الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

امیرالمؤمنین عليه السلام ـ در بخشى از سفارش خود به فرزند بزرگوارش امام حسن عليه السلام فرمودند :

أي بُنَيَّ ، لا تُؤيِسْ مُذنِبا ، فَكَم مِن عاكِفٍ على ذَنبِهِ خُتِمَ لَهُ بخَيرٍ ، و كَم مِن مُقبِلٍ على عَمَلِهِ مُفسِدٌ في آخِرِ عُمُرِهِ ، صائرٌ إلَى النارِ ، نَعوذُ بِاللّه ِ منها

اى فرزندم! هيچ گنهكارى را نوميد مكن ؛ زيرا اى بسا كسى كه عمرى گناه مى كند ، اما فرجامش به نيكى ختم مى شود و اى بسا كسى كه عمرى عمل خير مى كند ، ليكن در پايان عمرش گرفتار فساد مى شود و رهسپار دوزخ مى گردد ؛ پناه به خدا از آتش دوزخ.

بحار الأنوار ۷۷/۲۳۹/۱

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) :

النَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلَانِ؛ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا، قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ، يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ [يُخَلِّفُ] الْفَقْرَ وَ يَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ.

نهج البلاغه حكمت ٤٦٩

مردم در دنيا دو گونه كار كنند :

1- گونه ای در دنيا، براى دنيا كار مى كند و دنيا چنانش به خود مشغول داشته كه به آخرتش نمى پردازد و مى ترسد كه بازماندگانش گرفتار فقر شوند و حال آنكه، خود از دنيا در امان است. چنين كسى عمر خود را براى سود ديگران تباه مى كند

2- گونه ای ديگر در دنيا براى آخرتش كار مى كند، پس بهره و روزی او از دنيا بى هيچ رنجى به دستش مى آيد. چنين كسى نصيب خود از دنيا و آخرت فراهم آورد و مالك دو سراى شود. (هم دنیا دارد هم آخرت) در نزد خداى هم آبرومند است و هر حاجت ، كه از او خواهد ، برآورد.

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

تفسیر سوره مبارکه مائده آیات۱۰۳تا۱۰۴

مَا جَعَلَ اللَّهُ مِن بحِيرَةٍ وَ لا سائبَةٍ وَ لا وَصِيلَةٍ وَ لا حَامٍ وَ لَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْترُونَ عَلى اللَّهِ الْكَذِب وَ أَكْثرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ‏(۱۰۳) وَ إِذَا قِيلَ لهَُمْ تَعَالَوْا إِلى مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ إِلى الرَّسولِ قَالُوا حَسبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ ءَابَاءَنَاأَوَ لَوْ كانَ ءَابَاؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شيْئاً وَ لا يهْتَدُونَ‏(۱۰۴)

ترجمه:
۱۰۳ -خداوند هيچگونه بحيره و سائبه و وصيله و حام قرار نداده است ( اشاره به چهار نوع از حيوانات اهلى كه در زمان جاهليت استفاده از آنها را ممنوع مى‏دانستند و اين بدعت در اسلام ممنوع شد ) ولى كسانى كه كافر شدند بر خدا دروغ مى‏بندند و بيشتر آنها نمى‏فهمند .
۱۰۴-و هنگامى كه به آنها گفته شود ، به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر بيائيد مى‏گويند آنچه را از پدران خود يافته‏ ايم ما را بس است ! ، آيا نه چنين است كه پدران آنها چيزى نمى‏دانستند و هدايت نيافته بودند ؟!

تفسیر
در آيه نخست ، اشاره به چهار بدعت نابجا شده كه در ميان عرب جاهلى معمول بود ، آنها بر پاره‏ اى از حيوانات به جهتى از جهات علامت و نامى گذارده و خوردن گوشت آن را ممنوع مى‏ساختند و يا حتى خوردن شير و چيدن پشم و سوار شدن بر پشت آنها را مجاز نمى‏شمردند ، گاهى اين حيوانات را آزاد مى‏گذاشتند كه هر راهى مى‏خواهند بروند و كسى متعرض آنها نمى‏شد يعنى عملا حيوان را بلا استفاده و بيهوده رها مى‏ساختند.
لذا قرآن مجيد مى‏گويد : خداوند هيچيك از اين احكام را به رسميت
نمى‏شناسد ، نه بحيره اى قرار داده و نه سائبه و نه وصيله و نه حام ( ما جعل الله من بحيرة و لا سائبة و لا وصيلة و لا حام ) و اما توضيح اين چهار نوع حيوان:
۱ -بحيره به حيوانى مى‏گفتند كه پنج بار زائيده بود و پنجمين آنها ماده - و به روايتى نر - بود ، گوش چنين حيوانى را شكاف وسيعى مى‏دادند ، و آن را بحال خود آزاد مى‏گذاشتند و از كشتن آن صرف نظر مى‏كردند .
بحيره از ماده بحر به معنى وسعت و گسترش است ، و اينكه عرب دريا را بحر مى‏گويد به خاطر وسعت آن است ، و اينكه بحيره را به اين نام مى‏ناميدند به خاطر شكاف وسيعى بود كه در گوش آن ايجاد مى‏كردند.
۲ -سائبه شترى بوده كه دوازده - و به روايتى ده - بچه مى‏آورد ، آن را آزاد مى‏ساختند و حتى كسى سوار بر آن نمى‏شد و بهر چراگاهى وارد مى‏شد آزاد بود و از هر آبگاه و چشمه‏ اى آب مى‏نوشيد كسى حق مزاحمت آن را نداشت ، تنها گاهى از شير آن مى‏دوشيدند و به مهمان مى‏دادند ( از ماده سيب به معنى جريان آب و آزادى در راه رفتن است ) .
۳ -وصيله به گوسفندى مى‏گفتند كه هفت بار فرزند مى‏آورد و به روايتى به گوسفندى مى‏گفتند : كه دوقلو مى‏زائيد ( از ماده وصل به معنى بهم پيوستگى است ) كشتن چنان گوسفندى را نيز حرام مى‏دانستند.
۴-حام كه اسم فاعل از ماده حمايت مى‏باشد و به معنى حمايت كننده است به حيوان نرى مى‏گفتند كه از وجود آن براى تلقيح حيوانات ماده استفاده مى‏شد ، هنگامى كه ده بار از آن براى تلقيح استفاده مى‏كردند ، و هر بار فرزندى از نطفه آن به وجود مى‏آمد ، مى‏گفتند : اين حيوان پشت خود را حمايت كرده يعنى كسى حق سوار شدن بر آن را ندارد ( يكى از معانى حمى ، نگاهدارى و جلوگيرى و ممنوعيت است ) .
در معنى عناوين چهارگانه بالا در ميان مفسران و در احاديث احتمالات ديگرى نيز ديده مى‏شود اما قدر مشترك همه آنها ، آن است كه منظور حيواناتى بوده كه در واقع خدمات فراوان و مكررى به صاحبان خود از طريق انتاج مى‏كردند ، و آنها هم در مقابل يكنوع احترام و آزادى براى اين حيوانات قائل مى‏شدند.
درست است كه در تمام اين موارد ، جلوه‏ هائى از روح شكرگزارى و قدر دانى حتى در برابر خدمت حيوانات به چشم مى‏خورد ، و از اين نظر عمل آنها قابل تقديس بوده ، ولى از آنجا كه اجراى چنين احترامى در مورد اين حيوانات علاوه بر اينكه با عدم درك آنها مفهومى پيدا نمى‏كرد ، يكنوع اتلاف مال و از بين بردن نعمتهاى الهى و معطل ساختن آنها محسوب مى‏شد و از همه گذشته اين حيوانات به خاطر اين احترام ، گرفتار زجرها و شكنجه‏ هاى جانكاهى مى‏شدند ، زيرا عملا كمتر كسى حاضر مى‏شد غذاى درستى به آنها بدهد و از آنها مراقبت و نگاهدارى كند ، و با توجه به اينكه اين حيوانات معمولا داراى سن زيادى بودند ، به حالت دردناكى در ميان انبوهى از محروميتها به سر مى‏ بردند تا بميرند ، روى اين جهات اسلام از اين كار جدا جلوگيرى كرده است ! .
از همه گذشته از پاره‏ اى از روايات و تفاسير استفاده مى‏شود كه آنها همه يا قسمتى از اين برنامه را به خاطر بتها انجام مى‏دادند و در واقع آنها را نذر بت مى‏كردند در اين صورت مبارزه اسلام با اين كار شكل مبارزه با بت پرستى نيز به خود مى‏گيرد.
و عجيب اين است كه طبق پاره ‏اى از روايات هنگامى كه بعضى از اين حيوانات به مرگ طبيعى مى‏مردند ، گاهى از گوشت آن ( گويا به عنوان تبرك و تيمن ) استفاده مى‏كردند كه اين خود يكنوع عمل زشت ديگر بود.
سپس مى‏فرمايد : افراد كافر و بت ‏پرست اينها را به خدا نسبت مى‏دادند و مى‏گفتند : قانون الهى است ( و لكن الذين كفروا يفترون على الله الكذب).
و اكثر آنها در اين باره كمترين فكر و انديشه ‏اى نمى‏كردند و عقل خود را به كار نمى‏گرفتند ، بلكه كوركورانه از ديگران تقليد مى‏نمودند ( و اكثر هم لا يعقلون).

در آيه بعد اشاره به دليل و منطق آنها در اين تحريمهاى نابجا و بى‏مورد كرده ، مى‏گويد : هنگامى كه به آنها گفته شود به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر (صلى‏الله ‏عليه‏ وآله‏ وسلّم‏) بيائيد ، آنها از اين كار سرباز زده ، مى‏گويند همان رسوم و آداب نياكان ما ، ما را بس است ! ( و اذا قيل لهم تعالوا الى ما انزل الله و الى الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا عليه آبائنا ) .
در حقيقت خلافكاريها و بت پرستى ‏هاى آنها از يكنوع بت پرستى ديگر به نام تسليم بدون قيد و شرط در برابر آداب و رسوم خرافى نياكان سرچشمه مى‏گرفت ، گويا آنها تنها عنوان نياكان و پدران را براى ، صحت و درستى عقيده و عادات و رسوم خود كافى مى‏پنداشتند.
قرآن صريحا به آنها پاسخ مى‏گويد : كه مگر نه اين است كه پدران آنها دانشى نداشتند و هدايت نيافته بودند ( ا و لو كان آبائهم لا يعلمون شيئا و لا يهتدون ) يعنى اگر نياكانى كه شما در عقيده و اعمالتان به آنها متكى هستيد ، دانشمندان و هدايت يافتگانى بودند ، اقتباس و پيروى شما از آنان از قبيل تقليد جاهل از عالم بود ، اما با اينكه خودتان مى‏دانيد آنها چيزى بيشتر از شما نمى‏دانستند و شايد عقب‏تر هم بودند ، با اين حال كار شما مصداق روشن تقليد جاهل از جاهل است كه در ميزان عقل و خرد بسيار ناپسند مى‏باشد ؟ از اينكه در جمله بالا قرآن روى كلمه اكثر تكيه كرده چنين بر مى‏آيد
در آن محيط جهل و تاريكى نيز ، اقليتى هر چند ضعيف ، فهميده وجود داشتند كه به اينگونه اعمال بچشم حقارت و تنفر نگاه مى‏كردند.

بتى به نام نياكان!
از موضوعاتى كه در زمان جاهليت به شدت رائج بود و به همين دليل در آيات مختلفى از قرآن منعكس است مساله افتخار به نياكان و احترام بى ‏قيد و شرط و تا سرحد پرستش ، در برابر آنان و افكار و عادات و رسوم آنها بود ، اين موضوع اختصاصى به عصر جاهليت نداشت ، امروز هم در ميان بسيارى از ملتها وجود دارد ، و شايد يكى از عوامل اصلى اشاعه و انتقال خرافات از نسلى به نسل ديگر محسوب مى‏شود ، گويا مرگ يكنوع مصونيت و قداست براى گذشتگان ايجاد مى‏كند و آنها را در هاله ‏اى از احترام و تقوا فرو مى‏برد ! شك نيست كه روح قدردانى و رعايت اصول انسانى ايجاب مى‏كند كه پدران و اجداد و نياكان محترم شمرده شوند ، اما نه به اين معنى كه آنها را معصوم از خطا و اشتباه بدانيم ، و از نقد و بررسى افكار و آداب آنها خوددارى كنيم ، و از خرافات آنها كوركورانه تبعيت نمائيم.
زيرا اين عمل در واقع يكنوع بت پرستى و منطق جاهلى است ، بلكه بايد در عين احترام به حقوق و افكار و سنتهاى مفيدشان ، سنن غلط آنها را بشدت درهم شكست ، به خصوص اينكه نسلهاى آينده بر اثر گذشت زمان و پيشرفت علم و دانش و تجربيات بيشتر معمولا از نسلهاى پيشين داناتر و باهوشترند ، و هيچ عقل و خردى اجازه تقليد كوركورانه از گذشتگان را نمى‏دهد .
عجب اين است كه بعضى از دانشمندان و حتى اساتيد دانشگاه را مى‏بينيم كه از اين نقطه ضعف بر كنار نمانده و گاهى با كمال شگفتى به خرافات مضحكى همچون پريدن از روى آتش در روزهاى آخر سال تن در مى‏دهند و ميل دارند
آتش پرستى نياكان را به نوعى زنده كنند و در حقيقت منطقى جز منطق اعراب زمان جاهليت ندارند .

تضاد بى ‏دليل
در تفسير الميزان از تفسير در المنثور از جمعى از دانشمندان عامه نقل شده : كه شخصى به نام ابو الاحوص مى‏گويد خدمت پيامبر اسلام (صلى‏الله ‏عليه‌‏وآله ‏وسلّم‏) رسيدم در حالى كه لباس كهنه و مندرسى بر تن داشتم پيامبر (صلى‏الله ‏عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) فرمود : مال و ثروتى دارى ، گفتم : آرى فرمود : چه نوع مال ؟ گفتم : همه گونه مال در اختيار دارم ، شتر ، گوسفند ، اسب ، و مانند اينها پيامبر (صلى‏الله‏ عليه ‏وآله ‏وسلّم‏) فرمود:هنگامى كه خدا به تو چيزى داد بايد آثار آن را در تو ببيند ( نه اينكه ثروت خود را كنار بگذارى و همانند مسكينان زندگى كنى).
سپس فرمود : آيا بچه‏ شترهاى تو گوش دريده متولد مى‏شوند يا با گوشهاى سالم ، گفتم : مسلما با گوش سالم ، مگر ممكن است شتر ، نوزاد گوش دريده بياورد ؟ ! فرمود : پس لابد خودت تيغ به دست گرفته گوشهاى يكعده از آنها را شكاف مى‏دهى و مى‏گوئى اين بحر است و گوشهاى بعضى ديگر را پاره كرده و مى‏گوئى اين صرم است ؟ گفتم آرى چنين كار را مى‏كنم ، فرمود : هرگز چنين كارى مكن هر چه خدا به تو داده است براى تو حلال است ، سپس تلاوت فرمود : ما جعل الله من بحيرة و لا سائبة و لا وصيلة و لا حام .
از اين روايت استفاده مى‏شود كه آنها قسمتى از اموال خود را معطل و بى مصرف نگاه مى‏داشتند ، ولى بجاى آن صرفه‏ جوئى كرده ، لباسهاى كهنه و مندرس در تن مى‏پوشيدند و اين يك تضاد بى‏دليل بود.

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

منبع (ادامه مطلب ...)

https://www.leader.ir/

سایر موارد (پیوندها و ...):

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

مجموعه ویژه نامه های ماه مبارک رمضان

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/

https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه مائده , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ماه مبارک رمضان , ,
:: برچسب‌ها: خداوند , هيچگونه , بحيره , و , سائبه , و , وصيله , و , حام , قرار , نداده , است , اشاره , به , چهار , نوع , از , حيوانات , اهلى , كه , در , زمان , جاهليت , استفاده , از , آنها , را , ممنوع , مى‏دانستند , و , اين , بدعت , در , اسلام , ممنوع , شد , ولى , كسانى , كه , كافر , شدند , بر , خدا , دروغ , مى‏بندند , و , بيشتر , آنها , نمى‏فهمند , و , هنگامى , كه , به , آنها , گفته , شود , ، , به , سوى , آنچه , خدا , نازل , كرده , و , به , سوى , پيامبر , بيائيد , مى‏گويند , آنچه , را , از , پدران , خود , يافته‏ , ايم , ما , را , بس , است , آيا , نه , چنين , است , كه , پدران , آنها , چيزى , نمى‏دانستند , و , هدايت , نيافته , بودند , مردم , در , دنيا , دو , گونه , كار , كنند , گونه , ای , در , دنيا , , براى , دنيا , كار , مى , كند , و , دنيا , چنانش , به , خود , مشغول , داشته , كه , به , آخرتش , نمى , پردازد , و , مى , ترسد , كه , بازماندگانش , گرفتار , فقر , شوند , و , حال , آنكه , خود , از , دنيا , در , امان , است , , چنين , كسى , عمر , خود , را , براى , سود , ديگران , تباه , مى , كند , گونه , ای , ديگر , در , دنيا , براى , آخرتش , كار , مى , كند، , پس , بهره , و , روزی , او , از , دنيا , بى , هيچ , رنجى , به , دستش , مى , آيد , چنين , كسى , نصيب , خود , از , دنيا , و , آخرت , فراهم , آورد , و , مالك , دو , سراى , شود , هم , دنیا , دارد , هم , آخرت , در , نزد , خداى , هم , آبرومند , است , و , هر , حاجت , كه , از , او , خواهد , برآورد , اى , فرزندم , هيچ , گنهكارى , را , نوميد , مكن , زيرا , اى , بسا , كسى , كه , عمرى , گناه , مى , كند , اما , فرجامش , به , نيكى , ختم , مى , شود , و , اى , بسا , كسى , كه , عمرى , عمل , خير , مى , كند , ليكن , در , پايان , عمرش , گرفتار , فساد , مى , شود , و , رهسپار , دوزخ , مى , گردد , پناه , به , خدا , از , آتش , دوزخ , امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) , نهج البلاغه , امام حسن عليه السلام , شب قدر , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 69 صفحه بعد


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 681
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 13
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 1282
:: بازدید ماه : 38066
:: بازدید سال : 89539
:: بازدید کلی : 302946

RSS

Powered By
loxblog.Com