«مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ» مَثل آنان (منافقان)، مَثل آن کسی است که آتشی افروخته، پس چون آتش اطراف خود را روشن ساخت، خداوند روشنایی و نورشان را ببرد و آنان را در تاریکیهایی که (هیچ) نمیبینند، رهایشان کند. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷:
مثال، برای تفهیم مطلب به مردم، نقش مؤثّری دارد.
مسائل معقول را محسوس و به این وسیله، راه را نزدیک و عمومی میکند، درجۀ اطمینان را بالا میبرد و لجوجان را خاموش میسازد. نمونهای از مثالهای قرآنی:
در قرآن مثالهای فراوانی آمده است از جمله:
مثال حقّ، به آب و باطل به کفِ روی آب. « رعد، ۱۷»
مثال حقّ به شجرۀ طیّبه و باطل به شجرۀ خبیثه. «ابراهیم، ۲۶»
تشبیه اعمال کفّار به خاکستری در برابر تندباد. «ابراهیم، ۱۸»
تشبیه کارهای کفّار، به سراب. «نور، ۳۹»
تشبیه بتها و طاغوتها به خانۀ عنکبوت. «عنکبوت، ۴۱»
تمثیل دانشمند بیعمل به الاغی که کتاب حمل میکند. «جمعه، ۵»
تمثیل غیبت، به خوردن گوشت برادری که مرده است. «حجرات، ۱۲»
این آیه نیز در مقام تشبیهِ مجموعهای از روحیّات و حالاتِ منافقان است. آنان، نار میافروزند، ولی خداوند نورش را میبرد و دود و خاکستر و تاریکی برای آنان باقی میگذارد.
امام رضا علیهالسّلام فرمودند: معنای آیه «تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ» آن است که خداوند آنان را به حال خود رها میکند. «تفسیر نور الثقلین» پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۷:
۱. منافق برای رسیدن به نور، از نار (آتش) استفاده میکند که خاکستر و دود و سوزش نیز دارد. «اسْتَوْقَدَ ناراً»
۲. نور اسلام عالمگیر است، ولی نوری که منافقان در سایۀ آن تظاهر به اسلام میکنند، در شعاعی کمتر و روشنایی آن ناپایدار است. «أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ»
۳. اسلام، نور و کفر، تاریکی است. «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُماتٍ»
۴. کسیکه از یک نور، بهرهمند نشود، در ظلمات متعدّد باقی میماند. «بِنُورِهِمْ» «فِی ظُلُماتٍ» (کلمۀ «نور» مفرد و کلمۀ «ظُلُماتٍ» جمع است.)
۵. نقشهها و توطئههای منافقان، به ارادۀ الهی ناتمام میماند. «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ»
۶. طرف مقابل منافقان، خداوند است. «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ»
۷. عاقبت و آیندۀ منافقان، تاریک است. «فِی ظُلُماتٍ»
۸. منافقان دچار وحشت و اضطراب، و در تصمیمگیریهای دراز مدّت، سردرگم هستند. «فِی ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ»
۹. گاهی در آغاز، ایمان واقعی است، ولی کم کم انسان به انحراف گرایش پیدا نموده و منافق میشود. (کلمۀ «بِنُورِهِمْ» در این آیه و جملۀ «لا یَرْجِعُونَ» در آیۀ بعد نشان میدهد که آنان نوری داشتند، ولی بهسوی آن نور برنگشتند.) تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸ - تفسیر نور:
«صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ» آنان (از شنیدن حق) کر و (از گفتن حق) گنگ و (از دیدن حق) کورند، پس ایشان (بهسوی حق) باز نمیگردند. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۸:
قرآن در ستایش برخی پیامبران میفرماید: آنان دست و چشم دارند، «وَ اذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَ الْأَبْصارِ» «ص، ۴۵»
شاید مقصود آن است که کسیکه دست بتشکنی دارد دست دارد، کسیکه چشم خدابین دارد چشم دارد، پس منافقان که چنین دست و چشمی ندارند، در واقع همچون ناقصالخلقههایی هستند که خود مقدّمات نقص را فراهم کرده و وسایل شناخت را از دست دادهاند.
لذا در این سوره دربارۀ منافقان تعابیری همچون «لا یَشْعُرُونَ، ما یَشْعُرُونَ، لا یَعْلَمُونَ، لا یُبْصِرُونَ، یَعْمَهُونَ، صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ، لا یَرْجِعُونَ» به کار رفته است.
نظر، غیر از بصیرت است.
در سورۀ اعراف میخوانیم: «تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ» «اعراف، ۱۹۸» میبینی که به تو نگاه میکنند، درحالیکه نمیبینند؛ یعنی چشم بصیرت ندارند که حق را ببینند.
عدم بهرهگیری صحیح از امکانات و وسایل شناخت، مساوی با سقوط و از دست دادن انسانیّت است. «در سورۀ اعراف آیۀ ۱۷۹ میخوانیم: «لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون» آنان دل دارند، ولی نمیفهمند، چشم دارند ولی نمیبینند، گوش دارند ولی حق را نمیشنوند، این گروه همچون چهارپایان بلکه از آنها پستتر و گمراهترهستند، ایشان غافل هستند.»
جزای کسیکه در دنیا خود را به کوری و کری و لالی می زند، کوری و کری و لالی آخرت است. «وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَلی وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَ بُکْماً وَ صُمًّا» « اسراء، ۹۷» پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۸:
۱. نفاق، انسان را از درک حقایق و معارف الهی باز میدارد. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»
۲. کسیکه از عطایای الهی در راه حق بهره نگیرد، همانند کسی است که فاقد آن نعمتهاست. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»
۳. حق ندیدن منافقان دو دلیل دارد: یکی آنکه فضای بیرونی آنان تاریک است «فِی ظُلُماتٍ» و دیگر آنکه خود چشم دل را از دست دادهاند. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»
۴. منافقان، لجاجت و تعصّب دارند. «فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ» تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۹ - تفسیر نور:
«أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ» یا چون (گرفتاران در) بارانی تند از آسمان هستند که در آن، تاریکیها و رعد و برقی است که از ترس صاعقهها و بیم مرگ، انگشتان خود را در گوشهایشان قرار میدهند (ولی) خداوند بر کافران احاطه دارد. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۹:
خداوند، منافق را به اشخاصِ در بارانماندهای تشبیه کرده که مشکلات بارانِ تند، شب تاریک، غرّش گوش خراش رعد، نور خیرهکنندۀ برق، و هراس و خوف مرگ، او را فرا گرفته است، امّا او نه برای حفظ خود از باران پناه گاهی دارد و نه برای تاریکی، نوری و نه گوشی آسوده از رعد و نه روحی آرام از مرگ. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۹:
۱. منافقان غرق در مشکلات و نگرانیها میشوند، و در همین دنیا نیز دلهره و اضطراب و رسوایی و ذلّت دامنگیرشان میشود. «ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ»
۲. منافقان از مرگ میترسند. «حَذَرَ الْمَوْتِ»
۳. منافقان بدانند که خداوند بر آنها احاطه دارد و هر لحظه اراده فرماید، اسرار و توطئههای آنها را افشا میکند. «وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ»
نگاهی به عملکرد و سرنوشت منافقان در جریان انقلاب اسلامی ایران، نشانهای روشن برای این آیه است.
دلهره، تفرقه، شکست، آوارگی، غربت، بیآبرویی، پناهندگی به کفّار و طاغوتها و جاسوسی، نتیجۀ اعمالشان بود.
آنان با استفاده از شعارها و شخصیّتهای مذهبی، خیال پیروزی داشتند «استوقد نارا» ولی با خنثیشدن توطئهها و آگاه شدن مردم از سوءنیت آنان، خداوند آنان را گرفتار سردرگمی و تفرقه و بیخبری از واقعیت ها و حقایق نمود. «ذهب اللَّه بنورهم»
آنان چون شنیدن اخبار و سخن حق را از علما تحریم میکنند، به منزلۀ کران هستند، و چون دریافتهای درونی خود و حقایق را بازگو نمینمایند مانند افراد لال هستند، و چون چشم دیدن پیشرفت و پیروزی اسلام را ندارند، کور هستند و در اثر لجاجت و تعصّب مصداق «لا یرجعون» میباشند. ولی پیروزیها مثل برق و نهیب مردم و آیات افشاگر همانند رعد و صاعقه، آنان را به وحشت و اضطراب انداخته است.
۴. سرانجام نفاق، به کفر منتهی میشود. «وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ» لذا در جای دیگر قرآن میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَ الْکافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً» «نساء، ۱۴۰» تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰ - تفسیر نور:
«یَکادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ کُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» نزدیک است که برق، نور چشمانشان را برباید. هرگاه که (برق آسمان در آن صحرای تاریک و بارانی) برای آنان بدرخشد، در آن حرکت کنند، ولی همینکه تاریکی، ایشان را فراگرفت بایستند و اگر خداوند بخواهد، شنوایی و بینایی آنان را (از بین) میبرد، همانا خداوند بر هر چیزی تواناست. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۰:
منافقان، تاب و توان دیدن دلایل نورانی و فروغ آیات الهی را ندارند. همانند مسافر شب گرد در بیابان که در اثر برقِ آسمان، چشمانش خیره میشود و جز چند قدم برنمیدارد. منافقان در جامعۀ اسلامی هر چند گاهی چند قدمی پیش میروند، ولی در اثر حوادث یا اتّفاقاتی از حرکت باز میایستند. آنان چراغ فطرت درونی خویش را خاموش کرده و منتظر رسیدن نوری از قدرتهای بیرونی ماندهاند.
هر گاه گفته میشود خداوند بر هر کاری قادر است، مراد کارهای ممکن است.
مثلًا اگر گفتیم فلانی ریاضیدان است، معنایش آن نیست که بتواند حاصل جمع ۲ و ۲ را ۵ بیاورد؛ زیرا این امر محال است، نه آنکه آن شخص قادر بر جمع نمودن آن نباشد.
افرادی از امام علیهالسّلام سؤال کردند: آیا خداوند میتواند کرۀ زمین را در تخممرغی قرار دهد؟ امام ابتدا یک پاسخ اقناعی دادند که با یک عدسیِ چشم، آسمان بزرگ را میبینیم، سپس فرمودند: خداوند قادر است، امّا پیشنهاد شما محال است. « تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۹» درست مانند قدرت ریاضیدان که مسئلۀ محال را حل نمیکند. سیمای منافق در قرآن چگونه است؟
منافق، در عقیده و عمل، برخورد و گفتوگو، عکسالعملهایی را از خود نشان میدهد که در این سوره و سورههای منافقون، احزاب، توبه، نساء و محمّد آمده است.
آنچه در اینجا بهمناسبت میتوان گفت، این است که: منافقین در باطن ایمان ندارند، ولی خود را مصلح و عاقل میپندارند؛
با همفکران خود خلوت میکنند؛ نمازشان با کسالت و انفاقشان با کراهت است؛
نسبتبه مؤمنان عیبجو و نسبتبه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله موذی هستند؛
از جبهه فراری و نسبتبه خدا غافل هستند. افرادی یاوهسرا، ریاکار، شایعهساز و علاقهمند به دوستی با کفّارند. ملاک علاقهشان کامیابی و ملاک غضبشان، محرومیّت است.
نسبت به تعهّداتی که با خدا دارند بیوفا هستند، نسبتبه خیراتی که به مؤمنین میرسد نگران، ولی نسبتبه مشکلاتی که برای مسلمین پیش میآید شاد هستند.
امربهمنکر و نهیازمعروف می کنند.
قرآن در برابر این همه انحرافهای فکری و عملی میفرماید: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» «نساء، ۱۴۵» پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۰:
۱. منافق در مسیر حرکت، متحیّر است. «أَضاءَ» «مَشَوْا» «أَظْلَمَ» «قامُوا»
۲. حرکت منافق، در پرتوی نور دیگران است. «أَضاءَ لَهُمْ»
۳. منافق به سبب اعمالی که مرتکب میشود، هر لحظه ممکن است گرفتار قهر خداوندی شود. «وَ لَوْ شاءَاللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ»
۴. سنّت الهی، آزادی دادن به همه است وگرنه خداوند میتوانست منافقان را کر و کور کند. «وَ لَوْ شاءَاللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ» تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۱ - تفسیر نور:
«یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون» ای مردم! پروردگارتان که شما و پیشینیان شما را آفرید، پرستش کنید تا اهل تقوا شوید. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۱:
در کتابهای قانون، مواد قانون، بدون خطاب بیان میشود، ولی قرآن کتاب قانونی است که با روح و عاطفه مردم سر و کار دارد، لذا در بیان دستورات، خطاب میکند. البتّه خطابهای قرآن مختلف است. برای عموم میفرماید: «یا ایّها الناس»، امّا برای هدایتیافتگان فرموده: «یا ایّها الذین امنوا»
هدف از خلقت جهان و انسان، تکامل انسانهاست؛ یعنی هدف از آفرینش هستی، بهرهگیری انسانهاست. «سَخَّرَ لَکُمُ» (جاثیه، ۱۳)، «خَلَقَ لَکُمْ» (بقره، ۲۹)
و تکامل انسانها در گرو عبادت «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» ( ذاریات، ۵۶)
و اثر عبادت، رسیدن به تقوی «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره، ۲۱)
و نهایت تقوی، رستگاری است. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (بقره، ۱۸۹) سؤال: چرا خدا را عبادت کنیم؟
پاسخ: در چند جای قرآن پاسخ این پرسش چنین آمده است:
چون خداوند خالق و مربّی شماست. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ» «مشرکان خالقیّت را پذیرفته ولی ربوبیّت را انکار مینمودند، خداوند در این آیه دو کلمۀ «ربّکم» و «خلقکم» را در کنار هم آورده تا دلالت به این نکته کند که خالق شما، پروردگار شماست.»
چون تأمینکنندۀ رزق و روزی و امنیّت شماست. «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» «قریش، ۳-۴»
چون معبودی جز او نیست. «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی» «طه، ۱۴»
عبادت انسان، هدف آفرینش انسان است نه هدف آفریننده.
او نیازی به عبادت ما ندارد، اگر همۀ مردم زمین کافر شوند، او بینیاز است: «إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ» چنانکه اگر همۀ مردم رو به خورشید خانه بسازند یا پشت به خورشید، در خورشید اثری ندارد.
با اینکه عبادت خدا بر ما واجب است، چون خالق و رازق و مربّی ماست، ولی بازهم در برابر این ادای تکلیف، پاداش میدهد و این نهایت لطف اوست. چه اموری، انسان را وادار به عبادت میکند؟
۱. توجّه به نعمتهای او که خالق و رازق و مربّی ماست؛
۲. توجّه به فقر و نیاز خود؛
۳. توجّه به آثار و برکات عبادت؛
۴. توجّه به آثار سوء ترک عبادت؛
۵. توجّه به اینکه همۀ هستی، مطیع او و در حال تسبیح او هستند، چرا ما وصلۀ ناهمرنگ هستی باشیم؛
۶. توجّه به اینکه عشق و پرستش، در روح ماست و به چهکسی برتر از او عشق بورزیم. سؤال: طبق آیۀ «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ» اگر کسی به یقین رسید، نمازش را ترک کند؟!
معنای آیه: یعنی عبادت کن تا به یقین برسی.
پاسخ: اگر گفتیم: نردبان بگذار تا دستت به شاخۀ بالای درخت برسد، معنایش این نیست که هر گاه دستت به شاخه رسید، نردبان را بردار، چون سقوط میکنی.
کسیکه از عبادت جدا شد، مثل کسی است که از آسمان سقوط کند «فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ»
بهعلاوه کسانیکه به یقین رسیدهاند مانند: رسول خدا و امامان معصوم، لحظهای از عبادت دست برنداشتند.
بنابراین مراد آیه، بیان آثار عبادت است؛ نه تعیین محدودۀ عبادت. طبق آیات قرآن، عبادت چگونه باید باشد؟
۱. عبادت مأمورانه باشد؛ یعنی طبق دستور او بدون خرافات؛
۲. عبادت آگاهانه باشد، تا بدانیم مخاطب و معبود ما کیست. «حَتَّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ» «نساء، ۴۳»؛
۳. عبادت خالصانه باشد. «وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» «کهف، ۱۱۰»؛
۴. عبادت خاشعانه باشد. «فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» «مؤمنون، ۲»؛
۵. عبادت مخفیانه باشد. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «اعظم العبادة اجراً اخفاها» «بحار، ج ۷۰، ص ۲۵۱»؛
۶. عبادت عاشقانه باشد. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «افضل الناس مَن عَشق العبادة» «بحار، ج ۷۰، ص ۲۵۳»؛
و خلاصه در یک نگاه باید بگوییم که برای عبادت سه نوع شرط است الف: شرط صحّت، نظیر طهارت و قبله.
ب: شرط قبولی، نظیر تقوی.
ج: شرط کمال، نظیر اینکه عبادت باید آگاهانه، خاشعانه، مخفیانه و عاشقانه باشد که اینها همه شرط کمال است. «پرتوی از اسرار نماز و تفسیر نماز، محسن قرائتی» پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۱:
۱. دعوت انبیا، عمومی است و همۀ مردم را دربر میگیرد. «یا أَیُّهَا النَّاسُ»
۲. از فلسفههای عبادت، شکرگزاری از ولی نعمت است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»
۳. اوّلین نعمتها، نعمت آفرینش، و اوّلین دستور، کُرنش در برابر خالق است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»
۴. مبادا بُتپرستی یا انحراف نیاکان، ما را از عبادت خداوند دور کند، حتّی آنان نیز مخلوق خداوند هستند. «وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»
۵. عبادت، عامل تقواست. اگر عبادتی تقوی ایجاد نکند، عبادت نیست. «اعْبُدُوا» «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
۶. به عبادت خود مغرور نشویم که هر عبادتی، تقوا ساز نیست. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۲ - تفسیر نور:
«الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» آن (خداوندی) که زمین را برای شما فرشی (گسترده) و آسمان را بنایی (افراشته) قرار داد و از آسمان، آبی فرو فرستاد و به آن از میوهها، روزی برای شما بیرون آورد، پس برای خداوند شریک و همتایی قرار ندهید با آنکه خودتان میدانید (که هیچیک از شرکا و بتها، نه شما را آفریدهاند و نه روزی میدهند و اینها فقط کار خداست.) نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۲:
در این آیه خداوند به نعمتهای متعدّدی اشاره میکند که هر کدام از آنها سرچشمۀ چند نعمت دیگر است.
مثلًا فرّاش بودن زمین، اشاره به نعمتهای فراوان دیگری است. همچون سختبودن کوهها و نرم بودن خاکِ دشتها، فاصلۀ زمین تا خورشید، درجۀ حرارت و دما و هوای آن، وجود رودخانهها، درّهها، کوهها، گیاهان و حرکتهای مختلف آن که مجموعاً فرّاشبودن زمین را مهیّا کردهاند. تعابیر قرآن در ارتباط با زمین:
زمین هم «مهد» («الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً» طه، ۵۳) گهواره است،
هم «ذلول» («هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا» ملک، ۱۵) رام و آرام است،
و هم «کفات» («أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفاتاً» مرسلات، ۱۵) در برگیرنده است.
کلمۀ «سماء» در آیه یکبار در برابر «ارض» آمده است که به همۀ قسمت بالا اشاره دارد و یکبار مراد همان قسمت نزول باران از ابرها میباشد. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۲:
۱. یاد نعمتهای الهی از بهترین راههای دعوت به عبادت است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»
۲. از بهترین راههای خداشناسی، استفاده کردن از نعمتهای در دسترس است. «جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً»
۳. در نظام آفرینش، هماهنگی کامل به چشم میخورد؛ هماهنگی میان زمین، آسمان، باران، گیاهان، میوهها و انسان. (برهان نظم) «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
۴. آفریدهها هر کدام برای هدفی خلق شدهاند. «رِزْقاً لَکُمْ» باران برای رشد و ثمردادن میوهها «فَأَخْرَجَ بِهِ» و میوهها برای روزی انسان. «رِزْقاً لَکُمْ»
۵. زمین و باران وسیله هستند، رویش گیاهان و میوهها به دست خداست. «فَأَخْرَجَ»
۶. نظم و هماهنگی دستگاه آفرینش، نشانۀ توحید است؛ پس شما هم یکتاپرست باشید. «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً»
۷. ریشۀ خداپرستی در فطرت و وجدان همۀ مردم است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
۸. آفرینش زمین و آسمان و باران و میوهها و روزی انسان، پرتوی از ربوبیّت خداوند است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» «الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»
۹. همۀ انسانها، حقّ بهرهبرداری و تصرّف در زمین را دارند. (در آیه «لَکُمُ» تکرار شده است.)
۱۰. دلیل واجب بودن عبادت شما، لطف اوست که زمین و آسمان و باران و گیاهان را برای روزی شما قرار داده است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ»«الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»
۱۱. خداوند بر اسباب طبیعی حاکم است. «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
۱۲. پندار شریک برای خداوند، از جهل است. «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۳ - تفسیر نور:
«وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» و اگر در آنچه بر بندۀ خود (از قرآن) نازل کردهایم، شک دارید، اگر راست میگویید (لا اقل) یک سوره همانند آن را بیاورید و گواهان خود را غیر از خداوند بر این کار دعوت کنید. نکتههای سورۀ بقره- آیۀ ۲۳:
این آیه، معجزهبودن قرآن را مطرح میکند.
پیامبران، یک دعوت دارند که هدایت بهسوی خداست و با استدلال و موعظه و جدال نیکو انجام میدهند و یک ادّعا دارند که ازسوی خدا برای هدایت مردم آمدهاند و برای آن معجزه میآورند.
پس معجزه برای اثبات ادّعای پیامبر است، نه دعوت او. «معجزه بهمعنای نادیده نگرفتن نظام علّت و معلول نیست؛ بلکه معجزه نیز علّت دارد، ولی علّت آن یا ارادۀ الهی است، یا عواملی که خداوند علّت بودن آن را برای مردم مخفی نموده است.»
خداوند در قرآن، بارها مخالفان اسلام را دعوت به مبارزه کرده است، که اگر شما این کتاب را از سوی خدا نمیدانید و ساخته و پرداخته دست بشر میدانید، بهجای این همه جنگ و مبارزه، کتابی مثل قرآن بیاورید تا صدای اسلام خاموش شود!
خداوند برای اثبات حقّانیت پیامبر و کتاب خود، از یکسو مخالفان را تحریک و از سویدیگر به آنان تخفیف داده است.
یکجا فرموده: «فَأْتُوا بِکِتابٍ» «قصص، ۴۹» کتابی مثل قرآن بیاورید.
و در جای دیگر فرموده است: «فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ» «هود، ۱۳» دهسوره مثل قرآن بیاورید.
و در جای دیگر میفرماید: «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ» «یونس، ۳۸» یکسوره، مثل قرآن بیاورید.
بهعلاوه میگوید: برای این کار میتوانید از تمام قدرتها و یاران و همفکران خود در سراسر جهان دعوت کنید.
تقسیمبندی قرآن و نامگذاری هر بخش به نام سوره، در زمان پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و از جانب خداوند بوده است. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ»
قرآن در ستایش انبیا، یا بعد از کلمۀ «عَبْدِنا» و یا قبل از کلمه «عبد» نام آنان را میبرد «عَبْدَنا أَیُّوبَ»، «إِبْراهِیمَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا»
ولی دربارۀ پیامبر اسلام تنها کلمۀ «عبد» بدون ذکر نام را به کار میبرد تا بگوید عبد مطلق، محمّد صلّی اللَّه علیه و آله است. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۳:
۱. باید از فکر و دل افراد، شکزدایی صورت گیرد، مخصوصاً در مسائل اعتقادی. «إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ»
۲. شرط دریافت وحی، بندگی خداست. «نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا»
۳. قرآن، کتاب استدلال و احتجاج است و راهی برای وسوسه و شک باقی نمیگذارد. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ»
۴. انبیاء باید معجزه داشته باشند و قرآن معجزۀ رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله است. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ»
۵. دین جاوید، معجزۀ جاوید میخواهد تا هر انسانی در هر زمان و مکانی، اگر دچار تردید و شک شد، بتواند خود را آزمایش کند. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ»
۶. بر حقّانیت قرآن بهقدری یقین داریم که اگر مخالفان، یکسوره مثل قرآن نیز آوردند، بهجای تمام قرآن میپذیریم. «بِسُورَةٍ»
۷. بهترین قاضی و داور، وجدان است. خداوند وجدان مخالفان را داور قرار داده است. «وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ» تفسیر صفحۀ ۴ قرآن کریم - سورۀ بقره -آیۀ ۲۴ - تفسیر نور:
«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ» پس اگر این کار را نکردید، که هرگز نتوانید کرد، از آتشیکه هیزمش مردم (گناهکار) و سنگها هستند و برای کافران مهیّا شده، بپرهیزید. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲۴:
در سورۀ انبیاء میخوانیم: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ» «انبیاء، ۹۸» شما و آنچه غیر از خدا پرستش میکنید (بتهایتان)، هیزم دوزخ هستید.
بنابراین ممکن است مراد از سنگ در این آیه، همان بتها باشند که مورد پرستش بودهاند، نه هر سنگی، «چنانکه در طول تاریخ و در میان آن همه سنگ و چوب، هرگز حجرالاسود مورد پرستش واقع نشده و نقش بت را نداشته و هرگز آتشگیرانه دوزخ نخواهد شد. آری! حجرالاسود دست خدا در زمین و حافظ اسرار و گواه بر اقرار فطرتهای بشری است» تا آنان بدانند و به چشم خود ببینند که کاری از بتها ساخته نبوده و نیست.
همچنین این سنگها در قیامت، همانند چاقوی خونی همراه پروندۀ قاتل، سند جرم و گناه آنان است. با اینکه الفاظ اختراع بشر است، پس چگونه نمیتواند مثل قرآن را بیاورد؟
پاسخ: حروف الفبا از بشر است، ولی نحوۀ ترکیب و بیان مفاهیم بلند آنها، برخاسته از علم و هنر است.
قرآن بر اساس علم و حکمت بیپایان الهی، نزول یافته است، ولی هر کتاب دیگری، از سوی هر کس که باشد، بر اساس علم محدود و محصور به جهلِ بشر، تألیف یافته است. پس هیچگاه بشر نمیتواند کتابی مثل قرآن بیاورد. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲۴:
۱. یقین به حقّانیت راه و هدف، یکی از اصول رهبری است. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا»
۲. اکنون که احساس عجز و ناتوانی کردید، تسلیم حق شوید. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا»
۳. انسان جمود و کافر، همردیف سنگ است. «النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ»
۴. خباثتهای درونی انسان گناهکار، در قیامت تجسّمیافته و آتشگیرانه میشود. «وَقُودُهَا النَّاسُ»
۵. کفر و لجاجت، انسان شایستۀ خلیفةالّلهی را، به هیزم دوزخ تبدیل میکند. «وَقُودُهَا النَّاسُ»
۶. رهایی از آتش دوزخ، در گرو ایمان به قرآن و تصدیق پیامبر اسلام است. «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ» «أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ»
قل اء رءيتكم إن اءتئكم عذاب الله اءو اءتتكم الساعة اء غير الله تدعون إن كنتم صادقين (۴۰) بل إ ياه تدعون فيكشف ما تدعون إليه إ ن شاء و تنسون ما تشركون(۴۱)
ترجمه : ۴۰ - بگو آيا هيچ فكر كرده ايد اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آيد يا رستاخيز بر پا شود آيا غير خدا را (براى حل مشكلات خود) مى خوانيد، اگر راست ميگوئيد؟! ۴۱ - (نه ) بلكه تنها او را ميخوانيد و او اگر بخواهد مشكلى را كه به خاطر آن او را خوانده ايد بر طرف ميسازد و آنچه را (امروز) شريك (خدا) قرار مى دهيد (آنروز) فراموش مى كنيد.
تفسیر توحيد فطرى بار ديگرى روى سخن به مشركان كرده و از راه ديگرى براى توحيد و يگانه پرستى ، در برابر آنها، استدلال ميكند، به اين طريق كه لحظات فوق العاده سخت و دردناك زندگى را به خاطر آنها مى آورد، و از وجدان آنها استمداد مى كند كه در اينگونه لحظات كه همه چيز را به دست فراموشى مى سپارند پناهگاهى جز خدا براى خودشان فكر ميكنند! اى پيامبر به آنها بگو اگر عذاب دردناك خداوند به سراغ شما بيايد و يا قيامت با آنهمه هول و هيجان و حوادث وحشتناك بر پا شود، راست بگوئيد آيا غير خدا را براى برطرف ساختن شدائد خود مى خوانيد؟ (قل ارايتكم ان اتيكم عذاب الله او اتتكم الساعة ا غير الله تدعون ان كنتم صادقين ). روح معنى اين آيه نه تنها براى مشركان ، براى همه كس به هنگام بروز شدائد و حوادث سخت ، قابل درك است ، ممكن است در حال عادى و در حوادث كوچك انسان به غير خدا متوسل گردد، اما هنگامى كه حادثه فوق العاده شديد باشد انسان همه چيز را فراموش ميكند ولى در همين حال در اعماق دل خود يكنوع اميدوارى به نجات كه از منبع قدرت مرموز و نامشخصى سر چشمه ميگيرد احساس ميكند اين همان توجه به خدا و حقيقت توحيد است . حتى مشركان و بت پرستان در چنين لحظاتى سخنى از بتها به ميان نمى آورند و همه را به دست فراموشى مى سپرند. در آيه بعد مى فرمايد: بلكه تنها او را ميخوانيد، او هم اگر بخواهد مشكل شما را بر طرف ميكند، و شريكهائى كه براى خدا درست كرده بوديد همه را فراموش مى كنيد (بل اياه تدعون فيكشف ما تدعون اليه ان شاء و تنسون ما تشركون ). نكته ها در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد. 1 - استدلالى كه در دو آيه فوق ديده مى شود همان استدلال به توحيد فطرى است كه در دو بحث ميتوان از آن استفاده كرد يكى در اصل اثبات وجود خدا، و ديگر در اثبات يگانگى او، لذا در روايات اسلامى ، و همچنين در سخنان دانشمندان ، هم در برابر منكران خدا و هم در برابر مشركان با آن استدلال شده است . 2 - قابل توجه اينكه در استدلال بالا سخن از قيام ساعة (روز رستاخيز) به ميان آمده ، در حالى كه ممكن است گفته شود، آنها چنان روزى را اصلا قبول نداشتند، بنابراين چگونه ممكن است در برابر آنها چنين استدلالى شود؟ ولى بايد توجه داشت كه اولا همه آنها منكر قيامت نبودند بلكه جمعى از آنها به نوعى از رستاخيز اعتقاد داشتند ثانيا ممكن است منظور از ساعة همان ساعت مرگ يا ساعت حوادث وحشتناكى باشد كه انسان را در آستانه مرگ قرار ميدهد ثالثا ممكن است اين تعبير كنايه از حوادث هولناك بوده باشد زيرا آيات قرآن مكرر ميگويد كه شروع رستاخيز با يك سلسله حوادث فوق العاده هولناك همراه است : و زلزله ها، طوفانها، صاعقه ها و مانند آن در آن هنگام به وقوع مى پيوندند. 3 - با اينكه مى دانيم روز رستاخيز و حوادث قبل از آن مسائل حتمى است و به هيچ وجه قابل تغيير نيست ، چگونه در آيه فوق مى گويد: اگر خدا بخواهد آن را بر طرف خواهد ساخت ؟ آيا فقط منظور بيان قدرت پروردگار است ؟ و يا معنى ديگرى منظور بوده است ؟ در پاسـخ اين سؤ ال بايد گفت : منظور اين نيست كه خداوند اصل قيام ساعت و روز رستاخيز را با دعا از بين ببرد بلكه منظور اين است مشركان - و حتى غير مشركان - هنگامى كه در آستانه قيامت قرار گيرند از حوادث و مشكلات آن و كيفرهاى سختى كه در پيش دارند وحشت ميكنند و از خدا مى خواهند اين وضع را بر آنان آسان گرداند و آنها را از خطرات برهاند، در حقيقت دعا براى نجات خويش از حوادث دردناك است نه دعا براى از بين رفتن رستاخيز.
از برترین صدقات
حضرت امام موسی الکاظم علیه السلام
▫️عوْنُكَ لِلضَّعِيفِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَة
▪️کمک کردن به شخص ضعیف از برترین صدقات است
«تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام» ص ۴۱۴
حضرت ایت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار صدها نفر از مردم اصفهان: ۲۸ / آبان / ۱۴۰۱ علت عصبانیت غرب پیشرفتهای جمهوری اسلامی است؛ بساط شرارت بدون شک جمع خواهد شد فریبخوردگان، موعظه و عاملان جنایت، تخریب و تهدید به اندازه گناهشان مجازات شوند مشکلات اقتصادی با تلاش بیشتر دستگاهها و همافزایی مردم و مسئولان حل خواهد شد
امامجمعه سخنگوی انقلاب اسلامی است و یکی از وظایف اساسی او بازتولید مفاهیم معرفتی و مبانی انقلابی و پاسخگویی به شبهات با زبان روز و تبیین مستدل آنها و رفتار پدرانه با همه است ... ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
اهمیت جایگاه نماز جمعه و جایگاه استثنایی آن در میان فرائض دینی «پیوند میان توجه به خدا و حضور و اجتماع مردمی»، «ذکر و یاد خدا بهصورت دستهجمعی و نزول برکات آن بر جمع»، «استمرار بدون توقف نماز جمعه در هر هفته»، «پایگاهی مهم برای طرح مسائل مختلف جامعه اعم از مسائل فکری، خدمات اجتماعی، همکاریهای عمومی و آمادگیها و بسیج نظامی» و «آمیختن معنویت با سیاست» از مهمترین ویژگیهای نمازجمعه است که آن را تبدیل به ظرفیت عظیم و فرصت فوقالعاده کرده است. نماز جمعه با چنین ویژگیهایی، حلقهای مهم در سلسله قدرت نرمِ مُفصل و طولانی نظام اسلامی است ... ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
در نماز جمعه قشرها و سلایق مختلف حضور دارند، رفتار امامجمعه باید همانند رفتار پدر با فرزندان خود باشد و باید همه را بر سر سفره معنویت و دین بنشاند. جشن میلیونی غدیر در تهران و حضور قشرها و ظواهر مختلف، پدیدهای عجیب: در این جشن همه جور آدمی حضور داشتند و همه نیز با وجود تفاوتهای ظاهری طرفدار دین هستند ... ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
جشن میلیونی غدیر در تهران و حضور قشرها و ظواهر مختلف، پدیدهای عجیب: در این جشن همه جور آدمی حضور داشتند و همه نیز با وجود تفاوتهای ظاهری طرفدار دین هستند ... من در یکی از سفرهای استانی در جمع علمای آن استان به حضور افراد مختلف در مراسم استقبال اشاره کردم و گفتم در میان مردم، افرادی گریه میکردند که شاید شما در برخورد با آنها احتمال دهید که حتی اعتقادی به دین ندارند در حالی که همه آنها معتقد به دین هستند. ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
سلوک مردمی یعنی حضور در بین مردم و گفتگو با آنان: صِرفِ رفتن بین مردم کار مهمی است بنابراین از مردم فاصله نگیرید و ارتباطات خود را به یک گروه خاص محدود نکنید، البته در طول این سالها، شبکه امامت جمعه جزو مردمیترین نهادهای انقلابی بوده است. فعالیت گروههای پُر شمار جوان، خودجوش، گمنام و بیادعا در سراسر کشور، وظیفه ائمهجمعه، ارتباط با این گروهها و حمایت از آنان: شرکت در خدمات اجتماعی، همچون کمک به مردم در حوادث طبیعی و در مقابله با کرونا و جمعآوری کمکهای مؤمنانه برای نیازمندان جزو کارهای لازم امامان جمعه است که بعضی از ائمهجمعه نیز انصافاً در این زمینه خوش درخشیدهاند ... ما طرفدار عدالت هستیم و پرچم آن را بلند کردهایم اما تحقق عدالت بدون کمک به طبقه محروم و مستضعف معنا ندارد ... ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
پرهیز از ورود در فعالیتهای اقتصادی توسط ائمه جمعه: از فعالیت اقتصادی حتی بهعنوان تأمین هزینههای نماز جمعه باید اجتناب شود چرا که آثار منفی ورود بعضی از آقایان محترم به این فعالیتها، هنوز هم دامنگیر نظام اسلامی است. اداره تشکیلات روحانیت و حوزههای علمیه، همواره مردمی: حوزههای علمیه، مراجع و فضلای حوزه، وابسته به مردم هستند و احتیاجی به دولتها و قدرتها ندارند و این یک افتخار و امتیاز است. به همین علت است که حوزههای علمیه در قضایای مختلف توانستهاند بدون رودربایستی با دولتها در کنار مردم بایستند. بنابراین نمازجمعه نیز باید به همین شکل و با کمکهای مردمی اداره شود. ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
خطبه نمازجمعه و خطیب، سخنگوی انقلاب اسلامی و تبیینکننده و مطالبهگر مبانی انقلاب: هنر بزرگ خطیب جمعه این باشد که مفاهیم معرفتی و انقلابی همچون مسئله بسیار مهم عدالت، استقلال، حمایت از مستضعفین و پیروی از شریعت را متناسب با نیازهای روز و با ادبیات جدید بازتولید کند.خطبهها باید پُر مغز، آموزنده و پاسخگوی سؤالات عمومی باشد: ادبیات خطبه باید گرم، صمیمی، اتحادآفرین، امیدبخش، بصیرتافزا و آرامشبخش به مردم باشد نه آنکه موجب اضطراب، حاشیهسازی، تلاطم روحی، بدبینی به وضع کنونی و آینده شود و برای هجمه معاندان نیز دستاویز ایجاد کند. ۵ /مرداد/ ۱۴۰۱
انقلاب اسلامى و ملت ایران، علىرغم میل قدرتهاى جهانخوار، براى ملتها الگو شدهاند؛ الگویى زنده و آموزنده. اینکه شما مىبینید در کشورهایى که دهها سال در قفس تنگ توهمات حزبى و ستم قومى گرفتار بودند، ملتها - مخصوصاً ملتهاى مسلمان و همچنین ملتهاى مظلوم بسیارى از کشورهاى دیگر - احساس هویت و شخصیت مىکنند و حرفشان را مىزنند و حقشان را مطالبه مىکنند، این به برکت استقامت ملت ایران است. از روزى که ما شروع کردیم، تا روزى که ملتهاى دنیا الگو و نسخهى ما را تکرار کردند، ده سال و بیشتر طول کشیده است. آنچه که در دنیا مشاهده مىشود، الگوى مقاومت ملت ایران است. ۱۳۶۹/۰۳/۰۳
امریکا و اذنابش خوب فهمیدهاند که با حاکمیت و شیوع دین و معرفت دینی، نخواهند توانست نظام سلطهی عالمی و جهانی را حفظ کنند. راه موفقیت امریکا و دیگر قدرتها و مرتجعان و حکام ظالم و حلقههای زنجیرهی سلطهی جهانی این است که مردم از دین و معرفت و ایمان دینی عاری بشوند؛ بیبندوبار، بیایمان، بیعقیده، بیتعصب و بیغیرت دینی بشوند. مردم و ملتها را اینطور میپسندند. لذا وقتی میبینند از کانونی مثل ایران اسلامی، ایمان و عمل و جهاد تراوش میشود و به همهجا پر میکشد، بشدت با آن مبارزه میکنند. امروز همهی قدرتهای مستکبر و ظالم و شیطانی، با اسلام و ایران اسلامی - به عنوان کانون اسلام - مخالفند. ما در چنین وضعیتی، باید با همهی وجود و امکانات، دودستی و محکم به اسلام و وحدت اسلامی بچسبیم و آن را حفظ کنیم.۱۳۶۹/۰۳/۰۴
برادران عزیز ما از پیروان مکتب اهلبیت(علیهمالسّلام)! در هرجای دنیا که هستید، این دو نکته را هرگز فراموش نکنید: اول، تعارف و ارتباط و وصل و خبرگیری از هم و اطلاع از نظرات هم و کمک به یکدیگر. (...) آن نکتهی دوم، همین ایجاد وحدت و مهربانی با فرق دیگر اسلامی است. نگذارید دشمن سوء استفاده کند. نگذارید دشمن به دست برادران، آنها را ضعیف کند و از بین ببرد؛ «و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم»(۱). در دنیای اسلام، همه را برادر بدانید. امروز مجموعهی اسلام، از سوی دشمنان مورد تهدید است. امروز از سوی قدرتهای استکبار جهانی، اصل دین مورد فشار و تهدید است. ۱۳۶۹/۰۳/۰۴ ۱ ) سوره مبارکه الأنفال آیه 46
این مردمی که در هر شهری هستند، اجزای اصلی نظام و تعیینکننده میباشند. اگر خدای نکرده جنگی بشود، اینها هستند که باید بیایند دفاع کنند. اگر سازندگی باشد، اینها هستند که در سازندگی باید شرکت کنند. اگر حمایت از حرکتی باشد، به وسیلهی اینها باید انجام بگیرد. اگر خنثی کردن توطئهی دشمن باشد، به وسیلهی اینها باید انجام بگیرد. دشمن هم که میخواهد کاری انجام بدهد، چون از کودتای نظامی و تهاجم خارجی مأیوس است، به فکر کار کردن روی ذهن همین مردم میافتد ... نمازهای جمعه در هرجایی از نقاط کشور، بَهر و بخشی از کار دستگاه رهبری این کشور را انجام میدهند، مردم را توجیه میکنند، به استقامت در راه وادار مینمایند، از اشتباهات دور نگه میدارند، ذهن مردم را با معارفِ لازم آشنا میکنند، دشمنان را نسبت به نفوذ در اذهان مردم مأیوس میکنند، از اینکه دشمن بتواند روی مردم اثر سوء بگذارد، مانع میشوند و مردم را به حرکت و تلاش در مجموعهی کلی نظام وادار میکنند. وقتی نظام مردمی است، همهی مردم باید حرکت کنند، تا نظام راه بیفتد؛ و الّا اگر عدهیی از مردم حرکت نکردند، حرکت نظام، کُند خواهد شد.۱۳۶۹/۰۳/۰۷
دنیا امروز متوجه ملت ایران است. ما ملت ایران باید بتوانیم در پرتو تعالیم اسلام، با تمسک به اسلام و قرآن و در جهت رهنمودهای امام بزرگوار راحلمان، بهسمت هدفهای متعالی این انقلاب، حرکتمان را با شتاب هرچه بیشتر ادامه بدهیم. یک لحظه توقف جایز نیست. ما باید بدانیم دشمنان زخم خورده - آنهایی که امیدوار بودند اسلام از دنیا محو بشود و علیرغم خواست آنان، اسلام روزبهروز در دنیا عالمگیرتر شده است - همچنان در کمینند تا ما یک لحظه غفلت کنیم. لذا غفلت برای ما حرام است. ملت ایران، با قدرت و استقامت و توکل به خدا و اتحاد کامل و شرکت در سازندگی عمومی کشور و با آگاهی و هوشیاری خود، باید دشمنان - یعنی امریکا و ارتجاع و زخمخوردگان - را از دستاندازی به این انقلاب و به کشور عزیزمان مأیوس کند. استکبار جهانی از ملت ایران میترسد؛ مثل همهی بدکاران و راهزنانی که از انسانهای شجاع و آگاه میترسند.
دشمنانی که هنوز درصددند نسبت به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، نیات خصمانه و شومشان را اعمال بکنند، چشم امید به اختلافات بستهاند. آنها از وحدت و یکپارچگیِ شما مردم میترسند؛ این را متوجه باشید. ملت ایران، به هیچ قیمت نباید وحدت و یکپارچگی خودش را از دست بدهد. مسؤولان باید متوجه باشند که با این یکپارچگی عظیم، چگونه باید رفتار کرد ... ۱۳۶۹/۰۳/۱۴
اولین اثری که این انقلاب گذاشت، این بود که بنای صدوپنجاه سالهی استعمار در سطح عالم را با خاک یکسان کرد. کدام بنا را؟ استعمار صدوپنجاه سال زحمت کشیده بود، تا روحیهی مسلمانان را خُرد کند. مسلمان در دنیا، از قِبَل مسلمان بودن خودش، احساس شخصیتی نمیکرد. کدامیک از شماها دیدید یا شنیدید که در دوران طاغوت، کسی در نقطهیی از عالم - در اروپا، در امریکا، در نقاط دوردست - گردنش را بالا بگیرد و با افتخار بگوید: «من مسلمانم»؟ آن روز هم مسلمانی افتخار بود، اما کسی این را احساس نمیکرد. روحیهها را خُرد کرده بودند. انقلاب آمد، این واقعیت را دگرگون کرد. مسلمانان در همه جای دنیا، احساس هویت اسلامی کردند و روحیه گرفتند. برای همین است که ما میگوییم این حرکت انقلابی، ضربهی خودش را به ابرقدرتها زده است و کاری از آنها بر نمیآید.۱۳۶۹/۰۳/۱۵
اینها روحیه است که شما و انقلاب شما و امام شما و این جنگ پُربرکت شما، به همهى مسلمانان عالم داد. مقاومت و قیام و روحیهى پولادین و سخن حق و مشت گرهکردهى شما، مسلمانان دنیا را زنده کرد. استکبار نمىتواند این را علاج کند. ما ضربه و شکست را بر امریکا و استکبار وارد کردیم. امام(ره) این بذر را پاشید. چه کار مىتوانند بکنند؟ براى همین است که استکبار، در مقابل ملت ایران، دستپاچه است.۱۳۶۹/۰۳/۱۵
دشمن تبلیغ میکند که با رفتن امام، دوران امام تمام شد! دشمن غلط میکند. ما هم گفتیم، اعلامیه دادیم، حرف زدیم، همهی مردم هم اثبات کردند که نخیر، دوران امام، با رفتن جسمانی و ظاهری ایشان تمام نشد و نخواهد شد. این ثابت شد؛ اما این دشمن است که میگوید. مبادا یک عده دوست نادان در داخل کشور، به عنوان دلسوزی، به عقل ناقص خودشان چیزی را در گوشهیی نشان کنند که خیال نمایند این با خط امام و انقلاب نمیسازد و شیون سر بدهند که دوران امام تمام شد. اگر چنین سخنی - ولو با اشاره - از زبان کسی صادر بشود، دشمن شاد خواهد شد؛ مواظب باشید. ۱۳۶۹/۰۳/۱۵
ملت اسلام، بیش از یک میلیارد نفوس در دنیا دارد. کشورهایی در آسیا، در خاورمیانه، در آفریقا، با عنوان اسلامی وجود دارد. شخصیتهای برجسته، دانشمندان، متفکران و فیلسوفان در میان مسلمانانِ همه جای دنیا هستند. این جمعیتِ بیش از یک میلیاردی که بیش از یکپنجم نفوس دنیا را دارند اگر بخواهند به قدر نفوس خودشان، در حوادث دنیا اثر بگذارند، معنایش این است که یکپنجم همهی حوادث عالم، با ارادهی مسلمین انجام بگیرد. چیز خیلی مهم و عظیمی است. دین اسلام هم برخلاف بعضی از ادیان دیگر، مردم را به تصمیمگیری، حضور در صحنه، کار داشتن به کار سیاست و ملکداری و اداره و اینطور امور تشویق میکند. این دین، دین زندگی و حکومت و سیاست است. مثل ادیان دیگر نیست که دوری از سیاست و صحنهی زندگی و فعالیتهای گوناگون و امثال اینها را، جزو اصول خودشان بدانند.۱۳۶۹/۰۳/۱۵
ابرقدرتها، چه کار میخواهند بکنند؟ اینکه امریکا و همدستانش هر گاهی یک بار، با یک تهدید حقیقتاً مضحک و خندهآور سعی میکنند که این کوه استوار - یعنی ملت ایران - را از میدان خارج کنند، چرا اثر نمیکند؟ برای خاطر اینکه هر تهدیدی نسبت به جمهوری اسلامی و مسؤولان آن، برای استکبار دیگر فایدهیی نخواهد داشت. چهطور میتوانند روحیهی مسلمانان را که با انقلاب ما به آنها برگشته، دوباره از آنها بگیرند؟ صدوپنجاه سال دیگر کار لازم دارند. مسلمانان انگلیس، چه موقع به خودشان قدرت و جرأت میدادند که هزار هزار به خیابانها بیایند و سخن حق خودشان را با صدای بلند بیان کنند؟ یک دختربچهی مسلمان، چه موقع جرأت میکرد که در قلب دنیای کفر و فساد، داعیهی مسلمانی و حجاب مسلمانی داشته باشد؟ ۱۳۶۹/۰۳/۱۵
حضرت آیت الله امام خامنه ای: آزادى فكر و بيان يكى از ارزشهاى انقلاب بود.
حضرت آیت الله امام خامنه ای: اساس مسئله براى يك ملت، استقلال و آزادى است.
فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید علی امرایی
شـهادت : 1394/4/1 سوریه - دمشق-درعا توسط تروریست های تکفیری
به خاطر آرامش دل حضرت زهرا(ص) و امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) و امام حسن(ع) و حضرت عباس (ع) به سوریه رفتم تا به حضرت زینب(س) ثابت کنم که «کلنا عباسک یا زینب»
همانند خوابی که دیدم که امام حسین(ع) از ضریح بیرون آمد و گفت تو هم مال این دنیا نیستی و در آخر هم من روسیاه را خرید پس گریه و زاری معنا ندارد چون به وصال عشقم رسیدم.
یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
عابس بن ابى شبيب شاكرى
عابِس بن ابیشَبیب شاکِری یا عابس بن شبیب شاکری، (شهادت 61ق)، از اصحاب امام حسین(ع) و شهیدان کربلا و اهل قبیله بنیشاکر از قبیله هَمْدان. او از مشاهیر کوفه بود و گفتهاند در سخنوری و خطابه توانایی بسیاری داشته و اهل تهجد و عبادت بوده است.
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ» همانا کسانیکه کفر ورزیده اند، برای آنها یکسان است که هشدارشان دهی یا هشدارشان ندهی. آنها ایمان نخواهند آورد. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۶:
قرآن، بعد از متّقین، کفّار را معرّفی میکند. آنها که در گمراهی و کتمانِ حق، چنان سرسخت هستند که حاضر به پذیرش آیات الهی نیستند.
«کفر»، بهمعنای پوشاندن و نادیدهگرفتن است.
به کشاورز و شب، کافر میگویند. چون کشاورز دانه و هسته را زیر خاک میپوشاند و شب فضا را در برمیگیرد.
کفران نعمت نیز بهمعنی نادیدهگرفتن آن است.
شخص منکر دین، بهسبب اینکه حقایق و آیات الهی را کتمان میکند و یا نادیده میگیرد، کافر خوانده شده است.
چنانکه گروهی از آن کافران معاند، در برابر دعوت پیامبران، زبان قال و حالشان این بود: «سَواءٌ عَلَیْنا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَکُنْ مِنَ الْواعِظِینَ» (شعراء، ۱۳۶)، جواب قوم هود در برابر آن حضرت، برای ما وعظ و نصیحت تو اثری ندارد، فرقی ندارد که پند دهی یا از نصیحتدهندگان نباشی.
اگر زمینۀ مساعد و مناسب نباشد، دعوت انبیاء نیز مؤثّر واقع نمیشود.
باران که در لطافت طبعش، خلاف نیست ------- در باغ لاله روید و در شورهزار، خَس پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۶:
۱. لجاجت و عناد و تعصّب جاهلانه، انسان را جمادگونه میکند. «سَواءٌ عَلَیْهِمْ»
۲. روش تبلیغ برای کفّار، انذار است. اگر انذار و هشدار در انسان اثر نکند، بشارت و وعدهها نیز اثر نخواهند کرد. «سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ»
۳. انتظار ایمانآوردنِ همۀ مردم را نداشته باشید.
در آیۀ ۱۰۳ سورۀ یوسف میفرماید: «و ما اکثر النّاس و لو حَرصتَ بمؤمنین» هر چند آرزومند و حریص باشی، بسیاری از مردم ایمان نخواهند آورد.» «لا یُؤْمِنُونَ» تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۷ - تفسیر نور:
«خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ» خداوند بر دلها و بر گوش آنان مهر زده است و در برابر چشمانشان پردهای است و برای آنان عذابی بزرگ است. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۷:
مُهر بدبختی که خداوند بر دل کفّار میزند، کیفر لجاجتهای آنان است.
چنانکه می خوانیم: «یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ» «مؤمن، ۳۵» خدا بر دل افراد متکبّر و ستمپیشه، مهر میزند.
و در آیۀ ۲۳ سورۀ جاثیه نیز میخوانیم: خداوند بر دل کسانیکه با علم و آگاهی به سراغ هواپرستی میروند، مهر میزند.
بنابراین مهر الهی نتیجۀ انتخاب بدِ خود انسان است، نهآنکه یک عمل قهری و جبری از طرف خدا باشد.
مراد از قلب در قرآن، روح و مرکز ادراکات است. انواع قلب از دیدگاه قرآن:
سهنوع قلب را قرآن معرّفی میکند: قلب سلیم، قلب منیب و قلب مریض. ویژگیهای قلب سلیم:
الف: قلبی که در آن جز خدا نیست. «لیس فیه احد سواه» «نور الثقلین، ج ۴، ص ۵۷»
ب: قلبی که پیرو راهنمای حقّ، توبهکننده از گناه و تسلیم حق باشد. «نهجالبلاغه، خطبه ۲۱۴»
ج: قلبی که از حبّ دنیا، سالم باشد. «تفسیر صافی»
د: قلبی که با یاد خدا، آرام میگیرد. «فتح، ۴»
ه: قلبی که در برابر خداوند، خاشع است. «حدید، ۱۶»
البتّه قلب مؤمن، هم با یاد خداوند آرام میگیرد و هم از قهر او میترسد. «إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» «انفال، ۲» همانند کودکی که هم به والدین آرام میگیرد و هم از آنان حساب میبرد. ویژگیهای قلب مریض:
الف: قلبی که از خدا غافل است و لایق رهبری نیست. «لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ» «کهف، ۲۸»
ب: دلی که دنبال فتنه و دستاویز میگردد. «فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ» «آل عمران، ۷»
ج: دلی که قساوت دارد. «جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً» «مائده، ۱۳»
د: دلی که زنگ گرفته است. «بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ» «مطففین، ۱۴»
ه: دلی که مهر خورده است. «طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ» «نساء، ۱۵۵» ویژگی قلب منیب:
قلب منیب، آن است که بعد از توجّه به انحراف و خلاف، توبه و انابه کرده و بهسوی خدا باز گردد. ویژگی بارز آن تغییر حالات در رفتار و گفتار انسان است. صفات قلب کفّار در آیات قرآن:
خداوند در آیات قرآنی، ۹ صفت برای قلب کفّار بیان کرده است:
قلب انسان، متغیّر است. لذا مؤمنان این چنین دعا میکنند: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا» «آل عمران، ۸» خدایا! دلهای ما را بعد از آنکه هدایت نمودی، منحرف مساز.
امام صادق علیهالسّلام میفرمودند: این جمله (آیه) را زیاد بگویید و خود را از انحرافات در امان ندانید. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۱۹» پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۷:
۲. کفر و الحاد، سبب مهر خوردن دلها و گوشهاست. «الَّذِینَ کَفَرُوا» «خَتَمَ اللَّهُ»
۳. در اثر کفر، امتیازات اساسی انسان (درک حقایق و واقعیّات) سلب میشود. «الَّذِینَ کَفَرُوا» «خَتَمَ اللَّهُ»
۴. کیفر الهی، متناسب با عمل ماست. «الَّذِینَ کَفَرُوا» «خَتَمَ اللَّهُ»
جزای کسیکه حق را فهمید و بر آن سرپوش گذاشت، آن است که خدا هم بر چشم، گوش، روح و فکرش سرپوش گذارد. در واقع انسان، خود عامل بدبختی خویش را فراهم میکند.
امام رضا علیهالسّلام فرمود: مُهرخوردن، عقوبت کفر آنهاست. «تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۲۷» تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۸ - تفسیر نور:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ» و گروهی از مردم کسانی هستند که میگویند: به خدا و روز قیامت ایمان آوردهایم، درحالیکه مؤمن نیستند. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۸:
در آغاز این سوره، برای معرّفی مؤمنان چهار آیه و برای شناسایی کفّار دو آیه آمده است.
در این آیه و آیات بعد که شمار آن سیزده آیه است، گروه سومی را معرّفی میکند که منافق هستند.
اینان نه ایمان گروه اوّل را دارند و نه جرأت و جسارت گروه دوم را در ابراز کفر.
منافق، همانند موش صحرایی است که برای لانهاش دو راه فرار قرار میدهد، یکی از آن دو را باز میگذارد و از آن رفت و آمد میکند و دیگری را بسته نگه میدارد. هر گاه احساس خطر کند با سر خود راه بسته را باز کرده و میگریزد.
نام سوراخ مخفی موش «نافقاء» است که کلمۀ منافق نیز از همین واژه گرفته شده است. «قاموس و مفردات»
نفاق، دارای معنای گستردهای است که هر کس زبان و عملش هماهنگ نباشد، سهمی از نفاق دارد. در حدیث میخوانیم: اگر به امانت خیانت کردیم و در گفتار دروغ گفتیم و به وعدههای خود عمل نکردیم، منافق هستیم گرچه اهل نماز و روزه باشیم. «سفینة البحار، ج ۲، ص ۶۰۵»
نفاق، نوعی دروغِ عملی و اعتقادی است و ریاکاری نیز نوعی نفاق است. «تفسیر نمونه» پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۸:
۱. ایمان، یک مسئلۀ قلبی است و به اظهارات انسان بستگی ندارد. «ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ»
۲. اساس ایمان، ایمان به مبدأ و معاد است. «آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ»
۳. خداوند از درون انسان، آگاه است. «وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ» تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹ - تفسیر نور:
«یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ» (منافقان به پندار خود) با خداوند و مؤمنان نیرنگ میکنند، درحالیکه جز خودشان را فریب نمیدهند، امّا نمیفهمند! نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۹:
«شعور» از ریشۀ «شَعر» بهمعنای مو میباشد.
کسیکه دارای فهم دقیق و موشکافانه باشد، اهل درک و شعور است.
بنابراین منافق گمان میکند که دیگران را فریب میدهد؛ زیرا درک درست ندارد. «ما یَشْعُرُونَ» مراد از حیله و مکر منافقان با خدا چیست؟
یا مراد خدعه و نیرنگ آنان با احکام خدا و دین الهی است که آن را مورد تمسخر و بازیچه قرار میدهند.
یا بهمعنای فریبکاری نسبتبه پیامبر خداست؛ یعنی همانگونه که اطاعت و بیعت با رسول خدا، اطاعت و بیعت با خداست، خدعه با رسول خدا به منزلۀ خدعه با خدا میباشد.
«مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» هر کس از رسول پیروی کند، قطعاً از خدا پیروی کرده است.( نساء، ۸۰) «إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ» کسانیکه با تو بیعت کنند، همانا با خدا بیعت نمودهاند. فتح، ۱.
که روشن است این گونه فریبکاری و نیرنگبازی با دین، خدعه و نیرنگ نسبت به خود است.
چنانکه اگر پزشک، دستور مصرفِ دارویی را بدهد و بیمار به دروغ بگوید که آنها را مصرف کردهام، به گمان خودش پزشک را فریب داده و در حقیقت خود را فریب داده است و فریب پزشک، فریب خود اوست.
برخورد اسلام با منافق، همانند برخورد منافق با اسلام است.
او در ظاهر اسلام میآورد، اسلام نیز او را در ظاهر مسلمان میشناسد. او در دل ایمان ندارد و کافر است، خداوند نیز در قیامت او را با کافران محشور میکند.
در روایتی از پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله میخوانیم: ریاکاری، خدعه با خداوند است. «تفسیر نورالثّقلین»
قرآن، بازتاب کار نیک و بد انسان را برای خود او میداند؛ چنانکه در این آیه میفرماید: خدعه با دین، خدعه با خود است نه خدا.
و در جای دیگر میفرماید: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» ( اسراء، ۷) اگر نیکی کنید، به خود نیکی کردهاید و اگر بدی کنید، باز هم به خود.
و یا در جای دیگر میفرماید: «وَ لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ» «فاطر، ۴۳» نیرنگ بد، جز سازندهاش را فرا نگیرد. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۹:
۱. حیلهگری، نشانۀ نفاق است. «یُخادِعُونَ اللَّهَ»
۲. منافق، همواره در فکر ضربهزدن است. «یُخادِعُونَ» (کلمۀ «خدعه» بهمعنای پنهانکردن امری و اظهار نمودن امر دیگر، بهمنظور ضربه زدن است.). «تفسیر راهنما»
۳. آثار نیرنگ، به صاحب نیرنگ برمیگردد. «وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ»
۴. منافق، بیشعور است و نمیفهمد که طرف حساب او خداوندی است که همۀ اسرار درون او را میداند «یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ» (غافر، ۱۹) و در قیامت نیز از کار او پرده برمیدارد. «یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ» (طارق، ۹) «وَ ما یَشْعُرُونَ»
جملۀ «و ما یشعرون» را دوگونه میتوان معنا نمود: یکی آنکه شعور ندارند که خدا اسرارشان را میداند و دیگری اینکه شعور ندارند که در حقیقت به خود ضربه میزنند.
۶. خدعه و حیله، نشانۀ عقل و شعور نیست. «یُخادِعُونَ» «ما یَشْعُرُونَ»
در روایات میخوانیم: عقل واقعی آن است که توسط آن، انسان خداوند را بندگی نماید. تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰ - تفسیر نور:
«فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ» در دلهای منافقان، بیماری است پس خداوند بیماری آنان را بیافزاید. و برای ایشان عذابی دردناک است، بهسزای آنکه دروغ میگویند. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۰:
بیماری، گاهی مربوط به جسم است، نظیر آیۀ ۱۸۵ سورۀ بقره «وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً» که دربارۀ احکام روزۀ بیماران میباشد.
و گاهی مربوط به روح، نظیر این آیۀ «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» که دربارۀ بیماری نفاق میباشد.
هر چه آب در آن بیشتر وارد شود، فسادش بیشتر شده و بوی نامطبوع و آلودگی آن افزایش مییابد.
نفاق، همچون مرداری است که اگر در روح و دل انسان باقی بماند، هر آیه و حکمی که از طرف خداوند نازل شود، بهجای تسلیمشدن در برابر آن، دست به تظاهر و ریاکاری میزند و یک گام بر نفاق خود میافزاید.
این روح مریض، تمام افکار و اعمال او را، ریاکارانه و منافقانه میکند و این نوعی افزایش بیماری است. «فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً» شاید جملۀ «فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً» نفرین باشد. نظیر «قاتَلَهُمُ اللَّهُ» یعنی اکنون که در دل بیماری دارند، خدا بیماری آنان را اضافه کند. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۰:
۱. نفاق، یک مرض روحی و منافق بیمار است. همانطور که بیمار، نه سالم است و نه مرده، منافق هم، نه مؤمن است و نه کافر. «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»
۲. اصلِ انسان، دل و روح اوست. «فَزادَهُمُ اللَّهُ»
حق این بود که بگوید «فزادها اللَّه مرضاً» یعنی در دل آنان مرض بود، خداوند مرض دلها را زیاد نمود ولی فرمود: مرض خود آنان را زیاد نمود.
پس قلب انسان، به منزلۀ تمام انسان است؛ زیرا اگر روح و قلب منحرف شود، آثارش در سخن و عمل هویداست. «تفسیر راهنما»
۳. نفاق، رشد سرطانی دارد. «فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً»
در قرآن، آیاتی را میخوانیم که در آن اوصاف پسندیدهای همچون: علم، هدایت و ایمان، قابل افزایش معرّفی شده است.
همانند: «زِدْنِی عِلْماً» (طه، ۱۱۴) و «زادَتْهُمْ إِیماناً» (انفال، ۲) و «زادَهُمْ هُدیً» ( محمد، ۱۷) همچنین برخی از امراض و اوصاف ناپسند مانند: رجس، نفرت، ترس و خسارت نیز قابل ازدیاد دانسته شده اند. ۹ همانند: «فَزادَتْهُمْ رِجْساً» (توبه، ۱۲۵) و «زادَهُمْ نُفُوراً» (فرقان، ۶۰) و «ما زادُوکُمْ إِلَّا خَبالًا» (توبه، ۴۷) و «وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً» (اسراء، ۸۲)
با توجّه به آیات مذکور، معلوم میشود که سنّت خداوند، آزادی دادن به هر دو گروه خیر و شر است. «کُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ» ( اسراء، ۲۰)
۴. زمینههای عزّت و سقوط را، خود انسان در خود به وجود میآورد. «لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ»
۵. دروغگویی، از روشهای متداول منافقان است. «کانُوا یَکْذِبُونَ» تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱ - تفسیر نور:
«وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ» هر گاه به آنان (منافقان) گفته شود در زمین فساد نکنید، میگویند: همانا ما اصلاحگریم. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۱:
۱. گرچه منافقان پندپذیر و نصیحتخواه نیستند، ولی بهتر است با آنها سخن گفت و نهی از منکر کرد. «قِیلَ لَهُمْ»
۲. نفاق، عامل فساد است. «لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ»
۳. منافق چندچهرهبودن خود را مردمداری و اصلاحطلبی میداند. «إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ»
۴. منافق، فقط خود را اصلاحطلب معرّفی میکند. «إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ» (ممکن است کسی در حدّ اعلای بیماری روحی باشد، ولی خیال کند که سالم است.)
۵. منافق با ستایش نابهجا از خود، در صدد تحمیق مردم و توجیه خلافکاریهای خویش است. «إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ» تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲ - تفسیر نور:
«أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ» آگاه باشید! همانا آنان خود اهل فسادند، ولی نمیفهمند. نکتههای سورۀ بقره - آیه ۱۲:
در یک بررسی اجمالی از آیات قرآن درمییابیم که نفاق، آثار و عوارض سویی در روح، روان، رفتار و کردار شخص منافق ایجاد میکند که او را در دنیا و قیامت گرفتار میسازد. وصف قرآن دربارۀ منافقان:
به سبب دروغهایی که میبافند «بِما کانُوا یَکْذِبُونَ» (بقره، ۱۰)، در کفر پایدار میشوند «بِما کانُوا یَکْفُرُونَ» (انعام، ۷۰) و هدایت نمییابند. «ما کانُوا مُهْتَدِینَ» (بقره، ۱۶)
چون اعتقاد قلبی ندارند، وحشت و اضطراب «حَذَرَ الْمَوْتِ» (بقره، ۱۹) و عذابی دردناک دارند. «وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» (بقره، ۱۰) پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲:
۱. مسلمانان باید به ترفند و شعارهای بهظاهر زیبای منافقان، آگاه شوند. «أَلا»
۲. بلندپروازی و خیالپردازی مغرورانۀ منافق، باید شکسته شود. «إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ»
۳. منافقان دائماً در حال فساد هستند. «الْمُفْسِدُونَ»
۴. زرنگی اگر در مسیر حق نباشد، بیشعوری است. «لا یَشْعُرُونَ» تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳ - تفسیر نور:
«وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لکِنْ لا یَعْلَمُونَ» و چون به آنان گفته شود، شما نیز همانگونه که (سایر) مردم ایمان آوردهاند ایمان آورید، (آنها با تکبّر و غرور) گویند: آیا ما نیز همانند سادهاندیشان و سبکمغزان، ایمان بیاوریم؟! آگاه باشید! آنان خود بیخردند، ولی نمیدانند. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۳:
۱. ارشاد و دعوت اولیای خدا، در منافقان بیاثر است. «قِیلَ» «أَ نُؤْمِنُ»
۲. منافقان، روحیّۀ امتیازطلبی و خودبرتربینی دارند. «أَ نُؤْمِنُ»
۳. تحقیر مؤمنان، از شیوههای منافقان است. «کَما آمَنَ السُّفَهاءُ» (ایمان داشتن و تسلیم خدا بودن، در نظر منافقان سبکمغزی است.)
۴. مسلمانان باید هوشیار باشند تا فریب ظواهر را نخورند. «أَلا»
۵. در فرهنگ قرآن، تسلیم حق نشدن، سفاهت است. «إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ»
۶. باید غرور متکبّرانۀ منافق، شکسته و با آن مقابلهبهمثل شود. «إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ»
۷. افشای چهرۀ دروغین منافق، برای جامعۀ اسلامی ضروری است. «هُمُ السُّفَهاءُ»
۸. بدتر و دردآورتر از هر دردی، جهل به آن درد است. «لکِنْ لا یَعْلَمُونَ» تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴ - تفسیر نور:
«وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلی شَیاطِینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ» و چون با اهل ایمان ملاقات کنند گویند: ما (نیز همانند شما) ایمان آوردهایم. ولی هر گاه با (همفکران) شیطانصفت خود خلوت کنند، میگویند: ما با شما هستیم، ما فقط (اهل ایمان را) مسخره میکنیم. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۴:
«شیطان» از «شَطَن» بهمعنای دورشده از خیر است که به هر کس القای انحراف کند، اطلاق شده و به انسانهای بدکار و دور از حق نیز گفته میشود. «مفردات راغب» پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۴:
۱. منافق، نان را به نرخ روز میخورد. «قالُوا آمَنَّا» «قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ»
۲. به هر اظهار ایمان، نباید اعتماد قطعی کرد و باید مواظب عوامل نفوذی بود. «قالُوا آمَنَّا»
۳. منافق، شهامتِ صداقت ندارد و از مؤمنان ترس و هراس دارد. «خَلَوْا» تماس و ارتباط منافقان با مؤمنان، آشکار و علنی است ولی تماس آنان با کفّار یا سران و رهبران خود، سرّی و محرمانه، در نهان و خلوت صورت میگیرد.
۴. دوستان منافقان، شیطانصفت هستند. «شَیاطِینِهِمْ»
۵. کفّار و منافقان با همدیگر ارتباط تشکیلاتی دارند و منافقان از آنان خطّ فکری میگیرند. «شَیاطِینِهِمْ»
۶. اظهار ایمان از سوی منافق موقّتی است، ولی کفر او پایدار و ثابت است. «آمَنَّا، إِنَّا مَعَکُمْ» (ایمان، با جملۀ فعلیّه و کفر با جملۀ اسمیّه آمده و جملۀ اسمیّه نشانۀ دوام و ثبوت است.)
۷. منافقان با کافران نهتنها هم فکر هستند، بلکه کمککار هم نیز هستند. «إِنَّا مَعَکُمْ» (کلمۀ «مع»، در جایی بهکار میرود که علاوهبر همفکری، همکاری نیز باشد.)
۸. منافقان، مؤمنان را به استهزا میگیرند. «إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ» تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵ - تفسیر نور:
«اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ» خداوند آنان را به استهزا میگیرد و آنان را در طغیانشان مهلت میدهد تا سرگردان شوند. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۵:
کلمۀ «یَعْمَهُونَ» از «عمه» مثل «عمی» میباشد، لکن «عمی» کوری ظاهری را گویند و «عمه» کوری باطنی است. «تفسیر کشّاف»
امام رضا علیهالسّلام در تفسیر این آیه میفرماید: خداوند، اهل مکر و خدعه و استهزا نیست، لکن جزای مکر و استهزای آنان را میدهد. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۰»
همچنانکه آنان را در طغیان و سرکشی خودشان، رها میکند تا سردرگم و غرق شوند.
و چه سزایی سختتر از قساوت قلب و تسلّط شیطان و وسوسههای او، میل به گناه و بیرغبتی به عبادت، همراهی و همکاری با افراد نااهل و سرگرمی به دنیا و غفلت از حق که منافقان به آن گرفتار میآیند.
منافقان، دوگانه رفتار میکنند و لذا با آنها نیز دو گونه برخورد میشود در دنیا احکام مسلمانان را دارند و در آخرت کیفر کفّار را میبینند. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۵:
۱. کیفرهای الهی، متناسب با گناهان است. در برابر «إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ»، «اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ» آمده است.
۲. منافقان با خدا طرف هستند؛ نه با مؤمنان. (آنها مؤمنان را مسخره میکنند، ولی خدا به حمایت آمده و پاسخ مسخرۀ آنان را خودش میدهد) «اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ»
۳. استهزا، اگر بهعنوان پاسخ باشد مانعی ندارد. نظیر تکبّر در مقابل متکبّر. «اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ»
۴. از مهلت دادن و زیادهبخشیهای خداوند، نباید مغرور شد. «یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ»
۵. سرکشی و طغیان، زمینهای برای سردرگمیهاست. «فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ» تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶ - تفسیر نور:
«أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما کانُوا مُهْتَدِینَ» آنان کسانی هستند که بهبهای (از دست دادن) هدایت، خریدار ضلالت و گمراهی شدند. امّا این داد و ستد، سودشان نبخشید و در شمارِ هدایتیافتگان در نیامدند. (و یا به اهداف خود راهی نیافتند.) نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶:
منافقان، صاحب هدایتی نبودند که آن را از دست بدهند. پس شاید مراد آیه این است که زمینههای فطری و عوامل هدایت را از دست دادند.
همچنانکه در آیات دیگر میخوانیم:
«اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالْإِیْمانِ» (آل عمران، ۱۷۷) گروهی ایمان را با کفر معامله کردند.
و یا «اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ» (بقره، ۸۶) آخرت را با زندگی دنیوی معامله نمودند.
و یا «وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ» (بقره، ۱۷۵) آمرزش و عفو الهی را با قهر و عذاب او معامله نمودند.
یعنی استعداد ایمان و دریافت پاداش و مغفرت را با اعمال خود از بین بردند.
عاقبت، نور الهی دود شد -------- فطرت حقجوی او، نمرود شد پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶:
۱. منافق، سود و زیان خود را نمیشناسد و لذا هدایت را با ضلالت معامله میکند. «اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی»
۲. انسان، آزاد و انتخابگر است؛ چون داد و ستد، نیاز به اراده و تصمیم دارد. «اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ»
۳. دنیا همچون بازار است و مردمان، معاملهگر و مورد معامله، اعمال و انتخابهای ماست. «اشْتَرَوُا» «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ»
۴. عاقبتِ مؤمن، هدایت «عَلی هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ» و سرانجام منافق، انحراف است. «ما کانُوا مُهْتَدِینَ»
۵. منافقان به اهداف خود راهی نمییابند. «ما کانُوا مُهْتَدِینَ»
آن کسانی که میخواهند در یک کشور یا جامعهای نفوذ پیدا کنند #فرهنگ آن جامعه را در مشت خود بگیرند و فرهنگ خود را به آنها تحمیل نمایند، یکی از کارهایشان، معمولاً متزلزل کردن بنیان #خانواده است. کما اینکه در خیلی از کشورها این کار را متأسفانه انجام دادهاند. مردها را بیمسئولیت و زنها را بد اخلاق کردهاند. رهبر انقلاب؛ ۷۶/۱۲/۱۸
حضرت آیت الله امام خامنه ای: صدام خبیث به پشتوانه کدام قدرت، یک چنین جنایات صریحی را بیپروا انجام میداد؟ چه کسانی پشتیبانش بودند؟ همان کسانی که این گرگ خونخوار را آن روز پشتیبانی میکردند، امروز خودشان را متولّی حقوق بشر در همهی دنیا میدانند! این قدر بیحیائی و بیشرمی در کار این قدرتها هست! چه کسی باید آنها را رسوا کند؟ هنرمندان ما، نویسندگان ما بار سنگینی بر دوش دارند، وظیفهی سنگینی بر عهده دارند. اینها بایستی در قالبهای هنری عرضه بشود به دنیا؛ باید فیلم بسازند. ۱۴۰۰/۰۸/۳۰
نظام جمهورى اسلامى محصول تلاش عظيم امام و امت است.
همهى مسلمين در مقابل اسلام بدهكار و مسئولند.
فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید احمد اعطایی
از شما میخواهم به جان امام زمانمان مهدی موعـود (عجل الله تعالی علیه) پشت ولایت را خالی نکنید. گـوش به امر رهبر انـقلاب و دنباله رو ایشان، هر چه امر میکننـد بی چون و چرا بپذیـرید، کـه والله سعادتتان در همین است. امام عزیزمان فرمودند: پشـتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.
این را بدانید اگر می خواهید چشمتان جمال مبارک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) را ملاقات کند، اگر می خواهید لبیک یا حسینتان معنا دار باشد، اگر میخواهید اعمالتان قبول باشد و فردای قیامت مقابل بی بی دو عالم حضرت زهرا (سلام الله علیها) سرتان افراشته باشد، پشتیبان ولی امر مسلمین حضرت آیت الله امـام خــامنهای باشـید،که او نوری است از انوار رسـول الله (صل الله علیه و آله) که بر حـق او ولی و صاحب ماست ...
شـهادت: 1394/8/21 سوریه - حلب توسط تروریست های تکفیری
سید حسن نصرالله: ایران توطئه و فتنه آمریکا، اسرائیل و اروپا را قاطعانه شکست داد
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * الم» به نام خداوند بخشندۀ مهربان * الف لام میم نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱:
اقوال مختلف دربارۀ حروف مقطعه:
دربارۀ حروف مقطّعه، اقوال مختلفی گفته شده است، از جمله:
۱. قرآن، معجزۀ الهی از همین حروف الفبا تألیف یافته که در اختیار همه است، اگر میتوانید شما نیز از این حروف، کلام معجزهآمیز بیاورید.
۲. این حروف، نام همان سورهای است که در ابتدایش آمده است.
۳. این حروف، اشاره به اسم اعظم الهی دارد. «تفسیر نورالثقلین»
۴. این حروف، نوعی سوگند و قسم الهی است. «بحار، ج ۸۸، ص ۷»
۵. این حروف، از اسرار بین خداوند و پیامبر است. « بحار، ج ۸۹، ص ۳۸۴» و مطابق بعضی روایات رموزی است که کسی جز خداوند نمیداند. «تفسیر مجمعالبیان»
امّا شاید بهترین نظر همان وجه اوّل باشد؛ زیرا در میان ۱۱۴ سورۀ قرآن، که ۲۹ سورۀ آن با حروف مقطّعه شروع میشود، در ۲۴ مورد بعد از این حروف، سخن از قرآن و معجزه بودن آن است.
چنانکه در این سوره بهدنبال «الم»، «ذلِکَ الْکِتابُ» آمده و به عظمت قرآن اشاره شده است.
در آغاز سورۀ شوری نیز حروف مقطّعۀ «حم عسق» آمده است که بعد از آن میفرماید: «کَذلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» خداوندِ عزیز و حکیم، این چنین بر تو و پیامبران پیش از تو وحی میکند.
یعنی وحی خداوند نیز با استفاده از همین حروف است. حروفی که در دسترس همۀ افراد بشری است.
البتّه خداوند با این حروف، کتابی نازل کرده که معجزه است. آیا انسان نیز میتواند چنین کتابی فراهم کند؟! آری، خداوند از حروف الفبا، کتاب معجزه نازل میکند، همچنان که از دل خاک صدها نوع میوه و گل و گیاه میآفریند و انسان میسازد. ولی نهایتِ هنر مردم این است که از خاک و گل، خشت و آجر بسازند! تفسیر صفحۀ ۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲ - تفسیر نور:
«ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ» آن کتاب (با عظمت که) در (حقّانیت) آن هیچ تردیدی راه ندارد، راهنمای پرهیزگاران است. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۲:
«لا رَیْبَ فِیهِ» یعنی در این که قرآن از سوی خداست، شکّی نیست؛ زیرا مطالب آن بهگونهای است که جایی برای این شکّ و تردید باقی نمیگذارد و اگر شکّی در کار باشد، بهخاطر سوءظن و روحیّۀ لجاجت افراد است. چنانکه قرآن میفرماید: «فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ» «سورۀ توبه، آیۀ ۴۵» آنان در شکّی که خود ایجاد میکنند، سردرگم هستند.
هدف قرآن، هدایت مردم است و اگر به مسائلی از قبیل خلقتِ آسمانها و زمین و گیاهان و حیوانات و... اشاره کرده بهخاطر آن است که توجّه مردم به آنها، موجب توجّه به علم و قدرت و حکمت خداوند گردد.
در قرآن به موضوعات طبیعی، کیهانی، تاریخی، فلسفی، سیاسی و صنعتی اشاراتی شده؛ ولی هدف اصلی، هدایت است.
قرآن وسیلۀ هدایت همۀ مردم است «هُدیً لِلنَّاسِ» «بقره، ۱۸۵» همانند خورشید بر همه میتابد؛ ولی تنها کسانی از آن بهره میجویند که فطرتِ پاک داشته و در برابر حق خاضع باشند «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ». همچنانکه نور خورشید، تنها از شیشۀ تمیز عبور میکند، نه از خشت و گِل.
در این آیه میفرماید: «لا رَیْبَ فِیهِ» هیچ شکّی در قرآن و محتوای آن نیست؟
در آیات بعدی قرآن دربارۀ شک و تردید مخالفان میفرماید: «إِنَّنا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ مُرِیبٍ» «سورۀ هود، آیۀ ۶۲» ما دربارۀ آنچه ما را به آن میخوانی، در شک هستیم.
و در مورد شک در وحی و نبوّت نیز میخوانیم: «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْ ذِکْرِی» «سورۀ ص، آیۀ ۸»
مراد از جملۀ «لا رَیْبَ فِیهِ» آن نیست که کسی در آن شک نکرده و یا شک نمیکند؛ بلکه منظور آن است که حقّانیّت قرآن بهقدری محکم است که جای شک ندارد و اگر کسی شک کند به خاطر کوردلی خود اوست.
چنانکه در آیۀ ۶۶ سورۀ نمل میفرماید: «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ» (نخبهالتفاسیر به نقل از آیت اللَّه جوادی). پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۲:
۱. قرآن در عظمت، مقامی بس والا دارد. «ذلِکَ»
در ادبیّات عرب، «ذلک» اسم اشاره به دور است. در این جا به قرآن که در پیش روی ماست، با «ذلک» اشاره میکند که حکایت از عظمتِ دستنایافتنی قرآن میکند.
۲. قرآن در زمان حیات پیامبر جمعآوری و بهصورت کتاب شده است. «الْکِتابُ»
۳. راهنما باید در روش دعوت و محتوای برنامۀ خود، قاطع و استوار باشد. جملۀ «لا رَیْبَ فِیهِ» نشانگر استواری و استحکام قرآن است.
۴. توانِ قرآن بر هدایت پرهیزکاران، خود بهترین دلیل بر اتقان و حقّانیّت آن است. «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ»
۵. قرآن، مایۀ هدایت خالص و بدون هیچگونه ضلالت و سردرگمی است. «لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً»
۶. تنها افراد پاک و پرهیزکار، از هدایت قرآن بهرهمند میشوند. «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ» هر کس که ظرف دلش پاکتر باشد، بهرهمندی و نورگیری او بیشتر است. (هدایت دارای مراحل و قابل کم و زیاد شدن است. «و الذین اهتدوا زادهم هدی») تفسیر صفحۀ ۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۳ - تفسیر نور:
«الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» (متّقین) کسانی هستند که به غیب ایمان دارند و نماز را به پا میدارند و از آن چه به آنان روزی داده ایم، انفاق میکنند. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۳:
قرآن هستی را به چند بخش تقسیم می کند؟
قرآن، هستی را به دو بخش تقسیم میکند: عالم غیب «غیب به خداوند متعال، فرشتگان، معاد و حضرت مهدی علیهالسّلام اطلاق شده است» و عالم شهود.
متّقین به کلّ هستی ایمان دارند، ولی دیگران تنها آن چه را قبول میکنند که برایشان محسوس باشد. حتّی توقّع دارند که خدا را با چشم ببینند و چون نمیبینند، نمیخواهند به او ایمان آورند.
چنانکه برخی به حضرت موسی گفتند: «لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً» «سورۀ بقره، آیۀ ۵۵» ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم، مگر آنکه خداوند را آشکارا مشاهده کنیم.
این افراد دربارۀ قیامت نیز میگویند: «ما هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلَّا الدَّهْرُ» «سورۀ جاثیه، آیۀ ۲۴» جز این دنیا که ما در آن زندگی میکنیم، دنیای دیگری نیست، میمیریم و زنده میشویم و این روزگار است که ما را از بین میبرد.
چنین افرادی هنوز از مدار حیوانات نگذشتهاند و راه شناخت را منحصر به محسوسات میدانند و میخواهند همهچیز را از طریق حواس درک کنند.
متّقین نسبتبه جهان غیب ایمان دارند، که برتر از علم و فراتر از آن است. در درونِ ایمان، عشق، علاقه، تعظیم، تقدیس و ارتباط نهفته است، ولی در علم، این مسائل نیست. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۳:
۱. ایمان، از عمل جدا نیست. در کنار ایمان به غیب، وظایف و تکالیف عملی مؤمن بازگو شده است. «یُؤْمِنُونَ» «یُقِیمُونَ» «یُنْفِقُونَ»
۲. اساسیترین اصل در جهانبینی الهی آن است که هستی، منحصر به محسوسات نیست. «یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»
۳. بعد از اصل ایمان، مهمترین اصل عملی، اقامۀ نماز و انفاق است. «یُؤْمِنُونَ» «یُقِیمُونَ» «یُنْفِقُونَ» (در جامعۀ الهی که حرکت و سیر الیاللَّه دارد، اضطرابها و ناهنجاریهای روحی و روانی و کمبودهای معنوی، با نماز تقویت و درمان مییابد و خلأهای اقتصادی و نابسامانیهای ناشی از آن، با انفاق پر و مرتفع میگردد.)
۴. برگزاری نماز، باید دائمی باشد؛ نه موسمی و مقطعی. «یُقِیمُونَ الصَّلاةَ» («یُقِیمُونَ» فعل مضارع است و فعل مضارع دلالت بر استمرار و دوام دارد.)
۵. در انفاق نیز باید میانهرو باشیم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ، «م + مّا»، (مِن ما) است و یکی از معانی «مِن» بعض است. یعنی بعضی از آنچه روزی کردهایم، نه همه را انفاق میکنند.»
۶. از هر چه خداوند عطا کرده (علم، آبرو، ثروت، هنر ) به دیگران انفاق کنیم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» «در اینگونه موارد کلمۀ «ما» در ادبیات عرب بهمعنای هر چیز است.»
امام صادق علیهالسّلام میفرماید: از آنچه به آنان تعلیم دادهایم در جامعه نشر میدهند. «بحار، ج ۲، ص ۱۷»
۷. انفاق باید از مال حلال باشد، چون خداوند رزق هر کس را از حلال مقدّر میکند. «رَزَقْناهُمْ»
«رزق»، به نعمت دائمی که برای ادامۀ حیات طبق احتیاج داده میشود، اطلاق میگردد و قیدتداوم و بهاندازۀ احتیاج، آن را از مفاهیمِ احسان، اعطاء، نصیب، انعام و حظّ، جدا میکند. التّحقیق فی کلمات القرآن، ج ۴، ص ۱۱۴.
۸. با انفاقکردن مغرور نشویم. اگر باور کنیم که همۀ نعمتها از خداست، بهتر میتوانیم قسمتی از آن را انفاق کنیم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ» تفسیر صفحۀ ۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۴ - تفسیر نور:
«وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ » و آنان به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از تو (بر پیامبران) نازل گردیده، ایمان دارند و هم آنان به آخرت (نیز) یقین دارند. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۴:
ابزار شناخت انسان، محدود به حس و عقل نیست؛ بلکه وحی نیز یکی از راههای شناخت است که متّقین به آن ایمان دارند. انسان در انتخاب راه، بدون راهنما دچار تحیّر و سرگردانی میشود. باید انبیاء دست او را بگیرند و با منطق و معجزه و سیرۀ عملی خویش، او را بهسوی سعادت واقعی راهنمایی کنند.
از این آیه و دو آیۀ قبل به دست میآید که خشوع در برابر خداوند متعال (نماز) و داشتن روحیّۀ ایثار و انفاق و تعاون و حفظ حقوق دیگران و امید به آیندهای روشن و پاداشهای بزرگ الهی، از آثار تقوی است. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۴:
۱. ایمان به تمام انبیاء و کتب آسمانی، لازم است؛ زیرا همۀ آنان یک هدف را دنبال میکنند. «یُؤْمِنُونَ» «ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ»
۲. تقوای واقعی، بدون یقین به آخرت ظهور پیدا نمیکند. «بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ»
۳. احترام قرآن، قبل از کتب دیگر است. «بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ»
پیامبر اسلام، آخرین پیامبر الهی است. کلمۀ «مِنْ قَبْلِکَ» بدون ذکر «مِنْ بَعْدِکَ» نشانۀ خاتمیّت پیامبر اسلام و قرآن است. تفسیر صفحۀ ۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۵ - تفسیر نور:
«أُولئِکَ عَلی هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» تنها آنان از جانب پروردگارشان بر هدایت هستند و آنان همان رستگاران هستند. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۵:
پاداش اهل تقوی که به غیب ایمان دارند و اهل نماز و انفاق و یقین به آخرت هستند، رستگاری و فلاح است. رستگاری، بلندترین قلّۀ سعادت است؛ زیرا خداوند
هستی را برای بشر آفریده «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً» «سورۀ بقره، آیۀ ۲۹»،
و بشر را برای عبادت «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» «سورۀ ذاریات، آیۀ ۵۶»،
و عبادت را برای رسیدن به تقوا «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» «سورۀ بقره، آیۀ ۲۱»،
و تقوا را برای رسیدن به فلاح و رستگاری «وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» «سورۀ مائده، آیۀ ۱۰۰». ویژگیهای رستگاران در قرآن:
در قرآن، رستگاران دارای ویژگیهای زیر هستند:
الف: کسانیکه در برابر مفاسد جامعه، به اصلاحگری میپردازند. «سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۰۴»
ب: کسانیکه امربهمعروف و نهیازمنکر میکنند. «سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۰۴»
ج: کسانیکه علاوه بر ایمان به رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم، او را حمایت میکنند. «سورۀ اعراف، آیۀ ۱۵۷»
د: کسانیکه از بخل دور هستند. «سورۀ حشر، آیۀ ۹»
ه: کسانیکه در قیامت از حسنات، میزانِ سنگین دارند. «سورۀ اعراف، آیۀ ۸»
رستگاری، بدون تلاش بهدست نمیآید و شرایط و لوازمی دارد، ازآنجمله در قرآن به موارد ذیل اشاره شده است:
برای فلاح و رستگاری، تزکیه لازم است. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها» «سورۀ شمس، آیۀ ۹»
برای فلاح و رستگاری، جهاد لازم است. «جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» «سورۀ مائده، آیۀ ۳۵»
برای فلاح و رستگاری، خشوع در نماز، اعراض از لغو، پرداخت زکات، پاکدامنی، عفّت، امانتداری، وفایبهعهد و دوام و پایداری در نماز، لازم است. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۵:
۱. هدایتِ خاصّ الهی، برای مؤمنان واقعی تضمین شده است. «هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ»
۲. ایمان و تقوا، انسان را به فلاح و رستگاری میرساند. «لِلْمُتَّقِینَ»، «یُؤْمِنُونَ»، «الْمُفْلِحُونَ»
حضرت آیت الله امام خامنه ای: یکی از وظایف مهم زن، عبارت از این است که فرزند را با عواطف، با تربیت صحیح، با دل دادن و رعایت و دقّت، آن چنان بار بیاورد که این موجود انسانی - چه دختر و چه پسر - وقتی که بزرگ شد، از لحاظ روحی، یک انسان سالم، بدون عقده، بدون گرفتاری، بدون احساس ذلّت و بدون بدبختیها و فلاکتها و بلایایی که امروز نسلهای جوان و نوجوان غربی در اروپا و امریکا به آن گرفتارند، بار آمده باشد. رهبر انقلاب؛ ۷۵/۱۲/۲۰
حضرت آیت الله امام خامنه ای: سبک زندگی اسلامی در رفتار رزمندگان ما و شهدای ما یک چیز برجستهای است که واقعاً نمیشود از این صرف نظر کرد. آن قدر نکتهی الهامبخش در زندگی این شهیدان وجود دارد که واقعاً جا دارد یک تصویر هنرمندانهای از این وضعیّت را هنرمندان ما به دنیا نشان بدهند، و رزمندهی ایرانی را بشناسانند به دنیا و با کارهای هنری و بزرگ در مقابل چشم مردم دنیا قرار بدهند. 1400/08/30
از حضرت جواد تا حضرت عسکرى (علیهم السّلام) که هر چه به طرف حضرت عسکرى میرود، بیشتر هم [دیده] میشود و آن این است که دایرهى نفوذ ائمّه و وسعت دایرهى شیعه در زمان این سه امام، نسبت به زمان امام صادق و امام باقر (علیهم السّلام) شاید دَه برابر است؛ یعنى این چیز عجیبى است. شاید علّت این هم که اینها را این جور در فشار و ضیق قرار دادند، اصلاً همین بود... این مکاتبات علیبنمهزیار و مانند اینها را که شما مشاهده میکنید نشاندهندهى آن حرکت عظیم و شبکهى عظیم تبلیغاتى و تعلیماتىِ این سه امام بزرگوار است؛ از بعد از امام رضا تا زمان شهادت حضرت عسکرى (علیهم السّلام)... اینها همه نشاندهندهى حرکت عظیم ائمّه (علیهم السّلام) و شیعیان و اصحاب آن بزرگوارها در سرتاسر تاریخ بوده. با اینکه دستگاه حاکم، دستگاهی پلیسى بود با شدّت عمل؛ در عین حال این جور ائمّه (علیهم السّلام) موفّق شدند؛ غرض [اینکه]، در کنار غربت، این عزّت و این عظمت را هم باید دید.» ۱۳۸۲/۰۲/۲۰ این امام عسگری (علیه الصّلاة و السّلام) است که در بیست و هشت سالگی به شهادت رسیده است؛ و این همه فضیلت، این همه مکرمت، این همه عظمت، که نه فقط ما به آنها قائلیم و مترنّمیم، بلکه دشمنانشان، مخالفانشان، کسانی که اعتقاد به امامت آنها نداشتند، همه اعتراف کردند. الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
دایرهى نفوذ ائمّه و وسعت دایرهى شیعه در زمان این سه امام، نسبت به زمان امام صادق و امام باقر (علیهم السّلام) شاید دَه برابر است؛ یعنى این چیز عجیبى است. شاید علّت این هم که اینها را این جور در فشار و ضیق قرار دادند، اصلاً همین بود. بعد از حرکت حضرت رضا به طرف ایران و آمدن به خراسان، یکى از اتّفاقاتى که افتاد همین بود که شاید در محاسبات امام هشتم (علیه السّلام) وجود داشته؛ چون قبل از آن، شیعه تَکوتوک همه جا بودند امّا بیارتباطِ به هم، ناامید، بدون اینکه هیچ چشماندازى داشته باشند، بدون اینکه امیدى داشته باشند؛ سلطهى حکومت خلفا هم که همه جا بود. این حرکت امام رضا (علیه السّلام) و آمدن آن حضرت و بعد شهادت مظلومانهى آن بزرگوار کارى کرد که این فضا افتاد دست ائمّه (علیهم السّلام). آن وقت ائمّه هم بنا کردند استفاده کردن. این نامهنگاریها و این رفتنها و مانند اینها را که میبینید، به شکل عادى که اتّفاق نمیافتد؛ همهی اینها در زیر یک پوششى از پنهانکارى اتّفاق افتاده؛ والّا اگر ظاهر بود که با آن شدّت عملى که خلفا داشتند میگرفتند دست و پایش را قطع میکردند. اینها را که شما مشاهده میکنید نشاندهندهى آن حرکت عظیم و شبکهى عظیم تبلیغاتى و تعلیماتىِ این سه امام بزرگوار است؛ از بعد از امام رضا تا زمان شهادت حضرت عسکرى (علیهم السّلام). ۱۳۸۲/۰۲/۲۰ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
اوج فعالیت تشکیلاتی شیعه در دوران امام عسکری(ع)
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
همرزمان حسین علیهالسلام امام حسن عسکری و برادران امام... امام حسن عسکری(علیهالسلام) حزب طرفدار خود را نزدیک خودش میداند و میفرماید که میان ما و شما خویشاوندی نزدیک است. یعنی قوموخویش درجهی یک هستیم، مثل پدر و فرزند، مثل برادر؛ و مؤمن برادر مؤمن است! یعنی ارتباط میان دو مؤمن، پیوند برادریِ پدر و مادری است، نه برادریِ ناتنی. مراد از مؤمن کیست؟ آن کس که دنبال راه امام عسکری(علیهالسلام) است، این همان ارتباط مستحکم تشکیلاتی است میان امام و پیروانش. بیانات حضرت آیتالله امام خامنهای در جلسات هیات انصارالحسین علیهالسلام تهران در سال ۱۳۵۱؛ کتاب همرزمان حسین علیهالسلام الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
نامه امیدبخش امام عسکری علیهالسلام حضرت آیتالله امام خامنهای: «عدهای از شیعیان فکر میکردند که امام عسکری (علیهالسّلام) از راه پدرانش منصرف شده. امام عسکری(علیهالسّلام) در نامهای به آنها میفرمایند: «نیّت و عزم ما همچنان مستحکم است. ما دلمان به خوشنیّتی و خوشفکری شما آرام است.»؛ ببینید چقدر این نیروبخش است برای شیعیان... این همان ارتباط مستحکم تشکیلاتی است میان امام و پیروانش.» کتاب «همرزمان حسین(علیهالسلام)، گفتار دهم، ص۳۴۶.
بدرقه ستارهها
حضرت آیتالله امام خامنهای: این بانوی بزرگوار، این دختر جوانِ تربیتشدهی دامان اهلبیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهمالسّلام) و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر معرفت و ولایت در طول مسیر در میان مردم و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهلبیت (علیهمالسّلام) در آن دورهی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار معارف اهلبیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل کند ... ۱۳۸۹/۷/۲۹ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
سرچشمه برکات
حضرت آیتالله امام خامنهای: قم، حرم مطهّر و مضجع شریف حضرت فاطمه معصومه علیها سلام است؛ آن بزرگواری که این سرچشمه جوشان و خروشان نخستین بار از کنار مرقد او جوشید و برکاتش به همه عالم و بخصوص به دنیای اسلام رسید. ۷۹/۷/۱۴ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
معصومهی بهشت
حضرت آیتالله امام خامنهای: ما باید از حضرت معصومه علیهاالسلام، بیشتر استفاده کنیم. ایشان امامزاده بلافصل است. دختر امام، خواهر امام، عمه امام، خیلی عظمت دارد. در زیارت نامه ایشان آمده: «ای فاطمه معصومه! تو برای ورود من به بهشت شفاعت کن، چون نزد خدا دارای شأن و مقام بزرگی هستی. ۷۱/۴/۲۸ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
بعضیها کار فرهنگی را در داخل دانشگاه با کنسرت و اردوهای مختلط اشتباه گرفتهاند؛ خیال میکنند کار [فرهنگی این است]؛ میگویند باید دانشجو شاد باشد! شاد بودن برای هر محیطی چیز خوبی است امّا چهجوری؟ به چه قیمتی؟ غربیها چقدر بهره بردهاند از این اختلاط دختر و پسر که ما بهره ببریم؟ یک روزی به ما میگفتند که در اروپا -آن روز اروپا را مطرح میکردند- حجاب نیست و زن و مرد با هم قاطیاند، هوس و شوق جنسی هم در آنجا طبعاً کنترلشده است. خب، حالا شما نگاه کنید ببینید همینجور است؟ آیا هوسها کنترلشده است یا هوسها تحریکشده است؟ اینهمه جنایت جنسی امروز دارد در آمریکا و در اروپا اتّفاق میافتد؛ به جنس مخالف هم دیگر حالا اکتفا نمیکنند! و از این بدتر هم خواهد شد. اسلام انسان را شناخته است که حکم حجاب را داده، حکم عدم اختلاط زن و مرد را داده. اسلام من و شما را شناخته؛ [انسان] مال خدا است و [او] آفرینندهی ما است. اردوی مختلط یعنی چه؟ کوهنوردی مختلط، اردوی مختلط، گاهی حتّی خارج از کشور! نه، کار فرهنگی ماهیّت دیگری دارد، مفهوم دیگری دارد. مسئولین فرهنگی دانشگاهها بفهمند چهکار میکنند.۱۳۹۴/۰۸/۲۰
وقتی نوبت به کاریکاتورهای اهانتآمیز به مقدّسات دینی اسلام میرسد، آنجا آقایان میشوند آزادیخواه و طرفدار آزادی بیان! امّا راجع به هولوکاست که پیش میآید، نه؛ آزادی بیان وجود ندارد. مسئلهی حجاب همینجور است، مسائل دیگر همینجور است؛ بله، هر کشوری یک اصولی دارد که این اصول باید مراقبت بشود و دستگاههای حاکمیّتی باید این اصول را رعایت کنند؛ رودربایستی ندارد. اگرچنانچه میبینید فلان تئاتر، فلان فیلم، فلان کتاب، فلان نشریّه با مبانی انقلاب و مبانی اسلام مخالف است، جلویش را بگیرید و با آن برخورد بکنید. حالا چگونه برخورد بکنید، آن یک بحث دیگر است، آن مربوط به دستگاهها است و نگاه کنید ببینید مقرّراتتان چه میگوید؛ لکن رودربایستی نکنید و این را صریح بگویید. پس بنابراین خوراک فرهنگی سالم و جلوگیری از خوراک فرهنگی ناسالم و مضر، اساس کار است.۱۳۹۴/۰۶/۰۴
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
بزرگداشت شهدا برای آیندهی این کشور، حیاتی و ضروری است. ۱۳۹۳/۱۱/۲۷
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
براى تداوم انقلاب و خط امام به مجاهدت سختترى نيازمنديم.
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۳۹
و الذين كذبوا باياتنا صم و بكم فى الظلمات من يشإ الله یضلله و من يشأ يجعله على صراط مستقيم(۳۹)
ترجمه : ۳۹ - آنها كه آيات ما را تكذيب كردند كر و لال در تاريكى ها قرار دارند، هر كس را خدا بخواهد (و مستحق باشد) گمراه مى كند و هر كس را بخواهد (و شايسته بيند) بر راه راست قرار خواهد داد.
تفسیر كر و لالها! بار ديگر قرآن به بحث از منكران لجوج ميپردازد و مى گويد: آنها كه آيات ما را تكذيب كردند كر و لال هستند، و در ظلمت و تاريكى قرار گرفته اند (و الذين كذبوا باياتنا صم و بكم فى الظلمات ). نه گوش شنوائى دارند كه حقائق را بشنوند، و نه زبان حقگوئى كه اگر حقيقتى را درك كردند براى دگران بازگو كنند. و چون ظلمت خود خواهى و خود پرستى و لجاجت و جهل گرداگرد آنها را فرا گرفته ، نميتوانند چهره حقايق را ببينند و به اين ترتيب از اين سه نعمت بزرگ (شنيدن و ديدن و گفتن ) كه انسان را با دنياى خارج مربوط ميسازد محرومند. بعضى از مفسران معتقدند كه منظور از افراد كر مقلدينى هستند كه بدون چون و چرا از رهبران گمراهى تبعيت ميكنند و گوش خود را بسته اند كه صداى رهبران الهى را نمى شنوند، و منظور از افراد گنگ همان رهبران گمراه هستند كه حقايق را بخوبى درك ميكنند، اما براى حفظ موقعيت و منافع مادى خويش مهر سكوت بر لب زده اند و هر دو دسته در ظلمت جهل و خود پرستى گرفتارند. و بدنبال آن ميفرمايد: خداوند هر كس را بخواهد گمراه مى كند و هر كس را بخواهد بر جاده مستقيم قرار مى دهد (من يشاء الله يظله و من يشاء يجعله على صراط مستقيم ) سابقا گفته ايم نسبت دادن هدايت و ضلالت به مشيت و اراده خدا موضوعى است كه آيات ديگر قرآن آن را بخوبى تفسير مى كنند، در يك جا مى خوانيم يضل الله الظالمين خداوند ستمگران را گمراه مى كند و در جاى ديگر و ما يضل به الا الفاسقين تنها فاسقان را گمراه مى كند و در جاى ديگر و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا كسانى كه در راه ما مجاهده كنند آنها را به راههاى مستقيم خود هدايت خواهم كرد از اين آيات و آيات ديگر قرآن بخوبى استفاده مى شود كه هدايتها و ضلالتهائى كه در اين موارد به اراده خدا نسبت داده شده است در حقيقت پاداش و كيفرهائى است كه در مقابل انجام اعمال نيك و بد به بندگان مى دهد و به تعبير روشنتر گاهى اعمال فوق العاده زشتى از انسان سر ميزند كه بر اثر آن تاريكى وحشتناكى روح او را احاطه خواهد كرد، چشمان حقيقت بين از او گرفته مى شود، و گوش او صداى حق را نمى شنود، و زبان او از گفتن حق باز مى ماند. اما بعكس گاهى چنان كارهاى نيك فراوان از او سر ميزند كه يك دنيا نور و روشنائى به روح او مى پاشد، ديد و درك او وسيعتر و فكر او پرفروغتر و زبان او در گفتن ، حق گوياتر ميشود، اين است معنى هدايت و ضلالت كه به اراده خدا نسبت داده مى شود.
آنگاه که مؤمن از دنیا فاصله بگیرد، علوّ مقام پیدا کرده، شیرینی محبّت خدا را می یابد. در این حال در نزد اهل دنیا دیوانه تلقّی می شود در حالیکه آنچه این افراد را از خود بی خود کرده است، شیرینی محبّت خداست که نمی گذارد به چیز دیگری توجّه کنند.
پیام رهبر معظم انقلاب در پی حادثه تروریستی در حرم شاهچراغ: ۰۵ / آبان / ۱۴۰۱ همه باید در مقابل جریان بیاحترامی به جان مردم و امنیت و مقدسات ید واحده باشیم داغ این عزیزان جز با اقدام قاطع درباره سررشته این فاجعهآفرینها جبران نخواهد شد ملت عزیز و دستگاههای مسئول یقیناً بر توطئه خباثتآمیز دشمنان فائق خواهند آمد
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی به همایش بزرگداشت روز بسیج اساتید، بر مسئولیت و نقش استادان بسیجی در زمینه آمیختن پیشرفت و نوآوری علمی با اخلاق و تربیت نفسانی تأکید کردند. متن پیام رهبر انقلاب اسلامی که حجتالاسلام رستمی مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها آن را در همایش بزرگداشت بسیج اساتید قرائت کرد، به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمدلله و الصلاة علی رسول الله و آله الاطهار به استادان بسیجی دانشگاه و اجتماع آنان در روز ملی بسیج اساتید، سلام و درود میفرستم و یاد دانشمند مجاهد، شهید مصطفی چمران و دیگر شهدای دانشگاه را عزیز و گرامی میدارم. سایهی مبارک استاد متعهد و متدین و مجاهد بر سر دانشگاه کشور یکی از بزرگترین نعمتهای الهی و نویددهندهی سرافرازی و رستگاری آیندهی ملت ایران است. علم نافع و پیشرفتهی شما چه در موضوعات راهبردی و اساسی و چه در مسائل نقد و کاربردی، نیاز حتمی و فوری کشور است. فعالیت استاد بسیجی تنها تعلیم نیست، پیشرفت علمی، نوآوری در ماهیت دانش و زبان آن، آمیختن آموزش با اخلاق و تربیت نفسانی، همت گماشتن به دوگانهی: فراگیری تازههای علمی، و اجتهاد و تولید علم، و وظائف دیگری از این قبیل نیز در زمرهی مسئولیتهای استاد علم است، و شما بسیجیان عزیز در همهی این زمینهها میتوانید پیشتاز و پیشران باشید. توفیقات شما را از خداوند متعال مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای ۳۰ خرداد ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
حضور بانوی ورزشکار بر سکوی قهرمانی با حجاب اسلامی و دست ندادن با مرد بیگانه، اهداء مدالهای قهرمانی به خانوادههای شهدا، سر به خاک ساییدن و ذکر نام ائمه هدی پس از پیروزی، و عزیمت هیئت ورزشی به زیارت اربعین، پدیدههای شگرف و بیبدیلی در دنیای مادی و پر از فساد امروز است که برای شناخت اعماق روحی و اخلاقی ملت ایران باید مورد توجه قرار بگیرند.
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
انقلاب اسلامی موجب ایجاد جاذبه عمومی برای جهاد و شهادت در راه خدا شد و بیش از 5 هزار شهید ورزشکار نشانههای ممتازی از این جاذبه فراگیر و اثرگذار هستند.
دیدار دستاندرکاران کنگره شهدای ورزشکار و جمعی از مادران شهدای ورزشکار 18 /مهر/ 1401
شهیدان به جامعه ایمانی بشارت و دلگرمی میدهند که مجاهدت در راه خدا با وجود دشواریها، عاقبت بسیار خوبی دارد و پایان آن نه با ترس همراه است نه با اندوه.
دیدار دستاندرکاران کنگره شهدای ورزشکار و جمعی از مادران شهدای ورزشکار 18 /مهر/ 1401
حضرت آیتالله امام خامنهای
اغتشاشهای پراکنده طراحی انفعالی و ناشیانه دشمن در مقابل پیشرفتها و حرکتهای ابتکاری و بزرگ ملت ایران:
تا هنگامی که ملت در مسیر نظام اسلامی و ارزشهای دینی قرار دارد، این دشمنیها ادامه خواهد داشت و تنها راه علاج آن ایستادگی است و مسئولان کشور نیز مراقب باشند اینگونه مسائل آنها را از مسئولیتها و وظایف اصلی در عرصه داخلی و خارجی باز ندارد. 20 /مهر/ 1401
حضرت آیتالله امام خامنهای: در حوادث اخیر، نقش و دخالت دشمن برای همه و حتی برای صاحبنظران بیطرف خارجی روشن و آشکار است: این قضایا یک موضوع خودجوش درونی نیست البته ممکن است از برخی زمینهها استفاده کرده باشند اما اقدامات دشمن همچون تبلیغات، تلاش برای اثرگذاری فکری، ایجاد هیجان، تشویق و حتی آموزش راههای ساخت مواد آتشزا، اکنون کاملاً واضح و آشکار است.
نکته مهم در این قضایا «انفعالی و واکنشی بودن حرکت دشمن»: ملت ایران در فاصله زمانی کوتاه، حرکت های بزرگی انجام داد که ۱۸۰ درجه در نقطه مقابل سیاستهای استکبار جهانی بود و آنها ناچار به عکسالعمل شدند و در همین چارچوب با برنامهریزی و صَرف پول، افرادی از جمله برخی سیاسیون در آمریکا، اروپا و برخی نقاط دیگر را به میدان آوردند.
این حرکت های عظیم نشان داد ملت ایران با نشاط، متدیّن و پایبند به ارزشها و مسائل دینی است و کشور نیز حرکت رو به جلو خود را با شتاب ادامه می دهد ... ۲۰ /مهر/ ۱۴۰۱
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
حضرت آیتالله امام خامنهای: حضور میلیونی جوانان در راهپیمایی اربعین و حرکت های مؤمنانه نمونه ای از #تدیّن، #دینباوری و حرکتهای بزرگ ملت ایران: در واقع ابتکار به دست ملت ایران بود و #دشمن مجبور به عکسالعمل ناشیانه و ابلهانه و برنامهریزی برای اغتشاش شد. متفاوت بودن حکم کسانی که به خیابانها آمدند: برخی از این افراد یا عامل دشمن هستند یا اگر عامل هم نباشند همجهت با دشمن هستند و برخی هم افراد هیجان زده هستند. در مورد دسته دوم باید کار فرهنگی انجام گیرد اما درخصوص دسته اول، مسئولان قضایی و امنیتی باید وظیفه خود را انجام دهند … ۲۰ /مهر/ ۱۴۰۱ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
حضرت آیتالله امام خامنهای: اینکه برخی میگویند فضا را امنیتی نکنید بله ما هم موافق هستیم و تا آنجایی که ممکن است فضا نباید امنیتی شود اما کار فرهنگی جای خود و کار قضایی و امنیتی هم در جای خود. تا زمانی که ملت ایران، پرچم اسلام را به دست گرفته و همراه نظام اسلامی است، این دشمنیها به اَشکال مختلف ادامه پیدا خواهد کرد و تنها راه علاج آن نیز ایستادگی است البته اینگونه نیست که بگوییم حرکت در مسیر اسلام، برای ما از جانب شیاطین دردسر درست کرده است زیرا آنهایی هم که در مسیر اسلام نیستند به نحو دیگری دچار دردسر از طرف شیاطین هستند. ۲۰ /مهر/ ۱۴۰۱
ایستادگی ما در مقابل طراحیها و دردسرسازیهای شیاطین موجب توقف نمیشود و زمینه ساز حرکت رو به جلو می شود. توصیه به مسئولان کشور: مراقب باشید این مسائل حواس شما را پرت نکند و از کارهای اصلی و اساسی باز نمانید. سازندگیها و کارهای بزرگ اجرایی و قانونگذاریهای کارآمد و کارهای بزرگ قضایی و مسائل مهم در سیاست خارجی نباید معطوف به این حوادث جزئی شوند و به لطف خدا اینگونه هم نخواهد شد. ما به وعده الهی مبنی بر پیروزی قطعی یقین داریم و حتماً کمک الهی همراه ما خواهد بود. ۲۰ /مهر/ ۱۴۰۱ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
۲۰ /مهر/ ۱۴۰۱ حضرت آیت الله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اعضاء مجمع تشخیص مصلحت نظام: راه علاج دشمنیها، ایستادگی است؛ حوادث جزیی حواس مسئولان را از سازندگی پرت نکند
حضرت آیتالله امام خامنهای:
ایستادیم و پیش رفتیم؛ غلط میکند کسی فکر کندن درخت تناور جمهوری اسلامی را هم بکند
عادیسازی روابط با سلول سرطانی صهیونیسم بزرگترین خیانت به اسلام است
هندسه سیاسی دنیا در حال تغییر است؛ امت اسلامی باید جایگاه رفیع خود را پیدا کند 22 /مهر/ 1401
حضرت آیتالله امام خامنهای: اتحاد و انسجام مهمترین نیاز امت اسلامی برای نقش آفرینی و دستیابی به جایگاه رفیع در هندسه جدید قدرت و جایگاه بسیار مهم فرزانگان و خواص و جوانان روشنبینِ دنیای اسلام برای تحقق این مهم: «وحدت اسلامی» و حضور تأثیرگذار در دنیای جدید امکانپذیر و شدنی است به شرط تلاش عملی و ایستادگی در مقابل سختیها و فشارها که نمونهی بارز آن نظام جمهوری اسلامی است که در مقابل قدرتها تسلیم نشد و ایستاد و اکنون به درخت تناوری تبدیل شده است که حتی تصور «کَندن» آن نیز امکان پذیر نیست ... ۲۲ /مهر/ ۱۴۰۱ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
حضرت آیتالله امام خامنهای: عید گرفتن روز میلاد پیامبر اسلام (ص) باید برای امت اسلامی فرصتی برای درس گرفتن و الگو قرار دادن آن حضرت، به عنوان «اسوه حسنه» باشد. رنج و سختی امت اسلامی برای پیامبر رنجآور و برای دشمنانِ مسلمانان مایه خرسندی ... تبیین و تحلیل چرایی رنجهای امت اسلامی در دنیای امروز: مشکلات و سختیهای دنیای اسلام علل متعددی دارد اما یکی از مهمترین این علتها، تفرقه و جدایی مسلمانان از یکدیگر است. ۲۲ /مهر/ ۱۴۰۱ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
حضرت آیتالله امام خامنهای: نتیجهی قهری تفرقه و جدایی «ذلت» و «دوری از عزت»: وظیفه خواص و افراد تأثیرگذار دنیای اسلام، تمرکز بر ایجاد راهها و زمینههای عملی برای اتحاد بین مسلمانان است زیرا دشمن در نقطه مقابل، با ایجاد یک سلول سرطانی در منطقه و در زمین فلسطین، به نام رژیم جعلی صهیونیستی و استقرار صهیونیستهای خبیث، فاسد، قاتل و بیرحم در آن، به دنبال ایجاد بیشترین اختلاف در میان مسلمانان و کشورهای اسلامی است. ۲۲ /مهر/ ۱۴۰۱
حضرت آیتالله امام خامنهای: عادی سازی روابط برخی کشورهای اسلامی با رژیم صهیونیستی را یکی از بزرگترین خیانتها: ممکن است برخی بگویند تحقق وحدت در شرایط فعلی با وجود برخی رؤسای کشورهای اسلامی امکانپذیر نیست اما روشنفکران، علما، فرزانگان و نخبگان دنیای اسلامی میتوانند فضا را متفاوت از خواست دشمن کنند که در این صورت امکان تحقق وحدت، آسانتر خواهد شد. نقشه سیاسی دنیا در حال تغییر و نظام تک قطبی در حال حرکت به سمت مطرود شدن است و سلطه استکبار جهانی نیز هر روز بیش از گذشته مشروعیت خود را از دست میدهد، بنابراین دنیای جدیدی در حال شکلگیری است و سؤال بسیار مهم این است که جایگاه دنیای اسلام و امت اسلامی در این دنیای جدید کجاست؟ در چنین شرایطی امت اسلامی میتواند جایگاه رفیعی داشته باشد و در دنیای جدید، الگو و پیشرو باشد، به شرط آنکه بتواند به اتحاد کلمه برسد و خود را از تفرقه و وسوسههای امریکا و صهیونیستها و کمپانیهای بزرگ رهایی بخشد. «آیا اتحاد کلمه مسلمانان و داشتن جایگاه رفیع در دنیای در حال تغییر امکان پذیر است؟»: بله، اتحاد بین ملتهای اسلامی ممکن است اما نیازمند تلاش و عمل و ایستادگی در مقابل فشارها و سختیها است. ۲۲ /مهر/ ۱۴۰۱ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
حضرت آیتالله امام خامنهای: بیشترین امید به خواص دنیای اسلام و جوانان روشنبین و نقشآفرینی آنها در هدایت افکار عمومی: یک نمونه از امکان تحقق تأثیرگذاری، جمهوری اسلامی ایران است که نهالی کوچک با هدایتهای امام خمینی(ره) در مقابل دو ابرقدرت آن زمان ایستاد و آن نهال اکنون به درختی تناور تبدیل شده است که غلط بکند کسی حتی فکر کَندن آن را نیز بکند. ۲۲ /مهر/ ۱۴۰۱
حضرت آیتالله امام خامنهای: ما ایستادیم و پیش رفتیم، البته ایستادگی نیز مانند هر کار دیگر سختیهایی دارد اما آن کسانی هم که تسلیم میشوند دچار سختی میشوند با این تفاوت که ایستادگی موجب پیشرفت و تسلیم باعث عقبرفت است.۲۲ /مهر/ ۱۴۰۱
حضرت آیتالله امام خامنهای: لازمه تحقق وحدت اسلامی، جلوگیری از تبدیل اختلافات مذهبی به تنازع و درگیری است: سیاستمداران آمریکایی و انگلیسی که با اصل اسلام ضدیت دارند در محافل خود وارد بحث شیعه و سنّی شدهاند که بسیار خطرناک است. «شیعه انگلیسی» و «سنّی آمریکایی» و تلاش برخی برای تحریف آن: شیعه انگلیسی و سنّی آمریکایی یعنی کسی که در هر جایگاه و مقام و کشوری، مانند داعش با ایجاد دعوا و تفرقه و تکفیر در خدمت دشمن است. ۲۲ /مهر/ ۱۴۰۱
حضرت آیتالله امام خامنهای: جنایات داعش در عراق، سوریه و بخصوص کشتار دانشآموزان در افغانستان: در هر دو طرف شیعه و سنّی، تندروهایی وجود دارند که ارتباطی به تشیع و تسنن ندارند و این تندرویها نباید زمینهساز اتهام زنی به اصل مذاهب شود و باید با کسانی که به اسم طرفداری از یک مذهب، احساسات طرف دیگر را بر میانگیزند، برخورد جدی انجام گیرد. سختیها و فشارها و کشتارهای روزافزون در فلسطین و دیگر نقاط دنیای اسلام نتیجه «تشتت امت اسلامی» | وجوه اشتراک فراوان مسلمانان: جمهوری اسلامی ایران تاکنون هرآنچه در توان داشته برای تحقق عملی وحدت اسلامی به کار گرفته است که نمونه بارز آن حمایت همه جانبه از برادران اهل تسنن در فلسطین است که این حمایت بعد از این هم با همه توان ادامه خواهد داشت. #مقاومت که در دنیای اسلام شکل گرفته، مورد #حمایت جمهوری اسلامی است: ما به لطف و عنایت خداوند ایمان داریم و به تحقق عملی آرزوی بزرگ وحدت اسلامی، امیدوار هستیم. ۲۲ /مهر/ ۱۴۰۱
حضرت آیتالله امام خامنهای: ما اگر امروز بخواهیم از اسلامی که با این اقتدار در صحنهی سیاست دنیا ظاهر شده است، دفاع بکنیم، هر گروهی سهم و وظیفهیی دارند. آنچه که وظیفهی ما معممان است و آنچه که لازم است، این است که ما باید این جامعه و یا این حرکتی را که به سمت معنویت میرود، با معنویت منطقی و مستدل و صادقانهیی که از خود ما بروز میکند، تضمین کنیم. وظیفهی امروز ما این است. در عَلَمداران دین نباید چیزی مشاهده بشود که رایحهی دوری از معنویت از آن استشمام گردد؛ والّا حرکتی که به سمت معنویت است، ضربه خواهد خورد. چیزی که از آن، بوی علاقهمندی به دنیا و زخارف آن و خودپرستی و منیت و تنازع برای امور دنیوی استشمام بشود، هم از جهت عملی و علمی و هم از جهت عمق بخشیدن به فکر دینی و اسلامی در مردم، ضربه وارد خواهد آورد. اروپا هم به سمت معنویت و دین حرکت میکند؛ میبینید دیگر. کلیساها، کشیشها، آداب و آیینهای مذهبی در کشورهایی که خبری از اینها نبود، بعد از سی یا چهل و یا پنجاه سال ظاهر میشوند و مردم به اینها گرایش پیدا میکنند. اما آنچه متوقع است که منطقی بتواند خواست معنوی را تأمین بکند، همین تفکر اسلامی است ۱۳۶۹/۰۲/۲۲
حضرت آیتالله امام خامنهای: هرجا اسلام باشد، رد ارکان نظام سلطهی جهانی هم در آنجا هست. هرجا اسلام تشکیل بشود، ضدیت با ظلم و تجاوز و استعمار و استثمار و تحقیر مردم و ضدیت با بقیهی ملامح و نشانههای نظام سلطهی امروز دنیا نیز در آنجا هست. به همین خاطر است که جمهوری اسلامی، با نظام کنونی تسلط و اقتدار در دنیا مخالف است. ما با تشریفات موجود دنیا مخالفتی نداریم. طبیعی است که هرجا عرف مراوداتی دارد. ما عرفهای معمولی ملتهای گوناگون دنیا را قبول داریم؛ اما اینکه در میدان زندگی و سیاست، چند کشور بزرگ و ثروتمند حق دارند سرنوشت کشورهای دیگر را به دست بگیرند، این را قبول نداریم. اینکه فرهنگ فساد و ابتذال، باید از جوامع اروپایی و امریکایی به سمت جوامع دیگر که هرکدام فرهنگی دارند، سرازیر بشود، این را قبول نداریم. اینکه هرچه اروپایی آن را خوب میداند، باید به نظر همهی ملتها خوب باشد، ولو در نظر فرهنگ این ملتها خوب نباشد، و یا هرچه اروپایی بد میداند، باید به نظر همهی ملتها بد باشد، ولو در نظر فرهنگ این کشورها بد نباشد - وضعی که امروز در دنیا هست - ما این را قبول نداریم. ۱۳۶۹/۰۲/۲۲ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
حضرت آیتالله امام خامنهای: جنگ را بر ما تحمیل کردند. ما از جنگ ضربات مادّی و معنوی زیادی دیدیم، اما خسارت نکردیم؛ زیرا با وجود این ضربات، اسلام عزیز شد و همه در دنیا فهمیدند که اگر ملتی مؤمن شد و به خدا و قرآن و روز جزا معتقد گردید و جوانانش در میدان جنگ، اینگونه با مظلومیت جنگیدند، تا حدی که دشمن را ناکام کردند، سربلند و پیروز است. همهی قدرتهای دنیا دستشان را روی هم گذاشتند، تا بتوانند به قصد ساقط کردن نظام اسلامی، بخشی از این کشور را جدا کنند و تمامیت ارضی ایران را از بین بردند؛ ولی نتوانستند. این، شکست قدرتهای بزرگ نیست؟ این، غلبه و عزت و توانایی ملت ما نیست؟ ۱۳۶۹/۰۲/۲۲
حضرت آیتالله امام خامنهای: امروز در دنیا، روی چیزهای خاصی حساسیت هست. امروز در دنیا، روی کتک خوردن زن به وسیلهی شوهر، حساسیتی نیست. مردان در اروپا و امریکا - نه همهی آنان - خیلی راحت زنانشان را کتک میزنند. روی ظلم کردن مرد به زن در خانواده، خیلی حساسیتی در دنیا نیست. آمارهایی که ارایه میکنند، نشاندهندهی این است که پدران و شوهران در خانوادههای امریکایی و اروپایی، خیلی راحت به فرزندان و همسرانشان ظلم میکنند. در دنیا روی این مسأله، خیلی هم جنجال نیست؛ امّا روی پوشش زن حساسیت هست! اگر کسی، شخصیتی، فیلسوفی، نظامی، سیاستی، با عریان بودن زن مخالفت کند، این را در دنیا هو میکنند! روی بسیاری از فسادها و روشها و عادات، حساسیتی نیست. اگر کشوری به عنوان یک سیاست، با مشروبات الکلی مخالفت بکند، این را در دنیا هو میکنند، لبخند تمسخر میزنند، او را مرتجع مینامند! این، فرهنگِ کجاست؟ این عریانی زن به عنوان یک سنت، این رواج مسکرات به عنوان یک رسم رایج، متعلق به کجاست؟ این، متعلق به اروپاست و از فرهنگ قدیمی این کشورها ناشی شده است. حالا این رسمها در جاهای دیگر دنیا هم حجیت پیدا کرده است و اگر کسی با آن مخالفت کرد، کأنّه مرتکب گناه کبیرهیی شده است! ۱۳۶۹/۰۲/۲۲
حضرت آیتالله امام خامنهای: وضع دنیا عوض خواهد شد و معنویت، حق خود را از اقتدار جهانی در دنیا به دست خواهد آورد. هیچ تردیدی در این نیست. این دیگر امکان ندارد که قدرتهای بزرگ مثل امریکا و غیره، فرض کنند که این حرکت شتابندهی معنویت را در دنیا از بین خواهند برد ... ۱۳۶۹/۰۲/۲۲
حضرت آیتالله امام خامنهای: کشورهایی هستند که بههیچوجه در آنها آزادی سیاسی و دمکراسی نیست؛ حتّی مجلس قانونگذاری وجود ندارد - نمیخواهیم حالا تصریح به اسم بکنیم، حساسیتی روی اینها نیست - اما اگر کشوری نگذارد مردم مست کنند، الواتی کنند، عربدهکشی کنند، جلویشان را بگیرد، حساسیت هست و میگویند شما جلوی آزادی مردم را گرفتید! روی آن منع آزادی حساسیتی نیست؛ روی این قضیه هست! البته مقداری از این حساسیت، به خاطر خصومت با جمهوری اسلامی است؛ اما مقدار زیادی هم به خاطر این است که فرهنگ حاکم و مسلط و غالب از نظر اروپاییها، فرهنگ آنهاست. ۱۳۶۹/۰۲/۲۲
حضرت آیتالله امام خامنهای: همه در دنیا فهمیدند که اگر ملتی مؤمن شد و به خدا و قرآن و روز جزا معتقد گردید و جوانانش در میدان جنگ، اینگونه با مظلومیت جنگیدند، تا حدی که دشمن را ناکام کردند، سربلند و پیروز است. همهی قدرتهای دنیا دستشان را روی هم گذاشتند، تا بتوانند به قصد ساقط کردن نظام اسلامی، بخشی از این کشور را جدا کنند و تمامیت ارضی ایران را از بین بردند؛ ولی نتوانستند. این، شکست قدرتهای بزرگ نیست؟ این، غلبه و عزت و توانایی ملت ما نیست؟ ... این، واقعاً خیلی عظمتی است؛ عظمت اسلام. پس، اسلام در این جنگ عزیز شد و مسلمانان فهمیدند که اسلام با یک ملت چه میکند۱۳۶۹/۰۲/۲۲
حضرت آیتالله امام خامنهای: ملت ما در راه حاکمیت اسلام قیام کرد و برای اسلام جان داد. این همه شهدای ارجمند و عزیز در سطح کشور، که از آحاد مردم بودند و در نیروهای مسلح هم عضویت نداشتند و فقط به عنوان بسیجی به جبههها آمدند و خانوادهها و پدران و مادرانشان آنها را همراهی کردند، به عشق اسلام تن به آن همه فداکاری دادند و بالاخره هم شهید شدند. چند برابر آنها، عناصری بودند که خود یا فرزندانشان را در معرض خطر گذاشتند و بحمداللَّه پس از جنگ یا در اثنای جنگ، با سلامت به خانههایشان برگشتند. آنها هم به عشق اسلام وارد این میدان شدند. ۱۳۶۹/۰۲/۲۲ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
محور، اسلام است. ما باید برای اسلام حرکت کنیم. امروز ایران، مرکز اساسی اسلام است. ایران، ایران اسلامی است. مسلمانان دنیا از هر ملیت و قومیت، امروز چشم به ایران دارند. ناسیونالیستها یکدیگر را دفع میکنند؛ ولی در ایران ما و در این سرزمین پاک و مقدس، این چیست که ملتهای دیگر را به خودش جذب میکند؟ این، ایمان و اسلام و مبارزهی در راه هدفهای بزرگ اسلامی است که بزرگترین آن، ستیزهگری با ظلم و ستم و تلاش در راه آزادی و عدالت است؛ هیچ چیز دیگری نیست. ملتها مجذوب این چیزهایند. ۱۳۶۹/۰۲/۲۲
این انقلاب، به همهی بدیها در سطح ارتباطات جهانی و روابط میان ملتها، پیشانی گره کرده و روی ترش نشان داده و به همهی قدرتهای ظالم و متعرض، «نه» گفته است. این انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، به بیعدالتیهایی که امروز در سطح جهان رایج است و به نظامی که این بی عدالتیها را در خود دارد، اعتراض کرده و معترض خواهد ماند. برای همین است که در هر نقطهیی از دنیا، آحاد مردمی که از این انقلاب اطلاعی دارند، وقتی از نام انقلاب و رهبر کبیر آن و پاسداران جانبرکف انقلاب - یعنی ملت بزرگ ما - سخنی به میان میآید، با احترام و تجلیل آنها روبهرو میشویم. ما این را شاهد بودهایم و میدانیم. این، به خاطر آن است که انقلاب اسلامی ایران و این نظام مقدس الهی، از حقوق مظلومان دفاع کرده است. ما باید #قوی باشیم، تا امید در دل ملتها باقی بماند. ۱۳۶۹/۰۲/۲۲ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها
به امام بگو فدای سرتان مادر اسیری - نمیدانم در تبریز بود، یا در جای دیگر - به من گفت که بچهام اسیر بود، امروز خبر آمد که شهید شده است. شما برو به امام بگو که فدای سرتان، من ناراحت نیستم. این زن، وضع خیلی عجیبی داشت. دیدم جمعیت را میشکافد و میآید. نمیگذاشتند بیاید؛ من گفتم بگذارید بیاید، ببینم چه میگوید. آمد این حرف را زد. از این حرف، من خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم. وقتی که خدمت امام آمدم، یادم هم رفت اول بگویم؛ بعد که بیرون آمدم، یادم آمد. به یکی از آقایانی که در آنجا بود، گفتم به امام عرض بکنید، یک جمله ماند. ایشان، پشت درِ حیاط اندرونی آمدند، من هم به آنجا رفتم. وقتی حرف آن زن را گفتم، امام آنچنان چهرهیی نشان دادند و آنچنان رقتی پیدا کردند و گریهشان گرفت که من از گفتنش پشیمان شدم. این، واقعاً خیلی عجیب است. ما اینهمه شهید دادیم، مگر شوخی است؟ هفتادودو تن از یلان انقلاب قربانی شدند، ولی او مثل کوه ایستاد و اصلاً انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است؛ حالا در مقابل اینکه یک اسیر را کشتند، چهرهاش گریان میشود. اینها چیست؟ من نمیفهمم. آدم اصلاً نمیتواند این شخصیت و این هویت را توصیف کند. غرض، کار شما باید همهی این جوانب را نشان بدهد. ۱۳۶۹/۰۳/۰۱
فتوحات ما با «تقوا» امکانپذیر شد حضرت آیتالله امام خامنهای: «علایم ایمان، گناه نکردن، از خدا ترسیدن، با بندگان خدا خوب بودن، با دشمنان خدا خصم و سرسخت بودن، از اختلافهای کوچک برادران راحت صرفنظر کردن، و با دشمنان ذرهذره را به حساب آوردن است. در مقابل مؤمنین، فروتن باشید و خودتان را ذلیل بگیرید؛ «اذلّة علی المؤمنین» این، با شاخوشانهکشیدن با همدیگر، نمیسازد. این، با محبت و گذشت و مدارا ایجاد میشود. تقوا، اینهاست. تقوا در مسایل مالی، تقوا در مسایل ناموسی، تقوا در مسایل شخصی، تقوا در مسایل سیاسی، بخصوص تقوا در مسایل کاری را مهم بینگارید. بدانید که در حرکت تقوایىِ این کشور و این ملت، آنچنان اوج و رونقی به حرکت این ملت داده خواهد شد که چشم دنیا را خیره خواهد کرد. هرجایی که ما نمایشی از تقوا دیدیم، همین اثر را هم دیدیم. فتوحات میدان جنگ، همینطور بود. خرمشهر، با تقوا به دست آمد. به وسیلهی تقوا و اتکال به خدا بود که دشمن در جنگ هشتساله شکست خورد.» ۱۳۶۹/۳/۲
ما باید #ایران_اسلامی را آنچنان آراسته کنیم و بسازیم که برای اسلام موجب آبرو بشود. یک ایران بیسواد و بیبهداشت و بیرشد؛ ایرانی که آحاد مردم در آن، اتحاد و اتفاقی نداشته باشند، برای اسلام و انقلاب و نهضت اسلامی، هیچ افتخاری درست نمیکند؛ بلکه بهعکس، موجب سرشکستگی هم خواهد شد. ۱۳۶۹/۰۳/۰۲
انسان گاهی در رادیوها یا در اطلاعیههایی که مخالفان انقلاب مینویسند، چیزهایی میشنود و یا میخواند که تعجب میکند اینها را از کجا میآورند. علت اینکه تبلیغات جهانی سعی میکنند مشکلاتی را که در ایران نیست، به ایران نسبت بدهند؛ آنچه را که کوچک است، ده برابر و صد برابر بزرگتر کنند، این است که میخواهند مردم دنیا را نسبت به مسائل ایران، دچار یأس و ناامیدی کنند. میخواهند بگویند که اسلام و انقلاب این است و انقلاب و اسلام نمیتوانند یک کشور و ملت را اداره کنند و سعادتمند نمایند. عزت و بیداری و شجاعت و تسلیمناپذیری ملت ایران، با نشاط شدن این نسل انقلابی، ابتکار و فعالیت و حرکت به سمت خودکفایی در ایران را ندیده میگیرند؛ اما فرضاً اگر سیب زمینی یکچندروزی کم است، تمام رادیوهای دنیا میگویند که در ایران مسألهی سیب زمینی وجود دارد! نه برای خاطر اینکه سیب زمینی مهم است؛ بلکه به این دلیل که نشان دادن حتّی یک نقطه ضعف کوچک در ایران اسلامی، برای آنها خیلی مهم است. اگر یک نقطه ضعف کوچک پیدا کردند، برای آنها فوزی است و خوشحال میشوند. شما باید سعی کنید ایران را آنچنان بسازید که برای اسلام و مسلمین، مایهی افتخار باشد. ۱۳۶۹/۰۳/۰۲
ما در شکلدهی و راهاندازی حرکت اسلامی در جهان، هیچ نقش مستقیم و غیر مستقیمی که از روی برنامهریزی و طراحی ما باشد، نداریم؛ از اول هم نداشتیم. نقش، از آنِ اسلام است؛ یعنی همین که ملت ایران توانستهاند پرچم اسلام زندگی و زندگیساز و اسلام مبارز، نه اسلام تسلیم در مقابل دشمنان خدا، نه اسلام طاغوت و نه اسلام امریکایی همانطوری که امام عزیزمان تعبیر کردند بلکه اسلام ناب محمّدی (ص) را بلند کنند، در دست محکم نگهدارند و متزلزل نشوند. نفس همین، برای ملتهای مسلمان دنیا امیدبخش است ... ۱۳۶۹/۰۳/۰۲
این روزها از چند جهت، روزهای مهمی است. یکی از علامتهای بیداری یک ملت این است که لحظهها را بشناسد و بفهمد که حالا چه موقعی است و اهمیت این لحظه چهقدر است. ما در دوران طاغوت، لحظههایی را پیدرپی میگذراندیم؛ بدون اینکه بفهمیم چه شد، چه اتفاق افتاد، چه بر سر ما آمد و چه وظیفهیی به ما متوجه شد. شاید خیلی زمان گذشت و ما اینطور بودیم. یکی از برکات این نهضت و از خصوصیات آن رهبر استثنایی بینظیر، همین بود. او لحظهها را به حساب آورد و سرانگشت ذهن ما را حساس کرد. سرانگشتهای حساس، کوچکترین ذرهیی که با آنها تماس پیدا کند، آن را حس میکنند. برخلاف آن، سرانگشتی که بیحس و کَرَخ شده باشد، هیچچیز را حس نمیکند. ما آنطوری بودیم و امام ما را حساس کرد، تا بفهمیم که در زمانه چه میگذرد ... ۱۳۶۹/۰۳/۰۲
حضرت آیتالله امام خامنهای: این سگهای دستآموز امریكا، این اسرائیلیهای بدتر از حیوان، آن همه فاجعهی فضاحتبار را در فلسطین اشغالی انجام میدهند، ولی در دنیا هیچ انعكاسی پیدا نمیكند؛ چون طرفها مسلمانند. این، همان دنیایی است كه سی یا چهل سال بعد از سقوط آلمان هیتلری، تعقیب كسانی را شروع كرد كه گفته شده بود تعدادی یهودی را كشته یا شكنجه كردهاند! شاید حتّی آنچه كه واقع شده بود، خیلی كمتر از آن چیزی بود كه گفته هم میشد ... ۱۳۶۹/۰۳/۰۲
حضرت آیت الله امام خامنه ای: اینکه چهار دختر فریب بخورند و در خیابان حجابشان را بردارند، مسئله حقیری است. آن چیزی که من را حساس میکند طرح مسئله «حجاب اجباری» از دهان یک گروهی از خواص است. یعنی یک عدهای همان خطی را دنبال میکنند که دشمن نتوانسته بود آن را به نتیجه برساند/ آنچه که حرام شرعی است، نباید بصورت آشکار صورت بگیرد. شارع مقدس بر حکومت اسلامی تکلیف کرده که مانع از رواج حرام الهی در جامعه بشود.
حضرت آیت الله امام خامنه ای: زن در منطق اسلام، موجودی است که دارای ایمان و عفاف است، متصدی مهمترین بخش تربیت است، در اجتماع اثرگذار است، رشد علمی و معنوی دارد، مدیر کانون بسیارمهم خانواده و مایه آرامش مرد است. اینها در کنار خصوصیات زنانه مانند لطافت و آمادگی دریافت انوار الهی است/ امروز، الگوی انحرافی زن، زن غربی است؛ شاخصه او برهنگی، و خصوصیتش جلب نظر مردان و موجب التذاذ مرد شدن است.
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
این جوان پا میشود میرود جنگ، جانش را کف دستش میگیرد، از خطرات عبور میکند، برای چه؟ این در وصیّتنامهها منعکس است؛ برای خدا، برای امام، برای حجاب.
دیدید در وصیّتنامههای شهدا چقدر دربارهی حجاب توصیه شده؛ خب، حجاب یک حکم دینی است؛ این آرمان شهیدان فراموش نشود.۱۳۹۵/۰۷/۰۵
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
جنگیدن با دشمن هم از دور یک چیز آسانی به نظر میآید؛ تا کسی نرود آنجا، صدای توپ و تفنگ و انفجار و مانند اینها را نبیند و نشنود، درست درک نمیکند که چه خبر است. این جوان پا میشود میرود آنجا، جانش را کف دستش میگیرد، از خطرات عبور میکند، برای چه؟ این در وصیّتنامهها منعکس است؛ برای خدا، برای امام، برای حجاب. دیدید در وصیّتنامههای شهدا چقدر دربارهی حجاب توصیه شده؛ خب، حجاب یک حکم دینی است؛ این آرمان شهیدان فراموش نشود. اینجور نباشد که تصوّر بشود «فقط یک جنگی بود مثل جنگهایی که بقیّه دارند در دنیا میکنند؛ بالاخره هر کشوری دشمنی دارد، گاهی جنگی اتّفاق میافتد، جوانهایی میروند در جبهه و میجنگند؛ کشته میشوند یا زنده بر میگردند یا مجروح برمیگردند؛ اینها هم مثل آنها»، این نبود قضیّه؛ قضیّه قضیّهی دین بود، قضیّهی آرمان الهی بود، قضیّهی حاکمیّت اسلام بود، قضیّهی انقلاب بود، اسلام انقلابی بود که اینها را میکشاند.۱۳۹۵/۰۷/۰۵
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
برخی سعی میکنند آرمانهای والای شهیدان را پنهان کنند و دفاع مقدس را در سطح جنگهای معمول دنیا و آرمان آن را در حد عقب راندن دشمن متجاوز تقلیل دهند/ آرمان شهیدان، «خداوند، اسلام، حکومت اسلامی، اسلام انقلابی و احکام دینی مهمی همچون حجاب» است/ علت تأکیدهای امام بزرگوار بر وصیتنامه های شهیدان، درک جاذبه فوق العاده این آرمانها در ایجادشوق فداکاری و ازجان گذشتگی است ... ۱۳۹۵/۰۷/۰۵
حجاب اسلامی، یکی از الزامات امنیت برای اینکه آن اختلاطی که قبلاً گفتم [اختلاط زن و مرد] پیش نیاید و حدود اخلاقی حفظ شود، اسلام برای زن حجاب را معیّن کرده است. خودِ این حجاب، یکی از وسایل امنیت است. با حجاب زنِ مسلمان، هم خود زنِ مسلمان امنیت پیدا میکند و هم مردان مسلمان امنیت پیدا میکنند. آن جایی که حجاب را از زنان دور میکنند، آن جایی که زن را به عریانی و برهنگی نزدیک میکنند، در درجهی اوّل، امنیت از خود زن و در درجهی بعد، از مردان و جوانان گرفته خواهد شد. برای اینکه محیط سالم و دارای امنیت باشد؛ زن بتواند کار خود را در جامعه انجام دهد، مرد هم بتواند مسئولیتهای خود را انجام دهد، اسلام حجاب را معیّن کرده است که این حجاب، یکی از آن احکام برجستهی اسلام است. بیانات در اجتماع زنان خوزستان | ۱۳۷۵/۱۲/۲۰
مقام معظم رهبری (حفظه الله): آن کسانی که با توهم تکیه به دیگران گمان میکنند که امنیتشان را میتوانند تأمین کنند بدانند که سیلی این را به زودی خواهند خورد ۱۴۰۰/۷/۱۱
یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
برير بن خضير همدانى مشرقى
بُرَیر بن خُضَیر هَمْدانی مِشْرَقی (شهادت سال 61 هجری)، از شهیدان واقعه کربلا و قاری سرشناس کوفه بود که در مسجد کوفه به تدریس قرآن اشتغال داشت. وی از شیعیان و ارادتمندان خاص اهل بیت پیامبر (ص) و ازتابعین و یاران امیرالمؤمنین و از یاران امام حسین(ع) بود. مجادلۀ او قبل از جنگ، با عمر سعد، ابوحرب، یزید بن معقل و کوفیان، نشان از شجاعت او در کلام و در دفاع از خاندان پیامبر(ص) دارد.
شهید «امیناله ملائی» شهادت: 30 مهر ماه 1361 در منطقه عملیاتی سومار
بخشی از وصیت نامه: اى كسانى كه ايمان آورده ايد، جهت چيست كه چون امر مى شود، براى جهاد در راه دين، بى درنگ خارج شويد، به خاک زمين دل بستهايد، آيا راضى به زندگانى دنيا عوض حيات ابدى آخرت شديد، در صورتى كه متاع دنيا در پيش عالم آخرت اندک و ناچيز است، بدانيد كه اگر در راه دين خدا براى جهاد بيرون نشويد، خدا شما را به عذابى دردناک معذب خواهد كرد و قومى ديگر براى جهاد، به جاى شما برمیگمارد و شما به خدا زيانى نرساندهايد و خدا بر هر چيز توانا است ...
شهید «امیناله ملائی» شهادت: 30 مهر ماه 1361 در منطقه عملیاتی سومار
بخشی از وصیت نامه: در سرعت گذشت زمان و تاريخ زندگی دقيق شويد و بنگريد كه چگونه مرگ با شتاب به سويتان میآيد. بدانيد دنيا آزمايشگاهی موقت يا به قول امام علی(ع) مسافرخانهای بيش نيست، دير يا زود بايد رخت سفر بربست و به ديار آخرت كه دار مقر است، پيوست. هنوز كه دير نشده است، از خواب غفلت برخيزيد، ايمان را دريابيد و به سوی عمل شايسته بشتابيد و حال كه مرگ حتمی است و اسلام عزيز محتاج خون است، حسينوار مرگ سرخ را در آغوش كشيد و از مرگ ذلتبار برهيد.
شهید «امیناله ملائی» شهادت: 30 مهر ماه 1361 در منطقه عملیاتی سومار
بخشی از وصیت نامه: گول دنيا، منافقين و شيطان را نخوريد؛ چرا كه اينها تنها ظاهری آراسته و فريبنده دارند و در درون زهری كشنده. از خدا بخواهيد تا بصيرتی نيكو به شما عنايت فرمايد تا خود را بشناسيد، قدر خود را بدانيد و تنها بنده او باشيد و از بندگی غير او بپرهيزيد چون شيطان، نفس و دنيا قابل اين نيستند كه حتی يك لحظه پرستش شوند ...
شهید «امیناله ملائی» شهادت: 30 مهر ماه 1361 در منطقه عملیاتی سومار
بخشی از وصیت نامه: امام را تنها نگذاريد، گوش به فرمان رهبر و دنبالهرو روحانيت اصيل بوده، در راه خدا صبور و شكيبا باشيد، با كمبودها بسازيد، با ارادهای آهنين در خط امام كه همان صراط مستقيم الهی است، استوار باشيد و از تهديد شياطين جن و انس نهراسيد. زندگی مصائب و مشكلات فراوان دارد، چه بهتر كه اين مشكلات در راه خدا بر ما ببارد نه در طريق شياطين ...
شهید «امیناله ملائی» شهادت: 30 مهر ماه 1361 در منطقه عملیاتی سومار
بخشی از وصیت نامه: برادرانم! راه خدا بهترين راهها است، پوينده و كوشنده در اين صراط باشيد و راه مرا كه جهاد فیسبيلالله است در هر زمينهای تداوم بخشيد.
خواهرانم! مسئوليت شما زينبگونه شدن است، سنگين و بر دوش كشيدن پيام خون برادراتان كه پاسداری از مقام والای زن و زهراگونه شدن ديگر خواهران و حفظ حجاب و پاكدامنی و عفت است، سنگينتر است، در اين راه ثابت قدم باشيد و بر تجملات دل نبنديد و تسليم خواستههای نفسانی نشويد.
شهید «امیناله ملائی» شهادت: 30 مهر ماه 1361 در منطقه عملیاتی سومار
بخشی از وصیت نامه: اما اى شمايی كه دنيا، آمال و آرزوها، هوی و هوسها فريبتان داده و از خدا غافلتان نموده است، آيا نمیدانيد كه مثل دنيا، مثل آبِ شور دريا است كه هرچه آن را بنوشيد تشنهتر میشويد؟ آيا نمیدانيد در دنيا خوشی وجود ندارد و تنها با ياد خدا دلها آرام میگيرد؟ آيا زمان فرا نرسيده كه در برابر ذات كبريای خدای قهار، خاشع شويد و خطوط شيطان را رها كرده، بر صراط مستقيم درآييد و برگرديد؛ چون هر قدم كه برداريد بر گردابهای هلاك نزديكتر و از ساحل نجات دورتر خواهيد شد ...
شهید شهید هرمز بابایی شهادت: بیست و هشتم اسفند ماه سال 1363، در شرق رود دجله عراق
بخشی از وصیت نامه: من برای این به جبهه آمدم که وظیفه الهی است و اینکه برای خداوند و جامعه خدمتی کرده باشم و وظیفه هر مسلمان است که در راه خداوند به مردم خدمت کند ...
شهید علی عسگری شهادت: پنجم اسفند 1365، در عملیات کربلای پنج
فرازی از وصیت نامه:
مادرم حلالم کن و صبر و استقامت داشته باش که در دنیا و آخرت سربلند هستید. من راه حسین(ع) را انتخاب کردم که جز آن راهی نیست ...
شهید «ابوالحسن منصوری» در وصیت نامه اش اینگونه آورده است: در اسلام آن چه منجر به شهادت یعنی مرگ آگاهانه در راه هدف مقدس میگردد و به صورت یک اصل درآمده و نام آن جهاد است ...
شهید مدافع حرم شهید حمید محمد رضایی (ابومجید)
تاریخ شهادت : 1394/02/24 | محل شهادت : تدمر - سوریه
بخشی از وصیت نامه: وظیفه خودم می دانم که صدای هر مظلوم مسلمان در هر جای جهان را شنیدم آنها را یاری کنم ...
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
و قالوا لو لا نزل علیه ءایة من ربه قل إ ن الله قادر على اءن ینزل ءایة و لکن اءکثرهم لا یعلمون (۳۷)
ترجمه : ۳۷ - و گفتند چرا نشانه (و معجزه اى ) از طرف پروردگارش بر او نازل نمیگردد، بگو خداوند قادر است که نشانه اى نازل کند، ولى بیشتر آنها نمى دانند.
تفسیر در این آیه یکى از بهانه جوئى هاى مشرکان مطرح شده است ، به طورى که در بعضى از روایات آمده جمعى از رؤ ساى قریش هنگامى که از معارضه و مقابله با قرآن عاجز ماندند به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) گفتند اینها فایده ندارد اگر راست مى گوئى معجزاتى همانند عصاى موسى ، و ناقه صالح ، براى ما بیاور، قرآن در این باره مى گوید: آنها گفتند: چرا آیه و معجزه اى از طرف پروردگار بر این پیامبر نازل نشده است ؟! (و قالوا لو لا نزل علیه آیة من ربه ). روشن است که آنها این پیشنهاد را از روى حقیقت جوئى نمى گفتند، زیرا پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به اندازه کافى براى آنها معجزه آورده بود، و اگر چیزى جز قرآن با آن محتویات عالى در دست او نبود، همان قرآنى که در چندین آیه آنها را رسما دعوت به مقابله کرده ، و به اصطلاح تحدى نموده است و آنها در برابر آن عاجز مانده اند، براى اثبات نبوت او کافى بود، اما این بوالهوسان بهانه جو از یکسو مى خواستند قرآن را تحقیر کنند، و از سوى دیگر از قبول دعوت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سر باز زنند، لذا پى در پى درخواست معجزه تازه مى کردند، و مسلما اگر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) تسلیم خواسته هاى آنها میشد با جمله هذا سحر مبین همه را انکار مى کردند همانطور که از آیات دیگر قرآن استفاده مى شود. لذا قرآن در پاسـخ آنها مى گوید: به آنها بگو خداوند قادر است آیه و معجزه اى (که شما پیشنهاد مى کنید) بر پیامبر خود نازل کند (قل ان الله قادر على ان ینزل آیة ). ولى این کار یک اشکال دارد که غالب شما از آن بى خبرید و آن اینکه اگر به اینگونه تقاضاها که از سر لجاجت مى کنید ترتیب اثر داده شود سپس ایمان نیاورید همگى گرفتار مجازات الهى شده ، نابود خواهید گشت ، زیرا این نهایت بى حرمتى نسبت به ساحت مقدس پروردگار و فرستاده او و آیات و معجزات او است ، لذا در پایان آیه مى فرماید ولى اکثر آنها نمى دانند (و لکن اکثر هم لا یعلمون ). اشکال : به طورى که از تفسیر مجمع البیان استفاده مى شود از قرنها پیش بعضى از مخالفان اسلام این آیه را دستاویز کرده و به آن استدلال نموده اند که پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) هیچ معجزه اى نداشته است ، زیرا هنگامى که از او تقاضاى اعجاز مى کنند او تنها با گفتن اینکه خداوند توانائى بر چنین چیزى دارد و اکثر شما نمى دانید قناعت ، اتفاقا بعضى از نویسندگان اخیر دنباله این افسانه کهن را گرفته . و در نوشته خود این ایراد را بار دیگر زنده کرده اند.
پاسـخ : اولا - آنها که چنین ایرادى مى کنند گویا آیات قبل و بعد را درست مورد بررسى قرار نداده اند که سخن از افراد لجوجى به میان آمده که به هیچوجه حاضر به تسلیم در برابر حق نبودند، و اگر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در برابر خواسته هاى آنها تسلیم نشده نیز به همین دلیل بوده است و گرنه در کجاى قرآن داریم که افراد حق جو و حق طلب از پیامبر تقاضاى معجزه کرده باشند و او خواسته آنها را رد کرده باشد در آیه 111 همین سوره انعام در باره اینگونه افراد مى خوانیم
و لو اننا نزلنا الیهم الملائکة و کلمهم الموتى و حشرنا علیهم کل شى ء قبلا ما کانوا لیؤ منوا ثانیا - به طورى که از روایات اسلامى استفاده مى شود این پیشنهاد از طرف جمعى از روساى قریش بود و آنها به خاطر تحقیر و نادیده گرفتن قرآن چنین پیشنهادى را مطرح کرده بودند و مسلم است پیامبر در برابر پیشنهادهائى که از چنین انگیزه هائى سرچشمه بگیرد تسلیم نخواهد شد. ثالثا - کسانى که این ایراد را میکنند گویا سایر آیات قرآن را از نظر دور داشته اند که چگونه خود قرآن به عنوان یک معجزه جاویدان صریحا معرفى شده و بارها از مخالفان دعوت به مقابله گردیده و ضعف و ناتوانى آنها را آشکار ساخته است و نیز آیه اول سوره اسراء را فراموش کرده اند که صریحا مى گوید خداوند پیامبرش را از مسجدالحرام به مسجد اقصى در یک شب برد. رابعا - این باورکردنى نیست که قرآن مملو از معجزات و خارق عادات انبیاء و پیامبران بوده باشد و پیامبر اسلام بگوید من خاتم پیامبرانم و برتر از همه آنها، و آئین من بالاترین آئین است ، اما در برابر خواسته حقجویان کمترین معجزه اى از خود نشان ندهد آیا در اینصورت در نظر افراد بیطرف و حقیقت طلب نقطه ابهام مهمى در دعوت او پیدا نمیشد؟! اگر او معجزه اى نمى داشت مى بایست مطلقا سخنى از معجزات انبیاى دیگر نگوید تا برنامه خویش را بتواند توجیه نماید و راههاى اعتراض را بر خود ببندد، اینکه او با دست و دل باز مرتبا از اعجاز دیگران سخن میگوید و خارق عادات موسى بن عمران و عیسى بن مریم و ابراهیم و صالح و نوح (علیهم االسلام ) را بر مى شمرد، دلیل روشنى است که او از نظر معجزات خود کاملا مطمئن بوده است . لذا در تواریخ اسلامى و روایات معتبر و نهج البلاغه خارق عادات مختلفى از پیامبر نقل شده است که مجموع آنها در سر حد تواتر است .
حجاب شرط اول است در نظام اسلامی زنان باید از درک سیاسی برخوردار باشند، فن خانه داری و همسرداری را بدانند و در صحنه فعالیتهای اجتماعی، سیاسی، علمی و خدمات، مظهر عصمت، طهارت و مناعت باشند و به این مهم توجه کنند که #حجاب شرط اول است. زیرا بدون حجاب، زن فراغت لازم را برای دستیابی به مراتب بالا بدست نخواهد آورد. رهبر انقلاب؛ ۷۲/۹/۱۷
حضرت آیت الله امام خامنه ای: اتحاد مسلمین و صفاى دل آنان، شرط اصلى اعلاى کلمه ى اسلام است.
شهید عباس فراهانی
بخشی از وصیت نامه شهید: از خواهرانم هم مىخواهم که حجابشان را حفظ کنند که حفظ حجاب شما حفظ خون تمامى شهداست و شاید به خاطر همین است که تمامى دشمنان اسلامى سعى دارند که حجاب را از زنان مسلمان بگیرند ...
حضرت آیت الله امام خامنه ای: انقلاب بزرگ اسلامى ما، تمام مسلمانان دنیا را امیدوار کرده است.
بخشی از وصیت نامه شهید عباس فراهانی: بیاد بیاور پیمانت را که گفتى اى کاش من هم در صحنه کربلا مىبودم و در راه حسین و براى حسین شهید مىشدم اکنون چشم باز کن و ببین حسین را در میان نامردمان و ببین که حسین زمان چونه چون حسین و چگونه چون شیر مىخروشد پس بیاریش بشتاب ... لکن بیائید از یاران خاص حسین (ع) باشید بیایید بسیجى باشید بیایید سرباز امام زمان باشید ...
حضرت آیت الله امام خامنه ای: آنچه که این کشور را نجات مىدهد، اسلام است؛ همچنان که در دوران دفاع مقدس، آنچه که این ملت را نجات داد، اسلام بود.
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۳۵ تا۳۶
إن كان كبر عليك إعراضهم فإن استطعت اءن تبتغى نفقا فى الارض اءو سلما فى السماء فتأتيهم باية و لو شاء الله لجمعهم على الهدى فلا تكونن من الجاهلين (۳۵) إنما يستجيب الذين يسمعون و الموتى يبعثهم الله ثم إليه يرجعون (۳۶)
ترجمه : ۳۵ - و اگر اعراض آنها بر تو سنگين است چنانچه بتوانى نقبى در زمين بزن يا نردبانى به آسمان بگذار (و اعماق زمين و آسمانها را جستجو كن ) تا آيه (و نشانه ديگرى ) براى آنها بياورى (ولى بدان اين لجوجان ايمان نمى آورند) اما اگر خدا بخواهد آنها را (اجبارا) بر هدايت جمع خواهد كرد (اما هدايت اجبارى چه سود دارد؟) پس هرگز از جاهلان نباش . ۳۶ - تنها كسانى اجابت (دعوت تو) مى كنند كه گوش شنوا دارند، اما مردگان (و آنها كه روح انسانى را از دست داده اند ايمان نمى آورند و) خدا آنها را (در قيامت ) مبعوث مى كند سپس به سوى او باز ميگردند.
تفسیر مردگان زنده نما اين دو آيه دنباله دلدارى و تسلى دادن به پيامبر است كه در آيات قبل گذشت . از آنجا كه فكر و روح پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از گمراهى و لجاجت مشركان زياد ناراحت و پريشان بود، و علاقه داشت با هر وسيله اى كه شده است آنها را به صف مؤ منان بكشاند، خداوند ميفرمايد: (اگر اعراض و روگردانى زياد بر تو سخت و سنگين است چنانچه بتوانى اعماق زمين را بشكافى و در آن نقبى بزنى و جستجو كنى و يا نردبانى به آسمان بگذارى و اطراف آسمانها را نيز جستجو كنى و آيه و نشانه ديگرى براى آنها بياورى چنين كن ) (ولى بدان آنان به قدرى لجوجند كه باز ايمان نخواهند آورد) (و ان كان كبر عليك اعراضهم فان استطعت ان تبتغى نفقا فى الارض او سلما فى السماء فتاتيهم باية ). نفق در اصل به معنى (نقب ، و راههاى زيرزمينى ) است ، و اگر به منافق گفته مى شود نيز به تناسب اين است كه علاوه بر راه و روش ظاهرى ، راه و روش مخفيانه اى نيز براى خود دارد و سلم به معنى نردبان است . خداوند با اين جمله به پيامبر خود مى فهماند كه هيچگونه نقصى در تعليمات و دعوت و تلاش و كوشش تو نيست ، بلكه نقص از ناحيه آنها است ، آنها تصميم گرفته اند حق را نپذيرند. لذا هيچگونه كوششى اثر نمى بخشد، نگران نباش . ولى براى اينكه كسى توهم نكند كه خداوند قادر نيست آنها را وادار به تسليم كند، بلافاصله مى فرمايد: (اگر خدا بخواهد مى تواند همه آنها را بر هدايت مجتمع كند يعنى وادار به تسليم در برابر دعوت تو و اعتراف به حق و ايمان كند) (و لو شاء الله لجمعهم على الهدى ). ولى روشن است كه اين چنين ايمان اجبارى بيهوده است ، آفرينش بشر براى تكامل بر اساس اختيار و آزادى اراده ميباشد، تنها در صورت آزادى اراده است كه ارزش (مؤ من ) از (كافر) و (نيكان ) از (بدان ) و (درستكاران ) از (خائنان ) و (راستگويان ) از (دروغگويان ) شناخته مى شود، و گر نه در ايمان و تقواى اجبارى هيچگونه تفاوتى ميان خوب و بد نخواهد بود، و اين مفاهيم در زمينه اجبار ارزش خود را به كلى از دست مى دهند. سپس مى گويد: (اينها را براى اين گفتيم كه تو از جاهلان نباشى ) يعنى : بيتابى مكن و صبر و استقامت را از دست مده و بيش از اندازه خود را به خاطر كفر و شرك آنها ناراحت مكن و بدان راه همين است كه تو مى پيمائى (فلا تكونن من الجاهلين ). شك نيست كه پيامبر از اين حقائق با خبر بود، اما خداوند اينها را به عنوان يادآورى و دلدارى براى پيامبرش بازگو مى كند، درست مانند اين است كه ما به كسى كه فرزندش را از دست داده ميگوئيم : (غم مخور دنيا دار فنا است ، همه از دنيا خواهند رفت ، و علاوه تو نيز هنوز جوان هستى و فرزندان ديگرى خواهى داشت ، بنابراين زياد بيتابى مكن ). مسلما فانى بودن دار دنيا، يا جوان بودن طرف ، مطلبى نيست كه بر او مخفى باشد تنها به عنوان يادآورى به او گفته مى شود. با اينكه آيه فوق يكى از دلائل نفى جبر است بعضى از مفسران مانند فخر رازى آن را از دلائل مسلك جبر گرفته ! و روى كلمه و لو شاء... تكيه كرده و مى گويد: از اين آيه معلوم مى شود كه خداوند نمى خواهد كفار ايمان بياورند! غافل از اينكه (مشيت و اراده ) در آيه فوق مشيت و اراده اجبارى است ، يعنى خداوند نمى خواهد مردم به زور و اجبار ايمان بياورند، بلكه مى خواهد با اراده و ميل خودشان ايمان بياورند، بنابراين آيه گواه روشنى بر نفى عقيده جبريون است .
در آيه بعد براى تكميل اين موضوع و دلدارى بيشتر به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى گويد: (آنها كه گوش شنوا دارند دعوت تو را اجابت مى كنند و مى پذيرند) (انما يستجيب الذين يسمعون ). (و اما آنها كه عملا در صف مردگانند ايمان نمى آورند، تا زمانى كه خداوند آنها را در روز قيامت برانگيزاند و به سوى او بازگشت كنند) (و الموتى يبعثهم الله ثم اليه يرجعون ) آن روز است كه با مشاهده صحنه هاى رستاخيز ايمان مى آورند، ولى ايمانشان هم سودى ندارد، زيرا همه كس با مشاهده آن صحنه عظيم ايمان مى آورد، نوعى ايمان اضطرارى . شايد نياز به شرح نداشته باشد كه منظور از موتى (مردگان ) در آيه بالا مردگان جسمانى نيست ، بلكه مردگان معنوى است ، زيرا دو نوع حيات و مرگ داريم : حيات و مرگ مادى ، حيات و مرگ معنوى ، همچنين شنوائى و بينائى نيز دو گونه است : مادى و معنوى به همين دليل بسيار مى شود در مورد كسانى كه چشم و گوش دارند و يا زنده و سالمند اما حقائق را درك نمى كنند مى گوئيم : آنها كور و كرند و يا اصلا مرده اند، زيرا واكنشى را كه بايد يك انسان شنوا و بينا، يا يك انسان زنده ، در برابر حقائق از خود نشان دهد نمى دهند، در قرآن مجيد اين گونه تعبيرات فراوان ديده مى شود، و شيرينى و جاذبه خاصى دارد، بلكه قرآن به حيات مادى و بيولوژيكى كه نشانه آن تنها خور و خواب و نفس كشيدن است چندان اهميت نمى دهد، همواره روى حيات و زندگى معنوى و انسانى كه آميخته با تكليف و مسئوليت و احساس و درد و بيدارى و آگاهى است تكيه مى كند. ذكر اين نكته نيز لازم است كه : نابينائى و ناشنوائى و مرگ معنوى از خودشان سرچشمه مى گيرد، آنها هستند كه بر اثر ادامه گناه ، و اصرار و لجاجت در آن ، به اين مرحله مى رسند، زيرا همانطور كه اگر انسانى مدتها چشم خود را ببندد تدريجا بينائى و ديد خود را از دست خواهد داد و شايد روزى به كلى نابينا شود، اشخاصى كه چشم جان خود را در برابر حقائق ببندند تدريجا قدرت ديد معنوى خود را از دست خواهند داد!.
ریشه فتنه ها امام علی علیه السلام فرمودند: اِنَّما بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ اَهْواءٌ تُتَّبَعُ، وَ اَحْکامٌ تُبْتَدَعُ، یُخالَفُ فیها کِتابُ اللهِ وَ یَتَوَلّى عَلَیْها رِجالٌ رِجالا عَلى غَیْرِ دینِ اللهِ؛
همواره آغاز پیدایش فتنه ها پیروى از هوس هاى آلوده و احکام و قوانین ساختگى و جعلى است، احکامى که با کتاب خدا مخالفت دارد و جمعى برخلاف آیین حق به حمایت از آن برمى خیزند. نهج البلاغه، خطبه 50.
حضرت آیتالله امام خامنهای
ملت اسلام اگر نام حسين را و ياد حسين را زنده نگه بدارد و آن را الگو قرار بدهد براى خود، از همه ى موانع و مشكلات عبور خواهد كرد. لذاست كه ما در انقلاب اسلامى، در نظام جمهورى اسلامى از صدر تا ذيل، همه - مردم، مسئولين، بزرگان، شخص امام بزرگوار ما - بر روى مسئله ى امام حسين و مسئله ى عاشورا و همين عزاداريهاى مردمى، تكيه كردند و جا دارد. اين عزاداريها جنبه ى نمادين دارد، جنبه ى حقيقى هم دارد؛ دلها را نزديك ميكند، معارف را روشن ميكند.
حضرت آیتالله امام خامنهای
جهاد مایهی عزّت است؛ نه فقط عزّت کشور و ملّت و آن جمعیّتی که مجاهدان از میان آنها برخاستهاند - آنکه به جای خود محفوظ؛ هر ملّتی که سربلند میشود، عزّت پیدا میکند، به برکت مجاهدت فرزندان خودش قدرت پیدا میکند 1397/12/22
حضرت آیتالله امام خامنهای
زن در منطق اسلام، موجودی است که دارای ایمان و عفاف است، متصدی مهمترین بخش تربیت است، در اجتماع اثرگذار است، رشد علمی و معنوی دارد، مدیر کانون بسیارمهم خانواده و مایه آرامش مرد است. اینها در کنار خصوصیات زنانه مانند لطافت و آمادگی دریافت انوار الهی است/ امروز، الگوی انحرافی زن، زن غربی است؛ شاخصه او برهنگی، و خصوصیتش جلب نظر مردان و موجب التذاذ مرد شدن است. 1396/12/17
حضرت آیتالله امام خامنهای
اینکه چهار دختر فریب بخورند و در خیابان حجابشان را بردارند، مسئله حقیری است. آن چیزی که من را حساس میکند طرح مسئله «حجاب اجباری» از دهان یک گروهی از خواص است. یعنی یک عدهای همان خطی را دنبال میکنند که دشمن نتوانسته بود آن را به نتیجه برساند/ آنچه که حرام شرعی است، نباید بصورت آشکار صورت بگیرد. شارع مقدس بر حکومت اسلامی تکلیف کرده که مانع از رواج حرام الهی در جامعه بشود. 1396/12/17
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی
در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای نیروهای مسلح: ۱۱ / مهر / ۱۴۰۱ اغتشاش برنامهریزی شده بود؛ دشمنی با اصل ایران مستقل و قوی است؛ ملت قوی ظاهر شد درگذشت دختر جوان حادثه تلخی بود و دل ما را سوزاند بلوچها عمیقاً به جمهوری اسلامی وفادار و کُردها علاقهمند به کشور و نظام هستند
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
پلیس موظف به ایستادن در مقابل مجرم و تأمین امنیت جامعه است، بنابراین تضعیف پلیس به معنی تقویت مجرمین است و کسی به پلیس حمله میکند، مردم را در مقابل مجرمین، اراذل و اوباش، سارقان و زورگیران بیدفاع میگذارد.
سید حسن نصرالله:
دوست و دشمن خود را بشناسید و اگر نمیخواهید با دشمن بجنگید حداقل به آن پناه نبرید زیرا جز خیانت از او نخواهید دید.
می شود در ساعات پایانی عمر هم عاقبت بخیر شد .....
«سعد بن حارث انصاری» و «ابو الحتوف حارث انصاری»، دو برادر کوفی و هر دو از خوارج بودند. این دو همراه عمربن سعد از کوفه برای جنگ با امام حسین به کربلا آمده و تا بعد از ظهر عاشورا نیز در سپاه کوفه بودند.
اما هنگامی که یاران امام علیه السلام به شهادت رسیدند، امام حسین علیه السلام فریاد بر آورد:« آیا کسی هست که ما را یاری کند؟» زنان و کودکان با شنیدن صدای امام علیه السلام به شیون و زاری پرداختند.
سعد و برادرش، ابو الحتوف، که صدای امام و شیون اهل بیتش را شنیدند، ناگهان به خود آمدند و به گفتند:« این حسین، پسر دختر پیامبر، است و ما در روز قیامت از جدّ او امید شفاعت داریم، چگونه با او جنگ کنیم؟» آنگاه به حمایت از امام علیه السلام با سپاه کوفه به جنگ پرداختند. این دو برادر با شعار « لا حُکْمَ إلاّ لِلّهِ وَلا طاعَةَ لِمَنْ عَصاهُ» یعنی همان شعار مشهور خوارج علیه امیرالمؤمنین (ع) به سپاه امام حسین(ع) پیوسته و با یزیدیان جنگیدند تا هر دو به شهادت رسیدند.
این اتفاق اشارات عجیبی دارد؛ اینکه صحرای کربلا، شهدایی با سابقه خوارج دارد و همگی شیعه به معنای مرسوم نبودند؛ اینکه این خوارج از بسیاری از شیعیان اسمی پیشی گرفتند؛ اینکه میشود در ساعات پایانی عمر هم عاقبت به خیر شد و به جبهه حق پیوست از جمله این اشارات است.
شهید مدافع حرم شهید مهدی نوروزی چند صباحی قبل از شهادتش در سامرا، تنها فرزند و کودک شیرخواره خود «محمد هادی نوروزی» را در آغوش گرفته و وصیت خود با او را میان خانواده و در مقابل دوربین بیان میکند. فیلم و متن این وصایا و دعاهای پدرانه شهید مدافع حرمین سامرا در آستانه اربعین شهید برای نخستین بار منتشر میشود و در ادامه میآید:
«اگر ما یک روزی شهید شدیم و آقا محمد هادی این فیلم را دید انشا الله منتقم خون امام حسین(علیه السلام) است. انشا الله آمده است انتقام حضرت زهرا(سلام الله علیها) را بگیرد. انشاالله یار امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، یار رهبر و یار آقای سید علی خامنهای باشد. انشاالله همیشه مدافع نظام باشد. مدافع انقلاب باشد. تهدید بزرگی برای دشمنان نظام، انقلاب و اهل بیت(علیه السلام) باشد. وجودش خود تهدید [ برای دشمنان] باشد.»
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
ويژه نامه شهادت امام حسن عسکري عليه السلام ... | ويژه نامه آغاز امامت و ولايت امام زمان عج الله تعالي فرجه الشريف ... | شهداي کربلا ... | شهيد مدافع حرم شهيد مهدي نوروزي
۱- از رسول خدا(ص) نقل شده است که مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود (لاَیُلْسَعُ اَلْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَیْنِ). ما متاسفانه اما، از یک سوراخ نه فقط دوبار، بلکه دهها بار گزیده شدهایم و دور از انتظار نیست که دهها بار دیگر نیز از همان سوراخ گزیده شویم! در کدام نقطه دنیا دیده و یا شنیدهاید که خانمی فوت شود و تمام شواهد و اسناد حکایت از آن داشته باشد که فوت ایشان یک رخداد طبیعی بوده است. با این حال، رئیسجمهور به خانواده وی تسلیت بگوید و هیئتی را مامور رسیدگی به ماجرا کند و... آنگاه عدهای در اعتراض به فوت او به خیابانها بریزند، آمبولانسها را به آتش بکشند، آدم بکشند، اموال عمومی را آتش بزنند، به مسجد حمله کنند، قرآن بسوزانند، گلوی مامور پلیس را پاره کنند، با ضرب و شتم چادر از سر یک زن محجبه بردارند و... دست به دهها جنایت دیگر بزنند؟! کجای آن رخداد با این واکنش کمترین همخوانی و تناسبی دارد؟! کدام انسان برخوردار از حداقل شعور میتواند آشوبهای اخیر را به حساب فوت خانم مهسا امینی بنویسد؟! ورود تمامقد آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، رژیم صهیونیستی و... به ماجرا قبل از آن که تعجبآور باشد، مضحک است، نیست؟! کشورهایی که قتلعام میلیونها انسان را صرفاً به جرم حقطلبی در کارنامه سیاه خود دارند، هزاران تن از شهروندان خود را به ضرب گلوله در خیابانها به قتل میرسانند، صدها زن را در خانه و کاشانهشان سر به نیست میکنند، هیچ گروه تروریستی و یا حاکم دیکتاتوری را نمیتوان آدرس داد که تحت حمایت آشکار این کشورها نبوده و نباشند و... برای فوت خانم مهسا امینی اشک تمساح میریزند!
۲- دیروز وزارت اطلاعات با صدور بیانیهای ضمن اشاره به بازداشت ۲۶۰ نفر از عوامل اصلی دستاندرکار آشوبهای اخیر، به برخی از برنامههای هولناک آنها که خنثی شده است نیز اشاره کرد. در میان دستگیرشدگان، ۹ نفر از اتباع کشورهای اروپایی، ۴۹ عضو سازمان منافقین، ۷۷ مزدور گروهکهای تروریستی کومله، حزب دموکرات، پژاک، پاک که چند تن از اعضای ردهبالای این گروههای تروریستی نیز در میان آنها بودهاند، ۲۸ تن از اراذل و اوباش نشاندار، ۵ عضو گروه تکفیری داعش با دهها کیلوگرم مواد منفجره، ۹۲ تن از سلطنتطلبان و... دیده میشوند. برنامهریزی برای بمبگذاری در هواپیما، انفجار در میان عزاداران حسینی(ع)، بمبگذاری در میان آشوبگران و انتساب آن به نظام و... از جمله برنامههای در دست اقدام آنها بوده است که با تلاش سربازان گمنام امام زمان(ارواحنا له الفداء) در وزارت اطلاعات، کشف و خنثی شده است. آیا این برنامه گسترده برای قتلعام مردم در اعتراض به فوت مهسا امینی بوده است؟!
۳- در این میان، حمایت از آشوب و آشوبگران از سوی برخی سیاستبازها و احزاب سیاسی و شماری از هنرپیشهها و ورزشکاران که از سفره گشاده و سخاوتمندانه این مرز و بوم چریده و به آلاف و علوف رسیدهاند نیز جنایت آشکاری است که نباید بیپاسخ بماند. برخی از شخصیتهای سیاسی حمایتکننده از آشوبگران سابقه سیاهی در همسویی با بیگانگان و مخصوصاً آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی را در کارنامه خود دارند که دعوت از آمریکا برای تحریم ایران، اعتراض به مبارزه رزمندگان با داعش، پرونده مفتوح فساد اقتصادی، فقط اندکی از آن بسیارهاست. و در سوی دیگر برخی از به اصطلاح سلبریتیهای حمایتکننده از آشوبها، سوابق نفرتانگیزی از برپایی خانه فحشاء، قمار، تجاوز به زنان و دختران، سوءاستفادههای کلان مالی و... دارند که حتی اشارهای گذرا به محتویات کارنامه سیاه آنها نیز شرمآور است. بدیهی است که اکثریت قریب به اتفاق طیفهای یادشده از افراد مومن، متعهد، وفادار به میهن و مردمدوست هستند.
۴- اکنون سؤال این است که آیا میتوان در ضرورت محاکمه و مجازات این عده به اتهام تخریب اموال عمومی، پادویی آشکار برای بیگانگان، مشارکت در قتل شهروندان و مخصوصاً زمینهسازی برای اقدامات هولناکی که دشمن علیه مردم این مرز و بوم تدارک دیده - و دیروز وزارت اطلاعات از آن پرده برداشت - کمترین تردیدی داشت؟! حالا که بعد از ابراز انزجار تودههای دهها میلیونی مردم از این جرثومههای فساد و تباهی و اصرار بر مجازات و محاکمه آنها به میان آمده است و دستگاههای ذیربط نیز بر محاکمه و مجازات آنها تاکید ورزیدهاند، طیف یادشده به فکر تغییر صورت مسئله افتاده و اصرار دارند جنایات هولناکی را که مرتکب شدهاند در حد و اندازه «اعتراض» کاهش دهند! و اصلاً به روی نامبارک و پلید خود نیز نمیآورند که در کجای دنیا و از کی تا به حال، قتل مردم کوچه و بازار، آتشزدن اموال عمومی، بریدن گلوی مامور انتظامی، آتشزدن قرآن و به آتش کشیدن آمبولانسها و... اعتراض تلقی میشود؟!
بیانیه وزارت اطلاعات از عمق جنایات انجامشده و گستردگی جنایاتی که خنثی شده است خبر میدهد و در این میان، آن عده از شخصیتهای سیاسی بدسابقه و ورزشکاران و هنرپیشههایی که به حمایت از آشوبها و قتل مردم و آتشزدن اموال عمومی و غارت و... پرداختهاند بخشی جدانشدنی از عاملان این جنایتها بودهاند.
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
فداکارى بى نظیر در لیلة المبیت ... | علت عصبانیت غرب از زن ایرانی، درخشیدن او در میادین گوناگون با حفظ حجاب است ... | مردم دیندار و در میدان هستند ...
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۳۳تا۳۴
قد نعلم إنه ليحزنك الذى يقولون فإنهم لا يكذبونك و لكن الظالمين بايات الله يجحدون (۳۳) و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا على ما كذبوا و اءوذوا حتى اءتاهم نصرنا و لا مبدل لكلمات الله و لقد جاءك من نباى المرسلين (۳۴)
ترجمه : ۳۳- ميدانيم كه گفتار آنها تو را غمگين مى كند ولى (غم مخور و بدان ) آنها تو را تكذيب نمى كنند بلكه ظالمان آيات خدا را انكار مى نمايند!. ۳۴- پيامبرانى پيش از تو نيز تكذيب شدند و در برابر تكذيبها صبر و استقامت كردند، و (در اين راه ) آزار ديدند تا هنگامى كه يارى ما به آنها رسيد (تو نيز چنين باش ، و اين يكى از سنتهاى الهى است ) و هيچ چيز نميتواند سنن خدا را تغيير دهد و اخبار پيامبران به تو رسيده.
تفسیر همواره در راه مصلحان مشكلات بوده شك نيست كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در گفتگوهاى منطقى و مبارزات فكرى كه با مشركان لجوج و سرسخت داشت گاهى از شدت لجاجت آنها و عدم تاثير سخن در روح آنان و گاهى از نسبتهاى ناروائى كه به او مى دادند غمگين و اندوهناك مى شد، خداوند بارها در قرآن مجيد پيامبرش را در اين مواقع دلدارى مى داد، تا با دلگرمى و استقامت بيشتر، برنامه خويش را تعقيب كند، از جمله در نخستين آيه فوق ميفرمايد ما ميدانيم كه سخنان آنها تو را محزون و اندوهگين ميكند (قد نعلم انه ليحزنك الذى يقولون ). ولى بدان كه آنها تو را تكذيب نمى كنند و در حقيقت آيات ما را انكار مى كنند و بنابراين طرف آنها در حقيقت ما هستيم نه تو (فانهم لا يكذبونك و لكن الظالمين بايات الله يجحدون ). و نظير اين سخن در گفتگوهاى رائج ميان ما نيز ديده مى شود كه گاهى شخص (برتر) به هنگام ناراحت شدن نماينده اش به او مى گويد: غمگين مباش طرف آنها در واقع منم و اگر مشكلى ايجاد شود براى من است نه براى تو، و به اين وسيله مايه تسلى خاطر او را فراهم مى سازد. در تفسير آيه فوق مفسران احتمالات ديگرى نيز داده اند، ولى ظاهر آيه همان است كه در بالا گفتيم . اين احتمال نيز از جهتى قابل ملاحظه است كه : منظور از آيه اين است كه (مخالفان تو در حقيقت به صدق و راستى تو معتقدند، و در حقانيت دعوتت شك ندارند، اگر چه ترس از به خطر افتادن منافعشان مانع از تسليم در مقابل حق مى شود و يا تعصب و لجاجت اجازه قبول به آنها نميدهد.) از تواريخ اسلامى نيز استفاده مى شود كه حتى مخالفان سرسخت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در باطن به صدق و راستى او در دعوتش معتقد بودند از جمله اينكه نقل كرده اند كه روزى ابوجهل با پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) ملاقات كرد و با او مصافحه نمود كسى به او اعتراض كرد، چرا با اين مرد مصافحه مى كنى ؟ گفت به خدا سوگند مى دانم كه او پيامبر است و لكن ما زمانى تابع عبد مناف بوده ايم ! (يعنى پذيرفتن دعوت او سبب مى شود كه ما تابع قبيله آنان شويم )، و نيز نقل شده كه شبى ابوجهل و ابوسفيان و اخنس بن شريق كه از سران سرسخت مشركان بودند هر كدام به طور مخفيانه كه هيچكس متوجه او نشود، و حتى اين سه نفر از حال يكديگر هم با خبر نبودند، براى شنيدن سخنان پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در گوشه اى خزيده تا صبح تلاوت آيات قرآن را مى شنيدند، هنگامى كه سپيده صبح دميد، پراكنده شدند، اما در راه بازگشت به هم رسيدند و هر كدام عذر خود را براى ديگرى شرح مى داد، سپس عهد كردند كه اين كار را تكرار نكنند زيرا اگر جوانان قريش از آن آگاه گردند سبب گرايش آنها به محمد خواهد شد. شب ديگر هر كدام به گمان اينكه رفقايش آنشب نخواهد آمد براى شنيدن آيات قرآن به نزديكى خانه پيامبر و يا مجمعى كه مسلمانان داشتند آمد اما هنگام صبح باز سر آنان بر يكديگر فاش شد و به سرزنش يكديگر پرداختند و مجددا عهد و پيمان بستند كه اين آخرين بار بوده باشد. ولى اتفاقا اين كار در شب سوم باز تكرار شد، صبح (اخنس بن شريق ) عصاى خود را برداشت و به سراغ ابوسفيان آمد و به او گفت : صريحا با من بگو عقيده تو درباره سخنانى كه از محمد شنيدى چيست ؟ گفت به خدا سوگند من چيزهائى شنيدم كه آنها را به خوبى درك كردم ، و مقصود و مضمون آن را مى فهمم ، ولى آياتى نيز شنيدم كه معنى و مقصود آن را نفهميدم . اخنس گفت : من نيز به خدا سوگند چنين احساس ميكنم ، سپس برخاست و به سراغ ابوجهل آمد و همين سؤ ال را از او كرد كه راى تو درباره سخنانى كه از محمد شنيدى چيست ؟ او در جواب گفت چه مى خواهى بشنوم ؟ حقيقت اين است كه ما و فرزندان عبد مناف در به چنگ آوردن رياست با هم رقابت داريم آنها مردم را اطعام كردند ما نيز براى اينكه عقب نمانيم اطعام كرديم ، آنها مركب بخشيدند ما نيز مركب بخشيديم ، آنها بخششهاى ديگر داشتند ما نيز داشتيم و به اين ترتيب دوش به دوش يكديگر پيش مى رفتيم . اكنون آنها مى گويند ما پيامبرى داريم كه وحى آسمانى بر او نازل مى شود، اما ما چگونه مى توانيم در اين موضوع با آنها رقابت كنيم ؟!و الله لا نؤ من به ابدا و لا نصدقه : به خدا سوگند هرگز به او ايمان نخواهيم آورد و نه او را تصديق خواهيم نمود، اخنس برخاست و مجلس او را ترك گفت .
در روايت ديگرى مى خواهيم كه روزى (اخنس بن شريق ) با (ابوجهل ) روبرو شد، در حالى كه هيچكس ديگر در آنجا نبود، به او گفت . راستش را بگو محمد صادق است يا كاذب ؟ هيچ كس از قريش در اينجا غير از من و تو نيست كه سخنان ما را بشنود. ابوجهل گفت واى بر تو والله به عقيده من او راست مى گويد و هرگز دروغ نگفته است ولى اگر بنا شود خاندان محمد همه مناصب را به چنگ آورند: پرچم حج ، آب دادن به حجاج ، پرده دارى كعبه ، و مقام نبوت ، براى بقيه قريش چه باقى ميماند؟!. از اين روايات و مانند آنها استفاده مى شود كه بسيارى از دشمنان سرسخت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در باطن به صدق گفتار او معترف بودند اما رقابتهاى قبيلگى و مانند آن ، به آنها اجازه نمى داد، و يا شهامت آن را نداشتند كه رسما ايمان آورند. البته اين را نيز مى دانيم كه اين گونه اعتقاد باطنى مادام كه با روح تسليم آميخته نشود كمترين اثرى نخواهد داشت ، و انسان را در سلك مومنان راستين قرار نمى دهد. در آيه بعد، براى تكميل اين دلدارى ، به وضع انبياى پيشين اشاره كرده مى گويد: اين موضوع منحصر به تو نبوده است (رسولان پيش از تو را نيز تكذيب كردند) (و لقد كذبت رسل من قبلك ). (اما آنها در برابر تكذيبها و آزارها استقامت ورزيدند تا نصرت و يارى ما به سراغشان آمد و سرانجام پيروز شدند) (فصبروا على ما كذبوا و اوذواحتى اتاهم نصرنا). (و اين يك سنت الهى است كه هيچ چيز نمى تواند آن را دگرگون كند) (و لا مبدل لكلمات الله ). بنابراين تو هم در برابر تكذيبها و آزارها و حملات دشمنان لجوج و سرسخت روح صبر و استقامت را از دست مده ، و بدان طبق همين سنت امدادهاى الهى و الطاف بيكران پروردگار به سراغ تو خواهد آمد، و سرانجام بر تمام آنها پيروز خواهى شد (و اخبارى كه از پيامبران پيشين به تو رسيده است كه چگونه در برابر مخالفتها و شدائد استقامت كردند و پيروز شدند گواه روشنى براى تو است ) (و لقد جائك من نبا المرسلين ). در حقيقت آيه فوق به يك اصل كلى اشاره مى كند و آن اينكه هميشه رهبران صالح اجتماع كه براى هدايت توده هاى مردم به وسيله ارائه مكتب و طرحهاى سازنده با افكار منحط و خرافات و سنن غلط جامعه بپا مى خاستند با مخالفت سرسختانه جمعى سودجو و زورگو كه با پر و بال گرفتن مكتب جديد، منافعشان به خطر مى افتاد، روبرو مى شدند. آنها براى پيشرفت مقاصد شوم خود از هيچ كارى ابا نداشتند، و از تمام حربه ها: حربه تكذيب ، تهمت محاصره اجتماعى ، آزار و شكنجه ، قتل و غارت و هر وسيله ديگر استفاده مى كردند، اما حقيقت با جاذبه و كشش و عمقى كه دارد سرانجام - طبق يك سنت الهى - كار خود را خواهد كرد، و اين خارهاى سر راه برچيده خواهند شد، اما شك نيست كه شرط اساسى اين پيروزى بردبارى و مقاومت و استقامت است . قابل توجه اينكه در آيه فوق از سنن تعبير به كلمات الله شده است زيرا كلم و كلام در اصل به معنى تاثيرى است كه با چشم يا گوش درك مى شود ( (كلم ) به معنى تاثيرات عينى ، و (كلام ) به معنى تاثيراتى است كه با گوش درك مى شود) سپس توسعه پيدا كرده است ، و علاوه بر الفاظ به معانى نيز كلمه گفته مى شود، و حتى به (عقيده ) و (مكتب ) و (روش و سنت ) نيز اطلاق مى گردد.
إن كان كبر عليك إعراضهم فإن استطعت اءن تبتغى نفقا فى الارض اءو سلما فى السماء فتأتيهم باية و لو شاء الله لجمعهم على الهدى فلا تكونن من الجاهلين (۳۵) إنما يستجيب الذين يسمعون و الموتى يبعثهم الله ثم إليه يرجعون (۳۶)
ترجمه : ۳۵ - و اگر اعراض آنها بر تو سنگين است چنانچه بتوانى نقبى در زمين بزن يا نردبانى به آسمان بگذار (و اعماق زمين و آسمانها را جستجو كن ) تا آيه (و نشانه ديگرى ) براى آنها بياورى (ولى بدان اين لجوجان ايمان نمى آورند) اما اگر خدا بخواهد آنها را (اجبارا) بر هدايت جمع خواهد كرد (اما هدايت اجبارى چه سود دارد؟) پس هرگز از جاهلان نباش . ۳۶ - تنها كسانى اجابت (دعوت تو) مى كنند كه گوش شنوا دارند، اما مردگان (و آنها كه روح انسانى را از دست داده اند ايمان نمى آورند و) خدا آنها را (در قيامت ) مبعوث مى كند سپس به سوى او باز ميگردند.
تفسیر مردگان زنده نما اين دو آيه دنباله دلدارى و تسلى دادن به پيامبر است كه در آيات قبل گذشت . از آنجا كه فكر و روح پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از گمراهى و لجاجت مشركان زياد ناراحت و پريشان بود، و علاقه داشت با هر وسيله اى كه شده است آنها را به صف مؤ منان بكشاند، خداوند ميفرمايد: (اگر اعراض و روگردانى زياد بر تو سخت و سنگين است چنانچه بتوانى اعماق زمين را بشكافى و در آن نقبى بزنى و جستجو كنى و يا نردبانى به آسمان بگذارى و اطراف آسمانها را نيز جستجو كنى و آيه و نشانه ديگرى براى آنها بياورى چنين كن ) (ولى بدان آنان به قدرى لجوجند كه باز ايمان نخواهند آورد) (و ان كان كبر عليك اعراضهم فان استطعت ان تبتغى نفقا فى الارض او سلما فى السماء فتاتيهم باية ). نفق در اصل به معنى (نقب ، و راههاى زيرزمينى ) است ، و اگر به منافق گفته مى شود نيز به تناسب اين است كه علاوه بر راه و روش ظاهرى ، راه و روش مخفيانه اى نيز براى خود دارد و سلم به معنى نردبان است . خداوند با اين جمله به پيامبر خود مى فهماند كه هيچگونه نقصى در تعليمات و دعوت و تلاش و كوشش تو نيست ، بلكه نقص از ناحيه آنها است ، آنها تصميم گرفته اند حق را نپذيرند. لذا هيچگونه كوششى اثر نمى بخشد، نگران نباش . ولى براى اينكه كسى توهم نكند كه خداوند قادر نيست آنها را وادار به تسليم كند، بلافاصله مى فرمايد: (اگر خدا بخواهد مى تواند همه آنها را بر هدايت مجتمع كند يعنى وادار به تسليم در برابر دعوت تو و اعتراف به حق و ايمان كند) (و لو شاء الله لجمعهم على الهدى ). ولى روشن است كه اين چنين ايمان اجبارى بيهوده است ، آفرينش بشر براى تكامل بر اساس اختيار و آزادى اراده ميباشد، تنها در صورت آزادى اراده است كه ارزش (مؤ من ) از (كافر) و (نيكان ) از (بدان ) و (درستكاران ) از (خائنان ) و (راستگويان ) از (دروغگويان ) شناخته مى شود، و گر نه در ايمان و تقواى اجبارى هيچگونه تفاوتى ميان خوب و بد نخواهد بود، و اين مفاهيم در زمينه اجبار ارزش خود را به كلى از دست مى دهند. سپس مى گويد: (اينها را براى اين گفتيم كه تو از جاهلان نباشى ) يعنى : بيتابى مكن و صبر و استقامت را از دست مده و بيش از اندازه خود را به خاطر كفر و شرك آنها ناراحت مكن و بدان راه همين است كه تو مى پيمائى (فلا تكونن من الجاهلين ). شك نيست كه پيامبر از اين حقائق با خبر بود، اما خداوند اينها را به عنوان يادآورى و دلدارى براى پيامبرش بازگو مى كند، درست مانند اين است كه ما به كسى كه فرزندش را از دست داده ميگوئيم : (غم مخور دنيا دار فنا است ، همه از دنيا خواهند رفت ، و علاوه تو نيز هنوز جوان هستى و فرزندان ديگرى خواهى داشت ، بنابراين زياد بيتابى مكن ). مسلما فانى بودن دار دنيا، يا جوان بودن طرف ، مطلبى نيست كه بر او مخفى باشد تنها به عنوان يادآورى به او گفته مى شود. با اينكه آيه فوق يكى از دلائل نفى جبر است بعضى از مفسران مانند فخر رازى آن را از دلائل مسلك جبر گرفته ! و روى كلمه و لو شاء... تكيه كرده و مى گويد: از اين آيه معلوم مى شود كه خداوند نمى خواهد كفار ايمان بياورند! غافل از اينكه (مشيت و اراده ) در آيه فوق مشيت و اراده اجبارى است ، يعنى خداوند نمى خواهد مردم به زور و اجبار ايمان بياورند، بلكه مى خواهد با اراده و ميل خودشان ايمان بياورند، بنابراين آيه گواه روشنى بر نفى عقيده جبريون است .
در آيه بعد براى تكميل اين موضوع و دلدارى بيشتر به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى گويد: (آنها كه گوش شنوا دارند دعوت تو را اجابت مى كنند و مى پذيرند) (انما يستجيب الذين يسمعون ). (و اما آنها كه عملا در صف مردگانند ايمان نمى آورند، تا زمانى كه خداوند آنها را در روز قيامت برانگيزاند و به سوى او بازگشت كنند) (و الموتى يبعثهم الله ثم اليه يرجعون ) آن روز است كه با مشاهده صحنه هاى رستاخيز ايمان مى آورند، ولى ايمانشان هم سودى ندارد، زيرا همه كس با مشاهده آن صحنه عظيم ايمان مى آورد، نوعى ايمان اضطرارى . شايد نياز به شرح نداشته باشد كه منظور از موتى (مردگان ) در آيه بالا مردگان جسمانى نيست ، بلكه مردگان معنوى است ، زيرا دو نوع حيات و مرگ داريم : حيات و مرگ مادى ، حيات و مرگ معنوى ، همچنين شنوائى و بينائى نيز دو گونه است : مادى و معنوى به همين دليل بسيار مى شود در مورد كسانى كه چشم و گوش دارند و يا زنده و سالمند اما حقائق را درك نمى كنند مى گوئيم : آنها كور و كرند و يا اصلا مرده اند، زيرا واكنشى را كه بايد يك انسان شنوا و بينا، يا يك انسان زنده ، در برابر حقائق از خود نشان دهد نمى دهند، در قرآن مجيد اين گونه تعبيرات فراوان ديده مى شود، و شيرينى و جاذبه خاصى دارد، بلكه قرآن به حيات مادى و بيولوژيكى كه نشانه آن تنها خور و خواب و نفس كشيدن است چندان اهميت نمى دهد، همواره روى حيات و زندگى معنوى و انسانى كه آميخته با تكليف و مسئوليت و احساس و درد و بيدارى و آگاهى است تكيه مى كند. ذكر اين نكته نيز لازم است كه : نابينائى و ناشنوائى و مرگ معنوى از خودشان سرچشمه مى گيرد، آنها هستند كه بر اثر ادامه گناه ، و اصرار و لجاجت در آن ، به اين مرحله مى رسند، زيرا همانطور كه اگر انسانى مدتها چشم خود را ببندد تدريجا بينائى و ديد خود را از دست خواهد داد و شايد روزى به كلى نابينا شود، اشخاصى كه چشم جان خود را در برابر حقائق ببندند تدريجا قدرت ديد معنوى خود را از دست خواهند داد!.
و قالوا لو لا نزل عليه ءاية من ربه قل إ ن الله قادر على اءن ينزل ءاية و لكن اءكثرهم لا يعلمون (۳۷)
ترجمه: ۳۷ - و گفتند چرا نشانه (و معجزه اى ) از طرف پروردگارش بر او نازل نميگردد، بگو خداوند قادر است كه نشانه اى نازل كند، ولى بيشتر آنها نمى دانند.
تفسیر در اين آيه يكى از بهانه جوئى هاى مشركان مطرح شده است ، به طورى كه در بعضى از روايات آمده جمعى از رؤ ساى قريش هنگامى كه از معارضه و مقابله با قرآن عاجز ماندند به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) گفتند اينها فايده ندارد اگر راست مى گوئى معجزاتى همانند عصاى موسى ، و ناقه صالح ، براى ما بياور، قرآن در اين باره مى گويد: آنها گفتند: چرا آيه و معجزه اى از طرف پروردگار بر اين پيامبر نازل نشده است ؟! (و قالوا لو لا نزل عليه آية من ربه ). روشن است كه آنها اين پيشنهاد را از روى حقيقت جوئى نمى گفتند، زيرا پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به اندازه كافى براى آنها معجزه آورده بود، و اگر چيزى جز قرآن با آن محتويات عالى در دست او نبود، همان قرآنى كه در چندين آيه آنها را رسما دعوت به مقابله كرده ، و به اصطلاح تحدى نموده است و آنها در برابر آن عاجز مانده اند، براى اثبات نبوت او كافى بود، اما اين بوالهوسان بهانه جو از يكسو مى خواستند قرآن را تحقير كنند، و از سوى ديگر از قبول دعوت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) سر باز زنند، لذا پى در پى درخواست معجزه تازه مى كردند، و مسلما اگر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) تسليم خواسته هاى آنها ميشد با جمله هذا سحر مبين همه را انكار مى كردند همانطور كه از آيات ديگر قرآن استفاده مى شود. لذا قرآن در پاسـخ آنها مى گويد: به آنها بگو خداوند قادر است آيه و معجزه اى (كه شما پيشنهاد مى كنيد) بر پيامبر خود نازل كند (قل ان الله قادر على ان ينزل آية ). ولى اين كار يك اشكال دارد كه غالب شما از آن بى خبريد و آن اينكه اگر به اينگونه تقاضاها كه از سر لجاجت مى كنيد ترتيب اثر داده شود سپس ايمان نياوريد همگى گرفتار مجازات الهى شده ، نابود خواهيد گشت ، زيرا اين نهايت بى حرمتى نسبت به ساحت مقدس پروردگار و فرستاده او و آيات و معجزات او است ، لذا در پايان آيه مى فرمايد ولى اكثر آنها نمى دانند (و لكن اكثر هم لا يعلمون ). اشكال: به طورى كه از تفسير مجمع البيان استفاده مى شود از قرنها پيش بعضى از مخالفان اسلام اين آيه را دستاويز كرده و به آن استدلال نموده اند كه پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) هيچ معجزه اى نداشته است ، زيرا هنگامى كه از او تقاضاى اعجاز مى كنند او تنها با گفتن اينكه خداوند توانائى بر چنين چيزى دارد و اكثر شما نمى دانيد قناعت ، اتفاقا بعضى از نويسندگان اخير دنباله اين افسانه كهن را گرفته . و در نوشته خود اين ايراد را بار ديگر زنده كرده اند.
پاسـخ: اولا - آنها كه چنين ايرادى مى كنند گويا آيات قبل و بعد را درست مورد بررسى قرار نداده اند كه سخن از افراد لجوجى به ميان آمده كه به هيچوجه حاضر به تسليم در برابر حق نبودند، و اگر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در برابر خواسته هاى آنها تسليم نشده نيز به همين دليل بوده است و گرنه در كجاى قرآن داريم كه افراد حق جو و حق طلب از پيامبر تقاضاى معجزه كرده باشند و او خواسته آنها را رد كرده باشد در آيه 111 همين سوره انعام در باره اينگونه افراد مى خوانيم
و لو اننا نزلنا اليهم الملائكة و كلمهم الموتى و حشرنا عليهم كل شى ء قبلا ما كانوا ليؤ منوا ثانيا - به طورى كه از روايات اسلامى استفاده مى شود اين پيشنهاد از طرف جمعى از روساى قريش بود و آنها به خاطر تحقير و ناديده گرفتن قرآن چنين پيشنهادى را مطرح كرده بودند و مسلم است پيامبر در برابر پيشنهادهائى كه از چنين انگيزه هائى سرچشمه بگيرد تسليم نخواهد شد. ثالثا - كسانى كه اين ايراد را ميكنند گويا ساير آيات قرآن را از نظر دور داشته اند كه چگونه خود قرآن به عنوان يك معجزه جاويدان صريحا معرفى شده و بارها از مخالفان دعوت به مقابله گرديده و ضعف و ناتوانى آنها را آشكار ساخته است و نيز آيه اول سوره اسراء را فراموش كرده اند كه صريحا مى گويد خداوند پيامبرش را از مسجدالحرام به مسجد اقصى در يك شب برد. رابعا - اين باوركردنى نيست كه قرآن مملو از معجزات و خارق عادات انبياء و پيامبران بوده باشد و پيامبر اسلام بگويد من خاتم پيامبرانم و برتر از همه آنها، و آئين من بالاترين آئين است ، اما در برابر خواسته حقجويان كمترين معجزه اى از خود نشان ندهد آيا در اينصورت در نظر افراد بيطرف و حقيقت طلب نقطه ابهام مهمى در دعوت او پيدا نميشد؟! اگر او معجزه اى نمى داشت مى بايست مطلقا سخنى از معجزات انبياى ديگر نگويد تا برنامه خويش را بتواند توجيه نمايد و راههاى اعتراض را بر خود ببندد، اينكه او با دست و دل باز مرتبا از اعجاز ديگران سخن ميگويد و خارق عادات موسى بن عمران و عيسى بن مريم و ابراهيم و صالح و نوح (عليهم االسلام ) را بر مى شمرد، دليل روشنى است كه او از نظر معجزات خود كاملا مطمئن بوده است . لذا در تواريخ اسلامى و روايات معتبر و نهج البلاغه خارق عادات مختلفى از پيامبر نقل شده است كه مجموع آنها در سر حد تواتر است.
و آنان را از روز ندامت و حسرت بترسان، آن هنگام كه كار (از كار) بگذرد (و همه چيز پايان يابد) در حالى كه (اكنون) آنان در غفلتند و ايمان نمىآورند. Warn them of the Day of Regret, when the matter will be decided, while they are [yet] heedless and do not have faith.(maryam-39)
فرصت غنیمت است دوستان در این چمن فردا چو برگ گل همه بر باد رفته ایم (مرحوم الهی قمشه ای)
حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام ) : «هر امامی را عهدی است در گردن دوستان و شیعیان خود. و به درستی که: از تمام وفای به عهد ایشان، زیارت قبور ایشان است. پس هر که زیارت ایشان را از روی رغبت و از راه تصدیق به آنچه گفته اند کندهمه ایشان شفیعان ایشان خواهند بود در روز قیامت»
رسول الله (صلی الله علیه و آله ): «هر کس زیارت کند قبر مرا بعد ازوفات من، مثل کسی است که هجرت کند به سوی من در حیات من، پس اگر استطاعت به زیارت آمدن مرا نداشته باشید، (هرکجا هستید) بر من سلام کنید که سلام شما بر من می رسد» [بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۱۴۴، ح ۲۹۲]
امام على عليه السلام در نامه اش به كارگزارانش: قلم هاى خويش را تيز كنيد و ميان سطرهاتان كم فاصله نهيد و سخن هاى زياده برايم ننويسيد و آن چه را مقصود است بياوريد و از زیاده نویسی بپرهیزید که همانا دارایی مسلمانان تحمل ضرر رسانی را ندارد. خصال ص۳۱۰
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار رئیسجمهوری ونزوئلا و هیئت همراه: 21 /خرداد/ 1401
تجربه ایران و ونزوئلا نشان داد تنها راه پیروزی دربرابر فشارهای آمریکا مقاومت است
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
امروز تکیه بدخوهان ایران و اسلام به جنگ نرم است بنابراین همه آحاد ملت از جمله عشایر به امور و تولیدات فرهنگی نیاز دارند البته در کار فرهنگی همچون تولید فیلم و کتاب باید بازخورد و تأثیر تولیدات مورد توجه و اندازهگیری قرار بگیرد. 31 /خرداد/ 1401
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
عامل اصلیِ وحدت، پیشرفت و از خودگذشتگی مردم از جمله عشایر، عامل «دین» بود که امام بزرگوار با استفاده از آن عنصر حیاتی، انقلاب را به پیروزی رساند و پس از انقلاب نیز در مقابل انبوه پشتیبانیهای قدرتهای بیگانه و دولتهای مرتجع از صدام به منظور از پا درآوردن انقلاب، موجب مصونیت و حفظ کشور شد. 31 /خرداد/ 1401
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
شهیدان مظهر زیبا و با شکوه ایمانِ دینی
نقش منحصر بفرد انگیزه دینی در مجاهدت رزمندگان
و همچنین صبر و آرامش خانوادههای شهدا:
البته بعضیها که سر و کاری با دین ندارند بهدنبال دست بردن در انگیزههای دینی شهدا و رزمندگان هستند اما نباید انگیزههای عزتمندانه شهدا را به چیزی کمتر از انگیزه دینی و کسب رضای خداوند فروکاست.
31 /خرداد/ 1401
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
مهمترین ابعاد جنگ نرم خاموش یا تضعیف کردن انگیزههای دینی در کشور:
امروز هر کاری در کشور علیه دین، سنتها، مقدسات و شعائر دینی انجام میشود، متکی به یک انگیزه سیاسی و مورد استفاده دشمن است اگرچه ممکن است عامل انجام آن کار از این واقعیت غافل و ناآگاه باشد. 31 /خرداد/ 1401
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
تضعیف ایمان دینی، تضعیف امید و خوشبینی به آینده کشور از جمله مؤلفههای جنگ نرم علیه ملت:
القاء بیآیندهگی، بنبست و اینکه مسئولان اداره کشور را بلد نیستند از جمله کارهای بدخواهان ایران است و امروز هرکس مردم را از آینده ناامید، یا ایمانهای مردم را تضعیف، یا مردم را به تلاشها و برنامهریزیهای مسئولان بیاعتقاد یا بدبین کند، چه بداند و چه نداند به سود دشمن کار میکند. 31 /خرداد/ 1401
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
درس امید درس مهم شهیدان:
رزمندگان ما در شرایطی وارد میدان رزم شدند که بر اساس محاسبات عادی امیدی به پیروزی وجود نداشت اما در اثر آن مجاهدتهای امیدوارانه، جنگ با عزت جمهوری اسلامی و منکوب شدن متجاوزان خاتمه یافت و این یعنی در سختترین شرایط نیز باید به کمک الهی و همت خود امیدوار بود. 31 /خرداد/ 1401
دشمنی با امید مردم
حضرت آیت الله امام خامنه ای: «دشمن ملّت ایران، دشمن اسلام، دشمن کشور، دشمن جمهوری اسلامی، تکیهاش امروز به جنگ نرم است.» ۱۴۰۱/۰۳/۲۲
حضرت آیتالله امام خامنهای
ملت ما در راه حاکمیت اسلام قیام کرد و برای اسلام جان داد. این همه شهدای ارجمند و عزیز در سطح کشور، که از آحاد مردم بودند و در نیروهای مسلح هم عضویت نداشتند و فقط به عنوان بسیجی به جبههها آمدند و خانوادهها و پدران و مادرانشان آنها را همراهی کردند، به عشق اسلام تن به آن همه فداکاری دادند و بالاخره هم شهید شدند. چند برابر آنها، عناصری بودند که خود یا فرزندانشان را در معرض خطر گذاشتند و بحمداللَّه پس از جنگ یا در اثنای جنگ، با سلامت به خانههایشان برگشتند. آنها هم به عشق اسلام وارد این میدان شدند.1369/02/22
حضرت آیتالله امام خامنهای
محور، اسلام است. ما باید برای اسلام حرکت کنیم. امروز ایران، مرکز اساسی اسلام است. ایران، ایران اسلامی است. مسلمانان دنیا از هر ملیت و قومیت، امروز چشم به ایران دارند. ناسیونالیستها یکدیگر را دفع میکنند؛ ولی در ایران ما و در این سرزمین پاک و مقدس، این چیست که ملتهای دیگر را به خودش جذب میکند؟ این، ایمان و اسلام و مبارزهی در راه هدفهای بزرگ اسلامی است که بزرگترین آن، ستیزهگری با ظلم و ستم و تلاش در راه آزادی و عدالت است؛ هیچ چیز دیگری نیست. ملتها مجذوب این چیزهایند. 1369/02/22
حضرت آیتالله امام خامنهای
این انقلاب، به همهی بدیها در سطح ارتباطات جهانی و روابط میان ملتها، پیشانی گره کرده و روی ترش نشان داده و به همهی قدرتهای ظالم و متعرض، «نه» گفته است. این انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، به بی عدالتیهایی که امروز در سطح جهان رایج است و به نظامی که این بیعدالتیها را در خود دارد، اعتراض کرده و معترض خواهد ماند. برای همین است که در هر نقطهیی از دنیا، آحاد مردمی که از این انقلاب اطلاعی دارند، وقتی از نام انقلاب و رهبر کبیر آن و پاسداران جانبرکف انقلاب - یعنی ملت بزرگ ما - سخنی به میان میآید، با احترام و تجلیل آنها روبهرو میشویم. ما این را شاهد بودهایم و میدانیم. این، به خاطر آن است که انقلاب اسلامی ایران و این نظام مقدس الهی، از حقوق مظلومان دفاع کرده است. ما باید قوی باشیم، تا امید در دل ملتها باقی بماند. 1369/02/22
حضرت آیتالله امام خامنهای
ملت ما در راه حاکمیت اسلام قیام کرد و برای اسلام جان داد. این همه شهدای ارجمند و عزیز در سطح کشور، که از آحاد مردم بودند و در نیروهای مسلح هم عضویت نداشتند و فقط به عنوان بسیجی به جبههها آمدند و خانوادهها و پدران و مادرانشان آنها را همراهی کردند، به عشق اسلام تن به آن همه فداکاری دادند و بالاخره هم شهید شدند. چند برابر آنها، عناصری بودند که خود یا فرزندانشان را در معرض خطر گذاشتند و بحمداللَّه پس از جنگ یا در اثنای جنگ، با سلامت به خانههایشان برگشتند. آنها هم به عشق اسلام وارد این میدان شدند.1369/02/22
اذا انت اکرمت الکریم مَلَکْته حضرت آیتالله امام خامنهای: «ملّت ایران با همهی وجود از شما برادران عزیز عراقی متشکّر است، بخصوص از شما صاحبان مواکب اربعینی؛ ما از صمیم قلب از شماها متشکّریم و این مصرع متنبّی را به یاد میآوریم که «اذا انت اکرمت الکریم مَلَکْته».» ۱۳۹۸/۰۶/۲۷
حضرت آیتالله امام خامنهای: «این چهل روزی که از عاشورا تا اربعین اتّفاق افتاده، یکی از مقاطع بسیار مهمّ تاریخ اسلام است. روز عاشورا در اوج اهمّیّت است و این چهل روزی هم که بین عاشورا و اربعین هست، تالیتلو روز عاشورا است. اگر روز عاشورا اوج مجاهدت همراه با فداکاری -فدا کردن جان، فدا کردن عزیزان، فرزندان و یاران- است، این چهل روز، اوج مجاهدت همراه با تبیین، همراه با افشاگری، همراه با توضیح [است]. اگر این چهل روز نمیبود، اگر حرکت عظیم زینب کبریٰ (سلام الله علیها) و جناب امّکلثوم و حضرت سجّاد (علیه السّلام) نمیبود، شاید آن فقرهی «لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَة» اتّفاق نمیافتاد.» ۱۴۰۰/۰۷/۰۵
ای صبا ای پیک دورافتادگان حضرت آیتالله امام خامنهای: «حماسهی اربعین یک پدیدهی فوقالعادهای است. یاد سرور شهیدان را در دلها و ذهن خودمان مغتنم میشمریم. سلام ارادتمندانه و مخلصانهی خودمان را به آن بزرگوار و به خاک پاک شهیدان اهدا میکنیم و عرض میکنیم: ای صبا ای پیک دور افتادگان اشک ما بر خاک پاکشان رسان» ۱۳۹۷/۰۷/۱۲
حضرت آیتالله امام خامنهای: «نظام جمهوری اسلامی یک واقعیّتی است که وجود دارد روی زمین؛ وعده نیست که «حالا خواهیم کرد»؛ نه، این نظامی است که به وجود آمده و به نظر من مهمتر از پدید آمدن نظام اسلامی تابآوری نظام اسلامی است. نظام اسلامی تاب آورد در مقابل این دشمنیها، این حملات، این ضربههای گوناگون؛ تابآوری! توانست تحمّل کند، توانست ایستادگی کند، توانست بماند و توانست قوی بشود. امروز جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی سی سال قبل و چهل سال قبل نیست؛ امروز بحمداللّه آن نهالِ تازهروییده به یک درخت کهنی تبدیل شده و این یک الگو است؛ این یک الگو است.» ۱۴۰۱/۰۶/۱۲
گرچه دوریم به یاد تو سخن میگوییم حضرت آیتالله امام خامنهای: «زیارت اربعین یکی از بهترین و پرمضمونترین زیارتهایی است که برای ائمه ذکر شده است.» ۱۳۶۸/۰۵/۱۱ و ۱۳۶۶/۰۷/۲۴
هیئت، میداندار روشنگری
حضرت آیتالله امام خامنهای: «هیئت جای چیست؟ جای جهاد. هیئت، کانون جهاد است؛ هیئت، کانون جهاد است؛ جهاد فیسبیلالله، جهاد در راه احیای مکتب اهلبیت، مکتب امام حسین (علیه السّلام)، مکتب شهادت. خب ائمّه (علیهم السّلام) چه جور جهادی میکردند؟ ائمّه جهاد نظامی که نمیکردند؛ جز معدودی -فقط حضرت امیرالمؤمنین، امام حسن مجتبیٰ و حضرت امام حسین با شمشیر جنگیدند- بقیّهی ائمّه که با شمشیر نجنگیدند؛ جهادشان چه بود؟ «جهاد تبیین»؛ همین که بنده مکرّر تکرار میکنم تبیین یا جهاد تبیین، تبیین کنید، روشنگری کنید. هیئت، محلّ جهاد تبیین است. به نظر من از این «اَحیوا اَمرَنا» این نکتهی بسیار مهم استفاده میشود.» ۱۴۰۰/۱۱/۳
یاد را نباید فراموش کرد
حضرت آیتالله امام خامنهای: ما در پیش چشم خودمان حوادثی اتّفاق افتاده؛ حالا ممکن است بعضی از شما جوانها این حوادث را یا ندیده باشید یا درست به یاد نیاورید. آن حوادث مهم و تاریخساز، آن برانگیختگیِ عمومی در اوّل انقلاب، آن گیج شدن و حیرتزده شدن استکبار در مقابل این حرکت عظیم غیر منتظره برای آنها، بعد شروع دشمنیها، و حوادث گوناگونی که برای ملّت پیدرپی پیش آمد، اینها را باید به یاد نگه داشت... «یاد» را باید گرامی بداریم؛ خود یاد را باید گرامی داشت؛ یاد چیز خیلی مهمّی است. ۱۴۰۱/۰۶/۰۸
اربعین؛ پرچم سربلند حسینبنعلی علیهالسلام
حضرت آیتالله امام خامنهای: «اربعین، پرچم سربلند حسینبنعلی (علیه السّلام) است. [مراسم] اربعین امسال از همه سال، از همهِی سالها، از همهی دوران تاریخ، باشکوهتر و معظّمتر انجام گرفت. حقّاً و انصافاً باید گفت حادثهی اربعین، این پیادهروی، این حضور همگانی مردم مسلمان، یک پدیدهی معجزهگون و معجزهآسا است. این یک چیز طبیعی نیست. با هیچ ترتیبی، با هیچ تدبیری، با هیچ دستی، با هیچ سیاستی امکان نداشت و امکان ندارد یک چنین حادثهای پیش بیاید؛ این فقط دست خدا است. خب، این مژده است. این برای من و شما مژده و بشارت است. پیدا است که دست خدای متعال در حال اقدام برای پیشرفت داعیهی اسلامخواهی و اسلامگرایی است و پرچم اسلامِ اهلبیت را روزبهروز خدای متعال دارد بلندتر میکند. این نشانهی آن است که راه پیش روی ما راه روشنی است، انشاءالله راه پیمودنی است.» ۱۴۰۱/۰۶/۲۶
هیئت؛ پایگاه یاد و تبیین
حضرت آیتالله امام خامنهای: «من به شما جوانهای عزیز توصیه میکنم قدر هیئتهایتان را بدانید. من همیشه به جوانها میگویم قدر جوانیتان را بدانید؛ این امروز هم هست. قدر جوانی را بدانید، امّا قدر این هیئتها را بدانید. این هیئتها گنجینه است؛ حقیقتاً گنجینهی معتبر و باارزشی است. هیئت حسینی به معنای یاد و تبیین است. هم یاد است، هم تبیین است. یعنی هیئت باید این جور باشد: هم یاد را زنده کند، هم پایگاه و مرکز تبیین باشد. این برای امروز ما لازم است.» ۱۴۰۱/۰۶/۲۶
یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
ابو ثمامه عمرو صائدى
عمرو بن عبدالله بن کعب معروف به اَبوثُمامه صائِدی از شهیدان کربلا و از اصحاب امام علی(ع) که در همه جنگهای دوران حکومت آن حضرت شرکت کرد. او در قیام مسلم بن عقیل فرماندهی قبیلههای تمیم و هَمْدان را بر عهده داشت و پس از شهادت مسلم، در مسیر راه به امام حسین(ع) پیوست و روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید. ابوثمامه روز عاشورا وقت نماز ظهر را به امام حسین(ع) اطلاع داد و به همین دلیل حضرت او را دعا کرد.
شهید مدافع حرم شهید حمید محمد رضایی (ابومجید)
تاریخ شهادت : 1394/02/24 | محل شهادت : تدمر - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
خداوندا ... تو را سپاس میکنم که تقدیر حضور در جهاد با تکفیریها را دادی تا در دفاع از اسلام و حرم حضرت زینب گامی برداشته باشم.
بخشی از وصیت نامه
شهید «محمدیحیی ملاحسنی» شهادت: 21 شهریور 1361
افتخارم سربازی در رکاب امام زمان(عجلالله) است اينجانب محمديحيی ملاحسنی عضو بسيج سپاه پاسداران، افتخارمیكنم که جزء سربازان امام زمان(عجلالله) باشم و تا مرز شهادت انجام وظيفه نمايم. در اين راه حتماً پيروز هستم، اگر ما بكُشيم پيروزيم و اگر كشته شويم پيروزيم و ان شاءالله حتماً پيروز و بر نفس خويش غلبه خواهیم كرد.
بخشی از وصیت نامه
شهید «محمدیحیی ملاحسنی» شهادت: 21 شهریور 1361
بخشی از وصیتنامه:
از برادران میخواهم كه اسلام را ياور باشند و ولايت فقيه را پشتيبان، و با نفس خود هميشه در مبارزه باشند.
بخشهایی از وصیتنامه شهید «محمدحسین بابالو»
شهادت: سوم مرداد 1367، با سمت آرپیجیزن در خرمشهر
... سلام بر شهيدانى كه جان دادند تا اسلام زنده بماند.
رسول اكرم (ص) مى فرمايد:
هيچ قطرهاى بالاتر از قطره خونى كه در راه خدا ريخته شود نيست و بهدرستی كه چه زيبا مى فرمايد شهيد بهشتى كه شهادت حركتى است شتابدار بهسوى معشوق كه نصيب هر كسى نمى شود و چه زيباست در راه خدا جان دادن و با ائمّهی معصومين و دوستان شهيدمان ملاقات كردن ...
خدايا! سال هاست كه در انتظار شهادت نشسته ام. خدايا! به ما توفيق بده تا شهادت نصيبمان بگردد. خدايا! مرا به آتش عشقت بسوزان و پيكرم را خاكستركن تا بتوانم در پيش روى حضرت على اكبر روسفيد باشم و ثابت كنم كه از پيروان حضرت سيّدالشّهدا هستم ...
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
ویژه نامه دختر آفتاب (به مناسبت سال روز رحلت حضرت سکینه علیها السلام)
حضرت سکینه علیها السلام دختر امام حسین(ع)، خواهر حضرت «علی اصغر» همراه سایر زنان و دختران در کربلا حضور داشت. نام اصلی او آمنه و امینه و... است و لقب سکینه را مادرش «رباب» به او داده. حضرت سکینه علیها السلام در علم و معرفت و ادب، کم نظیر بود و همواره مورد توجه امام حسین علیه السلام بود.
شناسنامه حضرت سکینه علیها السلام
نام وی، آمنه است و امینه و امَیمه نیز گفته اند. سَکینه، لقب اوست که مادرش به وی داد.
مادرش رَباب دختر امرؤ القَیس است.
وی در مدینه به دنیا آمد. سال ولادت او در مصادر تاریخی به ثبت نرسیده است؛ امّا برخی محقّقان، بر پایۀ حدس و گمان، سال ولادت وی را 47 هجری دانسته اند؛ لیکن بر پایۀ اطّلاعاتی دیگر، باید سال ولادت وی، حدود 51 هجری باشد؛ زیرا:
1. فاطمه، از سکینه بزرگ تر بود و برخی مورّخان، بدان تصریح کرده اند و شاید سپردن کتابی در هم پیچیده (مَلفوف) و وصیت نامه از سوی امام حسین علیه السلام به وی نیز بدین جهت باشد.
2. هر دو در سنّ ازدواج بوده اند. بدین جهت، در برخی مصادر آمده که امام حسین علیه السلام، حسن مُثنّا را در برگزیدن فاطمه و سکینه، مُخیر ساخت.
3. امّ اسحاق که مادر فاطمه است، نخست، همسر امام مجتبی علیه السلام بود و پس از شهادت ایشان در سال 50 ق، با امام حسین علیه السلام ازدواج کرد.
...
بزرگان قریش و بزرگان شعر و ادب، در مجلس وی حاضر می شدند.
به جان تو سوگند که من خانه ای را دوست می دارم که سکینه و رباب را برگرفته است.
آن دو را دوست می دارم و سپس مالم را در این راه به کار می گیرم، و آنکه مرا سرزنش می کند حق هیچ گونه درشتی ندارد.
و من آن بدخواهان را - و اگر چه مرا سرزنش کنند - در همۀ زندگیم فرمان نخواهم برد تا اینکه خاک مرا در خود پنهان سازد. (فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام)
حضرت سکینه علیهاالسلام یکی از بانوان با فضیلت و از ستارگان درخشان آسمان علم و ادب و عفت است. او پرورش یافته پدری، چون امام حسین علیه السلام و مادری فداکار، چون رباب، و تحت حمایت و تربیت عمه ای، چون زینب کبری علیهاالسلام و برادر بزرگواری همانند امام سجاد علیه السلام بود و توانست از برترین زنان عصر خویش گردد.
حضرت سکینه در طول زندگی خویش، حوادث و تحولات گوناگون سیاسی و اجتماعی، از جمله واقعه عظیم عاشورا را به چشم دید و به عنوان یکی از بازماندگان خاندان امامت، پیام رسان اهداف و احکام والای اسلام به شمار می آمد. وی با برگزاری محافل و مجالس علمی و ادبی و نیز تبیین معارف بلند دینی در قالب اشعار نغز و فصیح و کم نظیر خویش، خدمت بسیار ارزشمندی به عالم اسلام نمود و الگوی بسیار خوبی برای همه بانوان جهان گردید.
وقتی امام حسین علیه السلام برای آخرین وداع به خیمه گاه آمد، سکینه علیها السلام شدیدا گریه می کرد. امام او را به سینه چسباند و میان چشمانش را بوسه زد؛ اشک هایش را پاک کرد و با محبت زیاد او را ساکت کرد. و اشعاری را با او زمزمه کرد که مطلع آن چنین است.
سکینه از چشمه زلال دانش و معرفت امام حسین علیه السلام جرعه ها نوشید و به درجه ای از ایمان و باور دینی رسید که امام در توصیفش می فرماید:
غالب (اوقات) بر سکینه چنین است که با تمام وجود محو جمال ازلی است. ایّامش غرق در عبادت و راز و نیاز با پروردگار سپری می گردد.
این تعریف، بیانگر مقام برجسته دختر امام حسین علیه السلام در راستای یقین به پروردگار متعال و گسستن از مشغولیات و دلبستگی های دنیای فانی است.
سکینه، گوهری مستور در صدف عفّت و حیا و آراسته به اخلاق محمّدی است. وی شأنش بالاتر از مدح ستایشگران و مقامش والاتر از وصف دوستداران است؛ زیرا او در کنف حمایت بزرگانی چون پدر و برادر رشیدش امام زین العابدین و حضرت علی اکبر علیهم السلام قرار داشت و راه تعالی روح و مبارزه با نفس را از آنها فرا گرفته بود.
یکی از نویسندگان معاصر آورده است: «سکینه بانویی جلیل القدر، با نجابت و دارای مقام و منزلتی بلند است.»
بانو بنت الشّاطی می گوید:
«به حق که خانم سکینه به سبب اصل و نسب عالی و شرافت و منزلت بالایش، صاحب عزّت بی پایان و آشکاری است.»
مورّخ شهیر، غیاث الدّین میرخواند در کتاب حبیب السّیر می گوید:
«حضرت سکینه دختر امام حسین علیه السلامرا به خاطر جمال ظاهری و کمال باطنی و حسن خلق، عقیلة القریش گفته اند.»
دختر امام حسین علیه السلام از شجاعتی قابل تحسین برخوردار بود. وی در برابر ظالمان سکوت نمی کرد و به انجام تکالیف الهی همّت می گمارد. او از هیاهوی تبلیغاتی هراسی به دل راه نمی داد و با صلابت فاطمی دشمن را خوار و رسوا می نمود، با دلیل و منطق سخن می گفت و حقّانیّت خویش را به اثبات می رساند.
درباره در گذشت این بانوی بزرگ علوی، دو روایت نقل شده است: روایت نخست حاکی است که وی در پنجم ربیع الاوّل سال 117 هجری قمری و در عصر خلافت هشام بن عبدالملک و در حاکمیت خالد بن عبدالملک بن حارث، در مدینه بدرود حیات گفت و روایت دیگر می گوید که وی در پنجم ربیع الاوّل سال 126 هجری قمری در مکه معظمه وفات یافت. (شام، سرزمین خاطره ها، ص 107؛ اعلام النسّاء، ج 2، ص 224؛ وفیات الأعیان، ج 1، ص 378)
به هر روی، در گذشت وی در پنجم ربیع الاوّل، مورد اتفاق تاریخ نگاران و سیره نویسان است. در همان سالی که حضرت سکینه (ع) وفات یافت، خواهرش حضرت فاطمه بنت الحسین (ع) نیز در مدینه بدرود حیات گفت. (وقایع الایام، ص 206)
آرامگاه آن بانوی گرامی در قبرستان بقیع (مدینه) است؛ وی هنگام انجام عمره، در مکّه رحلت کرده است. و گروهی نیز بر این باورند که: آرامگاه او در مقبره باب الصّغیر (دمشق) می باشد، که هم اکنون زیارتگاه شیعیان می باشد
ویژه نامه شهادت (ثامن الائمّه) امام علی بن موسی الرّضا علیه السلام
آیات قرآن که دلالت بر امر به معروف و نهی از منکر می کنند فراوان است که ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
1- « وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر ... » [1] باید از میان شما ،جمعی دعوت به نیکی ، و امر به معروف ونهی از منکر کنند!...
2- « یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ ...» [2] پسرم ! نماز را بر پا دار، و امر به معروف و نهی ازم نکرکن ،...
3- « کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّه » [3] . ، شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شده اند ؛(چه اینکه) امر به معروف و نی از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید .
4- « یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ اْلآخِرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر ... » [4] به خدا و روز دیگر ایمان می آورند؛ امر به معروف و نهی از منکر می کنند؛...
5- «... یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ ... » [5] آنها را به معروف دستور میدهد، و از منکر باز می دارد ؛اشیاء پاکیزه را برای آنها حلال می شمرد،...
6- « وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ و .. . » [6] . مردان و زنان با ایمان ، ولی ( و یار و یاور ) یکدیگرند؛ امر به معروف و نهی از منکر می کنند؛ نماز را بر پا میدارند و... .
7- « ... اْلآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ » [7] .آمران به معروف، نهی کنندگان از منکر، و حافظان حدود (و مرزهای ) الهی ،(مؤمنان حقیقی اند)؛ و بشارت ده به (اینچنین) مؤمنان!
8- « الَّذینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی اْلأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَر... » [8] همان کسانیکه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را بر پا میدارند، و زکات می دهند ، و امر به معروف و نهی از منکر می کنند.
و آن که به دل، کار نیکی را نستاید و کار زشت، او را ناخوش نیاید، طبیعتش دگرگون شود و زشتی هایش آشکار و نیکویی هایش ناپدیدار می شود.
2. شریک شدن در گناه گناهکاران سکوت درباره انجام معاصی و ترک واجبات، به معنای رضایت از آن وضعیت است و فرد برای این که نارضایتی خود را نشان دهد باید به هر صورت ممکن، ناخوشایندی خود را از آن وضع اعلام و ابراز کند و اگر می تواند، در اصلاح آن وضع بکوشد. لذا کسانی که توان اظهار تنفر و اقدام اصلاحی دارند و اقدام نمی کنند، با ترک این وظیفه خطیر، در گناهِ گناهکاران شریک خواهند شد. امام صادق (ع) فرمود:
هر کس همسایه گنهکاری داشته باشد و او را از گناه منع نکند، با او شریک جرم است.
3. شیوع فساد انسان، هم از اجتماع تأثیر می پذیرد و هم بر اجتماع تأثیر می گذارد. این تأثیر و تأثر، هم در جهت خوبی هاست و هم در جهت بدی ها. بنای اسلام بر آن است که محیط جامعه پاک باشد وگناه و فحشا وجود نداشته یا حداقل آشکار نباشد و در مقابل تقوا، پاکی و خوبی قرار نگیرد تا افراد در محیطی پاک رشد یابند و ناپاکی های روحی و روانی زمینه رشد پیدا نکنند. دعوت اسلام به پوشاندن گناهان افراد، مبارزه با غیبت و افشا کردن گناهان در همین راستاست. پوشاندن گناه، یعنی جلوگیری از گسترش دایره فساد و محدود کردن آن. پیامبر (ص) فرمود:
اگر معصیت، پنهانی انجام شود فقط به خود شخص آسیب می رساند و اگر علنی و آشکارا انجام شود و با او برخورد نشود، همه آسیب می بینند.
قرآن در داستان ها و ماجراهای مختلف به این حقیقت اشاره کرده است. در اینجا به چند نمونه از آن اشاره می شود:
1. امام باقر (ع) فرمود: «خداوند به حضرت شعیب پیامبر فرمود: صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم نمود، چهل هزار نفر از بدها و شصت هزار نفر از خوبان. حضرت شعیب عرض کرد: خدایا! عذاب بدها معلوم است اما خوبان را چرا عذاب خواهی کرد؟ خداوند به او وحی نمود: چون آنها با گناهکاران سازش کردند و به خاطر خشم و غضب من، به گناهکاران خشم نکردند.»[4]
2. ناقه حضرت صالح را یک نفر پی کرد و کشت؛ اما قرآن می فرماید: تمام قوم ثمود عذاب شدند چرا که با او مقابله نکردند.
3. در داستان اصحاب قلم آمده است: باغی به چند برادر رسیده بود و آنان تصمیم گرفتند حق فقرا را ندهند. تمام باغ سوخت، گرچه برخی از آنان مخالف تصمیم برادران خود بودند، اما به صورت جدی مقابله نکردند.
کشور اسپانیا که در جنوب غربی اروپا قرار دارد و از کشورهای حاصل خیز و خوش آب و هوای اروپاست، در سال 711 میلادی به دست مسلمانان فتح شد و یکی از پایگاه های تمدن اسلامی گردید و هشتصد سال در اختیار مسلمانان قرار داشت.
در طول این مدت بارها مسیحیان به نبرد با مسلمانان پرداختند و با تمام تجهیزات به میدان جنگ آمدند ولی هربار با تحمل ضربه ای سخت تر از گذشته مجبور به عقب نشینی شدند.
سرانجام با رواج منکرات در بین مسلمانان به هدف خود دست یافتند و آنچه را که طی صدها سال با جنگ و دادن تلفات فراوان به دست نیاورده بودند، در زمان کوتاه و با تزریق آلودگی های اخلاقی به دست آوردند. آنها مشروبات الکلی را به میزان زیاد و رایگان در اختیار جوانان مسلمان گذاشتند. دختران فاسد اروپایی را وارد شهرهای مسلمان نشین کرده و در تفریح گاه های عمومی در کنار جوانان مسلمان قرار دادند. سرانجام پس از رواج عیاشی و بی بند و باری با یک حمله گسترده به حکومت مسلمانان در اسپانیا پایان دادند و مراکز علم و فرهنگ را به آتش کشیدند.[5]
چگونه اید هنگامی که زنان شما فاسد و جوانانتان تبهکار شوند و امر به معروف و نهی از منکر نکنید؟ پرسیدند: ای پیامبر خدا! آیا چنین می شود؟ فرمود: آری، بدتر از این نیز خواهد شد. چگونه اید آن گاه که امر به منکر و نهی از معروف کنید؟ پرسیدند: ای پیامبر خدا! آیا چنین می شود؟ فرمود: آری، بدتر از این هم خواهد شد. چگونه اید وقتی که معروف را منکر و منکر را معروف ببینید؟
پی نوشت ها
[1] . نهج البلاغه، قصار 375.
[2] . لئالي الاخبار، ج 5، ص 263؛ مجموعه ورام، ج 1، ص 2.
[3] . بحارالانوار، ج 98، ص 98؛ تفصيل وسائل الشيعه، ج 16، ص 136.
آن کسانی که از وابستگی و عقبماندگی ملت ایران منتفع میشدند، امروز دشمن خونی جمهوری اسلامی هستند. ممکن است یک وقتی این دشمنی از بین برود اما شرطش این است که دشمن ناامید شود ...
امروز محافل انگلیسی برای منطقه و ایران اسلامی نقشه میکشند؛ یکی از نقشهها تجزیهی کشورهای منطقه است. میگویند دوران یک عراق، یک سوریه، یک لیبی و یک یمن گذشته است. اسم ایران را نمیآورند چون از افکار عمومی ایران میترسند؛ مثل محمدرضا که گفت بعد من، ایران، ایرانستان میشود؛ اینها هم همین را میخواهند. 1395/10/19
امر به معروف و نهی از منکر
حضرت آیت الله امام خامنه ای: قرآن در ستایش مجاهدان راه حق، کارکرد آنان را پس از پیروزی، اقامهی صلات و ایتاء زکات و امر به معروف و نهی از منکر میداند و درحقیقت، نخستین و مهمترین وظایف آنان را در هنگام تشکیل حکومت معیّن میکند. 1396/09/09
امر به معروف و نهی از منکر
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
وجود مقدّس پیامبر معظّم اسلام (صلّی الله علیه و آله) از برترین آمران به معروف و ناهیان از منکر است؛ آیهی قرآن میفرماید یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ ینهاهُم عَنِ المُنکَر ائمّه (علیهمالسّلام) بزرگترین آمران به معروف و ناهیان از منکرند.
نظام اسلامی متّکی است به اقامهی صلات، ایتاء زکات، امر به معروف، و نهی از منکر؛ یعنی انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم در نظام اسلامی 1394/01/01
امر به معروف و نهی از منکر
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
امر به معروف یعنى شما همه مسئولید که معروف را، نیکى را گسترش بدهید، امر کنید به آن؛ نهى از منکر [یعنى] زشتى را، بدى را، پلشتى را نهى کنید؛ جلوى آن را بگیرید با شیوههاى مختلف. 1393/09/06
امر به معروف و نهی از منکر
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اسلام، مظهر اعتدال است. این «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» اعتدال است؛ «قتِلوا الَّذینَ یَلونَکُم مِنَ الکُفّار» اعتدال است؛ امربهمعروف و نهیازمنکر اعتدال است - اعتدال اینها است دیگر - معنای اعتدال این نیست که ما از کارهای احساس وظیفهای که فرد مؤمن، جریان مؤمن، مجموعهی مؤمن انجام میدهد، جلوگیری کنیم. 1393/04/16
امر به معروف و نهی از منکر
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
ما اگر بخواهیم در مقاصد دنیوى هم پیروز بشویم، بایستى ایمان خودمان را، اعتقاد خودمان را، عمل خودمان را، براى آنسوى مرز مردن تقویت کنیم. امیرالمؤمنین میفرماید من میخواهم مردم را به بهشت برسانم؛ این وظیفهى ما است. نهى از منکر باید بکنیم، امر به معروف باید بکنیم، وسائل عمل خیر و حسنات را در کشور فراهم کنیم، وسائل شُرور و آفات را از دسترسها برداریم؛ این وظائف مسئولین حکومت است. 1393/02/23
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
رفق و مدارا در امر به معروف و نهی از منکر
[چند وقتی است که مشکل بدحجابی و ارائهی فرهنگهای غلط در دانشگاهها دغدغهی بسیج این دانشگاهها شده است. اگر قاطعیت را ملازمهی کارمان کنیم، مطرود خواهیم شد. پیشنهاد حضرتعالی چیست؟] قاطعیت یعنی چه؟ یعنی برخورد فیزیکی و جسمانی؟ اینکه درست نیست و ما اصلاً این را توصیه نمیکنیم؛ اما گفتن و تذکّر دادن، خوب است. چه اشکال دارد با اخلاقِ خوب تذکّر دهند؟ دیروز حدیثی را برای جمعی میخواندم که آمر به معروف و ناهی از منکر باید خودش به آنچه دارد امر و نهی میکند، هم عالم باشد و هم عامل. «رفیق لمن یأمر و رفیق لمن ینهی»؛(۱) با رفق و مدارا امر و نهی کند. امر و نهی، یعنی دستور دادن - بکن، نکن - غیر از تمنا کردن است؛ اما همین را با رفق، مدارا و محبّت - نه با خشونت - انجام دهد. به نظرم اینطوری باید عمل شود.۱۳۸۲/۰۲/۲۲ بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی
امام تبیین و قیام حضرت آیتالله خامنهای: امام حسین (ع) را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین (ع) است. ایشان را به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او خطاب به علما، خطاب به نخبگان و مردم باید شناخت. در میدان جنگ در کربلا هم حضرت اهل تبیین بودند، از هر فرصتی استفاده میکردند. البته بعضی خواب بودند، بیدار شدند؛ بعضی خودشان را به خواب زده بودند و آخر هم بیدار نشدند. ۱۳۸۸/۰۵/۰۵
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
دستهای دشمن و تبلیغات دشمن نه فقط نتوانسته مردم را از احساسات دینی عقب بنشاند، بلکه روزبهروز این احساسات تندتر و این معرفت عمیقتر شده است. 1389/07/27
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
ملتی كه بانشاط و باایمان باشد، ملتی كه اسلام را از بن دندان قبول داشته باشد، ملتی كه خود را باور داشته باشد، به خدای خود اعتماد داشته باشد، هیچ مانعی نمیتواند از پیمودن راه كمال در برابر او جلوگیری كند.۱۳۸۹/۰۳/۱۸
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
مردم ما به توفيق الهى، به هدايت الهى، به دستگيرى الهى، مردم مومنى هستند؛ هم آگاهند، هم مومنند، هم حاضر در صحنهاند، پا به ركابند در هر جائى كه لازم باشد. 1388/04/07
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
آن ملتى كه دل به اسلام سپرده است، با قرآن پيوند بسته است و هيچ قدرتى قادر نيست اين كشور و اين ملت را شكست دهد.۱۳۸۲/۰۱/۰۱
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
پایبندی مردم ایران به دین حضرت آیت الله امام خامنه ای: دشمنی دشمنان با ملت ایران بهخاطر طرفداری از اسلام و ایستادگی در پای نظام اسلامی و دفاع جانانه از آن است. 1381/10/19
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
مردم، ایمان و پایبندی خود را به دین، اعتقادات و ارزشهای والای اسلامی نشان دادهاند و امروز از الفاظ به ظاهر زیبایی که دشمنان این ملت بر زبان جاری میکنند، فریب نمیخورند.۱۳۸۱/۰۵/۰۵
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
ملت بزرگ ما نشان داده که پای اسلام و انقلاب و ارزشهای اسلامی ایستاده است.۱۳۸۱/۰۵/۰۵
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
این ملت با همه وجود به اسلام پایبند است. بعد از پنجاه سال تلاش برای دینزدایی، یک ملت آن حرکت عظیم را پشت سر امام بزرگوار و عالم دین و مرجع تقلیدش به راه انداخت و این نظام اسلامی را سرِ کار آورد. اسلام همان چیزی است که وقتی نام و پرچم آن در ایران بلند شد، هرجا مسلمان مطّلع و آگاهی پیدا شد، احساس هویّت و شخصیت و عزّت کرد. ۱۳۷۹/۰۴/۱۹
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اساسيترين پايههاى قدرت در اين كشور - يعنى مردم - دلبستهى اسلام و انقلاب و راه امام و ارزشهاى الهى و اسلامىاند.۱۳۷۸/۰۹/۲۶
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
واللَّه هیچ قدرتی امروز در دنیا نمیتواند ملت ایران را از راه پرافتخار اسلام و قرآن برگرداند. کسانی که غیر ازاین گمان میکنند، چه فکر میکنند؟۱۳۷۶/۰۲/۰۳
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اسلام و عمل به قرآن و پایبندی به این دو، رمز بقای نظام اسلامی و اقتدار آن است.۱۳۷۳/۰۶/۰۴
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
ملت ایران با همهی وجود به اسلام و قرآن متمسك است.۱۳۷۳/۰۳/۱۷
پایبندی مردم ایران به دین
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
از نقاط قوّتِ بزرگ ملت ایران، ایمان و دینباوری، معرفت دینی و مذهبی و علاقهی شدید به مسائل الهی و معنوی است. این هم نقطهی قوّتی است که کسی نمیتواند انکارش کند. همیشه بزرگترین کارها را کسانی کردهاند که با منبع غیبی در ارتباط بودهاند. این، امر واضحی است. به عنوان مثال، در جهاد هشتسالهی ملت ایران، اگر توسّل و توجّه و تکیه به غیب و اتکا به خدا به عنوان منشأ تمام قدرتهای عالم وجود نداشت، آن پیروزیهای درخشان به دست نمیآمد.
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
امام خامنه ای
آیین اسلام از مهمترین ارکان فرهنگ ملی ماست امروز ملت ایران پس از گذشت چهارده قرن افتخار میکند که فرهنگ، زبان و عادات او با اسلام آمیخته شده است. آداب، سنن و فرهنگ اسلامی جزء فرهنگ ماست و در این مسأله برای ما ملی بودن عین اسلامی بودن است و هرگز در مقابل یکدیگر قرار ندارند ... 1372/05/12
حضرت آیت الله امام خامنه ای
حجاب شرط اول است در نظام اسلامی زنان باید از درک سیاسی برخوردار باشند، فن خانه داری و همسرداری را بدانند و در صحنه فعالیتهای اجتماعی، سیاسی، علمی و خدمات، مظهر عصمت، طهارت و مناعت باشند و به این مهم توجه کنند که #حجاب شرط اول است. زیرا بدون حجاب، زن فراغت لازم را برای دستیابی به مراتب بالا بدست نخواهد آورد.
حجاب
امام خامنه ای:
اینکه چهار دختر فریب بخورند و در خیابان حجابشان را بردارند، مسئله حقیری است. آن چیزی که من را حساس میکند طرح مسئله «حجاب اجباری» از دهان یک گروهی از خواص است. یعنی یک عدهای همان خطی را دنبال میکنند که دشمن نتوانسته بود آن را به نتیجه برساند/ آنچه که حرام شرعی است، نباید بصورت آشکار صورت بگیرد. شارع مقدس بر حکومت اسلامی تکلیف کرده که مانع از رواج حرام الهی در جامعه بشود. 1396/12/17
امام خامنه ای:
زن در منطق اسلام، موجودی است که دارای ایمان و عفاف است، متصدی مهمترین بخش تربیت است، در اجتماع اثرگذار است، رشد علمی و معنوی دارد، مدیر کانون بسیارمهم خانواده و مایه آرامش مرد است. اینها در کنار خصوصیات زنانه مانند لطافت و آمادگی دریافت انوار الهی است/ امروز، الگوی انحرافی زن، زن غربی است؛ شاخصه او برهنگی، و خصوصیتش جلب نظر مردان و موجب التذاذ مرد شدن است. 1396/12/17
خیانت به زن حضرت آیتالله امام خامنهای:«کسانی که کانون خانواده را تحقیر میکنند، خیانت میکنند؛ هم به ملّت، هم به جامعهی زنان. کسانی که وانمود میکنند عدالت جنسیّتی به این است که در همهی میدانهایی که مردها وارد میشوند، زنها هم باید وارد بشوند، اینها به اعتماد، حرمت، شخصیّت و هویّت زن خیانت میکنند.» ۹۶/۱۲/۱۷
بررسی مولفه های فرهنگ ایثار و شهادت در اندیشه ی شهید مطهری
... شهید حاج قاسم سلیمانی / سپاه قدس / جبهه مقاومت / سپهبد قاسم سلیمانی / شهید قاسم سلیمانی / قاسم سلیمانی
شهید حاج قاسم سلیمانی
بخشی از وصیت نامه: امروز قرارگاه حسینبن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).
بخشی از وصیت نامه شهید مهدی باکری:
بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست، همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید، پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید، اهمیّت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت کنید تا سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح وارث حضرت ابوالفضل برای اسلام ببار آیند ...
شهید باکری: چرا دشمن از ما مسلمانان میترسد؟
دشمنان اسلام، اسلام را خوب شناختهاند و فهمیدهاند که اگر یک لحظه از مقابله با اسلام ما غافل بشوند همگی محو و نابود خواهند شد ان شاءالله؛ پس ما را خوب شناختهاند. در نتیجه شب و روز در تلاش هستند که راه اسلام را سد کنند، به همین جهت این تکلیف شرعی به عهده ما مسلمین میباشد، مسلمینی که تسلیم خداوند متعال هستند، خداوندی که نابودکننده ستمگران و یار مستضعفین است. بنابراین خداوند متعال راه راست و خط ما را دقیقاً مشخص کرده و امامی را که برایمان قرار داده است ایشان هم راه ما را مشخص کردهاند، و راه قدس، راه کربلا کلماتی که به زبان ما آمده اند شعار نیستند و ما مکلف هستیم که به گفتههایمان عمل کنیم.
عملیات خیبر به روایت شهید مهدی زینالدین
شهید علی مراد ناصری پور شهادت: 27 اسفند1359
بخشی از وصیت نامه: کنار رهبر، تحت امر او مبارزه با تهاجم فرهنگی را تشدید کنید. هرکَس بتواند کمک بکند و نکند خداوند از او نمی گذرد. در مدارس، مساجد و پایگاههای فرهنگی به تربیت نسل جدید و انقلابی همت گمارید که خدا یارتان باد
شهید اصغر نوروزی شهادت: نوزدهم دی ماه 1365
بخشی از وصیت نامه: مى گوییم اى حسین جان اگر در کربلا نبودیم که لبیک به نداى هل من ناصر ینصرنى شما بگوییم. ولى جواب فرزندت روح خدا را مىدهیم و تا آخرین قطره خون بدنمان در راه خدا اسلام قرآن و در راه شما جانفشانى کرده و پیرو خط سرخ ولایت فقیه خواهیم رفت ...
شهید اصغر نوروزی شهادت: نوزدهم دی ماه 1365
بخشی از وصیت نامه:
پرچم انقلاب را باید به دست صاحب عصر امام زمان«عج» برسانیم ... امیدوارم که پرچم انقلاب جمهورى اسلامى ایران به پرچم انقلاب حضرت مهدى «عج» بپیوندد و حکومت عدل الهى در تمام جهان بر سر مظلومان سایه گستراند و سر بلند و استوار باشد ...
شهید مدافع حرم شهید مسلم خیزاب
بخشی از دست نوشته شهید: از آن جهت که آفرینش زن زینتبخش وجود انسان است و افق روح او تجلیگاه رحمت و دامان پرمهرش جایگاه رشد مردان بزرگ است و همچنین از آن جا که اصلاح جامعه در گرو پاکی، پرهیزگاری و پاکدامنی زن بوده و ایشان به عنوان مربی بشر نقش بسیار اساسی در جامعه ایفا میکنند ...
سه شهر در حادثه عاشورا از امام حسین(علیه السلام) تمکین نکردند که عاقبتشان به اختصار این است:
١- مردم مدینه در زمانی که باید از حسین(ع) تبعیت می کردند نافرمانی کردند. وقتی که سیدالشهدا(ع) شهید شد پشت سر عبدالله ابن حنظله قیام کردند ولی از یزید شکست خوردند و سه روز جان، مال و ناموس مردم مدینه بر سپاه شام حلال شد. بسیار زنان و دخترانی که مورد تجاوز قرار گرفتند و صدها یا هزاران فرزند نامشروع این حادثه، امروز در تاریخ به اولادالحرّه مشهورند.
آن قدر مردم کشته شدند که خون، قبر پیامبر را نیز گرفته بود. تمام کسانی که زنده ماندند بر پیشانیشان داغ زدند و نوشتند: هذا عبد من عبید یزید؛ این بنده ای از بندگان یزید است..... در تاریخ به فرمانده سپاه یزید لقب «مسرف» به معنی «خونریز بی حد و حصر» دادند.
٢- بعد از مدینه نوبت به مکه رسید. لشكر خونخوار یزید به رهبری حصین ابن نمیر در بالاى كوههاى مكه كه مشرف بر خانهها و مسجدالحرام بود، اجتماع كردند و با منجنيق، پيوسته سنگ و نفت بر مكه و مسجدالحرام مى افكندند. تاریخ می نویسد این قوم که به هیچ مبنایی اعتقاد نداشتند پارچه هایی از پنبه و كتان به نفت آلوده مى ساختند و بر خانه خدا مى انداختند و آنها را آتش می زدند تا آنكه كعبه معظّمه سوخت و بناى آن منهدم گشت و ديوارهاى آن فرو ريخت؛ خداوند بر مکیان رحم نمود و یزید به درک واصل شد و الّا باید امروز در تاریخ از کشتار مردمان مکه داستانها می نوشتند.
٣-کوفیانی که حاضر نشدند از سیدالشهدا(ع) تبعیت کنند بعد از حسین(ع) سه قیام کردند که هر سه قیامشان به غیر از شکست چیزی نداشت:
توابین یعنی همان مؤمنین وقت نشناس که حدودا ۴۰۰۰ نفر بودند؛ جز شکست و شهادت حدود ۱۰۰۰ نفرشان سودی نبرد.
مردم کوفه مختار را هم تنها گذاشتند. بنا بر اقوال مورخین، ٦٠٠٠ نفر از یاران مختار از مصعب ابن زبیر امان خواستند و مختار را تنها گذاشتند. مصعب دستور داد که همگی را گردن زده و آنها را به قتل رساندند. گفته شده که دو هزار نفر از این تعداد، عرب و چهارهزار نفر ایرانی بودند.
قیام سوم کوفیان هم که به رهبری زید فرزند امام سجاد بود جز شکست سود دیگری نبرد.
علامه شهیدی از کوفیان به "زبردست نوازان زیردست آزار" یاد می کند. مردمی که به امام حسین(ع) تمکین نکردند، اسیر دست حجاج ابن یوسف شدند؛ که طبق گفته تاریخ، بیش از ۱۰۰هزار نفر از مسلمانان را گردن زد.
این است عاقبت مردمانی که ولی به حق خود را به وقت نشناخته و تبعیت نکنند.
#ولایت #بصیرت #عاشورا
ياد امام حسين در نخستين كلام حضرت مهدی در حین قیام جهانی
در کتاب «إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب(عج)، روایتی را از کتابی با نام «الموائد» اینگونه نقل میکند:
زماني كه قائم آل محمد ظهور كند، ما بين ركن و مقام مي ايستد و پنج ندا مي دهد:
«اَلا یا اَهلَ العالَم اَنَا الاِمام القائِم ; آگاه باشيد اي جهانيان كه منم امام قائم»
«اَلا یا اَهلَ العالَم اَنَا الصَّمصامُ المُنتَقِم; آگاه باشيد اي اهل عالم كه منم شمشير انتقام گيرنده»
«اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین قَتَلُوهُ عَطشاناً; بيدار باشيد اي اهل عالم، همانا جد من حسين را تشنه كام كشتند»
«الا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین طَرَحُوهُ عُریاناً; بيدار باشيد اي اهل عالم که جد من حسين را برهنه روي خاك افكندند»
«اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین سَحَقُوهُ عُدواناً; آگاه باشيد اي جهانيان كه جدّ من حسين را از روي دشمنی به خاک و خون کشاندند.»
آري اولين كلام حضرت مهدي(عج)، ذکر از سید و سالار شهیدان(ع) است كه همواره ياد او، در دل هر انسان آزاد مرد و طالب حقي زنده است و اين مصيبت عظمي که بر اهل اسلام و همه ی آسمانها سنگینی میکند، با ظهور فرزندش و انتقام خون مطهرش از دشمنان، قدری تسلي مي يابد. هرچند حرارت و سوزش مصیبت عاشورای حسینی تا قیام قیامت پابرجاست. و از طرفی این فرازهای روشن میکند که استقرار صلح جهانی و حاکمیت عدل در گستره جهان بشریت، از وادی سرخ عاشورای حسینی و معارف معلّای آن می گذرد.
اگر چه خدای متعال اراده ومقرر فرموده، هر کسی حتی آنان که یا از روی جهالت و یا از روی عناد در غفلت از حقایق هستی بسر می برند و کافر و مشرک هستند ،به قدر تلاش خود از دنیا بهره خواهند برد، اما: در آخرت از نعمت های ابدی (دربهشت چون نخواسته اند) نصیبی نخواهد داشت. لذا سفارش قران کریم و حجج الهی که مفسرین قران کریم، آخرین و جامع ترین کتاب الهی برای سعادت دنیا و آخرت بشر هستند، این است که: همواره امور دنیایت را با امر آخرت گره بزن و به تمام رفتار و اعمال و کردارت از جمله کسب و کار و علم و دانش و زندگیت رنگ الهی بده و طبق دستورات خالق خود در دنیا زندگی کن و در کنار تلاش و کوششت برای امر معیشت و بهره از نعمات الهی و تامین آسایش زندگی در این فرصت کوتاه دنیا، با توکل به خالق خود، و دعا از خدا ی متعال، حیات جاوید و بقاء بی پایان در آخرت و در بهشت و در جوار رحمت حق نیز را برای خود مهیا کن، در اینصورت نعمات دنیوی برای تو در همین دنیا نیز طعم و بوی بهشتی خواهند گرفت،
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
تفسیر سوره انعام آیات ۲۵ تا ۲۶
و منهم من يستمع إليك و جعلنا على قلوبهم اءكنة اءن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرا و إن يروا كل ءاية لا يؤمنوا بها حتى إ ذا جاءوك يجادلونك يقول الذين كفروا إن هذا إلا اءساطير الاولين (۲۵) و هم ينهون عنه و ينون عنه و إن يهلكون إلا اءنفسهم و ما يشعرون (۲۶)
ترجمه : ۲۵ - پاره اى از آنها به تو گوش فرا مى دهند ولى بر دلهاى آنان پرده ها افكنده ايم تا آنرا نفهمند و در گوش آنها سنگينى قرار داده ايم و (آنها بقدرى لجوجند) كه اگر تمام نشانه هاى حق را ببينند ايمان نمى آورند، تا آنجا كه وقتى به سراغ تو مى آيند با تو به پرخاشگرى برمى خيزند و كافران مى گويند اينها افسانه هاى پيشينيان است . ۲۶- آنها ديگران را از آن باز مى دارند و خود نيز از آن دورى مى كنند، آنها جز خود را هلاك نمى كند ولى نمى فهمند.
تفسیر نفوذ ناپذيران در اين آيه اشاره به وضع روانى بعضى از مشركان شده كه در برابر شنيدن حقائق كمترين انعطاف از خود نشان نمى دهند - سهل است - به دشمنى با آن نيز برمى خيزند و با وصله هاى تهمت خود و ديگران را از آن دور نگاه مى دارند، درباره اينها چنين مى گويد: بعضى از آنان به سوى تو گوش مى دهند ولى بر دلهاى آنها پرده هائى افكنده ايم تا آن را درك نكنند و در گوشهاى آنها سنگينى ايجاد كرده ايم تا آن را نشنوند! (و منهم من يستمع اليك و جعلنا على قلوبه ان يفقهوه و فى اذانهم و قرا). در حقيقت تعصبهاى كوركورانه جاهلى ، و فرو رفتن در منافع مادى ، و پيروى از هوا و هوسها، آنچنان بر عقل و هوش آنها چيره شده كه گويا در زير سرپوش و پرده اى قرار گرفته است نه حقيقتى را مى شنوند و نه درك صحيح از مسائل دارند. شايد كرارا گفته ايم كه اگر اين گونه مسائل نسبت به خدا داده مى شود در حقيقت اشاره به قانون عليت و خاصيت عمل است ، يعنى ادامه در كجروى و اصرار در لجاجت و بدبينى ، اثرش اين است كه روح و روان آدمى را به شكل خود در مى آورند و آن را همانند آئينه كج و معوجى مى كنند كه قيافه همه چيز را كج و معوج نشان مى دهد. تجربه اين حقيقت را ثابت كرده است كه افراد بدكار و گناهكار در آغاز از كار خود احساس ناراحتى مى كنند، اما تدريجا به آن خو گرفته و شايد روزى فرا رسد كه اعمال زشت خود را واجب و لازم بشمرند و به تعبير ديگر اين يكى از مجازاتهاى اصرار و پافشارى در گناه و مخالفت با حق است كه دامان گناهكاران لجوج را مى گيرد. لذا مى گويد كار اينها به جائى رسيده است كه (اگر تمام آيات و نشانه هاى خدا را ببينند باز ايمان نمى آورند) (و ان يروا كل آية لا يؤمنوابها). و از اين بالاتر هنگامى كه به نزد تو بيايند به جاى اينكه گوش جان را به سخنان تو متوجه سازند و حداقل به صورت يك جستجوگر، به احتمال يافتن حقيقتى پيرامون آن بينديشند، با روح و فكر منفى در برابر تو ظاهر مى شوند، و هدفى جز مجادله و پرخاشگرى و خرده گيرى ندارند (حتى اذا جاؤ ك يجاد لونك ). آنها با شنيدن سخنان تو كه از سرچشمه وحى تراوش كرده و بر زبان حقگوى تو جارى شده است متوسل به ضربه تهمت شده ، مى گويند: (اينها چيزى جز افسانه ها و داستانهاى ساختگى پيشينيان نيست )! (يقول الذين كفروا ان هذا الا اساطير الاولين ). در آيه بعد مى گويد آنها به اين مقدار نيز قناعت نمى كنند و علاوه بر اينكه خود گمراهند پيوسته تلاش مى كنند افراد حق طلب را با سمپاشيهاى گوناگون از پيمودن اين مسير باز دارند، لذا (آنها را از نزديك شدن به پيامبر نهى مى كنند) (و هم ينهون عنه ). (و خودشان نيز از او فاصله مى گيرند) (و يناون عنه ). بى خبر از اينكه هر كس با حق در افتد تيشه بر ريشه خود زده ، و سرانجام طبق سنت ثابت آفرينش ، چهره حق از پشت ابرها نمايان مى گردد و با جاذبه اى كه دارد پيروز خواهد شد و باطل همانند كفهاى بى ارزش روى آب نابود مى گردد، بنابراين تلاش و فعاليت آنها به شكست خودشان منتهى خواهد شد و جز خود را هلاك نمى كنند، ولى قدرت بر درك اين حقيقت ندارند) (و ان يهلكون الا انفسهم و ما يشعرون ). تهمتى بزرگ بر ابوطالب مؤ من قريش از آنچه در تفسير آيه فوق گفته شد به خوبى روشن مى شود كه اين آيه بحثهاى مربوط به مشركان لجوج و دشمنان سرسخت پيامبر را تعقيب مى كند و ضمير هم طبق قواعد ادبى به كسانى بر مى گردد كه در آيه مورد بحث قرار گرفته اند، يعنى كافران متعصبى كه از هيچگونه آزار به پيامبر و ايجاد مانع در راه دعوت او مضايقه نداشتند. ولى با نهايت تاسف ديده مى شود كه بعضى از مفسران اهل تسنن بر خلاف تمام قواعد ادبى آيه دوم را از آيه قبل بريده و آن را در باره ابوطالب پدر امير مؤ منان على (عليه السلام ) دانسته اند! آنها آيه را چنين معنى مى كنند جمعى هستند، از پيامبر اسلام دفاع مى كنند ولى در عين حال از او فاصله مى گيرند! (و هم ينهون عنه و ينؤ ن عنه ). پاره ديگرى از آيات قرآن را كه در جاى خود به آن اشاره خواهد شد. مانند آيه 114 توبه و 56 قصص نيز گواه بر مدعاى خود قرار مى دهند. ولى تمام علماى شيعه و بعضى از بزرگان اهل تسنن مانند ابن ابى الحديد شارح نهج البلاغه و قسطلانى در ارشاد السارى وزينى دحلان در حاشيه سيره حلبى ابوطالب را از مؤ منان اسلام مى دانند، در منابع اصيل اسلام نيز شواهد فراوانى براى اين موضوع مى يابيم كه با بررسى آنها در تعجب و حيرت عميق فرو ميرويم كه چرا ابوطالب از طرف جمعى اين چنين مورد بى مهرى و اتهام قرار گرفته است ؟! كسى كه با تمام وجود خود از پيامبر اسلام دفاع مى كرد، و بارها خود و فرزند خويش را در مواقع خطر همچون سپر در برابر وجود پيامبر اسلام قرار داد چگونه ممكن است مورد چنين اتهامى واقع شود؟
اين جا است كه محققان باريك بين چنين حدس زده اند كه موج مخالفت بر ضد ابوطالب يك موج سياسى است كه از مخالفت شجره خبيثه بنى اميه با موقعيت على (عليه السلام ) سرچشمه گرفته است . زيرا: اين تنها ابوطالب نيست كه بخاطر نزديكيش با على (عليه السلام ) اينچنين مورد تهاجم قرار گرفته ، بلكه مى بينيم هر كس در تاريخ اسلام بنحوى از انحاء ارتباط نزديك با امير مومنان على (عليه السلام ) داشته از اين حملات ناجوانمردانه بر كنار نمانده است ، در حقيقت ابوطالب گناهى نداشت جز اينكه پدر على بن ابى طالب پيشواى بزرگ اسلام بود! در اينجا فشرده اى از دلائل گوناگونى كه بروشنى ، گواهى بر ايمان ابوطالب مى دهد فهرست وار مى آوريم و شرح بيشتر را به كتابهائى كه در اين زمينه نوشته شده موكول مى كنيم : 1 - ابوطالب قبل از بعثت پيامبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بخوبى مى دانست كه فرزند برادرش بمقام نبوت خواهد رسيد زيرا مورخان نوشته اند در سفرى كه ابوطالب با كاروان قريش به شام رفت برادرزاده دوازده ساله خود محمد را نيز با خويش همراه برد، در اين سفر علاوه بر كرامات گوناگونى كه از او ديد، همينكه كاروان با راهبى بنام بحيرا كه ساليان درازى در صومعه مشغول عبادت بود و آگاهى از كتب عهدين داشت و كاروانهاى تجارتى در مسير خود بزيارت او مى رفتند برخورد كردند، در بين كاروانيان ، محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) كه آن روز دوازده سال بيش نداشت نظر راهب را بخود جلب كرد. بحيرا پس از اندكى خيره شدن و نگاههاى عميقانه و پر معنى به او گفت اين كودك به كدام يك از شما تعلق دارد؟ جمعيت به ابوطالب اشاره كردند او اظهار داشت برادرزاده من است . (بحيرا) گفت اين طفل آينده درخشانى دارد اين همان پيامبرى است كه كتابهاى آسمانى از رسالت و نبوتش خبر داده اند و من تمام خصوصيات او را در كتب خوانده ام ! ابوطالب پيش از اين برخورد و برخوردهاى ديگر از قرائن ديگر نيز به نبوت پيامبر اكرم و معنويت او پى برده بود. طبق نقل دانشمند اهل تسنن شهرستانى (صاحب ملل و نحل ) و ديگران در يكى از سالها آسمان مكه بركتش را از اهلش باز داشت و خشكسالى سختى به مردم روى آورد، ابوطالب دستور داد تا برادرزاده اش محمد را كه كودكى شير خوار بود حاضر ساختند پس از آنكه كودك را در حالى كه در قنداقه اى پيچيده شده بود به او دادند در برابر كعبه ايستاد و با تضرع خاصى سه مرتبه طفل شير خوار را بطرف بالا انداخت و هر مرتبه مى گفت : (پروردگارا! بحق اين كودك باران پر بركتى بر ما نازل فرما) چيزى نگذشت كه توده اى ابر از كنار افق پديدار گشت و آسمان مكه را فرا گرفت ، سيلاب آنچنان جارى شد كه بيم آن مى رفت مسجد الحرام ويران شود. سپس شهرستانى مى نويسد همين جريان كه دلالت بر آگاهى ابوطالب از رسالت و نبوت برادرزاده اش از آغاز كودكى دارد ايمان وى را به پيامبر مى رساند و اشعار ذيل را بعدها ابوطالب به همين مناسبت سروده است : و ابيض يستسقى الغمام بوجهه ثمال اليتامى عصمة للارامل (او روشن چهره اى است كه ابرها به خاطر او مى بارند، او پناهگاه يتيمان و حافظ بيوه زنان است ). يلوذ به الهلاك من آل هاشم فهم عنده فى نعمة و فواضل هلاك شوندگان از بنى هاشم به او پناه مى برند، و بوسيله او از نعمتها و احسانها بهره مى گيرند. و ميزان عدل لا يخيس شعيرة و وزان صدق وزنه غير هائل او ميزان عدالتى است كه يك جو تخلف نمى كند، و وزن كننده درستكارى است كه توزين او بيم اشتباه ندارد. جريان توجه قريش را در هنگام خشكسالى به ابوطالب و سوگند دادن ابوطالب خدا را بحق او علاوه بر شهرستانى بسيارى از مورخان بزرگ نقل كرده اند، علامه امينى در الغدير آنرا از كتاب شرح بخارى و المواهب اللدنيه و الخصائص الكبرى و شرح بهجة المحافل و سيره حلبى و سيره نبوى و طلبة الطالب نقل كرده است . 2 - به علاوه در كتب معروف اسلامى اشعارى از ابوطالب در اختيار ما است كه مجموعه آنها در ديوانى بنام ديوان ابوطالب گردآورى شده است كه تعدادى از آنها را در ذيل مى آوريم : و الله لن يصلوا اليك بجمعهم حتى اوسد فى التراب دفينا (اى برادرزاده تا ابوطالب در ميان خاك نخوابيده و لحد را بستر نساخته هرگز دشمنان به تو دست نخواهند يافت ) فاصدع بامرك ما عليك غضاضة و ابشر بذاك و قرمنك عيونا (بنابراين از هيچ چيز مترس و ماموريت خود را ابلاغ كن بشارت ده و چشمها را روشن ساز!)
و دعوتنى و علمت انك ناصحى و لقد دعوت و كنت ثم امينا (مرا بمكتب خود دعوت كردى و خوب مى دانم كه هدفت تنها پند دادن و بيدار ساختن من بوده است ، تو در دعوت خود امين و درستكارى ) و لقد علمت ان دين محمد(ص ) من خير اديان البرية دينا (من هم اين را دريافتم كه مكتب و دين محمد بهترين دين و مكتبها است ! و نيز گفته است ،) الم تعلموا انا وجدنا محمدا رسولا كموسى خط فى اول الكتب (اى قريش آيا نمى دانيد كه ما محمد را همانند موسى پيامبر و رسول خدا مى دانيم و نام و نشان او در كتب آسمانى قيد گرديده است (و ما آنرا يافته ايم ).) و ان عليه فى العباد محبة و لا حيف فى من خصه الله فى الحب (بندگان خدا علاقه ويژه اى بوى دارند و نسبت به كسى كه خدا او را بمحبت خود اختصاص داده است اين علاقه بى مورد نيست .) ابن ابى الحديد پس از نقل قسمت زيادى از اشعار ابوطالب (كه ابن شهر آشوب در متشابهات القرآن آنها را سه هزار بيت مى داند) مى گويد: از مطالعه مجموع اين اشعار براى ما هيچگونه ترديدى نخواهد ماند كه ابوطالب بمكتب برادرزاده اش ايمان داشته است . ۳ - احاديثى از پيامبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نيز نقل شده كه گواهى آن حضرت را به ايمان عموى فداكارش ابوطالب روشن مى سازد از جمله طبق نقل نويسنده كتاب ابوطالب مؤ من قريش : چون ابوطالب در گذشت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) پس از تشيع جنازه او ضمن سوگوارى كه در مصيبت از دست دادن عمويش مى كرد، مى گفت : وا ابتاه ! وا ابا طالباه ! وا حزناه عليك ! كيف اسلو عليك يا من ربيتنى صغيرا، واجبتنى كبيرا، و كنت عندك بمنزلة العين من الحدقه و الروح من الجسد. (واى پدرم ! واى ابوطالب ! چقدر از مرگ تو غمگينم ؟ چگونه مصيبت تو را فراموش كنم اى كسى كه در كودكى مرا پرورش دادى ، و در بزرگى دعوت مرا اجابت نمودى ، و من در نزد تو همچون چشم در حدقه و روح در بدن بودم ). و نيز پيوسته اظهار مى داشت : ما نالت منى قريش شيئا اكرهه حتى مات ابوطالب . (قريش هيچگاه نتوانست مكروهى بر من وارد كند مگر زمانى كه ابوطالب از جهان رفت .) ۴- از طرفى مسلم است كه سالها قبل از مرگ ابوطالب پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مامور شد هيچگونه رابطه دوستانه با مشركان نداشته باشد، با اين حال اينهمه اظهار علاقه و مهر به ابوطالب نشان مى دهد كه پيامبر او را معتقد به مكتب توحيد مى دانسته است و گرنه چگونه ممكن بود ديگران را از دوستى با مشركان نهى كند و خود با ابوطالب تا سر حد عشق ، مهر ورزد؟! ۵ - در احاديثى كه از طرق اهل بيت رسيده است نيز مدارك فراوانى بر ايمان و اخلاص ابوطالب ديده مى شود كه نقل آنها در اينجا بطول مى انجامد اين احاديث آميخته با استدلالات منطقى و عقلى است مانند روايتى كه از امام چهارم (عليه السلام ) نقل گرديده است كه حضرتش پس از اين كه در پاسـخ سؤ الى اظهار مى دارد ابوطالب مؤ من بود مى فرمايد: ان هنا قوما يزعمون انه كافر سپس فرمود (وا عجبا كل العجب ايطعنون على ابى طالب او على رسول الله (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و قد نهاه الله ان تقر مؤ منة مع كافر غير آية من القرآن و لا يشك احد ان فاطمة بنت اسد رضى الله تعالى عنها من المؤ منات السابقات فانها لم تزل تحت ابى طالب حتى مات ابوطالب رضى الله عنه ). يعنى راستى در شگفتم كه چرا برخى مى پندارند كه ابوطالب كافر بوده است ! آيا نمى دانند كه با اين عقيده بر پيامبر و ابوطالب طعنه مى زنند؟ مگر نه اين است كه در چندين آيه از آيات قرآن از اين موضوع منع شده است كه زن بعد از اسلام آوردن در قيد زوجيت كافر خود نماند و اين مسلم است كه فاطمه بنت اسد از پيشگامان در اسلام است و تا پايان عمر ابوطالب همسرش بود. ۶- از همه اينها گذشته اگر در هر چيز ترديد كنيم در اين حقيقت هيچكس نمى تواند ترديد كند كه ابوطالب از حاميان درجه اول اسلام و پيامبر بود حمايت او از پيامبر و اسلام بحدى بود كه هرگز نمى توان آنرا با علايق و پيوندهاى خويشاوندى و تعصبات قبيله اى تفسير كرد.
نمونه زنده آن داستان شعب ابوطالب است همه مورخان نوشته اند هنگامى كه قريش پيامبر و مسلمانها را در يك محاصره اقتصادى و اجتماعى و سياسى شديد قرار دادند و روابط خود را با آنها قطع كردند ابوطالب يگانه حامى و مدافع حضرت سه سال از همه كارهاى خود دست كشيد و بنى هاشم را به دره اى كه در ميان كوههاى مكه قرار داشت و به شعب ابوطالب معروف بود برد و آنجا سكنى گزيد. فداكارى را بجائى رسانيد كه اضافه بر ساختن برجهاى مخصوصى بخاطر جلوگيرى از حمله قريش هر شب پيامبر را از خوابگاه خود بلند مى كرد و جايگاه ديگرى براى استراحت او تهيه مى نمود و فرزند دلبندش على (عليه السلام ) را بجاى او مى خوابانيد و هنگامى كه على (عليه السلام ) مى گفت پدر جان من با اين وضع بالاخره كشته خواهم شد پاسـخ مى دهد عزيزم بردبارى را از دست مده هر زنده بسوى مرگ رهسپار است من ترا فداى فرزند عبدالله نمودم جالب توجه اينكه على (عليه السلام ) در جواب پدر مى گويد پدر جان اين كلام من نه بخاطر اين بود كه از كشته شدن در راه محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) هراسى دارم بلكه بخاطر اين بود كه مى خواستم بدانى چگونه در برابر تو مطيع و آماده براى يارى احمدم ما معتقديم هر كس تعصب را كنار گذاشته و بيطرفانه سطور طلائى تاريخ را درباره ابوطالب مطالعه كند با ابن ابى الحديد شارح نهج البلاغه هم صدا شده و مى گويد: و لو لا ابوطالب و ابنه لما مثل الدين شخصا و قاما فذاك بمكة آوى و حامى و هذا بيثرب جس الحماما هر گاه ابوطالب و فرزند برومندش نبود هرگز دين و مكتب اسلام بجاى نمى ماند و قد راست نمى كرد ابوطالب در مكه بيارى پيامبر شتافت و على (عليه السلام ) در يثرب (مدينه ) در راه حمايت از اسلام در گرداب مرگ فرو رفت !
هرگاه يكى از شما به خانه خود وارد مى شود، سلام كند، چرا كه سلام بركت مى آورد و فرشتگان با سلام دهنده انس مى گيرند.
علل الشرايع ج 2، ص 583، ح 23
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
آن کسانی که میخواهند اسلام را به زندگی خصوصی منحصر کنند و نگاه سکولار داشته باشند، جوابشان مسئلهی غدیر است/ نصب امیرالمؤمنین فقط جنبهی معنوی نداشت بلکه مسئلهی مدیریت جامعه بود. 1393/07/21
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
روبوسی مرگبار
این دولتهای عرب و غیر عرب که با صهیونیستها دست دادند و روبوسی کردند و جلسه گذاشتند، هیچ سودی نخواهند برد؛ جز ضرر برایشان چیز دیگری ندارد. اوّلاً ملّتهایشان مخالفند؛ بعلاوه رژیم صهیونیستی اینها را میمکد، استثمار میکند، اینها نمیفهمند. دیدار جمعی از دستاندرکاران مراسم حج 18 /خرداد/ 1401
اربعین؛ رسانه پر قدرت عاشورا حضرت آیتالله امام خامنهای: اربعینِ اوّل، رسانهی پُرقدرت عاشورا است. از روز عاشورا تا روز اربعین چهل روزِ فرمانروایی منطقِ حق در میان دنیای ظلمانی حاکمیّت بنیامیّه و سفیانیها بود. رسانهی حقیقی یعنی فریاد زینب کبریٰ، فریاد حضرت سجّاد... امروز هم در دنیای پیچیدهی پُرتبلیغات و پُرهیاهویی که بر بشریّت حاکم است، این حرکت اربعین، یک فریاد رسا و یک رسانهی بیهمتا است. ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
الحسین یجمعنا حضرت آیتالله امام خامنهای: امروز در دنیای پیچیدهی پُرتبلیغات و پُرهیاهو، حرکت اربعین، یک فریاد رسا و رسانهی بیهمتا است. چنین چیزی وجود ندارد دیگر در دنیا: اینکه میلیونها انسان راه میافتند، از کشورهای مختلف، از فِرَق مختلف اسلامی و حتّی بعضی ادیان غیر اسلامی. این وحدت حسینی است. شما بدرستی گفتید: «الحسین یجمعنا». ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در کنار قبر حسینبنعلی (علیه السّلام) شما دعا کنید، دعایتان مستجاب است. [واقعاً] دعا کنید؛ لقلقهی لسان نباشد؛ بخوانید و بخواهید خدا را، خدای متعال وعده کرده است که اجابت خواهد کرد. اینهایی که میروند این راه را پیاده طی میکنند و میرسانند خودشان را به آنجا در این پیادهروی اربعین -این حادثهی عجیبی که این سالها پدید آمده است- واقعاً یک موهبت بزرگ الهی را خدای متعال در اختیار اینها گذاشته ...
شرح حدیثی از امام صادق(ع)، درباره زیارت امام حسین(ع) 1398/07/01
شهدای والامقام واقعه کربلا
یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
ابو موسى موقّع بن ثمامه اسدى صيداوى
نام او در برخی منابع مانند نفس المهموم و تاریخ طبری مرقع بن ثمامه ذکر شده است. وی شبانه در كربلا با عده اى به خدمت حضرت امام حسين (علیه السّلام) رسيد. ابو مخنف گفته است: موقّع (مرقّع) به زمين افتاد، قوم و قبيله اش او را نجات دادند و او را به كوفه منتقل كردند و پنهان نمودند كه خبر به ابن زياد رسيد و كسى را مأمور به قتل او كرد ولى با شفاعت جماعتى از بنى اسد از قتل او صرف نظر شد و با غل و زنجير به «زاره» تبعيد نمود كه در اثر جراحات وارده و بيمارى بعد از يك سال، زندگى را بدرود گفت.
تاریخ شهادت : 1394/02/24 | محل شهادت : تدمر - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
از تو ممنونم که مفتخر به پوشیدن لباسی بودم که سبزی آن آراسته به خون شهیدانی است که سربازان راستین امام زمان (عج) بودند و در عصر جهاد اکبر و اصغر سربلند بودند. امیدوارم همه مسلمانان بیدار بشوند و با اطاعت از رهبران انقلاب اسلامی ایران فریب دشمنان را نخورند و به جان و ناموس یکدیگر بی احترامی نکنند و همه متحد برای حریم اسلامی دفاع کنند.
حاج قاسم : جهان قهرمان قهرمان ملی قهرمان شرف قهرمان اخلاص قهرمان غیرت قهرمان دفاع از :انقلاب اسلامی جهان اسلام، مستضعفین جهان و مدافع حرم ال الله شاگرد مکتب امامین انقلاب
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
دشمن با فشار اقتصادی و لجنپراکنی مردم ایران را هدف گرفته است
اینها با دروغپردازی به ارکان انقلاب تهمت میزنند. یک روز به مجلس، یکروز به شورای نگهبان و امروز نوبت سپاه و شهیدسلیمانی است. اگر جرئت میکردند به امام هم اهانت میکردند.
فشار اقتصادی با تلاش و تولید داخلی و خنثیکردنِ تحریم و تلاش دیپلماسی متوقف میشود. باید لجنپراکنیهای رسانهای دشمن هم خنثی شود. 1400/11/28
سوره انعام آیات ۲۱تا۲۴ ... | گریه بر مصیبتهاى حضرت زینب (ع) ... | باید لجنپراکنیهای رسانهای دشمن هم خنثی شود ... | شهید کربلا ... | شهید مدافع حرم ... | شهید میری: بر عقیده و ایمان خود استوار باشید
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۲۱تا۲۴
و من اءظلم ممن افترى على الله كذبا اءو كذب باياته انه لا يفلح الظالمون (۲۱) و يوم نحشرهم جميعا ثم نقول للذين اءشركوا اءين شركاؤ كم الذين كنتم تزعمون (۲۲) ثم لم تكن فتنتهم إلا اءن قالوا و الله ربنا ما كنا مشركين (۲۳) انظر كيف كذبوا على اءنفسهم و ضل عنهم ما كانوا يفترون(۲۴)
ترجمه : ۲۱ - چه كسى ستمكارتر از كسى است كه بر خدا دروغ بسته (و شريك براى او قائل شده است ) يا آيات او را تكذيب نموده ، مسلما ظالمان روى رستگارى نخواهند ديد. ۲۲ - آن روز كه همه آنها را محشور ميكنيم ، به مشركان ميگوئيم : معبودهايتان كه آنها را شريك خدا مى پنداشتيد كجا هستند؟ (و چرا به يارى شما نمى شتابند؟). ۲۳ - سپس پاسـخ و عذر آنها چيزى جز اين نيست كه مى گويند به خداوندى كه پروردگار ما است سوگند كه ما مشرك نبوديم . ۲۴ - ببين چگونه به خودشان (نيز) دروغ مى گويند و آنچه را به دروغ شريك خدا مى پنداشتند از دست ميدهند.
تفسیر بزرگترين ظلم در تعقيب برنامه كوبيدن همه جانبه (شرك و بت پرستى ) در نخستين آيه بالا با صراحت به صورت استفهام انكارى مى گويد: (چه كسى ستمكارتر از مشركانى است كه بر خدا دروغ بسته و شريك براى او قرار داده و يا آيات او را تكذيب نموده اند). (و من اظلم ممن افترى على الله كذبا او كذب باياته ). در حقيقت جمله اول اشاره به انكار توحيد است ، و جمله دوم اشاره به انكار نبوت ، و به راستى ظلمى از اين بالاتر نمى شود كه انسان جماد بى ارزش و يا انسان ناتوانى را همتاى وجود نامحدودى قرار دهد كه بر سراسر جهان هستى حكومت ميكند، اين كار از سه جهت ظلم محسوب ميشود: ظلم نسبت به ذات پاك او كه شريكى براى او قائل شده ، و ظلم بر خويشتن كه شخصيت و ارزش وجود خود را تا سر حد پرستش يك قطعه سنگ و چوب پائين آورده ، و ظلم بر اجتماع كه بر اثر شرك گرفتار تفرقه و پراكندگى و دور شدن از روح وحدت و يگانگى شده است . مسلما هيچ ستمگرى - مخصوصا چنين ستمگرانى كه ستم آنها همه جانبه است - روى سعادت و رستگارى نخواهند ديد (انه لا يفلح الظالمون ). البته در آيه فوق صريحا كلمه شرك ذكر نشده ولى با توجه به آيات قبل و آيات بعد كه همگى پيرامون مسئله شرك صحبت مى كند روشن مى شود كه منظور از كلمه افتراء در اين آيه همان تهمت شريك قائل شدن براى ذات خدا است . قابل توجه اينكه : در 15 مورد از قرآن مجيد افرادى به عنوان ظالمترين و ستمكارترين مردم معرفى شده اند كه همه با جمله استفهاميه و من اظلم يا فمن اظلم (چه كسى ستمكارتر است ) شروع شده است ، گر چه بسيارى از اين آيات درباره شرك و بت پرستى و انكار آيات الهى سخن مى گويد، يعنى ناظر به اصل توحيد است ، ولى بعضى از آنها نيز درباره مسائل ديگر ميباشد مانند و من اظلم ممن منع مساجد الله ان يذكر فيها اسمه چه كسى ستمكارتر است از آنهائى كه مانع ذكر نام خدا در مساجد شوند؟ (بقره - 114). و در مورد ديگر ميخوانيم : و من اظلم ممن كتم شهادة عنده من الله : چه كسى ستمكارتر است از آنها كه كتمان شهادت ميكنند؟ (بقره - 140) در اينجا اين سوال پيش مى آيد: چگونه ممكن است هر يك از اين طوائف ستمكارترين مردم باشند؟ در صورتى كه ظالمترين تنها بر يك طائفه از آنها صدق مى كند. در پاسـخ ميتوان گفت : همه اين امور در حقيقت از يكجا ريشه ميگيرد و آن مسئله شرك و كفر و عناد است زيرا منع مردم از ذكر خدا در مساجد و سعى و كوشش در ويران ساختن آنها نشانه كفر و شرك است ، و همچنين كتمان شهادت كه ظاهرا منظور از آن كتمان شهادت بر حقايقى است كه موجب سرگردانى مردم در وادى كفر ميشود از چهره هاى گوناگون شرك و انكار خداوند يگانه است . در آيه بعد پيرامون سرنوشت مشركان در رستاخيز بحث ميشود، تا روشن گردد آنها با اتكاء به مخلوقات ضعيفى همچون بتها نه آرامشى براى خود در اين جهان فراهم ساختند و نه در جهان ديگر و مى گويد: آن روز كه همه اينها را يكجا مبعوث مى كنيم به مشركان مى گوئيم معبودهاى ساختگى شما كه آنها را شريك خدا مى پنداشتيد كجا هستند؟ و چرا به يارى شما نمى شتابند؟ چرا هيچگونه اثرى از قدرتنمائى آنها در اين عرصه وحشتناك ديده نميشود؟ (و يوم نحشرهم جميعا ثم نقول للذين اشركوا اين شركائكم الذين كنتم تزعمون ). مگر بنا نبود آنها در مشكلات شما را يارى كنند؟ و شما به اين اميد به آنها پناه مى برديد؟ پس چرا كمترين اثرى از آنها ديده نمى شود؟. آنها در بهت و حيرت و وحشت عجيبى فرو مى روند و پاسـخى در برابر اين سؤ ال ندارند جز اينكه سوگند ياد كنند كه به خدا قسم ما هيچگاه مشرك نبوديم به گمان اينكه در آنجا نيز ميتوان حقائق را انكار كرد (ثم لم تكن فتنتهم الا ان قالوا و الله ربنا ما كنا مشركين ). در اينكه (فتنه ) در آيه فوق به چه معنى است ، ميان مفسران گفتگو است ، بعضى آن را به معنى پوزش و معذرت و بعضى به معنى پاسـخ و بعضى به معنى شرك گرفته اند. اين احتمال نيز در تفسير آيه وجود دارد كه منظور از فتنه و افتنان همان دلباختگى به چيزى است يعنى نتيجه دلباختگى آنها به شرك و بت پرستى كه پرده اى بر روى انديشه و خرد آنها افكنده اين شده است ، كه در قيامت كه پرده ها كنار مى رود متوجه خطاى بزرگ خود بشوند و از اعمال خود بيزارى جويند و به كلى انكار كنند. و اصل فتنه در لغت چنانكه (راغب ) در (مفردات ) مى گويد: آن است كه طلا را در آتش بيفكنند و زير فشار حرارت قرار دهند تا باطن آن آشكار گردد و معلوم شود خالص است يا ناخالص ؟ اين معنى را در آيه فوق مى توان به عنوان يك تفسير ديگر پذيرفت ، زيرا آنها هنگامى كه در روز رستاخيز در فشار سخت و وحشتهاى آن روز فرو مى روند بيدار مى شوند و به خطاى خود واقف مى گردند و براى نجات خود اعمال گذشته را انكار مى كنند.
در آيه بعد براى اينكه مردم از سرنوشت رسواى اين افراد عبرت گيرند مى گويد: درست توجه كن ببين اينها كارشان به كجا مى رسد كه به كلى از روش و مسلك خويش بيزارى جسته و آن را انكار مى كنند و حتى به خودشان نيز دروغ مى گويند (انظر كيف كذبوا على انفسهم ). و تمام تكيه گاههائى كه براى خود انتخاب كرده بودند و آنها را شريك خدا مى پنداشتند همه را از دست مى دهند و دستشان به جائى نمى رسد (و ضل عنهم ما كانوا يفترون ). نكته ها در اينجا به چند نكته بايد توجه داشت ۱ - منظور از انظر (نگاه كن ) مسلما نگاه كردن با ديده عقل است نه ديده حس . زيرا صحنه هاى قيامت در دنيا قابل مشاهده نيست . ۲- اينكه مى گويد: آنها بر خودشان دروغ بستند يا به معنى اين است كه آنها در دنيا خود را فريب دادند و از راه حق بيرون رفتند، و يا اينكه در جهان ديگر كه سوگند ياد مى كنند كه ما مشرك نبوده ايم در حقيقت به خودشان دروغ مى بندند زيرا مسلما آنها مشرك بودند. ۳- در اينجا سؤالى باقى مى ماند و آن اينكه : از آيه فوق استفاده مى شود كه مشركان ، سابقه شرك خود را در روز قيامت انكار مى كنند، و حال آنكه وضع روز قيامت و مشاهده حسى حقائق طورى است كه هيچكس به خود اجازه نمى دهد سخنى بر خلاف حق بگويد، درست مثل اينكه در روز روشن هيچ دروغگوئى را نمى بينيم كه در برابر آفتاب بايستد و بگويد هوا تاريك است ، به علاوه از بعضى از آيات ديگر چنين استفاده مى شود كه آنها روز قيامت صريحا به شرك خود اعتراف مى كنند و هيچ حقيقتى را كتمان نمى نمايند و لا يكتمون الله حديثا (نساء - 42). در پاسـخ اين سؤ ال دو جواب مى توان گفت : نخست اينكه در روز قيامت مراحلى وجود دارد، در مراحل نخستين مشركان خيال مى كنند مى توانند با دروغ گفتن از كيفرهاى دردناك الهى رهائى يابند لذا طبق عادت ديرينه خويش متوسل به دروغ مى شوند، ولى در مراحل بعد كه مى فهمند روزنه اى براى فرار از اين طريق وجود ندارد، به اعمال خود اعتراف مى نمايند. در حقيقت گويا در روز رستاخيز پرده ها تدريجا از مقابل چشم انسان كنار مى رود، در آغاز كه مشركان هنوز به دقت پرونده هاى خود را بررسى نكرده اند متوسل به دروغ مى شوند، اما در مراحل بعد كه پرده ها بالاتر مى رود، و همه چيز را حاضر مى بينند، چاره اى جز اعتراف ندارند، درست مانند افراد مجرمى كه در آغاز بازجوئى همه چيز، حتى آشنائى با دوستان خود را انكار مى كنند، اما هنگامى كه اسناد و مدارك زنده جرم به آنها ارائه داده مى شود، مى بينند مطلب به حدى روشن است كه جاى انكار نيست ، لذا اعتراف مى كنند و همه چيز را مى گويند. اين پاسـخ در حديثى از امير مؤ منان على (عليه السلام ) نقل شده است . ديگر اينكه آيه فوق در مورد كسانى است كه واقعا خود را مشرك نمى ديدند همانند مسيحيان كه قائل به خدايان سه گانه اند و در عين حال خود را موحد مى پندارند، يا كسانى كه دم از توحيد مى زدند ولى عمل آنها بوى شرك مى داد زيرا دستورات پيامبران را زير پا گذاشته بودند و به غير خدا تكيه داشتند، و ولايت اولياى الهى را انكار مى كردند و در عين حال خود را موحد مى پنداشتند، اينها در روز قيامت قسم ياد مى كنند كه ما موحد بوده ايم ولى به زودى به آنها مى فهمانند كه آنها در باطن جزء مشركان بودند - اين پاسـخ نيز در روايات متعددى از على (عليه السلام ) و امام صادق (عليه السلام ) نقل شده است . و هر دو پاسـخ قابل قبول است .
حضرت آیتالله امام خامنهای: «روز عید غدیر، ولایت اسلامی یعنی رشحهای و پرتوی از ولایت خدا در میان مردم تجسّم پیدا کرد و لذا بود که دین کامل شد؛ بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص میماند و لذا بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد.» ۱۳۶۹/۴/۲۰
غدیر؛ وسیله اجتماع امت اسلامی
بزرگترین عید
حضرت آیتالله خامنهای:
«حادثهی غدیر جزو حوادث تردیدناپذیر است، حالا در جزئیاتش بعضی سعی کردند تردیدهایی ایجاد کنند، لکن اصل این واقعه که رسول مکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در این حادثه امیرالمؤمنین را با این عنوان «مَن کُنتُ مَولَاهُ فَهَذَا عَلیٌّ مَولَاه» معرفی کرد، در این هیچ تردید نیست.» ۱۴۰۰/۰۵/۰۶
افطاری صدهزار پیامبر
امام علی علیهالسلام: کسی که مؤمن روزهداری را در غدیر افطار دهد، مانند این است که صد هزار پیامبر (ص) صدیق و شهید را افطار داده است، پس چگونه خواهد بود فضیلت کسی که جمعی از مؤمنین و مؤمنات را تکفل کند.
عید غدیر، عید اکبر حضرت آیتالله امام خامنهای: «عید غدیر را فرمودهاند: «عیدالله الاکبر»؛ از همهی اعیاد موجود در تقویم اسلامی این عید بالاتر است.» ۱۳۹۵/۰۶/۳۰
غدیر، راهگشاست حضرت آیتالله امام خامنهای: «خودِ مسأله غدیر، غیر از جنبهای که شیعه آن را به عنوان اعتقاد قبول کرده است -یعنی حکومت منصوب امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام از طرف پیامبر که در حدیث غدیر آشکار است- اصل مسأله ولایت هم مطرح شده است. این دیگر شیعه و سنی ندارد. اگر امروز مسلمانان جهان و ملتهای کشورهای اسلامی، شعار ولایت اسلامی سر دهند، بسیاری از راههای نرفته و گرههای ناگشوده امت اسلامی باز خواهد شد و مشکلات کشورهای اسلامی به حل نزدیک خواهد گشت.» ۱۳۷۹/۰۱/۰۶
غدیر وسیله وحدت اسلامی حضرت آیتالله امام خامنهای: حادثهى غدیر وسیلهى وحدت امت اسلامى است... همه ببینند مسئلهى تشیع برآمدهى از یک اعتقاد صحیحِ سالمِ خالصِ نسبت به وحى الهى است، اعتقاد به ارزشها و معیارهاست... مسئلهى غدیـر خط بطلان مىکشد بر همهى تهمت ها علیه تشیع. ۸۸/۹/۱۵
تلاش برای جوانی جمعیت وظیفه ضروری همه است حضرت آیتالله امام خامنهای در پیامی به فعالان حوزه جمعیت: «تلاش برای افزایش نسل، و جوان شدن نیروی انسانی کشور و حمایت از خانواده، یکی از ضروریترین فرائض مسئولان و آحاد مردم است. این فریضه دربارهی افراد و مراکز اثرگذار و فرهنگساز، تأکید بیشتر مییابد.»
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار اعضای ستاد کنگره بزرگداشت چهار هزار شهید روحانی: 4 /خرداد/ 1401
توصیهی من به دوستان و برادران عزیزی که این بزرگداشتها را برگزار میکنند، این است که به عنوان هدف به اینها نگاه نشود؛ اینها وسیلهاند، اینها ابزارند؛ دنبالهی این بزرگداشتها باید کارهای فراوانی انجام بگیرد. پیدا کردن شیوههای عمل و شیوههای کار احتیاج به گروههای فکری دارد؛ مجموعههای اهل فکر، کسانی که اهل فکرند، اهل فرهنگند، اهل هنرند، بنشینند راههای مختلف را پیدا کنند؛ ... ترویج نامهای اینها، ترویج عکسهای اینها، بیان شرححالهای اینها، ترویج و تکثیر وصیّتنامههای اینها و بیان موقعیّتهایی که اینها در آن قرار داشتند و در آن موقعیّتها دست به این جهاد زدند، کارهای خیلی مهمّی است؛ اینها را باید تکثیر کرد و انشاءالله همه در مقام استفادهی از معنویّت این بزرگواران باشند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی 4 /خرداد/ 1401:
ما گفتیم «مجلس انقلابی»! یک عدّهای خوششان نیامد؛ ولی ما حقیقت را گفتیم؛ حالا بعضیها خوششان میآید، بعضیها خوششان نمیآید عیبی ندارد. حقیقت همین بود که این مجلس با شعارهای انقلاب تشکیل شد... البتّه برادران عزیز، خواهران عزیز! یک نکتهی اساسی انقلابی ماندن است. شعارهای انقلاب بهنفع کشور است، برخلاف کسانی که میخواهند وانمود کنند که آقا انقلاب دردسرِ برای کشور است، نه بعکس انقلاب و شعارهای انقلابی و آرمانهای انقلابی و توجه به این آرمانها و رفتن به سمت این آرمانها دوای درمان دردهای کشور است؛ دردسر نیست، رفع دردسر است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی 4 /خرداد/ 1401:
فتح خرمشهر تغییر یک معادله تلخ به یک معادله شیرین بود؛ ملت ایران نجات پیدا کرد. این نجات ناشی از جهاد، از خودگذشتگی، عزم راسخ، ابتکار عمل و روح همه اینها هم اخلاص و توکل بود. در همه حوادث کشور میتوان پیروز شد به کمک همین چند عامل: مجاهدت در راه خدا و عمل جهادی، اخلاص لله، عزم راسخ، ابتکار عمل و امثال اینها.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی 4 /خرداد/ 1401:
میتوان پیروز شد...
در همهی حوادث گوناگون کشور که شماها با آن مواجهید و حالا عرض خواهم کرد که مواجه خواهید بود، عامل اصلی همین است؛ یعنی انسان با توکّل، با اخلاص وارد میدان بشود، بعد، ازخودگذشتگی داشته باشد، مجاهدت کند، عزم راسخ داشته باشد، دنبال ابتکار عمل باشد و راههای نو را جستجو کردن، پیدا کردن، در همهی امور این [طور] است؛ اگر این چیزها بود، قطعاً پیروزی پشت سر این است؛ قطعاً.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار رئیسجمهور تاجیکستان
9 /خرداد/ 1401:
... اگر تحریمها نبود، این پیشرفتها به دست نمیآمد زیرا تحریمها باعث شد تا به نیرو و ظرفیتهای داخلی خود اتکا کنیم ...
آن چیزی که این اسلحه را از کار میاندازد، توجه به نیروها و ظرفیتهای درونی است ...
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در مراسم سیوسومین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) 14 /خرداد/ 1401:
گرایش امروز مردم به انقلاب و دین از روز اول انقلاب یقیناً بیشتر است
تشییع میلیونیِ بدنِ قطعهقطعه شهید سلیمانی و بزرگداشت آن مرد انقلابی، مبارز و مجاهد، و تشییع جنازه و ابراز احساسات مردم به درگذشت مراجع و فقهای عالیقدری همچون آیتالله صافیگلپایگانی و آیتالله بهجت با گرامیداشت هیچ شخصیت سیاسی و هنری دیگر در کشور قابل مقایسه نیست و نشاندهنده اعتقاد مردم به روحانیت، دین، جهاد و مقاومت است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در مراسم سیوسومین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) 14 /خرداد/ 1401
نشان وفاداری مردم
گاهی میشنویم در نوشتههای اینترنتی یا در رسانهها و روزنامهها که اظهار نظر میکنند که بله، مردم نسبت به روحانیّت بیاعتقاد شدهاند، نسبت به دین بیاعتقاد شدهاند؛ اینها را اینجا در داخل هم میشنویم. خب، این یکی از آن محاسبات صد درصد غلط است؛ امروز گرایش مردم به انقلاب و به دین از روز اوّل انقلاب یقیناً بیشتر است. اگر کسی میخواهد گرایش مردم به انقلاب و مبارزات و مجاهدتها را بفهمد، به تشییع میلیونی شهید قاسم سلیمانی نگاه کند. بدن قطعهقطعهشدهی شهید سلیمانی به وسیلهی میلیونها انسان بدرقه شد؛ یک فرد انقلابی، یک فرد مبارز و مجاهد که برای جمهوری اسلامی جان خودش را کف دستش گرفته بود؛ مردم این جور از او بزرگداشت و احترام کردند؛ این یک نمونه؛ نمونههای دیگر هم زیاد دارد؛ [مثلاً] علما. مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی یک مرجع تقلید بود، یک فقیه بود؛ شما ببینید در تشییع جنازهی این مرد چه حرکت عظیمی مردم نشان دادند. مرحوم آیتالله بهجت، یک فقیه عارف و معنوی بود؛ در تشییع جنازهی او، در بدرقهی او به سوی بهشت، مردم قم، قم را لبریز از احساسات کردند؛ از جاهای مختلف دیگر هم به قم رفتند برای تشییع. شما به من بگویید در بین آحاد برجستهی کشور، از سیاسی، از هنرمند، از ورزشکار و دیگر چهرهها چه کسی هست که وقتی از دنیا برود، مردم این جور برایش احساسات به خرج میدهند؟ این نشانهی چیست؟ این نشانهی بیاعتقادی مردم به روحانیّت است؟ این نشانهی بیاعتقادی مردم به دین و به جهاد و به مقاومت است؟ تحلیلهایشان این جوری است؛ این جوری تحلیل میکنند ...
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در مراسم سیوسومین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) 14 /خرداد/ 1401
نشان وفاداری مردم
گاهی میشنویم در نوشتههای اینترنتی یا در رسانهها و روزنامهها که اظهار نظر میکنند که بله، مردم نسبت به روحانیّت بیاعتقاد شدهاند، نسبت به دین بیاعتقاد شدهاند؛ اینها را اینجا در داخل هم میشنویم. خب، این یکی از آن محاسبات صد درصد غلط است؛ امروز گرایش مردم به انقلاب و به دین از روز اوّل انقلاب یقیناً بیشتر است ...
شما ببینید در همین سرودی که این روزها پخش شده که اظهار ارادت به ولیّامر، ولیّعصر (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف و روحنا فداه) و سلام به حضرت بقیّةالله است، مردم چه کار دارند میکنند؛ چه اظهار شوقی، چه همراهیای، چه اظهار ارادتی! پیر، جوان، نوجوان، کودک، زن، مرد، همه، در سرتاسر کشور، در تهران یک جور، در مشهد یک جور، در اصفهان یک جور، در یزد یک جور، در شهرهای مختلف یک جور؛ این دلیلِ چیست؟ این دلیل روگردانی مردم از دین است؟ یا بعکس. ما اوّلِ انقلاب این جور چیزها را نداشتیم؛ ما اوّلِ انقلاب هجوم دانشجویان جوان به سمت مراکز اعتکاف را نداشتیم، این اجتماعات عظیم مذهبی را نداشتیم؛ امروز اینها هست؛ نخیر، دربارهی ملّت ایران اشتباه کردند. یا راهپیماییهای بیستودوّم بهمن؛ 43 سال است که در بیستودوّم بهمن و در روز قدس، مردم راهپیمایی میکنند با این عظمت! این دلیل رویگردانی مردم از انقلاب است؟ این دلیل وفاداری مردم است، این دلیل مقاومت مردم است، این دلیل ایستادگی مردم است، این دلیل تأثیر درس امام در این ملّت بزرگ و بزرگوار است ...
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در مراسم سیوسومین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) 14 /خرداد/ 1401
خمینی عظیم
آن دست قدرتمند، آن شخصیّت فولادین، آن دل مطمئن، آن زبان ذوالفقارگونه که توانست میلیونها انسان را از قشرهای مختلف وارد میدان کند، اینها را در میدان نگه دارد، یأس و نومیدی را از اینها دور کند، جهت حرکت را به اینها تعلیم بدهد، عبارت بود از امام بزرگوار؛ او عبارت بود از خمینی عظیم!
خوابهای آشفته حضرت آیتالله امام خامنهای: «بنده هیچ نظامی را سراغ ندارم که به قدر جمهوری اسلامی دربارهی آن، پیشبینی زوال و نابودی و فروپاشی شده باشد.۱۴۰۰/۰۳/۱۴ دشمنان از اوّل انقلاب وعده میدادند که جمهوری اسلامی شش ماه بیشتر عمر نخواهد کرد و سقوط خواهد کرد. از این ششماههها بیش از هشتاد شش ماه گذشته. مثل محاسبهشان در قضیّهی جنگ تحمیلی، همهی اینها محاسباتی بود که آمریکاییها و غربیها کردند و همه غلط بود.» ۱۴۰۱/۰۳/۱۴
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
جوان های ما عزیزان ما به تقویت بنیه معنوی نیاز دارند ... این ارتباط با خدا به زندگی شما برکت میبخشد به کشور هم برکت میبخشد به آینده انقلاب هم برکت میبخشد ... 1400/11/28
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
امروز انقلاب زنده و زاینده است ... زندهبودن انقلاب، یعنی دلبستگی نسلهای جدید کشور به آرمانهای انقلاب. آرمانهای انقلاب هم یعنی استقلال ملی، عزت ملی، رفاه ملی، عدالت اجتماعی، تحقق جامعه اسلامی و درنهایت ایجاد تمدن نوین اسلامی. مردم ما امروز به این اهداف دلبستهاند. 1400/11/28
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
کسانیکه دم از تسلیم در برابر آمریکا میزنند نمیتوانند به اهداف انقلاب پایبند باشند ...
برخی برای اینکه دلبستگی خود به انقلاب را نشان دهند میگویند نظام از اهدافش دور شده است. من نه حرف و نه دلبستگی این افراد را قبول ندارم. کسیکه زندگی اشرافی دارد، نمیتواند شعار حمایت از مستضعفان را قبول داشته باشد. 1400/11/28
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
دشمن با فشار اقتصادی و لجنپراکنی مردم ایران را هدف گرفته است
اینها با دروغپردازی به ارکان انقلاب تهمت میزنند. یک روز به مجلس، یکروز به شورای نگهبان و امروز نوبت سپاه و شهیدسلیمانی است. اگر جرئت میکردند به امام هم اهانت میکردند.
فشار اقتصادی با تلاش و تولید داخلی و خنثیکردنِ تحریم و تلاش دیپلماسی متوقف میشود. باید لجنپراکنیهای رسانهای دشمن هم خنثی شود. 1400/11/28
یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
سعد (غلام عمرو بن خالد صیداوی)
سَعد غلام عَمرو(عُمر) بن خالد صَیداوی (شهادت: عاشورای سال 61 قمری) از شهدای کربلا. سعد در واقعه کربلا به همراه مولایش عمرو بن خالد صیداوی، در عذیبالهجانات به کاروان امام حسین(ع) پیوست. وی در روز عاشورا در حمله نخست به شهادت رسید.
شهید مدافع حرم شهید حمید محمد رضایی (ابومجید) تاریخ شهادت : 1394/02/24 | محل شهادت : تدمر - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
خداوندا تو را شاکرم که توفیق یافتم در عصری نفس بکشم که معطر بر بوی امامی است که سرچشمه همه خوبیها بوده است و لیاقت سربازی رهبری را دارم که پیرو حقیقی اسلام و آرمانهای آن پیر سفر کرده است.
شهید محمدرضا سلطانبی شهادت: 4 تیر 1363، با سمت تخریبچی در کوشک
بخشی از وصیت نامه:
خوشا به حال کسى که در راه دین و قرآن به سوى خدا برود و این هم هست که مرگ در رختخواب براى ما ننگ است و شهادت افتخار ماست.
شهید علی زنگی آبادی شهادت: ششم تير1361، با سمت ديدهبان در كوشك
بخشی از وصیت نامه:
ای ملت عزیز امام امت و یاور مستضعفان جهان را تنها نگذارید و تا می توانید هدفتان پیروی از احکام متعالی امام عزیزتان باشد، فقط با این عمل است که اسلام پیروز می شود.
وصیت نامه شهید بهشتی:
ما بیشناسنامه نیستیم
بخشی از وصیت نامه:
اگر دنیا از یزید لبریز شود پشت به سالار شهیدان نکنیم، امام را تنها نگذارید و جبههها را پر کنید.
...
به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی. صله رحم را فراموش نکنید و همواره از حق مظلوم و مستمند دفاع نمائید.
بخشی از وصیت نامه:
امروز روز دفاع مقدس از حريم انقلاب، اسلام و خون شهيدان است
... بهپاخيزيد و گوش به فرمان امام دهيد كه امام عزيزمان فرمود: حسينيان بهپاخيزيد و امروز ايران كربلاست رو به جبهه ها كنيد در اين موقع حساس مملكت كه دشمنان اسلام با سرسپردگي آمريكا جلاد و نوكرانش دست به دست هم داده اند و با تمام قوای و تجهيزات خود بر ما حملهور میشوند بر هر فرد مسلمانی از زن و مرد و بچه واجب میباشد. امروز روز دفاع مقدس حريم انقلاب و اسلام و خون شهيدان است. امروز روز استقامت و روز سلحشوري در ميدان جنگ است. امروز روز حمايت از قرآن و اسلام است و امروز روز لبيك گفتن به نداي امام عزيزمان است. ياوران امام! بسيجيان دلاور! سپاهيان قهرمان! امام را ياری كنيد و امام را تنها نگذاريد و پشتيبان جنگ باشيد و هميشه صبر داشته باشيد كه خداوند با صابران است و مرگ در بستر براي من و تو سپاهی و بسيجی ننگ میباشد.
عزيزانم! باز هم سفارش مىكنم كه پشتيبان اسلام و امام عزيزمان باشيد تا پاى جان و تمام مراسم اسلامى را شركت نماييد. ان شاءالله عروسىهاى خود را اسلامى برپا نماييد ...
شهید شهید حسن حشمتیفر شهادت: یازدهم اسفند ماه 1361 طی عملیات بیت المقدس
بخشی از وصیت نامه:
شهادت مى دهم كه انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امام عزيز زمينه ساز انقلاب جهانى يعنى ظهور امام عصر (عج) مى باشد و نبايد نشست تا جامعه را فساد فرا گيرد تا امام معصوم ظهور نمايد بلكه بايد در راه و هدف حضرت ولى عصر قدم و زمينه اى فراهم كرد تا ظهور ايشان صورت گيرد ...
شهید علیرضا عابدی داورانی شهادت: هشتم تير 1364، در شرق دجله
بخشی از وصیت نامه:
به عنوان يك فرزند كوچك اسلام به شما مسلمين اعلام ميدارم كه از امام عزيز و رهنمودهاى ايشان پيروى كنيد كه موجب خوشنودى خدا و پيروزى اسلام و مسلمين است و به كسانى كه در سر راه انقلاب اسلامى مى ايستند و سد راه مى كنند هشدار مى دهم كه نابود خواهند شد و به آنها توصيه مى كنم كه تاريخ 6 ساله انقلاب را مرور كنند و ببينند با چه مسائلى روبرو شده است و هميشه پيروز و سر بلند بوده و هست.
شهید «خداکرم سلیمانی» شهادت: دهم تير 1365، در مهران
بخشی از وصیت نامه:
تنها توصیه من به شما این است که در تعلیم و تربیت بچه ها کوشا بوده و آنها را کاملا با فرایض و مقررات اسلامی که توسط پیامبر اسلام در قرآن برای ما آمده آشنا کنید.
شهید حسین نمازی شهادت: ششم مرداد 1369 در بیمارستان آلمان بر اثر عوارض ناشی از مجروحیت
بخشی از وصیت نامه: درخواستم از شما این است که بعد از ما اسلام را یاری کنید ...
بنا بر وظیفه شرعی که هر مسلمان باید وصیتنامه داشته باشد، وصیتم را روی کاغذ میآورم. من لیاقت شهادت در راه خدا را در خود نمیبینم، اما رحمت خدا شامل حال بندگان گناهکارش هم میشود. انشاءالله خداوند به ما ایمانی عطا کند که مردم را دعوت به حق کنیم و اگر صلاح دانست در این راه به شهادت برسیم.
از کسانی که این وصیت را میخوانند درخواست دارم که بعد از ما اسلام را یاری کنند و در راه قرآن گام بردارند تا زمانی که اسلام جهانگیر شود. ای جوانان و ای مردم! بدانید که ما صاحبالزمان داریم، سعی کنید که بین خود و ایشان اتصال برقرار کنید که این کار خیلی آسان است.
شهید حسین نمازی شهادت: ششم مرداد 1369 در بیمارستان آلمان بر اثر عوارض ناشی از مجروحیت
بخشی از وصیت نامه:
تمام توطئههای این شیاطین برای از بین بردن اسلام است ...
ای مردم! اگر حوادث انقلاب و پس از انقلاب را در نظر بگیرید، میبینید که تمام توطئههای این شیاطین برای از بین بردن اسلام است. این همه سر و صدا و جنگهای زرگری آنها چیزی جز تضعیف ولایت فقیه نیست؛ چون ولایت فقیه دشمن اصلی آمریکا است.
شهید حسین نمازی شهادت: ششم مرداد 1369 در بیمارستان آلمان بر اثر عوارض ناشی از مجروحیت
بخشی از وصیت نامه:
خواهران مسلمان! سیاهی چادر شما رنگینتر از سرخی خون من است ...
... دلم میخواهد دستورات اسلام را مو به مو اجرا کنید. مصمم و قاطع عمل نمایید و امام را دعا کنید و او را رها نکنید تا دشمنان و ابلهان بدانند که ما اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند ... خواهران مسلمان! سیاهی چادر شما رنگینتر از سرخی خون من است. برادران! سنگرها را خالی نکنید.
شهید «سیاوش کنشلو» شهادت: بیست و هفتم اسفند 1366 در بمباران شیمیایی ماووت
بخشی از وصیت نامه:
چه زیبا است شهادت مردان حق در دامان امامان اطهار
چه زیباست تنومند شدن شجره طیبه اسلام به وسیله خون محبان علی (ع) و چه غمانگیز است خالی ماندن بیت اسلام از یاوران قرآن، چه زیباست رنگین کمان نقش بسته بر آسمان شهادت به وسیله اشعه خون شهیدان و چه غمانگیز است غروب خورشید شهامت به وسیله شهادت غیورمندان، و ای صدها غم و اندوه دیگر، ولی چه زیبا است شهادت مردان حق در دامن امامان اطهار و در خیل شهیدان غوطه به خون خویش خوردن. شهیدان انوار مقدس تاریکیهای دنیا هستند، شهیدان ابدان مطهر خاکهای جهانند، شهیدان سفینه نجات برای نسلهای رو به زوالند، شهیدان کمال انسانهای محرومند و شهیدان گلان سر سبد امت رسولالله هستند و شهید شعله فروزان انقلاب.
شهید «سیاوش کنشلو» شهادت: بیست و هفتم اسفند 1366 در بمباران شیمیایی ماووت
بخشی از وصیت نامه:
خط رسول الله متجلی در خط امام است
اما سخنی درباره زعیم عالیقدر جامعالفقها و رهبر عظیمالشان انقلاب، امام خمینی: «قلم به لرزه خواهد افتاد و دل به تپش خواهد گرایید و روح به هیجان. اگر خواسته باشی سخنی برایش بگویی سخن این است و صراط مستقیم «إِنَّ اَلْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ اَلْأَنْبِیَاءِ» خط رسول الله متجلی در خط امام است و گفتهها در غالب گفتههای امام. بیایید به تقلید از فرمایشات آن مرد الهی، کشتی در گرداب مانده را نجات دهیم و به ساحل پیروزی نایل آییم.
شهید عبدالرسول وحید نیا شهادت: بیست و سوم تیرماه سال 1361 در منطقه کوشک
بخشی از وصیت نامه:
انقلاب ما خون بهای شهيدان عزيزمان است
برادرانم اين انقلاب خون بهای شهيدان عزيزمان است كه با خون خود اين انقلاب را به پيروزی رساندهاند، پس در حفظ و نگهداری آن كوشا باشيد و از آن پاسداری نمائيد حتی اگر چند برابر روزهای اول شهيد بدهيد ...
شهید نعمت نادعلیزاده پانزدهم تیرماه 1345 در شهرستان بهشهر به دنیا آمد. دانشآموز سوم متوسطه در رشته انسانی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. نوزدهم اسفندماه 1364 در اروندرود به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه بر جا ماند و سیزدهم تیرماه 1376 پس از تفحص در گلزار فردوسرضای شهرستان دامغان به خاک سپرده شد.
شهید بشیر داودیان شهادت: پانزدهمین روز از تیرماه 1366 در ارتفاعات سلیمانیه
بخشی از وصیت نامه:
ما وظیفه داریم با استکبار جهانی مبارزه کنیم ...
همانطوری که شهید مطهری گفت: در دریای شهادت شنا می کنیم تا اینکه ساحل پیروزی را درک کنیم. و این راه همان راه پیامبران و امامان و راه امام حسین(ع) است که در روز عاشورا، ندا زد آیا کسی هست مرا یاری کند؟ و این سخن در تمام دوران می پیچید، تا اینکه انقلاب به رهبری امام خمینی که بزرگترین انقلاب اسلامی است در سراسر جهان صورت گرفت. و این انقلاب دنباله قیام امام حسین(ع) است.
شهيد حمزه چناري (مفقودالاثر)
شهادت: نوزدهم تیرماه 1364 و در سن 19 سالگي در منطقه جنگی چنگوله مهران
بخشی از وصیت نامه:
رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنَّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ بار خدایا گناهان ما را بیامرز و بدیهای ما را بپوشان و ما را با نیکان محشور بگردان. با درود و سلام به تمام عزیزانی که جز رضای خدا و خشنودی امام زمان (عج الله) عملی انجام نداده و نمیدهند، ای خدای بزرگ، سه چیز از درگاه بینیازت میخواهم:
1- به تمام مؤمنین توفیقی ده که تا آخر عمر افرادی باشند مفید برای اسلام عزیز 2- ای خداوند سبحان، ظهور حضرت مهدی(عج الله)، را برای نابود کردن ظلم و ستم و هدایت کردن مومنین برای تقرب به در گاهت و برای نابود کردن منافقین و مفسدین و برای بر پایی حکومت جهانی اسلام تعجیل فرما
3- الهی به من ضعیف و معصیت کار، توفیقی ده تا بتوانم انتقام خون شهداء را البته نه برای احساساتم و هوای نفسم بلکه برای رضایی تو، از دشمنان اسلام بگیرم و به من ضعیف بخششی عطاء فرما تا در راه اسلام مقدس تو شهد شهادت نوشم.
شهيد حمزه چناري (مفقودالاثر)
شهادت: نوزدهم تیرماه 1364 و در سن 19 سالگي در منطقه جنگی چنگوله مهران
بخشی از وصیت نامه:
و اما ای جامعۀ اسلامی، مسلمانان ایران، ای مسلمانان جهان، ای عاشقان مهدی(عج الله)،از شما میخواهم که همیشه در خط اسلام و مرجعیت و رهبریت امام عزیز خمینی کبیر باشید، بدانید که امروزه در حالت آزمایش عظیم الهی قرار گرفتهاید. بدانید و هوشیار باشید که منافقین و مفسدین، در بین شما رخنه نکنند.
شهيد حمزه چناري (مفقودالاثر)
شهادت: نوزدهم تیرماه 1364 و در سن 19 سالگي در منطقه جنگی چنگوله مهران
بخشی از وصیت نامه:
افراد ریاست طلب و فرصت طلب را بشناسید و آنان که فرهنگ آمریکایی در مغزشان فرو رفته است را ارشاد کنید، چنانچه ساخته شدند و انشاء الله در رحمت الهی به روی بندگانش باز است و در غیر این صورت اشداء علی الکفار آنها را مجال پایداری ندهید.
شهيد حمزه چناري (مفقودالاثر)
شهادت: نوزدهم تیرماه 1364 و در سن 19 سالگي در منطقه جنگی چنگوله مهران
بخشی از وصیت نامه:
شما را به خون شهداء قسم میدهم که امام عزیز را فراموش نکنید،مخلصانهتر و صادقانهتر و بدون انحراف ادامه دهید، مواظب باشید که عملمان خدایی نکرده طوری نباشد که «خسر الدنیا و الاخرة شویم.
شهيد حمزه چناري (مفقودالاثر)
شهادت: نوزدهم تیرماه 1364 و در سن 19 سالگي در منطقه جنگی چنگوله مهران
بخشی از وصیت نامه:
مواظب باشید افرادی با چهرههای 100 در صد ضد اسلامی در میان شما نفوذ نکنند که ممکن است خدایی نکرده فاجعه به وجود آورند و راه خود را با قدرت الهی و تعهد به اسلام بزرگ و قوت ایمانی و روحی ادامه دهید و به هیچ چیز الا مصالح اسلام و مسلمین فکر نکنید. چرا که در این صورت خداوند با شماست.
شهید علی ابوالحسنی شهادت: بيست و یکم تير 1367، در زبيدات
بخشی از وصیت نامه:
درهر زمان پشتیبان ولایت فقیه باشید. خانوادههای شهدارا خیلی احترام بگذارید. همچنین بسیجیها را که شهدای آینده از میان آن ها یافت میشود را احترام کنید. از خدا بخواهید توفیق علم وعمل به وظیفه را نصیبشان کند.
شهید عبدالامیر امیدی
شهادت: اولین روز از بهمن ماه سال 1365 طی عملیات کربلای 5، منطقه عملیاتی شلمچه
بخشی از وصیت نامه:
از برادرم می خواهم که افراد خانواده را تربیت اسلامی صحیح دهد و از خواهرانم می خواهم حجاب را رعایت کنند زیرا حجاب حافظ خون شهداست.
شهید محمد نصیرمجنی
شهادت: پنجم بهمن 1366 با سمت جهادگر در روستای حیاط میل مرزی سردشت
بخشی از وصیت نامه:
شما خواهرانم! با حجاب، صبر و شکیبایی دشمنان را برنجانیـد. همیشـه سـخن از حـق بگویید، قرآن بخوانید و زینبگونه زندگی کنید.
شهید یحیی یاری
شهادت: چهارمین روز از مهر ماه سال 1366 در منطقه شلمچه
بخشی از وصیت نامه:
خواهرانم به خاطر احترام به خون شهیدان حجابتان را رعایت کنید.
شهید رحمتالله بهرامی
شهادت: سیزدهم اسفندماه سال 1363 در تپه دوقلوی بانه
بخشی از وصیت نامه:
خداوندا؛ تو را قسمت میدهم به سر بریده امام حسین این امام عزیزمان را این رهبر عزیزمان را تا ظهور آقا امام زمان حفظ و در کنار او محافظت بگردان و طول عمر نصیب ایشان بگردان. خداوندا؛ تو میدانی که من برای رضای تو به جبهه آمدم و بخاطر تو میجنگم و نه به خاطر بهشت. فقط برای رضای تو از تو میخواهم که شهادت در راه خودت را نصیب من بکنی.
شهید رحمتالله بهرامی
شهادت: سیزدهم اسفندماه سال 1363 در تپه دوقلوی بانه
بخشی از وصیت نامه:
مبادا از بسیج بیرون بروید که مشکل است روز قیامت جواب خون شهدا را دادن و برادران بسیجی که از مسجد رفتهاید بدانید که فردای قیامت جواب خون شهدا را دادن بسیار مشکل است فردای قیامتی هم وجود دارد.
شهید رحمتالله بهرامی
شهادت: سیزدهم اسفندماه سال 1363 در تپه دوقلوی بانه
بخشی از وصیت نامه:
امت حزب الله بیشتر درباره امام دقت کنید و سعی کنید عظمت او را دریابید و خود را تسلیم او سازید و صداقت و اخلاق خود را همچنان مثل او سازید. اگر به فیض شهادت نائل گشتم آنان که پیرو سرخ خط امام خمینی نیستند و به ولایت او اعتقادی ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند.
شهید رحمتالله بهرامی شهادت: سیزدهم اسفندماه سال 1363 در تپه دوقلوی بانه
بخشی از وصیت نامه:
سلام مرا به رهبر عزیز برسانید و بگوئید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد. خداوندا؛ با تو پیمان میبندم در تمامی عاشوراها و در تمامی کربلاها با حسین همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامیکه همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلام و امام زمان (عج) اجرا گردد.
شهید غلامرضا میرزائی شهادت: بیست و هشتم دی 1366 با سمت آرپیجیزن در ماووت
بخشی از وصیت نامه:
ای امت ایثارگر! وحدت و انسجام خود را حفظ کنید شما امت حزبالله و شـهیدپرور را دعـوت بـه صـبر و پایـداری در مقابـل مشکلات میکنم و از شما میخواهم همـواره در خـط اسـلام و ولایـت فقیـه بمانیـد و از حمایت امام امت دست برندارید.
شهید غلامرضا میرزائی شهادت: بیست و هشتم دی 1366 با سمت آرپیجیزن در ماووت
بخشی از وصیت نامه:
خواهرانم! با حجاب خود از خون شهدا حفاظت کنید از خواهران خـودم مـیخـواهم کـه زینبوار زندگی کنند و با حجاب خود و توصیه این واجب الهی به دیگر خواهران مسلمان از خون شهدا حفاظت کنند، و توصیه من به تو برادرم این است که به نمـاز اهمیـت زیـادی بـدهی و درسهایت را خوب بخوانی و اسلحه بر زمین افتاده مرا برگیری و از سنگر اسلام دفاع کنی.
شهید کاظم صالحآبادی شهادت: بیست و نهم اردیبهشت 1365 با سمت آرپیجیزن در مهران
بخشی از وصیت نامه:
خط امام همان خط امام علی (ع) در غدیر خم است ای امت شهیدپرور! تداوم بخش راه شهدا باشید و با رفتارتان جامعه را بسازید و همچنین در برابر خدا شکرگزار این احسن نعمات (وجود امام خمینی) باشید و از شما میخواهم که روحانیت را فراموش نکنید و آنها را یاری کنید؛ زیرا همین روحانیت بودند که باعث احیای اسلام شدند. ای خواهران و برادران عزیز! حجت بر شما تمام شده، به خاطر چند روز خوشی کردن این دنیا، زندگی آخرت را تباه نکنید. گوش به فرمان امام عزیز و بزرگوارمان باشید که خط امام، همان خط حضرت علی (ع) در روز عید غدیر خم و بقیه راهها، همان راههای انحرافی است.
شهید کاظم صالحآبادی شهادت: بیست و نهم اردیبهشت 1365 با سمت آرپیجیزن در مهران
بخشی از وصیت نامه:
بخشی از وصیت نامه:
تربیت فرزندان شما اى خواهران گرامیام! ... پایبندتر از قبل گوش به فرمان امام باشید و خودتان را آماده کنید و باشید تا فرزندانى خوب تربیت کنید که در دل آنها عشق به خدا باشد. شما اى برادرم! سعى کن تا موقعى که نمىتوانى اسلحه به دست بگیرى و بجنگى درسَت را خوبتر از قبل ادامه دهى تا بتوانى خدمت بیشترى به اسلام و مسلمین کنى.
شهید سید علی نور آدینه
شهادت: اولین روز از اسفندماه 1362 عملیات پیروزمند والفجر 5 در كربلاي مهران(چنگوله)
بخشی از وصیت نامه:
مرگ حق است و سرانجام زندگی گذر از این معبر است، اما چه زیباست مرگ در راه خدا و جهاد در راهش، چه زیباست که به دور از دلهره های گناه از بندگی و بردگی غرور و خود خواهی در آسمان عشق الهی پرواز نمودن و در قرب نگاه حق در حریم عشق به لقاء الله رسیدن.
خدایا! در این عالم و جهان جز تو کسی را نداریم. خدایا! هرچه هست تو هستی، وجودم از توست و سستیام برای توست و خودت فرمودی که تو را آفریدم و ساختم برای خودم.
شهید غلامرضا یزدانی احمدآبادی
شهادت: 12 تیر ماه 1365 در منطقه عملیاتی مهران
بخشی از وصیت نامه:
خدایا! اکنون آماده نبرد هستم
خدایا! در این دنیا از تو یک چیز میخواهم و آن محبت و عشق به توست. بارها و بارها در نمازهایم از تو میخواستم که مرا محب خویش قرار بدهی؛ زیرا در آن موقع برای خودم بیخودی را احساس نخواهم کرد. با خودم گفتم که راه محبت واقعی مطیع امر مولا بودن است، آن را نیز از تو خواستم و در راه اطاعت هر مشکلی را باید تحمل کرد، برای همین پا گذاشتم به صحنه و خشنود شدم به درخواست خودت دربارهام. اکنون آماده نبرد هستم به خاطر اینکه مرا امر به جهاد و نبرد الهی نمودی. ای خدای بزرگ! ما رو سیاهان درگاه تو هستیم، خودت عنایتی فرما.
شهید غلامرضا یزدانی احمدآبادی
شهادت: 12 تیر ماه 1365 در منطقه عملیاتی مهران
بخشی از وصیت نامه:
مهدی جان، ای فرمانده عزیزم! از دل و جان تو را دوست دارم و به تو عشق میورزم. گاهگاهی که در مشکلات قرار میگرفتم، یادم میآمد که فرماندهی به نام حجهبنالحسن العسگری(عجلالله) دارم و دلم تسلی میگرفت.
شهید غلامرضا یزدانی احمدآبادی
شهادت: 12 تیر ماه 1365 در منطقه عملیاتی مهران
بخشی از وصیت نامه:
پشتیبان ولایت فقیه باشید
ای مردم فداکار و سلحشور! درودتان باد که محل فرود نعمتهای عظیم الهی قرار گرفتید. قدر و منزلت امام را بدانید، قدر ولایت فقیه را بدانید و شکر این نعمت عظیم را بکنید. حضرت علی(ع) میفرمایند: «هنگامی که نعمتی به شما رسید، آن را فرار ندهید با کم شکر کردن. مردم! پشتیبان ولایت فقیه باشید. یاران امام را پشتیبانی کنید، موقعیت اسلام و جهان را درک کنید و با خدا رابطه کامل برقرار کنید که رابطه با خدا مکمل همه خوبیهاست.
شهید غلامرضا یزدانی احمدآبادی
شهادت: 12 تیر ماه 1365 در منطقه عملیاتی مهران
بخشی از وصیت نامه:
مسائل اخلاقی و اسلامی را بپرسید و عمل کنید
ای مادر عزیزم! هر وقت که دلت برایم گرفت، برایم دعای خیر بنما و از خدا بخواه که خدا مرا در شب اول قبر تنها نگذارد. مادر جان! نمیخواستم حتی مقدار کمی ناراحت شوید، برای همین نگفتم به جبهه میروم. مادر جان! اینجا محل شهادت یاران است. پدر جان! اگر خدا اجازه داد، میآیم و در محل کارت دستهایت را بوسه میزنم. پدر عزیزم! انشاءالله تمام زحمات شما را در آن دنیا جواب میدهم. به مردم و خانوادهام وصیت میکنم که مسائل اخلاقی و اسلامی را بپرسید و عمل کنید.
شهید مسعود رضایی شهادت: 15 مرداد 1366 در سردشت
بخشی از وصیت نامه:
پیروزیهای ما، مدیون ایمانمان بوده است
این جنگ، جنگ بین خون و شمشیر است. جنگ بین سلاح و ایمان است و تاکنون پیروزی های ما مدیون ایمان ما بوده است، نه سلاح لذا هر چه دشمن به سلاح های پیشرفته تری مسلح می شود، به همان اندازه باید ایمان ما بیشتر شود ...
این را بدانید که همه باید فدای اسلام شویم ...
شهید «بهروز رشیدی» شهادت: يازدهم اسفند 1364 در سليمانيه
بخشی از وصیت نامه:
به ثمر رساندن انقلاب یک تکلیف شرعی است ...
ما مسئول هستیم این انقلاب را که نهالی نوشکفته است با خون خود به ثمر برسانیم و این یک تکلیف شرعی است ...
شهید «اسماعیل همرنگ کیلوندانی» شهادت: 13 تیر ماه 1365
بخشی از وصیت نامه:
خون میدهیم تا اسلام جاودانه بماند
اماما! ما برای كوچكترين فرمان تو آمادهايم و اگر لازم باشد خون میدهيم تا دين اسلام جاودانه شود و هميشه پا برجا بماند
شهید «طهماسب رستمی نامداری» شهادت: 12 اسفند 1364 در سليمانيه
بخشی از وصیت نامه:
بازگشت همه به سوی اوست. بار خدایا تو را سوگند می دهم به حق اولیا و انبیاء و مقربان درگاهت مرگ مرا شهادت در راه خود به رهبری پیر جماران که مانند جدش حسین (ع) درس شهادت را به ما آموخت، قرار ده، خداوندا تو را سپاس می گویم از اینکه توانستم پیرو خط امام و درخدمت جمهوری اسلامی ایران باشم.
شهید «طهماسب رستمی نامداری» شهادت: 12 اسفند 1364 در سليمانيه
بخشی از وصیت نامه:
همسرم! مادری باش که بتوانی بچه هایمان را خوب به اسلام تحویل دهی، تا برای اسلام و رضای خدا کار کنند. امام را دعا کنید و پیرو خط امام باشید.
شهید «طهماسب رستمی نامداری» شهادت: 12 اسفند 1364 در سليمانيه
بخشی از وصیت نامه:
ادامه دهنده راهم باشید ...
فرزندانم! چنانچه سعادت شهادت نصیبم شد، ادامه دهنده راهم باشید و همیشه از انقلاب و دستاوردهای آن پاسداری کنید. واجبات خود را به جا آورید و سعی کنید شخص مفیدی برای انقلاب و جامعه باشید.
شهید احمد کاشی شهادت: نهم اسفند ماه سال 1364
بخشی از وصیت نامه:
پیام من به امت حزبالله این است که کارى نکنید خون شهیدان پایمال شود و روز آخرت نتوانید جوابگو باشید.
شهید احمد کاشی شهادت: نهم اسفند ماه سال 1364
بخشی از وصیت نامه:
از شما مىخواهم همیشه دنباله رو امام و گوش به فرمان او باشید و وحدت خودتان را حفظ کنید تا منافقین و کسانى که علیه انقلاب کارشکنى مىکنند، نابود شوند.
شهید احمد کاشی شهادت: نهم اسفند ماه سال 1364
بخشی از وصیت نامه:
به تمامى امت شهیدپرور توصیه مىکنم: از گروه گرایى که بر خلاف اسلام و مسلمین است، پرهیز کنید. ما باید کارى کنیم که دشمنان انقلاب نتوانند کوچکترین ضربهاى به انقلاب بزنند. در نماز جمعه و جماعت شرکت کنید که تمام پیروزى ما از همین نماز و دعاهاست.
شهید رضا قاسمی شهادت: بیست و دوم فروردین ماه سال 1362 در شرهانی
بخشی از وصیت نامه:
مسجد مدرسه انسان سازی است ...
از برادران در مسجد خیلی خوشم آمد و از آن مسجد سربلند بیرون آمدم چون در آن مسجد یاد گرفتم که چگونه نماز و روزه بگیرم و بخوانم چگونه رفتار کنم و چگونه با خدای بزرگ و بزرگان گفتگو کنم ...
شهید رضا قاسمی شهادت: بیست و دوم فروردین ماه سال 1362 در شرهانی
بخشی از وصیت نامه:
این وصیت نامهها انسان را میلرزاند و بیدار میکند. امام را دعا کنید. این پیر جماران را این ستاره درخشان را این پیری که مثل خورشید درخشانت است این پیری که مثل کوه استوار است این پیری که مثل دریا خروشنده است تنهایش مگذارید و همیشه اماممان را دعا کنید.
«مپنداريد كسانی كه در راه خدا كشته شدند مردگانند بلكه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند.» پروردگارا! به من توفيق بده كه شهادت را برای خود هدف قرار ندهم، بلكه هدفم قرب تو باشد و در اين راه تا پای مرگ فداكاری كنم و شهادت و مرگ در راه تو را سعادت بدانم.
شهید «محمود نیکوحرف تمیز» شهادت: 22 تیر ماه 1367 در ابوقریب
بخشی از وصیت نامه:
با شهادت سعادت ابدی نصیبم میشود
خدايا! به خودت قسم اين واقعيت را میدانم كه ايمانم ضعيف است و هنوز به آن درجه از اخلاص نرسيدهام كه بتوانم معنی واقعی شهادت را بفهمم و درک كنم ولی تو ايمان مرا محكم گردان. تو را به كَرَمت قسم اگرچه ممكن است در آن لحظه از مرگ هراس داشته باشم ولی تو مرا به اين درجه رفيع نائل گردان زيرا میدانم كه سعادت ابدی نصيبم خواهد گشت. خدايا! دوست دارم عاشقت شوم ولی راهش را نمیدانم، اين راه را به من بياموز. «اللهم الرزقنا توفيق شهاده فی سبيلك و الرزقنا شفاعه الحسين» خدايا! به من لياقت و توفيق ده كه رهرو راه مولايم حسين باشم و در راه هدف او كشته شوم.
شهید «محمود نیکوحرف تمیز» شهادت: 22 تیر ماه 1367 در ابوقریب
بخشی از وصیت نامه:
خدایا! دلهای نسل آینده را با نور قرآن و ایمان روشن کن خدايا! از بركت خون اين شهيدان و عاشقان درگهت تو را به عزيزانت قسم اين ملت و خاک را سامانى بده. دلهای نسل آينده اين كشور را با نور قرآن، ايمان و معرفت روشن نما و آنان را دنبالهرو راه شهيدان قرار ده. به آنان بياموز كه حسين(ع) و يارانش و شهيدان ديگر كه مكتبشان مكتب مولايشان حسين(ع) بود براى چه و چگونه كشته شدند.
خدايا! امام امت اين پير مبارز و خستگیناپذير را برای اين ملت تا فرج حضرت ولىعصر(عجالله) و حتی در كنار آن حضرت نگهدار و انتقام او را از اين نامردان تاريخ بگير.
شهید «محمود نیکوحرف تمیز» شهادت: 22 تیر ماه 1367 در ابوقریب
بخشی از وصیت نامه:
امیدوارم خدا با پیروزی رزمندگان شما را امیدوارتر سازد
خانواده عزيزم! سلام و درود بیپايان به شما عزيزان كه راه درست زندگی كردن را به من آموختيد. سلام به آن عزيزان كه برای رضای الله از فرزند خود، از جگرگوشه خود گذشتند و همچون ابراهيم خليل(ع) آماده قربانی نمودن فرزند خود در پيشگاه حضرت حق شدند كه خداوند پاداش بزرگی برای آنان در نظر گرفته و انشاالله آن زندگى جاودان در كنار فرزند خود و ائمه اطهار(ع) در رضوان الله است
شهید «علی میرزاخانی»
شهادت: 28 تیر ماه 1367
بخشی از وصیت نامه:
بردباری شما باعث افسرگی دشمنان اسلام است ...
سفارش بنده آن است كه صبر كنيد و اجر ببريد. بردبارى شما موجب آرامش من خواهد بود و مقاوم بودن شما باعث خوشحالی آقا امام زمان(عجالله)، خرسندی رهبر كبير انقلاب، شادی مردمِ خداجوی ميهن و موجب افسردگی دشمنان اسلام خواهد بود.
شهید «محمد جواد میری»
شهادت: 29 تیر ماه 1361 در شلمچه
بخشی از وصیت نامه:
جان خود را در راه خدا نثار کردیم
اكنون كه در ميان شما نيستم و خداوند لياقت شهادت را نصيب من كرد، چنان كه خود را لايق نمیدانستم، اين پيام و سفارشم را با صدای بلند به گوش منافقان و دشمنان اسلام برسانيد كه از كوری دل خود ما را نا آگاه میخوانند، به آنها بگویيد كه ما آگاهانه و بيدار بدون هيچ جبر و زوری كه تنها بر شما وارد است در اين راه قدم نهاديم و خون خود ريختيم كه ناچيز بود كه اگر هزاران جان هم میداشتيم در راه خدا و «الله اكبر» و «لا اله الا الله» و امامان كه پيشرو اين راه هستند نثار میكرديم.
شهید «محمد جواد میری»
شهادت: 29 تیر ماه 1361 در شلمچه
بخشی از وصیت نامه:
بر عقیده و ایمان خود استوار باشید
تو ای خواهر و برادر مسلمان! بيدار باش و هوشيار كه فريب اين از خدا بیخبران را نخوريد و با چهره هزار چهرهشان شک وشبههای در دل تو ايجاد ننمايند كه همواره بيداريد. روىِ سخن من با افرادی است كه در گوشه و كنار زمزمهای مأيوسانه سر میدهند و میگويند بايد امام زمان(عجالله) بيايد و كارها را درست كند، منتظران او بايد بدانيدكه اول امام زمان(عجالله) منتظر شهادت هستند تا شما را بشناسد، قلب خود را پاك كنيد و همچنان قرص و محكم بر عقيده و ايمان خود استوار باشيد و زمان را براى ظهور حضرتش آماده و مهيا سازيد تا خداى ناكرده تحت تأثیر افكار نادرست منافقان و كافران قرار نگيريد و دست از ياری امام امت برنداريد و بدانيد كه زمان، زمانِ آزمايش و امتحان است. خداوندا! تو گواهی كه هدف ما در اين جنگ اعتلای كلمه حق و سرنگونی ستمگران است، اين مردم جوانانی را از دست دادهاند كه جزء بهترين جوانان بودند و هدفشان حفظ و برقراری اسلام و قرآن است.
شهید «محمد جواد میری»
شهادت: 29 تیر ماه 1361 در شلمچه
بخشی از وصیت نامه:
خدایا مرگم، شهادت در راه تو باشد!
چقدر شهادت را دوست میدارم. مدتهاست كه هميشه دعا میكنم خدايا مرگم شهادت در راه تو باشد و وقتی آقای خامنهای فرمود: «من به خدا پناه میبرم ازاينكه مرگم شهادت در راه خدا نباشد.» واقعا حرف دل من را نيز زد. هميشه رنج میبرم و احساس حقارت میكنم از اينكه به طور عادی بميرم، هرچند در هر حال راضی به رضای خدایيم اما مشيت الهی نيز بر اين است كه از پيشگاه با عظمتش هميشه چيزهای خوب را بخواهيم تا اگر شايستگیاش را داشتيم عطا فرمايد، دوست دارم كه شما نيز برايم دعا كنيد تا مرگم شهادت در راه خدا باشد.
شهید «محمد جواد میری»
شهادت: 29 تیر ماه 1361 در شلمچه
بخشی از وصیت نامه:
با ایمان به خدا در راه جهاد آمدم
... من با ايمان به خدا و كلام حق او و اتمام حجتی كه بر من شده با يقين در اين راه به جهاد فیسبيلالله آمدم و چنان آرامش قلبی دارم كه آخرتی كه خداوند وعده داده به آن مشتاقترم تا از اين دنيای پر فريب و ريا. شما هم تحت رهبری امام، اسلام را ياری كنيد ...
به اميد پيروزی اسلام بر كفر و پاسداری از خون شهدا ...
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
به امام صادق صلوات الله عليه عرض شد: آقای من به فدایتان شوم، وقتی کسی می میرد یا کشته می شود جلسه نوحه ای برای او می گیرند؛ و من مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه عزا می کنید.
حضرت فرمودند: این چه حرفی است! هنگامی که هلال ماه محرم دمیده می شود، ملائکه پیراهن امام حسین عليه السّلام را آویزان می کنند در حالیکه از ضربه های شمشیر پاره پاره شده و آغشته به خون است؛ ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم دل (و نه با چشم ظاهری) می بینیم، پس اشک های ما سرازیر می شود.
خصائص الزینبیة، ص 49 - ثمرات الأعواد
اعمال ماه محرم الحرام
روز اول محرم اول محرم هر سال اولین روز سال قمری است. از امام محمدباقر(علیه السلام) روایت شده است: «آن کس که این روز را روزه بدارد، خداوند دعایش را اجابت میکند، همانگونه که دعای زکریا(علیه السلام) را اجابت کرد.»(۸)
دو رکعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعای زیر قرائت گردد:
«اللّهم انت الاله القدیم و هذه سنةٌ جدیدةٌ فاسئلک فیها العصمة من الشیطان و القوَّة علی هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(۹)؛ بارالها! تو خدای قدیم و جاودانی و این سال، سال نو است، از تو میخواهم که مرا در این سال از شیطان حفظ کنی و بر نفس اماره (راهنمایی کننده) به بدی پیروز سازی.
روز دوم محرم در چنین روزی کاروان امام حسین(علیه السلام) در سال ۶۱ ه .ق وارد سرزمین کربلا شد و با ممانعت لشکر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گردید.(۱۰)
روز سوم محرم از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است:
«هر کس در این روز روزه بگیرد، خداوند دعایش را اجابت کند.»(۱۱)
در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد کربلا شد.
روز هفتم محرم روزه گرفتن مستحب است.
روز نهم محرم تاسوعای حسینی، روز محاصره امام حسین(علیه السلام) و اصحابش در سرزمین کربلا توسط سپاه شمر.(۱۲)
اعمال شب عاشورا ۱ـ چند نماز برای این شب در روایات آمده است که یکی از آنها چنین است:
چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره حمد، ۵۰ بار سوره توحید خوانده میشود. پس از پایان نماز، ۷۰ بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اکبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العلیّ العظیم» خوانده شود.(۱۳)
۲ـ احیای این شب کنار قبر امام حسین(علیه السلام).(۱۴)
۳ـ دعا و نیایش. (۱۵)
روز عاشورا ۱ـ عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) و شهدای کربلا، در این مورد از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است:
هر کس کار و کوشش را در این روز، رها کند، خداوند خواستههایش را برآورد و هر کس این روز را با حزن و اندوه سپری کند، خداوند قیامت را روز خوشحالی او قرار دهد. (۱۶)
۲ـ زیارت امام حسین(علیه السلام).(۱۷)
۳ـ روزه گرفتن در این روز کراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود. (۱۸)
۴ـ آب دادن به زائران امام حسین(علیه السلام).(۱۹)
۵ـ خواندن سوره توحید هزار مرتبه.(۲۰)
۶ـ خواندن زیارت عاشورا. (۲۱)
۷ـ گفتن هزار بار ذکر «اللّهم العن قتلة الحسین(علیه السلام).»(۲۲)
روز دوازدهم محرم ورود کاروان اسیران کربلا به کوفه و شهادت حضرت سجاد(علیه السلام) در سال ۹۴ ه .ق.
پینوشتها: ۱- مصباح کفعمی، ص ۵۰۹٫ ۲- فرهنگ عاشورا، ص ۴۰۵، جواد محدثی. ۳- وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۳۹۴، حدیث ۸٫
حالات حضرت موسیبنجعفر(علیه السلام) در ده روز اول ماه محرم
قال الرضا عليه السلام: كان ابى اذا دخل شهر المحرم لا يرى ضاحكا و كانت الكابة تغلب عليه حتى يمضى منه عشرة ايام،
فاذا كان اليوم العاشر كان ذلك اليوم يوم مصيبته و حزنه و بكائه...؛
هر گاه ماه محرم فرا مى رسيد، پدرم (موسىبنجعفر) ديگر خندان ديده نمىشد و غم و افسردگى بر او غلبه مىيافت تا آن كه ده روز از محرم مىگذشت.
روز دهم محرم كه مىشد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه پدرم بود.
وحدت و هویت بخشیدن به شیعهی لبنان و ایجاد هم زیستی و احترام متقابل میان پیروان ادیان و طوائف سیاسی در آن كشور[توسط امام موسی صدر] از سویی، و صراحت در معرفی رژیم غاصب صهیونیست بعنوان «شرمطلق» و اعلام حرمت همكاری با آن از سوی دیگر و بالاخره ابراز ارادت و صمیمت نسبت به رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، چه در عرصهی فرهنگی و نوشتاری و چه با همكاری با عناصر مبارز ایرانی در مدتی طولانی، از این عالم بزرگوار كه فرزند حوزهی علمیهی قم و بازماندهی یكی از خاندانهای بزرگ علمی در جهان تشیع است، شخصیّتی همه جانبه پدید آورده بود، و چنین بود كه امام راحل بزرگوار ما دلبستگی و تكریم خود به این شخصیت معزّز را از اوائل پیروزی انقلاب با بیانات گوناگون ابراز داشتند.
امام خامنه ای: این نوح امام زمان است... دریا طوفان، سختی و مشکلات دارد، اما وقتی کشتیبان بنده برگزیده خداست، معصوم است، بیمی وجود ندارد... به ناخدای این کشتی حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) عرض میکنیم کشورِ خودش را به ساحل نجات برساند، مردم مؤمن ایران را حمایت و کمک کند. ۱۳۹۱/۰۶/۲۸ و ۱۳۹۹/۰۱/۰۱
روز مباهله، روزی است که پیامبر مکرم اسلام، عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه میآورد. نکتهی مهم در باب مباهله این است: «و انفسنا و انفسکم» در آن هست؛ «و نسانا و نساکم»در آن هست؛ عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب میکند و به صحنه میآورد برای محاجهای که در آن باید تمایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد. هیچ سابقه نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر دست عزیزان خود، فرزندان خود و دختر خود و امیرالمومنین را - که برادر و جانشین خود هست - بگیرد و بیاورد وسط میدان؛ استثنائی بودن روز مباهله به این شکل است. یعنی نشان دهندهی این است که بیان حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ میآورد به میدان با این داعیه که میگوید بیائیم مباهله کنیم؛ هر کدام بر حق بودیم، بماند، هر کدام بر خلاف حق بودیم، ریشهکن بشود با عذاب الهی.
رعایت احترام حضرت زهرا (سلام الله علیها) در سوره هل اتی
بررسی روایات وارده در فضیلت اهل بیت (ع) در سوره انسان
چرا حضرت امیر (ع) پس از قتل عثمان خلافت را قبول نکرد؟
حضرت آیتالله امام خامنهای:
آیتالله اشرفی اصفهانی؛ مجاهدی پارسا و پیری روشنضمیر شهید آیتالله اشرفی اصفهانی، عالمی ربانی، مجاهدی پارسا و عاشق حضرت امام (ره) بود و همواره از امام مدد میگرفت و من عمیقاً به ایشان ارادت می ورزیدم. این پیر سالخورده و روشنضمیر در دوران جنگ تحمیلی، لباس نظامی به تن کرده و اسلحه به دوش گرفته و در صحنههای گوناگون نبرد حضوری فعال داشت و همواره در دفاع از اسلام و انقلاب پیشقدم بود. یاد و خاطرهی این بزرگواران هرگز نباید از تاریخ انقلاب اسلامی و اذهان مردم پاک شود و از کنارشان به سادگی گذشت. این خونهای پاک، شعلهی مقدس انقلاب اسلامی را پیوسته برافروختهتر و گدازندهتر خواهد کرد. دیدار خانواده شهید آیتالله اشرفی اصفهانی با رهبر انقلاب 1368/07/25
حضرت آیتالله امام خامنهای
بنده نگران مسئله فرهنگ هستم/ اساس، باید تقویت جناح فرهنگی مومن باشد/ امیدوارم مسئولین فرهنگی توجه داشته باشند که چه میکنند، با مسائل فرهنگی نمیشود شوخی و بی ملاحظگی کرد/ همه باید قدر جوانان مومن و انقلابی را بدانند، اینها هستند که روز خطر سینه سپر میکنند. 1392/12/15
حضرت آیتالله امام خامنهای
تنها راه مقابله با مزاحمتها و اذیّتها و کارشکنیها، استقامت و ایستادگی است. ملت ایران بحمداللَّه ایستاده است. بخصوص جوانان با اراده و مؤمن ما ایستادهاند؛ ما هم به فضل الهی ایستادهایم. این امواج جهانی و این تبلیغات گمراه کننده نخواهد توانست ما را تسلیم خواستههای آنها کند. آنها میخواهند این نظام هم مثل نظامهای دست نشانده آنها تسلیم خواست آنها شود و برای اِعمال سلطه دیکتاتوری بینالمللی امریکا و اشباه امریکا راه را باز کند ... 1381/06/30
هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقهمند به امام حسین است، یعنی علاقهمند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است. 1392/08/20
حضرت آیتالله امام خامنهای
فریضه وقت دارد، در وقت خود باید فریضه را انجام داد؛ بهترین وقت انجام فریضه هم اوّل وقت -وقت فضیلت- است. خب، بعضی اصلاً فریضه را انجام نمیدهند، [میگویند] بیخیال؛ بعضی انجام میدهند امّا با تأخیر؛ بعضی میگذارند وقت که گذشت انجام میدهند، مثل توّابین؛ توّابین آنوقتی که باید میآمدند -که عاشورا بود- نیامدند، وقتی آمدند که کار از کار گذشته بود. یا قیام مردم مدینه با رهبری عبدالله بن حنظله. آمدند در مقابل یزید ایستادند، قیام کردند، حاکم مدینه را بیرون کردند، امّا دیر؛ آنوقتی که شنیدند که حسینبنعلی (علیهماالسّلام) از مدینه خارج شد، آنوقت باید به این فکر میافتادند، نیفتادند؛ دیر به فکر افتادند، یک سال بعد [به فکر افتادند]؛ نتیجه هم همانی شد که تاریخ ثبت کرده است؛ قتلعام شدند، تارومار شدند، نابود شدند، هیچ کاری هم نتوانستند بکنند. کار را در وقت باید انجام داد. خب، اگر بخواهیم کار را در وقت انجام بدهیم، بایستی فریضه را بشناسیم، بدانیم چه کاری باید انجام داد تا آن را در وقت خود انجام بدهیم. ۱۳۹۵/۱۰/۱۹
حضرت آیتالله امام خامنهای
دولت اسلامی موظف است كه جامعه را با فرهنگ بالاتر و معلومات عمیقتر و آگاهیهای همگانی مجهز كند و بدین وسیله جلوِ نفوذ فرهنگ بیگانه را بگیرد. 1365/09/14
حضرت آیتالله امام خامنهای
مفهوم آزاد بودن انسان، قرنها پیش از آنكه در اروپا مطرح بشود، در اسلام مطرح شد و قرنها پیش از آنكه متفكرین و روشنفكران و انقلابیون و رهبران اروپائی به فكر بیفتند كه آزادی بشر را یكی از حقوق اساسی بشر بدانند، این در اسلام مطرح شده.
.....
انسانها آزادند، انسانها دارای حق آزادی هستند و از مادرها آزاد متولد شدند و كسی حق ندارد انسانها را برده و اسیر و بندهی خودش بكند و حق آزادی آنها را سلب كند.
.....
آزادی غیر از این است كه كسی هر كاری دلش خواست انجام بدهد ...
آزادی غیر از گمراه كردن افراد و اغواگری است. آزادی غیر از خودرأیی و خودكامگی است. آزادی غیر از این است كه كسی هر كاری دلش خواست انجام بدهد ولو با چهارچوبهای پذیرفته شدهی جامعه یا حقوق جامعه یا حقوق افراد دیگر در تضاد باشد. یك مرزهائی دارد آزادی. 1365/09/14
حضرت آیتالله امام خامنهای:
ولایت، یعنی حکومتی که همراه با محبّت، همراه با پیوستگی با مردم است، همراه با عاطفه نسبت به آحاد مردم است، فقط فرمانروایی و حکمرانی نیست؛ اما پادشاهی معنایش این نیست و به مردم کاری ندارد. پادشاه، یعنی حاکم و فرمانروا؛ هر کار خودش بخواهد، میکند. 1377/02/18
حضرت آیتالله امام خامنهای:
هرکس بتواند جامعهی اسلامی را ثروتمند کند و کارهای بزرگی انجام دهد، ثواب بزرگی کرده است. 1377/02/18
حضرت آیتالله امام خامنهای:
ماجرای امام حسین(علیه السلام)، نجات بخشیِ یک ملت ویا یک امّت نبود؛ نجات بخشی یک تاریخ بود ...
امام حسین، خواهرش زینب و اصحاب و دوستانش، با این حرکت، تاریخ را نجات دادند ... 1377/02/18
حضرت آیتالله امام خامنهای:
ولایت، یعنی حكومتی كه همراه با محبت، همراه با پیوستگی با مردم وهمراه با عاطفهی نسبت به آحاد مردم است.
در اين كشور، پرچم اسلام و پرچم انقلاب بلند است و نام امام زنده و جاودانه است.
ما مردم اين زمان، بحمدالله به فضل پروردگار، اين توفيق را پيداكردهايم كه آن راه را مجددا برويم و اسم اسلام را در دنيا زنده كنيم و پرچم اسلام و قرآن را برافراشته نماييم. در دنيا اين افتخار نصيب شما ملت شد.
ملت ايران حاضر نيست اين قلدرى را كه امريكا بهخرج مىدهد، قبول كند ... 1377/02/18
حضرت آیتالله امام خامنهای:
ملت ايران حاضر نيست اين قلدرى را كه امريكا بهخرج مىدهد، قبول كند ...
درس عاشورا، درس فداکارى و دیندارى و شجاعت و مواسات و درس قیام لله و درس محبت و عشق است ...
درسهاى عاشورا، همین انقلاب عظیم و کبیرى است که شما ملت ایران پشت سر حسین زمان و فرزند ابىعبدالله الحسین علیهالسلام انجام دادید ...
حضرت آیتالله امام خامنهای:
اگر بنا بود امام مجتبی(علیهالسّلام)، جنگ با معاویه را ادامه بدهد و به شهادت خاندان پیامبر منتهی بشود، امام حسین(ع) هم باید در همین ماجرا کشته میشد، اصحاب برجسته هم باید کشته میشدند، «حجربنعدی»ها هم باید کشته میشدند، همه باید از بین میرفتند و کسی که بماند و بتواند از فرصتها استفاده بکند و اسلام را در شکل ارزشىِ خودش باز هم حفظ کند، دیگر باقی نمیماند. این، حق عظیمی است که امام مجتبی(علیهالصّلاةوالسّلام) بر بقای اسلام دارد ...
باید همه بفهمند و بدانند که صلح امام مجتبی(علیهالصّلاةوالسّلام)، همانقدر ارزش داشت که شهادت برادر بزرگوارش، امام حسین(علیهالصّلاةوالسّلام) ارزش داشت ... 1369/01/22
قل اءى شى ء اءكبر شهادة قل الله شهيد بينى و بينكم و اءوحى إلى هذا القرءان لا نذركم به و من بلغ اءئنكم لتشهدون اءن مع الله ءالهة اءخرى قل لا اءشهد قل إنما هو إله واحد و إ ننى برى ء مما تشركون (۱۹) الذين ءاتيناهم الكتاب يعرفونه كما يعرفون اءبناءهم الذين خسروا اءنفسهم فهم لا يؤمنون۲۰
ترجمه : ۱۹ - بگو بالاترين گواهى ، گواهى كيست ؟ بگو خداوند گواه ميان من و شما است و (بهترين دليل آن اين است كه ) اين قرآن را بر من وحى كرده تا شما و تمام كسانى را كه اين قرآن به آنها ميرسد انذار كنم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم ) آيا براستى شما گواهى ميدهيد كه خدايان ديگرى با خدا است ؟ بگو من هرگز چنين گواهى نميدهم او است خداوند يگانه يكتا و من از آنچه براى او شريك قرار داده ايد بيزارم . ۲۰ - آنهائى كه كتاب آسمانى به آنان داده ايم بخوبى او را (پيامبر را) ميشناسند همانگونه كه فرزندان خود را ميشناسند، تنها كسانى كه سرمايه وجود خود را از دست داده اند ايمان نمى آورند.
تفسیر بالاترين شاهد به طورى كه جمعى از مفسران نقل كرده اند، عده اى از مشركان مكه نزد پيامبر آمدند و گفتند: تو چگونه پيامبرى هستى كه احدى را با تو موافق نمى بينيم حتى از يهود و نصارا درباره تو تحقيق كرديم آنها نيز گواهى و شهادتى به حقانيت تو بر اساس محتويات تورات و انجيل ندادند، لااقل كسى را به ما نشان ده كه گواه بر رسالت تو باشد، آيات فوق ناظر به اين جريان است . پيامبر مامور مى شود كه در مقابل اين مخالفان لجوج كه چشم بر هم نهاده ، و اين همه نشانه هاى حقانيت دعوت او را ناديده گرفته بودند و باز هم مطالبه گواه و شاهد مى كردند بگويد: به عقيده شما بالاترين شهادت ، شهادت كيست ؟(قل اى شى ء اكبر شهادة ). غير از اين است كه بالاترين شهادت ، شهادت پروردگار است ؟ بگو خداوند بزرگ گواه ميان من و شما است (قل الله شهيد بينى و بينكم ). و بهترين دليل آن اين است كه اين قرآن را بر من وحى فرستاده (و اوحى الى هذا القرآن ). قرآنى كه ممكن نيست ساخته فكر بشرى آنهم در آن عصر و زمان و در آن محيط و مكان بوده باشد قرآنى كه محتوى انواع شواهد اعجاز ميباشد: الفاظ آن اعجاز آميز و معانى آن اعجازآميزتر، آيا همين يك شاهد بزرگ ، دليل بر گواهى خداوند بر حقانيت دعوت من نيست ؟ ضمنا از اين جمله استفاده مى شود كه قرآن بزرگترين معجزه و بالاترين گواه صدق دعوى پيامبر است . سپس به هدف نزول قرآن پرداخته و ميگويد اين قرآن به اين جهت بر من نازل شده است كه شما را و تمام كسانى را كه سخنان من در طول تاريخ بشر و پهنه زمان و در تمام نقاط جهان به گوش آنها ميرسد از مخالفت فرمان خدا بترسانم و به عواقب دردناك اين مخالفت توجه دهم (لانذركم به و من بلغ ). اگر مى بينيم در اينجا فقط سخن از انذار و بيم دادن ، به ميان آمده - با اينكه معمولا همه جا با بشارت همراه است - به خاطر اين است كه سخن در برابر افراد لجوجى بوده كه اصرار در مخالفت داشته اند. ضمنا با ذكر كلمه و من بلغ (تمام كسانى كه اين سخن به آنها ميرسد) رسالت جهانى قرآن و دعوت عمومى و همگانى آن را اعلام ميدارد، در حقيقت تعبيرى از اين كوتاهتر و جامعتر براى اداى اين منظور تصور نميشود و دقت در وسعت آن ميتواند هر گونه ابهامى را در مورد عدم اختصاص دعوت قرآن به نژاد عرب و يا زمان و منطقه خاصى برطرف سازد. جمعى از دانشمندان از تعبيراتى مانند تعبير فوق مسئله خاتميت پيامبر را نيز استفاده كرده اند، زيرا طبق تعبير بالا پيامبر مبعوث بوده به تمام كسانى كه گفتارش به آنها ميرسد و اين شامل تمام كسانى مى شود كه تا پايان اين جهان به دنيا قدم ميگذارند. از احاديثى كه از طرق اهل بيت (عليهم السلام ) وارد شده چنين استفاده مى شود كه منظور از ابلاغ قرآن تنها به اين نيست كه عين متن آن به اقوام ديگر برسد حتى وصول ترجمه هاى آن به زبانهاى ديگر نيز در مفهوم آيه وارد است . در حديثى از امام صادق نقل شده كه درباره آيه فوق سؤ ال شده ، حضرت فرمود: بكل لسان يعنى به هر زبان كه باشد. ضمنا يكى از قوانين مسلم اصول فقه كه قاعده قبح عقاب بلا بيان است نيز از آيه فوق استفاده ميشود. توضيح اينكه در اصول فقه اثبات شده است مادام كه حكمى به كسى نرسد در برابر آن مسؤ ليتى ندارد (مگر اينكه در فرا گرفتن حكم كوتاهى كرده باشد) آيه فوق نيز ميگويد آنهائى كه سخن من به آنها برسد ، در برابر آن مسؤ ليت دارند و به اين ترتيب كسانى كه بدون تقصير به آنها ابلاغ نشده باشد مسؤ ليتى ندارند. در تفسير المنار از پيامبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) چنين نقل شده كه يك دسته از اسيران را نزد پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آوردند، حضرت پرسيد آيا شما را دعوت به اسلام كرده اند؟ گفتند نه ، دستور داد آنها را رها كردند، سپس آيه بالا را تلاوت كرد و فرمود: بگذاريد آنها به جايگاه خود باز گردند زيرا حقيقت اسلام به آنها ابلاغ نشده و به سوى آن دعوت نگرديده اند و نيز از اين آيه استفاده مى شود كه اطلاق كلمه شى ء كه معادل كلمه چيز در فارسى بر خدا جائز است و لكن او چيزى است نه مانند اشياء ديگر كه مخلوق و محدود باشد بلكه خالق است و نامحدود. سپس به دنبال اين سخن دستور به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى دهد كه از آنها سؤال كند آيا براستى شما گواهى ميدهيد كه خدايان ديگرى با خدا است ؟ (ا ئنكم لتشهدون ان مع الله آلهة اخرى ) بعد ميگويد با صراحت به آنها بگو من هرگز چنين گواهى نميدهم ، بگو او است خداوند يگانه و من از آنچه شما براى او شريك قرار داده ايد بيزارم (قل لا اشهد، قل انما هو اله واحد و اننى برى مما تشركون ).
در حقيقت ذكر اين چند جمله در پايان آيه به خاطر يك نكته مهم روانى است و آن اينكه ممكن است مشركان چنين تصور كنند كه گفتگوهاى آنها شايد تزلزلى در روح پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) ايجاد كرده باشد و با اميدوارى مجلس را ترك گويند و به دوستان خود بشارت دهند كه شايد محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بعد از اين در دعوت خود تجديد نظر كند، اين جمله ها كه از صراحت و قاطعيت سرشار است اين اميد را به كلى مبدل به ياس مى كند و به آنها نشان ميدهد كه مطلب بالاتر از آن است كه آنها مى پندارند و كمترين تزلزلى در دعوت او پيدا نخواهد شد و تجربه نشان داده كه ذكر اين گونه كلمات قاطع در پايان يك بحث اثر عميقى در رسيدن به نتيجه نهائى دارد و در آيه بعد به آنها كه مدعى بودند اهل كتاب هيچگونه گواهى درباره پيامبر اسلام نميدهند صريحا پاسـخ مى دهد و ميگويد: آنهائى كه كتاب آسمانى بر آنها نازل كرديم به خوبى پيامبر را ميشناسند همانگونه كه فرزندان خود را ميشناسند! (الذين آتيناهم الكتاب يعرفونه كما يعرفون ابنائهم ). يعنى نه تنها از اصل ظهور و دعوت او آگاهند بلكه جزئيات و خصوصيات و نشانه هاى دقيق او را نيز ميدانند، بنابراين اگر جمعى از اهل مكه ميگفتند ما مراجعه به اهل كتاب كرده ايم و اطلاعاتى از پيامبر نداشته اند يا واقعا دروغ ميگفتند و تحقيقى نكرده بودند و يا اهل كتاب حقائق را كتمان كرده و به آنها بازگو نميكردند، همانطور كه آيات ديگر قرآن نيز اشاره به كتمان آنها مى كند. (توضيح بيشتر اين موضوع در جلد اول تفسير نمونه صفحه 366 ذيل آيه 146 سوره بقره گذشت ). در پايان آيه به عنوان يك نتيجه نهائى اعلام ميدارد: تنها كسانى به اين پيامبر (با اين همه نشانه هاى روشن ) ايمان نمى آورند كه در بازار تجارت زندگى همه چيز خود را از دست داده و سرمايه وجود خود را باخته اند (الذين خسروا انفسهم فهم لايؤمنون ).
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
پاداش مهمان دوستی
پيامبر گرامي اسلام صليالله عليه و آله و سلم»:الضَّيفُ اذا دَخَلَ بَيتَ المُؤمِنِ دَخَلَ مَعَهُ اَلفُ بَركَةٍ وَ الفُ رحمةٍ وَ يَكْتُبُ اللهُ لِصاحِبِ المَنزِل بِكُلّ لُقمَةٍ يأكُلُها الضَّيفُ حَجةً و عُمرةً.
مهمان هنگامي که وارد خانة مؤمن ميشود هزار برکت و هزار رحمت به همراه خود دارد و خداوند به تعداد هر لقمه که مهمان تناول ميکند يک حج و يک عمره براي صاحب خانه مينويسد!
لئاليالاخبار، ج ۳، ص ۶۶
پيامبر گرامي اسلام صليالله عليه و آله و سلم»:الضَّيفُ يَنزِلُ بِرِزقِهِ وَ يَرتَحِلُ بِذُنوبِ أهلِ البَيتِ.
مهمان با روزي خود (بر ميزبان) وارد ميشود و با گناهان (آمرزيدة) اهل خانه خارج ميگردد.
مستدرک، ج ۱۶، ص ۲۵۸
« اميرالمؤمنين عليهالسلام»
ما مِن مُؤمِنٍ يُحِبُّ الضَّيفَ اِلاّ وَ يَقومُ مِن قَبرِهِ و وَجُهُه كَالقَمَرِ لَيلَةَ البَدرِ.
هر مؤمن مهماندوست، (در روز قيامت) با چهرة درخشان همانند ماه تابان از قبر خود خارج ميگردد.
بر خلاف سیاستهای آمریکایی و پیروان آمریکا که خواستند مسئلهی فلسطین به فراموشی سپرده بشود که مردم اصلاً یادشان برود که یک سرزمینی به نام فلسطین و ملّتی به نام ملّت فلسطین وجود داشته، بر خلاف خواستهی آنها روزبهروز مسئلهی #فلسطین پُررنگتر شده. 1401/1/23
ما بين طلوع سپيده صبح تا طلوع خورشيد، ملائكه الهي ارزاق انسان ها را سهميه بندي مینمايند هركس در اين زمان بخوابد غافل و محروم خواهد شد. وسائل الشّيعة ، ج6 ، ص497
قل سيروا فى الارض ثم انظروا كيف كان عاقبة المكذبين(۱۱)
ترجمه : ۱۱ - بگو روى زمين گردش كنيد، سپس بنگريد سرانجام آنها كه آيات الهى را تكذيب مى كردند چه شد؟
تفسیر قرآن در اينجا براى بيدار ساختن اين افراد لجوج و خود خواه از راه ديگرى وارد شده و به پيامبر دستور مى دهد كه به آنها سفارش كند، در زمين به سير و سياحت بپردازند و عواقب كسانى كه حقايق را تكذيب كردند با چشم خود ببينند، شايد بيدار شوند (قل سيروا فى الارض ثم انظروا كيف كان عاقبة المكذبين ). شك نيست كه مشاهده آثار گذشتگان و اقوامى كه بر اثر پشت پا زدن به حقايق راه فنا و نابودى را پيمودند، تاثيرش بسيار بيشتر از مطالعه تاريخ آنها در كتابها است ، زيرا اين آثار حقيقت را محسوس و قابل لمس مى سازد. شايد به خاطر همين است كه جمله انظروا (نگاه كنيد) را به كار برده نه تفكروا (بينديشيد). ضمنا ذكر كلمه ثم كه معمولا در مورد عطف با فاصله زمانى به كار ميرود، ممكن است به خاطر توجه دادن به اين حقيقت باشد كه در اين سير و قضاوت خود عجله نكنند، بلكه هنگامى كه آثار گذشتگان را مشاهده كردند، با حوصله و دقت بينديشند سپس نتيجه گيرى كرده ، عاقبت كار آنها را با چشم ببينند در مورد سير و سياحت در زمين و تاثير فوق العاده آن در بيدار ساختن افكار مشروحا در ذيل آيه 137 سوره آل عمران (جلد سوم صفحه 102) بحث كرديم .
قل لمن ما فى السماوات و الارض قل لله كتب على نفسه الرحمة ليجمعنكم إلى يوم القيامة لا ريب فيه الذين خسروا اءنفسهم فهم لا يؤمنون(۱۲) و له ما سكن فى اليل و النهار و هو السميع العليم(۱۳)
ترجمه : ۱۲ - بگو از آن كيست آنچه در آسمانها و زمين است بگو براى خدا است ، رحمت (و بخشش ) را بر خود حتم كرده (و به همين دليل ) همه شما را بطور قطع در روز قيامت كه در آن شك و ترديدى نيست مجتمع خواهد كرد، تنها كسانى كه سرمايه هاى وجود خويش را از دست دادند و گرفتار خسران شدند ايمان نمى آورند. ۱۳- و براى او است آنچه در شب و روز قرار دارد و او شنوا و دانا است .
تفسیر در اين آيه بحث با مشركان همچنان دنبال شده است . در آيات گذشته روى مسئله توحيد و يگانه پرستى تكيه شده بود، اما در اين آيه روى مسئله معاد تكيه شده و با اشاره به اصل توحيد، مسئله رستاخيز و معاد از طريق جالبى تعقيب ميگردد، شكل آيه به صورت سؤ ال و جواب است گوينده سؤ ال و جواب هر دو يكى است كه اين خود يك شيوه زيبا در ادبيات است . استدلال معاد در اينجا از دو مقدمه تشكيل شده است : ۱ - نخست مى گويد: بگو آنچه در آسمانها و زمين است براى كيست ؟ (قل لمن ما فى السماوات و الارض ) و بلافاصله به دنبال آن مى گويد : خودت از زبان فطرت و جان آنها پاسـخ بده : براى خدا (قل لله ) طبق اين مقدمه همه جهان هستى ملك خدا است و تدبير آن به دست او است . ۲ - پروردگار عالم سرچشمه تمام رحمتها است ، او است كه رحمت را بر عهده خويش قرار داده ، و مواهب بيشمار، به همه ارزانى ميدارد (كتب على نفسه الرحمة ). آيا ممكن است كه چنين خداوندى اجازه دهد رشته حيات انسانها با مرگ به كلى پاره شود و تكامل و حيات ادامه نيابد؟ آيا اين با اصل فياض بودن و رحمت واسعه او مى سازد؟ آيا او در مورد بندگان خود كه مالك و مدبر آنها است ممكن است چنان بي مهرى كند كه بعد از مدتى راه فنا بپويند و تبديل به هيچ و پوچ شوند؟. مسلما، نه ، بلكه رحمت واسعه او ايجاب مى كند كه موجودات مخصوصا انسان را در مسير تكامل پيش ببرد همانطور كه در پرتو رحمت خويش بذر كوچك و بي ارزشى را تبديل به درخت تناور و برومند، يا شاخه گل زيبائى ميكند، همانطور كه در پرتو فيض خود نطفه بى ارزش را به انسان كاملى مبدل ميسازد، همين رحمت ايجاب انسان را كه استعداد بقاء و زندگى جاودانى دارد پس از مرگ در لباس حياتى نوين و در عالمى وسيعتر در آورد و در اين سير ابدى تكامل دست رحمتش پشت سر او باشد. لذا به دنبال اين دو مقدمه مى گويد: به طور مسلم همه شما را در روز رستاخيز، روزى كه هيچگونه شك و ترديدى در آن نيست جمع خواهد كرد (ليجمعنكم الى يوم القيامة لا ريب فيه ). قابل توجه اينكه آيه با سؤ ال و به اصطلاح استفهام تقريرى كه به منظور اقرار گرفتن از طرف مى باشد شروع شده است ، و چون اين مطلب هم از نظر فطرت مسلم بوده و هم خود مشركان به آن اعتراف داشته اند كه مالكيت عالم هستى متعلق به بتها نيست ، بلكه مربوط به خدا است ، بلافاصله خود او پاسـخ سؤ ال را ميگويد. و اين يك روش زيبا در طرح مسائل مختلف محسوب مى شود. موضوع ديگر اينكه براى معاد در جاهاى ديگر از طرق مختلف از طريق قانون عدالت ، قانون تكامل ، حكمت پروردگار، استدلال شده است اما استدلال به رحمت ، استدلال تازه اى است كه در آيه بالا مورد بحث قرار گرفته . در پايان آيه به سرنوشت و عاقبت كار مشركان لجوج اشاره كرده مى گويد: آنها كه در بازار تجارت زندگى ، سرمايه وجود خود را از دست داده اند به اين حقائق ايمان نمى آورند (الذين خسروا انفسهم فهم لا يؤ منون ). چه تعبير عجيبى ! گاهى انسان مال يا مقام ، يا يكى ديگر از سرمايه هاى خود را از دست مى دهد در اين موارد اگر چه زيان كرده است ولى چيزهائى را از دست داده است كه جزء وجود او نبوده يعنى بيرون از وجود او است ، اما بزرگترين زيان كه مى توان نام آن را زيان حقيقى گذاشت زمانى خواهد بود كه انسان اصل هستى خود را از كف دهد و وجود خويش را ببازد. دشمنان حق و افراد لجوج سرمايه عمر و سرمايه فكر و عقل و فطرت و تمام مواهب روحى و جسمى خويش را كه مى بايست در مسير حق به كار گيرند و به تكامل شايسته خود برسند بكلى از دست ميدهند، نه سرمايه اى ميماند و نه سرمايه دار !. اين تعبير در آيات متعددى از قرآن مجيد آمده است و تعبيرات تكان دهنده اى است كه سرانجام دردناك منكران حق و گنهكاران آلوده را روشن مى سازد.
سؤال : ممكن است گفته شود زندگانى ابدى تنها براى مؤ منان مصداق رحمت است ولى براى غير آنها جز زحمت و بدبختى چيز ديگرى نخواهد بود. پاسـخ : شك نيست كه كار خدا فراهم آوردن زمينه هاى رحمت است او انسان را آفريد، و به او عقل داد، و پيامبران براى رهبرى و راهنمائى او فرستاده و انواع مواهب را در اختيار وى گذارد، و راهى به سوى زندگى جاويدان به روى همگان گشود، اينها بدون استثناء رحمت است . حال اگر در طريق به ثمر رساندن اين رحمتها خود انسان راه خويش را كج كند و تمام زمينه هاى رحمت را براى خود تبديل به شكنجه و زحمت نمايد. اين موضوع هيچگونه لطمه اى به رحمت بودن آنها نخواهد زد و تمام سرزنشها متوجه انسانى است كه زمينه هاى رحمت را تبديل به عذاب كرده است . آيه بعد در حقيقت تكميلى است براى آيه گذشته زيرا در آيه قبل اشاره به مالكيت خداوند نسبت به همه موجودات از طريق قرار گرفتن آنها در افق مكان بود، لذا فرمود خداوند مالك آنچه در آسمانها و زمين است مى باشد. اين آيه اشاره به مالكيت او از طريق قرار گرفتن در افق و پهنه زمان است لذا مى گويد: و از آن او است آنچه در شب و روز قرار گرفته است (و له ما سكن فى الليل و النهار). در حقيقت جهان ماده از اين موضوع يعنى زمان و مكان خالى نيست و تمام موجوداتى كه در ظرف زمان و مكان واقع مى شوند يعنى تمامى جهان ماده از آن او هستند، و نبايد تصور شود كه شب و روز مخصوص منظومه شمسى است بلكه تمام موجودات زمين و آسمان داراى شب و روز و بعضى دائما در روز بدون شب ، و بعضى در شب بدون روز به سر ميبرند، مثلا در خورشيد دائما روز است زيرا در آنجا روشنائى است و تاريكى وجود ندارد، در حالى كه بعضى از كواكب خاموش و بينور آسمان كه در مجاورت ستارگان قرار ندارند در تاريكى شب جاودانى به سر ميبرند. و آيه فوق همه اينها را شامل مى شود. ضمنا بايد توجه داشت كه منظور از سكن سكونت به معنى توقف و قرار گرفتن در چيزى است ، خواه اينكه آن موجود در حال حركت باشد يا سكون مثلا ميگوئيم : ما در فلان شهر ساكن هستيم يعنى در آنجا استقرار يافته و توقف داريم اعم از اينكه در خيابانهاى شهر در حال حركت باشيم يا در حال سكون . اين احتمال نيز در آيه وجود دارد كه سكون در اينجا فقط مقابل حركت باشد و از آنجا كه اين دو از امور نسبى هستند ذكر يكى ما را از ديگرى بى نياز ميكند، بنابراين معنى آيه چنين ميشود: آنچه در روز و شب و افق زمان در حال سكون و حركت است همه از آن خدا است . و در اين صورت آيه ميتواند اشاره به يكى از استدلالات توحيد باشد زيرا حركت و سكون دو حالت عارضى هستند كه به طور مسلم ، حادثند و نمى توانند قديم و ازلى باشند چون حركت عبارت است از بودن چيزى در دو زمان مختلف در دو مكان ، و سكون بودن چيزى است در دو زمان در يك مكان معين ، و بنابراين در ذات حركت و سكون توجه به حالت سابقه نهفته شده است ، و ميدانيم چيزى كه قبل از آن حالت ديگرى باشد ازلى نميتواند بوده باشد. از اين سخن چنين نتيجه مى گيريم كه : اجسام از حركت و سكون خالى نيستند. و آنچه از حركت و سكون خالى نيست نميتواند ازلى باشد. بنابراين تمامى اجسام حادثند و چون حادثند نيازمند به آفريدگارند (دقت كنيد). ولى خداوند چون جسم نيست نه حركت دارد و نه سكون و نه زمان دارد و نه مكان ، و به همين جهت ازلى و ابدى است . و در پايان آيه پس از ذكر توحيد اشاره به دو صفت بارز خداوند كرده مى گويد: و اوست شنونده دانا (و هو السميع العليم ). اشاره به اينكه وسعت جهان هستى و موجوداتى كه در افق زمان و مكان قرار گرفته اند هيچگاه مانع از آن نيست كه خدا از اسرار آنها آگاه باشد، بلكه سخنان آنها را ميشنود و حتى حركت مورچه ضعيفى را در دل شب تاريك بر سنگ سياه و ظلمانى در اعماق يك دره خاموش و دور افتاده را درك مى كند و از احتياجات او و سايرين با خبر و آگاه است و از اعمال و كارهاى همگى مطلع .
شهدا را باید با شیوههای گوناگون به عنوان الگو جلوی چشم نگه دارید ...
عزیزان من! میخواهم بگویم اینها الگویند. جوان در همه جای دنیا به الگو نیاز دارد؛ اینها الگوی جوانهایند؛ این الگوها را زنده کنید، اینها را جلوی چشم نگه دارید. البتّه کتابهایی نوشته میشود، شرححالهایی نوشته میشود؛ کافی نیست، اینها را با شیوههای گوناگونی که در دنیا معمول است، به عنوان الگو جلوی چشم نگه دارید؛ بهترین الگوها اینها هستند. شما بهترین الگوها را در بسیج میتوانید پیدا کنید. اینها را بازآفرینی کنید؛ امثال این چهرهها هر روز بایستی در بسیج ظهور کنند، بُروز کنند. [امام] فرمود بسیج شجرهی طیّبه است؛ شجرهی طیّبه هم این است که «تُؤتیِّ اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها»،(سوره مبارکه ابراهيم آیه 25) در همهی دورانها میوهی خودش را خواهد داد.1398/09/06
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار تصویری با جمعی از قشرهای مختلف مردم تبریز: 28 /بهمن/ 1400
کسی که زندگی اشرافی دارد یا دم از تسلیم میزند نمیتواند به انقلاب پایبند باشد
بعضی از تذکرات در برجام رعایت نشد و مشکلات بعدی که همه مشاهده میکنند پیش آمد
دشمن به مراکزی که در پیشرفت انقلاب تأثیر دارند تهمت میزند؛ امروز نوبت سپاه است
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید سعید مبعث: 10 /اسفند/ 1400
طرفدار توقف جنگیم؛ ریشه بحران اوکراین سیاستهای بحرانساز رژیم مافیایی آمریکا است
امروز مظهر واضح و کامل جاهلیت مدرن، رژیم مافیایی امریکا است که اساساً یک رژیم بحرانساز و بحرانزیست است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید سعید مبعث: 10 /اسفند/ 1400
«گسترش عقلانیت» و «پرورش و گسترش مفاهیم اخلاقی»
(دو عنصر برجسته از سلسله ارزشهای اسلامی و هر دو ارزش متعالی، بزرگترین هدیه بعثت و اسلام به بشریت)
بهواسطه بعثت پیامبر اسلام(ص)، مردم جزیرة العرب در دوران جاهلیت و با خصوصیاتی همچون گمراهی، نادانی، فتنههای بزرگ، تعصبهای کور، خشونت و لجاجت، تکبر و حقناپذیری و رذائل اخلاقی و ناهنجاریهای جنسی، تبدیل به ملتی متحد، فداکار، با فضیلت، و دارای نیکوترین خلقیات و با آوازهای جهانی شدند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید سعید مبعث: 10 /اسفند/ 1400
مهمترین درس بعثت این است که اگر اراده مردم در طول اراده الهی قرار گیرد، کارها و اهدافی که براساس محاسبات انسانی رسیدن به آنها غیرممکن به نظر میرسد، محقق خواهد شد.
ریشهکنی سلطنت در ایران و شکلگیری نظام اسلامی نمونهای از تکرار تجربه نبوی:
رهبری مخلصانه امام بزرگوار و همت ملت ایران باعث شد کار به ظاهر ناممکن محقق شود و سلطنت جائرانهای که همه قدرتهای دنیا پشتیبان آن بودند، از بین برود و انقلاب اسلامی به ملت ایران عظمت ببخشد.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید سعید مبعث: 10 /اسفند/ 1400
نقطه اوج نهضت نبوی، تشکیل حکومت اسلامی
برخلاف نظر عدهای که دین را جدای از سیاست و حکومت معرفی میکنند، تشکیل حکومت، شورانگیزترین بخش نهضت نبوی است و پیامبر اسلام(ص) به تشکیل حکومت نیز اکتفا نکردند و بعد از آن به مقابله همه جانبه با دشمنان پرداختند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید سعید مبعث: 10 /اسفند/ 1400
مقابله با جاهلیت مهمترین جهت گیری پیامبر اسلام(ص):
در بعثت امروز همان ابعاد جاهلیت پیش از اسلام، به صورت سازمان یافته و بهشدت گسترده در دنیای بهاصطلاح متمدن غربی که بر پایه حرص و طمع بنا شده است، وجود دارد.
شاخصها و پایههای اصلی تمدن غربی در واقع شکل مدرن شده همان جاهلیت پیش از اسلام:
حرص و طمع، پول، تبعیض، استفاده از علم و فناوری برای کشتار انسانها، غارت کشورهای ضعیف، و ابتذال شدید اخلاقی و هرج و مرج جنسی، شاخصها و پایههای اصلی تمدن غربی است که در واقع شکل مدرن شده همان جاهلیت پیش از اسلام است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید سعید مبعث: 10 /اسفند/ 1400
بهره گیری از درسهای بعثت برای مقابله با جاهلیت مدرن:
«تقویت ایمان دینی»، «توسعه گروههای مؤمن و مقاوم در سراسر جهان»، «قوت و استحکام نظام اسلامی»، «برنامه خردمندانه و حکمت آمیز» و «شناخت وسیع مختصات جاهلیت مدرن» عواملی هستند که زمینه مقابله با این جاهلیت را فراهم می آورند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید سعید مبعث: 10 /اسفند/ 1400
رژیم آمریکا نمونه واضح و کامل جاهلیت مدرن در دنیای امروز («بحرانسازی» از ویژگیهای اصلی آمریکا):
رژیم آمریکا «بحرانساز و بحرانزیست» و اساساً یک «رژیم مافیایی» است که شبکههای مافیای سیاسی، اقتصادی و اسلحهسازی در درون آن، از گسترش بحرانها در جهان، تغذیه و ارتزاق میکنند.
نقش مؤثر شبکههای مافیایی در کنترل و هدایت سیاستهای آمریکا:
این مافیاها که حتی روی کارآمدن و برکناری رؤسای جمهور آمریکا به دست آنها است، برای بقاء خود به خلق بحران و ایجاد کانونهای بحران در مناطق مختلف دنیا نیاز دارند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید سعید مبعث: 10 /اسفند/ 1400
ایجاد داعش از جمله بحرانآفرینیهای رژیم مافیایی آمریکا
سگ دستآموز آنها یعنی داعش که خودشان به ایجاد آن اعتراف کردند، انسانهای بیگناه را علناً سر میبرید و زنده زنده میسوزاند و یا در آب غرق میکرد تا کارخانههای اسلحهسازی آمریکا از این بحرانها استفاده حداکثری کنند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید سعید مبعث: 10 /اسفند/ 1400
بحران اوکراین نتیجه سیاستهای آمریکا
امروز اوکراین قربانی سیاست بحرانسازی آمریکا است زیرا آمریکا بود که با دخالت در مسائل داخلی اوکراین، راه انداختن اجتماعات و ایجاد کودتای مخملی و رنگی، حضور سناتورهای آمریکایی در اجتماعات معارضان و جابجا کردن دولتها، این کشور را به این نقطه کشاند.
سیاست ما مانند غربیها دوگانه نیست که ...
ما با جنگ، کشته شدن مردم و تخریب زیرساختهای متعلق به ملتها در هر جای دنیا مخالفیم. این حرف ثابت جمهوری اسلامی است و سیاست ما مانند غربیها دوگانه نیست که بمب انداختن بر سر کاروان عروسی در افغانستان و کشتن مردم عراق، مبارزه با تروریسم نام بگیرد.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید سعید مبعث: 10 /اسفند/ 1400
نمونههایی از بحرانسازیهای امریکا آمریکا در شرق سوریه چه میکند؟ چرا نفت سوریه را میدزدند؟ چرا در افغانستان ثروت ملی مردم را میربایند و غصب میکنند؟ چرا در غرب آسیا از جنایات شبانهروزی صهیونیستها دفاع میکنند و همه این بحرانسازیها را به اسم دفاع از حقوق بشر انجام میدهند؟
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید سعید مبعث: 10 /اسفند/ 1400
جنایت علیه مردم یمن نمونه دیگری از رفتار متناقض غرب و آمریکا:
هشت سال است که مردم یمن زیر بمباران هستند اما غربیها نه تنها محکوم نمیکنند بلکه از جنایت علیه مردم، پشتیبانی تبلیغاتی، رسانهای، زبانی و حتی حمایت عملی میکنند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید سعید مبعث: 10 /اسفند/ 1400
عبرتهای مهم از قضایای اوکراین:
عبرت اول برای همه دولتها این است که پشتیبانی قدرتهای غربی از کشورها و دولتهای دستنشانده آنها یک سراب است و واقعیت ندارد.
عبرت دوم، «مردم» مهمترین پشتوانه دولتها: اگر در اوکراین مردم وارد میدان میشدند، وضع دولت اینگونه نمیشد اما چون مردم دولت را قبول نداشتند وارد نشدند. همچنانکه مردم در زمان حمله آمریکا به عراق در دوران صدام به میدان نیامدند اما همین مردم در مقابل حمله داعش به میدان آمدند و با سرکوب آن خطر بزرگ، داعش را به عقب راندند.
حضرت آیتالله امام خامنهای
رهبر انقلاب اسلامی در روز درختکاری 15 /اسفند/ 1400
تخریب جنگلها و محیط زیست تخریب منافع ملی است سازمان محیط زیست و وزارت جهاد کشاورزی موظف به جلوگیری از تبدیل زمینهای کشاورزی:
این کار به ضرر منافع ملی است و زمینهای کشاورزی باید توسعه پیدا کند.
تأکید بر لزوم توسعه انرژیهای پاک:
توسعه انرژیهای غیر فسیلی مانند انرژی هستهای که استفاده از آن در دنیا روزافزون است و کشورهای منطقه ما نیز در حال حرکت به سمت آن هستند و نیز انرژیهای بادی و خورشیدی، باید جدی گرفته شود.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری: 19 /اسفند/ 1400
اگر اجازه قطع بازوهای قدرت ملی داده میشد امروز کشور با خطرات بزرگ مواجه بود .....
جنگ نرمِ سخت و سنگین دشمنان برای اغوا و اثرگذاری بر مردم و خواص:
علاج این جنگ پیچیده، جهاد تبیین با «روش های نوین نرم افزاری و متکی بر معارف و مفاهیم عمیق و عالیه اسلام» است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری: 19 /اسفند/ 1400
استحکام نظام منجر به قدرت و قوت ملی
قدرت ملی برای هر کشوری حیاتی است و هر ملتی اگر استقلال، سرافرازی، استفاده از منابع حیاتی بر مبنای اراده خود، و ایستادگی در مقابل خواست های دیگران را میخواهد، باید قوی باشد و گرنه در حال ضعف و ذلت و ترس، مدام نگران طمعورزی بیگانگان خواهد بود.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری: 19 /اسفند/ 1400
ارکان قدرت ملی
«علم و فناوری» و «تفکر و اندیشه ورزی و آزاد فکری» جزو ارکان قوت ملی است و اگر آزاد فکری و پیشرفت فکری نباشد، علم و فناوری، راهگشا نیست.
از دیگر بازوهای قدرت ملی:
«امنیت و قدرت دفاعی»، «اقتصاد و رفاه عمومی و آسودگی معیشتی مردم»، «قدرت سیاستورزی و چانه زنی برای تأمین منافع ملی در عرصه منطقه و جهان»، «فرهنگ و سبک زندگی»، و «منطق جذاب و تأثیر گذار بر دیگر ملتها»
جذب ملتها برای هر کشور عمق راهبردی ایجاد می کند که بسیار مهم است.
هیچ یک از این بازوهای قدرت ملی نباید به نفع یک رکن و بازوی دیگر قطع شود.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری: 19 /اسفند/ 1400
پیشنهادهایی نظیر
صرفنظر کردن از حضور منطقهای برای ندادن بهانه به دست دشمن و یا انصراف از پیشرفت علمی در زمینه هستهای
ضربه به قدرت ملی
حضور منطقهای، به ما عمق راهبردی و قوت بیشتر ملی میدهد چرا از آن صرفنظر کنیم؟ پیشرفت علمی هستهای هم به تأمین نیازهای کشور در آینده نزدیک مربوط میشود و اگر صرفنظر کنیم، چند سال بعد پیش چه کسی و به کجا دست دراز کنیم؟
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری: 19 /اسفند/ 1400
کوتاه آمدن در مقابل امریکا یا هر قدرت دیگر برای مصون ماندن از تحریم، خطایی بزرگ و ضربه به قدرت سیاسی:
سادهلوحانهتر و ناشیانهتر از پیشنهاد کسی که میگوید قدرت دفاعی را برای حساس نشدن دشمن، کاهش دهیم وجود ندارد.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری: 19 /اسفند/ 1400
کوتاه آمدن در مقابل امریکا یا هر قدرت دیگر برای مصون ماندن از تحریم، خطایی بزرگ و ضربه به قدرت سیاسی:
در طول زمان، از این پیشنهادهای سست و پر ایراد مطرح شده که همه آنها ابطالپذیر بود و ابطال هم شد و اگر به کسانی که میخواستند برخی بازوهای قدرت ملی را قطع کنند، اجازه این کار داده میشد، ایران، امروز با خطرات بزرگی مواجه بود که با اراده و عنایت خداوند، امکان عملی شدن این پیشنهادها به وجود نیامد.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری: 19 /اسفند/ 1400
ارکان اقتدار ملی
مسائلی که بهطور مستقیم به تودههای مردم باز میگردد مانند «اتحاد ملی، اعتماد ملی، امید عمومی، اعتماد به نفس ملی، حفظ ایمان ملی، مسئله معیشت عمومی و روان بودن و آسان بودن مسائل اجتماعی مرتبط با مردم» در افزایش قدرت ملی بسیار مهم است.
تأمین اینگونه مسائل منجر به حضور صددرصدی مردم در صحنه
البته با وجود مشکلات مختلف، مردم همیشه در صحنه بودهاند اما اگر این مسائل تأمین شود، ملت یکپارچه در صحنه خواهد بود و دیگر هیچ غم و هراسی برای کشور وجود نخواهد داشت.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری: 19 /اسفند/ 1400
تأثیر بیبدیل حضور مردم در صحنه علت تلاش شیاطین برای اغوای مردم:
شیاطین با ابزار رسانه دائماً در حال ترویج دروغ و تزیین حرفهای بیمبنا هستند تا با کاهش ایمان و اعتماد به نفس عمومی، ملت را مأیوس و ناامید کنند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری: 19 /اسفند/ 1400
اغوای خواص با هدف نهایی اغوای مردم، دستور کار مهم دشمنان:
مستکبران جهان، در سنگینترین جنگ نرم تاریخ با ملت ایران، درصددند کسانی را که عنوان، امکان و احیاناً سوادی دارند اغوا کنند تا آنها، تودههای مردم را بفریبند و از حقیقت و واقعیت دور سازند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری: 19 /اسفند/ 1400
«مزدورپروری، حرامخوارسازی، تهدید و تطمیع» جزو روشهای مختلف دشمن:
این جنگ نرم سنگین، البته نشاندهنده قوی شدن زیرساخت ها و امکانات جبهه حق است که چالش با جبهه حق را دشوار کرده و دشمن را به جنگ نرم برای تخریب ذهنیات مردم کشانده است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری: 19 /اسفند/ 1400
شمار زیادی از خواص و پرورشیافتگان با بصیرت، پرانگیزه و مؤمنِ حوزه و دانشگاه بویژه مجموعههای متعدد جوانان استوانههای واقعی در مقابل تقلّاهای دشمن:
راه مقابله با جنگ نرم پیچیده دشمن همچنانکه بارها گفتهایم جهاد تبیین است یعنی همان چیزی که امیرالمؤمنین در نامه به حسنین علیهمالسلام از آن به «جهاد با زبانها» یاد کردهاند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری: 19 /اسفند/ 1400
لازمه موفقیت در جهاد تبیین «بهروزرسانی ابزارها در جنگ نرم»:
همچنانکه دیگر نمیتوان در جنگهای سخت از ابزارهای قدیمی استفاده کرد، در جنگ نرم نیز باید ابزارهای خود را بهروز کنیم البته بعضی شیوههای قدیمی مانند منبر و مداحی همچنان اثرگذار و بدون جایگزین هستند.
وضعیت کشور در بخش سختافزاریِ جنگ نرم و فضای مجازی نسبتاً خوب و البته نیازمند بهبود و همت رئیسجمهور و همکاران ...:
بخش نرمافزاری (جنگ نرم) یعنی بیان سخن نو با شیوههای جذاب نیازمند تقویت و نوآوری است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری: 19 /اسفند/ 1400
بهترین و مؤثرترین سلاح در جنگ نرم «تبیین مفاهیم عالی اسلامی»:
در زمینه مسائل معرفتی، سبک زندگی اسلامی و بیان آیینهای حکمرانی اسلامی همچون مردمی بودن، دینی و اعتقادی بودن، اَشرافی و مُسرف نبودن، و ظالم نبودن و مورد ظلم واقع نشدن، حرفهای ناگفته، جذّاب و شیرینی برای دنیا وجود دارد که باید به خوبی تبیین شود.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری: 19 /اسفند/ 1400
وجه دیگری از جهاد تبیین «جدا کردن راه پیشرفت و تعالی مادی ملت از بیراههها و کجراههها»:
این تفکیک به معنی جداسازی بر مبنای منافع خویشاوندی و حزبی نیست بلکه باید بر اساس اعتقاد به اسلام و قرآن و حرکت عظیم نظام اسلامی، راه صحیح از بیراههها جدا و روشن شود.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری: 19 /اسفند/ 1400
کوتاهی در جهاد تبیین موجب سوءاستفاده دنیاطلبان حتی از ابزار دین:
اگر جهاد تبیین به درستی صورت نگیرد، دنیامداران، دین را نیز وسیله هوسرانی و شهوترانی خود قرار میدهند همچنانکه حتی در صدر اسلام، گروههایی مانند بنیامیه اینگونه عمل میکردند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در پیام به نشست اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا تأکید کردند: 21 /اسفند/ 1400
لزوم شناخت جبههبندیها و انتخاب موضع درست و آمادگی نقشآفرینی به سود جبهه حق
بسم الله الرحمن الرحیم
دانشجویان عزیز رویدادهای سیاسی و نظامی در این روزها، تشکیلدهندهی بخشی از همان پیچ تاریخی جهان است که گمان آن رفته بود. نخبگان و زبدگان ملت بزرگ ما در این مرحله، حامل مسئولیتهای ویژهاند. شناخت جبههبندیها و صفآرائیها و انتخاب موضع درست، مسئولیت کوتهمدت، و آمادگی برای نقشآفرینی در تحولات به سود جبههی حق، وظیفهی میانمدت آنان است. شما جوانان عزیز میتوانید در هر دو بخش بدرخشید و امید به انجمنهائی را که مزیّن به نام مبارک اسلام است، بارور نمایید. توفیقات روزافزون شما را از خداوند قدیر و حکیم مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای 20 اسفند 1400
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال 1401 شمسی
تولید، کلید حل مشکلات اقتصادی و راه اصلی عبور از دشواریهای اقتصادی است، ضمن اینکه رشد اقتصادی، افزایش اشتغال، کاهش تورم، افزایش درآمد سرانه، بهبود رفاه عمومی و همچنین افزایش اعتماد به نفس و عزت ملی در گرو رونق و رواجِ اکسیری به نام تولید ملی است که تکیه بر آن در این سالها تأثیرهای خوبی نیز داشته است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال 1401 شمسی
تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین موجب پیشرفت محسوس در همه اهداف اقتصادی خواهد بود
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی زنده و تلویزیونی به مناسبت سال نو: 1 /فروردین/ 1401
امید، منشأ همه حرکتها و پیشرفتها
کسانی که برای مردم سخن میگویند و یا مطلب مینویسند و یا پیام میفرستند، هرچه میتوانند در مردم امید ایجاد کنند زیرا امید عامل مهم پیشرفت است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی زنده و تلویزیونی به مناسبت سال نو: 1 /فروردین/ 1401
تنها راه رسیدن به رشد اقتصادی، حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان
منظور از اقتصاد دانشبنیان، نگاه علمی و فناورانه به تولید در همه عرصهها است که نتیجه آن، کاهش هزینههای تولید، افزایش بهرهوری، ارتقای کیفیت محصولات، رقابتپذیر شدن تولیدات در بازارهای جهانی و کاهش قیمت تمامشده محصولات در داخل خواهد بود.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی زنده و تلویزیونی به مناسبت سال نو: 1 /فروردین/ 1401
دستیابی به پیشرفت عادلانه در اقتصاد و حل مشکل فقر فقط از مسیر تقویت تولید دانشبنیان میگذرد:
تعداد شرکتهای دانشبنیان باید افزایش یابد و این کار شدنی و ممکن است.
در سال جدید برای پاسخ به نیازهای کشور، تعداد شرکتهای دانشبنیان باید دو برابر شود البته این موجب نشود که عدهای، شرکتهایی را که واقعاً دانشبنیان نیستند، با این عنوان، تأسیس و راهاندازی کنند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی زنده و تلویزیونی به مناسبت سال نو: 1 /فروردین/ 1401
عقبتر بودن بعضی از بخشهای تولید همچون کشاورزی از ویژگیهای دانشبنیان:
مسئله کشاورزی و دامداری بسیار مهم است و کشور باید در محصولات پایه غذایی همچون گندم، جو، ذرّت، خوراک دام و دانههای روغنی به امنیت کامل و خودکفایی لازم دست پیدا کند.
ممکن بودن دستیابی به این هدف را با توجه به وسعت سرزمینی و فراوانی دشتهای حاصلخیز در کشور:
متأسفانه بخش کشاورزی جزو وابستهترین بخشهای کشور به واردات است که این وضع حتماً باید تعدیل شود.
مانعتراشی ذینفعان واردات و جلوگیری از کاهش وابستگی در کالاهای اساسی:
مبارزه با این وابستگی به علت منافع زیاد برخی افراد و احتمالاً نفوذ و کارشکنی آنها در بعضی از دستگاهها و وزارتخانهها دشوار است اما مسئولان باید همت کنند و این کار سخت را انجام دهند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی زنده و تلویزیونی به مناسبت سال نو: 1 /فروردین/ 1401
حمایت مسئولان از شرکتهای دانشبنیان از طریق خرید محصولات آنها یا تخصیص امکانات:
تعداد شرکتهای دانشبنیان باید شاخص پیشرفت در هر بخش و شاخصی برای ارزیابی مسئولان آن وزارتخانه و دستگاه باشد.
افزایش شرکتهای دانشبنیان با توجه به امکانات کشور بخصوص مهمترین امکان و سرمایه کشور یعنی «نیروی انسانی تحصیلکرده» کاملاً ممکن است:
بر اساس گزارشها، درصد بالایی از عناصر تحصیلکرده در رشتههای غیر مرتبط با تحصیل خود مشغول به کار هستند، در حالی که میتوان از همت نیروهای متخصص و جوان که بزرگترین ثروت کشور هستند، به نفع ثروتمند کردن کشور استفاده کرد. «اشتغالآفرینی» در گرو افزایش شرکتهای دانشبنیان: البته در این زمینه نباید دچار خطاهای گذشته شویم ...
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی زنده و تلویزیونی به مناسبت سال نو: 1 /فروردین/ 1401
«اشتغالآفرینی» در گرو افزایش شرکتهای دانشبنیان:
البته در این زمینه نباید دچار خطاهای گذشته شویم.
یکی از این خطاها:
در دولتهای قبل، طرحهای گوناگونی برای افزایش تولید مطرح و تسهیلات بانکی در اختیار افراد قرار داده شد اما تقریباً همه آن طرحها ناموفق بود بنابراین پولپاشی بدون ملاحظه به جایی نمیرسد و کارها باید درست و با مطالعه انجام شود ... تنها راه دستیابی به پیشرفت عادلانه و حل مشکل فقر تقویت تولید دانشبنیان است
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی زنده و تلویزیونی به مناسبت سال نو: 1 /فروردین/ 1401
پرهیز از گره زدن اقتصاد کشور به تحریمهای آمریکا و ...
خوشبختانه سیاستهای جدید در کشور نشان داد میتوان با وجود پا برجا بودن تحریمهای آمریکا پیشرفت کرد، تجارت خارجی را رونق داد، وارد قراردادهای منطقهای شد و در زمینه نفت و مسائل دیگر به دستاوردهایی رسید.
البته به هیچوجه نمیگویم که به دنبال رفع تحریمها نباشید و کسانی که در این زمینه در حال تلاش هستند، کار خود را دنبال کنند اما اساس این است که کشور را بهگونهای اداره کنیم که تحریمها نتواند ضربه اساسی و زیان بزرگی به اقتصاد بزند ...
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی زنده و تلویزیونی به مناسبت سال نو: 1 /فروردین/ 1401
با این درآمدها چه میخواهید بکنید؟ (پرسش در ارتباط با افزایش قیمت نفت و درآمدهای ارزی)
با این درآمدها دو گونه میتوان برخورد کرد یا میتوان آنها را صرف افزایش واردات کرد با این تصور که با این کار، رفاه و آسایش مردم بیشتر میشود. این کار اگرچه ظاهر خوبی دارد اما باطن آن بسیار بد و در واقع ضایع کردن سرمایههای اساسی کشور است.
راه دیگر که راه درست و اساسی است، استفاده از درآمدهای نفتی برای ساختن زیرساختهای کشور و محکم کردن بنیانها و ریشهدار کردن اقتصاد است که این کار باید انجام شود.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی زنده و تلویزیونی به مناسبت سال نو: 1 /فروردین/ 1401
مسائل متعدد جهانی که اکنون در حال وقوع است و همه این موارد نیازمند تدبیر و حرکت و تصمیم و اقدام صحیح است:
هنگامی که به قضایای جاری دنیا نگریسته میشود، حقانیت و صدق ملت ایران در مواجهه با جبهه استکبار بیش از همه روشن میشود.
*****
انتخاب ملت ایران در مقابل جبهه استکبار «ایستادگی، عدم تسلیم و وابستگی، حفظ استقلال و تقویت درونی نظام و کشور»:
این تصمیمها، ملی و درست بودند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی زنده و تلویزیونی به مناسبت سال نو: 1 /فروردین/ 1401
قضایای کشور مظلوم و مسلمان افغانستان و ظلم و نحوه خروج آمریکاییها بعد از 20 سال ستم و جنایت:
قضایای اوکراین هم یک نمونه دیگر است که رئیسجمهور آن که بهوسیله غربی ها بر سر کار آمده نیز خطاب به آنها لحن تندی را به کار میبرد.
قضایای یمن و بمباران هر روزه مردم مقاوم این کشور و از طرف دیگر اقدام عربستان در گردن زدن 80 جوان و نوجوان:
همه این قضایا نشان دهنده ظلمت حاکم بر دنیا و گرگهای خونخواری است که دنیا در دست آنها است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی زنده و تلویزیونی به مناسبت سال نو: 1 /فروردین/ 1401
آشکار شدن نژادپرستی غرب یکی از زوایای قضایای اوکراین:
جدا کردن سیاهپوستها از سفید پوستها و پیاده کردن آنها از قطارها و یا اظهار تأسف صریح غربیها در رسانههایشان از وقوع جنگ در اروپا بهجای آنکه در خاورمیانه باشد، نمونه هایی از نژادپرستی آشکار غرب است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی زنده و تلویزیونی به مناسبت سال نو: 1 /فروردین/ 1401
نحوه مواجهه با ظلم و ستم در کشورها نمونه دیگر از دوگانگی در دنیای غرب:
اگر ظلم در کشورهای مطیع آنها اتفاق بیفتد، مطلقاً واکنشی نشان نمیدهند و با این همه ظلم و ستم، ادعای حقوق بشری نیز دارند و با این ادعای دروغین از کشورهای مستقل باجخواهی میکنند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی زنده و تلویزیونی به مناسبت سال نو: 1 /فروردین/ 1401
امروز یکی از رسواترین و فاحش ترین مقاطع تاریخ معاصر از ظلم و استکبار است و مردم دنیا نیز مستقیماً در حال نظاره کردن این ظلمها و دوگانگیها هستند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی زنده و تلویزیونی به مناسبت سال نو: 1 /فروردین/ 1401
ملت ایران در سالهای متمادی، شیوه کار خود را ارتقاء بخشیده و در چارچوب جدیت و منطق پیش رفته است:
کشور امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند کار و تلاش و همدلی و همافزایی یعنی همدلی و همافزایی میان ملت، همدلی و همافزایی میان مسئولان و همدلی و همافزایی میان ملت و مسئولان است.
برخی تنازعهای موجود عمدتاً پوچ و برخاسته از هوای نفس و بیتقوایی:
باید این مسائل را کنار گذاشت و در مسیر بسیج عمومی ملت ایران در راههای صلاح علمی، عملی، مقاومتی و خدمات اجتماعی خللی بهوجود نیاورد.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در محفل نورانی انس با قرآن: 14 /فروردین/ 1401
هنر مقدس تلاوت باید در خدمت ذکر و دعوت به خداوند باشد
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در محفل نورانی انس با قرآن: 14 /فروردین/ 1401
ورود به مهمانی بزرگ خدا را نیازمند همت انسان برای اجابت دعوت پروردگار:
اگر موفق به ورود به ضیافتالله شویم، از ما با فراهم کردن فرصت تقرب به خدا پذیرایی بینظیری خواهد شد که چیزی بالاتر از آن قابل تصور نیست.
برکات و فرصتهای اعمال ماه مبارک رمضان:
این نعمتها در واقع فرصتهای بیبدیلی برای قرب به پروردگار است بنابراین باید با خشوع و خضوع از خداوند توفیق بهرهمندی از این فرصت و پرهیز از معاصی را مسألت کنیم.
تلاوت مستمر و انس با قرآن موجب ارتباط بیشتر با پروردگار است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در محفل نورانی انس با قرآن: 14 /فروردین/ 1401
قرآن را معجزه جاودانه پیامبر خاتم:
قرآن در همه ادوار تاریخ بشر، معارف مورد نیاز انسان را در صحنه وسیع و عظیم زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی، معنوی، حاکمیتی و همه ابعاد دیگر در اختیار قرار میدهد.
تعلّم، تدبّر و تفقّه یعنی آموزش و یادگیری عمیق راز بهرهمندی از معارف عمیق، باطنی و عالیه قرآن:
شرط دستیابی به این معارف، تطیهر دل و پاکیزگی روح است که این مسئله در دوره جوانی بسیار سهلتر است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در محفل نورانی انس با قرآن: 14 /فروردین/ 1401
تلاوت هنری مقدس این هنر باید در خدمت ذکر و دعوت به خداوند باشد:
تلاوت باید جوری باشد که بر ایمان شنونده بیفزاید. بنابراین نباید به تلاوت به عنوان یک هنرِ صرف نگاه کرد و اجازه داد حاشیهها یا بعضی از خودنماییها بر حالت ذکر و دعوت به خدا غلبه کند.
مهندسی تلاوت نیازمند توجه ویژه قاریان:
مهندسی تلاوت یعنی بهگونهای با انتخاب لحن مناسب تلاوت کنید که در شنونده عمیقاً اثرگذار باشد و او را به تبعیت از کلام خدا وادارد.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در محفل نورانی انس با قرآن: 14 /فروردین/ 1401
فعالیتهای قرآنی در کشور خوب اما ناکافی:
تبدیل مساجد در هر محله به پایگاههای قرآنی و تعامل و ارتباط با مساجد دیگر آن محله و تشکیل جلسات و مسابقات قرآنی در بین آنها، بهترین مشوّق برای وارد شدن نوجوانان و جوانان به وادی قرآن و بخصوص تربیت حافظان قرآن است ...
راه تربیت 10 میلیون حافظ که چند سال قبل مطرح کردیم، وارد کردن نوجوانان به عرصه فعالیتهای قرآنی است که اینگونه طرحها میتواند به تحقق آن کمک کند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی
در محفل نورانی انس با قرآن: 14 /فروردین/ 1401
فراوانیِ قاریان برجسته و خوشخوان کشورمان، این موهبت مرهون انقلاب اسلامی:
امروز قاریان ما از بسیاری از قاریان کشورهای دیگر که حتی گاهی به عنوان استاد به ایران نیز دعوت میشوند، ممتازتر و با کیفیتتر تلاوت میکنند که این یک واقعیت افتخارآفرین است.
البته نباید کار را تمامشده دانست و باید همچنان به پیش رفت و نقایص را تکمیل کرد زیرا هر جا انسان با تصورِ پایان راه، توقف کند نقطه سقوط او است و این توصیه ما به همه فعالان از جمله نویسندگان، شاعران و طلّاب نیز است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
کشور مطلقاً معطل مذاکرات نشود؛ مذاکرهکنندگان انقلابی، مؤمن و پر جدّ و جهدند
قابل حل بودن قطعی همه مسائل کشور:
منظومه قدرت جمهوری اسلامی و دستاوردهای گوناگون آن در بخشهای مختلف، ایران را به الگویی جذاب برای ملتها تبدیل کرده است و ناامید کردن مردم و القای حسّ بنبست، جفا به مردم و انقلاب است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
تمجید امام خامنه ای از بیداری و تحرکات جوانان فلسطینی در سرزمینهای اشغالی:
این تحرکات نشان داد فلسطین برخلاف تلاش امریکا و پیروانش زنده است و به فضل الهی پیروزی نهایی از آن مردم فلسطین خواهد بود.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
ضرورت استغفار هم از ارتکاب عمل ممنوع و هم از عمل نکردن به وظایف و ترک فعل:
خیلی از ما مسئولان به علل مختلف به ترک فعل و انجام ندادن وظایف مبتلا هستیم که خداوند در این باره انسان را سختگیرانه مورد مؤاخذه قرار میدهد.
مسئولیت در نظام اسلامی به معنای مورد سؤال بودن:
در نظامهای سیاسی جهان مسئولان مورد سؤال مردم هستند اما در نظام اسلامی مسئولان علاوه بر مردم، در معرض سوال و مؤاخذه مهمتر و سنگینترِ خداوند نیز هستند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
مراقبت کامل همه مسئولان از دو آسیب مهم یعنی «غرور» و «انفعال»:
غرور بخاطر پست و مقام، موفقیتها، غَرّه شدن به لطف پروردگار و هر منشأ دیگری، «طلیعه شکست» و «مقدمه سقوط درونی و اجتماعی و کاری» انسان خواهد بود و با ایجاد توهم و بزرگبینی، فرد مسئول را از مردم دور میکند ...
انفعال به معنای احساس بنبست در امور، نقطه مقابل غرور و خطرناک است که دشمنان تلاش دارند با روشهای گوناگون آن را در جامعه و در میان مسئولان القاء کنند که البته بر اساس وعده تخلفناپذیر الهی، راه مقابله با این طراحی دشمن، «صبر» و «تقوا» است. صبر یعنی خسته نشدن و از میدان خارج نشدن، و تقوا نیز یعنی مراقب حرکت خود و دشمن بودن.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
دایره تقوا وسیع است و در حوزه های مختلف از جمله اقتصاد، دیپلماسی و امنیت، معنای خاص خود را دارد:
امروز ناامید کردن مردم و القای حس بن بست در جامعه، جفا به مردم، کشور و انقلاب است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
برخی شاخصهای منفی در زمینه اقتصادی:
مسائل و مشکلات وجود دارند اما قابل حل هستند و مبنای ارزیابی و قضاوت درباره شرایط کشور و موفقیتهای آن، نباید فقط شاخصهای اقتصادی باشد بلکه باید شاخصهای دیگر را نیز در نظر گرفت و همه موارد را با هم سنجید ...
با وجود موارد منفی در اقتصاد، در همین حوزه نیز نشانههای موفقیت وجود دارد که یک نمونه آن تابآوری اقتصاد کشور در برابر تحریمهای بیسابقه است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
برخی از نشانههای موفقیت
رسیدن به خودکفایی در برخی موارد از جمله تولید شش نوع واکسن کرونا، بدهی خارجی نزدیک به صفر کشور، و پیشرفتهای علمی و صنعتی و فناوری در حوزههای مختلف:
یک نمونه دیگر از موفقیتها، پیش رفتن صحیح و روانِ جریان مدیریت کشور است و برخلاف برخی کشورهای دیگر و با وجود همه دشمنیها، مدیریت کشور به صورت قانونی و بدون نیاز به اقدامات خارج از روال، دست به دست شده است ... این دستاوردها و موارد دیگر همچون گسترش عمق راهبردی و نفوذ معنوی ایران در منطقه، جمهوری اسلامی را به یک نمونه جذاب تبدیل کرده است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
دشمن براساس طمعورزیهای خود، حرفهای یأسآوری را بیان میکند که قبلاً هم از اینگونه مطالب بیان میشد اما نادرستی همه آن مطالب بعدها به اثبات رسید مانند سخنان صدام هنگام آغاز جنگ تحمیلی و وعده فتح یکهفتهای تهران و یا سخنان چند سال قبل یک دلقک امریکایی که گفته بود کریسمس را در تهران جشن میگیریم.
اینکه امریکاییهای مغرور صریحاً اعتراف میکنند که فشار حداکثری علیه ایران شکست خفت بار خورده، موضوع بسیار مهمی است که نباید فراموش شود.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
اشاره به بعضی دیدگاههای مطرحشده درباره ناسازگاری دو خصوصیتِ «دانشبنیانی» و «اشتغالآفرینی»:
این حرف درست است که با پیشرفتِ فناوری، نیاز به نیروی انسانی کمتر میشود اما این مطلب درباره شرایط کشور ما که ظرفیتهای تعطیل یا نیمهتعطیل زیادی در بخشهای پاییندست دارد صادق نیست و با دانشبنیان کردن تولید در این بخشها، فرصتهای شغلی نیز چند برابر میشود.
نتیجه تولید دانشبنیان ارتقاء نیروی انسانی شاغل و بهکارگیری جوانان تحصیلکرده:
متأسفانه درصد بالایی از دانشآموختگان کشور در عرصههای غیر مرتبط با رشته تحصیلی خود شاغل هستند که با گسترش شرکتهای دانشبنیان، کیفیت نیروی انسانی دستگاهها نیز ارتقاء مییابد و نخبگان از روی آوردن به مشاغل کمارزش بینیاز میشوند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
معاونت علمی موظف به تعیین ضوابط کیفی و شاخصهای دقیق برای پذیرش شرکتهای دانشبنیان:
افزایش تعداد شرکتها کافی نیست و در این زمینه باید شاخصهای حیاتی دیگری همچون نوآوری، کاهش ارزبری، اشتغالآفرینی، قابلیت صادرات و رقابتپذیری نیز مورد نظر قرار بگیرد.
توسعه شرکتهای دانشبنیان باید بر اساس اولویتها و با نیازسنجی بر مبنای گرهگشایی از مسائل کشور باشد:
شرکتهای دانشبنیان در بخشهایی همچون بخش کشاورزی توسعه یابند که امنیت اقتصادی کشور وابسته به آنها است، ظرفیت جذب نیروهای متخصص و غیرشاغل در آنها بالا است و یا بخشهایی مانند نفت و گاز و معادن که با خامفروشی، منابع ارزشمند کشور را بدون ارزش افزوده صادر میکنند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
توسعه شرکتهای دانشبنیان باید بر اساس اولویتها و با نیازسنجی بر مبنای گرهگشایی از مسائل کشور باشد:
شرکتهای دانشبنیان در بخشهایی همچون بخش کشاورزی توسعه یابند که امنیت اقتصادی کشور وابسته به آنها است، ظرفیت جذب نیروهای متخصص و غیرشاغل در آنها بالا است و یا بخشهایی مانند نفت و گاز و معادن که با خامفروشی، منابع ارزشمند کشور را بدون ارزش افزوده صادر میکنند.
متأسفانه مواد خام در کشور با قیمت ارزان صادر، و محصول نهایی با قیمت گران وارد میشود در حالیکه با تولید دانشبنیان باید این روند اصلاح و محصول نهایی تولید و صادر شود.
حمایت دولت از شرکتهای دانشبنیان:
دولت بزرگترین مصرفکننده در کشور است و مصداق کامل حمایت واقعی دولت از دانشبنیانها، جلوگیری از واردات بیرویه است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
ضرورت تدوین برنامه هفتم توسعه:
این برنامه قرار بود سال گذشته تدوین و از امسال اجرایی شود که نشد اما امسال دولت و مجلس همت کنند تا برنامه هفتم بر اساس سیاستهای کلی نظام، تدوین و تصویب شود.
از ویژگیهای لازمِ هر مسئول نظام اسلامی مردمی بودن و مهمتر از آن مردمی ماندن:
دیدن یا شنیدن واقعیات در میدان و یا از منابع مورد وثوق، زمینهساز برنامهریزی و اقدامات صحیح خواهد بود ... گاهی مردم عادی نکاتی را به مسئول میگویند که از مشاوران کارکشته و نزدیک هم شنیده نمیشود.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
ابراز ناخرسندی از اجرا نشدن سیاستهای کلی اصل 44:
دولت میتواند با تحقق این سیاستها، اقتصاد کشور را بر دوش مردم قرار دهد و خود به سیاستگذاری، نظارت و هدایت بپردازد تا حل مشکلات شتاب بگیرد.
کشورهایی که بدون نفت از رشد اقتصادی برخوردارند:
نفت حدود صد سال است که همچون مادهای مخدر، اعتیاد سختی در کشور ایجاد کرده که باید حتماً علاج شود.
اقتصادِ بدون نفت هدفی بلندمدت:
حداقل دو دولت در مسئولیتهای هشت ساله باید همت کنند تا این مشکل به سامان برسد البته اگر همان روزی که اقتصاد بدون نفت را مطرح کردیم اجرای آن شروع میشد امروز کشور وضع متفاوتی داشت.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
احتمالاتی که درباره برخی گشایشهای ارزی مطرح میشود:
مراقب باشیم اگر احتمالاً گشایشی ایجاد شد، درآمدها صرف واردات بیرویه نشود و به مسائل زیربنایی از جمله حمل و نقل جادهای و ریلی، شرکتهای دانشبنیان، نوسازی صنایع، راههای ارتباطی با کشورهای همسایه و حل مشکل مهم آب اختصاص یابد که خوشبختانه دولت در مسئله آب کارهای خوبی آغاز کرده اما حل این مشکل به پول نیاز دارد.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
مسئله فرهنگ بسیار مهم و نیازمند مجاهدت هوشمندانه:
مراکز رسمی فرهنگی و همچنین فعالان فرهنگی که به یاری خدا در سطح گسترده مشغول فعالیتند، فرهنگ و علم را کاملاً جدی بگیرند و با چشمان باز به فعالیت شبانهروزی و مجاهدانه در این زمینه بپردازند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
شورای اقتصادی سران قوا فرصتی مهم برای تصمیمگیریهای لازم: این شورا در دولت قبل و با چند دستور کار مهم از جمله اصلاح ساختار بودجه، حل مسئله بانکی و مدیریت مقابله با تحریمها تشکیل شد که سه قوه با همکاری و صمیمیت کاملی که دارند باید از این ظرفیت استفاده کنند ...
*****
جهتگیری خوب دیپلماسی:
مسئولان مطلقاً معطّل مسئله هستهای نشوند و بر اساس واقعیات کشور به برنامهریزی و اقدام برای حل مشکلات بپردازند ...
مسئولان مذاکرات، انقلابی، متدیّن و پر جدّ و جهد:
وزیر امور خارجه و مسئولان مذاکرهکننده گزارشهای دقیقی را به مراکز داخلی می دهند. نقد و اظهار نظر درباره عملکرد آنها هم ایرادی ندارد به شرط اینکه از سوءظن و بدبینی به دور باشد و همچنانکه بارها گفتهام موجب تضعیف عناصر میدان و ناامیدی مردم نشود.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
ابراز خرسندی امام خامنه ای از مقاومت هیأت مذاکرهکننده در مقابل زورگوییها و زیادهخواهیها: طرف مقابل که بدعهدی کرد و از برجام خارج شد الان احساس درماندگی و بن بست میکند اما نظام اسلامی که با اتکای به مردم از مشکلات زیادی عبور کرده، از این مرحله هم عبور خواهد کرد.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
تمجید امام خامنه ای از بیداری، تحرّک و تلاش جوانان فلسطینی در سرزمین های 1948 و در مرکز سرزمین های اشغالی:
این تحرکات نشان داد فلسطین برخلاف تلاش امریکا و پیروانش زنده است و هرگز به فراموشی سپرده نخواهد شد و با ادامه تحرکات جاری و به فضل الهی پیروزی نهایی از آنِ مردم فلسطین خواهد بود.
تمجید امام خامنه ای از شجاعت مردم مظلوم یمن و توصیهای دلسوزانه و خیرخواهانه به مسئولان سعودی:
چرا به جنگی که می دانید احتمال پیروزی در آن را ندارید ادامه می دهید؟ راهی پیدا کنید و خود را از این معرکه خارج کنید.
آتشبس اخیر در یمن:
اگر این توافق به معنای واقعی کلمه اجرا شود میتواند ادامه یابد و بدون تردید مردم یمن به برکت همّت، شجاعت و ابتکار عمل خود و رهبرانشان پیروزند و خداوند هم به این مردم مظلوم کمک خواهد کرد.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
توصیههای پایانی به مسئولان:
فرصت مسئولیت بسیار زودگذر است و هر ساعتِ آن را قدر بدانید.
برای نمایش کار نکنید. اینکه مردم آن منطقهای که من را انتخاب کردهاند یا مردمی که مثلاً فرض کنید در تلویزیون حرفهای من را میشنوند، اینها به من خوشبین بشوند، این را در نظر نیاورید؛ این کار، برکت کار را از بین خواهد برد. اینکه شما به فکر این باشید که مردم از شما خوششان بیاید و اهمّیّت کار و نفْس کار را و رضای الهی را مورد نظر قرار ندهید، برکت کار را از بین میبرد و خیلی اوقات کار به نتیجه هم نمیرسد.
تعارض منافع که همه در مذمّت آن سخن میگویند، فقط در عرصه اقتصاد نیست و اگر در موضوعی میان توجه مردم به ما و رعایت مصالح عمومی کشور تعارضی پیش آید، باید منفعت خود را نادیده بگیریم و به مصالح عمومی توجه کنیم.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
توصیههای پایانی به مسئولان:
یکی از چیزهایی که در دعاهای ماه مبارک رمضان تکرار شده، مسئله طلب مغفرت الهی است. خب استغفار یعنی چه؟ یعنی معذرت خواهی. از خیلی از کارها، از بسیاری از کردهها و نکردههای خودمان از خدای متعال باید معذرت بخواهیم./ نگاهمان هم به استغفار این نباشد که فقط مثلاً برای گناهان شخصی و برای شستشوی دل خودمان استغفار کافی است، نه؛ استغفار در میدانهای ملی و در میدانهای بزرگ اجتماعی کارکرد و تأثیر دارد و ما را به توفیقات بزرگ میرساند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
در برنامهریزیها مطلقاً معطل مذاکرات هستهای نشوید. اینجور نشود که اگر مذاکرات به نتایج مثبت یا نیمه مثبت یا منفی رسید، در کار شما خللی ایجاد شود/ بحمدالله دیپلماسی کشور در جهت خوبی حرکت میکند. آنچه که حالا در مسائل دیپلماسی مورد توجه هست مسئله هستهای است و هیئت مذاکره کننده، رئیسجمهور و شورایعالی امنیت ملی و دیگران را در جریان میگذارند و جلو میروند. هیئت مذاکرهکننده ما هم تا اینجا در برابر زیادهخواهی طرف مقابل مقاومت کرده است و انشاءالله ادامه پیدا خواهد کرد.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
نقد کارهای مسئولان هم اشکالی ندارد اما نقد با نگاه خوشبینانه و خالی از سوءظن باشد. نباید نسبت به کسی که در وسط میدان و خط مقدم حضور دارد سوءظن داشت. البته این را من در همه دولتها گفتهام. نقد باید با خوشبینی باشد و مردم را ناامید نکند. کسی هم که بدعهدی کرده است طرف مقابل است. الان هم در این بدعهدی گیر افتادهاند و اتفاقاً آنها به بنبست رسیدهاند ما به بنبست نرسیدهایم.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
در مسئله یمن بنده یک حرف نصحیتآمیزی به آقایان سعودی دارم که این از روی نصیحت است، واقعاً خیرخواهی است. چرا جنگی را که یقین دارید در آن پیروز نمیشوید ادامه میدهید؟ اصلاً احتمال پیروزی سعودیها در جنگ یمن هست؟ احتمالش هم نیست. با این همتی که مردم یمن دارند، با این شجاعتی که رهبرانشان دارند نشان میدهند، با این ابتکار عملی که در بخشهای مختلف دارند، احتمال پیروزی وجود ندارد/ یک راهی پیدا کنید خودتان را خارج کنید از این جنگ.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام: 23 /فروردین/ 1401
فلسطین زنده است. برخلاف سیاستهای آمریکایی و پیروان آمریکا که خواستند مسئله فلسطین به فراموشی سپرده بشود، روز به روز مسئله فلسطین پررنگتر شده. امروز جوانهای فلسطینی در سرزمینهای 1948، نه زمینهای دوردست، در همان مرکز فلسطین اشغالی بیدار شدهاند، حرکت میکنند، تلاش میکنند، کار میکنند و این بدون شک ادامه پیدا خواهد کرد و به توفیق الهی، طبق وعده الهی ، پیروزی هم با مردم فلسطین خواهد بود.
حضرت آیتالله امام خامنهای
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد نیّتهای ما را، نیّت صادقه قرار بده؛ آنچه گفتیم، آنچه کردیم، آنچه میکنیم، آنچه میگوییم، برای خودت و در راه خود قرار بده. پروردگارا! دلهای ما را از اخلاص عمل برای خودت سرشار و لبریز کن. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، امام بزرگوار را که این راه را در مقابل این ملّت باز کرد، ما را وارد این میدان کرد، وارد این راه کرد، با انبیای خودت، با اولیای خودت محشور کن؛ روح مطهّر او را از ما راضی کن؛ ارواح مطهّر شهیدان عزیز را از ما راضی کن؛ به خانوادههای آنها اجر و صبر و لطف و رحمت خودت را نازل بفرما.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
کانون تزریق امید به کشور باشید؛ از مسئولان کار جدی و واقعی مطالبه کنید
تشکلهای دانشجویی، دانشگاه جزو اساسی ترین مسائل انقلاب | تبیین نتایج و دستاوردهای چالش مهم و مستمرِ «نگاه انقلابی و نگاه جریان ضدانقلابی و واپسگرا به دانشگاه»:
جمهوری اسلامی به دانشگاه امروز خود افتخار میکند و جوان دانشجو، امروز باید با تفکر و اندیشه ورزی، عمیق شدن در مسائل اصلی کشور و پرهیز از هرگونه انفعال و ناامیدی، آرمانهای انقلاب و کار جدی و واقعی را از مسئولان کشور مطالبه کند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
اشاره به سخنی از امیرمؤمنان در نهج البلاغه، موعظه احیاگر دل و در مقام بیان یک موعظه، با استناد به آیهای از سوره مریم:
روز قیامت، روز حسرت است؛ بهگونهای زندگی کنیم که در آن روز سخت، از انجام دادن یا انجام ندادن یک کار، و گفتن یا نگفتن حرفی، حسرت نخوریم چرا که جبرانش ممکن نیست.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
مسئله دانشگاه مسئلهای اساسی و چالشی:
از همان اول، دو نگاه کاملاً متضاد یعنی «نگاه انقلاب به رهبری امام خمینی» و «نگاه جریان واپسگرا و ضدانقلابی» در مسئله دانشگاه به رویارویی پرداختند. نگاه انقلابی، دانشگاه را جایی برای نخبهپروری، حل مسائل و پیشرفت کشور میدانست اما نگاه دوم، دانشگاه را مکانی برای پرورش مهرههای مورد نظر غرب میدید.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
چالش انقلاب و ضدانقلاب درباره دانشگاه:
انقلاب به دانشگاه به عنوان مرکز تولید علم و رشد علمی و در نتیجه تأمینکننده اقتدار ملی نگاه میکرد اما جریان واپسگرای ضدانقلابی، دانشگاهها را مرکز آموختن پسماندههای کمارزش دانش غربی میخواست تا با تربیت استاد و دانشمندِ مصرف کننده و مدیریت جامعه بهدست این افراد، جامعهای مصرفی برای غرب ایجاد کند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
تدیّن و در مقابل آن دینزدایی از دانشگاه بُعد سوم چالش جدی نگاه انقلاب و جریان ضدانقلاب به دانشگاه:
البته به دلایل مختلف، آنها قادر به دینزدایی کامل از دانشگاهها نشدند و بسیاری از سرداران و شهیدان دفاع مقدس و شهیدان هستهای، دانشآموختگان قبل از انقلاب بودند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
«هویت بخشی به دانشگاه» کار بزرگ انقلاب:
انقلاب به ملت «هویت، آرمان، شخصیت، استقلال و افق دید» بخشید و به تبع آن، دانشگاه نیز از این خصوصیات برخوردار شد.
از نتایج احساس هویت و شخصیتیابی دانشگاه رهایی از احساس حقارت و ضعف، و ایستادگی در مقابل مستکبران غربی و شرقی:
جوانان دانشجو، آن روزها شیرینی احساس استقلال و ایستادگی در مقابل زورگویان را با همه وجود درک میکردند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
حرکت انقلاب در قبال دانشگاه صحیح، مستحکم و تحسینبرانگیز و موفقیتهای بزرگ این حرکت:
بعدها نیز انجمنهای اسلامی دانشگاهها و سپس بسیج دانشجویی و بسیج اساتید به عنوان پرچمهای انقلاب در دانشگاهها برافراشته شدند و مباحث عمیق فکری و نظری در دانشگاهها شکل گرفت ...
جمهوری اسلامی میتواند به دانشگاه خود افتخار کند اما در عین حال میتواند دغدغه دانشگاه را نیز داشته باشد.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
وضعیت امروز دانشگاهها، از لحاظ کمیّت و تعداد دانشجو، تعداد اساتید، حرکت و پیشرفت چشمگیر علمی، تربیت نخبگان برجسته، حضور دانشآموختگان دانشگاهها در عرصههای مختلف مدیریتی، و از لحاظ حضور دین در دانشگاهها با اول انقلاب غیرقابل مقایسه است و جمهوری اسلامی میتواند حقاً به دانشگاه خود افتخار کند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
چرا باید در شرایط کنونی نسبت به دانشگاه دغدغه داشت:
آن جریان وابسته و واپسگرای ضدانقلاب که به ریشههای خارجی مرتبط بود، هنوز فعال است و با حمایت و هدایت سیاستهای نو استعماری برای دانشگاهها برنامهریزی میکند، بنابراین باید دغدغه داشت.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
میزان تأثیرگذاری بر مسائل کشور یکی دیگر از نکات غیرقابل مقایسه دانشگاههای امروز با اول انقلاب: عرصه وسیعی که امروزه دانشگاهها دارند، تأثیرگذاری آنها بر مسائل کشور را به مراتب گستردهتر کرده و همین موضوع یکی دیگر از دلایل لزوم دغدغهمندی در مورد دانشگاهها است بنابراین باید در خصوص دانشگاهها، در دو حوزه دغدغه جدی داشت: -1 هویت زدایی -2آرمان زدایی.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
باید در خصوص دانشگاهها، در دو حوزه دغدغه جدی داشت: -1 هویت زدایی -2آرمان زدایی.
هویتزدایی همان ایدئولوژیزدایی است که ایدئولوژی نیز تفکر و ارزشها و هویت یک ملت است.
امریکاییها دائماً بر ارزشهای امریکایی یعنی همان ایدئولوژی خودشان تأکید دارند؛ چگونه کسانی که از ایدئولوژیزدایی سخن میگویند، حاضر نیستند این موضوع یعنی پایبندی به ایدئولوژی را از امریکاییها یاد بگیرند.
هویتزدایی یعنی تحقیر مبانی اندیشهای و رویکردهای تاریخی و ملی کشور، تحقیر گذشته کشور و انقلاب، کوچکنمایی کارهای بزرگ و بزرگنمایی برخی عیوب.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
باید در خصوص دانشگاهها، در دو حوزه دغدغه جدی داشت: -1 هویت زدایی -2آرمان زدایی.
هویتزدایی یعنی تحقیر مبانی اندیشهای و رویکردهای تاریخی و ملی کشور، تحقیر گذشته کشور و انقلاب، کوچکنمایی کارهای بزرگ و بزرگنمایی برخی عیوب.
هدف از هویتزدایی جایگزینیِ منظومه فکری غرب به جای هویت ملی و دینی اشاره به سند 2030 بعنوان یکی از مظاهر سلطه نو استعمار غرب:
بر اساس منظومه فکری غرب، باید میراث عظیم اندیشه و فرهنگ در کشور کمرنگ یا محو شود، خیل عظیم جوانان آماده صعود به قلههای شرف و عزت ملی مأیوس و ناامید شوند و احساس بنبست به نسل جوان تزریق شود بنابراین باید دغدغه داشت و شجاعانه و با بیان خوب و منطق قوی در مقابل این جریان ایستاد.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
باید در خصوص دانشگاهها، در دو حوزه دغدغه جدی داشت: -1 هویت زدایی -2آرمان زدایی.
یکی از مصادیق آرمانزدایی، بی تفاوت کردن نسل جوان و دانشگاهی به «فقر و فساد و تبعیض» به عنوان سه شیطان بزرگ و سه عنصر پلید است.
از جمله مصادیق آرمانزدایی، بیتفاوت کردن جوانان به سلطه فرهنگی غرب و کم انگیزه کردن آنان به شاخصهای انقلاب اسلامی است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
ایستادگی در برابر ظلم و زیربار زور نرفتن از شاخصهای انقلاب اسلامی:
این شاخصها، دنیا را به لرزه درآورد و ملتها را متوجه ایران اسلامی کرد و به دلیل همین شاخصها، در سالهای گذشته هر رئیس جمهوری و با هر گرایش سیاسی که بر سر کار بوده هنگامی که در سفرهای خارجی در میان ملتها حضور پیدا کرده، مردم برای آنها ابراز احساسات کردند و برخلاف پرچم امریکا که آن را می سوزانند، پرچم جمهوری اسلامی را میگشایند و باز میکنند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
شاخصهای انقلاب اسلامی «بازگشت به اسلام ناب و ردّ تحجر» و «موضوع فلسطین»:
هویتزدایی و آرمانزدایی دو دغدغه اصلی است که باید در قبال آنها هوشیار بود اما اینکه چه کسانی به دنبال هویتزدایی، آرمانزدایی و استقلالزدایی هستند و تا چه حد موفق بوده یا نبوده اند، وظیفه دانشگاهیان و صاحبنظران است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
امروز جهان در آستانه یک نظم جدید بینالمللی است که این نظم، بعد از دوران نظم دو قطبی جهان، و نظریه نظم جهانِ تک قطبی در حال شکل گیری است که البته در این دوره آمریکا روز به روز ضعیفتر شده است.
قضایای جنگ اخیر اوکراین را باید عمیقتر و در چارچوب شکلگیری نظم جدید جهانی دید که احتمالاً فرآیندهای پیچیده و دشواری، در پی آن شکل خواهد گرفت که در چنین شرایط جدید و پیچیدهای وظیفه همه کشورها از جمله جمهوری اسلامی حضور سخت افزاری و نرم افزاری در این نظم جدید بهمنظور تأمین منافع و امنیت کشور و به حاشیه نرفتن است.
برای انجام چنین وظیفه بزرگی بیشترین مسئولیت برعهده دانشجویان و دانشگاهیان است و بر همین اساس اکنون دغدغه نسبت به دانشگاهها از اهمیت مضاعفی برخوردار می شود.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
چند توصیه کاربردی خطاب به دانشجویان و تشکلهای دانشجویی:
«پرهیز کامل از انفعال و ناامیدی»:
شما باید کانون تزریق امید به بخشهای دیگر باشید زیرا همچنانکه کشور در بخشهای مختلف همچون علم و فناوری و سلامت در این سالها پیشرفتهای خیرهکنندهای داشته است در سایر بخشها نیز همه نابسامانیها قابل رفع است.
ناامیدی جوانان و دانشجویان موجب تأثیر منفی بر سایر موتورهای پیشرفت کشور:
در دوران دفاع مقدس و در حالیکه عدهای اصرار داشتند که نمیشود در مقابل تجاوز دشمن ایستادگی کرد، جوانان همسن و سال شما با همت خود کشور را نجات دادند و با آزاد کردن خرمشهر دنیا را متحیر کردند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
چند توصیه کاربردی خطاب به دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: «پرهیز کامل از انفعال و ناامیدی»:
شما باید کانون تزریق امید به بخشهای دیگر باشید زیرا همچنانکه کشور در بخشهای مختلف همچون علم و فناوری و سلامت در این سالها پیشرفتهای خیرهکنندهای داشته است در سایر بخشها نیز همه نابسامانیها قابل رفع است.
البته بعضی از افراد نسلهای گذشته، با دچار شدن به خطا و ناامیدی، از میدان خارج و یا با دیگران همصدا شدند، بنابراین مراقب باشید که هیچگاه به قله و آرمانها پشت نکنید.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
چند توصیه کاربردی خطاب به دانشجویان و تشکلهای دانشجویی:
تفکر صحیح به استاد و راهنما نیاز دارد که بهعنوان نمونه مرحوم آیتالله مصباح در مسائل فکری، یک استاد و راهنمای مرجع بود.
«عمیق شدن در مسائل اصلی کشور و مماس شدن با آنها»:
وقتی با تمرکز بر روی یکی دو مسئله، درباره آنها فکر و تحقیق کنید، نتایج این تحقیقات عمیق، برای دستگاههای مربوط قابل استفاده خواهد بود.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
چند توصیه کاربردی خطاب به دانشجویان و تشکلهای دانشجویی:
«عمیق شدن در مسائل اصلی کشور و مماس شدن با آنها»:
وقتی با تمرکز بر روی یکی دو مسئله، درباره آنها فکر و تحقیق کنید، نتایج این تحقیقات عمیق، برای دستگاههای مربوط قابل استفاده خواهد بود.
شعار امسال یعنی دانشبنیانی تولید از جمله مسائل قابل تمرکز برای تشکلهای دانشجویی:
با تمرکز بر روی این مسئله درباره آن گفتمانسازی، و علیه مؤلفههای مخلّ دانشبنیانی مانند خامفروشی اسفبار و رایج در کشور یا واردات مصرفی و غیر لازم یا قاچاق، جریانسازی کنید.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
چند توصیه کاربردی خطاب به دانشجویان و تشکلهای دانشجویی:
مطالبهگری طبیعت دانشجو:
از مسئولان، کار جدی و واقعی مطالبه کنید و آنها را از کار نمایشی برحذر بدارید.
مطالبهگری باید با ادبیات منطقی، هوشمندانه و جدا بدور از دعوا و تند و تیزی باشد:
مطالبهگری مستدل مانع از این میشود که بعضیها در شرایطی که تشکیلات مدیریتی کشور، انقلابی است درباره اهمیت نقش دانشجویان تشکیک کنند، چرا که نقش شما در این دوره بیشتر است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
عرصه مطالبهگری دانشجویان عرصه متنوعی از مسائل عدالت اقتصادی، فرهنگ و سبک زندگی
بیان یکی دیگر از الزامات مطالبهگری:
مبانی اعتقادی و ایمانی خود را با مطالعه و حضور در مجالس عالمان دین و اخلاق، مستحکم کنید.
نتیجه مطالبهگری صحیح تفکیک ضروریِ آرمانها از عملکردهای ضعیف:
مطالبهگری شما بهگونهای باشد که هم در بیان صورتِ مسائل و هم در مقام ارائه راهحلها، با دشمن مغرض، مخرج مشترک پیدا نکنید.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
توسعه فعالیتهای بینالمللی دانشجویی:
گروههای جوان و دانشجوییِ زیادی در اروپا و آمریکا و همچنین در کشورهای اسلامی علیه سیاستهای استکباری فعال هستند که ارتباط سالم با آنها هم به این فعالیتهای ضد استکباری توان بیشتری میدهد هم با معرفی جمهوری اسلامی به آنها، یک سپر دفاعی برای کشور در مقابل امپراتوری خبری مستکبران ایجاد میکند. البته تقویت ارتباط با دانشجویان کشورهای همسایه یعنی افغانستان، پاکستان و عراق مورد تأکید بیشتری است.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
کار جمهوری اسلامی بدون نیروی جوان مؤمن و پر انگیزه پیش نخواهد رفت:
توصیه من به جوانان عزیز این است که اولاً مسئولیت کنونی را پلهای برای مسئولیت بالاتر قرار ندهند و در هر جا که هستند با تمرکز بر مسائل آن حوزه برای خدا کار کنند، ثانیاً هدف خود را حل مسائل کشور در بخشی که به آنها واگذار شده، قرار دهند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
مردم و جوانان فلسطینی فداکاریهای بزرگی از خود نشان میدهند و رژیم صهیونیستی نهایت رذالت و جنایت را بهکار بسته است و هر غلطی که میتواند انجام میدهد و آمریکا و اروپا نیز از او حمایت میکنند.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
انتقاد شدید از عملکرد دولتهای اسلامی در قبال موضوع فلسطین:
متأسفانه دولتهای اسلامی بسیار بد عمل میکنند و حتی حاضر به سخن گفتن در موضوع فلسطین نیستند و برخی از آنها تصور میکنند، راه کمک به فلسطین، برقراری ارتباط با صهیونیستها است، در حالیکه این، اشتباه بزرگ است.
ارتکاب این اشتباه بزرگ از جانب حکومت مصر در چهل سال قبل و برقراری ارتباط با صهیونیستها:
مگر برقراری ارتباط مصر با رژیم صهیونیستی باعث کاهش جنایات صهیونیستها بر ضد ملت فلسطین و کاهش هتک حرمت مسجدالاقصی شد که اکنون برخی دولتهای اسلامی میخواهند همان اشتباه انورسادات را تکرار کنند؟
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار جمعی از دانشجویان و تشکلهای دانشجویی: 6 /اردیبهشت/ 1401
ارتکاب این اشتباه بزرگ از جانب حکومت مصر در چهل سال قبل و برقراری ارتباط با صهیونیستها:
مگر برقراری ارتباط مصر با رژیم صهیونیستی باعث کاهش جنایات صهیونیستها بر ضد ملت فلسطین و کاهش هتک حرمت مسجدالاقصی شد که اکنون برخی دولتهای اسلامی میخواهند همان اشتباه انورسادات را تکرار کنند؟
برقراری ارتباط برای رژیم صهیونیستی نیز فایدهای نخواهد داشت:
امیدواریم با لطف خداوند عاقبت کار در فلسطین به نیکی و خوشی به سرانجام برسد و تسلط فلسطینیها بر سرزمین خود و مسجدالاقصی بهزودی محقق شود.
حضرت آیتالله امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت روز جهانی قدس: 9 /اردیبهشت/ 1401
کل فلسطین به صحنه مقاومت تبدیل و همه طرحهای سازش با دشمن صهیونیست باطل شده است ...
درود به روح شهیدان فلسطینی و ادای احترام به خانوادههای آنان، و تحیت به اسیران و زندانیان فلسطینی که با ارادهی استوار مقاومت میکنند:
دست گروههای فلسطینی مقاوم را که بخش مهم این مسئولیت بزرگ را بر دوش گرفتهاند میفشارم، و دنیای اسلام بهویژه جوانان را به حضور در این میدان عزت و کرامت فرا میخوانم.
آخرین نفسهای خونآشام رژیم صهیونیستی البتّه با اینکه از نفَس افتاده است، همچنان به جنایتهای خود ادامه میدهد و با سلاح به جان مظلومان افتاده است؛ زن، کودک، پیر و جوان غیر مسلّح را به قتل میرساند، زندانی و شکنجه میکند، خانهها را ویران میسازد، مزارع و داراییها را نابود میکند. ۱۴۰۱/۰۲/۰۹
خیانتِ سادهلوحانه حضرت آیت الله امام خامنه ای در سخنرانی روز قدس (۱۴۰۱/۲/۹) با اشاره به شکستهای پی در پی حاکمیت آمریکا و روند رو به افول آن به عنوان مهمترین حامیِ رژیم صهیونیستی، انتظارِ «تثبیت رژیم غاصب» توسط آمریکاییها را خیانتآمیز و سادهلوحانه توصیف کردند.
کُلّ فلسطین، صحنه مقاومت حضرت آیتالله امام خامنهای: «حرکتهای جهادی مردم فلسطین در دو بخش شمالی و جنوبی سرزمینهای ۴۸، و همزمان با آن، برگزاری راهپیماییهای سنگین در اردن و قدس شرقی و دفاع جانانهی جوانان فلسطین از مسجدالاقصی و رزمایش نظامی در غزّه نشان داد که کلّ فلسطین به صحنهی مقاومت تبدیل شده است.» ۱۴۰۱/۰۲/۰۹
هر ساعت در انتظار نابودی حضرت آیتالله امام خامنهای: «جلّاد و مجرم قبلی که در رأس رژیم بود، در پی حماسهی سیفالقدس به زبالهدان پیوست، و جانشینان امروز او هم هر ساعت در انتظار تیغ بُرندهی حماسهای دیگرند.» ۱۴۰۱/۰۲/۰۹
غلبه اراده شکستناپذیر حضرت آیتالله امام خامنهای: «امروز «ارادهی شکستناپذیر» در فلسطین و همهی منطقهی غرب آسیا، جایگزین «ارتش شکستناپذیر» صهیونیست شده است. امروز آن ارتش جنایتکار ناچار شده است آرایش تهاجمی خود را به تدافعی تبدیل کند.» ۱۴۰۱/۰۲/۰۹
جوانان فلسطینی؛ پیروز جنگ ارادهها حضرت آیتالله امام خامنهای: «جوانان فلسطینی با عملیّات فداکارانهی خود، سپر دفاع فلسطین شدهاند... امروز «ارادهی شکستناپذیر» در فلسطین و همهی منطقه غرب آسیا، جایگزین «ارتش شکستناپذیر» صهیونیست شده است.» ۱۴۰۱/۰۲/۰۹
مروری بر دستاوردها و مجاهدتهای جریان مقاومت در منطقه غرب آسیا اراده شکستناپذیر مقاومت حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی روز قدس ۱۴۰۱/۲/۹ با اشاره به دستاوردهای دیروز جریان مقاومت در منطقه غرب آسیا، مجاهدتهای امروز آن در منطقه و فلسطین را مورد توجه قرار داده و تأکید کردند:«اکنون مردم فلسطین بر ادامهی جهاد، وحدت نظر یافتهاند.»
روایت تاریخیِ اشغال فلسطین و تحولات مرتبط با آن براساس بیانات حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی اطلاعنگاشت | سرزمین مجروح؛ در مسیر پیروزی «امروز ارادهی شکستناپذیر در فلسطین و همهی منطقهی غرب آسیا، جایگزین ارتش شکستناپذیر صهیونیست شده است.» ۱۴۰۱/۰۲/۰۹
یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
عمرو بن خالد صیداوی عمرو بن خالد اسدی صیداوی (شهادت: عاشورای 61ق) از شهدای کربلا. عمرو از اشراف کوفه بود که در واقعه کربلا با مسلم بن عقیل بیعت کرد و پس از شهادت مسلم، همراه غلامش سعد در عُذَیبُ الهِجانات به کاروان امام حسین(ع) پیوست و روز عاشورا در حمله نخست به همراه غلامش به شهادت رسید.
دستگاههای تبلیغاتی کشور در همه جا، بخصوص در مراکز حسّاس و مهم بایست تلاش کنند این فکر جهاد را با شاخص کردن چهرههای بزرگ جهادی گسترش بدهند و عمق ببخشند ۱۳۹۸/۱۰/۲۳
شهید مدافع حرم شهید محمدرضا زاهدی
تاریخ شهادت : 1395/07/28 | محل شهادت : حلب - سوریه
فرازی از وصیتنامه شهید «محمد درویش»؛ همیشه حامی اسلام باشید که تنها راه رستگاری انسانهاست شهادت: چهاردهم مهر ۱۳۶۴ در برکین
همیشه حامی اسلام باشید که تنها راه رستگاری انسانها فقط در عمل به فرایض مقدس اسلام و قرآن مجید نهفته است ...
در نهایت از کلیه کسانی که این برگه را میخوانند تقاضا دارم در حفظ و نگهداری نظام شکوهمند انقلاب اسلامی که حاصل خون هزاران شهید بزرگوار بوده است، نهایت کوشش و تلاش خود را بکنند؛ و در خط رهبری و ولایتفقیه، استوار و نستوه از کیان مقدس جمهوری اسلامی ایران دفاع کنند و به دشمنان اسلام و ایران اجازه تعدّی و تجاوز به حریم اعتقادات و قلمرو ایران عزیزمان را ندهند. همیشه حامی اسلام باشند که تنها راه رستگاری انسانها فقط در عمل به فرایض مقدس اسلام و قرآن مجید نهفته است.
وصیتنامه شهید «اسکندر حاتمی دهبنه»
شهادت: 18 خرداد 1360 در منطقه عملیاتی اللهاکبر
اميدوارم برادران و دوستان بتوانند با پايداری چه در پشت جبهه و چه در خود جبهه، از مرز و بوم اين كشور اسلامی پاسداری كرده و هر اجانب تجاوزگر را نابود كنند. شما را به راه راست سفارش میكنم و دورى از گناه.
برادرم! راه خدا بيشترين و برترين راههاست. پوينده و كوشنده در اين راه باش.
خواهرم! تو نيز زينب(س) زمان باش و در راه خدا مبارزه كن.
من از خداوند بزرگ سعادت و تكامل روزافزون جمهوری اسلامی و امام و ملت قهرمان را خواهانم.
شهادت: بیست و یکم اسفند ماه سال 1362، در جزیره مجنون
فرازی از وصیتنامه شهید «محمدرضا بابایی»؛
باید جوانان کشور را از وابستگی اقتصادی نجات دهند باید جوانان عزیز و کشاورزان و کارگران زحمتکش، مملکت را از وابستگی اقتصادی نجات دهند و این حاصل نمیشود مگر اینکه هر کسی به وظایف خود عمل کند.
ای کسانی که وصیت مرا میخوانید یا میشنوید! به کسانی که تا حالا بیتفاوت نشستهاند و نان را به نرخ روز میخورند، باید بگویم: بیایید به حال بیندیشید و به خود آیید. ای کاش هزار جان داشتیم و هزاران بار کُشته و دوباره زنده میشدیم تا از این انقلاب عزیز دفاع کنیم.
فرازی از وصیت نامه شهید «عباس پیله ور» در مجالسی که از انقلاب بدگویی می شود ساکت نمانید ...
شهادت: 27 شــهريور 1366 در جوانرود هنگام درگيري با نيروهاي سازمان مجاهدين خلق(منافقين)
ای امت حزب الله! ای شیعه های علی (ع) درگیر و دار انقلاب و کمبودها مقاومت کنید همچون یاران شعب ابی طالب در مصیبت ها صبر و بردباری را پیشه کنید. نماز را سر وقت بخوانید و به جماعت در جلسات انجمن های اسلامی شرکت کنید.
در مراسم دعا که در منزل شهدا برگزار می شود شرکت کنید چرا که موجب شادی دل خانواده شهدا و مأیوس شدن منافقین کوردل است. امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید، زیرا امام حسین (ع) می فرماید: ما برای امر به معروف و نهی از منکر می جنگیم. امام عزیز، پیر جماران می فرماید حرف حق را بزنید ولو اینکه همه بر شما بشورند.
در مجالسی که از انقلاب بدگویی می شود ساکت نمانید که در آخرت شرمنده خون شهدایی که در راه انقلاب و گفتن کلمه حق خونشان را ریختند نباشید.
فرازی از وصیت نامه شهید محمدرضا بیک پور شورکی
شهادت: 21 خرداد 1366 در جاده خرمشهر- اهواز
در راه اسلام و اعتلای کلمه حق گام بردارید و هیچگاه در خود سستی راه ندهید و دست توسل به امامان (ع) و دعا و قرآن بردارید ...
از عموم مردم می خواهم که در برابر سختی ها بایستند و به یاد آورند شعب ابو الطالب را در زمان صدر اسلام که چه سختی ها بر مردم مسلمان گذشت و از روحانیت اصیل و ولایت فقیه پشتیبانی کنند و زحمات روحانیون را اجر نهند ...
از عموم مردم تقاضا دارم که از امام امت این سنگر ولایت فقیه که ریشه در متن اسلام دارد تا آخرین قطره خونشان دفاع کنند و بدانند که خدا برای هدایت و اداره اجتماع نخست پیامبران و بعد امامان معصوم (ع) و بعد در زمان غیبت امام زمان (عج) به فقها که جانشینان امام زمان (عج) هستند حکومت و ولایت دارند ...
مروری بر وصیت نامه شهید «حسین پور مبین»؛
شهادت: 28 آبان 1361 در سومار
اطاعت از رهبری، اطاعت از راه سرخ امام حسین (ع) است پس امام را یاری کنید و به فرامینش لبیک بگویید باشد که رستگار شوید.
پدر و مادر عزیزم! من از شما تشکر می کنم از اینکه مرا خوب با اسلام آشنا کردید. خدا را شکر می کنم که راهم را پیدا کردم و به راه راست آمدم، مادر مسئله از اینها گذشته تو اکنون معلمی مدبر و شیر زنی هستی که راه زهرا (س) و زینب (س) را در پیش گرفته ای و مسئولیت شما بیشتر شده است. تو اکنون تداوم بخش راه زینب در کربلای ایران هستی. تو باید افراد خوبی را تربیت کنی و به اجتماع تحویل دهی، گر چه فرزند دیگری نداری اما مادر، تمام جوانان به جای من فرزند تو هستند.
حال، اسلام احتیاج به آب دارد و آب اسلام خون است. سلام مرا خدمت رهبر برسانید و بگویید ناراحت نباشد و خم بر ابرو نیاورد زیرا ما با خون خود هدف را دنبال می کنیم.
بخشی از وصیتنامه شهید «یوسف کرمزاده»
شهادت: 22 خرداد 1364 در سردشت
خداوندا! عنايتی كن هميشه برای خودت فعاليت كنيم، آن گونه كه همه بندگان صالح خداوند میدانند در اين زمان وظيفه هر شخص مسلمان اين است كه از اسلام دفاع كند، پيرو امام زمان(عجالله) و نایب بر حق او امام خمينی باشد.
خداوندا! قدمهایم را در یاری دین استوار کن ...
خداوندا! نيرويی عطا فرما تا قدمهايمان در جهت ياری دينت استوار باشد. خدايا! توفيقی بده كه اعمالم در راه تو و برای سرافرازی اسلام باشد ...
پيام من برای مردم اين است كه خانودههای شهدا را فراموش نكنيد كه به قول امام عزيز، خانواده شهدا چشم و چراغ اين ملتند. آخرين وصيتم اين است كه جبهههای جنگ را خالی نكنيد و به ياری خداوند رزمندگان را تقويت كنيد ...
خدايا! تو خود میدانی كه من اينک آمدهام تا به ندای فرزند فاطمه(س) و حسين زمان لبيک گويم ...
وصیتنامه شهید «احمد رضا جلیلی»:
شهادت: 14 ارديبهشت1371 هنگام درگيری با نيروهای سازمان مجاهدين خلق (منافقين) در كرمانشاه
برادران و خواهران عزیز! نباید به ظواهر دنیوی پایبند شد زیرا مادیات بسیار بی ارزش است. معنویات را همیشه مدنظر داشته باشید. امام خمینی اسلام خالصی را به عنوان فرهنگ عالی و اصلی انقلاب به ارمغان آورده است، پس نباید از نقش عوامل نفوذی دشمن که منافقانه و فرصت طلبانه است، غافل بمانیم زیرا ما از خدائیم و به سوی او باز می گردیم. باید از انقلاب و میهن اسلامی خویش دفاع کنیم و قطعا پیروزیم هر چند کشته شویم ما با شهادت خویش، پایداری و سازش ناپذیری مکتب و انقلاب خود را اثبات خواهیم نمود.
برادران! ما پیش از هر چیزی باید فرزند شایسته امام باشیم و راه این عارف حقیقی را با عشق و علاقه و جان و دل ادامه دهیم.
بخشی از وصیتنامه شهید «اسماعیل قویدل موردینی»:
ما نگران شهادت امروز و پاسداری فردا هستیم ...
انقلاب اسلامی ایران با خون هزاران شهید آبیاری شده و خدا نکند این دستاورد عظیم زیر پای گذاشته شود که نگران 2 مسئلهایم: شهادتِ امروز و پاسداری فردا. اگر امروز شهید بشویم، پاسداری فردا را به شما میسپاریم، ان شاءالله که همینطور است ...
فرازی از وصیتنامه شهید «سید غلامحسین بحرانی»؛
شهادت: بیست و یکم بهمن ماه سال 1364، در شلمچه
ای فامیل و وابستگان من! بیتفاوت نباشید و به صحنه بیایید؛ زیرا یاری اسلام، عمل به فرامین اصلی و به طور کل اسلام است و در این زمانه و در این مکانها جای بیتفاوت ماندن نیست و با دادن این شهدا، معلولین و غیره، جداً بیتفاوت ماندن حرام است!
پیامی برای کلیهی برادران و خواهران دارم؛ ای خواهران وای برادران! دشمن در این زمانه، چون که نمیتواند از لحاظ نظامی به ما ضربه بزند، از طریق عوامل داخلی خود و از طریق فحشا و فساد وارد عمل شده است و اگر تا به حال به صورت کمی وارد عمل شده، به حتم بعدها به صورت وسیع و گسترده دست به این کار میزند.
ای خواهران! بیدار باشید و با حجاب و عفت خود مشت محکمی بر دهان این جور افراد بزنید و به آنها بفهمانید که ما پیرو امامان هستیم؛ به یاد گفته آن اسیر افتادم که در بند اسارت میگفت: ای زن! به تو از فاطمه (س) این گونه خطاب است/ ارزندهترین زینت زن، حفظ حجـاب است.
فرازی از وصیتنامه شهید «رضا منافی» شهادت: 24 خرداد 1365
با خالص حرکت کردن، مصالح زندگی آخرت را فراهم کنیم ...
همه میدانند مصالح آن دنیا که زندگی جدید و تازهای است، از این دنیا باید برود و اگر شخصی بخواهد مسافرت کند حتماً وسایلی را که لازم دارند با خود ببرد. پس ما باید حرکت را خالص کنیم برای خدا تا بتوانیم مصالح زندگی جدید آخرت برای خود جمع آوری کنیم.
فرازی از وصیتنامه شهید «احمد محمدرضالو»؛
شهادت: بیست و چهارم خرداد ماه سال 1367، در شیخمحمد
حجاب سنگری برای مبارزه با آمریکاست ...
از کلیه خواهران و مادران عزیز ایرانی به خصوص از همشهریانم عاجزانه میخواهم در حفظ حجاب اسلامی خود کوشا باشند و حجاب را به عنوان سنگری برای مبارزه با آمریکای جنایتکار و فاسد به کار گیرند که این حجاب، از خون شهید کوبندهتر است ...
از امّت حزبالله، به خصوص از جوانان عزیز میخواهم همیشه و در هر حال، پشتیبان انقلاب اسلامی باشند و از رهبر انقلاب اسلامی به عنوان، ولی امر و نایب مهدی (عج) و فرمانده کل قوا پشتیبانی کنند.
از امّت قهرمان و حزبالله میخواهم مسأله جنگ را فراموش نکنند و آن را در صدر همه مسایل قرار دهند که جنگ اسلام و کفر تمام شدنی نیست و تا زمانی که کفر در جهان باشد، مبارزه هست و نباید از جنگ دست کشید و نباید خسته شد و خداوند به جهادگران انقلاب اسلامی و قرآن، اجر عظیمی نصیب خواهد کرد.
فرازی از وصیتنامه شهید «قاسم میرزائی» شهادت: 25 خرداد 1365 در مریوان
مقاومت در راه انقلاب را فراموش نکنید ...
مقاومت را فراموش نكنيد كه خداوند بار سنگين انقلاب اسلامی را بر دوش شما امت مسلمان گذاشته و ما را در آزمايشی عظيم قرار داده است. اين راه شهيدان است كه با خون سرخشان بر در و ديوار نوشتهاند، كاری كنيم كه به قول امام عزيز زحمات شهداء به هدر نرود.
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵
بخش اول مطالب
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
خدا کسی را دوست دارد که ...
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله): اِنَّ اَحبَّ عبادَ اللهِ اِلَی اللهِ أنصَحُهُم لِعِبادِه؛
محبوب ترین بندگان خدا نزد وی کسی است که با بندگان او دلسوزتر و مهربانتر باشد. نهج الفصاحه ص 269 ، ح 578
زاد و ولد در بهشت
امام مهدی علیه السلام در پاسخ سؤال از زاد و ولد در بهشت فرمودند:
در بهشت، زنان، نه باردار می شوند، نه می زایند، نه حیض می بینند، نه نِفاس می شوند و نه زحمت بچّه داری را تحمّل می کنند؛ بلکه در آن جا ـ همان گونه که خداوند سبحان فرموده ـ، آنچه دل ها هوس می کنند و چشم ها [از دیدنش] لذّت می برند، هست. پس هر گاه مؤمن، هوس فرزندی کند، خداوند، آن را، بدون آن که بارداری یا زایمانی در کار باشد، به همان شکلی که می خواهد، می آفریند، چنان که آدم را، نمونه آفرید. الاحتجاج: ج 2 ص 580 ح 357
دعا برای در امان ماندن از شر اشرار
امام مهدی علیه السلام به خداوند متعال عرضه داشت:
خدایا! بر محمّد و خاندان برگزیده محمّد، در شب و روز، درود فرست و مرا از شرّ بَدان، کفایت کن.
المزار الکبیر: ص 509
دعا برای نیک بختی
امام مهدی علیه السلام در دعایش به خداوند متعال عرضه داشت:
[خدایا!] از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و همانند زندگی نیک بختان، زنده ام بداری. مهج الدعوات: ص 349
سرنوشت مخالف و مطیع اهل بیت (ع)
امام مهدی علیه السلام فرمودند:
هر گاه خواستید به خدا و ما توجّه کنید، بگویید:
«ای آقای من! تیره بخت شد هر که با شما مخالفت ورزید، و نیک بخت شد هر که از شما اطاعت کرد». الاحتجاج: ج 2 ص 593 ح 358،
ویژگی های اوصیا
امام مهدی علیه السلام در توصیف اوصیا فرمودند:
خداوند، دین خود را با آنها احیا کرده و نورش را با آنها به کمال رسانده و میان آنها و برادرانشان و پسرعموهاشان و خویشان نزدیک و نزدیک ترشان فرقانی آشکار قرار داده است که با آن، حجّت از آن که حجّت برای او آورده شده و امام از مأموم شناسایی می شود و این از آن روست که خداوند، آنها را از هر گونه پلشتی مصون داشته و از عیوب، مبرّایشان کرده و از ناپاکی پاکشان گردانده و از در هم شدگی، منزّهشان داشته و آنها را گنجوران علم خود و مخزن حکمتش و جایگاه سرّش قرار داده است. خداوند، آنها را با دلایل خود، تأیید کرده و اگر چنین نمی بود، مردم همه یک سان بودند و هر کس مدّعی امر [ منصوب شدن از سوی ]خداوند عز و جلمی شد و دیگر حق از باطل و دانا از نادان شناخته نمی شد. الغیبة للطوسی: ص 288 ح 246
امام زمان (عج) در انتظار ظهور
امام مهدی علیه السلام به خداوند متعال عرضه میدارد:
از تو مىخواهم که بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرستى و کارم را به فرجام رسانى و در فَرَجم تعجیل کنى و مرا کفایت کنى و عافیت بخشى و حاجتهایم را برآورده کنى، هماکنون، هماکنون و امشب، امشب؛ که تو بر هرکارى توانایى». دلائل الإمامة : ص 458 ح 438
علت عدم توفیق دیدار حضرت مهدی
امام زمان علیه السلام میفرمایند:
اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفاى پیمانى که بر دوش دارند، همدل مى شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان مى گشت، دیدارى بر مبناى شناختى راستین و صداقتى از آنان نسبت به ما؛ علّت مخفى شدن ما از آنان چیزى نیست جز آن چه از کردار آنان به ما مى رسد و ما توقع انجام این کارها را از آنان نداریم. احتجاج، ج2، ص315 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص177، ح8
عامل برآورده شدن حاجات
امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:
هر کسى که به دنبال حاجت خداوند عزّوجلّ باشد، خداوند نیز دنبال کننده و برآورنده ى حاجت او خواهد بود.
زمین، هیچ گاه، از حجّت خالى نخواهد بود؛ چه آن حجّت ظاهر باشد و چه پنهان. کمال الدین، ج2، ص511، ح42 ؛ الخرائج و الجرائح، ج3، ص1110، ح26 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص191، ح19 .
امام زمان امان اهل زمین
امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:
همانا، من، امان و مایه ى ایمنى براى اهل زمینم؛ همان گونه که ستاره ها، سبب ایمنى اهل آسمان اند.
یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
قيس بن مسهّر صيداوى
قَیس بن مُسْهِر (مُسَهَّر) صَیداوی اَسدی، نامهرسان بین امام حسین(ع) ، کوفیان و مسلم بن عقیل که در قادسیه به دست نیروهای عبیدالله بن زیاد گرفتار شد و چند روز قبل از واقعه عاشورا به شهادت رسید. نام وی در زیارت الشهدا آمده است.
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای: باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید «علی اصغر مرادی» شهادت: دوم فروردين 1367 در عملیات بیت المقدس
بخشی از وصیت نامه
راه شهدای اسلام را ادامه دهید و در همه حال از رهبر انقلاب این پیر جماران و بت شکن زمانه پشتیبانی کنید.
من به این دلیل به جبهه می روم که مدافع خط اسلام و رهبری باشم و با هر گونه ظلم و بی عدالتی و تجاوزگر بجنگم و راه سرخ برادرم را ادامه دهم. بعد از برادر شهیدم، پرچمی را که از دستش افتاده بار دیگر به دست می گیرم و شهادت را با آغوش باز پذیرا می شوم.
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای: باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید «مسلم امامی نوده» شهادت: 31 اردیبهشت 1360
بخشی از وصیت نامه
اگر شهادت قسمت من شد در آن دنيا شما را فراموش نمیكنم دشمن تا نزديک در خانه آمده و امروز اسلام به ما احتياج دارد. من با گذشتن از خون و شما با همت و شكيباييت بايد اسلام را ياری كنيم، صدای نائب امام زمان، خمينی بتشكن هميشه در تار و پود وجودم طنين انداخته است.
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای: باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید «مسلم امامی نوده» شهادت: 31 اردیبهشت 1360
بخشی از وصیت نامه
خانم محترم من به شجاعت شما اطمينان داشتم كه بعد از من میتوانی بچهها را سرپرستي كنی. هميشه سعی كن زينبوار مقاومت كنی، از اين كربلای خوزستان پيغمبر(ص) و فرزندانش به كشور ما نگاه میكنند و طوری بايد عمل كنيم كه خدای باری تعالی از طریق علی(ع) به ما شيعه میگويد.
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای: باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید «مسلم امامی نوده» شهادت: 31 اردیبهشت 1360
بخشی از وصیت نامه
همسر قهرمان من! در زندگی از حضرت زينب(س) سرمشق بگير. بعد از من وكيل هستی كه بچهها را مواظبت كنی. درست است كه دخترم مريم را خيلی دوست دارم ولی تو باعث نمیشوی كه در موقع امتحان هدف را فراموش كنم و گام نهادن در راه جهاد را به محبت شما ترجيح میدهم و همه شما را به خدا میسپارم.
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای: باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید «مسلم امامی نوده» شهادت: 31 اردیبهشت 1360
بخشی از وصیت نامه
خلاصه وصيتم اين است مگر ما نمیگفتيم يا حسين(ع) اگر در كربلا بوديم به شما كمک میكرديم، همين الان با شعار كوتاه ما اهل كوفه نيستيم امام تنها بماند، لحظهای از مواظبت انقلاب غافل نباشيد.
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای: باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید حسین اسماعیلخانلو شهادت: بیست و چهارم مرداد ماه سال 1366 در میمک
بخشی از وصیت نامه
امیدوارم پس از اینکه من در جبهههاى اسلام شهید شدم، پدر و مادرم و خواهرهاى مهربانم هیچ وقت گریه نکنند بلکه از شهید شدن من خوشحال باشند، چون من عاشق شهادت هستم من عاشق شهادت هستم از شهید شدنم خوشحال باشید
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای: باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید محمد ثقفییزدی شهادت: چهارم دی ماه سال 1365، در امالرصاص
بخشی از وصیت نامه:
شما را به صبر و استقامت دعوت میکنم و به خواهرم و برادرانم توصیه میکنم تقوی را پیشه خود سازند و در همه حال این شیطان قسم خورده (نفس) را از خود دور سازند.
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای: باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید محمد ثقفییزدی شهادت: چهارم دی ماه سال 1365، در امالرصاص
بخشی از وصیت نامه:
من از آن موقعی که قدم به جبهه گذاشتم میدانستم که به کجا میروم و چهکار میکنم و چه مُزدی میخواهم؛ ولی متأسفانه با یکسری افراد نادان روبرو میشدم. من بعد از این همه آمد و رفت، منتظرم که در دانشگاه الهی قبول شوم و کارنامه اعمالم را با دست راست خود بگیرم.
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای: باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید محمد ثقفییزدی شهادت: چهارم دی ماه سال 1365، در امالرصاص
بخشی از وصیت نامه:
از شما و همه دوستان میخواهم که برای این عبد سرکش و بنده عاصی دعا کنید و این نایب بر حق بقیهالله را تنها نگذارید. برای من قرآن زیاد بخوانید؛ مخصوصاً «یس»، از برادرانم تقاضا دارم اسلحه مرا نگذارند زمین بیفتد و آن راهی را که من و همه دوستان شهیدم با آگاهی کامل و چشمانی باز رفتیم، ادامه دهید.
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای: باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید محمد ثقفییزدی شهادت: چهارم دی ماه سال 1365، در امالرصاص
بخشی از وصیت نامه:
ادامهدهنده راه شهدا باشید
از برادرانم تقاضا دارم اسلحه مرا نگذارند زمین بیفتد و آن راهی را که من و همه دوستان شهیدم با آگاهی کامل و چشمانی باز رفتیم، ادامه دهید.
شهید مدافع حرم شهید رضا دامرودی
تاریخ شهادت : 1394/07/25 محل شهادت : عبطین - حلب - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
اینک که به یاری خداوند و پیرو لبیک به رهـبر عزیزمان قسمت شد که در مسیر الهی گام بردارم و به عنوان مــدافع حــرم بـی بـی حضــرت زینــب (سلام الله علیها) قدم بردارم خوشحالم و به خود می بالم،هدف ما جلب رضایت خداوند، اولیا و انبیاء الهی است زیرا در این دنیا افراد و ملت هایی هستند که حرف حساب را به خوبی نمی فهمند و باید جور دیگری برخورد کنیم، ان شاء الله که مورد شفاعت بی بی حضرت زینب (سلام الله علیها) قرار بگیریم.
بخش دوم مطالب
آیات ۷ الی۱۶ سوره مبارکه بقره
بسم الله الرحمن الرحیم خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۷﴾ خدا بر دلها و گوشهاي آنان مهر نهاده، و بر چشمهاي آنها پرده افكنده شده، و عذاب بزرگي در انتظار آنها است. (۷)
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ ﴿۸﴾ در ميان مردم كساني هستند كه ميگويند به خدا و روز رستاخيز ايمان آورده ايم در حالي كه ايمان ندارند. (۸)
يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۹﴾ ميخواهند خدا و مؤ منان را فريب بدهند (ولي) جز خودشان را فريب نميدهند (اما نميفهمند). (۹)
فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ ﴿۱۰﴾ در دلهاي آنها يك نوع بيماري است، خداوند بر بيماري آنها ميافزايد و عذاب دردناكي به خاطر دروغهائي كه ميگويند در انتظار آنهاست. (۱۰)
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ﴿۱۱﴾ و هنگامي كه به آنها گفته شود، در زمين فساد نكنيد ميگويند ما فقط اصلاح كننده ايم. (۱۱)
أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِنْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۲﴾ آگاه باشيد اينها همان مفسدانند ولي نميفهمند. (۱۲)
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِنْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۳﴾ و هنگامي كه به آنها گفته شود همانند ساير) مردم ايمان بياوريد ميگويند: آيا همچون سفيهان ايمان بياوريم ؟ بدانيد اينها همان سفيهانند ولي نميدانند. (۱۳)
وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۴﴾ و هنگامي كه افراد با ايمان را ملاقات ميكنند ميگويند ما ايمان آورده ايم، (ولي هنگامي كه با شياطين خود خلوت ميكنند ميگويند با شمائيم ما (آنها) را مسخره ميكنيم. (۱۴)
اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۱۵﴾ خداوند آنها را استهزاء ميكند، و آنها را در طغيانشان نگه ميدارد تا سرگردان شوند. (۱۵)
أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ ﴿۱۶﴾ آنها كساني هستند كه هدايت را با گمراهي معاوضه كرده اند و (اين) تجارت براي آنها سودي نداده، و هدايت نيافته اند. (۱۶)
علیرقم میل استکبار جهانی و خناسان و خفاشان کور در داخل ، روز بروز بر اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران افزوده می شود، دیری نخواهد شد که ایران سربلند به ابرقدرت جهان تبدیل و به قیام منجی عالم متصل شود،
امروز آمریکا و غرب با لکنت زبان به اقتدار وتوان نظامی ایران اعتراف میکنند، به یقین اگر قدرت مقابله وحمله به این نظام را داشتند لحظه ای درنگ نمیکردند،
اءلم يروا كم اءهلكنا من قبلهم من قرن مكناهم فى الارض ما لم نمكن لكم و اءرسلنا السماء عليهم مدرارا و جعلنا الا نهار تجرى من تحتهم فأ هلكناهم بذنوبهم و اءنشأ نا من بعدهم قرنا ءاخرين(۶)
ترجمه : ۶ - آيا مشاهده نكردند چقدر از اقوام پيشين را هلاك كرديم ؟! اقوامى كه (از شما نيرومندتر بودند و) قدرتهائى به آنها داديم كه به شما نداديم ، بارانهاى پى در پى بر آنها فرستاديم و نهرها از زير (آباديهاى ) آنها جارى ساختيم (اما هنگامى كه سركشى و طغيان كردند) آنها را به خاطر گناهانشان نابود ساختيم و جمعيت ديگرى بعد از آنان بوجود آورديم.
تفسیر سرنوشت طغيانگران از اين آيه به بعد، قرآن يك برنامه تربيتى مرحله به مرحله را، براى بيدار ساختن بت پرستان و مشركان - به تناسب انگيزه هاى مختلف شرك و بت پرستى - عرضه ميكند، نخست براى كوبيدن عامل غرور كه يكى از عوامل مهم طغيان و سركشى و انحراف است ، دست به كار شده و با يادآورى وضع اقوام گذشته و سرانجام دردناك آنها، به اين افراد، كه پرده غرور بر چشمانشان افتاده است هشدار مى دهد و مى گويد: آيا اينها مشاهده نكردند چه اقوامى را پيش از آنها هلاك كرديم ، اقوامى كه امكاناتى در روى زمين در اختيار آنها گذاشتيم كه در اختيار شما نگذاشتيم (الم يروا كم اهلكنا من قبلهم من قرن مكناهم فى الارض ما لم نمكن لكم ). از جمله اينكه بارانهاى پر بركت و پشت سر هم براى آنها فرستاديم (و ارسلنا السماء عليهم مدرارا). (1) و ديگر اينكه نهرهاى آب جارى را از زير آباديهاى آنها و در دسترس آنها جارى ساختيم (و جعلنا الانهار تجرى من تحتهم ). اما به هنگامى كه راه طغيان را پيش گرفتند، هيچيك از اين امكانات نتوانست آنها را از كيفر الهى بر كنار دارد و ما آنها را به خاطر گناهانشان نابود كرديم (فاهلكناهم بذنوبهم ). و بعد از آنها اقوام ديگرى روى كار آورديم (و انشانا من بعدهم قرنا آخرين ). آيا نبايد مطالعه حال گذشتگان براى آنها سرمشقى بشود؟! و از خواب غفلت بيدار، و از مستى غرور هشيار گردند، آيا خداوندى كه درباره گذشتگان چنين عمل كرد توانائى ندارد همان برنامه را نيز درباره اينها اجرا كند؟! در اينجا به چند نكته بايد توجه داشت : ۱ - قرن ، گرچه معمولا به معنى يك زمان طولانى (صد سال يا هفتاد سال يا سى سال ) آمده است ، ولى گاهى - همانطور كه اهل لغت تصريح كرده اند - به قوم و جمعيتى كه در يك زمان قرار دارند گفته (اصولا قرن از ماده اقتران و به معنى نزديكى است و چون اهل عصر واحد و زمانهاى متقارب به هم نزديكند به آنها، و هم به زمان آنها قرن گفته ميشود). ۲ - در آيات قرآن مكرر به اين موضوع اشاره شده كه امكانات فراوان مادى باعث غرور و غفلت افراد كم ظرفيت ميشود، زيرا با داشتن اينها خود را بي نياز از پروردگار مى پندارند، غافل از اينكه اگر لحظه به لحظه و ثانيه به ثانيه كمك و امداد الهى به آنها نرسد، نابود و خاموش ميگردند چنانكه ميخوانيم ان الانسان ليطغى ان رآه استغنى : انسان طغيان مى كند هنگامى كه خود را بي نياز پندارد. ۳ - اين هشدار مخصوص بت پرستان نيست ، هم امروز قرآن نيز به دنياى ثروتمند ماشينى كه بر اثر فراهم بودن امكانات زندگى از باده غرور سر مست شده ، هشدار مى دهد كه وضع گذشتگان را فراموش نكنيد كه چگونه بر اثر عامل گناه ، همه چيز را از دست دادند، شما هم با روشن شدن جرقه آتش يك جنگ جهانى ديگر ممكن است همه چيز را از دست بدهيد و به دوران قبل از تمدن صنعتى خود باز گرديد، توجه داشته باشيد كه عامل بدبختى آنها چيزى جز گناه و ظلم و ستم و بيدادگرى و عدم ايمان نبوده همين عامل در جامعه شما نيز آشكار شده است . براستى مطالعه تاريخ زندگى فراعنه مصر، و ملوك سبا، و سلاطين كلده و آشور، و قيصرهاى روم با آن زندگانى افسانه اى و ناز و نعمت بيحساب ، و سپس مطالعه عواقب دردناكى كه بر اثر كفر و بيدادگرى طومار زندگانى آنها را در هم پيچيد براى همه كس و براى همه ما درس عبرتى است بزرگ و آشكار.
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
ما جلس قوم فی مجلس من مساجد اللّهِ يَتْلونَ كِتابَ اللّهِ وَ يَتَدارَسونَهُ بَيْنَهُمْ اِلاّ نَزَلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكينَةُ وَ غَشِيَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَ حَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ وَ ذَكَرَهُمُ اللّهُ فيمَنْ عِنْدَهُ؛
هيچ جلسه قرآنى براى تلاوت و درس در مجلسی از مساجد خدا برقرار نشد، مگر اين كه آرامش بر آنان نازل شد و رحمت دربرشان گرفت و فرشتگان در اطراف آنان حلقه زدند و خداوند در ميان كسانى كه در نزدش هستند، از آنان ياد كرد. مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ح3788، ج3 ، ص 363
پیام حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی
به فعالان حوزه جمعیت با تأکید بر جوانشدن نیروی انسانی کشور: 28 / اردیبهشت / 1401
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به همهی کسانی که دلسوزانه و عاقبتاندیشانه به فعالیت در حوزهی جمعیت روی آوردهاند، و با تشکر از مسئولانی که در مجلس و دولت به چارهجوئی برای نجات کشور از آیندهی هولناک پیری جمعیت میپردازند، بار دیگر تأکید میکنم که تلاش برای افزایش نسل، و جوان شدن نیروی انسانی کشور و حمایت از خانواده، یکی از ضروریترین فرائض مسئولان و آحاد مردم است. این فریضه دربارهی افراد و مراکز اثرگذار و فرهنگساز، تأکید بیشتر مییابد. این یک سیاست حیاتی برای آیندهی بلندمدت کشور عزیز ما است. کاوشهای صادقانهی علمی نشان داده است که این سیاست را میتوان با پرهیز از همهی آسیبهای محتمل یا موهوم پیش برد و آیندهی کشور را از آن بهرهمند ساخت.
به دستاندرکاران این حسنهی ماندگار توصیه میکنم که در کنار تدابیر قانونی و امثال آن، به فرهنگسازی در فضای عمومی و نیز در نظام بهداشتی اهمیت دهند.
توفیقات همگان را از خداوند متعال مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
پیام حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی
به فعالان حوزه جمعیت با تأکید بر جوانشدن نیروی انسانی کشور: 28 / اردیبهشت / 1401
تلاش برای افزایش نسل و حمایت از خانواده از ضروریترین فرائض و سیاستی حیاتی است
سیاست افزایش نسل را میتوان با پرهیز از همه آسیبهای محتمل یا موهوم پیش برد
به فرهنگسازی در فضای عمومی و نظام بهداشتی برای افزایش نسل اهمیت دهید
حضرت آیتالله امام خامنهای:
معجزه بزرگ فتح خرمشهر
«واقعه خرمشهر از دور فقط یک حادثه تاریخی است که برای ملت ایران هیجانآور و افتخارآمیز است؛ ولی از نزدیک، این قضیه شبیه یک معجزه بزرگ بود... وقتی نیروهای مسلّح ما در عملیات بیتالمقدّس با تدبیر، روشنبینی، اراده برخاسته از ایمان، توکّل به خدا، استفادهی از همه امکانات -یعنی نگذاشتند جزئی از امکانات هدر برود- و با تکیه به نیروی خود و اعتماد به خدای متعال حرکتشان را شروع کردند، هیچ کس در دنیا باور نمیکرد اینها بتوانند خرمشهر را آزاد کنند؛ اما توانستند. وقتی ما اعلام کردیم خرمشهر را پس گرفتهایم، تا یکی دو روز خبرگزاریهای دنیا حاضر نبودند این خبر را پخش کنند -با چشم تردید به آن نگاه میکردند- اما این اتّفاق افتاد و آخر هم همه مجبور شدند به این پیروزی اذعان کنند.... دشمن راز پیروزی ما در خرمشهر و خرمشهرها را به چشم دید و فهمید این ملت اگر پرچم اسلام و ایمان را برافراشته نگهدارد، در همه میدانها پیروز خواهد شد.» 1381/3/1
کار دشمن دلهره افکندن است. کار دشمن این است که دلهره بیندازد، بترساند، ناامید کند؛ این کار دشمن است، کار شیطان است؛ مال امروز هم نیست، همیشه بوده؛ در طول تاریخ و در طول تاریخ اسلام ...
آن که شما را وادار میکند که بترسید، مأیوس بشوید، ناامید بشوید، او شیطان است. امروز این شیطانها از طریق رادیو و تلویزیون و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و امثال اینها مرتّب مشغول کارند برای اینکه بترسید. نه، نترسید، فَلا تَخافوهُم، از آنها نترسید؛ از انحراف از راه خدا بترسید که اگر چنانچه از راه مستقیم انحراف پیدا کردیم، سرنوشت ما سرنوشت کشورهایی است که زیر بال آمریکایند، سرنوشت عربستان است، سرنوشت رژیم شاه است که [در آن نوع کشورها] همهی امکانات کشور متعلّق به دشمن [است] و ملّت، ذلیلِ در مقابل دشمن و بیپناه در مقابل دشمن. 1397/11/19
کسانی که معتقدند برای پیشرفت کشور باید به غرب پناه برد، عقل خود را باختهاند زیرا عقل میگوید باید از تجربهها درس گرفت/ در برجام ثابت شد که آمریکاییها همچنان سرگرم دشمنی با ملت ایران هستند/ من براساس وظیفهی دینی و شرعی و اخلاقی، تا جان در بدن دارم خواهم ایستاد و به مردم هم اعتماد دارم؛ همچنانکه به نتیجهی ایستادگی یعنی پیروزی یقین دارم. 1395/04/12
در جنگ اُحد مسلمانها پیروز شده بودند منتها غفلت یا خیانت یا دنیاطلبی و کوتهبینی یک عدّهی معدودی، همان پیروزی را تبدیل کرد به شکست. قرآن میگوید آن کسانی که موجب این حادثه شدند، اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛ این کارهایی که قبلاً آنها با خودشان کردند، آنها را در معرض این لغزش قرار داد. عزیزان من! گناهان، بیتوجّهی به خود، عدم رعایت تقوا اینجوری است. اگر میخواهیم در مقابل جبههی استکبار ایستادگی کنیم، مقاومت کنیم، به آن عزّت، آن شرف، آن اقتداری که جمهوری اسلامی لایق آن است و انقلاب به ما وعدهی آن را داده برسیم، احتیاج داریم به اینکه در رفتار شخصی خودمان رعایتهای لازم را بکنیم؛ آن تقوا را حفظ کنیم؛ [این] نیاز ما است. 1395/04/12
دشمن در زمینه تحریم و تهدید نظامی دستش خالی است و کارش این است که دستگاه محاسباتی ما را خراب کند/ این جنگ نرمی است که از چندسال پیش گفتیم.
تأثیر شیطان در دستگاه محاسبهى ما، از راه تهدید و تطمیع است؛ از یک طرف ما را میترساند ... از طرف دیگر تطمیع است؛ از سوى دیگر وعده میدهد شیطان، وعدههاى فریبنده؛ اینجا هم آیهى شریفهى قرآن میفرماید: یَعِدُهُم وَ یُمَنّیهِم وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیطنُ اِلّا غُرورا؛وعده میدهد، آرزوها را در دل آنها بیدار میکند، زنده میکند، یک آیندهى رنگى و دروغین و خیالى مثل سراب در مقابل چشم مؤمنینِبهخود میگذارد؛ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیطنُ اِلّا غُرُورا؛امّا فریب است. از یک طرف تهدید، از یک طرف تطمیع؛ مثل رفتارى که امروز آمریکا دارد و قدرتهاى استکبارى همیشه [دارند]؛ از یک طرف تهدید میکنند، از یک طرف تطمیع میکنند. 1393/04/16
وقتی من و شما زندگیمان را زندگی رفاهطلبانه و اشرافی قرار بدهیم، مردم از ما یاد میگیرند. یک عدهای منتظر بهانهاند؛ به ما نگاه میکنند، میگویند آقا ببینید اینها چه جوری زندگی میکنند، ما هم میخواهیم همین جور زندگی کنیم. اینها کسانی هستند که دستشان میرسد. یک عدهای معتقدند که باید در زندگی مقتصد بود، نباید اسراف کرد، نباید افراط کرد؛ اینها وقتی نگاه میکنند میبینند من و شما اسراف میکنیم، میگویند خب، ما از اینها که بالاتر نیستیم؛ اینها که رؤسای ما هستند. این کارها خطر دارد. روش انقلاب و انقلابیون به تبع آموزش اسلام، اعراض از زندگی رفاهطلبانه برای خود بود. برای مردم هرچه میتوانید، رفاه ایجاد کنید؛ هرچه میتوانید، درآمد ملی را زیاد کنید؛ هرچه میتوانید، در کشور ثروت تولید کنید؛ اما خودتان نه. مسئولین لااقل تا وقتی مسئولند، به زندگی رفاهطلبی رو نکنند. غفلت از روحیهی جهادی و ایثار، غفلت از تهاجم فرهنگی دشمن، غفلت از در کمین بودن دشمن، غفلت از نفوذ دشمن در فضای رسانهای کشور، بیمبالاتی نسبت به حفظ بیتالمال؛ اینها گناهان ماست، اینها نقاط ضعف ماست. ۱۳۹۰/۰۵/۱۶
آنچه موجب شهادت حمزه سیدالشهداء شد حضرت آیتالله امام خامنهای: «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا. حاصل ترجمه این است: آن کسانی که شما دیدید روز جنگ احد آنجور به دشمن پشت کردند و فاجعه درست کردند و موجب شهادت حمزهی سیدالشهداء و بزرگانی از اصحاب شدند -انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا- لغزش آنها را شیطان از ناحیهی آنچه که قبلها انجام داده بودند، زمینهسازی کرد؛ یعنی گناهانشان.» ۱۳۸۹/۰۵/۳۱
بعضیها توجیه میکنند: خوب آقا، اول انقلاب، اول انقلاب بود؛ حالا زمان اثر گذاشته، ما عوض شدیم! نخیر، زمان بر روی عنصرهای ضعیف و بی ریشه و اعتقادهای واهی و مبتنی بر احساس محض اثر میگذارد؛ یا زمان با همراهی طمعها و هوسها اثر میگذارد. «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا». ( سوره مبارکه آل عمران آیه 155) قرآن میگوید: آنهایی که در جنگ احد برگشتند؛ طاقت نیاورند بایستند، این لغزش اینها به خاطر آن کاری است که قبلاً کردند. ما وقتی روح را نساختیم، خودمان را محکم نکردیم، معلوم است؛ هر مماسی روی آن اثر میگذارد؛ یکی، دو تا، سه تا، ناگهان میبینید که شکلش عوض شد؛ اما وقتیکه مثل فولاد آبدیده، محکم و استوار و بر مبنای تفکر درست و منطق صحیح، هویت دینی انسان شکل گرفت و هویت انقلابی شکل گرفت، هرچه زمان بگذرد، این هویت روشنتر، واضحتر، جذابتر، مستحکمتر میشود. آدمها اینجورند، نهادها هم اینجورند. نگذارید نهاد جهاد دانشگاهی، تبدیل شود به یک هویت دیگر؛ به یک هویت غیر دینی، غیر انقلابی.1386/04/25
کسانیکه در ماجرای اُحد دچار آن لغزش خسارتبار شدند و از میدان جنگ رو برگرداندند و این همه خسارت بر نیروی نورستهی اسلام و حکومت اسلامی وارد شد، علتش «ببعض ما کسبوا» بود؛ کارهایی بود که قبلاً سرِ خود آورده بودند. دل دادن به شهوات و هواهای نفسانی اثرش را اینطور جاها ظاهر میکند. آیهی شریفهی دیگر میفرماید: به اینها گفته شد انفاق کنید، ولی به تعهد خود عمل نکردند؛ لذا نفاق بر قلب آنها مسلط شد؛ «فا عقبهم نفاقا فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا اللَّه ما وعدوه» (سوره مبارکه التوبة آیه 77)؛ یعنی وقتی انسان نسبت به تعهدی که با خدای خود دارد، بیتوجهی نشان داد و خلف وعده کرد، نفاق بر قلب او مسلط میشود. بنابراین اگر ما بیتوجهی کنیم و تن به شهوات و هویها بسپاریم، ایمان مغلوب و عقل مغلوب میشود و هوی و هوس غالب؛ باز هم همان انحرافی که از آن میترسیدیم، ممکن است پیش بیاید. بنابراین در همهی حالات انسان باید این گمان را داشته باشد که ممکن است لغزش پیدا کند. هیچکس خودش را از این خطر دور نداند. یک نمونهی این قضیه «بَلعم باعورا» است؛ «و اتل علیهم نبأ الذی آتیناه آیاتنا»( سوره مبارکه الأعراف آیه 175) تا آخر. 1384/07/17
شما به اتفاقی که در جنگ احد افتاد، توجه کنید. آن پنجاه نفری که دچار نفرین و شکوهی همهی مسلمانها در طول این چهارده قرن شدند، مسلمان بودند؛ اصحاب پیغمبر بودند؛ خیلی از آنها در جنگ بدر شرکت کرده بودند؛ مردمان بدی نبودند؛ اما همینها دچار آن آفت شدند؛ یعنی بهخاطر جمعآوری غنیمت، گردنه را رها کردند؛ میدان را به دشمن دادند و موجب شدند که مقدار زیادی از خونهای پاک بر زمین ریخته شود؛ خونی مثل خون حمزهی سیدالشهداء بر زمین ریخته شد؛ پیغمبر زخم خورد و حکومت اسلام و نظام نوپای اسلامی دچار تزلزل شد؛ بهخاطر کوتاهی این پنجاه نفر. قرآن دربارهی این پنجاه نفر میفرماید: «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»؛(1) یعنی کاری که اینها کردند، نتیجهی اشتباهات و لغزشهایی بود که قبل از این کرده بودند. هر لغزشی به نوبهی خود لغزشهای دیگری را بر انسان تحمیل میکند؛ یعنی پایهی ایمان را سست میکند، و سستی ایمان، تأثیر سوء خودش را در عمل بعدی ما میگذارد. وقتی ما لغزش پیدا میکنیم، این لغزش روی ایمان ما - ولو نامحسوس - تأثیر میگذارد. «انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»؛ کار خطایی را قبلاً یک نفر انجام میدهد، بعد این خطا در ایمان او تأثیر منفی میگذارد، بدون اینکه خود انسان هم متوجه شود؛ مثل خیلی از وقتها که انسان از حالی به حالی میرود، لیکن تغییر حال خود را متوجه نمیشود.1383/08/20 1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 155
در جنگ اُحد میدانید چه اتّفاقی افتاد. پیروزی پیش آمد، بعد این پیروزی تبدیل به شکست و خسارت شد؛ بهخاطر اینکه جمعی نتوانستند نفس خود را مهار کنند. آیهی قرآن میفرماید: «انّ الذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»(1) آنهایی که در جنگ اُحد نتوانستند خود را حفظ کنند و پایشان لغزید، شیطان بهخاطر بعضی از کارهایی که خودشان بر سر خود آورده بودند - نانی که خودشان در سفرهی خود گذاشته بودند - آنها را به این بلا دچار کرد. خودشان برای خودشان مشکل ایجاد کرده بودند؛ این عدمِ مهار نفس است. ما باید نفس خود را مهار کنیم. ما در مسؤولیتهایی که قرار گرفتهایم، باید به لذّات و شهوات و جمعآوری ثروت دل نسپاریم.1382/05/15
پیام شهیدان، تسلیم نشدن در برابر وسوسهی غنائم صحنه، صحنهی روشنی است. عزیزان من! همهی دوران زندگی ما، جنگ اُحد است. اگر خوب حرکت کردیم، دشمن شکست خواهد خورد؛ ولی به مجرّد اینکه چشممان به غنائم افتاد و دیدیم چهار نفر غنیمت جمع میکنند، ما هم حسودیمان شد، سنگر را رها کردیم و به سمت غنیمت رفتیم، ورق برمیگردد. دیدید که در جنگ اُحد ورق برگشت! در طول تاریخ اسلام، جنگ اُحد تکرار شده است. فرماندهی الهیِ آشنای با صفحهی حقیقت، با آن دل نورانی، این عدّه را اینجا گذاشته و گفته است که شما از اینجا تکان نخورید و پاسداران جبهه باشید؛ اما تا چشمشان افتاد و دیدند که چهار نفر آن پایین غنیمت جمع میکنند، پای اینها هم لرزید. البته اگر با تک تک آنها صحبت میکردید، میگفتند ما هم بالاخره آدمیم، ما هم دل داریم، ما هم خانه و زندگی میخواهیم. بله؛ اما دیدید که با این تسلیم شدن در مقابل خواستههای حقیر بشری، چه اتّفاقی افتاد! دندان پیامبر شکست؛ بدن مبارک آن حضرت مجروح شد؛ جبههی حق مغلوب شد؛ دشمن پیروز گردید و چقدر از بزرگان اسلام شهید شدند. پیام شهیدان این است که تسلیم وسوسهی غنیمت نشوید. پیام آنها به من و شما و همهی کسانی که به این خونهای به ناحق ریختهی مطهّر احترام میگذارند، همین است. شما نگاه نکن که یک نفر تخلّف میکند و سراغ جمع کردن غنیمت رفته است. «لا یضرّکم من ضلّ اذ اهتدیتم»(1). شما چه کار داری که دیگری گمراه شد؟ شما خودت را نگهدار و حفظ کن. دستور اسلام و پیام خون شهید، این است.1376/02/17
1 ) سوره مبارکه المائدة آیه 105
زنده نگهداشتن یاد شهدای کربلا حضرت آیتالله خامنهای: «گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاالسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند.» ۱۳۷۶/۰۲/۱۷
جناب عبدالعظیم به ری آبرو داد حضرت آیتالله امام خامنهای:«جناب عبدالعظیم حقّاً و انصافاً به ری و تاریخ ری آبرو داد و حق عظیمی به گردن همهی تهرانیها و اهل ری دارد.» ۸۲/۳/۵
امام خامنه ای:
بصیرت بیمورد نیست که امیرالمؤمنین(علیهالسّلام) فرمود: هیچکس نمیتوانست این کاری را که من کردم، بکند و این فتنه را بخواباند. این کار، واقعاً شمشیر و آگاهی و آن ایمان علی به خودش و راه خودش را میخواست. حتّی گاهی خواص متزلزل میشدند. امیرالمؤمنین(ع) به آن صحابهی خود فرمود - طبق این نقلی که شده است - فردا به تو خواهم گفت. فردا وقتی که جنگ تمام شد و کمتر از ده نفر از مجموعهی خوارج زنده ماندند و بقیه در جنگ کشته شدند، حضرت به عنوان وسیلهیی برای عبرت و موعظهی یاران و اصحاب خودش، در بین کشتهها راه افتاد و با بعضی از آنان به مناسبتی حرف زد. به یکی از این کشتهها که به پشت افتاده بود، رسیدند. حضرت گفت، این را برگردانید؛ برگرداندند. شاید فرمود، او را بنشانید؛ نشاندند. بعد به همین کسی که از یاران نزدیکش بود، فرمود: او را میشناسی؟ گفت: نه، یا امیرالمؤمنین. فرمود: او همان کسی است که دیشب آن آیات را میخواند و دل تو را ربوده بود!
این، چه قرآن خواندنی است؟! این، چه نوع عبادت کردنی است؟! این، دوری از روح عبادت است. اگر انسان با روح عبادت و نماز و قرآن آشنا باشد، میفهمد که وقتی موجودیت و حقیقت و لبّ اسلام - که در علیبنابیطالب مجسم است - در یک طرف قرار گرفته است، همهی شبههها را از خودش دور میکند و به او میپیوندد. این دوری از قرآن و دوری از دین است که کسی نتواند این موضوع را تشخیص بدهد و نتیجتاً به روی علی(ع) شمشیر بلند کند. 1369/02/06
امام خامنه ای:
بصیرت ...
یک طرف قضیه، همین تحجرها و نیندیشیدنها و اشتباههای عمده و بزرگ است که ما در طول دوران خلافت بنیامیه و بنیعباس، آن را مشاهده میکنیم. بعضیها آدمهای مقدسمآب و متدین و اهل عبادت و اهل زهد بودند و در کتابها اسمشان در شمار عبّاد و زهّاد و اخلاقیون و آدمهای حسابی ثبت شده است؛ اما اشتباه میکردند؛ اشتباهی به عظمت اشتباه جبههی حق با باطل. بزرگترین اشتباهها این است. اشتباههای کوچک، قابل بخشش است. آن اشتباهی که قابل بخشش نیست، این است که کسی جبههی حق را با جبههی باطل اشتباه کند و نتواند آن را بشناسد.
عظمت امثال عمار یاسر، به همین است. عظمت آن اصحاب خاص امیرالمؤمنین(علیهالصّلاةوالسّلام) در همین است که در هیچ شرایطی دچار اشتباه نشدند و جبهه را گم نکردند. من در موارد متعدد در جنگ صفین، این عظمت را دیدهام؛ البته مخصوص جنگ صفین هم نیست. در بسیاری از آنجاهایی که برای جمعی از مؤمنین، نکتهیی مورد اشتباه قرار میگرفت، آن کسی که میآمد و با بصیرت نافذ و با بیان روشنگر خود، شبهه را از ذهن آنها برطرف میکرد، عمار یاسر بود. انسان در قضایای متعدد امیرالمؤمنین - از جمله در صفین - نشان وجود این مردِ روشنگرِ عظیمالقدر را میبیند. 1369/02/06
امام خامنه ای:
بصیرت
جنگ صفین ماهها طول کشید؛ جنگ عجیبی هم بود. مردم افراد مقابل خود را میدیدند که نماز میخوانند، عبادت میکنند، نماز جماعت و قرآن میخوانند؛ حتّی قرآن سرنیزه میبرند! خیلی دل و جرأت میخواست که کسی روی این افرادی که نماز میخوانند، شمشیر بکشد.
در روایتی از امام صادق(علیهالصّلاةوالسّلام) نقل شده است که اگر امیرالمؤمنین(ع) با اهل قبله نمیجنگید، تکلیف اهل قبلهی بد و طغیانگر تا آخر معلوم نمیشد. این علیبنابیطالب بود که این راه را باز نمود و به همه نشان داد که چهکار باید کرد. بچههای ما، وقتی که به بعضی از سنگرهای جبههی مهاجم وارد میشدند و آنها را اسیر میگرفتند، در سنگرهایشان مهر و تسبیح پیدا میکردند! بله، درست مثل همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین(ع) قرار داشتند و نماز هم میخواندند و نتیجتاً یک عده هم به شبهه میافتادند. آن کسی که سراغ اینها میرفت، عمار یاسر بود. این، هوشیاری و آگاهی است و کسی مثل عمار یاسر لازم است ... 1369/02/06
امام خامنه ای:
نخبگان خطاکار
امیرالمؤمنین(علیهالسّلام) فرمود: هیچکس نمیتوانست این کاری را که من کردم، بکند و این فتنه را بخواباند. این کار، واقعاً شمشیر و آگاهی و آن ایمان علی به خودش و راه خودش را میخواست. حتّی گاهی خواص متزلزل میشدند. امیرالمؤمنین(ع) به آن صحابهی خود فرمود - طبق این نقلی که شده است - فردا به تو خواهم گفت. فردا وقتی که جنگ تمام شد و کمتر از ده نفر از مجموعهی خوارج زنده ماندند و بقیه در جنگ کشته شدند، حضرت به عنوان وسیلهیی برای عبرت و موعظهی یاران و اصحاب خودش، در بین کشتهها راه افتاد و با بعضی از آنان به مناسبتی حرف زد. به یکی از این کشتهها که به پشت افتاده بود، رسیدند. حضرت گفت، این را برگردانید؛ برگرداندند. شاید فرمود، او را بنشانید؛ نشاندند. بعد به همین کسی که از یاران نزدیکش بود، فرمود: او را میشناسی؟ گفت: نه، یا امیرالمؤمنین. فرمود: او همان کسی است که دیشب آن آیات را میخواند و دل تو را ربوده بود!
این، چه قرآن خواندنی است؟! این، چه نوع عبادت کردنی است؟! این، دوری از روح عبادت است. اگر انسان با روح عبادت و نماز و قرآن آشنا باشد، میفهمد که وقتی موجودیت و حقیقت و لبّ اسلام - که در علیبنابیطالب مجسم است - در یک طرف قرار گرفته است، همهی شبههها را از خودش دور میکند و به او میپیوندد. این دوری از قرآن و دوری از دین است که کسی نتواند این موضوع را تشخیص بدهد و نتیجتاً به روی علی(ع) شمشیر بلند کند. 1369/02/06
امام خامنه ای:
نخبگان خطاکار
پس، یک طرف قضیه، همین تحجرها و نیندیشیدنها و اشتباههای عمده و بزرگ است که ما در طول دوران خلافت بنیامیه و بنیعباس، آن را مشاهده میکنیم. بعضیها آدمهای مقدسمآب و متدین و اهل عبادت و اهل زهد بودند و در کتابها اسمشان در شمار عبّاد و زهّاد و اخلاقیون و آدمهای حسابی ثبت شده است؛ اما اشتباه میکردند؛ اشتباهی به عظمت اشتباه جبههی حق با باطل. بزرگترین اشتباهها این است. اشتباههای کوچک، قابل بخشش است. آن اشتباهی که قابل بخشش نیست، این است که کسی جبههی حق را با جبههی باطل اشتباه کند و نتواند آن را بشناسد.
عظمت امثال عمار یاسر، به همین است. عظمت آن اصحاب خاص امیرالمؤمنین(علیهالصّلاةوالسّلام) در همین است که در هیچ شرایطی دچار اشتباه نشدند و جبهه را گم نکردند. من در موارد متعدد در جنگ صفین، این عظمت را دیدهام؛ البته مخصوص جنگ صفین هم نیست. در بسیاری از آنجاهایی که برای جمعی از مؤمنین، نکتهیی مورد اشتباه قرار میگرفت، آن کسی که میآمد و با بصیرت نافذ و با بیان روشنگر خود، شبهه را از ذهن آنها برطرف میکرد، عمار یاسر بود. انسان در قضایای متعدد امیرالمؤمنین - از جمله در صفین - نشان وجود این مردِ روشنگرِ عظیمالقدر را میبیند. ۱۳۶۹/۰۲/۰۶
امام خامنه ای:
نخبگان خطاکار
جنگ صفین ماهها طول کشید؛ جنگ عجیبی هم بود. مردم افراد مقابل خود را میدیدند که نماز میخوانند، عبادت میکنند، نماز جماعت و قرآن میخوانند؛ حتّی قرآن سرنیزه میبرند! خیلی دل و جرأت میخواست که کسی روی این افرادی که نماز میخوانند، شمشیر بکشد.
در روایتی از امام صادق(علیهالصّلاةوالسّلام) نقل شده است که اگر امیرالمؤمنین(ع) با اهل قبله نمیجنگید، تکلیف اهل قبلهی بد و طغیانگر تا آخر معلوم نمیشد. این علیبنابیطالب بود که این راه را باز نمود و به همه نشان داد که چهکار باید کرد. بچههای ما، وقتی که به بعضی از سنگرهای جبههی مهاجم وارد میشدند و آنها را اسیر میگرفتند، در سنگرهایشان مهر و تسبیح پیدا میکردند! بله، درست مثل همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین(ع) قرار داشتند و نماز هم میخواندند و نتیجتاً یک عده هم به شبهه میافتادند. آن کسی که سراغ اینها میرفت، عمار یاسر بود. این، هوشیاری و آگاهی است و کسی مثل عمار یاسر لازم است.۱۳۶۹/۰۲/۰۶
امام خامنه ای:
توجه به روح نماز نزدیک کننده انسان به خدا:
ای بسا انسانهایی هستند با جسمهای نیرومند و زیبا، ولی با روحهایی لاغر، زشت، ناتوان و ضعیف؛ این به درد نمیخورد. تمام عبادات برای این است که ما ورزش کنیم، تربیت بشویم و پیش برویم. البته باید عبادات را شناخت. عبادات هم جسم و روحی دارند. جسم عبادات، به تنهایی کافی نیست. نماز را که انسان بخواند، ولی در حال نماز، توجه به خود ذکر نداشته باشد، ملتفت نباشد که چه میگوید و با چه کسی حرف میزند، مضامین نماز را بکلی از روی غفلت ادا بکند، این نماز، نماز بیفایدهیی است.
البته کسانی که عربی نخواندهاند و معنای این جملات را نمیدانند، اگر در حال نماز، همین اندازه توجه پیدا کنند که با خدا حرف میزنند و به یاد خدا باشند، این هم بهرهی خوبی است؛ ولی سعی کنید که معنای نماز را بدانید. یاد گرفتن معنای نماز، کار خیلی آسانی است؛ خیلی زود میتوانید ترجمهی این چند جمله را یاد بگیرید. نماز را با توجه به معنای آن بخوانید. این نماز است که «قربان کلّ تقیّ»( قصار 136) خواهد بود. نماز، نزدیک کنندهی انسان به خداست؛ اما نزدیک کنندهی انسان با تقوا.1369/02/06
اهمیت اربعین از روز اول هم که بوجود آمد، به همین اندازه امروز بود. اربعین اول، رسانه پُرقدرت عاشوراست. این چهل روز، چهل روز فرمانروایی منطق حق در میان دنیای ظلمانی بنی امیه و سفیانی ها بود. اهل بیت در یک حرکت چهل روزه طوفانی بپا کردند/ امروز هم این حرکت راهپیمایی در دنیای پیچیده و پُرتبلیغات، یک فریاد رسا و یک رسانه بی همتاست. چنین چیزی در دنیا وجود ندارد؛ اینکه همه حرکت میکنند به سمت آن مبدأ. بدرستی گفتید که الحسین یجمعنا. این حرکت باید روزبه روز گسترش و عمق بیشتری پیدا بکند. 1398/07/21
امام خامنه ای
ابزار نظامی سپاه باید پیشرفته باشد. ما در زمینه ابزار نظامی در دوران طاغوت، هم وابسته، هم عقب مانده و هم نابلد بودیم. ابزار نظامی باید بروز باشد، مال خود شما باشد، خود شما آن را ابداع و تولید کنید. ببینید امروز در همه زمینه های نظامی و اطلاعاتی چه لازم دارید و به سراغ آن بروید. 1398/07/21
یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
مُسْلِم بن عَوْسَجَة اَسَدی
مُسْلِم بن عَوْسَجَة اَسَدی (شهادت 61ق) از صحابه رسول خدا(ص) و از شهدای کربلا. او در قیام مسلم بن عقیل در کوفه، فرماندهی قبایل مَذحِج و بنی اسد را بر عهده داشت. پس از شهادت مسلم بن عقیل به امام حسین پیوست. وی نخستین شهید روز عاشورا است.
امام خامنه ای:
شهادت قلّه است، بایستی مسیر را در دامنهی آن قلّه پیدا کنیم تا به قلّه برسیم ... 1400/07/24
شهید مدافع حرم شهید محرمعلی مرادخانی (مراد)
تاریخ شهادت : 1395/09/16 | محل شهادت : حلب - سوریه
امام خامنه ای:
این دامنه اخلاص، ایثار، صدق، معنویّت، مجاهدت، گذشت، توجّه به خدا، کار برای مردم، تلاش برای عدالت و تلاش برای استقرار حاکمیّت دین است 1400/07/24
شهید مدافع حرم شهید محرمعلی مرادخانی (مراد)
تاریخ شهادت : 1395/09/16 | محل شهادت : حلب - سوریه
امام خامنه ای:
شهر باید مزیّن شود به نام و یاد شهیدان؛ شوراهای شهر در شهرهای مختلف بدانند که با اسم چه کسانی این شهر مفتخر میشود. 1400/07/24
شهید مدافع حرم شهید محرمعلی مرادخانی (مراد)
تاریخ شهادت : 1395/09/16 | محل شهادت : حلب - سوریه
امام خامنه ای:
کارِ بزرگداشت شهیدان را نباید یک کار معمولی و عادی دانست؛ این حقیقتاً یک حسنهی بزرگ است 1400/07/24
شهید مدافع حرم شهید محرمعلی مرادخانی (مراد)
تاریخ شهادت : 1395/09/16 | محل شهادت : حلب - سوریه
امام خامنه ای:
با گذشت چند سال از دفاع مقدّس، حادثه بزرگداشت شهیدان شروع شده و باید ادامه پیدا بکند ... 1400/07/24
شهید مدافع حرم شهید محرمعلی مرادخانی (مراد)
تاریخ شهادت : 1395/09/16 | محل شهادت : حلب - سوریه
بخشی از وصیتنامه شهید «محمدعلی دانشمند دیزیچه»
شهادت: 20 اردیبهشت 1360
ما به خاطر اهداف اسلام كه مستضعفين جهان را به قيام میخواند به جبهه میرويم، اگر كشته شديم شهيد راه حقيم و به خيل شهدا راه اسلام در آمدهايم و به راه پاک امامان متقی و پرهيزگار خود رفتهايم. ما دشمنان و مستكبران را به امر الله خوار و ذليل میكنيم، اگر كه همه ما شهيد گرديم از رحمت خدا نا اميد نمیگرديم و اين تنها معاملهای است كه در آن هيچگونه ضرری ندارد.
دشمنان اسلام بايد بدانند كه جوانان شيعه هميشه دارِ خويش را بر خود حمل میكنند و هميشه پيام مرگ را برای مستكبرين رسانند و حتی اگر كشته گردند به لقاالله كه بزرگترين آرزوی هر شيعه است خواهند رسيد.
در آخر میگويم نكند امام را تنها بگذاريد. در ركاب اين مرد بزرگوار و متقی بر دشمنان بتازيد كه خدا مزد نيكوكاران را ضايع نمینمايد.
اگر شهيد شدم از اين كه ديگر در ميان شما نيستم ناراحت نباشيد؛ چون تا خون ما میجوشد نخواهيم گذاشت كه به اسلام ما بتازند. ما بدينوسيله پايه يک حكومت عدل جهانی را پیريزی خواهيم كرد.
خداوند يار و نگهدار همگی باشد. پيروز باد اتحاد جمهوری اسلامی، پاينده باد امام خمينی ياور مستضعفين، مرگ بر مستكبرين جهان
فرازی از وصیتنامه شهید «حسین حدادی»
شهادت: بیستم اردیبهشت ماه سال 1361 در خرمشهر
پیام من به ملت ایران این است که با گروههای منافق بجنگید و نابودشان کنید و نگذارید عزیزان و یاران امام را از بین ببرند و راه شهیدان را ادامه دهید.
پیام من به دولت و شخصیتهای مملکتی این است که: مملکت را از هر گزندی حفاظت کنید تا ریشهی آمریکا را بِکَنید. پیام من به سپاه و برادران سپاه: شما موظف هستید که در داخل و در مرز و کشورهای مسلمان، علیه کفر بجنگید.
پیام من به جوانان ایران: امام را تنها نگذارید، گول گروهکها را نخورید، روحانیت را تنها نگذارید، گوش به فرمان امام باشید و تمام ملت باید گوش به فرمان امام دهند که نایب امام زمان (عج) است. پس امام زمان (عج) را فراموش نکنید که در جبههها به فرزندان شما سر میزند.
امیدوارم تمام گناهانی را که کردهام، خدا ببخشد و مرا جزو یاران امام زمان (عج) قرار دهد تا لیاقت داشته باشم در رکاب او بجنگم.
فرازی از وصیتنامه شهید «اکبر حنیفی»؛
شهادت: بیست و یکم اردیبهشت ماه سال 1365 در اشنویه هنگام درگیری با گروههای ضدانقلاب
شما را سفارش میکنم به تقوی و ترس از خدا و اطاعت از فرمان و چنگ زدن به ریسمان او. نمازتان را اول وقت بخوانید و روزه و تلاوت قرآن را فراموش نکنید
فرازی از وصیتنامه شهید حمید علیپورمقدم
شهادت: بیست و سوم دی ماه سال 1365 در شلمچه
پس با برادران ایمانی خود چنین میگویم: در این مقطع از زمان که همه ابرقدرتهای جهان برای نابودکردن دین، قرآن و اسلام ما دست به دست هم دادهاند و از هیچ کوششی دریغ نمینمایند. برادر و خواهر من! شما میتوانید با اطاعت از امر خداوند، ولایتفقیه و اطاعت از قانون جمهوری اسلامی و با ایثار و از خود گذشتگی، دِین خود را نسبت به اسلام ادا کرده و برای نجات مستضعفینی که در گوشه و کنار دنیا گرفتار چنگال ابرقدرتها و از خدا بی خبران هستند و با سختترین، مشکلترین و با حداقل امکانات، زندگی را سپری میکنند، همت نمایید.
فرازی از وصیتنامه شهید حمید علیپورمقدم
شهادت: بیست و سوم دی ماه سال 1365 در شلمچه
من این عمل را برای خود افتخاری بزرگ و ارزشمند میدانم؛ چون بزرگ پیشوایان و امامان ما، برای احیای اسلام، از جان خود گذشتند؛ مانند مولای ما، حضرت امام حسین(ع) که با کمترین امکانات در مقابل آن همه امکانات گوناگونی که مشرکین داشتند، قیام کرد و در این نهضت، پیروزمندانه همه چیز خود را در راه اسلام و برای رضای خدا فدا نمود؛ و من، چون شیعه حضرت علی (ع) هستم، به همین جهت فکر کردم با پاسدار شدنم، این امکان هست که بتوانم دِینم را به اسلام ادا کنم. لذا، خواهر و برادر گرامیام! شما را به حق توصیه میکنم، که اگر لحظهای از حق غافل بمانید، غفلت همان و ذلت و هلاکت همان!
فرازی از وصیتنامه شهید «مرتضی آقاعلیخانی»؛
شهادت: بیست و چهارم اردیبهشت ماه سال 1365، در فاو عراق
اکنون که خدایم را یافتهام، به سویش میشتابم و در راه رسیدن به او رمزی است که فقط در جبهه یافت میشود. بار پروردگارا! حقاً تو میدانی که آنچه در ماست و ما را به جبهه کشانید، نه از برای تفریح و تفرُّج است و نه از برای فخر و بلندمنشی میباشد؛ بلکه فقط به جهت میل به قیام و امر به معروف و نهی از منکر است تا موجب نصرت مظلومان و سرکوبی ظالمان گردد.
ای برادران، دوستان و آشنایان! لحظهای در خود فرو روید و به خود بیندیشید که از کجا آمدهاید و به کجا میروید؟ آیا زندگیتان به سوی حیات ابدی پیش میرود یا به ذلت و خواری؟ و آنگاه راه خود را برگزینید که مرگها بزودی فرا میرسد و در انتخاب هیچ درنگ نکنید؛ چرا که الگوهای فراوانی برای شما هست که راه رسیدن به سعادت را به شما نشان داده است.
فرازی از وصیتنامه شهید «مرتضی آقاعلیخانی»؛
شهادت: بیست و چهارم اردیبهشت ماه سال 1365، در فاو عراق
آنجا که خداوند کریم در سوره عنکبوت میفرماید: «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا...»؛ کسانی که در راه ما جهاد کنند ما راههای خود را به آنها نشان میدهیم و آنجایی که سرور کربلای حسینی میفرمایند: «و به درستی که چقدر مرگ در راه وصول به عزت و احیای حق سبک و راحت است و نیست مرگ در راه عزت مگر زندگانی جاویدان و نیست زندگانی به ذلت مگر مرگی که با او حیاتی نیست.» بنابراین بر ما اتمام حجت کردهاید و این ما هستیم که باید راه او و یارانش را ادامه دهیم و دل بشوییم از مال دنیا و فرزند و عیال و هر آن چه سدی است که ما را در این راه، مانع رسیدن به کمال و جاوداندگی است.
فرازی از وصیتنامه شهید «مرتضی آقاعلیخانی»؛
شهادت: بیست و چهارم اردیبهشت ماه سال 1365، در فاو عراق
و ای برادران عزیز دانشجو! فکر نکنید آمدن به جبهه مانع از درس خواندن میشود؛ چرا که اینجا نیز درسهای فراوانی است که باید برای حیات خود فرابگیریم و این درسها، فوق درسهای ظاهری است؛ درسهای حیات است و سعادت و شهادت و ایثار؛ درسهای غیرت است و مردانگی؛ اینها همه لازمه زندگانی بشری است و نباید از آنها غافل ماند و بدون اینها هیچ چیز معنا پیدا نخواهد کرد.
فرازی از وصیتنامه شهید «میر نادر حسینی سامیان»
شهادت:24 اردیبهشت 1360
خداوندا! مرا اكنون كه از لشكريان تو قرار گرفته و در اين راه از جان گذشته، در راه تو احياء میكنم و به راستی كه لشكريان تو پيروزند.
پدر عزيزم! میبخشی كه تو را از خود رنجاندم و نتوانستم برای تو فرزند لايق و عصای دست تو باشم. من راه حق را در پيش گرفتم و رفتم با لشكريان كفر مبارزه نمايم.
پدر جان! اميدوارم بتوانی برادران و خواهرانم را از من انقلابیتر سازيد، همانطور كه هميشه مرا به دين و قرآن و راه حق تعليم میدادی.
پدر! من از تو میخواهم كه در راه مبارزه با كفر و خدمت به امام امت خمينی بتشكن كوشا باشيد. انشاءالله اگر عمرم باقيماند به خدمت برمیگردم و فرزندی لايق و عصای دست تو در پيری بشوم، اگر هم شهيد شدم مرا میبخشيد.
پدر جان! فراموش نكن در راه مبارزه و خدمت به امام، به خواهران و برادرانم درس انقلاب آموز.
مادر عزيزم، از جان و دل عزيزترم! تا عمر دارم خدمتهای تو را در راه من فراموش نخواهم نمود. تو برای من مادری نمونه بودی.
مادر جان! اميدوارم كه همانطور كه به من خدمت كردی و درس انقلاب و مذهب و قرآن آموختی، به برادران و خواهرانم بياموزی.
مادر جان! اميدوارم كه در راه خدمت به امام خمينی بتشكن كوشا باشيد و هر چقدر میتوانيد پيش رويد و نترسيد. به حق خداوند، ما پيروزيم، اسلام پيروز است.
مادر عزيزم اگر شهيد نشدم برمیگردم و جبران آن همه محبت تو را خواهم کرد.
فرازی از وصیتنامه شهید
پرویز اسفندیاری شهادت: چهارم دی ماه سال 1365 در امالرصاص
پدر و مادر عزیز و مهربانم! ... من مانند بعضى از شهدا نمى گویم که گریه نکنید؛ ولى براى حسین (ع) و فاطمه (س) و براى زینب (س) برادر از دست داده و براى طفلان اسیر حسین (ع) بگریید.
اگر بتوانید خود را طورى بسازید که نیّت گریستنتان براى آنها باشد، من به شما قول مىدهم که در آخرت، دست شما را خواهند گرفت؛ سعى کنید خود را با خوى حسینی بپرورانید.
برادر خوب و مهربانم! امیدوارم که هر بدى از من دیدهاى، به صافى دل خودت ببخشى. از تو به عنوان یک برادر مىخواهم که سعى خود را براى شرکت در نمازجمعهها، نمازجماعتها و تشییع جنازه شهدا و مجالس آنها بکنى که محیطهاى بسیار دلگشا و باصفایى است.
من در طول عمرم، جایی بهتر از جبهه نیافتم. سعی کن نمازهایت ترک نشود و دعا براى سلامتى و طول عمر امام و پیروزى هر چه زودتر اسلام را هم فراموش نکن.
فرازی از وصیتنامه شهید «مهدی آرزومندار شادی»
شهادت: اردیبهشت 1360 در تپههای «شهید مؤذنی»
پدر عزيزم، مادر عزيزم، خواهرهای عزيزم! از اينكه ما شهيد شديم ناراحت نشوند، بخندند و شاد باشند. پيام خون ما را برسانند، با هر كه برخورد میكنند. نگذارند انقلاب منحرف شود در هر جايی كه هستند، ببينند جوانهایشان شهيد شدند نگذارند خونشان پايمال شود.
فرازی از وصیتنامه شهید «مهدی آرزومندار شادی»
شهادت: اردیبهشت 1360 در تپههای «شهید مؤذنی»
نگذارند دوباره آمريكا و مزدورانش بيايند و حاكم بشوند، هر وقت ديدند اين چنين چيزی در حال وقوع است قيام كنند، آنها هم خون بدهند و مثل زينب(س)، امام سجاد(ع) و حضرت رقيه(س) بشوند، همه قيام بكنند و نگذارند دوباره حاكم شوند.
اگر من شهيد شدم ناراحت نباشيد. پدر و مادرها بايد افتخار كنند كه فرزندانشان شهيد شدند. شهيد شدن گريه ندارد، بلكه لذت دارد.
فرازی از وصیتنامه شهید «مهدی آرزومندار شادی»
شهادت: اردیبهشت 1360 در تپههای «شهید مؤذنی»
اگر من شهيد شدم ناراحت نباشيد. پدر و مادرها بايد افتخار كنند كه فرزندانشان شهيد شدند. شهيد شدن گريه ندارد، بلكه لذت دارد.
مؤمن نبايد توی رختخواب بميرد، مؤمن بايد در ميدان جهاد شهيد شود. همه امامهای ما هم شهيد بودند و هيچكدام در رختخواب نمردند.
فرازی از وصیتنامه شهید «مهدی آرزومندار شادی»
شهادت: اردیبهشت 1360 در تپههای «شهید مؤذنی»
مادرم! وصيتم اين است كه مقاوم باشی و پيام خون ما را برسانی. هرجا نشستی از انقلاب و امام حرف بزنی. هر كه بخواهد توطئه كند جلويش بايستی مواظب باشی. انسان بايد ننشيند و هميشه بايد در حال قيام و به پاخاستن باشد تا اینکه قانونهای خدايی پياده شود. مكتب ما مكتب توحيد، شهادت، مكتب حسين(ع)، زهرا(س)، محمد(ص) و مكتب انقلاب است، انقلابی كه میخواهد مستضعفين را آزاد کند.
اول از همه از ملت ايران و به خصوص ملت رزمنده و شهيدپرور ورزنه میخواهم كه راه تمام شهيدان ما را ادامه بدهند.
ولا تحسبن الذين قتلوا فی سبيل الله امواتا بل احيا عند ربهم يرزقون (گمان نكنيد كسانی كه در راه خدا كشته شدهاند، مردهاند بلكه آنها زندهاند و در نزد پروردگار خود روزی میخورند.
ای ملت! به ياد جملهای از امام افتادم كه گفت، إنّی لَا أرَی المَوتَ إلاّ سَعادَةً وَ لَا الحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّبَرَماً؛ به راستی که من مرگ را جز سعادت نمی دانم، و زندگی با ستمکاران را جز ملال.
فرازی از وصیتنامه شهید «رضاعلی تقیپور»
شهادت:28 اردیبهشت 1361 در عملیات بیتالمقدس
ای ملت! به ياد جملهای از امام افتادم كه گفت، إنّی لَا أرَی المَوتَ إلاّ سَعادَةً وَ لَا الحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّبَرَماً؛ به راستی که من مرگ را جز سعادت نمی دانم، و زندگی با ستمکاران را جز ملال.
آری برادران من! حسين با صدای «هل من ناصر ينصرنی» خود را سر داد و من نيز به او لبيک گفتم، نه من بلكه جمع كثيری از همرزمان من چنين كردهاند. جبهههای ايران كمتر از جبهه كربلا كه امام حسين(ع)، علیِ خود را فدای اسلام كرد و خون من و امثال من مگر از خون امام حسين(ع) بالاتر است؟
جبهههای ايران كمتر از جبهه كربلا نیست
بخش سوم مطالب
حضرت محمد صلی اللع علیه و آله:
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
حَبیب بن مُظاهِر اَسَدی از شهدای کربلا. حبیب از قبیله بنیاسد و از اصحاب خاص حضرت علی(ع) بود. او از کوفیانی بود که پس از مرگ معاویه به امام حسین(ع) برای آمدن به کوفه نامه نوشتند. حبیب هنگامی که بیعتشکنی کوفیان را دید، مخفیانه از کوفه خارج شد و خود را به امام حسین رساند و در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید. قبر او در حرم امام حسین(ع) و در نزدیکی ضریح امام حسین(ع) است و ضریحی مستقل از دیگر شهدای کربلا دارد.
شهيد فريدون دلفي
شهادت: بیست و چهارمین روز از شهریورماه 1363 در تنگه چزابه
بخشی از وصیت نامه:
اميدوارم شما هم راهم را به آخر برسانيد، که خط سرخ شهادت خط محمد(ص) و آل علي(ع) است.
شهید محمد تقی ابوسعیدی شهادت: هفدهم ارديبهشت 1361 ، در خرمشهر
بخشی از وصیت نامه:
برادران و خواهران من بیایید و مومن زندگی کنید و مومن از دنیا بروید باشد که شفیع گنه کاران باشید.
همیشه و در همه وقت این حدیث از پیامبر اکرم در گوشتان زنگ بزند که پرهیزکار باش تا عابد در بین مردم باشی. قانع باش تا شاکرترین مردم باشی آنچه را رابرای خود میخواهی برای مردم بخواه تا مومن باشی. با همسایه خوشرفتاری کن تا مسلمان باشی همنشین نیکوکاران باش تا مومن باشی واجبات دینی را عمل کن تا عابد باشی به قسمت الهی راضی باش تا زاهد و پارسا باشی.
...
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار به امید جهانی شدن انقلاب اسلامی ایران و حاکمیت حزب الله در سرتاسر جهان.
شهید محمد تقی ابوسعیدی شهادت: هفدهم ارديبهشت 1361 ، در خرمشهر
بخشی از وصیت نامه:
دوستان و برادران چند نکته را در اینجا ضروری می دانم که ذکر کنم: نماز را نماز را سبک نشمارید. همیشه سر وقت نماز را بر پا دارید که نماز نور مومن است نماز گردونه اسلام است و تا آنجا می شود جماعت چونکه جلوی تمام عاملهای نفاق و جدائی را می گیرد و درس وحدت و یگانگی و اخوت به انسان میدهد.
جماعت است که به انسان شکل می دهد آدمی را از تنگ نظری و گوشه گیری بیرون می آورد و به انسان روح با مومنان زیستن و همراه مردان خدا بودن می بخشد و دوم اینکه دعا را، این فریضه را هر که دست به طرف خدا دراز کند خدا حیاء می کند که آن را خالی بگذارد.
...
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار به امید جهانی شدن انقلاب اسلامی ایران و حاکمیت حزب الله در سرتاسر جهان.
شهید نعمتالله رجبی شهادت: دهم آبان 1361 در عینخوش
بخشی از وصیت نامه:
تقوی را نصبالعین خود قرار دهید
خانواده و بستگانم را به خدای بزرگ میسپارم و به خانواده و مردم شهیدپرور ایران توصیه مینمایم که از ذکر خدا غافل نباشید و در کارها تقوی را، تقوی را، تقوی را نصبالعین خود قرار دهید!
فقها امانتدار و جانشینان پیامبرانند
از دستورات ولایت فقیه پیروی کنید تا پرچم عزیز اسلام در همه دنیا به دست توانمند حضرت مهدی (عج) برافراشته شود و انقلاب اسلامی را که با خون هزاران شهید پاک بنا نهاده شده تا ظهور آن حضرت، با کوشش و تلاش خود حفظ نمایید. طبق فرمایش رسول اکرم (ص): «فقها امانتدار و جانشینان پیامبرانند.» بر همه مسلمانان لازم است از دستورات آنان که همان دستورات الهی است تبعیت نمایند. ایجاد هرگونه خطوط انحرافی در کنار خط ولایت فقیه باعث گمراهی و ضلالت است.
شهید نعمتالله رجبی شهادت: دهم آبان 1361 در عینخوش
بخشی از وصیت نامه:
فرهنگیان عزیز! برای رشد فرهنگ اسلامی کوشش نمایند
از برادران و خواهران فرهنگیام تقاضا دارم برای رشد فرهنگ اسلامی در محیط کار خود کوشش نمایند تا جامعه سالم و ایدهآل اسلامی داشته باشیم.
شهادت میراث ائمه اطهار (س) و اولیاء خداست که به امت مسلمان به ارث رسید. هرگاه کسی در مواقع ضروری از آن سرباز زند، خداوند لباس ذلت در دنیا و آخرت بر او پوشاند.
شهادت، منتهى آمال و آرزوی من است
اگر توفیق شهید شدن در راه مکتب آل محمد (ص) را یافتم، این منتهى آمال و آرزوی من بوده است و آن روز، روز امتحان شماست. مگر میشود هر روز خون عزیزانی ریخته شود و ما نظارهگر آن باشیم؟
تاریخ شهادت : 1393/12/09 | محل شهادت : درعا - سوریه
امام خامنه ای:
یکی از مصداقهای پیام شهیدان برای امروز ما درباره گرایش پیدا نکردن به دشمن است، «اگر به ما بشنوانند این پیامها را، دیگر این گرایش به شرق و به غرب و به دشمن و به کفر و الحاد و مانند اینها، از بین ما رخت بر خواهد بست.» 1397/08/14
شهید مدافع حرم شهید فرهاد خوشهبر (ابوحامد) تاریخ شهادت : 1393/12/09 | محل شهادت : درعا - سوریه
فضیلت ماه شعبان : این ماه بسیار شریف و منسوب به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) است . آن حضرت این ماه را روزه می داشت و متصل به ماه مبارک رمضان می کرد و می فرمود : «شعبان ماه من است.» آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمود : «هر کسی که ماه شعبان را روزه بدارد ، برای محبت پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) و تقرب به خدا، خدا او را دوست دارد و او را به کرامت خود در روز قیامت نزدیک می سازد، و بهشت را بر او واجب می کند.» نماز در هر پنجشنبه از ماه شعبان: در هرپنجشنبه از این ماه، دورکعت نماز خوانده می شود. در هر رکعت بعد از حمد، صد مرتبه سوره توحید را بخواند و بعد از سلام صد بار صلوات بفرستد. از امام علی (علیه السلام) روایت شده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : " آسمان ها در هر پنج شنبه از ماه شعبان زینت داده می شود ، پس ملائکه عرض می کنند خدای ما بیامرزد روزه داران این روز را ، و دعای آنها را اجابت کند . و کسی که یک روز از این ماه را روزه بگیرد خدا بدن او را بر آتش حرام می کند. نماز شب اول : نماز شب اول ماه ماه شعبان دوازده رکعت است . در هر رکعت بعد از حمد پانزده مرتبه سوره توحید . رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : خدا به او ثواب دوازده هزار شهید عطا فرماید و برای او ثواب عبادت دوازده سال را می نویسد و از گناهان خارج می شود ، مانند روزی که از مادر متولد شده باشد . نماز دیگر شب اول : دو رکعت است . در هر رکعت بعد از حمد ، سی مرتبه سوره توحید را بخواند ، و بعد از سلام نماز بگوید : " اللهُمَّ هذا عَهدی عِندَکَ اِلی یَومِ القیامة. " رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : از ابلیس و لشکر او حفظ می شود ، و به او ثواب راستگویان عطا می نماید . نماز شب دوم : نماز این شب پنجاه رکعت است، در هر رکعت بعد از حمد سوره توحین و معوذتین (سوره های فلق و ناس) یک مرتبه. نماز شب سوم : دو رکعت است و در هر رکعت بعد از حمد، بیست و پنج مرتبه سوره توحید خوانده شود. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:کسی که این نماز را به جا آورد،خدا برای او در روز قیامت هشت در بهشت را باز می کند و هفت در جهنم را بر او می بندد، و خداوند هزار حله و هزار تاج بر او می پوشاند. نماز شب چهارم : چهل رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، بیست و پنج مرتبه سوره توحید قرائت مى شود. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر کسى که این نماز به جا آورد، خدا براى او به هر رکعتى ، ثواب هزار هزار (یک میلیون) سال عبادت مى نویسد و براى او به هر سوره ، هزار هزار (یک میلیون) شهر بنا مى کند و به او ثواب هزار هزار (یک میلیون) شهید را عطا مى فرماید. نماز شب پنجم : دو رکعت مى باشد و در هر رکعت بعد از حمد، پانصد مرتبه سوره توحید خوانده و بعد از نماز هفتاد مرتبه صلوات فرستاده مى شود. نماز شب ششم : چهار رکعت مى باشد که در هر رکعت بعد از حمد، پنجاه مرتبه سوره توحید خوانده مى شود. نماز شب هفتم : دو رکعت است و در رکعت اول بعد از حمد، صد مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد، صد مرتبه آیة الکرسى قرائت مى شود. نماز شب هشتم : دو رکعت مى باشد؛ در رکعت اول بعد از حمد، آیه آمن الرسول تا آخر سوره پنج مرتبه و پانزده مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد، آیه آخر سوره کهف یک مرتبه و پانزده مرتبه سوره توحید ذکر مى گردد. نماز شب نهم : چهار رکعت است ؛ و در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره نصر خوانده مى شود. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: کسى که این نماز را به جا آورد، البته حرام مى کند خدا جسد او را بر آتش و به او به هر آیه ، ثواب دوازده شهید از شهداى بدر را و ثواب علما عطا مى کند. نماز شب دهم : چهار رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، آیة الکرسى یک مرتبه و سوره کوثر نیز سه مرتبه قرائت مى شود. ثواب این نماز صد هزار حسنه ، صد هزار درجه بالا رفتن ، صد هزار در براى او باز شدن ، و آمرزیدن پدر و خود و همسایگانش مى باشد. نماز شب یازدهم : هشت رکعت مى باشد؛ در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره کافرون قرائت مى گردد. خداوند به این شخص به هر رکعتى ، باغى از باغهاى بهشت را عطا مى کند. نماز شب دوازدهم : دوازده رکعت مى باشد که در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره تکاثر خوانده مى شود. ثواب این نماز، آمرزش چهل ساله گناهان او و بلند شدن چهل درجه براى او و استغفار چهل هزار ملک براى او و ثواب کسى که شب قدر را درک کرده باشد مى باشد. نماز شب سیزدهم : دو رکعت مى باشد و در هر رکعت بعد از حمد، سوره والتین یک مرتبه خوانده مى شود. نماز شب چهاردهم : چهار رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، پنج مرتبه سوره والعصر تکرار مى گردد. ثواب این نماز، ثواب نمازگزاران از زمان آدم تا روز قیامت و برانگیخته شدن او در حالى که صورتش از خورشید و ماه نورانى تر مى باشد و موجب آمرزش او مى گردد. نماز شب پانزدهم - شب میلاد امام زمان (عج): چهار رکعت است و ما بین نماز مغرب و عشا و در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه توحید (به روایتى یازده مرتبه ) خوانده مى شود. بعد از نماز ده مرتبه گفته مى شود: یا رب اغفرلنا و نیز ده مرتبه یا رب ارحمنا و باز ده مرتبه یا رب تب علینا و بیست و یک مرتبه سوره توحید و سپس مى گویند: سبحان الذى یحیى و الموتى و یمیت الاحیاء و هو على کل شیى قدیر . در پایان نیز ده مرتبه ذکر مى شود: استجاب اللّه له و قضى حوائجه فى الدنیا و الاخرة و اعطاه اللّه کتابه بیمینه و کان فى حفظ اللّه الى قابل . نماز شب شانزدهم : دو رکعت مى باشد و در هر رکعت بعد از حمد، یک مرتبه آیة الکرسى و پانزده مرتبه سوره توحید قرائت مى گردد. ثوابش ، بناى هزار قصر در بهشت است. نماز شب هفدهم : دو رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، هفتاد و یک مرتبه سوره توحید خوانده و بعد از نماز، هفتاد مرتبه استغفار مى گردد. نماز شب هجدهم : ده رکعت است و در هر رکعت بعد از حمد، پنج مرتبه سوره توحید ذکر مى گردد. نماز شب نوزدهم : دو رکعت مى باشد و بعد از حمد، پنج مرتبه آیه قل اللهم مالک الملک قرائت مى شود. از ثواب هاى این نماز، خارج شدن والدین مى باشد از آتش ، اگر در آتش باشند. نماز شب بیستم : چهار رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، پانزده مرتبه سوره نصر خوانده مى شود. رسول خدا صل الله علیه و آله فرمود: کسى که این نماز را بخواند قسم را آنچنان کسى که مرا بر حق به پیغمبرى مبعوث کرد! خارج نمى شود از دنیا تا مرا در خواب ببیند و مى بیند جایگاه خود را در بهشت و باکرام البررة محشور مى شود. نماز شب بیست و یکم : هشت رکعت مى باشد و در هر رکعت بعد از حمد، سوره توحید و معوذتین (ناس و فلق ) یک مرتبه ذکر مى گردد. نماز شب بیست و دوم : دو رکعت است و در هر رکعت بعد از حمد، سوره کافرون و توحید، پانزده مرتبه خوانده مى شود. نماز شب بیست و سوم : سى رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، یک مرتبه سوره زلزلت قرائت مى شود. نماز شب بیست و چهارم : دو رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره نصر خوانده مى شود. نماز شب بیست و پنجم : ده رکعت مى باشد؛ در هر رکعت بعد از حمد، یک مرتبه سوره تکاثر خوانده مى شود. ثواب این نماز، ثواب هفتاد پیغمبر است . نماز شب بیست و ششم : ده رکعت مى باشد؛ در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه آیه آمن الرسول قرائت مى گردد. خداوند به این شخص در روز قیامت ، شش نور عطا مى کند. نماز شب بیست و هفتم : دو رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره اعلى را خوانده مى شود. نماز شب بیست و هشتم : چهار رکعت مى باشد و در هر رکعت بعد از حمد، یک مرتبه سوره توحید، ناس و فلق قرائت مى شود. نماز شب بیست و نهم : ده رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره تکاثر، ده مرتبه معوذتین (ناس و فلق ) و ده مرتبه سوره توحید خوانده مى شود. از ثواب این نماز، گذشتن از صراط مثل برق است . نماز شب سى ام : دو رکعت است و در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره اعلى خوانده و بعد از سلام ، صد مرتبه صلوات فرستاده مى شود. رسول خدا صل الله علیه و آله فرمود: قسم به آنچنان کسى که مرا به حق به پیغمبرى مبعوث کرد! به درستى که بلند مى کند خدا براى او هزار هزار (یک میلیون) شهر در جنت النعیم و اگر اهل آسمانها و زمین جمع شوند که ثوابش را شمارش کنند، نتوانند و براى او هزار حاجت بر مى آورد.
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
ترجمه: ۷۲ -آنها كه گفتند خداوند همان مسيح بن مريم است بطور مسلم كافر شدند ( با اينكه خود ) مسيح گفت اى بنى اسرائيل خداوند يگانه را كه پروردگار من و شماست پرستش كنيد چه اينكه هر كس شريكى براى خدا قرار دهد ، خداوند بهشت را بر او حرام كرده است و جايگاه او دوزخ است و ستمكاران يار و ياورى ندارند . ۷۳ -آنها كه گفتند خداوند يكى از سه خدا است ( نيز ) بطور مسلم كافر شدند با اينكه معبودى جز معبود يگانه نيست و اگر از آنچه مىگويند دست برندارند عذاب دردناكى به كافران آنها ( كه روى اين عقيده ايستادگى كنند ) خواهد رسيد. ۷۴-آيا توبه نمىكنند و به سوى خدا باز نمىگردند و از او طلب آمرزش نمىنمايند و خداوند آمرزنده مهربان است.
تفسیر در تعقيب بحثهائى كه در مورد انحرافات يهود ، در آيات قبل ، گذشت ، اين آيات و آيات بعد از انحرافات مسيحيان سخن مىگويد نخست از مهمترين انحراف مسيحيت يعنى مساله الوهيت مسيح و تثليث معبود بحث كرده مىگويد : بطور مسلم آنها كه گفته اند خدا همان مسيح بن مريم است ، كافر شدند ( لقد كفر الذين قالوا ان الله هو المسيح ابن مريم ) . چه كفرى از اين بالاتر كه خداوند نامحدود از هر جهت را ، با مخلوقى كه از هر جهت محدود است يگانه و متحد بدانند ، و صفات مخلوق را براى خالق قرار دهند ؟ ! در حالى كه خود مسيح (عليه السلام) با صراحت به بنى اسرائيل گفت:خداوند يگانه اى را پرستش كنيد كه پروردگار من و شما است ( و قال المسيح يا بنى اسرائيل اعبدوا الله ربى و ربكم). و به اين ترتيب بيزارى خود را از هر گونه شرك و غلو در مورد خويش نفى كرد و خود را همانند ديگران مخلوقى از مخلوقات خدا معرفى نمود.و نيز مسيح براى تاكيد اين مطلب و رفع هر گونه ابهام و اشتباه اضافه كرد : هر كس شريكى براى خدا قرار دهد خداوند بهشت را بر او حرام كرده و جايگاه او آتش است ( انه من يشرك بالله فقد حرم الله عليه الجنة و ماويه النار). و باز براى تاكيد بيشتر و اثبات اين حقيقت كه شرك وغلو يك نوع ظلم آشكار است به آنها گفت : براى ستمگران و ظالمان هيچگونه يار و ياورى وجود نخواهد داشت ( و ما للظالمين من انصار). همانطور كه در سابق هم اشاره كرده ايم تاريخ مسيحيت مىگويد : تثليث در قرون نخستين و مخصوصا در عصر مسيح (عليه السلام) وجود نداشت و حتى در اناجيل كنونى با تمام تحريفهائى كه در آن به عمل آمده است كمترين سخنى از تثليث ديده نمىشود ، و خود محققان مسيحيت به اين امر معترفند ، بنا بر اين آنچه در آيه فوق در مورد پافشارى مسيح (عليه السلام) و روى مساله توحيد ديده مىشود مطلبى است كه با منابع موجود مسيحيت نيز هماهنگ است و از دلائل عظمت قرآن محسوب مىشود .ضمنا بايد توجه داشت كه آنچه در اين آيه مورد بحث واقع شده مساله غلو و وحدت مسيح با خدا و به عبارت ديگر توحيد در تثليث است ، ولى در آيه بعد اشاره به مساله تعدد خدايان از نظر مسيحيان يعنى تثليث در توحيد كرده مىگويد : آنها كه گفته اند خداوند سومين اقنوم از اقانيم سه گانه است به طور مسلم كافر شده اند ( لقد كفر الذين قالوا ان الله ثالث ثلثة ) بسيارى از مفسران مانند طبرسى در مجمع البيان و شيخ طوسى در تبيان و فخر رازى و قرطبى در تفسير خود چنين تصور كرده اند كه آيه قبل درباره فرقه اى از مسيحيان به نام يعقوبيه است كه خدا را با مسيح (عليهالسلام) متحد مىدانند ، ولى اين آيه در باره فرقه ديگرى به نام ملكانيه و نسطوريه است كه قائل به خدايان سه گانه اند ، اما همانطور كه سابقا هم گفتيم اين برداشت از مسيحيت با حقيقت تطبيق نمىكند زيرا اعتقاد به تثليث در ميان همه مسيحيان عموميت دارد ، همانطور كه اعتقاد به توحيد و يگانگى خدا در ميان ما مسلمانان قطعى و مسلم است ، منتها آنها در عين اينكه خدايان را حقيقتا سه گانه مىدانند ، يگانه حقيقى نيز ميدانند و به اعتقاد آنها سه واحد حقيقى يك واحد حقيقى را تشكيل مىدهند !
دو آيه فوق ظاهرا به دو جنبه مختلف اين دو قضيه اشاره مىكند : در آيه اول اشاره به وحدت خدايان سه گانه ، و در آيه دوم اشاره به تعدد آنها است ، و قرار گرفتن اين دو بيان پشت سر هم در حقيقت اشاره به يكى از دلائل روشن ابطال عقيده آنها مىباشد كه چگونه خداوند گاهى با مسيح ( و روح القدس ) حقيقتا يكى و گاهى حقيقتا سه چيز مىشود مگر مساوى بودن سه با يك معقول است ؟ آنچه اين حقيقت را تاييد مىكند اين است كه ما در ميان مسيحيان هيچ طايفه اى را نمىيابيم كه به خدايان سه گانه قائل نباشند. سپس قرآن به طور قاطع در پاسخ آنها مىگويد : هيچ معبودى جز معبود يگانه نيست ( و ما من اله الا اله واحد). مخصوصا ذكر كلمه من قبل از اله تاكيد بيشترى را در نفى معبودهاى ديگر مىرساند.دگر بار با لحن شديد و مؤكد به آنها اخطار مىكند كه اگر دست از اين عقيده برندارند عذاب دردناكى در انتظار كسانى كه بر اين كفر باقى بمانند خواهد بود ( و ان لم ينتهوا عما يقولون ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم). كلمه من در منهم به عقيده بعضى بيانيه است ولى ظاهر اين است كه براى تبعيض بوده باشد و در حقيقت اشاره به كسانى است كه بر كفر و شرك خود باقى مىمانند و بعد از دعوت قرآن به توحيد باز نگشتند ، نه آنها كه توبه كردند و بازگشت نمودند .در تفسير المنار از كتاب اظهار الحق داستانى نقل شده كه ذكر آن در اينجا بى تناسب نيست و نشان مىدهد كه چگونه تثليث و توحيد نصارى غير قابل درك مىباشند ، نويسنده آن كتاب مىگويد : سه نفر به آئين مسيحيت در آمدند ، كشيش ، عقائد ضرورى مسيحيت از جمله عقيده تثليث را به آنها تعليم كرد. روزى يكى از علاقمندان مسيحيت نزد كشيش آمد و از كسانى كه تازه به آئين مسيحيت در آمده بودند سؤال كرد ، كشيش با كمال خوشوقتى اشاره به آن سه نفر نمود ، او بلافاصله پرسيد : آيا از عقائد ضروريه ما چيزى ياد گرفته اند ، كشيش با شجاعت و تاكيد گفت : آرى سپس به عنوان نمونه يكى از آنها را صدا زد تا او را در حضور ميهمان بيازمايد ، كشيش گفت : درباره تثليث چه ميدانى ؟ او در جواب گفت : شما به من چنين ياد داديد كه خدايان سه گانه اند يكى در آسمان است و ديگرى در زمين از شكم مريم متولد شد و سومين نفر به صورت كبوترى بر خداى دوم در سن سىسالگى نازل گرديد ! كشيش عصبانى شد و او را بيرون كرد و گفت چيزى نمىفهمد ، و نفر دوم را صدا زد ، او در جواب اين سؤال در مورد تثليث ، گفت : شما به من چنين تعليم داديد كه خدايان سه بودند ، اما يكى از آنها بدار آويخته شد بنا بر اين اكنون دو خدا بيشتر نداريم ! خشم كشيش بيشتر شد و او را نيز بيرون كرد و سومى را كه باهوشتر و جدىتر در حفظ عقائد دينى بود ، صدا زد و همان مساله را از او پرسيد او با احترام گفت : پيشواى من ! آنچه را به من آموختيد كاملا حفظ كرده ام و از بركت مسيح به خوبى فهميده ام شما گفتيد : خداوند يگانه سه گانه است و خداوندان سه گانه يگانه اند ، يكى از آنها را بدار زدند و مرد و بنا بر اين همه مردند زيرا او با بقيه يگانه بود و به اين ترتيب الان هيچ خدائى وجود ندارد ! در آيه سوم از آنها دعوت مىكند كه از اين عقيده كفر آميز توبه كنند تا خداوند آنها را مشمول عفو و بخشش خود قرار دهد لذا مىگويد : آيا بعد اين همه ، آنها بسوى خداى يگانه باز نمىگردند و از اين شرك و كفر طلب آمرزش نمىكنند با اينكه خداوند غفور و رحيم است ؟ ( ا فلا يتوبون الى الله و يستغفرونه و الله غفور رحيم ) .
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تهجد و شب زنده داری ، باعث نورانیت، باز شدن چشم، اجابت دعا ، تقرب به خدای مهربان... و روئیت ملائک در هنگام فجر صادق است ... در شب جمعه افضل از اوقات دیگر.
سعی کنید متن دعای عهد را خودتان بخوانید ، بطور کلی خواندن دعا از روی متن کتاب و یا تلاوت قرآن کریم از روی مصحف شریف بخط عثمان طه که صحیح ترین کتابت است ، و عیناً همان است که بواسطه جناب جبریل امین به قلب رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) نازل و سپس از دو لب رسول الله خارج و بوسیله امیر المومنین علی علیه السلام جمع آوری شده که تعداد آیاتش با احتساب بسم الله الرحمن الرحیم اول هر سوره ۶۳۴۸ آیه می باشدو قرائت حفص از عاصم... ، آثار معنوی اش بسیار بالاتر از گوش دادن به صوت دیگران است، مگر اینکه برای آموزش تجوید ویا در مجالس ختم قرآن و همچنین در سفر و بین راه قرائت اساتید قران کریم را گوش دهید که خود ثواب مجزا و مضاعف دارد و باعث جلاء قلوب و طهارت روح می شود ،
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
مراقب آقای علی خامنه ای باشید که او هرگز دروغ نمی گوید
یک کارشناس موشکی اسرائیلی در مقاله ای نوشت: رهبر و راهنمای ایران، سید علی خامنهای، در بیش از یک سمینار و سخنرانی گفت که نیروهای ایرانی به دنبال در اختیار داشتن موشکهای هستهای نیستند و آنها را نمیسازند، زیرا بر اساس دکترین شیعه، داشتن و نگهداری آن مطلقاً حرام است.
از سوی دیگر، رهبر ایرانی نیز گفت: هرگونه حمله با هر سلاحی به جمهوری اسلامی ایران به همین ترتیب با آن مواجه خواهد شد...
در اینجا ناظران و حتی دولت ها از این اظهارات ضد و نقیض بالاترین درجه نظامی و رهبری در ایران متحیر شدند. در شرایطی که همه تایید میکنند که او تنها رهبر منطقه است، بلکه در سطح جهانی، او دروغ نمیگوید و اظهارات خود را جعل نمیکند. پس چگونه خامنه ای با موشک های هسته ای که به سوی ایران شلیک شود، مواجه خواهد شد، در حالی که او تأیید کرد که آنها را در اختیار ندارند و به دنبال آن نیستند؟
در اینجا کارشناس اسرائیلی به تحلیل این معادله پرداخت و اعلام کرد که خامنه ای به وعده و تهدید خود پایبند بوده است. اول اینکه تنها کشوری که می خواهد با سلاح هسته ای به ایران ضربه بزند اسرائیل است، آمریکا از محاصره اقتصادی راضی است و اصلاً نمی خواهد با ایران جبهه نظامی باز کند. در صورتی که موشک اتمی اسرائیل به سمت ایران پرتاب شود، موشک بین ۸ تا ۹ دقیقه طول می کشد تا به نزدیک ترین هدف مهم ایرانی برسد. ایران سازمان راداری بسیار پیشرفته ای دارد که ذهن ایرانی با حمایت روس ها و چین روی آن کار کرد. این رادار اگر در سطح جهانی نباشد، قوی ترین رادار خاورمیانه است.
در مورد پرتاب موشک اتمی اسرائیل به سمت ایران، ۳ پایگاه ایرانی با موشک های کنترل شده و یک راهپیمایی برای حمله به رآکتور دیمونا در نزدیکی تل آویو وجود دارد. 1 پایگاه حماس در فلسطین ۶۵ کیلومتر با راکتور فاصله دارد. 2 پایگاه حزب الله در ضاحیه ۱۲۰ کیلومتر با راکتور فاصله دارد. 3 پایگاه بختیاریه در ۲۲ کیلومتری راکتور هسته ای اسرائیل قرار دارد. به این معنی که این موشک ها از ۴۰ ثانیه تا دو دقیقه طول می کشد تا به رآکتور دیمونا اصابت کند و منطقه از جمله سرمایه اداری و انسانی تل آویو را درهم بشکند. یعنی قبل از رسیدن موشک هسته ای به خاک ایران، پایتخت اسرائیل از سنگ و انسان محو می شود و به دلیل آلودگی رادیواکتیو، اسرائیل تا ۱۵ سال پس از حمله غیرقابل دوام می ماند. تأثیر بمب هستهای صدها برابر کمتر از تأثیر انفجار راکتور و کارخانه بمبهای هستهای است و حادثه چرنوبیل روسیه بزرگترین شاهد بزرگی خسارات است. توجه داشته باشید که راکتور دیمونا قوی تر و بزرگتر از حادثه فوق الذکر است.
خلاصه تحلیل: وعده سید علی خامنه ای یهودیان صهیونیست را کشت و پس از این سالها ساخت سلاح هسته ای آنها، عتیقه جات و تزئینات در انبارها نگهداری می شود و هرگز یا حداقل تا ۵۰ سال آینده نخواهند توانست از آنها استفاده کنند.
این تحلیلگر اسرائیلی در پایان مقاله خود می گوید: مراقب آقای علی خامنه ای باشید که او هرگز دروغ نمی گوید.
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
ترجمه ۳ـ گوشت مردار، و خون، و گوشت خوك، و حيواناتى كه به غير نام خدا ذبح شوند، و حيوانات خفه شده، و به زجر كشته شده، و آنها كه بر اثر پرت شدن از بلندى بميرند، و آنها كه به ضرب شاخ حيوانى مرده، و باقيمانده صيد حيوان درنده ـ مگر آن كه (به موقع) آن را سر ببريد ـ و آنها كه براى بت ها ذبح مى شوند، (همه) بر شما حرام شده است; و (همچنين) قسمت كردن گوشت حيوان به وسيله چوبه هاى تيرِ مخصوص بخت آزمائى; تمام اين اعمال، فسق و گناه است. ـ امروز، كافران از (زوال) آئين شما مأيوس شدند; بنابراين، از آنها نترسيد; و از (مخالفت) من بترسيد! امروز، دين شما را كامل كردم; و نعمت خود را بر شما تمام نمودم; و اسلام را به عنوان آئين (جاودان) شما پذيرفتم ـ اما آنها كه در حال گرسنگى، دستشان به غذاى ديگرى نرسد، و متمايل به گناه نباشند، (مانعى ندارد كه از گوشت هاى ممنوع بخورند;) خداوند آمرزنده و مهربان است.
تفسیر در آغاز اين سوره، اشاره به حلال بودن گوشت چهار پايان به استثناى آنچه بعداً خواهد آمد، شده بود، آيه مورد بحث، در حقيقت همان استثناهائى است كه وعده داده شده. در اين آيه حكم به تحريم يازده چيز شده است كه بعضى از آنها در آيات ديگر قرآن نيز بيان گرديده، و تكرار آن جنبه تأكيد دارد. 1 ـ نخست مى فرمايد: «مردار بر شما حرام شده است» (حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ). 2 ـ همچنين «خون» (وَ الدَّمُ). 3 ـ و «گوشت خوك» (وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ). 4 ـ «و حيواناتى كه طبق سنت جاهليت به نام بت ها و اصولاً به غير نام خدا ذبح شوند» (وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ). درباره تحريم اين چهار چيز و فلسفه آن در جلد اول تفسير «نمونه» ذيل آيه 173 سوره «بقره» ، توضيح كافى داده ايم. 5 ـ و نيز «حيواناتى كه خفه شده باشند حرامند» (وَ الْمُنْخَنِقَةُ). خواه به خودى خود، يا به وسيله دام، و خواه به وسيله انسان اين كار انجام گردد، چنان كه در زمان جاهليت معمول بوده كه گاهى حيوان را در ميان دو چوب يا در ميان دو شاخه درخت سخت مى فشردند تا بميرد و از گوشتش استفاده كنند. در بعضى از روايات نقل شده كه: «مجوس» مخصوصاً مقيّد بودند حيوانات را از طريق خفه كردن بكشند، سپس از گوشتشان استفاده كنند، بنابراين ممكن است آيه ناظر به وضع آنها نيز باشد 6 ـ «و حيواناتى كه با شكنجه و ضرب، جان بسپارند و يا به بيمارى از دنيا بروند» (وَ الْمَوْقُوذَةُ) در تفسير «قرطبى» نقل شده: در ميان عرب معمول بود كه بعضى از حيوانات را به خاطر بت ها آن قدر مى زدند تا بميرد و آن را يك نوع عبادت مى دانستند! 3 7 ـ «و حيواناتى كه بر اثر پرت شدن از بلندى بميرند» (وَ الْمُتَرَدِّيَةُ). 8 ـ «و حيواناتى كه به ضرب شاخ مرده باشند» (وَ النَّطيحَةُ). 9 ـ «و حيواناتى كه به وسيله حمله درندگان كشته شوند» (وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ). ممكن است يكى از فلسفه هاى تحريم اين پنج نوع از گوشت هاى حيوانات آن باشد كه خون به قدر كافى از آنها بيرون نمى رود; زيرا تا زمانى كه رگ هاى اصلى گردن بريده نشود، خون به قدر كافى بيرون نخواهد ريخت، و مى دانيم خون مركز انواع ميكروب ها است و با مردن حيوان، قبل از هر چيز، خون عفونت پيدا مى كند. و به تعبير ديگر، اين چنين گوشت ها يك نوع مسموميت دارند و جزء گوشت هاى سالم محسوب نخواهند شد، مخصوصاً اگر حيوان بر اثر شكنجه، يا بيمارى و يا تعقيب حيوان درنده اى بميرد، مسموميت بيشترى خواهد داشت. به علاوه جنبه معنوى ذبح كه با ذكر نام خدا و رو به قبله بودن حاصل مى شود در هيچ يك از اينها نيست. ولى اگر قبل از آن كه اين حيوانات جان بسپرند به آنها برسند، با آداب اسلامى آنها را سر ببرند و خون به قدر كافى از آنها بيرون بريزد، حلال خواهند بود و لذا به دنبال تحريم موارد فوق مى فرمايد: «مگر آن كه به موقع و با شرايط آن را ذبح كنيد» (إِلاّ ما ذَكَّيْتُمْ). بعضى از مفسران احتمال داده اند: اين استثناء تنها به قسم اخير يعنى «وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ» بر مى گردد. ولى اكثر مفسران معتقدند: به تمام اقسام بر مى گردد، و اين نظر به حقيقت نزديك تر است. ممكن است سؤال شود: چرا با وجود «مَيْتَة» در آغاز آيه، اين موارد ذكر گرديده است، مگر تمام آنها داخل در مفهوم «مَيْتَة» نيست؟ در پاسخ مى گوئيم: «مَيْتَة» از نظر فقهى و شرعى مفهوم وسيعى دارد، يعنى هر حيوانى كه با طريق شرعى ذبح نشده باشد در مفهوم «مَيْتَة» داخل است، ولى در لغت، «مَيْتَة» معمولاً به حيوانى گفته مى شود كه خود به خود بميرد. بنابراين، موارد فوق در مفهوم لغوى «مَيْتَة» داخل نيست و لااقل احتمال اين را دارد كه داخل نباشد و لذا نيازمند به بيان است.
10 ـ در زمان جاهليت، بت پرستان سنگ هائى در اطراف «كعبه» نصب كرده بودند كه شكل و صورت خاصى نداشت، آنها را «نُصب» مى ناميدند، در مقابل آنها قربانى مى كردند و خون قربانى را به آنها مى ماليدند، و فرق آنها با بت، اين بود كه بت ها همواره داراى اشكال و صور خاصى بودند، اما «نُصب» چنين نبودند، قرآن در آيه فوق، اين گونه گوشت ها را تحريم كرده، مى گويد: «و آنچه در برابر يا روى نصب ذبح شوند» (وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ). روشن است: تحريم اين نوع گوشت جنبه اخلاقى و معنوى دارد، نه جنبه مادّى و جسمانى، و در واقع يكى از اقسام «ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ» مى باشد، كه به خاطر رواجش در ميان عرب جاهلى، به آن تصريح شده است. 11 ـ نوع ديگرى از حيواناتى كه تحريم آن در آيه فوق آمده، آنها است كه به صورت «بخت آزمائى» ذبح و تقسيم مى گرديده و آن چنين بوده كه: ده نفر با هم شرط بندى مى كردند، حيوانى را خريدارى و ذبح نموده، سپس ده چوبه تير كه روى هفت عدد از آنها عنوان «برنده» و سه عدد عنوان «بازنده» ثبت شده بود، در كيسه مخصوصى مى ريختند و به صورت قرعه كشى آنها را به نام يك يك از آن ده نفر بيرون مى آوردند، هفت چوبه برنده به نام هر كس مى افتاد سهمى از گوشت بر مى داشت، و چيزى در برابر آن نمى پرداخت، ولى آن سه نفر كه تيرهاى بازنده را دريافت داشته بودند، بايد هر كدام يك سوم قيمت حيوان را بپردازند، بدون اين كه سهمى از گوشت داشته باشند. اين چوبه هاى تير را «ازلام» جمع «زلم» (بر وزن قلم) مى ناميدند، اسلام خوردن اين گوشت ها را تحريم كرد، نه به خاطر اين كه اصل گوشت حرام بوده باشد، بلكه به خاطر اين كه جنبه «قمار» و بخت آزمائى دارد، مى فرمايد: «و آنچه را به وسيله چوب هاى مخصوصى بخت آزمائى قسمت مى كنيد» (وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالأَزْلامِ). روشن است: تحريم «قمار» و مانند آن اختصاص به گوشت حيوانات ندارد، بلكه در هر چيز انجام گيرد ممنوع است و تمام زيان هاى فعاليت هاى حساب نشده اجتماعى و برنامه هاى خرافى در آن جمع مى باشد. و در پايان براى تأكيد بيشتر روى تحريم آنها مى فرمايد: «تمام اين اعمال فسق است و خروج از اطاعت پروردگار» (ذلِكُمْ فِسْقٌ) بعد از بيان احكام فوق، دو جمله پرمعنى در آيه مورد بحث به چشم مى خورد، نخست مى گويد: «امروز كافران از دين شما مأيوس شدند، بنابراين از آنها نترسيد و تنها از (مخالفت) من بترسيد» (الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ). سپس مى فرمايد: «امروز دين و آئين شما را كامل كردم، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم، و اسلام را به عنوان آئين شما پذيرفتم» (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ ديناً). و در پايان آيه بار ديگر به مسائل مربوط به گوشت هاى حرام بازگشته، و حكم صورت اضطرار را بيان كرده، مى گويد: «كسانى كه به هنگام گرسنگى ناگزير از خوردن گوشت هاى حرام شوند در حالى كه تمايل به گناه نداشته باشند خوردن آن براى آنها حلال است; زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است» (فَمَنِ اضْطُرَّ في مَخْمَصَة غَيْرَ مُتَجانِف لاِ ِثْم فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ). و به هنگام ضرورت بندگان خود را به مشقت نمى افكند و آنها را كيفر نمى دهد. «مَخْمَصَه» از ماده «خَمْص» (بر وزن لمس) به معنى «فرورفتگى» است، و به معنى گرسنگى شديد كه باعث فرورفتگى شكم مى شود نيز آمده است خواه به هنگام قحطى باشد يا به هنگام گرفتارى شخصى. «غَيْرَ مُتَجانِف لاِ ِثْم» به معنى آن است كه تمايل به گناه نداشته باشد، كه يا به عنوان تأكيد مفهوم اضطرار آمده. يا به منظور آن است كه به هنگام ضرورت زياده روى در خوردن گوشت حرام نكند، و آن را حلال نشمرد. يا آن كه مقدمات اضطرار را خودش فراهم نساخته باشد. و يا آن كه در سفرى كه براى انجام كار حرامى در پيش گرفته، گرفتار چنان ضرورتى نشود. ممكن است همه اين معانى از اين عبارت منظور باشد.
آنچه از مجموع بحث هاى فوق و ساير منابع اسلامى استفاده مى شود، اين است كه: اسلام در مورد بهره بردارى از گوشت ها ـ همانند ساير دستورهايش ـ يك روش كاملاً اعتدالى را در پيش گرفته، يعنى نه همانند مردم زمان جاهليت كه از هر نوع گوشتى مى خوردند، اعم از گوشت سوسمار، مردار و امثال آن، و يا همانند بسيارى از غربى هاى امروز كه حتى از خوردن گوشت خرچنگ و كرم ها چشم پوشى نمى كنند. و نه مانند «هندوها» كه مطلقاً خوردن گوشت را ممنوع مى دانند، بلكه، گوشت حيواناتى كه داراى تغذيه پاك بوده و مورد تنفّر نباشند حلال كرده بر روى روش هاى افراطى و تفريطى خط بطلان كشيده و براى استفاده از گوشت ها شرائطى مقرّر داشته است، به اين ترتيب كه: الف ـ حيواناتى كه از گوشت آنها استفاده مى شود، بايد از حيوانات علف خوار باشند; زيرا گوشت حيوانات گوشت خوار، بر اثر خوردن گوشت هاى مردار و آلوده، غالباً ناسالم و مايه انواع بيمارى ها است، به خلاف چهارپايان علف خوار كه معمولاً از غذاهاى سالم و پاك استفاده مى كنند. به علاوه، همان طور كه در گذشته ذيل آيه 173 سوره «بقره» گفتيم هر حيوانى صفات خويش را از طريق گوشت خود، به كسانى كه از آن مى خورند منتقل مى كند. بنابراين، تغذيه از گوشت حيوانات درنده صفت قساوت و درندگى را در انسان تقويت مى نمايد. و نيز به همين دليل است كه در اسلام حيوانات جَلاّل يعنى حيواناتى كه از نجاست تغذيه مى كنند، تحريم شده است. ب ـ حيواناتى كه از گوشتشان استفاده مى شود، بايد مورد تنفّر نبوده باشند. ج ـ و نيز بايد زيانى براى جسم يا روح انسان توليد نكنند. د ـ حيواناتى كه در مسير شرك و بت پرستى و مانند آنها قربانى مى شوند، چون از نظر معنوى ناپاكند، تحريم شده اند. هـ ـ يك سلسله دستورها در اسلام براى طرز ذبح حيوانات وارد شده كه هر كدام به نوبه خود، داراى اثر بهداشتى يا اخلاقى مى باشد.
در اينجا بحث مهمى پيش مى آيد كه: منظور از «اليوم» (امروز) كه در دو جمله بالا تكرار شده چيست؟ يعنى كدام روز است كه اين «چهار جهت» در آن جمع شده، هم كافران در آن مأيوس شده اند، و هم دين كامل شده، هم نعمت خدا تكامل يافته، هم خداوند آئين اسلام را به عنوان آئين نهائى مردم جهان پذيرفته است. در اين مورد، در ميان مفسران سخن بسيار است، ولى آنچه جاى شك نيست اين است كه: چنين روزى بايد روز بسيار مهمى در تاريخ زندگى پيامبر (صلى الله عليه وآله) باشد، نه يك روز ساده و عادى و معمولى; زيرا اين همه اهميت براى يك روز عادى معنى ندارد. لذا در پاره اى از روايات آمده است: بعضى از يهود و نصارى با شنيدن اين آيه، گفتند: اگر چنين آيه اى در كتب آسمانى ما نقل شده بود، ما آن روز را روز عيد قرار مى داديم اكنون بايد از روى قرائن، نشانه ها و تاريخ نزول اين آيه، و اين سوره و تاريخ زندگانى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و رواياتى كه از منابع مختلف اسلامى به دست ما رسيده، اين روز مهم را پيدا كنيم: 1 ـ آيا منظور روزى است كه احكام بالا درباره گوشت هاى حلال و حرام نازل شده؟ قطعاً چنين نيست; زيرا نزول اين احكام واجد اين همه اهميت نيست نه باعث تكميل دين است; زيرا آخرين احكامى نبوده كه بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نازل شده، به دليل اين كه: در دنباله اين سوره به احكام ديگرى نيز برخورد مى كنيم، علاوه بر اين نزول اين احكام سبب يأس كفار نمى شود، چيزى كه سبب يأس كفار مى شود، فراهم ساختن پشتوانه محكمى براى آينده اسلام است. و به عبارت ديگر، نزول اين احكام و مانند آن تأثير چندانى در روحيه كافران ندارد و اين كه گوشت هائى حلال يا حرام باشد، آنها حساسيتى روى آن ندارند. 2 ـ آيا منظور از آن «روز عرفه» در آخرين حج پيامبر(صلى الله عليه وآله) است؟! (همان طور كه جمعى از مفسران احتمال داده اند). پاسخ اين سؤال نيز منفى است; زيرا نشانه هاى فوق بر آن روز نيز تطبيق نمى كند; چرا كه حادثه خاصى كه باعث يأس كفار بشود در آن روز واقع نشده، اگر منظور انبوه اجتماع مسلمانان است كه قبل از روز عرفه نيز در خدمت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) در «مكّه» بودند. و اگر منظور نزول احكام فوق در آن روز است كه آن نيز همان طور كه گفتيم چيز وحشتناكى براى كفار نبود. 3 ـ و آيا مراد «روز فتح مكّه» است (چنان كه بعضى احتمال داده اند) با اين كه تاريخ نزول اين سوره مدت ها بعد از فتح «مكّه» بوده است؟! 4 ـ و يا منظور روز «نزول آيات سوره برائت» است، كه آن هم مدت ها قبل از نزول اين سوره، بوده است؟! 5 و 6 ـ و از همه عجيب تر احتمالى است كه بعضى ديگر داده اند كه: اين روز، روز ظهور اسلام ، يا بعثت پيامبر(صلى الله عليه وآله) باشد، با اين كه آنها هيچگونه ارتباطى با روز نزول اين آيه ندارند و سال هاى متمادى در ميان آنها فاصله بوده است. بنابراين، هيچ يك از احتمالات ششگانه فوق با محتويات آيه سازگار نيست. در اينجا احتمال ديگرى نيز هست كه تمام مفسران شيعه آن را در كتب خود آورده اند و روايات متعددى آن را تأييد مى كند، و با محتويات آيه كاملاً سازگار است و آن اين كه: منظور «روز غدير خم» است، روزى كه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) امير مؤمنان على(عليه السلام) را رسماً براى جانشينى خود تعيين كرد، آن روز بود كه كفار در ميان امواج يأس فرو رفتند; زيرا انتظار داشتند آئين اسلام قائم به شخص باشد، با از ميان رفتن پيغمبر(صلى الله عليه وآله) اوضاع به حال سابق برگردد، و اسلام تدريجاً برچيده شود. اما هنگامى كه مشاهده كردند، مردى كه از نظر علم و تقوا و قدرت و عدالت بعد از پيامبر(صلى الله عليه وآله)، در ميان مسلمانان، بى نظير بود، به عنوان جانشينى پيامبر(صلى الله عليه وآله)انتخاب شد، و از مردم براى او بيعت گرفت، يأس و نوميدى نسبت به آينده اسلام، آنها را فرا گرفت و فهميدند آئينى است ريشه دار و پايدار. در اين روز بود كه آئين اسلام به تكامل نهائى خود رسيد; زيرا بدون تعيين جانشين براى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و بدون روشن شدن وضع آينده مسلمانان، اين آئين به تكامل نهائى نمى رسيد. آن روز بود كه نعمت خدا با تعيين رهبر لايقى همچون على (عليه السلام) براى آينده مردم كمال يافت. و نيز آن روز بود كه اسلام با تكميل برنامه هايش، به عنوان آئين نهائى از طرف خداوند پذيرفته شد (بنابراين جهات چهارگانه در آن جمع بوده).
علاوه بر اين، قرائن زير نيز اين تفسير را تأييد مى كند: الف ـ جالب توجه اين كه در تفسير «فخر رازى» و تفسير «روح المعانى» و تفسير «المنار» در ذيل اين آيه نقل شده است كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) بعد از نزول اين آيه بيش از هشتاد و يك روز عمر نكرد و با توجه به اين كه وفات پيامبر(صلى الله عليه وآله) در روايات اهل تسنن، و حتى در بعضى از روايات شيعه (مانند آنچه «كلينى» در كتاب معروف «كافى» نقل كرده است) روز دوازدهم ماه ربيع الاول بوده ، چنين نتيجه مى گيريم كه روز نزول آيه درست روز هيجدهم ذى الحجه بوده است ب ـ در روايات فراوانى كه از طرق معروف اهل تسنن و شيعه نقل شده، صريحاً اين مطلب آمده است كه: آيه شريفه فوق، در روز غدير خم و به دنبال ابلاغ ولايت على(عليه السلام) نازل گرديد، از جمله: 1 ـ دانشمند معروف سنّى «ابن جرير طبرى» در كتاب «ولايت» از «زيد بن ارقم» صحابى معروف، نقل مى كند كه: اين آيه در روز «غدير خم» درباره على(عليه السلام)نازل گرديد. 2 ـ «حافظ ابو نعيم اصفهانى» در كتاب «ما نزل من القرآن فى عَلىّ (عليه السلام) » از «ابو سعيد خدرى» (صحابى معروف) نقل كرده كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در غدير خم، على(عليه السلام) را به عنوان ولايت، به مردم معرفى كرد و مردم متفرق نشده بودند تا اين كه آيه «اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ...» نازل شد. در اين موقع پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: اَللّهُ أَكْبَرُ عَلى اِكْمالِ الدِّيْنِ وَ اِتْمامِ النِّعْمَةِ وَ رَضِىَ الرَّبِّ بِرِسالَتِى وَ بِالْوِلايَةِ لِعَلِىٍّ(عليه السلام) مِنْ بَعْدِى، ثُمَّ قالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ: «اللّه اكبر بر تكميل دين و اتمام نعمت پروردگار و خشنودى خداوند از رسالت من و ولايت على(عليه السلام) بعد از من، سپس فرمود: هر كس من مولاى اويم على(عليه السلام)مولاى او است، خداوندا! آن كس كه او را دوست بدارد دوست بدار، و آن كس كه او را دشمن دارد، دشمن بدار، هر كس او را يارى كند يارى كن، و هر كس دست از ياريش بر دارد دست از يارى او بردار». 3 ـ «خطيب بغدادى»، در تاريخ خود از «ابو هريره» از پيامبر(صلى الله عليه وآله) چنين نقل كرده كه: بعد از جريان غدير خم و پيمان ولايت على(عليه السلام) و گفتار عمر بن خطاب: «بَخٍّ بَخٍّ يَا بْنَ أَبِى طالِب أَصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُسْلِم» آيه «اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِيْنُكُمْ» نازل گرديد در كتاب نفيس «الغدير» علاوه بر روايات سه گانه فوق، سيزده روايت ديگر نيز در اين زمينه نقل شده است. در كتاب «احقاق الحق» ، از جلد دوم تفسير «ابن كثير»، صفحه 14 و از «مناقب خوارزمى» ، صفحه 47 نزول اين آيه را درباره داستان غدير از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل كرده است در تفسير «برهان» و «نور الثقلين» نيز ده روايت از طرق مختلف نقل شده كه اين آيه درباره على(عليه السلام) يا روز «غدير خم» نازل گرديده، كه نقل همه آنها نيازمند به رساله جداگانه است مرحوم «علامه سيّد شرف الدين» در كتاب «المراجعات» چنين مى گويد: «نزول اين آيه را در روز غدير در روايات صحيحى كه از امام باقر(عليه السلام) و امام صادق(عليه السلام) نقل شده، ذكر گرديده و اهل سنت، شش حديث با اسناد مختلف از پيامبر(صلى الله عليه وآله)در اين زمينه نقل كرده اند كه صراحت در نزول آيه در اين جريان دارد» از آنچه در بالا گفتيم روشن مى شود: اخبارى كه نزول آيه فوق را در جريان غدير بيان كرده، در رديف خبر واحد نيست كه بتوان با تضعيف بعضى اسناد آن، آنها را ناديده گرفت. بلكه اخبارى است كه اگر متواتر نباشد لااقل مستفيض است، و در منابع معروف اسلامى نقل شده، اگر چه بعضى از دانشمندان متعصب اهل تسنن، مانند: «آلوسى» در تفسير «روح المعانى» تنها با تضعيف سند يكى از اين اخبار كوشيده اند بقيه را به دست فراموشى بسپارند و چون روايت را بر خلاف مذاق خويش ديده اند، مجعول و نادرست قلمداد كنند. و يا مانند نويسنده تفسير «المنار» با تفسير ساده اى از آيه گذشته، بدون اين كه كمترين اشاره اى به اين روايات كند، شايد خود را در بن بست ديده كه اگر بخواهد روايات را ذكر كرده و تضعيف كند بر خلاف انصاف است و اگر بخواهد قبول كند بر خلاف مذاق او است!
نكته جالبى كه بايد در اينجا به آن توجه كرد اين است كه: قرآن در سوره «نور» آيه 55 چنين مى گويد: وَعَدَ اللّهُ الَّذِيْنَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِيْنَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِيْنَهُمُ الَّذِى ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً...: «خداوند به آنهائى كه از شما ايمان آوردند و عمل صالح انجام داده اند وعده داده است كه آنها را خليفه در روى زمين قرار دهد همان طور كه پيشينيان آنانرا چنين كرد، و نيز وعده داده آئينى را كه براى آن پسنديده است مستقر و مستحكم گرداند، و بعد از ترس به آنها آرامش بخشد». در اين آيه خداوند مى فرمايد: آئينى را كه براى آنها «پسنديده» در روى زمين مستقر مى سازد. با توجه به اين كه: سوره «نور» قبل از سوره «مائده» نازل شده است، و با توجه به جمله «رَضِيْتُ لَكُمُ الاِسْلامُ دِيْناً» كه در آيه مورد بحث، درباره ولايت على(عليه السلام)نازل شده، چنين نتيجه مى گيريم كه اسلام در صورتى در روى زمين مستحكم و ريشه دار خواهد شد كه با «ولايت» توأم باشد; زيرا اين همان اسلامى است كه خدا «پسنديده» و وعده استقرار و استحكامش را داده است. و به عبارت روشن تر، اسلام در صورتى عالمگير مى شود كه از مسأله ولايت اهل بيت(عليهم السلام) جدا نگردد. مطلب ديگرى كه از ضميمه كردن «آيه سوره نور» با «آيه مورد بحث» استفاده مى شود اين است كه: در آيه سوره «نور» سه وعده به افراد با ايمان داده شده است: نخست خلافت در روى زمين. ديگر امنيت و آرامش براى پرستش پروردگار. و سوم استقرار آئينى كه مورد رضايت خدا است. اين سه وعده در روز «غدير خم» با نزول آيه «اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِيْنُكُمْ...» جامه عمل به خود پوشيد; زيرا نمونه كامل فرد با ايمان و عمل صالح، يعنى على(عليه السلام) به جانشينى پيامبر(صلى الله عليه وآله) نصب شد و به مضمون جمله « اليَوْمَ يَئِسُ الَّذِيْنَ كَفَرُوا مِنْ دِيْنِكُمْ » مسلمانان در آرامش و امنيت نسبى قرار گرفتند و نيز به مضمون «وَ رَضِيْتُ لَكُمُ الاِسْلامُ دِيْناً» آئين مورد رضايت پروردگار در ميان مسلمانان استقرار يافت. البته اين تفسير، با رواياتى كه مى گويد آيه سوره «نور» در شأن مهدى(عليه السلام)نازل شده ، منافات ندارد; زيرا «آمَنُوا مِنْكُمْ...» داراى معنى وسيعى است كه يك نمونه آن در روز «غدير خم» انجام يافت و سپس در يك مقياس وسيع تر و عمومى تر در زمان قيام مهدى(عليه السلام) انجام خواهد يافت. بنابراين، كلمه «الارض» در آيه، به معنى همه كره زمين نيست، بلكه معنى وسيعى دارد كه هم ممكن است بر تمام كره زمين گفته شود، و هم به قسمتى از آن، چنان كه از موارد استعمال آن در قرآن نيز استفاده مى شود كه: گاهى بر قسمتى از زمين اطلاق شده و گاهى بر تمام زمين (دقت كنيد).
تنها سؤالى كه در مورد آيه باقى مى ماند اين است كه: اوّلاً ـ طبق اسناد فوق، و اسنادى كه در ذيل آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ اِلَيْكَ» خواهد آمد هر دو مربوط به جريان «غدير» است، پس چرا در قرآن ميان آن دو فاصله افتاده؟! يكى آيه 3 سوره «مائده» و ديگرى آيه 67 همين سوره است. ثانياً ـ اين قسمت از آيه كه مربوط به جريان «غدير» است، ضميمه به مطالبى شده كه درباره گوشت هاى حلال و حرام است و تناسب چندانى ميان اين دو به نظر نمى رسد در پاسخ بايد گفت: اوّلاً ـ مى دانيم آيات قرآن، و همچنين سوره هاى آن، بر طبق تاريخِ نزول، جمع آورى نشده است، بلكه بسيارى از سوره هائى كه در «مدينه» نازل شده مشتمل بر آياتى است كه در «مكّه» نازل گرديده و به عكس آيات مدنى را در لابلاى سوره هاى مكّى مشاهده مى كنيم. با توجه به اين حقيقت، جدا شدن اين دو آيه از يكديگر در قرآن جاى تعجب نخواهد بود (البته طرز قرار گرفتن آيات هر سوره تنها به فرمان پيامبر (صلى الله عليه وآله)بوده است). آرى، اگر آيات بر طبق تاريخ نزول جمع آورى شده بود جاى اين ايراد بود. ثانياً ـ ممكن است قرار دادن آيه مربوط به «غدير» در لابلاى احكام مربوط به غذاهاى حلال و حرام براى محافظت از تحريف و حذف و تغيير بوده باشد; زيرا بسيار مى شود براى محفوظ ماندن يك شىء نفيس آن را با مطالب ساده اى مى آميزند تا كمتر جلب توجه كند (دقت كنيد). حوادثى كه در آخرين ساعات عمر پيامبر(صلى الله عليه وآله) واقع شد، و مخالفت صريحى كه از طرف بعضى افراد براى نوشتن وصيتنامه از طرف پيامبر(صلى الله عليه وآله) به عمل آمد، تا آنجا كه حتى پيامبر(صلى الله عليه وآله) را (العياذ بالله) متهم به هذيان و بيمارى! و گفتن سخنان ناموزون كردند، و شرح آن در كتب معروف اسلامى اعم از كتب اهل تسنن و شيعه نقل شده 2 شاهد گويائى است بر اين كه بعضى از افراد حساسيت خاصى در مسأله خلافت و جانشينى پيامبر(صلى الله عليه وآله) داشتند و براى انكار آن حدّ و مرزى قائل نبودند! آيا چنين شرائطى ايجاب نمى كرد كه براى حفظ اسناد مربوط به خلافت و رساندن آن به دست آيندگان چنين پيش بينى هائى بشود؟ و با مطالب ساده اى آميخته گردد كه كمتر جلب توجه مخالفان سر سخت را بكند؟! از اين گذشته ـ همان طور كه دانستيم ـ اسناد مربوط به نزول آيه «اليَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ» درباره «غدير» و مسأله جانشينى پيامبر(صلى الله عليه وآله) تنها در كتب شيعه نقل نشده است كه چنين ايرادى متوجه شيعه شود. بلكه در بسيارى از كتب اهل تسنن نيز آمده است، و به طرق متعددى اين حديث از سه نفر از صحابه معروف نقل شده است.
ترجمه ۴ ـ از تو سؤال مى كنند چه چيزهايى براى آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاكيزه است، براى شما حلال گرديده; و (نيز) صيد حيوانات شكارى و سگ هاى تربيت يافته كه از آنچه خداوند به شما تعليم داده به آنها ياد داده ايد، پس از آنچه اين حيوانات براى شما (صيد مى كنند و) نگاه مى دارند، بخوريد; و نام خدا را بر آن ببريد; و از (معصيت) خدا بپرهيزيد كه خداوند سريع الحساب است»!
شان نزول درباره آيه فوق شأن نزول هائى ذكر كرده اند كه مناسب تر از همه اين است: «زَيْد الخير» و «عدىّ بن حاتم» كه دو نفر از ياران پيامبر(صلى الله عليه وآله) بودند، خدمتش رسيده، عرض كردند: ما جمعيتى هستيم كه با سگ ها و بازهاى شكارى صيد مى كنيم، سگ هاى شكارى ما حيوانات وحشى حلال گوشت را مى گيرند، بعضى از آنها زنده به دست ما مى رسد، آن را سر مى بريم، ولى بعضى از آنها به وسيله سگ ها كشته مى شوند، و ما فرصت ذبح آنها را پيدا نمى كنيم و با اين كه مى دانيم خدا گوشت مردار را بر ما حرام كرده، تكليف ما چيست؟ آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
تفسیر به دنبال احكامى كه درباره گوشت هاى حلال و حرام در دو آيه گذشته بيان شد، در اين آيه نيز، به قسمت ديگرى از آنها اشاره كرده و به عنوان پاسخ سؤالى كه در اين زمينه مطرح شده است، چنين مى فرمايد: «از تو درباره غذاهاى حلال سؤال مى كنند» (يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ). پس از آن به پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور مى دهد: نخست به آنها بگويد: «هر چيز پاكيزه اى براى شما حلال شده» (قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ). يعنى تمام آنچه را اسلام تحريم كرده در زمره «خبائث» و ناپاك ها است و هيچ گاه قوانين الهى، موجود پاكيزه اى كه طبعاً براى استفاده و انتفاع بشر آفريده شده، تحريم نكرده است و دستگاه «تشريع» در همه جا هماهنگ دستگاه «تكوين» است. آنگاه به سراغ صيدها رفته، مى گويد: «صيد حيوانات شكارى كه تحت تعليم شما قرار گرفته اند، يعنى از آنچه خداوند به شما تعليم داده به آنها آموخته ايد، براى شما حلال است» (وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ) «جوارح» در اصل، از ماده «جرح» گرفته شده كه گاهى به معنى «كسب» و گاهى به معنى «زخم» است، و به همين دليل به حيوانات صياد، اعم از پرندگان و غير پرندگان «جارحه» گفته مى شود، كه جمع آن «جوارح» است. يعنى حيوانى كه به صيد خود زخم وارد مى كند، و يا حيوانى كه براى صاحب خود كسب مى نمايد. و اگر به اعضاى بدن جوارح گفته مى شود، به خاطر آن است كه انسان به وسيله آنها كارى انجام مى دهد و اكتسابى مى كند. و به اين ترتيب ، جمله «وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ» تمام حيواناتى را كه براى شكار كردن تربيت مى شوند، شامل مى شود، ولى قيد «مُكَلِّبِين» كه به معنى تربيت كنندگان سگ هاى شكارى است و از ماده «كلب» به معنى سگ گرفته شده است، آن را اختصاص به سگ هاى شكارى مى دهد. و به همين دليل، صيد كردن با غير سگ هاى شكارى مانند: صيد به وسيله بازهاى شكارى و امثال آن را شامل نمى شود. لذا در فقه شيعه صيد «تنها» به وسيله سگ هاى شكارى مجاز است، اگر چه جمعى از مفسران و دانشمندان اهل تسنن، همه را مجاز مى دانند و قيد «مُكَلِّبِين» را به معنى وسيعى تفسير كرده اند كه اختصاصى به سگ ها ندارد. ولى همان طور كه گفتيم ماده اصلى اين لغت مفهوم آن را مخصوص به تربيت سگ هاى شكارى مى كند. البته اگر حيوانات شكارى ديگر صيدى را از پاى در آورند، ولى قبل از آن كه بميرد، با آداب شرعى ذبح كنيم حلال است. ضمناً جمله «تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ» اشاره به چند مطلب مى كند: نخست اين كه: بايد تعليم اين گونه حيوانات استمرار يابد و اگر تعليم خود را فراموش كنند و همانند يك سگ ولگرد حيوانى را بدرند، گوشت آن صيد، حلال نخواهد بود (چون فعل «تُعَلِّمُونَهُنَّ» مضارع است و مضارع دلالت بر استمرار دارد). ديگر اين كه: بايد تعليم و تربيت سگ مطابق اصول صحيحى باشد كه با مفهوم «مِمّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ» سازگار باشد. سوّم اين كه: سرچشمه همه علوم هر چند ساده و كوچك باشد از ناحيه خدا است و ما بدون تعليم او علمى نداريم. ضمناً بايد توجه داشت، منظور از تعليم سگ هاى شكارى اين است: چنان تربيت شوند كه به فرمان صاحبان خود حركت كنند و به فرمانشان باز گردند. ذكر اين نكته نيز لازم است، حيوانى را كه سگ ها شكار مى كنند، اگر زنده به دست آيد، بايد طبق آداب اسلامى ذبح شود، ولى اگر پيش از آن كه به آن برسند جان دهد، حلال است، اگر چه ذبح نشده باشد. سپس در ذيل آيه به دو شرط ديگر از شرائط حليت چنين صيدى اشاره كرده، مى فرمايد: «از صيدى كه سگ هاى شكارى براى شما نگاه داشته اند بخوريد» (فَكُلُوا مِمّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ). بنابراين، اگر سگ هاى شكارى عادت داشته باشند قسمتى از صيد خود را بخورند و قسمتى را واگذارند، چنان صيدى حلال نيست و داخل در جمله «وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ» كه در آيه قبل گذشت مى باشد، و در حقيقت چنين سگى نه تعليم يافته است و نه آنچه را كه نگاه داشته مصداق «عَلَيْكُم» (براى شما) مى باشد، بلكه براى خود صيد كرده است (ولى بعضى از فقهاء اين موضوع را به استناد رواياتى كه در منابع حديث آمده شرط ندانسته اند كه تفصيل آن در فقه آمده است). خلاصه اين كه: بايد آنها آن چنان تربيت شوند كه صيد خود را نخورند. ديگر اين كه: به هنگامى كه سگ شكارى رها مى شود، «نام خدا را ببريد» (وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللّهِ عَلَيْهِ). و در پايان براى رعايت تمام اين دستورات، مى فرمايد: «از خدا بپرهيزيد; زيرا خداوند، سريع الحساب است» (وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَريعُ الْحِسابِ).
ترجمه َ ۵ ـ امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده; و (همچنين) طعام اهل كتاب، براى شما حلال است; و طعام شما براى آنها حلال; و (نيز) زنان پاكدامن از مسلمانان، و زنان پاكدامن از اهل كتاب، حلالند; هنگامى كه مهر آنها را بپردازيد و پاكدامن باشيد; نه زناكار، و نه دوست پنهانى و نامشروع گيريد. و كسى كه انكار كند آنچه را بايد به آن ايمان بياورد، اعمال او تباه مى گردد; و در سراى ديگر، از زيانكاران خواهد بود.
تفسیر در اين آيه كه مكمّل آيات قبل است، نخست مى فرمايد: «امروز آنچه پاكيزه است براى شما حلال شده و غذاهاى اهل كتاب براى شما حلال و غذاهاى شما براى آنها حلال است» (الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ). در اين كه: منظور از «اليوم» (امروز) چيست؟ به عقيده جمعى از مفسران روز «عرفه» و به عقيده بعضى بعد از «فتح خيبر» است. ولى بعيد نيست همان روز «غدير خم» و پيروزى كامل اسلام بر كفار بوده باشد، چنان كه اشاره خواهد شد . و منظور از ذكر حلال بودن «طيّبات» در اينجا با اين كه قبل از اين روز هم حلال بوده، اين است كه مقدمه اى براى ذكر «حكم طعام اهل كتاب» باشد. اما اين كه: منظور از «طعام اهل كتاب» كه در اين آيه حلال شمرده شده است، چيست؟ بيشتر مفسران و دانشمندان اهل سنت، معتقدند: هر نوع طعامى را شامل مى شود، خواه گوشت حيواناتى باشد كه به دست خود آنها ذبح شده و يا غير آن. ولى اكثريت قاطع مفسران و فقهاى شيعه بر اين عقيده اند كه: منظور از آن غير از گوشت هائى است كه ذبيحه آنها باشد، تنها عده كمى از دانشمندان شيعه پيرو نظريه اولند. روايات متعددى كه از ائمه اهل بيت(عليهم السلام) نقل شده اين مطلب را تأكيد مى كند كه منظور از طعام در اين آيه، غير ذبيحه هاى اهل كتاب است. در تفسير «على بن ابراهيم» از امام صادق(عليه السلام) نقل شده كه درباره آيه فوق چنين فرمود: عَنى بِطَعامِهِمْ هاهُنَا الْحُبُوبَ وَ الْفاكِهَةَ غَيْرَ الذَّبائِحِ الَّتِى يَذْبَحُونَ فَاِنَّهُمْ لايَذْكُروُنَ اسْمَ اللّهِ عَلَيْها: «منظور از طعام اهل كتاب، حبوبات و ميوه ها است، نه ذبيحه هاى آنها; زيرا آنها هنگام ذبح نام خدا را نمى برند» دقت در روايات متعدد ديگرى كه در جلد 16 «وسائل الشيعه» در باب 51 از «ابواب اطعمه و اشربه»، صفحه 371 مذكور است، و دقت در آيات گذشته نشان مى دهد كه تفسير دوم (تفسير طعام به غير ذبيحه) به حقيقت نزديك تر است; زيرا همان طور كه امام صادق(عليه السلام) در روايت فوق اشاره فرموده، اهل كتاب غالب شرائط ذبح اسلامى را رعايت نمى كنند، نه نام خدا را مى برند و نه رو به سوى قبله حيوان را ذبح مى كنند، همچنين پايبند به رعايت ساير شرائط نيستند، چگونه ممكن است در آيات قبل، چنين حيوانى صريحاً تحريم شده باشد و در اين آيه حلال شمرده شود؟ بعد از بيان حليّت طعام اهل كتاب، درباره ازدواج با زنان پاكدامن از مسلمانان و اهل كتاب سخن مى گويد، مى فرمايد: «زنان پاك دامن از مسلمانان و از اهل كتاب براى شما حلال هستند و مى توانيد با آنها ازدواج كنيد به شرط اين كه مهر آنها را بپردازيد» (وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ). «و به شرط اين كه از طريق ازدواج مشروع باشد نه به صورت زناى آشكار، و نه به صورت انتخاب دوست پنهانى» (مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ وَ لا مُتَّخِذي أَخْدان) در حقيقت اين قسمت از آيه محدوديت هائى را كه در مورد ازدواج مسلمانان با غير مسلمانان بوده، تقليل مى دهد و ازدواج آنها با زنان اهل كتاب را با شرائطى تجويز مى نمايد. اما اين كه: آيا ازدواج با اهل كتاب به هر صورت، خواه ازدواج دائم باشد يا موقت، مجاز است و يا منحصراً ازدواج موقت جائز است، در ميان فقهاى اسلام بحث و گفتگو است. دانشمندان اهل تسنن فرقى ميان اين دو نوع ازدواج نمى گذارند و معتقدند آيه فوق تعميم دارد، ولى در ميان فقهاى شيعه جمعى معتقدند: آيه منحصراً ازدواج موقت را بيان مى كند و بعضى از روايات رسيده از ائمه اهل بيت(عليهم السلام) نيز اين نظر را تأييد مى نمايد قرائنى در آيه موجود است كه ممكن است شاهد اين قول باشد: نخست اين كه مى فرمايد: اِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ: «به شرط اين كه اجر آنها را بپردازيد» درست است كه كلمه «اجر»، هم در مورد «مهر عقد دائم» و هم در مورد «مهر ازدواج موقت» گفته مى شود، ولى بيشتر در مورد ازدواج موقت ذكر مى گردد، يعنى با آن تناسب بيشترى دارد. و ديگر اين كه: تعبير به غَيْرَ مُسافِحِيْنَ وَ لا مُتَّخِذى أَخْدان: «به شرط اين كه از راه زنا و گرفتن دوست پنهانى نامشروع وارد نشويد» نيز با ازدواج موقت متناسب تر است، چه اين كه ازدواج دائم هيچگونه شباهتى با مسأله زنا يا انتخاب دوست پنهانى نامشروع ندارد، كه از آن نهى شود، ولى گاهى افراد نادان و بى خبر، ازدواج موقت را با زنا يا انتخاب دوست پنهانى اشتباه مى كنند. و از همه گذشته اين تعبيرات عيناً در آيه 25 سوره «نساء» ديده مى شود و مى دانيم آن آيه درباره ازدواج موقت است.
با اين همه جمعى ديگر از فقهاء ازدواج با اهل كتاب را مطلقاً مجاز مى دانند و قرائن فوق را براى تخصيص آيه كافى نمى بينند و به بعضى از روايات نيز در اين زمينه استدلال مى كنند (كه شرح بيشتر در اين باره بايد در كتاب فقهى مطالعه شود). ناگفته نماند در دنياى امروز كه بسيارى از رسوم جاهلى در اشكال مختلف زنده شده است نيز اين تفكر به وجود آمده كه: انتخاب دوست زن يا مرد براى افراد مجرد بى مانع است نه تنها به شكل پنهانى، آن گونه كه در زمان جاهليت قبل از اسلام وجود داشت، بلكه به شكل آشكار نيز هم! در حقيقت دنياى امروز در آلودگى و بى بند و بارى جنسى از زمان جاهليت پا را فراتر نهاده; زيرا اگر در آن زمان تنها انتخاب دوست پنهانى را مجاز مى دانستند، اينها آشكارش را نيز بى مانع مى دانند و حتى با نهايت وقاحت به آن افتخار مى كنند. اين رسم ننگين كه يك فحشاى آشكار و رسوا محسوب مى شود از سوغات هاى شومى است كه از غرب به شرق انتقال يافته و سرچشمه بسيارى از بدبختى ها و جنايات شده است. ذكر اين نكته نيز لازم است كه در مورد طعام اهل كتاب، هم اجازه داده شده كه از طعام آنها خورده شود (به شرائطى كه ذكر شد) و هم به آنها اطعام شود، اما در مورد ازدواج، تنها گرفتن زن از آنان تجويز شده، ولى زنان مسلمان به هيچ وجه مجاز نيستند با مردان اهل كتاب ازدواج كنند، چنان كه ظاهر آيه نيز چنين اقتضا مى كند (وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ) ، و فلسفه آن ناگفته پيدا است; زيرا زنان به خاطر آن كه عواطف رقيق ترى دارند زودتر ممكن است عقيده همسران خود را بپذيرند تا مردان! و از آنجا كه تسهيلات فوق، درباره معاشرت با اهل كتاب و ازدواج با زنان آنها ممكن است مورد سوء استفاده بعضى قرار گيرد، و آگاهانه يا غير آگاهانه به سوى آنها كشيده شوند، در پايان آيه به مسلمانان هشدار داده، مى فرمايد: «كسى كه نسبت به آنچه بايد به آن ايمان بياورد، كفر بورزد و راه مؤمنان را رها كرده، در راه كافران قرار گيرد، اعمال او بر باد مى رود و در آخرت در زمره زيانكاران خواهد بود» (وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالإيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ). اشاره به اين كه: تسهيلات مزبور علاوه بر اين كه گشايشى در زندگى شما ايجاد مى كند، بايد سبب نفوذ و توسعه اسلام در ميان بيگانگان گردد، نه اين كه شما تحت تأثير آنها قرار گيريد، و دست از آئين خود بر داريد كه در اين صورت مجازات شما بسيار سخت و سنگين خواهد بود در تفسير اين قسمت از آيه با توجه به پاره اى از روايات و شأن نزولى كه نقل شده، احتمال ديگرى نيز هست و آن اين كه: بعضى از مسلمانان پس از نزول آيه فوق و حكم حليت طعام اهل كتاب و زنان آنها از قبول چنين حكمى اكراه داشتند، قرآن به آنها هشدار مى دهد: اگر نسبت به چنين حكمى كه از طرف خدا نازل شده اعتراضى داشته باشند و انكار كنند، اعمال آنها بر باد خواهد رفت و زيانكار خواهند بود.
نخست اين كه: اگر منظور از «طعام» غذاهائى غير از گوشت باشد، اينها كه قبلاً نيز حلال بوده است، آيا قبل از نزول آيه، خريدن گندم و يا حبوبات ديگر از اهل كتاب مانعى داشته؟ در حالى كه مى دانيم همواره داد و ستد در ميان مسلمانان و آنها وجود داشته است؟ پاسخ اين سؤال با توجه به يك نكته اساسى در تفسير آيه، روشن مى شود و آن اين كه: آيه در زمانى نازل شده كه اسلام بر «شبه جزيره عربستان» تسلط يافته و موجوديت و حضور خود را در سراسر شبه جزيره اثبات كرده است، به طورى كه دشمنان اسلام از شكست مسلمين مأيوس شدند، در اينجا محدويت هائى را كه قبلاً در معاشرت مسلمانان با كفار وجود داشت و به خاطر همان ها، رفت و آمد با آنان، ميهمانى كردن آنها و يا ميهمان شدن نزد آنان ممنوع بود، مى بايست بر طرف گردد، لذا آيه نازل شد، و اعلام داشت امروز كه شما موقعيت خود را تثبيت كرده ايد و از خطر آنها بيم نداريد، محدوديت هاى مربوط به معاشرت با آنان كم شده است، مى توانيد به ميهمانى آنها برويد و نيز مى توانيد آنها را ميهمان كنيد و همچنين مى توانيد از آنها زن بگيريد (هر كدام با شرائطى كه اشاره خواهد شد). بنابراين، تنها سخن از خريد و فروش و معاملات نيست، بلكه سخن از ساير مباشرت ها است. ناگفته نماند، كسانى كه اهل كتاب را پاك نمى دانند مى گويند: در صورتى مى توان با آنها هم غذا شد كه غذاى آنها از قبيل غذاهاى غير مرطوب باشد و يا در صورت مرطوب بودن با دست آنها تماس نگرفته باشد و اما آن دسته از محققان كه معتقد به طهارت اهل كتاب هستند، مى گويند: هم غذا شدن با آنها در صورتى كه غذايشان از گوشت هاى ذبيحه خودشان تهيه نشده باشد، و يقين به نجاست عرضى (نجس شدن با مثل شراب يا آبجو و مانند آنها) نداشته باشيم مى توان با آنها هم غذا شد. خلاصه اين كه: آيه فوق، در اصل، ناظر به رفع محدوديت هاى پيشين درباره معاشرت با اهل كتاب است، گواه بر آن اين است كه مى فرمايد: «غذاى شما هم براى آنها حلال است» يعنى ميهمانى كردن آنها بى مانع مى باشد، و نيز بلافاصله در آيه بعد، حكم ازدواج با زنان اهل كتاب را بيان كرده، بديهى است حكومتى مى تواند چنين توسعه اى به اتباع خود بدهد كه بر اوضاع محيط كاملاً مسلط گردد، و بيمى از دشمن نداشته باشد، چنين شرائطى در واقع در روز «غدير خم» و به عقيده بعضى در روز «عرفه» در «حجة الوداع» يا بعد از «فتح خيبر» حاصل گشت، اگر چه روز غدير خم از هر جهت براى اين موضوع مناسب تر به نظر مى رسد.
اشكال ديگرى كه در تفسير «المنار» درباره تفسير آيه فوق آمده است، اين است كه مى گويد: كلمه طعام در بسيارى از آيات قرآن به معنى هر گونه غذائى است و حتى گوشت ها را هم شامل مى شود، چگونه ممكن است در آيه فوق، محدود به حبوبات و ميوه ها و مانند آن باشد، سپس مى نويسد: من اين ايراد را در مجلسى كه جمعى از شيعيان بودند مطرح كردم (و كسى پاسخ آن را نداشت). به عقيده ما پاسخ ايراد فوق نيز روشن است، ما انكار نمى كنيم كه طعام يك مفهوم وسيع دارد، ولى آيات سابق كه درباره گوشت ها بحث نموده و مخصوصاً گوشت حيواناتى را كه به هنگام ذبح نام خدا بر آن نبرند تحريم كرده، اين مفهوم وسيع را تخصيص مى زند و محدود به غير گوشت مى كند، و مى دانيم هر عامى يا مطلقى قابل تخصيص و تقييد است. اين را نيز مى دانيم كه اهل كتاب مقيد به ذكر نام خدا بر ذبيحه نيستند، از آن گذشته ساير شرائطى را هم كه در «سنت» آمده است، مسلماً رعايت نمى كنند. در كتاب «كنز العرفان» در تفسير اين آيه اشاره به اشكال ديگرى شده است كه خلاصه اش اين است: «طيّبات» مفهوم وسيعى دارد و به اصطلاح «عام» است، اما «طَعامَ الَّذِيْنَ أُوتُوا الْكِتابَ» خاص است و معمولاً ذكر خاص بعد از عام بايد نكته اى داشته باشد كه در اينجا نكته آن روشن نيست، سپس اظهار اميدوارى مى كند خداوند اين مشكل علمى را براى او حل كند با توجه به آنچه در بالا ذكر شد، پاسخ اين اشكال نيز معلوم مى شود كه ذكر حليت طيّبات در واقع مقدمه اى است براى بيان رفع محدوديت آميزش با اهل كتاب، و در واقع آيه مى گويد: هر چيز پاكيزه اى براى شما حلال شمرده شده، به همين جهت طعام اهل كتاب نيز (آنجا كه پاكيزه باشد) براى شما حلال است و محدوديت هائى كه سابقاً در معاشرت با آنها داشته ايد، در پرتو پيروزى هائى كه امروز پيدا كرده ايد تقليل يافته است (دقت كنيد)
ترجمه َ ۶ ـ اى كسانى كه ايمان آورده ايد هنگامى كه براى نماز بپاخاستيد صورت و دستها را تا آرنج بشوئيد و سر و پاها را تا مفصل (يا برآمدگى پشت پا) مسح كنيد و اگر جنب باشيد خود را بشوئيد (غسل كنيد) و اگر بيمار يا مسافر باشيد يا يكى از شما از محل پستى آمده (قضاى حاجت كرده) يا با زنان تماس گرفته باشيد (آميزش جنسى كرده ايد) و آب (براى غسل يا وضو) نيابيد با خاك پاكى تيمم كنيد و از آن بر صورت (پيشانى) و دستها بكشيد، خداوند نمى خواهد مشكلى براى شما ايجاد كند بلكه مى خواهد شما را پاك سازد و نعمتش را بر شما تمام نمايد شايد شكر او را به جا آوريد.
تفسیر در اين آيه، به مسأله لزوم طهارت براى انجام نماز، كيفيت وضو، قسمتى از چيزهائى كه وضو را نقض مى كند و لزوم تيمم در موقع عدم وجدان آب و كيفيت تيمم و فلسفه آنها اشاره شده است. از نگاه ديگر در آيات سابق، بحث هاى گوناگونى درباره «طيّبات جسمى و مواهب مادّى» مطرح شد، در اين آيه به «طيّبات روح» و آنچه باعث پاكيزگى جان انسان مى گردد، اشاره شده است و قسمت قابل ملاحظه اى از احكام وضو، غسل و تيمم كه موجب صفاى روح است، تشريح گرديده. نخست خطاب به افراد با ايمان كرده، احكام وضو را به اين ترتيب بيان مى كند: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد هنگامى كه براى نماز به پا خاستيد 1 صورت و دست هاى خود را تا آرنج بشوئيد و قسمتى از سر و همچنين پا را تا مفصل (يا برآمدگى پشت پا) مسح كنيد» (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ). گر چه در اين قسمت از آيه، حدود صورت، كه بايد در وضو شسته شود توضيح داده نشده، ولى در روايات ائمه اهل بيت(عليهم السلام) كه وضوى پيامبر(صلى الله عليه وآله) را مشروحاً بيان كرده اند، چنين استفاده مى شود: 1 ـ حدّ صورت از طرف طول از رستنگاه مو، تا چانه و از طرف عرض فاصله ميان سر انگشت وسط و سر انگشت ابهام (انگشت شست)، ذكر شده و اين در حقيقت توضيح همان معنائى است كه از كلمه «وجه» در عرف فهميده مى شود; زيرا وجه، همان قسمتى است كه انسان به هنگام برخورد بر ديگرى با آن «مواجه» مى شود. 2 ـ حدّ دست كه بايد در وضو شسته شود، «تا آرنج» ذكر شده; زيرا «مرافق» جمع «مرفق» به معنى «آرنج» است، و چون هنگامى كه گفته شود: دست را بشوئيد ممكن است به ذهن چنين برسد كه دست ها را تا مچ بشوئيد; ـ زيرا غالباً اين مقدار شسته مى شود ـ براى رفع اين توهّم مى فرمايد: «تا آرنج بشوئيد» (اِلَى الْمَرْافِقِ) . و با اين توضيح روشن مى شود: كلمه «اِلى» در آيه فوق، تنها براى بيان حدّ شستن است نه كيفيت شستن، كه بعضى توهّم كرده اند و چنين پنداشته اند كه آيه مى گويد: بايد دست ها را از سر انگشتان به طرف آرنج بشوئيد (آن چنان كه در ميان جمعى از اهل تسنن رائج است). اين درست به آن مى ماند كه: انسان به كارگرى سفارش مى كند ديوار اطاق را از كف اطاق تا يك متر، رنگ كند، بديهى است منظور اين نيست كه ديوار از پائين به بالا رنگ شود، بلكه منظور اين است كه: اين مقدار بايد رنگ شود، نه بيشتر و نه كمتر. بنابراين، فقط مقدارى كه از دست بايد شسته شود در آيه ذكر شده، و اما كيفيت آن در سنت پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه به وسيله اهل بيت(عليهم السلام) به ما رسيده، آمده است و آن شستن از آرنج به طرف سر انگشتان است. بايد توجه داشت: «مِرفَق» هم بايد در وضو شسته شود; زيرا در اين گونه موارد به اصطلاح «غايت داخل در مغيّا است»، يعنى «حدّ» نيز داخل در حكم «محدود» است 3 ـ كلمه «ب» در «بِرُؤُوسِكُم» طبق صريح بعضى از روايات و تصريح بعضى از اهل لغت به معنى «تبعيض» مى باشد، يعنى «قسمتى» از سر را مسح كنيد كه در روايات ما محل آن به يك چهارم پيش سر، محدود شده، و بايد قسمتى از اين يك چهارم هر چند كم باشد با دست مسح كرد، بنابراين آنچه در ميان بعضى از طوائف اهل تسنن معمول است كه تمام سر و حتى گوش ها را مسح مى كنند، با مفهوم آيه سازگار نمى باشد. 4 ـ قرار گرفتن «أَرْجُلَكُم» در كنار «رُؤُوسِكُم» گواه بر اين است كه پاها نيز بايد مسح شود نه اين كه: آن را بشويند (و اگر ملاحظه مى كنيم «أَرْجُلَكُم» به فتح لام قرائت شده، به خاطر آن است كه عطف بر محل «بِرُؤُوسِكُم» است، نه عطف بر «وُجُوهِكُم» ) 5 ـ «كَعْب»، در لغت به معنى برآمدگى پشت پاها و هم به معنى مَفْصَل يعنى نقطه اى كه استخوان ساق پا با استخوان كف پا مربوط مى شود: آمده است پس از آن، به توضيح حكم غسل پرداخته، چنين مى فرمايد: «و اگر جنب باشيد غسل كنيد» (وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا). روشن است: مراد از جمله «فَاطَّهَّرُوا» شستن تمام بدن مى باشد; زيرا اگر شستن عضو خاصى لازم بود مى بايست نام آن برده شود، بنابراين هنگامى كه مى گويد خود را شستشو دهيد، مفهومش شستشوى تمام بدن است، نظير اين در سوره «نساء» آيه 43 نيز آمده است كه مى گويد: «حَتّى تَغْتَسِلُوا» .
«جُنُب» ـ همان طور كه در جلد سوم تفسير «نمونه»، ذيل آيه 43 سوره «نساء» اشاره كرده ايم ـ «مصدرى» است كه به معنى «اسم فاعل» آمده، و در اصل به معنى «دور شونده» است; زيرا ريشه اصلى آن «جنابت» به معنى «بُعد» و دورى است، و اگر شخص «جُنُب» به اين عنوان ناميده مى شود به خاطر آن است كه بايد در آن حال، از نماز و توقف در مسجد و مانند آن دورى كند، و اين كلمه (جُنُب) هم بر مفرد و هم بر جمع، هم بر مذكر و هم بر مؤنث اطلاق مى شود. اطلاق «جار جنب» بر همسايه دور، به همين مناسبت است. ضمناً ممكن است از اين كه قرآن مى گويد: به هنگام نماز اگر جُنُب هستيد غسل كنيد استفاده شود كه: غسل جنابت جانشين وضو نيز مى شود. آنگاه به بيان حكم تيمم پرداخته، مى فرمايد: «و اگر از خواب برخاسته ايد، قصد نماز داريد و بيمار يا مسافر باشيد، و يا اگر از قضاى حاجت برگشته ايد و يا آميزش جنسى با زنان كرده ايد و دسترسى به آب نداريد، با خاك پاكى تيمم كنيد» (وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَر أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّباً). بايد توجه داشت جمله ـ «أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ» و جمله «أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ» ـ همان طور كه قبلاً هم اشاره كرديم ـ عطف بر آغاز آيه، يعنى جمله «اِذا قُمْتُمْ اِلَى الصَّلوةِ» است، در حقيقت در آغاز آيه اشاره به مسأله خواب شده و در ذيل آيه اشاره به دو قسمت ديگر از موجبات وضو يا غسل گرديده است. و اگر اين دو جمله را عطف به «عَلى سَفَر» بگيريم، بدين گونه: يعنى «هرگاه پس از خواب خواستيد نماز بخوانيد، يا پس از بيدارى مريض بوديد و خواستيد نماز بخوانيد و يا در سفر بوديد و خواستيد نماز بخوانيد، يا از قضاى حاجت برگشته ايد و خواستيد نماز بخوانيد و يا با زنان آميزش جنسى داشته ايد و خواستيد نماز بخوانيد و آب براى وضو و يا غسل در اختيار نداشتيد، تيمم كنيد». اگر جملات را اين گونه به يكديگر عطف كنيم، دو اشكال در آيه توليد خواهد شد: نخست اين كه: از قضاى حاجت برگشتن نمى تواند نقطه مقابل مرض يا مسافرت باشد، و لذا مجبوريم «أَو» را به معنى «واو» بگيريم (همان طور كه جمعى از مفسرين گفته اند) و اين كاملاً بر خلاف ظاهر است. به علاوه، ذكر خصوص قضاء حاجت از ميان موجبات وضو، بدون دليل خواهد بود، اما اگر آن طور كه گفتيم، آيه را تفسير كنيم هيچ يك از اين دو اشكال متوجه نخواهد شد (دقت كنيد) (اگر چه ما هم مانند بسيارى از مفسران در جلد سوم، ذيل آيه 43 «نساء»، «أَوْ» را به معنى «واو» ذكر كرديم، ولى آنچه در اينجا گفته شد به نظر نزديك تر مى باشد). موضوع ديگر اين كه: در اين آيه مسأله جنابت دو بار ذكر شده، كه ممكن است براى تأكيد باشد و نيز ممكن است كلمه «جنب» به معنى جنابت و احتلام در خواب، و «أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ» كنايه از جنابت به وسيله آميزش جنسى باشد. و اگر قيام در آيه را به معنى برخاستن از خواب تفسير كنيم (همان طور كه در روايات ائمه اهل بيت(عليهم السلام) وارد شده و در خود آيه نيز قرينه اى بر آن وجود دارد) گواه بر اين معنى خواهد بود (دقت كنيد). سپس طرز تيمم را اجمالاً بيان كرده، مى گويد: «به وسيله آن صورت و دست هاى خود را مسح كنيد» (فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ). روشن است: منظور اين نيست كه چيزى از خاك بر دارند و به صورت و دست بكشند، بلكه منظور اين است: پس از زدن دست بر خاك پاك، صورت و دست ها را مسح كنند، ولى بعضى از فقها به خاطر كلمه «مِنْهُ» گفته اند: بايد حد اقل غبارى هر چند مختصر، به دست بچسبد در پايان آيه، براى اين كه روشن شود هيچگونه سختگيرى در دستورات گذشته در كار نبوده، بلكه همه آنها به خاطر مصالح قابل توجهى تشريع شده است، مى فرمايد: «خداوند نمى خواهد شما را به زحمت بيفكند، بلكه مى خواهد شما را پاكيزه سازد و نعمت خود را بر شما تمام كند تا سپاس نعمت هاى او را بگوئيد» (ما يُريدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَج وَ لكِنْ يُريدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ). در حقيقت جمله هاى فوق، بار ديگر اين واقعيت را تأكيد مى كند كه: تمام دستورهاى الهى و برنامه هاى اسلامى به خاطر مردم و براى حفظ منافع آنها قرار داده شده، و به هيچ وجه هدف ديگرى در كار نبوده است، خداوند مى خواهد با اين دستورها هم طهارت معنوى، و هم جسمانى براى مردم فراهم شود.
بسيارى از دانشمندان لغت براى «صَعِيد» دو معنى ذكر كرده اند: يكى خاك و ديگرى تمام چيزهائى كه سطح كره زمين را پوشانيده، اعم از خاك، ريگ، سنگ و غيره، و همين موضوع باعث اختلافِ نظر فقهاء در چيزى كه تيمم بر آن جايز است شده، كه: آيا فقط تيمم بر خاك جايز است؟ و يا سنگ و شن و مانند آن نيز كفايت مى كند؟ ولى با توجه به ريشه لغوى كلمه «صَعِيد» كه همان «صعود و بالا قرار گرفتن» مى باشد، معنى دوم به ذهن نزديك تر است. «طَيِّب» به چيزهائى گفته مى شود كه با طبع آدمى موافق باشد و در قرآن به بسيارى از موضوعات، اطلاق شده است (اَلْبَلَدُ الطَّيِّب ـ مساكن طيّبة ـ ريح طيّب ـ حياة طيّبة و...) و هر چيز پاكيزه را نيز «طيّب» مى گويند; زيرا طبع آدمى ذاتاً از اشياء ناپاك متنفر است. و از اينجا روشن مى شود كه: خاكِ تيمم بايد كاملاً پاك و پاكيزه باشد. مخصوصاً در رواياتى كه از پيشوايان اسلام به ما رسيده، روى اين موضوع كراراً تكيه شده است، در روايتى چنين مى خوانيم: نَهى أَمِيْرُ الْمُؤْمِنِيْنَ أَنْ يَتَيَمَّمَ الرَّجُلُ بِتُراب مِنْ أَثَرِ الطَّرِيْقِ: «على(عليه السلام) از تيمم كردن بر خاك هاى آلوده كه در جاده ها است نهى فرمود» قابل توجه اين كه: تيمم اگر چه در قرآن و حديث به معنى همين وظيفه مخصوص اسلامى است، ولى در لغت، به معنى «قصد كردن» است، در حقيقت قرآن مى گويد: به هنگامى كه مى خواهيد تيمم كنيد بايد تصميم بگيريد قطعه زمين پاكى را از ميان قطعات مختلف زمين انتخاب نموده و بر آن تيمم كنيد. قطعه اى كه طبق مفهوم «صعيد» كه از ماده «صعود» است، روى زمين قرار گرفته، و در معرض ريزش باران ها و تابش آفتاب و وزش باد باشد. روشن است چنين خاكى كه زير دست و پا نبوده و داراى اين صفات است، نه تنها استفاده از آن بر خلاف بهداشت نيست، بلكه همان طور كه در جلد سوم ذيل آيه 43 سوره «نساء» شرح داديم، طبق گواهى دانشمندان، اثر ميكروب كشى قابل ملاحظه اى دارد! درباره فلسفه «تيمم» در جلد سوم، ذيل آيه 43 سوره «نساء» ، به طور فشرده به اندازه كافى بحث شد، اما درباره فلسفه «وضو»، شك نيست كه وضو ـ نيز مانند تيمم ـ داراى دو فايده روشن است: فايده بهداشتى و فايده اخلاقى و معنوى. از نظر بهداشتى ، شستن صورت و دست ها آن هم پنج بار و يا لااقل سه بار در شبانه روز، اثر قابل ملاحظه اى در نظافت بدن دارد، به خصوص كه اين دو قسمت، با خوردن و آشاميدن ارتباط تام دارند، و مسح كردن سر و پشت پاها كه شرط آن رسيدن آب به موها يا پوست تن است، سبب مى شود كه اين اعضا را نيز پاكيزه بداريم، و همان طور كه در فلسفه غسل اشاره خواهيم كرد، تماس آب با پوست بدن، اثر خاصى در تعادل اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك دارد. و از نظر اخلاقى و معنوى ، چون با قصد قربت و براى خدا انجام مى شود اثر تربيتى دارد، مخصوصاً كه مفهوم كنائى آن اين است: «از فرق تا قدم در راه اطاعت تو گام بر مى دارم» و اين مؤيد فلسفه اخلاقى و معنوى آن است. در روايتى از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) مى خوانيم: اِنَّما أُمِرَ بِالْوُضُوءِ وَ بُدِءَ بِهِ لاَِنْ يَكُونَ الْعَبْدُ طاهِراً اِذا قامَ بَيْنَ يَدَىِ الْجَبّارِ، عِنْدَ مُناجاتِهِ اِيّاهُ، مُطِيْعاً لَهُ فِيْما أَمَرَهُ، نَقِيّاً مِنَ الأَدْناسِ وَ النَّجاسَةِ، مَعَ ما فِيْهِ مِنْ ذَهابِ الْكَسَلِ، وَ طَرْدِ النُّعاسِ وَ تَزْكِيَةِ الْفُؤادِ لِلْقِيامِ بَيْنَ يَدَىِ الْجَبّارِ: «براى اين دستور به وضو داده شده و آغاز عبادت با آن است كه بندگان هنگامى كه در پيشگاه خدا مى ايستند و با او مناجات مى كنند، پاك باشند، و دستورات او را به كار بندند، از آلودگى ها و نجاست ها بر كنار شوند، علاوه بر اين وضو سبب مى شود كه: آثار خواب و كسالت از انسان برچيده شود و قلب براى قيام در پيشگاه خدا نور و صفا يابد» از توضيحاتى كه درباره فلسفه غسل خواهيم گفت، فلسفه وضو نيز روشن تر مى شود.
بعضى مى پرسند: چرا اسلام دستور مى دهد: به هنگام جُنُب شدن تمام بدن را بشويند در حالى كه فقط عضو معينى آلوده مى شود؟ و آيا ميان بول كردن و خارج شدن مَنِى تفاوتى هست كه در يكى فقط محل را بايد شست و در ديگرى تمام بدن را؟ اين سؤال يك پاسخ اجمالى دارد، و يك پاسخ مشروح: پاسخ اجمالى آن اين است كه: خارج شدن منى از انسان، يك عمل موضعى نيست (مانند بول و ساير زوائد) به دليل اين كه اثر آن در تمام بدن آشكار مى گردد، و تمام سلول هاى تن به دنبال خروج آن در يك حالت سستى مخصوص فرو مى روند، و اين خود نشانه تأثير آن روى تمام اجزاء بدن است. توضيح اين كه: طبق تحقيقات دانشمندان، در بدن انسان دو سلسله اعصاب نباتى وجود دارد كه تمام فعاليت هاى بدن را كنترل مى كنند «اعصاب سمپاتيك» و «اعصاب پاراسمپاتيك»، اين دو رشته اعصاب در سراسر بدن انسان و در اطراف تمام دستگاه ها و جهازات داخلى و خارجى گسترده اند، وظيفه «اعصاب سمپاتيك» «تند كردن» و به فعاليت واداشتن دستگاه هاى مختلف بدن است، و وظيفه «اعصاب پاراسمپاتيك» «كند كردن» فعاليت آنهاست، در واقع يكى نقش «گاز» اتومبيل و ديگرى نقش «ترمز» را دارد، و از تعادل فعاليت اين دو دسته اعصاب نباتى، دستگاه هاى بدن به طور متعادل كار مى كنند. گاهى جريان هائى در بدن رخ مى دهد كه اين تعادل را به هم مى زند، از جمله اين جريان ها، مسأله «ارگاسم» (اوج لذت جنسى) است كه معمولاً مقارن خروج منى صورت مى گيرد. در اين موقع سلسله اعصاب «پاراسمپاتيك» (اعصاب ترمز كننده) بر اعصاب «سمپاتيك» (اعصاب محرّك) پيشى مى گيرد و تعادل به شكل منفى به هم مى خورد. اين موضوع نيز ثابت شده است: از جمله امورى كه مى تواند اعصاب سمپاتيك را به كار وادارد و تعادل از دست رفته را تأمين كند، تماس آب با بدن است و از آن جا كه تأثير «ارگاسم» روى تمام اعضاى بدن به طور محسوس ديده مى شود و تعادل اين دو دسته اعصاب، در سراسر بدن به هم مى خورد، دستور داده شده است كه پس از آميزش جنسى، يا خروج منى، تمام بدن با آب شسته شود و در پرتو اثر حيات بخش آن، تعادل كامل در ميان اين دو دسته اعصاب در سراسر بدن برقرار گردد البته فايده غسل منحصر به اين نيست، بلكه غسل كردن علاوه بر اين يك نوع عبادت و پرستش نيز مى باشد، كه اثرات اخلاقى آن قابل انكار نيست و به همين دليل، اگر بدن را بدون قصد قربت و اطاعت فرمان خدا بشويند، غسل صحيح نيست. در حقيقت به هنگام خروج منى يا آميزش جنسى، هم روح متأثر مى شود و هم جسم، روح به سوى شهوات مادى كشيده مى شود، و جسم به سوى سستى و ركود، غسل جنابت كه هم شستشوى جسم است و هم ـ به علت اين كه به قصد قربت انجام مى يابد ـ شستشوى جان، اثر دوگانه اى در آن واحد روى جسم و روح مى گذارد، روح را به سوى خدا و معنويت سوق مى دهد، و جسم را به سوى پاكى و نشاط و فعاليت. از همه اينها گذشته، وجوب غسل جنابت يك الزام اسلامى براى پاك نگه داشتن بدن و رعايت بهداشت، در طول زندگى است; زيرا بسيارند كسانى كه از نظافت خود غافل مى شوند، ولى اين حكم اسلامى آنها را وادار مى كند در فواصل مختلفى خود را شستشو دهند و بدن را پاك نگاه دارند. اين موضوع، اختصاصى به مردم اعصار گذشته ندارد، در عصر و زمان ما نيز بسيارند كسانى كه به علل مختلفى از نظافت و بهداشت تن غافلند. (البته اين حكم، به صورت يك قانون كلّى و عمومى است، يعنى حتى كسى كه تازه بدن خود را شسته نيز شامل مى شود). مجموع جهات سه گانه فوق روشن مى سازد كه: چرا بايد به هنگام خروج منى (در خواب يا بيدارى) و همچنين آميزش جنسى (اگر چه منى خارج نشود) غسل كرد و تمام بدن را شست.
ضمناً بايد توجه داشت: جمله ما يُريدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَج: «خداوند نمى خواهد تكليف طاقت فرسائى بر دوش شما بگذارد»، گرچه در ذيل احكام مربوط به غسل و وضو و تيمم ذكر شده، اما يك قانون كلّى را بيان مى كند، كه احكام الهى در هيچ مورد به صورت تكليف شاق و طاقت فرسا نيست. بنابراين، اگر مشاهده كنيم كه پاره اى از تكاليف در مورد بعضى از اشخاص صورت مشقت بارى به خود مى گيرد و غير قابل تحمل مى شود آن حكم در مورد آنها ـ به دليل همين آيه ـ استثناء مى خورد و ساقط مى شود، مثلاً اگر روزه براى افرادى همچون پيرمردان و پيره زنان ناتوان و امثال آنها مشقت بار گردد، به دليل همين آيه، روزه بر آنها واجب نيست. البته نبايد فراموش كرد كه پاره اى از دستورات، ذاتاً مشكل است، و بايد به خاطر مصالح مهمى كه در كار است آن مشكلات را تحمل كرد، همانند: حكم جهاد با دشمنان حق. اين قانون كلّى در فقه اسلامى تحت عنوان قاعده «لاحَرَج» به عنوان يك اصل اساسى در ابواب مختلف، مورد استنادِ فقهاء مى باشد و احكام زيادى را از آن استنباط كرده اند.
عبد اللَّه به سنان گويد: به امام ششم امام صادق علیه السلام مردى را ياد آور شدم كه نسبت به وضوء و نماز خود گرفتار وسواس بود و گفتم: او مرد عاقلى است، امام فرمود: كدام عقل را دارد كه فرمانبر شيطان است، به آن حضرت گفتم: چطور فرمانبر شيطان است؟ فرمود: از او بپرس، اين وسوسه اى كه به او دست مى دهد از چيست؟ مسلماً به تو مى گويد كه از عمل شيطان است.
کافی
غم آخرت و غم دنیا
امام صادق علیه السلام فرمودند:
هر كه بامداد كند و روز را بشب رساند و بزرگترين اندوهش دنيا باشد خداى تعالى فقر و پريشانى را جلوى چشمش نهد، و كارش را پريشان سازد، و بجز بدانچه خداوند روزى او كرده نرسد، هر كه بامداد كند و شام كند و بزرگترين اندوهش آخرت باشد، خداوند توانگرى و بىنيازى در دلش نهد و كارش را منظم كند.
از دو خصوصیّت برحذر باش که به خاطر آن دو خصوصیت، افراد هلاک شدند:
۱-برحذر باش که با نظر خودت برای مردم تعیین تکلیف کنی؛
۲-برحذر باش که در امور دینی بدون یقین کاری انجام دهی.
«بحار الانوار» ج ۲ ص ۱۱۴
میلاد با سعادت نجمة سماء النبالة؛ ستاره آسمان شرف و كرامت، سلاله ولایت حضرت زینب کبری (علیها السلام) را به ساحت مقدس حضرت ولی الله الأعظم (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) وشما همراهان عزیز تبریک و تهنیت عرض می کنیم.
در روایتی آمده است: زمانیکه حضرت زینب (سلام الله علیها) متولد گشت،حضرت امیر المومنین (علیه السلام) خدمت پیامبر عرض کرد: یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)! حق تعالی جل و أعلی دختری به دخترت عطا فرموده است نامش را معین فرمایید.
آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من هستند لکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی میباشم. در این حال جبرئیل نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله! حق تعالی تو را سلام میرساند و میفرماید: نام این مولود را "زینب" بگذار، چه این را در لوح محفوظ نوشتهایم.
حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید و ببوسید و نامش را زینب بگذارد و فرمود: وصیت میکنم حاضرین و غایبین امت را که این دختر را به حرمت پاس بدارند. همانا وی به خديجه کبری مانند است.
پیام شهیدان باید اتحاد و تلاش ملت و احساس مسئولیت مسئولان را بیشتر کند
شهید رضایینژاد، شهید علم، شهید هستهای این دانشمند جوان دورهی کودکیاش را در همین بمبارانها و در همین شرایط سخت در ایلام گذرانده؛ یعنی فشار دشمن و فشار جنگ نتوانسته از بُروز استعدادهای این مردم چیزی کم کند؛ این خیلی مهم است. امثال این شهید رضایینژاد عزیز که شهید علمند و مقامات علمی دارند، اینها مقامات معنوی هم دارند؛ دلیلش هم خود شهادت است؛ چون شهادت را به کسی ارزان نمیدهند. 11 /آذر/ 1400
حوادث کمنظیری در استان ایلام به وقوع پیوست که متأسّفانه مردم خودمان هم خبر ندارند، چه برسد به دیگران و خارج و ملّتهای دیگر. در همین قضیّه بمباران مسابقه فوتبال بچّهها در سال 65، ده بازیکن شهید شدند، داور شهید شد، چند بچّه شهید شدند، بعضی از تماشاچیان شهید شدند؛ این حادثه کوچکی نیست، جا دارد در ابعاد جهانی شناخته بشود. این پیامِ مظلومیّتِ شهدای ورزشکار ما است. 11 /آذر/ 1400
صدام خبیث به پشتوانه کدام قدرت، یک چنین جنایات صریحی را بیپروا انجام میداد؟ چه کسانی پشتیبانش بودند؟ همان کسانی که این گرگ خونخوار را آن روز پشتیبانی میکردند،امروز خودشان را متولّی حقوق بشر در همهی دنیا میدانند! این قدر بیحیائی و بیشرمی در کار این قدرتها هست! چه کسی باید آنها را رسوا کند؟ هنرمندان ما، نویسندگان ما بار سنگینی بر دوش دارند، وظیفهی سنگینی بر عهده دارند. اینها بایستی در قالبهای هنری عرضه بشود به دنیا؛ باید فیلم بسازند. 11 /آذر/ 1400
سبک زندگی اسلامی در رفتار رزمندگان ما و شهدای ما یک چیز برجستهای است که واقعاً نمیشود از این صرف نظر کرد. آن قدر نکتهی الهامبخش در زندگی این شهیدان وجود دارد که واقعاً جا دارد یک تصویر هنرمندانهای از این وضعیّت را هنرمندان ما به دنیا نشان بدهند، و رزمندهی ایرانی را بشناسانند به دنیا و با کارهای هنری و بزرگ در مقابل چشم مردم دنیا قرار بدهند. 11 /آذر/ 1400
این راه، راهی است که خوف و حزن، ترس و اندوه ندارد؛ بایستی ثابتقدم بود، با قدرت حرکت کرد، با وسوسههای دشمنان متزلزل نشد. ملّت ایران با شنیدن پیام شهیدان باید اتّحاد، اتّفاق، انگیزه و تلاش خود را بیشتر کند. مسئولین با شنیدن پیام شهیدان بایستی احساس مسئولیّت بیشتری بکنند/ بدون تلاش، بدون مجاهدت فیسبیلالله، بدون تحمّل بسیاری از سختیها هیچ ملّتی به جایی نمیرسد؛ حالا برای ما هم اگر چنانچه سختیهایی هست، انشاءالله تحمّل این سختیها ملّت ایران را به اوج خواهد رساند. 11 /آذر/ 1400
یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
حارث بن بنهان غلام حمزة بن عبد المطلب (علیه السّلام)
بنهان غلام حمزه مرد شجاع و سواركارى بود، صاحب كتاب الحديقة الورديه گفته است: حارث پسر بنهان پس از حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و حضرت امام حسن (علیه السّلام) به حضرت امام حسين (علیه السّلام) پيوست و با حضرت به كربلا آمد و در حمله نخست به شهادت رسيد.
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای:
باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای:
باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید لطفعلی مرادحاصلی
شهادت: هشتمین روز از مهرماه 1365 در کردستان عراق
بخشی از وصیت نامه:
پشتیبان ولایت فقیه باشید
اولاً این راهی که انتخاب کرده ام با کمال رضایت خود و لبیک گفتن به ندای امام امت بوده و هیچ اجباری در کار نبوده است و از بازماندگان خود تقاضا دارم که امام عزیز این ابراهیم زمان را تنها نگذارند و پشتیبان ولایت فقیه باشند و در برابر افرادی که حرف های نسنجیده ای راجع به ولایت فقیه می گویند و اهانت می کنند بی تفاوت نباشند.
خدایا ... لحظه ای مرا به ابتذال گرفتار مکن ...
خدایا! مرا مسئول و متعهد بازگردان چرا که اگر در اینجا اصلاح نشوم دیگر فکر نمی کنم سعادتی داشته باشم که اصلاح شوم، خدایا این سفر را بر من سفر تحول و شعور بگردان،لحظه ای مرا به ابتذال گرفتار مکن.
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای:
باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید حجت اله گوهری
شهادت: 23 اسفند 1366 در عملیات والفجر 10
بخشی از وصیت نامه:
آرزویم شهادت است ...
از انقلاب و جمهوری اسلامی بدبین نباشید و بیشتر و قانع تر در حمایت از نظام اسلامی تلاش کنید ...
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای:
باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید محمد سجاد نادری | شهید عباسعلی نادری
معلم شهیدی که به همراه فرزند خردسالش شربت شهادت نوشید
آنروزی که صدام تهدید به بمباران شهر ایوان کرده بود شهید از این تهدیدها نهراسید و همچنان به مقاومت و ماندن در شهر اصرار می ورزید و آنروز یعنی هجدهم خرداد ماه سال 64 که مصادف با ضربت خوردن حضرت علی (ع ) بود مدرسه و محراب همزمان خونین گشته بود . در حالیکه شهید با زبان روزه از جلسه امتحان و تصحیح اوراق امتحانی به خانه باز می گشت مورد هجوم وحشیانه صدام قرار گرفت و در اثر بمباران هوایی در آن روز خود و فرزند 18 ماهه اش بنام محمد سجاد که در آغوش او آرمیده بود به شهادت رسیدند.
زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
امام خامنه ای:
باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.1368/06/29
شهید جاویدالاثر شهید عبدالحسین ملکشاهی شهادت: سیزدهم مهرماه 1359 در منطقه عملیاتی مهران
مادر بزرگوار شهید می گوید یک روز پسرم با لباس مشکی به منزل آمد من خیلی ناراحت شدم و ترسیدم ، گفتم پسرم چرا سیاه پوشیدی؟ گفت: مادرم مهران محاصره شده و تعداد زیادی از عزیزان هموطن ما شهید شده اند. من طاقت دیدن این لحظه ها را ندارم لذا با همین عشق و علاقه با لباس بسیجی به جبهه های حق علیه باطل شتافت و در سیزدهم مهرماه 1359 در درگیری تن به تن در منطقه عملیاتی مهران - موسیان مفقود گردید. روحشان شاد.
شهادت بدین معنا است که یک انسان برترین و محبوبترین سرمایهی دنیوی خویش را نثار آرمانی سازد که معتقد است زنده ماندن و بارور شدن آن، به سود بشریت است. 1381/09/15
شهید مدافع حرم شهید حامد سلطانی
تاریخ شهادت : 1398/08/07 | محل شهادت : لاذقیه - سوریه
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد
یکی از اهل ری می گوید: خدمت امام هادی علیه السلام مشرّف شدم؛ فرمودند: کجا بودی؟ عرض کردم: به زیارت حضرت حسین بن علی علیهما السلام رفته بودم. فرمودند: اگر به زیارت قبرِ عبدالعظیم که نزد شماست، می رفتی، مانند زائران سیدالشهداء علیه السلام بودی.
ترجمه ۱۲۷ـ از تو درباره حکم زنان سؤال مى کنند; بگو: «خداوند درباره آنان به شما پاسخ مى دهد: آنچه در قرآن درباره زنان یتیمى که حقوقشان را به آنها نمى دهید، و نمى خواهید با آنها ازدواج کنید، و نیز آنچه درباره کودکان صغیر و ناتوان براى شما بیان شده است، (قسمتى از سفارش هاى خداوند در این زمینه مى باشد; و نیز به شما سفارش مى کند که) با یتیمان به عدالت رفتار کنید! و آنچه از نیکى ها انجام مى دهید، خداوند از آن آگاه است (و به شما پاداش شایسته مى دهد)».
تفسیر آیه فوق به پاره اى از سؤالات و پرسش هائى که درباره زنان (مخصوصاً دختران یتیم) از طرف مردم مى شده است پاسخ مى گوید، مى فرماید: «اى پیامبر! از تو درباره احکام مربوط به حقوق زنان، سؤالاتى مى کنند بگو: خداوند در این زمینه به شما فتوا و پاسخ مى دهد» (وَ یَسْتَفْتُونَکَ فِی النِّساءِ قُلِ اللّهُ یُفْتیکُمْ فیهِنَّ). پس از آن اضافه مى کند: «آنچه در قرآن مجید درباره دختران یتیمى که حقوق و اموال آنها را در اختیار مى گرفتید، به آنها نمى دادید و علاقه به ازدواج با آنها نداشتید، قسمت دیگرى از سؤالات شما است که پاسخ مى دهد و زشتى این عمل ظالمانه را آشکار مى سازد» (وَ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ فی یَتامَى النِّساءِ اللاّتی لا تُؤْتُونَهُنَّ ما کُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ) سپس درباره پسران صغیر که طبق رسم جاهلیت از ارث ممنوع بودند توصیه کرده، مى فرماید: «خداوند فتوا مى دهد که حقوق کودکان ضعیف را رعایت کنید» (وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الْوِلْدانِ). و بار دیگر درباره حقوق یتیمان به طور کلى تأکید کرده، مى گوید: «و خدا به شما توصیه مى کند که در مورد یتیمان به عدالت رفتار نمائید» (وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْیَـتامى بِالْقِسْطِ). و در پایان به این مسأله توجه مى دهد که: «هر گونه عمل نیکى مخصوصاً درباره یتیمان و افراد ضعیف، از شما سر زند از دیدگاه علم خداوند مخفى نمى ماند، و پاداش مناسب آن را خواهید یافت» (وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْر فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِهِ عَلیماً). و از آنجا که در این میان کسانى بوده اند که علاوه بر رعایت حقوق آنان، احسان و نیکى به آنها نیز مى نموده اند، آن را یادآور شده است. ضمناً باید توجه داشت: جمله «یَسْتَفْتُونَکَ» در اصل، از ماده «فتوى» و «فتیا» گرفته شده که به معنى پاسخ به مسائل مشکل است و از آنجا که ریشه اصلى این لغت «فَتى» به معنى جوان نورس مى باشد، ممکن است نخست در مسائلى که انسان پاسخ هاى جالب و تازه و نورسى براى آن انتخاب کرده به کار رفته باشد، سپس در مورد پاسخ به تمام مسائل انتخاب شده است. از مجموع آیه چنین استفاده مى شود که آنها درباره حقوق زنان اعم از دختران یتیم و غیره، سؤالاتى داشته اند که به چند مورد آن پاسخ داده شده: در مورد دختران یتیمى که حقوق و اموال آنها را در تصرف داشتند، ولى به آنها نمى سپردند و از طرفى حاضر به ازدواج با آنها نیز نبودند، هم چنین در مورد حقوق کودکان مستضعف که حقوق آنها را نیز به نحوى پایمال مى کردند و سرانجام در مورد همه ایتام اعم از دختر و پسر.
خداوند آن کسی است که شما را در ابتدا از جسم ضعیف (نطفه) بیافرید آنگاه پس از ضعف و ناتوانی (کودکی) توانا کرد و باز از توانایی (و قوای جوانی) به ضعف و سستی و پیری بر گردانید، که او هر چه بخواهد و مشیّتش تعلق گیرد میآفریند، و او دانا و تواناست.
ترجمه ۱۲۸ ـ و اگر زنى، از طغیان و سرکشى یا اعراض شوهرش، بیم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح کنند (و زن یا مرد، از پاره اى از حقوق خود، به خاطر صلح، صرف نظر نماید.) و صلح، بهتر است; اگر چه مردم (طبق غریزه حبّ ذات، در این گونه موارد) بخل مىورزند. و اگر نیکى کنید و پرهیزگارى پیشه سازید (و به خاطر صلح، گذشت نمائید)، خداوند به آنچه انجام مى دهید، آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد). در بسیارى از تفاسیر اسلامى و کتب حدیث، در شأن نزول آیه، چنین نقل شده: «رافع بن خدیج» دو همسر داشت یکى مسن و دیگرى جوان، (بر اثر اختلافاتى) همسر مسن خود را طلاق داد، و هنوز مدت عدّه، تمام نشده بود به او گفت: اگر مایل باشى با تو آشتى مى کنم، ولى باید اگر همسر دیگرم را بر تو مقدم داشتم صبر کنى. و اگر مایل باشى صبر مى کنم، مدت عدّه تمام شود و از هم جدا شویم. زن پیشنهاد اول را قبول کرد و با هم آشتى کردند، آیه شریفه نازل شد و حکم این کار را بیان داشت.
تفسیر همان طور که در ذیل آیه 34 همین سوره گفتیم «نُشُوز» در اصل، از ماده «نشز» به معنى «زمین مرتفع» مى باشد و هنگامى که در مورد زن و مرد به کار مى رود به معنى سرکشى و طغیان است. در آیات مزبور 2 احکام مربوط به «نشوز زن» بیان شده بود، ولى در اینجا اشاره اى به مسأله نشوز مرد کرده، مى فرماید: «هر گاه زنى احساس کند شوهرش بناى سرکشى و اعراض دارد، مانعى ندارد که براى حفظ حریم زوجیت، از پاره اى از حقوق خود صرف نظر کند، و با هم صلح نمایند» (وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً). از آنجا که گذشت کردن زن از قسمتى از حقوق خود، روى رضایت و طیب خاطر انجام شده، و اکراهى در میان نبوده است، گناهى ندارد، تعبیر به لا جُناحَ: «گناهى ندارد» نیز اشاره به همین حقیقت است. ضمناً از آیه با توجه به شأن نزول، دو مسأله فقهى استفاده مى شود: نخست این که: احکامى مانند تقسیم ایام هفته در میان دو همسر، جنبه حق دارد، نه حکم، و لذا زن مى تواند با اختیار خود، از این حق به طور کلى یا به طور جزئى صرف نظر کند، دیگر این که: عوض صلح، لازم نیست مال بوده باشد، بلکه مى تواند «اسقاط حقى» عوض صلح واقع شود. سپس براى تأکید موضوع مى فرماید: «به هر حال، صلح کردن بهتر است» (وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ). این جمله کوتاه و پر معنى گرچه در مورد اختلافات خانوادگى در آیه فوق ذکر شده، ولى بدیهى است یک قانون کلى و عمومى و همگانى را بیان مى کند که در همه جا، اصل نخستین، صلح و صفا و دوستى و سازش است، و نزاع، کشمکش و جدائى بر خلاف طبع سلیم انسان و زندگى آرام بخش او است، و لذا جز در موارد ضرورت و استثنائى نباید به آن متوسل شد. بر خلاف آنچه بعضى از مادى ها مى پندارند که اصل نخستین در زندگى بشر همانند سایر جانداران، تنازع بقاء و کشمکش است و تکامل از این راه صورت مى گیرد، و همین طرز تفکر، شاید سرچشمه بسیارى از جنگ ها و خونریزى هاى قرون اخیر شده است. در حالى که انسان به خاطر داشتن عقل و هوش، حسابش از حیوانات درنده جدا است، و تکامل او در سایه تعاون صورت مى گیرد نه تنازع ، و اصولاً «تنازع بقاء» حتى در میان حیوانات، یک اصل قابل قبول براى تکامل نیست. و به دنبال آن اشاره به سرچشمه بسیارى از نزاع ها و عدم گذشت ها کرده، مى فرماید: «مردم ذاتاً و طبق غریزه حبّ ذات، در امواج بخل قرار دارند، و هر کسى سعى مى کند تمام حقوق خود را بى کم و کاست دریافت دارد، و همین سرچشمه نزاع ها و کشمکش ها است» (وَ أُحْضِرَتِ الأَنْفُسُ الشُّحَّ). بنابراین، اگر زن و مرد به این حقیقت توجه کنند که سرچشمه بسیارى از اختلافات، بخل است، و بخل یکى از صفات مذموم است، سپس در اصلاح خود بکوشند و گذشت را پیشه کنند، نه تنها ریشه اختلافات خانوادگى از بین مى رود، که بسیارى از کشمکش هاى اجتماعى نیز پایان مى گیرد. ولى، در عین حال براى این که مردان از حکم فوق سوء استفاده نکنند، در پایان آیه روى سخن را به آنها کرده، توصیه به نیکوکارى و پرهیزکارى نموده و به آنان گوشزد مى کند: مراقب اعمال و کارهاى خود باشند و از مسیر حق و عدالت منحرف نشوند; زیرا خداوند از همه اعمال آنها آگاه است، مى فرماید: «و اگر نیکى کنید و تقوا پیشه نمائید، خداوند نسبت به آنچه انجام مى دهید آگاه است» (وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً).
وقتی حضرت مهدی علیه السلام قیام می فرمایند، به مؤمن در قبر گفته می شود: امام تو ظهور کرده است؛ اگر میخواهی به ایشان ملحق شوی ملحق شو؛ و اگر میخواهی در کرامتِ پروردگارت بمانی، بمان.
ترجمه ۱۲۹ ـ شما هرگز نمى توانید (از نظر محبت قلبى) در میان زنان، عدالت برقرار کنید، هر چند کوشش نمائید; ولى تمایل خود را به کلى متوجه یک طرف نسازید که دیگرى را به صورت زنى که شوهرش را از دست داده در آورید! و اگر راه اصلاح و پرهیزگارى پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است. ۱۳۰ ـ (اما) اگر (راهى براى اصلاح در میان خود نیابند، و) از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود، بى نیاز مى کند; و خداوند، داراى فضل و کرم، و حکیم است.
تفسیر از جمله اى که در پایان آیه قبل گذشت، و در آن دستور به احسان، تقوا و پرهیزگارى داده شده بود، یک نوع تهدید در مورد شوهران استفاده مى شود، که آنها باید مراقب باشند کمترین انحرافى از مسیر عدالت در مورد همسران خود پیدا نکنند، تمام حقوق آنها را ادا کنند، بلکه احسان و نیکى نمایند. در اینجا این توهّم پیش مى آید که مراعات عدالت حتى در مورد محبت و علاقه قلبى نیز باید رعایت گردد، این که امکان پذیر نیست، بنابراین در برابر همسران متعدد چه باید کرد؟ آیه مورد بحث به این سؤال پاسخ مى گوید که عدالت از نظر محبت، در میان همسران امکان پذیر نیست، مى فرماید: «هرگز نمى توانید (در محبت قلبى) در میان زنان عدالت به خرج دهید، هر چند کوشش فراوان نمائید» (وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ). از جمله «وَ لَوْ حَرَصْتُمْ» استفاده مى شود: در میان مسلمانان، افرادى بودند که در این زمینه سخت کوشش مى کردند و شاید علت کوشش آنها دستور مطلق به عدالت در آیه 3 همین سوره بوده است، آنجا که مى فرماید: فَاِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً: «.. و اگر مى ترسید عدالت را رعایت نکنید، یک همسر بگیرید...». بدیهى است: یک قانون آسمانى نمى تواند بر خلاف فطرت باشد، و یا تکلیف به «ما لا یطاق» کند. از آنجا که محبت هاى قلبى، عوامل مختلفى دارد که بعضاً از اختیار انسان بیرون است، دستور به رعایت عدالت در مورد آن داده نشده است، ولى نسبت به اعمال، رفتار و رعایت حقوق در میان همسران که براى انسان، امکان پذیر است روى عدالت تأکید شده است. در عین حال، براى این که مردان از این حکم، سوء استفاده نکنند، به دنبال این جمله مى فرماید: «اکنون که نمى توانید مساوات کامل را از نظر محبت، میان همسران خود، رعایت کنید، لا اقل تمام تمایل قلبى خود را متوجه یکى از آنان نسازید، که دیگرى به صورت شخصى بلا تکلیف در آید و حقوق او نیز عملاً ضایع شود» (فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ). و در پایان آیه به کسانى که پیش از نزول این حکم، در رعایت عدالت میان همسران خود کوتاهى کرده اند هشدار مى دهد که: «اگر راه اصلاح و تقوا پیش گیرند و گذشته را جبران کنند خداوند آنها را مشمول رحمت و بخشش خود قرار خواهد داد» (وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً). در روایات اسلامى مطالبى درباره رعایت عدالت در میان همسران نقل شده که عظمت این قانون را مشخص مى سازد، از جمله این که: در حدیثى مى خوانیم: على(علیه السلام) در آن روزى که متعلق به یکى از دو همسرش بود، حتى وضوى خود را در خانه دیگرى نمى گرفت و درباره پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: حتى به هنگام بیمارى در خانه یکى از همسران خود، توقف نمى کرد و درباره «معاذ بن جبل» نقل شده که: دو همسر داشت، هر دو در بیمارى طاعون با هم از دنیا رفتند، او حتى براى مقدم داشتن دفن یکى بر دیگرى از قرعه استفاده کرد، تا کارى بر خلاف عدالت انجام نداده باشد سپس در آیه بعد به این حقیقت اشاره مى کند: اگر ادامه همسرى براى طرفین طاقت فرسا است، و جهاتى پیش آمده که افق زندگى براى آنها تیره و تار است و به هیچ وجه اصلاح پذیر نیست، آنها مجبور نیستند چنان ازدواجى را ادامه دهند، و تا پایان عمر با تلخ کامى در چنین زندگى خانوادگى زندانى باشند بلکه مى توانند از هم جدا شوند. در این موقع باید شجاعانه تصمیم بگیرند، از آینده وحشت نکنند; زیرا «اگر با چنین شرائطى از هم جدا شوند خداوند بزرگ هر دو را با فضل و رحمت خود بى نیاز خواهد کرد و امید است همسران بهتر و زندگانى روشن ترى در انتظار آنها باشد» (وَ إِنْ یَتَفَرَّقا یُغْنِ اللّهُ کُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ). «زیرا خداوند همواره فضل و رحمت وسیع و آمیخته با حکمت داشته و دارد» (وَ کانَ اللّهُ واسِعاً حَکیماً).
به خدا و به حضرت محمّد صلّی الله علیه وآله و حضرت علی علیه السلام ایمان نیاورده است کسی که وقتی برادر مؤمنش برای نیازی به نزد او بیاید، با روی باز با او مواجه نشود.
هر گاه بنده، گناهى مرتکب شود، از بامداد تا شب به او مهلت داده می شود. اگر از خدا آمرزش خواست، آن گناه برایش نوشته نمى شود.
کافی ج 2 ص 437
نکته:
در روایت داریم ملائک به امر حق تعالی ثبت گناه را تا چهل روز به تاخیر می اندازند، ️اما اعمال خیر وثواب همان لحظه ای که نیت کرده شود بعنوان ثواب برای نیت کننده ثبت می گردد ،حتی اگر موفق به انجام آن عمل خیر نشود ، خدای متعال پاداشش را میدهد،
ترجمه ۱۳۱ ـ آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، از آن خداست. و ما به کسانى که پیش از شما، کتاب آسمانى به آنها داده شده بود، سفارش کردیم، (همچنین) به شما (نیز) سفارش مى کنیم که از (نافرمانى) خدا بپرهیزید! و اگر کافر شوید، (به خدا زیانى نمى رسد; زیرا) براى خداست آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است; و خداوند، بى نیاز و ستوده است. ۱۳۲ ـ براى خداست آنچه در آسمان ها و زمین است; و کافى است که خدا، حافظ و نگاهبان آنها باشد. ۱۳۳ـ اى مردم! اگر او بخواهد، شما را از میان مى برد و افراد دیگرى را (به جاى شما) مى آورد; و خداوند، بر این کار تواناست. ۱۳۴ـ کسانى که پاداش دنیوى بخواهند، (و در قید نتایج معنوى و اخروى نباشند، در اشتباهند; زیرا) پاداش دنیا و آخرت نزد خداست; و خداوند، شنوا و بیناست.
تفسیر در آیه قبل، به این حقیقت اشاره شد: اگر ضرورتى ایجاب کند که دو همسر از هم جدا شوند، و چاره اى از آن نباشد، اقدام بر این کار بى مانع است و نباید از آینده بترسند; زیرا خداوند آنها را از فضل و کرم خود بى نیاز خواهد کرد. در این آیه اضافه مى کند: ما قدرت بى نیاز نمودن آنها را داریم; زیرا «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ملک خدا است» (وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ). کسى که ملک بى انتها و قدرت بى پایان دارد از بى نیاز ساختن بندگان خود عاجز نخواهد بود، پس از آن براى تأکید درباره پرهیزگارى در این مورد و هر مورد دیگر، مى فرماید: «به یهود و نصارا و کسانى که قبل از شما داراى کتاب آسمانى بودند و همچنین به شما سفارش کرده ایم که پرهیزگارى را پیشه کنید» (وَ لَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ إِیّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللّهَ). تقوا مایه پیشرفت فرد و جامعه است، جامعه اى که لباس تقوا در تن داشته باشد، جامعه اى است مترقّى که مى تواند از همه مواهب الهى در جهان آفرینش استفاده کند. بعد از آن روى سخن را به مسلمانان کرده، مى گوید: اجراى دستور تقوا به سود خود شما است، و خدا نیازى به آن ندارد اما «اگر سرپیچى کنید و راه طغیان و نافرمانى پیش گیرید، زیانى به خدا نمى رسد، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آن او است، و او بى نیاز و در خور ستایش است» (وَ إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کانَ اللّهُ غَنِیّاً حَمیداً). در حقیقت، غنى و بى نیاز به معنى واقعى، خدا است; زیرا او «غنى بالذات»است و بى نیازى غیر او به کمک او است و گرنه ذاتاً همه محتاج و نیازمندند. همچنین او است که بالذات شایسته «ستایش» است، چه این که کمالاتش که شایستگى ستایش به او مى دهد، درون ذات او است نه همانند کمالات دیگران که عاریتى است، و از ناحیه دیگرى مى باشد. خداوند همه را از سر رحمت آفریده و هر چه را لازمه زندگى آنها دانسته، به آنها عنایت کرده، اگر کفران کنند، این نعمت ها سلب خواهد شد. در آیه بعد، براى سومین بار، روى این جمله تکیه مى کند که «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ملک خدا است و خدا آنها را محافظت و نگهبانى و اداره مى کند» (وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ وَ کَفى بِاللّهِ وَکیلاً). بر این اساس، هم ملکیت آنها از آنِ او است، و هم حفاظت و مراقبت آنها. در اینجا این سؤال پیش مى آید: چرا در این فاصله کوتاه، یک مطلب، سه بار تکرار شده است؟ آیا تنها براى تأکید است؟ یا اشارات دیگرى در آن نهفته شده؟ دقت در مضمون آیات نشان مى دهد هر بار، نکته اى داشته، در نخستین بار چون به دو همسر وعده مى دهد که: پس از متارکه، خداوند آنها را بى نیاز مى کند، براى اثبات توانائى بر وفاى به این عهد، مالکیت خود بر پهنه زمین و آسمان را متذکر مى شود. در بار دوم که پس از توصیه به تقوا و پرهیزگارى است، براى این است که توهم نشود اطاعت این فرمان سودى براى خداوند دارد، و یا مخالفت با آن زیانى به او مى رساند. و در حقیقت این سخن شبیه همان است که امیر مؤمنان على(علیه السلام) در «نهج البلاغه» در آغاز خطبه «همّام» فرموده است: اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالى خَلَقَ الْخَلْقَ حِیْنَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً عَنْ طاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ لاَِنـَّهُ لا تَضُرُّهُ مَعْصِیَةُ مَنْ عَصاهُ وَ لا تَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ أَطاعَهُ: «خداوند متعال انسان ها را آفرید در حالى که از اطاعت آنها بى نیاز و از نافرمانى آنها در امان بود; زیرا نه معصیت گنهکاران به او زیانى مى رساند، و نه طاعت مطیعان به او سودى مى دهد» و سومین بار به عنوان مقدمه اى براى بعد است، به همین دلیل، مالکیت خود بر سراسر جهان هستى را یادآور مى شود.
لذا با توجه به آیه قبل، در آیه سوم توجه مى دهد: براى خدا هیچ مانعى ندارد که شما را از بین ببرد، و جمعیتى آماده تر و مصمم تر جانشین شما کند، که در راه اطاعت او کوشاتر باشند، توانائى بر این کار از دیده هیچ مخلوقى پنهان نیست، مى فرماید: «اى مردم اگر او بخواهد شما را از میان مى برد و افراد دیگرى را مى آورد و خداوند توانائى بر این کار را دارد» (إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النّاسُ وَ یَأْتِ بِآخَرینَ وَ کانَ اللّهُ عَلى ذلِکَ قَدیراً). در تفسیر «تبیان» و «مجمع البیان» از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده است: وقتى این آیه نازل شد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) دست خود را به پشت «سلمان» زده، فرمود: «آن جمعیت، اینها مردم عجم و فارس هستند» این سخن در حقیقت پیشگوئى از خدمات بزرگى مى کند که ایرانیان مسلمان، به اسلام کردند. مفهوم این سخن امروز براى ما ملموس است; زیرا مطالعه تاریخ اسلام مى گوید: برترین دانشمندان اسلامى و خدمت گزاران به این آئین پاک، مسلمانان ایران زمین و فارسیان بوده و هستند، جمع آورى کتب علمى اسلامى، آمارگیرى از خدمات عام اجتماعى و فداکارى در راه اسلام شهود صدق این عرائض اند. و در آخرین آیه، سخن از کسانى به میان آمده که دم از ایمان به خدا مى زنند، در میدان هاى جهاد شرکت مى کنند و دستورات اسلام را به کار مى بندند، بدون این که هدف الهى داشته باشند، بلکه منظورشان به دست آوردن نتایج مادى همانند غنائم جنگى و مانند آن است، مى فرماید: «کسانى که تنها پاداش دنیا مى طلبند، در اشتباهند; زیرا در نزد پروردگار پاداش دنیا و آخرت، هر دو مى باشد» (مَنْ کانَ یُریدُ ثَوابَ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللّهِ ثَوابُ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ). پس چرا به دنبال هر دو نمى روند؟ و در پایان این آیه مى افزاید: «و خداوند از نیات همگان آگاه است، هر صدائى را مى شنود، و هر صحنه اى را مى بیند و از اعمال منافق صفتان اطلاع دارد» (وَ کانَ اللّهُ سَمیعاً بَصیراً). این آیه، بار دیگر این حقیقت را بازگو مى کند که اسلام تنها ناظر به جنبه هاى معنوى و اخروى نیست، بلکه براى پیروان خود هم سعادت مادى را مى خواهد و هم معنوى را.
۱۳۵ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! کاملاً قیام به عدالت کنید! براى خدا شهادت دهید، اگر چه (این گواهى) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آنها غنى یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند، بنابراین، از هوا و هوس پیروى نکنید; که از حق، منحرف خواهید شد! و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمائید، خداوند به آنچه انجام مى دهید، آگاه است.
تفسیر به تناسب دستورهائى که در آیات گذشته درباره اجراى عدالت در خصوص یتیمان، و همسران داده شده، در این آیه، یک اصل اساسى و یک قانون کلّى درباره اجراى عدالت در همه موارد، بدون استثناء ذکر مى کند و به تمام افراد با ایمان فرمان مى دهد که قیام به عدالت کنند، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! کاملاً به عدالت قیام کنید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ). «قَوّامین» جمع «قوّام» «صیغه مبالغه» به معنى «بسیار قیام کننده» است، یعنى باید در هر حال و در هر کار و در هر عصر و زمان قیام به عدالت کنید، به گونه اى که این عمل خلق و خوى شما شود، و انحراف از آن بر خلاف طبع و روح شما گردد. تعبیر به «قیام» در اینجا ممکن است به خاطر آن باشد که انسان براى انجام کارها معمولاً باید به پا خیزد، و به دنبال آنها برود، بنابراین «قیام به کار» کنایه از تصمیم، عزم راسخ و اقدام جدى درباره آن است، اگر چه آن کار همانند حکم قاضى احتیاج به قیام و حرکتى نداشته باشد. و نیز ممکن است: تعبیر به «قیام» از این نظر باشد که قائم معمولاً به چیزى مى گویند که عمود بر زمین بوده باشد و کمترین میل و انحرافى به هیچ طرف نداشته باشد، یعنى باید آن چنان عدالت را اجرا کنید که کمترین انحرافى به هیچ طرف پیدا نکند. پس از آن براى تأکید مطلب، مسأله «شهادت» را عنوان کرده، مى فرماید: «به خصوص در مورد شهادت، باید همه ملاحظات را کنار بگذارید و فقط به خاطر خدا شهادت به حق دهید، اگر چه به زیان شخص شما، یا پدر و مادر و یا نزدیکان تمام شود» (شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الأَقْرَبینَ). این موضوع در همه اجتماعات و مخصوصاً در اجتماعات جاهلى وجود داشته و دارد، که معمولاً در شهادت دادن، مقیاس را حبّ و بغض ها و چگونگى ارتباط اشخاص با شهادت دهنده قرار مى دهند، و حق و عدالت براى آنها مطرح نیست. مخصوصاً از حدیثى که از «ابن عباس» نقل شده استفاده مى شود که: افراد تازه مسلمان حتى بعد از ورود به «مدینه» به خاطر ملاحظات خویشاوندى از اداى شهادت هائى که به ضرر بستگانشان مى شد، خوددارى مى کردند، آیه فوق نازل شد و در این زمینه به آنها هشدار دارد ولى ـ همان طور که آیه اشاره مى کند ـ این کار با روح ایمان سازگار نیست، مؤمن واقعى کسى است که در برابر حق و عدالت، هیچگونه ملاحظه اى نداشته باشد و حتى منافع خویش و بستگان خویش را به خاطر اجراى آن نادیده بگیرد. ضمناً از این جمله استفاده مى شود: بستگان مى توانند با حفظ اصول عدالت به سود یا به زیان یکدیگر شهادت دهند (مگر این که قرائن اتهام به طرفدارى و اِعمال تعصب در کار بوده باشد). آنگاه به قسمت دیگرى از عوامل انحراف از اصل عدالت، اشاره کرده مى فرماید: نه ملاحظه ثروت ثروتمندان باید مانع شهادت به حق گردد و نه عواطف ناشى از ملاحظه فقر فقیران; زیرا اگر آن کس که شهادت به حق به زیان او تمام مى شود، ثروتمند یا فقیر باشد، خداوند نسبت به حال آنها آگاه تر است، نه صاحبان زر و زور مى توانند در برابر حمایت پروردگار، زیانى به شاهدان بر حق برسانند، و نه فقیر با اجراى «عدالت» گرسنه مى ماند، لذا مى فرماید: «اگر آنها بى نیاز یا مستمند باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنها حمایت کند» (إِنْ یَکُنْ غَنِیّاً أَوْ فَقیراً فَاللّهُ أَوْلى بِهِما).
و باز براى تأکید، دستور مى دهد: «بنابراین از هوا و هوس پیروى نکنید تا مانعى در راه اجراى عدالت ایجاد گردد» (فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا) از این جمله به خوبى استفاده مى شود: سرچشمه مظالم و ستم ها، هواپرستى است و اگر اجتماعى هواپرست نباشد، ظلم و ستم در آن راه نخواهد داشت! و بار دیگر، به خاطر اهمیتى که موضوع اجراى عدالت دارد، روى این دستور تکیه کرده، مى فرماید: «اگر مانع رسیدن حق، به حق دار شوید و یا حق را تحریف نمائید و یا پس از آشکار شدن حق، از آن اعراض کنید، خداوند از اعمال شما آگاه است» (وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً) در حقیقت جمله «إِنْ تَلْوُوا» اشاره به تحریف حق و تغییر آن است، در حالى که جمله «تُعْرِضُوا» اشاره به خوددارى کردن از حکم به حق مى باشد و این همان چیزى است که در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است جالب توجه این که: در ذیل آیه تعبیر به «خبیر» شده است نه «علیم» ; زیرا «خبیر» معمولاً به کسى مى گویند که از جزئیات و ریزه کارى هاى یک موضوع آگاه است. اشاره به این که: خداوند کوچک ترین انحراف شما را از حق و عدالت به هر بهانه و دستاویزى که باشد ـ حتى در آنجا که لباس حق به جانب بر آن مى پوشانید ـ مى داند و کیفر آن را خواهد داد! آیه فوق، توجه فوق العاده اسلام به مسأله عدالت اجتماعى را در هر شکل و هر صورت کاملاً روشن مى سازد و انواع تأکیداتى که در این چند جمله به کار رفته است، نشان مى دهد که: اسلام تا چه اندازه در این مسأله مهم انسانى و اجتماعى، حساسیت دارد، اگر چه با نهایت تأسف میان عمل مسلمانان، و این دستور عالى اسلامى، فاصله از زمین تا آسمان است! و همین یکى از اسرار عقب ماندگى آنها است.
ادفَعِ المَسألَةَ ما وَجَدتَ التَّحَمُّلَ یُمکِنُکَ فإنّ لِکُلِّ یَومٍ رِزقا جَدید. و اعلَمْ أنّ الإلحاحَ فی المَطالِبِ یَسلُبُ البَهاءَ ، و یُورِثُ التَّعَبَ و العَناءَ ، فاصبِرْ حتّى یَفتَحَ اللّه ُ لکَ بابا یَسهُلُ الدُّخولُ فیهِ، فَما أقرَبَ الصَّنِیعَ مِنَ المَلهوفِ ، و الأمنَ مِنَ الهارِبِ المَخُوفِ.
تا جایى که مى توانى تحمّل کنى دست نیاز دراز مکن ؛ زیرا هر روز ، روزىِ تازه اى دارد .
بدان که پافشارى در درخواست ، هیبت آدمى را مى بَرد و رنج و سختى به بار مى آورد ؛ پس صبر کن تا خداوند دَرى به رویت بگشاید که براحتى از آن وارد شوى ؛ که چه نزدیک است «احسان»، به آدم اندوهناک، و «امنیت» ، به آدم فرارى وحشتزده.
ترجمه ۱۳۶ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبرش، و کتابى که بر او نازل کرده، و کتب (آسمانى) که پیش از این فرستاده است، ایمان (واقعى) بیاورید! کسى که خدا و فرشتگان او و کتاب ها و پیامبرانش و روز واپسین را انکار کند، در گمراهى دور و درازى افتاده است.
شان نزول از «ابن عباس» نقل شده: این آیه، درباره جمعى از بزرگان اهل کتاب مانند: «عبداللّه بن سلام» ، «اسد بن کعب» و برادرش «اسید بن کعب» و جمعى دیگر نازل گردید; زیرا آنها در آغاز، خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده، گفتند: ما به تو و کتاب آسمانى تو و موسى و تورات و عُزیر ایمان مى آوریم، ولى به سایر کتاب هاى آسمانى و همچنین سایر انبیاء ایمان نداریم، این آیه نازل شد و به آنها تعلیم داد: باید به همه ایمان داشته باشند.
تفسیر با توجه به شأن نزول، روى سخن در آیه به جمعى از مؤمنان اهل کتاب است که پس از قبول اسلام روى تعصب هاى خاصى تنها به مذهب سابق خود و آئین اسلام اظهار ایمان مى کردند و بقیه پیامبران و کتب آسمانى را قبول نداشتند. اما قرآن به آنها توصیه مى کند: مى بایست تمام پیامبران و کتب آسمانى را به رسمیت بشناسند; زیرا همه یک حقیقت را تعقیب مى کنند، به دنبال یک هدف هستند و از طرف یک مبدأ مبعوث شده اند ـ اگر چه همانند کلاس هاى مختلف تعلیم و تربیت، سلسله مراتب داشته اند و هر کدام آئینى کامل تر از آئین پیشین آورده اند ـ . بنابراین، معنى ندارد که بعضى از آنها را بپذیرند و بعضى را نپذیرند. مگر یک حقیقت واحد تبعیض بردار است؟ و مگر تعصب ها مى تواند جلو واقعیات را بگیرد؟ لذا آیه فوق مى گوید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبرش (پیامبر اسلام) و کتابى که بر رسولش نازل فرموده، و کتب آسمانى پیشین، همگى ایمان بیاورید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ). قطع نظر از شأن نزول فوق، این احتمال نیز در تفسیر آیه هست که روى سخن به تمام مؤمنان باشد، مؤمنانى که ظاهراً اسلام را پذیرفته اند، اما هنوز در اعماق جان آنها نفوذ نکرده است، از آنها دعوت مى شود که از صمیم دل و در درون جان مؤمن شوند. و نیز این احتمال وجود دارد که روى سخن به همه مؤمنانى باشد که اجمالاً به خدا و پیامبر ایمان آورده اند، اما به جزئیات و تفاصیلِ معتقدات اسلامى آشنا نشده اند. اینجا است که قرآن دستور مى دهد: مؤمنان واقعى باید به تمام انبیاء، کتب پیشین و فرشتگان الهى ایمان داشته باشند; زیرا عدم ایمان به اینها مفهومش انکار حکمت خداوند است. آیا ممکن است خداوندِ حکیم، انسان هاى پیشین را بدون رهبر و راهنما گذاشته باشد تا در میدان زندگى سرگردان شوند؟! و در پایان آیه، سرنوشت کسانى که از این واقعیت ها غافل بشوند را بیان کرده، چنین مى فرماید: «کسى که به خدا و فرشتگان، و کتب الهى، و فرستادگان او، و روز بازپسین، کافر شود، در گمراهى دور و درازى افتاده است» (وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً). آیا منظور از ایمان به فرشتگان تنها فرشتگان وحى است، که ایمان به آنها از ایمان به انبیاء و کتب آسمانى غیر قابل تفکیک است؟ و یا همه فرشتگان؟ زیرا همان طور که بعضى از آنان در امر وحى و تشریع دست اندر در کارند، جمعى هم مأمور تدبیر عالم تکوین هستند، و ایمان به آنها در حقیقت گوشه اى از ایمان به حکمت خدا است. بر این اساس، ایمان به خالق و ایمان به برنامه ها و کتاب هاى او و ایمان به واسطه هائى که این برنامه ها را براى هدایت ارائه مى دهند، و ایمان به آخرت یعنى هدف اصلى از خلقت بر هر مسلمانى واجب شمرده شده است. در حقیقت، در این آیه، ایمان به پنج اصل لازم شمرده شده، یعنى علاوه بر ایمان به مبدأ و معاد، ایمان به کتب آسمانى و انبیاء و فرشتگان نیز لازم است. تعبیر به ضَلال بَعِیْد: «گمراهى دور» تعبیر لطیفى است، یعنى چنین اشخاصى آن چنان از جاده اصلى پرت شده اند که بازگشتشان به شاهراه اصلى به آسانى ممکن نیست.
ما را حرمی است و آن قم است و به زودی بانویی از فرزندان من به نام فاطمه در آن دفن خواهد شد. هرکس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب شود.
بحار الأنوار ، ج 60
*****
امام خامنه ای
بدون تردید نقش حضرت معصومه (س) در قم شدن قم و عظمت یافتن این شهر عریقِ مذهبىِ تاریخی، یک نقش ما لا کلام فیه است. این بانوی بزرگوار، این دختر جوانِ تربیتشدهی دامان اهلبیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهمالسّلام) و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر معرفت و ولایت در طول مسیر در میان مردم و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهلبیت (علیهمالسّلام) در آن دورهی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار معارف اهلبیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل کند.
ترجمه ۱۳۷ ـ کسانى که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، باز هم ایمان آوردند، و دگر بار کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید، و آنها را به راه (راست) هدایت نخواهد کرد. ۱۳۸ـ به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکى در انتظار آنهاست! ۱۳۹ـ همان ها که کافران را به جاى مؤمنان، دوست خود انتخاب مى کنند. آیا عزت و آبرو نزد آنان مى جویند با این که همه عزت ها از آنِ خداست؟!
تفسیر به تناسب بحثى که در آیه گذشته درباره کافران و گمراهى دور و دراز آنها بود، در این آیات اشاره به حالت جمعى کرده که هر روز شکل تازه اى به خود مى گیرند. روزى در صف مؤمنان. روز دیگر در صف کفار. باز در صف مؤمنان. و سپس در صفوف کفار متعصب و خطرناک قرار مى گیرند، خلاصه همچون «بت عیار» هر لمحه به شکلى و هر روز به رنگى در مى آیند و سرانجام در حال کفر و بى ایمانى جان مى دهند! نخستین آیه از آیات فوق درباره سرنوشت چنین کسانى مى گوید: «آنها که ایمان آوردند سپس کافر شدند، باز ایمان آوردند و بار دیگر راه کفر پیش گرفتند و سپس بر کفر خود افزودند، هرگز خداوند آنها را نمى آمرزد و به راه راست هدایت نمى کند» (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً). این تغییر روش هاى پى در پى، و هر روز به رنگى در آمدن، یا مولود تلوّن و عدم تحقیق کافى در مبانى اسلام بود، و یا نقشه اى بود که افراد منافق و کفار متعصب اهل کتاب، براى متزلزل ساختن مؤمنان واقعى، طرح و اجرا مى کردند که با این رفت و آمدهاى پى در پى، مؤمنان واقعى را در ایمان خود متزلزل سازند، چنان که در آیه 72 سوره «آل عمران» شرح آن گذشت. البته آیه فوق هیچگونه دلالتى بر عدم قبول توبه این گونه اشخاص ندارد، بلکه موضوع سخن در آیه، تنها آن دسته اى هستند که در حال شدت کفر، سرانجام چشم از جهان مى پوشند، چنین افرادى به مقتضاى بى ایمانى و عملشان، نه شایسته آمرزشند و نه هدایت، مگر این که در کار خود تجدید نظر کنند. سپس در آیه بعد مى گوید: «به این دسته از منافقان بشارت بده که عذاب دردناکى براى آنها است» (بَشِّرِ الْمُنافِقینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلیماً). تعبیر «بشارت» در موردى که سخن از «عذاب الیم» است، یا به عنوان استهزاء نسبت به افکار پوچ و بى اساس آنها است. و یا به خاطر آن است که کلمه «بشارت» که در اصل، از «بشرة» به معنى «صورت»، گرفته شده، معنى وسیعى دارد، و هر گونه خبرى را که در صورت انسان اثر بگذارد و آن را مسرور یا غم آلود کند، شامل مى شود. و در آخرین آیه، این دسته از منافقان را چنین توصیف مى کند: «آنها کافران را به جاى مؤمنان دوست خود انتخاب مى کنند» (الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ). پس از آن مى گوید: هدف آنها از این انتخاب چیست؟ «آیا راستى مى خواهند آبرو و حیثیتى از طریق این دوستى براى خود کسب کنند»؟! (أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ). در حالى که «تمام عزت ها مخصوص خدا است» (فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمیعاً). چرا که سرچشمه عزت همواره «علم» و «قدرت» است و اینها که قدرتشان ناچیز و علمشان نیز همانند قدرتشان ناچیز است، کارى از دستشان ساخته نیست که بتوانند منشأ عزتى باشند. این آیه به همه مسلمانان هشدار مى دهد که عزت خود را در همه شئون زندگى اعم از شئون اقتصادى، فرهنگى، سیاسى و مانند آن ـ در دوستى با دشمنان اسلام ـ نجویند، بلکه تکیه گاه خود را ذات پاک خداوندى قرار دهند که سرچشمه همه عزت ها است، که دشمنان اسلام نه عزتى دارند که به کسى ببخشند و نه اگر مى داشتند قابل اعتماد بودند; زیرا هر روز که منافع آنها اقتضاء کند، فوراً صمیمى ترین متحدان خود را رها کرده و به سراغ کار خویش مى روند، آن چنان که گوئى هرگز با هم آشنائى نداشتند، همه تاریخ و بالاخص تاریخ معاصر شاهد بسیار گویاى این واقعیت است!
در روایتی صفوان جمّال روایت کرده است: وقتی امام صادق(ع) به حیره (منطقهای بود در کوفه) تشریف آوردند گفتم: فدایت شوم آیا قبر جد بزرگوارتان حسین(ع) را زیارت میکنید؟
آن حضرت فرمود: چگونه آن را زیارت نکنم و حال آنکه خداوند متعال در هر شب جمعه با فرشتگان و پیامبران و اوصیاء به زمین هبوط کرده و او را زیارت میکنند.
کسى که شب و روز، بزرگترین همّ و غمش دنیا باشد، خداوند متعال فقر را در برابر چشمانش قرار دهد و کارش را پریشان سازد و از دنیا جز به آنچه خداوند قسمتش کرده است نرسد و کسى که شب و روز، بزرگترین همّ و غمش آخرت باشد خداوند دلش را بىنیاز گرداند و کارش را سامان دهد.
ظلم سه قسم است: ظلمى که خدا نمىآمرزد، ظلمى که مىآمرزد و ظلمى که از آن نمیگذرد.
اما ظلمى که خدا نمى آمرزد، شرک است. خداوند مى فرماید: «حقا که شرک ظلمى بزرگ است» و اما ظلمى که خدا مىآمرزد، ظلم بندگان به خودشان میان خود و پروردگارشان است؛ اما ظلمى که خدا از آن نمیگذرد ظلم بندگان به یکدیگر است.
اینکه پیامبر هیبت الهی و طبیعی داشت و در حضور او مردم دست و پای خودشان را گم میکردند، اما او با مردم ملاطفت و خوشاخلاقی میکرد. وقتی در جمعی نشسته بود، شناخته نمیشد که او پیامبر و فرمانده و بزرگ این جمعیت است. 1370/7/5
إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید
هیچ کاری را به بعد موکول نکنید، حتی شستن ظرفی که در آن صبحانه میل نموده اید هر عمل خیری را که نیت کردید انجامش را به تاخیرنیاندازید، وعده ندهید اما اگر وعده ای دادید حتما وفای به عهد داشته باشید، هر قولی که به خدا ویا به بنده اش دادید ، سریعاً انجام دهید، خاصه در منزل وعده های خود به فرزندان را حتما انجام دهید ، ضمن برنامه ریزی برای انجام امور، وتلاش در کارها و امور زندگی ،کار و تحصیل و مطالعه و ورزش و عبادات و اعمال خیر ، تحقق تمام برنامه هایتان ،کوچک یا بزرگ را به خدا بسپارید ،وهر روز بگویید :
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
برای تمام افکار وبرنامه ها با خدا نجوا کنید، در جمع که هستید در دلتان با خدا نجوا کنید درمسیر آهسته ، در خلوت خیلی راحت ،کَاَنَهُ در این عالم فقط خدا هست و یک بنده که شمایید...!
پیامی خاص و مهم به مومنین صالح وانقلابی، نسل حاضر در این برهه تاریخی بسیار حساس و تعیین کننده،
وظایف صالحان
وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا: خداوند به مؤمنان و صالحان وعده داده است که آنان را جانشینان زمین قرار دهد، دینی که برای آنها آن پسندیده است و مستقر سازد، ودوران خوف آنان راتبدیل به امنیت نماید و بدون ترس و واهمه ای خدای خویش را بپرستند و اطاعت غیر خد ارا گردن ننهند» (سوره نور، آیه ۵۵)
این صالحان که در این آیه به آنها اشاره شده چه کسانی هستند؟ که وارثان زمین خواهند بود و حکومت جهانی اسلام را هم به دست خواهند گرفت .!
عزیزان، مومنین انقلابی و منتظرین منجی عالم امام زمان(عجل الله تعالی فرجه)؛ این پیام از آن جهت مهم است که در دوران حساسی قرار داریم ولذا در این دوران حساس تک تک ما وظیفه داریم که با یاری انقلاب اسلامی که زمینه ساز ظهور است ،شرایط تحقق ظهور امام عصر سلام الله علیه را فراهم نماییم، ولذا اگر بخواهیم زمینههای ظهور را فراهم کنیم، باید به کمک امام علیه السلام شتافته و با او همگام شویم و نایب عام او ، رهبر این انقلاب و خدمتگزاران حقیقی و انقلابی این انقلاب اسلامی و این دولت مردمی که در حساس ترین دوران بلحاظ شرایط سیاسی و اقتصادی قرار دارد را یاری و حمایت کنیم، مسأله مهم در نزد اهل بصیرت که زمینهسازان ظهور امام عصر علیهالسلام میباشند، این است که اهداف این انقلاب مقدس که مقدمه ساز جهانی شدن اسلام می باشد را با دقت مرور و مورد مطالعه قرار دهند، تا به اهمیت آن واقف شوند و با بصیرت کامل این انقلاب را حفظ و یاری نمایند، ضرورت دارد که ویژگیهای این حکومت و امتیازات آن را از سایر حکومتها بدانیم و همچنین بدانیم که این انقلاب مقدمه ساز حاکمیت دین و قرآن در جهان می باشد و آمال و آرزوهای تمام انبیاء الهی است، و از جمله اهداف آن برقراری امنیت جهانی و حکومتی مبتتی بر بسط وگسترش عدل و عدالت و حاکمیت اخلاق و ارزش های انسانی است.
باید آگاه باشیم که
منجی عالم "امام مهدی" (سلام الله علیه) میآیند تا اهداف پیاده نشده تمام انبیای الهی را به انجام برسانند، امام مهدی (عج) میآیند تا عالیترین مظاهر یک حکومت اسلامی مترقّی و جهان شمول را به جهانیان عرضه کنند، امام مهدی علیه السلام میآیند تا بشر را به کمال و به قله های رفیع انسانیت و عبودیت و بندگی برسانند، امام مهدی (عج) میآیند تا به تمام خواستههای ارزشی و مترقی و معنوی بشر ،بدور ازتمام ناملایمات و ناهنجاریها جامه ، عمل بپوشانند،
امروز و در فرصتی که در این سال پرخیر ۱۴۰۰ برای صالحان پیش آمده ، بر تک تک ملت انقلابی ایران فرض است که در کنار ولی فقیه فرزانه و حکیم و قوای سه گانه و سایر ارگانهای انقلابی، در این نظام مقدس برای رفع موانع تولید و تحقق اهداف گام دوم انقلاب و رسیدن به خودکفایی و رفع فقر و تبعیض و فساد و رفع فاصله طبقاتی و یاری محرومین تا رسیدن به یک عدالت نسبی در تقسیم عادلانه ثروت ملی تلاش کنیم و در این راه همت و جدیت شهیدحاج قاسم را سرلوحه قرار دهیم و موانع و فشارهایی که بر اثر تحریم و سوء مدیریت و اختلاس و معطل کردن کشور به امید بیگانگان و افزایش فاصله طبقاتی و تورم گریبانگیر کشور شده... را از سر راه برداریم و دیگران را نیز در یاری این دولت و حمایت از قشر محروم تشویق و ترغیب کنیم تا جامعه ای را ایجاد کنیم که توجه جهانیان را به این انقلاب مقدس که بستر ظهور منجی عالم حضرت حجت بن الحسن العسکری (سلام الله علیه ) می باشد جلب نماییم ، که این است فلسفه انتظاری که افضل عبادات است،
ملت بزرگوار ایران، خطبا، سخنوران، گویندگان، نویسندگان، اساتید، طلاب، دانشجویان، هنرمندان مسلمان و انقلابی، فیلم سازان دین باور (که دراین قشر دین باور نداریم و اَعَزُ من کبریت الاحمر) هستند، کسبه، کارمند، کارگر، مراجع عظام تقلید،
همه و در راس همه ائمه محترم جمعه و جماعات موظف هستند به نحو احسن این انقلاب را یاری نمایند و بهر طریقی به تحقق اهداف متعالی انقلاب در نماز عبادی سیاسی و انقلابی جمعه با بیان انقلابی ضمن دعوت نمازگزاران به رعایت عدالت و تقوی در جهت تحقق عدالت بدون ملاحطه برخی مسئولین محتاط و محافظ کار که هیچ سابقه ای از مبارزه و مخالفت با فتنه گران در کارنامه خود ندارند، اطلاع رسانی نموده و جامعه و مسئولین امر را در جریان انواع مفاسد قرار دهند ، که این مفسدان و رانت خواران و اختلاس گران ابروی انقلاب و نظام اسلامی و کشور، را خدشه دار کرده اند،
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر واجعلنا من انصاره واعوانیه وشیعته وارزقنا روئیته و خدمته ، آمین رب العالمین،/
در مقیاس با ۸ سال نابودی زیرساختهای کشور و گره زدن همه ی نیازهای استراتزیک به FATF در دوران سیاه وننگین بی تدبیری وامید به بیگانگان ، کارنامه۱۰۰ روز اول دولت جناب سید ابراهیم رئیسی هم بلحاظ کنترل کرونا و واکسیناسیون وهم حضور میدانی در نقاط محروم ، وبویژه ایجاد اشتغال و روشن شدن چراغ تولید با فعال کردن تعداد زیادی از کارخانجات تعطیل شده ، بسیار قابل قبول میباشد، و آن نماینده ای که از نحوه نگارش وبیان باصداقت رئیس جمهور محترم ایراد میگیرد ،برهیچ کسی پوشیده نیست که وی از هم اکنون ۴ سال دوم را به نفع دوست صمیمی خود... در مجلس شورا ، هدف گرفته ، و مصالح و منافع کشور رادر این برهه حساس فدای مصالح جناحی میکند، روز گذشته در گفتگوی تلفنی که با یکی از نمایندگان بسیار پرتلاش داشتم ، اظهار داشتتد تمام وعده هایی که جناب رئیسی در سفرها در این مدت کوتاه داده و میدهند همه پیگیری شده ودر حال تحقق می باشد،
✅درود بر رییس جمهور مردمی ومتواضع و پرتلاش ویاور محرومان آیت الله دکتر سید ابراهیم رییسی ،
شخصیّت زهرای اطهر در ابعاد سیاسی و اجتماعی و جهادی، یک شخصیّت ممتاز و برجستهای است؛ بهطوریکه همهی زنان مبارز و انقلابی و برجسته و سیاسیِ عالم میتوانند درس بگیرند از زندگی کوتاه و پُرمغز ...
زندگی فاطمهی زهرا اگرچه کوتاه بود، ... امّا این زندگی از جهت جهاد و مبارزه و تلاش و کار انقلابی و صبر انقلابی و درس و فراگیری و آموزش به این و آن و سخنرانی و دفاع از نبوّت و دفاع از امامت و دفاع از نظام اسلامی، یک دریای پهناوری از تلاش و مبارزه و کار است؛ و در نهایت هم شهادت. این، زندگی جهادیِ فاطمهی زهرا است که بسیار عظیم و فوقالعاده و حقیقتاً بینظیر است و یقیناً در ذهن بشر -چه امروز و چه آینده- یک نقطهی درخشان و استثنائی است. 1368/10/26
تمام دنیای غرب و مطبوعات غرب و این نویسندگان قلمبهمزد و عامل سرمایهداران و صهیونیستهای بزرگ جهانی، دست به دست هم دادهاند تا جمهوری اسلامی را هو کنند. مسئلهی حجاب را مورد تهاجم تبلیغاتی قرار دادند تا شاید ما را از میدان خارج کنند. علیرغم آنها، ایران اسلامی و زن مسلمان، پایبندی خود به مسئلهی حجاب را و حیثیّت زن اسلامی را و آموزش اسلام در مورد زن را با قدرت، با قاطعیّت، با روح اعتماد و اطمینان به خود حفظ کرد و امروز دنیای غرب است که تدریجاً به سمت حجاب اسلامی دارد متمایل میشود ... 1368/10/26
زنهای مؤمن در جامعهی ما سعی کنند قدر زن ایرانیِ مسلمان را بدانند. ارزش زن اسلامی و مسلمان را بدانید. آن زنی که در اختلاط و معاشرت، با مرد قاطی نمیشود؛ خود را وسیلهای برای جلب چشم مرد نمیداند و خود را بالاتر از این میداند؛ آن زنی که شأن خود را عزیزتر از این میشمارد که خود را عریان کند و با صورت خود، با موی خود، با بدن خود، چشمِ روندگان را به سمت خود جلب کند و هوس آنها را اشباع بکند و خودش را بالاتر از این میداند؛ آن زنی که خود را در دامنهی آن قلّهای میداند که در اوج آن، فاطمهی زهرا - بزرگترین زن تاریخ بشر - قرار دارد؛ آن زن، زن مسلمان ایرانی است. این زن باید دیگر از این بازیچههای فراهمآمدهی تمدّن غربی و روشهای توطئهآمیز غربی رو بگرداند و به آن بیاعتنائی کند. 1368/10/26
خواهران من بدانند که امروز دنیا به سمت اسلام دارد حرکت میکند؛ این شعار نیست؛ این واقعیّت است ... امروز بحمدالله اسلام در دنیا درخشنده است؛ ... و امیدواریم که خدای متعال به ما توفیق بدهد بتوانیم این اسلام را درست بشناسیم. و من به شما بانوان مسلمان و انقلابی سفارش میکنم: ایمان اسلامی و معرفت اسلامی خودتان را هرچه میتوانید و در هر جا هستید رشد بدهید و عمق بدهید و آگاهی خودتان را روزبهروز بیشتر کنید. این پشتوانهای خواهد بود برای بقای عزّت دائمی اسلام؛ انشاءالله. 1368/10/26
مسألهی حجاب، به معنای منزوی کردن زن نیست. مسألهی حجاب، به معنای جلوگیری از اختلاط و آمیزش بیقیدوشرط زن و مرد در جامعه است. این اختلاط، به ضرر جامعه و به ضرر زن و مرد - بخصوص به ضرر زن - است.
اسلام میخواهد که رشد فکری و علمی و اجتماعی و سیاسی و - بالاتر از همه - فضیلتی و معنوی زنان، به حد اعلی برسد و وجودشان برای جامعه و خانوادهی بشری - بهعنوان یک عضو - حد اعلای فایده و ثمره را داشته باشد.
ما آن چیزی را که در تمدنهای مادّىِ امروز نسبت به زن عمل میشود و وجود دارد، به هیچ وجه قبول نداریم و آن را به صرفه و صلاح زن و کل جامعه نمیشماریم. 1368/10/26
همیشه مردم از علمای دین انتظار داشتند که آنها زیر چتر و شعاع نفوذ قدرتهای مادّی و دنیایی و نابهحق قرار نگیرند و از طبقهی مظلوم و مستضعفان و طبقات پایین جامعه حمایت بکنند.
.....
جاهلیت قرن جدید از بین رفتنی است آنها که در طول تاریخ سعی کردند زن را تحقیر کنند و او را دلبسته به زینتهای ظاهری معرفی نمایند، منطق آنها مثل برق در مقابل خورشیدِ معنوی فاطمه زهرا(س) از بین میرود.
.....
خانم طبیب بگذاریم زنها برای مراجعات پزشکی خود، به طبیبِ زن مراجعه کنند و هیچ لزومی ندارد که ما این فاصله را بر نداریم. خانمها موظفند که انواع رشتههای پزشکی مثل قلب و داخلی و اعصاب و ... را دنبال کنند. 1368/10/26
شهدای والامقام واقعه کربلا
یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً
سعد بن حارث غلام حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام)
سعد بن حارث غلام حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) بود پس از آن حضرت، غلام امام حسن (علیه السّلام) و سپس غلام حضرت امام حسين (علیه السّلام) گرديد. سعد با حضرت امام حسین (علیه السّلام) از مدينه به مكه و از آنجا به كربلا همسفر شد، در روز عاشورا در حمله نخست به شهادت رسيد. ابن شهر آشوب در مناقب و مورخين ديگر نیز از او نام برده اند.
شهدای سارات سومار که در روز عاشوراي حسيني (بيست و هشتم آبان ماه سال 1359) به شهادت رسیدند
صدای هل من ناصر از جانب شام شنیده میشود و گویا تاریخ همچنان تکرار شدنی است اما این بار کور خواندهاند. آن تعرضی که در کربلا به مولایم و اهل بیتش کردند این بار تکرار نخواهد شد و شیر جوانانی از اقصا نقاط کشورهای اسلامی از جمله ایران، پاکستان، افغانستان و ... جواب این بیحرمتی را کوبنده دادند و ان شاءالله به زودی ریشه این همه مشکلات که قطعاً اسرائیل غاصب و آمریکای جنایتکار است به دست مسلمانان قطع خواهد شد.
ترجمه ۸۰ ـ كسى كه از پيامبر اطاعت كند، خدا را اطاعت كرده; و كسى كه سر باز زند، تو را نگهبان (و مراقب) او نفرستاديم (و در برابر او، مسئول نيستى). ۸۱ ـ آنها در حضور تو مى گويند: «فرمانبرداريم»; اما هنگامى كه از نزد تو بيرون مى روند، گروهى بر خلاف گفته تو، جلسات شبانه تشكيل مى دهند; آنچه را در اين جلسات مى گويند، خداوند مى نويسد. اعتنائى به آنها نكن! (و از نقشه هاى آنان وحشت نداشته باش!) و بر خدا توكل كن! كافى است كه او يار و مدافع تو باشد.
تفسیر در آيات قبل، سخن از اين به ميان بود كه «حسنات» و «سيئات» از ناحيه كيست؟ از ناحيه خدا، يا انسان؟ در اين آيه موقعيت رسول(صلى الله عليه وآله) در برابر مردم و «حسنات» و «سيئات» آنان، بيان شده است، نخست مى فرمايد: «هر كس اطاعت پيامبر(صلى الله عليه وآله) كند اطاعت خدا كرده است» (مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّهَ). بنابراين، اطاعت خدا از اطاعت پيامبر(صلى الله عليه وآله) نمى تواند جدا باشد; زيرا پيامبر(صلى الله عليه وآله) هيچ گامى بر خلاف خواست خداوند بر نمى دارد، سخنان و كردار و رفتار او همه مطابق فرمان خدا است. پس از آن به اين نكته مى پردازد كه: اگر كسانى سرپيچى كنند و با دستورات پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مخالفت برخيزند مسئوليتى در برابر اعمال آنها ندارد و موظف نيست به حكم اجبار آنها را از هر خلافكارى باز دارد، وظيفه او تبليغ رسالت و امر به معروف و نهى از منكر و راهنمائى افراد گمراه و بى خبر است، لذا مى فرمايد: «كسى كه سرپيچى كند تو در برابر او مسئوليتى ندارى» (وَ مَنْ تَوَلّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفيظاً). بايد توجه داشت «حَفِيظ» از اين نظر كه صفت مشبهه است و معنى ثبات و دوام را مى رساند با «حافظ» كه اسم فاعل است تفاوت دارد، بنابراين «حفيظ» به معنى كسى است كه به طور مداوم مراقب حفظ چيزى مى باشد، در نتيجه مفهوم آيه چنين مى شود: مسئوليت پيامبر(صلى الله عليه وآله) مسئوليت رهبرى، هدايت و دعوت به سوى حق و مبارزه با فساد است. ولى اگر افرادى اصرار در پيمودن راه خلاف داشته باشند، پيامبر(صلى الله عليه وآله) نه در مقابل انحراف هاى آنها مسئوليتى دارد كه در همه جا حاضر و ناظر باشد، و جلو هر گونه گناه و معصيتى را با زور و اجبار بگيرد، و نه از طرق عادى قدرت بر چنين چيزى را مى تواند داشته باشد. بنابراين، در حوادثى مانند جنگ احد ـ كه شايد آيه ناظر به آن هم باشد ـ پيامبر(صلى الله عليه وآله) وظيفه داشته است از نظر فنون جنگى حداكثر دقت و مراقبت را در طرح نقشه جنگ و حفاظت مسلمانان از شرّ دشمن به خرج دهد، و مسلماً اطاعت از پيامبر(صلى الله عليه وآله) در اين دستورات اطاعت خدا بوده. ولى اگر كسانى دستور پيامبر(صلى الله عليه وآله) را زير پا گذاشتند و به همان دليل گرفتار شكست شدند، مسئوليت آن متوجه خود آنها است، نه پيامبر(صلى الله عليه وآله). بايد توجه داشت اين آيه يكى از روشن ترين آيات قرآن است كه دليل بر حجيت سنت پيامبر (صلى الله عليه وآله) و قبول احاديث او مى باشد، لذا كسى نمى تواند بگويد: قرآن را قبول دارم ولى حديث و سنت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) را قبول ندارم; چرا كه آيه فوق صريحاً مى گويد: «اطاعت از حديث و سنت پيامبر(صلى الله عليه وآله) اطاعت فرمان خدا است». و هنگامى كه مى بينيم پيامبر(صلى الله عليه وآله) طبق «حديث ثقلين» ـ كه در منابع معروف اسلامى اعم از منابع اهل تسنن و شيعه، آمده ـ صريحاً احاديث اهل بيت(عليهم السلام) را سند و حجت شمرده است، مى يابيم كه: اطاعت از فرمان اهل بيت(عليهم السلام) نيز از اطاعت فرمان خدا جدا نيست، و كسى نمى تواند بگويد: من قرآن را مى پذيرم ولى احاديث اهل بيت(عليهم السلام) را نمى پذيرم; زيرا اين سخن بر ضد آيه فوق و آيات مشابه آن است. به همين دليل، در روايات متعددى كه در تفسير «برهان» ذيل آيه مورد بحث وارد شده، مى خوانيم: خداوند طبق آيه فوق حق امر و نهى به پيامبر(صلى الله عليه وآله) خود داده و پيامبر(صلى الله عليه وآله)نيز چنين حقى را به على(عليه السلام) و ائمه اهل بيت(عليهم السلام) داده است، لذا مردم موظفند از امر و نهى آنها سر باز نزنند; زيرا امر و نهى آنها همواره از طرف خدا است نه از خودشان.
سپس در آيه دوم اشاره به وضع جمعى از منافقان و يا افراد ضعيف الايمان كرده كه: آنها هنگامى كه در صف مسلمانان در كنار پيغمبر(صلى الله عليه وآله) قرار مى گيرند، براى حفظ منافع و يا دفع ضرر از خويش، با ديگران هم صدا شده و اظهار اطاعت فرمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى كنند، و مى گويند: با جان و دل حاضريم از او پيروى كنيم. اما هنگامى كه از خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) خارج شدند، گفته ها و پيمان هاى خويش را به دست فراموشى مى سپارند و در جلسات شبانه تصميم هائى بر ضد سخنان پيغمبر(صلى الله عليه وآله) مى گيرند، آرى مى فرمايد: «آنها در حضور تو مى گويند: فرمانبرداريم، اما هنگامى كه از نزد تو بيرون مى روند، جمعى از آنها جلسات شبانه سرّى بر ضدّ تو تشكيل مى دهند و تصميم هائى جز آنچه تو مى گوئى مى گيرند» (وَ يَقُولُونَ طاعَةٌ فَإِذا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذي تَقُولُ). از اين جمله استفاده مى شود: منافقان در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) بى كار نمى نشستند و با اجتماعات شبانه خود، و مشورت با يكديگر نقشه هائى براى كارشكنى در برنامه هاى پيغمبر(صلى الله عليه وآله)طرح مى نمودند. و مى افزايد: «خداوند آنچه را كه در اين جلسات به تصويب مى رسانند ثبت مى كند» (وَ اللّهُ يَكْتُبُ ما يُبَيـِّتُونَ). ولى خداوند به پيغمبرش دستور مى دهد كه: از آنها روى بگرداند و از نقشه هاى آنها وحشت نكند و هيچ گاه آنها را تكيه گاه در برنامه هاى خود قرار ندهد، تنها بر خدا تكيه كند خدائى كه بهترين يار، مددكار و مدافع است، مى فرمايد: «بنابراين، از آنها اعراض كن و بر خدا توكل نما و همين كافى است كه خداوند يار و مدافع باشد» (فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ وَ كَفى بِاللّهِ وَكيلاً). و بدين ترتيب، رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از داشتن جلسات سرّى منافقان اطلاع يافت و طبعاً مى دانست در اين جلسات نسبت به چه امرى تصميم گيرى مى شود.
سخنان سردار دلها حاج قاسم سلیمانی در خصوص شهید مصطفی صدرزاده
یک جوان تو دل برویی بود ، آدم لذت می برد نگاهش کند من واقعا عاشقش بودم.. این جوان چون ما راهش نمی دادیم بیاید اینجا رفته بود مشهد در قالب فاطمیون به اسم افغانستانی خودش را ثبت نام کرده بود تا به اینجا برسد ، زرنگ به این می گویند! به ما و امثال ما که دنبال مال جمع کردن و … هستیم نمی گویند! با ذکاوت کسی است که اینطور کار را بدست می آورد و بالاتـریـن بهره را از آن می گیرد و به نحو احسن از فرصت استفاده می کند، چرا این کار را کرد؟! چون قیمت داشت. ان الله یحب یقاتلون فی سبیل الله … خدا کسی را که در راهش جهاد می کند دوست دارد ،اگر کسی را خدا دوست داشته باشد محبتش را، عشقش را ،عاطفه اش را و همه چیزش را در دلها پراکنده می کند. امثال سید ابراهیم در خیابان ها خیلی زیاد هستند،اما آن چیزی که سید ابراهیم را عزیز کرد و به این نقطه رساند همین راه بود....
ترجمه ً ۷۸ـ هر جا باشيد، مرگ شما را درمى يابد; هر چند در برج هاى محكم باشيد! و اگر به آنها (منافقان) حسنه (و پيروزى) برسد، مى گويند: «اين، از ناحيه خداست». و اگر سيئه (و شكستى) برسد، مى گويند: «اين، از ناحيه توست». بگو: «همه اينها از ناحيه خداست». پس چرا اين گروه حاضر نيستند سخنى را درك كنند؟! ۷۹ ـ (آرى،) آنچه از نيكى ها به تو مى رسد، از طرف خداست; و آنچه از بدى به تو مى رسد، از سوى خود توست. و ما تو را رسول براى مردم فرستاديم; و گواهى خدا در اين باره، كافى است!
تفسیر با توجه به آيات قبل و آيات بعد، چنين استفاده مى شود: اين دو آيه نيز مربوط به جمعى از منافقان است كه در صفوف مسلمانان جاى گرفته بودند. همان طور كه در آيات قبل خوانديم، آنها از شركت در ميدان جهاد وحشت داشتند و هنگامى كه دستور جهاد صادر گرديد ناراحت شدند، قرآن به آنها در برابر اين طرز تفكر سه پاسخ مى گويد: پاسخ اول همان بود كه در آيه قبل گذشت، كه اينها از مردم بيشتر از خدا مى ترسند. و پاسخ دوم اين كه: زندگى دنيا زودگذر است و پاداش هاى جهان ديگر براى پرهيزكاران بهتر. و پاسخ سوم اين است كه در آيه مورد بحث مى خوانيم و آن اين كه: فرار از مرگ چه سودى براى شما مى تواند داشته باشد؟ شما در هر كجا كه باشيد مرگ به دنبالتان مى شتابد و بالاخره روزى شما را در كام خود فرو خواهد برد، حتى اگر در برج هاى محكم باشيد، پس چه بهتر كه اين مرگ حتمى و اجتناب ناپذير در يك مسير سازنده و صحيح همچون جهاد انسان را دريابد، نه بيهوده و بى اثر. مى فرمايد: «هر كجا باشيد مرگ شما را مى گيرد، اگر چه در برج هاى محكم باشيد» (أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ في بُرُوج مُشَيَّدَة). جالب توجه اين كه: در آيات متعددى از قرآن مجيد همانند آيه 99 سوره «حجر» و آيه 47 سوره «مدثر» از مرگ تعبير به «يقين» شده است، اشاره به اين كه: هر قوم و جمعيتى، هر عقيده اى داشته باشند و هر چيز را بتوانند انكار كنند، اين واقعيت را نمى توانند منكر شوند كه زندگى بالاخره پايانى دارد، و از آنجا كه بعضى از افراد به خاطر عشق به حيات، و يا به گمان اين كه: مرگ را با فنا و نابودى مطلق مساوى مى دانند، همواره از نام آن و مظاهر آن گريزانند. اين آيات به آنها هشدار مى دهد و آيه مورد بحث با تعبير (يُدْرِكْكُم) به آنها گوشزد مى كند كه: فرار از اين واقعيت قطعى عالم هستى، بيهوده است; زيرا معنى ماده «يُدْرِكْكُم» اين است كه: كسى از چيزى فرار كند و آن به دنبالش بدود و بدون ترديد اگر مرگ در پى كسى درآيد، او را خواهد گرفت. امير مؤمنان(عليه السلام) در «نهج البلاغه» مى فرمايد: اِذا كُنْتَ فِى اِدْبار وَ الْمَوْتُ فِى اِقْبال، فَما أَسْرَعَ الْمُلْتَقى!: «هنگامى كه تو عقب مى روى و مرگ به جلو مى آيد، چه زود با يكديگر ملاقات خواهيد كرد»! در آيه 8 سوره «جمعه» نيز اين حقيقت به صورت آشكارترى بيان شده، مى فرمايد: قُلْ اِنَّ الْمَوْتَ الَّذِى تَفِرُّونَ مِنْهُ فَاِنَّهُ مُلاقِيْكُمْ: «بگو: مرگى كه از آن فرار مى كنيد بالاخره به شما مى رسد». آيا با توجه به اين واقعيت، عاقلانه است انسان خود را از صحنه جهاد و نيل به افتخار شهادت كنار بكشد، و در خانه در ميان بستر بميرد؟ به فرض كه با عدم شركت در جهاد، چند روز بيشترى عمر كند و مكررات را تكرار نمايد و از پاداش هاى مجاهدان راه خدا بى بهره شود، آيا اين به عقل و منطق نزديك است؟! اصولاً مرگ يك واقعيت بزرگ است و بايد براى استقبال از مرگ توأم با افتخار آماده شد. نكته ديگرى كه بايد به آن توجه داشت اين است: آيه فوق مى گويد: «هيچ چيز حتى برج هاى محكم» (بُرُوج مُشَيَّدَة ) نمى تواند جلو مرگ را بگيرد، سرّ آن نيز روشن است; زيرا مرگ بر خلاف آنچه تصور مى كنند از بيرون وجود انسان نفوذ نمى كند، كه معمولاً از درون انسان سرچشمه مى گيرد; چرا كه استعدادهاى دستگاه هاى مختلف بدن خواه و ناخواه، محدود است، و روزى به پايان مى رسد. البته مرگ هاى غير طبيعى از بيرون به سراغ انسان مى آيند، ولى مرگ طبيعى از درون، و لذا برج هاى محكم و قلعه هاى استوار نيز نمى توانند مانع آن شوند. درست است كه قلعه هاى محكم گاهى جلو مرگ هاى غير طبيعى را مى گيرند، ولى بالاخره چه سود؟ مرگ را به طور كلّى نمى توانند از بين ببرند، چند روز ديگر مرگ طبيعى به سراغ آدمى خواهد آمد. قرآن به دنبال آن، در ذيل همين آيه به يكى ديگر از سخنان بى اساس و پندارهاى باطل منافقان اشاره كرده كه هر گاه به پيروزى برسند و نيكى ها و حسناتى به دست آورند، مى گويند: از طرف خدا است، يعنى ما شايسته آن بوده ايم كه خدا چنين مواهبى را به ما داده، مى فرمايد: «اگر به آنها حسنه اى برسد مى گويند: از ناحيه خدا است» (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ).
ولى هنگامى كه شكستى دامنگير آنها شود و يا در ميدان جنگ آسيبى ببينند، مى گويند: «اينها بر اثر سوء تدبير و عدم كفايت نقشه هاى نظامى تو بوده است» (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يـَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ) و مثلاً شكست جنگ اُحُد را معلول همين موضوع مى پنداشتند. بعضى از مفسران احتمال داده اند: آيه فوق درباره يهود است، و منظور از «حسنة» و «سيئة» همه حوادث خوب و حوادث بد است; زيرا يهود به هنگام ظهور پيامبر(صلى الله عليه وآله) حوادث خوب زندگانى خود را به خدا نسبت مى دادند و حوادث بد را از قدم پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى پنداشتند ولى ارتباط آيه با آيات قبل و بعد كه درباره منافقان است نشان مى دهد: اين آيه بيشتر مربوط به آنها است در هر حال، قرآن به آنها پاسخ مى گويد كه: از نظر يك موحّد و خداپرست تيزبين، همه اين حوادث، پيروزى ها و شكست ها از ناحيه خدا است كه بر طبق لياقت ها و ارزش هاى وجودى مردم به آنها داده مى شود، مى فرمايد: «بگو: همه اينها از ناحيه خدا است» (قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللّهِ). و در پايان آيه به عنوان اعتراض به عدم تفكر و تعمق آنها در موضوعات مختلف زندگى مى گويد: «پس چرا اينها حاضر نيستند حقايق را درك كنند»؟! (فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ حَديثاً). سپس در آيه بعد در مورد اين مسأله، يك نظر صريح بيان مى دارد و چنين مى فرمايد: «تمام نيكى ها و پيروزى ها و حسناتى كه به تو مى رسد از ناحيه خدا است و آنچه از بدى ها و ناراحتى ها و شكستها دامنگير تو مى شود، از ناحيه خود تو است»! (ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَة فَمِنَ اللّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَة فَمِنْ نَفْسِكَ). توضيح اين معنى را ذيل نكته اى خواهيد خواند. و در پايان آيه به آنها كه شكست ها و ناكامى هاى خود را به پيامبر(صلى الله عليه وآله) نسبت مى دادند و به اصطلاح در اثر قدم پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى دانستند، با خطاب به پيامبر چنين پاسخ مى گويد: «ما تو را فرستاده خود به سوى مردم قرار داديم و خداوند گواه بر اين مطلب است و گواهى او كافى است» (وَ أَرْسَلْناكَ لِلنّاسِ رَسُولاً وَ كَفى بِاللّهِ شَهيداً). آيا ممكن است فرستاده خدا سبب شكست و ناكامى و بدى براى مردم باشد؟
مطالعه اين دو آيه كه در قرآن پشت سر هم قرار گرفته، سؤالى را در ذهن ترسيم مى كند كه: چرا در آيه اول، همه نيكى ها و بدى ها (حسنات و سيئات) به خدا نسبت داده شده، در حالى كه آيه دوم فقط نيكى ها را به خدا نسبت مى دهد و بدى ها و سيئات را به مردم؟! قطعاً در اينجا نكته اى نهفته است و گرنه چگونه ممكن است دو آيه پشت سر همديگر اختلاف به اين روشنى داشته باشد؟ با مطالعه و دقت در مضمون دو آيه به چند نكته برخورد مى كنيم كه هر كدام مى تواند پاسخ جداگانه اى به اين سؤال بوده باشد: 1 ـ اگر سيئات و بدى ها را تجزيه و تحليل كنيم داراى دو جنبه هستند يكى جنبه مثبت، ديگرى جنبه منفى، و اين، جنبه منفى آن است كه قيافه سيئه به آن مى دهد و به شكل «زيان نسبى» در مى آورد. به عنوان مثال: انسانى كه به وسيله سلاح گرم يا سرد بى گناهى را به قتل مى رساند، مسلماً مرتكب سيئه اى شده است. اكنون عوامل وجود اين كار بد را بررسى مى كنيم در ميان اين عوامل، قدرت انسان، فكر انسان، قدرت يك اسلحه سرد يا گرم، نشانه گيرى صحيح، استفاده از فرصت مناسب، تاثير و قدرت گلوله ديده مى شود كه تمام اينها جنبه هاى مثبت قضيه است; زيرا همه آنها مى توانند مفيد و سودمند واقع شوند و اگر در مورد خود به كار گرفته شوند مشكلات بزرگى را حل مى كنند. اما جنبه منفى قضيه آن است كه تمام اين قدرت ها و نيروها در غير مورد خود به كار گرفته شده است، مثلاً به جاى اين كه به وسيله آنها دفع خطر حيوان درنده و يا يك قاتل جانى و خطرناك شده باشد، در مورد انسان بى گناهى به كار رفته است. همين جنبه منفى اخير است كه آن را به صورت «سيئة» در مى آورد، و گرنه، نه قدرت نشانه گيرى انسان چيز بدى است و نه نيروى باروت و نفوذ گلوله، همه اينها منابع قدرتند و در مورد خود قابل استفاده فراوان. بنابراين، اگر ملاحظه مى كنيم در آيه اول تمام حسنات و سيئات به خداوند نسبت داده شده است به خاطر آن است كه: تمام منابع قدرت حتى قدرت هائى كه از آن سوء استفاده مى شود، از ناحيه خدا است و سرچشمه قسمت هاى سازنده و مثبت او است. و اگر در آيه دوم «سيئات» به مردم نسبت داده شده است، اشاره به همان «جنبه هاى منفى» قضيه و سوء استفاده از مواهب و قدرت هاى خدادادى است. و اين درست به آن مى ماند كه: پدرى سرمايه اى به فرزند خود براى ساختن خانه خوبى بدهد، ولى او آن را در راه مواد مخدر و فساد و تبهكارى و يا دائر كردن خانه و مركز فساد به كار اندازد، شكى نيست كه او از نظر اصل سرمايه، مديون پدر است ولى از نظر سوء استفاده، مستند به خود او است. 2 ـ ممكن است آيه شريفه اشاره به مسأله «الأَمْرُ بَيْنَ الأَمْرَيْنِ» بوده باشد كه در بحث جبر و تفويض به آن اشاره شده است و خلاصه آن اين است: همه حوادث جهان حتى اعمال و افعال ما خواه حسنه باشد يا سيئه، خوب باشد يا بد، از يك نظر مربوط به خدا است; زيرا او است كه به ما قدرت داده و اختيار و آزادى اراده بخشيده است. بنابراين، آنچه ما با آزادى اراده انتخاب مى نمائيم، بر خلاف خواست خدا نيست، ولى در عين حال اعمال ما به ما نسبت دارد، و از وجود ما سرچشمه مى گيرد; زيرا عامل تعيين كننده عمل، اراده و اختيار ما است، و به همين دليل، ما در برابر اعمالمان مسئوليم، و استناد اعمال ما به خدا آن چنان كه اشاره شد از ما سلب مسئوليت نمى كند و موجب عقيده جبر نيست. بر اين اساس آنجا كه مى فرمايد: «حسنات» و «سيئات» از خدا است، اشاره به همان فاعليت خداوند نسبت به همه چيز است، و آنجا كه مى فرمايد: «سيئات» از شما است، اشاره به فاعليت ما و مسأله اراده و اختيار ما مى كند و در واقع مجموع دو آيه، مسأله «امر بين الامرين» را ثابت مى كند (دقت كنيد). 3 ـ تفسير ديگرى كه براى اين دو آيه وجود دارد و در اخبار اهل بيت(عليهم السلام)نيز به آن اشاره شده است اين است كه: منظور از سيئات، كيفرهاى اعمال و مجازات و عقوبات معاصى است ، شكى نيست كه اين كيفرها از ناحيه خداوند است، ولى چون نتيجه اعمال و افعال بندگان مى باشد از اين جهت گاهى به بندگان نسبت داده مى شود، و گاهى به خداوند، و هر دو صحيح است، مثلاً صحيح است گفته شود: قاضى دست دزد را قطع مى كند، و نيز صحيح است گفته شود: اين خود دزد است كه دست خود را قطع مى نمايد!
ترجمه ً ۷۷ ـ آيا نديدى كسانى را كه به آنها گفته شد: «(فعلاً) دست از جهاد بداريد! و نماز را بر پا كنيد! و زكات بپردازيد»! (ناراحت بودند)، ولى هنگامى كه فرمان جهاد به آنها داده شد، جمعى از آنان، از مردم مى ترسيدند، همان گونه كه از خدا مى ترسند، بلكه بيشتر! و گفتند: «پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرّر داشتى؟! چرا اين فرمان را تا زمان نزديكى تأخير نينداختى»؟! به آنها بگو: «سرمايه زندگى دنيا، ناچيز است! و سراى آخرت، براى كسى كه پرهيزگار باشد، بهتر است. و به اندازه رشته شكاف هسته خرمايى، به شما ستم نخواهد شد».
شان نزول جمعى از مفسران مانند مفسر بزرگ «شيخ طوسى» نويسنده «تبيان» و نويسندگان تفسير «قرطبى» و «المنار» از «ابن عباس» چنين نقل كرده اند: جمعى از مسلمانان هنگامى كه در «مكّه» بودند، و تحت فشار و آزار شديد مشركان قرار داشتند، خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيده، عرض كردند: ما قبل از اسلام عزيز و محترم بوديم، اما پس از اسلام وضع ما دگرگون شد، آن عزت و احترام را از دست داديم، و همواره مورد آزار دشمنان قرار داريم، اگر اجازه دهيد با دشمن مى جنگيم تا عزت خود را بازيابيم. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: من فعلاً مأمور به مبارزه نيستم، ولى هنگامى كه مسلمانان به «مدينه» آمدند و زمينه براى مبارزه مسلحانه آماده شد و دستور جهاد نازل گرديد، بعضى از آن افراد داغ و آتشين از شركت در ميدان جهاد مسامحه مى كردند، و از آن جوش و حرارت خبرى نبود، آيه فوق نازل شد و به عنوان تشجيع مسلمانان و ملامت از افراد مسامحه كار حقايقى را بيان نمود.
تفسیر چنان كه در شأن نزول اشاره شد، جمعى اهل سخنند و جمعى اهل عمل، قرآن در اينجا از كسانى سخن مى گويد كه در يك موقعيت نامناسب با حرارت و شور عجيبى تقاضا مى كردند: به آنها اجازه جهاد داده شود، ولى به آنها دستور داده شد: فعلاً خوددارى كنيد، به خودسازى، انجام نماز، تقويت نفرات و اداى زكات بپردازيد، اما همين افراد هنگامى كه زمينه از هر جهت آماده شد و دستور جهاد نازل گرديد، ترس و وحشت يك باره وجود آنها را فرا گرفت، و زبان به اعتراض در برابر اين دستور گشودند، مى فرمايد: «آيا نديدى كسانى را كه به آنها گفته شد: دست از جهاد برداريد! نماز را بر پا كنيد! و زكات بپردازيد! (ولى ناراحت شدند)؟! اما هنگامى كه فرمان جهاد داده شد، جمعى از آنان از مردم مى ترسيدند، همان گونه كه از خدا مى ترسيدند، بلكه بيشتر از آن»! (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ قيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ فَلَمّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ إِذا فَريقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النّاسَ كَخَشْيَةِ اللّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً). آنها در اعتراض خود «صريحاً مى گفتند: خدايا چرا به اين زودى دستور جهاد را بر ما نازل كردى؟! چرا اين دستور را مدتى به تأخير نينداختى»؟(وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى أَجَل قَريب). و يا اين كه چرا اين رسالت را به عهده نسل هاى آينده نگذاردى؟! 1 قرآن به اين گونه افراد دو جواب مى دهد: نخست جوابى است كه لابلاى عبارت: «يَخْشَوْنَ النّاسَ كَخَشْيَةِ اللّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً» گذشت، يعنى آنها به جاى اين كه از خداى قادر قاهر بترسند از بشر ضعيف و ناتوان وحشت دارند، بلكه وحشتشان از چنين بشرى بيش از خدا است! ديگر اين كه به چنين افرادى بايد گفته شود: به فرض اين كه با ترك جهاد چند روزى آرام زندگى كنيد، بالاخره اين زندگى فانى و بى ارزش است، ولى جهان ابدى براى پرهيزكاران با ارزش تر است، به خصوص اين كه پاداش خود را به طور كامل خواهند يافت و كمترين ستمى به آنها نمى شود، لذا مى فرمايد: «به آنها بگو: سرمايه زندگى دنيا ناچيز است و سراى آخرت براى كسى كه پرهيزگار باشد بهتر است و كوچك ترين ستمى به شما نخواهد شد» (قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ وَ الآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى وَ لا تُظْلَمُونَ فَتيلاً) 1 ـ نخستين سؤالى كه پيش مى آيد اين است: چرا از ميان تمام دستورهاى اسلامى تنها مسأله نماز و زكات ذكر شده است، در حالى كه دستورهاى اسلام منحصر به اينها نيست؟ پاسخ سؤال اين است: «نماز» رمز پيوند با خدا و «زكات» رمز پيوند با خلق خدا است. بنابراين منظور اين است كه: به مسلمانان دستور داده شد با برقرارى پيوند محكم با خداوند و پيوند محكم با بندگان خدا، جسم و جان خود و اجتماع خويش را براى جهاد آماده كنند، و به اصطلاح خودسازى نمايند; چرا كه مسلماً هر گونه جهادى بدون آمادگى هاى روحى و جسمى و بدون پيوندهاى محكم اجتماعى محكوم به شكست خواهد بود. مسلمان در پرتو نماز و نيايش با خدا ايمان خود را محكم و روحيه خويش را پرورش مى دهد و آماده هر گونه فداكارى و از خودگذشتگى مى شود، و به وسيله زكات شكاف هاى اجتماعى پر مى گردد، و از نظر تهيه نفرات آزموده و ابزار جنگى ـ كه زكات يك پشتوانه اقتصادى براى تهيه آنها مى باشد ـ بهبود مى يابد، و به هنگام صدور فرمان جهاد آمادگى كافى براى مبارزه با دشمن خواهند داشت.
مى دانيم قانون زكات در «مدينه» نازل شد و در «مكّه» زكات بر مسلمانان واجب نشده بود، با اين حال، چگونه مى تواند آيه فوق اشاره به وضع مسلمانان در «مكّه» بوده باشد؟ مرحوم «شيخ طوسى» در تفسير «تبيان» در پاسخ اين سؤال مى گويد: منظور از زكات در آيه فوق زكات مستحب بوده كه در «مكّه» وجود داشته است، يعنى قرآن، مسلمانان را (حتى در «مكّه» ) تشويق به كمك هاى مالى به مستمندان و سر و سامان دادن به وضع تازه مسلمان ها مى نموده است. ـ آيه فوق ضمناً اشاره به حقيقت مهمى مى كند و آن اين كه: مسلمانان در «مكّه» برنامه اى داشتند، و در «مدينه» برنامه اى ديگر. دوران سيزده ساله «مكّه» دوران سازندگى انسانى مسلمانان بود و پيامبر(صلى الله عليه وآله)كوشيد با تعليمات پى درپى و شبانه روزى خود از همان عناصر بت پرست و خرافى عصر جاهليت، آن چنان انسان هائى بسازد كه در برابر بزرگ ترين حوادث زندگى، از هيچگونه مقاومت و فداكارى مضايقه نكنند. اگر دوران «مكّه» وجود نداشت هيچ گاه آن پيروزى هاى چشمگير و پياپى در «مدينه» نصيب مسلمانان نمى شد. دوران «مكّه» دوران دانشگاه، ورزيدگى و آمادگى مسلمانان بود و به همين دليل حدود نود سوره، از يكصد و چهارده سوره قرآن در «مكّه» نازل شد كه بيشتر جنبه عقيده اى و مكتبى داشت. ولى دوران «مدينه» دوران تشكيل حكومت و پايه ريزى يك اجتماع سالم بود، و به همين دليل، نه جهاد در «مكّه» واجب بود و نه زكات; زيرا جهاد از وظائف حكومت اسلامى است همان طور كه تشكيل بيت المال نيز از شئون حكومت مى باشد.