامى را شامل مى شود، خواه گوشت حيواناتى باشد كه به دست خود آنها ذبح شده و يا غير آن. ولى اكثريت قاطع مفسران و فقهاى شيعه بر اين عقيده اند كه: منظور از آن غير از گوشت هائى است كه ذبيحه آنها باشد، تنها عده كمى از دانشمندان شيعه پيرو نظريه اولند. روايات متعددى كه از ائمه اهل بيت(عليهم السلام) نقل شده اين مطلب را تأكيد مى كند كه منظور از طعام در اين آيه، غير ذبيحه هاى اهل كتاب است. در تفسير «على بن ابراهيم» از امام صادق(عليه السلام) نقل شده كه درباره آيه فوق چنين فرمود: عَنى بِطَعامِهِمْ هاهُنَا الْحُبُوبَ وَ الْفاكِهَةَ غَيْرَ الذَّبائِحِ الَّتِى يَذْبَحُونَ فَاِنَّهُمْ لايَذْكُروُنَ اسْمَ اللّهِ عَلَيْها: «منظور از طعام اهل كتاب، حبوبات و ميوه ها است، نه ذبيحه هاى آنها; زيرا آنها هنگام ذبح نام خدا را نمى برند» دقت در روايات متعدد ديگرى كه در جلد 16 «وسائل الشيعه» در باب 51 از «ابواب اطعمه و اشربه»، صفحه 371 مذكور است، و دقت در آيات گذشته نشان مى دهد كه تفسير دوم (تفسير طعام به غير ذبيحه) به حقيقت نزديك تر است; زيرا همان طور كه امام صادق(عليه السلام) در روايت فوق اشاره فرموده، اهل كتاب غالب شرائط ذبح اسلامى را رعايت نمى كنند، نه نام خدا را مى برند و نه رو به سوى قبله حيوان را ذبح مى كنند، همچنين پايبند به رعايت ساير شرائط نيستند، چگونه ممكن است در آيات قبل، چنين حيوانى صريحاً تحريم شده باشد و در اين آيه حلال شمرده شود؟ بعد از بيان حليّت طعام اهل كتاب، درباره ازدواج با زنان پاكدامن از مسلمانان و اهل كتاب سخن مى گويد، مى فرمايد: «زنان پاك دامن از مسلمانان و از اهل كتاب براى شما حلال هستند و مى توانيد با آنها ازدواج كنيد به شرط اين كه مهر آنها را بپردازيد» (وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ). «و به شرط اين كه از طريق ازدواج مشروع باشد نه به صورت زناى آشكار، و نه به صورت انتخاب دوست پنهانى» (مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ وَ لا مُتَّخِذي أَخْدان) در حقيقت اين قسمت از آيه محدوديت هائى را كه در مورد ازدواج مسلمانان با غير مسلمانان بوده، تقليل مى دهد و ازدواج آنها با زنان اهل كتاب را با شرائطى تجويز مى نمايد. اما اين كه: آيا ازدواج با اهل كتاب به هر صورت، خواه ازدواج دائم باشد يا موقت، مجاز است و يا منحصراً ازدواج موقت جائز است، در ميان فقهاى اسلام بحث و گفتگو است. دانشمندان اهل تسنن فرقى ميان اين دو نوع ازدواج نمى گذارند و معتقدند آيه فوق تعميم دارد، ولى در ميان فقهاى شيعه جمعى معتقدند: آيه منحصراً ازدواج موقت را بيان مى كند و بعضى از روايات رسيده از ائمه اهل بيت(عليهم السلام) نيز اين نظر را تأييد مى نمايد قرائنى در آيه موجود است كه ممكن است شاهد اين قول باشد: نخست اين كه مى فرمايد: اِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ: «به شرط اين كه اجر آنها را بپردازيد» درست است كه كلمه «اجر»، هم در مورد «مهر عقد دائم» و هم در مورد «مهر ازدواج موقت» گفته مى شود، ولى بيشتر در مورد ازدواج موقت ذكر مى گردد، يعنى با آن تناسب بيشترى دارد. و ديگر اين كه: تعبير به غَيْرَ مُسافِحِيْنَ وَ لا مُتَّخِذى أَخْدان: «به شرط اين كه از راه زنا و گرفتن دوست پنهانى نامشروع وارد نشويد» نيز با ازدواج موقت متناسب تر است، چه اين كه ازدواج دائم هيچگونه شباهتى با مسأله زنا يا انتخاب دوست پنهانى نامشروع ندارد، كه از آن نهى شود، ولى گاهى افراد نادان و بى خبر، ازدواج موقت را با زنا يا انتخاب دوست پنهانى اشتباه مى كنند. و از همه گذشته اين تعبيرات عيناً در آيه 25 سوره «نساء» ديده مى شود و مى دانيم آن آيه درباره ازدواج موقت است.

با اين همه جمعى ديگر از فقهاء ازدواج با اهل كتاب را مطلقاً مجاز مى دانند و قرائن فوق را براى تخصيص آيه كافى نمى بينند و به بعضى از روايات نيز در اين زمينه استدلال مى كنند (كه شرح بيشتر در اين باره بايد در كتاب فقهى مطالعه شود). ناگفته نماند در دنياى امروز كه بسيارى از رسوم جاهلى در اشكال مختلف زنده شده است نيز اين تفكر به وجود آمده كه: انتخاب دوست زن يا مرد براى افراد مجرد بى مانع است نه تنها به شكل پنهانى، آن گونه كه در زمان جاهليت قبل از اسلام وجود داشت، بلكه به شكل آشكار نيز هم! در حقيقت دنياى امروز در آلودگى و بى بند و بارى جنسى از زمان جاهليت پا را فراتر نهاده; زيرا اگر در آن زمان تنها انتخاب دوست پنهانى را مجاز مى دانستند، اينها آشكارش را نيز بى مانع مى دانند و حتى با نهايت وقاحت به آن افتخار مى كنند. اين رسم ننگين كه يك فحشاى آشكار و رسوا محسوب مى شود از سوغات هاى شومى است كه از غرب به شرق انتقال يافته و سرچشمه بسيارى از بدبختى ها و جنايات شده است. ذكر اين نكته نيز لازم است كه در مورد طعام اهل كتاب، هم اجازه داده شده كه از طعام آنها خورده شود (به شرائطى كه ذكر شد) و هم به آنها اطعام شود، اما در مورد ازدواج، تنها گرفتن زن از آنان تجويز شده، ولى زنان مسلمان به هيچ وجه مجاز نيستند با مردان اهل كتاب ازدواج كنند، چنان كه ظاهر آيه نيز چنين اقتضا مى كند (وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ) ، و فلسفه آن ناگفته پيدا است; زيرا زنان به خاطر آن كه عواطف رقيق ترى دارند زودتر ممكن است عقيده همسران خود را بپذيرند تا مردان! و از آنجا كه تسهيلات فوق، درباره معاشرت با اهل كتاب و ازدواج با زنان آنها ممكن است مورد سوء استفاده بعضى قرار گيرد، و آگاهانه يا غير آگاهانه به سوى آنها كشيده شوند، در پايان آيه به مسلمانان هشدار داده، مى فرمايد: «كسى كه نسبت به آنچه بايد به آن ايمان بياورد، كفر بورزد و راه مؤمنان را رها كرده، در راه كافران قرار گيرد، اعمال او بر باد مى رود و در آخرت در زمره زيانكاران خواهد بود» (وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالإيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ). اشاره به اين كه: تسهيلات مزبور علاوه بر اين كه گشايشى در زندگى شما ايجاد مى كند، بايد سبب نفوذ و توسعه اسلام در ميان بيگانگان گردد، نه اين كه شما تحت تأثير آنها قرار گيريد، و دست از آئين خود بر داريد كه در اين صورت مجازات شما بسيار سخت و سنگين خواهد بود در تفسير اين قسمت از آيه با توجه به پاره اى از روايات و شأن نزولى كه نقل شده، احتمال ديگرى نيز هست و آن اين كه: بعضى از مسلمانان پس از نزول آيه فوق و حكم حليت طعام اهل كتاب و زنان آنها از قبول چنين حكمى اكراه داشتند، قرآن به آنها هشدار مى دهد: اگر نسبت به چنين حكمى كه از طرف خدا نازل شده اعتراضى داشته باشند و انكار كنند، اعمال آنها بر باد خواهد رفت و زيانكار خواهند بود.

نخست اين كه: اگر منظور از «طعام» غذاهائى غير از گوشت باشد، اينها كه قبلاً نيز حلال بوده است، آيا قبل از نزول آيه، خريدن گندم و يا حبوبات ديگر از اهل كتاب مانعى داشته؟ در حالى كه مى دانيم همواره داد و ستد در ميان مسلمانان و آنها وجود داشته است؟ پاسخ اين سؤال با توجه به يك نكته اساسى در تفسير آيه، روشن مى شود و آن اين كه: آيه در زمانى نازل شده كه اسلام بر «شبه جزيره عربستان» تسلط يافته و موجوديت و حضور خود را در سراسر شبه جزيره اثبات كرده است، به طورى كه دشمنان اسلام از شكست مسلمين مأيوس شدند، در اينجا محدويت هائى را كه قبلاً در معاشرت مسلمانان با كفار وجود داشت و به خاطر همان ها، رفت و آمد با آنان، ميهمانى كردن آنها و يا ميهمان شدن نزد آنان ممنوع بود، مى بايست بر طرف گردد، لذا آيه نازل شد، و اعلام داشت امروز كه شما موقعيت خود را تثبيت كرده ايد و از خطر آنها بيم نداريد، محدوديت هاى مربوط به معاشرت با آنان كم شده است، مى توانيد به ميهمانى آنها برويد و نيز مى توانيد آنها را ميهمان كنيد و همچنين مى توانيد از آنها زن بگيريد (هر كدام با شرائطى كه اشاره خواهد شد). بنابراين، تنها سخن از خريد و فروش و معاملات نيست، بلكه سخن از ساير مباشرت ها است. ناگفته نماند، كسانى كه اهل كتاب را پاك نمى دانند مى گويند: در صورتى مى توان با آنها هم غذا شد كه غذاى آنها از قبيل غذاهاى غير مرطوب باشد و يا در صورت مرطوب بودن با دست آنها تماس نگرفته باشد و اما آن دسته از محققان كه معتقد به طهارت اهل كتاب هستند، مى گويند: هم غذا شدن با آنها در صورتى كه غذايشان از گوشت هاى ذبيحه خودشان تهيه نشده باشد، و يقين به نجاست عرضى (نجس شدن با مثل شراب يا آبجو و مانند آنها) نداشته باشيم مى توان با آنها هم غذا شد. خلاصه اين كه: آيه فوق، در اصل، ناظر به رفع محدوديت هاى پيشين درباره معاشرت با اهل كتاب است، گواه بر آن اين است كه مى فرمايد: «غذاى شما هم براى آنها حلال است» يعنى ميهمانى كردن آنها بى مانع مى باشد، و نيز بلافاصله در آيه بعد، حكم ازدواج با زنان اهل كتاب را بيان كرده، بديهى است حكومتى مى تواند چنين توسعه اى به اتباع خود بدهد كه بر اوضاع محيط كاملاً مسلط گردد، و بيمى از دشمن نداشته باشد، چنين شرائطى در واقع در روز «غدير خم» و به عقيده بعضى در روز «عرفه» در «حجة الوداع» يا بعد از «فتح خيبر» حاصل گشت، اگر چه روز غدير خم از هر جهت براى اين موضوع مناسب تر به نظر مى رسد.

اشكال ديگرى كه در تفسير «المنار» درباره تفسير آيه فوق آمده است، اين است كه مى گويد: كلمه طعام در بسيارى از آيات قرآن به معنى هر گونه غذائى است و حتى گوشت ها را هم شامل مى شود، چگونه ممكن است در آيه فوق، محدود به حبوبات و ميوه ها و مانند آن باشد، سپس مى نويسد: من اين ايراد را در مجلسى كه جمعى از شيعيان بودند مطرح كردم (و كسى پاسخ آن را نداشت). به عقيده ما پاسخ ايراد فوق نيز روشن است، ما انكار نمى كنيم كه طعام يك مفهوم وسيع دارد، ولى آيات سابق كه درباره گوشت ها بحث نموده و مخصوصاً گوشت حيواناتى را كه به هنگام ذبح نام خدا بر آن نبرند تحريم كرده، اين مفهوم وسيع را تخصيص مى زند و محدود به غير گوشت مى كند، و مى دانيم هر عامى يا مطلقى قابل تخصيص و تقييد است. اين را نيز مى دانيم كه اهل كتاب مقيد به ذكر نام خدا بر ذبيحه نيستند، از آن گذشته ساير شرائطى را هم كه در «سنت» آمده است، مسلماً رعايت نمى كنند.
در كتاب «كنز العرفان» در تفسير اين آيه اشاره به اشكال ديگرى شده است كه خلاصه اش اين است: «طيّبات» مفهوم وسيعى دارد و به اصطلاح «عام» است، اما «طَعامَ الَّذِيْنَ أُوتُوا الْكِتابَ» خاص است و معمولاً ذكر خاص بعد از عام بايد نكته اى داشته باشد كه در اينجا نكته آن روشن نيست، سپس اظهار اميدوارى مى كند خداوند اين مشكل علمى را براى او حل كند با توجه به آنچه در بالا ذكر شد، پاسخ اين اشكال نيز معلوم مى شود كه ذكر حليت طيّبات در واقع مقدمه اى است براى بيان رفع محدوديت آميزش با اهل كتاب، و در واقع آيه مى گويد: هر چيز پاكيزه اى براى شما حلال شمرده شده، به همين جهت طعام اهل كتاب نيز (آنجا كه پاكيزه باشد) براى شما حلال است و محدوديت هائى كه سابقاً در معاشرت با آنها داشته ايد، در پرتو پيروزى هائى كه امروز پيدا كرده ايد تقليل يافته است (دقت كنيد)

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۶

۶يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَر أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْديكُمْ مِنْهُ ما يُريدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَج وَ لكِنْ يُريدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون

ترجمه
َ ۶ ـ اى كسانى كه ايمان آورده ايد هنگامى كه براى نماز بپاخاستيد صورت و دستها را تا آرنج بشوئيد و سر و پاها را تا مفصل (يا برآمدگى پشت پا) مسح كنيد و اگر جنب باشيد خود را بشوئيد (غسل كنيد) و اگر بيمار يا مسافر باشيد يا يكى از شما از محل پستى آمده (قضاى حاجت كرده) يا با زنان تماس گرفته باشيد (آميزش جنسى كرده ايد) و آب (براى غسل يا وضو) نيابيد با خاك پاكى تيمم كنيد و از آن بر صورت (پيشانى) و دستها بكشيد، خداوند نمى خواهد مشكلى براى شما ايجاد كند بلكه مى خواهد شما را پاك سازد و نعمتش را بر شما تمام نمايد شايد شكر او را به جا آوريد.

تفسیر
در اين آيه، به مسأله لزوم طهارت براى انجام نماز، كيفيت وضو، قسمتى از چيزهائى كه وضو را نقض مى كند و لزوم تيمم در موقع عدم وجدان آب و كيفيت تيمم و فلسفه آنها اشاره شده است. از نگاه ديگر در آيات سابق، بحث هاى گوناگونى درباره «طيّبات جسمى و مواهب مادّى» مطرح شد، در اين آيه به «طيّبات روح» و آنچه باعث پاكيزگى جان انسان مى گردد، اشاره شده است و قسمت قابل ملاحظه اى از احكام وضو، غسل و تيمم كه موجب صفاى روح است، تشريح گرديده. نخست خطاب به افراد با ايمان كرده، احكام وضو را به اين ترتيب بيان مى كند: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد هنگامى كه براى نماز به پا خاستيد 1 صورت و دست هاى خود را تا آرنج بشوئيد و قسمتى از سر و همچنين پا را تا مفصل (يا برآمدگى پشت پا) مسح كنيد» (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ). گر چه در اين قسمت از آيه، حدود صورت، كه بايد در وضو شسته شود توضيح داده نشده، ولى در روايات ائمه اهل بيت(عليهم السلام) كه وضوى پيامبر(صلى الله عليه وآله) را مشروحاً بيان كرده اند، چنين استفاده مى شود: 1 ـ حدّ صورت از طرف طول از رستنگاه مو، تا چانه و از طرف عرض فاصله ميان سر انگشت وسط و سر انگشت ابهام (انگشت شست)، ذكر شده و اين در حقيقت توضيح همان معنائى است كه از كلمه «وجه» در عرف فهميده مى شود; زيرا وجه، همان قسمتى است كه انسان به هنگام برخورد بر ديگرى با آن «مواجه» مى شود. 2 ـ حدّ دست كه بايد در وضو شسته شود، «تا آرنج» ذكر شده; زيرا «مرافق» جمع «مرفق» به معنى «آرنج» است، و چون هنگامى كه گفته شود: دست را بشوئيد ممكن است به ذهن چنين برسد كه دست ها را تا مچ بشوئيد; ـ زيرا غالباً اين مقدار شسته مى شود ـ براى رفع اين توهّم مى فرمايد: «تا آرنج بشوئيد» (اِلَى الْمَرْافِقِ) . و با اين توضيح روشن مى شود: كلمه «اِلى» در آيه فوق، تنها براى بيان حدّ شستن است نه كيفيت شستن، كه بعضى توهّم كرده اند و چنين پنداشته اند كه آيه مى گويد: بايد دست ها را از سر انگشتان به طرف آرنج بشوئيد (آن چنان كه در ميان جمعى از اهل تسنن رائج است). اين درست به آن مى ماند كه: انسان به كارگرى سفارش مى كند ديوار اطاق را از كف اطاق تا يك متر، رنگ كند، بديهى است منظور اين نيست كه ديوار از پائين به بالا رنگ شود، بلكه منظور اين است كه: اين مقدار بايد رنگ شود، نه بيشتر و نه كمتر. بنابراين، فقط مقدارى كه از دست بايد شسته شود در آيه ذكر شده، و اما كيفيت آن در سنت پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه به وسيله اهل بيت(عليهم السلام) به ما رسيده، آمده است و آن شستن از آرنج به طرف سر انگشتان است. بايد توجه داشت: «مِرفَق» هم بايد در وضو شسته شود; زيرا در اين گونه موارد به اصطلاح «غايت داخل در مغيّا است»، يعنى «حدّ» نيز داخل در حكم «محدود» است 3 ـ كلمه «ب» در «بِرُؤُوسِكُم» طبق صريح بعضى از روايات و تصريح بعضى از اهل لغت به معنى «تبعيض» مى باشد، يعنى «قسمتى» از سر را مسح كنيد كه در روايات ما محل آن به يك چهارم پيش سر، محدود شده، و بايد قسمتى از اين يك چهارم هر چند كم باشد با دست مسح كرد، بنابراين آنچه در ميان بعضى از طوائف اهل تسنن معمول است كه تمام سر و حتى گوش ها را مسح مى كنند، با مفهوم آيه سازگار نمى باشد. 4 ـ قرار گرفتن «أَرْجُلَكُم» در كنار «رُؤُوسِكُم» گواه بر اين است كه پاها نيز بايد مسح شود نه اين كه: آن را بشويند (و اگر ملاحظه مى كنيم «أَرْجُلَكُم» به فتح لام قرائت شده، به خاطر آن است كه عطف بر محل «بِرُؤُوسِكُم» است، نه عطف بر «وُجُوهِكُم» ) 5 ـ «كَعْب»، در لغت به معنى برآمدگى پشت پاها و هم به معنى مَفْصَل يعنى نقطه اى كه استخوان ساق پا با استخوان كف پا مربوط مى شود: آمده است پس از آن، به توضيح حكم غسل پرداخته، چنين مى فرمايد: «و اگر جنب باشيد غسل كنيد» (وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا). روشن است: مراد از جمله «فَاطَّهَّرُوا» شستن تمام بدن مى باشد; زيرا اگر شستن عضو خاصى لازم بود مى بايست نام آن برده شود، بنابراين هنگامى كه مى گويد خود را شستشو دهيد، مفهومش شستشوى تمام بدن است، نظير اين در سوره «نساء» آيه 43 نيز آمده است كه مى گويد: «حَتّى تَغْتَسِلُوا» .

«جُنُب» ـ همان طور كه در جلد سوم تفسير «نمونه»، ذيل آيه 43 سوره «نساء» اشاره كرده ايم ـ «مصدرى» است كه به معنى «اسم فاعل» آمده، و در اصل به معنى «دور شونده» است; زيرا ريشه اصلى آن «جنابت» به معنى «بُعد» و دورى است، و اگر شخص «جُنُب» به اين عنوان ناميده مى شود به خاطر آن است كه بايد در آن حال، از نماز و توقف در مسجد و مانند آن دورى كند، و اين كلمه (جُنُب) هم بر مفرد و هم بر جمع، هم بر مذكر و هم بر مؤنث اطلاق مى شود. اطلاق «جار جنب» بر همسايه دور، به همين مناسبت است. ضمناً ممكن است از اين كه قرآن مى گويد: به هنگام نماز اگر جُنُب هستيد غسل كنيد استفاده شود كه: غسل جنابت جانشين وضو نيز مى شود. آنگاه به بيان حكم تيمم پرداخته، مى فرمايد: «و اگر از خواب برخاسته ايد، قصد نماز داريد و بيمار يا مسافر باشيد، و يا اگر از قضاى حاجت برگشته ايد و يا آميزش جنسى با زنان كرده ايد و دسترسى به آب نداريد، با خاك پاكى تيمم كنيد» (وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَر أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّباً). بايد توجه داشت جمله ـ «أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ» و جمله «أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ» ـ همان طور كه قبلاً هم اشاره كرديم ـ عطف بر آغاز آيه، يعنى جمله «اِذا قُمْتُمْ اِلَى الصَّلوةِ» است، در حقيقت در آغاز آيه اشاره به مسأله خواب شده و در ذيل آيه اشاره به دو قسمت ديگر از موجبات وضو يا غسل گرديده است. و اگر اين دو جمله را عطف به «عَلى سَفَر» بگيريم، بدين گونه: يعنى «هرگاه پس از خواب خواستيد نماز بخوانيد، يا پس از بيدارى مريض بوديد و خواستيد نماز بخوانيد و يا در سفر بوديد و خواستيد نماز بخوانيد، يا از قضاى حاجت برگشته ايد و خواستيد نماز بخوانيد و يا با زنان آميزش جنسى داشته ايد و خواستيد نماز بخوانيد و آب براى وضو و يا غسل در اختيار نداشتيد، تيمم كنيد». اگر جملات را اين گونه به يكديگر عطف كنيم، دو اشكال در آيه توليد خواهد شد: نخست اين كه: از قضاى حاجت برگشتن نمى تواند نقطه مقابل مرض يا مسافرت باشد، و لذا مجبوريم «أَو» را به معنى «واو» بگيريم (همان طور كه جمعى از مفسرين گفته اند) و اين كاملاً بر خلاف ظاهر است. به علاوه، ذكر خصوص قضاء حاجت از ميان موجبات وضو، بدون دليل خواهد بود، اما اگر آن طور كه گفتيم، آيه را تفسير كنيم هيچ يك از اين دو اشكال متوجه نخواهد شد (دقت كنيد) (اگر چه ما هم مانند بسيارى از مفسران در جلد سوم، ذيل آيه 43 «نساء»، «أَوْ» را به معنى «واو» ذكر كرديم، ولى آنچه در اينجا گفته شد به نظر نزديك تر مى باشد). موضوع ديگر اين كه: در اين آيه مسأله جنابت دو بار ذكر شده، كه ممكن است براى تأكيد باشد و نيز ممكن است كلمه «جنب» به معنى جنابت و احتلام در خواب، و «أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ» كنايه از جنابت به وسيله آميزش جنسى باشد. و اگر قيام در آيه را به معنى برخاستن از خواب تفسير كنيم (همان طور كه در روايات ائمه اهل بيت(عليهم السلام) وارد شده و در خود آيه نيز قرينه اى بر آن وجود دارد) گواه بر اين معنى خواهد بود (دقت كنيد). سپس طرز تيمم را اجمالاً بيان كرده، مى گويد: «به وسيله آن صورت و دست هاى خود را مسح كنيد» (فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ). روشن است: منظور اين نيست كه چيزى از خاك بر دارند و به صورت و دست بكشند، بلكه منظور اين است: پس از زدن دست بر خاك پاك، صورت و دست ها را مسح كنند، ولى بعضى از فقها به خاطر كلمه «مِنْهُ» گفته اند: بايد حد اقل غبارى هر چند مختصر، به دست بچسبد در پايان آيه، براى اين كه روشن شود هيچگونه سختگيرى در دستورات گذشته در كار نبوده، بلكه همه آنها به خاطر مصالح قابل توجهى تشريع شده است، مى فرمايد: «خداوند نمى خواهد شما را به زحمت بيفكند، بلكه مى خواهد شما را پاكيزه سازد و نعمت خود را بر شما تمام كند تا سپاس نعمت هاى او را بگوئيد» (ما يُريدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَج وَ لكِنْ يُريدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ). در حقيقت جمله هاى فوق، بار ديگر اين واقعيت را تأكيد مى كند كه: تمام دستورهاى الهى و برنامه هاى اسلامى به خاطر مردم و براى حفظ منافع آنها قرار داده شده، و به هيچ وجه هدف ديگرى در كار نبوده است، خداوند مى خواهد با اين دستورها هم طهارت معنوى، و هم جسمانى براى مردم فراهم شود.

بسيارى از دانشمندان لغت براى «صَعِيد» دو معنى ذكر كرده اند: يكى خاك و ديگرى تمام چيزهائى كه سطح كره زمين را پوشانيده، اعم از خاك، ريگ، سنگ و غيره، و همين موضوع باعث اختلافِ نظر فقهاء در چيزى كه تيمم بر آن جايز است شده، كه: آيا فقط تيمم بر خاك جايز است؟ و يا سنگ و شن و مانند آن نيز كفايت مى كند؟ ولى با توجه به ريشه لغوى كلمه «صَعِيد» كه همان «صعود و بالا قرار گرفتن» مى باشد، معنى دوم به ذهن نزديك تر است. «طَيِّب» به چيزهائى گفته مى شود كه با طبع آدمى موافق باشد و در قرآن به بسيارى از موضوعات، اطلاق شده است (اَلْبَلَدُ الطَّيِّب ـ مساكن طيّبة ـ ريح طيّب ـ حياة طيّبة و...) و هر چيز پاكيزه را نيز «طيّب» مى گويند; زيرا طبع آدمى ذاتاً از اشياء ناپاك متنفر است. و از اينجا روشن مى شود كه: خاكِ تيمم بايد كاملاً پاك و پاكيزه باشد. مخصوصاً در رواياتى كه از پيشوايان اسلام به ما رسيده، روى اين موضوع كراراً تكيه شده است، در روايتى چنين مى خوانيم: نَهى أَمِيْرُ الْمُؤْمِنِيْنَ أَنْ يَتَيَمَّمَ الرَّجُلُ بِتُراب مِنْ أَثَرِ الطَّرِيْقِ: «على(عليه السلام) از تيمم كردن بر خاك هاى آلوده كه در جاده ها است نهى فرمود» قابل توجه اين كه: تيمم اگر چه در قرآن و حديث به معنى همين وظيفه مخصوص اسلامى است، ولى در لغت، به معنى «قصد كردن» است، در حقيقت قرآن مى گويد: به هنگامى كه مى خواهيد تيمم كنيد بايد تصميم بگيريد قطعه زمين پاكى را از ميان قطعات مختلف زمين انتخاب نموده و بر آن تيمم كنيد. قطعه اى كه طبق مفهوم «صعيد» كه از ماده «صعود» است، روى زمين قرار گرفته، و در معرض ريزش باران ها و تابش آفتاب و وزش باد باشد. روشن است چنين خاكى كه زير دست و پا نبوده و داراى اين صفات است، نه تنها استفاده از آن بر خلاف بهداشت نيست، بلكه همان طور كه در جلد سوم ذيل آيه 43 سوره «نساء» شرح داديم، طبق گواهى دانشمندان، اثر ميكروب كشى قابل ملاحظه اى دارد!
درباره فلسفه «تيمم» در جلد سوم، ذيل آيه 43 سوره «نساء» ، به طور فشرده به اندازه كافى بحث شد، اما درباره فلسفه «وضو»، شك نيست كه وضو ـ نيز مانند تيمم ـ داراى دو فايده روشن است: فايده بهداشتى و فايده اخلاقى و معنوى. از نظر بهداشتى ، شستن صورت و دست ها آن هم پنج بار و يا لااقل سه بار در شبانه روز، اثر قابل ملاحظه اى در نظافت بدن دارد، به خصوص كه اين دو قسمت، با خوردن و آشاميدن ارتباط تام دارند، و مسح كردن سر و پشت پاها كه شرط آن رسيدن آب به موها يا پوست تن است، سبب مى شود كه اين اعضا را نيز پاكيزه بداريم، و همان طور كه در فلسفه غسل اشاره خواهيم كرد، تماس آب با پوست بدن، اثر خاصى در تعادل اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك دارد. و از نظر اخلاقى و معنوى ، چون با قصد قربت و براى خدا انجام مى شود اثر تربيتى دارد، مخصوصاً كه مفهوم كنائى آن اين است: «از فرق تا قدم در راه اطاعت تو گام بر مى دارم» و اين مؤيد فلسفه اخلاقى و معنوى آن است. در روايتى از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) مى خوانيم: اِنَّما أُمِرَ بِالْوُضُوءِ وَ بُدِءَ بِهِ لاَِنْ يَكُونَ الْعَبْدُ طاهِراً اِذا قامَ بَيْنَ يَدَىِ الْجَبّارِ، عِنْدَ مُناجاتِهِ اِيّاهُ، مُطِيْعاً لَهُ فِيْما أَمَرَهُ، نَقِيّاً مِنَ الأَدْناسِ وَ النَّجاسَةِ، مَعَ ما فِيْهِ مِنْ ذَهابِ الْكَسَلِ، وَ طَرْدِ النُّعاسِ وَ تَزْكِيَةِ الْفُؤادِ لِلْقِيامِ بَيْنَ يَدَىِ الْجَبّارِ: «براى اين دستور به وضو داده شده و آغاز عبادت با آن است كه بندگان هنگامى كه در پيشگاه خدا مى ايستند و با او مناجات مى كنند، پاك باشند، و دستورات او را به كار بندند، از آلودگى ها و نجاست ها بر كنار شوند، علاوه بر اين وضو سبب مى شود كه: آثار خواب و كسالت از انسان برچيده شود و قلب براى قيام در پيشگاه خدا نور و صفا يابد» از توضيحاتى كه درباره فلسفه غسل خواهيم گفت، فلسفه وضو نيز روشن تر مى شود.

بعضى مى پرسند: چرا اسلام دستور مى دهد: به هنگام جُنُب شدن تمام بدن را بشويند در حالى كه فقط عضو معينى آلوده مى شود؟ و آيا ميان بول كردن و خارج شدن مَنِى تفاوتى هست كه در يكى فقط محل را بايد شست و در ديگرى تمام بدن را؟ اين سؤال يك پاسخ اجمالى دارد، و يك پاسخ مشروح: پاسخ اجمالى آن اين است كه: خارج شدن منى از انسان، يك عمل موضعى نيست (مانند بول و ساير زوائد) به دليل اين كه اثر آن در تمام بدن آشكار مى گردد، و تمام سلول هاى تن به دنبال خروج آن در يك حالت سستى مخصوص فرو مى روند، و اين خود نشانه تأثير آن روى تمام اجزاء بدن است. توضيح اين كه: طبق تحقيقات دانشمندان، در بدن انسان دو سلسله اعصاب نباتى وجود دارد كه تمام فعاليت هاى بدن را كنترل مى كنند «اعصاب سمپاتيك» و «اعصاب پاراسمپاتيك»، اين دو رشته اعصاب در سراسر بدن انسان و در اطراف تمام دستگاه ها و جهازات داخلى و خارجى گسترده اند، وظيفه «اعصاب سمپاتيك» «تند كردن» و به فعاليت واداشتن دستگاه هاى مختلف بدن است، و وظيفه «اعصاب پاراسمپاتيك» «كند كردن» فعاليت آنهاست، در واقع يكى نقش «گاز» اتومبيل و ديگرى نقش «ترمز» را دارد، و از تعادل فعاليت اين دو دسته اعصاب نباتى، دستگاه هاى بدن به طور متعادل كار مى كنند. گاهى جريان هائى در بدن رخ مى دهد كه اين تعادل را به هم مى زند، از جمله اين جريان ها، مسأله «ارگاسم» (اوج لذت جنسى) است كه معمولاً مقارن خروج منى صورت مى گيرد. در اين موقع سلسله اعصاب «پاراسمپاتيك» (اعصاب ترمز كننده) بر اعصاب «سمپاتيك» (اعصاب محرّك) پيشى مى گيرد و تعادل به شكل منفى به هم مى خورد. اين موضوع نيز ثابت شده است: از جمله امورى كه مى تواند اعصاب سمپاتيك را به كار وادارد و تعادل از دست رفته را تأمين كند، تماس آب با بدن است و از آن جا كه تأثير «ارگاسم» روى تمام اعضاى بدن به طور محسوس ديده مى شود و تعادل اين دو دسته اعصاب، در سراسر بدن به هم مى خورد، دستور داده شده است كه پس از آميزش جنسى، يا خروج منى، تمام بدن با آب شسته شود و در پرتو اثر حيات بخش آن، تعادل كامل در ميان اين دو دسته اعصاب در سراسر بدن برقرار گردد البته فايده غسل منحصر به اين نيست، بلكه غسل كردن علاوه بر اين يك نوع عبادت و پرستش نيز مى باشد، كه اثرات اخلاقى آن قابل انكار نيست و به همين دليل، اگر بدن را بدون قصد قربت و اطاعت فرمان خدا بشويند، غسل صحيح نيست. در حقيقت به هنگام خروج منى يا آميزش جنسى، هم روح متأثر مى شود و هم جسم، روح به سوى شهوات مادى كشيده مى شود، و جسم به سوى سستى و ركود، غسل جنابت كه هم شستشوى جسم است و هم ـ به علت اين كه به قصد قربت انجام مى يابد ـ شستشوى جان، اثر دوگانه اى در آن واحد روى جسم و روح مى گذارد، روح را به سوى خدا و معنويت سوق مى دهد، و جسم را به سوى پاكى و نشاط و فعاليت. از همه اينها گذشته، وجوب غسل جنابت يك الزام اسلامى براى پاك نگه داشتن بدن و رعايت بهداشت، در طول زندگى است; زيرا بسيارند كسانى كه از نظافت خود غافل مى شوند، ولى اين حكم اسلامى آنها را وادار مى كند در فواصل مختلفى خود را شستشو دهند و بدن را پاك نگاه دارند. اين موضوع، اختصاصى به مردم اعصار گذشته ندارد، در عصر و زمان ما نيز بسيارند كسانى كه به علل مختلفى از نظافت و بهداشت تن غافلند. (البته اين حكم، به صورت يك قانون كلّى و عمومى است، يعنى حتى كسى كه تازه بدن خود را شسته نيز شامل مى شود). مجموع جهات سه گانه فوق روشن مى سازد كه: چرا بايد به هنگام خروج منى (در خواب يا بيدارى) و همچنين آميزش جنسى (اگر چه منى خارج نشود) غسل كرد و تمام بدن را شست.

ضمناً بايد توجه داشت: جمله ما يُريدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَج: «خداوند نمى خواهد تكليف طاقت فرسائى بر دوش شما بگذارد»، گرچه در ذيل احكام مربوط به غسل و وضو و تيمم ذكر شده، اما يك قانون كلّى را بيان مى كند، كه احكام الهى در هيچ مورد به صورت تكليف شاق و طاقت فرسا نيست. بنابراين، اگر مشاهده كنيم كه پاره اى از تكاليف در مورد بعضى از اشخاص صورت مشقت بارى به خود مى گيرد و غير قابل تحمل مى شود آن حكم در مورد آنها ـ به دليل همين آيه ـ استثناء مى خورد و ساقط مى شود، مثلاً اگر روزه براى افرادى همچون پيرمردان و پيره زنان ناتوان و امثال آنها مشقت بار گردد، به دليل همين آيه، روزه بر آنها واجب نيست. البته نبايد فراموش كرد كه پاره اى از دستورات، ذاتاً مشكل است، و بايد به خاطر مصالح مهمى كه در كار است آن مشكلات را تحمل كرد، همانند: حكم جهاد با دشمنان حق. اين قانون كلّى در فقه اسلامى تحت عنوان قاعده «لاحَرَج» به عنوان يك اصل اساسى در ابواب مختلف، مورد استنادِ فقهاء مى باشد و احكام زيادى را از آن استنباط كرده اند.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

 وسواس و عقل


عبد اللَّه به سنان گويد: به امام ششم امام صادق علیه السلام مردى را ياد آور شدم كه نسبت به وضوء و نماز خود گرفتار وسواس بود و گفتم:
او مرد عاقلى است،
امام فرمود: كدام عقل را دارد كه فرمانبر شيطان است، به آن حضرت گفتم: چطور فرمانبر شيطان است؟
فرمود: از او بپرس، اين وسوسه‏ اى كه به او دست مى‏ دهد از چيست؟ مسلماً به تو مى ‏گويد كه از عمل شيطان است.

کافی

 غم آخرت و غم دنیا

امام صادق علیه السلام فرمودند:

هر كه بامداد كند و روز را بشب رساند و بزرگترين اندوهش دنيا باشد خداى تعالى فقر و پريشانى را جلوى چشمش نهد، و كارش را پريشان سازد، و بجز بدانچه خداوند روزى او كرده نرسد،
هر كه بامداد كند و شام كند و بزرگترين اندوهش آخرت باشد، خداوند توانگرى و بى‏نيازى در دلش نهد و كارش را منظم كند.

کافی

پیامبر اكرم (صلّی‌ الله‌ عليه‌ وآله) :

خيْرُكُمْ مَنْ لَمْ يَتْرُكْ آخِرَتَهُ لِدُنْياهُ وَلا دُنْياهُ لآِخِرَتِهِ وَ لَمْ يَكُنْ كَلاًّعَلَى النّاسِ

بهترين شما كسى است كه آخرت خود را براى دنيا و دنياى خود را براى آخرت رها نكند و سربار مردم نباشد.

نهج الفصاحه ، ح 1525

 بد اخلاقی

رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود:

خداى عز و جل از فرد بد اخلاق توبه نخواسته، عرض شد: اى رسول خدا اين چگونه باشد؟ فرمود: بجهت اينكه هر گاه از گناهى توبه كند در گناه بزرگترى افتد.

کافی

دو کار که مایۀ هلاکت انسان است

حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:

إيَّاكَ وَ خَصْلَتَيْنِ فِيهِمَا هَلَكَ مَنْ هَلَكَ إِيَّاكَ أَنْ تُفْتِيَ النَّاسَ بِرَأْيِكَ أَوْ تَدِينَ بِمَا لَا تَعْلَم‏

از دو خصوصیّت برحذر باش که به خاطر آن دو خصوصیت، افراد هلاک شدند:

۱-برحذر باش که با نظر خودت برای مردم تعیین تکلیف کنی؛

۲-برحذر باش که در امور دینی بدون یقین کاری انجام دهی.

«بحار الانوار» ج ۲ ص ۱۱۴

میلاد با سعادت نجمة سماء النبالة؛ ستاره آسمان شرف و كرامت، سلاله ولایت
حضرت زینب کبری (علیها السلام) را به ساحت مقدس حضرت ولی الله الأعظم (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) وشما همراهان عزیز تبریک و تهنیت عرض می کنیم.

در روایتی آمده است:
زمانیکه حضرت زینب (سلام الله علیها) متولد گشت،حضرت امیر المومنین (علیه السلام) خدمت پیامبر عرض کرد:
یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)! حق تعالی جل و أعلی دختری به دخترت عطا فرموده است نامش را معین فرمایید.

آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من هستند لکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی می‌باشم. در این حال جبرئیل نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله! حق تعالی تو را سلام می‌رساند و می‌فرماید: نام این مولود را "زینب" بگذار، چه این را در لوح محفوظ نوشته‌ایم.

حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید و ببوسید و نامش را زینب بگذارد و فرمود: وصیت می‌کنم حاضرین و غایبین امت را که این دختر را به حرمت پاس بدارند. همانا وی به خديجه کبری مانند است.

خصائص الزینبیه (سلام الله علیها)، ص ۶۰

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

اطاعت و پیروی از خدا

امام رضا علیه السلام:

مَنِ اتَّقَى اللّه‏َ يُتَّقى وَ مَنْ اَطاعَ اللّه‏َ يُطاعُ؛

هركَس حريم خدا را حفظ كند، حرمتش حفظ مى‏شود و هر كس خدا را اطاعت كند، اطاعت مى‏شود.

كافى(ط-الاسلامیه) ج 1، ص 138، ح 3

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49118

امام خامنه ای:

پیام شهیدان باید اتحاد و تلاش ملت و احساس مسئولیت مسئولان را بیشتر کند

شهید رضایی‌نژاد، شهید علم، شهید هسته‌ای این دانشمند جوان دوره‌ی کودکی‌اش را در همین بمبارانها و در همین شرایط سخت در ایلام گذرانده؛ یعنی فشار دشمن و فشار جنگ نتوانسته از بُروز استعدادهای این مردم چیزی کم کند؛ این خیلی مهم است. امثال این شهید رضایی‌نژاد عزیز که شهید علمند و مقامات علمی دارند، اینها مقامات معنوی هم دارند؛ دلیلش هم خود شهادت است؛ چون شهادت را به کسی ارزان نمیدهند. 11 /آذر/ 1400

https://www.leader.ir/fa/content/25380

امام خامنه ای:

حوادث کم‌نظیری در استان ایلام به وقوع پیوست که متأسّفانه مردم خودمان هم خبر ندارند، چه برسد به دیگران و خارج و ملّتهای دیگر. در همین قضیّه بمباران مسابقه فوتبال بچّه‌ها در سال 65، ده‌ بازیکن شهید شدند، داور شهید شد، چند بچّه شهید شدند، بعضی از تماشاچیان شهید شدند؛ این حادثه کوچکی نیست، جا دارد در ابعاد جهانی شناخته بشود. این پیامِ مظلومیّتِ شهدای ورزشکار ما است. 11 /آذر/ 1400

https://www.leader.ir/fa/content/25380

امام خامنه ای:

صدام خبیث به پشتوانه کدام قدرت، یک چنین جنایات صریحی را بی‌پروا انجام میداد؟ چه کسانی پشتیبانش بودند؟ همان کسانی که این گرگ خونخوار را آن روز پشتیبانی میکردند،امروز خودشان را متولّی حقوق بشر در همه‌ی دنیا میدانند!‌ این ‌قدر بی‌حیائی و بی‌شرمی در کار این قدرتها هست! چه کسی باید آنها را رسوا کند؟ هنرمندان ما، نویسندگان ما بار سنگینی بر دوش دارند، وظیفه‌ی سنگینی بر عهده دارند. اینها بایستی در قالبهای هنری عرضه بشود به دنیا؛ باید فیلم بسازند. 11 /آذر/ 1400

https://www.leader.ir/fa/content/25380

امام خامنه ای:

سبک زندگی اسلامی در رفتار رزمندگان ما و شهدای ما یک چیز برجسته‌ای است که واقعاً نمیشود از این صرف نظر کرد. آن قدر نکته‌ی الهام‌بخش در زندگی این شهیدان وجود دارد که واقعاً جا دارد یک تصویر هنرمندانه‌ای از این وضعیّت را هنرمندان ما به دنیا نشان بدهند، و رزمنده‌ی ایرانی را بشناسانند به دنیا و با کارهای هنری و بزرگ در مقابل چشم مردم دنیا قرار بدهند. 11 /آذر/ 1400

https://www.leader.ir/fa/content/25380

امام خامنه ای:

این راه، راهی است که خوف و حزن، ترس و اندوه ندارد؛ بایستی ثابت‌قدم بود، با قدرت حرکت کرد، با وسوسه‌های دشمنان متزلزل نشد. ملّت ایران با شنیدن پیام شهیدان باید اتّحاد، اتّفاق، انگیزه و تلاش خود را بیشتر کند. مسئولین با شنیدن پیام شهیدان بایستی احساس مسئولیّت بیشتری بکنند/ بدون تلاش، بدون مجاهدت فی‌سبیل‌الله، بدون تحمّل بسیاری از سختی‌ها هیچ ملّتی به جایی نمیرسد؛ حالا برای ما هم اگر چنانچه سختی‌هایی هست، ان‌شاءالله تحمّل این سختی‌ها ملّت ایران را به اوج خواهد رساند. 11 /آذر/ 1400

https://farsi.khamenei.ir/FA/Qesar/qesar.jsp

https://hajj.ir/fa/83918

شهدای مدافع حرم گیلان

 {إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ} (مائده: 55)

سرپرست و ولي شما تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده‏اند؛ همانان كه نماز را برپا مي‏دارند و در حال ركوع زكات مي‏دهند.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام خامنه ای: ايستادگى و مقاومت، تنها راه دفاع از اسلام و انقلاب است.

شهید مدافع حرم شهید شهید حسین همدانی

شهادت: 16 مهر 1394 در حومه شهر حلب

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

به یاد شهدا

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

حارث بن بنهان غلام حمزة بن عبد المطلب (علیه السّلام)

بنهان غلام حمزه مرد شجاع و سواركارى بود، صاحب كتاب الحديقة الورديه گفته است: حارث پسر بنهان پس از حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و حضرت امام حسن (علیه السّلام) به حضرت امام حسين (علیه السّلام) پيوست و با حضرت به كربلا آمد و در حمله نخست به شهادت رسيد.

زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن

امام خامنه ای:

باید یاد حقیقت و خاطره‌ی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29

تربت مطهر شهید مدافع حرم شهید جبار عراقی

https://www.mashreghnews.ir/photo/707155

سرداری که یک تنه ۶ ساعت جلوی داعش ایستاد

زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن

امام خامنه ای:

باید یاد حقیقت و خاطره‌ی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29

شهید لطفعلی مرادحاصلی

شهادت: هشتمین روز از مهرماه 1365 در کردستان عراق

بخشی از وصیت نامه:

پشتیبان ولایت فقیه باشید

اولاً این راهی که انتخاب کرده ام با کمال رضایت خود و لبیک گفتن به ندای امام امت بوده و هیچ اجباری در کار نبوده است و از بازماندگان خود تقاضا دارم که امام عزیز این ابراهیم زمان را تنها نگذارند و پشتیبان ولایت فقیه باشند و در برابر افرادی که حرف های نسنجیده ای راجع به ولایت فقیه می گویند و اهانت می کنند بی تفاوت نباشند.

خدایا ... لحظه ای مرا به ابتذال گرفتار مکن ...

خدایا! مرا مسئول و متعهد بازگردان چرا که اگر در اینجا اصلاح نشوم دیگر فکر نمی کنم سعادتی داشته باشم که اصلاح شوم، خدایا این سفر را بر من سفر تحول و شعور بگردان،لحظه ای مرا به ابتذال گرفتار مکن.

ویژه نامه شهدای فرهنگی استان ایلام

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: , ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه مائده , گوشت مردار , خون , گوشت خوک , حیوانات , نام خدا , ذبح , زجر , پرت شدن , بلندی , مردن , ضرب , شاخ حیوان , مرده , باقیمانده , صید , حیوان درنده , بت , حرام , گوشت حيوان , فسق و گناه , كافران , زوال , آئين , مأيوس , مخالفت , ترس , دین , کامل , نعمت , اسلام , جاودان , گرسنگی , گناه , گوشت , خداوند , آمرزنده , مهربان , حلال , پاکیزه , صید , حیوانات شکاری , شکاری , معصیت , سریع الحساب , طعان , اهل کتاب , زنان پاکدامن , پاکدامن , مسلمانان , مهر , زناکار , دوست پنهانی , نامشروع , ایمان , اعمال , تباه , زیانکار , نماز , صورت , دست , آرنج , مفصل , مسح , جنب , غسل , بیمار , مسافر , قضای حجات , زنان , تماس , آمیزش جنسی , غسل , وضو , آب , خاک , پاک , تیمم , پیشانی , دست , مشکل , شکر , وسواس , عقل , امام صادق علیه السلام , امام ششم , شیطان , غم آخرت , غم دنیا , دنیا , فقر , پریشانی , سربار , کافی , هلاکت , نهج الفصاحه , رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله , توبه , بد اخلاق , توبه , تعیین تکلیف , امور دینی , یقین , حضرت زینب (سلام الله علیها) , اطاعت , امام خامنه ای , پیام شهیدان , شهید علم , شهید هسته ای , دانشمند جوان , ایلام , فشار دشمن , جنگ , شهدای ورزشکار , حادثه , تماشاچی , شهید , صدام خبیث , صدام , خبیث , جنایات , پشتیبان , گرگ , خونخوار , پشتیبانی , حقوق بشر , بی حیا , بی شرم , قدرت , رسوا , هنرمندان , نویسندگان , بار سنگین , وظیفه سنگین , هنر , فیلم , ساخت فیلم , سبک زندگی اسلامی , سبک زندگی , اسلامی , سبک , زندگی , رزمندگان , شهدا , شهیدان , هنرمندانه , خوف , حزن , ترس , اندوه , وسوسه , دشمنان , متزلزل , ملت ایران , اتحاد , انگیزه , تلاش , مسئولین , احساس مسئولیت , مجاهدت , اوج , شهید مدافع حرم , شهید حسین همدانی , به یاد شهدا , شهدای کربلا , حارث بن بنهان , حمزه , شجاع , سواركارى , تبلیغات , شهید جبار عراقی , شهید لطفعلی مرادحاصلی , پشتیبان ولایت فقیه باشید , ابتذال , ولایت فقیه , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات 163 الی 169 ... | مؤمن، دائم الذکر است، کثیرالفکر است، برنعمت ...

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات 170 الی 175 ... | عزت دستِ‌ خداست‌ و بدانید اگـر ... | حسن عشوری

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۷۶ ... | مردم زمان غیبت ... | شهید مدافع حرم شهید مرتضی خدادادی ...

تفسیر سوره مبارکه مائده آيه ۱ ... | هرگاه بندگان مرتکب گناهانی شوند ... | شهید علی‌اصغر انصاری ....

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۲ ... | در فضیلت سکوت ... | شهید مدافع حرم، شهید حاج مهران خالدی ...

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=17802

https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

امام على عليه السلام:

ثَلاثٌ فيهِنَّ النَّجاةُ: لُزومُ الحَقِّ وَ تَجَنُّبُ الباطِلِ وَ رُكوبُ الجِدِّ؛

نجات و رستگارى در سه چيز است: پايبندى به حق، دورى از باطل و سوار شدن بر مركب جدّيت.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 69 ، ح 973

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بیست جمله از امام خامنه ای درباره «بسیج»

https://farsi.khamenei.ir/FA/Qesar/qesar.jsp

https://hajj.ir/fa/83918

شهدای مدافع حرم گیلان

 {إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ} (مائده: 55)

سرپرست و ولي شما تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده‏اند؛ همانان كه نماز را برپا مي‏دارند و در حال ركوع زكات مي‏دهند.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام خامنه ای: انقلاب بزرگ اسلامى ما، تمام مسلمانان دنيا را اميدوار كرده است.

شهید مدافع حرم شهید فرهاد خوشه بر

شهادت: 10 اسفند 1393 در سوریه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://imamhussain.org/persian/31216

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

نصر بن ابى نيزر غلام حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام)

نصر بن ابی نیزر از یاران امام حسین (علیه‌السلام) در کربلاست که در روز عاشورا به شهادت رسید.

زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن

امام خامنه ای:

باید یاد حقیقت و خاطره‌ی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29

تربت مطهر شهید مدافع حرم شهید روزبه هلیسایی

ناگفته‌هایی از سردار شهید «روزبه هلیسایی» در گفتگوی حریم حرم با برادر شهید؛
شهید به توان دو

https://www.mashreghnews.ir/photo/707155

زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن

امام خامنه ای:

باید یاد حقیقت و خاطره‌ی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29

شهید حجت اله گوهری

شهادت: 23 اسفند 1366 در عملیات والفجر 10

بخشی از وصیت نامه:

آرزویم شهادت است ...

از انقلاب و جمهوری اسلامی بدبین نباشید و بیشتر و قانع تر در حمایت از نظام اسلامی تلاش کنید ...

زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن

امام خامنه ای:

باید یاد حقیقت و خاطره‌ی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29

شهید محمد سجاد نادری | شهید عباسعلی نادری

معلم شهیدی که به همراه فرزند خردسالش شربت شهادت نوشید

آنروزی که صدام تهدید به بمباران شهر ایوان کرده بود شهید از این تهدیدها نهراسید و همچنان به مقاومت و ماندن در شهر اصرار می ورزید و آنروز یعنی هجدهم خرداد ماه سال 64 که مصادف با ضربت خوردن حضرت علی (ع ) بود مدرسه و محراب همزمان خونین گشته بود . در حالیکه شهید با زبان روزه از جلسه امتحان و تصحیح اوراق امتحانی به خانه باز می گشت مورد هجوم وحشیانه صدام قرار گرفت و در اثر بمباران هوایی در آن روز خود و فرزند 18 ماهه اش بنام محمد سجاد که در آغوش او آرمیده بود به شهادت رسیدند.

زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن

امام خامنه ای:

باید یاد حقیقت و خاطره‌ی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29

شهید جاویدالاثر شهید عبدالحسین ملکشاهی شهادت: سیزدهم مهرماه 1359 در منطقه عملیاتی مهران

مادر بزرگوار شهید می گوید یک روز پسرم با لباس مشکی به منزل آمد من خیلی ناراحت شدم و ترسیدم ، گفتم پسرم چرا سیاه پوشیدی؟ گفت: مادرم مهران محاصره شده و تعداد زیادی از عزیزان هموطن ما شهید شده اند. من طاقت دیدن این لحظه ها را ندارم لذا با همین عشق و علاقه با لباس بسیجی به جبهه های حق علیه باطل شتافت و در سیزدهم مهرماه 1359 در درگیری تن به تن در منطقه عملیاتی مهران - موسیان مفقود گردید. روحشان شاد.

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2186&nt=2&year=1368

ویژه نامه شهدای فرهنگی استان ایلام

امام خامنه ای:

شهادت بدین معنا است که یک انسان برترین و محبوبترین سرمایه‌ی دنیوی خویش را نثار آرمانی سازد که معتقد است زنده ماندن و بارور شدن آن، به سود بشریت است. 1381/09/15

شهید مدافع حرم شهید حامد سلطانی

تاریخ شهادت : 1398/08/07 | محل شهادت : لاذقیه - سوریه

https://harimeharam.ir/shahid/465

https://harimeharam.ir/shohada/22/3

https://harimeharam.ir/shohada/24/7

شهدای فاطمیون

شهید مدافع حرم

شهید سید رحمت هاشمی

تاریخ شهادت: 1394/07/30 محل شهادت : سوریه

https://harimeharam.ir/shohada/23/6

شهدای حزب الله

شهید مدافع حرم شهید رائف منیف داغر (باقر میرزا)

تاریخ شهادت : 1393/03/24 محل شهادت : ارتفاعات قلمون - سوریه

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , تفسیر سوره مبارکه نساء , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه نساء , تفسیر سوره مبارکه مائده , امام على عليه السلام , نجات و رستگارى , نجات , رستگارى , پايبندى به حق , دوری از باطل , باطل , جدیت , تصنیف غررالحکم و دررالکلم , بسیج , انقلاب اسلامی ایران , مسلمانان دنيا , مسلمانان , دنيا , سوریه , شهید مدافع حرم , شهید فرهاد خوشه بر , گیلان , شهدای کربلا , نصر بن ابى نيزر , حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) , یاران امام حسین (علیه‌السلام) , کربلا , شهادت , اربعین , طوفان , تبلیغات , دشمن , زنده , شهید روزبه هلیسایی , شهید حجت اله گوهری , عملیات والفجر , حمایت , نظام اسلامی , شهید محمد سجاد نادری , شهید عباسعلی نادری , شهر ایوان , بمباران , خونین , شهید عبدالحسین ملکشاهی , شهید جاویدالاثر , منطقه عملیاتی مهران , موسیان , شهید حامد سلطانی , لاذقیه , شهدای فاطمیون , شهید سید رحمت هاشمی , شهدای مدافع حرم , شهدای حزب الله , شهید رائف منیف داغر , باقر میرزا , ارتفاعات قلمون , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 685
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز :
:: باردید دیروز :
:: بازدید هفته :
:: بازدید ماه :
:: بازدید سال :
:: بازدید کلی :

RSS

Powered By
loxblog.Com