ترجمه ۱۳۹ـ و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید!. ۱۴۰ ـ اگر (در میدان احد) به شما جراحتى رسید (و ضربه اى وارد شد)، به آن جمعیت نیز (در میدان بدر)، جراحتى همانند آن وارد گردید. و ما این روزها (ى پیروزى و شکست) را در میان مردم مى گردانیم; (ـ و این خاصیت زندگى دنیاست ـ) تا خدا، افرادى را که ایمان آورده اند، بداند (و شناخته شوند); و خداوند از میان شما، شاهدانى بگیرد. و خدا ظالمان را دوست نمى دارد. ۱۴۱ ـ و تا خداوند، افراد با ایمان را خالص گرداند (و ورزیده شوند); و کافران را به تدریج نابود سازد. ۱۴۲ ـ آیا چنین پنداشتید که (تنها با ادعاى ایمان) وارد بهشت خواهید شد، در حالى که خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است؟! ۱۴۳ ـ و شما مرگ (و شهادت در راه خدا) را، پیش از آن که با آن رو به رو شوید، آرزو مى کردید; سپس آن را با چشم خود دیدید، در حالى که به آن نگاه مى کردید (و حاضر نبودید به آن تن در دهید)!.
شان نزول درباره شأن نزول این آیات، روایات متعددى وارد شده است، از مجموع آنها استفاده مى شود که این آیات دنباله آیاتى است که قبلاً درباره جنگ احد داشتیم. در حقیقت این آیات، تجزیه و تحلیلى است روى نتائج جنگ احد و عوامل پیدایش آن به عنوان یک سرمشق بزرگ براى مسلمانان. و در ضمن وسیله اى است براى تسلى، دلدارى و تقویت روحى آنها; زیرا همان طور که گفتیم: جنگ احد بر اثر نافرمانى و عدم انضباط نظامى جمعى از سربازان اسلام، در پایان به شکست انجامید و جمعى از شخصیت ها و چهره هاى برجسته اسلام از جمله «حمزه» عموى پیامبر، در این میدان شربت شهادت نوشیدند. پیامبر(صلى الله علیه وآله) همان شب با یاران خود به میان کشتگان رفت و براى بزرگداشت ارواح شهداء بر سر جنازه یکایک آنها مى نشست، اشک مى ریخت و طلب آمرزش مى نمود، و سپس اجساد همه آنها در دامنه کوه احد در میان اندوه فراوان بخاک سپرده شد. در این لحظات حساس که مسلمانان نیاز شدید به تقویت روحى و هم استفاده معنوى از نتائج شکست داشتند آیات فوق نازل گردید.
تفسیر در آیه اول از آیات فوق، نخست به مسلمانان هشدار داده شده که مبادا از باختن یک جنگ، سستى به خود راه دهند، غمگین گردند و از پیروزى نهائى مأیوس شوند!; زیرا افراد بیدار همان طور که از پیروزى ها استفاده مى کنند از شکست ها نیز درس مى آموزند و در پرتو آن نقاط ضعفى را که سرچشمه شکست شده، پیدا مى کنند و با بر طرف ساختن آن براى پیروزى نهائى آماده مى شوند، مى فرماید: «سست نشوید و غمگین نگردید! شما برترید اگر ایمان داشته باشید» ( وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ ). «تَهِنُوا» از ماده «وهن» گرفته شده که در لغت به معنى هر نوع سستى است، خواه در جسم و تن باشد، و یا در اراده و ایمان. جمله وَ أَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ: «شما برترید اگر ایمان داشته باشید»، جمله بسیار پر معنى است، یعنى: شکست شما در حقیقت براى از دست دادن روح ایمان و آثار آن بوده، شما اگر فرمان خدا و پیامبر را در این میدان زیر پا نمى گذاشتید گرفتار چنین سرنوشتى نمى شدید، اما باز هم غمگین نباشید، اگر بر مسیر ایمان ثابت بمانید پیروزى نهائى از آن شما است، و شکست در یک میدان، به معنى شکست نهائى در جنگ نیست. بنابراین، با دقت و هوشیارى نقاط ضعف را جبران کنید، نقاط قوت را تقویت نمائید، بر آگاهى ها و تجهیزات خود بیفزائید، آماده پذیرش بى چون و چراى فرمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) ـ که فرمان خدا است ـ باشید و بدانید پیروزى و برترى از آن شما است. در آیه بعد، درس دیگرى براى رسیدن به پیروزى نهائى به مسلمانان داده شده است و آن این که: شما نباید از دشمنان کمتر باشید، آنها در میدان «بدر» شکستى سخت و سنگین از شما خوردند و هفتاد نفر کشته، و تعداد زیادى مجروح و اسیر دادند و با آن همه از پاى ننشستند، و در این میدان شکست خود را بر اثر غفلت شما جبران کردند. شما هم اگر در این میدان گرفتار شکست شدید باید از پاى ننشینید تا آن را جبران کنید، و لذا مى فرماید: «اگر به شما جراحتى رسید به آنها هم جراحتى همانند آن رسید» بنابراین سستى و اندوه شما براى چیست؟ ( إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ ). «قَرْح» به معنى جراحتى است که در بدن بر اثر برخورد با یک عامل خارجى پیدا مى شود. بعضى از مفسران آیه را اشاره به جراحاتى که بر کفار در میدان احد نشست مى دانند، ولى اولاً ـ این جراحات مانند جراحات مسلمین نبود بنابراین با کلمه «مِثْلُهُ» سازگار نیست. و ثانیاً ـ با جمله بعد که تفسیر آن خواهد آمد تناسب ندارد. در قسمت بعد، نخست اشاره به یکى از سنن الهى شده است که در زندگى بشر حوادث تلخ و شیرینى رخ مى دهد که هیچکدام پایدار نیست، شکست ها، پیروزى ها، قدرت ها، عظمت ها و ناتوانى ها، همه در حال دگرگونى هستند. بنابراین، نباید شکست در یک میدان و آثار آن را پایدار فرض کرد، بلکه باید با بررسى عوامل و انگیزه هاى شکست از سنت تحول، استفاده نمود، و آن را به پیروزى تبدیل کرد، دنیا فراز و نشیب دارد و زندگى در حال دگرگونى است، لذا خداوند مى فرماید: «این ایام را در میان مردم به طور مداوم گردش مى دهیم» ( وَ تِلْکَ الأَیّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النّاسِ ) تا سنت تکامل از لابلاى این حوادث آشکار شود. سپس اشاره به نتیجه این حوادث ناگوار کرده، مى فرماید: «اینها به خاطر آن است که افراد با ایمان، از مدعیان ایمان، شناخته شوند» ( وَ لِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا ). و به عبارت دیگر: تا حوادث دردناک در تاریخ ملتى روى ندهد، صفوف از هم مشخص نخواهند شد; زیرا پیروزى ها خواب آور و اغفال کننده است در حالى که شکست ها براى افراد آماده، بیدار کننده و نشان دهنده ارزش ها است. و در جمله بعد مى فرماید: «یکى از نتائج این شکست دردناک این بود که: شما شهیدان و قربانیانى در راه اسلام بدهید» ( وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ ) و بدانید: این آئین پاک را ارزان به دست نیاورده اید تا در آینده ارزان از دست بدهید. اصولاً ملتى که قربانى در راه اهداف مقدس خود ندهد، همیشه آنها را کوچک مى شمرد، اما به هنگامى که قربانى داد، هم خود او، و هم نسل هاى آینده، به دیده عظمت به آن مى نگرند. ممکن است: منظور از «شهداء» در اینجا گواهان باشد، یعنى خدا مى خواست با این حادثه، گواهانى از شما بگیرد که چگونه نافرمانى ها به شکست هاى دردناکى مى انجامد، و این گواهان در آینده معلمانى خواهند بود «نُداوِلُها» از «مُداوَلَة» به معنى این است که چیزى را در میان عده اى یکى بعد از دیگرى گردش دهند. براى مردم در برابر حوادث مشابهى که در پیش دارند. در پایان آیه مى فرماید: «خداوند ستمگران را دوست نمى دارد» ( وَ اللّهُ لایُحِبُّ الظّالِمینَ ). و بنابراین از آنها حمایت نخواهد کرد.
پس از آن، به یکى دیگر از نتائج طبیعى شکست جنگ احد اشاره شده است، و آن این که: این گونه شکست ها نقاط ضعف و عیوب جمعیت ها را آشکار مى سازد و وسیله مؤثرى است براى شستشوى این عیوب، قرآن مى فرماید: «خدا مى خواست در این میدان جنگ، افراد با ایمان را خالص گرداند و نقاط ضعفشان را به آنها نشان بدهد» ( وَ لِیُمَحِّصَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا ). «لِیُمَحِّصَ» از ماده «تمحیص» به معنى پاک نمودن چیزى است از هر گونه عیب. آنها مى بایست براى پیروزى هاى آینده در چنین بوته آزمایشى قرار گیرند و عیار شخصیت خود را بسنجند و همان طور که على(علیه السلام) مى فرماید: فِى تَقَلُّبِ الأَحْوالِ یُعْلَمُ جَواهِرُ الرِّجالِ: «دگرگونى هاى روزگار و حوادث سخت زندگى حقیقت اشخاص را روشن مى سازد آنها به عیار شخصیت خود واقف گردند. اینجا است که گاهى پاره اى از شکست ها آن چنان سازنده است که به مراتب اثر آن در سرنوشت جوامع انسانى از پیروزى هاى خواب کننده ظاهرى بیشتر است. جالب این که نویسنده تفسیر «المنار» از استادش «محمّد عبده» مفتى بزرگ مصر، نقل مى کند: پیامبر را در خواب دید و به او فرمود: «اگر مرا در میان پیروزى و شکست در میدان احد مخیر ساخته بودند من در خصوص آن میدان، شکست را ترجیح مى دادم; زیرا این شکست عامل سازنده اى در تاریخ اسلام شد» جمله بعد در حقیقت نتیجه اى است براى جمله قبل; زیرا هنگامى که مؤمنان در کوره حوادث پاک شدند، آمادگى کافى براى از بین بردن تدریجى شرک، کفر و پاک ساختن جامعه از این آلودگى ها پیدا مى کنند، یعنى: نخست باید پاک شد و سپس پاک کرد، لذا مى فرماید: «و کافران را به تدریج نابود سازد» ( وَ یَمْحَقَ الْکافِرینَ ). «یَمْحَق» از ماده «محق» (بر وزن مرد) به معنى کم شدن تدریجى چیزى است و به همین مناسبت شب پایان ماه را (محاق) مى گویند; زیرا روشنى ماه کم کم کاسته شده و از بین مى رود. در حقیقت همان طور که ماه با آن جلوه گرى و فریبندگى مخصوص خود، تدریجاً کم نور شده و در محاق فرو مى رود همچنین شکوه و عظمت کفر و شرک و حامیان آنها با تصفیه و پاک شدن مسلمانان به زوال و نیستى مى گراید. آن گاه با استفاده از حادثه احد براى تصحیح یک اشتباه فکرى مسلمانان اقدام مى کند، مى فرماید: «آیا چنین پنداشتید که (با ادعاى ایمان) وارد بهشت خواهید شد در حالى که خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است»؟! ( أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمّا یَعْلَمِ اللّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصّابِرینَ ). آیا بدون جهاد و استقامت در راه خدا مى توانید در بهشت برین جاى گیرید؟ آیا گمان کردید داخل شدن در عمق آن سعادت معنوى تنها با انتخاب نام مسلمان و یا عقیده بدون عمل ممکن است؟ اگر چنین بود مسأله بسیار ساده بود، ولى هرگز چنین نبوده است و تا اعتقادات واقعى در میدان عمل پیاده نشود کسى بهره اى از آن سعادت ها نخواهد برد، در اینجا است که باید صفوف از هم مشخص شود، و مجاهدان و صابران از افراد بى ارزش شناخته شوند.
بر اساس آنچه در تاریخ و روایات آمده، بعد از جنگ بدر و شهادت پر افتخار جمعى از مسلمانان، عده اى در جلسات، مى نشستند و پیوسته آرزوى شهادت مى کردند که اى کاش! این افتخار در میدان بدر نصیب ما نیز شده بود. مطابق معمول در میان آنها جمعى صادق بودند و عده اى متظاهر و دروغگو، و یا در شناسائى خود در اشتباه، اما چیزى طول نکشید که جنگ وحشتناک احد پیش آمد، مجاهدان راستین با شهامتِ فوق العاده جنگیدند و شربت شهادت نوشیدند و به آرزوى خود رسیدند. اما جمعى از دروغگویان هنگامى که آثار شکست را در ارتش اسلام مشاهده کردند از ترس کشته شدن، فرار کردند، قرآن ضمن یک آیه، آنان را چنین سرزنش مى کند: «شما کسانى بودید که آرزوى مرگ و شهادت در راه خدا را در دل مى پروراندید، سپس آن را با چشم خود دیدید و به آن نگاه مى کردید» ( وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ). پس چرا وقتى محبوب خویش را در برابر خود دیدید، فرار کردید؟ در آیات فوق تعبیرات جالبى به چشم مى خورد، که هر کدام از آنها پرده از روى یکى از اسرار شکست احد بر مى دارد، به طور خلاصه، چند عامل مهم دست به دست هم دادند و این حادثه غم انگیز و در عین حال عبرت آور را به وجود آوردند: 1 ـ نخستین عامل، اشتباه در محاسبه براى بعضى از تازه مسلمانان این درک نادرست از مفاهیم اسلام پیدا شده بود، که آنها خیال کنند تنها ابراز ایمان براى پیروزى کافى است و بنا، بر این است که خداوند در تمام میدان هاى جنگ به وسیله امدادهاى غیبى از آنها حمایت کند، و به این ترتیب سنت الهى را در عوامل پیروزى طبیعى و انتخاب نقشه هاى صحیح و تهیه وسائل لازم، به دست فراموشى سپردند. 2 ـ دومین عامل مهم، عدم انضباط نظامى و مخالفت با فرمان مؤکد پیغمبر(صلى الله علیه وآله) دائر به ماندن تیراندازان در سنگر حساس خود براى این شکست. 3 ـ سومین عامل، دنیا پرستىِ جمعى از مسلمانان تازه کار. آنان جمع آورى غنائم جنگى را بر تعقیب دشمن ترجیح دادند، اسلحه را بر زمین گذاشته براى این که از دیگران عقب نمانند به تلاش در به دست آوردن غنائم پرداختند. این شکست براى این پیش آمد تا بدانند در راه خدا و به هنگام جهاد مقدس، باید مسائل مادى را به کلى فراموش کنند. 4 ـ و چهارمین عامل غرور ناشى از پیروزى درخشان میدان «بدر» بود، تا آنجا که فکر قدرت دشمن را از سر بیرون کرده بودند و تجهیزات او را نا چیز مى پنداشتند. اینها نقاط ضعفى بود که مى بایست در آب جوشان این شکست شستشو شود، و مسلمانان فرا گیرند که به هنگام نبرد با دشمنان، کلیه این عوامل را از خویشتن دور سازند، تا همواره در صحنه هاى رویاروئى، شاهد پیروزى را در آغوش گیرند.
مؤمن در هر حال نيازمند به سه خصلت است: توفيق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود، قبول و پذيرش نصيحت كسى كه او را نصيحت نمايد (بحارالانوار، ج75، ص358)
ملاقات و ديدار با دوستان و برادران [خوب]، سبب صفاى دل و نورانيّت آن مىگردد و موجب شكوفایى عقل و درايت خواهد گشت؛ گرچه در مدّت زمانى كوتاه انجام پذيرد (بحارالانوار، ج71، ص353)
لَوْ سَكَتَ الْجاهِلُ مَا اخْتَلَفَ النّاسُ ...
امام جواد عليهالسلام فرمودند:
لَوْ سَكَتَ الْجاهِلُ مَا اخْتَلَفَ النّاسُ.
چنانچه افراد جاهل ساكت باشند، مردم دچار اختلافات نمىشوند. (بحارالانوار، ج75، ص81)
فرارسيدن مرگ انسانها، بهجهت معصيت و گناه، بيشتر است تا مرگ طبيعى و عادى، همچنين حيات و زندگى آنان بهوسيله نيكى و احسان به ديگران بيشتر است از رسیدن اجل و عمر طبیعی
توبه حقیقی چهار رکن دارد: پشيمانى قلبى، استغفار با زبان، جبران كردن گناه نسبت به همان گناه و تصميم جدى بر اينكه ديگر مرتكب آن گناه نشود.
کشفالغمه، ج2، ص349
برتر از هزار عابد ...
امام جعفر صادق عليه السلام می فرمایند :
معاويه بن عمار گفت:
به امام صادق (عليه السلام)گفتم:
شخصي احاديث و احکام شما را در ميان مردم تبليغ كرده و در دل شيعيان شما آن ها را جاي مي دهد و مردي هم از شيعيان شما تنها به عبادت مي پردازد؛ کدام يک از اين دو برترند؟
امام (عليه السلام) فرمود:
کسي که احاديث ما را در دل شيعيان ما جاي مي دهد، از هزار عابد برتر است. عَنْ مُعاوِيَةَ بْنِ عَمّارٍ: عَنِ الْإمامِ الصّادِقِ قُلْتُ لَهُ - عليهِ السَّلام - : رَجُلٌ راوِيَةٌ لِحَدِيثِکمْ يَبُثَّ ذلِک فِي النّاسِ وَ يَشُدَّهُ فِي قُلُوبِ شِيعَتِکمْ و لَعَلَّ عابِداً مِنْ شِيعَتِکمْ لَيْسَتْ لَهُ هذِهِ الرِّوايَةُ، أيُّهُما ... .
فرعونهای تاریخ را شنیدهاید، دیدهاید. خب، فرعونهای تاریخ در مقابل ارزشهای انسانی قرار دارند؛ دنیا دست اینهاست. در مقابلهی با اینها، شما وقتی که یک دستگاه مدیریتی و حکومتی به وجود میآورید که داعیهی آن عبارت است از گرایش به معنویت، دفاع از ارزشهای انسانی، دفاع از ارزشهای الهی - که روح و معنای ارزشهای انسانی هم همین است - طبیعی است که یک معارضههائی دارد. خب، در راه این معارضه، باید به یک قدرتی متکی بود. این قدرت، قدرت سلاح مادی و بمب اتم و اینها نیست؛ این قدرت، یک قدرت معنوی است؛ اتکاء به خداست؛ این اساس قضیه است. 1391/03/24
تاریخ شهادت : 1395/02/16| محل شهادت : خانطومان - سوریه
بخشی از وصیت نامه:
من بهخاطر منطق خویش برای دفاع از اسلام و حریم اهل بیت(ع) وارد جنگ با دشمنان اسلام شدم و با عشق و علاقه و رضایت کامل جان خویش را فدای این راه مینمایم و میروم تا انتقام سیلی حضرت زهرا(س) را بگیرم.
شهید قاسم رجبیمهدیآبادی
شهید قاسم رجبیمهدیآبادی
تاریخ شهادت : بیست و چهارم خرداد 1367 در شیخمحمد عراق
بخشی از وصیت نامه:
قدر رهبر عظیمالشأن و آگاه را بدانیم و همانطور که مسلم(ع) نماینده امام حسین(ع) بود، امام خمینى(ره) هم نماینده امام زمان(عج) هستند پس از حرفهاى امام که دستورات اسلام را به ما مىآموزد، پیروى کنید.