(آیا بت ها بهترند) یا آن کسی که وقتی درمانده او را می خواند، اجابتش می کند و هنگام ناخوشی ها، او گرفتاریش را بر طرف می سازد و شما را در زمین، جانشین (گذشتگان) قرار میدهد؟
امام صادق(ع):
این آیه درباره قائم از آل محمد(علیهمالسلام) نازل شده است. سوگند به خدا، #مضطر و درمانده (واقعی) اوست، زمانی که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز گزارد، خدا را با تضرع می خواند، خدا او را اجابت می کند و ناخوشی و گرفتاری او را از بین می برد و او را در زمین خلیفه قرار می دهد.
در زیارت عاشورا آمده است: «ان یرزقنی طلب ثارکم مع امام مهدی ناطق؛ از خداوند متعال درخواست می کنم که توفیق انتقام گرفتن از دشمنان شما را به همراه امام و راهنمای ناطق روزی ام کند».
لقب ناطق را رسول خدا(ص) به حضرت مهدی(عج) دادند و در حدیثی در معرفی تک تک ائمه اطهار(علیهمالسلام)، بیان فرمودند. این لقب از آن رو به امام عصر(عج) داده شده است که ائمه قبلی بر اثر تسلط دشمنان، بسیاری از امور و اسرار را نمی توانستند بیان کنند؛ چون خطرهای فراوانی اساس اسلام را تهدید می کرد. اما حضرت مهدی(عج) وقتی ظهور کنند از چنان قدرت و عظمتی برخوردار خواهند بود که تمام طاغوت ها را سرکوب کرده، همه علوم و معارف را بدون هیچ گونه نگرانی بیان و حکم خداوند را جاری می فرمایند.
... با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی (ره) توطئه و تلاش دشمنان برای وارونه جلوه دادن حقایق اسلام و انقلاب آغاز شد. و هنوز ادامه داشته و بلکه بسیار بیشتر و پیچیده تر شده ،لذا ضرورت دارد بازشناسی انقلاب اسلامی برای نسل سوم و چهارم انقلاب تبیین شود تا پاسخ سوالات روز جامعه به ویژه نسل جوان داده شود و آحاد مردم با واقعیتهای انقلاب و دستاوردهای آن آشنا شوند.
مردم سالاری دینی، رفع سلطه بیگانگان، بازگرداندن هویت ملی و اجرای قوانین و اجرای عدالت ، ازجمله دستاوردها واهداف انقلاب اسلامی بوده ومی باشد ،
امروز انقلاب اسلامی که مردمیترین انقلاب جهان معاصر است به وحدت و همدلی و مقاومت در مقابل دشمنان جمهوری اسلامی ایران نیازمند است، لذا همه باید حول محور ولایت از دستاورد های عظیم انقلاب دفاع کرده و تبلیغات دشمن برای وارونه جلوه دادن دستاوردها وپیشرفت های بزرگ در عرصه های علمی و هستی ای و دفاعی را خنثی نماییم،
"It is sufficient for someone to be classified as a betrayer if he is the trustee of a disloyal person." #ImamJawad
امام جواد عليه السلام: كَفى بالمَرءِ خِيانَةً أنْ يكونَ أمينا للخَوَنَةِ. در خيانت كارى شخص همين بس كه امانتدار خيانتكاران باشد. بحار الأنوار: ۷۸/۳۶۴/۴
و قالوا لو لا اءنزل عليه ملك و لو اءنزلنا ملكا لقضى الا مر ثم لا ينظرون (۸) و لو جعلناه ملكا لجعلناه رجلا و للبسنا عليهم ما يلبسون (۹) و لقد استهزئ برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون(۱۰)
ترجمه : ۸ - گفتند چرا فرشته اى بر او نازل نشده (تا او را در دعوت مردم به سوى خدا همراهى كند) ولى اگر فرشته اى بفرستيم (و موضوع جنبه حسى و شهود پيدا كند) كار تمام مى شود (و اگر مخالفت كنند) ديگر به آنها مهلت داده نخواهد شد (و همگى هلاك مى گردند). ۹ - و اگر او را فرشته قرار مى داديم حتما وى را به صورت انسانى در مى آورديم باز (به پندار آنان ) كار را بر آنها مشتبه مى ساختيم همانطور كه آنها كار را بر ديگران مشتبه مى سازند! ۱۰ - (با اين حال نگران نباش ) جمعى از پيامبران پيش از تو را به باد استهزا گرفتند اما سرانجام آنچه را مسخره ميكردند دامانشان را گرفت (و عذاب الهى بر آنها نازل شد).
تفسیر بهانه جوئى ها يكى ديگر از عوامل كفر و انكار بهانهجوئى است ، گرچه بهانهجوئى معلول عوامل ديگر از جمله تكبر و خود خواهى ميباشد ولى تدريجا به یك روحيه منفى در مى آيد و خود يك عامل براى عدم تسليم در برابر حق ميگردد. از جمله بهانه جوئيهائى كه مشركان در برابر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) داشتند و در چندين آيه از قرآن به آن اشاره شده و در آيه مورد بحث نيز آمده است اين است كه آنها ميگفتند چرا ۴پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به تنهائى به اين ماموريت بزرگ دست زده است ؟ چرا موجودى از غير جنس بشر و از جنس فرشتگان او را در اين ماموريت همراهى نمى كند؟ مگر ميتواند انسانى كه از جنس ما است به تنهائى بار رسالت را بر دوش كشد؟ (و قالوا لو لا انزل عليه ملك ).در حالى كه با وجود دلائل روشن و آيات بينات بر نبوت او جائى براى اين بهانه جوئيها نيست ، به علاوه فرشته نه قدرتى بالاتر از انسان دارد و نه آمادگى و استعدادى براى رسالت ، بيش از او، بلكه به مراتب انسان از او آماده تر است . قرآن با دو جمله كه هر كدام استدلالى را در بر دارد به آنها پاسـخ مى گويد: نخست اينكه اگر فرشته اى نازل شود، و سپس آنها ايمان نياورند، به حيات همه آنان خاتمه داده خواهد شد (و لو انزلنا ملكا لقضى الامر ثم لاينظرون ).اما چرا با آمدن فرشته و همراهى او با پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) منكران گرفتار مرگ و هلاكت ميشوند؟ دليل آن همان چيزى است كه در چند آيه قبل به آن اشاره شد كه اگر نبوت جنبه شهود و حسى پيدا كند، يعنى با آمدن فرشته ، غيب تبديل به شهود گردد و همه چيز را با چشم ببينند آخرين مرحله اتمام حجت شده است ، چون دليلى بالاتر از اين تصور نميشود، با اين حال اگر كسى مخالفت كند كيفر و مجازات او قطعى خواهد بود، ولى خداوند به خاطر لطف و مرحمت بر بندگان براى اينكه فرصتى براى تجديد نظر داشته باشند اين كار را نميكند مگر در موارد خاصى كه ميداند طرف ، آمادگى كامل و استعداد پذيرش دارد، يا در مواردى كه طرف مستحق نابودى است ، يعنى اعمالى انجام داده است كه استحقاق مجازات الهى را دارد، در اين موقع به تقاضاى او ترتيب اثر داده و به هنگامى كه قبول نكرد فرمان نابودى او صادر مى گردد. پاسـخ دوم اينكه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به مقتضاى مقام رهبرى و عهده دار بودن امر تربيت مردم و سرمشق عملى به آنها دادن لازم است از جنس خود مردم و همرنگ و هم صفات آنها و تمام غرائز و صفات انسان در او وجود داشته باشد، زيرا فرشته علاوه بر اينكه براى بشر قابل رؤ يت نيست . نميتواند سرمشق عملى براى او گردد، چون نه از نيازها و دردهاى او آگاه است و نه به وضع غرائز و خواسته هاى او آشنا است ، و به همين دليل رهبرى او نسبت به موجودى كه از هر جهت با وى فرق دارد كاملا نارسا خواهد بود.لذا قرآن در جواب دوم ميگويد اگر ما او را فرشته قرار ميداديم و به پيشنهاد آنها عمل ميكرديم ، باز لازم بود تمام صفات انسان را در او ايجاد كنيم ، و او را به صورت و سيرت مردى قرار دهيم (و لو جعلناه ملكا لجعلناه رجلا).از آنچه گفتيم روشن ميشود، كه منظور از جمله (لجعلناه رجلا) اين نيست كه فقط شكل انسان به او ميدهيم كه بعضى از مفسران پنداشته اند، بلكه منظور اين است كه او را از نظر ظاهر و باطن به صفات انسان قرار ميدهيم . سپس نتيجه ميگيرد كه با اين حال همان ايرادات سابق را بر ما تكرار مى كردند كه چرا به انسانى ماموريت رهبرى داده اى و چهره حقيقت را بر ما پوشانيده اى (و للبسنا عليهم ما يلبسون ).لبس (بر وزن درس ) به معنى پردهپوشى و اشتباه كارى است ، و لبس (بر وزن قفل ) به معنى پوشيدن لباس است (ماضى اول لبس بر وزن ضرب و ماضى دوم لبس بر وزن حسب مى باشد) و روشن است كه در آيه معنى اول اراده شده است ، يعنى اگر فرشته اى مى فرستاديم بايد به صورت و سيرت انسانى باشد و در اين موقع به عقيده آنها ما مردم را به اشتباه و خطا انداخته بوديم و همان نسبتهاى سابق را بر ما تكرار مى كردند، همانطور كه خود آنها افراد نادان و بيخبر را به اشتباه و خطا مى افكنند و چهره حقيقت را بر آنها مى پوشانند - بنابراين نسبت لبس و پرده پوشى به خدا از زاويه ديد آنها است .در پايان خداوند به پيامبرش دلدارى مى دهد و ميگويد از مخالفت و لجاجت و سرسختى آنها نگران نباش ، زيرا جمعى از پيامبران پيش از تو را نيز بباد استهزاء و مسخره گرفتند اما سرانجام آنچه را، مسخره ميكردند، دامانشان را گرفت و عذاب الهى بر آنها نازل شد (و لقد استهزء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزئون ).در حقيقت اين آيه هم مايه تسلى خاطرى است براى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) كه در راه خود كمترين تزلزلى در ارادهاش واقع نشود و هم تهديدى است براى مخالفان لجوج كه به عواقب شوم و دردناك كارخودبينديشند.
امام خامنه ای: هر شهیدی یک نماد است؛ فرق هم نمیکند که این شهید، باسواد باشد، بیسواد باشد، کم سن باشد/ چهرهی شهدا را آنچنان که هست برای جوانهای امروز روشن کنید؛ این نمادها میشوند الگو برای جوان. و این به آنجا منتهی بشود که جوانها بتوانند در بین این چهرههایی که معرّفی شدهاند و نشان داده شدهاند، برای خودشان الگو انتخاب کنند، به آنها دل ببندند و راه آنها را دنبال کنند. این درست نقطهی مقابل آن حرکتی است که سعی میکند دلبستگیهارا به نمادهای فساد، به نمادهای دنیاطلبی، به نمادهای هرزهگرایی جلب کند ... 1398/09/25
فضیلت ماه شعبان : این ماه بسیار شریف و منسوب به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) است . آن حضرت این ماه را روزه می داشت و متصل به ماه مبارک رمضان می کرد و می فرمود : «شعبان ماه من است.» آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمود : «هر کسی که ماه شعبان را روزه بدارد ، برای محبت پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) و تقرب به خدا، خدا او را دوست دارد و او را به کرامت خود در روز قیامت نزدیک می سازد، و بهشت را بر او واجب می کند.» نماز در هر پنجشنبه از ماه شعبان: در هرپنجشنبه از این ماه، دورکعت نماز خوانده می شود. در هر رکعت بعد از حمد، صد مرتبه سوره توحید را بخواند و بعد از سلام صد بار صلوات بفرستد. از امام علی (علیه السلام) روایت شده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : " آسمان ها در هر پنج شنبه از ماه شعبان زینت داده می شود ، پس ملائکه عرض می کنند خدای ما بیامرزد روزه داران این روز را ، و دعای آنها را اجابت کند . و کسی که یک روز از این ماه را روزه بگیرد خدا بدن او را بر آتش حرام می کند. نماز شب اول : نماز شب اول ماه ماه شعبان دوازده رکعت است . در هر رکعت بعد از حمد پانزده مرتبه سوره توحید . رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : خدا به او ثواب دوازده هزار شهید عطا فرماید و برای او ثواب عبادت دوازده سال را می نویسد و از گناهان خارج می شود ، مانند روزی که از مادر متولد شده باشد . نماز دیگر شب اول : دو رکعت است . در هر رکعت بعد از حمد ، سی مرتبه سوره توحید را بخواند ، و بعد از سلام نماز بگوید : " اللهُمَّ هذا عَهدی عِندَکَ اِلی یَومِ القیامة. " رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : از ابلیس و لشکر او حفظ می شود ، و به او ثواب راستگویان عطا می نماید . نماز شب دوم : نماز این شب پنجاه رکعت است، در هر رکعت بعد از حمد سوره توحین و معوذتین (سوره های فلق و ناس) یک مرتبه. نماز شب سوم : دو رکعت است و در هر رکعت بعد از حمد، بیست و پنج مرتبه سوره توحید خوانده شود. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:کسی که این نماز را به جا آورد،خدا برای او در روز قیامت هشت در بهشت را باز می کند و هفت در جهنم را بر او می بندد، و خداوند هزار حله و هزار تاج بر او می پوشاند. نماز شب چهارم : چهل رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، بیست و پنج مرتبه سوره توحید قرائت مى شود. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر کسى که این نماز به جا آورد، خدا براى او به هر رکعتى ، ثواب هزار هزار (یک میلیون) سال عبادت مى نویسد و براى او به هر سوره ، هزار هزار (یک میلیون) شهر بنا مى کند و به او ثواب هزار هزار (یک میلیون) شهید را عطا مى فرماید. نماز شب پنجم : دو رکعت مى باشد و در هر رکعت بعد از حمد، پانصد مرتبه سوره توحید خوانده و بعد از نماز هفتاد مرتبه صلوات فرستاده مى شود. نماز شب ششم : چهار رکعت مى باشد که در هر رکعت بعد از حمد، پنجاه مرتبه سوره توحید خوانده مى شود. نماز شب هفتم : دو رکعت است و در رکعت اول بعد از حمد، صد مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد، صد مرتبه آیة الکرسى قرائت مى شود. نماز شب هشتم : دو رکعت مى باشد؛ در رکعت اول بعد از حمد، آیه آمن الرسول تا آخر سوره پنج مرتبه و پانزده مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد، آیه آخر سوره کهف یک مرتبه و پانزده مرتبه سوره توحید ذکر مى گردد. نماز شب نهم : چهار رکعت است ؛ و در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره نصر خوانده مى شود. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: کسى که این نماز را به جا آورد، البته حرام مى کند خدا جسد او را بر آتش و به او به هر آیه ، ثواب دوازده شهید از شهداى بدر را و ثواب علما عطا مى کند. نماز شب دهم : چهار رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، آیة الکرسى یک مرتبه و سوره کوثر نیز سه مرتبه قرائت مى شود. ثواب این نماز صد هزار حسنه ، صد هزار درجه بالا رفتن ، صد هزار در براى او باز شدن ، و آمرزیدن پدر و خود و همسایگانش مى باشد. نماز شب یازدهم : هشت رکعت مى باشد؛ در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره کافرون قرائت مى گردد. خداوند به این شخص به هر رکعتى ، باغى از باغهاى بهشت را عطا مى کند. نماز شب دوازدهم : دوازده رکعت مى باشد که در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره تکاثر خوانده مى شود. ثواب این نماز، آمرزش چهل ساله گناهان او و بلند شدن چهل درجه براى او و استغفار چهل هزار ملک براى او و ثواب کسى که شب قدر را درک کرده باشد مى باشد. نماز شب سیزدهم : دو رکعت مى باشد و در هر رکعت بعد از حمد، سوره والتین یک مرتبه خوانده مى شود. نماز شب چهاردهم : چهار رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، پنج مرتبه سوره والعصر تکرار مى گردد. ثواب این نماز، ثواب نمازگزاران از زمان آدم تا روز قیامت و برانگیخته شدن او در حالى که صورتش از خورشید و ماه نورانى تر مى باشد و موجب آمرزش او مى گردد. نماز شب پانزدهم - شب میلاد امام زمان (عج): چهار رکعت است و ما بین نماز مغرب و عشا و در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه توحید (به روایتى یازده مرتبه ) خوانده مى شود. بعد از نماز ده مرتبه گفته مى شود: یا رب اغفرلنا و نیز ده مرتبه یا رب ارحمنا و باز ده مرتبه یا رب تب علینا و بیست و یک مرتبه سوره توحید و سپس مى گویند: سبحان الذى یحیى و الموتى و یمیت الاحیاء و هو على کل شیى قدیر . در پایان نیز ده مرتبه ذکر مى شود: استجاب اللّه له و قضى حوائجه فى الدنیا و الاخرة و اعطاه اللّه کتابه بیمینه و کان فى حفظ اللّه الى قابل . نماز شب شانزدهم : دو رکعت مى باشد و در هر رکعت بعد از حمد، یک مرتبه آیة الکرسى و پانزده مرتبه سوره توحید قرائت مى گردد. ثوابش ، بناى هزار قصر در بهشت است. نماز شب هفدهم : دو رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، هفتاد و یک مرتبه سوره توحید خوانده و بعد از نماز، هفتاد مرتبه استغفار مى گردد. نماز شب هجدهم : ده رکعت است و در هر رکعت بعد از حمد، پنج مرتبه سوره توحید ذکر مى گردد. نماز شب نوزدهم : دو رکعت مى باشد و بعد از حمد، پنج مرتبه آیه قل اللهم مالک الملک قرائت مى شود. از ثواب هاى این نماز، خارج شدن والدین مى باشد از آتش ، اگر در آتش باشند. نماز شب بیستم : چهار رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، پانزده مرتبه سوره نصر خوانده مى شود. رسول خدا صل الله علیه و آله فرمود: کسى که این نماز را بخواند قسم را آنچنان کسى که مرا بر حق به پیغمبرى مبعوث کرد! خارج نمى شود از دنیا تا مرا در خواب ببیند و مى بیند جایگاه خود را در بهشت و باکرام البررة محشور مى شود. نماز شب بیست و یکم : هشت رکعت مى باشد و در هر رکعت بعد از حمد، سوره توحید و معوذتین (ناس و فلق ) یک مرتبه ذکر مى گردد. نماز شب بیست و دوم : دو رکعت است و در هر رکعت بعد از حمد، سوره کافرون و توحید، پانزده مرتبه خوانده مى شود. نماز شب بیست و سوم : سى رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، یک مرتبه سوره زلزلت قرائت مى شود. نماز شب بیست و چهارم : دو رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره نصر خوانده مى شود. نماز شب بیست و پنجم : ده رکعت مى باشد؛ در هر رکعت بعد از حمد، یک مرتبه سوره تکاثر خوانده مى شود. ثواب این نماز، ثواب هفتاد پیغمبر است . نماز شب بیست و ششم : ده رکعت مى باشد؛ در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه آیه آمن الرسول قرائت مى گردد. خداوند به این شخص در روز قیامت ، شش نور عطا مى کند. نماز شب بیست و هفتم : دو رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره اعلى را خوانده مى شود. نماز شب بیست و هشتم : چهار رکعت مى باشد و در هر رکعت بعد از حمد، یک مرتبه سوره توحید، ناس و فلق قرائت مى شود. نماز شب بیست و نهم : ده رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره تکاثر، ده مرتبه معوذتین (ناس و فلق ) و ده مرتبه سوره توحید خوانده مى شود. از ثواب این نماز، گذشتن از صراط مثل برق است . نماز شب سى ام : دو رکعت است و در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره اعلى خوانده و بعد از سلام ، صد مرتبه صلوات فرستاده مى شود. رسول خدا صل الله علیه و آله فرمود: قسم به آنچنان کسى که مرا به حق به پیغمبرى مبعوث کرد! به درستى که بلند مى کند خدا براى او هزار هزار (یک میلیون) شهر در جنت النعیم و اگر اهل آسمانها و زمین جمع شوند که ثوابش را شمارش کنند، نتوانند و براى او هزار حاجت بر مى آورد.
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
ترجمه: ۷۲ -آنها كه گفتند خداوند همان مسيح بن مريم است بطور مسلم كافر شدند ( با اينكه خود ) مسيح گفت اى بنى اسرائيل خداوند يگانه را كه پروردگار من و شماست پرستش كنيد چه اينكه هر كس شريكى براى خدا قرار دهد ، خداوند بهشت را بر او حرام كرده است و جايگاه او دوزخ است و ستمكاران يار و ياورى ندارند . ۷۳ -آنها كه گفتند خداوند يكى از سه خدا است ( نيز ) بطور مسلم كافر شدند با اينكه معبودى جز معبود يگانه نيست و اگر از آنچه مىگويند دست برندارند عذاب دردناكى به كافران آنها ( كه روى اين عقيده ايستادگى كنند ) خواهد رسيد. ۷۴-آيا توبه نمىكنند و به سوى خدا باز نمىگردند و از او طلب آمرزش نمىنمايند و خداوند آمرزنده مهربان است.
تفسیر در تعقيب بحثهائى كه در مورد انحرافات يهود ، در آيات قبل ، گذشت ، اين آيات و آيات بعد از انحرافات مسيحيان سخن مىگويد نخست از مهمترين انحراف مسيحيت يعنى مساله الوهيت مسيح و تثليث معبود بحث كرده مىگويد : بطور مسلم آنها كه گفته اند خدا همان مسيح بن مريم است ، كافر شدند ( لقد كفر الذين قالوا ان الله هو المسيح ابن مريم ) . چه كفرى از اين بالاتر كه خداوند نامحدود از هر جهت را ، با مخلوقى كه از هر جهت محدود است يگانه و متحد بدانند ، و صفات مخلوق را براى خالق قرار دهند ؟ ! در حالى كه خود مسيح (عليه السلام) با صراحت به بنى اسرائيل گفت:خداوند يگانه اى را پرستش كنيد كه پروردگار من و شما است ( و قال المسيح يا بنى اسرائيل اعبدوا الله ربى و ربكم). و به اين ترتيب بيزارى خود را از هر گونه شرك و غلو در مورد خويش نفى كرد و خود را همانند ديگران مخلوقى از مخلوقات خدا معرفى نمود.و نيز مسيح براى تاكيد اين مطلب و رفع هر گونه ابهام و اشتباه اضافه كرد : هر كس شريكى براى خدا قرار دهد خداوند بهشت را بر او حرام كرده و جايگاه او آتش است ( انه من يشرك بالله فقد حرم الله عليه الجنة و ماويه النار). و باز براى تاكيد بيشتر و اثبات اين حقيقت كه شرك وغلو يك نوع ظلم آشكار است به آنها گفت : براى ستمگران و ظالمان هيچگونه يار و ياورى وجود نخواهد داشت ( و ما للظالمين من انصار). همانطور كه در سابق هم اشاره كرده ايم تاريخ مسيحيت مىگويد : تثليث در قرون نخستين و مخصوصا در عصر مسيح (عليه السلام) وجود نداشت و حتى در اناجيل كنونى با تمام تحريفهائى كه در آن به عمل آمده است كمترين سخنى از تثليث ديده نمىشود ، و خود محققان مسيحيت به اين امر معترفند ، بنا بر اين آنچه در آيه فوق در مورد پافشارى مسيح (عليه السلام) و روى مساله توحيد ديده مىشود مطلبى است كه با منابع موجود مسيحيت نيز هماهنگ است و از دلائل عظمت قرآن محسوب مىشود .ضمنا بايد توجه داشت كه آنچه در اين آيه مورد بحث واقع شده مساله غلو و وحدت مسيح با خدا و به عبارت ديگر توحيد در تثليث است ، ولى در آيه بعد اشاره به مساله تعدد خدايان از نظر مسيحيان يعنى تثليث در توحيد كرده مىگويد : آنها كه گفته اند خداوند سومين اقنوم از اقانيم سه گانه است به طور مسلم كافر شده اند ( لقد كفر الذين قالوا ان الله ثالث ثلثة ) بسيارى از مفسران مانند طبرسى در مجمع البيان و شيخ طوسى در تبيان و فخر رازى و قرطبى در تفسير خود چنين تصور كرده اند كه آيه قبل درباره فرقه اى از مسيحيان به نام يعقوبيه است كه خدا را با مسيح (عليهالسلام) متحد مىدانند ، ولى اين آيه در باره فرقه ديگرى به نام ملكانيه و نسطوريه است كه قائل به خدايان سه گانه اند ، اما همانطور كه سابقا هم گفتيم اين برداشت از مسيحيت با حقيقت تطبيق نمىكند زيرا اعتقاد به تثليث در ميان همه مسيحيان عموميت دارد ، همانطور كه اعتقاد به توحيد و يگانگى خدا در ميان ما مسلمانان قطعى و مسلم است ، منتها آنها در عين اينكه خدايان را حقيقتا سه گانه مىدانند ، يگانه حقيقى نيز ميدانند و به اعتقاد آنها سه واحد حقيقى يك واحد حقيقى را تشكيل مىدهند !
دو آيه فوق ظاهرا به دو جنبه مختلف اين دو قضيه اشاره مىكند : در آيه اول اشاره به وحدت خدايان سه گانه ، و در آيه دوم اشاره به تعدد آنها است ، و قرار گرفتن اين دو بيان پشت سر هم در حقيقت اشاره به يكى از دلائل روشن ابطال عقيده آنها مىباشد كه چگونه خداوند گاهى با مسيح ( و روح القدس ) حقيقتا يكى و گاهى حقيقتا سه چيز مىشود مگر مساوى بودن سه با يك معقول است ؟ آنچه اين حقيقت را تاييد مىكند اين است كه ما در ميان مسيحيان هيچ طايفه اى را نمىيابيم كه به خدايان سه گانه قائل نباشند. سپس قرآن به طور قاطع در پاسخ آنها مىگويد : هيچ معبودى جز معبود يگانه نيست ( و ما من اله الا اله واحد). مخصوصا ذكر كلمه من قبل از اله تاكيد بيشترى را در نفى معبودهاى ديگر مىرساند.دگر بار با لحن شديد و مؤكد به آنها اخطار مىكند كه اگر دست از اين عقيده برندارند عذاب دردناكى در انتظار كسانى كه بر اين كفر باقى بمانند خواهد بود ( و ان لم ينتهوا عما يقولون ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم). كلمه من در منهم به عقيده بعضى بيانيه است ولى ظاهر اين است كه براى تبعيض بوده باشد و در حقيقت اشاره به كسانى است كه بر كفر و شرك خود باقى مىمانند و بعد از دعوت قرآن به توحيد باز نگشتند ، نه آنها كه توبه كردند و بازگشت نمودند .در تفسير المنار از كتاب اظهار الحق داستانى نقل شده كه ذكر آن در اينجا بى تناسب نيست و نشان مىدهد كه چگونه تثليث و توحيد نصارى غير قابل درك مىباشند ، نويسنده آن كتاب مىگويد : سه نفر به آئين مسيحيت در آمدند ، كشيش ، عقائد ضرورى مسيحيت از جمله عقيده تثليث را به آنها تعليم كرد. روزى يكى از علاقمندان مسيحيت نزد كشيش آمد و از كسانى كه تازه به آئين مسيحيت در آمده بودند سؤال كرد ، كشيش با كمال خوشوقتى اشاره به آن سه نفر نمود ، او بلافاصله پرسيد : آيا از عقائد ضروريه ما چيزى ياد گرفته اند ، كشيش با شجاعت و تاكيد گفت : آرى سپس به عنوان نمونه يكى از آنها را صدا زد تا او را در حضور ميهمان بيازمايد ، كشيش گفت : درباره تثليث چه ميدانى ؟ او در جواب گفت : شما به من چنين ياد داديد كه خدايان سه گانه اند يكى در آسمان است و ديگرى در زمين از شكم مريم متولد شد و سومين نفر به صورت كبوترى بر خداى دوم در سن سىسالگى نازل گرديد ! كشيش عصبانى شد و او را بيرون كرد و گفت چيزى نمىفهمد ، و نفر دوم را صدا زد ، او در جواب اين سؤال در مورد تثليث ، گفت : شما به من چنين تعليم داديد كه خدايان سه بودند ، اما يكى از آنها بدار آويخته شد بنا بر اين اكنون دو خدا بيشتر نداريم ! خشم كشيش بيشتر شد و او را نيز بيرون كرد و سومى را كه باهوشتر و جدىتر در حفظ عقائد دينى بود ، صدا زد و همان مساله را از او پرسيد او با احترام گفت : پيشواى من ! آنچه را به من آموختيد كاملا حفظ كرده ام و از بركت مسيح به خوبى فهميده ام شما گفتيد : خداوند يگانه سه گانه است و خداوندان سه گانه يگانه اند ، يكى از آنها را بدار زدند و مرد و بنا بر اين همه مردند زيرا او با بقيه يگانه بود و به اين ترتيب الان هيچ خدائى وجود ندارد ! در آيه سوم از آنها دعوت مىكند كه از اين عقيده كفر آميز توبه كنند تا خداوند آنها را مشمول عفو و بخشش خود قرار دهد لذا مىگويد : آيا بعد اين همه ، آنها بسوى خداى يگانه باز نمىگردند و از اين شرك و كفر طلب آمرزش نمىكنند با اينكه خداوند غفور و رحيم است ؟ ( ا فلا يتوبون الى الله و يستغفرونه و الله غفور رحيم ) .
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تهجد و شب زنده داری ، باعث نورانیت، باز شدن چشم، اجابت دعا ، تقرب به خدای مهربان... و روئیت ملائک در هنگام فجر صادق است ... در شب جمعه افضل از اوقات دیگر.
سعی کنید متن دعای عهد را خودتان بخوانید ، بطور کلی خواندن دعا از روی متن کتاب و یا تلاوت قرآن کریم از روی مصحف شریف بخط عثمان طه که صحیح ترین کتابت است ، و عیناً همان است که بواسطه جناب جبریل امین به قلب رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) نازل و سپس از دو لب رسول الله خارج و بوسیله امیر المومنین علی علیه السلام جمع آوری شده که تعداد آیاتش با احتساب بسم الله الرحمن الرحیم اول هر سوره ۶۳۴۸ آیه می باشدو قرائت حفص از عاصم... ، آثار معنوی اش بسیار بالاتر از گوش دادن به صوت دیگران است، مگر اینکه برای آموزش تجوید ویا در مجالس ختم قرآن و همچنین در سفر و بین راه قرائت اساتید قران کریم را گوش دهید که خود ثواب مجزا و مضاعف دارد و باعث جلاء قلوب و طهارت روح می شود ،
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
مراقب آقای علی خامنه ای باشید که او هرگز دروغ نمی گوید
یک کارشناس موشکی اسرائیلی در مقاله ای نوشت: رهبر و راهنمای ایران، سید علی خامنهای، در بیش از یک سمینار و سخنرانی گفت که نیروهای ایرانی به دنبال در اختیار داشتن موشکهای هستهای نیستند و آنها را نمیسازند، زیرا بر اساس دکترین شیعه، داشتن و نگهداری آن مطلقاً حرام است.
از سوی دیگر، رهبر ایرانی نیز گفت: هرگونه حمله با هر سلاحی به جمهوری اسلامی ایران به همین ترتیب با آن مواجه خواهد شد...
در اینجا ناظران و حتی دولت ها از این اظهارات ضد و نقیض بالاترین درجه نظامی و رهبری در ایران متحیر شدند. در شرایطی که همه تایید میکنند که او تنها رهبر منطقه است، بلکه در سطح جهانی، او دروغ نمیگوید و اظهارات خود را جعل نمیکند. پس چگونه خامنه ای با موشک های هسته ای که به سوی ایران شلیک شود، مواجه خواهد شد، در حالی که او تأیید کرد که آنها را در اختیار ندارند و به دنبال آن نیستند؟
در اینجا کارشناس اسرائیلی به تحلیل این معادله پرداخت و اعلام کرد که خامنه ای به وعده و تهدید خود پایبند بوده است. اول اینکه تنها کشوری که می خواهد با سلاح هسته ای به ایران ضربه بزند اسرائیل است، آمریکا از محاصره اقتصادی راضی است و اصلاً نمی خواهد با ایران جبهه نظامی باز کند. در صورتی که موشک اتمی اسرائیل به سمت ایران پرتاب شود، موشک بین ۸ تا ۹ دقیقه طول می کشد تا به نزدیک ترین هدف مهم ایرانی برسد. ایران سازمان راداری بسیار پیشرفته ای دارد که ذهن ایرانی با حمایت روس ها و چین روی آن کار کرد. این رادار اگر در سطح جهانی نباشد، قوی ترین رادار خاورمیانه است.
در مورد پرتاب موشک اتمی اسرائیل به سمت ایران، ۳ پایگاه ایرانی با موشک های کنترل شده و یک راهپیمایی برای حمله به رآکتور دیمونا در نزدیکی تل آویو وجود دارد. 1 پایگاه حماس در فلسطین ۶۵ کیلومتر با راکتور فاصله دارد. 2 پایگاه حزب الله در ضاحیه ۱۲۰ کیلومتر با راکتور فاصله دارد. 3 پایگاه بختیاریه در ۲۲ کیلومتری راکتور هسته ای اسرائیل قرار دارد. به این معنی که این موشک ها از ۴۰ ثانیه تا دو دقیقه طول می کشد تا به رآکتور دیمونا اصابت کند و منطقه از جمله سرمایه اداری و انسانی تل آویو را درهم بشکند. یعنی قبل از رسیدن موشک هسته ای به خاک ایران، پایتخت اسرائیل از سنگ و انسان محو می شود و به دلیل آلودگی رادیواکتیو، اسرائیل تا ۱۵ سال پس از حمله غیرقابل دوام می ماند. تأثیر بمب هستهای صدها برابر کمتر از تأثیر انفجار راکتور و کارخانه بمبهای هستهای است و حادثه چرنوبیل روسیه بزرگترین شاهد بزرگی خسارات است. توجه داشته باشید که راکتور دیمونا قوی تر و بزرگتر از حادثه فوق الذکر است.
خلاصه تحلیل: وعده سید علی خامنه ای یهودیان صهیونیست را کشت و پس از این سالها ساخت سلاح هسته ای آنها، عتیقه جات و تزئینات در انبارها نگهداری می شود و هرگز یا حداقل تا ۵۰ سال آینده نخواهند توانست از آنها استفاده کنند.
این تحلیلگر اسرائیلی در پایان مقاله خود می گوید: مراقب آقای علی خامنه ای باشید که او هرگز دروغ نمی گوید.
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
یکی از اهل ری می گوید: خدمت امام هادی علیه السلام مشرّف شدم؛ فرمودند: کجا بودی؟ عرض کردم: به زیارت حضرت حسین بن علی علیهما السلام رفته بودم. فرمودند: اگر به زیارت قبرِ عبدالعظیم که نزد شماست، می رفتی، مانند زائران سیدالشهداء علیه السلام بودی.
ترجمه ۱۲۷ـ از تو درباره حکم زنان سؤال مى کنند; بگو: «خداوند درباره آنان به شما پاسخ مى دهد: آنچه در قرآن درباره زنان یتیمى که حقوقشان را به آنها نمى دهید، و نمى خواهید با آنها ازدواج کنید، و نیز آنچه درباره کودکان صغیر و ناتوان براى شما بیان شده است، (قسمتى از سفارش هاى خداوند در این زمینه مى باشد; و نیز به شما سفارش مى کند که) با یتیمان به عدالت رفتار کنید! و آنچه از نیکى ها انجام مى دهید، خداوند از آن آگاه است (و به شما پاداش شایسته مى دهد)».
تفسیر آیه فوق به پاره اى از سؤالات و پرسش هائى که درباره زنان (مخصوصاً دختران یتیم) از طرف مردم مى شده است پاسخ مى گوید، مى فرماید: «اى پیامبر! از تو درباره احکام مربوط به حقوق زنان، سؤالاتى مى کنند بگو: خداوند در این زمینه به شما فتوا و پاسخ مى دهد» (وَ یَسْتَفْتُونَکَ فِی النِّساءِ قُلِ اللّهُ یُفْتیکُمْ فیهِنَّ). پس از آن اضافه مى کند: «آنچه در قرآن مجید درباره دختران یتیمى که حقوق و اموال آنها را در اختیار مى گرفتید، به آنها نمى دادید و علاقه به ازدواج با آنها نداشتید، قسمت دیگرى از سؤالات شما است که پاسخ مى دهد و زشتى این عمل ظالمانه را آشکار مى سازد» (وَ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ فی یَتامَى النِّساءِ اللاّتی لا تُؤْتُونَهُنَّ ما کُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ) سپس درباره پسران صغیر که طبق رسم جاهلیت از ارث ممنوع بودند توصیه کرده، مى فرماید: «خداوند فتوا مى دهد که حقوق کودکان ضعیف را رعایت کنید» (وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الْوِلْدانِ). و بار دیگر درباره حقوق یتیمان به طور کلى تأکید کرده، مى گوید: «و خدا به شما توصیه مى کند که در مورد یتیمان به عدالت رفتار نمائید» (وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْیَـتامى بِالْقِسْطِ). و در پایان به این مسأله توجه مى دهد که: «هر گونه عمل نیکى مخصوصاً درباره یتیمان و افراد ضعیف، از شما سر زند از دیدگاه علم خداوند مخفى نمى ماند، و پاداش مناسب آن را خواهید یافت» (وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْر فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِهِ عَلیماً). و از آنجا که در این میان کسانى بوده اند که علاوه بر رعایت حقوق آنان، احسان و نیکى به آنها نیز مى نموده اند، آن را یادآور شده است. ضمناً باید توجه داشت: جمله «یَسْتَفْتُونَکَ» در اصل، از ماده «فتوى» و «فتیا» گرفته شده که به معنى پاسخ به مسائل مشکل است و از آنجا که ریشه اصلى این لغت «فَتى» به معنى جوان نورس مى باشد، ممکن است نخست در مسائلى که انسان پاسخ هاى جالب و تازه و نورسى براى آن انتخاب کرده به کار رفته باشد، سپس در مورد پاسخ به تمام مسائل انتخاب شده است. از مجموع آیه چنین استفاده مى شود که آنها درباره حقوق زنان اعم از دختران یتیم و غیره، سؤالاتى داشته اند که به چند مورد آن پاسخ داده شده: در مورد دختران یتیمى که حقوق و اموال آنها را در تصرف داشتند، ولى به آنها نمى سپردند و از طرفى حاضر به ازدواج با آنها نیز نبودند، هم چنین در مورد حقوق کودکان مستضعف که حقوق آنها را نیز به نحوى پایمال مى کردند و سرانجام در مورد همه ایتام اعم از دختر و پسر.
خداوند آن کسی است که شما را در ابتدا از جسم ضعیف (نطفه) بیافرید آنگاه پس از ضعف و ناتوانی (کودکی) توانا کرد و باز از توانایی (و قوای جوانی) به ضعف و سستی و پیری بر گردانید، که او هر چه بخواهد و مشیّتش تعلق گیرد میآفریند، و او دانا و تواناست.
ترجمه ۱۲۸ ـ و اگر زنى، از طغیان و سرکشى یا اعراض شوهرش، بیم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح کنند (و زن یا مرد، از پاره اى از حقوق خود، به خاطر صلح، صرف نظر نماید.) و صلح، بهتر است; اگر چه مردم (طبق غریزه حبّ ذات، در این گونه موارد) بخل مىورزند. و اگر نیکى کنید و پرهیزگارى پیشه سازید (و به خاطر صلح، گذشت نمائید)، خداوند به آنچه انجام مى دهید، آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد). در بسیارى از تفاسیر اسلامى و کتب حدیث، در شأن نزول آیه، چنین نقل شده: «رافع بن خدیج» دو همسر داشت یکى مسن و دیگرى جوان، (بر اثر اختلافاتى) همسر مسن خود را طلاق داد، و هنوز مدت عدّه، تمام نشده بود به او گفت: اگر مایل باشى با تو آشتى مى کنم، ولى باید اگر همسر دیگرم را بر تو مقدم داشتم صبر کنى. و اگر مایل باشى صبر مى کنم، مدت عدّه تمام شود و از هم جدا شویم. زن پیشنهاد اول را قبول کرد و با هم آشتى کردند، آیه شریفه نازل شد و حکم این کار را بیان داشت.
تفسیر همان طور که در ذیل آیه 34 همین سوره گفتیم «نُشُوز» در اصل، از ماده «نشز» به معنى «زمین مرتفع» مى باشد و هنگامى که در مورد زن و مرد به کار مى رود به معنى سرکشى و طغیان است. در آیات مزبور 2 احکام مربوط به «نشوز زن» بیان شده بود، ولى در اینجا اشاره اى به مسأله نشوز مرد کرده، مى فرماید: «هر گاه زنى احساس کند شوهرش بناى سرکشى و اعراض دارد، مانعى ندارد که براى حفظ حریم زوجیت، از پاره اى از حقوق خود صرف نظر کند، و با هم صلح نمایند» (وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً). از آنجا که گذشت کردن زن از قسمتى از حقوق خود، روى رضایت و طیب خاطر انجام شده، و اکراهى در میان نبوده است، گناهى ندارد، تعبیر به لا جُناحَ: «گناهى ندارد» نیز اشاره به همین حقیقت است. ضمناً از آیه با توجه به شأن نزول، دو مسأله فقهى استفاده مى شود: نخست این که: احکامى مانند تقسیم ایام هفته در میان دو همسر، جنبه حق دارد، نه حکم، و لذا زن مى تواند با اختیار خود، از این حق به طور کلى یا به طور جزئى صرف نظر کند، دیگر این که: عوض صلح، لازم نیست مال بوده باشد، بلکه مى تواند «اسقاط حقى» عوض صلح واقع شود. سپس براى تأکید موضوع مى فرماید: «به هر حال، صلح کردن بهتر است» (وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ). این جمله کوتاه و پر معنى گرچه در مورد اختلافات خانوادگى در آیه فوق ذکر شده، ولى بدیهى است یک قانون کلى و عمومى و همگانى را بیان مى کند که در همه جا، اصل نخستین، صلح و صفا و دوستى و سازش است، و نزاع، کشمکش و جدائى بر خلاف طبع سلیم انسان و زندگى آرام بخش او است، و لذا جز در موارد ضرورت و استثنائى نباید به آن متوسل شد. بر خلاف آنچه بعضى از مادى ها مى پندارند که اصل نخستین در زندگى بشر همانند سایر جانداران، تنازع بقاء و کشمکش است و تکامل از این راه صورت مى گیرد، و همین طرز تفکر، شاید سرچشمه بسیارى از جنگ ها و خونریزى هاى قرون اخیر شده است. در حالى که انسان به خاطر داشتن عقل و هوش، حسابش از حیوانات درنده جدا است، و تکامل او در سایه تعاون صورت مى گیرد نه تنازع ، و اصولاً «تنازع بقاء» حتى در میان حیوانات، یک اصل قابل قبول براى تکامل نیست. و به دنبال آن اشاره به سرچشمه بسیارى از نزاع ها و عدم گذشت ها کرده، مى فرماید: «مردم ذاتاً و طبق غریزه حبّ ذات، در امواج بخل قرار دارند، و هر کسى سعى مى کند تمام حقوق خود را بى کم و کاست دریافت دارد، و همین سرچشمه نزاع ها و کشمکش ها است» (وَ أُحْضِرَتِ الأَنْفُسُ الشُّحَّ). بنابراین، اگر زن و مرد به این حقیقت توجه کنند که سرچشمه بسیارى از اختلافات، بخل است، و بخل یکى از صفات مذموم است، سپس در اصلاح خود بکوشند و گذشت را پیشه کنند، نه تنها ریشه اختلافات خانوادگى از بین مى رود، که بسیارى از کشمکش هاى اجتماعى نیز پایان مى گیرد. ولى، در عین حال براى این که مردان از حکم فوق سوء استفاده نکنند، در پایان آیه روى سخن را به آنها کرده، توصیه به نیکوکارى و پرهیزکارى نموده و به آنان گوشزد مى کند: مراقب اعمال و کارهاى خود باشند و از مسیر حق و عدالت منحرف نشوند; زیرا خداوند از همه اعمال آنها آگاه است، مى فرماید: «و اگر نیکى کنید و تقوا پیشه نمائید، خداوند نسبت به آنچه انجام مى دهید آگاه است» (وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً).
وقتی حضرت مهدی علیه السلام قیام می فرمایند، به مؤمن در قبر گفته می شود: امام تو ظهور کرده است؛ اگر میخواهی به ایشان ملحق شوی ملحق شو؛ و اگر میخواهی در کرامتِ پروردگارت بمانی، بمان.
ترجمه ۱۲۹ ـ شما هرگز نمى توانید (از نظر محبت قلبى) در میان زنان، عدالت برقرار کنید، هر چند کوشش نمائید; ولى تمایل خود را به کلى متوجه یک طرف نسازید که دیگرى را به صورت زنى که شوهرش را از دست داده در آورید! و اگر راه اصلاح و پرهیزگارى پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است. ۱۳۰ ـ (اما) اگر (راهى براى اصلاح در میان خود نیابند، و) از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود، بى نیاز مى کند; و خداوند، داراى فضل و کرم، و حکیم است.
تفسیر از جمله اى که در پایان آیه قبل گذشت، و در آن دستور به احسان، تقوا و پرهیزگارى داده شده بود، یک نوع تهدید در مورد شوهران استفاده مى شود، که آنها باید مراقب باشند کمترین انحرافى از مسیر عدالت در مورد همسران خود پیدا نکنند، تمام حقوق آنها را ادا کنند، بلکه احسان و نیکى نمایند. در اینجا این توهّم پیش مى آید که مراعات عدالت حتى در مورد محبت و علاقه قلبى نیز باید رعایت گردد، این که امکان پذیر نیست، بنابراین در برابر همسران متعدد چه باید کرد؟ آیه مورد بحث به این سؤال پاسخ مى گوید که عدالت از نظر محبت، در میان همسران امکان پذیر نیست، مى فرماید: «هرگز نمى توانید (در محبت قلبى) در میان زنان عدالت به خرج دهید، هر چند کوشش فراوان نمائید» (وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ). از جمله «وَ لَوْ حَرَصْتُمْ» استفاده مى شود: در میان مسلمانان، افرادى بودند که در این زمینه سخت کوشش مى کردند و شاید علت کوشش آنها دستور مطلق به عدالت در آیه 3 همین سوره بوده است، آنجا که مى فرماید: فَاِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً: «.. و اگر مى ترسید عدالت را رعایت نکنید، یک همسر بگیرید...». بدیهى است: یک قانون آسمانى نمى تواند بر خلاف فطرت باشد، و یا تکلیف به «ما لا یطاق» کند. از آنجا که محبت هاى قلبى، عوامل مختلفى دارد که بعضاً از اختیار انسان بیرون است، دستور به رعایت عدالت در مورد آن داده نشده است، ولى نسبت به اعمال، رفتار و رعایت حقوق در میان همسران که براى انسان، امکان پذیر است روى عدالت تأکید شده است. در عین حال، براى این که مردان از این حکم، سوء استفاده نکنند، به دنبال این جمله مى فرماید: «اکنون که نمى توانید مساوات کامل را از نظر محبت، میان همسران خود، رعایت کنید، لا اقل تمام تمایل قلبى خود را متوجه یکى از آنان نسازید، که دیگرى به صورت شخصى بلا تکلیف در آید و حقوق او نیز عملاً ضایع شود» (فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ). و در پایان آیه به کسانى که پیش از نزول این حکم، در رعایت عدالت میان همسران خود کوتاهى کرده اند هشدار مى دهد که: «اگر راه اصلاح و تقوا پیش گیرند و گذشته را جبران کنند خداوند آنها را مشمول رحمت و بخشش خود قرار خواهد داد» (وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً). در روایات اسلامى مطالبى درباره رعایت عدالت در میان همسران نقل شده که عظمت این قانون را مشخص مى سازد، از جمله این که: در حدیثى مى خوانیم: على(علیه السلام) در آن روزى که متعلق به یکى از دو همسرش بود، حتى وضوى خود را در خانه دیگرى نمى گرفت و درباره پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: حتى به هنگام بیمارى در خانه یکى از همسران خود، توقف نمى کرد و درباره «معاذ بن جبل» نقل شده که: دو همسر داشت، هر دو در بیمارى طاعون با هم از دنیا رفتند، او حتى براى مقدم داشتن دفن یکى بر دیگرى از قرعه استفاده کرد، تا کارى بر خلاف عدالت انجام نداده باشد سپس در آیه بعد به این حقیقت اشاره مى کند: اگر ادامه همسرى براى طرفین طاقت فرسا است، و جهاتى پیش آمده که افق زندگى براى آنها تیره و تار است و به هیچ وجه اصلاح پذیر نیست، آنها مجبور نیستند چنان ازدواجى را ادامه دهند، و تا پایان عمر با تلخ کامى در چنین زندگى خانوادگى زندانى باشند بلکه مى توانند از هم جدا شوند. در این موقع باید شجاعانه تصمیم بگیرند، از آینده وحشت نکنند; زیرا «اگر با چنین شرائطى از هم جدا شوند خداوند بزرگ هر دو را با فضل و رحمت خود بى نیاز خواهد کرد و امید است همسران بهتر و زندگانى روشن ترى در انتظار آنها باشد» (وَ إِنْ یَتَفَرَّقا یُغْنِ اللّهُ کُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ). «زیرا خداوند همواره فضل و رحمت وسیع و آمیخته با حکمت داشته و دارد» (وَ کانَ اللّهُ واسِعاً حَکیماً).
به خدا و به حضرت محمّد صلّی الله علیه وآله و حضرت علی علیه السلام ایمان نیاورده است کسی که وقتی برادر مؤمنش برای نیازی به نزد او بیاید، با روی باز با او مواجه نشود.
هر گاه بنده، گناهى مرتکب شود، از بامداد تا شب به او مهلت داده می شود. اگر از خدا آمرزش خواست، آن گناه برایش نوشته نمى شود.
کافی ج 2 ص 437
نکته:
در روایت داریم ملائک به امر حق تعالی ثبت گناه را تا چهل روز به تاخیر می اندازند، ️اما اعمال خیر وثواب همان لحظه ای که نیت کرده شود بعنوان ثواب برای نیت کننده ثبت می گردد ،حتی اگر موفق به انجام آن عمل خیر نشود ، خدای متعال پاداشش را میدهد،
ترجمه ۱۳۱ ـ آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، از آن خداست. و ما به کسانى که پیش از شما، کتاب آسمانى به آنها داده شده بود، سفارش کردیم، (همچنین) به شما (نیز) سفارش مى کنیم که از (نافرمانى) خدا بپرهیزید! و اگر کافر شوید، (به خدا زیانى نمى رسد; زیرا) براى خداست آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است; و خداوند، بى نیاز و ستوده است. ۱۳۲ ـ براى خداست آنچه در آسمان ها و زمین است; و کافى است که خدا، حافظ و نگاهبان آنها باشد. ۱۳۳ـ اى مردم! اگر او بخواهد، شما را از میان مى برد و افراد دیگرى را (به جاى شما) مى آورد; و خداوند، بر این کار تواناست. ۱۳۴ـ کسانى که پاداش دنیوى بخواهند، (و در قید نتایج معنوى و اخروى نباشند، در اشتباهند; زیرا) پاداش دنیا و آخرت نزد خداست; و خداوند، شنوا و بیناست.
تفسیر در آیه قبل، به این حقیقت اشاره شد: اگر ضرورتى ایجاب کند که دو همسر از هم جدا شوند، و چاره اى از آن نباشد، اقدام بر این کار بى مانع است و نباید از آینده بترسند; زیرا خداوند آنها را از فضل و کرم خود بى نیاز خواهد کرد. در این آیه اضافه مى کند: ما قدرت بى نیاز نمودن آنها را داریم; زیرا «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ملک خدا است» (وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ). کسى که ملک بى انتها و قدرت بى پایان دارد از بى نیاز ساختن بندگان خود عاجز نخواهد بود، پس از آن براى تأکید درباره پرهیزگارى در این مورد و هر مورد دیگر، مى فرماید: «به یهود و نصارا و کسانى که قبل از شما داراى کتاب آسمانى بودند و همچنین به شما سفارش کرده ایم که پرهیزگارى را پیشه کنید» (وَ لَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ إِیّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللّهَ). تقوا مایه پیشرفت فرد و جامعه است، جامعه اى که لباس تقوا در تن داشته باشد، جامعه اى است مترقّى که مى تواند از همه مواهب الهى در جهان آفرینش استفاده کند. بعد از آن روى سخن را به مسلمانان کرده، مى گوید: اجراى دستور تقوا به سود خود شما است، و خدا نیازى به آن ندارد اما «اگر سرپیچى کنید و راه طغیان و نافرمانى پیش گیرید، زیانى به خدا نمى رسد، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آن او است، و او بى نیاز و در خور ستایش است» (وَ إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کانَ اللّهُ غَنِیّاً حَمیداً). در حقیقت، غنى و بى نیاز به معنى واقعى، خدا است; زیرا او «غنى بالذات»است و بى نیازى غیر او به کمک او است و گرنه ذاتاً همه محتاج و نیازمندند. همچنین او است که بالذات شایسته «ستایش» است، چه این که کمالاتش که شایستگى ستایش به او مى دهد، درون ذات او است نه همانند کمالات دیگران که عاریتى است، و از ناحیه دیگرى مى باشد. خداوند همه را از سر رحمت آفریده و هر چه را لازمه زندگى آنها دانسته، به آنها عنایت کرده، اگر کفران کنند، این نعمت ها سلب خواهد شد. در آیه بعد، براى سومین بار، روى این جمله تکیه مى کند که «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ملک خدا است و خدا آنها را محافظت و نگهبانى و اداره مى کند» (وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کَفى بِاللّهِ وَکیلاً). بر این اساس، هم ملکیت آنها از آنِ او است، و هم حفاظت و مراقبت آنها. در اینجا این سؤال پیش مى آید: چرا در این فاصله کوتاه، یک مطلب، سه بار تکرار شده است؟ آیا تنها براى تأکید است؟ یا اشارات دیگرى در آن نهفته شده؟ دقت در مضمون آیات نشان مى دهد هر بار، نکته اى داشته، در نخستین بار چون به دو همسر وعده مى دهد که: پس از متارکه، خداوند آنها را بى نیاز مى کند، براى اثبات توانائى بر وفاى به این عهد، مالکیت خود بر پهنه زمین و آسمان را متذکر مى شود. در بار دوم که پس از توصیه به تقوا و پرهیزگارى است، براى این است که توهم نشود اطاعت این فرمان سودى براى خداوند دارد، و یا مخالفت با آن زیانى به او مى رساند. و در حقیقت این سخن شبیه همان است که امیر مؤمنان على(علیه السلام) در «نهج البلاغه» در آغاز خطبه «همّام» فرموده است: اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالى خَلَقَ الْخَلْقَ حِیْنَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً عَنْ طاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ لاَِنـَّهُ لا تَضُرُّهُ مَعْصِیَةُ مَنْ عَصاهُ وَ لا تَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ أَطاعَهُ: «خداوند متعال انسان ها را آفرید در حالى که از اطاعت آنها بى نیاز و از نافرمانى آنها در امان بود; زیرا نه معصیت گنهکاران به او زیانى مى رساند، و نه طاعت مطیعان به او سودى مى دهد» و سومین بار به عنوان مقدمه اى براى بعد است، به همین دلیل، مالکیت خود بر سراسر جهان هستى را یادآور مى شود.
لذا با توجه به آیه قبل، در آیه سوم توجه مى دهد: براى خدا هیچ مانعى ندارد که شما را از بین ببرد، و جمعیتى آماده تر و مصمم تر جانشین شما کند، که در راه اطاعت او کوشاتر باشند، توانائى بر این کار از دیده هیچ مخلوقى پنهان نیست، مى فرماید: «اى مردم اگر او بخواهد شما را از میان مى برد و افراد دیگرى را مى آورد و خداوند توانائى بر این کار را دارد» (إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النّاسُ وَ یَأْتِ بِآخَرینَ وَ کانَ اللّهُ عَلى ذلِکَ قَدیراً). در تفسیر «تبیان» و «مجمع البیان» از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده است: وقتى این آیه نازل شد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) دست خود را به پشت «سلمان» زده، فرمود: «آن جمعیت، اینها مردم عجم و فارس هستند» این سخن در حقیقت پیشگوئى از خدمات بزرگى مى کند که ایرانیان مسلمان، به اسلام کردند. مفهوم این سخن امروز براى ما ملموس است; زیرا مطالعه تاریخ اسلام مى گوید: برترین دانشمندان اسلامى و خدمت گزاران به این آئین پاک، مسلمانان ایران زمین و فارسیان بوده و هستند، جمع آورى کتب علمى اسلامى، آمارگیرى از خدمات عام اجتماعى و فداکارى در راه اسلام شهود صدق این عرائض اند. و در آخرین آیه، سخن از کسانى به میان آمده که دم از ایمان به خدا مى زنند، در میدان هاى جهاد شرکت مى کنند و دستورات اسلام را به کار مى بندند، بدون این که هدف الهى داشته باشند، بلکه منظورشان به دست آوردن نتایج مادى همانند غنائم جنگى و مانند آن است، مى فرماید: «کسانى که تنها پاداش دنیا مى طلبند، در اشتباهند; زیرا در نزد پروردگار پاداش دنیا و آخرت، هر دو مى باشد» (مَنْ کانَ یُریدُ ثَوابَ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللّهِ ثَوابُ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ). پس چرا به دنبال هر دو نمى روند؟ و در پایان این آیه مى افزاید: «و خداوند از نیات همگان آگاه است، هر صدائى را مى شنود، و هر صحنه اى را مى بیند و از اعمال منافق صفتان اطلاع دارد» (وَ کانَ اللّهُ سَمیعاً بَصیراً). این آیه، بار دیگر این حقیقت را بازگو مى کند که اسلام تنها ناظر به جنبه هاى معنوى و اخروى نیست، بلکه براى پیروان خود هم سعادت مادى را مى خواهد و هم معنوى را.
۱۳۵ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! کاملاً قیام به عدالت کنید! براى خدا شهادت دهید، اگر چه (این گواهى) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آنها غنى یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند، بنابراین، از هوا و هوس پیروى نکنید; که از حق، منحرف خواهید شد! و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمائید، خداوند به آنچه انجام مى دهید، آگاه است.
تفسیر به تناسب دستورهائى که در آیات گذشته درباره اجراى عدالت در خصوص یتیمان، و همسران داده شده، در این آیه، یک اصل اساسى و یک قانون کلّى درباره اجراى عدالت در همه موارد، بدون استثناء ذکر مى کند و به تمام افراد با ایمان فرمان مى دهد که قیام به عدالت کنند، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! کاملاً به عدالت قیام کنید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ). «قَوّامین» جمع «قوّام» «صیغه مبالغه» به معنى «بسیار قیام کننده» است، یعنى باید در هر حال و در هر کار و در هر عصر و زمان قیام به عدالت کنید، به گونه اى که این عمل خلق و خوى شما شود، و انحراف از آن بر خلاف طبع و روح شما گردد. تعبیر به «قیام» در اینجا ممکن است به خاطر آن باشد که انسان براى انجام کارها معمولاً باید به پا خیزد، و به دنبال آنها برود، بنابراین «قیام به کار» کنایه از تصمیم، عزم راسخ و اقدام جدى درباره آن است، اگر چه آن کار همانند حکم قاضى احتیاج به قیام و حرکتى نداشته باشد. و نیز ممکن است: تعبیر به «قیام» از این نظر باشد که قائم معمولاً به چیزى مى گویند که عمود بر زمین بوده باشد و کمترین میل و انحرافى به هیچ طرف نداشته باشد، یعنى باید آن چنان عدالت را اجرا کنید که کمترین انحرافى به هیچ طرف پیدا نکند. پس از آن براى تأکید مطلب، مسأله «شهادت» را عنوان کرده، مى فرماید: «به خصوص در مورد شهادت، باید همه ملاحظات را کنار بگذارید و فقط به خاطر خدا شهادت به حق دهید، اگر چه به زیان شخص شما، یا پدر و مادر و یا نزدیکان تمام شود» (شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الأَقْرَبینَ). این موضوع در همه اجتماعات و مخصوصاً در اجتماعات جاهلى وجود داشته و دارد، که معمولاً در شهادت دادن، مقیاس را حبّ و بغض ها و چگونگى ارتباط اشخاص با شهادت دهنده قرار مى دهند، و حق و عدالت براى آنها مطرح نیست. مخصوصاً از حدیثى که از «ابن عباس» نقل شده استفاده مى شود که: افراد تازه مسلمان حتى بعد از ورود به «مدینه» به خاطر ملاحظات خویشاوندى از اداى شهادت هائى که به ضرر بستگانشان مى شد، خوددارى مى کردند، آیه فوق نازل شد و در این زمینه به آنها هشدار دارد ولى ـ همان طور که آیه اشاره مى کند ـ این کار با روح ایمان سازگار نیست، مؤمن واقعى کسى است که در برابر حق و عدالت، هیچگونه ملاحظه اى نداشته باشد و حتى منافع خویش و بستگان خویش را به خاطر اجراى آن نادیده بگیرد. ضمناً از این جمله استفاده مى شود: بستگان مى توانند با حفظ اصول عدالت به سود یا به زیان یکدیگر شهادت دهند (مگر این که قرائن اتهام به طرفدارى و اِعمال تعصب در کار بوده باشد). آنگاه به قسمت دیگرى از عوامل انحراف از اصل عدالت، اشاره کرده مى فرماید: نه ملاحظه ثروت ثروتمندان باید مانع شهادت به حق گردد و نه عواطف ناشى از ملاحظه فقر فقیران; زیرا اگر آن کس که شهادت به حق به زیان او تمام مى شود، ثروتمند یا فقیر باشد، خداوند نسبت به حال آنها آگاه تر است، نه صاحبان زر و زور مى توانند در برابر حمایت پروردگار، زیانى به شاهدان بر حق برسانند، و نه فقیر با اجراى «عدالت» گرسنه مى ماند، لذا مى فرماید: «اگر آنها بى نیاز یا مستمند باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنها حمایت کند» (إِنْ یَکُنْ غَنِیّاً أَوْ فَقیراً فَاللّهُ أَوْلى بِهِما).
و باز براى تأکید، دستور مى دهد: «بنابراین از هوا و هوس پیروى نکنید تا مانعى در راه اجراى عدالت ایجاد گردد» (فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا) از این جمله به خوبى استفاده مى شود: سرچشمه مظالم و ستم ها، هواپرستى است و اگر اجتماعى هواپرست نباشد، ظلم و ستم در آن راه نخواهد داشت! و بار دیگر، به خاطر اهمیتى که موضوع اجراى عدالت دارد، روى این دستور تکیه کرده، مى فرماید: «اگر مانع رسیدن حق، به حق دار شوید و یا حق را تحریف نمائید و یا پس از آشکار شدن حق، از آن اعراض کنید، خداوند از اعمال شما آگاه است» (وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً) در حقیقت جمله «إِنْ تَلْوُوا» اشاره به تحریف حق و تغییر آن است، در حالى که جمله «تُعْرِضُوا» اشاره به خوددارى کردن از حکم به حق مى باشد و این همان چیزى است که در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است جالب توجه این که: در ذیل آیه تعبیر به «خبیر» شده است نه «علیم» ; زیرا «خبیر» معمولاً به کسى مى گویند که از جزئیات و ریزه کارى هاى یک موضوع آگاه است. اشاره به این که: خداوند کوچک ترین انحراف شما را از حق و عدالت به هر بهانه و دستاویزى که باشد ـ حتى در آنجا که لباس حق به جانب بر آن مى پوشانید ـ مى داند و کیفر آن را خواهد داد! آیه فوق، توجه فوق العاده اسلام به مسأله عدالت اجتماعى را در هر شکل و هر صورت کاملاً روشن مى سازد و انواع تأکیداتى که در این چند جمله به کار رفته است، نشان مى دهد که: اسلام تا چه اندازه در این مسأله مهم انسانى و اجتماعى، حساسیت دارد، اگر چه با نهایت تأسف میان عمل مسلمانان، و این دستور عالى اسلامى، فاصله از زمین تا آسمان است! و همین یکى از اسرار عقب ماندگى آنها است.
ادفَعِ المَسألَةَ ما وَجَدتَ التَّحَمُّلَ یُمکِنُکَ فإنّ لِکُلِّ یَومٍ رِزقا جَدید. و اعلَمْ أنّ الإلحاحَ فی المَطالِبِ یَسلُبُ البَهاءَ ، و یُورِثُ التَّعَبَ و العَناءَ ، فاصبِرْ حتّى یَفتَحَ اللّه ُ لکَ بابا یَسهُلُ الدُّخولُ فیهِ، فَما أقرَبَ الصَّنِیعَ مِنَ المَلهوفِ ، و الأمنَ مِنَ الهارِبِ المَخُوفِ.
تا جایى که مى توانى تحمّل کنى دست نیاز دراز مکن ؛ زیرا هر روز ، روزىِ تازه اى دارد .
بدان که پافشارى در درخواست ، هیبت آدمى را مى بَرد و رنج و سختى به بار مى آورد ؛ پس صبر کن تا خداوند دَرى به رویت بگشاید که براحتى از آن وارد شوى ؛ که چه نزدیک است «احسان»، به آدم اندوهناک، و «امنیت» ، به آدم فرارى وحشتزده.
ترجمه ۱۳۶ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبرش، و کتابى که بر او نازل کرده، و کتب (آسمانى) که پیش از این فرستاده است، ایمان (واقعى) بیاورید! کسى که خدا و فرشتگان او و کتاب ها و پیامبرانش و روز واپسین را انکار کند، در گمراهى دور و درازى افتاده است.
شان نزول از «ابن عباس» نقل شده: این آیه، درباره جمعى از بزرگان اهل کتاب مانند: «عبداللّه بن سلام» ، «اسد بن کعب» و برادرش «اسید بن کعب» و جمعى دیگر نازل گردید; زیرا آنها در آغاز، خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده، گفتند: ما به تو و کتاب آسمانى تو و موسى و تورات و عُزیر ایمان مى آوریم، ولى به سایر کتاب هاى آسمانى و همچنین سایر انبیاء ایمان نداریم، این آیه نازل شد و به آنها تعلیم داد: باید به همه ایمان داشته باشند.
تفسیر با توجه به شأن نزول، روى سخن در آیه به جمعى از مؤمنان اهل کتاب است که پس از قبول اسلام روى تعصب هاى خاصى تنها به مذهب سابق خود و آئین اسلام اظهار ایمان مى کردند و بقیه پیامبران و کتب آسمانى را قبول نداشتند. اما قرآن به آنها توصیه مى کند: مى بایست تمام پیامبران و کتب آسمانى را به رسمیت بشناسند; زیرا همه یک حقیقت را تعقیب مى کنند، به دنبال یک هدف هستند و از طرف یک مبدأ مبعوث شده اند ـ اگر چه همانند کلاس هاى مختلف تعلیم و تربیت، سلسله مراتب داشته اند و هر کدام آئینى کامل تر از آئین پیشین آورده اند ـ . بنابراین، معنى ندارد که بعضى از آنها را بپذیرند و بعضى را نپذیرند. مگر یک حقیقت واحد تبعیض بردار است؟ و مگر تعصب ها مى تواند جلو واقعیات را بگیرد؟ لذا آیه فوق مى گوید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبرش (پیامبر اسلام) و کتابى که بر رسولش نازل فرموده، و کتب آسمانى پیشین، همگى ایمان بیاورید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ). قطع نظر از شأن نزول فوق، این احتمال نیز در تفسیر آیه هست که روى سخن به تمام مؤمنان باشد، مؤمنانى که ظاهراً اسلام را پذیرفته اند، اما هنوز در اعماق جان آنها نفوذ نکرده است، از آنها دعوت مى شود که از صمیم دل و در درون جان مؤمن شوند. و نیز این احتمال وجود دارد که روى سخن به همه مؤمنانى باشد که اجمالاً به خدا و پیامبر ایمان آورده اند، اما به جزئیات و تفاصیلِ معتقدات اسلامى آشنا نشده اند. اینجا است که قرآن دستور مى دهد: مؤمنان واقعى باید به تمام انبیاء، کتب پیشین و فرشتگان الهى ایمان داشته باشند; زیرا عدم ایمان به اینها مفهومش انکار حکمت خداوند است. آیا ممکن است خداوندِ حکیم، انسان هاى پیشین را بدون رهبر و راهنما گذاشته باشد تا در میدان زندگى سرگردان شوند؟! و در پایان آیه، سرنوشت کسانى که از این واقعیت ها غافل بشوند را بیان کرده، چنین مى فرماید: «کسى که به خدا و فرشتگان، و کتب الهى، و فرستادگان او، و روز بازپسین، کافر شود، در گمراهى دور و درازى افتاده است» (وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً). آیا منظور از ایمان به فرشتگان تنها فرشتگان وحى است، که ایمان به آنها از ایمان به انبیاء و کتب آسمانى غیر قابل تفکیک است؟ و یا همه فرشتگان؟ زیرا همان طور که بعضى از آنان در امر وحى و تشریع دست اندر در کارند، جمعى هم مأمور تدبیر عالم تکوین هستند، و ایمان به آنها در حقیقت گوشه اى از ایمان به حکمت خدا است. بر این اساس، ایمان به خالق و ایمان به برنامه ها و کتاب هاى او و ایمان به واسطه هائى که این برنامه ها را براى هدایت ارائه مى دهند، و ایمان به آخرت یعنى هدف اصلى از خلقت بر هر مسلمانى واجب شمرده شده است. در حقیقت، در این آیه، ایمان به پنج اصل لازم شمرده شده، یعنى علاوه بر ایمان به مبدأ و معاد، ایمان به کتب آسمانى و انبیاء و فرشتگان نیز لازم است. تعبیر به ضَلال بَعِیْد: «گمراهى دور» تعبیر لطیفى است، یعنى چنین اشخاصى آن چنان از جاده اصلى پرت شده اند که بازگشتشان به شاهراه اصلى به آسانى ممکن نیست.
ما را حرمی است و آن قم است و به زودی بانویی از فرزندان من به نام فاطمه در آن دفن خواهد شد. هرکس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب شود.
بحار الأنوار ، ج 60
*****
امام خامنه ای
بدون تردید نقش حضرت معصومه (س) در قم شدن قم و عظمت یافتن این شهر عریقِ مذهبىِ تاریخی، یک نقش ما لا کلام فیه است. این بانوی بزرگوار، این دختر جوانِ تربیتشدهی دامان اهلبیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهمالسّلام) و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر معرفت و ولایت در طول مسیر در میان مردم و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهلبیت (علیهمالسّلام) در آن دورهی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار معارف اهلبیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل کند.
ترجمه ۱۳۷ ـ کسانى که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، باز هم ایمان آوردند، و دگر بار کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید، و آنها را به راه (راست) هدایت نخواهد کرد. ۱۳۸ـ به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکى در انتظار آنهاست! ۱۳۹ـ همان ها که کافران را به جاى مؤمنان، دوست خود انتخاب مى کنند. آیا عزت و آبرو نزد آنان مى جویند با این که همه عزت ها از آنِ خداست؟!
تفسیر به تناسب بحثى که در آیه گذشته درباره کافران و گمراهى دور و دراز آنها بود، در این آیات اشاره به حالت جمعى کرده که هر روز شکل تازه اى به خود مى گیرند. روزى در صف مؤمنان. روز دیگر در صف کفار. باز در صف مؤمنان. و سپس در صفوف کفار متعصب و خطرناک قرار مى گیرند، خلاصه همچون «بت عیار» هر لمحه به شکلى و هر روز به رنگى در مى آیند و سرانجام در حال کفر و بى ایمانى جان مى دهند! نخستین آیه از آیات فوق درباره سرنوشت چنین کسانى مى گوید: «آنها که ایمان آوردند سپس کافر شدند، باز ایمان آوردند و بار دیگر راه کفر پیش گرفتند و سپس بر کفر خود افزودند، هرگز خداوند آنها را نمى آمرزد و به راه راست هدایت نمى کند» (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً). این تغییر روش هاى پى در پى، و هر روز به رنگى در آمدن، یا مولود تلوّن و عدم تحقیق کافى در مبانى اسلام بود، و یا نقشه اى بود که افراد منافق و کفار متعصب اهل کتاب، براى متزلزل ساختن مؤمنان واقعى، طرح و اجرا مى کردند که با این رفت و آمدهاى پى در پى، مؤمنان واقعى را در ایمان خود متزلزل سازند، چنان که در آیه 72 سوره «آل عمران» شرح آن گذشت. البته آیه فوق هیچگونه دلالتى بر عدم قبول توبه این گونه اشخاص ندارد، بلکه موضوع سخن در آیه، تنها آن دسته اى هستند که در حال شدت کفر، سرانجام چشم از جهان مى پوشند، چنین افرادى به مقتضاى بى ایمانى و عملشان، نه شایسته آمرزشند و نه هدایت، مگر این که در کار خود تجدید نظر کنند. سپس در آیه بعد مى گوید: «به این دسته از منافقان بشارت بده که عذاب دردناکى براى آنها است» (بَشِّرِ الْمُنافِقینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلیماً). تعبیر «بشارت» در موردى که سخن از «عذاب الیم» است، یا به عنوان استهزاء نسبت به افکار پوچ و بى اساس آنها است. و یا به خاطر آن است که کلمه «بشارت» که در اصل، از «بشرة» به معنى «صورت»، گرفته شده، معنى وسیعى دارد، و هر گونه خبرى را که در صورت انسان اثر بگذارد و آن را مسرور یا غم آلود کند، شامل مى شود. و در آخرین آیه، این دسته از منافقان را چنین توصیف مى کند: «آنها کافران را به جاى مؤمنان دوست خود انتخاب مى کنند» (الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ). پس از آن مى گوید: هدف آنها از این انتخاب چیست؟ «آیا راستى مى خواهند آبرو و حیثیتى از طریق این دوستى براى خود کسب کنند»؟! (أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ). در حالى که «تمام عزت ها مخصوص خدا است» (فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمیعاً). چرا که سرچشمه عزت همواره «علم» و «قدرت» است و اینها که قدرتشان ناچیز و علمشان نیز همانند قدرتشان ناچیز است، کارى از دستشان ساخته نیست که بتوانند منشأ عزتى باشند. این آیه به همه مسلمانان هشدار مى دهد که عزت خود را در همه شئون زندگى اعم از شئون اقتصادى، فرهنگى، سیاسى و مانند آن ـ در دوستى با دشمنان اسلام ـ نجویند، بلکه تکیه گاه خود را ذات پاک خداوندى قرار دهند که سرچشمه همه عزت ها است، که دشمنان اسلام نه عزتى دارند که به کسى ببخشند و نه اگر مى داشتند قابل اعتماد بودند; زیرا هر روز که منافع آنها اقتضاء کند، فوراً صمیمى ترین متحدان خود را رها کرده و به سراغ کار خویش مى روند، آن چنان که گوئى هرگز با هم آشنائى نداشتند، همه تاریخ و بالاخص تاریخ معاصر شاهد بسیار گویاى این واقعیت است!
در روایتی صفوان جمّال روایت کرده است: وقتی امام صادق(ع) به حیره (منطقهای بود در کوفه) تشریف آوردند گفتم: فدایت شوم آیا قبر جد بزرگوارتان حسین(ع) را زیارت میکنید؟
آن حضرت فرمود: چگونه آن را زیارت نکنم و حال آنکه خداوند متعال در هر شب جمعه با فرشتگان و پیامبران و اوصیاء به زمین هبوط کرده و او را زیارت میکنند.
کسى که شب و روز، بزرگترین همّ و غمش دنیا باشد، خداوند متعال فقر را در برابر چشمانش قرار دهد و کارش را پریشان سازد و از دنیا جز به آنچه خداوند قسمتش کرده است نرسد و کسى که شب و روز، بزرگترین همّ و غمش آخرت باشد خداوند دلش را بىنیاز گرداند و کارش را سامان دهد.
ظلم سه قسم است: ظلمى که خدا نمىآمرزد، ظلمى که مىآمرزد و ظلمى که از آن نمیگذرد.
اما ظلمى که خدا نمى آمرزد، شرک است. خداوند مى فرماید: «حقا که شرک ظلمى بزرگ است» و اما ظلمى که خدا مىآمرزد، ظلم بندگان به خودشان میان خود و پروردگارشان است؛ اما ظلمى که خدا از آن نمیگذرد ظلم بندگان به یکدیگر است.
اینکه پیامبر هیبت الهی و طبیعی داشت و در حضور او مردم دست و پای خودشان را گم میکردند، اما او با مردم ملاطفت و خوشاخلاقی میکرد. وقتی در جمعی نشسته بود، شناخته نمیشد که او پیامبر و فرمانده و بزرگ این جمعیت است. 1370/7/5
إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید
پنجاه خصلت از خصوصیات اخلاقی پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی(صلیاللهعلیهوالهوسلم)
بيشک تأسي به سيره و سنت آن حضرت بر اساس آيه کريمه «و لکم في رسولالله اسوه حسنه» و از جمله آنچه در اين مطلب به آن اشاره شده، راهگشاي مشکلات و مسائل مبتلا به جامعه مسلمانان خواهد بود.
۱-هنگام راه رفتن با آرامي و وقار راه مي رفت
۲-در راه رفتن قدم ها را بر زمين نمي کشيد.
۳-نگاهش پيوسته به زير افتاده و بر زمين دوخته بود.
۴-هرکه را مي ديد مبادرت به سلام مي کرد و کسي در سلام بر او سبقت نگرفت.
۵-وقتي با کسي دست مي داد دست خود را زودتر از دست او بيرون نمي کشيد.
۶-با مردم چنان معاشرت مي کرد که هرکس گمان مي کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است.
۷-هرگاه به کسي مي نگريست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمي کرد.
۸-هرگز به روي مردم چشم نمي دوخت و خيره نگاه نمي کرد.
۹-چون اشاره مي کرد با دست اشاره مي کرد نه با چشم و ابرو.
۱۰-سکوتي طولاني داشت و تا نياز نمي شد لب به سخن نمي گشود.
۱۱-هرگاه با کسي، هم صحبت مي شد به سخنان او خوب گوش فرا مي داد.
۱۲-چون با کسي سخن مي گفت کاملا برمي گشت و رو به او مي نشست.
۱۳-با هرکه مي نشست تا او اراده برخاستن نمي کرد آن حضرت برنمي خاست.
۱۴-در مجلسي نمي نشست و برنمي خاست مگر با ياد خدا.
۱۵-هنگام ورود به مجلسي در آخر و نزديک درب مي نشست نه در صدر آن.
۱۶-در مجلس جاي خاصي را به خود اختصاص نمي داد و از آن نهي مي کرد.
۱۷-هرگز در حضور مردم تکيه نمي زد.
۱۸-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
۱۹-اگر در محضر او چيزي رخ مي داد که ناپسند وي بود ناديده مي گرفت.
۲۰-اگر از کسي خطايي صادر مي گشت آن را نقل نمي کرد.
۲۱-کسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي کرد.
۲۲-هرگز با کسي جدل و منازعه نمي کرد.
۲۳-هرگز سخن کسي را قطع نمي کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگويد.
۲۴-پاسخ به سوالي را چند مرتبه تکرار مي کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
۲۵-چون سخن ناصواب از کسي مي شنيد نمي فرمود: «چرا فلاني چنين گفت» بلکه مي فرمود:«بعضي مردم را چه مي شود که چنين ميگويند؟»
۲۶-با فقرا زياد نشست و برخاست مي کرد و با آنان هم غذا مي شد.
۲۷-دعوت بندگان و غلامان را مي پذيرفت.
۲۸-هديه را قبول مي کرد اگرچه به اندازه يک جرعه شير بود.
۲۹-بيش از همه صله رحم به جا مي آورد.
۳۰-به خويشاوندان خود احسان مي کرد بي آنکه آنان را بر ديگران برتري دهد.
۳۱-کار نيک را تحسين و تشويق مي فرمود و کار بد را تقبيح مي نمود و از آن نهي مي کرد.
۳۲-آنچه موجب صلاح دين و دنياي مردم بود به آنان مي فرمود و مکرر ميگفت هرآنچه حاضران از من مي شنوند به غايبان برسانند.
۳۳-هرکه عذر مي آورد عذر او را قبول مي کرد.
۳۴-هرگز کسي را حقير نمي شمرد.
۳۵-هرگز کسي را دشنام نداد و يا به لقب هاي بد نخواند.
۳۶-هرگز کسي از اطرافيان و بستگان خود را نفرين نکرد.
۳۷-هرگز عيب مردم را جستجو نمي کرد.
۳۸-از شر مردم برحذر بود ولي از آنان کناره نمي گرفت و با همه خوشخو بود.
۳۹-هرگز مذمت مردم را نمي کرد و بسيار مدح آنان نمي گفت.
۴۰-بر جسارت ديگران صبر مي فرمود و بدي را به نيکي جزا مي داد.
۴۱-از بيماران عيادت مي کرد اگرچه دور افتاده ترين نقطه مدينه بود.
۴۲-سراغ اصحاب خود را مي گرفت و همواره جوياي حال آنان مي شد.
۴۳-اصحاب را به بهترين نام هايشان صدا مي زد.
۴۴-با اصحابش در کارها بسيار مشورت مي کرد و بر آن تاکيد مي فرمود.
۴۵-در جمع يارانش دايره وار مي نشست و اگر غريبه اي بر آنان وارد مي شد نمي توانست تشخيص دهد که پيامبر کداميک از ايشان است.
۴۶-ميان يارانش انس و الفت برقرار مي کرد.
۴۷-وفادارترين مردم به عهد و پيمان بود.
۴۸-هرگاه چيزي به فقير مي بخشيد به دست خودش مي داد و به کسي حواله نمي کرد.
۴۹-اگر در حال نماز بود و کسي پيش او مي آمد نمازش را کوتاه مي کرد.
۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکي گريه مي کرد نمازش را کوتاه مي کرد.
هیچ کاری را به بعد موکول نکنید، حتی شستن ظرفی که در آن صبحانه میل نموده اید هر عمل خیری را که نیت کردید انجامش را به تاخیرنیاندازید، وعده ندهید اما اگر وعده ای دادید حتما وفای به عهد داشته باشید، هر قولی که به خدا ویا به بنده اش دادید ، سریعاً انجام دهید، خاصه در منزل وعده های خود به فرزندان را حتما انجام دهید ، ضمن برنامه ریزی برای انجام امور، وتلاش در کارها و امور زندگی ،کار و تحصیل و مطالعه و ورزش و عبادات و اعمال خیر ، تحقق تمام برنامه هایتان ،کوچک یا بزرگ را به خدا بسپارید ،وهر روز بگویید :
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
برای تمام افکار وبرنامه ها با خدا نجوا کنید، در جمع که هستید در دلتان با خدا نجوا کنید درمسیر آهسته ، در خلوت خیلی راحت ،کَاَنَهُ در این عالم فقط خدا هست و یک بنده که شمایید...!
در این روز در سال 201 هـ (1) بنا بر مشهور سالروز شهادت (2) حضرت ولیة الله خاتون خلق جهان، عابده ی زاهده ی کامله ی مستوره حضرت فاطمه معصومه علیها السلام دختر امام موسی کاظم علیه السلام است.
آن حضرت 17 روز پس از ورود به شهر قم، با دلی شکسته و غصّه دار از داغ پدر و فراق برادر، رحلت فرمودند. در عزای آن حضرت شهر قم را یکپارچه غم و ماتم فرا گرفت.
بدن مطهّر آن حضرت را غسل داده کفن کردند، و به طرف باغ موسی بن خزرج _ مکان فعلی حرم مطهّر _ آوردند.
دو سوار نقابدار از بیرون شهر آمدند و بر بدن آن حضرت نماز خواندند. آنگاه داخل سرداب شده بدن مطهّر را دفن کردند و رفتند، و کسی آنان را نشناخت.
موسی بن خزرج آن باغ را وقف حضرت معصومه علیها السلام نمود، و از بوریا و حصیر سقفی بر روی قبر آن حضرت قرار داد. این بنا بود تا آنکه زینب دختر امام جواد علیه السلام بروی قبر شریف قبّه ای بنا نهاد. سپس جماعتی از دختران ائمه علیهم السلام در آن مکان دفن شدند.
هنگامی که ام ّمحمّد دختر موسی بن محمّد بن علی الرضا علیه السلام فوت کرد، در کنار آن حضرت دفن شد. بعد از آن میمونه خواهر امّ محمّد از دنیا رفت، و آن بزرگوار هم در جنب امّ محمّد دفن شد.
روی این دو قبر یک گنبد دیگر بنا کردند، به گونه ای که دو گنبد چسبیده به هم به روی قبر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام و امّ محمّد و میمونه بوده است.
به جز دختران حضرات معصومین علیهم السلام، دو کنیز هم دفن شده اند (3) که در هنگام مرمّت کف حرم مطهّر در زمان ناصر الدّین شاه، روزنه ای به سردابی پیدا می شود و چند زن صالحه، وارد سرداب می شوند.
پیکر پاک میمونه و دو تن از کنیزان را پس از هزار سال تر و تازه مشاهده می کنند. این سرداب جنب سرداب حضرت فاطمه معصومه علیها السلام قرار دارد. (4)
مرحوم نمازی شهادت حضرت معصومه علیها السلام را در 12 ربیع الثانی سال 201 هـ نقل کرده (5) و قول منسوب به شیخ حرّ عاملی رَحِمَهُ الله هشتم شعبان سال 201 هـ است. (6)
امام صادق علیه السلام می فرماید :
«برای خداوند متعال حرمی است و آن مکّه، و برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله حرمی است و آن مدینه، و برای امیرالمؤمنین علیه السلام حرمی است و آن کوفه، و قم کوفه صغیر است. و بهشت دارای هشت در است که سه در آن از قم است.
در آن شهر زنی از اولاد من از دنیا می رود که اسمش فاطمه است، و او دختر موسی بن جعفر علیه السلام است که به شفاعت او تمامی شیعیانم وارد بهشت می شوند. (7)
منابع : 1. منتخب دریای سخن : ص 34. 2. الحیاة السیاسیة للإمام الرضا علیه السلام : ص 428. و ... . 3. تاریخ قم : ص 214 ـ 213. و ... . 4. اجساد جاویدان : ص 105. 5. مستدرک سفینة البحار : ج 8، ص 262. 6. حیات السّت علیهم السلام : ص 11. 7. مجالس المؤمنین : ج 1، ص 83.
پیامی خاص و مهم به مومنین صالح وانقلابی، نسل حاضر در این برهه تاریخی بسیار حساس و تعیین کننده،
وظایف صالحان
وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا: خداوند به مؤمنان و صالحان وعده داده است که آنان را جانشینان زمین قرار دهد، دینی که برای آنها آن پسندیده است و مستقر سازد، ودوران خوف آنان راتبدیل به امنیت نماید و بدون ترس و واهمه ای خدای خویش را بپرستند و اطاعت غیر خد ارا گردن ننهند» (سوره نور، آیه ۵۵)
این صالحان که در این آیه به آنها اشاره شده چه کسانی هستند؟ که وارثان زمین خواهند بود و حکومت جهانی اسلام را هم به دست خواهند گرفت .!
عزیزان، مومنین انقلابی و منتظرین منجی عالم امام زمان(عجل الله تعالی فرجه)؛ این پیام از آن جهت مهم است که در دوران حساسی قرار داریم ولذا در این دوران حساس تک تک ما وظیفه داریم که با یاری انقلاب اسلامی که زمینه ساز ظهور است ،شرایط تحقق ظهور امام عصر سلام الله علیه را فراهم نماییم، ولذا اگر بخواهیم زمینههای ظهور را فراهم کنیم، باید به کمک امام علیه السلام شتافته و با او همگام شویم و نایب عام او ، رهبر این انقلاب و خدمتگزاران حقیقی و انقلابی این انقلاب اسلامی و این دولت مردمی که در حساس ترین دوران بلحاظ شرایط سیاسی و اقتصادی قرار دارد را یاری و حمایت کنیم، مسأله مهم در نزد اهل بصیرت که زمینهسازان ظهور امام عصر علیهالسلام میباشند، این است که اهداف این انقلاب مقدس که مقدمه ساز جهانی شدن اسلام می باشد را با دقت مرور و مورد مطالعه قرار دهند، تا به اهمیت آن واقف شوند و با بصیرت کامل این انقلاب را حفظ و یاری نمایند، ضرورت دارد که ویژگیهای این حکومت و امتیازات آن را از سایر حکومتها بدانیم و همچنین بدانیم که این انقلاب مقدمه ساز حاکمیت دین و قرآن در جهان می باشد و آمال و آرزوهای تمام انبیاء الهی است، و از جمله اهداف آن برقراری امنیت جهانی و حکومتی مبتتی بر بسط وگسترش عدل و عدالت و حاکمیت اخلاق و ارزش های انسانی است.
باید آگاه باشیم که
منجی عالم "امام مهدی" (سلام الله علیه) میآیند تا اهداف پیاده نشده تمام انبیای الهی را به انجام برسانند، امام مهدی (عج) میآیند تا عالیترین مظاهر یک حکومت اسلامی مترقّی و جهان شمول را به جهانیان عرضه کنند، امام مهدی علیه السلام میآیند تا بشر را به کمال و به قله های رفیع انسانیت و عبودیت و بندگی برسانند، امام مهدی (عج) میآیند تا به تمام خواستههای ارزشی و مترقی و معنوی بشر ،بدور ازتمام ناملایمات و ناهنجاریها جامه ، عمل بپوشانند،
امروز و در فرصتی که در این سال پرخیر ۱۴۰۰ برای صالحان پیش آمده ، بر تک تک ملت انقلابی ایران فرض است که در کنار ولی فقیه فرزانه و حکیم و قوای سه گانه و سایر ارگانهای انقلابی، در این نظام مقدس برای رفع موانع تولید و تحقق اهداف گام دوم انقلاب و رسیدن به خودکفایی و رفع فقر و تبعیض و فساد و رفع فاصله طبقاتی و یاری محرومین تا رسیدن به یک عدالت نسبی در تقسیم عادلانه ثروت ملی تلاش کنیم و در این راه همت و جدیت شهیدحاج قاسم را سرلوحه قرار دهیم و موانع و فشارهایی که بر اثر تحریم و سوء مدیریت و اختلاس و معطل کردن کشور به امید بیگانگان و افزایش فاصله طبقاتی و تورم گریبانگیر کشور شده... را از سر راه برداریم و دیگران را نیز در یاری این دولت و حمایت از قشر محروم تشویق و ترغیب کنیم تا جامعه ای را ایجاد کنیم که توجه جهانیان را به این انقلاب مقدس که بستر ظهور منجی عالم حضرت حجت بن الحسن العسکری (سلام الله علیه ) می باشد جلب نماییم ، که این است فلسفه انتظاری که افضل عبادات است،
ملت بزرگوار ایران، خطبا، سخنوران، گویندگان، نویسندگان، اساتید، طلاب، دانشجویان، هنرمندان مسلمان و انقلابی، فیلم سازان دین باور (که دراین قشر دین باور نداریم و اَعَزُ من کبریت الاحمر) هستند، کسبه، کارمند، کارگر، مراجع عظام تقلید،
همه و در راس همه ائمه محترم جمعه و جماعات موظف هستند به نحو احسن این انقلاب را یاری نمایند و بهر طریقی به تحقق اهداف متعالی انقلاب در نماز عبادی سیاسی و انقلابی جمعه با بیان انقلابی ضمن دعوت نمازگزاران به رعایت عدالت و تقوی در جهت تحقق عدالت بدون ملاحطه برخی مسئولین محتاط و محافظ کار که هیچ سابقه ای از مبارزه و مخالفت با فتنه گران در کارنامه خود ندارند، اطلاع رسانی نموده و جامعه و مسئولین امر را در جریان انواع مفاسد قرار دهند ، که این مفسدان و رانت خواران و اختلاس گران ابروی انقلاب و نظام اسلامی و کشور، را خدشه دار کرده اند،
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر واجعلنا من انصاره واعوانیه وشیعته وارزقنا روئیته و خدمته ، آمین رب العالمین،/
در مقیاس با ۸ سال نابودی زیرساختهای کشور و گره زدن همه ی نیازهای استراتزیک به FATF در دوران سیاه وننگین بی تدبیری وامید به بیگانگان ، کارنامه۱۰۰ روز اول دولت جناب سید ابراهیم رئیسی هم بلحاظ کنترل کرونا و واکسیناسیون وهم حضور میدانی در نقاط محروم ، وبویژه ایجاد اشتغال و روشن شدن چراغ تولید با فعال کردن تعداد زیادی از کارخانجات تعطیل شده ، بسیار قابل قبول میباشد، و آن نماینده ای که از نحوه نگارش وبیان باصداقت رئیس جمهور محترم ایراد میگیرد ،برهیچ کسی پوشیده نیست که وی از هم اکنون ۴ سال دوم را به نفع دوست صمیمی خود... در مجلس شورا ، هدف گرفته ، و مصالح و منافع کشور رادر این برهه حساس فدای مصالح جناحی میکند، روز گذشته در گفتگوی تلفنی که با یکی از نمایندگان بسیار پرتلاش داشتم ، اظهار داشتتد تمام وعده هایی که جناب رئیسی در سفرها در این مدت کوتاه داده و میدهند همه پیگیری شده ودر حال تحقق می باشد،
✅درود بر رییس جمهور مردمی ومتواضع و پرتلاش ویاور محرومان آیت الله دکتر سید ابراهیم رییسی ،
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
استفاده از کليه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتي و تعجيل در فرج امام زمان عليه السلام، هديه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله عليها، ائمه اطهار عليهم السلام، امام خامنه اي حفظه الله تعالي و ارواح طيبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
قلیاف: خاک امپراتوری ایران حکومت فارس نیست؛ تا سال ۱۹۱۸ به ما آذربایجان نمیگفتند رئیس پیشین پارلمان جمهوری باکو: روسها به ایران یورش آوردند و اینجا (باکو) را اشغال کردند. یعنی خاک امپراتوری ایران، حکومت فارس نیست! کمی به مغز و سرتان محکم بزنید
تا سال ۱۹۱۸ به ما آذربایجان نمیگفتند، اینها در نوشتههای تاریخی هم هست بروید بخوانید؛ من یک تاریخدان عادی در آذربایجان (باکو) نمیبینم.میگویند آذریهای ایران استقلالطلباند ستارخان جنگید تا آذربایجان را مستقل کند! اینها همگی دروغ هستند.
ستارخان برای برپایی مجلس در ایران به پا خاست؛ اصلا از این خبرها نبوده است که میخواست آذربایجان را مستقل کند.میگویند ایران را درهم میکوبیم، از این خبرها نیست از این کارها با ایران نمیتوان کرد.
ارتش ایران آنجا ایستاده است و عربستان و امارات از ترس ایران به فکر نزدیک شدن به ایران هستند. ایران ده سال با عراق جنگید؛ پشتیبانیهایی که آمریکا و غیره از عراق کردند و با آن همه کمک کاری پیش نبردند؛ ایران تا پایان هم ایستادگی کرد.
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
امکان تحقق کارهای به ظاهر نشدنی و انتقال پیام ایستادگی و امید و نشاط به جامعه و جوانان ...
مهمترین پیام قهرمانی ورزشکاران افتخارآفرین کشور در صحنه های بین المللی، امکان تحقق کارهای به ظاهر نشدنی و انتقال پیام ایستادگی و امید و نشاط به جامعه و جوانان است. 27 /شهریور/ 1400
در حالیکه دستگاههای بسیاری مشغول برنامهریزی برای سلب امید و نشاط از جامعه بویژه از جوانان هستند، قهرمانی ورزشکاران ایرانی، پیام امید را به کل جامعه تزریق میکند و این موضوع بسیار ارزشمند است.
اینکه با وجود این محدودیتها پرچم کشور بالا برده و سکوهای جهانی فتح میشود، نشان از اراده قوی و عزم راسخ است و این عزم، اراده و قهرمانی و امیدآفرینی نه تنها در ورزش بلکه در عرصههای علم، فناوری، هنر و ادبیات نیز وجود دارد که یکی از وظایف مهم مسئولان نشان دادن صادقانه این افتخارآفرینیها است. 27 /شهریور/ 1400
جلوههایی از ارزشهای اسلامی و معرّف هویت ملت ایران
نامگذاری کاروان ورزشی به نام شهیدان بویژه شهید سلیمانی، اهدای مدال از طرف چند قهرمان به شهیدان خاص، استفاده از چفیه بهعنوان نماد ایثار و مقاومت و سجده برآن، رعایت حجاب و پوشش بخصوص استفاده از چادر در پرچمداری کاروان، ابراز عشق و محبت به پرچم ایران، صحنه های نماز خواندن، درآغوش گرفتن حریف مغلوب و صحنه احترام تیم والیبال پارالمپیک به مادر شهید بابایی، جلوههایی از ارزشهای اسلامی و معرّف هویت ملت ایران هستند. 27 /شهریور/ 1400
بانوان ورزشکار ایرانی در این رقابتها ثابت کردند که حجاب اسلامی مانع درخشش در عرصه ورزش نیست همانگونه که این موضوع را در عرصههای سیاست و علم و مدیریت نیز ثابت کردهاند.
حجاب ورزشکاران زن ایرانی، راه را برای ورزشکاران زن کشورهای اسلامی نیز هموار کرده است بهگونهای که اکنون بانوان ورزشکار بیش از 10 کشور اسلامی، با رعایت حجاب در میادین ورزشی حاضر میشوند. 27 /شهریور/ 1400
به رسمیت نشناختن رژیم جنایتکار صهیونیستی در میادین ورزشی موضوعی بسیار مهم:
رژیم سفّاک، نسلکُش و نامشروع صهیونیستی تلاش دارد با حضور در میدانهای بینالمللی ورزشی برای خود کسب مشروعیت کند و مستکبرین جهانی نیز به او کمک میکنند اما مسئولان محترم ورزشی و ورزشکاران نباید در این حوزه، به هیچ وجه منفعل شوند.
حمایت حقوقی از ورزشکاران در مقابل اقدامات متقابل رژیم صهیونیستی و حامیانش برای محروم کردن ورزشکاران:
وزارت ورزش و وزارت امور خارجه و دستگاههای حقوقی باید این موضوع را از راههای حقوقی دنبال و از ورزشکاران کشور و حتی ورزشکاران مسلمان دیگر کشورها همچون ورزشکار الجزایری که اخیراً محروم شد، حمایت کنند.
ورزشکار سربلند ایرانی نمیتواند بخاطر یک مدال با نماینده رژیم جنایتکار دست بدهد و عملاً او را به رسمیت بشناسد:
این موضوع سابقه دارد و در گذشته هم ورزشکاران کشورها از مسابقه با نمایندگان رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی امتناع میکردند و بعد از مدتی هم آن رژیم از بین رفت و رژیم صهیونیستی نیز نابود خواهد شد. 27 /شهریور/ 1400
امام خامنه ای: رهبر انقلاب اسلامی در پیام به مناسبت روز تجلیل از شهیدان و ایثارگران ۱ /مهر/ ۱۴۰۰:
خون مطهّر شهدا حقانیت جمهوری اسلامی را بر جبین تاریخ ثبت کرد
بسم الله الرحمن الرحیم
هفته دفاع مقدس، مزین به نام و یاد شهیدان عالیمقام است. فداکاری مخلصانهی آنان و دیگر ایثارگران، پیروزی را به ملت ایران هدیه کرد و خون مطهّر آنان حقانیت جمهوری اسلامی را بر جبین تاریخ ثبت کرد.
این درس بزرگ آن اسوههای ایثار است؛ هرجا تلاش مخلصانه باشد پیروزی و سربلندی نیز هست.
و ملت ایران این یادگار ارجمند را هرگز از خاطر نخواهد برد انشاءالله.
سلام خدا بر شهیدان و بر شهیددادگان و بر همهی ایثارگران و بر پیشوای آنان امام روحالله.
باید قدرتِ دید حقایق سیاسی در مردم به وجود آید تا در برخورد با جریانها و حوادث سیاسی گیج نباشند. اگر مردم قدرت تحلیل داشته باشند، این مملکت و انقلاب را بیمه و تضمین میکنند. 1368/10/12
امروز آحاد مردم ما در وجود خودشان داراى عظمتند. هیچ کس در جامعهی اسلامى - اگر مؤمن به اسلام و انقلاب باشد - در درون خود احساس حقارت نمیکند؛ این بسیار پدیدهی باعظمتى است. و یک جامعهی اسلامى باید همینجور باشد. دشمنان خواستهاند مسلمانان را از درونِ خودشان دچار ضعف و احساس حقارت کنند. بعد از آنکه انقلاب اسلامى به وجود آمد و دنیا را متوجّه خود کرد، به میزان زیادى از حقارت ملّتها کاسته شد. ملّتهاى عقبافتاده و زیر ستم که احساس حقارت میکردند، با انقلاب اسلامى قدرى سرحال آمدند، احساس وجود کردند؛ چون دیدند که این انقلاب و این ملّت، چگونه توانست قویترین قدرتهاى دنیا را به هیچ بگیرد و قدرت آنها را خنثى کند و بر آنها در میدانهاى مصاف و مقابله پیروز بشود و فائق بیاید. 1368/10/13
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
نور نجات
امام خامنه ای:
اين جملهاى كه از رسول اكرم(صلوةاللهعليهواله) نقل شده كه فرمودند «إنَّ الحُسَينَ مِصباحُ الهُدى و سَفينَةُالنَّجاة» - يعنى حسين چراغ هدايت و كشتى نجات است - مال همهى زمانهاست... امروز سفينهى نجات بودن حسينبنعلى(عليهالسلام) از صد سال پيش و پانصد سال پيش بيشتر است. امروز كه مىگويم يعنى عصر نهضت و انقلاب، روزى كه ياد حسينبنعلى ناگهان مثل يك شبچراغ جهانتاب بر آسمان دنيا، بر سقف فلک درخشيدن گرفت.
شخصی نزد امام صادق علیه السلام رفت و پرسید ما که نتوانستیم اربعین به کربلا برویم چه میشود؟
امام زیارت اربعین را به او آموزش دادند و فرمودند: خداوند در روز اربعین فرشتگانی در عالم دارد که صبح سحر میآیند و تا غروبش در زمین هستند، حتی اگر از راه دور هر کس در قالب انجام دادن زیارت اربعین ارتباط دلی و قلبی برقرار کند، ملائک میآیند و آن زیارت را برمیدارند و تا دم غروب نزد سیدالشهدا علیه السلام میبرند و حضرت به آنان امر میکند که بنویسید اینجا آمدند و زیارت کردند. غصه نخور که نرفتی فقط در این روز دلت به یاد کربلا باشد و غم کربلا داشته باشی یعنی رفتی. آه که میتوانی بکشی؟ چه بسا این آه (حسرت) ثوابش بیشتر از آن زیارت میشود.
روز اربعین تکمیل انقلاب بزرگ عاشوراست و برای این روز اعمال بسیاری از سوی معصومین(ع) مطرح شده است، چنانکه امام رضا(ع) در این مورد میفرمایند:" براستی محرم ماهی است که مردمان عهد جاهلیت جنگ و خونریزی را در آن حرام میشمردند لیکن خونهای ما را در این ماه حلال شمردند، و حرمت ما را شکستند و فرزندان و زنان را به اسارت کشیدند و آتش در خیمههای ما افروختند و آنچه در آنها زاد و توشه داشتیم به یغما بردند و حرمت رسول الله(ص) را در امر ما نگاه نداشتند..."
«زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت اربعین» در این روز زیارت امام حسین(ع) مستحب است و این زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام عسکری(ع) روایت شده که فرمود: " علامت مؤمن پنج چیز است، ۱- پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شب و روز خواندن ۲- و زیارت اربعین کردن ۳- و انگشتر بر دست راست کردن ۴- و جَبین (پیشانی) را در سجده بر خاک گذاشتن ۵- و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را بلند گفتن است."
«غسل اربعین و توبه»
بعد از نماز صبح 100 مرتبه (لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم)
70 مرتبه تسبیحات اربعه
بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس 70 مرتبه استغفار
غروب اربعین 40 مرتبه لا اله الا الله
بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
حضرت امام البقیع، جعفر الصادق (علیه السلام) فرمودند:
امام حسین (علیه السلام) را زیارت کن و زیارتشان را ترک مکن.. کسی که پیاده به زیارت ایشان رود، خداوند به هر قدمی که برمیدارد، حسنه ای نوشته و سیئه ای محو نموده و یک درجه او را بالا میبرد؛.. پس هنگامی که از زیارت فارغ شده و وداع نمود به وى مى گويند: «ای ولّی خدا! آمرزیده شدی ؛ تو از حزب خدا و رسول و اهل بيتش مى باشى..»
«وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ » {و نشانه ها نهاد؛ و آنان به وسيله ستارگان هدایت می شوند} (سوره نحل، آيه ۱۶)
حضرت ابالحسن علی بن موسی الرضا (علیه السلام) فرمودند :
فالْعَلَامَاتُ الْأَوْصِيَاءُ وَ النَّجْمُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)
مقصود از علامات (نشانه ها) ، وجود مقدس اوصیاء (علیهم السلام) و مقصود از نجم (ستاره) وجود مقدس حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) است [که هدایت خلق به وسیله آنان می باشد]
مراد از «تین» امام حسن (علیه السلام) است و «زیتون» امام حسین (علیه السلام) که دو میوۀ قلب نازنین حضرت محمد مصطفی و مولانا علی المرتضی و مولاتنا فاطمة الزهرا (علیهم السلام) بودند و «طور سینین» امیرالمؤمنین (صلوات اللّه و سلامه علیه) و «بلد امین» حضرت سیدتنا و مولاتنا فاطمه زهرا (علیها السلام) می باشند.
تفسير منهج الصادقين في إلزام المخالفين، ج۱۰، ص: ۲۹۰ تفسير اثنا عشري، ج۱۴، ص: ۲۷۱
کساء مادری و محبت حضرت أم عالَم امکان، صدیقه کبری (سلام الله علیها) همان محدوده ی بلد و حرم امنی است که هر کس داخل آن شود، در رحمت الهی وارد شده و هر کس خارج آن قرار گیرد، در عذاب و سخط خواهد بود: باطِنُهُ فيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذاب (سوره حدید، آيه ۱۳)
بلد أمن یعنی مبدأ و منشأ ای که از آن رحمة للعالمین ای ذات اقدس اله به بروز و ظهور رسیده و متکثر می گردد. رحمت واسعه ذات اقدس اله ، همان حریم امنی است که خلق را از شیاطین جن و انس در امان نگه داشته و حضرت مولاتنا فاطمة الزهراء (علیها السلام) حقیقت رحمت واسعه الهی اند:
الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج۱، ص: ۸۰
لذا حضرت صدیقه کبری (علیها السلام)، «فاطمة» نامیده شد، چرا که محبین خود را از آتش جهنم بریده نگه داشته و اعداء خود را از محبتش بریده نگه می دارد. رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) فرمودند:
دخترم در زمین، فاطمة نامیده شده ، از آنجا که شیعیان خود را از آتش جهنم و اعداء اش را از محبتش دور نگه می دارد
معاني الأخبار ؛ النص ؛ ص۳۹۶
کساء و چادر مادری حضرت صدیقه (سلام الله علیها) همه خلق را در بر می گیرد ؛ جز اصنام و اعداء الله (لعنة الله علیهم احمعین) که از فطرت ربوبی برگشته اند؛ یعنی از حریم و نعمتِ وجود محبت مادری بیرون افتاده اند: فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها (سوره روم، آیه ۳۰).
خارج از «بلد امین»، امانی از عذاب الهی نیست و تنها گستره ی محبت مادری أم عالَم امکان است که محل امن و حرم امن الهی باشد. چنانکه حضرت ابراهیم (علیه السلام) در دعایی که برای خود و فرزندانش کرد، فرمود:
«خدایا این بلد را حریم امن قرار ده و من و فرزندانم را از عبادت اصنام بر حذر دار»
حضرت ابراهیم (علیه السلام) با این دعا، درخواست ورود خود و ابناء اش را به کساء فاطمی اعلان و از محضر حضرت مادر (علیها السلام) اذن ورود می گیرد و از اعداء آن حضرت، اعلان برائت می نماید.
اما حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) که «رحمة للعالمین» می باشند، منتسب به «بلد امین» اند یعنی منتسب به «کساء حضرت أم ابیها (علیها السلام)» هستند؛ که ذات اقدس اله در پاسخ به جناب جبرئیل، اهل کساء را اینگونه معرفی نمود: هُمْ فاطِمَةُ وَ اَبُوها وَ بَعْلُها وَ بَنُوها (فرازی از حدیث شریف کساء).
به عبارت دیگر، حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) «أمّی» یعنی مادری هستند که بارها خطاب به دخترشان فاطمة بنت محمد (علیهما السلام) فرمودند: فِداهَا ابوُهَا، اَنتِ أُمّ اَبيها.
بحار الأنوار ، ج۴۳ ص: ۱۹
بنابراین وجود مقدسه ی حضرت فاطمة زهراء (سلام الله علیها) و کساء ایشان، تنها حریم و محدوده ی «بلد امن عالَم» است.
خداوند عزوجل با به کار بردن واژه «بلد» در قالب «البلد» ( که ال آن دلالت بر شمول دارد) به این حقیقت اشاره می نماید که تمام امن و امنیت و آرامش و سِلم در عالَم ، منحصر است در کساء حضرت مادر ، و تنها متعلقین به این کساء در امان خواهند بود. بلد امنی که ذات اقدس اله در آیات حضرت قرآن با قسم یاد نمودن و نیز اشاره به آن با ضمیر «هذا» ( وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمينِ) بر حرمت و عظمت و شرافت خاص آن تأکید مؤکد می نماید.
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
تنها پس از ۲۲ روز از رأی اعتماد به وزراء
۱- مشکل واکسیناسیون که دولت قبل به تصویب FATF توسط مجلس گره زده بود کاملا حل و تعداد فوتیها از ۶۵۰ نفر به ۴۰۰ نفر رسید ۲- سیمان حدود ۵۰ درصد ارزان شد ۳- آهن و فولاد فعلاً ۱۰ درصدی ارزان شد ۴- بورس به حالت عادی باز گشت ۵- مبادلات با سایر کشورها بدون استفاده از دلار و با پول متداول همان کشورها آغاز شد ۶- کره ی جنوبی آمادگی خود را برای باز پرداخت بدهی های ۷ میلیارد دلاری اعلام کرد ۷- رؤسای جمهور چین روسیه امیر امارات وزیر خارجه قطر نخست وزیر عراق ووو همه در خواست گسترش روبط با ایران شدند ، ۸- حذف روادید بین ایران و عراق و خط آهن شلمچه بصره عملیات اجراییش آغاز شد ۹- سند استعماری ۲۰۳۰ لغو شد ۱۰- مشکل قطعی برق مرتفع شد ۱۱- کالاهای اساسی دپو شده در گمرکات با سرعت ترخیص شد ۱۲- ۵۰۰۰ هزار کامیون و کشنده ی دپو شده در گمرک که به صاحبان آنها با دلایل واهی تحویل نمی گردید آزاد و ناوگان حمل وتقل جاده ای نوسازی شد ۱۳- بازدید های استانی آنهم از استانهای محروم که سالها اتفاق نیفتاده بود آغاز و مشکلات بصورت میدانی بررسی ودستور رفع مشکل صادر شد ۱۴- با بهره از مدیران بومی ، مشکل مدیران پروازی که نوعی توهین به مردم هر استان و شهرستان بود حل و به کار گیری مدیران پروازی ممنوع شد ۱۵- در ابتدای کار رئیس جمهور دوسفر مهم خارجی را شروع نمود که یکی از آن کشور چین ابرقدرت اقتصادی دنیاست تا نشان دهد اتفاقا ما زبان تعامل با دنیا را از شیفتگان به غرب بهتر بلد هستیم ...! و باش تا صبح دولتش بدمد کاین هنوز از نتایج سحر است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
در صحبت های روزانه عادی ، سیاسی ، اجتماعی و نقل احادیث و روایات و مطالب و موضوعات گوناگون ، خاصه موضوعات معنوی و احوالات اولیاء الهی خیلی باید دقت کرد که واقعی و متقن و صحیح باشد،
البته این مورد فوق باصطلاح علی" مانقل" می باشد که ادمین محترم انتخاب و در کانال قرار داده اند،
اگر چه در تشکیلات حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و زندگی اولیاء الهی از این موارد مهم تر هم بوده و می باشد ،لکن در این خصوص حقیر مایل بودم توضیحی داده باشم ، ولذا ضمن این که این مورد را نه تایید می نمایم و نه تکذیب ، بدلیل رعایت احتیاط مطلبی را عرض میکنم،
وآن اینکه برخی فرزندان ونوه های مرحوم شیخ رجبعلی خیاط رضوان الله تعالی علیه در خیابان ولیعصر"عج" تهران در کار عینک سازی فعالیت دارند ، الان هم هستند ، حدودا روبروی دانشگاه هنر اول خیابان بزرگمهر
سالها قبل فرزند ارشد حاج شیخ می گفتند بسیاری از نقل قولهایی که از پدرم می نویسند و منتشر میکنند اصلا صحت ندارد... و برای کسب و کار خودشان موضوعاتی غیر واقعی را منتشر می کنند مانند برخی از مداحان و سخنرانان که برای گرم کردن مجالس و خودی نشان دادن بقدری اب در موضوعات قاطی میکنند که صدای اعتراض برخی از بزرگان دین هم بلند شد و همچنین اندیشمند و اسلام شناس بزرگ ، شهید آیت الله " مرتضی مطهری" نیز کتابی به رشته تحریر در آوردند به نام فریادهای مطهری بر تحریف های عاشورا ،
فلذا باید خیلی مراقب بیان ، و قلم بود و تا چیزی را به یقین و تواتر در نقل و ثقه بودنش نرسیده ایم نقل نکنیم که اثار منفی برای نویسنده و گوینده و خواننده و شنونده دارد، و نورانیت را میبرد ،تیرگی و تاریکی قلب می آورد و مانع اجابت دعا میشود و اگر دقیقتر البته کمی دقیقتر عرض کرده باشم،اینکه ملائکه الهی که مراقب ما هستند را از ما دور میکند و مانع اجابت دعا میشود ، وچنین انسانی درنزد ملکوتیان و عرشیان و اولیاء الهی و صاحبان بصیرت و ... مودبانه اش این است که خیلی تمیز به چشم نمیآید و ...
بشرط حیات در نظر هست بعون الله تعالی در خصوص مراقبه از اعمال و افعال و فکر و ذهن ،ظن و گمان و زبان و بیان و قلم و منبر و خطابه و سخنرانی و تالیف و نقل احادیث و روایات و حکایات و... فصلی را در شرح سر بیاورم،