الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

بخش اول مطالب

بخش دوم مطالب

امام باقر(عليه السلام) فرمودند :

دنيا را چون منزلى بدان كه در آن فرود آمده اى و سپس از آن مى كوچى

يا مانند مالى بدان كه در عالم خواب يافته اى و چون بيدار شوى خبرى از آن نيست .

من اين را به عنوان مَثَل برايت گفتم ؛ زيرا دنيا در نظر خردمندان و خداشناسان همانند جابه جا شدن سايه هاست.

الكافي ج۲ ص۱۳۳

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۱۱۱تا۱۱۵

وَ إِذْ أَوْحَيْت إِلى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ ءَامِنُوا بى وَ بِرَسولى قَالُوا ءَامَنَّا وَ اشهَدْ بِأَنَّنَا مُسلِمُونَ‏(۱۱۱) إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَاعِيسى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَستَطِيعُ رَبُّك أَن يُنزِّلَ عَلَيْنَا مَائدَةً مِّنَ السمَاءِقَالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِن كنتُم مُّؤْمِنِينَ‏(۱۱۲) قَالُوا نُرِيدُ أَن نَّأْكلَ مِنهَا وَ تَطمَئنَّ قُلُوبُنَا وَ نَعْلَمَ أَن قَدْ صدَقْتَنَا وَ نَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشاهِدِينَ‏(۱۱۳) قَالَ عِيسى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَيْنَا مَائدَةً مِّنَ السمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيداً لأَوَّلِنَا وَ ءَاخِرِنَا وَ ءَايَةً مِّنك وَ ارْزُقْنَا وَ أَنت خَيرُ الرَّازِقِينَ‏(۱۱۴) قَالَ اللَّهُ إِنى مُنزِّلُهَا عَلَيْكُم ْفَمَن يَكْفُرْ بَعْدُ مِنكُمْ فَإِنى أُعَذِّبُهُ عَذَاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِّنَ الْعَالَمِينَ‏(۱۱۵)

ترجمه:
۱۱۱ -و بياد آور زمانى را كه به حواريون وحى فرستادم كه به من و فرستاده من ايمان بياوريد ، آنها گفتند ايمان آورديم و گواه باش كه ما مسلمانيم.
۱۱۲ -در آن هنگام كه حواريون گفتند : اى عيسى بن مريم آيا پروردگار تو مى‏تواند مائده‏اى از آسمان نازل كند ؟ او ( در پاسخ ) گفت از خدا بپرهيزيد اگر با ايمان هستيد!.
۱۱۳ -گفتند ( ما نظر سوئى نداريم ) مى‏خواهيم از آن بخوريم و دلهاى ما ( به رسالت تو ) مطمئن گردد و بدانيم به ما راست گفته ‏اى و بر آن گواه باشيم .
۱۱۴-عيسى عرض كرد : خداوندا ، پروردگارا ! مائده‏اى از آسمان بر ما بفرست تا عيدى براى اول و آخر ما باشد و نشانه ‏اى از تو ، و به ما روزى ده ، تو بهترين روزى دهندگانى.
۱۱۵ -خداوند ( دعاى او را مستجاب كرد و ) گفت من آنرا بر شما نازل مى‏كنم ولى هر كس از شما بعد از آن كافر گردد ( و راه انكار پويد ) او را چنان مجازاتى مى‏كنم كه احدى از جهانيان را نكرده باشم!.

تفسیر

داستان نزول مائده بر حواريون

به دنبال بحثى كه درباره مواهب الهى درباره مسيح (عليه ‏السلام‏) و مادرش در آيات قبل بيان شد در اين آيات به موهبتهائى كه به حواريين يعنى ياران نزديك مسيح (عليه ‏السلام‏) بخشيده اشاره مى‏كند : نخست مى‏فرمايد : بخاطر بياور زمانى را كه به حواريين وحى فرستادم كه به من و فرستاده‏ام مسيح (عليه ‏السلام‏) ايمان بياوريد و آنها دعوت مرا اجابت كردند و گفتند : ايمان آورديم ، خداوندا گواه باش كه ما مسلمان و در برابر فرمان تو تسليم هستيم ( و اذ اوحيت الى الحواريين ان آمنوا بى و برسولى قالوا آمنا و اشهد باننا مسلمون ) .
البته مى‏دانيم كه وحى در قرآن معنى وسيعى دارد و منحصر به وحى‏ هائى كه بر پيامبران نازل مى‏شد نيست ، بلكه الهاماتى كه به قلب افراد مى‏شود نيز از مصداقهاى آن است و لذا درباره مادر موسى ( سوره قصص آيه 7 ) نيز تعبير به وحى شده و حتى به غرائز و الهامات تكوينى حيواناتى همچون زنبور عسل نيز در قرآن كلمه وحى گفته شده است .
اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور وحى ‏هائى باشد كه بواسطه مسيح (عليه ‏السلام‏) و با پشتوانه معجزات براى آنها فرستاده مى‏شد.
درباره حواريين يعنى شاگردان و ياران مخصوص مسيح (عليه‏ السلام‏) در جلد دوم صفحه 426 بحث كرده ‏ايم.
سپس اشاره به جريان معروف نزول مائده آسمانى كرده ، مى‏گويد : ياران خاص مسيح به عيسى (عليه ‏السلام‏) گفتند : آيا پروردگار تو مى ‏تواند غذائى از آسمان براى ما بفرستد ؟ ( اذ قال الحواريون يا عيسى ابن مريم هل يستطيع ربك ان ينزل علينا مائدة من السماء ) .
مائده در لغت هم به خوان و سفره و طبق گفته مى‏شود و هم به غذائى كه در آن قرار مى‏دهند.
و در اصل از ماده ميد به معنى حركت و تكان خوردن است شايد اطلاق مائده بر سفره و غذا به خاطر نقل و انتقالى است كه در آن صورت مى‏گيرد.
مسيح (عليه ‏السلام‏) از اين تقاضا كه بوى شك و ترديد مى‏داد پس از آوردن آن همه آيات و نشانه ‏هاى ديگر نگران شد و به آنها هشدار داد و گفت : از خدا بترسيد اگر ايمان داريد ( قال اتقوا الله ان كنتم مؤمنين ) .
ولى به زودى به اطلاع عيسى (عليه ‏السلام‏) رسانيدند كه ما هدف نادرستى از اين پيشنهاد نداريم ، و غرض ما لجاجت ‏ورزى نيست بلكه مى‏خواهيم از اين مائده بخوريم ( و علاوه بر نورانيتى كه بر اثر تغذيه از غذاى آسمانى در قلب ما پيدا مى‏شود ، زيرا تغذيه به طور مسلم در روح انسان مؤثر است ) قلب ما اطمينان و آرامش پيدا كند و با مشاهده اين معجزه بزرگ به سر حد عين اليقين برسيم و بدانيم آنچه به ما گفته‏ اى راست بوده و بتوانيم بر آن گواهى دهيم ( قالوا نريدان ناكل منها و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا و نكون عليها من الشاهدين).
هنگامى كه عيسى (عليه ‏السلام‏) از حسن نيت آنها در اين تقاضا آگاه شد ، خواسته آنها را به پيشگاه پروردگار به اين صورت منعكس كرد : خداوندا مائده ‏اى از
آسمان براى ما بفرست كه عيدى براى اول و آخر ما باشد ، و نشانه ‏اى از ناحيه تو محسوب شود و به ما روزى ده ، تو بهترين روزى دهندگان هستى ( قال عيسى ابن مريم اللهم ربنا انزل علينا مائدة من السماء تكون لنا عيدا لاولنا و آخرنا و آية منك و ارزقنا و انت خير الرازقين ) .
قابل توجه اينكه مسيح تقاضاى آنها را بطرزى شايسته‏ تر در پيشگاه خدا بيان كرد كه حاكى از روح حق‏ طلبى و ملاحظه مصالح جمعى و عمومى بوده باشد. خداوند اين دعائى را كه از روى حسن نيت و اخلاص صادر شده بود اجابت كرد ، و به آنها فرمود : من چنين مائده‏ اى را بر شما نازل مى‏كنم ، ولى توجه داشته باشيد ، بعد از نزول اين مائده مسئوليت شما بسيار سنگينتر مى‏شود و با مشاهده چنين معجزه آشكارى هر كس بعد از آن ، راه كفر را بپويد او را چنان مجازاتى خواهم كرد كه احدى از جهانيان را چنين مجازاتى نكرده باشم ! ( قال الله انى منزلها عليكم فمن يكفر بعد منكم فانى اعذبه عذابا لا اعذبه احدا من العالمين ) .

يادآورى چند نكته لازم
در اين آيات نكاتى است كه بايد مورد بررسى قرار گيرد:
۱- منظور از تقاضاى مائده چه بود ؟
-شك نيست كه حواريون در اين تقاضا نظر سوئى نداشتند و هدفشان لجاجت در برابر مسيح (عليه ‏السلام‏) نبود ، بلكه در جستجوى آرامش بيشتر و زدودن باقيمانده ترديدها و وسوسه ‏هاى اعماق قلبشان بوده است زيرا بسيار مى‏شود كه انسان با استدلال و حتى گاهى با تجربه ، مطلبى را اثبات مى‏كند اما چون مساله ، مساله مهمى است بقايائى از وسوسه و شك در زواياى قلب او مى‏ماند ، لذا ميل دارد با تجربه و آزمايش مكرر ، و يا با تبديل كردن استدلالات علمى به مشاهدات عينى آنها را نيز از اعماق قلب خود ريشه ‏كن سازد ، لذا مى‏بينيم حتى ابراهيم (عليه ‏السلام‏) با آن مقام والاى ايمان و يقينش از خداوند تقاضا مى‏كند كه مساله معاد را با چشم خود ببيند تا ايمان علميش به عين اليقين و شهود ، تبديل شود.
ولى از آنجا كه تعبير تقاضاى حواريون ظاهرا زننده بود ، حضرت مسيح (عليه ‏السلام‏) آن را حمل بر بهانه‏ جوئى كرد و به آنها اعتراض نمود اما هنگامى كه با توضيح بيشتر مقصد خود را روشن ساختند ، عيسى (عليه‏ السلام‏) در برابر آنها تسليم شد .
۲- منظور از هل يستطيع ربك چيست؟
-مسلما اين جمله در ابتدا چنين معنى مى‏دهد كه حواريون در قدرت خدا در نزول مائده شك داشتند ، ولى در تفسير آن مفسران اسلامى بياناتى دارند ، كه چند قسمت آن از همه بهتر به نظر مى‏رسد نخست اينكه اين درخواست در آغاز كار آنها بود ، كه به تمام صفات خدا كاملا آشنا نبودند ، ديگر اينكه منظورشان اين بوده آيا خداوند مصلحت مى‏بيند چنين مائده ‏اى را بر ما نازل كند ، همانطور كه فى المثل كسى به ديگرى مى‏گويد من نمى‏توانم تمام ثروتم را بدست فلان كس بدهم ، يعنى صلاح نمى‏بينم نه اينكه قدرت ندارم ، سوم اينكه يستطيع به معنى يستجيب بوده باشد زيرا ماده طوع به معنى انقياد است و هنگامى كه به باب استفعال برود چنين معنى را مى‏توان از آن استفاده كرد ، بنابراين معنى جمله چنين مى‏شود آيا پروردگار تو از ما مى‏پذيرد كه مائده آسمانى بر ما نازل كند ؟
۳-اين مائده آسمانى چه بود ؟
-درباره محتويات اين مائده در قرآن ذكرى به ميان نيامده ، ولى از احاديث از جمله از حديثى كه از امام باقر (عليه ‏السلام‏) نقل شده چنين استفاده مى‏شود كه طعام مزبور چند قرص نان و چند ماهى بود و شايد علت مطالبه چنين اعجازى آن بوده ، كه شنيده بودند مائده آسمانى بر بنى اسرائيل به اعجاز موسى نازل شد ، آنها هم چنين تقاضائى را از عيسى كردند.
۴- آيا مائده‏اى بر آنها نازل شد ؟
-با اينكه آيات فوق تقريبا صراحت در نزول مائده دارد زيرا وعده خداوند تخلف ‏ناپذير است ، اما عجيب اين است كه بعضى از مفسران در نزول مائده ترديد كرده ‏اند و گفته ‏اند هنگامى كه حواريون
شدت مسئوليت را پس از نزول مائده احساس كردند از تقاضاى خود صرفنظر نمودند ! ولى حق اين است كه مائده بر آنها نازل گرديد.
۵- عيد چيست ؟
عيد در لغت از ماده عود به معنى بازگشت است ، و لذا به روزهائى كه مشكلات از قوم و جمعيتى بر طرف مى‏شود و بازگشت به پيروزيها و راحتى‏هاى نخستين مى‏كند عيد گفته مى‏شود ، و در اعياد اسلامى به مناسبت اينكه در پرتو اطاعت يك ماه مبارك رمضان و يا انجام فريضه بزرگ حج ، صفا و پاكى فطرى نخستين به روح و جان باز مى‏گردد ، و آلودگيها كه بر خلاف فطرت است ، از ميان مى‏رود ، عيد گفته شده است ، و از آنجا كه روز نزول مائده روز بازگشت به پيروزى و پاكى و ايمان به خدا بوده است حضرت مسيح (عليه‏ السلام‏) آن را عيد ناميده ، و همانطور كه در روايات وارد شده نزول مائده در روز يكشنبه بود و شايد يكى از علل احترام روز يكشنبه در نظر مسيحيان نيز همين بوده است.
و اگر در روايتى كه از على (عليه ‏السلام‏) نقل شده مى‏خوانيم و كل يوم لا يعصى الله فيه فهو يوم عيد : هر روز كه در آن معصيت خدا نشود روز عيد است نيز اشاره به همين موضوع است ، زيرا روز ترك گناه روز پيروزى و پاكى و بازگشت به فطرت نخستين است.

۶-مجازات شديد براى چه بود ؟
-در اينجا نكته مهمى است كه بايد به آن توجه داشت و آن اينكه هنگامى كه ايمان به مرحله شهود و عين اليقين برسد يعنى حقيقت را با چشم مشاهده كند و جاى هيچگونه ترديد و وسوسه باقى نماند مسئوليت او بسيار سنگينتر خواهد شد زيرا چنين كسى آن انسان سابق كه ايمانش بر پايه شهود نبود ، و احيانا وسوسه‏ هائى در آن وجود داشت نيست ، او وارد مرحله جديدى از ايمان و مسئوليت شده است و كمترين تقصير و غفلت و كوتاهى او موجب مجازات شديدى خواهد شد به همين دليل مسئوليت انبياء و اولياى خدا ، سخت
سنگين بود بطورى كه هميشه از آن وحشت داشتند ، در زندگى روزانه نيز به نمونه‏ هائى از اين مطلب برخورد مى‏كنيم مثلا هر كس مى‏داند كه قاعدتا در شهر و ديار او گرسنگانى وجود دارند كه در برابر آنها مسئوليت دارد ، اما هنگامى كه با چشم خود ببيند كه انسان بى‏گناهى از شدت گرسنگى ناله مى‏كند ، مسلما شكل مسئوليت او عوض مى‏گردد.
۷-عهد جديد و مائده
در اناجيل چهارگانه كنونى سخنى از مائده به شكلى كه در قرآن است نمى‏يابيم گرچه در انجيل يوحنا باب 21 بحثى درباره اطعام وپذيرائى اعجاز آميز مسيح از جمعى از مردم با نان و ماهى به ميان آمده اما با اندك توجهى روشن مى‏شود كه ارتباطى با مساله مائده آسمانى و حواريون ندارد در كتاب اعمال رسولان كه از كتب عهد جديد است نيز درباره نزول مائده بر يكى از حواريون به نام پطرس بحثى به ميان آمده اما آنهم غير از آن است كه ما درباره آن بحث مى‏كنيم ، ولى از آنجا كه مى‏دانيم بسيارى از حقايقى كه بر عيسى (عليه ‏السلام‏) نازل گشت در اناجيل كنونى نيست همانطور كه بسيارى از مطالبى كه در اناجيل است بر مسيح (عليه ‏السلام‏) نازل نشده مشكلى از اين نظر در جريان نزول مائده به وجود نخواهد آمد .

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

امام هادی (علیه السلام) فرمود:
«مَنْ هَانَتْ‏ عَلَیهِ‏ نَفْسُهُ‏ فَلَا تَأْمَنْ‏ شَرَّهُ»

كسی كه خود را كریم نمی ‌داند و كریمانه زندگی نمی ‌كند، از شرّ او در امان نباش ، زیرا كسی كه به خودش رحم نمی‌ كند یقیناً به شما رحم نخواهد كرد!

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

 امام هادی (علیه السلام) فرمودند :

 جایگاه مردم در دنیا به[ اموال] است و در آخرت به [اعمال]

اعلام الدین ، ج۱ ، ص۳۱۱

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۱۱۶تا۱۱۸

وَ إِذْ قَالَ اللَّهُ يَاعِيسى ابْنَ مَرْيَمَ ءَ أَنت قُلْت لِلنَّاسِ اتخِذُونى وَ أُمِّىَ إِلَاهَينِ مِن دُونِ اللَّهِ قَالَ سبْحَانَك مَا يَكُونُ لى أَنْ أَقُولَ مَا لَيْس لى بِحَقٍ إِن كُنت قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فى نَفْسى وَ لا أَعْلَمُ مَا فى نَفْسِك إِنَّك أَنت عَلَّامُ الْغُيُوبِ‏(۱۱۶) مَا قُلْت لهَُمْ إِلا مَا أَمَرْتَنى بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبى وَ رَبَّكُمْ وَ كُنت عَلَيهِمْ شهِيداً مَّا دُمْت فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنى كُنت أَنت الرَّقِيب عَلَيهِمْ وَ أَنت عَلى كلّ‏ِ شىْ‏ءٍ شهِيدٌ(۱۱۷) إِن تُعَذِّبهُمْ فَإِنهُمْ عِبَادُك وَ إِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّك أَنت الْعَزِيزُ الحَْكِيمُ‏(۱۱۸)

ترجمه:

۱۱۶ -به يادآور زمانى را كه خداوند به عيسى بن مريم مى‏گويد : آيا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را دو معبود ، غير از خدا ، انتخاب كنيد ؟ او مى‏گويد : منزهى تو ، من حق ندارم آنچه را كه شايسته من نيست بگويم ، اگر چنين سخنى را گفته باشم تو ميدانى ، تو از آنچه در روح و جان من است آگاهى و من از آنچه در ذات ( پاك)تو است آگاه نيستم ، زيرا تو با خبر از تمام اسرار و پنهانيها هستى.
۱۱۷ -من به آنها چيزى جز آنچه مرا مامور به آن ساختى نگفتم ،به آنها گفتم : خداوندى را بپرستيد كه پروردگار من و پروردگار شما است ، و تا آن زمان كه ميان آنها بودم مراقب و گواه آنان بودم ، و هنگامى كه مرا از ميانشان برگرفتى تو خود مراقب آنها بودى ، و تو گواه بر هر چيز هستى.
۱۱۸ -(با اين حال ) اگر آنها را مجازات كنى بندگان تواند ( و قادر به فرار از مجازات نيستند ) و اگر آنها را ببخشى توانا و حكيمى ( نه مجازات تو نشانه عدم حكمت و نه بخشش تو نشانه ضعف است ) .

تفسیر
بيزارى مسيح از شرك پيروانش
اين آيات پيرامون گفتگوى خداوند با حضرت مسيح (عليه‏ السلام‏) در روز رستاخيز بحث مى‏كند ، به دليل اينكه در چند آيه بعد مى‏خوانيم : هذا يوم ينفع الصادقين صدقهم : امروز روزى است كه راستگوئى راستگويان به آنها سود مى‏دهد و مسلما منظور از آن روز قيامت است.به علاوه جمله فلما توفيتنى كنت انت الرقيب عليهم دليل ديگرى بر اين است كه اين گفتگو بعد از دوران نبوت مسيح (عليه ‏السلام‏) واقع شده است و شروع آيه با جمله قال كه براى زمان ماضى است مشكلى ايجاد نمى‏كند ، زيرا در قرآن بسيار ديده مى‏شود كه مسائل مربوط به قيامت به صورت زمان ماضى ذكر شده و اين اشاره به قطعى بودن قيامت است ، يعنى وقوع آن در آينده چنان مسلم است كه گوئى در گذشته واقع شده ، و با صيغه فعل ماضى از آن ياد مى‏شود .به هر حال آيه نخست مى‏گويد : خداوند در روز قيامت به عيسى مى‏گويد : آيا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را علاوه بر خداوند معبود خويش قرار دهيد ، و پرستش كنيد ؟ ( و اذ قال الله يا عيسى ابن مريم أ انت قلت للناس اتخذونى و امى الهين من دون الله).شك نيست كه مسيح (عليه ‏السلام‏) چنين چيزى را نگفته است و تنها دعوت به توحيد و عبادت خدا نموده ، ولى منظور از اين استفهام اقرار گرفتن از او در برابر امتش ، و بيان محكوميت آنها است .مسيح (عليه ‏السلام‏) با نهايت احترام در برابر اين سؤال چند جمله در پاسخ مى‏گويد:
۱ -نخست زبان به تسبيح خداوند از هر گونه شريك و شبيه گشوده و مى‏گويد:
خداوندا ! پاك و منزهى از هر گونه شريك ( قال سبحانك).
۲ -چگونه ممكن است چيزى را كه شايسته من نيست بگويم ( ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق).
در حقيقت نه تنها گفتن اين سخن را از خود نفى مى‏كند ، بلكه مى‏گويد اساسا من چنين حقى را ندارم و چنين گفتارى با مقام و موقعيت من هرگز سازگار نيست.
۳ -سپس استناد به علم بى‏پايان پروردگار كرده ، مى‏گويد : گواه من اين است كه اگر چنين مى‏گفتم مى‏دانستى ، زيرا تو از آنچه در درون روح و جان من است آگاهى ، در حالى كه من از آنچه در ذات پاك تو است بى‏خبرم ، زيرا تو علام الغيوب و با خبر از تمام رازها و پنهانيها هستى ( ان كنت قلته فقد علمته تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسك انك انت علام الغيوب)
۴-تنها چيزى كه من به آنها گفتم همان بوده است كه به من ماموريت دادى كه آنها را دعوت به عبادت تو كنم و بگويم خداوند يگانه‏ اى را كه پروردگار من و شما است پرستش كنيد ( ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا الله ربى و ربكم ) .
۵ -و تا آن زمان كه در ميانشان بودم مراقب و گواه آنها بودم و نگذاشتم راه شرك را پيش گيرند ، اما به هنگامى كه مرا از ميان آنها برگرفتى تو مراقب و نگاهبان آنها بودى ، و تو گواه بر هر چيزى هستى ( و كنت عليهم شهيدا ما دمت فيهم فلما توفيتنى كنت انت الرقيب عليهم و انت على كل شى‏ء شهيد)
۶ -و با اينهمه باز امر ، امر تو و خواست ، خواست تو است ، اگر آنها را در برابر اين انحراف بزرگ مجازات كنى بندگان تواند و قادر به فرار از زير بار اين مجازات نخواهند بود ، و اين حق براى تو در برابر بندگان نافرمانت ثابت است ، و اگر آنها را ببخشى و از گناهانشان صرف نظر كنى توانا و حكيم هستى ، نه بخشش تو نشانه ضعف است ، و نه مجازاتت خالى از حكمت و حساب ( ان تعذبهم فانهم عبادك و ان تغفر لهم فانك انت العزيز الحكيم).

در اينجا دو سؤال پيش مى‏آيد:
۱ -آيا در تاريخ مسيحيان هيچ ديده شده است كه مريم را معبود خود قرار دهند ؟ يا اينكه آنها تنها قائل به تثليث و خدايان سه‏ گانه يعنى خداى پدر و خداى پسر و روح القدس بوده‏ اند ، و شكى نيست كه روح القدس به پندار آنها ، واسطه ميان خداى پدر و خداى پسر ، مى‏باشد و او غير از مريم است ، در پاسخ اين سؤال بايد گفت : درست است كه مسيحيان مريم را خدا نمى‏دانستند .
ولى در عين حال در برابر او و مجسمه‏ اش مراسم عبادت را انجام مى‏داده ‏اند ، همانطور كه بت پرستان بت را خدا نمى‏دانستند ولى شريك خدا در عبادت تصور مى‏كردند ، و به عبارت روشنتر فرق است ميان الله به معنى خدا و اله به معنى معبود ، مسيحيان مريم را اله يعنى معبود مى‏دانستند نه خدا .
به تعبير يكى از مفسران گرچه هيچيك از فرق مسيحيت كلمه اله و معبود را بر مريم اطلاق نمى‏كنند ، بلكه او را تنها مادر خداوند مى‏دانند ! ولى ، عملا مراسم نيايش و پرستش را در برابر او دارند ، خواه اين نام را بر او بگذارند يا نه سپس اضافه مى‏كند : چندى قبل در بيروت در شماره نهم سال هفتم مجله مشرق كه متعلق به مسيحيان است ، مطالب قابل ملاحظه ‏اى به عنوان ياد بود پنجاهمين سال اعلان پاپ بيوس نهم درباره شخصيت مريم منتشر گرديد و در همين شماره تصريح شده بود كه كليساهاى شرقى همانند كليساهاى غربى مريم را عبادت مى‏كنند ، و در شماره چهاردهم سال پنجم همان مجله مقاله‏اى به قلم انستاس كرملى درج شده كه خواسته است در آن براى مساله عبادت مريم حتى ريشه ‏اى از كتب عهد عتيق و تورات پيدا كند ، داستان دشمنى مار ( شيطان ) و زن ( حوا ) را به عنوان مريم تفسير مى‏نمايد.
بنابراين پرستش و عبادت مريم در ميان آنها وجود دارد.
۲-سؤال ديگر اين است كه چگونه حضرت مسيح (عليه ‏السلام‏) با عبارتى كه بوى شفاعت مى‏دهد درباره مشركان امت خود سخن مى‏گويد و عرض مى‏كند : اگر آنها را ببخشى تو عزيز و حكيمى .
مگر مشرك قابل شفاعت و قابل بخشش است ؟ ! در پاسخ بايد به اين نكته توجه داشت كه اگر هدف عيسى (عليه ‏السلام‏) شفاعت بود مى‏بايد گفته باشد انك انت الغفور الرحيم زيرا غفور و رحيم بودن خداوند متناسب با مقام شفاعت است در حالى كه مى‏بينيم او خدا را به عزيز و حكيم بودن توصيف مى‏كند ، از اين استفاده مى‏شود كه منظور شفاعت و تقاضاى بخشش براى آنها نيست ، بلكه هدف سلب هر گونه اختيار از خود و واگذار كردن امر به اختيار پروردگار است يعنى كار به دست تو است ، اگر بخواهى مى‏بخشى و اگر بخواهى مجازات مى‏كنى ، هر چند نه مجازات تو بدون دليل و نه بخشش تو بدون علت است و در هر حال از قدرت و توانائى من بيرون است . به علاوه ممكن است در ميان آنها جمعى به اشتباه خود توجه كرده و راه توبه را پيش گرفته باشند ، و اين جمله درباره آن جمعيت بوده باشد.

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

حاج قاسم سلیمانی:

خداوندا! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر، آنچنان بپذیر که شایسته‌ی دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی‌خواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۱۱۹تا۱۲۰

قَالَ اللَّهُ هَذَا يَوْمُ يَنفَعُ الصادِقِينَ صِدْقُهُمْ لهَُمْ جَنَّاتٌ تجْرِى مِن تحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداًرَّضىَ اللَّهُ عَنهُمْ وَ رَضوا عَنْهُ ذَلِك الْفَوْزُ الْعَظِيمُ‏(۱۱۹) للَّهِ مُلْك السمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ وَ مَا فِيهِنَّ وَ هُوَ عَلى كلّ‏ِ شىْ‏ءٍ قَدِيرُ(۱۲۰)

ترجمه:
۱۱۹ -خداوند مى‏گويد : امروز روزى است كه راستى راستگويان به آنها سود مى‏بخشد ، براى آنها باغهائى از بهشت است كه آب از زير ( درختان ) آن جريان دارد و جاودانه و براى هميشه در آن مى‏مانند ، خداوند از آنها خشنود و آنها از او خشنود خواهند بود و اين رستگارى بزرگى است.
۱۲۰-حكومت آسمانها و زمين و آنچه در آنها است از آن خدا است و او بر هر چيزى توانا است.

تفسیر
رستگارى بزرگ
در تعقيب ذكر گفتگوى خداوند باحضرت مسيح (عليه‏ السلام‏) در روز رستاخيز كه شرح آن در آيات قبل گذشت در اين آيه مى‏خوانيم : خداوند پس از اين گفتگو چنين مى‏فرمايد : امروز روزى است كه راستى راستگويان به آنها سود مى‏بخشد ( قال الله هذا يوم ينفع الصادقين صدقهم).
البته منظور از اين جمله صدق و راستى در گفتار و كردار در دنيا است ، كه در آخرت مفيد واقع مى‏شود و گر نه صدق و راستى در آخرت كه محل تكليف نيست فايده ‏اى نخواهد داشت ، به علاوه اوضاع آن روز چنان است كه هيچكس
جز راست نمى‏تواند بگويد ، و حتى گناهكاران و خطاكاران همگى به اعمال بد خويش اعتراف مى‏كنند و به اين ترتيب در آن روز دروغگوئى وجود ندارد .
بنابراين آنها كه مسئوليت و رسالت خود را انجام دادند و جز راه صدق و درستى نپيمودند ، مانند مسيح (عليه ‏السلام‏) و پيروان راستين او يا پيروان راستين ساير پيامبران كه در اين دنيا از در صدق وارد شدند ، از كار خود بهره كافى خواهند برد.
ضمنا از اين جمله اجمالا استفاده مى‏شود كه تمام نيكيها را مى‏توان در عنوان صدق و راستى خلاصه كرد صدق و راستى در گفتار ، و صدق و راستى در عمل ، و در روز رستاخيز تنها سرمايه صدق و راستى است كه به كار مى‏آيد ، نه غير آن .
سپس پاداش صادقان را چنين بيان مى‏كند : براى آنها باغهائى از بهشت است كه از زير درختان آن نهرها جارى است ، و جاودانه در آن خواهند ماند ( لهم جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا).
و از اين نعمت مادى مهمتر اين است كه هم خداوند از آنها راضى است و هم آنها از خداوند راضى و خشنودند ( رضى الله عنهم و رضوا عنه).
و شك نيست كه اين موهبت بزرگ كه جامع ميان موهبت مادى و معنوى است رستگارى بزرگ محسوب مى‏شود.
(ذلك الفوز العظيم).
قابل توجه اينكه در اين آيه پس از ذكر باغهاى بهشت با آنهمه نعمتهايش ، نعمت خشنودى خداوند از بندگان و بندگان از خداوند را ذكر مى‏كند و به دنبال آن ، ذلك الفوز العظيم مى‏گويد و اين نشان مى‏دهد تا چه اندازه اين رضايت دو جانبه ، واجد اهميت است ( رضايت پروردگار از بندگان و رضايت بندگان از پروردگار ) زيرا ممكن است انسان غرق عاليترين نعمتها باشد ولى هنگامى كه احساس كند مولى و معبود و محبوب او از او ناراضى است تمام آن نعمتها و مواهب در كام جانش تلخ مى‏گردد .
و نيز ممكن است انسان واجد همه چيز باشد ولى به آنچه دارد راضى و
قانع نباشد ، بديهى است آنهمه نعمت با اين روحيه او را خوشبخت نخواهد كرد ، و ناراحتى مرموزى دائما او را آزار و شكنجه مى‏دهد و آرامش روح و روان را كه بزرگترين موهبت الهى است از او مى‏گيرد.
علاوه بر اين هنگامى كه خدا از كسى خشنود باشد هر چه بخواهد به او مى‏دهد و هنگامى كه هر چه خواست به او داد او نيز خشنود مى‏شود ، نتيجه اينكه بالاترين نعمت اين است كه خدا از انسان خشنود و او نيز از خدايش راضى باشد.
در آخرين آيه اشاره به مالكيت و حكومت خدا بر آسمانها و زمين و آنچه در آنها است شده و عموميت قدرت او بر همه چيز بيان مى‏گردد ( لله ملك السموات و الارض و ما فيهن و هو على كل شى‏ء قدير).
ذكر اين جمله در واقع به عنوان دليل و علت براى رضايت بندگان از خدا است ، زيرا كسى كه بر همه چيز توانا است و بر سراسر عالم هستى حكومت مى‏كند ، توانائى دارد كه هر چه بندگان از او بخواهند به آنها ببخشد و آنها را خشنود و راضى گرداند.
ضمنا مى‏تواند اشاره ‏اى به نادرستى عمل نصارى در پرستش مريم بوده باشد ، زيرا عبادت تنها شايسته كسى است كه برسراسرعالم آفرينش حكومت مى‏كندنه مريم كه مخلوقى بيش نبوده است.

(پايان تفسیر سوره مبارکه مائده)

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

بخش سوم مطالب

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

منبع (ادامه مطلب ...)

https://www.leader.ir/

 

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/

https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه مائده , امام باقر(عليه السلام) , دنیا , منزل , عالم خواب , بیدار , خردمندان , خداشناسان , سایه , الكافي , حواريون , وحى , امام هادی (علیه السلام) , جایگاه , مردم , آخرت , اموال , اعمال , عيسى بن مريم , حاج قاسم سلیمانی , خداوندا , پاکیزه , بهشت , راستگويان , سود , جاودانه , خشنود , رستگاری , حكومت آسمانها و زمين , توانا , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

بخش اول مطالب

بخش دوم مطالب

امام جواد (علیه السلام) :

خداوند متعال، به سبب تقوا، بنده اش را از آنچه از عقلش دور مانده ، حفظ می کند و به وسیله ی تقوا او را نسبت به آنچه آن را نمی بیند و ناآگاه است روشن می سازد.

بحار الأنوار ج‏75 ص358

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

صلی الله علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)
اشهدُ انک تشهدُ مقامی
وتسمع کلامی
وتَرُدُ سلامی
وانت حیُُ عند ربک مرزوق
اسئل الله ربی وربک قضاء حوائجی فی الدنیا والاخره

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

شهید عزیز
رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله امام خامنه ای:
هر چیزی که یاد شهید عزیز ما را برجسته کند، چشم‌نواز و دلنواز است.
یاد او را اگرچه خداوند در اوج برجستگی قرار داد و بدین گونه پاداش دنیائی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه کرد ولی ما هم هرکدام وظیفه‌ئی داریم

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

امام خامنه ای:

 با وجود حمایت زیاد از صنعت خودرو در کشور، کیفیت خودرو خوب نیست/ مردم ناراضی‌اند و درست میگویند و حق با مردم است

رهبر انقلاب در دیدار با تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی:

ما در برخی از محصولات داخلی متأسفانه شاهد این هستیم که به کیفیت توجه نمیشود، این خیلی بد است، این همه‌ حمایت در طول این سالها از صنعت خودرو در کشور شده خب کیفیت خودرو خوب نیست، مردم ناراضی‌اند درست هم میگویند، حق با مردم است، یعنی اعتراض مردم به جا است،‌ این صنعت نتوانسته رضایت مشتری را جلب کند.

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

گلایه امام خامنه ای از افزایش قیمت لوازم خانگی:

من گلایه می‌کنم از دوستانی که مسئولان لوازم خانگی هستند. ما از این‌ها حمایت کردیم، اسم آوردیم؛ شنیدم بعضی از اقلام دوبرابر افزایش قیمت پیدا کرده؛ چرا؟! نبایستی با حمایت‌ها این‌جور برخورد بشود.

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۱۰۵

يَاأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا عَلَيْكُمْ أَنفُسكُمْ لا يَضرُّكُم مَّن ضلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ‏(۱۰۵)

ترجمه:
۱۰۵ -اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد مراقب خود باشيد ، هنگامى كه شما هدايت يافتيد گمراهى كسانى كه گمراه شده ‏اند به شما زيانى نمى‏رساند ، بازگشت همه شما به سوى خدا است و شما را از آنچه عمل مى‏كرديد آگاه مى‏سازد .

تفسیر
هر كس مسئول كار خويش است
در آيه قبل سخن از تقليد كوركورانه مردم عصر جاهليت از نياكان گمراه ، به ميان آمد و قرآن به آنها صريحا اخطار كرد كه چنين تقليدى ، با عقل و منطق سازگار نيست ، به دنبال اين موضوع طبعا اين سؤال در ذهن آنها مى‏آمد كه اگر ما حسابمان را از نياكانمان در اين گونه مسائل جدا كنيم ، پس سرنوشت آنها چه خواهد شد ، به علاوه اگر ما دست از چنان تقليدى برداريم سرنوشت بسيارى مردم كه تحت تاثير چنين تقاليدى هستند ، چه مى‏شود ، آيه فوق در پاسخ اينگونه سؤالات مى‏گويد : اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد شما مسئول خويشتنيد ، اگر شما هدايت يافتيد گمراهى ديگران ( اعم از نياكان و يا دوستان و بستگان هم عصر شما ) لطمه ‏اى به شما نخواهد زد ( يا ايها الذين آمنوا عليكم انفسكم لا يضركم من ضل اذا اهتديتم ) .
سپس اشاره به موضوع رستاخيز و حساب و رسيدگى به اعمال هر كس كرده ، مى‏گويد بازگشت همه شما به سوى خدا است ، و به حساب هر يك از شما جداگانه رسيدگى مى‏كند ، و شما را از آنچه انجام مى‏داديد آگاه مى‏سازد.
(الى الله مرجعكم جميعا فينبئكم بما كنتم تعملون).

پاسخ به يك ايراد
در پيرامون اين آيه سر و صداى زيادى براه انداخته‏ اند و بعضى چنين پنداشته ‏اند كه ميان اين آيه و دستور امر به معروف و نهى از منكر كه از دستورات قاطع و مسلم اسلامى است يكنوع تضاد وجود دارد ، زيرا اين آيه مى‏گويد شما مراقب حال خويشتن باشيد ، انحراف ديگران اثرى در وضع شما نمى‏گذارد.
اتفاقا از روايات چنين بر مى‏آيد كه اين نوع سوء تفاهم و اشتباه حتى در عصر نزول آيه براى بعضى از افراد كم اطلاع وجود داشته است ، جبير بن نفيل مى‏گويد در حلقه جمعى از ياران پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) نشسته بودم و از همه كم سنتر بودم آنها سخن از امر به معروف و نهى از منكر به ميان آوردند ، من به ميان سخنان آنها پريدم و گفتم مگر خداوند در قرآن نمى‏گويد : يا ايها الذين آمنوا عليكم انفسكم لا يضركم من ضل اذا اهتديتم ( بنابراين امر به معروف و نهى از منكر چه لزومى دارد ! ) ناگاه همگى يكزبان مرا مورد سرزنش و اعتراض قرار دادند و گفتند : آيه ‏اى از قرآن را جدا مى‏كنى ، بدون اينكه معنى تفسير آن را بدانى ؟ ! من از گفتار خود سخت پشيمان شدم ، و آنها به مباحثه در ميان خود ادامه دادند ، هنگامى كه مى‏خواستند برخيزند و مجلس را ترك گويند ، رو به من كرده و گفتند : تو جوان كم سن و سالى هستى و آيه ‏اى از قرآن را بدون اينكه معنى آن را بدانى از بقيه جدا كرده ‏اى ولى شايد به چنين زمانى كه مى‏گوئيم برسى كه ببينى بخل مردم را فرا گرفته و بر آنها حكومت مى‏كند ، هوى و هوس پيشواى مردم است ، و هر كس تنها راى خود را مى‏پسندد ، در چنان زمانى مراقب خويش باش ، گمراهى ديگران به تو زيانى نمى‏رساند ( يعنى آيه مربوط به چنان زمانى است ) .

بعضى از راحت طلبان عصر ما نيز هنگامى كه سخن از انجام دو فريضه بزرگ الهى امر به معروف و نهى از منكر به ميان مى‏آيد براى شانه خالى كردن از زير بار مسئوليت به اين آيه مى‏چسبند و معنى آن را تحريف مى‏كنند.
در حالى كه با كمى دقت مى‏توان دريافت كه تضادى در ميان اين دو دستور نيست ، زيرا : اولا : آيه مورد بحث مى‏گويد حساب هر كس جدا است و گمراهى ديگران مانند نياكان و غير نياكان لطمه‏ اى به هدايت افراد هدايت يافته نمى‏زند حتى اگر برادر هم باشند و يا پدر و فرزند ، بنا بر اين شما از آنها پيروى نكنيد و خود را نجات دهيد ( دقت كنيد ) .
ثانيا : اين آيه اشاره به موقعى مى‏كند كه امر به معروف و نهى از منكر كارگر نمى‏شود ، و يا شرائط تاثير آن جمع نيست گاهى بعضى از افراد در چنين موقعى ناراحت مى‏شوند كه با اين حال ، تكليف ما چيست ؟ قرآن به آنها پاسخ مى‏دهد كه براى شما هيچ جاى نگرانى وجود ندارد زيرا وظيفه خود را انجام داده‏ ايد ، و آنها نپذيرفته ‏اند و يا زمينه پذيرشى در آنها وجود نداشته است ، بنابراين زيانى از اين ناحيه به شما نخواهدرسيد.
اين معنى در حديثى كه در بالا نقل كرديم و همچنين در بعضى از احاديث ديگر نقل شده است كه از پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) درباره اين آيه سؤال كردند فرمودند : ايتمروا بالمعروف و تناهوا عن المنكر فاذا رايت دنيا مؤثرة و شحا مطاعا و هوى متبعا و اعجاب كل ذى راى برايه فعليك بخويصة نفسك و ذر عوامهم ! : امر به معروف كنيد و نهى از منكر ، اما هنگامى كه ببينيد ، مردم دنيا را مقدم داشته و بخل و هوى بر آنها حكومت مى‏كند و هر كس تنها راى خود را مى‏پسندد ( و گوشش بدهكار سخن ديگرى نيست ) به خويشتن بپردازيد و عوام را رها كنيد .روايات ديگرى نيز به اين مضمون نقل شده كه همگى همين حقيقت را تعقيب مى‏كند.
فخر رازى چنانكه عادت او است براى پاسخ به سؤال فوق چندين وجه ذكر مى‏كند كه تقريبا همه بازگشت به يك چيز يعنى آنچه در بالا آورديم مى‏كند و گويا او براى تكثير عدد آنها را از هم جدا كرده است!.
در هر حال شك نيست ، كه مساله امر به معروف و نهى از منكر از مهمترين اركان اسلام است كه بهيچ وجه نمى‏توان شانه از زير بار مسؤليت آن خالى كرد ، تنها در موردى اين دو وظيفه ساقط مى‏شود كه اميدى به تاثير آن نباشد و شرايط لازم در آن جمع نگردد.

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات ۱۰۶تا۱۰۸

يَاأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا شهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْت حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنكُمْ أَوْ ءَاخَرَانِ مِنْ غَيرِكُمْ إِنْ أَنتُمْ ضرَبْتُمْ فى الأَرْضِ فَأَصابَتْكُم مُّصِيبَةُ الْمَوْتِ تحْبِسونَهُمَا مِن بَعْدِ الصلَوةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشترِى بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ كانَ ذَا قُرْبىوَ لا نَكْتُمُ شهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذاً لَّمِنَ الاَثِمِينَ‏(۱۰۶) فَإِنْ عُثرَ عَلى أَنَّهُمَا استَحَقَّا إِثْماً فَئَاخَرَانِ يَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِينَ استَحَقَّ عَلَيهِمُ الأَوْلَيَانِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ لَشهَادَتُنَا أَحَقُّ مِن شهَادَتِهِمَا وَ مَا اعْتَدَيْنَا إِنَّا إِذاً لَّمِنَ الظالِمِينَ‏(۱۰۷) ذَلِك أَدْنى أَن يَأْتُوا بِالشهَادَةِ عَلى وَجْهِهَا أَوْ يخَافُوا أَن تُرَدَّ أَيمَانُ بَعْدَ أَيْمَانهِمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اسمَعُواوَ اللَّهُ لا يهْدِى الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ‏(۱۰۸)

ترجمه:
۱۰۶ -اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد هنگامى كه مرگ يكى از شما فرا رسد در موقع وصيت بايد دو نفر عادل را از ميان شما به شهادت بطلبد ، يا اگر مسافرت كرديد و مرگ شما را فرا رسد ( و در راه مسلمانى نيافتيد ) دو نفر از غير شما ، و اگر به هنگام اداى شهادت در صدق آنها شك كرديد آنها را بعد از نماز نگاه مى‏داريد تا سوگند ياد كنند كه ما حاضر نيستيم حق را به چيزى بفروشيم اگر چه در مورد خويشاوندان ما باشد و شهادت الهى را كتمان نمى‏كنيم كه از گناهكاران خواهيم بود .
۱۰۷ -و اگر اطلاعى حاصل شود كه آن دو مرتكب گناهى شده ‏اند ( و حق را كتمان كرده ‏اند ) دونفر از كسانى كه گواهان نخست بر آنها ستم كرده‏ اند به جاى آنها قرار مى‏گيرند و به خدا سوگند ياد مى‏كنند كه گواهى ما از گواهى آن دو به حق نزديكتر است و ما مرتكب تجاوزى نشده‏ ايم كه اگر چنين كرده باشيم از ظالمان خواهيم بود.
۱۰۸ -اين كار بيشتر سبب مى‏شود كه به حق گواهى دهند ( و از خدا بترسند ) و يا ( از مردم ) بترسند كه ( دروغشان فاش گردد و ) سوگندهائى جاى سوگندهاى آنها را بگيرد ، و از ( مخالفت ) خدا بپرهيزيد و گوش فرا دهيد و خداوند جمعيت فاسقان را هدايت نمى‏كند.

شان نزول:
در مجمع البيان و بعضى تفاسير ديگر در شان نزول آيات فوق نقل شده است كه يك نفر از مسلمانان به نام ابن ابى ماريه به اتفاق دو نفر از مسيحيان عرب به نام تميم و عدى كه دو برادر بودند به قصد تجارت از مدينه خارج شدند در اثناى راه ابن ماريه كه مسلمان بود بيمار شد ، وصيتنامه ‏اى نوشت و آن را در ميان اثاث خود مخفى كرد ، و اموال خويش را بدست دو همسفر نصرانى سپرد وصيت كرد كه آنها را به خانواده او برسانند ، و از دنيا رفت ، همسفران متاع او را گشودند و چيزهاى گرانقيمت و جالب آنرا برداشتند و بقيه را به ورثه باز گرداندند ، ورثه هنگامى كه متاع را گشودند ، قسمتى از اموالى كه ابن ابى ماريه با خود برده بود در آن نيافتند ، ناگاه چشمان آنها به وصيتنامه افتاد ، ديدند ، صورت تمام اموال مسروقه در آن ثبت است ، مطلب را با آن دو نفر مسيحى همسفر در ميان گذاشتند آنها انكار كرده و گفتند : هر چه به ما داده بود به شما تحويل داده ‏ايم ! ناچار به پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) شكايت كردند ، آيات فوق نازل شد و حكم آن را بيان كرد .
ولى از شان نزولى كه در كتاب كافى آمده است چنين بر مى‏آيد كه آنها نخست انكار وجود متاع ديگرى كردند و جريان به خدمت پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله‏ وسلّم‏) كشيده شد ، و پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) چون دليلى بر ضد آن دو نفر وجود نداشت ، آنها را وادار به سوگند كرد ، سپس آنها را تبرئه نمود ، اما چيزى نگذشت كه بعضى از اموال مورد بحث نزد آن دو نفر پيدا شد و به اين وسيله دروغشان اثبات گرديد ، جريان به عرض پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) رسيد پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) در انتظار ماند تا آيات فوق نازل شد ، سپس دستور داد ، اولياء ميت سوگند ياد كنند ، و اموال را گرفت و به آنها تحويل داد .

تفسیر
از مهمترين مسائلى كه اسلام روى آن تكيه مى‏كند ، مساله حفظ حقوق و اموال مردم و به طور كلى اجراى عدالت اجتماعى است ، آيات فوق گوشه‏ اى از دستورات مربوط به اين قسمت است ، نخست براى اينكه حقوق ورثه در اموال ميت از ميان نرود و حق بازماندگان و ايتام و صغار پايمال نشود ، به افراد با ايمان دستور مى‏دهد و مى‏گويد : اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد ، هنگامى كه مرگ يكى از شما فرا رسد بايد به هنگام وصيت كردن دو نفر از افراد عادل را به گواهى بطلبيد و اموال خود را به عنوان امانت براى تحويل دادن به ورثه به آنها بسپاريد ( يا ايها الذين آمنوا شهادة بينكم اذا حضر احدكم الموت حين الوصية اثنان ذوا عدل منكم ) .
منظور از عدل در اينجا همان عدالت به معنى پرهيز از گناه كبيره و مانند آن است ، ولى اين احتمال در معنى آيه نيز هست كه مراد از عدالت ، امانت در امور مالى و عدم خيانت باشد ، مگر اينكه با دلائل ديگر ثابت شود كه شرائط بيشترى در چنين شاهدى لازم است.
و منظور از منكم يعنى از شما مسلمانان ، در مقابل افراد غير مسلمان
است كه در جمله بعد به آنها اشاره شده است.
البته بايد توجه داشت كه در اينجا بحث از شهادت معمولى و عادى نيست ، بلكه شهادتى است توام با وصايت ، يعنى اين دو نفر هم وصيند و هم گواه و اما اين احتمال كه علاوه بر دو نفر شاهد انتخاب شخص سومى به عنوان وصى در اينجا لازم است بر خلاف ظاهر آيه و مخالف شان نزول است ، زيرا در شان نزول خوانديم كه ابن ابى ماريه تنها دو نفر همسفر داشت كه آنها را به عنوان وصى و گواه بر ميراث خود انتخاب كرد .
سپس اضافه مى‏كند : اگر در مسافرتى باشيد و مصيبت مرگ براى شما فرا رسد ( و از مسلمانان وصى و شاهدى پيدا نكنيد ) دو نفر از غير مسلمانها را براى اين منظور انتخاب نمائيد ( او آخر ان من غير كم ان انتم ضربتم فى الارض فاصابتكم مصيبة الموت ) .
گرچه در آيه سخنى از اين موضوع كه انتخاب وصى و شاهد از غير مسلمانها مشروط به عدم دسترسى به مسلمانان است ديده نمى‏شود ولى روشن است كه منظور در صورتى است كه دسترسى به مسلمان نباشد و ذكر قيد مسافرت نيز به همين جهت است ، همچنين كلمه او گرچه معمولا براى تخيير است ولى در اينجا - مانند بسيارى از موارد ديگر - منظور ترتيب مى‏باشد ، يعنى نخست از مسلمانان و اگر ممكن نشد از غير مسلمانان انتخاب كنيد.
ذكر اين نكته نيز لازم است كه منظور از غير مسلمانان تنها اهل كتاب يعنى يهود و نصارى مى‏باشد زيرا اسلام براى مشركان و بت پرستان در هيچ مورد اهميتى قائل نشده است .
سپس دستور مى‏دهد كه به هنگام اداى شهادت بايد آن دو نفر را بعد از نماز - در زمينه ترديد و شك - وادار كنند كه به نام خدا سوگند ياد كنند ( تحبسونهما من بعد الصلوة فيقسمان بالله ان ارتبتم).
و بايد شهادت آنها به اينگونه بوده باشد كه بگويند ما حاضر نيستيم حق را به منافع مادى بفروشيم و بناحق گواهى دهيم ، هر چند در مورد خويشاوندان ما باشد ( لا نشترى به ثمنا و لو كان ذا قربى).
و ما هيچگاه شهادت الهى را كتمان نمى‏كنيم كه در اين صورت از گناهكاران خواهيم بود ( و لا نكتم شهادة الله انا اذا لمن الاثمين).
بايد توجه داشت كه : اولا اين تشريفات براى اداى شهادت در زمينه شك و ترديد و اتهام است.
ثانيا به مقتضاى ظاهر آيه فرقى در ميان مسلمان و غير مسلمان از اين نظر نيست و در حقيقت يكنوع محكم كارى براى حفظ اموال ، در زمينه اتهام مى‏باشد و اين هيچگونه منافاتى با قبول شهادت عدلين بدون سوگند ندارد ، زيرا اين حكم مربوط به مورد عدم اتهام است بنابراين نه حكم آيه نسخ شده است و نه اختصاص به غير مسلمانان دارد ( دقت كنيد ) .
ثالثا منظور از نماز در مورد غير مسلمانان قاعدتا نمازهاى خود آنها است ؟ كه در آنها ايجاد توجه و ترس از خدا مى‏كند و اما در مورد مسلمانان جمعى معتقدند كه منظور خصوص نماز عصر است و در بعضى از روايات اهل بيت (عليهم‏ السلام‏) نيز به آن اشاره شده است اما ظاهر آيه مطلق است و هر نمازى را شامل مى‏شود و ممكن است ذكر خصوص نماز عصر در روايات ما جنبه استحبابى داشته باشد زيرا در نماز عصر ، اجتماع بيشترى شركت مى‏كردند و به علاوه وقت داورى و قضاوت در ميان مسلمين بيشتر آن موقع بود.
و رابعا انتخاب وقت نماز براى شهادت به خاطر آن است كه روح خدا ترسى به مقتضاى الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر در انسان بيدار مى‏شود ، و موقعيت زمانى و مكانى توجهى در او به سوى حق ايجاد مى‏كند و حتى بعضى از
فقها گفته ‏اند كه خوبست براى اداى شهادت اگر در مكه باشند در كنار كعبه در ميان ركن و مقام كه جايگاه بسيار مقدسى است و اگر در مدينه باشند در كنار منبر پيامبر (صلى‏الله‏ عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) اين شهادت ادا شود.

و در آيه بعد سخن از موردى به ميان آمده كه ثابت شود ، دو شاهد مرتكب خيانت و گواهى بر ضد حق شده ‏اند - همانطور كه در شان نزول آيه آمده بود - در چنين موردى دستور مى‏دهد كه : اگر اطلاعى حاصل شود كه آن دو نفر مرتكب گناه و جرم و تعدى شده ‏اند و حق را پايمال كرده ‏اند ، دو نفر ديگر از كسانى كه گواهان نخست به آنها ستم كرده‏ اند ( يعنى ورثه ميت ) بجاى آنها قرار گرفته و براى احقاق حق خود شهادت و گواهى مى‏دهند ( فان عثر على انهما استحقا اثما فاخران يقومان مقامهما من الذين استحق عليهم الاوليان).
مرحوم طبرسى در مجمع البيان معتقد است كه اين آيه از نظر معنى و اعراب از پيچيده ‏ترين و مشكلترين آيات قرآن است ولى با توجه به دو نكته معلوم مى‏شود كه اين آيه آنقدر هم پيچيده نيست .
اولا منظور از استحق در اينجا به قرينه كلمه اثم ( گناه ) همان جرم و تجاوز به حق ديگرى است.
و ثانيا اوليان در اينجا به معنى اولان است يعنى آن دو شاهدى كه در آغاز مى‏بايست شهادت بدهند و از راه راست منحرف شده‏ اند.
بنابراين معنى آيه چنين مى‏شود كه اگر اطلاعى حاصل شد كه دو شاهد نخستين ، مرتكب خلافى شده ‏اند ، دو نفر ديگر جاى آنها را مى‏گيرند از همان كسانى كه دو شاهد نخست بر آنها تجاوز كرده ‏اند.
و در ذيل آيه وظيفه دو شاهد دوم را چنين بيان مى‏كند كه آنها بايد به خدا سوگند ياد كنند كه گواهى ما از گواهى دو نفر اول شايسته ‏تر و به حق نزديكتر است و ما مرتكب تجاوز و ستمى نشده ‏ايم و اگر چنين كرده باشيم از ظالمان و ستمگران خواهيم بود ( فيقسمان بالله لشهادتنا احق من شهادتهما و ما اعتدينا انا اذا لمن الظالمين).
در حقيقت اولياى ميت روى اطلاعاتى كه از جلوتر درباره اموال و متاع او بهنگام مسافرت يا غير مسافرت داشته ‏اند گواهى مى‏دهند كه دو شاهد نخست مرتكب ظلم و خيانت شده ‏اند و اين شهادت جنبه حسى پيدا مى‏كند نه حدسى و از روى قرائن .
در آخرين آيه مورد بحث در حقيقت فلسفه احكامى را كه در زمينه شهادت در آيات قبل گذشت بيان مى‏كند كه : اگر طبق دستور بالا عمل شود يعنى دو شاهد را بعد از نماز و در حضور جمع به گواهى بطلبند ، و در صورت بروز خيانت آنها ، افراد ديگرى از ورثه جاى آنها را بگيرند و حق را آشكار سازند ، اين برنامه سبب مى‏شود كه شهود در امر شهادت دقت به خرج دهند و آن را بر طبق واقع - به خاطر ترس از خدا يا به خاطر ترس از خلق خدا - انجام دهند ( ذلك ادنى ان ياتوا بالشهادة على وجهها او يخافوا ان ترد ايمان بعد ايمانهم ) .
در حقيقت اين كار سبب مى‏شود كه حد اكثر ترس از مسئوليت در برابر خدا و يا بندگان خدا در آنها بيدار گردد و از محور حق منحرف نشوند.
و در آخر آيه براى تاكيد روى تمام احكام گذشته دستور مى‏دهد : پرهيزگارى پيشه كنيد و گوش به فرمان خدا فرا دهيد و بدانيد خداوند جمعيت فاسقان را هدايت نخواهد كرد ( و اتقوا الله و اسمعوا و الله لا يهدى القوم الفاسقين)

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

امام حسن (علیه‌السلام) :

هرڪس خدا را #بندگی ڪند خداوند همه چیز را بنده او گرداند.

تنبه الخواطر ، ج۲ ، ص ۱۰۸

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

شهید حاج قاسم سلیمانی:

امام، رضوان الله تعالی علیه، رحمة الله علیه، که خداوند او را با انبیاء و اولیا قرین رحمت کند، حق بزرگی به گردن همه‌ی ما و شما دارد. امام کاری کرد کارستان

هیچ عالمی در تاریخ شیعه، هیچ مرجعی در تاریخ شیعه، نه دیروز و نه امروز، قادر نبود کاری که امام انجام داد، انجام دهد. امام در اوج ناباوری، حتی در زمان مخالفت بعضی از برجستگان عالم تشیع، امام تاسیس حکومت اسلامی را در فکر پروراند و در اولین فرصت به مورد اجرا گذاشت.

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۱۰۹

يَوْمَ يجْمَعُ اللَّهُ الرُّسلَ فَيَقُولُ مَا ذَا أُجِبْتُمْ قَالُوا لا عِلْمَ لَنَاإِنَّك أَنت عَلَّامُ الْغُيُوبِ‏(۱۰۹)

ترجمه:
۱۰۹ -از آن روز بترسيد كه خداوند پيامبران را جمع مى‏كند و به آنها مى‏گويد مردم در برابر دعوت شما چه پاسخى دادند ؟ مى‏گويند ما چيزى نمى‏دانيم تو خود از تمام پنهانيها آگاهى.

تفسیر
اين آيه در حقيقت مكملى براى آيات قبل است ، زيرا در ذيل آيات گذشته كه مربوط به مساله شهادت حق و باطل بود ، دستور به تقوا و ترس از مخالفت فرمان خدا داده شد ، در اين آيه مى‏گويد : از آن روز بترسيد كه خداوند پيامبران را جمع مى‏كند و از آنها درباره رسالت و ماموريتشان سؤال مى‏كند و مى‏گويد مردم در برابر دعوت شما چه پاسخى گفتند ( يوم يجمع الله الرسل فيقول ما ذا اجبتم ) .
آنها از خود نفى علم كرده و همه حقايق را موكول به علم پروردگار كرده مى‏گويند : خداوندا ! ما علم و دانشى نداريم ، تو آگاه بر تمام غيوب و پنهانيها هستى ( قالوا لا علم لنا انك انت علام الغيوب). و به اين ترتيب سر و كار شما با چنين خداوند علام الغيوب و با چنين دادگاهى است ، بنابراين در گواهيهاى خود مراقب حق و عدالت باشيد.
در اينجا دو سؤال پيش مى‏آيد نخست اينكه از آيات ديگر قرآن استفاده مى‏شود كه پيامبران شاهدان و گواهان بر امت خويشند در حالى كه ازآيه فوق بر مى‏آيد كه آنها از خود نفى علم مى‏كنند و همه چيز را به خدا وامى‏گذارند.
ولى ميان اين دو تضاد و اختلافى نيست ، بلكه مربوط به دو مرحله است ، در نخستين مرحله كه آيه مورد بحث اشاره به آنست ، انبياء در پاسخ سؤال پروردگار اظهار ادب كرده ، و از خود نفى علم نموده ، و همه چيز را موكول به علم خدا مى‏كنند ، ولى در مراحل بعد آنچه را مى‏دانند در مورد امت خود بازگو مى‏كنند و گواهى مى‏دهند ، اين درست به آن مى‏ماند كه گاهى استاد به شاگرد خود مى‏گويد كه پاسخ فلان شخص را بده ، شاگرد نخست اظهار ادب كرده و علم خود را در برابر علم او هيچ توصيف مى‏كند و پس از آن آنچه را مى‏داند مى‏گويد .
ديگر اينكه چگونه انبيا از خود نفى علم مى‏كنند با اينكه آنها علاوه بر علم عادى بسيارى از حقايق پنهانى را از طريق تعليم پروردگار مى‏دانند ؟ ! گرچه در پاسخ اين سؤال مفسران بحثهاى گوناگونى دارند ، ولى به عقيده ما روشن است كه منظور انبياء آن است كه علم خود را در برابر علم خدا هيچ بشمرند و در حقيقت چنين است ، هستى ما در برابر هستى بى‏پايان او چيزى نيست و علم ما در برابر علم او علم محسوب نمى‏شود ، و خلاصه ممكن هر چه باشد در برابر واجب چيزى ندارد و به تعبير ديگر : دانش انبياء اگر چه در حد خود دانش قابل ملاحظه ‏اى است ولى با مقايسه به دانش پروردگار چيزى محسوب نمى‏شود .
و در حقيقت عالم واقعى كسى است كه در همه جا و هر زمان حاضر و ناظر و از پيوند تمام ذرات عالم با خبر و از تمام خصوصيات اين جهان كه يك واحد بهم پيوسته است آگاه باشد ، و اين صفت مخصوص ذات پاك خدا است.
از آنچه گفتيم روشن مى‏شود كه اين آيه دليل بر نفى هر گونه علم غيب از پيامبران و امامان نمى‏شود ، آنچنانكه بعضى پنداشته ‏اند ، زيرا علم غيب بالذات مربوط به كسى است كه همه جا و هر زمان حاضر است ، و غير او بالذات چنين علمى را ندارد بلكه آنچه را خدا از غيب به او تعليم داده است مى‏داند ، شاهد اين سخن آيات متعددى از قرآن است ، از جمله در سوره جن آيه 26 مى‏خوانيم عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الا من ارتضى من رسول : خداوند عالم الغيب است و هيچكس را از علم غيب خود آگاه نمى‏كند مگر رسولانى را كه برگزيده است و در سوره هود آيه 49 مى‏خوانيم : تلك من انباء الغيب نوحيها اليك : اينها از خبرهاى غيبى است كه ما به تو وحى مى‏فرستيم.
از اين آيات و مانند آن استفاده مى‏شود كه علم غيب مخصوص ذات خدا است ولى به هر كس آنچه صلاح ببيند تعليم مى‏دهد و كميت و كيفيت آن مربوط به خواست و مشيت او است.
 

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند :

رحم اللّه امرء علم انّ نفسه خطاه الي اجله، فبادر عمله و قصّر امله

خدا رحمت كند كسي را كه بداند نفسهاي او گامهايي است كه به سوي مرگ بر ميدارد، پس شتاب كند در عمل، و كوتاه كند آرزويش را

غررالحکم ، باب العمر

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

تفسیر سوره مبارکه مائده آیه ۱۱۰

إِذْ قَالَ اللَّهُ يَاعِيسى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكرْ نِعْمَتى عَلَيْك وَ عَلى وَالِدَتِك إِذْ أَيَّدتُّك بِرُوح الْقُدُسِ تُكلِّمُ النَّاس فى الْمَهْدِ وَ كهْلاًوَ إِذْ عَلَّمْتُك الْكتَاب وَ الحِْكْمَةَ وَ التَّوْرَاةَ وَ الانجِيلَ وَ إِذْ تخْلُقُ مِنَ الطينِ كَهَيْئَةِ الطيرِ بِإِذْنى فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طيرَا بِإِذْنىوَ تُبرِئُ الأَكمَهَ وَ الأَبْرَص بِإِذْنىوَ إِذْ تخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْنىوَ إِذْ كفَفْت بَنى إِسراءِيلَ عَنك إِذْ جِئْتَهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنهُمْ إِنْ هَذَا إِلا سِحْرٌ مُّبِينٌ‏(۱۱۰)

ترجمه:
۱۱۰ -بياد آور هنگامى را كه خداوند به عيسى بن مريم گفت متذكر نعمتى كه بر تو و مادرت دادم باش ، زمانى كه تو را بوسيله روح القدس تقويت كردم كه در گاهواره و به هنگام بزرگى با مردم سخن مى‏گفتى ، و هنگامى كه كتاب و حكمت و تورات و انجيل بر تو آموختم ، و هنگامى كه به فرمان من از گل چيزى بصورت پرنده مى‏ساختى و در آن مى‏دميدى و به فرمان من پرنده ‏اى مى‏شد و كور مادرزاد و مبتلا به بيمارى پيسى را به فرمان من شفا مى‏دادى ، و مردگان را ( نيز ) به فرمان من زنده مى‏كردى ، و هنگامى كه بنى اسرائيل را از آسيب رسانيدن به تو باز داشتم در آن موقع كه دلايل روشن براى آنها آوردى ولى جمعى از كافران آنها گفتند اينها جز سحر آشكار نيست .

تفسیر
مواهب الهى بر مسيح
اين آيه و آيات بعد تا آخر سوره مائده مربوط به سرگذشت حضرت مسيح (عليه‏ السلام‏) و مواهبى است كه به او و امتش ارزانى داشته كه براى بيدارى و آگاهى مسلمانان در اينجا بيان شده است .
نخست مى‏گويد : بياد بياور هنگامى را كه خداوند به عيسى بن مريم فرمود : نعمتى را كه بر تو و بر مادرت ارزانى داشتم متذكر باش ( اذ قال الله يا عيسى ابن مريم اذكر نعمتى عليك و على والدتك).
طبق اين تفسير ، آيات فوق بحث مستقلى را شروع مى‏كند كه براى مسلمانان جنبه تربيتى دارد و مربوط به همين دنيا است ، ولى جمعى از مفسران مانند طبرسى و بيضاوى و ابو الفتوح رازى اين احتمال را داده‏ اند كه آيه دنباله آيه قبل و مربوط به سؤالات و سخنانى باشد كه خداوند با پيامبران در روز قيامت خواهد داشت ، و بنابراين قال كه فعل ماضى است در اينجا به معنى يقول كه فعل مضارع است مى‏باشد ، ولى اين احتمال مخالف ظاهر آيه است ، بخصوص اينكه معمولا شمردن نعمتها براى كسى به منظور زنده كردن روح شكرگزارى در او است ، در حالى كه در قيامت اين مساله مطرح نيست .
سپس به ذكر مواهب خود پرداخته ، نخست مى‏گويد تو را با روح القدس تقويت كردم ( اذ ايدتك بروح القدس).
درباره معنى روح القدس در جلد اول صفحه 236 مشروحا بحث شد و خلاصه يك احتمال اين است كه مراد از آن فرشته وحى جبرئيل مى‏باشد و احتمال ديگر اينكه منظور همان نيروى غيبى است كه عيسى را براى انجام معجزات و تحقق بخشيدن به رسالت مهمش تقويت مى‏كرد ، اين معنى در غير انبياء نيز به درجه ضعيفتر وجود دارد .
ديگر از مواهب الهى بر تو اين است كه به تاييد روح القدس با مردم در گهواره و به هنگام بزرگى و پختگى سخن مى‏گفتى ( تكلم الناس فى المهد و كهلا).
اشاره به اينكه سخنان تو در گاهواره همانند سخنان تو در بزرگى ، پخته و حساب شده بود ، نه سخنان كودكانه و بى ارزش.
ديگر اينكه كتاب و حكمت و تورات و انجيل را به تو تعليم دادم ( و اذ علمتك الكتاب و الحكمة و التورية و الانجيل ) .
ذكر تورات و انجيل بعد از ذكر كتاب با اينكه از كتب آسمانى است ، در حقيقت از قبيل تفصيل بعد از اجمال است.
ديگر از مواهب اينكه از گل به فرمان من چيزى شبيه پرنده مى‏ساختى سپس در آن مى‏دميدى و به اذن من پرنده زنده‏ اى مى‏شد ( و اذ تخلق من الطين كهيئة الطير باذنى فتنفخ فيها فتكون طيرا باذنى).
ديگر اينكه : كور مادرزاد و كسى كه مبتلا به بيمارى پيسى بود به اذن من شفا مى‏دادى ( و تبرء الاكمه و الابرص باذنى).
و نيز مردگان را به اذن من زنده مى‏كردى ( و اذ تخرج الموتى باذنى ) .
و بالاخره يكى ديگر از مواهب من بر تو اين بود كه بنى اسرائيل را از آسيب رساندن به تو باز داشتم در آن هنگام كه كافران آنها در برابر دلائل روشن تو بپاخاستند و آنها را سحر آشكارى معرفى كردند من در برابر اينهمه هياهو و دشمنان سر سخت و لجوج تو را حفظ كردم تا دعوت خود را پيش ببرى ( و اذ كففت بنى اسرائيل عنك اذ جئتهم بالبينات فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين).
قابل توجه اينكه در اين آيه چهار بار كلمه باذنى ( به فرمان من ) تكرار شده است ، تا جائى براى غلو و ادعاىالوهيت در مورد حضرت مسيح (عليه‏السلام‏) باقى نماند ، يعنى آنچه او انجام مى‏داد گرچه بسيار عجيب و شگفت ‏انگيز بود ، و به كارهاى خدائى شباهت داشت ولى هيچيك از ناحيه او نبود بلكه همه از ناحيه خدا انجام مى‏گرفت ، او بنده ‏اى بود سر بر فرمان خدا و هر چه داشت از طريق استمداد از نيروى لا يزال الهى بود.
ممكن است گفته شود تمام اين مواهب مربوط به مسيح (عليه ‏السلام‏) بوده است چرا در اين آيه براى مادرش مريم نيز موهبت شمرده است ؟ پاسخ اينكه مسلم است هر موهبتى به فرزند برسد در حقيقت به مادر او هم رسيده است زيرا هر دو از يك اصلند و ساقه و ريشه يك درخت .
ضمنا همانطور كه در ذيل آيه 49 سوره آل عمران يادآور شديم اين آيه و مانند آن از دلائل روشن ولايت تكوينى اولياى خدا است ، زيرا در سرگذشت مسيح زنده كردن مردگان ، و شفاى كور مادرزاد ، و بيمار غير قابل علاج ، به شخص مسيح (عليه ‏السلام‏) نسبت داده شده ، منتها به اذن و فرمان خدا.
از اين تعبير استفاده مى‏شود كه ممكن است خداوند چنين قدرتى را براى تصرف در عالم تكوين در اختيار كسى بگذارد كه گاه گاه چنين اعمالى را انجام دهد ، و تفسير اين آيه به دعا كردن انبياء ، و اجابت دعاى آنها از ناحيه خدا كاملا بر خلاف ظواهر آيات است .
و منظور ما از ولايت تكوينى اولياى خدا چيزى جز آنكه در بالا ذكر شد نمى‏باشد ، زيرا دليلى بر بيش از اين مقدار نداريم ، ( براى توضيح بيشتر به جلد دوم صفحه 422 مراجعه نمائيد).

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

 امام باقر(عليه السلام) فرمودند :

دنيا را چون منزلى بدان كه در آن فرود آمده اى و سپس از آن مى كوچى

يا مانند مالى بدان كه در عالم خواب يافته اى و چون بيدار شوى خبرى از آن نيست .

من اين را به عنوان مَثَل برايت گفتم ؛ زيرا دنيا در نظر خردمندان و خداشناسان همانند جابه جا شدن سايه هاست.

الكافي ج۲ ص۱۳۳

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

زینب کبری، نوری شد و درخشید
رهبر انقلاب: بعد از شهادت حسین‌بن‌علی هم که دنیا ظلمانی شد و دلها و جانها و آفاق عالم تاریک گردید، این زن بزرگ یک نوری شد و درخشید. زینب به جایی رسید که فقط والاترین انسانهای تاریخ بشریت - یعنی پیامبران - میتوانند به آن‌جا برسند. ۱۳۷۰/۰۸/۲۲

شهید عباس بابا پیرعلی

شهید عبدالمجید قشونی

بخش سوم مطالب

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

منبع (ادامه مطلب ...)

https://www.leader.ir/

 

مجموعه ویژه نامه های ماه مبارک رمضان

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/

https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه مائده , آیات , دنیا , منزل , بدان , زینب کبری , نور , درخشید , گلایه امام خامنه ای , لوازم خانگی , صنعت خودرو , شهید حاج قاسم سلیمانی , امام , کاری کرد , کارستان , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تذکر ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : چهار شنبه 26 آبان 1400

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

#تذکر

وذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ (الذاریات-۵۵)

هیچ کاری را به بعد موکول نکنید،
حتی شستن ظرفی که در آن صبحانه میل نموده اید
هر عمل خیری را که نیت کردید انجامش را به تاخیرنیاندازید،
وعده ندهید اما اگر وعده ای دادید حتما وفای به عهد داشته باشید،
هر قولی که به خدا ویا به بنده اش دادید ، سریعاً انجام دهید،
خاصه در منزل وعده های خود به فرزندان را حتما انجام دهید ،
ضمن برنامه ریزی برای انجام امور، وتلاش در کارها و امور زندگی ،کار و تحصیل و مطالعه و ورزش و عبادات و اعمال خیر ،
تحقق تمام برنامه هایتان ،کوچک یا بزرگ را به خدا بسپارید ،وهر روز بگویید :

افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد

برای تمام افکار وبرنامه ها با خدا نجوا کنید، در جمع که هستید در دلتان با خدا نجوا کنید
درمسیر آهسته ، در خلوت خیلی راحت ،کَاَنَهُ در این عالم فقط خدا هست و یک بنده که شمایید...!

س.م،ر

منبع:

https://t.me/fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه آل عمران , تفسیر سوره مبارکه بقره , تفسیر سوره مبارکه نساء , انتخابات , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: تذکر , موکول , شستن ظرف , صبحانه , میل , عمل خیر , نیت , تاخیر , وعده , وفای به عهد , قول , خدا , بنده خدا , بندگان خدا , منزل , فرزندان , برنامه ریزی , انجام امور , تلاش در کارها , امور زندگی , کار و تحصیل , مطالعه , ورزش , عبادات , اعمال خیر , ️تحقق , کوچک , بزرگ , افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد , افکار , نجوا , راحت , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام علی علیه‌اسلام میفرماید:

پسرکم، سفارش مرا درک کن،
و خود را میان خویشتن و دیگران،
میزان در نظر آور؛
پس آنچه براى‌خود، دوست مى‌دارى
براى غیر خود نیز دوست بدار ..
و آن‌چه براى خود نمى‌پسندى،
براى دیگران نیز مپسند ..
ستم مکن همان گونه‌ که،
دوست ندارى به تو ستم شود ..
و نیکى کن همچنان‌که،
دوست دارى به تو نیکى کنند ..
زشت بشمار براى خود آن‌چه را،
از غیر خودت زشت مى‌دانى ..
و از مردم براى‌خود چیزى را بپسند
که خودت در حق آنان مى‌پسندى!
مگو آنچه را نمى‌دانى، بلکه،
هر چیزى را که مى‌دانى هم مگو ..
و مگو آن‌چه را دوست ندارى به تو، بگویند! تو نیز به دیگران مگو.»

نهج‌البلاغه، نامه‌۳۱، نامه‌به فرزند

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حاج اســماعیل دولابی رضوان الله علیه :

وقـتی می‌خواهی از مـنزل خارج
شـوی اهـــل‌خانــه را خشـــنود
کن و بـــیرون بیا.

وقــتی هــم خواستی وارد خـانه
شوی بیـــرون در اســـتغفار کن
صلوات بفرست هرناراحتی داری
بـیرون بگـــذار و با روی خــوش
داخــل شـــو.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۰۴

۱۰۴ وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيماً

ترجمه
۱۰۴ ـ و در راه تعقيب دشمن، (هرگز) سست نشويد! (زيرا) اگر شما درد و رنج مى بينيد، آنها نيز همانند شما درد و رنج مى بينند; ولى شما اميدى از خدا داريد كه آنها ندارند; و خداوند، دانا و حكيم است.

تفسیر
از «ابن عباس» و بعضى ديگر از مفسران چنين نقل شده: پس از حوادث دردناك جنگ «اُحد» پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) بر فراز كوه اُحد رفت، «ابوسفيان» نيز بر كوه اُحد قرار گرفت و با لحنى فاتحانه فرياد زد: «اى محمّد! يك روز ما پيروز شديم و روز ديگر شما» (يعنى اين پيروزى ما در برابر شكستى كه در بدر داشتيم). پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مسلمانان فرمود: فوراً پاسخ او را بگوئيد (گويا مى خواهد به ابوسفيان اثبات كند كه پرورش يافتگان مكتب من همه آگاهى لازم را دارند) مسلمانان گفتند: «هرگز وضع ما با شما يكسان نيست شهيدان ما در بهشتند و كشتگان شما در دوزخ». «ابوسفيان» فرياد زد و اين جمله را به صورت يك شعار افتخار آميز گفت: اِنَّ لَنَا الْعُزّى وَ لا عُزّى لَكُمْ: «ما داراى بت بزرگ عزّى هستيم و شما نداريد». پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: شما هم در برابر شعار آنها بگوئيد: اَللّهُ مَوْلينا وَ لا مَوْلى لَكُمْ: «سرپرست و تكيه گاه ما خدا است و شما سرپرست و تكيه گاهى نداريد». «ابوسفيان» كه خود را در مقابل اين شعار زنده اسلامى ناتوان مى ديد، دست از بت «عزّى» برداشت و به دامن بت «هبل» در آويخت و فرياد زد: أُعْلُ هُبَلَ !: «سربلند باد هبل»! پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور داد اين شعار جاهلى را نيز با شعارى نيرومندتر و محكم تر پاسخ دهند و بگويند: اَللّهُ أَعْلى وَ أَجَلُّ! : «خداوند برتر و بالاتر است». «ابوسفيان» كه از اين شعارهاى گوناگون خود بهره اى نگرفت فرياد زد: ميعادگاه ما سرزمين بدر صغرى است. مسلمانان از ميدان جنگ با زخم ها و جراحات فراوان بازگشتند، در حالى كه از حوادث دردناك اُحد سخت ناراحت بودند، در اين هنگام آيه بالا نازل شد و به آنها هشدار داد كه در تعقيب مشركان كوتاهى نكنند و از اين حوادث دردناك ناراحت نشوند. مسلمانان با همان حال، به تعقيب دشمن برخاستند و هنگامى كه خبر به مشركان رسيد با سرعت از منطقه دور شدند و به «مكّه» بازگشتند اين شأن نزول به ما مى آموزد كه: مسلمانان بايد هيچ يك از تاكتيك هاى دشمن را از نظر دور ندارند، و در برابر هر وسيله مبارزه، اعم از مبارزه «جسمى» و «روانى» وسيله اى محكم تر و كوبنده تر فراهم سازند، در برابر منطق دشمنان، منطق هاى نيرومندتر، و در برابر سلاح هاى آنها سلاح هاى برتر، و حتى در برابر شعارهاى آنها شعارهاى كوبنده تر فراهم سازند و گرنه حوادث به نفع دشمن رقم خواهد خورد. بنابراين، در عصرى همچون عصر ما بايد به جاى تأسف خوردن در برابر حوادث دردناك و مفاسد وحشتناكى كه مسلمانان را از هر سو احاطه كرده به طور فعالانه دست به كار شد، در برابر كتاب ها و مطبوعات ناسالم، كتب و مطبوعات سالم فراهم كرد. در مقابل وسائل تبليغاتى مجهز دشمنان از مجهزترين وسائل تبليغاتى روز استفاده نمود. در مقابل مراكز ناسالم، وسائل تفريح سالم براى جوانان خود فراهم ساخت. و در مقابل طرح ها، تزها و دكترين هائى كه مكتب هاى مختلف سياسى، اقتصادى و اجتماعى ارائه مى دهند، طرح هاى جامع اسلامى را به شكل روز در اختيار همگان قرار داد. تنها با استفاده از اين روش است كه مى توان موجوديت خود را حفظ كرده و به صورت يك گروه پيشرو در جهان در آمد.

به دنبال آيات مربوط به جهاد و هجرت، آيه فوق براى زنده كردن روح فداكارى در مسلمانان چنين مى گويد: «هرگز از تعقيب دشمن سست نشويد» (وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ). اشاره به اين كه: هرگز در برابر دشمنان سرسخت حالت دفاعى به خود نگيريد، بلكه هميشه در مقابل چنين افرادى روح تهاجم را در خود حفظ كنيد. زيرا تهاجم از نظر روانى اثر فوق العاده اى در كوبيدن روحيه دشمن دارد، همان طور كه در حادثه اُحد بعد از آن شكست سخت، استفاده از اين روش، سبب شد دشمنان اسلام كه با پيروزى ميدان نبرد را ترك گفته بودند، فكر بازگشت به ميدان را كه در وسط راه براى آنها پيدا شده بود، از سر به در كنند و با سرعت از «مدينه» دور شوند. سپس استدلال زنده و روشنى براى اين حكم بيان كرده، مى گويد: چرا شما سستى به خرج دهيد در حالى كه «اگر شما در جهاد گرفتار درد و رنج مى شويد، دشمنان شما نيز از اين ناراحتى ها سهمى دارند، با اين تفاوت كه شما اميد به كمك و رحمت وسيع پروردگار عالم داريد و آنها فاقد چنين اميدى هستند» (إِنْ تَكُونُوا تَأْلـَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلـَمُونَ كَما تَأْلـَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللّهِ ما لا يَرْجُونَ). و در پايان براى تأكيد بيشتر مى فرمايد: «فراموش نكنيد كه تمام اين ناراحتى ها، رنج ها، تلاش ها، كوشش ها و احياناً سستى ها و مسامحه كارى هاى شما از ديدگاه علم خدا مخفى نيست» (وَ كانَ اللّهُ عَليماً حَكيماً). و بنابراين، نتيجه همه آنها را خواهيد ديد.

منبع (کانال فضیلتها)

https://t.me/fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: , ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه نساء آیه ۱۰۴ , تعقيب , دشمن , تعقيب دشمن , سست , درد و رنج , درد , رنج , امید , خدا , خداوند , دانا و حکیم , دانا , حکیم , حاج اســماعیل دولابی , منزل , خارج , اهل خانه , خشنود , وارد خانه , بیرون از خانه , بیرون در , استغفار , صلوات , ناراحتی , داخل شو , روی خوش , امام علی علیه‌ اسلام , پسرکم , سفارش , درک , خویشتن , دیگران , دوست داشتن , پسندیدن , ستم , نیکی کن , نیکی , زشت , مگو , كتاب , مطبوعات , وسائل تبلیغاتی , مجهز , تفریح سالم , سالم , تفریح , ناسالم , جوانان , مکتب , سیاسی , اقتصادی , اجتماعی , پیشرو , جهان , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 69 صفحه بعد


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 683
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 25
:: باردید دیروز : 129
:: بازدید هفته : 21332
:: بازدید ماه : 45911
:: بازدید سال : 136351
:: بازدید کلی : 349758

RSS

Powered By
loxblog.Com