الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تفسیر آیات ۱۶۹ تا ۱۷۱ سوره مبارکه آل عمران
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 14 مرداد 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم


تفسیر آیات ۱۶۹ تا ۱۷۱ سوره مبارکه آل عمران

۱۶۹ وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ۱۷۰ فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ۱۷۱ یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَة مِنَ اللّهِ وَ فَضْل وَ أَنَّ اللّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنینَ

ترجمه
۱۶۹ ـ (اى پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند. ۱۷۰ ـ آنها به خاطر نعمت هاى فراوانى که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند; و به خاطر کسانى که هنوز به آنها ملحق نشده اند (مجاهدان و شهیدان آینده) خوشوقتند; که نه ترسى بر آنهاست، و نه غمى خواهند داشت. ۱۷۱ـ و از نعمت خدا و فضل او (نسبت به خودشان نیز) مسرورند; و (مى بینند که) خداوند، پاداش مؤمنان را ضایع نمى کند; (نه پاداش شهیدان، و نه پاداش مجاهدانى که شهید نشدند).

شان نزول
بعضى از مفسران معتقدند: آیات فوق درباره شهداى احد نازل شده و بعضى دیگر درباره شهداى بدر مى دانند، ولى حق این است که پیوند این آیات با آیات گذشته نشان مى دهد، بعد از حادثه احد نازل شده است. اما مضمون و محتواى آیات تعمیم دارد، و همه شهدا، حتى شهداى بدر را که چهارده نفر بودند شامل مى شود، لذا در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمود: آیات درباره شهداى احد و بدر هر دو نازل شده است ابن مسعود از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند: خداوند به ارواح شهیدان احد خطاب کرد و از آنها پرسید: چه آرزوئى دارید؟ آنها گفتند: پروردگارا! ما بالاتر از این چه آرزوئى مى توانیم داشته باشیم، که غرق نعمت هاى جاویدان توایم و در سایه عرش تو مسکن داریم، تنها تقاضاى ما این است که بار دیگر بجهان برگردیم و مجدداً در راه تو شهید شویم، خداوند فرمود: فرمان تخلف ناپذیر من این است: «کسى دوباره به دنیا باز نگردد، عرض کردند». حالا که چنین است تقاضاى ما این است که سلام ما را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) برسانى و به بازماندگانمان، حال ما را بگوئى و از وضع ما به آنها بشارت دهى که هیچگونه نگران نباشند، در این هنگام آیات فوق نازل شد.

تفسیر
چنین بنظر مى رسد: بعد از حادثه احد جمعى از افراد سست ایمان مى نشستند و بر دوستان و بستگان خود که در احد شهید شده بودند، تأسف مى خوردند که: چرا آنها مردند و نابود شدند؟ مخصوصاً هنگامى که به نعمتى مى رسیدند و جاى آنها را خالى میدیدند بیشتر ناراحت مى شدند، با خود مى گفتند: ما این چنین در ناز و نعمتیم اما برادران و فرزندان ما در قبرها خوابیده اند و دستشان از همه جا کوتاه است! این گونه افکار و این گونه سخنان، علاوه بر این که نادرست بود و با واقعیت تطبیق نمى کرد، در تضعیف روحیه بازماندگان بى اثر نبود. آیات فوق، خط بطلان بر این گونه افکار کشیده، مقام شامخ و بلند شهیدان را یاد کرده، مى گوید: «اى پیامبر! هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شدند مرده اند»! ( وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتاً ). در اینجا روى سخن فقط به پیامبر(صلى الله علیه وآله) است، تا دیگران حساب خود را بکنند، و مى افزاید: «بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند» ( بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ). منظور از حیات و زندگى در اینجا همان حیات و زندگى برزخى است که ارواح در عالم پس از مرگ دارند، نه زندگى جسمانى و مادى، گرچه زندگى برزخى، اختصاصى به شهیدان ندارد، بسیارى دیگر از مردم نیز داراى حیات برزخى هستند ولى از آنجا که حیات شهیدان یک حیات فوق العاده عالى و آمیخته با انواع نعمت هاى معنوى است ـ به علاوه موضوع سخن، در آیه آنها هستند ـ تنها از آنها نام برده شده است. آنها به قدرى غرق مواهب حیات معنوى هستند که گویا زندگى سایر برزخیان در مقابل آنها چیزى نیست.
در آیه بعد، به گوشه اى از مزایا و برکات فراوان زندگى برزخى شهیدان اشاره کرده و مى فرماید: «آنها به خاطر نعمت هاى فراوانى که خداوند از فضل خود به آنها بخشیده است خوشحالند» ( فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ ). «خوشحالى دیگر آنها به خاطر برادران مجاهد آنها است که در میدان جنگ شربت شهادت ننوشیده اند و به آنها ملحق نشده اند; زیرا مقامات و پاداش هاى آنها را در آن جهان به خوبى مى بینند و از این رو مستبشر، و شاد مى شوند» ( وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ ) و به دنبال آن مى فرماید: «شهیدان احساس مى کنند که برادران مجاهد آنها، پس از مرگ، هیچگونه اندوهى نسبت به آنچه در دنیا گذارده اند ندارند و نه هیچگونه ترسى از روز رستاخیز، و حوادث وحشتناک آن» ( أَلاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ). این جمله، تفسیر دیگرى هم ممکن است داشته باشد و آن این که شهیدان علاوه بر این که با مشاهده مقامات برادران مجاهدى که به آنها ملحق نشده اند خوشحال مى شوند، خودشان هم هیچگونه ترسى از آینده و غمى از گذشته ندارند.
آیه بعد، در حقیقت تأکید و توضیح بیشترى درباره بشارت هائى است که شهیدان بعد از کشته شدن دریافت مى کنند «آنها از دو جهت خوشحال و مسرور مى شوند: نخست از این جهت که نعمت هاى خداوند را دریافت مى دارند، نه تنها نعمت هاى او، بلکه فضل او که همان افزایش و تکرار نعمت است نیز شامل حال آنها مى شود» ( یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَة مِنَ اللّهِ وَ فَضْل ). دیگر این که: «آنها مى بینند خدا پاداش مؤمنان را ضایع نمى کند» ( وَ أَنَّ اللّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنینَ ) نه پاداش شهیدان و نه پاداش مجاهدان راستینى که شربت شهادت ننوشیدند. در حقیقت آنچه را قبلاً شنیده بودند در آنجا آشکار مى بینند.

از جمله آیات قرآن که با صراحت، دلالت بر بقاى روح دارد، آیات فوق است که درباره حیات شهیدان بعد از مرگ مى باشد، و این که بعضى احتمال داده اند: مراد از حیات، معنى مجازى آن است و منظور باقى ماندن آثار زحمات و نام و نشان آنها است، بسیار از معنى آیه دور است و با هیچ یک از جمله هاى آیات فوق، اعم از دریافت روزى و سرور آنها از جهات مختلف، سازگار نمى باشد. به علاوه آیات فوق، دلیل روشنى بر مسأله برزخ و نعمت هاى برزخى است که شرح آن در ذیل آیه شریفه: «وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ» به خواست خدا خواهد آمد
درباره اهمیت مقام شهیدان، سخن بسیار گفته شده و هر قوم و ملتى براى شهداى خود احترام خاصى قائل است ولى بدون اغراق، آن احترامى که اسلام براى شهداى راه خدا قائل شده است بى نظیر است، روایت زیر، نمونه روشنى از احترامى است که اسلام براى شهداء قائل شده و در پرتو همین تعلیمات بود که یک جمعیت محدود عقب افتاده، آن چنان قدرت و نیرو گرفتند که بزرگ ترین امپراطورى هاى جهان را به زانو در آوردند. امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) از امیر مؤمنان على(علیه السلام) چنین نقل مى کند: هنگامى که حضرت، مشغول خطبه بود و مردم را تشویق به جهاد مى کرد، جوانى برخاست و عرض کرد: «اى امیر مؤمنان! فضیلت جنگجویان در راه خدا را براى من تشریح کن»!. امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: من بر مرکب پیغمبر(صلى الله علیه وآله) و پشت سر آن حضرت سوار بودم و از غزوه «ذاتُ السَّلاسِل» برمى گشتیم همین سؤالى را که تو از من نمودى، من از پیامبر(صلى الله علیه وآله) کردم. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: هنگامى که جنگجویان، تصمیم بر شرکت در میدان جهاد مى گیرند خداوند آزادى از آتش دوزخ را براى آنها مقرر مى دارد. هنگامى که سلاح بر مى دارند و آماده میدان مى شوند فرشتگان به وجود آنها افتخار مى کنند. هنگامى که همسر و فرزند و بستگان آنها با آنها خداحافظى مى کنند، از گناهان خود خارج مى شوند... از این موقع آنها هیچ کارى نمى کنند مگر این که پاداش آن، مضاعف مى گردد و در برابر هر روز، پاداش عبادت هزار عابد براى آنها نوشته مى شود... هنگامى که با دشمنان رو به رو مى شوند، مردم جهان، نمى توانند میزان ثواب آنها را درک کنند. هنگامى که گام به میدان براى نبرد بگذارند و نیزه ها و تیرها رد و بدل شود، و جنگ تن بتن شروع گردد، فرشتگان با پر و بال خود اطراف آنها را مى گیرند و از خدا تقاضا مى کنند در میدان، ثابت قدم باشند، در این هنگام منادى صدا مى زند: اَلْجَنَّةُ تَحْتَ ظِلالِ السُّیُوفِ: «بهشت در سایه شمشیرها است». در این هنگام ضربات دشمن بر پیکر شهید، ساده تر و گواراتر از نوشیدن آب خنک در روز گرم تابستان است. هنگامى که شهید از مرکب فرو مى غلطد، هنوز به زمین نرسیده، حوریان بهشتى به استقبال او مى شتابند و نعمت هاى بزرگ معنوى و مادى که خدا براى او فراهم ساخته است، براى او شرح مى دهند. و هنگامى که شهید به روى زمین قرار میگیرد، زمین مى گوید: آفرین بر روح پاکیزه اى که از بدن پاکیزه پرواز مى کند، بشارت باد بر تو، اِنَّ لَکَ ما لا عَیْنٌ رَأَتْوَ لا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لا خَطَرَ عَلى قَلْبِ بَشَر: «نعمت هائى در انتظار تو است که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و بر قلب هیچ انسانى خطور نکرده است». و خداوند مى فرماید: «من سرپرست بازماندگان اویم، هر کس آنها را خشنود کند مرا خشنود کرده و هر کس آنها را به خشم آورد مرا به خشم آورده است...»

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه آل عمران , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیات ۱۶۹ تا ۱۷۱ سوره مبارکه آل عمران , پیامبر , در راه خدا , کشته , مردگان , زنده , پروردگار , روزی , نعمت , فراوانی , خداوند , بخشیده , خوشحال , مجاهدان , شهیدان , خوشوقت , ترس , غم , خدا , فضل , مسرور , پاداش , مومنان , ضایع , شهید , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تفسیر آیه ۱۶۸ سوره مبارکه آل عمران ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 14 مرداد 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

مؤمن حقیقی

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

لا يَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِيمَانِ حَتَّى يَعْلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُخْطِئَهُ وَ أَنَّ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُصِيبَهُ وَ أَنَّ الضَّارَّ النَّافِعَ هُوَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل‏

هیچ بنده ای مزۀ ایمان را نمی چشد مگر آنکه یقین داشته باشد که آنچه به او می رسد امکان نداشت که نرسد؛ و آنچه از دست می دهد امکان نداشت که به او برسد؛ و اینکه ضررزننده و نفع رساننده تنها خداوند عزّوجلّ است.

کافی ج ۱ ص ۵۸

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

دو صفت نگران کننده

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمْ خَصْلَتَيْنِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ طُولُ الْأَمَلِ يُنْسِي الْآخِرَة

بیشترین نگرانی من برای شما دو چیز است: پیروی از تمایلات و طولانی بودن آرزو؛

پیروی از تمایلات از راه حق جلوگیری می کند،

و طولانی بودن آرزو آخرت را از یاد می برد.

«الخصال» ج ۱ ص ۵۱

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 امام علی (علیه السلام) :

اگر درهای آسمانها و زمین بر بنده ای بسته شود ، چنین بنده ای اگر بر اساس تقوی پیش رود ، حتما خداوند راه نجاتی برایش فراهم خواهد کرد.

نهج البلاغه "علی علیه السلام"

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیه ۱۶۸ سوره مبارکه آل عمران

۱۶۸ الَّذینَ قالُوا لاِ ِخْوانِهِمْ وَ قَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ

ترجمه
۱۶۸ ـ (منافقان) آنها هستند که به برادران خود ـ در حالى که از حمایت آنها دست کشیده بودند ـ گفتند: «اگر آنها از ما پیروى مى کردند، کشته نمى شدند»! بگو، «مگر شما مى توانید مرگ افراد را پیش بینى کنید؟! پس مرگ را از خودتان دور سازید اگر راست مى گوئید»!.

تفسیر
منافقان علاوه بر این که خودشان از جنگ احد کناره گیرى کردند، سعى در تضعیف روحیه دیگران نیز نمودند. به هنگام بازگشت مجاهدان، زبان به سرزنش آنها گشودند و گفتند: اگر آنها از فرمان ما پیروى کرده بودند کشته نمى دادند. قرآن در آیه فوق، به گفتار بى اساس آنها پاسخ مى دهد و مى گوید: «آنها که از جنگ کناره گیرى کردند و به برادران خود گفتند: اگر از ما اطاعت کرده بودند هیچ گاه کشته نمى شدند، به آنها بگو: اگر قادر به پیش بینى حوادث آینده هستید مرگ را از خودتان دور سازید اگر راست مى گوئید» ( الَّذینَ قالُوا لاِ ِخْوانِهِمْ وَ قَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ ). یعنى; در حقیقت شما با این ادعا، خود را عالم به غیب و با خبر از حوادث آینده میدانید کسى که چنین است باید علل و عوامل مرگ خود را بتواند پیش بینى کرده و خنثى سازد آیا شما چنین قدرتى دارید؟ وانگهى، اگر شما در میدان جهاد و در راه سربلندى و افتخار کشته نشوید، آیا عمر جاویدان خواهید داشت؟ آیا مى توانید مرگ را براى همیشه از خود دور سازید؟ بنابراین، شما که نمى توانید قانون مسلّم مرگ را از میان ببرید، پس چرا در میان بستر با ذلت بمیرید؟ چرا با افتخار در میدان جهاد در برابر دشمن شربت شهادت ننوشید؟! در آیه فوق، نکته دیگرى وجود دارد که باید به آن توجه کرد: و آن این که: از مؤمنان تعبیر به «برادر» شده در حالى که هرگز مؤمنان برادر منافقان نیستند، این یک نوع سرزنش به آنها است که شما مؤمنان را برادر خود مى دانستید، چرا در این لحظات حساس، دست از حمایت آنها برداشتید و لذا بلافاصله بعد از تعبیر «اِخْوانِهِمْ» جمله «قَعَدُوا» یعنى از جنگ بازنشستند، ذکر شده، آیا انسان ادعاى برادرى مى کند؟ و بلافاصله از حمایت برادر خود باز مى نشیند؟!

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه آل عمران , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۱۶۸ سوره مبارکه آل عمران , منافقان , برادران , حمایت , پیروى , کشته , مرگ , پیش بینی , دور , راست , ظهور , یا زهراء سلام الله علیها , جنگ احد , روحیه , مجاهدان , سرزنش , فرمان , قرآن , پاسخ , اطاعت , خنثی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیات ۱۵۶ تا ۱۵۸ سوره مبارکه آل عمران ...

تفسیر آیات ۱۵۹ تا۱۶۰ سوره مبارکه آل عمران ...

تفسیر آیه ۱۶۱ سوره مبارکه آل عمران ...

تفسیر آیات ۱۶۲ تا ۱۶۳ سوره مبارکه آل عمران ...

تفسیر آیه ۱۶۴ سوره مبارکه آل عمران ...

آیه ۱۶۵ سوره مبارکه آل عمران ...

تفسیر آیات ۱۶۶ تا ۱۶۷ سوره مبارکه آل عمران ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

ویژه نامه عید سعید غدیرخم ... | برطرف‏ کردن گرفتارى مومن‏ ... | هر جا کار را منوط به غرب کردید ناموفق بود هر جا بدون اعتماد به غرب بود پیش رفتید ... | استکبار یعنی ... | ایستادگی ... | به یاد شهدا ...

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

برطرف‏ کردن گرفتارى مومن‏
امام حسین علیه السلام فرمودند:
مَنْ نَفّسَ کرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرّجَ اللّهُ عَنْهُ کرَبَ الدّنیا وَ الاخِرَةِ.

هر که گرفتارى مومنى را برطرف کند، خداوند گرفتاری هاى دنیا و آخرتش را برطرف مى‏ کند.
بحار الانوار: ج ۷۵، ص ۱۲۲

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پیوندها:

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام رضا (علیه السلام):خشم مومن

الْمُؤْمِنُ إِذَا غَضِبَ لَمْ يُخْرِجْهُ غَضَبُهُ مِنْ حَقٍّ مومن هرگاه خشمگین شود،خشمش او را از مسیر حق منحرف نمی سازد(بحارالانوار، ج75، ص352)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه آل عمران , انتخابات , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: عید سعید غدیر خم , برطرف‏ کردن گرفتارى مومن , امام حسین علیه السلام , تفسیر قرآن کریم , غرب , اعتماد , موفق , ناموفق , استکبار , یاد شهداء , شهید مدافع حرم , شهدای مدافع حرم , دفاع مقدس , شهید , شهداء , شهیدان , سوره مبارکه آل عمران ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تفسیر آیات ۱۶۶ تا ۱۶۷ سوره مبارکه آل عمران ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 7 مرداد 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر فرزانه انقلاب:

در این دولت معلوم شد اعتماد به غرب جواب نمی‌دهد
رهبر انقلاب، صبح امروز در آخرین دیدار دولت دوازدهم: دیگران باید از تجربه‌های شما استفاده کنند. یک تجربه را من به خصوص یادداشت کرده‌ام. حرفی است که من مکرر با شما و مردم تکرار کردم حالا هم همان حرف را تکرار میکنم. این تجربه عبارت است از بی‌اعتمادی به غرب. آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر فرزانه انقلاب:

غربیها به ما کمک نمیکنند. هرجا بتوانند ضربه میزنند. جایی که ضربه نمیزنند آنجایی است که امکانش را ندارند. هرجا امکان داشتند ضربه زدند. این تجربه بسیار مهمی است.

مطلقاً نبایستی برنامه‌های داخلی را به همراهی غرب موکول و منوط کرد. چون قطعاً شکست میخورد، قطعاً ضربه میخورد. شماها هم هرجایی که کارهایتان را منوط کردید به غرب ناموفق ماندید، هرجایی که بدون اعتماد به غرب، خودتان قد علم کردید و حرکت کردید،‌ موفق شدید. اینجور است دیگر. نگاه کنید کارکرد دولت‌های یازدهم و دوازدهم اینجوری است.

هرجا شما موضوعات را به توافق با غرب و با مذاکره با غرب و با آمریکا و اینها موکول کردید، آنجا ماندید، نتوانستید پیش بروید. چون آنها کمک نمیکنند دیگر، دشمن‌اند دیگر. هرجا شما از آنها قطع نظر کردید، خودتان راه افتادید از شیوه‌های مختلف هزار تا راه وجود دارد اینجور نیست که یک راه. نه راه‌های مختلف وجود دارد. انسانها فکر کنند راه‌های گوناگونی برای زندگی شخصی و اجتماعی و مدیریتی پیدا خواهند کرد.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیات ۱۶۶ تا ۱۶۷ سوره مبارکه آل عمران

۱۶۶ وَ ما أَصابَکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَ لِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنینَ ۱۶۷ وَ لِیَعْلَمَ الَّذینَ نافَقُوا وَ قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُوا قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناکُمْ هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلاْ یمانِ یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فی قُلُوبِهِمْ وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما یَکْتُمُونَ

ترجمه
۱۶۶ ـ و آنچه در روزى که دو دسته (مؤمنان و کافران) با هم رو به رو شدند به شما رسید، به فرمان خدا بود; تا آن که مؤمنان را مشخص کند. ۱۶۷ ـ و نیز براى این بود که منافقان شناخته شوند; آنهایى که به ایشان گفته شد: «بیائید در راه خدا نبرد کنید! یا (حداقل) از حریم خود، دفاع نمائید»! گفتند: «اگر مى دانستیم جنگى روى خواهد شد، از شما پیروى مى کردیم. (اما مى دانیم جنگى نمى شود)» آنها در آن هنگام، به کفر نزدیک تر بودند تا به ایمان; به زبان خود چیزى مى گویند که در دل هایشان نیست! و خداوند به آنچه کتمان مى کنند، آگاه تر است.

تفسیر
آیه مورد بحث، این نکته را تذکر مى دهد، هر مصیبتى (مانند مصیبت احد) که پیش مى آید، علاوه بر این که بدون علت نیست، وسیله آزمایشى است براى جدا شدن صفوف مجاهدان راستین از منافقان و یا افراد سست ایمان. لذا در قسمت اول آیه، مى فرماید: «و آنچه در روزى که دو دسته (مؤمنان و کافران) با هم رو به رو شدند به شما رسید، به فرمان خدا بود» ( وَ ما أَصابَکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ ). آرى، آنچه در روز احد آن روز که جمعیت مسلمانان با بت پرستان بهم درآویختند بر شما وارد شد به فرمان خدا بود و طبق خواست و اراده او صورت گرفت. زیرا هر حادثه اى طبق قانون عمومى آفرینش علت و سبب مخصوصى دارد و اساساً عالم روى یک سلسله علل و اسباب پى ریزى شده است و این یک اصل ثابت و همیشگى است. روى این اصل، هر لشگرى که در میدان جنگ سستى کند و به مال و ثروت و غنیمت دل ببندد و دستور فرمانده دلسوز خود را فراموش نماید محکوم به شکست خواهد بود. بنابراین، منظور از اِذْنِ اللّهُ: «فرمان خدا» همان اراده و مشیت او است که به صورت قانون علیت در عالم هستى منعکس شده است. و در پایان آیه مى فرماید: «و براى این که مؤمنان را مشخص کند» ( وَ لِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنینَ ). آرى، یکى دیگر از آثار این جنگ، این بود که صفوف مؤمنان و منافقان از هم مشخص شود و افراد با ایمان، از سست ایمان شناخته گردند.

گاه، در آیه بعد، به اثر دیگرى اشاره کرده، مى فرماید: «و تا کسانى که نفاق ورزیدند شناخته شوند» ( وَ لِیَعْلَمَ الَّذینَ نافَقُوا ). به طور کلى در حادثه احد ، سه گروه مشخص در میان مسلمانان پیدا شدند: گروه اول، افراد معدودى بودند که تا آخرین لحظات، پایدارى نمودند و در برابر انبوه دشمنان، تا آخرین نفس ایستادگى به خرج دادند: بعضى شربت شهادت نوشیدند. و بعضى جراحات سنگین برداشتند. گروه دیگر، تزلزل و اضطراب در دل هاى آنها پدید آمد و نتوانستند تا آخرین لحظه، استقامت کنند و راه فرار را پیش گرفتند. گروه سوم، منافقان بودند که در اثناء راه، به بهانه هائى که اشاره خواهد شد از شرکت در جنگ، خوددارى کرده، به «مدینه» بازگشتند، که آنها «عبداللّه بن ابى سلول» و سیصد نفر از یارانش بودند. اگر حادثه سخت احد نبود، هیچ گاه صفوف به این روشنى مشخص نمى شد و افراد هر کدام با صفات ویژه خود در صف معینى قرار نمى گرفتند و هر کس ممکن بود، هنگام ادعا، خود را بهترین فرد با ایمان بداند. در حقیقت در آیه، اشاره به دو چیز شده: نخست، علت فاعلى شکست احد. و دیگر، علت غائى و نتیجه نهائى آن. تذکر این نکته نیز لازم است که در آیه فوق مى فرماید: وَ لِیَعْلَمَ الَّذِیْنَ نافَقُوا: «تا کسانى که نفاق ورزیدند شناخته شوند» و نمى فرماید: لِیَعْلَمَ الْمُنافِقِیْنَ: «تا منافقان شناخته شوند». و به عبارت دیگر، نفاق به صورت «فعل» ذکر شده نه به صورت «وصف» ، این تعبیر گویا بدان جهت است که نفاق، هنوز در همه آنان به صورت صفت ثابتى در نیامده بود، لذا در تاریخ اسلام مى خوانیم بعضى از آنان، بعدها موفق به توبه شدند و به صف مؤمنان پیوستند. سپس قرآن گفتگوئى که میان بعضى از مسلمانان و منافقین، قبل از جنگ رد و بدل شده، به این صورت بیان مى کند که: بعضى از مسلمانان ـ طبق نقل «ابن عباس» ، «عبداللّه بن عمرو بن حرّام انصارى» بوده است ـ هنگامى که دید «عبداللّه بن ابى سلول» با یارانش خود را از لشگر اسلام کنار کشیده و تصمیم بازگشت به «مدینه» دارند به آنها گفت: چرا باز مى گردید؟ بیائید یا به خاطر خدا و در راه او پیکار کنید و یا لا اقل در برابر خطرى که وطن و خویشان شما را تهدید مى کند دفاع نمائید. مى فرماید: «به ایشان گفته شد بیایند در راه خدا نبرد کنند یا ـ حداقل ـ از حریم خود دفاع نمائید» ( وَ قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُوا ). ولى آنها به یک بهانه واهى دست زده، «گفتند: ما اگر مى دانستیم جنگ مى شود بى گمان از شما پیروى مى کردیم» ( قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناکُمْ ). و بنا به تفسیر دیگر، منافقان گفتند: اگر ما این را، «جنگ» مى دانستیم با شما همکارى مى کردیم، یعنى به نظر ما این جنگ نیست بلکه یک نوع انتحار و خودکشى است; زیرا با عدم توازنى که میان لشگر اسلام و کفار دیده مى شود، جنگ کردن با آنها عاقلانه نیست. به خصوص این که لشکرگاه اسلام در نقطه نامناسبى قرار گرفته است. به هر ترتیب، اینها بهانه اى بیش نبود، هم وقوع جنگ حتمى بود و هم مسلمانان در آغاز پیروز شدند و اگر شکستى دامنگیرشان شد، بر اثر اشتباهات و خلافکارى هاى خودشان بود، خداوند مى گوید: آنها دروغ مى گفتند: «آنها در آن روز به کفر نزدیک تر از ایمان بودند» ( هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلاْ یمانِ ). در ضمن از این جمله استفاده مى شود که کفر و ایمان داراى درجاتى است که بعقیده و طرز عمل انسان بستگى دارد. لذا مى افزاید: «آنها به زبان چیزى مى گویند که در دل ندارند» ( یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فی قُلُوبِهِمْ ). آنها به خاطر لجاجت روى پیشنهاد خود، دائر به جنگ کردن در خود «مدینه» ، یا ترس از ضربات دشمن و یا بى علاقگى به اسلام از شرکت در میدان، خوددارى کردند. «ولى خداوند به آنچه منافقان کتمان مى کنند آگاه تر است» ( وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما یَکْتُمُونَ ). هم در این جهان پرده از چهره آنان برداشته و قیافه آنها را به مسلمانان نشان مى دهد و هم در آخرت به حساب آنها رسیدگى خواهد کرد.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه آل عمران , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیات ۱۶۶ تا ۱۶۷ سوره مبارکه آل عمران , اعتماد , دولت , غرب , دسته , مؤمنان , کافران , فرمان خدا , منافقان , در راه خدا , نبرد , حریم , دفاع , جنگ , پیروی , کفر , ایمان , زبان , دل , خداونئ , کتمان , آگاه , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای , آزمایش ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آیه ۱۶۵ سوره مبارکه آل عمران ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 7 مرداد 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

لو أنَّ السَمواتِ وَالأرضَ وُضِعَت فی کفّة میزانٍ وَ وُضِعَ ایمانُ عَلیٍّ فی کفَّةِ میزانٍ لَرُجِّحَ ایمانُ عَلِیٍّ عَلَی السّموات وَالأرض.

پیامبر اسلام(ص): اگر آسمان‌ها و زمین را در یک کفه ترازو بگذارند و ایمان علی(ع) را در کفه دیگر، ایمان علی(ع) بر آسمان‌ها و زمین برتری خواهد یافت.

کفایة‌الطالب، گنجی شافعی، ص ٧٧.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

آیه ۱۶۵ سوره مبارکه آل عمران

۱۶۵ أَ وَ لَمّا أَصابَتْکُمْ مُصیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها قُلْتُمْ أَنّى هذا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ إِنَّ اللّهَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ

ترجمه
۱۶۵ ـ آیا هنگامى که مصیبتى (در میدان جنگ احد) به شما رسید، در حالى که دو برابر آن را (در میدان جنگ بدر بر دشمن) وارد ساخته بودید، گفتید: «این (مصیبت) از کجاست»؟! بگو: «از ناحیه خود شماست (که در میدان جنگ احد، با دستور پیامبر مخالفت کردید) خداوند بر هر چیزى قادر است.

تفسیر
این آیه بررسى دیگرى روى حادثه احد است، توضیح این که: جمعى از مسلمانان از نتائج دردناک جنگ، غمگین و نگران بودند و این مطلب را مکرر بر زبان مى آوردند خداوند در آیه فوق، سه نکته را به آنها گوشزد مى کند: شما نباید از نتیجه یک جنگ نگران باشید، بلکه همه برخوردهاى خود را با دشمن روى هم محاسبه کنید، «آیا هنگامى که در یک میدان، مصیبتى به شما رسید، در حالى که در میدان دیگر (میدان جنگ بدر) دو برابر آن را به دشمن وارد ساخته بودید، مى گوئید که این مصیبت از کجا است»؟ ( أَ وَ لَمّا أَصابَتْکُمْ مُصیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها قُلْتُمْ أَنّى هذا ). زیرا آنها در احد هفتاد نفر از شما را شهید کردند، در حالى که هیچ اسیر نگرفتند، ولى شما در بدر هفتاد نفر از آنها را به قتل رسانیدید و هفتاد نفر را اسیر کردید. جمله قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها: «دو برابر آن بر دشمن ضربه زدید» در حکم جوابى است که بر سؤال، مقدم شده است. لذا مى فرماید: «اى پیامبر! به آنها بگو: این مصیبت از وجود خود شما سرچشمه گرفته و عوامل شکست را باید در خودتان جستجو کنید» ( قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ ). شما بودید که با مخالفت فرمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) سنگر حساس «کوه عینین» را رها ساختید و شما بودید که جنگ را به پایان نرسانیده و سرنوشت آن را یکسره نکرده، به جمع آورى غنائم پرداختید و نیز شما بودید که به هنگام حمله مجدد دشمن میدان را رها ساخته و از جنگ فرار کردید، همین گناهان و سستى هاى شما بود که باعث آن شکست و آن همه کشته گردید. و سرانجام مى فرماید: شما نباید از آینده، نگران باشید; «زیرا خداوند بر همه چیز قادر و توانا است» ( إِنَّ اللّهَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ ). و اگر نقاط ضعف خود را جبران کنید، مشمول حمایت او خواهید شد.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: , ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه آل عمران , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: آیه ۱۶۵ سوره مبارکه آل عمران , مصیبت , میدان جنگ , جنگ احد , جنگ بدر , دشمن , دستور , پیامبر , خداوند , قادر , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تفسیر آیه ۱۶۴ سوره مبارکه آل عمران ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : پنج شنبه 7 مرداد 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت امام هادی (علیه السلام):

کسی که در معاشرت با
برادران دینی خود، تواضع کند،
به راستی چنین کسی، نزد
خدا از صدّیقین و از شیعیان
علی بن ابی طالب(ع) خواهد بود.

احتجاج، ج1، ص 460

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیه ۱۶۴ سوره مبارکه آل عمران

۱۶۴ لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلال مُبین

ترجمه
۱۶۴ـ خداوند بر مؤمنان منت نهاد (نعمت بزرگى بخشید) هنگامى که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت; که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد; و البته پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند.

تفسیر
در این آیه، سخن از بزرگ ترین نعمت الهى یعنى نعمت «بعثت پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) » به میان آمده است و در حقیقت، پاسخى است به سؤالاتى که در ذهن بعضى از تازه مسلمانان، بعد از جنگ احد خطور مى کرد، که: چرا ما این همه گرفتار مشکلات و مصائب شویم؟ قرآن به آنها مى گوید: «خداوند بر مؤمنان منت گذارد (نعمت بزرگى بخشید) هنگامى که در میان آنها پیامبرى بر انگیخت» ( لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً ). بنابراین، اگر در این راه، متحمل خسارت هائى شده اید، فراموش نکنید که خداوند، بزرگ ترین نعمت را در اختیار شما گذاشته، پیامبرى مبعوث کرده که شما را تربیت مى کند، و از گمراهى هاى آشکار بازمى دارد. هر اندازه براى حفظ این نعمت بزرگ، تلاش کنید و هر بهائى بپردازید باز هم ناچیز است. جالب توجه این که: ذکر این نعمت با جمله: لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِیْنَ: «خداوند بر مؤمنان منت گذارد» شروع شده است که شاید در بدو نظر تصور شود نا زیبا است. ولى هنگامى که به ریشه اصلى لغت «منّت» باز مى گردیم مطلب کاملاً روشن مى شود. توضیح این که: همان طور که «راغب» در کتاب «مفردات» مى گوید: این کلمه در اصل از «مَنّ» به معنى سنگ هائى است که با آن وزن مى کنند، به همین دلیل هر نعمت سنگین و گران بهائى را «منّت» مى گویند، که اگر جنبه عملى داشته باشد یعنى کسى عملاً نعمت بزرگى به دیگرى بدهد کاملاً زیبا و ارزنده است. و اما اگر کسى کار کوچک خود را با سخن، بزرگ کند و به رخ افراد بکشد، کارى است بسیار زشت. بنابراین، منّتى که نکوهیده است به معنى بزرگ شمردن نعمت ها در گفتار است، اما منّتى که زیبنده است همان بخشیدن نعمت هاى بزرگ است. خداوند در آیه فوق مى فرماید: پروردگار بر مؤمنان منت گذارد یعنى نعمت بزرگى عملاً در اختیار آنها نهاد. اما این که چرا تنها نام مؤمنان برده شده ـ در حالى که بعثت پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى هدایت عموم بشر است ـ به خاطر این است که از نظر نتیجه و تأثیر، تنها مؤمنان هستند که از این نعمت بزرگ استفاده مى کنند و آن را عملاً به خود اختصاص مى دهند. پس از آن مى فرماید: یکى از مزایاى این پیامبر(صلى الله علیه وآله) این است که: «او از جنس خود آنها و از نوع بشر است» ( مِنْ أَنْفُسِهِمْ ). نه از جنس فرشتگان و مانند آنها، تا احتیاجات و نیازمندى هاى بشر را دقیقاً درک کنند و دردها و مشکلات و مصائب و مسائل زندگى آنها را لمس نماید و با توجه به آن به تربیت آنها اقدام کند. به علاوه مهمترین قسمت برنامه تربیتى انبیاء، تبلیغات عملى آنها است به این معنى که اعمال آنها بهترین سرمشق و وسیله تربیت است; زیرا با «زبان عمل»، بهتر از هر زبانى مى توان تبلیغ کرد و این در صورتى امکان پذیر است که تبلیغ کننده از جنس تبلیغ شونده باشد، با همان خصائص جسمى و با همان غرائز و ساختمان روحى. اگر پیامبران مثلاً از جنس فرشتگان بودند، این سؤال براى مردم باقى مى ماند که اگر آنها گناه نمى کنند آیا به خاطر این نیست که شهوت و غضب و نیازها و غرائز گوناگون بشرى ندارند؟ به این ترتیب، برنامه تبلیغات عملى آنها تعطیل مى شد، لذا پیامبران از جنس بشر انتخاب شدند با همان نیازها و غرائز تا بتوانند سرمشقى براى همگان باشند. سپس مى گوید: این پیامبر(صلى الله علیه وآله) سه برنامه مهم را درباره آنها اجرا مى کند: «آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد» ( یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ ). بنابراین، وظیفه نخست، خواندن آیات پروردگار بر آنها و آشنا ساختن گوش ها و افکار با این آیات است. و دیگر تعلیم، یعنى وارد ساختن این حقایق در درون جان آنها و به دنبال آن، تزکیه نفوس و تربیت ملکات اخلاقى و انسانى.

از آنجا که هدف اصلى و نهائى تربیت است، در آیه، قبل از تعلیم ذکر شده، در حالى که از نظر تربیت طبیعى، تعلیم بر تربیت مقدم است. جمعیتى که از حقایق انسانى به کلى دورند، به آسانى تحت تربیت قرار نمى گیرند بلکه باید مدتى گوش هاى آنها را با سخنان الهى آشنا ساخت و وحشتى را که قبلاً از آن داشتند از آنها دور کرد، سپس وارد مرحله تعلیم اصولى شد و به دنبال آن محصول تربیتى آن را گرفت. این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که منظور از تزکیه ، پاک ساختن آنها از پلیدى هاى شرک، عقائد باطل، خرافى و خوهاى زشت حیوانى بوده; زیرا مادام که نهاد آدمى از این آلودگى ها پاک نشود، ممکن نیست آماده تعلیم کتاب الهى و حکمت و دانش واقعى شود، همان طور که اگر لوحى را از نقوش زشت، پاک نکنى هرگز آماده پذیرش نقوش زیبا نخواهد شد و به همین جهت تزکیه در آیه فوق بر تعلیم کتاب و حکمت یعنى معارف بلند و عالى اسلامى، مقدم شده است. اهمیت یک نعمت بزرگ آن گاه روشن مى شود که زمان برخوردارى از آن را با زمان هاى قبل مقایسه کنیم و فاصله آن دو را بیابیم، قرآن در جمله فوق مى گوید: «هر چند درست است که آنها پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند» ( وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلال مُبین ). یعنى نگاهى به دوران قبل از اسلام بکنید و ببینید در چه حال و روزى بودید و از کجا به کجا رسیدید. جالب توجه این که: قرآن از وضع دوران جاهلیت به ضَلال مُبِیْن: «گمراهى آشکار» تعبیر کرده است; زیرا: ضلال و گمراهى انواع و اقسامى دارد، بعضى از وسائل گمراهى طورى است که انسان به آسانى نمى تواند باطل بودن آنها را بفهمد و گاهى چنان است که هر کس مختصر عقل و شعورى داشته باشد، فورى پى به آن مى برد. مردم دنیا به ویژه مردم جزیرة العرب در زمان بعثت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در ضلالت و گمراهى روشنى بودند، سیه روزى و بدبختى، جهل و نادانى، و آلودگى هاى گوناگون معنوى در آن عصر، تمام نقاط جهان را فرا گرفته بود، و این وضع نا بسامان بر کسى پوشیده نبود.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه آل عمران , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۱۶۴ سوره مبارکه آل عمران , حضرت امام هادی علیه السلام , معاشرت , برادران دینی , تواضع , صدیقین , شیعیان , علی بن ابی طالب علیه السلام , خداوند , مومنان , نعمت , پیامبر , پاک , کتاب , حکمت , گمراهی , آشکار , ظهور , یا زهراء سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تفسیر آیات ۱۶۲ تا ۱۶۳ سوره مبارکه آل عمران ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 5 مرداد 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

يا أَبَا الْحَسَنِ يا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.

امام هادی علیه السلام فرمودند:
ولايت ما براى شيعيان مان حافظ و نگهدارنده ‏اى است كه اگر در قعر درياهاى ‏عميق فرو روند و يا در دشت بى آب و علف و بيابان‏هاى خطرناك بين جانوران درنده و گرگ‏هاى وحشى و دشمنان آدمى و پرى قرار بگيرند هر آينه از خوف و خطر آنها ايمن ‏مى ‏باشند،
پس به خدا اعتماد كن و ولايت و سرسپردگی خود را به ائمّه طاهرين "علیهم السلام" خالص گردان.

شیخ طوسی-الأمالي ۲۷۷

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیات ۱۶۲ تا ۱۶۳ سوره مبارکه آل عمران

۱۶۲ أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللّهِ کَمَنْ باءَ بِسَخَط مِنَ اللّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ ۱۶۳هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللّهِ وَ اللّهُ بَصیرٌ بِما یَعْمَلُونَ

ترجمه
۱۶۲ـ آیا کسى که از رضاى خدا پیروى کرده، همانند کسى است که به خشم و غضب خدا بازگشته؟! و جایگاه او جهنم، و پایان کار او بسیار بد است. ۱۶۳ ـ هر یک از آنان، درجه و مقامى در پیشگاه خدا دارند; و خداوند به آنچه انجام مى دهند، بیناست.

تفسیر
در آیات گذشته از جوانب مختلف درباره جنگ «احد» و نتائج آن بحث شد، اکنون نوبت منافقان و مؤمنان سست ایمانى است که به پیروى از آنها در میدان جنگ، حضور نیافتند; زیرا در روایات مى خوانیم: هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمان حرکت به سوى «احد» را صادر کرد، جمعى از منافقان به بهانه این که یقین به وقوع جنگ ندارند از حضور در میدان، خوددارى کردند و بعضى از مسلمانان ضعیف الایمان نیز به آنها ملحق شدند، آیه مورد بحث، سرنوشت آنها را تشریح مى کند و مى گوید: «آیا کسانى که فرمان خدا را اطاعت کردند و از خشنودى او پیروى نمودند، همانند کسانى هستند که به سوى خشم خدا بازگشتند و جایگاه آنها جهنم و بازگشت و پایان کار آنها، زشت و ناراحت کننده است» ( أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللّهِ کَمَنْ باءَ بِسَخَط مِنَ اللّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ
سپس مى فرماید: «هر یک از آنها براى خود درجه و موقعیتى در پیشگاه خدا دارند» ( هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللّهِ ). اشاره به این که نه تنها منافقان تن پرور و مجاهدان با هم فرق دارند، بلکه هر یک از کسانى که در این دو صف قرار دارند به تفاوت درجه فداکارى و جانبازى و یا نفاق و دشمنى با حق در پیشگاه خدا درجه خاصى خواهند داشت که از صفر شروع مى شود و تا ما فوق آنچه تصور شود ادامه مى یابد. جالب توجه این که: در روایتى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نقل شده که فرمود: هر درجه اى به اندازه فاصله میان آسمان و زمین است و در حدیث دیگرى وارد شده: بهشتیان، کسانى را که در درجات علیین (بالا) قرار دارند آن چنان مى بینند که ستاره اى در آسمان دیده مى شود اما باید توجه داشت که «درجه» معمولاً به پله هائى گفته مى شود که انسان به وسیله آنها به نقطه مرتفعى صعود مى کند و اما پله هائى که از آن براى پائین رفتن به نقطه گودى استفاده مى شود «دَرْک» (بر وزن مرگ) مى گویند و لذا درباره پیامبران در سوره «بقره» آیه 253 مى خوانیم: «وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجات» و درباره منافقان در سوره «نساء» آیه 145 مى خوانیم: «إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الأَسْفَلِ مِنَ النّارِ» . ولى در آیه مورد بحث، چون سخن از هر دو طایفه در میان بوده، جانب طایفه مؤمنان، گرفته شده و تعبیر به درجه شده است (این طرز بیان را در اصطلاح ادبى تغلیب مى گویند). و در پایان آیه مى فرماید: «خداوند نسبت به اعمال همه آنها بینا است» ( وَ اللّهُ بَصیرٌ بِما یَعْمَلُونَ ). و به خوبى مى داند هر کسى طبق نیت، ایمان و عمل خود، شایسته کدامین درجه است.

در قرآن مجید، بسیارى از حقایق مربوط به معارف دینى و اخلاقى و اجتماعى در قالب سؤال، طرح و طرفین مسأله در اختیار شنونده گذارده مى شود تا او با فکر خود یکى را انتخاب کند. این روش که باید آن را روش غیر مستقیم نامید، اثر فوق العاده اى در تأثیر برنامه هاى تربیتى دارد; زیرا انسان، معمولاً به افکار و برداشت هاى خود از مسائل مختلف، بیش از هر چیز اهمیت مى دهد. هنگامى که مسأله به صورت یک مطلب قطعى و جزمى طرح شود، گاهى در مقابل آن، مقاومت بخرج مى دهد و همچون یک فکر بیگانه به آن مى نگرد، ولى هنگامى که به صورت سؤال طرح شود و پاسخ را از درون وجدان و قلب خود بشنود آن را فکر و تشخیص خود مى داند و به عنوان «یک فکر و طرح آشنا» به آن مى نگرد. لذا در مقابل آن مقاومت بخرج نمى دهد، این طرز تعلیم مخصوصاً در برابر افراد لجوج و همچنین در برابر کودکان مؤثر است. در قرآن از این روش استفاده فراوان شده که به چند نمونه از آن در اینجا اشاره مى کنیم: 1 ـ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لایَعْلَمُونَ: «آیا دانایان با نادانان مساویند»؟ 1 2 ـ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمى وَ الْبَصیرُ أَ فَلا تَتَفَکَّرُونَ: «بگو: آیا نابینا با شخص بینا مساوى است آیا فکر نمى کنید»؟ 2 3 ـ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمى وَ الْبَصیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُماتُ وَ النُّورِ: «بگو: آیا شخص بینا با شخص نابینا مساوى است آیا تاریکى با روشنائى یکسان است»؟

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه آل عمران , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیات ۱۶۲ تا ۱۶۳ سوره مبارکه آل عمران , ولايت , شيعيان , حافظ , نگهدارنده , قعر درياهاى ‏عميق , دشت بى آب و علف , بيابان‏هاى خطرناك , بیابان , خطرناک , جانوران درنده , گرگ‏هاى وحشى , دشمنان , آدمی , پری , خوف , خطر , ایمن , خدا , اعتماد , سرسپردگی , ائمّه طاهرين علیهم السلام , خالص , رضاى خدا , خشم , غضب , جایگاه , جهنم , پایان کار , بسیار بد , درجه , مقام , پیشگاه خدا , خداوند , بینا , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تفسیر آیه ۱۶۱ سوره مبارکه آل عمران ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 5 مرداد 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امیرمومنان امام علی(علیه السلام):

هرگاه خداوند نعمت زیادی به کسی بدهد، وظیفه‌ی او در برآوردن نیازهای مردم نیز سنگین می‌شود.

پس هر کسی که بار نیازهای مردم را به دوش نکشد و از آنچه خداوند به او داده، مردم را بهره‌مند نکند، بی‌تردید نعمت خداوند را در معرض نابودی قرار داده است.

مستدرک‌ ج ۲۳، ص ۲۵۷

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیه ۱۶۱ سوره مبارکه آل عمران

۱۶۱ وَ ما کانَ لِنَبِیّ أَنْ یَغُلَّ وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ ثُمَّ تُوَفّى کُلُّ نَفْس ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ

ترجمه
۱۶۱ ـ ممکن نیست هیچ پیامبرى خیانت کند، و هر کس خیانت کند، روز رستاخیز، آنچه را در آن خیانت کرده، با خود (به صحنه محشر) مى آورد; سپس به هر کس، آنچه را فراهم کرده (و انجام داده) است به طور کامل داده مى شود; و به آنها ستم نخواهد شد.

تفسیر
با توجه به این که آیه فوق به دنبال آیات «احد» نازل شده و با توجه به روایتى که جمعى از مفسران صدر اول، نقل کرده اند، این آیه به عذر تراشى هاى بى اساس بعضى از جنگجویان «احد» پاسخ مى گوید. توضیح این که: هنگامى که بعضى از تیراندازان احد مى خواستند سنگر حساس خود را براى جمع آورى غنیمت تخلیه کنند، امیر آنان، دستور داد، از جاى خود حرکت نکنید، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شما را از غنیمت محروم نخواهد کرد. ولى آن دنیاپرستان براى پنهان ساختن چهره واقعى خود، گفتند: ما مى ترسیم پیغمبر در تقسیم غنائم ما را از نظر دور دارد، و لذا باید براى خود دست و پا کنیم، این را گفتند، و سنگرها را تخلیه کرده و به جمع آورى غنائم پرداختند، و آن حوادث دردناک پیش آمد. قرآن در پاسخ آنها مى گوید: آیا شما چنین پنداشتید که پیغمبر(صلى الله علیه وآله) به شما خیانت خواهد کرد، «در حالى که در شأن هیچ پیغمبرى نیست که خیانت کند» ( وَ ما کانَ لِنَبِیّ أَنْ یَغُلَّ ) خداوند در این آیه ساحت مقدس پیامبران را به طور کلى از خیانت منزه داشته، مى گوید: اساساً چنین چیزى شایسته مقام نبوت نیست، یعنى خیانت با نبوت سازگار نمى باشد، اگر پیامبرى خائن باشد دیگر نمى توان در اداى رسالت الهى و تبلیغ احکام به او اطمینان کرد. نا گفته پیداست، آیه هر گونه خیانت را، اعم از خیانت در تقسیم غنائم، یا حفظ امانت مردم، و یا در گرفتن وحى و رسانیدن آن به بندگان خدا، از پیامبران نفى مى کند. عجیب است از کسى که پیامبر را امین وحى خدا مى داند، چگونه احتمال مى دهد که: مثلاً پیامبر، خداى نکرده در غنایم جنگى حکم ناروائى دهد، و او را از حق خود محروم سازد. روشن است: خیانت براى هیچ کس مجاز نیست، خواه پیامبر باشد یا غیر پیامبر، ولى از آنجا که گفتگوىِ عذرتراشانِ جنگِ «احد» ، درباره پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود آیه نیز نخست، سخن از پیامبران مى گوید و سپس اضافه مى نماید: «هر کس خیانت کند، روز رستاخیز آنچه را در آن خیانت کرده، به عنوان مدرک جنایت بر دوش خویش حمل مى کند و یا همراه خود به صحنه محشر مى آورد» ( وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ ) و به این ترتیب، در برابر همگان رسوا مى شود. بعضى از مفسران گفته اند: منظور از حمل کردن بر دوش، یا همراه خود آوردن این نیست که عین چیزى را که در آن خیانت کرده بر دوش کشد، بلکه منظور، حمل مسئولیت آنها است. ولى با توجه به مسأله تجسم اعمال آدمى در قیامت، هیچ لزومى ندارد آیه را چنین تفسیر کنیم، بلکه همان طور که ظاهر آیه فوق گواهى مى دهد، عین چیزهائى که در آن خیانت شده، به عنوان سند جنایت بر دوش خیانت کنندگان و یا به همراه آنها خواهد بود. «سپس به هر کس آنچه انجام داده و به دست آورده، داده مى شود و مورد ستم قرار نمى گیرد» ( ثُمَّ تُوَفّى کُلُّ نَفْس ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ ). یعنى مردم اعمال خود را عینا در آنجا خواهند یافت و به همین دلیل، ظلم و ستمى درباره هیچ کس نمى شود; چرا که به هر کس آن مى رسد که خود، تحصیل کرده است، خوب باشد یا بد. آیه فوق و احادیثى که در نکوهش خیانت از پیامبر(صلى الله علیه وآله) صادر شده بود اثر عجیبى در تربیت مسلمانان گذاشت و آنچنان پرورش یافتند که غالباً کمترین خیانت ـ مخصوصاً در غنائم جنگى و اموال عمومى ـ از آنها سر نمى زد و چنان بود که غنائم گران بها و در عین حال کم حجم را که خیانت در آن، چندان مشکل نبود کاملاً دست نخورده به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و یا زمامدارانى که بعد از آن حضرت روى کار آمدند، مى آوردند، به طورى که مایه اعجاب هر بیننده اى بود، اینها همان عرب وحشى و غارتگر زمان جاهلیت بودند که در پرتو تعلیمات اسلام به این درجه از تربیت انسانى رسیده بودند. گویا صحنه قیامت را در برابر چشم خود مى دیدند در حالى که مردم خیانتگر اموالى را که در آن خیانت کرده اند در برابر چشم همگان بر دوش مى کشند و همین ایمان به آنها هشدار مى داد که از فکر خیانت نیز، صرف نظر کنند. «طبرى» در تاریخ خود، نقل مى کند: هنگامى که مسلمانان وارد «مدائن» شدند، و به جمع آورى غنائم پرداختند یکى از مسلمانان، غنیمت بسیار گران قیمتى نزد مسئول جمع غنائم آورد، آنها از مشاهده آن تعجب کرده، گفتند: ما هرگز چیزى این چنین گران بها ندیدیم، سپس از وى پرسیدند: آیا چیزى از آن برگرفته اى؟ گفت: به خدا قسم اگر به خاطر «اللّه» نبود، هرگز آن را نزد شما نمى آوردم، آنها فهمیدند که این مرد، شخصیت معنوى خاصى دارد. از او خواستند که خود را معرفى کند، او در پاسخ گفت: نه، به خدا سوگند هرگز خود را معرفى نمى کنم که مرا ستایش کنید و براى دیگرى نمى گویم که مرا تمجید کند، ولى خدا را شکر مى کنم و به پاداش او راضیم.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه آل عمران , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیه ۱۶۱ سوره مبارکه آل عمران , امیرمومنان امام علی علیه السلام , خداوند , نعمت , وظیفه , برآوردن نیازهای مردم , سنگین , نیازهای مردم , نابودی , پیامبر , خیانت , روز رستاخیز , محشر , ستم , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تفسیر آیات ۱۵۹ تا۱۶۰ سوره مبارکه آل عمران ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 4 مرداد 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

دعای سلامتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

بسم الله الرحمن الرحیم

اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا

خدایا، ولىّ‏ ات حضرت حجّه بن الحسن که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد در این لحظه و در تمام لحظات سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى که خوشایند اوست ساکن زمین گردانیده،و مدّت زمان طولانى در آن بهره‏مند سازى

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام صادق(علیه السلام):

هنگامی عذاب و سختی بر بنی اسرائیل طولانی شد، در پیشگاه الهی دست به دعا برداشتند و چهل روز ضجه و گریه داشتند تا اینکه خدای تعالی به موسی و هارون وحی فرمود تا آنها را از دست فرعون نجات دهند و با این کارشان خدا از 170 سال باقیمانده غیبت صرف نظر فرمود.
بعد امام صادق علیه السلام میفرمایند: همچنین اگر شما (شیعیان) چنین کنید [توبه کنید و به درگاه خدا تضرع و دعا نمایید] خدای تعالی حتماً فرج ما را خواهد رساند [قبل از رسیدن به انتهایش] و اگر این کار را نکنید امر ظهور به انتهایش موکول خواهد شد.

بحارالأنوار، ج52، ص 131، حدیث134

اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام عسکری علیه السلام درباره فرزندشان فرمودند:
"بخدا قسم او قطعا غیبتی طولانی خواهد داشت که هیچ کس در آن از هلاکت نجات نمی یابد مگر کسیکه: خداوند بزرگ او را در اعتقاد به امامتش ثابت بدارد؛ و به او توفیق دعا برای تعجیل فرجش بدهد."

کمال الدین و تمام النعمة، باب۳۸

منظور از هلاکت در این کلام نورانی، انحراف از مسیر حق و خروج از جاده مستقیم ایمان است. بر اساس روایات، این هلاکت و انحراف در دوران غیبت بسیار شدید و فراگیر است؛ تا آنجا که فردی صبحگاه مؤمن است ولی شبانگاه از دین خارج شده و کافر می گردد و بالعکس.

غیبت نعمانی باب۱۲

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

آیت الله قاضی(ره):

زمانی برسد ڪه ما محـتاج گفـــتن یڪ لااله الاالله و محتاج گفتن یک استغـفرالله می شویم و دیگر به ما فرصت نمیدهند مواظب از دست رفـــتن فــرصت ها باشیـــم.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

دوازدہ ویژگے یڪ"سخن خوب"

*از دیدگاہ قرآن ڪریم؛*

1- .آگاهانہ باشد.*
*"لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ"*

2- .نرم باشد.*
*"قَوْلاً لَّيِّناً" زبانمان تیغ نداشتہ باشد.*

3- .حرفے ڪہ مے زنیم خودمان هم عمل ڪنیم.*
*"لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ"*

4- .منصفانہ باشد.*
*"وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا"*

5- .حرفمان مستند باشد.*
*"قَوْلًا سَدِيدًا" منطقی بزنیم.*

6- .سادہ حرف بزنیم.*
*"قَوْلاً مَّیْسُورًا" پیچیدہ حرف زدن* *هنر نیست. "روان حرف بزنیم"*

7- .ڪلام رسا باشد.*
*" قَوْلاً بَلِیغًا"*

8- .زیبا باشد.*
*"قولوللناس حسنا"*

9- .بهترین ڪلمات را انتخاب ڪنیم.*
*"یَقُولُ الَّتی هِیَ أحْسَن"*

10- .سخن هایمان روح معرفت و جوانمردی داشتہ باشد.*
*"و قولوا لهم قولا معروفا"*

11- .همدیگر را با القاب خوب صدا بزنیم.*
*"قولاً كريماً"*

12- .ڪمڪ ڪنیم تا درجامعہ حرف های پاڪ باب شود.*
*"هدوا الی الطّیب من القول"*

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم


تفسیر آیات ۱۵۹ تا۱۶۰ سوره مبارکه آل عمران

۱۵۹ فَبِما رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ ۱۶۰ إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ وَ إِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُون

ترجمه
َ ۱۵۹ ـ به (برکت) رحمت الهى در برابر آنان (مردم) نرم شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مى شدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب; و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامى که تصمیم گرفتى (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد. ۱۶۰ ـ اگر خداوند شما را یارى کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد! و اگر دست از یارى شما بردارد، کیست که بعد از او، شما را یارى کند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند باید توکل کنند.

تفسیر
گرچه در این آیه یک سلسله دستورهاى کلى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) داده شده و از نظر محتوا مشتمل بر برنامه هاى کلى و اصولى است ولى از نظر نزول درباره حادثه «احد» است; زیرا بعد از مراجعت مسلمانان از احد کسانى که از جنگ فرار کرده بودند، اطراف پیامبر(صلى الله علیه وآله) را گرفته و ضمن اظهار ندامت تقاضاى عفو و بخشش کردند. خداوند در این آیه به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور عفو عمومى آنها را صادر کرد و پیامبر(صلى الله علیه وآله) با آغوش باز، خطاکاران توبه کار را پذیرفت. در آیه مورد بحث، نخست به یکى از مزایاى فوق العاده اخلاقى پیامبر(صلى الله علیه وآله)اشاره شده، مى فرماید: «در پرتو رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم نرم و مهربان شدى در حالى که اگر خشن، تندخو و سنگدل بودى از اطراف تو پراکنده مى شدند» ( فَبِما رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ ). «فَظّ» در لغت به معنى کسى است که سخنانش تند و خشن است، و «غلیظ القلب» به کسى مى گویند که سنگدل باشد، و عملاً انعطاف و محبتى نشان ندهد. بنابراین، این دو کلمه گرچه هر دو بمعنى خشونت است اما یکى غالباً در مورد خشونت در سخن، و دیگرى در مورد خشونت در عمل به کار مى رود و به این ترتیب، خداوند اشاره به نرمش کامل پیامبر(صلى الله علیه وآله) و انعطاف او در برابر افراد نادان و گنهکار مى کند. پس از آن دستور مى دهد: «از تقصیر آنان بگذر، آنها را مشمول عفو خود گردان و براى آنها طلب آمرزش کن» ( فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ ). یعنى نسبت به بىوفائى هائى که با تو کردند و مصائبى که در این جنگ براى تو فراهم نمودند، از حق خود درگذر و من براى آنها نزد تو شفاعت مى کنم، و در مورد مخالفت هائى که نسبت به فرمان من کردند، تو شفیع آنها باش و آمرزش آنها را از من بطلب! به عبارت دیگر آنچه مربوط به حق تو است عفو کن و آنچه مربوط به حق من است من مى بخشم. پیامبر(صلى الله علیه وآله) به فرمان خدا عمل کرد و آنها را به طور عموم مشمول عفو خود ساخت. روشن است: اینجا یکى از موارد روشن عفو، نرمش و انعطاف بود که اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) غیر از این مى کرد، زمینه براى پراکندگى مردم کاملاً فراهم بود، مردمى که گرفتار آن شکست فاحش شده بودند و آن همه کشته و مجروح داده بودند (اگر چه عامل اصلى همه اینها خودشان محسوب مى شدند) چنین مردمى نیاز شدید به محبت و دلجوئى و مرهم گذاشتن بر جراحات قلبى و جسمى داشتند، تا به سرعت همه این جراحات، التیام پذیرد و آماده براى حوادث آینده شوند. موضوع مهم دیگر این که: آیه فوق به یکى از صفات مهم که در هر رهبرى لازم است اشاره مى کند و آن: مسأله گذشت و نرمش و انعطاف ، در برابر کسانى است که تخلفى از آنها سرزده و بعداً پشیمان شده اند.

بدیهى است شخصى که در مقام رهبرى قرار گرفته اگر خشن، تندخو، غیر قابل انعطاف و فاقد روح گذشت باشد به زودى در برنامه هاى خود مواجه با شکست خواهد شد، مردم از دور او پراکنده مى شوند و از وظیفه رهبرى بازمى ماند، به همین دلیل على(علیه السلام) در یکى از کلمات قصار خود مى فرماید: آلَةُ الرِّیاسَةِ سِعَةُ الصَّدْرِ: «وسیله رهبرى گشادگى سینه است» بعد از فرمان عفو عمومى، براى زنده کردن شخصیت مسلمانان و تجدید حیات فکرى و روحى آنان دستور مى دهد: «در کارها با آنها مشورت کن و رأى و نظر آنها را بخواه» ( وَ شاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ ). این دستور، به خاطر آن است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) ـ همان طور که اشاره کردیم، قبل از آغاز جنگ احد در چگونگى مواجهه با دشمن با یاران خود مشورت کرد و نظر اکثریت بر این شد که اردوگاه، دامنه احد باشد و دیدیم که این نظر، محصول رضایت بخشى نداشت. در اینجا بود که این فکر به نظر بسیارى مى رسید، پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آینده نباید با کسى مشورت کند. قرآن به این طرز تفکر پاسخ مى گوید و دستور مى دهد: باز هم با آنها مشورت کن، هر چند نتیجه مشورت در پاره اى از موارد، سودمند نباشد; زیرا در بررسى کلى، منافع آن روى هم رفته به مراتب بیش از زیان هاى آن است و اثرى که در آن براى پرورش فرد و اجتماع و بالا بردن شخصیت آنها وجود دارد از همه اینها بالاتر است. اکنون ببینیم پیامبر(صلى الله علیه وآله) در چه موضوعاتى با مردم مشورت مى کرد؟ گرچه کلمه «الأَمْر» در «شاوِرْهُمْ فِى الأَمْرِ» مفهوم وسیعى دارد و همه کارها را شامل مى شود، ولى مسلّم است پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز در احکام الهى با مردم مشورت نمى کرد، بلکه صرفاً تابع وحى بود. بنابراین مورد مشورت، تنها طرز اجراى دستورات و نحوه پیاده کردن احکام الهى بود، و به عبارت دیگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) در قانونگذارى، هیچ وقت مشورت نمى کرد، بلکه در طرز اجراى قانون نظر مسلمانان را مى خواست. لذا هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیشنهادى را طرح مى کرد مسلمانان، نخست سؤال مى کردند: آیا این یک حکم الهى است؟ و یک قانون است که قابل اظهار نظر نباشد و یا مربوط به چگونگى تطبیق قوانین؟ اگر از قبیل دوم بود اظهار نظر مى کردند و اگر از قبیل اول بود تسلیم مى شدند، که نمونه آن در نبرد «بدر» است. در جنگ «بدر» لشکر اسلام طبق فرمان پیغمبر(صلى الله علیه وآله) مى خواستند در نقطه اى اردو بزنند، یکى از یاران به نام «حباب بن منذر» عرض کرد: اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) این محلى را که براى لشگرگاه انتخاب کرده اید، طبق فرمان خدا است که تغییر آن جایز نباشد و یا صلاحدید خود شما مى باشد؟! پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: فرمان خاصى در آن نیست. عرض کرد: اینجا به این دلیل و آن دلیل، جاى مناسبى براى اردوگاه نیست دستور دهید لشکر از این محل حرکت کند و در نزدیکى آب براى خود محلى انتخاب نماید، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نظر او را پسندید و مطابق رأى او عمل کرد آن گاه، قرآن در ادامه مى افزاید: «به هنگام تصمیم نهائى باید توکل بر خدا داشته باشى» ( فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ ).

همان اندازه که به هنگام مشورت باید، نرمش و انعطاف به خرج داد، در موقع اتخاذ تصمیم نهائى باید قاطع بود. بنابراین، پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت، باید هر گونه تردید، دودلى و آراء پراکنده را کنار زد و با قاطعیت تصمیم گرفت و این همان چیزى است که در آیه فوق از آن تعبیر به عزم شده و آن تصمیم قاطع مى باشد. قابل توجه این که: در جمله بالا مشاوره به صورت جمع ذکر شده (وَ شاوِرْهُمْ) ولى تصمیم نهائى تنها به عهده پیامبر(صلى الله علیه وآله) و به صورت مفرد ذکر شده (عَزَمْتَ) . این اختلاف تعبیر، اشاره به یک نکته مهم مى کند و آن این که: بررسى و مطالعه جوانب مختلف مسائل اجتماعى، باید به صورت دسته جمعى انجام گیرد، اما هنگامى که طرحى تصویب شد باید براى اجراى آن، اراده واحدى به کار افتد. در غیر این صورت هرج و مرج پدید خواهد آمد; زیرا اگر اجراى یک برنامه به وسیله رهبران متعدد، بدون الهام گرفتن از یک سرپرست صورت گیرد، قطعاً مواجه با اختلاف و شکست خواهد شد، به همین جهت، در دنیاى امروز نیز مشورت را به صورت دسته جمعى انجام مى دهند، اما اجراى آن را به دست دولت هائى مى سپارند که تشکیلات آنها زیر نظر یک نفر اداره مى شود. موضوع مهم دیگر این که: جمله فوق مى گوید: «به هنگام تصمیم نهائى باید توکل بر خدا داشته باشى»، یعنى در عین فراهم نمودن اسباب و وسائل عادى، استمداد از قدرت بى پایان پروردگار را فراموش مکن! البته معناى توکل این نیست که انسان از وسائل و اسباب پیروزى که خداوند در جهان ماده در اختیار او گذاشته است، صرف نظر کند، چنان که در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده: هنگامى که ملاحظه کرد یک نفر عرب، پاى شتر خود را نبسته، آن را بدون محافظ رها ساخته و این کار را نشانه توکل بر خدا مى دانست به او فرمود: اِعْقَلْها وَ تَوَکَّلْ: «پایش را ببند و سپس توکل کن»! 3 بلکه منظور این است: انسان در چهار دیوار عالم ماده، و محدوده قدرت و توانائى خود محاصره نگردد، بلکه چشم خود را به حمایت و لطف پروردگار بدوزد، این توجهِ مخصوص، آرامش و اطمینان و نیروى فوق العاده روحى و معنوى به انسان مى بخشد که در مواجهه با مشکلات اثر عظیمى خواهد داشت (شرح بیشتر درباره مسأله توکل و چگونگى ارتباط آن با موضوع استفاده از وسائل جهان طبیعت را به خواست خدا در ذیل آیه 2 سوره «طلاق»: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» خواهید خواند. در پایان آیه دستور مى دهد که افراد با ایمان باید تنها بر خدا تکیه کنند; «زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد» ( إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ ). در ضمن از این آیه استفاده مى شود: توکل باید حتماً بعد از مشورت و استفاده از همه امکاناتى که انسان در اختیار دارد قرار گیرد.

در آخرین آیه این قسمت، که مکمل آیه گذشته است، نکته توکل بر خداوند بیان شده است و آن این که: قدرت او بالاترین قدرت هاست، به حمایت هر کس اقدام کند هیچ کس نمى تواند بر او پیروز گردد. همان طور که اگر حمایت خود را از کسى برگیرد هیچ کس قادر به حمایت او نیست، کسى که این چنین همه پیروزى ها از او سرچشمه مى گیرد، باید به او تکیه کرد، و از او کمک خواست، مى فرماید: «اگر خداوند شما را یارى کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد، و اگر دست از یارى شما بردارد، کیست که بعد از او شما را یارى کند»؟ ( إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ وَ إِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ ). این آیه افراد با ایمان را ترغیب مى کند، که علاوه بر تهیه همه گونه وسائل ظاهرى باز به قدرت شکست ناپذیر خدا تکیه کنند. و در حقیقت روى سخن در آیه پیش، به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بود، و به او دستور مى داد. و اما در این آیه روى سخن به همه مؤمنان است. و به آنها مى گوید: همانند پیامبر، باید بر ذات پاک خدا تکیه کنند، و لذا در پایان آیه مى خوانیم: «مؤمنان باید تنها بر ذات خداوند، توکل کنند» ( وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ). ناگفته پیداست حمایت خداوند، یا ترک حمایت او نسبت به مؤمنان بى حساب نیست، و روى شایستگى ها و لیاقت ها صورت مى گیرد. آنها که فرمان خدا را زیر پا بگذارند، و از فراهم ساختن نیروهاى مادى و معنوى غفلت کنند، هرگز مشمول یارى او نخواهند بود، و بر عکس آنها که با صفوف فشرده و نیات خالص و عزم هاى راسخ و تهیه همه گونه وسائل لازم، به مبارزه با دشمن برمى خیزند دست حمایت پروردگار پشت سر آنها خواهد بود.

موضوع مشاوره در اسلام با اهمیت خاصى تلقى شده، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) با این که قطع نظر از وحى آسمانى آنچنان فکر نیرومندى داشت که نیازى به مشاوره نداشت براى این که از یکسو ، مسلمانان را به اهمیت مشورت متوجه سازد تا آن را جزء برنامه هاى اساسى زندگى خود قرار دهند. و از سوى دیگر، نیروى فکر و اندیشه را در افراد پرورش دهد، در امور عمومى مسلمانان که جنبه اجراى قوانین الهى داشت (نه قانونگذارى) جلسه مشاوره تشکیل مى داد، و مخصوصاً براى رأى افراد صاحب نظر ارزش خاصى قائل بود، تا آنجا که گاهى از رأى خود براى احترام آنها، صرف نظر مى نمود، چنان که نمونه آن را در جنگ «احد» مشاهده کردیم و مى توان گفت: یکى از عوامل موفقیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) در پیشبرد اهداف اسلامى همین موضوع بود. اصولاً مردمى که کارهاى مهم خود را با مشورت و صلاح اندیشى یکدیگر انجام مى دهند، و صاحب نظران آنها به مشورت مى نشینند، کمتر گرفتار لغزش مى شوند. به عکس افرادى که: گرفتار استبداد رأى هستند و خود را بى نیاز از افکار دیگران مى دانند ـ هر چند از نظر فکرى فوق العاده باشند ـ غالباً گرفتار اشتباهات خطرناک و دردناکى مى شوند. از این گذشته، استبداد رأى، شخصیت را در توده مردم مى کشد، افکار را متوقف مى سازد، و استعدادهاى آماده را نابود مى کند، و به این ترتیب، بزرگ ترین سرمایه هاى انسانى یک ملت از دست مى رود. به علاوه کسى که در انجام کارهاى خود با دیگران مشورت مى کند، اگر مواجه با پیروزى شود کمتر مورد حسد واقع مى گردد; زیرا دیگران پیروزى وى را از خودشان مى دانند و معمولاً انسان نسبت به کارى که خودش انجام داده حسد نمىورزد. و اگر احیاناً مواجه با شکست گردد زبان اعتراض و ملامت و شماتت مردم بر او بسته است; زیرا کسى به نتیجه کار خودش اعتراض نمى کند، نه تنها اعتراض نخواهد کرد، بلکه دلسوزى و غمخوارى نیز خواهد نمود. یکى دیگر از فوائد مشورت این است که: انسان ارزش شخصیت افراد و میزان دوستى و دشمنى آنها را با خود درک خواهد کرد و این شناسائى، راه را براى پیروزى او هموار مى کند و شاید مشورت هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) با آن قدرت فکرى و فوق العاده اى که در حضرتش وجود داشت، به خاطر مجموع این جهات بوده است. در اخبار اسلامى تأکید زیادى روى مشاوره شده است: در حدیثى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده که فرمود: ما شَقى عَبْدٌ قَطُّ بِمَشْوِرَة وَ لا سَعَدَ بِاسْتِغْناءِ رَأْى: «هیچ کس هرگز با مشورت بدبخت و با استبداد رأى، خوشبخت نشده است» و در سخنان امام على(علیه السلام) مى خوانیم: مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ وَ مَنْ شاوَرَ الرِّجالَ شارَکَها فِی عُقُولِها: «کسى که استبداد رأى داشته باشد هلاک مى شود و کسى که با افراد بزرگ مشورت کند، در عقل آنها شریک شده است» و نیز از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: اِذا کانَ أُمَرائُکُمْ خِیْارَکُمْ وَ أَغْنِیائُکُمْ سُمَحائَکُمْ وَ أَمْرُکُمْ شُورى بَیْنَکُمْ فَظَهْرُ الأَرْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ بَطْنِها. وَ اِذا کانَ أُمَرائُکُمْ شِرارَکُمْ وَ أَغْنِیائُکُمْ بُخَلائَکُمْ وَ لَمْ یَکُنْ أَمْرُکُمْ شُورى بَیْنَکُمْ فَبَطْنُ الأَرْضَ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ ظَهْرِها : «هنگامى که زمامداران شما، نیکان شما باشند و توانگران شما سخاوتمندان و کارهایتان به مشورت انجام گیرد، در این موقع روى زمین از زیر زمین براى شما بهتر است (یعنى شایسته حیات و زندگى هستید). ولى اگر زمامدارانتان، بدان، و ثروتمندان، افراد بخیل باشند و در کارها مشورت نکنید در این صورت، زیر زمین از روى آن براى شما بهتر است»

مسلّم است هر کسى نمى تواند طرف مشورت قرار گیرد; زیرا گاه آنها نقاط ضعفى دارند که مشورت با آنها مایه بدبختى و عقب افتادگى است چنان که على(علیه السلام) مى فرماید: با سه طایفه مشورت نکن: الف ـ لاتُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلاً یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَ یَعِدُکَ الْفَقْرَ : «با افراد بخیل مشورت نکن زیرا ترا از بخشش و کمک به دیگران بازمى دارند و از فقر مى ترسانند». ب ـ وَ لا جَباناً یُضْعِفُکَ عَنِ الأُمُورِ : «همچنین با افراد ترسو مشورت نکن زیرا آنها ترا از انجام کارهاى مهم بازمى دارند». ج ـ وَ لا حَرِیصاً یُزَیِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ : «و نیز با افراد حریص مشورت نکن که آنها براى جمع آورى ثروت و یا کسب و مقام، ستمگرى را در نظر تو جلوه مى دهند»
در اسلام همان طور که دستور مؤکد درباره مشورت کردن داده شده، به افرادى که مورد مشورت قرار مى گیرند نیز تأکید شده که از هیچگونه خیرخواهى فروگذار نکنند و خیانت در مشورت، یکى از گناهان بزرگ محسوب مى شود، حتى این حکم درباره غیر مسلمانان نیز ثابت است، یعنى اگر انسان، پیشنهاد مشورت را از غیر مسلمانى بپذیرد، حق ندارد در مشورت، نسبت به او خیانت کند و غیر از آنچه تشخیص مى دهد به او اظهار نماید. در «رساله حقوق» که از امام سجاد على بن الحسین(علیه السلام) نقل شده مى فرماید: وَ حَقُّ الْمُسْتَشِیْرِ اِنْ عَلِمْتَ لَهُ رَأْیاً أَشَرْتَ عَلَیْهِ وَ اِنْ لَمْ تَعْلَمْ أَرْشَدْتَهُ اِلى مَنْ یَعْلَمُ وَ حَقُّ الْمُشِیْرِ عَلَیْکَ أَنْ لاتَتَّهِمَهُ فِیْما لایُوافِقُکَ مِنْ رَأْیِهِ: «حق کسى که از تو مشورت مى خواهد این است که: اگر عقیده و نظرى دارى در اختیار او بگذارى و اگر درباره آن کار، چیزى نمى دانى، او را به کسى راهنمائى کنى که مى داند، و اما حق کسى که مشاور تو است این است: در آنچه با تو موافق نیست او را متهم نسازى»

جمعى از مفسران و دانشمندان اهل تسنن، هنگامى که به آیه فوق رسیده اند اشاره به شوراى شش نفرى عمر، براى انتخاب خلیفه سوم کرده و ضمن بیانات مشروحى آن را منطبق بر آیه فوق و روایات مشورت دانسته اند. گرچه تشریح کامل این بحث، در عهده کتب عقائد است ولى در اینجا لازم است به طور فشرده به چند نکته اشاره شود: اولاً ـ انتخاب امام و جانشین پیامبر(صلى الله علیه وآله) تنها باید از طرف پروردگار باشد; زیرا او همانند پیامبر(صلى الله علیه وآله) باید واجد صفاتى همچون عصمت و مانند آن باشد که تشخیص آن تنها با خدا است. و به عبارت دیگر، همان طور که نمى توان پیامبر را با مشورت تعیین کرد، انتخاب امام هم با مشورت ممکن نیست. ثانیاً ـ شوراى شش نفرى مزبور، هرگز منطبق بر موازین مشورت نبود; زیرا اگر منظور، مشورت با عموم مسلمانان بوده، متفکران امت منحصر به این شش نفر نبودند، افراد پر مایه اى همچون «سلمان» که مشاور شخص پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بود و «ابوذر» و «مقداد» و «ابن عباس» و مانند آنها از دایره این مشورت بیرون بودند، بنابراین، منحصر ساختن مشاوران به آن شش نفر، به یک دسته بندى سیاسى شبیه تر است از یک هیأت مشورتى. و اگر منظور انتخاب افراد صاحب نفوذ براى مشورت بوده تا رأى آنها مورد قبول دیگران واقع شود، باز درست نبوده است; زیرا شخصیت هائى مانند «سعد بن عباده» که رئیس مطلق طایفه انصار بود و «ابوذر غفارى» که شخصیت بزرگ طایفه بنى غفار بود و مانند آنها از این مشورت بر کنار شده بودند. ثالثاً ـ مى دانیم براى این مشورت شرائط سخت و سنگینى قرار داده شده بود و مخالفان تهدید به مرگ شده بودند در حالى که در برنامه هاى مشورتى اسلام چنین چیزى وجود ندارد.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: برچسب‌ها: تفسیر آیات ۱۵۹ تا۱۶۰ سوره مبارکه آل عمران , برکت , رحمت الهى , خشن , سنگدل , پراکنده , ببخش , آمرزش , مشورت , تصمیم , قاطع , خدا , توکل , خداوند , متوکلان , دوست , یاری , پیروز , یارى , توکل , دعا سلامتی امام زمان , امام صادق علیه السلام , فرعون , عذاب , سختی , بنی اسرائیل , شیعیان , توبه , ظهور , غیبت , کافر , مومن , صبحگاه , شبانگاه , آیت الله قاضی , لا اله الا الله , استغفرالله , فرصت , قرآن کریم , سخن خوب , آگاهانه , نرم , منصفانه , مستند , ساده , رسا , زیبا , بهترین , کلمات , معرفت , جوانمردی , جامعه , پاک , یا زهراء سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
فذکر | تذکری مشفقانه
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 4 مرداد 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

#فذکر

تذکری مشفقانه

بسم الله الرحمن الرحیم
تمام هستی بر اساس قوانین الهی در جریان است
کائنات
از مُلک تا مَلَکوت
از فرش تا عرش
انسان و مَلَک
حیوانات و نباتات
جمادات و اشجار
کوچک وبزرگ
ظاهر وباطن
همه و همه
وفق قوانین الهی ، موجود و جریان وحیات و مرگ و معاد، دارند...
و منشاء و مبداء و خالق و هدایتگر و حافظ و همراه ،همه موجودات در عوالم وجود ،یکی است،
یک قدرت (ذات پاک و لم یزل) واو جل جلاله وعظم شانه خداست

که خالق کل شئ است

پس اولا
همواره بیاد خدا باشید ، تا خدا بیادتان باشد، حافظتان باشد ،حامی تان باشد
ویاریتان کند و بمحض این که دعا کردید ، دعایتان را اجابت کند ،
و بعد اینکه
بدانید تمام اعمالتان غیر ازاینکه در منظر خدا هستند
برای تمام اطرافتان هر چه که هست ، قابل فهم و روئیت هست ، اگر خیر باشد یاریت و همراهی ات می کنند
اگر شر باشد از شما متنفر میشوند و رهایتان میکنند
لذا
فقط و فقط خوبی کنید
اعمال خیر انجام بدهید
ایثار و گذشت داشته باشید

اگر به شما بدی کردند
حتی اگر قدر خوبی هابتان را ندانستند
حتی اگر مورد ظلم واقع شدید
فقط و فقط
صبر کنید و استعانت از نماز داشته باشید
هیچ نگران ضایع شدن خوبی ها و محبت هایتان بدیگران نباشید...!
خدا که جای خود دارد
تمام هستی با شما همراه میشوند
تمام هستی بسیج میشوند که خوبی هایت را به نحو احسن وبیش از انتظارت جبران کنند،

مومن
صالح
صبور
و اهل خیر که باشی همه کائنات در تلاش برای جبران خوبی های تو هستند
اصلا نگران ایثار و محبت و خوبی ها و گذشت و بخشش نسبت به دیگران نباشید ،
ذره ای از خوبی هایتان ،محبت های یکطرفه تان ، گذشت ها و ایثار گری هایتان ، در این عالم دنیا نیست و نابود و تباه نمی شود ، حتی کمتر از ذره ای ...
وهمه قبل از پاداش اُخروی ،در همین جهان به بهترین وجه به شما بر میگردد ، و دور از انتظارتان جبران میشود،
این قانون خدا در وجود کائنات است

چند نکته دیگر:

اگر صحبتت نقره است
سکوتت طلاست

قبل از پاسخ دادن به سوالات ديگران،
سكوت كن ! ، فکر کن ، اندیشه کن،
تا پاسخی حکیمانه بیابی
چون
سكوتت در خاطر هيچكس نخواهد ماند؛
اما پاسخت را هميشه به خاطر خواهند سپرد ،

انسان،
کامل و پخته که شد آنگاه سکوت اختیار میکند،

سکوت که کردی چشمه های حکمت جوشش می کند، و
چون دهان بستی دهانی باز شد،

تا بعد به شرط حیات و بیاری خدا

س.م،ر
 

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پیوندها:

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/service/election

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , ,
:: برچسب‌ها: فذکر , تذکری مشفقانه , هستی , قوانین الهی , ملک , ملکوت , انسان , نباتات , جمادات , اشجار , کوچک , بزرگ , ظاهر , باطن , خالق , عوالم وجود , دعا , یاد خدا , اجابت , خیر , یاری , همراهی , شر , متنفر , رها , اعمال خیر , خوبی , ایثار , گذشت , بدی , ظلم , استعانت , نماز , ضایع , محبیت , خدا , بسیج , انتظار , مومن , صالح , صبور , جبران , دور از انتظار , صحبت , نقره , سکوت , طلا , پاسخ , اندیشه , فکر , حکیمانه , کامل , پخته , حکمت , جوشش , یا زهراء سلام الله علیها , امام خامنه ای , ظهور , س , م , ر ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 681
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 157
:: باردید دیروز : 246
:: بازدید هفته : 1672
:: بازدید ماه : 38456
:: بازدید سال : 89929
:: بازدید کلی : 303336

RSS

Powered By
loxblog.Com